0

مجهز به قوی ترین آزمایشگاه هستید

اندازه متن

سال های زیادی از عمرم در حسرت داشتن زندگی خوب گذشت.

حسرت لاغری داشتن، حسرت پول داشتن، حسرت روابط عالی داشتن، حسرت خونه خوب، ماشین خوب، شغل خوب حتی حسرت داشتن ارتباط خوب با خداوند.

در تمام آن سالها تصور می کردم کاری از دست من ساخته نیست و این شرایط حاکم بر جامعه و دنیای اطرافم باعث شده که در آن شرایط زندگی کنم.

هرگز خودم را مسئول شرایط زندگی ام نمی دانستم و برای هر جنبه از زندگی فردی را مسئول و مقصر می دانستم.

به خوبی به خاطر دارم که در آن سالها هرگز شرایطم را قبول نکردم و با اینکه نمی دانستم چطور می شود زندگی را تغییر داد ولی آنچه اون روزها در حال تجربه کردن بودم را هرگز قبول نکردم و شاید به همین دلیل به سمت تغییر کردن هدایت شدم.

هر وقت درباره زندگی گله و شکایت می کردم مادرم می گفت یه کم صبور باش و خدا رو شکر کن، خیلی ها در شرایط بدتر از تو زندگی می کنند.

همیشه در جواب مادرم می گفتم چرا به افرادی که در شرایط بهتر از من هستند نگاه نمی کنی، چرا من مثل بهتر از خودم نباشم، چرا از اینکه بدتر از خودم نیستم باید خوشحال باشم.

همیشه مرا به شکر خدا گفتن دعوت می کرد ولی من نمی پذیرفتم و عقیده داشتم که اگر زندگی من تغییر کرد و شرایط من عوض شد اونوقت این زندگی ارزش شکرگزاری را دارد والا در شرایط فعلی ارزش شکرگزاری ندارد.

خیلی دوست داشتم شرایط زندگی ام تغییر کند و این در حالی بود که در خانواده من کسی به فکر تغییر کردن نبود و همه نسبت به شرایط خود راضی و قانع بودند نه اینکه در شرایط خوبی داشتند بلکه از اینکه نسبت به شرایط خود ناراضی باشند از خداوند هراس داشتند و آن را کفر می دانستند و الته هنوز هم بر این عقیده هستند.

فقر و بدبختی را از طرف خدا می دانستند و آن را امتحان الهی برای سنجش ایمان خود می دانند.

من هرگز این مسائل را قبول نداشتم و با اینکه هر روز خودم را در معرض امتحان الهی می دیدم ولی نمی توانستم قبول کنم که زندگی در آن شرایط طبیعی و خواست خدا بوده است.

از این رو زمانی که به مسیر تغییر کردن هدایت شدم با چنان شوقی هر روز مشغول تحقیق و یادگیری شدم که الان بعد از هفت سال همچنان در حال انجام این کار هستم.

به مرور شرایط زندگی من تغییر کرد تا فرصت بیشتری برای تحقیق و مطالعه داشته باشم و مسائلی در زندگی من شکل گرفت که باعث شد درک عمیق تری نسبت به آگاهی های دریافتی پیدا کنم.

یکی از مهمترین موضوعاتی که احساس می کنم تا ابد نیاز به درک بیشتر دارد ارتباط بین احساس خوب داشتن و تغییر زندگی است.

در کتابها بارها خوانده بودم که احساس خوب اتفاقات خوب را ایجاد می کند اما درک و تجربه ای از این عبارت نداشتم.

از آنجا که اتفاق خوب خاصی در زندگی من رخ نداده بود بیشتر توجه من روی بررسی اتفاقات بد بود و سعی کردم ارتباط منطقی بین احساس بد و اتفاقات بد در زندگی روزمره ام پیدا کنم.

در ابتدا تصور می کردم اتفاق بد شامل تصادف، مرگ، از دست دادن یا اتفاقی است که در بیرون از من رخ می دهد.

اما با درک بیشتر این موضوع متوجه شدم که اتفاق بد هرچیزی می تواند باشد، هر چیزی که باعث برهم خوردن آرامش من شود در دسته اتفاق بد قرار می گیرد و زمانی که من در شرایط احساسی نامناسب باشم شرایطی در زندگی من پیش می آید که اتفاق بد من ادامه دار باشد.

مثلا من در احساس بد بودم و در موقع خیلی حساس برق قطع می شد و باعث تداوم یا تشدید احساس بد در من می شد یا دقیقا زمانی که می خواستم بخوابم همسایه ما شروع به دریل کاری می کرد و باعث تشدید احساس بد در من می شد.

وقتی روی ارتباط بین احساس بد و اتفاقات بد تمرکز کردم متوجه شدم نه تنها این قانون در زندگی من بلکه در زندگی همه اطرافیانم صدق می کند.

نکته جالب اینکه من و اعضای خانواده ام با اینکه در یک خانه زندگی می کردیم اما مسائلی که در زندگی رخ می داد با اینکه برای همه ما یکسان بود اما تاثیر متفاوت در احساس ما می گذاشت.

مثلا رفتن برق باعث تشدید احساس بد در من می شد اما برادرم نسبت به این موضوع واکنشی نداشت، در مقابل پخش نشدن کارتون مورد علاقه او باعث تشدید احساس بد در برادرم می شد درحالی که این موضوع برای من اهمیتی نداشت.

تصور کردم جهان به شکل پیچیده ای هوشمند عمل می کند و مسائلی در زندگی ایجاد می کند که تاثیر یکسان بر افراد حاظر در صحنه ندارد در واقع این افراد هستند که مطابق با احساس خود با آن شرایط برخورد می کنند.

بعد از مدت ها تمرکز بر ارتباط بین احساس بد و اتفاقات بد یقین پیدا کردم که احساس در ارتباط مستقیم با اتفاقات و شرایط زندگی است.

از این رو سعی کردم بر تغییر احساس خودم تمرکز کنم تا این بار تغییر نتیجه در زندگی پیرامونم را تجربه و بررسی کنم.

در ابتدا تصور می کردم خوب کردن احساس یعنی گوش دادن به موزیک شاد، رقصیدن، تفریح کردن یا خندیدن با صدای بلند و … می باشد اما بعد از مدتی که این کارها را انجام می دادم نتیجه خاصی کسب نکردم و از آنجا که این عقیده در من شکل گرفته بود که خداوند سریع الجواب است اگر انجام تمرینی در دو سه هفته نتیجه را تغییر نمی داد مطمئن می شدم که نحوه انجام باید تغییر کند.

متوجه شدم که خوب کردن احساس از طریق عوامل بیرونی ذکر شده تاثیری در تغییر نتیجه زندگی ندارد بنابراین به تصمیم تغییر احساس با تغییر عوامل درونی را تمرین و تجربه کنم.

اولین سوالی که در ذهن من ایجاد شد این بود که:

احساس به چه شکل در من ایجاد می شود؟

برای یافتن پاسخ این سوال تحقیق و مطالعه زیادی انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که تنها عامل تاثیرگذار بر احساس “افکار” هستند.

بعدا متوجه شدم که تاثیری که دیدن و شنیدن بر احساس ایجاد می کند نیز از طریق ایجاد افکار در ذهن من ایجاد می شود.

به عبارت دیگر زمانی که من در معرض شنیدن یا دیدن قرار می گیرم آنچه می بینم یا می شنوم ابتدا به افکار تبدیل شده و سپس بر احساس من تاثیر می گذارند.

هرگز به این صورت نیست که مشاهده شما به طور مستقیم بر احساس شما تاثیر بگذارد. به همین دلیل است که بین دیدن یا شنیدن و تغییر احساس فاصله زمانی هرچند کوتاه وجود دارد. چون پروسه تبدیل شنیده ها و دیده ها به افکار مقداری نیاز به زمان دارد.

کشف این موضوع که افکار من باعث بروز احساس می شوند سبب شد که تمام توجه و تمرکز من بر انتخاب افکار مناسب باشد.

موضوعی که عمل کردن به آن باعث تغییرات عظیم در زندگی من شد و همچنان به دنبال کسب مهارت بیشتر در کنترل و انتخاب افکار مناسب هستم.

درک این موضوع که چه افکاری مناسب و چه افکاری نامناسب هستند کار سخت و پیچیده ای نیست ولی نیاز به تمرین و تمرکز دارد.

چون سرعت مرور افکار بسیار سریع است در بسیاری از مواقع مرور صدها فکر باعث بروز احساس در ما می شود بنابراین لازم است مهارت ایجاد افکار به صورت پیوسته و دسته مانند را در خود ایجاد کنیم.

در ابتدا موضوع مهم تشخیص افکار نامناسب است که کار بسیار آسانی است اگر بر اساس توضیحات ارائه شده در فایل آموزشی عمل کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.41 from 22 votes

https://tanasobefekri.net/?p=32468
برچسب ها:
12 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/05/01 11:22
      مدت عضویت: 374 روز
      امتیاز کاربر: 21860 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 284 کلمه

      سلام استاد خداوند بیامرزد مادرتان روحشان شاد 

      چقدر خو.شحالم که توانستم گام 10 از تغییر زندگی را گوش بدهم 

      ممنون استاد که شفاف و دقیق گفتید که ما در سال 2یا 4 با رخودمان را برای بیماری چکاپ میکنیم ولی اصلا به احساسات و افکارمان بی توجه هستیم .خداوند یک آزمایشگاهی در بدن ما قرار داده به عنوان احساس که احساس خوب از افکار خوب شکل میگیرد و اتفاقات در زندگی همگی وابسته به افکار ما است .آزمایشگاه ر لحظه در درون ما وجود دارد و ما باید اطلاعات درست و حس خوب به آن بدهیم ما نباید به اتفاقات گذشته فکر کنیم و اصلا کاری به گذشته نداشته باشیم ما الان در زمان حال زندگی میکنیم و نمیتوانیم اتفاقات گذشته را تغییر بدهیم و هرگز جستجو نکنیم که چرا حالمان بداست فقط از همین الان به اتفاقات خوب فکر کنیم و آن را درذهنمان مرور کنیم /تغییر حال خوب دست فقط فقط خودمان است و دیگران برای تغییر حال خوب یا بد ما کاری نمیتوانند انجام دهند باید برای کارهای روزمره خودمان برنامه ریزی داشته باشیم و بلا تکلیف نباشیم و بگیم هرچه امد خوش آمد و برای ندیدن یک سریال احساسمان را بد کنیم چون باید برای زمان و احساس خودمان ارزش قائل شویم با احساس خوب شخصیت /احساس / زندگی خود را هرروز عالی تر کنیم 

      مشاهده شما به طور مستقیم حال شما را بد نمیکند فکر کردن و تصویر سازی در مورد آن موضوع حال و احساس را بد میکند و درنتیجه زندگی را برایمان سخت تر میکند 

      استاد خیلی ممنون از این فایلتان که یاد گرفتم دیگر به خاطرات بد گذشته فکر نکنم و به آرزوهایم فکر کنم که احساس من خوب شود و دیگر دچار انواع بیماریها نشوم بازم ممنون از شما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/11 11:09
      مدت عضویت: 456 روز
      امتیاز کاربر: 48960 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 433 کلمه

      سلام برخدایی که هرانچه دارم ازارده اوست حمدسپاس برای اوست ازهدیه سلامتی وتناسب ذهن وجسمم که تا حالا با درستی بیشترپی بردم 

      سلام براستاد 

      شب گذسته من ازقسمت ۵۵ درهام یی مرور تودفترم داستم حسابی درگیر وتوجه به نوشته های خودم داشتم بعد مقل ییطناب که انکارمندنبال خودشمیکشید به قسمت فیلمهای شکفتی سازان راه پیدا وفتی متن فبل قیلم که فرستاده بودن خوندن خیلی لذتببردم چون این اقایهم اونجا گفته بودن که دروره تغییر زندکی رو نیز دیدن انجام دادن اول برایخودم خوسحالشدم که درام کارم درست انجام میدم چون من چند روزیهست که تواین بخس وار شدم ازفایلهاش استفاده میکنم ولی چون دیر بود فقطقیپت متن خواندم فایل برای صبح گذاستم تمام شب گذشته کل مرو که کرده بودم به ترتیب دوباره کامل توخواب هم مرو وهی به خودم میگفتم صبح 

      ابنفایلباید بینم 

                  واقعاعالی بود خیلی ازش خوشم امد 

      چقدر درست کامل بیان کرده بودید من رو به درک کامل ازموضوع رسوندن 

      _چون من ازوفتی واردسایت شدم ا تمایشکر واخبارنمبینم  همسر منزل میاد این دستکاه خاموش هست ولی وفتی که همسرمنزل هست متاسفانه علاقه شدید به دیدن اخبارداره من سرگرم مرور بودم ایشون دستکاه رو خاموش نکرده بیرون رفتمن یی لحظه حواسم رفت به اخباریی لخظه  با دیدن وبعدمرور اون اخبار توذهنم افکارم داشت خراب میشد فوراپاشدم دستکاه رو  خاموش کردم وبازم به ادمهافکاررو متو قف کردم امدم این متن خواندم ولی موفق به دیدن فایل نشدم اگه احازه میدا م که اوناخبارادامه داشنه باشم  حتما افکارو به حسم وحال‌بدتر سوق میدادم 

      امرکز که اینفایل دیدم به خودم گفتم اول تو ازمایش کردی وبعداین فایل دیدی برام خیلی واضح خوب درکش انجام شد

      خوب ازازمروز  با انجام این تمرین به تمرینهای زندگی یگی دیگه اضافه شد 

      وفتی این تمرینات اضافه میشه چون اطلاع ازاگاهی که لا انجام دادنش دارم چقدر ا ول توحالم وبعد تو افکاروبعدتو عمل کردم تابت یانسو دیدم احساس  بیشتری اربودن تواین ماکان دارم وبه خودم  بیشترعلاقه پیدا مبکنم که اون هدف من به اگاهی یبیشتر وداشتن عالی هدایت مبکنه ازامشب توبخش زندکی با ارده خدا هم شرکت  خواهم کرد حتما چون من به راهننمایی شماابمان کامل دارم 

      هرروزکه از بودن تو این مسیرمیگذره اول حالم بهتر هدفم   قویترمیشه وافکار رو بهترمبدریت مبکنم به اندازه یی چند کلاس به اموخته هام اضافه شد 

      زمانم رو مدیریت کرده که به اگهاهی درست رو بیشتر پیدا کرده درنتیجه به احساسم رو بهتر کنترل کرده وبه اهدادفم زودتر برسم عجله ندارم چون زمانی رو دراین ماکان میزارم ارزش به اندازه داره که حد حساب نداره پس هرانجه که اموختم روبشدت هم دوست دارم وهم اجرا خواهم  کردوبه عمل کردن این اموخته خودم از احسهای بد دراحساسهای خوب سوق میدم 

      خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ZahraKasaeipour@gimal.com
      1400/10/26 09:43
      مدت عضویت: 1096 روز
      امتیاز کاربر: 268 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 358 کلمه

      سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی 

      استاد عزیز در ابتدا آرزو میکنم روح مادر عزیزتان در آرامش کامل باشد و مطمین هستم با وجود فرزند مهربان و انسان دوستی چون شما که عزم دارید به گسترش خیر و فراوانی در جهان کمک کنید، حتما ایشان مورد عنایت خاص خدا بوده و خواهند بود.

      از زمان آشنایی با سایت تناسب فکری و توصیه های آرامش بخش شما در مورد قدرت انسان و تاکید بر اینکه ما خالق زندگی خود هستیم،بارها به فکر فرو رفتم که ما چطور میتوانیم خالق زندگی خود باشیم ؟چه ابزار و وسایلی به همراه ما در سفر دنیوی گذاشته شده که ما به وسیله آنها بتوانیم به خلق لحظه ها کمک کنیم؟ شما در دوره های آموزشی برخی از این اسباب و وسایل را توصیف کردید از جمله ذهن ، زبان، افکار ، احساس ،قدرت شکرگذاری، قدرت توکل ، قدرت تجسم و…. از شما سپاسگزارم که امروز یکه قطب نمای بسیار دقیق را به دست ما دادید و روش استفاده آن را آموختید تا ببینیم آیا اموزش های مان سودبخش است یا خیر؟

      بالاخره هدف اصلی از طرح تمام مباحث به نظر من ، رسیدن به زندگی بهتر، ارامش بیشتر، رضایتمندی از خود و بالا بردن کمالات انسانی است، اما این راه نیاز به آموزش و تمرین و مراقبت دارد،شاید یکی از  زیبایی های این مسیر به همین چالشهاست ، وگرنه مسیر ساده و بی چم و خم حوصله سر بر خواهد بود. 

      حال که در این مسیر یک آزمایشگاه سیار دارم ، می تونم بهتر ببینم که با خودم چه میکنم . اولا باید یک متاسفم بزرگ به خودم بگویم که تا حالا مثل یک زندانبان خشمگین و بی رحم با خودم رفتار کردم ، زندانبانی که بدون گذشت و بخشش دایما به مواخذه ، مقایسه ، سرزنش کوچکترین رفتارهام از گذشته و شاید هم پیش بینی آینده پرداخته، کسی که موفقیتها رو کوچک و شانسی و نقصها رو بزرگ و غیرقابل بخشش برام جلوه داده و حالا تصمیمی گرفتم از زندان این زندانبان بیرون بیام ، بهش بگم خیلی خوبه که مراقبم بودی از من بهترین رو میخواستی چون باور داشتی که من تواناییشو دارم اما روشت درست نیست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1400/10/25 21:59
      مدت عضویت: 1677 روز
      امتیاز کاربر: 10481 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 219 کلمه

      سلام استاد خدا قوت

      روح مادرتون شاد

      امروز حال روحیم خیلی خوب بود ولی بعد از ظهر یکم حالم بد شد و با اینکه ماه پیش کلی ازمایش داده بودم ولی دوباره نگرانیها اومد سراغم و سرچ کردن تمام بیماریها تو گوگل

      و هزار تا اما و اگر و زدن برچسب روی خودم و چنان خودم باخت میدم که حتی وقتی بچه ها بازی میکردن و از من خواستن که باهاشون بازی کنم قبول نکردم و مثل هزاران بار دیگه گفتم حالم بده 

      استاد واقعا این دوره چی؟

      خواهش میکنم بگین چرا همیشه فایل ها به جا و به موقع و دقیقا مناسب با حس و حالمون و سوالات ذهنمون میاد

      این جمله رو باید با طلا نوشت

      وقتی به طور مداوم احساست خوب باشه زندگیت تغییر میکنه

      یک جا شنیدم زندگی هر فردی شکل نمازش و خیلی ذهنم مشغول کرد استاد از توضیحات شما فهمیدم هر کس نمازش حالش خوب کنه و روزی پنج بار حالش خوب بشه پس زندگیش هم روی روال

      من به لطف خدا که این دوره را سر راه من قرار داد از صبح تصمیم میگیرم از صبح قشنگ زندگی کنم 

      الان کار من تو این سن کم به جایی رسیده که تمام بدنم انالیز کردم ولی امشب فهمیدم استاد افکار من خیلی دور بیماریها میچرخه خدا مادرتون با حضرت زهرا محشور کند الهی امین

      انشاالله احساسم خوب میکنم تا سلامتی و زندگیم خوب بشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/25 18:58
      مدت عضویت: 1033 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 511 کلمه

      سلام
      پارسال برای درد دستم رفتم دکتر درستم ک بیش از یکسال داشت اذیت میکرد بعدها زد ب گردنم من واقعا تو عذاب بودم رفتم دکتر دکتر گف اندوسکوپی هیچی نشون نمیده برو اعصابت کار کن
      من اومدم ب طور جدی تصمیم گرفتم حال خودمو خوب کنم و دیدم هدایت شدم ب اینجا و درد دستم کمتر از یکماه خوب شد
      من کلا اگه خدا رو نداشتم اگه خدا ب تاخیر نمینداخت الان اینجا نبودم احساست داغونی ک داشتم مدام عصبانی از این اون و از همسرم از خودم چاقیم از یک طرف کلا در احساس بدبودم
      حالا الانم چن روزه دوباره اون درد شروع شده نمیدونم چرا
      اما میدونم ک باید تغییر کنم اونجایی ک فک میکنی خیلی عالی شدی میبینی هیچی هنوز نمیدونی من ی ک دریا از فرمولهای اشتباه هستم ک باید روشون کارکنم
      احساس من تحت هر چیزی کاری زود بد میشه این عادی نیس
      ماه قبل من ب خاطر عروسی خواهرم مدام تو اضطراب لباس ومراسم بودم واینک اطرافیانمونم ب خاطر کرونا وفلان حرصمون میدا ن ومن عصبانی میشدم دقیقا میبینم ک من یکی از روندهای عادی زندگیم دچار اختلال شد والان دوباره نزدیک اون روند کل بدنم در میکنه یعنی من با یک احساس برای یک مراسم کل بدنم رو بهم ریختم
      پریروز اصلا حالم خوب نبود ولی رفتم ب مهمونی بخاطر چی ترس
      ترس از بی احترامی ترس از زشت بودن ترس از قضاوت ترس از ناراحتی همسرم
      و از اون روز دقیقا چن تو اضطراب اینک پانشدم کمکم کنم واینا گردنم گرفته بد شد فلانی ناراحت شد
      پس این نشون میده ک سلامتی من در گرو احساس من هس احساس من تحت تاثیر افکار من هستن
      عجیب قبلا سالها تو احساس بد بودم انفدر زود بدنم واکنش نمیداد انا الان میبینم ک چقدر زود بدن ب احساسم واکنش میده
      با یک شرایطی روبه رومیشی و فرمولها بر حسب اون اگاهی ک دادم شروع میکنن ب واکنش و اگه کنترلش نکنی ب ناکجا اباد میبرنت
      و احساس تو تغییر میکنه و بدن نابود میشه تو هیچ ازمایشی و تکنولوژی احساس دیده نمیشه
      فقط خودمم ک میدونم اهان یک فکر داره منو بد میکنه اونجا باید کنترل کنی نزاری این فکر الوده کل روز تو بلکه کل عمر تو رو خراب کنه
      هر چ قدر در این سایت پیش میرم میبینم ک چقدر نمیفهمم ک چقدر باید یاد بگیرم
      اول و اخر همه اینها کنترل ذهنه
      خدایا ممنون ک منو هدایت کردی تا یادبگیرم و زندگی کنم
      یک کتاب خوندم ب اسم شفای زندگی کلا در مورد اینک ما مریض میشیم ب خاطر افکار احساس مون و من وقتی بعد خوندن اون کتاب هدایت شدم ب اینجا و تغییر رو در خودم حس کردم دیدم چقدر این کتاب راست بود
      من میخوام تغییر کنم و هیچ چیزی لذت بخشتر از انتخاب تغییر برای بهتر شدن حالت روحت ازادیت زیبا نیس
      من انتخاب میکنم ک احساسم تحت کنترل خودم باشه و اونقدر ادامه میدم ک این توانایی ک در من هس فعال بشه
      خدایا کمکم کن رها شم از ناخالصی های ک در وجودم کاشتم
      خدایا خودمو ب خودت می‌سپارم خودت من ب درستترین راه ببر تا شفا پیدا کنم شفای روحی ذهنی جسمی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم