0

داستان هدایت من

داستان هدایت من برای رهایی از چاقی
اندازه متن

من و همه افرادی که اضافه وزن دارند به تعداد سال های سن چاقی خود به دنبال روشی برای لاغر شدن بوده ایم.

بارها از رژیم های مختلف استفاده کرده ایم.

در باشگاه های ورزشی ثبت نام کرده ایم و با اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن ورزش کرده ایم.

افشرده ها یا دمنوش های مختلف را به امید لاغر شدن استفاده کرده ایم.

به طب سنتی،‌ اسلامی،‌ سوزنی و حتی روش های چربی سوزی از طریق شوک الکتریکی برای لاغر شدن پناه برده ایم.

حتی برخی از شدت رنج و ناراحتی چاقی حاضر به پذیرفتن ریسک عمل های جراحی مختلف شده ایم بلکه از شر این مهمان خانمان سوز رهایی پیدا کنیم.

هر فردی که اضافه وزن دارد حتی اگر شده یک بار برای لاغری به طریق مختلف اقدام کرده است.

نکته مشترک بین همه ما نتیجه نگرفتن از همه سعی و تلاش مان برای لاغر شدن است.

تا جایی که به حدی از احساس ناامیدی و ناتوانی برای لاغر شدن رسیدیم که به افسردگی دچار شدیم.

گوشه نشین خانه شدیم،‌ عصبانی و پرخاشگر شدیم، گریه و گلایه از وضعیت جاقی همدم تنهایی ما شده بود و شرایط بسیار بدی را تجربه می کردیم.

اما در آن شرایط که احساس ناامیدی از هر روشی برای لاغر شدن را داشتیم آگاهانه و شاید هم ناآگاهانه از خداوند درخواست کمک کردیم.

رسیدن به احساس تسلیم در برابر چاقی و قطع امید کردن از همه روش هایی که سال ها برای لاغر شدن از آنها پیروی می کردیم به منزله تسلیم در برابر پروردگار و درخواست کمک از خداوند برای نشان دادن راهی که ما را به سمت لاغری هدایت کند است.

از او طلب هدایت کردیم راهی جلوی پای ما بگذارد تا از ناامیدی رهایی پیدا کنیم.

تا نور امیدی برای لاغر شدن و رسیدن به خواسته چندین ساله مان در قلب ما روشن کند.

در آن لحظه مقدس درخواست شما پاسخ داده شد و شما از طریقی که خود به دنبال آن نبودید به سمت این سایت هدایت شدید.

با نوشتن داستان هدایت خود علاوه بر اینکه از خداوند سپاسگزاری می کنیم بلکه با ایجاد احساس خوبی که در ما ایجاد می شود اطمینان و انگیزه ما برای موفقیت در مسیر لاغری با ذهن صد چندان می شود.

داستان هدایت خود با سایت تناسب فکری را بنویسید تا به قدرت خداوند در پاسخ به درخواست خود بیشتر اعتماد کنید و در جنبه های مختلف زندگی از این قدرت بی نهایت درخواست هدایت کنیم.

نوشتن داستان خود و خواندن داستان هدایت دیگران باور قدرتمندی درباره طریقه ی هدایت خداوند در قلب ما ایجاد خواهد کرد و برای ما واضح می شود که از بی نهایت طریق خداوند ما را هدایت می کند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.02 from 151 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22571
برچسب ها:
393 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار سارا ق
      1403/01/02 20:33
      مدت عضویت: 8 روز
      امتیاز کاربر: 1955 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 353 کلمه

      سلام من امروز دوم فروردین ۱۴۰۳ تعهد میدم که هروز روی این دوره کار کنم تا به خودم اثبات کنم که هیچ راهی رو دریغ نکردم برای خودم و تناسب اندامم ،و اینکه چطوری آشنا شدم :  در مورد مسئله روابط در گوگل و در سایت استاد عباسمنش داشتم مطلب میخوندم ک یکی یه مثالی زده بود برای یه فرد دیگه ای و تو مثالش از سایت تناسب فکری نام برده بود و من فقط کلیک کردم و دیدم چیزی که قبل تر ها همیشه دنبالش بودم الان ک بیخیالش شدم رو پیدا کردم جالبیش اینجاست ک من چندین ماهه خودم رو وزن نکرده بودم و احساس لاغری میکردم اما ضمن اینکه وزن کردم و دیدم ۸۰ کیلو هستم خیلی از دست خود مناراحت شدم و میخواستم که انتقام این چاقی رو از خودم بگیرم که فرداش یعنی امروز بصورت تصادفی سایت رو دیدم ، میدونید من همیشه فکر میکردم خدا خواسته من چاق باشم و باید اینو بپذیرم و خب حقیقا چیزی نبود ک دوستش داشته باشم و بخوام باهاش کنار بیام و برای سوال بود ک چرا تو خانواده من با چندتا خواهر و ب و برادر من باید چاق باشم؟ یا چرا من تا یه لیوان آب میخورم ۱ کیلو رفته رو وزنم اما هروز ۱۰هزار قدم بزنم وزنم هیچ تکونی نمیخوره چون استپ شده؟ چه جک مسخره ای … من چون از سایت استاد عباسمنش و چندین استاد عزت نفس دیگه یاد گرفتم ک با تغییر دیدگاهم روابطم رو درست کنم و حقیقا شکر خدااا روابطم عالی شده ماشالله چه تو محل کار چه تو خانواده بدون تلاش فیزیکی مثل کادو خریدن و محبت الکی ورزیدن مطمئن شدم ک میشه بدون رژیم گرفتن هم لاغر شم چون حقیقا من چند ماه هروز میرفتم پیاده روی سنگین یک و نیم ساعت اما بدنم دیگه تغییری نکرد باور دارم ک میشه جون نکند ولاغیر شد من حق خودم میخوام ببینمش میخوام هرچی دوست دارم بخورم و همچنان لاغر و فیت باشم مثل دوران ابتدایی ک دوستام تو کلاس ۳۰ نفره هرچی میخواستن میخوردن و همه ۲۰ کیلو بودن و من اندازه اونا میخوردم چه بسا کمترم اما ۵۰ کیلو بودم !!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1402/12/09 01:55
      مدت عضویت: 1664 روز
      امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 327 کلمه

      سلام خدمت همه دوستان عزیز 

      من فاطمه سادات متعهد میشوم بار دیگر دوره آموزشی خود را با اشتیاق شروع کرده و لاغری طبیعی و اسان را بهتر و بیشتر درک کنم . امروز ۹ اسفند ۱۴۰۲ من تعهد میدهم تا آخر دوره و تکرار ،   فایلها را با اشتیاق گوش داده و به مطالب گفته شده در دوره پایبند باشم تا به امید خدا بتوانم با مرور دوره فرمولهای لاغری را در ذهن قشنگم بیشتر تثبیت و تثبیت کنم . 

      من در حالی وارد سایت شدم که موفقیتهای زیادی را که همه حاصل تغییر تفکر از این سایت است را به ظهور رساندم و دوباره آمده ام که با اصلاح بیشتر ذهنم و همسو کردن آن با اراده ی خدای وجودم خودم را بیش از پیش در مسیر خود استوار کنم و به نتایج عظیم دیگری نیز برسم .

      من در این راه نه تنها خود را موفق به لاغر شدن کردم بلکه دوستان بسیاری را نیز با لاغری با ذهن آشنا کردم و موفقتیهای دوستانم را نیز حاصل موفقیت خودم از استفاده ی درست از قدرت ذهنم میدانم .

      هدایت من این بار برای بزرگ کردن دستاوردهایم است و میدانم همانطور که تا الان توانستم از این به بعد هم می توانم . 

      به امید روزی که این روش واقعا جای تمام روشهای جسمی را در ذهن و دل مردم بگیرد . 

      رسالت ما سنگین است و در دوره ای واقع شدیم که موانع بیشماری بر سر راهمان قرار دارد اما قدرت خداوند بر همه آنها غلبه کرده و نهال لاغری با ذهن را در میان انبوه روشهای جسمی هر روز بزرگ و بزرگتر می کند ‌. خوشحالم که بعد از حدودا ۶ سال توانستم سهمی در بزرگ شدن نهال لاغری در میان مردمم داشته باشم و اکنون مشتاقم با آگاهی بیشتر و عملکرد بهتر  باز هم در این راه به قدر خودم بکوشم عشق کنم و خود را بیشتر پرورش دهم . 

      خدارا سپاس میگویم که به من کمک کرد بار دیگر آغاز کننده راه لاغری آسان و لذتبخشم باشم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محسن فروغی
      1402/11/05 19:24
      مدت عضویت: 70 روز
      امتیاز کاربر: 10250 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 194 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و هدایتگر  با سلام خدمت استاد عزیزم من از دورهای استاد عباسمنش با شما اشنا شدم مخصوصا دوره اخر دوره احساس لیاقت و به سایت شما هدایت شدم من همه نوع رژیمی گرفتم هیچ کس توی کیهان فکر نکنم به اندازه من ورزش نکرده کوه نرفته دو نزده من هفته ای 4 بار به مدت یک ساعت و 20 دقیقه دو میزدم تا لاغر بشوم رکورد 2 ساعت 15 دقیقه یعنی 85 دور دور زمین فوتبال به صورت یک جا دارم با فشار رژیم و دو لاغر میشدم ولی باز دوبار مثل موشک بر می گشت به وزن اولم اخرین رژیمم قانون سلامتی بود که کلا نابودم کرد سردرد سرگیجه گرفتم اندازه 50 برابر عمرم دکتر رفتم دوره درستی نبود بعدی که امدم سایت شما چون من خیلی در مورد ذهن مطالعه داشتم تا جلسه اول رایگان را شنیدم گفتم خودشه گفتم به خدا گنج پیدا کردم از خوشهالی توی پوست خودم نمی گنجیدم و خدا را شکر کردم بابت این هدایت و امروز هم گام اول را خریدم انشاله به یاری خدا از شنبه شروع می کنم و تشکر می کنم از شما بابت این همه اگاهی های ناب 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 32 کلمه

        سلام و درود
        حضور شما در جمع شگفتی سازان را تبریک میگم
        انشاالله با سابقه ای که در دنبال کردن قدرت ذهن دارید انشاالله نتایج عالی کسب می کنید
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/10/29 15:57
      مدت عضویت: 103 روز
      امتیاز کاربر: 9708 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 631 کلمه

      به نام خداوند همیشه حاضر خیرخواه ویکتا و خواهان پیشرفت ما ،

      درودو رحمت خداوند و سلامتی و برکت و شادی و طول عمر با عزت و طولانی از طرف خداوند مهربان نثار هر لحظه استاد بی نظیر ارجمند و گرامی و عالی.

      هر چند بار بگویم خدایا شکرت که حضور خودت رابرای هدایت و پیشرفت من به این مسیر همیشگی قدرتمند و آسان و صحیح نشان دادی و هدایت کردی به این وضوح و قاطعیت و روشنی کم هست ،

      و خداوندا ممنونم حتی از حضور راهنمای چراغ راه این مسیر نورانی و عالی همچون استاد محترم بی نظیر و واقعا بی همتا که من واقعا ندیدم و نشنیدم چنین آموزشها و اطلاعاتی در هیچ‌جا از هیچکس،

      من داستان هدایتم دقیقا به اینصورت بود که 

      خسته شدم از اینهمه ورزش و رژیم های سخت و سنگین که هر بار  تا یک مدت خوب بود ولی بعد با ولع بدتر از قبل که بعداً دوباره نتیجه بدتر میشد و موقتی بود حالم بد شده بود و‌بدترم میشدم ، 

      یکروز واقعا کم آوردم تسلیم خدا شدم گفتم خدایا خودت نجاتم بده من دیگه تسلیم و اگر میگن توخدایی قدرتمندی و دانایی خدایا پس نشونم بده راهی آسان چرا گیر کردم من در چاقیم،با یک حالت درمانده خسته و واقعا شاکی ؟!

      چون خودم مربی ورزش هستم و خیلی برام‌ بد بود که وزنم داره می‌ره بالا و چرا مثل قبل نمیتونم راحت بیارم پایین و کنترلش کنم اوضاع داشت سخت‌تر میشد برام‌ ده سالی بود آرام آرام بعد ازدواجم درگیر ۲۰ کیلو اضافه وزن شدم در حین ناباوری و شوک بودنم که آخه من قبلا چی بودم و چی شدم پس چرا حالا نمیتونم ازاد بشم با اینکه مربی هستم و با این فعالیت زیاد و سخت،

      خلاصه از ته دلم از خدا کمک خواستم ،

      یکروز در رابطه با رشته ام و عضلات بدن داشتم تحقیق و جستجو میکردم در گوگل واقعا مغزم انگار فریز شد و یخ بست همینطور دستم مدام کشید صفحه رو پایین نمیدونم چرا من باید آنقدر پایین صفحه برم من هدفمند رفته بودم سراغ تحقیقم ولی اما بدون فکر دستم هی رفت پایین صفحه، 

      یکدفعه عکس استاد رو دیدم عکس العملی نشان نداد مغزم  بعد اصلا هم نخوندم نوشته محتوای کنار استاد ارجمند چی بود،

       تا رسیدم 

      به موضوع قدم اول «شما هم گول خوردید» و تصویر کاریکاتور نمبدونم‌چرا فقط زدم روی اون مطلب که یکدفعه با خوندن اون مطلب و دیدن عکس استاد در صفحه سایتشون انگار برق ازسرم رد شد و چراغی روشن

      \"🌞\"/

      و من استاد رو از روی برنامه استاد عباسمنش بخاطرم اومد که برای استاد عباسمنش با فایل تصویری و صحبت در مورد تغییرات و موفقیتهاشون و حتی عکس دختر کوچک عزیزشون هم یادم اومد و فرموده بودن اهل دزفول هستن در خاطرم بود و 

       استاد بینظیر استاد عطار محترم و  مستند ساخته بودن و توضیح در مورد موفقیتهاشون میدادن اما نمی‌دونستم نمیدونم‌دقت نکردم در مورد چه موضوعی تدریس میکردن و دیگران بهشون استاد گفته بودن در تلگرام که واقعا لایق این کلمه هم هستن استاد عالیقدر و بی همتا و گرامی و  واقعا خدا خیرشون بده، و الان که آشنا شدم مدت 33 روز از زمین رفتم کاملا آسمان چنین راهی رو با شوق رفتم و میخوام با اشتیاق بیشتر ادامه بدنم تا آخر عمرم ،

      استاد حالا که متوجه موضوع تدریستون شدم من خوشحالترینم و شکرگزارم از خدا و شما ،

      از اینجا باز ممنونم واقعا از بی نظیر بودن و کامل و عالی بودنتون

      \"👏\"/
      \"👏\"/
      \"👏\"/

      و الان ک ه فکرشو میکنم شاید من الان موقعم بوده !!!

      و بعد چرا فقط این مطالب باید یاد من باش که اعتمادم هزار برابر شد یادم افتاد شما در سایت استاد عباسمنش بودید ؟!!!

      و اون روز چی شد اصلا تحقیق درسیم یادم‌رفت ؟!!!

       ولی در کل الان که در مسیر هستم مطنئنم خدا هدایتم کرد و میکند و خوشحالم و خدارو هزاران بار شکرگزارم هر لحظه و ممنونم از شما استاد گرامی خداوند برکت و سلامتی بدهد هر لحظه به شما .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهینا نوری
      1402/10/19 12:43
      مدت عضویت: 80 روز
      امتیاز کاربر: 40
      محتوای دیدگاه: 49 کلمه

      من دیروز۴۰۲/۱۰/۱۸ با سایت شماآشنا شدم و از آنجایی که به کلاس های انگیزشی بسیارعلاقه مند هستم و آنها را دنبال می کنم بسیار هم امید وارم با کمک جناب آقای عطار روشن  به وزن ایده آل خودم برسم و آن را به تعداد زیادی از اطرافیانم معرفی کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرزانه
      1402/10/16 21:48
      مدت عضویت: 238 روز
      امتیاز کاربر: 10645 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 554 کلمه

      سلام به استاد گرامی و هم‌مسیران عزیز

      من فرزانه ۲۵ ساله با وزن ۷۴ کیلوگرم هستم.

       چندین سال قبل در تلاش برای کنترل ذهنم چند کتاب خوندم تا اینکه به سایت استاد عباسمنش هدایت شدم. اونجا فایل تصویری شما رو دیدم که داستان هدایت و پیشرفت هاتون رو گفتید. خیلی ازتون انرژی گرفتم. بعد وارد سایت تناسب لاغری شدم.

       چند ماه قبل چند تا از فایلهای رایگان رو گوش دادم ولی چون تمرکز نداشتم موقع گوش دادن، فقط یه سری ورودی ‌های جدید وارد ذهنم شده بود که با اون درجه تمرکز پایین چند هفته بعدش هم فراموششون کردم.

       چندین سال هست که اضافه وزن دارم و با روش‌های لاغری علی رغم اینکه نتیجه گرفتم ولی احساس خوبی نداشتم چون برام پر از محدودیت و عذاب بود و نگهداری و تثبیت اون رژیم عذاب‌آورتر. گه گاه که مجله سلامت در مورد کاهش وزن رو می‌خوندم به این نتیجه رسیده بودم که تنها راه کاهش وزن، نخوردن غذاهای چاق کننده و کم خوردن و نداشتن ریزه‌خواری، همیشه ورزش کردن و … و رعایت آنها تا آخر عمرم هست. و اصلا نمی‌تونستم چنین چیزی رو بپذیرم. ذهن من خیلی مقاومت می‌کرد و می‌گفتم که ینی چی تا آخر عمر رژیم بگیرم؟! آخه این چه زندگیه هست؟ چرا متناسب ها این مدل زندگی ندارن و من باید همیشه برای خوردن عذا بگیرم ؟ 

      اواخر متوجه اعتیاد و زیاده روی خودم در مورد خوردن غذاهای شور و شیرین شدم ، اصلا توانایی کنترل ذهنم رو نداشتم ، ینی تا اون ماده غذایی مورد علاقه رو نمی‌خوردم آروم نمی‌گرفتم. وزنم هم تکون نمی‌خورد و پایین نمیومد، واقعا کلافه شده بودم، شروع کردم به رژیم گرفتن، اینو نخور، اونو بخور، اینها ممنوعه، سر ساعت بخور … جسمم کم و بیش داشت نتیجه می‌گرفت ولی خیلی عصبی شده بودم، ذهنم اصلا شیوه زندگی جدید رو قبول نمی کرد. واقعا داشتم اذیت میشدم.

       تا اینکه یاد سایت لاغری با ذهن افتادم . گفتم میرم چند تا فایل گوش میدم شاید حسم بهتر بشه. با گوش دادن مجدد فایلها انگار که برای بار اول می‌شنیدم، حسم خیلی بهتر از روزهای قبل شد ، نجواهای ذهنی بازم میومدن ولی کمتر شده بودن، حرص و ولع غذا در من کمتر شده بود. هر روز یه فایل گوش میدادم و لذت می‌بردم. شکافی در باورهای سفت و سخت من در مورد چاقی و لاغری ایجاد شده بود. چیزی درونم می‌گفت این درسته! مشتاق شدم به ادامه‌ی آموزش‌ها. با خودم می‌گفتم درسته با ده جلسه بیست کیلو لاغر نشدم و معجزه نشد، ولی حالم که بهتر شد، اعصابم که آروم تر شد، با ادامه رژیم حتی اگر کم هم می‌کردم ، بعد اتمام رژیم با ولع و اشتهای چندین برابر دوباره به شیوه قبلی برمی‌گشتم‌.

       دیگه تصمیم گرفتم که با کار کردن روی ذهن به آرامش برسم. بعد از دیدن فایلهای رایگان مشتاق شدم به تهیه‌ی این محصول، چرا که تفاوتی با دیگر روش های لاغری داره. با همون فایل‌های رایگان  من تونستم کمی ذهنم رو آروم کنم، ذهنی که پر از باورهای غلط در مورد چاقی و غذا خوردن هستم. و الان مصمم هستم که این مسیر رو ادامه بدم تا نه تنها جسمم بلکه ذهنم و نگاهم به زندگی تغییر کنه.از شما برای این آگاهی ها بی‌نهایت سپاسگزارم.

       آرزو دارم با انجام این تمرینات و تغییر سبک زندگی و دیدگاه و باورهام نه تنها زندگی خودم را تغییر دهم بلکه برای دیگران هم تاثیرگذار باشم و بتوانم این آگاهی ها را گسترش دهم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نوشین گل
      1402/10/16 20:44
      مدت عضویت: 89 روز
      امتیاز کاربر: 435 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 142 کلمه

      سلام.

      مثل همه ی آدمایی که هزاران راه رو برای رسیدن به لاغری امتحان کردن و نتیجه نگرفتن، منم بعد از اینهمه بی نتیجه موندن تلاش هام تصمیم گرفتم که این بار ببینم قانون جذب چه راه حلی برای لاغری داره.

      بله قانون جذب.

      چند ساله که باهاش آشنا شدم و به شدت دوستش دارم و البته به شدت هم قبولش دارم.

      توی یه سایت همین طور مشغول خوندن حرفای دیگران بودم که دیدم خانومی نوشتن که برای لاغری از این طریق بهتره که به فایل های آقای عطار روشن گوش داد.

      من با ایشون آشنایی نداشتم ولی گفتم همین که اسم شون آورده شده حتما دلیلی داره.

      الان دو روزه که از ب بسم الله شروع کردم به خوندن و نت برداری و گوش دادن.

      و الان امیدی پیدا کردم که انگار مثل امیدهای قبلی نیست. 

      از خدا سپاسگزارم و امیدوارم این همون راهی باشه که سال هاست دنبالشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تکتم دَمشناس
      1402/09/28 00:36
      مدت عضویت: 105 روز
      امتیاز کاربر: 240 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 355 کلمه

      با سلام به همه دوستان عزیز با ذهنی روشن در مسیر لاغری با ذهن که در واقع نوری الهی است که روش درست سلامتی رو به ما نشون میده 

      من در ابتدای همون سالی که داشتم درگیر چاقی بعد از زایمان دخترم شده بودم در یک گروه بسیار عالی کارهای هنری خانمی بودن که خب غیر از هنر ذهن زیباشون کارهای دستی و‌خمیری بینظیری رو هم درست میکردن و همه کارهامون رو در اون گروه به اشتراک میزاشتیم و مورد تشویق هم قرار میگرفتیم این خانم عکس خودشون که بسیااار چاق بودند رو گذاشته بودند پروفایل و یکمدت کمتر کار میزاشتن و نظر میدادن تو گروه و یکروز دیدیم که ایشون از کارهای هنریشون عکس گذاشتن و عکس پروفایلشون عوض شده بود همه جویای حال شدیم که یک مدت نبودید و ایشون از لاغریشون گفتن و عکس پروفایلی که گذاشته بودن تفاوتش زمین تا آسمون بود و اصلا انگار معجزه شده بود و وقتی ازشون سوال کردم و مشتاق به شنیدن شدم ایشون گفتن مدیون استاد روشن و کانال ایشون هستند و به من پیشنهاد دادن اول دوره های رایگان رو بخونم و خودم حتما بعد مشتاق به خرید دوره های اصلی میشم و من تا حدود سه چهار سالی به دلایل افسردگی شدید و داشتن دو فرزند کوچیک واقعا وقت نمیکردم دوره ها رو بخونم حتی رایگان ها رو و پشت گوش انداختم متاسفانه و چون اون گروه با تعویض گوشیم برام پاک شده بود نداشتم و بعد از اون بارها و بارها با انواع ورزش و باشگاه و دمنوشو …. خودم رو به چالش کشیدم و هر بار بدتر از قبل به عمق چاله رفتم و چاق تر شدم و چند روز پیش یک شب که داشتم گریه میکردم و از خدای خودم خواستم که واقعا کمکم کنه دوست ندارم چاقیم غیر قابل کنترل و بازگشت بشه کانال لاغری با ذهن رو به یاد آوردم زدم توی اینترنت و کانال تلگرامش رو پیدا کردم و به سرعت به جناب روشن پیام دادم و از ایشون خواهش کردم کمکم کنند و ایشون خواستن اولین گام دوازده دوره رایگان رو بخونم و امید وارم خدا همراهشون و پناه تمام روزهای زندگی خودشون و عزیزانشون باشه.

      یا علی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1402/09/26 05:20
      مدت عضویت: 1190 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 328 کلمه

      به نام خدا

      یادمه روی موضوعات قدرت ذهن و باور ها یه مدت کار می کردم. نمی دونم چیشد برای لاغری به ذهنم رسید شاید جواب بده. بخش عقل کل سایت استاد عباسمنش رو گشتم و دیدم بچه ها یه چیزایی نوشته ان. توی یکی از کامنت ها سایت استاد عطار روشن معرفی شده بود. خیلی سریع رفتم و کلی ذوق کردم نمی دونم چرا. چون اون موقع از تمرینات ذهنی نتیجه ی خاصی تو هیچ زمینه ای نگرفته بودم و فقط احساس می کنم روحیه ام باهتر شده بود اما نمی دونم چرا برام حرفای شما و ارتباط داشتن لاغری با ذهن جالب اومد.

      همون دوران پیگیری کردم در حد دو الی سه هفته و اتفاقا خیلی سریع نتیجه ی محسوس گرفتم. بعد دیگه رها کردم تا الان. 

      من توی اوضاع بشدت بد روحی بودم. جدا از مدرسه ای که می رفتم تو درس و کارای هنری هیچ نتیجه ی مثبت دیگه ای نداشتم. می خوام بگم خیلی اسیب دیده بودم. شخصیتم بشدت نیاز داشت روش کار بشه. این دوران گذشت و گذشت و من کار کردم روی شخصیتم. خیلی هم سخت گذشت استاد نمی دونین چقدر سختی کشیدم طوری که تو اون دوران بزرگترین و مهم ترین نتیجه برای من این بود که گریه نکنم و امروز هم در مقابل حرفای بد بقیه انرژی منفی هاشون دوام بیارم. اینو عمیقا می گم واقعا اوضاع بدی داشتم که دوام اوردن اولویت بود…دست و پا می زدم به معنای واقعی

      خلاصه اینکه گذشت الهی شکر و الان از همه لحاظ مالی اعتماد به نفس و قطعا روحیه و مصمم شدن برای پیگیری لاغری با ذهن اوضاع خیلی بهتری دارم و انقدر فرق می کنه با چند سال پیش که باورم نمیشه اون ادم بودم. 

      بعد این چند سال ذره ذره تو مسیر رشد فهمیدم چشم بسته باید انجام بدم و هر کاری به ذهنم رسید سریعا عملی کنم. یعنی اینقدر دیدم عه فلان ایده یا حرکت عملی که به ذهنم رسیده درست بوده و نتیجه داشته که دیگه دوس دارم سریع انجامش بدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه صدقی
      1402/09/21 15:23
      مدت عضویت: 112 روز
      امتیاز کاربر: 9835 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 368 کلمه

      سلام و وقت بخیر خدمت تمام دوستانیکه داستان هدایت من رو میخونن.

      من ۲.۲ کیلو به دنیا اومدم و تا زمانیکه ازدواج کنم متناسب بودم لاغر نبودم ولی اضافه وزنم نداشتم. جالب اینه خیلی خوراکم زیاد بود جوریکه دوستام و همکاران میگفتن کجات می‌ره اینهمه خوراکی چرا چاق نمیشی. البته خانوادگی خوش خوراک و پرخوری داشتیم و خب هممونم متناسب بودیم. دقیقا از نوجوانی شنیده بودم و دیده بودم که آدم بعد ازدواج یکی دوسایز حداقل چاقتر میشی و اضافه وزن میگیری، دقیقا ۶ ماه بعد ازدواجم ۱۳ کیلو چاق شدم و از اول باورم این بود من زود چاق میشم ولی لاغر نمیشم نمیدونمم چرا اینجوری فکر میکردم بعد فهمیدم کم کاری تیروئید و تنبلی تخمدان دارم و تا الان فکر میکردم اون دومورد باعث ۱۳ کیلو چاقی شدن ولی همین الان فهمیدم نه اون فکر ناخوداگاهم که بعد ازدواج چاق میشم باعثش بوده و کم کاری تیروئید و تنبلی تخمدان نتیجه چاقی بودن چون با چاقی ارتباط مستقیم دارن و توی افراد چاق فعال میشه. خلاصه همون دیدگاه رو نسبت به حاملگی و زایمان داشتم و بعد زایمان هم دوباره ۶ کیلو اضافه تر شدم و خب متنفرم بودم از اونایی بودم که نمی‌تونستم اصلا کنار بیام حس تنفر به خودم داشتم آخه بعضیا مهم نیست براشون و قبول میکنن من نه هر راهی رو رفتم و خب لاغر میشدم دوباره برمیگشت بعد فک کردم زیاد میخورم درصورتیکه خوراکم خیلی کمتر از زمانی بود که لاغر بودم. تا اینکه بعد زایمان دیسک کمر شدید گرفتم و دکترم گفت باید وزنت رو خیلی کم کنی بعد استراحت مطلق هم داد. من هم تو استراحت مطلق بیشتر چاق شدم چون تحرکم صفر بود. همینجوری توی چالش بودم و به قول استاد خداوند عجز و فریاد از ته دلم رو شنید و کاملا اتفاقی از یه دوره کارآفرینی و یجایی که اصلا فکرش هم نمی‌کردم بخاطر کمردردم مجبور شدم استعفا بدم که یکی از دوستان اون دوره گفت منم مشکل شمارو داشتم بخوای میتونم راهنمایی کنم خلاصه گفت با کم کردن وزن و آب درمانی کمرم خوب شد پرسیدم چجوری با کمردرد و استراحت آنقدر لاغر کردید گفتن لاغری با ذهن و این سایت رو فرستادن و گفتن اول رایگان ببین اگه ارتباط برقرار کردی پکیج خلاصه که خدایا شکرت.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شمیم
      1402/09/20 01:51
      مدت عضویت: 193 روز
      امتیاز کاربر: 3560 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 230 کلمه

      من هم مثل همه آنهایی که اینجا هستم خسته پنل امید دنبال نمی‌دونم چی می گشتم تو نت که لاغری ذهنی و دیدم ،دقیق یادم نیست چی بود عنوانش ولی مثل یک چراغ بزرگ تو تاریکی قلبم روشن کرد،بدوبدو رفتم تو پیج اینیستا و دیدم که به عده ای از طریق ذهن تونستن لاغر بشم.کلی برای خودم خوشحال و شاد محصول که قیمت زیادی هم نداشت روخریداری کردم و شروع کردم به پیش رفتن با اون استادوگروه.تمرینات ۲۱ روزه بودن وفشرده ومن واقعا برای اون تعدادتمرینات وقت کم می آوردم..خلاصه کنم که استارت لاغری ذهنی برای من از جای دیگری شروع شد ولی فقط توهمون ۲۱ روز بسیار کموزن کم کردم ولی بعدش آموزشها وکانال اونقدرقوی نبود که بتونه ریشه این قضیه رو درست کنه ومن بسیار مایوس دیدم که نخیراین هم جواب نداد دوباره توچالش افتادم بهداروند وقت دوباره اتفاقی هدایت شدم به این سایت ،خوب با کلی بی اعتمادی اومدم توی این چرخیدم ودیدم که بسیار بسیار اینجا به همه چی فکروتوجه شده واصلا قابل مقایسه با اون استاد قبلی نیست.

      ولی خوب بی اعتمادی ذهنم باعث شد دوماه طول. بکشه تا بتونم دوباره باورکنم که این راه جواب میده.

      اینجا از تایم کوتاه مدت و وزن کشی خبری نیست و شاید همین موضوع باعث شد که جدی تر به این روش فکر کنم.با قدم‌های سست اینجا هستم وارخدا می خوام که واقعا اینجا بدون محدودیت زمانی به خواستم برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 59 کلمه

        سلام و درود
        خوشحالم در سرزمین لاغرها همراه ما هستید
        جمله آخری که نوشتی خیلی برام جالب بود
        با قدم های سست اینجا هستم
        این خیلی خوبه که ما آنچه هستیم رو بپذیریم و درک کنیم در چه شرایطی هستیم
        روبرو شدن با واقعیت خیلی مهمه و کمک میکنه روند حرکت خوبی در مسیر لاغری با ذهن داشته باشید.
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Darya_sy
      1402/08/27 09:55
      مدت عضویت: 1534 روز
      امتیاز کاربر: 2770 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 546 کلمه

      سلامی پر انرژی

      من وفتی دنیا اومدم خیلی لاغر و کوچولو بودم چون با خواهرم دوقولو بودیم و خب به هر حال وزن یک نوزاد یه نفره  ۴ کیلویی بین منو خواهرم تقسیم شده بود و هرکدوم ۲کیلو بودیم و مامانم میگه از همون موقع زمزمه های شیر زیاد بوده بخورن تا زود بزرگ بشن شروع شد (قطعا روی ضمیر ناخودآگاه تاثیر داره) هرچی بزرگ تر میشدیم توصیه ای اینکه زیاد میوه میتونید زیاد شیر بخورن زیاد غذا بخورن چون ضعیف ترن بیشتر می‌شد تا جایی که یادمه فکر کنم ۵سالم بود مامانم و خاله ام میگفتن باید ظرف غذا تو تا ته بخوری وگرنه کوچیک میمونی و مدرسه نمیری خلاصه ما بزرگ تر شدیم و از سن  ۹ سالگی یه فرد تپل و چاق شدیم که همونایی که هی میگفتن بخور به مامانم و خودم توصیه رژیم میکردن 

      خلاصه من از همون بچگی هی فکر رژیم بودم ولی نمیتونستم بگیرم تا اینکه به سن ۱۵ سالگی رسیدم و از اونجا رژیم من شروع شد و تا سن ۱۷ سالگی ادامه داشت که فقط نتیجه اش محدودیت، ریزش مو ، پرخاشگری و عصبانیت ، خودم رو متفاوت دونستن بود که یک روزی که روز سختی در مدرسه داشتم و کل کلاس مون متناسب بودن در زنگ تفریح دور هم جمع شدن و خوراکی میخوردن ولی من فقط خرما و ساقه طلایی تو ظرف در دست داشتم و اونا رو نگاه میکردم و حسرت میخوردم که با این همه محدودیت و رژیم بازهم اونا خوشحال و خوش هیکل هستن نه من و وقتی برگشتم خونه فقط گریه میکردم تو اتاق و کلا فشار رژیم داشت منو از پا درمیاورد از اون بخاطر رژیم و افت فشار ۲بار غش کرده بودم و خانواده ام بهم فشار میوردن که دیگه نباید رژیم بگیری داری به خودن آسیب میزنی خلاصه یه هفته ای بود من گریه میکردم و فقط خدا رو صدا میزدم و به خدا میگفتم خدا یا یه راهی بزار جلو پای من ، من رو لاغر کن و از این حرف تا یو دفعه بهم الهام شد و با همون چشم های اشکی یه چیزی به ذهنم اومد که سرچ کنم لاغری ذهنی و یکم گشتم و سایت شمارو پیدا کردم 

      چند ساعتی در سایت بودم و میگشتم تا اینکه فردا که رفتم مدرسه دوست عزیزم که وضعیت مو دید بهم گفت که آره من یه روش رو میشناسم و با همین رو لاغر شدم و میدونم تو هم به روش ذهنی باور داری در بقیه ضمینه ها و یک دفعه سایت شما رو معرفی کرد وای جا خوردم گفتم روز قبلش خودم با این سایت آشنا شدم و امروز دوستم همون سایت رو معرفی کرد البته فقط سایت بود و دوره در تلگرام برگذار میشد خلاصه ما هدایت شدیم در این مسیر و دوره رو خریداری کردیم و وقتی به مامانم گفتم مامان یه دوره ذهنی هست میخوام بخرم بیچاره گفت با این وضعیت تو هرچقدر باشه میدم فقط گریه نکن و دیگه رژیم نباش و اینجوری بود که بهترین اتفاق زندگی من رقم خورد و خداوند جواب خواسته و صحبت کردن های منو داد و من امروز با کلی تغییر اینجا هستم و خداروشاکر هستم که من رو هدایت کرد و از اون باتلاق نجات داد 

      خدایا مرسی که استاد رو در این مسیر هدایت و حمایت کردی تا زندگی خیلی ها عوض بشه و طعم زندگی رو بفهمن 

      خدایاشکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسمان ابری
      1402/08/20 10:52
      مدت عضویت: 302 روز
      امتیاز کاربر: 10470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      سلام براستاد عزیز وهمه دوستان مشتاق لاغری

      تاقبل از ۱۵ سالگی من معنای رژیم،ورزش و…را نمیدانستم چون اصلا نیاز به ان نداشتم خداروشکر اندامی خوب داشتم واز هرچه دوست داشتم میخوردم تا اینکه برای دبیرستان وارد مدارس خاص شدم ومجبور بودم مدام درس بخوانم وبه قول معروف خانه نشین بشوم،اوایل هم مشکلی نداشتم ولی کم کم زمزمه هایی که میشنیدم که تو همش تو خونه ای وتحرک نداری وفقط میخوری حتما چاق میشی و….

      وخلاصه همه ی اینها والبته پیش زمینه ایی هم که درخانواده داشتم باعث استارت چاقی من شد.

      از ان زمان  همیشه به دنبال رژیم وراه هایی برای لاغری بودم .تقریبا من هم ،همه ی راه ها به جز عمل جراحی رو امتحان کردم ولی همیشه شکست میخوردم چون بعد از مدتی از رژیم وورزش هایی که همشون باعث رنج وعذاب میشد خسته شدم.

      البته باید بگم گاهی هم خوب وزن کم میکردم ولی تا به یک وزنی مثلا ۷۵ میرسیدم استپ میکردم انگار چیزی در درونم میگفت تو نمیتوانی بیشتر از این لاغر شوی وهمین باعث میشد من پر قدرت تر از قبل چاق بشوم.

      تا اینکه دیگه از همه چیز خسته شدم وکلا بی خیال رژیم وورزش شدم،یه روز که داشتم باخودم فکر میکردم ،گفتم خب فلانی هم خیلی میخوره،ورزش هم نمیکنه،خانوادگی هم چاقند پس چرا ان چاق نمیشه ،چیزی تو سرم جرقه زد وبه خودم گفتم که مطمئنا همه چیز از ذهن ما نشات میگیره.

      همون موقع تو نت لاغری با ذهن رو سرچ کردم وبه سایت شما هدایت شدم.

      استاد شما دقیقا حرف دل من رو میزدید وهمه حرفهاتون درست بود انجا بود که فهمیدم خداوند راهی روبروم گذاشته تا بتونم به سرشتم برگردم.

      خیلی خوشحالم که با این سایت اشنا شدم امیدوارم که من هم بتونم یکی از شگفتی سازان بشم وباز بیام براتون از راهی که رفتم بنویسم.

      مطمئنا تنها راه موفقیت در ذهن ماست.

      یاحق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rr_mahtab
      1402/08/14 02:27
      مدت عضویت: 1495 روز
      امتیاز کاربر: 5525 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 276 کلمه

      سال ها بود درگیر مسائل مالی بودم. شغل ها و سرمایه گذاری های مختلف انجام می دادم اما همه شکست می خورد و حتی سرمایه اولیه خودم رو از دست می دادم.همیشه درگیر قسط و بدهکاری بودم به همین دلیل دنبال راهی بودم که علت این مشکلات رو متوجه بشم. در این مسیر با یکی از اساتید تاثیرگذار ایرانی آشنا شدم . از آموزش های ایشان استفاده کردم . نتایج بسیار خوبی هم گرفتم . مهم ترین چیز تغییر مبانی فکری من بود . البته خیلی روی آموزش ها متمرکز نبودم و به همین دلیل به اندازه ای که وقت و انرژی گذاشتم نتیجه گرفتم.

      یک روز در کانال تلگرام آن استاد ویدیویی از استاد عطار روشن دیدم . برایم جالب بود و البته قابل باور . چون اساس این روش رو درک می کردم . برایم آشنا بود .از آن روز هر چند وقت یکبار از آموزش های رایگان سایت استفاده می کردم و البته همیشه از این آموزش ها لذت می بردم . واقعاً از استاد سپاسگزارم که با صرف وقت محتوای با ارزش برای ما تهیه می کنند. اما سوالی که برای خودم هم مطرح شد این بود که پس چرا اینقدر دیر اقدام به شرکت در این دوره کردم. جوابی که می تونم به خودم بدم اینه که چون به اندازه ای که به این روش باور داشتم انگیزه برای اقدام داشتم. امروز که اقدام به استفاده از این دوره کردم حتماً باورهایم عمیق تر شده و بابت این هدایت , ایمان و اقدام خدا را شاکرم و امیدوارم بتوانم بطور دقیق و منظم دوره را به پایان برسانم و نتایج آن را در زندگی خودم دریافت کنم.خدایا شکرت به خاطر این هدایت.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پردیس
      1402/08/04 21:01
      مدت عضویت: 219 روز
      امتیاز کاربر: 6515 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      من از بچه که بودم لپ داشتم وقتی با مادرم بیرون می رفتم همه دوست های مامانم لپ منو می کشیدند ومی گفتن چه تپلی دختره یا وقتی با خواهر و برادر هم بودم که اختلاف سنی کمی داشتیم فقط لپ منو می کشیدند ومن حس متمایز بودن داشتم و دوست نداشتم که هر کی می رسه بدون خواست من و اینکه رابطه عاطفه بینمون لپ منو بکشه و من اذیت می شدم علتشو که از مامانم پرسیدم گفت خب توپولی هستی و ماارثی همین طوریم من از همون موقع حس افسردگی پیدا کردم و دنبال راه حل بودم و لی هیچی از چاقی و لاغری نمی دونستم فقط ارثی بودن شنیده بودم که می خواستم باهاش بجنگم ولی دیگه در سن ۱۱ سالگی واقعا تپلی شدم و می گفتن شب شام نخوری متناسب می شی منم دیگه سال ها شام نمی خوردم و ناهارم یکم کمتر تا اینکه سن ۲۶ سالگی خسته شدم از این رویه و شروع کردم به صورت افراطی غذا خوردن و خیلی چاق شدم دوباره رو آوردم به کم خوری و دیدم از یه جایی به بعد دیگه نمی تونم کمتر بخورم که سایز کمتر بشه یه مدتبدون اینکه عدام اضافه بشه و من دنبال یه رژیم خوب بودم دیدم یکم سایز بیشتر شده خواهرم مدام سرزنشم می کرد که تو دوباره داره سایز بیشتر میشه و من خیلی استرس گرفتم و ولع منم بیشتر شده بود هر چی سعی می کردم کمتر بخورم دیدم نمیشه توجه می کردم می دیدم من نه گرسنه نه اون غذا خوشمزه است و حس خوب بهم میده ولی ذهنم مدام بهم می گفت بخور بیشتر بخور ودیدم این فرمان های ذهنی منه مدام تو اینترنت تاثیر استر س با چاقی و ذهن سرچ کردم تا اینکه وارد سایت شدم وکلی آرامش پیدا کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Darya_sy
        1402/08/27 09:57
        مدت عضویت: 1534 روز
        امتیاز کاربر: 2770 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 25 کلمه

        چقدر باهاتون حس هم دردی کردم منم بچه بودم همه لپ منو می‌کشیدن و متنفر بودم از این کارشون و واقعا حس خیلی بدی میگرفتم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/07/26 03:39
      مدت عضویت: 366 روز
      امتیاز کاربر: 1565 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 514 کلمه

      سلام به استاد گرامی و مهربان

      من با مثبت نگری آشنایی کامل داشتم و با خودم می گفتم چطور میشه با مثبت بودن لاغر بشم و هی سرچ می کردم لاغری با مثبت بودن که یهو با سایت شمااشنا شدم واقعا خوشحالم اینجام و استفاده می کنم فعلا از فایلهای رایگان ولی خیلی دوست دارم فایلهای آموزشی هزینه دار شو هم برای خودم تهیه کنم آخه من ارزشم خیلی زیاده و باید برای آموزش خودم هزینه پرداخت کنم و امید به خدای مهربونم پول این کار رو هم میزاره سر راهم اینو مطمئن هستم ولی فعلا از فایلها ی رایگان استفاده می کنم و نظرات بچه ها رو می خونم وخیلی موقع ها که تکرارم زیاد میشه اشتهام خیلی کم میشه و لی باز وقتی رها میکنم باز دوباره اشتهام برمیگرده ولی در کل من زیاد چاق نیستم البته ناگفته نماند شایدم چاقی ولی چون کنار یه عده خیلی  چاق قرار گرفتم که همش بهم می‌کن تو چاق نیستی ما چاقی م برای همین فکر می کنم از مسیر لاغری و تناسب فکری همش دور میوفتن ولی باز دوباره میام توی این سایت و استفاده می کنم البته من زندگی با طعم خدا رو دنبال میکنم و زندگی با اراده ی خدا رو زندگی میکنم و تقریبا هر شب مطالعه میکنم و به همتون سفارش میکنم زندگی با اراده خدا رو حتما بخونید آخه فایل نداره فقط خوندنی هستش ولی من چنان آرامشی با این نوشته ها پیدا کردم که تمام خانوادم اینو میگن وخودمو لذت می برم از این آرامش چون من آدم عصبی بودم البته موقعی که ازم انتقاد میشد و یا یه حسی دارم نسبت به همه ی آقایون که دارن به ما خانمها ظلم می کنن و اینو نسبت به شوهرم هم داشتم و همش ازش انتقاد میکردم و اونم که هیچ وقت از من کم نمیاره مدام در حال جدال و حرفه‌ای بیخود بودیم ولی خدا رو شکر الان حتی بعضی وقتها اون موضوعی رو پیش میکشه من می خندم و جوابشو نمی دم یکی تو مغزمذمیگه اون از یه چیزی ناراحت و داره این بحث و پیش میکشه تا خالی بشه و کسی که باهام حرف میزنه میگه حق داره بهش حق بده و جوابشو نده آخه اون خیلی کار میکنه و خسته س چرا با مردهای دیگه مقایسه میکنیش اون با بقیه ی آقایون دیگه فرق داره اون مهربون اون دوت داره ولی الان عصبانی هستش و دیگه جوابشو نمی دم در صورتی که قبلا همش در حال بحث بودم باهاش و چند روز پیش میگه چه آرامشی داریم تو خونه که با هم بحث نمی کنیم چقدر این آرامش تو توی من هم داره تاثیر میزاره میگه چرا اینقد آروم شدی و البته اون به مثبت نگری اصلا اعتقاد نداره و از جایی هم که من دیگه حوصله ی حرف زدن در این مورد که اونم قبول نداره رو ندارم براش توضیحاتی دم و نمی گم که چیکار میکنم امیدوارم یه روز بیاد و خودش به این مسیر راهنمایی بشه مثل من الهی آمین و متشکرم از خدای مهربونم که منو به این سایت عالی راهنمایی کرد و متشکرم از استاد گرامی و مهربانم  متشکرم متشکرم متشکرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1402/07/24 01:13
      مدت عضویت: 415 روز
      امتیاز کاربر: 3120 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 232 کلمه

      به نام هدایتگر مهربان 

      امشب توی سایت میچرخیدم و نمیدونستم چیکار کنم که دستم خورد روی گزینه داستان هدایت من 

      اولش خواستم برگردم ولی وقتی آیه سوره حمد رو روی صفحه دیدم حسم گفت جای درستی اومدی 

      نمیدونم چی بگم 

      اما هر چی بیشتر به لاغریم فکر میکنم هرچی بیشتر به اولین فایلی که از استاد عطار روشن شنیدم و صداشون قدری برام اطمینان و قوت قلب به وجود آورد که منو به این سایت کشوند فکر میکنم میفهمم که اینجا خونه امنه منه و با روحیاتم خیلی سازگاره واقعا درسته که آدم هر چقدرم بخواد با خودش صادق نباشه بازم اون چیزی براش رقم میخوره که از ته ته دلش میخواد 

      من نشونه های خدا رو خیلی قشنگ حس میکنم 

      از بین فایلهای عالی که پر از نکات لاغری با قدرت ذهنه به جواب هایی میرسم که تو مسائل دیگه زندگیم برام سوال شده بوده آگاهی هایی که دریافت میکنم برام بهترین نکته میشن در لحظه و راه چاره ان  

      کلیم از نظرات اعضای سایت لذت میبرم که انقدر خالصانه و با اشتیاق اون چیزی رو که از قلبشون میگذره رو مکتوب میکنن تا بقیه ام استفاده کنن و پر از انرژی خوبه 

      خدا به اینجا هدایتم کرد تا بهم یاد آوری کنه خدایی هست که وقتی دل نگرونی وقتی پریشونی وقتی کلی سوال و مسائل پیچیده ذهنت رو درگیر کرده راهگشا و حلال مسائل و پاسخگو به تو باشه 

      و بدونی مهربونی اون ابدیه و خیلی هواتو داره…

      خداروشکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار M
      1402/07/15 16:39
      مدت عضویت: 257 روز
      امتیاز کاربر: 7475 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      سلام 

      من خیلی از اینکه چاق ام زجر می‌کشیدم و از خداوند خواستم مرا از این مشکل نجات دهد و یک روز ناگهانی با موضوع لاغری با ذهن آشنا شدم و در گوگل به دنبال این روش بودم که با سایت استاد عطار روشن آشنا شدم و وارد سایت شدم ،بعد از چند ماه تصمیم گرفتم وارد دوره لاغری با ذهن شوم و خوشحالم که وارد این سایت شدم ولی به دلایلی مدتی از سایت دور شدم و به همین دلیل تصمیم گرفتم از اول دوره را شروع کنم .

      به امید موفقیت همگی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا کریمی
      1402/07/14 18:01
      مدت عضویت: 175 روز
      امتیاز کاربر: 750 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 292 کلمه

      سلام و عرض ادب 

      خداروشکر بخاطر حال خوبم در اینجا بخاطر آقا رضا که یکی از دستان خداست خداروشکر بخاطر هدایت من و دوستانم به این مسیر .

      منم مثل دوست عزیزمون سحر خانم و … از سایت استاد عباسمنش با این سایت آشنا شدم 

      در مورد ثروت اونجا مطالعه میکردم نظرات دوستان رو میخوندم که رسیدم به نظر استاد عطار و جمله ۳۴ کیلو وزن کم کردم و سایت راه انداختم توجه من جلب کرد چون منم اضافه وزن داشتم و در حال رژیم بودم و دلم میخواست دوره قانون سلامتی رو بخرم ولی بخاطر هزینه اش نمیتونسم پس صبر کردم تا هدایت بشم قطعا اگه زور میزدم و تقلا میکردم این پول دستم می آمد(۹ملیون) ولی من تو همون سایت استاد عباسمنش یاد گرفته بودم برای هیچ چیزی عجله نکنم به اصطلاح خودم رو نکشم و صبر کنم تا خداوند من رو در بهترین زمان و مکان هدایت کنه از راه آسان . 

      من همیشه میدونستم راهی هست که توش نه قرص باشه ن فشار نه ورزش سخت 

      چون خواهرم با قرص لاغر شد و من اینجوری دوسنداشتم احساس می‌کردم این کار به نوعی گول زدن خودمه و من همیشه تشنه حقیقت ماجرا هستم 

      به قول استاد عباسمنش نباید آشغال هارو بکنم زیر فرش 

      من از چند روز پیش که وارد اینجا شدم و یک فایل ۴۰ دقیقه ای دیدم خیلی خوشحالم و دارم عمل میکنم

      من دکمه هدایت در سایت رو زدم و به ۱۲ قدم رایگان هدایت شدم و خدا میدونه چه ذوقی دارم این یک پروژه مهم تو زندگیم . 

      من همیشه مطمئن بودم به راه آسان و درست و اصولی هدایت میشم برای همین هرچی خواهرم میگفت قرص و دمنوش بخور قبول نمیکردم 

      هرچی شوهرم میگفت سخت ورزش کن یا باشگاه برو قبول نمیکردم 

      هرچی مامانم میگفت اینو نخور اونو نخور قبول نمیکردم 

      به امید الله هدایت گر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/06/27 21:31
      مدت عضویت: 233 روز
      امتیاز کاربر: 6700 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 128 کلمه

      سالهای زیادی چاق بودم و همیشه مورد تمسخر اطرافیانم که چقدر چاقی یه خورده رعایت کن. همیشه از حضور در مهمانی ها فراری بودم چون فکر میکردم باز هم در مورد چاقیم می‌خوان نظر بدن، همه روشهای لاغری از از ورزش تا پیاده روی، از کم خوردن غذا تا گیاه خواری، رژیم های سه روزه تا سه ماهه، مثل یویو همیشه در رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم، اما چند ماه پیش که از همه این روشها خسته شدم، از خدا خواستم که  روشی برای لاغری جلو پاک بزاره که همیشگی باشه و خیلی اتفاقی از طریق جستجو در تلگرام با این سایت آشنا شدم الان که در این مسیر هستم خدا رو شکر میکنم که یک روش خوب و راحت پیش پاک گذاشته خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/10 12:00
      مدت عضویت: 292 روز
      امتیاز کاربر: 10857 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,903 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی 

       امروز جمعه ۱۰ ام شهریور ماه ۱۴۰۲ تولدم هست و از یک روز قبل دوره های آموزشی ورود به سرزمین لاغرها و دوره پاکسازی رو بعنوان هدیه تولدم تهیه کردم و به خودم هدیه دادم امروز وارد توضیحات دوره شدم و نوشته بود که تمرینات رو سعی کنید از روز شنبه شروع کنید ولی طبق توصیه های استاد اومدم تا داستان هدایت خودم رو بنویسم.

      مناز در دوران بچگی کاملاااا متناسب بودم اما از همون ۴یا ۵ سالگی همیشه منو با خواهرم که یک سالو نیم اختلاف سنی داریم و هم بازی بودیم مقایسه میکردن اون تا حدودی ظاهر لاغرتری نسبت به من داشت و همه به من میگفتن تپل یا اینکه به بابام میگفتن حسن این دختر تپلت حق بزرگه رو خورده من اون زمان هیچ تصویری از خودم تو ذهنم نداشتم حواسم به دیدن خودم تو آینه نبود اما همیشه تصویری که از گفته های بقیه تو ذهنم شکل گرفت این بود که من تپلم اما الان که عکس های دوران بچگی خودمو میبینم من اصلا چاق نبودم و حتی اضافه وزنم نداشتم و فقط صورتم گرد بودم و خواهرم یه صورت بیضی شکل و کشیده و من در تصویری که از خودم تو ذهنم از بچگی ساختم گول خوردم.با شنیدن این حرفا و فرمول های دیگ از اطرافیان من هر چی بزرگ تر میشدم متوجه شدم که چاقی ارثیه و با خودم گفتم خب منک تپل هستم پس به مامانم رفتم و هر چی بزرگتر بشم اندامم کپی مامانم میشه و از این مساله بشدت ناراضی بودم مادر من اضافه وزن داشت ولی بابام نه کاملا متناسب بود منم باور داشتم که بچه ها حتما اندامشون به والدینشون میره حالا یا پدر یا مادر ولی من باور کردم به خاطر اینکه تپلم پس کپی مامانم میشم و بشدت ناراحت بودم و هر روز اندام مادرم رو دقیق نگاه میکردم که چرا باید مثل مامانم شم اییینقد این انتظار در من شکل گرفت که وقتی به سن بلوغ رسیدم روز به روز اندام من شبیه مامانم میشد و من هر روز تنفر بیشتری از خودم پیدا میکردم و حتی از همون دوره نوجوونی کم کم از دیدن بدنم تو آینه دوری میکردم البته این باور رو هم داشتم ک رسیدن به سن بلوغ باعث چاقی میشه.خلاصه از خدا و مادرم بشدت خشم داشتم از خدا به این خاطر خشمگین بودم که در خلقت تبعیض قائل بود چون خواهر کوچیک تر من لاغر بود و میگفتیم به بابام رفته،از مامانمم خشمگین بودم به خاطر اینکه معتقد بودم اندام من به مامانم رفته و واقعا هر چی بزرگتر میشدم شاهد این بودم که دقیقا در نواحی اضافه وزن داشتم که مامانم داشت.از سنین نوجوانی شروع کردم ورزش کردم یه رژیم سرخود هم گرفتم که باعث ضعیف شدن بدنم شد و رها کردم ولی ورزشو همیشه انجام میدادم تاا اینکه وارد دانشگاه شدم از سن ۱۸سالگی تا ۲۸سالگی وزن من اصلااا نوسان زیادی نشد و حتی در طول ۲۳سالگیم تا۲۸سالگی وزن من اصلااا کم یا زیاد نشد قد من ۱۵۶ هست و وزنم ۶۳ کیلو بود اما همیشه مشکل داشتم برای خرید لباس کم کم به دلیل اضافه وزن محدودیت هایی در پوشیدن لباس برای خودم قائل شدم.اما در تمام اون سال ها من هر روز در حسرت لاغری بودم در ۲۸ سالگی چند باری رفتم باشگاه و وزنم کم شد و بعد ها به دلایلی من در عرض ۲ ماه ۱۱ کیلو کم کردم البته نه بخاطر رژیم و من اون زمان لاغری رو دیدم و بیشتر از قبل آرزوی لاغری در قلبم شعله ور شد .تا اینکه سال ۱۴۰۰ متعهد شدم با رژیم غذایی بازم رژیم سرخود حذف وعده شام و یک سری خوراکی ها و ورزش و پیاده روی منظم وزن من هر ماه با روند تکاملی شروع کرد به کم شدن و این پروسه رو تا اواخر سال ۱۴۰۱ ادامه دادم وزنم از ۵۹رسید به ۴۸کیلو اما اواخر پارسال دیگه من خسته شده بودم از ورزش کردن هر روزه به قصد لاغری و پیاده روی هر شب برای لاغری دیگه بهم فشار اومده بود که چرا من برای لاغر موندن باید اییینقد انرژی صرف کنم ورزش و پیاده روی روزانه کنم تا اینقد مراقب خوردو خوراکم باشم اما مثلا خواهرم برای لاغری حتی یک قدم هم راه نمیرفت هر چی میخواست هر زمان بدون هیچ ترسی میخورد اما من اینجوری نبودم کم کم ذهنم خیلی درگیر این مساله شد و مدام سوال میکردم چرا من باید تا این حد مراقبت کنم و ناراحت بودم از اینکه در طول روز این رعایت کردنا خیلی داره ازم انرژی میبره و حدود یک ماه رژیم و پیاده روی رو رها کردم اما ترس در خوردن در من بشدت زیاد بود کم کم دیدم حرص و ولع من روز به روز نسبت به مواد خوراکی داره بیشتر میشه و رفتارهای من دارن تغییر میکنن به طوری که از خودم پرسیدم چطور من بیشتر از یک سالو نیم تونستم خوردنم رو کنترل کنم اما الان اصلااا نمیتونم بشدت عصبی شده بودم از این پرخوری بدم میومد و رفتارهای غذایی مو دور از شاءن خودم میدونستم خیلی ناراحت بودم متوجه شدم دارم پرخور میشم و فکر غذا و خوراکی ها خواب شب رو هم ازم گرفته از یه طرف ترس از چاق تر شدن داشتم و هر بار که تصویر خوراکی ها میومد تو ذهنم همزمان ترس از چاق تر شدن رو داشتم و از طرفی در تمام طول مدت بیداری من فقط و فقط به خوراکی ها فکر میکردم و متوجه شدم تمرکز روزانه من به صفر رسیده من هیچ تمرکزی برای انجام کارای شخصی خودم نداشتم و همه تمرکز من رفته بود سمت خوراکی و غذاها و ترس از چاقی در طول ۱ ماهی که رژیم و ورزش رو کامل رها کرده بودم متوجه شدم با روند خیلیییییی آروم سایزم داشت تغییر میکرد مثلا دو سانت به دور رانم اضافه شده بود و بعدش دوباره ورزش و پیاده روی رو رعایت کردم اما با روحیه بشدت ضعیف،با تمرکز صفر با حس ناکامی و ناامیدی شدییید و من تبدیل شده بودم به یه آدم شدیدا عصبی و پرخاشگر که از عمق چشام غصه قابل درک و مشاهده بود حدود ۴ ماه بود ک متوجه پرخوری خودم شدم و شب ها موقع برگشت از دفتر پیاده روی میکردم که فرصت کنم یکم ذهنم رو آروم کنم و با خدا دردل کنم و مدام فکر میکردم با خودم که حالا چیکار کنم چطور خوردنم رو کنترل کنم چقد ورزش کنم چقد پیاده روی کنم بعد متوجه شدم دارم بیش از حد تقلا میکنم،این نکته رو بگم که من و دوتا ازخواهرام از دو سال پیش در سایت استاد عباس منش شروع به دنبال کردن آموزش ها شدیم و از اونجا با شما استاد عزیز آشنا شدیم و بشدت شما رو تحسین میکردیم من چون رویای لاغری داشتم هر جور شده دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم به امید لاغری! اما با اون رژیم و سختی که بیشتر از یک سال بخودم داده بودم دیدم توان روانی برای انجام این دوره نیستم هر چی روزو شب با خودم کلنجار میرفتم ذهن من نمیپذیرفت و من هیچ رقمه نتونستم خودم رو قانع کنم تا اینکه اواسط خرداد ماه امسال بود که در حال برگشت از محل کار بودم و پیاده میومدم گفتم خدایا من تا الان خیلیی تقلا کردم رژیم سرخود گرفتم دوره خریدم اما نمیتونم اصلا دیگه توانی برام نمونده از بس فکرم مشغوله خواب شب ندارم تا ۵ صبح تو جام پهلو به پهلو میشم و حس میکنم سرم از شدت فکر میخواد منفجر بشه نه میتونم به رویه سرخود خودم ادامه بدم نه میتونم دوره قانون سلامتی رو انجام بدم و اونجا بود که گفتم خدایا من نتیجه تقلا و تلاش من شد این اوضاعم که حتی درآمدم به صفر رسید از بس ذهنم مشغوله حتی به اندازه یک درصد نمیتونم رو کارم تمرکز کنم روزا تا دیروقت خوابم شبا تا دیروقت بیدار حتی از بیدار شدن هم بیزار شدم من رسما دیگه تحمل ندارم گفتم خدایا فکر من به این قد میداد که فلان دوره رو تهیه کنم اما فهمیدم من نمیتونم اجراش کنم از توان من خارجه از تو میخوام به راهی هدایتم کنی که آسون باشه و بتونم بپذیرمش بتونم انجامش بدم اگر تو قدرت برتری حتما راه آسونی رو بلدی که بهم بگی که از پسش بربیام آقا منِ سحر میخوام لاغر باشم لاغر بمونم ولی به طریقی که توانش رو داشته باشم  از این بعد من تسلیمم و به هر خیری که از سمت تو بمن برسه من فقیرم خودت هدایتم کن من دیگ دارم نابودی خودم رو میبینم تا اینکه رسیدم خونه استراحت کردم با حالت بی رمقی به دیوار تکیه کرده بودم به خواهرم گفتم من دیگه نمیدونم باید چه کنم از همه چی خسته ام خدا باید یه فکری به حالم کنه(من این نکته رو بگم در این زمان وزنم ۴۸ کیلو بود اما ذهن من بشدت چاق بود و من تماما ترس از چاق تر شدن بودم و از آینده خودم میترسیدم از اینکه دوباره به همون وزن قبلی برسم)به خواهرم گفتم من ۲سال تلاش کردم وزنمو رسیدم به ۴۸ اما دیگ بسه توان ندارم در عین حال میخوام لاغر باشم منتها اینبار کار من نیست باید خدا چاره ام کنه همون لحظه گفت سحر سایت آقارضارو یه سر رفتم دیدم مقاله رایگان در مورد لاغری داره آقا رضا که تو سایت استاد عباس منش فایلاشو دیدیم یه لحظه یه صدایی از قلبم شنیدم که گفت گوش بده همینه مگر هدایت نخواستی دقت کن به حرفش یهو چشام گرد شدن گفتم فاطب چی گفتی گفت بابا سایت آقای رضا عطارروشن یه سر رفتم دیدم مقاله رایگان داره برو ببین منم همون شب رفتم تو سایت توضیحات خوندم کلی کامنت خوندم گریه ام گرفته بودم گفتم خدایا چطوریه که اینجا همممه از حرف دلم میگن یعنی واقعا بقیه هم  مشکل منو داشتن وااای اونجا که بچه ها نوشته بودن پرخوری ما خود به خود مرتفع شد من تو دلم گفتم خدایا چطور تورو شکر کنم که جبران این هدایت باشه به سرعت ثبت نام کردم و از فایلا ها و دوره های  هدیه شروع کردم و هر روز من فایل هارو با هدایت خدا میبینم یعنی من در این سایت قدم به قدم برای اینکه کدوم‌مطلب رو بخونم کدوم فایل رو ببینم کاااملا هدایتی پیش رفتم تا اینکه طبق هدایت خدا من این دو دوره رو تهیه کردم و بعنوان هدیه تولد به خودم هدیه دادم هدیه ای که به پیشنهاد خدا بود و به امید خدا طبق توصیه استاد از فردا شنبه با توکل به خدا آموزش رو شروع خواهم کرد دوستان  اینم بگم که من از همون ابتدا دوره ۱۲ گام رو شروع کردم متعهدانه شادامه دادم تا امروز که رسیدم به جلسه ۸ و نتایجم تا اینجا عالی بودن بعد از تقریبا ۳ماه بعد از اینکه فکرم به صورت تقریبا پیوسته آروم بود درآمد من افزایش پیدا کرد من اون ۴ماهی که فکرم بشدت پریشون شده بود پول تو جیبی خودم رو از بابام میگرفتم خیلی برام سخت بود منی که یه زمانی حسابم عالی بود اما به جایی رسبده بودم که هزینه رفت و امدم رو از بابام میگرفتم اما واقعت خدارو شکر میکنم وقتی متعهدانه هر روز تو سایت بودم و فکرم آروم شد حسم خوب شد بدون اینکه من بخوام تقلا کنم پیشنهاد کار سراغم اومد و واقعا خدارو شکر میکنم به طوری که به راحتی بعد از ۳ ماه حضور در سایت تونستم دو دوره ورود به سرزمین لاغرها و دوره پاکسازی رو تهیه کنم.امیدوارم بتونم با توکل به خدا و یاری خدا متعهدانه همچنان ادامه بدم و از استاد عزیزم سپاسگذارم و از خداوند میخوام که روز به روز حال دلشون بهتر و بهتر بشه🙏🏻🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار نگار ملکزاده
        1402/07/01 12:08
        مدت عضویت: 995 روز
        امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 184 کلمه

        سلام دوست عزیزم سحر جان 

        امیدوارم همیشه حال دلتون عالی باشه

        ممنونم بابت دیدگاه عالی که نوشته بودین.

        با خوندن خط به خط نوشته تون فقط اشک میریختم وخودم رو تجسم میکردم.چون تموم کارهایی رو که شما انجام دادین رو منم مو به مو انجام دادم و نتیجه نگرفتم.منم مثل شما دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم اوایلش اینقدر ذوق داشتم که این دوره رو خریدم، مطمعن بودم به آرزوی بیست ساله خودم که لاغری بود میرسم و به شدت به این دوره و حرفهای استاد ایمان قلبی داشتم و مو به مو اجرا میکردم.باهر سختی بود اجراش میکردم و اینقدر هم مطمعن بودم که راه درست همینه و دیگه هیچ راهی درست نیست.یکسال تحمل کردم و این روش رو ادامه دادم ولی با این که ۲۰ کیلو از وزنم کم شد ولی اصلا خوشحال نبودم چون ذهنم خیلی اذیتم میکرد.واقعا منم گریه کردم و از خدا کمک خواستم و به این سایت هدایت شدم.به خدا وقتی نوشته تون رو خوندم تموم اون کارهای که کردین انگاری خودم بودم که انجامشون میدادم.

        خیلی نوشته تون حس خوبی بهم داد واقعا از شما ممنونم.امیدوارم همیشه شاد و موفق باشین.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1402/07/03 08:44
          مدت عضویت: 292 روز
          امتیاز کاربر: 10857 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 48 کلمه

          سلام دوست عزیزم نگار جان عزیزم 

          خوشحالم که این نوشته حس خوبی بهتون داد و ممنونم از شما.

          واقعا باید خدارو به خاطر هدایت ما به این سایت شکر کنیم امیدوارم که بتونیم با انگیزه و اشتیاق و درک درست از آموزش ها ادامه بدیم و از نتایجمون لذت ببریم🙏🏻🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/06/02 02:44
      مدت عضویت: 220 روز
      امتیاز کاربر: 260 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 102 کلمه

      سلام🙋‍♀️

      من از اون دست افرادی هستم که وب گردی را خیلی دوست دارم 💻کلا هر چالشی تو زندگیم پیش بیاد به وب گردی پناه میارم و بالاخره یه چیزی از توش پیدا میکنم.

      خوب منم مثل بقیه افرادی که اضافه وزن دارند دنبال یه راهی برای کاهش وزن میگشتم تا اینکه چشمم به لاغری با ذهن افتاد و وارد شدم تا ببینم اینجا چه خبره که دیدم بله برا خودش دنیایی داره.

      حالا منم آرزو دارم مثل کسانی که شگفتی ساز شدند شگفتی ساز بشم و متناسب بشم. پس با قدرت💪 میام بسوی متناسب شدن در پناه خدا و در کنار دوستان هم مسیرم.😊

      🌷🌷❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهری درچه زاده
      1402/05/22 12:25
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 10643 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 407 کلمه

      ۱۴۰۲/۵/۲۲

      به نام خدای مهربان

      سلام بر نبی خدا (استادرضاعطارروشن)و

      تمامی انسان‌هایی که توسط خداوند به صراط مستقیم هدایت شده اند.🙂

      من قبلا داستان هدایت خود رابه طورکامل نوشته بودم اما امروزکه خواستم استارت مجدد این دوره ی بسیارارزشمند وشیرین رابزنم آن راپیدانکردم واکنون به طورخلاصه برای شمادوستان عزیزم می نویسم.

      من ۴۲سال دارم 😊

      مثل همه ی شمادوستان عزیزتلاشهای زیادی کردم برای متناسب شدن ،۲۵سال تلاش کردم ونشد

      البته ۲بار تا۵۰کیلو هم کاهش داشتم اما به محض اجرانکردن برنامه ی رژیم کیلو کیلو برمی گشت

      چیزی که درمدت طولانی به دست می آوردم درمدت کمتراز۶ماه به سرعت برمیگشت😔

      چقدرهزینه هاکردم 

      دیگه رفته بودم توفکراینکه فایده ندارد من باید باجراحی چربی های شکمم رابردارم حتی ازیک دکتر هم معرفی نامه گرفته بودم ،این صحبت های من درزمانیه که برای بارسوم دررژیم بودم واین باربیشتراز۲۲کیلوبیشترکاهش وزن نداشتم ومدتی بود که دیگه وزنم پایین نمی یومد رژیم شوک دادند وخلاصه همین برنامه هایی که اغلب شما ازآنهااطلاع دارید.

      تااینکه بهمن ۱۳۹۷

      چندشب بودکه ازشدت گرسنگی خوابم نمی‌برد ومن هم پایبند برنامه ی رژیم بودم

      ۳شب بااین وضع گذشت 😔😔😔

      شب سوم اومدم توی اتاق تاریک ودررابستم وازشدت گرسنگی گریه می کردم وگفتم خدایا کمکم کن ازطرفی میخام لاغربشم ازطرفی هم گرسنه هستم ونبایدچیزی بخورم چیکارکنم دیگه نمی تونم تحمل کنم😥

      اون لحظه دوست داشتم یکی مثل مشاور بامن حرف بزنه ومن راآروم کند خیلی حالم بدبود وفقط صدامو توسینه حبس کرده بودم که اعضای خانواده متوجه حال من نشوند ودرتاریکی اتاق گریه می کردم😭😭😭😭😭😭

      اونقدرنیازداشتم به شنیدن اینکه یکی باهام حرف بزندومن راآروم کندیهواومدبه ذهنم که بزنم توی اینترنت 

      اونقدر حال روحی من بدبود که اون لحظه فقط محتاج شنیدن یک جمله ی آرام بخش بودم باخودم گفتم فعلا ازاین طریق میتونم به خودم کمک کنم وخودم راآروم کنم.

      رفتم سرگوشیم ونوشتم 

                     (من آرزودارم لاغرشوم)

      دیدم عکس استاد اومد وزیرش نوشته لاغری باذهن

      خیلی خوشحال شدم تمام وجودم می گفت آخيش راحت شدم پس راه آسونی هم هست 

      خداراشکرننوشته بود بارژیم یاورزش

      فایل راپلی کردم به خدا سوگند که آبی بود برآتشی که سالها دروجودم شعله وربود😭😭😭😭

      این بار اشکهایم ازسرشوق بود 

      نمی دونیدچقدر حالم عالی شد انگار تمام وجودم جان گرفت 

      خدایاشکرت🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗

      بیشترین خوشحالی من ازاین بود که جانا سخن از زبان ما می گوید

      ومن به لطف الله عزیز به صراط مستقیم هدایت شدم.🤗

      دوستان عزیزمن به عنوان کسی که مدتهاست دراین سرزمین هستم به شماتوصیه میکنم که به هدایت خداوندایمان  داشته باشید وبه گفته های استادعزیز این انسان بسیارشریف اطمینان کامل داشته باشیدوبرای رسیدن به هرچیزی که می خواهید فقط درهمین سایت بمانیدوبه قول استاد جایی دیگه سرک نکشید.🙂

                   💖 اینجاسرزمین خوشبختی ست💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/05/20 18:03
      مدت عضویت: 450 روز
      امتیاز کاربر: 2415 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 336 کلمه

      سلام خدمت استادگرامی و سخاوتمند                  من از  زمان بچگی تا الان که 34 ساله هستم چاق بودم ولی هیچ وقت این چاقی رو طبیعی  نمی دونستم وهمیشه دنبال یه راهی برای لاغری بودم وهر وقت رژیم میگرفتم از خدا کمک میخواستم که یاریم کنه تا  اراده داشته باشم و بتونم تا آخر  دوره رژیم ادامه بدم من همبشه دنبال رژیم  بودم ولی هیچوقت هیچ وقت به لاغری با ذهن فکر نکرده بودم واصلا با این جور چیزا آشنای هم نداشتم  تا اینکه یه روز داشتم یه سمینار2 ساعته  از دکتر کرمانی گوش میدادم که دراون به اندازه چند ثانیه درباره رفتار افراد لاغر صحبت کرد و ذهن من فقط درگیر این بود که یعنی رفتار لاغرها با ما فرق داره یعنی لاغری ژنتیکی نیست چون کل خانواده من چاق هستند ومن فکر میکردم افراد لاغر ژنتیکی لاغر هستند وما افراد چاق ژنتیکی چاق تا چند روز همش فکرم درگیر این موضوع  بود تا اینکه تو اینتر نت سرچ کردم رفتار افراد لاغر  ووقتی داشتم این موضوع رو هم سرچ میکردم  از نوشته خودم هم خندم گرفت به خودم گفتم این دیگه چی که نوشتی ووقتی فایلهای 12 گام شما بالا آمد واولین فایل رو که دیدم واقعا شگفت زده شده بودم باورم نمیشد که میشه با این روش لاغر شدو خیلی برام تعجب آور بود  وهمش میگفتم وای چقدر قشنگ حرف دل ما آدمای چاق رو میزنه  واینقدر مطالب برام شیرین وشگفت آور بود که تا آخر شب نشستم وتمام فایل ها رو نگاه کردم ومن اون شب از شادی واینکه مشکل لاغر نشدنم رو پیدا کرده بودم خوابم نمی برد ودوست داشتم دوباره فایل ها.روگوش کنم وبعد از چند روز باسایت آشنا شدم وقتی دیدم اینقدر فایل با ارزش رو رایگان در اختیار ما قرار دادین با خودم گفتم چقدر این آدم  سخاوتمند ه من از شما استاد گرامی خیلی خيلی ممنونم به خاطر همه ی فایل های با ارزش واز  خداوند بخشنده ومهربان سپاسگذارم که این نعمت با ارزش رو د ر اختیار من قرار داد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/05/20 13:55
      مدت عضویت: 450 روز
      امتیاز کاربر: 2415 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      سلام خدمت استادگرامی و سخاوتمند                  من از  زمان بچگی تا الان که 34 ساله هستم چاق بودم ولی هیچ وقت این چاقی رو طبیعی  نمی دونستم وهمیشه دنبال یه راهی برای لاغری بودم وهر وقت رژیم میگرفتم از خدا کمک میخواستم که یاریم کنه تا  اراده داشته باشم و بتونم تا آخر  دوره رژیم ادامه بدم من همبشه دنبال رژیم  بودم ولی هیچوقت هیچ وقت به لاغری با ذهن فکر نکرده بودم واصلا با این جور چیزا آشنای هم نداشتم  تا اینکه یه روز داشتم یه سمینار2 ساعته  از دکتر کرمانی گوش میدادم که دراون به اندازه چند ثانیه درباره رفتار افراد لاغر صحبت کرد و ذهن من فقط درگیر این بود که یعنی رفتار لاغرها با ما فرق داره یعنی لاغری ارثی نیست چون کل خانواده من چاق هستند تا چند روز همش فکرم درگیر این موضوع  بود تا اینکه تو اینتر نت سرچ کردم رفتار افراد لاغر  ووقتی داشتم این موضوع رو هم سرچ میکردم  از نوشته خودم هم خندم گرفت به خودم گفتم این دیگه چی که نوشتی ووقتی فایلهای 12 گام شما بالا آمد واولین فایل رو که دیدم واقعا شگفت زده شده بودم باورم نمیشد که میشه با این روش لاغر شدو خیلی برام تعجب آور بود  وهمش میگفتم وای چقدر قشنگ حرف دل ما آدمای چاق رو میزنه  واینقدر مطالب برام شیرین وشگفت آور بود که تا آخر شب نشستم وتمام فایل ها رو نگاه کردم ومن اون شب از شادی واینکه مشکل لاغر نشدنم رو پیدا کرده بودم خوابم نمی برد ودوست داشتم دوباره فایل ها.روگوش کنم وبعد از چند روز باسایت آشنا شدم وقتی دیدم اینقدر فایل با ارزش رو رایگان در اختیار ما قرار دادین با خودم گفتم چقدر این آدم  سخاوتمند ه من از شما استاد گرامی خیلی خيلی ممنونم به خاطر همه ی فایل های با ارزش واز  خداوند بخشنده ومهربان سپاسگذارم که این نعمت با ارزش رو د ر اختیار من قرار داد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/05/05 21:13
      مدت عضویت: 347 روز
      امتیاز کاربر: 20130 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 482 کلمه

      سلام استاد 

      من امروز مورخ ۱۴۰۲/۵/۵ مصادف با تاسوعای حسینی بعد از اینکه نذر خودم که پختن شله زرد بود انجام دادم و بارها از خداوند شکر گزاری کردم که توانستم دوباره نذرم را به جا بیاورم و برای هیات و خانواده ها شله زرد بپزم چون چند سال کرونا بود و من مقدار کمی روز تاسوعا می پختم و از این شور و حال خبری نبود خیلی از امام حسین (ع) و ابوالفضل العباس متشکرم  که این حقیر قابل دانستد تا بتوانم نذری خودم را بپزم و انشاالله قبول باشه و اما داستان هدایت من 

      استاد من از کودکی چاق بودم و باور داشتم ژنتیکی چاق هستم و چندین بار در این ۴۵ سال تلاش کردم که لاغر بشوم ولی چندان دامی نداشت و دوباره چاق میشدم .

      پارسال دقیقا در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ صبح شنبه وقتی به سر کار رفتم مدیر کل من را از پست مدیریتی برداشتند با وزن ۱۰۲ کیلو خیلی ناراحت شدم و از خدا و خودم گله مند بودم و ناراحتی عصبی پیدا کردم و دیگر دلم نمی خواست به محل کارم برم و خودم را در یک اتاقی در محل کار زندانی کردم که صبح تا پایان ساعت اداری فقط با یکی از خانمها که دوست بودم مراوده داشتم و شبها بی خوابی و افکار منفی من را به زانو درآورده بود یک روز که برای بردن نامه ای به اتاق یکی از همکاران رفتم آن همکار داشت با خواهرش تلفنی صحبت می‌کرد که شوهر خواهرش یک برنامه لاغری با ذهن تهیه کرده و گران است ولی در یکماه ۵کیلو کم کرده کنجکاو شدم بدانم چه برنامه ای است وقتی تلفن تمام شد از ایشان سوال کردم و او گفت نمی دونم خواهرم میگه این رژیم است که با ذهن لاغر میشوی و من سریع آمدم در اتاقم و سرچ کردم لاغری با ذهن و چقدر راحت سایت شما برای من بالا آمد و وقتی اولین گام را دانلود کردم و آمدم منزل گوش کردم دیدم واقعا حرف دلهای من است و چقدر این صحبت‌ها به دل میشینه و وقتی گفتید که خداوند شما را به این سایت هدایت کرده الان متوجه میشوم در آن بحران هیچ چیز مثل این سایت من را آرام نمی‌کرد که در آن اتاق ساعتها باشم و به این مطالب گوش بدهم و چقدر علاوه بر لاغری من مطالب زیادی را یاد گرفتم و الان از صبح تا ظهر روزی یک گام از ۱۰۰ گام ، طعم زندگی با خدا،تغییر در زندگی ،افکار منفی را گوش می‌دهم و چقدر خوشحالم که دیگر درگیر کار با همکاران نیستم و چقدر بیماری‌های من بهتر شده وواقعا کار خدا بود که من از پست مدیریتی برکنار شوم تا بیشتر با خدا و کائنات آشنا شوم و این بود راه هدایت من به این سایت از شما استاد عزیز ممنونم و التماس دعای فراوان دارم و دعا گوی شما هستم در این شبها چون که دست خدا بودید برای هدایت ما انسانهای چاق و همه انسانها بازم متشکککککککرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آیدا
      1402/04/08 17:28
      مدت عضویت: 325 روز
      امتیاز کاربر: 12454 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 105 کلمه

      من بطور کلی همیشه متناسب بودم و اندام زیبایی داشتم اما بعد از بارداری که داشتم با توجه به باورهایی که اطرافیانم بهم القا کردن که اندامت خراب میشه و… کم کم احساس کردم اندامم داره تغییر میکنه در عین حالیکه هرجایی میرم از اندامم تعریف میکنن ولی خودم گاهی احساس نارضایتی داشتم و دنبال راه چاره میگشتم خیلی کاری برای لاغری وتناسب انجام ندادم فقط شاید خوردن دمنوش و.. ان هم بصورت نامنظم 

      بعداز مدتی کلافه ومستاصل شدم و از خداوند درخواست کمک کردم تا اینکه با این سایت آشنا شدم و بعد از کمی تحقیق ریسک کردم ومرحله اول ورود به سرزمین لاغرهارو خریدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/03/13 12:57
      مدت عضویت: 1671 روز
      امتیاز کاربر: 5293 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 445 کلمه

      سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

      داستان هدایت من از ۳ سال و ۷ ماه پیش شروع میشه

      وقتی که پسرم به دنیا اومده بود و اضافه وزن زیادی داشتم 

      بزارین از یکم قبل ترش بگم، من از وقتی به دنیا اومدم تا دوران ابتدایی کاملا متناسب بودم و دقیقا یادمه به غذا اصلا فکر هم نمیکردم و هیچ غذای مورد علاقه ای نداشتم و فقط غذا رو برای زنده بودن میخوردم ، کم کم به خاطر خانواده ام که همش تشویق به خوردن میشدم و خواهرهای تپل هم داشتم باعث شد یکی یکی غذا ها اومد تو لیست مورد علاقه هام، این روند چند سال طول کشید تا اینکه از ۱۰ سالگی که کاملا متناسب بودم رفتم برای اضافه وزن ،خیلی کم هر سال به وزنم اضافه میشد تا ۱۴ سالگی کاملا مشخص بود وزنم از بقیه همکلاسی هام بیشتره البته چاقم داشتیم تو کلاس ولی اضافه وزن من کاملا مشخص بود پس از ۱۴ سالگی تا الان که داره ۳۴ سالم میشه در حال رژیم از طریق روشهای مختلف هستم، ۲۰ سال، چقد زیاد واقعا ،گذشت و گذشت تا ۴ و نیم سال پیش وارد مباحث قانون جذب شدم ذهنم کم کم اماده شد، بعد وارد سایت استاد عباسمنش شدم ، اونجا لاغری با ذهن و تو قسمت عقل کل سرچ کردم و تو کامنت یکی از دوستان اسم استاد عطار روشن و دیدم، بلافاصله رفتم تو سایت و عضوش شدم ولی دیدم مبلغش برام بالاست و هم اینکه گفتم ولشکن بابا اصلا ملوم نیست نتیجه میده یا نه، دو دل بودم، باز رژیم گرفتم ولی اینبار یکم ذهنی که گفته بودن تو کتابی لقمه هاتو کلی گاز بزن بعد قورت بده هر وقت گرسنت شد هرچی میخوای بخور و … خلاصه ۱۰ کیلو کم کردم ولی باز رها کردم و دوباره وزنم ۸۸ کیلو شد خسته شده بودم کلافه بودم ما امید بودم از خودم برم میومد از دست پرخوری خسته شده بودم ولی باز میخوردم بعضی وقتا در حال پرخوری دلم میخواست گریه کنم ولی باز میخوردم خلاصه نگم براتون دیگه همتون تجربه داشتین ،این شد که اومدم سراغ همین سایت و پیج اینستای استاد ، تجربه بعضی شرکت کننده هارو گوشن میدادم و هر بار اعتمادم بیشتر میشد و همین حین یه همزمانی رخ داد و من منتظر نشونه بودم که استاد برای تولد آیدا جون تخفیف گذاشت و من فوری انتخابم و کردم محصول و خریدم و وارد دوره شدم ، بقیه داستانمو تو دوره مینویسم چون هدایتم تا اینجا بود،فقط اینو بگم که من به طرز عجیبی هر بار تصمیم گرفتم بیام دوره رو انجام بدم اصلا قبل شروعش یک حس خوشحالی و آرامش درونی رو تجربه کردم همراه با یک آرامش خیال

      از استاد عزیزم ممنونم برای همه چیز

      روز بخیر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 205 کلمه

      با سلام‌ خدمت آقای عطار روشن و همه همراننزدیک ۲۰ سال با مشکل اضافه وزن دست و پنجه نرم میکنممثل تمامی دوستان تمامی زجر های این مشکل و رو دوشم تا اینجا کشوندم زجر حسرت خوش هیکلی، لباس های تنگ و روشن، عدم اعتماد به نفس …با اینکه خودم داروساز هستم و از عوارض خیلی از دارو ها و رژیم ها آگاهم ولی عوارض و به سختی که میکشیدم ترجیح میدادمتا اینکه این اواخر حتی رژیمی که خیلی مورد تایید پزشکان امروز هست و رو خودم هم چند بار جواب داد و تا ده کیلو هم کم کردم دیگه جواب نداد و منم نا امید از همه جا 

      از اونجایی که با مباحث قدرت ذهن و قدرت جذب هم تا حدودی آشنا هستم یه روز همینجوری و‌ واقعا همینجوری تو یوتیوب سرچ کردم لاغری با ذهن و ویدیوهای آقای عطار روشن و برام آورد و منم شروع کردم به دیدن دوره های رایگان به جرات میتونم بگم از ویدیو اول فهمیدم راه اصلی و‌ نهایی و پیدا کردم و یه حس واقعا درونی بهم میگفت که جواب میده و مطمئنم‌ جواب میده یک بار برای همیشه! بعد از اتمام ویدیوهای رایگان دوره و رو خریداری کردم و الان اول راه هستم در کنار همه شما عزیزان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/07 08:47
      مدت عضویت: 316 روز
      امتیاز کاربر: 1225 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 412 کلمه

      سلام به استاد آرامش و به همه عزیزان هم مسیر

      امروز میخوام درباره این موضوع صحبت کنم که چی شد که چاق شدم. کلا از چه زمانی متوجه شدم که چاق شدم.

      وقتی به گذشته زندگیم فکر می کنم وبر می گردم به دوران بچگی خودم، یادم میاد که تو خانواده من در مورد غذا خوردن اصرار ویا تعارف وجود نداشت. پدرم باورش این بود که :” سفره ای که پهن شد تعارف نداره و هر کسی هر چقدر میل داشت میخوره وگرنه مدیون خودش میشه. اون زمان کسی نگران کم خوردن ویا چاق و لاغر شدن نبود.وقتی از مدرسه برمی گشتم واگر گرسنه نبودم سمت آشپزخانه نمی رفتم ویا اگر اون غذا رو دوست نداشتم بدون اینکه اعتراض کنم برای خودم یه چیزی که دوست داشتم رو درست می کردم وبا لذت هرلقمشو میخوردم. تا اینجا خبری از چاقی نبود.بزرگتر که شدم ووارد دانشگاه شدم با دوستام که حدود یه ده نفری می‌شدیم ظهر با هم میرفتیم سلف سرویس دانشگاه و اتفاقا دیرتر از بقیه هم می رفتیم که به ته دیگ برسیم. باز اونجا هم خبری از چاقی نبود .این کلمه تو ذهن من وجود نداشت.تنها مساله ای که حتی بهش فکر هم نمکردم بدنم وجسمم بود. تا زمان ازدواجم و آشنایی با خانواده وفامیل همسرم ومهمانی و پا گشا و….یواش یواش جملات جدیدی از اطراف می شنیدم و منو به فکر وامیداشت وهمین که وارد ذهنم میشد ، نشخداو ذهنی و یه جور وسواس پیدا کرده بودم که نکنه راست باشه و من با خوردن سس سالادوبرنج تو وعده شام و ته دیگ و نوشابه و….چاق بشم .تعارف زیاد از طرف میزبان( که البته از سر لطفشون بود به من ونشانه احترام به میهمان) وحتی یکی از فامیل های همسرم بود که الان هم هست وخدا حفظش کنه خیلی فرد بزرگواریه که سرسفره از تعارف گذشته با کف گیر بدون اعلام رضایت شما وبدون اینکه گوش به حرف شما بده برات برنج رو میریزه وهرچقدر بگی جا ندارم کارساز نیست ومن اوایل که رو در بایستی داشتم وفکرم این بود که اگه نخورم ناراحت میشه واز طرفی چون دست خورده شده اصراف میشه ، میخوردم اما جدیدا یه فکری کردم وسر سفره در دورترین نقطه از ایشون میشینم و اگر مجبور بشم نزدیک ایشون باشم همش حواسم هست که دستش طرف کف گیر نره برای تعارف ، که من بشقابم رو دور کنم . 

      یه تفکر دیگه هم که اون رو از عوامل چاقی خدوم میدونم ، از سر عادت غذا خوردنه.این که سر سفره با بقیه ناهار و شامم روبخورم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 17 کلمه

        سلام و درود
        لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید مطلبی که نوشتید مربوط به این صفحه نیست
        با تشکر

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریماه .
      1402/03/06 12:23
      مدت عضویت: 1200 روز
      امتیاز کاربر: 11535 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 261 کلمه

      اینبار بار سومی هست که من این دوره را شروع میکنم و خب داستان هدایتم مربوط میشه به دوسال و نیم قبل 

      اگر بخام خودمو با اون دوران مقایسه کنم باید بگم که دوسال و نیم واقعا پر از سختی را از سر گذروندم ولی موفقیت آمیز یعنی درسته که داشتم با افسردگی سر و کله میزدم ولی الان پشت سرش گذاشتم و عوضش یه خودشناسی عمیقی در من بوحود اومد و درسته که توی محیط پر تنش و اضطرابی زندگی میکردم ولی الان میتونم شرایط استرس زا را مدیریت کنم و البته قدر آرامشی که الان هست را بدونم درسته که اضافه وزن داشتم و خیلی از خودم بدم میومد اما در طی این دوسال هم خیلی لاغر شدم هم اینکه از طریق مسیر لاغری به خویشتن دوستی رسیدم و عاشق خودم و وجودیتم شدم و من فکر میکنم که با اینکه دوسال و نیمی پر از مشکلات و ناراحتی را طی کردم ولی الان خیلی خیلی نسبت به آدمی که دوسال پیش بودم موفق ترم و این به من اعتماد به نفس میده چونکه به خودم بابت پشت سرگذاشتن اون مشکلات و حل کردن اونهاییش که مربوط به من بودند افتخار میکنم 

      اومدن من به این سایت تنها و تنها هدایت خداوند بوده که از طریق یکی از عزیزترین آدمهای زندگیم بهم گفته شد 

      همینجا از بهترین دوستم تشکر میکنم که وقتی خودش با این سایت واقعا شگفت انگیز آشنا شد من را هم آشنا کرد 

      من تصمیم خودم را گرفته ام که اینبار علاوه بر مسئولیت چاقی ، مسئولیت لاغر شدن خودم را بپذیرم

      خیلی خوشحالم که در این دوره هستم 

      خدایا شکرت ❤️ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زندگی از نو
      1402/03/06 10:32
      مدت عضویت: 1391 روز
      امتیاز کاربر: 3780 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 395 کلمه

      سلام و درود

      از تیکه از کنایه از نصیحت از همه چی خسته بودم البته از اوضاع خودم هم خوشم نمیومد دوست داشتم لاغر بشم . مثل همیشه به خودم قول میدادم بعد از عید شروع میکنم هر روز نیم ساعت  میرم پیاده روی ، پرخوریامو کم میکنم و وزنم رو کم میکنم ، کاری که بارها انجام داده بودم و نتیجه‌ای بیشتر از ۲ یا ۳ کیلو نگرفته بودم ولی من دوست داشتم ۱۵ تا ۲۰ کیلو کم کنم.

      تا اینکه به وسیله خواهر و زنداداشم با این موضوع آشنا شدم وقتی گفتن بدون رژیم و ورزش بال درآوردم چون از کلمه رژیم حالم بهم میخورد رژیم یعنی حسرت یعنی دقیقا از وقتی تو رژیم رو شروع میکردی انواع مهمونی و عروسی و شام و کیک و شیرینیای خوشمزه شروع میشد و تو باید یا با حسرت کم میخوردی و میگفتی حیف که رژیمم یا اینکه میخوردی و کلی عذاب وجدان میکشیدی . ورزشم هم اوضاعش بهتر نبود خستگی و زجر و عرق کردن . من با اقای عطارروشن به وسیله یکی از مشاوره.های روانشناسی همشهریمون آشنا شدم مدرس مثبت اندیشی و شکرگزاری و چیزای دیگه هم بود و خودش این دوره رو خریده بود و با توجه به برداست خودش فایل آموزشی  ضبط میکرد و میزاشت و فایلهای رایگان و البته کلی با دوره های عرشیانفر و چیزای دیگه هم بهش اضافه میکرد ماهی ۵۰ تومن و اون موقع دوره اقای عطارروشن فکر کنم ۳ تومن بود و من هم خانه‌دار و اصلا شرایط خریدش رو نداشتم ولی وقتی فهمیدم دوره‌ای که ماهی ۵۰ تومن شرکت کردم اصلیش نیست حقیقتا احساس خوبی نداشتم و حسرت اینو میخوردم که کاش منم میتونستم اونو شرکت میکردم حدود ۵ ماه تو اون دوره ها بودم و تقریبا ۶ کیلو هم وزن کردم و  لاغری دلخواه نصیبم نشد ولی  خداییش زندگیم خیلی متحول شد تا بعد از ۵ ماه دوره صدگام رو دیدم و اونو از سایت شروع کردم خیلی حالم بهتر شد بیشتر مطمئن شدم که کاش دوره اصلی رو شرکت میکردم تاااا به لطف خدا من شاغل شدم و پول اومد تو حسابم چند وقت پیش دوباره اومدم تو سایت و با خوشحالی دیدم که دوره مرحله‌ای شده و میتونم مرحله به مرحله بخرم بلاخره با کلی کنجار و استرس و شک و تردید دل به دریا زدم و بعد از حدودا ۳ سال به آرزوم رسیدم و امروز ۶ خرداد اینجام تا زندگیمو از نو بسازم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/05 13:23
      مدت عضویت: 316 روز
      امتیاز کاربر: 1225 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 89 کلمه

      سلام و وقت به خیر خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی! امروز هوای شهر من بارانیه و ریز این باران رحمت خداوند هوای دل آدم رو شاعرانه میشه. به زبان بی زبانی به ما میگه اگر میخوای رحمت خداوند شامل حالت بشه بزن بیرون از کنج خلوت خودت و دلت رو به رحمت خداوند بسپار تا یقین  پیدا کنی که برای خداوند برآورده کردن خواسته‌های تو خیلی آسان تر از اون چیزیه  که تو فکر می کنی . براتون آرزو میکنم که همواره  در مسیر تغییر ثابت قدم باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/04 20:36
      مدت عضویت: 316 روز
      امتیاز کاربر: 1225 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 325 کلمه

      سلام عرض میکنم خدمت استاد بزرگوار ودوستان عزیز و همراه!

      قبل از هر سخنی اینو بگم که از ۲۰ روز پیش که با این سایت آشنا شدم بارها دیدگاه نوشتم اما قبل از اینکه ارسال کنم می پره وپاک میشه.و دیگه پیداش نمی کنم.دلیلش هم اینه که من زیاد کار کردن با گوشی رو بلد نیستم.

      اونم دلیل داره

      قبل از اینکه با این سایت آشنا بشم زیاد اهل گوشی نبودم ویا این که زیاد تو فضای مجازی باشم.

      از ۲۳ سال پیش اضافه وزن من خیلی نامحسوس شروع شد تو تمام این سالها کارهای زیادی انجام دادم و راه های زیادی رو امتحان کردم، اما گذرا بود و پایدار نمی موند. 

      اینکه میگن اگه سوال درست بپرسی خیلی مهمه واقعا درسته.

      یه روز همینطوری که داشتم با خودم فکر میکردم  یهویی این دو کلمه به ذهنم رسید( لاغری با ذهن) . بدون هیچ مقدمه ای. یا آشنایی قبلی با این دو کلمه.البته جدا جدا زیاد از این دو کلمه استفاده می‌کردم.وقتی جستجو کردم واین سایت برای من بالا آمد. از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شد وبغض کردم ودیگه کلمات و صفحه گوشیم رو نمیدیدم. هزاران بار وبا تک تک سلول های بدنم خدا رو شکر کردم که باز هم دست منو گرفت و هدایتم کرد .این رو برای خودم یه معجزه می دونم وقدر دان خداوند هستم.باورش دارم به حرف های استاد ایمان دارم و این راهی رو که خداوند به من نشون داده ادامه میدم تا آخر عمرم .به خودم و خدای خودم قول میدم واز خودش برای پایداری در این راه کمک می خوام.البته در تمام این ۲۰ روز خیلی از مطالب سایت رو خوندم ودلیلم برای موندن در این سایت فقط لاغری نیست.تغییر ذهن در تمام زمینه ها نیاز واقعی منه و حالا که خداوند دست منو گرفته و هدایتم کرده ،به شکرانه این موهبت  ادامه میدم و به شاگردی استاد عطار روشن عزیز افتخار میکنم.

      وخوشحالم که با شما دوستان عزیز همراه شدم.برای شما استاد محترم و دوستان خوبم آرزوی سلامتی و آگاهی روز افزون دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 254 کلمه

      درود به سرزمین لاغرها درود به استاد آرامش 

      من یه خردادی هستم از ابتدای این ماه گرم استارت زدم صبحم با شما دوستان نازنین شروع شد من امروز متولد شدم گام به گام حرکت می کنم با عشق با نورالهی با شکرگذاری هدف مشخصه رسیدن به تناسب اندام 

      علت اضافه وزن دنیا تا ۲۰ سالگی لاغر مردنی بود خیلی زیاد هرچی می خوردم چاق نمی شدم اما بعد از ۲۰ سالگی شروع به افزایش وزن کردم و از این موضوع خوشحال بودم بالاخره بدن من هم گوشت گرفت علت رو نمی دونستم بدنم تغییر کرده بود و روز به روز به وزنم اضافه می شد زیبا شده بودم برعکس همه از من تعریف می کردن چقدر خوب شدی 

      و این پروسه خیلی سریع اتفاق افتاد تا اینکه لباس هام تنگ شد سایزم کلی تغییر کرد از ۴۵ کیلو رسیدم به ۶۰ کیلو گفتم خیلی خوبه اما گویا وزنم این و قبول نداشت کم کم نگران شدم چرا من دارم سریع چاق می شم پس آزمایش خون و بله من دچارکم کاری تیروئید شده بودم و علت این بود سال ها تحت درمان تا امروز مرتب در حال کم و زیادکردن وزن تا به طور اتفاقی تو شبکه مجازی با موضوع لاغری ذهنی مواجه شدم و برام جالب بود پس با استادم مشورت کردم و ایشون وقت گذاشت و شما رو معرفی کرد و من الان اینجام و خوشحال که در کنار شما عزیزان گام برمی دارم من در سلامتی کامل هستم و هزاران مرتبه شکر می کنم موفقیت و تناسب اندام در دستان ماست دوستان به پیش 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 139 کلمه

      سلام آمنه هستم خیلی خوشحالم که هدایت شدم ب این سایت عالی شما استاد جان .من واقعیت از شاگردان استاد عباسمنش عزیز هستم و صدای شما و تصویر شما رو از طریق نتایج دوستان باهاش آشنا شدم.و داستان زندگی شما انقدر برای من تاثیر گذار بود که بیش از چندبار گوش دادم و خیلی حالمو خوب می‌کرد وباورمو قوی .خیلی اتفاقی داشتم کامنت شمارو روی یک فایل دانلودی از استاد عباسمنش میخوندم که دیدم یکی از دوستان نوشته آدرس سایتتون رو بدید وباید چطور ….که یکدفعه یک ندایی گفت آمنه برو سایت آقارضا رو دنبال کن توی گوگل سرچ کردم و در کمال ناباوری دیدم که محتوای سایت شما دررابطه بالاغری هست چیزی که سالهاست من درگیرش هستم بخصوص این چند ماه اخیر خیلی از خدا کمک میخواستم و مطمئنم اومدنم به سایت شما جواب خدای بزرگ من هست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 285 کلمه

      سلام به همه دوستان خوبم 

      من مریم از امروز دوباره تصمیم گرفتم به سایت تناسب فکری بیام و اون حس ناب و عالی که در پنج ماهه گذشته تجربه کردم و به دست بیارم و به خواست خدا و تلاش خودم ماندگار کنم 

      بازگشت دوباره من به سایت از زمانی که با خانواده پدرم به سفر رفتیم جرقه خورد من با سایت تناسب فکری اشنایی داشتم و بینهایت حس عالی رو باهاش تجربه کردم اما به خاطر مسائلی پنج ماه پیش از سایت جدا شدم و الان بعد از پنج ماه قوی تر از قبل برگشتم چون باور دارم که فقط و فقط از این طریق می توان به خواسته خود یعنی لاغری برسم و اما جرقه بازگشت من در سفر خورد زمانی که همه عکس های تکی بینهایت زیبا میگرفتند و من از عکس ها فرار میکردم زمانی که کوه نوردی رفتیم و من از لحاظ جسمی کم می آوردم زمانی نمی توانستم لباس مورد علاقه ام را بپوشم و همه و همه اینها دوباره باعث شد من به سمت این سایت هدایت بشم اما فرق اساسی که با قبل از آشنایی من با سایت داشت این بود که دیگه حس بد و ناراحت کنننده ای برام نبود انگار داخل ذهنم جایی بود که به من میگفت هنوز می تونی هنوز جایی هست که تو رو به خواستت میرسونه انگار هنوز اون کفه لاغری من خیلیم سبک نشده بود و حرف های بسیار زیبای استاد عطا روشن داخل ذهنم مرور می‌شد و اون حس عالی درونم بود پس من تصمیم گرفته بار دیگه این بار قوی تر از قبل بیام و اینجا بنویسم که من قوی تر شدم و برگشتم کنار شما دوستای خوبم،و دوباره دوره ورود به سرزمین لاغر هارو شروع کردم و خوشحال ترینم……

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1402/02/05 16:27
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 335 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ومهربان 

      سلام سلامی به لطافت وروزهای بهاری به مطبوعی هوای بهاری وبه امیدواری فصل بهار

      امروز هدایت شدم 

      وقتی امروز فایل درچاقی بسی لاغریست

      امید دوباره ای درمن جان گرفت

      ومن هدایت شدم 

      من امروز مانع اصلی ذهنمو فهمیدم 

      همیشه فکر میکردم اگه لاغر نشم پس باید دوباره شروع کنم یا من بیعرضه ام

      اما امروز فهمیدم دراوج ناامیدی امید است

      واینکه من باید تصمیم بگیرم هرجور شده ادامه بدم 

      یعنی اون ادامه دادن سخته ولی ارزششو داره

      مثل اون زمانیه که داری کیک تولد میپزی وخسته شدی وپاهات درد میکنه از بس کار کردی ولی بازم باید ادامه بدی 

      من گاهی ۷ ساعت سرپا شیرینی پزی میکنم ووقتی تموم میشه نتیجه شگفت انگیزه

      واین پاداش ادامه دادنه 

      با اینکه خستگی برمن مسلط میشه ولی من ادامه میدم ونمیگذارم منو از ادامه دادن باز داره 

      چون وگرنه همه زحمتام هدر میشه

      مثلاکیکم خشک میشه خامه اش آب میشه 

      وتزئیناتم خراب

      ولی وقتی تموم میشه اونقدر خوشحال میشم واونقدر راضیم که حتی گاهی ازش نمیخورم ولی غرق لذت دیدنش میشم

      ودرحالی که لبخند از لبانم محو نمیشه خستگی درمیکنم

      من امروز فهمیدم که خداوند چقدر به فکر منه 

      ومستقیما به خود من گفته درقرآن که ای کسی که به خودت ظلم کردی ازرحمت من ناامیدنشو

      من باچاقی به خودم ظلم کردم وبایدناامید نشم ازرحمت خداوند زیرا که همیشه ادامه دادن جواب میده

      وتازه فهمیدم که چرا اینهمه فایل هست 

      فقط برای ادامه دادن 

      وتکرار وتکرار

      یعنی تکرار مگه لذت بخش نیست باید بیام ودرتکرار فایل ها لذت بجویم نه درتکرار لقمه هایی که وارد دهانم میکنم 

      حتی میخواستم برم غذا بخورم این فایل دیدم

      یه حسی بهم گفت گشنه نیستی به خودت ظلم نکن

      نخور  غذا

      ورفتم وخیار وچندتا گوجه سبزبرداشتم 

      یعنی بگم که این ها رم گشنه نبودم 

      ولی درکل از اینکه انتخاب بهتری کردم وانرژی کمتری وارد بدنم کردم راضی ترم

      به نظرم امروز هدایت شدم چون یه حسی بهم گفت به خودت ظلم کردی با چاق کردن خودت ولی از این به بعد ظلم نکن ورهاش کن وبچسب به لاغری وسلامتی 

      یعنی فشار چاقی رو بردار از خودت 

      تو دیگه لاغری از این لحظه خوب زندگی کن تا به انداره دلخواهت لاغر شی

      وهرکاری دوست داری دوباره بتونی انجام بدی 

      وجوری زندگی کنی که دوست داری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/01/23 11:37
      مدت عضویت: 448 روز
      امتیاز کاربر: 11045 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,570 کلمه

      سلام و درود .

      من عطاعلی بزرگی دوباره اومدم و داستان هدایتم رو میخوام بنویسم . 

      هدایت شدن فقط یکبار اتفاق نمی افته . به نظر من هدایت الهی بارها و بارها و بارها اتفاق می افته . 

      هر وقت که ما میخواهیم تغییر مدار بدیم و در مدار بالاتر قرار بگیریم این هدایت انجام میشه . 

      ما تا الان مدارهای بی شماری رو ازش عبور کردیم و اکنون دوباره هدایت شدم به این مدار که مدار لاغری با ذهن هست . 

      مدار لاغری با ذهن چیست ؟ 

      لاغر شدن یکی از تجربیاتیست که ما در طی عمر خود به آن میرسیم . خدایا بابت لاغر شدنم سپاسگزارم . 

      ارتعاش لاغری یعنی فرکانس لاغری یعنی در مداری قرار گرفتن که الهامات لاغر شدن رو بی پارازیتهای چاقی شنیدن . 

      وقتی در طی روز هنوزم حس چاقی داریم یعنی باز هم نیازه به مدار بالاتر هدایت بشیم . به مدار لاغرتر . 

      خب من تا الان کلی باورهامو تغییر دادم و میدونم استمرار دادن به آموزش منو در مدارم تثبیت می کنه و آگاهیهام رو در وجودم جاری می کنه . 

      لاغری واقعی یعنی ناخوداگاه لاغر بودنه . یعنی ما اونقدر آگاهانه تکرار و تمرین کرده باشیم که ماشین ناخوداگاه رو در مسیر لاغری حرکت بدیم و ناخوداگاه  در هر ساعت از شبانه روز و در حال انجام هر کاری احساس لاغری داشته باشیم . 

      لاغری با ذهن یعنی فضای ذهن در مسیر لاغری بودن . یعنی  لاغری رو دیدن . یعنی ایمان به لاغر شدن . لاغر شدن در هر لحظه از زندگی داره اتفاق می افته . 

      حتی چاقی یکی از مراحل لاغریه . چاقی ماندگار نیست . چاقی رفتنیه و نشانه اش هم اینه که چربیهایی که به سمت سلولهای چربی میرن اونجا اکسید و تجزیه میشن و میرن . یعنی کار اونها ماندن نیست کار اونها رفتنه و تنفس کردن و عرق کردن و چرب شدن پوست و لایه برداری در حمام و ادرار و مدفوع نشانه های این چربی سوزی هستن . 

      چربی سوزی هر لحظه داره اتفاق می افته . 

      و البته این چربیها فقط از  سوخت و ساز انرژی غذا نیستند . کلا انرژی حیات و انرژی الهی که در ما جاریه و در حال تبدیل شدن دائمی از شکلی به شکل دیگره . 

      انرژی تمام نمیشه همیشه میاد و ما با صلح قرار گرفتن با خودمون و آرامش و عشق بهتر میتونیم روند حرکت این جریان رو مشاهده کنیم . 

      گرچه در مسیر لاغری ما هیچ مانعی نیست و هیچ مانعی قدرت متوقف کردن انرژی حیات لاغری رو نداره اما وقتی ما با لاغری با ذهن آشنا نباشیم این انرژی رو نگه میداریم و در بدنمون حبس می کنیم و نمیفهمیم عامل اصلی چاق شدن و بهتره بگیم مانع اصلی جریان لاغریمون خودمون میشیم . 

      در جایی از نوشته ی دوستان می خوندم 

      میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست 

      تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز .

      اما برخاستن من چگونه است . 

      برخاستن من آگاه شدنه . 

      هرچقدر بیشتر در مدار لاغری زندگی کنم الهامات الهی رو در درونم بیشتر میبینم وقتی لاغر شدن رو همه جا ببینم کارم راحتتر و راحتتر میشه .

       در جایی به نقل از دوستی میخوندم :

      ✅ خواسته هایت رخ میدهد ، تو باید این مسیر را طی کنی و در دل این مسیر آرام آرام خواسته هایت هم بوجود می آید . پس از زندگی ات لذت ببر.✅ وقتی خواسته هایت شکل میگیرد ، آن خواسته ها بوجود می آیند و فقط کافیست مسیرش را  طی کنی.✅ وقتی به خواسته های اولیه و کوچکتر از ذهن خودت میرسی ؛ اگر آنها را به حساب جهان بگذاری و به شانس و… توجهی نکنی ، سرعت رسیدن به خواسته هایت بیشتر میشود و خواسته هایت هم بزرگتر میشوند.

      ✅ هرچقدر در حال احتیاج باشی ، داری از هدفت دور میشی و در فرکانس بی نیازی قرار گیری هدفت زودتر به دستت میرسد . فرکانس بی نیازی به هدف یعنی  صلح کردن  با آنچه امروز در دست توست .

      هرچقدر بیشتر با چاقیم اشتی کنم و حتی از چاقتر شدنم استقبال کنم لاغریم راحتتر اتفاق میفته . 

      به نظر من چاقی امتحان الهیه که من بفهمم در مقابل تضاد بهترین پاسخ و ارتعاش ارسالی چیه که اون تصاد رو تبدیل به خواسته کنم و نمره ۲۰ رو از خداوند بگیرم . 

      من عاشق امتحان دادنم . وقتی هر سوالی که در مسیرم پیش میاد رو با فرکانس الهی پاسخ میدم حس میکنم بهتریم جوابه و باعث میشه از اون مرحله عبور کنم . 

      به نظر من چاقی مجموعه ای از هزاران سوال بی جوابه که در مسیر زندگی من قرار داده شده و من مرحله مرحله دارم قسمتی از اون رو حل می کنم و با عبور از هر مرحله نمره ۲۰ من اینه که  لاغریم بیشتر خودشو بهم نشون میده . 

      گرچه من عاشق خود چاقی فعلیم هم هستم و دوسش دارم و دیگه نمیخوام باهاش بجنگم . بلکه ازش تشکر می کنم که در مسیر زندگی من قرار گرفت که میتونم به واسطه اش به اگاهیهای زیادی برسم . من اگه چاق نبودم به این مسیر هدایت نمیشدم . 

      چاقی رو خودمناخوداگاه ایجاد کردم تا بیام و به مسیر لاغری با ذهن برسم و کیف این مسیر رو تجربه کنم . 

      هرچقدر حسم به چاقیم بهتر میشه انرژیهام رهاتر میشن . انگار که چاقی همون لاغریه . خودشو بزرگ کرده که ببینمش . آره خود خودشه . 

      وای خدا . چاقی همون لاغریه . لاغری که دیده نشده . من اتفاقا باید به همین چاقی عشق بورزم . وای باز رسیدم به بی نهایت شادی . وای عجب چیزی دریافت کردم . من لاغری رو در چاقی دیدم و کاملا هم از نظر منطقم قابل قبوله . 

      خدایا چطور بنویسم که جان مطلب رو ادا کنم . 

      باز از همون لحظه هاست که به وجد اومدم و نمیدونم چطور بنویسم . 

      روزهای پیش این سوال برام پیش اومده بود الان ساعت ۱۱ و ۱۱ دقیقه است و نشون میده الهامی که بهم شد پاسخ سوالات این چند روزه ام بود . خدایا شکرت بابت این امتحانات جانانه ات . عجب حالی می کنم وقتی پاسخ سوالامو بهم میرسونی . . یهو یادم میاد . 

      چاقی من همون لاغریه که من ندیدمش . خودشو بزرگ کرده که ببینمش . حبس شده که ببینمش . من عاشق همین چربیهام که اینا انرزی لاغری هستن . در درسهای قبلی اموختم که انرژی لاغری همیشه جاریه  و ما توسط ترسهامون احتیاجمون تنفرمون و … اون رو حبس کردیم و اجازه ندادیم سلولها جریان طبیعی خودشون رو برن . یاد گرفتم وقتی متنفر نباشم وقتی نجنگم وقتی در صلح با خودم باشم خب بدن من هم از فرکانس جنگ و  نیاز خارج میشه  و انرژیهای حبس شده رو رها می کنه . 

      حالا امروز فهمیدم همه این انرژیهایی که دارم ذخیره میکنم  به خاطر نپذیرفتن چاقیه . 

      چند روز پیش میگفتم بدن چاق من تازمانیکه با منه و من بهش نگاه می کنم ارتعاش چاقی ارسال می کنم . خب با این بدن ارتعاش لاغری ضعیفه . من چطور از بدن چاقم حس لاغری بگیرم و امروز بهم پاسخ داده شد . چاقی همون لاغریه . انرژی دخیره شده در سلولهای چربی همون انرژی لاغریه که داره خودشو بهت نشون میده از بس ندیدیش . ایمان به عیب نداشتی اون خودشو تو سلولها داره بهت نشون میده . بابا چاقی اصلا نیست این همون لاغریه ببینش تا ازاد بشه . بیشتر ببینش . بهش عشق بورز . اون توجع تو رو میخواد . انرژی لاغری توجه تو رو میخواد تا جاری بشه . ازش متنفر نباش . تنفر از چاقی تنفر از لاغریه . چون چاقی همون لاغریه که حبس شده  . لاغری سالها با ما بوده و ما نمیدیدمش و سالها باهاش جنگیدیم و او هی بزرگ و بزرگتر شده تا بفهمیم بابا انقدر نجنگ ببینش . اونی که تو زمین و آسمون دنبالش میگردی همینجا همین لایه لایه های چربی هاته . لاغری همینجاست . همیشه باهات بوده . انقدر بهش محتاج بودی ک بدنت ذخیره اش کرده . انقدر که میخواستیش بدنت جذبش کرده . لاغری رو هر روز بیشتر و بیشتر کرده چون تووهمیشه میخواستیش در هر حالیکه فرد لاغر هیچ وقت نمیخواد لاغر بشه و برای همین انرژی رو جذب نمی کنه . خدای من تمام این چاقیها جذب ارتعاشات لاغری ماست . هرچقدر بیشتر میخواستیمش بیشتر جذبش کردیم . بدنمون بیشتر نگهش داشته . 

      بسه . من دیگه لاغری نمیخوام . نمیخوام دیگه لاغر باشم . همینا کافیه . دیگه نمیخوام در ارتعاش لاغری باشم . با همین لاغریهام دارم حال میکنم . من همیشه در ارتعاش لاغری بودم . تمام این انرژیها همون ارتعاشات لاغری منه که پاسخ داده شده . آره خدا همیشه به من پاسخ ارتعاشاتم رو داده . خدایا ممنونم . من همیشه لاغری رو با خودم حمل میکردم و فکر می کردم ازش دورم .

      بی دلی در همه احوال خدا با او بود .

      او نمیدیدش و از دور خدایا می کرد .

      ما سالها دنبال لاغری گشتیم ولی نفهمیدیم لاغری ما همون چاقی ما بود که با ارتعاش بیشتر لاغری ما بیشتر جذبمون میشد . 

      ما انرژی لاغری خیلی زیاد داریم  و چون این همه جذب رو نمیدیدیم و نمیفهمیدیم پاسخ فرکانسهای ماست هی درخواست و ارتعاش لاغریمون بیشتر میشد . هی درخواست لاغری بیشتر میکردیم هی انرژی لاغری بیشتر میشد هی بیشتر میخواستیم . ما وجودمون سرشار از انرژی لاغریه . دیگه آروم میشم و با همین بدن خودم که فهمیدم چقدررررررررررر لاغره حال می کنم . 

      خدایا شکرت بابت پاسخ سوالاتم . خدایا شکرت بابت این هدایت … 

      هدایت هر لحظه است و من میدونم بازم هدایت شامل حالم میشه . چون هدایت به آگاهیهای بیشتر هرگز متوقف نمیشه و فقط همون بار اول نیست . هر لحظه که باوری تغییر می کنه هدایت انجام شده . خدایا بابت این همه هدایت هر لحظه ات شکر . خدایا سپاسگزارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فرشته مهربانF.s
        1402/02/05 16:55
        مدت عضویت: 1321 روز
        امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 267 کلمه

        با سلام خدمت شما جناب عطای  فوق العاده

        ازروز اولی که نوشته های شما رو خواندم فهمیدم که چقدرشگفت انگیز هستید 

        شماهربار چنان شوق واشتیاق دانستن درمن ایجاد میکنید ومنو به وجد میاریدکه حیرت میکنم 

        وهربار به خودم میگم چطور یک انسان میتونه اینهمه درک کنه لمس کنه آگاهی هایی که بهش داده میشه 

        من با تمام وجود از طرفدارانتون شدم 

        اگه دراین سایت چند سال نبود که عضو بودم حتما فکرمیکردم ده سال بیشتردراین مسیرید 

        وباید بهتون بگم که شما جزومعدود افرادی هستید که هاله انرژی طلایی ومستری دارید

        خیلی از نوشته هاتون استفاده کردم 

        حتی بعضیاشو نوشتم که بارها بخونم وبه خودم آگاهی بدم 

        وامروز شما باعث هدایت دوم من شدین 

        دقیقا منم مشکل نپذیرفتن چاقیمو داشتم 

        وبا وجود اینکه سعی میکردم خودمو بپذیرم 

        لباس های قشنگ بپوشم به خودم افتخار کنم خودم شاد کنم واعتماد به نفسمو زیاد کنم 

        اما همواره دیدن چاقیم منو رنج میداد وناراحتم میکرد 

        ویه جورایی همه تلاش های منو از بین میبرد 

        اماامروز فهمیدم 

        که چقدر عالی که انرژی لاغری دربدنم ذخیره شده وچقدرعالی توضیح دادین که بدن من انرژی لاغری روذخیره کرده در سلول های بدنم وهر لحظه لاغری منو فریاد میکشه وطلب میکنه 

        وچاقی رفتنیه وهرروز داره از بدن من میره بیرون ولاغری بیشتر از قبل جاشو میگیره 

        وتک تک سلول های بدنم با تمام وجودشون تلاش میکنن تا چاقی منو با انرژی لاغریم بیشتر از قبل بیرون بندازن 

        واین نشون میده که من لاغری نهفته ای دارم 

        دروجودم که هر روز از این لحظه به بعد نمایان تر میشه دروجودم واصلا مثل خمیری که به دور مجلسمه تراشیده ای گرفته شده هرروز بخشیش کنده میشه ولاغری درونش پیدا ونمایان میشه 

        امروز شما واسط هدایت من شدین من بینهایت ازتون ممنونم 

        وبراتون بهترین ها رو از خداوند منان خواستارم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1402/02/05 20:12
          مدت عضویت: 448 روز
          امتیاز کاربر: 11045 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 17 کلمه

          سلام و درود بانو 

          ممنون بابت ابراز لطف شما .

          درس پس میدم خدمت همه ی شما عزیزان .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار فرشته مهربانF.s
            1402/02/06 05:43
            مدت عضویت: 1321 روز
            امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
            محتوای دیدگاه: 108 کلمه

            سلام ودرود

            جناب عطای گرامی  ،بسیار مشعوفم که شمارو دراین سایت داریم زیرا که من دروجود شما شگفتی وشخصیت منحصر به فردی میبینم که درآینده به جایگاه بس بزرگ و والایی خواهد رسید 

            نمیدونم تا چه حد عظمت روح خودتون درک کردین اما من از الان شمارو درقله های موفقیت دنیوی ومعنوی میبینم ولاغری کوچکترین موفقیت شما خواهد بود 

            وتوصیه من به شما اینکه واقعا وقتو تلف نکنید ودوره ها رو تهیه کنید وحرفه ای دنبال کنید آموزه های استاد

            زیرا که وقتی با فایل های رایگان چنین آگاهی ودرکی کسب کردین با ورود به دوره هاشگفتی شما نه تنها صددرصد بلکه بسی بیشتر از این ها محقق خواهد شد

            موفق وپیروز باشید 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار هاله
        1402/05/24 05:47
        مدت عضویت: 233 روز
        امتیاز کاربر: 455 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 49 کلمه

        با سلام خدمت شما

        جناب عالی بود عالی حالتونو خریدارم .دقیقا درک میکنم چقدر خوبه که که متوجه میشی خدا باهات صحبت میکنه.بهتون تبریک میگم.من همیشه از متن های شما لذت بردم اما این یکی شاهکار بود وبنده به جای آقای عطار روشن هزاران مدال طلایی تقدیمتون میکنم.خدا نگهدارتون باشه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1402/07/19 12:19
          مدت عضویت: 448 روز
          امتیاز کاربر: 11045 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 15 کلمه

          سلام و درود خدمت شما بانوی محترم .

          ممتون از دیدگاه تایید شما بر متنم .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار نوشین گل
        1402/10/18 15:47
        مدت عضویت: 89 روز
        امتیاز کاربر: 435 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 92 کلمه

        سلام🌹

        چقدر لذت بردم از خوندن متن تون و چه چیزای خوشگلی یاد گرفتم.

        حرفای شما واقعا برای من تاثیرگذار بود و دیدم رو نسبت به چاقی و لاغری به سمت جدیدی هدایت کرد.

        فکر نمی کردم روزی برسه که اضافه وزنم دیگه برام زشت نباشه و تازه بخوام که دوستش هم داشتع باشم.

        فکر میکنم اضافه وزن م هم از شما سپاسگزاره.چون حرفاتون باعث شد دیگه راحت بشه از اینکه هر روز نفرت منو نسبت به خودش ببینه و کاری از دستش برنیاد.

        ممنونم دوست خوبم که حالی رو بهم هدیه دادی که وصف شدنی نیست🌹🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1402/10/19 18:01
          مدت عضویت: 448 روز
          امتیاز کاربر: 11045 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 12 کلمه

          ممنونم نظر لطف شماست بانو . 

          دارم درس پس میدم خدمت شما بزرگواران 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1402/01/10 14:02
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      به نام خدای مهربان وسلام

      عید همگی مبارک وسال نو برهمه شما نو ومتحول احوالتان

      من دوسالی هست که دراینجا هستم 

      اما مدتیه که از سایت فاصله گرفتم 

      ودیشب بعداز مدت ها دوباره به این نتیجه رسیدم 

      که چقدر تنها وتهیم بدون هدف وبدون راهنما وبدون راه 

      راستش دیشب فهمیدم دین یعنی چی

      دین یعنی راه درست زیستن

      راهی که نه اندوه گذشته خوری ونه نگران آینده

      نمیدونم چطوریه که اینجا از وقتی اومدم نه اندوه گذشته خوردم ونه نگران آینده بودم

      من این سایت دین وروش درستی میبینم

      وتنها وقتی رهاش کردم سرگشته وحیران شدم

      گاهی میاندیشم استادمون پیغمبر خداست

      یعنی پیغامبری از خداست برای ماست پیغام آوریست 

      که مهروعشق تناسبوتعادل  دوستی وآرامش خوشبختی وثروت سلامتی وشادی رو همگی رو برامون ارمغان ونوید آورده 

      وبشارت به سعادت دودنیا برای ما دارن

      یه جورایی پیشوا وامام زمانه خودمون میبینمشون 

      کسی که رهنماوپیشرو خوبی هاشده

      همه عمرمون منتظهر منجی وامام زمان بودیم یه کسی که بیاد وفریاد رس بیپناهان وبیکسان باشه 

      کسی که فکر میکردیم غرق نوره غرق پاکیه

      خوب خدا خواسته یکی بیاد که ۹۹درصد نشانهاشو داره

      شاید میخواد ببینه چه میکنیم آیاهدایت میشیم 

      یا تعصباتمون جلوی درست شدنمون میگیره

      فکر میکنیم فرشته باید باشه تا حرفشو گوش کنیم 

      مگه غیر اینکه میگن نگاه نکن کی حرفی رو میزنه 

      نگاه کن چی میگه 

      شاید همون شخص از نور وخدا راه سعادتی برای تو آورده

      من بعد چند ماه دوری تازه فهمیدم چقدر با کس وکار شده بودم وحالا چقدر بیکس وتنهام

      تنهایی که کوهی از انسان ها پرش نمیکنن بلکه خداونور وامید تنها پرکننده خلا ها ی زندگی ما هستن 

      من دیشب خیلی گریه کردم وخدا دوباره منو هدایت کرد به اینجا 

      وبهم گفت اگه رها کردی ودوباره چاق شدی 

      مهم نیست اونقدر دستتو میگیرمو ومیبرمت تا به سرمنزل مقصود برسی عزیزم

      اگه هر مشکلی هست من کنارتم وعاشقتم 

      برای همینه که یک سال عمر تو نیست اصلا برای همینه که سالها عمر میکنی تا به مقصد برسی بالاخره وخوشبختی رو درمقصد سالیان دراز تجربه کنی وبسازی هرچه خواهی ولذتشو ببری فارغ از همه دنیا

      چون تو دردنیای خودت زندگی خواهی کرد ومرد

      واین نهایت عشق ولذت وخوشبختی وآرامش وامید

      پس اومدم بگم سلام زندگی سلام امید سلام تناسب اندام ایده آل من 

      سلام روزهای زیبای پیش روم 

      ومن دوباره اومدم تا از اول بسازم آنچه میخواهم 

      یاعلی گفتیمو عشق آغاز شد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18575 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 319 کلمه

      با سلام خدمت دوستان عزیزم استاد گرامی🌺

      من از سن ده سالگی چاق بودم و از سن نوجوانی شروع کردم به تلاش کردن برای لاغر شدن بارها و بارها رژیم های سخت پیاده روی انواع ورزش ها و گاهی دارو و دمنوش ، وزنکم می‌کردند ولی دوباره چاق میشدم ،دو سه سال پیش بخاطر کرونا دیگه باشگاه نرفتم و چون قبلش کمی با مسائل ذهنی آشنا شده بودم شروع کردم به گفتن جملات تاکیدی و تجسم کردن و کلا خوردن رو برای خودم آزاد کردم فکر می‌کردند که اینطورمی لاغر میشم یه مدتی گذشت و من هر روز چاقتر میشدم ،دیگه خسته شده بودم از خدا کمک خواستم 

      یه روز که داشتم تو اینترنت دنبال مطالب ذهنی میگشتم ،در مورد ضمیر ناخودآگاه سرچ کرده بودم و جالب اینجاست که اصلا دنبال لاغری نبودم اون لحظه،به گزینه لاغری با ذهن برخورد کردم و اصلا نفهمیدم چطور اون کلمه رو لمس کردم و وارد سایت شدم فیلمهای استاد عطار روشن عزیز رو دیدم البته  دوره رایگان رو ،خمش احساس می‌کردم این خودشه ،مسیری برای لاغر شدن من ،مدتی طول کشید تا من پول خرید دوره رو جور کنم و بعد با اینکه بازم تردید رهام نمی‌کرد تصمیم خودم رو گرفتم که دوره رو خریداری کنم چون با خودم فکر می‌کردم که من از خداوند خواستم تا کمکم کنه که متناسب بشم اونم نه از طریق رژیم یا ورزش چون بیست سال تلاش بی فایده کرده بودم پس شروع کردم با اطمینان دوره رو انجام دادمو هر روز خوشحال‌تر و مطمئن  تر میشدم که این مسیر هدایت خداونده نهتنها برای تناسب اندام بلکه برای زندگی بهتر من نتایج خوبی گرفتم و فکر می‌کنم حدود بیست کیلو یا بیشتر لاغر شدم و الان دلم می‌خواد دوباره دوره رو شروع کنم تا به تناسب اندام مورد نظرم برسم و همینطور احساس شادی و آرامش بیشتر رو تجربه کنم و از اینکه وارد این سایت عالی شدم بسیار خوشحالم خدای بینظیرم بینهایت سپاسگزارم ❤️

      استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 184 کلمه

      به نام خالق اراده ها

      عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت تمامی عزیزان حاضر در سایت تناسب فکری و همچنین آقای عطار منش .

      من هم تو سایت عباسمنش چند وقتی هست که کامنت ها را میخوندم و از کامنت ها و مسیر موفقیت ها تون  لذت می بردم و شور و اشتیاق خاصی به من دست می داد،و وقتی که فایل های تصویری تون رو هم دیدم که خیلی کیف کردم و دوست دارم همچون  شما اقای عطار منش من هم از نظر ذهنی روی خودم بیشتر کار کنم  تا بتونم موفقیت های زیادی رو درآینده برای خودم پیشرو داشته باشم.و بتونم برای پسرم میکائیل که تو خونه میکا صداش میکنم آینده درخشانی خلق کنم و اون هم الگوی خوبی داشته باشه.

      من هم مغازه کفش فروشی دارم و جدیدا رو آوردم به بستر فروش آنلاین و دارم تلاش میکنم تو زمینه فروش آنلاین هم از نظر ذهنی خودمو آماده کنم و فروش داشته باشم .امیدوارم بتونم تو این زمینه  شمارا به عنوان الگوی خودم قرار بدم و موفق بشم تا از طریق سایت کفش میکا بتونم این تجربه را داشته باشم.

      ممنون از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1401/12/14 11:54
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 18288 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 294 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام به همگی دوستان واستاد عزیزم 

      امروز من به اينجا هدایت شدم ودیدگهای جدید رو خوندم وخیلی خوشحال شدم هم برای خودم واستاد عزیزم که در بهترین روش برای لاغری هستیم وافراد زیادی از سایت عباسمنش وارد سایت شاگرد استاد شدن وبه لاغری با ذهن ایمان دارن  وهم برای خودم که ایمانم به لاغری با ذهن بیشتر شد وشور وشوق زیادی برای ادامه دادن پیدا کردم. 

      من با اینکه به این روش ایمان وباور دارم تو ذهنم میگفتم خوب اگر دیگه با این روش هم نتونستی لاغر بشی اخرش میری روش گوشت خواری استاد رو انجام میدی با پیام‌هایی که از شاگردان استاد خوندم واقعا برای من صحیح ودرست بودن واسان بودن لاغری با ذهن در ذهنم تثبیت شد 

      من خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که در این سایت پر بار وسرشار از اگاهی هستم واقعا لاغری با ذهن عالیه ومن با اینکه تازگی ها کم کار شدم ولی دلم برای سایت ونوشتن تنگ شده اصلا یک چيزي در زندگیم احساس میکنم کمه وقتی کمتر میام دوباره‌ عشق وانگیره ام برگشته و به امید خدا دوست دارم فعال تر باشم 

      والان به حرف استاد رسیدم که میگفت این نوشتنهاوفعال بودن در سایت بود که تا حالا در مسیر بودی و ادامه دادی اگر نمینوشتی شاید دیگه دوره‌ها رو رها کرده بودی تو سایت نبودی دیگه ودرین دو ماه به عینه من به این حرف استاد رسیدم وحضورم داشت هر روز کم رنگ تر میشد وانگیزه ام هم کمتروکمتر میشد و فایل گوش کردن هام داشت کم وکم تر میشد به بهانه اینکه دیگه عمل کن بسه هر چی فایل گوش دادی دیگه همه‌چی رو میدونی 

      خداروشکر که حسم بهتر شده ودوست دارم این مسیر زیبا رو ادامه بدم.

      ممنونم استاد وبهتون تبریک میگم بابت دانشجویان تازه هدایت شده 

      امیدوارم سایت تناسب فکری تا هميشه استوار وپابرجا بماند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1401/12/11 23:42
      مدت عضویت: 398 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 780 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن و بقيه عزيران خواننده اين متن

      من با تمام قلبم حرف هاي شما رو ميشنوم …سراپا گوش و چشم هستم و فايل هاي شما را ميبينم و ميشنوم 

      الان 6 روزي ميشه كه وارد سايت شما شدم توي همين 6 روز تغييرات رو در خودم دارم ميبينم ..تغييرات ذهني در خودم را احساس مي كنم.. به قول شما اون سرو صداهاي ذهني در من بسيار كم شده .. انگار فرمون ذهنم افتاده دست كسي ديگه… چون اگر دست من بود كه هنوز مثل قديم امون نميدادم به خوراكي هاي توي خونه

      الانم نميخوام بگم توي اين پنچ روز من ني قليون شدم نه … من ميفهمم كه ذهنم اين حرفايي كه توي اين سايت گفته ميشه رو قبول داره …ذهن من حدود سه سالي هست كه داره تسليم ميشه در برابر فرمان هايي كه قلبم ميده … ذهنم تسليم داره ميشه در برابر هدايت … اينجا بودن من هم خواسته قلبي من بود … 

      جونم براتون بگه كه ، من بيزنس آنلاين دارم و فروش آنلاين محصولات … متوجه شدم كه هر چي دارم تلاش ميكنم براي بيزنسم اونجوري كه بايد نتيجه نميگيرم 

      اونجوري كه شواهد رو ميخوندم و تجربيات افراد رو در اين شغل ميخوندم ، ديدم من اون نتيجه ها رو نميگيرم

      با تكنيكي كه ياد گرفتم از خداي خودم سوال بپرسم و جواب مشكلاتم رو از خودش بخوام

      كم كم نظرم جلب شد به اينكه من از درون شاد نيستم …چرا ؟  ..چون اضافه وزن دارم

      تمام ذهن من از بيزنسم خارج ميشد زماني كه يك فرد لاغر رو ميديدم و با حسرت به لاغري اون فكر ميكردم

      اون عشق و هيجاني كه لازم بود در بيزنسم داشته باشم رو در واقع در لاغري داشتم 

      و يواش يواش متوجه شدم كه من بايد احساسم رو از درون درست كنم…مهم نيست كه الان الويت رو گذاشتم روي بيزنسم… مهم اينه كه خداوند پلن بهتري براي من داره … من پله هاي اول خوشبختي و موفقيت رو در زندگيم طي نكرده بودم …بايد پله هاي اول كه لاغري و تناسب اندام بود رو طي ميكردم و بعد ميرسيدم به جايي كه الان هستم در بيزنس خودم

      اين مطلب رو با قلبم قبول كردم و بهش فكر كردم…تا نتايج شگفت انگيز استار عطار روشن از موفقيت هاشون رو ديدم … سايتشون رو پيدا كردم و عضو شدم…يك روز اول كه در سايت عضو شدم شايد 7-8 سايت نتونستم از جلوي كامپيوترم بلند شم و فقط توي سايت چرخيدم

      دوستان من ياد گرفتم اينجور مواقع كه اختيار چيزي ازم گرفته ميشه ، بايد شاخك هامو بدم بالا و دريابم كه سكان زندگيم دست خدا افتاده و دستم رو از روي پاروها بردارم و فقط بزارم خداوند هدايتم كنه 

      خلاصه در پايان روز اول كه مطمئن شدم جاي درستي قرار گرفتم …رفتم كه محصولات رو بخرم ..ديدم اي دل غافل خريد از خارج ايران براي ما كه ايران نيستيم يكم راحت نيست…دوست داشتم همون موقع با پي پل پرداخت ميكردم ولي ديدم نميشه…و از اونجايي كه باز به هدايت خداوند گوش ميدم…گفتم اين يه نشونه ست…من ميگردم ببينم دوره اي دارن كه رايگان باشه…البته همونجور كه استاد عطار روشن گفتن اين دوره از نظر مالي رايگان هست و پولي به حساب ايشون واريز نميشه ولي در واقع ارزش معنوي اين كار بسيار بيشتر هست و غير قابل قيمت گذاري

      سرتونو درد نيارم من اين درخواست رو كه از سايت ايشون بتونيم به راحتي خريد خارج از ايران رو با پي پل انجام بديم رو فرستادم به كائنات و اميدوارم به زودي پاسخش بياد

      و اين شد كه امروز كه روز ششم حضور من در اين سايت هست من تصميم گرفتم با صد گام تا لاغري با ذهن كار رو شروع كنم و از فايل هاي رايگان ديگر هم استفاده ميكنم تا در طول مسير ببينم خداوند چگونه من رو هدايت ميكنه..

      با وزن 78.700 وارد سايت شدم ..تارگت من وزن 60 كيلو گرم هست…تقريبا يكسال و نيم پيش با رژيم كتو داشتم خوب پيش ميرفتم ولي نتونستم به دلايلي اون رژيم رو ادامه بدم

      بچه هايي كه داريد اين مطلب رو ميخونيد بدانيد و آگاه باشيد استاد عطار روشن عزيز گل سر سبد شاگردهاي استاد عباس منش عزيز هستن

      و بعد فايل هايي كه از پيشرفت هاشون در زندگيشون گذاشتن در سايت استاد عباس منش

      گروه زيادي از بچه هايي كه حتي هيچ كامنتي نميزاشتن توي سايت ، براي فايل هاي ايشون كامنت گذاشتن و ايشون رو تحسين كردن

      فقط ميخوام به شمايي كه داري اين مطلب رو ميخوني بگم نه من شما رو ميشناسم نه آشنايي نزديكي با آقاي عطار روشن دارم و اصلا من در يك قاره ديگري در اين جهان هستم و فاصله بسيار زيادي با آقاي عطار روشن دارم

      اما حقانيت در كلام ايشون من رو آورد توي اين سايت و شروع كردم دارم با متد ايشون روي متناسب شدن خودم كار مي كنم…شما هم جاي درستي هدايت شدي 

      تاريخ پنج شنبه 11 اسفند 1401

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/02 00:14
      مدت عضویت: 415 روز
      امتیاز کاربر: 3120 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 322 کلمه

      وااااو عاشق این عکس اول صفحه شدم 

      خدا من رو به راه راست هدایت کرد

      نمیدونید وقتی در سایت استاد عباسمنش به نتایجتون و تعهد و اطمینانتون گوش میدادم چقدرررر انرژی میگرفتم  و بعد از بارها گوش دادن به اون فایل رفتم قسمت نظرات رو خوندم ک دیدم که نام و نام خانوادگی شما رو دوستان کامل گفتن  و کنجکاو شدم که شما الان بعد از اون نتایح بعد از اون همه تغییر توی اینترنت چه ردپایی از شما هست و با سایت تناسب فکری مواجه شدم 

      یعنی اصلا تو این فضا نبودم که بخوام وزن کم کنم (فکر کنم از فرط ناامیدی برای داشتن رابطه خوب با خودم و دیگران خدا من رو آورد اینجا تا قلبم رو تسکین بده و بگه سارا خواسته تو به دست تو با مسیری که نشونت دادم حقیقی میشه) من خیلی خوشحالم که کسی استادم هست در این حوزه که استادش آقای عباسمنش هست و کاملا حرفش رو میفهمم و میتونم به هر چی میگه گوش جان بسپارم و مطمئن باشم نتیجه چه خواهد بود 

      من خیلی دلم میخواد با لاغری خودم عشق کنم خیلی دلم میخواد خودم برای خودم لباس قشنگ بخرم خیلی دلم میخواد با شوق و ذوق بدوم خیلی دلم میخواد جلوی آینه که وایمیستم از شاهکاری که خودم ساختم حض کنم   حس میکنم من کاملا نا امید بودم و برای همون کاملا بیخیال لاغر شدنم شده بودم اما الان له خودم میگم سارا سارا سارا اینجا همونجاست اینجا همون لحظه نابه و بوی خدا حس میشه و قلب آروم و با شوق شوق و اشتیاق واقعیه 

      خیلی متشکرم بابت این فضایی که همت کردید وساختید چون حالا میفهمم که چقدرررر همچین جایی واسه ما که اضافه های وزنمون رو میخوایم بفرستیم بره  و جاش رو تناسب بگیره نیاز داریم که خودمون باشیم و بقیه هم کاملا درکمون کنن و آرام و پیوسته و با عشق لاغر بشیم 

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست 

      امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت و موید و سلامت باشید ❤

      خدایا شکرت خدايا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 80 کلمه

        سلام و درود
        خوشحالم احساس بهتری داری😊 و با انگیزه پیگیر خلق رویای لاغری خودت هستی
        موارد مهم برای شگفتی ساز شدن در مسیر لاغری با ذهن:
        ۱- اطمینان داشتن که به لطف خداوند در شما ایجاد شده.
        ۲- آرامش داشتن که بخشی از اون به واسطه اطمینان به شکل خودبخود ایجاد می شه و برای بیشتر شدن باید آگاهانه در حفظ آرامش خودمون تلاش کنیم.
        ۳- رها کردن و فاصله گرفتن از رنج های لاغری گذشته
        در نتیجه انشاالله رویای لاغری محقق می شه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 15 از 3 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار فهيمه
        1401/12/11 23:14
        مدت عضویت: 398 روز
        امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 57 کلمه

        سلام به استاد عطار روشن و بقيه اعضا سايت كه اين مطلب رو ميخونن

        سارا جانم چقدر از اينكه ميبينم ما عباس منشي ها اينجا جمع شديم خوشحالم 

        به استاد عطار روشن تبريك ميگم كه تونسته انقدر قوي روي خودش كار كنه و خداوند هدايتش كرده به مسير لاغري به ذهن و الان خودش استاد ما و بقيه شده 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,585 کلمه

      سلام بر شما استاد عزیزم و بر تک تک دوستان گلم در سرزمین لاغری😊👋🌹

      خیییییلی خیییلی خوشحالم و شکرگزار خداوند که از شنبه ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ وارد سرزمینی شدم که اسمش سرزمین لاغرهاست و توی این مسیر قراره انشالله بلطف خدا با چیزهای عالی و جدیدی روبرو بشم و با دوستان خوبی همراه…🥰

      می خوام کمی از داستان خودم بگم و چگونگی هدایتم به این سرزمین زیبا :

      من با اینکه همیشه فرد متناسب و خوش اندامی بودم اما از سن ۱۲ سالگی مدام دنبال رژیم گرفتن و بهتر شدن …و فکر می کنم یکی از دلایلش حس کمال گرایی ام بود که همیشه می خواستم بهترین باشم و معیارهامو همیشه بالا انتخاب می کردم،مثلا اگه تو تلویزیونی ،مجله ای،جایی خانمی رو می دیدم که خیلی فیت و خوش اندام بود، می گفتم چرا من اینجوری نباشم،منم باید مثل این باشم…،و دومین دلیلم که الان میفهممش اعتماد به نفس خیلی پایینم بوده  ، اینکه هیچ وقت از خودم راضی نبودم و همیشه احساس کمبود می کردم و فکر می کردم یک اندام زیبا،می تونه نکته تحسین برانگیز من برای دیگران باشه…البته در خانواده ای هم بزرگ شدم که شدیدا با پرخوری و چاقی مخالف بودن و اگه در بچه گی مقداری غذامو بیشتر می خوردم بدجوری تحقیرم می کردن و من رو می کوبیدن و حسی بهم می دادن که تو با این طرز غذاخوردنت،بی ارزش ترین آدم روی زمینی چرا که نمی تونی جلوی خوردنت رو بگیری و آدم پست و حقیری هستی…

      (الان که نزدیک ۴۰ سالمه این حس ها هنوزم تو وجودم زنده است😔)

      رو اعتماد به نفسم و حس کمال گرایی ام خیلی خیلی کار کردم و خیلی از هرنظر بهتر شدم اما انگاری اون تحقیرها تو وجودم موندگار شده،و اگه از خودم جایی ناراضی باشم، با غذاخوردنم خودم رو عذاب میدم و شکنجه میکنم.(و بازهم اینجا می فهمم و به خودم خاطر نشان می کنم که ندا همه چی ذهنیه…موضوع چاقی و لاغری هم مثل همه موضوع ها،یک موضوع ذهنیه…👌)

      از سن ۱۲ سالگی تا ۴۰ سالگی هر روز خدا من تو رژیم بودم،هر روز ورزش کردم و البته همیشه اندامم متناسب و خوب بوده،حتی الان خیلی ها بهم می گن تو کمبود وزن هم داری چرا انقدر دنبال رژیمی،چرا انقدر ورزش می کنی؟!اما نمی دونن که ذهن من بیماره،ذهن من مریضه،ذهن منه که چاقه…

      درسته که تونستم با سختی خیلی زیاد و لذت نبردن از غذاها و زندگی ام،همیشه متناسب بمونم اما خودم رو دچار کلی بیماری کردم مثل ضعفهای شدید،ریزش موی شدید،معده داغون،روده های مشکل دار و…نگم براتون،همش هم بخاطر رژیم های جورواجور و گرسنگی کشیدنهای طولانی بوده،جوری که فکر می کنم مواد مغذی به بدنم نمی رسیده..،حتی تو این همه مدت زندگی ام یعنی دقیقا ۴۰ سال،بدن من بهش چربی و روغن نرسیده چرا که خانواده من با روغن کاملا مخالف بودن و این باور رو توذهن من هم کاشتن که دلیل همه بیماری‌ها و چاقی ها روغن و چربی…

      خلاصه کلام که پارسال دنبال راه حلی برای مشکلم بودم چون واقعا خسته شده بودم از رژیم‌ها و دیگه ذهنم بدجوری مقاومت می کرد و حاضر نبود هیچ گونه برنامه غذایی خاصی رو رعایت کنه و از اونجایی که من غذاخوردن طبیعی و معمولی رو بلد نیستم 🥺 دچار بدخوری شدم و کم کم وزنم رفت بالا رسیدم به ۶۲ کیلو و بدتر از همه ، اون حس بد ناتوانی و ناامیدی بود که دچارش شده بودم،تو سایت استاد عباس منش در قسمت عقل کل دنبال جوابم بودم و دیدم خیلی از بچه ها شما رو معرفی میکنن که یک سایتی هست به اسم سایت تناسب فکری و استاد عطار روشن مدرس لاغری با ذهنه.. که خودشون هم تونستن از طریق قدرت ذهن،کلی وزن کم کنن و تو این زمینه بسیار موفق هستن و کلی شاگرد دارن..،خلاصه پیگیر سایتتون شدم،واردش شدم،و از اونجایی که هنوز تو مدار شما و یادگیری مطالب از جانب شما نبودم،خیلی زود بی خیالش شدم.

      و برام جالب بود همین چند روز پیش که بلطف خدا وارد سایتتون شدم،کامنتهام رو که دیدم متوجه شدم دقیقا” بهمن سال گذشته ” تو سایتتون فعال بودم به خودم می گفتم ندا ببین یک سال پیش بودا،یک سال عقب افتادی،اگه با هاشون می اومدی جلو الان کجا بودی دختر؟!اما باز به خودم یادآوری می کردم که نه ندا بلطف خدا همه چی سرجاش قرار گرفته،الان وقت یادگیری توست،الان که متوجه شدی هیچ برنامه غذایی حتی اونی که ادعا می کنه بهترینش رو کشف کرده هم نمی تونه به تو که ذهنت دچار مشکل شده کمک کنه….الان وقتشه..و از این به بعد بیا به تماشای این بشین که خدا چی ها برات درنظر گرفته و کنار گذاشته،ببین با یادگیری اصول درستش چه روزهای طلایی در انتظارته…

      استاد ،من پارسال در وضعیت استیصال و ناامیدی محض تو یکی از روزهای بهمن ماه با تمام وجود خدا رو صدا زدم و ازش کمک طلبیدم(همون نقطه تسلیم شدن محض بود حقیقتا که خدا دستم رو گرفت و من رو از اون ناامیدی نجات داد)دقیقا یک ساعت بعد از اون لحظه استاد خبر یک دوره جدید رو داد که به آدمهای چاق کمک می کنه که خیلی راحت لاغر بشن و…

      گفتم بله خدا جوابمو داد،خدا مثل همیشه راهی برام باز کرد،خدا دستم رو گرفت،و به محض اینکه دوره شون رو سایت قرار گرفت خریدمش،شروع کردم با کلی ذوق و شوق و هیجان انجام دوره،در عرض یک ماه و نیم ،۱۰ کیلو وزن کم کردم و شدم ۵۲،خیلی لاغر شده بودم شبیه پوست و استخون…اما از اونجایی که استاد می گفتن این رژیم نیست و یک سبک تغذیه است و باید تا آخر عمر ادامه اش بدین ذهن من شروع کرد به مقاومت کردن که واااای من چقدر بدبختم تا آخر عمر هیچ چیزی بغیر گوشت نباید بخورم دیگه نون و بستنی و” میوه “و همه چی تا آخر عمر تعطیل!!!😥😥😥،( در صورتیکه همه چی خوب بود،نتایجمم عالی،کلی از بیماری‌هام هم در حال خوب شدن) اما ذهن مریض من داشت بیشتر و بیشتر بیمار می شد،دوباره مقاومت های ذهنی شروع شد،انگاری رنج و درد و عذاب من تمومی نداشت،شاید دوره شون عالی بود اما به درد ذهن چاق و بیمار من نمی خورد،از تک وعده ای خوردن ،کلی گرسنگی کشیدن،کلی گوشت خوردن متنفر شده بودم،مخصوصا از طعم گوشت،هنوزم حالم بهم میخوره اسم گوشت که میاد،چه شبهایی که تا صبح از درد گرسنگی و یخی بدنم خوابم نبرد،چه سختی هایی که متحمل نشدم،الان ۱۱ ماهه توشم،اما با یه حال بد،از همه چی بدم میاد،بدنم عادت کرده به فقط و فقط یک یا دو وعده خوردن،دیگه مثل آدمهای معمولی نمی تونم غذا بخورم،کوچکترین کربوهیدراتی که می خورم سریعا وزنم  میاد بالا،منی که اصلا شیرنی و شکلات نمی خوردم چون باورم این بود چاق کننده هستن الان آنچنان حریص شدم که اگه یک دونه بخورم ،به هیچ وجه نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم شاید تا ۱۰ تا پشت سر هم بخورم و بعدش هم حالت انزجار شدید…

      و دوباره رسیدم به نقطه ی خدایا غلط کردم، خدایا من ناتوانم، من نمی دانم،تو دانایی،تو می دونی،تو کمکم کن،خدایا خسته شدم از این همه رژیم و برنامه غذایی،خدایا سخت ترینش رو تو این یک سال اخیر گذروندم،خدایا خودت دیدی چقدر سختی کشیدم،چقدر از خانواده و دوستام جدا شدم،یک روز نشد کنار اعضای خانواده ام مثل اونها غذا بخورم،خدایا ذهن من لاغر که نشد چاق تر و حریص تر هم شد،من دیگه نمی کشم،من خسته و ناامید از همه برنامه های غذایی فقط و فقط به تو پناه میارم خودت دستم رو بگیر و من رو از این وضعیت نجات بده…

      و خدای مهربان و یاری رسان دوباره  صدامو شنید

      استاد عزیز،اگه تو سایت   شما رو نمی دیدم،اگه پای صحبتهاتون با تمامی عشقم نمی نشستم،صحبت‌هایی  که بوی سادگی،صمیمت،بوی قدرت و مردانگی،بوی شجاعت و تسلیم بودن ، بوی توحید و موحد بودن،بوی خود خدا رو نمی داد،اینجوری شیفته شما و صحبتهاتون نمی شدم،الان بازهم اینجا نبودم…کار خدا بود،چیدمان زیبای الهی اش بود، انقدر صحبتهاتون دلنشین بود که شما می گفتین و به دلم رسوخ می کرد،بدجوری من یکی رو به سمت خودتون جذب کردید،برام قابل تحسین شدید،برام شدید استاد برتر…و الان با تمامی وجودم خوشحالم که قراره به لطف خدا  و امید به خدا شاگردی شما رو بکنم،باعث افتخارمه بودن در کنار شما و یادگیری روش‌هایی برای مداوای ذهنم،برای بهترشدن از شما استاد گرانقدرم 🌺

      برام شدین استاد رضای بزرگ و عزیز 💎❤💎

      نمی دونین که به شکل و صورت تو ذهنم نشستید ،شکر خدا با تمام هیجانم آماده یادگیری هستم،چیزی که پارسال ذره ای ش تو وجودم نبود،حتی ذره ایش…خدایاشکرت از بابت حمایتهات،از بابت هدایت‌های ناب الهی ات،از بابت چیدمان قشنگت،از بابت اینکه بلطف تو همه چیز درست سرجای خودش قرار گرفته،خدایا شکرت که من رو از گوشت خواری محض داری نجات می دی خدایا شکرت که داری من رو از تمامی برنامه ها ورژیمهای سخت لاغری نجات می دی،خدایا شکرت که مدتها و سالهاست ازت آرامش در غذاخوردن خواستم و داری من رو اجابت می کنی،حاضرم برای این آرامشم هر کاری بکنم خدایا شکرت🙏💕

      راستی پارسال که من آماده یادگیری و شنیدن مطالب از شما نبودم،پولش رو هم نداشتم،برام ۵ میلیون و خورده ای زیاد بود و نداشتمش،… الانم که با تمام عشقم ،وارد سایتتون شدم از خدا خواستم پولش رو برام مهیا کنه و با خودم می گفتم حالا تا ۵ تومن جور بشه تو سایت میچرخم و چیزهایی یاد می گیرم…. و ناباورانه اون هم با الهامات خداوند وقتی وارد این دوره شدم دیدم نوشتین خرید مرحله ای، و چقدر جالب خرید هر مرحله فقط یک و دویست میخواست که شکرخدا داشتم،انقدر خوشحال شدم و شاکر خداوند که چقدر همه چی سرجاشه الهی شکرت خدا🙏

      استاد زین پس می خوام به یاری خدا تمام خودم رو پای آموزشهاتون بزارم و شگفتی بیافرینم…می خوام ندایی بهتر،ورژنی جدیدتر از خودم  با ذهنی کاملا سالم و متناسب بیافرینم  با توکل به خدا   انشالله 🙏😊💪💪💪

      ندای عاشق تغییر و بهتر شدن

      اول اسفند ماه ۱۴۰۱

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محمدرضا
      1401/11/30 10:03
      مدت عضویت: 410 روز
      امتیاز کاربر: 2645 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 311 کلمه

      سلام خدمت دوست و استاد گرامی آقا رضای عزیز

      هدایت من به این سایت از طریق فایلی که از نتایج فوق العادتون برای استاد عباسمنش فرستادید صورت گرفت یعنی بعد از گوش دادن به صحبتهاتون در اون فایل از بس صادقانه و تاثیرگذار و عالی صحبت کردید که من به خودم گفتم ایشون کیه که اینقدر قشنگ و واضح و تاثیرگذار صحبت میکنه و با توجه به اینکه در اون فایل از راه اندازی کانال تلگرامتون حرف زدید من علاقه مند شدم کانال تلگرامتون رو پیدا کنم و بعد هدایت شدم به سایت تناسب فکری و دیدم واقعا چه مطالب ارزنده ای در مورد لاغری ذهن میفرمایید و من تحسیتون میکنم که ایتقدر قشنگ کارکرد ذهن رو یاد گرفته اید

       با اینکه من حدود ۵ ساله خام گیاهخوار هستم و خیلی هم لاغر هستم اما ذهن چاقی دارم چون همیشه من رو به پرخوری توی مواد غذایی خام وسوسه میکنه و خام خواری یک تفاوتی با پخته خواری داره که هر چی بیشتر بخوریم لاغرتر میشیم و من خیلی لاغرم چون خیلی در مواد غذایی خام پرخوری میکنم البته این هم یک باور هست و نمیدونم تا چه اندازه درسته ولی درست و اشتباه بودنش برا من مهم نیست مهم اینه که ذهنم دائم من رو به خوردن غذاهای بیشتر و متنوعتر تشویق میکنه و قبل از اینکه با سایت شما آشنا بشم از خدا طلب کمک و راهنمایی کرده بودم که من رو از این نجواها و وسوسه های ذهنیم نجات بده جون خودم رو درمانده در برابر این وسوسه ها میدیدم و خداوند هم مثل همیشه لطفش شامل حالم شد و هدایت شدم به سمت سایت شما و من میخوام از صحبتهای ارزنده شما استفاده کنم و به امید خدا این نجواهای ذهنیم رو خاموش کنم

      انشالله که به امید خدا روزبروز در کسب و کار و در تمام جنبه های زندگیتون موفقتر و خوشبختر بشید و به تمان آرزوهای قشنگتون برسید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      سلام واحترام استاد من درزمان بیماری مادرم باید روحیه ام رو تقویت میکردم و روی آوردم به خودشناسی، واز اون جایی که دغدغه ام اضافه وزن هم بود یک بار باخودم گفتم پس طبق مطالعاتم ازطریق ذهن هم باید بشه لاغرشدوداخل یوتیوب سرچ کردم لاغری باذهن وشما رو نشون دادباورش آسون نبود اماخب وقتی به فایلهاتون گوش دادم ایمان بیشتری پیداکردم و همونطورکه خودتونم گفتین بدون هیچ تبلیغی من هدایت شدم به سایت تناسب فکری وباورم روز به روز تقویت شد. کارخداچون و چرا نداره…..من ازخداوخودبرترم خواسته بودم ونشانه هارودیدم،ازشما بینهایت سپاسگزارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/11/24 16:56
      مدت عضویت: 428 روز
      امتیاز کاربر: 46645 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 356 کلمه

      ۰سلاماقایی رضا عطاران روشن 

      من بعداز حدود ۴۱ روز که وارد یایت شماشدم دلمو به دیارزدم تا شایدانگیزه بشه برای افرادکه‌مثل خودم با نا امیدی وارده این سایت میشن.

       من ۵۶سالمه تویی این سالهای ازبچگی مثل شما اضافه وزن داشتم.شروع دوره رزیم گرفتن من حدود ۴۰ ساله هستش شاید توی  این چهل سال دست کم ۳۰ مدل رژیمگرفتم تا زمانی خوب بود باره باره وزن کم میکردم ولیته دلم امید به برگشت وزنم داشتم 

      حدود ۱۰ سالی این حی درمن نبود چون جوان بودم وخودم مسوال برگشت این وضعیت میدوستم بالا رفت سنم دورهایی که من با شکست در اون دروره به ادمی که موفق نمیشه تبدیل کرد 

      ۶ سال پیش من یی دره شرکت کردم ۱۶ گیلو وزن کم کردم خیلی خوشحال شدم .گفتم این دره درسته ولی بازم با طولانی شدن مدت رژیم ارام ارام برکشت کردن داشتم که در دو ماه دوباره برگشت کامل داشتم در  طی این همه رژیم گرفتن اولین نشانه وضربه به دوپام بود دچار مشکل شد به مرو زمان هم رژیم وهم اضافه وزن من رو از راه رفتن در بیرون از منزل منع کرده ودیگر تنهایی نمتونم بیرون برم چون مفصل زانوم دچار مشکل  شده وباید تعویض بشه ولی اول باید لاغر شم پس مشکل دوتا شده  سال گذستع بچه به من اسرار میکردن بیا عمل معده انجام بده یگ از مسکلات حل بشه من ازعمل معده بشدت ترس دارم قبول نکردم دنبال یی روش دیکه گشتم تا سال گذشته من خیلی دنبال یی راهی میگسشم که من از ییگی از مشکلاتم کم کنه اولی چاقی رو حل کنم تا پام خلاصه خداد پارسال من یی ادوره پیدا گردم وبارم ۱۱ کیلو وزن کم کردوم در بازم ۳ کیلو برگشت داشتم دوباره حس خرا ب نا امیدی داشتم .

      ۶دی  وفات حضرت زهرا(س)خیلی حال دلم بد بد بود ا زخدا و خانم خواستام کمک کنه تا دوباره شکستتو نچشم خیل حالم بد بود دوز ۱۳ دی به طور اتفاقی تو‌گوکل گفتم بینم کسی با ذهن لاغر شده 

      این سوال توذهنم مثل حرقه بود سایت تناسب فکریی باز شد د به دریارسیدم حالا من اینجاهستم باکلی امید انگیزه  احساس خوب نمیدونم چرافکرم اینه مشکل پام اینجا خوب میشه نمی دونم چرا این حسو دارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/11/24 03:25
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 157 کلمه

      به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان

      سلام به دوستان خوبم واستاد گرامی

      الان ساعت ۳ صبح 

      ومن بیدار شدم 

      وندایی درونم گفت بلند شو وسایتو ببین 

      همون موقع یکی از دوستان خوبم پاسخی به یکی از دیدگاه های من گذاشته بودن که خیلی وقت پیش گذاشته بودم

      این دیدگاه تلنگری به روحم زد 

      که پاشو وتکرار کن واصرار داشته باش درانجام کارا

      یه حسی بهم گفت پاشو ولاغر ومتناسب شو تو درمسیری فقط باید ادامه بدی تا به دلخواهت برسی

      ما آدمها فکر میکنیم هدایت حتما باید عجیب وشگفت انگیز باشه 

      درصورتی که هدایت گاهی از ندای درونمون از حرف یک نفر که تلنگر روحمون میشه 

      از دیدن فردی 

      از خواندن مطلبی هم ممکنه

      ومن امشب اینکه دیشب از خدای خودم خواستم هدایتم کنه دوباره وهدایتم کرد رو یک معجزه میبینم

      این داستان هدایت منه که فکر میکنم نیاز هدایت بشیم تا آخر عمر به راه درست تا درمسیر درست باقی بمانیم

      خدایا شکرت که دارمت 

      وخدایا شکرت که تنها کسی که از من هیچ وقت ناامید نمیشه تویی وکمکم میکنی 

      ممنونتم وسپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6903 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 277 کلمه

      به نام خدا 

      داستان هدایت شبنم :

      من جزو افرادی بودم و هستم که تناسب اندام برام خیلی خیلی مهم بود و هست . تقریبا انگار از یه سنی به بعد هر کاری میکردم بالاخره برای لاغری 

      یا قرص یا دمنوش یا رژیم های مختلف و …. 

      یادمه آخرین سری که رژیم گرفتم قبل از آشنایی با این سایت ،رژیم پروتئن بودم و نزدیک به سه هفته لب به نون و برنج و پروتئین و اینها نزده بودم …

      رفتیم با خواهرم وزن کشی و من دیدم در ۳ هفته زجری که تحمل کرده بودم فقط ۱ کیلو کم کردم 

      اونجا یکی از نقطه های زندگیم بود که به شدت ناراحت شدم 

      چون من واقعا با تمام وجود تلاش کرده بودم هم از لحاظ خوردن هم از لحاظ ورزش 

      یادمه که کمتر از ۳ هفته بعد از این قضیه در حال و هوای امتحانات خرداد بودیم منو خواهرم….

      خواهرم به من گفت با سایت تناسب فکری اشنا شده و خیلی چیزای متفاوتی داخلش گفته میشه و به شدت میگفت که ایشون شبیه ما بوده ، منظور خواهرم استاد عطار روشن بودن که قبلا چاق بودن افکار و راه حل و …. شبیه ما بوده 

      خواهرم ظاهرا دنبال یه مطلبی تو گوگل بودن و یهو صفحه تناسب فکری براشون باز میشه …

      از اون موقع فک میکنم ۵ سالی میگذره و من بسیار خوشحالم که الان اینجا هستم و برای بار سوم میخوام دوره ورود به سرزمین لاغر هارو شروع کنم 

      به لطف خدا نتایج خیلی خوبی گرفتم و باز هم میخوام نتایج عالی تری هم بگیرم 

      ممنون استاد عزیز بابت اینکه این گفته هارو با ما شریک شدید 

      و روزی چند دفعه تو ذهنم مرور میشه که آفرین به استاد که انقدر ادم عمل بوده و هست  

      در پناه الله یکتا❤️✨️🌱

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 393 کلمه

       سلام درست یادم نمیاد از کی هیلی درگیر تناسب اندام شدم ولی یادمه همیشه از داشتن شکم رنج می بردم حتی زمان مجردی هم شکم داشتم کوچیک بود اما نسبت به همسن و سالان بزرگتر بود و تا قبل ازدواج وزنم 63 کیلو تا 65 کیلو بود اما بعد از زایمان رسیدم به 70 کیلو و دیگه تقریبا این وزن ثابت شد و تا 74 کیلو در نوسان بود . ولی تو این 15 سال بعد از ازدواج همیشه دوس داشتم وزنم برسه به 60 کیلو که البته هیچ وقت اتفاق نیافتاد و بیشترین کاهش وزنم تا 68 کیلو بود .که اونم با رژیم و ورزش نبود در اثر ناراحتی و استرس بود. فقط هم چند روز بود ناراحتی مه برطرف میشد برکیگشتم به وزن اولم .

      تلاش های زیادی کردم رژیم گرفتم الان 3 یاله که ورزش می کنم تا سه ماه پیش تو خونه ورزش می کردم اما الان باشگاه میرم کوهنوردی و پیاده روی هم میرم باشگاه منظمه و واقعا ازش لذت میبرم دوستای خوبی پیدا کردم و دوس دارم همش برم

      اما وزنم تعییر چندانی نکرده حتی یه مرحله زیاد هم شد اما اونایی که قدیمی ترن میگن ما لاعر شدیم و تناسب اندام خوبی دارن

      خودمم یه سایز کم کردنم و تناسب اندام پیدا کردم بدنم فرم گرفته ولی وزنم تعییری نکرده

      یه هفته س دوباره رژیم گرفتم ولی در کمال تعجب دیدم بازم وزنم کم نشد امروز داشتم تو نت دنبال رژیم لاعری میگشتم که با این سایت برخورد کردم

      البته من دو ساله مه سایت استاد عباسمنش رو دنبال می کنم و از اموزش هاش استفاده می کنم و اقای عطار روشن رو ازون جا میشناختم و راجع به نتایجشون هونده بودم بهاطر همین وقتی اومدم اینجا خیلی راحت اعتماد کردم چون می دونم جای درستی اومدم و حتما از اموزش ها نتیجه می گیرم همونجوری که قبلا نتیجه گرفتم 

      نا گفته نماند که تو جلسه 6 12 قدرم قدم اول همین هفته ی پیش هدف مشخص کردم که وزنم کم بشه و برسم به اندام مطلوبم و این سایت در واقع پاسخ خداوند به درخواست هدایت منه و من با تمام وجودم به اموزه هایش عمل میکنم چون این رو هدایت خدا می دونم و الان وظیفه من عمل به این هدایته

      برای اقای عطار روشن هم ارزوی موفقیت بیشتر می کنم تو این سایت هم ردپای سایت استاد عباسمنش رو میبینم و احساس صمییمت زیادی می کنم 

      در پناه حق موفق باشین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/11 12:29
      مدت عضویت: 448 روز
      امتیاز کاربر: 11045 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,034 کلمه

      سلام و درود .

      داستان هدایت من .

      من حدودا چند سالی میشه در چاقی جسمی داشتم زندگی می کردم . البته از کودکی با مفاهیم چاقی آشنا شدم ولی حدودا از سن ۱۹ سالگی  من چاقتر و چاقتر میشدم . رفتارهای غذاییم بدتر و بدتر و الان که فکر می کنم کلییییی فرمول نامتناسب کننده در ذهنم داشتم . یکی از همین شب های زندگی در چاقی  که  مهمونی خونه ی عموم دعوت بودیم من مشغول انجام رفتار نامتناسب کننده بودم که سنگینی نگاه دیگران رو حس کردم .  همه به من نگاه تحقیر آمیز داشتن . نگاهی که حس بدی در من ایجاد میکرد . منم با توجه به ویژگیهای چاقی اون رو ربط دادم به پرخوری و  چاقی خودم . البته درست بود . اونا به رفتار من نگاه بدی داشتند . ولی نمیتونستم به رفتار چاق کننده ام ادامه ندم . همه میوه هایی که جلوم بود رو خوردم شیرینی خوردم چای خوردم تنقلات خوردم شام از همه نوع که سر سفره بود خوردم و بعد از شام در حالیکه من داشتم شیرینی و نوشابه و شربت میخوردم  ببخشید عذر میخوام یهو عموم دیگه طاقت نیاورد و به من گفت : عطا چرا مثل گاو داری میخوری . این چه هیکلیه برای خودت درست کردی کمتر بخور . البته این عموی دیگم بود خونه شون نبود وگرنه قطعا اینطوری بهم نمیگفت . خونه خودش همش میگفت بخور نوش جونت . ولی اون شب خونه اون یکی عموم دعوت بودیم . بگذریم ادامه شو بگم . مامانم  همیشه چاقی منو توجیه میکرد . ازم دفاع میکرد ولی این لحظه گمانم جای دیگه بود حرف عموم رو نشنید وگرنه یه چیزی می گفت . اما زنعموم بود و به عموم گفت که چرا اینطور با من حرف میزنه ؟ عموم گفت به خاطر خودش میگم برادر زادمه . پس فردا بهش زن نمیدن . گفتم عمو من زن نمیخوام . گفت الان نمیخوای . چند سال دیگه که بخوای تشکیل خانواده بدی هر جا بری نگاه به هیکلت که کنند قبل از هر حرفی جواب منفی میدن . گفت کمتر بخور خب این چه وضعشه . گفتم نمیتونم عمو دست خودم نیست . میخوام کم بخورم ولی نمیتونم . 

      گفت دست خودته . مگه میشه آدم بخواد کاری انجام بده نتونه . خودت نمیخوای . همش میخوای بخوری . هرچی جلوته درو می کنی . 

      چیزی نداشتم بهش بگم حرفاش درست بود ولی من نمیتونستم کم بخورم . بعد زنعموم شروع کرد به صحبت به عموم گفت آقا این راهش نیست . غذا هیچ کسی  رو چاق  نمی کنه . ایشون  سبک بینش و تفکرش باید تغییر کنه . خب زنعموم چند سال پیشم از این حرفا میزد ولی من خیلی توجهی نداشتم ولی اون شب توجهم به حرفاش جلب شد . گفت فقط سوال نکن . به سوالات پاسخ داده میشه . 

      گفتم یعنی چی تفکرم . تفکرم چه ربطی به چاقی داره ؟ چرا سوال نپرسم ؟ مگه میشه نپرسم ؟ چطور به سوالام پاسخ داده میشه ؟  یکم توضیح داد . البته  اون زمان درست نفهمیدم .فقط گفت برو به سایت تناسب فکری استاد رضا عطار روشن . یه سایتی هست که چاقیتو از سر منشاء ش درست می کنه و به این ترتیب من هدایت شدم به سایت تناسب فکری . 

      اول از دوره صدگام شروع کردم حدودا یک هفته که دوره رو مطالعه و گوش کردم و تمریناتش رو روزانه انجام دادم استاد در فایلی گفتن چالش من اینو نخوردم  هم انجام بدین و من تصمیم گرفتم این چالش رو هم همراه دوره صدگام انجام بدم . کم کم دیدم رفتارهام تغییر کرد . یعنی خودم تغییرش دادم . دیگه نمیتونم و این حرفا توش نبود  . دیدم میتونم  در رفتارهای غذاییم تغییر ایجاد کنم و البته اولش خیلی هیجان زده هم شدم ولی با آموزشهای بعدی دیدم استاد فرمودند اینا فقط انتخابه . انتخابهای چاقی و انتخابهای لاغری هر دو در یک سطحن . نه باید از انتخاب چاقی ناراحت شد نه از انتخاب لاغری خیلی خوشحال . این واکنشها یعنی تو قدرت رو دادی به چاقی و لاغری و دست خودت نیست رفتارهات . در حالیکه قدرت دست توعه و این تویی که داری انتخاب می کنی .

      چقدر این حرفا به دلم مینشست . 

      از همون روز  اول چالش تغییر عادت تا همین امروز که من روز ۲۵ در مسیر لاغری هستم من تونستم علاوه بر فرمولهای ذهنی خودم فرمولهای رفتاری خودم در مواجهه با مواد غذایی و همینطور انجام کارهای شخصی تغییر بدم . 

      اون زمان من واقعا نمیتونستم راه و روش چاقی رو رها کنم ولی در همین مدت کم من یاد گرفتم که چطور با شخصیت متناسبم زندگی کنم . 

      مسیر لاغری با ذهن خیلی راحت و آسون راه صحیح لاغر شدن رو به من نشون داد و من حرفای استاد رو با گوش جان پذیرا شدم . 

      چون خیلی راحت بود .زور و اجبار نبود فشار جسمی نبود . اون و بخور اون و نخور نبود . 

      بلکه شخصیتم رو تغییر داد تا من خودم شخصا عطا بزرگی رفتارهام رو با میل و اشتیاق دارم تغییر میدم . این تغییر خیلی برام ارزش داره . تحقیر نیست بلکه عزت نفسه . من در اینجا به خاطر چاق بودنم تحقیر نشدم بلکه به عزت نفس رسیدم . 

      ( من ) در من فعال شده . قدرت انتخاب پیدا کردم . نخوردن به راحتی در من اتفاق میفته . خوردن هام صحیح و براساس نیاز بدنم شده . 

      دیگه با فرمولهای ذهنی نمیخورم . نگرشم به خودم و زندگیم تغییر کرده و مهمتر از همه حالم خوبه . 

      من این یک ماه نه تنها انتظار چاق شدن از خودم نداشتم بلکه انتظار لاغر شدن در من پدید اومده . انتظاری که هیچ وقت نداشتم . 

      لاغر شدن رو باور کردم . دیگه اون رو آرزوی دست نیافتنی نمیدونم . مطمئنم وقتی شخصیت لاغرم قوی و قویتر بشه و من هر روز  بر اساس شخصیت لاغرم زندگی کنم نتیجه جسمی خیلی راحت میاد سراغم . 

      من تا همینجا خیلی خوب لاغر شدن رو یاد گرفتم  و به جرات میتونم بگم تنها راه لاغر شدن و همیشه لاغر موندن راه لاغری با ذهنه . 

      فقط باید خوب درک کرد و یاد گرفت و بعد خوب به آموزشهای استاد در زندگیمون عمل کرد . این دو روش فکری و عملی رو که داشته باشیم دیگه لاغر شدن یه رویا نیست . 

      لاغری یه واقعیت میشه . 

      من اینگونه هدایت شدم به سایت تناسب فکری . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 121 کلمه

      با سلام.من 33سالمه.همیشه اضافه وزن داشتم.حتی تو عکس شش ماهگی م،درشت تر از بچه یه ساله بودم.از وقتی یادمه تو رژیم بودم.همیشه باشگاه میرفتم.تو 14سالگی ،با وزن 86کیلویی رفتم همایش لاغری دکتر کرمانی و فکر میکردم براحتی لاغر و خوش اندام میشم…همه چی رو امتحان کردم.از انواع دکترهای تغذیه و ورزش ها بگیر تا طب سنتی و اسلامی ، دم نوش و شوک الکتریکی و …حتی چاکرا درمانی هم رفتم.همیشه از خداوند کمک میخواستم.این دفعه دیگه واقعا از همه جا ناامید شدم.و از خداوند به التماس راه نجات خواستم.تو پیج استاد عباس منش بودم که دیدم بچه ها سایت تناسب فکری رو معرفی کردن.خدارو شکر میکنم که منو به این مسیر هدایت کرد.امروز روز اول برنامه منه.برای شروع لحظه شماری میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1401/11/04 13:55
      مدت عضویت: 430 روز
      امتیاز کاربر: 3980 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 43 کلمه

      خدارو شاکرم ک ب این سایت هدایت شدم من با اینکه اضافه وزن چندانی ندارم ولی سالهاست ک دلم میخواد ده کیلو وزن کم کنم و امروز ب این سایت هدایت شده ک با راحتترین روش ب این هدفم برسم.خدایا هزاران بار شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/10/23 14:09
      مدت عضویت: 1380 روز
      امتیاز کاربر: 8393 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 395 کلمه

      سلام!

      صحبت هایی از گذشته های دور یادمه که معمولاً خانوما بعدازازدواج مخصوصا بارداری چاق میشن واین پروسه رو دقیقا یادمه چون من بعداز بارداری اضافه وزن پیدا کردم چون میشنیدم دوران بارداری ویار میکنی همین فکر باعث میشد بخام انواع رنگارنگی ازغذاها رو دلم بخاد مخصوصا که میگفتن اگه زن حامله چیزی ببینه هوس کنه اونو نخوره چشای بچه ش لوچ میشه یا اینکه طرف مقابل اگه به زن باردار تعارف نکنه اون دنیا دنبالش میذارن ویک گناه کبیره ست وازاین قبیل حرفها باعث شده بود تا به شدت تحت تاثیر این حرفها اونقدر بخورم که مثلاً بچه م چیزی کم نداشته باشه ولی در واقع جنین فقط به اندازه نیازش که غذا رو دریافت میکنه این عادت غذایی که من در دوران بارداری داشتم بعد زایمانم هم ادامه داشت چون تقریبا تبدیل به عادت غذایی شده بود ولی من اصلاً از وضعم راضی نبودم از نگاه‌های اطرافیانم هشدارهاشون سایز لباس هام خوشم نمیومد، یادم نمیاد دقیقاً چ گروهی بود که تبلیغ یکی از دوستان که تو گروه فرستاد اتفاقا مدیر گروه هم فوری حذفش کرد ولی خوب من ذخیره ش کرده بودم وجالبتر از این گفته های استاد درباره ی مغز وذهن وسرزمین لاغرها وگام های شگفت انگیز برای تناسب اندام واینکه اعزام نیرو به بخش های مختلف ذهن و تنظیم اون برای تناسب وشما هیچگونه محدودیت در انتخاب وخوردن غذا نخواهید داشت ودرکمال آرامش انواع غذاهای فست فود و پیتزا ونوشابه وشیرینی جات و…

      واقعاً هنگ کردم چون اصلاً این حرفها رو نشنیده بودم وجالبتر از این که اعزام نیرو خیلی برام جای سوال داشت ولی چون خیلی مطمئن و پرقدرت کلمات رو ادا میکردن دیگه تا1ماه فکرم درگیر بود واون موقع دوره قیمتش 400ت بود وتاالان که کم کاری ازخودمه من تنها خودم مسئول اشتباهم هستم چون تامیانه ی راه رو میومدم ووقتی حدود 15کیلو کم میکردم ودیگه ولش میکردم که دقیقاً تعهدم به چاقی رو در واقع عمل میکردم بهش ولی ان شاالله اینبار فرق داره ومن تصمیم قاطع گرفتم برای اینکه این راه رو تاآخر ادامه بدم وی سوالی که باعث شد من به این سمت هدایت بشم این بود که چرا به راحتی آب خوردن چاق میشم؟چرا تناسب برای من مانند چاقی آسون نیست وعاجزانه از خداوند متعال درخواست کرده بودم و حالا اینجا هستم 👸 واز خدای مهربونم سپاسگزارم تا منو با این سایت واستاد روشن عزیز آشنا کرد تا به رویاهام برسم و خداوند هیچ وقت اشتباه نمیکنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 495 کلمه

      با سلام خدمت استاد و دوستان شجاعم که در این راه شیرین کنار هم هستیم 

      داستان من از کودکی یا از نوزادی (دقیق یادم نیست شروعش از کجا بود چون تا جایی که یادم بوده اضافه وزن داشتم) شروع شد.

      از کودکی شاید پنج _شش سالگی انواع ورزش ها ،دستور و رژیم غذایی ها زیادی را امتحان کردم اما هر بار فرقی نمیکرد و دوباره این چرخه ادامه پیدا می‌کرد، دکتر عوض می‌شد یا دستور غذایی تغییر می‌کرد و من در اوج بازی های کودکی و شیطنت های کودکی بسیارکم حرف گوشه گیر و مشکلات این چنینی داشتم .

      گذشت و من سنم بیشتر شد و تا حدودی میتونستم متوجه حرف ها تفاوت ها و مسائل اطراف بشم و هر بار از طرف خانواده به چیزی منع میشدم بدتر از اون طرف بیشتر ترقیب میشدم که چیز های خوشمزه بخورم وچاق تر بشم اما همچنان بعد از مدرسه با خستگی فراوان ساعت ها ورزش میرفتم اما هیچ تغییری حاصل نمیشد و من چاق تر شدم و از هر باشگاه و ورزشی بود متنفر می شدم تا زمانی که بزرگ‌تر شدم و این بارخودم تصمیم میگیرفتم با تنفر شدید از باشگاه و رژیم که داشتم به زور بهترین دکتر های تغذیه رو انتخاب میکردم و باشگاه های مختلف نتیجه هم میگرفتم اما هر بار وسط راه رها میکردم یا خسته میشدم وبعدش هم بسیار احساس نا امیدی و ناراحتی داشتم تا زمانی که داخل اینستاگرام سال ۹۹ صفحه استاد رو نمی دونم به چه تریقی واقعا انگار خدا سر راهم قرار داده بود پیدا کردم و فایل های رایگان رو گوش کردم تا حدودی تغییرات را احساس کردم و نگاهم نسبت به خودم و اندامم تغییر کرد انگار بیشتر خودم رو دوست داشتم بیشتر به نوع پوششم اهمیت میدادم اما وقفه ای دوباره و استمرار نداشتنم در دوره و حرف های بقیه افکار و ذهن من رو دوباره به هم ریخت و من از دوره جدا شدم و برگشتم به همون راه و روش های قبلی مربی خصوصی گرفتم باشگاه رفتم و وزنم کاهش پیدا کرد اما همیشه در گوشه های ذهنم راه و روش استاد مثل یک چراغ روشن در یک فضای تاریک قرار داشت در همین حین با فوت داییم همه چیز به هم ریخت و من دچار استرس و اظطراب شدید شدم و مجبور شدم یک ماهی قرص آرامبخش بخورم و به روانشناس مراجعه کنم در این تجربه به شدت به تاثیر ذهن بر همه اعضای بدن آگاه شدم و متوجه شدم همه واکنش های جسم از ذهن و مغز منشا می‌گیرد و الان در آذر ۱۴۰۱ دوباره تصمیم گرفتم این بار با تصمیم جدی با توجه به تجربیات گذشته بدون توجه به پیرامونم با راهنمایی استاد عزیزم استارت دوره رو بزنم، رفتم دوره ورود به سرزمین لاغر ها رو خریداری کردم وجزوه pdf رو تهیه کردم و امروز اولین جلسه دوره رو مشاهده کردم و بسیار از استاد عطا روشن مهر قدردانی میکنم که دانسته ها وتجربیات خود را در اختیار ما قرار می دهند و ما را به سمت زندگی زیباتر راهنمایی می کنند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/09/08 20:02
      مدت عضویت: 978 روز
      امتیاز کاربر: 35027 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 416 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خداوندا برای هدایتن به این مسیر بسیار سپاسگزارم

      سلام استاد عزیز و دوستان شجاعم

      من اول که بدنیا اومدم یک دختر ضعیف بودم و به قول مامانم گردن نمیگرفتم  من تا بلوغ دختز لاغر و ضعیفی بودم و مادرم همیشه میگفت بخور که توان انجام کارها رو داشته باشی به مرور چاق شدم با گفتن دوستام فهمیدم که دارم بیش از حد چاق میشم وبا خودم هر چی فکر کردم کمتر خوردن رو راه چاره میدیدم و چون برام سخت بود که گرسنه از مدرسه بیام و کم بخورم نمیتونستم همیشه بر تصمیمم پایبند باشم و روزه میگرفتم تا مجبور به نخوردن بشم 

      تا این که مادرم بیماری قلبی گرفت و دکتر براش برنامه رژیمی داد و منم از فرصت استفاده کردم و برای خودم هم به کار میبردم 

      همونطور که میدونین اماده کردن مواد برنامه رژیمی برای همه عمر غیر ممکنه و باز به همون روزه پناه بردم تا ازدواج کردم و بعد بارداری و کار اداری و باز بارداری دوم و در نهایت به ۸۵ کیلو رسیدم و از دمنوشهای مختلف استفاده کردم ولی زمان بندی و طعم بدش ناشتا و قبل خواب منو ازار میداد و همش با خودم در جنگ بودم که چرا من چاقم و اب میخورم چاق میشم و شوهرم خیلی راحت غذا میخوره و متناسبه

      و بعد از کرمهای چرخشی خریدم و پوستم سوخت و از حلقه های ورزشی که تمام کمرم کبود شد و از لباسهای لاغری پیرهن و شلوار و همش غرق عرق بودم و میرفتم هر روز حموم از بس عرق میکردن و هیچ فایده ای نداشت 

      خیلی نا امید و مایوس بودم و عصبی و واکنشی چون همه کارهام بی نتیجه لود و خدا رو شکر پول عمل رو نداشتم تا مقل همکارم عمل معده کنم 

      یک روز برای کاری با همسرم رفتم بانک و وقتی اومدم همسرم گفت که خانمی اومده و به زور و اصرار یه کتاب بهم فروخته به نام راز من با خوندن اون کتاب در فصلی از اون خوندم که با ذهن میشه لاغر شد و چون کلی نوشته بود در اینترنت لاغری با ذهن رو زدم و به این سایت رویایی و شگفت انگیز به لطف خدا هدایت شدم و چند فایل رایگان رو دیدم و مصمم شدم و دوره های رایگان رو بترتیب شروع کردم و الان در خدمت شما هستم با یک تولد جدید از همه لحاظ و یک انسان جدید 

      خداوندا از این که شامل لطف و مرحمتت شدم و مرا به این مسیر هدایت کردی و زیبایی و راحتز و اسانی زندگی را بهم نشون دادی بسیار سپاسگزارم 

      در پناه خدا باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 38210 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 796 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر 

       از سن ۱۰ سالگی متوجه شدم که من نسبت به هم کلاسی هام یکم تپل ترم،

      و کم کم این خیلی اذیتم می کرد وقتی صدام می زدند میگفتند اونی که چاق ، یعنی همیشه حسی بدی داشتم که وزنم از بقیه بیشتره مثلا توی کلاس اول راهنمایی فقط یه نفر خیلی از من چاقتر بود بقیه ی کلاس همه لاغر بودند ،خلاصه گذشت تا سن ۱۴ سالگی که شروع کردم به ورزش کردن ،از کاراته شروع کردم قبلش صبحها همراه پدر و مادرم پیاده روی می کردیم ولی به صورت جدی ورزش رو از ۱۴ سالگی در باشگاه شروع کردم ، اونجا هم خیلی این اضافه وزنه روی اعصاب بود چون برای ورزش رزمی باید سبک و سریع باشی .

      بعد حدود ۵سال کن کاراته کار کردم ، برای رشته ی دانشگاهی هم همش تو فکر این بودم اگه رشتم ورزشی نباشه و خیلی بشینم بازم به وزنم اضافه میشه ، یه ترم هم حسابداری خوندم بازم گفتم نه باید تربیت بدنی بخونم ، خلاصه همیشه از چاقی و چاقتر شدن ترسیدم ،

      تو دوران دانشگاه که درس هامون بیشتر عملی بود و تو سالن بودیم بقیه که می‌نشستند بین ورزش که استراحتی کرده باشند من درجا می زدم یعنی تا این حد جسمم رو تو فشار قرار داده بودم همیشه 🙁

      خیلی اشتباه بود باورهای اون دوران من ،

      کسی هم نبود که بگه آخه بدن نیاز داره به ریکاوری، استراحت ، استاد هامون هم چیزی نمی گفتند ، آخه لابد اونها هم طرز فکرشون اینجوری بوده که اگه بخوای لاغر بشی و چاقتر نشی همیشه باید تحرک داشته باشی . 

      وقتهای که از دانشگاه برمیگشتم خونه به محض اینکه در شکمم احساس سنگینی می کردم دیگه داشتم دیونه میشدم ، میگفتم وای الان 

      چاق می شم،به داداشام میگفتم توروخدا بیاید بریم پیاده روی ، هر جوری بود یکیشون رو راضی می کردم که باهام بیاد و از این ترس رها بشم .

      با این همه فشاری که تو این چند سال با ایستادن و اینکه اگه بشینم و بدون تحرک باشم چاق میشم ، مفاصلم رو داغون کردم ، بنظر خودم که بیش از حد ازشون کار کشیدم که اینجوری شدن .

      تو دانشگاه همش تو فکر این بودم که باید کارت مربیگری بگیرم و فعال بودنم رو حفظ کنم و تو چند تا رشته موفق شدم کارت بگیرم و تا حدودی شروع کردم به کار مربیگری ،دانشگاه رو هم که تموم کردم مربیگری می کردم ،

      از زمانی که بارداریم شروع شد دیگه نجواهای ذهنی شروع شدن که دیگه چاق میشه ، دیگه بدون ورزش همش وزن میگیری ، بعد اون هم ۲سال شیردهی نمی تونی ورزش کنی ، یعنی اون همه تو فکر چاق نشدن و رفتن پیش کارشناس تغذیه و … باعث شد ۲۵ کیلو اضافه کنم .

      بعد یواش یواش با همون افکار نادرست قدیم وقتی دخترم یکم نیازش بهم کمتر شد شروع کردم به ورزش ولی طولی نکشید که کرونا اومد و همه چیز باز به هم ریخت چون من وابسته بودم به ورزش و این باور اشتباهم که اگه ورزش نکنم این کم شدن تحرک من رو خیلی چاق میکنه بازم وزنم زیاد میشد و 

      خودم رو هر روز چند بار وزن می کردم 

      سایز می‌گرفتم 

      خیلی اشتباه کردم چون 

      این حالت خودم باعث شده بود که همسرم هم بیشتر دقت کنه در اندامم و برای اون هم مهم بشه ، یعنی خودم باعث شده بودم،

      کلا میگفتم ای کاش پول داشتم که عمل جراحی کنم با اینکه میگتن خیلی خیلی عمل خطرناکی هستش و عذاب آوره .

      هیچ وقت تو زندگیم تا این حد با اضافه وزن در عذاب نبودم ،

      چون پاهام هم خیلی درد می کرد ،

      تا اینکه خداوند من رو هدایت کرد به این مسیر با ارزش ،

      به دوستم گفتم خواهرت لاغر شده چیکار میکنه چند کیلو هست الان ، گفت خودش رو وزن نمیکنه ، تو این روش باید خودشون رو وزن نکنند ،

      گفتم چیه این روش ، گفت تناسب اندام با ذهن ،

      بعد به خواهرش زنگ زدم ، خیلی ازش تعریف کرد منم آدرس سایت رو ازش گرفتم و ثبت نام کردم 

      در بهمن سال ۱۴۰۰

       الان هم خیلی خوشحالم که تو این مسیرم 

      تا چند وقت پیش من کلا از مطالب رایگان استفاده می کردم ،

      باورهای اشتباهم کلا اصلاح شدن ،

      ترس از غذا خوردن ندارم ،

      احساس آرامش میکنم وقت مصرف مواد غذایی،

      دخترم رو به بیشتر خوردن و به زور یکم دیگه خوردن ترغیب نمیکنم،

      دیگه مثل قبل به همسرم که متناسب هستش نمیگم این رفتار من درسته و هر ماده ی غذایی رو میخورم ، 

      الان میگم واکنش تو نسبت به مواد غذایی درسته و انتخاب میکنی ، 

      هیچ وقت بخاطر این که غذا دور ریخته نشه بیشتر نمیخوره یا اینکه چیز دیگه ای نیست واسه خوردن چیزی که دوست نداره رو نمیخوره .

       مدتی هست دوره ی کنترل اشتها و پرخوری رو خریدم ،

      بنظر خودم این دوره ی کنترل اشتها و پرخوری داره خیلی روم تاثیر می‌گذارد و مطمئنم با این لاغر خواهم شد 

      عالیه

       ممنونم استاد گرامی از زحماتتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرزو داراب پور
      1401/08/19 14:11
      مدت عضویت: 1240 روز
      امتیاز کاربر: 32233 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 606 کلمه

      به نام انرژی برتر جهان هستی

      من همیشه عاشق متافیزیک و قدرت ذهن بودم و کتاب های جادوگری زیادی خونده ام من از سنین پایین وارد این مباحث شده ام و مجله موفقیت رو همیشه تهیه می‌کردم مطالب این مجله مفید بود و بعد وارد دوره تکنولوژی فکر استاد آزمندیان شده ام که فوق العاده بود و اشاره به باور داشتند که من اون زمان فکر میکردم باور یعنی فکر و من باید فکر خوبی داشته باشم ولی اعمال همان اعمال سابق بوده آمد و ترس از خدا و راضی نگه داشتن خداوند در وجود من بود و اصلا این مباحث که وجود ما از سه بخش مطرح نشده بود و فقط موضوع اصلی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه بود و ۲۰ دقیقه آخر هم راجع تجسم سازی خواسته ها بود که این مباحث برای من نتیجه داد حتی سطحی ولی نسبت به همسن هایم درکم بالاتر بود و وارد دانشگاه دولتی شده ام بعد واردسمینارهای آقای فرهنگ شده ام که برای دوران خودش انقلاب فکری محسوب می‌شد و اونجا هم صحبت از شرطی سازی ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه بود و آخر سمینار هم دست راست را روی قلبمان میذاشتیم و از خداوند سپاسگزاری میکردیم و حالم خوب بود بعد از اتمام دانشگاه در مقطع لیسانس وارد دانشگاه دولتی برای. فوق لیسانس شده ام وبا امیر شریفی آشنا شده ام من اونجاتونیم بار با بحث ارتعاش فکری آشنا شده ام مباحث و دوره ها عالی بوده آمد و عضو تلگرام امیر شریفی هم بوده ام تا اینکه تلگرام قطع شد و قبل از اینکه من خواستم دوره امیر شریفی بخرم تلگرام قطع شد و من نتونستم دوره رو بخرم خیلی هم ناراحت شده ام اومده ام تو آپارات دنبال امیر شریفی و فیلم ها و کلیپ های تا اینکه دیدم یه فیلم پایین تر نوشته از استاد عباسمنش که من تا اون روز ااصلا نمیشناختم استاد عباسمنش رو و فیلم رو دانلود کرده ام و نگاه کرده ام و از لحن و اعتمادبه نفس استاد خوشم اومد و آدرس سایت در فیلم بود و عضو سایت استاد عباسمنش شده ام و اونجا متوجه شده‌ام که خداوند یک انسان قدرتمند نیست بلکه یک انرژی برتر هست ‌فایل صوتی استاد عباسمنش که راجع به خداوند بود رو بارها تکرار کرده ام و بعد یکی یکی فایل های صوتی و تصویری استاد رو بارها گوش داده ام و تکرار کرده ام من اندام متناسبی دارم ولی با ورزش کردن یعنی من از وقتی خودم رو شناختم در رژیم و ورزش بوده ام و زندگی من این بود که چی بخورم من لاغرتر بشم یا این رو نخوردم که چاقو نکنه و قصد باراداری داشتم ولی نمی‌شد و بهم گفتند که اگه میخوای بارداربشی نباید ورزشهای سنگین انجام بدی من هم ورزش رو کنار گذاشتم و فرمول اینکه اگه ورزش رو کنار بزازم چاقمیشم در من فعال شد و باردار که نشده ام هیچ چاق هم شده ام تا اینکه در عقل کل سایت استادعباسمنش سرچ لاغری کرده ام و بچه های سایت نظرمیذاشتن تا اینکه یکی از بچه های سایت نوشته بود یه سایتی هست که راجع به لاغری با ذهنی و رضا عطارروشن راجع به لاغری باذهن صحبت میکنه و من هم فوری در گگول سرچ کرده ام لاغری با رضا عطارروشن و دیده ام تیتر نوشته تناسب فکری و وارد سایت شده آموزش عضو سایت شده ام و دوره رایگان دوازده گام رو انجام داده ام و به لطرف خداوند سایز کم کرده ام و بهتر شده ام و بعد دوره مبانی لاغری رو تهیه کرده ام که واقعا لاغرشدهام و احساس سبکی کرده ام و الان هم به لطف خداوند در بخش اول ورود به سرزمینلاغری هستم و مطمئن هستم که در مسیرمتناسب شدن عالی قرار می‌گیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الهه رضائی
        1401/09/02 07:24
        مدت عضویت: 527 روز
        امتیاز کاربر: 9930 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 85 کلمه

        سلام و عرض ارادت خدمت شما آرزوی عزیز ؛

        دیدگاه شما را خواندم . مسیری که طی کردید و افرادی که باهاشون آشنا شدید به شکل خیلی عجیبی  با مسیر زندگی من قرابت و شباهت دارد .

        حضورمان ، کنار یکدیگر در این سایت فوق العاده و مسیر مشترک دیگری را ، به فال نیک میگیرم و امیدوارم من ، شما و همه دوستان دیگری که اینجا و به این مسیر هدایت شدیم ، بهترین نتایج و برترین دستاوردهای زندگی مان را دریافت کنیم .

        برقرار باشید .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1401/08/11 20:51
      مدت عضویت: 527 روز
      امتیاز کاربر: 64249 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 593 کلمه

      عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز.و دوستان نازنین هم مسیر و متناسب.

      سال 96 بود…حدودا چهارسالی میشدکه مشخصا و جدی تر مباحث قوانین جذب رو دنبال می کردم. 

      البته با کتابهای فلورانس و کاترین پاندر از سال 86 آشنا بودم و مطالعه میکردم اما قانون جذب رو بعدترها دنبال کردم. 

      اون روزها در اوج نارضایتی  از تناسبم بودم..

      در ظاهر هیکلم کاملا یکدست بود به هر کسی میگفتم احساس اضافه وزن دارم بهم میخندید میگفت تو اصلا چاق نیستی تو پُر هستي. اما من از درون از خودم  راضی نبودم و هرچقدرم اطرافیان میگفتن کاش ما اندام تو رو داشتیم برام دلنشین نبود و من به دنبال رضایت از درون ِ ناآرامم بودم…

      همین نارضایتی کافی بود تا روحیه ، اعتماد به نفس و آرامشم رو بگیره و باعث بشه تا با حسرت به لاغراندام ها نگاه کنم! 

      چند مرتبه ای از طریق مختلف به دنبال کم کردن وزن و سایز بودم اما موقت بود و هیچ نتیجه ثابتی برام نموند.  

      اون روزها تازه با سایت عباس منش آشنا شده بودم و خیلی علاقه به دنبال کردن مطالبش داشتم. زیر یکی از پست ها داشتم کامنت میخوندم ، اسم استاد عطارروشن بالای کامنت شون توجه م رو جلب کرد، چون از فامیلی شون متوجه شدم همشهری هستیم و بااینکه سالهای زیادی بود از شهرم دور بودم  میدونستم خانواده عطارروشن از خانواده های قدیمی و اصیل و نیک نام شهرمون هستن. کامنت شون رو خوندم و متوجه شدم که ایشون در زمینه لاغری از  طریق ذهن فعالیت میکنن. اما در کامنت شون هیچ آدرسی از کانال تلگرام شون نبود و اون موقع اینستاگرام هم مثل این روزها پرکاربرد نبود. داشتم به این فکر میکردم چطور به ایشون و کانال شون دسترسی پیدا کنم. ناگهان در ذهنم آلارمی روشن شد که چه نشسته ای که وقتی اسم گروه یا شخصی رو در گوگل سرچ کنی، لینک کانال تلگرام ش رو بهت میده. و سریع اسم شون رو سرچ کردم. 

      همون لحظه به سمت کانال هدایت شدم و شروع کردم فایل هاشون رو گوش دادم. 

      چند وقت فایل هاشون رو گوش میدادم و متوجه شدم دارم تغییر میکنم …هم به لحاظ روحی هم جسمی. و همین تغییرات انقدر خوشحال و پرانرژی م کرده بود که به مناسبت روز زن همون سال به خودم هدیه دادم و دوره مقدماتی تناسب رو شرکت کردم. تغییرات شگفت انگیز بود …در عرض کمتر از دو ماه، چهار سایز کم کردم… و تا مدتهای زیادی اون تناسب رو حفظ کردم. با سایت استاد، مرور دوره ها و پیج اینستاگرام کانکت موندم. اما چون چند سالی از اون دوران گذشته دوباره دوست داشتم دوره جدیدتری شرکت کنم تا تمرکز بیشتری روی خودم و درونم داشته باشم. این شد که این دوره رو چند روز پیش ثبت نام کردم. حدود ده روزی منتظر بودم تا ثبت نام کنم، منتظر بودم حقوقم رو واریز کنن. و روز یکشنبه گذشته عازم سفر کوتاهی بودم توی فرودگاه منتظر پروازم بودم که پیام واریز حقوق رو گرفتم. به قدری خوشحال شدم که همون موقع توی فرودگاه دوره رو تهیه کردم. اما تصمیم گرفتم از سفر برگردم و با یک نظم و انضباط خاصی که بتونم با ارامش و صبر و بدون عجله فایل ها رو ببینم و تمرین هام رو انجام بدم ، دوره رو شروع کنم. 

      امشب به قسمت اول مراجعه کردم و مجدد بخش داستان لاغری  استاد رو خوندم، جزوه م رو هم پرینت گرفتم اماده کردم. و بسیار مشتاقانه منتظرم شنبه برسه که دوره جدید رو شروع کنم و آگاهی های جدید و منحصر به فرد و باارزشی یاد بگیرم و به نتایج ایده ال و دلخواه برسم. 

      آرزوی موفقیت  و بهترین موهبت ها رو برای استاد عزیز و دوستان متناسب هم مسیر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه رضائی
      1401/08/02 16:50
      مدت عضویت: 527 روز
      امتیاز کاربر: 9930 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,493 کلمه

       سلام به تو رفیق گلچین شده برای لاغری و تناسب اندام که اومدی داستان آشنایی  و حضورت اینجا و توی این سایت رو بنویسی .چطوری خوش تیپ ؟ تا یه نفسی تازه کنی و خستگی این همه راه های اشتباه و آدرس های غلطی که مثل خودم و بقیه ، واسه لاغری رفتی رو از تن به در کنی بیا اول من قصه ی خودم رو برات بگم .  من الهه ام . و اگر از احوالات جسمی من جویا هستی ، طبق روالی که ما چاقا البته چاقای قبل از این !!! داشتیم ، و برای همین هم هست الان اینجاییم ، منم چندین ساله با موضوع چاقی و اضافه وزن دست به یقه ام و درگیرم . میگم درگیر که وجدان خودمو راحت کنم که باهاش مبارزه میکنم و منتظر شکست دادنش ام . اما واقعیت اینه که تا امروز همیشه اون برنده شده ، بعد از هر جنگ جسمی و ذهنی.

      با انواع روش ها و شیوه ها و دستورات غذایی که الان همه مون رو به یه کارشناس تغذیه ای خبره  تبدیل کرده که بر اساس  بی ام آی و وزن بدن و جنسیت و سن و شغل و میزان تحرک و …هر کسی می تونیم براش رژیم بنویسیم ، علیرغم همه این موارد ، هنوز اندر خم یک کوچه ، با هیکلی درشت و اندامی با ده ها کیلو گوشت و چربی اضافه که گاهی شاید توی صندلی هم جا نمیشد نشسته بودم و فکر میکردم اینجا ته خطه . بن بست . تسلیم !!! تا اینکه اون اتفاق افتاد . حدود ۵ هفته قبل ،بعد از گرفتن کتاب های درسی  همراه پسرم از مدرسه برمیگشتیم . نزدیک خونه زمانی که اومدم  از خیابون رد بشم پام به جدول گیر کرد و با تمام وزن روی پای راستم زمین افتادم . مچ پام تقریبا خورد شد و ساق پام هم ترک برداشت . توی بیمارستان بستری شدم و تحت جراحی قرار گرفتم .جراح با چند تا پیچ استخونای شکسته رو فیکس کرد و پام رو هم تا زانو گچ گرفت و چون شکستگی شدید و جراحی  سنگینی بود دستور استراحت مطلق داد . 

      از اونجایی که من معتقدم هیچ اتفاقی ، اتفاقی نیست و از طرف دیگه توی تخت افتاده بودم و کاری غیر از مطالعه و نت گردی از دستم برنمی‌آمد شروع کردم به گشتن دنبال علت این موضوع  ، با عناوینی مثل : علل ذهنی بروز دردهای جسمی ، نقش ارتعاشات منفی در بروز دردهای شدید بدنی ، تسریع ترمیم زخم و شکستگی های بدن با ذهن ، علت بروز شکستگی های استخوان ،  و … به یک عالمه مطالب از خانم اسکاول شین و خانم دبی فورد و آقای دکتر جو دیسپنزا و خانم استرهیکس و …برخوردم . توی یوتیوب در بین مطالبی که از قدرت فوق العاده  ذهن میخوندم یکدفعه یه پست دیدم با عنوان لاغری با ذهن !!! 

      خدایا ، این چی بود دیگه ؟ یعنی چه ؟ لاغری ؟ اونم با ذهن ؟ یعنی بشینی فکر کنی لاغر شی ؟ یعنی بعد از اینهمه دعا و استغاثه به درگاهت که : یعنی خدایا ، میشه یه روزی ، یه کسی ، یه جوری ، یه روشی برای لاغری پیدا کنه که نگه نخور ؟! نگه نمیخواد از جات تکون بخوری ؟! بگه باشگاه و وزنه و تردمیل رو بیخیال شو ؟! میشه ؟؟؟!!!

      راستش اولش صفحه رو رد کردم و ازش گذشتم . بنظرم چیزی جز وعده و وعیدهای دلخوش خونک مثل همون شعارهای قبلی نبود : بی رحم ترین چربی سوز دنیا ! قرص های مخصوص لاغری موضعی شکم و باسن ! در سه هفته اندامی هالیوودی داشته باشید ! دیگر چاقی تمام شد ! آخرش هم ؛ با ما تماس بگیرید !!!

      فردا که دوباره وارد نت شدم ، بر اساس سرچ مطالب روز قبل ، از بین اون همه پست های دیروز در صفحه اول دوباره با اون پست مواجه  شدم . از سر کنجکاوی و باز هم اعتقاد به اینکه هیچ اتفاقی اتفاقی نیست ، ویدئو رو باز کردم و مشغول دیدن و گوش کردن بهش شدم . راستش بازم قانع نشدم و هنوز اعتماد نداشتم . وارد پیج اصلی شدم و نگاهی گذرا به سایر ویدئوها انداختم . مجموعه ویدئوهای لاغری با ذهن رو که بیش از سی ویدئو بود باز کردم و پشت هم تا شماره ی شش رو دیدم . 

      کم کم احساس کردم مشتاق دیدن و شنیدن حرفای توی آموزش های استاد عطارروشن توی این فیلم‌ها شدم . بیشترین جذابیت این حرفها و آموزه ها این بود که یکنفر که قبلاً خودش چاق بوده پشت این دوربین نشسته بود .

       کسی که با تمام مصائب و مشکلات اوان دوران که برای همه مون مشترکه دست و پنجه نرم کرده ، شکست های متعددی که خوردیم خورده ، راه هایی که رفتیم رفته ، حرفهایی که شنیدیم شنیده ، و الان ، با سعه ی صدر و دست و دلبازی مثال زدنی اومده که تجربیاتش رو با ما هم در میون بزاره و بهمون یاد بده توی این مسیر طولانی اما نتیجه بخش ، کجا پا بزاریم که نلغزیم ؟ کجا به جاده نگاه کنیم و خودمون رو برای رسیدن به هدف آماده کنیم ؟ تمارین مون که توشه ی راه و خوراک ذهن هستند رو چگونه انجام بدیم ؟ چجور از تاریکی های جلوی راه مون نترسیم که خودمون قبلاً چراغ جاده رو تو اون قسمتها خاموش کردیم ؟ از غذا ، از بی تحرکی ، از انواع دارو و قرص و ویتامین ، از ازدواج ، از زایمان ، از ژنتیک ، از مسافرت ، از خواب ، از پشت میز نشینی ، و از …

      چون دسترسی به اینترنت محدود شد و vpn هام دیگه کار نکرد به ناچار وارد سایت اصلی تناسب فکری شدم و بقول اونور آبی ها : WOW …MY GOD !!!

       مثل جویندگان شهر گمشده آتلانتیس یکباره با گنجینه ی عظیمی از مطالب و محصولات موجود در سایت مواجه شدم . نمیدونستم از کجا شروع کنم . توی همین مکاشفه ها و گشتن ها ، متوجه شدم ویدئوهایی که من دیدم مربوط به دوره ی ۱۲ قدم هست که تقریباً هر ۳ یا ۴ جلسه یوتیوب مربوط به یک جلسه از هر گام میشه . مجدداً و از ابتدا گام ها رو نگاه کردم و هربار با مطلب جدیدی مواجه شدم . 

      تا اینکه حدود یکهفته قبل ، در سایت ثبت نام هم کردم و بصورت رسمی وارد دوره آموزش و یادگیری مطالب سایت شدم .

      یه چیزی بگم ؟ هنوز از دوران نقاهت بعد از جراحی من حدود سه هفته دیگه باقی مونده و من الان با همون پای گچ گرفته و بالاتر از سطح بدن و خوابیده توی تخت دارم براتون مینویسم در حالیکه گلاب به روی همه تون ، فقط اجازه دارم تا دستشویی از جایم بلند شم و برم و برگردم .

      دیروز با کلی ترس و لرز از اینکه اینهمه خوردم و خوابیدم و تکون نخوردم الان شیرین ۶ یا ۷ کیلو رو دیگه اضافه کردم از همسرم خواهش کردم ترازو رو تو مسیر رفتن من به دستشویی قرار بده تا چند ثانیه روش بایستم .

      باورم نمیشد !!! با خوردن اینهمه خوراکی های مقوی و پر کلسیم و پر از پروتئین و مغز قلم چرب و چیلی و کله پاچه و …چیزای جورواجور که اساتید دور و برم ! بابت زود جوش خوردن استخوان هام به خوردم دادن ، با اینهمه رعایت نکردن هییییچ مدل رژیم غذایی و هر مدل غذایی رو خوردن و تکون نخوردن از جا و بی تحرکی ، و تازه اضافه شدن وزن سنگین گچ پام به وزن بدنم ، نه‌ تنها اضافه نکردم ، بلکه یک کیلو هم از روز قبل از زمین خوردنم کمتر شدم !!! 

      دیدم آرررره …کار میکنه …!!! فرمول رو عوض کردن حتی تو این مدت کوتاه کار میکنه !!! حتی با آموزه های اندک من که هنوز  پله ی اول رو هم کامل نکردم . حتی با جسم آسیب دیده . حتی با انجام تمرین های کوتاه  خوندن و شنیدن هر روزه و نوشتن و نوشتن و نوشتن درباره هر کدوم. حتی تعهدنامه ی که خودم به خودم نوشتم هم کار میکنه و مؤثره…

      نمیدونم چطور ذوقم رو باهاتون به‌اشتراک‌بگذارم . همین الانم که دارم مینویسم بدنم از شعف به رعشه افتاده و دستام می‌لرزن . هر لغت رو دوسه بار باید بعداز نوشتن اصلاح کنم . فقط میتونم بگم مواجهه با این واقعیت بزرگ و دوست داشتنی که : بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ، در خود بنگر هر آنچه هستی که تویی … واقعی و حتی لمس کردنی یه .

      آره ، قانون ها کار می کنن . هیچ چیز حقیقی تر و راست تر و درست تر از قوانین نیست . 

      فقط میتونم بگم :

       جناب استاد عطار روشن ، به خاطر تمامی آموزه های واقعی و حقیقی تان ، و به خاطر هر آنچه در این مدت کوتاه از جنابعالی آموخته ام ،تمام قد ایستاده ، کلاه از سر برداشته ، و با سری خمیده به احترام ، امیدوارم عذرخواهی بنده به جهت تردید و دودلی ام در ابتدای این مسیر درست ومطمئن را پذیرا باشید .صمیمانه از شما سپاسگزارم . امیدوارم خداوند بزرگ ، حافظ و پشتیبان همیشگی شما در هر لحظه از زندگی پربارتان باشد ، برقرار باشید و در مدار . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 42 از 9 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 75 کلمه

        سلام و درود
        از خوندن نوشته شما لذت بردم
        اینکه خداوند مثل همیشه افرادی که آماده تغییر کردن هستند را به مسیر صحیح هدایت می کند
        با اینکه ممکنه بارها شک و تردید کنیم اما هدایت ادامه می یابد تا واقعیت بر ما روشن شود
        در مورد تردید و دودلی کاملا حق باشماست چون من هم در ابتدا برام قابل باور نبود اما به لطف خدا هدایت الهی رو دنبال کردم و نتیجه واضح شد.
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 26947 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 869 کلمه

      ۰با سلام به استاد عزیزم ودوستان گرامیم 

      دیدگاه مقدمه لاغری با ذهن رایگان 

      داستان من از اونجا شروع شد که در سال ۹۶  موقع چیدن گیلاس بود که پدرم از درخت افتاد پایین بیمار شد وفهمیدیم که باید دیالیز هم بشه ومن سعی میکنم خلاصه براتون بنویسم 

      در همون زمان بیماری من هم شروع شد سرگیجه حالت تهوع وفشار خون پایین طوریکه فشار خون من میرفت رو ۵ الی ۶ درست زمانیکه پدرم به پذیرایی نیاز داشت من هم مریض بودم نمیتونستم برم واسترس برآم سم بود باعث تشدید بیماری من میشد واز طرفی هم من کلا در معرض استرس بودم دائم زنگ میزدن میگفتن بابا اینجوری بابا اینجوری شد و…

      بعد من هم بیماریم بیشتر می‌شد وهر دفعه که سرگیجه میگرفتم کارم به درمانگاه سرم وامروز واستراحت می‌کشید طوری شدم که همه از زنده موندن من قط امید کرده بودن وهر لحظه منتظر شنیدن مرگ من بودن اما من دوست نداشتم بمیرم 

      خلاصهاز طرفی هم من وقتی بچه دومم بدنیا آوردم یعنی باردار شدم چاقی من شروع شد وبچه هم بدنیا آمد فقط سه کیلو از وزن من کم شد واصلا به چشم هم نمیومد 

      ومن شروع کردم به دکتر رفتن ورژیم وانواع دمتوش انواع قرص لاغری کمربند لاغری و….که هیچ کدام از اینها نتیجه ماندگاری برای من نداشت 

      تا دیگاینکه من تیروئید گرفتم واز طرفی هم یه غده‌ای در بدنم ایجاد شد بعد از یه مدت دوتا شد ومن خسته ودرمان ده از چاقی از بیماری از روابط متشنج هر دکتری میرفتم هر کاری میکردم فایده نداشت مشاوره رفتم دکترهای گوناگون رفتم فایده نداشت بعد یهو یه ویدئو تو اینستا دیدم که یه بچه ۵ ساله تونسته بود از سرطان خودش پیروز بشه وب‌گردی به زندگی عادی خودش منم تصمیم گرفتم همین کارو انجام بدم 

      اومدم تو گوگل سرچ کردم درمان سرطان با ذهن اول یه متنی اومد من خیلی نفهمیدم زدم قسمت ویدئو فایل رایگان لاغری با ذهن اومد من به کل بیماریم فراموش کردم سریع از ترسم که نکنه من برم بعدا بیام این ویدئو ها اینجا نباشن همه رو دانلود کردم شروع کردم به گوش دادن دقیقا ۱۵ تیر ۹۸ بود ومن باز هم سرگیجه داشتم بازم رابطه بد داشتم تا اینکه ۶ الی ۷ ماه گذشت ومن در حال کسب دانش بودم وبیماری خوب شد 

      بعد من کم کم تونستم دوره تهیه کنم واشتباهی که کردم این بود که از دوره‌ای که قیمت پایین تر داشتن شروع کردن ولی برای من اون زمان درست ترین راه بود چون به من انگیزه میداد که منم میتونم دوره تهیه کنم وخلاصه دوره خدا هرگز دیر نمی‌کند هم تهیه کردم عاشق اسم خدا خدا هستم ومیخواستم خدای خودم بشناسم چون من تا اون زمان خدا تو زندگیم نبود مگر هنگام سختی 

      بعد تونستم دوره‌ای دیگه رو تهیه کنم خیلی با سختی تهیه میکنم ولی الویت خرج کردن پول من دوره خریدن حتی اگر لباس نداشته باشم 

      والان سه ساله که من در این گروه شگفتی ساز هستم ودارم آگاهی کسب میکنم وخیلی خوشحالم جز شجاعترین افراد دنیا هستم چون در این گروه الهی قرار دارم والان روند لاغرین شروع شده ومنم ادامه میدم تا به تناسب اندامم برسم وخدا رو شکر میکنم که منو هدایت وحمایت کرد ومنو در مسیر صحیح الهی قرار داد تا بتونم از طریق ذهنم همان طور که چاق شدم لاغر هم بشم 

      وخدا رو شکر میکنم که منو با استاد عزیزم آشنا کرد تا از طریق ایشان بتونم به موفقیتی که خودشون ودوستاننم کسب کردن کسب کنم بینهایت سپاسگزارم استاد عزیزم بابت تک تک کلماتی که به من  اموختین 

      والان کلی تغییر کردم در افکارم در رفتارم من اصلا انسانی بودم که به هیچ وجه نمیتونستم از خودم دفاع کنم هر کسی میومد به من هر چی میخواست بگه میگفت توهین می‌کرد ولی من نمیتونستم جوابشو بدم میومدم خونه میگفتم کاش اینو گفته بودم کاش اونو گفته بودم ولی الان به لطف قوه الهی واستاد عزیزم واین آگاهی‌ها میتونم با آرامش بدون اینکه لرزشی در صدا داشته باشم بدون اینکه کوچکترین توهین یا بی ادبی رو داشته باشم طرف بشورم بذارم زمین وحالشو جا بیارم طوریکه میگفتن کسی حریف زبون فلانی نمیشه اما من باهاش حرف زدم طوریکه اون کم آورد گفت من دیگه ادامه نمیدم نمیخوام حرمتها از بین بره حالا هر چی به دهنش اومد گفته بود اما من بدون اینکه ناراحت یا عصبانی بشم با آرامش حالشو جا آوردم واین بزرگترین افتخار برای من هر کسی نمیتونه اینجوری از خودش وخانواده دفاع کنه خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم 

      این فقط یه تغییر من بود من الان یه آدم کاملا جدید شدن یه خانمی که دیگه پرخوری نمیکنه دیگه از مواد غذایی ترس ندار ه سرشار از اعتماد به نفس آرامش ذهنی داره در بیشتر اوقات روز سعی میکنه احساس خوب داشته باشه وهمین طور داره یه جسم متناسب تجربه میکنه که هر کسی شجاعت این کارها رو نداره اما من دارم ویه روزی به تناسب اندام ایدهالم یعنی وزن ۵۰ کیلو سایز ۳۶ وقت ۱۶۵ میرسم 

      به امید روزی که هیچ فرد چاقی تو دنیا نباشه وهمه بتونن از این آگاهی‌های الهی استفاده کنند من خیلی خوشحالم که عضو این گروه هستم و هر وقت یادم بیاد سپاسگزار خداوند واستادم هستم وهمه این اگاهیهایی که دارم مدیون شما استاد عزیز ورامین هستم هر جا که هستی در بهترین لحظات زندگی خود باشید ومجنون که همیشه وهر جا ر  کنار من هستی بینهایت سپاسگزارم در پناه خدا باشی وهمیشه لبخند روی لبانتون باشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 17385 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 301 کلمه

        باسلام و درود بی پایان خدمت شما استاد گرامی 

        من از وقتی خودم رو شناختم اضافه وزن داشتم وهمیشه مورد تمسخر دیگران وهمیشه به عنوان یک آدم تنبل شناخته شدم‌  و از بچگی دنال راهی برای کم کردن وزن 

        وتمام راه‌های ممکن‌ رو رفتم وهر راهي رو چندبار 

        همیشه بیشتر انرژي  و تمرکز من صرف مبارزه با چاقي شده با اینکه من‌ در بیشتر مراحل زندگی موفق بودم ولی همیشه موفقیت‌های من‌ در زير سایه‌ چاقي گم می‌شد  ودیده نميشد و موجب‌  کم شدن اعتماد به نفس من‌ بود و طوری که خودم هم خودم رو دوست نداشتم 

        عدم اعتماد به نفسم جوری بود که‌ به هر کسی اجازه‌ می‌دادم من‌ رو مسخره کنه در اين مورد نظر بده

        سال قبل من برای‌ درمان چاقی طب سوزنی رو شروع کردم و یک ماه که‌ گذشت‌ دکتر گفت تو اول باید مشکل افسردگی خودت رو حل کنی و تشخيص افسردگی‌ دادو تا شش‌ ماه طب سوزنی رو ادامه‌ دادم ودکتر در این مورد که‌ باید روی ذهنم کار کنم ومخصوصا با نوشتن به خودم کمک کنم شروع به نوشتن و تمرکز کردم برای همین توي یوتیوب میچرخیدم و مطالب کنترل ذهن و آرام‌بخش رو گوش می‌کردم که‌ با فایلهای رایگلن شما آشنا شدم‌ وجذب اون‌ها شدم از عید تاشهریور از فایلها ی رایگان  استفاده می‌کردم و بعد با ثبت نام دوره اصلاح و کنترل اشتها رسما وارد این گروه شدم الآن ۱۲۰ روزه که عضو هستم‌ و حالم خیلی خوبه وخیلی تغییرات در ذهن و افکارم پيدا شده‌ و جسمم هنوزم تغییرات واضحی نکرده‌ ولی همین که‌ روند رو به‌ چاقي متوقّف شده‌ خداروشکر میکنم و اينکه خيلی از رفتار های من‌ عوص شده تصميم گرفتم وارد مسیر لاغری بشم تا کمک کنم‌ تمام‌ تغییرات ذهني در جسمم هم نمود پیدا کنه

        من‌ باور دارم‌ که میتونم به هدفم دراین مسیر برسم

        خداروشکر که با اين مسیر آشنا شدم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 22 کلمه

          سلام و درود
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
          به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
          با تشکر

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 17385 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 13 کلمه

            سلام وقت بخیر

            یبخشید

            چشم از این به بعد بیشتر دقت میکنم

            ممنون از تذکر شما🌺🌺🌺🌺

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 26947 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 316 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان گرامیم 

      من درسال مهر ۹۸ عضو سایت شدم من در اوج بیماری ودرد رنج وسختی روابط بد وهمه چیز بودم ویه غده‌ای تو بدنم داشتم که اومدم تو گوگل سرچ کردم واول یه متنی اومد خوندم چیز زیادی نفهمیدم زدم رو قسمت ویدئو لاغری با ذهن رایگان اومد از خوشحالی ونگرانی ده قسمت اونو همون موقع دانلود کردم میترسیدم برم بیرون وبیام دیگه اینا نباشن وشروع کردم به گوش دادن قسمت اول 

      خخیلی آرامش گرفتم طوریکه الان که فکر میکنم می‌بینم تمام سلول‌های بدنم آرام شدن بعد در همان هنگام با دوره زندگی با طعم خدا آشنا شدم واون دوره رو هم با هم گذروندم خیلی عالی بود زنده شدم در حالیکه بیماری شدید سرگیجه وحالت تهوع شدید وفشار خون پایین داشتم میگذرونم بیشتر اوقات چون بیمار بودم فقط فایل گوش میدادم وتمرین هر فایلی هم می‌نوشتم خلاصه بعد از ۶ الی ۷ ماه من کاملا سلامت شدم بعد عاشق این دورها شدم وعقیده داشتم که باید دوره تهیه کنم چون در دورها اصولی آموزش داده میشه 

      ببعد اولین دوره که تهیه کردم دوره خدا هرگز دیر نمی‌کند ویه دوره پیاده روی برنامه ریزی ذهن بود عالی بودن بی‌نظیر بود علت اینکه چرا من آنقدر بیمار میشدم فهمیدم و بعد دوره‌ای بعدی بعدی تهیه کردم اولش اصلا پول نداشتم وعاشق این بودم که دوره تهيه کنم ولی به لطف خدای مهربان پولش جور شد خریدم الانم خیلی خیلی راضی هستم 

      ووتصمیم دارم تا زنده هستم از این آگاهی‌ها استفاده کنم الان من سه سال که دارم از این آگاهی‌ها استفاده میکنم وتغییر جسمی هم داشتم وکلی تغییر درونی داشتم از آرامش احساس خوب امید شادی واعتماد به نفس و..پیدا کردم وخدارو شکر میکنم که منو حمایت وهدایت کرد تا در این مسير الهی قرار بگیرم وبا استاد عزیزو گرامی دوست داشتنی مقدسم آشنا بشم وگفتههای خداوندم از زبان ایشان دریافت کنم وخدای شکرت خدایا کمکم کن تا آخر عمرم در این مسير الهی باقی بمانم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1401/07/16 00:07
      مدت عضویت: 542 روز
      امتیاز کاربر: 26627 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 348 کلمه

      سلامی دوباره و شروعی دوباره، بعد از یک سال و نیم رها کردن دوره‌های رایگان. ایندفعه با اکانت جدید و شروع جدید، دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کردم. و کاملا با قدرت و شجاعت شروع میکنم. 

      اول از همه خدایا شکرت به خاطر همه‌ی نعمت‌هایت، شکرت به خاطر همه چیز، شکرت به خاطر همه‌ی آدم‌های هدایت‌‌گری که سر راه‌مون قرار میدی و و باعث میشن تا زندگی‌مون جوری در جهت مثبت تغییر کنه که هیچوقت فکرش رو نمیکردیم. 

      داستان هدایت من از جرقه‌ای که عمه مهربانم در ذهنم زد شروع شد. زمانی که دورهم نشسته بودیم و درباره باور‌ها، قانون‌جذب و قدرت ذهن حرف میزدیم. عمم گفت: با قدرت ذهن حتی میشه بیماری‌ها رو درمان کرد. و از اونجایی که من در تممااام زندگیم با خوردنم و وزنم مشکل داشتم، پرسیدم: یعنی حتی میشه لاغر شد؟ و اون گفت آره، معلومه که میشه. بعدش که رفتم خونه، سریع رفتم تو گوگل و لاغری  با ذهن و سرچ کردم. در سایت‌های مختلف جست و جو کردم و ویدیوهای اون‌ها رو دیدم و از آخر این سایت از بینشون بهترین بود. 

      کلی با ذوق اولین ویدیو رایگان و دیدم. من گمشده خودمو پیدا کرده بودم، چیزی که همیشه در زندگیم میخواستم. از فرداش تعهد خودمو نوشتم و چون اطلاع کافی از نحوه استفاده از ویدیو ها رو نداشتم، تا زمانی که اون باور در من اصلاح نشده بود سراغ ویدیو بعدی نمیرفتم. و ۵ جلسه رایگان برای من دوهفته طول کشید. و بعدش لایوها و بقیه ویدیوهای رایگان و نگاه کردم و به طور خود به خود وزن کم کردم. خیلیم چشمگیر بود. هر کس من و میدید بهم این و میگفت. و چقدر حس خوبی داشت گشاد شدن لباس‌های تنگ. 

      خلاصش میکنم، من اون زمان نمیتونستم دوره ورود به سرزمین لاغرها  رو تهیه کنم و حتی ۱۰۰ روز رایگان رو هم نصفه ول کردم.درواقع ناامید شده بودم از اینکه نمیتونم دوره و تهیه کنم. و بعد از اون به دلایلی که نمیدونم وزنم خود به خود برگشت سر جای قبلی. 

      بعد از تمام این‌ها، بعد از یک سال و نیم، من با شجاعت و با قدرت فراوان اومدم تا شگفتی‌ساز بشم.

      خدایا شکرت.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار راضیه
      1401/07/07 10:09
      مدت عضویت: 549 روز
      امتیاز کاربر: 13945 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 413 کلمه

      سلام سلام 

      من راضیه هستم از وقتی چهارده سالم بود آرزو داشتم بتونم سه چهار کیلو وزنم کمتر کنم تا متناسبتر باشم اما هر وقت تصمیم میگرفتم رژیم بگیرم و ورزش کنم برای کم کردن همین مقدار وزن اضافه حداکثر یه هفته دوام می آوردم و بعد از اون ولع من در خوردن کم که نمیشد زیادتر هم میشد و چون بارها و بارها این رو تجربه کرده بودم همش میگفتم من اراده لاغر شدن ندارم باید یه چیزی پیدا بشه برای اینکه اراده من رو تقویت کنه این آرزو بود و حتی فکر نمیکردم روزی چنین چیزی تحقق پیدا کنه  اما یه روز از دوستم شندیدن در چنین دوره ای شرکت کرده و لاغر شده اول خیلی عجیب بود برام بعد با اجازه استاد فایل مقدمه رو و یکی دو فایل ایتدایی جلسات رو بهم داد و گوش دادم و من هم شدم جزء بر و بچه های گروه تناسب فکری …دوره رو دو بار تکرار کردم و بعد از چند سال برای بار بعد دوره رو تکرار کنم .خلاصه تا فکر میکردم دارم نامتناسب میشم یه ده روزی مطالب رو مرور میکردم و دوباره همه چیز عالی میشد و مطمءن بودم خدا کمکم کرده تا یه دوره ای پیدا بشهتا  ذهن من رو اصلاح کنه نه مجبور به کاری بشم که دوست ندارم (ورزش اجباری و رژیم) خلاصه سالها در تناسب بودم تا یه وقتی از مسافرت برگشت و حس کردم باید یه مروری روی جزوه و فایل هام داشته باشم که متاسفانه تلگرام دچار مشکل شد و من کل فایلهایی که داشتم رو از دست دادم و دقیقا در اوج اضافه وزنم که فکر میکردم به شدت به فایل ها نیاز دارم هم فایل هام رو از دست دادم و هم بار دار شدم الان دوساله و نیمه از اون ماجرا میگذره و من حدود بیست کیلو اضافه وزن دارم میدونستم تنها چیزی که من رو میتونه به حالت عادی خودم برگردونه شرکت در این دوره هست اما به دلایل مختلف نتونستم در دوره شرکت کنم اما امروز که موفق شدم مجددا در این دوره شرکت کنم خدا را شاکرم که شرایط رو برام فراهم کرد و مطمءنم دوباره حال خوبم رو از خدای مهربان با شرکت در این دوره هدیه خواهم گرفت  

      خدا جون سپاس به خاطر اینکه بنده داری چون استاد که راهنمای ما در داشتن حال خوب است…

      و امروز باز تو را سپاس گویم که حالم خوب است که تو هستی و من رو موفق به شرکت در این دوره کردی 

      پیش به سوی عالی شدن ذهن و جسممم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 13 کلمه

        مگه نمیگن این روش لاغری همیشگی میشه پس چرا شما دوباره چاق میشدید؟

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار راضیه
          1401/07/25 09:18
          مدت عضویت: 549 روز
          امتیاز کاربر: 13945 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 172 کلمه

          سلام دوست عزیز تنها دلیل چاق شدن من این بود که اتفاق جدید در زندگیم افتاد و اونم بارداریم بود که خوشبختانه در طول بارداری کاملا در حال هوای صحبت های استاد بودم 

          اما مشکلی که پیش آمد این بود که من در تمام دوران بارداریم گرسنه بودم و هیچ غذایی به معده من سازگار نبود و مثل کسی بودم که رژیم سخت گرفته و یه هفته بعد به دنیا آمدن پسرم تازه من تونستم غذا بخورم …ویه چیز رو هم از اطرافیانم پذیرفتم و اون این جمله بود به محض اینکه شیردهی به پایان رسید ظرف چند هفته لاغر میشی …اون موقع بود که از یه طرف مثل قحطی زده ها تازه میتونستم غذا بخورم و از طرف دیگه میگفتم تجربه دیگران درسته پس بی پروا میخوردم چون ذهن من این رو میخواست بپذیره و پذیرفت پس به سمت چاقی پیش رفتم اما الان متوجه شدم همه ی حرفهای اطرافیان اطلاعات غلطی بود که با میل خودم در ذهنم به باور تبدیل کردم و نتیجه اش شد از دست دادن تناسبم . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1401/06/13 15:16
      مدت عضویت: 1288 روز
      امتیاز کاربر: 11931 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 586 کلمه

      سلام

      امروز 13 شهریور 1401 عه و رفتم پایین تا اولین داستان هدایت خودم رو که در سایت نوشتم بخونم و دیدم اون دیدگاهمو هم تو تاریخ 13 بهمن 99 نوشته بودم شاید اگه کسی اینو بخونه بگه خب چه ربطی داره ولی برای من خیلی معنا داشت اینکه دقیقا روز سیزدهم ماه اومدم و تصمیم گرفتم دوباره دوره رو شروع کنم و بیام داستان هدایتمو بنویسم من عاشق این نشونه های کوچولو کوچولوعم مثله وقتیه که به خدا میگی بهم یه چیزی نشون بده که حالمو خوب کنه و ایمانم بهت بیشتر شه و یهو روی ساعت گوشیت نگاه میکنی و میبینی ساعت رنده 

      میدونین هیچ تضمینی وجود نداره که اون لحظه برای تو میتونه یه معنی خاص داشته باشه ولی همینکه به خدا میگی  و بعد همچین جواب بامزه ای میگیری خیلی میچسبه 

      من تصمیم دارم دوره ی ورود به سرزمین لاغر ها رو دوباره شروع کنم ، در واقع میخواستم از دیروز که شنبه بود شروعش کنم و بعد اومدم توی سایت بعد از مدت ها و دیدم استاد یه سری فایل ها به عنوان پیش نیاز تعببیه کردن و من خیلی خوشم اومد از این کار استاد چون فایلای جدید میدیدم و گوش میدادم اما چون زیاد بودن نتونستم همون شنبه شروع کنم و به جلسه اول برسم پس تصمیم گرفتم توی طول هفته پیش نیاز ها رو ببینم و تمریناشو انجام بدم و تا شنبه از جلسات رایگان استفاده کنم و از خود شنبه دوره ی اصلی رو شروع کنم.

      من خوشحالم که اینجام هر وقت اینجام زندگیم خوب میشه ، راحت تر تصمیم میگیرم چون یه جورایی اینجا یاد میگیرم راه درست چیه و چیکار باید کرد که توی لحظه بهترین خودم باشم .

      داستان هدایت اولم که چندین بار تا حالا گفتم هم توی دوتا دیدگاه همین صفحه هم توی لایوی که با استاد داشتم هم توی دیدگاه های دیگه ای که مربوط به مسیر هدایتم بوده ، هست الان داستان هدایت این بارم رو مینویسم

      اولین بار که داشتم داستان هدایتمو مینوشتم حالم خوب نبود ولی امید داشتم ، الانم شبیه همون موقع هام من راه شادی رو جز اینجا و جاهایی شبیه به اینجا پیدا نکردم . میگن هیچ چیزی ثابت نیست پس بد بودن حال منم نمیتونه ثابت بمونه و من میتونم جهان خودمو ببرم سمتی که خودم براش برنامه ریزی کردم نه یه سری موجوداتی که میخوان منو ضعیف نگه دارن تا از انرژیام استفاده کنن و ذهنمو بگیرن دست خودشون و هوشمو هدر بدن 

      من از صبای 20 ساله راضی نیستم ولی میخوام تغییرش بدم و وقتی صبا 40 سالش شد از این دهه ها و روز ها و ساعت ها به عنوان بهترین روزاش یاد کنه  من برات این روزا رو میسازم .

      من تناسب اندام کامل رو میخوام و راه حلشو دارم و بهش میرسم 

      من خوشبختی و شادی رو میخوام و اونم راحته ؛ همین جاها پیداش کردم و فقط باید ازش استفاده کنم

      من زیبایی درونی و بیرونی رو میخوام و با یه ذهن قوی اونارو به خودم هدیه میدم

      من میتونم همه ی این کارا رو انجام بدم هم به خاطر اینکه قبلا هم تونستم انجامش بدم و یا اگرم اولین بارم بود ؛ صرف اینکه آدمم به این معنیه که توانایی انجام کارایی که تو تصورم میاد رو دارم

      این داستان جدید هدایت من بود 

      میخوام با خودم خوب باشم و خودمو کشف کنم  بدنمو ، توانایی هامو ، آیندمو 

      من حالم خوب میشه به صبا قول میدم وقتی حالش خوبه بهتر میتونه فکر کنه و زندگی کنه و الان فقط به خاطر اینکه به حال بد عادت کرده از تغییر کردن میترسه و احساس ناامنی میکنه .

      ممنونم استاد خیلی زیاد

      خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 143 کلمه

      سلام به همه دوستان . من نحوه آشنایی م با اینجا از طریق یکی از دوستانم بود که از شنیدن گفتگوهای من که همیشه نگران غذا خوردن هستم و بعد از غذا خوردن عذاب وجدان میگیرم ، تصمیم گرفت این روش را بهم توصیه کنه . من چند سال قبل یک دوره رژیم گرفتم و وزن هم کم کردم اما مثل همه رژیمها باز برگشت وزن داشتم . مدتی هم ورزش میکردم اما حالم از محیط باشگاه بهم میخورد چون هیچ نتیجه ای نمی گرفتم تا اینکه مدتی هست که دیدگاهم به ورزش را در اثر آشنایی با سلامتی در هر سایز تونستم تغییر بدم و حالا ورزش مثه سابق برام اضطراب آور نیست. بدترین چیزی که من در خودم میبینم اینه که هر غذایی را با عذاب میخورم که نکنه چاق بشم و انشالا که در این مسیر این مشکلم حل بشه. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/04/30 10:34
      مدت عضویت: 1664 روز
      امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 808 کلمه

      سلام . 

      داستان هدایت دوباره من به مسیر تناسب فکری . 

      من ۴ سال پیش با سایت تناسب فکری آشناشدم که داستان آن را بارها گفته ام اما این بار داستان دوباره هدایت شدنم را می گویم . 

      من پارسال به خاطر اینکه یکی از بچه ها نوشته های مرا به اسم خودش کپی کرد و در سایت گذاشت مطلبی نوشتم و  به خاطر این کار از او ناراحت شدم . او حق کپی برداری به اسم خودش را نداشت من به شما اطلاع دادم برای اینکه حداقل یا این موضوع را گوشزد میکردید به دوستان و یا اینکه حداقل واکنشی نشان نمیدادید . اما شما بر عکس نوشته ی مرا ویرایش کردید و با لحن مودبانه در سایت گذاشتید . 

      این واکنش از نظر شما کار صحیحی بود و من بدون اینکه بخواهم چیزی بگویم اما دلخور شدم و رفتم . 

      رفتم به کارهای دیگر پرداختم . 

      درمان برای بچه دار شدن را آغاز کردم .  عمل دوباره انجام دادم . در بیزینس بازاریابی شبکه ای مشغول به کار شدم و خلاصه خودم را سرگرم کردم تا اینجا را فراموش کنم . 

      اما نکته ی جالب اینکه من در هیچ کدام موفقیت چندانی حاصل نکردم . 

      یکسال هم در گروه باروری با ذهن بودم ولی نتیجه ای حاصل نکردم . 

       من در تمام موارد بالا با احساس عالی حرکت کردم اما حرکت من در ضمیر ناخوداگاهم نفوذ نکرد .

      نمیگویم آن مسیرها غلط بودند چون بسیاری از افراد به نتایج عالی در همه ی این مسیرها میرسیدند . 

      اما برای من نتیجه بخش نبود در حالیکه با ایمان ۱۰۰ و احساس عالی هم حرکت کرده بودم . 

      در حالیکه اینجا من کاهش وزن ۲۰ کیلویی را تجربه کرده بودم . 

      فهمیدم من به تنهایی قادر به ادامه ی مسیر نیستم . 

      درسته که خدا با منه ولی وقتی تنها حرکت کنم اندیشه های شیطانی بر من غالب میشه . من اهداف زیادی دارم اما اطلاعاتی که از این اهداف در ذهن من است اطلاعاتیست که با این مسیرها همسو نمیشود . 

      مثلا در شغلم که مشاوره پوست و مو و فروش محصولات شرکت هست من در مشاوره دادن بسیار عالی هستم اما چون هیچ وقت فروشنده نبودم ذهن من مدام نبودن مشتری یا نداشتن پول و یا باورهای مانع فروش موفق را به من نشان میدهد . 

      خب این باورها نمیگذارند من به موفقیت در کارم برسم . 

      یا مثلا درمان ناباروری . 

      من هم از طریق ذهن عمل کردم هم از طریق درمان فیزیکی  با احساس خوب و عالی ولی فعلا نتیجه مطلوب نگرفتم و حتی نتیجه عکس گرفتم . 

      خب اینجا هم هنوز باورهای ناشناخته ای دارم مثلا ایمان نداشتن به خود و نتوانستن  و هر چقدر هم بیشتر اقدام کردم باورهای نا باروری من قویتر شد . 

      برای همین تصمیم گرفتم خودم را بپذیرم و رها کنم . 

      وقتی که تسلیم شدم و  همه ی نتیجه ها را  رها کردم باز هم دیدم ته دلم مرا به اینجا فرا میخواند . 

      چون من از اینجا نتیجه دیدم . 

      اکنون مثل ۴ سال پیش امید و انگیزه ی فراوان ندارم . 

      اما ایمان دارم . ایمان دارم که وقتی روی ذهنم کار کنم و فقط  در مسیرم استمرار داشته باشم و  تمارینم را با عشق و اشتیاق انجام دهم قطعا محتویات ذهن من تغییر می کند و خودبخود من به تمام اهدافم میرسم .

      گرچه من از این دوره حتی انتظار لاغرتر شدن را هم ندارم چه برسد به کسب درامد و یا بچه دار شدن . 

      اما ایمان دارم که این مسیر صراط مستقیم است و وقتی با اطمینان و احساس یگانگی در این مسیر حرکت کنم کم کم آنچه که در ذهنم است تغییر می کند . 

      من فقط و فقط برای تغییر مسیر ذهنی ام اینجا برگشتم  . چون اینجا برای من خانه ی خداست . خدایی که اولین بار در ۴ سال پیش در اوج حال بد و چاقی ام به این مسیر فراخواند اکنون نیز دوباره به این مسیر فراخوانده .

      نمیدانم به چه خواهم رسید .

      من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست . 

      همین که اینجا مینویسم و حالم خوبه برام کافیه . 

      در مسیر درست که باشم نتایج خودبخود پدیدار میشن . 

      نتایج نشانه ی هر مسیر است . پدیده های بیرونی به ما نشان میدهند مسیر حرکتمان درست است یا غلط . 

      پس من اینجا حرکت میکنم . و حرکت دوباره ام را  با عشق واشتیاق به خود مسیر آغاز می کنم  و حال خوبم برایم کافیست . حال خوب هم که خداست . و خدا برایم کافیست . 

      الیس الله کاف بعبده  . 

      آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟ 

      بله کافیست . 

      خداوند خودش آرام و اهسته تمام محتویات ذهن مرا پاکسازی میکند و مسیر حرکت مرا تغییر می دهد . 

      خدایا شکرت . 

      خدایا ممنونم که دوباره مرا به سمت راه تناسب فکری هدایت کردی تا با ذخیره ی اطلاعات صحیح دوباره به آرامش برسم 

      خدایا از تو ممنونم که بار دیگر مرا به راه راست هدایت کردی . راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه راه گمراهان . 

      خدایا از تو سپاسگزارم بابت هدایت دوباره ام . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 279 کلمه

        سلام و درود
        از اینکه در سرزمین لاغرها همراه من و دیگر دوستان هستید خوشحالم
        درباره نوشته های سایت اگر دوستی درباره شخص بنده هر نظری داشته و ثبت کند هرگز آن دیدگاه اصلاح یا حذف نخواهد شد اما اگر دیدگاه خطاب به دوست دیگر باشد حتما اصلاح و بعد منتظر می شود
        عقیده من این است که سرزمین لاغرها محل امنی است برای افرادی که سالها از چاقی و اشتباهات ذهنی آسیب دیده اند بنابراین شایسته نیست به شکل های دیگری به یکدیگر آسیب وارد کنیم.
        در مورد کپی کردن نوشته اتفاقا باید خوشحال باشید این نشان از ارزش و کیفیت محتوای شماست و فردی که کپی می کند در آن لحظه به دنبال تجربه احساس بهتر است و نوشته شما به او کمک می کند این احساس ناپایدار را تجربه کند و البته برای او دعا کنیم که به خود و توانمندی هایش در نوشتن باور و ایمان پیدا کند.

        این عبارت در نوشته شما عالی است: (درسته که خدا با منه ولی وقتی تنها حرکت کنم اندیشه های شیطانی بر من غالب میشه)
        دقیقا درسته
        با هم بودن احساس امنیت و پایداری در ما ایجاد می کنه و به همین دلیل نه تنها انسانها بلکه بسیاری از موجودات به شکل گروهی زندگی می کنند
        وقتی در بین افرادی که همفکر و هم احساس خودت هستند حرکت کنی قطعا احساس امنیت و تسلط بیشتری بر نجوای ذهنی خواهی داشت.

        و نکته آخر:
        در زمان گمراهی پاداش ها اندک و خطاها ناچیز شمره می شوند اما وقتی هدایت انجام شود و از سوی بنده پذیرفته شود پاداش ها عظیم و خطاها ناچیز شمرده می شوند اما اگر بنده از مسیر هدایت خارج گردد نه تنها پاداش ها اندک خواهد شد بلکه خطاها بزرگ شمرده می شوند

        موفق باشید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 25 از 5 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار الهام خضرلو
        1401/04/30 20:41
        مدت عضویت: 1676 روز
        امتیاز کاربر: 18288 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 632 کلمه

        سلام سادات عزیزم

        در مورد بازاریابی شبکه ای به نظرم مسیر درستی انتخاب نکردید. من هم چند سال بود با پیشنهادات زیادی رو به رو شدم ولی اصلا حس خوبی به این کار و روش عضو گیری وفروش محصول نداشتم .خواهرم چند ساله درین کار هست و در حال درجا زدن تا حالا چندین شرکت عوض کرده دوتاش کلا تعلیق شده ولی دوباره سراغ شرکت دیگه رفته منم قبل عید به اصرار خواهرم محصولاتشون رو خریدم و استفاده کردم وکار فروش رو آغاز کردم ولی از همون اول حالم وحسم بد بود خدای درونم بهم میگفت مسیر اشتباه هست ولی من چون فکر میکردم اول کار هست و اول هر کاری سخته منفی بافم داره منو میترسونه و حالم رو بد میکنه در حالی که فرشته درونم بود ومنو از ادامه کار منصرف میکرد. 

        شرکت بعد ورود من یک ماه طول نکشید تعلیق شد و مدیرعامل هاشون زندان رفتن ومن موندم ومحصولات بی کیفیت که هیچ اثری از اونها ندیدم. .

        وقیمتها خیلی گرون بودند و کسی بابت اونها حاضر به پرداخت بها نبود درسته من خرید زیادی انجام ندادم ولی توی روحیه ام تاثیر خیلی بدی گذاشت من دو سه ماه تمرکزم رو از دست دادم وحالم به شدت بد شد .

        کلا این شرکتها وبازار یابهاشون سرشار از انرژی منفی هستند همه حرفهاشون و تبلیغاتشون دروغ هست فقط برای فروش تبلیغ می‌کنند.

         شرکت بابت این فروش محصولات بی کیفیت به اونها پورسانت میده واین اصلا منصفانه نیست هم گرون میخری هم نتیجه نمیده اثر گذار نیست محصولات 

        وهم بازاریاب ها درین وسط محصولات شرکت رو با هزار زحمت به فروش میرسونن وهمه سود برای روسای شرکت هست یعنی برای اونها حمالی میکنن .

        سالهاست خواهرم با اینکه پرستار هست یه کیف دستی همراهش هست و داره محصولات شرکت رو باخودش این ور اون ور میبره وخرده فروشی میکنه وبعد شیفت در جلسات آنلاین هستن و وقت برای خودش اصلا نداره خواب درست حسابی نداره 

        نمیدونید چقدر من درین چند ماه احساس پیری و زشتی کردم این‌قدر که درین جلسات میگن اگر این کرم رو نخری استفاده نکنی پوستت چروک میشه پیر میشه لک میشه موهات اینطور میشن کلا به آدم حس منفی میدن وحس پیری وزشتی به آدم القا میکنن 

        ومن سالهاس پولهایی که به زحمت جمع کردم برای خرید از محصولاتی که خواهرم توشرکتشون بوده هزینه کردم و هیچ تغییری در صورت وموهام مشاهده نکردم من با اون پولها میتونستم بهترین محصولات وبرند های مطرح رو خرید کنم .

        با این شرکت‌ها شما به جایی نمیرسید هر اسمی باشه چون پایه شون بر صداقت و درستی نیست .

        من حالم تازه خوب شده افسرده شده بودم بااین کار 

        تازه خواهرم بعد تعلیق شرکت دو ساعت طول نکشید رفت شرکت دیگه و درحالی میگفت این بهترین شرکت در ایران هست و هنوز شرکت پورسانت شون رو نداده ودر دادگاه هستن وبا من قهر هست چون من وارد شرکت جدید شون نشدم .

        خواهرانه میگم هر چه زودتر ازین شرکتهای قلابی بیایید بیرون این شرکتها سرابه فقط

        من قبل عید در حالت روحی خوبی نبودم که وارد این شرکتها شدم واز مسیر خارج شده بودم شما هم با این تفاسیر وارد فاز منفی شدید که ازین سایت خارج شدین و وارد مسیر اشتباه شدید .

        و نکته آخر این ها هم به قول استاد مثل سایتهای قمار هستن که روسای سایت ها چند تاشون رو ساپورت میکنه و مردم رو فریب میدن که ببینید اینها از شرط بندی ازاین سایت به

        این وضع مالی رسیدن دقیقا برای بازاریاب های شبکه ای هم اینطوره چند تا شون رو حمایت میکنن بعد تو بوق و کرنا میکنن ببیند این از کار فروش به اینجا رسیده همهشون همینن باور کنید

        شاید باور نکنید الآن چون ذهن این افراد رو با وعده های پوچ وتوخالی پر کردن ولی بعد این که درسهاتون رو گرفتین جهان خودش شما رو ازین شرکتها جدا خواهد کرد خواهرم هنوز به اندازه کافی تنبیه نشده قبول نمیکنه این شرکتها آینده نداره و پول این شرکتها برکت نداره 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فاطمه سادات
          1401/05/02 00:21
          مدت عضویت: 1664 روز
          امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          سطح مبتدی
          محتوای دیدگاه: 553 کلمه

          ممنون از راهنماییهای جامع و کاملتون . عزیزم من خیلی خوب تحقیق کردم  بعد وارد این کار شدم .

          الان در دانشگاه تا مدرک فوق لیسانس این بیزینس داره تدریس میشه . 

          به نظر من بهترین روش پولدار شدنه . 

          چون تو تنها حرکت نمیکنی . با تیم حرکت می کنی . اونا رو رشد میدی و اونا هم تو رو رشد میدن . 

          من دست خدا رو در این بیزینس میبینم . 

          منتها باید فروشندگیت خوب باشه در مورد محصولات هم خودم شخصا استفاده کردم و عالی بوده . 

          ۳ ماهه واردش شدم اما میبینم چطور همه در حال انرژی مثبت دادن هستن . من شرکتهای دیگه رو خیلی نپسندیدم اما این شرکت رو خوشم اومد .  این شرکت بیش از ۱۰۰ سال سابقه ی کار داره . پدر بزرگ مدیر عامل فعلی  اولین بار در ایران صاحب این کسب و کار  بود البته اون زمان بازاریابی شبکه ای نبود .

          اما در کل من با شناخت کافی رفتم الان نفر قبل من این ماه ۲۰۰ میلیون درامدشو زد و نفر بالاییش ۱ میلیارد . چون تیم فروششون گسترده است آموزش دارن . 

          منم تازه کارم به مرور تیم سازی می کنم و به امید خدا با نگرش درست قطعا منم مثل این عزیزان موفق میشم . 

          چون شرکت پایه و اساس داره بهش مطمئنم . فقط چون خودم تا حالا فروشندگی نکردم برام سخته ولی میتونم تیمم رو آموزش بدم و شرکت بابت آموزش بهم پورسانت میده . 

          من نظر مثبتی به این بیزینس دارم چون همه سود میبرن نه فقط بالاسریها اینجوری نیست که تو بفروشی سودت فقط برسه به بالاسریها . 

          تو خودت میتونی تیم فروش داشته باشی . خودت میتونی مدیر بشی و شرکت هم بابت فروش و هم بابت اموزش افرادی که میاری بهت پورسانت میده . 

          چون دارم میبینم افراد سازمان رو . 

          با هم در یه گروهیم اونقدر انرژیشون مثبته که خدا می دونه ‌ من فقط حامی ندارم فعلا . یعنی خانواده ام هیچ درکی از این بیزینس و کار ذهنی ندارن . 

          اما این بیزینس رو به گسترده شدنه . همسو با قوانین آفرینشه . 

          تو روز به روز میتونی پیشرفت کنی . در جا زدن نداره . 

          کار تیمیه . 

          دست خدا هم با جماعته و بازم میگم در جمع بودن و حرکت کردن بهتر میتونه مارو موفق کنه . 

          اما من  باورهای پولسازیم ضعیفه تا حالا اینجوری کار نکردم ولی کم کم باورهامو قوی می کنم و تیم فروش تشکیل میدم .تیمهایی که اونها هم تیم داشته باشن که بتونند اونا هم پیشرفت کنند . 

          همه با هم رشد می کنیم و  همه با هم پولدار میشیم  و منم مثل همکارام شایدم بهتر از اونا عمل کنم  چون این بیزینس رو درک کردم از همه چیش راضی ام . هیچ هزینه اولیه نمیخواد . کلاهبرداری نیست . محصولاتش رو خودم استفاده کردم و عالی بودن . من فقط قدرت فروشم رو باید تقویت کنم و قدرت تیم سازیم رو . 

          الان همین محصولات رو کلی از همکارام دارن میلیون میلیون میفروشن . منم به امید خدا باورهام که اصلاح بشه موفق میشم چون تازه شروع کردم . لیدرم میگفت بازم نسبت به خیلیها بهتر عمل کردی . من فقط باورهای مانع دارم که لازمه بیشتر در این بیزینس بمونم تا اونا هم برطرف بشه . 

          ممنون از اطلاعاتی که بهم دادین ولی من همه ی اینارو تحقیق کردم بعد وارد کار شدم . ممنون که نگرانم بودید و خواهرانه راهنماییم کردید . 

          خوشحالم که در کنار دوستان دلسوزی مثل شما هستم .

          خدایا شکرت 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار الهام خضرلو
            1401/05/02 10:43
            مدت عضویت: 1676 روز
            امتیاز کاربر: 18288 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 8 کلمه

            خواهش میکنم عزیزم;
            براتون آرزوی موفقیت و پیروزی دارم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار فاطمه سادات
              1401/05/03 00:08
              مدت عضویت: 1664 روز
              امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

              نشان های دریافت شده

              سطح مبتدی
              محتوای دیدگاه: 4 کلمه

              ممنون عزیزم همچنین .

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار ملکه عشق
        1401/04/31 16:39
        مدت عضویت: 1195 روز
        امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 214 کلمه

        سلام و درود فاطمه سادات عزیز 

        بنده شب یلدا سال ۹۸با این سایت آشنا شدم و اون زمان ،دیدگاههای شما را می خوندم و خیلی لذت می بردم (:

        ولی بعد از مدتی دیدگاهی ثبت نکردین؟؟!! 

        ولی در ذهن من بودید و وقتی اخیرأ دوباره دیدگاه را ثبت کردین از روی نام و البته تصویرتون شناختی در ذهنم حاصل شد و بسیار خوشحال شدم و شوق داشتم نوشته شما را بخونم.

        تنها چیزی که از موضوع کپی در این مدت فعال بودنم در سایت می دانم ،در یک زمانی استاد حراست سایت را فعال کرده بودند که هیچ فردی نمی توانست حتی نوشته های خودش را به دلایلی که نمی دانم ،کپی کند !….

        نکته فوق العاده ای را برام پیام کردین این که به تنهایی نمی شود مسیر را ادامه داد ،چون افکار منفی بر ما غالب می شوند….. مرسی دوست خوبم. 

        و اما همه ما در مسیر زندگیمون تجربه های فراوان داریم ولی قشنگی داستان اینه که ..همه چیز به نفع ماست .

        حتی خواسته های ما همان اسباب بازی هایی هستند که ما را به اصل و حقیقت وجودی خویش،هدایت می کنند …

        شاید باید به معنای واقعی پذیرش خود برسیم اینکه من هم اکنون انتخاب شده ام که زنده باشم و هستم . 

        و خداوند امید هیییییییچ امیدواری را ناامید نمی کند .

        همواره دل آرام و دریادل باشید.   

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فاطمه سادات
          1401/05/02 00:25
          مدت عضویت: 1664 روز
          امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          سطح مبتدی
          محتوای دیدگاه: 94 کلمه

          سلام دوست خوبم ممنون از تک تک کلماتتون . چقدر بهم انرژی دادید . 

          ممنون که آرام و صبور راهنماییم کردید . متشکرم .  به هر حال دیگه اون اتفاق رو فراموش کردم . اگه حرفی به دل میشبنه قطعا گوینده اش خداست . پس حرف من نیست . اگه هم ازش کپی میشه از خدا کپی کرده شده و همه ی این عالم کپی شده ی خدا هستند پس دیگه بخشیدمش رو و خودم رو از میان برداشتم و دوباره برگشتم 

           خدارو شکر که دوستان خوبی چون شما دارم . 

          خدارو شکر بابت حضور شما عزیزانم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5910 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 274 کلمه

      سلام و درود به استاد عزیز و همه ی همراهان در دوره تناسب فکری

      من با این دوره حدود 4سال پیش آشنا شدم اون موقع تازه با رژیم متناسب شده بودم ولی همش نگران این بودم که دوباره برگردم به وزن قبل ،چون همیشه وقتی رژیم میگرفتم میدونستم که کار اساسی نکردم و فقط برای یه مدت جلوی خودم رو گرفتم و از چیزایی که دوست داشتم گذشتم تا به وزن ایده آلم برسم .

      زمانیکه این دوره به من معرفی شد هزینه دوره 200 تومن بود و پرداخت این هزینه برای من خیلی مشکل بود لذا شرکت نکردم و مدتی به فایلهای رایگان استاد گوش دادم و اتفاقا در این مدت بدون هیچ زجر و سختی 3 کیلو وزن کم کردم ،و اونجا بود که مطمئن شدم این همون راهی هست که من میخوام برای متناسب شدن .

      بعد از اون گذشت و من همیشه میگفتم من بالاخره در این دوره شرکت خواهم کرد و از این طریق به تناسب خواهم رسید .و از اون به بعد با اینکه به وزن قبلم برگشته بودم ولی هیچ رژیمی رو امتحان نکردم .

      به لطف خدا روز تولدم به شیوه ایی شگفت انگیز هزینه این دوره برای من جور شد و من این هزینه را پرداخت کردم و الان با اشتیاق منتظر شنبه هستم که بیاد و من دوره ام رو شروع کنم .

      خدا رو سپاسگزارم که در روز تولدم فرصت تولدی دیگر به من داد.

      میدونم که اینبار که متولد شدم دیگه هیچ وقت با حسرت تناسب اندام وحسرت پوشیدن لباسهای زیبا در هر سایز و رنگی و مشکلات جسمی و روحی که به واسطه چاقی برام به وجود آمده زندگی نخواهم کرد . 

      خدایا سپاسگزارم ،خدایاسپاسگزارم ،خدایا سپاسگزارم .😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/04/17 07:57
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 694 کلمه

      به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان 

      سلام 

      صبح جمعه همگی بخیر وشادی

      استاد جان ،اومدم با کلی خبر خوب وویژه 

      امروز بعد از مدت ها نفس راحتی میکشم وبه لطف خدای مهربان آرامش نسبی خوبی برزندگی من حکم فرما شد 

      من به حدی درگیر مسائل ومشکلات زندگیم بودم که نه تنها تمرکز من گرفته شده بود بلکه از زندگی هم شاکی بودم 

      اما معجزه درزندگی من اتفاق افتاد 

      میخوام داستان هدایت جدیدمو بنویسم که اینم دسته کمی از معجزه نداره 

      چند ماهیه که میخوام برگردم به سایت وبیاموزمو وبیاموزم اما نمیشد 

      خوب یادمه که با وجود اینکه خوب میدونستم نباید به شما ایمیل بزنم وشکایت کنم از وضعیتم ولی مستاصل شده بودم 

      بعد از دریافت ایمیل پرمهر شما تلنگری درروحم زده شد

      که هیییی دختر کجا داری میری 

      تو که اینهمه نتیجه خوب گرفته بودی 

      چرا اینجا وسط بیابان سردرگمی چی کار میکنی 

      من تازه فهمیدم چقدر رابطم با خدا مشکل داره 

      چقدر احتیاج دارم کار کنم روش 

      برای همینم گفتم تا این حال خراب درست نکنم آروم نمیشینم 

      صاحب خونه قیمت عجیب غریبی اضافه کرده بود روی خونمون 

      همسرم دچار زخم گوارشی بدی شده بود 

      خودم افسرده شده بودم 

      کلی بدهی وقرض 

      بدون ماشین واحساس مریضی دائم میکردم 

      وخسته ونالان 

      به خودم گفتم تا کی ادامه بدم این وضع استاد به من گفتن نگاهتو عوض کن همه چیز درست میشه 

      واین بود که شروع کردم به خواستن رویاهای خواستنیم 

      وهر صبح میگفتم خدادرستش میکنه خدابزرگه 

      وخدادرستش کرد 

      واقعا درستش کرد 

      مادرم به طور کاملا اتفاقی از مشهور ترین پروفسور گوارش ایران وقت گرفت وبا مبلغ ناچیزی همسرم عمل شد 

      درکمال ناباوری الان سلامتی خیلی خوبی رو تجربه میکنه 

      درهمین حین مادرم ماشینشو دراختیار ما قرار داد وگفت دستتون باشه 

      واما معجزه واقعی این شد که یه وام خیلی خوب با سود بسیار پایین پدرم برامون تونست بگیره 

      والان خونه داریم درتهران به لطف خدای مهربان وپدرومادرم که نیمیشو ما پرداخت کردیم ونیمیشم مادروپدرم 

      خونمون خیلی خوب دلباز نور وهوای خوبی داره 

      پارکینگ داره انباری داره وکوچه خلوت ودنج 

      همراه با دسترس عالی به وسایل نقلیه عمومی درکوتاه ترین زمان ممکن 

      درسته که امسالم مستاجرم اما چون سال دیگه میرم خونه خودم خیلی خوشحالم 

      دراوج ناباوری تمام بدهی های معوقمون دادیم اصلا نمیدونم چطور 

      ودیروز همسرم برام یه دستبند بزرگ ویک انگشتر بزرگ طلا برای کادو تولدم خرید 

      یعنی درپوست خودم نمیگنجم 

      یعنی بانکم میزدیم اینهمه خوشبختی سرازیر زندگیمون نمیشد 😅

      که خدای مهربون همه چیزو درست کرد وخوشی وخوشبختی ریخت وسط زندگی من 

      دیروز خانم مسنی داخل طلا فروشی به من گفت آفرین به این مرد که اینهمه طلا خرید برای خانومش

      استاد من همه چیزمو از دست داده بودم همه طلاهامو 

      ماشینمون حتی دوتا خونه تو کرج داشتیم که اونارم از دست داده بودیم 

      ولی الان خدا داره همشو برمیگردونه 

      چند روز پیش همسرم گفت میخوای ببرمت عمل بای پس کنم راحت بشی 

      خیلی تحقیق کردم یاد حرف شما افتادم استاد که 

      آخه چه تضمینی میدن بهتون که لاغر بشین واصلا لاغر بمونید 

      وقتی همسرم گفت اگه با روش استاد لاغر نشدی چی 

      گفتم چه تضمینی وجود داره با عمل لاغر شم واز همه بدتر لاغر بمونم 

      یعنی الان خاله خودم اسلیو کرده 

      بعد دوسال از قبلشم چاق تر شده 

      حالا چون معدش کوچیک شده غذا نمیتونه بخوره 

      اما مثل هیولا رو آورده به شکلات وشیرینی

      وجوری چاق شده که ترسناک شده 

      اصن میبینمش غصم میشه وخونشون سعی میکنم نرم خیلی مواقع از بس که غصم میشه 

      یعنی با خودم گفتم ببین عزیز من 

      دقیقا دوسال پیش تو وخالت باهم شروع کردین 

      اون الان یه بدن ناقص شده وآسیب دیده داره وروان بسیار داغون 

      وتو خب تمرکز نکردی روی این دوره 

      مشکلاتتو الویت گذاشتی 

      همون جایی 

      البته با تغییرات مثبت دردیدگاه وآرامش بیشتر واعتماد به نفس بیشتر 

      وهمینطور دوستی با خدای خودت 

      وحل همه مشکلاتم 

      یعنی استاد الان دقیقا قدرتون میدونم 

      قبلا بعضی موقع ها میشد خودمو مجبور میکردم فایل گوش کنم وهمراه بازی میدیدم فایل هارو 

      اما الان تصمیم جدیدی گرفتم وبه لطف خدا وشما استاد دوباره اومدم درمسیر 

      واینبار میخوام باهمه وجودم دراین راه باشم ونهایت استفاده رو ببرم 

      اگه همه اتفاقاتی که برای من افتاده معجزه نیست پس چیه 

      قسم به خود خدا که خود معجزست وحتی بالاتر 

      احساس شوق میکنم 

      احساس خوشی 

      احساس خوشبختی 

      وبرای همه دوستان عزیزم وهمراهان تناسب فکریم 

      بهترین ها رو خواستارم 

      از خدای بسیار مهربانم طلب میکنم که بی حساب وکتاب به همه عزیزان اینجا ببخشه وهمه این حس زیبای منو تجربه کنن وهمینطور بهترین ها رو برای شما استاد بسیار گرانقدر خودم خواستارم 

      وواقعا آرزو میکنم از اعماق وجودم به هر چی میخواین درزندگی برسید وهمیشه خانوادتون همسر عزیزتون وفرزندان گلتون درپناه خدای مهربان باشن وهر لحظه خوشبختی وشادی وسلامتیتون درکنار هم مضاعف بشه 

      خداروشکر که به راه راست هدایت شدم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بنفشه
      1401/03/23 16:35
      مدت عضویت: 761 روز
      امتیاز کاربر: 4454 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 155 کلمه

      سلام.

      داستان هدایت من تماما در یک کلمه خلاصه میشه  استیصال و نا امیدی مطلق. 

      من بارها وزن کم کردم و عالی شدم ولی در روزهای سخت زندگی مشغول پرخوری شدم و چاقی مهمان ناخوانده ی بدن من شد ‌. و مشکلات بسیار زیادی در روابطم ایجاد کرد و احساس بسیار بدی به خودم و زندگیم داشتم. احساس نفرت. احساس ناتوانی. هر بار برنامه لاغری رو شروع میکردم زودتر شکست میخوردم. یک شب با نا امیدی کلمه لاغری رو سرچ کردم و این سایت سحر آمیز رو دیدم. خدا صدای من رو شنیده بود. مدتی در دوره رایگان تمرین کردم تا تصمیم گرفتم که زندگیم رو متحول کنم. لاغر شدن برای من پایان مسیر نبست. شروع یک زندگی جدید خواهد بود و میدانم که این پیروزی در تمام زندگی من تاثیری سحر آمیز خواهد داشت. منتظر شگفتیها هستم و سپاسگزار خداوندم. 

      یک سوال هم دارم اینکه آیا امکانش هست ادرس ایمیل من در بالای دیدگاه نمایش داده نشود؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 28 کلمه

        سلام و درود
        شما برای پروفایل خود نام نمایشی تنظیم کردید و فقط این نام در بالای دیدگاه ها نمایش داده می شه و آدرس ایمیل نمایش داده نمیشود

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار بنفشه
          1401/03/23 21:29
          مدت عضویت: 761 روز
          امتیاز کاربر: 4454 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 2 کلمه

          سپاسگزارم استاد

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار شهربانو باقری
          1401/06/30 00:41
          مدت عضویت: 1356 روز
          امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 40 کلمه

          سلام استاد ،

          دوستانی هستن که به جای نام خودشون  از ایمیلشون  استفاده کردن  …و من اینو بارها  دیدم  …. آیا میشه از طریق همین ایمیل  براشون  مستقل از سایت  پیامی که  قابل دریافت باشه براشون فرستاد ؟.

          تشکر از پاسخ شما 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 24 کلمه

            سلام و درود
            ارتباط با اعضای سایت فقط از طریق بخش دیدگاه باید انجام شود این از قوانین حفظ حریم خصوصی اعضای سایت می باشد.

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار شهربانو باقری
              1401/06/30 05:39
              مدت عضویت: 1356 روز
              امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 19 کلمه

              سلام و درود  محظر  استاد گرامی 

              بله اینو به عنوان یک اصل خیلی وقته ازش مطلع ام ….

              ممنون از پاسخ…..

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 51
      محتوای دیدگاه: 637 کلمه

      سلام استاد عزیزم و همراهان لاغری با ذهن 

      من فرشته هستم و خوشحالم که خداوند منو به ای  مسیر هدایت کرد .

      داستان چاقی من ،از بچگی هام که بچه تپل و خوشگل خانواده پرجمعیت و فامیل بودم شروع می شه ،بقول معروف لپ کشانی ،اما کم کم که بزرگ می شدم ،احساس می کردم که خانواده از اشتهای زیاد من شاکی هستن .یادم میاد که رو شاخش بود ماهی یه بار من دچار سوءهاضمه و گلاب به روتون اسهال و استفراغ می شدم که در واقع بخاطر پرخوریهاو فشارهایی بود که بخودم میاوردم .

      به سن بلوغ که رسیدم و علاقمند به پوشیدن لباسهای زیبا و خودنمایی و این حرفا شدم ،نمی تونستم لباسای مورد علاقم رو بپوشم و همیشه از تیپم خجالت می کشبدم و دوست داشتم خوشتیپ تر باشم .

      تابستونا می رفتم باشگاه و و رژیمی هم می گرفتم که با شکست مواجه می شد .وارد دبیرستان که شدم اون احساس بی حالی و کرختی رو در خودم عامل مزاحمت برا درس خوندن و موفقیتم پیدا کردم ،بدکتر که مراجعه کردم ،یه سری قرص ویتامین و اینجور چیزا بهم داد . اما من خودم می دونستم تمام کرختیها و افسردگیها و نداشتن تمرکز تو درس خوندن مال این پرخوریها بود ،الان که فکر می کنم اگر من این عادت بد رو نداشتم ،چقدر تو درس خودنم موفق تر می شدم و شرایط ایده ئال تری داشتم ،چون من بگفته ی دورو بریهام خیلی بچه باهوشی بودم ،اما موانع جسمیم نگذاشت تمرکز کامل داشته باشم رو درس خوندن و پیشرفتم .

      با این حال دانشگاه علم و صنعت قبول شدم و ادامه تحصیلمو با هربدبختی انجام داد م،راستی من با قبولی تو کنکور، تشکیل خانواده هم دادم ،من اون موقع ها ،بخاطر شرایط روحی و جسمی بدم ،عامل بدبختیهام رو به بیرون از خودم نسبت می دادم و چون تو خونمون آرامش ذهنی نداشتم ،تصمیم گرفتم ازدواج کنم  .بعد از ازدواجم هم که دیگه بچه دارشدم و سر پسرم ۹۵ کیلو شدم بخاطر توصیه های غلط که بخور !شیرت زیاد بشه ،،خلاصه رفتم پیش یکی از دکترهای معروف رژیم و ۱۰ کیلو کم کردم ،خوشحال بودم ،که یهو خدا دخترمون رو بهمون داد و دوباره اضافه وزن و این حرفا ،در تمام این دوران ،بی حالی و ضعف و افسردگی هم همراه من بود ،ومن نا امیدانه مثل کسی که وزنه های ۱۰۰ کیلویی بهش وصله ،خودمو تو زندگی می کشوندم و لحظه شماری می کردم بچه ها بزرگ بشن ،الحمدلله بچه ها که بزرگ می شدن ،من هم فراغت بیشتری پیدا می کردم   برا رفتن به باشگاه ،سال ۹۰ رژیم بدون قند و شکر گرفتم و به ۷۰ هم رسیدم ،همزمان باشگاه هم می رفتم .اما دوباره دیری نپایید که بازهم به وزن سابقم برگشتم .وبعد ازون از سال ۹۷ 

      درگیر بیماری خود ایمنی شدم و اثرات بدی در روح و روانم گذاشت و استفاده از داروهای کورتون رو هم عامل چاقیم می دونستم و بعد از استفاد از فایلهای رایگان استاد  فهمیدم که قرصهای کورتون  خیلی اثر گزار نیست در چاقیم  ،الان الحمدلله بهد از گذروندن دوره های متعدد حالم بهتره ،البته بگم هیچ کدوم از دوره ها اینطور به هنر جو بها داده نمی شه ،من دوره های روانشناسی و مذهبی  رایگان و گرونتر از این دوره گذروندم که آدمهای سرشناس لیدرش بودن ،اما تو هیچ کدوم امکان  ارتباط مستقیم با استادرو  نداشتیم و همشون واسطه داشتن ،تو اینجا استاد ،پدرانه به هرسوال ما پاسخ می دن ،برامون وقت می ذارن ،نوشته هامون رو می خونن ،خلاصه از منبع انرژیشون می تونیم بطور مستقیم بهره بگیریم ،این خوبه و بهش می شه گفت رابطه مراد و مریدی ،

      من عاشق نوشتنم و استاد هم مرتب می گن بنویس و همین خیلی لذت بخشه .من ایمان دارم که این دفعه نتیجه می گیرم و خدا رو شاکرم که بالاخره جواب دعاهام رو داد و منو به این مسیر هدایت کرد ،بامید موفقیت روزافزون برای اعضای این مسیر .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1401/03/07 21:12
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 18288 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 455 کلمه

      سلام دوستان عزیز و استاد گرامی 

      منم چند روزه دوره تکرارم تموم شده قبل ازین که دوره تکرارم تموم بشه حسم میگفت بیا بعدش رایگان شروع کن منم از پریروز شروع کردم امروز تمرین انشای لاغری رو انجام دادم وخیلی حس خوبی برام داشت .

      من داستان هدایتم رو یکبار نوشتم ولی باز به طور خلاصه می نویسم 

      من اواخر سال 96با قانون جذب از طریق دختر دایی همسرم آشنا شدم و وارد گروه یکی از شاگردان اساتید بزرگ شدم اولش هیچ آشنایی با هیچ کدام ازاز اساتید نداشتم ولی رفته رفته کمابیش اساتید مطرح رو شناختم.

      نمیدونید چه احساسات عالی و اتفاقات عالی رو اون موقع تجربه کردم .من سالها دنبال حقیقت در کلام عارفان ادبیات بودم ولی روحم را ارضا نکرد شعرها ومتنهای عارفان . دنبال خدا بودم ولی پیدا نمی‌کردم همیشه آرزو داشتم مرید استادی باشم وطی طریقت کنم

      تااینکه به آرزوی خود رسیدم واقعا بهترین روزهای عمرم را تجربه کردم سال اول آشنایی ام  وموفقیت در همه جنبه ها حتی لاغری را هم تجربه کردم با استفاده از عبارات تاکیدی که خودم درست کرده بودم . همه چیز عوض شده بود در دنیای شگفت انگیزی شده بودم .

      میخواستم ثروتمند باشم وارد دوره ثروت یکی از اساتید جوان شدم و شروع کردم همش دنبال نتیجه فوری بودم میخواستم شش ماهه پولدار بشم ولی نشدم دیگر آن احساسات قبلی را نداشتم نامید بودم بازهم چاق هم شده بودم 

      دنبال روش لاغری ذهنی بودم خدا خدا میکردم کاش یک نفر پیدا میشد لاغری با ذهن را هم بلد باشد اساتید بزرگ لاغری را با قانون جذب کار نکرده بودند فقط ثروت بود وروابط و اعتماد به نفس 

      تا اینکه به طرز شگفت انگیزی وارد گروه تلگرامی تالار مجلل لاغری استاد شدم واقعا خوشحال بودم رفتم سایت مطالب دوره رایگان رو موبه مو نوشتم گوش دادم تغییرات رفتاری عالی داشتم غذایم کم شده بود ولی چون دوره رو نتونستم تهیه کنم رها کردم تا با کمک دوره ثروت پول دوره رو بسازم .

      دوسالی طول کشید درین مدت من چاقتر شدم دیگه از خودم متنفر بودم از رفتارهای اشتباه م نگاهی به پول پس اندازم کردم دیدم دقیق مبلغ دوره هست استاد دوره گفته بودن به پول پس انداز اصلا نباید دست بزنی چون مرغ تخم طلاست و باید سرمایه گذاری کنی 

      ولی من این پول را به راهنمائی استاد عزیزم روی خودم سرمایه گذاری کردم و دوسال هست دوره رو دارم و انصافا به نظر خودم کوتاهی های زیادی داشتم ولی از نتایج آن خیلی راضیم .

      وبعد از چند سال میخوام دوره رایگان رو استارت بزنم به یاد چند سال قبل 

      واقعا اشتیاق با آدم چه کارها میکنه اعتراف میکنم اشتیاق سال اول رو ندارم چون همه چیز بعد یه مدت برای ما عادی میشه دیگه شگفت زده نمی شیم و این خوب نیس باید این اشتیاق حفظ بشه وقدر بدونیم آگاهی ها رو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فرشته مهربانF.s
        1401/04/17 18:29
        مدت عضویت: 1321 روز
        امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 123 کلمه

        باسلام خدمت شما الهام خانم عزیز

        من خودمم گرفتار این عدم اشتیاق شده بودم 

        ومیدونید متوجه چه موضوعی شدم 

        نداشتن الویت لاغر شدن برای من 

        مدتی بود که بینهایت درگیر مشکلات زندگی بودم به طوری که روی خواب خوراک واعصاب من اثر سو گذاشته بود 

        من متوجه شدم دراین برهه از زندگیم تنها حل مسائلم الویت هست وبس

        پس دوره رایگان زندگی با طعم خدارو شروع کردم وشروع کردم به کسب آرامش وتوکل به خداوند 

        وهمینطور دوره تغییر زندگی رایگانم خیلی عالی بود 

        خلاصه که این شد که به لطف کرم وبزرگی بیپایانش 

        کوهی از مشکلات از دوشم برداشته شد وتلاش هام جواب داد

        والان دیدم حالا چی الویت منه

        لاغری چون دیگه تحمل دردهای بدنی 

        ومشکلات چاقی رو ندارم 

        وظیفه خودم دونستم بهتون این موضوع بگم انشالله که راهگشا باشد 

        درپناه خداوموفقیت ها وتناسب اندام روزافزون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zohre.shafiei1425@gmail.com
      1401/02/07 19:53
      مدت عضویت: 826 روز
      امتیاز کاربر: 209 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 110 کلمه

      سلام استاد.من ۳۴ سالمه .از نوجوونی تجربه چاقی دارم اما در ایام اپیدمی کرونا ماجرای چاقی من تبدیل شد به یه بن بست .قبل از عقدم ده کیلو کم کردم و به وزن ایده الم رسیدم .بعد از زایمانم هم بیست کیلو کم کردم و نرمال شدم .اما این بار نتونستم .اراده م مختل شده بود .دلایل چاقیم فک میکنم میتونه ژنتیک باشه و تنبلی تخمدان و مصرف قرص هورمونی .و پرخوری عصبی .البته زیاد حرف زدن در مورد چاقی هم میتونه کانون توجه منو سمی کرده باشه .باورام اشتباهه و احساس درماندگی دارم .هزینه ی خرید دوره رو ندارم امیدوارم با دوره رایگان جواب بگیرم .سپاسگزارم از شما .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عشق
      1401/02/03 22:27
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 4177 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 226 کلمه

      اینجا هستم چون می‌خوام داستان هدایتمو بنویسم. 

      خیلی ساده  هست…

      روزهاست که عشق فریاد میزنه دوره رو از اول شروع کن و انجام بده 

      جزوه رو دادم چاپ کردن 

      دوره‌ی تکرارو نیمه ‌کاره رها کردم چون قلبم منو به اینجا هدایت کرده 

      عشق میگه همین الان شروع کن و من در حال عمل کردن به راهنمایی اونم. تقریبا هر روز ازش می‌خوام که با من بلند صحبت کنه تا ندای اونو از بقیه‌ی صداهای درونم تشخیص بدم و به اونچه بهم میگه عمل کنم تا از کوتاه‌ترین مسیر به هدف‌هام برسم. صدایی درونم فریاد میزنه همین الان قدم شروع رو بردار ، مهم نیست که دیگه شب شده ، که روز تعطیله، که شنبه بوده و تو روز اول رو انجام ندادی… مهم اینه که همین الان درست زمانی که حس می‌کنی وقتشه قدم در سرزمین لاغری میذاری. به خودت کمک می‌کنی که حالت خوب شه، که از خودت راضی باشی، درها و پنجره‌های وجودتو باز می‌کنی تا شادی رو به درونت راه بدی، حالا اگه روز اول رو هنوز انجام نداده باشی هم باز قدم در مسیر عشق داری و در حال پیش رفتنی. 

      به خودم اعتماد می‌کنم 

      از خودم استقبال می‌کنم

      شروع جدیدم رو جشن می‌گیرم پس حالم خوبه و قدم مثبتی برای خودم برداشتم.

      فردا قدم جدیدی برخواهم داشت…

      به روی فرداهای شادتر اغوش می‌گشایم. دلم برای حس و حال خوبم تنگ شده. دنبالش می‌گردم. ستاره‌ها حتما در آسمان در حال چشمک زدنند…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بهار
      1401/01/28 14:25
      مدت عضویت: 1519 روز
      امتیاز کاربر: 2063 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 449 کلمه

      داستان هدایت من:

      من از زمان ابتدایی که یادمه دوتا دوست به شدت لاغر داشتم و خودم پیششون میدیدم فک میکردم چاقم و اونا هم بهم‌میگفتن چاقی و این  من خیلی ناراحت میکرد چون احساس تفاوت بدی میداد و انگار یه چیزی کم دارم ازشون خیلی حس بدی بود وگرنه در اون سن زیبایی و خوش تیپی برام تعریفی نداشت 

      از اول راهنمایی فک میکردم همش چاقم و باید رژیم بگیرم و با غذا درگیر بودم وهمش سعی میکردم کم بخورم  که بیشتر وقتا نمیشد

      تو اون سن خیلیا میگفتن چقد هیکلت خوب و متناسبه و چقدر غذا میخوری اما من همچنان ذهنم مسموم بود و فک میکردم چاقم .لاغر استخونی نبودم اما اصن چاق نبودم

      خلاصه تااااا سن ۲۶ سال ک شدم دیدم واقعن چاق شدم با اینکه حواسم به خوردنم بود و همیشه دغدغشو داشتم اما چاق شده بودم و همش با خودم میگفتم من که خیلی نمیخورم پس چرا انقد چاق شدم 

      مدام مدامو مدام با غذا خوردن درگیر بودم و هرچی که میخوردم بعدش احساس عذاب وجدان احساس گناه وحشتناک داشتم 

      خیلی سخته آدم به طور مداوم با یه مشکلش درگیر باشه اونم لحظه به لحظه بزرگترین رنج روحیم بود🥺

      من آروم آروم و با افکارو احساس غلط خودم چاق شده بودم وبه ۶۷ کیلو رسیده بودم

      هرکسی ک منو میدید فک میکرد خیلی غذا میخورم اما من هر وعده یه کم میخوردم با حرص و ولع و با عصبانیت سر سفره میومدم و بعدشم حرص میخوردم 

      تا اینکه تصمیم گرفتم برم باشگاه و با ورزش لاغر شم

      قبلش هم خودم زیاد تو خونه سعی میکردم پیاده روی و دویدن داشته باشم اما اثری نمیدیدم 

      یکسال تمام باشگاه و ورزش ادامه دادم و هیچ شیرینی وشکلات و کره و هیچ چیزی (خوراکی های چاق کننده)نخوردم تواین یکسال حتی برنجی که من هیچوقت نتونستم خوردنشو ترک کنم رو هم خیلی خیلی کم خوردم 

      متاسفانه من لاغر که نشدم هیچ چاق عضله ای هم شده بودم و صورتم پر شده بود و درشت تر از قبلم شدم 

      فقط سایز شکمم کوچیک شد وتخت شد یکم

      خیلی برام عجیب بود چون خیلی از مسائل آدم واقعن تا براش پیش نیاد متوجه نمیشه

      من که همیشه فک میکردم ورزش باعث لاغریه خودم دیدم که با ورزش و رژیمی که اونا گفتن من چاق تر از قبلم ام 

      و کلن نا امید شدم و بعد از ورزش هم چربی ها برگشت و مث قبل شدم

      یه مدت هم چای سبز خوردم لاغر نشدم .موقع مصرفش رنگم میپرید و ضعف میکردم

      دیگه راهی برای لاغری نمیدیدم 

      تااااااا اینکه اتفاقی از طریق یکی از دوستام بااین دوره خوب آشنا شدم 

      قبل از این دوره با مسائل ذهنی آشنا بودم و خیلی پیگیری میکردم و راجع بش میخوندم و میشنیدم وعلاقمند بودم و اونا پیش زمینه این دوره شد برام و از طرف خدا آشنا شدم بااستاد و این دوره عجیب و عالی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار panahafshar0008870
      1401/01/25 10:00
      مدت عضویت: 1581 روز
      امتیاز کاربر: 2003 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 107 کلمه

      خدایا مرسی از بودنت

      من در این دوره شرکت کردن ازش توقع آرامش دل وجان و زندگی بهم بده

      یعنی در دوره زندگی با طعم خدا میخوام خدارو توی جا بجای زندگیم حسش کنم و میدونم حالا که من قدم اول بردتشتم اونم محکم دستمو گرفته.در این دوره میخوام اونقدر حس وحال خوبی داشته باشم بتونم هدیه کنم ب دیگران

      میخوام از صاحب جهان و عظمت بخوام که حس خوب ثروت کاریمو تجربه کنم در کارم فراوان‌مشتریهایی ب من بده که من بتونم ببخشم بی دلیل  و بی منت

      خدایا شکرت در این مسیر همراهیم کردی مسیری که ایمان دارم تو برام خواستی و کلی معجزه های قشنگ در انتظارم هست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mansourehhanafi@gmail.com
      1401/01/23 13:13
      مدت عضویت: 727 روز
      امتیاز کاربر: 3282 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 426 کلمه

      سلام منصوره هستم یک فرهنگی بازنشسته 

      حالا که خوب فکر میکنم من از اول چاق نبودم .یادمه وقتی دانشسرا قبول شدم متناسب بودم بار اولی که برای تعطیلات برگشته بودم شهرمون یکی از معلم‌های دوره راهنماییم منو دید و گفت چقدر تپل شدی مثل این که خوب بهتون میرسن وخوش میگذره .خیلی ناراحت شدم چون نه به ما می‌رسیدن و نه خوش می‌گذشت تازه خیلی هم دلتنگ میشدم .وقتی به مادرم گفتم مادرم گفت چاقی تو مال سن بلوغه ما هممون همینطوریم بعد از بلوغ چاق میشیم .خلاصه سیر چاقی من شروع شد بعد از ازدواج بیشتر وبعد از تولد بچه هام بیشتر و بیشتر 

      نه این که هیچ کاری نکنم از همون اول راه همه مسیرهای لاغری رو رفتم .رژیم ،دمنوش ،مشاوره حضوری ،غیر حضوری وتا یادمه به فکر لاغری، ولی یا کم نکردم ویا اگه کم هم کردم به سرعت با چند کیلو بیشتر بر میگشت .من معلم موفقی بودم  وبچه ها هم خیلی منو دوست داشتن ودر محیط کارم هم تحرک زیادی داشتم چون ابتدایی درس میدادم  ،در زندگی شخصی هم چهار فرزند خوب وصالح دارم و همیشه علاوه بر کار بیرون به زندگیم هم خوب می‌رسیدم ولی همیشه اعتماد به نفسم پایین بود و اضافه وزنم در لایه های زیرین شخصیتم منو اذیت میکرد .حالا میفهمم اگه این چاقی نبود چقدر پیشرفت بیشتری داشتم .خلاصه بعد از بازنشستگی با گروهی آشنا شدم و دروس معرفت نفس رو با اونها شروع کردم ومیخونم ودر طی این درسهام فهمیدم اگه بخوام  مشکلات جسمی و روحیمو درمان کنم چاره ای جز لاغری ندارم چون مشکلات زیادی همین چاقی برام بوجود آورده مثل کمر درد ،زانو درد ،تنبلی و…

      چند وقت پیش که خیلی از لحاظ روحی ناراحت بودم از خدا خواستم یک راهی جلوی پای من بگذاره که روز بعدش در اینترنت دنبال مطلبی می‌گشتم با سایت استاد آشنا شدم وبعد از این که خیلی از فایلهاشون رو گوش کردم دیدم چقدر حرفهای استاد با دروسی که دارم میخونم هماهنگ هست فقط در درسها تمرکز روی یک موضوع خاص نیست و باید خودم این فضا رو ایجاد میکردم  ودر این فاصله که فایلهای رایگان رو گوش میکردم و هنوز تصمیم برای ثبت نام نگرفته بودم یک روز بی هدف خودم رو وزن کردم دیدم دو کیلو تقریبا در دو هفته کم کردم وخیلی خوش حال شدم و اطمینان قلبی دارم خداوند من رو به اینجا راهنمایی کرده.خلاصه تصمیم جدی گرفتم وثبت نام کردم .از این بابت خیلی خدا رو شکر میکنم ،از استاد هم ممنونم بابت مطالب زیباشون إن شا الله بتونم با یاری خدا و تلاش خودم و همراهی استاد و دوستان به نتیجه عالی برسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1401/01/14 02:00
      مدت عضویت: 1456 روز
      امتیاز کاربر: 10646 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 412 کلمه

      داستان هدایت من

      من سالها بود که به فکر تناسب اندام بودم روشهای وحشتناکی را در پیش می گرفتم ولی نتیجه نمی داد 

      مثلا یکبار روغن کوهان شتر را گرفتم و به شکم و پهلوهایم مالیدم و روش یک پلاستیک بستم و بعد کمر بند سفت و محکم وای چه عذاب وحشتناکی تمام بدنم به خارش می افتاد وقتی شب می شد دیگه بازش می کردم و راحت می شدم در تمام اوقات منتظر شب بودم .

      یک بار یک معجون از تمام چیزهایی که جربی سوز هستند درست کردم حتی صاحب عطاری هم از معجون من تعجب کرد .

      من خوردم ولی هیچ اتفاقی نیافتاد و یادم می یاد یک معجون با سرکه سیب و نعناع درست کردم که حالم از بیاد آوردنش بهم می خوره.

      یک روز یادم می یاد توی اتاق تاریک بعد از نماز مغرب با تمام وجودم از خدا خواستم کمکم کند.

      نمی دونم بعد جند روز رفتم تو برنانه آپارات و هر جا در مورد ذهن ناخودآگاه حرف می زد را جمع آوری کردم.

      قدرت ذهن ناخوداگاه را می خوندم و یا فیلمش را می دیدم خیلی برام لذت بخش بود تا اینکه یک بار دیدم استاد رضا عطا روشن داره در مورد ذهن صحبت می کنه.

      حرفهای استاد خیلی به دلم تشست از بالای تصویر استاد آدرس را دنبال کردم وارد سایت شدم و تمام فایلهای رایگان لاغری با ذهن را دنبال کردم حتی کلمه به کلمه آن را نوشتم هی گوشی را نگه می داشتم و می نوشتم و روزهایی که از سر کار می آمدم با خواندن جزوهای خودم به خواب می رفتم.

      همش سعی می کردم ی جوری پولامو حمع کنم و دوره را بخرم.

      یک روز تصمیم گرفتم با استاد تماس تلفنی بگیرم یهویی دیدم استاد برداشت اینقدر هول شدم که نگو گفتم استاد من خیلی هول شدم فک نمی کردم شما جواب بدهید استاد هم گفت من اصلا پیش نمی یاد که گوشی را پاسخ دهم نمی دونم شما در چه فرکانسی بودید که من گوشی را برداشتم با استاد صحبت کردم و درخواست کردم که دوره را قسطی کند ولی استاد گفتند نمی شود و به من اطمینان دادند که حتما شرایطم برای شرکت در دوره از سوی کائنات فراهم می شود و روز موعود خیلی زود رسید من دوره را خریدم نمی خواستم اعضای خانواده ام بدانند ولی بعد متوحه شدند ولییی برام مهم نبود اینقدر آموزشهای استاد زیبا و دلنشین بود که اصلا برام مهم نبود بقیه چی می گن.

      وای خدایا شکرت که در این دوره هستم و دوباره شروع می کنم.تا زنده ام ادامه می دهم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار معصومه گودرز
      1401/01/12 23:28
      مدت عضویت: 1095 روز
      امتیاز کاربر: 3469 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 415 کلمه

      سلام 

      من ۳۶ سالمه و فکر کنم فقط زمان دبستان دغدغه چاقی رو نداشتم … یادمه کمتر از ده سال داشتم که یکسال عید بود یکی از فامیلامون بهم گفت تپل شدی و برای اینکه من ناراحت نشم ادامه داد که حتما استخوان‌بندی درشتی داری !!! و این دیگه شد توجیه چاقی همیشگی من 

      یه عکس دارم که حدود یازده سالگی توی مدرسه آزمون گرفتن و من اینقدر صورتم چاقه که همه میگفتن تو پوست خودت نمیگنجی و این عکس همیشه مایه تمسخر من بود …

      توی این بیست و چندساله که در حال کاهش وزن بودم بیشتر از ۷۰_۸۰ کیلو کم کردم که هربار کمترینش ۷_۸ کیلو بوده و برای عروسیم رکورد ۱۷ کیلو رو زدم. انواع رژیم و ورزش و دمنوش و دستگاه وکیوم و … رو هم پیش رفتم . حتی یک دوره ترکیبی از روش های تغذیه ای به همراه تغییر باورهای ذهنی اما من هنوز یه آدم چاقم از نظر خودم و همچنان با ترس چاقی در وجودم زندگی میکنم … ترس که نه … وحشت

       حدودا یکسال پیش با سایت تناسب فکری و استاد عطار روشن آشنا شدم و دوره رایگان صدگام رو هم دانلود کردم که شروع کنم اما به حدی نسبت به شخص استاد مقاومت داشتم که حتی شنیدن صداشون هم برای من ناخوش بود … این بود که اصلا پیش نرفتم

       امسال با خودم عهد کردم این مسأله چاقی رو بصورت ریشه ای حل کنم و اتفاقا منتظر خریدن دوره ای از یک استاد دیگه بودم که بعد متوجه شدم نمیتونم به اون شیوه پیش برم و خلاصه در اوج ناامیدی از خودم و دانسته هام اما در نهایت امید به هدایت خدا یکدفعه از گوشی مادرم استوری اسناد عطار روشن رو دیدم … یک لحظه به خودم اومدم و دیدم چند دقیقه ای هست که من مسخ شدم … استاد داشت درد دل منو می‌گفت . داشت از حس من حرف میزد و من که طاقت دیدن یک لحظه رو نداشتم، چند دقیقه ای بود که داشتم گوش میدادم با حال خوب … همونجا موضوع رو گرفتم . هدایت و الهام خدا بود که در مناسبترین زمان داشت بر من جاری می‌شد . 

      شروع کردم به نوشتن پیامی برای استاد و قصد داشتم با گفتن سابقه نوسانات وزنیم ازشون راهنمایی بگیر م اما متوجه شدم من فقط دارم هدایتی که اومده بود رو می نویسم . در نهایت با ایمان به اینکه این روش و این دوره ها برای من در این مقطع درست ترین مسیر هست، دوره رو خریدم و به امید خدا از فردا که شنبه است شروع میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار forozan.rezvanian9585@gmail.com
      1401/01/09 11:36
      مدت عضویت: 773 روز
      امتیاز کاربر: 297 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 122 کلمه

      باسلام 

      من هم مثل همه افراد چاق بارها از روشهای مختلف برای رسیدن به تناسب اندام استفاده کردم از دکتر تغذیه تا رژیم گرفتن تا گرسنگی کشیدن وپیاده رویهای طولانی ورزش وباشگاه رفتن که همگی بی نتیجه بود بعد از یک دوره رژیم سخت من ۲۷ کیلو از وزنم رو از دست دادم اما نتیجش اعصابی داغون ریزش مو شدید ورخساری بی رمق بودکه بعد از مدتی تمام تمام وزن از دست رفته به جای اول برگشت 

      و ناامید از همه جا در گوگل دنبال راهی برای کاهش وزن بودم که بالاغری با ذهن اشنا شدم امیدوارم بتونم با کمک خدای بزرگ که من رو به سمت درست هدایت کرد سربلند از این ماجرا بیرون بیام وبه تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1401/01/08 06:56
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 17833 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 421 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      من مهسا هستم (همسر مهرداد ) و به امید به خدا می خواهم این دوره را شروع کنم.

      داستان هدایت من از دیدن مهرداد و تغییرات رفتاری در نحوه غذا خوردنش شروع شد. از بچگی جزو بچه های تپل بودم (نه خیلی چاق) و وقتی دانشجو شدم و ازدواج کردم این تشدید شد بخاطر:

      • فست فود و عادت های غذایی
      • اینکه عروس خوب، عروسی هست که آشپزی اش خوب باشه
      • تنها تفریح و زمان گذاشتن با همدیگه یعنی خوردن در رستوران

      رژیم های مختلفی میومد دستم و یکروز انجام میدادم و چون قرار نبود  وزنم رو به کسی بگم، به روز دوم نمیرسید

      حدود 10 سال پیش برای اولین بار با دوره دکتر کرمانی شروع کردم و البته به وزن ۵۳ کیلو رسیدم ( تا حالا تو عمرم این وزن رو نداشتم) البته علت تاثیر دوره فقط و فقط کاری بود که در کنار رژیم با ذهن انجام شد و ایشون کتابی دادن به نام « اراده و کاهش وزن » که برای من اون موثر بود و نه واقعا رژیم . چون رژیم مثل رژیم های قبل بود و چیزی که تغییر کرده بود اتفاقی بود که در ذهن من اتفاق افتاده بود . حتی یکی از دوستانم دوره دکتر کرمانی رو با من شروع کرد و بعدش من دیدمش و اصلا لاغر نشده بود و گفتم چی شده گفت نه بابا همون یک هفته اول ولش کردم و متوجه شدم که رژیم واقعا نمیتونه نقشی داشته باشه و اون پاسخ متفاوت رفتاری ذهنی در جواب به واکنش های چاق ها میتونه عامل این تغییر شده و یادمه تو مهمونی مجللی بودم و غذاهای مفصل اما من اصلا دلم نمیخواست و بر تصمیم خودم مصمم بودم. ولی خیلی زود برگشتم به وزن قبلیم. 

      و تو این فاصله مجدد رژیم رو امتحان کردم ‌ و دو دوره کرمانی رو خریدم ولی باز تاثیر قبلی رو نداشت.

      تا اینکه مهرداد این دوره رو خرید و من اول باور نداشتم اینها چیه و همش تبلیغاته و …. و بعد یادم اومد در دوره قبلی من به خاطر ذهنم لاغر شدم و حس فوق العاده ای داشتم که به اون وزن رسیدم.  مهرداد و تغییر رفتارهای خوردنش و  اینکه دیدم داره لاغر میشه رو دیدم. بنابراین تصمیم گرفتم که دوره رایگان رو شروع کنم به گوش دادن. 

      وقتی دوره رو شروع کردم کم کم دیدم داره اتفاقاتی میوفته و من واقعا راغب نیستم به خوردن و اینجا بود که امید لاغر شدن در من زنده شد.

       خوشحالم که به این مسیر هدایت شدم و میخوام بدنی سالم، متناسب و ورزشکار داشته باشم. و تو وزن جدیدم ۵۳ بمونم آماده حرکت در مسیر متناسب شدن هستم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/01/05 16:49
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 725 کلمه

      به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان 

      سلام 

      عیدهمگی مبارک قبل از هر چیزی آرزو میکنم به تمامی خواسته هاوآرزوهای خوبتون برسید وسالی فوق العاده رو شروع کنید 

      استاد عزیز از خداوند متعال خواستار عمری با عزت وبهترین ها برای شما وخانواده عزیز وگرامیتون هستم 

      من چند وقتیه دراین سایتم فراز ونشیب های زیادی رو تجربه کردم 

      هی رفتم وهی اومدم الان یک سالوچند ماهی هست 

      ولی اتفاق عجیبی افتاد برای من که این بار تصمیم گرفتم با تمام وجودم برگردم وشروع کنم ونتیجه بگیرم

      چند ماهیه کمر درد وپادرد امون منو بریده هی خوب میشه وهی شروع میشه 

      درسته که دراین چند وقت همه روش های لاغری برای من حذف شدن ولی یک روش همیشه بود که بهش امید داشتم واونم عمل بای پس معده بود 

      خلاصه این شد که چند وقتیه این روش شده راه دومی درذهن من که منو لاغر میکنه 

      این شد که من یک تصمیم بسیار خطرناک گرفتم که بیام آی خودمو بالا ببرم وبه ۴۰ برسونم  تا واجد شرایط این عمل توسط بیمه بشم 

      چند روزیه ندای درونم غوغا کرده از طرفی همسرم موافق این عمل وهی منو قانع میکنه،ولی فرشته درونم منو رها نکرد وشک عجیبی به دلم انداخت

      این شد که آرامش از من سلب شد

      افتادم به تحقیق وبررسی

      گفتم یا یقین میکنم که راه درستشه یا اینم یکی از راهاشه یا یقین حاصل میکنم که اشتباه محض

      خلاصه این سایت ها رو زیر ورو کردم دکترا که خوب میگفتن وتعریف بسیار 

      اما درهمین بین به فایلی رسیدم که خود جراح درمورد برگشت پذیر بودن عمل بای پس واسلیو گفته بود 

      خیلی جالب بود که دقیقا با این جمله حرفشو تموم کرد هیچ عملی معجزه نمیکنه تنها با درست کردن سبک زندگی وگوش دادن به ندای جسم درهنگام خوردن لاغری برای همیشه میسر خواهد شد 

      این جمله مثل پتک خورد تو سرم 

      وچشمامو باز کرد توجه به ندای جسم 

      خب من اگه به ندای جسمم گوش میکردم که الان اصلا چاق نبودم واحتیاجی هم به عمل نداشتم 

      یعنی عمل جسممو تغییر میده منو وادار به محدود خوردن میکنه اما تا یه مدتی بعدش اگه به ندای جسمم گوش نکنم دوباره چاق میشم

      همین باعث شد برم وسایت های دیگرم بگردم 

      درکمال تعجب نوشته افرادی رو خواندم که نوشته بودن عمل بای پس کردیم ویا حتی خطرناک تر مینی بای پس ودوباره بعد سه سال چاق شدیم والان ۴۰ کیلو اضافه وزن داریم 

      ودر کمال تعجب دکتر سایت درجوابشون نوشته بودن 

      برای همینه که افرادی مثل شما که ما میفرستیم پیش روانپزشک تا آمادگی کامل روانی بعد عمل داشته باشین 

      زیرا که درصورت عوض ودرست نکردن سبک زندگیتون 

      عملتون بی نتیجه وباعث آسیب هم میشه 

      ویا کسانی که بعد چند سال از عوارض وحشتناک آمبولی یا انسداد روده ویا مشکلات اسید پاشی معده وخیلی درگیری های خارجی از قبیل یوبوست های وحشتناک ریزش مو عصبی شدن وهزارتا بلای دیگه که شامل بیاشتهایی شل شدن وحشتناک پوست از دست دادن عضلات وکمبود های ویتامین ها ومواد معدنی بدنشون گفتن 

      من تازه متوجه شدم که چقدر دراشتباه بودم ویکبار دیگه خداوند مهربان منو به سمت راه درست هدایت فرمود وکمکم کرد که اشتباه نکنم 

      این شد که من تصمیم قاطع خودمو گرفتم تا این بار تمامی موانع خودمو بگذارم کنار وشروع کنم 

      اول  راز دار باشم این تناسب اندام سایت تناسب اندام تمرین انجام دادنش وهمه چیز مربوط به لاغریمو به هیچ کس نگم مخصوصا همسرم 

      درسته که پول کافی جهت تهیه دوره های تکمیلی ندارم اما اگه خدا بخواد پولشم میرسه دستم وبه هیچ وجهم همسرم نمیفهمه 

      چون دقیقا به چشمم دیدم که این یک سال وخورده ای چه بلایی سرم آورد با دونستنش 

      چک کردن های گاه وبیگاه پیشنهاد روش های دیگه 

      دلسرد کردن های من 

      وغصه وابراز نگرانی کردن های بیجا باعث شد که من بارها از مسیر خارچ بشم وآرامش نداشته باشم محض رضای خداوند 

      واینکه به هیچ کسم نمیگم چون همه مسخره وبررسی کردن وجز سرزنش وپیگیری وگیر دادن کاری برام نکردن 

      پس این راز من وشماهاست

      دوم اینکه به هیچ وجه با هیچ روشی لاغریمو سرعت نمیبخشم وتنها درجهت کاهش روند چاقی اقدام میکنم وآرامش خودمو حفظ میکنم واصلا اصراری در جهت حفظ فایل ها ویا موندن دریک فایل برای چند روز نمیکنم 

      چون من قرار نیست حفظشون کنم بلکه فقط هر روز برای خودم منطقیشون میکنم با یک خط نوشتن درموردشون واینکه عمل میکنم تا جایی که بتونم وهربار بهتر عمل میکنم تا کامل عمل کنم وخودم به چشمم دیدم که چقدر عمل کردن با آرامش نتیجه بخش بود 

      وسوم اینکه حال خودمو خوب میکنم واز زندگیم استفاده میکنم 

      اینم داستان هدایت جدید من بود که یک بار دیگه درست مثل روز اول همه درهای غلط به روم بسته شد وتنها درست نمایان شد 

      خداروشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1400/12/19 07:40
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 17833 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 1,138 کلمه

      داستان هدایت من به سایت تناسب فکری:
      نهم مارچ بیست بیست و دو:
      من حدود بیست و نه ماه پیش با استاد از طریق نوشته های دقیق و نکته سنج ایشان آشنا شدم و از تجربیات شون و رشدهایی که کرده بودند مینوشتند.من تحت تاثیر شخصیتشان قرار گرفتم و اسمشون را سرچ کردم و به این وبسایت هدایت شدم.
       در آن زمان «فکر میکردم» که دارم روی خودم کار میکنم و دوره های مختلف رشد شخصی را میگذرونم. با اینکه اضافه وزن زیادی داشتم حقیقتش یکجورایی کلا بیخیال لاغری شده بودم چون واقعا فکر میکردم که لاغر شدن برای من بهیچوجه امکان ندارد
      هر چند وقت یکبار فایلهای ایشان را میدیدم ولی به خودم میگفتم که فعلا کارهای مهمتری دارم بگذار روی عزت نفسم کار کنم بگذار روی ثروت کار کنم بعدا فرصت هست که روی لاغری و تناسب اندامم کار کنم.
      یک الهامی را از خداوند دریافت کردم که بهم میگفت مهرداد راه ثروتمند شدن و موفق شدن تو از لاغری میگذرد ولی اذعان میکنم آن موقع ها اصلا الهام نمیدونستم چیه ، هدایت نمیدونستم چیه و فکر میکردم باز حسم یک چیز نشدنی بهم گفته و واقعا با باورها و افکار آن موقع من برایم نشدنی بود
       

      من ده سال پیش به اصرار همسرم، دو بار رژیم دکتر کرمانی را گرفتم دفعه اول شش کیلو کم کردم و دفعه دوم هیچ تغییر وزنی نداشتم. بار اول دچار بیماری گوارشی و خونریزی شدم و بهم گفتند بخاطر رژیم هست و دیگر کلا ادامه ندادم با اینکه خودم میگفتم من قبلا این همه سبزی و سالاد نمیخوردم میوه نمیخوردم فقط همین غذا ها را در حجم کمتری میخوردم پس چرا دچار خونریزی شدم؟ ولی نتوانسته بودم که جوابی پیدا کنم و کلا از رژیم متنفر بودم چون محدودم میکردخلاصه با کنار گذاشتن رژیم وزنم دوباره بیشتر از قبل شد. خیلی ارزو میکردم که بک مریضی بگیرم و بیمارستان بستری بشوم که خودبخود وزنم کم بشود! این اتفاق افتاد و هشت سال قبل دچار گلو درد عفونی بسیار شدیدی شدم که دوهفته بیمارستان بستری بودم و نمیتونستم شبها نفس بکشم و نشسته میخوابیدم. بعد از دوهفته خوب شدم و حدود ده کیلو از وزنم هم کم شد ولی چون بهم میگفتن ضعیف شدی بیمارستان بودی بیشتر بخور منم غذا بیشتر میخوردم و فکر میکنم بتونین حدس بزنین که نتیجه چی شد.
       

      من باور داشتم که وزن زیادم بخاطر کم تحرکی و کار پشت میز نشینی هست و بنابراین خیلی طبیعی هست که چاق بشوم. هر از چندگاهی ورزش سبک میکردم و بعضی روزها اگر هوا مناسب بود سی دقیقه پیاده روی میکردم و ورزش سنگین هم بخاطر اینکه شنیده بودم روی زانو فشار میاد انجام نمی دادم. فقط چند بار بصورت دوره ای کلاس زومبا رفتم یا میرفتم روی تردمیل راه میرفتم ولی زیاد دوست نداشتم. 

      من راجع به آدم‌های موفق خیلی زیاد تحقیق میکردم و برام جالب بود که تمام آدم‌های موفق تناسب اندام داشتند تاکید میکنم تمام اونها. یعنی من یک نفر آدم چاق ثروتمند و موفق ندیده ام.
       

      یکسال قبل تصمیم جدی گرفتم که دوره لاغری را بخرم و اینکارو انجام دادم ولی گفتم بزار اول از دوره رایگان شروع کنم. جلسه مقدمه و جلسه اول را گوش دادم و درک کردم و بهشون عمل کردم و تمام حرفهای استاد را برای خودم منطقی کردم که تقریبا دوماه طول کشید و دیدم نه تنها نتیجه ای نگرفتم بلکه هنوز کلی جلسات دوره رایگان مونده و بعد هم خود دوره و تکرارش هست و به خودم گفتم اگر بخواهم با این سرعت جلو بروم به ابن زودی ها موفق نمیشوم این بود که رها کردم. جالب اینجا بود که بعد از چند وقت متوجه شدم که من حدود هفت کیلو از وزنم کم شده و این رو بعد از اینکه اطرافیان بهم گفتند متوجه شدم .

      تا اینکه ژانویه بیست بیست و دو ( امسال )رفتیم پارک ابی و واقعا دلم میخواست از سرسره های ابی استفاده کنم و لذت ببرم. توی اولین سرسره ابی که پیچ و تاب زیادی هم داشت، متصدی ازم خواست که بروم روی ترازو و بهم گفت که می‌خواد وزنم را چک کند و اگر از حد مجاز بیشتر باشه نمیتونم سرسره را سوار بشوم اونجا جلوی بقیه کلی خجالت کشیدم. هر چند که وزنم در حد مجاز بود ولی دیگر تا آخر وقت ان روز سوار هیچ سرسره ای نشدم. این احساس خجالت و خشم و بی ارزشی از خودم خیلی برایم درداور بود. که مطمینم شمایی که این متن را میخونی قطعا تجربه اش کرده ای.

      در تمام طول ان ماه ژانویه وارد سایت میشدم و کامنتهای بقیه را میخوندم و فایلهای رایگان را گوش میدادم و هیچ کار دیگری نمیکردم . در تمام طول ساعت کاری ام هدفون توی گوشم بود و فایلهای رایگان استاد را گوش میدادم.
       

      خواندن کامنتها و گوش دادن مداوم فایلها باعث شد که باور کنم شاید « تاکید میکنم شاید» من هم بتونم فقط کمی لاغر بشوم!
       

      دوباره تصمیم گرفتم متعهد بشوم برای شروع دوره رایگان لاغری و از آخر ژانویه شروع کردم روزی حداقل یکساعت فایلهای دوره رایگان لاغری را گوش بدهم. الان تا جلسه پنجم مطالب را با جزییات نوشتم و برای خودم تمام حرفهای استاد را منطقی کرده ام و کاملا به قول و قراری که با خودم داشتم متعهد بودم و هر روز اشتیاق داشتم که کارم تموم بشه و سریع بیام پای صحبتهای استاد بشینم. گاهی ذهنم حرفهای استاد رو قبول نداشت و منطقی کردن یک جمله از استاد باعث میشد که توی خودم و اطرافیانم بگیردم و مثال نقض برای نجواهای ذهنی ام پیدا کنم تا حرفهای استاد را بتونم برای خودم منطقی کنم.

      در طی این مدت در کمال تعجب غذایم کمتر شده و منی که همیشه برنامه میریختم که این هفته فلان رستوران بروم یا فلان غذا را بخورم احساس قبلی را ندارم. من عاشق مرغ سوخاری بودم و امکان نداشت که کی اف سی نروم و هر هفته خودم را به بهانه فکر کردن در تنهایی مهمان میکردم. برای اولین بار در عمرم با اینکه کمی گرسنه بودم و جلوی رستوران مرغ سوخاری کار داشتیم و ناهار هم نخورده بودم و همسرم گفت کارمون تموم شد بریم مرغ سوخاری که تو دوست داری بخوریم ولی من بهش گفتم زیاد گرسنه نیستم و ترجیح میدهم برم خونه.

      واقعا نمیدونم چه اتفاقاتی در من شروع شده فقط من با فایلهای رایگان استاد و فایلهای دوره رایگان لاغری تونسته ام کمی باور کنم که میتونم لاغر بشوم و نیز تعدادی از ترمزهای ذهنی ام را پیدا کنم. هنوز ترمزی مثل کم تحرکی برابر است با چاقی را نتوانسته ام برای ذهن خودم منطقی کنم ولی تصمیم گرفته ام که دوره لاغری را شروع کنم و برم جلو ببینم چی میشه.

      البته دارم کم کم باور میکنم که همون کسی که منو به اینجا راهنمایی کرده خودش راه حل درست را در زمان مناسب جلوی پایم قرار میدهد.

      الان که میخوام دوره را شروع کنم هدفم لاغری نیست، هدفم داشتن شخصیت قوی و با عزت نفس در همه ابعاد هست که یکی از انها تناسب اندام هست.

      شاد و رو به رشد باشین
      نهم مارچ بیست بیست و دو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 76 کلمه

        سلام و درود
        خوشحالم احساس بهتری داری و مراتب هدایت را طی کردی
        همه چیز آماده تغییر کردن است فقط نیاز به 2 پارامتر دیگر دارید
        1- اعتماد
        2- اعتماد
        اول اعتماد به خودت که توانایی تغییر کردن داری که البته کار سختی نیست چون از وضعیت متناسب به چاق خودت را تغییر داده ای و تغییر کردن را بلد هستی
        دوم اعتماد به آنچه در این دوره گفته می شود
        مرحله سوم تجربه شگفتی ساز شدن است.
        منتظر خوندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار toktamresideh
      1400/12/12 06:47
      مدت عضویت: 1456 روز
      امتیاز کاربر: 12
      محتوای دیدگاه: 36 کلمه

      سلام استاد عزیز، امیدوارم که حالتون خوب باشه من میخوام دوباره این دوره روبگذرونم چون دفعه قبل خیلی حالم رو خوب کردو شاهد تغییرات عالی درزندگیم بودم ،ازتون سپاس گذارم،واز خداوند متعال هم سپاس فراوان دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار darijanihabibeh@yahoo.com
      1400/12/04 23:40
      مدت عضویت: 764 روز
      امتیاز کاربر: 109 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 182 کلمه

      به نام خالقی که هر لحظه هدایتگر و حمایت کننده من هست

      در جریان تعیین اولویت های زندگیم متوجه شدم که حس بدی نسبت به اندام و سایز خودم دارم و این موضوع احساس مرا درگیر می کند از رژیم و باشگاه اصلا خوشم نمیاد و چند بار گفتم بزار دوباره رژیم بگیرم یا روزی دو ساعت پیاده روی سریع بروم چون لباسهایم تنگ شده و از همه مهمتر انرژی ام کاهش پیدا کرده و خیلی خوابم میگیره و اینها همه نشانه هایی بودند که من باید به مسیر تناسب اندام و رسیدن به سایز دلخواهم هدایت میشدم و لی گفتم خدایا مگروشهای قبلی به من حس خوبی نمی دهد تو مرا هدایت کن😍😍

      امروز نوشته ی از دوستانم رو درباره اولویت‌های زندگیش می خوندم دیدم که تناسب آن ام از اولویت هاش هست و دوره ای به نام سرزمین لاغرها دارد نمیدونم چی شد یکدفعه یاد آقای عطار روشن افتادم چون چند سال قبل اسم ایشون رو شنیده بودم و به سایت ایشون اومده بودم و این شد که الآن اینجا هستم و ایمان دارم که فقط خداوند من را هدایت کرده است🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Hanieh Ahmadi
      1400/11/17 22:45
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 3050 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 327 کلمه

      سلام دوستان 

      من اضافه وزن زیادی نداشتم ولی چون سالها اندام خوبی داشتم و توی سالهای اخیر اضافه وزن پیدا کرده بودم خیلی ناراحت بودم و داشتم تلاش می کردم که به وزن سابقم برگردم ولی هر بار که تلاش می کردم یه مدت اندامم خوب میشد و معمولا نتیجه می گرفتم ولی بعد یه مدت چاق تر از قبل می شدم و خیلی هم اذیت می شدم تا لاغر بشم از اونجایی که من هر کاری که بخوام انجام بدم و هر تصمیم جدیدی که می خوام بگیرم همیشه از خدا می خوام که هدایتم کنه اینبار هم چند روز داشتم با خودم فکر می کردم که اینبار از چه روشی برای لاغری استفاده کنم و تردید داشتم که چه روشی یا رژیمی خوبه که به فکرم افتاد چرا اینبار هم مثل همیشه از خدا کمک نگیرم که به سمت بهترین روش من رو هدایت کنه و از خدا خواستم که بهترین راه رو بهم نشون بده که دقیقا یادم نیست چقدر بعدش اتفاقی یکی از دوستام داشت برای یکی دیکه از دوستام که خیلی اضافه وزن داشت تعریف می کرد که روش لاغری با ذهن روش خوبیه و منم اتفاقی شنیدم و ازش خواستم که بهم بگه جریانش چیه و اونم فایلهای رایگان رو برام فرستاد چند روز اول هم فایلها رو گوش ندادم ولی یه روز که دوباره از وضعیت جسمیم و اضافه وزنم ناراحت بودم تصمیم گرفتم فایلها رو گوش کنم و ثبت نام کردم حقیقتش اولش هم که فایلها رو گوش می دادم فکر کردم سرم کلاه رفته چیز خاصی که توی فایلها نمی گه که من بخوام لاغر بشم ولی بعد از چند روز کم کم که تغیرات رو توی خودم حس کردم و بازخورد دیگران رو دیدم دوره رو باور کردم و جدی تر تمرینات رو انجام دادم و خیلی خوب هم لاغر شدم ولی متاسفانه بعد یه مدت دوره رو کامل کنار گذاشتم و دوباره یه مقدار اضافه وزن پیدا کردم و تصمیم گرفتم که دوره رو دوباره دوره کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار آرمیتا
        1400/11/18 13:26
        مدت عضویت: 926 روز
        امتیاز کاربر: 1313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 58 کلمه

        سلام دوست عزیز،خوشحالم که دوباره شروع کردی 

        کاری که هر کسی انجام نمیده،تو جز اون دسته از آدم هایی هستی که دنیا بهت نیاز داره 

        کسانی که شکست می‌خورند اما بازهم برمی‌گردند و از اول همه چیز را می‌سازند.

        به خودت افتخار کن،منم به عنوان یه هم مسیر خیلی بهت افتخار میکنم و منتظر نتایج عالیت هستم

        *خودمم وضعیتم دقیقا مثل شماست..

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/10/17 14:12
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 408 کلمه

      به نام خداوند مهربانی ها 

      سلام 

      داستان هدایت من 

      قبل از اینکه داستان خودمو بگم باید بگم که نوشته خانم حسنی عزیز دوست خوبم بسیار عالی بود وچقدر احساسم وبهتر کرد به شروع مجدد

      داستان از جایی شروع شد 

      که مشکلات من کوهی شده بودن برزندگیم 

      شده بودم یه آدم ناراضی پراز مشکل 

      که حتی با خداهم قهر بود 

      حتی به مرگم فکر میکردم از بس که افسرده بودم 

      که بمیرم وراحت شم 

      حتی خوردنم دیگه تسکین من نبود ومنی که خوردن کمی آرومم میکرد 

      حالا فقط حالمو بدتر میکرد 

      کارم گریه بود وگریه 

      وزندگی رو به خودم وهمسرم زهر کرده بودم 

      البته جلوش وانمود میکردم که خوبم 

      اما فهمیده بود 

      ورنج میکشید از حال بد من 

      تا اینکه یه شب نتونستم بخوابم تا صبح گریه کردم جوری که همسرم نفهمه بغض داشت خفم میکرد 

      نزدیکای صبح خوابم برد 

      اون شب به خدا گفتم نجاتم بده خسته شدم 

      دیگه نمیخوام زنده باشم 

      یا نجاتم بده یا جون خودمو میگیرم وخلاص میشم 

      ساعت ۱۱ صبح بیدار شدم با صورت ورم کرده 

      رفتم افتادم روی کاناپه 

      جالب بود اصلا میل نداشتم 

      حالم خیلی خراب بود 

      رفتم تو گوشیم وتلویزیونم روشن بود

      زدم لاغری راحت یا لاغری آسون 

      نمیدونم انگار همچین چیزایی بود 

      یعنی راستش یادم نمیاد چی سرچ کردم 

      فقط رسیدم به این سایت 

      رفتم داخل سایت مطالبشو یکی پس از دیگری خوندم 

      باورم نمیشد  چی میبینم 

      چشمامو بیشتر باز کردم دیدم خواب نمیبینم 

      وزدم زیر گریه

      قبلا هم یه سایتی رفته بودم که کلاهبرداری بود 

      کار ذهنی میکرد ولی روشش درست نبود 

      با خودم گفتم این یه نشونست خدانمیخواد بمیرم 

      میگه زندگی کن 

      اگه این روشم کلاهبرداری بود 

      دیگه دلیلی برای ادامه ندارم 

      خلاصه این شد گفتم با خودم من وکه همه عالم کلاهمو بردن بگذار بقیشم این آقای داخل سایت ببر 

      دیگه چیزی برای از دست دادن نداشتم 

      فقط خواندم وخواندم وخواندم 

      همسرم که اومد خونه گفتم یه ایمیل برام بسازه ومنو عضو سایت کنه 

      حتی اونقدر حالم بد بود که انگار فراموشی گرفته بودم نمیدونستم چطور ایمیل میسازن درحالی که اولین ایمیلمو خودم در۱۷ سالگی ساخته بودم 

      خلاصه عضوم کرد وفایل های رایگان یکی پس از دیگری 

      دیگه خواب وخوراک نداشتم یجوری فایل گوش میکردم تمرین حل میکردم که زمان نمیفهمیدم 

      کم کم حالم خوب شد یکم وهمسرم متوجه تغییراتم شد 

      چند روز بعد یه روز زد زیر گریه که خداروشکر که خوب شدی دیگه نمیتونستم این وضع تحمل کنم داشتم دیوونه میشدم وقتی آب شدنتو میدیدم 

      خیلی نگرانت بودم همش میگفتم خدایا من گناهی کردم که زندگیم اینجوری شده 

      دلم براش سوخت 

      بهش گفتم که دیگه خوب شدم ودیگه نگران من نباش همه چی درست میشه 

      و واقعا هم شد 

      خداروشکر میکنم که امروز درطبقه ای از زندگی ایستادم که شادم خوشحالم وزندگی خوبی دارم ودارم برای بهتر شدنش تلاش میکنم خدایا شکرت برای اینهمه تغییر 

      یا معجزه درزندیگم 

      شکر خداجونم شکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا ک
      1400/10/14 02:35
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 300 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 64 کلمه

      سلام

      من دو سال پیش این دوره را از اول تا انتها انجام دادم. دوره بسیار خوبی هست. بعد از اتمام این دوره بنظرم دیگه هیچ روش لاغری غیر از خودش جواب نمیده. بعد از دوره با روش های اون کلا زندگی را طی کردم، امروز تصمیم گرفتم دوباره این دوره را از اول شروع کنم..

      هنوز شروع نکرده احساس های مثبت در من شروع شد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rashin.hassas@gmail.com
      1400/10/08 20:19
      مدت عضویت: 825 روز
      امتیاز کاربر: 236 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 168 کلمه

      تقریبا از دوران راهنمایی چاق و تپل بودم وهنیشه شنیده بودم که چاقی تو خانواده ما ارثیه تا دوران جوانی خیلی بفکر لاغری نبودم تا اینکه دیگه خسته شدم رژیم های مختلف ورزش و پیاده روی هرآمچه که همه امتحان کردن منم امتحان کردم به جراحی زیاد فکر کردم تا مرحله آخر پیش رفتم که خداروشکر با نباحث ذهنی آشنا شدم و مسیرم تغییر کرد ولی باور های غلط زیادی داشتم  اینکه ازدواج کنی چاقتر میشی زایمان کنی واویلا  پشت میز نشین باشی بدتر از همه چی بگم که همه خوبیها جمع شدن و من چاق و چاقتر شدم هردفعه با رژیم لاغر میشدم  از این جمله منتفر هستم تو که همش تو رژیمی بازن که چاق شدی از زندگی لذت ببر لذت تو خوردن و…بسیار آزاردهنده بوده ولی چاره ای نبود مثل یویو شدم هی چاق و لاغر شدم واقعا آدم کم میاره همش رزیم هم حسرت 

      الان مطمئنا لاغری با ذهن تنها راه لاغری من هست 

      خدایا به امید تو و توانایی خودم پا در این مسیر گذاشتم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرزانه اسلامی
      1400/10/02 13:32
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 1263 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      من هم خیلی از راهها رو برای کاهش وزن رفتم ومتاسفانه شکست خوردم واین اواخر حتی بارزیم غذایی چاقتر میشدم وروند چاق شدنم تند تر میشد وبه محضی که رزیم رو رها میکردم روزهای اول حتی لاغر هم میشدم وبعد کم کم مجدد چاق میشدم و حقیقتا دریافته بودم که موضوعی در روان من هست وچاق شدن من ربطی ب خوردن ونخوردن من ندارد واین از خانمی که از سن چهار پنج سالگیش از چاقی متنفربوده وسعی در نخوردن مود چاق کننده داشته و. با اون حساسیت بالا نسبت ب چاقی چیز عجیبی نبود. من انقدر در مسیر کاهش وزن با شکست مواجه شدم که واقعا دیگر داشتم باور میکردم که خدا نمیخواهد من لاغر باشم وحتی یکبار در حرم امام هشتم از خدا پرسیدم که اصلا خدای من صلاح میدونی که من رزیم بگیرم و ایه ای امد که مضمونش این بود که چرا مواد غذایی رو که خدا بر شما حلال کرده برخود حرام میکنید .همه اینها باعث شد مرا که تازه با قانون جذب اشنا شده بودم مصمم کند که از طریق قانون جذب کاهش وزن دهم واون زمان فروردین 97 بود که ب مشهد رفته بودیم پایان سفر یک ونیم کیلو فقط افزایش داشتم انهم بدون رزیم وفقط با قانون جذب در حالیکه هرسال سه کیلو با رزیم اضافه میکردم وبعداز برگشت هم ظرف دوهفته فقط با چیزهایی که از قانون جذب اموخته بودم کم کردم ولی دیگر موفق نبودم ب سراغ گوگل رفتم ببینم کسی توانسته این کار را انجام دهد که خوشبختانه دیدم بله ومدتی مقاومت کردم تا خودم این مسیر راطی کند ولی دیدم نه نمیشه این مسیر پر فراز ونشیب رو بدون استاد راهیافته وبا تجربه طی کرد وانوقت با استاد تماس گرفتم و پا در مسیر گذاشتم و ان شالله تا حصول نتیجه تلاش خواهم کرد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sara
      1400/09/25 04:16
      مدت عضویت: 1020 روز
      امتیاز کاربر: 6790 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 325 کلمه

      جناب آقای عطار روشن و دوستان همراه، سلام عرض میکنم.

      چاق هستم و مثل همه افراد چاق در دوران چاقیم، به سراغ ورزش و رژیم رفتم تا به تناسب اندام برسم. دو بار کاملا موفق و راضی بودم. 

      که اضافه وزن مجددا به سراغم برگشت. 

      در این چند سال اخیر با اینکه روز به روز بر اضافه وزنم، افزوده شد ولی دیگر به دنبال لاغری نبودم. چاقی را کاملا پذیرفتم و در مقابل اصرار اعضای خانواده ام مبنی بر انجام عمل اسلیو معده، مخالفت کردم.

      مطمئن بودم که غیر از رژیم و عمل و مصرف دمنوش و …. راه مناسب دیگری برای دستیابی به تناسب اندام وجود دارد. 

      راهی ذهنی!

      با ساختن باوری درست! 

      یک روز در گوگل سرچ کردم: (عبارات تاکیدی برای لاغر شدن)

      موارد گوناگونی دیدم و همچنان که مشغول مطالعه و نت برداری بودم، به عبارت (لاغری از طریق ذهن توسط رضا عطار روشن) رسیدم. 

      این اسم را مجددا سرچ کردم و چند فایل در یوتیوب و اگر اشتباه نکنم در آپارات و … برایم باز شد. 

      و در نهایت که رسیدم به سایت تناسب فکری!

      چند فایل رایگان راگوش دادم و در اینستاگرام و سایت و… ویدئو ها را تماشا کردم. ولی رغبتی برای خریدن دوره ها نداشتم.

      تا اینکه…..

      روزی جناب آقای عطار روشن، متن هنرجویی را استوری کردن که بعد از گذشت یک هفته از آغاز دوره، از نظر روحی متحول شده و حس و حالشان، عالی شده بود. 

      و من دقیقا به دنبال رسیدن به حال خوب بودم و هستم. 

      دایرکت پیام دادم و جناب عطار روشن فرمودند که دوره را بخرم.

      تعلل کردم.

      تا اینکه چند روز پیش لایوی داشتن در اینستا که پست هم کردن و در آن لایو از تلاش گفتند.

      تلاش برای چاق ماندن.

      تلاش برای نرسیدن به خواسته.

      تلاش برای حفظ موقعیت نامناسب.

      و این شد بزرگترین تلنگر برای من که با نخریدن دوره و پشت گوش انداختن، تلاش میکنم برای باقی ماندن در سطحی که برایم ناخوش آیند است. 

      پس به لطف خدا اولین دوره را خریدم و تلاشم برای رسیدن به حالی عالی و تناسب اندامی فوق العاده کلید خورد.

      الحمدلله.

      باشد که بِه شود….

      آمین.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار www.kmpmaryamkhayat
      1400/09/18 05:32
      مدت عضویت: 1418 روز
      امتیاز کاربر: 3502 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 186 کلمه

      باسلام خدمت دوستان،من بعداز۱۳سالگی چاق شدم یعنی موقعی که برای سال جدیدبه مدرسه رفتم دوستم گفت که مریم چقدچاق شدی شایدباورتون نشه اصلاخودم متوجه نشده بودم که چاق شدم بعدازآن سال تقریبا ۳سال گذشت مادرم برای خودشون شروع به رژیم گرفتن من وخواهرم روهم باخودش همراه کرد اتفاقا من بارژیم مادرم لاغرشدم ولی دوباره مقداری ازوزنم برگشت تااینکه ازدواج کردم ودوباره شروع کردم ایندفعه حسابی باربی شدم ولی بابارداری تمام آن وزن کم شده برگشت دوباره بعدازباردای شروع کردم لاغرکردم واین لاغری روحفظ کردم تا بارداری بعدی دوباره چاق شدم ولی بعدازبارداری دوم هرکاری میکردم لاغرنشدم هرکاری بگیدمن انجام دادم کم خوری رژیم باشگاه عرق گیاهی ولی هیچ ،حسابی کم آورده بودم دیگه به درگاه خداپناه آوردم من سال۹۷بااستادودوره آشناشدم واصلا درک نمیکردم بشدت واکنش داشتم که مگه میشه من تازه درک کردم که استادچی میگن دستاوردی که ازاین دوره داشتم ترس ازغذا به کلی ازبین رفت ووزنم ثابت مونده ودیگه چاق نشدم درسته که من خیلی طول کشیدتادوره رودرک کنم ولی خوشحالم که بالاخره درک کردم والان آماده ام تاباجان ودل دوره را باتمام قوا وباآمادگی ذهنی کامل شروع کنم براتون بهترینهاروآرزودارم درپناه حق باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار pooldarjazzab@yahoo.com
      1400/09/15 04:55
      مدت عضویت: 844 روز
      امتیاز کاربر: 549 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 398 کلمه

      نمیدونم ساعت چنده 

      فقط میدونم حس نوشتنم الان اومده .

      من خودمو همینجور که هستم دوست دارم . 

      وقتی می گن باید تغییر کنید همه فکر میکنیم تغییر ما اینه مثل همیشه بیفتیم دنبال ساختن خود بهتری از خود.

      ولی تغییر به این معنا نیست .

      تغییر یعنی خود منفیتو بپذیری و تازه قدردان خود منفی هم باشی . 

      من خودمو تنبل میدونم . تنبلیمو دوست دارم . همینجور که هست . دیگه نمیخوام تغییرش بدم . حتی نمیخوام باهاش به صلح برسم که بعد تغییرش بدم نه . نمیخوام گول بزنم خودمو ‌نه .

      من تنبلیمو دوست دارم و همیشه هم انجامش میدم . من پرخوریمو دوست دارم و همیشه هم انجامش میدم . 

      پرخوری خیلی هم خوبه چرا بخوام ترکش کنم . 

      من بیماریم رو دوست دارم . اصلا چقدر خوبه که آدم مریض میشه . خیلی لذتبخشه 

      من رنج کشیدنم هم دوست دارم . چقدر خوبه که تو زندگی انسان رنج میکشه . 

      چقدر خوبه که من تنهام و هیچ کسی رو ندارم . 

      شاید تعجب کنید اما تعجب نداره . این من اصلی هستم باید خود چاق بیمار تنها و بی پولم رو بپذیرم نه برای اینکه اتفاق خاصی بیفته برای خاطر خودم . اصلا دوست دارم اینارو انتخاب کنم چرا باید چون همه پول میخوان منم بخوام من اصلا پول نمیخوام چه اشکالی داره . اصلا دوست دارم به نون شبم محتاج باشم و رنج بکشم چه اشکالی داره ؟ 

      اصلا هم تغییر نمیخوام کنم .  

      تظاهر به تغییر هم نمیخوام کنم . 

      همینجوری که هستم عالی عالی هستم .

      ازت ممنونم پیروز پولدار جذاب . 

      بیماری سرمایمه .

      تنبلی سرمایمه 

      پرخوری سرمایمه 

      چاقی سرمایمه 

      تنهایی سرمایمه 

      بی پولی سرمایمه 

      رنجهام سرمایمه 

      دلتنگیهام سرمایمه 

      دلشکستگییهام سرمایمه 

      تحقیر شدنهام سرمایمه 

      گناهکار بودنم سرمایمه 

      نفرتهام سرمایمه 

      سرزنشهام سرمایمه 

      اینا دارایی های من هستن . 

      من همشون رو دوست  دارم و از بودنشون تشکر می کنم . 

      شاید نوشته ی من حس بدی ایجاد کنه ولی من حتی حس بدمم دوست دارم . 

      اصلا چرا باید از نیمه ی تاریک وجودم فرار کنم وقتی همه جا دنبالمه . 

      من بغلش میکنم و میپذیرمش . نه برای اینکه سفید بشه برای اینکه سیاه بمونه . برای اینکه سیاهی هم قشنگه . مشکی رنگ عشقه . پس سیاهی های وجود منم عشقن . 

      دلم میخواست اینا رو بنویسم . همین . حس نوشتنم دیگه رفت . حتی همین بی حسی و بیحالی رو هم دوسش دارم . 

      عاشقتم پیروز پولدار جذاب  عاشق شکستها و بی پولی و جذاب نبودنتم . چون تو با وجود همه ی سیاهیهات برای من سرمایه هستی و جذاب و پولدار و پیروزی . 

      ممنونم که هستی سیاه من . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shmm
      1400/09/06 00:14
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 1367 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 255 کلمه

      با سلام خدمت شما دوستان و استاد عطا روشن 

      من هم همانند استاد و دیگر دوستان این سایت راههای زیاد و طاقت فرسایی رو واسه لاغر شدن انجام دادم و جز سختی و هزینه ی گزاف چیزی عاید من نشد که هیچ بلکه دچار بیمار هایی هم شدم من راههای زیادی رو امتحان کردم و خیلی سختی کشیدم و تا این اواخر که با دوره تازه آشنا شده بودم ولی دوره را شروع نکرده بودم لاغری و رسیدن به تناسب اندام را برای خودم جزءمحالات میدانستم و مطمئن بودم با همین اوضاع و چاقی و با انبوهی از بیماری خواهم مرد تا اینکه با این دوره شگفت انگیز آشنا شدم و نور امید در دل من روشن شد و من هم دیدم میتوانم بدون سختی و به راحتی آب خوردن لاغر بشوم و از زندگیم لذت ببرم پس با اطمینان بالا و احساسی عالی کاررا  در این دوره شروع میکنم تا به آرزوهاو خواسته های مد نظرم دست پیدا کنم و در این مسیر میخواهم با قدرت و اعتماد به نفس کامل کارم را شروع کنم تا به نتیجه دلخواه خودم و فقط و فقط برای دل خودم و به شادی واحساس عالی  که برای خودم باشد نه تعریف و تمجید دیگران دست پیدا کنم پس خودم را به این مسیر و آموزشهایش میسپارم و تمام مراحل را با دقت و بطور کامل انجام خواهم داد تا به خواسته ام برسم

          من به هر آنچه که فکر میکنم خواهم رسید چه                       بخواهم چه نخواهم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار راشين قربانلو
      1400/08/09 00:07
      مدت عضویت: 913 روز
      امتیاز کاربر: 4050 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 345 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستان سایت تناسب فکری 

      منم مثل بقیه خیلی راهها رو رفتم رژیمهای مختلف و طاقات فرسایی رو میگرفتم و البته وزن کم میکردم  و بعد یه مدت رها میکردم و دوباره وزنم برمیگشت وسایلهای مختلف ورزشی رو خریده بودم دیگه خونمون تبدیل به باشگاه شده بود تقریبا ولی بازم فایده نداشت چون همه ی این راهها پایدار نبود البته من از بچگی همیشه متناسب بودم تا اینکه بعد از زایمانهای مکرر که همشون هم سزارین بودن حجم شکم و پهلوهام بزرگتر شد و بخاطر همین من همیشه در حال رژیم گرفتن بودم سال ۲۰۱۵ رژیم سرسختی گرفتم  همراه با یکساعت پیاده روی و دویدن بیشتر از ۱۵ کیلو کم کردم و خیلیم راضی بودم ولی به محض رها کردن خیلی سریع وزنم برگشت شایدهم بیشتر شد ، حدود ۲ سال پیش که باز هم دنبال راهی برای رژیم گرفتن بودم بطور اتفاقی با یک پیج اشنا شدم که آموزش لاغری با ذهن بود و این اولین بار بود که میشنیدم با ذهن هم میشه لاغر شد محصول رو از سایتشون خریدم ولی ادامه ندادم یجور برام گیج کننده بود و بازم رها کردم اما خداییش اون پیج منو با خدای درونم اشنا کرد و خیلی زندگیم عوض شد من دیگه اون مادرو همسر قبل نیستم خیلی به زندگی امیدوارم و ایمان و یقین دارم بخدای مهربونم بخاطر همینم باز از خدا با یقین کامل درخواست کردم که منو به یه راه آسونتر و نهایی هدایت کنه و رها کردم تا اینکه با اسم استاد عطار روشن برخورد کردم و یک فایل رایگان دیدم و بعد دوره ی رایگان رو شروع کردم دوست داشتم دوره رو داشته باشم اما برام خرید می‌کنم مقدور نبود  اونجا که استاد گفتن هروقت امادگیشو داشتی فایل رایگان رو رها کن و دوره رو شروع کن منم از خدا خواستم بازم کمکم کنه که استاد همونوقت به مناسبت تولدشون تخفیف زدن روی تموم محصولات سایت خداروشکر تونستم دوره ورود به سرزمین لاغرها رو خریدم امروز روز اول از هفته ی اول هستم خیلی خوشحالم و یقین دارم که لاغر میشم و لاغر میمونم 

      با تشكر فراوان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 75
      محتوای دیدگاه: 164 کلمه

      سلام خدمت استاد ارزشمند وهمه اعضای این سایت بسیار تاثیرگذارم منم از وقتی که یادمه همیشه توپل بودم وتوجنگ وگریز رژیم گرفتن ورها کردن ودیگه واقعا ازته دل خسته شده بودم ی رور به خدا گفتم خدایا میشه ی راه آسون راحت سریع نشون من بدی که هم لذت بخش باشه هم لاغر بشم بعد دیگه رهاکردم بعداز ی مدتی  با ی پیجی که اونم آموزش لاغری با ذهن بود آشنا شدم تودورشون شرکت کردم خوب بود ولی خوب چون سایت نداشتند وموقتی بود نتیجه هم گرفتم ولی پایدار نبود بعد ی شب گفتم خدایا میشه ی کسی جایی بمن معرفی کنید که هم خیلی ارزشمند باشه هم سایت معتبر داشته باشه که من بتونم مرتب روذهنم کار کنم ی یه روز دریوتیوب با فایلها استاد آشناشدم چندتایشو گوش دادم واتگار ی ندای درون مرتب بمن میگفت که این همون چیزی هست که میخواستی وبمن بلطف الله در این دوره ارزشمند شرکت کردم وایشالا همیشه متعهد در این مسیر لذت بخش ثابت قدم میمانم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مرضیه ملکی پور
      1400/08/01 14:00
      مدت عضویت: 986 روز
      امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 240 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه! من هم مانند همه دوستان بارها رژیم های مختلف و روش‌های مختلف برای لاغری را امتحان کردم و در آخرین تلاشم 23 کیلو وزن از دست داده بودم ولی از شروع کرونا و توصیه های دیگران که باید بدنت قوی باشد و احساس خودم که خب معلوم نیست زنده بمانی پس نزار حسرت چیزی به دلت بمونه، رژیم را کنار گذاشتم و بخشی از وزنم دوباره برگشت و چون نگران بودم دنبال روش لاغری میگشتم، و با روش A. J آشنا شدم. در اینترنت دنبال مطالب آموزشی درمورد آن روش بودم که با فایلهای رایگان استاد عطار روشن برخورد کردم و وارد سایت شدم و اول 12 جلسه رایگان را گوش دادم و با کلیت موضوع آشنا شدم و بعد تصمیم گرفتم بطور جدی 100 گام لاغری را شروع کنم. تا گام 45 ام که رسیدم استاد گفته بودند فایل رایگان را رها کنید و در دوره اصلی ثبت نام کنید و این فایل همزمان شد با تخفیف ایشان بخاطر تولدشان، که جا دارد اینجا تولدشان را تبریک بگویم و برایشان آرزوی سلامتی و طول عمر دارم، و اتفاقا روز شنبه هم بود که دوره باید از شنبه شروع می‌شد و من هم مرخصی بودم و توانستم بروم و جزوه آموزشی را هم آماده کنم و همه چیز دست به دست هم داد که من به این مسیر هدایت شوم و مطمئن هستم نتیجه عالی میگیرم. به امید خدا و لطف استاد و همت خودم☺️🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار majidyfard.m.77.5.11@gmail.com
      1400/07/26 18:07
      مدت عضویت: 905 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 140 کلمه

      سلام

      وقت استاد واعضای محترم سایت بخیر

      من اون طوریکه یادمه اگردلایل چاقی خودموبخوام بگم من از اول دبستان که رفتم مدرسه دیدم همه کوچیک تراز من هستن و من درشت تراز بقیه بودم هم قدم و هم عرضم بیشترازبقیه بود و نمیدونم چرا البته خواهروبرادرم میگن مادرمون خیلی به من داده خوردم و همیشه زیاد به من غذامیدادن و البته اون موقع چاقی زیاد بد نبود و توی خانواده ما به خصوص ولی وقتی بزرگ شدم عقاید عوض شده و دیگه چاقی داره اذیتم میکنه چون من استخوان درشت هستم میدونم اگر لاغر باشم خیلی خوشتیپ میشم همیشه تند غذامیخورم و خب زیاد و اگر استرس داشته باشم یا عصبانی باشم هم سراغ ریزه خواری میرم خداروشکر میکنم که با این روش آشنا شدم چون الآن حالم بااون دفعات دیگه متفاوته و از این روش بدم نمیاد میدونم که نتیجه میگیرم 

      انشالله.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Armita Sediqi
        1400/07/28 22:20
        مدت عضویت: 926 روز
        امتیاز کاربر: 1313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 13 کلمه

        خیلی موفق باشی عزیزم

        به خوب راهی هدایت شدی

        این هدایت رو دست کم نگیریم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/07/20 21:54
      مدت عضویت: 1006 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 206 کلمه

      سلام
      من ی روز ک شام خوردم و بعد تو دل خودم گفتم خدایا من خستم از خودم از بی ارادگی ام از چاقی خستم خودت یکاری کن من دیگه نمیدونم چیکار کنم
      همونرموقع نمیدونم چی نوشتم ک چن تا سایت اورد بالا و پبج استاد و سه تا دیگه ذخیره کردم شب بود نتونسم گوش بدم و فردا از بین اون سه تا پیج استاد رفتم و استوریهاشونو دیدم ک چقد حرفهایی ک من نیازمه و حالمو خوب میکنه داره و رفتم سایت ولی تردید داشتم چن پول نداشتم برگشتم ب خودم گفتم فریبا میری عاشق مسیر میشی بعد پول میخواد نمیتونی دوباره افسرده میشی ار استاد پرسیدم دقیق یادم نیس استاد گف ادامه بده و من چقدر خوشحالم و از استاد بابت همین حرف ک باعث شد نن بیام سایت از دوره رایگان استفاده کنم میتونست بگه خودت میدونی ولی اون ادامه دادن من زنده کرد
      منی ک افسره بودم پراز حس بد ناامید ناراحت بیحوصله
      اومدم شروع کردم دوره رایگانو و هنوز قسمتم نشده ک محصولو بگیرم ولی میدونم اگه روزی من باشه خدا ب موقعش میده
      من الان حالم خیلی خوبه درسته هنوز لاغر نشدم ولی حسم بهتره من خیلی از رژیم ها لاغر شدم حسی ک الان دارم قابل مقایسه با هیجی نیس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mohammadmahdiebrahimi@gmail.com
      1400/07/17 15:54
      مدت عضویت: 919 روز
      امتیاز کاربر: 193 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 320 کلمه

      سلام به استاد گرامی و سایر دوستان . داستان هدایت ام رو یکبار ارسال کردم و دوباره هم دوست داشتن بنویسم که من هم  مانند سایر دوستان تمام روش های لاغری رژیم های سخت ورزش های سنگین و دم نوش ها بدمزه نیوشا و رژیم متابوهلث و …..همه  بعد از مدتی هم بر می گشت  . نا امید و ناراحت از ته دل از خدای مهربان درخواست کمک کردم واقعا نمیدونی به چه شکل و چطور این سایت رو دیدم …بی هدف و سرگردان نمیدونم واقعا نمیدونم چی داشتم سرچ میکردم چشمم به لاغری با ذهن افتاد . اهمیتی ندادم گفتم ای بابا باز هم یکی از اون روش های همیشگی و بی نتیجه ….گاهی به عمل جراحی فکر می گردم اما چون هزینه نداشنم از ذهن خودم دورش می کردم چند روز متوالی گوشی رو از ناراحتی بر میداشتم و بدون اینکه بدونم چی شده ناراحت و غمگین دیگه حتی نه سرچ میکردم نه می تونستم چیزی بخونم یا چیزی نگاه کنم فقط میدونم ناراحت و نا امید  و افطرده و….حتی به پزشک اعصاب و روان هم مراجعه کردم و هر سری که گوشی رو بر میداشتم فقط میگفتم خدایا کمک کن فقط تو ذهنم میگفتم بر زبان هم نمی آوردم  و هر سری لاغری با قدرت ذهن به چشمم می افتاد و من رد میشدم یک روز با بی میلی کلیک کردم و دو فایل رو گوش دادم به دلم ننشت و یادم رفت بعد از دو هفته تکرار آن حالات و…… بلز هم میگم چون برا خودم خیلی عجیب و معجزه بود چطور دوباره ه شروع به  گوش دادن فایل اولین جلسه و بعد دومی و……بعد از اتمام جلسات رایگان یعنی اون ۱۲ جلسه که با سرچ کردن در گوگل به دست می آوردم روز به روز علاقه من بیشتر  میشد.و الان گام ۵ از دوره رایگان ۱۰۰ گام هستم . که به امیدی حدا تا اخر پبش میرم چون یقین دادم که نتیجه میگیرم خدایا شکررتو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1400/07/03 18:13
      مدت عضویت: 1456 روز
      امتیاز کاربر: 10646 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 759 کلمه

      با سلام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای رضا عطا روشن و دوستان عزیز 

      داستان هدایت من در این گروه

      من بار دوم هست که دوره را شروع می کنم

      من هم مثل خیلی ها راهای زیادی را برای لاغری رفته بودم و همیشه از داشتن شکم بزرگ و دیدن افرادی که متماسب هستند و با خودم مقایسه می کردم،رنج می بردم یک بار یادمه در اوج تابستان اول صبح باید می رفتم دانشگاه تا ساعت ۷ شب می موندم تو دانشگاه یک گن خریده بودم که کامل شکم و تمام نیم تنه را می پوشاند من از چربی کوهان شتر و پارافین یک کرم درست کردم بعد می مالیدم به بدنم و روی آن پلاستیک می پوشاندم و گن را محکم می بستم تا ده دقیقه اول نعسم به زور می آمد بالا ولی تحمل می کردم و کقتی به خانه برمی گشتم پلاستیک پر اب می شد و من خوشحال بودم که چربی های من آب شده در حالی که بدنم بدجور قرمز شد و دانه های قرمز زد و حساسیت کردم .

      یکبار هم یک معجون درست کردم که وقتی می خوردم دهانم بدجور آب می انداخت و حالم بد می شد 

      والییییییی الان که به اون روزها فکر می کنم تنم می لرزه یعنی چقدر من نا آگاه بودم و اگر خدای مهربان به دا م نمی رسید معلوم نبود که چی قرار بود به سرم بیاد. یک روز سر سجاده با تمام وجودم تز خدا خواستم من را از چاقی نجات بدهد .و خدا خیلی سریعتر از آنچه که فکرش را می کردم به من پاسخ داد

      طبق معمول در آپارات دنبال یک فایلی می گشتم یکدفعه به ذهنم رسید در مورد ذهن ناخوداگاه مطلب ببینم گشتم و گشتم که یکدفعه استاد را دیدم که دارند در مورد تناسب صحبت می کنند خیلی حرف هایشان به دلم نشت سایت را یادداشت کردم و وارد سایت شدم دوره رایگان را دانلود کردم و کلمه به کلمه حرفهای استاد را می نوشتم و مو به مو به آنها عمل می کردم خیلی حسم عالییی بود یقین کردم که همان گم شده من هست . هر ماه سعی می گردم دوره سرزمین لاغرها را تهیه کنم ولی هزینه اش برایم فراهم نمی شد یکبهر با استاد تماس تلفنی داشتم و استاد به من پاسخ دادند و به من گفتند که من خیلی کم اتفاق می افتد که تماسی را پاسخ بدهم نمی دانم شما در چه مدتر ذهنی بودید که من گوشی را پاسخ دادم استاد با من صحبت گردند بعد از تماس هستاد دیگه طاقت نیاوردم و از خدای مهربانم کمک خواستم. که نمی دانم چطوری به ما اداره تشویقی داد و من بلافاصله تصمیم گرفتم که برای خرید می‌کنم اقدام کنم . و دکره را خریدم.

      خیلیی عالی بود و هست واقعا از خدای مهربانم سپاسگذارم که مرا در این مسیر زیبا راهنمایی کردند ممنونم خداجونم.

      دوره برای من عالی بود اگر چه چند وقت رها کردم ولی باز استاد فرمودند مهم نیست کجای دوره خستید فقط ادامه بدهد حتما نتیجه می گیرید من از اینکه از شکمم خجالت نمی کشم به خودم می بتلم اصلا دیگه چاقی خودم را نمی بینم عاشق خودم هستم و هر وقت چشمم به آینه می خوره به خودم می گم سلام فرشته من.

      امروز بعد از سالها لباس قشنگی پوشیدم و جلوی آیینه رقصیدم چقدر اندامم قشنگ شده چقدر خودمو دوست دارم کیف کردم از دیدنم گرچه سایز چندانی را کم نکردم اما احساس عتلی دارم آرامش دارم منی که همیشه خوردن و غذا را عامل چاقیم می دونستم و با استرس سر سفره حاضر می شدم دیگه نه اون حرص و ولع گذشته را دارم و نه اضطراب قبل را با آرامش سر سفره می نشینم و به اندازه نیاز بدنم می خورم اصلا اشتهایی ندارم به زیاد خوردن من دیشب فقط با یک لقمه بله یک لقمه پنیر احساس سیری کردم آخه کجا میشه اینو تجربه کرد واقعا شرکت در دوره برای من و زندگی من لطف خدا بوده و هست .

      چقدر لذت می برم وقتی صبحانه کم می خورم همش توی ذهنم این حرف منفی باف می گفت زیاد بخور تا دهانت بدی ندهد و معده ات صدا ندهد اینجوری همه از تو خوششان می آید.

      الان دیگه این ندا را کمتر و کمتر می شنوم و بجاش این ندا می یاد که بوی دهان را با مرتب مسواک زدن میشه رفع کرد حالای بالفرضم بوی بد باشه هیکل آدم که خیلی بزرگتر و جلوی چشم افراد هست از آن بیشتر احساس بدی به دیگران می دهد. و یا می گویم من برای خودم زندگی می کنم وقتی خودم در درونم آرامش داشته باشم با خودم در صلح باشم کافیه همین .

      خدایا من خیلی دوستتت دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Jobnew301@gmail.com
      1400/06/27 18:51
      مدت عضویت: 930 روز
      امتیاز کاربر: 4848 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 216 کلمه

      به نام خدا

      سلام

       یکشنبه هفته قبل دوره گام اول رو خریدم و چقدر سخت بود وقتی که فهمیدم باید تا شنبه برای شروع دوره صبر کنم و سعی کردم توی این هفته از فایل های رایگان استفاده کنم. منم برای لاغری راهی نبوده که امتحانش نکرده باشم و با همش هم وزن کم کردم ولی نه تنها برگشته بلکه همینطور وزنم زیادتر هم شده. آخرین تلاشم قبل ماه رمضان امسال بود که با تمام سختی که کشیدم وزنم توی ماه رمضان برگشت.واقعا خسته شده بودم تمام رژیمها رو کنار گذاشتم و پاکسازی ذهن رو شروع کردم و از خدا خواستم که خودش راهی جلوی پام بزاره هنوز به یک هفته نرسیده بود که از داخل یک سایت کامنتهای خانمی رو خوندم که با روش لاغری ذهنی متناسب شده بود و اون هم مثل من تمام روشها رو امتحان کرده بود، خیلی به دلم نشست و سریع وارد سایت تناسب فکری شدم و دوره های رایگان رو شروع کردم، حس خوبی داشتم و به قول استاد احساس کردم گفتگوهای درونیم داره کم کم عوض میشه ، برای همین تصمیم گرفتم دوره رو بخرم و با کمک خداوند و تمام تلاشم، این مسیر رو برای رسیدن به هدفم ادامه بدم و مطمئن هستم که متناسب می شم و امروز اولین روز شروع دوره ی منه…. خدایا به امید تو….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار armetasn@gmail.com
      1400/06/24 14:12
      مدت عضویت: 926 روز
      امتیاز کاربر: 1313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 741 کلمه

      به نام خدا 

      من از طریق خداوند به این سایت اومدم و به تمام محتوای این سایت نیاز دارم‌‌‌‌..

      من تنها از یک روش برای لاغریم استفاده کردم اون هم رژیم کتوژنیک بود که تقریبا ۴ کیلو برگشت داشت تا به امروز و الان بسیار مطمئن تر شدم که هیچ روشی جز لاغری با ذهن نمیتونه تناسب اندام همیشگی برای من به ارمغان بیاره.

      همین اول کار به خودم تبریک میگم که هنوز هم دنبال لاغری و سلامتی خودم هستم این یعنی زندگی خودم رو هدر نمیدم.مهم نیست کجا زندگی میکنم،چند سالمه و حتی مهم نیست چند کیلو میخوام کم کنم.*مهم اینه که میخوام لاغر بشم ،متعهد باشم و ذهنم رو برای لاغری آماده کنم*وضعیت فعلیم: خیلی اضافه خوری میکنم،یواشکی غذا میخورم و هر روز منتظر چاق تر شدن هستم، از غذا خوردن ناراحتم از غذا نخوردن هم ناراحتم، احساس بدی نسبت به جسمم دارم و از طرف همه سرزنش میشم.پول های زیادی رو برای خوردن خرج کردم که اگر جمع میکردم میتونستم برای پیشرفتم استفاده کنم.و دائما به فکر خوردن و نخوردن هستم و منتظرم که گشنم بشه و فقط یک دل سیر بخورم.

      من مبتلای هدفم هستم، من عاشق لاغری هستم و از پوشیدن لباس های سایز کوچیک به  قدری لذت میبرم که اصلا قابل وصف کردن نیست.برای همون احساس خیلی خوبی به این سایت دارم و حس درونم میگه این روش بسی درسته و ادامه میدم.

      استاد توی فایل ثبت نام میگن: “شما هم میتونید متناسب بشید”

      این جمله برای کسی که راهی برای لاغری انتخاب کرده اما به نتیجه نرسیده غیرقابل باوره..اما میشه روش کار کرد و یخ ذهن رو باز کرد.

      من از ۱۱ یا ۱۲ سالگی دچار اضافه وزن خیلی کم شدم و همواره از چاق شدن و چاق تر شدن هراس داشتم و قبل از اینکه چاق بشم یقین داشتم که اضافه میکنم همین رفتار به ظاهر کوچک من اثبات میکنه که: چاقی ابتدا در ذهن من شکل گرفته و سپس در جسم من نمایان شدهپس باید راه رفته  رو برگردم:لاغری ابتدا باید در ذهن من شکل بگیره و سپس در جسم من نمایان بشه

      یکی از دلایل چاق تر شدن افراد ناامیدی در لاغری‌ست که هیچ امیدی ندارن که لاغر بشن و لاغر بمونن ولی در عوض خیلی مطمئنا که به سرعت میتونن چاق بشن (برخلاف افراد لاغر)

      من در سایت تناسب فکری قرار نیست فکر کنم و لاغر بشم،قراره لاغری رو اموزش ببینم و باور های چاق کننده خودم رو اصلاح کنم.

      من در وزن ۶۱.۱۰۰ کیلوگرم با قد ۱۷۳ در سن ۱۶ سال هستم و مطمئنم میتونم اون اندام رویایی که همیشه میخواستگ رو به دست بیارم همیشه دوست داشتم خعلی لاغر بشم و افرادی رو که میدیدم هرچی میخورن چاق نمیشن رو حسرت میخوردم و حسادت میکردم‌.از خدا شکایت میکردم که چرا من هر روز چاق میشم اما اونا همون غذای من رو میخورن و متناسب میموننچرا چرا چرا چرا چرا چرا و….

      من در سایت تناسب فکری ثبت نام کردم و متعهد شدم که برای سه ماه فقط و فقط از اموزش های سایت برای لاغری استفاده کنم.

      من متعهد میشم هر روز یک فایل گوش بدم،نظرات دوستان رو بخونم و دو ساعت از روزم رو به سایت اختصاص بدم.

      من زندگی جدیدی رو تجربه میکنم که هیچ فرد متناسبی تجربه نکرده و براش یک نعمت طبیعی بوده.‌.اما فقط فردی که قبلا چاق بوده لذت پوشیدن لباس و شلوار سایز کوچکِ کوچک رو میفهمه.‌‌‌‌…

      [  ] و من اینجام که : یا بمیرم و یا لاغر بشم

      باشم.همیشه دوست داشتم خیلی لاغر بشم هر فردی رو میدیم که هرچی میخوره بازم لاغره بسیار حسادت میکردم و حسرت میخوردم از خدا شکایت میکردم که چرا باید چاق باشم رژیم بگیرم و ورزش کنم اما اون ادم به راحتی اب خوردن لاغرتر میشه؟ چرا چرا چرا چرا و..

      ((من در سایت تناسب فکری ثبت نامی دوباره میکنم و متعهد میشم برای سه ماه فقط و فقط از اموزش های سایت برای لاغری استفاده کنم.)) راه سخت ۲ ماهه مثل رژیم کتوژنیک رو هر روز با اشتیاق انجام دادم! پس این راه هموار و اسان که دیگه چیزی نیست.

      #در دفترم امضا و تاربخ تعهدم رو زدم# 

      من متعهد هستم هر روز یک فایل گوش بدم، نظرات دوستان رو بخونم و دو ساعت از روزم رو به این سایت اختصاص بدم

      من میتونم زندگی دوباره ای رو تجربه کنم که هیچ فرد متناسبی تجربه نکردهشاید اون فرد لذت بردن از لباس های سایز کوچیک و شلوار سایز کوچیک لذت نبره ، اما‌ میدونم من چاق شدم تا لذت لاغری رو با تمام وجودم حس کنم.[  ] من اینجام که : یا لاغر بشم یا بمیرم(من از قدیمی ها هستم و قبلا داستان هدایتم رو نوشتم ^^)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/06/23 14:00
      مدت عضویت: 1119 روز
      امتیاز کاربر: 13014 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 406 کلمه

      باسلام 

      سال ۹۹ خیلی تلاش میکردم که وزنی رو که کم کرده بودم رو ثابت نگه دارم کم که دیگه نمیشد لااقل بیشتر نشه.

      هر راهی رو رفته بودم از کالری شماری ، رژیم شیر ، پروتتین ، میوه ، فست های طولانی و ورزشهای شدید  تا دکترهای تغذیه طب نوین و سنتی و داروهای گیاهی و شیمیایی ….

      همیشه نگران بودم که دارم چاق میشم .

      اینقدر مبارزه کردم تا دیگه خسته شدم .خسته شدم ازاینکه همه شیرینی وکیک بخورند من نگاه کنم خسته شدم از اینکه برنامه شام بیرون و پیتزا و رستوران رو به خاطر ترس کنسل میکردم یا اگه میرفتم مرتب قاشق هایم رو میشمردم که بیشتر نخورم .

      آذر ماه ۹۹ گفتم مگه آدم چقدر میخواد عمر کنه که اینقدر خودمو اذیت کنم .خلاصه دکتر تغذیه رو رها کردم ولی بازم مواظب خوراکم بودم .

      ولی انگار فنر وزنم در رفته بود از وزن ۷۲ رسیدم ۸۰ اونم توی سه ماه ، هرچه بیشتر تلاش میکردم ترسم بیشتر میشد و درباتلاقی که برای خودم درست کرده بودم بیشتر فرو میرفتم .

      ۱۲اسفند روز تولدم بود ولی من اصلا خوشحال نبودم ۱۳کیلو وزنی که دوسال پیش با مکافات ،با شب گرسنه خوابیدن، با ورزشهای که باعث برگشت درد دیسکم شده بود کم کرده بودم همه برگشته بود .

      بین دونماز اشکم جاری شد به خدا گفتم منکه نمی دونم دیگه چکار کنم خودت کمکم کن .

      فرداش توی سایتی داشتن چت میکردنداسم استاد رو گفتند .منم توی نت دنبال گشتم .

      برام سایت تناسب فکری  آمد .اسمش برام عجیب بود  بلافاصله وارد شدم و از مطالب خوشم آمد بااینکه آدم محتاطی هستم فایلها من رو مسخ کرد سریع ثبت نام کردم و فقط گوش کردم و نظرات رو میخوندم .میدونستم این هدیه ایی بود که از خدا خواسته بودم .

      کم کم شروع به نوشتن کردم اینجا جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم چرا منی که اینقدر رعایت میکنم تند تند چاق میشم .

      ۶ماه توی دوره رایگان چرخیدم و یکم نتیجه جسمی گرفتم ولی باور و فکر من خیلی فرق کرده بود مادر و همسری شده بودم که هرروز داره برای بهتر شدن تلاش،میکنه .

      وقتی این نکات ناب رو در فایلهای رایگان دیدم  تصمیم گرفتم اول خودمو دوست داشته باشم و برای خودم هزینه کنم .

      امروز سه شنبه ۲۳شهریور ۱۴۰۰ به لطف خدا دوره گام اول رو خریدم .

      منتظر شنبه ام که مانند صدگام تلاش کنم تا از خودم انسانی بسازم که دیگر حسرت تناسب دیگران را نخوردم .وبااعتماد به نفس گام بردارم و برای انتخاب هرچیزی که دوست داشته باشم ،آزاد باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار reyhanehkhorramdel@gmail.com
      1400/06/14 23:31
      مدت عضویت: 953 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 62 کلمه

      سلام استاد من از طریق یکی از دوستانم وارد سایت شدم. من ریحانه خرم دل هستم ۱۵ ساله.

      من از چاقی خودم رنج میبرم وا با کمک شما ولطف خدا میخواهم به مسیر لاغر برم.

      من خیلی راه هارو رفتم ولی نتیجه زیادی نگرفتم‌.

      ومن خیلی خوشحالم که با این سایت آشنا شدم و به لطف خدا من میتونم به وزن دلخواهم برسم

      من میتونم 💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار آرمیتاِ متعهد
        1400/06/25 12:37
        مدت عضویت: 926 روز
        امتیاز کاربر: 1313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 12 کلمه

        سلامممممم عزیزدلم..خیلی خیلی خوش اومدی😍😍 من میدونم دوتامون خیلی خیلی موفق میشیم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریماه فقری
      1400/06/13 18:03
      مدت عضویت: 1200 روز
      امتیاز کاربر: 11535 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 50 کلمه

      هدایت من 

      من از طریق خداوند به این راه هدایت شدم تنها همین را میتوانم بگویم و زمانی که پای خدا وسط یاشد جای هیچ حرفی باقی نیست 

      اما تصمیم دارم که دیگه در مود این دوره و مشکلاتم با هیچکسی حرف نزنم تا راحتتر صدای ندای خداوند را بشنوم خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهديه عطارزاده
      1400/06/13 11:24
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 324 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 43 کلمه

      سلام استاد جان 

      خوب هستید 

      من هم که برای بار سوم هست که هدایت و دعوت میشم به سمت مسیر سبز تناسب لاغری با ذهن 

      خیییلی خوشحالم که میدونم هیچ  راهی برای مهدیه بجز این راه و مسیر برای رسیدن به خواستش وجود نداره 

      من میتوانم 💪💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.tajeddin@gmail.com
      1400/06/07 07:16
      مدت عضویت: 945 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 61 کلمه

      سلام

      در سن ۳۴ سالگی با ۱۰ کیلو اضافه وزن تصمیم به لاغری از طریق ذهن گرفتم.بعد از دوتا بارداری چاق شدم و هیچ وقت نتونستم به وزن اولم برگردم برای اینکه دوتا پسر شیطون دارم که نمیتونم جایی بزارمشون و کوچیک هستند و من دچار استپ وزنی شدم که دکترا میگن بدون ورزش جواب نمیگیدم امیدوارم از این طریق جواب بگیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/05/30 17:01
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 847 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم 

      داستان هدایت من 

      داستان هدایت من درست برمیگرده به زمانی که سال دوم ازدواج من بود من وهمسرم تصمیم گرفتیم پولمون به آشنایی داده وهم برای کمک به اون وهم برای کمک به خودمون ازش سود بگیریم وزندگیمون پیشرفت بدیم وپول رهن خونمون دادیم به اون شخص تا قسطامون بتونیم بدیم اون روزا فکر میکردیم پیشرفت دراینکه آدم فکرش کار کنه سود بگیره پولش پول بیاره وخلاصه از این مدل فکرا 

      خلاصه رفتیم خونه ای بسیار کوچک درمحله ای پایین تر از خانه قبلیمون به طوری که من اساس خانه ام رو به زور وبا حالت فشرده سازی جا کرده بودم 

      اون خونه رهن واجاره بسیار کمی داشت ومن خوشحال وسرمست از کار فداکارانه ای که برای زندگیم کرده بودم 

      کم کم متوجه عمق فاجعه شدم محله محله بدی نبود اما کوچه ما فاجعه بود تازه متوجه اطرافم شدم که چه آدمهای بد وناجوری کنارم زندگی میکنن وترس تمام وجودمون گرفت من به شدت منزوی شدم از طرفی پول نداشتیم وبه خاطر وام های بیشمار زیر قسط داشتیم له میشدیم واز طرفیم من چاق تر وچاق تر میشدم 

      این شد که همسرم از یکی از همکارای بدنسازش رژیم بسیار سختی رو برام گرفت ومنم با هزار زور وسختی گرفتمش خونمون اوضاع خیلی بدی داشت من بسیار عصبی شده بودم بسیار اذیت از محیط پیرامونم به خاطر خونه کوچک وکوچه بدمون کسی حاضر به اومدن دیدنم نبود ومن تنها تر از همیشه شده بودم تازه فهمیده بودم چرا این خونه اینقدر ارزون بود 

      خلاصه که رژیم گرفتم وبعد کلی سختی واعصاب خورد کنی لاغر شدم چند کیلویی ولی لاغر نموندم واوضاع بدتر شد داشتم دیوونه میشدم این شد که تصمیم گرفتم برم وبا چیزای روانشناسی خودمو آروم کنم اولش سایتی رو پیدا کردم که خانم روانشناسی بود وحرف های خوبی میزد کمی منو آروم کرد ولی مدام پول میخواست ومن کسی رو میخواستم که هر روز درکنار من باشه تا لاغر شم ومحبور به پول دادن مداوم نباشم وهرزمان پولی داشتم خرج پیشرفت خودم کنم این بود که دست به دامان خدا شدم 

      خوب یادمه عید اون سال کرونا بود وهیچ جا نرفتیم 

      از خدا خواستم نجاتم بده دیگه طاقتم طاق شده بود 

      که به طور کاملا اتفاقی این سایت پیدا کردم فایل ها رو یکی پس از دیگری گوش میدادم وبرجان وروحم مینشست سریع به همسرم گفتم منو عضو سایت کنه تا فایل های رایگانش گوش کنم شاید باور نکنید ولی چنان اشتیاقی منو فراگرفته بود 

      که ۶ کیلو کم کردم بدون رژیم بدون هیچ چیزی 

      اما اون زمان نمیدونستم نباید به کسی نگم نباید خودمو وزن کنم ودیر فهمیدم این شد که رفتم رو ترازو وبوم همه چیز فرو ریخت 

      ومن دوباره چاق شدم خیلی ناراحت بودم گفتم هیچی منو لاغر نمیکنه ورهاش کردم ناامید وعصبی تر از قبل شدم 

      خیلی شرایط بدی بود به همسرم فشار آوردم منو ببر مسافرت دارم دیوونه میشم تو این خونه واونم با هر بدبختی بود منو برد شمال وکاری که نباید میشد شد

      بازم بوم تصادف کردیم 

      یک هفته جهنمی درساری بودیم هر دو داغون وماشین له وداغون اینو بگم که حتی دراون شرایط وحشتناکم خدا منو رها نکرد وچنان قدرتی بهم داد تا همسرمو به دندان کشیدم واز اون جهنم نجات پیدا کردیم وقتی برگشتیم تهران صاحب خونمون جوابمون کرد وپرتمون کرد بیرون راستش خوشحال بودم که دارم میرم ولی پول نداشتیم این بار دوباره خدای مهربان خانه ای برامون پیدا کرد که بهتر از قبلی بود ولی شرایطش زیادم جالب نبود اما باقیمت مشابه اون خونه 

      خلاصه سرتون درد نیارم زخمی مریض شکسته با کلی بدهی اضافه شده بهمون رفتیم اون خونه

      یه ندایی به من میگفت این دوره فقط نجات بخش تو بخرش اون روزا حتی پول دادن قسطمون نداشتیم ولی من از همسرم خواستم بخره برام این دوره رو همسرم

      درکمال تعجب هیچ مقاومتی نکرد وبرام خرید ومن گازمو فروختم وقسطمون دادم از روز اول اون خونه شروع کردم به یادگیری اوایلش خیلی حالم بد بود اما با این حال هر روز گوش میدادم وتمرین حل میکردم تنها چیزی بود که شده بود دلخوشی من 

      کم کم حالم بهتر شد از افسردگی شدید تبدیل شد به کمی ناراحتی وبعدم اصلا ناراحت نبودم واتفاقا خیلیم سرحال وخوشحال بودم اونقدر خوشحال بودم هر روز که همسرم تعجب میکرد  کم کم اوضاعمون خوب وخوب تر شد 

      شاید باورتون نشه چون حق دارین برای خودمم هنوز شگفت انگیز ولی زندگی من ومن از این رو به اون رو شدیم من لاغر نشدم ولی زندگیم زیر ورو شد 

      الان که مینویسم این مطالب نمیدونم داستان هدایت من دقیقا از کی شروع شد اما هر چی که بود وهر زمان که بود اونقدر خوشحالم که باور کردنشم برام سخت 

      خدایا شکرت بابت اینهمه محبت وعشق وروزی بابت اینهمه آرامش وخوشبختی به جرات میتونم بگم از جهنم به بهشت برگردونده شدم 

      امروز چند روزیه اومدیم خونه جدید ومن تصمیم گرفتم دوباره مثل پارسال شروع کنم یادگیریمو واین بار همه تمرکز وهمتمو بگذارم روی لاغر شدنم چیزی که سالها آرزوشو داشتم من تعهد لاغریمو دادم واومدم تا از امروز شنبه شروع کنم شگفتی سازی خودمو خدایا شکرت که هنوزم هدایتم میکنی 

      وحالا داستان هدایت جدید من این 

      روزی روزگاری زمانی که اومدم به خونه خوشگل جدیدمون تصمیم گرفتم خودم از خونه زیبام زیبا تر وجذاب تر بشم این شد که دفتر تناسب اندام من باز شد ولاغری من آغاز شد …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mtaj1984@gmail.com
      1400/05/30 12:11
      مدت عضویت: 951 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 149 کلمه

      سلام.من مائده از کوچکی درگیر چاقی بودم و همیشه مسخره میشدم.از خودم متنفر بودم و هیچ گاه خودم را دوست نداشتم.با انواع رژیمها از هر نوعی که وجود دارد امتحان کردم و زجر کشیدم از رژیم کتوژنیک تا گیاهخواری از طب سوزنی تا رژیم های من دراوروی و هر بار لاغر میشدم و باز دوباره از دفعه قبل چاقتر میشدم تا اینکه حتی عمل جراحی انجام دادم و از درد مفاصل نجات پیدا کردم و البته چه زجرهاییکه در این ۴ سال کشیدم ولی خوشحال بودم که اضافه وزنم را ازدست دادم ولی باردار شدم و دوباره چاق شدم و ۱۸ کیلو اصافه وزن دارم .دوباره متدهای مختلف و رژیم فستینگ را امتحان کردم و فایده نداشت تا اینکه از طریق مادرم با سایت شما آشنا شدم و دقیقا من تمام این حرفاها را دیدم که در ذهنم حک شده.به امید از دست دادن همیشگی اضافه وزنم برای همیشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam.mehri1975@gmail.com
      1400/05/27 00:39
      مدت عضویت: 1001 روز
      امتیاز کاربر: 21
      محتوای دیدگاه: 299 کلمه

      سلام استاد عزیز
      داستان هدایت من از اونجایی شروع شد که به دلیل اضافه وزن دچار زانو درد شدم البته این تنها یکی از دلایل من برای هدایت به سایت هست من پرستار اتاق عمل بودم که یک سالی هست بازنشست شدم با ۲۰ سال سابقه کار ۴۶ ساله هستم با قد ۱۵۴ و وزن ۷۴ من تا موقع ازدواج ۴۸ کیلو بودم و به مرور چاقی من شروع شد قبل از تولد فرزنداول ۵ کیلو اضافه شدم و دلیلش این بود که به اندازه غذا درست نمیکردم و همسرم هم خیلی رعایت میکرد به دلیل کمر دردی که داشت چاق نشه برای همین متاسفانه برای اینکه گاهی یه کوچولو غذا دور نریزم میخوردم در دوران بارداری هم استراحت مطلق بودم و اطرافیان هم مدام میگفتن خوب بخور بچه رشد کنه همین باورهای اشتباه باعث شد من بعد از ۶ سال و دو فرزند ۲۰ کیلو اضافه وزن داشته باشم دوران شیر دهی هم که اطرافیان میگفتن باید خوب بخوری وزنی که پیدا کردم هم وزن زمانی بود که نه ماهه باردار بودم خیلی افسرده شدم توی عکسها از خودم بدم میومد تو مهمونی ها لباس پیدا نمیکردم خیلی میگشتم و کلافه میشدم تو این مدت خیلی روشهای لاغری رو امتحان کردم ولی بدون نتیجه تا این سال آخر که بازنشست شدم میدیدم هر روز داره به وزنم اضافه میشه داشتم کم کم به ۸۰ میرسیدم چند بار همسرم در مورد لاغری با ذهن پیشنهاد داد ولی من اعتمادی نداشتم تا اینکه از خدا خواستم راهی رو به من نشون بده و به طور کاملا عجیبی این دفعه که همسرم گفت سری به سایت بزن کمی مطالعه کن شاید بتونی کمک بگیری و اینطور بود که چشم به دنیایی باز شد که همه مثل خودم بودن و همه هدف مشترک خدای مهربان رو شاکرم برای این هدایت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار mahdi@gmail.com
        1400/06/03 16:09
        مدت عضویت: 989 روز
        امتیاز کاربر: 7578 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 16 کلمه

        من دیروزهزینه لاغری باذهن روپرداخت کردم ومنتظرهستم تابا امیدبه خداازروزشنبه شروع کنم باتوجه بااینکه ۸۹کیلوهستم باقد۱۵۵

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار aysfy165@gmail.com
      1400/05/25 11:05
      مدت عضویت: 1196 روز
      امتیاز کاربر: 2883 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      سلام  به همه دوستان…من دوست دارم خانه ای شیک و مجلل داشته باشم با همه وسایل و لوازم نو وجدید …دوست دارم همسرم شغل مستقل و پر درامدی داشته باشه….دوست دارم زندگی با ارامش و پر از شادی داشته باشم….دوست دارم خدا را بهتر بشناسم….دوست دارم تحصیلات عالیه داشته باشم باکلی شهرت و محبوبیت….دوست دارم سلامتی داشته باشم….دوست دارم به راحتی بتونم به خانه فامیل ها ی خودم سر بزنم و از با انها بودن لذت ببرم….دوست دارم اعتماد به نفس خیلی بالایی داشته باشم و به راحتی در جمع صحبت کنم….دوست داره ظاهری زیباداشته باشم….دوست دارم خدا را در همه جا حس کنم و اونقدر پول داشته باشم که برای خرید هیچ مشکلی نداشته باشم….دوست دارم همیشه در راه درست قدم بردارم ….خدایا من با توکل به خودت وبا کمک استاد عزیز می خواهم تا پایان این دوره به همه خواسته هایی که گفتم برسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Asi2018.bigdeli@gmail.com
      1400/05/21 04:53
      مدت عضویت: 960 روز
      امتیاز کاربر: 6
      محتوای دیدگاه: 62 کلمه

      سلام و عرض ادب. در سن ۳۸سالگی با وزن ۹۰کیلو با سایت شما آشنا شدم. دقیقا روز ۱۸مرداد در نوت گوشی نوشتم و از دل شکسته و نا امیدی پیش خداوند متعادل گلایه کردم. جالب این ساعت ۴صبح روز ۲۱مرداد با سایت شما آشنا شدم. امیدوارم که این آخرین راه برای لاغر شدنم باشه. از شما و سایت پر بارتون سپاس گزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار mahdi@gmail.com
        1400/06/03 15:55
        مدت عضویت: 989 روز
        امتیاز کاربر: 7578 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 162 کلمه
        • باسلامی پرازامیدونشاط،سرشارازانرژی خدمت استادگرامی ودوستان بااراده ومصمم
        • من هم مثل همه شماعزیزان ازبچگی تاالآن که۴۷سالمه باچاقی دست وپنجه نرم کردم ازتمام روشهاحتی لیپولیزاستفاده کردم بادکترهای مختلف تغذیه،تا۱۵کیلوهم وزن کم کردم ولی دوباره برگشته وهمیشه هم ورزش میکردم ومیکنم
        • من همیشه تورژیم غذایی هستم دیگه خسته شدم( بلاخره من کی میتونم چیزایی روکه دوست دارم باخیال راحت وبدون عذاب وجدان بخورم)
        • باهمین فکروخیلا که داشتم یه روزکه تو  یوتویوب دنبال خیاطی بودم لاغری باذهن دیدم باخودم گفتم مگه میشه بافکرلاغرشداین همه رژیم ونخوردن جواب نداد این میخوادجواب بده
        • این موضوع خیلی فکرمومشغول کردوتوذهنم تکرارمیشد
        • یه روزکه داشتم روتردمیل راه میرفتم باخودم گفتم گوش کنم ببینم چی میگن
        • برام خیلی جالب بودچون دقیقااشاره به نقطه ضعف من میکرد(من آدم پرخوری نیستم ولی هرچی میخوام بخورم اولین چیزی که به ذهنم میاداینکه چقدرکالری داره،چاق میکنه)
        • شروع کردم فایلهای رایگانوگوش کردم وتنهاراه درمان چاقیمو ،لاغری باذهن دیدم
        • خداروشکرمیکنم که بااین مسیرآشناشدم
        •  من خیلی فکروذهنم باکالری خوراکی هاوموادغذایی درگیرهستش  بطوریکه فکرمیکردم من بایدپیش ازاینکه لاغربشم ذهن وباورم رودرست کنم وتنهاراه همینه
        • یقین دارم که نتیجه خواهم کرد
        •  
        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1400/05/18 12:09
      مدت عضویت: 1490 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 674 کلمه

                             به نام خدا

      با سلامت خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی و عزیز

      داستان هدایت من:

      من مریم رحیمی32ساله  هستم از استان شیراز که امروز بار دیگر داستان هدایتم رو به سوی این نور آسمانی( روش لاغری از طریق ذهن)مینویسم 

      از زمانی که تناسبم رو از دست دادم و تحت تا‌‌‌ثیر فرمول های اشتباه ذهن افراد قرار گرفتم از همون موقع به بعد روزهای خوشم رو از دست داده بودم از اون زمان دیکه همش از خودم بدم می اومده از خودم متنفر بودم اعتماد به نفس نداشتم دوست نداشتم تو جمع ها حضور داشته باشم هر بار به خودم قول میدادم که این بار غذایم رو نخورم

       ولی وقتی با مواد غذایی روبرو میشدم به حدی می خوردم که بعد از غذا احساس خفگی و دل درد داشتم 

      و بعد از غذا هم عذاب وجدان که باز هم من نتونستم جلوی خودم بگیرم 

      هر روز با خودم دعوا داشتم و همین رفتارهای تکراری هر روزم باعث شده بود روز به روز چاقتر شم

      و دوست نداشتم لباس های که اندامم رو نمایان می‌کرد ببوشم مجبور میشدم لباس های ببوشم که خیلی گشاد بودند که  چربی های دور شکمم مشخص نشه 

      و از اون لباس هاحالم بد میشد  یعنی نامتناسب بودن من باعث شده بود دنیای از یک کابوس رو برای خودم بسازم و از اونجایی که هم باور کرده بودم دیکه چاقی ما ارثیه بیشتر غصه دار بودم که دیگه سرنوشت من همینه که هس باید همیشه با خودم در جنگ و نزاع باشم 

       اطرافیانم هم می‌دونستن که من همیشه ورزش میکنم که متناسب شم و بهم میگفتن مریم تو لاغر بشی زشت میشی چاقی بیشتر بهت میاد لاغری چیه صورتت سیاه میشه مریض میشی بزار همون جور باقی بمونی  

      ولی من از چاقی حالم بد میشد حاضر بودم مریض بشم آخه افرادی رو که میدیدم بخاطر بیماریه رنج می‌بردند و خیلی لاغر شده بودند دوست داشتم مثل اون فرد بیماری بگیرم و لاغر بشم و با خودم میگفتم بمیرم بهتر از اینه که زجر بکشم هر روز یعنی تا این حد این اضافه وزن بر دوش من سنگینی میکرد 

      یعنی این اضافه وزنه بهترین شب زندگیم( عروسیم) رو هم برای من غمگین ساخت 

      همون شب از خودم بدم می‌اومد اصلا خوشحال نبودم چون تو اون لباس عروسی چربی ها دور شکمم مشخص بود و احساس خوبی نداشتم و اون شب هم به دلم زهر

       این اضافه وزنه مانند یه گرگ شب و روز روی سر من خوابیده بود و خوشی های زندگی رو از من گرفته بود 

      و با روزها و ماه ها و سالهای که نتونستم با ورزش و باشگاه به اون وزن برسم و دیگه همه چی رو ول کرده بودم و به خیال اینکه چاقیم  ارثیه همه چی رو رها کردم و به بدبختی ها و ناخو‌شی ها ادامه دادم 

      تا اینکه یکی از روزها یکی از اقوام های همسرم اومد خونمون و بهم گفت مریم یه راهی برای لاغری هس از طریق ذهنه میدونم که همیشه دوست داری لاغر بشی گفتم فقط به تو بگم چون این موضوع نباید کسی بدونه 

      بدون ورزش بدون رزیم فقط از طریق ذهنه 

      اگه دوست داری شرکت کن 

      گفت خودم هم شرکت کردم تازگی ها عالیه 

      من صبر نداشتم لحظه شماری میکردم که فرصتش و جور کنم بتونم به استادم زنگ بزنم 

      ظهر که همه خوابیدن به استادم زنگ زدم و همون روز که 5شنبه بود بول و واریز کردم و استاد گفتن که از شنبه شروع میشه یعنی خدا شاهده وقتی خدا بخواد همه چی جور میشه این یک هدایت بود فقط از طرف خدا چون من روزها.و ماه ها و سالها در انتظار همچین روزی بودم یعنی من بارها بوده از طرف دوست‌، آشنا، منو به برنامه رزیمی معرفی میکردن ولی اصلا قبول نمیکردم و باور نمیکردم این مسخره بازی ها رو 

      ولی اینو بدون اینکه بهش فکر کنم قبول کردم و از همون روز اول باور کرده بودم که این همونیه که من از خدا میخاستم  خدا رو شکر میکنم که منو به سوی راه درست و صحیح هدایت کرد 

      خدایا هزاران بار شکر 

      شکر شکر شکر 

      همچینین از استاد خوبم که دستان خداوند هستن برای ما انسان ها که این آگاهی رو در اختیار ما قرار داده  

      ممنون استاد خوبم ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemeh.malomi@gmail.com
      1400/05/16 15:49
      مدت عضویت: 972 روز
      امتیاز کاربر: 4960 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 151 کلمه

      سلام خدمت استادمهربانی

      استادعزیزم هیچوقت فکرش رونمیکردم روزی برسه که من بیست کیلو اضافه وزن داشته باشم ولی متاسفانه الان که دراین سایت ثبت نام کردم به این اضافه وزن رسیدم رژیم های مختلفی روامتحان کردم از تغذیه تاهیپنوتراپی 

      ولی نشد که نشدهمه بهم میگفتن که چراچاق شدی ولی دیگه ازدست من کاری برنمیومد چون نمیتونم خودم رو کنترل کنم وهرروز به پرخوری ادامه میدادم

      دیگه تسلیم شده بودم تااینکه در روز عید غدیربعد از ازصرف ناهارگوشیمو برداشتم ودر مورد رژیم هایی که ازطریق تجسم وذهن وجود داره جستجو کردم چون قبلا ازطریق لاغری برای همیشه مهدی خردمنداستفاده میکردم ونتیجه گرفته بودم ولی دوباره وزنم برگشت 

      بنابراین وقتی رژیم باذهن رو زدم باسایت شماآشنا شدم ولی توجهی نکردم

      دوباره بعد یکساعت دوباره زدم وبازهم سایت شما

      شر وع کردم به خوندن 

      دقیقا جایی که ازهمه چیز بریدم سایت شمارودیدم استاد امیدوارم روزی برسه که به نتیجه دلخواهم برسم اونزمان حتما خواهم گفت که این یک هدایت الهی ست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m.hasankhani6602@gmail.com
      1400/05/14 20:15
      مدت عضویت: 998 روز
      امتیاز کاربر: 5551 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 72 کلمه

      باسلام من یک ساله که با این موضوع آشنا هستم یک روز تو گوگل سرچ می کردم و دنبال رژیم غذایی بودم که با لاغری با ذهن آشنا شدم.خیلی خوسم اومد .فایلهای رایگان رو گوش دادم .خیلی مقاومت داشتم برای خرید می‌کنم.می گفتم من که خیای اضافه وزن ندارم.خودم می تونم با رژیم درستش کنم.اما نشد.بعد از یک سال دوره رو خریدم و از شنبه شروع می کنم.با تشکر از استاد روشن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/05/13 15:08
      مدت عضویت: 986 روز
      امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 385 کلمه

      سلام به همه دوستان عزیز! من وزنم 99 کیلو بود و به خاطر امتحان کردن روش‌های مختلف و وزن کم و زیاد کردن های مکرر به این وزن رسیده بودم که تصمیم گرفتم با هر روز رفتن به باشگاه و رژیم کالری شماری و قرص چربی سوز وزن کم کنم و موفق هم شدم و به وزن 72 کیلو رسیدم تا اینکه کرونا شروع شد باشگاه تعطیل شد و خودمم نمیخواستم از ترس بیماری برم باشگاه و خانواده ام هم اصرار میکردن که تو این شرایط نمیخواد رژیم بگیری و نباید بدنت ضعیف باشه و فکر خودم که اگه کرونا گرفتم و مردم حسرت خیلی چیزها به دلم نمونه باعث شد که برگردم به روال عادی زندگیم و همین طور چاق تر میشدم تا به وزن 85 رسیدم تقریبا نصف زحمت هام به هدر رفته بود که باز تصميم گرفتم دنبال رژیم لاغری برم توی این مسیر اول با آقای سینا شریف زاده آشنا شدم کتاب لاغری خریدم و… بعد توی همین مسیر که دنبال مطالب علمی درمورد لاغری بودم با آقای عانگه اصلانیان آشنا شدم که ایشون هم یک سری کتاب و مطالب درمورد لاغری داشتن و وقتی برا تایید یک مطلبی که ایشون گفته بودن توی سایت داشتم تحقیق میکردم با لاغری با متد j. A(ای. جی) آشنا شدم که روش لاغری با ذهن بود و چون باید ثبت نام میکردم و هزینه پرداخت میکردم و اطلاعی هم از این روش نداشتم خواستم اول درموردش تحقیق کنم و وقتی عبارت لاغری با ذهن رو جستجو کردم دوره رایگان استاد عطارروشن رو دیدم و پیش خودم گفتم وقتی این دوره رایگان هست پس حتما حرفی برا گفتن داره و تبلیغ نیست که پول بدی و بعد متوجه بشی به درد بخور نبوده و شروع کردم به استفاده از فایل های دوره و تشویق شدم که مطالب بیشتری بخونم، ضمن اینکه به قدرت ذهن هم از قبل اعتقاد داشتم و همیشه میگفتم غذا خوردن من ذهنی هست چون در طول روزه واجب ماه رمضان به هیچ وجه احساس گرسنگی نمی کنم و مغز فرمان خوردن صادر نمی کنه پس باید بشه برا بقیه مواقع هم کنترلش کرد، من تازه شروع کردم و امیدوارم منم مثل بقیه دوستان نتیجه بگیرم و چون دعا کردم و بدون هیچ پیش زمینه قبلی الان اینجا هستم اینو مسیر هدایت خودم میدونم و ان شاء الله که همین طور هست😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mzt.zahra.malakouti.ir
      1400/05/11 13:11
      مدت عضویت: 1391 روز
      امتیاز کاربر: 3780 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 205 کلمه

      سلام به همگی

       داستان هدایت من از بعد از عید شروع شد  بعد از عید پارسال که ۲۵ روز توی دهاتمون بودم و به شدت چاق شده بودم وقتی اومدم وزن کردم ۷۷ کیلو شده بودم خیلی ناراحت بودم از هیکلم بدم میومد احساس می کردم به سختی نماز میخونم به سختی نفس می کشم از پوشیدن لباسام متنفر بودم همه لباسام بهم  چسبیده بود عرق می کردم مثل دفعه های قبلی تصمیم گرفتم که پیاده روی کنم یا یه مقدار پرخوری هامو کم کنم تالاغربشم این دفعه تصمیم قاطع گرفته بودم و از خدا خواستم کمکم کنه تا این که به وسیله خواهرم و زن داداشام که تو این دوره ها شرکت کرده بودند با این مسیر آشنا شدم خیلی هیجان زده شده بودم چون متوجه شده بودم که تو این مسیر از رژیم و ورزش خبری نیست خیلی زیاد از رژیم متنفر بودم از محدودیت از نخوردن از ورزش کردن و عرق کردن هم خسته شده بودم خیلی خوشحال شدم و گفتم این همون روش که من می خوام همیشه دوست داشتم خیلی راحت و بدون دردسر لاغر بشم خدارو شکر که من به این مسیر هدایت شدم و مطمئنم موفق میشم چون من الکی به این مسیر دعوت نشدم.

       به امید موفقیت همه عزیزان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fateme Mostafallo
      1400/05/09 12:55
      مدت عضویت: 1660 روز
      امتیاز کاربر: 3320 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      به نام خدا 

      سلام دوستان عزیز من فاطمه ۱۸ ساله ام از ۱۵ سالگی از طریق سایت عباسمنش با دور لاغری با ذهن و استاد عطارروشن اشنا شدم اما اون موقع درورو نخریدم سال بعدش که ۱۶ سالم شده بود  عید قدیره تقریبا ۳ سال پیش بودکه از وضعیت خودم کاملا خسته شده بودم و با اشک به استاد پیام دادم که استاد من قرار بود پارسال دوررو بخرم اما اینکارو نکردم و الان خیلی نسبت به سال قبل وضعیت جسمیم و روحیم صدهابرابر بدتر شده استاد گفتن ایرادی نداره یک سال فشار بیشتری تحمل کردی و الان با انگیزه ی بیشتری به سمت لاغری میروی . در اینجا منظور استاد این بود که مثبت فکر کنم و نیمه ی پر لیوان رو ببینم . من دررو خریدم و از اون موقع تا الان هی دورو انجام میدادم ول میکردم اینا دیگه تقریبا یک سال پیش بود که کامل و با اشتیاق دررو انجام دادم و از اون موقع تا الان حدود ۲۵ کیلو از وزنمو کم کردم و الان دوباره قصد دارم از اول و با اشتیاق و تجربه ی بیشتر درورو شروع کنم و تا اخر ادامه بدم و وزن بیشتری کم کنم و بیشتر یاد بگیرم درست زندگی کردن رو…به امید فردایی بهتر و با توکل به خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nargesaslanian2021@gmail.com
      1400/05/08 22:59
      مدت عضویت: 1005 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 25 کلمه

      من خیلی خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتم وخدارو شکر میکنم . خوشحال م در کنار دیگر دوستانمیخوام برای همیشه به تناسب اندام برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار golestan2222
      1400/05/02 01:33
      مدت عضویت: 1318 روز
      امتیاز کاربر: 4754 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 393 کلمه

       من از وقتی به دنیا اومدم برچسب اضافه وزن و چاقی رو من خورده شد ، چون علت زودتر به دنیا اومدنم سنگین بودن من بود ، در 6 ماهگی 12 کیلو شدم و مادرم شخصی بود که دوست داشت از من شخصیت بی عیب و نقص بسازه و از همون 3-4 سالگی غذای من با بقیه ی افراد خانواده فرق داشت و این که من چاق هستم مثل برچسبی در ذهن من جای گرفت . من الان با وزنی 57 کیلوگرم هستم اما ذهنم ناخوداگاه من رو در دسته ی چاق ها طبقه بندی میکنه و از الان خودمم راضی نیستم . در 18 سالگی به حدی رسیدم که گفتم مرگ یا لاغر شدن و در مدت 2 ماه 10 کیلو کم کردم و خیلی متناسب شدم تا 2 سال سعی کردم این وضعیت را نگه دارم ولی رفته رفته و آروم آروم برگشت تا به 62 رسیدم . دوسال طول کشید که دوباره همت کنم و اینبار تا 55 کیلو تونستم اما دیری نپایید که دوباره وزنم رو به افزایشه و از این کشمکش های درونی خسته شدم . من با اراده ام تلاشگرم ولی دراین زمینه موفق نبودم وشکست خودمو پذیرفتم چون روش رژیم موفق بوده ام باز اراده میکنم و به خاطر حس پاداشی که دارم و موفق میشوم و به نتیجه میرسم به روش قبلیم برمیگردم و بعد از موفق شدن دیری نمیپاید که آروم آروم تا چند ماه میبینم وزنم باز داره میاد بالا و در این اراده ی  جدید متوجه شدم پوست صورتم انگار خسته ست ، و بااین روش تصمیم گرفته لاغر بشه و صدمات بدی به من میزنه . دیگه به نقطه ی تسلیم رسیدم ، درسته که ترس از این دارم اگر به روش قبلی برنگردم ممکنه افزایش وزن بیشتر داشته باشم ، اما صددرصد موقته و من رو خسته کرده !  امیدوارم این اولین و آخرین روشی باشه که انجام میدم و برای همیشه از این کشمکش و افزایش وزن برای همیشه خلاص بشم و از خدا دراین زمینه هدایت خواستم و روش آشنایی من با این سایت ، چون در مورد قدرت ذهن اطلاع داشتم در زمان ناامیدی سرچ کردم و این سایت در سطر اول قرار گرفت ، این روش از رژیم گرفتن سختتره ، اما اگر کلید رهاییه من از این وضعیت باشه حاضرم بهاش رو بدم همونطور که اینجا هستم . ممنون از سایت خوبتون و تلاش بینهایتتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 70 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از اینکه در سرزمین لاغرها به سرزمین لاغرها هجرت کردید خوشحالم و به شما خوش آمد می گویم.
        روشی لاغری با ذهن آسان ترین روش لاغر شدن است
        هیچ کاری سخت تر از چاق شدن و چاق مردن نیست
        بنابراین هر روشی که ما را به سمت لاغری هدایت کند روشی آسان و لذت بخش خواهد بود
        و این روش فقط و فقط لاغری با ذهن است
        منتظر خواندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار golestan2222
          1400/05/02 19:36
          مدت عضویت: 1318 روز
          امتیاز کاربر: 4754 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 95 کلمه

          سلام ممنونم 

          باراهنمایی شما و تلاش خودم حتما موفق خواهم شد . برای یه تازه کار که ذهنش رو بایستی پاکسازی کنه یا از اون عادتها دست برداره و باور والگوهای جدیدی قرار بده به نظر سخت میاد حالا در طول مسیر قطعا با تدریس شما آگاهیم از روندش بیشتر میشه و بعد از اتمام حتما نظر خودم رو میگم 

          شاید جواب دادن شما هم یه هدایتی بوده چون من  به خاطر عجولیم پیش اومده به روش قبلیم برگردم و پاسخ شما من رو مصمم تر کرد که تا آخر صددرصد ادامه بدم 

          ممنون از تلاش بی پایانتون 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار armitasediqi16@gmail.com
      1400/04/30 15:14
      مدت عضویت: 982 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 684 کلمه

      به نام خدای مهربان.برای شروعی دوباره،پا به این سایت گذاشتم.و امروز ۳۰ تیر،تولد معنوی من شروع میشه.دقیقا ۱ تیر وارد سایت شدم اما از ایمیل اولیه خودم بیرون اومدم و استارت دوباره زدم تا با تمرکز بیشتر و زیباتر مسیر به این قشنگی و آسانی رو ادامه بدم..

      داستان هدایت من:

      سلام به همه همراهان عزیز.ارمیتا هستم ۱۶ ساله از مشهداز زمانی که چشم به این جهان باز کردم،اطرافم کسانی رو دیدم که یا اضافه وزن داشتند یا درگیر لاغر شدن بودند.بعد از سن  ۶ سالگی دیگه اضافه وزن من شروع شد و با الگو برداری از مادرم از حالت متناسب در اومدم.این اضافه وزن خیلی کم و ناچیز تا ۱۳ سالگی من ادامه داشت.اما زمانی که ۱۳ ساله شدم به خاطر باورهایی که راجع به بلوغ دختران داشتم اضافه وزن شدید گرفتم ولی باز هم نسبت به قدم اسم خودم رو  چاق نمیذاشتم امان از اینکه ذهن من “چاق” بودخلاصه این اضافه وزن تا ۱۴ سالگی همراهم بود البته در این دوران رژیم نخوردن و کم خوردن گرفتم و تونستم مقداری از وزنم رو کم کنم و از اون حالت بسیار تپل دربیام.وقتی ۱۵ ساله شدم با رژیم کتوژنیک از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم و شروعش کردم.و این استارت اولین رژیم جدی من بود طِی دو ماه ۸ کیلو کم کردم و تونستم به وزن ایده‌الم یعنی ۵۷ کیلو برسم.ولی در طول اون مدت همیشه نگران متناسب نگه داشتن خودم بودم.سوالاتی در ذهنم میپیچید که آیا میتونم لاغر بمونم یا نه؟ بقیه راجع به من چه فکری میکنن اگه چاق بشم؟ آبروم پیش همه اونها میره و….اوایل دوران تثبیتم بودم که به خونه خاله‌ام دعوت شدیم و من اونجا بسیار پرخوری کردم و در ذهنم هر لحظه عذاب وجدان داشتم اما نمیتونستم جلو خودمو بگیرم.چون معده‌ام کوچیک شده بود هر لحظه کِش اومدن معده‌ام رو حس میکردم اما نمیتونستم جلوی دستم رو بگیرم تا مواد غذایی رو نخورم.انگار حریص شده بودم و ذهنم مدام میگفت بخور پیدا نمیشه بخور،بخور…وقتی از مهمونی برگشتیم صبح ناشتا رفتم روی وزنه و دیدم بلههه…دو کیلو اضافه کردم،اونم توی دو روز!!! فقططط دو روز..و حسابی گریه کردم و دچار خودباختگی شدماز زمین و زمان متنفر شده بودم و با همه عصبی برخورد میکردم.

      همون شب سر نماز مغرب، جلوی گریه خودم رو نمیتونستم بگیرم و دائم اشک میریختم،توی دلم میگفتم خدایا چرا من باید انقدر بدبخت باشم در عرض دو روز انقد چاق بشم بدون اینکه کاری بکنم …حتی از خدا خواستم بیماری شدید بهم بده شاید در اون صورت لاغر بشم و دیگه چاق نشم .حصرت کل کسایی رو میخوردم که هرچی میخورن چاق نمیشن ولی منه بدبخت باید زجر بکشم تا یکم لاغر بشم.وقتی یاد اشک هام از سر عجز میوفتادم واقعا حالم بد میشه..دو یا سه ساعت بعد انگار یکی بهم گفت برو توی سایت عباسمنش قسمت عقل کل،اونجا سرچ کن “وزن”من هی به حرفش گوش ندادم گفتم برو بابا هرچقد میخوام چاق بشم،بشم دیگه مهم نیست!ولی اون با مهربونی و ارامش میگفت برو اینکارو بکن..برو شاید شد..انقدر باهاش کلنجار رفتم که آخر تسلیم شدم و رفتم سمت گوشی.همه خواب بودن و فقط من بیدار بودم،گوشی رو برداشتم و رفتم توی سایت و سرچ کردم “وزن”چند تا کامنت و دیدگاه اول رو خوندم اما به دردم نخورد،تا اینکه یکی از دوستان سایت عطارروشن رو معرفی کردن..انگار یک جرقه توی ذهنم خورد سریع توی گوگل سرچ کردم و فایل اول استاد برام اومد..شروع کردم به نگاه کردن..

      شوکه بودم،اشکم واینمیستاد..به قدری از شوق گریه میکردم که هرکسی منو میدید فکر میکرد دیوونه‌استاما من دیوونه نبودم من هدایت خدا رو با چشمام داشتم میدیدم..از زمانی که وارد بحث قدرت ذهن شدم تا اون روز هدایت خدا رو لمس نکرده بودم،طعم شیرینش رو نچشیده بودم..ولی وقتی دیدم انقدر دلچسب،انقدر قشنگ،انقدر سریع اومد و من رو هدایت کرد به سمت چیزی که میخواستم دیگه به ربانی بودنش ایمان اوردم و گفتم این همونیه که من میخوام…این همون چیزیه که من میخوام..و الان،به قدری خوشحال هستم و آرامش دارم که حد نداره.

      الان اهنگ چشمامو بستم میثم ابراهیمی توی ذهنم مرور میشه :

      با گریه هام میاد غمامو حل کنه

      نزدیک میشه تا منو بغل کنه 

      از آسمون شهر خیلی پایین تره

      درو که وا کنم خدا پشت دره:)با آرزوی هدایت برای دوستان بیشتر به سایت تناسب فکری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار leyliyosfi@gmail.com
      1400/04/25 09:54
      مدت عضویت: 988 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      سلام وقت بخیر من ازوقتی یادم میادچاق بودم، همیشه ازبچگی بهم میگفتن توتپلی، وچاق بودن قسمت اصلی زندگی من بوده، بعدکه بزرگترشدم پرخوری ریزه خوای عوامل چاقیم بود، بعدهاکه غذاموکم کردم ولی همچنان چاق بودم متابلیسم بدن وطبع بلغمی روعامل چاقی میدونستم واین اواخر من داری استپ وزنی هستم هرچقدرهم کم بخورم لاغرنمیشم ولی کافیه یه ذره بیشتربخورم چندکیلوچاق میشم، وبعدهم میگفتم سیستم بدنم اینه که چاق باشم حتی باخوردن اب هم چاق میشم، خلاصه لاغری برام یه آرزو بوده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamzadk
      1400/04/22 23:51
      مدت عضویت: 1499 روز
      امتیاز کاربر: 27145 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 320 کلمه

      سلام

      یک سال و نیم پیش به طور اتفاقی با دیدن ویدئو های رایگان استاد در یوتیوب باهاشون آشنا شدم و به این سایت هدایت شدم موقعی بود که نزدیک دو سال بود دمنوش لاغری میخوردم و معده ام در آستانه داغون شدن بود با خوردن دمنوش ها نزدیک ده دوازده کیلو کم کرده بودم ولی وقتی یک هفته نتونستم بخورم احساس کردم دوباره میل به خوردن بیشتر دارم و زمانی که هفت کیلو برگشت در کمال ناامیدی و یاس توی یوتیوب با استاد آشنا شدم و اما در مورد اینهمه مدت که دوره رو تهیه نکردم دلیلش فقط این بود من به فکر همه بودم الا خودم سه بار تصمیم گرفتم دوره رو خریداری کنم هر بار که پول دستم می‌رسید بچه ها یه مشکلی داشتن و پول رو به اونا میدادم دفعه اول توی مسافرت مشهد بودم و روز دختر هم بود و من سه تا دختر دارم که موقعی فهمیدن من پول دارم کادوی خوب میخواستن و منم سه تا ساعت نقره براشون خریدم دفعه دوم باز پول دستم اومد دختر بزرگم میخواست مطبش رو تجهیز کنه پول رو دادم بهش و اما دفعه سوم به خودم گفتم هر طور شده باید دوره رو تهیه کنم بچه ها توی این مدت که توی خونه بودن برای سایت ها فیلم ترجمه میکردن و پول میگرفتن و برای خودشون هر چی میخواستن خریدن و البته برای من و پدرشون گوشی خریدن ( خیلی هم بی معرفت نیستن 😉) ولی اول فکر خودشون بودن این دفعه منم به فکر خودم هستم و دوره رو خریداری کردم هر چند که باید پول پیش خونه رو بدم ولی ایمان دارم که خدا خودش درست میکنه .

      توی این یکسال و نیم تقریبا هر روز توی سایت بودم و تمام ویدئو ها رو من دیدم تمام نوشته ها رو خوندم و در زندگیم خیلی تاثیرات خوبی دیدم و از همه مهمتر آرامشی هست که دارم و همه اینها رو مدیون استاد عطارروشن عزیز هستم  .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam.mehri1975@gmail.com
      1400/04/22 14:20
      مدت عضویت: 1001 روز
      امتیاز کاربر: 21
      محتوای دیدگاه: 322 کلمه

      سلام استاد عزیزم مدت زیادی نیست من با سایت شما آشنا شدم همسرم از شاگردان استاد عباس منش هستن حدود دو هفته پیش پیش شما رو به من معرفی کردن در رابطه با لاغری با ذهن من ۴۶ ساله هستم و حدود ۲۰ کیلو اضافه وزن دارم در مدت ۱۸ سالو راههای زیادی رو امتحان کردم برای کم کرون وزن حدود یک سالی هست بازنشست شدم و خیلی تلاش میکردم و پیاده روی میرفتم کم کم دچار زانو درد شدم همسرم که متوجه شد علت رو جویا شد که چرا؟ روزی که پیشنهاد سایت شما رو داد و من همون روز یه فایل صوتی از شما گوش کردم به چنان آآرامشی رسیدم که استاد عزیزم شاید باورتون نشه ولی مدت دو ماهی که من دچار استپ وزنی شده بودم به یکباره دقیقا از فردای آنروز نتیجه گرفتن شروع شد یعنی به یکباره من که به عشق چای و صبحانه بیدار میشدم و خودم رو با انواع کیک و بیسکوییت با چایی خفه میکردم دیگه برام لذت بخش نبود خیلی تعجب میکردم یعنی به یه آرامش رسیدن و فکر رو درگیر نکردن چقدر میتونه موثر باشه من از شما ممنونم فعلا دارم با فایلهای رایگان شما پیش میام تا حتما محصولات شما خدا کمکم کنه که بتونم تهیه کنم به زودی انشاله خدا رو شاکرم که من رو هدایت کرد و از طریق دسنانش در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم البته هدف من فقط لاغری نیست تغییر زندگی است البته من همسرم رو میبینم که چقدر تغییر کردن با فایلهای استاد عباس منش من هم هدایت شدم به سایت شما خودم همسرم و فرزندانم رو بسیار زیاد دوست میدارم ما خانواده موفقی هستیم فرزندانم رو خدا به بهترین راه هدایت خواهد کرد همسرم از لحاظ مالی بسیار پیشرفت خواهد کرد و من هم یک مادر سالم و شاد و اندامی متناسب خواهم شد خدای خوبم حواسش خیلی به ماست دوستش دارم و آرزوی موفقیت روز افزون برای استاد خوبم دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1400/04/22 12:03
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 16069 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      بهمن ۹۷ وقتی که باز از یک برنامه رژیمی خسته شده بودم وپام تو باشگاه شکسته بود ووزنی که به بدبختی در طی یک سال کم کرده بودم در طی شش ماه برگشته بود هرچی میخوردم بالا میآوردم همون موقع  برادر شوهرم یکی از فایل های رایگان استاد رو برام فرستاد گفت به گمونم خیلی خوبه من نگا کردم و صبح روز بعد پول رو واریز کردم انگار چیزی درونم فریاد میزد این همونه که میخوای شروع کردم اوضاع ذهنی من به خاطر زندگی که داشتم خیلی خیلی مشوش بود تا حدود یک سال ونیم فقط گوش میدادم تمرین انجام میدادم ولی انگار درک نمیکردم ولی خیلی خیلی آرامش گرفته بودم شادی در وجودم زنده شده بود امیدوار شده بودم برای شخصی که حتی یک بار دست به خودکشی زده خیلیه الان دقیقا یک ساله سایز من ثابت شده برای منی که ۳۴ سال در حال چاق شدن بودم این خیلی خیلی ارزشمندهه و خداروشاکرم حال درونی من روز به روز داره سفید تر میشه قدرت انتخاب پیدا کردم قدرت نظر دادن قدرت نه گفتن قدرت ترسیم نقشه برای زندگیم و واقعا دارم زندگی میکنم و انشالله وقتی ذهنم نقشه ی خودشو کامل کرد در بهترین شکل لاغر میشم و متناسب. من تا زمانی زنده هستم این مسیر رها نمیکنم چون به آرامش رسیدم دیگه قرص آرامش بخش نمیخورم دیگه سیگار نمی کشم و حالم عالیه مگه من از زندگی چی میخوام وروز به روز نشانه ها رو بیشتر درک میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mehrazadeh78
      1400/04/20 11:38
      مدت عضویت: 1288 روز
      امتیاز کاربر: 5683 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      سلام بر خداوند و بر شما، من نظرات عقل کل استاد عباس منش رو می‌خوندم که یهو به اسم شما استاد برخوردم اونم ابرای آموزش لاغری با ذهن. دنبال هم رشد بودم هم لاغری خدا هم هردوش رو نصیبم کرد و چقدر خوبه لاغری با ذهن من در موردخیلی چیزها روی خودم کنترل داشتم ولی روی غذا خوردن و چاقیم کنترل نداشتم. و الان افسار خوردنم هم الحمدلله اومده دستم گاهی شل میشه ولی فیلتر سازیم روز به روز داره قوی تر میشه.استاد سپاسگزارم خیر ببینید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریماه فقری
      1400/04/19 13:47
      مدت عضویت: 1200 روز
      امتیاز کاربر: 11535 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 239 کلمه

      سلام من فریماه فقری هستم و الان اومدم اینجا که در مورد داستان هدایتم به این سایت بنویسم خب من تقریبا اواسط پاییز توی ابان از طریق یکی از دوستام به اسم صبا با این سایت اشنا شدم اولش فک کردم این سایت کلاه برداریه و حتی تا یکماه دلم نمیخاست ایمیلمو وارد سایت کنم و فایلهای رایگان رو گوش کنم یادمه اون زمان حدودا 5 ماه بود که داشتم برای کنکور درس میخوندم و چون از همون ابتدای درس خوندن برای کنکور استرس اینو داشتم که توی سال کنکور چاق بشم توی اون پنج شیش ماه چند کیلو هم چاق شده بودم خلاضه یروزی دلو زدم به دریا ثبت نام کردم و فایل اول لاغری رایگان رو گوش کردم و حتی یادمه که تمرینای جلسه اول رو توی کتابخونه انجام دادم که تقریبا دیگه توی زمستون بودیم بعدش صبا دوره ی ورود رو خرید و منم خیلی دوست داشتم که دوره رو تهیه کنم چون بعد از دیدن فایلای رایگان خیلی امیدوار شده بودم اما خب اون زمان هزینه ی دوره را نداشتم و چون داشتم درس میخوندم میترسیدم وقت درس خوندنم از بین بره خلاصه منم از خدا خاستم که بتونم بعد کنکور این بسته را بخرم و یه مقداری پول جمع کردم یه مقداری هم از مامانم گرفتم و خداروشکر  تونستم دوره را تهیه کنم و و به لطف خدا توسط صبا با این سایت اشنا شدم و امروز شنبه اولین روز از این دوره هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار elham1879@gmail.com
      1400/04/19 08:09
      مدت عضویت: 995 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 87 کلمه

      با سلام.. اگه بگم من عمل جراحی لاغری بای پس انجام دادم و فقط 28 کیلو کم کردم و دوباره 3 کیلو چاق شدم با اینکه کمترین غذا را میتونم بخورم.. باور کزدنی نیست.. این بودکه با خودم گفتم ی حای کار درست نیست.. و اتفاقی دوست دخترم استفاده کزده بود و با نتیحه.. و دقیقا به قول شما وقتی تمانی درها بسته میشه خدا راهی براد نشون میده و میخام اونجایی از کار که درست نیست را درستش کنم برای همه چیز و همه کارها

      تشکر فراوان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهديه عطارزاده
      1400/04/16 17:14
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 324 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 126 کلمه

      سلام استاد،من دوباره اومدم😍😍

      اینقدر خوشحالم که دوباره شروع کردم که نگووو و نپرس 💃💃💃

      همون قدر که به وجود خدا اطمینان دارم همون قدر هم به این دوره و نتیجه گیری صد در صدم از این دوره اطمینان دارم

      من پارسال به تناسب ایده آل خودم رسیده بودم ؛اما به خاطر شرایط بارداریم که البته در بارداریم هم بسیار متناسب بودم و چاق نشده بودم و بيشتر بخاطر گیر افتادن در تله ی این و بخور و اون و بخور تا شیر کافی برای نوزاد داشته باشی ، !!! 

      متاسفانه از تناسبم دووور شدم🥺🥺🥺

      اممممممما اصلا و ابدا مهم نیست چون من خودم و این دوره رو باور دارم👌👌👌👌👌

      ومطمئنم که بزودی راحت تر از قبل به تناسب اندام ایده آلم میرسسسم💪💪💪💪💪💪

      به امید روز های زیییبا و خوش مزه ی تناسب🥰🥰🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribapiri5
      1400/04/12 10:16
      مدت عضویت: 1516 روز
      امتیاز کاربر: 2534 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 622 کلمه

      به نام خداوند جان آفرین🕊🕊💐سلام بر استاد گرامی ونمونه،

      استاد عزیزم این جا میخاهم اول از خداوند وبعد از شما تشکر کنم ک در هر زمانی ک تو بدترین حالت روحی بودم شما به من انگیزه برای ادامه دادن دارین سپاس گذارم ،💐💐💐💐

      داستان هدایت من از دی ماه سال ۹۸شروع شد ،زمانی ک در بدترین شرایط جسمی و روحی بودم وکلا دکتر ها از من و زنده بودن قطع امید کرده بودند چون بر اثر وزن زیاد وبی تحرکی ریه های من دچار مشکل شده بود قلبم مشکل پیدا کرده بود.وخیلی بیماری های دیگه توی خونه همش با دستگاه اکسیژن نفس می کشیدم ، دکتر بهم گفته بود اگه همینطور پیش بری باید دستگاه اکسیژن همیشه به دوشت باشه،و کمسیون پزشکی تصمیم گرفتند برای نجات جان من باید عمل اسلیپ معده وروده انجام بدهند یعنی مقداری از روده ومعده من باید بسته بشه ک من نتونم غغذا بخورم و ،وزنم پایین بیاد و از بیماری ها نجات پیدا کنم،همه کارهای نیاز قبل عمل انجام شد ونوبت عمل هم زدم ۳ روز قبل از عمل استرس عجیبی گرفتم وترسیدم 

       ذهنش از خداوند کمک میخاستم ،استخاره کردم با قرآن بود اومد،۳بار استخاره بد اومد،نا امید از همه جا فقط از خداوند ی راهی میخاستم،خواهرم ک بیشتر از همه نگران من بود پیشم اومد و گفت من یک دوره ای آموزشی هست یک نفر برام فرستاده وخیلی نتیجه عالی گرفتند و اصلا دوست ندارم تو عمل کنی معلوم نیست بعد عمل چه بلائی سرت بیاد و اگه این ۲تا قطعه تو بدن تو میتونه جلوی غذا خوردن و وزن تو رو بگیره تو خودت نمیتونی،تو یعنی قدرت و توانایی خودت از این قطعه ها کمتره،و بیا این دوره را بخریم و استفاده کن اگر راضی نبودی بعد برو عمل کن ، اونجا ی خدایی درونم میگفت ک تو میتونی،و موافقت کردم و با دخترم تماس گرفتم و نوبت عمل رو کنسل کردم و دوره را خریداری کردم واز ۱۹ بهمن ۹۸ شروع کردم ،وبه لطف خداوند بزرگ اولین اتفاقی ک برایم افتاد بعداز چند روز آرامش گرفتم شبانه روز فقط کارم شده بود تو سایت بودن وگوش دادن وبه لطف خداوند بعد از چندین ماه کم کم دستگاه اکسیژن رو از خودم جدا کردم وَرَم بدنم خیلی کم شد، تازه داشتم معنی زندگی کردن رو می فهمیدم حس میکردم،وخیلی خوشحال بودم ادامه دادم ادامه دادم وبه لطف خدا الان هستم ،و این بار برای بار دوم میخاهم این دوره را شروع کنم برای بار اول من سلامتی آرامشم وکیل تغییر ات زیادی در زندگیم ایجاد شد رابدست آوردم و سایز هم کم کردم و این بار مطمعنم هستم ک این مسیر کامل ترین وعالی ترین مسیر هست ک من میتونم ،به تناسب اندام ایده آل ک وزن ۵۲ کیلو هست برسم .

      نا گفته نماند ک من ی مدتی تو این مسیر سُر خوردم و جاده لیز بود وبه شدت زمین خوردم  از مسیر منحرف شدم وبه مسیر های دیگه رفتم ک یادم رفت ک کجا میخام برم،رفتم تو مسیر آگاهی ومعنوی،و هرچی ک اونجا شنیدم دیدم ک استاد عطا روشن ک کامل تر این رو برای ما با جان ودل آموزش میده و اونجا ایمانم به این دوره و این مسیر قوی تر شد،و امروز تمام اون ها رو آنفالو کردم و تصمیم قاطع گرفتم ک از همین مسیر ادامه بدم ومن زمانی ک خودم رو بشناسم میتونم خدای درونم را بشناسم وبه قدرت درونی خودم پی ببرم،

      خدایا از تو بی نهایت سپاسگزارم که من را در مسیر عالی هدایت کردی،خدایا از تو میخاهم ک من و تمام افرادی ک به این بیماری چاقی مبتلاهستند را در مسیر درست حمایت وهدایت کن 💐🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊💐💐💐💐💐💐💐

      استاد عزیزم از شما تشکر میکنم ک به طور عالی وبی هیچ کم وکاستی همراه ما هستین وبهمون امید ادامه دادن میدهی ،امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا باشید .نور وعشق بر شما جاری باشد،💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار monirekhoshnoodi82@gmail.com
      1400/04/11 08:23
      مدت عضویت: 1001 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 66 کلمه

      سلام و وقت بخیر 

      من حدود یک ماه پیش ،پیج شما رو تو اینستا دیدم و حس خیلی خوووبی به محتویات پیج داشتم به خودم گفتم من واقعااا به این نوع رفتار درمانی چاقی و پاکسازی دیتاهای ذهنی نیاز داشتم و خداروشکر کردم که حس و حال خوبی رو در ازای پیدا کردن شما بدست آوردم.

      هیچ اتفاقی،اتفاقی نیست.

      خیر این راه صدبرابر برگرده به جناب اقای عطار روشن🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skjoker5858@gmail.com
      1400/04/10 00:26
      مدت عضویت: 1010 روز
      امتیاز کاربر: 1881 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,336 کلمه

      به نام خداوند زیبایی ها 

      سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار و همراهان گرامی 

      داستان هدایت من :

      داستان هدایت من برخلاف شما عزیزان از تناسب اندام شروع میشه من یک عشق به ورزشم ،هر چقدر ورزش کنم خسته که نمیشم هیچ سرحالم میشم 

      بعد از تولد پسرم سال ۹۱ ،وقتی از آب و گل در اومد دوباره ورزش رو شروع کردم ایندفعه پیلاتس 

      بعد از ۴ سال ،سال ۹۵ بخاطر علاقه زیادم خیلی سریع پیلاتس رو حرفه ای یاد گرفتم اما اضافه وزن داشتم مربی ورزشی من بهم پیشنهاد داد برم دکتر تغذیه برای کاهش وزن ،منم بخاطر ورزش قبول کردم چون تیپ مربی ورزش خیلی مهمه (البته این اولین باری نیست که قرار بود وزنم رو کم کنم )

      دکتری رو که بهم معرفی کرده بود رفتم چند ماهی شروع کردم حالا چه طوری هر دوساعت غذا بخور ،۸ لیوان آب، چاشت، ساعت چند شام ،با کلی دارو برای لاغری ،ویتامین و …

      اوایل خوب بود ولی زیاد دوام نیاوردم رهاش کردم ناراحتم می کرد .

      چند ماه بعد به دیدن جاریم رفتم اون بخاطر کمر درد خیلی زجر می کشید ،دکتر گفته بود اول وزنت رو کم کن بعد عمل ،منم اونجا دکتری روکه  می شناختم بهش معرفی کردم و جاریم رفت و شروع به رژیم گرفتن کرد خیلی مصمم بود بخاطر کمرش با همه ی شرایط می ساخت ،بعد چند وقت بهم زنگ زد گفت که وزن کم کرده و بهم گفت تو هم بیا و من دوباره وسوسه شدم ۲۰ بهمن ۹۵ شروع کردم ،آخر اسفند دقیقا ۴۰ روز تونستم ۱۶ کیلو وزنم رو کم کنم و تثبیت بگیرم 

      خوش حال و سرافراز بودم و خودم رو با اراده میدیدم 

      خوش تیپ با اندامی زیبا چون من خیلی هم با علاقه ورزش می کردم 

      حالا از تثبیت بگم چه تثبیت ۶ قاشق برنج شده بود ۹ قاشق و یک کف دست شده بود دوتا ،خیلی هم خوش حال که می شد در هفته یک تکه کیک یا یک شیرینی کوچولو خورد 

      من شروع کردم با برنامه جدید برای تثبیت تا کمی غذا رو زیاد کردم وزنم زیاد شد غمگین و ناراحت باز شروع کردم به کاهش وزن ،دوسال با بدبختی تموم هی وزنم رو می‌آوردم پایین تا یک کوچولو چیزی اضافه می خوردم می رفت بالا 

      کدوم تثبیت فکر می کردم وقتی برسم به وزن ایده آل می تونم به زندگی برسم و متناسب باشم اما رسیدنی در کار نبود من دوسال تلاش کردم فقط وزنم بالا نره ،از غذاها می ترسیدم ،هر چی خوردم همش کالری رو حساب کردم ،از چاق شدن می ترسیدم از خودم بد میومد له شده بودم ،عشق تموم زندگیمو از دست دادم ،ورزش رو، توی کلاس بدنم خالی می کرد ،کم می‌آوردم دکتر فقط بهم قرص میداد ولی من درست نشدم ورزش رو برای همیشه رها کردم ،رزیم غذایی بزرگترین ظالم دنیاست 

      دوسال هر روز فقط فکر کردم چی بخورم و کی بخورم مثل یک آدم کوکی ببخشید اینو می گم گاهی حس می کردم مثل حیوان شدم فقط به خوردن فکر می کردم ،من عاشق خانواده هستم بدون همسرم دوست نداشتم غذا بخورم اما رژیم منو از همسرم دور کرده بود چون من باید توی ساعت برنامه غذا می خوردم تنها غذا می خوردم انگار زهر بود برای من ولی تحمل کردم 

      همیشه گرسنه بودم واصلا سیر نمی شدم موقع میان وعده کلی هویج و خیار با میوه می خوردم با غذا کلی سالاد می خوردم از گرسنگی می ترسیدم حس بدی داشتم حالم بد بود روزگار تیره و تار بود فقط یادتون باشه خوش تیپ و خوش هیکل ،فقط از خوش تیپی من  خنده مال زمانی بود که کسی می گفت وای چقدر خوش تیپی ،همش همین بود ولی کسی از حال من خبر نداشت 

      داغون داغون بودم و هیچ وقت به آرامش نرسیدم 

      به جایی رسیدم که از خودم متنفر شدم چون فقط زندگی من شده بود فکر به خوردن 

      به خدا گفتم لطفا منو از این حال و هوا نجات بده گفتم به من انسانیت رو برگردون ،من اشرف مخلوقات تو هستم چرا باید همش درگیر خوردن باشم، آخه تو که منو برای خوردن نیافریدی خلاصه خیلی حالم بد بود ولی خوش تیپ 

      آخه بابا من باید راضی می بودم ،من باید خوش حال می بودم ولی نبودم توی آینه حتی همش حس می کردم باید وزنم رو کم کنم اصلا راضی هم نبودم 

      همین طوری روزها می گذشت و من با خودم و با خدا حرف میزدم و گله داشتم یک جای کار لنگ میزد 

      ناگهان فکری زد بسرم ،فکر کردم مغزم یک چیزی کم داره که همش می خواد بخوره ،مثلا شاید یک ویتامین یا نمیدونم ،باز رسیدم به جایی که من مشکل دارم نمیدونستم کجای کار خرابه همشو از بی عرضگی خودم میدیدم ای بابا چرا من هیچ وقت سیر نمی شدم 

      دنبال کار مغز رفتم دنبال یک چیزی که بخورم مغزم سیر بشه

      خیلی گشتم مطالب مختلف اولین چیزی که منو متحیر کرد این بود که توی عده ی بی شماری که چاق هستند و وزن کم می کنند حالا به هر روشی جز با ذهن ۹۸ درصد برگشت داره برام حیرت انگیز بود پس مغزم مشکل نداره یک جای کار خرابه باز خوندم راجب تمام رژیم ها یی که وجود داره ،طب سنتی ،طب اسلامی ،غذاهی مختلف کشورهای دنیا دوباره فکر کردم  رژیم ها یک اشکالی داره کدوم درسته اما نه با خوندن فراوان فهمیدم آدم های مختلف رزیم های مختلفی داشتند و شکست خوردن 

      بالاخره آرزو ی من و دعاهام جواب داد و پیدا کردم لاغری با ذهن برای من معجزه بود ،من بی‌عرضه و بی اراده و شکمو نبودم من راه رو اشتباه رفتم 

      شروع کردم به خوندن و کار کردن دوره ی رایگان وای از خوش حالی توی پوست خودم نمی گنجیدم برای همه تعریف کردم که بالاخره پیدا کردم من مقصر روزهای بد زندگیم نبودم من راه رو بلد نبودم ،داشتم یاد می گرفتم حالم خوب شده بود توی روزهای بد حالی بعد دوسال سختی تا قبل از پیدا کردن دلیل دوباره وزنم برگشته بود این بار بیشتر از قبل ،برای همه گفتم می خوام چکار کنم ولی کسی حرف منو نفهمید که هیچ دوباره برگشتم سر خونه ی اول جاری جان گفت بیا بریم ولی دیگه هیچ ایمانی به رزیم نداشتم ولی رفتم دوره ی رایگان منو آماده کرده بود من با لطف خدا و تلاش راه رو پیدا کردم دوباره هم نتونستم برگردم پیش دکتر از ۱۷ خرداد شروع کردم به خوندن بدون نوشتن فقط مطلب خوندم و تأثیرش رو هم دیدم در عرض ۱۳ رو ۲ کیلو ۸۵۰ گرم کم کرده بودم 

      الان باور دارم راهم درسته اخه میدونید من الان ساناز ۷۴ کیلویی شاد و پر انرژی هستم که می تونه دنیا رو عوض کنه ولی قبلا ساناز خوش تیپ با ۵۸ کیلو وزن ولی غمگین ناراحت ،بی عرضه ،له‌ شده بودم 

      حالا می دونم چطوری باید زندگی کنم می خوام برم دنبال آرزوهام یک جای کوچیک هم برای کاهش وزن اون عقبها گذاشتم 

      الان دیگه فکر نمی‌کنم چی بخورم، این بزرگترین آروزی منه البته کامل نیست چون جناب منفی باف در کمین است ولی من عالیم من میدونم ۶ سال عادت‌های زشت خوردن رو باید کم کم عوض کنم من مطمئنم همه چی درست میشه چون خداوند دست منو گرفت آورد اینجا خدایا عاشقتم 

      راستی از جاری خانم بگم الان توی تناسب هستند ولی متاسفانه ترس از خوردن دارن و ترس از چاقی ،می دونید بزرگترین آرزوشون چیه ؟اینه که یک دفعه این قدر غذا بخورن که سیر بشن ،خیلی دوست دارم دوباره بهشون بگم بیان اینجا ولی می ترسم این‌بار برای کسی تعریف کنم خیلی برام عزیز هستند دوست دارم ایشون هم از اسارت رژيم خارج بشن و همون غذا رو با لذت بخورن نه با ترس کاش می شد 

      من الان خیلی کم غذا می خورم از رژیم هم کمتر ولی سیر میشم با چند لقمه فکر می کنم مغزم دیگه گرسنه نیست ،چشمم دیگه گرسنه نیست ،الان عالیم 

      ببخشید خیلی پرحرفی کردم این قدر چیزهای خوبی کسب کردم دوست دارم همه رو براتون بگمشرمنده سر شما رو بدرد آوردم 

      استاد گرامی با تمام وجود از شما سپاسگزارم که برادرانه آنچه آموختید در اختیار ما قرار دادید درپناه ایزد منان سربلند باشید 

      از همه ی شما عزیزان سپاسگزارم که مطلب منو خوندید همین طور که دست نوشته های شما قوت قلبی برای من بود امیدوارم نوشته ی من هم به شما عزیزان کمکی کرده باشه 

      در امان خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار armitasediqi16@gmail.com
        1400/04/30 23:05
        مدت عضویت: 982 روز
        امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 41 کلمه

        سلام دوست عزیزم.نمیدونید چقدر از خوندن دیدگاه هاتون لذت میبرم.مخصوصا داستان هدایت شما که واقعا عالی بود.

        خداروشکر که الان یک ساناز خوشحال و متناسب فکری هستین 

        خوشحالم که در کنار کسانی مثل شما هستم و شروعی دوباره داشتم😍💪🏻 موفق ترین باشی عزیزم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nargesaslanian2021@gmail.com
      1400/04/09 01:28
      مدت عضویت: 1005 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 94 کلمه

      سلام به همه عزیزان ! وبا تشکر از خداوند مهربان و تشکر از استاد محترم !من هم خدارو شکر میکنم که یه طورهایی از طریق یه پیج لاغری  که ایشون فکر کنم از شاگردان استاد عطا روشن بودند ومن غیر مستقیم تو کامنت ها متوجه شدم با سایت تناسب فکری استاد عطا روشن هدایت شدم یعنی با دیدن کلمه رضا عطا روشن توی کامنت ها ی این خانم  به قول خانم حسنی انگار اسم شما شد دستان خداوند ومنو هدایت کرد به سایت شما.ومن به خاطر این هدایت خدارو شکر میکنم  واز شماهم سپاسگزارم!!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        سلام دوست عزیز
        حضور شما را در سرزمین لاغرها خوش آمد می گم
        خدا رو شکر بهترین ها رو برای همراهی ما انتخاب میکنه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ladycook73@gmail.com
      1400/04/04 19:31
      مدت عضویت: 1020 روز
      امتیاز کاربر: 33
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 558 کلمه

      سلام من همیشه دلم میخواست تناسب اندام داشته باشم اما فکر میکردم نمیشه… و تفکر به این صورت بود که اندام من به همین صورت هست و همیشه همینجوری میمونه و هیچوقت دنبال رژیم و ورزش هم نبودم 

      تا اینکه حدودا ۴ سال قبل به خاطر یه ویروس کشنده برون روی شدید گرفتم و حدود ۳۰ روز تو بیمارستان بستری بودم تو اون ۳۰ روز من خیلی لاغر شدم و درواقع متناسب شدم

      بعدش به این نتیجه رسیدم که منم میتونم لاغر باشم و اصلا اینجوری نیست که فکر کنم بدن و به این شکل طراحی شده و همیشه همینجوری میمونه به خاطر همین همیشه دنبال یه راهی بودم واسه اینکه به تناسب اندام برسم 

      اما بعدش باردار شدم و زایمان داشتم به خاطر همین حدودا دوسال از خواسته ی خودم دور شدم 

      وقتی پسرم حدودا ۱ سال و دو ماهش بود کرونا اومد

      و من چون سه چهار ماهی بود که دوباره میرفتم مدرسه کمی متناسب تر شده بودم چون دو سال به خاطر مرخصی های بارداری و زایمان خونه بودم و حسابی اضافه وزن پیدا کرده بودم اما وقتی مدارس شروع شد و تازه داشتم کمی از لحاظ وزنی رو به راه میشدم کرونا اومد و مجبور شدیم بازم تو خونه بمونیم اینجا بود که من به شدت احساس خطر کردم و ترسیدم از اینکه بیشتر چاق بشم.

      همین شد که یه سری فیلم های ورزشی ایروبیک دانلود کردم و و شروع کردم به ورزش کردم روزی نیم ساعت ورزش میکردم و روزی نیم ساعت تو خونه راه میرفتم و می دویدم  و بعد از حدود ۱ ماه یا حتی کمتر هر کسی که من رو میدید بهم میگفت خیلییییی لاغر شدی و خودمم حس میکردم که چقدر لباس ها تو تنم بهتر میشینه و یه حس خوب داشتم 

      خلاصه حس میکردم دیگه راهش رو پیدا کردم و دیگ ورزش کردن رو رها نمیکنم..

      اما نشد… بعد از مدتی خسته شدم از هر روز ورزش کردن 

      یا گاهی پسرم بهانه می گرفت و نمیذاشت من ورزش کنم 

      تا اینکه پیش خودم گفتم ولش کن من که الان اندامم مناسبه حالا اگر دوباره چاق شدم دوباره ورزش میکنم و این راه ورزش کردن رو به خواهرم که همیشه متناسب بود ولی مدتی به خاطر کرونا که خونه نشین شده بود کمی اضافه وزن پیدا کرده بود پیشنهاد  کردم و اونم این روش رو امتحان کرد ولی اونم حوصله ی ورزش هر روز رو نداشت ….

      تا اینکه حدود چند ماه بعد من دوباره چاق شدم البته نه به چاقی گذشته یعنی دوران بارداری و بعد زایمان اما دیگ از اون تناسب اندام هم خیری نبود تا اینکه تصمیم گرفتم از یه رژیم غذایی استفاده کنم و اینو دوباره به خواهرم گفتم ولی خواهر خوشگلم بهم گفت نیازی به این کار نیست و این سایت رو بهم پیشنهاد داد و من چون اعتماد داشتم به گفته های خواهرم وارد سایت شدم ک الان چند روزی هست که دارم سایت رو دنبال میکنم تصمیم گرفتم از نقطه ی صفر یعنی همون نوشتن داستان هدایت من شروع کنم و آن شاءالله در این راه به یک موفقیت ابدی و یک تناسب اندام دائمی برسم خدا رو شکر میکنم بابت هدایتم به این مسیر و با اینکه الان یه کم هنوز توی ذهنم میگم واقعا میشه با ذهن لاغر شد؟ و هنوز اطمینان صد در صد در من ایجاد نشده که البته این اطمینان و باور پذیری ذهن زمان بر هست 

      اما امیدی در دلم ایجاد شده و بابتش خدا رو شکر میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Haniebagheriiiiiii@gmail.com
      1400/04/04 15:56
      مدت عضویت: 1018 روز
      امتیاز کاربر: 6
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 314 کلمه

      😍به نام خدای مهربان 😍

      ❤داستان هدایت من به وب سایت لاغری با ذهن ❤

      سلام من ۱۴ سالم هست و داستان چاقی من از سن ۱۲ سالگی شروع شد من قبل از این که به یک مریضی که خودم ازش خبر نداشتم مبتلا شدم و در اون سال بیش از حد لاغر شدم و تا اینکه بعد از اینکه در بیمارستان بستری شدم بعد از چند ماه که مرخص شدم چاقی من شروع شد و دکترا بهم گفت بود که طبیعی به از قطع دارو به حالت قلبت بر می گردی ولی من این رو به یک باور برای خودم تبدیل کردم و در ناخودآگاه من برای همیشه این بود که من تا همیشه چاق می مونم ولی بعد از چند سال که به سن ۱۳ سالگی رسیدم دیدم دارم خیلی چاق می شوم و هر روز رژیم ،ورزش…….

      دی.ه خسته شده بودم که پدرم بهم گفت که اگه واقعا تصمیمت برای لاغری قطعی هست من با یه سایتی در تلگرام آشنا شدم که لاغری از طریق ذهن هست من که فقط به فکر لاغری بودم سریع گفتم اره و من در سال ۱۳۹۹ با این سایت آشنا شدم ولی چون به این روش باور نداشتم بعد از چند هفته خسته شدم و در سال ۱۴۰۰/۲/۱۱ اردیبهشت بود که یه تصمیم گرفتم که این بار با اشتیاق و استمرار به این سایت اومدم و اینار هر فایل رو حدود ۸ بار گوش می دادم و درکش می کنم و به سراغ فایل بعدی می رم و خدا به من یه جرعت بی نهایت  داده که من می تونم برای همیشه به لاغری که در رویا هست برسم و برای همیشه متناسب بمانم و من می دونم که من لایق لاغری هستم چون من و جسم عزیزم با هم پا در این مسیر شگفتی ساز گذاشتیم و قطعا با کمک خدا و کائنات و استاد عزیزم در این مسیر جز شگفتی سازان می شوم به زودی 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 53 کلمه

        سلام هانیه عزیز
        حضور شما را در سرزمین لاغرها خوش آمد می گم و خوشحالم که دوستانی عالی و با انگیزه همراه من در مسیر لاغر شدن هستند
        شما در بهترین شرایط برای برنامه ریزی مجدد ذهن هستید و با توضیحاتی که دادی مشخصه که خیلی خوب داری عمل می کنی
        منتظر خبرهای عالی شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار saberehsadat@gmail.com
        1400/04/05 00:03
        مدت عضویت: 1108 روز
        امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 149 کلمه

        سلام هانیه جان . متن قشنگتو خوندم و وقتی سن تو دیدم خیلی خوشحال شدم که از همین الان راه صحیح لاغری را انتخاب کردی و به هدایت شدنت پاسخ مثبت دادی . و با روش های دیگر خودتو در گیر نکردی . روش هایی که هیچ نتیجه ای ندارد جز محدودیت و سختی و خستگی 

         واقعا به تو دختر توانمند که خودش را لایق لاغری صحیح  دانسته  تبریک می گم .

        من ایمان دارم اگر با گام های کوچک اما مداوم  ااین مسیر سراسر لذت را طی کنی حتما به ارزویت که رسیدن به اندام دلخواهت هست میرسی . تو همین الان هم موفقی دختر گلم .

        با ذوق و شوق ادامه بده 

        خداوند در این مسیر همیشه کنارت هست و همینطور استاد گرانقدر که دستان خداوند هستند برای هدایت همه ی ما برای داشتن اندامی متناسب و سالم 

        برایت آرزوی بهترین اتفاقات را دارم 

        در پناه الله همیشه شاد و سلامت باشی 🌷🌷🌹🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 4 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار armitasedighi1384@gmail.com
      1400/04/01 22:45
      مدت عضویت: 1011 روز
      امتیاز کاربر: 77
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 462 کلمه

      داستان هدایت من به وب سایت تناسب فکری
      به نام خدای مهربان😍💪🏻
      سلام من ارمیتا صدیقی هستم ۱۵ سال دارم و در شهر مشهد زندگی میکنم.
      مسیر چاقی من از ۶ سالگی به بعد شروع شد و تا همین امروز ادامه داشت!
      دو سه ماه پیش تصمیم گرفتم ۷ تا ۸ کیلو کم کنم_این در صورتی بود که اصلا اضافه وزن نداشتم ولی از وزن دلخواهم دور بودم.
      خلاصه رفتم سراغ رژیم کتوژنیک و در ۲ ماه ۸ کیلو کم کردم.در هفته دوم تثبیت به سر میبردم که دو یا سه روز خونه خاله ام دعوت شدیم و اونجا اصلا رژیمم رو رعایت نکردم و پرخوری عصبی شدید گرفته بودم.دلیلش هم این بود که سخت ترین رژیم رو در پیش گرفته بودم که من رو از هر نظر محدود میکرد.
      دیروز وقتی رسیدم خونه مطمئن بودم که وزنم اضافه شده و عذاب وجدان شدید داشتم.بعد از کلی حس بد رفتم روی وزنه و دیدم دقیقا ۲ کیلو اضافه کردم،حال خیلی بدی داشتم و دوباره پرخوری عصبی اومد سراغم و تا جایی که تونستم غذا خوردم‌.انقدر خوردم که معده ام در حال پاره شدن بود(چون معدم کوچیک شده بود و ظرفیت نداشت)
      از عذاب وجدان رفتم سمت پتو و فقط سعی کردم بخوابم و تا ساعت ۵ و نیم بعداز ظهر خوابیدم و زمانی که بیدار شدم پر از بغض ناراحتی بودم که چرا ژنتیک من اینجوریه و در دو روز انقدر چاق شدم و کلی گریه کردم بخاطر زحماتی که کشیده بودم و …
      تا اینکه سر نماز شب دلم شکست و خیلی گریه کردم و از ته دلم از خدا خواستم که دیگه هیچ وقت چاق نشمیا راهی جلوی پام بزاره که لاغر بمونم.
      چند ساعتی از گریه و حرفم با خدا گذشت که خیلی هدایتی سمت سایت استادم عباسمنش رفتم و انگار یکی بهم میگفت برو قسمت سوالات عقل کل، کلمه وزن رو سرچ کن شاید عبارت تاکیدی یا راهی برای ثابت موندن وزن باشه!
      رفتم و اینکارو کردم.یکی دوتا کامنت رو خوندم و یکی از دوستان سایت اقای عطارروشن رو معرفی کرده بودن.سریع سرچ کردم و وارد وب سایت شدم و دیدم بله……….. خداوند به طرز عجیبی من رو به سمت این خواسته ام هدایت کرد و الان که دارم مینویسم خودم از تعجب نمیدونم باید چیکار کنم….
      دوباره تصمیم داشتم رژیم سختم رو پیش بگیرم ولی توی فایل اولی که دانلود کردم اقای عطار گقت باید شجاعت به خرج بدین و دیگه هر رژیمی که داشتین رو رها کنین!!!!
      کار خیلی عجیب و سختی بود ولی باید ریسک کنم تا نتیجه همیشگی بگیرم….
      راه های فراوونی برای لاغری موضعی هست! در زمان کم..اما برمیگرده و افسردگی بعد از برگشت وزن از هررررررچیزی در این دنیا بدتره..!!
      و این بود داستان قشنگ هدایتم در مدت زمان کمتر از سه ساعت به سمت سایت تناسب فکری …و به قدری خوشحالم که من برگزیده خداوندم که حد ندارههه😍😍😍😭💜

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 55 از 11 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 64 کلمه

        سلام آرمیتا عزیز
        حضور شما را در سرزمین لاغرها خوش آمد می گم
        نوشته شما رو که خوندم بسیار لذت بردم
        اول اینکه 15 سال سن داری و انقدر عالی دیدگاهت رو منتقل می کنی
        اینکه شجاعت داشتی و تصمیم گرفتی رژیم رو ادامه ندی
        اینکه به این خوبی هدایت الهی رو دنبال کردی و به سرزمین لاغرها رسیدی
        مطمئنم از شگفتی سازان خواهید بود
        منتظر خوندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار صبا
        1400/04/02 00:58
        مدت عضویت: 1288 روز
        امتیاز کاربر: 11931 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 153 کلمه

        سلام دوست عزیزم

        همین الان اومدم بعد از دیدن فایل استاد و زوج شگفتی ساز بخوابم که یه حسی بهم گفت بیام دیدگاهی که استاد توی چنل گذاشتن رو بخونم ، چون استاد تا حالا نگفته بودن که دیدگاهی حس خوبی بهشون داده و وقتی نوشته ی استاد برای دیدگاه شما رو خوندم به خودم گفتم اگه استاد حس خوب گرفتن پس منم میگیرم و قبل از خوابیدنم یه احساس خوب مضاعف رو تجربه میکنم دیگه حداقلش و اومدم نوشتت رو خوندم .

        چقدر عالی داستان هدایتت رو نوشتی . واقعا حس خوبی داره که بدونی یه روش توی دنیا هست، که بعد از هر چی خستگی از روش های چرت و پرت قبلی که توی تنت رفته ، میتونی بیای و با خیال راحت ازش استفاده کنی. 

        قطعا زندگی تو در مسیر عالی هدایت قرار گرفته و تو از شگفتی سازان جوان این دوره میشی . بهت تبریک میگم .

        به سرزمین لاغر ها خوش اومدی!

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار faridehhasani5455
        1400/04/02 01:07
        مدت عضویت: 1583 روز
        امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 119 کلمه

        سلام‌ دوست عزیز

        بهتون تبریک میگم‌ که در سن پایین به این مسیرهای پر از آگاهی هدایت شدید ، فردی که در ۱۵ سالگی بهش الهام‌ میشه که وارد سایت مدار بالای استاد عباسمنش بشه و بره عقل کل سئوالشو بپرسه یعنی تغییرات و پیشرفت های چشمگیری در انتظارشه 

        منهم به طریقه شما به این سایت هدایت شدم‌

        براتون‌ خوشحالم که در سن نوجوانی به مسیر صحیح لاغری با ذهن که راه درست و بینظیریه هدایت شدید 

        شما خواستید و خدا اجابت کرد 

        به زودی در آلبوم شگفتی سازان شمارو خواهیم دید 

        این قولی بود که من در بدو ورودم به دوره هام به خودم دادم که به زودی عکسم‌ به آلبوم شگفتی سازان خواهد رفت و این اتفاق افتاد 

        براتون‌ سلامتی  و تناسبو آرزو دارم🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار 😊s-moazamiy🤗
        1400/04/02 04:33
        مدت عضویت: 1021 روز
        امتیاز کاربر: 127 سطح ۱: کاربر مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 129 کلمه

        سلام آرمیتای عزیزم .ورودت رو ب سایت تناسب فکری استادعزیزمون روبهت تبریک میگم خیلیییی خوش اومدی.. کیف کردم با هدایت ب این مسیر..😊

        متن دیدگاهتو ک میخوندم بغضی از سر شادی ک خدا صداتو شنیده و هدایت شدی گلوم و گرفته بود دوست داشتم از سر شوقم هق هق کنم ..

        مو ب تنم سیخ شد و این یعنی برای هزارمین بارب من و ب ما ثابت میشه ک دراین سایت ک بمونیم .ک بشنویم و ببینیم  که دراین مسیر بودن یعنی معجزه ی نگاه و دستان خوده خدا 

        خیلی خیلی خوش اومدی عزیز دلم ..🌹😍  

        از همین حالا موفقیتت رو بهت تبریک میگم ک باین سن کم، زندگی آینده ات قراره چ رقم های نابی رو بزنه در هر جنبه اش.. انشاءالله با بودن و موندنت متوجه حرفم میشی 

         ..گوارای وجودت 😍😍

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار آرمیتا صدیقی
          1400/04/04 14:55
          مدت عضویت: 1011 روز
          امتیاز کاربر: 77
          محتوای دیدگاه: 5 کلمه

          خیلی ازتون ممنونم دوست خوبم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار moradiisomaih@gmail.com
      1400/04/01 12:01
      مدت عضویت: 1126 روز
      امتیاز کاربر: 160 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 122 کلمه

      سلام، باقانون جذب وارتعاش اشنا شدم از سال 97ولی نمیدونستم چطوری خودمو به کمک این قانون لاغر کنم خیلی توسایت و شبکههای اجتماعی گشتم تا پارسال اسفند با کانال امیر همتی اشنا شدم رفتم یوتیوب مطالبشو بخونم که با فایلای شما استاد عزیز آشنا شدم گوش دادم ولی تمرین انجام ندادم ،ورهاش کردم عید دوکیلو چاق شدم یک ماه ای اف تی کار کردم ولی خیلی وزن کم نکردم وبعد یک ماه به صورت جدی تصمیم گرفتم از دوره لاغری باذهن رایگانتون استفاده کنم و تمریناتشو انجام بدم 😍حالا هم دارم انجام میدم و ازش خیلی راضیم از اون موقعه تا حالا 5کیلو توی یکی دوماه کم کردم ممنون استاد عطار روشن ، مطمعا هستم میتونم به وزن دلخواهم  از 76به48برسم وخوشحالم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار n92yari@gmail.com
      1400/03/28 14:39
      مدت عضویت: 1015 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 75 کلمه

      سلام

      من چندین بار در اینترنت  عبارت لاغری با قدرت ذهن رو دیده بود

      اما از جایی که چند وقتی هست نسبت به همه روشها بی انگیزه شدم به این مطلب هم توجهی نکرده بودم

      از دیروز کاملا اتفاقی انگار که یک ندای درونی بهم گفت که یکی از این صفحات رو یکبار بازکنم 

      با چند ساعت سرچ کردن به سایت شما رسیدم 

      واقعا نمیدونم که چقدر در این مسیر میتونم موفق باشم اما احساس میکنم دعاهام دارن مستجاب میشن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/03/26 08:40
      مدت عضویت: 1355 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 214 کلمه

      سلام داستان هدایت من ☺️.              اززمانی‌خودم‌شناختم‌چاقی‌همرام‌بود    درزمان‌کودکی‌خیلی‌میشنیدم‌که‌دختر.     فلانی‌هیکلی‌است‌ومن‌ازهمون‌زمان‌.       روی‌اوردم‌به‌بیشترخوردن‌که‌‌هیکلی.       بشم وهیکلی‌بودن‌درچاقی‌میدیدم.      وخیلی‌شوراشتیاق‌داشتم‌واسه‌اینکه‌چاق‌  بشم‌وازم‌تعریف‌کنن‌تحسینم کنن.        واین‌بود‌که‌من‌دردام‌چاقی‌افتادم.         وبعدهاکه‌فهمیدم‌جای‌تحسین‌سرزنش‌.  میشم‌وهرکه‌لاغراست‌موردتحسین‌قرار‌  میگیرد‌وزمانی‌که‌بزرگترشدم‌‌وحرف‌.      دیگران برام مهم‌شد‌دانبال‌لاغری‌بودم                                                      🤩داستان هدایت من ☺️.              هرکسی‌هرپیشنهادی‌میدادانجام‌میدادم. از رژیم‌،ورزشهاسخت‌،پیاده‌روی‌تواوج‌.  گرما تابستان ،باشگاه ،دمنوش هاتلخ  ،،  سرکه سیب، زیره سبز ،داروهامحلی،نخوردن‌شیرینی‌بستنی‌،.  درازنشست بعد از غذا،صبح ناشتااب‌لیموعسل‌خوردن‌،برنج‌گوشت‌.   نخوردن ،میخک پختن و به صورت چایی خوردن ،وهزار کار دیگه که الان یادم نمیاد ولی چون نتیجه ماندگاری  نداشت من زودخسته میشدم رها میکردم دیگه ناامید شده بودم گریه میکردم شکایت از خداوند که چرامن‌اینجوری‌افریدی‌‌ودیگه‌افسرده‌.    شده بودم پرخاشگر عصبی تا اینکه یکی از دوستام که‌همیشه ازش راه حل میخواستم واسه لاغری گفت یه روشی است بدون محدودیت فشار لاغرمیشی اولش باورم نشد یکماه بعدش بازبهم  گفت‌من‌‌شروع‌کردم‌وزن‌کم‌کردم‌بافایل‌.   رایگان‌هم‌‌ومن‌خیلی‌انگیزه‌گرفتم‌‌اومدم‌به این مسیر شگفت انگیز از زمانی وارد شدم آرامش دارم و هیچ نگرانی ندارم دانبال روش ها دیگه نرفتم لیزخوردم بارها ولی بازم اومدم و این بار تعهد کامل دادم که عمل کنم به تعهدنامه خودم و ادامه بدم در هرشرایطی🤩😍❤️💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار daryasy41
      1400/03/15 00:17
      مدت عضویت: 1534 روز
      امتیاز کاربر: 2770 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      سلام روز همگی بخیر 

      من ۱۹ سالمه و از ۵ یا ۶ سالگی چاقی را حس کردم و همه تپلی صدام میکردن. هیچ وقت احساس رضایت از خودم ندارم و همیشه خود سانسوری دارم، در تولد ها و مهمونی ها همیشه یا جا میشسم و راه میرفتم که توجه بقیه رو به هیکلم جلب نکنم. هیچ وقت نمی رقصم و همیشه حسرت هیکل اطرافیانم رو میخورم. موقع لباس خریدن همیشه واسه من از بدترین و سخت ترین لحظه های عمرم بوده 

      خلاصه در این ۱۹ سال از عمرم یه روز خوش نداشتم و از ۱۶ سالگی تا ۱۸ سالگی درحال رژیم بودم و روز های سختی رد گذروندم 

      یه روز که خیلی خیلی حالم بد بود چون مورد تحقیر چند نفر قرار گرفته بودم رفتم تو اتاقم و گریه کردم گریه شدید با صدای بلند از خدا خواستم جیغ کشیدم که خدا یا منو نجات بده یه راهی پیش روم بزار منم بنده ات هستم کمکم کن خسته شدم میخوام خودم رو بکشم دیگه 

      خلاصه اون شب با هر سختی بود تموم شد فرداش دوستم منو دید و چون میدونست من خیلی دوست دارم لاغر بشم شما رو بهم معرفی کرد و گفت بیا بخریم و شروع کنیم 

      من همون لحظه فمیدم این یه اشاره از سوی خداست و به شما اطمینان کردم و شروع کردم و میدونم یه روزی زمانش مهم نیست کامنت میزارم و از لاغر شدن و لاغر موندنم به بقیه نصیحت میکنم و تعریف میکنم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Sara jooon
        1400/04/06 17:06
        مدت عضویت: 1020 روز
        امتیاز کاربر: 6790 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 8 کلمه

        موفق باشی. منتظر شگفتی ساز شدنت هستم 🌺🌺🌺🌺🌺

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سپیده طارمی
      1400/03/07 18:19
      مدت عضویت: 1039 روز
      امتیاز کاربر: 421 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 16 کلمه

      با سلام 

      دلایل چاقی بنده: ۱_ ازدواج ۲_بارداری و زایمان ۳ کورتون ۴ مصرف حجم زیاد غذا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار matin.sorkhei@gmail.com
      1400/03/07 13:09
      مدت عضویت: 1114 روز
      امتیاز کاربر: 5459 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 270 کلمه

      سلام به همگی

      من مدت ها پیش با قانون جذب آنا شده باودم و دستاوردهایی هم داشتم.چند ماه گذشته سوالی در ذهنم شکل گرفته بود که با قانون جذب قطعا  میشه به لاغری و کاهش وزن هم رسید اما هرچه بیشتر جستجو میکردم کمتر موفق میشدم اطلاعات و آموزش هایی در این زمینه پیدا کنم.بعضا اساتید موفقیت ی میدیدم که خودشون اضافه وزن دارن اما هیییچ آموزه ای در این زمینه ندارند و همیشه با خودم میگفتم این بزرگواران که اینقدرررر در همه ی زمینه ها موفق بودند چطور فکری در این زمینه به حال خودشون نمیکنن.

      خلاصه ذهنم خیلی درگیر ابن موضوع بود از روش هایی که در گذشته انجا م داده بودم و از سختی راه خسته شده بودم اما سعی میکردم به خودم امید بدم که حتما راهی هست چون میدونستم اگر در یاس و ناامیدی فرو برم قطعا اتفاق های بدتری برام میوفته (چون همیشه حال خوب = اتفاق های خوب و برعکس).

      تا اینکه یکبار به صورت کاملا اتفاقی یک کامنتی از استاد در پیج یکی از اساتید دیدم.اسم شون رو گوگل کردم و به این سایت رسیدم.شروع کردم به خوندن که نه..بلعیدن مطالب انگار تشنه ای به چشمه ای رسیده باشه.

      و الان با بالاترین حد از انگیزه اینجا هستم که این مسیر زیبا و دلنشین رو طی کنم و مطمعنم که خداوند در پایان مسیر منتظر من هست.

      ایمان و یقین دارم که این راه همون راهیه که منو به یکی دیگه ازپ آرزو های بزرگم که تناسب اندام هست میرسونه چرا که من از خدای خودم هدایت خواستم و خداوند این مسیر رو به من نشون داد و خداوند هرگز اشتباه نمیکنه و راه اشتباه نشون نمیده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zghiasvand984
      1400/03/03 02:22
      مدت عضویت: 1254 روز
      امتیاز کاربر: 6627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 923 کلمه

      به نام الله هدایتگر.

      سلام. من از وقتی خودمو شناختم همیشه احساس چاق بودن و بزرگتر بودن از همسالانم رو داشتم. و این احساس با نظر اطرافیانم که همیشه به من میگفتن به خاطر چثه بزرگت سنت بیشتر از اون چیزی که هست نشون میده تقویت میشد. 

      حتی وقتی همسرم ازم خواستگاری کرد بهش گفتم اینکه من از بقیه دخترا درشت ترم برات مشکلی نیست؟! خلاصه همیشه چاق بودم و همیشه در طلب لاغری و در حال رژیم یا ورزش برای لاغر شدن . و نتیجه هم که دیگه معلومه مثل همیم هممون. حتی در اثر این اهش و افزایش وزن های مکرر و رژیم های عجیب و غریب سنگ کیسه صفرا گرفتم و مجبور شدم عمل کنم . آخرین تلاشم برای لاغری مربوط به سال ۹۸ میشد که یه رژیم سخت گرفتم و ۱۵ کیلو وزن کم کردم. بعدش کرونا همه رو خونه نشین کرد و تنها تفریح دوران قرنطینه پختن کیک و … بود  و در نهایت به خودم اومدم و دیدم که گرم به گرم وزنی که با اون همه سختی کم کرده بودم برگشته یک کیلو هم اضافه تر🤦‍♀️

      قبلا به این فکر کرده بودم که ای کاش یه مکانی بود مثل کمپ های ترک اعتیاد که ما چاقها اونجا جمع میشدیم و با هم رژیم میگرفتیم و با کار گروهی بیتشر نتیجه میگرفتیم. یه روز که داشتم این آرزومو برای مامان و مادر شوهرم میگفتم اونا گفتن که همکار یکی از آشناهامون با یه همچین روشی خیلی لاغر شده و عکسای قبل و بعدشم ما دیدیم و …

      با اون آشنامون تماس گرفتم و شماره مسئول اون کمپ رو خواستم که ایشون آدرس سایت تناسب فکری رو برام فرستاد و گفت همه چیز اینجا نوشته شده. من وارد سایت شدم و مطالعه رو شروع کردم و شروع به گوش دادن ۱۲ جلسه رایگان کردم که ببینم اصلا این دوره چی هست. نصف شبا که بچه هامو میخوابوندم میرفتم سراغ فایلها. اون ۱۲ جلسه رو گوش دادم بدون اینکه تمریناتش رو کامل انجام بدم. یه بار دقت کردم دیدم منکه با دیدن کیک خامه ای اصلا درنگ نمیکردم برای خوردنش، کیک تولد پسرم دو روزه توی یخچاله و توجه منو به خودش جلب نکرده!!!!!!!

      همونجا فهمیدم که اون فایل ها در من تغییر ایجاد کرده ولی بعد از مدتی به دلیل مشغله فراوان و با بهانه های مختلف که وقت ندارم و از خستگی قبل از بچه ها خوابم میبره و … بیخیال این روش شدم و خودمو توجیه میکردم که این روش بهترین روش لاغر شدنه و خیلی هم خوب در من جواب داد ولی برای کسایی خوبه که وقت داشته باشن که من اصلا فرصت نمیکنم …

      از اون روز تا عید ۱۴۰۰ کج دار و مریض با چاقی دست وپنجه نرم میکردم. دیگه وااااقعا بریده بودم تا جایی که میخواستم بدون خبر مامانم که خیلی با عمل جراحی مخالف بود یه نفر رو بیارم از بچه هام نگهداری کنه تا من عمل کنم و دوران نقاهتم تموم بشه . دیگه خسته شده بودم که ذره ذره باید کم میکردم و هنوز تناسب اندام رویاهامو تجربه نکرده دوباره چاق میشدم. گفتن احتمال آمبولی داره ولی حاضر بودم حتی ریسک اونم قبول کنم فقط جراحی بشم تا برای یه بار هم که شده ودمو در تناسب اندام ایده الم ببینم . تا یه روز که توی عید اون آشنامون اومد خونمون و من طبق معمول از چاقی گله شکایت کردم  اون در مورد نتیجه شرکت در سایت تناسب فکری ازم پرسید و اون روز دوباره نور امید لاغری با ذهن بر من تابید عکسای همکارش رو خودم توی موبایلش دیدم و در موردش مستقیم از خود آشنامون شنیدم و دیگه یقین پیدا کردم که راه درست همینه. شماره همکارش رو گرفتم که ایشون رو توی سایت تناسب فکری با همسرشون به عنوان زوج شگفتی ساز عنوان کردن و میشناسن. باهاشون تماس گرفتم و در تصمیمم استوارتر شدم. طبق توصیه ایشون اول از فایلهای رایگان مسیر لاغری من استفاده کردم تا ببینم اصلا میتونم با این روش ارتباط بگیرم یانه. البته که اون تجربه ۱۲ فایل رایگان توانایی منو برای استفاده از روش ذهنی بهم ثابت کرده بود ولی باز هم مسیر لاغری من رو شروع کردم و از همون گام اول کلمه به کلمه فایلها رو با تمام وجودم درک میکردم و دیگه نصف شب و خستگی برام معنا نداشت. از هر فرصتی برای بودن در مسیر لاغری من استفاده میکردم. خواب ظهرم رو حذف کردم، اینستاگرامم رو پاک کردم. بچه ها رو که میخوابوندم تا ساعت ۳ و ۴ نصف شب گام های مسیر لاغ ی من رو طی میکردمو تمریناتش رو انجام میدادم. تا گام ۳۰ ام که واقعا همونطور که استاد میگن انگار یه حسی بهم الهام شد که از استاد بپرسم که آیا لازمه تا گام ۱۰۰ ادامه بدم یا بقیه مسیر رو در دوره آموزشی شرکت کنم. که ایشون منو به فایل مکمل جلسه ۵ اون ۱۲ جلسه رایگان ارجاع دادن. منم با شوق و اشتیاق و پس از دیدن اون فایل مصمم تر از قبل کمر همتم رو بستم تا به امید خدا و هدایت استاد در پایان این دوره شگفتی بیافرینم‌ . ولی اون چیزی که برام خییییلی جالب بود همون داستان هدایت من در اووج نا امیدی و در نقطه تسلیم بود که برای رهایی از چاقی حاضر بودم حتی ریسک عمل جراحی رو قبول کنم. ولی به لطف الله که همیشه یاریگر من در تمام مراحل زندگیم بوده قبل از انجام اون کار احمقانه به این مسیر هدایت شدم. 

      خدای من ممنونم، استاد ممنونم، آشنامون ممنونم، همکار آشنامون ممنونم، مامانم ممنونم، مادر شوهرم ممنونم و در نهایت دوباره خدای من ممنونم که منو در این مسیر قراردادی. 

      به امید دیدار همه ی مشتاقان لاغری در سرزمین لاغرها

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fatemeh.tw59
      1400/03/02 04:14
      مدت عضویت: 1595 روز
      امتیاز کاربر: 6901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 695 کلمه

      به نام خداوند بخشنده مهربان ،یه روزایی تو زندگی آدم وجود داره که آدم از همه جا وهمه کس قطع  قطع امید میکنه ورو میکنه به خدا ومیگه خداجونم خسته شدم خودت یه کاری کن،یادمه از دوران راهنمایی تپل بودم  وگاهو بیگاه توسط آدمهای دوروبرم مسخره میشدم وهمیشه با اعتماد به نفس پایین مواجه بودم،تا این که بزرگ شدم وازدواج کردم وشوهرم از زن چاق خوشش میومد ووقتی که میگفتم من چاقم زود میگفت نه بابا تو که چاق نیستی فلانی رو ندیدی،اون چاقه تو که چاق نیستی خلاصه زندگی به همین صورت گذشت وبعد از به دنیا آوردن دوتا بچه من شدم ۱۰۷ کیلو والان همان شوهر از زنهایی که لاغر وقلمی هستن داره تعریف میکنه واونا رو مثال میزنه وهر وقت من شروع به رژیم گرفتن میکردم بهم میگفت تو ژنتیکی چاقی توانایی تحمل رژیم رو نداری وکلی روحیم رو خراب میکرد ومن هم رژیم رو میشکستم یه روز بعد از نماز از خدا خواستم خدایا کمکم کن نمیتونم لاغر بشم تو یه راهی جلوی پام بزار وکلی با خدا دردو دل کردم ،یه روز توی اینستا یه پیج خانه داری رو فالو کردم وصاحب پیج توی تلگرام هم کانال داشت رفتم وتوی کانالش عضو شدم توی کانال یه سری ویس وکتاب صوتی هم میگذاشت دوسه تا از ویس های رایگان استاد عطار روشن رو هم گذاشته بود ومن زدم روی لینک واومد توی کانال استاد واز اونجا با استاد آشنا شدم ۱۲ جلسه رایگان رو گوش دادم خیلی خوب بود کلی هم از ویس های رایگان استاد رو هم گوش دادم اثر کمی هم روی من داشت دیگه با ولع غذا نمیخوردم نقطه سیری خودم رو پیدا کرده بودم ولی نمیدونم چرا لاغر نشده بودم،همش میگفتم من باید دوره های پولی استاد رو شرکت کنم تا بفهمم چرا لاغر نمیشم،ولی پول دورها خیلی گرون بود ومن هم شوهرم به علت تصادف کردن چند سالی هست که سر کار نمیره وپولی نداشتم وخودم خیاطی میکنم یه مغازه کوچیک دارم که از پدر خدا بیامرزم بهم ارث رسیده ویک سالی هست که توش خیاطی میکنم،خلاصه با در آمد کم خیاطی،اما پر برکت،توی یه جمع زنانه،قرعه کشی خانگی شرکت کردم ،یک سال از قرعه کشی گذشت واستاد اعلام کردن که میخوان دوباره شروع کننودوره رو از اول مثل یک شاگرد دنبال کنن وهر کس دوست داره بیاد ودوره رو با استاد شروع کنه،خیییلییییی دلم میخواست دوره رو بخرم وچون استاد داره دوره رو شروع میکنه منم باهاشون شروع کنم ولی پول نداشتم تا اینکه تلفنم زنگ خورد ودوستم بهم گفت که قرعه کشی این ماه رو تو برنده شدی ،وای از تعجب داشتم شاخ در میوردم رفتم توی سایت استاد عباسمنش رفتم توی قسمت نشانه هدایت من،به خدا گفتم خدایا من توی این وضعیتی که شوهرم بیکاره ومریضه،چکار کنم؟آیا درسته چهار میلیون بدم این دوره رو شرکت کنم؟خدایا با اینکه دخترم دانشگاه میره وخرج داره،خدایا درسته این کار؟خدایا اگه الان دخترم به یکی از خواستگاراش جواب مثبت بده ومن دستم خالی باشه آیا این کار درسته؟ خلاصه رفتم توی اون قسمت از سایت استاد عباسمنش واز خدا خواستم هدایتم کنه ویه فایلی اومد که توی اون گفته شده بود تمام ثروت در زمین وآسمان دست خداست تمام نشدنی هست رفتم پیش پسرم وبهش گفتم محمد امین ،مامان به نظرت اگه دوره ها رو شرکت کنم کارم درسته؟پسرم ده سالشه وهمیشه با من ویسهای استاد عطار روشن وعباسمنش رو گوش میده وگفت عاره مامان کارت درسته از سلامتی آدم چی واجب تره؟ومن خیالم راحت شد وبعد از دو سه رو دوره رو خریدم وبعد از یک هفته که دوره رو شروع کردم واز راحتی کار مطمعن شدم دلم آروم گرفت واستاد همش داره میگه عجله نکنید ،مطمعن باشید لاغر میشید جرات کردم واولین نوشته رو اینجا نوشتم تا الان جرات نمیکردم توی سایت بنویسم وتمرین هامو انجام بدموبفرستم این یک هفته رو فقط فایلها رو گوش میدادم وتوی دفترم هر جمله ای رو که استاد توی ویسها میگفتن مینوشتم تا خوب توی ذهنم بره از خداوند مهربان میخوام که کمکم کنه توی این راه موفق بشم تا یه روزی با افتخار بگم که من از این راه لاغر شدم با خودم عهد کردم هیچ کس ندونه که من این دوره رو خریداری کردم تا کمتر مورد قضاوت اطرافیانم قرار بگیرم  به امید روزهای بهتر

      فاطمه توکلی  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 109 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از نشانه های ایمان به خداوند شجاعت داشتنه
        شما شجاع هستید که بعد از سالها زندگی کردن در شرایطی که به ما یاد دادن به فکر خودت نباش و باید به فکر دیگران باشی و نگران باشی شجاعت به خرج داری و برای خودت تصمیم گرفتی
        امروز هم شجاعت را به شکل دیگری رقم زدی
        دیدگاه خودت رو ثبت کردی و این تصمیم رو گرفتی به آنچه در دوره آموزشی گفته می شه عمل کنید
        این شجاعت پاداش خواهد داشت و پاداش آن شگفتی ساز شدن است
        با اطمینان کامل در این مسیر حرکت کنید و به آنچه گفته میشه عمل کنید
        نتیجه فراتر از تصور شما خواهد بود
        منتظر خواندن تمرینات شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fateme.varasteh
      1400/03/01 17:48
      مدت عضویت: 1516 روز
      امتیاز کاربر: 383 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 152 کلمه

      سلام خدمت شما استاد گرامی ودوستان خوبم من هم ازهمه روشهای لاغری استفاده کردم ومتاسفانه به نتیجه نرسیدم وجندبار هم که موفق شدم ولاغر شدم دوباره به وزن اولیه برگشتم ودوسال قبل خوشبختانه از طریق یکی از دوستانم که باروش لاغری با ذهن آشنا شدم وموقع تولد آیدا جون دوره را خریدم وتا چند ماه شروع نکردم وبعد که شروع کردم تا هفته هفتم طبق کفته های شما پیش رفتم وبا این که تعهد داده بودم که به هیچ عنوان دوره را رها نکنم ولی متاسفانه یه اتفافی برام افتاد که دوره را رها کردم وبا اینکه از نظر ظاهری تغیری نکرده بودم ولی خیلی احساس خوبی داشتم الان دوباره تصمیم گرفتم که به کمک خدای مهربان وشما استاد گرامی از امروز دوره را شروع کنم میخواستم ببینم جزوه را باید دوباره تهیه کنم یا همون جزوه قبلی خوبه ممنون وخدا را شکر میکنم که من را به بادوره شما آشنا کرد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmaborhani@gmail.com
      1400/02/31 15:19
      مدت عضویت: 1146 روز
      امتیاز کاربر: 5453 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 99 کلمه

      سلام به همگی 

      منم بعد از تحمل رژیم ها و سختی ها  به این سایت هدایت شدم اخرین کاری که کردم جراحی لیپوماتیک بود که نتیجه ایی نداشت و فقط کلی هزینه برای من شد و درد هایی که هنوز هست  واقعا خسته ام از چاقی از تنگی لباسهایی که دوستشان دارم ولی دیگر نمتونم بپوشمشون  ،دیگر مثل قبل فرز نیستم  زود خسته میشم بیشتر از همه حرفها  و تذکرهای دیگران  واقعا خسته ام  خدایا کمکم کن  تو منو به اینجا هدایت کردی تا اخرین لحظه و همیشه  همراهم باش تا بتونم با تعهد وپایبندی این مسیر رو برم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره اقاپور
      1400/02/31 10:40
      مدت عضویت: 1674 روز
      امتیاز کاربر: 799 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 33 کلمه

      سلام .بله من هم  با رژیم فقط نصف غذا را بخورم  و قرص و دمنوش صبحانه نخورم و شب بعد ۶ نخورم و …..امتهان کردم ولی مغزم هیچ کدام را قبول نکرد .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5410 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 395 کلمه

      به نام خداوند هدایتگر و روشنی بخش جانها

      من در روز پنجم هفته چهارم دوره آموزشی هستم و امروز دوست داشتم در حین کارهای روزانه فایل گوش بدم و تصادفی دوباره به این فیلم آموزشی مقدمه هدایت شدم. الان با جان و دل پذیرفته ام که این دوره فقط برای دستیابی به لاغری و تناسب اندام نیست بلکه دوره ای با دستاوردهای شگفت انگیز و باور نکردنی است. اول از همه دوره ای کامل برای خودشناسی است و دوره ای بی نظیر که در آن با خود مقدس درونی مان به صلح و آرامش می رسیم. من در این حدود یکماه به صورت عینی پایان مبارزه و نزاع با خودم را دیدم من قبلا جز کسانی بودم که معتقد بودم خودم را خیلی دوست دارم و تا کسی خودش را دوست نداشته باشد نمی تواند دیگران را دوست بدارد و جالب اینکه فهمیدم اون دوستی من دوستی خاله خرسه بوده و گویا با شیطان هم قسم شده بودم با پنبه سر خودم را ببرم مثل اون فیلمه که قاتل به مقتول لبخند می زد و در گوشش نجوا میکرد میدونی چقدر دوست دارم و بعد شلیک و تمام. دوستی های من با شیطان قسم خورده ای بود که بیشتر به من صدمه می زد پیروی از رژیمهای مخالف سلامتی ، خوردن قرص های مختلف و ورزشهای سنگین را برخلاف خواسته روح و ذهنم و در راه نابودی جسمم انجام می دادم. من در همین مدت سپری شده از دوره با خودم به صلح رسیدم و هر روز گامی برای بهتر شدن بر می دارم. 

      و چقدر لذت بخش بود این جمله که استاد کفت: در این دوره نتایج شگفت انگیز زیادی بدست میارید لاغری که کاری نداره رسیدن به تناسب اندام خیلی آسونه مثل آب خوردن 😍😍😍 این جمله برای من مثل آب حیات بود چون بالاخره ذهن منفی باف میخواد بگه خب کو تغییر یکماه گذشت فایل گوش دادی و …. نتیجه چی شد و ….. و این جمله استاد که لاغری که کاری نداره و چون من بدون راهنما تونستم شما هم با انجام درست تمرینات حتی بهتر از من می توانید واقعا به من آرامش داد و اون منفی گوی ترسو را ساکت کرد.

      سپاسگزار خداوند مهربان هستم که مرا به بهترین مسیر تناسب فکری و جسمی هدایت کرد و باز هم سپاسگزارم که برای یاداوری چگونگی بهتر انجام دادن تکالیف به دیدن دوباره این فیلم آموزشی رهنمون کرد. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار masumehhaidarpur_1
      1400/02/29 21:45
      مدت عضویت: 1455 روز
      امتیاز کاربر: 5111 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 202 کلمه

      داستان هدایت من

      ادمهای چاق همیشه دنبال روشی برای لاغر شدن هستن

      منم که از کودکی چاق بودم و همیشه درحال رژیم گرفتن بودم و دنبال ردشهای مختلف همه شده بودن برام دکتر و یک نسخه برایم میپیچوندن مثال شبها غذا نخور یا اروم اروم غدا بخور یا میوه بیشتر بخور یا شیرینی چاق کنندس یا چون تحرک نداری چاق میشی یا چون پدرت چاقه تو هم حتما چاق میشی بهرحال هرچی میشنیدم چاق شدن بود و باورهای چاق کننده هم در ذهنم جا شد واقعا خسته از هر روشی خسته از زندگی حتی ناامید اصلا حس حال هیچی کاری رو نداشتم واقعا گریه میکردم چرا اخه من و واقعا از زندگیم هیچی نفهمیده بودم از کودکی تا نوجوانی چاق از نوجوانی تا جوانی چاق و خدایا خودت رحم کن از جوانی تا پیری کمکم کن لاغر بشم و لاغربمانم همین بود که بی حوصله گوشی برداشتم نمیدونم چیشد که نوشتم لاغری ماندگار و سایت تناسب فکری در اولین سرخط امد بالا

      خدایا شکرت وقتی حرفهای استاد را گوش کردم و چهره خندان استاد را دیدم خیلی دلم ارام شد و اول جلسات رایگان گوش دادم و کلی نوشتم و چند هفته بعد که خیلی حالم خوب بود دوره اموزشی را تهیه کردم خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmaborhani@gmail.com
      1400/02/27 11:13
      مدت عضویت: 1146 روز
      امتیاز کاربر: 5453 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 193 کلمه

      سلام به همگی 

      من تا دوره دانشگاه کاملا متناسب بودم ولی کم کم حس کردم وزنم هرسال  اندازه ۵کیلو اضافه میشود  

      خانواده من همه تا حدودی اضافه وزن دارن واین دقیقا توی وجود من حک شده بود که منم چاق خواهم شد 

      من همیشه کمبود اهن داشتم برای همین قرص اهن مصرف میکنم همیشه هم این حس رو داشتم قرص اهن  باعث افزایش اشتها میشه و هر دوره که مصرف میکردم دقیقا ۱۰ کیلو اضافه وزن پیدا میکردم 

      از رژیم گرفتن واقعا متنفر بودم ولی از ناچاری مجبور شدم رژیم بگیرم یه بار  رژیم اب گرفتم در حد چن روز بیشتر دوام نیوردم دکتر تغذیه هم رفتم ولی حوصله کالری شماری نداشتم .

      سال پیش رژیم کتوژنیک گرفتم خیلی وزن کم کردم درحد ۱۸ کیلو ولی وضعیت گوارشی ومو ناخن وحشتناک بهم ریخت بطوری که دوبار کارم به بیمارستان کشید 

      باشگاه همیشه بود 

      وبار اخر رفتم لیپوماتیک کردم  که فقط پولم هدر رفت 

      واقعا خسته شده بودم ،خیلی همیشه یه حسی بهم میگفت این راهش نیست باید فکر وذهنتو عوض کنی ولی نمیدونستم چطوری تا اینکه تو اینترنت همینجوری زدم لاغری باذهن  واینطور با سایت شما  آشنا شدم 

      استاد من نگران تعهد خودم هستم یکم سهل انگاری میکنم زیاد پایبند نیستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 106 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از اینکه در سرزمین لاغرها حضور دارید خوشحالم
        اینکه تصور می کنید نسبت به تعهد خود پایبند نیستید اشتباه فکر می کنی
        شما انقدر به لاغر شدن پایبند بودید که تا بیمارستان رفتی
        چطور ممکنه فرد بدون تعهد انقدر کار سختی رو ادامه بده که کارش به بیمارستان برسه
        لاغری با ذهن نیاز به تعهد نداره
        چون در ما احساس خوب ایجاد میکند
        ما نسبت به احساس خوبی که داریم مشتاق هستیم
        تعهد نمی خواد
        خودبخود شما رو به سمت خودش می کشونه
        همینطور که شما عبارت لاغری با ذهن رو جستجو کردی
        مشخصه که این موضوع شما رو به خودش جذب کرده
        ادامه بدید
        بدون تعهد می شه لاغر شد و برای همیشه لاغر موند

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1400/02/26 13:20
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 12593 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 296 کلمه

      داستان هدایتم به این دوره ،من از چهار سال پیش دنبال لاغری هستم واز اون زمان تنها روشی که بلد بودم رمیم بهمراه ورزش بود وچون دوسال قبلش به همراه همسرم رفتیم پیش متخصص رژیم درمانی ورژیم بهمراه پیاده روی گرفتیم ومن وهمسرم از یک نوع برنامه ی غذایی استفاده می کردیم وایشون خیلی عالی وزن کم کردن ولی من نه واین باعث ناامیدی بیشتر در من وتقویت شدن باور ناتوان بودنم در لاغری شد واین باور رو در من ایجاد کرد که برای لاغر شدن باید رژیم سختر وورزش سنگینتر انجام بدم پس دنبال روشهای متفاوت می گشتم وچند نوع رژیم مختلف رو بهمراه ورزش در خونه سر ساعت مشخصی رو شروع کردم ونتیجه ی خوبی کسب کردم ولی باذهنم هماهنگ نبودن وخیلی محدودیت داشتن ومن مجبور بودم که غذای متفاوت تری از دیگر اعضای خانواده بخورم حسم خوب نبود واحساس خستگی بهم دست داد ویه روز روی یوتیوب رفتم وبا فارسی اسم یه روش لاغری رو که باانگلیسی فبلا نگاه کرده بودم رو نوشتم که ضمن اونها ودیوی لاغری باذهن جلسه ی اول اومد برام جالب بود وهمون موقع وقت نکردم که نگاه کنم اون رو سیو کردم وبعدا نگاه کردم خوشم اومد لحجه استاد برام خیلی آشنا بود دلچسب واینجری چند جلسه از دوره ی رایگان رو انجام دادم ودر چهار یا پنج هفته ،راحت پیام سیری رو دریافت می کردم چهار کیلو وزن کم کردم واین اطمینان من رو چندین برابرکرد وچند ماه بعد حالا بخاطر شرایطی که داشتم وبگذریم بهتره در دوره سرکت کردم وخدا رو شکر می کنم از اینکه من رو هدایت کرد ومن از همون ماهای اول دوره وزن کم کردم والان شگفتی ساز شدم وامروز هم می خوام بهمراه استاد ودوستان از اول دوره و باانرژی مضاعف انجام لدم مطمئن هستم نتایج عالی تری در انتظارم هستن😊😊😊😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/02/26 00:42
      مدت عضویت: 1664 روز
      امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,426 کلمه

      سلام . 

      من به راه راست هدایت شدم . من نوشتنم اونقدر طولانی شده زمان از دستم خارج میشه از شنبه افتاد یکشنبه . ولی شنبه انجامش دادم . 

      راه راست من آشنایی با خودم بود . فهمیدم که علت هر انچه نمیخواهم خودم بودم  من خودم را نمیشناختم و نمیدانستم انچه از من واکنش داده میشود پاسخ عملیست که خودم انجام میدادم . هر انچه ما دریافت می کنیم واکنشیست به آنچه نشان میدهیم . 

      ما عمل درست را نیاموخته بودیم . 

      ذهن ما را پر از مطالبی کرده بودند که مسیر موفقیت را فقط از راه سختی کشیدن ممکن میدانستیم .کسی موفق  است که  حتما از سختیها و از امتحانات سخت گذر کرده است . هیچ کدام راه درست زندگی را نمیدانستند تا من هدایت شدم و یاد گرفتم چطور به خودم نگاه کنم که به احساس بهتر برسم . چطور به رفتارهایم بنگرم که به احساس بهتر برسم . فهمیدم رنج از چاقی فقط چاقی را پررنگ تر میکند . فهمیدم تنها رمز موفقیت رها شدن از تمام رنجها و دغدغه هاست . فهمیدم راه رسیدن به آرزوهایم در آسان گرفتن است . اگر سخت به خودت بگیری هم میرسی ولی اگر آسان بگیری قطعا میرسی و من یادگرفتم که چطور به خودم آسان بگیرم که چطور به خودم اعتماد کنم که چطور خودم را نیازارم . 

      سوالات هفته اول : روز شنبه 

      🔴چرا میخواهید لاغرشوید ؟ 

      من میخواهم لاغر شوم تا به تجربه ی لذتبخش تری از زندگی برسم . تا زیبایی ام را روزافزون کنم . کسی که لاغر است سبک تر است . سلامتیِ بیشتر در تناسب اندام است . تناسب اندام یعنی صلح با خود . یگانه شدن با خود . تناسب اندام یعنی تسلیم شدن به خود . تسلیم شدن به الگوهای الهی درونی . تسلیم شدن به لذتها . لاغر شدن یعنی لذت . چرا میخواهم لاغر شوم چون من در لاغری آرامش دارم . چون در لاغری با مواد غذایی در صلحم . به آنها احساس بدی ندارم . من فهمیدم که تناسب اندام طبیعت بدن من است فهمیدم به اندازه خوردن غذا طبیعت بدن من است . من اگر با خودم در صلح باشم با غذایم در صلح باشم هرگز نه گرفتار رفتار زیاده روی و ولع و نه گرفتار احساس چاقی و عذاب وجدان میشوم . من توانستم نیاز خودم را تشخیص دهم من فقط ۶۶ گام از دوره صدگام را طی کردم و به موففقیت زیادی رسیدم و توانستم درک کنم طبیعت ذهن و جسم من به اندازه خوردن غذاست. فهمیدم نقطه ی سیری کجاست فهمیدم . من لاغر شدم و دوست دارم لاغرتر بشوم . انتخابش میکنم . با هیکل الانم در صلحم . با رفتار اکنونم در صلحم هرچه بیشتر با خودم صلح کنم و از خودم و رفتارهایم رنج نکشم طبیعت بدن من بهتر و راحتتر به اصل خودش برمیگردد . میخواهم لاغر شوم چون میخواهم به اصل خود باز گردم . تناسب اندام  و زیباتر شدم اندام منزل من است . به خانه برمیگردیم . 

       

      🔴برای تناسب اندام تا چه حد شوق و اراده دارید ؟ 

      من برای تناسب اندام شوق دارم اما اراده ندارم . چون یاد گرفتم که رسیدن به تناسب اندام اراده نمیخواهد همسو شدن با خود میخواهد . تناسب اندام آموزش میخواهد . تناسب اندام استمرار میخواهد . تناسب اندام عشق و اشتیاق می خواهد . من برای رسیدن به تناسب اندام تمام وجودم سرشار از شادیست . 

      من دوباره شروع کرده ام . شروعی لذتبخش . 

      شاید براتون جالب باشه من دوتا شروع دوباره رو آغاز کردم . یکی اینجا و یکی از ابتدای دوره ی صدگام با دوستانی که موفق به خرید می‌کنم نشده اند .  در واتساپ گروهی ۲۰ نفره  تشکیل دادیم با نام مدرسه ی لاغری و دوره ی لاغری صدگام شما را از مقدمه شروع کرده ایم . خدا میداند چه شور و اشتیاقی هم آنجاست . البته فقط به خاطر یک مزیت نوشتن تمرینات را در واتساپ آغاز کردیم . آن هم مزیت ویس گذاشتن . کاش ویس گذاشتن در اینجا هم فعال بود . آن وقت قطعا در همینجا تمرینات را انجام میدادیم . اما جای آن فرقی ندارد مهم اینست که  دوستانی که دوره را هم نخریدند و حتی شاید نوشتن  برایشان سخت باشد باز هم لاغری برایشان آسانتر شود و با ویس گذاشتن تمریناتشان را عالی انجام دهند . آموزشهای شما را دنبال میکنیم برداشتهای خود را می گذاریم و با شور و اشتیاق نکات لازم را از هم یاد میگیریم  . جای شما در کنار ما شاگردان خالی است . اما ما آنجا هم با شما هستیم . خودم هم که تنها   گام ۶۶ دوره صدگام هستم .و اینجا هم که همراه شما استاد گرامی دوره را مجددا آغاز کرده ام . 

      من شوق یادگیری لاغری را دارم . هرچقدر بیشتر یاد بگیرم مسیر لاغر شدن را بهتر درک میکنم و بیشتر راه آن در ذهنم باز میشود . 

       

      🔴حاضرید برای رسیدن به تناسب اندام چه بهایی را بپردازید ؟ 

      من برای رسیدن به تناسب اندام خودم را سرمایه گذاری می کنم . 

      من فاطمه سادات با تمام وجودم روحی ذهنی و جسمی مشتاق یادگیری هستم . مشتاق انجام بهترین عملی هستم که واکنش ذهن و جسمم لاغر شدن باشد . 

      من خودم را بها میدهم . من رنجهایم را میدهم و لذت میگیرم . من نفرتم را میدهم و عشق میگیرم . من  افکار منفی ام را میدهم و افکار مثبت میگیرم . من غم هایم را میدهم و شادی میگیرم . من گذشته و اینده را میدهم و حال را میگیرم . من مرگ را میدهم و زندگی را میگیرم . من قهر را میدهم و آشتی را میگیرم . من پرخوری را میدهم و به اندازه خوردن را میگیرم . من تنبلی را میدهم و طبیعت اصلیم که زرنگی و فرز بودن است را میگیرم . من چاقی ام را با اینکه خیلی دوستش دارم میدهم و لاغری را که از آن بیشتر دوست دارم میگیرم . 

      من بهای لاغر شدنم را با خودم و روحم و ذهنم و زمانم و احساسم و افکارم و رفتارم و عاداتم و شخصیتم و جسمم میدهم  . چون من لایق بهترینها هستم . چون من لایق  تناسب اندام هستم . 

       

      🔴رسیدن به تناسب اندام چندمین هدف زندگی شماست ؟  من از صبح که بیدار میشم هدفم تناسب اندام تناسب فکر تناسب احساس تناسب رفتار  است . وقتی من در راه تناسب قدم بردارم بدنم راه سلامتی را در پیش میگیرم . سلامتی بدن با تناسب رابطه ی مستقیم دارد . هرچه تناسب در من بیشتر جاری شود سلامتی و احساس سلامتی روان و جسم در من بیشتر است . من اولویت اولم زندگی کردن در تناسب اندام است . 

      برای رسیدن به تناسب اندام تا چه حد در مقابل افکار دیگران استقامت خواهید کرد ؟ 

       تناسب اندام من راهی درونیست تا من نخواهم کسی نمیتواند به محتویات ذهن من پی ببرد  . من وقتی با خودم در صلحم واکنش افراد دور و بر من نیز صلح است . آنها در تضاد با هدف من نیستند که واکنش من در مقابلشان استقامت باشد . 

      تازه  هروقت من با اشتیاق در مسیر تناسب اندام هستم آنها نیز با من همسو هستند . هر وقت من با خودم در صلحم اصلا رفتار نامتناسبی از بیرون نیز نمیبینم که در مقابلش حس استقامت کنم . من استقامت را از درونم آغاز کردم . من برخاستم . رستاخیز در من ایجاد شده است . صور اسرافیل در گوش من دمیده است . من مرده ای بودم که با رسیدن به تناسب فکری هر روز و هر روز از نو زنده میشوم . من قیامت را قیامت کرده ام . من قیامت را هر روز زندگی میکنم . من ایستادگی و برخاستن از خود را از وقتی وارد این مسیر شده ام آغاز کرده ام و حالا که شروعی دوباره است لذت را روزافزون میکنم . یادگیری را روز افزون می کنم . من زندگی را دوباره زندگی می کنم . من جوانی را دوباره جوانی می کنم . چون  طبیعت من زندگیست . طبیعت من جوانیست . طبیعت من تناسب اندام است و وقتی من در مدار تناسب اندام باشم اصلا سخن مخالفی نمیشنوم که بخواهم استقامت کنم و اگر شنیدم میدانم خودم مسبب آن بوده ام الگوی ذهنی خودم را اصلاح میکنم . امروز همسرم یک نکته ی عالی به من گفت . گفت کسی که حسودی رو میبینه خودش حسوده که رفتارهای حسادت آمیز دیگران رو حسادت معنا میکنه و دریافت میکنه . پس باید خودش رو اصلاح کنه و صفت حسادت رو از خودش دور کنه که دیگه رفتار حسادت رو از کسی نبینه . حالا هم من در پاسخ به این پرسش همین جواب را میدهم  من در مقابل حرف دیگران  الگوهای ذهن خودم  را تغییر میدهم . 

      اولش چون عادت ندارم شاید یادم رود ولی وقتی استمرار داشته باشم کم کم ملکه ی ذهنم میشود . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار matin.sorkhei@gmail.com
        1400/03/07 13:27
        مدت عضویت: 1114 روز
        امتیاز کاربر: 5459 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 34 کلمه

        فاطمه سادات خانم عزیز

        بسیار زیبا و تاثیرگذار نوشتین بسیار لذت بردم از این همه اراده و صلح با خودتون.

        درس ها و نکات بسیار ارزشمندی از نوشته ی شما گرفتم.درود بر شما و موفق باشید.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار shahrbanou1346
        1400/04/06 12:01
        مدت عضویت: 1356 روز
        امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 267 کلمه

        فاطمه سادات عزیز ، سلام 

        این پاراگراف از نوشته ات رو گلچین کردم از بین قسمتهای دیگه از نوشته  عالی و بی نقصی که ارسال کردی :

        چقدر خوب و همه جانبه حاضری برای لاغریت بها بدی .

        👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

        حاضرید برای رسیدن به تناسب اندام چه بهایی را بپردازید ؟ 

        من برای رسیدن به تناسب اندام خودم را سرمایه گذاری می کنم . 

        من فاطمه سادات با تمام وجودم روحی ذهنی و جسمی مشتاق یادگیری هستم . مشتاق انجام بهترین عملی هستم که واکنش ذهن و جسمم لاغر شدن باشد . 

        من خودم را بها میدهم . من رنجهایم را میدهم و لذت میگیرم . من نفرتم را میدهم و عشق میگیرم . من  افکار منفی ام را میدهم و افکار مثبت میگیرم . من غم هایم را میدهم و شادی میگیرم . من گذشته و اینده را میدهم و حال را میگیرم . من مرگ را میدهم و زندگی را میگیرم . من قهر را میدهم و آشتی را میگیرم . من پرخوری را میدهم و به اندازه خوردن را میگیرم . من تنبلی را میدهم و طبیعت اصلیم که زرنگی و فرز بودن است را میگیرم . من چاقی ام را با اینکه خیلی دوستش دارم میدهم و لاغری را که از آن بیشتر دوست دارم میگیرم . 

        من بهای لاغر شدنم را با خودم و روحم و ذهنم و زمانم و احساسم و افکارم و رفتارم و عاداتم و شخصیتم و جسمم میدهم  . چون من لایق بهترینها هستم . چون من لایق  تناسب اندام هستم . 

        یاد گرفتم که  تا به حال چه بهایی برای تناسب اندامم دادم ..

        اینا همه ارو  که گفتی منم‌دادم  ولی  بیانش  رو بلد نبودم .

        خیلی سپاسگزارم .

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sanaatparisa
      1400/02/25 21:21
      مدت عضویت: 1556 روز
      امتیاز کاربر: 314 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 84 کلمه

      سلام من بعداز پایان دوره موفق به تکرار ان نشدم ذهن منفیبافت نمی گذاشت تکرار شروع کنم ولی تا جایی که سعی کردم از مدار دوره خارج نشم  همیشه لایو پیج دنبال میکردم تا اینکه شما نوید استارت دوره دادید والان دارم نظر م میدم از خوشحالی چراغ هدایتم که سو سو میزد و روشن نگه داشته بودم افروخته شد و خیلی خوشحالم استاد همیشه یهویی های معجزه گر دارید ممنون که هستید و ارتباط مادام العمر با شاگرداتون دارین اجرتون با خدا ✋🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1400/02/25 20:43
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 14108 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 26 کلمه

      سلام استاد من دیدگاه نوشته بودم در بخش تعهد دو روز پیش فکر کنم ولی الان نیست اومدم شما را فالو کنم  اونم برام پیدا نیست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 11 کلمه

        سلام دوس عزیز
        دیدگاه های شما تایید شده و نمایش داده شده

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نسرین یعقوبی
      1400/02/25 20:39
      مدت عضویت: 1638 روز
      امتیاز کاربر: 3028 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 35 کلمه

      سلام استاد گرامی و دوستان همراه

      من اتفاقی با سایت آشنا شدم به دنبال لاغری بودم و فایلهای رایگان را دیدم بسیار تاثیر گذار بود تصمیم گرفتم در دوره شرکت کنم و از این بابت خوشحالم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه اکشته
      1400/02/25 15:52
      مدت عضویت: 1611 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 56 کلمه

      سلام به همگی واستاد عزیز من امروز متعهد شدم که دوباره زندگی کردن تومسیر لاغری ادامه بدم من ۳ سال هست که دره خریدم ولی یکبار همش گوش دادم ودوره نکروم امروز به یاری خداوند متعال میخواهم دوباره استارت بزنم واز نو شروع کنم با استاد همراه بشم الهی به امید تو خدایا شکرت شکرت شکرت۱۴۰۰/۲/۲۵

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nana
      1400/02/25 13:32
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 438 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      درود ها دارم به عزیزانم. امروز ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰. آمدم دوباره که باشم . منم قبلا خیلی مسیر ها رو امتحان کردم و گاها نتیجه گرفتم و دوباره پس از مدتی دوباره شروع می شد . ولی  دوسال پیش یادمه پس از طی چندین رژیم تحت نظر دو متخصص لاغری و اینکه با یک تخلف از گروه بیرونم کردن و غصه خوردم . بخودم گفتم تو چقدر الاغی که نمی تونی اراده ت رو کنترول کنی . هروز و هر شب غصه می خوردم و کنارش هم نخورده مونی و ترس از اضافه وزن که نگم براتون . بیشتر از همه می دونید چی داغونم می کرد اینکه منو پس زدن . دیگه پیامها مو جواب نمی داد خانم دکتر . آمدم تو یوتیوب با قلبی شکسته داشتم سایت های ورزشی رو نگاه می کردم که یهو یکنفر و دیدم می خنده و می گه من لاغری با ذهن و رایگان گزاشتم بیاین استفاده کنید . اولش تو رو خدا اینجارو دقت کنید روز اول دوازده تا فایل و مثل تراکتور گوش دادم . از ولع فهمیدن موضوع . بعد دیدم استاد می گه اینجوری فایده نداره . رهرو آن است که پیوسته و آهسته رود برید یک دفتر و قلم بیارید بنویسید . و اینجوری شد اشنایی من با این سایت شگفت انگیز دیدم دیگه غصه نمی خورم . با شادی و سپاسگزاری روزم و طی می کنم . و ….. بریم برای فالو ماجراهای جدید . بزن بریم 🧚‍♀️🧚‍♀️🧚‍♀️💃🧚‍♀️🧚‍♀️🧚‍♀️💃💃☘☘☘☘☘

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ماندانا میسری
      1400/02/25 12:24
      مدت عضویت: 1178 روز
      امتیاز کاربر: 7086 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 139 کلمه

      به نام خدای همیشه مهربان

      سلام به همگی واستاد عزیز

      حدود تقریبا 15 سال انواع و اسام رژیمها را انجام داده بودمهر بلایی که شنیده بودم یا دیده بودم سر خودم اورده بودم دیگه شده بودم سلطان رژیم دائم رژیم بودم همه از دست رژیمهای من خسته شده بودن تا اینکه دیگه خودم هم ناامید بودم و با تمام وجود از خدا یاری میخواستم

      یک روز بخاطر کارم در یوتیوپ درحال سرچ مطلب بود و در صفحه اصلی یکی از فایلهای استاد رو دیدم و از همان لحظه هدایت من شروع شد

      درسته که ابتدا خیلی تردید داشتم دنبال معجزه میگشتم ولی بعد فهمیدم معجزه وقتی رخ میده که با تمام وجود چیزی رو از خود خدا درخواست کنی و درراهی که بهت نشون داده میشه از هیچ تلاشی کم نذاری و مطمئنم من اینبار موفقتر از قبل یک شگفتی ساز خواهم بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/02/25 06:41
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 377 کلمه

      سلام به استاد عزیزم وهمه ی دوستانی که در مسیر تغییر کردن قرار دارند 

      دوره ایی که در آن هستم می تونه زندگی منو متحول کنه ومنو در مسیر عالی متناسب شدن قرار میده این دوره سالهای پر رنج وناراحتی رو که از چاقی داشتم رو از امروز تبدیل می کنه به شادی سلامتی زیبایی واعتماد بنفس وشادی درونی واحساس خوب و روابط عالی با خداوند وخودم ودیگران رو به میده واین دوره این همه ارمغان برای من به همراه داره .وهمه سختی ورنجهای منو که در این سالها که داشتم جبران می کنه فراتر از اون چیزی که حتی من فکرشو می کنم . امروز من شجاعت خودم را ثابت کردم که فرد شجاعی هستم ومسئولیت تمام جنبه های زندگیم را می پذیرم وتصمیم میگیرم در مسیر تغییر کردن قرار بگیرم . و اینجاست که من به مسیر لاغری هدایت شدم  و باید این حرفهای خداوند را بشنوم .

      این دوره نیاز به تضمین و وعده نداره بلکه نیاز داره به تعهد انجام تمارین .

      انجام دادن تمارین منو به خواسته ورویا هام میرسونه اگر تمرینات رو انجام ندم منو به اون خواسته ورویا نمیرسونه باید تصمیم قاطع بگیرم که تک تک تمارین رو همان طور که استاد بیان کردند وگفتند انجام بدم وبا تمام وجود آنها رو باور کنم وتمرینات را انجام بدم اون موقع شگفت انگیز میشم ونباید خودم تصمیم بگیرم باید به آنچه استاد گفته اعتماد کنم وقدم بردارم وحرکت کنم وباور کنم ودر مسیر هدایت خداوند حرکت کنم که نتایج عظیمی در انتظار من است.من باید تسلیم این مسیر خداوند وهدایت اون باشم وفقط وفقط مطالب این دوره را مرور کنم وادامه بدم وآنچه در این دوره گفته میشه عمل کنم ونتایج را در خودم ببینم  واگر میخوام نتایج عالی رو کسب کنم باید با استاد همراه باشم وباور کنم واشتیاق داشته باشم به آنچه که استاد گفته عمل کنم وموقعی که من فایلی رو می بینم ومی نویسم ودر هنگام نوشتن تمام حواس من بر روی موضوعی که میخوام متمرکز می شم ونکات عالی را ثبت می کننم ومی بینم و وقتی که تمرینات دیگران را می خوانم کلی نکات را در نظرات دیگران پیدا می کنم واین دوره کلی نتیجه داره وهدف اصلی تغییر زندگی من هست نه فقط لاغر شدن .

      لاغر شدن که کاری نداره لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/02/25 00:10
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 1,283 کلمه

      با سلام 

      عید سال ۹۹ بود کرونا تازه اومده بود اون عید خیلی وضعیت بد وپیچیده ای درخانه ما حاکم بود شرایط سختی بود مالی مریضی دوری از بقیه هم اضافه شده بود قبل اون هر روز خبر گرونی خونه وماشین ودلار وسکه وبی ارزش شدن پول کشورمون داشت کور سو امید زندگی من وهمسرمم میگرفت یادم میاد مثل دیوونه ها توی سایت ها واخبار میچرخیدم وکلی سایت پیش بینی شرایط آینده داشتم وهر روز کلی خبر بد داشتیم دیوونه میشدیم با کلی وام زندگیمونو شروع کرده بودیم چون هیچی نداشتیم اولش اما حالا هر روز خبرای بد میشنیدیم که همین پولمونم داره روز به روز بی ارزش تر میشه به هر دری میزدیم اوضاع خراب تر مشد وضرر پشت ضرر من عصبی وافسرده شده بودم با کلی امید وآرزو زن پسری شده بودم که دوستم داره وهمه کاری برام می کنه وجنبشو داره اما حالا همه رویاهام روسرم خراب شده بود دیگه از زندگیم خسته شده بودم حتی حوصله تمیز کردن خونه رو هم نداشتم یک بار غذا میپختم وچند روز میخوردیم حالم از خودم از اوضاعم از کار کردن از همه چیز بهم میخورد اما این همه ماجرا نبود توی اون اوضاع مادرم کرونا سختی گرفت ومن کارم گریه وزاری شده بود به لطف خدا خوب شد اما من افسردگیم پیشرفت کرد وحتی بهش مشکوک شده بودم داشتم توی خونه دیوونه میشدم کارمو به خاطر همسرم ول کرده بودم قبل ازدواج اما الان خونه داشت میخورد توی سرم کلی بهونه گرفتم که منو ببر سفر بل اینکه پول نداشتیم اما همه پولامونو گذاشتیم رو هم ورفتیم شمال چند باری موقع رفتن به مشکل برخوردیم دقیقا دوبار یه حسی بهمون گفت برگردین یک بار رفتیم حاده کوه ریزش کرده بود وبسته بود یک بار دیگه گم شدیم ودرآخر از طولانی ترین راه ادامه دادیم همسرمم مثل من از شرایطمون ناراضی بود وفکر میکرد سفر حالمونو خوب میکنه اول سفر پراز استرس بود اما شب چادر زدیم وکنار یک رودخانه دراقامت گاه جنگلی محافظت شده موندیم از کل سفر فقط اون شبش خوب بود وفرداش که یه صبحونه خوب خوردیم اما بعد ورق برگشت واون تصادف کزایی برای اینکه دیر نکنیم همسرم تند رفت وبوم ماشین ایربکاش ترکید وآتیش گرفت سر همسرم خورد داخل فرمون ومنم که از درد به خودم میپیچیدم از ماشین اومد بیرون وبه زور همسرمو از آتیش کشیدم بیرون کارگرای اطراف اومدن کمکمون گردنم میسوخت وحسش نمیکردم وفکر میکردم شکسته وقتی اورژانس اومد دیدم دماغ همسرم داره خون میاد برای همینم یقه پرستار گرفتم وگفتم سرش ضربه خورده نگذارید بره دنبال ماشین بیاریدش این میمیره اگه ولش کنید خلاصه همسرمم اوردن داخل آمبولانس وسوییچ ناشین دادن دست پلیس از وقتی نشست داخل ماشین گریه کرد تا رسیدیم بیمارستان خلاصه از همه جای بدنم عکس گرفتن خداروشکر نشکسته بود جاییم ولی کوفتگی سوختگی وپارگی عضله داشتم که توی اون شرایط مهم نبود همینکه دکتر گفت جاییت نشکسته همسرم از حال رفت خون داخل مغزش لخته شده بودبا اینکه هر جا میرفتم تا عکس بگیرم به پرستار میگفتم احتمالا حال همسرم خوش نیست اما از بس دنبال کارای من بود حرفشونو گوش نمیکرد تا اینکه از حال رفت وحشت تمام بدنمو گرفته بود توی شهر غریب اگه طوریش بشه چی دکترا گفتن خون لخته شده ولی جذب میشه ومرخصمون کردن من یک هفته جهنمی رو درهوای شرجی وگرم بابلسر گذروندم با ماشینی داغون وهمسری که هی غش میکرد بدون پول کم کم ماجرا رو به مادرم گفتم وازشون کمک خواستم واومدن ومارو اوردن خونه خودشون اما این از حال رفتنا ادامه داشت بارها دکتر بردیمش بالاخره بعد کلی دوندگی دکتری فهمید که دچار شک ناشی از تصادف شده وبه مرور خوب میشه خدا دوباره همسرمو بهم بگردوند کلی بدهکار بودیم کلی هم بدهکار تر شدیم حدود ۳۰ ملیون اضافه تر حالا بماند که به خاطر صاحب خونه عوضیمون مجبور شدیم با اون حالمون اسباب کشی کنیم اما وقتی اومدیم به این خونه اجاره ای جدید با پول خیلی کم ندایی به من میگفت یادته عید سال پیش این سایت دیدی وحتی چند کیلویی هم کم کردی با دوره رایگانش بخرش وشروع کن تو بهش احتیاج داری در اوج بیپولی نمیدونم چی شد که یه دفعه به همسرم گفتم من فقط یک چیز ازت میخوام اگه اینو برام بخری حتی حاضرم تمام وسایل خونمو بفروشم تا بدیهیا تو بدی همسرم همینجور مات ومبهوت بهم نگاه کرد گفت یعنی اینقدر میخوایش گفت آره نمیدونم چرا اما من به این دوره ایمان پیدا کردم لطفا برام بخرش وهمسرمم گفت میدونی چیه من ۳۰ ملیون بدهکارم ۳ ملیون وخورده ای هم روش زیاد تفاوت نمیکنه اگه خوشحالت میکنه بعد اینهمه سختی ای که کشیدی برات میخرمش وهمون روز یکی دیگه از قسطاشو نداد وبرام خرید خیلی خوشحال بودم دنیا رو به من داده بودن هر روز مثل اب حیات مینوشیدنش هر روزشو اوایل با شنیدن حرف های استاد گریه میکردم که بالاخره یکی درد منو فهمید روزها از خونه بیرون نمیرفتم وشب هام که همسرم توی خواب فریاد میکشید ومن بازم گریه میکردم اما به مرور معجزه رخ داد شبها قبل خواب به همسرم دلداری میدادم که درست میشه ومن کمکت میکنم میگفت چجوری آخه بدهیمونو بدیم دارم دیوونه میشم هیچ پولی نداریم اما من امید وار بودم هرشب یه فکر جدید میکردم یه روز گازمو فروختم ویکی از چکاش پاس شد که چون گاز رومیزی داشت خونمون میشد این کارو کرد روز بعد ماشین ظرفشوییمو فروختم ویکی دیگه از بدهیاشو داد چرخ خیاطیمو فروختم از مادرم بابت قرضش مهلت خواستم یادمه که شمال که بودیم پارکینگ دار اونجا بهمون پناه داد واتفاقا گوشیمم دزدین از داخل داشبرد ماشین خیلی دلم سوخت ی ه حسی بهم میگفت کار خودنامردش اما چون کسی رو نداشتیم توی اون شهر چاره ای جز اعتماد نداشتیم وقتی برگشتیم تهران وبعد بهتر شدن حال همسرم رفتیم اداره پلیس شکایت کردیم پلیس وقتی ماجرا رو شنیدحرف ما روتصدیق کرد ورد یابی گوشی من شروع شد خلاصه هر روزحال روحی من بهتر میشد کم کم دیگه گریه نمیکردم وبیشتر امید وار شده بودم وخدارو حس میکردم همین حس من حال همسرمم خوب کرد وامید وارش کرد شاید باورتون نشه اما دزد گوشی که همون آقای نامحترم پارکینگ دار بود اومد تهران وگوشی رو دودستی بهم داد وکلی هم ابراز پشیمانی کرد همسرم باورش نمیشد چون همه میگفتن دیگه پیدا نمیشه ولی من مطمئن بودم پیدا میشه اونم فروختیم ویکی دیگه از بدهیارو دادیم روز به روز بدهی های بیشتری پرداخت میشد وما حتی درعرض ۴ ماه دوتا گوشی از دم قسط نو خریدیم وسرویس قابلامه ای که همیشه میخواستم اونم قسطی با خورده پولی ادارشون این امکان دقیقا همون موقع دراختیارشون گذاشت به لطف خدا روز به روز شرایطمون بهتر شد حال همسرم کامل خوب شد دست من بهتر شد وتا حد زیادی شفا یافتیم من لاغر نشدم فقط سبک شدم اما زندگی من به من برگشت اون روزای وحشتناک خودشون به بهشت زیبای من وهمسرم دادن به لطف خدا ی مهربان واستادگرامی امروز تصمیم گرفتم حالا که نفس کشیدن به من وهمسرم اونم از ته دل به ما برگشته وتقریبا ۹۸ درصد بدهیامونو دادیم وبه لطف خداکه روز افزون هر روز روزی بیشتر پول بیشتر شرایط بهتر خونه بهتر وهمه چیز بهتر داره برامون فراهم میشه تصمیم گرفتم که درست از این لحظه به بعد فقط برای خودم زندگی کنم وتمام انرژیمو بگذارم برای هدف متناسب شدنم خداجونم خیلی عاشقتم خیلی شکرت زندگیمو بهشت کردی تو تنهاخدایی هستی که با همه عشقم میپرستمش تو لایق پرستشی چونکه همه جوره یعنی همه جوره هوامو داری وهوای زندگیمو داری دمت گرم واقعا این بار مثل همیشه کمکم کن تا به هدف لاغریم برسم وخوش هیکل ترین وزیبا ترین زن جهان بشم دوستت دارم وبهت ایمان دارم همینطورم به این دوره وروش روشی که منو از جهنم نجات داده والان دربهشتم قرار داده لاغر کردن منکه براش کاری نداره خوشحالم واز این لحظه برای فقط خودم تلاش میکنم تا متناسب بشم به دوراز همه چیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 59 کلمه

        سلام دوست عزیز
        خدا رو شکر چقدر دستان خداوند در داستان زندگی شما واضحه
        هدایت شدن و البته عمل کردن و گام به گام حرکت کردن و به این نقطه رسیدن که فاصله بسیاری با چند ماه قبل داره
        تبریک میگم به شما که در اون شرایط استوار ماندید و ادامه دادی و پاداش از راه رسید و مطمئنم ادامه خواهد داشت

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فرشته مهربانF.s
          1400/02/25 08:05
          مدت عضویت: 1321 روز
          امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 144 کلمه

          باسلام وصبح بخیر خدمت شما استاد گرامی 

          خیلی ممنون بله قطعا دستان خداوند لحظه به لحظه کنارم بود هر روز خداوند شکر میکنم بابت محبت ولطف بی پایانش زندگی من سراسر معجزه شده راستش قبلا درسختی ها هم خداوند یاری دهنده من بوده اما چشم دل من بینا نبود وبه خداوند بارها شکایت کردم که عدل ومحبتشو چرا نشونم نمیده وفکر میکردم رهام کرده درحالی که او همواره درکنار من بود ومن نمیدیدم خدارو سپاس میگذارم که شما را چراغ راه من کرد تا چشمانم به وجودش روشن بشه حالا دیگه قطعا مطمئنم که بعد از سختی ها آسانیست وخدایی که اینطور منو عاشقانه دوست داره قطعا همه این کارو انجام داده که من امروز به اینجا برسم تا متناسب وباشکوه بشم واینارو اول مدیون خداوند وبعد مدیون شما هستم استاد خیلی ازتون متشکرم وبراتون از خداوند منان زندگی سراسر خوشبختی وثروت وسلامتی خواستارم 💐💐

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tina82
      1400/02/24 02:58
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 1967 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 212 کلمه

      سلام و خسته نباشيد

      روزي كتابي رو خوندم و در كتاب از قدرت ذهن براي لاغري نوشته بود خيلي مختصر و من هركاري ميكردم چيزي بدست نمي اوردم سالهاي زيادي گذشت رژيمهاي مختلف و ورزشهاي سنگين، مصرف قرص و دم نوش، خوردن قاشق قاشق روغن زيتون، نخوردنهاي زياد زجر كشيدنها، هميشه در تخيلاتم كسي به من اموزش لاغري با ذهن رو ميداد رىزي در نهايت نااميدي وقتي در گوگل سرچ زدم لاغري با ذهن ديدم كة فايلهاي رايگان كسي اومد كة خيلي حرف ميزد يه مقدار گوش دادم بعد رها كردم بعد دوباره ويديو رو پلي كردم با خودم گفتم اين روش ذهني اول راه خيلي استفاده كردم و داشتم خوب پيش ميرفتم كة مشكلي پيش اومد ديگه از لاغر شدن خبري نبود وبعد از اتمام دوره ديدم هيچ تغييري نيست، ٦ ماه گذشت دوباره شروع كردم ولي هيچ تغييري نبود و امروز دوباره برگشتم واما دليل برگشتنم چيست؟؟؟؟؟؟ دوره ذهني استادي رو تهيه كردم كة باعث شد مشكل نتيجه نگرفتن خودم رو پيدا كنم ( بلدم ، ميدونم، شنيدم) اين كلماتي است كة مانع پيشرفت من شدن بجاي خوب گوش دادن زود قضاوت كردم و گفتم ميدونم خودمم ميدونم اميدوارم اينبار بتونم به نتيجه برسم مثل تمام شگفتي سازان منهم عكسي از پيشرفت و در مسير قرار گرفتن به سايت هديه بدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 102 کلمه

        سلام دوست عزیز
        خوشحالم که دوباره در جمع شگفتی سازان هستید
        برداشت من از نوشته شما اینه که شما مثل یک برنامه رژیمی با این روش برخورد کردید
        یعنی هر روز یا شاید هر هفته انتظار مقداری کاهش وزن و سایز رو داشتید
        درصورتی که روش ذهنی کاری به کیلو و زمان نداره
        ممکنه یک موضوع در مرتبه اول برای شما قابل قبول و پذیرش باشه
        و این در حالیه که برخی موضوعات رو نیازه که ده بار گوش کنی تا متوجه بشی داستان از چه قراره
        انشاااله این مرتبه بهتر از دفعات قبل عمل می کنید و از خودت راضی خواهی بود
        منتظر خوندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار armitasedighi1384@gmail.com
        1400/04/01 23:17
        مدت عضویت: 1011 روز
        امتیاز کاربر: 77
        محتوای دیدگاه: 41 کلمه

        سلام دوست خوبم.
        چقدر این دیدگاه شما برای من پیام داشت…خدارو هزار مرتبه شکر که این رفتارم رو در دیگران هم دیدم و فهمیدم ترمز ذهنی(غرور بی جا)فقط برای من نیست و شاید دیگران هم درگیرش باشن..
        واقعا ممنونم بابت این دیدگاه تاثیرگذار

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mostafa87319@yahoo.com
      1400/02/11 01:03
      مدت عضویت: 1131 روز
      امتیاز کاربر: 6085 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 152 کلمه

      سلام شب همگی به خیر 

      من یادم نمیاد چطور به این سایت هدایت شدم ولی مهم اینه که هدایت شدم. خدایا کمکم کن در این مسیر ثابت قدم باشم و به سرانجام برسونمش. من تو همه مسیرهایی که برای لاغری رفتم علاوه بر اینکه مسیر اشتباه می رفتم باید کارهام رو مخفیانه انجام می دادم و اصلا حوصله سرزنش و تمسخر اطرافیان رو نداشتم و علاوه بر سختی کارهای اشتباه این پنهان کاری خودش برام عذاب آور بود. الان که اینجام فکر می کنم این روش خودش در حالت اصلیش مخفی هست و احتیاجی به پنهان کردنش نیست چون خدا رو شکر کسی نمی تونه ذهن بقیه رو بخونه و من این از بابت خیالم راحته و این اولین امتیازی هست که من با این روش خواهم داشت. خدا رو صدهزار مرتبه شکر. امیدوارم روزی برسه که بتونم موفقیتم رو اینجا ثبت کنم. استاد عزیز از شما ممنونم امیدوارم منو به شاگردی بپذیرید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 37 کلمه

        سلام دوست عزیز
        به سرزمین لاغرها خوش آمدید
        به نکته عالی اشاره کردید
        در لاغری با ذهن کسی متوجه برنامه لاغری ما نمی شه و با خیال راحت می تونیم از این روش استفاده کنیم.
        منتظر خوندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار chemist_1380
      1400/02/07 13:06
      مدت عضویت: 1574 روز
      امتیاز کاربر: 206 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 232 کلمه

      سلام و درود دوستان جان

      من سالها پیش با قانون جذب آشنا شدم و مطالعات زیادی در این مورد داشتم.بیشترین چیزی که من به سمت این قانونها می رفتم این بود که بر چاقی خودم غلبه کنم.سالهای نوجوانی که هنوز با قانون جذب آشنا نبودم،سعی می کردم از طریق دعا کردن مشکل چاقیم رو رفع کنم.

      سالها گذشت و من همیشه در نوسان بین چاقی و لاغری بودم.

      سال 89 کتابی خریدم از نویسنده ای خارجی که در مورد لاغر شدن با نیروی ذهن بود و همان موقع کتاب و سی دی استاد *** رو خریدم ولی هیچ وقت درست نخوندمشون.سال 97با استادی آشنا شدم که تکنیک هواپونو پونو رو بومی سازی کرده بودند و به صورت استغفار و شکرگزاری معرفی کردند،توی اون گروه افراد زیادی بودند که اعلام کردند با این تکنیک لاغر شدن و این من رو به فکر واداشت،توی گوگل سرچ زدم لاغری با توبه.چیزی که برام بالا اومد سایت تناسب فکری بود و فایلهای استاد عطار روشن.چیزی که من دنبالش بودم و همیشه فکرم رو مشغول می کرد این بود که حتما راه حلی به جز رژیم و ورزش و عمل های جراحی برای لاغر شدن وجود داره.روشی مافوق تمام این روشها.وقتی با این سایت آشنا شدم ،مطمئن شدم که این همان راه است.از اون موقع دیگه به رژیم و ورزش اعتقادی ندارم.می دانم که تمام سلول‌های من هدفمند و باشعورند و من نادانسته اونها رو به سمت چاقی پیش بردم.

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5410 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 305 کلمه

      به نام خداوند عشق و زیبایی

      من از زمره کسانی هستم که بیش از نیمی از عمر خود را رژیم بوده ام. من با اراده قوی و پشتکار ورزش می کردم و رژیم می گرفتم و به خوبی هم در مسیر لاغری قرار می گرفتم اما با رسیدن به مقصد یعنی وزن ایده آل و تمام شدن رژیم در مدتی که حداکثر بازه آن دو سال بوده است به وزن قبلی و حتی بیشتر می رسیدم و البته سوغات ریزش مو ، افتادگی پوست و کبد چرب مستعد گرید 1 هم برایم می ماند. و درصدد رفع مشکلات جسمی بر می آمدم و این چرخه معیوب ادامه می یافت تا اسفند 99.

      من در اسفند 99 در سیر مطالعاتی خودم کتاب برای هر مشکلی راه حل معنوی وجود دارد دکتر وین دایر را می خواندم و طبق آموزه های کتاب مشکلات خودم از جمله این چرخه معیوب چاقی و لاغری را به پروردگار سپردم. با مطالعه کتاب محدودیت صفر دکتر جو ویتالی به این نتیجه رسیدم که مسیر را غلط رفته ام و چاقی در ذهن من است در خاطرات من است و نه در جسم من. خداوند عادل و توانا جسم مرا بر ایده ال ترین و متناسب ترین وضعیت آفریده است و این من هستم که در حق جسمم اشتباه عمل کرده ام. در این کتاب با آب خورشیدی و نرنجیدن از چاقی و عشق ورزیدن به جسمم آشنا شدم. اینجا جرقه ای در ذهنم زده شد که شاید کتابی برای تاثیر قدرت ذهن بر لاغری نوشته شده باشد، با سرچ در اینترنت نخست با سایت خانم *** و سپس سایت تناسب فکری استاد عطار روشن آشنا شدم. با مشاهده چندین جلسه از فیلم های آموزشی رایگان اطمینان یافتم مسیر صحیح را یافته ام. ان شاء الله بتوانم فراگیر خوبی باشم و به حق الهی خودم از سلامتی ، تناسب اندام، آرامش و شادی برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sana.motalebikhah@gmail.com
      1400/01/20 07:48
      مدت عضویت: 1111 روز
      امتیاز کاربر: 172 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 331 کلمه

      به نام خداوند جان و خرد❤ سلام و درود… داستان من از جایی شروع که سال ۹۹با قانون جذب آشنا شدم و خدا آنقدر قشنگ هدایتم کرد که برج پنج سال۹۹با یه گروه عالی آشنا شدم و شروع کردم مسائل ذهنی رو به طور جدی دنبال کردن…از همون اول وقتی میخواستم شکر گذاری کنم میگفتم…خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که من توانستم به سادگی و به زیبایی و عزتمندانه به وزن دلخوام برسم…اون روزها اصلا به چجوریش فکر نمی‌کردم ،چون تو ذهن من لاغری با ورزش و رژیم میسر بود که راه راحت و زیبایی نبود😂و عزتمندانه هم نبود چون وقتی رژیم بودی با نگاه دیگران همش مواجه می‌شدی و کلی حس بد می‌گرفتی…خلاصه که من هفت ماه هر روز این درخواست رو به خدا میدادم…تو همون دوره های که هستم یه دوره ذهن لاغر گذاشتن ولی من اصلا رضایت نداشتم که شرکت کنم و همش با خودم میگفتم من باید خودم لاغر بشم ،من باید توانایی هام رو به خودم ثابت کنم… حدود دو هفته گذشت و دو سه روز مونده بود سال 99 تموم بشه…یکی از دوستانم بهم پیام داد که تو سایت عباس منش با کسی به اسم رضا عطار روشن آشنا شده و میگن تو زمینه لاغری ،اگه توم خواستی برو نگاه کن…من روز اول رفتم ثبت نام کردم ولی چون تو حال هوای اول سال بودم یه دو هفته ای وقفه افتاد …میخواستم دوباره بیام دوره دوازده قدم رو بگذرونم که همون دوست گفت استاد گفتن دوره صد قدم رو بگذرونید خیلی بهتره….منم سریع فایل مقدمه رو دانلود کردم…و امروز فایل روز چهارم رو دانلود کردم که گوش کنم و تا اینجا کلی عشق و ذوق دارم واسه راه قشنگم و مطمئن هستم با عشق این راه رو تموم میکنم ومیشم موفق ترین شگفتی ساز ❤️چون من انتخاب شده و هدایت شده خداوند هستم و لاغری و تناسب اندام حق الهی و طبیعی من😍 

      لاغری آسان ترین کار دنیا هستش و من موفق ترین شگفتی ساز میشوم و تا آخر عمر با لذت و آرامش در وزن دلخوام میمانم❤💪🌟

      20/1/1400❤️جمعه❤7:۴۸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار chemist_1380
        1400/02/07 12:44
        مدت عضویت: 1574 روز
        امتیاز کاربر: 206 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 37 کلمه

        خیلی عالی بود.انسانهای هم فرکانس همدیگه رو جذب می کنند.فکر کنم شما اول با استاد *** آشنا شدید و بعد به سمت استاد عطار روشن هدایت شدید و جالب اینکه هر دو شاگرد استاد عباس منش بودند.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره اقاپور
      1400/01/19 20:51
      مدت عضویت: 1674 روز
      امتیاز کاربر: 799 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 2 کلمه

      عالی بود 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/12/30 09:21
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 268 کلمه

      به نام خداوند مهربان وبخشنده
      سلام خدمت دوستان عزیز واستاد گرامی امروز شنبه مصادف با روز ۳۰ اسفند ۹۹ و تحویل سال به لطف خداوند برای بار دوم بعد ۷ ماه تصمیم قاطع خودمو گرفتم که از اول شروع کنم دوره رو ونتایج فوق العاده شگفت انگیزی در زمینه های مختلف زندگیم کسب کردم خداوند شاکرم که راه درست پیدا کردم وزندگی من دراین ۷ ماه ۳۶۰ درجه تغییر کرد اما به دلیل اینکه حل اون مسائل برام الویت بیشتری داشت تمرکزمو برای اونها گذاشتم ونتیجه کمتری از تناسب اندامم گرفتم اما یقین دارم وتصمیم قاطعانه میگیرم از همین لحظه که تمام مشکلات وسختی های مسیر با اشتیاق بپزیرم ومو به مو به تمرینات عمل کنم ودیگه برای خودم مهم وفالاهم نکنم وهر چیزی رو با تمام وجودم در زندگیم پیاده کنم من روزی که به دوره از طرف خداوند منان دعوت شدم به شدت مریض به شدت از نظر روحی داغون وبشدت مشکلات مالی داشتم حتی رابطه ی عاشقانه ام هم که دوسال براش زحمت کشیده بودم تحت تاثیر قرار گرفته بود داشت خدشه دار میشد به لطف خدای مهربان واستاد عزیز وگرامی خودم که با افتخار میتونم خودمو شاگرد ودوست ایشون خطاب کنم تمامی این مشکلات تنها درعرض ۷ ماه به طرز شگفت انگیزی حل شد یعنی چیزی بالغ بر ۹۷ درصدش وحالا انسان شاد وپرانرژی وخوشحالی شدم وحالا متوجه شدم که اونقدر نگران اوضاع اطرافم بودم که یه جورایی خودم درالویت تغییر نبودم اما از امروز با خودم عهد میبندم که من فرشته مهربان از امروز تعهد میدم که به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنم واز هیچ تلاش وکوششی دریغ نکنم 🥰🥰🥰😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار رضا بهادری زاده
      1399/12/18 12:06
      مدت عضویت: 1207 روز
      امتیاز کاربر: 239 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 437 کلمه

      حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد

      بنمود جمال و عاشق زارم کرد

      من خفته بدم به ناز در کتم عدم

      حسن تو به دست خویش بیدارم کرد

      بسیار خرسند و خوشحالم از آشنا شدنم به این وبسایت سرشار از آگاهی الهی که خواندن آنها قلب و دل من را آرام می‌کند.

      بسیار سپاسگزار و شاکرم و حمد و ثناگوی درگاه رب هستم که چنین امکان بینظیری در جهان هستی وجود دارد!

      امکان لاغر شدن با ذهن و قدرت افکار و باورها!!

      بسیار سپاسگزار، شاکر، قدردان، ثناگو و شکرگزار خدای بزرگ و رب و خالق جهان هستی هستم که چنین قوانین بینظیر، صحیح و درستی را وضع کرده است!

      چه قوانینی؟!

      قانون قدرت ذهن و باور آدمی! قانونی که می‌گه جهان بر اساس انرژی کار می‌کند! قانونی که می‌گه خدا انرژی محض است، یعنی “الله نور السموات و الارض” با تحلیل و بررسی قانون مشخص می‌شود نور همان انرژی است، قانون می‌گه کل جهان بر اساس انرژی است، یعنی اینکه فارغ از جنس و نوع ماده که در جهان است، هر چیزی که در جهان می‌بینیم در نهان و نهاد خود انرژی دارد و متشکل از انرژی است.

      کل زندگی ما بر پایه انرژی است، همینکه کائنات اتفاقات را در راستای افکار ما خلق می‌کند بخاطر ذهن است! یعنی اینکه افکار در ذهن ما انرژی یا فرکانس ساطع می‌کنند، اثبات این موضوع با نوار مغزی قابل عیان شدن است. این را که قبول کنیم می‌رویم سراغ نکته بعدی که کل جهان هستی بر پایه انرژی است.

      پس انرژی ساطع شده از ذهن ما توسط کائنات جذب می‌شود. بر اساس فرکانس یا انرژی ذهن ما جهان یا کائنات، اتفاقات، افراد، حوادث مشابه را به زندگی ما جذب می‌کنند. برای اثبات بیشتر باید بگیم:

      در جهان هر چیز چیزی جذب کرد

      گرم گرمی را کشید و سرد سرد

      برای اثبات بیشتر باید بگیم: “الطیبین للطیبات، الخبیثین للخبیثات” برای اثبات بیشتر باید بگیم:

      این جهان کوه است و فعل ما ندا 

      سوی ما آید نداها را صدا

      هنوز هم هست: “بما قدمت ایدیهم” ؛ “بما کانو یعملون” ؛ “کلا نٌمد هولاء و هولاء”

      با توجه به عرایضم این سیستم و جهان هوشمند یا خدا، هیچ چیزی تاکید می‌کنم هیچ چیزی برای ما نمی‌خواهد و افکار غالب روزانه یا ذهن ماست که خوشبختی یا بدبختی ؛ فقر یا ثروت ؛ بیماری یا سلامتی ؛ چاقی یا تناسب اندام را برای ما به ارمغان خواهد آورد.

      خدای بزرگ را سپاسگزارم که آشنایی من با شخص استاد عطارروشن راهنمای من برای ورود به این سایت الهی بوده است. خدا را شکر که دوستانی چنین ارزشمند مانند استاد عطارروشن وجود دارند که چراغی برافروختند، نور و روشنایی را یافتند که ماحصل آن به زندگی خودشان و شاگردانشان ثمرات فراون بخشیده است.

      استاد عزیزم ممنون که چراغ راه هدایت شاگردانت هستی.

      شاد و سلامت باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار s99malekan
        1400/02/10 00:52
        مدت عضویت: 1309 روز
        امتیاز کاربر: 7470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 141 کلمه

        سلام دوست عزیز

        بله منم سالهاست به قدرت حذب و انرژی کا،نات اعتقاد دارم ولی شما بسیار زیبا ادا کردین و به حق لایق مدال طلای استاد هستین.منم روزی از روزها مورد عنایت حصرت حق قرار گرفتم و الان با افتخار اینجام و شاگرد جناب استاد هستم.همیشه دلم گواهی میده روزی این روش جهانی میشه. بقول جوونای امروزی میترکونه. و چقد عالی میشه. دلم برای همه چاقای مهربون مظلومی میسوزه که اون بیرون هنوز دارن در افسردگی و عذاب رژیم دست و پا میزنن.‌مثل خود من هشت ماه پیش. دلم میخواد داد بزنم

        آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

        یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم

        کجایین که خوشبختی اینجاست….کجایین که زندگی اینجاست……

        همینجا بحق شبای عزیز ماه رمضون دعا میکنم همه به لطف خدا به این مسیر زیبای لاغری با ذهن و دنیای جدید هدایت بشن و لیاقت  تغییر رو داشته باشن……آمین

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 14 از 3 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mariya1349@gmail.com
      1399/12/17 14:07
      مدت عضویت: 1118 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 36 کلمه

      سلاام. من تازه وارد سایت شگفت انگیزتون شدم و همچنان بهت زده تا این مرحله دارم مطالب رو مطالعه میکنم. امید من خیلی زیاده. توکل برخداااا. تشکرر از شمااا. 🙏🏻🙏🏻🌺🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار solmazmilan@gmail.com
      1399/12/16 21:31
      مدت عضویت: 1127 روز
      امتیاز کاربر: 10935 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 388 کلمه

      بنام خدایی که منو به این مسیر هدایت کرد. منم سالهای زیادی درپی لاغری بودم. اولش خیلی هزینه نکردم رژیم گرفتم و لاغر شدم ولی دوباره برگشت و چندسالی طول کشید بعد رفتم سرکار گفتم برم سرکار دیگه وقت نمیکنم زیاد بخورم چون دو شیفت هم بود ولی بازم کم و زیاد میشد خیلی سال گذشت تقریبا۱۸سال کشید ومن ۶سال شاغل شده بودم تو اون مدت زمانی که کار میکردم همش تو گوشی بودم که یه راهی پیدا کنم و کلی هزینه کردم همه میپرسیدن پولتو چیکار کردی منم از ترس و خجالت می گفتم تو بانک گذاشتم قرص داروی گیاهی دم نوش شربت ژل لاغری روغن گیاهی گن دستگاه ورزشی باشگاه حتی این اواخر دوسه بار رفتم مطب که یه دستگاهی وصل میکنن چربی رو یخ میکنه اونم نشد دیگه نرفتم حتی به جراحی هم فکر کردم ولی چون مجردم مگه میتونم بگم که جراحی کنم کلی مسخره ام میکردن.خلاصه کارم خیلی سخت بود دو شیفت با کلی مشتری و پول کم ولی این سالها به خاطربیمه موندم تصمیم گرفتم که بیام بیرون چون خانواده هم حمایت کردن پدرم هم تازه به رحمت خدارفته بود حوصله نداشتم برای کار. اومدم بیرون پاییز تموم شد من اومدم بیرون یه ماه تو خونه بودم رژیم گرفتم و ورزش کردم ولی دیدم تویه ما۴کیلو کم میکنم خیلی بهم فشار میومد ماه دوم کلی رژیم سرچ کردم و انجام دادم درحد مرگ ولی اثر نداشت تا اینکه یه فال گرفتم از یه نفر مطمئن به زور پولشو جور کردم و نیت کردم که خدا یه معجزه کن و منو به اندام و وزن دلخواهم برسون اونم گفته بود کارت درست میشه ولی یکم طول میکشه باید خودتم سعی کنی چند روز بعدش یهو گفتم برم تو یوتیوب سرچ کردن لاغری سریع یه دفعه لاغری با ذهن اومد اونم رایگان منم گوش دادم دیدم چقدر حالم خوب شده که آره لاغری خیلی آسون واینکه خودشم تو این شرایط بوده خلاصه تو گوگل رفتم رفتم تو سایت و ثبت نام کردم یه هفته بود که همه فایلا رو گوش میدادم بیکار هم بودم خیلی اشتیاق داشتم تو یه هفته که چند کیلویی رو که دوباره اضافه شده بود دوباره کم شد اشتها نداشتم حتی اون میل ندارم هم گفتم دیدم خیلی آسونه اصلا درگیری فکری نداشتم اصلا سر یخچال نمیرفتم یواش یواش غذا میخوردم کلی کیف کردم اینم داستان هدایت من.ممنون استاد جونم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار nasig6286
        1400/02/02 14:44
        مدت عضویت: 1415 روز
        امتیاز کاربر: 6903 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 205 کلمه

        سلام به خدایی که من رو به این مسیر هدایت کرد داستان هدایت من اینطوری بود که من در خرداد ماه مشغول خواندن برای امتحانات پایان ترم بودم و خواهرم یهو به من گفت دیگ تمومه من رژیم دکتر … نمیگیرم و قرصم نمیخورم  و‌‌‌ …. من با تعجب گفتم این حرفا چیه چطور میخوای لاغر شی و اینا موقع خوردن عصرونمون طبق رژیم شد که خواهرم یکی از فایل های رایگان  استاد رو گذاشتن و من هم گوش دادم و دیدم که به شدت حرفای دل منو میزنن و اصلا منو خواهرم حال و هوامون تغییر کرد و مطمئن بودیم که میشه و خدارو شاکرم که انقدر قشنگ و زیبا منو خواهرم و به این مسیر هدایت و نتیجه ها ی بسیار عالی کسب کردیم دو تامون خدایاااا هزاااران بار شکرتتتت 

        مسیرمون قطع به یقین درسته نه برای اینکه مربوط به لاغریه نه ،برای اینکه مطمئنم که خدا جواب این ارزوی من که به شدت دوست دارم بهش نزدیک بشم و عاشقانه دوسش داشته باشم و دوسم داشته باشه رو داره میده 

        انقدررر خوشحااالم هی دلم میخواد این حس شادیو زیبایی و به اشترااااک بزارم 

        خدایا مرسی بابت همه چی 

        مرسی از استاد عزیزم برای اینکه انقدر عالی این دوررو تهیه و در اختیار ما قرار دادن 😍

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار z.hajian1352@gmail.com
      1399/12/15 18:32
      مدت عضویت: 1161 روز
      امتیاز کاربر: 3495 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 42 کلمه

      سلام برای اینکه بخوام نتیجه ی خوبی در پایان دوره بگیرم به تمام فایل ها به خوبی گوش کنم نکته برداری کنم و تمریناتم را به خوبی انجام دهم تا در انتها نتیجه ی بسیار خوبی را گرفته باشم از این دوره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار aysfy165@gmail.com
      1399/12/15 09:36
      مدت عضویت: 1196 روز
      امتیاز کاربر: 2883 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 290 کلمه

      سلام به همگی من سه ماهی هست این فایل های زندگی با طعم خدا را شروع کردم اما به جلسه ۱۶ که رسیدم نمیدونم چرا احساس کردم که از نوشته های بچه ها من خیلی عقب ترم و به اون فرکانسی که انها رسیدند من نرسیدم پس تصمیم گرفتم دوباره برگردم جلسه اول و دو باره از اول شروع کنم ولی این بار حتما در قسمت نوشتن نظرات شرکت کنم من اول از همه به حرف های استاد عزیز اعتماد کامل دارم و مطمئنم که این راه راهی درست است بعدش هم از خدای مهربونم می خواهم که من همیشه و همه جا خدا را در نظر داشته باشم خداوند با من باشه و من هم همه جا او را ببینم و حسش کنم بعد یه زندگی با ارامش برای همه عزیزانم ارزو دارم دلم می خواهد زندگی ام با همسرم عاشقانه تر و صمیمی تر باشه او از اینکه همسری مثل من داره خوشحال باشه دلم یه خونه بزرگ چند خوابه شیک می خواهد با کلی وسیله های شیک و بروز از خدا می خواهم سلامتی و شادی به همه بده و بچه هام اینده خوب و درخشانی داشته باشندو از همه مهمتر یه شغل خوب و پر درامد برای همسرم که عاشق کارش باشه و محل کارش هم نزدیک خونه که بعد از کارش راحت برگرده خونه و از با خانواده بودن احساس ارامش و شادی داشته باشه دلم می خواد پول و ثروت زیادی داشته باشیم من همیشه شیک بپوشم و دنیا را بگردم و از این زندگی لذت ببرم من اعتماد کامل دارم که خدا من را به همه ارزوهام و خواسته هام میرسونه حدایا به خاطر همه چیز مخصوصا این راهی که من را در ان قرار دادی از تو سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زری احمدی
        زری احمدی
        1399/12/17 04:12
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        داستان هدایت من برای رهایی از چاقی
        محتوای دیدگاه: 15 کلمه

        سلام دوست عزیز انشالا که به آرزوهایتون می رسید صبور باشید و استمرار داسته باشید

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Rasekh99121
      1399/12/11 01:05
      مدت عضویت: 1135 روز
      امتیاز کاربر: 3476 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 41 کلمه

      با سلام
      توی این سایت کجا میتونم در مورد دوستانی که مثل شما قبلاً در این مسیر حرکت کردن و موفق شدند رو بخونم ؟این کار انگیزه منو قوی تر میکنه
      هر چی گشتم چیزی پیدا نکردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 36 کلمه

        سلام دوست عزیز
        تصاویر افراد شگفتی ساز را می توانید در آلبوم شگفتی سازان ملاحظه کنید
        همچنین در بخش ویدیوهای شگفتی سازان محتوای ارزشمندی قرار دارد
        نوشته های هنرجویان در بخش دیدگاه های فایل های رایگان قابل ملاحظه است

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فریبا:)
          1400/02/23 09:07
          مدت عضویت: 1607 روز
          امتیاز کاربر: 1628 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 116 کلمه

          سلام استاد

          روز شما بخیر و شادی

          بنظرم اگر یک پیجی باشه مثل اینجا و همه بیایم طی یک کامنت در مورد نتیجه مون صحبت کنیم عالی میشه

          عکسها عالی

          برای من الهام بخش بود

          ولی همچین پیجی رو تو سایت ایجاد کنید تا توصیف کنیم کمیت و کیفیت لاغری راحتمون رو….

          بنظرم خیلی عالی میشه

          ممنون

          عید فطر هم بر شما مبارک باشه

          استاد راستی وقتی با تغییر باورها به هوای نفست غلبه میکنی و همسو با فرشته درونیت با آرامش و هنگام نیاز غذا میخوری هم باید مثل عید فطر جشن بگیری

          مثلا میتونیم هر سال در سالگرد لاغری و ورودمون بیایم و توی همون پیج نتایج به مناسبت تولد دوباره یک کامنت بنویسیم و حس خوب افزوده نسبت به قبل را توضیح بدیم

          🌸🌸

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 67 کلمه

            سلام دوست عزیز
            از اینکه در گسترش و بهبود سایت تناسب فکری مشارکت می کنید سپاسگزارم
            انشاالله بخشی در پروفایل کاربری می خوایم اضافه کنیم که هم بتونید عکس آپلود کنید و هم توضیحات اضافه کنید
            به این ترتیب هر هنرجویی که مایل باشه میتونه آلبومی از تغییرات و نتایج خودش ایجاد کنه
            مثل دفترخاطراتی که همراه با تصویر باشه
            پیشنهاد شما رو حتما در تغییرات بعدی سایت مدنظر قرار میدیم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار فریبا:)
              1400/02/25 10:46
              مدت عضویت: 1607 روز
              امتیاز کاربر: 1628 سطح ۳: کاربر پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 5 کلمه

              ممنون از شما استاد گرامی

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/12/09 09:36
      مدت عضویت: 1356 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 880 کلمه

      سلام به استاد گرامی و دوستان همراه

      برداشت خودمو از فایل تصویری مقدمه خدمتتون عرض می کنم :
      اگر بخوام‌در پایان این دوره نتیجه عالی بگیرم باید تمام فایلهای صوتی و تصویری را به دقت و به تعداد خواسته شده بشنوم و ببینم تمرینهارو هم در دفترم هم در سایت بنویسم و دیدگاه دوستان رو هم بخونم (حداقل ۵ دیدگاه ) و نه تنها دقت و تمرکز داشته باشم بلکه انجام تمرین اختصاصی درس هر روز هفته را در اولویت اول نسبت به تمام کارهایی که می خوام در طی ۲۴ ساعت انجام بدم قرار بدم …..درست مث روزایی که مدرسه می رفتم و امتحان داشتم…یادمه صبح زود بیدار می شدم و آفتاب نزده خوندن درسمو به اتمام می رسوندم اونوقت با خوشحالی می رفتم سر جلسه .همیشه هم شاگرد اول یا دوم بودم …..الانم همون حالت رو باید برام داشته باشه ….اگر سستی کنم درس لاغریمو به تاخیر بندازم تا فرصت از دست بره این خودمم که ضرر می کنم کسی بالا سرم نیست بازخواست ازم بخواد یا بخواد نمره ی کم بهم بده …حالا خودم همه کاره ی خودمم …من مسیول لاغریمم …همونجور که مسیولیت چاقیمو پذیرفتم مسیولیت اینم باید بپذیرم ….چند ماهه در سایت قسمت رایگان دارم می خونم و می نویسم ولی نتیجه ای که خیلی مشهود باشه نگرفتم فقط کمی تغییر کردم که همینو هم به فال نیک گرفتم و تصمیم گرفتم بدون اینکه همسرم متوجه بشه پول دوره ارو جفت و جور کنم و دوره گام اول رو خریداری کنم بشینم به پاش با دقت ببینم اشکال کارم چیه ؟ من مطمینم جواب سوالمو در همین دوره خواهم گرفت …اشکال برطرف میشه ..من باید اصولی و از پایه درس لاغری رو شروع کنم که خدارو سپاسگزارم که بهم توفیق داد که حالا اینجا باشم در دوره گام اول …. من به توصیه استاد عزیز با خودم قرار گذاشتم حداقل تا ۶ ماه و حداکثر تا پایان عمرم سمت هیچ روش لاغری دیگه ای نرم و از هیچ قرص وماده ی خوراکی برای تسریع کاهش وزن استفاده نکنم هیچ حرکت ورزشی به منظور لاغری انجام ندم مگر به منظور دیگه ای مثلا برای شادابی و نشاط و و استحکام بدنی و استخوانی ……..من مجازم به هر دلیل دیگه ای ورزش کنم ولی به منظور لاغری نه ……مهمترین دلیل منطقی من برای این فکر و نظر اینه که از خودم می پرسم مگه لاغرای طبیعی برای اینکه متناسب بشن ورزش کردن یا حالا برای حفظ تناسبشون ورزش می کنن یا می پرسم مگه من برای اینکه چاق بشم ورزش خاصی رو در پیش گرفتم ؟ وقتی می بینم جواب این سوالها خیر و نه هستش پس دلیلی برای اینکار وجود نداره …….وقتی دیدگاه ما این بشه که باید ورزش کنم تا لاغر شم به این نتیجه هم می رسیم که اگر به هر دلیل نشد که ورزش کنم ناچار دوباره چاق میشم‌ و ما در این دوره می خوایم با روشی لاغر بشیم که پایدار باشه و وابسته به هیچ روشی غیر از قدرت ذهن و فکر نباشه ……..من بهای لاغری رو پرداخت کردم چه مادی چه غیر مادی من وقتمو می ذارم و انرژیمو …….بهش فکر می کنم از تفریح و مهمانیم می زنم و در عوض بهای لاغریمو می پردازم وقتی هم بهای هر چیزی رو می دیم عاقلانه نیست که رهاش کنیم و بریم یا درست ازش استفاده نکنیم ….این روش برای صدها نفر جواب داده پس منم جواب می گیرم اگر اطمینان نداشتم که مخفیانه طلامو نمی فروختم دوره بخرم …من ایمان دارم نتیجه می گیرم ..اگر طی ماههای گذشته جواب کامل و واضحی نگرفتم اشکال از خودمه وگرنه این روش درست ترینه …..۱۷ اسفند دقیق ۸ ماهه که با این روش آشنا شدم و به آگاهی های کاملا جدید و کاملا بی نظیر دست پیدا کردم نتایج اولیه هم گرفتم الان با دامن سایز ۴۸ راحتم ولی قبلا ۵۲ بوده خوب این یعنی تغییربدون رژیم و ورزش …..بیست و چند ساله با توجه به چاقی و روش و افکار غلط داشتم خودمو چاق و چاقتر می کردم حالا حدااقل باید ۶ ماه وقت بذارم تا چاقی ذهنمو کمرنگ کنم و به لاغری توجه کنم تا بعد از لاغر شدن ذهنم بتونم به لاغری جسمم برسم …من با باورها و رفتارهای کاملا اشتباه چاق شدم و حالا باید اصلاحشون کنم چطوری ؟ با همین روش با قدرت ذهن و به پایان بردن دوره ای که خریدم و بهش ایمان دارم که با همین روش خودبخود لاغر میشم ….خدایا سپاسگزارم ۹ اسفند ۱۳۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار mostafa87319@yahoo.com
        1400/02/11 00:31
        مدت عضویت: 1131 روز
        امتیاز کاربر: 6085 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 31 کلمه

        سلام شبتون به خیر امیدوارم تو راهی که هستین موفق باشید. شما متوجه شدین چرا دوره رایگان براتون جواب نداد ، راه رو اشتباه می رفتید یا دلیل دیگه ای داشت؟

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه
      1399/12/08 23:56
      مدت عضویت: 1203 روز
      امتیاز کاربر: 13323 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 457 کلمه

      به نام خدا
      در تمام طول زندگی‌ام به خاطر اضافه وزن احساس حقیر و ناچیز بودن کرده ام. درد روحی ناشی از اضافه وزن آنقدر عمیق بوده که هر جا که زمان و مکان خاصی برای دعا کردن بوده است ناخودآگاه اولین چیزی که از ذهنم گذشته و از خدا طلب کرده ام لاغری بوده است. 
      در طول زندگی‌ام همیشه در حال تلاش برای کاهش وزن بوده‌ام و نتیجه نهایی همه رژیم‌هایی که گرفته ام شکست و افزایش وزن بالاتر بوده‌ است.
      هربار که بعد از لاغر شدن دوباره چاق میشدم آرزو میکردم کاش میمردم و کسی را نمیدیدم. چرا که با شنیدن سرزنش‌ها، کنایه‌ها، نصیحت‌ها، دلسوزی‌ها و حتی تمسخر آنها، بیشتر در خودم می شکستم، خرد میشدم و روحم زخمی تر میشد.
      در سه سال گذشته برای کاهش وزن اقدام جدی نکرده ام چرا که کاملا ناامید و خسته بودم و با خودم فکر میکردم تلاشم بیهوده خواهد بود و پس از کلی رنج در نهایت فقط شرایطی بدتر از الان و وزنی بالاتر نصیبم خواهد شد. تقریبا دو ماه و نیم پیش خسته و ناراحت از سرنوشت و تقدیرم شروع کردم به غر زدن با خدا و شکایت که مگر من بنده تو نیستم، چرا من را نمیبینی، این انصاف و عدل نیست در تمام دوران کودکی و نوجوانی و جوانی ام دغدغه وزن داشته ام و لذتی از زندگی نبرده‌ام و یک شکایت طولانی مدت به خدا کردم ولی ناگهان یه صدایی درونی بهم گفت بی انصافی میکنی و همه لطف های غیر منتظره خدا رو برایم یادآوری کرد و گفت این همون خدایی است که با معجزه بیماری تو را شفا داد، بیماری که با سرعت داشت پیشرفت میکرد و من یادم آمد در دوران بیماری به لحاظ روحی بسیار محکم و استوار بودم و اعتماد و اطمینان قلبی عمیقی به خدا داشتم و خودم را به او سپرده بودم و شک نداشتم شفا پیدا میکنم. بعد به خودم گفتم که لاغر شدن سخت تر از اون بیماری نیست دوباره تلاش کن. هميشه برای پیدا کردن روش لاغری جدیدی در گوگل سرچ می‌کردم و آن روز برای اولین بار در یوتیوب سرچ کردم “لاغری” عنوان ویدئو “آموزش لاغری با ذهن استاد عطار روشن” نظر من را جلب کرد. با تعجب و تردید ویدئو را دیدم و وارد کانال یوتیوب شدم. انگار سرگذشت چاقی خودم را از زبان یک نفر دیگر میشنیدم، احساس خوبی داشتم و در درون حس میکردم خدا یکبار دیگر من را مهمان معجزه‌‌اش کرده است.
      اطمینان و اعتقاد قلبی دادم که لاغری با ذهن امکان رسیدن به رویای لاغری پایدار را به من میدهد زیرا این روش با همه روشهای لاغری فرق دارد. تمامی روشهای لاغری به دنبال حذف معلول و پاک کردن صورت مسئله‌ هستند اما روش لاغری با ذهن علت‌های این مشکل را پیدا و مسئله را حل میکند و در نتیجه معلول از بین میرود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Rasekh99121
      1399/12/01 00:37
      مدت عضویت: 1135 روز
      امتیاز کاربر: 3476 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 62 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز . از طریق آپارات به طور خیلی اتفاقی با شما آشنا شدم وبعضی از فایلهای رایگانتون رو از اون جا دانلود کردم و با شنیدن اونها به این نتیجه رسیدم که مشکل اصلی من ذهن بیمارم هست و الان کاملا مصمم هستم که هر آنچه در توان دارم برای درمان ذهنم انجام بدم . با تشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fahimabarat.ali25
      1399/11/25 00:08
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 497 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 55 کلمه

      سلام خدمت استاد راهنمایی شدن من در این سایت منم در یتوب فایلها را دیدم و بعدش باهاشون چت کردم باز سایت را خریداری کردم خداوند منو کمک کرد تا با این سایت خوب ٱشنا بشم خدایا از تو کمک میخواهم که این شیطان درونم را نابود کنی تا من راحت به هدف خودم برسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1399/11/20 23:20
      مدت عضویت: 1146 روز
      امتیاز کاربر: 9953 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 319 کلمه

      بنام خداوند بخشنده مهربان
      عرض سلام دارم خدمت دوستان و استاد عزیز عطارروشن .
      من مریم هستم و میخوام نحوه آشنایی با این سایت را توضیح بدم .همیشه من عاشق تناسب اندام خوش تیپ بودن خوش لباس بودن بودم ودنبال این بودم که اضافه وزنم را درست کنم مثل بقیه دوستان خیلی روشها را امتحان کردم متناسب میشدم دوباره بر می گشت اینو دوستام هم میدونستن که من به وزن خیلی حساسم تا اینکه یکی دوستام هم همکار بودیم هم دوست صمیمی با من تماس گرفت که بیا بیرون ببینمت یه موضوع هست در،مورد لاغری نمیشه تلفنی بگم حتما باید حضوری باشه گفتم باشه قرار گذاشتیم برا من جور نشد که برم بازم تماس گرفت هم قرار گذاشتیم باز هم نشد آخرش من بهش گفتم که میام سر کارت اونجا می بینمت قرار شد ۵شنبه ای برم اما برا من بازم جور نشد تا،اینکه حدود ۴۰ روز گذشت دوباره تماس گرفتو منم گفتم باشه فردا میام فرداش حوصله نداشتم اما گفتم بابا بزار برم ردش کنم خلاصه آخرش موفق شدم و رفتم اداره دیدمش بهش گفتم خوب توضیح بده میخوام بدم سر کار اونم یکم توضیح داد و فایلهای رایگان را دانلود کرده بود و به من داد و خداحافظی کردم و اومدم سر کار اولش بی میل بودم بعد وقتی اولین فایل را گوش کردم یه جرقه ای تو دلم زد خیلی خوشم اومد و شروع کردم روزانه به گوش دادن چند روزی گذشت و تو اینه خودمو دیدم تغییر کرده بودم مشتاق شدم و من از آبان ماه با دوره رایگان هستم و چقدر تغییر تو خودم دیدم احساسم جسمم رفتارم با خانواده خیلی خیلی خیلی واقعا باورم نمیشه جناب استاد من اینجا متوجه شدم که فقط هدایت خداوند بود من به این سایت به این طریق با این سایت آشنا شدم .اول از خداوند بعد شما استاد عزیز بعد همکارم و،در آخر از خودم ممنونم امیدوارم در آینده ای نزدیک دوره را خریداری کنم .بازم ممنون استاد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Salimeh
      1399/11/20 03:08
      مدت عضویت: 1223 روز
      امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 838 کلمه

      بنام حق
      داستان هدایت من:
      بعضی از دوستان شاید یه مدت زمان کوتاه تری نسبت به بقیه در مسیر چاق شدن قرار گرفتند و یه زمان هایی طعم لاغری و تناسب اندام رو چشیده باشند اما بعضی از دوستان دیگه و از جمله من از وقتی چشممون باز کردیم و نوزاد و بچه کوچیک بودیم چاق بودیم، تمام دوران زندگی از نوزادی گرفته تا کودکی و نوجوانی و جوانی، هیچوقت طعم و لذت لاغری و تناسب اندام رو نچشیدیم…
      همیشه دنبال راهی جدید واسه امتحان کردن لاغری بودم، انواع رژیم های لاغری از دکتر تغذیه گرفته تا رژیم بر اساس طبع و مزاج بدن و رژیم های کانادایی و اینترنتی و… کمربند و شلوارک لاغری، طب سوزنی و امبدینگ، انواع ورزش ها از دوچرخه و حلقه و تردمیل،طناب و شنا و سونا پیاده روی و تی آر ایکس و بدنسازی و وزنه زدن و ایروبیک و پلاتس و چرخونک و… انواع دمنوش های گیاهی شرکت‌های مختلف و حتی بصورت جدا و طبیعی از عطاری تهیه میکردم، انواع قرص های گیاهی و شیمیایی کاهش اشتها و لاغری، دستگاه و ماساژ لاغری و آمپول لاغری…خلاصه هر چی فکرش بکنید امتحان کردم بعد زایمان دومم رسیدیم به وزن ۱۲۶😪 وزنی که هیچوقت توی عمرم به این حد نرسیده بودم، توی بارداری فشارخون بالا و دچار مسمومیت های بارداری میشدم، بعد زایمانم رفتم دکتر تغذیه با رژیم سخت شروع کردم به اضافه مصرف دمنوش و پیاده روی و داروهای کاهش اشتها، حتی دکتر تغذیه بهم علاوه بر قرص های کاهش اشتها یه آمپولی داده بود که اسمش یادم نیست مثل سرنگ انسولین هر روز زیرپوستی تزریق میکردم که اشتهام کم بشه! چند روز اولش خوب اشتهام کم میکردم ولی بعد از چند روز بی فایده بود به دکتر گفتم، گفت دوزش بیشتر کن و بعد اضافه کردن دوزش چند روز کم بود ولی دوباره… بعد از چند ماه با این همه بلایی که داشتم سر خودم می آوردم تونستم ۲۲ کیلو کم کنم ولی بعدش خیلی کم نمیکردم، واقعا دیگه خسته شدم بودم، از ورزش و دمنوش و قرص های لاغری خسته شده بودم از دائم الرژیم بودن خسته شده بودم و به شوهرم گفتم میخوام اسلیو معده انجام بدم و حتی پیش پزشک هم رفتیم اما با یه سری صحبتهای پزشک در مورد عوارض عمل و اینکه تضمینی نیست و ممکنه بعدش مجدد برگرده با مخالفت شدید شوهرم مواجه شدم
      آخرین و تنها راه و گزینه لاغر شدنم که اسلیو معده میدونستم خط خورد، خیلی ناراحت و افسرده و عصبی بودم و دیگه واقعا از همه چیز قطع امید کردم، در عین اینکه کاملا ناامید بودم و داشتم خودم رو قانع میکردم که تو از اول چاق بدنیا اومدی و قسمت و خواست خدا اینه که همینجوری چاق باشی و همه ی انسانها که شبیه هم نیستند یکی چاق و یکی لاغر، تو هم جزو اون چاق ها و دیگه باید قبول کنی که همینی و باید با خودت کنار بیای و همینجوری خودت دوست داشته باشی ولی از طرفی هم همیشه آرزو داشتم لاغر و متناسب باشم، یه شب توی اینترنت طبق معمول داشتم برای لاغری سرچ میکردم که سایت تناسب فکری رو دیدم، هیچوقت و قبلا راجبش چیزی نشنیده بودم، خدایا مگه همچین چیزی میشه! خیلی برام جای سوال و تعجب بود، اون شب تا صبح نخوابیدم و توی سایت هر قسمتش رو کنکاش میکردم که یه چیزی دستگیرم بشه، و اینقدر غرق سایت شدم که نفهمیدم چجوری صبح شد! ۱۱ آذر بود بعدش متاسفانه بخاطر یه مشکل و درگیری بزرگ، و همچنین درس خوندن برای امتحان آیلتس
      نتونستم پیگیرش باشم، هر از گاهی به سایت سر میزدم مخصوصا مواقعی که استرس زیاد داشتم یا ناراحت و ناامید بودم فایل های زندگی با طعم خدا رو گوش میدادم و حالم واقعا عوض میشد بعد از ۲ماه درست ۱۱ بهمن تصمیم گرفتم بطور جدی و مستمر فایل های لاغری رو از همون رایگان های شروع کنم
      به خودم گفتم هزار راه رو رفتم که آخرش بی نتیجه و ثمر بوده، چقدر سختی ها و زجر کشیدم،چقدر عرق ریختم و… هیچوقت اون چیزی که میخواستم اتفاق نیافتد، حالا نوبت اینه
      مگه از این راحتتر هم توی دنیا هست که بدون رژیم و ورزش و عرق ریختن و باشگاه رفتن و قرص و دارو و سختی…
      من با خودم عهد کردم تا به هدفم نرسیدم دست از تلاش بر ندارم، و الان من توی یه دانشگاهی ثبت نام کردم که باید هر روز و حداقل روزی ۱_۲ ساعت وقت بزارم و درس هایی که استاد داده رو مطالعه کنم و تمرین کنم، تکالیف انجام بدم،مرور کنم… درست مثل زمانی که داشتم برای کارشناسی و کارشناسی ارشدم میخوندم، مثل همین الانی که کلاس زبان میرم، مگه میشه فقط بری سر کلاس بشینی و استاد زحمت بکشه و درس بده و تو بدون اینکه به حرف های استاد گوش بدی و بدون اینکه تکالیفی که گفته انجام بدی، بدون اینکه تمرین و مرور کنی به نتیجه برسی؟!
      من بذر امید به لاغری و تناسب اندامم رو به لطف خدا و استاد و این سایت توی تاریخ ۹۹/۱۱/۱۱ کاشتم و متعهد میشم به استمرار و تمرین و تکرار و انجام تکالیف…
      با آرزوی موفقیت و سلامتی و شادی برای استاد عزیز و تمامی دوستان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nargges farajii
      1399/11/19 23:15
      مدت عضویت: 1657 روز
      امتیاز کاربر: 4369 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 128 کلمه

      سلام من چندسالپیش به دنبال لاغری باهیبنوتیزم ذهن اینجوربرنامه هابودم دریتوب میگشتم شانشسی بااین سایت آشناشدم دیگه راه چاره آخرمیخواستم پیداکنم چون احساسم این بودازذهن چاقهامشکل دارن که نمتونن خوردنشونوکنترل کنن اولش همینجوری نگاه میکردم اهمیت نمیدادم به مرورانیستا برای اولین بارتوچالشهاشرکت میکردم یک کیلوتادوکیلوکم میکردم بعدانگارعجله میکردم پشیمون میشدم چون قبلااینکارکرده بودم مایوس میشدم آخرین بارگفتم بزاربرم فایلهای رایگان دانلودکنم ببینم چه تاثیری داره انگارشک داشتم صداانقدرصمیمی ازدل برمیامدکه شک ام تبدیل به یقین شد شروع کردم هرروزبه گوش دادن ونوشتن هرروزصبحانه شام ناهارباصدای استادانگارصبح میخواهی آهنگ گوش کنی من صدای استادمیگذاشتم گوش میدام الان من 5کیلوکم کردم وخیلی هم سایزکم کردم دخترم میگه مامان چکارمیکنی سایزکم کردی خودمم نفهمیدم چطوری ولی راه درازی دارم ومایوس نمیشوم ادامه میدهم درمسیرهستم انشالله عکسم رادرشگفتی سازان خواهم دیدازاستادهم متشکرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mina
      1399/11/19 01:30
      مدت عضویت: 1629 روز
      امتیاز کاربر: 15
      محتوای دیدگاه: 167 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی من با این دوره 3 سال اشنا هستم و به طور شگفت انگیزیی اشنا شدم با این دوره هنگامی که تصمیم به عمل گرفته بودم و نوبت هم گرفته بودم درست یک روز قبل از نوبت من یکی از اشناها خونه ی ما اومد و درباره این دوره صحبت کرد و من اول باورم نمیشد حدود 1 ماه تحقیق کردم نتایج شگفت انگیز رو دیدم و تصمیم به خرید می‌کنم کردم و وقتی دوره هارو شروع کردم موقع کنکور بود و من خیلی بازیگوشی کردم موقع ادامه دوره بعضی موقع ها ول میکردم و دوباره شروع میکردم ولی با اینکه درست انجام نمیدادم خیلی حس و حال خوبی داشتم و عاشق خودم شده بودم حتی الان با گذشت 2 یا 3 سال که تصمیم به شروع دوباره گرفتم خیلی از عادت های بد رو کنار گذاشتم و حال خوبی توی زندگیم دارم و همیشه سعی میکنم تموم حرف های شمارو توی زندگیم الگو قرار بدم تا حس بد سراغ من نیاد 🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azammotamd2@gmail.com
      1399/11/17 13:34
      مدت عضویت: 1152 روز
      امتیاز کاربر: 200 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 57 کلمه

      سلام
      من سالهای لاغر بودم ولی از وقتی کرونا اومده و قرنطینه شد توی خونه بودم و فعالیت نداشتم کم کم شروع کردم به چاق شدن و الان خیلی ناراحتم که وزنم بالارفته دوست دارم باز به همون لاغری برگردم .یکی از دوستان بهم پیشنهاد داد لاغری با ذهن .وقتی فیلم ها رو دیدم حس خوبی داشتم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fahimabarat.ali25
      1399/11/15 00:52
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 497 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      سلام خدمت استاد خوبم
      هدایت شدن من، منم مثلی خیلی از دوستان هر روز دونبال دارو گیاهی برای لاغری یا چه بخورم که لاغر بشم بودم تا این که یکبار چشمم به ویدویی لاغری با ذهن را دیدم بعدش یک یا دو ویدو اش را نگاه کردم خوش ٱمد بعدش به استاد زنگ زدم اینها تا این که توانستم دوره را خریداری کنم اون اولها خوب برنامه را انجام میدام که تاثیر هم داشت بگم شاید دو یا سه کیلو کم کرده بودم ولی در اثر موشکلات نتوانستم برنامه رادونبالش کن و حالا بازم همان وزن از دست رفته باز برگشت که از این بابت خیلی ناراحت استم امروز رفتم سر کار همان شلواری که برایم اندازه بود بهم تنگ شده بود که این منو خیلی نارحت کرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 75 کلمه

        سلام دوست عزیز
        الان دیگه برات واضح شده که وقتی از آموزشها استفاده کنی خیلی عالی نتیجه میگیری
        نارحتی بخاطر نتیجه ای که از دست رفته کار رو درست نمی کنه
        الان بیشتر متوجه شدی که نباید آموزش رو نیمه کاره رها کنی
        پس با اشتیاق از اول شروع کن مطمئن باش سریع تر از دفعه اول به نتیجه قبلی می رسی چون کلی از فرمول های صحیح در ذهن شما ایجاد شده
        منتظر خبرهای عالی شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mokhtari.sab7781
      1399/11/13 20:32
      مدت عضویت: 1288 روز
      امتیاز کاربر: 11931 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 614 کلمه

      سلام به همگی
      یادمه چند ماه پیش یه شب توی خونه تنها بودم و اونشب خیلی حس افتضاحی به خودم داشتم چون من توی ماه رمضون حدود 5-6 کیلو وزن کم کرده بودم و یه روز که عمو منو دید بهم گفت وای چه قدر لاغر شدی و کلا من اون چند وقت خیلی حس خوبی داشتم بعد همون موقع رفتن گفت: مطمعن باش برمیگرده وزنت. و من خیلی ناراحت شدم واقعا یه ترس بدی وجودمو گرفت. من اون موقع حس خوبی داشتم ولی با اون حرف همه ی تصوراتم به هم ریخت البته الان میدونم که خودم جذبش کرده بودم ولی خب به هر حال.
      چند ماه از ماه رمضون گذشت و من کم کم شروع کردم به برگشتن به وزن قبلیم و این حس خیلی بدی بود.. حس بازنده بودن… و اونشب به این که عمو راس میگفت و هزارتا فکر و خیال دیگه فکر میکردم و بیشتر از خودم بدم میومد، اونشب واقعا عصبانی بودم و هیچ ایده ای نداشتم که آخه من چجوری میتونم لاغر بشم؟ خسته شده بودم، تو تاریکی نشسته بودم گریه میکردم و دیگه واقعا داشتم منفجر میشدم. رفتم تو گوگل سرچ کردم لاغری با مدیتیشن . هنوزم توی سرچای گوگلم هست:) و اونشب چند تا فیلم برام اومد یکیش فیلم جلسه اول لاغری باذهن دوره رایگان بود که اومد ولی چون من اونشب حالم واقعا بد بود و میخواستم خیلی زود یکم حالمو بهتر کنم و حتی حال فیلتر شکن وصل کردن هم نداشتم فیلم استادو ندیدم و یه مدیتیشن ازونایی که با هواپونوپونو و یه سری تصورات مدیتیشن میکنن رو انجام دادم ولی به خودم گفتم که برم حتما اون فیلمی که یه آقایی با کت شیری نشسته بود رو ببینم. خلاصه من همون شب یا شاید فرداش رفتم وقت خواب اون فیلم رو گذاشتم ولی وسطاش خوابم برد اما چنان آرامشی گرفتم که نمیتونم توصیفش کنم . اون شب واقعا احساس یه آدم امیدوار بهم دست داده بودو من یه راه عجیب غریب پیدا کرده بودم که تا حالا حتی اسمشم نشنیده بودم و من هر وقت چنین موقعیتی برام پیش میاد مطمعنم که اون راه درسته و کاملا مشخصه که این اتفاقات توی زندگیم از طریق یه نیروی بالاتر هدایت میشه و من واقعا خوشحال بودم. چند روز بعدش دوباره رفتم همون فایل تصویری رو دیدم و یه جاهاییش واقعا برام مثله معجزه بود، من با گوشیم از روی صفحه لپتاپم فیلم میگرفتم که دم دستم باشه جاهایی که دوس داشتم از حرفای استاد و بتونم روزی هزار بار ببینمشون . واقعا حرفای استاد مثله یه رویا بود برام. ازون روز رفتم تمام چم و خم سایتو در اوردم اینستای استادو فالو کردم به هر کی میدونستم نیاز داره سایتو معرفی کردم و شروع کردم به گوش دادن فایلای لاغری با ذهن بعد یه مدت دور شدم از سایت و تحت تاثیر تبلیغات دمنوشای لاغری نیوشا رو تهیه کردم و از بد شانسی من دقیقا همون روزی که دمنوشا رو سفارش دادم و پولو ریختم به حسابشون، اون قسمت لاغری با ذهن رو دیدم که استاد میکفت اگه میخواید این دوره رو ادامه بدید هر چی رژیمه رو بزارید کنار و اگه نمیخواید بزارید کنار این دوره رو ادامه ندید. استاد با یه خنده ای گفتن اگه اون رژیما جواب داد که خوش به حالتون اگرم نداد که بر میگردید. و من دقیقا هیچ نتیجه ای از اون دمنوشا نگرفتم ولی یه درس بزرگتری گرفتم که ارزش اون 800 تومن رو داشت و اون این بود که فقط از راه درستش میشه به هدف رسید و اگه از راه های اشتباه بریم دقیقا مثله بازی ماریو برمیگردیم سر جای اولمون و خلاصه ی خلاصه که الان اینجام با ایمان باور نکردنی به خدا و این دوره . انتظار بهترین هارو دارم برای خودم و شما:)))

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shine bright like a sky
      1399/11/11 17:45
      مدت عضویت: 1295 روز
      امتیاز کاربر: 99
      محتوای دیدگاه: 154 کلمه

      داستان هدایت من:
      من بعد از مدت ها ناامیدی از لاغر نشدن. روزی عمه ام را دیدم که ایشون خودشون با قدرت ذهن لاغر شده بودن. از طریق شرکت در دوره های ال ان پی، مطالعات زیاد درباره قانون جذب و اطلاعاتی از این قبیل. من هم اطلاعات ریزی داشتم که ذهن چقدر قدرتمنده و اینا. من هم شگفت زده شدم و وقتی دیدم هیچکدوم از روش های دیگه لاغرم نکرده خیلی دلم میخواست که این روش و امتحان کنم.که انگار یه حسی بهم میگفت که این راه جواب میده، یه نور امیدی در من بود.
      رفتم سرچ کردم لاغری شدن با ذهن، فیلم استاد اومد که تو یوتیوب بود و قسمت اول لاغری با ذهن بود. منم نشستم و با ذوق و شوق فایل اول و نگاه کردم و فهمیدم که گمشدمو پیدا کردم. چیزی که انگار منتظرش بودم. اصلا باورم نمیشد. این شگفت انگیزترین چیزیه که در زندگیم باهاش مواجه شدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sarakml
      1399/11/05 10:19
      مدت عضویت: 1200 روز
      امتیاز کاربر: 4202 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 116 کلمه

      داستان چاقی من؛
      من تا سال پیش دانشگاهی همیشه تناسب اندام داشتم ولی در سال پیش دانشگاهی دچار اضافه وزن شدم و بعد از ورود به دانشگاه ادامه پیدا کرد ولی در سال دوم دانشجویی توانستم به تناسب اندام قبل برسم. در سال ۸۸ تا ۹۲ به وزن تخیلی وحشتناک ۹۰ کیلو رسیدم ولی بعد از آن وقتی مشکلات زندگی را رها کردم وبه خانه برگشتم کم کم به وزن ۷۰ کیلو برگشتم و در سال ۹۵ دوباره اضافه وزن شروع شد و تا الان که به ۹۵ کیلو رسیده و به یاری خدا و کمک تناسب فکری یقینا به وزن ایده الم که همان ۶۵ کیلوست باز خواهم گشت. استاد عطار روشن ممنونم 🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m pak
      1399/11/04 23:50
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 8247 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 206 کلمه

      سلام به همه دوستان
      این دفعه اومدم برای سومین با با انرژی فوق العاده شروع کنم در دفعات قبل به صورت عجیبی از نظر آ را مش ذهنی نتیجه گرفتم فقط اینکه میخوام خیلی محکم پیش برم باعث وسواس و توقف میشه که اینبار میخوام بی توقف پیشش برم. من در مدرسه بودم و همون چند روز بود که رژیم شکسته بودم و دیگه کامل باورم شده بود که نمیتونم م و هیچ راهی برای لاغری نیست…. که ناگهان با یک کلیپ هیپنوتراپی یا کلمات تاکیدی لاغری مواجه شدم که طرف یه جمله رو تکرار می‌کرد و به چند جای بدنش ضربه میزد چون جدید بود برام جالب بود و کمی امید ایجاد شد. بعد وارد وادی لاغری با ذهن شدم و با اولین سرچ فایل شماره 3 یا 4 لاغری با ذهن رو دانلود و تماشا کردم. و بعدش چندین بار اونو گوش کردم و از اول دانلود مردم و بعد رفتم مشهد و بارها در راه گوش کردم و به طرز عجیبی دیدم که منی که هیچ گاه نمیتونستم از شیرینی و کیک خریدن روزانه بگذرم هیچ میلی بهش نداشتم و احساس سبکی فوق العده داشتم. و بعدش با تمام قوا و احساس فوق العاده ادامه دادم و ایمان دارم به نتیجه دلخواهم قطعا میرسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marziyeh.molavi
      1399/11/04 19:22
      مدت عضویت: 1260 روز
      امتیاز کاربر: 1646 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 258 کلمه

      داستان چاقي من:
      من تا سن بيست و دوسالگي وزنم 46 كيلو بود و بعد از ان كه باردار شدم شروع كردم به اضافه وزن و تا الان كه 57 سالمه وزنم به 78 كيلو رسيده و تا جايي كه يادمه من بعد از وضع حمل همش در حال رژيم گرفتن بودم از هر راهي كه فكرش رو بكنيد من سعي كردم وزنم را كم كنم ولي هر بار يكي دو كيلو كم ميشدم و بعد از يه مدت مجدد برميگردم به روز اول البته نه دقيقاً به روز اول بلكه وزنم بيشتر و بيشتر ميشد
      من كلاً ادم پر خوري نيستم و اصلاً صبحانه و ناهار و شام درست و حسابي نميخورم صبحانه و شام كه اصلاً نميخورم ولي گاهي أوقات كمي ناهار ميخورم ولي تا دلتون بخواد به جاي صبحانه و ناهار و شام ريزه خوري ميكنم و عاشق شكلات و شيرينى و أجيل و كيكم و تمام چاقي منم از اين طريق صورت گرفته و در برابر شيرينى نميتونم مقاومت كنم
      البته الان يه مدته تونستم با استفاده از فايلهاي لاغري با ذهن رفتارهاي غلط خودم رو إصلاح كنم و سعي كردم كه صبحانه و ناهار بخورم به جاي تنقلات و ميلم به شيرينى و شكلات و كيك خيلي خيلي كم شده به اندازه اي كه نزديك دو ماهه لب به شكلات و شيرينى نزدم و از اين لحاظ خيلي خوشحالم و تا الان نزديك به سه كيلو وزن كم كردم اميدوارم با ديدن اين فايلها بتونم ذهنم رو كنترل كنم و پيشرفت قابل توجهي داشته باشم
      با تشكر از استاد روشن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hanieh
      1399/11/04 18:04
      مدت عضویت: 1491 روز
      امتیاز کاربر: 140 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      با سلام به استاد عزیزم و همه همراهان گرامی و با تشکر و سپاسگزاری از خداوند متعال که منو به راه صحیح و درست لاغری دائمی و تناسب اندام از طریق تناسب فکری هدایت کرد راستش داستان هدایت من از اونجایی شروع شد که من خیلی به فکر تناسب اندامم بودم که دائمی باشه و بدون بازگشت و از همه راههائی که برا کم کردن وزنم رفته بودم خسته شده بودم چون نتیجه ش پایدار نبود بعد از مدت کوتاهی برمی گشت از ته دلم از خدا خواستم من رو به روش درست لاغری و تناسب اندام خواستم کنه تو گروه استاد عرشیانفر بودم که یکی از اعضای اون گروه که نمی شناختمش و از همین جا برا اون عزیز که واسطه شد استاد رو بهم معرفی کرد تشکر میکنم و دعای خیر و آرزوی بهترینها کانال استاد عطار روشن رو معرفی کرد من بدون فوت وقت به کانال استاد رفتم و بعد با استاد صحبت کردم شروع کردم محصولات استاد عطار روشن رو خریدن و خدا رو شکر کردم و بعد به سایت تناسب فکری و از همون اول مطمئن بودم این همون راهی هست که از خدا خواستم لاغری پایدار و بدون بازگشت از استاد عطار روشن هم تشکر میکنم و براشون و خانواده محترمشون آرزوی سعادت خوشبختی سلامتی و آرامش و ثروت روز افزون و معنویت میکنم که روشنگر راه ما در مسیر رسیدن به رویای لاغری هستن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا سنگونی
      1399/11/04 13:18
      مدت عضویت: 1207 روز
      امتیاز کاربر: 10386 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 230 کلمه

      سلام به همه ی دوستانم
      داستان هدایت من از این قرار بود که من از خداوند خاستم منو هدایت کنه به سمت کاری که سالها عاشقش بودم وقتی خودم رو تصور می‌کردم که تو اون شغل وکار هستم دیدم اینطوری نمیشه یه جای کار میلنگه اونم سایز وتیپمه.
      از خدا خاستم هدایتم کنه تا اول اندامم رو درست کنم چون حس کردم تو اون کاری که میخام من شروع کنم باید اول خودم احساس خوبی داشته باشم تا تاثیر گذارتر باشم وبه این نتیجه رسیدم که من لایق داشتن اندامی متناسب هستم واز خداوند هدایت خاستم برای این کار.
      اینطور شد که اسم استاد رو تو گوگل دیدم وهدایت شدم به سایت ماه پیش وبا گوش دادن به فایل های رایگان منو همسرم براحتی چند کیلو وزن کم کردیم بنابراین تصمیم گرفتم که این محصول رو بخرم وزودتر به نتیجه ی دلخواهم برسم و ترسهای که از لاغری رو دارم بهتر از بین ببرم.
      راستی استاد تو این فایل بالا اون جایی که گفتین فکر کنید استاد هستین وباید واسه بچه ها کنفرانس بدین خیلی جالب بود انشالله بتونم از این حرفتون استفاده کنم ودرک خودم رو از فایل هاتون واین دوره رو باصدای خودم مثل یه کنفرانس صبط کنم. واای چه عالی میشه 😍😍😍

      به امید رسیدن تک تکمون به خاسته ها واهدافمون
      خدای وهابم هر لحظه منو هدایت میکنه به راه هایی که آسان‌تر وراحتتر کارهارو انجام بدم خدایاااااشکرررررررررت 🤲🤲🤲🤲🤲🤲

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/11/04 00:18
      مدت عضویت: 1664 روز
      امتیاز کاربر: 1420 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      به نام خدا سلام
      داستان هدایت من همیشه به دنبال روشی جدید برای لاغری بودم وخسته از روشهای قبلی وهروقت برای لاغری اقدام میکردم برای مراسم خاصی بود وآنروز درمانده به دنبال یک روش جدید برای لاغری بودم تایکی دوماهه نتیجه بگیرم درموردلاغری با ذهن هم کم وبیش چیزهایی شنیده بودم ومطالب کوتاهی درجاهای مختلف شنیده بودم برایم جالب نبود ولی یه چیزی اونروز بهم گفت که بیشتر جستجو کن چون دیگه از رژیمو ورزش خسته شده بودم وهمش احساس اینکه روز به روز چاقتر میشم عذابم میداد سرچ کردم لاغری با ذهن ودیدم سازت تناسب فکری اومد بالا واردسایت شدم ودیدم چه جالب دوره رایگان هم داره شروع کردم به گوش دادن وهمون موقع مطمئن شدم تنها راه نجاتم همینه وکارم شده بود هرروز فایل گوش دادن وبعد هم دوره رو تهیه کردم وانجام دادم وخداروشکر تا الان نتایج خیلی خوبی گرفتم ودرضمن من بااینکه برای اون عروسی لاغر نشدم ولی اون مراسم با احساس خوب وبه شکل عالی برام سپری شد ویه خاطره خوب برام ساخت .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fahimabarat.ali25
      1399/11/02 00:06
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 497 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 95 کلمه

      سلام خدمت استاد خوبم
      منم از طریق یتوب با این سایت خوب آشنا شدم منم هر روز دونبال یک برنامه بودم که تا بتوانم از شرع این اضافه وزن خلاص بشم تا اینکه چشم من به سایت لاغری با ذهن بود بعد دو یا سه فایل رایگان را گوش دادم بعدا هی بهم الحام میشد که میتوانی از این طریق نتیجه بگیری و منم به استاد پیام دادم و دوره را خریداری کردم خدا یا همانطور که با این ساعت منو آشنا کردی حالا هم کمکم کن تا ابد انجامش بدم برنامه های خودم را

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 390 کلمه

      سلام دوستان میخوام داستان هدایت من براتون بنویسم که چطور وارد سایت شدم من تقریبا ۴ سال پیش دخترم کلاس نهم بود باید انتخاب رشته میکرد گفتن باید با مشاور صحبت کنیم بعد دوست صمیمی من دفتر مشاوره داشت تو چهاراه طالقانی کرج منم محمد شهر کرج زندگی میکنم رفتیم با دخترم و صحبت کردم گفت من روانشناسی بالینی خوندم اما معرفیت میکنم به ی دفتر مشاوره اون روز یخورده صحبت کردیم وی مقدار eftبهم یاد داد برای رهایی از ترس خلاصه اومدم خونه چند روز بعد دوستم زنگ زد وگفت ی کلاسی داریم بیا شرکت کن منم رفتم اونجا ی خانم خوشکل اومد اسم شریفشونو یادم نمیاد ولی مدرس nlpبود وگفت به بچه ها یاد میدم مت اصلا حواسم به اون جلسه نبود چون چیزی نمیفهمیدم فقط به این خانم گوش میدادم متاسفانه نشد که اونجا کلاس برقرار کنه جلسه ای ۱۰هزار تومن میگرفت یاد بده وکسی قبول نکرد ورفت به دوستم گفتم اسم منو بنویس اگه کلاس برقرار شد بگو ولی نشد منم پیگیر بودم از اینترنت ولی به چیزی که میخواستم نرسیدم گذشت تا ۱۵ تیر ۹۸تو اینترنت بودم که با رادیو nlpاشنا شدم از حولم تمام اون فایلهارو دانلود کردم هر کدومش مال ی چیزی بود یکیش برای احساس خوب بود یک دیگه افزایش اعتماد به نفس و….بعد غرق در دانلود اینها بودم که ویدیویی توجه همو جلب کرد لاغری با ذهن رضا عطار روشن گفتم تمام راها رو امتحان کردم اینم امتحان میکنم ودانلود لاغری جلسه ۶و۷ و۸ بود پیگیر شدم تا ۱۰ دانلود کردم گوش دادم وبقیه اشم دانلود کردم ترسیدم که این ی خواب باشه ومن فردا صب بیام دیگه نباشه فردا با ترس ولرز وارد اینترنت شدم بقیه دانلودا رو انجام دادم وشروی کردم خیلی طول کشی چون توش مریض میشدم نمیتونستم ادامه بدم ولی نا امید نمیشدم دوباره ادامه میدادم ووارد سایت شدم از فایلهای دیگه هم استفاده کردم خیلی مشتاق بودم که دوره لاغری با ذهن تهیه کنم اما نتونستم با خدا حرف زدم ودردوره مسیر لاغری من شرکت کردم وخوشحالم واینم بگم چونکه من سرگیجه وحالت تهوع وفشار خون پایین میگرفتم گفتن بای با مشاوره صحبت کنی اینکارم کردم با تپینگ اسنا شدم همون eftکه ۴سال پیش دوستم بهم گفت ببخشید زیادی صحبت کردم داستان هدایت من بود وامشب وقتی استاد گفت شما هدایت شدی باورم قویتر شد وداستانم نوشتم ممنون که حوصله بخرج دادی و خوندی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1399/10/26 00:21
      مدت عضویت: 1341 روز
      امتیاز کاربر: 10007 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 498 کلمه

      سلام به استاد گرامی و به دوستانی که به بهشت هدایت شدند.
      من یک سال و نیم است که به این دوره هدایت شدم و به خودم تعهد دادم که وزن دلخواهم برسم.من هم قبل از آشنایی با این دوره خیلی راه ها را رفتم و می تونم بگم که همیشه در حال رژیم و ورزش و دمنوشها و…..بودم و کم می کردم ولی به وزن ایده الم نمی رسیدم تا جایی که فکر می کردم همینه ،دیگه هیچ فایده ای ندارد.،تا کی می تونم ،به این شکل ادامه بدم .و مرتب توی یوتییوب طبق روال همیشه دنبال یک برنامه‌ای می گشتم که بتونم به وزن دلخواهم برسم .و دقیقا یادم هست که از مسافرت بر می گشتیم تو جاده که بودیم تلفنم را روشن کردم رفتم تو یوتییوب که اولین مطلبی که نمایان شد لاغری با ذهن به زبان انگلیسی با زیر نویس فارسی .با تعجب به شوهرم گفتم ببین چی می گوید شوهرم گفت از این مطالب زیاد است بستگی به شما دارد که چه فکر کنید .من در جوابش چیزم نگفتم و هدفن را تو گوشم گذاشتم و هر چه بیشتر گوش می کردم بیشتر علاقمند می شدم تا آخر گوش کردم ویک حس خیلی خوبی داشتم و به همین شکل بعد از چند روز تو یوتییوب می گشتم و دقیقا یادم نیست چطوری و چگونه به سایت استاد برخورد کردم و فایل استاد را گوش کردم و خیلی به دلم نشست و هر روز کنجکاوتر می شدم و تصمیم گرفتم که فایلها را شروع کنم و این کار را کردم و مرتب تمرین‌ها را انجام می دادم و یواش یواش متوجه می شدم که تغییراتی در من بوجود آمده مهم‌ترین از همه با آرامش بهتر از قبل غذا می خوردم و راحتتر بستنی یا دونات که قبلا کاملا از زندگیم رهاش کرده بودم می خوردم.(البته وزن من هیچ وقت از ۵۸بیشتر نشده چون همانطور که گفتم همیشه در رژیم و……..بودم )خلاصه یک بار ۲ ۱دوره رایگان را انجام دادم و کلی کم کردم که یکبار دوستم به من گفت چکار می کنید که لاغر تر شدی که گفتم با روش لاغری با ذهن ،و سایت استاد را بهش معرفی کردم (.و چند وقت پیش که دیدمش دوباره از من پرسید هنوز با روش لاغری با ذهن هستی که کفتم اره دنبالش می کنم و گفتم که بزندگی با طعم خدا را هم رایگان داره که خیلی با حال است بعد گفت اتفاقا به دخترم کفتم که همچین روشی هست )و کماکم دنبال می کردم و دوباره دوره رایگان را شروع کردم با دوره زندگی با طعم خدا که خیلی در زندگی من تاثیر گذاشته .و همچنان ادامه می دهم و خواهم داد و دوباره برای دور سوم دوره رایگان را شروع کردم و هیچ عجله ای ندارم و درس سوم هستم ، تا انشالا به وزن ایده الم برسم .ابن بود داستان هدایت من به این دوره.استاد خیلی سپاسگزارم از آگاهی هایی که صادقانه و رایگان در اختیار فرشته های روی زمین گذاشتین .به نظر من ما همه فرشته های روی زمین هستیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار af.si4114@gmail.com
      1399/10/25 22:53
      مدت عضویت: 1169 روز
      امتیاز کاربر: 200 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 47 کلمه

      باسلام خدمت استادودوست گرامی وعاشق لاغر ی،من از طریق یو تیوپ باسایت شما اشنا شدم،حدودا ۲ماه که پیگیر مطالب شما هستم وهرروز بیشتر لذت میبرم،من واقعا صداقت ودرستی وعشق شمارادرگفته هاتون باهمه ی وجودم حس میکنم،وچقدر دلسوزانه وباعلاقه پیگیری می کنید،انشاالله که هرروزموفق تر وشادتر شوید،صمیمانه سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ماندانا میسری
      1399/10/25 20:48
      مدت عضویت: 1178 روز
      امتیاز کاربر: 7086 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام خدا قوتتان بدهد
      من حدود 15 سال هست در حال رژیم هستم بارها رژیم گرفتم لاغر شدم و باز برگشته حتی بیشتر از قبل دیگه تمام اطرافیان منو بخاطر دائم رژیم بودن مسخره میکنن یه جوری خودم سلطان رژیم هستم انواع و اقسام بلاها رو سر خودم اوردم در انواع کارگاههای تقویت اراده و کاهش استرس و لاغری و…… شرکت کردم از هیپنوتراپی هم استفاده کردم زیر نظر یه هیپنوتراپ که در امریکا زندگی میکرد حتی مشاوره خصوصی هم گرفتم ولی باز هم لاغر میشدم ولی بر میگشت الان تقریبا 3 ساله 2 روز رژیم بودم و 3 روز پرخوری میکردم کلا اراده ام رو از دست دادم یک زمانی اراده من مثال زدنی بین همه بود
      یک روز برای دانلود برنامه کاریم در یوتیوپ با سایت استاد اشنا شدم با ناامیدی چند تا از فایل اموزشی گراکنده ایشون رو گوش کردم فایلی که منو از همه مطمئن تر کرد برای خرید این دوره فایل خوردن شیرینی بود انگار یه حرفهای جدید میشنیدم تقریبا دوره اموزشی رایگان رو تا جلسه 6 با دقت گوش کردم و تمریناتش رو انجام دادم و امیدوارم یه روز بیام این مطلب رو بخونم و بگم چقدر خوب شد خدا منو به این مسیر هدایت کرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ریحانه دوست محمدی
      1399/10/25 15:33
      مدت عضویت: 1197 روز
      امتیاز کاربر: 425 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 714 کلمه

      سلام استاد گرامی و ارجمند.. امیدوارم هرجا هستین شاد و سالم و سلامت باشین… من دوسه سال پیش با کانال شما و فایل های شما اشنا شدم و یه دوره رایگان لاغری با ذهن رو انجام دادم. تا قبل از اون با خیلی روش و رژیم های مختلف وقرص لاغری وزن کم میکردم، اخرین لاغری من 40کیلو بود بعد از زایمانم. که از 115کیلو خودمو رسوندم به 73کیلو.به مدت 9ماه… .اما به مرور برگشت کرد و دوباره چاق شدم. تااینکه با فایل شما اشنا شدم و یه دوره رایگان از لاغری باذهن رو انجام دادم. تاقبل از تماشای دوره رایگان لاغری همسایه مامانم هروقت منو میدید میگفت چاق شدی ها.. اما بعد یه دوره استفاده از فایل، منو دید گف لاغرشدی ها.رژیم داری؟ گفتم نه. … برام جالب بود و شیرین، چون من هیچ کار خاصی نکرده بودم اما متوجه تغییر در خوردنم شده بودم که همون باعث یه تغییر خیلی جزعی درمن شده بود… خلاصه که از اون زمان دوسه سال گذشت و من ازاون موقع چاق تر شدم تااینکه یه روز تصمیم گرفتم به مدت یه هفته سالم خور بشم.. از قبل خیلی تشنه ی سالم خوری بودم و همیشه منتظر بودم فرصتی پیش بیاد و اراده ام بیاد که بتونم سالم خور شم…چون مدت ها قبل به مدت چهل روز سالم خور شدم اما توی مسیر خیلی اذیت میشدم و توجه به غذاهای مورد علاقم و خوراکی ها داشتم و همش چشم انتظار بودم که زود چهل روز تموم بشه و بتونم راحت فست فود بخورم. چون بشدت اهل فست فودو تنقلاتم. خلاصه یه روز همسرم از فایل خلق کردن ارزوها باقدرت ذهن برای من تعریف کرد وبرام خیلی شیرین اومد و مصمم شدم که استارت تغییر رو درزندگیم بزنم. شروع کردم به تماشای فایل زندگی باطعم خدا.. البته دوسه سال پیش چن قسمت ازفایل های زندگی باطعم خدارو نگا کردم اما بصورت شنیداری و بقیش رو حوصله نکردم نگاه کنم. حتی تمرینم نداشتم تااینکه دوباره بعد از دوسه سال تصمیم جدی گرفتم و شروع کردم به نگاه کردن و تمرین که خیلی جالب و شگفت انگیز بعد از دیدن دوتا فایل و تمرین، یه پاداشی همسرم دریافت کرد که مارو خیلی خوشحال کرد. همین برامون شد انگیزه بیشتر، و یقین داشتم این تازه شروع تغییر زندگیمونه و حالا حالا ادامه داره…. بااستارت دوره زندگی باطعم خدا، من سالم خوری رو هم استارت زدم و فقط یه هفته تصمیم داشتم انجام بدم. اما خداروشکر الان 47روز از اون روز میگزره و من در مسیر سالم خوری با ذهن هستم و هرروز شاهد تغییرات جسمی و روحی هستم.و اینقدر الان برام از دوره ی قبلی راحت تر و شیرین تر هست که هنوز توی مسیرم وتاجایی ادامه میدم که به ایده ال شدنم برسم ..چون با قدرت ذهنم دارم مسیرمو طی میکنم…. حتی برای شروع سالم خوری خودمو وزن نکردم و همسرم مخالفت کرد باوزن کردنم.. و گفت فقط توجهت به مسیر و هدفت باشه و خودتو درگیر وزن و سایز نکن.الان هرکس ازمن سوال میکنه چن کیلو شدی؟ نمیدونم وزنم چقده و اصلا وزنم برام مهم نیست. مهم جسممه که داره روز به روز تغییر میکنه و ایده ال ترو متناسب تر میشه.امروز بعد از 47روز خودمو سایز کردم و لباس هایی که به اندازه یه وجب بیشتر دکمه ها به هم نمیرسید، راحت اندازم شد اما مسیر من هنوز ادامه داره تا صدصد به متناسب شدنم برسم…. استاد بعد از دیدن این فایل تفاوت فکر باذهن، برام اینقدر جالب بود که من امروز این فایل رو نگاه کردم اما توی این 47روز سالم خوری، این حرف رو به همسرم میگفتم که هرروزم با دیروزم متفاوته. انگار امروز از ذیروز لاغر تر شدم و هرروز جسمم داره تغییر میکنه و متناسب تر میشه.. بدون اگاهی قبلی، من انتظار متناسب شدن رو در خودم ایجاد کردم و تونستم موفق باشم توی این مسیر…. خیلی خوشحالم که توی مسیر لاغری باذهن هستم … شاید مدل خوردن و تغذیه ی من با شمااستاد و دوستان فرق کنه اما مسیر اصلی و هدفمون یکیه… مسیر با قدرت ذهن و هدفمون متناسب شدن و ایده ال شدن هست….و همه ی این اتفاق هارو شاکر خداوند مهربانم هستم که منو در مسیر تغییر و هدایت قرار داد تا بتونم درهر جنبه اززندگی ازش استفاده کنم وشاهد تغییر و بهترشدن باشم و شکرگزارش باشم.. براتون استاد بهترین هارو ارزودارم…. عمرتون بابرکت….. یاعلی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/10/25 08:11
      مدت عضویت: 1490 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 638 کلمه

      با سلام خدمت هنرجوهای ورود به سرزمین لاغرها و استاد عزیز و گرامی
      من حدود ۱۰ماه قبل در این دوره شرکت کرده بودم وتعهد داده بودم که من با عشق و علاقه در این دوره میمونم و الان باز میخام این تعهد و بدم که با استمرار و عشق و علاقه در این دوره باشم و هستم و میخام دوباره این دوره عالی و با ارزش رو مرور کنم
      این دوره ها هر بار که گوش کنم برام تازگی داره و هربارش چیزهای جدیدی گفته میشه که شاید دفعه ااولش متوجه نشده بودم و برام تازگی دارند خیلی خوشحالم که استمرار دارم برای ادامه مسیر 🙏🏻🙏🏻😍😍😍
      —————————————————————————
      داستان هدایت من :
      من همیشه دنبال روش لاغری بودم و خیلی دوست داشتم از شر این چربی های اضافه راحت بشم و همه میدونستن که من خیلی لاغری رو دوست دارم هر کسی منو می دید بهم پیشنهادی میداد که مریم ببین این روش هم امتحان کن میگن این روش خیلی خوبه —منم دیگه خسته شده بودم از روش های که نتیجه ی کوتاه مدتی داشت و باز برگشت میخورد و اصلا عجله نمیزاشت که به نتیجه برسی توی این دوره اینجور شده که بعد از گذشت ۱۰ماه باز استمرار و علاقه دارم برای ادامه مسیر و دوست دارم همیشه در این مسیر بمونم 🙏🏻وگرنه اکه قبلا‌ بود بیشتر از ۱-۲ماه بیشتر طول نمی کشید
      دیگه خسته شده بودم از رزیم ورزش باشکاه گفتم بزار همین جور بمونم تو حال بد خودم دیگه فایده ای نداره خب سرنوشت من اینه
      من باید چاق باشم و چاق بمونم خدا اینجور خواسته و همیشه از خداوند گله مند بودم و دیگه با خدا هم دعوا داشتم و بهش میگفتم هی خدا چرا تقدیر من باید چاقی باشه جرا

      چرا من نباید شاد باشم چرا نباید لباس زیبا بپوشم چرا باید از خودم بدم بیاد چرا و هزار چراهای دیگه
      رابطه ام با خدای خودم خوب نبود زده شده بودم از زندگی
      حال بدی داشتم خوشحال نبودم خرید دوست نداشتم خجالت میکشیدم از خودم دوست نداشتم خودم و ببینم از خودم حالم بد میشد افسرده شده بودم دیگه هر کی چیزی میگفت که بیا این روش و امتحان کن قبول نمیکردم میگفتم نه دوست ندارم حوصله اش هم ندارم چون بهشون اعتماد نداشتم و میدونستم فایده ای نداره و دیگه قبول کرده بودم که منو خدا اینجوری خلق کرده و هیچ روش وجود نداره برای لاغری دایمی
      تا اینکه یکی از اقوام های همسرم اومده بود خونمون همیشه براش دعا میکنم از اینکه منو به این دوره هدایت کرد البته هدایت خدا بود و اون وسیله ای بیش نبود برای هدایت من به این دوره
      بهم گفت مریم میدونم خیلی دوست داری لاغر بشی من یه روشی بهت میگم تا کسی نفهمه به کسی هم نگو فعلا رفیق برادرم که خارج از کشور هستش اون به برادرم گفته و برادرم هم به من و منم دوست دارم تو هم شرکت کنی
      گفت بدون ورزش بدون رزیم هستش و روی ذهن کار میشه
      یعنی من بدون اینکه فکرش رو بکنم بدون اینکه درباره اش تحقیق کنم بدون هیج کاری قبول کردم و تصمیم گرفتم که در این دوره باشم و شماره ی استاد و برداشتم و باهاش تماس گرفتم هنوز یادمه اون روز فقط شنیده بودم از طریق ذهن میتونم متناسب شم اون روز تا شب من سیر سیر بودم فقط شنیده بودم😀😀😀😀😀خلاصه رو ذهنم تاثیر گذاشته بود خلاصه به استاد زنگ زدم یک ساعت با استاد صحبت کردم اون روز خیلی حالم خوب بود انگار تازه متولد شده بودم و شماره حساب رو از استاد برداشتم مبلغ رو به شماره حساب استاد واریز کردم و اون روز پنج شنبه بود و من از شنبه اش یعنی دو روز بعد وارد دوره شدم
      این بود داستان هدایت من
      هدایت شدم به سمت تولدی دوباره به سمت زندکی به سمت شادی عشق دوست داشتن امید به زندکی
      خدایا ممنونم منو هدایت کردی ممنونم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1399/10/23 17:00
      مدت عضویت: 1173 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 49 کلمه

      سلام ب همه ی دوستان…من کاملا اتفاقی باین یایت آشنا شدم..نمیدونم دنبال چی بودم…یدفعه ای هدایت شدم ب این مسیر..هنوزم یادم نیست دنبال چی بودم.من ۴ روزه ک عضو هستم وازین بابت خیلی خوشحالم

      خدایا شکرت ک وممنون ک استاد عطارروشن سرراه زندگی من قرار دادی برای آینده ای بهتر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sanaz sanazi
      1399/10/15 22:38
      مدت عضویت: 1637 روز
      امتیاز کاربر: 3813 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 155 کلمه

      من حدود یک سال و نیم پیش وقتی ناامیدانه دنبال راه چاره تو اینترنت می‌گشتم خیلی اتفاقی سایت استاد رو پیدا کردم….راستش دوستم هم که مشکل چاقی داره بهم پیغام داده بود که براش چند تا قرص چربی سوز پیدا کنم و بخرم بفرستم ایران…..من خودم واقعیتش به قرص و دارو اعتقادی ندارم…..خلاصه که فایل های رایگان سایت رو گوش دادم و واقعا هم تاثیر داشت….پنج شش کیلو کم کردم…ولی متاسفانه اون موقع دوره رو نخریدم و الان حتی از اون موقع ۵ کیلو هم بیشتر شدم….هیچ وقت اینقدر در مورد وزنم وحشت زده نشده بودم….حتی در بدترین شرایط رو ۸۰ نگه می‌داشتمش….اما الان مدتیه که دیگه نمیتونم کنترلش کنم و حتی برگشتن به همون ۸۰ هم سخت به نظر میاد…اینطوری بود که دوباره یاد دوره استاد افتادم و فکر میکنم برای من آخرین راه چاره است…چون دیگه خسته شدم و مغزم کار نمیکنه…..فکر میکنم حتما دلیلی داشته که من با این دوره آشنا شدم…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saraafshari2104
      1399/10/14 18:45
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 5719 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      سلام خدمت دوستان عزیز هم مسیر و استاد گرامی
      من نیز خیلی سال است که از اضافه وزن رنج میبرم و راه های بسیار زیادی رو امتحان کرده ام ، هرروز با مشقت و سختی به باشگاه رفتم اما نتایجی که می گرفتم کاملا موقت بود تا اینکه سال پیش به طور اتفاقی کلیپی خارجی از لاغری با ذهن در آپارات دیدم ذهنم درگیرشد و در گوگل به سرچ این موضوع پرداختم و با سایت استادعزیز آشنا شدم ابتدا از فایل های رایگان استفاده کردم ولی پارسال بعد از تهیه دوره، باردار شدم و متاسفانه نتونستم از دوره استفاده کنم، اما حالا تصمیمم را گرفته ام و با تمام قدرت در این مسیر قرار گرفته ام. از خدای مهربون خیلی ممنونم که منو به این سمت هدایت کرد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار smanhahmady32
      1399/10/13 23:45
      مدت عضویت: 1254 روز
      امتیاز کاربر: 9892 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 57 کلمه

      سلام من سمانه احمدی هستم .خیلی اتفاقی با این سایت لاغر شدم یکی از فامیل هامون که در این دوره شرکت کرده بود و به طرز شگفت انگیزی لاغر شده باعث شد که من هم به این سایت هدایت بشم و خداوند رو شکر میکنم که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و خیلی هم خوشحالم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fateme.mohebian.2039
      1399/10/13 23:03
      مدت عضویت: 1277 روز
      امتیاز کاربر: 3375 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 286 کلمه

      سلام شاید چاقی ماها برای دیگران فقط چند کیلو وزن اضافه باشه ولی مسلما برای خودمون اینجوری نیست چاقی ما ینی احساس خجالت حقارت، احساس گناه زمان غذاخوردن ،احساس شرم موقع خرید کردن و تمام احساسای بد موقع انجام کارهایی که برای افراد متناسب جز لذت چیزی نداره. شاید این احساس برا بعضی ها یه دوره کوتاه باشه ولی من شخصا تمام عمر با این احساس بد زندگی کردم انگار یک دیوار شیشه ای جلوت کشیده باشن و تو باید از پشت اون دیوار به دنیا نگاه کنی دنیایی که دقیقا مال تو هست فقط برای تو آفریده شده پر از زیبایی پر از عشق اما با وجود چاقی تمام حواست فقط به این موضوعاته خدایا چرا دارم غذا میخورم الان چاقتر میشم ،چه جوری برم خرید دوباره هیچ لباسی اندازه ام نیست ،چطوری برم مهمونی الان همه میخوان بگن چرا یکم رژیم نمیگیری و….
      من همه عمر درگیر این فکرها بودم تا اینکه مثل همیشه میخواستم قرص جدیدی رو امتحان کنم شاید این یکی اثر داشته باشه به خانم دکتری که خیلی برام عزیزه پیام دادم و ایشون لینک گروه رو برام فرستاد و گفت بجای اینهمه هزینه این روش رو امتحان کن و من هم تصمیم رو گرفتم و شروع کردم اما بعد از یه مدت نا امید شدم و وقتی بیشتر از قبل افسرده و غمگین بودم و حتی به خودکشی فکر میکردم استاد نکته جالبی به من گفت که این دوره قرار نیست من رو لاغر کنه و برای اینکه راه درست رو به من نشون بده احساس خوبی پیدا کردم احساس امید و امروز میخوام دوباره مسیر رو شروع کنم با اشتیاق و لذت.
      ممنونم از استاد عزیز و ممنونم از خدای بزرگ و مهربونم که در هیچ موردی من رو تنها نگذاشته.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 81 کلمه

        سلام دوست عزیز
        خوشحالم همراه ما هستید و احساس بهتری دارید
        اگر متناسب بودی مطمئن باش مساله دیگری بود که باید حلش می کردی
        بنابراین فکر نکن چاقی مشکل حل نشدنی است یا بدشانسی یا بدبختی است
        اصلا اینطور نیست
        شما باید یاد بگیرید مسائل زندگیت رو حل کنی
        الان چاقیه، باید حلش کنی
        بعد از متناسب شدن مطمئن باش مسائل دیگری خواهی داشت که باید حلش کنی
        بنابراین به فکر یادگیری برای حل مسائل باشید نه مایوس شدن و رسیدن به فکر خودکشی
        منتظر خوندن نوشته های شما هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sofiashirazi667
      1399/10/13 20:57
      مدت عضویت: 1270 روز
      امتیاز کاربر: 3599 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      سلام استاد گرامی..من بعد از تولد بچه هام تناسب اندام خوبی ک داشتم رو متاسفانه از دست دادم چند سال میشه ک همه اش دنبال یک رژیم خوب بودم ک نتیجه ی خوب و عالی بگیرم و ماندگار باشه و از همه مهم تر ب بدنم آسیب نزنه تا اینکه دوستم من رو با این دوره آشنا کرد و من بسیار خوشحالم ک وارد این دوره شدم و دوستان خوب پیدا کردم و دارم ب نتیجه ی خوب و هدفمندی میرسم ازتون سپاس گذارم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار
      1399/10/13 14:22
      مدت عضویت: 1188 روز
      امتیاز کاربر: 224 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 160 کلمه

      سلام من محبوبه کریمیان هستم
      از اونجایی که خیلی راحت طلب هستم و از رژیم های سخت و ورزش های سخت بدم میاد دنبال راه حل ساده تری بودم دنبال کتابی میگشتم که لاغری با قدرت ذهن رو گفته باشه که هدایت شدم به گروه وکانال استاد روشن سال 96 بود در دوره شرکت کردم نتیجه هم داد اما ادامه ندادم تا اینکه چند روز پیش ذهنم درگیر لاغر شدن بود که خدا تصویر پروفایل استاد روشن رو به ذهنم آورد و گفت چرا از دوره ای که قبلا خریدی استفاده نمیکنی از کجا معلوم که بروز رسانی هم شده باشه و بتونی از بروز رسانی هم استفاده کنی رفتم سراغ گوشیم اما فایلا ی دوره رو گم کرده بودم حسم گفت چرا به استاد پیام نمیدی برات بفرسته که پیام دادم و هدایت شدم به اینجا و همونجا تایید کردم که خداوند دائم من رو به مسیر درست هدایت میکنه و سپاسگزاری کردم خدایا شکرت

      لاغری در وجود منه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amenayosefzaie@gmail.com
      1399/10/10 21:33
      مدت عضویت: 1185 روز
      امتیاز کاربر: 10054 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 74 کلمه

      من دوازده سال است که از افزایش وزن رنج میبرم وراه های مختلفی رو برای تناسب اندام ووزن ایده ال امتحان کرده ام اما نتیجه نداده . خدارا سپاس که یکی ازدوستانم این برنامه رو به من معرفی کرد . خیلی خوش بین و امیدوار هستم ومطمین هستم که با کمک و همکاری شما انشالله اینبار به هدف تناسب اندام ووزن ایده ال که دران شاد و خوشحال و راضی باشم میرسم . مرسی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار soheila.pakzad47@gmail.com
      1399/10/10 20:17
      مدت عضویت: 1185 روز
      امتیاز کاربر: 203 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 137 کلمه

      سلام استاد .خسته نباشید.
      من بتازگی با این سایت آشنا شدم دوستی میگفت یه نفر اضافه وزن داشته و تونسته بخوبی وزن کم کنه.
      من چند کیلو اضافه وزن دارم و نمیشه گفت چاقم. و این اضافه وزن به مرور و طی پنج سال اخیر بوجود اومده. اصلا پرخور نیستم و تحرکم زیاده .البته در شرایط کرونایی امروز نمیتونم باشگاه و استخر برم و همین مزید بر علت شده. ولی همچنان سعی میکنم پیاده‌روی روزانه‌ام رو داشته باشم.در واقع مشکل اصلی من اینه که نمیدونم چرا وزنم اضافه میشه و یا چرا نمیتونم وزنم رو کم کنم؟
      خودم فکر میکنم پایین بودن سوخت و ساز بدنم و ورود به سن بالای پنجاه سال دلیل بر اضافه وزنم میتونه باشه.
      میخوام روش لاغری از طریق ذهن رو امتحان کنم و امیدوارم نتیجه‌‌ی مثبت وعالی بگیرم.
      ممنون میشم اگر لازمه منو راهنمایی بفرمایید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1399/10/09 05:55
      مدت عضویت: 1190 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 139 کلمه

      سلام خدمت استاد و دوستان گلم
      من روباورم داشتم کارمیکردم ک همه چیز رو افکارم داره بوجود میاره هی تکرار کردم و ذهنم نرم تر شد یهو گفتم خب اگ همه چیز از فکره پس چاقی هم بخاطرفکرباید باشه و با فکرمیشه لاغرشد و دومین دلیلی هم ک باعث شد سایتو این مباحثو پیداکنم این بود ک چشام بازشده بود و این سوال برام بوجوداومد ک چراا فلانی وفلانی میخورن همه چیز ولی چاق نمیشن!یا تحرک ندارن و…
      ایناباعث شد شک کنم به دلیل های چاقی ک اینهمه سال بهم گفتن.شک کردم به حرفای مامانم و…
      بعد اومدم توی یه سایت موفقیت راجع به اینکه ایا میشه ذهنی لاغرشد سرچ کزدم توی یه کامنتی یکی از بچه ها گفته بود ک اره میشه استادعطارروشن و سایتشورومعرفی کرده بود.دیگ ازونجا اشناشدم اما ذهنم اماده بود چون ازقبلش به همه چیز شک کرده بودم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sepidehabdolahnezhad
      1399/10/07 14:32
      مدت عضویت: 1353 روز
      امتیاز کاربر: 3639 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 259 کلمه

      سلام خداقوت به استادگرامی ودوستان خوبم؛
      .؛من سال ۹۴بادوره تناسب فکری آشناشدم ودرابتداهدفم متناسب شدن اندامم بودولی بافایلهای استاددیدگاهم به زندگی تغییرکرد،شادترشدم ،زندگی بسیاربرایم لذت بخش شدوامیدوانگیزه درمن جان دوباره گرفت ،دوست داشتن خودمویادگرفتم البته قبل ازشروع دوره اهل مطالعه بودم وکتابهای زیادی درباره موفقیت وشادی وانرژی مثبت داشتن خونده بودم ولی هرروزکه فایلها وارتباط باضمیرناخودآگاه ومطالب استادروگوش می کردم واقعا مطالبی روکه مطالعه کرده بودم وحتی ویدئوهایی که دیده بودم (ومعنیشونوخیلی درک نکرده بودم )برام ملموس ترمی شدوهرروزکه پیش میرفتم اشتاق وانگیزه من برای بدست آوردن خواسته هام اززندگی بیشتروبیشترمی شداصلا کاهش وزن برام کمرنگ شدودیدم چه خواسته های بزرگتری اززندگی دارم من بعداز۱۵ سال وقفه کاری دوباره سرکارم برگشتم خیلی زودبه استقلال مالی رسیدم پول ازدرودیواربرام میریخت وهنوزم پولم خیلی برکت داره وهمیشه حسابهای بانکی پُرپولی دارم وبه نقطه ای رسیدم که کاردولتی برام راضی کننده نبودوالان دنبال یه کسب وکارهستم که خودم کارفرماش باشم ونیازی نباشه که خودموبه مرخصی سالیانه محدودکنم دوست دارم که آزادورهاباشم دوست دارم محدودیت زمان ،مکان ودرآمدنداشته باشم وبه گفته های استادعطارروشن ایمان صددرصددارم .چندماه پیش دوباره تصمیم گرفتم لاغری باذهن روشروع کنم که البته (ازنظرروحی بخاطرفوت چندنفرازنزدیکان به فاصله کم) خیلی داغون بودم من این بارباهدف بالارفتن روحیه ام این دوره روشروع کردم (نه باهدف کاهش وزن)وبه لطف خداامروزکه این نوشته رومی نویسم دربهترین وضعیت روحی هستم ومی خواستم این احساس خوبم روبادوستان عزیزم به اشتراک بگذارم وازاستا دعزیزم قدردانی وتشکرکنم بابت راهنماییهای دلسوزانه شون استادگرامی من ازصداقت گفتارشمابسیارلذت می برم وبه آموزشهای شمااعتمادصددرصددارم امیدوارم تمام هنرجوهای شماوهمچنین خودتون، خانواده تون به تمام خواسته های مادی ومعنویتون برسید🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalgolipur
      1399/10/06 16:54
      مدت عضویت: 1396 روز
      امتیاز کاربر: 3396 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 504 کلمه

      هدایت لاغریه من:🌼
      من هم تا قبل از ثبت نام در این دوره از رژیم ها وورزش های سخت برای کم کردن وزنم اقدام کردم اما در آخر هیچ کدوم از این تلاش های من نتایج مثبتی برای من نداشتند! بلکه خیلی هم آسیب میدیدم زیر فشار ورزش های سخت ‌و رژیم های طاقت فرسا ….
      من رژیم گرفتن رو از سن کم شروع کردم و رنج و عذاب رژیم رو تجربه کردم و بد تر از اون شکست های پی در پی … در طی آخرین رژیمی که داشتم که همراه برنامه ورزشیه سختی بود
      کلی از موهام ریخته بود
      ضعف شدید داشتم و غش میکردم
      اعصابم ضعیف شده بود ولی چی بگم که بعد از تحمل این همه سختی رژیم و ورزش و این ضعف ها و درد ها با رها کردن رژبم طی یک یا دو هفته تمام ۱۳ کیلو کم شده من برگشت ! و دیگه خسته از جسم چاق خسته از حرف ها خسته از رژیم و در کل خسته از زندگی به خانومی برخوردم که غذاهای به قول معروف پر کالری میخوردند خب اون موقع من هم خیلی توجه داشتم و درگیر کالری و حجم و چرب بودن ، بودم و از اایشون پرسیدم و که چطور اخه چاق نمیشن بعد از خوردن این ها !
      با حالت ناراحت و شکست خورده و طلبکارنه
      مگه میشه خدایا
      چرا من باید این همه سختی بکشم برای تناسب اندامی که به این همه آدم دادی جز من!
      خدایا چرا اخه؟
      و این خانوم عکسی از خودشون رو برای من ارسال کردند که چه قدر چاق بودند و از طریق ذهنی لاغر شدند راستش اولش شک داشتم ولی تشکر کردم و ادرس سایت رو گرفتم یادمه یک فایل رایگان گوش کردم و خیلی به دلم نشست و خوشحال شدم که من الماس خودم رو پیدا کردم!
      با خانوادم و اطرافیان درمیون گذاشتم که متاسفانه با مخالفت اون ها رو به رو شدم و اون ها منصرفم کردن و من که نمیخواستم بمذیدم چاقی رو دوباره سمت رژیم گرفتن رفتم و دوبار بعد از هدایتم رژیم و ورزش انجام دادم و دوباره ناکام بهسمت همین مسیر هدایت شدم و گفتم من اطمینان دارم راهم همینه من مطمئنم که راه درستیو انتخاب کردم و من به هدایت خدا ایمان دارم !
      به لطف خدا الان ۱۰۰٪ اطمینان دارم که این راه من رو به تناسب اندام دلخواهم میرسونه و این راه صحیح ترین راهه و این بارو رو دارم . و بهمم ثابت شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Narges
      1399/10/06 16:30
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 1590 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 621 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و تمام دوستان پر تلاش سرزمین لاغری با ذهن
      من سالیان سال از چاقی رنج بردم و راههای بسیار زیادی برای لاغری امتحان کردم و هر کس هر پیشنهادی میداد وسوسه می شدم و آن را انجام میدادم به طوری که خط اول هر رژیم را می خواندم برایم آشنا بود چون مدتی خودم آن را انجام داده بودم و همیشه حسرت افرادی را می خوردم که هر چه می خورند چاق نمی شوند من از بچه گی در خانواده ای بزرگ شدم که خوردن بالاترین تفریح همه به حساب می آمد و تمام فکر و ذکرم خوردن بود و چون مورد سرزنش مادرم قرار می گرفتم بیشتر وقتها مخفیانه می خوردم تا مورد سرزنش قرار نگیرم و این روزها هر وقت به یاد آن دوران میفتم که با خواهر و برادر کوچکم که گاهی مچ ما را می گرفت به زور شریکمان میشد خنده ام می گیرد که چه خطراتی را به جان می خریدیم و چه کارهایی می کردیم که بتوانیم فلان خوراکی را تهیه کنیم و بخوریم 😐😐😐 و تازه همیشه بعد از خوردن آن خوراکی عذاب وجدان می گرفتیم و شروع می کردیم به بازی لی لی که خوراکیهایی که خوردیم هضم شود و چاقتر نشویم و جالب بود که اینقدر این باور در من قوی بود که با لی لی خوراکی که خوردم هضم می شود همیشه بعدش گرسنه میشدم هر وقت خانوادگی می خواستیم تفریح کنیم به این فکر می کردیم که چی بخوریم بیشتر بهمون خوش بگذره ؟ روزهایی که غذای مورد علاقه مان را قرار بود بخوریم همه خوشحال بودیم 😬 و متاسفانه من هنوز هم خوردن را لذت و تفریح می دانم و یکی از آرزوهایم این است که این فرمول در من تغییر کند و فقط برای رفع نیاز جسمی ام غذا بخورم الان زیاد وارد جزئیات دیگر نمی شوم که متنم زیاد طولانی نشود به هر حال به این دلیل و دلایل دیگر که زیاد هستند چاق شدم و بعد از آن مرتب دنبال راهی بودم که لاغر شوم خلاصه بگویم که چند سال با سختی و مشقت فراوان به باشگاه رفتم و با اینکه تمام ورزشها را درست مانند مربی انجام میدادم به طوری که مربی ورزشمان وقتی نمی توانست بیاید یا مشکل داشت از من می خواست به جای او به بچه ها تمرین بدهم ! چند دکتر متخصص رفتم و انواع رژیم های آنها و انواع رژیم های اینترنتی و انواع داروهای شیمیایی و گیاهی و انواع دمنوشها و گیاهان موثر در لاغری و عرقیاتی که توسط دکترها داده میشد امتحان کردم اما هیچکدام نتیجه دلخواه را به من نداد و همیشه اعتماد به نفسم به خاطر وجود چاقی پایین بود و احساس می کردم به خاطر چاقی دستم بسته است و نباید با کسی بحث کنم چون ممکن است چاقی مرا به رخم بکشد 😔 حدود دو سال پیش زمانی که از تمام رژیم ها و اقداماتی که برای لاغری انجام داده بودم و به نتیجه نرسیده بودم یک شب خیلی دلم شکسته بود و ناراحت بودم و از خدا خواستم کمکم کند و یک راهی جلوی پایم بگذارد این بار لاغر شوم و همینطور که در اینترنت به دنبال روش های جدید لاغری بودم یک مقاله از استاد توجه مرا به خود جلب کرد و مرا کنجکاو کرد و بسیار خوشم آمد چون فکر کردم تمام روشهایی که قبلاً انجام داده بودم تقریباً مشابه هم بود ولی این روش واقعاً جدید بود و حرفهای تازه ای برای گفتن داشت و من هم با پیگیری ابتدا فایلهای رایگان را انجام دادم و بعد در دوره مقدماتی و … ثبت نام کردم ( در همین فایل چند باور اشتباه را در خودم شناسایی کردم
      *خوردن = لذت بردن *خوردن =چاق شدن * تحرک = هضم غذا * بی تحرکی = چاقی )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1399/09/29 20:08
      مدت عضویت: 1309 روز
      امتیاز کاربر: 7470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 460 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان شگفت انگیرم
      اومدم اینجا تا داستان هدایت مو بنویسم.البته جای جای دیگه عنوان کردم ولی چون دستور استاده چشم…..
      من خانمی متاهل و ۳۵ ساله هستم.پسر کوچیکی دارم..از بچگی تپل بودم‌و این تپل شیرینی در بزرگسالی به چاقی مبدل شد.‌نگم براتون از سالها رژیم های سخت که بعد مدتی برمیگشت.‌اونم هیچوقت یادم نمیاد متناسب شده باشم فقط تلاش طفلکی جسمم زیر فشار رژیم های سخت بود که فقط چندکیلویی کم میشدم و از زیر حس خفگی در میومدم‌.این اواخر مدت ها بود که رژبم خودسرانه سختی داشتم که ناهار شام واسه همسر و فرزندم درست میکردم و خودم شیر خرما میخورم.‌رژیم اینترنتی سخت.‌دو ماه گذشته بود و برخلاف سری قبل که خوب کم کردم ولی جسم بی جونم حریف فرمول های چاقی مغزم نشده بود و غیر یکی دو کیلو اصلا کم نشده بودم. این در حالی بود که‌من طی شش ماه ۱۰ کیلو زیاد شده بودم.‌اصلا نمیدونم چطوری. من که دا،م رژیم بودم.سر درنمیاوردم.مات و مبهوت بودم. قیم به جان بی مقدارم هفته ای یکی دو‌کیلو‌زیاد میشدم.‌یه روز که قورمه سبزی درست کرده بودم‌و بوش پیچیده بود و طبق معمول برای همسر و‌پسرم سر سفره بردم و‌خودم با لیوان شیر خرما از سفره دور شدم در حالی که یادم نمیومد یه غذای گرم و مقوی آخرین بار کی خورده بودم.ناامید و افسرده گوشه ای نشستم و شروع کردن به اشک ریختن.‌که چرا من اینجوری آفریده شدم. چرا بیخودی در حال افزایش وزنم. بهم الهام شده بود چاقی من هر چی هست از خوردنم نیست‌میگفتم من که الان ۳۵ سالمه عینهو مامانم که ۷۰ سالشه و بخاطر دیابت و فشار از غذا محرومه منم محرومم.لذت زندگی رو نمیبرم.‌اگه زندگی اینه من نمیخوامش.‌فکر میکردم فقط بخاطر پسرم زنده م و وگرنه خودمو میکشتم.من آخرین بار نود و خورده بودم. شب نشینی مهمونی با وجود یه کمد لباس جدید چون برای شش ماه قبل بودن تنم نمیشدن. بدبختی بالاتر از اینم هست…..تا اینکه تو‌همون ناله گریه های اون روز ظهر از خدا خواسته م نمیدونم چجوری ولی فقط کمک کن که تو میتونی
      داشتم مثل همیشه تو اینستا رژیم سرچ میکردم که لاغری با ذهن اومد. برام جالب شد.‌یادمه شب شده بود.‌اولین فایل رو‌که خوندم از شادی و‌ذوق تو پوست خودم نمیگنجیدم. نمیدونستم چیه فقط فهمیده بودم این خودشه. گم گشته منه‌ .وفتیلای رایگان رو با عشق ادامه دادم .هر روز بهتر و بیشتر میفهمیدم‌. درکم عالی شده بود.‌بخدا نود درصد به بالا اجرا وعمل میکردم. یکمم لاغر شده بودم. ولی سه هفته ای وقفه افتاد تا الان.الانم حسم فوث العاده ست.بیقرار یودم کی میتونم دوباره شروع کنم.خانواده دوست داشتنی مو ببینم و حس شون کنم. و از امروز تا ابد جای من اینجاست.مخصوصا تا رسیدن به قله لاغری
      میدونم که استاد هم دلسوزانه با منه
      خدای خوب و مهربانم متشکرم که منو به اینجا به سرمنزل عشق هدایت کردی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا بشارتی
      1399/09/14 23:44
      مدت عضویت: 1648 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 932 کلمه

      با سلام وعرض ادب
      تمرین اول :
      عوامل چاقی خودرا شناسایی کنید..
      1. از دوران نوجوانی شنیدم که هرکسی به من می‌گفت خوش بحالت چقدر اندام لاغر وخوبی داری، مادرم پاسخ میداد منم در زمان دختری ودر سن 14 سالگی اینطوری بودم ولی بعداز زایمان بچه ی اول چاق شدم واین باور در ذهن من نقش بست ونفوذ کرد که منم بعداز زایمان بچه ی اول چاق میشم
      2.پدرم به مادرم بارها میگفت، شما از بس پر خوری میکنی، چاق شدی، باور:منم پرخوری کنم چاق میشم در صورتی که اشتهای من در زمان نوجوانی وجوانی وحتی دوسال اول ازدواجم بسیار زیاد بود اما دریغ از یه گرم اضافه وزن!
      3.مدام از همه ی افراد چاق شنیدم که مارو برنج ونون بدبخت کرده، باور:برنج ونونی که من میخورم منو چاق میکنه در صورتی که من از بچگی علاقه ی زیادی به خوردن نان وبرنج داشتم ولی تا 27 سالگی با وجود خوردن نان وبرنج زیاد، بسیار متناسب بودم.
      4.شام آدمو چاق میکنه باور:باهربار شام خوردن دارم چاقتر میشم.. 27 سال از عمرمو یه شب بدون شام نخوابیدم وهر چقدر که احساس سیری کنم خوردم، نون وبرنجم خوردم اصلا هرچی دلم خواست وهر چقدر دلم خواست خوردم ولی چاق نشدم..
      5.غذای سرخ کردنی آدمو چاق میکنه، غذا باید فقط آب‌پز ویا کبابی باشه
      6.قند وشیرینی چاق میکنه، 80 درصد مواد غذایی قند داشتن ومن هربار با خوردنشون به خودم یادآوری میکردم داری چاقتر میشی.
      7.دیر خوابیدن چاقتر میکنه، همسر من بخاطر شغلشون همیشه دیر وقت میان خونه وتا شام بخورن وبخوابیم ساعت 2ویا 3 شب میشد ومن هربار که به رختخواب میرفتم با احساس بد بودم که خدایا چرا باید همسرم شغلی داشته باشه که دیر بخوابیم وچاقتر بشم در صورتی که همسرم هم، همزمان با من می‌خوابید وبسیار متناسب هستن.
      8.دیر بیدار شدن آدمو چاق میکنه، هربار که دیر بیدار میشدم، چشممو با ندامت خودم باز میکردم با احساس بسیار بد وعصبی که این چه زندگیه من دارم حالم از خودم به هم میخوره چرا نمیتونم زود بیدار شم تا انقده چاق نشم، در صورتی که در اطرافیانم هستند انسانهای زیادی که از من هم دیرتر بیدار میشدن ولی متناسب بودند.
      9.خوردن نوشیدنی گاز دار باعث چاقی میشه، همسرم روزی چند تا نوشیدنی گاز دار میخوره ومتناسبه، در صورتی که من همیشه از نوشیدنی گاز دار فراری هستم وهر وقتم بخورم انگاری دارم جام زهر مینوشم به قدری که خودمو سرزنش میکنم.
      10.ورزش نکردن عامل چاقیه، چون اراده نداشتم باشگاه یا پیاده روی رو ادامه بدم بخاطر اون خستگی که برام داشت، هروقت نمیشد ویا منصرف میشدم، کلی با خودم جنگ داشتم که تو لیاقت لاغر شدن رو نداری، تو تنبلی، تو بی اراده ای، تو از پس هیچ کاری برنمیای، وخلاصه کلی عزت نفس واعتماد به نفسمو سرکوب میکردم چرا چون باشگاه رو عامل لاغری افراد ونرفتن باشگاه رو عامل چاقی افراد میدونستم در صورتی که میلیونها انسان بدون رفتن به باشگاه وپیاده روی بسیار سلامت ومتناسبند والبته که چون نسبت به خودشون حالشون خوب بود ودست خدارو باز گذاشته بودند حتماً هدایت میشدن به فعالیت‌های طبیعی زندگی روز مره ی خودشون که به مراتب بیشتر از باشگاه وپیاده روی، کالری سوزی داره براشون ومن اینو به تازگی درک کردم والگو هاشو پیدا کردم.
      11.هر جا هر مطلبی در مورد مواد غذایی ومیوه ها وهرچیزی که خوردنش باعث چاقی میشد رو بدقت یا گوش میدادم یا میخوندم فقط برای اینکه حواسم باشه چی رو نباید بخورم وهروقت هم که میخوردم با خودم در جنگ بودم ومیخواستم با تریلی از روی خودم رد شم که چرا با اینکه میدونم وبهم گفته شده که چاقم میکنه دوباره نتونستم جلوی خودمو بگیرم وجالبه که الان که دارم فکر میکنم فهمیدم که تازمانیکه اون مطلب درمورد غذای خاص یا میوه ی خاص به گوش وچشم من نرسیده بود اصلا با خوردنش احساس چاقتر شدن نمیکردم وبا خوردنش کلی هم لذت می‌بردم وبه اندازه میخوردم ودر 99 درصد مواقع ولع خاصی برای خوردنش نداشتم اما همچین که می فهمیدم خوردنش عامل چاقی است، برای خوردن‌ آن حرصو ولع بسیار پیدا میکردم وهمیشه چشمم به دنبالش بود. واین مواد خوردنی انقده تعدادش زیاده که فکر میکنم 85 درصد مواد خوردنی هست که من میشناسم واستفاده میکنم وبه چشم سم به اونها نگاه میکنم نه مواد مغذی ومقوی ومحافظت سلامتی ام، خوب چه انتظاری از خودم دارم که سلامت ومتناسب باشم؟!
      12.بارداری وزایمان که دیگه نگم براتون که در هر زایمان من بعدش 20 کیلو اضافه وزن پیدا کردم در صورتی که الان در صفحات مجازی افرادی رو میبینم که پس از زایمان بسیار متناسبند. وحالا میفهمم که چه باور اشتباهی داشتم در دوران بارداری که اولا باید زیاد بخورم تا بچه ی قوی به دنیا بیارم ودوما خودمو جلو جلو برای یه اضافه وزن حسابی آماده کرده بودم چون همش تو گوشم بود حرفهای دیگران که بعد زایمان خانمها هیکلشون می ترکه وخیلیییی چاق میشن.
      حالا فعلا همینا یادم اومد.
      البته خیلی هست وحتما به یاد میارم ومیام دوباره مینویسم.
      ولی با به یاد آوردن همینا چقدر ذهنم خالی شد از باورهای نامناسبی که سالیان سال دراون جاخوش کرده بودند ومثل علفهای هرزی دور باور متناسب بودن پیچیده بودند واجازه ی نفس کشیدن ورشد کردن به باور زیبای متناسب شدن ومتناسب بودن نمی‌دادند. وحالا من در همین صفحه آنهارا شناسایی کردم وقطع کردم ولی همه ی ما خوب می‌دانیم که علف هرز ریشه دارد ودوباره بعداز مدتی کوتاه رشد می‌کند ودوباره باید قطع شود یعنی باید همیشه واگاهانه حواسمون باشه که باوری خلاف باور متناسب بودن به ذهنمون نرسه واگر هم رسید، باید شناسایی کنیم وبا ساختن باور مناسبش توسط واقعیت ها والگوها، این باورهای نامناسب رو قطع کنیم. استاد جان این جلسه تا به اینجا عالی بود.
      چراغ های زیادی توی ذهنم روشن شد.
      شما بی نظیرید.
      بهتون افتخار میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا بشارتی
      1399/09/08 22:12
      مدت عضویت: 1648 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 65 کلمه

      به نام خدا
      سلااااام استاد جان
      چقدرررررر سوپرایز شدم از این مدال طلایی که به من در بدو شروع به کامنت گذاشتنم، هدیه کردین، استاد جان بی نهایت سپاسگزارم،. راستش یه خورده گیجم، نمیدونم از کدوم فضای سایت پر از محتوی شروع کنم، از خدا هدایت خواستم، بهم گفت از خود استاد بپرس، راهنمایی میشی…
      استاد جان بهم بگو برم کدوم صفحه، از کجا شروع کنم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 41 کلمه

        سلام دوست عزیز
        از اینکه در سرزمین لاغرها همراه ما هستید خوشحالم و خدا رو شکر که بهترین ها را برای همراهی ما به سمت این سایت هدایت می کند
        پیشنهاد من شروع دوره دوازده جلسه ای رایگان لاغری با ذهن می باشد
        https://tanasobefekri.com/free_laghari_zehni/

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار لیلا بشارتی
          1399/09/09 04:02
          مدت عضویت: 1648 روز
          امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
          محتوای دیدگاه: 36 کلمه

          استاد جانم سلام
          بی نهایت سپاسگزارم که مرا از این سردرگمی نجات دادین والبته که خداوند بهترین دستان خودش رو برای هدایت من می‌فرسته واین بار هم شما دست پر مهر خداوند برای من هستین. صمیمانه سپاسگزارم.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار arshamsmayly@gemil.com
            1399/09/10 05:19
            مدت عضویت: 1217 روز
            امتیاز کاربر: 215 سطح ۱: کاربر مبتدی
            محتوای دیدگاه: 138 کلمه

            به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز من بیست سال که با چاقی خودم درگیرم و خیلی راها رو برای لاغری امتحان کردم لاغر میشدم و بعد مدتی بر می گشت چاقی من بعد هم که باردار شدم و به اوج چاقی رسیدم و در کنار اون دچار افسردگی و بی ارادگی نسبت به لاغری پیدا کردم و آخرین راه رو عمل معده میدانستم که همسرم اجازه نمیده چندروز پیش اتفاقی در گوگل داشتم دنبال مطلبی میگشتم یدفع تیتر لاغری با ذهن را دیدم وا وارد شدم بعد از خواندن مطالب و دیدن فیلم اول شما نور امیدی در دلم روشن شد که انگار اینبار راه رو درست اومدی و موفق میشی از شما استاد عزیز هم میخوام من را راهنمایی کنید تا بتونم به پایان راه یعنی وزن متناسب و برای همیشه لاغر ماندن برسم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zsadeghi801
      1399/09/08 09:38
      مدت عضویت: 1456 روز
      امتیاز کاربر: 3345 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 206 کلمه

      با سلام خدمت استاد بزرگوار و دیگر دوستان
      داستان هدایت من در این مسیر زیبا اینگونه بود که حدود ۶ ماه از زایمانم گذشته بود و دنبال یک تغییر ی در سبک زندگی خودم و حالات درونیم داشتم و این را هم میدانستم که فقط و فقط با تغییر در افکار و رفتارم این کار ممکن است . از خدای خودم خواستم که به من کمک کند مثل همیشه که ایندفعه هم سریع راه را به من نشان داد .
      در یک لحظه شروع کردم تا مطالب و راهکارهای آدم های موفق رو بخونم .با پیگیری و انجام این راهکارها هر روز به قدرت درون خودم بیشتر از قبل پی می بردم تا اینکه یکدفعه به ذهنم خطور کرد که باید راهی باشد از طریق ذهن لاغر شوم و و همان لحظه سرچ کردم و با شما استاد عزیز
      آشنا شدم که هر روز فایل های رایگان شما رو گوش می کردم تا اینکه روند کاهش وزنم شروع شد و تغییرات بسیاری از لحاظ فکری در من بوجود آمد و این ادامه داشت تا این زمان که موفق به خرید می‌کنم شدم و باز با انگیزه بیشتر از قبل این دوره رو را به لطف خدای مهربانم به اتمام می رسانم تا نتایج عالی را در خود ببینم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا بشارتی
      1399/09/08 01:49
      مدت عضویت: 1648 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 1,526 کلمه

      به نام خدا
      خدای مهربانم سلام
      خدایا شکررررررررررت که امروز اینجام
      خدایا شکرت که روشن وواضح هدایتم کردی
      خدایا شکرت که دست منو گرفتی و گذاشتی صاف توی این سایت
      البته خدای من تو بیش از 400 روز قبل من به اینجا هدایت کردی ولی من آماده ی دریافت این هدایت نبودم، من اومدم اینجا عضو شدم وفقط عضو شدم ورفتم و…
      تا اینکه تکاملم طی شد.
      چندروزی بود که به شدت اضافه وزنم درگیرم کرده بود. اما نه در گیریه بد، بلکه با احساس خوب، با اميد وتوکل به خداوند که حتما راه‌حل آسان ولذت بخشی برای تناسب اندام من هست.
      در صفحات مجازی به عکسهایی هدایت شدم که همه وهمه برام نشونه بود که جستجو رو ادامه بده، تو به جای مناسب در زمان مناسب، به راه حل مناسب نزدیک هستی، قلبم عجیب روشن میشد، روشنو روشن‌تر، من از سال 97 روی باورهایم کار میکنم، وبه لطف خداوندی که شناختمش توانسته ام در این دوسال ونیم در ابعاد مختلف زندگیم، تغییر زیادی انجام دهم، وپیشرفت کنم ورشد کنم وبه آرامش وخوشبختی برسم وهمیشه تعجب می کردم که منی که این همه نتایج عالی در تمام ابعاد زندگیم گرفتم وزندگیم رو اون طور که دوست دارم، خلقش می کنم، چطوره که نتونستم برای اضافه وزنم کاری کنم؟
      البته که همین حالا هم برای این نوشته ام از خداوند هدایت می خوام که بگوید ومن بنویسم…
      ومیگوید..
      چون من برای لاغری بدنبال تغییر عوامل بیرونی بودم، فکر میکردم با کم خوردنم، با اینو نخوردن واونو نخوردنم، با خوابم، با ورزش‌های سنگینم، با دمنوش، با رژیم غذاییه سخت وخلاصه با ده ها عامل بیرون از خودم میتونم مساله ی چاقی رو حل کنم وخودمو به تناسب برسونم، وقانون واولین قانون رو به یاد آوردم، قانون این است که این من هستم که با فرکانسهایم جهانم را خلق میکنم، آگاهانه یا ناآگاهانه، بد یا خوب، چاق یا لاغر، ثروتمند یا فقیر، بیمار یا سلامت، با انرژی ویا کسل، خوش بخت یا بدبخت، عشق یا جدایی، وخلاصه تمام اتفاقات زندگیه من همه وهمه حاصل فرکانس‌های من به جهان است، وجهان به فرکانس‌های من پاسخ می دهد، وهیچ عاملی بیرون از من وفرکانس های درونی من، در شرایط واتفاقات واوضاع زندگیه من نقشی ندارد وجهان آیینه ی فرکانس‌های من به من است ودرون من را به من نشان می‌دهد. 😇😇😇
      پس اگر من چاقم و30 کیلوگرم اضافه وزن دارم، این چاقی هیچ ربطی به خوردن زیاد من، به نوع مواد غذایی من، به خواب من، به هیچ چیزبیرونی ربطی نداره، ومن همین باور رو با پیدا کردن الگوهاش تونستم در خودم بسازم، آره درسته،…
      چند نفرو میشناسم که تا حد مرگ میخورن ولی دریغ از 200 گرم اضافه وزن.
      چند نفرو میشناسم که بخاطر شرایط کاریشون از صبح تا شب فقط نشستن وهیچ تحرک فیزیکی ندارن ودریغ از 200 گرم اضافه وزن.
      چند نفرو میشناسم که اگه برنج نخورن وتازه برنجم با نون نخورن میگن انگاری چیزی نخوردیم وبسیار متناسبند.
      چند نفرو میشناسم که کارشون بیشتر روزا خوردن فسفوده وعلی رغم اینکه این همه میگن فسفود چاق میکنه، اصلا چاق نیستند.
      پس اگه تو دنیا حتی یه نفر تونسته خلاف اون چیزی که توی ذهن من باورش شکل گرفته، کاری رو انجام بده ونتیجه ی عکس، نتیجه ی منو بگیره، پس منم میتونم. چون تمام انسانها از یک سیستم عصبی برخوردارند وهممون با یه فرمول عصبی خلق شدیم.
      تنها چیزی که نتیجه ی من رو با اونها متفاوت میکنه، اون باورهایی هست که در ذهن من کدنویسی شده وهر روز هم داره تکرار میشه، چون من از 99/99 درصد جامعه هرروز دارم این باورها رو می‌شنوم ومیبینم، پس ذهن من این کد رو هرروز داره برای خودش بروز رسانی میکنه، پس طبیعیه که منم نتیجه ی مطابق با باورهامو دریافت کنم، منم همون چیزی رو خواهم دید که خودم به شکل باور واحساس ناشی از این باور به جهان ارسال کردم که اسمش همون فرکانس یا ارتعاشه.
      خوب حالا من باید چیکار کنم خداجونم؟
      باید این کد های غلط رو در ذهنم عوض کنم وبجاش کدهای جدید ثبت کنم وهرروز کدهای جدید رو با ورودیهای جدید بروز رسانی کنم، یعنی باورهای مناسب ودر جهت هماهنگی اندامم وسلامتی وانرژی جسمانی ام بسازم وهرروز ورودیهای مناسب رو به ذهنم بدم وباورهامو تکرار وتکرار کنم، بادیدن نتایج دوستانی که با باورهای جدید ومناسب، نتایج دلخواه منو گرفتن،،، آره این طوریه که کم کم اون باورهای قبلی کم رنگ میشن، چون من با باورهای جدیدم، روی اون باورهای قبلی رو رنگ جدید میزنم، یه رنگ سفید وزیبا که دلخواه منه، وباید ادامه بدم وبا این باورها هرروز ذهنم رو کنترل کنم که منو به پله ی اول برنگردونه، پای ورودیهای نامناسب نشینم، وجهاد اکبری براه بندازم تا همیشه در فرکانس مناسبی برای تناسب اندام باشم…
      وکجا بهتر از اینجا؟..
      خدایا شکررررررررررت، دمت گرم که خوب جایی هدایتم کردی..
      اومدم جایی که همه ی آدمهاش حرف منو می‌فهمن.
      اومدم جایی که یه استاد داره که تو یه جاده وراه باهم هم سفرد هم قدم بودیم ومن حرفهاشون رو درک میکنم.
      اومدم جایی که هر صفحش پره از باورهای مناسب، که آقا میشه، میشه با کنترل ذهن، میشه با احساس خوب ولذت، میشه بدون تقلی ورنج، میشه بدون عجله، میشه از قشنگترین مسیر، سوت بزنی ولذت ببری وبه تناسب اندام ماندگار برسی، همونطور که صدها نفر اینجا رسیدن، همون طور که استاد عطار روشن رسیده.
      استاد جانم، من اگه اینجام، یعنی الان اینجام نصف راهو رفتم، ایمانم قوی‌تر از 400 روز قبلم شده، چون با همین یدونه قانون که احساس خوب =اتفاقات خوب میتونم فکر خدارو برای هر جنبه ای از زندگیم بخونم، میتونم در هر جنبه ای از زندگیم برای هر خواسته ای به احساس رهایی برسم با این ایمان که همون لحظه که خواسته در وجودم شکل گرفت، اجابت شد ومن فقط باید با ایمان به اینکه بزودی در بهترین زمان وموقعیت اون خواسته وحتی بهتر ازاون خواسته در زندگیم هویدا میشه، با احساس خوب زندگی کنم، گویی که هم اکنون اون رو دارم، با چیزی که الان دارمش، سپاسگزار باشم، با اميد به اینکه بهترش در راهه، با ایمان به اینکه وعده ی خداوند حقه، وطبق قانون خداوند من هرآنچه که میفرستم (فرکانس) طبق همون نتیجه میگیرم، وای عین عدالته خداونده، با خیال راحت هر خواسته ای که دارم رو فقط بخوام وبه هدایت‌های خداوند ایمان داشته باشم وایمان داشته باشم که من رها شده نیستم وطبق فرکانس‌های هر لحظه ی خودم به مسیرهای مناسب با همون فرکانس هدایت میشم والهامات خداوند رو دریافت میکنم وبا امید به خداوند وتوکل واعتماد به اون بدون در نظر گرفتن اینکه ذهن منطقی چی میگه وچیو درست جلوه میده وچیو نادرست، شهامت داشته باشم ودر جهان الهامات قدم بردارم ، مثلا اگه خداوند به قلبم الهام میکنه پاشو برای خودت ارزش بزار ویه اسموکی با اسفناج وکیویی درست کن، نگو اه اه اه، این خیلی بد مزه هست، حتماً خداوند متعال چیزهایی رو میدونه که تو نمیدونی…
      یا اگه میگه پاشو نصف شب یه لیوان آب جوش از سماور بازکن وبخور، نگو حسش نیست، حتماً خداوند چیزی رو میدونه که تو نمیدونی والبته که خداوند مارو در جهت باورهامون ودر جهت فرکانسها واحساسات حاصل از باورهامون هدایت میکنه، اگه باورمون باشه که خوردن زیاد مارو چاق میکنه، چون اینو باور کردیم، احساسمون نسبت به هر چیزی که میخوریم بده وفکر میکنیم که باخوردنش داریم چاقتر میشیم وخداوند هم به همین احساس پاسخ میده وهدایت خداوند به مهمانی ویا غذاهای چرب وچیلی اتفاق میافته که ما با خوردنشون بیشتر وبیشتر از این احساس بد رو تجربه کنیم. واگه بجای این باور بیام به خودم بقبولونم با دلیل منطقی با سند ومدرک که آقا خوردن هیچ تاثیری در چاقی نداره ودر بدن من سیستمی به نام سیری طراحی شده که به اندازه ی نیازم میخورم وبعد ذهنم بهم دستور میده که دیگه میل ندارم، نخور واین باور که بدن من به حدنیازش از مواد غذایی که واردش میشه رو برمی‌داره وهر چیزی که اضافس ازش دفع میشه واین طوری با خیال راحت وهر چیزی رو که دوست دارم میخورم واحساس خوب ولذت بخشی بهم دست میده وهمین احساس خوب من که حاصل باورهای مناسب منه به جهان فرکانسی ارسال میکنه واز طرف خداوند هدایتها والهاماتی میاد که مثلا تند تند به بدنم دستور تشنگی ونیاز به نوشیدن آب داده میشه ومن تمام سموم ومواد اضافی رو به واسطه نوشیدن آب فراوان از دست میدم و دفع میکنم وخیلی احساس سبکی واحساس خوشایندی بهم دست میده واین جنس از همون جنس احساسیست که به جهان فرستادم وبیشتر وبیشتر ازش دریافت میکنم به همین راحتی، بدون هیچ زور زدن وتقلا کردنی، خدایا ااااا من عاشق این قوانین ساده وتغییر ناپذیرتم.
      استاد جان الان وقتش بود، الان اینجا بودنم پاسخ خداوند به درخواست 430 روز قبلم بود ودر زمان مناسبش به اینجا هدایت شدم، از همین شب به خودم تعهد میدم که من لیلا بشارتی هستم وبه خودم تعهد میدهم ازتاریخ 8/9/99
      تمام تلاش خودرا برای تغییر باورهایم در راستای سلامتی کامل وتناسب اندام وانرژی بالای جسمانی ام انجام دهم وبرای اینکار حداقل روزانه دوساعت در سایت تناسب فکری زندگی کنم ولذت ببرم وتا یکسال آینده یعنی تا تاریخ ٨/9/400وزن خودرا به 60 کیلوگرم برسانم وسلامتی کامل در تمام سلول‌های جسمم داشته باشم، هم چنین از قوای جسمانی عالی برخوردار باشم.
      وضعیت کنونی من،:
      قد 159
      وزن 86
      سن 40
      خدایا شکررررررررررت
      استاد جان به شما ایمان دارم، سپاسگزارم که دستی از دستان پر مهر خداوند هستین تا به موازات رسیدن به خواسته های دیگرم به این هدفم برسم. یاحق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الهام خوشبخت
        1399/09/21 10:19
        مدت عضویت: 1676 روز
        امتیاز کاربر: 18288 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 36 کلمه

        سلام دوست عزیزم! خیلی نوشته‌ تون عالی بود. از ورودتون به سایت خیلی خوشحال شدم .تبریک میگم که هرروز افرادی را در سایت مشاهده میکنم که خیلی انرژی وفرکانس بالایی دارن. براتون آرزوی موفقیت دارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1399/08/28 22:12
      مدت عضویت: 1456 روز
      امتیاز کاربر: 10646 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 296 کلمه

      با سلام خدمت خاق زیبایی
      من همیشه به دنبال راهی بودم که خودم را لاغر کنم هر کاری کردم دمنوش خوردم پلاستیک به کمرم بستم و روش کمربند بستم چه شبهایی که تا صبح به خاطر زدن چربی که از کوهان شتر بود تا صبح بدنم را می خواراندم. معجونهایی از تمام چربی سوزها یکجا درست کردم و خوردم چه ورزشهای سنگینی که انجام می دادم اما هیچ کدوم نتیجه نداد من برای هر چیزی دعا می کردم و نظر می دادم و روزه می گرفتم تا اینکه ی روز از خدا سر نماز خواستم راهی جلویم بگذارد تا لاغر شوم و خدا ندایم را پاسخ داد یک روز داشتم توی برنامه آپارات در مورد ذهن ناخداگاه مطالب را نگاه می کردم و بهترینها را دانلود می کردم تا اینکه در یکی از برنامه استاد را دیدم که دارد صحبت می کند موضوعش یادم نیست ولی چنان من را منقلب کرد که بلافاصله زدم توی گوگل و کم کم راهنمایی شدم به سایت تناسب فکری و وارد شدم و دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کردم خدایا ممنونتم دوستان این دوره شگفت انگیزه به خداوندی خدا تنها یک جنبه از شما را تغییر نمی دهد تمام جنبه های زندگی را شامل می شود من که تا زنده ام این سایت رو دنبال می کنم از روزی که قبت نام کردم حتی یک روز ببینید حتی یک روزش من خواندن میثاق نامه رو ترک نکردم منی که کارام زیاد روی برنامه ریزی نبودم و معمولا بعد از مدتی رها می کردم امروز تقریبا ۱۷۸ روز هست که با عشق و علاقه این دوره را ادامه دادم من که خیلی کیف کردم می کنم و خواهم کرد اگر شما هم می خواهید تغییر را در خود ببینید فقط وارد این سایت شوید تا به حقیقت حرفام پی ببرید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fateme.mohebian.2039
      1399/08/23 02:39
      مدت عضویت: 1277 روز
      امتیاز کاربر: 3375 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 87 کلمه

      با سلام من هم مثل اکثر دوستان کلی مشکلات و مشغله فکری داشتم دائم یا داشتم در مورد چی بخورم فکر میکنم یا در مورد چرا چاقم تا بالاخره یه روز رفتم پیش روانشناس و این سایت رو بهم معرفی کرد اما من زیاد توجه نکردم و گذشت تا چن روز پیش که از دوستم که پزشک در مورد قرص گلوریا سوال پرسیدم و او هم گفت به جای خوردن قرص این روش رو امتحان کن من هم تصمیم خودم رو گرفتم و انشالا که نتیجه میگیرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیلان اسمعیل پور
      1399/08/19 15:28
      مدت عضویت: 1672 روز
      امتیاز کاربر: 3169 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 302 کلمه

      سلام استاد عزیز
      من مدتها بود از هر روشی که همه میدونن استفاده کردم ولی نشد حتی دمموش نیوشا رو خدم به چند نفر معرفی کردم همه ۹ -۱۰ کیلو کم میشدن خودم نه واقعا دیگه کلافه شده بودم تشر های همسر و تذکر خانواده خودم که به فکر خودت باش دیگه که بماند.
      تقریبا ۲ سال پیش بود ومن ۵ ماهه باردار بودم ومرتب تذکر پزشک که الان ۸۷ کیلویی حتما تا بالای۱۰۰ میری و فشار خون و …
      ما برای مهمانی رفتیم سنندج و اونجا جاری خواهرم تعریف کرد که با دکتری در دزفول آشنا شده و ایشون ۱۰ تا فایل بهش داده وخیلی تاثیر داشته لاغری با ذهنم…. من هم با خودم گفتم اینو ما این همه رژیم و ورزش و پیاده روی و دردسر میکشیم کمی لاغر که میشیم برمیگرده حالا بشینم و فکر کنم چطور لاغر میشم ؟؟؟؟ این گذشت تقریبا ۲ماه بعد یک روز حالم بد شد و طبق معمول همه میگفتن مال چاقیه….. و من یاد اون خانم افتادم قطعا دیگه هیچ راهی نداشتم و در اوج بد حالی به خدا گفتم چی میشد منم مثل بقیه بودم که نجوایی در گوشم اون خانم رو اسم برد و من بلافاصله زنگ زدم که فایل هاروداری منم گوش کنم که گفت سایتی به این اسم هست و خودت پیگیر باش و…..
      خلاصه منم رفتم و متن ها رو خوندم با گوش داده اولین فایل دلم قرص شد که همین راهشه….
      شکر خدا در بارداری هم وزن من ۹۵ کیلو شد و همه متعجب بودن.
      بعد از مدتی هم تونستم ورود به سرزمین لاغر ها رو تهیه کنم.
      حالا جای جالبش اینجاست که خود این خانم هم خودش زیاد اعتقاد نداشته و الان چند ماهه که برای خودش و خانواده ش رژیم سخت کتوژنیک رو پیش میبره و من ایمان دارم که فقط هدایت الهی برای من بوده….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fahimabarat.ali25
      1399/08/13 09:13
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 497 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 137 کلمه

      سلام خدمت دوستان و استاد خوبم
      راستش منم هی در یتوب دونبال همین ورزش و داروهای گیاهی بودم که یک بار به ویدوی لاغری با ذهن را دیدم برام خیلی جالب بود تا حالا همچین چیزی ندیده بودم و کنجکاو شدم که گوش بدم و یک ویدو را گوش دادم و بعدش به شماره استاد پیام دادم که میخواهم دوره را خریداری کنم منم دوست دارم برنامه ها را همیشه منظم انجام بدم ولی وقت ندارم امید که منم انشالله یک ۷ ماهه دیگه این درسمم تمام میشه باز میتوانم منظم برنامه را دونبال کنم و انجامش بدم ولی بازم یک ۳ کیلویی فکر کنم کم کردم خودم را وزن نکردم ولی دوستام میگم کمی لاغرتر شدی وخودم هم حس بهتری دارم سبکتر شدم به امیدی که منم بتوانم مثلی دوستان خوبم نتیجه بهتری بگیرم روز خوش

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سمیرا
      1399/08/12 12:12
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 7334 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 197 کلمه

      با سلام خدمت دوستان عزیزم .من یک شب خیلی حالم از اوضاع بد خانواده و مالی و رابطه بد بود و خیلی توی دلم از حدا میخاستم یه راهی جلو پام بزاره هیچ راهی برای خودم نمیدیدم و همین طور که تو اینستا میچرخیدم دکتر ازمندیان یه صحبتی کرد گفت برید همین الان یه دفتر بیارید و تمام خواسته هاتون رو بنویسید و من که دلم خیلی از همه جا پر بود همه خواسته هامو نوشتم و توی تلگرام کانالش رو دنبال کردم و بعد به سایت عباسمنش رفتم و بعد از مدتی خیلی از چاقی در عذاب بودم و همش مدام به خودم میگفتم کاش یه راهی واسه همیشه پیدا میشد که همیشه خیالت راحت باشه که میشه لاغر شد و به جایی رسیده بودم که از مهمونی به خاطر لباس پوشیدن فرار میکردم و خیلی سر این مساله با شوهرم بحث میکردم .و تو تلگرام داشتم میچرخیدم که یه فایل از استاد رو دیدم و باز کردم و خیلی مشتاق شدم و به لطف خدا خیلی خوشحالم که به این مسیر زیبا هدایت شدم.و از امروز متعهدم که تمریناتم رو انجام بدم که روزی بتونم عکسم رو در البوم شگفتی سازان بزارم و لذت ببرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فائزه کیان
      1399/08/10 10:16
      مدت عضویت: 1504 روز
      امتیاز کاربر: 5323 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      به نام خدای همیشه همراهم ❤

      سلام به استاد عزیز و همه دوستانم

      من از دی ماه ۹۷ ک چند ماه بود با قانون جذب آشنا شده بودم و خواسته ها مو نوشتم یکی از خواسته هام متناسب شدن بود و از اون موقع یک آشنایی کمی از استاد و این دوره پیدا کردم از طریق سایت استاد عباس منش و از اواخر فروردین ۹۸ با دوره رایگان شروع کردم و ۳ کیلو کم کردم و بلافاصله بعدش دوره رو شروع کردم و تا ۷ ، ۸ ماه هر روز هر روز این دوره رو ادامه دادم و
      نکته جالب همونی ک استاد هم گفتن استمرار من در این مسیر بود ک جز هدایت خدا چیزی نمیتونم اسمش و بزارم چون من تا قبل از این هیچ کاری رو انقدر استمرار نداشتم روش و از همون یکی دو ماه اول با تغییر احساس و کمی تغییر در ظاهر شروع شد و از ۴ ، ۵ ماه بعد تغییرات ظاهری بیشتر شد
      و نکته جالب این بود ک بعد از این ک من خیلی متناسب تر شدم از اطرافیان میشنیدم ک تو ک خوب بودی چرا لاغر کردی چون من شاید خیلی اضافه وزن نداشتم از نظر دیگران ولی توی ذهن خودم یه بار سنگین بود برام ک از ۳ ، ۴ سال قبلش خیلی بیشتر به فکر این چاقی بودم و یه نشونه شم این بود ک خودم رفتم یه ترازو جدید گرفتم و تصمیم داشتم ک شروع کنم برای لاغری و هدایت خدا ۳ ، ۴ سال بعدش با لاغری با ذهن شد و من شروع کردم این راه رو و البته ک از تصمیم خودم و لاغر شدنم خیلی راضی بودم و هستم
      و هنوز ک هنوزه هیچ کدوم از خانوادم نمیدونن ک من چه جوری لاغر شدم و فکر میکنن من رژیم گرفتم و
      باز با این ک با اصرار خودشون ک تو چی کار کردی بهشون توضیح دادم ولی وارد این مسیر نشدن و باز طبق عادت همه ما منم یکی دو بار دیگه باز به یکی از خواهرام و مامانم گفتم ک شروع کنن این دوره رو ولی اصلا توی این مدار نبودن و نیستن و منم دیگه هیچ اصراری نکردم.
      ولی من لذت متناسب شدن چشیدم و برای همیشه توی این مسیر خواهم بود به لطف خدای خودم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار akbarimehry@gmail.com
      1399/08/10 01:56
      مدت عضویت: 1246 روز
      امتیاز کاربر: 4523 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 205 کلمه

      سلام و عرض ادب خدمت استاد عطار روشن و دوستان.من بعد از ازدواج کم کم دچار اضافه وزن شدم.بعد از بدنیا آمدن دختر بزرگم همچنان اضافه وزنم بیشتر شد.تا اینکه با ورزش و رژیم لاغر شدم حدود شش ماه با این روشها ادامه دادم.کم کم خسته شدم و این روشها رو رها کردم.بعد از زایمان دختر دومم دوباره دچار چاقی مفرط شدم.چندسال بیخیال شدم.خسته از همجا.به خداوند گفتم چکار کنم از این وضعیت رها شوم،خداوند درخواستمو احابت کرد.بدنبال موفقین لاغری بودم که عکس یکی از شگفتی سازان منو به خودش جلب کرد.بعد از آن مدتی در کانال بودم .روز بروز اشتیاقم به این دوره بیشتر شد.و دوره را خریداری کردم .تقریبا نتیجه خوب گرفتم.اطرافیان شگفت زده شده بودند.که دوباره باردار شدم و از اونجایی که عالی روی خودم کار نکرده بودم.زیرا دوره را باید اینقدر مرور کرد که ملکه ذهن شود.دوباره دچار اضافه وزن شدم.پسرم ۸ماه داردو من تصمیم قاطع خود را گرفتم خیلی عالیتر دوباره دوره را شروع کنم.خیلی بهتر دوره را درک میکنم.زیرا در تمام جنبه های زندگی تاثیرات فوق العاده ای دارد.من از خدای مهربون سپاسگزارم که خیلی عالی به درخواستم پاسخ دادو منو به این دوره ناب هدایت کرد.از استاد عطار روشن سپاسگزارم که از دل.جون این دوره را تدریس میکنند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار monagahandideh2
      1399/08/09 14:08
      مدت عضویت: 1260 روز
      امتیاز کاربر: 255 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 207 کلمه

      سلام
      من نزدیک به ده سال هست ک ازچاقی رنج میبرم وهرروز و هر لحظه درفکرراهی برای لاغر شدن هستم راههای زیادی دنبالش بودم و اطرافیانم هم راههای زیادی برسرراهم قراردادن و من مانند عاشقی کور به دنبال عشق خودم خوش اندامی هرکس ک راهی نشانم میدادبه دنبالش میرفتم و همیشه به بن‌بست می‌رسیدم
      تا اینک خدای مهربان منوبه سمت این سایت و استاد عزیزم هدایت کرد امروز ک صحبتهای استاد عزیز رو گوش میکردم ناخودآگاه اشک شوق میریختم بعدازسالهاکسی منو درک میکرد و حرفهای دل منو میزد من همیشه درچاقی خودم تنها بودم همیشه مورد تمسخر دیگران قرارمیگرفتم و نمی‌تونستم بگم ک من دلشکسته ام منم تاحدی میتونم تحمل کنم و دم نزنم خب سخت به کسی بگی بابا من تنبل نیستم من پرخورنیستم من کم تحرک نیستم منم تلاش میکنم ک لاغربشم نمیشه واسه همه توضیح بدید تا بهت دیگ گیرندن ولی امروز اومدم ی با دیگ عزمم وجزم کنم با همراهی خدای مهربانم واستاد عزیزم یا علی بگم وراهی ک خدا منو هدایت کرده پیش بگیرم تابه موفقیت برسم نه تنهادرلاغری بلکه در تمامی مراحل زندگیم موفق باشم واخراینکه من با سرچ کردن درگوگل وارد سایت لاغری ذهنی شدم از خدای عزیزم بابت استاد عزیزم سپاسگزارم بابت سایت لاغری ذهنی سپاسگزارم بابت گوگل سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Chimansadeghi71
      1399/08/05 13:42
      مدت عضویت: 1256 روز
      امتیاز کاربر: 3407 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 450 کلمه

      سلام خدمت استاد من از بچگی اضافه وزن داشتم الان ۲۸سالمه گذشت تا سن ۱۴سالگی که دیگه خیلی از خودم خسته بودم از وضعیتم از سنگینی بدنم با رژیم الکی وزن کم کردم اون موقع ترازو نداشتم نمیدونم چند کیلو بودم و چقدر کم کردم ولی خیلی تغییر کردم تا ازدواج کم همیشه در حال ورزش کردن بودم همیشه تحرک داشتم اصلا نمیتونستم بشینم به امید اینکه چیزی رو که خوردم بسوزونم چاقی تو اقوام ما خیلی شایعه تا جایی که میدونم همه فامیلمون اضافه وزن دارن همه هم بازمون شده که ارثیه و ژنتیکمون اینجوریه و کریش نمیشه کرن ولی من همش ته‌دلم احساس میکردم من نبلید با این شرایط کنار بیام و راضی نبودم از وضعیتم تا حامله شدم از اونجایی که سنم کم بود فکر میکردم باید زیاد بخورم تا بچه تپل باشه خودم شدم ۱۰۵کیلو بچم شد۳کیلو من موندم کلی اضافه وزن اصلا‌نمیتونستم راه برم از بس که سنگین بودم ولی بازم تلاشمو کردم رفتم پیش دکتر تغذیه از تو مجله پیداشون کردم اکثرا رژیم بعد زایمان میدادن چند جلسه برامون جلسه گذاشتن باهامون صحبت کردن من اون موقع با کالری مواد غذایی اشنا شدم دیگه رژیمشون رو نگرفتم یه کتاب بهم‌دادن از روی کتاب کالری رو حساب میکردم ترازو هم خریدم روزی تقریبا ۶۶کالری میخوردم بعد از ۶ماه بعد ار زایمانم ۴۰کیلو کم کردم با کلی ریزش مو دندون درد و رنگ پریدگی و همه میگفتن زشت شدی ولی بازم برام‌مهم نبود اینقدر بدنم سبک بود اینقدر خوشحال بودم بعد از یه سال دوباره رفت بالا شدم ۷۵باشگاه میرفتم کالری مینوشتم چون پرخوری عصبی داشتم جواب نمیداد یه سال خامگیاهخواری رو امتحان کردم اما همش گرسنم بود با اون هم نتونستم کم کنم زخم معده گرفتم بعد از اون رژیم کتو گرفتم اما بیشتر وزنم رفت بالا الان ۷۹کیلو هستم دیگه به یه جایی رسیدم که حتی اینستا رو هم حذف کردم چون خیلی باعث پرخوری عصبیم‌میشد یه روز که گوشی دستم بود پادکست گوش میدادم از اپلیکیشن کست باکس که الکی نوشتم لاغری با کمک ذهن چون خودم میدونستم مشکلم از ذهنمه همیشه مدیتدشن میکردم یوگا میکردم اما نتیجه ای که میخواستم رو نمیگرفتم دوسال پیلاتس کار کردم هر ورزشی که بگین من جدی انجام دادم این یه ماه اخیر خیلی ناراحتو افسرده بودم حتی به شوخی به مامانمو خواهرم میگفتم من دیگه از دست این وزن که هی بالا میره اخرش خودمو میکشم تا راحت شم‌ تا با شما اشنا شدم دورهای رایگان رو‌گوش دادم همون‌موقع ترازو رو گذاشتم تو کابینت و امروز هم دورتون رو تهیه کردم خیلی خوشحالم دیشب از خوشحالی خوابم‌نمیبرد ایمان دارم از ته ته دلم که با این روش به وزن۵۵کیلو میرسم‌اون‌موقع ازاد میشم شاد میشم اعتماد بنفسم میره بالا سبک میشم لباسایی‌که دلم‌میخوا‌ رو میپوشم خیلی خوشحالم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان آرامش
      1399/08/04 11:57
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 2706 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 892 کلمه

      بنام خدایی که هرگز دیرنمیکند
      باسلام خدمت استاد عطار روشن عزیز،استاد دانا وبینظیری که برای من دستی از جانب خداوندبوده وهست

      مدتها بود همش درگیر این مسئله بودم که چطور میتونم ذهنم رو کنترل کنم ؟
      زمستون سال ۹۷بود ،استاد توی یکی از فایلها شون گفتن که برای کنترل ذهن میتونین از سری فایلهای رایگان زندگی با طعم خدا استفاده کنید
      ومن همون موقع سریع دو تا فایل ۱و۲رو دانلود کردم وگوش دادم وبه دلم نشست،ودیگه همون ۲تارو دانلود کردم وچند بارگوش دادم وگذاشتم توی یه پوشه که مثلاً بعدأ بقیه رو هم دانلود کنم،اما همون‌طور موندن تو پوشه
      (داستان هدایت من از اینجا شروع شد)
      خدای مهربون من💓 همه چیش رو نظمه،
      خدایااااشکرررت❤️🙏🏻❤️
      یک سال از این ماجرا گذشت،دی ماه سال ۹۸ بودحال من خوب بود ،اما حال خوب دائمی نداشتم،دیگه خسته شده بودم،مدتهابود مثلاً داشتم روی خودم وباورهام کارمیکردم اما نسبت به تلاش من شرایطم هنوز تغییر نکرده بود
      یه روز عصر بود خیلی ناراحت بودم از این که چرا اونجوری که میخوام شرایط پیش نمیره داشتم با خدا حرف میزدم که خدایا چکارکنم ؟وچرا تلاشهای من بی فایده است وخدایا خودت راهنمایی و هدایتم کن…
      انگار همون لحظه یه حسی منو کشوندسمت اون دو تا فایل زندگی با طعم خدا که یک سال بود توگوشیم داشتمشون
      ومن هدایت شدم
      اون لحظه واون روز عصر رو و اون ارتباط حسی که بین من وخداردوبدل شد رو هیچ وقت فراموش نمیکنم
      سریع رفتم تو سایت وشروع کردم به دانلود ادامه فایلهای زندگی با طعم خدا وشروع به گوش دادن به فایلها کردم،اما اینبار با (آگاهی بالاتر،مدار بالاتر واز همه مهمتر با شور و اشتیاق بیشتر،انگار خداهم میخواست که من این مسیر روادامه بدم)
      خیییلی احساسم خوب شده بود ،تمرینهاشو با دقت مینوشتم،وروز به روز حالم بهتر میشد،دیگه خدارو جور دیگه می‌دیدم،خیلی احساس نزدیکی به خدا داشتم ووقتی ازخدا حرف میزدم بی اختیار اشک میریختم ،اشک شوق بود،انگار که معشوقم رو بعد از سالها پیداکرده بودم.
      توی فایلها گفتید که اگر میخواهید که این مباحث رو گسترده تر ادامه بدیداز محصول خدا هرگز دیرنمیکند استفاده کنید ومن حالا تشنه آشنایی بیشتر با معبودم بودم
      همیشه به خدا میگفتم ومیگم که خدایا هرروز وهر لحظه آگاهی های منو از شناخت خودت بیشتروبیشتر کن،و قوانین جهانت رو به من بیاموز تا اونها رو مو به مو در زندگیم به کار ببرم
      همون موقع تصمیم جدی گرفتم که محصول خدا هرگز دیرنمیکند رو تهیه کنم
      💚 هیچوقت یادم نمیره که بازهم به خدا گفتم که خدایا می‌دونم که تو منو هدایت کردی به این مسیر وحالا هم اگر که میدونی توی این محصول واین فایلها آگاهی هایی هست که باید به گوش من برسه خودت شرایط خرید این محصول رو برای من راحت وآسون کن💚
      هنوز ۲ یا ۳روز نگذشته بود که یه روز عصر وقتی اینستاگرام رو باز کردم شما پستی گذاشته بودین که عکس آیدای عزیز بود این فرشته ای که از جانب خدا اومده بود تا راه رسیدن به خواسته ام رو برام آسونتر کنه

      وشما بمناسبت تولد آیدای عزیز تخفیف زده بودین رو محصولات
      دقیقاً ۱۲ بهمن محصول رو به راحتی خریداری کردم ونمیدونید در من چه شور و اشتیاقی بود
      نکته مهمش این بود که من هیچ اصرار نکردم،عجله نکردم وفقط ازش درخواست کردم و همچنان داشتم از سری فایلهای رایگان زندگی با طعم خدا لذذذت می‌بردم وبا ذوق و شوق تمرینات رو انجام میدادم،وخیلی راحت شرایط برای رسیدن به خواسته ام مهیا شد
      من باهمون فایلهای رایگان اینقدرر حس نزدیکی به خدا پیداکرده بودم که تمام سالهای زندگیم یه همچین حسی به خدا نداشتم
      نمی‌خواستم این قسمت رو بنویسم اما گفتم شاید کسی این کامنت رو بخونه و شرایطی داشته باشه که بهش کمک کنه
      من هفتم اسفند یکی از عزیز ترین هایم رو از دست دادم
      اونجا بود که فهمیدم تمااام این مسیری که طی این ۲ماه برمن گذشت
      واون همه نزدیکی با خداوند از روی حساب و کتاب بود
      توی اون روزها که حال تمام اعضای خانواده ام خراب بود
      من تنها مرهم قلبم❤️ خدایم ❤️بود
      (من آدم بسیار احساساتی و وابسته به خانواده بودم)
      اما اون روزها حسی داشتم که درتمااام عمرم تجربه اش نکرده بودم

      ♥️ندای درون♥️

      ندای درونم به وضوووح بامن حرف میزد واین حس توی اون روزها خیییلی به من کمک کرد تا دوباره ودر کمال ناباوری اطرافیانم خیلی سریعتر از زمانی که میشد فکرش رو بکنی بلند شم وبه زندگیم مثل گذشته ادامه بدم
      توی همون روزهای اول وقتی که اشک میریختم ،صدای خدارو به وضوح و با گوش جانم می‌شنیدم که می‌گفت:رفتن برادرت هم برای تو خوب بود وهم برای او وخیر هردوی شما در این بود
      وقتی با بغض می‌گفتم،خدایا پس دلتنگیم چی میشه ؟ درجوابم می‌گفت ؛ تو قرار نبود به بنده های من وابسته باشی،تو فقط باید به من وابسته و وصل باشی……
      اون روزهای سخت خداتنها همدمم شد حتی توی جمع خانواده ام هم زیاد نموندم ودرکم وشناختم از خدا خیلی بالاتر رفت
      من بزرگ شدم وهرروز دارم بزرگتر میشم و امروز که دارم برای شما می‌نویسم ۸ ماه از اون روزها گذشته،اما حال من خیلی خوبه وهر روزم رو دارم با طعم های زیبای خدا زندگی میکنم
      خدایی که هرگز دیرنکرده ونمیکند وبه موقع منو هدایت کرد
      استاد عزیزم خیلی حرف برای گفتن دارم هرچندکه می‌دونم متنم طولانی شد
      استاد عطار روشن عزیز می‌ خوام بگم که واقعاً لقب استادی برازنده شماست،برای شمایی که دستی از جانب خدا بودید که مسیر زندگی من رو تغییر دادید
      آرزوی موفقیت روزافزون،سلامتی،ثروت وشادی برای خودتون وخانواده عزیز تون از خداوند مهربان خواستارم
      (راستی من هنوز دوره رو تموم نکردم ،دلم میخواد آروم آروم و با لذت این دوره شگفت انگیز رو یادبگیرم) ۹۹/۸/۴

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/08/11 22:26
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 10 کلمه

        ممنون که افکار زیبا و تجربیاتتون رو به اشتراک گذاشتین

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Nafiseh Azizi
      1399/08/04 00:52
      مدت عضویت: 1651 روز
      امتیاز کاربر: 7439 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 161 کلمه

      سلام
      من همیشه فوبیای چاقی داشتم با اینکه دوران کودکیم متناسب بودم ولی همیشه از اطرافیان این پیامو دریافت میکردم که الان خوبی ولی باید مراقب باشی
      این تو ذهن من ذخیره شد و کم کم وزنم بالا رفت اوج چاقیم سال کنکور بود
      بعد از اون شروع کردم به رژیم های مختلف، مشکلم تو رژیما این بود که به اطرافیان میگفتم من شکمم سیر شده ولی چشمم سیر نشده من دوس دارم بخورم
      همیشه به این فکر میکردم که این کار(رژیم) یه جاییش میلنگه ولی به نتیجه ای نمیرسیدم
      تا اینکه خیلی اتفاقی تو یکی از گروهای تلگرامم که اتفاقا خیلی بهش سر نمیزدم ، یه روز گروهو باز کردم و داشتم پیاما رو میخوندم که با نوشته یه دوست ناشناس که در مورد روند لاغری با روش ذهنی استاد عطار روشن نوشته بود،
      برام جالب شد، تو عبارت لاغری با ذهن استاد رضا عطار روشن رو سرچ کردم و با دوره هاشون آشنا شدم و الان اینجام شکر خدا 😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mohamadjavaheri73
      1399/08/04 00:09
      مدت عضویت: 1253 روز
      امتیاز کاربر: 15435 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 162 کلمه

      سلام بزرگواران من هم مثل خیلی ازشماهااز وقتی یادم می آید اضافه وزن داشتم وچندین باروزن کم کردم ولی بیش از چند ماه نتونستم نگه دارم با این که لاغر شده بودم اگر برای خرید لباس می رفتم سایز بزرگتر بر می داشتم چون می دانستم دوباره چاق می شوم
      ولی این بار نقطه ضعف خودم را با آشنایی با این سایت به لطف خدا پیدا کردم وفهمیدم که مشکل از ذهن هست بعضی مواقع با خودم میگم همه به فکر ترقی وپیشرفت در همه ی امور زندگی هستند ولی من از وقتی از خواب بیدار می شوم تمام فکر وذهنم به چاقی وچه بخورم چقدر بخورم هستم
      ار امروز به خودم می گویم من لاغر وخوش اندام هستم وامروز که فایل را تماشا کردم کمتر به چاقی توجه کردم وفهمیدم که اضافه وزن مربوط به جسم هست ولی چاقی از ذهن نشات می‌گیرد امیدوارم که الان که در این مسیر قرار گرفتم راه را ادامه دهم واز دست آوردهای آن بهرمند شوم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مبینا داوودی
      1399/08/03 06:38
      مدت عضویت: 1664 روز
      امتیاز کاربر: 944 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 101 کلمه

      سلام
      من از زمانی که یادمه چاق بودم انواع رژیمها و دمنوش و دارو عطاری و قرص استفاده کردم . وزن هم کم کردم ولی بعد از مدتی چاق تر از قبل شدم یه شب داشتم یوتوب دنبال روش لاغری … میگشتم که خداوند مهربان یکی از فایلهای رایگان استاد رو بهم نشون داد خییلی خیلی اتفاقی و گوش دادم احساس خیلی خوبی بهم داد و همه رو دانلود کردم وبعد از چند وقت که دیدم واقعا جواب میده این روش و خییلی راحته و در کمال ارامش دارم با فایلهای رایگان وزن کم میکنم دوره رو تهیه کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tavassoli
      1399/07/30 21:00
      مدت عضویت: 1526 روز
      امتیاز کاربر: 17433 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 782 کلمه

      سلام به استاد و دوستان عزیز
      من از بدو تولد تا اول راهنمایی متناسب بودم، از اول راهنمایی به دلیل پذیرفتن یکسری باورهای اشتباه، ذهن من به سمت چاقی برنامه ریزی شد و هر سال مقداری به وزنم اضافه میشد. در طول این سالها، منم تلاش هایی برای لاغر شدن انجام میدادم مثل: رژیم، پیاده روی، دمنوش، دستگاه دراز نشست تن تاک، طناب زنی و … که همشون بی فایده بود.
      اواسط اردیبهشت 98 که من ترم 4 کارشناسی ارشد بودم، یکی از هم اتاقیام بهم گفت تا حالا کتاب قورباغه رو قورت بده، اثر برایان تریسی رو خوندی؟ منم گفتم کتابای دیگه برایان تریسی رو خوندم ولی این کتابش رو نه. بهم گفت حتما بخون و تمریناشو انجام بده که واقعا عالی هست و توی برنامه ریزی زندگی خیلی کمک میکنه.
      منم همون روز کتابشو ازش امانت گرفتم و شروع کردم به خوندن. توی این کتاب خیلی تاکید به نوشتن کرده بود که هدف هاتون رو بنویسید و اونا رو دسته بندی کنید به طور سالیانه، ماهانه و هفتگی و … همچنین با توجه به اولویت هدف هاتون کنار اونا الف، ب، پ و… بزارید.
      منم توی قسمت یادداشت گوشیم شروع کردم به نوشتن هدف هام (با توجه به اولویتشون).
      اولین هدفم این بود که ترم 4، از پایان نامم دفاع کنم.
      دومین هدفم این بود که یه شغل خوب متناسب با روحیه ام پیدا کنم (ترجیحا استخدام رسمی باشه که امنیت شغلی داشته باشم).
      سومین هدفم متناسب شدن بود.
      خداروشکر به اولین هدفم رسیدم و در 18 تیر 98 من دفاع کردم.
      تابستون هم مشغول پیاده روی و طناب زنی بودم، ولی چون نتیجه دلخواهم رو نگرفتم کلا قید همه چی (رژیم، پیاده روی، دمنوش و…) رو زدم.
      اول مهرماه 98 یه آزمون استخدام رسمی اومد و من به همراه افسانه (همکلاسیم)، واسه آزمون شرکت کردیم و 30 آبان آزمونش رو دادیم، و قرار شد که 15 دی نتیجه آزمون بیاد.
      من و افسانه بعد از آزمون قرار گذاشتیم که بریم دانشگاه تا کارای تسویه حساب رو انجام بدیم.
      دانشگاه که رفتم زود کارای تسویه رو انجام دادم و خیلی وقتم آزاد شد. یه روز از بیکاری اومدم کل یادداشت های گوشیم رو خوندم و رسیدم به هدف هایی که نوشته بودم. هدف اولم که بهش رسیده بودم رو تیک قرمز زدم. هدف دومم که فعلا منتظر نتیجه اش بودم. رسیدم به هدف سومم که تناسب اندام بود. تا چشمم که هدف سوم خورد یاد سختی های طناب زنی تابستون افتادم و حالم گرفته شد ولی به خودم اومدم و گفتم من برای لاغری همیشه فقط توی گوگل سرچ میکردم، این دفعه میخوام توی یوتیوب سرچ کنم. 10 آذر 98 بود که توی یوتیوب لاغری رو سرچ کردم، کلی فیلم در مورد لاغری بالا اومد، لاغری با رژیم، لاغری با ورزش، لاغری با دمنوش، لاغری با قرص، لاغری با کمربند، لاغری با ذهن…
      از بین این فیلمها اسم لاغری با ذهن خیلی واسم جدید بود چون تا حالا نشنیده بودم، خیلی واسم جذاب شد سریع رفتم فیلم لاغری با ذهن رو باز کردم که این فیلم دوبله شده، مستندی از زندگی یه خانم استرالیایی بود که با روش لاغری با ذهن تونسته بود 70 کیلو از وزنش رو کم کنه و از وزن 200 کیلو به وزن 130 کیلو رسیده بود. توی این فیلم خانم استرالیایی همش از حال خوبش میگفت، از باورسازیش و تصاویر ذهنیش میگفت، از استمرارش میگفت، از راحت بودن این روش میگفت و اینکه هنوزم میخواد این روش رو ادامه بده تا به وزن مورد علاقه اش که 80 کیلو هست برسه.
      من واقعا هنگ کرده بودم، با خودم گفتم خدایا این داره چی میگه؟ باورسازی دیگه چیه؟ تصویر ذهنی چیه؟ و ….
      با اینکه خیلی متوجه حرفاش نمیشدم ولی واقعا از دیدن این فیلم لذت بردم و کلی انگیزه گرفتم.
      این فیلم که تموم شد، سریع رفتم فیلم دیگه ای که بعد از این فیلم نمایش میداد و اونم لاغری با ذهن بود رو نگاه کنم که متاسفانه دوبله نشده بود و منم زبان انگلیسیم قوی نبود که بتونم خودم ترجمه کنم.
      تا دو روز مدام توی فکرش بودم، شب و روزم شده بود فکر کردن به لاغری با ذهن، تا اینکه بعد از 2 روز با خودم گفتم اصلا بذار توی گوگل سرچ کنم ببینم کسی هم توی ایران این روش رو استفاده کرده؟ نتیجه گرفته؟
      12 آذر 98 بود که من توی گوگل لاغری با ذهن رو سرچ کردم و فایل های تصویری لاغری با ذهن استاد رضا عطارروشن بالا اومد و من یکی یکی فایل ها رو گوش کردم، با کلام استاد خیلی آروم شدم و ذهنم به آرامش رسید. اصلا انگار در جدیدی به روم گشوده شده بود. صمیمانه از خداوند تشکر میکنم که من رو با روش لاغری با ذهن آشنا کرد.
      🌸 وقتی من به دوتا از هدف هام که اواسط اردیبهشت ماه نوشته بودم، رسیدم. واقعا به معجزه نوشتن ایمان آوردم😊.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ccnet90
      1399/07/19 13:01
      مدت عضویت: 1288 روز
      امتیاز کاربر: 100 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 140 کلمه

      سلام من از وقتی یادم میاد چاق بودم. واسه لاغر شدن خیلی کارها انجام دادم. رژیم و ورزش و باشگاه و پیاده روی و دمنوش و قرص های لاغری. اما همشون یه مدت جواب می داد و وزنم کم میشد دوباره برمی گشت. وقتی رژیم می گرفتم ولع به غذا خوردنم بیشتر میشد و مرتب دلم میخواست بخورم مخصوصا نون و برنج. دلایل چاق شدنم اینهاست خونوادم چاقند. زایمان کم تحرکی خوردن بیش از حد تا مرحله انفجار. تا اینکه با سایت تناسب فکری آشنا شدم و خدا رو شاکرم که باعث هدایت من شد و با استاد آشنا شدم الان تازه شروع کردم به گوش کردن فایلهای استاد. احساس میکنم که درهای جدیدی به رویم باز شده و خیلی خیلی خوشحالم. امیدوارم بتونم با استقامت و پر تلاش و با انگیزه گام بردارم و مسیر لاغری رو طی کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nabavifatmeh
      1399/07/16 16:32
      مدت عضویت: 1379 روز
      امتیاز کاربر: 3301 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 90 کلمه

      سلام برهمگی واستاد گران بها که هر چه دارم از تناسب فکری وذهنی واندامی همه بر میگردد به ایشان من هم مانند تمامی دوستان خیلی در گیر ذهن وفکر واندامم بودم تا سال ۱۳۹۸ برج ۱۲ ولی پراکند در سایت قرار داشتم در عرض این ۲سال خیلی چیزها از استاد یاد گرفتم وبرای من الگو شد من الاً هیچ تمایولی به خوردن ندارم وزنم خیلی کم شده هر مواد غذایی که ببینم برام فرق نمی کنه از شیرینی که خیلی دوست داشتم تا چیزهای دیگر خیلی عادی شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1399/07/15 20:51
      مدت عضویت: 1463 روز
      امتیاز کاربر: 505 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 110 کلمه

      سلام ‌.منم سالها دنبال راه حل برای فرار از اضافه وزنم بودم خیلی راها را امتحان کردم .کم میکردم ولی بعد از مدتی برمیگشت .مثل بادکنک شده بودم .ذهنم همش درگیر غذا بود واز خودم همیشه ناراضی .تا این که از طریق مامانم تو یوتیوب با فایلهای رایگان استاد آشنا شدم خیلی خوشحال شدم انگار دنیایی برویم باز شده بود .یک بار دوره را کار کردم خیلی تغییرات فوق العاده داشتم و وتصمیم گرفتم دوباره کار کنم .چون باورهایی که در ذهنم داشتم قدمتشون به سالها برمیگشت وتغییر اونا استمرار میخواد تصمیم گرفتم دوباره کار کنم چون این تنها راه متناسب شدن وماندن است.
      پس با کمک‌خدا وتعهد خودم حرکت کردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1399/07/12 20:27
      مدت عضویت: 1273 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 582 کلمه

      سلام من وقتی به این روش رسیدم پارسال بودتوزمستون بودنت خیلی سال گذشته دعذاب کشیدم باشگاه از ساعت هفت صبح تانه چنین ده میموندم اوضاع روحیم بدبود وواقعااحساس تنهایی میکردم میرفتم باشگاه اولین باری بود که خانمها سی رومیدیدم که آزمون بزرگترن واومدن ورزش اوایل خیلی شورواشتیاق داشتم هفته ی اول چهارکیلوکم کردم به خودم قالب کردم که نباید چیزی بخورم صبحانه و ناهار م که برمی‌گردم همین طوردرطول هفته به جزجمعه که همه جاتعطبله نمی‌رفتم باشگاه بعدبه خاطر رفتن مداوم وفشاربیش ازحدتونستم دوازده کیلوگرم کنم اما همچنان حال درونی خوبی نداشتم دیگه طوری شده بودسرکلاس ازحال میرفتم متشنج میکردم وبعدسرفه میکردم اوایل برای اینکه اززیرکاردربرم حقیقت میگفتم سرفم میگیرهه ازبوی عطرحساسیت دارمومیخواستمم مربی بهم کارنده
      تمرین زیادخسته میشدم امابعدواقعابه مروربیشتروبیشترشدهمراه باورزش تخم کرفس روبه عنوان دمنوش می‌خوردم بعدم صبح به صبح میرفتم آب جوش بازنجبیل می‌خوردم وچندتادونه لقمه ی کوچولو بعدم نیم ساعت قبل تزبازشدن در باشگاه منتظرمیموندم قبل از اون دیگه من همه روشهارورفته بودم چیزی نمونده بود جزعمل جراحی قبل ازازدواجم صدوبیست کیلوبودم بعدازیک سال رنج ونخوردن وکلی تحمل رژیم رسیدم به وزن پنجاه و هشت امامموندومن ببعدازازدواجم پیگیربودم وپیگیرکوندم امادیگه خسته شده بودم دکتر تغذیه وروش های متعدد از بچگی چاق بودم جزیه وقتایی که واقعا متناسب بودم اما احساس چاقی وخجالت ازخودموداخل خودم داشتم بالاخره تیراخرباشگاه درمان بیست و پنج هزارتومان میدادم دیگه تک وتوک شده بود ورای باشگاه یه روزدرمیونش کرده بودن اما بازم بدنم کوفته بودوخسته شبکه میرفتم روبالشی دیگه می‌خوابیدم وبیدارنمیشدم ازخستگی واین بدن من به دلیل فشارآوردن زیادواکنش نشون داده بوددکتررفتم وبهش گفتم ورزش میکنم گفت ورزش‌ها مناسبت نیست به همین خاطره اینطورشدی ومدت زمان ش زیاده هرکی منومیدیدتوباشگاه بیرون می‌پرسید نمی‌خوای بچه داربشی مادرشوهرش بم می‌گفت اول باید لاغری تاحامله بشی ومنرمدام استرس داشتم داری تشنجم گیرم نمیومدواعصابم داغون بودنتیجه رسیدم که نبایدداروبخورم ونمبخوردم موقع تشج گاهی اوقات کلماتوفراموش میکردم کنارهم قرار بدم زمانها و ومن برای اینکه ازشرفشاری که بهم میوردن خلاص بشم برای نصف روزبهسون دروغ گفتم اینکه من هیچ کسی رونمیشناسم ازخاصییت دارواستفاده کردم در بعضی ها باعث فراموشی میشه ودربعضیا نه اونروزمن تعطیل بودم ولاشگاه نمی‌رفتم ولی خسته بودم از ورزش ازحرف وحدیثای متعدد روزانه وازاحساس تنهایی احساس کمبود داشتن به خاطر چاقی و خیلی چیزای دیگه من وقتی خونواده شوهرم منوباین شکل دیدن چندروزمونده به تولدم به شهرخودم رفتم و خوشحال خونوادمودیدموعدازسه روزبرگشتم یه بار قبل از رفتن توکروم سرچمیگردم دنبال لاغری ودعای لاغری می‌گشتم کلیپ خدای لاغری روبدون اینکه حتی بازش کنم دانلود کردم و نشستم تو موبایل بازش کردم و دیدم و داشتم دمنوش تخم کرفس شب رومیخوردم بعدگفتم اون چیزی که میخواستم پنداری فقط دل ادمومیشکونه پرخاش کردم بعدازیک یادواره بعدش دنبال آدرس سایت تناسب رفتم وپیداش کردم وازفایل های تلگرام شروع کردم به آپارات وبعدازچندماهشوهرم منوداخل سایت ثبت نام کردید ای فایل های بیشتر منم ازطریق خدابخش سایت تناسب فکری رسیدم و زندگی الانم باقبل خیلی فرق کرده ومن خیلی عالی شدم همازنظرجسمی هم ذهنی وهم زندگیوهم سلامتین خوب شده دیگه سرفه نمیکنم وتشنج آنچنانی ندارم وداره تززندگیم محومیشه باخونواده ی همسرم زندگی میکنم ومثل دخترخودشون باهام رفتار می‌کنند همسرم آزمون تانداره دورلشه فقط موقعی که میره سرکاروشب برمیگرده باهم درتماسیموتلفنی حرف می‌زنیم مثل کسایی که تازه باهم آشناشدن وعاشق همدسگن وواقعااحساس عاشق همیمومن دارم ادامه میدم تابیشتروبهتردرمسیرلاغری وبلوغ فکری قراربگیرم و زندگی روبهترازقبل درککنم ازخداسپاسگزارم که منووار این مسیرکردوسپاسگزارم بیش از مبلغ درکلمه نمبگنجه گفتن احساساتم من از ارسال عضواین گروه هستم امادیروزموبایلمودرست کردم واسم خودموگذاشتم سپاسگزارم ازخداسپاسگزارم مهربان که منودرمسردرستی که خودش می‌دونه قردادوسپاسگزارم ازاستادگرامی که به مادرنلغزیدن پرایم مسیرکمک میکنن ممنون که نوشتهمومیخونین موقت میزارین سپاسگزارم🍂🍃🌸🌸🌼🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sepide Haghgoo
      1399/07/12 15:09
      مدت عضویت: 1628 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 12 کلمه

      من این مسیر باوردارم چون هزاران راه رفتم نشدواقعا هزار راه رفتم😃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemeh.nasr94
      1399/07/10 10:54
      مدت عضویت: 1275 روز
      امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام من قبل ازینکه دخترم به دنیا بیاد یعنی ۶ سال پیش اضافه وزن نداشتم اما بعد ازون اضافه وزن گرفتم ، یک سال بعد از به دنیا اومدن دخترم شروع کردم به رژیم اما توی این پنج سال هر بار رژیم گرفتم بعدش ۲ تا ۳ کیلو یا بیشتر اضافه وزن من برگشت!
      همه ی راه هارو رفتم برای لاغری اما موقت بود، من بعد تولد دخترم ۱۰ کیلو اضافه وزن داشتم اما الآن به لطف رژیم ها ۲۰ کیلو اضافه وزن دارم!
      وقتی هنوز دخترم به دنیا نیومده بود من شاید فقط دو وعده میخوردم نهار با حجم کم گاهی شام بیشتر میخوردم اگر پفک یا بستنی داشتیم اینقدر میموند تا خواهرزاده هام بیان و بخورن اما الان با حالت عصبی همش در حال خوردن هستم . خیلی برام عجیبه هر موقع تصمیم به رژیم میگرفتم توی چند روز قبلش اینقدر میخوردم که حداقل ۱ کیلویی چاقتر میشدم.
      حدود سه هفته هست که با این سایت آشنا شدم اما به دلیل درگیری فکری بسیار زیاد نتونستم شروع کنم از امروز با توکل به خدا شروع میکنم و از خدا میخوام کمکم کنه و میدونم ان شالله خواهم توانست چون میدونم این روش با بقیه روشها فرق داره ممنون از جناب عطار روشن.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sepide Haghgoo
      1399/07/05 18:54
      مدت عضویت: 1628 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 74 کلمه

      سلام من ۳۷ دارم واز زمانی که خودم شناختم همیشه رژیم داشتم واینکه مادرم بهم می گفت این نخور اون نخور ومن بدتر می کردم ویواشکی غذا می خوردم چندین بار وزن خودم تا ۲۰ کیلو کم کردم ولی باز برگشت داشته حتی بعضی مواقع می گفتم خودم بکشم و این دارم جدی میگم تا اینکه به وسیله یکی از دوستان با این گروه آشنا شدم واز امروز دارم شروع دوباره انجام می دم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته نیسم سبحان
      1399/07/05 15:10
      مدت عضویت: 1638 روز
      امتیاز کاربر: 1401 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 251 کلمه

      سلام دوستان عزیز واستاد گرامی من نزدیک ۱۷ سال با چاقی بودم وهستم چند سال پیش دوره لاغری با ذهن آشنا شدم اما اینقدر ترسم از چاقی زیاد بود که دوره رها کردم بدونی که عمل کنم والان بعد ۳ سال همه راهی انتخاب کردم برای لاغری هر رژیم گرفتم اما بی فایده بود بعد یه چیزی درونم میگفت هیچ چیز دیه نمیتونه تورا لاغر کنه جز تمرین های دوره عملی کردن چندوقتی از دورها دور بودم اما اینبار باایمان قلبی اومدم بگم درسته چند وقتی رها کردم دوره اما اینبار واقعا به درونم توجه کردم اومدم با عشق دوره شروع کنم برای خودم برای اینکه خودم تجربه کسب کنم طول یک هفته کامل تو سایت بودم ومطالب میخوندم حس خوبی داشتم امروز هم صبح به عشق اینکه فایل ها گوش بدم بیدارشدم هنوز تصمیم جدی نداشتم تا ظهر که یه چیزی درونم گفت فرشته شروع کن هنوز دیر نشده والان هستم تو طول ۳ سال دلم میخواست شروع کنم اما میترسم دوباره رهاش کنم یه چیزی درونم گفت اینبار باخدا شروع کن همون جوری که خدا تورا هدایت کرده همون طور کمکت میکنه دوره با اشتیاق دوره پیش ببری واین حس بهم اطمینان کامل داد که الان شروع کردم خدایا شکرت من هدایت کردی دراین مسیر وممنونم که دوباره بهم این فرصت دادی با اشتیاق شروع کنم بهت قول میدم متعهد باشم دستم از دستت جدا نکنم مطمنم که موفق میشم واز استاد روشن سپاسگذارم که همه باری با صبر متانت درکنارم بودن وهمیشه جوابگو تمام سوالات من بودن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahooralizadh
      1399/06/30 00:01
      مدت عضویت: 1300 روز
      امتیاز کاربر: 3313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 356 کلمه

      سلام خدمت استادودوستان عزیزامیدوارم همگی شادباشید،ازوقتی که خاطرم هستش درگیراضافه وزن ودرحال حاضرم چاقی هستم ودلیل اصلی که منوبه مسیرمتناسب شدن وتناسب فکری سوق دادخستگی بسیارزیادازچاقی وشرایطی که دارم هستش،من ۳۰ سال هستش که بااین چاقی زندگی کردم وهیچوقت دوسش نداشم وهمیشه باعث رنجش وعذاب من بوده حتی توی ساده ترین واون رومثل یه مانع برای خوشحال بودنم ولذت بردنم اززندگیم‌میدونستم وترس ازچاقی همیشه منوسوق میداده که بیشترچاق بشم تالاغر.نمیدونم واقعاچه اتفاقی درمن رخ داده ولی هرچی که هست حس خوبی برای ایجادیک زندگی بسیارباکیفیت همراه باتفکردرست نسبت به رفتارهایی که درطول روزدرمن اتفاق افتاده واین یه نشونه بزرگ برای من هستش،مثل خیلی ازشمادوستان من هم همش دردچاقی ومشکلاتی که همیشه همراهش هستش روکشیدم وهمیشه باخودمیگم این حقم من نیست انصاف نیست چرابایدهمیشه باآرزوی لاغری زندگی کنم من لیاقت متناسب شدن ولاغری دارم این خواسته قلبی من هستش،میدونیدچه چیزی قلب آدم روبه دردمیاره اینکه توانایی های زیادداشته باشی ولی همیشه به خاطرچاقی خودت رودست ‌م بگیری واعتمادبه نفست روکم بشه ویاازدست بدی،لذت پوشیدن لباس دلخواهت باسایزه دلخواهت اینکه من روباچاقیم‌قضاوت نکن اینکه هرچقدرتلاش کنی روجنبه های مثبت دیگهدزندگیت بازم چاقی وفکرش مثل خوره بیفته به جونت هرچی که میخوری ازش لذت نبری همش بگی وای الان چاق ترمیشم وشنیدن حرف دیگران واینکه تورویه آدم چاق صدا بزن شایدپیش من نگن ولی حتی پیش خودشونم قلب من روبه دردمیاره وخیلی ازاینه مثل هاکه شمابه خوبی میدونید.ولی دیگه تموم شدمن تصمیم گرفتم دفترتازه اززندگیم آغازکنم وخودم رومسئول وضعیت الانم میدونم ومن مسئول لاغری خودم هستم وهیچکس اون روبه من نمیده جزخودم وباوروایمان دارم درمسیرمتناسب شدن بهترین اتفاقات برام رقم میخوره ومن باهمت وتلاش واراده راسخ به هدفم میرسم وهرزوراونوروتصورمیکنم وتمریناتم روموبه موانجام میدم وآهسته وپیوسته دراین مسیرحرکت میکنم وبه چگونگی اتفاق افتادنش فکرنمیکنم چون میدونم اون اتفاق خوب که متناسب شدن ورسیدن به وزن ایده الم هستش برایم من بارقم میخوره چون میدونم دراین مسیرابتداذهن وفکرمن متناسب میشه وهمسوباذهنم این تغییرات درجسمم نیزاتفاق میفته.وقتی درمسیردرست باشی وازاین مسیرلذت ببری خودبه خودنتیجه دلخواهم رقم میخوره من قهرمان زندگی خودم هستم من مسئول لاغری خودم هستم وذهن زیبامساوی بازندگی یامیمیرم یامتناسب میشم.من ایمان دارم که میتوانم وخداونددراین مسیرهمواره وهرلحظه بامن ودرکنارمن است.باسپاس ازاستادعزیزم وباامیدموفقیت تمامی دوستان تناسب فکری 🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahooralizadh
      1399/06/29 23:55
      مدت عضویت: 1300 روز
      امتیاز کاربر: 3313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 358 کلمه

      سلام خدمت استادودوستان عزیزامیدوارم همگی شادباشید،ازوقتی که خاطرم هستش درگیراضافه وزن ودرحال حاضرم چاقی هستم ودلیل اصلی که منوبه مسیرمتناسب شدن وتناسب فکری سوق دادخستگی بسیارزیادازچاقی وشرایطی که دارم هستش،من ۳۰ سال هستش که بااین چاقی زندگی کردم وهیچوقت دوسش نداشتم وهمیشه باعث رنجش وعذاب من بوده حتی توی ساده ترین واون رومثل یه مانع برای خوشحال بودنم ولذت بردنم اززندگیم‌میدونستم وترس ازچاقی همیشه منوسوق میداده که بیشترچاق بشم تالاغربشم نمیدونم واقعاچه اتفاقی درمن رخ داده ولی هرچی که هست حس خوبی برای ایجادیک زندگی بسیارباکیفیت همراه باتفکردرست نسبت به رفتارهایی که درطول روزدرمن اتفاق افتاده واین یه نشونه بزرگ برای من هستش،مثل خیلی ازشمادوستان من هم همش دردچاقی ومشکلاتی که همیشه همراهش هستش روکشیدم وهمیشه باخودمیگم این حقم من نیست انصاف نیست چرابایدهمیشه باآرزوی لاغری زندگی کنم من لیاقت متناسب شدن ولاغری دارم این خواسته قلبی من هستش،میدونیدچه چیزی قلب آدم روبه دردمیاره اینکه توانایی های زیادداشته باشی ولی همیشه به خاطرچاقی خودت رودست ‌م بگیری واعتمادبه نفست روکم بشه ویاازدست بدی،لذت پوشیدن لباس دلخواهت باسایزه دلخواهت اینکه من روباچاقیم‌قضاوت نکن اینکه هرچقدرتلاش کنی روجنبه های مثبت دیگهدزندگیت بازم چاقی وفکرش مثل خوره بیفته به جونت هرچی که میخوری ازش لذت نبری همش بگی وای الان چاق ترمیشم وشنیدن حرف دیگران واینکه تورویه آدم چاق صدا بزن شایدپیش من نگن ولی حتی پیش خودشونم قلب من روبه دردمیاره وخیلی ازاینه مثل هاکه شمابه خوبی میدونید.ولی دیگه تموم شدمن تصمیم گرفتم دفترتازه اززندگیم آغازکنم وخودم رومسئول وضعیت الانم میدونم ومن مسئول لاغری خودم هستم وهیچکس اون روبه من نمیده جزخودم وباوروایمان دارم درمسیرمتناسب شدن بهترین اتفاقات برام رقم میخوره ومن باهمت وتلاش واراده راسخ به هدفم میرسم وهرزوراونوروتصورمیکنم وتمریناتم روموبه موانجام میدم وآهسته وپیوسته دراین مسیرحرکت میکنم وبه چگونگی اتفاق افتادنش فکرنمیکنم چون میدونم اون اتفاق خوب که متناسب شدن ورسیدن به وزن ایده الم هستش برایم من بارقم میخوره چون میدونم دراین مسیرابتداذهن وفکرمن متناسب میشه وهمسوباذهنم این تغییرات درجسمم نیزاتفاق میفته.وقتی درمسیردرست باشی وازاین مسیرلذت ببری خودبه خودنتیجه دلخواهم رقم میخوره من قهرمان زندگی خودم هستم من مسئول لاغری خودم هستم وذهن زیبامساوی بازندگی زیباهستش، یامیمیرم یامتناسب میشم.من ایمان دارم که میتوانم وخداونددراین مسیرهمواره وهرلحظه بامن ودرکنارمن است.باسپاس ازاستادعزیزم وباامیدموفقیت تمامی دوستان تناسب فکری 🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribapiri5
      1399/06/29 19:53
      مدت عضویت: 1516 روز
      امتیاز کاربر: 2534 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 272 کلمه

      سلام خدمت استاد و دوستان گلم من ۱۹سالمه و از وقتی یادمه اضافه وزن داشتم ولی وقتی متوجه زیاد بودن وزنم شدم ک همه ب من میگفتن اینو نخور اونو بخور ب جاش یا این ورزش و انجام بده رژیم بگیر و خیلی چیزای دیگه ب خصوص اینکه توی جمع ب من میگفتن چاق هستی و من خیلی ناراحت میشدم جوری ک میخواستم اون لحظه بمیرم ک چرا ب من گفتن چاق من ک غذای زیاد نمی‌خورم همیشه هم رعایت میکنم حدود دوسال پیش خالم ک از طریق همین روش شروع ب وزن کم کردن کرده بود ب من گفت ک من هم استفاده کنم و نتیجه کسب کنم حتی فایل های رایگان و پی ام های داخل کانال تلگرام رو هم خوندم و دیدم اما اهمیت ندادم و بی توجه بودم تا زمانی ک مادرم دوره هارو خریداری کرد و با کاهش وزن عالی و کم شدن مریضی هاش منو شگفت زده کرد و من تصمیم قاطع خودم رو برای لاغری و متناسب شدن از طریق قدرت ذهن رو گرفتم😂اما متأسفانه قدرت درونی من خیلی قوی بود و وسواس گوش دادن دقیق ب فایل ها من رو اذیت میکرد اگر یک یا دو روز وقفه می افتاد بین تمریناتم حس میکردم باید از اول شروع کنم و دیگه فایده ندارع این چهار پنج هفته ای ک شروع کردم ولی در نهایت تصمیم جدی خودم رو گرفتم ک همه جوره تلاشم رو بکنم ک اتفاق قبل پیش نیاد و تلاش من بر باد نره و خداروشکر داره این اتفاق می افته و در همین مدت کم من نتیجه گرفتم و مطمئنم ک بهترین نتیجه رو کسب میکنم و دست از تلاش برنمیدارم🥰⁦❤️⁩

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1399/06/29 18:55
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 16069 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 379 کلمه

      سلام خدمت همگی
      من وقتی به عکس های بچگی ام نگاه میکنم تا ۷سالگی خیلی لاغر بودم وبه من القاب بدی میدادن مردنی بی جون ..و در کنار این اسم ها که به من میدادن مامانم همیشه میگفت این به خانواده ی من رفته چاق میشه و این حرف را بارها می شنیدم خلاصه از ۹یالگی چاق شدن من شروع شد و ایندفعه خانواده باز جور دیگری به من گیر میدادن و به خوردن من به اینکه لباس گیرم نمیومد و میبایست لباس بزرگتر بگیرم و قدشونو کوتاه کنم
      روز به روز که می گذشت علاوه بر حرف های خانواده و ناراحت شدن من تودم احساس میکردم مثل هم سن هایم نیستم نمی توانستم بدوم دوچرخه سواری کنم و خیلی از کارهایی که هم سن های من میکردند ومن نمی توانستم چه لباس هایی که دوستانم می‌پوشیدند و من به خاطر شکمم و پاهام و هیکل داشتم نمی توانستم سال سوم راهنمایی شدم ۷۵ و پیش ۱۱۸
      از دبیرستان رژیم شروع شد مدام چند سایز کم میکردم ولی باز برمی گشت و بیشتر میشد
      پیش خودم می گفتم اگه چاقی من ارثیه چرا خواهرم متناسبه چرا پدرم متناسبه و دوتا داداش کاملا متناسب
      فقط من چاق بودم و مادرم
      و یک برادر دیگرم بعد از ازدواج خیلی چاق شد
      ولی همیشه مادرم میگفت هادی و زهرا مثل خانواده ی من درشت هستند وقوی.
      یعنی خوردن رو مساوی با قوی دانستن و چاق بودن رو مساوی با قوی بودن در من تثبیت کرده بود
      هرجا مسابقه ی طناب کشی بود من را صدا میکردن و این فرمول در ذهن من پر رنگ پررنگ تر میشد که چاقی بیشتر یعنی قدرت بیشتر
      ولی من خیلی از خانم ها رو میدیم برخلاف اندام خیلی متناسب و لاغرشون خیلی قوی بودن صغری دوستم ملیحه و هزاران نفر دیگه
      خلاصه تا سن ۳۲ سالگی بارها رژیم های مختلف گرفتم اروبیک رقص بدنسازی سونا و پودر لاغری قرص لاغری چسب لاغری وهر دفعه از ۱۱۸ به ۸۹ می رسیدم ولی ذر طی کمتر از ۳ماه کامل برمی گشت و حتی بیشتر هم میشدم
      و الان تکرار در امتداد مسیر هستم ولی تصمیم گرفتم فایل های رایگان هم گوش بدم خیلی تغییرات احساسی خوبی دارم ترس من از موادغذایی خیلی کم شده حال دلم بهتره و خوشحالم بعد از این همه سختی و راه اشتباه راه صحیح لاغر شدن رو پیدا کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن بهمن
      1399/06/29 07:42
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 189 کلمه

      سلام خدمت دوستان گرامی واستاد عزیز صبح اول هفته تون بخیر دوستان امیدوارم هر چه سریعتر وراحتر به آرزوهای خوبتان برسید بنده به عنوان یکی از شگفتی سازان که تصویر زمان چاقی ولاغریم هم در سایت موجوده میخواستم عرض کنم خدمتتون از تجربه ای که داشتم بنده فایلهای رایگان رو اول گوش دادم خیلی موفق شدم ودوره رو هم خریداری کردم تا هفته چهارم هم پیش رفتم به طور عالی اما وسواس بودنم در موردنحوه گوش دادن فایلها یکمی بنده را خسته کرد ویک توقفی کردم واین توقف اشتباه خیلی خیلی بزرگی بود که من انجام دادم وبرنامم این بود که به خاطر وسواسیت زیاد برنامه ها را ازاول شروع کنم اما نه تنها نتوانستم شروع کنم بلکه انگار طلسم شدم البته چون بنده از روش دنبال کردن برنامه ها از تلگرام عادت کرده بودم روش دنبال کردن از سایت برام خوشایند نبود وشاید یکی از دلایل متوقف شدنم همین بود وبه عنوان یک تجربه به شما تاکیید میکنم برنامه را مستمر ادامه بدین وفاصله نندازید تاسردی پیش نیاد امیدوارم به من هم خدا کمک کنه تا بتونم دوباره در مسیر قرار بگیرم .باتشکر از استاد عزیز وشما دوستان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 58 کلمه

        سلام دوست عزیز
        در ذهن بیشتر ما مقاومت زیادی نسبت به تغییر کردن وجود دارد
        دوست نداریم از شرایطی که هستیم خارج شده و شرایط جدیدی را تجربه کنیم
        عادت کردن به تلگرام و مقاومت به استفاده کردن از سایت که بسیار بهتر و کارآمدتر است از نشانه مقاومت نسبت به تغییر است
        منتظر خوندن نوشته های شما در دوره آموزشی هستم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/06/28 18:26
      مدت عضویت: 1503 روز
      امتیاز کاربر: 8598 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 191 کلمه

      با سلام. من داستان هدایت خودم رو یکبار نوشتم اما برای دوره ی زندگی با طعم خدا ❤️ باید در اینجا نظرم رو بگذارم.
      اولا خیلی خوشحالم که در قالب دوره ی تکرار دارم زندگی با طعم خدا ❤️ رو از اول شروع میکنم.
      این دوره به من آرامش زیاد و احساس خیلی خوبی میده.
      اینکه خواسته های خودم رو بی واسطه، مستقیم به خود خداوند بگم، براش بنویسم، باهاش حرف بزنم و به زبان خودم باهاش صحبت کنم باعث شد من احساس نزدیکی بیشتری به خداوند داشته باشم.
      خداوند هر لحظه در حال هدایت همه ماست این ما هستیم که باید خودمون رو در مسیر هدایت قرار بدیم تا شعاع نور خورشید هدایت زندگی ما رو هم نورانی و سفید و زیبا کنه.
      امروز جمعه 28 شهریور ماه 1399، با احساسی عالی و تصمیمی قاطع برای دوباره تغییر کردن، بهتر کردن و ایجاد شرایط عالی در زندگیم اقدام میکنم 🌸 با باور اینکه با ذهن میشه هر تغییری در جسم و زندگیم ایجاد کنم.
      از خداوند میخوام که هدایتم کنه تا به بهترین نعمت هایی که برای من کنار گذاشته برسم.
      و برای همه ی دوستانم و استاد عزیزم هم این درخواست رو از خداوند دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m pak
      1399/06/28 18:02
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 8247 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 143 کلمه

      سلام به همه.من دقیقا نمیدونم از کی رگبار مرگآسای باورهای مخرب چاقی در من شروع شد شاید از اوایل راهنمایی بود که داییام مییگفتن او مثل مایی و چاق میشی تا اینکه کم کم غذام زیاد شد بابا و اطرافیان هی مییگفان داری چاق میشی و من که خیلی استرسی بودم داغون شدم و خیلی بدتر و بیشتر توجه کردم به چاقی از یه سنی به خاطر اهمیت نظر مردم رژیم ها شروع شد هر چی فکر کنید تا یه روز سر کار که تازه از ما ار خورذن با ولع هیلی افسرده بودم و رژیمم خراب شده بود از ته قلبم دنبال واره شدم و خدغ خیلی تضادفی یه فایل فوق العاده که فک کنم فایل ۴رایگان بود رو نشونم داد و داستان من شروع شد من حقیقتا الان به انواع رژیم ها خندم میگیره و ایمان دارم بهتزین نتایج مال منه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/06/26 23:20
      مدت عضویت: 1649 روز
      امتیاز کاربر: 10081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      داستان هدایت من
      سلام شروع چاقی من از لحظه ای بود که خواهرم به من گفت انقدر نخور داری چاق میشی داری چاق میشی یعنی هنوز چاق نشده بودم یعنی اول پزیرفتم که چاق میشم البته الان که در دوره شرکت کردمیتونم به خوبی همه چی توضیح بدم خوب دقیقا یادم اولین چیزی که خوردم ولی از خوردنش ترسیدم که مبادا چاق کنم یک خوشه انگور بود خیلی دقیق اون لحظه رو یادم ده سالم بود ولی نمیدونم چرا انقدر واضح تمام اون خاطره برام روشن و اون شروع چاق شدن من شد میخوردم ولی میترسیدم سیر بودم ولی میخوردم گرسنه بودم ولی نمیخوردم چه طور میشه از این بدن انتظار تناسب داشت وقتی همه چیش قاطی شده و رژیم گرفتن شروع شد و شد و شد و تا اینکه تصادفی خودم اینجا دیدم و مدیونم اینجا تنها جایی که توش میشه به تمام آرزوها رسید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazale.bakhshian
      1399/06/20 12:24
      مدت عضویت: 1347 روز
      امتیاز کاربر: 3302 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 172 کلمه

      سلام دوستانم
      داستان چاقی من و هدایتم به سایت تناسب فکری
      از وقتی یاد دارم اضافه وزن داشتم به طوریکه وقتی عکسای بچگیمو میبینم همیشه اونی که درشت تر از بقیست منم و این منو واقعا غمگین میکنه حتی الان که ۳۱ ساله هستم میتونم غم اون زمانمو حس کنم.
      به اندازه تار به تار موهای سرم رژیم گرفتم قرص مصرف کردم حتی عمل جراحی معده انجام دادم ولی هیچ تغیری به وجود نیامد.
      البته ناگفته نماند من همیشه وزن کم میکردما ولی مقطعی بود آخرین بار ۱۲ کیلو با قرص کم کردم سری قبلش ۲۵ کیلو با عمل کم کردم ولی نمیتونم نگهش دارم.
      یکی دو ماه پیش تو گوگل داشتم دنبال قرص جدید یا روش تازه برای لاغری میگشتم که یهو دیدم نوشته تناسب فکری وارد سایت شدم و گالری عکسارو نگاه کردم خیلی تعجب کردم.
      از اونجایی که همیشه به بن بست میخوردم مشکوک بودم به ادامه به خاطر همین دوره رایگان و استفاده کردم.
      بعد از ۲ قسمت احساس کردم این همون معجزه ایه که دنبالش بودم و امیدوارم واقعا به نتیجه دلخواهم برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1399/06/18 08:49
      مدت عضویت: 1355 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 1,148 کلمه

      سلام داستان چاقی من و دلایل چاقی من من هم مث بقیه دوستان از چاقی رنج میبردم کودکی که یادم نمیاد راهنمایی هم که چاق نبودم دبیرستان یادمه دوستانم بخاطر پهلو داشتن بهم میگفتن ورگرده واز اون زمان فهمیدم پهلو دارم ولی برام مهم نبود تو فکرشم نبودم تو مرکز توجه ام نبود تا دانشگاه تموم کردم تو دانشگاه هم یکم بیشتر توجه میکردم ولی خب کاری انجام نمی‌دادم برای لاغر شدن ولی همیشه از چاق شدن میترسیدم خیلی هم میترسیدم خلاصه بعد دانشگاه که تا الان چهار سال پنج سال ازش میگذره دانبال هر روشی برای لاغر شدن بودم هرکسی هرچیزی می‌گفت انجام میدادم از دمنوش باشگاه پیاده روی رژیم نخوردن شیرینی شام وکلی هزینه میکردم براش وقت میذاشتم وتمام فکرم کارم شده بود لاغر شدن تو اینترنت سرچ میکردم و هرچیزی می‌گفت انجام میدادم جز قرص لاغری عمل جراحی همه کار کردم ولی همش بعد مدتی خسته میشدم و راها میکردم و میرفتم دانبال یه چیز بهتر و خیلی عذاب می‌کشیدم هیچ لذتی از زندگی نمیبردم همش فک میکردم هیچ کس من دوست نداره من زشتم خدا این چه اندامیه شکایت میکردم از خدا همیشه و همه کس همه چیز مقصر میدونستم جز خودم و از همه چیز ناامید شده بودم و خیلی عصبی پرخاشگر داغون وکلی احساس بد داشتم و از خودم بدم میومد دوست نداشتم عکس بگیرم با دیگران برقصم توجمع لباس مورد علاقم بپوشم و هر خاستگاری برام میومد با افکار منفی خودم راجب خودم بهم میخورد چون خودم لایق نمی‌دونستم و تمام فکر بد به خودم نسبت میدادم و با هر لقمه ای که اضاف میخوردم هم مورد سرزنش مادرم قرار می‌گرفتم بعد تموم شدن خودم خودمو سرزنش میکردم و همین جوری زندگی من گذشت تا دوماه پیش یکی از دوستام که تو دوره هستن گفت بیا یه چیزی بهت پیشنهاد میدم عالیه برای لاغری فقط کافیه گوش کنی تمرینات انجام بدی و باور کنی که با ذهن میشه لاغر شد اولش خیلی بهش خندیدم و گفتم الکیه ولی وقتی خودش بهم گفت لاغر شدم نورامیدی تو دلم روشن شد و این شد من با سایت واستاد عزیز آشنا شدم حالا من دومین مرحله هست که باز میخام دوره تکرار کنم حالا عوامل چاقی من :. ترس که مهمترین عامل چون از وقتی خودم شناختم بام بوده ترس از چاق شدن خوردن شیرینی بستنی نون خامه ای زیاد خوردن برنج نان سفید که باورم شده بود اینها خیلی چاق کننده هستند و با هر بار خوردن عذاب وجدان می‌گرفتم ورزش نکردن کم تحرکی پیاده روی نرفتن آب به مقدار کافی نخوردن وکم خوردن شدید سرموقع غذا نخوردن مخصوصا شبها که دیر میشد دیگه ترس تو جونم میفتاد وبعد خوردن هم سرزنش وسرکوفت خودم جلوی تلویزیون باهر فیلم سریالی غذا خوردن حتی اگه ده پیش شامم تموم میشد حتما باید با فیلم یه چیزی میاوردم یعنی به دلم نمینشست نگاه کردن. تند تند غذا خوردن ونحویدن غذا ناامیدی و بدبینی و هزار فکر منفی راجب خودم که من حقم چاقی من خدا اینجور درس کرده من زشتم خاک تو سرم وحسرت اندام دیگران خوردن و هرچی خوبی ها بود باورم شده بود برای آدمها لاغر اتفاق میفته ومن چون چاقم پیشرفت نمیکنم کسی هم من دوس نداره اعتماد بنفس پایین خیلی به چاقی توجه کردن ویدف هایی که واقعا دیگه ناامید خسته میشدم واسه اینکه خودم راحت کنم و یجورم باورم شده بود میگفتم رو بابام رفتم ومن چاقی از اون به ارث بردم تا خودم خلاص کنم وباورم شده بود چاقی حق منه و من لاغر بشو نیستم و باید این آرزو به گور ببرم ومن همه این ها عوامل چاقی خودم می‌دونم باتشکر از عزیزانی که وقت میزارن مطالعه میکنن با سپاس فراوان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 453 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 488 کلمه

      با سلام داستان هدایت من به مسیر لاغری با ذهن 😍
      طبق عکسهایی که از خودم در دوران خردسالی دیدم متناسب بودم
      تا دوران راهنمایی نمیدونستم که چاق هستم که یک روز ناظم مدرسه من رو نسبت به این موضوع حساس کرد در زنگ تفریح اومد وبهم گفت که به خاطر چاقی دیگه این مانتو تنگ رو نپوش جون بدن نماس ویه مانتو گشاد بپوش
      خلاصه من از اون روز توجهم به چاقی جلب شد وانگار عالم وادم دست به دست هم داده بودن که من متوجه خودم باشم تو خونه هم من رو با القابی صدا میزدن وهمیشه لباسهای گشاد میپوشیدم که بدنم معلوم نباشه
      در اطرافیان هم هیچ نظر مثبتی نسبت به ادمهای لاغر وجود نداشت وادمهای لاغر رو افرادی همیشه بیمار وضعیف توصیف میکردن وباعث شده بود که من از چاقی واقعا خوشم بیاد😔
      ولی در مدرسه اوضاع فرق میکرد هر از گاهی مربی بهداشت با ترازو وارد کلاس میشد ومن از اینکه تقریبا از اکثر بچه ها سنگینتر بودم خجالت زده میشدم وبا نگاه کردن به یکی دیگه از بچه که خیلی از من چاقتر بود امیدوار میشدم که خدا رو شکر که من مثل اون نیستم

      در امتحانات ثلث وقتهایی که معلم ورزش میومد وامتحان ورزش میگرفت باز هم من دچار استرس میشدم چون نه میتونستم بارفیکس برم ونه میتونستم دراز ونشست برم وباعث تضعیف بیش از پیش اعتماد بنفسم شده بود
      تا اینکه ازدواج کردم وبازهم گاهی سرزنش میشدم وچون در چند سال اول ازدواج مشکلات زیادی داشتم خوردن تنها مونس من شده بود با خوردن تنهایم رو جبران میکردم وتنها تفریح وسرگرمی من خوردن بود تا اینکه در سن ۲۷ سالگی با تذکر یکی از دوستان به دکتر تغذیه مراجعه کردم و۸ کیلو کم کردم واز اونجایی همیشه احساس خیلی بدی به رژیم داشتم ادامه ندادم وبعد از مدتی همش برگشت تااینکه با خودم عهد بستم که سفت وسخت خودم رژیم بگیرم وچه قدر وقت طولانی صرف پیاده روی وخرید کاهو خیار کلم سبز ی خوردن وسرکه سیب وچیزای دیگه میکردم نرمش در خونه و استفاده از سی دی اموزشی شمردن لقمه ها سانت کردن نون وخیلی چیزای دیگه تا اینکه تونستم ۲۷ کیلو از وزنم رو کم کنم ولی دچار ریزش مو رنگ ورویی زرد وفشار عصبی شده بودم وهر کی من رو میدید خیال میکرد که من دچار بیماری بدی شدم که اینقدر ضعیف وبی حالم وبعد از مدت کوتاهی به سرعت طوری که اصلا تناسب اون زمانم یادم نیست چاقی دوباره برگشت وبعد از یه مدت باز هم به دکتر تغذیه مراجعه کردم ودستور نصب قدم شمار روگوشیم داد که روزها من ساعتها راه میرفتم ونتیجه رو در تلگرام به دکتر اعلام میکردم اما باز همه اون تلاشها بی نتیجه بود تا اینکه به لطف خدا در گوگل با سایت استاد روشن اشنا شدم وتغییرات رفتاری زیادی داشتم گر چه سستی هایی در این راه داشتم ولی نامید نشدم ونمیشم وایمان دارم که به تناسب اندامم میرسم یا لاغر میشم یا میمیرم 💪💪💪💪👏👏👏👏👏👏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/06/16 11:42
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 26851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,671 کلمه

      سلام استاد
      من یه دختر متناسب تا قبل از ازدواج بودم
      با ازدواجم روند اضافه وزن من تغییر کرد ولی انصافا هم میخوردم
      هر هفته فست فودی و زیاده روی و پفک و چیپس هر شب بخورم و ..
      تا اینکه تصمیم به رژیم که تنها راه درست وکم کردن وزن از نظر من بود رو شروع کردم یه ده کیلویی کم کردم و خوشحال شدم
      بارداری اولم رو داشتم که خیلی چاق شدم
      هر ماه ۵ کیلو اضافه میکردم
      بعد از بارداری با ورزش و رژیم تونستم تمام اضافه وزنم رو کم کنم از ۸۶ به ۶۷ برسم ولی مقطعی بود مخصوصا که همزمان با عروسی بردارم بود و خیلی عالی کم کردم ولی ماندگار نبود و خیلی سریع دوباره برگشت و من دوباره بعد از چند سال رژیم و باشگاه رو شروع کردم و خوب هم لاغر شدم و دوباره ایده آل در همون وزن ۶۶ و راصی بودم ولی بازم ماندگار نبود
      کمی بعد بارداری دوم ام بود و من باز اضافه وزن های شدید داشتم طوری که دکتر از من خواست زیر نظر پزشک تغذیه برم که دیگه بیشتر از اینا اصافه نکنم ولی باز من اضافه داشتم ولی با روند کندتری با رژیم که داخل بارداری به من میدادن
      خالاصه بعد از این بارداری من ۹۰کیلو بودم و هر چی که میخواستم از لباس هایی که مال دوران قبل از بارداری بود بپوشم امکان نداشت و حتی کفش های باشگاهم رو که میخواستم بپوشم تا شاید با کمی پیاده روی بتونم وزنم رو بیارم پایین اصلا پای من نمیرفت و من شدیدا از چاقی متنفر شده بودم
      در حالی که کلی لباس رفتم برای این سایز چاق خودم خریدم که فعلا استفاده کنم ولی اصلا راصی نبودم و گفتم من باید لاعر بشم
      رفتم زیر نطر پزشک تغذیه و با رژیم و رزش در کنار هم نتیجه فوق العاده شد
      کلا میتونم بگم من جسم توانمندی دارم چون هر بار که خواستم وزن کم کنم خیلی راحت کم کردم ولی ماندگار نبوده و همین من رو اذیت میکرد
      خلاصه تونستم حدود ۳۰ کیلو رو کم کنم طوری که در باشگاه به من جایزه دادن و تشویقم کردن
      ولی زمانی که در وزن ایده آل خودم که ۵۹ کیلو بود رسیدم خیلی همه میگفتن چرا صورتت اینجور شده خوب نیست و از این حرفا خودم هم تحت فشار رژیم بودم
      دوست داشتم مثل بقیه بخورم ولی نمیشد
      گاها میخوردم ولی عداب وجدان شدیدی داشتم بعدش و حس بد و ناراحتی و …و کلا داخل رژیم بودم و با کلی حرص و ولع برای خوردن که بعض مواقع شاید هوس میکردم میخوردم ولی در عرص یه هفته وزنم دو کیلو تغییر کرد
      همش ناراحت بودم چرا من که کاری نکردم و دیدم بعد از چند هفته دوباره هم اضافه شدم و رفتم دکتر و دوباره کمک خواستم و گفت به کل روغن رو بر دار از غذات دیگه اینطور ثابت میمونی و از اون موقع من فقط غذای بدون روغن و سوخته و بد مزه برای خودم درست میکردم داخل تابه ی رژیمی و بقیه خانواده غذای خوشمزه و سرخ شده و همش غصه میخوردم ولی آخرش هم ثابت نموندم و اضافه کردم
      دوباره رفتم پیش دکتر و رژیم دیگه داد و دوباره خوب شد وزنم
      کلا اینطور برای من جا افتاد که تا دکتر برام تعیین نکنه چطور بخورم در چه اندازه بخورم من وزن کم نخواهم کرد ولی شاید باورتون نشه به محض دور گذاشتن رژیم به اندازه یک ذره سر سوزن بیشتر خوردن افزایش وزن داشتم
      حالا میفهمم باور من این شده بود که فقط از این طریق لاغر میشم
      خلاصه طی سه یا چهار سال بعد از باردایم بیش از هفت بار من مراجعه کردم و مرتب رژیم و ورزش سخت
      اصلا نرفتن به باشگاه در کار من نبود و من متعهد بودم به این دو تا کار در کنار هم تا یه بار متوجه کم کاری تیروییدم شدم و یه مشکل هورمونی که این دو تا در کنار هم پاشنه ی آشیل من شدن
      اطرافیانم بارها میگفتن خوب از اینه که لاغر نمیشی و انگار دیگه بعد از این حرفا لاغری من غیر ممکن شد
      هر چی تلاش کردم نخوردن و ورزش دیگه فایده نداشت و من افسرده و ناراحت میشدم
      راستی یادم رفت بگم تو بارهای اخر مراجعه به دکتر تعذیه و شکایت من از اینکه چرا ثابت نمیمونم یکی حذف کامل روعن رو پیشنهاد داد دفعه ی بعد استفاده ی هر روز از ترازو که مواظب خودم باشم و گفت عالیه باید همیشه با این کار مواظب وزنت باشی اگه رفت بالا یه هفته رژیم بگیر همه چی درست میشه و وزنت میاد پایین
      ولی شرایط سخت تری رو روز به روز تجربه میکردم طوری که بعصی روزا از صبح که از خواب پا میشدم و روی وزنه میرفتم و وزن جدیدم رو میدیم گریه حال بد و..
      طوری که خواهرم زنگ میزد به مسخره میگفت بازم چی شده اضاف کردی و داخل حرفاش همیشه میگفت تو دوتا قرص میخوری خوب طبیعیه هر دوتاش چاقت میکنه، دوتا زایمان داشتی خوب طبیعیه ولی برای خودم هیچ وقت این دلیل ها پدیرفته نبود و ناراحت و شاکی که چرا بعد اینقد رعایت کردن و نخوردن ولی این وزن مال من باشه نه عدالت نیست و ..
      همین خواهرم به خوررن و رعایت کردن من میخندید که تو داری خودت رو اینجور ادیت میکنی بخور تو فکر نباش ببین من میخورم و خودش فوق العاده لاغر و خوش اندام بود و من میگفتم اخه چرا همه چیز میخوره و لاغر پس من چرا اینجورم ؟؟؟؟
      کلی سوال داشتم
      ولی همچنان رژیم رو ادامه میدادم و این اواخر گفتم هر چی میخواد بشه من طبق رژیم خودم میخورم دیگه کاری از دستم بر نمیاد بلد نیستم بزار ببینم چقد میخوام چاق بشم من راه خودم رو میرم تا ببینم چی میشه و انصافا از ۵۹ کیلو رسیدم به ۷۲ و فقط مونده بودم که چه کاری انجام بدهم خیلی حال بدی داشتم
      نه خوردن درست و حسابی داشتم حرص و ولع برای خوردن همه چیز در من زیاد بود و نه وزنم ایده ال بود وه نه ورزش رو کنار میزاشتم
      دوست داشتم ورزش رو ولی یه جاهایی هم کمی خسته میشدم که نرم ولی به خودم اجازه نمیدادم نمیدونم میترسیدم نمیدونم در کل حال روحی خوبی نداشتم
      هر جا مینشستم به همه هم میگفتم که چی کار کنم هیچی نمیخورم ورزش هم میکنم ولی چرا وزنم اضافه میشه و هر کس راهی پیشنهاد میداد
      مثلا باید ورزش سنگین کنی باید شوک بدی به خودت و … ولی هیچ وقت بجز ورزش و رژیم سراغ چیزی دیگه نرفتم تا این اواخر داخل باشگاه یه دوستی با دمنوش لاغری خیییلی عالی لاغر شد و داخل باشگاه همه میرفتن و ازش میپرسیدن چی کزدی و چطور شد و اونم جواب میداد و این حرفا و منی که اصلا به هیچ چیز غیر از ورزش و رژیم اعتقاد نداشتم داشتم تحریک میشدم به خرید این دمنوش برای لاغری
      ولی چون ما پزشک داخل خانواده داریم و همیشه از اونا شنیدیم که هیچ وقت چیزی از عطاری یا داروی گیاهی سرخود استفاده نکنید چون اثر های بدی روی بدن ممکنه بزارن و من هم دارو استفاده میکردم همین یک مورد من رو نگه داشت که نخرم
      خلاصه خیلی اتفاقی با استاد عطار روشن از داخل اینستا آشنا شدم و چون نسبت فامیلی داشتن با ما من به صرف آشنای خانوادگی پیج ایشون رو دنبال کردم و هیچ اطلاعی از لاغری با ذهن نداشتم
      ولی اونجا چنان شیفته ی این بحث شدم یادم با یکی دو کلیپ کوتاه داخل پیج ایشون من بال در اوردم همش میگفتم عجب حرفی زد راست میگه و اصلا اطلاع نداشتم که سایت و دوره دارن و من منتظر میموندم تا هر از گاهی داخل اینستا بیان و کلیپی کوتاه یا لایوی بزارن و من نگاه کنم و هر وقت هم چیزی میدیدم سریع زنگ میزدم به خواهرم وای دیدی دیدی چقد قشنگ استاد حرف زد برا لاغری دیدی چی گفت راست میگه ها ولی از اونجایی که باید در مسیرش باشی و در مدار این اگاهی ها باشیم اصلا خواهرم توجهی نداشت و من روز به روز مشتاقتر شدم و منتظر بودم
      تا اینکه استاد داخل یکی از لایو ها اشاره کرد به متعهد بودن که اگه اشتباه نکنم با لباس قرمز رنگ روی تردمیل بودن و فایل صبط کردن و اونجا گفتن که نباید منتظر باشین تا من بیام جلو دوربین یه چیزی بگم شما باید خودتون استفاده کنیین من نهایت نیم ساعت جلو دوربین باشم بقیه روز چی ؟
      من خیلی اونجا به فکر رفتم که این حرف رو دقیقا برای من زد چون منتظر بودم داخل اینستا تا استاد بیاد و یه فایلی بزاره و من گوش کنم و دوباره منتظر باشم تا یه هفته بعد چند روز بعد
      ولی چون داخل فایل استاد اشاره کرد به رفتن داخل سایت و گفت خودتون برین مطالب رو بخونین منتظر من نباشین که حتما بیام جلو دوربین انگار دقیقا داشت با من حرف میزد
      همون موقع ۱۶ آبان ۹۸ من هدایت شدم به سایت استاد و خیلی حرفاش برای من منطقی و پدیرفته شده بود اصلا برای هیچ کدوم از اونها مقاومت نداشتم انگار که دنبال این حرفا بودم و حالا دارم میشنونم و خیلی عالی حرفاشون رو قبول داشتم و دارم
      هر فایل از استاد که گوش میدادم یه عالمه از ابهامات من بر طرف میشد و همش میگفتم چقد عالی داره حرف دل ما رو میزنه
      خلاصه مثل کسی بودم که گمشده ی خودش رو پیدا کرده و زمانی هم که پیدا کردم اینقد دوست داشتم به همه ی کسایی که اصافه وزن دارن بگم ولی یا هنوز جرات نکردم چون طرف رو میشناسم که خیلی اهل ورزش و رژیم هست و داخل مدار این اگاهی ها نیست و یا دو سه نفر رو هم که گفتم اصلا خندیدن که این چرا اصل قضیه رو نمگیه چه کار کنیم این که چیزی نمیگه و من خندم گرفت
      گفتم کاش به قول استاد هیچ کس رو توصیه نکنم و هر کس قرار باشه هدایت بشه میشه و من راه خودم رو میرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/06/15 10:01
      مدت عضویت: 1356 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 711 کلمه

      سلام به استاد ارجمند و گرامی و خوانندگان محترم این‌متن
      من به طرز عجیبی به این سایت هدایت شدم که در دیدگاههای قبلی به نام شهربانو ۱۳۴۶ جریانشو کامل نوشتم براتون

      حقیقت اینکه که‌ افراد چاق زیادی از خانواده فامیل و دوستانم می شناسم که هیچکدومشون از شرایطی که هستن راضی نیستن و هیچکدومشون مثل من با یک‌چنین سایتی آشنا نیستن و حتی اسمشو هم‌ نشنیدن
      اما من از بین اونا انتخاب الهی شدم که به این سایت راه پیدا کنم از اولین فایلهای که به محض ورود به سایت گوش دادم اشگم‌از شوق سرازیر شد وبا عشق به گوش دادن و دیدن و خواندن ادامه دادم بارها دست به قلم شدم و نوشتم و نوشتم یه تعدادی از متنهارو در دیدگاه هر قسمت وارد کردم و نوشتم برای استاد و دوستانم

      خیلی دلم می خواد که هر چاقی که می بینم چه از پسر و عروس خودم و چه از فامیل و آشنا این سایتو معرفی کنم که اونام زودتر بیان عضو سایت بشن و لا اقل از دوره رایگان استفاده کنن

      ولی تا خودم وزنم کم نشه و به عینه کوچیک شدن سایز شکم پهلوی منو نبینن باور نمی کنن که ذهنی هم‌میشه لاغر شد ..

      دیگه‌از این فکر دارم می آم بیرون

      رسالت من برای خدمت به جامعه ی بشری اینه که اول خودمو به نتیجه برسونم بعد کار تبلیغ رو شروع کنم و دعای خیر برای خودم بخرم …

      من از ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۹ به این سایت هدایت شدم انگار به دنیای دیگه ای اومدم
      به سرزمین عجایب و شگفتی ها
      به سرزمینی که داره پر میشه از متناسبهایی که فقط با تغییر فرمولهای ذهنشون بدون‌هیچ زحمتی لاغر شدن
      دیدن این تصاویر حس شگفتی رو بهم‌منتقل می کنه
      حس شادمانی از اینکه اونا تونستن منم‌می تونم‌

      فعلا توی دوره رایگانم یکبار با عجله فایلهارو گوش دادم و دیدم و خوندم حدود یکماهی طول کشید

      الان خودمو آماده می کنم تمرین جلسه دوم رو به قسمت دیدگاه وارد کنم و برم برای جلسه سوم

      این روزا بیشتر توی کانال تلگرام لاغری با ذهنم‌

      رفتم‌از اول کانال دارم می خونم می آم پایین ….خودم دو تا کانال زدم یکیشو به نام ‌تجربیات لاغری با ذهن
      و یکی هم اصول لاغر شدن با ذهن

      که بتونم مطالب کانال استادو برای خودم دسته بندی کنم
      تا برسم به مطالب آخر کانال و بعد برگردم به کانال اصول لاغری و با جدیت کار تمرینات گفته شده ارو شروع کنم

      فعلا دارم نت برداری می کنم ..ولی همزمان افکارم در حال تغییر و تحوله
      احساس سبکی خاص احساس امید به تناسب

      احساس نشاط
      چیزاییه که توی این‌مدت ازش بهره مند شدم دیگه سمت ترازو نمی رم از کم شدن سایزم می تونم بفهمم‌که لاغر تر شدم

      البته هنوز تغییر محسوسی نکردم ولی می دونم که‌مثل یکی از هنر جوهای شگفتی ساز که نوشته بود بعد از پنج ماه یهو لاغر شدنش شروع شد و تا ۲۰ کیلو کاهش وزن پیدا کرد منم ناگهانی این اتفاق برام خواهد افتاد

      طبق فرمایش استاد وقتی کار کردن روی موانع ذهنی تناسب رو شروع می کنیم ابتدا یه مدت روند‌چاق شدن کند میشه بعد یه مدت متوقف میشه بعد کم شدن وزن به شکل محسوس و قابل دیدن از دید دیگران شروع میشه

      به امید رسیدن به اون روز به‌تمریناتم ادامه می دم

      درود بر شما استاد گرانقدر که دری از آرامش و نشاط به روی انسانهای رنج دیده و نا امید باز کردید حقیقتا درود بر شما

      عاشقانه براتون دعا می کنم که خداوند عمر با عزت همراه با نهایت ثروت و سلامتی و شادمانی نصیبتون کنه

      نیمه ی شهریور ۱۳۹۹ بانو نسرین ۵۲ ساله از تهران

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikia4040
      1399/06/14 14:03
      مدت عضویت: 1323 روز
      امتیاز کاربر: 217 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 70 کلمه

      سلام استاد گرامی ،من در زمانی هدایت شدم که شرایط روحی بدی داشتم و از چاقی زیاد رنج میبردم دنبال لاغری با یوگا بودم با سایت شما آشنا شدم خدا رو شکر میکنم که. من رو در این راه هدایت کرد با فایلهای رایگان شما در عرض سه هفته پنج کیلو کم کردم حالم بهتر شده ،دعاگوی شما هستم و از خداوند سلامتی و برکت را خواستارم ،خدایا شرکت ،ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1399/06/13 15:29
      مدت عضویت: 1366 روز
      امتیاز کاربر: 6015 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 183 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز
      من الان ۳۵ سالمه واز بچگی به اسم تپل صدا میکردن یعنی میگفتن حسن تپل یا گامبو منم حسابی شاکی میشدم تا اینکه یه تابستان کار تحرکی داشتم وحسابی لاغر کردم از ۸۵ رسیدم تا ۷۳ تا اینکه ازداج کردم دوباره اضافه وزن شروع شد و تا ۹۵ کیلو تو ۱۳ سال رسیدم بعد دیگه همه روشهایی رو امتحان کردم ورزش پیاده روی کم خوری ولی چند کیلو کم میشد دوباره برمیگشت تا اینکه تو سایت استاد عباس منش داشتم کامنت میخوندم که نحوه اشنایی اقای عطار روشن رو خوندم که حرف از سایتش زده بود یعنی همین سایت یدفعه یه ندایی بهم گفت برو ببین سایت چی داره و اسم استاد رو تو گوگل زدم دیدم سایت لاغری با ذهن یه چراغی روشن شد تو دلم دوره رایگان رو دانلود کردم و تا جلسه ۶ و متن های سایت رو خوندم و حالا یه تغییر ۱۸۰ درجه ای اتفاق افتاد جوری شد که به خودم گفتم یا با این روش کم میکنم یا میمیرم و نتایج بسیار عالی گرفتم خدا خیر دنیا و اخرت بهت بده استاد عزیز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1399/06/13 05:07
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 21107 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 1,085 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
      من تا قبل از بارداری ام که ۴۲ سال پیش بود کاملا متناسب و در وزن ۵۰ کیلو بودم 😊😊
      با باردار شدنم موج پند و اندرز از طرف بزرگان خانواده بطرف من سرازیر شد
      بارها می شنیدم که من باید برای دو نفر غذا بخورم تا بچه ام درست تغذیه شده و سالم به دنیا بیاید
      دقیقا به خاطر ندارم اما فکر میکنم حدود ۱۵ کیلو وزن اضافه کردم حالا بچه به دنیا آمد چقدر وزن داشت؟؟
      ۲/۵ کیلو 😟😟
      این فشارها برای بیشتر خوردن در اینجا به پایان نرسید حالا باید بیشتر غذا میخوردم تا به اندازه کافی شیر برای بچه ام داشته باشم
      بعد از یک سال بچه دومم را باردار شدم همین داستان دوباره تکرار شد
      من به مدت ۴ سال مداوم برای دو نفر غذا خوردم و این بلا را به سر خودم آوردم که ۲۰ کیلو اضافه وزن پیدا کردم بعد از آنکه بچه دومم را از شیر گرفتم روند یو یو یی لاغر شدن و باز چاق شدن برای مدت ۳۷ سال ادامه داشت 😫😫😫
      هر بار که لاغر میشدم به خودم قول میدادم که دیگر مواظب غذا خوردنم باشم تا این وزنی را که با سختی کم کردم دو باره بر نگردد اما زهی افسوس با اینکه مواظب خوردنم بودم اما به آهستگی طوریکه اصلا متوجه نمی شدم به وزن قبلی ام و گاهی اوقات حتی بیشتر بر می گشتم 😪😪😪
      دیگر به خودم گفتم بسه دیگه تا کی میخوای این کار را ادامه بدهی می بینی که فایده ای نداره خودت را زجر میدی لاغر میشی ولی باز دوباره چاق میشی اینرا قبول کن که این سایز و وزن توست و باهاش کنار بیا دیگه دست از سرچ کردن در اینترنت برای روشهای مختلف و یا رژیمهای جدید برای لاغر شدن بر داشتم و میتونم بگم تسلیم شدم 😟😟😟
      فوریه سال ۲۰۱۹ یعنی یک سال و نیم پیش وقتی در یو تیوب سیر و سیاحت میکردم بدون اینکه دنبال اطلاعات در مورد لاغر شدن باشم چشمم به یک پست که خیلی توجه ام را جلب کرد خورد “لاغری با ذهن”
      یک لحظه صبر کردم دلم میخواست ببینم این دیگه چه صیغه ای است یک ندایی در درونم گفت مگر قرار نشد دیگر دنبال این برنامه ها برای لاغری نباشی ولش کن این هم یک چیزی مثل چیزهای دیگه که هیچ نتیجه ای بهت نمیده اما حس کنجکاوی ام بر این ندا غلبه کرد و روی پست کلیک کردم و ویدیو را تماشا کردم برایم خیلی جالب بود وارد سایت شدم و ویدیو های دیگری تماشا کردم بعد دوره رایگان را شروع کردم بعد از چند جلسه گوش دادن به این دوره عکس العمل من به خوردن شیرینی تغییر کرد دیگر اشتیاقی برای خوردن شیرینی جات نداشتم خیلی تعجب کردم چه اتفاقی دارد در بدن من می افتد هر چی هست بسیار هیجان انگیز است آنوقت بود که تصمیم گرفتم دوره ورود به سرزمین لاغرها را خریداری کنم 👏👏👏👏👏
      آن ندا دوباره به سراغم آمد که از کجا میدانی که اصلا همچین برنامه ای وجود خارجی داشته باشد شاید این یک تله است تا از مردم درمانده ای که برای لاغر شدن به هر دری میزنند پولی به جیب بزنند آنوقت چه احساسی بهت دست میده که کسی ترا گول زده پولش مهم نیست احساس بد مورد سو استفاده قرار گرفتن را چکار میکنی 🤔🤔🤔
      اما من کوتاه نیامدم در جواب آن ندا گفتم خوب در مورد این شخص تحقیق میکنم درسته که من ۳۵ سال است که در ایران نیستم ولی از برادر شوهرم که آنجاست راجع به این شخص سوال میکنم و همین کار را کردم اما او هیچ چیزی از این شخص و یا این روش نشنیده بود و بازخورد منفی هم داد که با عقل جور در نمیاد که آدم از طریق ذهن لاغر بشه
      صدای آن ندا محکم تر شد که بابا دست وردار بی خیال شو گفتم نه من این ریسک را میکنم که حتی اگر این فقط یک تله برای گول زدن افراد چاق باشه اگر اینطور شد خوب بعد از مدتی احساس بد گول خوردن از بین میره
      برای مدرس برنامه لاغری با ذهن (استاد عزیزم آقای رضا عطار روشن) پیام فرستادم که من چطور میتوانم ثبت نام کنم که ایشان شماره حساب دادند و من گفتم چون من ایران نیستم از برادر شوهرم میخواهم که این مبلغ را برای شما واریز کند و بعد رسیدش را برایتان میفرستم
      این صحبتها در روز جمعه بود حالا دوست دارم پیامهایی که بین ما رد و بدل شد را برایتان بنویسم
      استاد: برنامه از روز شنبه شروع میشه
      و فردا روز اول دوره است
      جزوه تمرینی داره که باید پرینت بگیرید
      امروز امکان تهیه پرینت از جزوه را دارید؟
      شهلا: بله البته انشالله که بتوانم با برادر شوهرم تماس بگیرم و ایشان مبلغ ثبت نام را واریز کند
      استاد: خوب من جزوه را برای شما ارسال میکنم چاپ بگیرید که آماده باشه
      جزوه را چاپ کنید و به من اطلاع بدید
      دوره را برای شما شروع میکنم
      که همراه ما باشید تا ثبت نام را انجام بدید
      با دریافت این پیام که این شخص شریف حتی قبل از دریافت هزینه برنامه را برای من فرستاد چه احساس عالی و آرامش دهنده ای به من داد و این ثابت کرد که هیچ دوز و کلکی در کار نیست و حتی از فکر اینکه شاید این یک تله است احساس شرم کردم 😟😟
      دنبال اون ندای درونی که این فکرهای بد و منفی را در من ایجاد کرده بود می گشتم تا بهش بگم بفرما حالا دیدی تو حرف بی جا میزدی اما اونو پیدا نکردم می دونست که خیلی از دستش عصبانی هستم خودش را از من قایم کرده بود
      من اطمینان دارم که خدای مهربانم منو به این دوره زیبا و ارزشمند و دوست داشتنی هدایت کرد او تسلیم شدن مرا دید اما نمی خواست که من تسلیم شده بمانم و مرا بدون اینکه دنبال برنامه لاغری باشم به سایت استاد عزیزم راهنمایی کرد و حتی نگرانی احساس گول خوردن را هم در من از بین برد با بزرگواری استاد که بدون اینکه منو بشناسه اعتماد کرد و قبل از ثبت نام دوره را برایم فرستاد 🙏🙏
      ممنونم استاد عزیز و عذر خواهی میکنم که شک به دلم برای واقعی نبودن این دوره وارد شد
      این بود داستان هدایت من به دوره شگفت انگیز لاغری با ذهن من از سایز ۱۶ به سایز ۱۰ رسیده ام و وزنم هم کم شده ولی نمیدانم چقدر چون همانطوریکه میدانید خودم را نباید وزن کنم
      من تولد دوباره یافتم و هدیه تولدم از طرف خدای مهربانم که عاشقش هستم تناسب اندامی است که از آن لذت فراوان میبرم و هر روز صبح وقتی از خواب بیدار میشوم بابت آن و همینطور نعمت های فراوان دیگر از خدایم سپاسگزاری میکنم 🤲🤲🤲🤲❤❤❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار samanehaminkhaki
      1399/06/10 02:23
      مدت عضویت: 1306 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 369 کلمه

      سلام وقت بخیر دوستان
      سمانه هستم ۳۴ ساله و ۱۵ کیلویی باید کم کنم… از وقتی یادم میاد رژیم گرفتم، روش های متفاوتی رو امتحان کردم انواع رژیم ها، قرص های گیاهی بی ضرر، یک نوع قرص شیمیایی که تاثیر روی مرکز اشتها میذاشت ولی از عوارضش تپش قلب بود که من ازش رنج میبردم! خلاصه انقدری به کالری ها و شرایط کم کردن وزن و راه و روشش آشنا هستم که شاید به جرات بگم خیلی راحت بتونم برای افراد دیگه رژیم بنویسم!!! اما توی کار خودم موندم!!! از دوره دبیرستان اصطلاحا بهم میگفتن تو چاق نیستی توپر هستی! دانشگاه تلاشم یکم جدی شد ولی از اونجایی که خانواده خوش خوراکی دارم و نه پر خور،،، تلاشام کافی نبود و خودمم زیاد گیر نمیدادم به خودم … مدام چند کیلو کم میکردم و دوباره برمیگشت… از وقتی وارد کار و محیط کاری شدم درگیر استرس های باورنکردنی کاری شدم ، مدام توی کار غرق میشدم و از طرفی متوجه روز به روز چاق تر شدنم بودم با اینکه فوق العاده غذام کم بود! البته استراحتمم کم بود ساعات خواب کمی داشتم! همزمان هم کار کردم هم دوره گذروندم و هم دانشگاه رفتم…سه تا دکتر رژیم در عرض یکسال و نیم عوض کردم و در نهایت سه تاشون بهم میگفتن برای داشتن استرس وزنت پایین نمیاد باید کارت رو رها کنی! جالب اینجا بود که خودمم میدونستم یه جای کار میلنگه! حتی به عمل هم فکر کردم! ولی من عادت دارم همه چیزو بررسی میکنم و نهایتا از عمل منصرف شدم! همیشه مدام تکرار میکردم که یه همراه و ساپورتر دائمی میخوام کسی که مدام مشاهده کنه منو ! نهیب بزنه! من تماما متوجه رفتارای غلط غذایی ، فکرای اشتباهم! نا امیدی هایی که اقای روشن ازش حرف میزد هستم! همه رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم! دیگه کم اورده بودم و داشتم توی نت میچرخیدم به امید یه حرف تازه که رسیدم به این سایت! حرفها با منطقم همخوانی داره ! امشب تازه یه ساعتیه اشنا شدم با این سایت و خیلی جلو نرفتم ولی امید به خدا میخوام شروع تازه ای با این نگرش داشته باشم.امیدوارم همه کسایی که از اضافه وزن و چاقی رنج میبرن به سلامتی و لاغری مورد نظرشون برسن.موفق باشید دوستان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Fahimabarat.ali25
      1399/06/10 01:30
      مدت عضویت: 1547 روز
      امتیاز کاربر: 497 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 249 کلمه

      سلام ودستان خوبم من داستان دل نشین و کمی غمگین شما را خواندم و از اینکه توانستی با این سایت آشنا بشی خوشحالم چون که در این راه واقعا همه به مقصدی داریم میرسیم با کمی تلاش بدون زحمت بدون ورزش فقط باید تمرینها را انجام بدیم من هم از اول ۵۰ یا ۴۵ کیلو بودم هنوز عکس اون موقع های خودم را دارم دیروز بود که خواهرم آمده بود خانه من بهم میگفت مواظب باش تازه کمی روی فرم آمدی زیاد نخور به خودم گفت که من مثلی اون موقع ها میخورم ولی طرز فکر من حالا عوض شده و عکس زمانی لاغری خودم را نشان دادم به خودم گفتم بازم به همین وزن مورد نظرم میرسم فقط باید صبر کنم ولی نزدیک دو ماه میشه من وقت نمیکنم برنامه ها را انجام بدم ولی سعی میکنم که دوباره شروع کنم و از داستانت لذت بردم عزیزم و فهمیدم که چیقدر رنج بردی به خاطر وزن خودت ولی امید وارم که از این روزهای خوش زندگی خودت را ببینی من زیاد خیلی زحمت نکشیدم به خاطر تناسب اندام فقط ۲ یا ۳ روش را انجام دادم که اونم نمیتوانسم برای همیشه انجامش بدم ولی ناراحت بودم که چیرا من چاق شدم و وقتی میرفتم لباس خریدن از خودم بدم میامدو حسرت اندام افراد لاغر را میخوردم و به خودم میگفتم خدایا کی میشه که منم مثلی اینها بشم که خدا را شکر حالا دارم کم کم به وزن مورد علاقه خودم میرسم روز خوش دوستان گلم 🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار khandan614
      1399/06/10 01:18
      مدت عضویت: 1501 روز
      امتیاز کاربر: 19850 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 401 کلمه

      سلام به استاد دلسوز و مهربان که با ایده های جدید و زیبا نمیزاره ما از مسیر خارج بشیم و مسیر متناسب شدن را برای ما جذابتر و راحتر میکنه ، خدایا شکرت بابت استاد بینظیر ، چاقی من بعد از زایمان اولم شروع شد و ادامه پیدا کردتا زایمان دوم به اوج خودش رسید که به ۲۵ کیلو اضافه وزن رسید ، دیگه کار من شده بود انواع ورزشهای سخت و گرفتن رژیمهای مختلف و مصرف دمنوش و قرصهای لاغری که هردفعه ۲ کیلو کم میشد وبعدش ۳ تا ۴ کیلو اضافه میکردم ، کل زندگی من حول محور مسائل مربوط به چاقی میگذشت ، انواع دردها را داشتم از فرق سر تا نوک پا که منشا اونا چاقی بود و هر چی دکتر میرفتم میگفت باید لاغر بشی اما تمام تلاشهای من برای لاغر شدن بی نتیجه بود ، از ۵ سال گذشته تصمیم گرفتم هیچ رژیمی نگیرم فقط ورزش میکردم و همیشه آرزو میکردم که ی روشی اختراع بشه که من بدون رژیم و به راحتی لاغر بشم هر کی اینو ازمن میشنید مسخره میکرد میگفت چنین چیزی غیرممکنه تو هم با خیالاتت خوش باش اما من توجهی نمیکردم و به خودم میگفتم بلاخره علم پیشرفت میکنه و ی روشی اختراع میشه ، خیلی علاقه به کارهای ذهنی داشتم تا اینکه دوست عزیزم منو با استاد عباسمنش آشنا کرد بعد از یکسال کار کردن من ویدئو شما را که تو سایت گذاشته بودین دیدم که از تغییرات و پیشرفتاتون صحبت میکردین خیلی خوشم اومد چند بار دیدم وقتی به دوستم گفتم گفت آقای عطارروشن خودشون سایت لاغری با ذهن دارن همون لحظه جرقه ش تو ذهنم زده شد که این همون چیزیه که من دنبالش بودم خلاصه فایلهای رایگان دانلود کردم وچند ماه گوش دادم تا اینکه اسفند ۹۸شرایط خرید می‌کنم برام فراهم شد و من وارد سرزمین رویایی لاغری شدم و خداوند آرزوی منو برآورده کرد همون چیزی که از خدا خواسته بودم بلاخره یک روش راحت و بدون رژیم اختراع شد و من تونستم تجربه ش کنم این ۶ ماه بهترین ماههای عمرم هستن نتایج خیلی خوبی داشتم لاغر شدم ، سلامتیمو بدست اوردم ، روحیه ام شاد و
      العالی شده ، روابطم با همسر وفرزندانم عالی شده و خیلی تغییرات دیگه ، البته وزن نکردم ونمیدونم چند کیلو کم کردم ولی از شرایطم خیلی راضی هستم ، خدایا شکرت بابت این روش عالی ، برای استاد عزیزم آرزوی سلامتی و موفقیت همیشگی دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/06/08 15:47
      مدت عضویت: 1356 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 826 کلمه

      سلام خانوم فاطمه سادات عزیز
      ممنونم ازت که داستان چگونگی راهیابی ات رو بع این سایت شگفت انگیز و فوق العاده انگیزشی برامون نوشتی
      بی نهایت خوشحال شدم
      چند روزی است که داستان هدایت شدگان به سایت محبوب استاد روشن رو با علاقه می خونم جریان هدایت خودمو هم چند روز پیش در سایت گذاشتم
      خیلی مشتاق بودم ببینم سایر دوستان چگونه سر از این سایت الهی درآوردن
      زمانی که وارد سایت شدم دقیق نمی دونستم از کجا شروع کنم کدوم قسمت رو اول شروع کنم از هر قسمتی یه چندیی متن و فایل و ویدیو می دیدم
      و شوق من برای خواندن و آگاهی های جدید برافروخته تر می شد
      نمی دونم توی کدوم فایل و از کدام قسمت بود که استاد توصیه کردن وویس های تعدادی از شگفتی سازان رو که در سایت هست حتما گوش کنیم

      و من با آدرسی که استاد دادن آمدم سر وقت گوش دادن به وویسها
      اولیش وویس شما بود خانوم سادات

      خیلی احساسی شروع کردید که‌منو جذب کرد تا آخر به صداتون گوش بدم و همراه با اشکهای شما که از سر شوق بود اشک ریختم …آخرای وویستون در حالی که بغض داشتی گفتی ۲۰ کیلو کم کردی و بدنت تغییر سیستم کرد و لاغری رو پذیرفت و شما تونستی به آرزوت که بارداری و مادر شدن بود برسی

      آمدم در پی وی استاد در تلگرام خواهش کردم که شماره تلگرام یا واتساپ شمارو به من بده تا بیشتر باهاتون صحبت کنم و شما الگوی من باشید که جوابی نشنیدم ..

      ولی صدا و اسم شما در ذهنم موند توی آلبوم شگفتی سازان تصو یرتونو دیدم روی تصویرت زوم کردم و سعی کردم شمارو بخاطر بسپارم و امید به اینکه یه جوری به یه طریقی توضیحات بیشتری از شما بشنوم

      که امروز در دیدگاه هدایت شدگان به سایت لاغری با ذهن توضیحاتتو خوندم و به شدت خوشحال شدم
      خدارو شکر می کنم دوست عزیزم تبریک به شما گرامی خانوم پرتوان و‌پرتلاش که الگو شدید برای ما هنرجوهای تناسب اندام

      اتفاقا چیزی که از صحبتات در اینجا به دلم نشست همین بحث خوردن و چاق شدن بود که دقیقا نظر منم همینه

      وقتی فایلهای اولیه ورود به سرزمین لاغرها رو گوش دادم و نگاه کردم و خوندم به این نتیجه رسیدم که چاقی ما هیچ ربطی به نوع و مقدار غذا نداره

      ولی بعدن در صحبتای استاد رفت روی کنترل مقدار غذا با آموزه های ذهنی

      دوباره حالم گرفت مث شما با خودم گفتم بازم ربط چاقی با غذا و مقدارش

      پس چی شد مگه استاد نگفتن برید در احوال لاغرها کمی تحقیق و فکر کنید می بینید لاغرهای هستن که نه‌تنها همه چی می خورن بلکه بی حساب و کتاب هم‌می خورن ولی چاق نشدن

      ولی حالا دوباره بحث رفته روی ارتباط چاقی با غذا خوردن نخوردن یا تمرینات کمتر خوردن و چگونه کمتر خوردن ….

      به هر صورت من بیشتر به این فکر می کنم که وقتی ما مدل لاغرهای پرخور در اطرافیانون می بینیم یا خبرشو می خونیم پس چه لزومی داره باز بیاییم به غذا گیر بدیم و مسایل مربوط به اون ؟

      دوست عزیز ممنون که نظرتو نوشتی و من احساس کردم به یکی از شگفتی سازان نزدیکتر شدم …..و شخصا دلم می خواد روش شمارو در رسیدن به تناسب بردارم
      آخر نظرم خودمو معرفی می کنم من خانوم شهربانو ۵۲ ساله با ۲۰ کیلو وزن اضافه که تا سی سالگی با دو فرزندی که در سنین ۱۷ و ۱۹ سالگی به دنیا آوردم و از شیر مادر تغذیه کردن کاملا لاغر و متناسب بودم
      سی سالگی الگوی ذهنیم منجر بهشروع روند چاقی من شد
      الگویی که‌می گفت اگه خوب بخوری و استراحت کنی و غصه خوری نکنی و بی خیالی پیشه کنی چاق و توپول میشی و پیش شوهرت عزیز میشی و مورد توجه قرار می گیری چون اون دوست من توپول بشم
      پیش خانواده و دوست و آشنا هم سربلند میشی چون همه فکر می کنن چه خوب وضع مالی و رفاهت چقدر خوب شده که تو داری چاق میشی

      الان می خوام ارتباط غذا وتحرک رو از چاقیم کات کنم چون خلاف نمونه هایی که پیدا کردم و گفتم علت اصلی چاقی خوردن نخوردن وتحرک و کم تحرکی و بی خیالی نیست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار khaterehrahimi410310
      1399/06/08 13:43
      مدت عضویت: 1369 روز
      امتیاز کاربر: 12
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      سلام من تا ۳۰ سالگی متناسب بودم وزنم ۵۰ کیلو بود بعد از ازدواج به تدریج شروع به چاق شدن کردم بعد از زایمان هم وزنم اضافه شد و شکمم همانطور بزرگ ماند و بعد از اون هرسال چند کیلو به وزنم اضافه شد تا اینکه در ۵۰ سالگی با ۳۰ کیلو اضافه وزن به ۸۰ رسیدم در اینمدت چند بار تصمیم گرفتم رژیم بگیرم یکبار با طب سوزنی ۸ کیلو کم کردم اما بعد از یکسال برگشت چند با دکتر تغذیه رفتم اما ادامه ندادم.چون عاشق شیرینی و دسر بودم نمی تونستم جلو خودم رو بگیرم تا اینکه دو سال پیش به کنسر مبتلا شدم بعد از تمام شدن دوره درمانم دکتر آنکولوژیستم نباید وزنم رو کم کنم اما من در برابر غذا و شیرینی نمی تونستم مقاومت کنم تا اینکه دکترم تاکید کرد اگه خودم رو لاغر نکنم امکان برگشت بیماریم هست بنابراین توی گوگل بدنبال رژیم مناسب می گشتم که فایلهای لاغری با ذهن استاد روشن نظرم رو جلب کرد به سایت تناسب فکری رفتم و دو روزی با فایلها و نوشته های کاربران مشغول بودم که متوجه شدم به شدت اشتهام کم شده بنابراین تصمیم گرفتم از دوره رایگان لاغری با ذهن استفاده کنم به دقت فایلها رو گوش دادم تمرینات رو در دفترم می نوشتم و متوجه شدم چقدر رفتار و عادتهای غذاییم تغییر کرده بیشتر به سالم خوری رو آوردم از سبزیجات بیشتر استفاده میکردم دور شیرینی کلا خط کشیدم تمام پیچهای آشپزی رو که قبلا ساعتها باهاشون وقت میگدروندم حذف کردم تمام فکر و ذکرم شده بود لاغری. منکه قبلا برای پیاده روی هر روز بهانه می آوردم هر روز با علاقه یکساعت پیاده روی میکنم و بعد از دوماه ۷کیلو از وزنم کم شده و این رو مدیون استاد روشن و روش لاغری با ذهن هستم و بسیار ممنون و متشکرم و خدا رو شکر میکنم که با این روش آشنا شدم .الان چند روزی هست که دوباره دوره رو شروع کردم و امیدوارم بتونم به تناسب اندام برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار lidamajidian0813
      1399/06/08 02:24
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 3379 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 372 کلمه

      من لیدای 34 ساله هستم
      سه بار در طول زندگی ام برای لاغر شدن گام برداشتم اولین بار:در دوران نوجوانی بود که خودسرانه خودم را از خوردن محروم کردم در کنارش باشگاه هم میرفتم دقیقا یادم نیست چند کیلو کم کردم فقط میدون که ریزش موهام از همون موقع شروع شد و حتی افسردگی و جنگیدن باگرسنگی بدنبال داشت
      بار دوم:دوباره برای لاغری گام برداشتم البته این بار زیر نظر پزشک تغذیه خوشبختانه تقریبا 40کیلو وزن کم کردم و باشگاه هم میرفتم بماند که چقدر هزینه کردم
      همه دوستان و فامیل هنگ کرده بودن و خیلیها منو نمیشناختن ومن روزهای قشنگی رو گذرروندم سبک شده بودم تمام مشکلات چاقی ام به پایان رسیده بود و خیلی شاد بودم اما طولی نکشید که خیلی زود دوباره چاق شدم ودوباره وزنم حتی بیشتر از قبل برگشت
      وتمام مشکلات چاقی دوباره ظاهر شد زمان ازدواجم رسید و من با همون اضافه وزن عروس شدم نشد لباس مورد علاقمو بپوشم نشد بیشتر لذت ببرم بستن گن و چاقی خفم کرده بود حسابی تنم خسته شده بود…
      بار سوم:دوباره تصمیم گرفتم لاغر شم و از تجربیات بار دوم و از آگاهی هایی که از رژیم دکتر داشتم استفاده کردم و دوباره تقریبا 40 کیلو کم کردم و وقتی متناسب شدم رفتم باشگاه که بدنمو سفت کنم بعد از 6 ماه باشگاه رو رها کردم و رژیم هم همینطور
      و میگفتم مگه میشه دوباره چاق شم من دیگه لاغر میمونم
      ولی زهی خیال باطل
      دوباره خیلی زود چاق شدم😭
      و الان 99/6/8دارای اضافه وزن هستم و هر چقدر از مشکلات چاقی بگویم کم گفته ام تموم افراد چاق ریز به ریزشو میدونن منم این مشکلاتو داشتم و دارم و دیگه خسته شدم
      و حالا این بار برای بار چهارم اقدام میکنم اما با روش لاغری با ذهن بدون رژیم و ورزش
      (البته بخاطر سلامتی و علاقه و روحیه بعد از کرونآ
      به باشگاه خواهم رفت)
      روشی که یکی از دوستانم شگفتی ساز شد و باعث شد من و خواهرم به این مسیر هدایت شویم از دوست خوبم سپاسگزارم
      امیدوارم که با کمک خداوند و استاد مهربانم و تلاش و استمرار خودم ابتدا به تناسب فکری و بعد جسمی دست پیدا کنم و تموم ترسهام،نگرانی هام اضطرابهام و استرس هام و تموم افکار منفیم از بین بره
      و به آآآآرامش برسم😊
      آرزوی سلامتی روحی و جسمی برای همه ی انسانهارو از خداوند خواستارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار alisarafi90
      1399/06/07 22:13
      مدت عضویت: 1586 روز
      امتیاز کاربر: 3096 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 130 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی من یک زمانی خیلی اوضاعم داغون بود تو هر کاری هم میرفتم اگر برای خودم بود که به دوماه نمیکشید جمع میشد اگرم شاگرد بودم یک ماه میومدم بیرون با کلی قرض و قوله یک روز خواهرم بهم گفت بیا این فایل گوش بده من با دوره های تکنولوژی فکر مخالف بودم ولی لطف خدا اون فایل گوش کردم و شروع کردم دوره زندگی با طعم خدارو و در عرض 9 ماهی که اشنا شدم با این دوره {هی تا خوب شده ول کردم و دوباره برگشتم}حدودا 150 میلیون درامد من بوده با فقط کار با گوشی و واقعا خداروشکر میکنم به خاطر این همه لطفش که شمارو سر راهم گذاشت الانم اومدم دوباره شروع کنم که این بخشو دیدم گفتم بنویسم براتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1399/06/07 15:05
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 16069 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 704 کلمه

      به نام خدا
      من تا ۸سالگی خیلی لاغر بودم طوری که بهم میگفتن تو زشتی فلانی ولی همش بهم میگفتن تو شبیه مامانی و چاق میشی.
      از ۹سالگی چاق شدن من شروع شد در ۱۴سالگی شدم ۷۵ کیلوگرم وقتی در مدرسه وزنم کردند بچه ها مسخرم میکردن که تو هم وزن بابای منی اون یکی میگفت هم وزن مامان منی غصه تمام وجود من را گرفته بود.وقتی چاق شدن من شروع شد تمام خانواده مخصوصا مامانم میگفت چاق شدن تو ارثی است وبه من رفته.
      و جالب اینکه همیشه بابای من میگفت که گوشت گفته کجای تو زشت است خوشکلش کنم هروقت کسی به من میگفت چاق این حرف رو بهش میزد از این مرحله به بعد مدام مورد تحقیر قرار میگرفتم بهم اسم های بعدی میدادن تپل،خپل چاقالو توپولی کپل بچه فیل خواهرگروهبان گارسیا وهزاران اسم دیگه و مدام سرسفره بهم گیر میدادن جالب همین آدم ها وقتی بچه بودم مدام من را تشویق میکردن به خوردن بیشتر برای قوی تر شدن برا زود بزرگتر شدن .
      خلاصه وقتی شدم ۱۸سالم ۱۱۱کیلو شدم دانشگاه قبول شدم و تمام غصه ی دنیا رو دلم بود با این هیکل.رفتم دانشگاه و۱۰کیلو کم شدم باز رژیم گرفتم ۱۱کیلو کم کردم تا رژیم ول کردم برگشت باز رژیم وباز برگشت ازدواج کردم شوهرم مدام میگفت لاغر شو و من هی چاقتر شدم رژیم میگرفتم چند سایز کم میکردم باز برمی گشت حامله شدم ودو تا بچه به دنیا اوردم ۹ماه حاملگی فقط فکرم تمام شدن دوران حاملگی و شروع رژیم و ورزش بود هی چند سایز کم میکردم با مشقت و بدبختی و در طی مدت کوتاهی بدون اینکه بفهمم برمیگشت قرص های لاغری معده ام را داغون کرده بودند وای وای چه روزهای وحشتناکی.زانوم و کمرم ومچ پام به خاطر ورزش های شدید آسیب دیده بودند.حتی رباط پام کشیده شده وگچ گرفتم و ۴۰روز گچ بود ومنی که در طی یکسال ورزش سنگین ورژیم از وزن ۱۱۰به ۸۷ رسیده بودم در طی ۴۰ رسیدم به بالای ۱۰۰.
      خسته شده بودم کلافه از رژیم وزن کردن غذاها حساب کردن کالری ها،خسته از قهوه ی تلخ قبل از باشگاه از آب کرفس از غذاهای آب پز و بخار پز
      درمانده بودم 😢😔😔😔😔😔
      میخوردم و خودم از دستی بالا میاوردم یعنی در وحشتناک ترین حال روحی روانی
      تا اینکه برادر شوهرم فایل های رایگان استاد برام فرستاد سریع دوره رو خریدم یه احساسی بهم گفت میشه.بهمن ۹۷ دوره رو خریدم شروع کردم و الان بار چارمه که دارم دوره میکنم و بار دوم پاکسازی
      قلبم آروم شده انرژی بی حدی دارم حال روحی روانی عالی دارم خیلی حال دلم خوب است امید به زندگی گرفتم و باور دارم من بعد از متناسب شدن ذهنم ،جسمم هم متناسب میشود. من الان شک ندارم لیاقت بهترین نعمت ها دارم چون من اشرف مخلوقات خدا هستم
      موهام خیلی پرپشت شده وخوش حالت وبدون اینکه متوجه باشم سیگار رو کامل کنار گذاشتم
      تغییرات غذایی خیلی خوبی داشتم الان به راحتی پالس سیری رو دریافت میکنم و خیلی باعث خوشالی منه.خود به خود غذاهای خیلی چرب وشیرین از زندگیم حذف شده است. معده دردم کامل برطرف شده است دیگه زانو درد و مچ درد نیستم
      عجیب نسبت به زندگیم امید و انگیزه گرفتم روابطم با همسرم خیلی عالی شده است دیگه به هیچ عنوان از خرید موادغذایی و خوردن مواد غذایی ترسی ندارم خیلی حال دلم خوبه
      الان دیگه یزره هم از مواد غذایی نمی ترسم. و شک ندارم دلیل چاقی من الگوهای ذهن ناخودآگاه است که از بدو تولد در من شکل گرفته چرا که من دو برادر کاملا متناسب دارم اگه ارثی بود چرا اون ها چاق نیستن؟چون اونا چاق شدن را یاد نگرفتن .
      ومن خیلی خوشحالم که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و آنقدر استمرار به خرج میدم تا به هدفم برسم یا بمیرم.
      من الان شک ندارم با قدرت ذهن خودم به زیباترین اندام میرسم واین مسیر تا زمانی که زنده هستم جزو زندگی من میشود چون من با این مسیر حالم خوب است دنیام قشنگ شده
      من با ذهنی آشفته وارد دوره شدم و الان بعد از یک سال نیم تازه دارم فایل ها را درک میکنم عشق میکنم باهاشون و زندگیم روز به روز زیباتر میشود
      خدایا از تو متشکرم که استاد عزیزتر از جان رو وارد زندگیم کردی 🥀
      استاد عزیزم شما ناجی زندگی من هستید بهترین زندگی را برایتان خواستارم 🌻🥀

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/08 13:55
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 41 کلمه

        چقدر خوبه که شما طی این یک سال و نیم، به تکرار ادامه دادید تا به درک واقعی از مطالب برسید. تغییراتی که تا همینجا رخ داده هم بسیار شگفت انگیزند، به خصوص ترک سیگار که خود به خود اتفاق داده.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خوشبخت
      1399/06/07 11:32
      مدت عضویت: 1676 روز
      امتیاز کاربر: 18288 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 815 کلمه

      داستان هدایت من

      به نام خدای هدایت کننده
      من الهام هستم .من دی ماه سال 96 به طور اتفاقی با قانون جذب آشنا شدم. دختر دایی همسرم منو وارد گروهی کرده بودبه نام میزگرد آگاهی اولین بار که اد شدم از گروه چیزی سر در نیاوردم ولفت دادم نمیدونم چطور دوباره وارد گروه شدم و گوش دادن به فایلهای استاد گروه را شروع کردم بعد ها فهمیدم استاد گروه از شاگردان استاد عباسمنش هست.من سالها بود دنبال این مطالب واگاهی ها بودم. خیلی حالم عالی شد من قبل ورودم به گروه حالم خیلی بد بود وافسرده بودم .من تا عید اتفافات شگفت انگیزی را دیدم اصلا باورم نمیشد شور وشوق عجیبی داشتم خیلی حالم عالی بود. بعد چند ماه آن گروه منحل شد واستاد گروه به شکل ناگهانی از مسیر خارج شد .من هم از گروه لفت دادم وفایلهای رایگان عباسمنش را گوش میدادم. بعدها ازدوستم شنیدم که آن گروه که ما بودیم.
      یک نفر مدیر گروه شده که کلا مخالف قانون جذب حرف میزنه ومیگه که قانون جذبی ها خدارا انکار میکنند وبه خدا اعتقاد ندارند وبه نظرم استاد گروهمان به خاطر اینکه ستادعباسمنش در مورد
      انرژی بودن خدا حرف زده بود کلا قانون جذب را کنار گذاشته بود وکلا سایتش را هم منحل کرد.

      من سال 87که دوره کارشناسی ارشد قبول شدم یک استاد عرفان داشتیم که من به او خیلی اعتقاد داشتم آن استاد من ودوستم را با عرفان حلقه واستاد طاهری آشنا کرد.ومن ودوستم دوترم کلاسهای فرادرمانی را شرکت کردیم .دوستم معده درد شدیدی داشت قبل آشنایی ولی بعد یکبار ارتباط فرادرمانی حالش خوب شده بود من هم چون به استادم ارادت خاصی داشتم حرفهایش را قبول کردم .ارتباط چیزی مثل مراقبه بود باید ساعت مشخصی را به حالت دراز کش به مدت بیست دقیقه در سکوت وچشمان بسته به حالت مراقبه میرفتیم. یک شب استاد به من تایم ارتباط دادند ومن به مراقبه نشستم وحالم به شدت خراب شد ومن به طرز باور نکردنی برون ریزی داشتم وبر رفتار های خودم کنترلی نداشتم.وهمه خانه را مثل دیوانه ها به هم می ریختم وکلا لهجه ی حرف زدنم تغییر کردمن که ترک زبانم به زبان فارسی حرف میزدم. دو هفته دانشگاه نرفتم گاه وبیگاه گریه میکردم خاطرات تلخ گذشته رو آمده بود خاطرات مرگ خواهرم در 15سالگی و.. استادم از وضعیت به وجود آمده خیلی شوک شده بود فکر نمی کرد با یک ارتباط من اینطور به هم بریزم وبرون ریزی داشته باشم.

      مطالب عالی از خدا ووحدت وجود وهستی در دوره ها بود در مورد اینکه ما جزئی از کل هستیم وهمه انسان ها خدا هستند وبایی همدیگر را دوست داشته باشیم ودر مورد شعور کیهانی که در جهان حاکم هست و اینکه اطلاعات جهان هستی در تک تک سلول های انسان هست خیلی مطالب جالب وشکفت انگیزی داشت که من برای اولین بار می شنیدم در مورد کالبد های ذهنی انسان سخن میگفت روحهای سرگردان وکمال نیافته که در این دنیا میمانند ودر کالبد ذهن انسانها زندگی میکنند روحهایی که به خاطر وابستگی نتوانستند به سوی کانال نور حرکت کنند و وارددنیای خودشان شوند.

      اون روز استاد عرشیان فر در لایو با استاد عباسمنش در مورد هیپنوتیزم یه مرد شصت وسه ساله گفتن که باهاش حرف میزده وبه نظرم همون کالبد ذهنی که استاد طاهری میگفتن ارتباط گرفته بودن واستاد عرشیان با فرادرمانی هم آشناست ولی عباسمنش مخالف هستند و تناسخ را استادطاهری هم رد کردن .
      وکالبدهای ذهنی انسان ها که بعد مرگ در ذهن افراد منفی وفرکانس پایین وارد میشن را خیلی ها فکر میکنند تناسخ هست. البته من سالهاست رها کردم فرادرمانی را واصلا مطالعه نکردم .نمیدونم چرا حسم گفت اینارم بنویسم.
      من یکسالی فایلهای استاد را گوش دادم وخیلی اعتماد به نفس پیدا کردم ویک کسب وکار خانگی راه اندازی کردم ولی چاقی واضافه وزنم باعث می شد احساسم خراب بشه خیلی دلم میخواست که مطلب ودوره ای در مورد لاغری با ذهن را پیدا میکردم ولی استاد عباسمنش ودیگران در مورد ثروت روابط اعتماد به نفس معنویت دوره داشتند ولی در مورد تناسب اندام نه تا اینکه من در یک گروه شکر گزاری که بودم دقیق یادم نیست نوشتم خدایا شکرت که لاغر شدم .چند لحظه بعد یک خانمی لینک کانال وگروه لاغری با ذهن رو برام فرستاد ومن وارد گروه شدم وخیلی خوشحال شدم از این که راه تناسب اندام ذهنی را هم پیدا کردم. ازون خاتم تشکر کردم وازش سوالاتی پرسیدم که شما دوره رو خریدی گفت اره خریدم ولی دوره رایگان هم داره ودوستم تو رایگان شرکت کرده وازمنم بهتر نتیجه گرفته 25کیلو کم کرده. منم همزمان با کار کردن روی باور ثروت دوره رایگان را شروع کردم واقعا عالی بود خیلی خوشحال بودم از اول شروع جلسات تا اخرش یادداشت برداری میگردم وبارها گوش میدادم حالم بهتر شده بود اشتهامم کم شده بود وزود سیر میشدم تا آخر گوش دادم ولی چون پول شرکت در دوره را نداشتم تمرکزم را گذاشتم روی ثروت وبالاخره امسال به لطف پروردگار تونستم دوره ورود به سرزمین لاغرها رو خریداری کنم وخیلی خوشحال هستم که درین دوره حضوردارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zardouzi.h
      1399/06/07 11:07
      مدت عضویت: 1490 روز
      امتیاز کاربر: 1138 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 297 کلمه

      با سلام براستادگرامی وهمراهان عزیز
      من تا سن 27 سالگی اندام متناسبی داشتم و اضافه وزنی که آزار دهنده باشد اصلا نداشتم. پس از به دنیا آوردن فرزندانم به تدریج اضافه وزن تقریبی 10 الی 15 کیلوگرم را تجربه کردم. در سالهای مختلف و به فراخور موقعیت از رژیم های لاغری مختلفی استفاده نمودم که اکثر مواقع کاهش وزن 7 الی 8 کیلوگرمی را به دنبال داشت.متاسفانه پس از ترک رژیم و تکرار عادت های غذایی گذشته به تدریج وزن کاهش یافته بر می گشت.در سال 98 در اینترنت به دنبال روش های مختلف لاغری بودم از آنجائیکه من دردوره هایی شرکت داشتم که مرتبط با موضوعات کنترل ذهن بود ناخواسته به ذهنم خطور کرد که آیا از طریق کنترل ذهن می شود لاغر شد؟ بلافاصله در یوتیوب جستجو کردم و به خواست خداوند فایلهای آقای روشن را مشاهده کردم. بلافاصله فایلهای رایگان را گوش دادم و در تیرماه 98 اقدام به خرید می‌کنم کردم.خدارا شاکرم که مرا به این مسیر هدایت کرد و از آقای عطار روشن نیز سپاسگزارم که بی وقفه و با صداقت کامل درجهت تکمیل دوره های مختلف و دادن روحیه به هنرجوها تلاش می کنند. گاهی وقتها که پیگیری و تلاش بی شائبه ایشان را می بینم از خودم خجالت می کشم که چگونه می توانم پاسخگوی این همه زحمت و اراده باشم.بلافاصله مصمم می شوم که اگر حتی یکنفر دیگر هم از این روش نتیجه دلخواه را بگیرد شاید پاسخ مناسبی برای تشکر و قدردانی از زحمات ایشان باشد.لذا، من هم تصمیم گرفته ام حال که با لطفا خدا به این مسیر زیبا هدایت شده ام تا گرفتن نتیجه ادامه داده و پس از آن نیز همچنان در جهت حفظ الگوهای جدید متناسب شدن باشم.
      شایسته است که از آقای عطار روشن تشکر نموده و برای ایشان طلب خیر و برکت داشته باشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طوبی حاج احمدی
      1399/06/07 00:44
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 3344 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 389 کلمه

      ب قول مادر بزرگم دختر باید ی پرده گوشت داشته باشه ومن همیشه مورد پسندش بودم اما خودم با اینکه سنم کم یود هیچوقت از خودم راضی نبودم وگاهی اوقات ب مامانم میگفتم ای کاش من ی مریضی بگیرم ولاغر بشم از صورت تپلم متنفر بودم وروز ب روز بد اخلاق تر میشدم وخودمو با دوستان خودم مقایسه میکردم وافسوس میخوردم ک چرا لباسهایی ک اونها میپوشن من نمیتونم بپوشم
      وقتی ازدواج کردم ناراحتی م بدتر شد وافسرده تر شدم واز همه کناره میگرفتم حتی با همسرم رابطه خوبی نداشتم شنیده بودم قرصهای انتی بیوتیک ادم و لاغر میکنه منم بدون اینکه مریض باشم استفاده میکردم
      رژیم میگرفتم لاغر هم میشدم اما باز راضی نبودم رژیم های مختلف منو حسابی بیمار وافسرده تر کرد مدتی لاغر میشدم اما دوباره کم‌کم ب وزن قبلی برمیگشتم وپوستم حسابی خراب شده بود ومن گیج بودم نمدونستم چکار کنم ک درست باشه در چه چرخه ایی افتادم خدایا ب فریادم برس
      نه میتونم با جاقی کنار بیام نه میتونم لاغر بشم ولاغر بمانم وروز ب روز در پیله خودم گرفتار تر میشدم وهیچ کاری دلم نمیخواست انجام بدم
      حالا ک سن م شروع کرده ب بالا رفتن حتما چاقتر میشم پس باید قبول کنم ورها کنم این حسرتها وسختی ها را خدایا کمکم کن
      همش در اینترنت دنبال رژیم های مختلف میگشتم ک با برنامه های استاد عطارروشن روبرو شدم بلافاصله ب دلم افتاد ک شاید بتونه ب من کمک کنه ومنو به ارزوم برسونه
      بدون اینکه دوره‌های رایگان ایشونو ببینم یعنی فقط قسمت اولشو دیدم وتصمیم گرفتم واز شوهرم خواستم ک برام تهیه کنه وبلافاصله شروع کردم
      باشوق وذوق زیادی اغاز شد تغییرات روحی بسیار خوبی پیدا کردم ادم خوشحالتری شدم ارام وامیدوار شدم خودمو بیشتر دوست دارم وکمتر خودمو ازار میدم وسعی میکنم خودمو هر طوری ک هستم دوست داشته باشم از خودم فرار نکنم با خدای مهربانم نزدیکتر شدم وبسیار خوشحال وسپاسگذارم ووامیدوارم ک ی روزی متناسب بشوم حتی اگر خیلی اهسته باشد اما اون روز خواهد امد ک من خوشحال وخوشبخت شوم خیلی خوندم ونوشتم فکر کردم سعی میکنم چیزهایی ک یاد گرفتم را ب عمل در بیاورم
      اما گاهی اوقات خیلی خسته میشم اما ناامید نمی شم
      اشکال نداره من ادامه میدم
      با استاد خوب ومهربانم ک خیلی خیلی ب من کمک کرد منم کم نمیارم وادامه میدم
      استاد سپاسگذارم از تمام زحماتتون شما بهترین استاد هستید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الناز
      1399/06/06 19:53
      مدت عضویت: 1376 روز
      امتیاز کاربر: 81
      محتوای دیدگاه: 2,216 کلمه

      یک زمانهایی لاغر و متناسب بودم و بعد به دنیای چاقها وارد شدم. اون وقتها که لاغر بودم، روی هم رفته از ظاهر خودم راضی و خرسند بودم. به جز اون اوقاتی که خودم رو با دوستان همسن و سالم مقایسه میکردم، که البته در همون مقایسات صورت گرفته در ذهنم هم خودم را زشت، ناچیز، و عیب و ایراددار نمی دانستم. فقط انگار این مرض مقایسه همراه انسان زاده میشود. میخواهم این را بگویم که اصلاً فکرش را هم نمیکردم که زمانی چاق شوم و سالهای زیادی از جوانی ام را به جای تجربۀ شور و حال جوانی، به افسوس در مورد اندام و وضعیت ظاهرم سپری کنم!!!
      این تصور و تفکر خواه ناخواه در ذهنم شکل گرفته که آن دوستان همسن و سال قدیمی، مسیر خوشی و خوشبختی را کما فی السابق ادامه دادند، اما من درست از همان روزهایی که وزنم شروع به اضافه شدن کرد، انگار از جمع آنها جدا مانده و به نقطۀ دیگری در عالم دیگری پرتاب شدم.
      شاید با خواندن این جملات تصور بشه، شادی من با اضافه وزن شروع به تحلیل رفتن کرد و با شروع وزن گرفتن، دنیای شاد من تبدیل به دنیای غمها شد. اما واقعیت این نیست!!!
      من خوب میدانم که در آن سالهای نوجوانی، قبل از اضافه وزن یا هر تغییر ظاهری دل ناچسب، حسرت و غمهای من نسبت به زندگی دوستانم شروع شده بود. من سالها بیش از شاد بودن، غمگین بودم. بیش از خنده، گریه میکردم. اول غم آمد که بعد اضافه وزن آمد، و بعد غمها بیشتر شد.
      در طی سالهای گذشتۀ عمرم، این را به خوبی دریافته ام که رابطه ای وجود دارد میان شادی و وزن نگرفتن، یا حتی لاغرتر شدن! و همچنین میان غمگین بودن و چاق شدن!
      باید اعتراف کنم که من روی هم رفته دختر غمگینی هستم. من دختر شاد و بی خیالی نیستم. من زندگی را سخت میگیرم، من فکر میکنم با سختگیری، میشود به خواسته ها رسید. اما زندگی چیز دیگری به من ثابت کرد. هر که راحت گرفت و خوش بود، پیشتر رفت و بیشتر به دست آورد.
      من میخواهم قبل از حل کردن مسئلۀ اضافه وزنم، این نوع تفکر رو در خودم برطرف کنم. میخواهم دختر شاد دوران کودکی باشم که لی لی کنان تا سر کوچه می دوید. من دیگه نمیخوام حس کسی را که در یک نقطه گیر افتاده و شادی اش منوط به بیرون آمدن از آن نقطه و رفتن به نقطۀ دیگریست، داشته باشم.
      من میخواهم کمی بی خیالی بیاموزم. از این هم تلاش سخت برای به دست آوردن و سپس از دست دادن خسته ام. من خواهم توانست. مثل تمام آرزوهای دیگری که بر صفحات دفترم نوشتم و سپس در زندگی ام تجسم یافت.
      پس از سالها دست و پنجه نرم کردن با مشکل اضافه وزن، و هیچ گاه برنگشتن به اندام سابقم، با آشنایی با خامگیاهخواری فکر میکردم راه حلی اساسی برای حل این مشکل یافته ام.
      همیشه ابتدا نوشته هایم را در دفترم مینویسم و سپس در این سایت وارد میکنم. اینکه ابتدا در دفتر نوشته هایم را ثبت کنم، به من این حس را میدهد که بدون مخاطب و با احوالات خودم تنها هستم، انسان وقتی مخاطبی رو به روش قرار میگیره، ناخواسته خودش رو سانسور میکنه. بنابراین با نوشتن در دفتر، میتوانم صادقانه تر افکار و احساساتم رو بیان کنم.
      امروز چندین بار دست به قلم شدم تا داستان هدایت خود به دورۀ آموزشی لاغری با ذهن رو بنویسم. اینکه هر بار موفق نشدم داستان رو بازگو کنم، یک دلیلش این بود که هدف از شرح نوشتاری این اتفاق، تقویت باور اجابت خواسته هایمان از سوی خداست. همین نکته شاید، آغاز یک تردید باشد برای من!!! چطور باور کنم، چطور ایمان بیاورم که این بار واقعاً اجابت شده است؟
      من قبلاً هم موفق به کاهش وزن و رسیدن به تناسب اندام شده بودم، اما تمام آنچه به دست آوردم از دستم رفت… و دقیقاً هر بار همین احساس را داشتم که “بالاخره موفق شدم!!”
      هر بار از درون به خود می بالیدم که آنچنان انسان موفقی هستم! اما در واقع بهایی که برای رسیدن به آن تناسب اندام ها پرداخته بودم، بیش از اندازه بود و یک جایی دیگر قادر به پرداخت آن بها نبودم. گویی لاغری را گرو گرفته باشم و یک روز آن گرو را با تمام هزینه های پرداخت شدۀ پیش از آن، از دست داده باشم.
      بهای پرداخت شده، کنترل دائمی خودم بود. آن بها رنج و حسرتی بود که هیچ گاه با لاغری از طریق کنترل غذا، برطرف نشد بلکه تنها تغییر شکل یافت. من به ظاهر شبیه دخترهای لاغر و متناسب شده بودم، اما در باطن خود میدانستم که من با آنها فرق دارم. هنگامی که من صبحها بدون خوردن صبحانه، موز و سیب و پرتقال و نارنگی، و ظرفی از خشکبار در کیف خود حمل میکردم و به سمت دانشگاه میرفتم، دخترهای باریکتر از خود را می دیدم که در یک دستشان ساندویچ کالباس و چیپس و پنیر بود و در دست دیگرشان نوشیدنیهای غیر طبیعی پرشکر!!! دخترانی که مثل من دغدغۀ وزن نداشتند در هر روز و هر ساعت از زندگیشان. آنها از بوفۀ خوابگاه، شکلات و کیک خامه ای و نوشابه های پر شکر، و چیپس و پفک می خریدند. بوفه ای که میان نوشیدنی ها و خوردنی های آن هیچ گزینه ای که مطابق سبک خامگیاهخواری من باشد، یافت نمیشد. بسیار به ندرت، و تنها برای خرید اقلام غیر خوراکی به آنجا قدم میگذاشتم.
      من با خامگیاهخواری خیلی خوشی ها را تجربه کردم. لباسهایی که حسرت پوشیدنشان را داشتم پوشیدم. به مهمانی ها و مراسمی که آرزوی شرکت در آنها را داشتم رفتم. شاد و خندان رقصیدم و خندیدم. من شنا کردن را در همان سالهای تناسب با خامگیاهخواری آموختم. اما خب هر سال خوراکی های ممنوعۀ بیشتری را به سبد تغذیۀ خود میفزودم. و در نتیجه هر سال سرزنشهای درونی و غم و غصۀ بیشتری بابت اندامی که کم کم، قدری از تناسب خود را می باخت، به زندگی من اضافه میشد. من برای تمام برنامه ها از درس خواندن گرفته تا سفر کردن و مکان زندگی و غیره و غیره، مجبور بودم سبک تغذیۀ خود را در نظر بگیرم. چون امکان اینکه آزادانه هر کجا میخواهم سفر کنم، به هر رستورانی میخواهم بروم، هر طور که بخواهم برنامه ریزی درسی بکنم را نداشتم. ناچار به لغزش از سبک تغذیۀ خود تن میدادم. همواره حسرت زندگی عادی داشتن مثل دیگر انسانهای لاغر به دلم بود. اگر با دوستانم به رستوران میرفتم، من مجبوراً فقط از منوی سالادها چیزی را انتخاب میکردم یا آبمیوه های طبیعی!! در سفر هم به همین شکل بود و نمیتوانستم راحت و رها باشم. گاهی میبایست برای امتحانی مرتب و منظم درس میخواندم، اما تنها همین مورد که در هنگام گرسنگی چه باید میکردم و از کجا غذایی مطابق رژیم خود پیدا میکردم، یک مشکل و مسئله میشد برای برنامه ریزی من!!! در کتابخانۀ دانشگاه قانونی را نوشته و در ورودی نصب کرده اند که همراه خود خوراکی و نوشیدنی وارد نکنید. خب من همیشه در کیفم باید میوه و خشکبار همراه خود حمل میکردم، و صد البته با خوردن اینجور چیزها هر یکی دو ساعت گرسنه میشدم. خیلی وقتها دیگه توی جمع خجالت می کشیدم از اینکه همیشه از کیف خودم ظرف خشکبار یا میوه درمیاوردم! و از طرفی میوه و خشکبار از دید دیگران یک میان وعدۀ ناچیز تلقی میشود که انتظار می رود آنها هم در خوردنش با تو سهیم باشند! آدمهایی که لاغرند و به عمر خود رژیم نگرفته اند، درکی از گرسنگی کشیدن ما چاقها ندارند، بنابراین هیچ کس اصولاً در جمعها متوجه این موضوع نبود که من با بخشیدن خوراکی های توی کیفم، عملاً ناهار و صبحانه و شام خود را به آنها میدهم و گرسنگی بیشتری را نصیب خودم میکنم. در عین حال من هیچ گاه با خامگیاهخواری به ظاهر صد در صد مورد علاقۀ خود دست نیافتم و برخی تجمعات موضعی چربی هر چند به میزان کم، کماکان در اندامم مشهود بود که قبل از دچار شدن به چاقی و اضافه وزن در من وجود نداشت. پس خامگیاهخواری از این نظر نیز در ذهن من شکست خورده بود.
      خوب یادم است که در تمام این سالهایی که عاجزانه سعی میکردم به خامگیاهخواری چنگ بزنم (که البته از یک جایی به بعد دیگه اسمش خامگیاهخواری نبود، فقط هنوز خیلی خوراکیها از تغذیۀ من حذف شده بود، و تمام اضافه وزن سابقم برنگشته بود) برخی اوقات دعا میکردم و از خدا میخواستم که “خدایا کمکم کن به همون تناسب اندام اصیل و واقعی، به همان سلامتی کامل و واقعی در بدنم دست پیدا کنم”، چون همواره معتقد بودم، آنچه من ساخته ام واقعی نیست و یک تظاهر است. حتی در تمام این سالها به دوستان خود گفته بودم که این سبک تغذیه را به خاطر حفظ سلامتی خود دنبال میکنم، که در واقع دروغی بیش نبود! سلامتی برای من اهمیت بسیار بسیار زیادی دارد اما واقعیت این بود که هدف اصلی من، لاغری و تناسب اندام بود. من در محل جدید زندگی ام و انسانهای جدیدی که وارد زندگی ام شده بودند، به کسی نگفته بودم که سابقاً اضافه وزن داشتم و آن را از طریق خامگیاهخواری برطرف کردم. نه اینکه قصدم دروغ گفتن باشه، بلکه این نکته رو دریافته بودم که صحبت در مورد اضافه وزن و چاقی سابقم، هم تمرکز خودم رو از مسیری که در آن بودم به هم میزند، و هم آن لاغرهایی که درکی از رنجهای گذشتۀ من نداشتند، ممکن است با حرفی یا کلامی باعث آزارم بشوند.
      پاییز و زمستان 97، اوج استیصال من بود بابت اینکه دیگر نه از عهدۀ آن ته ماندۀ خامگیاهخواری بر می آمدم و نه تحمل وزن گرفتن بیشتر و برگشتن به چاقی سابق را داشتم! پیشاپیش حرفها و کنایه های اطرافیان را می توانستم تصور و تجسم کنم بابت اندامی که اضافه وزن 20-25 کیلویی دارد! واهمه داشتم از آن حرفها، از آن زخم زبانها، از آن تمسخرها!
      از بهار 97 توجهم سمت مدیتیشن، و اینکه آیا می توانم از طریق آن تمایلم به خوردن را کاهش دهم، جلب شده بود. تابستان 97، هم روی یک تکنیک مدیتیشن هر از گاهی کار میکردم. آن تابستان با خودم عهد کردم تا این راه را ادامه دهم تا زمانیکه به پاسخ سؤال خود برسم. پاییز و زمستان را هم به همین شکل طی کردم و برخی تکنیکهای دیگر را آزمودم. در همان زمستان 97 بود که ویدیویی در یوتوب به ناگاه پیدا شد. بدون اینکه من سرچش کرده باشم. عنوانش چیزی مربوط به لاغری با ذهن بود. ویدیو را باز کردم. مردی در مورد روشی برای پایان دادن به رنج چاقی صحبت میکرد! درست مثل تمام افراد دیگری که چنین ادعایی در مورد روش و محصول خود دارند. ویدیو طولانی بود، کمی جلوتر بردم ویدیو را تا بلکه بفهمم اصل حرفش چیست! اما چیزی دستگیرم نشد. فقط از آنجا که هر روشی که در آن در مورد لاغری از طرق طبیعی صحبت میشد، نظرم را جلب می نمود، ویدیو را در یک playlist ذخیره کردم.روزهای دیگر آمدند و هرگاه یوتوب را باز کردم، ویدیوهای پیشنهادی دیگری از همان آقا رو به رویم پدیدار میشد. من هم هیچ وقت حوصلۀ گوش دادن به حرفهایش از ابتدا تا پایان ویدیو را نداشتم. ویدیو را جلو میزدم تا ببینم آیا بالاخره میخواد اصل مطلب رو بگه و راه جادویی خودشو رو کنه یا نه؟ و وقتی می دیدم نه خیر!! همۀ ویدیو انگار فقط قصه گفتنه و خبری از گفتن فرمول جادویی نیست، ویدیو رو می بستم و پیش خودم می گفتم: این هم یکی دیگه از هموناییه که اومده از ما چاقهای بدبخت، سوء استفاده کنه و بارش رو ببنده! این ویدیوهاش هم فقط تبلیغ هست برای اینکه بریم بهش پول بدیم و دوره اش رو بخریم!!! از قیافه اش هم معلومه که کارش رو خوب بلده!! :))))
      خلاصه چندین ماه به همین منوال گذشت و ویدیوهای لاغری با ذهن به من پیشنهاد میشدند، من هم میگفتم: شاید حالا یه وقتی هم فرصت کنم به حرفهای تو گوش کنم!! و گوش کردن رو به تعویق می انداختم.
      تا اینکه بالاخره یک روز دل به دریا زدم و حاضر شدم برای یک دورۀ مدیتیشن نسبتاً گران قیمت هزینه کنم! آن روزها فکر میکردم، بالاخره باید یه کاری بکنم، نمیشه دست روی دست گذاشت! از بقیۀ مدیتیشن ها هم که نتیجۀ دلخواه رو نگرفتم! شروع کردم به آموزش تکنیک جدید. یک ماهی گذشتو یک روز وقتی میخواستم طبق معمول هر روز آماده بشم و به دانشگاه برم، رفتم سراغ موبایلم تا از یوتوب یک مشاوره از دکتر هولاکویی رو بشنوم یا یک موسیقی play کنم. دوباره یک ویدیوی پیشنهادی از همان آقای سمج و پر حرف!!! این بار گفتم بذار ببینم چی میگه این!! ویدیو را از ابتدا باز کردم!! حرف زد و حرف زد و حرف زد!! جلسۀ هشتم دورۀ رایگان لاغری با ذهن بود (اگر درست به یادم مونده باشه) و در حین صحبتها اشاره به نوشتن و تأثیر آن در لاغری نمود!!! خوشم اومد. با روحیات من هماهنگ بود!!! من سالهاست که می نویسم. و دفترهای متعددی را با نوشتن روحیات و احساسات و خواسته هایم پر کرده ام. به خودم گفتم: چرا تا حالا نخواستم یک بار درست و حسابی به حرفهاش گوش کنم؟ حرفهای خیلی خوبی میزنه!! دورۀ رایگان رو شروع نکردم، اما حس کردم یک سرنخ پیدا کردم و تصمیم گرفتم در تابستان 98، زمانی که به ایران رفتم، دورۀ اصلی را خریداری کرده، آن را امتحان کنم. این کار را هم کردم.

      پی نوشت:
      ضمن عذرخواهی از آقای عطارروشن، اگر در بخشهایی از نوشته ام، قضاوتهای عجولانۀ خود را بی سرپوش بیان کردم. امیدوارم باعث رنجش خاطر شما نشده باشم.
      نوشتۀ امروز من قدری جسته گریخته بود، چون نمیخواستم تراوشات ذهنی و احساسی خود را کنترل کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار آسیه رفیعی
        1399/06/07 16:53
        مدت عضویت: 1654 روز
        امتیاز کاربر: 23640 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 108 کلمه

        فوق العاده بود عالی دوست عزیز بسیار لذت بردم از نوشته های دلنشین تون و سراسر اشک ریختم با لبخند از خوندنش قلم عالی دارین 👏👏👏خوش به سعادتتون با اینهمه هدایت عالی که شدین پایان رنجها و ناکامیها در همین سرزمین فقط یافت میشود و بس صمیمانه بهتون تبریک میگم و آرزوی موفقیت دارم براتون 🌹🌹🌹

        و همچنین برای تک تک دوستانی که نوشته های فوق العاده و عالی نوشتن و ما چقدر سعادتمند و خوشبخت هستیم که در بین بهترین دوستان خود بواسطه لطف بزرگ اول خدا به خاطر چنین هدایتی و بعد لطف بسیار استاد بزرگوارمون هستیم در سرزمین بی نظیر لاغری با ذهن فوق العاده 😍😍😍

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار admin_1
        1399/06/08 02:54
        مدت عضویت: 1350 روز
        امتیاز کاربر: 3
        محتوای دیدگاه: 249 کلمه

        سلام ودستان خوبم من داستان دل نشین و کمی غمگین شما را خواندم و از اینکه توانستی با این سایت آشنا بشی خوشحالم چون که در این راه واقعا همه به مقصدی داریم میرسیم با کمی تلاش بدون زحمت بدون ورزش فقط باید تمرینها را انجام بدیم من هم از اول ۵۰ یا ۴۵ کیلو بودم هنوز عکس اون موقع های خودم را دارم دیروز بود که خواهرم آمده بود خانه من بهم میگفت مواظب باش تازه کمی روی فرم آمدی زیاد نخور به خودم گفت که من مثلی اون موقع ها میخورم ولی طرز فکر من حالا عوض شده و عکس زمانی لاغری خودم را نشان دادم به خودم گفتم بازم به همین وزن مورد نظرم میرسم فقط باید صبر کنم ولی نزدیک دو ماه میشه من وقت نمیکنم برنامه ها را انجام بدم ولی سعی میکنم که دوباره شروع کنم و از داستانت لذت بردم عزیزم و فهمیدم که چیقدر رنج بردی به خاطر وزن خودت ولی امید وارم که از این روزهای خوش زندگی خودت را ببینی من زیاد خیلی زحمت نکشیدم به خاطر تناسب اندام فقط ۲ یا ۳ روش را انجام دادم که اونم نمیتوانسم برای همیشه انجامش بدم ولی ناراحت بودم که چیرا من چاق شدم و وقتی میرفتم لباس خریدن از خودم بدم میامدو حسرت اندام افراد لاغر را میخوردم و به خودم میگفتم خدایا کی میشه که منم مثلی اینها بشم که خدا را شکر حالا دارم کم کم به وزن مورد علاقه خودم میرسم روز خوش دوستان گلم 🌹🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار الناز
          1399/06/08 13:52
          مدت عضویت: 1376 روز
          امتیاز کاربر: 81
          محتوای دیدگاه: 48 کلمه

          از پاسخهایی که برام نوشتین خیلی خیلی ممنونم. شاید خودتون ندونید چقدر برام دلگرم کننده بود این پاسخها. خوندن داستانهای همدیگه و رنجهایی که همه بابت مسئلۀ اضافه وزن دچارش بودیم و هستیم، باعث میشه بدونیم تنها نیستیم. و پشتیبانی احساسی دوستانی حاضر در این گروه، بسیار عالیه.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamabdollahi
      1399/06/05 10:56
      مدت عضویت: 1504 روز
      امتیاز کاربر: 5455 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 717 کلمه

      سلام وعرض ادب👌🏻🌺
      من تا ۲۲ سالگی یعنی سنی که ازدواج کردم متناسب بودم ولی همان موقع هم برای پوشیدن لباس عروسی ام که خیلی دوستش داشتم واونو تهیه کردم که براحتی زیپش بسته نمیشد جون من سایزم ۳۸ یعنی یک سایز از اون لباس بزرگتر بود ولی من تصمیم گرفتم دراین مدت زمان باقی مانده تا روز عروسیم یعنی یک ماه اینده سایزمو کم کنم ، پس صرفا با رقصیدن رروزی نیم ساعت براحتی تونستم لباسم را بپوشم وکاملا توی تنم راحت بود ومن خوشحال شدم.👌🏻👌🏻❤️
      ولی درست ۶ماه بعد از ازدواجم وقتی به مهماتی دورهمی دوستانم رفتیم واونجا طبق رسم معمولمان، همگی خودمونمو با ترازو کشیدیم من۶۴ کیلو شده بودم ودوستانم گفتند وای مریم خیلی چاق شدی والبته ، بعد از آن همه تایید کردیم که این طبیعیه که بعد از ازدواج چند کیلویی اضافه کنم، ولی من حس خوبی هم از این موضوع نداشتم واسترس چاقی از همانموقع منو فرا گرفت وپس از آن وحاملگی وچاقی دوران حاملگی ‌وزایمان وشکم آوردنو وباز تلاشم از طریق رعایت رژیم غذایی وشبها شام نخوردن و متناسب شدن و ولی باز دوباره بارداری دوم وچاقی پس از آن واسترس عمیق تر نسبت به چاق ماندن ومحکوم به بزرگی شکم به خاطر باور غلط زایمانهای مکرر چاقی ماندگار پس از آن واسترس ومراجعه به مراکز تغذیه درمانی وماهی ۴ کیلو کم کردن ورخستگی ورها کردن بازگشت به وزن قبلی وبیشتر شدنم و..😌😌
      باز هم دارودرمانی وشرکت در کلاسهای ورزشی متعدد ، ایروبیک وپیلاتش وبدنیازی وپاور لیفتینک و… با هر بار رها کردن انها بدو دلیل :
      اولا: باور اینکه ول کردن ورزش باعث برگشت به وزن سابق وبیشتر از آن میشه
      ثانیا: باور ومانع بزرگ ذهنی که کاملا جا افتاده بود در ذهنم ، مبنی بر اینکه :
      لاغر شدن سخت ترین کاره ومحاله.
      که من در عین فعال بودنم ودر رژیم بودن وپیاده روی های مکرر وتلاش های خستگی نا پذیرم تا الان به خاطر احساس بدم ونا آرامی ام سرزنش کردن خودم واحساس گناه کردنم، یابه وزن دلخواهم نرسیدم واگر هم رسیدم موقت بوده ، چرا که من بدون موافقت ذهنم ، داشتم جسمم را شکنجه روانی میدادم ، واین ناهمسویی ذهن باحرکت جسمم عامل شکستم بود 😳😳🥺.
      تا این که در اوج نا امیدی ولی همیشه در خلوتم وسجده هایم عاجزانه از خدایم طلب هدایت می نمودم، روزی برای مطلبی در یوتیوب سرچ میکردم که به طور اتفاقی با سخنان گهر بار استاد عطار روشن مبنی بر این که تنها راه لاغرشدن ، لاغری با ذهن است ویادمه استاد عزیز جایی گفتند، که:
      شما از ابتدا در راه بودید یعنی حتما زمانی از زندگیتان وزن دلخواهتان را داشتید ولی کم کم با قرار گرفتن در جاده فرعی از بزرگراه اصلی دور ودورتر شدید بدون این که بفهمید وچاق شدید وبایستی جهت لاغر شدن از همان راه یعنی بدون این که بفهمید وخیلی راحت بر گردید ووارد جاده اصلی (تناسب فکری ولاغری با ذهن) شوید ولاغر شوید ولاغر بمانید بدون ورزش ، بدون رژیم ودارو ، چرا که شما برای چاق شدن دارو یا رژیمی رو رعایت نکردید ،
      وای خدای من عجب جملات سحر آمیزی ومنطبق با دل ، یعنی از دل می آمد وبه دل مینشست ،
      چشمانم غرق در اشک شوق ومعجزه الهی وخواست خدا حهت بر آورده شدن خواسته اصلی زندگیم( متناسب شدنم) شد ، خواسته ایی که با نداشتنش حس زندگی ، بودن ،اعتماد به نفس ومطرح شدنم در مجامع ومجالس وجمع دوستان وخانوادگی را تضعیف کرده بود. ازخوشحالی سر از پا نمی شناختم فورا وارد سایت تناسب فکری شدم دوره اول ورود به سرزمین لاغرها را، ولی این بار با ایمان وحس عالی متناسب شدن قطعی ام خریداری نمودم( ابان ماه ۹۸) وتا الان که در دوره تکرار هستم ، فقط یک چیز را عرض میکنم واون این که :
      احساسم عالیه👌🏻
      سازم کوکه وشادیم تکمیله😃😆
      نفسم آزاده👏
      رها وسبکم عین پروانه ایی که از پیله اش آزاد شده💃💃🦋🦋
      دنیا را سرشار از عشق میبینم،💐💐
      عاشق وشاکر تمام نعمات خداوندم:ریبایی طلوع وغروب خورشید را حس میکنم ، شبها آرام به امید وشادی آغاز روزی دیگر از هستی ام هستم،
      همسر وفرندانم را عاشقانه شاکرم ودوست دارم👨‍👧‍👦🌞🌸🌼
      عاشقانه به درختان کوهها وجنگل وجویبار ودریا وطبیعت وآسمان وبارشش ،وزمین ونعماتش وانسانها وپرندگان وحیوانات و… مینگرم.⛈🌈❄️☃️🌲🌲🦜🐁🦨🦩
      عاشقانه بدون حس اجبار وترسی میستایمش( خدا) وبااو ( فرشته درونم ) پیوندی دوباره جهت بهره مندی از الهامتش وبرخورداری ازتمام انچه لایقش هستم، بستم.🙏🏻🙏🏻👏👏💃💃
      وخلاصه اینکه تمام زندگی ولحظاتم پر شده از :
      عشق
      عشق
      عشق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amireai87
      1399/06/05 02:19
      مدت عضویت: 1395 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 282 کلمه

      سلام من تا ببه سن۲۱سالگی رسیدم هرراهی و هرکاری بود انجام دادم برای لاغری ولی تاثیری نداشت،تااینکه یکی از دوستام که درجریان لاغری وچاقی های من بود گفت دخترعمه ش از راه ذهن لاغرشده هم خودش و هم همسرش،بعد من گفتم مگه میشه؟گفت اره به خدا لاغرشده و منم میخوام شروع کنم،گفتم من که میخوام برم عمل کنم چون چندماه بعدش عروسیم بود و عجله داشتم برای لاغری،بعد که عروسیم کنسل شد به خاطر فوت عزیزان براثرکرونا،به دوستم گفتم سایت رو بده منم برم یه نگاه بکنم ببینم چه جوریه.بعد که واردسایت شماشدم و اولین فایلوگوش کردم وتواینستا حرفاتون رو گوش کردم،یه امیدی گرفتم ولی بعد که متوجه شدم این کارزمان بره باز پشیمون شدم چون من تمام تلاشم این بود برای عروسیم زیباترین هیکلوبسازم،گفتم پس ولش کن من عملمو میکنم وبعد میام بااین سایت پیش میرم که دیگه برگشت نداشته باشم.بعد ازاین موضوع که باخودم درگیری داشتم ۱ماه گذشت،من باز عروسیم به خاطرکرونا عقب افتاد،بعد پیش خودم گفتم هم فاله وهم تماشا بذار شروع کنم تااینکه۲۰ مرداد واقعا شروع کردم به گوش کردن ونوشتن و انجام تمرینات،تافایل ۵خوب پیش اومدم و مدام گوش کردم حتی چندین بارو تمرینات رو مینوشتم وانجام میدادم ولی سر فایل۶باز یکم سست شدم و گفتم خب من تا کی قراره لاغر بشم ومن نزدیکم به عروسی،خلاصه با مغزم کش مکش دارم واسترس دارم که تا عروسی میتونم لاغر کنم یانه.(من اطمینان دارم باشما استاد عزیز من لاغر میشم،شک ندارم)ولی این شرایط عروسیم و وجود اضافه وزن۴۰کیلویی،منو خیلی اذیت میکنه و پیش خودم میگم کاش یکسال پیش اشنا میشدم که یکسال فرصت داشتم.
      بازخیلی خداروشکر میکنم باشما آشنا شدم چون حتما به رویای لاغری میرسم….(کاش موضوع عروسی ولباس عروس و…نبود)وانقدراسترس نداشتم….ازهمه درخواست دارم واقعابرام دعاکنن…خیلی احساس درموندگی دارم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شادى
        1399/06/09 01:13
        مدت عضویت: 1400 روز
        امتیاز کاربر: 22128 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 15 کلمه

        دوست عزيز , اميدوارم به لطف خداى مهربان , همه چى , بخوبى پيش بره🥰

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/06/05 00:12
      مدت عضویت: 1583 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 709 کلمه

      سلام‌ به دوستان همراهم و استاد ارجمند وبینظیرمون

      هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
      آرامتر از آهو بی باکتر از شیرم
      هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
      رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

      و من اوایل آذر ماه ۱۳۹۸ از خستگی زیاد تسلیم تسلیم شدم

      بدنیا اومدم تپل بودم،بعد از ۲تا خواهر لاغر بدنیا اومده بودم و خانواده خوشحال از فربه بودن من،تا زمانیکه کوچیک بودم سوگلی بودم و بزرگتر که شدم از سرزنش هاییکه میشدم متوجه شدم چاق شدم،از خانواده شنیده بودم،باور کرده بودم و پذیرفته بودم که من ارثی چاقم وبا دلایل بیشماری بمن ثابت کردن که این تقدیر منه و من محکوم هستم به بدهیکلی وزشت بودن
      بی اعتماد بنفس بودم،خجالتی بودم،از خودم بشدت متنفر بودم ،تو آینه خودمو نگاه نمیکردم،احساس لیاقت وارزشمندی نداشتم،تایید طلب شده بودم‌،هر کاری میکردم که دیگرانو راضی نگه دارم واز درون وبیرون متلاشی بودم،موقع ازدواج هم مطمئن بودم کیس مناسبی تن به ازدواج با من نمیده،در سن ۱۷سالگی ۷۵کیلو شده بودم ،هیچ لباسی تو تنم قشنگ نبود وشکل پسرها تیپ میزدم ،از ۱۸ سالگی رفتم تو رژیم های سنگین ،باشگاه رفتم وبشدت ورزش میکردم،تمام تنمو پلاستیک میبستم و تردمیل میرفتم که بدنم بیشتر عرق کنه،بعد از زایمان به ۹۵کیلو رسیدم،ترسیدم ،دوباره باشگاه و نخوری های وحشتناک،تمام عمرمو در رژیم و ورزش های طاقت فرسا بودم و با زایمان دومم بازم همه چیز بهم ریخت،دم نوش،گیاهان دارویی لاغری،ای اف تی،تردمیل،ورزش های طولانی،رژیم های سنگین،قرص های لاغری،هیپنوتراپی،ان ال پی و راه های بیشماریو رفتم و مجدد برگشت وزن داشتم،،تقریبا ۷سال پیش که بشدت داشتم تمرینات دوره مربی گری ورزش موردعلاقه مو میگذروندم ،آسیب در کمر و زانو دیدم و دکتر ۹ماه استراحت مطلق داد ،بیچاره شده بودم تو خونه ،همش استراحت،احساس بیهودگی میکردم،اضافه وزنه بازم شروع شد ،من باور داشتم اگر ورزش و رژیم نداشته باشم چاق میشم ومیشدم ،دیگه از همه چیز خسته بودم،مدام به خدا شکایت میکردم از وضعیتم
      ۲سال ونیم پیش از طریق شخصی با استاد عباسمنش آشنا شدم و ورق زندگیم آروم آروم تو هر جنبه ایش تغییر کرد،دیگه هر حس وحالی داشتم از قسمت عقل کل سایت استادعباسمنش میپرسیدم،،با اموزش هاییکه میگرفتم متوجه شده بودم با کنترل ذهنم میتونم به هر چی میخوام برسم پس یه سئوال خوب از خودم پرسیدم ،اگر برای هر کاری میشود پس برای لاغری هم میشود ،دیگه مطمئن شده بودم مسئله من خوردن نیست چونکه من همش تو رژیم بودم،،،، دوره های ذهنی زیادیو گذرونده بودم ،پس متوجه شدم ایراد کار من یه چیزی توی مغزمه و از خودم میپرسیدم من چطور میتونم راحت وآسون لاغر بشم؟؟ و جواب ها رسید
      آبان ماه ۱۳۹۸ ،رفتم پالتو بخرم ،سایز ۴۶ اندازم نشد،داشتم دیونه میشدم ،گریه کنان از فروشگاه اومدم بیرون و به یکی از دوستانم که چند روز پیشش بهم گفته بود فریده چقد چاق شدی،میخوایی تلفن متخصص تغذیه مو بهت بدم ،پیام داد
      ،دوستم ادرس اینستای اون شخصو بهم داد و منم خیلی سریع وارد رژیم های وحشتناک ایشون شدم ،میخواستم خودمو تنبیه کنم ،۲۰ روز از رژیمم گذشت و حال جسمی من بد شد ،بی جون وحال شده بودم
      رفتم توی قسمت عقل کل و پرسیدم آیا میشود با ذهن لاغر شد ؟ جواب های بیشماری از دوستان اونجا درج شده بود و توی چندتا پیامها در مورد سایت استادعطار روشن نوشته بودن،ذهنم دینگ کرد ،صدایی بمن گفت همینه،درسته
      انگار گمشده م پیدا شده بود،سریع وارد سایت شدم و بیشتر فایلهای سایتو گوش دادم ،لذت میبردم،خرید تمام دوره های این سایت مصادف شد با تولد من ۱۱ آذر ،،انتخاب کردم کادوی تولدم بجای طلا ،دوره ها باشه،،وارد دوره ها شدم،ولع یادگیری داشتم،آگاهی ها بر جانم مینشست،من تغییر کردم،اول درونی وبعد جسمی ،به خودم قول دادم شگفتی ساز این سایت میشم وخدارو شکر فیلم‌ و عکسم توی سایت هست
      اعتماد بنفس وعزت نفسم بهتر شده ،از خوردن ترس ندارم ،آرامم،آزادم شاد تر هستم
      من هدایت شده هستم ،من خواستم وخدای مهربانم‌ راه رو برای من آشکار کرد
      استاد عطارروشن مثل یک همراه و مراقب بینظیر قدم به قدم در کنار هنرجوهاش هست و خالصانه و با مهربانی هر آنچه به خودشون کمک کرده که نتیجه بگیرن رو در اختیار ما گذاشته

      استاد شهد شیرین این همه نوازش که از طرف جهان هستی به شما میشه گوارای وجودتون که حتما شما خودتونو لایق این شرایط دیدید که جهان هم به شما پاسخ داد

      جهان هستی اجرا کننده انتخاب های ماست مراقب انتخاب های خود باشیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/05 20:32
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 51 کلمه

        نوشتۀ بسیار دلنشین و لذت بخشی بود. شما و سرگذشتتون الهام بخش من و دوستان دیگه هستید. خیلی از جملاتی که نوشته بودید احساساتی که خودم هم بهش دچار بودم رو برام تداعی کرد. امیدوارم اتفاقات خوب بیشتری براتون رخ بده و باز هم سهیم بشید تجربه هاتون رو با ما.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikia4040
      1399/06/04 23:24
      مدت عضویت: 1323 روز
      امتیاز کاربر: 217 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 76 کلمه

      سلام استاد گرامی من در شرایط خیلی بد روحی بودم دیگه از همه چیز خسته بودم روحم خسته بود یک روز به فکرم رسید برم سراغ یوگا تا آرامش بگیرم به طور اتفاقی با سایت شما آشنا شدم خدا رو شکر میکنم که با آموزشهای رایگان شما به آرامش رسیدم و در عرض سه هفته سه کیلو وزن کم کردم حرص و ولع خوردن رو از دست دادم جسمم با ذهنم هماهنگ شده ،خدا رو شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار arshia873
      1399/06/04 23:00
      مدت عضویت: 1311 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 16 کلمه

      سلام ممنون از مطالب خوبتون از چه قسمتی مطالب را دانلود کنم من تازه عضو شدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه
        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1399/06/04 19:22
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 23640 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 872 کلمه

      🌹بنام خدای مهربان 🌹
      🌹سلام و خدا قوت ویژه خدمت استاد و تمامی دوستان شاد و متناسبی که این پیام رو میخونن و به این سایت فوق العاده عالی و لذت بخش هدایت میشوند 🌹
      من به شدت درگیر رژیمهای متفاوت و عذاب آور و بی فایده بودم و مدام در حال شکنجه دادن جسم خودم بودم و مدام از هر رژیمی که نتیجه نمیگرفتم هر کی هر راهی برای لاغری بهم پیشنهاد میداد رو اجرا میکردم 😅و روز به روز افسرده تر و چاق تر میشدم جوری که کافی بود یکی بگه بالای چشمام ابرو هست اشک چنان از چشمام سرازیر میشد که حد نداشت نمیتونم ورد زبونم بود به حدی منفی بودم و به حدی نا امید بودم که همه بهم معترض بودن 😂

      خواهرم مدام میگفت یعنی اینهمه علم پیشرفت کرده و هیچکس یه راه آسون برای لاغری بلد نیس😔 که به ما یاد بده و مدام آه و ناله هممون زیاد بود و همیشه آرزو داشتیم و دعا میکردیم تا راه واقعی و نجات واقعی از چاقی برامون پیدا بشه و همش بی فایده بود با قانون جذب آشنایی داشتیم و چندتا از اساتید فوق العاده هم آشنایی داشتیم ولی اونام زیاد موثر نبودن برای لاغری و اصلا بلد نبودیم و روش هیپنوتراپی رو هم انجام داده بودم و مقالات اون آقا رو هم میخوندم و ان ال پی و اینا هم انجام میدادیم ولی نتیجه نمیگرفتیم 😊

      فقط تنها چیزی که یکم به من کمک کرد و حالم بهتر شد چالش گروهی بود که با دوستانم قرار گذاشتیم هر شب کتاب شفای زندگی لوییز هی رو گوش بدیم و ذهنم خیلی خیلی آرام تر شد و حالم خیلی بهتر شد وزنمم بدون اینکه درگیرش باشم کم شد 😊
      ولی باز شروع کرده بودم به رژیم جدید و ختم چهله زیارت عاشورا با صد سلام و نفرین 😍😍😍

      تا اینکه روز آخر چهله ام و نذرم خواهرم خیلی اتفاقی دنبال مطالب ذهنی میگشت و واقعا نا آگاهانه لاغری با ذهن رو در گوگل سرچ کرد 😍و بعد با شادی فوق العاده ای در سال ۹۶ لینک تالار را به ما داد و سهیلا جون فوق العاده پیامهای عالی میفرستادن و کلی افراد موفق تو تالار بودن که به شدت عالی و زیبا مینوشتن و اونموقع من به صورت روح در تلگرام فعال بودم که کسی مزاحمم نشه و ساعتها غرق در خوندن پیامهای فوق العاده استاد و دوستان میشدم و واقعا انگار در تالار پذیرایی و مهمونی فوق العاده بودم که مدیران تالار بی نهایت عالی و مهمون نواز بودن 😍😍😍از این جشن با شکوه به شدت لذت میبردم و هنوزم در تالار عضوم و پیامهاشون رو دارم و گاهی دلتنگ میشم میخونم و خیلی از شبا رونمایی از یک شگفتی ساز داشتیم که فوق العاده شیرین بود این جشنها 🌹🌹🌹

      تمامی ویسهای فوق العاده استاد رو مو به مو با تکرار گوش میدادم و تمرینات رایگان رو گوش میدادم و انجام میدادم و به حدی حالم فوق العاده شده بود که سر از پا نمیشناختم تا دوره آموزشی استاد رو بخرم و قبلش هم بیکار نبودم و کلیه تمرینات عالی رو انجام میدادم با لذت تا اینکه لطف خدا شامل حالم شد و دوره رو خریدم بهمن ماه ۹۶ انقدر شبی که در دوره ثبت نام کردم تا صبح جیغ زدم و خوشحالی کردم که حد نداشت و بی صبرانه دلم میخاست هر چه سریعتر شروع کنم دوره رو و هر روز که میگذشت شادی بیشتری سراسر وجود منو میگرفت و گوش دادن فایلهای استاد با لهجه بسیار شیرین و فوق االعاده دوست داشتنی شون برای من به شدت لذت بخش و عالی بود و هر روز واقعا روح جدیدی به جسم نا امید من تزریق میشد و همه از اینهمه تغییرات سراسر لذت من متعجب و شگفت زده میشدن و این شادی همچنان روز به روز هم تا کنون بیشتر و بیشتر میشه تو وجودم بخاطر انتخابم اول از سمت خدا و هدایت شیرین و فوق العاده به استاد بی نظیری که فوق العاده با همه وجودم بی نهایت ازشون ممنونم و لحظه لحظه سخنان شیرین استاد برای من درسهای عالی و جدید داره و به ظاهر سخنان گهربارشون رو تکراری میشنوم و لذت میبرم ولی انصافا هر دفعه کلی برام تازگی و شگفتی به ارمغان میاره و همیشه و در همه حال دعاگوی وجود گرانقدر استاد عزیزم رضا عطار روشن هستم و خدا رو بابت این نعمت بی نظیر سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      🌹استاد گلم واقعا نمیدونم چطوری و با چه زبونی قدر دان زحمات عالی شما باشم فقط سعی میکنم با استفاده عالی و انجام تمریناتم تشکر کوچکی از وجود شما که دستان خداوند بر روی زمین هستید انجام بدهم استاد الهی خیر دنیا و آخرت نصیبتون بشه که واقعا شده و به نظرم شما یکی از بندگان خاص خداوند مهربان برای هدایت اینهمه انسان رنج کشیده و داغون که تبدیل به انسانهای فوق العاده شاد و سرزنده شدن هستین و این یعنی عنایت خاص خداوند مهربان به استاد گلم خوشا به سعادتتون🌹

      و آرزوی توفیق روزافزون براتون دارم که لطف خدا بی شمار در حال و زندگی شما شده و لایق تمامشون هستین و دید ما رو هم به لیاقتهامون باز کردین باز هم به شدت ممنونم😊☺️

      🌹لاغر شدن آسانترین کار دنیاست 🌹
      🌹در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست 🌹
      🌹تناسب اندام همیشگی طبیعی ترین حق منه و من لایقش شدم با بهترین استاد دنیا 🌹
      🌹سپاسگزارم 🌹سپاسگزارم 🌹سپاسگزارم🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره اقاپور
      1399/06/04 18:58
      مدت عضویت: 1674 روز
      امتیاز کاربر: 799 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 111 کلمه

      سلام به استاد و هنرجویان عزیز.هدایت من از آنجا شروع شد که دیدم چگونه استاد با شرف و با وجدان خالصانه پشت ما هنرجویان هست و با هیچ چشم داشتی ما را هدایت میکنه آنجا بود باور کردم این روش با بیشمار روشهایی است که من امتهان کرده بودم فرق دارد .روشی هست که نه تنها اموزش تناسب اندام هست بلکه اموزش درستکاری راستگویی ادب کلاس وکلا رفتار و کردار خوب را آموزش میده .
      ممنونم از آزمونهای استاد بی همتا. ممنونم از هنرجویان ی که صادقانه نظرشان را می نویسن و الگوی خوبی برای شخص من هستن .
      روز و هفته خوب ی برای همه آرزو میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nazanin_taraghijah
      1399/06/04 18:11
      مدت عضویت: 1574 روز
      امتیاز کاربر: 209 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 105 کلمه

      من از ٤ سال پيش با اين سايت اشنا شده بودم و حتي در دوره ها شركت كرده بودم ولي متاسفانه انقدر دوستانم با عمل لاغر شده بودند كه ذهنم خيلي مقاومت ميكرد و باعث سد دوره رو كامل كنار بزارم ، و تو اين ٤ سال باز شدم همون ادم قبل كه دنبال رژيم و قرص هاي لاغري ، دمنوشها و غيره رفتم كه هييييچ فايده نداشت تا اين كه ديدم دوستاني هم كه عمل كرده بودند باز دارند چاق ميشن!! اه مگه ميشه؟؟! ديگه اينجاااست كه بايد اعتراف كنم فقققط لاغري با قدرت ذهن امكان بذير هست نه باااا هيچ چيزه ديگه اي!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سیما شریعت پناه
      1399/06/04 18:04
      مدت عضویت: 1568 روز
      امتیاز کاربر: 9138 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 471 کلمه

      با سلام خدمت استاد مهربانی ها و دوستان محترم حاضر در سایت؛
      از سن ۱۷سالگی از آیینه فهمیدم که در حال چاق شدن هستم…هر روز میگذشت و من هر سال از عکس های پای سفره هفت سین تغییرات جسمی خودم و بیشتر حس می کردم و این موضوع فشار بیشتری روی ذهن من داشت… دختر خیلی جوونی که دلش میخواد مثل خیلی از دوستاش لباس های شاد و اندامی بپوشه… تو هر جمعی شرکت کنه…اعتماد به نفس داشته باشه و در نهایت شاد باشه…
      اما اون هر روز ناراحت تر و غمگین تر می شد نسبت به این موضوع….
      کم کم شرایطی برام پیش اومد که از دیدن یه عده ای دوستان و آشنایان و فامیل به ویژه اونها که مدت زمان بیشتری بود آنها را ندیده بود فراری بودم. چون گوشزدها خیلی بیشتر از چاقی داشتن من و اذیت می کردن… مگه من چند سالم بود که باید سرزنشم می کردن.من چیزی از علت چاقی ام نمی دونستم. اعتماد به نفسم به تدریج کم و کمتر شد… قدرت تصمیم گیری هام… حق انتخابم….فرصت های مانور در زندگی ام…. و من برای همیشه تبدیل به یه آدم خجالتی و منزوی شدم..
      همان زمان تصمیم گرفتم رژیم بگیرم و باشگاه ثبت نام کنم.
      اما از قبل مرتب بهم گوشزد میشد که مراقب باش. اگر هر کدوم و رها کنی، بازم چندین برابر وزنت بر می گرده. خلاصه رژیم گرفتم..ورزش کردم..قرص خوردم..افشره خوردم..پودر خوردم..از دستگاه های لاغری موضعی استفاده کردم..
      اما همش بی فایده و بی فایده تر.
      و من هم هر روز غمگین و غمگین تر.‌
      به همین شکل گذشتند….برای همگی ما که این رنج یکسان رو داشتیم….
      نداشتن احساس خوب و احساس شکرگزاری.احساس فرق داشتن با بقیه آدم ها.نداشتن اعتماد به نفس و منزوی بودن. رنجی که هر بار آیینه به من گوشزد می‌کرد.
      با گذشتن چند سال از ازدواج ناگهان اضافه وزن عجیبی پیدا کردم. طوری که دیگه حالم خیلی بد بود…هم روحی و هم جسمی…
      یک ماهی بود خیلی درگیر بودم….
      و مطمئن هم بودم که هرگز نمی تونم لاغر بشم چون همه راه ها رو رفته بودم.
      تو دلم گفتم خدایا چکار کنم؟؟
      خودت بهم کمک کن…
      من خیلی خسته ام…
      فقط همین…
      حتی اسم لاغری هم نیاوردم… چون مطمئن بودم نمیشه…
      فقط از خستگی گله کردم و کمک خواستم…
      تا اینکه یه روز سرد پاییزی وارد اینستاگرام شدم … و استوری یکی از دوستان مجازی ام که هرگز ایشون و ندیدم و نمیشناسم و اصلا نمی دونستم کی ایشون و فالو کرده بودم،یک استوری گذاشته بود و سوال کرده بودن، شکرگزاری از نظر شما یعنی چی؟
      من نوشتم شکرگزاری یعنی شاد بودن اما من هرگز شاد نیستم
      چند لحظه بعد علت را جویا شدند و من گفتم وزن من بالاست و خیلی دارم اذیت میشم.ایشون هم سایت و به من معرفی کردن…
      الان ۸ ماه از اون تاریخ میگذره…
      و من به اتفاق همسرم تغییرات چشمگیری داشتیم و تصاویرمون در آلبوم شگفتی سازان ثبت شد…
      خددددددددددددددایا شکررررررررررررررررت
      سپاس فراوان از برادر محترم و گرامی ام استاد عطار روشن عزیز
      💝💝🙏🙏👏👏💪💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/06/04 17:05
      مدت عضویت: 1567 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 252 کلمه

      سلام من تقریبا یکسالی بود از باشگاه رفتن خسته شده بودم (با وجودیکه حدود سه سال غیر مداوم باشگاه میرفتم برای لاغری) و یه مدتی بود که روشهای دیگه مثل لاغری با مراقبه ،ای اف تی،سوجوک تراپی و بستن کش سبز دور پا و دست و… همه رو امتحان کرده بودم و نتیجه نگرفته بودم و یه بار توی اینترنت زدم راههای افزایش سوخت وساز و به دنبال علت چاقیم بودم و…تا اینکه اواخر آذر ۹۸ توی کانال تلگرام استاد عباس منش یه وقتی نظرات برگزیده دوستان رو میذاشتن تجربه رضای عزیز از عمل به اموزه ها رو خوندم و به کلمه لاغری با قدرت ذهن که رسیدم مثل یه دینگگگگگ توی ذهنم زنگ خورد که اینه راه درست لاغر شدن بلافاصله توی تلگرام سرچ کردم لاغری با ذهن و کانال استاد رو پیدا کردم از ذوق روی پا بند نبودم که دقیقا درسته راهو پیدا کردم ،شروع کردم به دیدن فایلهای تصویری و خوندن نظرات دوستان که دیدم یکی از دوستان نوشتن ابتدا دوره لاغری با ذهن رایگان رو گوش دادن سریع توی کانال دوره لاغری رایگان رو سرچ کردم و اون مطلبی که لینک تمام فایلهای رایگان هست رو دیدم و هر روز با اشتیاق شروع کردم به گوش دادن فایلها و تمرینها رو توی دفترم مینوشتم قبل عید هم توی دوره ۱۳ گام شرکت کردم و بعدش هم فایلهای نکات طلایی لاغری ودوباره دوره رایگان با این تفاوت که تمرینها رو توی سایت مینوشتم الانم توی دوره چالش من اینو نخوردم هستم و دوره مجدد نکات لاغری🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/06/04 16:43
      مدت عضویت: 1664 روز
      امتیاز کاربر: 3716 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 632 کلمه

      سلام .
      من هر لحظه در حال هدایت شدن هستم .
      اما بار اولی که این هدایت انجام شد زمانی بود که من مثل همه ی افراد دیگر از همه جا رانده مشغول گشتن به دنبال روشی برای لاغری در اینترنت بود که ناگهان چشمم خورد به لاغری با ذهن . اول فکر کردم نوعی هیپنوتراپیست . فکر کردم استاد ان مهدی خردمند هست که از طریق هیپنوتیزم و خواباندن نیروی خوداگاه اطلاعات موجود در ضمیر ناخوداگاه را تغییر میداد .

      اما بعد که سایت را خواندم دیدم نه استاد آن استاد رصا عطار روشن بود که اسم ایشان خیلی شبیه آقای رضا عطاران بود .

      هرچقدر بیشتر مطالب را میخواندم بیشتر جذب میشدم . این روش حرفی از غذا و خورد و خوراک نداشت . این روش حرفی از ورزش نداشت .
      اصلا به خورد و خوراک من کاری نداشت . لاغر شدن را به خورد و خوراک من مربوط نمی کرد بلکه به نیرویی مربوط می کرد که در وجودم بود و امر به خوردن را مرتب صادر می کرد .
      جرقه ای در وجودم دمیده شد . اینجا خبری از خواباندن نیروی خوداگاه نبود بلکه از ان نیز در جهت لاغر شدن استفاده میشد .
      گرچه من آن زمان خیلی درک صحیحی از ذهن و نیروهای خوداگاه و ناخوداگاه و باورها و تغییر باور نداشتم .
      اما می دیدم کلام استاد به دلم می نشست و هر چه میخواندم علت چاقی مرا مساله ای در درون من معرفی می کرد نه خارج از من . هرچه میخواندم انگار که آبی بود که بر روان پریشان من می ریخت . سیراب میشد . در عین حال تشنه تر برای خواندن مطالب بیشتر .

      من در عرض ۴-۵ ماه توانستم ۲۰ کیلو از وزنم را به راحتی آب خوردن کم کنم فقط با این فرمول که چاقی و لاغری من ربطی به غذای من ندارد و من ابدا نباید توجهی به کم یا زیاد خوردن غذای خود داشته باشم .
      چون اساس این باور اشتباه است که ما خوردیم و چاق شدیم .
      خوردن = چاق شدن نیست .
      این فرمول اشتباه را من همان موقع یافتم و همراه با دیگر فرمولهای روانی خیلی زیبا و خندان و با اشتیاق در راه لاغری قدم گذاشتم .
      صادقانه بگویم اما بعد از مدتی وقتی که دوره را خریدم کم کم دیدم حرف از غذا خوردن به میان آمده . حرف از تغییر عادت . باز هم غذا شد عامل چاقی من و من که حرف استاد ایمانم بود و هنوز هم باورهای جدید در خودم ساکن نشده بود دوره را با اندوه به پایان رساندم . گرچه نمی گذاشتم تاثیر باورهای قبلی از میان برود اما تاثیری که از دوره های رایگان گرفتم خیلی خیلی بیشتر از دوره ی پولی بود .

      برای همین از استاد جدا شدم . اکنون هم دوباره آمدم چون هنوز هم امیدم هست که استاد شاید خورد و خوراک
      و توجه به آن را از آموزه هایش جدا کند اما با قاطعیتی که از ایشان سراغ دارم می دانم که این کار را انجام نمیدهد چون اکثر دوستان هم نمیخواهند باور خوردن = چاق شدن را از ذهن خود پاک کنند .

      برای همین استاد از طریق رفتار و تغییر عادات آموزه ها را پی گرفتند .
      و من تنها کاری که میکنم اینست که به آن قسمتها توجهی نمیکنم و توجهم را روی قسمتهای عالی آموزشهایی میبرم که مربوط به کار ذهنییت نه کار بیرونی ‌.
      چون این قسمت از آموزشهای استاد هم فراوان است و برای من بسیار کاربرد دارد .
      به هر جهت در کل روش ذهنی تنها روش لاغر شدن است که تاثیری فوق العاده بر من گذاشت و باعث لاغر شدن من شد .
      خدارا شکر میکنم که مرا به اینجا هدایت کرد و باعث شد روشی را یاد بگیرم که باعث شد تاثیر عالی روی من بگذارد .
      سپاسگزارم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار راز
        1399/06/06 00:40
        مدت عضویت: 1487 روز
        امتیاز کاربر: 157 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 40 کلمه

        سلام فاطمه سادات عزیز و خوش چهره
        نظرات و ساختار و تئوری های ذهنی من در زمینه اصول و باورهای لاغری با ذهن بسیار شبیه شماست…
        به نظرم خوب باشه با هم در ارتباط باشیم به تقویت باورهای هردومون کمک میکنه…

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار shahrbanou1346
        1399/06/08 19:22
        مدت عضویت: 1356 روز
        امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 173 کلمه

        دوست عزیزم فاطمه سادات سلام
        شما فرمودید که‌ با کار کردن‌روی باورهای ذهنی در مورد اضافه وزنت تونستی در عرض ۵ ماه ۲۰ کیلو وزن کم‌کنی
        یک سوال ازت دارم عزیز‌ آیا اشتها و‌میلت به غذا خوردن هم کم شد یا نه ؟
        اگراینطور باشه پس حتما بین کمتر خوردن و کاهش وزن ذهنی هم رابطه ای هست …..

        من گزارش بچه ها رو که می خونم خیلی هاشون میگن بعد از شروع تمرینات ذهنی اشتها و میلشون به غذا کم شد و طوری شده با غذای کم سیر میشن …..
        پس اگر اینطوره نمیشه در کاهش وزن ذهنی هم فاکتور کمتر خوردن رو نادیده گرفت مگر اینکه خلافش ثابت بشه

        مثلا هنر جویی بیاد بگه من با تمرینات استاد در مقدار تمایلم به غذا هیچ تغییری نسبت به دوره ی چاقیم کمتر نشد ولی با حذف باورهای اشتباه دیگه تونستم‌لاغر شم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار منیره.ف
          1399/06/26 23:46
          مدت عضویت: 1649 روز
          امتیاز کاربر: 10081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 38 کلمه

          دوست خوبم حذف این باور که خوردن باعث چاق شدن میشه انسان را از زنجیر خوردن و نخوردن آزاد میکنم و فرد فقط هنگام گرسنگی میخورد ولی اینکه ما دستی بخوایم غذامون کم کنیم همون رژیم ودوام نداره

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار منیره.ف
        1399/06/26 23:44
        مدت عضویت: 1649 روز
        امتیاز کاربر: 10081 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 25 کلمه

        فاطمه سادات جان نوشته هات عالی خیلی دوست داشتم باهاتون یک صحبت دوستانه داشته باشم فکر میکنم خیلی میتوانید به من کمک کنید با تشگر

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/06/04 16:34
      مدت عضویت: 1356 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 21 کلمه

      سلام به دوست بینظیر

      چند کیلو کم کردی تا به تناسب رسیدی ؟

      ممنون از پاسخ ۴ شهریور ۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا:)
      1399/06/04 11:33
      مدت عضویت: 1607 روز
      امتیاز کاربر: 1628 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 382 کلمه

      سلام
      بهمن ۹۷ بود که به یکی از همکلاسیهام پیام دادم…دوستی که خیلی هم باهاش صمیمی نبودم
      خلاصه باهام صحبت رو شروع کردیم و فهمیدم ایشونم تو سایت عباسمنشه
      بعد حدود ده روز لینک سایت استادو فرستاد و گفت گوش کن ولذت ببر
      لینک طعم خدا بود
      من اصلا دنبال لاغری نبودم
      اضافه داشتم ولی بنظرم اونقدری اولویتم نبود
      خب بواسطه یکبار رژیم و دو هفنه باشگاه دنبال تناسب رفته بودم
      ولی چون موفق نبود و باشگاه اذیت کن و وقت گیر بود بیخیال شده بودم
      شکمم خیلی رو اعصابم بود ولی میگفتم بیخیال ثروت برام اولویت
      خلاصه وارد سایت شدم و طعم خدارو کار کردم و نتایج عالی گرفتم
      و همیش به قسمتهای دیگه سایت طوری نگاه میکردم که انگار تو سوپرم و کاری با این قفسه ندارم
      میگفتم این واس خیلی چاقاست منکه ی شکم زیاد دارم چرا خودمو درگیر کنم
      تا اینکه از دوره ثروت به دوره عزت نفس هدایت شدم
      و اونجا تمرین داده بود تصمیمی که مدتهاست معوق را انجام بدید
      من یکهو دیدم چقدر همین شکم داشتنم در طول روز انرژیمو منفی کرده
      چقدر فرکانسام چند تیکه است
      وارد دوره رایگان شدم با جدیت….یکبار ادامه ندادم و دوباره شروع کردم که حدود جلسه 5 بود استاد تخفیف تولد آیدا خانمو گذاشتن
      منم یخورده فکر کردم و با استاد مشورت کردم و گفتم ثروت هدف اصلی منه
      خلاصه خریدم
      خیلی خوشحال و راضی هستم ازین خرید
      خدا میدونه حدود 60 درصد فرکانسای منفی روزم نه تنها از بین رفت بلکه با احساس ارزشمندی جایگزین شده
      چون قبلنا بخاطر چاقی و پرخوری خودم به خودم میگفتم تو یکی حرف نزن…تو یک دختر باوقار نیستی
      چقدر خودم خودمو میخوردم و نالایق خیلی تجربه ها میدونستم
      واقعا شخصیت من بطور بنیادین داره با این دوره تغییر میکنه
      مطمئنم هدایت خدا بوده
      من خیلی سال عکس بازیگرا و استایلاشونو میبینم…لباساشون….انداماشون….پیرهنای ناز گل گلی با کمرهای باریک
      مطمئنا فکر اونروزام جواب داده شده
      موشک خواسته ام پرتاب شده
      الهی شکر
      بهمن 98 وارد دوره شدم و الان که 5 ماه از 99 گذشته به خودم افتخار میکنم
      یک تغییری را در زندگیم رقم زدم که باعث تحسین همه شدم
      خیلی از حسرتامو به رویا تبدیل کردم
      الهی شکر
      و این تغییر خوب مثل دومینو شروع شده و همه ایستگاههای آینده زندگیمو تحت تاثیر مثبتش قرار میده
      چون فهمیدم چقدر انتظارم از آینده چاقی بیشتر بوده
      خودمو لایق چاقی بیشتر میدونستم که با دوره این کوه رنجو کنار گذاشتم از روی شونه هام
      ممنون از استاد عاشق رضا عطارروشن گرامی که با شوقشون این دوره را آماده کردن
      4 شهریور 99

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/05 17:42
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 2 کلمه

        Big like

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribapiri5
      1399/06/04 09:54
      مدت عضویت: 1516 روز
      امتیاز کاربر: 2534 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 553 کلمه

      سلام بر پروردگار عشق و مهربانی 💖🌺🦋💖
      سلام بر استاد گرامی ،🙏💖💖💖
      داستان هدایت من به این سایت:
      هر روز روزم را با خوردن دارو شروع میکردم ، نفس راه رفتن نداشتم،
      فقط منتظر بودم کسی کوچکترین حرف درباره چاقی من بزنه،یا بگه نخور ،راه برو،تا لاغر بشی،مثل بمب منفجر میشدم و دیگه تا ساعت ها با کسی حرف نمیزدم،
      فردی عصبی و افسرده بودم،از جایی ک ما ۷ تا خاهریم و بقیه خاهر هام متناسب هستند و خودشون رو دوست دارند من از همه چاق تر و افسرده بودم
      وقتی تو جمع اونها بودم خودم رو کوچیک میدونستم،خاهر هام هم خیلی نگران وضعیت من بودند و همش میخواستند ب طریقی ب من کمک کنند تا من از این بیماری چاقی نجات پیدا،کنم،اما هیچکس غیر از خودم و خدای خودم نمیتونستم به من کمک کنه،و این را خودم هم نمیدونستم، دخترم ک این اواخر میدید ک من چقدر عذاب می کشم از چاقی
      ی بار سکته کردم و۴ ماه بی حس تو خونه خابیدم، بعد آسم و نفس تنگی شدید ک مرتب اکسیژن استفاده میکردم
      وقتی دخترم توی tvی فرد چاق رو میدید ب من میگفت مامان ببین چقدر از تو بیشتر چاقه ، هستند افرادی ک از تو بیشتر چاقه هستند من مطمعن هستم ک تو هم لاغر میشی، و من همش از خداوند راه نجاتی میخاستم
      آخرین راه ک در پیش گرفتم و خیلی هم ترس و استرس داشتم عمل اسلیو و کلاسیک معده بود ک همه کارهام رو انجام دادم و نوبت عمل زدم
      اون روزها رو فراموش نمیکنم خیلی درد آور بود خیلی ،عاجزانه از خدا خاستم ک ی راهی بهم نشون بده چون واقعا از عمل می ترسیدم و بعد عاقبتم چی میشه
      دقیقا ۳ روز قبل تاسوعا و عاشورای حسینی پارسال بود ک نوبت عملم بود خاهرم ب دیدن من آمد و کلی باهم دیگه حرف زدیم
      گفت ک آجی همه مامیترسیم ک تو عمل کنی و تو ک همه راها رو رفتی بیا این روش لاغری با ذهن را یکی دوستانم استفاده کرده توهم استفاده کن
      اگه نتیجه ندیدی بعد برو عمل کن و اونجا بود ک انگار نور امیدی در دلم زنده شد
      ترسم با حرف های خاهرم ازبین رفت
      اینقدر حس عجیبی بود ک اصلا نمیتونم فراموش کنم ، ی امید تازه
      خدا خودش شاهده ک چ حس عجیبی داشتم و اشک شوق ریختم
      گفتم قربونت برم خدا ک هیچ موقع من رو رها نکردی ،و همون موقع با دکتر تماس گرفتم و نوبت عملم را کنسل کردم
      بعد دوره را خریداری کردم و از ۱۹ بهمن ۹۸ دوره را شروع کردم و از اونجایی ک موانع ذهنی من زیاد بودند و روز به روز دارم اونها را برطرف میکنم ،۴ سایز کم کردم و از همه مهم تر هر روز به پیاده روی میرم
      قبلا حتی ۴ قدم هم راه نمی رفتم
      با دستگاه اکسیژن خداحافظی کردم
      داروهام الان به ۱ دونه رسیده از روی ۲۰ عدد قرص و اسپری،
      تپش قلب و درد قفسه سینم از بین رفته
      خیلی خیلی خداوند را سپاس گذارم ک من را به این مسیر هدایت کرد،
      همیشه میگم ک استاد عزیزم ک اینقدر دوستش دارم و صدای ایشون کلی ب من انرژی میده فرستاده خداوند برای من بوده،ک من را از راه نا امیدی به زندگی امیدوار کرد،
      خدایا هزاران هزار بار شکرت، من ایمان دارم ک من هم متناسب میشوم ومتناسب میمانم، به این باور دارم،
      استاد عزیزم بی نهایت ازشما سپاس گذارم ب خاطر این دوره عالی،🌹🌹🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/05 17:36
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 56 کلمه

        چه داستان زیبا و انگیزه بخشی.
        دو سه روزه که حال و هوای خوبی نداشتم. با وظایف متعددی که برای خودم تعیین کردم و کمال طلبی بیش از حدم، زندگی رو به خودم زیادی سخت گرفتم. و وقتی که کارام اونجوری که میخوام پیش نره، حس و حالم خراب میشه.
        داستان شما منو امیدوار کرد به ادامۀ راه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار faribapiri5
          1399/06/07 10:03
          مدت عضویت: 1516 روز
          امتیاز کاربر: 2534 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 71 کلمه

          سلام دوست عزیز همراهم
          امیدوارم همیشه در زندگی امید داشته باشی،همه ما ب گونه ای هم دردیم سختی های مسیر را پشت سر گذاشتیم و الان در این راه هستیم ک دیگر گذشته را فراموش کنیم و به زندگی رویایی مون دست پیدا کنیم، انشاءالله، همیشه دوست دارم استاد ی سمینار برگزار کنه و همه ی ما اونجا جم باشیم و چقدر پر انرژی و انگیزه وحس عالی خاهد داشت،

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار maryam1398rahimi
        1399/06/06 11:17
        مدت عضویت: 1490 روز
        امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 21 کلمه

        دوست عزیزم چه داستان غم انگیزی خوشحالم براتون که هدایت شدین به سمت الله ان شاالله که به ارزوتون برسین 🙏🏻😍🥰🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار faribapiri5
          1399/06/07 10:04
          مدت عضویت: 1516 روز
          امتیاز کاربر: 2534 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 19 کلمه

          ممنونم دوست عزیز همراهم، همش خاست خداوند هست ک در این مسیر هستیم و دوستانی همچون شما دارم ،

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nasrin.ramezanpour10
      1399/06/04 09:53
      مدت عضویت: 1578 روز
      امتیاز کاربر: 203 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 346 کلمه

      باسلام خدمت جناب عطارروشن همه دوستان علاقمند به تناسب اندام،
      من مادر یک دختربچه ناشنوای اتیسم هستم
      از کودکی درگیر اضافه وزن وچاقی بودم
      منم مثل اکثردوستان راههای مختلفی رو برای متناسب شدن پشت سر گذاشتم
      طریقه اشنایی من با این روش اینطور بود ک با بدنیا اومدن دختر عزیزم متوجه شدم با وضعیتی (چاقی) ک دارم به سختی میتونم دخترمو جمع و جور کنم
      مخصوصا وقتی متوجه شدم ک اتیسمه و من دراون شرایط متوجه بعضی از بیماریها مثل دیابت و چربی خون درخودم شدم
      با خودم فکر کردم فاطیمای من نیاز ب یک مادر سالم و سرزنده داره تا بتونه در اینده زمانی ک دیگه من کنارش نباشم خودش مراقب خودش باشه و از عهده زندگیش بر بیاد،
      اون راههایی ک برای لاغری ازمایش کرده بودم رو کنار گذاشتم و دنبال راه جدید گشتم
      توی اینستا گرام یکی از پیجهایی ک دمنوش لاغری رو تبلغ میکرد رو نگاه میکردم و بطور اتفاقی یکی از پستها رو خوندم و پیش خودم گفتم کامنتهاشم بخونم ببینم کسایی ک استفاده کردن راضیین؟
      توکامنتها یکی گفته بود دمنوش ورژیم و ورزش برای لاغرشدن و لاغر موندن بی فایدس تنها راه تناسب اندام دایمی لاغری با ذهنه،
      این کامنت جرقه ایی شد تو ذهنم
      بلا فاصله از اینستا خارج شدم و رفتم گوگل سرچ کردم حتی چندتا فیلم از افرادی ک تو اروپا با این روش لاغر شده بودند رو دیدم
      برام خیلی جالب بود ب جسجوم ادامه دادم و به استاد عطار روشن رسیدم،
      شاید باورتون نشه ماهها طول کشید تا بتونم پول جمع کنم ک برنامه رو بخرم و باورنکردنی تر از همه اینکه بیشتر از یکساله برنامه رو خریدم اما هنوز اجرا نکردم
      چندبار دراین مورد ب استاد پیام دادم و ایشونم بمن لطف داشتن و پاسخگو بودن ،
      دلیل اینکه نتونستم تاالان انجامش بدم مشغله زیاد چه از نظر فکری وهم از نظر کاری ورسیدگی ب دخترم بوده ک نمیزاره تمرکز کنم ،
      اما ب لطف خدا میخوام هرجوریه یه وقت خالی پیدا کنم و اجراش کنم، و الان از روز شنبه شروع کردم و هفته اول هستم انشاالله ک خدا کمکم کنه ک به خوبی طبق برنامه پیش برم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/05 15:48
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 35 کلمه

        بسیار الهام بخش، وقتی شما با این همه مشغله انقدر ذوق و انگیزه دارید، شخصی مثل من نباید هیچ بهونه ای برای عمل نکردن به دوره داشته باشه.
        به امید خوندن موفقیت و کسب نتایج عالیتون.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Maryam Piri
      1399/06/04 09:02
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 9709 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      سلام خدمت استادگرامی ودوستان عزیزم
      داستان هدایتم به این سایت به این صورت بودکه من اصلا به لاغرشدن دیگه فکر نمیکردم و خودمو همونطوری که بودم پذیرفته بودم
      یکسالی کلاس اخلاق و معنویات میرفتم که رهاکردم و بعد مدام از خدا یه راهنمایی میخواستم که با قانون جذب و کوچ زندگی آشنا شدم و خیلی بااشتیاق ثبت نام کردم
      حدود ۴ ماهی توی اون کلاسها شرکت میکردم و بعد از اون چند ماه رها کردم و بنحوی حس و حال خوبی داشتم و انگار به زور و اجبار داشتم حالمو خوب نگه میداشتم
      توی اون دوره ها بود که یه روز که بچه ها توی کانال تلگرام پیام میدادند یه حسی بهم گفت به این شماره پیام بده و باهاش دوست شو
      منم این کار را کردم و با دختری جوان دوست شدم و یکی دوماه با اون دوره ها با هم بودیم
      یه روز که داشتیم باهم حرف میزدیم اون در مورد چاقی و روشهای مختلفی شروع کرد به گفتن و بهم گفت که چنین سایتی را از یوتویوب پیدا کرده و فایلای رایگانشو داره گوش میکنه و ازش خواستم تا برام بفرسته و فایلای رایگان را گوش دادم و اصلا هدفم لاغری نبود
      چون توی دوره جذب که شرکت کرده بودم تناقض و سوالایی برام پیش میومد کسی هم جوابگو نبود
      یک شب خیلی گریه و باخدا حرف زدم و از ته دلم ازش خواستم که راهی که واقعا درسته و خودش تایید میکنه را بهم نشون بده و بعد به استاد پیام دادم و سوالاتی پرسیدم ولی بازم هدفم لاغری نبود و فقط از روی حسی که داشتم و مدام منو به سمت این سایت میکشوند مرتب نوشته ها را میخوندم و فایلهای رایگانو گوش میدادم و مطالب جدید را پیگیری میکردم
      تااینکه مرداد ۹۷دوره را خریداری کردم و از مهر ۹۷شروع به انجام دوره کردم و خیلی خداراشکر میکنم بابت هدایتم به این سایت که خیلی عجیب بود و اصلا فکر نمیکردم همسرم قبول کنه که من ثبت نام کنم
      وقتی بهش گفتم اصلا مخالفتی نکرد و گفت تا فلان تاریخ میتونم بهت قول بدم که ثبت نام کنی و انگار خداوند تمام کارها را ازقبل خودش برنامه ریزی کرده بود
      حالا از نظرمعنوی هم خیلی رشد خوبی داشتم و چون این رشد سریع اتفاق افتاد دوباره و خیلی آرام به حالت قبل داشت برمیگشت که باانجام تمرینات شکرخدا داره ایمانم قویتر میشه و این هم دقیقا مثل تناسب اندامی هست که استاد میفرمایند اگه از مسیر درست با هر سرعتی حرکت کنی به مقصد میرسی ولی در مسیر اشتباه به مقصد نمیرسی و تازه متوجه این موضوع شدم که چون مسیرم اشتباه بوده و عجله و… دراون مسیرهاداشتم نتیجه پایداری بدست نیاوردم و شکرخدا با این مسیر زیبا و عالی به اهدافم میرسم
      خدایا سپاسگزارم ممنونم استادگرامی این خیلی خوبه که بهمون یادآوری بشه خدا هدایتمون میکنه منتها انتخاب با خودماست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار shohreh.mokhberi
        1399/06/20 09:09
        مدت عضویت: 1326 روز
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 21 کلمه

        سلام میشه بفرمایید دقیق چکار کردید برای این روش لاغری؟من هرچی میخونم نمیفهمم باید چکار کرد؟ممنون میشم برام کمی توضبح بدید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/06/04 07:50
      مدت عضویت: 1490 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 533 کلمه

      به نام خدا
      با سلام داستان هدایت من
      من عاشق لاغری هستم همیشه دلم میخاس متناسب باشم و از زندگی کردن لذت ببرم
      با این اضافه وزنی که داشتم بیشتر اوقات ناراحت بودم و از خودم بدم می اومد
      دوستم نداشتم جایی برم از خرید کردن متنفر بودم خودم و دوست نداشتم
      همیشه به دنبال لاغری بودم یادمه یک کتابی خوندم توی اون کتاب یک قسمتیش در مورد تجسم کردن لاغري بود که هر جور دوست داری تجسم کن خودت رو تا به اون تناسبی که میخاهی برسی
      همیشه تجسم میکردم خودم و و غذایم رو هم بدون استرس میخوردم ولی نتیجه ی نگرفتم
      انجام اون کار رو بعد از مدتی رها کردم و اما هر وقت نماز میخوندم بعد از نماز دستام رو به آسمون بلند میکردم و از ته دل از خدا کمک میخاستم که خدایا یک راهی اسون جلوی روم قرار بده که بتونم به ارزوم که متناسب شدن و اخلاق خوب و ارامش درون برسم
      خیلی دوست داشتم تغییراتی در من به وجود بیاد دیگه خسته و ناتوان شده بودم از این اضافه وزنی که داشتم از رنج و سختی های که در این مدت کشیدم من تا هر چه یادمه اضافه وزن دارم همش با استرس و ناامیدی زندگی کردم جه سختی های که نکشیدم
      همه میدونن که من چقدر دوست دارم لاغر بشم هر بار که در جمعی بودیم من خیلی از متنااسب شدن صحیت میکردم که جه مزایای داره
      یک روز دختر دایی همسرم اومد خونمون و بهم کفت که مریم من میدونم که تو جقدر به دنبال لاغری هستی و جقدر دوست داری که متناسب بشی
      من یک راهی پیدا کردم
      برادرم یک دوستی داره اون به برادرم ابن راه رو نشون داده و من هم کفتم به شما بگم اگه دوست داشتی شرکت کن جون میدونم چقدر عاشق متناسب شدنی
      گفت خودم هم شرکت کردم خیلی عالیه
      من ادمی نیستم که هر کی هر جه بهم بگه قبول کنم خیلی راهها بهم پیشنهاد میدادن ولی هیچ وقت دلم نمیخاس امتحان کنم هیچ قدمی برای متناسب شدن از طریق راههای سخت نگذاشتم جون میدونستم فایده ای نداره تنها راه من براي متناسب شدن پياده روي و باشكاه و بعضي اوقات هم رزيم بوده
      ولی نمیدونم این دفعه فرق داشت
      بدون اینکه فکرش رو بکنم بدون اینکه برام توضیح بده چه جوریه بدون اینکه بهش بگم تو راضی هستی یا نه
      تصمیم قاطع خود رو کرفتم و ازش شماره استاد رو کرفتم دختر دایی همسرم یک هدایتگر بود از طرف خدا
      خدا منو هدایت کرده بود و در دل من یک ارامشی از شرکت کردن در دوره به وجود اورده بود که تونستم بدون هیج فکری جشم بسته در این دوره شرکت کنم
      این جواب تمام دعاهای بود که از خداوند خواسته بودم خدای بزرک ممنونم ازت که چقدر اسون منو هدایت کردی به سمت ارزوهام 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🥰
      خدايا شكرش
      از دختر دايي همسرم هم خيلي تشكر ميكنم خيلي دوستش دارم 😍🥰 هميشه دعا ميكنم براش 🥰
      و همجينين از استاد عزيز و بزركوار كه دستاني از طرف خدا هستن كه راه صحيح و درست رو به ما نشون دادن ان شاالله كه در پناه الله باشن
      خدایا ممنونم ازت ممنونم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻که مرا هدایت کردی 😍🥰😘

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tina82
      1399/06/04 02:57
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 1967 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 296 کلمه

      سلام.
      يادم مياد وقتي ٢٢ سال داشتم كتاب كنترل ذهن از خوزه سيلوا و دستان شفا بخش رو خوندم همش در مورد كنترل ذهن بود در كتاب خيلي مختصر نوشته بود ميتوني خودت رو لاغر كني و به شكل تصوير سازي تصوير چاق رو در يك قاب بزار و كوچك و كوچك كن بعد تصوير لاغري را بزرگ كن
      خيلي سالها درگير بودم و چون فقط مختصر در اين كتاب خونده بودم ديكه به نتيجه رسيدم من اگه مشكل ذهنيم حل بشه من ميتونم به خوردن خودم تسلط داشته باشم و ترس از غذا نداشته

      خوب يادم در دفترم نشسته بودم لبتابم جلوم بود خودم رو در شيشه كتابخانه ديدم كه باز اضافه وزن دارم گفتم خدايا يه راهي به من نشون بده اخ چرا من چاقم همون لحظه ياد كتاب كنترل ذهن افتادم
      نشستم و در يوتيوب سرچ زدم نميدونم چطوري قشنگ نوشتم كنترل ذهن و چاقي همين كة اينتر زدم چندتا ويديو اومدن قسمت پنجم لاغري با ذهن گوش دادم بعد دوباره قسمت اول و دوم و سوم …..
      در كمال ناباوري دهنم باز مانده بود و همش داشتم گوش ميدادم و مينوشتم
      همش فكر ميكنم من سالها از خداوند خواستم كة من رو با روش لاغري با كنترل ذهن اشنا كنه و جوري باش اون زبان رو بلد باشم شكر خدا لاغري با ذهن با زبان فارسي رو از خداوند دريافت كردم و خيلي خوشحال هستم كة خداوند من رو به اين مسير هدايت كردند و خيلي سپاسگذارم از استاد گرامي كة اينچنين زيبا در حال اموزش هستند و بيشتر خوشحالم كة استاد هم مثل ما قرباني اموزشهاي نادرست بودند و مارو بيشتر از هركسي ديگه درك ميكنند
      و خدا را هزار بار شكر ميكنم و براي استاد دعا ميكنم كة هميشه سالم و خوشحال باشند و به تمام روياهاشون برسند 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1399/06/04 00:27
      مدت عضویت: 1356 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 549 کلمه

      سلام محضر استاد گرانقدر و دوستان بی نظیرم
      داستان هدایتم به این سایت برام فراموش نشدنیه
      بیست ساله که گرفتار چاقی و وزن اضافه شدم و هر از گاه به امید چند کیلو کاهش وزن روشی رو پیش گرفتم ولی هر روش چون به طریقی باعث رنج برام‌می شد بیش از دو هفته نمی تونستم ادامه بدم
      اما هیچگاه چاقی خودمو نمی تونستم بپذیرم همیشه یه صدایی در درونم‌ می گفت یه راه حل آسون باید برای این معظل وجود داشته باشه که هنوز برای بشر کشف نشده
      هر بار به خودم می گفتم که راحتی لاغرها و رنج چاقها کار بشره از خدا نیست این همه تفاوت و بی عدالتی وقتی از همه روشها نا امید شدم از خدا با تمام وجود خواستم که راهی آسون جلو پام بذاره …همونجور که به این آسونی چاق میشیم یه راهی هم باید باشه که به همین آسونی لاغر و متناسب بشیم
      بک شب قصد مراقبه ی کودک درون قبل خواب داشتم هیچوقت یادم نمی ره تا دیر وقت بیدار بودم و به راهی نجات بخش فکر می کردم عقلم به جایی و چیزی قد نمی داد توی یه برگه کاغذ برای کودک درونم نامه ای نوشتم و بهش گفتم عزیزم تو که در عین بچه بودنت تمام اطلاعات مورد نیازم رو در درون خودت بایگانی کردی به مامان کمک کن یه راهی پیدا کنه از این رنج رها بشه پاک بشه از دیتاها و خاطرات مسمومی که باعث چاقی و بداندامی من شدن

      اینارو نوشتم و خوابیدم خیلی خسته بودم حتی نتونستم به مراقبه کودک و دشت آفتابگردان گوش کنم بعد بخوابم خوابم رفت ۵ صبح از خواب پریدم گوشیمو با عجله برداشتم و توی گوگل سرچ کردم لاغری با قوانین متافیزیک که به سایت تناسب فکری برخوردم …..با تمام وجود احساس کردم که گمشده امو پیدا کردم اشگم سرازیر شد و اشگ شوق بود و اشگ اجابت دعاهام در اوج‌نا امیدی ها

      استاد عزیزم درود بر شما
      درود بر عزم و تعهد شما
      درود به شیری که خوردی
      تو برگزیده خدایی و من‌متعهدم که به شگفتی سازان سایت شما اضافه بشم و برای شما از دل و جان هنر جوهای جدید اًضافه کنم هنر جوهایی که مثل من خسته و نا امیدن از تمام روشهایی که تا به حال تبایغ شده و باهاش میلیاردها دلار تجارت کردن ولی تعداد گمی به نتایج دایمی رسیدن من ۴۰ و چند روزه که با سایت شگفت انگیز لاغری با ذهن آشنا شدم روز ۱۷ تیر ۱۳۹۹ رو هیچگاه فراموش نخواهم کرد چون روزیه که دوباره متولد شدم و انشا الله بزودی به نتیجه دلخواه و شگفتانه خواهم رسبد و هر سال این روز رو برای خودم جشن خواهم گرفت

      ارادتمند شما بانو شیرین ۵۲ ساله از تهران ۳ شهریور ۱۳۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/05 14:31
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 48 کلمه

        چقدر صحبتهاتون با کودک درونتون و نامه ای که براش نوشتید، جالب بود.
        من هم این تکنیک رو از کتاب شفای کودک درون آموخته بودم و استفاده میکردم، ولی تجربۀ شما از ارتباط با کودک درونتون خیلی متفاوت و جالب بود.

        خوش و خرم و سلامت و متناسب باشید.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار shahrbanou1346
          1399/06/08 20:41
          مدت عضویت: 1356 روز
          امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 274 کلمه

          سلام به الناز خانوم گل
          ممنون از توجهت به‌حرفام حیف که‌من از مراقبه کودک کم استفاده می کنم با اینکه‌چند بار معجزه اشو دیدم
          کودک درون یا همان ضمیر ناخودآگاه مسیول تمام مسایلی هست که به احساسات ما ربط پیدا می کنه و همچنین مسیولیت اداره اتوماتیک وار اندامهای داخلی بدن ما به عهده ضمیر ناخودآگاهه مثلا ما به چگونگی گوارش غذامون در جهاز هاضمه دخالتی نداریم و نمی تونیم داشته باشیم یا عملکرد پمپاژ قلب اینا ناخودآگاه انجام میشه …

          پس ‌احساس گرسنگی و تشنگی هم در تحت کنترل ذهن ناخودآگاه یا همان کودک درونمونه ..

          یه چیز جالبی امروز به ذهنم رسید و بابت این فکر کلی خوشحال و امیدوار شدم

          داشتم به لاغری فکر می کردم و اینکه وقتی سیستم بدنم توسط ضمیر ناخودآگاه لاغری رو یاد گرفت اونوقت می تونه چاقی رو متوقف کنه
          بعد این فکر مثل برق از ذهنم گذشت
          اینکه‌من تا سی سالگی کاملا لاغر و متناسب بودم پس سیستم بدن من خیلی خوب قوانین متناسب شدنو بلده و فقط من باید موانع ذهنی یا همان باورهای چاق کننده و دلایلی که هر کدوم توجیه کننده ی چاقی من هستن و مانع شروع لاغری اونارو باید کات کنم

          تا سیستم لاغری براحتی کارشو شروع کنه

          اگر هر شب مراقبه ی کودک انجام بدم می تونم به تکرار ازش بخوام دیتاها و خاطرات چاقی منو پیدا و رها کنه و دوباره مثل سی سال اول زندگیم برگرده روی برنامه ی لاغری

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/06/03 23:56
      مدت عضویت: 1503 روز
      امتیاز کاربر: 8598 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 231 کلمه

      با سلام.
      داستان هدایت من :
      اواخر تیرماه و اوایل مرداد ماه سال 1397
      یک شب که خوابم نمی‌برد طبق عادت هميشگيم داشتم با گوشیم کار می‌کردم و در تلگرام میچرخیدم تازه سرچ تلگرام رو یاد گرفته بودم و برای پیدا کردن کانال ها استفاده می‌کردم. کلمه ی (لاغری) رو تایپ کردم و لینک( تالار مجللِ) لاغری با ذهن به نمایش اومد. وارد گروه شدم و از اونجا کانال رو پیداکردم. اول فقط مطالبی که افراد اون گروه میفرستادند رو میخوندم و برام جالب شد که همه میگن حالم خوبه، خوشحالم، خداروشکر شما نتیجه گرفتی و… حال و هوای خیلی خوبی داشت چند روز مطالب کانال و گروه رو خوندم و یادمه ساعت 9 شب رونمایی از شگفتی سازان رو داشتند که با استفاده از آموزه های لاغری با ذهن، نتیجه گرفته و لاغر شده بودند. و با تشویق و تبریک افراد گروه، فرد شگفتی ساز از خودش و احساس و نتیجه عالی خودش صحبت میکرد.
      شب اولی که وارد گروه شدم روبات خوش آمد گو، ورودم رو تبریک گفت خیلی احساس خوبی پیدا کردم.
      بعد 5 مرداد بود که دوره ی رایگان رو شروع کردم و تا مهرماه ادامه دادم و چند سایز هم کم کردم. 7 مهرماه به لطف خدا دوره رو خریداری کردم و تا الان هم سعی میکنم همراه دوره، سایت و استاد باشم.
      با نوشتن داستانم احساس خیلی خوبی پیدا کردم ممنونم استاد که این فرصت رو در اختیارمان قرار دادین.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الناز
        1399/06/05 14:37
        مدت عضویت: 1376 روز
        امتیاز کاربر: 81
        محتوای دیدگاه: 12 کلمه

        اینکه موفق شدید نتیجه بگیرید، الهام بخشه برای من.
        به امید موفقیت بیشترتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار من میتوانم
          1399/06/28 18:17
          مدت عضویت: 1503 روز
          امتیاز کاربر: 8598 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 2 کلمه

          ممنونم عزیزم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار Vafraze12
        1402/04/17 06:44
        مدت عضویت: 1456 روز
        امتیاز کاربر: 10646 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 149 کلمه

        سلام 

        من ۱۵سال ک از چاقی رنج میبرم در ابتدا ک چاق شدم به دلیل مشکل خانوادگی ک داشتم و بخاطرحرف مردم ک نکن تو مشکل قرار داره خودمو با روشهای مختلف چاق کردم و متاسفانه چاقی من موندگارت شد و تناسب اندام منو گرفت و الان چند سال ک دنبال روش‌ها لاغری هستم ک نه تنها منو لاغر نکرد بلکه چاقتر از قبل شدم و این اضافه وزن روز ب روز اضافه میشه و الان نگران سلامتی خودم هستم دلم میخوادبع وزن ایده آل برسم و الان از پا درد و کمر درد رنج میبرم و خیلی نگرانم تا اینکه خواهرم پکیج شما را خرید و با لاغری با ذهن تونست خیلی کم کنه و منم تشویق شدم تو این مسیر قرار بگیرم و الان روز اول تاریخ ۱۷/۴/۱۴۰۲به امید خدا تو مسیر درست لاغری قرار گرفتم و خدا را شاکرم که در وقت خوب  اینمسیر در اختیارم گزاشت 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 5956 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 24 کلمه

          سلام و درود
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید با تشکر

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم