روش صحیح کاهش وزن: راهی سالم برای رسیدن به اندام ایده‌آل (گام ۴۵)

سلام خدمت استاد عطار روشن عزیز و دوستان سایت تناسب فکری‌.

استاد من از اون دسته از افرادی بودم که برای اولین باری که با سایت آشنا شدم خیلی از این فایل ها ناامید شدم وکلا هرچی فایل بود حذف کردم از سایت خروج زدم و رفتم یادم میاد خندم میگیره من تابستون سال ۹۹ بود میخواستم ازدواج کنم و مراسمم بود و دغدغه لباس عروس اینا داشتم و خیلی هم استرس داشتم و خیلی شدید هم از رژیم ورزش دمنوش از همههههههه چی ناامید شده بودم و توی گوگل سرچ کردم لاغری بدون رژیم و ورزش سایت تناسب فکری اومد بالا وارد شدم اون زمان هنوز مسیر لاغری ۱۰۰ گام نبود اینقدر آپشن هم به سایت اضافه نشده و خیلی از قسمت های سایت به گفته خودتون بروز رسانی شده بود اما قسمت ۱۲ گام بود محصولات هم بود من اول رفتم سراغ ۱۲ گام یکی یکی دانلود کردم اولیش مقدمه بود ۱۱ تای دیگه اش هم توضیح هات طولانی یک ساعتی که من در عرض یک هفته همشو گوش کردم خیلی الان یادم میاد میفهمم چقدر اشتباه میکردم بعد چون شما توی فایل ها گفته بودین یه مدت رژیم نگیرید ورزش نکنید فقط به فایل ها گوش بدین تمرین حل کنید اولا که من نمیدونستم تمرین چیه فکر میکردم یه مطلبی میدین ما جواب بدیم مثل جزوه خخخخ بعد هم من اومدم رژیم و ورزش برای یکماه رها کردم رفتم روی ترازو دیدم ای بابا دو کیلو هم اضاف کردم به شدت عصبی شدم و ناامیدتر که ای داد بیداد این آقا فایل های خوب و بدرد بخورش رو پولی کرده من تا اونا رو نخرم عمرم با اینا لاغر بشم و خلاصه اون موقعیت هم پولش برام مهیا نبود کلا سایت رو حذف کردم فایل ها هم حذف کردم رفتم دوباره رژیم گرفتن و پیاده روی و فلان کارای سابق و سال ۹۹ چاق تر شدم ۱۴۰۰ چاق تر ۱۴۰۱ چاااااق تر تا جوری که خرداد ماه شده بودم ۸۵ کیلو و کلا از زندگی کردن پشیمون شده بودم و در مرداد ماه امسال من با رژیم گرفتن تونستن برسم به وزن ۸۰ کیلو اونم با چه سختی از رژیم و دمنوش اینا ولی بعد از یکماه خیلی حس ناتوانی کردم دلم همه چی میخواست بخورم اما نمیتونستم و عصبی شده بودم گریه میکردم این چه هیکلیه خدایا من چطوری با این هیکل حامله بشم یه بچه ای چاق هم بیارم و هزارتا حرف دیگه نمیدونم چطور شد و چطور هدایت شدم ولی اثرات اون حرفای ۱۲ گام استاد منو درگیر کرده بود لاغری با ذهن دوباره برگشتم به سایت و دیدم قسمتی باز شده با عنوان مسیر لاغری من و از مقدمه عزمم و جزم کردم و شروع کردم و طبق گفته استاد عمل کردم روزی یک فایل حق دیدن داریم فایل اول رو تصویری ببینیم و دفعات بعد صوتی میتونم تکرار کنم و فهمیدم تمرین یعنی تماشا کردن فایل فکر کردن و نوشتن دیدگاه که از ذهنت میاد یادداشت برداری کردن حرفای کلیدی استاد و پیش رفتم بدون رژیم و ورزش دمنوش قرص هرچیزی که این همه سال بلد بودم و انگار دیگه قصد پا پس کشیدن نداشتم و نه خودمو وزن کردم نه متر گرفتم اما بعد از سه چهار روز متوجه شدم ولع خوردن افکارم رفتارم تغییر کرده و همسرم و مادرم هم متوجه شده بودن اما باور نداشتن من دارم با سایتی به اسم لاغری با ذهن کار میکنم و قصد دارم لاغر بشم همسر که چون متناسب هست مدام میخندید و مسخره میکرد ولی من ادامه دادم استمرار داشتم با هدف شروع کرده بودم تا بعد از سه هفته متوجه شدم شلوار جین که قبلا با دردسر میپوشیدم راحت تر پوشیدمش و خیلی انگیزه ام بیشتر شد و فهمیدم بله بلاخره جواب داد همینطور ادامه دادم تا مادرم هم متوجه شد همسرم هم بهم گفت انگار از قسمت شکم جمع تر شدی من ادامه دادم تا شد ۴۳ روز یه روز توی بازار بودم و به داروخانه برخوردم و رفتم روی ترازو در کمال ناباوری ۶ کیلو کم کرده بودم انگار روی ابرا بودم از ذوق توی قلبم اول از خدا سپاسگزاری کردم برای هدایتم به این سایت و برای استاد عطار روشن طلب عمری با عزت کردم که بمونن و آدمهای زیادی رو به این سمت تشویق کنن واقعا این حرفای استاد معجزه میکنه در یکی از فایل ها استاد گفتن فقط دوست داشتن لاغر شدن کافی نیست باید عاشق لاغر شدن باشی تا لاغر بشی همون‌طور که توی هر زمینه ای عشق بورزی موفق میشی یکیش هم لاغری با ذهن هست من دیگه باور کردم این مسیر درستیه و غیر قابل بازگشت اگه بهش باور داشته باشی و رهاش نکنی تکرارش کنی استمرار داشته باشی ادامه بدی ادامه بدی و بازم ادامه بدی این فایل های پر از آگاهی هایی هست که از همه جهات تغییرت میکنی دیدت به زندگی عوض میشه.

الان من در گذشته فکر میکردم چاقی رو از مادرم به ارث بردم الان اینطور فکر نمیکنم و میدونم آموزش چاقی رو از مادرم گرفتم ژن تاثیری در جسم من نداره من فکر میکردم معده خیلی بزرگی دارم که محاله با کم خوردن سیر بشم الان با دو کفگیر کوچیک برنج سیر سیر میشم و پیغام سیری رو از مغزم دریافت میکنم من فکر میکردم اشتهام غیر طبیعیه و نمیتونم ریزه خواری نکنم الان مدت هاست که دیگه میل نمیکنم که برم چیپس و پفک بخرم و بعد هم عذاب وجدان بگیرم هر زمان مهمونی باشم و سیر باشم راحت میگم میل ندارم ترسم کم شده و حتی اگه گاهی اشتباهاتی داشته باشم دوباره آرامشم رو حفظ میکنم و از روز بعد ادامه میدم و خودمو سرزنش نمیکنم خودمو دوست دارم راحت جلو آینه میرم و از دیدن خودم که این همه توانمند هست که داره با ذهنش لاغر میشه تحسین میکنم و‌ذوق میکنم لباسهای پارسال و سال های قبل تر دارن هر هفته آزاد تر میشن و من عجله ای ندارم یک ماهه لاغر بشم به مرور خودش داره پیش میره و ۳۰ سال چاق بودم حالا یک سال زمان ببره که من متناسب بشم و به وزن ۵۶ کیلو برسم که کاری نداره خیلی رفتار و افکارای دیگه که کلا عوض شده و من بابتش خدا رو شاکرم از استاد ممنونم و همون همسرم که اوایل دوره منو مسخره میکرد الان رفتار غذاییش تغییر کرده اشتهاش کمتر شده و خودش مدام میگه من تحت تاثیر تو مواق خوردنت قرار گرفتم و چقدر از شنیدن این حرفا خوشحال میشم خلاصه هرکسی پا توی این مسیر گذاشته جای درستی اومده رهاش نکنه ادامه بده این مسیر تنها راه لاغر شدن هست و زندگی با طعم خدا رو هم پیشنهاد میکنم شروع کنید تا خدا رو بهتر بشناسید مطالب عالیه در فایل هاش توسط خدا استاد گفته شده.و اینو بدونید توکل کردن پایان خوشی داره در همه جنبه های زندگی🙏🏻

من حدودا یه یک ماهی هست که با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و به نظرم خیلی جالب اومد اول با دیدن ویدیو های یوتیوب اونم اتفاقی شروع شد و الانا تازه اومدم تو سایت و دارم مطالبو میخونم و در طول هفته سعی میکنم تمرین ها رو انجام بدم و وقتی دلم میخواد برای عوض شدن حالم یا برای هیجان و دوری از بی حوصلگی چیزی بخورم مدام از خودم میپرسم مگه گشنته؟ مگه گشنته؟ بعضی وقت ها هم کلافه میشم و همش منتظرم گشنم شه تا یه چیزی بخورم و خب نسبت به اوایل که کلا یادم میرفت که آقا باید به اندازه بخورم یا وقتی گشنمه بخورم بهتر شدم ولی خب باز خوبه تا وقتی که تو خونه تنها نشم، امروز باز تنها شدم و برای رفع گرسنگی یک چیزی خوردم گفتم آخیش خب گرسنگی رفع شد دیگه هیچی نمیخورم تا گشنم شه و نه دیگه اون رفتارمو تکرار نمیکنم و اینا ولی بعد از گذشتن یک ساعت گفتم حالا آخر هفتس دیگه بذار یه کم شادی کنیم با این خوراکی ها و کلا تمام قولایی که به خودم داده بودمو شکستم و اره خلاصه احساس میکنم جای این که من روی احساسات و ذهنم کنترل داشته باشم اونا روی من کنترل دارن و خب هنوز اول راهم و تصمیم گرفتم خجالتو بذارم کنار و بیام تو سایت تمام حرف دلم و چیزایی که دارم تجربه میکنمو بنویسم و خب یه سری کارا بعضی وقتا برام سخت میشه این که به چاقی و وزنم فکر نکنم یا از بیشتر چاق شدن نترسم یا خودمو با دیگرانی که ازم بزرگترن ولی لاغر ترن مقایسه نکنم و تو خیابون به پاهای لاغر مردم زل نزنم و هی از خودم نپرسم که مگه اینا لاغر میشن و… ولی باز دارم تلاش میکنم داشتم فکر میکردم این دفعه دیگه برم باشگاه ولی برای برای شادابی و نه برای دیدن نتیجه و لاغر شدن ولی هنوز دودلم چون من آدم ورزش و صبر برای تغییر نیستم حتی اگه دیگرانم ازم نپرسن که تو انقدر باشگاه میری چرا لاغر نمیشی اون قسمت بی ادب ذهن منفی بافم هی برام اینجور جملات ناراحت کننده رو تکرار میکنه تازگیا فهمیدم اصلا صبور نیستم و همین خیلی رو اعصابم راه میره و این خیلی ناراحت کنندس که وقتی خونه تنهام حمله میکنم به خوراکیا و چون کسی نیست که وضعیت افتضاحمو ببینه اونا رو قاطی پاتی و با خیال راحت میخورم و بعدا پشیمون میشم و احساس میکنم حرفای شما رو تمام افراد سایت اثر گذاشته به جز من چون با خوندن حرفاشون میبینم که پرخوری و ولعشون نسبت به غذا کمتر شده ولی حالا من…….