0

راز لاغر نشدن افراد چاق

راز لاغر نشدن
اندازه متن

سی و پنج سال چاق بودم و در این مدت بارها تلاش کردم تا از روش های مختلف لاغر شوم اما نتیجه مطلوب کسب نکردم. به لطف خدا زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم، راز لاغر نشدن افراد چاق را درک کردم. رازی که سی و پنج سال مانع لاغری من شده بود.

تلاش برای لاغر شدن

بسیاری از افراد چاق سالهاست برای لاغر شدن و کاهش وزن و سایز خود تلاش می کنند، اما هر بار به نتایجی سطحی دست پیدا می کنند که بعد از مدت کوتاهی مجددا به وزن و سایز قبلی خود برمی گردند.

در تمام سال هایی که برای لاغر شدن تلاش می کردم سوالات مختلفی در ذهنم ایجاد می شد:

  • چرا بدن من در برابر لاغر شدن مقاومت می کند؟
  • چرا بدن من علاقه زیادی به چاق و چاق تر شدن دارد؟
  • چرا هرچه تلاش می کنم لاغر نمی شوم؟
  • چرا نخوردن غذا به اندازه خوردن غذا در بدن من تاثیر ندارد؟!

ابهامات زیادی درباره چاق بودن و لاغر نشدن در ذهنم ایجاد می شد و خیلی دوست داشتم برای آنها پاسخ قانع کننده داشته باشم.

مهم ترین دلیل شکل گیری این سوالات ذهنی این بود که افرادی را مشاهده می کردم که بدون انجام هیچگونه از فعالیت ها و تلاش های من برای لاغر شدن همیشه لاغر هستند و حتی نکته عجیب تر آنکه مواد غذایی که من تصور می کردم چاق کننده هستند و از خوردن آنها خودداری می کردم را به راحتی می خوردند بدون اینکه ذره ای نگران چاق شدن باشند.

البته ترس و نگرانی من و تمام افرادی که اضافه وزن دارند از خوردن مواد غذایی کاملا طبیعی به نظر می رسد چون بارها این موضوع را تجربه کرده ایم که با خوردن یک وعده غذایی یا حتی چند عدد شیرینی احساس چاق تر شدن داشته ایم و حتی عدد روی ترازو تایید کرده است که چاق تر از چند ساعت قبل شده ایم.

زاز لاغر نشدن افراد چاق

تلاش برای چاق شدن

تعجب و سردرگمی من از وضعیت چاقی خودم زمانی به اوج رسید که برای لاغر شدن به باشگاه بدنسازی می رفتم.

در باشگاه با افرادی لاغری مواجه شدم که برای چاق شدن ورزش می کردند.

آنها ورزش می کردند به امید اینکه بتوانند وعده های بیشتری غذا بخورند تا بلکه وزنشان بیشتر شود.

وقتی تلاش بی نتیجه آنها برای چاق شدن را مشاهده می کردم در دلم می خندیدم و البته غصه می خوردم که چرا من اگر ورزش نکنم و رژیم نگیرم در یک ماه احتمال چند کیلو چاق تر شدن حتمی است درحالی که این افراد دوست دارند چاق شوند و برای چاق شدن تلاش می کنند اما بعد از یک ماه ورزش کردن و هر روز چند وعده غذا خوردن کمتر از نیم کیلو وزن آنها اضافه می شد و بعد از دو سه روز دوباره به شرایط قبل بر می گشتند.

خیلی دوست داشتم درک کنم:

چرا عده ای از انسانها همواره در حال تلاش برای لاغر شدن هستند درحالی که عده ای دیگر در تلاش برای چاق تر شدن هستند اما هر دو گروه هرگز موفق نمی شوند؟!

در تحقیق و بررسی های زیادی که در شروع مسیر لاغری با ذهن انجام دادم به این نتیجه رسیدم که تنها دلیل لاغر نشدن افراد چاق و چاق نشدن افراد لاغر با تمام تلاش و علاقه شان برای موفق شدن، موانع ذهنی آنهاست.

