همه افراد چاق دوست دارند لاغر شوند اما از آنجا که خوردن را عامل چاقی خود می دانند تصور می کنند هرگز نمی توانند لاغر شوند چون هرگز نمی توانند غذا نخورند.
موضوع خوردن مهمترین چالش ذهن افراد چاق برای لاغری است. عبارت های زیادی در ذهن افراد چاق پیرامون خوردن وجود دارد، مانند:
- هی چی بخورم چاق میشم.
- می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم.
- کاش می شد هرچی دلم می خواست بخورم اما چاق نمیشدم.
- میگن کربوهیدرات ها باعث چاقی میشه.
- دکترا میگن برای لاغر شدن باید شیرینی خوردن رو ترک کنی.
- چاقی من بخاطر خوابیدن بعد از خوردن و نمی تونم این عادتم رو ترک کنم.
- من اراده ندارم کمتر غذا بخورم به همین دلیل نمی تونم لاغر بشم
هزاران عبارت در ذهن افراد چاق پیرامون خوردن وجود دارد و تاکید همه این عبارت ها بر این است که: من نمی توانم لاغر شوم.
سی و پنج سال از زندگی ام چاق بوده ام و گفتگوها و موانع ذهنی افراد چاق را به خوبی می شناسم به همین دلیل در مسیر آموزش لاغری با ذهن به خوبی می دانم که درباره چه موضوعاتی باید صحبت شود و آگاهی صحیح به افرادی که دوست دارند لاغری با قدرت ذهن را تجربه کنم داده شود.
ترس از خوردن و نگرشهایی که افراد چاق درباره تاثیر خوردن بر وضعیت جسمی خود دارند مهمترین مانع ذهنی آنها برای لاغر شدن است.
اگر شما هم خوردن را دلیل چاقی خود می دانید دیگر اهمیت ندارد سعی کنید تا چه مقدار میزان خوراک خود را کاهش دهید، شما هرگز لاغر نخواهید شد. چون در ذهنتان خوردن را عامل چاقی می دانید و برای ذهن شما خوردن یک لقمه یا صد لقمه تفاوتی ندارد.
بنابراین تا وقتی غذا می خورید چاق خواهید بود و از آنجایی که هرگز نمی توانید در شرایطی زندگی کنید که نیاز به خوردن غذا نداشته باشید پس تا روزی که زنده هستید نمی توانید لاغر شده و لذت تناسب اندام را تجربه کنید.
بنابراین بسیار اهمیت دارد که نگرش و فرمول های ذهن خود درباره خوردن را شناسایی و اصلاح کنید.
برای اصلاح فرمول های اشتباه ذهن نیاز به کار خاص یا فعالیت عجیب و غریب نیست و فقط کافی است آگاهی تازه و صحیح به ذهن خود بدهید. در این صورت نگرش و فرمول های ذهن شما تغییر کرده و انتظارتان درباره وضعیت جمسی خود تغییر می کند.
البته دو شرط وجود دارد تا آگاهی دریافتی در ذهن شما ثبت و ذخیره شود.
۱- آگاهی و عبارتهای تازه ای که درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی می شنوید را قلبا باور کنید.
۲- نسبت به فردی که درباره آگاهی جدید صحبت می کند ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشید.
در این صورت کار ساده خواهد بود و پروسه ثبت و ذخیره آگاهی جدید و جایگزین شدن آن با آگاهی قبلی آسان خواهد بود.
قدرت غذا یا قدرت ذهن؟!
با فرض بر اینکه به من و آموزش های لاغری با ذهن اعتقاد و ایمان دارید به شما می گویم که:
غذاها قدرتی برای چاق کردن شما ندارند و این ذهن شما که مسئول وضعیت جسمی تان است.
در تمام سالهایی که به دنبال روش مناسب برای لاغر شدن بوده اید قطعا کسی درباره قدرت ذهنتان با شما صحبت نکرده است و همه از قدرت و ویژگی های مثبت روش خود برای لاغر شدن صحبت کرده اند اما اکنون من می خواهم درباره قدرت ذهن شما صحبت کنم.
قدرتی که در اختیار شماست و فقط شما به آن دسترسی دارید و فقط شما می توانید به هر شکلی که می خواهید از قدرت ذهنتان استفاده کنید.
بنابراین من و نه هیچ فرد دیگری دسترسی به قدرت ذهن شما ندارد و نمی تواند بدون اجازه و خواست شما در محتوای ذهنتان تغییر ایجاد کند.
با آگاهی از این موضوع برای ادامه پروسه اصلاح فرمول های اشتباه ذهنتان نیاز به صدور اجازه دسترسی از سمت شما دارم.
اگر این اجازه را به من می دهید ادامه نوشته را مطالعه کنید.
برای واضح تر شدن قدرت ذهن در نتیجه زندگی بهتر است از مثال های مشابه استفاده کنیم.
حتما با این موضوع مواجه شده اید که دو نفر با شغل یکسان شرایط بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.
یکی کسب و کار پرفروش و با خیر و برکتی دارد اما فرد دیگر توفیقی در کسب و کارش به دست نمی آورد و همیشه از اوضاع و شرایط ناراضی است.
در این شرایط که کسب و کار و شهر و کشور محل کسب و کار یکسان است دلیل تفاوت در نتیجه فقط قدرت ذهن صاحبان کسب و کار است.
در مورد تحصیلات نیز این موضوع صدق می کند و افراد با مدرک و عملکرد تحصیلی مشابه شرایط شغلی و موفقیت بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.
تمام تفاوت هایی که بین افراد در شرایط یکسان وجود دارد فقط و فقط به دلیل تفاوت در محتویات ذهن و چگونگی استفاده از قدرت ذهنشان است.
قدرت ذهن مانند ابزاری است که اگر نحوه کار کردن با ان را بلد باشیم می توانیم از قدرت ذهن به نفع خودمان استفاده کنیم. اما اگر نحوه استفاده از آن را ندانیم به سادگی به خودمان آسیب می رسانیم.
از آنجا که قدرت ذهن بسیار زیاد است بنابراین یادگیری و توجه به نحوه استفاده از آن ضروری می باشد.
هر اطلاعاتی وارد ذهنتان کنید بدون بررسی و تحلیل نتیجه، آن اطلاعات به واقعیت زندگی شما تبدیل می شوند.
اگر اطلاعات درباره قدرت غذاها در چاق کردن انسان وارد ذهنتان کرده باشید، طبیعی است که اکنون در وضعیت جسمی چاق به سر می برید.
برای اثبات این ادعا کافی است به افراد متناسبی که در پیرامون خود می شناسید توجه کنید. آنها در عین حالی که بیشتر از شما غذا می خورند اما همیشه متناسب هستند به شکلی که خیلی وقت ها نحوه غذا خوردن آنها باعث حسرت و ناراحتی شما می شود که چرا نمی توانید مانند آنها با خیال راحت از هر غذایی که دوست دارید بخورید.
تفاوت آنها با شما فقط در محتوای ذهنشان درباره مواد غذایی است.
عقایدی که شما درباره مواد غذایی و قدرتشان در چاق کردن جسم در ذهنتان ذخیره کرده اید در ذهن آنها وجود ندارد به همین دلیل خوردن غذا تاثیری بر وضعیت جسمی آنها ندارد.
یک فرد متناسب اگر به هر دلیل پرخوری کند تا جایی که حالش بهم بخورد هرگز به این موضوع فکر نمی کند که ممکن است چاق شود. اما یک فرد چاق اگر فقط یک لقمه بیشتر از برنامه رژیمی خود غذا بخورد اطمینان دارد که روند لاغری او بهم خوردن و توانایی لاغر شدن ندارد و بارها خود را سرزنش می کند که چرا اراده برای رژیم گرفتن و لاغر شدن ندارد.
یکی از موثرترین راه های کمرنگ کردن و بی اعتبار کردن فرمول های ذهن درباره چاقی، مسخره دانستن آنهاست.
البته که این کار به راحتی انجام نخواهد شد و نیاز است که برای مسخره دانستن فرمول های ذهن خود دلیل و منطق محکم داشته باشید. به همین دلیل در اواسط این نوشته به دو شرط لازم برای تغییر فرمول های ذهنی اشاره کردم.
در فایل تصویری قدرت غذا یا قدرت ذهن توضیحات مفصل درباره فرمول های ذهن افراد چاق داده شده است که با شنیدن و انجام تمرینات داده شده می توانید به راحتی نگرش های خود درباره چاقی را مسخره دانسته و بر عقاید و نگرش های صحیح لاغرکننده تاکید و تمرکز کنید.
اهداف آموشی:
۱- شناسایی فرمول های چاقی ذهن درباره خوردن و تاثیر آن بر وضعیت جسمی.
نحوه شناسایی فرمول های ذهنی به این صورت می باشد که بعد از تماشای محتوای تصویری لیستی از عقاید و نگرش های خود درباره خوردن، ترس از خوردن و تاثیر مواد غذایی بر وضعیت جسمی خود تهیه کنید.
بعنوان مثال:
- من عقیده دارم که خوردن باعث چاقی من است.
- من عقیده دارم که خوردن برنج باعث چاقی من شده است.
- من عقیده دارم برای لاغر شدن باید از برنامه غذایی خاصی استفاده کنم.
- من عقیده دارم برای لاغر شدن باید بر اساس فلان سبک غذایی غذا بخورم اما چون نمی توانم آن روش را انجام دهم نمی توانم لاغر شوم.
۲- نوشتن عبارت های متضاد با هر نگرش و عبارتی که درباره نقش خوردن و غذاها در چاقی ثبت کرده اید.
به این صورت که باید برای هر عبارت نوشته شده در تمرین قبل یک عبارت جدید و صحیح بنویسید و برای عبارت خود یک یا چند دلیل منطقی پیدا کنید.
بعنوان مثال:
- من اطمینان دارم که خوردن باعث چاقی نمی شود چون علی دوستم همیشه بیشتر از من غذا می خورد اما همیشه متناسب است و این نگرش من درباره خوردن و چاقی خیلی مسخره است.
- من اطمینان دارم که خوردن برنج ارتباطی با چاقی ندارد چون چند نفر از دوستان و آشنایان من با اینکه علاقه زیادی به خوردن برنج دارند اما متناسب هستند و این عقیده و نگرش من درباره ارتباط برنج با چاقی خیلی مسخره است.
به این صورت باید با نوشتن عبارت های منطقی در جهت رد کردن نگرش های خود درباره ارتباط خوردن با چاقی محتویات ذهن خود را اصلاح کنید و در ادامه با تاکید و تمرکز بر نگرش جدید باعث تقویت و ثبت این نگرش ها در ذهن خود شوید.
۳- برای تمرکز و تاکید بر نگرش های جدید نیاز به هیچ کار خاصی نیست تنها لازم است هروقت افکاری در ذهن شما پیرامون نگرش های قبلی مرور شد آگاهانه سعی کنید مرور آن افکار را متوقف کرده و افکار جدید و صحیح را مرور کنید.
بعد از مدت کوتاهی مشاهده خواهید کرد که گفتگوهای ذهنتان درباره تاثیر خوردن بر چاقی تغییر کرده و از این موضوع شگفت زده خواهید شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 120 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای هستی بخش
واقعا استاد هر جمله رو به طرز هوشمندانه ای انتخاب میکنن که اگر ما با تمام وجود و دقت کامل جملات شون رو بخونیم و یا بشنویم دیگه نیازی به تلاش کردن برای تغییر دادن باورهامون نداریم . این جمله ای که استاد در متن نوشتاری به کار بردن که هیچ کس توانایی و اجازه ورود به محتویات ذهنی شما نداره مگر اینکه خودتون اجازه ورود بهش داده باشین و بعد از اون از ما اجازه میخوان به ذهن ما نفوذ کنن از طریق گفتارشون و دادن آگاهی های درست ، این جمله به این معناست که هر باور و نگرشی که در ما به وجود اومده خود ما اجازه ورود و به وجود اومدنش رو صادر کردیم و گرنه هیچ چیزی تا زمانی که ما نخوایم در ما اثر نداره و نکته بعدی که میشه از این جمله دریافت کرد اینکه استاد از ما میخوان که درهای ذهن مون رو به روی حرف هایی که استاد میزنن باز کنیم تا اونجوری که لازمه در ما اثر کنه . گوش دادن و مشاهده کردن فایل به منزله این نیست که ما به استاداجازه ورود به محیط ذهن مون رو دادیم چون درسته شاید به فایل ها گوش بدیم ولی اعتقادی بهشون نداشته باشیم و هی توی ذهن مون دلیل برای رد کردن حرف های استاد بتراشیم ما باید بخوایم و ذهن مون رو برای حرف های استاد باز کنیم و با تمام وجود این اجازه رو صادر کنیم بنظر من وقتی این اجازه از طرف ما صادر بشه تغییر نگرش و باور به راحتی اتفاق میوفته . حالا این واقعا مسخره ست که بخوایم دیگران که اصلا به وجود ما دسترسی ندارن برای ما تعیین کنن که چه رفتاری انجام بدیم چه مقدار غذا بخوریم یا چی بخوریم چی نخوریم . وقتی این جمله رو باور کنیم که انسان باید به صورت خودبخود متناسب و سلامت باشه دیگه نباید شکی به دلمون بیوفته . خودبخودی متناسب بودن به این معناست که بدن خودش میدونه که برای متناسب بودن چقدر باید غذا مصرف کنه چقدرش رو باید به انرژی تبدیل کنه چقدر از اون رو دفع بکنه تمام اینکار ها رو بدن ما با بالاترین دقت انجام میده همون طوری که در افراد متناسب اینکارو انجام میده بدون هیچ کم و کاستی ولی ما چاق ها با ذهن مون مانع از این عملکرد طبیعی بدن میشیم و در عملکرد اون اختلال ایجاد میکنیم و میخوایم دیگران این مقدار رو برای ما تعیین بکنن و واقعا مسخره ست که این انتظار رو داشته باشیم که از بیرون این عوامل تعیین بشه . باید به بدن خودمون اعتماد کنیم و این باور رو در خودمون به وجود بیاریم که ما مجهز به تمام امکانات برای تشخیص مصرف ،جذب و دفع هستیم و تمام آنچیزی که برای متناسب شدن لازمه در وجود ما هست و نیازی نیست کاری از بیرون انجام بشه . از قضاوت کردن خودمون دست برداریم ، از ترسیدن دست برداریم به قول استاد مگه ما چقدر غذای اضافه خوردیم چون غذایی که میخوریم مقداری ازش نیاز بدنه که ما نمیدونیم که چه مقدار لازمه مگر ما از سیستم های داخلی بدن مون و عملکرد سلول ها و اینکه چقدر انرژی لازم دارن خبر داریم؟ و بدن به طرز هوشمندانه ای به این مسئله آگاهه . مگر ما چقدر اضافه بر نیاز بدن مون غذا خوردیم ؟ اصلا اضافه خوردیم یا فکر کردیم اضافه خوردیم ؟ اصلا آیا معیار بدن ما با معیار ما برای اضافه خوردن یکیه ؟ دست از محکوم کردن خودمون به پرخوری برداریم . مگر ما چقدر میتونیم غذا بخوریم ؟ بنظر من بدن ما در مورد مواد غذایی به دو صورت عمل میکنه یا نیاز بدنه مصرف میشه اگرم نیاز بدن نباشه دفع میشه جایی واسه ذخیره کردن نداره
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/07/24 توانستم فایل به این مهمی که قدرت ذهن یا قدرت غذا را گوش بدهم
استاد ممنون ازشما چقدر با این اگاهی استرس و فشار مضاعف برای ترس بعد از خوردن را کم میکند که غذا شما را چاق نمیکند و این قدرت ذهن و ترس و باور چاقی ما را هرروز چاقتر میکند
وچه جمله ی خوبی گفتید باید برای شما مسخره باشد که خوردن فلان غذایی من را چاق کرده است و اگر بعد از خوردن هرغذایی این جملات را درذهن تحلیل کنیم قطعا قدرت و ترس چاق شدن ما صفر میشود چون وقتی فکر و افکاری را باور نداشته باشی هیچ گونه اثراتی برای شما نخواهد داشت مثل بعضی از باورها که درخرافات وجود دارد افرادی که باور و اعتقاد داشته باشند دقیقا همان اتفاق برای انها خواهد افتاد و افرادیکه آن باور را مسخره بگیرند هیچگونه اثری برای انها ندارد و تمام اینها از ذهن افراد است .
و چقدر دقیق به این موضوع توجه داشتید که درهیچ یک ازرژیمها درمورد قدرت ذهن صحبت نمیکنند فقط میگویند مواظب تعداد لقمه ها ، نوع خوردن ، نوع غذا ، وزن غذا ، مقدار کالری ، نوع غذایی که باید تهیه شود باشید و اصلا به قدرت ذهن فرد کاری ندارند
پس باید بدانیم ما افرادیکه اضافه وزن داریم بایک فرد متناسب فقط درمورد نگرش ما درمورد خودمان و غذا تفاوت داریم و همه چیز از مغز و ذهن انسان شکل میگیرد .
من عقیده دارم که خوردن باعث چاقی من است؟ همسر و افراد متناسب اطراف من خیلی بیشتر ازمن غذا میخورند و همهی آنها متناسب هستند پس عقیده خوردن باعث چاقی میشود دیگر برای ذهن من یک چیز مسخره ای است چون به من ثابت شده است که این باور اشتباه است
من عقیده دارم که خوردن برنج باعث چاقی من شده است؟ خیلی از افراد متناسب ناهار و شام را برنج میخورند و متناسب هستند پس این نگرش که خوردن برنج باعث چاقی من شده است درذهن من مسخره است چون مشاهدات اطراف من این را به من ثابت کرده است که اینطور نیست .
با عرض و سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همیشه همراه 🥰🥰
قدرت غذا یا قدرت ذهن ؟
جواب >قدرت ذهن
از اونجایی که دوستانی رو میشناسم که خیلی پر خور هستن
ولی متناسب و بعضی افراد هم می بینم که خیلی کم میخورن و هميشه در رزیم هستن و چاق
پس از نتیجه ی این دو فرد مشخصه که
تفاوت بین این دو در ذهن اونا هس
مثال
عروس داییم خیلی میخوره و متناسبه
عروس عمه ام هر وعده اگه برنج باشه هم میخوره خیلی برنج دوست داره باز هم متناسبه
پسر خواهر همسرم خیلی میخوره و متناسبه
جاریم خیلی میخوره و متناسبه
پس چه جیزی در این امر دخیله
که اونا متناسبن و ما چاق
اونا میخورن و لذت میبرن ما میخوریم و رنج می بریم
اونا بدون استرس و ما با استرس
اونا با خیال راحت و ما با غصه و بعدش عذاب وجدان
تمام این ها برمیگرده به قدرت ذهنمون
که اونا این باورهای اشتباه درباره تناسب ندارن
که باید حتما ورزش کنن متناسب باشن باید بدون تا لاغر بشن باید کمتر غذا بخورن خوردن غذا باعث چاقی میشه بی تحرکی باعث چاقی میشه
خوردن شیرینی جات باعث چاقی میشه
نه اونا این باورها رو ندارن و با خیال راحت و آسوده زندگی میکنن و از زندگی کردن لذت میبرن
و اما ما چی
از صبح که از خواب پا میشیم ترس داریم ک چه بخوریم که چاقمون نکنه برای ظهر چه بخوریم
و تصمیم میگیریم که دیگه از امروز مواظب رفتارمون باشیم اما زمانی یادمون میاد که دیگه ناهارمون خوردیم و عذاب وجدانمون شروع شده که من قرار بود از امروز نخورما قرار بود😩 مواظب رفتارم باشما 😩وکلی قرار و مرارهای که تا این همه سال با خودمون بستیم و هیچ فایده ای نداشته
خوردیم و رنج کشیدیم خوردیم و عذاب وجدان داشتیم
لیستی از عقاید و نگرش های خود درباره ی خوردن ،
ترس از خوردن و تاثیر مواد غذایی بر وضعیت جسمی خود تهیه کنید؟
۱-خوردن برنج باعث چاقی میشه
ولی من اطمینان دارم که خوردن برنج هیچ ارتباطی با چاقی ندارد چون چند نفر از دوستان و آشنایان میشناسم که هم ظهر و هم شب به اندازه دلخواهشون برنج میخورن ولی متتاسبن
پس خوردن برنج باعث چاقی نمیشه و این عقیده من خیلی مسخره هس😆
۲- خوردن شام باعث چاقی میشه
ولی من اطمینان دارم و به این باور رسیدم که همه ی افراد متناسب شب غذا میخورن و حتی در ساعت های آخر شب پس جرا اونا چاق نمیشن
این یک باور و و نگرش مسخره هس که درباره ی شام خوردن دارم و این باورم رو نقذ میکنم
۳-خوردن سس مایونز آدم رو چاق میکنه
ولی من اطمینان پیدا کردم که خوردن سس آدم و چاق نمیکنه چون خواهر همسرم همیشه سالادش زو بدون سس نمیخوره در حالی هم که خیلی متناسبه
و حتی بعصی از شبها اونم آخر شب بلند میشد میگفت گشنمه وسالاد درست میکرد با سس
و همش رومیخورد .چرا اون چاق نمیشه من ان باور و نگرش رو نقذ میکنم و خیلی مسخره اوره
۴-خوردن روغن های مایع آدم و چاق میکنه
ولی من اطمینان دارم که کل مردم جهان از این روعن های مایعی که ما استفاده میکنیم میخورن پس چرا مردم جهان کلی متناسب داره پس یعنی این روعن ما رو فقط چاق میکنه اونا رو نه
خب این بخاطر باورهای ماهه نه بخاطر روعن
من افرادی رو میشناسم باید حتما رو برنجشون روغن بریزن
کلی روعن می ریزن و میخورن و خیلی اون افراد هم متناسبن خیلی خیلی
پس این باور و نگرش مسخره هس
۵-بارداری باعث میشه که آدم چاق بشه و چاق بمونه
من مطمئنم و اطمینان دارم که همه ی خانم ها باردار شدن و بعد از بارداری متناسب شدن
و این یک فکر مسخره هس که بارداری آدم و چاق میکنه اون کسایی چاق می مونن که باورشون اشتباهه
و گرنه نمونه زیاد داریم که بعد از بارداری متناسب شدن
رویا زیبا فاطمه زینب شکیبا خیلی خیلی افراد میشناسم که بعد از بارداری سریع به وزن خودشون برگشتن
۶-خواب زیاد آدم و چاق میکنه
اتفاقا من اطمینان دارم که آدم هر چه بخوابه بهتر از اینه که بیدار باشه و پرخوری کنه
و افرادی می شناسم که شب و روز خوابن
کلا تو دنیای دیگه ای هستن و خیلی خیلی متناسبن😁 این باور و عقیده خیلی مسخره هس و نقذ میکنم
و کلی باورهای دیگه هم دارم که همه اونا رو شناسایی کردم و مسخره دونستم این باور ها رو
آدم برای زنده ماندنش به غذا احتیاج داره
ما نمیتونیم تصمیم بگیریم که غذا نخوریم نه نمیشه
ما برای سلامتی بدنمون برای انرزی داشتن در کل روز باید غذا بخوریم به اندازه ی نیاز بدنمون
و غذا خوردن ادم و چاق نمیکنه که هیچ بدن و سالم و پر انرزی میکنه
این از باورهای اشتباه درباره خوردن هس که همشون مسخره هستن
خوردن برابر با شادی سلامتی انرزی حس خوب 👌🥰
ب نام خداوند عشق و خوبیها
باتشکر از استاد عزیز بابت این فایلهای خیلی عالی،این فایل برایم خیلی خیلی عالی و جالب بود نمیدونم چن بار این گوش دادم شاید سه یا چهار بار گوش دادم.
وقتی این فایلها رو گوش میدم رفته رفته متوجه می شوم که دقیقا خیلی از افکار ما نادرست است.اگر شخصی بخواهد ب فرض ب شهر مقدس مشهد سفر کند اگر از مسیر تهران بخواهد بیاید هیچ چاره ای ندارد که حتما باید از شهر زیبای ما قابم شهر عبور کند.اگر از هر مسیر دیگر برود اگر هزاران هزاران بار هم حرکت کند ب شهر مقدس مشهد نمی رسد حالا بگوید من این همه رانندگی کردم خسته شدم ولی مسیرت اشتباه بود در مسیر اشتباه هر چه تلاش کنیم ب مقصد نمی رسیم.
من با شنیدن این فایل متوجه شدم ک چقد باورهای ما باعث موانع لاغری ما می شوند.ما فکر می کنیم بعضی غذاها باعث چاقی می شوند ما فکر می کنیم کم زیاد خوردن بعضی غذاها باعث چاقی می شود.خیلی خیلی باور داریم ک البته توسط هم افراد عادی وومتناسب وهم افراد چاق وهم افراد تحصیل کرده و پزشک ب ما القا شده در واقع آنها ب ذهن ما وارد کردند.
مثلا وقتی که من حتی برای چاقیم بعد این همه سال زجر کشیدن مجبور شدم عمل کنم بعد عملم هم ب شدت باید رعایت می کردم،تا مدت زیاد که فقط باید مایعات می خوردم بعد سوپ یا آب صاف شده گوشت یا مرغ،حالا چطور،باید می پختم ایست می کردم سرد بشه باید چربی روی آن را بر می داشتم بعد می خوردم.بعد حالا آب میوه،من باید یک ذره آب میوه رادر یک پارچ آب مخلوط می کردم و می خوردم که عملا اون آب میوه محو می شد وخیلی بی مزه می شد ومن ترجیح می دادم همون مقدار کم رو خالی بخورم.
مثلا آب میوه کارخونه ای مثلا برام می آوردند من با ترس خیلی خیلی فراوان می خوردم چون فکر کردم یا این طور بود که حتما باید آب میوه طبیعی بوده باشع،وای یک بساطی ما بعد عمل داشتیم وای خدا گرسنه ام می شد معده ام سوراخ می شد از یک طرف ورم می کرد از یک طرف از ضعف سوراخ می شد.من آب نمیتونستم بخورم ولی ب زور ب زور باید روزی شش هفت لیوان آب می خوردم اونم چی بعد این همه سختی اون نتیجه عالی عایدم نشد.
ومن خسته تر از همیشه.همه بهم می گفتن تو رعایت نکردی.خوب باید مثلا بعد عمل چربی نمی خوردیم یا شکر و مواد قندی خیلی خیلی محدود می کردیم یا ترجیحا نباید می خوردیم چربی حتی مرغ،مگه حالا مرغ پخته چقد چربی داشت برام خیلی عجیب بود.کلا من خوب آدم چربی خوری نبودم ولی احساس کردم نکنه من آبمیوه بیرونی خوردم وزنم خوب پایین نیومده ویا چیزای دیگه واین مسائل مرا خیلی آزار می داد.
یا یک دکتر دیگه رفتیم البته اونم جراح بود گفت همه بیماران من وهمچنین شما حتی حق خوردن یک عدد کش مش را ندارید.گفتم من برام سخته نمیتونم این طور ب سختی اینقدر سخت رژیم بگیرم.برگشت بهم گفت اگه با همین وضع پیش بری تا دو سال دیگه می میری.نمیدونم حالا چون کردم چرب بود وچاق بودم این حرف زد نمی دونم ولی من اون روز اومدم خونه ب شدت تمام گریه کردم من ب شدت ترسیدم چرا این حرف ب من زد.
الان ازون موقع نمیدونم سه یا چهر سال می گذره الان ب خودم میگم آقای دکتر عزیر کجایی ببینی من خیلی زنده و سرحال هستم ولی بیشتر از دو سال گذشت ولی من زنده موندم پیش،خودم گفتم اگه غذا من نمی کشت ولی باور داشتم حرف اون دکتره بیشتر باعث مرگ من می شد.من ازون موقع واقعا خیلی تا قبل این دوره خیلی هراس داشتم خرما یا کش مش بخورم واقعا هم ازین دو مورد خیلی می ترسیدم.
ازین دست موارد خیلی خیلی زیاد برای افراد چاق وجود داشته،ی فرض دکتری که دو سه بار داخل تلویزیون اومده بود گفت میدونین چیه گلوتن داخل هر نوع مواد غذایی بخصوص نان نباید بخورین نمیدونم باعث التهاب میشه و این التهاب باعث چاقی میشه نمیدونم میوه نخورین لبنیات نخورین حبوبات نخورین ولی جالبه که می گف اصلا هیچ هیچ نیازی ب رژیم گرفتن نیست کی گفته رژیم بگیرین فقط غیر از اینها ازهرچی هرچی دلتون میخوادبخورین اها مواد قندی هم اصلابگذارید کنار.
کلی دلیل ومطلبو برهان که من درس می گم همه ب من فحش میدن کل بیماریها بخاطر این غذاها هستش چن سال دیگه ب حرف من می رسین.جالبه که اصلا جواب سوالم هر چی در اینستا پرسیدم بهم نداد.وای خدایا این دیگه چی میگه.مگه پیامبر یا امامان ما نان و نان جو نمی خوردن وای خدایا این دیگه چی میگه.هچی میگف چاره ندارین برای لاغری که باید این کار کنبن من ده سال هست نه میوه می خورم و نه نون می خورم.
بیشتر نظرش این بود پروتئین بخوریم حالا پیش خودم می گفتم اصلا نمیگه چی بخوریم هی میگه این نخوراون نخور معذرت می خواهم ب جای غذا کوفت باید می خوردیم میگف مثلا روزی ده تاتخم مرغ بخورین هیچی نمیشه.میگم وای خدای من چه آدم بی فکریه حالا گوشت اول کجا پیدا میشه ک آدم همیشه بخوره ب فرض هم که باشه چه معده ای هست که بخواد همش گوشت و چربی بخوره.
حالا دقت می کنین چه عجایبی دور برمان وجود داره و وجود خواهد داشت وخیلی باورهای دیگه خوب این باورها از کجا ب ذهن ما رفت ایا ما از نوزادی اینها رو میدونستیم خوب این افراد ب ذهن ما انداختن وخوب ب نظرم مدتی زمان می بره تا این افکار از ذهنمان خارج بشه.
خوب من الان می بینم پدرم یا برادر کوچکم هر زمان یا هر مقدار باشه غذا می خورند ایا نگرششان چاقی هست نخیر نیست من وقتی نگاه می کنم اصلا بیشتر از اونها نمی خورم پس چرا اونها هیچ تغییری نمی کنند ولی من چاق می شوم الان واقعا متوجه میشم که ب فکر ما بستگی داره.
مثلا برادر کوجک من اگر شیرینی در خانه باشد شاید در یک روز ده عدد شیرینی متوسط را بخورد یا اینکه مقدار زیادی موادقندی می خورد به خودم میگم خیلی عجیبه چاق که نمیشه هیچی من احساس می کنم لاغرتر هم شده ولی همون رو ما حتی یک عدد بخوریم اینقدر اینقدر باور چاقی داریم شاید بلافاصله چن کیلو اضافه بشیم .
ولی مادرم مدام گوشزد می کند بهش نخور چاق میشی من ب مادرم میگم مامان این اصلا ب فکر چاقی نیست بهتره اینقدربهش نگی همین گفتن شما ممکنه چاقش کنه الان من خودم مثلا میلی ب خیلی از غذاهاندارم مثلاقبلاناهار برنج می خوردم حتما غروب دوباره می خوردم الان اصلا علاقه ب برنج ندارم همیشه می پزیم ولی دو روز اضافه میاد من مثلا بعد چن روز مقداری می خورم سیب زمینی سرخ کرده شاید هفته دو قاشق اونم اگه مجبور بشم وهیچ غذای نباشه بخورم مثلا چن شب پیش آبگوشت یک کاسه متوسط نصفش نتونستم بخورم ب مادرم گفتم می خواهی بریز دور یا یخچال نگهش دارمن الان دیگه نمی خورم مثلا اش حبوباتش سوا می کنم حبوبات اصلا نمی تونم بخورم کلا خیلی غذاها رو نمیتونم بخورم . الان فکر می،کنم اگه واقعا این طور باشه یعنی مابا ذهنمان چه بلایی بر سر خودمان آوردیم.اگه فقط با قدرت ذهنمان بتونیم حالمون خوب کنیم وای خدا این چقد عالی میشه.
شاد و پیروز و سعادتمند باشید ودر مسیر تغییر کردن ….
به نام خدای مهربان
سلام
قدرت ذهن من است در اصل قدرت در مواد غذایی و چیزهای دیگه نیست این نشون میده که ما باید روی ذهنمون کار کنیم و مسائل و از این زاویه بهش توجه کنیم چیزی که مهمه اینه که هیچ ماده غذایی قدرتی نداره برای چاق کردن ما یا لاغر کردن ما می خوام بگم که تمام تبلیغاتی که در زمینه لاغری افراد چاق درست میشه و وجود داره همشون از این نا آگاهی ما سوء استفاده میکنن که ما قدرتی نداریم یا اراده کافی برای لاغر شدن و غلبه به چاقی مون نداریم مثلاً یه جوری افراد متناسب و نشون میدن که اینا آدمای خاصی هستند و افراد چاق این ویژگی منحصر به فرد یا اراده رو ندارن در صورتی که اصلا اینجوری نیست و همه انسانها از نظر جسمی با هم برابرند در زمینهی نگرش و تفکرات ذهنی شون با همدیگه متفاوت هستند این تفاوت هم از باور کردن های ما اومده یعنی مثلاً ما کلی چیز رو باور کردیم که درست هم نیستند خوب الان استاد به ما یاد دادند که تمام این باورها مسخره باید همه باورهای غلط موجود در زمینه چاقی مونو مسخره بدونیم یعنی چی یعنی اینکه میگن که مواد غذایی باعث چاق شدن ما هستش این مسخره است چون که تمام آدم های متناسب اطراف ما یا کسانی که در شهر ما زندگی می کنند هم دارند از همین مواد غذایی میخورند و لاغر هستند و هیچ مشکلی هم ندارن پس این نشون میده که مواد غذایی که قدرتی برای چاق کردن ماها ندارن و ماده غذایی نمیتونه آدم چاق کنه در نتیجه هیچ ماده غذایی وجود نداره که آدم بتونه لاغر کنه و این نظریه هم رد میشه و مسخره است چیز دیگه ای که مسخره است اینکه ما افراد چاق باور داریم که بی تحرکی من باعث چاقم شدنم شده در صورتی که کلی آدم بی تحرک و حتی فلج قطع نخاعی و آدم هایی که توی کما هستند اینا رو اگه در نظر بگیریم افرادی هستند که حتی مثلاً دستشونو قادر نیستند بلند کنند و مثلاً صورتشونو بخارونند حتی در این حدم تحرک ندارن ولی آدم های ۱۰۰% متناسبی هستند یا افرادی هستن که ویلچری و اینا اصلا قادر به راه رفتن بلند شدن حرکت کر دن ندارند و تایم های خیلی زیادی رومیشینن یا می خوابند و هیچگونه تحرکی ندارند و لاغر هم هستند پس اصلا چاقی ربطی به تحرک نداره و این موضوع مسخره است یعنی وقتی که نمونه پیدا کنیم در افراد لاغر باورهایی که که در زمینه چاقی داریم و باور داریم که اینها علل چاقی ماهستند مسخره میشن مثلاً من همیشه فکر میکردم که چون هرگزتحرک کافی ندارم و عرق نمی ریزم و ورزشهای نمیکنم که هوازی هستش و حالا پیاده روی طولانی می کنم مثل قبل استخر میرفتم باشگاه نمیرم چون قبلاً خیلی ورزش میکردم و نسبتا چاق ای من وزن من کمتر بود ولی الان شرایط زندگی اینجوری شده که دیگه نمیتونم به مثل سابق فعالیت کنم و تحرک داشته باشد و همین مسئله باعث شده که هم خودم باور کنم که این عامل باعث چاقی من هم همسر و اطرافیانم یعنی مرتب به من میگن که برو پیاده روی برو استخر و ورزش کن آهنگ بزار فعالیت کن مرتب به من میگن که فعالیت تو ببر بالا عرق بریز که این نخور اون نخور مثلاً شیرینی جات و حذف کن هله هوله نخورد ایناباعث چاق شدن شده حتی مثلاً تا این حد که هیچ وقت لاغر نمیشی ر اینکه تو همه چی میخوری آدمی که همه چی میخوره چرا باید متناسب بشه دیگه اما من در ذهنم ودر منطقم به عقل من اینو میگه که اصلا ربطی نداره این همه آدم ها توی دنیا که همه چی میخورن و صددرصد متناسبم هم هستند که نمونهاش چند وقت پیش داشتم یک فیلمی نگاه میکردم که بازیگر نقش اول یه دختری بود که خیلی متناسب و خوش هیکل بود و توی فیلم قشنگ نشون داد که رفته بود صبح شیرینی فروشی و و یک شیرینی کره ای شکلاتی خرید و خرد و اصلا هم براش مهم نبود که چاق میشه یا مشکل پیدا میکنه و خوب من کاری ندارم که در رسانه ها و فیلم های خارجی تبلیغ خوردن و تحریک غذایی انسان ها صورت می گیرد ولی من معتقدم که اگه فردی که خود به خود متناسبه میتونه حتی به صورت نمایشی شیرینی کره ای شکلاتی روجوید و قورت بده در طبیعت چاق بشه چرا چاق نمیشه به خاطر اینکه اصلا ربطی نداره که چه ماده غذایی بخوریم ماده مفید باشه مضر باشه که خیلی مسخره که ما آمدیم مواد غذایی تبدیل کردیم به مواد غذایی مفید و مواد غذایی مضر و این مسخره است ۱۰۰% مسخره از خود ما که نمیتونیم غذا نخوریم نمیتونیم هله هوله نخوریم میتونیم نمیتونی بگی چی نخوریم الانم جدیدا دکتر تغذیه رژیمی که مثلاً می گیرند و می دانم به افراد اومدن میگن که حتی میوه چاق میکنه حالا تا چند سال پیش میگفتن میوه اشکال نداره میوه بخورید سبزیجات میخورد الان میگن چاق میکنه خوب این نشون میده که از اولش هم رژیم گرفتن مسخره بوده از اولشم کالری شماری مسخره بوده از اولشم دسته بندی مواد غذایی مسخره بود بابا من مادربزرگم هشتاد و چند سالش بود طول زندگیش یه ذره هم اضافه وزن نداشته و همه چی هم میخورد پفک میخورد سوسیس میخورد کالباس میخورد نوشابه میخورد سس میخورد شیرینی خامهای میخورد اصلاً مورد علاقهش نون خامه ای بود که جز علاقهمندیها سس بود و علاقه مندی ها تخمه بود جز علاقهمندیها پفک بود و اتفاقاً غذا ها رم خیلی چرب درست میکرد مدام غذای سرخ کردنی درست میکرد دوست داشت مدام سیب زمینی سرخ کرده بخوره با همه غذاهاش من اصلا یادم نبود یعنی یه جوری بود که حتی سالاد شیرازی هم درست میکردند دوست داشت سس بزنه بهش بخوره و این آدم در سن خیلی بالاست که ۸۷ هشت سالش بود فوت کرد این آدم فقط به خاطر اینکه دو سه سال آخر عمرش خودشو رها کرد و از نظر روحی به هم ریخت آلزایمر گرفت پارکینسون گرفت و بعد از پیشرفت که فوت کرد و این مسئله اصلاً هیچ ربطی به بیماری نداشته و همیشه خیلی چابک و چالاک بود خیلی سرحال بود خیلی سر زنده بودحالا درست مثل یک کم فشار داشت ولی این خیلی طبیعی یعنی چیزی نیست که مثل مسئله ای نیست که اصلاً به غذا ارتباطی داشته باشد اصلاً مواد غذایی به نظرشون مسخره آمد که این و چاق میکنه یا لاغر میکنه فقط تنها چیزی که به همگیمون می گفت مادرجان اندازه شکمت بخور یعنی چی یعنی که وقتی که سیر شدی دیگه نخور لزومی نداره که بیای یه عالمه چیز بخوری و چون حالا خوشمزه است چون حیف چون هستش مثل مهمونی نه خیلی عادی با مواد غذایی رفتار می کرد یعنی همیشه میگفت که خوردم دیگه چیه مثلاً هیچ وقت با مواد غذایی خوش گذرونی نمی کرد هیچ وقت یاد ندارم که لذت خاصی از مواد غذایی برده باشه یعنی اینکه میخورد بدش بیاد نه از مواد غذایی به اندازه کافی لذت می برد و کلاً برای لذت بردن غذا نمیخورد دوتا مسئله مجزا که افراد چاق برای لذت بردن غذا میخورند خوراکی می خورد افراد لاغر از چیزی که می خورند لذت میبرند متفاوت از موقعیت برای خودمون باورهایی که داریم و باورهای چاق کننده که داریم مسخره کنیم واقعا مسخره است یعنی آدم وقتی درست فکر کنه متوجه مسخره بودنش میشه دیشب همسرم میگفت من چیزی نمیخورم ولی نمیدونم چرا چاق میشم و من بهش گفتم که چرا میگی من نمیدونم چون تو خیلی هم خوب میدونی که چرا اضافه بر سازمان میخوره اضافه میخوری مثلا همسر من آدمایی که متناسب بود ولی خوب با من ازدواج کرد باورهاش یه خورده شکست عوض شد خوب من خودم مقصرم میدونم ولی حالاگذشته از تقصیر هایی که من دارم و ناخواسته بود من نمیخواستم که اون چاق بشه خوب ولی باور که ایجاد شده باور غلطی اینه که میگه که میوه آب و مثلاً میشینه مثلا طالبی و ملون میخوره و میگه که این آب بود دیگه خوب شده و من شام نخوردم شام نمیخورم تفکری که داره که مشابه واقعاً شام نمیخوره ولی مثلاً با این تفکر که من شام نمیخورم مثلاً موقع ناهارش با غذاشدکلی نون میخورهدکه من خودم سیر شدم یه وقت شب گشنم نشه یا مثلاً تو طول روز همکارش شیرینی یا میوه یا بیسکویت یا نسکافه هر چیز شیرینی خوشمزه یا خوراک می خورد میاد خونه ومیوه میخوره قبلا چای میخورد الآن فقط مثل میوه میخورد خوب این تفکر یعنی که فکر میکنه که هیچ چیزی به بدن انسان وارد نمیکنه در صورتی که وارد میشه اون انرژی دارد به قول استاد چرا حوصلتون سر میره ده تا لیوان آب پشت سر هم نمی خورید ده باره تند تند نفس نمی کشید چرا آفتاب نمیگیرید خوب مسئله همین میگه کاری که بدن من ضرر نمی رساند و بازچاق نمیشه چرا انجام میدهیم و کار های مسخره و باورهای مسخرهدهمونا که در زمینهی چاق هستید و دنبال میکنیم و باور من اینکه ما کار نمی کنیم که ما چیزی نمیخوره این موضوع باید درست کنیم این باور را در وجود خودمان درست کنیم و اصلاً مهم نیست بقیه چه فکری میکنند بقیه باور نکنند من وقتی عقل به من میگه که نباید به خاطر لذت جویی چیزی بخورم خوب نباید اینکارو بکنم حال اینکه دوست دارم مپ یعنی چی اصلا مسخره است یا مثلاً شیرینی نباید بخورم که گفته نباید بکنند یعنی من نمیگم که شیرینی برم بخرم و بخورم که توی خونه زیاد داشته باشم ولی این باور که این شیرینی که من خوردم منو چاق میکنه این غلطی مسخره است یه چیزی نمیتونه منو جا ق کنه هیچی این طرز تفکر و نگرش من اگه منو چاق میکنه یعنی من میل ندارم میخورم حوصله ام سر میره میخورم فکر می کنم که باید همش مواظب خوردن باشم در صورتی که اصلا اینجوری نیست باید من خیلی طبیعی به اندازه بخورم مثلاً من همش فکر میکردم که باید همیشه میوه داشته باشیم خوب الان فهمیدم که این تفکر این باور مسخره است چرا باید همیشه میوه داشته باشیم چرا باید هر روز میوه بخوری باورهایی از آنجا نشأت میگیره که آدمی که میوه نخور مریض میشه پوست شرموش میریزه در صورتی که هم میریزه هم پوستم خراب میشه هم مریض میشیم مثل بقیه آدم های متناسب الان من یه خواهر شوهر دارم که ایناصلا سال تا سال میوه نمیخوره یعنی عید به عید شاید مثلا یه دونه میوه بخوره اونم زورش می کنند که بخوره وگرنه با خودش باشه اصلا نمیخوره خودش نه همسرش نمیخورند و ما ادامه نمیده یعنی تقریبا مثل ما مردمی که حالش بد یه ذره بیشتر بمون اینجوری هم نیست که همیشه مریض نه اتفاقاً خیلی سرحال و شاداب تر و متناسب تر و خیلی هم از باورهای چاق هم اونو ببینم که همش مسخره است هر باوری داریم مسخره است که ظهر شده من باید ناهار بخورم الان ساعت یک و نیم خورده شده این باور هستش که من الان ظهر باید غذا بخورم این مسخره از چرا باید بخورم یعنی چه کسانی باید بخورم دلیلی نداره که منو مجبور کنه چرا باید به کسی اجازه بدم کاری بکنه که برای من تعیین تکلیف کنه که من چیکار باید بکنم چیکار باید بکنم این مسخره است که ما زندگیمونو آیندمونو شخصیت منو جونمون و سلامتی و لذت من و همه چیمونو سپردیم دسته بقیه مثل کسی که دور از جونفلج افتاده و همه کاراش بایدبقیه کنند ما سالمیم توانمندی ما مشکلاتی داریم یا مرضی داره ولی دیگه از کار افتاده و بحران وحشتناک نیستیم که حتی اون آدمی که الان و ۱۵۰ کیلو و ۲۰۰ کیلو و ۳۰۰ کیلو اونم حتی میتونه به خودش کمک کنه اونم ته خط نیست مشکلم اینه که فکر می کنیم که خوب حالا تا حالا اگه نمیدونستیم از این به بعد دیگه نمیشه درست کنیم مسخره است شرایط دستمو زندگیمون واسه خودمون تفکرمون دست خودمونه کارهایی که می کنیم از خودمون یعنی هیچ کس هیچ کس نمیتونه مجبور کنه ما را هیچ چیزی چیزی نمیتونه منو مجبور به کاری که دوست نداریم انجام بدیم فیلم هایی که نشون میدن دیگه مثلا طرف اسلحه میزاره رو سرش میگه بازم این خطا را بکنیم طرف نمیکنه حاضر بمیره و در خطر بازارِ تن نمی ده خفت و خاری که یعنی دارم میگم که آدم اگه نخواد کاری رو بکنه حتی اسلحه نمیتونه مجبورش کنه حالا الان چه جوری بالا سرمون که کی ما رو مجبور میکنه که بخوریم مجبور میکنه که درست رفتار شما را مجبور میکنه که ناامید و ناراحت و بدون اراده باشیم از اون آدمی که لاغر چه اراده خاصی داره که مثلا چه اراده ای به کارمیبره که نخوره چالش خوردن مهم نیستدآدم میخواد بخوره مگه دوست نداره بخوره یا میل نداره یا نیاز نداره بخوره مگه باید اراده کنه نمیخوره اراده برای انجام دادن کاری آدم باید چه اراده ای کنه که انجام نده خب انجام نده به همین راحتی مثلا لباس بپوشید بره بیرون و اراده میخواد ولی وقتی شما میخوای روی تخت بخوابی تو خونت بمون دیگه چه اراده ای میخوای اتفاقا وقتی میخوای غذایی بخوریم باید اراده کنی و تصمیم بگیری یعنی تصمیم میگیری یعنی اراده می کنیم غذا رو بخوریم نمیخوای این غذا رو بخوری که دیگه چه اراده ای میخواد این غذا رو بردار تو یخچال تو کمد تو رو میز از بغلت از کشورها از این ورا کمدین اراده کنی که نخوری نخور من زمانی که چاق تر بود و اصلا با این سایت آشنا نشده بودم خیلی به خودم زحمت می دادم حاضر میشدم پول کنار میگذاشتم میرفتم مسیر و طی میکردم و میرفتم شیرینی می خریدم با زحمت فراوان می آوردم توی خونه توی ظرف میذاشتم و تصمیم میگرفتم و مثلاً چندتاشو میخوردم یا همه رو میخوردم و بعد دوباره برای دفعه بعد دوباره همین سختی به خودم میدادم و دوباره می رفتم برای خودم ماده غذایی خوراکی چیز دیگه تهیه می کردم مثلاً پفکی شکلاتی شیرینی بستنی یعنی اگه دقت کنی میفهمی که موقعی که ما میخوریم داریم کار سختی انجام میدیم وقتی که نمی خوریم که چه کار سختی انجام میدیم اراده می کنیم اینجا متوجه میشیم که مسخره است که ما فکر میکنیم برای لاغر شدن باید چه کاری انجام بدیم لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اراده نمیخواد اصلا نمیخواد کاری انجام بدی تمام کارهایی که می کردی ندیدی اضافه میخوردی مواد غذایی چاق میکنه فکر نکن فشار شکم و تحمل کردی انقدر می خوردی دل درد بگیره نخورکلی خوراکی و هله هوله بزار تو خه اصلا سختی به خودت نده راحت ترین حالت ممکن زندگی چرا اضافه میخریم تو خونه بار می کنیم خریدمیکنیم که چی بشه چرا پول تا هدر میدی مشکل ما اینه که فکر میکنیم که باید یه کار خاصی بکنیم تا لاغر شیم در صورتی که اصلاً نباید هیچ کاری هیچ کاری نکن من یه تایمی مریض شده بودم دو هفته آنفولانزا اچ وان ان وان گرفته بودم خیلی حالم بد بود و کلا خوابیده بودم دیگه یه جوری شده بودم که نا نداشتم پاشم برم آب بخورم ولی ترجیح میدادم تشنگی و گشنگی بکشم ولی بلند نشم من اصلاً در این تایم نمیدونستم حتی تو سالن چه خبره یعنی دائم خوابیده بودم و در این زمان من ۸ کیلو کم کردم هیچ کاری نکردن دقیقا من تو این دوهفته هیچ کاری نکرد هیچ کاری نکردم تاکید می کنم هیچ کاری نکردم این نشون میده که ما داریم هر روز یه عالمه کار می کنیم اونا رو نباید انجام بدیم
همین وبس
خداروشاکرم بابت آگاهی امروز وبه امید تناسب ولاغری ایده آلم
سلام استاد ،وقت بخیر
من با اجازه شما می خوام پاسخ این دوستمون خانم سپیده طارمی رو اینجا به اطلاع برسونم …
سلام و عرض احترام خدمت خانوم سپیده طارمی … سوال خوبی پرسیدی …و نظرت رو قبول دارم که با پرخوری نمیشه لاغر شد …چرا ؟ چون در ذهن ما اینطور جا افتاده که با پرخوری و اضافه بر نیاز خوردن چاق شدیم پس حالا که می خوایم لاغر بشیم و از مسیری که رفتیم دوربرگردون کنیم و برگردیم به سمت تناسب اندام پس باید پرخوری رو کنار بذاریم و اصراری به ادامه دادنش نداشته باشیم …این حقیقت داره که کسانی هستن که پرخوری می کنن اما لاغرن.. اینا نمی تونن الگوی ما باشن در متناسب شدن
توجیه نکنیم که چون باید الگوی ما متناسبها باشن پس ما هم مجازیم مثل این دسته از لاغرها به پرخوری ادامه بدیم و چون از فایلهای دوره های تناسب فکری هم استفاده می کنیم پس باید لاغر هم بشیم …از نظر من این یک استدلال اشتباه و غیر منطقیه و قابل قبول نیست …
اون کسی که لاغر و پرخوره این از اول لاغر ومتناسب بوده و باور بسیار قوی در ذهنش هست که من هر چقدر بخورم چاق نمیشم … در صورتی که این آدم لاغر پرخور چیزایی که می خوره عینا همینایی هست که ما می خوریم این رویداد جالب نمایش و نمونه عینی و کاملا مشهود از قدرت ذهن انسانهاست …. کافیه چیزی رو باور داشته باشیم اون فکر خودشو در جسم و زندگی ما تمام عیار نشون خواهد داد …
اما نباید فراموش کنیم که چیزی که تبدیل به باور ما بشه معمولا براحتی با باور متضاد خودش جایگزین نمیشه و خیلی تمرین و تکرار می خواد.. مثل این باور : من چاق شدم چون پرخوری کردم … دلیل هم براش داشتیم غذاها که همه بی کیفیت و هورمونی و چاق کننده منم که زیاد خوری کردم پس طبیعیه چاق شده باشم … اینم یک جنبه تاثیر باوره …….و درست برعکس باوریه که میگه من هر چی بخورم چاق نمیشم …جالبه اکثر لاغر هایی که من باهاشون سال گذشته مصاحبه کردم می گفتن غذا چاق کننده اس ولی ما چاق نشدیم چون همیشه به اندازه خوردیم … خوب اگر بنا باشه لاغرها ومتناسبهارو الگوی رفتاری بگیریم باید ما هم به جای پرخوری به اندازه خوردن اکتفا کنیم و با لذت جویی و تفریح کردن با خوردن غذا بیش از این به خود آسیب نزنیم ….
بالاخره یه جایی باید عقل ومنطق بر احساسات آسیب زا غلبه کنه …عقل میگه زیادی نخور که دچار عدم رضایت از خودت بشی خودتو سرزنش کنی دچار ورم و درد معده بشی که ع مجبور بشی کلی دمنوش و عرقیجات بخوری تا سر دلتو سبک کنی و دوباره کلی انرژی اضافه وارد بدنت کنی … تا کی می خوای با حس لذت طلبی به خودت آسیب بزنی و چاقتر بشی؟
……فراموش نکنیم غذا چاق کننده نیست اما چون منبع انرژی است اگر بیش از نیاز وارد بدن بشه تبدیل به چربی میشه …البته این فقط برای ما چاقها صدق می کنه نه لاغرها …در بدن لاغرها حتی اگر غذا ها بیش از حد خورده بشن تبدیل به چربی زائد نمیشن اتفاقا لاغرها با خوردن بیش از نیاز پرانرژی تر وگرمتر میشن وبنیه قوی تری پیدا می کنن سوخت و سازشون بالاتر میره .تمایل به فعالیت بیشتر پیدا می کنن و انرژی اضافی که خوردن به هیچ وجه ذخیره نمیشه وچاق نمیشن و این اتفاق خوشایند ریشه در باورها و افکار لاغر کننده اونا داره از قدرت ذهنشون دارن به نفع خودشون بهره برداری می کنن اما ما چاقا از قدرت ذهنمون به ضررمون استفاده کردیم تا حالا …و البته این اتفاق ناخوشایند به شکل ناخواسته و ناخودآگاه برامون افتاده …. اما باید خیلی خوشحال باشیم که در مسیر آگاهی قرار گرفتیم و بالاخره یه روزی یه جایی بدن چاقمون غزل خداحافظی رو برای همیشه خواهد خوند و ما زندگی جدیدی رو شروع خواهیم کرد …
سلام استاد گرامی ،
ممنون از این فایل عالی که در اختیار گذاشتید من واقعا نیاز داشتم به این صحبتا ..خدا شاهده آخر ویدیوتون منقلب شدم احساس کردم منو صدا زدی گفتی بیا بشین گوش بده صحبتای استاد خودتو انگار بهم اینارو گفتید : باقری من که از اول به همه شما گفتم از من انتظار دادن برنامه غذایی نداشته باشید من هرگز نمیگم چی بخور چی نخور ،کی بخور کی نخور ؟ و از همه مهمتر هرگز نگفتم چقدر بخور ، چون این طبیعی ترین و راحت ترین راه کاهش وزنه می بینی که به این خوبی متناسب شدم .. …باید بتونی قدرت رو از غذا بگیری به خودت بدی … باید ایمان بیاری که هییییچ غذایی قدرت چاق کردن تو رو نداره والله نداره نه کاربوهیدرات چاقت کرده نه رژیم پروتئین می تونه لاغرت کنه … نه گشنگی کشیدن و نه تحرک خاص و مخصوص تاثیری در کاهش وزنت داره …. این حرفارو بریز دور …. دیگه نرو دنبال اساتید دیگه … که هر کدوم یه باورهایی از کاهش وزن برای خودشون ساختن و یه برنامه خاص برا خودشون چیدن لاغر شدن و می خوان اونارو به شما دیکته کنن و دوره بفروشن … فقط رضا عطار روشنه که بهت میگه تو به هیچ سبک غذایی برای لاغر شدن نیاز نداری تو رو کاربوهیرات چاقت نکرده که صبح تا ظهر گشنگی به خودت بدی و نون نخوری که با رژیم پروتیین هورمون انسولینت تنظیم بشه لاغر شی تو بدنت انرژی دزدی نداره تو هیچیت نیست تو فقط ذهنت هنوز با خوردن صحیح آشتی نکرده و فکر می کنی باید یه سبک جدید در پیش بگیری که تنها فرقش با رژیمای قبلی این شده که بهت میگن گشنه نمون به اندازه بخور ولی از این چیزایی که ما میگیم بخور …چون کاربوهیدرات و قند و شکر تنظیم هورمون انسولین در بدنت رو از حالت تعادل خارج کرده … باقری گول نخور …. درسته که اونا هم فهمیدن که با تجویز رژیم کم کالری هیچ کمکی به افراد چاق که نمی کنن هیچ تازه چاقترم میشن حتی میگن ورزش و تحرکم بذار کنار اونم لزومی نداره چون یه آدمچاق با اضافه وزنی که داره و ۲۴ ساعت هر جا میره هر کار می کنه با خودش اینطرف اونطرف حمل می کنه این افراد دائم در حال ورزشن خیلی ظلمه که بخوای به منظور لاغری به فعالیت بیشتر هم تشویقشون کنی چون قطعا گرسنه تر میشن و ولع بیشتری برای خوردن پیدا می کنن اما هنوز می خوان از باور غلطی که ته ذهنته به نفع خودشون بهره برداری کنن بهت میگن شما نیاز به دستور یه آدم واردتر و تحصیلکرده تر داری که بهت بگه از چه نوع غذاهایی بخور تا لاغر بشی …
باز بشی برده این و اون ….
بعد به خودم نهیب زدم
اگر می خوای یک بار دیگه با استاد عطار روشن تجدید پیمان کنی هم اون ربات که درباره کتاب پایان افسانه کالری هاست رواز توی گوشیت حذف کن هم پیج اینستاگرام اون آقای ….. رو آنفالو کن …چرا که در این چند روز با مرور کردن دستورالعملهای اینا دچار تشویش و وسواس فکری شدی ….حرفاشون تداخل داره با آگاهی های ناب تناسب فکری آقای عطار روشن …. اگر ادامه بدی دچار تضاد ذهنی میشی و انرژیتو باید صرف بحث کردن با مواردی کنی که از نظرت غیر قابل قبولن ….
استاد یکبار دیگه با گوش دادن به این فایل آگاهی بخش از سوی شما آرامش به ذهن و فکر و قلب من برگشت ….از شما سپاسگزارم …
من ایمان دارم اگر باورهای نگهبان رو در خودم پیدا و با ادله منطقی رها کنم براحتی لاغر میشم بیش از اینی که الان لاغر شدم … اگر گاهی اینطرف اونطرف کشیده میشم و یه چند روزی ذهنم درگیر میشه و تمرکزم از دوره شما کمتر میشه فقط به دلیل وجود چند جور باور اشتباهه که مثلا میگه تو اگه فلان برنامه خاص رو در پیش بگیری خیلی خوب لاغر میشی وگرنه ، نه خوب این یک باور نگهبانه من باید با خوردن بدون دسته بندی کردن مواد غذایی صد در صد به صلح برسم با آرامش محض از غذام لذت ببرم و به هیچ وجه گرسنگی نکشم … به فراوانی فکر کنم و عدم محدودیت ….و توانایی ذاتی من برای متناسب شدن و انتظار لاغری از همین مسیری که در اون در حرکتم …. لاغر شدن آسانترین کار دنیاست به شرطی که از این مسیر یعنی تناسب فکری تغییر جهت ندم و فقط چشمم به استادم عطار روشن باشه و پامو جای پای دیگران نذار م … دیگرانی که عناوین استاد و دکتر یدک می کشن گرچه اونا هم دیگه اعتقادی به ورزش و تحرک و کم خوردن ندارن اما میگن اینجور که ما میگیم بخور نه هر جور دلت می خواد …. خوب اینجوری باز اون آزادی فکر و عمل که باید داشته باشیم از ما سلب میشه و درست و اصولی ومتکی به خود لاغر نمیشیم ….
استاد یکدنیا سپاسگزار از شما ….
سلام به همگی
من شاد و پرانرژی به دنبال جستجوی اهدافم هستم .
حقیقتا من با بودن در این مسیر و دوره های آموزشی استاد خودم تا حدودی از فضای قبلی خودم برای تناسب اندام فاصله گرفتم و این حرفها و فرمولها که الان استاد دارن میگن یکم برام کمرنگ شدن در حالی که در گذشته من خودم نمونه ی واضح از یکی از این افراد بودم که رژیم سرسخت داشتم و فقط با ورزش ورزیم میخواستم لاغر بشم و سالها زیر نظر کارشناس تغذیه بودم و به شدت درخوردن مواد مواد غذایی وسواس داشتم و هر جا مبرفتم به همه میگفتم چه کنم که لاغر بشم و همیشه حسرت لاغری بقیه رو داشتم و خلاصه کلی چیز دیگه که الان یادم نمیاد اما پکیج کامل همین رفتارها و حرفهای افراد چاق بودم که به هیچ وجه خودم رو توانا در تغییر اندامم نمیدیدم .
پس من هم این فرمولهای چاقی که الان استاد دارن یکی یکی میگن داشتم خوب هم داشتم اما باور کنید یادم رفتن اما حالا که استاد دوباره تک تک اونها رو به زبون میاره دوباره خاطرات تلخ گذشته برام یاداوری میشن که مثلا خوردن ترس داره و یا بعضی غذاها چاق کننده هستند و …
و اما این تغییر نگرش در مورد غذاها وخوردن در من با بودن در این مسیر به طرز عجیبی از همون روز اول به وجود اومد یعنی چنان این مسبر به جانم نشست که از همون روز اول حرفهای استاد رو با تمام وجودم باور کردم و من از همون موقع تا به امروز هر لحظه سعی میکنم با آموزشها رفتار کنم و خیلی اوقات خوب و درست رفتار میکنم و اما بعضی اوقات هم خطای کوچکی دارم که امیدوارم به مرور در من کمتر بشن .
من در گذشته که چاق بودم به خودم شک داشتم و خودم رو باور نداشتم اما من باید برای خودم ارزش قایل باشم و بدونم توانایی درست رفتار کردن رو دارم .
من بارها به خودم میگم و قبول دارم برام مسخره هست که کسی بهم بگه چه غذایی به چه میزان بخور ..( اخه جسم من خودش هوشمند هست و به درستی این نیاز رو پاسخ میده )
من برام مسخرس اگر فکر کنم چند گرم بیشتر از غذای اون روز رژیم رو بخورم چاق میشم ( من در گذشته اگر به هر دلیل غذای رژیمم رو نمیتونستم بخورم یا میزانش بیشتر میشد اصلا اون لحظه آرامش نداشتم نگران چاقی خودم میشدم و چاقی رو در وجودم حس میکردم به همه میگفتم وای چیکار کنم بیشتر خوردم و …)
در گذشته اگر چربی و کربوهیدرات میخوردم عذاب وجذان داشتم اصلا حالم خوب نبود اما الان برام اینکار مسخره هست و مواد غذایی رو از هم تفکیک نمیکنم چون اونها قدرتی ندارن مهم رفتارها و تفکرات من هست که قدرتمند هستند مثلا من و دخترم در یک خونه با یه سبک غذایی داریم زندگی میکنیم اما اون لاغر و خوش اندام هست اما من هنوز کمی با لاغری کامل فاصله دارم و این نشون میده که افکار و اعمال من هنوز مشکل دارن
خیلی باید مسخره باشه اما منم فکر میکردم اگر کمی بیشتر از غذای مجازم بخورم چاق میشم ( چقدر برای این اضافه خوری ها ورزش سنگین میکردم به خودم اسیب وار د میکردم که حداقل یکم جبران این پرخوری هام بشه اما جز درد کمر و زانو برام چیزی نداشت )
اما چرا من یک بار نگفتم چرا من خیلی راحت تنفس میکنم و کاری ندارم که که این هوا از چی تشکیل شده و یا چرا نگفتم گاهی اوقات تنفسم بیشتر هست گاهی اوقات کمتر چرا اخه ؟؟؟؟ به هیچ کدوم از فعالیتهای جسمم که به صورت اتو ماتیک در جسمم اجرا میشن مثل پلک زدن و یا گردش خون و یا تنفس و یا ضربان قلب شک نکردم نگرانشون نشدم اما برای این فعالیت بدنم که خوردن هست و باید در وجود من باشه تا زنده بمونم این همه ترس و استرس و نگرانی داشتم ؟؟؟؟
چرا من در هر زمانی نگران هیچ ویروس و میکروبی که وارد بدنم بشه نبودم و به جسمم ایمان داشتم که نه بدنم قوی هست و من مریض نمیشم اما نگران ناتوان بودن بدنم در دفع چربی اضافه بودم ؟؟؟؟ ( بک بار نگفتم بدنم هوشمند و قوی هست و خودش میدونه با این اضافه ها چی کار کنه و فقط باید من بهش فرصت بدم یعنی نگران نشم تا جسمم خودش رو ترمیم کنه
من به بدنم بی اعتماد بودم و فکر میکردم اگر یکم بیشتر از رژیمم بخورم .من دیگه چاق میشم و چقدر زجر میکشیدم البته این قدر این فرمولها قوی هستن که الان بعد از مدتها در مسبر بودن بازم در کمین من هستن که بر من غلبه کنن اما من دیگه یاد گرفتم در جوابشون چیکار کنم تا من رو تحت تاثبر قرار ندن
به من گفته بودن برای لاغر شدن باید عرق کرد باید سوخت و ساز بدن رو بالا برد تا مصرف انرژی در بدنم بالا بره اما الان برام مسخره هست و اما هیچ کجا به من در مورد قدرت ذهنم هیچی نگفتن بارها اطرافیان و مربی و دکترها به من میگفتن چطور در طول روز غذا بخور که چاق نشی اما در مورد قدرت ذهنم هیچ چیز. نگفتن اما من خودم این اواخر به همه چیز برای لاغری شک کرده بودم خیلی جالبه اما من خودم دنبال علت دیگه ای در بدنم میگشتم چون به قدری برای لاغری تلاش کرده بودم و راه ها رو با تعهد رفته بودم که کاملا آگاه بودم علت در خوردن من نیست چون میدیدم افراد لاغر اطرافم خیلی بیشتر از من میخورن اما چرا چاق نیستن باور کنید بارها به دنبال علتی میگشتم و از خدا کمک میخواستم و میگفتم اگر به نخوردن و ورزش باشه که من ته هر دو هستم پس چرا لاغر نمیشم و بارها در اوج ناامیدی میگفتم انگار این سرنوشت من هست که به این سبک بخورم و زندگی کنم و چاق هم باشم اما خدای مهربونم با هدایتم به این راه جواب تمام سوالات من رو داد و من به طرز جادویی از همون روز اول عاشق این راه شدم و با پشتکار ادامه دادم و چقدر نتایجم عالی شدند و هنوزم همراه من هستند
خدایی زندگی گذشته ام برای مسخره هست و شاید بهتر بگم برام مثل کابوس و هرگز دوست ندارم به گذشته ی خودم برگردم من از لاغری با رژیم و ورزش و به اون سبک متنفرم من سالها در محدودیت بودم اما حالا سراسر ارامش و حال خوبم و سراسر ازادی هستم من در هر ساعتی به هر میزانی که بخوام غذا میخورم و این برای من لذت بخش هست .
من کاری به نوع غذا و مقدار غذا و خوردن ندارم و برعکس دارم روی قدرت ذهنم تمرکز میکنم و میدونم تنها فرق من با یک فرد متناسب تفاوت در ذهن ما هست و گرنه بدن ما و مواد غذایی ما تفاوتی ندارن .
همین دیشب در پارک دو خواهر در کنار من بودن که یکی از اونها در رژیم شدید شدید بود و هیچ کربوهیدراتی نمیخورد و به قول خودش ناهار و صبحانه و شام رو در یک وعده با سه تخم مرغ اب پز خالی جواب داد و خورد و چقدر هم جسم این فرد اضافه وزن داشت با وجود اینکه سالها هست در رژیم هست اما خواهر لاغر اندام ایشون به راحتی روی سفره ی شام نشست و از غذای سفره هر آنچه خواست در حجم زیاد خورد و بسیار بسیار بسیار لاغر بود و تا زمانی که در کنار اونها بودم ایشون بارها غذا میخورد و نگران نبود اما خواهر چاق ایشون فقط همون سه تخم مرغ رو خالی خورد و هر از کاهی هم چای تلخ خالی میخورد من همونجا گفتم این فرق بین ذهن چاق و لاغر هست .
من خودم یادم میاد در گذشته برای اینکه رژیمم رو رعایت کنم مقدار نونم از بقیه جدا بود و کسی حق نداشت به مقدار غذای و نون من دست بزنه چون میخواستم بدونم چقدر غذا خوردم و اما ماه به ماه چاقتر میشدم اما از وقتی که این کارها رو رها کر م و توجهم رو از چاقی برداشتم من لاغر و لاغر تر شدم .آخه چرا اون زمان بک بار به خودم نگفتم چرا همین نون که من رو چاق میکنه فلانی رو چاق نمیکنه چرا همون شیرینی که من رو چاق میکنه فلانی رو چاق نمیکنه و….اما خدا رو شکر این اواخر که در نهایت رژیم و ورزش سنگین بودم اما هر ماه چاقتر میشدم و نتیجه از من دورتر میشد دیگه من شک کرده بودم و همون شک کردن و کنجکاوی من باعث هدایتم به این راه شد.
من واقعا به نقش ذهن در نتیجه ایمان دارم و مطمعنم کل چاقی ما به خاطر افکار چاقی ما هست و گرنه یک ذره اضافه خوری که ما رو چاق نمیکنه همین الان من یکم توت فرنگی خوردم یکم بیشتر از نیاز خوردم و خواستم بگم الان چاق میشم اما گفتم نه همین افکار من هست که باعث چاقی من میشن .و خودم رو کنترل کردم .
در خصوص حرفهای استاد باید بگم دقیقا استاد من دوتا آشنا دارم که هر دو برادر هستن هر دو در یک خانواده به اختلاف سنی خیلی کم با مدرک تحصیلی مثل هم در یک مقطع و در یک رشته فکر کنم مهندسی برق درس خوندن و با هم از کم شروع به کار کردن در شهرستان ما کردن و موفق هم بودن یعنی دقیقا در یک راه بودن اما از یک جایی به بعد یکی از اونها به تهران رفت دنبال احداث شرکت دانش بنیان و توسعه ی کار و و اون یکی برادر با همون مدرک و کار در شهرستان موند و هیچ قدم خاصی برنداشت و الان نتایج این دو قابل مقابسه نیست در این حد بگم که همین دیروز در شبکه دو این فرد رو به عنوان کار آفرین نمونه و شرکت برتر در نمایشگاه بین المللی نشان دادند و اتفاقا من گفتم ببین نتایج این دو فرد چقدر متفاوت شد چون از نتایج این یکی هم در شهرستان من خبر دارم میدونم چقدر نتایج این دو فرد از هم فاصله دارند هر دو در یک خانوداه با یک مدرک با یک شغل مشترک اما این کجا و اون کجا و این فقط به خاطر نیروی ذهن متفاوت هست .
اگاه باشیم غذا خوردن عمل من هست و این غذا چه تاثیری بر جسم من میزاره این میشه نگرش من .
همین فرد چاق که دیروز همراه من در پارک بود با رژیم بسیار گران قیمتی شروع به لاغری کرد و بسیار هم لاغر شد اما الان که دو سه سال گذشته دیگه این فرد جسم لاغر اول رو نداره در حالی که هنوز رژیم هست و این دلیلش فقط به خاطر تغییر نگرش هست . چون من دیدم بارها این فرد میگه من استعداد چاقی دارم من ژن چاقی رو دارم و این افکار این فرد اجازه نمیده با وجود رژیم گران قیمت لاغر بشه چون اون غذا اهمیتش خیلی کمتر از نگرش ما هست و اون غذا اصلا اهمیت نداره و همین فرد دقیقا با من که در این مسبر اومدم اون هم شروع به گرفتن رژیم کرد و چقدر ذهنم اون اوایل نجوا داشت که ببین تو کاری نمیکنی و میخوای لاغر بشی اما فلانی رو ببین چه رژیمی گرفته اما من دیگه گول نخوردم و راه خودم رو ادامه دادم و لیز نخوردم در حالی که میدیم هر ماه این فرد داشت ذوب میشد اما از لاغری در من هنوز هیچ خبری نبود اما همون حال خوب و آرامش و آزادی رو دوست داشتم و نمیخواستم دو باره به راه غلط ادامه بدم و الان اون فرد کجا و من کجا ایشون بسیار از من چاقتر هست و ناراحت هست وحرص و ولع داره و عصبی هست اما من بسیار لاغر اندام تر هستم و من هر آنچه بخوام میخورم .و البته میبینم که ایشون پافشاری میکنه ا مثل گذشته ی خودم و میگه فقط باید رژیم بگیرم تا لاغر بشم اما خواهر ایشون و خواهر زاده ای ایشون هر چی بخوان راحت میخورن و لاغر هستند چون اونها هیچ نگرشی در مورد چاقی ندارن .
پس من باید تمرکزم رو از روی غذاها و چی به چه اندازه بخورم بردارم و باید تمرکزم رو بیارم روی قدرت ذهنم و من خودم با دوره ی اصلاح پرخوری مدتها هست دارم در این راه قدم برمیدارم و تمرکزم رو رو از روی غذاها برداشتم و به خودم میگم همانطور که راحت تنفس میکنم باید راحت هم غذا بخورم و نگران نیاشم همانطور که من راحت پلک میزنم باید راحت به مهمانی برم و غذا بخورم ونگران نباشم .
من نیاز به هیچ عاملی بیرون از خودم ندارم مثل رژیم خاصی و ورزش خاصی من فقط نیاز دارم فرمولهای چاقی رو بشناسم و اونها رو اصلاح کنم.
من دیگه از خوردن نمیترسم .من دیگه توانایی تسلط بر مواد غذایی رو دارم و …
من دیگه مثل گذشته به خودم ظلم نمیکنم و کسی رو نمیخوام که به من بگه چی بخور و چطور بخورم من با این فایل دوباره یادم اومد چقدر توانمند هستم و چقدر لاغری آسان هست و من چقدر راحت لاغر میشم و من لایق لاغری هستم .
و اگر در گذشته مشکل داشتم چون در نگرشم خیلی تغییر ایجاد شده بود مثلا من اشتها دارم یا من بعد از ازدواج چاق میشم یا من بعد از بارداری باید سایزم و جسمم چاق باشه من به خاطر فلان دارو باید چاق باشم و … برای همین از خوردن وحشت داشتم میخوردم اما ترس داشتم و ده دقیقه بعد احساس چاقی میکردم و برای همین من هر هفته خودم رو وزن میکردم اما دوست لاغر من اصلا از این حرفها خبر نداشت من خوشحالم در گذشته این مشکلات رو داشتم که حالا در این مسیر باشم من عاشق خودم هستم و به جسم خودم ایمان دارم من در گذشته اینقدر اداره داشتم اینقدر رژیم سخت داشتم و نمیخوردم که همه مسخرم میکردن تو از بس رژیم میگیری حساس شدی و چاق شدی اما چرا بارها برچسب ناتوانی و بی ارادگی به خودم میزدم واقعا چرا ؟؟؟؟؟ دیگه اراده و توان از این بیشتر که من در گذشته حدودا ده بار رژیم گرفتم و هر بار سی کیلو و بیست کیلو کم کردم
پس بارها میگم در ذهن من رژیم و ورزش و نخوردن و مقدار خوردن و نوع غذا مسخره هست من میخوام کنترل افکار داشته باشم تا به لاغری جسمی برسم .
لاغری حق طبیعی من هست
خوشبختی و شادی حقی طبیعی من هست .
سلامتی حق طبیعی من هست
قدرت فقط در ذهن من هست و در هیچ چیز دیگه نیست
سلام خدای مهربونم
خدایا برای انتخابم که در این مسیر گام بردارم و به کمال برسم ممنونم
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
خوردن چه ارتباطی با چاقی داره
ایا خوردن یک لقمه غذا اونقد قدرت داره که چند کیلو به بدن من اضافه کنه
من یک عمر درگیر این بودم که غذا باعث چاقیمه و هر چقدر تلاش میکردم کمتر بخورم چاق تر میشدم یادمه از اول که با شوهرم ازدواج کردم بعضی اوقات خیلی بیشتر لز من میخورد و من همیشه از ترس چتق شدن کم میخوردم ولی اون از ۶۳کیلو تکون نخورد و من به مرور شدم ۸۵ کیلو
پس چه فرقی بین من اون بود فقط نوع نگاه و انتظار من از غذا با شوهرم متفاوت بود من غذاها رو به دسته های چاق کننده و لاغر کننده تقسیم میکردم ولی اصلا یک درصد شوهرم به این حرف باور نداشت و ممکن بود بگه این نوع ماده غذایی در سلامتی موثره ولی اصلا بهش قدرت چاق کننده گی نمیداد و در طی این ۲۱ سال زندگی باهاش اصلا یک کیلو پایین بالا نمیشه
پس باید اول نگرشم به مواد غذایی عوض بشه
من از اول ورودم به دوره به حرفهای استاد باور داشتم و به قول استاد که گفتن برین دورهاتونو بزنین و در نهایت بیاین که دیگه رها نکین من از همون اول باور کردم که به انتخاب خدا اینجام و با خودم عهد بستم که حتی کتابی رو شروع نکنم و فقط تمرکزمو بزارم رو این دوره
پس شک رو از خودن دور کردم و حرفهای استاد رو پذیرفتم و خودم رو با همه شرایطم پذیرفتم و برای خودم ارزش قاعل شدم و باور کردم لاغر میشم به شرطی که باورهامو تغییر بدم و انتظارم از خودم لاغری و سلامتی و شادی و ارامش باشه مثل اصلم
پس نگرش این که باید عرق بریزم تا لاغر بشم رو تغییر دادم من چرا باید خیس لز عرق بشم تا لاغر بشم ولی شوهرم بدون ریختن یک قطره عرق لاغره
غذاها همه برای من مفیدن و بدنم اونا رو به انرژی تبدبل میکنه چطور همسرم از همه نوع غذا میخوره و اصلا هیچ تغییری نمیکنه
چرا شوهرم یک لقمه اضافه رو به این تعبیر میکنه که اصلا این وارد معده تو میشه وسط راه جذب میشه و به معده تو نمیرسه ولی من فکر میکنم با یک لقمه اضافی چند کیلو اضافه کنم
پس تنها فرق من و همسرم نوع نگرشمون
نوع نگاهمون و انتظارمون از خودمون هست
نوع نگرش به حدی موثره که من از وقتی فایل پنجم چگونه شگفتی ساز بشیم و شنیدم اینقد در من نفوذ کرده که لاغری رو خیلی اسانتر از قبل میبینم چون میدونم از دست دادن برای ذهنم خیلی از بدست اوردن راحت تره و چون ذهن من دنبال کار راحته و کمتر انرژی مصرف کنه پس من باور کردم که من که تونستم از سایز ۵ به ۲ برسم دیگه از دست دادن این یک سایز راحت ترین کار دنیاست و از لحاظ جسمی در این مدت تغییر کردم من مانتوی شماره یک که خریده بودم و برام تنگ بود رو امروز پوشیدم خیلی راحت تنم شد و میدونم میتونم اینقد پیش برم که برام راحت بشه
ذهن من خیلی قدرتمنده
چیزی که هیچ جا بهش در طول زندگیم اشاره نشد
این که مواظب باش به چی فکر میکنی
مواظب باش چیو باور میکنی
مواظب باش چیو میپذیری
چونوبه هر چی باورداشته باشی همون زندگیتو میسازه
ما یک عمل داریم و یک نتیجه
غذا خوردن عمل ماست
تاثیر غذا بر بدن بستگی به نگرش ماست
چقد این جمله جای لکر کردن داره و میتونه زندگی و شرایط فعلی ما رو ترسیم کنه
کار کردن عمل ماست
و تاثیر کار در رندگیمون بستگی به نگرشمون داره
میتونه نتیجه خوردن بر اساس نگرشمون چاقی باشه و میتونه لاغری باشه
میتونه نتیجه کار ما ثروت باشه و یا میتونه فقر باشه
و همه شرایطی که الان توش هستیم
دیگه مسخرا بازی بسه
دیگه باورهای مسخره بسه
دیگه افکار مسخره بسه
و دیگه رفتارهای مسخره بسه
من میخوام نگرشم تناسب و سلامتی و شادی و ارامش باشه
پس در این دوره میمانم و تا میتوانم فرمولهای صحیح به ذهنم میدم تا کل زندگیم تغییر کنه
من فرمولهای مخرب رو پیدا میکنم اونا رو با راهنمایی استاد تغییر میدم و روز به روز به سمت موفقیت و تناسب یک گام بر میدارم
خداوندا در برداشتن گامهابم مرا یاری کن
در پناه خدا باشید
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من کاملا به شما و دوره هاتون ایمان دارم مطمئنم یقین دارم باور دارم به هر چیزی که شما میگید چون میدونم از روی نوشته نمیخونید و اینها الهامات شما هستند و اینکه یکم بهشون فکر کنیم میفهمیم که واقعا خیلی مسخره آست اگر من دو تا لقمه زیادتر بخورم چاق میشم
من خداروشکر دیگه ترس از غذا خوردن ندارم و دیگه از مواد غذایی نمیترسم که منو چاق میکنن و دیگه به چاقی فکر نمیکنم چون در مسیر لاغری هستم در سرزمین لاغرها هستم کسی که تو سرزمین لاغرها ست فقط فقط به لاغری خدا خودش فکر میکنه نه چیز دیگه
واقعا مسخره ست که کسی بیاد به من بگه چی بخور چی نخور چقدر بخور کی بخور اگه اینو بخوری چاق میشه اینا مسخره ست مگه من موقع چاق شدن کسی رو داشتم که به من بگه چقدر بخور و…پس اینها همه مسخره ست
من اون زمان که چاق بودم خیلی زیاد نمیخوردم اما چون با همون چند لقمه اضافه به فشار شکم میرسیدم فکر میکردم خیلی خوردم که آنقدر سنگین شدم
منم کاملا قبول دارم مگه من تو هوای آلوده که بود نفس نمیکشم بدن من خودش میکروبهای بدنم که وارد شدن از بین میبره و کارش اینه اونوقت چند تا لقمه زیادی منو چاق میکنه خیلی مسخره ست الان میگم چند تا لقمه اصافه رو بدنم دفع میکنه
و واقعا قدرت ذهن نمیشناسیم ذهن ما خیلی قدرت داره و تفاوت ما با افراد متناسب فقط در افکار ما هستند نسبت به مواد غذایی که میخوریم من کاملا قبول دارم چرا من و یک فرد متناسب افراد خانوادهام هر دو برای ظهر یه نوع غذا رو خوردین تازه اون خیلی بیشتر از من در وعدهاي غذایش میخوره چرا اون خیلی متناسب و من چاق هستم هر دو عصو یک خانواده هستیم محل غذا که تغئری نکرده اینجا مطمئنن فقط قدرت ذهن باعث این تفاوت شده
اون هر چقدر هم بخوره اصلا اصلا به این فکر نمیکنه که عه چقدر خوردم نکنه چاق بشم اون میگه عه چقدر خوردم سنگین شدم الان خوابم میبره کلی کارم دارم عقب میافتم اون فکر عقب افتادن از کارهاش ولی من دو تا لقمه اگه بیشتر میخوردم چقدر به خودم لعنت میفرستادم چقدر خودم سرزنش میکردم که چرا زیاد خوردم پس این طرز فکر ماست که باعث تفاوت در جسم ما میشه
اگر قدرت ذهن درک کنیم در تمام جنبهای زندگی میتونیم ازش استفاده کنیم متاسفانه هر کسی یعنی به نظرم از هزار نفر شاید ۱۰نفر قدرت ذهن درک کنن بقیه مسخره میکنن قدرت ذهن که مگه میشه من فکر کنم که مشتری زیاد بشه پس خدا عقل داده برای چی کلی بد و بیراهم میگن ها که همین فکرها رو داری که همه مسخره میکنن باعث خنده بعضی شدم ولی من با همین فکرهای رو دارم که تونستم سرطان بدنم شفا بدم منو دکتر جواب کرد با زبان بی زبانی گفت که برو خوش باش هر کاری دوست داری کن من با قدرت ذهنم تونستم از مرگ فاصله بگیرم و مرگ حق و هر کسی یه روزی بالاخره میمیره
منظورم اینکه قدرت ذهن آنقدر قدرت داره که تو رو نجات میده فقط با اینکه فکرشو تعییر بدی نمیدونم شنیدید یا نه من انیمیشن هم دیدم که نگاهتو به هر چیز تغییر بدی اون چیز برای تو تغییر میکنه و این کارترین میخواد
وقتی غذا میخوری فکرت این باشه که بدن من نیاز داره به غذا برای اینکه من زنده باشم خوب باید غذا بخورم
یا اینکه افراد متناسب از همین مواد غذایی که من میخورم اونها هم میخورم متناسب هستند پس منم میخورم متناسب میشم
یااینکه دارو میخوری برای مثلا سرما خوردگی فکرتو تغئر میدی دیگه یعنی نگاهتون نسبت به چیزها تغییر میدی میگیرین دارو که میخورم خیلی خوبه سرما خوردگی زود برطرف میکنه خدایاشکرت
اینکه افرادی هستند که یک نوع شغل دارن اما یکی کسب و کار عالی داره و یکی مشتری نداره فکرشون اینه
یکی میگه بسم الله الرحمن الرحیم کرکره رو میزنم بالا خدا روزی رسون روری منو میرسونه عقیده داره که چیزی که من میفروشم نیاز مردم و من با هر قیمتی بدم مردم میخرن مثلا سبزی خوردن مشتری زیاد داره پس در نتیجه مشتری زیاد داره
اما اون فردی که اونم سبزی فروش اونم کرکرو میزنه بالا بسم الله میگه اما فکرش بد اون میگه آخه دو تا مغازه سبزی فروشی کنار هم اشتباهه همه مشتری ها میرن از اون میخرن میبینه که سبزی اون بهتر اما باورش اینکه حتما اون سبزی بهتره که همه میرن از اون میخرن خلاصه کلی فکر اشتباه داره که همش مسخرهست اما اطلاعی از قدرت ذهنش ندارن فرد موفق هم اطلاع از قدرت ذهنش نداره اما فکر درستی داره در نتیجه مشتری کم داره و این امر باعث میشه فکرهای اشتباهش بیشتر بشه دیگه مشتری نداشته باشه
و اینم شنیدیم و دیدم افرادی رو که با قدرت ذهنمون و چشماشون بدون اینکه دست به چیزی بزنند از جای خودشون تکدن بخورن وسایلی رو جا به جا میکنن پس قدرت ذهن خیلی قوی اگر باورش کنی فکر نکنیم اینا حقههای سینمایی هستند مگه میشه گلدون به اون سنگینی رو با ذهنت بلند کنی اگر باور کنی به خدا ایمان داشته باشی میشه
خلاصه به قدرت ذهنتون و فکرتون ایمان داشته باشید میتونید زندگیتونو دگر گون کنید در تمام جنبهای زندگی کسب کار در رفتار در تحصیل د ر داشتن شغل در لاغر شدن و هر چیزی که تو دوست داشته باشی تغییر کنه اونجوری بشه که تو دوست داری به قدرت ذهنت ایمان بیار گفتههای این فایل بپذیر و امتحان کن امتحانش که صرف ی نداره نتیجهای که میبینی شگفت زده میکنه تو رو
اگه دوست داشتی بعنوان یه بازی فکری در نظر بگیر چند وقت امتحان کن نتیجه اش فراتر از انتظارت میشه اینم بگم که قدرت ذهن معجزه میکنه من معجزه اونو تجربه کردم که میگم امیدوارم شما هم باور کنید و این قدرت رو تجربه کنید لذتشو ببری و سپاسگزاری کنید
سلام وقتتون بخیر
بسیار سپاسگزارم بابت مطالب ارزشمندتون،
به عینه معلومه که این مطالب از آگاهی بالا تری سرچشمه داره
من مصداق حرف های امروز شما هستم، دقیقاً از ماه رمضان سال قبل شروع به گرفتن رژیم کتوژنیک گرفتم ، چون از قبلش که یکی از اساتید موفقیت رو دنبال میکردم ، از این طریق کاهش وزن چشمگیری داشتن و مهمتر از همه چقدر تاکید بر این داشتن که سبک غذای اولیه انسانها هم همین گونه بوده و نکته جالبتر اینکه گفته میشد انرژی انسان بالا تر میشه!!!!!!
از ماه رمضان سال قبل این رژیم رو گرفتم ، درسته وزن به راحتی کم میکردم ، اما به شدت بی انرژی میشدم ، میگفتن بعد یه هفته ده روز درست میشی و اما حقیقتا همچین اتفاقی نمیافتاد ، و روز به روز بی انرژی تر میشدم،
مگه انسان تنوع طلب فقط میتونه از چند ماده خاص استفاده کنه،
مگه میشه همچین سبک با این چنین محدودیتی رو ادامه داد
ما خواه ناخواه به سبک زندگی با خوراک عموم مردم برمیگردیم
این رژیم رو رها کردم چون حالم از خوردن گوشت و چربی بهم میخورد
چون به جای اینکه پر انرژی باشم انرژی برام نمونده بود
و چیزی که همه ما تجربه کردیم ، ولعی زیاد از چیزی که منع شدیم بعد از رژیم هست
وله خوردن شیرینی جات!!!!
وحشتناک و بدون داشتن توانای کنترل رفتارم ، شیرینی جات و مواد کربوهیدرات میخوردم و خیلی زود در عرض دوهفته کامل وزن برمیگرده ،
متاسفانه میخوردم همراه ترس
چون گفته بودند که این سبک فقط سبک غذای مناسب انسان هست
ولی نبود
میشد از حال و روز تشخیص داد که نیست چون حالم بود ، چون انرژی نداشتم چون حسرت داشتم
یک سال مرتب این رژیم رو گرفتم و ول کردم،چرا؟؟؟چون از تاثیر مواد غذایی بر بدن شنیده بودم
اما دیگه به این نتیجه رسیدم که دارم رفتار خیلی بدتری از خودم نشون میدم
ولش کردم و الحمدالله سخت و سفت تو سایت تناسب فکری هستم