0

من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم (قدم ۸)

تحقق آرزوها
اندازه متن

انسان در طول زندگی آرزوهای زیادی در وجودش شکل می گیرد اما فقط تعداد ناچیزی از آنها محقق می شود.

تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند است.

اخطاریه

درخواست از خداوند

از کودکی بارها شنیده بودم نباید درخواست های زیادی از خداوند داشته باشیم.

اگر خداوند به ما سلامتی داده است کافی است و گناه دارد اگر درخواست های بیشتری از او داشته باشیم.

اگر صاحب اولاد هستی دیگر نباید از خداوند درخواست های بیشتری داشته باشی.

اگر دستت جلوی مردم کشیده نسیت این از لطف خداوند است و دیگر نباید درخواست های بیشتری داشته باشی.

به شکل های مختلفی در ذهن ما این نگرش شکل گرفته است که اگر می خواهی خداوند تو را دوست داشته باشد نباید از خداوند درخواست کنی. او هرآنچه صلاح بداند به تو می دهد و هرآنچه به تو نداده است حتما صلاح تو نبوده.

بارها شنیده بودم که مومن واقعی اگر در تنگنا و سختی قرار می گیرد باید قناعت کند چون خداوند برای او این شرایط را خواسته و حتما به صلاحش است.

قناعت کردن در ذهن بسیاری از انسانها به مفهوم درخواست نکردن از خداوند است.

بسیاری از ما عقیده داریم که هرآنچه خداوند صلاح بداند به ما عطا می کند بنابراین نباید از خداوند آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم را درخواست کنم. چون خداوند خودش بهتر از ما می داند چه چیزی به صلاح ما هست و چه چیزی به صلاح ما نیست.

باور نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند مهمترین دلیل برآورده نشدن آرزوهاست، چرا که فرد به سادگی از خواسته ها و تحقق آرزوهای خود دست بر می دارد و از آنجا که در اطراف ما پر است از آدم هایی که تحقق آرزوهای خود را تجربه نکرده اند و برآورده شدن آرزوها را امری محال می دانند. به سادگی می تواند این نگرش در ذهن ما نیز شکل گرفته است که تحقق آرزوها غیرممکن و محال است.

نزدیک به صد در صد انسانها زمانی که می خواهند به خواسته ها و تحقق آرزوهای خود فکر کنند چون به چگونگی برآورده شدن یا سختی های احتمالی در مسیر رسیدن به آرزوی خود فکر می کنند و همانجا متقاعد می شوند که امکان ندارد آرزوی آنها برآورده شود و به راحتی رویای خود را فراموش می کنند.

تحقق آرزو

تحقق آرزوها

برای رسیدن به آرزوها اولین قدم تغییر نگرش درباره تحقق آرزوهاست.

باید این نگرش که تحقق آرزوها محال است یا شتر در خواب بیند پنبه دانه را به طور کلی از وجود خود پاک کنید.

بهترین روش برای تغییر نگرش درباره تحقق آرزوها این است که انجام مراحل آن را به خداوند واگذار کنید.

این نگرش را در وجود خود قرار دهید:

من ایمان دارم که آرزوهایم توسط خداوند در شرف تحقق است.

هیچ انسانی نمی تواند در برابر اراده خداوند برای تحقق آرزوهای من ایستادگی کند.

هیچ یاس و ناامیدی در وجود من نمی تواند جلوی تحقق آرزوهایم توسط خداوند را بگیرد.

خداوند برای هر مشکل یا مانعی که در مسیر تحقق آرزوهایم با آن مواجه شوم راه حل مناسبی دارد.

افراد شایسته ای در مسیر زندگی من قرار می گیرند که دستان خداوند برای کمک به تحقق آرزوهای من هستند.

در مسیر زندگی ام همزمانی های مختلف به شکل اتفاقات و شرایط گوناگون رخ می دهند که همه در جهت تحقق آرزوهای من هستند.

من سرنوشتم را به کمک خداوند به بهترین نحو می سازم و تجربه ای لذت بخش در زندگی خواهم داشت.

تحقق آرزوها

تحقق آرزوهای من

لاغر شدن آرزوی بود که تحقق آن را محال ممکن می دانستم. سالها چاق بودن و بارها تلاش کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن باعث شده بود که باور کنم هرگز لاغر نخواهم شد.

صحبت های اطرافیان درباره اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و من به خاطر تنبل بودن و اراده نداشتن هرگز لاغر نخواهم شد.

آرزوی من لاغر شدن بود اما تحقق آن را غیرممکن می دانستم.

اما زمانی که به لطف خدای مهربان ایده لاغری با ذهن به من الهام شد نور امیدی بر قلب من تابیدن گرفت.

با اینکه فکر کردن به لاغر شدن هم خنده دار بود و انبوه افکار منفی در ذهنم شکل می گرفت که من هرگز لاغر نخواهم شد اما نوری که از سوی خداوند به قلب من تابیده شده بود باعث شد تا بر انبوه افکار منفی غلبه کنم و قدم در مسیر لاغری با ذهن بگذارم.

طولی نکشید که اطمینان پیدا کردم توسط خداوند در مسیر لاغری با ذهن در حال هدایت شدن هستم.

من عادت داشتم هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم از چند روز قبل به همه اعلام می کردم که تصمیم گرفتم لاغر بشم و این بار تا آخر ادامه خواهم داد. صحبت کردن درباره تصمیم به لاغر شدن باعث حرف و حدیث های زیادی در اطرافیانم می شد که مرا مسخره می کردند که بی خودی تلاش نکن. اگر لاغر بشو بودی تا حالا لاغر می شدی.

اما به شکل عجیبی از وقتی تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم به کسی در اینباره چیزی نگفتم. گویی فراموش کرده بودم با دیگران درباره تصمیم خودم صحبت کنم.

بعد از چند روز متوجه شدم که من برای اولین بار به کسی نگفتم که قصد لاغر شدن دارم و همین موضوع باعث شد که باور کنم واقعا توسط خداوند در حال هدایت در مسیر لاغر شدن هستم.

تحقق آرزو

از همان اول این نگرش را در خودم ایجاد کردم که اینبار قرار است توسط خداوند لاغر شوم.

ناگفته نماند که قبل از شکل گیری ایده لاغری با ذهن آرزوی پرداخت بدهکاری های من برآورده شده بود و چون ایمان داشتم تحقق این آرزو فقط توسط خداند صورت گرفت است چون من ده سال بود برای پرداخت بدهکاری هایم تلاش می کردم اما هر سال بدهکارتر می شدم.

همان شرایطی که سالها برای لاغر شدن تجربه کرده بودم که هر سال بارها رژیم می گرفتم اما هر سال چاق تر می شدم در مورد بدهکاری هایم نیز تجربه کرده بودم. هر سال تلاش می کردم بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما هر سال بدهکارتر می شدم.

از آنجا که بعد از درخواست از خداوند برای پرداخت بدهکاری ها توانستم در کمتر از یک سال تمام بدهی های ده ساله را پرداخت کنم ایمان داشتم که این معجزه ای در زندگی من بوده است که فقط از عهده خداوند بر می آید.

به همین دلیل وقتی ایده لاغری با ذهن در وجود من شکل گرفت با اینکه از نظر خودم لاغر شدن محال بود اما به خودم گفتم سال قبل من یک آرزوی محال کردم و خداوند در کمتر از یک سال آن را برآورده کرد حالا که خود خداوند آرزوی لاغر شدن را در قلب من قرار داده است پس حتما این آرزو هم برآورده خواهد شد.

ماه ها گذشت و من هر روز در حال مطالعه و تحقق درباره قدرت ذهن و تاثیر آن بر جسم و چگونگی استفاده از قدرت ذهن برای تغییر جسم بودم و هیچ نشانه ای از لاغر شدن در خودم نمی دیدم اما ذره ای از ایمان من نسبت به تحقق آرزوی لاغر شدن در وجودم کاسته نشده بود.

هر روز با اشتیاق و انگیزه برای کشف تازه های دیگری درباره قدرت ذهن از خواب بیدار می شدم و تلاش می کردم تمام وقت های آزاد و بیکاری در مغازه را مشغول تحقیق و یادگیری کنم و به لطف خداوند نشانه های تحقق آرزوی لاغری بعد از حدود ۱۵ ماه نمایان شد.

من در این مدت هیچ فعالیت ورزشی برای لاغر شدن انجام نداده بودم و از هیچ برنامه رژیمی برای لاغری استفاده نکرده بودم اما جسم من مقداری لاغر شده بود به شکلی که اطرافیان به من می گفتند که نسبت به ماه یا هفته قبل لاغر شدی.

شنیدن نشانه های تحقق آرزوی لاغری اشتیاق و انگیزه من را برای ادامه دادن و واضح تر کردن معجزه خداوند در وجودم بیشتر شد.

آنچه باعث غلبه بر انواع افکار منفی در وجودم شد که همیشه مرا برای لاغر شدن مورد تمسخر قرار می داد این بود که من مسئولیت تحقق آرزوی لاغر شدن را به عهده خداوند گذاشته بودم.

تحقق آرزوها

از آنجا که برای اولین بار در زندگی بود که بدون رژیم و ورزش و از طریق انجام تمرینات ذهنی در حال تلاش برای لاغر شدن بودم، خودم را در تحقق آرزوی لاغری هیچ کاره می دانستم و باور داشتم که این بار قرار است توسط خداوند رویای لاغری من محقق شود.

به همین دلیل هر بار که درک جدیدی از چگونگی لاغری با ذهن در وجود من شکل می گرفت ایمان داشتم که این هدایتی از سوی خداوند است که دارد مرا در مسیر لاغری با ذهن هدایت می کند.

نکته جالب توجه اینکه نه تنها تحقق رویای لاغر شدنم را به خداوند سپرده بودم بلکه بعد از واضح شدن نشانه های لاغری و هدایت شدنم به مسیر آموزش لاغری با ذهن تحقق رویای گسترش روش لاغری با ذهن در جهان را نیز به عهده خداوند قرار دادم و من در این سالها فقط ایده های الهی که در شرایط و به شکل های مختلف به من الهام شده است را اجرا کرده ام و به لطف خدای مهربان در طی چند سال نتایج گسترش لاغری با ذهن شگفت انگیز بوده است.

اگر به نحوه آشنایی خود با سایت تناسب فکری فکر کنید متوجه خواهید شد که خداوند چگونه آرزوی من را از طریق هدایت شما به سایت تناسب فکری برآورده کرده است بدون اینکه من هیچ اقدامی برای پیدا کردن شما یا قانع کردن شما برای استفاده از محتوای‌ سایت تناسب فکری کرده باشم.

من هیچ اقدامی برای پیدا کردن علاقمندان به لاغری با ذهن انجام نداده ام و خداوند مهربان به بی نهایت شکل افرادی که آرزوی لاغر شدن داشته اند را به سمت من و سایت تناسب فکری هدایت کرده است.

اطمینان دارم هر فردی که این نوشته را می خواند با داستان لاغر شدن و گسترش لاغری با ذهن مواجه شده است به خاطر می آورد که در فلان سال به شکلی مشابه که از نظر او معجزه بوده است فلان آرزویش برآورده شده است.

حتما به خاطر می آورید که دوست داشتید فلان خانه را بخرید یا در فلان شرکت مشغول کار شوید و یا حتی با فردی دوست شوید یا وسیله ای را داشته باشید اما از نظر منطقی امکانپذیر نبوده است و امیدی به برآورده شدن خواسته خود نداشته اید ولی بعد از مدتی که معمولا این موضوع را فراموش کرده اید در موقعیتی قرار گرفتید که دقیقا خواسته شما برآورده شده است.

همه ما در زندگی موارد مشابهی را تجربه کرده ایم که خواسته های ما برآورده شده است به شکلی که اطمینان داشتیم این یک معجزه بوده که من در آن شرایط به خواسته ام رسیده ام.

تحقق آرزوها

خداوند می تواند بی نهایت اتفاق را رقم بزند تا شما به خواسته خود برسید درحالی که به دیگران آسیب وارد نشود.

فردی تصمیم به نقل مکان می گیرد و جا برای استخدام شما باز می شود.

صاحب خانه ای که دوست دارد با قیمتی پایین تر از عرف بازار خانه را به شما بفروشد یا اجاره دهد.

فردی که با تمام کم و کاستی ها دوست دارد از شما خرید کند و خیر و برکت وارد زندگی شما می شود.

همزمانی های مختلفی در زندگی همه ما رقم خورده است که باعث تحقق آرزوهایمان شده است که وقتی برای دیگران شرح داده ایم باعث حیرت و تعجب آنها شده است. این موارد همان خواست و اراده خداوند برای تحقق آرزوهایی است که به اشکال مختلف در وجود ما ایجاد شده اند.

نکته حائز اهمیت اینکه در زندگی همه انسانها نشانه های مختلف از عملکرد خداوند در تحقق آرزوهای افراد وجود دارد اما همواره نسبت به تحقق آرزوهای خود شک و تردید داریم چرا که هیچوقت روی خدا حساب نمی کنیم و هربار که به رویاهای خود فکر می کنیم این نگرش که چطور و چگونه باید به خواسته ام برسم باعث می شود که از تحقق آرزوهای خود ناامید شویم.

باید از آنچه خداوند تاکنون در زندگی ما انجام داده است برای تقویت ایمان و اشتیاق تحقق آرزوهایمان استفاده کنیم.

باید زمان هایی که کارها به شکل معجزه وار انجام شده است و در حالی که تصورش هم برای ما سخت بوده است آرزوی ما برآورده شده است را به خاطر بیاوریم تا ایمان و توکل ما به خداوند برای تحقق آرزوهایمان بیشتر شود.

باید با یادآوری کارهایی که خداوند در زندگی ما انجام داده است این نگرش که انجام امور مربوط به تحقق آرزوها را باید به خداوند واگذار کرد را در وجود خود تقویت کنیم.

فقط خداوند می داند چگونه اوضاع و شرایط را مطابق با تحقق آرزوهای ما تغییر دهد.

زمانی که افراد متوجه لاغری من شدند و درباره چگونه لاغر شدنم سوال می کردند برنامه یا ایده ای برای آموزش لاغری به دیگران نداشتم چون اولا هنوز به شرایط ایده آل نرسیده بودم و ثانیا در خودم لیاقت یا توانایی آموزش دادن نمی دیدم.

اکنون که به گذشته نگاه می کنم برای من واضح می شود که قرار گرفتن در مسیر آموزش لاغری به دیگران برنامه ای بود که توسط خداوند در مسیر زندگی من ایجاد شد تا تمرکز و مهارت من در لاغری با ذهن بیشتر شود.

تحقق آرزوها

چه بسا اگر سوال کردن ها و درخواست های علاقمندان نبود من به این شکل موضوع لاغری با ذهن را دنبال نمی کردم و آنچه آموخته بودم فقط مورد استفاده خودم یا چند نفر از اطرافیانم محدود می شد.

اما خداوند به شیوه خود که از قدرت تفکر انسان فراتر است طی یک شب که از نظر من یک معجزه الهی بود عده زیادی را دور من جمع کرد و آنها را مشتاق یادگیری لاغری با ذهن قرار کرد و به این طریق من را در مسیر آموزش و گسترش لاغری با ذهن قرار داد.

چه بسا اگر اصرار و اشتیاق آنها نبود من هرگز فکر ضبط کردن فایل های صوتی درباره لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت. خداوند قبل از تولید محتوا و آموزش، شنونده ها و افراد مشتاق را دور من جمع کرد.

اگر احساس شور و شعف استفاده کنندگان از محتوای‌ آموزشی را نمی دیدم شاید هرگز فکر آموزش لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت.

اگر نتایج عالی و شگفتی ساز شدن شرکت کننده ها نبود هرگز انگیزه و اشتیاقی برای تولید محتوای‌ لاغری با ذهن نداشتم.

به وضوح مشخص است که رد پای خداوند در تمام این اتفاقات و همزمانی ها وجود دارد.

چگونه من می توانستم افرادی که هرگز ندیده و نمی شناختم را از سراسر ایران و بعدا جهان عضو گروه لاغری با ذهن کنم بدون اینکه تبلیغات یا کار خاصی انجام داده باشم.

چگونه می توانستم بر عملکرد شرکت کننده ها نظارت داشته باشم درصورتی که هر کدام در شهر و خانه خود مشغول استفاده از این محتوا بودند.

هیچ کاری از من ساخته نبود و همه آنچه رقم خورد فقط از عهده خداوند بر می آید.

اینکه افراد مشتاق و آماده را به شکل های مختلف با من و گروه لاغری با ذهن آشنا کرد.

اینکه اطمینان و ایمان قلبی در آنها ایجاد کرد تا با اشتیاق در مسیر لاغری با ذهن قدم بردارند و نتایج عالی کسب کنند. به قدری اشتیاق و انگیزه این دوستان زیاد بود که خیلی زودتر از من که این روش را آموزش می دادم نتایج عالی گرفتند.

چگونه می شود من که هرگز سابقه فعالیت آموزشی نداشتم بدون استفاده از کلاس های آموزشی یا دوره های خاص برای آموزش و فن بیان به آن شکل عالی و مسلط به امر آموزش درباره لاغری با ذهن ساعت ها فایل صوتی ضبط کردم؟!

چه اتفاقی رخ داد که افراد بدون اینکه من را بشناسند یا از محل زندگی من اطلاع داشته باشند و فقط به واسطه آشنایی با من در تلگرام به من و این روش اعتماد کنند و بهای استفاده از دوره های آموزشی را پرداخت می کردند تا در لیست افراد شرکت کننده ماه های بعد قرار گیرند.

تحقق آرزوها

اینها فقط برخی از نشانه های واضح ردپای خداوند در تحقق آرزوهای من بود که فقط در جنبه کسب و کار و سلامتی رخ داد.

در جنبه های مختلف به همین صورت رد پای خداوند را در شکل دهی همزمانی های موثر در تحقق آرزوهایم دیدم و تجربه کردم.

این اتفاقات و همزمانی هایی که برای من رخ داده است فقط مختص به من نیست.

من هیچ تفاوتی با شما و هر انسان دیگری ندارم.

هیچ سابقه مذهنی درخشانی ندارم که شاید با خود تصور کنید به این دلیل مورد لطف خداوند قرار گرفته ام.

هیچ سابقه تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارک مختلف برای آموزش لاغری با ذهن کسب نکردم چون اصلا همچین رشته تحصیلی هنوز که هنوزه وجود نداره و باور اینکه می شود با قدرت ذهن و بدون داشتن برنامه های رژیمی و ورزشی شد برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان غیرقابل باور است.

توجه به این موضوع که فاصله بین زندگی در شرایط قبلی از هر نظر و زندگی در شرایط جدید در جنبه های مختلف فقط دو سال بود.

قطعا در دو سال هیچ فردی نمی تواند تغییرات گسترده در جنبه های مختلف وجود خویش ایجاد کند تا بتواند به این شکل گسترده زندگی خود را تغییر دهد.

بنابراین تنها عاملی که موجب تغییر گسترده در زندگی من شد تفاوت در نگرش من به خداوند در تحقق آرزوهایم بود.

من مسئولیت برنامه ریزی و مدیریت تحقق آرزوهایم را به خداوند واگذار کردم و اکنون که در این شرایط هستم به شما اطمینان می دهم که او مدیری مدبر برای هدایت شما به سمت خوشبختی و تحقق آرزوهایتان است.

فقط کافی است ابتدا تصمیم بگیرید که برنامه ریزی تحقق آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید.

سپس سعی کنید فکر کردن به چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را متوقف کنید و فقط به اینکه خداوند به عهد خود وفا می کند فکر کنید.

تحقق آرزوها

هر زمان فکری در ذهن شما مرور شد که چطور و چگونه می خواهید به خواسته هایتان برسید فقط مرور نگرش هایی مانند اینکه:

  • من به معجزات الهی ایمان دارم.
  • من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
  • من به برنامه ریزی خداوند ایمان دارم.
  • من برای آنچه از خداوند در زندگی ام هدیه گرفته ام سپاسگزارم

مرور کردن این جملات و مشابه آن به شکل واضح از فشار افکار منفی درباره تحقق نیافتن آرزوها کم خواهد کرد.

در نهایت با آرامش و احساس خوب زندگی کنید و هر قدمی که می توانید به سمت تحقق خواسته هایتان بردارید را حتما به اجرا بگذارید.

خداوند از طریق ایده هایی ساده که با شرایط فعلی شما سازگار است تحقق آرزوهایتان را برنامه ریزی می کند.

ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که:

من نمی دانم الهامات الهی چگونه هستند یا به چه صورت به من الهام می شوند.

لازم به توضیح است که الهامات الهی چیزی جدا از وجود شما نیست. یعنی نه به شکل صدایی عجیب به شما گفته خواهد شد نه به صورت تصویری در پیش چشمانتان ظاهر خواهد شد که شگفت زده شوید که خداوند با شما صحبت کرده است.

بلکه به شکل عادی و دقیقا منطبق با شرایط فعلی تان به صورت شکل گیری تمایل و ترغیب به شما گفته می شود.

مثلا خواسته شما خریدن خانه یا خریدن ماشین است.

در وجود خود ترغیب می شوید که درباره خانه و ماشین مورد علاقه خود فیلم یا تصویر یا … ببینید. یا ترغیب می شوید که به فلان بنگاه معاملات مسکن مراجعه کنید و درباره خواسته خود سوال کنید.

در مثالی دیگر ممکن است خواسته شما داشتن شغل خاص یا کسب و کار اینترنتی باشد.

این ترغیب در وجود شما شکل می گیرد که درباره شغل مورد علاقه خود تحقیق کنید. به دنبال مکان ها یا موقعیت هایی که شغل مورد نظر شما در آنجا جاری است بگردید. حتی ممکن است ترغیب شوید به یکی از این شرکت ها رفته و بازدیدی از محل کار مورد علاقه خود داشته باشید.

آنچه مهم است اینکه همیشه الهامات الهی در مسیر تحقق آرزوهایتان به شکل تمایل و ترغیب در شما شکل می گیرد.

فقط کافی است به همین ایده های کوچک و به ظاهر بی فایده عمل کنید و به آنچه در وجودتان نسبت به انجام آن ترغیب شده اید اهمیت قائل شوید و قدم بردارید و آنچه به انجامش ترغیب شده اید را تجربه کنید.

با انجام این کار تاثیرات عمیق و متنوعی بر ذهن ناخودآگاه خود خواهید گذاشت که با هیچ کتاب و دوره آموزشی نمی توانید تا این حل بر ذهن خود تاثیرگذار باشید.

با انجام ایده ها شما در حال تصویرسازی درباره خواسته خود در ذهن ناخودآگاه هستید. در حال جمع آوری کردن اطلاعات در مغز خود درباره موضوع مورد علاقه تان هستید.

این کارهای به ظاهر ساده محرک های قوی دنیای مادی هستند که بر نیروی خلاق و بی نهایت خداوند تاثیر گذاشته و برنامه تحقق آرزوهایتان طرح ریزی و قدم به قدم اجرا می گردد.

منتظر کامنت‌های شما هستیم! 💬👇

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

اخطار
با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.67 از 75 رای

موزیک بی کلام

باکس دانلود

https://tanasobefekri.net/?p=42385
59 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار اسما غضبان
      ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ ۱۸:۳۱
      مدت عضویت: 1892 روز
      امتیاز کاربر: 13703 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 941 کلمه

      بنام خدا 

      من تومسیری هستم که نتیجش مشخصه . آرزوهام بهشون حتما میرسم چون خدا هیچ وقت خلف وعده نکرده .هیچ وقت واینو تازه داره برام بیشتر واضح میشه . درمورد لذت های زندگیم من تازه دارم متوجه میشم . دیروز میخواستم برم جایی قبلش داشتم برای خودم می‌نوشتم که من چه کار هایی که برای خودم توتمام این سالها انجام ندادم و نوشتم و نوشتم .تااینکه نوشتم که من شلختم تولباس پوشیدن واونهم به خاطر چاقی . ولباس هایی می‌پوشم که بیشتراز اینکه توشون راحت باشم برای اینکه لاغرنشونم بدن وسایزشون بزرگه . خب یهو ناراحت شدم . گفتم چقدر لذتهای هست که من خودم رواز اونها محروم کردم . داشتم آماده میشدم که بازهم همون لباس های تکر اری روبپوشم  ولی یهو لباسهایی که رنگ شادبودن رودراوردم شلوار جین آبی و مانتو آبی اونهم طرح لی بود وخیلی قشنگ بود اما نتونستم به دلیلی اون مانتوروبپوشم ولی یه مانتودیگه ای روپوشیدم که قشنگ ترازمانتو قبلی بااون شلوارست میشد و کفش چرم همه چیز مثل رویاهام شده بود ورفتم بیرون دیگه حتی به چاقیم هم فکر نکردم که ممکنه چی بگن  مردم فقط این حس که من باید ایناروبپوشم رو عملی کردم و کلی ذوق داشتم و به خودم گفتم برای اینکه لباس های قشنگ بپوشم نیاز به لاغربودن ندارم اول من باید به خودم اهمیت بدم .من از درون نیاز دارم بغل بشم و در آغوش گرفته بشم خیلی احساس آرامش میکنم این لذت که دیگری منوبغل کنه فقط برای یک لحظه است و همون زمان هم اثرش ازبین میره اما لذت اینکه من خودمودراغوش بگیرم و درخودم یکی بشم خیلی عمیقتره و آنقدر ماندگاره که همه ی زندگیمو دربر میگیره  ارامش . لاغرشدن لا غرموندن و آرزوهای دیگه رونباید براشون دلیل پیداکنم فقط بگم می‌خوام داده میشه . .بخواه تا داده یشه  همین الان یه جمله ای یادم اومد امانتونستم کاملشو به یادبیارم پس برای پیداکردن بقیش توگوگل سرچ کردم این از انجیل اومده که میگه بخواهید به شما داده خواهدشد  بجویید که خواهید یافت بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد زیرا هرکه بخواهد به دست آورد وهرکه بجوید یابد و هر که بکوبد دربه رویش گشوده می‌شود یک آن به ذهنم اومد وگفتم بنوبسمش برای گشتن بقیش رفتم گوگل واقعا این مصداق بارز از رسیدن به آرزوهاست که اون رونمایان می‌کنه من هم پیداکردم  لذت رو فهمیدم نباید بگم چراو چطور بدستش میارم فقط کافیه طلب کنم توذهنم ترغیب بشم انجامش میدم و این رو من تجربه دارم میکنم و این رو هم درک کردم که نباید برای رسیدن به چیزی اون رو  نیاز رسیدن به یه چیز دیگه کنم مثلا همین لاغری نبایدنیازمن باشه برای پوشیدن لباس خوب من میتونم درعین چاق بودن لباس زیبا هم بپوشم . ووقتی لاغربشم لذت اون. پوشیدن بیشتر میشه اونها همدیگه رو تکمیل میکنن خواسته هانیاز نیستن بلکه . لذت هستن .و هر کدوم پازلی اززندگی روکامل می‌کنه  دواقع برای داشتن  لاغری باید به چیزی که الان هستم به شکل دیگه ای نگاه کنم و بااحساس خوب که بهم داده میشه . من دیروز که با همسرم رفته بودم بیرون خانم بارداری رودیدم ویهو این حرف که خوش به حالشون دارن صاحب فرزند میشن اومد که هنوز جمله توذهنم کامل گفته نشده بود این جمله که من به وفاداری خداوند ایمان دارم من سپاسگزار خداوندم و هربار این جمله گفته میشد بدون توقف تاینکه ازاون مکانی که رفته بودیم بیرون رفتیم و همچنان . ادامه داشت رسیدن به آرزوها به وسیله ی خدا از طریق ترغیب شدن ماانجام میشه واین هم باز فقط الهامی هست که داده میشه امامن کاره ای نیستم خیلی راحت انجام میشه من مدتها بودمنوهمسرم به یه مسأله ای برخورده بودیم تااینکه دیروز وقتی رفتیم باشخصی که پیشش رفته بودیم گفتیم که همچین مسأله ای داریم واونهم گفت باشه همون لحظه زنگ زد به شخصی که می‌توانست به مادر حل اون مسأله کمک کنه و گفت بهشون بگیم که فلانی منوفرستاده تا کارتون راه بیفته وپیش همون برین اگه هم کسی چیزی گفت نامه‌ی من رو بهشون نشون بدید چیزی که من و همسرم دوماه یاخیلی بیشتر نمیتوستیم حل کنیم اون شخص برامون با یه تلفن ساده درحدکمتراز پنج دقیقه حل کرد واتفاقا اون شخص هم خارج از کشور بود اما گفت هفته ی دیگه حتما بیان .واقعا الان که دارم فکر میکنم می بینم همه چیز راحت پیش می‌ره وبه خواسته هام میرسم تکرارکنم واز خدا طلب کمک کنم . واقعا خداتنهاکسیه که می‌تونه همه چیزروکن فیکون کنه من روروخدا درمسیرلاغری باذهن موندگارکرد وحالاهم داره منودرمسیر زندگی باکمک خداوند ماندگار می‌کنه .تودیدگاه قبل من گفته بودم که یک جامدادی میخواستم وخیاطی کردم برای خودم دپریروز همسرم جامدادی ای که توذهنم بود با همون شکل و تصویر که دوست داشتم روبرام آورد چون من عاشق لوازم تحریر م از بچگی عاشق مدادرنگی وچیزای دیگه بودم تاالان وبه اندازه ی کافی اطلاعات جمع میکنم چیزی که شاید ازنظر بقیه بی فایدست امالذت وصف نشدنیه برای من. .وبرام آورد چندروز قبلش چندتاجاکلیدی آورده بود بهم گفت اینارو هم آوردم . تااینکه دیشب بعداز برگشتن به خاطر پوشیدن اون لباسها به خودم این هدیه رودادم یکی از اون جاکلیدی هاروبه زنجیر جامدادیم وصل کردم و امروز هم برای اینکه خودمو تشویق کنم برای ادامه دادن رفتم ویه مداد چیه تراش گرفتم و لذت های بچگیموبرای خودم دوباره زنده کردم و این لذتهایی هست که من دارم تجربه میکنم و من به شکرانه ی بودن دراین مسیر متعهد شدم به انجام وادامه دادن لاغری با ذهن چون اول برای لاغری اومدم اما به خدارسیدم وبرای سپاسگزاری وشکر نعمتها من متعهد به بودن در لاغری با ذهن شدم به شکلی که امروز تعهد دوازده گام رورفتم نوشتم وقراره فردا بنویسم وچندر وز دیگه هم دوره‌ی مسیرلاغری من رو دوباره ازنو شروع میکنم و هرکاری میکنم تا دراین مسیرباقی بمونم 

      خدایا سپاسگزارم.🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم رمضاني
      ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ ۱۵:۲۴
      مدت عضویت: 1850 روز
      امتیاز کاربر: 35525 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      سطح مبتدی
      سطح متوسطه
      سطح پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 991 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 

      تنها دلیل نرسیدن به خواسته هامون ایمان نداشتن به تحقق ارزوها توسط خداوند هست 

      از بچگی ما زیاد شنیدیم که نباید زیادی از خدا چیزی بخوایم، هر چیزی که صلاحش باشه خودش میده هر چیزی هم که نداده به صلاحمون نبوده پس باید قانع باشیم و صبور 

      و این شده که ما هم فکر کردیم که اگه چیزی از خدا نخوایم بنده خوبی هستیم و ممکنه که خداوند اگه صلاح بدونه خودش یه چیزایی به ما بده 

      و هیچ وقت هم نرفتیم دنبال حقیقت که ببینیم آخه واقعیت چیه ،پس خداوند به انسان اختیار داده کجا رفته اینجوری که همش میشه جبر 

      هر چی شنیدیم به گوش جان باور کردیم و این شد که هیچ وقت نتونستیم ارزو هامون رو تجربه کنیم!!!

      و نگرش ما این شد که رسیدن به ارزوها غیر ممکن و محاله 

      حالا اگه میخوایم به  ارزوهامون برسین باید نگرشمون رو درباره تحقق ارزوها تغییر بدیم 

      یعنی باید محال بودن رسیدن به ارزوهامون رو از ذهنمون پاک کنیم و بهترین روش اینه که انجام مراحل رو به خداوند بسپریم 

      من ایمان دارم که خواسته هام توسط خداوند در شرف ایجاد شدنه و من هم در این فاصله سعی میکنم روی ذهنم کار کنم البته با حس خوب 

      من امروز به صورت خیلی واضح احساس می‌کردم در مسیر طرح الهی ام که خداوند برام برنامه ریزی کرده دارم حرکت میکنم انگار به وضوح همه چیز رو میدیدم 

      هیچ چیزی نمیتونه جلوی خداوند رو برای تحقق خواسته های من رو بگیره و البته همه چیز همراه من و خداوند داره در جهت خواسته هام پیش میره 

      حتی مرور افکار منفی در مغز من هم نمیتونه جلوی به حقیقت پیوستن آرزوهام رو بگیره 

      خداوند همیشه راه حل مناسب رو داره برای مشکلات سر راهم 

      افراد شایسته ای در مسیر زندگی من قرار میگیرن که دستان خداوند برای تحقق ارزوهای من هستند 

      در مسیر زندگی ام همزمانی هایی رخ میده که همه در جهت تحقق خواسته های من هستند و من سرنوشتم رو به کمک خداوند به  بهترین نحو ممکن می‌سازم و تجربه ای لذت‌بخش از زندگی خواهم داشت 

      *من به تحقق ارزوهایم ایمان دارم *

      فکر میکنم یکی از آرزوهای مشترک اکثر اهالی این سایت لاغر شدنه 

      منم دوست داشتم لاغر بشم برای همیشه و بدون سختی و روش‌های قبلی 

      ولی خوب فکر میکردم که دیگه مدل من همینه سخت لاغر میشم و راحت چاق 

      و دقیقا وقتی از خودم و تمام راهها ناامید شدم از خداوند طلب کردم البته اون موقع تازه متوجه شده بودم که میتونم و میشه و احساس خوبی داشتم و این شد که خداوند منو به یادت تناسب فکری ،بهشت روی زمین هدایت کرد 

      یادم نیست چه کلمه ای رو سرچ کردم ولی داشتم در مورد ضمیر ناخودآگاه اطلاعات جمع میکردم تا بفهمم این چیه که میگن اینقدر قدرتمنده و لاغری با ذهن رو روی صفحه دیدن و بدون لحظه ای درنگ و یا فکر دستم رفت روش و لمسش کرد و من وارد یه دنیای دیگه شدم و فقط اینو معجزه خداوند میدونم که در بهشت رو به روی من باز کرد و من فایلهای استاد عزیز رو دیدم همش احساس می‌کردم همینه راه لاغری همینه 

      من اون موقع خیلی ذوق و شوق داشتم اونقدر که زمزمه منفی رو نمیشنیدم ولی الهامات خداوند رو واضح دریافت می‌کردم کشش عجیبی داشتم و البته اطمینان قلبی به دور از ذره ای شک و تردید 

      من هیچ راهی بلد نبودم غیر از رژیم و ورزش که نتیجه ای ماندگار نداشت و از خداوند خواستم که خودش راه رو به من نشون بده و عجب راهی ،عجب مسیری

      من اون موقع نمیدونستم این مسیر مسیر تغییر منه ،مسیر تغییر زندگی منه ،مسیر حس خوبه،مسیر خودشناسی و خداشناسیه،مسیر تجربه خواسته هامه ،مسیر رسیدن به بهشته 

      من فکر میکردم قراره اینجا لاغر بشم نمیدونستم قراره اینجا تمام خواسته هام رو تجربه کنم و حرکت کردم و ادامه دادم البته گاهی کندتر و گاهی تند تر و گاهی هم ایستادم و سرکی و دور و بر کشیدم و دیدم که خبری جز ناراحتی نیست پس دوباره در مسیر سبز تغییر به حرکتم ادامه دادم و هنوز اینجا هستم با آگاهی به اینکه میدونم باید ادامه بدم با حس خوب 

      و این هدایت خداوند و همزمانی های خداوند برای من بود در جواب تمام درخواست‌های من برای تجربه خوشبختی 

      پس نباید شک کنیم ،باید در این مسیر حرکت کنیم با اشتیاق تجربه خواسته هامون 

      من به خودم یادآوری میکنم که ببین خداوند چطور تو رو در این مسیر هدایت کرد و چطور داره بازم هدایتت میکنه و اینجوری مشتاقم که پیش برم 

      فقط خداونده که میدونه چطور اوضاع و شرایط رو تغییر بده که مسیر برای تجربه خواسته هامون راحت بشه و اینکارو به شیوه خودش انجام میده که از نظر ما معجزه هست 

      من ردپای خداوند رو در مسیر رسیدن به خواسته هام میبینم دقیقا همونطوری که ردپای خداوند استاد رو قدم به قدم به فراتر از خواسته هاشون رسوند 

      پس من مسئولیت برنامه ریزی و مدیریت تحقق خواسته هام رو به خداوند واگزار میکنم و ایمان دارم که خداوند بهترین مدیر و مدبره 

      من به چگونگی رسیدن به خواسته هام فکر نمیکنم 

      من به معجزات الهی ایمان دارم 

      من به وفاداری خداوند ایمان دارم 

      من به برنامه ریزی خداوند ایمان دارم 

      من برای آنچه از خداوند در زندگی ام هدیه گرفته ام سپاسگزارم 

      من با آرامش و احساس خوب زندگی میکنم و هر قدمی که میتونم به سمت خواسته هام بر میدارم 

      خداوند از طریق ایده های ساده که با شرایط فعلی من مطابقت دارد تحقق خواسته هام رو برنامه ریزی میکنه 

      الهامات الهی چیزی جدا از وجود من نیست و به شکل عادی و دقیقا منطبق با شرایط فعلی من به صورت تمایل و ترغیب به من گفته میشه

      پس من باید به ایده های ساده و قابل اجرا که در ذهنم ایجاد میشه عمل کنم و با انجام اینکار تاثیرات عمیق و متنوعی بر ذهن ناخودآگاهم خواهم گذاشت 

      با انجام ایده ها من در حال تصویر سازی درباره خواسته م در ذهن ناخودآگاهم هستم و دارم اطلاعاتی درباره موضوع مورد علاقه ام جمع آوری میکنم و این کار ساده محرکهای قوی دنیای مادی هستند که بر نیروی خلاق و بی نهایت خداوند تاثیر گذاشته و برنامه تحقق خواسته هام رو طراحی و قدم به قدم اجرا میشه 

      خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم 

      استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۹ ۱۰:۴۹
      مدت عضویت: 2244 روز
      امتیاز کاربر: 136648 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,470 کلمه

      سه شنبه بیست و هفتم فوریه بیست بیست و چهار:

      دوره زندگی با کمک خداوند قدم هستم- من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم

      سپاسگزار خداوندی هستم که همواره فراتر از انتظارم من را هدایت و حمایت میکند

      سلام و درود به استاد عزیزم و همراهان مسیر رشد و پیشرفت

      تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ، ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند هست.چون من خودم را لایق اون خواسته نمیدانم حتی اون را درخواست هم نمیکنم.

      وقتی به رفتار کودکان در اطرافم نگاه میکنم میبینم که وقتی مثلا یک شکلاتی را در فروشگاه میخواهند انرا بلافاصله درخواست میکنند و پدر و یا مادرش هم هر بهانه ای بیاورد مثل اینکه الان تازه بستنی خورده ای شکلات بعدا ! و یا هنوز شام نخورده ای نمیشود شکلات بخوری و یا شکلات دندان‌هایت را خراب میکند و نمیشود بخوری و یا اینکه الان شب شده نباید شکلات بخوری چون خوابت نمیبرد و یا اینکه امروز سهم شکلات را خوردی ای و …

      هرکدام از دلایل بالا را بیان کنند اون کودک فقط و فقط یک کلمه میگوید «شکلات»

      چون اون بچه ایمان دارد که اگر درخواست کند به خواسته اش میرسد

      من هم باید یاد بگیرم که اولا فقط از خداوند درخواست کنم و دوم اینکه به تعداد زیاد و پشت سر هم میتوانم درخواست کنم چون اگر درخواست کنم بهم پاسخ میدهد

      بارها شده که من جرات نکرده ام که درخواست اضافه حقوق و یا پاداش از رییسم بکنم چون ایمان نداشتم که اون به حرفم عمل میکند بنابراین درخواستی نمیکردم

      وقتی مسوولیت تحقق آرزویم را بر عهده خداوند قرار بدهم از راههای که فکرش را هم نمیکنم من را بسمت خواسته ام هدایت میکند

      بارها توی این چند هفته اخیر به نحوه خریدن خانه ای که توی آن سکونت دارم فکر میکنم که از جایی که فکرش را هم نمیکردم پولش جور شد! 

      خانه من در ایران فروش نمیرفت و نیاز شدیدی به پول داشتم یکی از بستگان نزدیکم که نیازی به پول نداشت برای خانه اش مشتری می آمد و وقتی داستان ما را شنید خودش پیشنهاد داد که من این خانه ام را میفروشم و پولش را به شما میدهم! 

      و داستان نقل و انتقال پول هم از ایران به اینجا بسیار پیچیده بود و من دنبال آدم مطمین میگشتم یکدفعه یادم افتاد که مادرخانمم در مسیر پرواز به اینجا کنار یک آقایی نشسته بود که صرافی داشتند و کارت ایشان را ازش گرفته بودند و به اون شخص پیام دادم و یک انسان توحیدی بینظیر بودند که بارها و بارها صداقت و درستی شان را بهم نشان دادند و بدون هیچ دردسری پول ها به حسابم واریز شد و جالب اینجاست که اون آقای صراف با نرخ پایین تر از بقیه صرافی ها برایم محاسبه میکرد

      اینجوری مقداری از پول پیش خانه ام جور شد

      و حتی در آخرین ماهی که مهلت تخلیه خانه را داشتم رفتم سر کار و واجد شرایط دریافت وام شدم که همون هفته اول این خانه را پسندیدیم و من هنوز برای همسرم تعریف میکنم که جون من میدانستم خرید این خانه در توان من نیست، بنابراین خیلی دقیق به جزییات خانه نگاه نمیکردم و بعد از اینکه پیشنهاد قیمت دادیم از روی فیلمهایی که همسرم گرفته بود تازه توانستم خانه را با جزییات بیشتری ببینم

      حتی برای نحوه پرداخت مبلغ، نحوه پیدا کردن وکیل برای انتقال خانه و … همگی معجزات خداوند بود که اگر من میخواستم روی عقل و توانایی خودم حساب کنم و پول هایم را جمع کنم اینکار بیشتر از صد سال طول میکشید تا بتوانم پول خانه را تامین کنم

      و بعد هم هدایت شدم به خرید ماشینی که مشابه انرا در سفرم به کالیفرنیا کرایه کرده بودم که خیلی نرم و جادار و راحت بود و خداراشکر انرا هم با قیمت بسیار پایینی از خریدار تهیه کردم که حتی برای لاستیک زمستانی مجانی هم روی ماشین گذاشت!

      این شرکت جدیدی که رفتم خودش معجزه خداوند بود ، اونها دنبال من بودند و بهم پیشنهاد کار دادند و من میگفتم که باید بیشتر فکر کنم و در نهایت پس از مشورت این شرکت را انتخاب کردم چون میخواستم چلنج داشته باشم و هر روز چیز جدیدی برای یادگیری داشته باشم.و محیط شرکت بسیار دوستانه و عالی است و جزو شرکت‌های برتر در سرتاسر دنیا هست

      وقتی با دوستانم صحبت میکنم که به این شرکت آمده ام همگی بهم تبریک میگویند و از مزایا و محیط عالی شرکت تعریف میکنند و جالب اینجاست که چند نفر بهم گفتند که خیلی برای این شرکت درخواست کار داده اند ولی اصلا به مصاحبه دعوت نشده اند و گفتند برای ورود به این شرکت باید پارتی داشته باشی

      و من توی دلم گفتم، بله حق با شماست پارتی من خداوند بوده است

      من ماشین شاسی بلند دوست داشتم، اولین ماشینم در اینجا یک ماشین سدان  قدیمی متناسب با بودجه ام بود دلم میخواست ماشبن دومم یک ماشین شاسی بلند باشد.

      یکبار چند تا ماشین با گروه دوستانمون توی زمستان با اون ماشین سدان قدیمی سفر رفته بودیم ، توی برف و یخ لیز خوردیم و خداوند خیلی رحم کرد بهمون که به برف‌های بغل جاده خوردیم و اتفاق بدتری برامون نیافتاد

      وقتی که از اتفاق مطلع شدند ناراحت شدند و یکدفعه بهشون گفتم که من سفر بعدی با ماشین شاسی بلند سفیدم می ایم! خودم وقتی این جمله را گفتم مکث کردم چون نه کار داشتم و نه پولش داشتم و خودم بعد از گفتن این جمله خجالت زده شدم

      ولی دوستانم بهم گفتند حتما میتونی! ولی خودم باور نداشتم.

      بعد از مدتی من یک کار پیدا کردم و آگهی یک ماشین شاسی بلند سفید را در گروه تلگرامی دیدم و عکسهای انرا هم نگاه کردم و از آن خوشم امد ولی قیمتش بالا بود همون موقع یک ندایی بهم گفت مهرداد این ماشین برای تو هست ولی الان نه! 

      من اون موقع با جریان الهامات و هدایت آشنا نبودم و اصلا نفهمیدم که چی شد این حرف در ذهنم مرور شد.

      سه ماه بعد خانمم دوباره آگهی اون ماشین را بهم نشان داد و گفت برویم حداقل انرا ببینیم و من گفتم باشه ولی قیمتش بالاتر از سقف بودجه ما هست! قرار گذاشتیم و فردای اون روز رفتیم ماشین را دیدیم و از ان خوشم آمد و به فروشنده گفتم این ماشین را آخرش چقدر بمن میدهی که بخرم؟

       بهم گفت اگر واقعا خریداری بهت میفروشم. 

      منم با تعجب پرسیدم خوب معلومه که خریدارم برای همین این سوال را ازت پرسیده ام!؟!

      بهم گفت آخه سه ماه پیش این ماشین را آگهی کردم و از اون موقع تا الان فروش نرفته و چند نفری آمدند و حتی با ماشین دور هم زدند و پیش نمایندگی هم بردند و از نظر فنی تاییدیه ماشین را از نمایندگی اصلی آن گرفتند ولی دیگر برای قرار داد نیامدند! حتی یکی هم آمد و قیمت بیست و پنج درصد کمتر بهم پیشنهاد داد و بعد در انتها پشیمان شد و دیگر نخرید! و من هم دیگر نمیتوانم انرا جلوی پارکینگ خانه پارک کنم و جا ندارم. اگر تو واقعا خریدار هستی من به همان رقم بیست و پنج درصد زیر قیمتی که برای فروش گذاشته ام و میخواستم به اون فرد انرا بفروشم بهت میدهم بشرطی که انرا بخری و البته خودش گفت که ترمزهایش ایراد دارد که هزینه نصب ترمز جدید را هم از قیمت ماشین کم میکنم و بهت میفروشم

      و من فقط شگفت زده بودم و ماشین را خریدم و ترمزهایش را هم پیش یک فرد آشنا بردم که با نصف قیمت برای ترمز جدید نصب کرد

      و در نهایت مسافرت بعدی ام را با ماشین سفید شاسی بلندم رفتیم و خیلی هم بهمون خوش گذشت

      من بارها و بارها این خاطره را مرور کردم و واقعا شگفت زده شدم که چند نفر اومدند ماشین را دیدند و به خرج خودشان بردند نمایندگی تا ایرادات ماشین را با بازرسی بهشون بگویند و بعد هم پشیمان شدند و صاحب قبلی ماشین هم چون بعد از سه ماه فروش نرفتن ماشین خسته شده بود با تخفیف بسیار زیادی انرا بهم داد

      وقتی به تمام خواسته هایم فکر میکنم از قبولی در دانشگاه گرفته تا مهاجرت و اجاره کردن خانه و خرید ماشین و خانه و پیدا کردن کارو … میبینم که هرجا که خودم روی توانایی های خودم حساب کردم به هیچ کدام نرسیدم

      من چجوری میتوانم مسولیت برنامه ریزی و تحقق خواسته هایم را به خداوند بسپارم؟ وقتیکه احساس لیاقت کنم که اون خواسته را دارم و به چگونگی رسیدن به خواسته ام فکر نکنم و به الهاماتم عمل کنم

      نکته فوق العاده این فایل هم برایم تعریف جالب و جدیدی از الهامات و هدایتهای خداوند بود

      «همیشه الهامات الهی در مسیر تحقق آرزوهایتان به شکل تمایل و ترغیب در تو شکل میگیرد»

      این تعریف جدید خیلی بهم احساس آرامش داد چون همیشه برای اینکه متوجه بشوم که این چیزی که به ذهنم خطوط کرده الهام خداوند هست یا خیر، به احساسم رجوع میکردم و بعضی اوقات نمیتوانستم تشخیص یدهم  و یا شک میکردم که ایا واقعا این الهام خداوند هست یا نجوای شیطان

      استاد میخواستم در صورت امکان مثل جلسات اولیه، در انتهای متن سوالاتی را قرار بدهید. پاسخ به سوالات باعث میشود که درک بهتری از مطالب ارایه شده داشته باشم. سپاس

      منتظر خبرهای عالی من باشید 

      شاد و رو به رشد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۹ ۱۰:۴۵
      مدت عضویت: 2294 روز
      امتیاز کاربر: 47627 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 276 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان همراهم

      ایمان داشتن به تحقق ارزوها

      من میخوام راجع به یکی از ارزوهای پدرم بنویسم

      او همیشه میگفت من از خدا میخوام که تا وقتی من سر پای خودم هستم عمرم تمام بشه و از دنیا برم 

      نمیخوام از پا بیفتم تا محتاج کمک دیگران و سربار بچه هایم شوم

      او بیماری های مختلفی داشت ولی هیچوقت گله و شکایت نمی‌کرد و همیشه مثبت اندیش بود 

      او وقتش را با کمک به دیگران هر اندازه از دستش بر می آمد می‌ گذراند 

      او ۲۵ سال پیش به خواسته خودش رسید و در سن ۷۵ سالگی بدون محتاج شدن به کسی  از دنیا رفت

      روز آخر عمرش منزل خواهرم که حیاط شان را سیمان کاری می‌کردند بود و به آنها در آن کار کمک می‌کرد

      او احساس درد در سینه اش کرد و خواهرم او را به بیمارستان رساند

      او سکته قلبی کرده بود و تمام تلاش دکترها برای جلوگیری از فوت او بی ثمر بوده و او بعد از چند ساعت از دنیا رفت

      همانطور که همیشه میگفت از خدا میخوام که مرا تا وقتی سرپای خودم هستم از این دنیا ببرد 

      در حالیکه مادرم که الان ۸۸ سال دارد و در خانه سالمندان زندگی می‌کند و دچار فراموشی شده است و حتی راه رفتن هم برایش مشکل است

      خواهرم تعریف می‌کرد که چندین سال پیش از مادرمان راجع به چیزی سوال کرده بود به اینصورت که وقتی شما رفتی که مادرم پرسید کجا رفتم و او گفت پیش پدرم که او بلافاصله جواب داده بود نه من خیال رفتن به اون دنیا را ندارم

      به نظر من مادرم زندگی نمی‌کند بلکه فقط زنده هست

      من با پدرم هم عقیده هستم و می‌خواهم مثل او تا زمانیکه سرپا هستم عمرم تمام شود تا سربار کسی نشوم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار arezooo.drp
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۶ ۱۷:۱۲
      مدت عضویت: 1858 روز
      امتیاز کاربر: 54078 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 963 کلمه

      به نام انرژی برتر جهان هستی 

      من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم

      تنها دلیل نرسیدن به خواسته هایم ایمان نداشتن به خدا و خود رای بودن خودم و حساب کردن روی اراده شخصی خودم برای رسیدن به خواسته هایم بود.

      واقعا این حرف چقدر درسته که باور نداشتن به تحقق آرزوهایمان توسط خداوند مهم ترین دلیل برآورده نشدن آرزوهایمان است.

      من قبلا فکر میکردم برای رسیدن به خواسته ها باید اراده آهنین داشت و حرکت کرد و نماز هم میخوندم و روزه هم میگرفتم و ذکر هم میگفتم و قرآن هم میخوندم و نذر هم میکردم ولی نه از سر شوق بلکه از سر ترس، اینکه میترسیدم مبادا به خواسته خودم رسیدم خدا از من نگیره یا چشم نخورم و حتی از داشتنش هم لذت نمی بردم، خواسته که داشتنش اینقدر با زجر همراه بود و حالا هم که داری ترس از دست دادنش من این رو برای لاغر شدن تجربه کردم من سال ها برای لاغر شدن انواع رژیم و باشگاه رو امتحان کردم و خوب هم لاغر میشدم و اون موقع که لاغر شده بودم به جای ترس از دست دادن باید ذوق لاغر شدن رو داشته بودم ولی میترسدم که مبادا دوباره چاق بشم که دقیقا بعد از چند ماه این روند اضافه وزن شروع می‌شد و این حرکت بالا و پایینی ادامه دار بود تا اینکه به لطف خداوند با سایت تناسب فکری آشنا شده ام و با جسم چاق وارد دوره شدم با احساسات بد و تنفر از جسم خودم و خفگی های مداوم در خواب و پادرد و قلب درد در سن جوانی و حتی از پله ها خواستم بالا بیام احساس سنگینی میکردم و بیماری های زنانه که منو درگیر کرد و کنایه های دیگران که آرزو تو لاغر بشو نیستی فقط ورزش میتونه تو رو لاغر کنه که ورزش هم دیگه نمیتونی بکنی و طبیعی که همین طور چاق میمونی و احساس افسردگی و حتی پیری هم به من دست داده بود و فکر میکردم ۵۰ سالم و دیگه به ته خط رسیده ام و طوری بود که به شوهرم میگفتم برو یه زن دیگه بگیر و من رو ول کن و دائم جر و بحث در زندگی و زندگی من پر از تلاطم بود و حقوق ماه هیچ وقت به ۲۰ ماه هم نمی‌رسد و حتی وسایل خونه هم قدیمی بودند و یک آدم حسود بودم که به داشته های دیگر حسادت میکردم و نماز هم میخوندم و فکر میکردم که آدم گناهکاری هستم که خدا من رو رها کرده و با خانواده خودم و شوهرم هم رابطه خوبی نداشتم و حتی حوصله آشپزی نداشتم و دائم غذای حاضری میخوردم و من با این اوضاع و شاید خیلی بدتر وارد سرزمین لاغرها شدم اون هم برای این وارد سایت شدم که کمی لاغر شوم و محض کنجکاوی وارد سایت شدم که چطور ممکن با ذهن لاغر شوم و اول از دوره رایگان شروع کردم دیدم کم کم بدون اینکه رژیم بگیرم یا ورزش کنم احساس سبکی به من دست داده و کمی بهتر شده ام و یکسال اول در سایت بودم فقط داشتم روی خودم کار می کردم و اوج نتایج بعد از گذشت دو سال و آرام آرام در من شکل گرفت که وقتی اومدم از نتایج ام بگم متوجه شده ام من چقدر،نسبت به دوسال پیش آرزوی دیگه شده ام این همه از حرف های که اطرافیان بع من می‌زدند متوجه شده ام من تغییر کرده ام من تونستم نگرش ام رو به خدا عوض کنم و اراده خودم رو زمین بگذارم و واقعا اداره تمام زندگیم رو به خدا سپردم و آنچنان تغییر در من و شوهرم و زندگیم ایجاد کرد که از معجزه چیزی کم نداشت من کاملا لاغر و متناسب شده ام و احساس جوانی و سلامتی دارم و لباس های با رنگ شاد میپوشم دیگه خبری از بیماری های زنانه نیست و دارم سلامت تر میشوم و حتی علاقه و شور شوق به زندگی پیدا کردم و رابطه ام با شوهرم بهتر شده و با خانواده خودم وشوهرم خیلی بهتر شده و طوری من تغییر کردم که همه میگن انگار آرزوی دیگه متولد شده و من آرامش بیشتر شده و در طول روز لبخند دارم، علاقه ام به آشپزی بیشتر شده و آنچنان خودم غذا درست میکنم که اصلا خودم و شوهرم آخرین بار که رفتیم غذای حاضری بخوریم یادمون رفته و حقوق شوهرم بالاتر رفته حتی شوهرم هم سالم‌تر شده و الان در مسیر بهتر بهتر شدن به لطف خداوند هستم، من به معجزات خداوند در زندگیم ایمان دارم از لاغری گرفته تا تغییر گوشیم از یک گوشی مدل پایین تا آخرین مدل گوشی از تغییر لباس پوشیدن ام و تغییر مدل موهایم و تغییر کفش هایم اصلا وقتی با خدا هم مسیر بشوید در کوچکترین چیزها تا بزرگترین ها تغییر میکنه یعنی 

      تغییرات در زندگی کوچک و بزرگ نداره همه جوره به سمت بهتر شدن تغییر میکنه.

      من قراره توسط خداوند خواسته‌هایم را تجربه کنم در واقع به جای اینکه بگویم به آرزوهایمان برسیم که از کمبود اون نیاز در زندگی میاد بگویم قراره توسط خداوند خواسته هایمان را تجربه کنیم اینطور بهتره چون همه چیز در دایره قدرت خداوند هست و ما قراره با تغییر افکار و باورهایمان نگرشی جدید در ما ایجاد شود و انتظار اینکه من هم لیاقت رسیدن به خواسته هایم هستم و ایمان صد در صد داشته باشم که من هم در صف دریافت کنندگان نعمت های خداوندم هستم و هزاران درصد هستم و فقط خداوند می‌داند چگونه اوضاع و شرایط را مطابق با تحقق خواسته های من تغییر دهد‌. و این تغییر مستلزم تغییر در،نگرش من نسبت به خداوند است.

      من از این به بعد مسئولیت برنامه ریزی و مدیریت تحقق آرزوهایم را به خداوند واگذار میکنم و چگونه برآورده شدن آرزوهایم را متوقف میکنم و فقط به اینکه خداوند به عهد خود وفا می‌کند ایمان دارم.

      من برای آنچه از خداوند در زندگیم هدیه گرفته ام و قراره هزاران برابرش را نیز هدیه بگیرم هزاران بار سپاسگذارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ابراهیمی
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۴ ۱۶:۴۲
      مدت عضویت: 1400 روز
      امتیاز کاربر: 1220 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 569 کلمه

      با سلام و درود فراوان

      من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم .

      من به معجزات الهی ایمان دارم .

      من له وفاداری خداوند ایمان دارم .

      من به زمان بندی خداوند ایمان دارم.

      من به برنامه ریزی خداوند ایپان دارم .

      من به هدیه هایی که تا الان از خدایم  گرفته ام  سپاسگزارم .

      من  با هدایت به این سایت که یک معجزه الهی بود به تحقق آرزوهایم بیش از پیش ایمان دارم .

      من قبلا به دلیل آموزشهای دینی از معلمان و والدین و اطرافیان دیده بودن تما درخ است هایب که از خداوند داشتم از روی ترس بود یا از ترس ورخواستی نمیکردم و یا اینکه بسیار کم و با هزار عذر خواهی و خواهش و گریه ک زاری بلکه خدا دلش به حال مت بسوزه و به قول معروف دعام رو اجابت کنه و انتظار مت این بود گه با سختی اون نعمت رو به من بده چون من بنده گنهکارم چون پن رو سباهم !!!! الله اکبر از اون احساس و اون تفکر !!!! من از بس زجر کشیدم و از درون همیشه ناراحت بودم و خونه و ماشین و پول شده بود وغدغه همیشگی من ووووو به جرات میگم  هیچ وقت خوشحتلی نداشتم اگه داشتم در حد همون یک روز  دو روز . دوران بچگی ام که چیزی یادم‌نمیاد از زمانی که به یاد دارم تماما نگرانی و استرس الان هم که دارم تمام گذشته رو زیر و رو میکنم حتی روز عروسی ام هم به دلیل حواشی خانواده ها باید غمگین می بودم و از شوهرم دور میشدم من‌جق نداشتم کنار شوهرم روی سفره غذا بشینم شوهرن حق نداشت برای من مثلا  روسری بگیره اگه میخواست بگیره می باید برای کل خانواده میگرفت ووووووو تمام آن محدودیت ها و فرهنگهای خانوااه ها و آموزش های دینی من رو به قعر نابودی برد !!!!!!! خوردن شده بود همه چیز من !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      گاهی اوقات از خدم میپرسم چرا این همه مدت تو این سایت هستم هنکز نا این اندازه پراکندگی ذهنی دارم و نمیتونم آن طکر که باید نتیجه بگیرم ؟؟ در حاای که میدونم کلی نتیجه گرفتم با نزدیکی به خده هز طریق این سایت شگفت انگیز 

      آرامش دارم مثل قبل اینقدر ناراحت و غمگین نیستم شادی و ذوق و شوق در من دیوه نمیشود اما خودم میدونم که چقدر تغییرات درونی داشتم من به تناسب نرسیدم اما رفتار غذایی من بسیارررر تغییر کرده به گونه ای تغییر کرده که به خودم میگم تو که اینقدر کم میخوری این اضتفه کزن از کجاست؟  که خدا رو شکر الان میدونم از کجاست و چطور باید ادامه بدم تا به هدفم بدسم من مدت زیادی هست که دیگه چاق تر نشدن تو این مدت که تو سایت هستم  مدام وزنم بالا و پایین میشد  از اون جلسه ای که استاد فرمودند از ترازو اسنفاده نکنید وزن نکردم   از تغییرات خودم متوجه میشم و این‌ مدتی هست که ثابت مونوه و بالا و پایین نمیشه که این یک نشانه نوید بخش برای من هست چون تحقق تناسبم رو از صمیم قلب به خدا سپردم .

      من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم 

      الان در حال خرید یک منزل هستیم حالا درسنه جایی که دوست داشتیم نبست اما میدونم چون تا اینجا هم  کار خدا بوده پس بهترین هست و نقطه شروع بسبار زیبایی در زندگی من هست .

      من لاغری و تناسبم و منزل و ماشین و پول و ثروت و شعلم و همسر و بچه هام  رو به خدا سپردم 

      خدایا شکرت که در کنارم خستی و میتونمتمام گارها رو بهت بسپرم 

      من به تحقق آرزوهایم با تمام وجود ابمان دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۴ ۱۲:۱۰
      مدت عضویت: 2278 روز
      امتیاز کاربر: 7923 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 443 کلمه

      با یاد و نام خدای مهربان

      من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم

      الان که ابن جمله رو نوشتم ته دلم یه ترس و استرس هست از نرسیدن ها این نشون میده که من باید خیلی بیشتر روی باورهام کار کنم. تقصیر خودمم نیست از قدیم ما رو ترسوندن از این که زیاد آرزو کنیم و زیاد از خدا بخواهیم یه نوع گناهه و به زوری نباید از خدا چیزی بخوای شاید حکمتی داره که بهت نمیده…

      همیشه به ما می گفتن به هرچی خدا بهت داده راضی و قانع باش و من فکر می کردم خواستن از خدا یعنی گستاخی در برابر او…

      درحالی که نمی دونستم هرچی بیشتر از خدا بخوام یعنی داشتن ایمان قوی تر،یعنی اینکه خدای مهربونم من می دونم که همه کارها به فرمان توست می دونم که تموم قسمت های زندگیم به دست تو می چرخه.

      هرجا به آرزویی رسیدم ردپای خدا اونجا بوده و بدون وجود اون ،بدون راهنمایی اون هیچکدومش امکان پذیر نبوده.

      هدایتم به این سایت،لاغر شدنم و ثابت موندن وزنم تو این چند سال روی وزن ایده آلم، خریدن خونه، خرید ماشین و بچه دار شدنم همه و همه با کمک خدا بوده که دونه دونه آرزوهامو براورده کرده و اگه اون نبود به هیچکدومش نمی رسیدم.

      یادمه وقتی واسه مرخصی زایمان رفتم مدرسه ای که نزدیکم بود را از دست دادم نگران بودم که با سابقه کم و پر شدن مدارس باید به مدرسه دورتری برم و با داشتن بچه کوچک برام سخت بود اما وقتی مرخصیم تموم شد تونستم دوباره تو مدرسه نزدیک کلاس بگیرم چون یکی از همکاران هم رشته واسه مرخصی رفت و جاش خالی شد اینم لطف خدا بود و همزمانی که واسم اتفاق افتاد.

      خداهمیشه  حواسش  به بنده هاشه  این ماییم که حواس مون به خدا نیست و مشغول روزمرگی هامون میشیم و میخوایم کارامونو خودمون با عقل و منطق خودمون انجام بدیم و معمولا هم نتیجه نمی‌گیریم.

      برای رسیدن به آرزوها  قدم اول تغییر نگرش خودمون درباره تحقق آرزوهامونه باید نگرش تحقق آرزوهای محال رااز ذهنمون پاک کنیم.

      باید به خداوند ایمان و باور داشته باشم و بدونم که تموم خواسته ها و آرزوهام توسط خدا برآورده میشن چون هیچی نمی تونه جلوی اراده خداوندو بگیره.

      من فقط باید باورامو درست کنم،ایمانمو قوی کنم و فقط با کلام نباشه بلکه یه باور قلبی باشه ویادم بمونه که

      هیچ یاس و ناامیدی در وجود من نمی تونه جلوی تحقق آرزوهایم توسط خداوندرا بگیره.

      خداوند برای تموم مشکلات و موانعی که ممکنه پیش بیاد راه حل مناسبی دارد. به وقتش ادمایی رو در مسیر من قرار میده که به تحقق آرزوها و خواسته هام کمک می کنن.

      خدایا من به هر خیری که از جانب تو باشه سخت نیازمندم و با آغوش باز می پذیرم امیدوارم که تحقق آرزوهامو به زودی جشن بگیرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۳ ۰۸:۲۹
      مدت عضویت: 2109 روز
      امتیاز کاربر: 25284 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 754 کلمه

      به نام خالق یکتایی که مرا آفرید 

      سلام ودرود به دوستان عزیزم و استاد بزرگوار و گرامی

      زندگی با کمک خداوند (داستان هدایت من به سایت تناسب فکری)

      سال ۹۴ بود که یکی از آشنایانمون به خونمون اومد 

      میون صحبت هاش بهم گفت که مریم راستی یکی هس که از طریق ذهن داره آمورش میده برای لاغری 

      اصلا نپرسیدم چه جوریه چه روشیه و هیچ سوالی در مورد نحوه ی کارکرد که این روش چگونه هس رو نپرسیدم همه ی اینا هدایت خداوند بود 

      هم از طرف استاد و هم از این طرف که من هیچ سوالی نپرسیدم 

      اینکه خداوند منو هدایت کرده بود به دوره های استاد 

      چون من خیلی سخت گیر بودم و هر روشی رو امتحان نمیکردم 

      چون میدیدم روش‌های زیادی همه امتحان میکنن و باز وزنمون برمیگرده و یا شاید بیشتر از قبل چاقتر میشدن 

      و هر روشی که میخاستم امتحان کنم باید اولش کلی  اطلاعات جمع کنم که ببینم چه جوریه 

      ولی دوره ی استاد رو نه 

      تا اینکه دوستم بهم گفت که رفیق داداشم هم ثبت نام کردن خیلی خوبه 

      خودم هم میخام ثبت نام کنم 

      منم یهویی تصمیمم رو گرفتم 

      اینا همش خواست خداوند متعال بود 

      چون روز و شب ازش خواسته بودم که مرا به راهی هدایت کنه که درست باشه 

      راهی که به آسونی صورت بگیره 

      و من اون روز با استاد صحبت کردم هنوز یادمه 

      استاد بهم گقتن که خوشحالی که بدون ورزش و رزیمه

      😆

      گفتم اره 

      گفتم اگه بدون ورزش و رزیمه پس چه جوریه 

      چه جوری میشه لاغر شد 

      یک ساعت با استاد صحبت کردم و در آخر استاد شماره کارت رو بهم دادن و من واریزی رو انجام دادم وارد تلگرام شدم 

      این همزمانی هستش 

      این خواست خدا هستش 

      که ما رو هدایت کرده به سایت استاد عزیزم 

      نه استاد تبلیغ چیزی انجام داده بودن و نه کار خاصی کرده بودن و نه من هر نوع روشی رو امتحان میکردم 

      فقط این کاری که بهم پیشنهاد شد به دلم نشست 

      انگار آروم بودم خداوند به دلم گذاشته بود برو قبول کن این همونیه که میخاستی 

      این همونی که دعا میکردی که پیش روت بزارم 

      سریع قبول کردم و ثبت نامم رو زدم 

      و شروع کردم چه دورانی بود 

      چند سال از این سالها میگذره یه ذره از اون شوق و اشتیاقم به این دوره ها کم نشده 

      همه ی اینا رو ردپای خدا در وجودم میبینم 

      که عشق و محبت من به این دوره ها از خداوند متعاله 

       من به تحقق آرزوهای ایمان دارم 

      سالهای سال ما رو از خواسته هامون دور کرده بودن و میگفتن که خواسته ی زیادی از خداوند نداشته باشین .به هر چه دارین قانع باشین .گناهه خواسته ی زیادی داشته باشین 

      ما هم باید زندگی مون مثل پیامبران باشه 

      تو سختی زندگی میکردن و شکرگزار 

      همین که زنده ای و نفس میکشی خدا رو شکر کن 

      و همیشه آرزوهامون تو دلمون کشته میشد ..

      چون محال بود به چیزی که دوست داریم برسیم و 

      نباید تقاضای از خداوند میکردیم .چون خداوند خوشش نمی اومد و ناراحت میشد که بنده اش خواسته ای داشته باشه 

      آگاهی نبود همه بی آگاه بودن از اینکه خداوند چقدر بنده هاش رو دوست داره 

      همیشه ما رو می ترسوندن از خداوند 

      که خداوند زجر میده نشسته ببینه ما چه کاری انجام بدیم که بنویسه و تو اون دنیا حسابمون برسه .از خداوند میترسیدم بدم می اومد .

      و ناامید بودم که چرا به دنیا اومدیم .اومدیم که زجر بکشیم و بعد هم بمیرم که تو اون دنیا تقاص کارهامون رو ببینم 

      همیشه نگران مضطرب همیشه حال بد 

      و یادمه گریه میکردم که بمیرم چون راضی نبودم از زندگیم 

      تا زمانی که خداوند رو نمی‌شناختم خیلی حالم بد بود .از خداوند ترس داشتم دوستش نداشتم .

      ولی از زمانی که خداوند رو شناختم همزمانی های در زندگیم رخ داده که روزی ۱۰۰۰مرتبه خدا رو شکر میکنم 

      از زمانی که خداوند رو شناختم عاشقش شدم .فهمیدم که نه اون چیزهای که بهمون گفته بودمن از باورهای اشتباه ذهن اون افراد  هستش 

      خداوند خیلی مهربونه 

      خداوند خیلی عزیزه 

      خداوند خیلی بنده هاش و دوست داره اون دوست داره بهترین ها رو بهمون بده 

      دوست داره هر چه نعمت هس رو بهمون بده و ما از اونا لذت ببریم 

      ما اومدیم توی این دنیا که لذت ببریم 

      نیومدیم که زجر بکشیم 

      خداوند بهترین ها رو به وجود آورده که ما بریم سمت بهترین ها 

      خداوند نشسته که ما بریم سمتش و هر درخواستی داریم بگیم

      و بگیم که چه میخاهیم 

      من به خیلی از آرزوهام رسیدم زندگی الانم عالیه الحمدالله به لطف الله 

      همش بخاطر اینه که خدا رو شناختم و بهش اعتماد داشتم وومرا در همزمانی های قرار داد که به تمام اون چیزهای که میخام برسم 

      الان در آرامش و آسایش زندگی میکنم 

      و هر چیزی که دلم بخواد میتونم بخرم 

      و خواسته های دیگری هم از خداوند دارم که همه ی انها رو خداوند در وقت مناسبش برآورده میکنه 

      من به خداوند ایمان دارم 

      چون خداوند بهترین ها رو برای ما در نظر گرفته و من لایق بهترین ها هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۲ ۱۷:۵۱
      مدت عضویت: 965 روز
      امتیاز کاربر: 2125 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 637 کلمه

      سلام استاد 

      به ما از کودکی یاد دادن به هرچیز که داریم قانع باشیم و زیادتر از آن نخواهیم که این کار زشت است حتی از خداوند و افرادی را که در سختی و فلاکت زندگی کنند به خداوند نزدیکترند و متاسفانه جامعه . مدرسه . خانواده همگی به ما گفتند زیاد از خدا نخواهیم و کسانی که مال و ثروت زیا دارند از خداوند دورند و کسانی که همش درحال دعا کردن برای افزایش رزق وروزی دارند آنها به خدا نزدیکترند چون بیشتر خدا را صدا می زنند و زیاد دعا می کنند درحالی که الان با این آگاهی‌ها فهمیدم وای از جهالت و نادانی که هرچه بشر سختی میکشه از همین ندانستن است 😥😥😥😥

      من در طول زندگی بارها از پدرم شنیده بودم که هرچی را می خواهی از خدا بخواهیم چون بدون منت است ولی نگفتند زیاد بخواه و مقدار مشخصی نداره . خداراشکر تا الان هرآنچه را خواستم خداوند به من داده شاید طول کشیده باشه ولی خداراشکر همسر و فرزندان خوب . ماشین . خانه . و الان هم منتظر یک معجزه ی دیگر در زندگیم هستم و آن هم قبولی در کارشناس رسمی دادگستری که انشاالله پایان اسفند نتایج می آید و من با ایمان به خداوند که هوای من را دارد قبول می شوم چون خودش من را به این سمت هدایت کرد و من از این مسیر ایده گرفتم که برای خودم بدون مشخص کردن زمان و مکان کار پیدا کنم چون من به خداوند ایمان دارم و ناامید نیستم چون تحقق آرزوهای من برای خداوند هیچ کاری ندارد اگر با اطمینان و اعتقاد به خدا ایمان بیاوریم که هر کاری بدست خداوند است .

      استاد امکان ندارد انسانها در زندگی خود معجزاتی نداشته باشند و حتی چیزی را لحظه ای از ذهنشان درخواست کرده باشند و بعد از مدتی بدون سعی و تلاشی آن را در زندگی‌شان دریافت کرده باشند و این معجزه است 

      من در این مدت زندگیم خیلی بهتر شده است و جالبه چند آرزوی خودم که فکر میکردم سالیان سال طول می‌کشد تا آن اجرا شود به راحتی دارد به ثمر می رسد و من خیلی خوشحال هستم و از خداوند سپاسگزارم .

      امروز صبح بعد از خواندن میثاق نامه جلوی آیینه و سپاسگزاری برای متناسب شدن نمی دانم چرا منقلب شدم و اشک از صورتم جاری شد و از خداوند سپاسگزارم بودم که من را دراین مسیر قرار داد که عمرم را بیهوده صرف حرفهای بی ارزش  دیگران و فضای مجازی که جزء ناراحتی چیزی دیگر برای ما ندارد دور باشم و به آرامش فکری و روحی برسم و الان به راحتی و بدون ذره ای خجالت در خلوت با پروردگار خود صحبت می کنم و از او درخواست و کمک می خواهم چون کمک خواستن از خداوند یک عبادت است چون خودش در قرآن فرموده بخوانید من را تا اجابت کنم شما را آموزش اشتباه به ما دادند که وقتی ناراحت و بیمار هستیم از خداوند درخواست کنیم ودر دوران خوشی از خداوند غافل بوده و یا خجالت بکشیم درخواست خود را به خداوند عرضه کنیم 

      تحقق آروزهای ما بدون اینکه بدانیم چه مراحلی را طی کرده تا ما به آن برسیم برای ما اتفاق می‌افتد مثلا من در محل کارم یکی از همکاران خود را بازخرید کرد و من پست آن را گرفتم و الان با آن پست به آرامش رسیدم و در این مسیر هستم حتما این کار بواسطه خداوند برای من رقم خورده است چون اون فرد بارها می گفت من تا ۳۵ سال در اداره می مانم ولی با ۲۰ سال رفت . 

      تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند است.و نداشتن لیاقت آن خواسته برای خودمان است 

      پس با ایمان به خداوند که خداوند وفادار به قولش است و من به معجزات خداوند ایمان دارم درخواست‌هایی را به خداوند می گویم و با اطمینان که با احساس و افکار خوب اتفاقات و معجزات خوبی برای من اتفاق خواهد افتاد 🙏🙏🙏🙏🙏🙏👏👏👏👏👏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Maahsaaa
      ۱۴۰۲/۱۲/۰۲ ۱۳:۲۲
      مدت عضویت: 769 روز
      امتیاز کاربر: 36390 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 731 کلمه

      مهمترین مانع من برای تحقق اهداف و خواسته هام باور نداشتن امکان تحقق اونهاست. دقیقا هر خواسته ای که فکرمیکردم قابل دستیابی هست و واسش کاری انجام دادم رو براحتی حتی بیشتر ازون رودریافت کردم. 

      در زمان بیماریم وقتی نظرات دکترها و نتایج آزمایشات رومیدیدم و میشنیدم این باور در ذهن من شکل گرفت که راه سختی در پیش دارم و احتمال داره هرگز درست نشه. این رو مرتب از کادر پزشکی شنیدم و با اینکه سعی میکردم قبول نکنم حرفشون رو ولی ناخوداگاه تو بخشی از ذهنم رفت که ازش اگاه نبودم . 

      به همین دلیل همیشه با حس بد و ناامیدی در حال انجام امور مربوط به درمان بودم و هیچ نتیجه ای نمیگرفتم تازه بدتر هم میشد. ولی به خودم قول دادم این بیماری رو نپذیرم که با من باشه و به هر طریق ممکن یا ناممکن حتی با معجزه باید خوب بشه. 

      تا اینکه توسط فرشته درونم به این سایت هدایت شدم.  میدونم که در مسیر درست هستم و بیشتر باید روی خودم کار کنم. میدونم که خداوند در حال برنامه ریزی برای تحقق شفای بیماری من هست و منتظر میمونم تا راههای شفا رو برای من روشن کنه و با هدایتش قدم بردارم در این مسیر. میدونم اخر این مسیر خدا ایستاده منتظرم هست که بهش برسم.خدایا شکرت بخاطر این امید که در دلم روشن کردی 

      دیگه با حس بد دنبال درمان نمیرم. تو همین مدت چند تا بیماری گرفتم که درمان شدن. من قبلا همیشه حواسم به مشکل بود نه شفا. ولی این مدت بیماری هایی که میگرفتم خدا میگفت باید صبر داشته باشی تا دوره درمان طی بشه. یه بار بهم الهام شد دیدی تا اینجاش خوب شد باقیش هم خوب میشه و با رها کردنش کامل خوب شد. 

      “همه چیز خوب میشه” این یه باور قوی هست که از جایی اتفاقی به گوشم خورد و یه جور الهام بود که الان باور من شده. 

      همه چیزها خوب میشن. هیچ چیزی همونجور باقی نمیمونه حتی اگه بدتر هم بشه بلاخره یه روز خوب میشه .

      این قانون مهربانی خداست نسبت به آفرینش خلقت

      اشکالی که در خودم پیدا کردم اینه که موقع بیماری اگه فورا خوب نشه ذهنم میگه : دیگه خوب نمیشه . نکنه هیچ وقت خوب نشه و احساس نگرانی و ناامیدی میاد سراغم. یه جور ترس مخفی نسبت به بیماری که از قبل هم تا حدودی بهش اگاه بودم ولی نمیدونستم چکار باید کرد.یعنی وقتی خوب میشدم فوق العاده خوشحال میشدم انگار که یه سوپرایز واسم اتفاق افتاده.

      الان به لطف خدا روند بهبودم پیشرفت خیلی خوبی داشته و میدونم خدا پشت همه این درمان ها ایستاده یعنی معجزه. وقتی تو بخوای و من اراده کنم همه چیز میشه.

      نا گفته نماند این تکیه کلامم بود در گذشته که دکترها هیچی بلد نیستن ، دکترها هیچی بیماری رو خوب نمیکنن فقط با دارو جلوی بدتر شدنش رو میگیرن و بیماری همیشه با ادم میمونه . نمونش اطرافیان که انواع بیماری های فشارخون دیابت چربی و غیره دارن و سال هاست تحت نظرن ولی نهایتا با دارو کنترل میشه.

      یعنی اعتقادی به پزشکان نداشتم. برای هر بیماری تهران میرفتم ولی الان مدتی در شهر خودم بهترین درمان ها رو دارم میگیرم به لطف خدا. واقعا دست پزشکان درد نکنه که این همه سال زحمت کشیدن درس خوندن سختی تحمل کردن تا دستان خداوند باشند برای شفای بیماریها و نجات انسان ها. واقعا فرشتگان زمینی و دستان شفابخش پروردگار هستن.

      الان که دارم دیدگاه مینویسم متوجه شدم هنوز هم بخشی از ذهنم بی اعتماد هست به پزشکان که باید روش کار کنم. نوشته هایی که حاکی از بی اعتمادی بود با گرفتن حس بد بهم الهام شد و پاکشون کردم.

      فکرمیکردم از پزشکا کاری ساخته نیست و خدا باید خودش بیاد وسط ولی بهم الهام شد خدا هر کاری بخواد بکنه توسط دستانش که علم رو از خدا گرفتن انجام میده. خدایا شکرت بخاطر این الهامات

      منتظر طرح و برنامه الهی هستم برای درمان کامل صورتم 

      بدنم خودش هوشمند ترین و بهترین و داناترین پزشک و متخصص هست که میتونه به بهترین شکل ممکن خودش رو ترمیم و درمان کنه. چرا که تمام اطلاعات بیماری و شفا در درونش قرار داره و بهتر از هر پزشکی به نقاط ضعف و قوت خودش اگاه هست. 

      بخشی مهمی از روند درمانم به عهده بدن هوشمندم هست که به بهترین و اگاهانه ترین شکل ممکن داره کارش رو انجام میده و اگه من اجازه بدم در مسیر درست قرار میگیره و ادامه میده.فقط باید با حس خوب و افکار و باورهای درست کمک کنم که مسر درمان راحتتر و سریعتر طی بشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم