روز هفتاد و هفت تکرار: وقتی دوره رو شروع کردم منم کلی ترس داشتم. میترسیدم نتونم لاغر شم، میترسیدم یکم لاغر بشم و بعد دوباره هر چی کم کردم برگرده، میترسیدم همهاین حرفا الکی و سرکاری باشه، میترسیدم دیگران بهم به چشم یه ادم خرافاتی نگاه کنن، بعد از شروع...
روز هفتاد و پنج تکرار: این فایل رو برای اولین بار در روزهای اول آشناییم با تناسب فکریم شنیدم و یکی از فایلهاییه که منو با قوانین حاکم بر جهان آشنا کرد. از اون روز سعی کردم همیشه زندگیم بر اساس اموختههای جدیدم هدایت بشه. خودمو مسئول زندگیم اشتباهاتم داشتهها...
روز هفتاد و پنج تکرار: واقعا تشبیه و مثال خوبیه. در این مورد از گذشتگان هم پندهای زیادی باقیه. مثل از کوزه همان تراود که در اوست. نمیشه که در ذهن ادم عدم کفایت و عدم تایید خودش باشه ولی در بیرون باهاش متفاوت برخورد بشه. ما بارها همهی این...
روز هفتادو چهار تکرار: لاغر شدن اسانترین کار دنیاست چون: من فکر میکردم دیگه نمیتونم دوچرخه سواری کنم ولی وقتی به بخش منفی وجودم غلبه کردم و تصمیم گرفتم امتحان کنم دیدم میتونم. من فکر میکردم یاد گرفتن انگلیسی خیلی سخته و دیگه دیر شده که بخوام یاد بگیرم ولی...
روز هفتاد و چهارم تکرار: زندگی با طعم خدا، جلسهی ۱۳: منالان یکساله که به خانهی جدیدم نقل مکان کردم و هر روز این یکسال رو تمام تلاشمو به کار بردم که از خانهی جدیدم نهایت لذت رو ببرم و هر روز در زیباتر کردنش بکوشم. در طول این یکسال...
روز هفتاد و سه تکرار: داشتم به عادتهایی فکر میکردم که با استفاده از این دوره در من عوض شده: یکی از جذابترینهاش عادت میوه و تنقلات خوردن در شبه. سالها باور داشتم اگه موفق بشم میوهی شبمو کم کنم و اجیل یا تخمه نخورم لاغر میشم. هر روز تصمیم...
روز هفتاد و سوم تکرار: استاد عزیز کسی که شما و انگیزهی شما رو میبینه. چنان انگیزهای پیدا میکنه که اصلا به نشستن و رها کردن هدف فکر هم نمیکنه بلکه نیرو و توانش برای ادامه دادن دو چندان میشه. مطمئنا در زمان مناسب خودش نتیجهای که در در انتظار...
مرسی که این تجربهی گرانبها رو برای ما هم نوشتید
چقدر عالی بود?
روز هفتاد و هفت تکرار: وقتی دوره رو شروع کردم منم کلی ترس داشتم. میترسیدم نتونم لاغر شم، میترسیدم یکم لاغر بشم و بعد دوباره هر چی کم کردم برگرده، میترسیدم همهاین حرفا الکی و سرکاری باشه، میترسیدم دیگران بهم به چشم یه ادم خرافاتی نگاه کنن، بعد از شروع...
روز هفتاد و پنج تکرار: این فایل رو برای اولین بار در روزهای اول آشناییم با تناسب فکریم شنیدم و یکی از فایلهاییه که منو با قوانین حاکم بر جهان آشنا کرد. از اون روز سعی کردم همیشه زندگیم بر اساس اموختههای جدیدم هدایت بشه. خودمو مسئول زندگیم اشتباهاتم داشتهها...
روز هفتاد و پنج تکرار: واقعا تشبیه و مثال خوبیه. در این مورد از گذشتگان هم پندهای زیادی باقیه. مثل از کوزه همان تراود که در اوست. نمیشه که در ذهن ادم عدم کفایت و عدم تایید خودش باشه ولی در بیرون باهاش متفاوت برخورد بشه. ما بارها همهی این...
روز هفتادو چهار تکرار: لاغر شدن اسانترین کار دنیاست چون: من فکر میکردم دیگه نمیتونم دوچرخه سواری کنم ولی وقتی به بخش منفی وجودم غلبه کردم و تصمیم گرفتم امتحان کنم دیدم میتونم. من فکر میکردم یاد گرفتن انگلیسی خیلی سخته و دیگه دیر شده که بخوام یاد بگیرم ولی...
روز هفتاد و چهارم تکرار: زندگی با طعم خدا، جلسهی ۱۳: منالان یکساله که به خانهی جدیدم نقل مکان کردم و هر روز این یکسال رو تمام تلاشمو به کار بردم که از خانهی جدیدم نهایت لذت رو ببرم و هر روز در زیباتر کردنش بکوشم. در طول این یکسال...
سپاسگزارم. و چقدر خوب تفسیرش کردید.
روز هفتاد و سه تکرار: داشتم به عادتهایی فکر میکردم که با استفاده از این دوره در من عوض شده: یکی از جذابترینهاش عادت میوه و تنقلات خوردن در شبه. سالها باور داشتم اگه موفق بشم میوهی شبمو کم کنم و اجیل یا تخمه نخورم لاغر میشم. هر روز تصمیم...
روز هفتاد و سوم تکرار: استاد عزیز کسی که شما و انگیزهی شما رو میبینه. چنان انگیزهای پیدا میکنه که اصلا به نشستن و رها کردن هدف فکر هم نمیکنه بلکه نیرو و توانش برای ادامه دادن دو چندان میشه. مطمئنا در زمان مناسب خودش نتیجهای که در در انتظار...