عادت های لاغر کننده به واکنش های ما نسبت به مواد غذایی گفته می شود.
البته شامل افکار ما درباره مواد غذایی و تاثیر آنها بر بدن را نیز شامل می شود.
عادت های لاغر کننده فقط مربوط به رفتار نیست بلکه بخش مهم و مخفی آن درباره افکار است.
تعریف هایی که درباره مواد غذایی در ذهن مرور می کنیم نیز شامل عادت ها می شوند.
اگر شما هر بار که تصمیم به خوردن دارید به خاصیت چاق کننده بودن مواد غذایی فکر می کنید شما عادت به مرور افکار چاق کننده دارید.
در چالش من اینو نخوردم سعی داریم علاوه بر عادت های رفتاری که قابل مشاهده هستند و شاید به راحتی توسط شما شناسایی می شوند عادت های افکاری که مخفی و قابل دیدن نیستند را نیز بررسی و اصلاح کنیم.
چرا که در نهایت تاثیر عادت های افکاری بسیار بیشتر از عادت های رفتاری است.
تغییر دادن عادت های چاق کننده به عادت های لاغر کننده باید در دو بخش رفتاری و افکاری انجام شود تا نتیجه نهایی شما بسیار عالی باشد و تصویر شما به آلبوم شگفتی سازان اضافه شود.
طرز فکری که ما درباره مواد غذایی داریم نقش بسیار مهم در نتیجه رفتارهای عملی ما را دارد.
از آنجایی که کشف فرمول های ذهنی افراد لاغر جزء علایق و تفریحات من است چند روز قبل با فردی که بسیار متناسب است در این باره صحبت کردم.
ایشان علاقه زیادی به مصرف مواد غذایی که به آنها هله هوله گفته می شود داشتند.
تقریبا هر روز یک بسته چیپس می خورد و دوست داشت برای وعده های غذایی از فست فود ها استفاده کند.
رفتار این فرد متناسب برای من جالب توجه بود و درباره افکارش درباره مواد غذایی از ایشان سوال کردم.
پرسیدم نظرت درباره هله هوله هایی که هر روز می خورید چیست؟
فکر نمی کنید اینها چاق کننده باشند؟
پاسخ داد: نه
اینها رو خدا خلق کرده که از خوردنشان لذت ببرم.
سوال بعدی را اینگونه مطرح کردم:
اگر چیپس، لولشک یا هر خوردنی که مورد علاقه شماست را قبل از ناهار بخورید آیا موقع ناهار تمایل به خوردن غذا دارید؟
پاسخ داد: من دوست دارم همیشه از این هله هوله ها بخورم و اصلا برام مهم نیست ناهار بخورم، البته امروز که ناهار ساندویچ فلافل داشتیم با لذت خوردم.
سوال بعدی را درباره علاقه داشتن به تنوع مواد غذایی از ایشان پرسیدم.
پاسخ منفی بود و تاکید داشت که علاقه ای به تنوع مواد غذایی ندارد و حتی در مورد انتخاب چیپس همیشه یک طعم مورد علاقه اش را تهیه می کند و هیچ وقت هوس نمی کند طعم های دیگر را حتی امتحان کند.
نکته مهمی در پاسخ این فرد برای من جلب توجه کرد و آن داشتن تعریف های صحیح درباره مواد غذایی و علاقه نداشتن به تنوع مواد غذایی بود.
این فرد متناسب تعریفی که یک فرد چاق درباره مواد غذایی را در ذهنش دارد را نداشت و اصلا تصور اینکه با خوردن این مواد غذایی ممکن است چاق شود را نداشت.
از طرفی هیچ علاقه ای به تجربه طعم های مختلف نداشت و این موضوعی است که کاملا به شکل برعکس در ذهن افراد چاق وجود دارد.
این عادت های لاغر کننده افراد متناسب هستند که باید در ذهن خودمان ایجادش کنیم.
منتظر خواندن نظرات شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
Rating 4.56 from 16 votes
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان
سلام
نداشتن تنوع غذایی رو من هم در رفتار پسرم و همسرم بارها دیدم و خیلی از مواقع تعجب کردم مثلا پسرم اگه خوراکی خورده باشه هر غذایی برای درست کنم نمیخوره اصلا به غذا نگاه نمیکنه چه برسه هوس خوردن اون رو داشته باشه حتی نمیگه برام از اون غذا نگه دار یا از خیلی از غذاها خوشش نمیاد و من هر چقدر اصرار کنم اصلا نمیخوره و میگه مثلا چند سال پیش یه بار خوردم خوشم نیومد
یا همسرم وقتی سیر باشه میگه غذا از گلوم پایین نمیره نمی تونم بخورم و به راحتی از خوردن بیشتر غذاها میگذره من قبلا از این اخلاقش خوشم نمیومد اما حالا میدونم که هر دوی اونها افکار و رفتار متناسبی داشته اند رفتار و افکار من چاق کننده بوده که زمانی که اصلا گرسنه نبودم با دیدن خوراکی یا غذای جدید هوس خوردن اون رو داشتم من اصلا خوراکی رو جز غذاها حساب نمی کردم و سر وقت ناهار و شام حتما باید می خوردم
چرا رفتار خوردن من مانند انتخاب های دیگه ام نیست همون طور که هر چیز تازه ای خریده باشم با دیدن مدل های بهتر از آن دوباره نمیرم خرید کنم باید در مورد غذا هم همین رفتار رو داشته باشم هر موقع گرسنه بودم خوردن اضافه بر نیاز رو اسراف و آسیب به بدنم حساب کنم و اون کار رو انجام ندم
من اونقدر آدم پرخوری بودم و از هر غذایی با هر مزه ای میخوردم که نمی تونستم به راحتی مزه غذاها رو بفهمم و اینکه غذا نمک داره یا نه و برای فهمیدن مزه غذا همیشه از همسرم یا دیگران کمک میگرفتم
اما مدتی هست که رفتارهای تا حدودی فرق کرده و مثل سابق با دیدن خوراکی مثل چیپس یا پفک که عاشقشون بودم، دست و پای خودم رو گم نمی کنم و در حد نیازم میخورم
خدا رو شکر در این مدت فشار شکمی یا درد معده رو فقط یک بار داشتم همین دیشب فکر می کردم که چقدر دیدن خوابهای پریشان و از خواب پریدن هام کمتر شده انگار با آرامش بیشتری میخوابم
سلااام
درباره تمرین این فایل باید بگم که من خیلی تا حالا این اتفاق برام افتاده که مثلا برای خرید میرم و یه چیزی میبینم خوشم میاد و میخرمش و بعد چند تا مغازه میرم جلوتر و یه چیز مثه اونی که خریدم میینم و به خودم میگم کاش اینو به جاش خریده بودم . ولی موضوعی که من بهش توجه ندارم توی این موقعیت ها اینه که اصل کار همون خریدست مهم اینه که مثلا من اگه کفش میخواستم ، خریدم . این همه چیز خشگل توی بازار هست و مطمعنا همیشه یه چیزی هست که از اونی که خریدم خشگل تر باشه و من دلم بخواد داشته باشمش ولی میدونم که مثلا به بیشتر از یه کفش احتیاج ندارم خب پس دنبال تنوع هم نیستم چون آگاهم به اینکه هر لحظه ممکنه سر و کله ی یه چیز جدید پیدا شه که من اونو در اون لحظه بیشتر از مال خودم دوست داشته باشم ولی نمیخرمش چون نیازم به کفش تامین شد و حتی اگه اون کفش قیمت کمی هم داشته باشه من نمیام دوتا دوتا ازش بخرم چون توی ذهنم دلیل منطقی ای براش پیدا نمیکنم.
مثلا من یه شلوار از یه شلوار فروشی گرفتم و توی اون مغازه پر از شلوارای متفاوت و قشنگ بود منم عاشق این شلوارایی هستم که جدید مد شده و خیلی گشاده اما من از بچگی از همینا میپوشیدم و اونشب دلم میخواست شلوارای دیگه ای هم بگیرم به خاطر تنوعش و جنس خوبشون ولی این کارو نکردم و همونی که بیشتر دوست داشتم رو گرفتم و اومدم . بعد از یکی دو سال که شلوارم به خوبی روزی اولش نبود رفتم و یه شلوار جدید از همون فروشگاه گرفتم و دوباره نیاز اون لحظم رو بر طرف کردم.
پس میخوام به خودم بگم که وقتی برای شلوار خریدن مغلوب تنوع زیاد بازار میشم اقدام خاصی انجام نمیدم چون فرمولی توی ذهنم نیست که بگه برو بخرش برو کلی شلوار بخر اما بعضی وقتا این درباره ی مواد غذایی صدق میکنه و من با اونا باید مثل کفش یا شلوار خریدن رفتار کنم و با وجود کلی انتخاب جالب اونی رو انتخاب کنم که میدونم بیشتر برام فایده داره و حسم میگه خوبه و بعد از اون تموم میشه خرید کردنم .
خوردن هم مثه خریدن کردن نیاز منه و من نباید توش خللی ایجاد کنم فقط باید آگاهانه انجامش بدم و تحت تاثیر تبلیغات نباشم چون اونا هدفشون برای تبلیغ کردن فروش بیشتره نه سلامتی من و من خودم به سلامتیم اهمیت میدم و قدر خودمو میدونم.
و میدونم که مهم سیر شدنه مثه خرید کردن که هدف منه ، اینجا هم سیر شدن هدفمه و اگه به هدفم رسیدم دیگه اقدامی انجام نمیدم و دیگه خرید نمیکنم یا نمیخورم چون برای خرید کردنم بعد از اینکه خریدم تموم شد بر میگردم خونه یا کارای دیگه میکنم اما دیگه نمیرم چیزی که خریدمو دوباره بخرم یا همش توی همون مغازه که تازه ازش خرید کردم بچرخم.
خدایا شکرت
ممنونم استاد
سلام
من توی مکان خیلی تنوع طلب نیستم یعنی قبلا بودم ولی حدوده یکسال پیش با یکی از فایلهای همین سایت این تنوع طلبی من در رفتن به رستورانهای مختلف حل شد اما هنوزم یه مدل تنوع طلبی دارم مثلا ما که رفته بودیم مسافرت اصلا دلم ذوق و شوق برای رفتن به رستورانهای اونجا را نداشتماما دلم میخاست غذاهای محلی اونجا رو بخورم و دلم میخاست غذاهایی که تاحالا نخوردم را امتحان کنم و کلا توی رستورانها هم دلم میخاد غذایی را سفارش بوم که تاحالا نخوردم و خوشحال میشم وقتی چیزی پسدا میکنم که تاحالا نخوردمش و حالا میخام امتحانش کنم و اگر هم مهمونی چیزی برم دلم میخاد از همه ی غذاهای اماده شده امتحان کنم و خب این موضوع توی خیلی جاها با من نیست مثلا من با اینکه یه عالمه مدل هست که تاحالا نداشتمشون اما هربار کفشی که میگیرم با کمی تفاوت مثل کفشقبلیمه و همیشه یه مدل کفش میگیرم و دوست دارم یا مثلا توی خرید شلوار همیشه یه مدل شلوار خاص میخرم و خیی دنبال شلوارهای جدید نیستم خلاصه من میتونم در واکنش به تنوع طلبیم در مسائل دیگه صحیح تصمیم بگیرم و خب این نشون میده که توی تصمیم گیریهام درباره غذاهام همین صدق میکنه مثلا باید همون غذایی را سفارش بدم که واقعا دلم میخاد و اینکه قبلا خوردمش یا نه برام مهم نباشه و به هراندازه که نیازش دارم ازش بخورم یا توی مهمونی ها سعی کنم به اندازه نیازم غذا بخورم حتی اگه میخام چندمدل بخورم از هرکدوم خیلی کم تست کنم جوری که نتیجه پرخورس نباشه و نتیجه فقط سیری معمولی باشه