افکار منفی مهمترین مانع تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت است.
نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید!
اگر تصور می کنید زندگی شما مانند کالایی است که به شما تحویل داده شده و قابل تغییر نیست باید به شما بگم که من هم چند سال قبل این تصور را داشتم به عنوان فردی که توانستهام از شرایطی سخت زندگی خود را تغییر دهم به شما می گویم که نیازی نیست به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنید، چون شما هم می توانید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید.
زیرا هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که شما نتوانید به اندازهی او خوشبخت شوید…
سالهای زیادی از زندگی ام را با افکار منفی و مشکلات زیادی سپری کردم اما همیشه اشتیاقِ فراوان برای تغییر زندگی را داشتم و به دنبالی راهی برای رسیدن به خواسته خودم بودم، به دنبال مهمترین عامل تغییر زندگی بودم و به لطف خدای مهربان شروع به آموزش خودم برای تغییر زندگی کردم، کتاب های زیادی را مطالعه کردم، از آموزش های اساتید مطرحی بهره بردم و در نهایت به روی دست یافتم که به تغییر زندگی را برایم آسان کرد.
دوره رایگان چگونه زندگی خود را تغییر دهیم حاصلِ نتایج بخشی از این سالها است برخی از آن در هیچ کتابی یافت نمی شود و شامل تجارب موفقیت آمیز خودم می باشد.
مأموریت این دوره، آموزش چگونه تغییر دادن زندگی به هر فردی است، که تصمیم گرفته و متعهد شده تا نه تنها فردی باشد که تغییر کرده است بلکه قادر باشد شرایط خانواده اش را تغییر دهد.
زیرا همه ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است تجربه کنیم. ما به این جهان فرستاده شدیم تا بتوانیم همهی زیباییهای جهان را تجربه کنیم، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم، تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش را تجربه کنیم.
زیرا این توانایی و لیاقت به همه ما داده شده است تا بتوانیم تجربه زندگی موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران را داشته باشیم.
ما وظیفه داریم از توانایی که خداوند به ما داده است استفاده کنیم تا در لحظه مرگمان، “بدون حسرت آنچه که میتوانستیم انجام دهیم اما ندادیم”، در آرامش و زیبایی این جهان را ترک کنیم.
تا بتوانیم به همه بگوییم، خوب زندگی کردن، نه تنها آسان، بلکه طبیعیترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاٌ و طبیعتاٌ خوشبخت هستیم. چون بنده خدا هستیم.
خدا را شکر میکنم که مرا در این مسیر شگفت انگیز قرار داد.
خدا را شکر می کنم که توانستنم با ارائه آنچه که زندگی خودم را از بدترین شرایط، به شرایطی مطلوبی که هر روز در حال بهتر شدن است رساند، در دوره خدا هرگز دیر نمی کند به شما و افرادی زیادی در سراسر جهان کمک کنم تا با باورکردن خود و توانایی بهتر زندگی کردن تغییرات شگفت انگیزی در جهان پیرامون خود ایجاد کنند.
به شما دوست عزیزی که به هر طریقی با من و این مطلب مواجه شده اید توصیه میکنم فایل های رایگانی که به منظور تغییر زندگی قرار داده ام را با دقت گوش داده و به تمرینات آن عمل کنید و چنانچه احساس کردید توانایی آموزش های بیشتر و کاربری تر را دارم از محتوای آموزشی دوره شگفت انگیز خدا هرگز دیر نمی کند استفاده کنید.
نوشته خانم سهیلا عزیز در بخش دیدگاه:
“هیج هدفی مقدس تر از تغییر زندگی نیست
زندگی مانند کالا یا اجناسی نیست که به ما تحویل داده شده باشد و ما نتوانیم در آن تغییر ایجاد کنیم.
بلکه با تغییر نگاه و تغییر توجه و تمرکز داشتن بر روی نکات مثبت میتوانیم زندگی دلخواه عاری از حسرت و خوشبختی زندگی دیگران را نیز برای خود خلق کنیم.
وقتی به گذشته خودم مینگرم زندگی من پر از فرلز و نشیب های زیادی بود.
کلا فردی به ظاهر مثبت گرا بودم ولی درونم پر از نگرانی هایی بود که ممکن است برایم اتفاق بیافتد و همان نگرانی ها درونی باعث همان اتفاقات ناگوار در زندگی من شد.
اوایل احساس میکردم حتما حس ششم قوی دارم که این اتفاقات را میتوانم پیشگویی کنم ولی الان به نتیجه رسیدم که آن اتفاقات ناگوار را به دلایل تکرار زیاد در ذهن ام و تصویرسازی از آنها توانستم در زندگی خود خلق کنم و اینها به دلایل پیشگویی نبود بلکه قانون جهان هستی بود چون من به آن اتفاقها فکر میکردم و در ذهن ام از آنها تصویر میساختم و آن را به جهان هستی ارسال میکردم و به جهان میگفتم من از این نوع اتفاقات را در زندگی ام میخواهم.
حالا خدا را شکر گذارم که با شرکت در این دوره به این آگاهی ها دست پیدا کردم و چون تجربه فکر و تصویر سازی را دارم حالا با فکر صحیح و تصویر سازی صحیح میتوانم به خواسته و آرزوهام برسم.
الان به این آگاهی رسیدم که خداوند منشاء تمام خوبیها و زیبایی ها و رفاه و آرامش است و جز این هم برای بندگان خود نمی خواهد و من باید سعی کنم و حتی وظیفه دارم زندگی خود را تغییر دهم تا بتوانم برای اطرافیان ام هم راهگشا باشم و زندگی خود و کسان نزدیک ام را به سمت رفاه و آسایش ببرم.
چون ما لیاقت و ارزشمندی یک زندگی خوب و پر از آرامش و رفاه را داریم فقط باید نگاه امان را به زندگی عوض کنیم تا شرایط بهتری را تجربه کنیم.
یک زندگی خوب داشتن نه تنها آسان است بلکه به طور طبیعی هم ما برای خوب زندگی کردن آفریده شدیم و باید از لحظات خوب برخوردار شویم و طبیعت ما خوشبخت زندگی کردن است.
این مساله باید در ذهن طبیعی جلوه کند نه بدیهی.
طبیعت ما شاد زیستن است.
شادی زندگی، ارثی است که از خداوند به ما رسیده و ما نباید با افکار منفی و مخرب این شادی را تبدیل به حس و حال بد کنیم.
ما نیاز به آموزش صحیح برای تغییر زندگی داریم تا توانایی خلق کردن یک زندگی شگفت انگیز را بدست بیاوریم.
در این سمینار صوتی تمرین می کنیم تا به مخزن وجود خود پی ببریم و یاد بگیریم که این مخزن را از افکار مثبت پر کنیم تا کم کم افکار منفی در ذهن ما کمرنگتر شود.
معامله با خداوند برای استاد عزیز و قرار دادن فایل های رایگان را ارزش قرار بدهیم و راه این فایل ها را برای دوستان دیگر با گسترش آن باز کنیم تا بتوانیم حق خود را نسبت به اقدام استاد ادا کنیم.
مخزنی در ذهن ما قرار دارد که پر کردن آن به اختیار خودمان واگذار شده ما میتوانیم این مخزن را از افکار و دیدگاه های مثبت و یا منفی به دلخواه خودمان پر کنیم ونتیجه آن را در زندگی خود مشاهده کنیم.
در گذشته شاید به بودن این مخزن مطلع نبودیم و نمی دانستیم که با غر زدن شکوه کردن گلایه داشتن حسرت خوردن حسادت کردن عصبانی شدن و تمام افکار منفی داشتن داریم مخزن ذهن امان را پر میکنیم از این فکرهای منفی و انتظاراتی هم که در زندگی داشتیم بد شانسی بد بیاری بخت خوب نداشتن واتفاقات منفی در زندگی رخ دادن.
بارها در گذشته به دلیل آگاهی نداشتن این تجربه های تلخ را در زندگی تجربه کردیم هر بار که غر زدیم خدای این چه زندگیه که به ما دادی ببین فلانی چقدر خوشبخته از خوشبختی بیشتر فاصله گرفتیم.
چون افکار منفی حسرت و یا حسادت در ذهن ما انباشته بود وجایی برای افکار مثبت باقی نمانده بود و هر روز ما از شادی در زندگی دور دورتر میشدیم و روزهای خوب زندگی کردن را از دست دادیم اما حالا دیگر آگاهی پیدا کردیم که باید به نکات مثبت توجه کنیم ومخزن ذهن را پر از نکات مثبت وشادی آور کنیم تا بتوانیم از خوب زندگی کردن بهره ببریم.
مخزن ذهن ما از هرچی بیشتر پر شود از همان در زندگی ما بیشتر میشود چون جهان وظیفه دارد از همان ها به ما در زندگی بدهد واتفاقات زندگی ما برمبنای همان افکاری که در مخزن ذهن پر کردیم رقم میخورد و خروجی مخزن ما بر جهان پیرامون ما تاثیر میگذارد.
پس به این ترتیب ما هر روز میتوانیم بر دارایی مخزن خود اضافه کنیم و چون مساحت این مخزن محدود است مقداری از این انباشته های مخزن خارج می شود تا جای برای ورودی های جدید باز شود حالا اگر ما وردی های مثبت را بیشتر کنیم خروجی های منفی منفی میشود و جای برای وردی های مثبت در ذهن ما هم بیشتر میشود.
در صورتیکه ممکن است در گذشته عکس آن را انجام میدایم ولی الان دیگر آگاهی داریم که چه فکر و رفتار مثبتی داشته باشیم تا اتفاقات آینده ما به دست جهان هستی به سمت و سوی مثبت و خوشایند ما رقم بخورد.
افکار منفی مانند کینه ترس نگرانی خشم حسرت حسادت احساس گناه نفرت انتقام و تمامی افکاری که معادل آن است اگر وارد مخزن ذهن شود اتفاقات بد را رقم میزند.
اگر میخواهیم زندگی ما تغییر کند باید واقعیت را بپذیریم و با خودمان رو به رو شویم و مسولیت افکار منفی را بپذیریم و تلاش کنیم تا وردی های ذهن را به سمت مثبت ببریم و جودمان را که خانه خداست از این افکار منفی و مخرب پاک کنیم و به جایش افکار عالی و مثبت از جنس عشق محبت مهربانی گذشت همدلی زیبایی وک مک به دیگران پر کنیم تا جایی برای آن افکار منفی باقی نماند.
تا جهان هستی به این افکار عالی ما پاسخ مثبت از همان جنس افکار عالی هدیه بدهد و اتفاقات مثبت و عالی را در آینده ما رقم بزند.
زمانی که کسی میخواهد با برخورد منفی انجام دهد مثلا عصبانیت و ناراحتی میخواد ما را از افکار منفی پر کنه و ما را در مدار پایین جهان هستی نگاه داره و حق ما برای بالا رفتن ضایع میشه و روح ما از افکار منفی سنگین میشود و روح ما سبک نمیشود تا به مدار های بالاتر برود.
ما مرتب در مدار خودمون پرسه میزنیم و اگر این مدار پایین باشد فضای منفی بیشتری ما را احاطه کرده و بیشتر در این فضای منفی قرار میگیریم ولی اگر در مدار خودمون ایمان به لطف خداوند برای حل مشکلات پیرامون خودمون داشته باشیم و فرکانس های مثبت به جهان هستی ارسال کنیم و مخزن ذهن را از امید ایمان و توکل پر کنیم.
لطف خداوند هم شامل حال ما می شود و کارها بطور اتوماتیک از سمت خداوند وجهان هستی درست میشود و به این شکل ما در مدار بالاتر میرویم.”
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 91 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و درود
رهایی از افکار منفی وقتی آغاز میشه که بهش توجه نکنیم .
اولین مسیر تغییر زندگی تغییر دادن توجه ما هست .
یعنی مثلا یه اتفاق بد افتاده اگه ما بهش توجه کنیم تولید فکر منفی کردیم . توجه و فکر منفی رو ادامه بدیم در خودمون حس منفی ایجاد کردیم و با توجه منفی ، فکر منفی و حس منفی رفتارهای پرخاشگرانه و بدبینانه و بدی ایجاد میکنیم و با مجموع همه اینا عادات انسانهای بد رو به خودمون میگیریم و شخصیتمون یه شخصیتی از انسانهای جنگ طلب و لجباز و خرابکار و … میشه و کم کم کل زندگیمون رو فقط از تکرار سنگریزه ای به نام توجه تبدیل میکنیم به زندگی یک انسان تبه کار .
ما لایق زندگی در حال خوبیم .
ما آفریده نشدیم که رنج بکشیم .
پس باید تغییر رو در هر لحظه انجام بدیم .
تا میتونیم به چیزهای خوب توجه کنیم . به چیزهایی که حالمون رو خوب می کنه . تا پروسه تغییر زندگی با استمرار ما در مسیر نیکیها اتفاق بیفته .
امروز وقتی غذامو خوردم و سیر شدم یه فکری اومد توی سرم . داشتم فیلم میدیدم و هی توی سرم نجوای خوردن اومد .
سیر بودم ولی نجوای خوردن داشتم .
نشستم با خودم فکر کردم گفتم ببین ما به هزار دلیل ثابت کردیم نه خوردن و نه زیاد خوردن هیچ کدوم چاق نمی کنند تازه چون انرژی مصرف می کنند و هربار که گوارش انجام میشه بدن کلی کار و فعالیت انجام داده با اینحال که پیوند چاقی و پرخوری رو از هم جدا کردم اما من بازم از رفتار پرخوری و حس غذا از دهن افتادن و پرخوریهای مکرر بدم میاد .
چرا بخوام اینکارو انجام بدم .
در ذهنم فهمیدم من به مصرف مواد غذایی اعتیاد دارم .
من اعتیاد خودمو به چاقی تا حدود زیادی از بین بردم ولی اعتیاد خودم به مصرف بی رویه مواد غذایی از بین نبردم .
من پیوند پرخوری رو از چاقی جدا کردم اما دیدم پرخوری خودش یه اعتیاده . اصلا کاری به چاقی و لاغری ندارم .
من از اینکه دائم دنبال غذا باشم خوشم نمیاد و همش سراغ خوراکیها رو بگیرم با این که میدونم بهش نیازی ندارم .
فهمیدم این فقط یه وسوسه ی ذهنیه .
پس به راحتی بهش اهمیت ندادم و ترکش کردم .
خیلی راحت ترکش کردم . گفتم من معتاد نیستم .
من اختیارم دست خودمه نه دست مواد غذایی .
من دوست ندارم به مصرف مواد غذایی معتاد بشم و اختیارم دست عادتم باشه .
من میخوام عادت به اندازه خوری کنم .
و برای همین این موضوع هم به دلایل نخوردنم اصافه شد .
نمیخورم چون من معتاد نیستم .
همین توجه به این عملکرد کوچیک اونقدر حس و حالمو خوب کرد که گفتم بیام و بنویسم که چقدر آگاهیهای ذهنم که از شما یاد گرفتم قشنگ خودشو داره تو زندگیم نشون میده .
من قدرت اختیار و انتخاب دارم و به راحتی میتونم مصرف بی رویه مواد غذایی رو کنار بزارم فارغ از هرگونه تاثیری که بر من داره .
چون وقتی بنا به هر دلیلی حال من بد میشه بنا به این اعتیاد من به مصرف مواد غذایی رو میارم . در حالیکه خوردن فعلی است فقط بر حسب نیاز و ما حتما و حتما باید قسمت معتاد گونه اون رو که فرمول ذهنیست از ذهنمون پاک کنیم با عمل نکردن به آن . وقتی ما آگاه باشیم خب خیلی می تونیم خوب عمل کنیم اما وقتی به هر دلیلی فکر ما منفی شد و ما تمرکزمون برداشته شد عمل کردن بر اساس اگاهیهای قبلی میاد روی کار و ما به تکرار رفتار پرخوری میپردازیم .
پس برای ترک اعتیاد پرخوری خیلی لازمه که از اتفاقاتی که افکار منفی در سر ما تولید می کنند دوری کنیم .
سلام و درود .
خیلی ممنونم بابت این نکته ای که فرمودید . جملتون خیلی حس خوبی بهم داد .
بله کاملا درست میفرمایید . استاد عطار روشن برادر بزرگ همه ی ما هستن . خدارو شکر که هم استاد و هم برادرمون هستن . ممنون از این نکته سنجی عالی شما
سلام و عرض ادب ممنون از شما .
ممنون از نوشته شما . بسیار عالی بود نوشتتون . به قول شما نوش جون هممون .
ذهن ما به مواد غذایی نیازی نداره .
زمانی که ذهن ما دستور خوردن میده یا برای لذته یا برای سرگرمی یا برای آرامش یا برای رفع اندوه یا برای خوشگذرونی و …
یعنی در این زمانها ذهن گرسنه ی احساساته .
گرسنه ی خداست و از طریق خوردن میخواد به اون لذته برسه .
البته که من نیازهای ذهن خودم رو هم میپذیرم اما فقط غذا رو عامل برطرف کردن این نیاز نمیدونم . چون تا زمانیکه حس منفی به غذا داشته باشیم . غذارو عامل چاقی بدونیم و از رفتار خودمون با غذا بدمون بیاد خوردن غذا حس نیازمون رو بیشتر میکنه چون احساس منفیمون زیادتر میشه در حالیکه وقتی ذهن ما هم از لحاظ خلاء های عاطفی پر بشه و هم نگرش خوبی نسبت به غذاها رفتارمون و جسممون داشته باشیم تمام این مجموعه باهم باعث میشه دیگه امر خوردن از ذهن صادر نشه و به صفر برسه .
و خوردن تنها توسط بدن دستور داده بشه .
من تقریبا میشه گفت در طول روز به جایی رسیدم ذهنم دیگه دستور خوردن نمیده بلکه فقط جسممه که میگه کی بخورم . حالم خوبه سبکم . به صلح بسیار زیادی با خودم رسیدم
و ذهنم خیلی عالی شده .
من به سیری ذهنی رسیدم . با خودم با جسمم به رفتارم با مردم دور و برم با پدر و مادرم با مشتریهام با دوستام و … با همه به صلح رسیدم . در مجموع خیلی کم پیش میاد حالم بد بشه چون هر چیزی که حالم رو بد می کنه یا از تکنیک تقوا و پرهیز استفاده می کنم یا از تکنیک کنترل ذهن و تغییر نگرش .
این دو در کنار هم باعث شده تکرار امر خوردن در ذهن تقریبا به صفر رسیده و خوردنام فقط موقوف به جسم شده . اصلا دیگه در خودم به جز نیاز جسمی نیازی نمیبینم و خیلی خدا رو شکر می کنم . گرچه اگر هر جایی هم احساس کنم الگویی در ذهنم داره منفی کار می کنه خیلی روش کار می کنم و برطرفش می کنم .
در کل از روند کارم خیلی راضی هستم . راهم رو پیدا کردم وزنمم پایین اومده سبکتر شدم خیلی راحت کارام و انجام میدم .
بله شما درست میفرمااید ما معتاد نیستیم و ذهن ما هم خیلی عالی باهامون همکاری می کنه .
راستی من از طریق زنعموم با اینجا آشنا شدم .
برادر ندارم .
هر جا هستید پیروز و سربلند باشید .