علت اصلی چاقی موضوع مهمی است که درک آن می تواند پاسخ بسیاری از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن را واضح می کند.
برای بسیاری از افراد چاق علت اصلی چاق بودنشان واضح نیست. آنها نمی دانند چرا چاق شدند. حتی اگر دلایل مختلفی برای چاقی خود داشته باشند اما نمی دانند واقعا علت اصلی چاقی آنها چیست!
سی و پنج سال چاق بودم و در این سال ها بارها برای لاغر شدن از روش های مختلف اقدام کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بود.
علت اصلی چاقی من چیست!
همه ما دلایل مختلفی برای چاقی خود داریم و آنها معمولا از طریق شنیده های ما از دیگران یا دیدن نمونه های مشابه مانند خودمان در ذهن ما ایجاد شده اند اما این واقعیت ماجرا نیست.
من در سال هایی که چاق بودم مهمترین دلیل چاقی خودم را ژنتیکی بودن چاقی می دانستم چون بارها از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک خانوادگی ما چاقی است و من شبیه عموهایم هستم.
از همان کودکی در عین حال که چاق بودم اما درباره موارد دیگر مانند طاس شدن هم به من وعده می دادند که چون شبیه عموهایت هستی حتما طاس می شی.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای وضعیت خود دلایل مختلفی دارد که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاق تر شدن در ما می شوند.
هربار که برای لاغر شدن تصمیم می گرفتم از روش های لاغری استفاده کنم قبل از شروع می دانستم که من لاغر شدنی نیستم و حتی اگر لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد اما رنج چاقی سبب می شد با تمام ناامیدی از لاغر شدن بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کنم.
نکته جالب توجه این بود که هربار تصمیم به لاغر شدن می گرفتم، از همان هفته اول مادرم از من سوال می کرد: تو که لاغر بشو نیستی چرا باز داری رژیم میگیری؟!
شنیدن این جمله از زبان مادرم و افراد دیگری که خودشان چاق بودند سبب شده بود که لاغر شدن در ذهن من کار واقعا سخت و دست نیافتنی باشد.
به لطف خدا زمانی که تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم اولین مطلبی که درک کردم کشف علت اصلی چاقی بود اینکه ذهن من چاق شدن را یاد گرفته بود و من برای یادگیری چاق شدن ذهنم کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا از این موضوع اطلاع نداشتم.
اما در مفابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم می گرفتم لاغر شوم و اتفاقا این تصمیم همیشه برای من با زجر و ناراحتی همراه بود.
همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعات مختلف تحت آموزش قرار گرفته ایم. این کاملا طبیعی است که وقتی تحت آموزش قرار می گیری انتظار یادگرفتن در شما ایجاد میشود.
حالا تصور کنید شما چاق شدن را از اطرافیان خود یاد گرفته باشید. این طبیعی است که انتظار چاق شدن در شما ایجاد شود و در واقع علت اصلی چاقی همین آموزش دیدن چاق شدن است نه ژنتیک و سوخت و ساز و هر دلیل دیگری.
در جستجو برای درک قوانین ذهن به این درک رسیدم که ما می توانیم به ذهن خود موضوع جدیدی را آموزش دهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها را به مهارت خود در زندگی تبدیل کنیم اما هرچقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم.
علت تدام چاقی چیست؟
ما نمی توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم. این تنها علت تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقی است.
روشی برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد.
ذهن، مانند جاده ای یک طرفه است که فقط می تواند یاد بگیرید و نمی تواند فراموش کند.
توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: ما انتخاب می کنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.
شما می توانید بی نهایت اطلاعات در مغز خود ذخیره کنید اما از آنچه دوست دارید فقط استفاده کنید.
استفاده کردن از اطلاعات باعث در دسترس تر بودن آنها در مغز ما می شود.
به همین دلیل است که موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.
وظیفه ذهن در زندگی
وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است.
ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که ما یاد گرفته ایم مسیر حرکت ما در زندگی را مشخص می کند.
چاق شدن موضوعی بوده است که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در به کار گیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه این آموزش، جسمی است که الان مالک آن هستیم. پس علت اصلی چاقی خودمان هستیم حتی اگر اطلاع نداشته باشیم.
چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روزرسانی ندارد، چون ذهن ما بر اساس همان آموخته های پیشین خود عمل می کند.
علت اصلی چاقی مداوم و مرحله ای این است که برای چاق تر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارت های بیشتر نداریم و تنها با تکرار همان آموخته های قبلی می توانیم بارها چاق تر شویم.
تنها راه ممکن برای لاغر شدن؟!
در تمام روشهایی که فرد چاق برای لاغری استفاده می کند تنها جسم خود را تحت فشار فیزیکی قرار می دهد چون تصور او این است که علت اصلی چاقی او جسم می باشد و با این کار تلاش می کند تا از طریق محروم کردن جسم خود از دریافت مواد غذایی یا تحت فشار گذاشتن جسم خود از طریق انجام فعالیت های ورزشی سنگین مقداری از وزن خود را کاهش دهد.
همانگونه که شما با تحت فشار گذاشتن خود نمی توانید رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن و یا هر دانش دیگری را فراموش کنید، با تحت فشار گذاشتن جسم خود نمی توانید چاق شدن را به فراموشی بسپارید.
از آنجایی که برای کاهش وزن و سایز، لاغر شدن را یاد نگرفته اید مسلما بعد از اتمام مراحل رژیم یا ورزش به وزن قبلی خود بر می گردید چون مجددا بر اساس آموخته های قبلی خود برای چاق شدن رفتار خواهید کرد و سبب می شود که این سوال در ذهن شما ایجاد شود که با این همه تلاش و تحمل سختی برای لاغر شدن چرا لاغر نمی شم؟
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام می شود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است. همچنین از طریق جسم با تکرار و تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها بیشتر می کنیم.
بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمی توان مهارتی را آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن صورت پذیرد و سپس با جسم آنچه آموخته ایم را تکرار و تمرین کنیم یا یادگیری ما کامل تر و مهارت ما در اجرای آموخته ها بیشتر شود.
در فرایند چاق شدن دقیقا این پروسه را طی کرده ایم.
علت اصلی چاقی ما افراد این است که ابتدا چاق شدن را از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفته ایم سپس جسم ما با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن آنچه آموخته ایم را به معرض نمایش و تمرین قرار داده است و با تکرار چاق تر شدن مهارت ما در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده است.
پس اگر تمایل دارید لاغر شوید و مهمتر از آن لاغر بمانید باید لاغرشدن را ابتدا از طریق ذهن خود بیاموزید و سپس با جسم خود لاغر شدن را تمرین کنید و در این کار استمرار داشته باشید تا آنچه درباره لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان شود.
هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.
همانگونه که همه افراد چاق، چاق شدن را از والدین، رسانه ها و … آموخته اند. این علت اصی چاقی است و اکنون باید لاغر شدن را یاد بگیرند.
با این تفاوت که لاغر شدن را خودمان باید یاد بگریم. آنهایی که به ما چا شدن را آموخته اند توانایی آموزش لاغر شدن به ما را ندارند.
با توجه کردن به تصاویر افرادی که با تصمیم گرفتن برای یادگیری لاغر شدن از طریق ذهن توانسته اند شرایط جسم خود را از وضعیت چاقی به لاغری تبدیل کرده و شگفتی سازان لاغری با ذهن شوند می توانید به اهمیت موضوع یادگیری لاغر شدن بیشتر پی ببرید.
اهمیت این موضوع سبب شد تا از طریق این فایل آموزشی مطالب مهمی درباره علت اصلی چاقی و چگونه یادگیری چاقی را با شما دوستان عزیز به اشتراک قرار دهم.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر علت اصلی چاقی باید به سوابق یادگیری مهارت های خود در زندگی رجوع کنید. چاقی مهارتی است که به مرور در زندگی آن را یاد گرفته ایم اما عدم آگاهی سبب می شود دلایل اشتباه برای چاقی خود داشته باشیم.
- مواردی که در زندگی از طریق آموزش یاد گرفته اید را شرح دهید.
- درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری و تمرین آموزش ها شرح دهید.
- شباهت چاق شدن با سایر مهارت هایی که یادگرفته اید را شرح دهید.
- چگونه مهارت شما درباره چاق شدن بیشتر شده است.
- دیدگاه خود درباره یادگیری مهارت لاغر شدن را بنویسید.
- آیا در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید مهارت لاغر شدن را یاد گرفته اید؟
- پروسه یادگیری لاغر شدن و ارتباط انجام تمرینات با افزایش مهارت لاغری و در نهایت لاغر شدن را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
Rating 4.08 from 130 votes
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من در این دوره بارها به سوال چرا جاق شدم و یا اینکه چرا لاغر نمیشیم و یا اینکه از کی چاق شدم پاسخ دادم اکنون دوست دارم به سوالی دیگر پاسخ بدهم چون شرایطم تغییر کرده و خیلی ها ازم میپرسن
چرا لاغر شدم؟
اول از همه اینکه باور کردم لاغری رو فردی به اسم استاد عطار روشن به قدری راحت از لاغری صحبت کردند که پزیرفتم برای اری نیاز بهرشمردن لقمه لقمه ی غذاهام و ورزش سخت نیست اولش دقت بیشتری داشتم و روی کانالهای عصبی خیلی توجه میکردم و کم کم تمام بارهای چاق کننده رو کنار گزاشتم مثل ترس از خوردن و ژنتیک و کم تحرکی بعد به این باور رسیدم که رعایت نکات کوچک من رو به تناسب میرسونه و در بعضی موارد به خودم متعهد شدم مثل نخوردن ته غذای بچم و کم کم تکرار این رفتارها به عادت تبدیل شد تا جایی که اگر غذای بچم باقی میموند فکری برای خوردنش به سراغم نمیومد مثلا بوی غذا من رو گرسنه میکرد گاهی در پاگرد خونه بوی غذای همسایه ها من رو گیج میکرد و به همسرم میگفتم چه غذایی اون میگفت بو رو نمیفهمم بعد تمرین کردم که به ان کانال عصبی یعی بویایی توجه نکنم یه جورایی سریع رد میشدم بهش فکر نمیکردم بو را تجزیه نمیکردم الان اصلا بوی غذا من رو به خوردن تشویق نمیکنه بوی غذا یعنی همسایه ها هستن همین و بس
در واقع لاغری دکمه ای بود که من در خودم روشن کردم به همین راحتی من صبح را با لاغری شروع میکنم لاغری با ذهن مثل نصب یک برنامه میمونه که باعث تغییر عملکردت و در نتیجه تغییر در اندامت میشه به همین راحتی تو زحمتی نمیکشی بلکه تو به رفتار ذهنت پاسخ میدی درست مثل زمانی که برای چاقی زحمتی نکشیدی ولی نتیجه حاصل از رفتار چاق کننده رنج اور و نتیجه حاصل از رفتار لاغر کننده مسرت بخش است
به نام خدای مهربان 🥰❤
باسلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه✋❤🌹
گام ۸:علت اصلی چاقی چیست 😇
به لطف خداوند من هم فهمیدم دلیل اضافه وزنم چیست من از طریق ذهن چاقی رو یاد گرفته بودم و چاق شدن برام به راحتی انجام میشد و حالا باید لاغری رو با ذهن رو یاد بگیرم به راحتی لاغر میشم
حالا چطور چاقی رو یاد گرفتم ؟از طریق شنیده ها از طریق خانواده و جامعه اطلاعات چاقی رو یاد گرفته و چاق شدیم وتکرار کرده واستاد چاق شدن شدیم باورمون شد که بعد از ازدواج چاق میشم و ژنتیک و زایمان سزارین و کم تحرکی رو باعث چاقی دونستم انتظارم از خودم چاقی شد و تکرار این افکار باعث شد در زمان خودش چاقی در من شروع کرد به نمایان شدن در جسمم شد و بعدش تکرار کردن مهارت چاقی در من بیشتر شد و راحت تر چاق شدم و حالا باید مهارت لاغری رو یاد بگیرم ازطریق بودن در سایت و تکرار فایلها و تکرار آنها و استمرار در ما تازه لاغری رو یاد گرفته و استمرار در این مسیر باعث میشه مهارت لاغری رو تکرار می کنم و مطمئنا لاغر خواهم شد
تمرین
مواردی که در زندگی از طریق آموزش یادگرفته اید را شرح دهید؟خواندن ونوشتن از زمان کودکی یاد گرفته ام و آشپزی رو یاد گرفتم و استفاده از وسایل برقی رو یاد گرفته ایم و هنرهای زیادی رو یاد گرفته ام ودو زبان رو یاد گرفتم رانندگی رو یاد گرفتم و چاقی رو یاد گرفتم و حالا لاغری رو دارم یادمی گیرم
درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری وتمرین آموزشهای شرح دهید؟باتکرارو استمرار در هر زمینه ای باعث می شه که مهارت در اون زمینه بهتر شده و بسته هم می تونم انجام بدم وبدون سختی کشیدن و بدونه تمرکز خاصی راحت می تونم انجام،بدم
شباهت چاق شدن با سایر مهارت که یادگرفته اید شرح دهید
چاق شدن حتی از سایر مهارتها هم راحت تر وبه صورت ناخودآگاه چاقی رو یاد گرفتم وبا انتظارم چاقی شد تکرار این افکار و رفتارها وعادتهای چاقی در من شکل گرفت و استمرار داشتن در این راه باعث،شد که در این مهارت به استادی رسیدم
چگونه مهارت شما درباره چاقی شدن بیشتر شده است ؟با تکرار و استمرار در مسیر چاقی باعث شد که به استادی رسیدیم اول یاد گرفتیم و تبدیل به باور میشه و تکرار کردن باعث،شده مهارت بیشتری پیدا کردیم
دیدگاه خود را درباره یادگیری لاغری شد رابنویسید?باید لاغری با ذهن یادبگیرم همون طور که چاقی رو از ذهن یاد گرفتم واز همون مسیر باید برگردم به سمت باور لاغری برسم فایلها رو گوش بدم وتکراروتمرین کنم واز همه مهمتر استمرار داشته باشم تا لاغری رو یاد بگیرم واز طریق رژیم وورزش نمیشه لاغر شد لاغری باید از ذهن شروع کنی تا به لاغری جسمی برسم
آیا در روشهای،قبلی که برای لاغری شدن استفاده کردیده ایدمهارت لاغرشدن رایاد گرفته اید ؟در تمام روش قبلی نمیشه لاغر شد ونمیشه لاغر موند چون لاغری از طریق جسمم بوده ولی چون چاقی از طریق ذهن یاد گرفته بودم ولی اکنون فهمیدم که باید لاغری از طریق ذهن شروع میشه ودر جسم دوست داشتنی پدید میاد
خدایا شکرت 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
با سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹
به نام خدای هستی بخش
علت اصلی چاقی شما چیست ؟ عنوان این فایل اینه ، که جوابش کاملا متفاوت با اون چیزیه که تا الان فک میکردیم . علت اصلی چاقی ما ذهن مون و فرمول های ذهنی مونه و چیزهایی که تا الان فک میکردیم نیست ما برای چاقی آموزش ذهنی دیدم ما چاقی رو یادگرفتیم و تمام مراحل یه آموزش رو دیدیم حالا اگه متوجه نشدیم چطور این اتفاق افتاده به منزله این نیست که چاقی بدون طی کردن آموزشش به وجود اومده باشه حتما مراحل ش طی شده و خودش رو در جسم ما نمایان کرده یعنی اول به صورت تئوری از طریق گفته ها و شنیده ها اونو در حد مبتدی یاد گرفتیم و با عمل کردن و انجام دادن آموزش های تئوری با جسم مون و تکرار و استمرار اونو به صورت حرفه ای یاد گرفتیم نه تنها اونو آموزش دیدیم بلکه به قول استاد عطار روشن به مرحله استادی هم رسیدیم که دیگه بدون هیچ آموزشی اونو به نحو احسنت انجام میدیم و روز به روز چاق تر میشیم وبه قول معروف میتونیم چشم بسته هم انجامش بدیم و به همین خاطره که حس میکنیم مثل آب خوردن چاق میشیم چون دیگه نیازی به هیچ گونه تلاشی نیست فقط کافیه بهش فک کنیم تا موجود بشه و به وجود بیاد.استاد بودن در یک زمینه یعنی این . پس اگر میخوایم لاغر بشیم باید آموزش ببینم و چون این آموزش قراره با آگاهی ما باشه ممکنه هزاران بار ناامید بشیم و دست از آموزش برداریم و گرنه اگر مثل چاقی ما از روند آموزش اطلاع نداشتیم به بهترین شکل مراحل شو طی کردیم و اصلا به گذشت زمانی که برای این آموزش صرف شده توجه نکردیم و اصلا برامون مهم نبوده ، فک میکنیم که چاق شدن مثل آب خوردنه ولی حالا که متوجه شدیم که چرا لاغر نشدیم و باید برای لاغری از روش ذهنی استفاده کنیم چون همش روی مراحل آموزش تمرکز میکنیم باعث میشه گاهی اوقات دچار عجله بشیم که چرا لاغری اتفاق نمیوفته و گرنه اگر توجه کنیم چاقی ما یه شبه یا یه هفته ای یا حتی یه ماهه اتفاق نیوفتاده چون چاقی ما طبق اصول بدنمون بوده و مراحل رو تک به تک طی کرده به همین دلیل در جسم ما ماندگاره و با روش های سطحی و پیش پا افتاده و غیراصولی مثل رژیم و ورزش از بین نمیره و برای از بین بردنش باید طبق اوصول عمل کنیم .آموزش ببینیم و به مهارت برسیم جایی که متناسب بودن برامون مثل آب خوردن باشه .
به نام خداوند قدرتمندم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات علت اصلی چاقی
به نام خدای مهربان💖
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری.
گام هشتم : علت اصلی چاقی چیست؟؟
علت اصلی چاقی موضوع مهمیه که درک اون میتونه جواب خیلی از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن رو واضح کنه،هر فردی که اضافه وزن داره برای وضعیت خودش دلایل زیادی داره، که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاقتر شدن میشه.
افرادی که اضافه وزن دارن، وقتی که میخوان از هر روشی برای لاغری استفاده کنن قبل از شروع فکرشون اینه که من لاغر شدنی نیستم، حتی اگه لاغر هم بشم دوباره چاق میشم،خیلی از اطرافیان هم بهشون میگن که تو که لاغر بشو نیستی چرا داری رژیم میگیری و شنیدن این جمله از زبان دیگران باعث میشه که لاغر شدن در ذهنشون کار واقعاً سخت و دست نیافتنی باشه.
ما ذهنمون چاقی رو یاد گرفته و برای این یادگیری کار خاصی انجام ندادیم و اصلاً از این موضوع هم اطلاعی نداریم،اما در مقابل همیشه برای لاغر شدن این ما بودیم که تصمیم میگرفتیم لاغر بشیم و این تصمیم همیشه برای ما با زجر و ناراحتی همراه بود.
همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعهای مختلف تحت آموزش قرار گرفتیم،این کاملاً طبیعیه که وقتی تحت آموزش قرار میگیریم، انتظار یاد گرفتن در ما ایجاد میشه،پس وقتی هم چاق شدن رو از اطرافیانمون یاد گرفتیم، این طبیعیه که انتظار چاق شدن در ما ایجاد بشه،پس علت اصلی چاقی ما همین آموزش دیدن چاق شدنه،نه ژنتیک و سوخت و ساز، یا هر دلیل دیگهای.
من میتونم به ذهنم موضوع جدیدی رو آموزش بدم و از طریق تکرار و تمرین، آموختههام رو به مهارت در زندگی تبدیل کنم،من هر چقدر تلاش کنم نمیتونم مهارتم رو از یاد ببرم و به طور کامل اونو فراموش کنم.
من نمیتونم اونچه رو که یاد گرفتم، فراموش کنم،این تنها دلیل تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقیه،
روشی برای فراموش کردن اونچه یاد گرفتم وجود نداره،
ذهن مثل یک جاده یک طرفه است که فقط میتونه یاد بگیره و نمیتونه فراموش کنه،توانایی مغز برای آموختن بینهایته،نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بدم اینه که من انتخاب میکنم که چطور از اطلاعات ذخیره شده در مغزم استفاده کنم.
میتونم اطلاعات زیادی رو در مغزم ذخیره کنم،اما فقط از اونچه که دوست دارم استفاده کنم،استفاده کردن از اطلاعات، باعث در دسترستر بودن اونا در مغزم میشه،
برای همینه که موضوعات تکرار شونده در زندگی رو به خوبی به یاد میاریم،اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار میگیره رو اگه بخواهیم به یاد بیاریم، باید کمی فکر کنیم،که این فکر کردن همون جستجو کردن در بین انبوه اطلاعات ذخیره شده در مغزه.
وظیفه هدایت من توی زندگی به عهده ذهنه،ذهن با استفاده از آموزشهایی که یاد گرفتم، مسیر حرکتم در زندگی رو مشخص میکنه،چاق شدن موضوعی بوده که از گذشته اونو یاد گرفتم و در به کارگیری اصول اون به درجه استادی رسیدم،و نتیجه این آموزش هم جسمیه که الان دارم،پس علت اصلی چاقی، خودم هستم، حتی اگه اطلاع نداشته باشم.
چاق شدن از معدود آموزشهایی هست که نیاز به بازنگری و به روزرسانی نداره،
چون ذهنم بر اساس همون آموختههای قبلی خودش عمل میکنه،علت اصلی چاقی مداوم و مرحلهای اینه که برای چاقتر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارتهای بیشتر ندارم،فقط با تکرار کردن همون آموختههای قبلی میتونم بارها چاقتر بشم.
توی تموم روشهایی که برای لاغری استفاده میکردم،
با این کار فقط جسمم رو تحت فشار فیزیکی قرار میدادم،چون فکر میکردم علت اصلی چاقی من جسممه، با این کار میخواستم تا از طریق محروم کردن خودم از دریافت مواد غذایی، یا تحت فشار گذاشتن از طریق ورزشهای سنگین مقداری از وزنم رو کم کنم،
باید بدونم همونطور که با تحت فشار گذاشتن خودم نمیتونم رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن، و یا هر دانش دیگهای رو فراموش کنم،با تحت فشار گذاشتن جسمم، نمیتونم چاق شدن رو فراموش کنم،چون من برای کم کردن وزن و سایزم، لاغر شدن رو یاد نگرفتم،پس بعد از تموم شدن مراحل رژیم یا ورزش، به وزن قبلی خودم برمیگردم،
چون مجدداً بر اساس آموختههای قبلیم برای چاق شدن رفتار میکنم.
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشه و جسم هم نمایش دهنده میزان مهارتمون در یادگیریه،
همچنین میتونم از طریق جسم، با تکرار و تمرین اونچه یاد گرفتم، مهارتم رو در اجرای آموختهها بیشتر کنم.
پس از طریق جسم به تنهایی نمیتونم مهارتی رو یاد بگیرم و حتماً باید یادگیری از طریق ذهن صورت بگیره،بعد هم با جسم اون چه آموختم رو تکرار و تمرین کنم تا یادگیریم کاملتر و مهارتم در اجرای آموختهها بیشتر بشه.
در فرایند چاق شدن،دقیقاً این پروسه رو طی کردم،علت اصلی چاقی اینه که اول چاق شدن رو از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفتم،بعد جسمم با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن،اونچه آموختم رو به معرض نمایش و تمرین قرار داده و با تکرار چاقتر شدن، مهارتم در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده،
پس اگه میخوام لاغر بشم و لاغر بمونم باید لاغر شدن رو اول از طریق ذهن یاد بگیرم و بعد با جسمم لاغر شدن رو تمرین کنم و در این کار هم استمرار داشته باشم، تا اونچه درباره لاغر شدن یاد گرفتم در جسمم نمایان بشه،هیچ راه دیگهای هم برای لاغر شدن وجود نداره.
همونطور که من چاق شدن رو از والدین و رسانهها یاد گرفتم،که این علت اصلی چاقیه، الان هم باید لاغر شدن رو یاد بگیرم،با این تفاوت که لاغر شدن رو خودم باید یاد بگیرم،اونایی که به من چاق شدن رو یاد دادن، توانایی آموزش لاغر شدن به من رو ندارن.
چاق شدن یه مهارته که اونو به خوبی یاد گرفتم و در چاق شدن هم به استادی رسیدم.حالا باید لاغر شدن رو یاد بگیرم،که اینم نیاز به استادی داره،نیاز به کسب مهارت داره،و اصلاً هم به این فکر نکنم که میتونم یه هفتهای، ۱۰ روزه، لاغر شدن رو یاد بگیرم.
پس اگه به این سایت هدایت شدم و با شنیدن این صحبتها حالم بهتر میشه، باید بدونم که دارم مهارت کسب میکنم، و به اندازهای که تکرار کنم و تمرین کنم و ادامه بدم،درجه استادیم بیشتر میشه،و یه اتفاق طبیعی و خود به خودی در من رخ میده و اونم لاغر شدنه،
وقتی که دارم تلاش میکنم برای لاغر شدن، و نتیجه نمیگیرم،یه چیزی توی ذهنم شروع میکنه به حرف زدن، شروع میکنه منو تخریب کردن،
یعنی همون چاقیه که منو چاق کرده،
همون افکار،همون نگرشی که باعث چاقیم شده و اصلاً دلیل اینکه دارم تلاش میکنم برای لاغر شدن،
همون چاقیه هست،وقتی هم نتیجه نگیرم،دوباره همون میاد میزنه تو سرم،که آره تو بیعرضهای،تو اراده نداری، تو آدم بشو نیستی،تو نمیتونی جلوی خودتو بگیری.
و اگه راه صحیحش رو بلد نباشم، اونوقت بهش اعتبار میدم و میگیم،آره راست میگی،من نتونستم رژیمم رو درست ادامه بدم، نتونستم خوب ورزش کنم،کوتاهی کردم،آره عرضه ندارم،نتونستم خوب عرق کنم،من از عرق کردنم راضی نبودم،رژیم رو درست نگرفتم،و همیشه هم کاری میکنه که خودمو سرزنش کنم،اینجور موقع ها حتی دیگران هم ما رو سرزنش میکنن،اونا هم چون اطلاع ندارن، آگاهی ندارن، میگن آره دیگه، عرضه نداری،اراده نداری،نمیتونی جلوی خودتو بگیری،نمیتونی لاغر بشی و لاغر بمونی.
اونا هم راه درست رو بلد نبودن،آگاهی از این موضوع نداشتن،چیزی بوده که از گذشته شنیده بودن، که اگه کسی میخواد لاغر بشه باید رژیم بگیره و ورزش کنه،و حتماً توی ذهنش تشخیص داده که ما نتونستیم خوب رژیم بگیریم و ورزش کنیم،پس اراده نداریم.
دلیل چاق شدن ما اینه که ما وقتی به دنیا میآییم مغزمون خالیه،یه سری اطلاعات رو خودش داره برای اینکه کارهاش رو خودش انجام بده،مثل یه دستگاه موبایلی که تازه میخریم و برای بار اول روشنش میکنیم،هیچ عکس و فیلم و شماره تماسی توش نیست،یه سری پیش فرضهایی هست که خود شرکت در نظر میگیره،بعد دیگه ما خودمون میتونیم ازش استفاده کنیم،هرجا دوست داشتیم عکس بگیریم، فیلم بگیریم، هر شمارهای رو که دوست داشتیم روش قرار بدیم، حتی هیچ دو تا موبایلی هم مثل هم نیست،عکسهایی که ما روش میذاریم با محتواهایی که یه نفر دیگه توش داره خیلی فرق میکنه،ما در بدو تولد هم دقیقاً مثل یک موبایل هستیم که الان تازه روشن شده، هیچی روش نیست،یه برنامه اولیه داره،مغز ما هم در هنگام تولد یه برنامه اولیه داره که قلب رو کنترل میکنه،تنفس رو کنترل میکنه،سلول سازی رو انجام میده،رشد و نمو رو داره انجام میده،یه سری کارها رو که نیازه که ما زنده باشیم رو انجام میده،اما این مغز خالیه،هر چیزی رو میتونه یاد بگیره،برای همینه که انسانها در مکانهای مختلف که به دنیا میان همه چیزشون با هم فرق میکنه،زبان گفتاریشون با هم فرق داره، فرهنگشون، عادتهاشون، شخصیتها، همه با هم فرق میکنه،چون مغز ما خالیه،یه سری از چیزهامون هم مثل همه، مثل ضربان قلب، هضم غذا، دفع مواد زائد،که اینا دستورات مغزِ، سیستم بدنه،اما از نظر اون چیزایی که اون فرد یاد گرفته و در معرض یادگیریش بوده، بسیار با هم متفاوتیم.
آموزش فقط سر کلاس نشستن نیست، ما همینجور که داریم بزرگ میشیم، از طریق چشم و گوش، مغزمون در حال یادگیریه،برای همینه که افرادی که ناشنوا هستن، به حالت عادی نمیتونن با دیگران ارتباط برقرار کنن،چون نمیشنون،برای همین حرف زدن رو بلد نیستن،یاد نگرفتن،اونها رو به شکلهای خاص خودشون بهشون آموزش میدن که بتونن با دیگران ارتباط برقرار کنن،چون گوششون صداها رو نشنیده،حرف زدن رو یاد نگرفته،ولی همون فرد میتونه مثلاً از همون ابتدا مهارت کار کردن با ابزار رو یاد بگیره، چون از طریق چشم میبینه،پس اونو میتونه انجام بده،ولی چیزی که مهارت صدایی باشه رو شاید نتونه،باید یاد بگیره،به طریق خودش باید بهش یاد بدن. بنابراین مغز ما همیشه در حال یادگیریه،
هر کدوم از ما به طریقی اضافه وزن پیدا کردیم،یا از بچگی اضافه وزن داشتیم،یا در سنین مختلف دچار اضافه وزن شدیم،خیلیها تا سن بلوغ متناسبن،اما از سن بلوغ اضافه وزنشون شروع میشه،چون از زمانی که کوچکتر بودن بارها شنیدن که فلانی به سن بلوغ رسید چاق شد،و این به عنوان یک فرمول خاموش توی مغزش ذخیره میشه،و وقتی که فرد به سن بلوغ میرسه روشن میشه،و فرد وقتی به سن بلوغ رسید، چون از قبل هزاران بار شنیده که سن بلوغ باعث چاقی میشه، یواش یواش انتظارش از خودش، از زندگیش، اینه که دیگه طبیعیه چاق شدن،خیلی از افراد هم فکر میکنن ازدواج باعث چاقی میشه و اینو بارها قبل از ازدواج میشنون و یک فرمول بسیار قوی در ذهنشون شکل میگیره و وقتی ازدواج میکنن، این روشن میشه،فرد انتظار داره از خودش،و چون عقیدهاش این بود که بعد از ازدواج چاق میشم، برای همین چاق میشه،در صورتی که این یک نگرشه،افرادی هم هستن که این نگرش رو ندارن،اونا هم این جمله رو شنیدن، ولی تاثیری روشون نداشته،باورش نکردن،نمونه ندیدن،بنابراین ازدواج کردن و هیچ تاثیری هم روشون نذاشته و چاق نشدن،اینقدر این ذهن قدرت داره که وقتی رویایی رو براش بسازیم، اون توانمنده که ما رو به رویامون برسونه،و انتظاری که ما در خودمون به وجود میاریم، مثل یک رویا و آرزو در مغزمون ذخیره میشه و مغز دستوراتی رو میده به بدن که در نهایت رویای ما به واقعیت تبدیل بشه،و این پروسه چاق شدنه،چاق شدن یاد گرفتنی بوده،نه شانسی، نه ژنتیکی، نه اختلال عجیب و غریب، نه اینکه یک بیماری بتونه باعث چاقی بشه،خیلیها عقیدهشون اینه که به خاطر کم کاری یا پرکاری تیروئید چاق شدن،این یک نگرشه،اونی که باورش میکنه، علاوه بر اینکه تیروئید داره چاق هم میشه،یه سری افراد اینو باور نمیکنن،اصلاً اینو قبول نمیکنن،اصلاً اینو نشنیدن،یا میشنون براشون اهمیتی نداره و میبینیم حتی با اینکه تیروئید دارن ولی متناسبن.
حالا اون دکتری که رفته مطالعه کرده، درباره چاقی تحقیق کرده، کتاب خونده، این اصلاً نمیدونه گفتگوی ذهنی درباره چاقی چیه،وقتی که ما به یه فرد متناسب میگیم برم این شیرینی رو بخورم راحت بشم، میگه یعنی چی،تو چرا اینجوری،چرا بهش فکر میکنی،هرچی هم که بگیم، من نمیتونم فکر نکنم، نمیتونم جلوی خودمو بگیرم،فقط میگه تو بیعرضهای، یعنی چی جلوی خودت رو نمیتونی بگیری،و اون اصلا نمیدونه که یه چیزی توی ذهن ما همش میگه برو بخور، اینو بخور، اونو بخور تا نخوردن، انگار هدایت میشیم به سمت خوراکیا، انگار ما رو صدا میزنن،باهامون حرف میزنن،یعنی توی ذهنمون انگار اینا ارتباط داره، یعنی اون ماده خوراکی باهامون ارتباط داره، ما رو میکشونه به سمت خودش،و اینو یک فرد لاغر نمیفهمه، نمیدونه اصلاً چیه،و اون پزشکی هم که متناسبه و میخواد به ما راهکار بده، اصلاً این چیزا رو نمیدونه،اون فقط حرف از اراده میزنه که نه باید اراده کنی، اگه میخوای لاغر بشی باید کمر همت رو ببندی، باید اراده داشته باشی،و اصلاً نمیدونه که اینا اراده نیست،یه چیزی دائماً به ما میگه که بیا اینو بخور، بیا اونو بخور،مگه ما چند تاش رو میتونیم بگیم نمیخورم،بالاخره شکست میخوریم.
ما با آرامش و با لذت و شادی چاق شدیم، درسته بدمون میومد از چاقی،ولی با لذت چاق شدیم،هیچ کدوم با گریه غذا نخوردیم،اگه زمانی که داشتم پرخوری میکردم، گریه میکردم که دیگه نمیتونستم پرخوری کنم،پس همش با شادی بوده،همون افکاری که منو دعوت میکنه به پرخوری،هی میگه اینو بخور، اونم بخور،از اینم بخور خوبه، اینو بخور دیگه گیرت نمیاد،همین یه امشبه،همونی که منو دعوت میکنه که شکمم رو پر کنم که جای نفس کشیدن هم نباشه،همون چند دقیقه بعدش شروع میکنه که خاک تو سرت،بازم نتونستی،ببین چقدر چاقتر شدی،اینجوری پیش بری از در رد نمیشی،و این دفعه شروع میکنه برعکس تحقیر کردن و سرزنش کردن. و این زبان چاقیه.
هیچ فرد متناسبی با این زبان آشنایی نداره،هیچ اهمیتی نداره که فرد متناسبی که داره در مورد لاغری صحبت میکنه، پروفسور، دکتر یا متخصص باشه، یا چند تا مدرک دانشگاهی داشته باشه،اگه اضافه وزن نداشته و نداره هرگز نمیدونه چاقی یعنی چی،کسی باید ذهن رو بشناسه و چاقی رو هم تجربه کرده باشه که بتونه بگه ارتباط بین چاقی و ذهن چیه.
حالا چرا لاغر نمیشیم؟؟برای اینکه تلاش ما برای لاغر شدن با تلاشمون برای چاق شدن تفاوت داره، یعنی ما به روش بومی، به روش روزمره خودمون چاق شدیم،حالا میخواهیم به روش ورزش، به روش رژیم لاغر بشیم.
مثل زبان آموزیه،ما هرگز برای یادگیری زبان فارسی زحمت نکشیدیم،به راحتی، بدون زحمت، بدون حتی یک بار تمرین کردن، بدون حتی یک بار نوشتن، ما فارسی صحبت کردن رو یاد گرفتیم،اما اگه میخواهیم زبان انگلیسی یاد بگیریم به این راحتی نیست،اینو دیگه ما میخوایم یاد بگیریم،دیگه این تمرین داره، تکرار داره،باید مغز رو در فضای صداهای انگلیسی قرار بدیم تا مغز یاد بگیره و عادی بشه براش،ما همه به صورت پیش فرض همه مون توی محیطهایی زندگی کردیم که همه فارسی صحبت میکردن، دیگه به راحتی فارسی صحبت کردن رو بلدیم، یاد گرفتیم،اما انگلیسی صحبت کردن رو دیگه به این راحتی نمیتونیم یاد بگیریم،باید تلاش کنیم،لاغری هم همینه، وقتی میخوام لاغر بشم،مثل اینه که بخوام انگلیسی یاد بگیرم،کل محتویات ذهن من چاقیه، کل پیرامون من چاقیه، کل سر و صداهای ذهن من چاقیه، باید خودم رو در معرض لاغری قرار بدم، و یواش یواش یادش بگیرم،اینجوری نیست که برم ورزش کنم لاغر بشم،مثل اینه که طرف میخواد انگلیسی یاد بگیره یه آمپولی چیزی بخوان بهش بزنن تا یاد بگیره.مثل این میمونه که به یه فردی بگن بیا این ۵۰ تا جمله رو تکرار کن تا دیگه زبان انگلیسی یاد بگیری و اونم میگه خب چه اشکالی داره انجام میدم،بعد میبینه فایده نداره،یعنی همون روشهایی که توی لاغریه،
که افرادی پیدا میشن و راهکارهایی میدن برای لاغر شدن که رژیم بگیر، ورزش کن،
این توی زبان آموزی هم هست،توی هر چیز دیگهای که قراره یادش بگیریم، یه سری افراد یه راهکارهایی میدن عجیب غریب،پس به همون اندازه که تکرار کردن ۵۰ تا جمله باعث یادگیری زبان نمیشه،به همون اندازه هم استفاده از یه برنامه رژیمی هم باعث لاغری نمیشه، پس اگه این سوال نوی ذهنمه که چرا لاغر نمیشم؟؟جوابش اینه کهروشی که میخوام باهاش لاغر بشم روشیه که هیچ لاغری ازش استفاده نکرده برای لاغر شدن،بعد چطور من میخوام که از اون روشها لاغر بشم.
کدوم فرد لاغر با رژیم لاغر شده، یا لاغر مونده؟؟اون فرد لاغر فابریک نه اون فردی که جسمش لاغره ولی مغزش چاق شده، ذهنش درگیر چاقیه که همش میگه اینو نخورم، این کارو نکنم،یه سری از افراد هستن که اینجورین، جسمشون متناسبه اما درگیر ترس از چاقی شدنن،چرا؟؟چون شنیدن، رسانهها گفتن، حالا یه جورایی یه چیزایی شنیدن و باور کردن که مثلاً خوردن فلان ماده غذایی باعث چاقی میشه،تحرک از این مقدار کمتر، چاقیه. فلان چیز باعث چاقیه،اینا لاغرن ولی متناسبن،ولی ترس از چاقی دارن،یه اقدامات عجیب و غریبی هم میکنن، ولی در نهایت اضافه وزن پیدا میکنن،
اینها نه،اون افرادی که متناسبن و هیچ کار خاصی نمیکنن برای متناسب بودنشون،نه ورزش میکنن،نه رژیم میگیرن،هیچ فرد متناسبی که از اون اول متناسب بوده تا الان هرگز از رژیم و ورزش و کرم و کمربند و دستگاه،از هیچی استفاده نکرده برای لاغر شدن.
حالا من چطور انتظار دارم که با استفاده کردن از چیزایی که هیچ کسی برای لاغری استفاده نکرده، لاغر بشم.اصلاً نمیشه.
پس برای اینکه تا الان از روشهایی برای لاغری استفاده کردیم که هیچ فرد لاغر و متناسبی از این روشها استفاده نکرده برای لاغری،پس هیچ موفقیتی هم در اینها نیست.
لاغری با ذهن چیه؟؟دقیقاً روشیه که همه افراد متناسب دارن و از همین روش استفاده میکنن، اونا پیش فرضشون همینه،اونا چاقی رو یاد نگرفتن،ولی من چاقی رو یاد گرفتم،همه آدمها با هر رنگ و نژاد و کشور و محیط پیش فرضشون از طرف خداوند تناسب اندامه،همونجور که خداوند دو چشم، یه بینی، دهان، دو تا گوش، همه چیز رو داره درست مدیریت میکنه،در تولد میلیاردها انسان قطعاً اشتباه نمیکنه که بخواد بعضیا رو از دستش در بره که اینا چاق و نامتناسب باشن.
پس دیگه این حرفها رو ول کنم که ژنتیکه، تیروئیده، سوخت و سازه، سن بلوغه،کربوهیدراتهاست،اینها نیست،پیش فرض وجود همه ما تناسب اندامه، همه اونایی که چاقن، چاقی رو یاد گرفتن،وگرنه پیش فرضشون تناسب اندامه.
روش لاغری با ذهن دقیقاً روشیه که همه لاغرهای دنیا دارن ازش استفاده میکنن،
نه خواب رو عامل چاقی میدونن،نه کار رو عامل چاقی میدونن،نه خوردن رو عامل چاقی میدونن،نه هیچی رو عامل چاقی میدونن،اصلاً چیزی به اسم چاقی توی مغزشون نیست،هیچ نگرشی درباره چاقی توی ذهنشون نیست،پس منم در لاغری با ذهن، باید به اون سمت حرکت کنم،زمان میبره،
اما نتیجهاش فوق العاده است، آرامش ذهنی برام میاره،سلامت روحی، سلامت جسمی، شادی درونی،همه چیز رو متحول میکنه،چون با این کار اساس و اصول رسیدن به پیش فرض ایده آلم رو یاد میگیرم،با کنترل ذهن،شناسایی فرمولهای اشتباه و اصلاح کردنش،تکرار، تمرین و نتیجه.
بینهایت از شما سپاسگزارم استاد عزیزم.
فایلهاتون واقعا عالی و بینظیرن🌼🌼🪴🪴🌹🌹
سلام به همه دوستان هم فرکانسی خودم
فرکانس لاغری😍
فرکانس تناسب اندام ،😍
ما همه جمع شدیم اینجا و توسط استاد عزیزمون اگاه شدیم ک لاغری یه مهارت یاد گرفتنی هستش
و اینجا به امید خدا روز ب روز آموزش میبینم و ماهرتر میشیم در امر بسیار مهم لاغری با ذهن
امروز رفتم مانتو خریدم و دیدم ک چقدر متناسب تر شدم و دیدم که
چقدرررررر لذت بخشه ک اون مانتویی ک تو میخوای سایزت حاضر و آماده باشه ک ی وقت خجل نشی
خیلی حس بی نظیری دارم
ی تیپ عالی زدم امروز ب امید خدا
به امید روزی ک سایزم از دو برسه به یک😍😍😍😍
ک مطمانم میرسم بهش یه اندام کاملا متناسب 😍😍😍
خب بریم سراغ سوال استادمون
چرا چ شدم
چونکه هر وقت غذا خوردنی احساس بدی داشتم مثل یه دستگاه اسکن میکردم خب این قند این روغنه این نمکه
خب چون علم گفته اینا باعث چ میشن تازه کم تحرکم ک هستیم
دیگه چ شدن طبیعی دیگه
ولی الان دیگه میدونم ک خوردن غذا ب اندازه ن تنها چ نمیکنه تازه لاغرم میکنه 😊
فقط ی مشکلی دارم استاد عزیزم
این روش در من جواب داده درسته
حتی دیگه غذاب وجدانی ندارم
ولی اطراف من خواهرام سه تاشون چ هستن و دوتا از خواهرزاده هام
نمیدونم چجوری توجهمو بردارم ازشون از اندامشون ک از من تپل ترن باز مچ خودمو گرفتم ک طبق روال قبلی بله زینب جون در ذهنش میخواد درس لاغری بده ک بله زیاد میخورن حتما اینا بعد درستش کردم گفتم عب نداره اونا ک اصلا نمیدونن لاغری با ذهن چیه و اونا ک غذاشون اندازه نیس شاید تا مرحله ترکیدن
رفتن ، پس هیچ علت دیگه ای برای چ وجود نداره
آخه من تو خانوادمون از همه بهتر هست اراده ام از همه بیشتر من همیشه دنبال لاغری هستم
و یکم تپل شدن ب شدت غمگینم میکنه برا همین خیلی در تلاشم همیشه
حتی دوستم ک بعد مدت ها بهم زنگ زده بود دید حرف از لاغری میزنم گف وای از اون موقع یادم میاد تو درگیر لاغری بودی هنوزم دنبالشی
البته اون موقع هنوز با این سایت اشنا نشده بودم
ولی خواهرام نه اون همه براشون مهم نیس از تلاششون پیداست تلاشی ک یا نیس یا اگه هست ب اصرار همسرشونه
یکی از خواهرام ی خرده لاغرتر شده میگه وقتی کم خوردم لاغرتر شدم پس مشکل از غذای من بود دیگه
اینه باورش چونکه معلوم نیس کی میتونه باور کنه همه چی با ذهن
همون طور ک هیچ حرف انگیزشی دیگه رو قبول نداره
خب من چطور وقتی یه اندام تپل برای دیگه رو میبینم بهش توجه نکنم؟؟؟
ولی خب اینم بگما من تو باشگاه بیشتر به اونایی ک لاغرن توجه میکنم و عشق میدم
سوال بعدی اینه که اما لاغر نمیشم
چون هنوز اون قسمت تاریک ذهنم
انگار ی چیزایی هس خیر سرم انگار معلم مردمم آخه بتوچه ک چرا اونجورین 🤣
البته ک من متناسب تر شدم و انقذ باید تمرین کنم تا اینکه ذهنم باور کنه که این دو عامل بی تحرکی
و خوردن غذا باعث چ ا قییییی
آقا نمیشود
بدن من کاملا هوشمنده
اون باید و باید ب صورت کاملا طبیعی متناسب باشه
چون بدن من بی نقص چون خدای بزرگ مارو خلق کرده پس چ کاملا بی معنیهههههه
خدایا تا اینجا ک خوب اومدم بقیشم تو منو یاریم کن
الهی ب امید خودت😍😍
من وقتی خودمو تو آینه نگاه میکنم با تیپ جدیدم چنان لذتی میبرم کههه یعنی من عین مدلا شدم 😍😍😍
خداوند رو برای هدایت شدنم به این مسیر زیبا بینهایت سپاسگزار و شکرگزارم
استاد عزیزم بینهایت از مهربونیتون سپاسگزارم و همینطور از تهیه ی این فایل ارزشمند
دوستان همراهم درود فراوان و عرض ادب
اینجا شده برام خونه دومم یه خونه که جسمم توشه و یه خونه که ذهنم هستش و چقدر این خونه ذهنیم امن کسی نیست بیاد بگه تو چرا هنوز چاقی و باید یه کاری برای خودت انجام بدی،، چون همه از جنس خودمن و درکم میکنن من ۱۱ یا ۱۲ سالگی شروع به اضافه وزن کردم قبل از اون متناسب بودم و مادر من هم اضافه وزن بالایی داشت و داره و در هر موقعیتی من و خواهرم رو به خوردن تشویق میکرد.
اون وعده وعیدهای که چاقی برامون میآورد مشوق اصلی من برای چاقی بود.. مثلا دختر تپل و گوشتی خوشگل و همه اونو میخوان، تپلا چون گوشت دارن مریض نمیشن، کسی که گوشت داره قویه و… اینها و خیلی از دلایل دیگه باعث شدن چاقی آرزوی من بشه و البته نقش اطرافیان در چاق شدن من خیلی موثر بود چون هم آرزوی چاقی در من ساختن و هم خیلی برای رسیدنش من رو تشویق کردن…
خب حالا این آرزو چجوری منو چاقم کرردن؟؟
بخاطر فرمولهایی که بهمون گفتند حالا اطرافیان یا خانواده و غیره ….. مثلا
۱_ متابولیسم بدنمون پایین
۲_ چاقی ژنتیکیه
۳_ آدم تو جمع بیشتر میخوره
۴_ حالا یه امشبرو بخور دیگه نخور
۵_ زشت، اگه تعارف کردن نباید دستشون رو کوتاه کنیم
۴_ حیف ، گناه اگه اضافه بیاریم
۵_ درس خوندن باعث میشه آدم زیاد گشنش بشه
۶_ چیزای ترش باعث ضعف زدن میشه
۷_ اگه گشنگی رو تحمل کنی وعده بعدی رو دوبل میخوری
۸_ تحرک پایین
۹_ دوش گرفتن باعث میشه آدم ضعف بزنه
۱۰_ تنقلات و غذا باعث چاقی میشن
و….
بعضیاشون باورن مثل شماره ۱۰ که برای خودشون ریز فرمول دارن و ایجاد ترس از خوردن میکنن.
منی که این همه بهانه دارم برای چاق شدن و خوردن،، چجوری میخوام متناسب شم؟؟؟
دلیل اعتماد من به این سایت این بود که بر خلاف سایر روشها زمان تعیین نشده بود و گفته شده بود به اندازه ای که باورات تغییر کنن نتیجه میگیری. به لطف الله مهربان و آموزه های شگفت انگیز استادِ جانم من دیگه اون موارد رو دلیل بر خوردن نمیدونم و همینطور خوردن رو دلیل بر چاقی نمیدونم. تنها دلیل چاقی رو رفتار نامناسب با غذا میدونم و انشالله بتونم اصلاح رفتاری رو یاد بگیرم و به میزانی که موضوع برام اهمیت داشته باشه وقت میزارم و از این سایت یا خونم نهایت استفاده و لذت رو میبرم.
عادله.
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم
این فایل درعین اینکه خیلی ساده به نظر میرسه خیلی خیلی مهمه
چند روز پیش که داشتم آمار خودمو درسایت میدیدم متوجه شدم که دوسال اینجام واین دوسال چقدر باورهام درست وچقدرشون هنوز باقی موندن تا درست بشن
یکیش این بود که یه عمر درمغز ماخوندن که اگه تحرکت کم باشه چاق میشی این شد که اونقدر راه رفتم که دچار انواع واقسام ناراحتی های پوستیو…شدم ولی هنوزم لاغر نشدم حالا یکی نیست بیاد بگه آخه دختر خوب وحسابی تو چرا فکر نکرده افتادی دردام حرف بقیه مگه اینهمه دوست نداشتی که اونقدر خوابالو وتنبل بودن که زورشون میگفت پاشن آب برای خودشون بیارن اونوقت مثل نی قلیون لاغر بودن
حتی خود من میترسیدم چند ساعت بخوابم میترسیدم چاق بشم همیشه صبح زود بلند میشدم که نکنه خدای نکرده بهم بگن چاق تنبل یا بیمصرف یا چاق تر بشم خدا میدونه که چقدر مواقع برای اینکه دیگران منو تحقیر نکنن بیرون خونه درحالی که داشتم از گشنگی میمردم چیزی نخوردم ودرد معده کشیدم که کسی مسخره ام نکنه یا خیلی مواقع ترسیدم فست فود بخورم که نکنه چاق بشم حتی وقتیم خوردم با عذاب وجدان خوردم درحالیکه همیشه از غذای خونه بیزار بودم
از سالاد بیزار بودمو ولی به خاطر لاغری میخوردم
چقدر اب کرفس بدمزه خوردم افشرده های تلخ وبدمزه
خوردم قهوه تلخ چای دم نوش تلخ
وخیلی چیزا
اونقدر غذاها به سالم وناسالم تبدیل شدن برام که علاقم رفت کنار
الان به روزی رسیدم که از تمام غذاهای سالم بیزار شدم وترس خوردن غذاهای فست فودی وبه قول معروف ناسالم دارم
انتظارم چاق تر شدن نیست ولی انتظارم زیاد لاغر شدنم نیست چرا که هنوزم کلی ترس دارم
من دراین دوسال خیلی افت وخیز داشتم والانم که مملکتمون شده افت وخیز ذهن چاقم میگه بیا ناآرومی باعث میشه تو لاغر نشی
وترس های جدیدی اضافه شده به من
البته من میدونم که اینا بهانه است فقط وبیمعنیه
چرا که درهمین وضع هم انسان هایی لاغر شدن لاغر هستن ولاغر میمونن
به قول استاد تا انتظارمون از خودمون چی باشه
اگه انتظار داشته باشم که لاغر ومتناسب بشم ومتناسبم بمونم واقعا هم همین طور میشه ومتناسبم میمونم
من باید یاد بگیرم مثل یه فردمتناسب انتظارم از خودم متناسب شدن ومتناسب موندن همیشگی باشه وباور کنم که چاقی دیگه برنمیگرده به جسم من
دروجود من راهی نداره
همه چیز از راه درستش درست شدنیه
فقط راهشو باید پیدا کرد
درست مثل موهای من
که رنگشون کردم وخانوما خیلی خوب میدونن که وقتی موها رو خیلی روشن کنی دراصل خیلی آسیب میبینن
وخیلیا با روشن کردن موهاشون بعد یه مدت بخش زیادی از موهاشونو از دست میدن واین خیلی باعث رنجششون میشه
دیروز برای همین مساله پیش یه فروشنده قدیمی که خرید عروسیمو پیشش کرده بودیم رفتم
یه محصول جدید بهم داد که واقعا برای موهام معجزه کرد
وقتی اومدم خونه بالافاصله ازش استفاده کردمو شگفت زده شدم ومتوجه شدم که هر چیزی راهی داره
چقدر محصولات مختلف امتحان کرده بودم واعصابم خورد بود که داره موهام نابود میشه
چاقیم همینه کلی روشو امتحان کردمو وداشتم خودمو نابود میکردم اما با تغییر باورهام وانتظاراتم از خودم که همون راه درستست نتیجه میبینم وشگفت زده میشم وهر روز مثل موهام که کیف میکنم از خوب شدنشون
کیف میکنم از تناسب اندامم وماندگاری همیشگیش
سلام
منم یادم میاد که یک خانواده ای در نزدیکی خونه دایی ام اینا بود که چندتا پسرداشت و ازقضا یک پسرش کوچک بود درحد ۳ الی ۴ ساله .
و یه روز که زندایی اینا خونه ما اومدن و سر صحبت بازشد گفتش که اون پسر بجه کوچک یک فوحش هایی میده که ما یک خانم هستیم خجالت میکشیم و اونقدر بی ادب و بی تربیت هست .
خواهرم در جوابش گفت اون پسر بچه که یکدفعه اینجوری نشده یا درمحیط خانواده یاد گرفته یا از همبازیهاش .واینطوری حرفهای زشت میزنه .
یا خواهرم نمیزاشت زیاد خواهرزادم تو کوچه بازی کنه یا اگه بازی کنه با چه کسی همبازی هست براش خیلی مهم بود میگفت رفتارهمبازیهاش در رفتار اون تاثیر میزاره و اون یادمیگیره بی ادبی رو از اون بچه ها . واقعا هم میدیم اینطوری هست .
یا فیلم پایتخت رو که میداد خواهرم از شخصیت بهتاش خوشش نمیومد میگفت بدآموزی داره و در رفتار بچه ها تاثیر منفی میزاره و اونها به راحتی کلمات زشت و زننده رو یاد میگیرن.
یا یک همکار داشتم که همش آهنگ غمگین گوش میکرد و یک دختر داشت وقتی اونهم میخاست آهنگ بزاره آهنگ غمگین میزاشت و میگفت این آهنگها رو دوست دارم.
الان که فکر میکنم میبینم من چقدر فراموشکارم وقتی اینجوری به راحتی شخصیت ما شکل میگیره و ما هیج وقت نمیگیم که بیایم چشمامونو و گوشهامون رو عمل کنیم تا کوچیک بشن و ناهنجاریها رو نبینیم و نشنویم .
ولی موقع چاقی یا لاغری میشه ،میگیم بیایم بدنمون رو ورزش بدیم یا رژیم بگیریم تا کوچکش کنیم تا کمتر غذا بخوریم و لاغر بشیم .
منم کاملا مسولیت وضعیت بدنی و رفتاری ام و کلا هرموضوعی در زندگیم می پذیرم چونکه الان متوجه شدم این من بودم که آگاهانه یا نا آگاهانه هر روز به ذهنم غذا میدادم حالا چه غذای سالم یا نا سالم .
حالا سوال اینجاست چاره چیه ؟
آیا میشه یک کودک بی ادب روزی باادب بشه؟
آیا میشه یک کودک غمگین وافسرده شاد باشه ؟
آیا میشه یک فرد چاق دوباره متناسب بشه ؟
آیا میشه یک فرد معتاد ترک اعتیاد کنه؟
آیا میشه یک فرد خجالتی اجتماعی بشه؟
و…
خوشبختانه باید بگم بله . واین رو در محیط پیرامونون کنکاش کنیم میبینیم خیلی انسانها دارای یک خصلیت و ویژگی ناپسند بودن که الان تغییر کردن .
وشاید خودمون در کودکی یک ویژگی داشتیم مثلا خجالتی بودیم والان که بزرگتر شدیم رو خودمون کار کردیم و اجتماعی شدیم .
پس به خودم بگم و به خودم یادآوری کنم که ما انسانها قدرت این رو داریم که بااستفاده از نیروی ذهنمون زندگی خودمون رو به سمت مسیری که میخاهیم هدایت کنیم .
واین یعنی مختار بودن ما انسانها ونهایت عدل خدای مهربون .
من چاقی رو یاد گرفتم حالا یا درمحیط خانواده یا در رسانه های اجتماعی یا از محیط پیرامونم .
پس دوباره میام متناسب شدن رو به ذهنم یاد میدم ایندفعه از محیط متناسب مثل سایت تناسب فکری . دوستان متناسب سرزمین متناسب ها . از آموزشها به همراه عمل و… تا بتونم شخصیت متناسب خودم رو خلق کنم .
با سپاس از استاد عالیقدر و گرامی .
سلام
همیشه رژیم میگرفتم و هی میگفتم چرافلانی لاغره چرا من با بقیه متفاوتم
چرا اون لاغره من ن
با اینک من رعایت میکنم از اون کمتر میخورم چرا
همه بارها رژیم گرفتم و برگشتن دوباره باعث شده بود من ب عجز و ناتوانی در خودم برای لاغر شدن پی ببرم اصلا لاغر شدن برام شده بود یک الماس دست نیافتنی
من چاق شدن یاد گرفتم مثل درس خوندن آشپزی مثل خیلی کارهای دیگه ک اولش بلد نبودم اما با آگاهی با تمرین و تکرار ادامه دادن یادش گرفتم مسلط شدم وشاید خیلی کارها رو حتی بدون مکث کردن انجام بدم
الانم باید همونطور ک چاقی یاد گرفتم لاغری یاد بگیرم با ورودی با اگاهی و تمرین و تکرار ادامه دادن
من مطمئن کنن باید گرفتن لاغری
لاغر خواهم شد بدنم جسم عزیزم لاغری رو نمایان خواهد کرد
اولش ک اومدم سایت و شنیدم ک من چاقی یادگرفتم و میتونم با یاد گرفتن لاغری لاغر بشم مخم هنگ کرده بود چیزی ک ن شنیده بودم خیلی خوشحال شدم ک حق انتخاب داد م و چاقی من از ژنتیک استعداد خوردن
نیست
من میتونم لاغر بشم
من با یاد گرفتن لاغری میتونم لاغر بشم
لاعری الان برام ی چیز محال نیس
یک چیز شدنی هس یک چیز ممکن
من میدونم ک میتونم
الان درک لاغر شدن برام اسون شده ن لاغر بشم و خیلی اسونه تناسب شدن
من باقدرت دهن خودم و اگاهانه عمل کردن دادن ورودی باورکردن لاغری خواهم رسید ب اروزی چندین ساله خودم
لاغر خوام شد و سبک وزنی راحتی رو تجربه خواهم کردم .
من لیاقت لاغری و متناسب شدن رو دارم من لایق تجربه جسمی بدو چربی اضافه رودارم
من لایق پوشیدن لباسهایی شیک و رنگی با سایزهای کوچک رو دارم.
من لایق اینم ک هرچی دوس دارم بپوشم
بدون محدودیت سایز
من لایق اینم ک جوون تر دیده بشم راحت پاشم راحت بشینم راحت بخوابم بدون بالش
لایق اینم ک تموم لباسهایی ک موندن درکمد همهشونو دوس دارم بپوش
لایق اینم شلوار های لی و زیبا بپوشم
لایق لاغر شدن هستم لایق زیبایی اندام
لایق شکمی و پاها و پهلوها و بازوهای بدون چربی اضافه هستن
من لایق لمس کردن تجربه کردن لاغری هستم .
من لایق تناسب فکر هستم
من لایق بهترینها هستم
من لایق یاد رفتن لاغری با ذهنم هستم
من لایق لاغری با ذهن هستم
خدایا شکر ت ک تو این مسیرم شکرت
ک فرصت لاغر شدن و بهتر زندگی کردن با ذهن زیبا رو ب من دادی
من میدونم ک طبیعت بدن من لاغریه طبیعت وجود من لاغریه
طبیعه ک من لاعر بشم چن منم ک دارم لاغری رو یاد میگیرم
من عاشق خودم هستم
سلام درود
گام هشتم در مسیرلاغری من
هرچیزی که در این زندگی تجربه کردیم فقط فقط براثر باورها خودمان بوده است
همه چیز براساس باورها خودمان شکل گرفتند و در زندگی ما به وجود آمده اند
چاقی هم یک باور بوده به زبان ساده تر یکسری حرفهایی بوده که شنیدیم از والدین دوستان مدرسه جامعه رسانه فیلم ها این حرفها شنیدیم که مثلا بعد از ازدواج چاق میشی /در حین حاملگی چندین کیلو اضافه وزن میگیری و یک چیز طبیعی است و حتما چاق میشی/ورزش نکنی چاق میشی/شام خوردن باعث چاقی میشه مخصوصا اگه غذای پختنی باشه مث برنج/ماکارونی شیرینی فست فود چاق میکنه/نوشابه چاقی شکم میاره /بی تحرکی باعث چاقی میشه/خواب بعد ناهار باعث چاقی میشه ….
این حرفها به وفور میشنوی نمونه ها زیادی هم میبینی که چاق شدن براثر این عوامل اما باز برات مهم نیست چون در شرایط اون افراد نیستی ولی دیگه این حرفها برات تبدیل شدن به باور که اره فلان کار باعث چاقی میشه ولی چون در شرایط اون فرد نیستی براتم اهمیتی نداره و چاق نمیشی چون در حد یک حرف هستند برات و ترسی تورو تهدید نمیکنه یعنی باورها فعال نشده اند
بعد که در شرایط اون افراد چاق قرار میگیری یعنی ازدواج میکنی اون باور در ذهنت فعال میشه و برات تبدیل میشه به یک امر طبیعی که اره فلانی چون چاق شده منم چاق میشم طبیعی است و آرام آرام رفتارهات تغییر میکنه و خیلی ساده راحت چاق میشی
حالا یاد گرفتیم که چاقی از طریق آموزش بوده از طریق ذهن بوده هر فرد چاقی به طریق ها گوناگون این چاقی آموزش دیده آند ودر نهایت چاق شده اند
حالا ما میومدیم فشار به جسم میآوردیم برای یک مدت هم لاغر میشدیم ولی باز به محض رها کردن برمیگشتیم نقطه اول چون ما فقط خودمان مجبور میکردیم به رفتاری ولی ذهن که تغییر نکرده بود
تا ذهن نخواد دستور نده تلاش فیزیکی برای هرکاری کار بیهوده است
ما میخواستیم فراموش کنیم از بین ببریم چاقی رو ولی نمیدونستیم ذهن چیزی که یاد گرفت فراموش نمیکنه فقط ما میتونیم آموزش ببینیم ولی نمیتونیم چیزی فراموش کنیم یا در ذهن مان پاک کنیم
پس اولا باید بپذیریم که مقصر اصلی وتنها مقصر چاقی الانمان خودمان هستیم و بهانه نیاریم وگردن کسی نندازیم
دوما باید یاد بگیریم همه چیز از طریق ذهن یاد میگیریم باشنیدن دیدن حرف زدن این باورها شکل میدیم
یکسری حرف هست وقتی خیلی تکرار بشه تبدیل میشه به باور البته این نظر شخصی من است
الان هم از طریق ذهن با استمرار تکرار وعمل کردن به آموزه ها لاغری یاد میگیریم و با عمل کردن به آموزه ها خیلی ساده راحت لاغر میشویم
پس لاغر شدن حق طبیعی ما بوده که بر اثر آموزش ها بدن خود را از حالت طبیعی خود در آوردیم و چاق شدیم
الان هم با آموزش تکرار تمرین استمرار تعهد وعمل کردن لاغر شدن یاد میگیریم مث خیلی آموزش ها دیگه مث آشپزی /فوتبال/رقص/چاقی/نقاشی
لاغر شدن هم یاد گرفتنی است باید آموزش ببینیم و از طریق شروع کنیم به یادگیری تا عملکردش در جسم خودمان ببینیم
من مطمعنم با آموزش عمل کردن خیلی ساده راحت لاغر خواهم شد و لاغر خواهم ماند
سلام
چرا چاق شدم؟؟
من یه انسان متناسب با فرمولهای صحیح بودم، اصلا به غذا خوردن فکر نمیکردم، اصلا غذایی نبود که مورد علاقم باشه، انقدری میخوردم که سیر بشم من بچه کوچیک خانواده بودم و همیشه خانوادم و میدیدم که همه چی میخورن، به منم میگفتن تو هم باید همه غذاهارو بخوری،ببین فلان دوستت چقد خوب همه چی میخوره، گذشت و گذشت تا من هم برای تشویق شدن ناخواسته یکم بیشتر میخوردم تا بعد از چند سال دیدم اخرای راهنمایی نتیجش تو جسمم ظاهر شدو دیدم وزن نرمال طبق سنم ندارم چند کیلو اضافه دارم و این شروع چاقی من بود، خب عمه ها و خاله رو میدیدم که چاقن همینطور پدر مادرم و باور کردم چاقی من ارثیه، شنیدم بعد ازدواج ادم چاق میشه منم چون باورش داشتم کم کم چاقتر شدم، شنیدم بارداری ادم و چاق میکنه و من دیگه داشتم منفجر میشدم شده بودم 100 کیلو، این بین تلاشهایی برای لاغری هم میکردم لاغرم میشدم ولی انقدر راحت تمام اون زحمت هام باد هوا میشد و چاقتر از قبل میشدم که خودم نمیفهمیدم من کی دوباره چاق شدم، انقدر اعتماد به نفسم پایین بود که نگو، حتی دلم نمیخواست جلوی کسی راه برم تا چاقی من و ببینه، تو محل کارم دلم میخواست فقط پشت میز بشینم تا چاقیم دیده نشه، خلاصه نگم براتون با سن 30 سال انگار 37،8 ساله بودم و حالم به شدت بد بود، عین پیرزنها لباس میپوشیدم مانتو مشکی گشاد ،دو سال برا خودم هیچی نمیخریدم، لباس های خوشگل زیادی داشتم که با حسرت نگاشون میکردم و داشت تو کمد خاک میخورد، میدونم همتون حس من و عمیقا درک میکنید، استاد یکی از نعمتهایی که خدا بهم هدیه داد وجود شما در زندگیم بود، بد نیست گاهی وقتا ادم اون دوران چاقی رو به خودش یاداوری کنه تا حواسش باشه دوباره بخواد گول ذهنشو بخوره چی در انتظارشه، من خیلی راحت چاق میشدم مثل همین الان با اینکه باروش ذهنی 20 کیلو لاغر شدم و بعد رها کردن مثل آب خوردن 10 کیلوش برگشت، معنی استمرار و الان میفهمم، وقتی این همه سال ذهنم طبق فرمولهای چاقی دستور میداد چطور توقع داشتم یه ساله همه چی درست شد، من یه ساله که چاق نشدم 20 سال استمرار داشتم تا خودم و به وزن 100 کیلو رسوندم ولی لاغری خیلی خیلی زود اتفاق میفته ولی برای تثبیت فرمولها زمان باید گذاشت تکرار باید کرد حتی من میگم تا اخر عمرمون
چرا لاغر نمیشم؟
چون ذهنم فقط چاقی بلده، چطوری با بستم دهنم و غذا نخوردن چاقی رو یادش بره، من نمیدونستم چاقی رو یاد گرفتم ولی با یاداوری کودکیم دیدم بله من یادش گرفتم، من گول حرفاشونو خوردم هرچند اونا تقصیری ندارن فکر میکردن دارن بمن لطف میکنن ولی من زندم و تا وقتی زندم میتونم عوض کنم شرایطو، خب دیگه، من آمادم برای اینکه لاغری رو یاد بگیرم، قول میدم جزء دانش آموزای ممتاز باشم
بنام خدا 🌹
موضوع مهمی که همیشه وجود داشته ومن به شخصه هیچ توجهی نداشتم بهش واون اینه که من چاقی رویا گرفتم اززمانیکه دارم یاد میگیرم تمرین کنم برای اینکه چطور بفهمم کی واقعا گرسنمه وکی فقط از روعادت دارم انجامش میدم و کی سیرمیشم . دارم درک میکنم که من چاقیو یادگرفتم وقتی به محتویات ذهن خودم رجوع میکنم گاهی وقتی فکرشو میکنم که من بایدواقعا تغییرکنم و موانع توی ذهنم رو که می بینم ذهن من که بخش منفی هست بهم میگه اگه تغییر کردن انقدر سخته بهتره ولش کنید اما یه چیزی بهم امید میده که برم جلو وقتی مقایسه میکنم باروشهای قبلی برای لاغری و جنبه های دیگه ی زندگی متوجه میشم این تنها راهه که بایدبمونم و ادامه بدم .
من چاق شدن رو مثل زبان مادری یادگرفتم و همیشه درحال صحبت کردن در مورد چاقی بودیم توی خونه ودر روزمره همیشه حرف ازچاقی بوده وبس . پس طبیعی هست که من چاقیو یادگرفتم و در اصل زندگیش کردم وچاقیوباتمام وجودم لمس کردم مشکلاتش رو واحساس بد وناامیدی رو .من مادرم چاق بوداماقبل ازدواجش کاملا متناسب بودوعکساشو دیدم وحتی بعداز ازدواجش وچاقیش در بارداری دومش بوده وبعدتابه الان ادامه داشته من همیشه مادرم معتقد بود که من چاقم به خاطر اینکه بهم داروی مرتبط با مغزواعصاب میدادوچون ازبچگی تشنج میکردم مادرم منوشروع کرده بودین تقویت کردن و من ازاون زمان به بعددچارچاقی شدم پس چاقی من ارثی نیست و من ازبچگی پرخوری کردن و اضافه خوردن رویاد گرفتم وقتی دوروزپیش پست اینستای استاد رودیدم که فیلم اون دخترکوچولو روگذاشته بود یادخودم افتادم که چقدرادما به من نگاه میکردم ومنومسخره میکردن وقتی دیدمش یک آن انگار اون احساس خنده وتمسخر اطرافیان رو حس کردم . همه چیز جلوچشمم ظاهر شد چاقی استعداد نیست بلکه یک آموزش ذ هنیه یک الگوبرداری اشتباه در قالب درست ازرفتارپدرومادر واطرافیان چاقی نه فقط جسم رو بلکه میلیونها باربیشتر بر روان تاثیرمیذاره .من یادگرفتم که چطور برنج به ظاهرکم روبا نون بخورم که سیر بشم ویاد گرفتم که همیشه بدون احساس گرسنگی غذابخورم واونقدر بخورم که به فشارو حالت تهوع برسم و یادگرفتم فراتر از نیاز جسمم غذابخورم این روزها دارم تمرین میکنم براساس نیاز جسمم بخورم و دارم یاد میگیرم سیر بشم جالبه چندوفتی هست که رفتم خرید ومیوه خریدم نارنگی چیزی که واقعا دوستش داشتم اماازموقعی که خرید مش شایددوتا یاسه تا خوردم و سیب فقط دوتا خوردم منی که میوه رومه میدیدم همشوبایددوسه روزه تموم میکردم الان خیلی وقته توی یخچا لن کمپوت که درست میکردم و بعدش اثری ازش نبود روفقط دوبار تاحالا خوردم امانه اونقدر یادمه حالم بد بشه و غذایی که همیشه میخوردم رو این روزها وقتی که تنها باشم برای یک نفرو وقتی همسرم بیاد خونه برای دونفر و چیزی که اضافه میمونه رو دیگه میل ندارم گرمش کنم و بخورم بلکه او نقدری درست میکنم که دیگه اضافه نیاد ودفعه ی بعد غذای دیگه درست میکنم و بیشتر غذای گرم رودارم تمایل پیدامیکنم که استفاده کنم .وبیشتربه تجربه کردن فایل هاو تمریناتشون علاقه مندشدو بااین حال سایزکم کردم ودارم به اطمینان نسبت به خودم وبعدلاغری خودم میرسم ویادگیری لاغری مثل یادگیری چاقی مرحله به مرحله است و جهشی نیست و پله به پله است اما لذتبخشه دیگه کمتربه فکر اینم که چی در موردمن میگن لاغر شدم یانه بلکه ملاک خودمم که من دارم حس سبکی رو احساس میکنم و وقتی میخواد ذهنم بهم بگه که نه توکار سختی رو داری انجام میدید بهش یادآور میشوم که این کارا ییکه من الآن دارم میکنم خیلی راحتتر واسونترازر وشها ییه که قبلاً تو مسیرهای متفاوت انجام دادم .واین لذتشو بیشترمیکنه تجربه های جدید بانگرشی جدید.
سلام
همه ما افراد چاق به طور ناخواسته بدون هیچ تلاش،زحمتی چاق شدن رو یاد گرفتیم و این اموزش چاقی در شکل جسمی خودمان دیدیم و بعد دست به کار شدیم واسه لاغر،شدن یا فراموش کردن چاقی و رسیدن به لاغری و همیشه با شکست روبه رو شدیم چون مسیر اشتباه رفته بودیم و راهی جزشکست هم نبوده یک مسیر اشتباه با هرسرعت هر جوری بری اشتباه است و نتیجه اشم شکسته
ما از قوانین جهان ذهن عملکرد ذهن هیچ شناختی نداشتیم
و فک میکردیم هرچی مشکل داریم در هر زمینه ای علل ان مشکلات دیگران مواد غذایی ژنتیک ارث سرنوشت شانس خدا خواسته فلانی این مشکل برای من درست کرد و خلاصه همیشه دیگران خدارو مقصر میدونستیم و خودمان بیگناه و یک موجود ضعیف که هیچ کاری نمیتونه کنه جز اینکه شرایط،بپذیره یا تلاش فیزیکی کنه و همیشه هم شکست میخوردیم چون راهش این نبود
دوستان ما هر چیزی که الان میتونیم انجام بدیم یک زمانی یاد گرفتیم و ذهن مث یک مسیر یکطرفه است میتونه یاد بگیره فقط ولی فراموش نمیتونه کنه هرکاری کنی حتی بری کما تصادف کنی عمل کنی نمیتونی اموزش هایی که دیدی فراموش کنی این اصل قانون جهان است
حالا ما از بچگی اموزش هایی دیدیم که هیچ تلاش خاصی برای انجام دادنش نکردیم بصورت خود به خودی یاد گرفتیم مث زبان فارسی مث لهجه شهری که در انجا زندگی میکردیم مث راه رفتن پوشیدن لباس غذا خوردن و….همه ما به زبان مختص شهرمان که در ان متولد شدیم زندگی کردیم زبان محلی ان شهر یاد گرفتیم
حالا به راحتی زبان ها دیگه روهم یاد گرفتیم بدون هیچ تلاشی زحمتی
و چاقی رو هم مث زبان مادری یا هر هنر توانایی دیگه یاد گرفتیم
با عمل جراحی فک دهان نمیشه زبان فارسی حرف زدن به لهجه خودمان فراموش کنیم پس با عمل جراحی شکم یا هرکه اعضای بدن نمیتونیم چاقی فراموش کنیم
با بستن دهان خودمان نمیتونیم حرف زدن رو فراموش کنیم پس با نخوردن غذا نمیتونیم جلو چاق شدن خودمان بگیریم فراموش کنیم
با سر هر ساعتی جمله خاصی تکرار کردن نمیتونیم زبان مادری و زبان هایی که یاد گرفتیمه فراموش کنیم پس با هر جمله انگیزشی خیالی تجسمی نمیتونیم جلو چاق شدن خودمان بگیریم و چاقی فراموش کنیم
این یک قانون است هر اموزشی که ببینی نمیتونی فراموش کنی ولی میتونی اموزش ها دیگه روهم ببینی
من چاقی اموزش دیدم یاد گرفتم از طریق والدین جامعه رسانه دوستان و چاق شدن در ذهنم طبیعی کردم و چاق شدم
حرفهایی شنیدم مث مصرف شیرینی مساوی است با چاقی ورزش نکردن مساوی با چاقی ارث بهم رسیده فلان دکتر تو رسانه گفت فلان دارو چاق میکنه
سن هر چه بیشتر بشه چاقی بیشتر میشه چون سوخت ساز،بدن کم میشه
برنج فست فود مساوی با چاقی ازدواج کردن مساوی است با چاقی و خلاصه این حرفها شنیدیم نمونه هم دیدیم خیلی راحت پذیرفتیم که بهله هر که این شرایط داشته باشه چاق میشه و وقتی تو اون شرایط قرار گرفتیم تو ذهن مان طبیعی میشه دیگه چاق میشی چون فلانی هم تو شرایط تو بود چاق شد و تو خودت یک فرد چاق میپذیری و راحت روال زندگیت تغییر میکنه تمایلاتت به خوردن بیشتر میشه و برای خودتم عادی است چون میگی بلعه من دیگه چاق میخوام بشم یا چاقم طبیعی بیشتر بخورم و این چاقی شروع میشه و اینجوری چاقی در ما شکل میگیره
و واسه فراموش کردن چاقی میومدیم تلاش فیزیکی میکردیم که کاملا اشتباه بود شکست میخوردیم
و حالا برای لاغر شدن باید مث چاق شدن از طریق ذهن عمل کنیم و راحت لاغر بشیم تا ابد لاغر بمونیم
و راز تا ابد لاغر،شدن یادگیری از طریق ذهن است و با اموزش دیدن تکرار کردن عمل کردن استمرار لاغر شدن مث چاق شدن یاد میگیریم و راحت لاغر میشیم و تا ابد لاغر میمونیم
پس باید لاغر شدن ساده کنیم در ذهن مان اگه قبلا سخت بوده چون مسیر اشتباه رفتیم الان که مسیر صحیح پیش میریم خیلی راحت اسان بدون اینکه بفهمیم لاغر میشیم و راهش هم از طریق ذهن است
ما خیلی مهارت ها یاد گرفتیم الانم لاغری یاد میگیریم از راه صحیح و خیلی راحت لاغر میشیم و لاغر میمونیم
یک نکته که همیشه باید یادمان باشید این است که ذهن فراموش نمیکنه اموزش هایی که میبینه و این یک اصل است ذهن فراموش کار نیست ولی قابلیت یادگیری دارد
پس ما نمیتونیم چاقی خودمان فراموش کنیم ولی میتوانیم لاغرشدن یاد بگیریم عمل کنیم لاغر بشیم و تولدی دوباره داشته باشیم یک زندگی جدید همراه لذت شادی تفریح اعتماد بنفس بالا خوشتیپ لباس ها رنگ شاد احساس عالی و کلی با خودمان کیف کنیم لذت ببریم و این تجربیات شیرین داشته باشیم و این از طریق لاغر شدن اتفاق خواهد افتاد
و لاغر شدن هم از طریق اموزش لاغری از طریق ذهن انجام میشه
پس من فرخنده برای رسیدن به تناسب اندام و تولدی اگاهانه در،این مسیر صحیح هر روز قدم برمیدارم و هر انچه یاد میگیرم بهش عمل میکنم تکرار میکنم تا خیلی راحت متناسب بشم و زندگی جدیدی واسه خودم بسازم زندگی که نهه بهشت برای خودم بسازم و لذت ببرم از بهشتی که خودم برای خودم ساخته ام خریدن هر لباس با هر رنگی هر مدلی که خودم دلم میخواهد خوردن هر نوع غذایی که خودم دوست دارم و با لذت خوردن افتخار کردن به خودم در جمع با شوق ذوق رقصیدن در جمع در جشن تولد عروسی
عکس گرفتن از خودم در جمع وای که چه لذت هایی میبرم وقتی دارم بهش فک میکنم ناخوداگاه خنده میاد رو لبم و حالم عالی میشه پس من میخوام این بهشت برای خودم بسازم و این بهشت با لاغر شدن اتفاق خواهد افتاد و راه لاغر شدن اموزش لاغری از طریق ذهن است
و من هر روز،اگاهانه در این مسیر صحیح و شگفت انگیز،و جاده بهشتی قدم برمیدارم تا به بهشت برسم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
با سلام خدمت دوستان متناسب و استاد عزیز
گام هشتم:
چرا چاق شدم ؟چرا لاغر نمیشم ؟
سال های زیادی برای لاغری تلاش کردم ولی نتیجه ی جز شکست و چاقی نمیگرفتم و برام سوال بود که چرا من نمیتونم لاغر بشم
این فکر ذهنم و مشغول کرده بود که چرا من به راحتی چاق شدم و اما نمیشه لاغر شد ؟
همیشه از مادرم از اطرافیانم از دوستان اشنایان میشنیدم که جاقی خیلی اسونه ولی لاغر شدن خیلی سخته
هر کی چاق شده دیگه نمیشه لاغر بشه و برای همیشه چاق می مونه
یا دلایل مختلفی رو برای چاقی پیش روم میزاشتن
که تو چون مادرت چاقه چون خانواده مادریت جاقن شما هم به مادرت رفتی ارثیتون چاقیه
همیشه با خودم میگفتم ما که جز چاقی چیزی از مادرمون به ارث نبردیم
و یا دلایل های بسیاری از قبیل ادم بعد از ازدواج چاق میشه
یا در دوران بارداری ادم چاق میشه و بعد از زایمان ادم لاغر نمیشه
یا غذا خوردن با دست ادم و چاق میکنه
یا بعد از یه سنی ادم دیگه لاغر نمیشه چون چربی ها محکم و سفت میشن و دیکه خیلی سخته لاغر شدن بعد از سن ۴۰به بالا
و در دور همی ها ادم بیشتر میخوره چون در دور همی ها ادم بیشتر از خوردن لذت میبره
خوردن مواد چرب و شیرینجات اینا از اون دسته موادی هستند که خیلی کالری دارن و ادم چاق میکنند اینا خیلی خطرناک هستند برای چاقی
فست فود خیلی خطرناکه چون ادم و چاق میکنه و خیلی بده
ااز اینجور باورها رو از زمان های خیلی قبل به ما اموزش دادن و بارها و بارها شنیدیم و این باورها رو در ما قوی کردن در واقع ما از بچگی از پدر ومادرمون و بعدا از دوستان و جامعه و اشنایان این زبان چاقی رو اموختیم و کار خاصی برای این جسمی که الان داریم انجام ندادیم خیلی راحت و اسون چاقی رو مثل زبان مادری و فارسی که از مادر و پدرمون و بعد زبان فارسی رو از زمانی که به مدرسه رفتیم یاد گرفتیم وهیچ زحمتی برای اون نکشیدیم
به همین دلیله که لاغر نمیشویم چون ما چاقی رو از بچگی یاد گرفتیم زبان لاغری بلد نیستیم
ما نمیتونیم با غذا نخوردن با رزیم گرفتن با پیاده روی کردن با قرص خوردن با عمل کردن این جسم رو کاهش بدیم
ما فقط باید یاد بگیریم که چگونه از طریق ذهن باید لاغر شد لاغری هم مانند چاقی که یاد گرفتیم باید یاد بگیریم
زمان میبره ما نباید توقع داشته باشیم با یکی دو هفته یا چند ماه به ایده ال برسیم
ما باید با اموزش دیدن لاغری و استمرار داشتن و تمرین کردن و از همه مهم تر عمل کردن به اون چیزی که اموزش دیدیم در این دوره ها به لاغری دست پیذا کنیم
یادگیری و اموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میگیرد
ما باید اموزش ها رو از طریق ذهن به مغز بسپاریم و مغز فرمان بردار ذهن هستش
و جسم هم نمایش دهنده مغز و ذهن هستش
اموزش لاغری باید حتما از طریق ذهن صورت گیرد
در این صورت هستش که برای همیشه میشه لاغر شد و لاغر موند
همانطور که چاق شدیم و جاق موندیم
ما نمیتونیم هر ان چیزی رو که درباره ی چاقی یاد گرفتیم فراموش کنیم فقط می تونیم با انجام ندادنش و تکرار نکردنش این اموخته ها رو کمرنگ کنیم و به جای اان اموخته های جدیدی (لاغری)رو بارها و بارها با تکرار کردن و استمرار داشتن در این مسیر به نتیجه دلخواهمون برسیم
لاغری خیلی اسونه همانطور که چاقی رو از طریق والدین رسانه دوستان اشنایان یاد کرفتیم به اسانی اموزش دیدم لاغری هم به وسیله ی شخص خودم اموزش می بینم و به راحتی مثل اب خوردن به ایده الم میرسم
اون کسانی که به ما چاقی رو یاد دادن توانایی اموزش لاغری به ما رو ندارند
من خودم با تلاش و استمرار در این راه و توجه کردن به افرادی که از این روش ذهنی شگفتی سازان این دوره هستند مهر و سندیه برای من که میتونم از این روش لاغر شد و از همه مهمتر لاغر موند
در این دوره ها من به باور ۱۰۰درصد رسیدم که هیچ روشی به اسانی و سادکی این روش وجود نداره
اموزش فقط از طریق ذهن انجام میشود همانطور که از بچگی اموزش رو از طریق ذهن یاد کرفتیم و جاق شدیم و کار خاصی انجام ندادیم الان هم به خودم تعهد دادم در این دوره ها باشم و با اموزش دیدن از طریق ذهن به وسیله ی استاد عزیزم که راهنمای ما هستند
اموزش ببینم و اموخته هام رو در زندکی به کار بگیرم و شرایط جسمی خودم رو تغییر بدم
خدایا شکرش بابت این همه اگاهی های عالی و فوق العاده
🌹زبان لاغری رو یاد بگیرید🌹 این تنها راه لاغر شدن هستش و هیچ راه دیگه ای وجود نداره برای متناسب شدن
خدایا شکرش
من همیشه در این مسیر ها هستم و باقی می مانم برای یادگیری بیشتر و بهتر و استاد شدن در این روش لاغری
(لاغر شوید و لاغر بمانید )👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
با امید شادی و سلامتی و متناسب شدن برای همه ی دوستان عزیزم
و سپاس فراوان از استاد عزیزم بابت این همه اگاهی های ناب و عالی 👏🏻👏🏻👏🏻🌹🌹🌹🌹
به نام خداوند آگاهی بخش مهربان
روز ۱۰۱: روز هفدهم تکرار ، دوشنبه ۱۴۰۰/۵/۴
سلام
چرا چاق شدیم؟ چرا لاغر نمی شدیم؟
تاکنون مطالب زیادی در مورد ذهن قدرتمند خود یاد گرفتیم:
ذهن ما اصل را از بدل تشخیص نمی دهد.
ذهن ما سعی در کاهش مصرف انرژی دارد.
وظیفه اصلی ذهن ما حفظ بقای ماست.
ذهن ما دنده عقب و فراموشی ندارد. و هر آنچه را آموزش ببیند و یاد بگیرد را همواره حفظ می کند و به صورت یک باور یا تصویر ذهنی در خود ذخیره می کند.
پس پاسخ این سوال که “چرا چاق شدیم؟ ” مشخص شد: چون چاق شدن را یاد گرفتیم از خانواده و رسانه و جامعه مانند باورهای چاق کننده زیر:
چاقی در خانواده ما ارثی است.
ژن لاغری در بدن افراد خاصی وجود دارد و بقیه آن ژن را ندارند و نمی توانند بصورت دائمی متناسب بمانند.
چاق باشی قویتر هستی و کمتر مریض می شوی.
متابولیسم بدن پایین است.
با افزایش سن بدن رشد عرضی می کند.
بعد از زایمان بدن دچار چاقی می شود.
رژیم غذایی سنتی ما چاق کننده است.
و …..
پس ما چاق شدیم چون چاق شدن را یاد گرفتیم و در ذهن خود تصویر ذهنی چاقی را ایجاد کرده ایم.
خب وقتی ذهن چاق است با رژیم و ورزش جسم را تحت فشار قرار داده و لاغر می شدیم ولی ذهن ما چاقی را بلد بود پس با رها کردن فشار جسمی ، ذهن ما دوباره ما را به سمت چاقی سوق می داد.
پس چرا لاغر نشدیم؟ چون ذهن ما لاغری را بلد نبود. ذهن ما فقط تصویر چاقی را در خود داشت و خیلی ماهرانه ما را به سمت چاق و چاق تر شدن هدایت می کرد با یک لقمه بیشتر و تکرار و تداوم آن.
حال چه باید کرد؟ برای متناسب شدن باید لاغری را هم یاد بگیریم.
ما در ۱۰۰ روز گذشته در حال آموزش لاغری به ذهن خود بوده ایم و دیگه این سوال ما نیست. من دیگه نمی پرسم “چرا لاغر نمیشم” چون مطمئنم لاغر میشم چرا که نه؟
خیلی واضح و منطقی است وقتی چیزی را آموزش ببینیم به هر حال در آن موضوع مهارت کسب می کنیم دقیقا مثل دانش آموزانی که در یک دوره آموزشی شرکت کرده اند بالاخره همگی آن موضوع را یاد می گیرند یکی زودتر یکی دیرتر ولی بالاخره دیر یا زود همگی مهارت مورد نظر را کسب کرده و گواهی پایان دوره دریافت می کنند. دانش آموز مشتاق و علاقمند حرف استاد را در هوا می قاپد و برایش مطالعه جانبی انجام می دهد و تلاش می کند و نتیجه فوق العاده ای کسب می کندو بچه بازیگوش با n بار تکرار و گذر زمان بیشتر به آن مهارت دست می یابد با نمره کمتر.
پس در این دوره که در حال یادگیری لاغری با ذهن هستیم نتایج متفاوت خواهد بود ولی قطعا نتیجه برای کسی که ادامه دهد و انصراف ندهد حاصل می شود.
وقتی ذهن ما همانطور که در چاقی استاد شده بود، حال در لاغری استاد شود ما را به سمت لاغر شدن هدایت می کند ولی نباید فراموش کنیم که تصویر چاقی در ذهن ما ازبین نمی رود ولی با ایجاد تصویر لاغری ، کمرنگ شده است و باید با تکرار و تمرین تصویر لاغری را پر رنگ و پر رنگتر کنیم و همواره رفتار خود را تحت نظر داشته باشیم که با استفاده از کدام تصویر ذهنی اقدام به انجام این رفتار کردم؟ تصویر چاقی یا لاغری؟
من پس از ۱۰۰ روز تغییرات بسیار زیادی در رفتار و احساسات و جسم خود مشاهده کرده ام ولی به جرات می توانم بگوئیم شاید فقط یک سوم رفتارهای هر روزم بر اساس تصویر لاغری است و بقیه رفتارهای تحت کنترل تصویر ذهنی است که سالها در آن استاد شده ام. مثلا در مواجهه با بستنی هنوز احساس می کنم باید خودم را کنترل کنم و زنگ خطر در ذهنم به صدا در می آید، در حالیکه هم اکنون می دانم غذاها و خوراکیها قدرت چاق کنندگی ندارند به ویژه اگر به مقدار نیاز بدنم مصرف شوند و این باور من است که به غذاها قدرت می دهد به بدن من آسیب وارد کنند ولی مهم نیست که من بدانم مهم این است که ذهنم باور کند و باور ذهنی با تکرار و تمرکز و تمرین و منطقی کردن باورهای جدید رخ می دهد یعنی کامل شدن آموزشهای لاغری. پس با عجله کردن کار پیش نخواهد رفت. همانطور که در سالیان زندگیم چاق شدن را یاد گرفتم حال باید برای یادگیری لاغری تلاش کنم و استمرار و اشتیاق و تکرار و تکرار نتیجه را برایم به ارمغان می آورد. همانطور که مثلا برای کسب مدرک لیسانس باید ۴ سال با مداومت آموزش دید و تلاش کرد یادگیری لاغری هم زمان نیاز دارد و با عجله کردن فقط دریافت نتیجه را به تعویق می اندازیم.
افزایش آگاهی و دانستنیها، افزایش علاقمندی و پذیرش خود ، ایجاد احساس خوب ، ایمان به توانمندی در ساخت جسم دوست داشتنی خود و صدها محصول دیگر کافیست که در این مسیر مشتاقانه بمانم و به خودم یاری برسانم تا هم زندگی خودم و هم خانواده و جامعه ام بهتر و بهتر شود.
قدمهایتان در مسیر از هر لحاظ بهتر شدن،استوار دوستان قدرتمندم
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹توی دوران مدرسه خیلی دوست داشتم کامپیوتر بلد باشم و باهاش کار کنم وقتی هم مراسم مذهبی میرفتم و کلیپ های خوشکل میدیم انگیزه یادگیریم بیشتر می شد تا اینکه به خاطر آزمون استخدامی رفتم و کامپیوتر یادگرفتم چون خیلی علاقه داشتم روند یادگیری ام خیلی سریع پیش رفت تا اونجایی که به عنوان کمک مربی بهم پیشنهاد شغلی دادن و بعدشم به عنوان مربی کامپیوتر توی آموزشگاه تدریس کردم وقتی به حال خودم توجه میکنم میبینم روند چاق شدن من هم مثل کامپیوتر یاد گرفتنم بوده که رفته رفته بهم گفتن که تو خیلی تحرک داری و بی تحرکیم باعث چاق شدن من میشه و اینقدردر ذهن من این حرف جا خوش کرد و با دیدن افرادبی تحرک وچاق بر باور این تفکر کمک بسیار کرد طوری که مطمئن شدم بی تحرکی همان و چاق شدن همان.همون طوری که به خاطر علاقه زیاد به کامپیوتر روند یادگیریم خیلی سریع بود اینقدر هم باور چاق شدن در من قوی شده بود که فقط منتظر یه کوچولو استارت بود و خیلی سریع جز افراد تپل شدم .من همیشه دوست داشتم از خیاطی هم سر در بیارم و بتونم واسه خودم خیاطی کنم علاقه داشتم ولی به صورت تفریحی دوست داشتم کار کنم و همیشه به عنوان یه هنر که هر کسی باید بلد باشه بهش نگاه میکردم تا اینکه توی همون آموزشگاه کلاس های خیاطی هم راه افتاده و منم رفتم کلاس روزهای اول خیلی با عشق و علاقه کار میکردم و یاد میگرفتم طوری که چند تا لباسم واسه خودم دوختم ولی به خاطر درگیری شغلی که داشتم خیلی از لباسهای مجلسی وقت دوختنش پیدا نکردم و ندوختم و امتحان پایانی هم با بچه ها دادیم و همگی با نمره خوب قبول شدیم و مدرک خیاط شدنمون گرفتیم 😊 ولی خب متاسفانه استمراری در عمل نداشتم و رفته رفته باعث شد خیاطی رو بذارم کنار و دور چرخم نروم .وقتی هم به روند لاغر شدن خودم فکر میکنم میبینم چقدر شبیه کار خیاطیم بوده من چون لاغر شدن رو فقط توی تحرک میدیم فقط تلاشم این بود تحرک داشته باشم با کار کردن کارهای کشاورزی تو باغ و خونمون رو اغلب من داوطلبانه انجام میدادم طوری که اکثر هنرهای کشاورزی یاد گرفتم و انجام دادم .(به خاطر داشتن این هنر از زمانی که با لاغری با ذهن آشنا شدم و به قدرت و توانایی های خودم پی بردم الان خودم رو لایق داشتن یه باغ شهری جذاب میدونم و مطمئنم که بهشمیرسم😊) توی این همه مدت دلم خوش بوده که تحرک دارم ولی چون باورم اشتباه بود که تحرک باعث لاغری میشه و تحرک هام هم مثل هنر خیاطیم موقت بودن و گذرایی نتیجه دلخواه نصیبم نشد تاثیر آنچنانی برروی جسم من نذاشت اگه همون عشق و اراده و استمراری که ذهنم برای کامپیوتر برای من ساخته بود برای خیاطی و لاغر شدن هم ساخته بود لاغر میشدم و جز افراد متناسب بودم واین همه غصه نمیخوردم وخودم رو از خیلی نعمت ها محروم نمیکردم و رفتن به مهمونی ها برخودم قدغن نمیکردماما از وقتی با سایت لاغری با ذهن آشنا شدم و فهمیدم مشکل اضافه وزنم به خاطر تحرک نیست و به خاطر باورهای اشتباهی هست که افراد و محیط برای ما ساخته اند و ما باورکردیم و مسئولیت چاقیم رو بر عهده گرفتم و باورهای صحیح لاغری رو جایگزین باورهای اشتباه چاقی کردم و به خودم قول دادم باعمل کردن به آموزه های استاد’ مهمان ناخونده ام که همون اضافه های وزنم هست رو با استمرار بفرستمش سفر قندهار که دیگه بر نگرده روند لاغر شدنم مثل دوره یادگیری کامپیوترم خیلی سریع در حال انجام شدنه طوری که با یک مدت استمرار قشنگ یکی دو سایز کم میکنم و لاغر میشم 😊خیلی ممنون استاد که من را از خواب غفلت بیدار کردید🙏🙏🌹🌹آموزه هاتون روی تموم جنبه های زندگی من اثر گذاشته من همیشه اعتماد به نفس داشتم ولی از وقتی با سایت شما آشنا شدم اعتماد به نفسم فوق العاده بالا رفته مثبت نگریم در حد اعلا تقویت شده کلی به توانایی های خودم که پنهان بودن پی بردم خودم رو لایق بهترین ها میدونم و این لیاقت داشتن بهترین ها خیلی برام لذت بخشه حتی از عسل هم برام شیرین تره😊 چون با همین لایق دونستن به خیلی از خواسته هام رسیدم و الان دارمشون 😊چیزهایی که حتی توی تصوراتم هم جا نمیگرفت که داشته باشم. وقتی خودم رو لایق بهترین ها میدونم دیگه هیچ نیرویی جلو خواسته من نمیتونه بگیره و باعث شکستم بشه نه فقط توی لاغری بلکه توی همه خواسته هام .و این لذت داشتن حس خوب لایق بودن رو مدیون شما هستم ممنونم که هستید و خالصانه برای ما وقت میگذارید 🙏🙏🙏🌹🌹🌹 ایام به کامتون خوش😊
به نام خداوند زیباااا
قدم هشتم: چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
این قسمت در مورد این بود که ما چاقی رو اموزش دیدیم ولی هیچ اموزشی در مورد لاغری ندیدیم، برای همینم حتی اگه وزن هم کم کردیم با رژیم و ورزش یا هر روشی بعد از اینکه خیالمون راحت شد چون ذهن روشی رو جز چاقی بلد نبود ارام ارام دوباره ما رو چاق کرد، ما هرگز لاغری رو یاد نگرفتیم. من باید لاغری رو یاد بگیرم حالا چطوری لاغری رو یاد بگیرم؟ اول از همه با اموزش به ذهنم برای شکستن تمام باورهای اشتباه قبلی.
سوال: من چه باورهای اشتباهی در ذهنم در مورد چاقی دارم؟
جواب: من راستش هیچ وقت باور به اینکه ما ژنتیکی چاقیم، یا ما بخاطره تیروئید چاقیم، یا زنها بعد از ازدواج چاق میشن و اینجور چیزها نداشتم، باور داشتم که اینها همش چرت و پرته، من میگفتم ما چاقیم چون زیاد میخوریم، و هر وقت بتونیم کم و به اندازه بخوریم ما هم لاغر میشیم.
سوال: خوب پس چرا به اندازه غذا نمیخوردی؟
جواب: خوب که فکر میکنم من اصلا نمیدونستم به اندازه چقدر است، من به اندازه رو با کالری مصرفی برای کاهش وزن که مقدارش مثلا ۱۲۰۰ کالری در روز بود میدانستم، و چون این مقدار برای من خیلی کم بود و من رو از نظر روحی و جسمی ارضا نمیکرد یا با شکست پناه میبردم به پرخوری مخصوصا در مورد خوراکی های به شدت ممنوعه مثل کیک، شکلات، شیرینی خامه ای، یا چون میدانستم حق ندارم خوراکی های لذتبخش رو بخورم از روی حرص، ترس، ناامیدی انها رو بیشتر میخوردم، اصلا انقدر توی سرچ هایی که کرده بودم متوجه شده بودم که این هله هوله ها ممنوعه و نباید بخورم بهشون بدجوری حریص شدم و خوردنشون برام حکم یک لذت ممنوعه رو داشت. خلاصه یکی از دلایل چاقی من قدرت دادن و تحت کنترل بودن غذاها و مخصوصا هله هوله بدلیل بد دونستن انها و ممنوع بودن انها بود و همچنین ترس از خوردن و شمردن کالری ها بود که مثلا یک کیک دوقلو معمولی حدودا سیصد کاری داشت که فقط با خوردن ان من ۹۰۰ کالری دیگه میتونستم در روز مصرف کنم و این ترس که وای یه صبحانه و ناهار و این کیک دوقلو کالری های من رو تموم کرد و حالا دیگه نباید چیزی بخورم و این نوشخوارها در ذهنم و بعد سرزنش خودم که ای بابا حالا کیک چی بود خوردی؟ حداقل نصفش رو میخوردی و این حرفها، من و ذهنم رو انقدر خسته میکرد و انرژیم رو میگرفت که از لج خودم میرفتم یه کیک دیگه ایندفعه با نسکافه میخوردم که از اینهمه فشار که دیگه حق نداری بخوری تا فردا یا باید بری روی تردمیل به اندازه ی سیصد کالری و این حرفها و سرزنش ها که چرا خوردی فرار کنم بعد که میخوردم تاسیر میشدم دوباره ذهنم میگفت چرا اینکارو کردی چرا خوردی؟ حداقل اونموقع مثل بچه ی ادم یک کیک خورده بودی حالا دوتا خوردی تازه مثلا نسکافه هم خوردی حالا که خطا کرده بودی بجای جبران بدترش کردی که😡😡😡 حالا باز دوباره سرزنش میکردم خودم رو تو که دیدی نباید همون کیک اول رو میخوردی چرا دوباره رفتی خوردی؟ ( در حالی که خوردن دوم همش به خاطره سرزنش های زیاد از خوردن اول و فرار از فشار سرزنش ها و توهین های در ذهنم بود) و این چرخه ادامه داشت…….. الان که نوشتمش بیشتر متوجه این بازی کثیف ذهنم شدم واقعا چقدر گناه داشتم😭😭😭😭 آآآه از کالری آه از ورودی های اشتباه آه از اطلاعات ویران کننده و اشتباه، کاش هیچ وقت در مورد کالری ورودی و خروجی و این مزخرفات اینهمه سرچ و تحقیق نمیکردم، اینهمه به توانا بودن بدن خودم برای دانستن میزان سیری و گرسنگی شک نمیکردم، اینهمه از خوردن نمیترسیدم، اینها دلایل چاقی من بودن، ترس از خوردن و کالری شماری و سرزنش خودم و حس بد از خوردن،و اینکه فکر میکردم خوردن= چاقی، نخوردن= لاغری. پس هر خوردنی حس بد و چاقی رو در من بوجود می اورد و هر نادیده گرفتن گرسنگی و میلم حس خوب و لاغری!!! که این اتفاق خیلی کم میوفتاد پس من همیشه در احساس بد بودم و احساس چاقی😐😐 یکی دیگه از دلایل چاقی من نادیده گرفتن هوسم بود مثل همون خودرن کیک دوقلو🤪 چرا؟ چون گاهی خیلی دلم میخواست مثلا اون کیک یا هر چیز دیگه ای رو بخورم ولی با مقاومت فراوان سعی میکردم اون رو نخورم یا حداقل یه چیز کم کالری تر یا سالمتر بخورم نمیگم سالم خوری بده ولی گاهی فقط دلت اون خوراکی رو میخواد نه ورژن سالمتر و نه فقط یه چیز دیگه شیرین، مثلا من میومدم به جای همون کیک دوقلو سیصد کالری دوتا خرما میخوردم که مجموع کالریش مثلا ۴۰ بود یا میرفتم کره ی بادام زمینی و عسل میخوردم که حداقل سالم بود ولی به طور خیلی ساده ای دل من فقط همون کیک رو میخواست، و این باعث میشد من از نظر روانی ارضا نشم و دوباره پرخوری و …… و همه ی این شکست ها دلیل چاقی من بود و بس.
در یادگیری لاغری من میخوام به ذهنم یاد بدهم که اولا هیچ خوراکی بد نیست و هیچ خوراکی نمیتونه و قدرت این رو نداره که من رو چاق کنه و هر انچه که دوست داری و میخوای میتونی بخوری و قطعا کالری شماری یک روش کاملا نادرست و اشتباه است و هیچکس جز بدن تو نمیدونه به چه غذا و خوراکی احتیاج داره و بدن تو انقدر هوشمندانه از طرف خدا افریده شده که خودش بهتر از هر متخصص و دکتر و رژیمی میدونه تو به چه غذا و چه مقداری نیاز داری، و اینکه بدونی تمام غذاها و خوراکی ها نعمتهایی عالی از طرف خدا برای رفع نیاز جسمت و لذت روحت هستند و تو با لذت بردن از خوردن و درست خوردن میتونی از خدا تشکر و سپاسگزاری کنی، و هیچ دلیلی هیچ دلیلی برای عذاب وجدان و ترس از خوردن وجود نداره، هرچی خوردی نوش جونت گوارای وجودت. سپاسگزار پروردگارم برای اینهمه تنوع در رنگ و مزه در خوراکی ها هستم،
ممنونم استاد برای این فایل فوق العاده
سلام گام ۸ در مسیر لاغری من
چرا چاق شدم سوال مهم وهمیشگی ذهنم بود؟باور کرده بودم👇
۱_چون من پدرم چاق است خانواده پدریم چاق هستن پس عادی است که من چاق باشم .😤
۲_چون من ورزش نمیکنم چاق شدم پس طبیعی است چاق بمونم😖
۳_چون شبها برنج میخورم و یا روزها وچاق کننده است برنج پس طبیعی چاق بشم و لاغر نشم
۴_چون شیرینی بستنی خامه میخورم واینها چاق کننده هستند پس حقم چاقی و چاق تر شدن بیشتر
۵_ شنیده بودم دختر که مریص ماهانه میشه شکمش بزرگ میشه چاق میشه وهروقت مریض میشدم منتظرچاق شدن بیشتر بودم
۶_چون تندتند میخورم چاق میشم پس حقم چاقی بیشتر
۷_چون فست فود نوشابه میخورم حقم چاق بشم وطبیعی است چاق ترشدن بیشتر و هرزمان میخوردم منتظر بودم چندکیلو اضاف کنم 😫
۸_من باشگاه نمیرم پیاده روی نمیکنم حقم چاق بشم طبیعی است
۹_اب کم میخورم خیلی کم پس حقم چاق بشم
۱۰_من تحرک ندارم نمیرقصم همش میخوابم میخورم بایدم چاق بشم
برای اینکه لاغر نمیشم چون من این موارد رعایت نمیکنم پس طبیعی است چاق بمونم و چاق تر بشم و برای ذهنم طبیعی شده بود چاقی من در ذهنم خودم نمیخواستم چاق بشم و تلاش میکردم لاغر بشم و کارهایی انجام میدادم که لاغر بشم و تا زمانی که اجرا میکردم نتیجه میگرفتم ولی به محضی که خسته میشدم رها میکردم چون ذهنم من تشویق میکرد به خوردن و من خودم مجبور میکردم به نخوردن واسه همین یه مدت کوتاه دوام میاوردم و به محضی که رها میکردم برام طبیعی بود که چاق بشم و فورا وزنم برمیگشت و بیشترم میشد و برام طبیعی بود که چاق بشم 😖
الان فهمیدم چرا هرچه تلاش میکنم لاغر نمیشدم؟ چون من به ذهنم فقط چاقی اموزش داده بودم ذهنمم من چاق میکرد و طبیعی شده بود براش چاقی واسه همینم چاق میشدم بدون هیچ گونه تلاشی 😤
الانم واسه اینکه لاغر بشم باید لاغر شدن به ذهنم اموزش بدم گام به گام و در ذهنم طبیعی کنم لاغرشدن رو و راحت لاغربشم و تا ابد لاغربمونم😍😊
ذهن فرمان هدایت گر انسان است و هرچیزی که الان قادر هستی انجام بدی و هر شرایطی که الان داری بخاطر آموزش هایی است که دیدی حرفهایی که باور کردی و شرایطی که در ذهنت طبیعی شده پس در هر شرایطی که هستیم حق ماست چون خودمان اون شرایط به وجود اوردیم واسه همین حق ماست گله شکایت تعطیل کنیم گریه التماس این اون که شرایط ما رو تغییر بده ممنوع دعانویس دعا کن ممنوع ما خودمان تنها فردی هستیم که میتوانیم شرایط خودمان رو تغییر بدیم با قدرت ذهنمان ما توانایی قدرت تغییر کردن داریم
ذهن ما همان جور که چاقی یاد گرفت با فرمول ها و باورها چاق کننده و طبیعی شدن چاقی در ذهنمان الانم باید به ذهنمان اموزش بدیم لاغری رو و به راحتی لاغر بشیم 😊☺
ذهن ما قابلیت پاک کردن و فراموش کردن نداره ولی قابلیت یاد گیری مجدد دارد پس لاغری به ذهنمان اموزش میدیم تکرار میکنیم عمل میکنیم به اموزش ها و طبیعی میکنیم چاقی رو در ذهنمان و ارام ارام ذهنمان متناسب میشه و رفتار ما تغییر میکنه و بعد جسم ما این فراینده لاغرشدن از طریق ذهن است
پس اگه قبلا نتیجه نمیگرفتم و چاق میشدم چون من فقط چاقی به ذهنم اموزش داده بودم واسه همین با انجام دادن کارها فیزیکی موفق نمیشدم لاغربشم
مثال: مثلا وقتی من زبان انگلیسی یاد گرفتم نمیتونم با حرف نزدن زبان انگلیسی فراموش کنم زبان فارسی یاد بگیرم منم با کارها فیزیکی فشار محدودیت نمیتونم چاقی متوقف کنم لاغربشم بلکه باید لاغری به ذهنم اموزش بدم تا متناسب بشم
خواندن ،نوشتن،حرف زدن ،راه رفتن ،نشستن ،اشپزی ،ورزش ،رقص، وچاقی رو اموزش دیدم یاد گرفتم تکرار کردم وباورهام تصویرها ذهنی من شد و الانم برای لاغرشدن باید لاغری به ذهنم یاد بدم تکرار کنم عمل کنم تا لاغر شدن طبیعی بشه در ذهنم و لاغربشم 😊☺
برای ٺغییر دادن هر شرایطی که الان دارم باید اولا کاری به شرایط الانم نداشته باشم اصلا هیچ توجه ای نکنم به نخواسته ها و بعد کنار این شرایط به ذهنم شرایطی که دوستدارم اموزش بدم مث ،ثروت ،خوشبختی،شادی نشاط احساس عالی،ماشین،خونهه، و سلامتی هرچیزی که نداریم الان میتوانیم داشته باشیم با یاد دادن به ذهنمان با تکرار کردن عمل کردن طبیعی کردن در ذهنمان لیاقتش دارندگی ❤❤
پس من همان جور که بدون اینکه بخوام یا تصمیم بگیرم چاق شدم با باورها فرمول ها اشتباه و توجه به چاقی و طبیعی کردن چاقی در ذهنم الانم بدون اینکه توجه کنم به چاقی خودم در مسیر متناسب شدن قدم برمیدارم ذهنم اموزش لاغری میدم خیلی راحت اسان لاغر میشم ❤❤
بنام خدا
چرا لاغر نمی شوم
ذهن ما با استفاده از اموزشهایی که یاد گرفته ایم مسیر ما در،زندگی را مشخص میکند چاق شدن هم یه موضوعی،بوده که ما از گذشته یاد گرفته ایم و در بکار گیری آن به درجه استادی رسیدیم. چاق،شدن نیاز،به،باز نگری،ندارد ذهن طبق همان آموزشهای قبلی عمل میکند ما با تکرار همان آموزشها میتوانیم چاق تر شویم در تمام،روشهایی که ما جسم را تحت فشار قرار داده و نتیجه کسب نکرده مثل این بود که با،فشار،آوردن به خود خیاطی یاد بگیریم یا نقاشی کشیدن را،..
پس به این نتیجه می،رسیم که با تحت فشار گذاشتن جسم نمی توان چاقی را فراموش کرد یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یاد گیری است و از،طریق جسم با تکرار تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها لیشتر کنیم .پس اگر تمایل به لاغری دارید لاغر شدن را اول از طریق ذهن بیاموزید و سپس،با جسم،خود لاغر شدن را تمرین کنید .
علتهای چاقی که،از کودکی یاد گرفتیم
خیلی،ها غذا ها را مثل خودم و یا ژنتیک ویا کم تحرکی
یا ازدواج و تنها راه حلش را طبیعی بودن چاقی خود می،دانستند .
همه ی ما روزی متولد شدیم در فرهنگ و اداب مختلفی و از کودکی خیلی چیزها را یاد گرفتیم مقلا فارسی صحبت کردن را بدون زحمت و خود یهودی یاد گرفتیم ول اگر بخواهیم زبان آلمانی صحبت کنیم باید خیلی زحمت و تلاش کنیم .
حتی ما زبان محلی خودمان را هم به خوبی یاد گرفتیم و هر کاری کنیم نمیتوانیم ان را قراموش کنیم چون ان را یاد گرفتیم
همه ی آدم های چاق ،چاقی را یاد گرفتند و نمیتوان آنرا فراموش کرد .
من خودم چاقی را در دوران،بلوغ یاد گرفتم و یا فکر کردم مواد غذایی بوده از نوجوانی شنیده بودم که هر،کس ازدواج کنه چاق میشه یا باردار باشه چاق میشه و این فرمول ها ور ذهنم بوجود اومد و وقتی به سن بلوغ رسیدم بعد ازدواج کردم و،باردار شدم یواش یواش تبدیل به تصاویر ذهنی شد ک،من چاق شدم .
بعضی هم باور گردن که خانها به چهل برسن چاق،میشن و همین پروسه در،انها هم اتفاق افتاده.
شما باعمل جراحی فک و دهان نمیشه نمیشه فارسی صحبت کردن را فراموش کرد
پس با عمل جراحی مهره نمیتوان چاقی را فراموش کرد اما با آموزش دادن،به،ذهن میتوان چاقی،را فراموش کرد و پدیده ای بسیار زیبا و قشنگ به نام،لاغری بوجود آورد و لاغر شدن را یاد گرفتی دیگه نیازی نیست نگران چاقی باشی .
لاغر شدن هم یاد گرفتنی است اما یهویی نیست باید اول لاغر ی را از طریق ذهن یاد گرفته و یواش یواش و خودبخودی در جسم ما بوجود میاد .
از شما هم ممنونم استاد.
💝💝💝به نام آنکه هستی نام از او یافتفلک جنبش زمین آرام از اویافت 💝💝💝
با سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان مهربانم 🌺🌺🌺
گام هشتم :
1️⃣ سوال اول :
چرا چاق شدیم ؟
ما از زمانی که به دنیا اومدیم خیلی چیزها یاد گرفتیم مثل حرف زدن ، راه رفتن ، غذا خوردن و … چاقی هم یکی از چیزهایی بوده که یاد گرفتیم و تمام چیزهایی که یاد گرفتیم توی ذهن ناخودآگاهمون ذخیره شده و ما نمی تونیم پاکش کنیم ! مثلاً اگر ما برای یک مدت حرف نزنیم حرف زدن یادمون میره ؟ معلومه که نه !
اگر یک مدت راه نریم راه رفتن یادمون میره ؟ نه یادمون نمیره !
تصور کنید یک ایرانی بخواد یک زبان دیگه مثل زبان عربی یا انگلیسی رو یاد بگیره آیا زبان مادری خودش رو فراموش می کنه ؟ نه اینطور نیست ! هر چقدرم که زبان های مختلفی رو یاد بگیره بازم فارسی که زبان مادریش بوده و ملکه ذهنش شده رو نمی تونه فراموش کنه و تا آخر عمر یادشه حتی با گویش محلی منطقه ی خودشون !
پس ما برای لاغر شدن نباید فکر کنیم که می تونیم چاقی رو پاک کنیم یا فراموشش کنیم ! ذهن ما در حال حاضر فقط فرمولهای چاقی و چاق کننده رو ذخیره کرده و در مواقع لزوم از اونا استفاده می کنه و اصلاً فرمول لاغری رو یاد نگرفته که بخواد استفاده کنه ما باید اول فرمولهای لاغری رو به ذهنمون بدیم بعد توقع داشته باشیم که اون ازشون استفاده کنه !
حالا این فرمولهای چاقی رو کی ذخیره کردیم ؟
از چه زمانی که به دنیا اومدیم تا به امروز ! مثلاً من در بچه گی شنیده بودم خانمها وقتی ازدواج می کنن چاق میشن و با تکرار شدن این حرف من باور کردم که خانمها بعد ازدواج چاق میشن چون در اطراف خودمون اکثر خانمهایی که میدیدم چاق بودند بنابراین دلیلی برای مخالفتم وجود نداشت و البته مادر نقش مهمی رو در این زمینه داره ولی اون زمان که این باور در ناخودآگاه من ذخیره میشد برام مهم نبود چون خودم تو موقعیت ازدواج نبودم و این باور زمانی در من بیدار شد که ازدواج کردم و به صورت ناخودآگاه متوجه شدم که دارم چاق میشم ! و در اون زمان نمی دونستم چرا دارم چاق میشم !
بعد از ازدواجم یکی از دختران فامیل که از لاغری بیش از حد خودش رنج می برد و فکر می کرد هیچ خواستگاری اون رو به خاطر لاغری بیش از حدش نمی پسندد تصمیم گرفت به باشگاه بره تا توسط کار با دستگاه و طبق گفته ی مربی باشگاه که اگر بعد از ورزش غذا بخوری چاق میشی همان کار رو انجام بده ولی همه بهش گفتن این چه کاریه ؟ الکی خودتو خسته نکن وقتی ازدواج کنی همچین چاق بشی که خودت پشیمون بشی و ایندفعه میری باشگاه که لاغر بشی و اینقدر در گوشش خواندن که باور کرد چون مامانش هم چاق بود برای خودم واقعاً عجیب بود که این دختر به محض عقد کردن بعد از یک ماه ۲۰ کیلو چاق شد ! خودش راضی بود ولی خیلیا بهش می گفتن لاغر بودی بهتر بودی و جلوی خودتو بگیر ولی خودشم نمی دونست چی شد که یکدفعه اینقدر چاق شد و بعد زایمان اولش واقعاً رفت باشگاه که لاغر بشه اما چون قبلاً باور کرده بود که باشگاه چاق می کنه هر ماه یک کیلو اضافه می کرد ! و خودش در بهت بود که چرا ؟! بهش می گفتن حتماً داری بیشتر می خوری یا بعد ورزش غذا می خوری قسم می خورد که غذاش نصف قبل شده و تا ۲ الی ۳ ساعت بعد ورزش حتی آب هم نمی خوره !
این جریان گذشت تا یکی دیگر از دختران فامیل همسرم که در شرف ازدواج بود و بسیار لاغر بود در حد پوست و استخوان ! شنیدم که حتی در روز عقدش لباسش رو کمی گشادتر انتخاب کرد و داخل کمرش دستمال بست تا لاغری بیش از حدش توی ذوق نزند ! اطرافیانش مرتب بهش می گفتن صبر کن عروسی کنی چاق میشی ولی چون مامانش هم لاغر بود هر بار می گفت من از این شانسها ندارم هر وقت مامانم چاق شد منم چاق میشم ! و واقعاً هم چاق نشد اصلاً و مامانش هم مرتب می گفت من عروسی کردم لاغرتر شدم که چاق نشدم ! و دخترش همش می گفت ما ژنتیکمون لاغره هر کاری کنیم چاق نمیشیم ! حتی وقتی باردار شد همه می گفتن چاق میشی بازم گفت من به مامانم رفتم بعد بارداریم از قبلمم لاغرتر میشم و همینطورم شد ! و من الان متوجه شدم که دلیلش چی بود چون همه چیز بر می گرده به باور افراد ممکنه خیلیامون خیلی چیزها رو بشنویم ولی باور نکنیم فقط اون اتفاقاتی برای ما رخ میده که در ذهن ما تبدیل به باور بشه !
و ما اون رو برای خودمون طبیعی بدونیم مثلاً مثال اولی که براتون زدم چون مامانش هم چاق بود باور کرد و براش طبیعی بود که چاق بشه ولی دختر دومی چون مامانش لاغر بود با اینکه خیلی دلش می خواست چاق بشه اما باور نکرد که ممکنه چاق بشه و براش طبیعی نشد چاق شدن !
2️⃣ سوال دوم :
چرا لاغر نمی شویم ؟
چون ما هر بار که تصمیم گرفتیم لاغر بشیم به جای اینکه موافقت ذهنمون رو بدست بیاریم با ذهن خودمون یک مبارزه ی تنگاتنگ رو شروع کردیم و انواع راههای غلط و رژیمهای بی فایده رو به جسم خودمون تحمیل کردیم !
هر بار ما تصمیم گرفتیم لاغر بشیم اما ذهنمون چنین تصمیمی نداشت و از اونجایی که ذهن ما خیلی کم مصرفه و از تغییر شرایط خوشش نمیاد تلاش می کنه که ما رو شکست بده و شرایط رو مثل قبل به عقب بر گردونه تا مجبور نشه کار جدیدی انجام بده ! و همیشه وقتی که ما با ذهنمون به مبارزه بپردازیم اونی که شکست می خوره ماییم چون ذهن ما هزاران ترفند بلده که ما رو از انجام کاری که می خوایم انجام بدیم منصرف کنه !
لاغر شدن ما فقط یک راه داره ! و آن هم اینه که در کمال صلح و آرامش موافقت ذهنمون رو بدست بیاریم تا ذهنمون با خواسته ی ما همسو بشه و در رسیدن به هدف به ما کمک کنه و برای این کار باید به ذهنمون در باغ سبز نشون بدیم !
ذهن ما مثل یک بچه ی تنبل لجباز می مونه و برای اینکه موافقت کنه با ما همراه بشه باید گولش بزنیم 😉😉😉
سلام🙂
چقدر در این فایل عاااااالی علت چاق شدن و علت لاغر نشدن رو توضیح دادین واقعا فکر میکردم اولین باره که دارم میشنوم👌👌👌
چرا چاق هستیم؟ چون چاقی رو یاد گرفتیم🙂
خداییش کجا این حرف رو شنیدیم غیر از این سایت😏
هر جا پرسیدیم جوابای تکراری شنیدیم علتهایی مثل ژنتیک بی تحرکی پرخوری کم کاری تیرویید داروها بلوغ بارداری افزایش سن و علتهای دیگه ای که تغییرش از توان ما خارجه👌👌
هرجا هم پرسیدیم خوب چطور باید لاغر بشیم ؟ کم خوردن و طبق برنامه غذا خوردن و محدودیت و محرومیت از یه سری غذاها رو برای کاهش میزان ورودی و ورزش و داروهای چربی سوز رو برای افزایش بیشتر خروجی عنوان کردن….
حالا با تعریفی که از علت چاقی کردیم که آموزش بوده کدوم از روشهای قبلی آموزشهای چاقی ما رو حذف میکنه؟؟؟؟؟
اصلا مگه میشه چیزی رو که آموزش دیدیم و در حافظه سلولهای ما ذخیره شده رو پاک کرد؟؟؟؟؟؟
ما هرچه یاد گرفتیم از طریق دیده ها و شنیده هامونو در مغزمون ذخیره کردیم درسته که خیلیهاش فعلا به خاطرمون نمیاد ولی دلیل بر نبودن و پاک شدنش نیست فقط چون زیاد برامون مهم نبوده و ازش استفاده نکردیم فعلا یادآوریش سخته ودر مورد مواردی که اهمیت زیادی برامون داشته یا علاقه داشتیم بارها باز خوانی کردیم و الان به صورت ناخودآگاه انجامش میدیم آنقدر حرفه ای که اصلا نیازی به فکر کردن هم نداره مثل یادگیری زبان مادری یا لهجه مون یا مهارتهایی مثل آشپزی و رانندگی و….
در این جمله عااااالیه….”یادگیری حاصل تعامل ذهن و مغزه و جسم فقط نمایشگر میزان این مهارته”
چون با جسم اون یادگیری رو تمرین میکنیم و هرچه بیشتر تمرین کنیم مهارتمون بیشتر میشه و خیلی عالیتر انجامش میدیم👌👌👌
یکسری آموزشها ناخودآگاه صورت گرفته مثل چاقی یکسری رو هم اگاهانه آموزش دیدیم مثل رانندگی
ولی هر دو رو با جسم به قدری تمرین کردیم که در هر دو به مهارت عالی رسیدیم
هرچه چاقتر هستیم به این معنی هست که مهارت بیشتری در این زمینه داریم مهارتی که اصلا دوسش نداریم😑😑
آموزشهای ناخودآگاه چاقی به که به صورت کلامی بارها تکرار شدن و بارها هم شاهد مثالش رو در اطرافمون دیدیم باعث شکل گیری و تثبیت یه سری فرمول و از اون مهمتر تصاویر ذهنی در ما شدن مثل اینکه بلوغ با چاق شدن همراهه یا هر کسی از دواج کنه چاق میشه یا بارداری با اضافه وزن همراهه واز این دست فرمولها
و چون توجه مون روی اینها بوده سیستم RAS مغزمون که مسئول فیلتر ورودیهاست از این جنس منابع رو برامون فیلتر کرده و ما افرادی رو که مثلا با بارداری حسابی چاق شدن رو بارها دیدیم و توجه کمی به اونایی که اضافه وزن معقولی پیدا کردن داشتیم همین مساله باعث تقویت فرمول بارداری مساوی چاقی شده و تصویر زن حامله چاق هم در ذهنمون خیلی واضح و شفاف شده
اونوقت در زمانی که خودمون در شرایط بارداری قرار گرفتیم خیلی ساده طبق تصاویر ذهنمون عادات غذاییمونم تغییر کرده و به اصطلاح پر خورتر شدیم زود به زود گشنه مون شده و میل به شیرینی بیشتر شده و….و چاق شدیم ….به همین سادگی😮
خوب میدونیم که چاقی فراموش نمیشه چون آموزش بوده پس چطور لاغر بشیم؟؟؟؟؟
با آموزش جدید لاغری
فرمولها و تصاویر جدیدی در مغزمون شکل میدیم و آنقدر این آموزشها رو تکرار میکنیم که پیوندهای سیناپسی مغز بین آموزشهای جدید محکمتر بشه و پیوندهای آموزش چاقی سست تر اونوقت یادگیری جدید رو با جسم تمرین میکنیم و بارها تکرار میکنیم تا در اون به مهارت برسیم و بعد کم کم و آروم آروم جسممون هم لاغری و تناسب رو نشون میده🙂🙂🙂
البته که در این مسیر بارها و بارها عادات چاقی ممکنه تکرار بشه ولی اگه در این مسیر آموزش لاغری استمرار داشته باشیم اونا هم کم کم محو میشن و ما تبدیل میشیم به فرد متناسبی که همواره متناسب خواهد بود چون آموزش دیدیم لاغری رو و چیزی که آموزش ببینیم هرگز از بین نمیره👌👌👌👌😊😊
بنام خدا❤️
چراچاق شدم چرالاغرنمیشم ؟
درطی تمام زندگیم من مقصر هایی برای اضافه وزنم داشتم اول ازهمه ژنتیک و خانواده وبعدغذاهاوروغن های پرچرب وفست فودها درطی تمام زندگیم من به اندازه ی سالهای زندگیم هرچقدرکه بزرگترمیشدم من چاقترمیشدم چون دلایلم به مروروباگذشت زمان بیشتروکهنه ترمیشد درواقع بعدازشنیدن این فایل من به این باوررسیدم که من چاق شدم چون چاقی رایادگرفتم چاقی در من پیشینه داره ودلیل اونهم یادگیری من والگوبرداری من ازخونوادم بوده رفتارهاوواکنشهایی که میدن درواقع من ذهنم دربچگی آماده بودبرای دریافت همانطورکه حالاهم امادست امادربچگی چون ذهن من کاملاازفرمولهای دستی خالی بودوفقط ازفرمولهای پیش فرض پربود وطبق اونهاعمل میکرد چاقی من به خاطر غیرطبیعی رفتارکردن من بود چون چاق شدن یاتپل شدن یعنی خارج شدن از محدودهی طبیعی بدن که اون لاغری هستش. درطی این مدت که تقریباً یک هفته بودکه اینترنت نداشتم من فقط سه تافایل جدیدگوش دادم وتاگام یاز ده روانجام دادم و نکات طلایی روهم دوتاشونومرورکردم والان تصمیم گرفتم دیدگاه ها رو بنویسم و بعد به گام دوازده برسم. چون درطی این مدت فهمیدم که نوشتن دیدگاه چقدرموثره خواندن نوشته های استاد و دوستان شگفتی سازوهمه ی این سایت . درطی این مدت من یادگرفتم که چاقی طبیعی نیست بلکه برای ذهنم 🧠 طبیعی شده ودلیلش هم زندگی کردن با افراد واطرافیانم بوده که اونو طبیعی میدیدن .چون اونهاهم این جوری یادگرفتن وپذیرفتن .وحالاکه به رفتارهام درمورد مواد غذایی فکرمیکنم به این پی میبرم که من چاق شدم چون غیرطبیعی رفتارکردم .من آدم طبیعی هستم امامن باچاقی خودم طبیعی رفتارکردم چون سالها چیزی غیرازاونویادنگرفتم اینم فهمیدم که آدم چاق به خاطر این که سالها چاقی رومرورکردن وهرروز رفتارشونو تکرارمیکنن چاقن چون ذهن اونها فقط فرمولهای چاقی روداره وادمهای لاغرفقط فرمولهای لاغری وتکرارکردن که لاغرن .واینم فهمیدم که دوستان عزیزی که شگفتی سازمیشن چون هرروزفرمولهای لاغری روتکرارمیکنن وتمرین میکنن لاغرمیشن وبرای همیشه لاغرمیمونن شایدبراتون عجیب باشه امامن تازه به این درک رسیدم وهروقت پرخوری میکنم میگم به خودم که این رفتار طبیعی نیست بلکه رفتارجدیدی که دارم یادمیگیرم تمرینش کنم طبیعیه و اینم درخودم دیدم که لباسها م ازادشده وصورتم لاغرشده اوایل میخواستم برای مدت زمانی ومقدا ری که تعیین کرده بودم لاغربشم وبرای بچه دارشدن امابه خودم گفتم که نه بایدتغییرکنه همه چیز من وظیفه ندارم که ادمهاروازخودم راضی نگهدارم وتمام ادمهاروهرطورکه بشه نمیشه همشون.راضی کرد ومن خدانیستم من یک انسانم و. وظیفه دارم که برای خودم کاری انجام بدم اینکه برای درموردم حرف نزن روزه بگیرم یاپشت سرم دیگه حرف نزنن لاغربشم ویا....درواقع این فقط به خودم مربوط میشه ومن وظیفه ندارم کسی روازخودم راضی نگهدارم وارامش پیدا کردم وادامه دادم حتی درانجام دادن ومرورتمربنات عجله نکردم چون فهمیدم که باید برای همیشه این تغییروجودداشته باشه و من برای همیشه لاغرمیمونم پذیرفتم که همه چیز یواش یواش اماهمیشگی رخ میده وغصه ی جسممونخوردم چون این من بودم که الان خواسته بودم .یادگرفتم که دیگرانومقصرندونم وچاقی فرموله واین فرمولهاهستن که مانع از لاغری من میشن وهرشب مشتاقانه قبل از خواب به لاغری واندام ایده آلی که بهش رسیدم فکرمیکنم وعجله ای درکارنیست حتی توی انجام تمرینات زندگی باطعم خداهم عجله ندارم و اززمانیکه به احساس آرامش رسیدم وتمریناتوباشورواشتیاق انجام میدم بهترتونستم خیلی چیزارودرک کنم دلم میخواد خیلی زیادازاحساس عالی که به دست آوردم صحبت کنم امسال ماه رمضان برای من خیلی فرق داشت ازهمه نظرمن حتی وجودخدا ودرخودم احساس کردم و افتخار کردم به خودم که خدادردرون منه وبیشتربه سکوت درونم گوش میدم اززندگی بیشترلذت میبرم واعتمادم به خداوخودم بیشترشدن بعدازمدتهادیرروزوشب گذشتش من ازخودم عکس گرفتم ودیدم چفدرتغییرکردم ولباسهام برام آزاد شد ه وحس سبکی دارم .یادگرفتم که همه چیز به ذهن برمیگرده واینکه حس وحالم بدمیشه به خاطر جمع شدن افکارمنفی درذهنم دراون لحظه هست تونستم خودموبیشنربشناسم وباخداا تباط برقرا رکنم ولذت ببرم چاقی من آموزشی بود به دلیل تکراراین فرمول باور⬅️عمل ⬅️نتیجه که همه ی اینها باتکرارشدن حاصل شدن وحالا هربارکه تمرین میکنم میگم من مسول چاقی و مسول لاغری خودم هستم . دلیل اینکه چرالاغرنمیشم هم به این موضوع برمیگشت .
۱-چاقی برام طبیعی و عادی شده بودبه دلیل تکرارشدن واعتیادپیداکردن بهش
2-باهربارژیم گرفتن ومحدودکردن خودم وایجادجنگ وتضاد بین ذهن و جسم یعنی من خواسته اماین بودکه لاغربشم اما ازلاغری وشل شدن پوست بدنم میترسیدم ویادوست داشتم لاغربشم امافکرمیکردم که حامابایدفلان غذارونخورم وهمیشه چشمم دنبال غذابوداما یادم می اومدکه من رژیم دارم واین نشون میداد که من ذهنم درمسیرچاقی وچاقترشدن بود.
3-توجه نداشتن من به زمان ومقداروزنی که اضافه میکردم و به مرورطی میشدامامکمل اون که باعث پیشرفت اون میشداحساسی بودکه من بعدازدیدن خودم پیدامیکردم درطی مدت برام طبیعی بود چون روندش داشت پیش میرفت و من به اون توجهی نداشتم اماواکنش احساسی من که ازنظرخوداگاه من طبیعی نبود اماناخوداگاه من فقط احساس منودرک میکردوبراش مهم نبود که این پیشرفت دادن به ضررمن هست و یابه نفع من ومن درمسیرچاقتر شدن راحت تر قدم میگذاشتم .
4.اعتیادپیداکردن به این احساس سنگینی وخفگی که برام طبیعی شده بودودرذهنم سیری تعریف نشده بودومن همیشه تابه حدی میخوردم که فشارمیومدوهمین حالت یعنی ازحالت طبیعی و اتوماتیک بیرون اومدن .همه ی مادرطی شبانه روزداریم زندگی میکنیم و بدن به صورت اتوماتیک خونرسانی وتنفس روانجام میده و سلولسازی صورت میگیره وهمه ی رفتارهای درونی که نیاز به مانداره داره شکل میگیره گرسنگی هم کاملااتوماتیکه واحساس سیری رسیدن ورفع شدن نیازبدن امافشاررسیدن واحساس درد طبیعی نیست و این جسم هم که باهاش مواجه هستم هم طبیعی نیست چون فشارازخوردن طبیعی نیست و این ثابت میشه که چاقی طبیعی نیست .وبرای همین رژیم هم طبیعی نبودچون فقط غذاخوردنومحدودمیکردو هیچ چیز ی به ذهن آموزش داده نمیشد وبه همین خاطرهم برای همیشه لاغرنمیشدم.
واین باورهان که کهنه ترمیشدن نه چربی هاوبه خاطرباوبودکه لاغرنمیشدم نه چربی های کهنه. پس لاغری هم یادگرفتنیه وبرای لاغرموندن بایدلاغری رویادگرفت .
سلام استاد .من سالهی خیلی طولانی هست باورهای اشتباه چاق کننده زیادی داشتم با شروع این دوره متوجه شدم که همه اینها باورهای اشتباهی بوده که سالهاست با خودم تکرارشون میکردم کافی بود عمه هام رو ببینم مامانم میگفت ببین تو کشیدی به عمه هات نمیتونی بجنگی با سرنوشتت تو ارثی ت چاقیه و منم باور کردم .یا این همه بهم میگفتن تو پشت میز نشینی و بی تحرکی چون بعد از نهاری که میخوری چند ساعت میخابی چون ریزه خواری زیاد داری دکترا میگفتن سوخت و ساز بدنت پایینه باید روزی یک ساعت پیاده روی کنی و باورهای فراوارن دیگه که هر روز به من میگفتن و من باورشون کرده بودم مخصوصا اگه اون فردی که بهم حرفی میزد دکتر بود به شدت قبولش میکردم و باور م قوی تر میشد .قطعا کسی که اینهمه باور قوی داره روز به روز چاق و چاق تر میشه .اما خداروشکر میکنم که الان سه ماهه که از باورهای ویران کننده مخرب پاک شدم این باورها مثل اعتیاد که زندگی یه فرد معتاد رو تحت تاثیر خودش قرار میده زندگی منم داغون کرد .اما امروز میخام بگم من پاک پاکم و ذره ای این باورهای اشتباه رو قبول ندارم چون اینقدر برای خودم نمونه و مثال پیدا کردم برای هر کدوم از باورهام فهمیدم همشون اشتباه بودن و الان خودم رو مقصر صد در صد چاقی خودم میدونم .
خداروشکر که وارد این مسیر زیبا شدم ودرک م از همه چی بالا رفت
بنام ایزد دانا.
سلام خدمت همه دوستان واستاد بزرگوار.
گام هشتم. چرا چاق شدم؟
خوب اگه بخوام قبل آشنایی با سایت تناسب فکری رو بگم خیلی دلایل برای چاقیم داشتم که الان تقریبا باورش رو شکستم وهر روز دارم چیز تازه ای یاد می گیرم. من چاق هستم چون از سن دوازده سالگی که نقل مکان کردم وبه شهر گرمسیری رفتم وقبلا شنیده بودم اونجا آدم بخاطر آب وهوای گرم کمتر بیرون می ره وفعالیتی نداره وچاق می شه نمونه زنده هم فامیلی بود که اونجا بودن وچاق بودن وباورمنو قوی کرده بود. چاقی من از اونجا استارت خورد ودر ادامش ارثی بودن. ازدواج. قرص زد بارداری. زایمان. کم تحرکی. پر خوری باعث شد روز به روز چاقتر بشم.
دخترم که به دنیا اومد خیلی لاغر وضعیف بود تا چهار سالگی ولی هرکی می دیدش می گفت نگران نباشید مثل مادرش بزرگتر بشه چاق می شه ⛔باور اشتباه.
همسرم زمان عقد خیلی لاغر بود وهمه می گفتن عموهات وبابات هم لاغر بودن وبعد از دواج چاق می شین نگران نباش ⛔باور اشتباه.
خودم مطمعن بودم هر بار برم مسافرت چاقتر می شم باور اشتباه ومن کلا به غذاها خیلی قدرت می دادم. انواع شیرینی. نان. برنج. ماکارانی رو به شدت چاق کننده می دونستم. چند وقتی به سختی سعی می کردم نخورم واز اونجا که هیچ کسی نتونسته تا آخر عمرش این چیزهارو کناربزاره پس دوباره شروع کردم به خوردن وچون به شدت اعتقاد داشتم چاق کننده هستن باعث چاقیم شدن. می گفتم ورزش باعث لاغری می شه واز اونجا که نتونستم همیشه ورزش کنم وبعد مدتی کنار گذاشتم در ایامی که ورزش نداشتم همش منتظر چاقتر شدن بودم وچاقترم شدم اصلا باورم این بوده ول کردن رژیم باعث چاقی می شه وهمین خودش منو چاقتر کرده. در ایامی که رژیم بودم اگه کوچکترین خطایی می کردم دیگه می گفتم این هفته حتما وزنی کم نمی کنم وچاقترم شدم تا این حد غذا رو برای خودم پر قدرت دونستم. واما اینکه چرا لاغر نمی شم؟ من لاغر نمی شم چون لاغری رو برای خودم سخت می دونم محرومیت می دونم دیدن لذت های دور وبرم ونخوردن دیدن غذاهایی که عاشقشونم وخاطرات خوب دارم ازشون والان نباید بخورم. لاغر نشدم چون رژیم هایی مختلف بهم ثابت کردن چاقی سرنوشت منه وهیچ جوره از دستش رهایی ندارم. لاغر نشدم چون هبچ وقت خودمو لاغر تصور نکردم چون چیزی از لاغری یادم نیست. هر بار اقدام برا رژیم کردم همه گفتن خوب که چی حالا چند وقتیم لاغر بشی بالاخره تویی وچاقیت تو دیگه ژنتیکی چاقی 😔
حالا از وقتی با سایت تناسب فکری آشنا شدم. دیگه به غذاها قدرت نمی دم. دیگه باور ندارم چاقی سر نوشت منه چون فهمیدم حق طبیعی من تناسب اندامه این چاقیه که غیر طبیعیه. این سرنوشتو من خودم رقم زدم خواست خدا نبوه. یه چیزی که الان یادم اومد اینکه من قبلا می گفتم برا اینکه همیشه مانتوگشاد وبلند بپوشم ومقنعه بلند بپوشم ومحجبه باشم خدا نمی خواد لاغر بشم وتا گناه نکنم فکر می کردم لاغر بشم ومانتو جذب بپوشم ورنگی آدم بدی می شم شاید این باور من بوده فقط وکسی به این موضوع فکر نکزده باشه. ویه چیز دیگم اینکه من برا این لاغر نشدم یا ترسیدم از لاغری که صورتم تو رژبم لاغر می شه ومدام از شوهرم می پرسم صورتم خیلی باربک شده من باید مثل زبان مادری که ناخداگاه بخاطر محیطی که درش بودم یاد گرفتم والانم دخترم به خوبی یاد گرفته با اینکه همیشه نزاشتم حتی یک کلمه کردی بگه چون می گفتم لحجت خراب می شه ولی در کمال ناباوری گاهی کلمات غلیظ کردی رو بازگو می کنه ومن دهنم باز می مونه و. باید همین جوری لاغری رو یاد بگیرم. چاقی رو نمی تونم فراموش کنم به هیچ عنوان وبه هیچ روشی نه با ترک غذایی خاصی نه با ورزش نه با عمل نه با دارو. همون جور که کردی هر گز ازیادم نمی ره ولی در کنار کردی فارسی هم یاد گرفتم وهر دو رو می تونم به اختیار خودم استفاده کنم وحالا باید لاغری رو یاد بگیرم اونوقت انتخاب خودمه از چاقی که قبلا یاد گرفتم وجز زخایر ذهنمه استفاده کنم یا لاغری که مسلما از لاغری خواهد بود.
من خیلی خوشحالم یه خوشحالی درونی. آسودم راحتم. دیگه برده غذا نیستم شبا با فکر غذا آب از لب ولوچم نمی ریزه وصدای غار وقور شکم یا نفخ وسوزش سر دل ندارم خیلی زود به خواب میرم وزندگیم طبیعی شده. این احساس هنوز صد در صدی نشده هنوز پر خوری می کنم وگاهیم به غذا فکر می کنم ولی خیلی خیلی خیلی کمرنگ شده وهمینم باعث شده ناامید نشم وروز بعد بهتر عمل کنم خدایا تو را سپاس که کلاف سر در گم چاقی من داره کم کم ازهم باز می شه وبه جاهایی درستی هدایت می شه هزاران بار شکرت استاد عزبزم براتون بهترین هارو آرزو می کنم شبتون خوش
به نام خدایی که در این نزدیکیست….
گام هشتم مسیر لاغری من…
چرا چاق شدیم؟ چرا لاغر نمیشیم؟
من چاق شدم چون در خانواده ای متولد شدم که همه چاق هستند. چون چاقی رو از اونا یاد گرفتم ، چون دوستشون دارم ،حرفاشونو قبول دارم ،چون وقتی که اونا میگفتن چاقی توی خونواده ما ارثی من باور کردم که اونا درست میگن ، چون خیلی قبولشون دارم ،
اصلأ فکر نمیکردم که اونا خودشونم علت چاقی شونو نمیدونستم منم با باورهای نادرستم وتوجهم به چاقی وانتظاری که از جسمم داشتم طبق قانون جذب چاقی رو جذب کردم بدون اینکه خودم بفهمم که چه اتفاقی داره برای من رقم میخوره،
چاقم چون نمیدونستم که چاقی و لاغری هم مثل هر هنر دیگه ای آموزشی یه ومن بیخبر از همه جا چاقی رو آموزش دیدم و چقدر در دیدن این اموزش اشتیاق و استمرار داشتم و هرروز درسهایی رو که میگرفتم رو خیلی خوب پس میدادم درست مثل یک شاگرد اول کلاس حتی یه واو انوهم جا نمی انداختم و چقدر استادانه خانواده و اطرافیان چاقی رو امورش دادن حالا که تو این مسیر از زبان استاد عزیز این آگاهی ها رو کسب میکنم چقدر دلم واسه خودم میسوزه
آخه چرا من حتی یه بار تو این همه سال تحقیق نکردم که ایا واقعا چاقی ارثی یا نه؟ چرا این قدر راحت این باور قدرتمند و مخربو پذیرفتم؟ چرا ؟
چاقم چون قبول داشتم که بعد از ازدواج چاقی طبیعیه، وبعد از زایمان وبه خصوص سزارین چاقی بدتر میشه ،واز اون غم انگیز تر پذیرفتم که دیگه چاقیت ماندگار میشه، و شکم تخت داشتن دیگه میشه برات یه رویا. چاقم چون پذیرفتم که بعد از سی سالگی دیگه اصلا وزن ادم خصوصاً خانوم ها پایین نمیاد تازه اگرم بشه یا باید همیشه تو رژیم باشی ، یا همیشه ورزش کنی.چاقم چون فکر میکردم که من چون تحرکم کمه و غذا زیاد میخورم پس طبیعی که متناسب نباشم،،یا فکر میکردم که چون ریزه خوری دارم و مصرف چاییم زیاده و حتما باید اونو با چیزای شیرین بخورم پس طبیعی که چاق باشم ، چاقم چون چاقیم رو پذیرفته بودم وانتظارم از جسمم فقط چاقی بود ، ولی حالا فهمیدم که چاقی و لاغری آموزش دیدنیه مثل هر هنر دیگه ای که اگه بخوای یادش بگیری حتما باید اون هنر رو آموزش ببینی ، مثل هنر خیاطی، آرایشگری،نوازندگی، نقاشی، آشپزی…… مثلاً اگه بخوای نوازنده بشی میتونی با آموزش دیدن و تکرار و تمرکز روی آموخته هات نوازنده بشی و هر چقدر هم که بیشتر تمرین کنی ماهرتر میشی پس وقتی که آموزش دیدی دیگه نگران نیستی که نتونی از عهده این هنر بر نیایی، دیگه خیالت راحته که هروقت دلت خواست میتونی از هنرت استفاده کنی و هیچ وقتم فراموشش نمیکنی، خب همه مون زبون مادری مونو خیلی راحت بدون کمترین سختی یادگرفتیم وخیلی راحت صحبت میکنیم همسر من خیلی راحت به دو زبون صحبت میکنه بدون اینکه رنجی بکشه
چون از بچگی تو خونواده آموزش دیده و یاد گرفته در صورتی که واسه من خیلی سخته مثلاً وقتی که با خونوادش صبحت میکنه من خیلی سخت متوجه میشم که در مورد چی صحبت میکنن،. حالا اگه همه ما افراد چاق قبول داشته باشیم که چاقی روهم مثل همون زبون مادری و فارسی امورش دیدیم دیگه دونستن علت اینکه چرا لاغر نمیشیم خیلی سخت نیست در واقع خیلی روشنه.من واسه لاغری و به دست آوردن تناسب اندامم خیلی تلاش کردم ، من عاشق لاغریم اصلأ به خاطر همینه که الان اینجام ودارم سعی و تلاش میکنم که این هنر رو یاد بگیرم و اگه تا الان لاغر نشدم بخاطر اینه که من لاغری رو بلد نبودم واین هنر رو به ذهنم اموزش نداده بودم و همه اون زمانایی که داشتم از روشهای دیگه واسه لاغری استفاده میکردم داشتم تلاش بیهوده میکردم وبا فشار آوردن به جسمم لاغر که نمیشدم هیچ تازه چاقتر م شدم ،مثال همون یادگیری زبون فارسی . یعنی ما بستن دهنمون نمی تونیم صحبت کردن به زبون فارسی رو فراموش کنیم. پس ما با نخوردن غذا نمی تونیم چاق شدن رو فراموش کنیم. ما با تکرار سر ساعت جملاتی از هر زبونی نمی تونیم زبون فارسی رو فراموش کنیم، ما با خوردن بعضی از غذا ها سر ساعت خاصی نمی تونیم چاق شدن رو فراموش کنیم ، ما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنیم نمی تونیم زبون فارسی رو فراموش کنیم، پس ما با مصرف هر ماده ای نمیتونیم چاق شدنمونو فراموش کنیم، ما با عمل جراحی فک و زبون مون نمی تونیم فارسی حرف زدن رو فراموش کنیم پس با عمل هر قسمت از بدن مون نمی تونیم چاق شدن رو فراموش کنیم. حالا من میتونم با آموزش دیدن و تکرار تمرین و ممارست هر زبون دیگه ای رو یاد بگیرم و علاوه بر زبون فارسی به زبون دیگه هم صحبت کنم پس میتونم با آموزش دیدن لاغری وتکرار آموزهها متناسب بشم وهمین طور بازم میتونم با تکرار آموزش های قبلیم دوباره چاق بشم ، پس وقتی که لاغرشدن رو آموزش دیدی دیگه مطمئنی که متناسب میشی و پروسه لاغرشدن زمانبره یعنی با یاد گیری و آموزش دیدن وتکرار و تمرین یواش یواش لاغر و متناسب میشی نه اینکه یهویی این اتفاق بیوفته نه، ما هیچ چیزو تو زندگی یهویی بدست نیاوردیم که حالا بخواییم یهویی لاغر بشیم همانطور که وقتی می خواییم یه هنریو یاد بگیریم مثلاً نوازندگی وقتیکه هیچ چیزم از نوازندگی نمی دونیم از خود مون انتظار نداریم که همون یکی دو ماه اول نوازنده بشیم و از ما بخوان که توی کنسرت های موسیقی اجرا داشته باشیم، لاغرشدن همین طور وقتی کسی که بیست ساله چاقه نباید توقع داشته باشه که تو دوماه به وزن ایدهآل خودش برسه و هر روز هی بره روی ترازو ببینه وزن کم کرده یا نه ، خوشبختانه خبر خوب اینه که لاغرشدن خیلی زودتر از چاق شدن واسه جسم اتفاق میوفته واین منو خیلی خوشحال میکنه ودیگه اینکه متناسب شدن نعمتی که واسه افرادی که از اول متناسبن طبیعیه وشاید موقع خرید لباس یا کارای دیگه زیاد از داشتن این نعمت لذت نبردن ولی ما وقتی که به این نعمت برسیم و لطف خداوند شامل حالمون بشه انگار که دنیا رو به همون دادن وای چه لذتی داره خرید لباس و مانتو سایز کوچیک و هر رنگی که دوست داری ، خرید بلوز و شلوار ورزشی، خرید کفش پاشنه بلند مجلسی. وما همه این لذت ها و خوشبختیهارو که نصیب مون میشه رو مدیون استاد هستیم انشالله که هر ارزویی که دارن خداوند در زندگی بهشون بده و با آرزوی متناسب شدن واسه همه ببخشید که متمم طولانی شد این قدر که نوشتم باطری گوشیم خالی شد فعلا خدا حافظ برم گوشیمو بزنم به شارژ….
💝 به نام خالق هستی بخش 💝
🏵🏵 سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم مسیر دوره ی تناسب ذهن🏵🏵
8️⃣ گام هشتم 👣
سوال اول : چرا چاق شدیم ؟
چون ما از دوران کودکی 👶 تحت تاثیر حرف اطرافیان 🗣 و رسانه ها 📻 📺 📽 🎬 🗞و خانواده 👨👩👧👧 چاقی رو یاد گرفتیم و تمام اطلاعات در دوره های مختلف زندگی ما در ذهن ناخودآگاهمون ذخیره شده بود مثلاً من در زمان بچه گی 👶بارها شنیده بودم کسی که زایمان می کنه مخصوصاً کسی که سزارین می کنه شکمش بزرگ می مونه🤰و نمونه های واضحش رو می دیدم چون مامان خودم چهار بار زایمان طبیعی داشت ولی شکمش خیلی بزرگ نبود ولی وقتی برای آخرین زایمانش سزارین شد شکمش کاملاً بزرگ موند به طوری که هر کس میدیدش ازش می پرسید که بارداره ؟ مامانم می گفت نه چون سزارین شدم شکمم 🤦♀️بزرگ مونده و چند نمونه دیگر هم دیده بودم که شکم بزرگی داشتن و من فکر می کردم 🤷♀️ به خاطر سزارینه و در دوران بچه گی برای من این فرمول ذخیره شده بود 🤯 اما تا زمانی که خودم سزارین نکرده بودم در من خفته بود 😴 و وقتی بزرگ شدم و خودم سزارین کردم این فرمول در من بیدار شد 👀 و شکم من بزرگ موند یا من در تلویزیون 📺 و اطرافیان زیاد شنیده بودم🦻که کم خونی و کم کاری تیروئید یکی از عوامل مهم چاقی به شمار میاد و وقتی فهمیدم خودم هم کم کاری تیروئید دارم هم کم خونی کاملاً طبیعی می دونستم که خیلی چاق بشم و حتی وقتی کم کاری تیروئیدم با طب اسلامی درمان شد لاغر نشدم چون عوامل بسیار زیاد دیگه ای رو باعث چاقیم می دونستم و انقدر رژیمهای متعدد گرفته بودم که دیگه فکر می کردم برای لاغر شدن باید شاخ غول رو بشکنم و کلی تلاش کنم و عرق بریزم و زجر بکشم و رژیمهای عذاب آور بگیرم و … چون فکر می کردم چاقیم ژنتیکیه و به شدت استعداد چاقی دارم 😑😑😑
سوال دوم : چرا لاغر نشدیم ؟
چون ما هر وقت خواستیم لاغر بشیم با انواع شکنجه مثل رژیم و ورزش و تحت فشار قرار دادن جسممون بوده و برای انجام هیچ کدوم این کارها موافقت ذهن ناخودآگاهمون رو جلب نکرده بودیم ! در تمام این موارد ما با ذهن خودآگاهمون تصمیم گرفتیم که لاغر بشیم و چون تمام موفقیت های ما در گرو موافقت ذهن ناخودآگاهمون بوده و هست و درصد موفقیتمون رو ذهن ناخودآگاهمون مشخص می کنه پس نتونستیم موفق بشیم 😑😑😑
پس ما برای اینکه لاغر بشیم اول باید موافقت ذهن ناخودآگاهمون رو بدست بیاریم تا تلاشمون بی فایده نباشه یعنی روش لاغری با ذهن که مستقیم روی ذهن ناخودآگاهمون کار می کنیم و وقتی مرتب به فایلهای استاد گوش بدیم و تمرینامون رو انجام بدیم یعنی در مسیر لاغری هستیم و ذهن ناخودآگاهمون چاره ای نداره جز موافقت چون وقتی در کاری استمرار داشته باشیم و زیاد بهش توجه کنیم ذهن ناخودآگاهمون مجبور میشه با ما همسو بشه و از اونجایی که ذهن ما به شدت کم مصرفه و از تغییر خوشش نمیاد در انجام کارهای جدید باید مجبورش کنیم و تنها راهی که می تونه ذهن ما رو به انجام کارهایی که نمی خواد مجبور کنه استمرار داشتن و توجه به یک موضوعه پس ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در راهی قدم گذاشتیم که به لاغری و تناسب همیشگی ختم میشه 🥰🥰🥰
💖 بنام خدای مهربان 💖
💜سلام استاد خوبم و دوستان هم مسیرم 💜
🌹گام هشتم 🌹 چرا چاق شدیم و چرا لاغر نمیشیم 🌹
منم اول ژنتیک رو عامل چاقی میدونستم چون هم بابام چاقه و هم مامانم 😉 و خیلی دیگه از افراد خانواده هم مادری هم پدری ولی اگه فکر میکردم ارثیه 🤔 چطوری میتونستم تغییرش بدم اصلا چرا تلاش میکردم ژنیک رو که اصلا نمیشه عوض کرد و چرا بارها تونستم مقداری از وزنم رو کم کنم واقعا چرا 🤣😁 بیماری کم کاری تیرویید و بقیه بیماریهام رو هم میدوستم و خیلی از اطرافیانم بودن که همین بیماریها رو داشتن و از لاغری رنج میبردن یا دوستم پرکاری تیرویید داشت بر خلاف باور همگانی که میگن پرکاری تیرویید باعث لاغری شدید میشه اما دوستم هم وزن من بود من کم کار اون پر کار جفتمونم تا مرز ۱۵۰ کیلو در رفت و امد و تلاش بودیم 😂 متابولیسم پایین رو عامل چاقیم میدونستم و فکر میکردم هیچ سوخت و سازی در من وجود نداره 🤔 کاملا خودم این فکر رو میکردم و مربوط به ذهنم بود و به مدیر کارخونم این فرمول رو داده بودم که همیشه هم بدنم یخ زده بود ولی الان به حدی گرم شده بدنم که حتی از پتو هم نمیتونم استفاده کنم خب این فرضیه پایین بودن متابولیسم چجوری عوض شد من که نه دارویی استفاده کردم نه کسی برام راه درمانی داشت جز اینه که با ذهنم باورمو عوض کردم و قبلا همیشه از سرما شکایت داشتم که همه میگفتن چاقی تو پفکیه پس چرا هیچوقت گرم نمیشی این همه چربی داری و باید برعکس باشه و حالا از گرم بودن همش شاکیم 😂😂😂 کم تحرکی و خوردن هم عامل مهمی بود برام 🤔 خب خیلیا از اطرافیانم همیشه در حال استراحت هستن تحرکشون خیلی و چندین برابر منم میخوردن ولی از لاغری رنج میبردن درسته من تحرکم کم بود ولی اونا خیلی خیلی کمتر از من تحرک داشتن 😂 ترس از خوردن داشتم دقیقا اونا ترس از نخوردن و بی اشتهایی داشتن درست برعکس من و میگفتن وای الان این مشکل برا من بوجود اومد تا مدتها اشتهام رو از دست میدم خب من که با فشار و رژیم کلا بی میل و اشتها بودم اونا اگه چند روز بود بعدش درست میشدن ولی من دائما بی اشتها بودم لاغرم نمیشدم فقط حسرت خوردن داشتم 😂
👆👆👆 دقیقا تمام دلایل چاقی من مسخره بودن و مانع لاغری من نه دلیل چاقی من 😄😅😉
انصافا من زبان چاقی رو یاد گرفته بودم و تمام افکار من ترس از چاق و چاق تر شدن بود لاغرا هم ترس از لاغر و لاغرتر شدن بود
مامان من اصفهانی بود و در اصفهان زندگی میکرد و خیلی از اصطلاحات و کلمات اصفهانی در لهجه اش بود و من در قم بدنیا اومدم و خیلی از کلماتی که مامانم استفاده میکرد در لهجه قمی مسخره بود و اصلا دوستام بلد نبودن و اکثرا کلمه ای میگفتیم کلی دوستامون تو مدرسه مسخره میکردن میگفتن این دیگه یعنی چی 😂😁 شما کجایی هستین اوایل برام عجیب بود و مقاومت میکردم بعد میدیدم حق با اوناست ما جور دیگه میگیم 😄 دیگه لهجه و آموزشی که از بچگی عادتمون بود طبیعی دیدیم با اونا فرق داشته باشیم چاقیم رو هم با همین شکستها برای خودم طبیعی کرده بودم که من یا لاغر نمیشم یا باید خودکشی کنم تا لاغر بشم 😅😆😥 و اصلا خودمو لایق تناسب اندام نمیدیدم 🙄 و یا حتی با زنداییم که اصفهانی هست حرف میزنم تلفنی خواهرم میگفت قشنگ فهمیدم از لهجه ات که با زندایی حرف میزنی یهو کلا لهجت عوض شد برای خودمم خنده دار بود که بی اختیار انقدر تحت تاثیر لهجه زنداییم قرار میگیرم و خواهرم کلی بهم خندید😂 که حتی خودمم متوجهش نبودم 😄😅 با این که زبان محلی منم نیس گاهی مسافرت میریم قشنگ لهجه ام بر میگرده 😍🤗 حتی بعضی از اقواممون اطراف شیرازین میرن شیراز و میان دیگه هیچکس حرفاشون رو نمیفهمه ولی دوباره یه مدت با ما حرف میزنن لهجشون تغییر میکنه و عادی میشن با شرایط
واقعا در شرایطی که از قبل شنیدی و فرمول باور پذیری شده در ذهن وقتی اون شرایط پیش بیاد و قبلا تصویر سازی شده و ترموستات ذهنی شده اون فرمولا دانلود میشن و مرتب با دیدن نتایج نسبی هی قوی تر میشن 😅 وگرنه از قبل این الگو هست در ذهن و با باور سرعت انتقال دانلودها بیشتر میشه 😂 بارها یه جمله رو شنیدیم و خیلی طبیعی میدونیم اتفاقات تغییر رفتار خوردن و اینا مخصوصا برای نمونه ازدواج و چاقی بعد از ازدواج که مرتب تا میبینن طرف چاق شده میگن ای ول ازدواج بهش ساخته و نشونه لیاقت هر دو طرف هست اینکه بگن شوهرش یا زنش هوای هم رو دارن خیلی خوشن که چاق شدن یا خیلی دست پخت زنش بده از دست پخت مادرش افتاده و زن هم میخاد از مادرشوهر کم نیاره مدام غذاهای عالی و خوشمزه میپزه یا مرد برای نشون دادن لیاقتش برای همسری مدام خورد و خوراک و خوشمزه جات کور از خدا چی میخاد دو چشم بینا 😂😂😂
ما میتونیم با تکرار اموخته های جدید متناسب بشیم و بازهم با تکرار اموخته های قبلی دوباره چاق بشیم پس باید تمرکز بزاریم رو کدوم اموخته ها به نفعمونه 🙄🤔😅 صد در صد اموخته های جدید زبان لاغری به صورت یواش یواش و نگرانی برای چاقی نیس
وقتی من بافتنی یاد میگیرم دیگه همیشه بلدم ببافم الان که مشغول لذت بردن از سایت و تمریناتم هستم کمتر وقت دارم ببافم ولی عشق به تمرینها و سایت نمیزاره من ببافم بیشتر با اینا عشق میکنم و چون رماتیسم مفصلی دارم دوباره که میخام شروع به بافت کنم دستم یکمی بیشتر درد میگیره😍 اما یکم که میبافم دوباره دستم عادت میکنه و یا حتی اگه مدلم و نقشه رو کمی فراموش کرده باشم خیلی راحت تر و اسون تر از بار اولی که تحت آموزش اولیه بودم با نیم نگاهی همه چی به مهارت میرسه اونقدر وقت و زحمت از من نمیخاد زود همه چی به روال برمیگرده دست من و انگشتان من هم عوض نمیشه که همون دسته همون مشکلات درونشه ولی عشق و لذت به بافتن هر درد و فشاری رو برای من به لذت و💜 عشق 💖تبدیل میکنه و میدونم که این فشار فقط اولشه جسمم خودشو به ذهنم میرسونه پس برای یادگیری تناسب هم همینم تا ابد اگه الان بیشتر باید تمرین بنویسم و بیشتر وقت بزارم در آینده که کامل به مهارت رسیدم چندتا از فایلای فوق العاده و انرژی بخش در مسیر رو فقط لازم دارم شاید فقط گوش دادن یه آهنگ از به روز رسانی فرمولها و آموزشات سرزمین خشکیده زمان چاقی یا کرمی رو نیاز داشته باشم افت کشی و انتی ویروس بزارم براش چون انقدر به صدای استاد علاقه دارم که حتی یل استوری یه متن در ذهنم با صدای پر صلابت و طنین انداز استاد گلم پژواک میشه و نیازی به تلاش نیس فقط عشق و حاله و لذت از در مسیر شگفتی ساز بودن و هر گونه گرفتاری جدیدی رو به راحتی با فرمولهای قوی استاد پاکسازی میکنم میره 😍😍😍🤗🤗🤗 من خیلی خوشبختم من تا ابد گنج و ثروت ابدی دارم در این مسیر هم هر چی خرج کنم و اهدا کنم به خودم انعکاسش تو زندگی خودمه و از بالا رفتن قیمتهای دوره ها هم هیچ هراسی ندارم و مطمئنم 🌹 خدا 🌹بهم هدیه میده 🥇💖 کلامی رو که از زبان بهترین بنده اش جاری ساخته چون خودش این راه رو برای من قرار داد و انتخابم کرد برار سعادت روزافزون 💖 من راهی ندارم جز راه خوشبختی 💖 چاره ای نیس با این اموزشها جز لذت بردن 💖 تمام جنبه های زندگیم از همه لحاظ در حال پیشرفت و بهبوده 💖 شجاعت من برای تغییراتم فوق العادست 💖 تولد من در نوشتن 💖 تولد من در لباس خریدن 💖 تولد من از شنیدن تشویقهای اطرافیان 💖 تولد من برای رسیدن به همه آرزوهای قلبیم و رویاهای بی نظیر خواستنیم 💖 تولد من در داشتن ذهنی بی نهایت قدرتمند 💖 تولد من در شناخت استعدادهای درونی که همشون جزو خدمات در بدنم به صورت خفته هستن و بیداریشون 💖 تولد من در شناخت بهتر و بهتر ذات یکتای پروردگارم 💖 تولد فرشته درونم 🌹 فرشته خوشبختی🌹 که روز به روز فرشته ام جذاب تر و بزرگ تر و بی نظیرترین میشه وای نفسم تند شده فرشته ام خیلی از این بخش خوشش اومد انگار داره فریاد میزنه اره اسی من همیشه بودم و هستم تو منو لایق نمیدیدی و همیشه منفی باف نمیزاشت صدانو بشنوی داره از درونم فریاد میزنه منو بهتر و بهتر بشنو چنان انگشتامو پر قدرت داره حرکت میده واقعا خودمم نمیفهمم دارم چی مینویسم قدرتش برتر از ضعفها و سستی های منه واقعا انگار داره برام مورس بود چی بود که حتی املایی و اصطلاح درستش رو یادم نمیاد😂 میفرسته همونایی که انسانهای نخستین با آتش و دود به هم پیام میدادن هیجانم خیلی خیلی زیاده وای خدای من مرسی مرسی از اینهمه شور و اشتیاق و لذت نامه فرشته من بی اختیار منه و به حدی شور و شعف دارم که قلبم خیلی تند میزنه بی اختیار و فقط خودم متوجه این انقلاب درونی هستم اون دیکته میکنه و من مینویسم همین سوادم که قبلا یاد گرفتم و قدرت کلمات من داره استفاده میکنه تا حرفاشو بهم بفهمونه میگه بنویس و بنویس و لذت ببر این یک کودتاست یه موج از امیده یه موجی از نوره خدایا اصلا دست خودم نیس این ارتعاشات بی نطیره بی نظیره بی نطیره سیم اتصالاتم بدجوری وصل شده و قادر نیستم این متن رو به پایان برسونم ولی به دیدگان شما رحم میکنم شاید الان میخاد حرفای خصوصی تر بهم بزنه وای هیچی رو دیگه نمیبینم
🌹۵۰ کیلویی شدنم حتمیه 🌹من خوشبخت ترینم 🌹 من به انرژی پاک الهی وصلم 🌹 در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و شگفتی اور 🌹من آلیس در سرزمین عجایب هستم 🌹 وای عضلات شکمم به شدت درگیره و حس شکم تخت شدن دارم 🌹 کمر باریک و دلربا 🌹 اندامی به شدت زیبا داره خلق میشه 🌹 خوشبختی دائمی حق منه 🌹 لیاقت بهترینها تو وجودم بوده و هست 🌹 اشتیاقم ببی نهایت رو به افزایشه 🌹 خدایا شکرت شکرت شکرت 🌹 و رسیدن به لحظات ملکوتی اذان مغرب و حس نماز و شکر گزاری منو از ادامه نوشتن باز میداره و بهتره که همین جا این تمرین تمام بشه هر چند دوست دارم باز ادامه بدم
💜 استاد خیلی گل هستین منو چنان به شور و وجد و هیجان اوردین که بی حد و اندازست 💜
🌹 دوستان هم مسیرم برای همتون ارزوی موفقیت و تجربه چنین حال فوق العاده ای رو دارم 🌹
💖 هر جا که هستین شاد باشین و در مسیر تغییر کردن و تایید کردن و متناسب شدن 💖
👆👆👆👆با نوای دل پذیر استاد رضا عطار روشن 👏👏👏👏👏 استاد خیلی استادین 🌹🌹🌹🌹🌹
به نام آنکه جان را فکرت آموخت.
“چرا چاق شدم؟” این سوالی است که من هم مانند همه افراد چاق، به دنبال پاسخ آن بوده ام. در گذشته همیشه علت چاق شدنم را عوامل بیرونی مانند وراثت، متابوليسم پایین، مصرف دارو و … میدانستم و با گذشت زمان به لیست عوامل چاقی ام افزوده میشد. وجه مشترک تمام این عوامل این بود که همگی عوامل بیرونی و خارج از کنترل من بودند، بنابراین من خودم را محکوم به چاقی می دانستم. در حقیقت به دلیل عدم اطلاع از علت اصلی چاق بودنم، تمام عمر مسیر اشتباه رفته ام و هیچکس از مسیر اشتباه به مقصد نمیرسد. براساس آگاهی که از این گام کسب کردم متوجه شدم که دلیل اصلی چاقی من این است که مهارت چاقی را مانند هزاران مهارت دیگر در زندگی از خانواده، جامعه، اطرافیان و حتی رسانهها یاد گرفته ام و الگو برداری کرده ام. یادگیری مهارت چاقی توسط من شامل دو بخش آموزش و الگوبرداری بوده است.
اولین مهارت چاقی که یاد گرفتم گره زدن احساسات با خوردن و مهار احساسات با خوردن بود. وقتی در کودکی ناراحت بودم و گریه کردم با خوراکی، شکلات و بستنی من را تسکین داده اند. وقتی از موضوعی عصبانی بودم، من را با خوراکی آرام کرده اند. وقتی از موفقیتی و موقعیتی شاد بودم با کیک و شیرینی و رستوران آن را جشن گرفته ایم. حتی حس سرما را هم با خوردن نوشیدنی، سوپ یا آش گرم برطرف میکردیم.
دومین مهارت چاقی که یاد گرفتم گره زدن سلامتی و بنیه قوی بدن با خوردن بود. این ماده غذایی را بخور که سرما نخوری، اینو بخور مغزت برای امتحان خوب کار کنه، اینو بخور ضعف نکنی، اینو بخور مریض نشی، اینو بخور جون داشته باشی راه بری و …
سومین مهارت چاقی که یاد گرفتم خوردن تمام غذایم و خالی کردن بشقاب بود که همیشه به آن تشویق میشدم و به توصیه دیگران با خوردن تمام غذای بشقابم و اسراف نکردن موردمحبت خدا قرار میگرفتم. چهارمین مهارتی که یاد گرفتم و به صورت غیر مستقیم باعث چاقی من بود ، لجبازی است. یعنی ابتدا لجبازی را یاد گرفتم و بعد وقتی از خوردن منع میشدم، لجبازی میکردم و بیشتر میخوردم. حتی الان هم وقتی همسرم و یا خانواده ام موقع خوردن بهم تذکر بدهند، ناخودآگاه بیشتر میخورم.
بخش دوم یادگیری مهارت چاقی توسط من الگوبرداری بوده است. یعنی با نگاه کردن به دیگران و تقلید، آن را یاد گرفته ام. مثل چای شیرین صبحانه، خوردن برخی غذاها با نان، خوردن چایی حتما با یک ماده شیرین ( قند، شکلات، شیرینی و …) الگو برداری از مادرم که به دلیل حیف بودن باقیمانده غذا را دور نمی ریخت و میخورد. یکی از مهمترین مهارتهای چاقی که از مادرم الگوبرداری کردم دغدغه داشتن برای غذا است. مثل مادرم باید از روز قبل برای ناهار و شام فردا فکر کنم که چی بپزم که تکراری نباشد و تنوع داشته باشد، اصلا غذا خیلی مهم است باید برای روز بعد برنامهریزی کرد. از دیگر موارد الگوبرداری، چاقی بعد از ازدواج و زایمان بود که همیشه راجع به آن شنیده ام و نمونه های زیادی در فامیل و اطرافیانم دیده بودم.
به نظرم یکی از موارد خاص در ارتباط با آموزش چاقی موضوع مهمانی است. در فرهنگ بیشتر خانواده های ایرانی مفهوم مهمانی با خوردن همراه است. وقتی میزبان هستیم تمام دغدغه ما تهیه انواع مواد غذایی برای مهمانی است. انواع نوشیدنی، شیرینی، شکلات، آجیل، میوه، تنقلات، چند مدل پیش غذا، چند مدل غذای اصلی و دسر تدارک میبینیم و هرچه عزت و احترام مهمان بیشتر، غذا چربتر و متنوع تر است. هیچ وقت برای تدارک موسیقی، بازی و سرگرمی در مهمانی دغدغه نداریم. بالتبع وقتی به مهمانی دعوت میشویم فقط به خوردن فکر میکنیم. کلا کیفیت مجالس عروسی، عزا، تولد و … با نوع پذیرایی آن سنجیده میشود. اگر در بحث خوراک نمره قبولی بگیرد بقیه موارد خیلی اهمیت ندارد!
سوال بعدی این است که چرا لاغر نمیشوم؟ با توجه به سوال قبلی، پاسخ این سؤال کاملا روشن است. چون مهارت لاغر بودن را یاد نگرفته ام. استفاده از رژيم غذایی، ورزش و داروهای لاغری، مهارت لاغری به من یاد نداده و باعث فراموش کردن مهارت چاقی هم نشده است. فقط از طریق فشار به جسم تا حدی وزنم کاهش یافته ولی بعد از رها کردن این روشها، چون فقط مهارت چاقی را بلدم، دوباره چاق شدم. خوشبختانه ظرفیت انسان برای یادگیری مهارتهای گوناگون نامحدود است. پس ابتدا باید لاغری را به ذهن خودم یاد بدهم و بعد با تکرار و تمرین آموخته ها، آن را به مهارت در زندگی تبدیل کنم. سپس جسم من با تغییر وضعیت دادن به لاغری و تناسب، مهارت لاغری را نشان میدهد. و باید در این کار استمرار داشته باشم تا مهارت لاغری کسب شده دایمی شود. در نتیجه باید صبور باشم و عجله نکنم.
سؤال اساسی بعدی این است که چگونه باید لاغری را به ذهن آموخت؟ پاسخ این است که تنها راه آن، آموزش لاغری با ذهن و تناسب فکری زیر نظر استاد گرامی جناب آقای عطار روشن عزیز است.