اگه بخوای بدون تعارف بگیم، عجله برای لاغری یکی از اصلیترین و سمّیترین موانع ذهنیه که افراد چاق رو از مسیر درست خارج میکنه 🚫
این مشکل فقط مخصوص افراد چاق نیست؛ هر کسی که بخواد به هدف بزرگی توی زندگی برسه، دیر یا زود با این وسوسه روبهرو میشه:
«چرا هنوز نتیجه نگرفتم؟! نکنه دارم راه رو اشتباه میرم؟!» 😣
ولی موضوع اینه که ذهن ما خیلی با نتیجههای سریع و فوری حال میکنه، مخصوصاً وقتی پای سالها اضافهوزن در میونه و آدم میخواد هرچه زودتر از شرش خلاص شه.
🤯 عجله برای لاغری باعث میشه به جای اینکه روی ساختن عادتهای درست و تغییر شخصیت درونی تمرکز کنیم، فقط دنبال اعداد ترازو باشیم.
نتیجهاش؟ ناامیدی، بیانگیزگی و رها کردن مسیر بعد از اولین لغزش یا وقفه!
اما لاغری با ذهن یه مسیر عمیقه، مثل ریشه زدن یه درخته، نه چسبوندن یه برچسب موقت!
و برای رشد واقعی، باید صبور بود و اجازه داد تغییر از درون اتفاق بیفته، نه فقط ظاهر.
پس اگر الان توی مسیر لاغری هستی و احساس میکنی کند پیش میری، یادت باشه:
عجله برای لاغری همون چیزیه که تا حالا باعث شده بارها شکست بخوری… نه کمکاری!
🌱 صبر، استمرار و رها کردن نیاز به نتیجه فوری، سه کلید طلایی موفقیت در این راه هستن.

🎯 عجله برای لاغری؛ دامی که ظاهرش قشنگه ولی تهش دلزدگیه!
محتوای دورهی ورود به سرزمین لاغرها و همینطور دورهی پیشرفتهی لاغری با ذهن، بهصورت روزانه و منظم توی هفت روز هفته طراحی شده. 🎧📅 این مدل برنامهریزی خیلی دقیق و هدفمنده؛ نه شانسیه، نه الکی! تا حالا تو هیچ دورهای همچین نظم و ساختاری رو نه دیدم، نه تجربه کردم.
ولی خب… همیشه چندتا هنرجوی پرانرژی پیدا میشن که پیام میدن:
«استاد! من امروز وقت دارم، میتونم فایلهای دو سه روز رو یه جا گوش کنم؟ 🤓»
یا:
«میخوام جلو جلو برم که بعداً اگه وقت نداشتم، عقب نمونم 😅»
جواب من همیشه یکی بوده: ❌ نه عزیز دلم!
چرا؟ چون این مدل رفتار، دقیقاً مصداق عجله برای لاغریه!
ذهن آدم چاق، از بس تو رژیم و ورزش بهش فشار اومده، یاد گرفته که با عجله کردن شاید به نتیجه سریع برسه.
مثلاً تو رژیمها میری کمتر از نیازت غذا میخوری 😵💫
یا تو ورزشها بیشتر از توانت عرق میریزی 😓
چرا؟ چون میخوای زودتر لاغر شی…
حالا توی روش ذهنی، چون نه رژیمه، نه ورزش، ذهن چاق یه ترفند جدید پیدا میکنه:
🎧 «بیشتر فایل گوش بده… زودتر لاغر شو!»
اما حقیقت اینه که وارد کردن اطلاعات زیاد تو ذهن، بدون اینکه جا بیفته و تهنشین شه، مثل اینه که ده تا قابلمه قرمهسبزی بریزی توی یه کاسه کوچیک 🍲😅
نه جا میگیره، نه میچسبه، فقط هدر میره…
پس لطفاً عجله نکن!
آروم آروم، با عشق، با حوصله…
هم ذهن جا باز میکنه، هم بدنت شروع میکنه به تغییر واقعی 💫
لاغری با ذهن یه ماراتنه، نه دوی صد متر! 🏃♀️🏁

🏃♀️🔥 عجله برای لاغری؛ اشتیاقی که میسوزونه، نه میسازه!
بعضیها با یه عالمه ذوق و شوق میان سراغ دوره لاغری با ذهن. هر روز ساعتها فایل گوش میدن 🎧، تمرین مینویسن ✍️، تکرار میکنن 🎯 و کلی انرژی میذارن. اولش انگار تو مسابقهی جهانی “با سرعت نور لاغر شو!” شرکت کردن 😅
اما… بعد از یکی دو ماه، همونا میان میگن:
“بریدم دیگه 😩، نمیکشم، فکر کردم اگه نمیتونم با همون شدت ادامه بدم یعنی شکست خوردم!”
نه عزیز دل! تو شکست نخوردی… تو فقط اسیر عجله برای لاغری شدی!
بارها و بارها گفتم: این روش، یه سبک زندگیه، نه یه پروژه سهماهه!
تو باید همراه زندگی روزمرهات از آموزشها استفاده کنی؛ نه این که زندگی رو تعطیل کنی و فقط بشینی تمرین و تکرار و تکرار و تکرار…
📌 مثلاً بعضیا انقدر جدی گرفتن موضوع رو که از محل کار مرخصی گرفتن 😳 یا ترم دانشگاه رو عقب انداختن، که فقط سه ماه بشینن و تمرین کنن!
ظاهر قضیه؟ عالی 😍
تمرینات؟ کامل
دقت؟ در حد لیزر!
نتیجه؟ تا یه مدت عالی
اما تهش؟ خستگی، دلزدگی، ناامیدی 😞
چرا؟ چون تو این مدت، زندگی نکردن!
نه مهمونی رفتن 🎉
نه وقت برای خانواده ⏰
نه رسیدگی به خودشون 💆♀️
فقط فشار و فشار برای اینکه «زودتر لاغر شم»… و این یعنی عجله برای لاغری
خب معلومه وقتی انقدر روی یه موضوع زوم میکنی، انتظارت از نتیجه هم زیاد میشه. و اگه اون نتیجهی رویاییات محقق نشه، مغز میگه:
“بیفایدهس! خستم! دیگه نمیخوام!” 😤
و این یعنی افتادن تو دام «عجله برای لاغری»…
حتی بعضی وقتا اطرافیان هم فشار میارن:
– “تو که همه چیتو گذاشتی برای این دوره، پس چرا هنوز لاغر نشدی؟!”
و همین حرفا میشه نمک رو زخم! 🧂😣
من همیشه به هنرجوهام میگم:
تو عالی بودی، اما زیادی فشار آوردی به خودت.
تعادل یادت رفته بود! 😌⚖️
ما اینجا نیومدیم که مثل افراد چاق با فشار و عجله، وزن کم کنیم…
ما میخوایم متناسب بشیم به سبک افراد متناسب ✨
آروم، لذتبخش، در دل زندگی واقعی ❤️

🎯 عجله برای لاغری و نقش اراده؛ داستان همیشگی ما و متناسبها!
تا حالا به این فکر کردی که چرا بعضیا همیشه متناسبان؟ 😐 مثلا یکی از دوستای من هست که از وقتی یادم میاد پنجاه و هشت کیلویه! بدون اینکه رژیم بگیره، بدون اینکه ورزش سنگین کنه یا اپلیکیشن کالریشمار نصب کنه! 😳
اما ما چی؟! یه ماه رژیم میگیریم، سه کیلو کم میکنیم، بعدش میگیم «ای ول! دیگه تموم شد!» ولی تموم نشده عزیز جان! از همون لحظهای که ترازو رو ول میکنیم، وزنمون دوباره استارت میزنه به بالا رفتن 😭
من خودم وقتی یه بار تونستم ۵ کیلو کم کنم، نگه داشتن اون ۵ کیلو برام از خودِ رژیم گرفتن سختتر بود! یعنی یه جور زجر شیرین، انگار داری یه هندونه رو با نخ نازک نگه میداری 😅
از خودم میپرسیدم آخه چجوریه که من همیشه دارم اضافه میکنم، ولی این رفیقم همیشه یه عدد ثابته؟ چجوری؟ مگه میشه؟!
خب جوابش خیلی سادهست، ولی اصلاً ساده نیست 😏
ما خیلی وقتا برای لاغر شدن یه چیز رو وسط میندازیم: اراده! 💪
یعنی از فردا صبح با یه جو غیرت و یه لیوان آب جوش با لیمو میریم سراغ رژیم! ولی ارادهمون مثل باتری قلمی توی اسباببازی بچههاست: زود تموم میشه! 🔋
چرا؟ چون ما میخوایم یهویی عوض شیم! ما دنبال نتیجه فوریایم. دنبال کاهش وزن سریع. دنبال معجزه با طعم کمکالری!
اینجاست که عجله برای لاغری میاد وسط و همه چی رو خراب میکنه 🚫
وقتی تو با شوق و ذوق از شنبه رژیم میگیری و منتظری تا چهارشنبه لاغر شی، اتفاقی که میافته اینه:
۱. بدن میفهمه تو جدی نیستی!
۲. ذهنت میگه: اینم یه پروژه شکستخورده دیگه!
۳. و روز پنجم، با یه پیتزای دبل چیز به خودت میگی: “خب اینم نشد، حیف اون پنج روز!” 🤦♀️🍕
⏳ قدرت واقعی در تداومه، نه شروع طوفانی
شاید شنیده باشی که میگن:
«شروع کردن خوبه ولی ادامه دادنه که نتیجه میده.»
خب کاملاً درسته.
شروعکردن با یک تلنگر بیرونی (مثلاً شنبه، تولد، سال نو) خیلی هم عالیه 💥 ولی تا وقتی ذهن تو از درون تغییر نکرده باشه، هیچ تغییر بیرونی پایدار نمیمونه.
تو باید وسط زندگی واقعی، بین خرید و بچهداری و ترافیک و صدای نوتیفیکیشنها، یاد بگیری که چطور به ذهن خودت فرمان بدی.
لاغریِ واقعی، نتیجهی تغییر نگرشه، نه یه رژیم زودگذر.
☕ آدمای متناسب چطور متناسب میمونن؟
اینا صبح که بیدار میشن، نمیگن: «امروز نخورم چاق نشم!»
نه! اصلاً به خوردن یا نخوردن فکر نمیکنن چون ذهنشون از پایه یه جور دیگه برنامهریزی شده!
اونا لازم نیست انرژی زیادی برای متناسب موندن بذارن چون رفتارهاشون با باورهاشون یکی شده.
ما چیکار میکنیم؟
هر روز با عجله برای لاغری بیدار میشیم، رژیم جدید رو چک میکنیم، یه لیوان آب با دارچین میخوریم، و شب با استرس میخوابیم 😩
انرژیمون میره، انگیزهمون تموم میشه، و میگیم: «ولش کن! من همون چاق خوشحالم!» 😑
🎈 راز موفقیت: تغییر ذهن + استمرار + صبر
اگر قراره نتیجه ماندگار بگیری، باید از عجله برای لاغری فاصله بگیری.
به جاش یه مسیر رو انتخاب کن و با حوصله ادامه بده.
مثل بذر یه درخته که امروز میکاری، اما یه روزه درخت نمیشه. باید بهش زمان بدی، نور بدی، مراقبت کنی 🌱
تو آدم خاصی هستی! 👑
اگه الان توی این مسیر لاغری با ذهنی، یعنی به قدرت درونت ایمان داری.
شاید هنوز نتیجهی چشمگیری نگرفته باشی، ولی چیزی که تو رو متفاوت میکنه اینه که داری «تغییر درونی» میسازی.
پس یه لطفی به خودت بکن:
🔹 دست از عجله بردار
🔹 با ذهن خودت رفیق شو
🔹 و هر روز یه ذره بهتر شو
لاغری واقعی، نه با عرق ریختن زیاد میاد، نه با محروم کردن افراطی.
لاغری واقعی با «فهمیدن» خودت شروع میشه.
و تو الآن دقیقاً داری همین کارو میکنی 💖

📉 عجله برای لاغری و ماجرای لغزشها 😓
راستش رو بخوای، هیچکس تو دنیا پیدا نمیشه که بدون حتی یه دونه لغزش، مستقیم بره سراغ موفقیت و لاغری و بعدشم همونجا بمونه! 🎯
ماجرای عجله برای لاغری یه جورایی مثل اینه که بخوای کوه دماوند رو با دمپایی بالا بری، تازه توقع هم داشته باشی یه ضرب تا قله بری و حتی یه لحظه هم نفسنفس نزنی! 😅
بیاید روراست باشیم… هیچ مسیری صاف و بیدستانداز نیست، مخصوصاً مسیر لاغر شدن. حتی اگه شما صد بارم تصمیم بگیری “دیگه از فردا رژیم سفتوسخت میگیرم”، باز هم روزهایی هست که هوس یه بشقاب قرمهسبزی 😋 یا کیک شکلاتی وسط شب میاد سراغت. حالا اگه اون شب خوردی چی؟ باید کل برنامهتو بریزی دور؟ 😔 نه! باید مدیریت لغزش رو یاد بگیری.
📌 نکتهی طلایی:
وقتی لغزش کردی، یعنی مثلاً یه روز پرخوری کردی یا یه روز بیانگیزه بودی، اون روز رو نباید بهونه کنی برای ول کردن کل مسیر!
اگه یه روز خراب شد، بیخیالش شو، مثل یه روز بارونی که مجبور شدی تو خونه بمونی. فردا آفتاب در میاد ☀️، تو هم دوباره ادامه بده.
❗ عجله نکن، قهرمانها هم میلغزن
عجله برای لاغری فقط باعث میشه که هر بار که یه کم سر خوردی، با خودت بد بشی.
با خودت بگی:
«من که آدمش نیستم!»
«باز خراب کردم!»
«به درد نمیخورم!»
⛔ ولی حقیقت اینه که اگه یه قهرمان واقعی بخواد موفق بشه، باید بلد باشه از زمین بلند شه، خاک لباسش رو بتکونه، یه نفس عمیق بکشه و دوباره راه بیفته 💪
هر لغزش یعنی یه پیغام. یه جورایی مثل تابلوهای کنار جادهست که میگه: مسیر رو یه کم آرومتر برو، داره پیچ میخوره.
❤️🔥 یاد بگیر با خودت مهربون باشی
لطفاً وقتی یه روز خراب شد، نزن تو سر خودت. نگو: “بازم شکست خوردم!”
بگو:
🟢 «اوکی، امروز حالم بد بود، ولی فردا دوباره ادامه میدم.»
🟢 «من همین الانش کلی تغییر کردم، فقط یه روز از مسیرم فاصله گرفتم.»
این نگاه مهربون، همون چیزیه که افراد موفق دارن. اونا عجله ندارن. میدونن که سفر لاغریشون یه مسیر پر از پیچ و خم و یادگیریه.
🧠 مراقب ورودیهای ذهنت باش
یادت باشه خیلی وقتا، نوسانات احساسی باعث لغزش میشن. مثلاً یه خبر بد میشنوی، یکی یه حرف تلخ میزنه یا از یه چیزی ناامید میشی… یهدفعه حس میکنی اصلاً زندگی ارزش نداره 😞 و میزنی زیر همهچی!
ولی واقعیت اینه که اون حسا موقتیان. میگذره. مثل یه ابر تیره که یه کم بعدش بارونش میگیره و بعدشم آفتاب در میاد. تو فقط باید سعی کنی ورودیهای ذهنت رو بهتر انتخاب کنی. از چیزهایی که حال دلت رو بد میکنه فاصله بگیر. چون حال خوب، سوخت اصلی ادامهی مسیره 🚀
🌈 جمعبندی: لغزش یعنی انسان بودن
میدونی فرق آدمایی که موفق میشن با اونایی که نمیشن چیه؟
موفقها هم میلغزن، ولی بلدن خودشونو جمع کنن و دوباره ادامه بدن.
🔁 یه بار، دو بار، صد بار… تا کمکم یه شخص دیگهای میشن.
آدمی که لاغری و تناسب دیگه براش عجیب نیست.
آدمی که با عجله برای لاغری خداحافظی کرده و یاد گرفته زندگی کنه و لاغر بشه، نه بجنگه و زجر بکشه و منتظر آخر خط بمونه.
پس اگه لغزش کردی، بدون که تو هم داری شبیه آدمای موفق میشی ✨
فقط ادامه بده… با لبخند، با امید، و با مهربونی به خودت 🫶

تفاوت افراد موفق با دیگران و نقش عجله برای لاغری
راستشو بخوای، فرق افراد موفق با بقیه تو این نیست که اونا فوقانسان بودن یا هیچوقت اشتباه نکردن 😎
فرقشون فقط تو یه چیز بود: اونا عجله برای لاغری نداشتن و بلدن چطور روزای سخت و لغزشهاشون رو مدیریت کنن.
ببین همهمون تو زندگی تصمیمهای زیادی گرفتیم؛ مثلا یه روز نشستیم با خودمون گفتیم: «از فردا دیگه آدم سابق نیستم! میخوام زندگیمو عوض کنم!»
ولی چی شد؟ همون روزای اول، با یه مشکل کوچیک یا یه احساس افتضاح، جا زدیم 😓 و گفتیم: «بیخیال! حالا که خراب شد، بذار بره!»
و اینجاست که عجله برای نتیجه گرفتن، کار دستمون داده…
وقتی میخوای با ذهن لاغر بشی، انگار داری یه شخصیت جدید توی خودت بسازی: یه «من متناسب» که از اون من چاق قبلی خیلی آرومتر و حسابشدهتره 😌
حالا نکته اینجاست: اون شخصیت چاقه که سالها تو وجودت بوده، به این راحتیا دست از سرت برنمیداره!
اتفاقاً تا ببینه تو جدی شدی، میاد وسط میدون و میگه: «کجا میری؟ برگرد! یه پیتزا بخور آروم شی!» 🍕
اما تو اگه عجله برای لاغری نداشته باشی و بدونی این تغییر زمان میبره، با مدیریت لغزش میتونی خیلی آروم، بدون دعوا و بدون قهر با خودت، از این حال و هوا عبور کنی.
✅ وقتی چند روز عالی عمل کردی، یادت نره: این یعنی شخصیت متناسب داره شکل میگیره!
و اگه یه روز دوباره رفتی سراغ همون الگوهای قبلی، نگران نباش.
تو فقط موقتاً سوییچ کردی روی شخصیت چاق قبلی. این نشونهی شکسته شدن نیست، نشونهی در حال ساخت بودنه 🔧
🔥 افراد موفق هم دقیقاً همین کارو میکنن: عجله نمیکنن، خودشونو سرزنش نمیکنن، بلکه میفهمن این بالا و پایینها طبیعیه.
مثل کسی که میدونه قراره کوهنوردی کنه؛ انتظار نداره مسیر صاف و راحت باشه، ولی چون مقصد رو دوست داره، ادامه میده—even با پاهای خسته! 🥾
اگه بخوای خیلی زود به نتیجه برسی، با اولین لغزش ناامید میشی.
ولی اگه بدونی که لاغری واقعی یه مسیر ذهنیه و باید با ساخت شخصیت جدید جلو بری، دیگه عجله نمیکنی و از بالا و پایین مسیر نمیترسی. 😌
✨ پس حواست باشه: موفقیت یعنی بدون عجله، با مدیریت لحظههایی که از مسیر خارج میشی، دوباره خودتو جمعوجور کنی و ادامه بدی.
وگرنه اگه بخوای یهضرب بری تا تهش، این لاغری هم میشه مثل اون رژیمهایی که تا نیمه رفتی و رهاش کردی 😅
🧘♀️ تمرین ذهنی: خداحافظی با عجله برای لاغری
همین حالا چشمهات رو ببند و چند نفس عمیق بکش… آهسته و عمیق…
حالا تصور کن که در مسیر یک باغ آرام و سرسبز قدم میزنی… جایی که هیچ عجلهای در کار نیست. درختها با آرامش رشد میکنن، گلها با صبر شکوفه میزنن و تو هم در این مسیر لاغری با ذهن، با آرامش قدم برمیداری.
از خودت بپرس: «اگر قرار باشه تا آخر عمرم به همین مسیر ادامه بدم، آیا سبک الانم پایدار و لذتبخشه؟»
✍️ حالا دفترت رو بردار و پاسخ این سوال رو بنویس:
«چه کارهایی از روی عجله انجام میدم که باعث فرسودگی ذهنی و خستگی میشه؟ و چه رفتاری متعادلتر میتونه جای اون رو بگیره؟»
🌱 یادت باشه، تو با هر قدم آهسته و آگاهانه، بیشتر به سبک زندگی یک فرد متناسب نزدیک میشی…
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.52 از 48 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
سلام استاد
در این فایل دقیقا مثل اکثر فایلها یاد می گیریم که عجله نکنیم چون بدترین افت نهال تناسب اندام عجله کردن است چون عجله کردن به روشهای مختلفی است خود را نشان میده
رفتن روی ترازو
سایز کردن با لباس
توجه به کوچک شدن قسمتهایی از بدن
منتظرشنیدن کلمه لاغر شدی از طرف دیگران
تایید شدن از طرف دیگران
توجه به مدت زمان لاغر شدن و تعیین مدت زمان برای لاغری و…
تمام این کارها همگی عجله کردن است پس ما باید فقط به مسیر توجه کنیم و از بودن در این مسیر لذت ببریم من نباید کارهایی که باعث عجله کردن میشه را انجام بدهم و هر موقع ذهن منفی باف من را به سمت عجله کردن میبره به خودم بگویم من دقیقا در مسیر درست هستم و با احساس آرامش و شادی زندگی می کنم پس هرگز با عجله کردن احساس خود را بد نمی کنم چون در مسیر درست هستم پس همیشه با خود تکرار می کنیم من می خواهم احساس خوبی داشته باشم و اصلا به مدت زمان بودن در این مسیر توجه نمی کنم من باید فقط به احساسم توجه کنم تا شاد باشم و با شادی و شور واشتیاق هرروز در این مسیر به آگاهیهای خودم اضافه کنم و بتوانم باورهای اشتباه ذهنم را تغییر بدهم و باورهای لاغری را جایگزین کنم من باید همیشه به این فرمول توجه کنم
تغییر الگوهای ذهنی + صبر + استمرار داشتن = نتایج عالی
ما اگر این فرمول را علاوه بر لاغری در تمام جنبه های زندگی بکار ببریم می توانیم در تمام کارها خود موفق باشیم و از زندگی کردن در این دنیا لذت ببریم ما باید بیشتر به تغییرات ذهنی توجه کنیم تا تغییرات جسمی دیگر خود را تحقیر نمی کنیم دیگه برچسب بی ارادگی و بی اعتمادی به خود نمی زنیم دیگه خود را یک قربانی نمی دانیم چقدر در این مسیر به خداشناسی و خودشناسی نزدیک می شویم و چقدر به خود احترام می گذاریم
خدارا شاکرم که در این مسیر درست تناسب قرار گرفتم و هرروز دراین مسیر به آگاهیهای ذهن من اضافه می شود و باورهای اشتباه از بین می رود و فرمولهای درست زندگی را یاد می گیریم یکی از بهترین و مهمترین آگاهیها این است که ورودیهای خود را کنترل کنیم تا همیشه احساس خوب داشته باشیم
نشان های دریافت شده
و خدایی که در این نزدیکیست.
چقدر خوبه که من به ی سری تضادها برمیخورم و بلافاصله خداوند به زیباترین شکل منو هدایت میکنه تا سوالاتمو جواب بگیرم.چند روز بود که خودم فکر میکردم با وجود اینکه دارم تمرینهامو انجام میدم ولی گاهی با وجود سیر بودنم میشینم سرسفره و ی چند تا لقمه غذا میخورم یا با اینکه سیر هستم و میل به نوشیدنی هم ندارم ولی ی چایی میریزم و میخورم؟؟ حس میکردم که من دارم از مسیرم دور میشم و الکی دارم تمرین انجام میدم ولی با شنیدن این فایل فهمیدم این رفتارهای هرزگاهی پیش میاد و این منم که باید بتونم هم فیزیکی و هم روحی و حسی مدیریتش کنم مثه دیشب که سر سفره رفتم و با وجود گرسنگی سرشبم و غذای مورد علاقه م من غذایی نخوردم و چند تا قاشق فقط ماست و خیار خوردم.خیلی خوشحال شدم که فهمیدم من در مسیر اشتباه نیستم من باید استمرار داشته باشم من باید بتونم رفتارهای قبلیم که گاهی میاد سراغم بتونم هندلشون کنم تا کمترین خطا و حس بد رو برام به وجود بیاره.من از روزی که با جدیت تمرینهای رایگان سایت رو دارم انجام میدم خیلی احساس رضایت از خودم دارم در مواجهه با غذا و خوراکی ها. من در مهمانی ها اصلا حرص و ولع ندارم.من موقع غذا اگر غذای مورد علاقه مم باشه به این توجه میکنم که من باید به اندازه نیازم غذا بکشم و بخورم.راز موفقیت تناسب فکری استمرار داشتن یعنی تمرین های هر روزه البته این تمرینها باید جوری باشن که زندگی روزمره منو مختل نکنن، جوری نباشن که بعد از مدتی بیزار بشم و ناامید بشم.باید در حد یکساعت یا دو ساعت در صورت وقت اضافه داشتن بیام و تمرین انجام بدم.دومین عامل هم اینه که تلاش کنم برنامه داشته باشم که هر روز بیام توی سایت و یه سری بزنم البته من خودم اصلا برنماه نمینویسم که باید فلان کار رو فلان ساعت انجام بدم با خودم در شروع روز صحبت میکنم که توی وقت آزادی که برام پیش میاد فایل گوش بدم.این دو تا کار رو بتونم به امید خدا هر روز انجام بدم قطعا متناسب شدن از آن من خواهد بود .الهی شکر.
یا حق
نشان های دریافت شده
به نام خدایی بخشنده و مهربان
سلام براستاد عطار روشن همه دوستان هممسیر
من با تجربه به این درک رسیدم هرجی ارامش درونش این یادگیری نباشه این کار دجار ایرادمیکنه چونمن ذوق وشوق داشتم تو افکار هرجی زمان بزارم نتبجه روسریعتر خواهم گرفت ولی به مرور با تکرار ودورهای دیگه به این درک رسیدم با هبچ فشاری به خودم اصلا نیارم وعمل کنم انچه که یادگرفتن با عث بهتر شدن نتیجه میشه جیزی که به زمان وفت نیاز هست هیج زمان با فشار تکرار تو زمان کوتاه جواب گو نیست
با تکرار کردن اون با ارامش وعمل گردن هست که هر هنری ودانشی شکوفا میشه من درجوانی کارایشگری رو اموزس دیدم با تجربه متوجه شدم من تویی اریشکاه که مشتری زیاد داشت کاره و اموزش دیدم وفتی ما برای امتحان به اموزشگاه دیگه تو افسریه رفیتم عملا دیدم مدیراون واموزسکاه کیفت کارش واقع خوب نبودکاری که داشت اونانجاممیدا توکیفت کمتری بود جون هیج وتکرا ودیدن نداشتن هنر جوهای فقط روی جندمدل معمولی گاره شده بودکیفت کادخودم ودوستان اصلا فابل مقایسه با اون افرادنبود انها طی ۳ ماه تواون مکان اموزش دیده بودن من تویی سال خوردی با مشترهای به تعداد فراوان با انواع مو رنک صورت مختلف کوتاهی انواع مو ازبجه کوچک ته دخترنوجوان دختران جوان میان سال جوان عروسی خلاصه کاره تو سطح گسترده تر تو ابن مکانی که من اموزش دیدم انجام شده بودو هرفردی که عشق به این کار داشت خیلی خوب ازاموزش های این ارایشکاه بهر برده خودس به تنهای تواون روزه میتواست ارایشکاه شخصی خودشو مدیریت کنه و نیاز ازکسی دیگه رونداشت
تو این مسیرهم به این شکل هست اگه من تو زمان کوتاه بخواهم کاره جندسال روانجام بدم اون نتیجه رو نخواخم داشت خیلی کارم کند کردم جون متوجه شدمکه هرجی تو زمان کم ابن اموزش هر روزداشته باسم درک عمیقتری رو خواهم داست با نند تند یادگیری اونکیفت رو به دست نخواهم ارود واین اموزس ازنگاه من هرسه گام دست کم نیازبه دوسال کار پشت همتوزمانمشخص وتکرار گوش کردن مرتب وعمل گردن به انجه اموزش دیده شده هست که نتیجه توجتدین جهت وکسترش پیدا کرده ومتیجه کاره هی بزرگ و بزرگترمیشه با گاشت یی دانه از میوه هیج زمان نباید انتطاز داشت اون جوانه که تازه از خاک بیرون امده به من محصول بده وپی میوه درشت اب دارای بده بی شک باید زمان بزرام مواظبت کنم اون هرروز اب بدمو نورش مشخص کنم توجای که باید باشه نگه داره بشه کود داده بشه علفهای که شاید بهش،اسیب بزنه روهرس بشه سم پاشی بشه خلاصه کلی مراحل انجام بشه که توسالهای اینده همون جوانه کوچک که سراز یی دوته بیرون زده میوه بده من متو جه شدم حتی گیاهی که از بیرون می خرم میارم منزل وفتی دجار مشکل میشه زمانی بسیار طولانی نیازبه ترمیم داره تو زمانگوتاه این امکان ترمیم نیست
اگه حوانه سالم باشه رشداون خیلی سریعترازگیاه اسیب دیده بزرک سال هست زمان خیلی بیشتر بهش باید داد تازه وفتی ترمیم میشه واقعا گیاهی زیبا میشه تا اون گیاهی که به شکل اولش داره رشت میکنه خلاصه زمان و ارامش وبا اهستکی کارکردن نتیجه عالتری به هرفرد میده حتی کسانی که لیزمیخورن شاید تو افکارشون فکر کنن که کاره به عقب افتاده این هست ولی شاید نتیجه اون افرادی بسته به خودم اون فردنتیجه بهتری وبا کیف تری از هرفرد دیگه که سریع نتیجه گرفته باشه پس تو نگاه من فقط بایدادامه داد نتیحه تو بودن بیشتر شده متوجه میشم کهکودم بخش رو چطور انجام دادمکه باید به شکل بهتری وبا کیفتری اون بهبود بدم از هراشتباه درس گرفته برای نتیجه بهتر ماندگارتر تواخر عمر انشالله
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون
نشان های دریافت شده
سلام استاد گرامی من هم در طول دوره متوجه عجله خودم شدم ودقیقا همین رفتارها و انجام دادم ولی به لطف خدای مهربان سریع تونستم با استفاده از بخش مثبت درونم مدیریت کنم و عجله نکنموادامه بدم وبا گوشدادن به ویس فهمیدم که این رفتارها طبیعی هست چون ذهن چاق سالها بامن بوده و من زمان میبره تا بتونم بطور کامل از بین ببرمش و ذهن لاغری رو پر رنگ تر کنم ودر مورد این که لاغری زمانی شکل میگیره که من در روند روزمره زندگی قرار بگیرم وبا استفاده از فرمول های که به صورت جدید در ذهنم شکل گرفته عمل کنم و اتفاقا زیاده روی در هردو صورت خوب نیست اشتیاق بیش از حد هم باعث سرد شدن میشه وکمکاری هم همین نتیجه رو میده پس روش درست این هست که آهسته و پیوسته در این راه قدم بزنیم و به مقصد برسیم از شما سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
سلام و درود فراوان
خدا رو شاکرم که بعد از غیبت طولانی دو ماهه تونستم باز برگردم و بنویسم!!!!!!
از قدرت خدا در عجبم و واقعا زبانم برای شکرش قاصر و کوتاه !!!! چون این دوره من رو بعد از مدت طوبانی به وحد آورد و باعث شد با خواندن و گوش دادن به نظر دوستلن عزیزم دوباره بنویسم .
خدا رو شکر میگم که من رو به این سایت ، بهترین و امن ترین جا رو برای آرام شدنم برای درد دل کردنم برای تنهایی هام برای پیدا کردن و اهمیت به خودم فراهم آورد
این مدتی که نبودم تماما ذهنم درگیر سایت بودم حضور نداشتم اما ذهن درگیری داشتم البته شب تا سایت رو باز نمیکردم و یکی دو خط از مطالبش رو نخوندم و یا تصویری نگاه نمیکردم خوابم نمی برد به گونه ای که یکی دو شب گوشی ام هنگ کردم با گوشی پسرم وارد سایت و اینستا شدم و دنبال گردن اما شرایط بوجود آمده در زندگی اجازه تمرینات و گوش کردن به فایل ها رو نمیداد یا اینکه پراکنده گوش میدادم برای اینکه حالم بهتر بشه چون بعد از ۳ سال در این مسیر بودن و ایمان به آن جای دیگه و چیز دیگه ای نمیتونه حال مت رو خوب کنه . اما و اما نکته ای که با این فایل شگفت انگیز متوجه شدم این بود که در مدیریت لغژش هام موفق نبودم شاید هم همین باعث شده که تا کنون اون احساس شادابی رو در درونم نداشته باشم و بیشتر اوقات انگار هیچ احساسی ندارم از یک طرف سعی میکنم احساسم رو خوب نگه دارم از طرف دیگه همیشه احساس خستگی مزمن و بی انگیزه ای رو دارم نمیدونم چرا اون شور و شوق و انگیزه که من رو به وجد بیاره و باعث میشه با اشتیاق کارهای روزمره و سایت و… رو دنبال کنم رو ندارم .
افکار منفی خیلییی کم شده تا بیاد باوجلسه با منفی باف مهارش میکنم سعی میکنم به تیک تاک ساعت گوش بدم تا سکوت ذهنی ام رو بیشتر و بیشتر کنم
استاد واقعا نمیدونم چه چیزی باعث شده در واقع کدام قسمت زندگی ام این شور و شوق و انگیزه رو کمرنگ میکنه!!!
اللن ندای ذهنم میگه چون به تغییراتت توجه نداری و همش فکر میکتی دوره رو خوب انجام نمیدی و عقب افتادی !!!!!
نمیدونم شاید واقعا همینه چون اللن که دلرم فکر میکنم وقتی هر روز در سایت باشم و بنویسم حس میکنم کار مفید و مورو علاقه خودم رو انجام دادم و اشتیاقم زیاد میشه مثل اون تمرین ۹۰ روز در شرایط خیلی سختی بودم اما با اشتیاق انجام دادم و تا حد زیادی عمل میکردم .
شاید کار اداری خودم که هر روز ۶ صبح باید کارت بزنم شاید بیماری پدر شوهرم و یکی از نزدیکان دیگه که مدام حس میکنم باید با یک بیمار دست و پنجه نرم کنم شاید و شاید هزار چیز دیگه باعث این همه خستگی و بی روحی شدا همش دوست دارم بخوابم و دراز بکشم .شاید تمام اینها بهانه باشه .
اما استاد من مسئولیت امام زندگی ام و همچنین تمام مسئولیت مدیریت آن را خودم بر عهده دلرم
و زندگی جریلن دلره و من به لطف خدا نفس دارم و زنده ام پس باید مدیریت لغزش ها رو یاد بگیرم .
مثلا همین امروز بسیار بسیار بیحال بودم خیلی سنگین از خواب بیدار شدم و به زور کارهای واجب رو تا همین لحظه که دارممینویسم انجام میدادم میگمکار واحب مثل غذا درست کردن برا بچه ها که منتظر بورم بچه ها غذا بخورن و مت سریع بیامبخوابم همین کلر رو هم کردم از این اتاق به اون اتاق اما به خودم گقتم خودم از همه کارها واجبترم خودت رو از این حالت در بیار اومدم تو سایت و جلسه دوم رو گوش دادم اصلا نتونستم بنویسم و انگار هیچ حسی هم به صحبتها نداشتم فقط!گوش میدادم تا اینکه نکتهدای که در آخر فایل یکی از دوستان مطرح کرد من رو دوباره به فکر فرو برد
ویس گذاشتن و صدای خود را شنیدن
من عضو تلگرام نیستم در واقع تلگرام رو گوشی ام نصب نیست اما انگار ته ذهنم خوشحال بورم که نیستم چون از صدای خودم بدم میاد من اوایل دوره که نتوتستم بنویسم بعد از فکر کنم یک سال شزوع کردم برا صوت هم وقتی در گروه مدرسه بچه ام مادرها صوت میزاشتن من مینوشتم یک روز با بچه ام تمرینی و عمدا ویس میزاشتم و حرف میزدم اما اصلا حس خوبی به صدام نداشتم سریع حذفش کردم با تمرین با بچه ام کمی بهتر شدم و هر بار بر میگشتم صدای خودم رو گوش میدادم همسرم تعجب کرد ازم پرسید چرا صدای خودت رو مرتب گوش میدی ؟ جوابی ندادم!!!
در اصل خو استم به صدای خودم عادت کنم و اون رو دوست دلشنه باشم که این حس و تمرین با این سایت در ذهن من شکل گرفت که ادامه ندادم و همون حس تقریبا بد به جای خود پا برجاست با این فایل دقبقا دست گذاشت رو نقطه ضعف من !!
پ باز هم برمیگرده به مدیریت لغزش ها و یادگیری آن ها .
مرتب به خودم میگم خودم مسئولیت همه چیز زندگی ام در تمام جنبه ها رو بر عهده دارم اما انگار هنوز مسئولیت رو نپذیرفتم اگه پذیرفته بودم شور و اشتیاق من بعد از این همه مدت و با این درک و آگاهی از قدرت ذهن باید طور دیگه ای می بود !!!
خیلی عجیبه تا این حد موانع ذهنی !!!!
تمام امروز از این اتاق به اون اتاق می افتادم !! که با لین نوشتن انگار جان تازه ای گرفتم و میخوام با اشتیاق امروزم رو شروع کنم.
نشان های دریافت شده
سلام
عجله برای تغییر
مدیریت لغزش
من در مدت زمان حدودا ۶ ماهه به اندام خوبی رسیدم و الان حدودا ۲ ساله که با مدیریت خودم با شناخت خودم تونستم لاغریم رو حفظ کنم .
پس قاعدتا مثل قبل دیگه ذهنم درگیر چاقی نیست .
چیزی که منو در این مسیر نگه داشت عشق و علاقه به درک قوانینی بود که قبلا نمیدونستم .
درک قوانین خودسازی .
نمیگم خیلی خوب اجرا کردم و نقص و کاستی نداشتم اما نتایج قابل قبولی گرفتم .
اول اینکه یاد گرفتم گیر ندم .
وقتی یه چیزی به نتیجه نمیرسه گیر ندم که باید برسه .
رها کنم چون وقتی نمیرسه قطعا راهم غلطه که نمیرسم .
همین نیروی انعطاف پذیری من باعث پیشد خیلی در نگرش ها ایستادگی نکنم تا به مرور به نگرش درست تر برسم .
من در شناخت مراحل گیر نمیکردم روی یکی و همیشه در پی کسب آگاهی بهتری بودم که عملکردم رو برام راحتتر کنه .
چون وقتی کار سخت انجام میشه یعنی مسیر غلطه .
قانون اینه که کار و عملکرد باید راحت انجام بشه .
وقتی سختته که داری یه کار و انجام میدی پیچ و اشتباه بستی بازش کن تو مسیر خودش نیفتاده .
من با پیگیری آموزشهای دلخواهم و کند و کاو در وجود خودم و کم توجه شدن به مسائل بیرونی و تمرکز روی افکار و رفتار خودم به مرور راه لاغری رو در وجودم پیدا کردم . حدودا ۲ سالی میشه متناسب شدم و متناسب موندم و انرژی هم نزاشتم .
ولی سعی بر شناخت بیشتر ذهنم داشتم که هر بار بهتر عمل کنم که راه برام ساده تر بشه .
اگه شعارمون اینه که لاغر شدن راحتترین کار دنیاست پس باید راحت باشه و من سختی نکشم .
خب نگرشهام به مواد غذایی به رفتار غذایی به گفتگو با خودم و خیلی از زمینه های دیگه تغییر دادم .
خیلی سعی کردم الگوی دلخواه خوردن و نخوردن رو در خودم پیدا کنم تا هم حس لاغری داشته باشم هم از لاغریم لذت ببرم .
پس باید لاغری واقعی رو میشناختم .
لاغری با ذهن یعنی شناخت لاغری واقعی و طبیعی طوری که خدا آفریده .
هر چقدر این لاغری رو بهتر بشناسیم کار راحتتر میشه .چون رهاتر میشیم
و به درک بهتری میرسیم که طبیعت خودش مارو متناسب میکنه و اصلا نیازی به درگیر کردن فکر نیست .
اگر زیاد بخوری هضم بیشتر انجام میشه دفع بیشتر انجام میشه چربی سوزی بیشتر میشه پس تعادل برقراره
اگر کمتر بخوری هضم هم کمتر انجام میشه دفع کمتر انجام میشه چربی سوزی کمتر انجام میشه پس بازم تعادل برقراره .
اما با این وجود نگرش چاقی بازم در من بود و میدیدم خب تا این مورد رو در خودم اصلاح نکنم همچنان ترس چاقی باز دوباره میاد سراغم .
گفتم من باید به امنیت خاطر برسم .
چون کسی از باورهای من حمایت نمی کنه و من خودم تنها هستم و تا خودم در امنیت درونی قرار نگیرم کسی منو از بیرون به امنیت روانی نمیرسونه .
هر چیزی که میخونم خبر از ترسه و همه ته دلشون بازم باورهای گذشته رو دارن حتی اگه دارن برای لاغری از راههای مختلف تلاش می کنند .
چون خودمم دارم .
بنابراین گفتم من باید بزرگترین رنج زندگیم رو بشناسم و اون رو تبدیل به آسونی کنم .
بزرگترین رنج زندگی من نخوردن بود .
من با شناخت از زمانهای خوردن و مدیریت احساسم تونستم نخوردن در زمانهای مختلف رو برای خودم تبدیل به عادت کنم .
وقتی نخوردن عادتم شد دیگه مابقی فکرها خود به خود درست شد چون دیگه راه چاقی بیشتر از تغییر خوردن برام باز میشد که وقتی نبود ذهنم روی راههای دیگه زیاد مانور نمیداد .
من میدونستم وقتی در نخوردنهای احساسیم استمرار بورزم لاغر می مونم
البته شاید این نخوردنها در نظر دوستان حسشون رو بد کنه که البته اونم به خاطر الگوهای ذهنی خودشونه .
و اینکه هنوز نخوردن رو نشناختن
من وقتی خودم رو بهتر شناختم فهمیدم وابستگیم به خوردن به خاطر دور بودن از خودمه .
هر چقدر به خودم نزدیکتر شدم راحتتر خوردن رو کنار گذاشتم .
در مواقعی که لغزش اتفاق میفتاد اتفاقا خودم رو ملامت می کردم میگفتم ببین خوردن وقتی در مواقع غیر از گرسنگیه برات رنج داره .
حاضری این همه رنج رو برای لذت چند ثانیه تحمل کنی ؟
ارزش داره این همه عذاب بکشی برای اینکه هی میگی نمیتونم نمیتونم .
شاخ غول رو که نمیخوای بشکنی
درسته خوردن به خودی خود چاق نمی کنه حتی لاغرم می کنه .
ولی حس تو به خوردن خوب نیست و حس چاقی داره پس از اهرم رنج و لذت استفاده کن و فقط خوردن رو بزار برای زمان قار و قور شکم و رفع این حالت رو بزار نقطه سیری .
تو میگی کمه . بله کمه . اما بقیه اش غلطه .
بقیه اش اعتیاده . چون بدن انرژیش رو از جان میگیره و تو هر چقدر وابستگیت رو به غذا کمتر کنی خواهی دید که زنده بودنت هم به غذا وابسته نیست .
البته در کنار اینا میدونم که غذا یکی از نعمتهای خداست و حق ماست که به اندازه نیازمون ازش استفاده کنیم .
اما خب نیاز ما چقدره ؟
نیاز هرکس مطابق فرمولهای ذهنش تعریف میشه یکی فقط برای جسمش میخوره
ولی دیگری برای تفریحش هم میخوره برای ارامشش میخوره برای عشقش میخوره .وقتی فراوونه بیشتر میخوره . وقتی متنوعه بیشتر میخوره . و با هزاران ریسمان خودش رو به خوردن وابسته کرده
من یکی یکی ریسمانها رو بریدم و فقط یه ریسمان رو در ذهنم متصل به غذا نگه داشتم اونم زمان قار و قور شکم
و از اونجایی که این حس خیلیییی دیر به دیر میاد سراغم بنابراین بیشتر اوقات حس سیری دارم .
بازم شاید دوستان بگن داری افراط می کنی
ولی افراط نیست انتخابمه
من وابستگیم به غذا رو کم کردم .
من دیگه وفتی از کنار سوپری رد میشم دلم برای اون همه خوراکی نمیلرزه .
چون میدونم دیگه نمیخوام انتخابشون کنم
چون میدونم نخوردنشون بهم لذت بیشتری میده وقتی نمیخورمشون اون بند روانی بین من و اون غذاها کمرنگ و کمرنگ تر میشه . اعتیادم کمتر میشه و در عوض به نخوردنشون عادت می کنم
وقتی میرم مهمونی دیگه چشمم دنبال غذاها نیست بیشتر مشغول شادی و لذت بردن از سایر موارد اون مهمونی هستم .
یا توی خونه دیگه همش دلم برای غذا نمی دوه و خیلی وقتها دارم مطالعه می کنم یا ورودیهای مثبت دیگه ای به خودم میدم .
یا مواقع احساسی به جای اینکه خودم رو با خوردن آروم کنم بیشتر رو میارم به کارهای مورد علاقه ام .
گرچه من سرم معمولا شلوغه و موقعیتهای احساسی مثل دعوا و مشاجره زیاد برام پیش نمیاد اما اگرم به خاطر انتخابهای اشتباه خودم مدتی دچار لغزش بشم همون مواقع هم سعی می کنم نخوردن رو انتخاب کنم تا یاد بگیرم موقعیتهای احساسی اصلا نخورم .
یعنی این بند رو هم جدا کردم .
به هر حال از نظر فعلی من انسان رها از بند خوردن انسانی آزاده .
هر چی بیشتر بخوریم یعنی داریم به پای ذهنمون بند بیشتری میزنیم و نیروی پرواز رو ازش میگیریم .
پرواز در مسیر شناخت خدا و قوانین الهی .
من هنوزم اسیر هستم اما خب بازم به نسبت قبل خیلی آزادی بیشتری پیدا کردم .
بهترین ازادی اینه که من دیگه عذاب وجدان خوردن ندارم دیگه نفرت از خودم ندارم . دیگه توسط دیگران به خاطر چاقیم تحقیر نمیشم
دیگه توسط دیگران نیش وکنایه نمیشنوم
روانم آروم شده و انرژی روانم رو برای انجام کارهای دلخواهم میزارم . مسافرت میرم . کوه میرم . شنا میرم . در کلاس دو و میدانی ثبت نام کردم و تصمیم دارم اگه فرصتش برام پیش بیاد دوباره در رشته دیگری که مورد علاقمه درس بخونم .
من این مسیر رو ادامه دادم و خدارو شکر از خودم راضی هستم .
ببخشید اگه نوشتم دیگه شاید بهتون حس خوبی نده چون خودم قبلا اینجوری بودم و کسی که از نخوردن صحبت میکرد حسم بد میشد ولی بعدها فهمیدم نخوردن سد راه لاغریم شده و هر چی بیشتر ازش بترسم برام بزرگتر میشه پس به راحتی در جهت شناختش قدم برداشتم و هرچی بیشتر شناختمش ترسم ازش ریخت و خیلی راحت پذیرفتمش .
نشان های دریافت شده
سلام و درود ….
آفرین بر شما…نوشته شما عالی بود و من خیلی لذت بردم از شرح موفقیتت خوشحال شدم بهت تبریک میگم و برای شما آرزوی موفقیت روزافزون دارم
من یه مدت نوشتن و خواندن رو در سایت رها کردم هم به دلیل خستگی ذهنی و هم به دلیل مسائل و مشکلات جسمی که برام پیش امد…در این چند وقتی که نبودم عمل جراحی برداشتن کیسه صفرا رو انجام دادم که بسیار حیاتی بود و نتیجه خوبی برام داشت مشکلات گوارشی که داشتم تا حد زیاد برطرف و خاطرم آسوده شد…. خستگی ذهنیم برطرف شد و حالا با توان بالا انگیزه بالا و اشتیاق برای گرفتن نتیجه دلخواه دوباره به سایت برگشتم اگرچه در این چند وقتی که نبودم چند کیلو به وزنم اضافه شد و به وزن ابتدای دوره درسال ۹۸ برگشتم اما چاقتر از قبل از دوره نشدم و این برام بسیار خوشایند و شگفت انگیزه اینکه چاقتر نشدم نتیجه همین آموزشهای لاغری با ذهن در این چند سال اخیر بوده من شخصیت لاغری رو در درون خودم پرورش دادم که که اجازه نداده جسمم چاقتر از قبل از دوره بشه حالا برگشتم که این شخصیت رو حمایت کنم و دوباره توان و قوت جدیدی بهش بدم و مسیر درست رو از سر بگیرم ایمان دارم اینبار موفق میشم ….
استاد عزیز در این فایل به درستی به مسئله عجله و فشار برای لاغر شدن اثرات منفیای که بر کاهش وزن میذاره اشاره کردند من از نظر انجام تمرینات جز بهترینهای سایت بودم اما میدونم که خیلی خودمو تحت فشار قرار داده بودم ظاهرا آرام بودم و خوشحال اما در باطن عجله داشتم اینها منو خسته کرد و از مسیر درست برای مدتی خارج شدم اما مهم این هست که دوباره برگشتم و به اشکالات خودم پی بردم ومیخوام با توان و علاقه بیشتر این مسیر الهی رو ادامه بدم دیر یا زود جام پیروزی رو بر بالای سرم خواهم گرفت…. از استاد عزیز جناب عطار روشن بسیار ممنون و سپاسگزارم از اینکه همیشه در کنار خودم احساسش می کنم موجب بسی دلگرمی برای ادامه مسیر هستند برای خودشون و خانواده محترمشون طول عمر با عزت و سلامتی آرزو دارم …
در پناه خداوند باشید…..
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیز همیشه از خواندن کامنت های شما بسیار بسیار لذت میبرم . ممنونم از اینکه تجربه خودتون رو به اشتراک میگذارید بسیار آموزنده و عالی هستن کامنت شما باعث شد که من بعد از نزدیک به دوماه دوباره بنویسم . دوباره اتگیزه نوشتن داشته باشم . باز هم ممنونم بهترین ها رو براتون آرزومندم
نشان های دریافت شده
سلام ممنونم نظر لطف شماست .
قطعا خود شما بهتر از بنده به معارف این راه شریف آشنایی دارید . شکست نفسی میفرمایید .
من از شما ممنونم که حس خوبی از نوشته ام گرفتید .
نشان های دریافت شده
کامنتتون ب من این رو نشون داد ک میشه و کسی تونسته ومیتونه اینکار بکنه ک در زمانهای ک نیاز نداره نخوره و واقعا نوشتتون پر از درس بود برام
واقعا همانطور ک خوردن نیازه نخوردن هم نیازه و خوشحالم ک شما ب این مهم دست یافتید لطفابیشتر بنویسید کامنت بزارید چن واقعا برای ما مفیده انگار باور شدن رو در من تقویت میکنید
نشان های دریافت شده
سلام بله میشه .
اگه نمیشه چون نگرش اشتباهه .
من این موضوع رو از واقعه ی عاشورا یاد گرفتم .
میدونید چرا حضرت زینب تونست بر اون همه مصیبت دردناک صبر کنه ؟ چون به فرمایش خودش چیزی جز زیبایی ندید .
پس تغییر نگرش سبب میشه رفتارهای دردناک برای ما نه تنها سخت نباشه بلکه آسون بشه .
خب ما اگه بخوایم نگاه زینبی به پدیده ی نخوردن داشته باشیم باید نگرش خودمون به نخوردن رو اصلاح کنیم .
یعنی زاویه نگاهمون رو بهش تغییر بدیم
خب نخوردن چیست ؟ نخوردن یعنی چیزی را وارد دهان نکردن .
خی چرا ذهن چاق این کار راحت براش سخته ؟
چون با همین یه کار ساده هزاااااران تصویر در اون ایجاد می کنیم که این تصاویر رو با تغییر نگرش و تغییر توجه تغییر میدیم .
نخوردن چطور برامون راحت میشه ؟
با ساخت باور ( نخوردن راحته )
خب نخوردن چرا راحته ؟
چون لازم نیست کاری انجام بدیم . لازم نیست همش نگران غذا باشیم . لازم نیست همش نگران پول غذا باشیم . لازم نیست نگران نوع غذا باشیم . لازم نیست درگیر افکار حاصل از خوردن باشیم . گرچه افکار مربوط به خوردن وقتی اصلاح بشه این مورد برطرف میشه .
لازم نیست مثلا خانوما کلی وقت بگذرونند تا غذای زیادی درست کنند . محصولات خوردنی همیشه در منزل هست و نیاز نیست هی به آقایونتون بگید این رو بخر و اون رو بخر یعنی به اندازه استفاده میشه . زود زود تموم نمیشه .
نخوردن راحته
چون وقتی در موقع غیر نیاز نمیخوریم معده استراحت می کنه . قادره به راحتی و با آرامش غذاها رو هضم و جذب کنه . راحتتر غذاها رو از روده ها عبور میده .
معده دچار استرس نمیشه . اعصاب معده آرومه . وقتی نخوردن با حس خوب انجام میشه معده عصبی نمیشه و گرفتار بیماری های گوارشی نمیشه .
ترش کردن در اثر زیاد کار کشیدن از معده رخ میده البته اعصاب معده وقتی ناهنجار بشن به ماهیچه ها فشار وارد می کنند و ماهیچه ها بد کار می کنند . دریچه معده هرز میشه و اسید معده به داخل مری بازگشت داده میشه .
کم خوردن یا بهتره بگیم نخوردن در مواقع غیر نیاز که اتفاقا دوست دارم اسمشو بزارم کم خوردن که تصویر خوبی از نخوردن یا کم خوردن در ذهنم نقش ببنده تمام این مشکلات رو حل می کنه .
اما یه اتفاقی داریم به نام چربی سوزی و تبدیل چربیها به انرژی .
موادی که توسط بدن هضم و جذب شدن تا جاییکه قابل استفاده باشند از لابراتوارهای بدن عبور داده شده تا مستقیم به انرژی تبدیل بشن .
اما بعضی از عناصر درشت تر هستن و نیاز دارن برای تجزیه وارد سلولهای تخصصی چربی شوند .
سلولهای چربی ، چربی سوز ترین سلولهای بدنه که به طور اختصاصی کارش تجزیه ملکولهای درشت برای تامین انرژیست .
حتی بعضی از مواد دیگر مثل پروتئین ها یا ملکولهای دیگر طی فرایندهایی به چربی تبدیل می شوند تا برای استخراج انرژی وارد سلولهای تخصصی چربی شوند .
حال اگر انتظار ما از این سلولهای فعال و پرکار چربی ذخیره انرژی باشد این فرمان مغزی در اثر این دهنیت روی طبیعت سلولهای چربی که تجزیه چربیست اثر گذاشته و آنها رو ذخیره می کنه . اما با این حال قدرت تناسب بدن بیشتر و ملکولهای چربی اصلا نمیتوانند تا ابد ذخیره بمانند .
طبیعت بدن تجزیه چربیهاست .
اما ما به واسطه باور اشتباه ذخیره و چاقی روی طبیعت بدن اثر اشتباه گذاشتیم .
اما وقتی باور طبیعت اصلی را بپذیریم انتظار ما از خودمون لاغر شدن میشه یعنی متناسب شدن .یعنی تجزیه چربیها .
البته همه ی اینها باز به تعادل و تناسب .
ما انتظار خود را از غذاها باید تغییر دهیم .
انتظار خود از فرایندهای بدن را باید تغییر دهیم .
حالا در کنار اینها روی ساخت تصویر مثبت از نخوردن هم کار می کنیم .
نخوردن نیاز بدن است . همانگونه که خوردن نیاز است نخوردن بیشتر نیاز است .
برای همین ما در بیشتر ساعات روز نمیخوریم .
چون نخوردن بیشتر نیاز بدن است .
اما آیا تابحال شده بگوییم
من به اندازه ی نیاز بدنم نمیخورم .
اصلا تا بحال به نیاز بدن به نخوردن توجه کرده ایم
نه .
همیشه گفتیم بدن به خوردن نیاز دارد .
در حالیکه بدن بیش از خوردن به نخوردن نیاز دارد .
و لازم است این نیاز را برطرف کند اما از انجاییکه ذهنیت ما نسبت به نخوردن رنج است اجازه نمیدهیم این نیاز را درک کنیم . دائما از آن فرار می کنیم .
در حالیکه باید آن را بشناسیم و برطرفش کنیم .
نیاز به نخوردن به بدن و تمام فرایندها فرصت پاکسازی بیشتر میدهد .
اجازه میدهد بدن به خودش بپردازد
دقیقا مثل روزه داری که بدن را سالم می کند
نخوردن در مواقع غیر نیاز به سلامت بدن کمک می کند .
پس همانطور که خوردن به اندازه ی نیاز در جهت سلامتیست نخوردن به اندازه ی نیاز هم در جهت سلامتیست .
میبینید ما اصلا تا حالا اینطوری به نخوردن فکر نکردیم تازه اگر بخواهم باز هم بیشتر میتوانم بنویسم .
ولی برای انتقال محتوا تا همین حد کافیست .
تغییر نگرش نسبت به نخوردن سبب میشود ما با اشتیاق نخوردن را انتخاب کنیم
و زور و تحمیل نخوردن تبدیل به اشتیاق نخوردن برای رسیدن به کلیییییی از مزایای آن میشود
تازه باز هم کلی باور میشه استخراج کرد برای باز هم لذتبخش تر شود و هر چه در این نگرش بیشتر استمرار دهیم قطعا روند رسیدگی به نیاز نخوردن در ما آسانتر و آسانتر میشود .
پس میشود
و میشود و میشود راحت هم میشود خیلی راحت .
نشان های دریافت شده
سلام ودرود
آقا عطا ممنون از آگاهی هاتون🙏
دیدگاهتون خیلی عالی بود 👌
و تاثیر گذار 😍
به نکته ی جالبی دست پیدا کردم اینکه از نخوردن هم باید لذت برد و بدن به نخوردن هم نیاز داره
ولی ما زوم کردیم روی خوردن
و تکه کلاممون شده که بدن به غدا خوردن نیاز داره
و همیشه دوست داریم بخوریم چون بدن نیاز داره
ولی بعصی مواقع بدن به غذا نیاز نداره ولی ما میخوریم همین بده که بدن نیاز نداره و میخوریم
من خودم وقتی از این مدل رفتار رو انجام میدم
بعد دل درد میگیرم نفخ شدید معده درد تا چند روز حالم خوب نی .
نمیخاستم بخورم ولی ترغیب شدم به هر صورتی من به خوردن ترغیب شدم
از طریق گوش بوده یا چشم یا بینی به خوردن ترغیب شدم و بعد از خوردن حالم بد شده
و متوجه شدم که اینجا من نباید چیزی بخورم چون بدن نیاز نداره و پس میزنه و نمیتونه کنترل کنه معده اون حجم اضافه رو
و این رفتار رو باید بزارم کنار هنگامی که سیر هستم هیچی نخورم
بدن برای ادامه حیاطش به اندازه ی خیلی کم غذا نیاز داره که اونم در موقع اضطراری خورده شده خب اینکه من بخوام با دیدن یا شنیدن یا مزه کردن یه خوراکی به خوردن ادامه بدم خیلی مصیبت باره
و کلی بیماری به سمتم میاد و سلامتیم و به خطر می اندازم
ممنونم ازتون بابت دیدگاههای عالیتون
از روزی که دیدگاه شما رو خوندم دوست دارم همیشه دیدگاههاتون رو دنبال کنم چون پراز آگاهی هستش زیبا و روان بیان کردید
ممنون و سپاس از شما آقا عطا 🌹🙏
نشان های دریافت شده
سلام از بنده
ممنون از دیدگاهتون مریم خانوم گرامی .
باعث افتخارمه دوستان بزرگواری چون شما دیدگاههای بنده رو مورد تایید خودتون قرار می دید .
چقدر نکته عالی فرمودید .
بله دقیقا نخوردن هم نیاز بدن ماست .
و نیازی که خود بدن اگه به زبانش توجه کنیم میبینیم کاملا به موقع این نیاز رو تشخیص میده و با کاهش میل ما به ما میگه وقت نخوردن فرا رسیده حالا اگر ما به این پیام خوب آگاه باشیم و دلایل خوردن برای خودمون نتراشیم دقیقا نخوردن به بهترین شکل و با بهترین احساسات اتفاق می افته . نخوردن هم طبیعت بدنه .
فقط باید بهش توجه کرد .
چقدر فرمولی که پیدا کردید میتونه به من در بهتر شدن احساسم نسبت به نخوردن کمک کنه .
ازتون قدردانم و این آگاهیها باعث میشه ما خیلی با ذهن بازتر و با احساس بهتر با زمانهای نخوردن بدنمون همراهی کنیم و نخوایم با استفاده از فرمولهای خوردن این نیاز رو از بدنمون قطع کنیم .
روزه داری های چند ساعته هم خیلی کمک می کنه به خوب شدن احساسمون البته با نگرش صحیح . وگرنه خیلی ها هستند روزه میگیرن ولی چون نگرش رنج و سختی همراهش دارن در نتیجه لذتی از نخوردنهای خودشون نمیبرن .
گرچه یکی از علتهای رنج از نخوردن نشناختن فرمولهای اصلی خوردن هست .
چون به خوردنها حسشون بده در خودشون حس محدودیت ایجاد می کنند و حس محدودیت احساس ما به نخوردن رو هم بد می کنه .
ولی من در نظر دارم از قدرت انتخابم استفاده کنم .
خوردن و نخوردن هر دو خوبه اما من با شناخت هردو در بیشتر لحظات انتخاب می کنم که کدوم رو انجام بدم که البته زبان بدن خیلی به من کمک می کنه که نخوردنهام با احساس بهتری انجام بشه . یعنی بیشتر نیتم همسو شدن با بدن هست . و درست همونطور که خوردن نیاز بدن هست از اون بیشتر هم نخوردن نیازشه .
چون ما با چند لقمه نیاز به خوردن رو برطرف می کنیم اما ناخوداگاه چند ساعت سیر هستیم و زمان نخوردنهای ما که کاملا خود به خود اتفاق می افته خیلی بیشتر از زمانهای خوردن هست .
پس خیلی لازمه که بیشتر روی الگوی نخوردن و ایجاد حس خوب در زمانهای نخوردن کار کنیم تا همسویی بیشتری از نظر ذهنی با طبیعت بدن پیدا کنیم
گرچه اصل ذهنیت ما با طبیعت بدن کاملا همسو و هم جهته اما این خود ما هستیم که این تنظیمها رو به هم میزنیم و در روند طبیعت بدن با نشناختن فرمولهای صحیح و انتخاب فرمولهای غلط تاثیر منفی میزاریم . گرچه باز هم طبیعت بدن اونقدرررررر قدرتمنده که همه ی این تخریبها رو هر لحظه ترمیم می کنه .
از نوشته ی شما بسیار قدردانم از شوق و ذوقی که در نوشته تون بهم انتقال دادید خیلی ممنونم . از این که کشف عالی خودتون رو با منم به اشتراک گذاشتید بازم ازتون ممنونم .
نشان های دریافت شده
سلام آقا عطا دوست گرامی و خوش فکر تناسب فکری به نکته قشنگی اشاره کردی اینکه ما مثلاً فقط ۲۰ دقیقه یا حتی کمتر یا کمی بیشتر به خوردن در وعدهها اختصاص میدیم ولی چند ساعت سیر هستیم و نیازی به خوردن نداریم و این نشون میده که اهمیت نخوردن خیلی بیش از خوردن هست از مقایسه تایم این دو تا عمل کاملاً مشخصه ….
درود بر شما و آرزومند موفقیت شما
نشان های دریافت شده
سلام و درود به آقا عطا تبریک میگم اول بهتون بخاطر این همه تغییراتی که در این مدت نصیبتون شده
شما فوق العاده اید و
از نوشته ی شما لذت بردم خیلی عالی نوشتید
و من هر روز خیلی وقت نمیکردم نوشته های دوستان رو بخونم
و امروز چشمم به نوشته ی شما افتاد و شروع کردم به خوندن نوشته هاتون دوتا از دیدگاهتون که خوندم خیلی لذت بردم و منو تحت تاثیر قرار داد
امروز کلا چند بار دیدگاهتون زو خوندم
هر بار که میخونم
پایبندتر میشم به این دوره ها
و اینکه از نخوردن لذت می برین منم با خودم گفتم ببین نخوردن لذتش بیشتز از اینه که بخوری
و عذاب وجدان بگیری
لذت نخوردن خیلی بیشتز از خوردنه
من وقتی شروع میکنم به گوش دادن فایل و تمرینات کلا میلم به خوردن خیلی کم میشه
و هر بار میگم حالا نمیشه که الان ظهر هستش غذا نخوری بخور اشکال نداره ناهار هستش با اینکه میلی به خوردن ندارم ولی ترغیب میشم به خوردن
با وجود اینکه سیرم
چند روزی که باز دوره هامو شروع کردم
میلم به غذا خیلی کم شده
و اصلا گرسنه نمیشم ولی ذهنم قبول نمیکنه میگه بخور نمیشه که الان ناهار باید بخوری
و من میخورم در صورتی که گرسنه نیستم
و امروز که دیدگاه شما رو خوندم که گفته بودین یک وعده در روز غذا میخورین لذت بردم
ما فکر میکنیم باید حتما سه وعده رو بخوریم
در صورتی که اینجوری نیس
بدن آلارم میده هر موقع که نیازش باشه
و امروز از نخوردنم لذت میبرم
و به امید نخوردن های بی مورد
و موفقیت همه در تناسب اندام
شاد و پیروز باشید 🌹
نشان های دریافت شده
سلام . ممنون نظر لطف شماست به من .
سپاسگزارم .
سلام و درود
ضمن تبریک به شما دوست عزیز برای کسب نتایج عالی
با توجه به اشتیاق و استمرار شما در مسیر لاغری با ذهن
در صورت امکان و علاقه می توانید تصویر قبل و بعد از به کارگیری آموزش های لاغری با ذهن را جهت نمایش در آلبوم شگفتی سازان از طریق تلگرام یا ایمیل برای ما ارسال کنید.
از این طریق به افزایش اشتیاق و انگیزه افراد در دنبال کردن رویای لاغری شون خیلی کمک می کنید.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
نشان های دریافت شده
سلام ممنون از شما
بله چشم در اولین فرصت حتما .
نشان های دریافت شده
مجددا سلام و عرض احترام خدمت شما استاد بزرگوارم آقای عطار روشن .
استاد عزیز من فکرامو کردم به خاطر پاره ای از ملاحظات از فرستادن عکس منصرف شدم . عذرخواهم .
اولین دلیلم اینه که من از منابع مختلفی از آگاهیهای لاغری استفاده کردم . کتابها دوره ها و اطلاعاتی که این سایت شریف یکی از اون مجموعه ها بود . یعنی لاغر شدنم فقط مختص آگاهیهای ناب این سایت نیست .
دومین دلیلش اینه که متاسفانه انسانهایی که عزت نفس پایینی دارند ؛ به راحتی از عکسهای شگفت انگیزان این سایت سوء استفاده کرده و من بارها در کانالهای مختلف شاهد بودم که از عکس بچه های این سایت و البته سایر عکسهای موجود در اینترنت به نفع روشهای خودشون بهره برداری کردند .
سومین دلیلش اینه که واقعا لاغرشدن ظاهری برای شخص من دیگه هدف نیست . درسته اولش به خاطر لاغری جسمی وارد این راه شدم ولی حقیقتا من به چیزای دیگه رسیدم که هرکسی واقعا باید خودش لذت این مسیر زیبا رو تجربه کنه و اگر کسی به این انگیزه ی درونی برسه به انگیزه ی بیرونی نیازی نخواهد داشت .
اگر کسی واقعا خودش مشتاق و مومن به تناسب باشه شاید تنها با یک جرقه به این مسیر متعالی هدایت بشه و این مسیر رو برای ادامه زندگیش انتخاب کنه و تک تک جملات این سایت حکم همون جرقه رو دارند که اگه کسی آماده باشه روشنش می کنه . پس به فرستادن معجزه ی من نیازی نداره و اینکه من واقعا در پی این نیستم کسی حرف منو با دیدن عکسم باور کنه .
اگر حرف من حرف حق باشه به سند و مدرک نیازی نداره . به راحتی در دل افرادی که مشتاق شنیدن باشند نفوذ می کنه
گذشته از این شما اونقدر مطالب عالی در این سایت قرار دادید که فکر می کنم انگیزه و اشتیاق فوق العاده ای رو به دیگران ارائه میده .
واقعیت امر اینه که من فقط و فقط به خاطر وجود خودم لاغر شدم و میخوام لاغر بمونم نه به خاطر دیگران .
چون من فقط مسئول خودم هستم و دیگران هم مسئول خودشون .
البته باز دلایل دیگه ای نیز دارم که قابل بیان نیست .
بنابراین استاد بزرگوارم از اینکه نظرم رو شفاف و بدون رودربایستی خدمتتون عرض می کنم و عکسی برای ارائه در آلبوم شگفتی سازان ارسال نمی کنم امیدوارم منو ببخشید و عذر منو پذیرا باشید .
سلام و درود
هدف اصلی از لاغر شدن و مهمتر از اون تغییر کردن رضایت شخصی است.
اینکه شما از عملکرد و نتیجه خودت راضی هستی بسیار عالیه و قطعا بنده نیز از نتیجه ای که سایت تناسب فکری در احساس و تجربه زندگی من ایجاد کرده رضایت دارم.
بنابراین من و شما در بهترین شرایط هستیم.
خوشحالم که با اشتیاق و انگیزه داری ادامه میدی.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
نشان های دریافت شده
سلام
ممنونم از نکات ارزشمندی که در متنتون فرمودید . کاملا موافقم با شما
نشان های دریافت شده
به نام خدا
سلام هم مسیر گرامی
می خواستم بهتون تبریک بگم این همه تغییرات بی نظیری که داشتید .باور کنید بسیار بسیار عالی پیش رفتید و خیلی خیلی خوشحالم که این شخصیت متناسب رو پیدا کردید .اینکه تونستید تا این حد به مواد غذایی کم توجه بشید برای من جالب و انگیزه بخش است .بازم بنویسید برامون ،من از خوندن نوشته های شما خیلی ذوق می کنم ،خیلی وقت بود که نخونده بودمشون ، فکر کنم زمانی که دیدگاه شما رو خونده بودم هنوز متناسب نشده بودید ،بازم سپاسگذارم ازتون ، آفرین به شما که وقتتون رو هدر ندادید و آنچه یادگرفتید رو به عمل در زندگیتون تبدیل کردید .در پناه خداوند متعال همیشه شاد ، سلامت و متناسب بمانید .
نشان های دریافت شده
سلام .
یکی از عادات من اینه که موقع استرس به غذا پناه میبرم و همش معتقدم که استرس اشتهای منو زیاد می کنه و منو چاق می کنه .در حالیکه یک انسان لاغر اتفاقا اصلا سراغ غذا نمیره بنابراین ما همیشه فکر می کنیم اونا بی اشتها هستند .
در حالیکه اونا انتخابشون اینه که موقع استرس کارای دیگه انجام میدن که نشون میده استرسی شدن مثلا یکی از کاراشون اینه که تند کاراشون رو انجام میدن . هی این طرف و اون طرف میرن . اروم و قرار ندارن . یا تند و تند صحبت می کنند یا میرن بیرون یا حتی پرخاش می کنند داد میزنند اما سراغ غذا نمیرن . .
البته این که حالا بعضی از کارهای اونها هم درست نیست کار ندارم .
اما ما خودمون میریم سراغ غذا و بعد میگیم من موقع استرس پر اشتها میشم .
این یه واکنش خود ساخته است که ما خودمون ایجادش کردیم و اصلا طبیعی نیست .
طبیعی نیست که ما موقع استرس بخوریم .
مثلا حیوانات فرار می کنند می دوند اما اتفاقا تنها کاری که نمی کنند خوردنه . حتی اگه در حال خوردنم باشه مثلا یه حیوون بهشون حمله کنه و اینها دچار استرس بشن همونجا غذا رو میزارن و فرار می کنند
این واکنش تقریبا مشابه واکنشهای متناسبین هست اونا هم سراغ غذا نمیرن یا اگه دارن میخورن رها می کنند و از جا بلند میشن .
پس با همین یه تحقیق کوچیک میشه فهمید پناه بردن به غذا نقطه ی امن نیست چون اگه امن بود حیوانات و انسانهای متناسبی که واکنش طبیعی دارن میرفتن سراغش .
پس به همین راحتی میشه فهمید که این فرمول غلطه و خوردن در مواقع استرس کار غلطیه و بدتر از اون اینکه مسئولیتشو نمی پذیریم و فرمول غلط دیگه ای رو استفاده می کنیم و میگیم پراشتها میشیم این ۳ کار رو نباید انجام بدیم و یه مدت که آگاهانه انجام ندیم عادت می کنیم .
من اینجوری فعلا دارم فرمولهای اشتباه رو شناسایی می کنم و دیگه انجامشون نمیدم .
من سال گذشته متناسب شدم اما روی عادات خوردن و نخوردنم تازه دارم کار می کنم در حقیقت این کارا رو می کنم که طبق فرمولهای زمان چاقیم عمل نکنم که باز حس چاقی کنم
اون زمان که شما نوشته هام رو می خوندید در حال ساخت یه سری دیگه فرمول بودم که چون با روش استاد همسویی نداشت ترجیح دادم ازشون استفاده نکنم .
چون وقتی تصمیمم بر اینه که در سایت بنویسم پس باید الگوهایی رو انتخاب کنم که استاد عزیز هم موافقه .
پس تصمیم گرفتم روی الگوهای رفتار خوردنم کار کنم که ناخوداگاه حس لاغری بهم میده و منو لاغر نگه میداره .
چون بیشتر هدفم احساس خوبمه و اینکه دیگه دلم نمیخواد چاق باشم . چاقی اعتماد به نفسم رو میگیره حالمو بد می کنه ناتوانم می کنه نیروم رو میگیره تمرکزم رو میگیره همش نگرانم می کنه رها نیستم در چاقی فکرم اسیره .
بنابراین میخوام لاغریم رو نگه دارم برای همین روی فرمولهای خوردن و نخوردن کار می کنم چون بیشتر از سایر الگوها روی من اثر میزاره .
ممنون که نظر خیرتون رو برام نوشتید .
برای شما هم متقابلا بهترینها رو آرزو دارم . امیدوارم و مطمئنم شما هم قطعا در این مسیر الگوهای بی نظیری رو دارید انجام میدید که در راستای لاغر شدنتون بهتون کمک می کنه .
.
نشان های دریافت شده
سلام آقا عطای موفق و سربلند
خیلی ممنونم از اینکه پاسخ دادید و لذت بردم از خوندنش،
چقدر این قسمت نوشتتون عالی بود واقعا درسته چاقی آزادی رو از ما میگیره ،نگرانمون میکنه ، رها نیستیم ،احساس اسیر بودن داریم ،حالمون رو بد میکنه ،ناتوانمون میکنه ، نیرومون رو میگیره ، تمرکزمون رو میگیره ،
در حالی که با کسب لاغری به آزادی، توانایی ، احساس خوب ،آرامش ،انرژی مثبت،تمرکز بالا، جذابیت ،زیبایی، اعتمادبنفس زیاد، احساس ارزشمندی ،احساس لیاقت و بهترینها میرسیم .
جالب اینه که من با اینکه کلی فرمول اشتباه و چاق کننده در ذهنم هست اما این یکی رو ندارم و دقیقا برعکس هستم .
چند بار پیش اومده وقتی از یه مساله بسیار ناراحت شدم و استرس گرفتم دقیقا ۲۰ ساعت بود نمی تونستم به هیچ چیزی لب بزنم اصلا فکر خوردن حالم رو بهم میزد ،
تنها گاه گاهی یه ذره آب می خوردم ، تا زمانی که اون مساله رو یکم برام حل کردن و استرسم کمتر شد همینجوری بودم .
با همین استرس اخری که بهم وارد شد ،عادت خوردن چای عصرم دیگه تموم شد و الان در طول این ۱۶ روز تنها یک روز که رفته بودیم باغ چای عصر خوردم ،وگرنه به شدت میلم کم شد بهش و خیلی خوشحالم از این بابت ،خوشحالم برای ترک این عادت،
چون سالها بود من خیلی مواد غذایی اضافه و بی ارزش رو بخاطر چای عصر می خوردم .
کلا خوردن چای عصر چون برام فقط جنبه ی تفریح و لذت داشت خیلی دوست دارم دیگه نباشه .
✓می خوام خوردنم فقط برای نیاز جسمم باشه و تا زمانی که احساس گرسنگی نکنم نرم سراغ خوردن
توجهی به تحریک از طریق بویایی،شنوایی،بینایی،لامسه و چشایی نداشته باشم ،
اگر هم شروع کردم به خوردن بعد گرسنگی واقعی ،
با دریافت پیغام سیری دست میکشم .✓
همین جمعه که بیرون رفتیم از همون اول سه پاکت بزرگ تخمه ی آفتاب گردان گذاشتن و همه شروع کردن به خوردن و مرتب چای تازه دم می کردن ،
من علاقه به خوردن تخمه ندارم چند بار وسوسه شدم و خواستم بردارم ،اما باز نخوردم ،
یعنی داشتم نگاه می کردم قبل نهار ،بعد نهار ، عصر ، قبل شام و بعد شام کلا در حال تخمه خوردن بودند و من چون همش میدیدمشون یه صدایی گفت چند عدد بخور چاییت خوشمزه تر میشه ،اما باز تونستم اصلا نخوردم و خیلی خوشحال شدم بعدا از این نخوردن ،
یه جایی هم بچه ها همشون گرسنه شدن مامانها غذا گرم کردن غذای نهار و باز گفتن اگه دوست داری بخور واقعا تحریک شدم با دیدن غذا و بوی خوبش اما چون میخواستم میوه بخورم منصرف شدم چند بار که قاشق رو می گذاشتم دهن دخترم خواستم خودم هم بخورم اما نخوردم و خیلی لذت بردم از این نخوردن .
با خودم گفتم معده م اذیت میشه ،آخه غذا چه ربطی داره به میوه با هم بخورم قاطی میکنه معده م و نخوردن رو برای خودم توجیه کردم ،
بنظرم اینکه دلایلی پیدا کنیم اون لحظه قبل از شروع به خوردن بسیار مهمه ،
این حالت و این کنترل ذهن رو ما هرگز قبل بودن در سایت نداشتیم و یادگرفتیم ،
یعنی تا می خواستیم بهش فکر کنیم که کارمون درسته یا اشتباه ، الان این نیاز بدن بود یا نبود ، در مرحله ی عذاب وجدان و هضم غذا بودیم :))
اولین چیزی که به چشم اومد در تغییرات من ، در واکنشم به مواد غذایی این بود که حرص و ولعم به شدت پایین اومد ،غیر از کلی تغییرات درونی عالی و بی نظیری که داشتم .
سپاسگذارم از وقتی که گذاشتید .
براتون بهترینها رو آرزو دارم .
خدا نگهدار .
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیزقادری آذر….
از نوشته شما که در جواب آقای عطا نوشته بودید تشکر میکنم خیلی عالی بود تبریک میگم به شما در کنترل میلتون به خوردنهای غیر ضروری دارید موفق عمل میکنید….
چند روز پیش که تمرین استاد رو درباره تمرین ۹۰ روزه میخوندم بیشتر به این درک رسیدم که بدن انسان به بیش از سه وعده غذا اونم به اندازه مختصر نیاز نداره در وعده عصر باید فقط از میوهجات و مقداری آجیل استفاده کرد و خوردن غذا به عنوان عصرانه اضافه خوری محسوب میشه و به جای مصرف چای عصر که عادت داریم با چیزهای شیرین غیر ضروری همراهش میکنیم باید آب خالص مصرف بشه…
البته تغییر این عادتها بسیار مشکل و بحث اراده فقط اینجاها مورد استفاده داره بحث عملی کردن دانسته ها همین وقتهاست که باید اجرا بشه ….
همین چند دقیقه پیش که از خواب عصر بیدار شدم به محض باز کردن چشمم احساس کردم که ضعف دارم و مثل روزهای پیش ترغیب شدم به خوردن نوعی غذا برای خودم این احساس رو توجیه کردم که آره امروز ناهار نون با هندوانه خوردی حتی پنیر هم همراهش نبود چیزی نبود که…. الان اشکالی نداره که برنج شب قبل رو گرم کنی بخوری اما به خودم گفتم الان هست که باید تصمیم درست بگیری مگه همین دیروز نبود راجع به اهمیت آب داشتی مینوشتی و اینکه بدن بیش از غذا به آب احتیاج داره امامغز چاق فرمان خطا میده یعنی به جای احساس تشنگی فرمان به خوردن میده شاید تشنه هستی اول اب بخور بعد ببین اوضاع چطور پیش میره … با اینکه اصلاً میل به خوردن آب نداشتم بلند شدم دو لیوان آب خنک خوردم و چند عدد عناب دیدم اون حس ضعف به مقدار زیادی از بین رفت…..
اونایی که به روش ذهنی به خوبی متناسب شدن همت کردن و اضافهخوریها رو حذف کردند گرسنگی نکشیدن
میخوام این رفتار ترک عصرانه رو در روزهای دیگه هم ادامه بدم و این رفتار جز اون ۵۰ درصدی باشه که استاد فرمودند اگر رعایت کنی ۱۰۰ درصد متناسب میشی……
امروز از طریق پیگیری یکی از ایمیل ها به روز ۴۱ تکرار برخورد کردم در قسمت توضیحات تکمیلی استاد به نکته مهمی اشاره کردن …نکته اینجاست که اون هایی که از تمرینات دوره نتیجه مطلوب نگرفتند دلیلش این هست که یا در قسمت افکار یا گفتار و یا رفتار با هدفشون همسو نبوده اند نظر خودم اینه که من در قسمت افکار و گفتار همسو بودم اما از نظر رفتار مشکل داشتم نمیتونستم همسو بودن رو رعایت کنم اما حالا بعد از چند ماه رها کردن مسیر و برگشتن به سایت باید با اراده بالا اشکالات رفتاری خودم را برطرف کنم و سعی کنم اضافه خوریها کم بشه یا به طور کل برطرف بشه برای ماهایی که مغز چاقی داریم عصرانه حکم اضافه خوردن داره که باید حذف بشه
در پناه خداوندباشی …
نشان های دریافت شده
سلام شهربانو خانم عزیزمون
خوشحالم که برگشتید 🙂
سپاسگذارم ،لطف دارید.
شکر خدا من الان مدتی ست داخل دفترم بیشتر مینویسم،
یعنی سعی دارم یه خورده، اون جاهایی که واکنش صحیحی نسبت به مواد غذایی نشون میدم و درست عمل میکنم برای خودم بولد کنم ،
واقعا لازمه تغییراتمون رو برای ذهنمون یادآوری کنیم ،
چون انگیزه میگیره و چون خوشحالش میکنیم ، سعی میکنه تکرارش کنه ،این اعمال صالح رو .
همین دیشب مهمون داشتم بستنی گذاشتم ، زن داداشم که فرد کاملا متناسبی هست گفت اشکالی نداره من نخورم ، منم گفت اصلا ،اگه میل نداری نخور ، اتفاقا منم تصمیم داشتم نخورم و خیلی خوشحال شدم که اصلا نخوردم .
از وقتی حق انتخاب گذاشتم برای خودم ، یه سری مواد غذایی که خیلی علاقه ندارم و عادتی بودن خوردنشون ،رو نمی خورم .
در کل دیشب چند تا کار عالی و تغییرات باارزش داشتم ،
برعکس گذشته در خوردن چای افراط نکردم ،
(یه شناختی از خودم پیدا کردم ، اگه چای خالص باشه وسوسه نمیشم حتما بخورم اگه همراه هل و گل محمدی باشه ترغیب میشم به خوردن چون در ذهنم این هل ،گل محمدی ، زعفران اینها خیلی مفیدن )
همیشه میگفتم حیفه ،تازه دمه ،خوشرنگه و …
دیشب راحت چای داخل قوری رو ریختم دور و لذت بردم ،
در ذهنم نخوردن خیلی راحت تر حل شده .
شام به اندازه خوردم ،
چای به اندازه خوردم ،
میوه به اندازه خوردم ،از همشون نخوردم ،
تخمه نخوردم ،
بستنی نخوردم .
به امید بهترین نتایج برای شما دوست عزیز و هم مسیر گرامیم .
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیز ممنون از پیام زیبات تبریک به شما میگم چون عالی رفتار کردی
نشان های دریافت شده
سلام ممنون از دیدگاه بسیار عالیتون .
خیلی استفاده کردم . تجربه هاتون بسیار عالی بود .
در مواردی که فرمودید ذهنتون خیلی عالیه
یه نکته ای فرمودید که برای نخوردن باید دلیلی بیاریم . این خیلی خوبه چون باعث میشه راحتتر و محکمتر نخوردن رو انتخاب کنیم .
چون واقعا اکثرا ما برای خوردنهامون دلیل داشتیم یادمه همون اوایل که تمرینات چالش من اینو نخوردم رو انجام میدادم خیلی خوب دلیل پیدا میکردم .
ولی خب تا پایان چالش این کارو ادامه دادم و دیگه این کار و نکردم .
شاید تنها دلیل برای نخوردن اکثر افراد چاق لاغر شدن باشه یعنی نمیخورن که لاغر بشن و چون لاغر نمیشن یا دیر لاغر میشن این کار و رها می کنند .
من فهمیدم که همونطور که از خوردنهامون پاداش میگرفتیم از نخوردنهامونم برای خودمون پاداش درس کنیم .
مثلا برای فرمول خوردن در مهمانی می گفتید بخور دست میزبان رو رد نکن ناراحت میشه پس میخوردیم که میزبان خوشحال بشه
اما مثلا توی مهمونی میخوایم نخوریم پیش خودمون چه دلیلی بیاریم به جز لاغری
نمیخورم میل ندارم
نمیخورم چون نمیخوام
یا برای سایر نخوردنها دلایل محکمی نداریم برای همین رها می کنین
در حقیقت چیزی که باعث میشه ما تمرین کردن برای عادت نخوردن رو رها کنیم چون دلایل برای خوردن زیاد داریم .
زور خوردن رو قویتر کردیم . درسته چون بیشتر تکرارش کردیم اما دلایل خوردن هم برامون بیشتره و همین نمیزاره نخوردن با تمام وجود انتخاب بشه .
مثلا همین بوی غذا یکی از دلایل خوردنه
یا دیدن غذا
یا خیلی دلایل دیگه
دلایل نخوردنمون خیلی کمه . فقط یکی بود نمیخورم چون دارم خفه میشم نمیخورن چون دیگه نمیتونم
اما دلایل نخوردن
نمیخورم چون حسم بهتره
نمیخورم چون سبکترم
نمیخورم چون وقت ندارم
نمیخورم چون دوست ندارم
نمیخورم چون نیازی ندارم
نمیخورم چون سیرم
نمیخورم چون نمیخوام
نمیخورم چون دلم نمیخواد
نمیخورم چون نمیخوام همش نگران باشم
نمیخورم تا بمونه برای فلانی
نمیخورم چون دیگری بیشتر بهش نیاز داره
نمیخورم چون معده ام سطل آشغال نیست
نمیخورم چون نمیخوام کل وقت بدنم صرف هضم و جذب و دفع بشه .
نمیخورم چون کسل میشم
نمیخورم چون بی حس میشم
نمیخورم چون داغه
نمیخوام برای خوردن و نخوردن دلیل بیماری درست کنم وگرنه میشه کلی دلایل بیماری ساخت .
مثلا نمیخورم چون برام ضرر داره . چون طبعش گرمه چون جوش میزنم و …
ولی این دلایل به نظرم درست نیست . چون باورهای بیمار کننده است .
نمیخورم چون دلم نمیخواد
نمیخورم چون بعدش خوابم میگیره
این دلایل در ذهن من هست ولی کمه
دلایل خوردنم بیشتره قویتره چون بیشتر تکرارش کردم .
از طرف دیگه باید دلایل خوردن رو دیگه نپذیریم . چون قطعا خوردنهای ما همه به یک دلیلی انجام میشه .
میخورم چون میخوام آروم بشم
بگم نه آرومت نمی کنه بارها دیدی .
نخور تا آروم بشی .
یا مثلا میخورم حیفه که دور ریخته بشه نه نمیخورم چون خودم حیفم . اونا رو گربه و سگ و پرنده ها میخورن یا خودم میریزم برای حیوانات
بخور مادرت ناراحت میشه . نمیخورم با چیز دیگه خوشحالش می کنم مامان ناراحت نمیشه اتفاقا یادش می مونه غذا اندازه درست کنه ایشونم از من یاد میگیره و ….
به هر حال به نظرم تمرین بیشتری میخواد .
من فعلا بزرگترین دلیلم خود استاده . چون میبینم استاد دارن این کار و می کنند منم این کارو انجام میدم .
میگم نمیخورم چون استادم اگه جای من بودن غذاهای اضافه نمیخوردن .
به هر حال وقتی دلایل نخوردن رو قوی و قویتر کنیم قطعا خیلی راحت این الگوها جایگزین الگوهای خوردن میشه و ما راحتتر نخوردن رو انتخاب می کنیم و حسرت اونایی که خیلی راحت نمیخورن رو نداریم .
نمیخوریم چون دلیلها برای خوردن رو تغییر دادیم .
حالا چرا میخوایم این تغییر رو انجام بدیم .
برای اینکه میخوایم لحظات لذت بخش تری رو سپری کنیم .
نخوردن لذت داره . لذت سبکی لذت آرامش لذت شادی
سلام و درود
این پاسخ فوق العاده عالی است
این عبارت طلایی است:
چیزی که باعث میشه ما تمرین کردن برای عادت نخوردن رو رها کنیم چون دلایل برای خوردن زیاد داریم .
زور خوردن رو قویتر کردیم . درسته چون بیشتر تکرارش کردیم اما دلایل خوردن هم برامون بیشتره و همین نمیزاره نخوردن با تمام وجود انتخاب بشه
تبریک میگم به شما دوست عزیز
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
نشان های دریافت شده
استاد عزیزم سلام پاسخ شما به آقای عطا بسیار عالی بود و من هم اون رو میپذیرم….. حالا یه متن تشویقی هم خودم براش مینویسم جدا عالی نوشته دلایلی که برای نخوردن آورده خیلی قشنگ و منطقیه
نشان های دریافت شده
سلام استاد گرامی باعث افتخارمه که جملاتی از متنم رو تایید کردید .
خدارو شکر . دارم خدمتتون درس پس میدم . ممنون از حسن نگاه شما .
در پناه خدا باشید .
نشان های دریافت شده
سلام و درود خدمت دوست عزیزم عطای ۲۶ ساله که از من ۵۶ ساله خیلی بیشتر درک کردی روش لاغری با ذهن رو امیدوارم نتایج عالی خودت رو باز هم برای ما مخابره کنی تا ما ازش درس و نکته بگیریم…. شما استاد را خیلی خوشحال کردید و شاگرد خوبی برای ایشون هستید…منم میخوام استاد ازم راضی باشه پس باید از دیدگاههای شما درس بگیرم و اجرا کنم
دیدگاهت اینقدر عالی و نکته برای یادگیری داشتخ که نتونستم از کنارش بیتفاوت بگذرم تبریک میگم به شما…آفرین و درود بر شما
به نکته خیلی خوبی اشاره کردی اینکه اگر میخواهیم لاغر بشیم باید دلایل زیادی برای نخوردن در ذهن داشته باشیم همانطور که تا به حال دلایل زیادی برای خوردنهامون داشتیم و امکان نداشته که با دیدن یک خوراکی بعد از سیری به یاد یکی از این دلایل برای خوردن نیفتاده باشیم و نخورده باشیم
اما حالا ما شخصیتمون تغییر کرده باید به محض دیدن یک خوراکی روی سیری و عدم نیاز بدن به یاد دلیلی منطقی و باورپذیر برای نخوردن به یادمون بیادر در اولین درس فصل ۳ همین دوره که راجع به خطاهای مغز چاق هست میگه برای خوردن و نخوردن به تنها دلیلی که باید توی ذهنمون بیاد اینه که فوری از خودمان بپرسیم گرسنه هستی یا نه اگر جواب نه گفتی که هیچ اما اگر گفتی گرسنمه باز دقت کن شاید تشنه باشی و بری یک لیوان آب بخوری و چند دقیقه صبر کنید اگر باز هم پیام گرسنه بودن دریافت کردی خب میتونی به اندازه نیازت غذا میل کنی ولی گر گفتی که گرسنهام باز هم مجاز نیستی که بلافاصله اقدام به خوردن کنی باید ببینی گرسنگی کاذبه یا واقعی
باید از قبل روی موضوع دلایل گرسنگی کاذب کار کرده باشی و علائمش رو بشناسی و نخوری
مثلاً یکی از علائم واضح گرسنگی کاذب ناگهانی بودنشه که بیشتر به خاطر تحریکات عصبی به وجود میاد تحریکات دیداری شنیداری بویایی لامسه و چشایی و همچنین مرور خاطرات و گفتگوهای ذهنی یکی از دلایل گفتگو های ذهنی که منجر به خوردن میشه وارد کردن اطلاعات خوراکیهای غیر ضروری بعد از خریدن و ذخیره کردن اونها در کابینتها و کمدهاست… و حتی ممکنه خوراکی که خریده باشیم خیلی هم غیر ضروری نبوده باشه و یک چیز پرخاصیتی باشه مثل آجیل و انواع خشکبار که برای عصرانه مفید هستند.. معمولا ما وقتی به یاد خوردن خوراکیهای حاضر و آماده میافتیم که گرسنه نیستیم فقط هوس میکنیم به دلیل اون اطلاعاتی که وارد ذهنمون کردیم …..
آقا عطا یادته پارسال بود انگار من یک انتقادی به دیدگاه شما وارد کردم شما خیلی ناراحت شدی و به من با احترام گفتی که دیگه به من پیام نده چون فکر منو به هم میریزی من خودم هم ناراحت شدم نه از اینکه شما این حرفو به من زدی بلکه از خودم ناراحت شدم که توصیه استاد رو فراموش کرده بودم که به من گفتند که به کسی گیر نده ایراد نگیر انتقاد نکن دلیل انتقادی رو تو ذهن خودت به عنوان یک نکته آموزشی نگه دار شما مجاز هستی که فقط به خوب ها و آنچه که صحیح است دقت کنی و تشویق کننده باشی…من همون لحظه به خودم گفتم که این وظیفه استاده دوره اس که از شاگردان خودش ایراد بگیره و انچه صحیح هست رو به اونها متذکر بشه این وظیفه من نیست…..انگارکه پامو از گلیم خودم درازتر کرده بودم خلاصه با اینکه به دیدگاههای شما علاقمند بودم آنفالو کردم باز هم نه به خاطر اینکه از دست شما عصبانی شدم بلکه خودم از خودم خجالت کشیدم گفتم اگر آنفالو کنم و دیگه دیدگاههای شما رو نبینم این خطا رو تکرار نمیکنم و باعث ناراحتی شما نمیشم ولی در این لحظه با خوندن این دیدگاه عالی از شما دوباره شما رو فالو میکنم فقط برای تشویق و انرژی مثبت دادن……. احساس میکنم ذهن خیلی لاغری پیدا کردی و اینایی که نوشتی از تراوشات ذهن لاغرت هست و نکات جالب توجهی برای خواننده دیدگاهت داشت….
برات آرزوی روزافزون در زمینه تناسب فکری دارم…
نشان های دریافت شده
سلام هم مسیر گرامی
هر بار که می نویسید بسیار عالی تر از قبل هست ،
خیلی مفید و انگیزه بخش بود .
باور کنید ۳ بار دیدگاهتون رو خوندم ، چون نکات بسیار خوبی رو گفتید .
دلایلمون رو برای نخوردن بیشتر و پررنگتر کنیم .
منم دلایلی می نویسم چون از تکرارش لذت می برم 🙂
اولین دلیلم برای نخوردن :
✓نمی خورم چون بدنم وقتی نخورم میره سراغ ترمیم قسمتهایی از جسمم که نیاز داره به رسیدگی ،
وقتش هدر نمیره برای این همه هضم ،جذب و دفع .
بعضی وقتها یه بریدگی دستم طول میکشه تا خوب بشه ، اگه به اندازه بخورم ، سلولهای سالم و پرانرژی من خیلی سریع تر میرن ترمیمش کنند .
✓نمی خورم تا عذاب وجدان نداشته باشم بعدش .
✓نمی خورم چون اگه بخورم احساسم بد میشه ، حال و هوام عوض میشه .
✓نمی خورم تا که حس خوب لاغریم طولانی بشه ،چون وقتی معده م احساس راحت و سبکی داره ، کاملا خودم رو لاغر میبینم یعنی باورم میشه متناسب هستم .
✓نمی خورم چون میخوام به آرزوی دیرینه ام برسم .
✓نمی خورم تا بتونم با دخترم بازی های پرتحرک بازی کنم و در کنارش عاشقانه لذت ببرم .
✓نمی خورم تا هیچ نگرانی از نگاه دیگران نداشته باشم .
✓نمی خورم تا هیچ استرسی نداشته باشم .
✓نمی خورم چون نخوردن بهم آرامش میده .
✓نمی خورم چون میل ندارم .
✓نمی خورم چون برای خودم حق انتخاب دارم .
✓نمی خورم چون میتونم نخورم .
✓نمی خورم چون معده م قاطی میکنه و اذیت میشه .
✓نمی خورم چون عاشق لباسهای رنگ روشن هستم .
✓نمی خورم چون سالهاست می خوام لباسهای سایز متناسب ها رو بپوشم .
✓نمی خورم چون اعتماد بنفسم رو بالا می بره .
✓نمی خورم چون با نخوردن احساس توانایی و قدرت میکنم .
✓نمیخورم چون باعث میشه حس بااراده بودن داشته باشم .
✓نمی خورم تا به خودم ثابت کنم من آدم بالغ و پخته ای هستم .
✓نمی خورم چون می خوام از پیاده روی با دوستانم ، همسرم و دخترم لذت ببرم و جا نمونم .
✓نمی خورم چون می خوام دردی دیگه در پاهام نباشه .
✓نمی خورم تا سبک سبک بشم و لذت ببرم از این راحت راه رفتن .
✓نمی خورم چون من حیفم نه مقدار غذای اضافه .
✓نمی خورم چون جسم باارزش من آشغال دونی نیست و بهش احترام می گذارم .
✓نمی خورم چون من هیچ تفاوتی با افراد کاملا متناسب ندارم و می خوام همون لذت اونها رو تجربه کنم .
✓نمی خورم چون هیچ وقت مواد غذایی تموم نمیشه .
✓نمی خورم چون بعضی افراد می خوان با تنوع مواد غذایی من رو فریب بدن که بخرم و من گولشون رو نمی خورم .
✓نمی خورم چون نمی خوام فریب خورده باشم .
✓نمی خورم چون الان درک کردم شکر و کافئین باعث از بین بردن کلسیم بدنم میشه و من به شدت به کلسیم نیاز دارم .
✓نمی خورم تا زیبا ، جوان و جذاب بمانم .
✓نمی خورم چون نخوردن کلاس داره بخدا 🙂
✓نمی خورم چون لیاقت من بیشتر این هاست …
✓نمی خورم چون با نخوردن احساس ارزشمندتر بودن بهم دست میده .
✓نمی خورم چون اینجوری مغزم بهتر کار میکنه و خیلی خیلی فکرم جمع تر میشه .
✓نمی خورم که تمرکزم روی چیزهای مهتر باشه .
✓نمی خورم تا کنترل ذهنم رو داشته باشم .
✓نمی خورم چون مامانم از اینکه من بخاطر اضافه وزن نارحت باشم اونم ناراحته و با نخوردن و لاغریم خوشحالش می کنم .
✓نمی خورم چون اینجوری کارهای شخصی و روزانه رو بسیار بهتر و راحت تر انجام میدم .
✓نمی خورم چون دیروز یه تجربه لذت بخش از کوچک شدن سایز جسمم داشتم و داخل اون همه جمعیت تونستم جای کمی رو بگیرم و پاهام رو موقع نشستن راحت تر جمع کنم 🙂
✓نمی خورم چون اینجوری خیلی خواب راحت تر و عمیق تری دارم .
✓نمی خورم چون اینجوری شنونده های بیشتری خواهم داشت 🙂
✓نمی خورم چون در طول تاریخ ، در هر دین و مذهبی ، از نظر علمی و غیر علمی ، در بین تمام انسانهای قدیمی و مدرن ،همیشه به اندازه خوردن توصیه شده و بهترین راه
✓حل برای بهتر زندگی کردن بوده .
✓نمی خورم چون می خوام زندگی بهتری داشته باشم .
✓نمی خورم چون با نخوردن میتونم ثروتمند بشم چون فعال تر خواهم بود .
✓نمی خورم چون رلکس تر و آرام تر خواهم بود و این آرامش درونی باعث میشه ارتباطم با دیگران بهتر هم باشه .
✓نمی خورم چون واقعا لذت می برم از نخوردن .
سپاسگذارم از اینکه دیدگاهتون رو به اشتراک می گذارید ،امیدوارم همیشه در پناه خداوند شاد و سلامت و متناسب بمانید .
✓ممنونم از استاد عطارروشن عزیزمون که سایت بی نظیری رو برای ما درست کردند تا بتونیم به رویاهامون برسیم ✓
نشان های دریافت شده
سلام خانوم چقدر دلایلتون عالی بود .
خیلی لذت بردم سرشار از حس خوب وقتی دلایلمون برای نخوردن بیشتر باشه راحتتر نخوردن رو انتخاب می کنیم .
فقط یه نکته اینکه چون در مورد بدن خیلی تحقیق کردم
متوجه شدم
ترمیم هر لحظه در حال انجامه
چربی سوزی هر لحظه در حال انجامه
بازسازی سلولها و دفع مواد زائد هر لحظه در حال انجامه
یعنی کلا همیشه و هر لحظه بدن در حال پاکسازی خودشه .
انرژی همواره به همه ی قسمتهای بدن میرسه .
مثلا اینطور نیست که اگه ما زیاد بخوریم و بدن مشغول هضم بشه انرژی از جاهای دیگه قطع بشه نه .
هزاران کارخانه در بدن ما در کنار هم در حال زندگی هستن . هر کدوم دارن کار خودشون رو می کنند و هیچ کدوم خللی بر دیگری وارد نمی کنه .
منتها ما خودمون مدیر همه این کارخانه ها هستیم و خودمون به خاطر اختیاری که خداوند بهمون داده تا حدی میتونیم بر کارخانه های بدن تاثیر بزاریم .
که این اختیار همون دو درصده یا به عبارتی نیروی خوداگاه وجودمون هست .
ما فقط تاثیر کمی بر بدن میزاریم برای همینه انسانهای زیادی میبنیم سالها در خال تخریب خودشون هستند اما تخریبهایی که در جسم مشاهده می کنیم خیلی کمتر از تخریبیست که ما وارد کردیم .
چون اراده ی الهی همواره در حال ترمیم بدن هست .
اینکه میفرمایید ترمیم در بدنتون به کندی صورت میگیره علتش باور کردن باورهای بیمار کننده است .
ما با باورهای بیمار کننده ای که متاسفانه از جامعه پزشکی در ذهن داریم به جای سلامت کردن خودمون دائما در حال بیمار کردن خودمون هستیم .
وگرنه جریان بدن همواره بر شفا و سلامتی استواره و دائما در حال پاکسازی خودش از انرژیهای منفیست .
طبیعت اینه و اگه جایی بیماری مشاهده می کنیم به محض تغییر در سبک نگرش خودمون ورق رو برمیگردونیم و دوباره سرنوشت سلامتی رو برای خودمون مینگاریم .
لاغر شدن ما کاملا توسط خود بدن صورت میگیره .
خوردن و نخوردن رو اگر مطابق زبان و میل بدن قرار بدیم و با طبیعت بدن همسو و هم جهت بشیم خواهیم دید این سیستم هم خیلی راحت و آسون و خود بخودی در جهت سالم سازی ماست .
اما در مورد ادامه ی متنتون . خیلی خوب بود ممنون که دلایل خیلی عالی برای نخوردن آوردید چون توی ذهن خودم دلایل نخوردن کم بود .
من الان در حال پاکسازی حسم نسبت به نخوردن هست .
چون زمانی که چاق بودم حسم هم به خوردن و هم به نخوردن بد بود .
خوردنها رو چاق کننده می دونستم و نخوردنها رو رنج و سختی .
در حالیکه این هر دو طبیعت بدن هست و هردوی این الگوها غلط .
من حدودا سال گذشته کاملا احساس خودم رو به خوردن خوب کردم .
غذاها همه برای بدن مفید هستند . خوردن یکی از نیازهای طبیعی بشر است و خوردن باعث افزایش سوخت و ساز بدن میشه و اتفاقا عملی بسیار لاغر کننده است حالا اگه بیشترم بخوری بازم لاغر کننده تره چون بدن کار بیشتری انجام میده و مواد زائد اتفاقا باعث بهتر شدن فرایند دفع میشه چون وقتی ما به اندازه غذا بخوریم دفع مواد زائد کم میشه و روده ها کم کم کارایی خودشون رو از دست میدن . پس حتی اصافه خوردن باعث بهتر شدن سوخت و ساز بدن و دفع مواد زائد میشه .
من با این نگرشها کاملا بر عکس دوستان دیگه که همواره از پرخوری ترسیدند حتی حس خودم رو به خوردنها و پرخوری خوب کردم . اما در کنارش نخوردن هم باید درست میشد .
بدن من به نخوردن هم نیاز داشت . پس نباید نسبت به این فرایند مهم هم بی تفاوت باشم و الان مدتیست که در حال تحقیق و کشف مزایای نخوردن هستم .
از شما ممنونم که در این راستا الگوهایی عالی به من نشان دادید و من میتونم از اونها استفاده کنم .
هم تعدادش زیاد هست هم کاملا میشه ازش استفاده کرد . ازتون ممنونم .
نشان های دریافت شده
بازم سلام
خوشحال شدم از پاسختون.
خواهش می کنم ، لطف دارید …
خیلی خوب بود وقتی در مورد اینکه بدن همیشه در حال ترمیم هست گفتید .
من به این دید مثبت نیاز داشتم ،واقعا این تصور ، بیماری رو از ما دور میکنه .
باید این نگرش و نگاه رو در خودم تقویت کنم ،
که جسم من خودش منظم در حال ترمیم ، چربی سوزی و ساخت سلول های سالم با انرژی مثبت است .
عالی بود :
✓ اراده ی الهی همواره در حال ترمیم بدن هست .✓
✓جریان بدن همواره بر شفا و سلامتی استواره و دائما در حال پاکسازی خودش از انرژیهای منفیست .✓
{ اینکه خوردن و نخوردن هر دو لازم و ضروریست برای بدنمون ،شکی در اون نیست ،
ولی یه خورده این نگرش سخته برام که بگم با خوردن بیشتر چربی سوزی بیشتری در بدنم اتفاق میوفته و عملی لاغرکننده تر هست و اضافه خوردن باعث سوخت و ساز بیشتر در بدن میشه ،
فکر کنم منظورتون رو فهمیدم ، اما تحلیلش برام سخته .}
سپاسگذارم آقا عطا ، نوشته هاتون بسیار مفید هستند برامون .
خدا نگهدارتون .
نشان های دریافت شده
عزیزم سلام
من با نظر شما ۱۰۰ درصد موافقم
نشان های دریافت شده
سلام ممنون از کامنت فوق العادتون . اوایل متنتون بسیار عالی بود کاملا قبول دارم اما در مورد قسمت آخر نوشته تون
بله متاسفانه خیلی از بچه های سایت این موضوع رو نپذیرفتن . من فقط یه نفر رو میشناسم که خوب این موضوع رو پذیرفت و متاسفانه دیگه در سایت نمینویسه .
من از ایشون خیلی باورهای عالی یاد گرفتم خیلی بهم کمک کرد برای لاغریم .
من اصلاح باورهای مربوط به خوردن رو از ایشون یاد گرفتم و خودمم رفتم تحقیق کردم و واقعا دیدم همینطوره .
من پذیرفتم .
البته دوستان اصلاح باورهای نخوردن رو در سایت به خوبی انجام میدن ولی باورهای خوردنشون همه مشکل داره . من مدتی در باره باورهای خوردن می نوشتم ولی متاسفانه چون با تضاد روبرو میشدم سعی کردم در این موارد کمتر بنویسم .
اما تناسب فقط اصلاح باورهای نخوردن نیست . باورهای مربوط به خوردن هم باید اصلاح بشه .
خوردن یک فعل در بدن هست و بسیار چربی سوز .
من با علم شیمی فیزیک و زیست این موضوع رو به خودم اثبات کردم حتی زیست با این که رشته ام نبود رفتم و مطالعه کردم و کلی آگاهی پیدا کردم .
خوردن به هیچ وجه من الوجوه چه زیادش چه کمش اصلا چاق کننده نیست و برعکس لاغر کننده است .
چون شما وقتی نخوری انگار که هیچ هیزمی رو آتش نزدی . ولی وقتی میخورید هیزمهاییست که در آتش میریزید . سرانجام هیزم چیست؟ ایجاد گرما و حرارت و خاکستر و تبدیل شدن به خاک . به عبارتی تجزیه شدن .
دقیقا غذا خوردنم همینه . گرما همون انرژیه و خاکستر هم مواد زائدیست که بعد از سوختن از بدن ما دفع میشن . البته این فقط یک مثال بود به اندازه ی یک کتاب میشه در این مورد مطلب نوشت .
بیشتر از این شرح نمیدم .
از نظر من تنها دلیل چاقی افکار ماست نه خوردن . نه پرخوری و نه هیچ کاری مربوط به خوردن . افکارتون نسبت به اینا چاق کننده است . نگرشتون هنوز اینا رو چاق کننده می دونه .
پس همیشه لازمه تمرکز کنید روی نخوردن .
برای همین ترجیح میدم کمتر بنویسم یا فقط در مورد باورهایی بنویسم که دچار تضاد با دیگران نشم .
بازم بابت کامنت عالیتون ازتون سپاسگزارم .
نشان های دریافت شده
اذر عزیزم از دیدگاهت بسیار لذت بردم هزار آفرین به شما به این ذهن هوشمندت که این همه دلایل مهم و با ارزش رو از نخوردن در ذهنت جمع کردی و به اشتراک گذاشتی حتی دلایلی که برای نخوردن نوشتی از دلایلی که آقا عطا نوشته بود کاملتر و جامعتر بود بسیار عالی بود درود بر شما که زحمت کشیدی و این دلایل زیبا رو به اشتراک گذاشتی
جایی که درباره زخم دست نوشتی میخوام این قسمت رو من اضافه کنم که زمانی که انگشت مابریده میشه و آسیب میبینه اولین کار ما و تنها کاری که ما انجام میدیم اینه که ضدعفونی میکنیم و خشک میکنیم چسب زخم میزنیم و دیگه بهش کاری نداریم بدن خودش قسمت آسیب دیده رو ترمیم میکنه در مورد لاغر شدن هم ما وظیفه داریم فقط به اندازه نیاز هنگام گرسنگی واقعی غذا میل کنیم برای اینکه مطمئن بشیم به اندازه خوردیم زمانی که هنوز میل به خوردن داریم دست برداریم و توقف کنیم اول احساسمون از این کار خوب نیست و چشممون هنوز روی بشقاب غذا خیره میمونه صدایی به ما میگه هنوز که سیر نشدی چرا نمیخوری ولی بهتره که به این صدا اهمیت داده نشه چرا که من خودم بارها تجربه کردم که وقتی در این حالت دست از خوردن میکشم چند دقیقه بعد مثلاً ۵ یا ۱۰ دقیقه بعد پیغام سیری رو احساس میکنم و دیگه چیزی دلم نمیخواد که میل کنم میفهمم که اون صدا صدای منفی باف یا خانم وارونه وجودمه و داشته تشویقم میکرده بیش از نیاز حتی شده چند قاشق مصرف کنم چقدر در اون لحظه احساس پیروزی دارم چقدر احساس قدرت دارم احساس تسلط بر جسم و ذهنم…
باز هم از شما به خاطر دیدگاه خوب تشکر میکنم دلم میخواد که یه کپی از دلایل نخوردنت بگیرم و سیو کنم و بیشتر روی اونا فکر کنم چون بسیار منطقی و با ارزش هستند…
آذر جان باز هم برام بنویس دیدگاههای تو رو فالو کردم به امید موفقیت همه کسانی که رهرو راه استاد عطا روشن هستند من جمله خودم و شما
در پناه خداوند باشید
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیزم
خیلی به بنده لطف دارید ،
خوشحالم از اینکه دیدگاهم مفید بوده .
یه جایی نوشته بودید که وقتی بعد از مقداری خوردن غذا ،یه صدایی میگه بازم بخور ،اگه اهمیت ندی بعد ۵یا ۱۰دقیقه پیغام سیری رو احساس می کنی ،
من خودم دقیقا اونجوریم،
شنیدم میگن بعد ۲۰ دقیقه پیغام سیری میرسه، ولی من ، وقتی غذام طول میکشه مثلا یه لحظه که می خوام بازم بخورم ولی باید بلند بشم از روی سفره،مجبورم یه کاری پیش میاد، تا برگشتم به سفره ،کامل احساس سیرشدن دارم ،با اینکه زمانش خیلی کم بوده گاهی ۱۰ دقیقه ،
بخاطر همین بارها گفتم من پیغام سیری رو ۳۰ دقیقه بعد درک میکنم پس نباید عجله کنم در خوردن و همین دست کشیدنم و مشغول رسیدن به کارهای دخترم که میشم پیغام سیری میرسه .
من هم امید دارم به خدای مهربان و بخشنده ،که همه ی ما رو به رویاهای باارزشون برسونه .
شاد ، سلامت و متناسب باشید شهربانو خانم گرامیم .
نشان های دریافت شده
عزیزم دقیقاً همینطوره که فرمودید
نشان های دریافت شده
سلام مجدد به هم مسیر گرامی خانم آذر قادری
من هم دلایل زیادی برای نخوردن دارم که تعدادی از اونها رو به اشتراک میگذارم
دلایل من علاوه بر نظر آقا عطا و خانم قادری آذر می تونن این جملات تاکیدی باشه که عرض می کنم و به اشتراک میگذارم روی تک تک این جملات فکر و تمرکز کردم پس حتما به موقع زمانی که قصد خوردن غیر مجاز دارم به کمک می ان و فرمان خطا تیرش به سنگ می خوره کمونه می کنه می خوره توی صورت خانم وارونه و خنده اش تبدیل به غم میشه و می خشکه روی لبهای بدترکیبی که داره بهش میگم زیاد هم ازت متنفر نیستم اصلا تنفر که نه دوستت دارم چون با تشویقاتت به خوردن به یادم می آری که وقت خوردن نیست .این جای تشکر داره….
بهش میگم از اینکه به صورت و چهره زشت و شیطانی شما با نخوردن غیر ضروری سیلی می زنم پیشاپیش عذر خواهی می کنم دیگه قشنگتر از این نه میتونم حرف باهات بزنم نه رفتار کنم … یعنی لیاقتت همینه وارونه جان ….
حالا گوش کن ببین چقدر به نخوردن اهمیت می دم بهش عشق می ورزم و اجراش می کنم پس جنابعالی بکش کنار بذار باد بیاد وگرنه مجبورم می کنی باز هم به چند سیلی آبدار مهمانت کنم ….اینو خیلی جدی دارم بهت میگم
میدونی چیه تا وقتی یه فرشته درونمه که بهم حرفهای قشنگ میزنه و دستورات قشنگ میده و راهنماییهاش به جاهای خوبی ختم میشه چرا باید به حرفهای تو گوش بدم تو که خوبی منو نمیخوای و دوست داری من همینجوری چاق و بد هیکل باقی بمونم ..
من نمی خورم چون می خوام به جای توی منفی باف فرشته خانم وجودم قوی بشه وباهام حرف بزنه به دستورش بتونم لاغر و خوش هیکل بشم و از بیماریها نجات پیدا کنم
من نمی خورم چون دوست دارم که همه اهل خانوادهام از من درس اراده و خوش قولی بگیرن خصوصا آقا پسرم و عروس خانومم که اضافه وزن دارند و خیلی راههای اشتباه میرن برای اینکه لاغرتر بشن
من به جای غذا خوردن به آب خوردن بها میدم و به جاش اب مینوشم که بدنم این همه بهش احتیاج داره… غذامو به اندازه میخورم نه کم نه زیاد ونه خیلی سیر و پر وسط غذا آب نمیخورم اجازه میدم بعد از سه ساعت که غذام هضم و جذب شد دو لیوان آب خنک بنوشم قبل از اینکه بخوام میوه یا چای یا آجیل به عنوان عصرانه میل کنم
من نمی خورم چون تا حالا که هر دفعه و دستور دادی و من خوردم نتیجهای جز بیماری و بد هیکلی ندیدم پس حالا دیگه نمیخورم چون خودمو خیلی دوست دارم من عاشق خودمم پس خودم با نخوردنهای خودم لاغر میشم نه با رژیم و دمنوش و دارو و ورزش و بوتاکس معده
من نمی خورم چون نمیخوام از دستوراتی که من رو به پرتگاه میبره اطاعت کنم
من نمی خورم چون دیگه نمیخوام با برچسب خوش غذا بودن گول بخورم خوش غذا بودن یعنی در هر شرایطی با هر مزهای خوردن … این کاریه که حیوانات هم در حق خود روا نمیدارند حیوانات فقط چیزهایی که دوست دارند میخورند و وقتی سیر میشن دیگه چیزی انبار نمیکنن و کنار میرن … من نمیخورم چون نمیخوام از حیوانات کمتر باشم من اشرف مخلوقاتم این عنوانیه که خدای من به من داده و من با خوردن اونو خرابش نمیکنم
من نمی خورم نمیخوام زالو صفت رفتار کرده باشم من نمی خورم چون هرچی بدی و بیماری و صفتهای بد هست زیر سر همین خوردنهای بیهوده و بیدلیل و از روی هوس بوده و هست
من نمی خورم چون از این همه خوردنهای بیدلیل هیچ نتیجه درستی نگرفتم فقط دلم خوش بوده به لحظهای لذت روی زبان و این یعنی حیوان صفتی که به شدت از این صفت بیزارم
من نمی خورم چون خوردن به اندازه و حتی کم به من انرژی مورد نیازم رو میده و وزنم رو پایین میاره
من نمی خورم چون بهم آرامش و اعتماد به نفس میده که بسیاربرام با ارزشه
من نمیخورم چون میخوام به اصل وجود خودم برگردم به همان هیکل متناسبی که خدا از اول برام در نظر گرفته بود و من با افکار و رفتار خودم خرابش کردم…
من نمی خورم چون از خوردنهای بیدلیل ویا دلیلهای خندهدار و چاق کننده خسته شدم
من نمی خورم که ثابت کنم به خودم و دیگرانی که من رو مسخره میکنند میگن تو اینجوری به هیچ جا نمیرسی که بگم چرا میرسم خوب هم میرسم گرسنگی نمیکشم به اندازه و با انتخاب خودم میخورم لاغر میشم و رسالت من در دنیا همینه…
من نمی خورم چون لاغر شدن با تناسب فکری رسالت من در این دنیاست…
من نمی خورم چون با خوردنهای بیدلیل و یا با دلیلهای مضحک و خندهدار احساسم به شدت بد میشه و من با نخوردن به احساس خوب نسبت به خودم میرسم
من نمی خورم چون آرمان مقدسی دارم که باید بهش برسم آرمانی که با خوردن نابود خواهد شد و من اینو نمیخوام
من نمی خورم چون میخوام به بدن مقدسم فرصت چربی سوزی بدهم نمیخوام با خوردنهای خارج از نیاز فرصت سوزی کنم و بدن مقدسم فقط دنبال جمع کردن آشغالهای جدیدی بره که واردش کردم میخوام وقت کنه فرصت کنه اون چربیهای قدیمی رو به عنوان آشغالهای مانده در بدنم رو به بیرون منتقل کنه میخوام کمکش کنم نمیخوام بار جدیدی روی دوشش بزارم و اذیت و خستهاش کنم میخوام کمک احوالش باشم میخوام این چاقی که بیماری مزمن من در حال حاضره جاش رو به لاغری و خوش اندامی و سلامتی بده
من نمی خورم چون میخوام لاغر و خوشاندام بشم و همه از دیدن من شگفت زده شوند
من خوردنهای غیر ضروری و از روی هوس رو کنار میذارم تا لذت پوشیدن لباسهای زیبا رنگی با سایز پایین را تجربه کنم
و دلایل من برای نخوردن ها خیلی بیش از اینهاست پس همت می کنم و نمی خورم در عوض تا می تونم اب می نوشم تا به بدن مقدسم برای دفع زباله های انباشته قدیمی و.چند ساله کمک کنم تا اونم با لاغر کردنم بهم پاداشی که لیاقتمه کادو بده و بگه لاغری و تناسب اندامت مبارک ….
نشان های دریافت شده
سلام شهربانوی عزیزم
امیدوارم حالت خوب باشه
دلایل نخوردنهات عالی بودن ان شاءالله به نتایج عالی میرسی .
فقط در مورد اینکه نوشتی دو سه ساعت بعد غذا آب نمیخوری بگم که منم سالها به توصیه دکتر گوارشم بعد غذا دو سه ساعت خودم رو مجبور کردم اب ننوشم وخیلی کار نادرستی بود به نظرم .
من بعد غذا واقعا تشنه ام میشد وباید آب میخوردم ولی به خاطر نفخ وسوء هاضمه ام نخوردم به توصیه ی پزشکم و تازگی ها فهمیدم کار بسیار غلطی کردم ..
من الان میفهمم از قضا بین غذا آخر غذا خوردن آب هم خیلی خوبه به هضم غذا کمک میکنه والبته آدم زودتر سیر میشه بچه ها همش وسط غذا آب میخورن.
دخترم دوازده سالشه از اول بچگی تا الان وسط غذا همش آب میخوره چون وقتی آب میخوری کار معده راحت تر میشه برای هضم غذا وراحت هضم میکنه .
مثلا تو فکر کن تو میکسر آب یا شیر یا هر مایعی نریزی میکسر با مواد جامد خوب میکس میکنه یا با آب؟ صدرصد با آب
البته معده شیره گوارشی واسید هم داره ولی آب هم برای هضم غذا به نظرم لازمه .
من همش مدتهاس فرشته درونم بهم میگه با غذا آب بیار بخور ولی من خیلی وقتها یادم میره وبعدش یادم میاد وقتهایی که یادم نمیره ووسط غذا آب میخورم زود سیر میشم
والبته وقتی آب نمیخوردم بعد غذا یا قبل غذا چندسال هیچ تغییری در نفخ معده وسوء هاضمه ام نداشت وحتی بیشتر شد و همش فکر میکردم گرسنه امه درحالی که تشنه بودم اگر تشنه باشی نخوری همش حس میکنی گرسنه هستی در حالی که بدنت آب میخواد وخطا میده مغز
اميدوارم تونسته باشم کمکتون کنم .
حرف دکتر ها نبايد برامون سند باشه به ندای درونمون باید گوش بدیم .
موفق باشی عزیزم
نشان های دریافت شده
سلام عزیزم الهام خانم
ممنونم از پیام خوبی که برام فرستادی از تجربیاتت گفتی عالیه …یه چند هفتهای هست که من در حال آزمون و خطا هستم که ببینم با مسئله آب خوردن چطور باید کنار بیام اگر بعد از غذا خیلی تشنم باشه کمی آب خنک میخورم که اگر نخورم احساس سوزش معده اذیتم میکنه ولی اینجور نیستش که بخوام یک لیوان پر سر بکشم همون مقدار کم آب خنک حالمو خوب میکنه اما ۳ ساعت بعد از ناهار یا شام یا قبلشون به زور هم که شده خودمو وادار میکنم که یک لیوان بزرگ آب بنوشم بدن من به کم آبی عادت کرده تشنه نمیشم و این عادت خوبی نیست و ما مجبوریم رفتار درست رو به عادت جدید تبدیل کنیم و عادت اشتباه قبلی رو بشگنیم یعنی گاهی وقتها بنا به مصلحت زوری هم که شده باید آب بنوشیم زوری آب خوردن کار آسانی نیست بهمون بد میگذره اما وقتی انجامش میدیم احساس خوبی ازش پیدا میکنیم این احساس خوب یعنی که این کار درسته و باید ادامه بدیم تا سختی انجامش از بین بره….
عزیزم ممنون از توصیههایی که کردی و اینایی که گفتی در جای خودش کاملاً درسته و مختص تجربیات شماست من هم با تجربیات خودم به نتایج مورد قبول میرسم ….
از لطف و محبت شما خیلی ممنونم….
نشان های دریافت شده
سلام دوباره
شهربانو جان فکر نکن اگر آب بخوری لاغر میشی یا دلیل چاقیت یا پرخوریت آب نخوردن هست من کسی هستم که صبح تا شب چایی وآب میخورم وچاقم خواهرم هم همش آب میخوره وخیلی چاقه شما هم کم آب میخورید وچاقید.
شوهر منم از من کمتر آب میخوره وچاقه
همه غذاها آب دارن همشون برنجو با آب میپذیریم حبوبات میوه ها آبن همش گوشت وچربی اب میندازه سبزیجات اب داره نون با ارد واب درس میشه
منم مشکلم اینه زیاد آب میخورم وبدنم همش دفع میکنه منم یه مدتی فکر میکردم چای زیاد میخورم معده ام ضعف میزه ولی ترک کردم و بازم سه چهار ساعته گرسنه میشدم پس زیاد به آب خوردن گیر ندید دوره هاتون رو ادامه بدید اگر قرار باشه آب بخورید به طور ناخودآگاه آب میخورید.میلتون به آب بیشتر میشه
منم چند وقته نه چند ساله همش تخم مرغ طبیعی میخوردم ولی چند هفته هست دیگه خیلی کم میخورم اصلا میلی بهش ندارم بدن خودتون خودش رو تنظیم میکنه
موفق باشی
نشان های دریافت شده
سلام ممنونم از حسن نگاه شما و دلایل خوبی که برای نخوردن برام نوشتید خیلی عالی بودن . اینکه بارها متنم رو خوندید برام قابل تقدیره ازتون سپاسگزارم بابت بزرگواریتون .
نشان های دریافت شده
منطق های من برای نخوردن
نمیخورم چون بسمه
نمیخورم چون زیاده برام
نمیخورم چون حالم بد میشه
نمیخورم چون تازه نیس
نمیخورم چون بد مزه هست
نمیخورم چون خوابم میاد
نمیخورم چون خسته م
نمیخورم چون سرم درد میکنه
نمیخورم چون هوا گرمه
نمیخورم چون تشنمه
نمیخورم چون مریض شدم
نمیخورم چون استرس دارم
نمیخورم چون حالا عصبیم
نمیخورم چون تازه بیدار شدم
نمیخورم چون دوس ندارم
نمیخورم چون با کیفیت نیس
نمیخورم چون سرده
نمیخورم چون زیادی شیرینیه
نمیخورم چون زیادی شوره
نمیخورم چون خوشمزه نیس
نمیخورم چون کار دارم
نمیخورم چون حالم خوب نیس
نمیخورم چون حالم بده
نمیخورم چون شادم نمیخورم چون میخوام از طبیعت لذت ببرم
نمیخورم چون عاشق خودمم
نمیخورم چون عاشق لاغریم
نمیخورم چون لیاقتم چاقی نیس
نمیخورم چون میخوام خوشتیپ باشم
نمیخورم چون شکم صاف دوست دارم
نمیخورم چون عاشق زندگیم
نمیخورم چون عاشق ورزشم
نمیخورم چون میخوام شگفتی ساز بشم
نمیخورم چون گرسنه نیستم
نمیخورم چون میخوام شاد زندگی کنم
نمیخورم چون غذا بو میده
نمیخورم چون عشقم نخوردنه
نمیخورم چون خودمو دوست دارم
نمیخورم چون میخوام تلویزیون ببینم
فقط نمیخورم چون خیلی چربه
نمیخورم چون میخوام زندگی سالم داشته
باشم
نمیخورم چون دوست دارم حالم همیشه خوب باشه
نمیخورم چون میخوام خوب زندگی کنم
نمیخورم چون سهم من نیس
نمیخورم چون مورد علاقه م نیس
نمیخورم چون معده ام انبار نیس
نمیخورم چون میخوام معده ی عزیزم استراحت کنه
نمیخورم چون داره منفی بافم القا میکنه
نمیخورم چون نمیخوام حرف شیطان ذهنم رو گوش کنم
نمیخورم چون دوست دارم زیبا وجوان باشم .
نمیخورم چون لاغری با ذهن کار میکنم .
نمیخورم چون دهنیه.
نمیخورم چون دوست دارم بارداری راحت داشته باشم
نمیخورم چون میخوام فردا بخورم
ممنون از عطای عزیز برآی ایده ی این تمرین فوق العاده
نشان های دریافت شده
سلام خانم خضر لو .
چقدر لذت بردم از خواندن کامنتتون .
واقعا عالی بود
دلایل نخوردن بی نظیر بودن . ممنون که انقدر در این مورد باورهای عالی برام نوشتید . حتما یادداشت می کنم اونایی که مناسب شرایطم بودن ازشون استفاده می کنم . متشکرم
نشان های دریافت شده
سلام الهام خانم عزیزم
چقدر عالیه که ما میتونیم برای نخوردنهامون این همه دلیل بیاریم مثل اون موقعهایی که کلی دلیل برای خوردن داشتیم
با آموزشهایی که دیدیم کاملاً متوجه شدیم که برای خوردن فقط میشه یک دلیل آورد : من گرسنه ام چون ضعف دارم انرژیم پایین کشیده تمرکز ندارم فکرم کار نمی کنه دست و پاهام جون نداره
اما میشه دهها دلیل برای نخوردن بیاریم وقتی که بدن نیاز نداره …..
یکی از دلایل نخوردن برام خیلی پررنگ شده اونم اینکه من نمیخورم چون بدنم بیش از غذا به آب احتیاج داره ….من اول آب می خورم …
دوست عزیز از شما سپاسگزارم….
ارادتمند شما شهربانو…..
نشان های دریافت شده
سلام استاد
خیلی خیلی ممنون از شما که فایل صوتی دورهمی را برای ما درسایت قرار میدهید که ما هم استفاده کنیم
از همان روزهای اول درتمام فایلها شما به افراد توصیه کردید که عجله نکنید چون لیز میخورید و از مسیر خارج میشوید و بارها در فایل ها توصیه کردید که وزن و سایز خود را کنترل نکنیم چون با این کار دچار لغزش و درنهایت سقوط و رها کردن این مسیر میشود
من وقتی دوره ورود به سرزمین لاغرها را تهیه کردم گاهی مواقع این عجله کردن به سراغ من هم میامد و میگفت حالا یک کم جلوتر رفتن مشکلی بوجود نمی اره و خدارا شکر من چون از اول تعهد داده بودم طبق برنامه جلو بروم حتی اگر وقفه ای در فایل گوش دادنها میافتاد و کمی عقب میافتادم بازهم دو فایل و تمرین را دریک روز انجام نمیدادم ووقتی که بیکار میشدم از فایلهای رایگان و یا نظرات دوستان استفاده میکردم
احساس پرخوری کردن در مقطعی فکر کنم برای همه باشه چون این یکی از حربه های ذهن منفی باف است که بتواند کم کم مارا ازمسیر خارج کند . ما باید بیشتر به عملکرد خوب بودن دراین دوره توجه کنیم تا اینکه به پرخوری خودمان توجه کنیم و با هر بار خوب عمل کردن خودمان را تشویق کنیم و احساس نخوردن زیاد را درخودمان تقویت کنیم
استاد شما گفتید که نتایج آقایان خیلی بهتر از بانوان است چون
۱- مردها دیرباور میکنند ولی وقتی باور کردند این باور در ذهنشان منطقی میشه و ادامه میدهند
۲- مردها کمتر تحت تاثیر حرف دیگران قرار میگیرند و به قولی کمتر بهشون برمیخوره این یک مزیت است چون برای بهتر عمل کردن درمسیر آموزشها هستند
پس ما بانوان هم باید سعی کنیم از این دو ویژگی آقایان استفاده کنیم تا نتایج بسیار عالی دریافت کنیم
خیلی از وقتها شده که با یک حرف چند روز ذهن من درگیر بوده و نتوانستم از فکر کردن به ان پرهیز کنم مثلا یک مهمانی رفتم قبل از مهمانی این فکر درذهن من مرور شد وقتی انجا بروم ایا کسی به من میگه چقدر لاغر و چاق شدم . ایا من دراین لباس زیباتر شدم و…
و جالبه با اولین حرف دیگران به فکر فرو میروم مثلا یکی که بعد از چند وقت من را دیده میگوید چقدر خوب لاغر شدی رژیم گرفتی و من با خوشحالی میگویم نه و این شبنم برای نهال متناسب شدن من است و یا درهمین مجلس فردی من را ببیند و بگوید لاغر شدی ولی صورتت زشت شده و این حرف باعث بشه من خودم را درآیینه چک کنم و اگر کنترل مدیریت لغزش را بلد باشم.درهمان لحظه به خود و ان فرد میگوییم نه من زیباتر شدم و دیگر اصلا به این موضوع فکر نمیکنم تا احساس من بد نشود
تمام این افکار چه مثبت و چه منفی اگر که به درستی هدایت نشود باعث میشود فرد دچار لغزش بشود
اگر مثبت باشه فکر میکنه خیلی عالی عمل کرده و تلاش بیشتری برای تمرینات و درست عمل کردن انجام نمیدهد و کم کم به این شرایط عادت میکنه و فکر میکنه دچار استپ وزن شده و کم کم دچار یاس و ناامیدی میشود و مسیر را رها میکنه
اگر منفی باشه فکر میکنه که من درست تمرینات را انجام نمیدهم و کم کم پرخوری و کنترل سایز بدن ووزن را بهانه میکنه و کم کم از مسیر درست خارج میشود
من با گوش دادن به این فایل متوجه شدم که کنترل مدیریت لغزش ۳ مرحله دارد
۱- اولین و مهمترین کار درمدیریت لغزش زمان و مواردی است که من عالی عمل کردم در مواجه شدن با مواد غذایی و باید خودم را تشویق کنم
۲- در هنگام مواجه شدن با لغزش به هیچ عنوان خودم را سرزنش و تخریب نکنم چون باعث میشوم احساس که مهمترین ملاک دراین مسیر است بد شود
۳- همیشه باید مراقب ورودیهای ذهنمان باشیم چون با خالی شدن افکار مثبت در ذهن بلافاصله افکار منفی جایگزین میشود پس مواظب سطح و مخزن ذهن خود باشیم
تفاوت افراد موفق با افرادی که مسیر را رها میکنند تنها در کنترل مدیریت لغزش است چون وقتی که مدیریت لغزش را کنترل کنند اشتیاق و ایجاد انگیزه درانها افزایش پیدا میکند و این کار باعث تقویت فرمولهای لاغری با ذهن میشود و فرمولهای چاقی درذهن کم رنگ تر میشوند
پس از امروز باید یاد بگیرم که کنترل مدیریت لغزش را به خوبی انجام دهم تا درمسیر موفق و با احساس خوب باشم .
از شما استاد عزیز ممنون و سپاسگزارم که این فایل دورهمی را ایجاد کردید تا فرمولها و موانع لاغری درذهن را مشاهده کنیم