0

گام ۳: برای لاغری انتخاب شده‌اید

روشی برای لاغر شدن
اندازه متن

همه افرادی که سالها دنبال روشی برای لاغر شدن بودند زمانی که دست از جستجو برداشتند و یا تسلیم شدند به سایت تناسب فکری هدایت شدند.

در جستجوی روشی برای لاغر شدن

لاغر شدن مهمترین آرزوی من بود.

یادم میاد از سنین راهنمایی تلاش می کردم که لاغر بشم ولی همواره از تلاشی که انجام می دادم نتیجه نمی گرفتم و هر وقت هم با تلاش زیاد مقداری از وزنم کم می شد طولی نمی کشید که دوباره به وزن قبلی بر می گشنم.

با خودم فکر کردم که در تمام سال هایی که من دوست داشتم لاغر بشم، روش های مختلفی رو امتحان کردم و درسته که از همه روش ها نتیجه خوبی نگرفتم ولی یک نکنه در تمام انتخاب های من مشترک بود که ارتباط داشت به نتیجه نگرفتن من و اون “انتخاب کردن” بود.

یعنی این من بودم که به دنبال روشی برای لاغر شدن بودم و در نهایت من تصمیم می گرفتم که از فلان روش برای لاغر شدن باید استفاده کنم.

هربار که از شدت چاقی یا حرف مردم عصبانی می شدم تحقیق و جستجو برای پیدا کردن روشی برای لاغر شدن و رهایی از چاقی را شروع می کردم. نتیجه جستجوی من پیدا کردن روشی بر مبنای رژیم غذایی یا مصرف دمنوش و داروهای عطاری و در صورتی که خیلی از چاقی ناراحت و عصبانی بودم تصمیم می گرفتم با ورزش کردن خودم را لاغر کنم.

احتمالا این شرایط بارها برای شما دوست عزیزی که داری این نوشته رو میخونی پیش اومده و تجربیات زیادی از جستجوی روشی برای لاغر شدن داری و از همه اون روش ها نتیجه مطلوب نگرفتی که الان اینجا هستی.

روشی برای لاغر شدن

هدایت شدن به سایت تناسب فکری

نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که آشنایی شما با روش لاغری با ذهن و یا سایت تناسب فکری به خاطر جستجوی شما نبوده است.

شما به دنبال این روش نبودی و احتمالا اصلا از این روش اطلاعی نداشتی که بخوای دنبالش باشی.

شما به طریقی که از قبل از آن اطلاع نداشتی به این مسیر هدایت شدی و الان عضو سایت تناسب فکری هستی و داری این نوشته رو میخونی.

به این نکته دقت کنید که برخلاف تمام دفعات قبلی که شما دنبال روشی برای لاغر شدن بودی و روش هایی رو پیدا می کردی، از تمام اون روش ها آگاهی قبلی داشتی و از همون ابتدا می دونستی که قراره یه برنامه رژیمی یا ورزشی را به منظور لاغر شدن برای مدت مشخصی باید انجام بدی.

مثلا در جستجوی روشی برای لاغر شدن، به فلان نوع رژیم می رسیدی که قبلا دربارش شنیده بودی و الان باهاش مواجه شده بودی و تصمیم می گرفتی که انجامش بدی.

یا به نوعی دارو، دمنوش، ورزش یا نرمش بر می خوردی که باز درباره اش یه چیزهایی شنیده بودی و تصمیم می گرفتی شما هم امتحانش کنی.

ولی شما زمانی با این روش آشنا شدی که هیچ اطلاع قبلی از اون نداشتی، هیچ تجربه ای نداشتی، و اصلا دنبال این روش نبودی.!

روشی برای لاغر شدن

تفاوت روش لاغری با ذهن

تمام اطلاعاتی که درباره روشی برای لاغر شدن در ذهن خود دارید شامل: محدودیت غذایی، مصرف دارو یا جراحی لاغری، فعالیت های ورزشی و … است و این درحالی است که تاکنون اطلاعات و آگاهی درباره روش لاغری با ذهن در ذهن شما وجود ندشاته است.

بنابراین منطقی است درباره چیزی که اطلاع ندارید نمی توانید جستجو کنید به همین دلیل اطمینان دارم همه افرادی که وارد سایت تناسب فکری می شوند از طرف خداوند به این سایت و روش شگفت انگیز لاغری با ذهن هدایت شده اند.

شاید 99 درصد افرادی که در دوره های من شرکت کردند به طریقی که خودشون دنبال آن نبوده اند با این روش آشنا شدند و تقریبا صد در صد اونها وقتی که از همه روش ها و تلاش های خودشون برای لاغری ناامید شده بودند با من و روش لاغری با ذهن آشنا شدند.

جهت مطالعه داستان هدایت افراد به سایت تناسب فکری می توانید نوشته های صفحه داستان هدایت من را مطالعه کنید و ضمنا داستان آشنایی خودتان را به این صفحه شگفت انگیز اضافه کنید.

حتی دوستانی بودند که یک روز قبل از نوبت عمل جراحی برای لاغر شدن با این سایت آشنا شدند یا وارد گروه ما شدند و تصمیم گرفتند قبل از عمل جراحی از این روش استفاده کنند و به لطف خدا نتایج عالی گرفتند.

پس اگه به طریقه آشنایی خودت با این روش فکر کنی شما به طریقی که دنبالش نبودی با این روش آشنا شدی و این خیلی تفاوت داره با تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن.

خیلی ها اصلا از این روش اطلاعی نداشتند و از طریق فردی که در این دوره شرکت کرده با این روش آشنا شده اند.

عده ای از طریقی فردی که اصلا نمی شناختنش از این روش اطلاع پیدا کردند.

یه عده هم دنبال یه موضوعی در اینترنت بودند و با سایت من مواجه شدن و براشون جالب توجه بوده.

و عده ای هم در گروه های دیگه درباره چاق و لاغر شدن صحبت میشده و فردی که نمی شناختنش بهشون گفته که همچین گروهی و همچین روشی هست و وارد شدند.

خلاصه هر فردی به طریقی که دنبالش نبوده با این روش آشنا شده و این ثابت می کنه که اعضای سایت تناسب فکری هر کدام به طریق خاص خود به این سایت هدایت شده اند.

در واقع ما برای لاغر شدن انتخاب و به سایت تناسب فکری دعوت شده ایم. حضور ما در این سایت به دلیل عشق و علاقه ما به لاغر شدن و سالها تلاش برای لاغر شدن است.

تلاشی که شاید به نتیجه مطلوب نرسید اما باعث شد تا پس از سال تلاش بی نتیجه اکنون در مسیری باشیم که سراسر عشق و امید و آگاهی است. مسیری که هرآنجه سالها چاقی از ما گرفته است را چند برابر کرده و به ما بر می گرداند.

حالا این موضوع چه اهمیتی داره؟

برای اطلاع از اهمیت این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار محتوای آموزشی این بخش را تماشا کنید و درباره تمرین مطرح شده در فایل تصویری در بخش نظرات این صفحه دیدگاه خود را ثبت کنید.

دیدگاه تاثیرگذار ملکه عشق عزیز

به نام خدایی که انتخابم کرد

به زمانبندی خداوند اعتماد دارم…

سلام بر عالم و آدم 

عشق به تمام ذرات هوشمند جهان هستی 

نوشته های قبل از فایل خیلی مفید هستند و من از خواندن آنها لذت می برم چقدر جالب در تمام جستجو کردن هام برای پیدا کردن روشی برای لاغر شدن همیشه من تصمیم می گرفتم و این نقطه مشترک تمام اون راهها بود و نتیجه هم یکسان بود. ناکامی!

 ظاهرا من روشها را تغییر می دادم ولی همه راهها یکسان بود چون نتیجه کار یکسان بود!

من در طی ۲۵ سال از زندگیم یعنی بعد از ده سالگی که کاملا متناسب بودم شروع کردم به چاق شدن یعنی هرچی تو اون ۱۰سال عمرم یادگرفته بودم و از والدین و بستگان آموزش دیده بودم وقتش بود اجرایی بشه اوایل که خیلی هم تشویق می شدم چون در ۱۰ سال قبل بارها به خاطر لاغری سرزنش می شدم.

بهم می گفتند لاغر استخونی، این بچه ضعیفه و همیشه مچ دستم را ملاک می کردند و می گفتند داره میشکنه از بس هیچی نمی خوره!

اما دوسه سال پس از چاق شدن که تحقیر و سرزنش ها شروع شد و البته نگاه دوستان هم کلاسی در مدرسه  و … جستجوهای من برای پیدا کردن روشی برای لاغر شدن و رژیم گرفتن های من شروع شد.

زیر نظر چند پزشک تغذیه رژیم گرفتم، خوردن افشرده زیره و لیموی تلخ، نوعی از عرقیجات و البته پیاده روی روزانه داشتم که چندماهی ادامه می دادم کمی لاغر می شدم و خیالم راحت می شد و بر می گشتم به حالت سبک زندگی چاق خودم!

منتظر بودم یک فرد متناسبی ببینم و بپرسم چیکار کرده ؟!

چون از نظر من تمام متناسبها یا رژیم بودند یا سوخت و ساز بدنشون بالا بود!

خلاصه در جستجوی روشی برای لاغر شدن انواع رژیم های زیر نظر کارشناس تغذیه و یا آنچه از گوگل سرچ می کردم یا طب سنتی و گیاهخواری و قهوه تلخ و … را انجام دادم اما هرگز به وزن دلخواهم نرسیدم و ماندگار نشدم.

برای یکبار که ۵۸ کیلو شده بودم دقیقا بیست سال پیش و خیلی شوق داشتم شاید کمتر از دوماه دوام داشت و به سرعت حدود ۶ کیلو وزن اضافه کردم اما ورزشم این اواخر روی تردمیل بود چون بیرون رفتن برام سخت بود اول اینکه بچه کوچیک داشتم و از همه مهمتر نگران نگاه دیگران بودم یعنی فکر می کردم موقع راه رفتن که می بایست پیاده روی تند داشته باشم اعضای بدنم تکان می خورد و باعث نگاههای بدی به من می شود!

 به هرحال بیشترین رنج تجویز پیاده روی تند با شیب روزی دوساعت به انتخاب خودم بودم که باعث شده بوداز  تاولهای پاهام درد زیادی تحمل کنم یکبار هم باشگاه رفتم حدود یکی دوماه و اما انقدر شنیدم که رها کنی بدتر چاق میشی یه جوری شد که ادامه ندادم هیچ وزنی هم کم نکردم . 

بالاخره روز موعود فرا رسید من به مسیر آموزش ذهنی هدایت شده بودم که متوجه شدم رفتار افراطی و تفریطی بسیاری دارم یعنی یهو شا دشاد یهو ناامید یهووو با افراد خیلی خودمونی میشم و یهو سنگین یک تلنگری به من خورد که چاقی ناشی از این نبودن تعادل و توازن در من هست همون روزها کتاب ملت عشق را به صورت صوتی گوش می کردم و یکی از قاعده های  شمس تبریزی بود صوفی باید میانه رو باشد نه افراطی و نه تفریطی… 

گفتم حتما راهی هست به صورت ذهنی لاغر بشم و البته پس از تسلیم شدن و گریه های از ته دل و فریاد درونی خدا کمکم کن و پذیرش رفتار ناهماهنگ خودم یک شب در اینستا سرچ کردم لاغری با قانون جذب! و بعد لاغری با قوانین جهان! و در نهایت لاغری با ذهن و من تشنه به آب رسیدم و اون شب تا صبح پلک روی هم نگذاشتم و فایلهای اینستا را پشت سر هم می دیدم محو صحبتهای استاد شده بودم و به آرامشی رسیدم که یک عمر به دنبالش بودم.

خب یکدانه ام منو انتخاب کرد و بیشتر از توانم منو تکلیف نمی کنه!

 خداباورم داره پس لازمه خودم هم باور کنم که می توانم و من خالق زندگی خودم هستم یعنی داستان سر این خودباوری هست !

از کودکی بارها سرزنش شدم تحقیر شدم و مقایسه شدم همیشه فکر کردم باید کار بزرگی انجام بدم که منو دوست داشته باشند ولی الآن هدایت شدم به این مسیر که تمام باورهای محدودکننده را رها کنم خودمو باور کنم وقتی خداوند باورم داره از روح خودش در من دمید هدایتگرم هست و هرروز معجزاتش را می بینم وقتشه تمام دیواره های باورهای محدودکننده به اراده الله مهربانم فرو بریزند و وارد سرزمین تعادل و توازن خرد الهی بشم .

لاغر شدن برام خیلی لذت بخشه چون حالت طبیعی ام هست، تو خونم هست نمیتونم انکارش کنم. زیبایی راحتی سبکی انتخاب آزادانه جوانی و بیشتر از همه حس دوست داشتن خودمو برام داره اما 

نکته اینه که باید این احساسات را داشته باشم یعنی خودمو لایق برای لاغری بدونم تا اتفاق بیفته و اینجا هستم که این موضوعات را که همون خود باوری و عزت نفس هست را یادبگیرم !

در مدتی که در این مسیر هستم دارم متوجه میشم چقدر از بخشهای وجودیم نیاز به ترمیم داره. در اصل من خراب کردم و دارم از نو میسازم البته نجواهای منفی باف در مورد زمان آزار دهنده هستند و این جسم هر روز جلوی چشم من!

ولی دارم یاد میگیرم برای لاغر شدن صبور باشم به زمانبندی خداوند اعتماد کنم استمرار در مسیر داشته باشم متعهد به آموزشهام و خلق رویام باشم و در نهایت لاغری ماندگار اونم آسون در نهایت آزادی نصیبم میشه .

اطمینان دارم این راه تنها راه آسان و ماندگار و اصولی روش ذهنی برای لاغری هست اما باید خودمو باور کنم .

در مدت دوسالی که با آموزشهای ذهنی آشنا شدم تغییرات چشمگیری در تمام جنبه های زندگیم ایجاد شده هرروز معجزات بیشتر زندگی را میبینم و باور دارم که این راه درسته.

همین که هر وقت میام مینویسم حالم خوب میشه، همین که یک کار خوب و رضایت بخش برای خودم انجام میدم و هزاران شگفتی دیگر باعث شده به لطف هدایت خداوند در این مسیر استمرار داشته باشم البته من با شروع دوره پارسال ۱۰ کیلو از اضافه وزنم رها شد و این اطمینان برای لاغر شدن من واضح تر شد.

 هر چند که چندماهی بعد مسیر را رها کردم ولی در نهایت برگشتم و اینجا هستم خوشحالم که از بیماری وسواس وزن کردن خود هرروز رها شدم و البته نتایج چکاپ خونم که سالهای گذشته گاهی قند و چربی و تیروئید داشت الآن سلامته اونم بدون محدودیت رژیمی پوستم خیلی بهتر شده و تفکیک غذایی ام کمتر !

انتخاب هام آزادانه تر و خوابم عمیق تر سالها حتی فکرش هم نمی کردم یه روزی این تجربیات عالی را رقم بزنم ولی الان دارمشون منفی باف که همیشه حرف کمبود میزنه میگه این که چیزی نیست فلانی رو ببین چرا لاغر نشدی !

دارم یاد میگیرم خودمو مقایسه نکنم و حتما چون طالب یادگیری هستم مهارتشو فرا میگیرم انقدر آرام و روان نتیجه رقم می خوره که خودمم متوجه نمیشم چقدر متناسب شدم در فکر و اندامم .

وقتی لاغری را بهتر یاد بگیرم فرزندانم هم آموزش میبینند و به اراده خداوند نسل چند ساله چاقی از وجود من منقطع میشه جهانی هماهنگ و در صلح و همسو شدن باذات الهی یعنی ایمان به نیروی غیب و حال خوب بودن 

خدایا سپاسگزارم 

خدایا عاااشقتم 

درود بر استاد و هدیه های نوری ایشون

هم مسیری های تناسب فکری عالی باشید و در مسیر متعالی شدن 

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای نوشتن تمرین این قسمت سعی کنید موارد زیر را نوشته خود شرح دهید:

توجه کنید که نوشتن به شما کمک می کند تا تمرکز بهتری بر موضوع لاغری با ذهن داشته باشید. همچنین پاسخ به سوالات هدفمند سبب می شود تا هماهنگی بین ذهن و جسم شما در جهت همسو شدن با خواسته جسمی که لاغر شدن است ایجاد شود.

نوشتن درباره اینکه چرا اینجا هستید، به دنبال چه چیزی هستید یا آرزوی شما چیست در واقع همان تصویرسایزی ذهنی یا تجسم است که در بسیاری از کتاب های موفقیت به آن اشاره شده است.

اما تفاوت تجسم و تصویرسازی در آموزش های سایت تناسب فکری با تمام کتاب های موفقیت این است که به صورت عملی و ساده تجسم کردن را یاد می گیرید بدون اینکه بخواهید از موزیک یا ریلکس شدن یا هر کار اضافه دیگری استفاده کنید.

در تمام سالهای چاقی ما همواره در حال تجسم چاقی و چاق تر شدن بوده ایم و اکنون باید تجسم روزمره و ساده لاغر شدن و لاغر بودن را تمرین و یاد بگیریم.

بنابراین توصیه میکنم به سوالات مطرح شده به صورت انشایی جواب دهید تا همزمان با فکر کردن و نوشتن تصویرهای زیبا از روند هدایت شدن تان برای لاغر شدن و تحقق رویای لاغری در ذهنتان ایجاد شود.

  • درباره روش هایی که برای لاغری استفاده کرده اید و نتایجی که کسب کردید بنویسید.
  • طریق آشنایی خود با روش لاغری با ذهن را بنویسید و اینکه چه شد که الان اینجا هستید.
  • چرا دوست دارید لاغر شوید؟
  • چرا تصور می کنید روش لاغری با ذهن می تواند مسیر صحیح برای رسیدن به لاغری باشد؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.50 from 179 votes

https://tanasobefekri.net/?p=10866
برچسب ها:
336 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/01/04 16:55
      مدت عضویت: 1582 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 708 کلمه

      روز ۳۱تکرار
      عرض سلام و وقت بخیر به همه
      من برای لاغر شدن انتخاب شدم
      چقدر این جمله قشنگو وامید بخشه
      ۴۴ساله هستم واز بدنیا اومدنم تپل بودم ویه دوره ای تقریبا نرمال رشد کرده بودم ،از ۷یا ۸سالکی متوجه چاقی خودم شدم،وقتی پنجم دبستان بودم وتوی مدرسه وزن شدیم ومن ۵۰کیلو بودم خیلی خجالت کشدیم،همه مسخره م میکردن،لباسام همیشه گشاد وبزرگ وزشت بود،از ۱۰سالگی ،از طرف پدرم مجبور به گرفتن رژیم های سخت داشتم،قرص،دم نوش،رژیم،ورزش های سخت،طب سوزنی ،لاغری با هیپنوتراپی،لاغری با مربی ان ال پی وموارد زیادی امتحان کرده بودم وجواب های خوبی هم گرفته بودم ،ولی برای حفظ لاغریم باید همش تو رژیم وکم خوری و ورزشای سخت میبودم،همش اضطراب داشتم،حتما هر روز باید چندین ساعت تو چندین ورزش تلاش سخت انجام میدادم تا ذهنم بپذیره که من چاقتر نشم،حتی اگر مهمانی هم میرفتیم ،توی پارکینگ اون خونه باید نرمشمو انجام میدادم،یادمه ۱۳بدرها من همش تو پیاده روی بودم،همه بهم میخندیدن ،ولی من مصمم بودم تو مسیرم
      از ۵سال پیش که به علت آسیب های ورزشی زیاد در ناحیه کمر وزانو،دکتر ممنوعیت ورزش داد و منم که داشتم آماده میشدم واسه آزمون عملی رشته بدمینتون،،،مجبور شدم دیگه ورزش رها کنم وبمدت ۹ماه فیزیوتراپی وآب درمانیو شروع کنم و از وادی ورزش دور شدم وهمزمان از رژیم هم خارج شدم،وزنم بخاطر باورهاییکه داشتم که اگر ورزش و رژیم نباشم چاق میشم،،شروع به زیاد شدن شد،تمام وجودم عصبانیت وترس از چاقی بود،نه میتونستم ورزش کنم نه حوصله رژیم داشتم،خونه نشین شده بودم،خلاصه از اون جریانات ۶سال گذشت ،تقریبا از ۲سال پیش با اساتیدکنترل ذهنی زیادی آشنا شدم وچند دوره روان درمانی به روش پروفسور یونگ وان ال پی گذروندم ،از بچگی هم علاقه شدیدی به کتاب خوندن ومسائل ذهنی داشتم ،با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم وغرق مطالب ذهنی زندگی خودمو میگذروندم وعلاقه شدیدی به یادگیری داشتم،تقریبا تابستون۹۸ توی پارک بعد از یه پیاده روی ۱ساعته ،نشسته بودم وداشتم کامنتای سایت استاد عباسمنشو میخوندم که بصورت تصادفی ،یکی از کامنتای آقای رضا عطارروشنو خوندم،اون کامنت مال سالیان قبل بود ،و ایشون در مورد فیلتر شدن تلگرام نوشته بودن و توی اون کامنت نوشته بودن ،بخاطر اینکه کار من با تلگرامه ،احساس دلهره داشتن وبعدش کتابی خونده بودن که توی اون کتاب نوشته بود یو تیوب ،اون لحظات خیلی با خودم کلنجار میرفتم که کار این آقا چی بوده؟بدلیل اینکه خودمم بشدت دوست داشتم ودارم کار اینترنتی داشته باشم ،جذب اون شغل شدم ،وبعد با خودم گفتم نکنه جواب منم یو تیوبه! خلاصه از اون جریان ۵ماه گذشت،و من همچنان از اضافه وزنم نگران بودم،ولی دلمم نمیخواست بازم رژیم شروع کنم،بدلیل اینکه یه کلاس ۳ماهه با یه ان ال پیست گرفته بودم واونم تشخیص داده بود که من مسئله ذهنی دارم،البته که با کار ایشون لاغر نشدم،اول آبان بود ومن رفته بودم دنبال خرید پالتو،،متاسفانه هر پالتویی که من میپسندیدم ،خیلی تو تنم زشت بنظر میرسید،وقتی فروشنده گفت سایز ۴۶بالاترم داریم ،میخواستم جیغ بزنم ،با حالت گریه از مغازه اومدم بیرون،چند روز قبل ،یکی از دوستانم از یه رژیمی که خودش گرفته بود واسم تعریف کرده بود،فورا بهش زنگ زدم وشماره متخصص تغذیه گرفتم،لاغری به روش متابولیک ،اسم روششون بود و ادعا میکردن ،با مدل غذاها وچیدمانشون متابولیسم پایین مارو بالا میبره،رژیم ۱ماهه شروع کردم،تنوع خوراکی زیاد داشت ولی مقدار برنج و نون خیلی کم،،در تعجبم ،من الانم که ۳ماه تو دوره م ،خیلی بیشتر از اون زمانیکه تو اون رژیم متابولیک بودم نمیخورم،تازه تو اون رژیم کلی مغز وسالاد وآب میوه داشتم که الان نمیخورم،پس چرا انقدر احساس ضعف میکردم که در انتهای رژیم مریض شدم ،
      اواسط رژیم بودم وخیلی از اون جریانات ناراحت بودم،طبق معمول که میرم تو عقل کل سایت استاد عباسمنش،رفتم وسرچ کردم آیا با ذهن هم میشود لاغر شد؟ یه عالمه جواب از کامنتای دوستان رسید وشروع کردم به خوندن،هر کتابی پیشنهاد داده بودن ،یادداشت میکردم،یدفعه تو چندتا کامنت اسم استاد عطارروشن واسم سایتشونو نوشته بودن وپیشنهاد داده بودن
      بدو بدو اومدم سایت وپراکنده شروع به گوش دادن فایل ها کردم،میخواستم دوره بخرم که مصادف شدیم با قطع شدن اینترنت در کل ایران ،بعدش که نت برگشت ومنم تولدم بود،۳دوره استاد کادوی تولدم شد،وبعدش تولد آیدا کوچولو ،خدا هرگز دیر نمیکند تهیه کردم
      من واقعا ایمان دارم که خداوند اشتیاق ودرخواست منو دید وبه اون قشنگی و راحتی منو تو مسیر این سایت گذاشت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faridehhasani5455
        1399/01/05 15:50
        مدت عضویت: 1582 روز
        امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 75 کلمه

        ممنونم استاد از شما وآموزش های بینظیرتون
        من لذت میبرم که خداوند منو هدایت کرد تو مسیر زیبا وراحت لاغری با ذهن ،شما تو یکی از فایلاتون گفتید ،ذهن کاریو که من لذت میبرم براحتی واسم انجام میده،من قبل از اینکه وارد این دوره بشم ،هم ،عاشق کارای ذهنی بودم وهیچ وقت خسته نمیشم ،از یادگیری وصحبت در موردش،دیگه فکر کنید بخوام متناسب بشم اونم با تمرینات ذهنی ،که مورد علاقمه،چه میشود?اشتیاق من چند جانبه است

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/12/10 23:11
      مدت عضویت: 1582 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 508 کلمه

      گام‌سوم

      سلام وقت بخیر

      منم مثل تمام آدم‌ های چاق راه های مختلف و زیادیو امتحان کردم،اولین شبی که معنی رژیمو متوجه شدم ،۱۰ سالم بود،منزل دائی م شام دعوت بودیم منم بچه شکمویی بودم وهمیشه بدنبال خوراکی ها بودم،وقتی شام کشیده شد و میخواستم شروع کنم به شام خوردن ،یکدفعه پدرم گفت ،فریده دیگه اجازه نداره شام بخوره،و بین اونهمه مهمان منو از جلوی سفره بلند کرد و گفت برو تو اتاق ،یادمه چقدر ناراحت شدم،گرسنه بودم،از رفتار پدرم هم بین اقوام خجالت کشیده بودم،در اینجور مواقع گریه میکردم و به حال خودم زار میزدم که آخه چرا من چاق آفریده شدم،از همون شب ،شام خوردن برای من یک باور خطرناک شناخته شد و من سالیان سال شام نخوردم و اگر هم میخوردم مطمئن بودم ۲کیلو چاق میشم،هر چقدر بیشتر شام نمیخوردم ولع غذا در من بیشتر میشد،من از بچگی صبحانه دوست نداشتم چونکه فقط پنیر دوست داشتم که اونم پدرم ممنوع کرده بود و میگفت پنیر زیاد خنگت میکنه ،پس وعده صبحانه هم‌ حذف شده بود و من فقط میتونستم نهار داشته باشم ،پدرم اجازه داده بود یک بشقاب پر برنج و غذا در وعده نهار بخورم منم از ترس گرسنه شدن در شب ،حجم نهار بسیار زیادی میخوردم،یجورایی هم قحطی زده شده بودم ،ولی با تمام اون کارها من لاغر نشدم،وقتی ۱۸ ساله شدم وازدواج کرده بودم به باشگاهی رفتم و ایروبیک که اون زمان ها خیلی باب بود ثبت نام کردم و متوجه میشدم که دارم وزن کم میکنم،همراه با اون، رژیم هم داشتم و شام نمیخوردم،در حال وزن کم کردن بودم که فرزند اولمو باردار شدم و مجبورن رژیم و ورزشو رها کردم و چونکه این باورو در ذهنم ساخته بودم که اگر ورزش یا رژیم نداشته باشم چاق میشم ،بسرعت چاق شدم،موقع زایمانم ۹۸ کیلو شده بودم،دوباره بعد از زایمان ،باشگاه و رژیمو شروع کردم و مجدد کاهش وزن داشتم و این جریان برای بارداری دوم هم ادامه داشت و سالیان سال من در یک دایره تکرار گیر کرده بودم،چند ماه لاغر بودم چند ماه چاق ،ورزش ،رژیم،قرص دم نوش،ماساژ،پیاده روی مداوم طولانی هر روزه،لاغری با ای اف تی ،به روش ان ال پی ووووو و این قصه همچنان چندین سال ادامه داشت ،همیشه در حال وزن کم کردن و مجدد اضافه کردن بودم،مدام تو ترس چاقتر شدن بودم و تمام‌ افکار در من مختص چاقی و عوارض و احساس بدش بود و نتایج موندگاری نداشتم 

      نحوه آشنایی با این سایتو در کامنت های قبلی نوشتم

      من دوست دارم لاغر بشم تا بتونم بعد از چند سال نفس راحت بکشم ،بتونم لباس های رنگ شاد بپوشم‌ با احساس خوب،،اعتمادبنفسم قویتر میشه،خودارزشمندی م تقویت میشه،میتونم انتخاب های بیشتری در لباس داشته باشم،تو مهمونی ها با عزت نفس برخورد میکنم،ترس از خوردن ندارم،ترس از چاقتر شدن ندارم ،آرامش بیشتری خواهم‌ داشت

      بهترین راه لاغر شدن روش ذهنیه،چونکه در این مسیر ما در حال ساخت جاده لاغری هستیم که با بودن وتکرار در این راه ،مقصد لاغر شدن است و حتما به هدف خود خواهیم رسید، فرمول های ذهنی در حال تغییر هستند و نقشه های متناسب بودن در ما در حال ساخته شدن است ،بنابراین خودبخود لاغر خواهیم شد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/01 20:00
      مدت عضویت: 1582 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,149 کلمه

      ‌روز ۳۱ تکرار 

      سلام وقت بخیر 

      امروز با میثاق نامه و فایل صبحگاهی شروع شد ، کارهایی برام پیش اومد که نتونستم فایل امروزو گوش کنم و الان که شب شده میخوام برم واسه تمرینات و نوشتن

      خدارو شکر میکنم که باز هم در مسیر رشد و آکاهی هستم ،شاید تا وقتیکه یه مسئله ای برامون پیش نیاد اونقدرها هم حواسمون به لحظات زندگیمون نباشه و وقتیکه یکمی درگیر میشیم تازه متوجه میشیم که زندگیمون چقدر نرمال بوده و ما داشتیم‌ غر میزدیم 

      برای لاغر شدن انتخاب شده اید

      لاغر شدن یک هنر است باید آن را یاد بگیریم‌، چقدر این جمله به جاست و صحیحه ،اینو وقتیکه وارد جمع آدم ها میشم کاملا برام مشخص میشه که من افکارم خیلی متفاوت شده 

      دیشب که رفته بودم تولد یکی از اقوام دلم میخواست رفتار خودمو محک بزنم ،اولا که ظهر نتونسته بودم درست نهار بخورم و با گرسنگی وارد تولد شدم ،بنابراین یه دونه خیار و نارنگی خوردم ولی گرسنگیم رفع نشد و میدونستم تو مهمونی ها شام دیر سرو میشه ،دلمم نمیخواست با تنقلات خودمو سیر کنم که نتونم شام بخورم ،خلاصه با رقصیدن و شادی کردن‌ خودمو سرگرم کردم

      نزدیک ساعت ۱۱ شب کیک بردین و با چای آوردن ،منم خیلی گرسنه تر شده بودم و یه مقداری از کیکمو که خوردم گفتن میخوان شام بیارن منم ترجیح دادم خودمو با کیک سیرتر از اون نکنم و مقدار کمی از شاممو خوردم و سیر شدم ، فقط تونستم یک قاشق ماست و خیار و یک قاشق ژله بخورم و تمام

      رفتار کاملا اندازه و راضی کننده ای بود که نه گرسنه موندم نه حس خفگی داشتم ،اتفاقا مابین اینکه داشتم کیکمو میخوردم ،یکی از خانم های اقوام داشت به پسر ۴ سالش اصرار میکرد که غذا بخوره و ناراحت بود که چرا پسرش کم غذاست

      در تمام طول مدت تولد این خانم داشت از چاق شدنش میگفت و میترسید ،مثلا میگفت فلان خوراکیو نمیخورم چونکه میترسم چاق بشم‌، یکمی برقصم که فعالیتم زیاد بشه، وای فردا باید برم باشگاه و تاوان خوردنه امشبمو پس بدم  ووو

      باهاش شروع کردم به صحبت کردن در مورد چاقی و لاغری ،گفت من کیک نمیخورم چونکه عمل ابدوپلاست شکم کردم میترسم چاق بشم ، انقدر شناخت  درون این خانم برام شفاف بود که میتونستم سلول به سلولشو براش تعریف کنم که چقدر پر از بار افکار چاقیه 

      خلاصه در عرض ۱۵ دقیقه چنان ذهنشو جابجا کردم که گفت تو از کجا اینارو بلدی ؟ و براش پروسه خودمو توضیح دادم سریع گوشیشو آورد گفت من بلد نیستم ،براش ثبت نام کردم و یکمی بهش یاد دادم که بره تو دوره صد گام البته گفت بهم آموزش استفاده از سایتو یاد بده ،منم بهش قول دادم وقتم آزاد بشه براش اسکرین رکورد میفرستم‌

      خیلی خوشحال شدم براش ،اینکه یه آدم بتونه زندگی خودش و حداقل بچه هاشو تغییر بده مخصوصا بچه هاییکه هنوز سنشون کمه و الگو پذیری دارن از خانواده هاشون ،خودمم حالم خوب شد وقتیکه دیدم میتونم یه ارزش آفرینی کنم ،میدونم این انرژی های مثبتم‌ میره تو چرخه جهان و به خودم و زندگیم برمیگرده پس چه بهتره که کارهای مفید انجام بدم 

      من  ۸ سال پیش با موضوعات ذهنی آشنا شدم و دوره های زیادی شرکت کردم ،کتاب های زیادی مطالعه کردم ، سمینارهای بیشماری گذروندم اونم پیش بهترین اساتید ایران و از همون موقع متوجه شدم که ذهن من مشکلات زیادی داره 

      ۶ سال پیش   در گوگل سرچ کرده بودم چطور با ذهن‌ لاغر شویم و هدایت شدم به دوره ای که فقط ۲ تا فایل هیپنو تراپی داشت و ازش راضی نبودم و نیمه کاره رهاش کردم 

      من از سایت استاد عباسمنش به این سایت هدایت شدم ،تقریبا ۲ سال پیش که وارد یک رژیم سخت شده بودم و حالم بشدت ناراحت بود و ۹۴ کیلو شده بودم و از اونجاییکه هر وقت به مشکلی برخورد میکردم میرفتم در قسمت عقل کل سایت استاد عباسمنش سرچ میکردم ،اینبار هم هدایت شدم که برو به اون سایت 

      نوشتم آیا میشود با ذهن لاغر شد ؟ دیدم چقدر هنرجوهای  اون سایت در رابطه با لاغر شدن کامنت نوشتن ،دونه دونه کامنتهارو میخوندم و اسم کتاب هاییکه معرفی میکردنو مینوشتم ،یدفعه به اسم استاد عطارروشن برخورد کردم 

      انگار یکی ترمز منو کشید ،چند دقیقه ای گذشت بدو بدو رفتم تو گوگل سرچ کردم و با این سایت آشنا شدم و جالبه اصلا دنبال کتاب ها و راهکارهای دیگه نرفتم و چسبیدم به مطالب سایت 

      و همیشه از این هدایتم به نیکی یاد میکنم انگار خداوند دست منو گرفته بود و قدم به قدم بهم میگفت چکار کن و من انگار چیز دیگه ایو نمیدیدم و نمیشنیدم 

      راه های بیشماری برای لاغر شدن رفتم که اتفاقا لاغر هم شدم ولی برای مدتی که در رژیم و ورزش بودم جواب داده ،قرص های لاغری به تکرار خوردم ، طب سوزنی ، ورزش های سخت و طولانی و دم نوش 

      چرا دوست دارم لاغر بشم ؟ چونکه با لاغر شدنم به اصل خودم نزدیکتر میشم ،شبیه ذات حقیقی خودم میشم، از خودم بیشتر لذت میبرم ، اعتمادبنفسم بیشتر میشه ،از خودم راضی تر میشم ، رها تر میشم ،آزادتر خواهم شد ،حالم عالیتر میشه ،شادتر و سرحالتر خواهم بود،مثل دیشب که انقدر تو تولد ورجو ورجه کردم 

      یکی از شغل های پسر عموم دیجی مهمونی هاست ،دیشب کل مهمونیو با پسر عموم دیجی بازی کردیم و رقصیدیم و ترکوندیم در انتها گفت فریده خیلی پر انرژی تو بخدا 

      زمان هاییکه‌ چاق بودم خجالت میکشیدم حتی برقصم و دیشب میفهمیدم که بدنم سبک شده بود و دیگه از جمع فرار نمیکنم هر چند تمریناتی که دارم روی عزت نفس و اعتمادبنفسم هم انجام میدن بسیار تاثیر گذار هستن 

      و از ۳ روز پیش که تصمیم گرفتم خودمو با همین سایز بپذیرم و انقدر خودمو چک نکنم و قبول کنم که سایز الانم عالی و استاندارد جهانیه ،آرامش زیادی در خودم احساس میکنم و حس میکنم بدنم جمع و جور تر شده ،در واقع سالهاست که در حال کوبیدن بدنم بودم و الان که رهاش کردم حالش خوبه و میفهمه همینجوری دوسش دارم

      دوست دارم لاغر بشم که تو مهمونی ها لذت بیشتری از خودم ببرم بجای اینکه یجایی کز کنم از خجالت، یاد ۳ سال پیش نامزدیه خواهرم افتادم که خیلی چاق شده بودم و حالم انقدر بد بود که‌ حتی ۱ دقیقه هم نرقصیدم و دوست داشتم فرار کنم 

      دوست دارم لاغر بشم که در مسافرت هام هر لباسی دوست داشتم بپوشم و لذت ببرم ،بدنم سالمتره ،فرزتره ،جوانتره ،زیباتره 

      لاغری با ذهن مسیر صحیحیه چونکه همه چیز از ذهنه ،از محتویات ذهنیه ، ذهن اطلاعاتو جمع میکنه ،مغز دستور میده و بدن اجرا میکنه ، قبلنا اول گیر میدادیم به جسم بدون اینکه دستور مغز تغییر کنه الان دستور مغزو تغییر میدیدم جسم خودبخود لاغر میشه 

      حالا که قانون آفرینش رو یاد گرفتیم میدونیم که با توجهاتمون میتونیم خواسته هامونو خلق کنیم ،قبلا چاقیو براحتی خلق کردیم الان لاغریو خلق میکنیم ،فرقی نمیکنه ،فرمول یکیه ، چه در چاقی چه در لاغری 

      و با دانستن این آگاهی ها دیگه باید آستین بزنیم بالا و دانسته های خودمونو به عمل تبدیل و زندگیشون کنیم ، پس مسیر لاغری با ذهن درسترین مسیر لاغریه ریشه ایست

      خدارو سپاسگذارم برای این لحظات ناب 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم