0

تاثیر خوردن بر جسم (چهاردهم)

تاثیر خوردن بر جسم
اندازه متن

تاثیر خوردن بر جسم از چالش های ذهن افرادی است که اضافه وزن دارند.

در سال هایی که چاق بودم هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا بعضی ها هرچی دلشون بخواد می خوردند ولی چاق نمی شن.

ولی من هرچی بخورم فقط چاق می شم.

انقدر باور من درباره تاثیر خوردن بر جسم مخرب شده بود که تصور می کردم هرچی بخورم باعث چاقی من می شه و به همین دلیل بارها به دیگران می گفتم که من اگه آب هم بخورم چاق می شم.

اتفاقا همین اتفاق هم رخ می داد و در فصل تابستان که به دلیل شرایط آب و هوای گرم منطقه ما مصرف آب من بیشتر می شود من چاق تر می شدم.

ترس من از چاق شدن به حدی شده بود که از شنا کردن هم می ترسیدم.

تصور می کردم آب از پوست من وارد بدنم می شه و باعث چاق تر شدن من خواهد شد.

اینها تصاویری است که به واسطه شنیده های اشتباه و فرمول های ذهنی نادرست در ذهن من شکل گرفته بود و از آنجایی که هر تصویری در ذهن ما ایجاد شود چه بخواهیم چه نخواهیم به واقعیت تبدیل خواهد شد من همواره در مسیر چاق شدن بودنم.

افکاری که من درباره تاثیر خوردن بر جسم در ذهنم داشتم باعث ترس و نگرانی من از چاق شدن می شد و این درحالی بود که برخی از دوستانم که افراد متناسبی بودند هیچ ترس و نگرانی از خوردن مواد غذایی نداشتند.

آن روزها آرزوی من این بود که بتوانم با لذت و بدون نگرانی ار هر غذایی به هر مقداری مصرف کنم و چاق نشم.

بارها پیش آمده بود که در مهمانی هنگام صرف غذا کنار فرد متناسبی قرار بگیرم و با دیدن صحنه غذا خوردن آن فرد که بدون ترس و نگرانی از چاق شدن تمام پرس غذای خود به همراه نوشابه و سالاد و دیگر مخلفات را می خورد احساس حسرت داشته باشم.

با خودم می گفتم: که ای کاش من هم می توانستم مانند این فرد با خیال راحت غذایم را بخورم و تعجب می کردم که تاثیر خوردن بر جسم این افراد چگونه است؟!!

به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و به واسطه موفقیتی که در کاهش وزن و سایز از این طریق کسب کردم و به واسطه آن با افراد زیادی که اضافه وزن دارند آشنا شدم به وضوح دیدم که رویای بسیاری از افراد چاق خوردن بدون ترس و نگرانی از هر غذایی و به هر میزان است.

بارها در نوشته های اعضای سایت خوانده ام که:

آرزوی آنها این است بتوانند از هر غذایی هرچه قدر دلشان می خواهد بخورند و چاق نشوند.

این رویای مشترک در ذهن افراد چاق به واسطه دیدن نحوه خوردن افراد متناسب ایجاد شده است.

ما با دیدن افراد متناسب که به راحتی از هر غذایی می خورند و مقایسه آنها با خودمان که جرات خوردن هر غذایی را نداریم به این نتیجه رسیدیم که بهترین آرزوی ما خوردن از هر غذایی به هر اندازه که دوست داریم است.

رویایی که برای من و بسیاری از افرادی که از دوره های آموزشی لاغری با ذهن استفاده کردند به واقعیت تبدیل شد.

این رویا از دو بخش تشکیل شده است:

  • خوردن از هر ماده غذایی
  • خوردن به هر اندازه که دلمان می خواهد

نکته جالب توجه در مورد رویای افراد چاق این است که در هر دوبخش شباهت ها و تفاوت هایی با افراد متناسب دارند. شباهت های رویای ما با افراد متناسب مربوط به فرمول های اصلی و صحیح ذهن ما و تفاوت های رویای ما با افراد متناسب مربوط به فرمول های اشتباه ذهن ماست که به مرور زمان در ذهن ما ایجاد شده اند.

بخش اول که خوردن از هر ماده غذایی شامل دو بخش تاثیر گرفته از فرمول های صحیح و اشتباه ذهنی است.

اینکه ما بتوانیم از هر ماده غذایی مصرف کنیم تاثیر گرفته از فرمول های صحیح ذهنی است.

اما اینکه دایره مواد غذایی مورد علاقه ما چقدر وسیع است برگرفته از فرمول های اشتباه ذهنی است.

زمانی که به تاثیر فرمول های ذهنی در واکنش های رفتاری پی بردم به رفتار افراد متناسب بیشتر توجه کردم.

تفاوت واضحی که بین خودم و افراد متناسب مشاهده کردم این بود که تنوع مواد غذایی موردعلاقه آنها بسیار کمتر از تنوع مورد علاقه من بود.

من از خوردن هر خوردنی لذت می بردم اصلا طعم آن اهمیتی نداشت.

ترشی را دوست داشتم،‌ عاشق شیرینی بودم،‌تلخی را بخاطر اینکه فکر می کردم به لاغر شدن من کمک می کند دوست داشتم و شوری را به بی نمکی ترجیح می دادم.

تفاوتی نداشت غذا سفت باشد یا آبکی، کیک و کلوچه نرم باشد یا خشک، میوه شیرین باشد یا ترش،‌من همه را دوست داشتم و می خوردم.

وقتی به تفاوت دایره علایق خودم با افراد متناسب پی بردم متوجه شدم که رویای من در صورت تحقق یافتن در نهایت باعث چاق تر شدن من خواهد شد چرا که یک فرد متناسب تنوع غذایی بسیار کمتر از من دارد و اگر غذایی مورد علاقه اش نباشد به هیچ وجه به خاطر اینکه سیر شود یا چون موقع خوردن است آن را نمی خورد.

در مورد بخش دوم نیز همچین شرایطی وجود داشت.

افراد متناسب به هر اندازه که دلشان می خواست می خوردند و من هم دوست داشتم به هر اندازه که دلم می خواهد بخورم اما نکته ایجا بود که دلمان چقدر می خواهد؟

دل یک فرد متناسب چقدر می خواهد و دل یک فرد چاق چقدر می خواهد؟

آنچه دل ما برای خوردن می خواهد بستگی به فرمول های ذهنی ما دارد و به همین دلیل میزان دلخواستن افراد چاق به مراتب بیشتر از دلخواستن افراد متناسب است.

هرچه در مسیر لاغری با ذهن ادامه دادم بخش اول و دوم رویای من شباهت بیشتری به واقعیت زندگی افراد متناسب پیدا کرد.

به مرور تنوع غذای مورد علاقه من کمتر شد نه اینکه حذف شود ولی آن هیجان و شور و اشتیاقی که برای ایجاد تنوع در خوردن داشتم در من کم تر شد و کمتر چشمم به دنبال مواد غذایی جدید و تنوع مزه ها و محصولات جدید بود.

از طرفی مقداری که منو از خوردن راضی می کرد تغییر کرد نه اینکه به اجبار بخواهم مقدار کمتری غذا بخورم بلکه به شکلی که هیجان در خوردن من کمتر شد و به مقدار کمتر از قبل برای هر وعده غذا می خوردم.

دقت کنید گفتم کمتر از قبل نه کمتر از نیاز فعلی بدنم.

یعنی من در این چند سال که در مسیر لاغری با ذهن هستم هیچ وقت گرسنگی نکشیدم و اتفاقا تحمل گرسنگی برای من به مراتب سخت تر شده و اصلا دوست ندارم احساس گرسنگی برای مدت زیادی داشته باشم.

این تغییرات بیرونی به دلیل تغییر فرمول های ذهنی است که به مرور با گوش دادن به فایل ها و انجام تمرینات در من ایجاد شد و باعث تغییر در افکار، رفتار و جسم من شد.

این مسیری است که همه افرادی که اضافه وزن دارند و می خواهند از طریق آموزش ذهنی لاغر شوند باید طی کنند.

راه میان بری ندارد.

نمی توان با یک هفته یا یک ماه فایل گوش دادن و تمرین کردن بر چند سال چاقی غلبه کرد.

نباید انتظار داشته باشید با چند هفته بودن در مسیر لاغری با ذهن به مقدار زیادی از مسیر چاقی که سالها در آن حرکت می کردید فاصله بگیرید.

باید با توجه کردن به احساس خود و باور کردن مسیری که در پیش گرفته اید شوق و اشتیاق خود برای ادامه دادن را افزایش داده و هر روز یک گام به سمت لاغری بردارید، در این صورت بعد از مدتی شما به راحتی توانسته اید بین مسیر لاغری و مسیر چاقی فاصله زیادی ایجاد کنید.

این فاصله به شکل احساس خوب، افکار خوب،‌ آرامش ذهنی،‌تغییر در عادت های غذایی، تغییر در حرص و ولع برای خوردن و در نهایت تغییر در جسم شما ظاهر خواهد شد.

در انتها دوست دارم تاکید کنم، اگر مسیر لاغری با ذهن را به صورت مستمر ادامه دهید چه بخواهید چه نخواهید لاغر خواهید شد.

موضوع این جلسه از چالش من اینو نخوردم را با دقت دنبال کرده و دیدگاه خود درباره آن را در بخش ثبت دیدگاه به اشتراک بگذارید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتیجه آزمون چالش من اینو نخوردم

با توجه به صحیح و کامل بودن بسیاری از نوشته های شما عزیزان انتخاب سه دیدگاه بعنوان دیدگاه برتر یا بهتر کار درستی نبود چون خیلی از دوستان صحیح و کامل توضیح داده بودند.

به این دلیل به جای انتخاب سه دیدگاه برتر،‌ دیدگاه های برتر را انتخاب و از بین آنها پنج دیدگاه به صورت قرعه کشی انتخاب شده است.

کیف پول این عزیزان به مبلغ 300 هزارتومان شارژ شد.

انتخاب اول (کلیک کنید)

انتخاب دوم (کلیک کنید)

انتخاب سوم (کلیک کنید)

انتخاب چهارم (کلیک کنید)

انتخاب پنجم (کلیک کنید)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.05 from 19 votes

https://tanasobefekri.net/?p=23253
برچسب ها:
47 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/19 20:55
      مدت عضویت: 130 روز
      امتیاز کاربر: 11748 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 399 کلمه

      بنام خدا مهربانم و همیشه حاضرم و عاشق پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت روستایی مغفرت سعادت هدایت نور خدا محبت و خیر خدا و هر آنچه که لازم هست برای کمال از سوی خداوند هر لحظه جاری به زندگی شما استاد ارجمندو گرامی،

      استاد چقدر خوشحالم در مرحله قبلی آزمونی که گذاشته بودید 

      توانستم دقیقا بدون اینکه به این موضوع آموزشی این فایل برسم و درسشو یاد بگیرم،

      توانستم بگم برای لاغری با ذهن:

      از مرور خاطرات و تصور کردن اون غذا خودداری میکردید و محیطتون رو عوض می‌کردید و حواستون رو پرت می‌کردید آب میخوردید راه میرفتید و نفسعمیق میکشید و 

      الان دوست دارم اینم برای خودم اضافه کنم از خدا هم کمک بگیریم با تکرار قدرت و منطق و عشق به لاغریم و هدفم و اطمینان به بزرگی و دستگیری خداوند مهربان تا بهمون بیشتر قدرت و باور و رشد و کمال و  شجاعت و لیاقت و عزت و اعتماد به نفس بده ،

      در مورد لاغری با ذهنمون رو ا ز همین الان تا ابد میگویم شکر خدا ممنونم خدای خیرخواه مطلق ما ،

      و جمع بندی زیبایی از آموزش این فایل زیباتون برای خودم بنویسم:

      نکته این جلسه من این فکرو دیگه نکردم و 

      تعهد میدهم 

      مسئولیت میپذیرم صلح با تمام وجود خودم چاقی خودم و افکارم میکنم شجاعانه فکر میکنم و عاشقانه به هدفم فکر میکنم 

      انتظار لاغری را در خود پرورش میدهم 

      عادتم‌را آرام خدشه دار میکنم و خرد میکنم تا رسیدن به اون مرحله نزدیکتر و آسانتر باشد قدم به قدم جلو میرم قدم بزرگ یکدفعه بر نمیدارم 

      استمرار خواهم داشت تکرار میکنم می‌نویسم می‌خوانم میبینم میشنویم تکرار میکنم و موضوعات لاغری با ذهن را در فضایش می مانم 

       حسمو خوب نگه میدارم، 

      لاغری را کاملا آیان و طبیعی میبینم و میدانم چون طبیعت من چنین بوده و هست ،

      از کلمات درست استفاده میکنم و انتخابم را بهتر و کلمه سیری را بکار میبرم تا بدانم قدرت دست خودم هست، 

      دنبال تنوع و هوس زودگذر نمی‌روم کنترلم را به عوامل بیرونی نمیدهم خودم صاحب اختیارم و قدرت دارم،

      ومرومروومافرومرور کاذ خوردن و تصویر سازی خوردن نمبکنم رها میکنم تا باور قدرتمند لاغری با ذهن عالی و قدرتمند. 

      از مسیر چاقی آمدم از همان مسیر برمی‌گردم به لاغری:

      ۱دیدم شنیدم ناخودآگاه بدون محدودیت و سختی 

      ۲برایم تکرار شد باورم شد 

      ۳حالا باور همان تصویری که من پیدا کردم را در جسمم پیاده میکند .تطبیق بین باور و خواسته نتیجه اش در جسم نمایان میشود.

      و جمله زیبای استاد:

      ذهنی که لاغر شود چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را لاغر می‌کند .

      ممنونم خدای مهربان 

      ممنونم استاد ارجمند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/18 16:28
      مدت عضویت: 130 روز
      امتیاز کاربر: 11748 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 446 کلمه

      بنام خدا مهربانم و همیشه حاضرم و عاشق پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت روستایی مغفرت سعادت هدایت نور خدا محبت و خیر خدا و هر آنچه که لازم هست برای کمال از سوی خداوند هر لحظه جاری به زندگی شما استاد ارجمندو گرامی،

      استاد چقدر خوشحالم در مرحله قبلی آزمونی که گذاشته بودید 

      توانستم دقیقا بدون اینکه به این موضوع آموزشی این فایل برسم و درسشو یاد بگیرم،

      توانستم بگم برای لاغری با ذهن:

      از مرور خاطرات و تصور کردن اون غذا خودداری میکردید و محیطتون رو عوض می‌کردید و حواستون رو پرت می‌کردید آب میخوردید راه میرفتید و نفسعمیق میکشید و 

      الان دوست دارم اینم برای خودم اضافه کنم از خدا هم کمک بگیریم با تکرار قدرت و منطق و عشق به لاغریم و هدفم و اطمینان به بزرگی و دستگیری خداوند مهربان تا بهمون بیشتر قدرت و باور و رشد و کمال و  شجاعت و لیاقت و عزت و اعتماد به نفس بده ،

      در مورد لاغری با ذهنمون رو ا ز همین الان تا ابد میگویم شکر خدا ممنونم خدای خیرخواه مطلق ما ،

      و جمع بندی زیبایی از آموزش این فایل زیباتون برای خودم بنویسم:

      تعهد میدهم 

      مسئولیت میپذیرم صلح با تمام وجود خودم چاقی خودم و افکارم میکنم شجاعانه فکر میکنم و عاشقانه به هدفم فکر میکنم 

      انتظار لاغری را در خود پرورش میدهم 

      عادتم‌را آرام خدشه دار میکنم و خرد میکنم تا رسیدن به اون مرحله نزدیکتر و آسانتر باشد قدم به قدم جلو میرم قدم بزرگ یکدفعه بر نمیدارم 

      استمرار خواهم داشت تکرار میکنم می‌نویسم می‌خوانم میبینم میشنویم تکرار میکنم و موضوعات لاغری با ذهن را در فضایش می مانم 

       حسمو خوب نگه میدارم، 

      لاغری را کاملا آسان و طبیعی میبینم و میدانم چون طبیعت من چنین بوده و هست ،

      از کلمات درست استفاده میکنم و انتخابم را بهتر و کلمه سیری را بکار میبرم تا بدانم قدرت دست خودم هست، 

      دنبال تنوع و هوس زودگذر نمی‌روم کنترلم را به عوامل بیرونی نمیدهم 

      متناسب در غذا خوردن رفتار میکنم زمانیکه نیاز واقعیم بود گ رسانه واقعی بودم و تا قبل نقطه سیری از غذا استفاده میکنم 

      مدام به غذا فکر نمیکنم مرور نمیکنم تصویرش را نمیسازم 

      خودخودم را بعد خداوند صاحب اختیارم و قدرت دارم،

      از مسیر چاقی آمدم از همان مسیر برمی‌گردم به لاغری:

      ۱دیدم شنیدم ناخودآگاه بدون محدودیت و سختی 

      ۲برایم تکرار شد باورم شد 

      ۳حالا باور همان تصویری که من پیدا کردم را در جسمم پیاده میکند .تطبیق بین باور و خواسته نتیجه اش در جسم نمایان میشود.

      و در این مسیر ممکن هست:

      چاقتر شوم و 

      بعد استپ وزنی کنم و 

      بعد لاغریم با ذهنم شروع شده و باید 

      مدام حسمون عالی باشد و رها و شجاع و صبور و امیدوار و آسان بگیریم و ببینیم که بعدش ،

      میرسیم به همان جمله زیبای استاد: ذهنی که لاغر شود چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را لاغر می‌کند .

      ممنونم خدای مهربان 

      ممنونم استاد ارجمند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1401/01/29 16:05
      مدت عضویت: 1180 روز
      امتیاز کاربر: 5402 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 620 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️

      سلام 🙋

      تاثیر خوردن بر جسم 🤔🧐

       استاد  خیلی فایل ارزشمندی بود و من از گوش دادن به حرفاتون خیلی لذت بردم 🥰

      درسته که من مدتیه در این مسیر هستم و کلی از رفتارها و عادت‌های غذاییم تغییر کردند و میل و اشتهام نسبت به مواد غذایی خیلی کم شده و دیگه اون حرص و ولع قبلی و ندارم و فکر میکردم که دارم تقریباً درست عمل میکنم ولی با شنیدن حرفای شما در این فایل متوجه شدم که هنوز خیلی راه مونده تا من بتونم درست عمل کنم و هنوز باید حالا حالا ها رو خودم کار کنم چون من هنوز به خوردن خوراکی ها و مواد غذایی فکر میکنم و حتی زمانی که سیر هستم بازم به این فکر میکنم که خب وقتی زمان خوردن وعده غذایی شد فلان چیز و می خورم یا با خودم میگم پاشم سالاد و مخلفات سفره رو آماده کنم بزارم کنار تا زمان خوردن وعده غذایی همه چیز آماده باشه البته این و بگم که من  اصلا پر خوری یا ریزه خواری نمی کنم و برعکس اگه حتی یک لقمه اضافه از نیاز بدنم بخورم سریع حالم بد میشه و من اصلا تجربه کردن این حالت و دوست ندارم  مثلاً امسال دومین سالی هستش که من با مسائل ذهنی آشنا شدم و با این شرایط تجربه روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان و دارم و موقع افطار و سحر خیلی با آرامش و به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم و بعد از افطار و سحر خیلی سبک و سرحالم و اصلا به این فکر نمیکنم که که حالا چون ساعات طولانی روزه بودم دم افطار باید تلافی شو در بیارم و تا جاییکه میتونم بخورم و یا در زمان سحر این فکر و داشته باشم که چون میخوام روزه بگیرم پس تا جایی که میتونم بخورم که فردا گشنمه نشه بر عکس خیلی از پرخوری و خوردن در حد سنگینی و فشار شکم بدم میاد مثلاً چند شب پیش واسه سحر ته چین پخته بودم ولی موقع سحر حتی مزه شو هم نگاه نکردم فقط یک ماست خوری ماست اونم بدون نون خوردم و هرچه که همسرم و دخترم اصرار کردن که بابا حالا یک قاشق بخور گفتم نمیتونم میلم نمی‌کشه و از گلوم پایین نمیره تازه فرداشم اصلا گشنمه نشد برعکس خیلی هم حالم خوب بود گاهی اوقات خودمم از رفتارای خودم شگفت زده میشم  در صورتیکه اگه قبلاً بود حتماً کلی از اون ته چین و با ماست و سالاد و مخلفات می‌خوردم به دلیل اینکه میخوام روزه بگیرم و فرداشم کلی بی حال و گرسنه و تشنه میشدم ویا موقع افطار این قدر می‌خوردم که بعد از سیر شدن دیگه از شدت سنگینی نمی تونستم از جام تکون بخورم و این قدر سنگین میشدم که دیگه نمی‌تونستم ظرفا رو جمع کنم ببرم پای سینک واسه شستن  ولی الان دو ساله که بهترین حالت ها رو در ماه رمضان دارم تجربه می‌کنم خیلی کم در روز گرسنه و تشنه میشم و تقریباً سبک و سر حالم و بر عکس سالهای قبل که همش خوابم میومد و کسل بودم اون حالت های بد و ندارم ولی هنوز این افکار و در مورد خوردن دارم و الان به اشتباهم پی بردم ان شالله و به لطف خدا بتونم این عادت فکری اشتباه در مورد خوردن و بزارم کنار و از همین الان شروع میکنم به تمرین کردن من به خودم ایمان و اطمینان دارم که میتونم از پسش بر بیام همون طور که تا الان کلی از رفتارها و عادتهای نادرست غذایی مو تغییر دادم 

      استاد ممنون که با آموزش های ارزشمند تون باعث میشید که هر روز  آگاه تر از دیروز مون بشیم و به اشتباه مون پی ببریم 🙏🙏🙏🌹🌹🌹

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه در مسیر درست بمونیم و راه درست شو یاد بگیریم 🌹🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/04/11 18:12
      مدت عضویت: 1223 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 617 کلمه

      سلام و درود بر عالم و آدم 😍

      تأثیر خوردن بر چاقی یکی از فرمول های ذهنی افرادی است که اضافه وزن دارند .گفتن جملاتی به صورت ناخودآگاه در ذهنمون داره آلارم میده که شما ترس از خوردن داری بارها تکرار کردیم من آبم بخورم چاق میشم و یا من مثل آب خوردن چاق میشم همین باعث شده زمانی که آب بیشتری مصرف می کنیم باعث چاقی ما بشه و من هم بارها شکایت می کردم که چرا اونهایی که لاغرند هر چی دوست دارند بدون نگرانی و با لذت هر چقدر دلشون بخواد  می خورند و چاق هم نمی شوند ،و این یک رویا شده برای افرادی که اضافه وزن دارند و اما این رویا از چند فرمول ذهنی صحیح و غلط درست شده و برای همین باید شباهت و تفاوت این فرمول ها رو با فرمولهای ذهنی افراد متناسب بسنجیم .شباهت فرمول ذهنی صحیح در افراد متناسب و فردی که اضافه وزن داره اینه که هر دو هر چیزی رو که دوست دارند می خورند اما مسئله اینجاست که وسعت علاقه مندی فرد متناسب نسبت به خوراکی ها خیلی محدوده و فرد متناسب به وقت گرسنگی از موادغذایی مورد علاقش استفاده می کنه و اگر غذای مورد علاقش نباشه غذا نمی خوره یعنی به خاطر اینکه خودشو سیر کنه و یا وقت و زمانی برای غذا تعیبن شده غذا نمی خوره ‼️

      و اما در مورد حجم خوردن در مورد افراد متناسبی که رفتار صحیح دارند ،هر چقدر دوست دارند می خورند چقدره ،🤔اندازه ی خوردن فرد متناسب با فردی که اضافه وزن داره خیلی متفاوته و اگر فرد چاق به آن صورتی که فکر می کنه بخواد غذا مصرف کنه در نهایت چاق تر میشه .اگر قرار باشه ما دائم به این فکر کنیم که غذا چی بخوریم ؟اگر اون باشه بهتره ؟و هیجان داشته باشیم این رفتارها از فرمول های ذهنی چاق سرچشمه می گیرند و مخصوصا اگر در افکارمون ترس از خوردن هم داشته باشیم که شیرینی بعد از غذا چاق می کنه ،غذا خوردن بلافاصله بعد از ورزش چاق می کنه و یا فلان دکتر گفته کالری این غذا و یا ضررش و یا منفعتش و غیره که دیگه هیچی در مسیر چاقی قرار می گیریم و دائم در حال تجزیه تحلیل ذهنی هستیم واما مسیر لاغری با ذهن و آموزشهای ذهنی باعث میشه که ما نسبت به قبل کمتر بخوریم و یعنی به اندازه بخوریم و از هر چی دوست داریم بخوریم یعنی تنوع غذاییمون هم کمتر میشه و دیگه هیجان تست کردن و فکر کردن به غذا رو نداریم 😇

      خب پس یه سرآشپز یا خانم خانه دار باید چیکار کنه که همش سروکارش با موادغذایی است ⁉️

      این که ما به پختن غذا به عنوان یک کار مثل رانندگی و یا خیاطی نگاه کنیم خیلی متفاوته تا از فکر کردن بهش انقدر لذت ببریم که بزاق دهانمون ترشح کنه و دو دوتا چارتا کنیم اینو نخوردم بپزم نه با دستور جدید می پزم نه بریم بیرون بخوریم نه کنارش چی باشه و الی آخر …،

      الان که به خودم نگاه می کنم میبینم به لطف خداوند و آموزه های استاد گرامی در این مورد خیلی تغییر کردم یعنی اونطوری درگیر نیستم میگم حالا یه چیزی میخوریم …و واقعا به صورت یه کار به پخت و پز نگاه می کنم و خب بیشتر هم برای فرزندانم هست فکر می کنم اگر خودم تنها بودم به وقت گرسنگی تصمیم می گرفتم چی بخورم ؟!

      و خدارا شاکرم در این مسیر هستم …و این چالش دگرگونی های عجیبی در زندگیم ایجاد کرده و هر چند خیلی لیز خوردم و این دوره برام طولانی شد ولی همش برکته و اما من به دنبال تناسب فکری هستم ذهنم خیلی نسبت به قبل خوش اندام شده و البته اندامم و من آهسته آهسته قدم بر می دارم 

      خدایا شکرت عااشقتم ♥️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/24 17:05
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 759 کلمه

      چرا اونهایی که لاغرن بسیار بیشتر  از چاقها  غدا میخورن و ولی ما کمتر میخوریم  اما بازم چاقیم و کار به جایی میرسه که چاقها میگن ما اب بخوریم چاق میشیم (مطمعن باشید اون متناسبها بیشتر از چاقها نمیخورن و ما اینطور فکر میکنیم )

      و اما خیلی از لاغرها هستن که  کلی غدا میخورن که چاق بشن ولی نمیتونن چاق بشن و  همینا حرص چاقها  رو درمیارن .

      ما نباید آدمهای پرخور و  اما لاغری رو مد نظر داشته باشیم   چون اون ادم  های لاعر پرخور رفتار غدایی  غلطی دارن که اگر به دلیلی باورهای اونها شکسته بشن در مسیر چاقی فرار میگیرین .و همیشه  هدف مد نظر   ما  اون متناسبها با رفتارهای صحیح غدایی هست .

       حالت نرما ل جسم ما باید متناسب  بودن باشه و حتی بدون ورزش،و رژیم باید  ما  متناسب باشیم  

      و ما نباید انسان  متناسبی باشیم با رفتارهای پرخوری   اشتباه .

      علت اینکه افرادی متناسب هستن و غداشون بیشتر از ما هست تنها دلیلش این هست که این افراد به غذا فکر نمیکنن .

      شاید  برای ما پیش اومده ما ساعت ۸ صبح صبحانه خوردیم و از اون وقت تا موقع ناهار ما بارها به غدا فکر میکنیم که چی بخورم چطور بخورم و این فکر کردن به اینکه چی بخورم ما رو جاق میکنه  و بعضیا علاوه بر اینکه چی بخورم به این فکر میکنن که ه چی بخورم که چاقتر نشم و این افراد اوضاعشون خیلی خراب هست .

      و خیلی وقتها با این فکر که چی بخورم که شب بتونم مهمونی برم و یا چی بخورم که سبک باشه چون دیروز خیلی خوردم و …. و همین افکار که در مورد خوردن که چی بخورم که چاق نشم چی بخورم که به نفع من باشه چی بخورم که شب بتونم شام  رستوران بخورم و ‌.. تاثیرش از خوردن بیشتر هست ولی لاعرها از این افکار ندارن و زمان خوردن که شد راحت میخورن .

      اون نوع فکر کردن که چی بخورم که خوشمزه تر هست چه بخورم که چاقتر نشم چه بخورم که بتونم شب راحتتر شام بخورم و .. این افکار رو باید مرور نکنم و این افکار رو باید کمتر کنیم و هر چقدر این افکار کمتر بشه راحت تر مسیر رو ادامه  میدیم .

      تمرین امروز :

       بگو کو تا شام کو تا نهار و …و بگو من این فکر رو نکردم .

      برداشت من از این فایل ::

      واقعا  با بعضی از رفتارها  اینقدر  فاصله گرفتم  و برام کمرنگ شدن که دیگه یادم نمیاد و و یا خیلی کم بعضی جاهای خاص،شاید دوباره پیدا بشن مثلا همین حساب و کتاب کردن غداها و کالری شماری و تفکیک اونها و یا اینکه چی بخورم بهتر باشه و یا اینکه حالا چی بخورم که شب بتونم برم مهمانی و  راحت غذا بخورم و .. از این قبیل افکار ندارم هر چقدر فکر کردم ندارم و  من برای خودم  غدا خوردن رو منطقیش کردم که  هر وقت گرسنه بودم  یعنی جسمم نیاز به  مواد عدایی داره و باید بخورم و هیچ فرقی نمیکنه چه مدل باشه یعنی پخته یا سرخ شده و یا میوه و  یا فست فود فقط  مهم  اندازه ی خوردن من هست که هر وقت جسم من پیعام سیری داد نخورم و دست از خوردن بکشم  چون اون اضافه هر چیزی که باشه تبدیل به چربی میشه و در بدنم دخیره میشه پس  حساب و کتاب کردن و تفکیک کردن و فکر کردن به اینکه چی بخورم که چاق نشم واقعا کار بیهوده و مسخره ای هست همین امشب من شام دعوتم جایی ولی ظهر خیلی راحت به اندازه نیازم خوردم و فارع از اینکه شب مهمانم ولی اجازه ندادم پر خوری کنم و به محض سیری دست کشیدم نه به خاطر مهمانی شب به خاطر جسم خودم که براش ارزش قایلم و نمیخوام به زور چیزی وارد ش کنم و اون رو بیمار و پر از مشکلات چاقی کنم پس به خاطر با ارزش بودنم  و برای حفط کردن سلامتی بدنم به اندازه خوردم و شب هم موقع شام هر چقدر نیاز داشتم فارغ از اینکه بقیه  دارن میخورن و یا نمیخورن و … من  اگر نیاز داشتم میخورم و اما با خوردن بقیه نباید تحریک بشم و کاری به مواد عدایی اطرافم نخوام دلشت و فقط برای رفع نیاز جسمیم غدا میخورم

      درصورتی کهقبلا  خیلی از این افکار داشتم و حتی پرس و جو میکردم و یا فکر میکردم که چی رو با چی بخورم که بهتر باشه و اگر میخواستم برم رستوران و یا مهمانی کلی خوشحال بودم از اون همه خوراکی که میخوام بخورم ولی حالا این افکار رو ندارم و همین امروز که مهمانم از این افکار مرور نکردم . خدا رو سپاسگزارم برای این همه تغییر عالی که داشتم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم