0

بهانه بی بهانه – پیش نیاز موفقیت

پیش نیاز موفقیت بهانه لاغر نشدن
اندازه متن

پیش نیاز موفقیت برای لاغر شدن نداشتن بهانه برای لاغر نشدن است.

بهانه بی بهانه یک عبارت نیست بلکه باید نگرش شما برای لاغر شدن باشد.

نگرشی که زندگی من و هزاران نفری که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کرده اند را متحول کرد.

تفاوت افراد موفق و ناموفق

از زمانی که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم، درک تفاوت بین نگرش افراد موفق و ناموفق برای من جذاب شد. این علاقه سبب شد که به تفاوت نگرش بین افراد لاغر و چاق توجه کنم و جرقه ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهنم زده شد.

مهمترین تفاوت بین افرادی که از شرایط خود راضی و آنهایی که ناراضی هستند نگرش آنها درباره بهانه هاست.

افراد راضی نگرش “بی بهانه بودن” را برای زندگی انتخاب کرده اند و افراد ناراضی نگرش “بهانه داشتن” را انتخاب کرده اند.

افرادی که برای ناراضی بودن خود دلیل دارند و برای عدم توانایی خود در راضی بودن از شرایط کلی بهانه دارند.

این مشخصه افراد ناموفق است.

شباهت افراد ناموفق و چاق

چاقی باعث نارضایتی افراد می شود و افرادی که برای چاقی خود دلیل منطقی و همچنین برای عدم لاغر شدنشان بهانه های مختلفی دارند تا ابد چاق خواهند ماند. این مهمترین راز لاغر نشدن افراد چاق است و آگاهی از اینکه باید بهانه های خود را برای لاغر شدن رها کنید پیش نیاز موفقیت در لاغری است.

اما افرادی که چاقی باعث نارضایتی آنان شده است و برای چاقی خود دلیل دارند اما برای لاغر نشدن خود بهانه ندارند، پیش نیاز موفقیت برای لاغر شدن را به شکل ناخودآگاه در خود ایجاد کرده اند و دیر یا زود رویای لاغری آنان به واقعیت تبدیل خواهد شد.

سال های زیادی از زندگی ام با چاقی گذشت و در آن ایام بارها برای چاق بودنم به خداوند شکایت می کردم که چرا من را چاق آفریده است.

هربار که تلاش می کردم تا لاغر بشم و شکست می خوردم از خدا عصبانی تر می شدم که چرا من را طوری خلق کرده است که هرگز لاغر نمی شم.

گله و شکایت های من تا سی و پنج سالگی ادامه داشت که به لطف خدای مهربان با موضوع قدرت ذهن و تغییر زندگی آشنا شدم.

این اولین باری بود که تصمیم گرفتم بدون استفاده از روشهایی که دیگران پیشنهاد می کنند برای کاهش وزن اقدام کنم.

امیدی به لاغر شدن نداشتم اما احساسی در قلب من بود که مرا ترغیب به استفاده از این روش من درآوردی می کرد و برای اولین بار در عمرم به ندای قلبم گوش دادم و وارد مسیری شدم که هیچ نتیجه ای برای آن مشخص نبود.

هر روز که در این مسیر ادامه می دادم درک من از چاقی و دلایل آن بیشتر می شد. روزهایی بود که احساس می کردم خداوند ایده ها و آگاهی هایی به من الهام می کند تا بیشتر موضوع چاقی را درک کنم.

پیش نیاز موفقیت برای رهایی از چاقی

آن روزها نمی دانستم پیش نیاز موفقیت در لاغر شدن کشف دلیل چاقی، اولین قدم برای رهایی از چاقی است.

در روش های قبلی که برای لاغری اقدام کرده بودم هرگز درباره دلایل چاقی توضیح داده نمی شد و فقط به من برنامه غذایی یا ورزشی می دادند و تاکید می کردند که باید مو به مو به آنچه برای من تعیین شده عمل کنم و الا نتیجه نخواهم گرفت.

به مرور که دلایل چاقی برای من واضح شد احساس بهتری نسبت به چاقی پیدا کردم و تصور کردم تنفرم از چاقی کمتر شده است چون دلایل چاقی من برایم واضح شده بود و دیگر دلیلی برای متفر بودن از چاقی نداشتم.

تا قبل از آن چاقی را موضوعی تحمیلی از جانب والدین یا خداوند می دانستم و هرگز آن را نپذیرفته بودم و از آن متنفر بودم اما هرچه بیشتر درباره دلایل چاقی آگاهی کسب می کردم بیشتر برایم واضح می شد که دلیل چاق بودنم فقط خودم هستم.

پذیرش مسئولیت چاقی کار ساده ای نیست چون همه افراد چاق از آن متنفر هستند، پس طبیعی است که مسئولیت چیزی که از آن متنفر هستیم را نمی توانیم بپذیریم.

این هدایت الهی بود که قبل از اینکه به من بگوید، خودت مسئول چاق بودنت هستی، مرا ترغیب به کشف دلایل چاقی ام کرد. به این صورت من به مرور درک کردم که تنها مقصر چاق بودنم خودم هستم.

ماه ها گذشت و من غرق یادگیری اصول ذهن برای درک بیشتر چاقی و تغییر فرمول های چاقی ذهن شدم و بعد از حدود 15 ماه اولین نشانه های تغییر جسم بدون اینکه مانند گذشته برنامه رژیمی یا ورزشی داشته باشم در من ظاهر شد.

این نشانه ها گرچه در برابر میزان چاقی من بسیار ناچیز بودند اما دلیلی برای صحیح بودن مسیر انتخابی من برای رهایی از چاقی بود.

با شوق و اشتیاق ییشتری ادامه دادم و هر ماه نتیجه من واضح و واضح تر می شد.

پس از آنکه به مسیر آموزش لاغری با ذهن هدایت شدم برایم واضح شد که چرا من از کودکی درگیر چاقی بوده ام.

اینکه چرا بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده بودم اما هرگز موفق نمی شدم.

اینکه چرا علاقه زیادی به خوابیدن داشتم، از تحرک داشتم متنفر بودم، کارهای پشت میزی را دوست داشتم و خیلی از موضوعات دیگر که قبلا آنها را دلیل چاقی خودم می دانستم.

در این چند ساله که افراد زیادی از طریق هدایت خداوند به سایت تناسب فکری هدایت شده و مسیر لاغری با ذهن را برای تحقق رویای خود انتخاب کرده اند برایم واضح شد که همه آن مسائل و چالش ها برای این بود که همه افرادی که رویای لاغری دارند و بهانه هایی برای لاغر نشدن خود دارند با مشاهده من و نتایجی که کسب کردم بهانه های خود را رها کرده و امید و انگیزه برای لاغر شدن پیدا کنند.

همه افرادی که تصویر آنها را در آلبوم شگفتی سازان مشاهده می کنید سرشار از بهانه های مختلف برای لاغر نشدن بوده اند اما با اقدام کردن و غلبه بر ترس های خود بعنوان پیش نیاز موفقیت حرکت در مسیر لاغری را شروع کردند و تصویر خود را به آلبوم شگفتی سازان اضافه کردند.

شرایط چاقی من هیچ بهانه ای برای افرادی که چاق هستند باقی نمی گذارد.

  • من از بد تولد چاق بوده ام.
  • بیش از 40 کیلو اضافه وزن پیدا کردم.
  • 35 سال چاق بودم و چربی های من بسیار قدیمی و سفت شده بود.
  • کار پشت میزی دارم و علاقه به تحرک زیاد ندارم.
  • در سن 35 سالگی تازه با موضوع لاغری با ذهن آشنا شده ام.
  • از هیچ آموزش یا مهارت خاصی استفاده نکرده ام.
  • از هیچ دارو یا عمل جراحی برای لاغری استفاده نکرده ام.
  • نوع تغذیه من مشابه همه افرادی است که اضافه وزن دارند و تصور می کنند برای لاغر شدن غذاهایی که همیشه می خورند را نباید بخورند.

زندگی من کاملا واضح و شفاف است و هیچ بهانه ای برای چاق ماندن هیچ فرد چاقی باقی نمی گذارد.

مگر اینکه خود فرد نخواهد لاغر شود و همچنان به بهانه داشتن برای لاغر نشدن ادامه دهد والا هیچ اضافه وزنی در برابر قدرت ذهن توان استقامت و ماندگاری ندارد.

قدرت ذهن شما، هر میزان اضافه وزنی را از بین می برد.

هر چقدر که چربی های بدن شما قدیمی و سفت باشند، آنها را آب و دفع می کند.

در هر شرایط سنی باشید، از توانایی جسم شما برای لاغر شدنتان استفاده می کند.

پیش نیاز موفقیت در لاغری با ذهن این است که بهانه های لاغر نشدن را رها کنید تا بتوانید رویای لاغری خود را محقق کنید و از زندگی در شرایط متناسب لذت ببرید.

این مهمترین رسالت شما در زندگی است.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مهمترین پیش نیاز موفقیت شناسایی بهانه های لاغر نشدن است تا در مسیر لاغری با ذهن بهتر عمل کرده و نتیجه عالی کسب کنید.

  • بهانه هایی که در گذشته داشته اید و مانع حرکت شما برای رسیدن به اهداف شده است را شرح دهید.

بهانه ها به شکل های مختلف در ما ایجاد می شوند اما نتیجه نهایی همه آنها حرکت نکردن و به خواسته ها نرسیدن است.

بنابراین شناسایی بهانه هایی که در گذشته مانع حرکت کردن و انجام کارهایی که دوست داشتید انجام دهید ولی بخاطر بهانه ها انجام نداده اید به شما کمک میکند تا نتیجه توجه کردن به بهانه ها را به عنوان پیش نیاز موفقیت مدنظر قرار داده و در مسیر لاغری با ذهن بدون توجه به بهانه ها حرکت کنید.

  • بهانه هایی که در گذشته مانع از اقدام شما برای لاغری شده اند را بنویسید.

بهانه های لاغر نشدن به دو دسته تقسیم میشوند:

۱- بهانه های احساسی

۲- بهانه های منطقی

بهانه های احساسی بر مبنای احساس هیجانی در لحظه هایی از زندگی هستند که مانع حرکت و اقدام کردن ما می شوند.

حوصله ندارم، حسش نیست، حالا تا بعد، فعلا نمی تونم شاید بعدا و …

بهانه های منطقی بر مبنای شکست ها و نتیجه نگرفتن ها از تلاش های قبلی برای لاغر شدن ایجاد می شوند و بهانه منطقی برای حرکت نکردن برای لاغری می شوند.

  • بهانه های منطقی و بهانه های احساسی حرکت نکردن برای لاغر شدن یا رها کردن روش های لاغری را شرح دهید.

بهانه ها را با منطق می توان خنثی کرد. بنابراین برای بهانه ها منطقی و احساسی خود که ممکن است در مسیر لاغری با ذهن باعث دلسردی و رها کردن مسیر لاغری شود با منطق های مناسب پیدا کرده و درباره آنها شرح دهید.

  • دلایل منطقی و احساسی خود برای مقابله با بهانه ها را شرح دهید.

با نوشتن درباره احساسی که با لاغر شدن پیدا خواهید کرد می توانید دلایل منطقی احساسی در مقابله با بهانه های احساسی که شما را از ادامه دادن منع می کند ایجاد کنید.

با نوشتن درباره تاثیراتی که لاغر شدن در جسم و زندگی شما ایجاد می کند می توانید دلایل منطقی برای بهانه های منطقی ذهن خود برای لاغر نشدن ایجاد کنید.

  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.16 from 203 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30924
برچسب ها:
123 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا
      1403/01/19 12:55
      مدت عضویت: 544 روز
      امتیاز کاربر: 4460 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 300 کلمه

      سلام

      سالها اسیر بهانه ها بودم گفتم تقدریر قسمت صلاح من خدا 

      هیچ وفت نگفنم من تنبلی من اهمال کاری من فکر من 

      اما الان میدونم برای رسیدن ب هر خواسته ای باید بهاشو پرداخت 

      چقدر خواستت بر ات مهمه چقدر بلده برات همانقدر براش بها بده ثابت کن گ برات ارزش داره 

      بها پول نیس فقط بها زمان نیس فقط گاهی بها استمراه ادامه دادن گذشتنه پایداری ایمانه

      گاهی اونقدر غرق اتفاقات ذهن هستیم ک نمیفهمیم خواستمون چی بود تعهدم چی بود اونقدر ک ذهن بهانه میاره تو فلانی بهمانی 

      اما من باید مسئولیت هدفم ورسیدن ب هدفم رو ب عهده بگیرم 

      فقط من من این خودمم ک میتونم الهامت هدایتها کمکمهای خداوند رو ب کار بگیرم 

      باید هر روز ب بهانه ن گف وبها پرداخت کرد 

      ومطمئن باش تو نشانه این ایمان رو میگیری 

      لحظه ای فک کن متاسب ومتناسب ومتناسب بشی چی میشه 

      چقدر سبک سبک سبک میشم چقدر راجت راه میرم چقدر راحت کارهای شخصیم رو انجام میدم چقدر راحتم تو لباسهام چفدر راحت چیزی ک دوست دارم رو میخرم میپوشم 

      چقدر راحت میشینم پا میشم 

      چقدر جون میشم چقدر زیبایی طبیعی من خودشو نشون میده نقاشی خداوند چقدر دیده میشه 

      همه اینها بستگی ب خودت داره ک چقدر بها بدی 

      چقدر پاشی برا خودت 

      چقدر عمل کنی 

      انتخاب تو چیه عزیزم اینک مدام درجا بزنی یا یکبار برا همیشه بگی من میرم این راه من میرم و ایمان دارم ک میشه من ب این راه ایمان دارم 

      پس ایمانتو نشون بده با عملت 

      خودت ب خودت کمکم کن دست در دست خدا 

      خدا دستشو دراز کرده تویی ک دست نمیدی 

      غیر اینم هس تو چی میخوای فریبا جان 

      تو این نتایج روزمرگیی هایی ک کلی حسرت ب دلت گذاشته رو میخوای یا خواستتو 

      فریبا اجی مجی نمیشه اینو باور کن هر چقدر بهانه ها رو رد کنی برات میشه هرچقدر بها بدی میشه هرچقدر قربانی کنی میشه ب خدا ثابت کن ک میخوای اون مسیر ها رو نشون میده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/14 21:51
      مدت عضویت: 410 روز
      امتیاز کاربر: 17766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 560 کلمه

      از روزی که وارد مسیر هدایت الهی شدم هر روز تلاش کردم بهانه هایم را کنار بگذارم 

      خانواده 

      محیط 

      شرایط 

      دوستان 

      اگه اینطوری میشد 

      اگه اونطوری میشد 

      اگه این شخص اینو نمیگفت 

      اگه خانواده ام پولدار بودند 

      هر کس در زندگیش هزاران بهانه داره برای انجام ندادن هزاران راه وجود داره با دلیل و منطق که بگیم من خوبم ولی اون مورچه روی دیوار نگذاشت 

      هزاران راه وجود داره که بگیم این را دیگه نمیشه کاریش کرد 

      تصمیماتی که امروز میگیریم میتواند بهانه های فردا شود یا میتواند سکوی پرتاب به سمت موفقیت شود

      پارسال بهمن ماه از طرف شرکتی که در آن کار میکردم به مناسبت شب عید با فروشگاه های زنجیره ای پوشاکی قرارداد بستند که نیروهای شرکت بتواند مبلغی را پوشاک به صورت اقساط خرید کنند و ماهانه از حقوقشان کم شود و همه خوشحال از این حرکت ولی من از قبل یک تصمیم گرفته بودم و مدتی بود داشتم اجرا میکردم

       وام و اقساط بدهکاری تمام 

      دوست داشتم وقتی حقوقم را میگیرم کامل ازش استفاده کنم نه اینکه کسری داشته باشه 

      هنوز داشتم بدهکاریهام را پرداخت میکردم ولی چیز جدیدی بهش اضافه نکردم 

      ولی میتونستم بهانه های مختلفی بیارم کاملا موجه که این فرصتی عالیست و چقدر عالی و میتونم استفاده کنم و اینکه حالا که فرصتش جور شده منم چند سال هست لباس نخریدم فرصت از این بهتر ولی بهانه ها را کنار گذاشتم و با خودم گفتم شرایط بهتر این هم هست من چگونه میتوانم باشم آیا هنوز به دنبال دلایلی برای منطقی کردن رفتارهای قبلی یا به دنبال اینکه چگونه بهتر میشود برام و چند ماه بعدش شرایطی پیش اومد که پیشنهاد کاری دیگه ای برایم بوجود اومد و تونستم با آسودگی راحت از اون شرکت خارج بشم و وارد شرکتی دیگه بشم بدون اینکه فشار مالی ای بهم بیاد چون یکماه فاصله افتاد تا حقوق و تسویه حسابم و ورود به شرکت جدید هم یکماه باید کار میکردم تا پرداخت حقوق

       خوب این وسط من ۲ ماه واریزی حقوقی نداشتم ولی آسوده خاطر بودم 

      بدهکاری نداشتم جایی که ناراحت باشم پس اندازی مختصر وجود داشت برای کرایه خونه و امور جاری زندگی روی روال بود 

      موقع تسویه حساب کل حقوق و هرانچه باید میبود دریافت شد هم چیز به نفع من پیش رفت چون بهانه را کنار گذاشتم چون همرنگ شدن را قبول نکردم 

      چون خواستم‌ متفاوت باشم 

      ولی اگر طبق اون شرایط ادامه میدادم شاید امروز در شرایط الانم نبودم که شرایط شغلی ای نسبت به پارسالم ۱۸۰‌درجه متغیر و بهتر و باز تصمیاتی که الان دارم‌ میگیرم که در ظاهر میتواند هزاران دلیل منطقی داشته باشد که هر کسی بخواهد اظهار نظر کند اشتباهه و یا اینکه اعلام کنند که همین را هم‌ خیلی ها آرزشون هست ولی من برای آنچه میباید انجام شود دارم حرکت میکنم خودم هم خیلی هاش را نمیدانم و یا فقط یک جنبه آن را میدانم ولی میدانم که نتایجی کهکشانی برایم به ارمغان داره 

      بهانه ها گاهی اوقات خیلی منطقی هستند ولی هدایت های خداوند با منطق جور در نمیاد 

      یک تصمیم گرفتم و الان ۲ هفته هست دارم اجرایی میکنم‌ 

      هر روز یک کامنت و تلاشم را کرده ام تا این لحظه و انجام شده در ظاهر این جمله که ( خوب که چی )و چیزی که من الان میبینم ذهنم خیلی پذیرا تر شده 

      قدرت لاغری و تناسب افکارم بسیار بالاتر رفته 

      افکارم را دارم‌ میشناسم خودم را دارم‌ میشناسم و خیلی موارد دیگر ولی این تعهد را به خودم دادم تا پایان این ۱۰۰گام هر روز باشم ادامه بدهم و قدرتمند تر از همیشه باشم 

      بهانه ها همیشه هستند ولی من بدون این بهانه ها موفقم

      و خدایی که به شدت کافیست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1402/11/09 21:01
      مدت عضویت: 232 روز
      امتیاز کاربر: 4195 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      بنام خداوند جان

      سلام خدمت استاد گرامی وهمه هم مسیرانم

      پیش نیاز موفقیت در لاغری کشف دلایل چاقی هست ، بهانه تراشی دیگه بسه، سکینه جان بهانه بی بهانه 

      ممنونم استاد عزیزم بابت این آگاهی های ارزشمندتون که در اختیار ما قرار میدهید

      جملهای که در نوشته ها برام خیلی آلارم زد این بود که قدرت ذهن شما ،هر میزان اضافه وزنی را از بین میبرد  چقد به دلم نشست واحساس قدرت کردم واینکه من چه نیروی قوی من در درون خودم دارم که میتونم بهترین استفاده ها را ازش بکنم با 

      کمک خداوند وراهنمایهای استاد عزیز

      بهونه های که منو از رسیدن به خواسته هام دور کرد : نداشتن تحصیلات عالیه ،نداشتن سرمایه  ،زن بودن ومحدود بودنم  در اجتماع وبه خاطرعدم اعتماد به نفسم قدرت حرف زدن با مردها ،باور نکردن خودم وتوانایهام ،ترسهام وهمه چیز را بزرگ وسخت جلوه دادن برای خودم در صورتی که مواردی بوده در زندگیم که پا روی ترسام گذاشتم ودر اون کار موفق شدم به بهترین سکل ولی اعتماد بنفس پاینم موفقیتامو برام کوچیک جلوه میداد به نظر من داشتن اعتماد بنفس از همه چیز مهمتر هست برای کسب موفقیت در هر زمینه ای

      بهونه های من برای لاغر شدن احساسی ومنطقی من چون چند بار بارژیم وفعالیت به شدت سخت وروزه گرفتن ظاهرا خودمو لاغر کرده بودم ولی دوباره بعد مدت کوتاهی برگشت از لحاط احساسی مایوط شده بودم که من هرگز متناسب نمیشوم البته بگم که من زیاد اضافه وزن ندارم ولی همون اضافه وزن کم منو بد فرم کرده که اعتماد بنفسمو ازبین برده  وصورتم زیادی لاغر میشد ولی جاهای که باید لاغر بشه لاغر نمیشد واین منو خیلی آزار میداد وباور کرده بودم که من هرگز به تناسب اندام نمیرسم  ولی فهمیدم که این فقط یه باور غلطه من را خداوند متناسب آفریده ومن با به یاد آوردن عواقب لاغری که باعث میشه من لباسای مورد علاقه ام رابپوشم وبچه ها وهمسرم منو بابت فرم بدنم سرزنش نکنند به من حس خوبی میده وسلامتی زانومو به دست میارم با خیال راحت وبا اعتماد بنفس در مراسمات شرکت کنم وبه راحتی جلو آینه بایستم خودمو تحسین کنم به من حس لذت وشادی میدهد و…با یادآوری  این لذت ها برای ذهنم منطقی میکنم که همه اون بهانه ها به راستی که همه بهونه ودروغ بودن که ترس از آنها منو از فکر کردن به لاغری دور میکرد 

      امیدوارم در پایان این دوره استاد عزیز همگی به خواسته هامون رسیده باشیم ودر مسیر درست قرار گرفته باشیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منير
      1402/08/30 14:54
      مدت عضویت: 387 روز
      امتیاز کاربر: 2620 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 256 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن و‌دوستان هم مسیر .
      خدارو بابت بودن در این مسیر زیبا شکر میکنم .
      بهانه بی بهانه یک عبارت نیست بلکه یک نگرش است این جمله به قدری زیبا و‌تاثیر گذار است که درک همین جمله کوتاه به راحتی تحولی عظیم در لاغری و‌تناسب اندام ما به وجود می اورد.
      پیش نیاز موفقیت و رسیدن به تناسب اندام همیشگی رها کردن تمام بهانه هاست فرق بین افراد موفق وناموفق تنها و‌تنها در این است که افراد موفق نگرش بی بهانه بودن را انتخاب کرده اندواین‌ رمز موفقیت انهاست.خدایا شکرت که مرا دراین‌ مسیر شگفت انگیزقرار دادی .
      من‌ برا رسیدن به لاغری وتناسب اندام هیچ بهانه ای ندارم همه انها را از ذهنم‌‌ پاک میکنم‌وباشور واشتیاق وعشق وامید علاقه مییر تناسب ذهنی را طی مکنم.اگاهی از فدرت ذهن وکشف دلایل چاقیم باعث‌شد که مسولیت تمام وکمال چاقی و‌لاغری خودم را به عهده بگیرم وتمام عوامل بیرونی را که‌ به‌انها‌قدرت‌داده بودم‌رهاکنم من دیگر از چاقی خودم‌متنفر نیستم چون ذیگه به اون هیچ‌قدرتی نمیدم چون فهمیدم قذرت وتوانایی در دست من است ومن توانایی لاغر شدن را دارم و‌چاقی هیچ تسلطی بر من‌نداردو من با قدرت ذهنم‌تمام‌ این اضافه ها از از وجود نازنینم جدا میکنم وبه‌زودی یکی از شگفتی سازان این سرزمین رویایی ومقدس میشوم.
      همه ی این‌اضافه هادر برابر قدرت وتوانایی من‌هیچ نیستند .
      لاغری وتناسب حق طبیعی من است ومن شایسته بهترین وزیباترین جسم‌‌ وذهن هستم.
      وبازم بسیار ممنون ومتشکر از استاد دلسوز که این اگاهیهای ناب را سخاوتمندانه در اختیار ما قرار میدهندو از خدا میخاهم به زودی شرایط تهیه همهی دوره ها‌را برام فراهم‌کنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tayebeh Forootan
      1402/08/29 02:06
      مدت عضویت: 171 روز
      امتیاز کاربر: 1110 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 279 کلمه

      به نام خدای رنگین کمان

      سلام استاد مهربون.  همراهای من در مسیر لاغری

      بهانه بی بهانه

      این سه تا کلمه چقدر برای من عجیب بود زمانی که نه تنها برای لاغری بلکه برای هر چیزی بهانه ای داشتم.

      میخواستم لباسای خوش رنگ بپوشم ولی میگفتم اینا واسه جوونتراس و من دیگه بچه نیستم ….یا وقتی میخواستم مشغول به کاری بشم بچه داری و کارای زیاد خونه رو بهانه میکردم…..و برای  لاغری هم نداشتن پول برای کلاسای ورزش یکی از بهانه هام بود.

      اینکه من ارثی چاق شدم

      اینکه بعد بارداری چاق میشیم

      اینکه قرصهای ضدبارداری چاق میکنن

      اینکه باید بخورم تا دست کم گرفته نشم

      یعنی فکر میکردم هرچی بیشتر غذابخورم همسرم بیشتر بهم توجه میکنه چون غذا خوردن رو دوست داره

      و از این جور فکرای بچگانه

      اما از وقتی با این دوره آشنا شدم و به گذشته و کارهام فکر کردم دیدم واقعا اینا دلایل بی ارزشی برلی چاقی بودن و این من بودم که خودمو چاق کردم.چون من واقعا اندام زیبایی داشتم و تو فامیل همه حسرت منو میخوردن ولی من با ندونم کاری و یه سری عقاید الوی که نصفش حرفای دیگران بود اون زیبایی رو از خودم گرفتم.

      اما الان دیگه میدونم که حالا که خدا بهم لطف کرد و منو توی این مسیر قرار داد منم همه تلاشمو میکنم که به همون اندام قبلم برسم.

      هر چی فکرای منفیه که میگه نمیتونم رو دور بریزم و به جاش با توکل به خدا رو به مسیر درست پیش برم.

      هم توی این مسیر و هم تو مسیر زندگیم بهانه رو کنار میزارم و به سمت چیزایی که دوستشون دارم میرم تا به دستشون بیارم

      از خدا ممنونم که منو توی این مسیر قرار داد 

      و از شما استاد عزیز ممنونم که دلسوزانه بهمون یافتن مسیر درست رو آموزش میدین..خیلی ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1402/07/11 15:34
      مدت عضویت: 319 روز
      امتیاز کاربر: 4415 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      به نام خدا سلام به استاد عزیزم بهانه بی بهانه تو زندگی. ام از وقتی یادمه همیشه بهانه داشتم برای هر کاریکه انجام ندادمو چقدر این نگرش عالیه که باید بسازم بهانه بی بهانه خیلی چیزا رو دلایل چاقی میدونم و مهمترینش تند غذآ خوردنم و پرخوری کردن و چون فکر میکردم من در کنترل این دو دو تا عادت ناتوانم همه اقدامات من برای لاعر شدن با شکست مواجه میشد یا اگر نتیجه ای داشت گذرا بود و مدت زمان کمی این تجربه رو داشتم اما الان که اینجا هستم بهانه ای ندارم چون قبلا خیلی بهانه داشتم و از وقتی تو مسیر ذهنی قرار گرفتم و فهمیدم این بهانه همه موانع هستن و من میتونم برطرفشون کنم و راهی براشون پیدا کنم یکی یوی حل می‌شدن مثلا من باور داشتم که باید برای لاغری ورزش کنم بهانه هم این بود که من الان بچه کوچیک دارم و از نطر وضعیت مالی هم نمیتونم هزینه های باشگاه رو متقبل بشم پس ورزش کنسل ولی وقتی گفتم این بهانه است و دنبال راهکار بودم هدایت شدم به ورزش های خانگی که خیلی راحت تر بود و قابل دسترس تر و این موضوعات باعث شد ایمان بیارم که هر بار من بهانه میارم برای هر کاری مخصوصا لاعر شدن همش و همش رو خودم تو ذهنم ساختم حالا بهانه رو کنار گداشتم و از همین صد گام هدیه دارم استفاده میکنم و ایمان دارم به درستی این مسیر یه نکته هم که تو فایل از استاد یاد گفتم این بود که استاد میگفتن اگرباور داری که نمیتونی دوره هارو تهیه کنی پس نمیتونیو دیدم منم این باور رو دارم و فعلا تو اولیت قرار نداده بودم ولی به محض اینکه من اراده کنم و تو الویت ام قرار بدم و برام مهم باشه حتما هدایت میشم به راهش ولی الان به امید این نشستم که حالا وایمیستم تا  پول جور بشه از همین فایل های هدیه این سایت سعی میکنم نهایت استفاده رو بکنم و دارم از لحطه لحظه ای که تو این سایت هستم لذت میبرم ممنونمم ازتون استاد از صمیم قلبمبراتون بهترن ها رو میخام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/11 15:36
      مدت عضویت: 1426 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 563 کلمه

      سلام بر استاد عزیز ودوستان همراه

      وقتی به خودم و عملکرد گذشتم نگاه میکنم می بینم الان واقعا در جایگاه درستی قرار دارم .

      منم مثل باقی دوستان همراه با جو جامعه و طرز تفکر اکثریت جامعه زندگی کردم .

      بهانه هام زیاد بود گاها آنقدر مسخره که خودم توجیهی براش نداشتم . بهانه ها نشون از یک باور مخرب قوی میده که باعث حرکت اشتباهم در زندگی شده . 

      واون اینه که زندگی کردن سختی داره . پول درآوردن سختی داره . متناسب بودن سختی داره . تجربه زندگی عاشقانه سختی داره . سلامت بودن سختی داره و‌‌‌‌….

      خوب جهان هم به افکارم پاسخ میده و منو به مسیرهایی هدایت میکنه که سختی زیاد بکشم . منو هدایت میکنه به روشهای طاقت فرسا برای متناسب شدن . 

      لاغرشدن با رژیم . پیاده روی. قهوه. باشگاه و…

       روابط عاشقانه و کادوهای بیشماردادن تا رابطه حفظ باشه . وسواسهای بیهوده که سلامت بمانم که همشون جز سختی نتیجه ای نداره وآخرشم تسلیم همین شرایط میمانیم .

      واندک کسانی که آنقدر عشق به هدفشان دارن که  بالاخره به خودشان میان و با تغییر درونی  وممارست به هدفشان میرسن و راهنمایی میشن برای دیگران .

      اگر متناسب بودن سخته چرا پس اینهمه متناسب داریم . مگه اونها چه مراقبت فیزیکی میکنن .خوردن و مهمانی رفتن های اونها وامکانات رفاهی اونها بیشتر از ماهست چرا متناسبند .

      حتی بهانه های من هم نشون میداد که تو ذهنم یه باور اشتباه دارم که نمیزاشت من حرکت کنم .

      نشون میداد که داخل ذهنم آشغال هست که سالها آرام آرام داخل ذهنم گذاشتم . با عدم کنترل وروری ذهنم .

      خوب من متناسب بودم وداشتم زندگی میکردم وقتی پسرهمسایه من چاق بود ومرتب میگفتن تنبل تحرک ندلره چرا من نگفتم من مگه چه تحرکی دارم که اون نداره .

      وقتی میگفتند چرا به خودش زحمت لاغرشدن نمیده . من مگه چه زحمتی برای لاغرشدن خودم کشیدم که متناسب بودم که اون بنده خدا نکشیده بود . 

      پدرم میگفت بره کار سخت بکته ببینه چطور لاغرمیشه . چرانگفتم پدرجان تو وعموجان  که کارتون  سخت بود چرا چاقید ؟

      همش شنیدن این عبارت که 

      چاقها به خودشان زحمت نمیدن کار فیزیکی کنن

      چاقها به خودشان زحمت نمیدن جلوی شکمشون رو بگیرن .

      چاقها به خودشان زحمت نمیدن صبح زود پاشن .و….

      خوب تو ذهنم این باوره شکل گرفت که متناسب بودن سخته مراقب غداخوردن باشی و کار سخت داشته باشی  وصبح زود پاشی و…..

      تا این باور مخرب تو ذهنم ریشه کن نشه که لاغر شدن سخته و تکرار نشه لاغر شدن آسانترین کار دنیاست 

      حتی این مسیر لاغری با ذهن هم با تمام آسانیش برام سخت میشه .

      چطوری سخت میشه ؟

      با پیش رفتن با دوره باورهای مخرب رو کم کم شناسایی میکنیم و اگه این باور سختی ریشه داشته باشه الهامات بهمون گفته نمیشه یا دیر گفته میشه که این باور مخرب رو هم داریم .

      مثلا گاها پیش میومد که خونه صحبتی میشد و من بلافاصله لابه لای صحبتها باور مخرب رو پیدا میکردم و روش کارمیکردم یا چندین بار یه فایل صوتی رو گوش میدادم تا بتونم باهاش ارتباط بگیرم ببینم منظور استاد چیه ؟

      اگه من همون اول لاغری در ذهنم آسون بود الهامات وشناسایی باورها زودتر انجام میشد .

      البته استاد در اکثر فایل ها به کرات میگفتند و فایل های جداگانه ای هم اختصاص دادن برای این موضوع . اما من ارتباط نمیگرفتم .

      اینجا هم دوباره همین سختی وآسانی رو مطرح کردن .

      که این موضوع خیلی خیلی مهمه و در زمان لاغرشدن ما تاثیر زیادی داره .

      پس بازم به خودم میگم 

      لاغر شدن آسونترین و راحت ترین کار دنیاست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/04/05 20:35
      مدت عضویت: 524 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 861 کلمه

                  “ به نام ”الله” یکتا معبود عالم “

      درود به همراهان هم مسیر و استاد عزیز ؛

      پیش نیاز موفقیت : بهانه بی بهانه ؛

      خدای خوبی ها و مهربانی ها ، سپاس می گویم تو را که همواره مرا یاری میدهی و امروز ۵ تیر ۱۴۰۲ به من کمک کردی تا این گام را بردارم ، خدایا شکرت .

      پیش نیاز موفقیت برای لاغر شدن نداشتن بهانه برای لاغر نشدن است .
      شناسایی بهانه ها به ما کمک می کند تا در مسیر لاغری با ذهن بهتر عمل کرده و نتیجه ی عالی کسب کنیم .

      سوال : بهانه هایی که در گذشته داشته اید و مانع حرکت شما برای رسیدن به اهداف شده است را شرح دهید .

      در گذشته من برای انجام ندادن خیلی از کارها مثلا ورزش کردن و پیاده روی رفتن بهانه های زیادی داشتم که بیشتر آنها حوصله نداشتن و وقت کافی نداشتن و یا اینکه حسش نیست الان نه اگر شد بعدا بود و اکثرا کاری را که شروع می کردم با بهانه آوردن دیگر ادامه نمی دادم و آن را رها می کردم و با این بهانه های واهی در طول زندگیم ضربه های جبران ناپذیری به خود زده ام که باعث پسرفت من شده است و همین باعث ایجاد حال بد و ناراحتی همیشگی در درون من می شد .

      بهانه های لاغر نشدن به دو دسته تقسیم می شوند:

      ۱ ) بهانه های احساسی مانند : حوصله ندارم ، حسش نیست، حالا تا بعد ، فعلا نمی توانم شاید بعدا و …

      ۲ ) بهانه های منطقی مانند : چاقی ارثی و ژنتیکی است ، چاقی طبیعی است ، کم تحرکی باعث چاقی می شود و …

      سوال : بهانه های منطقی و بهانه های احساسی حرکت نکردن برای لاغر شدن یا رها کردن روش های لاغری را شرح دهید .

      بهانه های منطقی مانند اینکه چاقی در خانواده ی ما ارثی است و ما هر کاری کنیم باز چاق هستیم ، ما خانوادگی استعداد چاقی داریم و اگر آب هم بخوریم چاق می شویم، سوخت و ساز پایین بدن باعث چاقی فرد می شود ، تحرک نداشتن و زیاد خوابیدن انسان را چاق می کند ، رژیم نگرفتن و ورزش نکردن باعث چاقی می شود ، خوردن بعضی از داروها مانند قرص جلوگیری از بارداری و تیروئید باعث چاقی می شود ، چاقی زیبا و قشنگ است ، چاقی طبیعی است ، انسان های چاق قوی تر و سالم تر هستند ، با بالا رفتن سن انسان چاق تر می شود ، بارداری و زایمان عامل چاقی هستند، خوردن خیلی از خوراکی ها و غذاها چاق کننده است مانند : برنج ، نان ، ماکارونی ، شیرینی ، شکلات ، انواع نوشیدنی های گاز دار ، انواع ساندویچ ، پیتزا ، آجیل ، بستنی، لازانیا و … ، داشتن شغل پشت میزی باعث چاقی می شود ، چاق شدن راحت و آسان است اما لاغر شدن سخت است ،کلا خوردن چاق کننده است و … .

      بهانه های احساسی مانند این که من حس رژیم گرفتن ندارم، حوصله ی ورزش کردن ندارم ، تحمل نخوردن چیزهایی که دوست دارم را ندارم و …

      دلایل منطقی و احساسی خود برای مقابله با بهانه ها را شرح دهید .

      چاقی اصلا ارثی و ژنتیکی نیست بلکه ما مانند یک هنر یا مهارت آن را کاملا یاد گرفته ایم و طبق فرمول های چاق کننده ی  ذهن خود عمل کرده ایم و با عادت های چاق کننده ، خود را چاق کرده ایم ، چاقی به هیچ وجه طبیعی نیست چون که حالت طبیعی و پیش فرض جسم ما تناسب و لاغری است ، چاقی بسیار زشت و نازیباست در عوض این تناسب و لاغری است که زیبا و قشنگ است و چشم نواز ، اگر خوردن باعث چاقی می شود پس باید برای همه باعث چاقی شود نه عده ای از همان چیزهایی که ما می خوریم می خورند اما کاملا متناسب و لاغر هستند ولی ما چاق ، خیلی از افراد هستند که قرص یا دارو مصرف می کنند ولی چاق نشده اند ، افراد مسن و پیری وجود دارند که در عین اینکه سن بالایی دارند اما متناسب و لاغر هستند ،خیلی از افراد شغل پشت میزی دارند و کم تحرک هستند اما لاغر و متناسب هستند مانند خود استاد عطار روشن و … . من انسان با حوصله و با اراده ای هستم و این توانایی را دارم که لاغر و متناسب شوم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به وزن دلخواهم دریغ نمی کنم و با حس و حال خوب و عالی در مسیر لاغری با ذهن قدم بر می دارم و در حال یادگیری لاغری با ذهن هستم .

      نکته : کسی که حالش خوب باشد خود به خود سپاسگزار است .

      نکته : یکی از خطرناک ترین فرمول هایی که در ذهن افراد چاق ایجاد می شود عادت کردن به چاقی است .همراه با رنج و سختی است اما عادت می کنند .

      نکته : ذهن ما آرام آرام به رنج و سختی عادت می کند .

      توجه : وقتی که در ذهنت بهانه و دلیلی برای چاق شدنت نداشته باشی ، لاغر می شوی .

      نکته : ما باید چاقی را از ذهن خود پاک کنیم .

      نکته : ما باید بهانه ها را برای لاغر شدن کنار بگذاریم .

      “ بهانه بی بهانه ، ختم کلام .”

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/03/07 10:33
      مدت عضویت: 367 روز
      امتیاز کاربر: 21330 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 623 کلمه

      سلام استاد عزیز روز شما بخیر و شادی 

      من واقعا این فایل را با تمام وجود گوش کردم چقدر ما به خاطر اینکه در زمان حال زندگی نمیکنیم و همیشه ذهن خود را به خاطر اتفاقات گذشته سرزنش میکنیم در عذاب هستیم ، چون اتفاقی که افتاده دیگر نمیشود تغییر داد وما همیشه به خاطر این فکرها خود را عذاب دادیم و خواهیم داد از آینده هم کسی خبر ندارد که چه اتفاقی خواهد افتاد . و برای بهانه آوردن این ذهن منفی باف است که مقاومت میکند برای لاغر شدن و هر کار دیگر چون تغییر برای هرکس دارای ترس است که خواهد شد چون کار روتیم که باشد اصلا استرس نداری و مثل کپی کردن است و کار راحت است و اصلا برای پیدا کردن راه حل نباید فکر کنی برای همین ذهن ما هم برای تغییر چاقی به لاغری مقاومت میکند و بهانه ای مختلف میاورد که ما را از انجام دادن این کار منصرف کند وقتی که ذهن با متناسب شدن آشنا شد و کار به قولی روی غلطک افتاد دیگر ذهن منفی بافی و بهانه نمیاورد و کار به سرعت انجام خواهد شد .من کتاب کنترل ذهن وراج را دوبار خواندم و نتایج زیر را نت برداری کردم برای دوستان مینویسم انشااالله موثر واقع شود این موارد درتمام زندگی ما کاربرد خیلی خوبی دارند اگر به انها عمل کنیم من دیدم برای متناسب شدن هم خیلی مفید است پس آن را با دوستانم به اشتراک گذاشتم .چون واقعا ذهن و مغز دو چیز مجزا از هم هستند .

      تمرینات کنترل ذهن وراج :

      1- از زوایه گویی فاصله استفاده کنید و از ضمیر تو با ذهن ناخودآگاه خود صحبت کنید مثلا زهرا تو می توانی 

      2- تصور کن به دوستی درباره آن موضوع نصیحت میکنی آن را به خودت بگو 

      3- چشم اندازت را وسیع کن و به مشکلات بزرگتری که قبلا داشتی و آن را به راحتی پشت سر گذاشتی فکر کن که اصلا دیگه به آن فکر نمیکنی 

      4- تجربه برای متناسب شدن را به چشم یک چالش ببین نه تهدید شدن تا به راحتی ان را بپذیری 

      5- واکنشی که جسمت نشان میدهد به شکل دیگری تفسیر کن به عنوان مثال تناسب اندام خیلی فایده های زیاد برای من دارد 

      6- تجربه متناسب سازی را عادی سازی کن یعنی فقط تو نیستی که این تجربه را از سر میگذرانی و از واژه تو برای خودت استفاده کن 

      7- در ذهنت در زمال حال سفر کن یعنی بعد از یکسال و چند ماه دیگر چه احساسی در مورد تغییرات پیش آمده خواهی داشت 

      8- زاویه دیدت را عوض کن یعنی دید منفی باف خود را کنار بگذار و مثبت اندیش باش 

      9-تمام صحبتهای دیگران را از زاویه پشه روی دیوار تصور کن که فقط از دور نظاره گر است و وارد مباحثی و صحبتها نمی شود و خیلی آرام و بی سرو صدا کار خودش را انجام می دهد و اصلا به نظر دیگران اهمیت نمی دهد 

      11-احساسات و افکارت را بنویس و به مدت 15 الی 20دقیقه در مورد افکار منفی باف بنویس و خود را رها کن از این منفی بافها و اگر توانستی برای آنها دلایل مثبت بیاور 

      12-موضع یک نفر سوم شخص و بی طرف را برای خودت بگیر ، کسی که خیر تمام طرف های درگیر را میخواهد که این کار باعث کاهش احساسات منفی در شما خواهد شد 

      13- به خداوند توکل و اعتماد کامل داشته باش که ذهنت را تحت کنترل در بیاوری و فکرهای عبث و بیهوده نکنی 

      14-آیینی را برای کنترل ذهن وراج خودت اجرا کن مثل دعا کردن – مراقبه – مثبت اندیشی و صحبت با ذهن وراج منفی باف 

      ممنون از استاد عزیز که برای متناسب شدن اطلاعات خود را دراختیار افراد چاق میگذارند که انشاالله به زودی به سرزمین لاغرها وارد شوندو همگی متناسب باشیم و در سلامتی و تندرستی و دلی شاد عمری را سپری کنیم . بازم ممنون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/12/19 20:43
      مدت عضویت: 1400 روز
      امتیاز کاربر: 8393 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      سلام و عرض ادب

      یادم میاد تو آینه نگاه نمی‌کردم چون از خودم فراری بودم

      باگریه و زاری و التماس از خدا میخواستم تا راهی جلوی پام بذاره

      به شدت افت فشار پیدا میکردم

      از چاقی رنج میبردم و همه رو مقصر میدونستم

      بهانه‌های الکی که هربار میووردم و حالمو بدتر میکرد

      دیشب که تو مهمونی دوستم بودم 

      وحرف از چاقی شد

      نجوای ذهنی من شروع کرد که توام بگو سبک میشی ببین

      بعدش باهات همدردی میکنن و میدونی که تو تنها نیستی

      باخودم گفتم مگه من این همه تمرین نکردم مگه من این همه رو خودم کار نکردم

      پس از حرفهای خودش برعلیه خودش استفاده کردم

      به دوستم گفتم عزیزم من تو دوره ای شرکت کردم که اولین پیامدش رفع استرس و آرامش ذهنی بود

      الان خیلی تغییر کردم

      و بجای گفتن حرفای منفی از احساس خوبم صحبت کردم از شرایط جدیدکه تو زندگیم رقم زدم صحبت کردم

      و کلی حالم بهتر شد

      حالا یاد گرفتم که ورودی های ذهنم رو کنترل کنم 

      فرشته درونم از طریق احساسم خیلی عالی با من ارتباط برقرار میکنه

      همین الان که شام خوردم

      بعد ی مقدار مناسب فوری احساسمو شناختم

      یهو یادم اومد من الان یه فرد جدید هستم

      باید بهترین خودم باشم

      نباید بهانه های الکی بیارم چیزهایی که وجود دارن هیچ وقت باارزش تر از خودم نیستن

      و این من هستم که حیف هستم

      واز گفتن چند تا جمله الهام بخش بدون آوردن بهونه موفق شدم تا ورودی ذهنم رو کنترل کنم و بهترین رفتار و واکنش غذایی از خودم داشته باشم

      الان بیشتر درک میکنم در شرایط مختلف چجوری عمل کنم تا شگفتی رو ببینم 

      وهمین ضرب المثل خواستن توانستن است

      صدق میکنه

      فقط کافی من بخام تا به یاری و لطف خداوند اون اتفاق بیوفته

      و دوست دارم همین جمله رو انقدر تکرار کنم تا الگو باشه برام تو زندگیم

      نگاه من اگه نگرش من خواستن باشه توانستن خودش میاد

      وفقط کافی تا از خدا بخام و خداوند اونقدر مهربون و بخشنده است که منو در اون شرایط قرار میده حالا یکیش خرید دوره های آموزشی این سایت هست

      مخصوصاً موفقیت مالی وخیلی دوست دارم تا تهیه ش کنم و میدونم که من موفق میشم تا همه ی مراحل دوره رو هم بخرم و موفق بشم

      بی نهایت سپاسگزارم استاد 🙏🥲🌼

      الهی سپاسگزارم ازت 🙃🥀🕊️🥲

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1401/12/13 21:35
      مدت عضویت: 419 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 263 کلمه

      سلام به استادم

      ممنونم از اين فايل عالي 

      زندگي همه چاق ها رو توي اين چند دقيقه به تصوير كشيديد 

      بهانه هايي كه داريم 

      خود من هر روز به همسرم ميگفتم چون تو هر روز ميري سر كار و تحرك داري لاغر هستي و همه اش دنبال اين ميگشتم كه ببينم چرا سوخت و ساز بدن او بالاست 

      آخه همسرم قاتل بستني و شيريني جات هست….يعني  يه جوري بستني ميخوره كه من ميديدم حالم بد ميشد…انقدر كه زياد ميخوره…ولي براي اينكه نخوره نميخريم زياد …ولي اگر توي خونه باشه امونش نميده تا تمومش كنه

      خلاصه الان دو سالي ميشه كه هي آدماي مختلف كه لاغر هستن و متناسب هستن رو زير نظر دارم و ميبينم اونا اصلا به خودشون سختي نميدن توي غذا خوردن

      يكي از دوستانم كه خيلي خيلي لاغر هست و من خيلي دوست دارم لاغريش رو هميشه زير نظر داشتم چي ميخوره و چيكار ميكنه 

      متوجه شدم كه اون هرگز وقتي سير هست چيزي نميخوره …فقط سه وعده غذا رو ميخوره اونم خيلي كم …ميانوعده و تنقلات اصلا نميخوره …هر چي جلوش بزاري ميگه نه مرسي نميتونم 

      هميشه برام سوال بود چطوري ميشه نتونه غذا بخوره ….تا اينكه ديشب داشتم توي سايت شما ميچرخيدم و فايل ميديدم يه كاسه ميوه خورد شده گذاشتم جلوم و دونه دونه برميداشتم و ميخوردم از يه جايي به بعد متوجه شدم عهههه چرا احساس ميكنم سير شدم انگار كلي غذا خورده بودم …بعد گفتم عههه اين تغييرات توي ذهن من داره رخ ميده…و بعد ياد اين دوستم افتادم كه بعد از خوردن غذا اصلا هيچي نميخوره و ميگه نميتونه

      خلاصه كه مسيري كه توش هستم نويد روزهاي عالي رو برام داره و سپاسگذارم ازتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 392 کلمه

      سلام ب استاد با اراده و محبوب عزیزم 

      خب من همین دیشب مچ ذهنمو گرفتم خواهرم میخواست بره سرکار 

      کم مونده بود بگم آره برو تازه لاغرم میشی 

      یهو ب خودم اومدم و نگفتم 

      چقد میخ کوب شده در ذهنم ک تحرک باعث لاغری میشه

      در صورتی ک این حرف کاملا اشتباه 

       شمام تو این قسمت گفتین و تاکیید کردین که الان اصلا تحرک آنچنانی ندارین و لاغرم هستین 

      الان من باشگاه میرم ورزشمم سنگین یعنی خیلی به بدن فشار میاد 

      ولی چون همسرم اعتقادی نداره ب راهکارای ذهنی مجبورم باشگاه رو برم تا باهاش درگیر نشم 

      چون قبل اینکه باشگاه برم خیلی غر میزد سرم ک چرا نمیری و اینا 

      من سختم نبود باشگاه رفتن پارسالم رفته بودم و به محض ول کردن چاق تر شدم وزنم رف بالاتر 

      به دلیل عید و جا ب جایی خونمون چند ماهی فاصله افتاده بود بین باشگاهم 

      الانم ی انرژی خوبی هس تو باشگاه خوشم میاد عادت کردم نرم حس بدی پیدا میکنم 

      در کل سعیمو میکنم ک بگم من فقط برای سلامتی و خوش فرم شدن بدم میرم یعنی میرم ک شکل بدنم ک قراره با لاغری با ذهن لاغر بشه رو فرم بدم قشنگ ترش کنم هم تو اجتماعم و دوست پیدا کردمو میگمو میخندم  دیگه این تلقین رو ندارم ک ورزش منو لاغر میکنه 

      میگم بدن من ورزشو دوس داره چونکه باعث میشه جوون تر بمونم کلا هر فوایدی ک ورزش داره دیگه 

      بغیر از لاغری 

      بعدشم ک بعد وارد شدن به این سایت مطمان شدم دلیل چ من ۱۰۰درصد فقط از ذهن من بوده 

      الانم ک ی ریزه جمع تر شدم فقط ب خاطر داشتن اطلاعات جدیدی ک ب ذهنم دادم و خیلی جا دارم خیلی فایل ها هست ک باید گوش بدم و برام تکرار بشه 

      مهم اینه من دیگه افتادم تو مسیر لاغری پس نتایج کاملا شگفت انگیزی در انتظار من خواهد بود 

      واقعیت تا قبل آشنایی تصویر ذهنی لاغری من خیلی سخت در ذهنم شکل میگرف ولی الان خیلی بهتر شدم 

      یکی دیگه از باورهایی ک هست میگن قهوه یا چای سبز سوخت و ساز رو بالا میبرند 

      برا همین همیشه قبل از باشگاه قهوه تلخ میخوردم بدون شکر 

      ولی من باشکر دوس دارم 

      جدیدا زیاد رغبتی ندارم ک بخورم بخورمم طبق عادته 

      چون بهانه سوخت سازی ک پایین باشه یخوایم با چیزی خوردن مثل قهوه اونو بالا ببریم وجود نداره 

      و این فرمول از ذهن ما کاملا رد شدس و ما هممون ب ی اندازه در بدنمون سوخت و ساز داریم 

      لاغری اسان ترین کار دنیاست 

      سبکی بهترین حس دنیاست 

      الهی ب امید تو😍🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/03 13:39
      مدت عضویت: 436 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 311 کلمه

      سلام سلام

      این قسمت خیلی من رو به فکر فرو برد که واقعا چرا به سختی عادت میکنیم؟

      چرا وقتی میدونیم شرایط برامون مشکله باز هم ادامه میدیم ؟

      چرا تحمل میکنیم اما حاضر نیستیم همون انرژی رو صرف تغییر کنیم؟

      اما چیزی که بهمون تلنگر میشه که هی پاشو پاشو جای تو اینجا نیست  دیدن کسایی هست که خواستن تغییر کنن و حالا دنیاشون رو خودشون ساختن 

      وقتی میبینی یکی دیگه آرزوی تورو زندگی میکنه تازه یادت میاد که اینجا جای تو نیست و تو خواهی توانست زندگیت رو تغییر بدی  

      گاهی از اینکه چقدر با باورهای غلطت تحمل کردی شرایطی رو که دلخواهت نبود ولی فکر میکردی دنیا همینه و ادامه میدادی 

      شاید اولش به دلت بیاد که کاش منم این شرایط رو داشتم و بعد میگی کاش میتونستم شرایط رو تغییر  بدم  شاید به نظر تلاش هم بکنی که شرایط رو عوض کنی ولی بازم ته دلت میگی من دارم زور الکی میزنم 

      اما انگار از یه جایی به بعد دیگه ول میکنی دیگه میگی خدایا من نمیدونم واقعا من نمیدونم به هر دری زدم تا بشه و نشد هر کاری کردم نشد  من نمیدونم واقعا ته این دنیات چی میشه ولی واقعا دلم نمیخواد اینجا بمونم  و دلم میخواد منم خوشبختی رو تجربه کنم  و …

      واقعا نمیتونم بعدش رو توضیح بدم چون انگار بعد اون لحظه که از همه کنده شدی وقتی که دیگه فقط خودت میمونی و خودت صدای خدا رو میشنوی 

      نمیدونم چجوری ولی هر کسی که به تهش رسید و خودش رو رها کرد نور رو دید 

      وقتی به جای اینکه به ایکس و ایگرگ وابسته باشی به خودت و ندای درونت دل میبندی درها باز میشه و اشک شوق میشینه به چشمت که خدایا کجا بودم که تورو در خودم گم کردم؟ 

      اما خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم قراره به تو بسپرمش و فقط تو امید و انگیزه و باور من باشی 

      امیدوارم هممون این حال رو تجربه کنیم 

      خدا اینجاست کافیه ببینیمش 🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 987 کلمه

      به نام رب هدایتگر سلام . در لحظه زندگی کنم قدر آن چه که دارم بدونم نگران آینده و اتفاقاتی نباشم و اصلا به گذشته فکر نکنم . لذت بردن از زندگی به خاطر این که شکم دارم چاقم به تعویق نندازم اون لباسی که دوست دارم بپوشم . وقتی نگران آنچه که ندارم هستم و بهش فکر میکنم درواقع زمانم از دست میدم برای حرکت برای داشتن آنچه که میخواهم همین که فکر میکنم چرا ندارم چرا این گونه نیستم و افکار منفی که تمرکزش بر روی نداشته های من است با عث میشه هیچ وقت حرکت نکنم و در همین وضعیتی که هستم بمونم حتی بدتر از الانم بشم چرا که هیچ امیدی به زندگی و رسیدن به خواسته هام ندارم پس  با عشق غذا بخورم  چرا که میخواهم لاغر باشم تا بتوانم با لذت بخورم خوب چرا این کار الان نکنم ؟  غذا خوردنم با عث چاقی من نمیشه . نداشتن تحرک یا پشت میز نشینی باعث چاقی نمیشه . سحر خیز نبودن باعث چاقی نمیشه داشتن سن بالا باعث چاقی نمیشه . باعث نمیشه که چاق بمونم و لاغر نشم هیچ بانه ای پذیرفته نیست چرا که  استاد تمام این بهانه ها رو از قبل داشتن برای لاغر نشدن اما میبینم که ایشون الان متناسب و سالم هستند و هین طور تمام افرادی که از لاغری با ذهن استفاده کردن و متناسب ماندن لاغری یه هنر من‌هم میخواهم این هنر یادبگیرم چیزی به اسم ذاتی وجود نداره یه مهارت مهارتی که باید یابگیریم و کسبش کنیم همان طور که مهارت چاق بودن و چاق شدن کسب کردیم با دریافت ورودی های اشتباه با آوردن بهانه برای خودمون . بزرگ ترین خطر عادت کردن به چاقی هست ذهن شرطی شده است ازبس رنج کشیده ازبس رنج کشیده ذهن عادت کرده از قدیم گفتن ترک عادت موجب مرض برای این که ترک این عادت در ذهن ما بسیار سخت پس شروع میکنه به آوردن هزاران بهانه برای چاق بودن و لاغر نشدن اما این بهانه ها دلیل چاقی نیست تنها بهانه هست برای لاغر نشدن برای تغییر نکردن و چاق بودن داشتن چربی زیاد دور شکم باعث نمیشه متناسب نباشم باعث نمیشه به راحتی به تناسب اندام نرسم چرا که استاد بیشتر از این چربی های اضافه داشتن اما الان متناسب هستند . وقتی از چیزی مطمئن باشی نتیجه میده ادامه میدی با عمل به تمرین ها یعنی دیدن ویدیو ها و گوش کردن به فایل ها صوتی و نوشتن کامنت و خواندن انها با پشت کار بهانه های متناسب نبودن یکی پس از دیگری کنار میزارم و با برداشت هر بهانه ذهنم اماده و اماده تر میکنم تا راحت تر متناسب و زیبا و سالم تر باشه چرا که تناسب اندام یعنی سلامتی یعنی لذت یعنی زندگی به سبک نرمال و طبیعی یعنی فکر باز و ازاد بدوم هیچ نگرانی برای چاقی  در این مسیر که میتوانم به اندام زیبا و دلخواهم برسم . افراد متناسب فکری از چاقی در انتظارشان نیست اصلا آنها نگران چاق شدن نیستند همیشه هم میگند من هرچی بخورم چاق نمیشم استایلم این اما افراد چاق منتظر چاق شدن هستن پس رفتارهاشون که نتیجه افکارشون هست اونها رو به سمت چاقی سوق میده . دست از پذیرفتن حرف های افراد بدن فکر برداریم دلیل نمیشه چون فلانی دکتر و دانشمند و فرد مهمی هست چون سالها در یک حرفه ای هست نظرش ۱۰۰ درست باشه هر فردی نسبت به ورودی هایی که دریافت میکنه اطلاعاتی داره حالا میتوانه اطلاعات درست ویا غلط باشه و اصلا منسب و سن و جایگاه اون فرد بیانگر درست بودن و یا غلط بودن اطلاعاتش نیست . گاهی وقت ها یه بچه یا یه فردی که تازه وارد یه حوزه شده از دید و نگاه جدید و متفاوتی میبینه و مسیر بهتر و مناسب تری پیدا میکنه که بسیاری از افراد در اون حوزه به خاطر طرز فکرشون به خاطر نگاه متفاوتشون از اون فرد اون مسیر تاحالا ندیدن و پیدا نکردن هیچ وقت برای تغییر دیر نیست . وقتی فکر می کنم نمیتوانم فلان چیز داشته باشم پس بیخیالش میشم اما وقتی باور داشته باشم که میشه منم داشته باشم درسته که الان شرایطش ندارم اما ربی دارم که از هزاران هزار مسیر که حتی من به ذهنم نمیرسه من به سمت خواسته ام و خواسته ام به سمت من هدایت میکنه پس باعث امید در من میشه باعث میشه حرکت کنم و این طوری من به خواسته ام میرسم.  یه مثالی که همیشه برای خودم میزنم اگه من چیزی نمیبینم دلیل بر نبودنش نیست فقط من جایی ایستادم که نمیتوانم ببینمش کافی جام عوض کنم تا اون چیز ببینم . هزینه فقط مالی نیست هزینه زمان و توجه هست که من استفاده میکنم تا زمانی که امکان خرید دوره مورد نظر پیدا کنم با توکل به ربی که من به این مسیر هدایت کرده این مسیر این امکانی که در حال حاضر دارم ازش با عشق استفاده میکنم و نتایج شگفت انگیز ش میبینم و ایمانم قوی میشه اون وقت که به آگاهی های بیشتر و بهتر هدایت میشم . هدف من خرید دوره هست ؟ یا هدفم تناسب اندام و حرکت در این مسیر خوب من باید از این مسیری که الان در دسترسم هست استفاده کنم اگه من از همین امکانی که هست استفاده نکنم دوره هم بخرم ازش بهره ای نمیبرم دوروز انجام میدم بعد نتیجه ای نمیبینم میزارم کنار دوره رو پس مهم که از آنچه که هست استفاده کنم . .

      یادمه توی یه کتاب خواندم که زبان بدن احساسات هست وقتی من غذا با رنج میخورم با این فکر که لاغر بشم بدنم دوری میکنه از لاغر شدن احساسات من نتیجه افکار من و افکار من نتیجه ورودی های ذهن من هست پس برای لاغر شدن باید ورودی های ذهنم کنترل کنم بهش جهت بدم نشان بدم چقدر لاغری ساده و طبیعی باید لاغری براش مساوی با لذت باشه . تضاد ها مثل چاقی  در زندگی ما هستند تا مابهتر خواسته خودمون بشناسیم تا زندگی مورد علاقه خودمون پیداکنیم و زندگی کنیم اون طور که میخواهیم . در پناه خدا شاد و متناسب و سلامت باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/11/20 09:46
      مدت عضویت: 1293 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 541 کلمه

      بی بهانه 

      یعنی ورود با تعهد برای بودن درهدف و تغییر کردن من ازجمله آدمهایی بودم که همیشه راهی برای شکایت کرد ن ازوضع خودم داشتم ازچاقی ازبیماری و.‌‌..حتی چندباربیشترهم اومدم توی سایت واز اینکه چه اتفاقاتی برام افتاده اینکه تو نوشتن مشکل دارم و حتی درمورداینکه دوره پولی رونتونستم بخرم اما بالاخره میخرم گفتم ودرکل فک کنم هم استاد هم بچه های تواین مسیر گوششون پرشده از این حرفا اماباین حال ازوقتی که ادامه دادم هرچند گاهی واقعا شک میکردم به این که نکنه  من دارم اشتباه میکنم وقتی نوشته های باورساز روشروع کردم به خوندن آروم شدم و کم  کم لاغرشدن برام اینکه عجله کنم براش کمترشد وتونستم بهترباخودم ورفتارهایی که به نظر خودم چاق کننده هست یااشتباهه کناربیام من چندوقت پیش هم نوشته بودم که با تمرین فایل شش دوره‌ی صدگام تونستم سایزکم کنم و تغییر کنم  بعدازکلی ماجرا وگیر کردن  تو نوشتن در سایت وحش بدی که داشتم دوباره شروع کردم و گفتم ادامه میدم درطی تمرینات باورسازبااینکه انجام می دادم و آروم بودم و احساس می‌کردم که لاغرشدم بااینکه کارهایی نکرده بود دم وحتی وقتی که فکرمیکردم باید دوباره بشینم تکرارکنم وبنویسم  توی نوشتن تو دفترحس خوبی بهم دست میداد وبنابراین هرروز می نوشتم اما بااین حال لایوهای استاد وحرف هایی  که استاد می‌گفت روتاحدودی عمل میکردم اما به نوشتن در سایت که می‌رسیدم حس میکردم یه چیزی کمه دوباره نمینوشتم طول میکشید تا دیدکاهم رو در سایت بنویسم چندروز طول میکشید حس اینکه انگاریه چیزی کم دارم و روهمون میموندم بعداز رفتن به فایلهای تغییر زندگی  وایجادشدن تغییرات بازهم به نوشتن دیدگاه درباره ی لاغری یه حسی بهم دست میداد تااینکه چندروزپیش  درمورد اینکه پله به پله آموزش ها باید طی بشه ازشخص عزیزی که ایشون رو دنبال می کنم درلایوش شنیدم  وتصمیم گرفتم که هراموزشی که دارم می بینم به صورت پله به پله واردش بشم تااینکع تعهدمو دوباره درمسیرلاغری من نوشتم و شروع کردم ودوشب پیش من یکی از لباسها مو دنبالش گشتم و ازادو رهابود وقتی پوشیدمش وقتی نگاهش کردم چیزی تقریبا حدود ده کیلو من کم کرده بودم وقتی مقایسش کردم باقبل چون من  وزن نمیکنم فقط داشتم می‌دیدم وباقبل مقایسش میکردم و اون لباس لباسی بود که به خاطر این که چاق بودم و هروقت میپوشیدمش توخونه خجالت می کشیدم و همش میترسیدم کسی بهم درموردچاقیم  تذکربده و رهاش کردم توکمد امابعدازاینکه اونو پوشیدم واقعا شگفت زده شدم اینکه من حتی زیاد هم درمسیرلاغری من ومبانی لاغری هم تانصفه اما وقتی دیدم که چقدرعالی تغییر صورت گرفته دوباره متعهد شدم که این بارواقعا بهونه ای برای تغییرنکردن نداشته باشم و ادامه بدم ولی من نوشته های لاغری باذهن رومیخوندم و فایل ها روتکرارمیکردم اماموضوع این بود که انگار دارم به خودم زور میدم برای لاغری و وقتی تصمیم گرفتم که آروم آروم خودمو رهاکنم در پذیرش  این تمرینات چون من ذباورداشتم اما عجله داشتم برای تغییر کردن والان بعداز پنج ماه من تقریبا ده کیلو   کم کردم وشایدهم بیشترچون اوایل دوره هم وزن کم کردم اما خاطر عجله داشتن به لاغرشدن بهش توجه نمی‌کردم وهمش به اندازه‌ی اضافه وزنم توجه میکردم  . حالادوباره با اطمینان کامل و بدون هیچ بهانه ای تصمیم گرفتم که لاغربشم ولاغر بمونم وخودمو به خداودرک این آگاهی ها می سپارم باتشکر از شما سپاسگزارم واین با ربدون  تقلا تمرین میکنم و ادامه میدم وباحساس خوب

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemehamini22101340@gmail.com
      1400/10/27 14:30
      مدت عضویت: 829 روز
      امتیاز کاربر: 254 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 321 کلمه

      با سلام به استادم

      و همچنین سلام به دوستان 

      در این بخش بهانه بی بهانه ، آموختم که از چاقی خود ناراحت و برای چاقی خود هزار و یک دلیل دارم ، اما برای لاغر شدنم بهانه ای ندارم ،  پس میتوانم لاغر شده و از یک هیکل خوب و پوشیدن لباسهای زیبا و ایستادن بدون ترس مقابل آیینه بعد از سالها لذت ببرم 

      تاکنون یاد گرفتم که بپذیرم ، خود مقصر چنین وضعیتی هستم و اکنون در آن اسیرم

      من میتوانم قفل این قفس را ، با استفاده از ذهن باز کنم  و از پرواز لذت وافر ببرم 

      سالیان سال است  ، که در قفسی که خود ساخته ام ، خود را اسیر کرده ام 

      این دامی است که خود گسترده ام

      من آموختم چون خود ، باعث این وضعیت هستم ، پس تنفر از خود بی معناست .

      من آموختم که ، هر چه بیشتر دلیل چاقی ام را کشف کنم آگاهی بیشتری در این زمینه بدست خواهم آورد ، بیشتر متوجه این خواهم بود ، دلیل اصلی چاقی ام تنها خود خودم هستم .

      من یاد گرفتم که مسولیت این وضعیت را بپذیرم ، اگر چه کار سختی است ولی تنها راه نجات پذیرش این موضوع است

      من باید این معادله را حل کنم 

      چاقی = تنفر

      تنفر = چاقی 

      پذیرش چااقی اولین گام در لاغری من خواهد بود شاید ماه ها و سالها طول بکشد اما مهم نیست 

      من سالهاست که چاق هستم ، این زمان روبرو هم ، روی این سالهای گذشته .

      من مطمئن هستم آگاهی های بیشتری بدست خواهم آورد ، من مطمئن هستم ، برکت این مسیر قسمت من هم خواهم شد.

      من باور دارم که از من حرکت و از خدا برکت خواهد بود ،

      من به قول خداوند ایمان دارم .

      پس بهانه های لاغر نشدن را رها خوام کرد و رویای لاغر شدن را به حقیقت تبدیل خواهم کرد.

       و از لحظه های پیش رو لذت خواهم برد .

      با آرزوی سلامتی برای استادم ،

       و شما دوستان همراه ،

      آرزو میکنم کنار تک تک شما همراه خوبی در این راه باشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/08/30 11:54
      مدت عضویت: 1691 روز
      امتیاز کاربر: 5338 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 467 کلمه

      سلام

      اول از همه بگم استاد این تی شرت خیلی بهتون میاد و خیلی این طرح و دوست دارم😊

      من خودم جزء آدم هایی هستم که دنبال بهانم، کاری رو با ذوق شروع میکنم و کم کم از اون هیجان کم میشه و رهاش میکنم و برای توجیه خودم بهانه هایی که ذهنم میاره رو قبول میکنم و سالهاست در این چرخه معیوب انجام ندادن کاری یا نصفه رها کردنش گیر کردم، به خودم قول دادم این بار هر جوری که شده تا تهش برم و عمل هم بکنم وقتی میبینم شما با وجود 3 تا بچه که به خاطر این شرایطت کلی دو ساله مدرسه هم نمیرن و شما هم کارتون تو خونست و یه جورایی شما هم درگیر بچه ها میشید انقدر عالی رو سایت کار میکنید تمرینات خودتونو انجام میدید آشپزی هم میکنید گاهی اوقات، خریدای منزل و انجام میدید و…  میگم ببین تو چرا انقد بیکاری چرا خودتو مشغول کاری که دوست داری نمیکنی چرا واسه رسیدن به اندام زیبایی که آرزوته ذوق نداری با اینکه مطمئنی با این راه هم به آرامش میرسی هم راحت وزن و سایز کم میکنی چرا میزاری ذهنت مشغولت کنه و روزهایی که خدا بهت هدیه داده برای زندگی برای تغییر برای شاد بودن برای لذت بردن رو در افکار منفی و ترس ها و نتوانستن ها از دست میدی؟ استاد من میخوام خدای واقعی رو بشناسم میخوام جزء اون 2 درصد آدم هایی باشم که همه چی رو با هم دارن زیبایی ثروت روابط عالی سلامتی فرزندان سالم تفریحات و…  میدونی من همش فکر میکردم من چون پول دارم خدا یه اندامی بهم نداده که بتونم اون لباسایی که دلم میخواد و بخرم به جاش به اونی داده که انقدی پول نداره که هرچی میخواد بخره و باورم این شده بود که خدا همه چی رو با هم نمیده که، میخوام این خدای بدجنس و با خدایی که میگه تو چی میخوای فقط سفارش بده من کل سلول های بدنت و به خدمتت در میارم تا همونی بشه که تو میخوای عوض کنم، میخوام یه خدای دیگه برا خودم بسازم، آخه این خدا آرامش و ازم گرفته از خودش خواستم هدایتم کنه تا خود واقعیشو بشناسم، نمیخوام حسرت به دل بمیرم، من میتونم با همین اندامم خوشبخت باشم مثل خیلی ها ولی من میخوام هم خوشبخت باشم هم اندام زیبا داشته باشم، من همه چی رو با هم میخوام از خدا که کم نمیشه وقتی یه نفر تو دنیا تونست اندام ایده آل داشته باشه پس همه میتونیم دیگه وگرنه این قانون که تو میتونی هرچیزی رو خلق کنی حتی بدنت رو نقض میشه، حتی یه جا خوندم خدا عاشق بنده هاییه که خودشون جسمشونو خلق میکنن

      بهانه بی بهانه، من الان در بهترین وضعیتم هستم همونجایی ام که باید باشم، خدایا ازت میخوام کمکم کنی سه ماه دیگه یه آدم دیگه باشم با کلی اتفاق و خبرهای خوب

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Afsaneh
      1400/07/21 06:29
      مدت عضویت: 1096 روز
      امتیاز کاربر: 2005 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 446 کلمه

      بنام خداوند ثروت و فراوانی و عشق و آرامش 

      سلام به دوستان و استاد زیبانگرشم 

      من دیروز مجدد شروع کردم قدم گذاشتن در این مسیر از دیروز نت برداری میکنم کامنتها رو و فایل استاد رو و کامنتهارو میخونم همانطور که استاد گفتن درست و اصولی میخوام برم جلو و دیگه بهانه هارو بزارم کنار 

      چون به این درک رسیدم شرایطمو دلیل کنم برای رسیدن به خواسته هام نه بهانه کنم و هرجور زمین و مردم و خانواده و سرنوشت رو مقصر نکنم و خودمو قربانی نکنم و این احساس قربانی بودن رو از ریشه از وجودم بیرون کنم و جایگزینش احساس لیاقت و عزت نفس و صلح با درون خودم کنم چرا به این نتیجه و درک رسیدم چون گاهی اتفاقاتی میفته که جهان به روشنی بهت نشون میده ومیگه یا بخوام قوی بشم یا ضعیف بمونم و له بشم تو چرخ جهان 

      من چندوقت پیش اول که خواستم جدی بیام از لاغری باذهن استفاده کنم فایلهارو گوش میدادم و کامنتهارو میخوندم و خیلی روم تاثیر گذاشتن اما یه جایی بخاطر اینکه شرایطمو پذیرفتم که من نمیتونم چون میخواستم خیلی زود به نتیجه برسم و چون نمیتونم دوره هارو بخرم نمیتونم پس 

      تااینکه چندروز قبل یکی از فامیلهام بهم یه رژیمی رو توصیه کرد که بگیرم اول باخودم گفتم اینها که الکین وچون اصلا دوست ندارم غذاهامو کسی بهم تعیین کنه و چی بخورم و نخورم قبول نکردم و بخاطر حرفای استادو کامنتهای دوستان رو ذهنم اثر گذاشته بود دیگه باورم شده بود ک این رژیم گرفتنها منو ب نتیجه نمیرسونه و راستش نسبت به رژیم دیدگاهم تغییر کرده بود احساسم هم نسبت ب رژیم خوب نبود و هم اینکه شنیدم خیلیا بخاطر اینکه خواستن خیلی سریع لاغر بشن مثلا دو هفته ده کیلو کم کردن و ریاضت کشیدن الان کلی ریزش مو دارند و کلی بیماری گرفتن به این یقین رسیدم که واقعا اینها حاشیه هس و هیچ قدرتی قویتر از ذهنم و خدای درونم نیست که بتونه کمکم کنه فقط باید از قوانینش درست درمسیر درست استفاده کنم و بتونم فرمولهارو تو ذهنم درست کنم 

      دیگه خودمو پذیرفتم و تصمیم گرفتم دیگه عجله نکنم دیگه بخاطر حرف مردم نخوام به زور خودمو لاغر کنم برای خودم ارزش قائل باشم و لاغری رو یادبگیرم و در این مسیر درست باشم و فرمولهارو تو ذهنم درست کنم 

      دفعه قبل اومده بودم که ببینم برای لاغری ذهن چی میگن از رو کنجکاوی اومده بودم 

      اما این بار با یقین اومدم دراین مسیر باشم چون درک کردم فقط همین راه درست ترین مسیره 

      و بچسبم به اصل و فرعیات رو بزارم کنار 

      با تمرین و استمرار به موفقیتم میرسم تو قلبم یه حس قوی میگه مسیر موفقیت و رسیدن به خواسته هات همین راه و مسیره و با توکل بخدایم قدم میزارم 

      درپناه رب یگانه وفرمانروایی جهان هستی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هانیه
      1400/07/10 21:02
      مدت عضویت: 1101 روز
      امتیاز کاربر: 12738 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 377 کلمه

      به نام خدایی که راه رو نشونم میده

      سلام به استاد عزیز و دوستان همراه

      منم هزاران دلیل، نه، هزاران بهانه داشتم برای چاقی و لاغر نشدنم … سنم از 40 رد شده و دیگه چربی ها سفت شدن و نمیشه به راحتی لاغر شد … کار اداری و نشستن های طولانی باعث چاقی و بزرگ شدن باسن میشه … سوخت و ساز بدنم پایینه … برنج و غذاهای شمالی چاق کننده ست ….چون دست پختم خوبه نم یتونم لاغر بشم … چاقیم ارثیه و هزااران بهانه مختلف که قبلا فکر می کردم دلایل چاقیم هستن اما به لطف بودن در این مسیر فهمیدم بهانه های لاغر نشدن و چاقیم هستن. خدا رو شکر می کنم که 90 درصد بهانه های ذهنی من رو استاد نقض کردن و هر بار توی این سایت یه قفلی از ذهنم باز شد…من ماه ها توی سایت و بین فایلهای رایگان چرخیدم و می خوام بگم رویای خریدن دوره مقدماتی رو داشتم و می دونستم بالاخره یه روزی می خرمش…اما تا اون موقع از فایلهای رایگان و دوره های لاغری رایگان استفاده کردم..یکی دو بار لیز خوردم و از مسیر اصلی دور شدم اما دوباره برگشتم تو مسیر و پر قدرت ادامه دادم و درست زمانی که پر از شور و انگیزه و خواستن بودم، پول خرید می‌کنم برام جور شد و من خریدمش … می خوام بگم اگه از وضعیت فعلی (اینجا مثلا محصولات رایگان سایت) استفاده کنی و لذتش رو ببری، امکاااان نداره به وضعیت بهتر (محصولات لاغری) هدایت نشی..امکاااان نداره…اصلا تا تو به ظرفیت وجودی اون وضعیت مدنظرت نرسی، نباید بهش برسی و نمی رسی..تا من یاد نگرفته باشم از وضع موجود لذت ببرم و حالم باهاش خوب باشه، چطور می خوام توی موقعیت گسترده تر و بزرگتر خودم و زمان و حواسم رو مدیریت کنم و لذت ببرم؟ من تا ظرف وجودم آماده پذیرش مرحله بالاتر نباشه، نمیشه که برم مرحله بالاتر. نمیشه بدون یادگیری جدول ضرب، جذر و انتگرال یاد گرفت که…قدم به قدم باید جلو رفت

      من این رو با همه وجود یاد گرفتم و تجربه کردم و ایمان آوردم که هر چیزی در زمان درستش اتفاق میفته و من باید بهانه ها رو بذارم کنار تا هدفم شفاف و مشخص بشه… تا ذهنم پر از بهانه های چاقی باشه، جایی برای یافتن دلایل چاقی نمی مونه …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/07/07 13:03
      مدت عضویت: 1026 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 513 کلمه

      سلام
      منوقبل این سایت اونقدر کوله بارم سنگین بود ک اصلا حس زندگی نداشتم اصلا ن امیدی ن شوقی ن لذتی
      ولی هزاران بار شکر میکنم برا اون لحظه ای ک با تموم وجودم ب عجز و ناتوانیم اعتراف کردم واز خداوند کمکم خواستم از وقتی ب این سایت اومدم یاد گرفتم ک خدا رو ببینم ازش بخوام توکل کنم نگران نباشم
      مثل تشنه ای هستم ک از مطالب این سایت سیراب نمیشم هر دفعه بیشتر و بیشتر دلم میخواد بیام و بشنوم اگاهتر بشم
      منم خیلی دلم میخواد محصول داشته باشم اولش ناراحت بودم فک میکردم هر کی محصول بگیره اون نتیجه میگیره اما الان ن مطمئنم ک خدا ب وقتش روزی من میکنه
      من هر روز از مطالب رایگان استفاده میکنم و لذت میبرم از اگاهی ک اون فایل ب من تزریق میکنه و خدارو شکر میکنم ک خدا منو هدایت کرد ب این سایت
      من الان واقعا میتونم از خیلی چیزهایی ک هس و نمیریم لذت ببرم زندگی کنم قبلش یک ادم زنده درواقع مرده بودم ولی الان ن خوشحالم از اینک ک هستم ازاینک خدا رو دارم
      از خدا موفقیت بیشتر و بیشتر میخوام
      من اولش ک میخواستم بیام ترسیدم ی چیز تو درونم گف اگه بیای نتونی محصول رو بگیری عاشق این مسیر بشیو نتونی بگیری حسرت میخوری ولی وقتی ب استاد گفتم گف ادامه بده اصلا انگار ی چیزی ب من گف برو بخون بین چیه اولش خیلی حسرت میخوردم چرا من محصول ندارم ولی الان میبینم ک ب خرید نیس ب اون ایمان و باور هس ک باید داشته باشی
      حس خوب حال خوب گرانبهاترین ثروتی هس ک من خیلی وقت بود نداشتمش
      گاهی ب خودم میگفتم چرا من از این دخترم ک خداوند بهم داده شوق نمیکنم چرا
      اما الان از هر قدم بچم لذت میبرم
      من تو باتلاقی بودم ک هرروز بیشتر و بیشتر توش فرو میرفتم اما الان دارم خودم از اون باتلاق بیرون میکشم و میدونم ک موفق میشم چن این دفعه خدا رو دارم
      زندگی زیباس روزها زیبایت ابن ماییم ک با رفتارمون حس بدی داریم مثل اینک شرینی هس ما ازش برنمیداریم تا کاممون شیرین بشه
      وقتی نوجوان بودم هی میگفتم اخه خدا جونم چرا من چرا من چاقم ببین دختر خالم و دختر داییم دوستام همه لاغر چرا من اخه چرا
      ی چیزی تو درونم میگف چن خدا تو رو بیشتر دوس داره میخواد همش ب برا سلامتیت تلاش کنی
      الان میبینم ک خدا خیلی دوسم داره و من بخاطر چاقی تو این مسیرم ودارم لذت میبرم
      اونقدر ورزش کردم ک همش اطرافیانم مامانم میگه بیا پیاده روی رژیم بگیر شکمت خیلی گندس همسرم میگه تردمیل بزن و فلان من همه اینها رو میشنوم ولی ادامه میدم میدونم ک این مسیر مسیر درسته مسیر منه
      همسر هی میگه چاقی ولی من ایمان دارم ب خدای خودم چن من صداش زدم چن من ازش خواستم اینجا رو پیدا کردم میاد اون روزی ک ب این روزهای خودم افتخار کنم الانم افتخار میکنم. چن با فشاری ک اطرافم هس باز من دارم ادامه میدم و افرین میگم ب خودم و خدا برای من کافی است
      ممنون از استاد عزیز بابت فایل بسیار زیبا و عالی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 364 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 357 کلمه

      سلام خدمت استاد خوش اندام و خوش استایل ک‌ با همین لباس پوشیدن چشم بیننده رو ترغیب میکنن برای تناسب اندام و سلام خدمت دوستان گرامی

      خداروشکر میکنم ک در این سایت هستم و دارم فایلای رایگان رو با جون و دل گوش میدم سپاسگزارم ازتون جناب عطارروشن عزیز ک‌شجاعت داشتین و اولین نفری بودین ک قدم در سرزمین لاغرها گذاشتین و این راه رو باز کردین برای مشتاقان آگاهی و عمل و دوستداران اندام زیبا‌و طبیعی و لذت بردن از نعمات پروردگار

      ۲قسمت از این فایل برای من فوقالعاده بود ک فرمودین تمام این مشکلاتی ک از طفولیت داشتین و اینهمه تضادی ک‌بهش  برخوردین اتفاقا لازززمه ی پربارتر کردن و عالیتر کردن نتیجه  کارکردن روی ذهن شما شد و چقدررررر زیبا و پرافتخار هست ک شما رها نکردی دست نکشیدین و از اون حجم از خستگی و به ستوه اومدن از این همه دلیلی ک داشتین ک در چاقی بمونین استفاده کردین و ذهنتون رو انقدررر کار کردینن تا همه این تضادها سوخت شما شد برای رسیدن بسوی خواسته تون ک متناسب شدن هست. و کنترل ذهن اینجا همون جهاد اکبر هست. و بنظرم نکته ش اینجاست ک چقدرررر عالی میشه ک اگر هرکسی تضادهایی ک از بچگی داشته رو برای خودش یاداوری کنه تا بدونه چ رسالتی داره و دنیا گلستان میشه 

      نکته دوم ختم کلام شما در قسمت متن فایل هست ک‌ ؛

      شرایط چاقی من هیچ بهانه ای برای افرادی که چاق هستند باقی نمی گذارد.

      من از بد تولد چاق بوده ام.

      بیش از 40 کیلو اضافه وزن پیدا کردم.

      35 سال چاق بودم و چربی های من بسیار قدیمی و سفت شده بود.

      کار پشت میزی دارم و علاقه به تحرک زیاد ندارم.

      در سن 35 سالگی تازه با موضوع لاغری با ذهن آشنا شده ام.

      از هیچ آموزش یا مهارت خاصی استفاده نکرده ام.

      از هیچ دارو یا عمل جراحی برای لاغری استفاده نکرده ام.

      نوع تغذیه من مشابه همه افرادی است که اضافه وزن دارند و تصور می کنند برای لاغر شدن غذاهایی که همیشه می خورند را نباید بخورند.

      زندگی من کاملا واضح و شفاف است و هیچ بهانه ای برای چاق ماندن هیچ فرد چاقی باقی نمی گذارد.

      و اگر نفس می کشید قابلیت لاغرشدن را دارید

      عالی بود و بینظیر.. سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1400/07/05 07:10
      مدت عضویت: 1680 روز
      امتیاز کاربر: 6638 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 434 کلمه

      با سلام

      چه فایل عالی و چه اطلاعات خوبی دستتون درد نکنه استاد که همیشه بهترین ها را در اختیار ما قرار میدید. 

      من هم سال ها برای چاقی خودم بهانه داشتم هیچوقت دلم نمی خواست فکر کنم که مقصر چاقی خودم هستم همیشه به زمین و زمان گیر می دادم که علت چاقی من این مورده. 

      اوایل ازدواج که تازه شروع به چاق شدن کردم چاقی خودمو کاملا طبیعی می دونستم می گفتم خوب طبیعیه هر کی ازدواج کنه چاق میشه، بارداری دوم دیگه بیشتر به چاق شدن خودم حق می دادم، کم تحرکی کم کم به دلایلم اضافه شد می گفتم چون تحرک زیاد ندارم وقت ندارم برم ورزش یا پیاده روی کنم پس طبیعیه که چاق بشم.کم کم که سنم بالا رفت باز هم دلیل دیگه ای برای چاق شدن پیدا کردم.

      کم کاری تیروئید هم به دلایلم اضافه شد، یه مدت در محل کارم پشت میز می نشستم و توی همون مدت با بهانه آوردن این که ساعت پشت میز نشستنم زیاده طبیعیه که چاق میشم.

      خواب بعد از ظهر، خوردن برنج و ماکارونی، خوردن فست فود، سوخت وساز پایین وهزار بهانه مختلف دیگه برای چاق شدنم می آوردم و همیشه فکر می کردم چقدر مظلوم واقع شدم که این سرنوشت منه و خدا منو چاق کرده و خودم هیچ تقصیری ندارم.

      تموم آنروزا کنار من آدمای متناسبی بودن که تموم شرایط من را داشتن ولی هیچ دلیل وبهانه ای برای چاق شدن خودشون نمی آوردن. 

      در محیط کار همکاری داشتم که ۱۰ سال بیشتر از من پشت میز نشین بود و می گفت سال ها معاون مدرسه بوده و تحرک زیادی در محیط کار نداشت ولی بسیار متناسب بود.

      خیلیا رو دیدم که بعد از ازدواج کاملا متناسب بودند.

      دوستانی رو می دیدم که بیشتر از من فرزند داشتند ولی کاملا متناسب بودند و …

      هیچوقت با خودم فکر نمی کردم این وسط یه چیزی غیر عادیه اونم منم چرا با این که بقیه تو اون شرایط هستن کاملا متناسبن ولی من نه!!؟

      پس اینا فقط بهانه بودن و من با این بهانه ها برای خودم شرایطی را فراهم می کردم که چاقی خودمو عادی جلوه بدم و اصلا خودمو مقصر ندونم و همش دنبال بهانه بودم.

      با شرکت در دوره یکی یکی بهانه ها را کنار گذاشتم باورهای اشتباهم را با کمک فایل ها اصلاح کردم و به صورت مستمر ادامه دادم به ذهنم باورهای درست دادم اولین کار قبولی چاقی خودم بود این که مقصر این شرایط فقط خودم هستم و ادامه دادم تا به هدف خودم برسم.

      خوشحالم که این دو سال در مسیر هستم و آگاهی واطلاعات جدید به ذهنم میدم ویکی یکی دارم باورهای اشتباهم را اصلاح می کنم.

      سپاس برای این فایل و تشکر از زحمات شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم