انسان در طول زندگی آرزوهای زیادی در وجودش شکل می گیرد اما فقط تعداد ناچیزی از آنها محقق می شود.
تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند است.

درخواست از خداوند
از کودکی بارها شنیده بودم نباید درخواست های زیادی از خداوند داشته باشیم.
اگر خداوند به ما سلامتی داده است کافی است و گناه دارد اگر درخواست های بیشتری از او داشته باشیم.
اگر صاحب اولاد هستی دیگر نباید از خداوند درخواست های بیشتری داشته باشی.
اگر دستت جلوی مردم کشیده نسیت این از لطف خداوند است و دیگر نباید درخواست های بیشتری داشته باشی.
به شکل های مختلفی در ذهن ما این نگرش شکل گرفته است که اگر می خواهی خداوند تو را دوست داشته باشد نباید از خداوند درخواست کنی. او هرآنچه صلاح بداند به تو می دهد و هرآنچه به تو نداده است حتما صلاح تو نبوده.
بارها شنیده بودم که مومن واقعی اگر در تنگنا و سختی قرار می گیرد باید قناعت کند چون خداوند برای او این شرایط را خواسته و حتما به صلاحش است.
قناعت کردن در ذهن بسیاری از انسانها به مفهوم درخواست نکردن از خداوند است.
بسیاری از ما عقیده داریم که هرآنچه خداوند صلاح بداند به ما عطا می کند بنابراین نباید از خداوند آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم را درخواست کنم. چون خداوند خودش بهتر از ما می داند چه چیزی به صلاح ما هست و چه چیزی به صلاح ما نیست.
باور نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند مهمترین دلیل برآورده نشدن آرزوهاست، چرا که فرد به سادگی از خواسته ها و تحقق آرزوهای خود دست بر می دارد و از آنجا که در اطراف ما پر است از آدم هایی که تحقق آرزوهای خود را تجربه نکرده اند و برآورده شدن آرزوها را امری محال می دانند. به سادگی می تواند این نگرش در ذهن ما نیز شکل گرفته است که تحقق آرزوها غیرممکن و محال است.
نزدیک به صد در صد انسانها زمانی که می خواهند به خواسته ها و تحقق آرزوهای خود فکر کنند چون به چگونگی برآورده شدن یا سختی های احتمالی در مسیر رسیدن به آرزوی خود فکر می کنند و همانجا متقاعد می شوند که امکان ندارد آرزوی آنها برآورده شود و به راحتی رویای خود را فراموش می کنند.

تحقق آرزوها
برای رسیدن به آرزوها اولین قدم تغییر نگرش درباره تحقق آرزوهاست.
باید این نگرش که تحقق آرزوها محال است یا شتر در خواب بیند پنبه دانه را به طور کلی از وجود خود پاک کنید.
بهترین روش برای تغییر نگرش درباره تحقق آرزوها این است که انجام مراحل آن را به خداوند واگذار کنید.
این نگرش را در وجود خود قرار دهید:
من ایمان دارم که آرزوهایم توسط خداوند در شرف تحقق است.
هیچ انسانی نمی تواند در برابر اراده خداوند برای تحقق آرزوهای من ایستادگی کند.
هیچ یاس و ناامیدی در وجود من نمی تواند جلوی تحقق آرزوهایم توسط خداوند را بگیرد.
خداوند برای هر مشکل یا مانعی که در مسیر تحقق آرزوهایم با آن مواجه شوم راه حل مناسبی دارد.
افراد شایسته ای در مسیر زندگی من قرار می گیرند که دستان خداوند برای کمک به تحقق آرزوهای من هستند.
در مسیر زندگی ام همزمانی های مختلف به شکل اتفاقات و شرایط گوناگون رخ می دهند که همه در جهت تحقق آرزوهای من هستند.
من سرنوشتم را به کمک خداوند به بهترین نحو می سازم و تجربه ای لذت بخش در زندگی خواهم داشت.

تحقق آرزوهای من
لاغر شدن آرزوی بود که تحقق آن را محال ممکن می دانستم. سالها چاق بودن و بارها تلاش کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن باعث شده بود که باور کنم هرگز لاغر نخواهم شد.
صحبت های اطرافیان درباره اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و من به خاطر تنبل بودن و اراده نداشتن هرگز لاغر نخواهم شد.
آرزوی من لاغر شدن بود اما تحقق آن را غیرممکن می دانستم.
اما زمانی که به لطف خدای مهربان ایده لاغری با ذهن به من الهام شد نور امیدی بر قلب من تابیدن گرفت.
با اینکه فکر کردن به لاغر شدن هم خنده دار بود و انبوه افکار منفی در ذهنم شکل می گرفت که من هرگز لاغر نخواهم شد اما نوری که از سوی خداوند به قلب من تابیده شده بود باعث شد تا بر انبوه افکار منفی غلبه کنم و قدم در مسیر لاغری با ذهن بگذارم.
طولی نکشید که اطمینان پیدا کردم توسط خداوند در مسیر لاغری با ذهن در حال هدایت شدن هستم.
من عادت داشتم هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم از چند روز قبل به همه اعلام می کردم که تصمیم گرفتم لاغر بشم و این بار تا آخر ادامه خواهم داد. صحبت کردن درباره تصمیم به لاغر شدن باعث حرف و حدیث های زیادی در اطرافیانم می شد که مرا مسخره می کردند که بی خودی تلاش نکن. اگر لاغر بشو بودی تا حالا لاغر می شدی.
اما به شکل عجیبی از وقتی تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم به کسی در اینباره چیزی نگفتم. گویی فراموش کرده بودم با دیگران درباره تصمیم خودم صحبت کنم.
بعد از چند روز متوجه شدم که من برای اولین بار به کسی نگفتم که قصد لاغر شدن دارم و همین موضوع باعث شد که باور کنم واقعا توسط خداوند در حال هدایت در مسیر لاغر شدن هستم.

از همان اول این نگرش را در خودم ایجاد کردم که اینبار قرار است توسط خداوند لاغر شوم.
ناگفته نماند که قبل از شکل گیری ایده لاغری با ذهن آرزوی پرداخت بدهکاری های من برآورده شده بود و چون ایمان داشتم تحقق این آرزو فقط توسط خداند صورت گرفت است چون من ده سال بود برای پرداخت بدهکاری هایم تلاش می کردم اما هر سال بدهکارتر می شدم.
همان شرایطی که سالها برای لاغر شدن تجربه کرده بودم که هر سال بارها رژیم می گرفتم اما هر سال چاق تر می شدم در مورد بدهکاری هایم نیز تجربه کرده بودم. هر سال تلاش می کردم بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما هر سال بدهکارتر می شدم.
از آنجا که بعد از درخواست از خداوند برای پرداخت بدهکاری ها توانستم در کمتر از یک سال تمام بدهی های ده ساله را پرداخت کنم ایمان داشتم که این معجزه ای در زندگی من بوده است که فقط از عهده خداوند بر می آید.
به همین دلیل وقتی ایده لاغری با ذهن در وجود من شکل گرفت با اینکه از نظر خودم لاغر شدن محال بود اما به خودم گفتم سال قبل من یک آرزوی محال کردم و خداوند در کمتر از یک سال آن را برآورده کرد حالا که خود خداوند آرزوی لاغر شدن را در قلب من قرار داده است پس حتما این آرزو هم برآورده خواهد شد.
ماه ها گذشت و من هر روز در حال مطالعه و تحقق درباره قدرت ذهن و تاثیر آن بر جسم و چگونگی استفاده از قدرت ذهن برای تغییر جسم بودم و هیچ نشانه ای از لاغر شدن در خودم نمی دیدم اما ذره ای از ایمان من نسبت به تحقق آرزوی لاغر شدن در وجودم کاسته نشده بود.
هر روز با اشتیاق و انگیزه برای کشف تازه های دیگری درباره قدرت ذهن از خواب بیدار می شدم و تلاش می کردم تمام وقت های آزاد و بیکاری در مغازه را مشغول تحقیق و یادگیری کنم و به لطف خداوند نشانه های تحقق آرزوی لاغری بعد از حدود ۱۵ ماه نمایان شد.
من در این مدت هیچ فعالیت ورزشی برای لاغر شدن انجام نداده بودم و از هیچ برنامه رژیمی برای لاغری استفاده نکرده بودم اما جسم من مقداری لاغر شده بود به شکلی که اطرافیان به من می گفتند که نسبت به ماه یا هفته قبل لاغر شدی.
شنیدن نشانه های تحقق آرزوی لاغری اشتیاق و انگیزه من را برای ادامه دادن و واضح تر کردن معجزه خداوند در وجودم بیشتر شد.
آنچه باعث غلبه بر انواع افکار منفی در وجودم شد که همیشه مرا برای لاغر شدن مورد تمسخر قرار می داد این بود که من مسئولیت تحقق آرزوی لاغر شدن را به عهده خداوند گذاشته بودم.

از آنجا که برای اولین بار در زندگی بود که بدون رژیم و ورزش و از طریق انجام تمرینات ذهنی در حال تلاش برای لاغر شدن بودم، خودم را در تحقق آرزوی لاغری هیچ کاره می دانستم و باور داشتم که این بار قرار است توسط خداوند رویای لاغری من محقق شود.
به همین دلیل هر بار که درک جدیدی از چگونگی لاغری با ذهن در وجود من شکل می گرفت ایمان داشتم که این هدایتی از سوی خداوند است که دارد مرا در مسیر لاغری با ذهن هدایت می کند.
نکته جالب توجه اینکه نه تنها تحقق رویای لاغر شدنم را به خداوند سپرده بودم بلکه بعد از واضح شدن نشانه های لاغری و هدایت شدنم به مسیر آموزش لاغری با ذهن تحقق رویای گسترش روش لاغری با ذهن در جهان را نیز به عهده خداوند قرار دادم و من در این سالها فقط ایده های الهی که در شرایط و به شکل های مختلف به من الهام شده است را اجرا کرده ام و به لطف خدای مهربان در طی چند سال نتایج گسترش لاغری با ذهن شگفت انگیز بوده است.
اگر به نحوه آشنایی خود با سایت تناسب فکری فکر کنید متوجه خواهید شد که خداوند چگونه آرزوی من را از طریق هدایت شما به سایت تناسب فکری برآورده کرده است بدون اینکه من هیچ اقدامی برای پیدا کردن شما یا قانع کردن شما برای استفاده از محتوای سایت تناسب فکری کرده باشم.
من هیچ اقدامی برای پیدا کردن علاقمندان به لاغری با ذهن انجام نداده ام و خداوند مهربان به بی نهایت شکل افرادی که آرزوی لاغر شدن داشته اند را به سمت من و سایت تناسب فکری هدایت کرده است.
اطمینان دارم هر فردی که این نوشته را می خواند با داستان لاغر شدن و گسترش لاغری با ذهن مواجه شده است به خاطر می آورد که در فلان سال به شکلی مشابه که از نظر او معجزه بوده است فلان آرزویش برآورده شده است.
حتما به خاطر می آورید که دوست داشتید فلان خانه را بخرید یا در فلان شرکت مشغول کار شوید و یا حتی با فردی دوست شوید یا وسیله ای را داشته باشید اما از نظر منطقی امکانپذیر نبوده است و امیدی به برآورده شدن خواسته خود نداشته اید ولی بعد از مدتی که معمولا این موضوع را فراموش کرده اید در موقعیتی قرار گرفتید که دقیقا خواسته شما برآورده شده است.
همه ما در زندگی موارد مشابهی را تجربه کرده ایم که خواسته های ما برآورده شده است به شکلی که اطمینان داشتیم این یک معجزه بوده که من در آن شرایط به خواسته ام رسیده ام.

خداوند می تواند بی نهایت اتفاق را رقم بزند تا شما به خواسته خود برسید درحالی که به دیگران آسیب وارد نشود.
فردی تصمیم به نقل مکان می گیرد و جا برای استخدام شما باز می شود.
صاحب خانه ای که دوست دارد با قیمتی پایین تر از عرف بازار خانه را به شما بفروشد یا اجاره دهد.
فردی که با تمام کم و کاستی ها دوست دارد از شما خرید کند و خیر و برکت وارد زندگی شما می شود.
همزمانی های مختلفی در زندگی همه ما رقم خورده است که باعث تحقق آرزوهایمان شده است که وقتی برای دیگران شرح داده ایم باعث حیرت و تعجب آنها شده است. این موارد همان خواست و اراده خداوند برای تحقق آرزوهایی است که به اشکال مختلف در وجود ما ایجاد شده اند.
نکته حائز اهمیت اینکه در زندگی همه انسانها نشانه های مختلف از عملکرد خداوند در تحقق آرزوهای افراد وجود دارد اما همواره نسبت به تحقق آرزوهای خود شک و تردید داریم چرا که هیچوقت روی خدا حساب نمی کنیم و هربار که به رویاهای خود فکر می کنیم این نگرش که چطور و چگونه باید به خواسته ام برسم باعث می شود که از تحقق آرزوهای خود ناامید شویم.
باید از آنچه خداوند تاکنون در زندگی ما انجام داده است برای تقویت ایمان و اشتیاق تحقق آرزوهایمان استفاده کنیم.
باید زمان هایی که کارها به شکل معجزه وار انجام شده است و در حالی که تصورش هم برای ما سخت بوده است آرزوی ما برآورده شده است را به خاطر بیاوریم تا ایمان و توکل ما به خداوند برای تحقق آرزوهایمان بیشتر شود.
باید با یادآوری کارهایی که خداوند در زندگی ما انجام داده است این نگرش که انجام امور مربوط به تحقق آرزوها را باید به خداوند واگذار کرد را در وجود خود تقویت کنیم.
فقط خداوند می داند چگونه اوضاع و شرایط را مطابق با تحقق آرزوهای ما تغییر دهد.
زمانی که افراد متوجه لاغری من شدند و درباره چگونه لاغر شدنم سوال می کردند برنامه یا ایده ای برای آموزش لاغری به دیگران نداشتم چون اولا هنوز به شرایط ایده آل نرسیده بودم و ثانیا در خودم لیاقت یا توانایی آموزش دادن نمی دیدم.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم برای من واضح می شود که قرار گرفتن در مسیر آموزش لاغری به دیگران برنامه ای بود که توسط خداوند در مسیر زندگی من ایجاد شد تا تمرکز و مهارت من در لاغری با ذهن بیشتر شود.

چه بسا اگر سوال کردن ها و درخواست های علاقمندان نبود من به این شکل موضوع لاغری با ذهن را دنبال نمی کردم و آنچه آموخته بودم فقط مورد استفاده خودم یا چند نفر از اطرافیانم محدود می شد.
اما خداوند به شیوه خود که از قدرت تفکر انسان فراتر است طی یک شب که از نظر من یک معجزه الهی بود عده زیادی را دور من جمع کرد و آنها را مشتاق یادگیری لاغری با ذهن قرار کرد و به این طریق من را در مسیر آموزش و گسترش لاغری با ذهن قرار داد.
چه بسا اگر اصرار و اشتیاق آنها نبود من هرگز فکر ضبط کردن فایل های صوتی درباره لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت. خداوند قبل از تولید محتوا و آموزش، شنونده ها و افراد مشتاق را دور من جمع کرد.
اگر احساس شور و شعف استفاده کنندگان از محتوای آموزشی را نمی دیدم شاید هرگز فکر آموزش لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت.
اگر نتایج عالی و شگفتی ساز شدن شرکت کننده ها نبود هرگز انگیزه و اشتیاقی برای تولید محتوای لاغری با ذهن نداشتم.
به وضوح مشخص است که رد پای خداوند در تمام این اتفاقات و همزمانی ها وجود دارد.
چگونه من می توانستم افرادی که هرگز ندیده و نمی شناختم را از سراسر ایران و بعدا جهان عضو گروه لاغری با ذهن کنم بدون اینکه تبلیغات یا کار خاصی انجام داده باشم.
چگونه می توانستم بر عملکرد شرکت کننده ها نظارت داشته باشم درصورتی که هر کدام در شهر و خانه خود مشغول استفاده از این محتوا بودند.
هیچ کاری از من ساخته نبود و همه آنچه رقم خورد فقط از عهده خداوند بر می آید.
اینکه افراد مشتاق و آماده را به شکل های مختلف با من و گروه لاغری با ذهن آشنا کرد.
اینکه اطمینان و ایمان قلبی در آنها ایجاد کرد تا با اشتیاق در مسیر لاغری با ذهن قدم بردارند و نتایج عالی کسب کنند. به قدری اشتیاق و انگیزه این دوستان زیاد بود که خیلی زودتر از من که این روش را آموزش می دادم نتایج عالی گرفتند.
چگونه می شود من که هرگز سابقه فعالیت آموزشی نداشتم بدون استفاده از کلاس های آموزشی یا دوره های خاص برای آموزش و فن بیان به آن شکل عالی و مسلط به امر آموزش درباره لاغری با ذهن ساعت ها فایل صوتی ضبط کردم؟!
چه اتفاقی رخ داد که افراد بدون اینکه من را بشناسند یا از محل زندگی من اطلاع داشته باشند و فقط به واسطه آشنایی با من در تلگرام به من و این روش اعتماد کنند و بهای استفاده از دوره های آموزشی را پرداخت می کردند تا در لیست افراد شرکت کننده ماه های بعد قرار گیرند.

اینها فقط برخی از نشانه های واضح ردپای خداوند در تحقق آرزوهای من بود که فقط در جنبه کسب و کار و سلامتی رخ داد.
در جنبه های مختلف به همین صورت رد پای خداوند را در شکل دهی همزمانی های موثر در تحقق آرزوهایم دیدم و تجربه کردم.
این اتفاقات و همزمانی هایی که برای من رخ داده است فقط مختص به من نیست.
من هیچ تفاوتی با شما و هر انسان دیگری ندارم.
هیچ سابقه مذهنی درخشانی ندارم که شاید با خود تصور کنید به این دلیل مورد لطف خداوند قرار گرفته ام.
هیچ سابقه تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارک مختلف برای آموزش لاغری با ذهن کسب نکردم چون اصلا همچین رشته تحصیلی هنوز که هنوزه وجود نداره و باور اینکه می شود با قدرت ذهن و بدون داشتن برنامه های رژیمی و ورزشی شد برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان غیرقابل باور است.
توجه به این موضوع که فاصله بین زندگی در شرایط قبلی از هر نظر و زندگی در شرایط جدید در جنبه های مختلف فقط دو سال بود.
قطعا در دو سال هیچ فردی نمی تواند تغییرات گسترده در جنبه های مختلف وجود خویش ایجاد کند تا بتواند به این شکل گسترده زندگی خود را تغییر دهد.
بنابراین تنها عاملی که موجب تغییر گسترده در زندگی من شد تفاوت در نگرش من به خداوند در تحقق آرزوهایم بود.
من مسئولیت برنامه ریزی و مدیریت تحقق آرزوهایم را به خداوند واگذار کردم و اکنون که در این شرایط هستم به شما اطمینان می دهم که او مدیری مدبر برای هدایت شما به سمت خوشبختی و تحقق آرزوهایتان است.
فقط کافی است ابتدا تصمیم بگیرید که برنامه ریزی تحقق آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید.
سپس سعی کنید فکر کردن به چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را متوقف کنید و فقط به اینکه خداوند به عهد خود وفا می کند فکر کنید.

هر زمان فکری در ذهن شما مرور شد که چطور و چگونه می خواهید به خواسته هایتان برسید فقط مرور نگرش هایی مانند اینکه:
- من به معجزات الهی ایمان دارم.
- من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
- من به برنامه ریزی خداوند ایمان دارم.
- من برای آنچه از خداوند در زندگی ام هدیه گرفته ام سپاسگزارم
مرور کردن این جملات و مشابه آن به شکل واضح از فشار افکار منفی درباره تحقق نیافتن آرزوها کم خواهد کرد.
در نهایت با آرامش و احساس خوب زندگی کنید و هر قدمی که می توانید به سمت تحقق خواسته هایتان بردارید را حتما به اجرا بگذارید.
خداوند از طریق ایده هایی ساده که با شرایط فعلی شما سازگار است تحقق آرزوهایتان را برنامه ریزی می کند.
ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که:
من نمی دانم الهامات الهی چگونه هستند یا به چه صورت به من الهام می شوند.
لازم به توضیح است که الهامات الهی چیزی جدا از وجود شما نیست. یعنی نه به شکل صدایی عجیب به شما گفته خواهد شد نه به صورت تصویری در پیش چشمانتان ظاهر خواهد شد که شگفت زده شوید که خداوند با شما صحبت کرده است.
بلکه به شکل عادی و دقیقا منطبق با شرایط فعلی تان به صورت شکل گیری تمایل و ترغیب به شما گفته می شود.
مثلا خواسته شما خریدن خانه یا خریدن ماشین است.
در وجود خود ترغیب می شوید که درباره خانه و ماشین مورد علاقه خود فیلم یا تصویر یا … ببینید. یا ترغیب می شوید که به فلان بنگاه معاملات مسکن مراجعه کنید و درباره خواسته خود سوال کنید.
در مثالی دیگر ممکن است خواسته شما داشتن شغل خاص یا کسب و کار اینترنتی باشد.
این ترغیب در وجود شما شکل می گیرد که درباره شغل مورد علاقه خود تحقیق کنید. به دنبال مکان ها یا موقعیت هایی که شغل مورد نظر شما در آنجا جاری است بگردید. حتی ممکن است ترغیب شوید به یکی از این شرکت ها رفته و بازدیدی از محل کار مورد علاقه خود داشته باشید.
آنچه مهم است اینکه همیشه الهامات الهی در مسیر تحقق آرزوهایتان به شکل تمایل و ترغیب در شما شکل می گیرد.
فقط کافی است به همین ایده های کوچک و به ظاهر بی فایده عمل کنید و به آنچه در وجودتان نسبت به انجام آن ترغیب شده اید اهمیت قائل شوید و قدم بردارید و آنچه به انجامش ترغیب شده اید را تجربه کنید.
با انجام این کار تاثیرات عمیق و متنوعی بر ذهن ناخودآگاه خود خواهید گذاشت که با هیچ کتاب و دوره آموزشی نمی توانید تا این حل بر ذهن خود تاثیرگذار باشید.
با انجام ایده ها شما در حال تصویرسازی درباره خواسته خود در ذهن ناخودآگاه هستید. در حال جمع آوری کردن اطلاعات در مغز خود درباره موضوع مورد علاقه تان هستید.
این کارهای به ظاهر ساده محرک های قوی دنیای مادی هستند که بر نیروی خلاق و بی نهایت خداوند تاثیر گذاشته و برنامه تحقق آرزوهایتان طرح ریزی و قدم به قدم اجرا می گردد.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

امتیاز 4.67 از 75 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


نشان های دریافت شده
به نام خدای مهربان
من به تحقق آرزوهایم توسط خداوند ایمان دارم.
من خداوند را مدیر برنامه های خودم کردم.
من به معجزات الهی باور دارم .
تنها راه تحقق آرزوهای ما باور به تحقق آنها توسط خداوند هست. باید باورمون به خداوند رو قویتر کنیم باید به تحقق آرزوهامون توسط خداوند ایمان بیاوریم.
به نظر من هم ایمان خیلی مهمه وایمان داشتن برای ما انسانها واقعا سخته شرط اول تحقق آرزوها ایمانه وما به راحتی به خداوندو وعده هاش ایمان نمیاریم .باور کردن یک ایمان وباور قلبی میخواد وکسانی که ازین مرحله عبور میکنن به راحتی به خواسته هاشون میرسند وبر دوش خداوند سوار میشوند وخداوند اونها رو به مقصد میرسونه
ما بايد به خداوند ایمان بیاوریم اگر ایمان نیاوریم زندگی بر ما سخت میشه ودر بدحالی زندگی خواهیم کرد وشیطان بر ما چیره خواهد شد .
منم ایمانم در بعضی وقتها خیلی ضعیف میشه ونمیتونم باور کنم که من هم میتونم به خواسته هام برسم .واحساس ناامیدی میکنم ولی باید روزهایی رو یادم بیارم که ایمانم رو نشون دادم وخداوند کارها رو یکی یکی برای من انجام داد
من باید مثالهایی در زندگی خودم ودیگران یاد بیارم که به خداوند ایمان آوردم وخداوند کارها رو برام انجام داد.
مثال اول من بعد ازدواج جهیزیه ای نداشتم ولی به خداوند ایمان داشتم نگران نبودم درحالی که هنوز با این مباحث آشنا نبودم وخداوند وسایل خونمون رو به بهترین شکل به ما رسوند قبل اینکه حتی خونمون تکمیل بشه ما در حال ساخت خونمون بودیم وکارهای داخلش مونده بود وخونه مادر شوهرم بودیم و ازینکه جهیزیه نداشتم کمی حرف میشنیدم از خانواد ه ی همسرم ولی خداوند به طرز باور نکردنی جهیزیه منو شش هفت ماه قبل تکمیل شدن خونمون بهمون هدیه داد وهمه ازین موضوع متعجب کردن .
مثال دوم من همون اول ازدواج صاحب خونه ای تازه ساخت وعالی شدم وهیچ وقت مستاجر نبودم در حالی که همسرم اونموقع ۲۶ یا ۲۷سالش بود خونه مون رو از صفر شروع کرد وخداوند خودش آدمها و تجهیزات ساخت خونه رو میرسوند به طرز معجزه گونه برادرهای من الان نزدیک چهل سالشون هس ولی هیچی ندارن و دلشون به سهم الارث مادر وپدرم خوشه وازدواج نکردن در حالی که شوهر من تو ۲۵سالگی ماشین داشت وازدواج کرده بود خواهرهای من هم هنوز خونه دار نیستن بااینکه چندساله ازدواج کردن پس من این رو معجزه الهی میدونم که همون اول زندگی یک خونه ی عالی داشتم وفقط یک سال ونیم خونه مادر شوهرم بودیم
یا خداوند همسرم رو به طرز عجیب وشگفت انگیز به من رسوند در حالی که من در خانواده ی فقیر وپراز مسائل ومشکل بزرگ شده بودم همسرم از شهری کیلومتر ها دورتر با یک جلسه خواستگاری ازمن خوشش اومد وما به عقد هم درومدیم بدون اینکه از خانواده من تحقیق کنن خواهر همسرم با خواهرم در یک دانشگاه درس خوانده بودند وبعد تمام شدن درسشان دیکه چندسالی باهم در رابطه نبودند خواهر همسرم منو تو خوابگاه دیده بود وبعد از سالها منو به همسرم که قصد ازدواج داشت معرفی کرده بود وهمسرم با دیدن عکسهای دوران خوابگاه ودانشگاه خواهرش که من هم در دو تا عکسشون که با خواهرم گرفته بودم حضور داشتم از من خوشش اومده بود و به خواستگاری من در شهر تبریز اومدن و همسرم عاشق من شد و بی صبرانه منتظر جواب من بود اینارو خداوند طرح وبرنامه اشو نچیده پس کی چیده همه چیز این همه عالی وساده وزیبا انجام شده کی میتونست این برنام ر اینطور عالی وبدون نقص بچینه من فقط یکبار به خوابگاه خواهرم مهمان رفته بودم وخواهر همسرم از من خوشش اومده بود من خواهران دیکه هم داشتم اونها رو هم دیده بود ولی منو به برادرش معرفی کرده بود .
یا من کارشناس ارشدم رو بدون هیچ کتاب وکلاس کنکوری قبول شدم از کتابخانه کتاب می خریدم و میخوندم یا کتابهای درسیم رو خوندم در بین ده تا بچه با اون همه سروصدا ودر یک اتاق خیلی کوچک که لحاف تشکهامون رو میزاشتیم وخیلی جای کمی برای من بود صبح تا شب درس خوندم و قبول شدم بدون هیچ حمایت وپشتیبانی از طرف خانواده من شبانه قبول شدم و امیدی به ثبت نام نداشتم چون هزینه داشت وهزینه اش برای خانواده ام سخت بود خداوند خودش دلها رو برای من نرم کرد خواهرم که پرستار بود واستخدام شده بود هزینه رفت و آمد وکتابها و شهریه ی دانشکاه رو پرداخت کرد ومن به دانشگاه تبریز رفتم واین خودش معجزه ی الهی برای من بود. سال بعدشم ازدواج کردم وهمسرم هزینه دانشگاه وبقیه مخارجم رو پرداخت کرد.الان که اینارو مینويسم ویادم میارم به قدرت وبرنامه الهی خداوند وبه وفاداري خداوند وزمانبندی الهی ایمان میارم و باورم قوی میشه
همون سال که کنکور ارشد میخوندم تصمیم گرفتم لاغر بشم هم درس میخوندم وهم متعادل میخوردم اولین کمی کمتر نون وبرنج میخوردم وروزانه صدتا تو همون اتاق کوچک درازو نشست میرفتم هر وقت از درس خوندن خسته میشدم اینکارو انجام میدادم البته اونموقع اصلا به جسمم توجه نمیکردم فقط همین کارهارو هرروز انجام میدادم ومتعهد بودم ومن بعد پنج ماه که کنکورم رو دادم واز اتاق بیرون اومدم به طرز شگفت انگیزی لاغر ومتناسب شده بودم وهمه تعجب کردن من اصلا خودم نمیدونستم لاغر شدم مامانم نگران شده بود نکنه مريض شده باشم. این هم یکی از تحقق شدن های آرزوهای من .
یا من چند سال پیش گوشی لمسی وهوشمن نداشتم وهمسرم نمیخرید سال ۹۶ یک روز همسرم اومد خونه و دیدم گه یک گوشی خریده ومن خیلی خوشحال شدم واصلا باورم نمیشد من تا اونموقع تلگرام وواتساپ اصلا نرفته بودم چند روز بود خریده بود از همسایه مون یاد گرفتم ووارد تلگرام شدم ودر عرض چند روز یک گروه خانواده ایجاد کردم همه اعضای خانواده متعجب بودن اونها تلگرام داشتن از سالهای قبل ومن تازه گوشی خریده بودم وزود بلد شدم گروه زدم وهمه منو تشویق کردن البته شاید هنوز یک ماه نگذشته بود گوشیم به طرز عجیبی شکست بااینکه من خیلی ازش مراقبت میگردم وهمسرم ناراحت شد ودیگه گوشی رو درست نکرد و دلیل شکستن گوشیم هم ناشکری من بود میگفتم چرا کوچکشو گرفتی چرا مدلش پایینه بچه های کوچک گوشی های بزرگ دارن از مال من گرون تره وناراحت بودم بعضی ها هم میگفتن ومنو بیشتر ناراح میکردن
تا اینکه چند ماه بعد همسرم باز هم بدون اطلاع من گوشی رو برده بود درست کرده بود ووقتی رفته بودیم گوشیمو بهم داد ومن خیلی خوشحال شدم ومن طولی نکشید در دی ماه ۹۶با قانون جذب به طور شگفت انگیزی آشنا شدم وخداوند رو شکر میکنم که منو به راه راست هدایت کرد داستان آشنایی من با قانون هم قصه داره نن به گروهی اد شدم ولی ازون لفت دادم ولی نمیدونم چی شد دختر دایی همسرم بازم به گروه ادم کرد ومن دیگه موندگار شدم وپله پله با اساتید جوان اومدم دورهها وپول اون دوره ها بهطرز معجزه گونه وارد زندگی من میشد من از همون اول به دوره ها پول دادم وراحت خریدم راحت یعنی مقاومت ذهنی کمی داشتم هر پولی دستم میومد هدیه یا یارانه ام برای دوره ها خرج میکردم وتا الان هیچ کس همسرم هم خبر نداره که من دوره ها خریدم تا اینکه چند سالی هست شاگرد استادعزیزم هستم .
خداوند همه کارهارو برای من انجام داد خداوند منو هدایت کرد من اصلا تا آن زمان هیج آشنایی با این مباحث نداشتم وخداوند دست منو میگرفت ومن با خداوند به جلو میآمدم
خیلی مثالها هست که بزنم که خداوند آرزوهامو محقق کرد ومن کاری نکردم به نظرخودم بعد آشنایی با قوانین جهان من آرامشم بیشتر شد قبلا شاید بدون آگاهی چیزهای خوب وبزرگ جذب کردم ولی حالا آرامشم بیشتره اونموقع خیلی ذهنم مغشوش بود وحالم خوب نبود روابط داغون داشتم ولی خداروشکر الان روابطم خیلی عالیه زندگیم فراوانی وبرکت در زندگیم بیشتره همه چیز طبیعی وارام آرام درحال تغییر کردنه زیاد دیگه تقلا نمیکنم بعضی وقتها احساسم بد میشه ولی میگم به وقتش به اون خواسته هام هم میرسم
امسال هم بعد سالها همسرم به خونه زندگیمون داره میرسه خونمون رو نماکاری کرد اتاق دخترم رو که سالها بود به خاطر اختلافات با خانواده همسرم انباری و کثیف کرده بود وبسته بود چون راه به حیاط خونه پدر شوهرم داشت باز کرد و وسایلش رو بیرون ریخت ودیوارهاش وکفش که خیلی کثیف وسیاه شده بود رو تمیز کردیم و ده روز پیش رنگ کاری کردیم به بهترین شکل و فرش وتشک پهن کردیم وخیلی عالی شده وبقیه وسایل اون رو خداوند در زمان مناسب به ما هدیه خواهد داد کارهایی که از همسرم بعید بود انجام بده چون همسرم خیلی مشغله کاری داره وهم شرکت میره وهم چندتا گاو داره به اونا میرسه چون علاقه داره وهم به کارهای پدر مادرش وخونه ی اونها میرسه واصلا به کسی نه نمیتونه بگه وهرکس یه کاری براش میگه واون میره وانجام میده چون اهل فن هست وکارهای فنی وجوشکاری خوب بلده اصلا به کار های خونه نمیرسید ومن همیشه باهاش بحث میکردم که اول خودت وخونه خودت برس بعد بقیه خونه ات داره خراب میشه واون اصلا اهمیت نمیداد من دیگه رها کرده بودم وبهش نمیگفتم تا اینکه امسال خودش دست به کار شده وداره کارهای خونه رو یواش یواش درس میکنه قرار شده اتاق خواب مارو رو هم چندروزه دیگه رنگ کنیم اتاق دخترم اینقدر رنگش خوب شده که آدم ذوق میکنه وهمسرم هم میگه چه خوب شده تابستون هم قراره بقیه خونه رو رنگ بزنیم به امید خدا
همة ی اینهارو گفتم که به اینحا برسم که خداوند خیلی عالی کار میکنه فقط ماییم که باید با احساس خوب زندگی کنیم حرکت کنیم وبقیه کارهارو به خداواگذار کنیم وبه تحقق وعده های خداوند ایمان بیاوریم .
ممنونم استاد عزیزم .
من همیشه فکر میکردم ادمهای پولدار از راه حلال پول در نمیارند
بهمین دلیل در مدار فقر بودم از وقتی باشما اشنا شدم نه تنها در تنلسب اندام بله تمام جنبه های زندگی تغییر کردمممنون از شما استاد عطار روشن عزیز
سلام
بی نهایت سپاسگزارم از متن فوق العاده و آگاهی بخشی که نوشتید و وجود ما رو از آگاهیهای نابی که خداوند به قلب مهربونتون تابانیده نورانی تر کردید
من فقط میخواستم نظر خودم رو در مورد اون مطالبی که اول فایل نوشتید بگم
من هم مثل همه شما از کودکی این حرفها رو زیاد میشنیدم که نباید از خدا چیزی بخواهیم و باید قانع باشیم ولی موضوعی که وجود داره اینه که این حرف یه جورایی کاملا درسته چون همه ما وقتی از خدا چیزی میخواستیم این خواسته مون رو به شکل یک نیاز و به صورت زبانی از خداوند درخواست میکردیم و این روش درخواست کردن از خدا کاملا اشتباهه و به قول همونا اصلا نباید اینجوری از خدا درخواست کنیم
درخواست از خدا وقتی به همراه احساس نیاز باشه فقط نیازمندی رو بیشتر میکنه
راه درخواست کردن از خدا قدم برداستن با احساس خوب و به قول شما انجام دادن هر ایده و الهامی که به ذهنمون میاد هست و اگر این موضوع رو از کودکی متوجه میشدیم میفهمیدیم چرا نباید از خدا درخواست داشته باشیم
به هر حال خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم که باز هم تونستم حداقل الان که ۵۲ سالمه این موضوع رو درک کنم و انشالله به لطف خودش بتونم درخواستهام رو به روش صحیح از خدا داشته باشم چون هنوز هم خیلی باید روی خودم کار کنم که بتونم این هنر درخواست کردن از خدارو درست اجرا کنم
باز هم تشکر میکنم از لطف و زحمات عاشقانه شما استاد بزرگوار و با محبت و برای هممون بهترینها رو از درگاه خداوند آرزو میکنم
نشان های دریافت شده
سلام بخالقی بیهمتای من
سلام براستاد مسیر رهایی منیت وتوجه نکردن وزبه بخش که ازرخودم هست ورنگاه عمیق به بخش که ازآن خداوند هست ونگاه جدید به جهان درخودم ایجاد کنم بینمرکه خداوند درجهان هرانسان چه کنجی رونهفته داده و چطوراون وانسان فقط با باور اون گنج به شکل ظاهری نه بلکه ازته قلب جه. امکانی براش ایجاد میکنه
اما برسیم به نگاه خداوند. زمانی که از عمق وجود درپی شناخت خداوند بودم نه برای خداوند نه سواد اهمیت داره نه سن ودنه توان جسمی و حرکتی که این سه مورد در من هم هستم که اول خداوند رو بهش شناخت کامل پیدا کنم اون توان اندازه توانی درک خودم نه هیچ فرد دیگه ای تغییر تو بعضی بخش مسیر بتوانم بدم مسیر های دیگه رو بهش دست پیدا کنم
به اینده دست آور برای آینده دلگرم باشم و بودنم که ابن مسیر برای همه یی جای کاره داره برای من که خانم خانه دارا هستم یی جای کاره این نقطه تو نگاه اون اهپیت خواستی بر خودر است های جون من با تغییر خودم شاید هیج زمان کاره گروهای دیگه رونتوانم انجام بوم ولی تو بخش خودم سنم توانی جسمی خود م دارم تو بهترین شکل انجام میدم پس کارمزتوبخش اهمیت خودش هست نه نکران هستمکه دارم مثل دیگران کارم انجام نمشه ونه احساسم بدهست پس توجای خودم وافکارم تو بخش خوبش داره به پیش میره شاید زمان نیاز داشنه باشه که به اون همه برسم ولی تو دید م دارم کلی تغییرعالی روپایی ریزی میکنم اول برای خودمونسل اینده خودم واین روشاید دیگران نداشته باشند شاید به این شکل به افرادهم سنم بگم میشه اره میشه که به این گناه هم دید
وفتی به دریافتی دوستانی که تو این بخس هستن نگاه میکنم متوجه میشم اگه فردی به شکلی این دریافتی حالا تودهربخش که هست بهش میرسه اون زمانهای فبلی من که به شکل راه کار می کشتم برای نجات از چاقی مشکلش اون فرد تو بخش بهتری بوده چون درخواست بهتری رو فرستاده و دست آورده بالاتری رو داره از زمانش به شکل بهتری سود معنوی میره واین زمان من بسیار خوشحال هستمکه این حس رو دارم که با ادامه داد من تو بخش خودم از خیلی افرد که هم اکنون تو همون شرایط ،سال فبل من دادن زندگی میکنن م هیچ عطر طمعی ازبوددن تواین مسبر بهشون نمیرسه تازه اگه تشویقی از طرف من صورت بگیره اصلا بهش هیچ توجه ندارن
پس من دارم دست اورد عالتری رو زمان و. سال دیگه به خودم میدم نگاهم به شکل خوبی داره تغییر. میکنه پس در آینده اون دست. اوردم وهم حتما بیشتر به شکل خیلی بیستر از من و ارده من و منیت من خواهد بود امروز با خودم یی عهد تازه بستم وفتی این جمله شما رو. دیدم که واین مسب تو بخش لاغری رو. قرار خداوند انجام بده تا امروز من این گذاشته بودم به حساب ذهنم که تغییر کرده ولی نه این درسن نبود باید بگمراین ذهنم روهم. خداوند تغییر داده من،تو این ،میانرفقط ،کسی بودم که واگاهی درست رواول کسب کرده بعد تحلیل کردم توبخش تغییر اون کاره خداوند بود پس اول خداود بخش اصلی و فرماندهی جسم رو تغییردادن که من اول اون بخش رو بهبود بخشدم در اثر بهبودتان بخش دست آورده آینده به شکل کامتری به من میرسه
حتی ایدهای در راه هست من روشون دارم خوب کاره می کنم باوره رو بسیار قویی دارم میکنم میدونم که حتی ودری بهتری رو به افکارم درام میدم هم زمانی خوبی برای من ایجاد شده
دست پیدا کرن به اگاهی دوستان و هم جنین اگاهی من برای دیگران این سیستم یی چرخه هست که من جزویی از این کل هستم هستم پس تو بخش خودم دارم اون سیتمی بودن رو به شکل کم نقص دارم انجام میدم من مانع نیستم بلکه من هم جزوه همین جرخه هستم که داره تو بخش این مسیر هم به شکل درست کاراش انجام میده پس برای همین درک هم از خداوند تشکر وسپاس بیکران دارم بودن بی علت نبوده باید این زمان من هم هستم توابن بخش باید حتمابابد منباشم میشد و این کاره همه برنانه ریزی خداوند هست همزمانی هر فرد رو تو این مسبر فبلا چیدمان کرده که با جه گروهی حنی باشه جه زمانی تو کودم بخش وارد بشه چه دست بیاره از تلاش همون فرد از کودم در خواست که داشته بهر ببره اگه نگاه من فقط تویی بخش هست توجه به هیچ بخش دیگه نداشتم حالا اگه حتی به اجبار و سختی خودم وارد ابن مسیر جدید میگردم به نظرم هیچ چیزی ازش دست کیرم نمی شد اگه حالا هم تو دیگاه جیزی رو مینویسم که اول خودم اون درک کردم و اون متوجه شدم هم بازم اون از خداوند هست که با هر در خواستم تو جندین بخش اون پروش بدم مراحل رو طی کنم
تومسیرهای تازه نو قرا بگیرم اون تو سن من که هیچ بهانه نداشته بشام که نشد نتواستم افرادی که در کنارم بودم آنچنان موفق نبودن این ربهانه از من گرفته پس تلاشم رو به اندازه یی جوان دارم. تو این مسیر میزارم کلی زمانی که شاید بیهوده طی میشد شده کلی آگاهی دانش توانی درک اونتوسن من که تونگاه حداوند اصلا سن اون اهیمت رو نداره ولی تازه متوجه شدم برای من آن هماهمیت داره که باید بهش یی خط باطل بکشم که اون دیگه نداشته باشم زاویه به نگاه یی جوان بهش نگاه کنم نه فردی مسن بازم به ارده شخصی توجه نکنم این باید باروه داشته باشم زمان من موفق مسیر هستم که این بخش رو واقع بهش احاطه داشته باشم ولی با این زمان وقت بازم موفق بودم خیلی بهتر شده ا ین بخش رو هم دارم این حزویی از من هست انکارش نمتوانم بکنم ولی میتوان بهش کمتر اهمیت بدم که کارم به شکل بهتری به پیش بره
دست اودرم تواین زمان مسیرهای چیده شده که دارم اونها رو به شکلی که فابل قبول اول خدایی خودم باشه ودر مرحله بعد خودم هم راضی باشم که دارم به شکلی خوب انجام میدم کم کرسی هم داشتم ولی با استمرار دارم بهش شکل کامتری انجام میدم
چندین ترس که داشتم کم رنکش کردم به شکل بهتری در برخورد با اون عمل می کنم کلی باوره اشتباه رو کم رنک کردم باورها بهتری جاگزین اون کردم و در مراحل اولیه داره خوب جواب میده با هرعمل خوب من یی پله هم به دریافتی من اضافه میشه ایدهای خوبی به ذهنم می رسه که اگه باوره ایجاد کرده باشم اون وایده کار ساز خواهد بود چون آسون هست نباید به چشم نشدن بهش نگاه اگه ایده ساده یعنی شدنی اگه پیچیده بود اون نشون از نشدت هست چون توان من و امکانات من دورنش نیوده و این ایده از من بوده ار بخش منفی بوده که امکان انجامش برای من اصلا نیست.اگر بشه حتما با شکست یا بخش ارده شخصی خودم بود که من تمام سعی خودم دارم تو این بخش می زارم که اون کم رنکش کنم انشالله که موفق بشن اون کم کنم انشالله
خدا پشت وپنا هتون یا حق. نگه دارتون
نشان های دریافت شده
باسلام خدمت استاد گرامی …من از وقتی یادمه بهمون این جمله رو یاد دادن که هر که مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند ما هم با این باور که اگر هر چه بیشتر درد ورنج بکشیم خدا بیشتر دوستمان میدارد بزرگ شدیم حالا میفهمم که اینا برای پیش بردن امیال خودشان این حرفهای مزخرف را به گوش ما کردن .یا یکی دیگه این که پول چرک کف دسته ..درصورتی که پول خیلی مقدس وقابل دوست داشتن هست واز این جور حرفای بیهوده مغز مارا به یک انبار پراز حرفهای منفی در اوردن .من تصمیم گرفتم که نگرشم را تغییر دهم و جور دیگر فکر کنم.به امید اصلاح باور هایمان
باسلام خدمت شما استاد عزیز
از کودکی به من هم آموخته بودند که در زندگی آن چیزی را به دست خواهی آورد که خداوند در سرنوشت تو قرار داده است و اگر خیر و صلاح تو نباشد هر چقدر که التماس و خواهش کنید از خداوند بخواهی به تو داده نخواهد شد،
و چقدر باورهایی این گونه که مثالهای آن زیاد هستند در ذهن من مثل گفتن اینکه اگر حجاب خوبی نداشته باشیم خداوند ما را از تار موهایمان آویزون میکند و در آتش جهنم میسوزاند،
آیا به راستی خدای جهانیان این چنین بیرحم است؟
و این اشتباه سالیان سال من بوده که خدا رو چگونه شناخته و از او چه چیزهایی میخواستم،
ترس و شک و نگرانی در رابطه با کارهایی که ممکنه منو گناهکار کنه و خداوند دیگه منو دوست نداشته باشه تا خواسته منو اجابت کنه باعث شده بود که همیشه نمازهای خودم رو از روی ترس بخوانم و نگران این باشم که نکند مجازات و عذاب جهنم را خواهم کشید،
۲۳ سال در اشتباه و در افکاری ترس آلود در برابر جسم خودم ذهن خودم و خدای مهربان از روی نادانی و جهل زندگی خودم رو سپری کردم،
اما با بودنم و هدایتم به مدت دو سال در این سایت فوق العاده خوب و عالی و تغییر باورهای خودم که واقعاً بهش نیاز داشتم و از خدا خواسته بودم،و به نظرم یکی از اولین تجربیات رسیدن به خواستههام همین هدایتم به سایت بوده که خواستار تغییر از خداوند بودم و الان به مدت دو سال در این مسیر خوب هستم،
من با آگاهی و دانش فهمیدم اگر در راه خودم ان تظارم را از خداوند با احساس خوب بیان کنم و خواسته خودم را بخواهم چه اون خواسته مادی باشد و چه معنوی من حتماً و بدون شک به آن میرسم
مثل سلامتی خودم که هیچ وقت در این دو سال یادم نیست که اذیت شده باشم و یا من دردی رو تجربه کرده باشم و هر زمان که حس خوبی دارم و از سلامتی خودم بیشتر سپاسگزاری میکنم باز هم سلامتی من بهتر و بالاتر میرم که همیشه خواستار نعمت سلامتی از خداوند بودم اما نمیدونستم برای داشتن سلامتی چرا ترس نگرانی از خوردن غذاها برای درد معده گرفتند و داشتم و الان که قدرت ذهنم رو به دست آوردم و هم مسیر با اراده خداوند شدم دیگه نگران آینده جسم خودم و سلامتی که همیشه دارم نیستم،
اون خدای واقعی است این خدای جهان و خدای من است که مرا آفریده و به همه وعدههای خودش عمل میکند و تمام خواستهها و نعمتهای خوبش را بر من میفرستد تا زندگی لذت بخشی را تجربه کنم،
و من این خدا رو میپرستم و دوست دارم خدایی که برنامهریزی زندگی من رو به دست خودم داده تا انتخاب کنم با افکاری خوب چه چیزی را از زندگیم دوست دارم تجربه کنم،
و من به این خداوند توکل و ایمان دارم و میدونم که با احساس خوب در مسیر رسیدن به تمام خواستههای خودم میرسم و سپاسگزار تمام نعمتهای خوبی که میخواستم و الان دارم هستم خدایا شکرت،
باتشکر ازشما
بنام الله یکتا و تنهاترین قدرتمندرین مالکترین و حامیترین و همیشه حاضرترین خواهان عاشقترین پیشرفت ما،
پیشرفت ما یعنی تسلیم خدا بشیم فقطعشق و خال کنیم باهاش یکجاهایی صفحه های نور را که برنامه های پیشرفت ما هستم میزاره جلمون میگه یک اثر انگشت بزن که قول میدی به من اعتماد داری هنوز و حالتو شاد نگه میداری و دوباره بهمون میگه برو برای خودت برقص شادی کن غمت نباشه من هستم خداوند همه اینها و کارها و بهاطره عشقی که به ما داره برای حال خوب ما انجام میده خوب من برای چنین خدایی نمیرم دورش نگردم رقصو پایکوبی با قلبم براشانجام ندم از خوشحالی و جیغ و دست و سوت و فریاد واااای الان از قسمت باورسازی زندگی با اراده خداوند اومدم این فایلو خوندم
ادغام و ترکیبی در وجودم از قدرت خدا راه افتاده که هیدر درونم دارم میرقصم ،
استاد سلام و درود رحمت خدا و هر چه خیرو نیکی و اسایشو ارامشو برکتو سلامتی عشق خداست هر لحظه فزاینده به زندگی شما استاد ارجمندو گرامی جاری باش الهی امین ،
استاد خدا روزتون را بسازد که روزهای مارا آنقدر به اراده خداوند و خواست خدا دارید میسازید انشاالله خداوند همیشه عشق و هر آنچه که از خودش میخواهید حال خوب و آزادی را نثار شما کند،
پیشرفت کعنیویشرفتو الان دارم کمی تازه کمی میفهمم کو تا من بفهمم ک ه تا انوموقع از خوشحالی زنده بمانم انشاالله،ههههههههه،
استاد پیشرفت یعنی قدم به قدم به خدا در راه خدا رفتن و مسیر را با لذت درککردن حالا،
با لذت درککردن یعنی چی؟یعنی اینکه خداییداریم که به من میگه تو ففطمنو انتخاب کن از من بخواه بقیشو برو برای خودت شادی کن و اطمینان کن به من دیگه هداذاز این بهتر جایی هست نه والله ،
من الان تو ابرهام از اون فایل باور سار زندگی به کمک اراده خداوند اومدم زندگی با کمک خدا همینطوری شادم به اراده خداوند و دارم لذت میبرم پیشرفت میکنم
و آنقدر رسیدن به خواسته هام برام استان و دست یافتنی در نظرم آمده الان به خودم گفتم چت بوده تا حالا فقط عجله واسه چی داشتی ؟میخواستی چاق نشی تا این درسها رو یادنگیری ؟وایچه با حال چاق شدم تا پیشرفت کنم همه جوره خدایااااا شکرت المندالله
استاد از خداوند بینهایت سپاسگزارم از شما هم سپاسگزارم تا بینهایت هووووراااااا خدایا ممنونم خدایا .
واقعا نمیدونم چطوری از چه بخشهایی که خدا میخواد دارم از تو فایلها ید در میارم هر چی هست خدایا اراده اوست خدایا شکرت استاد خیلی ممنونم عالیانوزشمیدهسد با قلبتون خداوند انشاالله جاری به هر لحظه از قلبتان خدا یادتون کنه که مارو شاد میکنید یا قدرت خداوند ممنونیم .یوهووووووو واقعا .
نشان های دریافت شده
به نام خدای نور… بی نهایت ِ مهربانی که همیشه فراتر از انتظار ماست..
درود و احترام خدمت استاد عزیزم و هم کیهانی های هم مسیر نازنین 🦋
خدایا بابت فرصت طلایی حضورم در این دوره ی شگفت انگیز سپاسگزارم.
خدایا بابت آگاهی های ارزشمندی که از استاد عزیزم می آموزم سپاسگزارم.
خدایا سپاسگزارم که همیشه فراتر از اونچه آرزو دارم، برآورده می کنی.
★☆گام هشتم: من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم.
به لطف خدای مهربان از وقتی به این مسیر زیبای بهشتی هدایت شده م، و دوره های ارزشمندی که یکی پس از دیگری شرکت کردم، اونقدر بیش از گذشته، برآورده شدن آرزوهای کوچیک و بزرگ فراوان، فراتر از حد انتظارم تجربه کردم، اونقدر آگاهی کسب کردم و همزمانی های بی شمار و لذت بخش دیدم، اونقدر شناختم از خداوند و قوانین جهان هستی بیشتر حقیقی تر و عمیق تر شد، که دیگه به لطف خدا، به آنچه که دوست دارم داشته باشم و تجربه کنم، به چشم آرزو نگاه نمی کنم، و هر چیزی به ذهنم میاد، یک -خواسته- است که فقط باید باهاش همزمان و هم مدار بشم، که لازمه ی این همزمانی و هم مداری، احساس خوب، و اطمینان به هدایت و الهام الهی هست. به ویژه از وقتی که دوره ی جدید رو به لطف خدا و آموزش های ارزشمند استاد شروع کردم، و باورهای جدید در ذهن و درونم ایجاد کردم، و اون آرزوی قدیمی چند ساله م که پذیرفته بودم بهش نمیرسم و براورده شد، اطمینانم به قوانین هستی، خدای جدیدم، و باورهای جدید قشنگم هزاران هزار بار بیشتر شده.
حتی این موضوع برای اطرافیانم هم قابل باورتر شده.
دوستی صمیمی و بسیار آگاه و علاقمند به حوزه ی ببداری درون و قانون جذب دارم، که در این موارد بسیار با هم گفتگو میکنیم.
قبل تر همیشه میگفت تو ارتعاشت برای جذب فوق العاده ست، فقط کافیه استرس نداشته باشی و حال دلت خوب باشه.وقتی ماجرای این آرزوی قدیمیم رو که در همین دوره براورده شد، براش تعریف کردم بی نهایت خوشحال شد و میگفت تو چیکار کردی دختر ؟! من حتی واسه خودمم دلگرم تر از قبل شدم و همش تو رو الگو قرار میدم و به خودم میگم: ببین! السا چنین أرزوی دور و محال و عجیبی رو چقدر سریع جذب کرد! تو هم میتونی پس! خدای تو و خدای السا یک خداست. او تونسته تو هم میتونی…
و من چقدرررر از شنیدن این حرف ها خوشحال شدم، و چقدر خدا روشکر کردم و به خودم یاداوری کردم که من هرچه ارزوهای بیشتری تجربه کنم، به رشد و گسترش جهان کمک بیشتری کردم و فرد مفیدتری هستم و این هم یک نمونه اش که حتی میتونم الگوی دیگران بشم و باعث شدم براشون شوق و انگیزه ایجاد شه که میتونن حتی ارزوهای به ظاهر محال شون رو جذب و تجربه کنن.
از وقتی در دوره ی جدید هستم ، باور سازی بسیااار برام آسان تر شده..خب البته یک سال و چهار ماهه مداوم و مستمر ، در مسیر هستم و با هر شرایطی هدف و تلاش اولم داشتن و گسترش حال خوبم بوده، سمعا و طاعتا هر چی که از استاد عزیزم آموختم پیاده کردم ، طبیعتا این بین روزهایی هم گذروندم که احساسم خوب نبوده و نگرانی هایی داشتم اما تونستم با همین مسیر با همین فایل ها، با صحبت ها و صدای استاد عزیز، تعمدا حالم رو خوب کنم.
پس هر چه پیش تر رفتم، فضای غالب ذهنیم مثبت تر و پایدار تر از قبل شد، منفی ها کمرنگ تر شد، و وزن باورها و نگاه جدیدم به خداوند بیشتر شد. و الان در مقایسه با سال گذشته، باور سازی جدید یکی از کارهای بسیار راحته برام.
تجربه ی این دو هفته و همین طور دیروزم رو در این مورد براتون مینویسم و تقدیم تون میکنم چون به شدت و بسیار فراوان بهم حال خوب داد: (ببخشید که با جزیات مینویسم، هدفم شفاف سازی برای چگونگی باورسازیه و تاثیر اون هست) :
★اولین باور جدیدی که با شروع این دوره، براحتی در من شکل گرفت باور توحید واقعی بود:
“من برای تجربه ی خواسته هام به هیچ چیز جز خدا نیاز ندارم”.
یک هفته نشده بود با این باور شگفت انگیز زندگی میکردم که ارزوی قدیمی بزرگم که به ظاهر برام دور دست و محال بود، رو براحتی تجربه کردم.
★تجربه ی این باور به من جرات و شجاعت داد تا آرزوهای دیگه م رو هم بزرگتر کنم و از خدا بخوام و تجربه شون کنم.
یکی از اون ها ارتقا مالی بود.
با اینکه به تازگی باورهای جدید در ذهنم درست کرده بودم و در حال تجربه ی افزایش ۳ برابری بودم، اما بازهم ندایی درونم تشویقم میکرد که برای افزایش ۳۰% بعدی گام بردارم…
راستش در ابتدا یکم احساس ترس کردم، مخصوصا که تا پیش از این اسفند ماه، ماه کم شدن ترافیک کاریم بوده بخاطر نزدیکی به تعطیلات عید (من در دانشگاه برای دانشجویان مقطع پی اچ دی و تخصص گروه های پزشکی ، تدریس میکنم، و در کنارش ، از وقتی وارد سایت و دوره ها شدم به لطف خدا و آموزش های ارزشمند استاد عزیزم، حوزه ی تدریسم رو بصورت خصوصی برای کنکور ورودی پی اچ دی و تخصص هم گسترش دادم، قبلا در این حوزه کار میکردم اما اصلا گسترش نداشت و گاهی وقتی بود).
در ابتدا تقویم اسفند ماه یک مقدار نگرانم کرد… و با خودم گفتم ولی اسفند برای دانشجویان و متقاضیان دکتری و تخصص ، ماه پرکاریه چون همشون شاغل هستن و درگیری شغلی و پایان سال مالی و خونه تکونی و سفرهای نوروزی زیاده، شاید از کلاسهای خصوصی استقبال نکنن.
اما خیلی سریع به خودم امدم و با خودم گفتم: خداوند تقویم نداره. خداوند زمان و مکان نداره. پس رزق و همزمانی های خدا هم زمان و مکان نداره، پس من افزایش ۳۰. درصدی رو در همین ماه اسفند تجربه میکنم.
در گام بعدی باید روی احساس شایستگیم کار میکردم و افزایشش میدادم. پس وقت گذاشتم و با حوصله دلایل متعددی پیدا کردم و نوشتم که من شایستگی این افزایش رو دارم ، هر چه بیشتر دلیل پیدا کردم و نوشتم، احساس خوبم بیشتر و بیشتر شد.
دلایلم رو که نوشتم، در گام سوم بابت تجربه ی این افزایش پیشاپیش شکرگزاری کردم و دیگه از هر چیزی ذهنم رو رها کردم و مشغول لذت بردن از زندگیم شدم.
این ماجرا برای دیروزه، یعنی روز جمعه، که طبیعتا یک روز کاری هم نیست. و من همیشه روزهای تعطیل بخاطر اینکه استراحت عمیق تری داشته باشم، شماره ی کاریم رو افلاین میکنم. دیروز ظهر به بعد یه حسی بهم گفت شماره ت رو از فلایت دربیار، شاید از دانشگاه یا مدیر گروه کار ت داشته باشن.
از اونجا که این مدت شناخت و عمل به الهامات برام خیلی روشن شده، سریع شماره م رو از فلایت دراوردم.
همینکه انتن گوشیم وصل شد، یک تکست دریافت کردم!
مدیر گروه یکی از دانشکده ها بود نوشته بود : در خصوص ازمون دکتری هر زمان که وقت داشته باشید صحبتی داشته باشیم.
و فقط خدا میدونه چقدر خوشحال شدم از این نشانه!
من فقط شاید دو سه ساعت روی باور جدید کار کرده بودم .. و به همین سرعت نشانه ها از راه رسید…🤩
بهشون برای عصر جمعه تایم دادم…کاری که در ۱۲-۱۳ سال سابقه م نکرده بودم 🙂
عصر تماس گرفتن…
باز تا عصر قبل تلفن ایشون، یکی دو مرتبه باورهای جدیدم رو مرور و سپاسگزاری کردم.
عصر که ایشون زنگ زدن ، با اطمینان کامل. و بدون ذره ای تردید، شرایط جدیدم برای قرارداد جدید رو مطرح کردم.
ایشون هم سیر تا پیاز شرایط کلی و جزیی که من گفتم، با کمال میل و اشتیاق استقبال کردن. بدون ذره ای تردید…بدون ذره ای مقاومت، بدون ذره ای چونه زدن درباره شهریه کلاسها (اتفاقی که بارها بی شمار میفتاد و الان نیفتاد. خدایا شکرت)
گفتن فرم قرارداد رو همین الان تلگرام میفرستم شما پرکنید امضاش کنین برای ما بفرستید تا از چهارشنبه دوم اسفند دوره جدید کلاسها رو شروع کنیم. و در کمتر از یک ربع، همه چیز اوکی شد…! و گفتن شماره شبا بفرستید تا پیشاپیش حق التدریس تون رو براتون ارسال کنیم. اتفاقی که هرگز نمیفته! چون طبق قوانین دانشگاهی، مدرس بعد از پایان دوره ی تدریس باید حق التدریس دریافت کنه! و من همون دیشب حق التدریسم رو هم گرفتم…! و شب از خوشحالی نمیتونستم بخوابم 🤩
از خوشحالی اینکه چقدر راحت جذب کردم… چقدر راحت باور سازی کردم…چقدر سریع ذهنم باورهای جدید رو پذیرفت و چقدر سریع همه چیز همزمان شد…
خدایا شکرت.
خدایا سپاسگزارم
استاد عزیزم چراغ روشن راهم سپاسگزارم.
سپاسگزارم که با دوره ی جدید، راهنما و راهبر و پیامبر ما به فصل تازه ای از معجزه های الهی شدید، و در همسایگی بهار، باعث شدید با بهار تازه و شگفت انگیزی روبرو شیم 🌱💮
الهی امید همیشه در قلب تون فزاینده تابان 🦋
تا باد چنین بادا…
سلام و درود
از خوندن نوشته خوش احساس شما لذت بردم.
چقدر خوبه که شما و دوستان درباره نتایج و احساسشون در سایت می نویسند
خواندن نتایجی که ردپای خداوند رو در زندگی افراد اثبات می کنه خودبخود باعث ایجاد آرامش در وجود خواننده و تقویت باور کمک خداوند برای تحقق خواسته ها می شه.
از شما سپاسگزارم که به این زیبایی مراحل تحقق خواسته خود را شرح دادید.
یکی از موهبت هایی که با قرار گرفتن در مسیر روشنگری نصیب ما میشه نعمت مشاهده حضور خداوند در جریان زندگی است.
اینکه شما به این زیبایی و وضوح حضور خداوند و معجزات الهی را فارغ از زمان و مکان شرح دادید نعمتی است که همه انسانها از آن بهره مند نیستند.
ضمن تبریک به شما دوست عزیز بابت احساس عالی که در من ایجاد کردید سپاسگزارم.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
نشان های دریافت شده
درود و مهر استاد بی نظیر و عزیزم
وقتی پاسخی که لطف کردید زمان گذاشتید و با انرژی هرچه تمام تر ، با حوصله نوشتید، خوندم ، از شدت خوشحالی ضربان قلبم بالا رفت.
الهی شکر وجود آگاه و نازنین تون.
چقدر خوب تره که شما استاد عزیز ما ، پیغمبر اعجاز و چراغ روشن راه ما هستید. 🦋
من که به شخصه هر چه در این مدت یک سال و نیم دارم، به لطف خدا، از آموزش ها و آگاهی های شماست. و با تمام جان، مدیون تون هستم.
و اینکه شما با این دقت نظر و احساس مسئولیت، هوای ما شاگردهاتون رو دارید، بیش از پیش ما رو دلگرم میکنه که به جبران خوبی ها و لطف تون، بیشتر پیشرفت کنیم، نتایج بهتر کسب کنیم، و زندگی مون رو ایده آل تر از پیش خلق کنیم.
قدردان تون هستم و با تمام وجود در مقابل تون، به احترام، نی ایستم 🙏🦋💮
الهی سایه تون برقرار
تا باد چنین بادا
نشان های دریافت شده
سلام خانم السا عزیزم ، هم مسیر گرامیم،
واقعا خوشحال شدم از خوندن دیدگاهتون ، بسیار عالی بود ، چقدر لذت بردم و اشک ریختم ، سپاسگذارم برای این نوشته ی زیبا و انگیزه بخشتون،
نازنینم امیدوارم همیشه در سایه ی لطف الهی به تمام آرزوهای خوبتون برسید و برامون از موفقیت هاتون بگید،
بازم ممنونم که من رو تا این حد به ذوق آوردید و ایمانم رو به تحقق آرزوهایم به اوج خودش رسوندید ،
در پناه خداوند باشید :))
نشان های دریافت شده
درود و مهر نازنینم
سپاسگزارم از همراهی تون و وقتی که گذاشتید برای خوندن دیدگاهم و پاسخ نوشتید 😍
امیدوارم همیشه اشک های دُرين تون از شوق تجربه ی خواسته هاتون بریزه 💜
نور و عشق در قلب و لحظه هاتون جاری و مواج دوست عزیزم
می سپارم تون به قشنگ ترین اتفاق های کائنات 🦋
نشان های دریافت شده
خواهش میکنم ، لطف دارید ،
بازم سپاسگذارم …
:*
:*
:*
نشان های دریافت شده
به نام خدای هستی بخش
ما فقط آرزو کنیم و براورده کردنش با خدا !!!!!!
چیزی که من از متن نوشتاری زیبا دریافت کردم اینکه که ما بدون هیچ ترسی و عذاب وجدانی فقط آرزو کنیم .چرا میگم عذاب وجدان چون به قول استاد همیشه به ما گفتن همین که سلامتی باید خداروشکر کنی ، همین که سقفی بالای سرته باید سپاسگزار خداوند باشی ، همین که نونی سر سفره ت هست باید خدارو شکر کنی و …… بنظر من این باورها به طور اشتباه به ما یاد داده شدن . توجه به داشته هامون باید باعث رضایتمندی مون از زندگی بشه باید باعث توجه مون به داشته هامون بشه نه باعث عذاب وجدان مون بشه که رومون نشه چیز بیشتری از خدا بخوایم و خواستن آرزو بیشتر رو غیر معقول بدونیم . پس خداوند این جهان رو برای کی آفریده ؟ غیر از اینکه خداوند گفته من این جهان رو برای انسان ها به وجود آوردم ؟اگه انسان زیاده خواه نبود اگر به دنبال آرزوهاش نمیرفت چطور این جهان به این حد از پیشرفت میرسید و قرار بعد از اینهم برسه؟خداوند میخواد که ما خواسته و آرزو داشته باشیم تا بتونیم رسالتی که خداوند بر دوش مون گذاشته رو انجام بدیم . داشتن خواسته و آرزو از خداوند عین ایمان و توکل داشتن خواسته و آرزو جز ناگسستنی زندگی ما انسان هاست چه خوبه اون خواسته و آرزومونو از خدای خالق آسمان و زمین بخوایم و اصلا به نحوه ی برآورده شدنش فکر نکنیم و اونو تمام و کمال به دست خداوند بسپاریم تا خیلی قشنگ و زیبا و حساب شده منطبق با زندگی ما مسیر رسیدن به اون خواسته رو برامون بچینه فقط خداست که به نهان و آشکار ما آگاه حتی بهتر از خودمون مارو میشناسه .
نشان های دریافت شده
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم
من به تحقق آرزوهایم توسط خداوند ایمان دارم
در طول زندگی هر فردی آرزوهایی زیادی هست که فقط به تعدادی از آنها می رسد وخیلی از خواسته های او فراموش می شود وهرگز قدمی جهت برآورده شدنشان برنمی دارد اگر کمی به گذشته خود فکر کنیم می بینیم خیلی اتفاقات در زندگی ما رخ داده که رد پای خداوند در آن دخیل بوده وکمی بیشتر دقت کنیم می بینیم واقعا خیلی چیزها بوده که فقط با خواست خداوند صورت گرفته ویه جورهایی معجزه ای از جانب خداوند بوده
اما ما غافل هستیم ونمی توانیم باور کنیم برآورده شدن خواسته های ما برای خداوند خیلی راحت واسانه وکافیه فقط بهش ایمان داشته باشیم وبهش اعتماد کنیم ماها حتی می ترسیم از بیان کردن آرزومون برای خدا تا میایم بهش بگیم چی می خوایم به چگونگی وچطور شدن فکز می کنیم وبعدش می گیم محاله فراموشش می کنیم ویه جورایی خودمون رو لایق برآورده شدن اون خواسته نمی دونیم ومی گیم همین که تا اینجا هم رسیدیم همین که بی دردسر دارین زندگی می کنیم کافیه چطور با این شرایط ما همچین چیزی ممکنه
تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند است👌🏻
برای رسیدن به آرزوها اولین قدم تغییر نگرش درباره تحقق آرزوهاست
وقتی نگرش خودمون رو درباره خداوند عوض کنیم وباور کنیم خداوند در رساندن ما به خواسته های ریز ودرشت وحتی محال تواناست وقادر است واگر او بخواهد هیچ چیزی محال نیست اون وقت بدون ترس می توانیم از او بخواهیم وچگونگی برآورده شدن را به خودش واگزار کنیم
🌷من مسعولیت تحقق آرزوهایم را به عهده خداوند می گذارم
وقتی خواسته ای داریم پشتیبانی آن را به عهده کسی چون خدا می گذاریم می توانیم به خیال راحت در جهت برآورده شدن آن گام برداریم کافیه با آرامش به زندگیمون بپردازیم وبه نشانه ها دقت کنیم هر الهامی به ما شد وهرجا ترغیب شدیم به انجام کاری به سمت اون کار بریم با این کار ذهن ناخودآگاه را جهت آماده سازی وتصویر سازی برای رسیدن به خواسته هامون آماده می کنیم ومغز را فعال می کنیم جهت پیدا کردن ایده
همسرم همیشه می گه آرزو دارم خانه ای ویلایی داشته باشم ودر حیاطش باغچه درست کنم و رخت بکارم اما من همیشه این امر رو محال دونستم وگفتم کاش ما بتونیم یه آپارتمان بخریم ولی اون می گه اپارتمان انگار مال خودت نیست وباید مدام سروصدای همسایه ها رو تحمل کنی من حتی بیان کزدن این خواسته هم برام سخت بوده ویه جورایی محال دونستم که با شرایط ما بشه همچین خواسته ای داشت اخه چطور برآورده شدن همچین چیزی برای خداوند محاله این نهایت بی ایمانی
من برنامه ریزی جهت تحقق آرزوی داشتن خانه ای ویلایی با حیاط باغچه ودرخت را به خداوند واگزار می کنم وجز او کسی را توانا نمی دانم
من مسعولیت لاغری همیشگیم را به خداوند واگزار می کنم وایمان دارم به قادر بودن او وفاداری او به عهد
♦️هیچ انسانی نمی تواند دربرابر اراده خداوندجهت تحقق آرزوهای من ایستادگی کند
♦️هیچ یاس وناامیدی در وجود من نمی تواند جلوی تحقق خواسته ی من را توسط خداوند بگیرد
♦️خداوند برای ه مشکل یا مانعی که در مسیر تحقق خواسته من باش راه حل مناسبی دارد
♦️افراد شایسته ای در مسیر زندگی من قرار می گیرند که دستان خداوند برای کمک به تحقق آرزوی من هستند
♦️در مسیر زندگی همزمانی ها ی مختلفی به شکل اتفاقات وشرایط گوناگون رخ می دهد که همه در جهت تحقق آرزوی من هستند
من چند سال پیش دوست داشتم دخترم را در مدرسه ای که فقط مختص گزوه خاصی از افراد بود ثبت نام کنم وقتی کلاس اول بود یه بار رفتم ووقتی شرایط رو برای من گفتن هیچ کدام از آن شرایط را نداشتم وخیلی زود ناامید شدم ودیگع دنبال قضیع را نگرفتم گذشت تا پایان سال خیلی از مدرسه ای که اسمش رو نوشته بودم ناراضی بودم هم به دخترم سخت می گذشت هم به خودم تا اینکه راجب این موصوع با یکی از مادر همکلاس های دخترم در همون مدرسه صحبت کردم واونم گفت بیا بریم دوباره یه پرس وجویی بکنیم شاید شرایط عوض شده باشه شانس خودمون رو امتحان کنیم واگه بشه برای پایه دوم ثبت نام بشن منم قبول کردم این همون آغاز راه بود ترغیب خداوند جهت برآورده شدن خواسته من
ما رفتیم این بار خود مدیر اومد وخیلی خوب برخورد کزد وخوب شرایط رو توضیح داد وگفت باید صبر کنید تا شهریور ماه اگه کسی از مدرسه جا بجا شد وجه خالی شد بین متقاضی های دیگه شرایط شما بهتر بود ثبت نام می شین ولی مدام باید سرکشی کنید
ما دیگه تابستون شد واز این خانم خبری نداشتیم من خودم یکی دوبار دیگه رفتم سر زدم وگفتم هنوز خبری نشده یه جورایی باز داشتم نا امید می شدم نزدیکای آغاز سال تحصیلی شده بود که یه روز خیلی اتفاقی اون خانم دخترش که همکلاسی دخترم بود رو در بازار دیدم بهم گفت چکار کردی نرفتی سر بزنی مدرسه گفتم نه دیگه نرفتم وسه باز رفتم جوابی ندادن اونم چیزی نگفت وما خداحافظی کردیم شب اونم خانم بهم زنگ زد وگفت عذاب وجدان گرفتم چون این پیشنهاد رو تو به من دادی ونامردی بهت نگم من رفتم مدرسه و دخترم رو تبت نام کردن ولی ازم قول گرفتن پیش شما وبقیه نگم فعلا اگه می خوای فردا برو باز سر بزن ببین چی می گن من بازم رفتم ولی باز گفتن شرایط شما جور نیست من خیلی ناراحت بود روز بعدش باز همسرم رفت ویه یادش افتاده بود که یکی از اقوام درآموزش وپرورش قبلا معاون بوده وبه مدیر گفته بود فلانی رو می شناسی اونم خیلی ازشون تعریف کزده بود وگفته بود بله می شناسم واینجوری شد که اون آقا معرف ما شدن ووقتی برگشت خونه باهاش تماس گرفتن ایشونم به مدیر سر زده بود وسفارش مارو کرده بود اینجوری شد که دختر منم اونجا ثبت نام شد والان ۵ساله اون مدرسه درس می خونه ومدیر همیشه از اینکه اون تبت نام می کنه خوشحاله وجز دانش آموزان خوب مدرسه هستن در تحقق این خواسته من رد پای پر رنگ خداوند بود وفقط کمک وهمراهی او این خواسته منو محقق کزد
من سرنوشتم را به کمک خداوند به بهترین شکل می سازم وتجربه های لذت بخشی در زندگیم خواهم داشت انشالا🤲