بسیاری از افراد چاق همیشه به دنبال پیدا کردن راهکاری برای تقویت اراده لاغری خود هستند.
آنها تصور می کنند دلیل اینکه با تمام عشق و علاقه ای که به لاغر شدن دارند اما هنوز نتوانسته اند رؤیای لاغری خود را محقق کنند نداشتن اراده لاغری است.
مفهوم اراده چیست
اراده، آن نیروی درونی است که ما را به سمت اهدافمان سوق میدهد. این نیروی نامرئی، موتور محرکهای است که در لحظات سخت به ما قدرت میدهد تا به مسیر خود ادامه دهیم.
اراده، همانند بذر کوچکی است که در دل هر فرد کاشته میشود و با آبیاری تلاش و پشتکار، به درختی تنومند تبدیل میشود. در این متن، به بررسی عمیق مفهوم اراده و نقش حیاتی آن در دستیابی به موفقیت خواهیم پرداخت.
اراده، تصمیم قاطع و آگاهانهای است که فرد برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی میگیرد.
این تصمیم، ریشه در انگیزههای درونی فرد دارد و او را به سمت عمل و تلاش وادار میکند. اراده، تنها یک احساس نیست، بلکه یک انتخاب است. انتخابی که هر روز و هر لحظه با آن روبرو میشویم.
اراده، کلید اصلی موفقیت است. با تقویت اراده، میتوانیم بر هر مانعی غلبه کنیم و به اهداف خود دست یابیم. یادمان باشد که اراده، مانند یک ماهیچه است که با تمرین قویتر میشود. پس هر روز تلاش کنیم تا اراده خود را تقویت کنیم و به سمت موفقیت حرکت کنیم.
این تعریف عمومی کمله اراده در فرهنگ عمومی می باشد.
تقویت اراده لاغری
سالهای زیادی از عمر من با چاقی گذشت و در این مدت تلاش فراوان برای لاغری انجام دادم. از رژیم های متنوع گرفته تا ورزش های سبک و سنگین و استفاده از دارو و دمنوش های لاغری اما نتیجه همه آنها شکست و چاقی بیشتر بود.
بر اساس آنچه دیگران درباره لاغری به من گفته بودند و با توجه به بارها اقدام کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن تصور می کردم تنها راه لاغر شدن تقویت اراده لاغری می باشد.
به این معنی که من قبل از اقدام از هر روشی برای لاغر شدن، باید ابتدا راه حل مناسبی برای تقویت اراده لاغری خود پیدا کنم و سپس مشغول استفاده از روش لاغری شوم.
روش های مختلفی را برای تقویت اراده لاغری خود انجام دادم.
چند بار با خودم صحبت می کردم و به خودم می گفتم که هرطور شده باید لاغر شوم و تصور میکردم این کار باعث تقویت اراده لاغری من می شود و سپس تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.
به چند نفر اعلام می کردم که تصمیم گرفته ام لاغر بشم و تصور می کردم شاهد گرفتن برای تصمیم لاغری باعث تقویت اراده لاغری در من خواهد شد اما نه تنها اینگونه نبود بلکه فشار روانی و توجه دیگران به لاغر نشدن خودم را تقویت می کردم.
به لطف خدا زمانی که ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغری در وجود من شکل گرفت اولین موضوعی که در این ایده و روش برای من جذاب و مورد توجه قرار گرفتن نیاز نداشتن به تقویت اراده لاغری برای کسب نتیجه عالی بود.
این نگرش از آنجا در وجود من شکل گرفت که من به این درک رسیدم همانطور که برای چاق شدن هیچ اراده و زحمتی متحمل نشده ام برای لاغر شدن نیز نباید از نیروی تلاش و اراده خود استفاده کنم بنابراین از همان اول متوجه شدم که در روش لاغری با ذهن نیازی به تقویت اراده لاغری نیست.
زمانی که به لطف خدا در مسیر آموزش لاغری با ذهن قرار گرفتم و به واسطه آموزش با افراد زیادی که اضافه وزن داشتند ارتباط برقرار کردم متوجه شدم که همه افراد چاق این نگرش را در ذهن خود دارند که اراده لازم برای لاغر شدن را ندارند و خیلی دوست دارند روش یا راهکار و یا حتی دارویی وجود داشت که باعث تقویت اراده لاغری آنها می شد.
با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانید از علاقه افراد چاق برای تقویت اراده لاغری خود مطلع شوید.
- تقویت اراده برای لاغری
- چرا اراده لاغری ندارم
- انگیزه لاغری ندارم
- عکس برای انگیزه لاغری
- کتاب برای انگیزه لاغری
- گروه برای تقویت اراده لاغری
آنچه مسلم است افراد زیادی تصور می کنند برای لاغر شدن باید اراده خود را تقویت کنند اما همه این تجربه را داریم که با تقویت اراده هم نمی توان لاغر شد.
تاثیر اراده بر لاغر شدن
این نگرش که افراد چاق تصور می کنند برای لاغر شدن نیاز به تقویت اراده لاغری دارند به این دلیل در ذهن آنها شکل گرفته است که از طریق مختلف بارها درباره نقش اراده داشتن در موفق شدن جملات و داستان های متعدد شنیده اند.
فقط کافی است یک جو اراده داشته باشید.
برای موفقیت باید همت و اراده پولادین داشته باشید.
اگر همت کنید رسیدن به هر موفقیتی امکانپذیر است.
با اراده داشتن می توانید به هر خواسته و آرزویی برسید.
عبارت های زیادی درباره تاثیر اراده داشتن در موفقیت به کار برده شده است اما آنچه مسلم است هیچ فرد موفقی برای رسیدن به شرایط عالی اراده پولادین نداشته است و به این شکل نبوده است که هر روز با استفاده از نیروی اراده در مسیر موفقیت قدم برداشته باشد.
آنچه باعث موفقیت و کسب نتیجه عالی می شود تداووم و استمرار در حرکت به سمت هدف است و آنچه باعث شکل گیری تداووم حرکت می شود نیروی اراده نیست بلکه نیروی اشتیاق است.
نیروی اراده وابسته به ذهن خودآگاه یا منطق است و در مغز انسان واحدهای بسیار محدودی از نیروی اراده تعریف شده است به همین دلیل است که نیروی اراده انسان تداووم چندانی ندارد و بعد از مدت کوتاهی که حرکت خود را با اتکا به نیروی اراده شروع می کنید به دلایل مختلف از مسیر خود خارج می شوید و احساس شکست می کنید.
اما نیروی اشتیاق وابسته به ذهن ناخودآگاه است. کافی است عاشق انجام کاری شوید به راحتی می توانید برای تمام عمر هر روز آن کار را انجام دهید بدون اینکه نیاز به نیروی اراده داشته باشید.
نیروی اراده زمانی به کار گرفته می شود که شم بر خلاف اشتیاق و انگیزه خود می خواهید حرکت کنید.
بعنوان مثال شما دوست دارید بستنی بخورید اما به دلایل مختلف باید تصمیم بگیرید که بستنی نخورید.
در این شرایط شما باید از نیروی اراده خود برای نخوردن بستنی استفاده کنید و حتما این تجربه را دارید که نیروی اراده شما در برابر نخوردن بستنی یا هرچیزی که دوست دارید بخورید اما نباید بخوری به سرعت تحلیل می رود و متوجه می شوید که توان مقابله با نخوردن را ندارید و مشغول خوردن می شوید.
نیروی اراده برای مقابله کردن با یک حالت طبیعی و خیلی ساده در زندگی روزمره به کار گرفته می شود از این رو مقدار آن در مغز بسیار محدود می باشد.
به این پرسش پاسخ دهید:
نگاه کردن تلویزیون را با مطالعه کردن کتاب مقایسه کنید.
کدام فعالیت را با استفاده از نیروی اراده باید انجام دهید؟
احتمالا برای شما هم مثل من کتاب خواندن نیاز به نیروی اراده دارد اما ساعت ها جلوی تلویزیون لم دادن و تماشا کردن نیاز به هیچگونه نیروی اراده ای ندارد.
در گذشته برای من ساعت ها تماشا کردن تلویزیون کار راحت و بدون نیاز به اراده بود اما از زمانی که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم این نگرش که باید از وقت خود به شکلی که برای من مفید باشد استفاده کنم شکل گرفت دیگر تماشا کردن تلویزیون برای من یک کار ساده و معمولی نیست بلکه اکنون باید از نیروی اراده خود برای تماشا کردن تلویزیون استفاده کنم به همین دلیل نمی توانم بیشتر از چند دقیقه تلویزیون تماشا کنم.
در ذهن افراد متناسب خوردن غذا شادی آور یا لذت بخش نیست اما پرخوری کردن یا به دلایل مختلف غذا خوردن رنج آور است. بنابراین آنها به راحتی و بدون استفاده از نیروی اراده می توانند پرخوری نکنند یا از خوردن غذاها و شیرینی های متنوع خودداری کنند.
اما در ذهن افراد چاق خوردن، شادی آور است بنابراین به دلایل مختلف ترغیب به خوردن می شوند بنابراین این افراد برای نخوردن باید از نیروی اراده خود استفاده کنند و از آنجا که مقدار نیروی اراده بسیار محدود است بنابراین زمان زیادی نمی توانید در برابر خوردن مواد غذایی مقاومت کنید.
تمرین
نگرش شما درباره تقویت اراده لاغری چیست؟ در گذشته این کار را انجام داده اید؟
در گذشته برای تقویت اراده لاغری خود چه کارهایی انجام می دادید.
چرا تقویت اراده لاغری در لاغر شدن تاثیری ندارد؟
به نظر شما استفاده از آموزش های لاغری چرا نیاز به تقویت اراده لاغری ندارد؟
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
تشکیل شدن گروه دورهمی لاغری با ذهن در تلگرام
امتیاز 4.46 از 57 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
ب نام خداوند بخشنده مهربان
در مورد اراده داشتن در مورد لاغری،اصلا اراده داشتن در مورد هر چیزی و هر کاری اگه ما مغزمان را مجبور ب انجام کاری کنیم این ممکن است در کوتاه مدت اثر بخش باشد اونهم با مشقت بسیار زیاد،ودر نهایت ما اون کار رو رها می کتیم.در مورو افراد چاق و اون کلنجارهای ذهنیشان بله در ذهنشان وجود دارد و خیلی هم وجود ک این موضوع رو خوب جناب استاد کشف کردن و خوب چرا افراد مناسب چنین نجواها و صداهای در ذهن خود ندارند؟
استاد فرمودند: چون افراد متناسب خوردن برایشان چیزی برای لذت نیست،ولی در افراد چاق خوردن برایشان عاملی برای لذت بردن زیاد تفریح و سرگرمی می باشد.بله یعنی ما افراد چاق همش ب غذا فکر می کنیم،مثلا در همین موضوع تعارف کردن،فکر می کتیم بگیم اره یا بگیم نمی خوریم یا بگیم الان نه،ولی بعدا سر فرصت بریم برداریم اگه برداریم بخوریم سرزنش می کنیم خودمون رو ب به بی ارادگی اگه نخوریم،شاید تا چن وقت تمام درگیر ذهنی داریم ک چرا فلان موقع اون غذا رو نخوردیم واونو از دست دادیم و حیف شد ودر هردو حالت مادچار عذاب وجدان هستیم،و البته من از افراد متناسب سوال نکردم ک ایا شما دجار چنین افکاری هستید یا حداقل مقداری ازین افکار رادارید یا نه؟والبته ی فرد متناسب واقعی و با رفتار کاملا درست البته چنین افکاری را ندارد والبته خیلی ب ندرت من در افراد متناسب دورو برم دیده ام ولی مصداق کلی ندارد.
مثلا گاهی اوقات شده خواهر خودم ک فرد متناسبی هست از خوردن ی غذایی پشیمان شده باشد وپیش خودش می گفت بی خود این غذا رو خوردم حالم بد شده یا این غذا چربی داشته نباید می خوردم یا موارد مشابه،وخوب خواهر من این خود سرزنشی اش بخاطر چاقی نبوده ومسلما بخاطر درد معده اش و مشکلات دیگه ک براش بوجود آمده بود،بوده است ولی در افراد چاق همه اینها بر می گردد ب چاقی و چاق شدن وبی ارادگی،وهم بعضی افراد متناسب هم هستند ک خیلی ب فکر خوردن هم هستند وهم اینکه هر جا بخواهند بروند اول نگران غذای انحا هستند.
مثلا پدر خودم ک خیلی هم فرد لاغری هست ولی فوق العاده ب فکر خوردن خودش است اگ هر جای برویم می گوید غذا کجا بخوریم،اگر جایی بخواهد مهمانی برود می گوید حتما صاحبخانه مارا غذا نگه می دارد کلا اگر جایی بخواهیم برویم دلش می خواهد آنجا ناهار یا شام بخورد.وخیلی مسائل دیگر،امروز من ب مادرم گفتم خوب س تا از خواهر و برادرهایم مثل شما هستد واصلا در فکر غذا نیستد ولی این افکار چاقی ک در من هست وهم در یک برادر دیگرم مطمعنا من مثل پدرم ب فکر غذا هستم با این تفاوت ک او لاغر لاغر هست ومن جاق شدم!ومن در این چن سال ب نظرم خیلی خیلی بهتر شده ام خوب افکار چاقی هنوز دلرم ولی اینکه خیلی از خوراکیها و غذاها من رو صدا بزنند خیلی خیلی کم شده وشاید در حد یک مورد،مثلا اصلا کسی چیزی بخرد وداخل خانه بیاورد ممکن است خیلی تنقلات و خوراکیهای گوناگون بخرند من اصلا نمیروم ببینم چی خریدند یا نخریدند واگر اتفاقی ببینم.اصبا نمیرم بگردم ک چی خریدند یا کجا گذاشتند.
مثلا می بینم برادر کوچیکم مرتب سرش داخل یخچال یا کابینت است ک هر مدل خوراکی یا نوشیدنی پیدا کند و بخورد.مثلا متوجه شدم برادر رفت اشپزخانه ی چیزی شبیه نوشابه خورده بود احتمال داده بودم ک نوشابه خورده بود و خوب خودم هم دوست دارم ولی آن لحظه ازش نپرسیدم ک چی خوراکی داشتی می خوردی و جالبه وقتی اشپزخانه رفته بودم اصلا هم نچرخیدم زیر کابینت ایا بود یا نه.ولب کلا بگم هم تنقلات رو دوست دارم وهم نوشیدنی ولی نوشیدنی رو خیلی بیشتر دوست دارم.
ولی معمولا من اهر تر از همه متوجه میشم اصلا داخل خونه چنین چیزهایی هست و معمولا اولین نفر ک اینها رو افتتاح میکنه برادر کوچکترم هست.مثمعنا داخل کابینت ما در بیشتر اوقات تنقلات هست ک خواهرم می خرد ولی من اصلا حوصله چرخیدن و پیدا کردن ندارم مطمعنا بعضی،اوقات بيسکوئيت و شکلات و چیزهای دیگه هست ولی من نمی گردم پیدا کنم فقط بعضی اوقات در موقع عصر ب خواهرم می گویم بیسکویت یا شکلات نداریم با چای بخوریم و خواهرم میگه یا داریم و می آورد ویا نداریم میگه نداریم پس زمانی کوبرامون میاره،در خانه بود در حالی ک من ازش خبر نداشتم پس خوشبختانه اینها منو صدا نمی زنند.چون الان خیلی علاقه خاصی هم ب این تنقلات ندارم ک برایم مهم باشد ودر نتیجه برام مهم نیستند ومن براحتی در مورد اینها میتونم فکر نکنم.
خوب پس وقتی رژیم می گیریم داریم مغزمان را ب سختی می اندازیم تا ی چیزی را مصرف نکنیم ولی اگر این مصرف نکردن با زور و اجبار نباشد ما خیلی احساس خوبی را تجربه می کنیم.