ذهن جایگاه تفکر، تصویرسازی، آینده نگری و هرآنچیزی است که برای تجربه کردن در دنیای مادی به آن نیاز داریم.

اگر بخواهیم به تاثیر ذهن در نتیجه تلاش افراد چاق برای لاغر شدن و افراد لاغر برای چاق شدن پی ببریم باید زمان را مقداری به عقب ببریم.

برای درک تاثیر ذهن بر وضعیت چاقی یا لاغری افراد باید به این موضوعات توجه کرد:

چرا فرد تمایل دارد لاغر یا چاق شود؟!

تمایل به تغییر در مغز انسان زمانی شکل می گیرد که بودن در وضعیت موجود (چاقی یا لاغری) برای فرد رنج آور شود.

در این صورت فرد برای تغییر وضعیت خود از چاق به لاغر یا لاغر به چاق اقدام خواهد کرد.

در افراد چاق این اقدام به شکل های مختلفی صورت می پذیرد که حتما بسیاری از آنها را تجربه کرده اید.

استفاده از رژیم های غذایی تحت عناوین مختلف که هر کدام وعده کاهش وزن و سایز در مدت مشخصی را ارائه می کنند.

استفاده از داروی های لاغری که با شعارها و وعده های وسوسه انگیز افراد چاق را تحریک به تهیه و استفاده می کنند. تمرکز اغلب داروهای لاغری بر آسان و سریع بودن لاغر شدن بدون رژیم گرفتن یا ورزش کردن است همچنین آنها تاکید دارند که ترکیبات این داروی معجزه آسا از گیاهان دارویی خاصی می باشد که هیچگونه عوارض جانبی برای بدن ندارد.

استفاده از ابزار لاغری مانند انواع کمربندها، وسایل ورزشی خانگی، انگشتر و لوازم مغناطیسی و بسیاری ابزار دیگر که هر کدام به نوعی سعی می کند به افراد چاق تلقین کند که با استفاده از این وسیله به راحتی می تواند لاغر شده و به آرزوی خود دست پیدا کند.

در افراد لاغر اقدام کردن برای چاق شدن با تمرکز بر افزایش وعده های غذایی و همچنین مصرف غذاهایی است که به عنوان غذاهای چاق کننده معرفی می شوند.

استفاده از داروهای اشتها آور برای افزایش میل افراد به خوردن غذای بیشتر، استفاده از برنامه های ورزشی برای بالابردن سوخت و ساز و افزایش میل به خوردن غذای بیشتر بعد از ورزش کردن.

نکته جالب درباره هر دو گروه افراد چاق و لاغر این است که تصور عموم جامعه این است که چاقی ارثی است و برای رفع آن از طریق ورزش کردن و رژیم گرفتن باید اقدام کرد. این در حالی است که در مورد افراد لاغر هم این عقیده وجود دارد اما اینبار به أنها توصیه می شود که غذای بیشتر مصرف کنند تا بلکه مقداری چاق شوند.

نکته جالب توجه اینکه:

اگر برنامه رژیمی که به افراد چاق برای نخوردن مواد غذایی به منظور لاغر شدن داده می شود را به افراد لاغر بدهید تا با خوردن آن غذاها چاق شوند هرگز موفق به چاق شدن نخواهند شد.

این موضوع ثابت می کند که این غذا نیست که بر چاقی افراد موثر است. اگر اینچنین بود غذاهایی که تحت عنوان چاق کننده معرفی می شوند باید در جسم افراد لاغر هم باعث چاقی و تغییر وضعیت جسم می شدند اما اینگونه نیست.

نکته دوم اینکه اگر برنامه و پیشنهادانی که به افراد لاغر برای چاق شدن می شود را یک فرد چاق انجام دهد در مدت بسیار کمتر نتیجه بسیار بیشتر از افراد لاغر کسب خواهد کرد.

به این شکل که اگر فرد لاغر در مدت یک ماه با استفاده از برنامه چاقی خود فقط یک یا دو کیلو به وزنش اضافه شود فرد چاق بین ۵ تا ۱۰ کیلو به وزنش اضافه می شود.

این موضوع هم ثابت می کند که این برنامه غذایی یا نوع مواد غذایی نیست که باعث تغییر وضعیت افراد می شود اگر چنین بود باید نتیجه تغییر در مواد غذایی افراد باعث نتیجه جسمی مشابه شود.

چرا وضعیت موجود برای فرد رنج آور می شود؟!

در افراد چاق وضعیت چاقی از دو جنبه باعث ایجاد نارضایتی در فرد می شود.

۱. چاقی بر فعالیت و زندگی روزمره فرد تاثیر می گذارد و موجب نارضایتی فرد از وضعیت موجود می شود.

ترتیب جنبه های مختلف زندگی فرد تحت تاثیر چاقی قرار می گیرد. چاقی بر انتخاب فرد در موقعیت های مختلف مانند خرید لباس، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب دوست، انتخاب مسیر رفت و آمد و بسیاری موارد دیگر موثر است و چون فرد خود را مجبور به انتخاب شرایطی می بیند که خواسته او نیست اما بخاطر وضعیت جسمی باید انتخاب کند احساس خوبی از وضعیت خود ندارد.

۲. بازخوردی که از اطرافیان درباره وضعیت چاقی دریافت می کند باعث ایجاد نارضایتی از وضعیت موجود می شود.

در افراد لاغر نارضایتی از وضعیت موجود در اکثر موارد بخاطر بازخوردهایی است که از افراد درباره لاغری دریافت می کنند.

در صحبت با افراد زیادی که درخواست مشاوره برای چاق شدن داشتند به این نتیجه رسیدم که نارضایتی آنها از وضعیت موجود بخاطر صحبت هایی است که از اطرافیان درباره لاغری خود شنیده اند.

راز لاغر نشدن افراد چاق و چاق نشدن افراد لاغر

تنها عامل موثر در عدم موفیت افراد در تغییر وضعیت جسمانی خود موانع ذهنی آنهاست.

موانع ذهنی تنوع بسیار زیادی دارند که به گروه شخصی و عمومی قابل تقسیم هستند.

موانع ذهنی عمومی:

نگرش و عقیده ای است که درباره وضعیت موجود در ذهن فرد ایجاد شده است و مانع از تغییر آن وضعیت می شود.

تقریبا همه افراد چاق (خوردن) را دلیل چاقی خود می دانند و از آنجا که هر روز باید غذا بخورند باور کرده اند که امکان ندارد لاغر شوند.

در این مثال (خوردن) مانع ذهنی لاغر شدن افراد چاق محسوب می شود.

در مورد افراد لاغر این عقیده و نگرش جنبه عمومی دارد که بدن آنها مواد غذایی را دفع می کند. از این رو هرچه غذا می خورند فایده ای ندارد و چیزی جذب بدنشان نمی شود و به همین دلیل نمی توانند چاق شوند.

موانع ذهنی شخصی:

برخی از افراد چاق کار پشت میزی یا کم تحرکی را عامل چاقی خود می دانند و به همین دلیل عامل (تحرک نداشتن) مانع ذهنی آنها برای لاغر شدن می شود.

این در حالی است که بسیاری از این افراد در مقطع های مختلف زندگی از طریق باشگاه رفتن و انجام برنامه های مختلف ورزشی سعی در افزایش تحرک خود دارند اما عقیده و نگرش (تحرک نداشتن) به قدری در ذهن آنها قوی است که روزی یک یا دو ساعت ورزش کردن را تحرک خاص یا دلیل قانع کننده ای برای لاغر شدن نمی دانند.

نکته جالب اینکه برخی از افراد چاق در عین حالی که تحرک روزانه زیاد دارند اما به دلیل اینکه باورهای شخصی متفاوتی دارند تحرک آنها باعث لاغری شان نمی شود.

در افراد لاغری یکی از موانع ذهنی شخصی (بد غذا بودن) است. آنها عقیده دارند بخاطر بد غذا بودن خیلی از مواد غذایی را دوست نداشته و نمی خورند و به همین دلیل لاغر هستند.

این درحالی است که عده دیگری از افراد لاغر با اینکه از تنوع غذایی خوبی برخوردار هستند اما به دلیل داشتن موانع ذهنی شخصی متفاوت همچنان لاغر هستند و در تلاش خود برای چاق شدن موفق نمی شوند.

به توجه به این مثال ها می توانید مجموعه ای از موانع عمومی و شخصی ذهن خود را مشخص کنید.

شرح وضعیت افراد چاق و لاغر زمانی جالب توجه تر می شود که عده زیادی از انسانها در شرایط کاملا متناسب هستند.

تفاوت این افراد با گروه چاق یا لاغرهای علاقمند به چاق شدن این است که موانع ذهنی درباره وضعیت جسمانی خود ندارند.

وقتی درباره موضوعی در زندگی موانع ذهنی نداشته باشید در آن وضعیت شرایط مطلوب و رضایت بخش را تجربه خواهید کرد.

فردی که درباره داشتن تناسب اندام دارای موانع ذهنی است قطعا در شرایط جسمی متناسب نخواهد بود یا چاق می شود یا خیلی لاغر.

فردی که درباره وضعیت مالی موانع ذهنی داشته باشد قطعا زندگی در شرایط مالی سخت و نامناسب را تجربه خواهد کرد.

فردی که درباره رابطه عاشقانه دچار موانع ذهنی باشد حتما در روابط خود دچار بحران عاطفی خواهد شد.

نکته جالب توجه اینکه افراد در جنبه های مختلف زندگی می توانند موانع ذهنی داشته یا نداشته باشند از این رو ممکن است فردی در جنبه مالی موانع ذهنی کمتری داشته باشد و شرایط مالی خوبی را تجربه کند اما در روابط عاشقانه موانع ذهنی بیشتری داشته باشد و تجربه موفقی در رابط عاطفی نداشته باشد.

تصمیم گرفتن برای لاغر شدن

عوامل ذهنی متفاوتی در لاغر نشدن نقش دارند اما یکی از مهمترین آنان تصمیم گرفتن برای لاغر شدن است.

شاید این مانع ذهنی به نظر عجیب و غیرواقعی باشد اما اگر به روند چاق شدن خود توجه کنیم به تاثیر آن پی می بریم.

هیچکدام از ما برای چاقی خود تصمیم نگرفته ایم اما همه ما بارها برای لاغر شدن تصمیم گرفته ایم.

تغییر فرمان های مغزی کار پیچیده و زمان بری است که مغز تمایلی برای انجام آن ندارد و از این رو هر وقت تصمیم به تغییر کردن در هر جنبه از زندگی گرفته ایم با مقاومت ذهنی مواجه شده ایم.

این مقاومت به شکل تصاویر ذهنی از رنج و سختی هایی که باید برای تغییر کردن متحمل شویم در ذهن ما مرور می شود و باعث کاهش میل و رغبت ما برای اقدام کردن و به هدف رسیدن می شود.

هربار که یک فرد چاق تصمیم می گیرد لاغر شود در واقع برای مغز خود اعلام وضعیت بحران می کند. این وضعیت در ذهن فرد به شکل تصاویر ذهنی از مسیری که قرار است طی شود مرور می شود و از آنجا که انسان قرار گرفتن در شرایط سخت و رنج آور را دوست ندارد انواع تلاش های ذهنی برای منصرف کردن فرد از عملی کردن تصمیم خود صورت می گیرد.

از این رو برای لاغر شدن هرگز نباید تصمیم بگیرید چون تصمیم گرفتن برای لاغر شدن نقطه شروع شکل گیری مقاومت های ذهنی برای حرکت نکردن و لاغر نشدن است.

برای لاغر شدن باید متعهد باشید. به عبارت دیگر برای لاغر شدن به جای مصمم بودن باید متعهد بود.

تصمیم گرفتن با متعهد بودن متفاوت است، در تصمیم گیری شما می خواهید با وضعیت فعلی و شرایط پیرامون وارد جنگ شوید و در مدت مشخص تغییر محسوس در وضعیت جسمی خود ایجاد کنید اما در متعهد بودن برای لاغر شدن شرایط تفاوت دارد.

در این روش ما ابتدا می پذیریم مسئول ایجاد وضعیت موجود هستیم. سپس با وضعیت موجود در صلح قرار گرفته و نسبت به عوامل محیطی که باعث تمرکز ما بر وضعیت موجود می شوند بی توجهی کرده و به آرامش می رسیم.

در مرحله سوم سعی می کنیم در کنار زندگی کردن با وضعیت موجود راهکارهای تغییر شرایط فعلی را آموخته و در زندگی روزمره به کار بگیریم.

به این شکل خبری از جنگ و مبارزه با چاقی و تغییر جهت واضح و شدید از مسیر چاقی به لاغری صورت نمی گیرد و مغز در وضعیت بحران و ایجاد مقاومت ذهنی قرار نمی گیرد.

اگر به تاثیر متعهد بودن در پروسه چاق شدن توجه کنید به اهمیت و تاثیر آن بیشتر پی خواهید برد.

همه افراد چاق برای قرار گرفتن در وضعیت موجود متعهد بوده اند. آنها هر روز و در هر شرایطی متعهد بوده اند افکار و رفتار چاق کننده خود را مرور و تکرار کنند.

در تمام سال هایی که چاق بودم هر وقت به مهمانی دعوت می شدم به شکل های مختلف افکار چاق کننده را در ذهنم مرور می کردم.

  • بارها به میز غذا و پرخوری کردن و چاق شدن بعد از مهمانی فکر می کردم.
  • بارها به نگاه مردم و قضاوت کردن من و وضعیت موجود فکر می کردم.
  • در مهمانی بارها با خودم فکر می کردم که نباید در خوردن غذا زیاده روی کنم اما به محض رسیدن به میز شام همه وعده ها فراموش می شد و در حد خفگی غذا می خوردم.
  • بعد از غذا خوردن تا چند روز بخاطر پرخوری کردن احساس عذاب وجدان و ترس از چاق تر شدن را در ذهنم مرور می کردم.

اینها نمونه ای از مرور افکار و رفتار چاق کننده است که در طی سی و پنج سال چاقی هزاران بار در ذهن من مرور شده است.

اگر من برای چاق شدن تصمیم گرفته بودم هرگز نمی توانستم به مدت ۳۵ سال در مسیر چاق و چاق تر شدن حرکت کرده و به وزن ۱۳۷ کیلو گرم برسم.

من برای چاق شدن متعهد بوده ام که این همه سال با تمام سختی و رنج هایی که متحمل می شدم اما همچنان به فکر چاق تر شدن بودم.

برای لاغر شدن باید متعهد باشید

برای لاغر شدن باید متعهد باشید و بهترین طریقی که می توان برای لاغر شدن متعهد بود این است که آموزش های لاغری با ذهن را به سبک زندگی خود تبدیل کنید.

آموزش های لاغری با ذهن به گونه ای طراحی و اجرا می شوند که به صورت خو دبخودی به سبک زندگی استفاده کننده تبدیل خواهند شد به همین دلیل است که شرکت کننده ها بعد از مدت کوتاهی از تغییر کردن نگرش و عادات خود شگفت زده می شوند و این در حالی است که برای این تغییر کردن تصمیم یا انتخاب خاصی انجام نداده اند.

همه افراد چاق اضافه وزن دارشتن و چاق بودن را به سبک زندگی خود تبدیل کرده اند و به همین دلیل است که تصمیم گرفتن های آنها برای لاغر شدن نتیجه ای در بر ندارد چون تصمیم ها محدود به زمان هستند اما سبک زندگی چاق کننده همیشگی و دائم در حال اجرا شدن است.

توجه کردن به چاقی

عامل مهم دیگری که مانع از لاغر شدن افراد میشود توجه کردن به چاقی است.
این عامل به قدری مهم و قدرتمند است که هم در افراد چاق و هم در افراد خیلی لاغر تعیین کننده شرایط جسمی آنها می باشد.

فردی که چاق است همواره نمیخواهد چاق تر شود اما چاق و چاق تر میشود و همچنین فردی که لاغر است همواره نمی خواهد لاغر تر شود اما لاغر و لاغر تر میشود دلیل این نتیجه تنها توجه کردن آنها به وضعیت موجود است.

به هر اندازه به آنچه که نمی خواهید توجه کنید بیشتر دچار احساس بد و ترس از استمرار داشتن آن می شوید و همین احساس برای تقویت و گسترش آن وضعیت کافی است.

توجه شما به چاقی باعث هدایت جسم شما به سمت چاقی بیشتر می شود و این در حالی است که شما هرگز دوست ندارید چاق تر شوید.

برای لاغر شدن باید به ذهن خود توجه کردن را آموزش دهید.

باید همیشه نسبت به شرایطی که دوست دارید تجربه کنید آگاه باشید و افکاری را در ذهن خود مرور کنید که همسو با خواسته شما باشد.

در واقع باید از موضوع توجه کردن بعنوان فیلتر افکار ذهن خود استفاده کنید و در هر شرایط افکار خود را بررسی کنید که آیا این فکر یا موضوعی که در حال حاظر مشغول مرور کردن آن هستم باعث جلب توجه من به لاغری می شود یا به چاقی.

به میزانی که در کسب این مهارت موفق شوید تغییر وضعیت جسمی خود از چاق به لاغر شدن را تضمین کرده اید.

باید به ذهن خود آموزش دهید که به آنچه می خواهید توجه کند نه به آنچه نمی خواهید.

همه افراد چاق در هر لحظه از زندگی در حال توجه کردن به چاقی بعنوان وضعیتی که آن را دوست ندارند هستند و به همین دلیل به سادگی و در عین حالی که در تلاش برای لاغر شدن هستند اما چاق تر از قبل می شوند.

به این نکته توجه فراوان داشته باشید که:

برای ذهن شما دوست داشتن یا نداشتن شما اهمیتی ندارد، ذهنتان به آنچه در لحظه توجه می کنید اهمیت میدهد.

تا زمانی که افراد چاقی به چاقی خود و افراد لاغر به لاغری خود توجه می کنند همواره برای متناسب شدن با مانع ذهنی مواجه خواهند بود.

برای لاغر شدن باید به متناسب شدن و شرایطی که با متناسب شدن تجربه خواهید کرد توجه و فکر کنید. این نکته بسیار مهمی است که نعیین کننده نتیجه تلاش شما برای متناسب شدن است.

دور دوره های آموزشی لاغری با ذهن راهکارهای اصولی و عملی برای مسلط شدن به کار ذهن و کسب مهارت کنترل توجه به آنچه می خواهید را فرا خواهید گرفت و از این به بعد خودتان به شکلی که می خواهید وضعیت تناسب اندام خود را مشخص و خلق خواهید کرد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.98 از 51 رای

https://tanasobefekri.net/?p=9048
59 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1401/03/25 01:06
      مدت عضویت: 1391 روز
      امتیاز کاربر: 6312 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,269 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست
      قبل از ازدواج کاملا لاغر و متناسب بودم اما حتی اون زمان هم که لاغر بودم انتظار چاق شدن جسمم و داشتم و همیشه این تصویر و از خودم داشتم که بعد از ازدواج چاق میشم چون بارها از زبون اطرافیان شنیده بودم که دخترها و پسرهای فامیل مومن و بیشتر دخترها بلافاصله بعد از ازدواج چاق میشن چون همگی عقیده داشتن و هنوزم دارن که چاقی در خونواده ما ارثیه و من آنچنان محکم و قوی این موضوع رو باور کرده بودم که بعد از عقد بی معطلی شروع به چاق شدن کردم و اصلا تعجب نمی‌کردم چون برام یه چیز عادی بود ولی به مرور که اضافه وزنم بیشتر شد به دنبال انواع و اقسام راه ها برای لاغر شدن بودم اون زمان هر وقت که افراد لاغر و می‌دیدم با حسرت اندام و غذا خوردن اونا رو تماشا میکردم و همیشه می‌گفتم خوش به حال شون هرچی که دوست دارند میخورن دریغ از اینکه یک گرم به وزن شون اضافه بشه اون زمان فکر میکردم که خدا سیستم بدن اونا رو این طوری خلق کرده و در مورد چاقها فکر میکردم که خب ما چاق ها استعداد چاقی مون زیاده البته من هنوزم این باور و از زبون اطرافیانم زیاد می شنوم و در مورد خودمم باور و تصور این بود که باید مواظب غذا خوردن باشم چون استعداد چاقی دارم.
      باخوندن این مقاله یک موضوعی به ذهنم رسید

      میخوام براتون یک مثال بزنم از باورها و فرمول های ذهنی دو خواهر در یک خانواده

      من  .یک دختر دایی دارم که خیلی خیلی لاغره سه بار زایمان داشته ولی اگه ببینید شکمش کلا به کمرش چسبیده یعنی مثل عروسک باربی می مونه اتفاقا  اشتهاش در مورد غذاها هم خیلی خوبه اصلا خوش خوراکه همه چیم میخوره از هیچیم بدش نمی یاد یک بار ازش پرسیدم که تو چرا هرچی میخوری چاق نمیشی گفت اصلا غذاها رو بدن من هیچ تاثیری ندارن من هرچی بخورم چاق نمیشم ، اصلا هیچ چیز واسه چاق شدن رو بدن من جواب نمیده اتفاقا آرزوشه که یک مقدار چاق بشه حتی قرص اشتها هم میخوره ولی دریغ از یک گرم اضافه شدن حالا همین آدم یک خواهر داره که دو سال از خودش بزرگتره و چاق و تپله اتفاقا خیلی هم اضافه وزن داره و موقع غذا خوردن از ترس چاقتر نشدن  لقمه هاشو می شمره و آرزوشه که یکمی لاغر بشه  حالا این دو خواهر از بچگی یکی شون لاغر لاغر بود و اون یکی چاق و تپل حالا باور این دو خواهر از بچگی چی بود اونی که لاغره از بچگی بهش گفتن تو به سمت خانواده مادریت رفتی و سمت مادرش همه و از همه مهمتر مادرش لاغر و متناسب هستند و اونم آنچنان باور کرده که بعد از سه بار زایمان حتی یک گرم به وزنش اضافه نشده و همچنان لاغر و باربی مونده و اون یکی که چاقه که بهش گفتن تو به خانواده پدریت رفتی و سمت پدریش که ما باشیم اکثریت چاق و تپل هستند و اینم آنچنان باور کرده که بعد از ازدواج و بارداری و زایمان وضعش بد و بدتر شد و الانم همچنان چاقه و منم قبلاً قبول داشتم و تایید میکردم که درسته دیگه اون یکی شون به خونواده مادری شون رفته طبیعیه که لاغر باشه چون خانواده زن داییم همه لاغر بودن و اون یکی که چاق بوده به خونواده پدریش رفته و بیشترم تاکید داشتند که به عمه اش که مادر من باشه رفته خب بیشتر قبول داشتم چون مادر منم که چاق بودو چون من با چشمم الگو می‌دیدم باور پذیریم بیشتر و محکم تر بود  و این مشخص می‌کنه که چاقی و لاغری کاملا ذهنیه این موانع ذهنی هستش که نمیزاره افراد متناسب باشند چراکه در یک خانواده دو خواهر از یک پدر مادر یکی در آرزوی چاق شدن و یکی در آرزوی لاغر شدن
      ;پس این ثابت می‌کنه که غذاها هیچ تاثیری در چاق و لاغر شدن جسم ندارن و همچنین چاقی ارثی و ژنتیکی نیست هرچی که هست مربوط به باورها و فرمول های ذهنی افراد هستش و یا همسر خودم کاملا لاغر و متناسب غذاشم از من خیلی بیشتر هر زمانم که دلش بخواد حتی اگه نصف شب باشه غذا میخوره وقتی ازش می پرسم که  نصف شب غذا میخوری نمیترسی چاق بشی میگه نه مگه غذا خوردن ترس داره خب گشنمه پس چی کار کنم وقتی دل ضعفه دارم خوابم نمی بره ، بدم میاد که گشنه بخوابم  البته همسر من جز افرادی هستش که رفتار غذایش درسته این که میگم نصف شب این طور نیست که بشینه کلی غذا بخوره نه مثلاً میگه دلم ضعف کرد بلند میشه یکی ، دو لقمه میخوره حالا هرچی باشه به محض اینکه حالت ضعفش بر طرف شد دست از خوردن می‌کشه ولی ما افراد چاق من خودم این طوری بودم که اگه پای غذا می‌نشستم دیگه متوجه نبودم که سیر شدم یا نیاز بدنم برطرف شده هرچی بود تا آخرش می‌خوردم و این مشکل ما افراد چاقه که تا چشم مون به غذا می یوفته عنان از دست مون خارج میشه  و متوجه گرسنگی و سیری نمی‌شیم و بعد خوردن چون خودمون می‌دونیم که رفتار غذایی مون نادرست بوده دچار عذاب وجدان میشیم و شروع می‌کنیم به بد و بیرا گفتن به خود مون و بعدش تصویر سازی از چاق شدن مون و در آخرم جسم مون خود شو به اون تصویر چاقی که در ذهن مون ساختیم می‌رسونه و بعد چاق میشیم  واینه تفاوت بین افراد متناسب و افراد چاق که رفتار و عادت های غلط غذایی دارن .

      پس در این مسیر باید موانع ذهنی لاغر نشدن و شناسایی کنیم و سعی کنیم که اونا رو از بین ببریم تا متناسب بشیم من خودم مدتیه که دارم تمرین میکنم که به شکمم و دستام توجه نداشته باشم چون دستام پهن و تپله و من خیلی دوست دارم که دستای کشیده و متناسب داشته باشم و دارم تمرین میکنم تصویر سازی ذهنم از دستام کشیده و شکمم صاف و تخت باشه وگرنه قسمت های دیگه بدنم همه اوکی شده و رفتار و عادت های غذاییم ۷۰٪ درست شده و خیلی کم پیش میاد که اشتباه یا همون پر خوری داشته باشم البته من الان اصلا نمیتونم پرخوری کنم چون بعدش دچار سنگینی و شکم درد میشم ومن اصلأ این حالت و دوست ندارم و از غذا خوردن در حالت سبکی خیلی خوشم میاد چون بعدش حالم خوبه و بیشتر مواقع با این حالت از کنار غذاها رد میشم
      ;،قبلا صورتم خیلی جوش میزد ولی الان پوستم خیلی صاف شده و خیلی کم پیش میاد که مثلاً یک جوش خیلی کوچک بزنه منم اصلا بهش توجه نمیکنم بعد فرداش میبینم که خودش از بین رفته بدون اینکه من کاری کرده باشم چون یاد گرفتم که بدن خودش اگه مشکلی داشته باشه خودشو ترمیم می‌کنه در صورتیکه قبلاً این قدر در موردش فکر میکردم ، دستکاری میکردم مدام تو آینه نگاه میکردم که باز کنارش چند تا دیگه جوش میزد و اصلا پاک نمیشد ومن همیشه کلافه و عصبی بودم و خداروشکر علاوه بر متناسب شدن این مشکلمم حل شد و من اومده بودم این جا که فقط لاغر بشم ولی الان هم کلی از وزن و سایزم کم شده هم در جنبه های دیگه زندگیم موفقیت بدست آوردم ، سلامتیم چندین برابر شده ، شادتر شدم ، شکر گزارتر شدم ، رابطه ام با خدای مهربونم خیلی بهتر شده ، خودمو بیشتر دوست دارم ،جوون تر شدم ، متناسب شدم ، چالاک تر شدم ،هر لباس با هر رنگی که دوست دارم می‌پوشم اگه بخوام بنویسم همین طوری باید بنویسم خسته تون نمیکنم خلاصه که این مسیر و این روش درست ترین روش و مسیر برای متناسب شدنه .

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم.
      با تشکر از زحمات استاد گرامی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم