0

جلسه هفتم: نیروی لاغری درون

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

به نام خداوند مهربان

در تمام سال هایی که چاق بودم عقیده داشتم خودم چاق شدم و عامل چاقی خودم را درونی می دانستم اما برای لاغر شدن در جستجوی روش یا راهکاری در بیرون از خودم بود.

هر انسانی که اضافه وزن دارد برای چاقی خود دلیل و توجیهی دارد که درونی است اما همه آنها برای لاغر شدن در جستجوی روشی در بیرون از خودشان هستند.

قدرت خداوندی انرژی نامتعالی و نامرئی است که در وجود شما به ودیعه گذاشته شده است.

هر زمان که اراده کنید می توانید از این انرژی الهی بهره مند شوید.

این انرژی نیروی بیرونی و خارجی نیست که در جایی دوردست قرار گرفته باشد و برای رسیدن به آن نیاز به حرکت یا جستجو برای پیدا کردن آن داشته باشید. این انرژی برای فعال شدن و کار کردن حتی نیاز به درخواست یا دعا کردن هم ندارد چون از ابتدا و برای همیشه فعال می باشد.

این نیروی نامرئی که خداوند از بدو تولد در وجود انسان به ودیعه نهاده خود متعالی شماست. از این قدرت نهایت استفاده را ببرید این نیرو گوش به فرمان شماست تا بزرگترین آرزوهایتان را محقق سازید.

وقتی آرزوی لاغری را در تخیل شبانه خود مرور می کنید هرگز به دیده شک و تردید یا احتمال به آن نگاه نکنید، از تحقق آن کاملاً اطمینان داشته باشید.

برای اطمینان دادن به خودتان تکرار کنید (من این آرزو را به واقعیت تبدیل می کنم). محقق شدن یا نشدن آرزوی لاغری شما فقط بستگی به خودتان دارد و هیچ نیروی خارجی در تحقق لاغری یا ایجاد مانع برای لاغر شدن شما دخالتی ندارد.

نیروی لاغری درون

فایل صوتی را با دقت گوش کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

زمانی که دیدگاه های ثبت شده در این جلسه به ۱۵۰ دیدگاه برسد جلسه بعدی قرار داده می شود.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.41 از 61 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45260
161 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار بی همتا
      1403/07/23 14:03
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 287 کلمه

      سلام. هنوز فایل رو گوش ندادم ولی همین متن دو دقیقه ای حال من خوب کرد. چرا اینجوریه واقعا؟ چه رمزی داره که هر قسمت سایت و هر مطلبی حال منو خوب میکنه؟ خداروشکر که من جای امن خودم رو دارم در این دنیای شلوغ من در فضای مجازی جایی برای آرامش یافتن دارم. سپاسگزارم. 

      خیلی جالبه دو روزه به این موضوع فکر می کردم و جوابی براش نداشتم یعنی می گفتم خوب چاقی رو قبوله مقصر و باعث و بانیش منم ولی برای لاغری چه کنم؟ با اینکه در دوره ی ورود به سرزمین لاغرها جواب این پرسش رو داشتیم ولی اصلا به یادم نمی اومد من چند بار دوره رو گوش داده بودم و چند بار هم تکرار کردم. و اینجا به حرف استاد رسیدم که استمرار مهمه نه تعداد تکرار نه اینکه حرف ها و موضوعات رو حفظ باشی و مو به مو بدونی چیه. اون تاثیر درونی خیلی مهم تره . اونی که به جان آدم میشینه و میشه بخشی از شخصیت و هویت آدم‌ . همونطور که در مورد چاقی هست .. جوری پذیرفته بودمش که خوده خوده خودم می دونستم ولی لاغری انگار باید عمل پیوند جسم انجام بدم!!!

      و با دونستن اینکه جسم لاغر هم باز منم ولی حس غریبه ای بهش دارم انگار برای یکی دیگه س و من نیستم. و این متن فوق العاده بود که بابا لاغری هم تویی همونطور که این جسم چاق هم خودتی.

      قبول کن که با لاغر شدن اتفاق عجیبی نمیوفته و تو هم همین زندگی رو داری ولی قشنگ تر همین! 

      اصلا سخت نیست، ترس نداره ، بلکه خیلی راحت و بی دردسر و لذت بخشه. 

      الان که آرامش دارم میخوام فایل رو گوش کنم و ایمان دارم که سرشار از آگاهی و حس خوب برای منه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/24 00:17
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 531 کلمه

      با سلام .

      در مورد تصویری بودن ذهن من هم تجربه ی خودم رو می نویسم. من خیلی تغییر کرده بودم ۶۹ کیلو بودم و سایز ۴۲_۴۰ و برای من یعنی ۱۰ کیلو تا متناسب شدن فاصله داشتم. از سایز ۵۲ _۵۰ رسیده بودم به این شرایط .شکم من و بالاتنه ام خیلی کوچک شده بود. صورتم فوق العاده بود اصلا غبغب نداشتم بازوهای من همونی بود که میخواستم ولی وقتی عکس می گرفتم فقط به قسمت پهلوها و ران هایم توجه میکردم و میگفتم واای چه قدر چاقم ، چرا انقدر زشتم پس چرا لاغر نمیشم و همیشه تصویر اون قسمت از بدنم به چشمم می اومد یا اگر جلوی آینه قدی می نشستم مثل اتاق دوستم که رفته بودم و روی تختش نشستم همش می گفتم اینهمه لاغر شدی ولی باز چاقی و جالبه که پاهای و پهلوهای من تغییر نکردند و همچنان همان بودند و الان که چاق تر ه شدند با صحبت های استاد دقیقا یاد اون روزهای خودم افتادم. و دیدم که درسته من مدام در حال پررنگ کردن چاقی قسمت هایی بودم که دوست شون نداشتم .

      در مورد رویا پردازی و ایجاد تصاویر: 

      من دیشب یک پستی در اینستاگرام می دیدم درباره‌ ی مرلین مونرو که میگفت من هرروز رویاپردازی میکردم که مردم تشویقم میکنن و صف کشیدن برای تماشای من و همون حرف هایی که تجسم میکردم بقیه دارن بهم میگن رو خودم بلند بلند به خودم میگفتم. و علت موفقیتش رو افکار مثبت خودش می دونست.

      درباره ی من اینه که من نسبت به خودم وقتی احساس مثبت دارم و بازخوردش رو از دیگران دریافت میکنم باورم نمیشه!!! و این یعنی هنوز اون انتظار در من شکل نگرفته چون اگر حرف منفی بشنوم متأسفانه قبول میکنم خیلی هم راحت بعدش تازه متوجه میشم چه اتفاقی افتاده. پس نقش انتظار خیلی مهم تر از چیزی هست که فکر میکنم.

      مقایسه ی آرزوی لاغری با سایر آرزوها اشتباه است. 

      چون مثلا برای کسب رتبه ی خوب در کنار تجسم مثلا داشتن، تلاش ، علاقه و استفاده از مشاوره و منابع درست الزامی است. ولی در مسیر لاغر شدن کسی جز ما در راه نیست پس نه عجله ای نیاز است نه زمان مشخصی مثل کنکور دارد. و فقط احتیاج به باور و انتظار درست و استمرار دارد. برای خود من لازم است که هر‌چند وقت یکبار یادآوری کنم که این استمرار در جهت بهبود شرایط تناسب اندام است تا دچار تکرار و یکنواختی نشوم و لیز نخورم.

      من خیلی از رژیم ها سختی دیدم و اذیت شدم بنابراین هیچ وقت حتی اگر بگن یک‌شبه میشی ۵۰ کیلو هم تحریک نمی شوم که آن روش چیست.دوستم از یک‌رژیم سخت ۱۵ کیلو کم کرد و دوباره ۵ کیلو آن برگشت آن موقع که لاغر شد به من گفت بیا تو هم از روش من استفاده کن گفتم اصلااا امکان نداره..

      خودش هم از آن روش خسته شد چون خیلی سخت و بی منطق همه چیز را حذف کرده بود و پزشک گفته بود تا آخر عمر نباید برنج و نان بخورید!!!

      من هرلحظه خداروشکر میکنم که در مسیر لاغری با ذهن هستم و از خداوند می‌خواهم هرروز اشتیاق مرا زیاد کند تا استمرار داشته باشم و نتیجه بگیرم.

      همونجوری که برای رژیم ها متعهد بودی برای تجسم و پاسخ به سوالات و فایل ها وقت بگذار.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/28 01:15
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 327 کلمه

      روز پنجم: 

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس راحتی داره برای من ، حس سکوت و آرامش ذهنی در شرایطی که زمان چاقی باعث آشوب در ذهن من میشد. قبل و زمانی که عروسی دعوت میشم فقط به اینکه قراره چه قدر خوش بگذره فکر میکنم و خیلی لذت میبرم.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه می بینم کمرم باریک شده و شکمم آب شده لذت میبرم و احساس خیلی خوبی دارم. لباسم کاملا به تنم زیبا وایمیسته و خییلی خيلی خوشحالم که راحت میتونم کمربند ببندم و دیگه باز نمیشه .

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      از لباس زیبایی که میپوشم همه خوششون آمد و گفتند خیلی بهت میاد. مادرم بهم گفت که اندامم خوش فرم شده و دوستانم بهم تبریک گفتند برای اینکه لاغر شدم و هرکسی که منو مدت ها ندیده بود از تغییرات من شگفت زده شد و من خوشحالم و آرزو میکردم کاش زودتر اقدام کرده بودم تا این حس های فوق العاده رو تجربه کنم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      بعد از اینکه کاری انجام میدم دیگه فکر اینکه چیزی بخورم در من مرور نمیشه ، کمتر هوس فست فود میکنم، و این روزا خیلی کمتر به غذا خوردن فکر میکنم و جا برای فکر های قشنگ ،کلی باز شده .

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      به طور مرتب فایل گوش کنم و بنویسم ، نوشتن با قلم روی کاغذ خیلی در من تاثیر گذاره دوست دارم علاوه بر سایت برای خودم هم بنویسم.

      تمرین تجسم شبانه رو باید منظم تر و هرشب انجام بدم. نباید اجازه بدم احساس بد بر من غلبه کنه چون وقتی در مسیر چاقی هستم هیچ کاری با من ندارن ولی به محض اینکه شروع میکنم همه باهم به سمت من هجوم میارن تا منصرفم کنن و من بارها لیز خوردم . باید جمله ی من می‌خواهم احساس خوبی داشته باشم را تکرار کنم و حواسم به احساس لحظه ای ام باشد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/30 02:21
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 253 کلمه

      روز احتمالا ششم: 

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      حس اعتماد به نفس، حس اینکه من لاغری رو که فکر می‌کردم محال بود بهش رسیدم دیگه هیچ محدودیتی در رسیدن آرزوهایم وجود نداره و من میتونم به هرچیزی که دوست دارم برسم. حس سبکبالی متناسب بودن یعنی خالی شدن مغزم از تمام سرو صداهایی که حتی خواب من رو مختل کرده بودن یعنی سکوت ، متناسب شدن یعنی رضایت یعنی لبخند.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه شکم و پهلوهام آب شده و کمر باریک شدم لذت میبرم از اینکه لباس هام به تنم زار میزنن غرق شادی و لذت میشم و از اینکه روند متناسب شدنم رو تماشا میکنم خیلی خوشحالم.

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      دوستام بهم تبریک گفتند بابت تغییر فوق العاده ای که داشتم ، خانواده ام بهم افتخار میکنن و هرکسی منو می‌بینه سلام یادش میره و میگه وااای چه قدر لاغر شدی چه قدر خوب شدی چیکار کردی؟ یکی دیگه شدی 🙂 مامانم هرروز بهم میگه داری لاغرتر میشی و من خیلی خوشحالم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      دیگه عجله برای غذا خوردن ندارم، هوس غذای خاصی نمیکنم، بعد از اینکه کارهام تموم میشه حس گرسنگی ندارم. به غذاهای مختلف دیگه فکر نمی‌کنم، رفتار درستی دارم و بیشتر مواقع از خودم راضیم.

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      ایمان داشتن به خودم و مسیرم رو میتونم تقويت کنم، تجسم شبانه رو منظم تر انجام بدم، با خودم مهربون باشم ، بیشتر از قدرت نوشتن استفاده کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/02 23:52
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 607 کلمه

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس شادی داره ، من امروز رفته بودم بیرون و جلوی مغازه‌ی طلا فروشی متوقف شدم میخواستم برم جلوتر تا مدل ها رو نگاه کنم ولی این فکر که تو پول نداری طلا بخری چرا میری ببینی؟! من رو منصرف کرد همون لحظه گفتم من بقیه مغازه ها و اجناس رو که میبینم مگه از من پولی میگیرن چرا به جایی رسیدم که خودم رو حتی لایق نگاه کردن به طلا هم نمیدونم؟! 

      این موضوع در چاقی هم هست به جایی رسیده بودم که مهمانی نمی‌رفتم، عروسی نمیرفتم، از بیرون رفتن با دوستام لذت نمی بردم و میخواستم همش یجوری کنسل کنم و نرم حتی آرزو میکردم کاش مریض بشم و به این بهانه نرم .چرا؟ چون چاق بودم !! فقط به همین دلیل.

      من خودم رو از خیلی نعمت ها، حس ها که هیچ ربطی به وضعیت جسمم نداشت محروم کرده بودم مثل اینکه نگاه کردن به طلاها ربطی به اندازه موجودی حسابت نداره تو فقط داری نگاه میکنی!

      پس دیدم متناسب شدن برای من حس لیاقت داشتن به همراه داره و به نگاه درست تر اول باید خودم رو لایق بدونم تا تناسب اندام هم این حس رو در من تقویت کنه، اصلا من همین که بنده ی خداوند هستم لایق بهترین هام ، چرا انقدر خودم رو اذیت میکردم این همه سال؟ 

      حس لیاقت بهترین حسی که میتونم به خودم هدیه بدم. من لایق بهترین‌ها هستم، من لایق بهترین ها هستم، بهترین زندگی ،بهترین سلامتی ،بهترین تناسب اندام،بهترین دوستان،بهترین خانواده.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه دیگه کمرم طبقه طبقه نیست و صاف شده خیلی خوشحالم، اینکه وقتی میشینم کمرم باریک و خوش فرم هست لذت میبرم و از تماشای خودم و عکس انداختن از خودم بسیار استقبال میکنم.

      از جمع شدن شکمم خیلی خوشحالم چون میتونم تی شرت کوتاه تر بپوشم، از اینکه پاهام خوش فرم شده هم سپاسگزارم چون میتونم شلوار جین بپوشم و در خانه هم راحت پیراهن های رنگارنگ و زیبا بپوشم.

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      خیلی ها از دیدن من متعجب میشن و من عاشق لحظه ای هستم که وقتی منو بعد از مدت ها میبینن چشم هاشون گرد میشه! کلی ذوق میکنم. اگر براشون معجزه میکردن انقدر شوک نمیشدن و من قند تو دلم آب میشه چون من تونستم تغییری کنم که همه غیر ممکن میدونستن و جالبش اینجاست که من خیلی راحت و با عشق و حال این نتیجه ی فوق العاده رو گرفتم .عاشق این لحظات شدم . مامانم که از من ناامید شده بود و همش با نگاه افسوس منو میدید چشماش برق میزنه از تغییرات من، از اینکه شکمم کوچک‌ شده ، کمرم باریک شده و حسابی وزن کم کردم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      احترام زیادی برای خودم قائلم ، هرغذایی رو نمیخورم ، به بهانه خستگی، ناراحتی ،هوس و.. شکمم رو پر از آشغال نمیکنم.

      حتی افکارم رو هم سعی میکنم پالایش کنم و بیشتر مثبت وارد ذهنم میکنم.

      بیشتر مطالعه میکنم و از نوشتن بیشتر کمک میگیرم برای ثبت اطلاعات مفید در ذهنم.

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      همین فرمون ادامه بدم ، به همونی که استاد میگه عمل کنم، اطمینان داشته باشم، عجله نکنم، موانع رو بشناسم تا در مسیر لیز نخورم، به خودم سخت نگیرم این جسم محصول افکار سال ها چاقی هستش صبور باشم و اجازه بدم مسیر طبیعی و درستش رو طی کنم. واقعا باور داشته باشم که میشه و تناسب اندام رو جدا و بیرون و دور از خودم ندونم، بلکه تناسب طبیعت جسم من، حقیقت وجود من و برای من هستش و رسیدن بهش هم بسیار راحت هستش، هم چنین استمرار داشتن و یاری طلبیدن از خداوند رو فراموش نکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/03 03:05
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      با سلام دوست عزیز؛ 

      من با حرف شما کاملا موافقم.

      ما نباید عملکردهای خوب خودمون رو با یک اشتباه کلا زیر سوال ببریم.

      ما دونه دونه فکر و حس خوب روی هم جمع می کنیم ولی در اطراف مون سیل ویرانگر افکار منفی وجود داره هم در اخبار هم در صحبت افراد ، دیگه خودمون نباید همراه این موج بشیم و جوانه های احساس‌ خوب و تناسب اندام مون رو از بین ببریم باید مثل یک گنج با ارزش ، مثل بچه مون ازش مراقبت کنیم و نذاریم شیطان از ما بدزده و خرابش کنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/03 03:00
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      سلام دوست عزیز .

      من امشب لباس یکم جذب پوشیده بودم و صدایی در سرم میگفت نگاه کن اوووو چه وضعیه؟! و خلاصه کلی سرکوفت که ماشالله تخصص هم داره در یک لحظه هزاران حرف و فکر منفی یاد آدم میاره ولی نمیدونم نتیجه ی تجسم شبانه است یا گوش دادن فایل ها ولی مطمئن هستم نتیجه ی در این مسیر بودنه ، من میتونستم حالت متناسبم رو در آینه و در پس جسم فعلی ام ببینم. یعنی حسش میکردم، برای من قابل دسترسی بود و به خودم آرامش‌ دادم که صبر کن، این جسم شاید نتیجه ی ده سال افکار و درخواست‌ خودآگاه یا ناخودآگاه خودت بوده، نگران نباش من در مسیر درستی هستم.جای هیچ حس بدی نیست که من همونجایی هستم که باید باشم و به لطف خدا در حال تغییر و به سمت تناسب حرکت کردن هستم و اینجوری احساس خیلی بهتری پیدا کردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/03 02:54
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 157 کلمه

      سلام دوست عزیز.

      واقعا زندگی با تناسب فوق‌العاده است ، حتی مسیر رسیدن بهش هم زیباست.من یادمه اوایل آشناییم با تناسب فکری به جایی رسیدم که تنوع و مقدار غذا اصلا برام اهمیت نداشت بعد از سال ها که غذا ارباب من بود این بار خودم شده بودم فرمانده و با اینکه عروسی و مهمونی های مختلف میرفتم ولی از رفتارم خیلی راضی بودم و افتخار میکردم که انقدر تغییرات داشتم ، تغییراتی که با رژیم و ورزش عمرا شکل می گرفت محصول رژیم حسرت خوردن غذای بیشتر بود ولی نمیدونم چجوری وقتی که اینجام و یاد میگیرم هیچ غذایی دیگه صدا نداره و من آزاد ترین آدم دنیام که هرچی دوست دارم بخورم ولی احترام بدنم رو فراموش نمیکنم و در شأنش رفتار میکنم. بله اینجا جسم من محترمه و یاد میگیرم که دوستش داشته باشم و مواظبش باشم و به شرایط تناسب برش گردونم. اینجا بهترین جای دنیاست برای یادگیری بهتر شدن در هر زمینه ای.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/03 02:46
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      با سلام دوست عزیز.

      خیلی زیبا تمریناتی که باید انجام بدیم رو توصیف کردید.

      مادربزرگم میگه هرشب اتفاقات بد زندگیش رو مرور میکنه و تا صبح نمی‌خوابه من مطمئنم که کلی روزهای خوب داشته و حتی در خیلی از اون روزها من حضور داشتم و شاهد بودم ولی عادت کرده به شمردن بدی ها و منفی ها، وقتی استاد گفتن تجسم شبانه رو کار عجیبی ندونید چون هرشب انجامش می‌ديد و حالا قراره که‌ موضوعش تناسب و حس و حال خوب باشه ، یاد مادربزرگم افتادم اون هم هرشب تجسم شبانه داره ولی چه تجسمی!!

      خوب من الان این افتخار رو دارم که به لطف نعمت اینترنت با استادی آشنا بشم که بهتر زندگی کردن رو یادم میده و بابتش از خداوند بسیار سپاسگزارم.

      و هم چنین بابت دوستان فوق العاده ای مثل شما و سایر دوستان که کنار هم رشد می کنیم و به ارزشمندی جهان اضافه می کنیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/03 02:37
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 137 کلمه

      سلام دوست عزیز.

      من از نوشته ی شما به این درک رسیدم که حس تناسب اهمیت داره نه عدد و ارقام برای مثال شما در وزن ۶۵ حس لاغری رو تجربه می کنید ولی برای من این عدد ۵۴ هستش . با این حال هردو از یک احساس صحبت می کنیم و حس شادی و ارزشمندی که داریم یکسان هست.پس مهم احساس ما هستش ، برای همین زبان چاقی مشترکه چون احساس های یکسانی ایجاد میکنه اون فردی که ۵ کیلو اضافه وزن داره با کسی که ۳۵ کیلو اضافه داره وقتی چاقی بهشون فشار میاره و ناراحت شون میکنه یک شرایط رو تجربه میکنن.

      وظیفه ی ما این هستش که از اطمینان مون کم نکنيم، هرگز سمت مسیر های انحرافی نریم که میدونیم چیا هستند ، استمرار داشته باشیم و تجسم شبانه و تمرین سوالات رو انجام بدیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/02 23:32
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 188 کلمه

      با سلام به شما دوست عزیز و همراه مسیر تناسب:

      خیلی ممنونم از پاسخ زیبایی که نوشتید. 

      دقیقا همینطوره ، لاغری رو برای ما به هزاران دلیل نشدنی و غیرقابل دسترس توصیف کردند از دلایل درونی مثل ژنتیک و نداشتن اراده تا دلایل بیرونی مثل کم تحرکی و پرخوری . ولی ما اینجا یاد می‌گیریم به یک دلیل باید و میتونیم متناسب بشیم.و اون دلیل متناسب خلق شدن ما هستش. 

      در واقع اون حالتی که درسته ، باید باشه و حق ماست تناسب هستش ولی برعکس این رو برای ما باور ساختند که تو اصلت چاقیه حالا بدو تا بلکه لاغر بشی اونم به سختی و در مدت کوتاهی هم دوباره برمیگردی سرجای اولت.

      به لطف خدا با مسیر تناسب فکری ما از این همه باورهای اشتباه رها شدیم و به اطمینان رسیدیم که میشه و می‌توانیم به جایگاه درست و حقیقی خودمون برگردیم فقط باید موانع رو کنار بزنیم و تناسب رو تجربه میکنیم. 

      و اون موقع هستش که به نظر من هر خواسته ای رسیدنی ، راحت و لذت‌بخش میشه برای ما و دیگه لازم نیست حسرت چیزی رو بخوریم و از زندگی لذت بیشتری می‌بریم و شادی ما بیشتر میشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/07/28 01:03
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 12013 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 66 کلمه

      سلام دوست عزیز. بابت نوشتن نظری به این خوبی سپاسگزارم.  

      من هم با شما موافقم. توجه و ایمان به نیروی درونی برای لاغری در امتداد استفاده از آموزش های ذهنی قرار داره و اینها مکمل هم هستند.

      باید لاغر شدن مثل آسان ترین کارهای روزانه برای ما در دسترس باشه و این همون حس لاغری هستش.

      وقتی حس تناسب داشته باشیم حرکت در مسیر آسان تر خواهد بود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم