0

لاغری با ذهن – راهنمای جامع ۱۲ جلسه ای

لاغری با ذهن
اندازه متن

لاغری با ذهن تنها روشی است که می تواند به شما کمک کند تا بدون استفاده از رژیم غذایی، ورزش کردن و سایر روش هایی که تا کنون استفاده کرده اید لاغر شوید.

جوامع انسانی سال هاست با مشکل چاقی مواجه شده اند و از این رو پیدا کردن روشی برای لاغری اولویت اول بسیاری از کشورهاست.

چرا لاغری با ذهن؟

روش های مختلفی به منظور کمک به افراد چاق برای لاغر شدن توسط افراد و شرکت ها ارائه شده است که با توجه به وضعیت فعلی چاقی و گستردگی آن در جهان مشخص است که کارایی لازم را نداشته اند.

انواع رژیم های غذایی به همراه برنامه های ورزشی و انواع داروها و دمنوش های مختلف بعنوان راهکارهای مناسب برای لاغر شدن ارائه شده است اما تجربه افراد چاقی که از این روش ها استفاده کرده اند واضح می کند که هیچکدام از آنها راه حل مناسبی برای لاغر شدن نمی باشند.

به منظور آشنایی با روش های مختلف لاغری در سراسر جهان مجموعه مستند های بررسی رژیم ها و روش های لاغری در سایت تناسب فکری ارائه شده است که اگر همچنان فکر می کنید با استفاده از یک روش رژیمی یا ورزشی می توانید لاغر شوید توصیه می کنیم حتما این مستندها را با دقت تماشا کنید.

داستان چاقی من

من رضا عطارروشن هستم که از کودکی دچار اضافه وزن بوده ام و روند چاق و چاق تر شدن من تا سن ۳۲ سالگی ادامه داشت و وزن من به بیش از ۱۳۵ کیلوگرم رسیده بود.

از دوران دبستان متوجه تفاوتم با همکلاسی هایم شدم و آزار و اذیت های چاق بودن از همان موقع شروع شد.

هرسال که به کلاس بالاتر می رفتم،‌ وزن و سایز من هم رشد می کرد و به کلاس بالاتر می آمد و مشکلات زندگی با چاقی بیشتر و پررنگ تر می شد.

از دوران راهنمایی به پیشنهاد معلم ورزش اولین اقدام خود برای لاغر شدن از طریق رژیم غذایی شروع شد و هر ساله روش های بیشتری را برای لاغر شدن استفاده می کردم اما نتیجه نهایی چاق و چاق تر شدن بود.

این روند ادامه داشت تا سال ۱۳۹۴ که در سن ۳۵ سالگی من با نیروی جذب و قدرت ذهن آشنا شدم و پس از چندماه که در این حوزه مطالعه و جستجو می کردم جرقه استفاده از قانون جذب و قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من زده شد.

جرقه ای که هیچ منبع سوخت و راهکاری برای به نتیجه رساندن آن سراغ نداشتم اما احساسی قوی در من شکل گرفته بود که مرا ترغیب به تحقیق و جستجو برای لاغر شدن با قدرت ذهن می کرد.

لاغری با ذهن آخرین روشی است که از سال ۱۳۹۴ برای لاغر شدن مورد استفاده قرار داده ام و بر خلاف نتایج سایر روشهای لاغری که تا آن روز استفاده کرده بودم نتایج این روش نه تنها باعث تناسب اندام و شگفتی من شد بلکه در چند سال اخیر به لطف خدای مهربان باعث متناسب شدن هزاران نفر از هموطنانم در سراسر جهان شده است.

محتوایی که در ادامه در اختیار شما قرار خواهد گرفت نتیجه چند سال تحقیق و تمرین برای یادگیری استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن است. این آگاهی در هیچ کتاب یا دوره آموزشی گفته نشده است و برای اولین بار در دنیای مادی توسط من در سایت تناسب فکری ارائه شده است.

لاغری با ذهن

برای یادگیری این روش از کجا شروع کنم؟

برای لاغری با ذهن باید از مسیر چاقی حرکت کنید.

شاید به نظر عجیب باشد که چگونه می توان از مسیر چاقی برای لاغری اقدام کرد اما تنها طریق لاغر شدن اصولی و همیشگی حرکت از مسیر چاقی است. این مسیر از دوره لاغری با ذهن رایگان شروع می شود.

با یک مثال مشابه می توان بهتر این موضوع را درک کرد.

تصور کنید وسیله نقلیه شما خراب شده باشد و شما هیچ اطلاعی از مسائل فنی خودرو نداشته باشید. اگر به صورت اتفاقی مشغول تعویض قطعات خودرو شوید احتمال رفع عیب و روشن شدن ماشین بسیار کم خواهد بود در عین حالی که هزینه و زمان زیادی برای تهیه و تعویض قطعات باید صرف کنید.

اما اگر ابتدا از متخصص امور فنی خودرو کمک بگیرید و نقص ایجاد شده در ماشین را تشخیص داده و سپ اقدام به تهیه قطعه معیوب کنید، هزینه و زمان بسیار کمتری برای رفع عیب خوردو صرف خواهید کرد.

برای برطرف کردن چاقی که همان نقص فنی جسم ما محسوب می شود باید ابتدا علت نقص فنی جسم خود را بدانیم تا با صرف هزینه و زمان کمتری نتیجه مطلوب از سعی خود برای لاغری کسب کنیم.

همانطور که در خرابی ماشین به دنبال عیب فنی خودرو در قطعات آن هستیم برای رفع چاقی به دنبال رفع عیب جسم خود هستیم اما نکته قابل توجه این است که در مورد جسم شرایط پیدا کردن نقص فنی مشابه خودرو نیست.

تمام سعی شما برای لاغری در سال هایی که از چاقی رنج می برید، جستجو و تلاش برای رفع عیب جسمتان بوده است درحالی که علت نقص فنی جسم که همان چاقی، بیماری، افسردگی و … می باشد در ذهن است و نه در جسم. و به همین دللیل افرادی که اضافه وزن دارند با اینکه تلاش زیادی برای لاغری کرده اند اما همچنان چاق هستند و از آن همه تلاش و سعی برای لاغری نتیجه مطلوب کسب نکرده اند.

لاغری با ذهن
نتیجه لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان لاغری من بعد از ۳۵ سال

برای لاغر شدن از روش لاغری با ذهن باید ابتدا ذهن خود را آموزش دهید و سپس در زندگی به آموخته ها عمل کنید تا به راحتی به آرزوی لاغری خود برسید.

در سالهایی که اضافه وزن داشتم از روش های مختلفی برای لاغر شدن استفاده می کردم، رژیم می گرفتم، باشگاه می رفتم، در پارک با سختی زیاد می دویدم، قرص های چربی سوز مصرف می کردم و هرکاری که به نظرم می رسید می توان با آن لاغر شد را انجام می دادم.

اما نتیجه چشم گیری کسب نمی کردم و از آن بدتر، طولی نمی کشید که مقدار کم شده از وزن من بر می گشت و دوباره چاق می شدم.

به همین دلیل زمان هایی که مقداری تغییر می کردم و دیگران متوجه می شدند و به من می گفتند که لاغر شدی، خیلی خوبه، ادامه بده، چند روز بعد که دوباره با هم ملاقات می کردیم به من می گفتند: باز که نتونستی جلوی خودت رو بگیری و چاق شدی!

و من واقعا نمی دانستم چرا برای مقداری لاغر شدن آنقدر سختی و رنج را تحمل کنم، اما بدون هیچ تلاشی دوباره چاق می شوم.

شاید چالش ذهنی من سوال شما هم باشد

واقعا چرا ما هیچ تلاشی نمی کنیم و چاق می شویم، اما هرچه تلاش می کنیم لاغر نمی شویم؟

پاسخ خود را در بخش نظرات همین صفحه درج کنید.

چگونه این روش محبوب شد!

سال های زیادی به دنبال روشی بودم که از چاقی رها شوم و این جستجو باعث هدایت من به روش لاغری با ذهن شد وقتی از این روش برای لاغری استفاده کردم و تغییرات شگفت انگیزی داشتم مورد توجه اطرافیانم قرار گرفتم.

عده ای کنجکاو بودند تا بدانند راز لاغر شدن من چیست؟ و عده بیشتری در انتظار چاق شدن مجدد من بودند چون سابقه ای که از چندین سال زندگی من داشتند گواه این بود که من دوباره چاق خواهم شد.

اما به لطف خدای مهربان این بار از روشی کاملا اصولی و شگفت انگیز با نام لاغری با ذهن در مسیر لاغر شدن قرار گرفته بودم و افرادی که بعد از مدتی دوباره مرا می دیدند متعجب بودند که چرا من چاق نشدم!!

این تعجب آنها سبب شد که به روشی که این بار برای لاغر شدن انتخاب کرده ام اطمینان کنند و تصمیم گرفتند از این روش برای متناسب شدن استفاده کنند.

هربار برای فردی که اضافه وزن داشت درباره روشی که استفاده کرده بودم توضیح می دادم تعجب می کرد که چگونه می شود به این راحتی وزن کم کرد! و با شک و تردید تصمیم می گرفتند از روش لاغری با ذهن شانس خودشان برای متناسب شدن را امتحان کنند.

نتایج استفاده کنندگان

به لطف خدای مهربان افرادی که به آنچه به آنان گفته شد توجه کردند و تمرینات را انجام دادند تغییرات بسیار خوبی را تجربه کردند و بعد از چندین سال مبارزه برای لاغری این بار با روشی آسان و لذت بخش لاغر شدن را تجربه کردند.

موفقیت دوستانم در استفاده از روش لاغری با ذهن سبب شد تصمیم بگیرم این روش را به افرادی که تمایل دارند برای همیشه متناسب باشند آموزش دهم.

به همین منظور کانالی در تلگرام ایجاد شد و به لطف خدا در مدت زمان کوتاهی افراد از شهرهای مختلف افراد عضو این کانال شدند و از فایل های آموزشی لاغری با ذهن ارائه شده استفاده می کردند و بعد از مدت کوتاهی نتایج شگفت انگیزی از اجرای تمرینات و گوش دادن به فایلهای صوتی کسب کردند.

تصویر تعدادی از شرکت کننده ها که اجازه انتشار تصاویر قبل و بعد از استفاده از این روش را به ما داده اند را در قسمت آلبوم شگفتی سازان می توانید ملاحظه کنید.

به مرور بر تعداد افرادی که تمایل به استفاده از روش لاغری با ذهن داشتند اضافه شد و افرادی که از این روش نتیجه گرفته بودند مهر تاییدی بر تاثیرگذار بودن این روش زدند و سبب جذب افراد بیشتری به سمت این روش شگفت انگیز  برای لاغری می شدند.

افزایش علاقه افرادی که از اضافه وزن رنج می بردند به استفاده از این روش برای لاغری و از طرفی عدم اطلاع داشتن از چگونگی تاثیرگذاری روش لاغری با ذهن سبب شد تا مجموعه ۱۲ جلسه ای آموزش رایگان لاغری با ذهن (همین دوره که در حال مطالعه نوشته های جلسه اول آن هستید) که شامل دوازده جلسه تصویری است برای علاقمندان به استفاده از این روش برای لاغری تهیه کنم.

آنچه در این دوره می آموزید

  • در دوره آموزشی لاغری با ذهن دلیل اضافه وزن شما توضیح داده می شود، موضوعی که تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند از آن بی اطلاع هستند.
  • موارد تاثیرگذار بر اضافه وزن شرح داده می شود و تمریناتی بسیار کاربردی برای شناسایی دلایل اضافه وزن شما ارانه می شود.
  • با گوش دادن به فایل های فایل های لاغری با ذهن و انجام تمریناتی که داده می شود به راحتی از تاثیرگذار بودن ذهن خود در روند چاق شدن، اطمینان پیدا می کنید.
  • توضیحاتی درباره نحوه استفاده از نیروی ذهن برای لاغر شدن داده شده است که با به کارگیری آنها به راحتی می توانید تاثیر ذهن را در تغییر احساس و کاهش حرص و ولع خوردن و حتی کاهش وزن در طی چند روز استفاده از این دوره در بدن خود احساس کنید.

با استفاده از فایل های این دوره آموزشی شما با اصول کار ذهن خود آشنا خواهید شد و با نحوه تاثیرگذار بودن ذهن در اضافه وزنی که سال ها باعث ناراحتی شما شده است آشنا خواهید شد.

همچنین با انجام تمرینات گام به گام دوره لاغری با ذهن به صورت ناخودآگاه ذهن خود را برای لاغری برنامه ریزی می کنید و بعد از چند روز به صورت کاملا واضح احساس می کنید توانایی لاغر شدن را پیدا کرده اید و امید و انگیزه لاغری به شکل کاملا متفاوت با سایر روش هایی که تابحال استفاده کرده اید در شما شکل می گیرد.

یادگیری روش لاغری با ذهن به تمام افرادی که اضافه وزن دارند توصیه می شود و به شما دوست عزیز که تا این قسمت از توضیحات را دنبال کرده اید تبریک می گویم که نسبت به شرایط خود احساس مسئولیت کرده و تمایل دارید در شرایط بهتری زندگی کنید.

دست آوردهای شما از این دوره

به شما اطمینان می دهم با استفاده از این فایل های آموزشی لاغری با ذهن، دیدگاه شما درباره اضافه وزن خود به طورکلی تغییر خواهد کرد و شما در ابتدای مسیری شگفت انگیز برای متناسب شدن قرار خواهید گرفت

شما با استفاده از این مجموعه آموزشی به وضوح به تاثیرگذاری آموزش ذهنی در لاغر شدن پی خواهید برد و با اطمینان از کسب نتیجه عالی می توانید برای استفاده از دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها اقدام کنید

دوره ای که شامل تعداد زیادی فایل های صوتی و تصویری آموزش لاغری با ذهن است و به استفاده کنندگان کمک می کند تا پس از سال ها تلاش بی ثمر برای لاغر شدن از مسیری صحیح، آسان و لذت بخش به سوی هدف خود حرکت کنند و رویای لاغری خود را به واقعیت تبدیل کنند.

آموزش های گام به گام و تاثیرگذاری که از صفر تا صد لاغری با ذهن را به شما آموزش می دهد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

لاغری با ذهن بر پایه تمرینات ذهنی انجام می شود. بنابراین لازم است در هر جلسه به سوالاتی که مطرح می شود به صورت کامل و شرح انشایی پاسخ داده شود. به این صورت می توانید ابتدا فرمول های ذهنی خود را شناسایی و سپس نسبت به اصلاح آنها اقدام کنید.

همه ما تجربه استفاده از رژیم های غذایی و برنامه های ورزشی را داشته ایم. بنابراین تا به امروز زمان، هزینه و انرژی زیادی صرف لاغری کرده ایم درحالی که نتیجه مطلوب کسب نکرده ایم.

برای کسب نتیجه عالی از روش لاغری با ذهن نیاز به صرف زمان، انرژی،‌ تمرکز و هزینه داریم با این تفاوت که این بار نتیجه از زمین تا آسمان با گذشته متفاوت خواهد بود.

حتما به خاطر دارید زمان هایی را که صرف تهیه غذای مخصوص به خود کرده اید چرا که تصور می کردید با خوردن آن غذاها لاغر خواهید شد.

همچنین به خاطر دارید زمان هایی را که صرف رفت و آمد و تمرین در باشگاه کرده اید به امید اینکه لاغر شوید.

همه ما ساعت های زیادی از زندگی خود را صرف تلاش برای لاغر شدن کرده ایم اما متاسفانه تمام آن ساعت ها نه تنها به لاغر شدن ما کمک نکرده است بلکه به دلیل نتیجه نگرفتن سبب شد که بیشتر از قبل احساس ناامیدی و حسرت نسبت به لاغر شدن در ما شکل گرفته و نسبت به چاقی احساس عجز کنیم و نتیجه این فرایند چاق تر شدن بوده است.

اکنون در مسیر لاغری با ذهن نیاز به صرف زمان داریم اما نه برای تهیه مواد غذایی یا رفتن به باشگاه و ورزش کردن بلکه برای سر و سامان دادن به افکار پریشان خود درباره چاقی و عدم توانایی لاغر شدنی که طی سالها چاقی و تلاش برای لاغر شدن در ذهن ما ایجاد و تثبیت شده اند.

به همین دلیل در اولین قدم از دوره آموزشی ۱۲ گام لاغری با ذهن نیاز است به خودتان تعهد دهید که با صدها برابر اشتیاق و انگیزه ای که سالها قبل داشتید تا از طریق ورزش کردن و رژیم گرفتن لاغر شوید اکنون در مسیر لاغری با ذهن حرکت خود را برای لاغر شدن آغاز و تا رسیدن به تناسب اندام ایده آل به تعهد خود پایبند باشید.

متن تعهد خود که شامل نام، سن، شهر محل سکونت (جهت ایجاد همبستگی)، وزن فعلی، قدمت چاقی، وزن مورد نظر و شرح تعهد خود برای حرکت در مسیر لاغری را در بخش نظرات همین صفحه بنویسید.

نمونه متن تعهد:

اگر من با شرایطی که در سال ۹۳ داشتم امروز با مسیر لاغری با ذهن آشنا می شدم اینگونه متن تعهد خود را می نوشتم:

من رضا عطارروشن در سن ۴۳ سالگی ساکن شهر دزفول با وزن ۱۳۷ کیلوگرم و قدمت چاقی ۳۴ ساله تصمیم قاطع گرفته ام تا از مسیر لاغری با ذهن ۵۲ کیلوگرم از وزن خود را کم کرده و ادامه زندگی جدید خود با وزن ۸۵ کیلوگرم را ادامه دهم.

من از امروز مورخ ۱۴۰۲/۰۳/۲۵ تا روزی که به شرایط ایده آل برسم در این مسیر به حرکت خود ادامه خواهم داد و هر روز بعنوان عمل به تعهدم تمرینات مربوط به هر جلسه آموزشی را در بخش نظرات ثبت می کنم تا ردپایی از تعهد و مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم.

در ادامه شرح مفصل از عمل کردن به تعهد خود را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته و تعهد شما برای یادگیری و عمل کردن به روش لاغری با ذهن هستم.

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.74 from 462 votes

https://tanasobefekri.net/?p=9608
برچسب ها:
239 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار گلستان
      1402/03/05 17:16
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 345 کلمه

      سلام به همه دوستان! امروز جمعه ۵خردادماه به طور رسمی دوره دوازده گام رو شروع کردم .البته قبلا اونو مطالعه کردم ولی تمرینات رو از امروز شروع میکنم.الهی به امید تو وبا کسب  اجازه از محضرجناب استاد:

      درجواب این سوال که چرا ما هیچ تلاشی نمی کنیم وچاق میشیم؟

      ۱_ چون به‌هیچ وجه متوجه اون نمی شیم واز آمدن اون بی اطلاع هستیم مثل یه برنامه ای که قبلا در ذهن ما وارد شده ودیگه به طور خودکار جلو میره .با یه مثال توضیح‌بدم مثلا اگر ما برای پیاده روی از خونه بیرون بریم در مسیر برگشت اصلا نیاز نیست که خیلی حواسمون باشه کدام طرفی میریم چون مسیر خانه تو ذهن ماهست وحتی بدون اینکه آگاهانه بهش فکر کنیم  می رسیم در خونه.

      ۲- چون چاق شدن برای ما هیچ زحمتی نداره ، سختی نداره ، خستگی نداره، خیلی آرام و لاک‌پشتی وزن ما زیادمیشه.

      ۳_ ما به خودمون نمیگیم باید چاق بشم وذهن ما احساس اجبار نمیکنه که بخواد مقاومت کنه .

      شاید ما خبر نداشته باشیم ولی به طور ناخودآگاه ذهن ما با بدنمون با هم همدست وهمسو شدن وبا هم همکاری میکنن.

      برای چاق شدن.

      ۴- خود کلمه تلاش برای ذهن ما هزینه داره درنتیجه مقاومت میکنه در برابر لاغر شدن .بفرموده استاد مابدون اینکه اول با ذهن خودمون یه جلسه بگذاریم واون رو با جسم خودمون هم مسیر کنیم ، تنها با فشار آوردن به جسممون میخوایم به نتیجه برسیم و لاغر بشیم ولاغر بمونیم که این یه امر محاله، چون ذهن ما همیشه تلاش میکنه فشار رو از روی جسم برداره وازطرفی علاقه ای به باید و اجبار نداره ، در نتیجه دوره های تحمیلی دارو ، ورزش…..  روبرنمی تابه وبعداز یه زمان مدت دار بر می گرده به تنظیمات کارخانه و جناب چاقی دوباره پیداش میشه و تلاش ما بی نتیجه می مونه. ما می مانیم ویه دنیا غصه ، که ما شکست خوردیم و یه سوال بی جواب( البته تا قبل از آغاز هدایت ما به این سایت مفید  و محضر استاد عزیز)

      ممنونم از حوصله ای که به خرج دادین ونوشته منو خوندین.

      لاغری دیگه رویا نیست. من می بینمش و دارم باهاش زندگی میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/12 10:19
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 768 کلمه

      سلام وصبح بخیر خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم! 

      بعد از چند هفته‌ای که از آشنایی من با این سایت رویایی والهام بخش میگذره هنوزم مثل بار اولی که چشمم به سایت افتاد ومطالب اونو خوندم ، ذوق زده میشم هربار که به اون فکر می کنم ، وهرشب با این فکر به خواب میرم که فردا یقینا” شگفت زده خواهم شد و باز هم مثل تشنه ای که آب حیات رو پیدا کرده ، هر روز و هر لحظه جرعه ای از اون می نوشم وروحم رو صیقل میدم. 

      سال های زیادی از عمرم رو باسوال های بی جوابی گذروندم و به هر دری زدم واز هر کسی پرسیدم اما جوابی که منو قانع کنه پیدا نکردم ولی خسته نشدم و رها نکردم ، گشتم ودوباره گشتم . همه جا رو گشتم ، اما پیدا نشد. میان آدم های فامیل و دوستانم ، همکلاسی هام، استاد های دانشگاهم . پزشکانی که می شناختم، همکارانم ، درکوچه وخیابان لابلای حرف آدم های خوش صحبت و محترمی که احساس می‌کردم شاید حرفی برام داشته باشن. تومسافرت ها و از همسفرهای عزیزم.  اما اون جوابی رو که می خواستم هیچ جا نشنیدم و به جای اون ، بعضی جاها با تعجب نگاهم می کردن، بعضی ها به من میگفتن چه آدم عجیبی هستی؟ بعضی افراد می گفتن چه سوال های عجیبی می پرسی!!! دنبال چه چیزهایی هستی!!! 

       بعضی ها از من فاصله می گرفتن و خلاصه بگم اون گمشده من که اسمش رو گذاشته بودم “ کلمه نجات” هیچ کجا نبود. اما ناامید نشدم فقط تجربه پیدا کردم و فهمیدم که هر سوالی رو از هر کسی نمیشه پرسیدو

      سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد     وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنامیکرد 

      گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

             طلب از گمشدگان لب دریا میکرد

                          

       به اندازه تک تک آدمهای روی کره زمین ، دنیا وجود داره، دنیایی که هر کدومش مال یه نفره. وهیچ دو تا دنیایی پیدا نمیشه که عین هم باشه ویا خیلی شبیه هم باشن. 

      پس به تعداد تک تک آدم های روی کره زمین راه و روش وجود داره که هیچ کدومش راه من نیست وراه من منحصر به فرده.من در نوع خودم تک هستم وشبیه هیچ کس نیستم این خودم هستم که باید راه ومسیر درستم رو پیدا کنم و……

      بعداز جستجوهای پی گیر و مداوم

      به اینجا رسیدم :

      از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی! 

      و رفتم سراغ خدای خوبم ، خدایی که درون منه  واز رگ گردن به من نزدیکتر !

      که همیشه صبورانه ومهربانتر از مادر به حرفام گوش میده وبا اون حرف زدم و از اون پرسیدم : خدایا مسیر من کجاست؟ راه کجاست ؟ چکار کنم؟ کمکم کن!

      یه حسی از درون مدام در گوشم زمزمه میکرد: بخوان، کتاب بخوان ، زیاد بخوان، هرلحظه بخوان. هر فرصتی که بدست میاری بخوان. هر کجا بودی بخوان. …

      هرمطلبی رو هر جا میدیدم می خوندم .

       یه دفترچه کوچیک همیشه تو کیفم داشتم وهر جا مطلبی میدیدم که ارزش نگه داری وتکرار وتفکر داشت رو توی اون یاد داشت میکردم ،  رو دیوار مطب ها ، مغازه ها، کتاب فروشی ها ، رو داشبورد تاکسی ها،  رو در و دیوار های شهرم وخلاصه هر جایی که رد پایی از تفکر ، پیدا میکردم .

      سال ها خوندم ، سال ها گشتم. خستگی معنا نداشت .عطش من هنوز سیراب نشده وهنوز دارم میخونم. 

      اما از وقتی گوشیم رو عوض کردم شکل خوندنم تغییر کرده و علاوه بر کتاب های خطی ، تو گوشی هم یا صوتی ویا تصویری باز هم میخونم وادامه میدم.

       اون کلمه نجات شاید برای هر کسی اسم متفاوتی داشته باشه، اما باورم اینه که وجود داره وباید پیداش کنم. 

      تا رسیدم به اینجا و این سایت، جایی که وقتی در حال و هوای اون هستم ، حالم خوبه،  هوای دلم لطیف میشه. حس می کنم اینجا خودم هستم ، بدون هیچ نقابی ، که رنگ و بویی از جنسیت ، نقش های اجتماعی ، تعارف ها، باید ونباید های مسخره و دست وپا گیر و ملاحظات روتین بدون هیچ پشتوانه فکری و فقط صرف، وبدور از دغدغه های روز مره .

      از خدای خودم سپاسگزارم که منو به این سایت هدایت کرد وبا این استاد عزیز آشنا کرد. 

      بین فطرت آدم ها فاصله وجود نداره، معنا نداره، 

      من هیچ کدام از شما عزیزان رو نمیشناسم اما انرژی مثبت شما رو احساس میکنم و از حضور در جمع شما حس خوب “ خود واقعی خودم ” رو دارم وایمان وباورم به من میگه که در مسیر درستی هستم ، پس ادامه میدم با همراهی شما دوستان با ارزشم.

         به امید روزی که همه ی ما برسیم به آرزوهای خدای درونمون ، همون خدایی که وقتی حسش میکنیم  آرامشی جاودانه رو در وجودمون پذیرا میشیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/16 06:07
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 332 کلمه

                       به نام خدای ای لاغری

      امروز میخوام درباره نیرویی برای شما صحبت کنم که درون همه ما هست،

       میخوام درباره نیرویی صحبت کنم که، ازقبل از تولد با من بوده و الان م با من هست و بعد از مرگ هم با من خواهد بود.

      نیرویی که هیچ وقت از من جدا نمیشه.

      امروز میخوام درباره نیرویی با شما صحبت کنم که

       من اسمشو گذاشتم “خدا” ؛ 

      خدایی که درون همه ما هست.

      خدایی که برای من بهترین ها رو در نظر گرفته :

      بهترین زندگی ، بهترین سلامتی، بهترین جسم، بهترین احساس، … بهترین هر چیزی که فکرش رو میکنم.

      خدایی که درون من هست در خلق جسمی که برای خودم ساختم نقشی نداشته، 

      این خدا برای من مقدر نکرده که چاق باشم،

       این خدا دوست نداشته که افسرده و ناراحت باشم، 

      این خدا هیچ وقت منو تشویق نکرده که بیشتر بخورم.

      این خدا از منزوی بودن من خوشحال نمیشه.

      این خدا ژنتیک منو دستکاری نکرده که من در این وضعیت باشم.‌

      این خدا عاشق منه، یه عاشق با معشوق خودش این کارها رو نمیکنه.

      این خدا عاشق اینه که من بیشترین لذت رو از زندگیم ببرم

      این خداخیلی دوست داره که من بتونم هر کاری که دوست دارم رو انجام بدم.

      این خدا دوست داره که من ترسی از چاق تر شدن نداشته باشم.

      این خدا دوست داره که من از نعمت هایی که خلق کرده وحشت نداشته باشم.

      این خدا میدونه که من فکر میکنم که همه این مشکلات تقصیر اونه.

      این خدا یه روز به من گفت “ من برای مشکلاتی که داری مقصر نیستم.” 

      اون به من گفت:” چرافکر میکنی من دوست نداشتم تو متناسب باشی؟ 

      چرا فکر میکنی من جسم تو رو طوری برنامه ریزی کردم که هرچی میخوری به وزنت اضافه میشه؟

      بهش گفتم:” خدایا از وقتی خودم رو شناختم چاق بودم

      از وقتی که خوب و بد رو شناختم از رفتار بد بنده هات آزرده بودم، ازاینکه منو سرزنش می کردن برای اتفاقی که خودم رو مقصر اون نمی دونستم، برای جسمی که اصلا” دوستش نداشتم، بهش گفتم:

      خدایا! من چه گناهی کردم که باید چاق باشم؟

      خدا چند لحظه ای سکوت کرد…….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/17 08:16
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 285 کلمه

      سلام به شما استاد  عزیزم و همه عزیزان همراهم !

      بهش گفتم :”خدایا! من چه گناهی کردم که باید چاق باشم؟ 

      خدا چند لحظه ای سکوت کرد:…

      بنده ی من ! 

      اگه بگم از وضعیتی که داری منم رنج می برم چی؟ 

      اگه بگم ناراحتم که نمی تونی با لذت از نعمت های من بخوری چی؟ 

      اگه بدونی که منم رنج میبرم که شاد نیستی واز زندگی لذت نمی بری چی؟ 

      نگاش کردم، جوابی نداشتم.

      میدونستم خدا عاشق منه و مطمئن بودم که نمی خواد من در این شرایط باشم، ازش سوال کردم :

      پس چرا کاری نمی کنی؟؟؟!!!

      اون گفت: ” من تو رو آزاد خلق  کردم که هرجور میخوای تصمیم بگیری ، من نمی تونم در وضعیتی که خودت ساختی دخالت کنم.

      خدا به من گفت: ” متناسب بودن برای همه هست اما، تو فقط خوردن رو انتخاب کردی، 

      بدنی سالم داشتن برای همه هست اما تو فقط بیماری رو انتخاب کردی، 

      زندگی شاد و لذت بخش برای همه هست؛ اما تو فقط افسرده بودن رو انتخاب کردی ،

      لباس های شیک و رنگ شاد برای همه هست اما تو فقط  لباس های رنگ تیره رو انتخاب کردی….

      حرفشو قطع کردم، دیگه نمی تونستم بیشتر از این درباره انتخاب های خودم بشنوم. 

      پرسیدم: ” چطور می تونم انتخاب های خودم رو همسو با خواسته های تو کنم؟ 

      گفت: ” باید انتخاب هاتو تغییر بدی ؛ 

      من برات متناسب شدن رو میخوام اما این تو هستی که باید 

       انتخابش کنی.

      من برات سلامتی رو میخوام اما این تو هستی که باید انتخابش کنی.

      من برات شادی رو میخوام اما این تو هستی که باید انتخابش کنی.

      خدا به من گفت:” 

      اول باید باور کنی که من درون تو هستم، 

           باید باور کنی که من بهترین ها رو برای تو میخوام. 

      و

      مرحله دوم :

      باید انتخاب های خودت رو طوری انجام بدی که با خواسته های من هماهنگ باشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/18 06:35
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 346 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      الان وقتی این متن به روز شده رو دیدم و مطالعه کردم احساس خیلی خوبی پیدا کردم؛ 

      یه جور دلگرمی ، یه جور پویایی، یه جور احساس آرامش، یه جورایی حس همراهی استاد عزیز با منی که قدم در این راه گذاشتم ودیگه به پشت سرم نگاه هم نمی کنم، حتی برای یک لحظه.می دونید چرا ؟ 

      چون کلمه به روز شده به من این حس رو داد که‌این سایت واقعیه. خیلی واقعی.نه مثل هر سایت دیگه ای که دنبال تبلیغات و دنبال کننده و هر هدف دیگه ایه.

      تو این سایت خدا حضور داره، من حسش کردم ، بهم سلام کرد. دلم  رو قرص و محکم کرد و بمن دلگرمی داد .

      خدا به من گفت: راهت درسته، ادامه بده ، من هواتو دارم.

      شک نکن . تو هر شرایطی که باشی، من کمکت می کنم. می دونم که دلت با منه و همه جا دنبال من می گردی و به عشق یه نگاه من تا قله ی قاف هم اگه لازم باشه میری .

       من تو رو خلق کردم و خوب میشناسمت . حالا که به آرزوت رسیدی و نگاه منو پیدا کردی ؛ پس لیاقت بهترین ها رو داری.

       کافیه از ته دل از من بخوای  . من پشت وپناه و تکیه گاه تو هستم ، دستت رو تو دست من بگذار و بقیه کارها رو به من بسپار ،  وقتی تو مسیر درست هستی دیگه غمت نباشه.

      گر تو را نوح است کشتی بان ز طوفان غم مخور

      …… اشک تو چشم هام جمع شده بود، میدونم اشک شوق بود‌.دلم می‌خواست این لحظه جاودانه بشه و تا ابد در آغوش خدای هستی بخشم  به آرامشی بی انتها خودم رو میهمان  کنم .

      گفتم :” خدایا! من دلم می خواد تو همین لحظه بمونم وگرمای حضور تو رو تا ابد در وجودم حس کنم.

      خداگفت : من همیشه به وجود تو گرمی می بخشم ودر تک تک سلول های جسمت حضور دارم. فقط کافیه به یادم باشی من راهتو روشن میکنم. …

      و هنوز از عطر حضور خدا مستم .دیگه قدم هام رو محکم تر از همیشه بر می دارم و ادامه میدم چون:

      هستم اگر می روم، گر نروم نیستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/18 08:37
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 398 کلمه

      خدا به من گفت:” اول باید باور کنی که من درون تو هستم، باید باور کنی که من بهترین ها رو  برای تو میخوام 

      و

      مرحله دوم: باید انتخاب های خودت رو طوری انجام بدی که با خواسته های من هماهنگ باشه…

      وقت انتخاب غذا به اندازه ای بخور که نیاز داری، نعمت های من همیشه هست، نگران نباش. 

      وقتی به آینده ت فکر می کنی باور کن که متناسب  میشی، چون من باهات هستم و میخوام  که متناسب باشی.

      وقتی  درباره خودت حرف  می زنی، خودت رو  سرزنش نکن و بدون  که من  درون تو هستم و از شنیدن حرف های  تو ناراحت  میشم. 

      تو  نماینده  من روی کره زمین  هستی؛ پس باید بهترین انتخاب رو  هماهنگ با چیزی که من برای تو می  خوام داشته  باشی…

      سرم رو پایین انداختم ، از خدای درونم معذرت خواهی کردم، برای شرایط نامتناسبی که برای خودم و اون ایجاد کرده بودم وبهش قول دادم  جسمی که در اختیار  من قرار  داده رو به  بهترین  شرایطش  بر گردونم. 

      الان  چند  وقته دارم  سعی می کنم  انتخاب هام هماهنگ با خواست  خدا باشه….

      دارم سعی می کنم درباره ی خوبی های خودم حرف بزنم که خدای درونم رو شاد کنم. 

      دارم تلاش می کنم به جسمی که خدا رو درونش داره احترام بذارم وبهش کمک کنم که به اون شرایطی برسه که‌ خدا دوست داره….

      هر روزم رو به این امید شروع میکنم که یک قدم دیگه خودم رو به خواسته پروردگارم نزدیکتر کنم وخدا رو شکر می کنم که همیشه منو حمایت و هدایت میکنه که در مسیر درست حرکت کنم؛ 

      مسیری که منو به رویاهام می رسونه، 

       مسیری که برای من تولدی دوباره ست،

       مسیری که آرامش، لذت از زندگی، خوشبختی و سلامتی رو به ارمغان میاره….

      شما هم اگه از خواست خدای درونت فاصله داری، بدون که خدای تو هم عین خدای منه ، 

      خدای تو هم دوست داره که تو در بهترین شرایط باشی،

      خدای تو هم عاشقته واز اینکه تو در جسمی زندگی می کنی که دوستش نداری، ناراحته. 

      شما هم باید انتخاب کنی که با خواست خدای خودت هماهنگ باشی 

      شما هم میتونی هر روز یک تصمیم هماهنگ با خواست خدای خودت بگیری .

      شما هم می تونی از این لحظه به خدای درونت سلام کنی وازش معذرت بخوای ‌که این همه مدت اون رو در جسمی حبس کردی که خودت هم دوستش نداشتی. 

      از امروز متعهد باش خودت، جسمت وخدای درونت رو عاشقانه دوست داشته باشی و هر تصمیمی که می گیری برای متناسب کردنت باشه.

      از امروز تصمیم بگیر که مایه افتخار خدای درونت باشی. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/28 06:17
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 326 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم !

      من گلستان ۴۸ ساله از سیاره زمین با وزن فعلی۷۴کیلو و داشتن ۱۶ کیلو اضافه‌ وزن به مدت ۲۳ سال تصمیم قاطع گرفته‌ ام تا از طريق لاغری با ذهن ۱۶ کیلو از وزن خود را کم کرده و زندگی جدید خود را با وزن ۵۸ کیلو ادامه دهم.

      من از امروز مورخ۱۴۰۲/۳/۲۷ تا روزی که به شرايط ایده آل برسم در این مسیر به حرکت خود ادامه خواهم داد و هر روز به عنوان عمل به تعهدم، تمرينات مربوط به هر جلسه ی آموزشی را در بخش نظرات‌ ثبت‌ می کنم تا ردپایی از تعهد و مسیر موفقیتم در لاغری با ذهن از خود گذاشته باشم.  

      نوشتن ونوشتن و نوشتن . خواندن و خواندن و خواندن ودیدن هر روز فایل های تصویری و گوش دادن هر روز فایلهای صوتی هرجلسه ، برای من از اهم واجبات است و  مثل عبادت وبا لذتی روز افزون انجام می‌دهم.

      در این مسیر خستگی معنا ندارد. عجله معنا ندارد. حتی به انتظار لاغری نمی نشینم چون خواسته ام را به خدا گفته ام ودر دست اقدام است ، در نتيجه خیالم راحت است که بزودی تناسب اندام من از راه می رسد.

       به این مکان که برایم مجازی نیست بلکه عین واقعیت است نقل مکان کرده ام واز بودن در اینجا لذت می‌برم وانقدر سرم به آگاهی های این سایت گرم است که گذر زمان را حس نمی کنم .دیگر حتی به لاغری فکر هم نمی کنم . چاقی اکنون را نیز از یاد برده ام. 

      فقط به تغییر فکر می‌کنم آن هم در همه زمینه ها.

      تنوع موضوعات در این سایت مانع از خستگی ذهن می شود به گونه ای که برای زنگ تفریح فقط کافی است موضوع مورد مطالعه را تغییر بدهی ونیازی به خارج شدن از این سایت که باغی زیباست نمی باشد.

      خیلی کتابی شد . برای تنوع خوب بود. چون تعهد محضری دادم وباید در دفترخانه سایت ثبت میشد، کتابی نوشتم.

      ممنونم که وقت گذاشتید ومتن تعهد منو خوندید.دوستتون دارم .حالم عالییییه…. ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/28 07:57
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,083 کلمه

      سلام و درود به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      صبح زیباتون به خیر! 

      امروز براتون بهترین ها رو آرزو میکنم! 

      امیدوارم سفارش ها تون رو از خدا تحویل بگیرید!

      آنچه از سایت تناسب فکری در بدو ورود به من کمک کرد وآگاهی هایی ناب بود که شاید در لحظه شنیدن ساده به نظر بیاد( که البته ساده هم هست) ولی پرباره 

      وفقط وقتی متوجه با ارزش و پر بار بودنش میشیم که به اونها باور داشته باشیم و بهشون عمل کنیم ودر زندگیمون به‌کار ببریم ودرمقابل تمام باورهای غلطی که قبلا دراین زمینه ها داشتیم قرارشون بدیم واز ذهنمون در مقابل افکار اشتباه قبلی محافظت‌ کنیم و به عبارتی جواب توجیهات اشتباه ذهن ما در گذشته رو بده.

      ۱_ انسان در هر شرایطی باید متناسب باشه > درجواب :

      به دلیل مصرف دارو چاقم، 

      به دلیل ژنتیک منه وچاقی من  ارثیه ،

       به دلیل ازدواج، 

      به‌دلیل بارداری،

       به دلیل شیر دهی، 

      به خاطر افزایش سن منه که چاقم،

       به دلیل کم‌تحرکی وپشت میز نشینی، 

      به دلیل پرخوری، 

      به دلیل یائسگی، 

      به دلیل پایین بودن سوخت وساز و متابولیسم و….

      تمام این دلایل رو با مثال برای خودم رد کردم و به خودم ثابت کردم که هیچ کدوم از این ها دلیل چاقی من نیست، 

      دلیل چاقی من ، ذهن چاق منه 

      افکار چاق کننده منه.

      ترس من از چاقیه .

      گوش ندادن به صدای جسم خودمه .

      راه رفتن کبک گونه خودم بوده  که باعث شده راه رفتن ساده و درست خودم رو از یاد ببرم . 

      کوتاهی من در دادن آگاهی های درست به ذهنم بوده 

      از وقتی خواستم با کلاس باشم و بخواهم رژیم بگیرم . البته دوست نداشتم واز رژیم متنفرم ولی حالا که فکرش رو میکنم از خودم در عجبم که چطور این همه سال به این ادا واصول ها فکر نکردم . 

      یکی نبود به من بگه : بابا اونی که از این حرف ها میزنه ، خودش هم تو مسیر اشتباهه ، خودش خبر نداره .

      خودت باش . خودت به آگاهی برس .

       خودت راهتو پیدا کن. 

      بسوزه پدر ناآگاهی و بی اطلاعی . 

      فرقی نمیکنه چقدر درس خوندی 

      مدرکت رو از کدوم دانشگاه وکدوم شهر گرفتی  . دکترا داری یا فوق تخصص. 

      وقتی این مسایل وچیزهایی که به دست آوردم به درد خودم وبقیه نخوره ، بیسوادم. خدا وکیلی کسی نیست ، خودم هستم و وجدانم. حتی بالاترین مدرک بدرد نخوره وقتی در کنار اون، عمل به آموخته هام نباشه . درد جامعه من اینه :

      همه دارن تقلید می کنن ( البته بجز عده ی انگشت شماری ) ، می دون مدرک بگیرن،  خودشون رو بالا بکشن ، 

      نفس کار خوبه، ولی روش اشتباهه . نه به درد خودشون می خوره و نه به درد بقیه. 

      میدونید چرا اینو میگم :

      چون مطابق آموخته هاشون عمل نمی کنن. چون یاد نگرفتن در شا’ن آموخته هاشون عمل کنن. هر جا میرن پشت مدرکشون قایم میشن واز اون اعتبار میخوان ودلشون میخواد مردم بهشون احترام بزارن . ولی مدرک اعتبار نمیاره .

      دلم میخواد داد بزنم بگم: مردم عزیزم! 

      همشهری های عزیزم ! 

      هم وطن های عزیزم! 

      هم سیاره ای های عزیزم! 

      وایسین ، این راه اشتباهه. بن بسته. تهش هیچی نیست. مدرک تنها فایده نداره . اگه صد تا کتاب خونده باشی وحفظش کرده باشی و نمره عالی گرفته باشی ولی به آموخته هات عمل نکنی ، تغییر مثبتی در تو ودنیا ایجاد نمیکنه. به ارزش خودت ودنیا اضافه نمی کنی. به‌درد خودت و هیچ کس دیگه ای نمیخوره. 

      خودمونیم ، خودت رو هم راضی نمیکنه. هی تقلا میکنی،  واسه اینه که راضی نشدی. 

      روحت خداییه.پاکه. دنبال راه درسته. دنبال پیشرفت واقعیه به حرفش گوش بده . ترمز رو بکش . بزن کنار ، به صدای دلنشین طبیعت دل بسپار. با خودت  خلوت کن . به آرامش می رسی عزیزم . 

      بخدا دوستت دارم .روح ناآرامت رو دوست دارم ، و دوست دارم به آرامش برسی .

      حتی نمی شناسمت.نمی خوام تحقیرت کنم. 

      حتی نمیدونم چه پست و مقامی داری. کجای زندگی وایسادی، ولی دوستت دارم چون فطرت پاکت رو می بینم ، چون روح خدایی تو رو می بینم.برات آرزو میکنم از ته دلم  که غرق لذت آگاهی بشی و در آغوش خدا ، آرامشی رو که لیاقتشو داری تجربه کنی! 

      حرفم به درازا کشید. آخه میدونید چه لذتی داره آدم یه گوش شنوا پیدا کنه؟ کسی یا کسايی که حرفاشو بفهمن. به نظر من لذتی بالاتر از اون توی دنیا نیست.

       از این به بعد هرکسی با هر مدرکی ودر هر جایی( اگر توی تلویزیون باشه ، تو هر کتابی از هر نویسنده ای باشه با هرمدرکی  وباهر لباسی وژستی) بخواد به من تلقین کنه که‌ اینها دلیل چاقی من هستن  و ادای دلسوز منو دربیاره وبهم راه حل نشون بده که با فشارآوردن بی فایده به جسم عزیزم ، مثلا به من کمک کنه واز ناآگاهی من بخواد سو، استفاده کنه ؛

       با خودم میگم : دیگه باور نمی کنم.  هرکی هستی ، باش محترمی . نظرت رو برای خودت نگهدار چون بی پایه واساسه و حتی به درد خودت هم نمی خوره . 

      من دیگه تغییر کردم ، آگاه شدم ، دیگه این آگاهی از من گرفته نمی شه.دیگه یادگرفتم. دیگه بیشتر از هرکسی به خدای درونم و استاد عزیزم اعتماد دارم. دیگه راه درست رو پیدا کردم 

      قبلا زیاد شنیده بودم که صراط مستقیم کوتاه ترین و ساده ترین راهه. ولی فقط شنیده بودم ؛ 

      اما حالا فهمیدم و باورش کردم.

      حالا می فهمم که دور زدن از مسیر چاقی وبرگشتن به مسیر لاغری یعنی چه؟ 

      وقتی بخوام دور بزنم اول سرعتم رو کم می کنم و آرام آرام ترمز چاقی رو می‌کشم .نزدیک دور برگردون فرمان رو به سمت درست بر می گردونم وباز هم ملایم جلو میرم . در مسیر معکوس، که مسیر لاغریه،  و موازی ودر خلاف جهت مسیر چاقیه،  قرارمی گیرم و آرام ادامه میدم و یواش یواش گاز میدم .

      ووقتی تو مسیر درست قرار گرفتم با خیال راحت جلو میرم  به آهنگ مورد علاقم گوش میدم واز بودن در این مسیر لذت می‌برم. مسیرم درسته . ادامه میدم .

      اگه خواستم سر راهم خرید کنم بدون ترس میزنم کنار ، خوراکی های مورد علاقمو می خرم و هر وقت میل داشتم نوش جان میکنم واز خوردنش لذذذت می برم. ازهیچی نمی ترسم .خیالم راحته. دارم بر می گردم به سرزمین رویایی خودم ، به تنظیمات کارخانه . مطمئنم در مقصد اندام متناسبم با یه لباس شیک وخوشبو و با وقار،  با یه دسته گل  زیبا ، بی صبرانه منتظر منه و من بی قرار تر از اونم ، که بهش برسم ودر آغوش بگیرمش. خدایا چه لحظه ی با شکوهی، لحظه دیدار من ، بامن رویایی خودم. 

      پس با احتیاط جلو میرم واز بودن در کنار همسفر عزیزم و استاد دوست داشتنیم که دستان مهربان خداونده ، که برای یاری رساندن به من امده  ، لذت می‌برم واز چشمه معرفت جاری در وجودش مست میشم .

       از شما دوستان عزیزم که دراین سفر همراهم هستین ممنونم. راهمون درسته . پس ادامه میدیم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/02 07:50
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 347 کلمه

      باسلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!

      خب ابتدا لازم می دونم که درباره ی خودم یه توضيحات کوتاهی بدم و اینکه چرا خودم رو لايق صحبت کردن وآموزش دادن لاغری با ذهن می دونم.

      من متولد سال ۱۳۵۹ هستم و از همون کودکی اضافه وزن داشتم یعنی از وقتی که یادم میاد اضافه وزن داشتم و وقتی عکس های دوران کودکیم رو هم دیدم اثبات می کرد که بله من بچه ی تپلی بودم، از وقتی که به دنیا آمدم.

      خب این اضافه‌ وزن سال ها ی زیادی همراه من بود و مسائل بسیار مختلفی رو برای من به همراه داشت که لازم نیست درباره ش توضیح بدم چون همه ی شمایی که این فایل روتماشا می کنین حتما خودتون مسائل مختلف چاقی رو تجربه کردین و دیگه تکرار کردن اون خیلی خوشایند ما نیست و این مسئله باعث شده بود که سال‌های زیادی از عمرم رو تلاش کنم برای لاغر شدن،

      روش های خیلی زیادی رو استفاده کردم، روش هایی که حتما خیلی از شما هم اون رو تجربه کردین وشاید حتی خیلی بیشتر از من سعی و تلاش کرده باشین که لاغر بشین ولی خب نتیجه ی همه ی سعی وتلاش من برای لاغر شدن، این بود که برای یک مقطع کوتاهی، یک تغییراتی در خودم ایجاد می کردم ولی خب  به مرور بعداز گذشت چند هفته يا نهایتا چند ماه، همه‌ی اون چیزی رو که از دست داده بودم، دوباره به دست می آوردم و خیلی وقت ها، حتی یک مقدار بیشتر از قبل از اقدام برای لاغری دوباره من چاق میشدم، 

      این لاغر و چاق شدن های مکرر واقعا منو خسته کرده بود؛

      اینکه من تلاش می کردم، خیلی سعی می کردم برای اینکه لاغر بشم اما می دیدم  چقدر راحت، چقدر بدون دردسر بدون اینکه من سختی بکشم، دوباره در طی چند هفته، من به وزن قبلی بر می گشتم و دیگه هر کسی منو می دید مثلا یه مقطعی یه مقدار جمع وجور شده‌ بودم، حتمآ می گفت، که، باز که‌ داری تلاش بی خودی می کنی! وشنیدن این جمله واقعآ یک بار سنگینی رو، روی دوش من می گذاشت که باید این بار موفق بشم.

      ادامه دارد….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/29 16:18
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 586 کلمه

      شهربانوی عزیزم سلام! 

      امیدوارم هرجا هستید سلامت باشید!

      از وقتی وارد سایت شدم یاد گرفتم که اما و اگر ها مانع پیشرفت هستن حالا در هر زمینه ای ، فرقی نداره . مسئله اینه که وقتی گفتیم: اما سن من ، اما شرایط ذهنی و بدنی من ؛ دیگه شاید اینجوری خودمون رو قانع کردیم که: نه دیگه ، از من گذشته، نمی تونم، و یه جورایی تسلیم شدیم. 

      عزیزم  شما فقط ۵۷ بار دور خورشید چرخیدی و من ۴۷ بار ویا مثلا هر سنی که داریم. من سن تقویمی رو قبول ندارم. اون فقط یه شناسه و عدد توی شناسنامه س. 

      من همیشه به شوخی با دوستام میگم:” من آلبالوی امسال رو که بخورم تازه ۱۸ سالم میشه،  شما رو نمی دونم”. و به نظرم وقتی مغزم اینو از من می‌شنوه که نمی دونه، شوخیه یا جدی. فقط منو به باورم نزدیک می‌کنه و انرژی ۱۸ سالگی من رو یادش میاد و انرژی من چندین برابر میشه. من که از این روش نتیجه گرفتم. 

      ذهن از عجایب آفریده های خداونده و وجودش مایه ی شکر گزاری!

      به نظرم سلامت بودن ، سر حال بودن و متناسب بودن در هر سن وشرایطی حق ماست و باید از خداوند طلبش کنیم.

      اینکه من سنم ۴۷ باشه دلیل نمیشه که بیماری رو بپذیرم و طبیعی بدونم. نه،  من سلامتی رو انتخاب می کنم.

      این دلیل نمیشه که نتونیم هر کار درستی که دلمون خواست رو انجام بدیم چون سنمون بالاست .اگه به همون روش استاد و با اون فرمولی که برای رد دلایل چاقی استفاده کردیم. شرایط سنی ، بدنی و ذهنی رو برای خودت رد کنی ؛ راه رو برای شکوفا شدن روز افزون خودت باز می کنی. 

      من کسی رو می شناسم که تو ۶۰ سالگی کنکور داد. کسی رو می شناسم که ۷۰ سالشه و طوری می رقصه که هیچ جوانی به پاش نمی رسه. این حرف ها توجیهه ؛ البته با کمال احترام ؛

       این حرف ها رو به حساب دوست داشتنم بگزارید. کوله بار سنگین رو هم ، میشه زمین گذاشت و فقط باید بخوای. 

      شاید در محیط زندگی ما و در میان اطرافیان ما کسانی باشن که خیلی سرشون تو کار بقیه س و به هر رفتار و برخورد ما گیر میدن،  فقط کافیه توجه نکنیم. مثلا ممکنه به من بگن نیگاش کن ۴۷سالشه ولی مثل دخترای نوجوان لباس می پوشه  ولی من گوش نمیدم و هر جور به نظرم درست بیاد و بهم حس خوبی بده لباس می پوشم. آدم تو هر سنی باید شیک پوش باشه.البته به نظر من. 

      امیدوارم با بهبود روحیه تون و کسب آرامش بیشتر مشکلات گوارشیتون هم برطرف بشه. به قول استاد “ خداوند برای هر مشکلی راه حلی گذاشته فقط کافیه راه حلشو پیدا کنیم\”.

      به یاد حرف خدای لاغری افتادم: که می‌گفت:

      “ از امروز تصمیم بگیر که مایه ی افتخار خدای درونت باشی .”

      وقتی روح ما خداییه ؛ پس پیری، بیماری ، ناتوانی ، ناامیدی با وجود ما جور در نمیاد. چون خداوند پیر نمیشه و بیماری و ناتوانی و نا امیدی از شیطانه وما وظیفه داریم اونو از خودمون ، وجودمون و جسممون دور کنیم. 

      من دوست دارم مطالبی رو که یاد میگیرم بهشون عمل کنم.

      مهم نیست چند وقته وارد سایت شدین. به نظر من اگه زمان نگیری ومنتظر نتیجه نباشی راحت تر وبا ذوق و شوق بیشتر ادامه میدی.

       قطعا نسبت به اوایل شروع این مسیر تغییرات خوبی داشتی ونسبت به روز اول پیشرفت کردی. اگر اونها رو به یاد بیاری و به خودت یاد آوری کنی ، بهت انرژی میده برای ادامه دادن. نتیجه داره میاد و هر روز بهت نزدیکتر میشه . فقط باور کن ، از صمیم قلبت واعماق وجودت .

      دوستدار شما : گلستان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/21 00:01
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 26 کلمه

      سلام دوست عزیزم! 

      خوشحالم که تونستم در شما احساس خوبی ایجاد کنم!

      و خداوند رو از این بابت سپاسگذارم!

      براتون سلامتی و آگاهی روز افزون آرزو می کنم !

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/17 17:34
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 27 کلمه

      سلام زهرای عزیزم ، بانوی بزرگوار! 

      ممنونم از محبت شما و دعای خیرتان! 

      خیلی خوشحالم که در این مسیر خدایی دوستان خوبی دارم که مایه ی دلگرمی من هستن.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/21 06:40
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 534 کلمه

      سلام وصبح  زیباتون به خیر ! 

      شهربانوی عزیز!

      دوست خوبم از اظهار لطف وتوجه شما بسیار سپاسگذارم!

      فقط به خیاطی و خواندن در سایت ونوشتن فکر کن.

      چرا برای خوردنت ساعت می‌گذاری؟ 

      من این حرف استاد تو گوشم رفته که:” هر وقت گرسنه بودی بخور وتا وقتی هم که لذت میبری و بهت مزه میده بخور. نترس. به بدنت وبه حرف استاد اعتماد کن . 

      من هروقت خوراکی رو میبینم یه مکث میکنم واز خودم می پرسم : گرسنه هستی  ؟ و گوش میدم ، اگه صدای غار و غور شکمم رو شنیدم میخورم.اخر خوردن هم باز یه مکث کوچولو می کنم واگه صدایی بهم گفت چند لقمه دیگه میخوام بهش میگم پس دیگه گرسنه نیستی عزیزم . دیگه نمی خورم و از این کنترل که دکمه ش دست خودمه لذت میبرم. چون من آدمی هستم که دوست دارم کنترلم دست خودم باشه وکسی بهم نگه اینو بخور اونو نخور، یا کی بخور و کی نخور . واسه همین از رژیم بیزار بودم .

      دیگه راهشو از استاد یادگرفتم .

      من اولین بار که این جمله رو از استاد شنیدم ، انگار گمشدمو پیدا کردم ، کل ترس هام از خوراکی‌ها ریخت. دیگه بعداز خوردن هم خودم رو سرزنش نمی کنم. آخه قرار نیست هر روز جلوی آینه برم و هی به خودم بگم پس چرا بدنم تکون نمی خوره ولاغرنمیشم؟ 

      وقتی راهم درسته ، لاغری خودش میاد شک ندارم .

      من براش لباس می خرم، با بدن متناسبم حرف میزنم ، خودم رو نوازش میکنم  .باهاش عشق بازی میکنم. دوستش دارم.

      هر بار که میرم جلوی آینه روی شکمم دست می کشم ومیگم انرژی لاغری من! ممنونم که داری کمکم میکنی خوش تیپ بشم .ممنونم که این همه سال صبورانه باهام اومدی وهمراهم بودی! باهات خاطره های زیادی دارم. درموقع به وجود آمدن سه فرزندم عاشقانه کنارم بودی وبا وسعت وجودت به فرزندانم زندگی بخشیدی .

      زیر تیغ رفتی به خاطر این که من لذت مادرشدن رو بچشم و روزهای زیادی نا آگاهی های من رو تاب آوردی. عزیزم دوستت دارم وقول می‌ دم برات جبران کنم…

      من از استاد یاد گرفتم که خواسته خودم رو از خدا بخوام ورهاش کنم ودیگه بهش فکر نکنم.  هر روز توی سایت میرم گردش ، گل ها رو بو می کنم واز چشمه های لذت بخش معرفت در گوشه و کنار اون مست لذت میشم. تمام روز یا دارم میخونم یا می نویسم یا گوش میدم ویا به آموخته های جدیدم فکر می کنم .

      موقع آشپزی ، پای ظرفشویی  ،وقت گردگیری و مرتب کردن خونه  ، وقتی دخترم رو میبرم مدرسه که امتحان بده و خلاصه هر موقع وقت دارم  هندز فری توی گوشمه و گوش میدم . واز این حال خوبم غرق لذتم واز خدای عزیزم با تک تک سلول هام سپاس گذاری می کنم. تنها چیزی که یادم نیست لاغر شدنه. خیلی وقت ها یه موضوع رو توی چند بار ودر زمانهای متفاوت مینویسم. چون سه تا فرزندم رو هم باید رسیدگی کنم . دخترم امسال کنکوریه ولی ادامه میدم .تازه هربار که بچه هام منو می بینن بدو  اینکه من به اونها حرفی بزنم با دیدن شوق و پشتکار من ، میرن سر درس و امتحان شون و انگیزه پیدا میکنن. 

      عاشق این سایتم  وطبع بلند استاد عزیزم بهم شوق ادامه دادن رو میده واز احساس حضور شما دوستای آگاهم سرشاراز لذتم دوستتون دارم …و…ادامه میدم ….‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/13 20:17
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 50 کلمه

      سلام به شما نشمیل عزیزم! 

      چه اسم زیبایی داری، دوست دارم معنی اسمت رو بدونم. 

      تا حالا این اسم رو نشنیدم.

      ممنونم از توجه شما به دلنوشته من ! 

      به امید خداوند و راهنمایی استاد بزرگوار ، با هم ودر کنار هم با شوق وامید ادامه میدیم! 

      به امید کسب روز افزون آگاهی های خداگونه!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/13 20:11
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 38 کلمه

      سلام بر شما استاد عزیزم ! ممنونم از خوش آمد گویی دلگرم کننده و صمیمی شما ! 

      باعث افتخار منه ،کسی رو که توی آسمون ها دنبالش میگشتم روی زمین پیدا کردم.

      وبه شاگردی شما بر خودم میبالم! وبسیار خرسندم! 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/05 18:03
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 131 کلمه

      سلام به شما همراه گرامی! من از وقتی که بااین سایت آشنا شدم با خودم مهربان تر شدم. با شما موافقم که باید جسمم رو دوست داشته باشم واذیت نکنم. تحقیرش نکنم. متناسب ها رو تو سرش نزنم.وقتی جلوی آینه می ایستم با بدنم حرف می زنم .اونو نوازش میکنم. ازش عذر خواهی میکنم به خاطر تمام سال هایی که در کنار خودم آزارش دادم. تو اتاق پرو بهش حرف زدم . قایمش کردم تا کسی اونو نبینه.مدام سرزنشش کردم به خاطر گناهی که نکرده وتقصیر من بوده .تقصیر نا آگاهی من بوده .چون بیشتر از اون برای رضایت دیگران وقت گذاشتم وتعادل رو در تقسیم وقت برای جسمم و دیگران رعایت نکردم .وبهش قول دادم که جبران کنم براش وبرای همین قوله که الان اینجام تا وقتی که نفس میکشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/05 17:50
      مدت عضویت: 341 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 44 کلمه

      سلام به آقا سبحان بزرگوار! با این حرف شما موافقم چون بارها خداوند لطف خودش رو شامل حالم کرده ودست منو گرفته پس بارهاوبارهای دیگه هم به لطفش ایمان دارم که لطفش رو شامل  حالم کنه.یکی دیگش همین که به این سایت هدایتم کرد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم