نحوه امتیازگیری باشگاه تناسب فکری

زندگی یک بازی است و باید قوانین این بازی را آموخت(:

سلام و درود دوستان پرانرژی و شاد

با جمله ای از خانم فلورانس اسکاول شین شروع کردم و این جمله وقتی در ذهنم چرخید که خواستم گردونه را بچرخونم 😊
مدتی بود که متوجه آلارم امتیازات سایت می شدم چندباری هم با خود گفتم که این امتیازها یعنی تو داری کار ارزشمندی انجام میدی و اما حواست باشه که هدفت تناسب فکری و محصول لاغری هست نه امتیاز گرفتن !..

از اونجایی که در جهانی دو قطبی زندگی می کنیم هر موضوعی در زندگی ما هم دو بخش داره که ما می تونیم در هر لحظه یک بخش را انتخاب کنیم .

دیدن امتیازها یه حس خوبه که من کاری انجام دادم و البته بذرهای نیکوی من دیده می شوند در واقع اعتمادبه نفس و انتظار و ایمان در کناره هم .

اما خانم عجوزه که بخش منفی باف ذهنم هست هم ،بازیگوشی هایی داره که ذهن را ببره در مقایسه و مسابقه با دیگران و در یک چرخه معیوب تکرار گیر بیفتی و انقدر بچرخی تا سرت گیج بره !

امروز صبح که سایت را باز کردم و با این بخش جدید روبرو شدم از لحاظی که در فطرتم تنوع گرایی هست ذوق کردم که بیام ببینم چه تغییرتحولی در سایت ایجاد شده و انقدر این بخش مفرح بود که انگار رفته بودم شهربازی اما چالش هایی هم برام داشت که ببینم که دنبال چه هستم ؟!..

اگر در هوس لقمه نانی ،نانی 

هرچیز که در جستن آنی ،آنی (مولانای جان)

من از بخش استفاده از امتیاز برای تخفیف خوشم اومد و این درحالیست که ادعا می کنم من بیشتر از یکسال هست که به وقت خرید کردن تخفیف نمیگیرم و سعی داشتم در این مدت به صورت کلامی از فروشنده تخفیف نگیرم و برام کسر شأن بود .

اتفاقا خیلی وقتها هم تخفیفها به سمت من میان کاملا عزتمندانه ….اما متوجه شدم که باید به سطح بالاتری از آگاهی ام بروم چون امروز متوجه شدم که هنوز هم عاشق تخفیف هستم و میتونه از باور غیرصحیح کمبود در ذهنم نشآت بگیره و اگر من فرد پولداری بودم بعید می دونم که در اون شرایط دیگه تخفیف برام مهم می شد!؟..

البته اینکه هدیه بگیری و این تخفیفات را از لطف خداوند ببینی عالیه  اما اگر توقع تخفیف داشته باشی یعنی یادآوری به اینکه باید ایمان بیاری که خدای ما خدای فراوانی است .

وقتی در فایل آموزشی این قسمت متوجه شدم که هرروز میتونیم چرخونه را بچرخونیم یک بازی مفرح در ذهنم ایجاد شد دقیقا مثل کودکی که می خواد چرخ و فلک سوار بشه و لبخند نشست روی لبم …اما چرخونه چرخید و پوچ دراومد!… اونجا بود که ترسیدم و گفتم بیخیال ….شاید برای منم پوچ دربیاد و کل روز بگم من بدشانسم و ذهنتیم خراب باشه و نگو که درس ایمانم در همین قسمت بود !

بعد باخودم گفتم از چی میترسی باخت ؟یا اینکه دیگران سرنوشت تو را تعیین کنند ؟!..چرا به این توجه نمی کنی که خیلی هم خوش شانسی و همه چیز به نفع تو هست ؟! کم کم دلم می خواست گردونه را بچرخونم و آماده بودم که در این چالش ایمانم و پذیرشم را بسازم  …و قبل از اینکه کلید را فشار بدهم  نوشته قبل از  چرخش گردونه را خوندم و متعجب شدم!؟جمله اول بدون کسر امتیاز هرروز شانستو امتحان کن و جمله دوم با هربار چرخش ۲۰۰امتیاز کسر میشه ؟؟؟؟!!!!!!!

باید ریسک می کردم اما باز ترسیدم ..ترس از دست دادن ولی حاضر نبودم که از پشتیبانی سایت بپرسم که این تضاد برای چیست ؟دلم می خواست سفر کنم به ناشناخته ها …حتی چندبار خوندم و به قول خانم اسکاول شین هرموضوعی را هرطور درک کنی دقیقا همون برای تو هست !..(به فرمایش یکی از اساتیدم 

روح برای قوی شدن عااشق وارد شدن به اینطور ناشناخته هاست )تو یه حسی بودم با افکار متفاوت … ممکنه پوچ باشه! شاید هدیه باشه و در نهایت با این گردش ۲۰۰امتیاز از دست بره !…

این روند فکری ذهنم مربوط به آموزشهای ناآگاهانه من از دوران کودکی ام است که میشه باورهای غیرصحیحش را به راحتی تشخیص داد.

اما دلمو زدم به دریا گفتم هرچی می خواد بشه بزار بشه …دستم زدم روی کلید چرخاندن(و این تصمیم از شگفتی های بودن در مسیر مستقیم و پرنعمته )  

چشمهامو بستم و گفتم همه چیز به نفع من در جریانه و تمام ذرات هوشمند کائنات برای من انرژی می فرستند ….

گردونه را بچرخون گردونه را بچرخون …………………

………………………..

و تبریک برای ۳۰۰امتیاز 

فقط چند ثانیه بود که خانم عجوزه گفت برو ببین ۲۰۰امتیازت پرید؟!…کاملا آماده بودم اما نیروی در قلبم می گفت درود بر خلیفه خدا و ۳۰۰امتیاز به امتیاز من اضافه شده بود

و حالا به خاطر این خاطره قشنگ خدا بهم یک هدیه ناب دیگه هم داد اینکه هروقت پوچ دراومد 

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ به خودت مپیچ 

خدایا سپاسگزارم و عاشقتم که پرورشم می دهی در هر نفس درود بر دوستان جان و خرد پاینده باشید (: