من و همه افرادی که اضافه وزن دارند به تعداد سال های سن چاقی خود به دنبال روشی برای لاغر شدن بوده ایم.
بارها از رژیم های مختلف استفاده کرده ایم.
در باشگاه های ورزشی ثبت نام کرده ایم و با اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن ورزش کرده ایم.
افشرده ها یا دمنوش های مختلف را به امید لاغر شدن استفاده کرده ایم.
به طب سنتی، اسلامی، سوزنی و حتی روش های چربی سوزی از طریق شوک الکتریکی برای لاغر شدن پناه برده ایم.
حتی برخی از شدت رنج و ناراحتی چاقی حاضر به پذیرفتن ریسک عمل های جراحی مختلف شده ایم بلکه از شر این مهمان خانمان سوز رهایی پیدا کنیم.
هر فردی که اضافه وزن دارد حتی اگر شده یک بار برای لاغری به طریق مختلف اقدام کرده است.
نکته مشترک بین همه ما نتیجه نگرفتن از همه سعی و تلاش مان برای لاغر شدن است.
تا جایی که به حدی از احساس ناامیدی و ناتوانی برای لاغر شدن رسیدیم که به افسردگی دچار شدیم.
گوشه نشین خانه شدیم، عصبانی و پرخاشگر شدیم، گریه و گلایه از وضعیت جاقی همدم تنهایی ما شده بود و شرایط بسیار بدی را تجربه می کردیم.
اما در آن شرایط که احساس ناامیدی از هر روشی برای لاغر شدن را داشتیم آگاهانه و شاید هم ناآگاهانه از خداوند درخواست کمک کردیم.
رسیدن به احساس تسلیم در برابر چاقی و قطع امید کردن از همه روش هایی که سال ها برای لاغر شدن از آنها پیروی می کردیم به منزله تسلیم در برابر پروردگار و درخواست کمک از خداوند برای نشان دادن راهی که ما را به سمت لاغری هدایت کند است.
از او طلب هدایت کردیم راهی جلوی پای ما بگذارد تا از ناامیدی رهایی پیدا کنیم.
تا نور امیدی برای لاغر شدن و رسیدن به خواسته چندین ساله مان در قلب ما روشن کند.
در آن لحظه مقدس درخواست شما پاسخ داده شد و شما از طریقی که خود به دنبال آن نبودید به سمت این سایت هدایت شدید.
با نوشتن داستان هدایت خود علاوه بر اینکه از خداوند سپاسگزاری می کنیم بلکه با ایجاد احساس خوبی که در ما ایجاد می شود اطمینان و انگیزه ما برای موفقیت در مسیر لاغری با ذهن صد چندان می شود.
داستان هدایت خود با سایت تناسب فکری را بنویسید تا به قدرت خداوند در پاسخ به درخواست خود بیشتر اعتماد کنید و در جنبه های مختلف زندگی از این قدرت بی نهایت درخواست هدایت کنیم.
نوشتن داستان خود و خواندن داستان هدایت دیگران باور قدرتمندی درباره طریقه ی هدایت خداوند در قلب ما ایجاد خواهد کرد و برای ما واضح می شود که از بی نهایت طریق خداوند ما را هدایت می کند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.16 از 119 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سالهای زیادی چاق بودم و همیشه مورد تمسخر اطرافیانم که چقدر چاقی یه خورده رعایت کن. همیشه از حضور در مهمانی ها فراری بودم چون فکر میکردم باز هم در مورد چاقیم میخوان نظر بدن، همه روشهای لاغری از از ورزش تا پیاده روی، از کم خوردن غذا تا گیاه خواری، رژیم های سه روزه تا سه ماهه، مثل یویو همیشه در رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم، اما چند ماه پیش که از همه این روشها خسته شدم، از خدا خواستم که روشی برای لاغری جلو پاک بزاره که همیشگی باشه و خیلی اتفاقی از طریق جستجو در تلگرام با این سایت آشنا شدم الان که در این مسیر هستم خدا رو شکر میکنم که یک روش خوب و راحت پیش پاک گذاشته خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
امروز جمعه ۱۰ ام شهریور ماه ۱۴۰۲ تولدم هست و از یک روز قبل دوره های آموزشی ورود به سرزمین لاغرها و دوره پاکسازی رو بعنوان هدیه تولدم تهیه کردم و به خودم هدیه دادم امروز وارد توضیحات دوره شدم و نوشته بود که تمرینات رو سعی کنید از روز شنبه شروع کنید ولی طبق توصیه های استاد اومدم تا داستان هدایت خودم رو بنویسم.
مناز در دوران بچگی کاملاااا متناسب بودم اما از همون ۴یا ۵ سالگی همیشه منو با خواهرم که یک سالو نیم اختلاف سنی داریم و هم بازی بودیم مقایسه میکردن اون تا حدودی ظاهر لاغرتری نسبت به من داشت و همه به من میگفتن تپل یا اینکه به بابام میگفتن حسن این دختر تپلت حق بزرگه رو خورده من اون زمان هیچ تصویری از خودم تو ذهنم نداشتم حواسم به دیدن خودم تو آینه نبود اما همیشه تصویری که از گفته های بقیه تو ذهنم شکل گرفت این بود که من تپلم اما الان که عکس های دوران بچگی خودمو میبینم من اصلا چاق نبودم و حتی اضافه وزنم نداشتم و فقط صورتم گرد بودم و خواهرم یه صورت بیضی شکل و کشیده و من در تصویری که از خودم تو ذهنم از بچگی ساختم گول خوردم.با شنیدن این حرفا و فرمول های دیگ از اطرافیان من هر چی بزرگ تر میشدم متوجه شدم که چاقی ارثیه و با خودم گفتم خب منک تپل هستم پس به مامانم رفتم و هر چی بزرگتر بشم اندامم کپی مامانم میشه و از این مساله بشدت ناراضی بودم مادر من اضافه وزن داشت ولی بابام نه کاملا متناسب بود منم باور داشتم که بچه ها حتما اندامشون به والدینشون میره حالا یا پدر یا مادر ولی من باور کردم به خاطر اینکه تپلم پس کپی مامانم میشم و بشدت ناراحت بودم و هر روز اندام مادرم رو دقیق نگاه میکردم که چرا باید مثل مامانم شم اییینقد این انتظار در من شکل گرفت که وقتی به سن بلوغ رسیدم روز به روز اندام من شبیه مامانم میشد و من هر روز تنفر بیشتری از خودم پیدا میکردم و حتی از همون دوره نوجوونی کم کم از دیدن بدنم تو آینه دوری میکردم البته این باور رو هم داشتم ک رسیدن به سن بلوغ باعث چاقی میشه.خلاصه از خدا و مادرم بشدت خشم داشتم از خدا به این خاطر خشمگین بودم که در خلقت تبعیض قائل بود چون خواهر کوچیک تر من لاغر بود و میگفتیم به بابام رفته،از مامانمم خشمگین بودم به خاطر اینکه معتقد بودم اندام من به مامانم رفته و واقعا هر چی بزرگتر میشدم شاهد این بودم که دقیقا در نواحی اضافه وزن داشتم که مامانم داشت.از سنین نوجوانی شروع کردم ورزش کردم یه رژیم سرخود هم گرفتم که باعث ضعیف شدن بدنم شد و رها کردم ولی ورزشو همیشه انجام میدادم تاا اینکه وارد دانشگاه شدم از سن ۱۸سالگی تا ۲۸سالگی وزن من اصلااا نوسان زیادی نشد و حتی در طول ۲۳سالگیم تا۲۸سالگی وزن من اصلااا کم یا زیاد نشد قد من ۱۵۶ هست و وزنم ۶۳ کیلو بود اما همیشه مشکل داشتم برای خرید لباس کم کم به دلیل اضافه وزن محدودیت هایی در پوشیدن لباس برای خودم قائل شدم.اما در تمام اون سال ها من هر روز در حسرت لاغری بودم در ۲۸ سالگی چند باری رفتم باشگاه و وزنم کم شد و بعد ها به دلایلی من در عرض ۲ ماه ۱۱ کیلو کم کردم البته نه بخاطر رژیم و من اون زمان لاغری رو دیدم و بیشتر از قبل آرزوی لاغری در قلبم شعله ور شد .تا اینکه سال ۱۴۰۰ متعهد شدم با رژیم غذایی بازم رژیم سرخود حذف وعده شام و یک سری خوراکی ها و ورزش و پیاده روی منظم وزن من هر ماه با روند تکاملی شروع کرد به کم شدن و این پروسه رو تا اواخر سال ۱۴۰۱ ادامه دادم وزنم از ۵۹رسید به ۴۸کیلو اما اواخر پارسال دیگه من خسته شده بودم از ورزش کردن هر روزه به قصد لاغری و پیاده روی هر شب برای لاغری دیگه بهم فشار اومده بود که چرا من برای لاغر موندن باید اییینقد انرژی صرف کنم ورزش و پیاده روی روزانه کنم تا اینقد مراقب خوردو خوراکم باشم اما مثلا خواهرم برای لاغری حتی یک قدم هم راه نمیرفت هر چی میخواست هر زمان بدون هیچ ترسی میخورد اما من اینجوری نبودم کم کم ذهنم خیلی درگیر این مساله شد و مدام سوال میکردم چرا من باید تا این حد مراقبت کنم و ناراحت بودم از اینکه در طول روز این رعایت کردنا خیلی داره ازم انرژی میبره و حدود یک ماه رژیم و پیاده روی رو رها کردم اما ترس در خوردن در من بشدت زیاد بود کم کم دیدم حرص و ولع من روز به روز نسبت به مواد خوراکی داره بیشتر میشه و رفتارهای من دارن تغییر میکنن به طوری که از خودم پرسیدم چطور من بیشتر از یک سالو نیم تونستم خوردنم رو کنترل کنم اما الان اصلااا نمیتونم بشدت عصبی شده بودم از این پرخوری بدم میومد و رفتارهای غذایی مو دور از شاءن خودم میدونستم خیلی ناراحت بودم متوجه شدم دارم پرخور میشم و فکر غذا و خوراکی ها خواب شب رو هم ازم گرفته از یه طرف ترس از چاق تر شدن داشتم و هر بار که تصویر خوراکی ها میومد تو ذهنم همزمان ترس از چاق تر شدن رو داشتم و از طرفی در تمام طول مدت بیداری من فقط و فقط به خوراکی ها فکر میکردم و متوجه شدم تمرکز روزانه من به صفر رسیده من هیچ تمرکزی برای انجام کارای شخصی خودم نداشتم و همه تمرکز من رفته بود سمت خوراکی و غذاها و ترس از چاقی در طول ۱ ماهی که رژیم و ورزش رو کامل رها کرده بودم متوجه شدم با روند خیلیییییی آروم سایزم داشت تغییر میکرد مثلا دو سانت به دور رانم اضافه شده بود و بعدش دوباره ورزش و پیاده روی رو رعایت کردم اما با روحیه بشدت ضعیف،با تمرکز صفر با حس ناکامی و ناامیدی شدییید و من تبدیل شده بودم به یه آدم شدیدا عصبی و پرخاشگر که از عمق چشام غصه قابل درک و مشاهده بود حدود ۴ ماه بود ک متوجه پرخوری خودم شدم و شب ها موقع برگشت از دفتر پیاده روی میکردم که فرصت کنم یکم ذهنم رو آروم کنم و با خدا دردل کنم و مدام فکر میکردم با خودم که حالا چیکار کنم چطور خوردنم رو کنترل کنم چقد ورزش کنم چقد پیاده روی کنم بعد متوجه شدم دارم بیش از حد تقلا میکنم،این نکته رو بگم که من و دوتا ازخواهرام از دو سال پیش در سایت استاد عباس منش شروع به دنبال کردن آموزش ها شدیم و از اونجا با شما استاد عزیز آشنا شدیم و بشدت شما رو تحسین میکردیم من چون رویای لاغری داشتم هر جور شده دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم به امید لاغری! اما با اون رژیم و سختی که بیشتر از یک سال بخودم داده بودم دیدم توان روانی برای انجام این دوره نیستم هر چی روزو شب با خودم کلنجار میرفتم ذهن من نمیپذیرفت و من هیچ رقمه نتونستم خودم رو قانع کنم تا اینکه اواسط خرداد ماه امسال بود که در حال برگشت از محل کار بودم و پیاده میومدم گفتم خدایا من تا الان خیلیی تقلا کردم رژیم سرخود گرفتم دوره خریدم اما نمیتونم اصلا دیگه توانی برام نمونده از بس فکرم مشغوله خواب شب ندارم تا ۵ صبح تو جام پهلو به پهلو میشم و حس میکنم سرم از شدت فکر میخواد منفجر بشه نه میتونم به رویه سرخود خودم ادامه بدم نه میتونم دوره قانون سلامتی رو انجام بدم و اونجا بود که گفتم خدایا من نتیجه تقلا و تلاش من شد این اوضاعم که حتی درآمدم به صفر رسید از بس ذهنم مشغوله حتی به اندازه یک درصد نمیتونم رو کارم تمرکز کنم روزا تا دیروقت خوابم شبا تا دیروقت بیدار حتی از بیدار شدن هم بیزار شدم من رسما دیگه تحمل ندارم گفتم خدایا فکر من به این قد میداد که فلان دوره رو تهیه کنم اما فهمیدم من نمیتونم اجراش کنم از توان من خارجه از تو میخوام به راهی هدایتم کنی که آسون باشه و بتونم بپذیرمش بتونم انجامش بدم اگر تو قدرت برتری حتما راه آسونی رو بلدی که بهم بگی که از پسش بربیام آقا منِ سحر میخوام لاغر باشم لاغر بمونم ولی به طریقی که توانش رو داشته باشم از این بعد من تسلیمم و به هر خیری که از سمت تو بمن برسه من فقیرم خودت هدایتم کن من دیگ دارم نابودی خودم رو میبینم تا اینکه رسیدم خونه استراحت کردم با حالت بی رمقی به دیوار تکیه کرده بودم به خواهرم گفتم من دیگه نمیدونم باید چه کنم از همه چی خسته ام خدا باید یه فکری به حالم کنه(من این نکته رو بگم در این زمان وزنم ۴۸ کیلو بود اما ذهن من بشدت چاق بود و من تماما ترس از چاق تر شدن بودم و از آینده خودم میترسیدم از اینکه دوباره به همون وزن قبلی برسم)به خواهرم گفتم من ۲سال تلاش کردم وزنمو رسیدم به ۴۸ اما دیگ بسه توان ندارم در عین حال میخوام لاغر باشم منتها اینبار کار من نیست باید خدا چاره ام کنه همون لحظه گفت سحر سایت آقارضارو یه سر رفتم دیدم مقاله رایگان در مورد لاغری داره آقا رضا که تو سایت استاد عباس منش فایلاشو دیدیم یه لحظه یه صدایی از قلبم شنیدم که گفت گوش بده همینه مگر هدایت نخواستی دقت کن به حرفش یهو چشام گرد شدن گفتم فاطب چی گفتی گفت بابا سایت آقای رضا عطارروشن یه سر رفتم دیدم مقاله رایگان داره برو ببین منم همون شب رفتم تو سایت توضیحات خوندم کلی کامنت خوندم گریه ام گرفته بودم گفتم خدایا چطوریه که اینجا همممه از حرف دلم میگن یعنی واقعا بقیه هم مشکل منو داشتن وااای اونجا که بچه ها نوشته بودن پرخوری ما خود به خود مرتفع شد من تو دلم گفتم خدایا چطور تورو شکر کنم که جبران این هدایت باشه به سرعت ثبت نام کردم و از فایلا ها و دوره های هدیه شروع کردم و هر روز من فایل هارو با هدایت خدا میبینم یعنی من در این سایت قدم به قدم برای اینکه کدوممطلب رو بخونم کدوم فایل رو ببینم کاااملا هدایتی پیش رفتم تا اینکه طبق هدایت خدا من این دو دوره رو تهیه کردم و بعنوان هدیه تولد به خودم هدیه دادم هدیه ای که به پیشنهاد خدا بود و به امید خدا طبق توصیه استاد از فردا شنبه با توکل به خدا آموزش رو شروع خواهم کرد دوستان اینم بگم که من از همون ابتدا دوره ۱۲ گام رو شروع کردم متعهدانه شادامه دادم تا امروز که رسیدم به جلسه ۸ و نتایجم تا اینجا عالی بودن بعد از تقریبا ۳ماه بعد از اینکه فکرم به صورت تقریبا پیوسته آروم بود درآمد من افزایش پیدا کرد من اون ۴ماهی که فکرم بشدت پریشون شده بود پول تو جیبی خودم رو از بابام میگرفتم خیلی برام سخت بود منی که یه زمانی حسابم عالی بود اما به جایی رسبده بودم که هزینه رفت و امدم رو از بابام میگرفتم اما واقعت خدارو شکر میکنم وقتی متعهدانه هر روز تو سایت بودم و فکرم آروم شد حسم خوب شد بدون اینکه من بخوام تقلا کنم پیشنهاد کار سراغم اومد و واقعا خدارو شکر میکنم به طوری که به راحتی بعد از ۳ ماه حضور در سایت تونستم دو دوره ورود به سرزمین لاغرها و دوره پاکسازی رو تهیه کنم.امیدوارم بتونم با توکل به خدا و یاری خدا متعهدانه همچنان ادامه بدم و از استاد عزیزم سپاسگذارم و از خداوند میخوام که روز به روز حال دلشون بهتر و بهتر بشه🙏🏻🌹
سلام دوست عزیزم سحر جان
امیدوارم همیشه حال دلتون عالی باشه
ممنونم بابت دیدگاه عالی که نوشته بودین.
با خوندن خط به خط نوشته تون فقط اشک میریختم وخودم رو تجسم میکردم.چون تموم کارهایی رو که شما انجام دادین رو منم مو به مو انجام دادم و نتیجه نگرفتم.منم مثل شما دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم اوایلش اینقدر ذوق داشتم که این دوره رو خریدم، مطمعن بودم به آرزوی بیست ساله خودم که لاغری بود میرسم و به شدت به این دوره و حرفهای استاد ایمان قلبی داشتم و مو به مو اجرا میکردم.باهر سختی بود اجراش میکردم و اینقدر هم مطمعن بودم که راه درست همینه و دیگه هیچ راهی درست نیست.یکسال تحمل کردم و این روش رو ادامه دادم ولی با این که ۲۰ کیلو از وزنم کم شد ولی اصلا خوشحال نبودم چون ذهنم خیلی اذیتم میکرد.واقعا منم گریه کردم و از خدا کمک خواستم و به این سایت هدایت شدم.به خدا وقتی نوشته تون رو خوندم تموم اون کارهای که کردین انگاری خودم بودم که انجامشون میدادم.
خیلی نوشته تون حس خوبی بهم داد واقعا از شما ممنونم.امیدوارم همیشه شاد و موفق باشین.
سلام🙋♀️
من از اون دست افرادی هستم که وب گردی را خیلی دوست دارم 💻کلا هر چالشی تو زندگیم پیش بیاد به وب گردی پناه میارم و بالاخره یه چیزی از توش پیدا میکنم.
خوب منم مثل بقیه افرادی که اضافه وزن دارند دنبال یه راهی برای کاهش وزن میگشتم تا اینکه چشمم به لاغری با ذهن افتاد و وارد شدم تا ببینم اینجا چه خبره که دیدم بله برا خودش دنیایی داره.
حالا منم آرزو دارم مثل کسانی که شگفتی ساز شدند شگفتی ساز بشم و متناسب بشم. پس با قدرت💪 میام بسوی متناسب شدن در پناه خدا و در کنار دوستان هم مسیرم.😊
🌷🌷❤️❤️
۱۴۰۲/۵/۲۲
به نام خدای مهربان
سلام بر نبی خدا (استادرضاعطارروشن)و
تمامی انسانهایی که توسط خداوند به صراط مستقیم هدایت شده اند.🙂
من قبلا داستان هدایت خود رابه طورکامل نوشته بودم اما امروزکه خواستم استارت مجدد این دوره ی بسیارارزشمند وشیرین رابزنم آن راپیدانکردم واکنون به طورخلاصه برای شمادوستان عزیزم می نویسم.
من ۴۲سال دارم 😊
مثل همه ی شمادوستان عزیزتلاشهای زیادی کردم برای متناسب شدن ،۲۵سال تلاش کردم ونشد
البته ۲بار تا۵۰کیلو هم کاهش داشتم اما به محض اجرانکردن برنامه ی رژیم کیلو کیلو برمی گشت
چیزی که درمدت طولانی به دست می آوردم درمدت کمتراز۶ماه به سرعت برمیگشت😔
چقدرهزینه هاکردم
دیگه رفته بودم توفکراینکه فایده ندارد من باید باجراحی چربی های شکمم رابردارم حتی ازیک دکتر هم معرفی نامه گرفته بودم ،این صحبت های من درزمانیه که برای بارسوم دررژیم بودم واین باربیشتراز۲۲کیلوبیشترکاهش وزن نداشتم ومدتی بود که دیگه وزنم پایین نمی یومد رژیم شوک دادند وخلاصه همین برنامه هایی که اغلب شما ازآنهااطلاع دارید.
تااینکه بهمن ۱۳۹۷
چندشب بودکه ازشدت گرسنگی خوابم نمیبرد ومن هم پایبند برنامه ی رژیم بودم
۳شب بااین وضع گذشت 😔😔😔
شب سوم اومدم توی اتاق تاریک ودررابستم وازشدت گرسنگی گریه می کردم وگفتم خدایا کمکم کن ازطرفی میخام لاغربشم ازطرفی هم گرسنه هستم ونبایدچیزی بخورم چیکارکنم دیگه نمی تونم تحمل کنم😥
اون لحظه دوست داشتم یکی مثل مشاور بامن حرف بزنه ومن راآروم کند خیلی حالم بدبود وفقط صدامو توسینه حبس کرده بودم که اعضای خانواده متوجه حال من نشوند ودرتاریکی اتاق گریه می کردم😭😭😭😭😭😭
اونقدرنیازداشتم به شنیدن اینکه یکی باهام حرف بزندومن راآروم کندیهواومدبه ذهنم که بزنم توی اینترنت
اونقدر حال روحی من بدبود که اون لحظه فقط محتاج شنیدن یک جمله ی آرام بخش بودم باخودم گفتم فعلا ازاین طریق میتونم به خودم کمک کنم وخودم راآروم کنم.
رفتم سرگوشیم ونوشتم
(من آرزودارم لاغرشوم)
دیدم عکس استاد اومد وزیرش نوشته لاغری باذهن
خیلی خوشحال شدم تمام وجودم می گفت آخيش راحت شدم پس راه آسونی هم هست
خداراشکرننوشته بود بارژیم یاورزش
فایل راپلی کردم به خدا سوگند که آبی بود برآتشی که سالها دروجودم شعله وربود😭😭😭😭
این بار اشکهایم ازسرشوق بود
نمی دونیدچقدر حالم عالی شد انگار تمام وجودم جان گرفت
خدایاشکرت🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗
بیشترین خوشحالی من ازاین بود که جانا سخن از زبان ما می گوید
ومن به لطف الله عزیز به صراط مستقیم هدایت شدم.🤗
دوستان عزیزمن به عنوان کسی که مدتهاست دراین سرزمین هستم به شماتوصیه میکنم که به هدایت خداوندایمان داشته باشید وبه گفته های استادعزیز این انسان بسیارشریف اطمینان کامل داشته باشیدوبرای رسیدن به هرچیزی که می خواهید فقط درهمین سایت بمانیدوبه قول استاد جایی دیگه سرک نکشید.🙂
💖 اینجاسرزمین خوشبختی ست💖
سلام خدمت استادگرامی و سخاوتمند من از زمان بچگی تا الان که 34 ساله هستم چاق بودم ولی هیچ وقت این چاقی رو طبیعی نمی دونستم وهمیشه دنبال یه راهی برای لاغری بودم وهر وقت رژیم میگرفتم از خدا کمک میخواستم که یاریم کنه تا اراده داشته باشم و بتونم تا آخر دوره رژیم ادامه بدم من همبشه دنبال رژیم بودم ولی هیچوقت هیچ وقت به لاغری با ذهن فکر نکرده بودم واصلا با این جور چیزا آشنای هم نداشتم تا اینکه یه روز داشتم یه سمینار2 ساعته از دکتر کرمانی گوش میدادم که دراون به اندازه چند ثانیه درباره رفتار افراد لاغر صحبت کرد و ذهن من فقط درگیر این بود که یعنی رفتار لاغرها با ما فرق داره یعنی لاغری ژنتیکی نیست چون کل خانواده من چاق هستند ومن فکر میکردم افراد لاغر ژنتیکی لاغر هستند وما افراد چاق ژنتیکی چاق تا چند روز همش فکرم درگیر این موضوع بود تا اینکه تو اینتر نت سرچ کردم رفتار افراد لاغر ووقتی داشتم این موضوع رو هم سرچ میکردم از نوشته خودم هم خندم گرفت به خودم گفتم این دیگه چی که نوشتی ووقتی فایلهای 12 گام شما بالا آمد واولین فایل رو که دیدم واقعا شگفت زده شده بودم باورم نمیشد که میشه با این روش لاغر شدو خیلی برام تعجب آور بود وهمش میگفتم وای چقدر قشنگ حرف دل ما آدمای چاق رو میزنه واینقدر مطالب برام شیرین وشگفت آور بود که تا آخر شب نشستم وتمام فایل ها رو نگاه کردم ومن اون شب از شادی واینکه مشکل لاغر نشدنم رو پیدا کرده بودم خوابم نمی برد ودوست داشتم دوباره فایل ها.روگوش کنم وبعد از چند روز باسایت آشنا شدم وقتی دیدم اینقدر فایل با ارزش رو رایگان در اختیار ما قرار دادین با خودم گفتم چقدر این آدم سخاوتمند ه من از شما استاد گرامی خیلی خيلی ممنونم به خاطر همه ی فایل های با ارزش واز خداوند بخشنده ومهربان سپاسگذارم که این نعمت با ارزش رو د ر اختیار من قرار داد
سلام خدمت استادگرامی و سخاوتمند من از زمان بچگی تا الان که 34 ساله هستم چاق بودم ولی هیچ وقت این چاقی رو طبیعی نمی دونستم وهمیشه دنبال یه راهی برای لاغری بودم وهر وقت رژیم میگرفتم از خدا کمک میخواستم که یاریم کنه تا اراده داشته باشم و بتونم تا آخر دوره رژیم ادامه بدم من همبشه دنبال رژیم بودم ولی هیچوقت هیچ وقت به لاغری با ذهن فکر نکرده بودم واصلا با این جور چیزا آشنای هم نداشتم تا اینکه یه روز داشتم یه سمینار2 ساعته از دکتر کرمانی گوش میدادم که دراون به اندازه چند ثانیه درباره رفتار افراد لاغر صحبت کرد و ذهن من فقط درگیر این بود که یعنی رفتار لاغرها با ما فرق داره یعنی لاغری ارثی نیست چون کل خانواده من چاق هستند تا چند روز همش فکرم درگیر این موضوع بود تا اینکه تو اینتر نت سرچ کردم رفتار افراد لاغر ووقتی داشتم این موضوع رو هم سرچ میکردم از نوشته خودم هم خندم گرفت به خودم گفتم این دیگه چی که نوشتی ووقتی فایلهای 12 گام شما بالا آمد واولین فایل رو که دیدم واقعا شگفت زده شده بودم باورم نمیشد که میشه با این روش لاغر شدو خیلی برام تعجب آور بود وهمش میگفتم وای چقدر قشنگ حرف دل ما آدمای چاق رو میزنه واینقدر مطالب برام شیرین وشگفت آور بود که تا آخر شب نشستم وتمام فایل ها رو نگاه کردم ومن اون شب از شادی واینکه مشکل لاغر نشدنم رو پیدا کرده بودم خوابم نمی برد ودوست داشتم دوباره فایل ها.روگوش کنم وبعد از چند روز باسایت آشنا شدم وقتی دیدم اینقدر فایل با ارزش رو رایگان در اختیار ما قرار دادین با خودم گفتم چقدر این آدم سخاوتمند ه من از شما استاد گرامی خیلی خيلی ممنونم به خاطر همه ی فایل های با ارزش واز خداوند بخشنده ومهربان سپاسگذارم که این نعمت با ارزش رو د ر اختیار من قرار داد
سلام استاد
من امروز مورخ ۱۴۰۲/۵/۵ مصادف با تاسوعای حسینی بعد از اینکه نذر خودم که پختن شله زرد بود انجام دادم و بارها از خداوند شکر گزاری کردم که توانستم دوباره نذرم را به جا بیاورم و برای هیات و خانواده ها شله زرد بپزم چون چند سال کرونا بود و من مقدار کمی روز تاسوعا می پختم و از این شور و حال خبری نبود خیلی از امام حسین (ع) و ابوالفضل العباس متشکرم که این حقیر قابل دانستد تا بتوانم نذری خودم را بپزم و انشاالله قبول باشه و اما داستان هدایت من
استاد من از کودکی چاق بودم و باور داشتم ژنتیکی چاق هستم و چندین بار در این ۴۵ سال تلاش کردم که لاغر بشوم ولی چندان دامی نداشت و دوباره چاق میشدم .
پارسال دقیقا در تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ صبح شنبه وقتی به سر کار رفتم مدیر کل من را از پست مدیریتی برداشتند با وزن ۱۰۲ کیلو خیلی ناراحت شدم و از خدا و خودم گله مند بودم و ناراحتی عصبی پیدا کردم و دیگر دلم نمی خواست به محل کارم برم و خودم را در یک اتاقی در محل کار زندانی کردم که صبح تا پایان ساعت اداری فقط با یکی از خانمها که دوست بودم مراوده داشتم و شبها بی خوابی و افکار منفی من را به زانو درآورده بود یک روز که برای بردن نامه ای به اتاق یکی از همکاران رفتم آن همکار داشت با خواهرش تلفنی صحبت میکرد که شوهر خواهرش یک برنامه لاغری با ذهن تهیه کرده و گران است ولی در یکماه ۵کیلو کم کرده کنجکاو شدم بدانم چه برنامه ای است وقتی تلفن تمام شد از ایشان سوال کردم و او گفت نمی دونم خواهرم میگه این رژیم است که با ذهن لاغر میشوی و من سریع آمدم در اتاقم و سرچ کردم لاغری با ذهن و چقدر راحت سایت شما برای من بالا آمد و وقتی اولین گام را دانلود کردم و آمدم منزل گوش کردم دیدم واقعا حرف دلهای من است و چقدر این صحبتها به دل میشینه و وقتی گفتید که خداوند شما را به این سایت هدایت کرده الان متوجه میشوم در آن بحران هیچ چیز مثل این سایت من را آرام نمیکرد که در آن اتاق ساعتها باشم و به این مطالب گوش بدهم و چقدر علاوه بر لاغری من مطالب زیادی را یاد گرفتم و الان از صبح تا ظهر روزی یک گام از ۱۰۰ گام ، طعم زندگی با خدا،تغییر در زندگی ،افکار منفی را گوش میدهم و چقدر خوشحالم که دیگر درگیر کار با همکاران نیستم و چقدر بیماریهای من بهتر شده وواقعا کار خدا بود که من از پست مدیریتی برکنار شوم تا بیشتر با خدا و کائنات آشنا شوم و این بود راه هدایت من به این سایت از شما استاد عزیز ممنونم و التماس دعای فراوان دارم و دعا گوی شما هستم در این شبها چون که دست خدا بودید برای هدایت ما انسانهای چاق و همه انسانها بازم متشکککککککرم
من بطور کلی همیشه متناسب بودم و اندام زیبایی داشتم اما بعد از بارداری که داشتم با توجه به باورهایی که اطرافیانم بهم القا کردن که اندامت خراب میشه و… کم کم احساس کردم اندامم داره تغییر میکنه در عین حالیکه هرجایی میرم از اندامم تعریف میکنن ولی خودم گاهی احساس نارضایتی داشتم و دنبال راه چاره میگشتم خیلی کاری برای لاغری وتناسب انجام ندادم فقط شاید خوردن دمنوش و.. ان هم بصورت نامنظم
بعداز مدتی کلافه ومستاصل شدم و از خداوند درخواست کمک کردم تا اینکه با این سایت آشنا شدم و بعد از کمی تحقیق ریسک کردم ومرحله اول ورود به سرزمین لاغرهارو خریدم.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
داستان هدایت من از ۳ سال و ۷ ماه پیش شروع میشه
وقتی که پسرم به دنیا اومده بود و اضافه وزن زیادی داشتم
بزارین از یکم قبل ترش بگم، من از وقتی به دنیا اومدم تا دوران ابتدایی کاملا متناسب بودم و دقیقا یادمه به غذا اصلا فکر هم نمیکردم و هیچ غذای مورد علاقه ای نداشتم و فقط غذا رو برای زنده بودن میخوردم ، کم کم به خاطر خانواده ام که همش تشویق به خوردن میشدم و خواهرهای تپل هم داشتم باعث شد یکی یکی غذا ها اومد تو لیست مورد علاقه هام، این روند چند سال طول کشید تا اینکه از ۱۰ سالگی که کاملا متناسب بودم رفتم برای اضافه وزن ،خیلی کم هر سال به وزنم اضافه میشد تا ۱۴ سالگی کاملا مشخص بود وزنم از بقیه همکلاسی هام بیشتره البته چاقم داشتیم تو کلاس ولی اضافه وزن من کاملا مشخص بود پس از ۱۴ سالگی تا الان که داره ۳۴ سالم میشه در حال رژیم از طریق روشهای مختلف هستم، ۲۰ سال، چقد زیاد واقعا ،گذشت و گذشت تا ۴ و نیم سال پیش وارد مباحث قانون جذب شدم ذهنم کم کم اماده شد، بعد وارد سایت استاد عباسمنش شدم ، اونجا لاغری با ذهن و تو قسمت عقل کل سرچ کردم و تو کامنت یکی از دوستان اسم استاد عطار روشن و دیدم، بلافاصله رفتم تو سایت و عضوش شدم ولی دیدم مبلغش برام بالاست و هم اینکه گفتم ولشکن بابا اصلا ملوم نیست نتیجه میده یا نه، دو دل بودم، باز رژیم گرفتم ولی اینبار یکم ذهنی که گفته بودن تو کتابی لقمه هاتو کلی گاز بزن بعد قورت بده هر وقت گرسنت شد هرچی میخوای بخور و … خلاصه ۱۰ کیلو کم کردم ولی باز رها کردم و دوباره وزنم ۸۸ کیلو شد خسته شده بودم کلافه بودم ما امید بودم از خودم برم میومد از دست پرخوری خسته شده بودم ولی باز میخوردم بعضی وقتا در حال پرخوری دلم میخواست گریه کنم ولی باز میخوردم خلاصه نگم براتون دیگه همتون تجربه داشتین ،این شد که اومدم سراغ همین سایت و پیج اینستای استاد ، تجربه بعضی شرکت کننده هارو گوشن میدادم و هر بار اعتمادم بیشتر میشد و همین حین یه همزمانی رخ داد و من منتظر نشونه بودم که استاد برای تولد آیدا جون تخفیف گذاشت و من فوری انتخابم و کردم محصول و خریدم و وارد دوره شدم ، بقیه داستانمو تو دوره مینویسم چون هدایتم تا اینجا بود،فقط اینو بگم که من به طرز عجیبی هر بار تصمیم گرفتم بیام دوره رو انجام بدم اصلا قبل شروعش یک حس خوشحالی و آرامش درونی رو تجربه کردم همراه با یک آرامش خیال
از استاد عزیزم ممنونم برای همه چیز
روز بخیر
با سلام خدمت آقای عطار روشن و همه همراننزدیک ۲۰ سال با مشکل اضافه وزن دست و پنجه نرم میکنممثل تمامی دوستان تمامی زجر های این مشکل و رو دوشم تا اینجا کشوندم زجر حسرت خوش هیکلی، لباس های تنگ و روشن، عدم اعتماد به نفس …با اینکه خودم داروساز هستم و از عوارض خیلی از دارو ها و رژیم ها آگاهم ولی عوارض و به سختی که میکشیدم ترجیح میدادمتا اینکه این اواخر حتی رژیمی که خیلی مورد تایید پزشکان امروز هست و رو خودم هم چند بار جواب داد و تا ده کیلو هم کم کردم دیگه جواب نداد و منم نا امید از همه جا
از اونجایی که با مباحث قدرت ذهن و قدرت جذب هم تا حدودی آشنا هستم یه روز همینجوری و واقعا همینجوری تو یوتیوب سرچ کردم لاغری با ذهن و ویدیوهای آقای عطار روشن و برام آورد و منم شروع کردم به دیدن دوره های رایگان به جرات میتونم بگم از ویدیو اول فهمیدم راه اصلی و نهایی و پیدا کردم و یه حس واقعا درونی بهم میگفت که جواب میده و مطمئنم جواب میده یک بار برای همیشه! بعد از اتمام ویدیوهای رایگان دوره و رو خریداری کردم و الان اول راه هستم در کنار همه شما عزیزان
سلام به استاد آرامش و به همه عزیزان هم مسیر
امروز میخوام درباره این موضوع صحبت کنم که چی شد که چاق شدم. کلا از چه زمانی متوجه شدم که چاق شدم.
وقتی به گذشته زندگیم فکر می کنم وبر می گردم به دوران بچگی خودم، یادم میاد که تو خانواده من در مورد غذا خوردن اصرار ویا تعارف وجود نداشت. پدرم باورش این بود که :” سفره ای که پهن شد تعارف نداره و هر کسی هر چقدر میل داشت میخوره وگرنه مدیون خودش میشه. اون زمان کسی نگران کم خوردن ویا چاق و لاغر شدن نبود.وقتی از مدرسه برمی گشتم واگر گرسنه نبودم سمت آشپزخانه نمی رفتم ویا اگر اون غذا رو دوست نداشتم بدون اینکه اعتراض کنم برای خودم یه چیزی که دوست داشتم رو درست می کردم وبا لذت هرلقمشو میخوردم. تا اینجا خبری از چاقی نبود.بزرگتر که شدم ووارد دانشگاه شدم با دوستام که حدود یه ده نفری میشدیم ظهر با هم میرفتیم سلف سرویس دانشگاه و اتفاقا دیرتر از بقیه هم می رفتیم که به ته دیگ برسیم. باز اونجا هم خبری از چاقی نبود .این کلمه تو ذهن من وجود نداشت.تنها مساله ای که حتی بهش فکر هم نمکردم بدنم وجسمم بود. تا زمان ازدواجم و آشنایی با خانواده وفامیل همسرم ومهمانی و پا گشا و….یواش یواش جملات جدیدی از اطراف می شنیدم و منو به فکر وامیداشت وهمین که وارد ذهنم میشد ، نشخداو ذهنی و یه جور وسواس پیدا کرده بودم که نکنه راست باشه و من با خوردن سس سالادوبرنج تو وعده شام و ته دیگ و نوشابه و….چاق بشم .تعارف زیاد از طرف میزبان( که البته از سر لطفشون بود به من ونشانه احترام به میهمان) وحتی یکی از فامیل های همسرم بود که الان هم هست وخدا حفظش کنه خیلی فرد بزرگواریه که سرسفره از تعارف گذشته با کف گیر بدون اعلام رضایت شما وبدون اینکه گوش به حرف شما بده برات برنج رو میریزه وهرچقدر بگی جا ندارم کارساز نیست ومن اوایل که رو در بایستی داشتم وفکرم این بود که اگه نخورم ناراحت میشه واز طرفی چون دست خورده شده اصراف میشه ، میخوردم اما جدیدا یه فکری کردم وسر سفره در دورترین نقطه از ایشون میشینم و اگر مجبور بشم نزدیک ایشون باشم همش حواسم هست که دستش طرف کف گیر نره برای تعارف ، که من بشقابم رو دور کنم .
یه تفکر دیگه هم که اون رو از عوامل چاقی خدوم میدونم ، از سر عادت غذا خوردنه.این که سر سفره با بقیه ناهار و شامم روبخورم .
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید مطلبی که نوشتید مربوط به این صفحه نیست
با تشکر
اینبار بار سومی هست که من این دوره را شروع میکنم و خب داستان هدایتم مربوط میشه به دوسال و نیم قبل
اگر بخام خودمو با اون دوران مقایسه کنم باید بگم که دوسال و نیم واقعا پر از سختی را از سر گذروندم ولی موفقیت آمیز یعنی درسته که داشتم با افسردگی سر و کله میزدم ولی الان پشت سرش گذاشتم و عوضش یه خودشناسی عمیقی در من بوحود اومد و درسته که توی محیط پر تنش و اضطرابی زندگی میکردم ولی الان میتونم شرایط استرس زا را مدیریت کنم و البته قدر آرامشی که الان هست را بدونم درسته که اضافه وزن داشتم و خیلی از خودم بدم میومد اما در طی این دوسال هم خیلی لاغر شدم هم اینکه از طریق مسیر لاغری به خویشتن دوستی رسیدم و عاشق خودم و وجودیتم شدم و من فکر میکنم که با اینکه دوسال و نیمی پر از مشکلات و ناراحتی را طی کردم ولی الان خیلی خیلی نسبت به آدمی که دوسال پیش بودم موفق ترم و این به من اعتماد به نفس میده چونکه به خودم بابت پشت سرگذاشتن اون مشکلات و حل کردن اونهاییش که مربوط به من بودند افتخار میکنم
اومدن من به این سایت تنها و تنها هدایت خداوند بوده که از طریق یکی از عزیزترین آدمهای زندگیم بهم گفته شد
همینجا از بهترین دوستم تشکر میکنم که وقتی خودش با این سایت واقعا شگفت انگیز آشنا شد من را هم آشنا کرد
من تصمیم خودم را گرفته ام که اینبار علاوه بر مسئولیت چاقی ، مسئولیت لاغر شدن خودم را بپذیرم
خیلی خوشحالم که در این دوره هستم
خدایا شکرت ❤️
سلام و درود
از تیکه از کنایه از نصیحت از همه چی خسته بودم البته از اوضاع خودم هم خوشم نمیومد دوست داشتم لاغر بشم . مثل همیشه به خودم قول میدادم بعد از عید شروع میکنم هر روز نیم ساعت میرم پیاده روی ، پرخوریامو کم میکنم و وزنم رو کم میکنم ، کاری که بارها انجام داده بودم و نتیجهای بیشتر از ۲ یا ۳ کیلو نگرفته بودم ولی من دوست داشتم ۱۵ تا ۲۰ کیلو کم کنم.
تا اینکه به وسیله خواهر و زنداداشم با این موضوع آشنا شدم وقتی گفتن بدون رژیم و ورزش بال درآوردم چون از کلمه رژیم حالم بهم میخورد رژیم یعنی حسرت یعنی دقیقا از وقتی تو رژیم رو شروع میکردی انواع مهمونی و عروسی و شام و کیک و شیرینیای خوشمزه شروع میشد و تو باید یا با حسرت کم میخوردی و میگفتی حیف که رژیمم یا اینکه میخوردی و کلی عذاب وجدان میکشیدی . ورزشم هم اوضاعش بهتر نبود خستگی و زجر و عرق کردن . من با اقای عطارروشن به وسیله یکی از مشاوره.های روانشناسی همشهریمون آشنا شدم مدرس مثبت اندیشی و شکرگزاری و چیزای دیگه هم بود و خودش این دوره رو خریده بود و با توجه به برداست خودش فایل آموزشی ضبط میکرد و میزاشت و فایلهای رایگان و البته کلی با دوره های عرشیانفر و چیزای دیگه هم بهش اضافه میکرد ماهی ۵۰ تومن و اون موقع دوره اقای عطارروشن فکر کنم ۳ تومن بود و من هم خانهدار و اصلا شرایط خریدش رو نداشتم ولی وقتی فهمیدم دورهای که ماهی ۵۰ تومن شرکت کردم اصلیش نیست حقیقتا احساس خوبی نداشتم و حسرت اینو میخوردم که کاش منم میتونستم اونو شرکت میکردم حدود ۵ ماه تو اون دوره ها بودم و تقریبا ۶ کیلو هم وزن کردم و لاغری دلخواه نصیبم نشد ولی خداییش زندگیم خیلی متحول شد تا بعد از ۵ ماه دوره صدگام رو دیدم و اونو از سایت شروع کردم خیلی حالم بهتر شد بیشتر مطمئن شدم که کاش دوره اصلی رو شرکت میکردم تاااا به لطف خدا من شاغل شدم و پول اومد تو حسابم چند وقت پیش دوباره اومدم تو سایت و با خوشحالی دیدم که دوره مرحلهای شده و میتونم مرحله به مرحله بخرم بلاخره با کلی کنجار و استرس و شک و تردید دل به دریا زدم و بعد از حدودا ۳ سال به آرزوم رسیدم و امروز ۶ خرداد اینجام تا زندگیمو از نو بسازم.
سلام و وقت به خیر خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی! امروز هوای شهر من بارانیه و ریز این باران رحمت خداوند هوای دل آدم رو شاعرانه میشه. به زبان بی زبانی به ما میگه اگر میخوای رحمت خداوند شامل حالت بشه بزن بیرون از کنج خلوت خودت و دلت رو به رحمت خداوند بسپار تا یقین پیدا کنی که برای خداوند برآورده کردن خواستههای تو خیلی آسان تر از اون چیزیه که تو فکر می کنی . براتون آرزو میکنم که همواره در مسیر تغییر ثابت قدم باشید.
سلام عرض میکنم خدمت استاد بزرگوار ودوستان عزیز و همراه!
قبل از هر سخنی اینو بگم که از ۲۰ روز پیش که با این سایت آشنا شدم بارها دیدگاه نوشتم اما قبل از اینکه ارسال کنم می پره وپاک میشه.و دیگه پیداش نمی کنم.دلیلش هم اینه که من زیاد کار کردن با گوشی رو بلد نیستم.
اونم دلیل داره
قبل از اینکه با این سایت آشنا بشم زیاد اهل گوشی نبودم ویا این که زیاد تو فضای مجازی باشم.
از ۲۳ سال پیش اضافه وزن من خیلی نامحسوس شروع شد تو تمام این سالها کارهای زیادی انجام دادم و راه های زیادی رو امتحان کردم، اما گذرا بود و پایدار نمی موند.
اینکه میگن اگه سوال درست بپرسی خیلی مهمه واقعا درسته.
یه روز همینطوری که داشتم با خودم فکر میکردم یهویی این دو کلمه به ذهنم رسید( لاغری با ذهن) . بدون هیچ مقدمه ای. یا آشنایی قبلی با این دو کلمه.البته جدا جدا زیاد از این دو کلمه استفاده میکردم.وقتی جستجو کردم واین سایت برای من بالا آمد. از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شد وبغض کردم ودیگه کلمات و صفحه گوشیم رو نمیدیدم. هزاران بار وبا تک تک سلول های بدنم خدا رو شکر کردم که باز هم دست منو گرفت و هدایتم کرد .این رو برای خودم یه معجزه می دونم وقدر دان خداوند هستم.باورش دارم به حرف های استاد ایمان دارم و این راهی رو که خداوند به من نشون داده ادامه میدم تا آخر عمرم .به خودم و خدای خودم قول میدم واز خودش برای پایداری در این راه کمک می خوام.البته در تمام این ۲۰ روز خیلی از مطالب سایت رو خوندم ودلیلم برای موندن در این سایت فقط لاغری نیست.تغییر ذهن در تمام زمینه ها نیاز واقعی منه و حالا که خداوند دست منو گرفته و هدایتم کرده ،به شکرانه این موهبت ادامه میدم و به شاگردی استاد عطار روشن عزیز افتخار میکنم.
وخوشحالم که با شما دوستان عزیز همراه شدم.برای شما استاد محترم و دوستان خوبم آرزوی سلامتی و آگاهی روز افزون دارم
درود به سرزمین لاغرها درود به استاد آرامش
من یه خردادی هستم از ابتدای این ماه گرم استارت زدم صبحم با شما دوستان نازنین شروع شد من امروز متولد شدم گام به گام حرکت می کنم با عشق با نورالهی با شکرگذاری هدف مشخصه رسیدن به تناسب اندام
علت اضافه وزن دنیا تا ۲۰ سالگی لاغر مردنی بود خیلی زیاد هرچی می خوردم چاق نمی شدم اما بعد از ۲۰ سالگی شروع به افزایش وزن کردم و از این موضوع خوشحال بودم بالاخره بدن من هم گوشت گرفت علت رو نمی دونستم بدنم تغییر کرده بود و روز به روز به وزنم اضافه می شد زیبا شده بودم برعکس همه از من تعریف می کردن چقدر خوب شدی
و این پروسه خیلی سریع اتفاق افتاد تا اینکه لباس هام تنگ شد سایزم کلی تغییر کرد از ۴۵ کیلو رسیدم به ۶۰ کیلو گفتم خیلی خوبه اما گویا وزنم این و قبول نداشت کم کم نگران شدم چرا من دارم سریع چاق می شم پس آزمایش خون و بله من دچارکم کاری تیروئید شده بودم و علت این بود سال ها تحت درمان تا امروز مرتب در حال کم و زیادکردن وزن تا به طور اتفاقی تو شبکه مجازی با موضوع لاغری ذهنی مواجه شدم و برام جالب بود پس با استادم مشورت کردم و ایشون وقت گذاشت و شما رو معرفی کرد و من الان اینجام و خوشحال که در کنار شما عزیزان گام برمی دارم من در سلامتی کامل هستم و هزاران مرتبه شکر می کنم موفقیت و تناسب اندام در دستان ماست دوستان به پیش
سلام آمنه هستم خیلی خوشحالم که هدایت شدم ب این سایت عالی شما استاد جان .من واقعیت از شاگردان استاد عباسمنش عزیز هستم و صدای شما و تصویر شما رو از طریق نتایج دوستان باهاش آشنا شدم.و داستان زندگی شما انقدر برای من تاثیر گذار بود که بیش از چندبار گوش دادم و خیلی حالمو خوب میکرد وباورمو قوی .خیلی اتفاقی داشتم کامنت شمارو روی یک فایل دانلودی از استاد عباسمنش میخوندم که دیدم یکی از دوستان نوشته آدرس سایتتون رو بدید وباید چطور ….که یکدفعه یک ندایی گفت آمنه برو سایت آقارضا رو دنبال کن توی گوگل سرچ کردم و در کمال ناباوری دیدم که محتوای سایت شما دررابطه بالاغری هست چیزی که سالهاست من درگیرش هستم بخصوص این چند ماه اخیر خیلی از خدا کمک میخواستم و مطمئنم اومدنم به سایت شما جواب خدای بزرگ من هست.
سلام به همه دوستان خوبم
من مریم از امروز دوباره تصمیم گرفتم به سایت تناسب فکری بیام و اون حس ناب و عالی که در پنج ماهه گذشته تجربه کردم و به دست بیارم و به خواست خدا و تلاش خودم ماندگار کنم
بازگشت دوباره من به سایت از زمانی که با خانواده پدرم به سفر رفتیم جرقه خورد من با سایت تناسب فکری اشنایی داشتم و بینهایت حس عالی رو باهاش تجربه کردم اما به خاطر مسائلی پنج ماه پیش از سایت جدا شدم و الان بعد از پنج ماه قوی تر از قبل برگشتم چون باور دارم که فقط و فقط از این طریق می توان به خواسته خود یعنی لاغری برسم و اما جرقه بازگشت من در سفر خورد زمانی که همه عکس های تکی بینهایت زیبا میگرفتند و من از عکس ها فرار میکردم زمانی که کوه نوردی رفتیم و من از لحاظ جسمی کم می آوردم زمانی نمی توانستم لباس مورد علاقه ام را بپوشم و همه و همه اینها دوباره باعث شد من به سمت این سایت هدایت بشم اما فرق اساسی که با قبل از آشنایی من با سایت داشت این بود که دیگه حس بد و ناراحت کنننده ای برام نبود انگار داخل ذهنم جایی بود که به من میگفت هنوز می تونی هنوز جایی هست که تو رو به خواستت میرسونه انگار هنوز اون کفه لاغری من خیلیم سبک نشده بود و حرف های بسیار زیبای استاد عطا روشن داخل ذهنم مرور میشد و اون حس عالی درونم بود پس من تصمیم گرفته بار دیگه این بار قوی تر از قبل بیام و اینجا بنویسم که من قوی تر شدم و برگشتم کنار شما دوستای خوبم،و دوباره دوره ورود به سرزمین لاغر هارو شروع کردم و خوشحال ترینم……
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام سلامی به لطافت وروزهای بهاری به مطبوعی هوای بهاری وبه امیدواری فصل بهار
امروز هدایت شدم
وقتی امروز فایل درچاقی بسی لاغریست
امید دوباره ای درمن جان گرفت
ومن هدایت شدم
من امروز مانع اصلی ذهنمو فهمیدم
همیشه فکر میکردم اگه لاغر نشم پس باید دوباره شروع کنم یا من بیعرضه ام
اما امروز فهمیدم دراوج ناامیدی امید است
واینکه من باید تصمیم بگیرم هرجور شده ادامه بدم
یعنی اون ادامه دادن سخته ولی ارزششو داره
مثل اون زمانیه که داری کیک تولد میپزی وخسته شدی وپاهات درد میکنه از بس کار کردی ولی بازم باید ادامه بدی
من گاهی ۷ ساعت سرپا شیرینی پزی میکنم ووقتی تموم میشه نتیجه شگفت انگیزه
واین پاداش ادامه دادنه
با اینکه خستگی برمن مسلط میشه ولی من ادامه میدم ونمیگذارم منو از ادامه دادن باز داره
چون وگرنه همه زحمتام هدر میشه
مثلاکیکم خشک میشه خامه اش آب میشه
وتزئیناتم خراب
ولی وقتی تموم میشه اونقدر خوشحال میشم واونقدر راضیم که حتی گاهی ازش نمیخورم ولی غرق لذت دیدنش میشم
ودرحالی که لبخند از لبانم محو نمیشه خستگی درمیکنم
من امروز فهمیدم که خداوند چقدر به فکر منه
ومستقیما به خود من گفته درقرآن که ای کسی که به خودت ظلم کردی ازرحمت من ناامیدنشو
من باچاقی به خودم ظلم کردم وبایدناامید نشم ازرحمت خداوند زیرا که همیشه ادامه دادن جواب میده
وتازه فهمیدم که چرا اینهمه فایل هست
فقط برای ادامه دادن
وتکرار وتکرار
یعنی تکرار مگه لذت بخش نیست باید بیام ودرتکرار فایل ها لذت بجویم نه درتکرار لقمه هایی که وارد دهانم میکنم
حتی میخواستم برم غذا بخورم این فایل دیدم
یه حسی بهم گفت گشنه نیستی به خودت ظلم نکن
نخور غذا
ورفتم وخیار وچندتا گوجه سبزبرداشتم
یعنی بگم که این ها رم گشنه نبودم
ولی درکل از اینکه انتخاب بهتری کردم وانرژی کمتری وارد بدنم کردم راضی ترم
به نظرم امروز هدایت شدم چون یه حسی بهم گفت به خودت ظلم کردی با چاق کردن خودت ولی از این به بعد ظلم نکن ورهاش کن وبچسب به لاغری وسلامتی
یعنی فشار چاقی رو بردار از خودت
تو دیگه لاغری از این لحظه خوب زندگی کن تا به انداره دلخواهت لاغر شی
وهرکاری دوست داری دوباره بتونی انجام بدی
وجوری زندگی کنی که دوست داری
سلام و درود .
من عطاعلی بزرگی دوباره اومدم و داستان هدایتم رو میخوام بنویسم .
هدایت شدن فقط یکبار اتفاق نمی افته . به نظر من هدایت الهی بارها و بارها و بارها اتفاق می افته .
هر وقت که ما میخواهیم تغییر مدار بدیم و در مدار بالاتر قرار بگیریم این هدایت انجام میشه .
ما تا الان مدارهای بی شماری رو ازش عبور کردیم و اکنون دوباره هدایت شدم به این مدار که مدار لاغری با ذهن هست .
مدار لاغری با ذهن چیست ؟
لاغر شدن یکی از تجربیاتیست که ما در طی عمر خود به آن میرسیم . خدایا بابت لاغر شدنم سپاسگزارم .
ارتعاش لاغری یعنی فرکانس لاغری یعنی در مداری قرار گرفتن که الهامات لاغر شدن رو بی پارازیتهای چاقی شنیدن .
وقتی در طی روز هنوزم حس چاقی داریم یعنی باز هم نیازه به مدار بالاتر هدایت بشیم . به مدار لاغرتر .
خب من تا الان کلی باورهامو تغییر دادم و میدونم استمرار دادن به آموزش منو در مدارم تثبیت می کنه و آگاهیهام رو در وجودم جاری می کنه .
لاغری واقعی یعنی ناخوداگاه لاغر بودنه . یعنی ما اونقدر آگاهانه تکرار و تمرین کرده باشیم که ماشین ناخوداگاه رو در مسیر لاغری حرکت بدیم و ناخوداگاه در هر ساعت از شبانه روز و در حال انجام هر کاری احساس لاغری داشته باشیم .
لاغری با ذهن یعنی فضای ذهن در مسیر لاغری بودن . یعنی لاغری رو دیدن . یعنی ایمان به لاغر شدن . لاغر شدن در هر لحظه از زندگی داره اتفاق می افته .
حتی چاقی یکی از مراحل لاغریه . چاقی ماندگار نیست . چاقی رفتنیه و نشانه اش هم اینه که چربیهایی که به سمت سلولهای چربی میرن اونجا اکسید و تجزیه میشن و میرن . یعنی کار اونها ماندن نیست کار اونها رفتنه و تنفس کردن و عرق کردن و چرب شدن پوست و لایه برداری در حمام و ادرار و مدفوع نشانه های این چربی سوزی هستن .
چربی سوزی هر لحظه داره اتفاق می افته .
و البته این چربیها فقط از سوخت و ساز انرژی غذا نیستند . کلا انرژی حیات و انرژی الهی که در ما جاریه و در حال تبدیل شدن دائمی از شکلی به شکل دیگره .
انرژی تمام نمیشه همیشه میاد و ما با صلح قرار گرفتن با خودمون و آرامش و عشق بهتر میتونیم روند حرکت این جریان رو مشاهده کنیم .
گرچه در مسیر لاغری ما هیچ مانعی نیست و هیچ مانعی قدرت متوقف کردن انرژی حیات لاغری رو نداره اما وقتی ما با لاغری با ذهن آشنا نباشیم این انرژی رو نگه میداریم و در بدنمون حبس می کنیم و نمیفهمیم عامل اصلی چاق شدن و بهتره بگیم مانع اصلی جریان لاغریمون خودمون میشیم .
در جایی از نوشته ی دوستان می خوندم
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز .
اما برخاستن من چگونه است .
برخاستن من آگاه شدنه .
هرچقدر بیشتر در مدار لاغری زندگی کنم الهامات الهی رو در درونم بیشتر میبینم وقتی لاغر شدن رو همه جا ببینم کارم راحتتر و راحتتر میشه .
در جایی به نقل از دوستی میخوندم :
✅ خواسته هایت رخ میدهد ، تو باید این مسیر را طی کنی و در دل این مسیر آرام آرام خواسته هایت هم بوجود می آید . پس از زندگی ات لذت ببر.✅ وقتی خواسته هایت شکل میگیرد ، آن خواسته ها بوجود می آیند و فقط کافیست مسیرش را طی کنی.✅ وقتی به خواسته های اولیه و کوچکتر از ذهن خودت میرسی ؛ اگر آنها را به حساب جهان بگذاری و به شانس و… توجهی نکنی ، سرعت رسیدن به خواسته هایت بیشتر میشود و خواسته هایت هم بزرگتر میشوند.
✅ هرچقدر در حال احتیاج باشی ، داری از هدفت دور میشی و در فرکانس بی نیازی قرار گیری هدفت زودتر به دستت میرسد . فرکانس بی نیازی به هدف یعنی صلح کردن با آنچه امروز در دست توست .
هرچقدر بیشتر با چاقیم اشتی کنم و حتی از چاقتر شدنم استقبال کنم لاغریم راحتتر اتفاق میفته .
به نظر من چاقی امتحان الهیه که من بفهمم در مقابل تضاد بهترین پاسخ و ارتعاش ارسالی چیه که اون تصاد رو تبدیل به خواسته کنم و نمره ۲۰ رو از خداوند بگیرم .
من عاشق امتحان دادنم . وقتی هر سوالی که در مسیرم پیش میاد رو با فرکانس الهی پاسخ میدم حس میکنم بهتریم جوابه و باعث میشه از اون مرحله عبور کنم .
به نظر من چاقی مجموعه ای از هزاران سوال بی جوابه که در مسیر زندگی من قرار داده شده و من مرحله مرحله دارم قسمتی از اون رو حل می کنم و با عبور از هر مرحله نمره ۲۰ من اینه که لاغریم بیشتر خودشو بهم نشون میده .
گرچه من عاشق خود چاقی فعلیم هم هستم و دوسش دارم و دیگه نمیخوام باهاش بجنگم . بلکه ازش تشکر می کنم که در مسیر زندگی من قرار گرفت که میتونم به واسطه اش به اگاهیهای زیادی برسم . من اگه چاق نبودم به این مسیر هدایت نمیشدم .
چاقی رو خودمناخوداگاه ایجاد کردم تا بیام و به مسیر لاغری با ذهن برسم و کیف این مسیر رو تجربه کنم .
هرچقدر حسم به چاقیم بهتر میشه انرژیهام رهاتر میشن . انگار که چاقی همون لاغریه . خودشو بزرگ کرده که ببینمش . آره خود خودشه .
وای خدا . چاقی همون لاغریه . لاغری که دیده نشده . من اتفاقا باید به همین چاقی عشق بورزم . وای باز رسیدم به بی نهایت شادی . وای عجب چیزی دریافت کردم . من لاغری رو در چاقی دیدم و کاملا هم از نظر منطقم قابل قبوله .
خدایا چطور بنویسم که جان مطلب رو ادا کنم .
باز از همون لحظه هاست که به وجد اومدم و نمیدونم چطور بنویسم .
روزهای پیش این سوال برام پیش اومده بود الان ساعت ۱۱ و ۱۱ دقیقه است و نشون میده الهامی که بهم شد پاسخ سوالات این چند روزه ام بود . خدایا شکرت بابت این امتحانات جانانه ات . عجب حالی می کنم وقتی پاسخ سوالامو بهم میرسونی . . یهو یادم میاد .
چاقی من همون لاغریه که من ندیدمش . خودشو بزرگ کرده که ببینمش . حبس شده که ببینمش . من عاشق همین چربیهام که اینا انرزی لاغری هستن . در درسهای قبلی اموختم که انرژی لاغری همیشه جاریه و ما توسط ترسهامون احتیاجمون تنفرمون و … اون رو حبس کردیم و اجازه ندادیم سلولها جریان طبیعی خودشون رو برن . یاد گرفتم وقتی متنفر نباشم وقتی نجنگم وقتی در صلح با خودم باشم خب بدن من هم از فرکانس جنگ و نیاز خارج میشه و انرژیهای حبس شده رو رها می کنه .
حالا امروز فهمیدم همه این انرژیهایی که دارم ذخیره میکنم به خاطر نپذیرفتن چاقیه .
چند روز پیش میگفتم بدن چاق من تازمانیکه با منه و من بهش نگاه می کنم ارتعاش چاقی ارسال می کنم . خب با این بدن ارتعاش لاغری ضعیفه . من چطور از بدن چاقم حس لاغری بگیرم و امروز بهم پاسخ داده شد . چاقی همون لاغریه . انرژی دخیره شده در سلولهای چربی همون انرژی لاغریه که داره خودشو بهت نشون میده از بس ندیدیش . ایمان به عیب نداشتی اون خودشو تو سلولها داره بهت نشون میده . بابا چاقی اصلا نیست این همون لاغریه ببینش تا ازاد بشه . بیشتر ببینش . بهش عشق بورز . اون توجع تو رو میخواد . انرژی لاغری توجه تو رو میخواد تا جاری بشه . ازش متنفر نباش . تنفر از چاقی تنفر از لاغریه . چون چاقی همون لاغریه که حبس شده . لاغری سالها با ما بوده و ما نمیدیدمش و سالها باهاش جنگیدیم و او هی بزرگ و بزرگتر شده تا بفهمیم بابا انقدر نجنگ ببینش . اونی که تو زمین و آسمون دنبالش میگردی همینجا همین لایه لایه های چربی هاته . لاغری همینجاست . همیشه باهات بوده . انقدر بهش محتاج بودی ک بدنت ذخیره اش کرده . انقدر که میخواستیش بدنت جذبش کرده . لاغری رو هر روز بیشتر و بیشتر کرده چون تووهمیشه میخواستیش در هر حالیکه فرد لاغر هیچ وقت نمیخواد لاغر بشه و برای همین انرژی رو جذب نمی کنه . خدای من تمام این چاقیها جذب ارتعاشات لاغری ماست . هرچقدر بیشتر میخواستیمش بیشتر جذبش کردیم . بدنمون بیشتر نگهش داشته .
بسه . من دیگه لاغری نمیخوام . نمیخوام دیگه لاغر باشم . همینا کافیه . دیگه نمیخوام در ارتعاش لاغری باشم . با همین لاغریهام دارم حال میکنم . من همیشه در ارتعاش لاغری بودم . تمام این انرژیها همون ارتعاشات لاغری منه که پاسخ داده شده . آره خدا همیشه به من پاسخ ارتعاشاتم رو داده . خدایا ممنونم . من همیشه لاغری رو با خودم حمل میکردم و فکر می کردم ازش دورم .
بی دلی در همه احوال خدا با او بود .
او نمیدیدش و از دور خدایا می کرد .
ما سالها دنبال لاغری گشتیم ولی نفهمیدیم لاغری ما همون چاقی ما بود که با ارتعاش بیشتر لاغری ما بیشتر جذبمون میشد .
ما انرژی لاغری خیلی زیاد داریم و چون این همه جذب رو نمیدیدیم و نمیفهمیدیم پاسخ فرکانسهای ماست هی درخواست و ارتعاش لاغریمون بیشتر میشد . هی درخواست لاغری بیشتر میکردیم هی انرژی لاغری بیشتر میشد هی بیشتر میخواستیم . ما وجودمون سرشار از انرژی لاغریه . دیگه آروم میشم و با همین بدن خودم که فهمیدم چقدررررررررررر لاغره حال می کنم .
خدایا شکرت بابت پاسخ سوالاتم . خدایا شکرت بابت این هدایت …
هدایت هر لحظه است و من میدونم بازم هدایت شامل حالم میشه . چون هدایت به آگاهیهای بیشتر هرگز متوقف نمیشه و فقط همون بار اول نیست . هر لحظه که باوری تغییر می کنه هدایت انجام شده . خدایا بابت این همه هدایت هر لحظه ات شکر . خدایا سپاسگزارم .
با سلام خدمت شما جناب عطای فوق العاده
ازروز اولی که نوشته های شما رو خواندم فهمیدم که چقدرشگفت انگیز هستید
شماهربار چنان شوق واشتیاق دانستن درمن ایجاد میکنید ومنو به وجد میاریدکه حیرت میکنم
وهربار به خودم میگم چطور یک انسان میتونه اینهمه درک کنه لمس کنه آگاهی هایی که بهش داده میشه
من با تمام وجود از طرفدارانتون شدم
اگه دراین سایت چند سال نبود که عضو بودم حتما فکرمیکردم ده سال بیشتردراین مسیرید
وباید بهتون بگم که شما جزومعدود افرادی هستید که هاله انرژی طلایی ومستری دارید
خیلی از نوشته هاتون استفاده کردم
حتی بعضیاشو نوشتم که بارها بخونم وبه خودم آگاهی بدم
وامروز شما باعث هدایت دوم من شدین
دقیقا منم مشکل نپذیرفتن چاقیمو داشتم
وبا وجود اینکه سعی میکردم خودمو بپذیرم
لباس های قشنگ بپوشم به خودم افتخار کنم خودم شاد کنم واعتماد به نفسمو زیاد کنم
اما همواره دیدن چاقیم منو رنج میداد وناراحتم میکرد
ویه جورایی همه تلاش های منو از بین میبرد
اماامروز فهمیدم
که چقدر عالی که انرژی لاغری دربدنم ذخیره شده وچقدرعالی توضیح دادین که بدن من انرژی لاغری روذخیره کرده در سلول های بدنم وهر لحظه لاغری منو فریاد میکشه وطلب میکنه
وچاقی رفتنیه وهرروز داره از بدن من میره بیرون ولاغری بیشتر از قبل جاشو میگیره
وتک تک سلول های بدنم با تمام وجودشون تلاش میکنن تا چاقی منو با انرژی لاغریم بیشتر از قبل بیرون بندازن
واین نشون میده که من لاغری نهفته ای دارم
دروجودم که هر روز از این لحظه به بعد نمایان تر میشه دروجودم واصلا مثل خمیری که به دور مجلسمه تراشیده ای گرفته شده هرروز بخشیش کنده میشه ولاغری درونش پیدا ونمایان میشه
امروز شما واسط هدایت من شدین من بینهایت ازتون ممنونم
وبراتون بهترین ها رو از خداوند منان خواستارم
سلام و درود بانو
ممنون بابت ابراز لطف شما .
درس پس میدم خدمت همه ی شما عزیزان .
سلام ودرود
جناب عطای گرامی ،بسیار مشعوفم که شمارو دراین سایت داریم زیرا که من دروجود شما شگفتی وشخصیت منحصر به فردی میبینم که درآینده به جایگاه بس بزرگ و والایی خواهد رسید
نمیدونم تا چه حد عظمت روح خودتون درک کردین اما من از الان شمارو درقله های موفقیت دنیوی ومعنوی میبینم ولاغری کوچکترین موفقیت شما خواهد بود
وتوصیه من به شما اینکه واقعا وقتو تلف نکنید ودوره ها رو تهیه کنید وحرفه ای دنبال کنید آموزه های استاد
زیرا که وقتی با فایل های رایگان چنین آگاهی ودرکی کسب کردین با ورود به دوره هاشگفتی شما نه تنها صددرصد بلکه بسی بیشتر از این ها محقق خواهد شد
موفق وپیروز باشید
با سلام خدمت شما
جناب عالی بود عالی حالتونو خریدارم .دقیقا درک میکنم چقدر خوبه که که متوجه میشی خدا باهات صحبت میکنه.بهتون تبریک میگم.من همیشه از متن های شما لذت بردم اما این یکی شاهکار بود وبنده به جای آقای عطار روشن هزاران مدال طلایی تقدیمتون میکنم.خدا نگهدارتون باشه.
به نام خدای مهربان وسلام
عید همگی مبارک وسال نو برهمه شما نو ومتحول احوالتان
من دوسالی هست که دراینجا هستم
اما مدتیه که از سایت فاصله گرفتم
ودیشب بعداز مدت ها دوباره به این نتیجه رسیدم
که چقدر تنها وتهیم بدون هدف وبدون راهنما وبدون راه
راستش دیشب فهمیدم دین یعنی چی
دین یعنی راه درست زیستن
راهی که نه اندوه گذشته خوری ونه نگران آینده
نمیدونم چطوریه که اینجا از وقتی اومدم نه اندوه گذشته خوردم ونه نگران آینده بودم
من این سایت دین وروش درستی میبینم
وتنها وقتی رهاش کردم سرگشته وحیران شدم
گاهی میاندیشم استادمون پیغمبر خداست
یعنی پیغامبری از خداست برای ماست پیغام آوریست
که مهروعشق تناسبوتعادل دوستی وآرامش خوشبختی وثروت سلامتی وشادی رو همگی رو برامون ارمغان ونوید آورده
وبشارت به سعادت دودنیا برای ما دارن
یه جورایی پیشوا وامام زمانه خودمون میبینمشون
کسی که رهنماوپیشرو خوبی هاشده
همه عمرمون منتظهر منجی وامام زمان بودیم یه کسی که بیاد وفریاد رس بیپناهان وبیکسان باشه
کسی که فکر میکردیم غرق نوره غرق پاکیه
خوب خدا خواسته یکی بیاد که ۹۹درصد نشانهاشو داره
شاید میخواد ببینه چه میکنیم آیاهدایت میشیم
یا تعصباتمون جلوی درست شدنمون میگیره
فکر میکنیم فرشته باید باشه تا حرفشو گوش کنیم
مگه غیر اینکه میگن نگاه نکن کی حرفی رو میزنه
نگاه کن چی میگه
شاید همون شخص از نور وخدا راه سعادتی برای تو آورده
من بعد چند ماه دوری تازه فهمیدم چقدر با کس وکار شده بودم وحالا چقدر بیکس وتنهام
تنهایی که کوهی از انسان ها پرش نمیکنن بلکه خداونور وامید تنها پرکننده خلا ها ی زندگی ما هستن
من دیشب خیلی گریه کردم وخدا دوباره منو هدایت کرد به اینجا
وبهم گفت اگه رها کردی ودوباره چاق شدی
مهم نیست اونقدر دستتو میگیرمو ومیبرمت تا به سرمنزل مقصود برسی عزیزم
اگه هر مشکلی هست من کنارتم وعاشقتم
برای همینه که یک سال عمر تو نیست اصلا برای همینه که سالها عمر میکنی تا به مقصد برسی بالاخره وخوشبختی رو درمقصد سالیان دراز تجربه کنی وبسازی هرچه خواهی ولذتشو ببری فارغ از همه دنیا
چون تو دردنیای خودت زندگی خواهی کرد ومرد
واین نهایت عشق ولذت وخوشبختی وآرامش وامید
پس اومدم بگم سلام زندگی سلام امید سلام تناسب اندام ایده آل من
سلام روزهای زیبای پیش روم
ومن دوباره اومدم تا از اول بسازم آنچه میخواهم
یاعلی گفتیمو عشق آغاز شد
با سلام خدمت دوستان عزیزم استاد گرامی🌺
من از سن ده سالگی چاق بودم و از سن نوجوانی شروع کردم به تلاش کردن برای لاغر شدن بارها و بارها رژیم های سخت پیاده روی انواع ورزش ها و گاهی دارو و دمنوش ، وزنکم میکردند ولی دوباره چاق میشدم ،دو سه سال پیش بخاطر کرونا دیگه باشگاه نرفتم و چون قبلش کمی با مسائل ذهنی آشنا شده بودم شروع کردم به گفتن جملات تاکیدی و تجسم کردن و کلا خوردن رو برای خودم آزاد کردم فکر میکردند که اینطورمی لاغر میشم یه مدتی گذشت و من هر روز چاقتر میشدم ،دیگه خسته شده بودم از خدا کمک خواستم
یه روز که داشتم تو اینترنت دنبال مطالب ذهنی میگشتم ،در مورد ضمیر ناخودآگاه سرچ کرده بودم و جالب اینجاست که اصلا دنبال لاغری نبودم اون لحظه،به گزینه لاغری با ذهن برخورد کردم و اصلا نفهمیدم چطور اون کلمه رو لمس کردم و وارد سایت شدم فیلمهای استاد عطار روشن عزیز رو دیدم البته دوره رایگان رو ،خمش احساس میکردم این خودشه ،مسیری برای لاغر شدن من ،مدتی طول کشید تا من پول خرید دوره رو جور کنم و بعد با اینکه بازم تردید رهام نمیکرد تصمیم خودم رو گرفتم که دوره رو خریداری کنم چون با خودم فکر میکردم که من از خداوند خواستم تا کمکم کنه که متناسب بشم اونم نه از طریق رژیم یا ورزش چون بیست سال تلاش بی فایده کرده بودم پس شروع کردم با اطمینان دوره رو انجام دادمو هر روز خوشحالتر و مطمئن تر میشدم که این مسیر هدایت خداونده نهتنها برای تناسب اندام بلکه برای زندگی بهتر من نتایج خوبی گرفتم و فکر میکنم حدود بیست کیلو یا بیشتر لاغر شدم و الان دلم میخواد دوباره دوره رو شروع کنم تا به تناسب اندام مورد نظرم برسم و همینطور احساس شادی و آرامش بیشتر رو تجربه کنم و از اینکه وارد این سایت عالی شدم بسیار خوشحالم خدای بینظیرم بینهایت سپاسگزارم ❤️
استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم❤️
به نام خالق اراده ها
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت تمامی عزیزان حاضر در سایت تناسب فکری و همچنین آقای عطار منش .
من هم تو سایت عباسمنش چند وقتی هست که کامنت ها را میخوندم و از کامنت ها و مسیر موفقیت ها تون لذت می بردم و شور و اشتیاق خاصی به من دست می داد،و وقتی که فایل های تصویری تون رو هم دیدم که خیلی کیف کردم و دوست دارم همچون شما اقای عطار منش من هم از نظر ذهنی روی خودم بیشتر کار کنم تا بتونم موفقیت های زیادی رو درآینده برای خودم پیشرو داشته باشم.و بتونم برای پسرم میکائیل که تو خونه میکا صداش میکنم آینده درخشانی خلق کنم و اون هم الگوی خوبی داشته باشه.
من هم مغازه کفش فروشی دارم و جدیدا رو آوردم به بستر فروش آنلاین و دارم تلاش میکنم تو زمینه فروش آنلاین هم از نظر ذهنی خودمو آماده کنم و فروش داشته باشم .امیدوارم بتونم تو این زمینه شمارا به عنوان الگوی خودم قرار بدم و موفق بشم تا از طریق سایت کفش میکا بتونم این تجربه را داشته باشم.
ممنون از شما
به نام خدای مهربان
سلام به همگی دوستان واستاد عزیزم
امروز من به اينجا هدایت شدم ودیدگهای جدید رو خوندم وخیلی خوشحال شدم هم برای خودم واستاد عزیزم که در بهترین روش برای لاغری هستیم وافراد زیادی از سایت عباسمنش وارد سایت شاگرد استاد شدن وبه لاغری با ذهن ایمان دارن وهم برای خودم که ایمانم به لاغری با ذهن بیشتر شد وشور وشوق زیادی برای ادامه دادن پیدا کردم.
من با اینکه به این روش ایمان وباور دارم تو ذهنم میگفتم خوب اگر دیگه با این روش هم نتونستی لاغر بشی اخرش میری روش گوشت خواری استاد رو انجام میدی با پیامهایی که از شاگردان استاد خوندم واقعا برای من صحیح ودرست بودن واسان بودن لاغری با ذهن در ذهنم تثبیت شد
من خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که در این سایت پر بار وسرشار از اگاهی هستم واقعا لاغری با ذهن عالیه ومن با اینکه تازگی ها کم کار شدم ولی دلم برای سایت ونوشتن تنگ شده اصلا یک چيزي در زندگیم احساس میکنم کمه وقتی کمتر میام دوباره عشق وانگیره ام برگشته و به امید خدا دوست دارم فعال تر باشم
والان به حرف استاد رسیدم که میگفت این نوشتنهاوفعال بودن در سایت بود که تا حالا در مسیر بودی و ادامه دادی اگر نمینوشتی شاید دیگه دورهها رو رها کرده بودی تو سایت نبودی دیگه ودرین دو ماه به عینه من به این حرف استاد رسیدم وحضورم داشت هر روز کم رنگ تر میشد وانگیزه ام هم کمتروکمتر میشد و فایل گوش کردن هام داشت کم وکم تر میشد به بهانه اینکه دیگه عمل کن بسه هر چی فایل گوش دادی دیگه همهچی رو میدونی
خداروشکر که حسم بهتر شده ودوست دارم این مسیر زیبا رو ادامه بدم.
ممنونم استاد وبهتون تبریک میگم بابت دانشجویان تازه هدایت شده
امیدوارم سایت تناسب فکری تا هميشه استوار وپابرجا بماند
.
سلام به استاد عطار روشن و بقيه عزيران خواننده اين متن
من با تمام قلبم حرف هاي شما رو ميشنوم …سراپا گوش و چشم هستم و فايل هاي شما را ميبينم و ميشنوم
الان 6 روزي ميشه كه وارد سايت شما شدم توي همين 6 روز تغييرات رو در خودم دارم ميبينم ..تغييرات ذهني در خودم را احساس مي كنم.. به قول شما اون سرو صداهاي ذهني در من بسيار كم شده .. انگار فرمون ذهنم افتاده دست كسي ديگه… چون اگر دست من بود كه هنوز مثل قديم امون نميدادم به خوراكي هاي توي خونه
الانم نميخوام بگم توي اين پنچ روز من ني قليون شدم نه … من ميفهمم كه ذهنم اين حرفايي كه توي اين سايت گفته ميشه رو قبول داره …ذهن من حدود سه سالي هست كه داره تسليم ميشه در برابر فرمان هايي كه قلبم ميده … ذهنم تسليم داره ميشه در برابر هدايت … اينجا بودن من هم خواسته قلبي من بود …
جونم براتون بگه كه ، من بيزنس آنلاين دارم و فروش آنلاين محصولات … متوجه شدم كه هر چي دارم تلاش ميكنم براي بيزنسم اونجوري كه بايد نتيجه نميگيرم
اونجوري كه شواهد رو ميخوندم و تجربيات افراد رو در اين شغل ميخوندم ، ديدم من اون نتيجه ها رو نميگيرم
با تكنيكي كه ياد گرفتم از خداي خودم سوال بپرسم و جواب مشكلاتم رو از خودش بخوام
كم كم نظرم جلب شد به اينكه من از درون شاد نيستم …چرا ؟ ..چون اضافه وزن دارم
تمام ذهن من از بيزنسم خارج ميشد زماني كه يك فرد لاغر رو ميديدم و با حسرت به لاغري اون فكر ميكردم
اون عشق و هيجاني كه لازم بود در بيزنسم داشته باشم رو در واقع در لاغري داشتم
و يواش يواش متوجه شدم كه من بايد احساسم رو از درون درست كنم…مهم نيست كه الان الويت رو گذاشتم روي بيزنسم… مهم اينه كه خداوند پلن بهتري براي من داره … من پله هاي اول خوشبختي و موفقيت رو در زندگيم طي نكرده بودم …بايد پله هاي اول كه لاغري و تناسب اندام بود رو طي ميكردم و بعد ميرسيدم به جايي كه الان هستم در بيزنس خودم
اين مطلب رو با قلبم قبول كردم و بهش فكر كردم…تا نتايج شگفت انگيز استار عطار روشن از موفقيت هاشون رو ديدم … سايتشون رو پيدا كردم و عضو شدم…يك روز اول كه در سايت عضو شدم شايد 7-8 سايت نتونستم از جلوي كامپيوترم بلند شم و فقط توي سايت چرخيدم
دوستان من ياد گرفتم اينجور مواقع كه اختيار چيزي ازم گرفته ميشه ، بايد شاخك هامو بدم بالا و دريابم كه سكان زندگيم دست خدا افتاده و دستم رو از روي پاروها بردارم و فقط بزارم خداوند هدايتم كنه
خلاصه در پايان روز اول كه مطمئن شدم جاي درستي قرار گرفتم …رفتم كه محصولات رو بخرم ..ديدم اي دل غافل خريد از خارج ايران براي ما كه ايران نيستيم يكم راحت نيست…دوست داشتم همون موقع با پي پل پرداخت ميكردم ولي ديدم نميشه…و از اونجايي كه باز به هدايت خداوند گوش ميدم…گفتم اين يه نشونه ست…من ميگردم ببينم دوره اي دارن كه رايگان باشه…البته همونجور كه استاد عطار روشن گفتن اين دوره از نظر مالي رايگان هست و پولي به حساب ايشون واريز نميشه ولي در واقع ارزش معنوي اين كار بسيار بيشتر هست و غير قابل قيمت گذاري
سرتونو درد نيارم من اين درخواست رو كه از سايت ايشون بتونيم به راحتي خريد خارج از ايران رو با پي پل انجام بديم رو فرستادم به كائنات و اميدوارم به زودي پاسخش بياد
و اين شد كه امروز كه روز ششم حضور من در اين سايت هست من تصميم گرفتم با صد گام تا لاغري با ذهن كار رو شروع كنم و از فايل هاي رايگان ديگر هم استفاده ميكنم تا در طول مسير ببينم خداوند چگونه من رو هدايت ميكنه..
با وزن 78.700 وارد سايت شدم ..تارگت من وزن 60 كيلو گرم هست…تقريبا يكسال و نيم پيش با رژيم كتو داشتم خوب پيش ميرفتم ولي نتونستم به دلايلي اون رژيم رو ادامه بدم
بچه هايي كه داريد اين مطلب رو ميخونيد بدانيد و آگاه باشيد استاد عطار روشن عزيز گل سر سبد شاگردهاي استاد عباس منش عزيز هستن
و بعد فايل هايي كه از پيشرفت هاشون در زندگيشون گذاشتن در سايت استاد عباس منش
گروه زيادي از بچه هايي كه حتي هيچ كامنتي نميزاشتن توي سايت ، براي فايل هاي ايشون كامنت گذاشتن و ايشون رو تحسين كردن
فقط ميخوام به شمايي كه داري اين مطلب رو ميخوني بگم نه من شما رو ميشناسم نه آشنايي نزديكي با آقاي عطار روشن دارم و اصلا من در يك قاره ديگري در اين جهان هستم و فاصله بسيار زيادي با آقاي عطار روشن دارم
اما حقانيت در كلام ايشون من رو آورد توي اين سايت و شروع كردم دارم با متد ايشون روي متناسب شدن خودم كار مي كنم…شما هم جاي درستي هدايت شدي
تاريخ پنج شنبه 11 اسفند 1401
وااااو عاشق این عکس اول صفحه شدم
خدا من رو به راه راست هدایت کرد
نمیدونید وقتی در سایت استاد عباسمنش به نتایجتون و تعهد و اطمینانتون گوش میدادم چقدرررر انرژی میگرفتم و بعد از بارها گوش دادن به اون فایل رفتم قسمت نظرات رو خوندم ک دیدم که نام و نام خانوادگی شما رو دوستان کامل گفتن و کنجکاو شدم که شما الان بعد از اون نتایح بعد از اون همه تغییر توی اینترنت چه ردپایی از شما هست و با سایت تناسب فکری مواجه شدم
یعنی اصلا تو این فضا نبودم که بخوام وزن کم کنم (فکر کنم از فرط ناامیدی برای داشتن رابطه خوب با خودم و دیگران خدا من رو آورد اینجا تا قلبم رو تسکین بده و بگه سارا خواسته تو به دست تو با مسیری که نشونت دادم حقیقی میشه) من خیلی خوشحالم که کسی استادم هست در این حوزه که استادش آقای عباسمنش هست و کاملا حرفش رو میفهمم و میتونم به هر چی میگه گوش جان بسپارم و مطمئن باشم نتیجه چه خواهد بود
من خیلی دلم میخواد با لاغری خودم عشق کنم خیلی دلم میخواد خودم برای خودم لباس قشنگ بخرم خیلی دلم میخواد با شوق و ذوق بدوم خیلی دلم میخواد جلوی آینه که وایمیستم از شاهکاری که خودم ساختم حض کنم حس میکنم من کاملا نا امید بودم و برای همون کاملا بیخیال لاغر شدنم شده بودم اما الان له خودم میگم سارا سارا سارا اینجا همونجاست اینجا همون لحظه نابه و بوی خدا حس میشه و قلب آروم و با شوق شوق و اشتیاق واقعیه
خیلی متشکرم بابت این فضایی که همت کردید وساختید چون حالا میفهمم که چقدرررر همچین جایی واسه ما که اضافه های وزنمون رو میخوایم بفرستیم بره و جاش رو تناسب بگیره نیاز داریم که خودمون باشیم و بقیه هم کاملا درکمون کنن و آرام و پیوسته و با عشق لاغر بشیم
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست
امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت و موید و سلامت باشید ❤
خدایا شکرت خدايا شکرت
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊 و با انگیزه پیگیر خلق رویای لاغری خودت هستی
موارد مهم برای شگفتی ساز شدن در مسیر لاغری با ذهن:
۱- اطمینان داشتن که به لطف خداوند در شما ایجاد شده.
۲- آرامش داشتن که بخشی از اون به واسطه اطمینان به شکل خودبخود ایجاد می شه و برای بیشتر شدن باید آگاهانه در حفظ آرامش خودمون تلاش کنیم.
۳- رها کردن و فاصله گرفتن از رنج های لاغری گذشته
در نتیجه انشاالله رویای لاغری محقق می شه
سلام به استاد عطار روشن و بقيه اعضا سايت كه اين مطلب رو ميخونن
سارا جانم چقدر از اينكه ميبينم ما عباس منشي ها اينجا جمع شديم خوشحالم
به استاد عطار روشن تبريك ميگم كه تونسته انقدر قوي روي خودش كار كنه و خداوند هدايتش كرده به مسير لاغري به ذهن و الان خودش استاد ما و بقيه شده
سلام بر شما استاد عزیزم و بر تک تک دوستان گلم در سرزمین لاغری😊👋🌹
خیییییلی خیییلی خوشحالم و شکرگزار خداوند که از شنبه ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ وارد سرزمینی شدم که اسمش سرزمین لاغرهاست و توی این مسیر قراره انشالله بلطف خدا با چیزهای عالی و جدیدی روبرو بشم و با دوستان خوبی همراه…🥰
می خوام کمی از داستان خودم بگم و چگونگی هدایتم به این سرزمین زیبا :
من با اینکه همیشه فرد متناسب و خوش اندامی بودم اما از سن ۱۲ سالگی مدام دنبال رژیم گرفتن و بهتر شدن …و فکر می کنم یکی از دلایلش حس کمال گرایی ام بود که همیشه می خواستم بهترین باشم و معیارهامو همیشه بالا انتخاب می کردم،مثلا اگه تو تلویزیونی ،مجله ای،جایی خانمی رو می دیدم که خیلی فیت و خوش اندام بود، می گفتم چرا من اینجوری نباشم،منم باید مثل این باشم…،و دومین دلیلم که الان میفهممش اعتماد به نفس خیلی پایینم بوده ، اینکه هیچ وقت از خودم راضی نبودم و همیشه احساس کمبود می کردم و فکر می کردم یک اندام زیبا،می تونه نکته تحسین برانگیز من برای دیگران باشه…البته در خانواده ای هم بزرگ شدم که شدیدا با پرخوری و چاقی مخالف بودن و اگه در بچه گی مقداری غذامو بیشتر می خوردم بدجوری تحقیرم می کردن و من رو می کوبیدن و حسی بهم می دادن که تو با این طرز غذاخوردنت،بی ارزش ترین آدم روی زمینی چرا که نمی تونی جلوی خوردنت رو بگیری و آدم پست و حقیری هستی…
(الان که نزدیک ۴۰ سالمه این حس ها هنوزم تو وجودم زنده است😔)
رو اعتماد به نفسم و حس کمال گرایی ام خیلی خیلی کار کردم و خیلی از هرنظر بهتر شدم اما انگاری اون تحقیرها تو وجودم موندگار شده،و اگه از خودم جایی ناراضی باشم، با غذاخوردنم خودم رو عذاب میدم و شکنجه میکنم.(و بازهم اینجا می فهمم و به خودم خاطر نشان می کنم که ندا همه چی ذهنیه…موضوع چاقی و لاغری هم مثل همه موضوع ها،یک موضوع ذهنیه…👌)
از سن ۱۲ سالگی تا ۴۰ سالگی هر روز خدا من تو رژیم بودم،هر روز ورزش کردم و البته همیشه اندامم متناسب و خوب بوده،حتی الان خیلی ها بهم می گن تو کمبود وزن هم داری چرا انقدر دنبال رژیمی،چرا انقدر ورزش می کنی؟!اما نمی دونن که ذهن من بیماره،ذهن من مریضه،ذهن منه که چاقه…
درسته که تونستم با سختی خیلی زیاد و لذت نبردن از غذاها و زندگی ام،همیشه متناسب بمونم اما خودم رو دچار کلی بیماری کردم مثل ضعفهای شدید،ریزش موی شدید،معده داغون،روده های مشکل دار و…نگم براتون،همش هم بخاطر رژیم های جورواجور و گرسنگی کشیدنهای طولانی بوده،جوری که فکر می کنم مواد مغذی به بدنم نمی رسیده..،حتی تو این همه مدت زندگی ام یعنی دقیقا ۴۰ سال،بدن من بهش چربی و روغن نرسیده چرا که خانواده من با روغن کاملا مخالف بودن و این باور رو توذهن من هم کاشتن که دلیل همه بیماریها و چاقی ها روغن و چربی…
خلاصه کلام که پارسال دنبال راه حلی برای مشکلم بودم چون واقعا خسته شده بودم از رژیمها و دیگه ذهنم بدجوری مقاومت می کرد و حاضر نبود هیچ گونه برنامه غذایی خاصی رو رعایت کنه و از اونجایی که من غذاخوردن طبیعی و معمولی رو بلد نیستم 🥺 دچار بدخوری شدم و کم کم وزنم رفت بالا رسیدم به ۶۲ کیلو و بدتر از همه ، اون حس بد ناتوانی و ناامیدی بود که دچارش شده بودم،تو سایت استاد عباس منش در قسمت عقل کل دنبال جوابم بودم و دیدم خیلی از بچه ها شما رو معرفی میکنن که یک سایتی هست به اسم سایت تناسب فکری و استاد عطار روشن مدرس لاغری با ذهنه.. که خودشون هم تونستن از طریق قدرت ذهن،کلی وزن کم کنن و تو این زمینه بسیار موفق هستن و کلی شاگرد دارن..،خلاصه پیگیر سایتتون شدم،واردش شدم،و از اونجایی که هنوز تو مدار شما و یادگیری مطالب از جانب شما نبودم،خیلی زود بی خیالش شدم.
و برام جالب بود همین چند روز پیش که بلطف خدا وارد سایتتون شدم،کامنتهام رو که دیدم متوجه شدم دقیقا” بهمن سال گذشته ” تو سایتتون فعال بودم به خودم می گفتم ندا ببین یک سال پیش بودا،یک سال عقب افتادی،اگه با هاشون می اومدی جلو الان کجا بودی دختر؟!اما باز به خودم یادآوری می کردم که نه ندا بلطف خدا همه چی سرجاش قرار گرفته،الان وقت یادگیری توست،الان که متوجه شدی هیچ برنامه غذایی حتی اونی که ادعا می کنه بهترینش رو کشف کرده هم نمی تونه به تو که ذهنت دچار مشکل شده کمک کنه….الان وقتشه..و از این به بعد بیا به تماشای این بشین که خدا چی ها برات درنظر گرفته و کنار گذاشته،ببین با یادگیری اصول درستش چه روزهای طلایی در انتظارته…
استاد ،من پارسال در وضعیت استیصال و ناامیدی محض تو یکی از روزهای بهمن ماه با تمام وجود خدا رو صدا زدم و ازش کمک طلبیدم(همون نقطه تسلیم شدن محض بود حقیقتا که خدا دستم رو گرفت و من رو از اون ناامیدی نجات داد)دقیقا یک ساعت بعد از اون لحظه استاد خبر یک دوره جدید رو داد که به آدمهای چاق کمک می کنه که خیلی راحت لاغر بشن و…
گفتم بله خدا جوابمو داد،خدا مثل همیشه راهی برام باز کرد،خدا دستم رو گرفت،و به محض اینکه دوره شون رو سایت قرار گرفت خریدمش،شروع کردم با کلی ذوق و شوق و هیجان انجام دوره،در عرض یک ماه و نیم ،۱۰ کیلو وزن کم کردم و شدم ۵۲،خیلی لاغر شده بودم شبیه پوست و استخون…اما از اونجایی که استاد می گفتن این رژیم نیست و یک سبک تغذیه است و باید تا آخر عمر ادامه اش بدین ذهن من شروع کرد به مقاومت کردن که واااای من چقدر بدبختم تا آخر عمر هیچ چیزی بغیر گوشت نباید بخورم دیگه نون و بستنی و” میوه “و همه چی تا آخر عمر تعطیل!!!😥😥😥،( در صورتیکه همه چی خوب بود،نتایجمم عالی،کلی از بیماریهام هم در حال خوب شدن) اما ذهن مریض من داشت بیشتر و بیشتر بیمار می شد،دوباره مقاومت های ذهنی شروع شد،انگاری رنج و درد و عذاب من تمومی نداشت،شاید دوره شون عالی بود اما به درد ذهن چاق و بیمار من نمی خورد،از تک وعده ای خوردن ،کلی گرسنگی کشیدن،کلی گوشت خوردن متنفر شده بودم،مخصوصا از طعم گوشت،هنوزم حالم بهم میخوره اسم گوشت که میاد،چه شبهایی که تا صبح از درد گرسنگی و یخی بدنم خوابم نبرد،چه سختی هایی که متحمل نشدم،الان ۱۱ ماهه توشم،اما با یه حال بد،از همه چی بدم میاد،بدنم عادت کرده به فقط و فقط یک یا دو وعده خوردن،دیگه مثل آدمهای معمولی نمی تونم غذا بخورم،کوچکترین کربوهیدراتی که می خورم سریعا وزنم میاد بالا،منی که اصلا شیرنی و شکلات نمی خوردم چون باورم این بود چاق کننده هستن الان آنچنان حریص شدم که اگه یک دونه بخورم ،به هیچ وجه نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم شاید تا ۱۰ تا پشت سر هم بخورم و بعدش هم حالت انزجار شدید…
و دوباره رسیدم به نقطه ی خدایا غلط کردم، خدایا من ناتوانم، من نمی دانم،تو دانایی،تو می دونی،تو کمکم کن،خدایا خسته شدم از این همه رژیم و برنامه غذایی،خدایا سخت ترینش رو تو این یک سال اخیر گذروندم،خدایا خودت دیدی چقدر سختی کشیدم،چقدر از خانواده و دوستام جدا شدم،یک روز نشد کنار اعضای خانواده ام مثل اونها غذا بخورم،خدایا ذهن من لاغر که نشد چاق تر و حریص تر هم شد،من دیگه نمی کشم،من خسته و ناامید از همه برنامه های غذایی فقط و فقط به تو پناه میارم خودت دستم رو بگیر و من رو از این وضعیت نجات بده…
و خدای مهربان و یاری رسان دوباره صدامو شنید
استاد عزیز،اگه تو سایت شما رو نمی دیدم،اگه پای صحبتهاتون با تمامی عشقم نمی نشستم،صحبتهایی که بوی سادگی،صمیمت،بوی قدرت و مردانگی،بوی شجاعت و تسلیم بودن ، بوی توحید و موحد بودن،بوی خود خدا رو نمی داد،اینجوری شیفته شما و صحبتهاتون نمی شدم،الان بازهم اینجا نبودم…کار خدا بود،چیدمان زیبای الهی اش بود، انقدر صحبتهاتون دلنشین بود که شما می گفتین و به دلم رسوخ می کرد،بدجوری من یکی رو به سمت خودتون جذب کردید،برام قابل تحسین شدید،برام شدید استاد برتر…و الان با تمامی وجودم خوشحالم که قراره به لطف خدا و امید به خدا شاگردی شما رو بکنم،باعث افتخارمه بودن در کنار شما و یادگیری روشهایی برای مداوای ذهنم،برای بهترشدن از شما استاد گرانقدرم 🌺
برام شدین استاد رضای بزرگ و عزیز 💎❤💎
نمی دونین که به شکل و صورت تو ذهنم نشستید ،شکر خدا با تمام هیجانم آماده یادگیری هستم،چیزی که پارسال ذره ای ش تو وجودم نبود،حتی ذره ایش…خدایاشکرت از بابت حمایتهات،از بابت هدایتهای ناب الهی ات،از بابت چیدمان قشنگت،از بابت اینکه بلطف تو همه چیز درست سرجای خودش قرار گرفته،خدایا شکرت که من رو از گوشت خواری محض داری نجات می دی خدایا شکرت که داری من رو از تمامی برنامه ها ورژیمهای سخت لاغری نجات می دی،خدایا شکرت که مدتها و سالهاست ازت آرامش در غذاخوردن خواستم و داری من رو اجابت می کنی،حاضرم برای این آرامشم هر کاری بکنم خدایا شکرت🙏💕
راستی پارسال که من آماده یادگیری و شنیدن مطالب از شما نبودم،پولش رو هم نداشتم،برام ۵ میلیون و خورده ای زیاد بود و نداشتمش،… الانم که با تمام عشقم ،وارد سایتتون شدم از خدا خواستم پولش رو برام مهیا کنه و با خودم می گفتم حالا تا ۵ تومن جور بشه تو سایت میچرخم و چیزهایی یاد می گیرم…. و ناباورانه اون هم با الهامات خداوند وقتی وارد این دوره شدم دیدم نوشتین خرید مرحله ای، و چقدر جالب خرید هر مرحله فقط یک و دویست میخواست که شکرخدا داشتم،انقدر خوشحال شدم و شاکر خداوند که چقدر همه چی سرجاشه الهی شکرت خدا🙏
استاد زین پس می خوام به یاری خدا تمام خودم رو پای آموزشهاتون بزارم و شگفتی بیافرینم…می خوام ندایی بهتر،ورژنی جدیدتر از خودم با ذهنی کاملا سالم و متناسب بیافرینم با توکل به خدا انشالله 🙏😊💪💪💪
ندای عاشق تغییر و بهتر شدن
اول اسفند ماه ۱۴۰۱
سلام خدمت دوست و استاد گرامی آقا رضای عزیز
هدایت من به این سایت از طریق فایلی که از نتایج فوق العادتون برای استاد عباسمنش فرستادید صورت گرفت یعنی بعد از گوش دادن به صحبتهاتون در اون فایل از بس صادقانه و تاثیرگذار و عالی صحبت کردید که من به خودم گفتم ایشون کیه که اینقدر قشنگ و واضح و تاثیرگذار صحبت میکنه و با توجه به اینکه در اون فایل از راه اندازی کانال تلگرامتون حرف زدید من علاقه مند شدم کانال تلگرامتون رو پیدا کنم و بعد هدایت شدم به سایت تناسب فکری و دیدم واقعا چه مطالب ارزنده ای در مورد لاغری ذهن میفرمایید و من تحسیتون میکنم که ایتقدر قشنگ کارکرد ذهن رو یاد گرفته اید
با اینکه من حدود ۵ ساله خام گیاهخوار هستم و خیلی هم لاغر هستم اما ذهن چاقی دارم چون همیشه من رو به پرخوری توی مواد غذایی خام وسوسه میکنه و خام خواری یک تفاوتی با پخته خواری داره که هر چی بیشتر بخوریم لاغرتر میشیم و من خیلی لاغرم چون خیلی در مواد غذایی خام پرخوری میکنم البته این هم یک باور هست و نمیدونم تا چه اندازه درسته ولی درست و اشتباه بودنش برا من مهم نیست مهم اینه که ذهنم دائم من رو به خوردن غذاهای بیشتر و متنوعتر تشویق میکنه و قبل از اینکه با سایت شما آشنا بشم از خدا طلب کمک و راهنمایی کرده بودم که من رو از این نجواها و وسوسه های ذهنیم نجات بده جون خودم رو درمانده در برابر این وسوسه ها میدیدم و خداوند هم مثل همیشه لطفش شامل حالم شد و هدایت شدم به سمت سایت شما و من میخوام از صحبتهای ارزنده شما استفاده کنم و به امید خدا این نجواهای ذهنیم رو خاموش کنم
انشالله که به امید خدا روزبروز در کسب و کار و در تمام جنبه های زندگیتون موفقتر و خوشبختر بشید و به تمان آرزوهای قشنگتون برسید
سلام واحترام استاد من درزمان بیماری مادرم باید روحیه ام رو تقویت میکردم و روی آوردم به خودشناسی، واز اون جایی که دغدغه ام اضافه وزن هم بود یک بار باخودم گفتم پس طبق مطالعاتم ازطریق ذهن هم باید بشه لاغرشدوداخل یوتیوب سرچ کردم لاغری باذهن وشما رو نشون دادباورش آسون نبود اماخب وقتی به فایلهاتون گوش دادم ایمان بیشتری پیداکردم و همونطورکه خودتونم گفتین بدون هیچ تبلیغی من هدایت شدم به سایت تناسب فکری وباورم روز به روز تقویت شد. کارخداچون و چرا نداره…..من ازخداوخودبرترم خواسته بودم ونشانه هارودیدم،ازشما بینهایت سپاسگزارم.
۰سلاماقایی رضا عطاران روشن
من بعداز حدود ۴۱ روز که وارد یایت شماشدم دلمو به دیارزدم تا شایدانگیزه بشه برای افرادکهمثل خودم با نا امیدی وارده این سایت میشن.
من ۵۶سالمه تویی این سالهای ازبچگی مثل شما اضافه وزن داشتم.شروع دوره رزیم گرفتن من حدود ۴۰ ساله هستش شاید توی این چهل سال دست کم ۳۰ مدل رژیمگرفتم تا زمانی خوب بود باره باره وزن کم میکردم ولیته دلم امید به برگشت وزنم داشتم
حدود ۱۰ سالی این حی درمن نبود چون جوان بودم وخودم مسوال برگشت این وضعیت میدوستم بالا رفت سنم دورهایی که من با شکست در اون دروره به ادمی که موفق نمیشه تبدیل کرد
۶ سال پیش من یی دره شرکت کردم ۱۶ گیلو وزن کم کردم خیلی خوشحال شدم .گفتم این دره درسته ولی بازم با طولانی شدن مدت رژیم ارام ارام برکشت کردن داشتم که در دو ماه دوباره برگشت کامل داشتم در طی این همه رژیم گرفتن اولین نشانه وضربه به دوپام بود دچار مشکل شد به مرو زمان هم رژیم وهم اضافه وزن من رو از راه رفتن در بیرون از منزل منع کرده ودیگر تنهایی نمتونم بیرون برم چون مفصل زانوم دچار مشکل شده وباید تعویض بشه ولی اول باید لاغر شم پس مشکل دوتا شده سال گذستع بچه به من اسرار میکردن بیا عمل معده انجام بده یگ از مسکلات حل بشه من ازعمل معده بشدت ترس دارم قبول نکردم دنبال یی روش دیکه گشتم تا سال گذشته من خیلی دنبال یی راهی میگسشم که من از ییگی از مشکلاتم کم کنه اولی چاقی رو حل کنم تا پام خلاصه خداد پارسال من یی ادوره پیدا گردم وبارم ۱۱ کیلو وزن کم کردوم در بازم ۳ کیلو برگشت داشتم دوباره حس خرا ب نا امیدی داشتم .
۶دی وفات حضرت زهرا(س)خیلی حال دلم بد بد بود ا زخدا و خانم خواستام کمک کنه تا دوباره شکستتو نچشم خیل حالم بد بود دوز ۱۳ دی به طور اتفاقی توگوکل گفتم بینم کسی با ذهن لاغر شده
این سوال توذهنم مثل حرقه بود سایت تناسب فکریی باز شد د به دریارسیدم حالا من اینجاهستم باکلی امید انگیزه احساس خوب نمیدونم چرافکرم اینه مشکل پام اینجا خوب میشه نمی دونم چرا این حسو دارم .
به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان
سلام به دوستان خوبم واستاد گرامی
الان ساعت ۳ صبح
ومن بیدار شدم
وندایی درونم گفت بلند شو وسایتو ببین
همون موقع یکی از دوستان خوبم پاسخی به یکی از دیدگاه های من گذاشته بودن که خیلی وقت پیش گذاشته بودم
این دیدگاه تلنگری به روحم زد
که پاشو وتکرار کن واصرار داشته باش درانجام کارا
یه حسی بهم گفت پاشو ولاغر ومتناسب شو تو درمسیری فقط باید ادامه بدی تا به دلخواهت برسی
ما آدمها فکر میکنیم هدایت حتما باید عجیب وشگفت انگیز باشه
درصورتی که هدایت گاهی از ندای درونمون از حرف یک نفر که تلنگر روحمون میشه
از دیدن فردی
از خواندن مطلبی هم ممکنه
ومن امشب اینکه دیشب از خدای خودم خواستم هدایتم کنه دوباره وهدایتم کرد رو یک معجزه میبینم
این داستان هدایت منه که فکر میکنم نیاز هدایت بشیم تا آخر عمر به راه درست تا درمسیر درست باقی بمانیم
خدایا شکرت که دارمت
وخدایا شکرت که تنها کسی که از من هیچ وقت ناامید نمیشه تویی وکمکم میکنی
ممنونتم وسپاسگزارم
به نام خدا
داستان هدایت شبنم :
من جزو افرادی بودم و هستم که تناسب اندام برام خیلی خیلی مهم بود و هست . تقریبا انگار از یه سنی به بعد هر کاری میکردم بالاخره برای لاغری
یا قرص یا دمنوش یا رژیم های مختلف و ….
یادمه آخرین سری که رژیم گرفتم قبل از آشنایی با این سایت ،رژیم پروتئن بودم و نزدیک به سه هفته لب به نون و برنج و پروتئین و اینها نزده بودم …
رفتیم با خواهرم وزن کشی و من دیدم در ۳ هفته زجری که تحمل کرده بودم فقط ۱ کیلو کم کردم
اونجا یکی از نقطه های زندگیم بود که به شدت ناراحت شدم
چون من واقعا با تمام وجود تلاش کرده بودم هم از لحاظ خوردن هم از لحاظ ورزش
یادمه که کمتر از ۳ هفته بعد از این قضیه در حال و هوای امتحانات خرداد بودیم منو خواهرم….
خواهرم به من گفت با سایت تناسب فکری اشنا شده و خیلی چیزای متفاوتی داخلش گفته میشه و به شدت میگفت که ایشون شبیه ما بوده ، منظور خواهرم استاد عطار روشن بودن که قبلا چاق بودن افکار و راه حل و …. شبیه ما بوده
خواهرم ظاهرا دنبال یه مطلبی تو گوگل بودن و یهو صفحه تناسب فکری براشون باز میشه …
از اون موقع فک میکنم ۵ سالی میگذره و من بسیار خوشحالم که الان اینجا هستم و برای بار سوم میخوام دوره ورود به سرزمین لاغر هارو شروع کنم
به لطف خدا نتایج خیلی خوبی گرفتم و باز هم میخوام نتایج عالی تری هم بگیرم
ممنون استاد عزیز بابت اینکه این گفته هارو با ما شریک شدید
و روزی چند دفعه تو ذهنم مرور میشه که آفرین به استاد که انقدر ادم عمل بوده و هست
در پناه الله یکتا❤️✨️🌱
سلام درست یادم نمیاد از کی هیلی درگیر تناسب اندام شدم ولی یادمه همیشه از داشتن شکم رنج می بردم حتی زمان مجردی هم شکم داشتم کوچیک بود اما نسبت به همسن و سالان بزرگتر بود و تا قبل ازدواج وزنم 63 کیلو تا 65 کیلو بود اما بعد از زایمان رسیدم به 70 کیلو و دیگه تقریبا این وزن ثابت شد و تا 74 کیلو در نوسان بود . ولی تو این 15 سال بعد از ازدواج همیشه دوس داشتم وزنم برسه به 60 کیلو که البته هیچ وقت اتفاق نیافتاد و بیشترین کاهش وزنم تا 68 کیلو بود .که اونم با رژیم و ورزش نبود در اثر ناراحتی و استرس بود. فقط هم چند روز بود ناراحتی مه برطرف میشد برکیگشتم به وزن اولم .
تلاش های زیادی کردم رژیم گرفتم الان 3 یاله که ورزش می کنم تا سه ماه پیش تو خونه ورزش می کردم اما الان باشگاه میرم کوهنوردی و پیاده روی هم میرم باشگاه منظمه و واقعا ازش لذت میبرم دوستای خوبی پیدا کردم و دوس دارم همش برم
اما وزنم تعییر چندانی نکرده حتی یه مرحله زیاد هم شد اما اونایی که قدیمی ترن میگن ما لاعر شدیم و تناسب اندام خوبی دارن
خودمم یه سایز کم کردنم و تناسب اندام پیدا کردم بدنم فرم گرفته ولی وزنم تعییری نکرده
یه هفته س دوباره رژیم گرفتم ولی در کمال تعجب دیدم بازم وزنم کم نشد امروز داشتم تو نت دنبال رژیم لاعری میگشتم که با این سایت برخورد کردم
البته من دو ساله مه سایت استاد عباسمنش رو دنبال می کنم و از اموزش هاش استفاده می کنم و اقای عطار روشن رو ازون جا میشناختم و راجع به نتایجشون هونده بودم بهاطر همین وقتی اومدم اینجا خیلی راحت اعتماد کردم چون می دونم جای درستی اومدم و حتما از اموزش ها نتیجه می گیرم همونجوری که قبلا نتیجه گرفتم
نا گفته نماند که تو جلسه 6 12 قدرم قدم اول همین هفته ی پیش هدف مشخص کردم که وزنم کم بشه و برسم به اندام مطلوبم و این سایت در واقع پاسخ خداوند به درخواست هدایت منه و من با تمام وجودم به اموزه هایش عمل میکنم چون این رو هدایت خدا می دونم و الان وظیفه من عمل به این هدایته
برای اقای عطار روشن هم ارزوی موفقیت بیشتر می کنم تو این سایت هم ردپای سایت استاد عباسمنش رو میبینم و احساس صمییمت زیادی می کنم
در پناه حق موفق باشین
سلام و درود .
داستان هدایت من .
من حدودا چند سالی میشه در چاقی جسمی داشتم زندگی می کردم . البته از کودکی با مفاهیم چاقی آشنا شدم ولی حدودا از سن ۱۹ سالگی من چاقتر و چاقتر میشدم . رفتارهای غذاییم بدتر و بدتر و الان که فکر می کنم کلییییی فرمول نامتناسب کننده در ذهنم داشتم . یکی از همین شب های زندگی در چاقی که مهمونی خونه ی عموم دعوت بودیم من مشغول انجام رفتار نامتناسب کننده بودم که سنگینی نگاه دیگران رو حس کردم . همه به من نگاه تحقیر آمیز داشتن . نگاهی که حس بدی در من ایجاد میکرد . منم با توجه به ویژگیهای چاقی اون رو ربط دادم به پرخوری و چاقی خودم . البته درست بود . اونا به رفتار من نگاه بدی داشتند . ولی نمیتونستم به رفتار چاق کننده ام ادامه ندم . همه میوه هایی که جلوم بود رو خوردم شیرینی خوردم چای خوردم تنقلات خوردم شام از همه نوع که سر سفره بود خوردم و بعد از شام در حالیکه من داشتم شیرینی و نوشابه و شربت میخوردم ببخشید عذر میخوام یهو عموم دیگه طاقت نیاورد و به من گفت : عطا چرا مثل گاو داری میخوری . این چه هیکلیه برای خودت درست کردی کمتر بخور . البته این عموی دیگم بود خونه شون نبود وگرنه قطعا اینطوری بهم نمیگفت . خونه خودش همش میگفت بخور نوش جونت . ولی اون شب خونه اون یکی عموم دعوت بودیم . بگذریم ادامه شو بگم . مامانم همیشه چاقی منو توجیه میکرد . ازم دفاع میکرد ولی این لحظه گمانم جای دیگه بود حرف عموم رو نشنید وگرنه یه چیزی می گفت . اما زنعموم بود و به عموم گفت که چرا اینطور با من حرف میزنه ؟ عموم گفت به خاطر خودش میگم برادر زادمه . پس فردا بهش زن نمیدن . گفتم عمو من زن نمیخوام . گفت الان نمیخوای . چند سال دیگه که بخوای تشکیل خانواده بدی هر جا بری نگاه به هیکلت که کنند قبل از هر حرفی جواب منفی میدن . گفت کمتر بخور خب این چه وضعشه . گفتم نمیتونم عمو دست خودم نیست . میخوام کم بخورم ولی نمیتونم .
گفت دست خودته . مگه میشه آدم بخواد کاری انجام بده نتونه . خودت نمیخوای . همش میخوای بخوری . هرچی جلوته درو می کنی .
چیزی نداشتم بهش بگم حرفاش درست بود ولی من نمیتونستم کم بخورم . بعد زنعموم شروع کرد به صحبت به عموم گفت آقا این راهش نیست . غذا هیچ کسی رو چاق نمی کنه . ایشون سبک بینش و تفکرش باید تغییر کنه . خب زنعموم چند سال پیشم از این حرفا میزد ولی من خیلی توجهی نداشتم ولی اون شب توجهم به حرفاش جلب شد . گفت فقط سوال نکن . به سوالات پاسخ داده میشه .
گفتم یعنی چی تفکرم . تفکرم چه ربطی به چاقی داره ؟ چرا سوال نپرسم ؟ مگه میشه نپرسم ؟ چطور به سوالام پاسخ داده میشه ؟ یکم توضیح داد . البته اون زمان درست نفهمیدم .فقط گفت برو به سایت تناسب فکری استاد رضا عطار روشن . یه سایتی هست که چاقیتو از سر منشاء ش درست می کنه و به این ترتیب من هدایت شدم به سایت تناسب فکری .
اول از دوره صدگام شروع کردم حدودا یک هفته که دوره رو مطالعه و گوش کردم و تمریناتش رو روزانه انجام دادم استاد در فایلی گفتن چالش من اینو نخوردم هم انجام بدین و من تصمیم گرفتم این چالش رو هم همراه دوره صدگام انجام بدم . کم کم دیدم رفتارهام تغییر کرد . یعنی خودم تغییرش دادم . دیگه نمیتونم و این حرفا توش نبود . دیدم میتونم در رفتارهای غذاییم تغییر ایجاد کنم و البته اولش خیلی هیجان زده هم شدم ولی با آموزشهای بعدی دیدم استاد فرمودند اینا فقط انتخابه . انتخابهای چاقی و انتخابهای لاغری هر دو در یک سطحن . نه باید از انتخاب چاقی ناراحت شد نه از انتخاب لاغری خیلی خوشحال . این واکنشها یعنی تو قدرت رو دادی به چاقی و لاغری و دست خودت نیست رفتارهات . در حالیکه قدرت دست توعه و این تویی که داری انتخاب می کنی .
چقدر این حرفا به دلم مینشست .
از همون روز اول چالش تغییر عادت تا همین امروز که من روز ۲۵ در مسیر لاغری هستم من تونستم علاوه بر فرمولهای ذهنی خودم فرمولهای رفتاری خودم در مواجهه با مواد غذایی و همینطور انجام کارهای شخصی تغییر بدم .
اون زمان من واقعا نمیتونستم راه و روش چاقی رو رها کنم ولی در همین مدت کم من یاد گرفتم که چطور با شخصیت متناسبم زندگی کنم .
مسیر لاغری با ذهن خیلی راحت و آسون راه صحیح لاغر شدن رو به من نشون داد و من حرفای استاد رو با گوش جان پذیرا شدم .
چون خیلی راحت بود .زور و اجبار نبود فشار جسمی نبود . اون و بخور اون و نخور نبود .
بلکه شخصیتم رو تغییر داد تا من خودم شخصا عطا بزرگی رفتارهام رو با میل و اشتیاق دارم تغییر میدم . این تغییر خیلی برام ارزش داره . تحقیر نیست بلکه عزت نفسه . من در اینجا به خاطر چاق بودنم تحقیر نشدم بلکه به عزت نفس رسیدم .
( من ) در من فعال شده . قدرت انتخاب پیدا کردم . نخوردن به راحتی در من اتفاق میفته . خوردن هام صحیح و براساس نیاز بدنم شده .
دیگه با فرمولهای ذهنی نمیخورم . نگرشم به خودم و زندگیم تغییر کرده و مهمتر از همه حالم خوبه .
من این یک ماه نه تنها انتظار چاق شدن از خودم نداشتم بلکه انتظار لاغر شدن در من پدید اومده . انتظاری که هیچ وقت نداشتم .
لاغر شدن رو باور کردم . دیگه اون رو آرزوی دست نیافتنی نمیدونم . مطمئنم وقتی شخصیت لاغرم قوی و قویتر بشه و من هر روز بر اساس شخصیت لاغرم زندگی کنم نتیجه جسمی خیلی راحت میاد سراغم .
من تا همینجا خیلی خوب لاغر شدن رو یاد گرفتم و به جرات میتونم بگم تنها راه لاغر شدن و همیشه لاغر موندن راه لاغری با ذهنه .
فقط باید خوب درک کرد و یاد گرفت و بعد خوب به آموزشهای استاد در زندگیمون عمل کرد . این دو روش فکری و عملی رو که داشته باشیم دیگه لاغر شدن یه رویا نیست .
لاغری یه واقعیت میشه .
من اینگونه هدایت شدم به سایت تناسب فکری .
با سلام.من 33سالمه.همیشه اضافه وزن داشتم.حتی تو عکس شش ماهگی م،درشت تر از بچه یه ساله بودم.از وقتی یادمه تو رژیم بودم.همیشه باشگاه میرفتم.تو 14سالگی ،با وزن 86کیلویی رفتم همایش لاغری دکتر کرمانی و فکر میکردم براحتی لاغر و خوش اندام میشم…همه چی رو امتحان کردم.از انواع دکترهای تغذیه و ورزش ها بگیر تا طب سنتی و اسلامی ، دم نوش و شوک الکتریکی و …حتی چاکرا درمانی هم رفتم.همیشه از خداوند کمک میخواستم.این دفعه دیگه واقعا از همه جا ناامید شدم.و از خداوند به التماس راه نجات خواستم.تو پیج استاد عباس منش بودم که دیدم بچه ها سایت تناسب فکری رو معرفی کردن.خدارو شکر میکنم که منو به این مسیر هدایت کرد.امروز روز اول برنامه منه.برای شروع لحظه شماری میکنم.
خدارو شاکرم ک ب این سایت هدایت شدم من با اینکه اضافه وزن چندانی ندارم ولی سالهاست ک دلم میخواد ده کیلو وزن کم کنم و امروز ب این سایت هدایت شده ک با راحتترین روش ب این هدفم برسم.خدایا هزاران بار شکر
سلام!
صحبت هایی از گذشته های دور یادمه که معمولاً خانوما بعدازازدواج مخصوصا بارداری چاق میشن واین پروسه رو دقیقا یادمه چون من بعداز بارداری اضافه وزن پیدا کردم چون میشنیدم دوران بارداری ویار میکنی همین فکر باعث میشد بخام انواع رنگارنگی ازغذاها رو دلم بخاد مخصوصا که میگفتن اگه زن حامله چیزی ببینه هوس کنه اونو نخوره چشای بچه ش لوچ میشه یا اینکه طرف مقابل اگه به زن باردار تعارف نکنه اون دنیا دنبالش میذارن ویک گناه کبیره ست وازاین قبیل حرفها باعث شده بود تا به شدت تحت تاثیر این حرفها اونقدر بخورم که مثلاً بچه م چیزی کم نداشته باشه ولی در واقع جنین فقط به اندازه نیازش که غذا رو دریافت میکنه این عادت غذایی که من در دوران بارداری داشتم بعد زایمانم هم ادامه داشت چون تقریبا تبدیل به عادت غذایی شده بود ولی من اصلاً از وضعم راضی نبودم از نگاههای اطرافیانم هشدارهاشون سایز لباس هام خوشم نمیومد، یادم نمیاد دقیقاً چ گروهی بود که تبلیغ یکی از دوستان که تو گروه فرستاد اتفاقا مدیر گروه هم فوری حذفش کرد ولی خوب من ذخیره ش کرده بودم وجالبتر از این گفته های استاد درباره ی مغز وذهن وسرزمین لاغرها وگام های شگفت انگیز برای تناسب اندام واینکه اعزام نیرو به بخش های مختلف ذهن و تنظیم اون برای تناسب وشما هیچگونه محدودیت در انتخاب وخوردن غذا نخواهید داشت ودرکمال آرامش انواع غذاهای فست فود و پیتزا ونوشابه وشیرینی جات و…
واقعاً هنگ کردم چون اصلاً این حرفها رو نشنیده بودم وجالبتر از این که اعزام نیرو خیلی برام جای سوال داشت ولی چون خیلی مطمئن و پرقدرت کلمات رو ادا میکردن دیگه تا1ماه فکرم درگیر بود واون موقع دوره قیمتش 400ت بود وتاالان که کم کاری ازخودمه من تنها خودم مسئول اشتباهم هستم چون تامیانه ی راه رو میومدم ووقتی حدود 15کیلو کم میکردم ودیگه ولش میکردم که دقیقاً تعهدم به چاقی رو در واقع عمل میکردم بهش ولی ان شاالله اینبار فرق داره ومن تصمیم قاطع گرفتم برای اینکه این راه رو تاآخر ادامه بدم وی سوالی که باعث شد من به این سمت هدایت بشم این بود که چرا به راحتی آب خوردن چاق میشم؟چرا تناسب برای من مانند چاقی آسون نیست وعاجزانه از خداوند متعال درخواست کرده بودم و حالا اینجا هستم 👸 واز خدای مهربونم سپاسگزارم تا منو با این سایت واستاد روشن عزیز آشنا کرد تا به رویاهام برسم و خداوند هیچ وقت اشتباه نمیکنه
با سلام خدمت استاد و دوستان شجاعم که در این راه شیرین کنار هم هستیم
داستان من از کودکی یا از نوزادی (دقیق یادم نیست شروعش از کجا بود چون تا جایی که یادم بوده اضافه وزن داشتم) شروع شد.
از کودکی شاید پنج _شش سالگی انواع ورزش ها ،دستور و رژیم غذایی ها زیادی را امتحان کردم اما هر بار فرقی نمیکرد و دوباره این چرخه ادامه پیدا میکرد، دکتر عوض میشد یا دستور غذایی تغییر میکرد و من در اوج بازی های کودکی و شیطنت های کودکی بسیارکم حرف گوشه گیر و مشکلات این چنینی داشتم .
گذشت و من سنم بیشتر شد و تا حدودی میتونستم متوجه حرف ها تفاوت ها و مسائل اطراف بشم و هر بار از طرف خانواده به چیزی منع میشدم بدتر از اون طرف بیشتر ترقیب میشدم که چیز های خوشمزه بخورم وچاق تر بشم اما همچنان بعد از مدرسه با خستگی فراوان ساعت ها ورزش میرفتم اما هیچ تغییری حاصل نمیشد و من چاق تر شدم و از هر باشگاه و ورزشی بود متنفر می شدم تا زمانی که بزرگتر شدم و این بارخودم تصمیم میگیرفتم با تنفر شدید از باشگاه و رژیم که داشتم به زور بهترین دکتر های تغذیه رو انتخاب میکردم و باشگاه های مختلف نتیجه هم میگرفتم اما هر بار وسط راه رها میکردم یا خسته میشدم وبعدش هم بسیار احساس نا امیدی و ناراحتی داشتم تا زمانی که داخل اینستاگرام سال ۹۹ صفحه استاد رو نمی دونم به چه تریقی واقعا انگار خدا سر راهم قرار داده بود پیدا کردم و فایل های رایگان رو گوش کردم تا حدودی تغییرات را احساس کردم و نگاهم نسبت به خودم و اندامم تغییر کرد انگار بیشتر خودم رو دوست داشتم بیشتر به نوع پوششم اهمیت میدادم اما وقفه ای دوباره و استمرار نداشتنم در دوره و حرف های بقیه افکار و ذهن من رو دوباره به هم ریخت و من از دوره جدا شدم و برگشتم به همون راه و روش های قبلی مربی خصوصی گرفتم باشگاه رفتم و وزنم کاهش پیدا کرد اما همیشه در گوشه های ذهنم راه و روش استاد مثل یک چراغ روشن در یک فضای تاریک قرار داشت در همین حین با فوت داییم همه چیز به هم ریخت و من دچار استرس و اظطراب شدید شدم و مجبور شدم یک ماهی قرص آرامبخش بخورم و به روانشناس مراجعه کنم در این تجربه به شدت به تاثیر ذهن بر همه اعضای بدن آگاه شدم و متوجه شدم همه واکنش های جسم از ذهن و مغز منشا میگیرد و الان در آذر ۱۴۰۱ دوباره تصمیم گرفتم این بار با تصمیم جدی با توجه به تجربیات گذشته بدون توجه به پیرامونم با راهنمایی استاد عزیزم استارت دوره رو بزنم، رفتم دوره ورود به سرزمین لاغر ها رو خریداری کردم وجزوه pdf رو تهیه کردم و امروز اولین جلسه دوره رو مشاهده کردم و بسیار از استاد عطا روشن مهر قدردانی میکنم که دانسته ها وتجربیات خود را در اختیار ما قرار می دهند و ما را به سمت زندگی زیباتر راهنمایی می کنند.
سلام خدای مهربونم
خداوندا برای هدایتن به این مسیر بسیار سپاسگزارم
سلام استاد عزیز و دوستان شجاعم
من اول که بدنیا اومدم یک دختر ضعیف بودم و به قول مامانم گردن نمیگرفتم من تا بلوغ دختز لاغر و ضعیفی بودم و مادرم همیشه میگفت بخور که توان انجام کارها رو داشته باشی به مرور چاق شدم با گفتن دوستام فهمیدم که دارم بیش از حد چاق میشم وبا خودم هر چی فکر کردم کمتر خوردن رو راه چاره میدیدم و چون برام سخت بود که گرسنه از مدرسه بیام و کم بخورم نمیتونستم همیشه بر تصمیمم پایبند باشم و روزه میگرفتم تا مجبور به نخوردن بشم
تا این که مادرم بیماری قلبی گرفت و دکتر براش برنامه رژیمی داد و منم از فرصت استفاده کردم و برای خودم هم به کار میبردم
همونطور که میدونین اماده کردن مواد برنامه رژیمی برای همه عمر غیر ممکنه و باز به همون روزه پناه بردم تا ازدواج کردم و بعد بارداری و کار اداری و باز بارداری دوم و در نهایت به ۸۵ کیلو رسیدم و از دمنوشهای مختلف استفاده کردم ولی زمان بندی و طعم بدش ناشتا و قبل خواب منو ازار میداد و همش با خودم در جنگ بودم که چرا من چاقم و اب میخورم چاق میشم و شوهرم خیلی راحت غذا میخوره و متناسبه
و بعد از کرمهای چرخشی خریدم و پوستم سوخت و از حلقه های ورزشی که تمام کمرم کبود شد و از لباسهای لاغری پیرهن و شلوار و همش غرق عرق بودم و میرفتم هر روز حموم از بس عرق میکردن و هیچ فایده ای نداشت
خیلی نا امید و مایوس بودم و عصبی و واکنشی چون همه کارهام بی نتیجه لود و خدا رو شکر پول عمل رو نداشتم تا مقل همکارم عمل معده کنم
یک روز برای کاری با همسرم رفتم بانک و وقتی اومدم همسرم گفت که خانمی اومده و به زور و اصرار یه کتاب بهم فروخته به نام راز من با خوندن اون کتاب در فصلی از اون خوندم که با ذهن میشه لاغر شد و چون کلی نوشته بود در اینترنت لاغری با ذهن رو زدم و به این سایت رویایی و شگفت انگیز به لطف خدا هدایت شدم و چند فایل رایگان رو دیدم و مصمم شدم و دوره های رایگان رو بترتیب شروع کردم و الان در خدمت شما هستم با یک تولد جدید از همه لحاظ و یک انسان جدید
خداوندا از این که شامل لطف و مرحمتت شدم و مرا به این مسیر هدایت کردی و زیبایی و راحتز و اسانی زندگی را بهم نشون دادی بسیار سپاسگزارم
در پناه خدا باشید
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
از سن ۱۰ سالگی متوجه شدم که من نسبت به هم کلاسی هام یکم تپل ترم،
و کم کم این خیلی اذیتم می کرد وقتی صدام می زدند میگفتند اونی که چاق ، یعنی همیشه حسی بدی داشتم که وزنم از بقیه بیشتره مثلا توی کلاس اول راهنمایی فقط یه نفر خیلی از من چاقتر بود بقیه ی کلاس همه لاغر بودند ،خلاصه گذشت تا سن ۱۴ سالگی که شروع کردم به ورزش کردن ،از کاراته شروع کردم قبلش صبحها همراه پدر و مادرم پیاده روی می کردیم ولی به صورت جدی ورزش رو از ۱۴ سالگی در باشگاه شروع کردم ، اونجا هم خیلی این اضافه وزنه روی اعصاب بود چون برای ورزش رزمی باید سبک و سریع باشی .
بعد حدود ۵سال کن کاراته کار کردم ، برای رشته ی دانشگاهی هم همش تو فکر این بودم اگه رشتم ورزشی نباشه و خیلی بشینم بازم به وزنم اضافه میشه ، یه ترم هم حسابداری خوندم بازم گفتم نه باید تربیت بدنی بخونم ، خلاصه همیشه از چاقی و چاقتر شدن ترسیدم ،
تو دوران دانشگاه که درس هامون بیشتر عملی بود و تو سالن بودیم بقیه که مینشستند بین ورزش که استراحتی کرده باشند من درجا می زدم یعنی تا این حد جسمم رو تو فشار قرار داده بودم همیشه 🙁
خیلی اشتباه بود باورهای اون دوران من ،
کسی هم نبود که بگه آخه بدن نیاز داره به ریکاوری، استراحت ، استاد هامون هم چیزی نمی گفتند ، آخه لابد اونها هم طرز فکرشون اینجوری بوده که اگه بخوای لاغر بشی و چاقتر نشی همیشه باید تحرک داشته باشی .
وقتهای که از دانشگاه برمیگشتم خونه به محض اینکه در شکمم احساس سنگینی می کردم دیگه داشتم دیونه میشدم ، میگفتم وای الان
چاق می شم،به داداشام میگفتم توروخدا بیاید بریم پیاده روی ، هر جوری بود یکیشون رو راضی می کردم که باهام بیاد و از این ترس رها بشم .
با این همه فشاری که تو این چند سال با ایستادن و اینکه اگه بشینم و بدون تحرک باشم چاق میشم ، مفاصلم رو داغون کردم ، بنظر خودم که بیش از حد ازشون کار کشیدم که اینجوری شدن .
تو دانشگاه همش تو فکر این بودم که باید کارت مربیگری بگیرم و فعال بودنم رو حفظ کنم و تو چند تا رشته موفق شدم کارت بگیرم و تا حدودی شروع کردم به کار مربیگری ،دانشگاه رو هم که تموم کردم مربیگری می کردم ،
از زمانی که بارداریم شروع شد دیگه نجواهای ذهنی شروع شدن که دیگه چاق میشه ، دیگه بدون ورزش همش وزن میگیری ، بعد اون هم ۲سال شیردهی نمی تونی ورزش کنی ، یعنی اون همه تو فکر چاق نشدن و رفتن پیش کارشناس تغذیه و … باعث شد ۲۵ کیلو اضافه کنم .
بعد یواش یواش با همون افکار نادرست قدیم وقتی دخترم یکم نیازش بهم کمتر شد شروع کردم به ورزش ولی طولی نکشید که کرونا اومد و همه چیز باز به هم ریخت چون من وابسته بودم به ورزش و این باور اشتباهم که اگه ورزش نکنم این کم شدن تحرک من رو خیلی چاق میکنه بازم وزنم زیاد میشد و
خودم رو هر روز چند بار وزن می کردم
سایز میگرفتم
خیلی اشتباه کردم چون
این حالت خودم باعث شده بود که همسرم هم بیشتر دقت کنه در اندامم و برای اون هم مهم بشه ، یعنی خودم باعث شده بودم،
کلا میگفتم ای کاش پول داشتم که عمل جراحی کنم با اینکه میگتن خیلی خیلی عمل خطرناکی هستش و عذاب آوره .
هیچ وقت تو زندگیم تا این حد با اضافه وزن در عذاب نبودم ،
چون پاهام هم خیلی درد می کرد ،
تا اینکه خداوند من رو هدایت کرد به این مسیر با ارزش ،
به دوستم گفتم خواهرت لاغر شده چیکار میکنه چند کیلو هست الان ، گفت خودش رو وزن نمیکنه ، تو این روش باید خودشون رو وزن نکنند ،
گفتم چیه این روش ، گفت تناسب اندام با ذهن ،
بعد به خواهرش زنگ زدم ، خیلی ازش تعریف کرد منم آدرس سایت رو ازش گرفتم و ثبت نام کردم
در بهمن سال ۱۴۰۰
الان هم خیلی خوشحالم که تو این مسیرم
تا چند وقت پیش من کلا از مطالب رایگان استفاده می کردم ،
باورهای اشتباهم کلا اصلاح شدن ،
ترس از غذا خوردن ندارم ،
احساس آرامش میکنم وقت مصرف مواد غذایی،
دخترم رو به بیشتر خوردن و به زور یکم دیگه خوردن ترغیب نمیکنم،
دیگه مثل قبل به همسرم که متناسب هستش نمیگم این رفتار من درسته و هر ماده ی غذایی رو میخورم ،
الان میگم واکنش تو نسبت به مواد غذایی درسته و انتخاب میکنی ،
هیچ وقت بخاطر این که غذا دور ریخته نشه بیشتر نمیخوره یا اینکه چیز دیگه ای نیست واسه خوردن چیزی که دوست نداره رو نمیخوره .
مدتی هست دوره ی کنترل اشتها و پرخوری رو خریدم ،
بنظر خودم این دوره ی کنترل اشتها و پرخوری داره خیلی روم تاثیر میگذارد و مطمئنم با این لاغر خواهم شد
عالیه
ممنونم استاد گرامی از زحماتتون
به نام انرژی برتر جهان هستی
من همیشه عاشق متافیزیک و قدرت ذهن بودم و کتاب های جادوگری زیادی خونده ام من از سنین پایین وارد این مباحث شده ام و مجله موفقیت رو همیشه تهیه میکردم مطالب این مجله مفید بود و بعد وارد دوره تکنولوژی فکر استاد آزمندیان شده ام که فوق العاده بود و اشاره به باور داشتند که من اون زمان فکر میکردم باور یعنی فکر و من باید فکر خوبی داشته باشم ولی اعمال همان اعمال سابق بوده آمد و ترس از خدا و راضی نگه داشتن خداوند در وجود من بود و اصلا این مباحث که وجود ما از سه بخش مطرح نشده بود و فقط موضوع اصلی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه بود و ۲۰ دقیقه آخر هم راجع تجسم سازی خواسته ها بود که این مباحث برای من نتیجه داد حتی سطحی ولی نسبت به همسن هایم درکم بالاتر بود و وارد دانشگاه دولتی شده ام بعد واردسمینارهای آقای فرهنگ شده ام که برای دوران خودش انقلاب فکری محسوب میشد و اونجا هم صحبت از شرطی سازی ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه بود و آخر سمینار هم دست راست را روی قلبمان میذاشتیم و از خداوند سپاسگزاری میکردیم و حالم خوب بود بعد از اتمام دانشگاه در مقطع لیسانس وارد دانشگاه دولتی برای. فوق لیسانس شده ام وبا امیر شریفی آشنا شده ام من اونجاتونیم بار با بحث ارتعاش فکری آشنا شده ام مباحث و دوره ها عالی بوده آمد و عضو تلگرام امیر شریفی هم بوده ام تا اینکه تلگرام قطع شد و قبل از اینکه من خواستم دوره امیر شریفی بخرم تلگرام قطع شد و من نتونستم دوره رو بخرم خیلی هم ناراحت شده ام اومده ام تو آپارات دنبال امیر شریفی و فیلم ها و کلیپ های تا اینکه دیدم یه فیلم پایین تر نوشته از استاد عباسمنش که من تا اون روز ااصلا نمیشناختم استاد عباسمنش رو و فیلم رو دانلود کرده ام و نگاه کرده ام و از لحن و اعتمادبه نفس استاد خوشم اومد و آدرس سایت در فیلم بود و عضو سایت استاد عباسمنش شده ام و اونجا متوجه شدهام که خداوند یک انسان قدرتمند نیست بلکه یک انرژی برتر هست فایل صوتی استاد عباسمنش که راجع به خداوند بود رو بارها تکرار کرده ام و بعد یکی یکی فایل های صوتی و تصویری استاد رو بارها گوش داده ام و تکرار کرده ام من اندام متناسبی دارم ولی با ورزش کردن یعنی من از وقتی خودم رو شناختم در رژیم و ورزش بوده ام و زندگی من این بود که چی بخورم من لاغرتر بشم یا این رو نخوردم که چاقو نکنه و قصد باراداری داشتم ولی نمیشد و بهم گفتند که اگه میخوای بارداربشی نباید ورزشهای سنگین انجام بدی من هم ورزش رو کنار گذاشتم و فرمول اینکه اگه ورزش رو کنار بزازم چاقمیشم در من فعال شد و باردار که نشده ام هیچ چاق هم شده ام تا اینکه در عقل کل سایت استادعباسمنش سرچ لاغری کرده ام و بچه های سایت نظرمیذاشتن تا اینکه یکی از بچه های سایت نوشته بود یه سایتی هست که راجع به لاغری با ذهنی و رضا عطارروشن راجع به لاغری باذهن صحبت میکنه و من هم فوری در گگول سرچ کرده ام لاغری با رضا عطارروشن و دیده ام تیتر نوشته تناسب فکری و وارد سایت شده آموزش عضو سایت شده ام و دوره رایگان دوازده گام رو انجام داده ام و به لطرف خداوند سایز کم کرده ام و بهتر شده ام و بعد دوره مبانی لاغری رو تهیه کرده ام که واقعا لاغرشدهام و احساس سبکی کرده ام و الان هم به لطف خداوند در بخش اول ورود به سرزمینلاغری هستم و مطمئن هستم که در مسیرمتناسب شدن عالی قرار میگیرم
سلام و عرض ارادت خدمت شما آرزوی عزیز ؛
دیدگاه شما را خواندم . مسیری که طی کردید و افرادی که باهاشون آشنا شدید به شکل خیلی عجیبی با مسیر زندگی من قرابت و شباهت دارد .
حضورمان ، کنار یکدیگر در این سایت فوق العاده و مسیر مشترک دیگری را ، به فال نیک میگیرم و امیدوارم من ، شما و همه دوستان دیگری که اینجا و به این مسیر هدایت شدیم ، بهترین نتایج و برترین دستاوردهای زندگی مان را دریافت کنیم .
برقرار باشید .
عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز.و دوستان نازنین هم مسیر و متناسب.
سال 96 بود…حدودا چهارسالی میشدکه مشخصا و جدی تر مباحث قوانین جذب رو دنبال می کردم.
البته با کتابهای فلورانس و کاترین پاندر از سال 86 آشنا بودم و مطالعه میکردم اما قانون جذب رو بعدترها دنبال کردم.
اون روزها در اوج نارضایتی از تناسبم بودم..
در ظاهر هیکلم کاملا یکدست بود به هر کسی میگفتم احساس اضافه وزن دارم بهم میخندید میگفت تو اصلا چاق نیستی تو پُر هستي. اما من از درون از خودم راضی نبودم و هرچقدرم اطرافیان میگفتن کاش ما اندام تو رو داشتیم برام دلنشین نبود و من به دنبال رضایت از درون ِ ناآرامم بودم…
همین نارضایتی کافی بود تا روحیه ، اعتماد به نفس و آرامشم رو بگیره و باعث بشه تا با حسرت به لاغراندام ها نگاه کنم!
چند مرتبه ای از طریق مختلف به دنبال کم کردن وزن و سایز بودم اما موقت بود و هیچ نتیجه ثابتی برام نموند.
اون روزها تازه با سایت عباس منش آشنا شده بودم و خیلی علاقه به دنبال کردن مطالبش داشتم. زیر یکی از پست ها داشتم کامنت میخوندم ، اسم استاد عطارروشن بالای کامنت شون توجه م رو جلب کرد، چون از فامیلی شون متوجه شدم همشهری هستیم و بااینکه سالهای زیادی بود از شهرم دور بودم میدونستم خانواده عطارروشن از خانواده های قدیمی و اصیل و نیک نام شهرمون هستن. کامنت شون رو خوندم و متوجه شدم که ایشون در زمینه لاغری از طریق ذهن فعالیت میکنن. اما در کامنت شون هیچ آدرسی از کانال تلگرام شون نبود و اون موقع اینستاگرام هم مثل این روزها پرکاربرد نبود. داشتم به این فکر میکردم چطور به ایشون و کانال شون دسترسی پیدا کنم. ناگهان در ذهنم آلارمی روشن شد که چه نشسته ای که وقتی اسم گروه یا شخصی رو در گوگل سرچ کنی، لینک کانال تلگرام ش رو بهت میده. و سریع اسم شون رو سرچ کردم.
همون لحظه به سمت کانال هدایت شدم و شروع کردم فایل هاشون رو گوش دادم.
چند وقت فایل هاشون رو گوش میدادم و متوجه شدم دارم تغییر میکنم …هم به لحاظ روحی هم جسمی. و همین تغییرات انقدر خوشحال و پرانرژی م کرده بود که به مناسبت روز زن همون سال به خودم هدیه دادم و دوره مقدماتی تناسب رو شرکت کردم. تغییرات شگفت انگیز بود …در عرض کمتر از دو ماه، چهار سایز کم کردم… و تا مدتهای زیادی اون تناسب رو حفظ کردم. با سایت استاد، مرور دوره ها و پیج اینستاگرام کانکت موندم. اما چون چند سالی از اون دوران گذشته دوباره دوست داشتم دوره جدیدتری شرکت کنم تا تمرکز بیشتری روی خودم و درونم داشته باشم. این شد که این دوره رو چند روز پیش ثبت نام کردم. حدود ده روزی منتظر بودم تا ثبت نام کنم، منتظر بودم حقوقم رو واریز کنن. و روز یکشنبه گذشته عازم سفر کوتاهی بودم توی فرودگاه منتظر پروازم بودم که پیام واریز حقوق رو گرفتم. به قدری خوشحال شدم که همون موقع توی فرودگاه دوره رو تهیه کردم. اما تصمیم گرفتم از سفر برگردم و با یک نظم و انضباط خاصی که بتونم با ارامش و صبر و بدون عجله فایل ها رو ببینم و تمرین هام رو انجام بدم ، دوره رو شروع کنم.
امشب به قسمت اول مراجعه کردم و مجدد بخش داستان لاغری استاد رو خوندم، جزوه م رو هم پرینت گرفتم اماده کردم. و بسیار مشتاقانه منتظرم شنبه برسه که دوره جدید رو شروع کنم و آگاهی های جدید و منحصر به فرد و باارزشی یاد بگیرم و به نتایج ایده ال و دلخواه برسم.
آرزوی موفقیت و بهترین موهبت ها رو برای استاد عزیز و دوستان متناسب هم مسیر
سلام به تو رفیق گلچین شده برای لاغری و تناسب اندام که اومدی داستان آشنایی و حضورت اینجا و توی این سایت رو بنویسی .چطوری خوش تیپ ؟ تا یه نفسی تازه کنی و خستگی این همه راه های اشتباه و آدرس های غلطی که مثل خودم و بقیه ، واسه لاغری رفتی رو از تن به در کنی بیا اول من قصه ی خودم رو برات بگم . من الهه ام . و اگر از احوالات جسمی من جویا هستی ، طبق روالی که ما چاقا البته چاقای قبل از این !!! داشتیم ، و برای همین هم هست الان اینجاییم ، منم چندین ساله با موضوع چاقی و اضافه وزن دست به یقه ام و درگیرم . میگم درگیر که وجدان خودمو راحت کنم که باهاش مبارزه میکنم و منتظر شکست دادنش ام . اما واقعیت اینه که تا امروز همیشه اون برنده شده ، بعد از هر جنگ جسمی و ذهنی.
با انواع روش ها و شیوه ها و دستورات غذایی که الان همه مون رو به یه کارشناس تغذیه ای خبره تبدیل کرده که بر اساس بی ام آی و وزن بدن و جنسیت و سن و شغل و میزان تحرک و …هر کسی می تونیم براش رژیم بنویسیم ، علیرغم همه این موارد ، هنوز اندر خم یک کوچه ، با هیکلی درشت و اندامی با ده ها کیلو گوشت و چربی اضافه که گاهی شاید توی صندلی هم جا نمیشد نشسته بودم و فکر میکردم اینجا ته خطه . بن بست . تسلیم !!! تا اینکه اون اتفاق افتاد . حدود ۵ هفته قبل ،بعد از گرفتن کتاب های درسی همراه پسرم از مدرسه برمیگشتیم . نزدیک خونه زمانی که اومدم از خیابون رد بشم پام به جدول گیر کرد و با تمام وزن روی پای راستم زمین افتادم . مچ پام تقریبا خورد شد و ساق پام هم ترک برداشت . توی بیمارستان بستری شدم و تحت جراحی قرار گرفتم .جراح با چند تا پیچ استخونای شکسته رو فیکس کرد و پام رو هم تا زانو گچ گرفت و چون شکستگی شدید و جراحی سنگینی بود دستور استراحت مطلق داد .
از اونجایی که من معتقدم هیچ اتفاقی ، اتفاقی نیست و از طرف دیگه توی تخت افتاده بودم و کاری غیر از مطالعه و نت گردی از دستم برنمیآمد شروع کردم به گشتن دنبال علت این موضوع ، با عناوینی مثل : علل ذهنی بروز دردهای جسمی ، نقش ارتعاشات منفی در بروز دردهای شدید بدنی ، تسریع ترمیم زخم و شکستگی های بدن با ذهن ، علت بروز شکستگی های استخوان ، و … به یک عالمه مطالب از خانم اسکاول شین و خانم دبی فورد و آقای دکتر جو دیسپنزا و خانم استرهیکس و …برخوردم . توی یوتیوب در بین مطالبی که از قدرت فوق العاده ذهن میخوندم یکدفعه یه پست دیدم با عنوان لاغری با ذهن !!!
خدایا ، این چی بود دیگه ؟ یعنی چه ؟ لاغری ؟ اونم با ذهن ؟ یعنی بشینی فکر کنی لاغر شی ؟ یعنی بعد از اینهمه دعا و استغاثه به درگاهت که : یعنی خدایا ، میشه یه روزی ، یه کسی ، یه جوری ، یه روشی برای لاغری پیدا کنه که نگه نخور ؟! نگه نمیخواد از جات تکون بخوری ؟! بگه باشگاه و وزنه و تردمیل رو بیخیال شو ؟! میشه ؟؟؟!!!
راستش اولش صفحه رو رد کردم و ازش گذشتم . بنظرم چیزی جز وعده و وعیدهای دلخوش خونک مثل همون شعارهای قبلی نبود : بی رحم ترین چربی سوز دنیا ! قرص های مخصوص لاغری موضعی شکم و باسن ! در سه هفته اندامی هالیوودی داشته باشید ! دیگر چاقی تمام شد ! آخرش هم ؛ با ما تماس بگیرید !!!
فردا که دوباره وارد نت شدم ، بر اساس سرچ مطالب روز قبل ، از بین اون همه پست های دیروز در صفحه اول دوباره با اون پست مواجه شدم . از سر کنجکاوی و باز هم اعتقاد به اینکه هیچ اتفاقی اتفاقی نیست ، ویدئو رو باز کردم و مشغول دیدن و گوش کردن بهش شدم . راستش بازم قانع نشدم و هنوز اعتماد نداشتم . وارد پیج اصلی شدم و نگاهی گذرا به سایر ویدئوها انداختم . مجموعه ویدئوهای لاغری با ذهن رو که بیش از سی ویدئو بود باز کردم و پشت هم تا شماره ی شش رو دیدم .
کم کم احساس کردم مشتاق دیدن و شنیدن حرفای توی آموزش های استاد عطارروشن توی این فیلمها شدم . بیشترین جذابیت این حرفها و آموزه ها این بود که یکنفر که قبلاً خودش چاق بوده پشت این دوربین نشسته بود .
کسی که با تمام مصائب و مشکلات اوان دوران که برای همه مون مشترکه دست و پنجه نرم کرده ، شکست های متعددی که خوردیم خورده ، راه هایی که رفتیم رفته ، حرفهایی که شنیدیم شنیده ، و الان ، با سعه ی صدر و دست و دلبازی مثال زدنی اومده که تجربیاتش رو با ما هم در میون بزاره و بهمون یاد بده توی این مسیر طولانی اما نتیجه بخش ، کجا پا بزاریم که نلغزیم ؟ کجا به جاده نگاه کنیم و خودمون رو برای رسیدن به هدف آماده کنیم ؟ تمارین مون که توشه ی راه و خوراک ذهن هستند رو چگونه انجام بدیم ؟ چجور از تاریکی های جلوی راه مون نترسیم که خودمون قبلاً چراغ جاده رو تو اون قسمتها خاموش کردیم ؟ از غذا ، از بی تحرکی ، از انواع دارو و قرص و ویتامین ، از ازدواج ، از زایمان ، از ژنتیک ، از مسافرت ، از خواب ، از پشت میز نشینی ، و از …
چون دسترسی به اینترنت محدود شد و vpn هام دیگه کار نکرد به ناچار وارد سایت اصلی تناسب فکری شدم و بقول اونور آبی ها : WOW …MY GOD !!!
مثل جویندگان شهر گمشده آتلانتیس یکباره با گنجینه ی عظیمی از مطالب و محصولات موجود در سایت مواجه شدم . نمیدونستم از کجا شروع کنم . توی همین مکاشفه ها و گشتن ها ، متوجه شدم ویدئوهایی که من دیدم مربوط به دوره ی ۱۲ قدم هست که تقریباً هر ۳ یا ۴ جلسه یوتیوب مربوط به یک جلسه از هر گام میشه . مجدداً و از ابتدا گام ها رو نگاه کردم و هربار با مطلب جدیدی مواجه شدم .
تا اینکه حدود یکهفته قبل ، در سایت ثبت نام هم کردم و بصورت رسمی وارد دوره آموزش و یادگیری مطالب سایت شدم .
یه چیزی بگم ؟ هنوز از دوران نقاهت بعد از جراحی من حدود سه هفته دیگه باقی مونده و من الان با همون پای گچ گرفته و بالاتر از سطح بدن و خوابیده توی تخت دارم براتون مینویسم در حالیکه گلاب به روی همه تون ، فقط اجازه دارم تا دستشویی از جایم بلند شم و برم و برگردم .
دیروز با کلی ترس و لرز از اینکه اینهمه خوردم و خوابیدم و تکون نخوردم الان شیرین ۶ یا ۷ کیلو رو دیگه اضافه کردم از همسرم خواهش کردم ترازو رو تو مسیر رفتن من به دستشویی قرار بده تا چند ثانیه روش بایستم .
باورم نمیشد !!! با خوردن اینهمه خوراکی های مقوی و پر کلسیم و پر از پروتئین و مغز قلم چرب و چیلی و کله پاچه و …چیزای جورواجور که اساتید دور و برم ! بابت زود جوش خوردن استخوان هام به خوردم دادن ، با اینهمه رعایت نکردن هییییچ مدل رژیم غذایی و هر مدل غذایی رو خوردن و تکون نخوردن از جا و بی تحرکی ، و تازه اضافه شدن وزن سنگین گچ پام به وزن بدنم ، نه تنها اضافه نکردم ، بلکه یک کیلو هم از روز قبل از زمین خوردنم کمتر شدم !!!
دیدم آرررره …کار میکنه …!!! فرمول رو عوض کردن حتی تو این مدت کوتاه کار میکنه !!! حتی با آموزه های اندک من که هنوز پله ی اول رو هم کامل نکردم . حتی با جسم آسیب دیده . حتی با انجام تمرین های کوتاه خوندن و شنیدن هر روزه و نوشتن و نوشتن و نوشتن درباره هر کدوم. حتی تعهدنامه ی که خودم به خودم نوشتم هم کار میکنه و مؤثره…
نمیدونم چطور ذوقم رو باهاتون بهاشتراکبگذارم . همین الانم که دارم مینویسم بدنم از شعف به رعشه افتاده و دستام میلرزن . هر لغت رو دوسه بار باید بعداز نوشتن اصلاح کنم . فقط میتونم بگم مواجهه با این واقعیت بزرگ و دوست داشتنی که : بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ، در خود بنگر هر آنچه هستی که تویی … واقعی و حتی لمس کردنی یه .
آره ، قانون ها کار می کنن . هیچ چیز حقیقی تر و راست تر و درست تر از قوانین نیست .
فقط میتونم بگم :
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت بردم
اینکه خداوند مثل همیشه افرادی که آماده تغییر کردن هستند را به مسیر صحیح هدایت می کند
با اینکه ممکنه بارها شک و تردید کنیم اما هدایت ادامه می یابد تا واقعیت بر ما روشن شود
در مورد تردید و دودلی کاملا حق باشماست چون من هم در ابتدا برام قابل باور نبود اما به لطف خدا هدایت الهی رو دنبال کردم و نتیجه واضح شد.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
نشان های دریافت شده
۰با سلام به استاد عزیزم ودوستان گرامیم
دیدگاه مقدمه لاغری با ذهن رایگان
داستان من از اونجا شروع شد که در سال ۹۶ موقع چیدن گیلاس بود که پدرم از درخت افتاد پایین بیمار شد وفهمیدیم که باید دیالیز هم بشه ومن سعی میکنم خلاصه براتون بنویسم
در همون زمان بیماری من هم شروع شد سرگیجه حالت تهوع وفشار خون پایین طوریکه فشار خون من میرفت رو ۵ الی ۶ درست زمانیکه پدرم به پذیرایی نیاز داشت من هم مریض بودم نمیتونستم برم واسترس برآم سم بود باعث تشدید بیماری من میشد واز طرفی هم من کلا در معرض استرس بودم دائم زنگ میزدن میگفتن بابا اینجوری بابا اینجوری شد و…
بعد من هم بیماریم بیشتر میشد وهر دفعه که سرگیجه میگرفتم کارم به درمانگاه سرم وامروز واستراحت میکشید طوری شدم که همه از زنده موندن من قط امید کرده بودن وهر لحظه منتظر شنیدن مرگ من بودن اما من دوست نداشتم بمیرم
خلاصهاز طرفی هم من وقتی بچه دومم بدنیا آوردم یعنی باردار شدم چاقی من شروع شد وبچه هم بدنیا آمد فقط سه کیلو از وزن من کم شد واصلا به چشم هم نمیومد
ومن شروع کردم به دکتر رفتن ورژیم وانواع دمتوش انواع قرص لاغری کمربند لاغری و….که هیچ کدام از اینها نتیجه ماندگاری برای من نداشت
تا دیگاینکه من تیروئید گرفتم واز طرفی هم یه غدهای در بدنم ایجاد شد بعد از یه مدت دوتا شد ومن خسته ودرمان ده از چاقی از بیماری از روابط متشنج هر دکتری میرفتم هر کاری میکردم فایده نداشت مشاوره رفتم دکترهای گوناگون رفتم فایده نداشت بعد یهو یه ویدئو تو اینستا دیدم که یه بچه ۵ ساله تونسته بود از سرطان خودش پیروز بشه وبگردی به زندگی عادی خودش منم تصمیم گرفتم همین کارو انجام بدم
اومدم تو گوگل سرچ کردم درمان سرطان با ذهن اول یه متنی اومد من خیلی نفهمیدم زدم قسمت ویدئو فایل رایگان لاغری با ذهن اومد من به کل بیماریم فراموش کردم سریع از ترسم که نکنه من برم بعدا بیام این ویدئو ها اینجا نباشن همه رو دانلود کردم شروع کردم به گوش دادن دقیقا ۱۵ تیر ۹۸ بود ومن باز هم سرگیجه داشتم بازم رابطه بد داشتم تا اینکه ۶ الی ۷ ماه گذشت ومن در حال کسب دانش بودم وبیماری خوب شد
بعد من کم کم تونستم دوره تهیه کنم واشتباهی که کردم این بود که از دورهای که قیمت پایین تر داشتن شروع کردن ولی برای من اون زمان درست ترین راه بود چون به من انگیزه میداد که منم میتونم دوره تهیه کنم وخلاصه دوره خدا هرگز دیر نمیکند هم تهیه کردم عاشق اسم خدا خدا هستم ومیخواستم خدای خودم بشناسم چون من تا اون زمان خدا تو زندگیم نبود مگر هنگام سختی
بعد تونستم دورهای دیگه رو تهیه کنم خیلی با سختی تهیه میکنم ولی الویت خرج کردن پول من دوره خریدن حتی اگر لباس نداشته باشم
والان سه ساله که من در این گروه شگفتی ساز هستم ودارم آگاهی کسب میکنم وخیلی خوشحالم جز شجاعترین افراد دنیا هستم چون در این گروه الهی قرار دارم والان روند لاغرین شروع شده ومنم ادامه میدم تا به تناسب اندامم برسم وخدا رو شکر میکنم که منو هدایت وحمایت کرد ومنو در مسیر صحیح الهی قرار داد تا بتونم از طریق ذهنم همان طور که چاق شدم لاغر هم بشم
وخدا رو شکر میکنم که منو با استاد عزیزم آشنا کرد تا از طریق ایشان بتونم به موفقیتی که خودشون ودوستاننم کسب کردن کسب کنم بینهایت سپاسگزارم استاد عزیزم بابت تک تک کلماتی که به من اموختین
والان کلی تغییر کردم در افکارم در رفتارم من اصلا انسانی بودم که به هیچ وجه نمیتونستم از خودم دفاع کنم هر کسی میومد به من هر چی میخواست بگه میگفت توهین میکرد ولی من نمیتونستم جوابشو بدم میومدم خونه میگفتم کاش اینو گفته بودم کاش اونو گفته بودم ولی الان به لطف قوه الهی واستاد عزیزم واین آگاهیها میتونم با آرامش بدون اینکه لرزشی در صدا داشته باشم بدون اینکه کوچکترین توهین یا بی ادبی رو داشته باشم طرف بشورم بذارم زمین وحالشو جا بیارم طوریکه میگفتن کسی حریف زبون فلانی نمیشه اما من باهاش حرف زدم طوریکه اون کم آورد گفت من دیگه ادامه نمیدم نمیخوام حرمتها از بین بره حالا هر چی به دهنش اومد گفته بود اما من بدون اینکه ناراحت یا عصبانی بشم با آرامش حالشو جا آوردم واین بزرگترین افتخار برای من هر کسی نمیتونه اینجوری از خودش وخانواده دفاع کنه خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم
این فقط یه تغییر من بود من الان یه آدم کاملا جدید شدن یه خانمی که دیگه پرخوری نمیکنه دیگه از مواد غذایی ترس ندار ه سرشار از اعتماد به نفس آرامش ذهنی داره در بیشتر اوقات روز سعی میکنه احساس خوب داشته باشه وهمین طور داره یه جسم متناسب تجربه میکنه که هر کسی شجاعت این کارها رو نداره اما من دارم ویه روزی به تناسب اندام ایدهالم یعنی وزن ۵۰ کیلو سایز ۳۶ وقت ۱۶۵ میرسم
به امید روزی که هیچ فرد چاقی تو دنیا نباشه وهمه بتونن از این آگاهیهای الهی استفاده کنند من خیلی خوشحالم که عضو این گروه هستم و هر وقت یادم بیاد سپاسگزار خداوند واستادم هستم وهمه این اگاهیهایی که دارم مدیون شما استاد عزیز ورامین هستم هر جا که هستی در بهترین لحظات زندگی خود باشید ومجنون که همیشه وهر جا ر کنار من هستی بینهایت سپاسگزارم در پناه خدا باشی وهمیشه لبخند روی لبانتون باشه
باسلام و درود بی پایان خدمت شما استاد گرامی
من از وقتی خودم رو شناختم اضافه وزن داشتم وهمیشه مورد تمسخر دیگران وهمیشه به عنوان یک آدم تنبل شناخته شدم و از بچگی دنال راهی برای کم کردن وزن
وتمام راههای ممکن رو رفتم وهر راهي رو چندبار
همیشه بیشتر انرژي و تمرکز من صرف مبارزه با چاقي شده با اینکه من در بیشتر مراحل زندگی موفق بودم ولی همیشه موفقیتهای من در زير سایه چاقي گم میشد ودیده نميشد و موجب کم شدن اعتماد به نفس من بود و طوری که خودم هم خودم رو دوست نداشتم
عدم اعتماد به نفسم جوری بود که به هر کسی اجازه میدادم من رو مسخره کنه در اين مورد نظر بده
سال قبل من برای درمان چاقی طب سوزنی رو شروع کردم و یک ماه که گذشت دکتر گفت تو اول باید مشکل افسردگی خودت رو حل کنی و تشخيص افسردگی دادو تا شش ماه طب سوزنی رو ادامه دادم ودکتر در این مورد که باید روی ذهنم کار کنم ومخصوصا با نوشتن به خودم کمک کنم شروع به نوشتن و تمرکز کردم برای همین توي یوتیوب میچرخیدم و مطالب کنترل ذهن و آرامبخش رو گوش میکردم که با فایلهای رایگلن شما آشنا شدم وجذب اونها شدم از عید تاشهریور از فایلها ی رایگان استفاده میکردم و بعد با ثبت نام دوره اصلاح و کنترل اشتها رسما وارد این گروه شدم الآن ۱۲۰ روزه که عضو هستم و حالم خیلی خوبه وخیلی تغییرات در ذهن و افکارم پيدا شده و جسمم هنوزم تغییرات واضحی نکرده ولی همین که روند رو به چاقي متوقّف شده خداروشکر میکنم و اينکه خيلی از رفتار های من عوص شده تصميم گرفتم وارد مسیر لاغری بشم تا کمک کنم تمام تغییرات ذهني در جسمم هم نمود پیدا کنه
من باور دارم که میتونم به هدفم دراین مسیر برسم
خداروشکر که با اين مسیر آشنا شدم
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
با تشکر
سلام وقت بخیر
یبخشید
چشم از این به بعد بیشتر دقت میکنم
ممنون از تذکر شما🌺🌺🌺🌺
نشان های دریافت شده
سلام به استاد عزیزم ودوستان گرامیم
من درسال مهر ۹۸ عضو سایت شدم من در اوج بیماری ودرد رنج وسختی روابط بد وهمه چیز بودم ویه غدهای تو بدنم داشتم که اومدم تو گوگل سرچ کردم واول یه متنی اومد خوندم چیز زیادی نفهمیدم زدم رو قسمت ویدئو لاغری با ذهن رایگان اومد از خوشحالی ونگرانی ده قسمت اونو همون موقع دانلود کردم میترسیدم برم بیرون وبیام دیگه اینا نباشن وشروع کردم به گوش دادن قسمت اول
خخیلی آرامش گرفتم طوریکه الان که فکر میکنم میبینم تمام سلولهای بدنم آرام شدن بعد در همان هنگام با دوره زندگی با طعم خدا آشنا شدم واون دوره رو هم با هم گذروندم خیلی عالی بود زنده شدم در حالیکه بیماری شدید سرگیجه وحالت تهوع شدید وفشار خون پایین داشتم میگذرونم بیشتر اوقات چون بیمار بودم فقط فایل گوش میدادم وتمرین هر فایلی هم مینوشتم خلاصه بعد از ۶ الی ۷ ماه من کاملا سلامت شدم بعد عاشق این دورها شدم وعقیده داشتم که باید دوره تهیه کنم چون در دورها اصولی آموزش داده میشه
ببعد اولین دوره که تهیه کردم دوره خدا هرگز دیر نمیکند ویه دوره پیاده روی برنامه ریزی ذهن بود عالی بودن بینظیر بود علت اینکه چرا من آنقدر بیمار میشدم فهمیدم و بعد دورهای بعدی بعدی تهیه کردم اولش اصلا پول نداشتم وعاشق این بودم که دوره تهيه کنم ولی به لطف خدای مهربان پولش جور شد خریدم الانم خیلی خیلی راضی هستم
ووتصمیم دارم تا زنده هستم از این آگاهیها استفاده کنم الان من سه سال که دارم از این آگاهیها استفاده میکنم وتغییر جسمی هم داشتم وکلی تغییر درونی داشتم از آرامش احساس خوب امید شادی واعتماد به نفس و..پیدا کردم وخدارو شکر میکنم که منو حمایت وهدایت کرد تا در این مسير الهی قرار بگیرم وبا استاد عزیزو گرامی دوست داشتنی مقدسم آشنا بشم وگفتههای خداوندم از زبان ایشان دریافت کنم وخدای شکرت خدایا کمکم کن تا آخر عمرم در این مسير الهی باقی بمانم
سلامی دوباره و شروعی دوباره، بعد از یک سال و نیم رها کردن دورههای رایگان. ایندفعه با اکانت جدید و شروع جدید، دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کردم. و کاملا با قدرت و شجاعت شروع میکنم.
اول از همه خدایا شکرت به خاطر همهی نعمتهایت، شکرت به خاطر همه چیز، شکرت به خاطر همهی آدمهای هدایتگری که سر راهمون قرار میدی و و باعث میشن تا زندگیمون جوری در جهت مثبت تغییر کنه که هیچوقت فکرش رو نمیکردیم.
داستان هدایت من از جرقهای که عمه مهربانم در ذهنم زد شروع شد. زمانی که دورهم نشسته بودیم و درباره باورها، قانونجذب و قدرت ذهن حرف میزدیم. عمم گفت: با قدرت ذهن حتی میشه بیماریها رو درمان کرد. و از اونجایی که من در تممااام زندگیم با خوردنم و وزنم مشکل داشتم، پرسیدم: یعنی حتی میشه لاغر شد؟ و اون گفت آره، معلومه که میشه. بعدش که رفتم خونه، سریع رفتم تو گوگل و لاغری با ذهن و سرچ کردم. در سایتهای مختلف جست و جو کردم و ویدیوهای اونها رو دیدم و از آخر این سایت از بینشون بهترین بود.
کلی با ذوق اولین ویدیو رایگان و دیدم. من گمشده خودمو پیدا کرده بودم، چیزی که همیشه در زندگیم میخواستم. از فرداش تعهد خودمو نوشتم و چون اطلاع کافی از نحوه استفاده از ویدیو ها رو نداشتم، تا زمانی که اون باور در من اصلاح نشده بود سراغ ویدیو بعدی نمیرفتم. و ۵ جلسه رایگان برای من دوهفته طول کشید. و بعدش لایوها و بقیه ویدیوهای رایگان و نگاه کردم و به طور خود به خود وزن کم کردم. خیلیم چشمگیر بود. هر کس من و میدید بهم این و میگفت. و چقدر حس خوبی داشت گشاد شدن لباسهای تنگ.
خلاصش میکنم، من اون زمان نمیتونستم دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کنم و حتی ۱۰۰ روز رایگان رو هم نصفه ول کردم.درواقع ناامید شده بودم از اینکه نمیتونم دوره و تهیه کنم. و بعد از اون به دلایلی که نمیدونم وزنم خود به خود برگشت سر جای قبلی.
بعد از تمام اینها، بعد از یک سال و نیم، من با شجاعت و با قدرت فراوان اومدم تا شگفتیساز بشم.
خدایا شکرت.
سلام سلام
من راضیه هستم از وقتی چهارده سالم بود آرزو داشتم بتونم سه چهار کیلو وزنم کمتر کنم تا متناسبتر باشم اما هر وقت تصمیم میگرفتم رژیم بگیرم و ورزش کنم برای کم کردن همین مقدار وزن اضافه حداکثر یه هفته دوام می آوردم و بعد از اون ولع من در خوردن کم که نمیشد زیادتر هم میشد و چون بارها و بارها این رو تجربه کرده بودم همش میگفتم من اراده لاغر شدن ندارم باید یه چیزی پیدا بشه برای اینکه اراده من رو تقویت کنه این آرزو بود و حتی فکر نمیکردم روزی چنین چیزی تحقق پیدا کنه اما یه روز از دوستم شندیدن در چنین دوره ای شرکت کرده و لاغر شده اول خیلی عجیب بود برام بعد با اجازه استاد فایل مقدمه رو و یکی دو فایل ایتدایی جلسات رو بهم داد و گوش دادم و من هم شدم جزء بر و بچه های گروه تناسب فکری …دوره رو دو بار تکرار کردم و بعد از چند سال برای بار بعد دوره رو تکرار کنم .خلاصه تا فکر میکردم دارم نامتناسب میشم یه ده روزی مطالب رو مرور میکردم و دوباره همه چیز عالی میشد و مطمءن بودم خدا کمکم کرده تا یه دوره ای پیدا بشهتا ذهن من رو اصلاح کنه نه مجبور به کاری بشم که دوست ندارم (ورزش اجباری و رژیم) خلاصه سالها در تناسب بودم تا یه وقتی از مسافرت برگشت و حس کردم باید یه مروری روی جزوه و فایل هام داشته باشم که متاسفانه تلگرام دچار مشکل شد و من کل فایلهایی که داشتم رو از دست دادم و دقیقا در اوج اضافه وزنم که فکر میکردم به شدت به فایل ها نیاز دارم هم فایل هام رو از دست دادم و هم بار دار شدم الان دوساله و نیمه از اون ماجرا میگذره و من حدود بیست کیلو اضافه وزن دارم میدونستم تنها چیزی که من رو میتونه به حالت عادی خودم برگردونه شرکت در این دوره هست اما به دلایل مختلف نتونستم در دوره شرکت کنم اما امروز که موفق شدم مجددا در این دوره شرکت کنم خدا را شاکرم که شرایط رو برام فراهم کرد و مطمءنم دوباره حال خوبم رو از خدای مهربان با شرکت در این دوره هدیه خواهم گرفت
خدا جون سپاس به خاطر اینکه بنده داری چون استاد که راهنمای ما در داشتن حال خوب است…
و امروز باز تو را سپاس گویم که حالم خوب است که تو هستی و من رو موفق به شرکت در این دوره کردی
پیش به سوی عالی شدن ذهن و جسممم
مگه نمیگن این روش لاغری همیشگی میشه پس چرا شما دوباره چاق میشدید؟
سلام دوست عزیز تنها دلیل چاق شدن من این بود که اتفاق جدید در زندگیم افتاد و اونم بارداریم بود که خوشبختانه در طول بارداری کاملا در حال هوای صحبت های استاد بودم
اما مشکلی که پیش آمد این بود که من در تمام دوران بارداریم گرسنه بودم و هیچ غذایی به معده من سازگار نبود و مثل کسی بودم که رژیم سخت گرفته و یه هفته بعد به دنیا آمدن پسرم تازه من تونستم غذا بخورم …ویه چیز رو هم از اطرافیانم پذیرفتم و اون این جمله بود به محض اینکه شیردهی به پایان رسید ظرف چند هفته لاغر میشی …اون موقع بود که از یه طرف مثل قحطی زده ها تازه میتونستم غذا بخورم و از طرف دیگه میگفتم تجربه دیگران درسته پس بی پروا میخوردم چون ذهن من این رو میخواست بپذیره و پذیرفت پس به سمت چاقی پیش رفتم اما الان متوجه شدم همه ی حرفهای اطرافیان اطلاعات غلطی بود که با میل خودم در ذهنم به باور تبدیل کردم و نتیجه اش شد از دست دادن تناسبم .
سلام
امروز 13 شهریور 1401 عه و رفتم پایین تا اولین داستان هدایت خودم رو که در سایت نوشتم بخونم و دیدم اون دیدگاهمو هم تو تاریخ 13 بهمن 99 نوشته بودم شاید اگه کسی اینو بخونه بگه خب چه ربطی داره ولی برای من خیلی معنا داشت اینکه دقیقا روز سیزدهم ماه اومدم و تصمیم گرفتم دوباره دوره رو شروع کنم و بیام داستان هدایتمو بنویسم من عاشق این نشونه های کوچولو کوچولوعم مثله وقتیه که به خدا میگی بهم یه چیزی نشون بده که حالمو خوب کنه و ایمانم بهت بیشتر شه و یهو روی ساعت گوشیت نگاه میکنی و میبینی ساعت رنده
میدونین هیچ تضمینی وجود نداره که اون لحظه برای تو میتونه یه معنی خاص داشته باشه ولی همینکه به خدا میگی و بعد همچین جواب بامزه ای میگیری خیلی میچسبه
من تصمیم دارم دوره ی ورود به سرزمین لاغر ها رو دوباره شروع کنم ، در واقع میخواستم از دیروز که شنبه بود شروعش کنم و بعد اومدم توی سایت بعد از مدت ها و دیدم استاد یه سری فایل ها به عنوان پیش نیاز تعببیه کردن و من خیلی خوشم اومد از این کار استاد چون فایلای جدید میدیدم و گوش میدادم اما چون زیاد بودن نتونستم همون شنبه شروع کنم و به جلسه اول برسم پس تصمیم گرفتم توی طول هفته پیش نیاز ها رو ببینم و تمریناشو انجام بدم و تا شنبه از جلسات رایگان استفاده کنم و از خود شنبه دوره ی اصلی رو شروع کنم.
من خوشحالم که اینجام هر وقت اینجام زندگیم خوب میشه ، راحت تر تصمیم میگیرم چون یه جورایی اینجا یاد میگیرم راه درست چیه و چیکار باید کرد که توی لحظه بهترین خودم باشم .
داستان هدایت اولم که چندین بار تا حالا گفتم هم توی دوتا دیدگاه همین صفحه هم توی لایوی که با استاد داشتم هم توی دیدگاه های دیگه ای که مربوط به مسیر هدایتم بوده ، هست الان داستان هدایت این بارم رو مینویسم
اولین بار که داشتم داستان هدایتمو مینوشتم حالم خوب نبود ولی امید داشتم ، الانم شبیه همون موقع هام من راه شادی رو جز اینجا و جاهایی شبیه به اینجا پیدا نکردم . میگن هیچ چیزی ثابت نیست پس بد بودن حال منم نمیتونه ثابت بمونه و من میتونم جهان خودمو ببرم سمتی که خودم براش برنامه ریزی کردم نه یه سری موجوداتی که میخوان منو ضعیف نگه دارن تا از انرژیام استفاده کنن و ذهنمو بگیرن دست خودشون و هوشمو هدر بدن
من از صبای 20 ساله راضی نیستم ولی میخوام تغییرش بدم و وقتی صبا 40 سالش شد از این دهه ها و روز ها و ساعت ها به عنوان بهترین روزاش یاد کنه من برات این روزا رو میسازم .
من تناسب اندام کامل رو میخوام و راه حلشو دارم و بهش میرسم
من خوشبختی و شادی رو میخوام و اونم راحته ؛ همین جاها پیداش کردم و فقط باید ازش استفاده کنم
من زیبایی درونی و بیرونی رو میخوام و با یه ذهن قوی اونارو به خودم هدیه میدم
من میتونم همه ی این کارا رو انجام بدم هم به خاطر اینکه قبلا هم تونستم انجامش بدم و یا اگرم اولین بارم بود ؛ صرف اینکه آدمم به این معنیه که توانایی انجام کارایی که تو تصورم میاد رو دارم
این داستان جدید هدایت من بود
میخوام با خودم خوب باشم و خودمو کشف کنم بدنمو ، توانایی هامو ، آیندمو
من حالم خوب میشه به صبا قول میدم وقتی حالش خوبه بهتر میتونه فکر کنه و زندگی کنه و الان فقط به خاطر اینکه به حال بد عادت کرده از تغییر کردن میترسه و احساس ناامنی میکنه .
ممنونم استاد خیلی زیاد
خدایا شکرت
سلام به همه دوستان . من نحوه آشنایی م با اینجا از طریق یکی از دوستانم بود که از شنیدن گفتگوهای من که همیشه نگران غذا خوردن هستم و بعد از غذا خوردن عذاب وجدان میگیرم ، تصمیم گرفت این روش را بهم توصیه کنه . من چند سال قبل یک دوره رژیم گرفتم و وزن هم کم کردم اما مثل همه رژیمها باز برگشت وزن داشتم . مدتی هم ورزش میکردم اما حالم از محیط باشگاه بهم میخورد چون هیچ نتیجه ای نمی گرفتم تا اینکه مدتی هست که دیدگاهم به ورزش را در اثر آشنایی با سلامتی در هر سایز تونستم تغییر بدم و حالا ورزش مثه سابق برام اضطراب آور نیست. بدترین چیزی که من در خودم میبینم اینه که هر غذایی را با عذاب میخورم که نکنه چاق بشم و انشالا که در این مسیر این مشکلم حل بشه.
نشان های دریافت شده
سلام .
داستان هدایت دوباره من به مسیر تناسب فکری .
من ۴ سال پیش با سایت تناسب فکری آشناشدم که داستان آن را بارها گفته ام اما این بار داستان دوباره هدایت شدنم را می گویم .
من پارسال به خاطر اینکه یکی از بچه ها نوشته های مرا به اسم خودش کپی کرد و در سایت گذاشت مطلبی نوشتم و به خاطر این کار از او ناراحت شدم . او حق کپی برداری به اسم خودش را نداشت من به شما اطلاع دادم برای اینکه حداقل یا این موضوع را گوشزد میکردید به دوستان و یا اینکه حداقل واکنشی نشان نمیدادید . اما شما بر عکس نوشته ی مرا ویرایش کردید و با لحن مودبانه در سایت گذاشتید .
این واکنش از نظر شما کار صحیحی بود و من بدون اینکه بخواهم چیزی بگویم اما دلخور شدم و رفتم .
رفتم به کارهای دیگر پرداختم .
درمان برای بچه دار شدن را آغاز کردم . عمل دوباره انجام دادم . در بیزینس بازاریابی شبکه ای مشغول به کار شدم و خلاصه خودم را سرگرم کردم تا اینجا را فراموش کنم .
اما نکته ی جالب اینکه من در هیچ کدام موفقیت چندانی حاصل نکردم .
یکسال هم در گروه باروری با ذهن بودم ولی نتیجه ای حاصل نکردم .
من در تمام موارد بالا با احساس عالی حرکت کردم اما حرکت من در ضمیر ناخوداگاهم نفوذ نکرد .
نمیگویم آن مسیرها غلط بودند چون بسیاری از افراد به نتایج عالی در همه ی این مسیرها میرسیدند .
اما برای من نتیجه بخش نبود در حالیکه با ایمان ۱۰۰ و احساس عالی هم حرکت کرده بودم .
در حالیکه اینجا من کاهش وزن ۲۰ کیلویی را تجربه کرده بودم .
فهمیدم من به تنهایی قادر به ادامه ی مسیر نیستم .
درسته که خدا با منه ولی وقتی تنها حرکت کنم اندیشه های شیطانی بر من غالب میشه . من اهداف زیادی دارم اما اطلاعاتی که از این اهداف در ذهن من است اطلاعاتیست که با این مسیرها همسو نمیشود .
مثلا در شغلم که مشاوره پوست و مو و فروش محصولات شرکت هست من در مشاوره دادن بسیار عالی هستم اما چون هیچ وقت فروشنده نبودم ذهن من مدام نبودن مشتری یا نداشتن پول و یا باورهای مانع فروش موفق را به من نشان میدهد .
خب این باورها نمیگذارند من به موفقیت در کارم برسم .
یا مثلا درمان ناباروری .
من هم از طریق ذهن عمل کردم هم از طریق درمان فیزیکی با احساس خوب و عالی ولی فعلا نتیجه مطلوب نگرفتم و حتی نتیجه عکس گرفتم .
خب اینجا هم هنوز باورهای ناشناخته ای دارم مثلا ایمان نداشتن به خود و نتوانستن و هر چقدر هم بیشتر اقدام کردم باورهای نا باروری من قویتر شد .
برای همین تصمیم گرفتم خودم را بپذیرم و رها کنم .
وقتی که تسلیم شدم و همه ی نتیجه ها را رها کردم باز هم دیدم ته دلم مرا به اینجا فرا میخواند .
چون من از اینجا نتیجه دیدم .
اکنون مثل ۴ سال پیش امید و انگیزه ی فراوان ندارم .
اما ایمان دارم . ایمان دارم که وقتی روی ذهنم کار کنم و فقط در مسیرم استمرار داشته باشم و تمارینم را با عشق و اشتیاق انجام دهم قطعا محتویات ذهن من تغییر می کند و خودبخود من به تمام اهدافم میرسم .
گرچه من از این دوره حتی انتظار لاغرتر شدن را هم ندارم چه برسد به کسب درامد و یا بچه دار شدن .
اما ایمان دارم که این مسیر صراط مستقیم است و وقتی با اطمینان و احساس یگانگی در این مسیر حرکت کنم کم کم آنچه که در ذهنم است تغییر می کند .
من فقط و فقط برای تغییر مسیر ذهنی ام اینجا برگشتم . چون اینجا برای من خانه ی خداست . خدایی که اولین بار در ۴ سال پیش در اوج حال بد و چاقی ام به این مسیر فراخواند اکنون نیز دوباره به این مسیر فراخوانده .
نمیدانم به چه خواهم رسید .
من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست .
همین که اینجا مینویسم و حالم خوبه برام کافیه .
در مسیر درست که باشم نتایج خودبخود پدیدار میشن .
نتایج نشانه ی هر مسیر است . پدیده های بیرونی به ما نشان میدهند مسیر حرکتمان درست است یا غلط .
پس من اینجا حرکت میکنم . و حرکت دوباره ام را با عشق واشتیاق به خود مسیر آغاز می کنم و حال خوبم برایم کافیست . حال خوب هم که خداست . و خدا برایم کافیست .
الیس الله کاف بعبده .
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟
بله کافیست .
خداوند خودش آرام و اهسته تمام محتویات ذهن مرا پاکسازی میکند و مسیر حرکت مرا تغییر می دهد .
خدایا شکرت .
خدایا ممنونم که دوباره مرا به سمت راه تناسب فکری هدایت کردی تا با ذخیره ی اطلاعات صحیح دوباره به آرامش برسم
خدایا از تو ممنونم که بار دیگر مرا به راه راست هدایت کردی . راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه راه گمراهان .
خدایا از تو سپاسگزارم بابت هدایت دوباره ام .
سلام و درود
از اینکه در سرزمین لاغرها همراه من و دیگر دوستان هستید خوشحالم
درباره نوشته های سایت اگر دوستی درباره شخص بنده هر نظری داشته و ثبت کند هرگز آن دیدگاه اصلاح یا حذف نخواهد شد اما اگر دیدگاه خطاب به دوست دیگر باشد حتما اصلاح و بعد منتظر می شود
عقیده من این است که سرزمین لاغرها محل امنی است برای افرادی که سالها از چاقی و اشتباهات ذهنی آسیب دیده اند بنابراین شایسته نیست به شکل های دیگری به یکدیگر آسیب وارد کنیم.
در مورد کپی کردن نوشته اتفاقا باید خوشحال باشید این نشان از ارزش و کیفیت محتوای شماست و فردی که کپی می کند در آن لحظه به دنبال تجربه احساس بهتر است و نوشته شما به او کمک می کند این احساس ناپایدار را تجربه کند و البته برای او دعا کنیم که به خود و توانمندی هایش در نوشتن باور و ایمان پیدا کند.
این عبارت در نوشته شما عالی است: (درسته که خدا با منه ولی وقتی تنها حرکت کنم اندیشه های شیطانی بر من غالب میشه)
دقیقا درسته
با هم بودن احساس امنیت و پایداری در ما ایجاد می کنه و به همین دلیل نه تنها انسانها بلکه بسیاری از موجودات به شکل گروهی زندگی می کنند
وقتی در بین افرادی که همفکر و هم احساس خودت هستند حرکت کنی قطعا احساس امنیت و تسلط بیشتری بر نجوای ذهنی خواهی داشت.
و نکته آخر:
در زمان گمراهی پاداش ها اندک و خطاها ناچیز شمره می شوند اما وقتی هدایت انجام شود و از سوی بنده پذیرفته شود پاداش ها عظیم و خطاها ناچیز شمرده می شوند اما اگر بنده از مسیر هدایت خارج گردد نه تنها پاداش ها اندک خواهد شد بلکه خطاها بزرگ شمرده می شوند
موفق باشید
سلام سادات عزیزم
در مورد بازاریابی شبکه ای به نظرم مسیر درستی انتخاب نکردید. من هم چند سال بود با پیشنهادات زیادی رو به رو شدم ولی اصلا حس خوبی به این کار و روش عضو گیری وفروش محصول نداشتم .خواهرم چند ساله درین کار هست و در حال درجا زدن تا حالا چندین شرکت عوض کرده دوتاش کلا تعلیق شده ولی دوباره سراغ شرکت دیگه رفته منم قبل عید به اصرار خواهرم محصولاتشون رو خریدم و استفاده کردم وکار فروش رو آغاز کردم ولی از همون اول حالم وحسم بد بود خدای درونم بهم میگفت مسیر اشتباه هست ولی من چون فکر میکردم اول کار هست و اول هر کاری سخته منفی بافم داره منو میترسونه و حالم رو بد میکنه در حالی که فرشته درونم بود ومنو از ادامه کار منصرف میکرد.
شرکت بعد ورود من یک ماه طول نکشید تعلیق شد و مدیرعامل هاشون زندان رفتن ومن موندم ومحصولات بی کیفیت که هیچ اثری از اونها ندیدم. .
وقیمتها خیلی گرون بودند و کسی بابت اونها حاضر به پرداخت بها نبود درسته من خرید زیادی انجام ندادم ولی توی روحیه ام تاثیر خیلی بدی گذاشت من دو سه ماه تمرکزم رو از دست دادم وحالم به شدت بد شد .
کلا این شرکتها وبازار یابهاشون سرشار از انرژی منفی هستند همه حرفهاشون و تبلیغاتشون دروغ هست فقط برای فروش تبلیغ میکنند.
شرکت بابت این فروش محصولات بی کیفیت به اونها پورسانت میده واین اصلا منصفانه نیست هم گرون میخری هم نتیجه نمیده اثر گذار نیست محصولات
وهم بازاریاب ها درین وسط محصولات شرکت رو با هزار زحمت به فروش میرسونن وهمه سود برای روسای شرکت هست یعنی برای اونها حمالی میکنن .
سالهاست خواهرم با اینکه پرستار هست یه کیف دستی همراهش هست و داره محصولات شرکت رو باخودش این ور اون ور میبره وخرده فروشی میکنه وبعد شیفت در جلسات آنلاین هستن و وقت برای خودش اصلا نداره خواب درست حسابی نداره
نمیدونید چقدر من درین چند ماه احساس پیری و زشتی کردم اینقدر که درین جلسات میگن اگر این کرم رو نخری استفاده نکنی پوستت چروک میشه پیر میشه لک میشه موهات اینطور میشن کلا به آدم حس منفی میدن وحس پیری وزشتی به آدم القا میکنن
ومن سالهاس پولهایی که به زحمت جمع کردم برای خرید از محصولاتی که خواهرم توشرکتشون بوده هزینه کردم و هیچ تغییری در صورت وموهام مشاهده نکردم من با اون پولها میتونستم بهترین محصولات وبرند های مطرح رو خرید کنم .
با این شرکتها شما به جایی نمیرسید هر اسمی باشه چون پایه شون بر صداقت و درستی نیست .
من حالم تازه خوب شده افسرده شده بودم بااین کار
تازه خواهرم بعد تعلیق شرکت دو ساعت طول نکشید رفت شرکت دیگه و درحالی میگفت این بهترین شرکت در ایران هست و هنوز شرکت پورسانت شون رو نداده ودر دادگاه هستن وبا من قهر هست چون من وارد شرکت جدید شون نشدم .
خواهرانه میگم هر چه زودتر ازین شرکتهای قلابی بیایید بیرون این شرکتها سرابه فقط
من قبل عید در حالت روحی خوبی نبودم که وارد این شرکتها شدم واز مسیر خارج شده بودم شما هم با این تفاسیر وارد فاز منفی شدید که ازین سایت خارج شدین و وارد مسیر اشتباه شدید .
و نکته آخر این ها هم به قول استاد مثل سایتهای قمار هستن که روسای سایت ها چند تاشون رو ساپورت میکنه و مردم رو فریب میدن که ببینید اینها از شرط بندی ازاین سایت به
این وضع مالی رسیدن دقیقا برای بازاریاب های شبکه ای هم اینطوره چند تا شون رو حمایت میکنن بعد تو بوق و کرنا میکنن ببیند این از کار فروش به اینجا رسیده همهشون همینن باور کنید
شاید باور نکنید الآن چون ذهن این افراد رو با وعده های پوچ وتوخالی پر کردن ولی بعد این که درسهاتون رو گرفتین جهان خودش شما رو ازین شرکتها جدا خواهد کرد خواهرم هنوز به اندازه کافی تنبیه نشده قبول نمیکنه این شرکتها آینده نداره و پول این شرکتها برکت نداره
نشان های دریافت شده
ممنون از راهنماییهای جامع و کاملتون . عزیزم من خیلی خوب تحقیق کردم بعد وارد این کار شدم .
الان در دانشگاه تا مدرک فوق لیسانس این بیزینس داره تدریس میشه .
به نظر من بهترین روش پولدار شدنه .
چون تو تنها حرکت نمیکنی . با تیم حرکت می کنی . اونا رو رشد میدی و اونا هم تو رو رشد میدن .
من دست خدا رو در این بیزینس میبینم .
منتها باید فروشندگیت خوب باشه در مورد محصولات هم خودم شخصا استفاده کردم و عالی بوده .
۳ ماهه واردش شدم اما میبینم چطور همه در حال انرژی مثبت دادن هستن . من شرکتهای دیگه رو خیلی نپسندیدم اما این شرکت رو خوشم اومد . این شرکت بیش از ۱۰۰ سال سابقه ی کار داره . پدر بزرگ مدیر عامل فعلی اولین بار در ایران صاحب این کسب و کار بود البته اون زمان بازاریابی شبکه ای نبود .
اما در کل من با شناخت کافی رفتم الان نفر قبل من این ماه ۲۰۰ میلیون درامدشو زد و نفر بالاییش ۱ میلیارد . چون تیم فروششون گسترده است آموزش دارن .
منم تازه کارم به مرور تیم سازی می کنم و به امید خدا با نگرش درست قطعا منم مثل این عزیزان موفق میشم .
چون شرکت پایه و اساس داره بهش مطمئنم . فقط چون خودم تا حالا فروشندگی نکردم برام سخته ولی میتونم تیمم رو آموزش بدم و شرکت بابت آموزش بهم پورسانت میده .
من نظر مثبتی به این بیزینس دارم چون همه سود میبرن نه فقط بالاسریها اینجوری نیست که تو بفروشی سودت فقط برسه به بالاسریها .
تو خودت میتونی تیم فروش داشته باشی . خودت میتونی مدیر بشی و شرکت هم بابت فروش و هم بابت اموزش افرادی که میاری بهت پورسانت میده .
چون دارم میبینم افراد سازمان رو .
با هم در یه گروهیم اونقدر انرژیشون مثبته که خدا می دونه من فقط حامی ندارم فعلا . یعنی خانواده ام هیچ درکی از این بیزینس و کار ذهنی ندارن .
اما این بیزینس رو به گسترده شدنه . همسو با قوانین آفرینشه .
تو روز به روز میتونی پیشرفت کنی . در جا زدن نداره .
کار تیمیه .
دست خدا هم با جماعته و بازم میگم در جمع بودن و حرکت کردن بهتر میتونه مارو موفق کنه .
اما من باورهای پولسازیم ضعیفه تا حالا اینجوری کار نکردم ولی کم کم باورهامو قوی می کنم و تیم فروش تشکیل میدم .تیمهایی که اونها هم تیم داشته باشن که بتونند اونا هم پیشرفت کنند .
همه با هم رشد می کنیم و همه با هم پولدار میشیم و منم مثل همکارام شایدم بهتر از اونا عمل کنم چون این بیزینس رو درک کردم از همه چیش راضی ام . هیچ هزینه اولیه نمیخواد . کلاهبرداری نیست . محصولاتش رو خودم استفاده کردم و عالی بودن . من فقط قدرت فروشم رو باید تقویت کنم و قدرت تیم سازیم رو .
الان همین محصولات رو کلی از همکارام دارن میلیون میلیون میفروشن . منم به امید خدا باورهام که اصلاح بشه موفق میشم چون تازه شروع کردم . لیدرم میگفت بازم نسبت به خیلیها بهتر عمل کردی . من فقط باورهای مانع دارم که لازمه بیشتر در این بیزینس بمونم تا اونا هم برطرف بشه .
ممنون از اطلاعاتی که بهم دادین ولی من همه ی اینارو تحقیق کردم بعد وارد کار شدم . ممنون که نگرانم بودید و خواهرانه راهنماییم کردید .
خوشحالم که در کنار دوستان دلسوزی مثل شما هستم .
خدایا شکرت
خواهش میکنم عزیزم;
براتون آرزوی موفقیت و پیروزی دارم
نشان های دریافت شده
ممنون عزیزم همچنین .
سلام و درود فاطمه سادات عزیز
بنده شب یلدا سال ۹۸با این سایت آشنا شدم و اون زمان ،دیدگاههای شما را می خوندم و خیلی لذت می بردم (:
ولی بعد از مدتی دیدگاهی ثبت نکردین؟؟!!
ولی در ذهن من بودید و وقتی اخیرأ دوباره دیدگاه را ثبت کردین از روی نام و البته تصویرتون شناختی در ذهنم حاصل شد و بسیار خوشحال شدم و شوق داشتم نوشته شما را بخونم.
تنها چیزی که از موضوع کپی در این مدت فعال بودنم در سایت می دانم ،در یک زمانی استاد حراست سایت را فعال کرده بودند که هیچ فردی نمی توانست حتی نوشته های خودش را به دلایلی که نمی دانم ،کپی کند !….
نکته فوق العاده ای را برام پیام کردین این که به تنهایی نمی شود مسیر را ادامه داد ،چون افکار منفی بر ما غالب می شوند….. مرسی دوست خوبم.
و اما همه ما در مسیر زندگیمون تجربه های فراوان داریم ولی قشنگی داستان اینه که ..همه چیز به نفع ماست .
حتی خواسته های ما همان اسباب بازی هایی هستند که ما را به اصل و حقیقت وجودی خویش،هدایت می کنند …
شاید باید به معنای واقعی پذیرش خود برسیم اینکه من هم اکنون انتخاب شده ام که زنده باشم و هستم .
و خداوند امید هیییییییچ امیدواری را ناامید نمی کند .
همواره دل آرام و دریادل باشید.
نشان های دریافت شده
سلام دوست خوبم ممنون از تک تک کلماتتون . چقدر بهم انرژی دادید .
ممنون که آرام و صبور راهنماییم کردید . متشکرم . به هر حال دیگه اون اتفاق رو فراموش کردم . اگه حرفی به دل میشبنه قطعا گوینده اش خداست . پس حرف من نیست . اگه هم ازش کپی میشه از خدا کپی کرده شده و همه ی این عالم کپی شده ی خدا هستند پس دیگه بخشیدمش رو و خودم رو از میان برداشتم و دوباره برگشتم
خدارو شکر که دوستان خوبی چون شما دارم .
خدارو شکر بابت حضور شما عزیزانم
سلام و درود به استاد عزیز و همه ی همراهان در دوره تناسب فکری
من با این دوره حدود 4سال پیش آشنا شدم اون موقع تازه با رژیم متناسب شده بودم ولی همش نگران این بودم که دوباره برگردم به وزن قبل ،چون همیشه وقتی رژیم میگرفتم میدونستم که کار اساسی نکردم و فقط برای یه مدت جلوی خودم رو گرفتم و از چیزایی که دوست داشتم گذشتم تا به وزن ایده آلم برسم .
زمانیکه این دوره به من معرفی شد هزینه دوره 200 تومن بود و پرداخت این هزینه برای من خیلی مشکل بود لذا شرکت نکردم و مدتی به فایلهای رایگان استاد گوش دادم و اتفاقا در این مدت بدون هیچ زجر و سختی 3 کیلو وزن کم کردم ،و اونجا بود که مطمئن شدم این همون راهی هست که من میخوام برای متناسب شدن .
بعد از اون گذشت و من همیشه میگفتم من بالاخره در این دوره شرکت خواهم کرد و از این طریق به تناسب خواهم رسید .و از اون به بعد با اینکه به وزن قبلم برگشته بودم ولی هیچ رژیمی رو امتحان نکردم .
به لطف خدا روز تولدم به شیوه ایی شگفت انگیز هزینه این دوره برای من جور شد و من این هزینه را پرداخت کردم و الان با اشتیاق منتظر شنبه هستم که بیاد و من دوره ام رو شروع کنم .
خدا رو سپاسگزارم که در روز تولدم فرصت تولدی دیگر به من داد.
میدونم که اینبار که متولد شدم دیگه هیچ وقت با حسرت تناسب اندام وحسرت پوشیدن لباسهای زیبا در هر سایز و رنگی و مشکلات جسمی و روحی که به واسطه چاقی برام به وجود آمده زندگی نخواهم کرد .
خدایا سپاسگزارم ،خدایاسپاسگزارم ،خدایا سپاسگزارم .😍😍😍
به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان
سلام
صبح جمعه همگی بخیر وشادی
استاد جان ،اومدم با کلی خبر خوب وویژه
امروز بعد از مدت ها نفس راحتی میکشم وبه لطف خدای مهربان آرامش نسبی خوبی برزندگی من حکم فرما شد
من به حدی درگیر مسائل ومشکلات زندگیم بودم که نه تنها تمرکز من گرفته شده بود بلکه از زندگی هم شاکی بودم
اما معجزه درزندگی من اتفاق افتاد
میخوام داستان هدایت جدیدمو بنویسم که اینم دسته کمی از معجزه نداره
چند ماهیه که میخوام برگردم به سایت وبیاموزمو وبیاموزم اما نمیشد
خوب یادمه که با وجود اینکه خوب میدونستم نباید به شما ایمیل بزنم وشکایت کنم از وضعیتم ولی مستاصل شده بودم
بعد از دریافت ایمیل پرمهر شما تلنگری درروحم زده شد
که هیییی دختر کجا داری میری
تو که اینهمه نتیجه خوب گرفته بودی
چرا اینجا وسط بیابان سردرگمی چی کار میکنی
من تازه فهمیدم چقدر رابطم با خدا مشکل داره
چقدر احتیاج دارم کار کنم روش
برای همینم گفتم تا این حال خراب درست نکنم آروم نمیشینم
صاحب خونه قیمت عجیب غریبی اضافه کرده بود روی خونمون
همسرم دچار زخم گوارشی بدی شده بود
خودم افسرده شده بودم
کلی بدهی وقرض
بدون ماشین واحساس مریضی دائم میکردم
وخسته ونالان
به خودم گفتم تا کی ادامه بدم این وضع استاد به من گفتن نگاهتو عوض کن همه چیز درست میشه
واین بود که شروع کردم به خواستن رویاهای خواستنیم
وهر صبح میگفتم خدادرستش میکنه خدابزرگه
وخدادرستش کرد
واقعا درستش کرد
مادرم به طور کاملا اتفاقی از مشهور ترین پروفسور گوارش ایران وقت گرفت وبا مبلغ ناچیزی همسرم عمل شد
درکمال ناباوری الان سلامتی خیلی خوبی رو تجربه میکنه
درهمین حین مادرم ماشینشو دراختیار ما قرار داد وگفت دستتون باشه
واما معجزه واقعی این شد که یه وام خیلی خوب با سود بسیار پایین پدرم برامون تونست بگیره
والان خونه داریم درتهران به لطف خدای مهربان وپدرومادرم که نیمیشو ما پرداخت کردیم ونیمیشم مادروپدرم
خونمون خیلی خوب دلباز نور وهوای خوبی داره
پارکینگ داره انباری داره وکوچه خلوت ودنج
همراه با دسترس عالی به وسایل نقلیه عمومی درکوتاه ترین زمان ممکن
درسته که امسالم مستاجرم اما چون سال دیگه میرم خونه خودم خیلی خوشحالم
دراوج ناباوری تمام بدهی های معوقمون دادیم اصلا نمیدونم چطور
ودیروز همسرم برام یه دستبند بزرگ ویک انگشتر بزرگ طلا برای کادو تولدم خرید
یعنی درپوست خودم نمیگنجم
یعنی بانکم میزدیم اینهمه خوشبختی سرازیر زندگیمون نمیشد 😅
که خدای مهربون همه چیزو درست کرد وخوشی وخوشبختی ریخت وسط زندگی من
دیروز خانم مسنی داخل طلا فروشی به من گفت آفرین به این مرد که اینهمه طلا خرید برای خانومش
استاد من همه چیزمو از دست داده بودم همه طلاهامو
ماشینمون حتی دوتا خونه تو کرج داشتیم که اونارم از دست داده بودیم
ولی الان خدا داره همشو برمیگردونه
چند روز پیش همسرم گفت میخوای ببرمت عمل بای پس کنم راحت بشی
خیلی تحقیق کردم یاد حرف شما افتادم استاد که
آخه چه تضمینی میدن بهتون که لاغر بشین واصلا لاغر بمونید
وقتی همسرم گفت اگه با روش استاد لاغر نشدی چی
گفتم چه تضمینی وجود داره با عمل لاغر شم واز همه بدتر لاغر بمونم
یعنی الان خاله خودم اسلیو کرده
بعد دوسال از قبلشم چاق تر شده
حالا چون معدش کوچیک شده غذا نمیتونه بخوره
اما مثل هیولا رو آورده به شکلات وشیرینی
وجوری چاق شده که ترسناک شده
اصن میبینمش غصم میشه وخونشون سعی میکنم نرم خیلی مواقع از بس که غصم میشه
یعنی با خودم گفتم ببین عزیز من
دقیقا دوسال پیش تو وخالت باهم شروع کردین
اون الان یه بدن ناقص شده وآسیب دیده داره وروان بسیار داغون
وتو خب تمرکز نکردی روی این دوره
مشکلاتتو الویت گذاشتی
همون جایی
البته با تغییرات مثبت دردیدگاه وآرامش بیشتر واعتماد به نفس بیشتر
وهمینطور دوستی با خدای خودت
وحل همه مشکلاتم
یعنی استاد الان دقیقا قدرتون میدونم
قبلا بعضی موقع ها میشد خودمو مجبور میکردم فایل گوش کنم وهمراه بازی میدیدم فایل هارو
اما الان تصمیم جدیدی گرفتم وبه لطف خدا وشما استاد دوباره اومدم درمسیر
واینبار میخوام باهمه وجودم دراین راه باشم ونهایت استفاده رو ببرم
اگه همه اتفاقاتی که برای من افتاده معجزه نیست پس چیه
قسم به خود خدا که خود معجزست وحتی بالاتر
احساس شوق میکنم
احساس خوشی
احساس خوشبختی
وبرای همه دوستان عزیزم وهمراهان تناسب فکریم
بهترین ها رو خواستارم
از خدای بسیار مهربانم طلب میکنم که بی حساب وکتاب به همه عزیزان اینجا ببخشه وهمه این حس زیبای منو تجربه کنن وهمینطور بهترین ها رو برای شما استاد بسیار گرانقدر خودم خواستارم
وواقعا آرزو میکنم از اعماق وجودم به هر چی میخواین درزندگی برسید وهمیشه خانوادتون همسر عزیزتون وفرزندان گلتون درپناه خدای مهربان باشن وهر لحظه خوشبختی وشادی وسلامتیتون درکنار هم مضاعف بشه
خداروشکر که به راه راست هدایت شدم
سلام.
داستان هدایت من تماما در یک کلمه خلاصه میشه استیصال و نا امیدی مطلق.
من بارها وزن کم کردم و عالی شدم ولی در روزهای سخت زندگی مشغول پرخوری شدم و چاقی مهمان ناخوانده ی بدن من شد . و مشکلات بسیار زیادی در روابطم ایجاد کرد و احساس بسیار بدی به خودم و زندگیم داشتم. احساس نفرت. احساس ناتوانی. هر بار برنامه لاغری رو شروع میکردم زودتر شکست میخوردم. یک شب با نا امیدی کلمه لاغری رو سرچ کردم و این سایت سحر آمیز رو دیدم. خدا صدای من رو شنیده بود. مدتی در دوره رایگان تمرین کردم تا تصمیم گرفتم که زندگیم رو متحول کنم. لاغر شدن برای من پایان مسیر نبست. شروع یک زندگی جدید خواهد بود و میدانم که این پیروزی در تمام زندگی من تاثیری سحر آمیز خواهد داشت. منتظر شگفتیها هستم و سپاسگزار خداوندم.
یک سوال هم دارم اینکه آیا امکانش هست ادرس ایمیل من در بالای دیدگاه نمایش داده نشود؟
سلام و درود
شما برای پروفایل خود نام نمایشی تنظیم کردید و فقط این نام در بالای دیدگاه ها نمایش داده می شه و آدرس ایمیل نمایش داده نمیشود
سپاسگزارم استاد
سلام استاد ،
دوستانی هستن که به جای نام خودشون از ایمیلشون استفاده کردن …و من اینو بارها دیدم …. آیا میشه از طریق همین ایمیل براشون مستقل از سایت پیامی که قابل دریافت باشه براشون فرستاد ؟.
تشکر از پاسخ شما
سلام و درود
ارتباط با اعضای سایت فقط از طریق بخش دیدگاه باید انجام شود این از قوانین حفظ حریم خصوصی اعضای سایت می باشد.
سلام و درود محظر استاد گرامی
بله اینو به عنوان یک اصل خیلی وقته ازش مطلع ام ….
ممنون از پاسخ…..
سلام استاد عزیزم و همراهان لاغری با ذهن
من فرشته هستم و خوشحالم که خداوند منو به ای مسیر هدایت کرد .
داستان چاقی من ،از بچگی هام که بچه تپل و خوشگل خانواده پرجمعیت و فامیل بودم شروع می شه ،بقول معروف لپ کشانی ،اما کم کم که بزرگ می شدم ،احساس می کردم که خانواده از اشتهای زیاد من شاکی هستن .یادم میاد که رو شاخش بود ماهی یه بار من دچار سوءهاضمه و گلاب به روتون اسهال و استفراغ می شدم که در واقع بخاطر پرخوریهاو فشارهایی بود که بخودم میاوردم .
به سن بلوغ که رسیدم و علاقمند به پوشیدن لباسهای زیبا و خودنمایی و این حرفا شدم ،نمی تونستم لباسای مورد علاقم رو بپوشم و همیشه از تیپم خجالت می کشبدم و دوست داشتم خوشتیپ تر باشم .
تابستونا می رفتم باشگاه و و رژیمی هم می گرفتم که با شکست مواجه می شد .وارد دبیرستان که شدم اون احساس بی حالی و کرختی رو در خودم عامل مزاحمت برا درس خوندن و موفقیتم پیدا کردم ،بدکتر که مراجعه کردم ،یه سری قرص ویتامین و اینجور چیزا بهم داد . اما من خودم می دونستم تمام کرختیها و افسردگیها و نداشتن تمرکز تو درس خوندن مال این پرخوریها بود ،الان که فکر می کنم اگر من این عادت بد رو نداشتم ،چقدر تو درس خودنم موفق تر می شدم و شرایط ایده ئال تری داشتم ،چون من بگفته ی دورو بریهام خیلی بچه باهوشی بودم ،اما موانع جسمیم نگذاشت تمرکز کامل داشته باشم رو درس خوندن و پیشرفتم .
با این حال دانشگاه علم و صنعت قبول شدم و ادامه تحصیلمو با هربدبختی انجام داد م،راستی من با قبولی تو کنکور، تشکیل خانواده هم دادم ،من اون موقع ها ،بخاطر شرایط روحی و جسمی بدم ،عامل بدبختیهام رو به بیرون از خودم نسبت می دادم و چون تو خونمون آرامش ذهنی نداشتم ،تصمیم گرفتم ازدواج کنم .بعد از ازدواجم هم که دیگه بچه دارشدم و سر پسرم ۹۵ کیلو شدم بخاطر توصیه های غلط که بخور !شیرت زیاد بشه ،،خلاصه رفتم پیش یکی از دکترهای معروف رژیم و ۱۰ کیلو کم کردم ،خوشحال بودم ،که یهو خدا دخترمون رو بهمون داد و دوباره اضافه وزن و این حرفا ،در تمام این دوران ،بی حالی و ضعف و افسردگی هم همراه من بود ،ومن نا امیدانه مثل کسی که وزنه های ۱۰۰ کیلویی بهش وصله ،خودمو تو زندگی می کشوندم و لحظه شماری می کردم بچه ها بزرگ بشن ،الحمدلله بچه ها که بزرگ می شدن ،من هم فراغت بیشتری پیدا می کردم برا رفتن به باشگاه ،سال ۹۰ رژیم بدون قند و شکر گرفتم و به ۷۰ هم رسیدم ،همزمان باشگاه هم می رفتم .اما دوباره دیری نپایید که بازهم به وزن سابقم برگشتم .وبعد ازون از سال ۹۷
درگیر بیماری خود ایمنی شدم و اثرات بدی در روح و روانم گذاشت و استفاده از داروهای کورتون رو هم عامل چاقیم می دونستم و بعد از استفاد از فایلهای رایگان استاد فهمیدم که قرصهای کورتون خیلی اثر گزار نیست در چاقیم ،الان الحمدلله بهد از گذروندن دوره های متعدد حالم بهتره ،البته بگم هیچ کدوم از دوره ها اینطور به هنر جو بها داده نمی شه ،من دوره های روانشناسی و مذهبی رایگان و گرونتر از این دوره گذروندم که آدمهای سرشناس لیدرش بودن ،اما تو هیچ کدوم امکان ارتباط مستقیم با استادرو نداشتیم و همشون واسطه داشتن ،تو اینجا استاد ،پدرانه به هرسوال ما پاسخ می دن ،برامون وقت می ذارن ،نوشته هامون رو می خونن ،خلاصه از منبع انرژیشون می تونیم بطور مستقیم بهره بگیریم ،این خوبه و بهش می شه گفت رابطه مراد و مریدی ،
من عاشق نوشتنم و استاد هم مرتب می گن بنویس و همین خیلی لذت بخشه .من ایمان دارم که این دفعه نتیجه می گیرم و خدا رو شاکرم که بالاخره جواب دعاهام رو داد و منو به این مسیر هدایت کرد ،بامید موفقیت روزافزون برای اعضای این مسیر .
سلام دوستان عزیز و استاد گرامی
منم چند روزه دوره تکرارم تموم شده قبل ازین که دوره تکرارم تموم بشه حسم میگفت بیا بعدش رایگان شروع کن منم از پریروز شروع کردم امروز تمرین انشای لاغری رو انجام دادم وخیلی حس خوبی برام داشت .
من داستان هدایتم رو یکبار نوشتم ولی باز به طور خلاصه می نویسم
من اواخر سال 96با قانون جذب از طریق دختر دایی همسرم آشنا شدم و وارد گروه یکی از شاگردان اساتید بزرگ شدم اولش هیچ آشنایی با هیچ کدام ازاز اساتید نداشتم ولی رفته رفته کمابیش اساتید مطرح رو شناختم.
نمیدونید چه احساسات عالی و اتفاقات عالی رو اون موقع تجربه کردم .من سالها دنبال حقیقت در کلام عارفان ادبیات بودم ولی روحم را ارضا نکرد شعرها ومتنهای عارفان . دنبال خدا بودم ولی پیدا نمیکردم همیشه آرزو داشتم مرید استادی باشم وطی طریقت کنم
تااینکه به آرزوی خود رسیدم واقعا بهترین روزهای عمرم را تجربه کردم سال اول آشنایی ام وموفقیت در همه جنبه ها حتی لاغری را هم تجربه کردم با استفاده از عبارات تاکیدی که خودم درست کرده بودم . همه چیز عوض شده بود در دنیای شگفت انگیزی شده بودم .
میخواستم ثروتمند باشم وارد دوره ثروت یکی از اساتید جوان شدم و شروع کردم همش دنبال نتیجه فوری بودم میخواستم شش ماهه پولدار بشم ولی نشدم دیگر آن احساسات قبلی را نداشتم نامید بودم بازهم چاق هم شده بودم
دنبال روش لاغری ذهنی بودم خدا خدا میکردم کاش یک نفر پیدا میشد لاغری با ذهن را هم بلد باشد اساتید بزرگ لاغری را با قانون جذب کار نکرده بودند فقط ثروت بود وروابط و اعتماد به نفس
تا اینکه به طرز شگفت انگیزی وارد گروه تلگرامی تالار مجلل لاغری استاد شدم واقعا خوشحال بودم رفتم سایت مطالب دوره رایگان رو موبه مو نوشتم گوش دادم تغییرات رفتاری عالی داشتم غذایم کم شده بود ولی چون دوره رو نتونستم تهیه کنم رها کردم تا با کمک دوره ثروت پول دوره رو بسازم .
دوسالی طول کشید درین مدت من چاقتر شدم دیگه از خودم متنفر بودم از رفتارهای اشتباه م نگاهی به پول پس اندازم کردم دیدم دقیق مبلغ دوره هست استاد دوره گفته بودن به پول پس انداز اصلا نباید دست بزنی چون مرغ تخم طلاست و باید سرمایه گذاری کنی
ولی من این پول را به راهنمائی استاد عزیزم روی خودم سرمایه گذاری کردم و دوسال هست دوره رو دارم و انصافا به نظر خودم کوتاهی های زیادی داشتم ولی از نتایج آن خیلی راضیم .
وبعد از چند سال میخوام دوره رایگان رو استارت بزنم به یاد چند سال قبل
واقعا اشتیاق با آدم چه کارها میکنه اعتراف میکنم اشتیاق سال اول رو ندارم چون همه چیز بعد یه مدت برای ما عادی میشه دیگه شگفت زده نمی شیم و این خوب نیس باید این اشتیاق حفظ بشه وقدر بدونیم آگاهی ها رو
باسلام خدمت شما الهام خانم عزیز
من خودمم گرفتار این عدم اشتیاق شده بودم
ومیدونید متوجه چه موضوعی شدم
نداشتن الویت لاغر شدن برای من
مدتی بود که بینهایت درگیر مشکلات زندگی بودم به طوری که روی خواب خوراک واعصاب من اثر سو گذاشته بود
من متوجه شدم دراین برهه از زندگیم تنها حل مسائلم الویت هست وبس
پس دوره رایگان زندگی با طعم خدارو شروع کردم وشروع کردم به کسب آرامش وتوکل به خداوند
وهمینطور دوره تغییر زندگی رایگانم خیلی عالی بود
خلاصه که این شد که به لطف کرم وبزرگی بیپایانش
کوهی از مشکلات از دوشم برداشته شد وتلاش هام جواب داد
والان دیدم حالا چی الویت منه
لاغری چون دیگه تحمل دردهای بدنی
ومشکلات چاقی رو ندارم
وظیفه خودم دونستم بهتون این موضوع بگم انشالله که راهگشا باشد
درپناه خداوموفقیت ها وتناسب اندام روزافزون
سلام استاد.من ۳۴ سالمه .از نوجوونی تجربه چاقی دارم اما در ایام اپیدمی کرونا ماجرای چاقی من تبدیل شد به یه بن بست .قبل از عقدم ده کیلو کم کردم و به وزن ایده الم رسیدم .بعد از زایمانم هم بیست کیلو کم کردم و نرمال شدم .اما این بار نتونستم .اراده م مختل شده بود .دلایل چاقیم فک میکنم میتونه ژنتیک باشه و تنبلی تخمدان و مصرف قرص هورمونی .و پرخوری عصبی .البته زیاد حرف زدن در مورد چاقی هم میتونه کانون توجه منو سمی کرده باشه .باورام اشتباهه و احساس درماندگی دارم .هزینه ی خرید دوره رو ندارم امیدوارم با دوره رایگان جواب بگیرم .سپاسگزارم از شما .
اینجا هستم چون میخوام داستان هدایتمو بنویسم.
خیلی ساده هست…
روزهاست که عشق فریاد میزنه دوره رو از اول شروع کن و انجام بده
جزوه رو دادم چاپ کردن
دورهی تکرارو نیمه کاره رها کردم چون قلبم منو به اینجا هدایت کرده
عشق میگه همین الان شروع کن و من در حال عمل کردن به راهنمایی اونم. تقریبا هر روز ازش میخوام که با من بلند صحبت کنه تا ندای اونو از بقیهی صداهای درونم تشخیص بدم و به اونچه بهم میگه عمل کنم تا از کوتاهترین مسیر به هدفهام برسم. صدایی درونم فریاد میزنه همین الان قدم شروع رو بردار ، مهم نیست که دیگه شب شده ، که روز تعطیله، که شنبه بوده و تو روز اول رو انجام ندادی… مهم اینه که همین الان درست زمانی که حس میکنی وقتشه قدم در سرزمین لاغری میذاری. به خودت کمک میکنی که حالت خوب شه، که از خودت راضی باشی، درها و پنجرههای وجودتو باز میکنی تا شادی رو به درونت راه بدی، حالا اگه روز اول رو هنوز انجام نداده باشی هم باز قدم در مسیر عشق داری و در حال پیش رفتنی.
به خودم اعتماد میکنم
از خودم استقبال میکنم
شروع جدیدم رو جشن میگیرم پس حالم خوبه و قدم مثبتی برای خودم برداشتم.
فردا قدم جدیدی برخواهم داشت…
به روی فرداهای شادتر اغوش میگشایم. دلم برای حس و حال خوبم تنگ شده. دنبالش میگردم. ستارهها حتما در آسمان در حال چشمک زدنند…
داستان هدایت من:
من از زمان ابتدایی که یادمه دوتا دوست به شدت لاغر داشتم و خودم پیششون میدیدم فک میکردم چاقم و اونا هم بهممیگفتن چاقی و این من خیلی ناراحت میکرد چون احساس تفاوت بدی میداد و انگار یه چیزی کم دارم ازشون خیلی حس بدی بود وگرنه در اون سن زیبایی و خوش تیپی برام تعریفی نداشت
از اول راهنمایی فک میکردم همش چاقم و باید رژیم بگیرم و با غذا درگیر بودم وهمش سعی میکردم کم بخورم که بیشتر وقتا نمیشد
تو اون سن خیلیا میگفتن چقد هیکلت خوب و متناسبه و چقدر غذا میخوری اما من همچنان ذهنم مسموم بود و فک میکردم چاقم .لاغر استخونی نبودم اما اصن چاق نبودم
خلاصه تااااا سن ۲۶ سال ک شدم دیدم واقعن چاق شدم با اینکه حواسم به خوردنم بود و همیشه دغدغشو داشتم اما چاق شده بودم و همش با خودم میگفتم من که خیلی نمیخورم پس چرا انقد چاق شدم
مدام مدامو مدام با غذا خوردن درگیر بودم و هرچی که میخوردم بعدش احساس عذاب وجدان احساس گناه وحشتناک داشتم
خیلی سخته آدم به طور مداوم با یه مشکلش درگیر باشه اونم لحظه به لحظه بزرگترین رنج روحیم بود🥺
من آروم آروم و با افکارو احساس غلط خودم چاق شده بودم وبه ۶۷ کیلو رسیده بودم
هرکسی ک منو میدید فک میکرد خیلی غذا میخورم اما من هر وعده یه کم میخوردم با حرص و ولع و با عصبانیت سر سفره میومدم و بعدشم حرص میخوردم
تا اینکه تصمیم گرفتم برم باشگاه و با ورزش لاغر شم
قبلش هم خودم زیاد تو خونه سعی میکردم پیاده روی و دویدن داشته باشم اما اثری نمیدیدم
یکسال تمام باشگاه و ورزش ادامه دادم و هیچ شیرینی وشکلات و کره و هیچ چیزی (خوراکی های چاق کننده)نخوردم تواین یکسال حتی برنجی که من هیچوقت نتونستم خوردنشو ترک کنم رو هم خیلی خیلی کم خوردم
متاسفانه من لاغر که نشدم هیچ چاق عضله ای هم شده بودم و صورتم پر شده بود و درشت تر از قبلم شدم
فقط سایز شکمم کوچیک شد وتخت شد یکم
خیلی برام عجیب بود چون خیلی از مسائل آدم واقعن تا براش پیش نیاد متوجه نمیشه
من که همیشه فک میکردم ورزش باعث لاغریه خودم دیدم که با ورزش و رژیمی که اونا گفتن من چاق تر از قبلم ام
و کلن نا امید شدم و بعد از ورزش هم چربی ها برگشت و مث قبل شدم
یه مدت هم چای سبز خوردم لاغر نشدم .موقع مصرفش رنگم میپرید و ضعف میکردم
دیگه راهی برای لاغری نمیدیدم
تااااااا اینکه اتفاقی از طریق یکی از دوستام بااین دوره خوب آشنا شدم
قبل از این دوره با مسائل ذهنی آشنا بودم و خیلی پیگیری میکردم و راجع بش میخوندم و میشنیدم وعلاقمند بودم و اونا پیش زمینه این دوره شد برام و از طرف خدا آشنا شدم بااستاد و این دوره عجیب و عالی
خدایا مرسی از بودنت
من در این دوره شرکت کردن ازش توقع آرامش دل وجان و زندگی بهم بده
یعنی در دوره زندگی با طعم خدا میخوام خدارو توی جا بجای زندگیم حسش کنم و میدونم حالا که من قدم اول بردتشتم اونم محکم دستمو گرفته.در این دوره میخوام اونقدر حس وحال خوبی داشته باشم بتونم هدیه کنم ب دیگران
میخوام از صاحب جهان و عظمت بخوام که حس خوب ثروت کاریمو تجربه کنم در کارم فراوانمشتریهایی ب من بده که من بتونم ببخشم بی دلیل و بی منت
خدایا شکرت در این مسیر همراهیم کردی مسیری که ایمان دارم تو برام خواستی و کلی معجزه های قشنگ در انتظارم هست
سلام منصوره هستم یک فرهنگی بازنشسته
حالا که خوب فکر میکنم من از اول چاق نبودم .یادمه وقتی دانشسرا قبول شدم متناسب بودم بار اولی که برای تعطیلات برگشته بودم شهرمون یکی از معلمهای دوره راهنماییم منو دید و گفت چقدر تپل شدی مثل این که خوب بهتون میرسن وخوش میگذره .خیلی ناراحت شدم چون نه به ما میرسیدن و نه خوش میگذشت تازه خیلی هم دلتنگ میشدم .وقتی به مادرم گفتم مادرم گفت چاقی تو مال سن بلوغه ما هممون همینطوریم بعد از بلوغ چاق میشیم .خلاصه سیر چاقی من شروع شد بعد از ازدواج بیشتر وبعد از تولد بچه هام بیشتر و بیشتر
نه این که هیچ کاری نکنم از همون اول راه همه مسیرهای لاغری رو رفتم .رژیم ،دمنوش ،مشاوره حضوری ،غیر حضوری وتا یادمه به فکر لاغری، ولی یا کم نکردم ویا اگه کم هم کردم به سرعت با چند کیلو بیشتر بر میگشت .من معلم موفقی بودم وبچه ها هم خیلی منو دوست داشتن ودر محیط کارم هم تحرک زیادی داشتم چون ابتدایی درس میدادم ،در زندگی شخصی هم چهار فرزند خوب وصالح دارم و همیشه علاوه بر کار بیرون به زندگیم هم خوب میرسیدم ولی همیشه اعتماد به نفسم پایین بود و اضافه وزنم در لایه های زیرین شخصیتم منو اذیت میکرد .حالا میفهمم اگه این چاقی نبود چقدر پیشرفت بیشتری داشتم .خلاصه بعد از بازنشستگی با گروهی آشنا شدم و دروس معرفت نفس رو با اونها شروع کردم ومیخونم ودر طی این درسهام فهمیدم اگه بخوام مشکلات جسمی و روحیمو درمان کنم چاره ای جز لاغری ندارم چون مشکلات زیادی همین چاقی برام بوجود آورده مثل کمر درد ،زانو درد ،تنبلی و…
چند وقت پیش که خیلی از لحاظ روحی ناراحت بودم از خدا خواستم یک راهی جلوی پای من بگذاره که روز بعدش در اینترنت دنبال مطلبی میگشتم با سایت استاد آشنا شدم وبعد از این که خیلی از فایلهاشون رو گوش کردم دیدم چقدر حرفهای استاد با دروسی که دارم میخونم هماهنگ هست فقط در درسها تمرکز روی یک موضوع خاص نیست و باید خودم این فضا رو ایجاد میکردم ودر این فاصله که فایلهای رایگان رو گوش میکردم و هنوز تصمیم برای ثبت نام نگرفته بودم یک روز بی هدف خودم رو وزن کردم دیدم دو کیلو تقریبا در دو هفته کم کردم وخیلی خوش حال شدم و اطمینان قلبی دارم خداوند من رو به اینجا راهنمایی کرده.خلاصه تصمیم جدی گرفتم وثبت نام کردم .از این بابت خیلی خدا رو شکر میکنم ،از استاد هم ممنونم بابت مطالب زیباشون إن شا الله بتونم با یاری خدا و تلاش خودم و همراهی استاد و دوستان به نتیجه عالی برسم .
داستان هدایت من
من سالها بود که به فکر تناسب اندام بودم روشهای وحشتناکی را در پیش می گرفتم ولی نتیجه نمی داد
مثلا یکبار روغن کوهان شتر را گرفتم و به شکم و پهلوهایم مالیدم و روش یک پلاستیک بستم و بعد کمر بند سفت و محکم وای چه عذاب وحشتناکی تمام بدنم به خارش می افتاد وقتی شب می شد دیگه بازش می کردم و راحت می شدم در تمام اوقات منتظر شب بودم .
یک بار یک معجون از تمام چیزهایی که جربی سوز هستند درست کردم حتی صاحب عطاری هم از معجون من تعجب کرد .
من خوردم ولی هیچ اتفاقی نیافتاد و یادم می یاد یک معجون با سرکه سیب و نعناع درست کردم که حالم از بیاد آوردنش بهم می خوره.
یک روز یادم می یاد توی اتاق تاریک بعد از نماز مغرب با تمام وجودم از خدا خواستم کمکم کند.
نمی دونم بعد جند روز رفتم تو برنانه آپارات و هر جا در مورد ذهن ناخودآگاه حرف می زد را جمع آوری کردم.
قدرت ذهن ناخوداگاه را می خوندم و یا فیلمش را می دیدم خیلی برام لذت بخش بود تا اینکه یک بار دیدم استاد رضا عطا روشن داره در مورد ذهن صحبت می کنه.
حرفهای استاد خیلی به دلم تشست از بالای تصویر استاد آدرس را دنبال کردم وارد سایت شدم و تمام فایلهای رایگان لاغری با ذهن را دنبال کردم حتی کلمه به کلمه آن را نوشتم هی گوشی را نگه می داشتم و می نوشتم و روزهایی که از سر کار می آمدم با خواندن جزوهای خودم به خواب می رفتم.
همش سعی می کردم ی جوری پولامو حمع کنم و دوره را بخرم.
یک روز تصمیم گرفتم با استاد تماس تلفنی بگیرم یهویی دیدم استاد برداشت اینقدر هول شدم که نگو گفتم استاد من خیلی هول شدم فک نمی کردم شما جواب بدهید استاد هم گفت من اصلا پیش نمی یاد که گوشی را پاسخ دهم نمی دونم شما در چه فرکانسی بودید که من گوشی را برداشتم با استاد صحبت کردم و درخواست کردم که دوره را قسطی کند ولی استاد گفتند نمی شود و به من اطمینان دادند که حتما شرایطم برای شرکت در دوره از سوی کائنات فراهم می شود و روز موعود خیلی زود رسید من دوره را خریدم نمی خواستم اعضای خانواده ام بدانند ولی بعد متوحه شدند ولییی برام مهم نبود اینقدر آموزشهای استاد زیبا و دلنشین بود که اصلا برام مهم نبود بقیه چی می گن.
وای خدایا شکرت که در این دوره هستم و دوباره شروع می کنم.تا زنده ام ادامه می دهم
سلام
من ۳۶ سالمه و فکر کنم فقط زمان دبستان دغدغه چاقی رو نداشتم … یادمه کمتر از ده سال داشتم که یکسال عید بود یکی از فامیلامون بهم گفت تپل شدی و برای اینکه من ناراحت نشم ادامه داد که حتما استخوانبندی درشتی داری !!! و این دیگه شد توجیه چاقی همیشگی من
یه عکس دارم که حدود یازده سالگی توی مدرسه آزمون گرفتن و من اینقدر صورتم چاقه که همه میگفتن تو پوست خودت نمیگنجی و این عکس همیشه مایه تمسخر من بود …
توی این بیست و چندساله که در حال کاهش وزن بودم بیشتر از ۷۰_۸۰ کیلو کم کردم که هربار کمترینش ۷_۸ کیلو بوده و برای عروسیم رکورد ۱۷ کیلو رو زدم. انواع رژیم و ورزش و دمنوش و دستگاه وکیوم و … رو هم پیش رفتم . حتی یک دوره ترکیبی از روش های تغذیه ای به همراه تغییر باورهای ذهنی اما من هنوز یه آدم چاقم از نظر خودم و همچنان با ترس چاقی در وجودم زندگی میکنم … ترس که نه … وحشت
حدودا یکسال پیش با سایت تناسب فکری و استاد عطار روشن آشنا شدم و دوره رایگان صدگام رو هم دانلود کردم که شروع کنم اما به حدی نسبت به شخص استاد مقاومت داشتم که حتی شنیدن صداشون هم برای من ناخوش بود … این بود که اصلا پیش نرفتم
امسال با خودم عهد کردم این مسأله چاقی رو بصورت ریشه ای حل کنم و اتفاقا منتظر خریدن دوره ای از یک استاد دیگه بودم که بعد متوجه شدم نمیتونم به اون شیوه پیش برم و خلاصه در اوج ناامیدی از خودم و دانسته هام اما در نهایت امید به هدایت خدا یکدفعه از گوشی مادرم استوری اسناد عطار روشن رو دیدم … یک لحظه به خودم اومدم و دیدم چند دقیقه ای هست که من مسخ شدم … استاد داشت درد دل منو میگفت . داشت از حس من حرف میزد و من که طاقت دیدن یک لحظه رو نداشتم، چند دقیقه ای بود که داشتم گوش میدادم با حال خوب … همونجا موضوع رو گرفتم . هدایت و الهام خدا بود که در مناسبترین زمان داشت بر من جاری میشد .
شروع کردم به نوشتن پیامی برای استاد و قصد داشتم با گفتن سابقه نوسانات وزنیم ازشون راهنمایی بگیر م اما متوجه شدم من فقط دارم هدایتی که اومده بود رو می نویسم . در نهایت با ایمان به اینکه این روش و این دوره ها برای من در این مقطع درست ترین مسیر هست، دوره رو خریدم و به امید خدا از فردا که شنبه است شروع میکنم
باسلام
من هم مثل همه افراد چاق بارها از روشهای مختلف برای رسیدن به تناسب اندام استفاده کردم از دکتر تغذیه تا رژیم گرفتن تا گرسنگی کشیدن وپیاده رویهای طولانی ورزش وباشگاه رفتن که همگی بی نتیجه بود بعد از یک دوره رژیم سخت من ۲۷ کیلو از وزنم رو از دست دادم اما نتیجش اعصابی داغون ریزش مو شدید ورخساری بی رمق بودکه بعد از مدتی تمام تمام وزن از دست رفته به جای اول برگشت
و ناامید از همه جا در گوگل دنبال راهی برای کاهش وزن بودم که بالاغری با ذهن اشنا شدم امیدوارم بتونم با کمک خدای بزرگ که من رو به سمت درست هدایت کرد سربلند از این ماجرا بیرون بیام وبه تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
من مهسا هستم (همسر مهرداد ) و به امید به خدا می خواهم این دوره را شروع کنم.
داستان هدایت من از دیدن مهرداد و تغییرات رفتاری در نحوه غذا خوردنش شروع شد. از بچگی جزو بچه های تپل بودم (نه خیلی چاق) و وقتی دانشجو شدم و ازدواج کردم این تشدید شد بخاطر:
رژیم های مختلفی میومد دستم و یکروز انجام میدادم و چون قرار نبود وزنم رو به کسی بگم، به روز دوم نمیرسید
حدود 10 سال پیش برای اولین بار با دوره دکتر کرمانی شروع کردم و البته به وزن ۵۳ کیلو رسیدم ( تا حالا تو عمرم این وزن رو نداشتم) البته علت تاثیر دوره فقط و فقط کاری بود که در کنار رژیم با ذهن انجام شد و ایشون کتابی دادن به نام « اراده و کاهش وزن » که برای من اون موثر بود و نه واقعا رژیم . چون رژیم مثل رژیم های قبل بود و چیزی که تغییر کرده بود اتفاقی بود که در ذهن من اتفاق افتاده بود . حتی یکی از دوستانم دوره دکتر کرمانی رو با من شروع کرد و بعدش من دیدمش و اصلا لاغر نشده بود و گفتم چی شده گفت نه بابا همون یک هفته اول ولش کردم و متوجه شدم که رژیم واقعا نمیتونه نقشی داشته باشه و اون پاسخ متفاوت رفتاری ذهنی در جواب به واکنش های چاق ها میتونه عامل این تغییر شده و یادمه تو مهمونی مجللی بودم و غذاهای مفصل اما من اصلا دلم نمیخواست و بر تصمیم خودم مصمم بودم. ولی خیلی زود برگشتم به وزن قبلیم.
و تو این فاصله مجدد رژیم رو امتحان کردم و دو دوره کرمانی رو خریدم ولی باز تاثیر قبلی رو نداشت.
تا اینکه مهرداد این دوره رو خرید و من اول باور نداشتم اینها چیه و همش تبلیغاته و …. و بعد یادم اومد در دوره قبلی من به خاطر ذهنم لاغر شدم و حس فوق العاده ای داشتم که به اون وزن رسیدم. مهرداد و تغییر رفتارهای خوردنش و اینکه دیدم داره لاغر میشه رو دیدم. بنابراین تصمیم گرفتم که دوره رایگان رو شروع کنم به گوش دادن.
وقتی دوره رو شروع کردم کم کم دیدم داره اتفاقاتی میوفته و من واقعا راغب نیستم به خوردن و اینجا بود که امید لاغر شدن در من زنده شد.
خوشحالم که به این مسیر هدایت شدم و میخوام بدنی سالم، متناسب و ورزشکار داشته باشم. و تو وزن جدیدم ۵۳ بمونم آماده حرکت در مسیر متناسب شدن هستم.
به نام خداوند بسیار بخشنده وبسیار مهربان
سلام
عیدهمگی مبارک قبل از هر چیزی آرزو میکنم به تمامی خواسته هاوآرزوهای خوبتون برسید وسالی فوق العاده رو شروع کنید
استاد عزیز از خداوند متعال خواستار عمری با عزت وبهترین ها برای شما وخانواده عزیز وگرامیتون هستم
من چند وقتیه دراین سایتم فراز ونشیب های زیادی رو تجربه کردم
هی رفتم وهی اومدم الان یک سالوچند ماهی هست
ولی اتفاق عجیبی افتاد برای من که این بار تصمیم گرفتم با تمام وجودم برگردم وشروع کنم ونتیجه بگیرم
چند ماهیه کمر درد وپادرد امون منو بریده هی خوب میشه وهی شروع میشه
درسته که دراین چند وقت همه روش های لاغری برای من حذف شدن ولی یک روش همیشه بود که بهش امید داشتم واونم عمل بای پس معده بود
خلاصه این شد که چند وقتیه این روش شده راه دومی درذهن من که منو لاغر میکنه
این شد که من یک تصمیم بسیار خطرناک گرفتم که بیام آی خودمو بالا ببرم وبه ۴۰ برسونم تا واجد شرایط این عمل توسط بیمه بشم
چند روزیه ندای درونم غوغا کرده از طرفی همسرم موافق این عمل وهی منو قانع میکنه،ولی فرشته درونم منو رها نکرد وشک عجیبی به دلم انداخت
این شد که آرامش از من سلب شد
افتادم به تحقیق وبررسی
گفتم یا یقین میکنم که راه درستشه یا اینم یکی از راهاشه یا یقین حاصل میکنم که اشتباه محض
خلاصه این سایت ها رو زیر ورو کردم دکترا که خوب میگفتن وتعریف بسیار
اما درهمین بین به فایلی رسیدم که خود جراح درمورد برگشت پذیر بودن عمل بای پس واسلیو گفته بود
خیلی جالب بود که دقیقا با این جمله حرفشو تموم کرد هیچ عملی معجزه نمیکنه تنها با درست کردن سبک زندگی وگوش دادن به ندای جسم درهنگام خوردن لاغری برای همیشه میسر خواهد شد
این جمله مثل پتک خورد تو سرم
وچشمامو باز کرد توجه به ندای جسم
خب من اگه به ندای جسمم گوش میکردم که الان اصلا چاق نبودم واحتیاجی هم به عمل نداشتم
یعنی عمل جسممو تغییر میده منو وادار به محدود خوردن میکنه اما تا یه مدتی بعدش اگه به ندای جسمم گوش نکنم دوباره چاق میشم
همین باعث شد برم وسایت های دیگرم بگردم
درکمال تعجب نوشته افرادی رو خواندم که نوشته بودن عمل بای پس کردیم ویا حتی خطرناک تر مینی بای پس ودوباره بعد سه سال چاق شدیم والان ۴۰ کیلو اضافه وزن داریم
ودر کمال تعجب دکتر سایت درجوابشون نوشته بودن
برای همینه که افرادی مثل شما که ما میفرستیم پیش روانپزشک تا آمادگی کامل روانی بعد عمل داشته باشین
زیرا که درصورت عوض ودرست نکردن سبک زندگیتون
عملتون بی نتیجه وباعث آسیب هم میشه
ویا کسانی که بعد چند سال از عوارض وحشتناک آمبولی یا انسداد روده ویا مشکلات اسید پاشی معده وخیلی درگیری های خارجی از قبیل یوبوست های وحشتناک ریزش مو عصبی شدن وهزارتا بلای دیگه که شامل بیاشتهایی شل شدن وحشتناک پوست از دست دادن عضلات وکمبود های ویتامین ها ومواد معدنی بدنشون گفتن
من تازه متوجه شدم که چقدر دراشتباه بودم ویکبار دیگه خداوند مهربان منو به سمت راه درست هدایت فرمود وکمکم کرد که اشتباه نکنم
این شد که من تصمیم قاطع خودمو گرفتم تا این بار تمامی موانع خودمو بگذارم کنار وشروع کنم
اول راز دار باشم این تناسب اندام سایت تناسب اندام تمرین انجام دادنش وهمه چیز مربوط به لاغریمو به هیچ کس نگم مخصوصا همسرم
درسته که پول کافی جهت تهیه دوره های تکمیلی ندارم اما اگه خدا بخواد پولشم میرسه دستم وبه هیچ وجهم همسرم نمیفهمه
چون دقیقا به چشمم دیدم که این یک سال وخورده ای چه بلایی سرم آورد با دونستنش
چک کردن های گاه وبیگاه پیشنهاد روش های دیگه
دلسرد کردن های من
وغصه وابراز نگرانی کردن های بیجا باعث شد که من بارها از مسیر خارچ بشم وآرامش نداشته باشم محض رضای خداوند
واینکه به هیچ کسم نمیگم چون همه مسخره وبررسی کردن وجز سرزنش وپیگیری وگیر دادن کاری برام نکردن
پس این راز من وشماهاست
دوم اینکه به هیچ وجه با هیچ روشی لاغریمو سرعت نمیبخشم وتنها درجهت کاهش روند چاقی اقدام میکنم وآرامش خودمو حفظ میکنم واصلا اصراری در جهت حفظ فایل ها ویا موندن دریک فایل برای چند روز نمیکنم
چون من قرار نیست حفظشون کنم بلکه فقط هر روز برای خودم منطقیشون میکنم با یک خط نوشتن درموردشون واینکه عمل میکنم تا جایی که بتونم وهربار بهتر عمل میکنم تا کامل عمل کنم وخودم به چشمم دیدم که چقدر عمل کردن با آرامش نتیجه بخش بود
وسوم اینکه حال خودمو خوب میکنم واز زندگیم استفاده میکنم
اینم داستان هدایت جدید من بود که یک بار دیگه درست مثل روز اول همه درهای غلط به روم بسته شد وتنها درست نمایان شد
خداروشکر
داستان هدایت من به سایت تناسب فکری:
نهم مارچ بیست بیست و دو:
من حدود بیست و نه ماه پیش با استاد از طریق نوشته های دقیق و نکته سنج ایشان آشنا شدم و از تجربیات شون و رشدهایی که کرده بودند مینوشتند.من تحت تاثیر شخصیتشان قرار گرفتم و اسمشون را سرچ کردم و به این وبسایت هدایت شدم.
در آن زمان «فکر میکردم» که دارم روی خودم کار میکنم و دوره های مختلف رشد شخصی را میگذرونم. با اینکه اضافه وزن زیادی داشتم حقیقتش یکجورایی کلا بیخیال لاغری شده بودم چون واقعا فکر میکردم که لاغر شدن برای من بهیچوجه امکان ندارد
هر چند وقت یکبار فایلهای ایشان را میدیدم ولی به خودم میگفتم که فعلا کارهای مهمتری دارم بگذار روی عزت نفسم کار کنم بگذار روی ثروت کار کنم بعدا فرصت هست که روی لاغری و تناسب اندامم کار کنم.
یک الهامی را از خداوند دریافت کردم که بهم میگفت مهرداد راه ثروتمند شدن و موفق شدن تو از لاغری میگذرد ولی اذعان میکنم آن موقع ها اصلا الهام نمیدونستم چیه ، هدایت نمیدونستم چیه و فکر میکردم باز حسم یک چیز نشدنی بهم گفته و واقعا با باورها و افکار آن موقع من برایم نشدنی بود
من ده سال پیش به اصرار همسرم، دو بار رژیم دکتر کرمانی را گرفتم دفعه اول شش کیلو کم کردم و دفعه دوم هیچ تغییر وزنی نداشتم. بار اول دچار بیماری گوارشی و خونریزی شدم و بهم گفتند بخاطر رژیم هست و دیگر کلا ادامه ندادم با اینکه خودم میگفتم من قبلا این همه سبزی و سالاد نمیخوردم میوه نمیخوردم فقط همین غذا ها را در حجم کمتری میخوردم پس چرا دچار خونریزی شدم؟ ولی نتوانسته بودم که جوابی پیدا کنم و کلا از رژیم متنفر بودم چون محدودم میکردخلاصه با کنار گذاشتن رژیم وزنم دوباره بیشتر از قبل شد. خیلی ارزو میکردم که بک مریضی بگیرم و بیمارستان بستری بشوم که خودبخود وزنم کم بشود! این اتفاق افتاد و هشت سال قبل دچار گلو درد عفونی بسیار شدیدی شدم که دوهفته بیمارستان بستری بودم و نمیتونستم شبها نفس بکشم و نشسته میخوابیدم. بعد از دوهفته خوب شدم و حدود ده کیلو از وزنم هم کم شد ولی چون بهم میگفتن ضعیف شدی بیمارستان بودی بیشتر بخور منم غذا بیشتر میخوردم و فکر میکنم بتونین حدس بزنین که نتیجه چی شد.
من باور داشتم که وزن زیادم بخاطر کم تحرکی و کار پشت میز نشینی هست و بنابراین خیلی طبیعی هست که چاق بشوم. هر از چندگاهی ورزش سبک میکردم و بعضی روزها اگر هوا مناسب بود سی دقیقه پیاده روی میکردم و ورزش سنگین هم بخاطر اینکه شنیده بودم روی زانو فشار میاد انجام نمی دادم. فقط چند بار بصورت دوره ای کلاس زومبا رفتم یا میرفتم روی تردمیل راه میرفتم ولی زیاد دوست نداشتم.
من راجع به آدمهای موفق خیلی زیاد تحقیق میکردم و برام جالب بود که تمام آدمهای موفق تناسب اندام داشتند تاکید میکنم تمام اونها. یعنی من یک نفر آدم چاق ثروتمند و موفق ندیده ام.
یکسال قبل تصمیم جدی گرفتم که دوره لاغری را بخرم و اینکارو انجام دادم ولی گفتم بزار اول از دوره رایگان شروع کنم. جلسه مقدمه و جلسه اول را گوش دادم و درک کردم و بهشون عمل کردم و تمام حرفهای استاد را برای خودم منطقی کردم که تقریبا دوماه طول کشید و دیدم نه تنها نتیجه ای نگرفتم بلکه هنوز کلی جلسات دوره رایگان مونده و بعد هم خود دوره و تکرارش هست و به خودم گفتم اگر بخواهم با این سرعت جلو بروم به ابن زودی ها موفق نمیشوم این بود که رها کردم. جالب اینجا بود که بعد از چند وقت متوجه شدم که من حدود هفت کیلو از وزنم کم شده و این رو بعد از اینکه اطرافیان بهم گفتند متوجه شدم .
تا اینکه ژانویه بیست بیست و دو ( امسال )رفتیم پارک ابی و واقعا دلم میخواست از سرسره های ابی استفاده کنم و لذت ببرم. توی اولین سرسره ابی که پیچ و تاب زیادی هم داشت، متصدی ازم خواست که بروم روی ترازو و بهم گفت که میخواد وزنم را چک کند و اگر از حد مجاز بیشتر باشه نمیتونم سرسره را سوار بشوم اونجا جلوی بقیه کلی خجالت کشیدم. هر چند که وزنم در حد مجاز بود ولی دیگر تا آخر وقت ان روز سوار هیچ سرسره ای نشدم. این احساس خجالت و خشم و بی ارزشی از خودم خیلی برایم درداور بود. که مطمینم شمایی که این متن را میخونی قطعا تجربه اش کرده ای.
در تمام طول ان ماه ژانویه وارد سایت میشدم و کامنتهای بقیه را میخوندم و فایلهای رایگان را گوش میدادم و هیچ کار دیگری نمیکردم . در تمام طول ساعت کاری ام هدفون توی گوشم بود و فایلهای رایگان استاد را گوش میدادم.
خواندن کامنتها و گوش دادن مداوم فایلها باعث شد که باور کنم شاید « تاکید میکنم شاید» من هم بتونم فقط کمی لاغر بشوم!
دوباره تصمیم گرفتم متعهد بشوم برای شروع دوره رایگان لاغری و از آخر ژانویه شروع کردم روزی حداقل یکساعت فایلهای دوره رایگان لاغری را گوش بدهم. الان تا جلسه پنجم مطالب را با جزییات نوشتم و برای خودم تمام حرفهای استاد را منطقی کرده ام و کاملا به قول و قراری که با خودم داشتم متعهد بودم و هر روز اشتیاق داشتم که کارم تموم بشه و سریع بیام پای صحبتهای استاد بشینم. گاهی ذهنم حرفهای استاد رو قبول نداشت و منطقی کردن یک جمله از استاد باعث میشد که توی خودم و اطرافیانم بگیردم و مثال نقض برای نجواهای ذهنی ام پیدا کنم تا حرفهای استاد را بتونم برای خودم منطقی کنم.
در طی این مدت در کمال تعجب غذایم کمتر شده و منی که همیشه برنامه میریختم که این هفته فلان رستوران بروم یا فلان غذا را بخورم احساس قبلی را ندارم. من عاشق مرغ سوخاری بودم و امکان نداشت که کی اف سی نروم و هر هفته خودم را به بهانه فکر کردن در تنهایی مهمان میکردم. برای اولین بار در عمرم با اینکه کمی گرسنه بودم و جلوی رستوران مرغ سوخاری کار داشتیم و ناهار هم نخورده بودم و همسرم گفت کارمون تموم شد بریم مرغ سوخاری که تو دوست داری بخوریم ولی من بهش گفتم زیاد گرسنه نیستم و ترجیح میدهم برم خونه.
واقعا نمیدونم چه اتفاقاتی در من شروع شده فقط من با فایلهای رایگان استاد و فایلهای دوره رایگان لاغری تونسته ام کمی باور کنم که میتونم لاغر بشوم و نیز تعدادی از ترمزهای ذهنی ام را پیدا کنم. هنوز ترمزی مثل کم تحرکی برابر است با چاقی را نتوانسته ام برای ذهن خودم منطقی کنم ولی تصمیم گرفته ام که دوره لاغری را شروع کنم و برم جلو ببینم چی میشه.
البته دارم کم کم باور میکنم که همون کسی که منو به اینجا راهنمایی کرده خودش راه حل درست را در زمان مناسب جلوی پایم قرار میدهد.
الان که میخوام دوره را شروع کنم هدفم لاغری نیست، هدفم داشتن شخصیت قوی و با عزت نفس در همه ابعاد هست که یکی از انها تناسب اندام هست.
شاد و رو به رشد باشین
نهم مارچ بیست بیست و دو
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری و مراتب هدایت را طی کردی
همه چیز آماده تغییر کردن است فقط نیاز به 2 پارامتر دیگر دارید
1- اعتماد
2- اعتماد
اول اعتماد به خودت که توانایی تغییر کردن داری که البته کار سختی نیست چون از وضعیت متناسب به چاق خودت را تغییر داده ای و تغییر کردن را بلد هستی
دوم اعتماد به آنچه در این دوره گفته می شود
مرحله سوم تجربه شگفتی ساز شدن است.
منتظر خوندن نوشته های شما هستم
سلام استاد عزیز، امیدوارم که حالتون خوب باشه من میخوام دوباره این دوره روبگذرونم چون دفعه قبل خیلی حالم رو خوب کردو شاهد تغییرات عالی درزندگیم بودم ،ازتون سپاس گذارم،واز خداوند متعال هم سپاس فراوان دارم.
به نام خالقی که هر لحظه هدایتگر و حمایت کننده من هست
در جریان تعیین اولویت های زندگیم متوجه شدم که حس بدی نسبت به اندام و سایز خودم دارم و این موضوع احساس مرا درگیر می کند از رژیم و باشگاه اصلا خوشم نمیاد و چند بار گفتم بزار دوباره رژیم بگیرم یا روزی دو ساعت پیاده روی سریع بروم چون لباسهایم تنگ شده و از همه مهمتر انرژی ام کاهش پیدا کرده و خیلی خوابم میگیره و اینها همه نشانه هایی بودند که من باید به مسیر تناسب اندام و رسیدن به سایز دلخواهم هدایت میشدم و لی گفتم خدایا مگروشهای قبلی به من حس خوبی نمی دهد تو مرا هدایت کن😍😍
امروز نوشته ی از دوستانم رو درباره اولویتهای زندگیش می خوندم دیدم که تناسب آن ام از اولویت هاش هست و دوره ای به نام سرزمین لاغرها دارد نمیدونم چی شد یکدفعه یاد آقای عطار روشن افتادم چون چند سال قبل اسم ایشون رو شنیده بودم و به سایت ایشون اومده بودم و این شد که الآن اینجا هستم و ایمان دارم که فقط خداوند من را هدایت کرده است🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام دوستان
من اضافه وزن زیادی نداشتم ولی چون سالها اندام خوبی داشتم و توی سالهای اخیر اضافه وزن پیدا کرده بودم خیلی ناراحت بودم و داشتم تلاش می کردم که به وزن سابقم برگردم ولی هر بار که تلاش می کردم یه مدت اندامم خوب میشد و معمولا نتیجه می گرفتم ولی بعد یه مدت چاق تر از قبل می شدم و خیلی هم اذیت می شدم تا لاغر بشم از اونجایی که من هر کاری که بخوام انجام بدم و هر تصمیم جدیدی که می خوام بگیرم همیشه از خدا می خوام که هدایتم کنه اینبار هم چند روز داشتم با خودم فکر می کردم که اینبار از چه روشی برای لاغری استفاده کنم و تردید داشتم که چه روشی یا رژیمی خوبه که به فکرم افتاد چرا اینبار هم مثل همیشه از خدا کمک نگیرم که به سمت بهترین روش من رو هدایت کنه و از خدا خواستم که بهترین راه رو بهم نشون بده که دقیقا یادم نیست چقدر بعدش اتفاقی یکی از دوستام داشت برای یکی دیکه از دوستام که خیلی اضافه وزن داشت تعریف می کرد که روش لاغری با ذهن روش خوبیه و منم اتفاقی شنیدم و ازش خواستم که بهم بگه جریانش چیه و اونم فایلهای رایگان رو برام فرستاد چند روز اول هم فایلها رو گوش ندادم ولی یه روز که دوباره از وضعیت جسمیم و اضافه وزنم ناراحت بودم تصمیم گرفتم فایلها رو گوش کنم و ثبت نام کردم حقیقتش اولش هم که فایلها رو گوش می دادم فکر کردم سرم کلاه رفته چیز خاصی که توی فایلها نمی گه که من بخوام لاغر بشم ولی بعد از چند روز کم کم که تغیرات رو توی خودم حس کردم و بازخورد دیگران رو دیدم دوره رو باور کردم و جدی تر تمرینات رو انجام دادم و خیلی خوب هم لاغر شدم ولی متاسفانه بعد یه مدت دوره رو کامل کنار گذاشتم و دوباره یه مقدار اضافه وزن پیدا کردم و تصمیم گرفتم که دوره رو دوباره دوره کنم.
سلام دوست عزیز،خوشحالم که دوباره شروع کردی
کاری که هر کسی انجام نمیده،تو جز اون دسته از آدم هایی هستی که دنیا بهت نیاز داره
کسانی که شکست میخورند اما بازهم برمیگردند و از اول همه چیز را میسازند.
به خودت افتخار کن،منم به عنوان یه هم مسیر خیلی بهت افتخار میکنم و منتظر نتایج عالیت هستم
*خودمم وضعیتم دقیقا مثل شماست..
به نام خداوند مهربانی ها
سلام
داستان هدایت من
قبل از اینکه داستان خودمو بگم باید بگم که نوشته خانم حسنی عزیز دوست خوبم بسیار عالی بود وچقدر احساسم وبهتر کرد به شروع مجدد
داستان از جایی شروع شد
که مشکلات من کوهی شده بودن برزندگیم
شده بودم یه آدم ناراضی پراز مشکل
که حتی با خداهم قهر بود
حتی به مرگم فکر میکردم از بس که افسرده بودم
که بمیرم وراحت شم
حتی خوردنم دیگه تسکین من نبود ومنی که خوردن کمی آرومم میکرد
حالا فقط حالمو بدتر میکرد
کارم گریه بود وگریه
وزندگی رو به خودم وهمسرم زهر کرده بودم
البته جلوش وانمود میکردم که خوبم
اما فهمیده بود
ورنج میکشید از حال بد من
تا اینکه یه شب نتونستم بخوابم تا صبح گریه کردم جوری که همسرم نفهمه بغض داشت خفم میکرد
نزدیکای صبح خوابم برد
اون شب به خدا گفتم نجاتم بده خسته شدم
دیگه نمیخوام زنده باشم
یا نجاتم بده یا جون خودمو میگیرم وخلاص میشم
ساعت ۱۱ صبح بیدار شدم با صورت ورم کرده
رفتم افتادم روی کاناپه
جالب بود اصلا میل نداشتم
حالم خیلی خراب بود
رفتم تو گوشیم وتلویزیونم روشن بود
زدم لاغری راحت یا لاغری آسون
نمیدونم انگار همچین چیزایی بود
یعنی راستش یادم نمیاد چی سرچ کردم
فقط رسیدم به این سایت
رفتم داخل سایت مطالبشو یکی پس از دیگری خوندم
باورم نمیشد چی میبینم
چشمامو بیشتر باز کردم دیدم خواب نمیبینم
وزدم زیر گریه
قبلا هم یه سایتی رفته بودم که کلاهبرداری بود
کار ذهنی میکرد ولی روشش درست نبود
با خودم گفتم این یه نشونست خدانمیخواد بمیرم
میگه زندگی کن
اگه این روشم کلاهبرداری بود
دیگه دلیلی برای ادامه ندارم
خلاصه این شد گفتم با خودم من وکه همه عالم کلاهمو بردن بگذار بقیشم این آقای داخل سایت ببر
دیگه چیزی برای از دست دادن نداشتم
فقط خواندم وخواندم وخواندم
همسرم که اومد خونه گفتم یه ایمیل برام بسازه ومنو عضو سایت کنه
حتی اونقدر حالم بد بود که انگار فراموشی گرفته بودم نمیدونستم چطور ایمیل میسازن درحالی که اولین ایمیلمو خودم در۱۷ سالگی ساخته بودم
خلاصه عضوم کرد وفایل های رایگان یکی پس از دیگری
دیگه خواب وخوراک نداشتم یجوری فایل گوش میکردم تمرین حل میکردم که زمان نمیفهمیدم
کم کم حالم خوب شد یکم وهمسرم متوجه تغییراتم شد
چند روز بعد یه روز زد زیر گریه که خداروشکر که خوب شدی دیگه نمیتونستم این وضع تحمل کنم داشتم دیوونه میشدم وقتی آب شدنتو میدیدم
خیلی نگرانت بودم همش میگفتم خدایا من گناهی کردم که زندگیم اینجوری شده
دلم براش سوخت
بهش گفتم که دیگه خوب شدم ودیگه نگران من نباش همه چی درست میشه
و واقعا هم شد
خداروشکر میکنم که امروز درطبقه ای از زندگی ایستادم که شادم خوشحالم وزندگی خوبی دارم ودارم برای بهتر شدنش تلاش میکنم خدایا شکرت برای اینهمه تغییر
یا معجزه درزندیگم
شکر خداجونم شکر
سلام
من دو سال پیش این دوره را از اول تا انتها انجام دادم. دوره بسیار خوبی هست. بعد از اتمام این دوره بنظرم دیگه هیچ روش لاغری غیر از خودش جواب نمیده. بعد از دوره با روش های اون کلا زندگی را طی کردم، امروز تصمیم گرفتم دوباره این دوره را از اول شروع کنم..
هنوز شروع نکرده احساس های مثبت در من شروع شد
تقریبا از دوران راهنمایی چاق و تپل بودم وهنیشه شنیده بودم که چاقی تو خانواده ما ارثیه تا دوران جوانی خیلی بفکر لاغری نبودم تا اینکه دیگه خسته شدم رژیم های مختلف ورزش و پیاده روی هرآمچه که همه امتحان کردن منم امتحان کردم به جراحی زیاد فکر کردم تا مرحله آخر پیش رفتم که خداروشکر با نباحث ذهنی آشنا شدم و مسیرم تغییر کرد ولی باور های غلط زیادی داشتم اینکه ازدواج کنی چاقتر میشی زایمان کنی واویلا پشت میز نشین باشی بدتر از همه چی بگم که همه خوبیها جمع شدن و من چاق و چاقتر شدم هردفعه با رژیم لاغر میشدم از این جمله منتفر هستم تو که همش تو رژیمی بازن که چاق شدی از زندگی لذت ببر لذت تو خوردن و…بسیار آزاردهنده بوده ولی چاره ای نبود مثل یویو شدم هی چاق و لاغر شدم واقعا آدم کم میاره همش رزیم هم حسرت
الان مطمئنا لاغری با ذهن تنها راه لاغری من هست
خدایا به امید تو و توانایی خودم پا در این مسیر گذاشتم
من هم خیلی از راهها رو برای کاهش وزن رفتم ومتاسفانه شکست خوردم واین اواخر حتی بارزیم غذایی چاقتر میشدم وروند چاق شدنم تند تر میشد وبه محضی که رزیم رو رها میکردم روزهای اول حتی لاغر هم میشدم وبعد کم کم مجدد چاق میشدم و حقیقتا دریافته بودم که موضوعی در روان من هست وچاق شدن من ربطی ب خوردن ونخوردن من ندارد واین از خانمی که از سن چهار پنج سالگیش از چاقی متنفربوده وسعی در نخوردن مود چاق کننده داشته و. با اون حساسیت بالا نسبت ب چاقی چیز عجیبی نبود. من انقدر در مسیر کاهش وزن با شکست مواجه شدم که واقعا دیگر داشتم باور میکردم که خدا نمیخواهد من لاغر باشم وحتی یکبار در حرم امام هشتم از خدا پرسیدم که اصلا خدای من صلاح میدونی که من رزیم بگیرم و ایه ای امد که مضمونش این بود که چرا مواد غذایی رو که خدا بر شما حلال کرده برخود حرام میکنید .همه اینها باعث شد مرا که تازه با قانون جذب اشنا شده بودم مصمم کند که از طریق قانون جذب کاهش وزن دهم واون زمان فروردین 97 بود که ب مشهد رفته بودیم پایان سفر یک ونیم کیلو فقط افزایش داشتم انهم بدون رزیم وفقط با قانون جذب در حالیکه هرسال سه کیلو با رزیم اضافه میکردم وبعداز برگشت هم ظرف دوهفته فقط با چیزهایی که از قانون جذب اموخته بودم کم کردم ولی دیگر موفق نبودم ب سراغ گوگل رفتم ببینم کسی توانسته این کار را انجام دهد که خوشبختانه دیدم بله ومدتی مقاومت کردم تا خودم این مسیر راطی کند ولی دیدم نه نمیشه این مسیر پر فراز ونشیب رو بدون استاد راهیافته وبا تجربه طی کرد وانوقت با استاد تماس گرفتم و پا در مسیر گذاشتم و ان شالله تا حصول نتیجه تلاش خواهم کرد.
جناب آقای عطار روشن و دوستان همراه، سلام عرض میکنم.
چاق هستم و مثل همه افراد چاق در دوران چاقیم، به سراغ ورزش و رژیم رفتم تا به تناسب اندام برسم. دو بار کاملا موفق و راضی بودم.
که اضافه وزن مجددا به سراغم برگشت.
در این چند سال اخیر با اینکه روز به روز بر اضافه وزنم، افزوده شد ولی دیگر به دنبال لاغری نبودم. چاقی را کاملا پذیرفتم و در مقابل اصرار اعضای خانواده ام مبنی بر انجام عمل اسلیو معده، مخالفت کردم.
مطمئن بودم که غیر از رژیم و عمل و مصرف دمنوش و …. راه مناسب دیگری برای دستیابی به تناسب اندام وجود دارد.
راهی ذهنی!
با ساختن باوری درست!
یک روز در گوگل سرچ کردم: (عبارات تاکیدی برای لاغر شدن)
موارد گوناگونی دیدم و همچنان که مشغول مطالعه و نت برداری بودم، به عبارت (لاغری از طریق ذهن توسط رضا عطار روشن) رسیدم.
این اسم را مجددا سرچ کردم و چند فایل در یوتیوب و اگر اشتباه نکنم در آپارات و … برایم باز شد.
و در نهایت که رسیدم به سایت تناسب فکری!
چند فایل رایگان راگوش دادم و در اینستاگرام و سایت و… ویدئو ها را تماشا کردم. ولی رغبتی برای خریدن دوره ها نداشتم.
تا اینکه…..
روزی جناب آقای عطار روشن، متن هنرجویی را استوری کردن که بعد از گذشت یک هفته از آغاز دوره، از نظر روحی متحول شده و حس و حالشان، عالی شده بود.
و من دقیقا به دنبال رسیدن به حال خوب بودم و هستم.
دایرکت پیام دادم و جناب عطار روشن فرمودند که دوره را بخرم.
تعلل کردم.
تا اینکه چند روز پیش لایوی داشتن در اینستا که پست هم کردن و در آن لایو از تلاش گفتند.
تلاش برای چاق ماندن.
تلاش برای نرسیدن به خواسته.
تلاش برای حفظ موقعیت نامناسب.
و این شد بزرگترین تلنگر برای من که با نخریدن دوره و پشت گوش انداختن، تلاش میکنم برای باقی ماندن در سطحی که برایم ناخوش آیند است.
پس به لطف خدا اولین دوره را خریدم و تلاشم برای رسیدن به حالی عالی و تناسب اندامی فوق العاده کلید خورد.
الحمدلله.
باشد که بِه شود….
آمین.
باسلام خدمت دوستان،من بعداز۱۳سالگی چاق شدم یعنی موقعی که برای سال جدیدبه مدرسه رفتم دوستم گفت که مریم چقدچاق شدی شایدباورتون نشه اصلاخودم متوجه نشده بودم که چاق شدم بعدازآن سال تقریبا ۳سال گذشت مادرم برای خودشون شروع به رژیم گرفتن من وخواهرم روهم باخودش همراه کرد اتفاقا من بارژیم مادرم لاغرشدم ولی دوباره مقداری ازوزنم برگشت تااینکه ازدواج کردم ودوباره شروع کردم ایندفعه حسابی باربی شدم ولی بابارداری تمام آن وزن کم شده برگشت دوباره بعدازباردای شروع کردم لاغرکردم واین لاغری روحفظ کردم تا بارداری بعدی دوباره چاق شدم ولی بعدازبارداری دوم هرکاری میکردم لاغرنشدم هرکاری بگیدمن انجام دادم کم خوری رژیم باشگاه عرق گیاهی ولی هیچ ،حسابی کم آورده بودم دیگه به درگاه خداپناه آوردم من سال۹۷بااستادودوره آشناشدم واصلا درک نمیکردم بشدت واکنش داشتم که مگه میشه من تازه درک کردم که استادچی میگن دستاوردی که ازاین دوره داشتم ترس ازغذا به کلی ازبین رفت ووزنم ثابت مونده ودیگه چاق نشدم درسته که من خیلی طول کشیدتادوره رودرک کنم ولی خوشحالم که بالاخره درک کردم والان آماده ام تاباجان ودل دوره را باتمام قوا وباآمادگی ذهنی کامل شروع کنم براتون بهترینهاروآرزودارم درپناه حق باشید
نمیدونم ساعت چنده
فقط میدونم حس نوشتنم الان اومده .
من خودمو همینجور که هستم دوست دارم .
وقتی می گن باید تغییر کنید همه فکر میکنیم تغییر ما اینه مثل همیشه بیفتیم دنبال ساختن خود بهتری از خود.
ولی تغییر به این معنا نیست .
تغییر یعنی خود منفیتو بپذیری و تازه قدردان خود منفی هم باشی .
من خودمو تنبل میدونم . تنبلیمو دوست دارم . همینجور که هست . دیگه نمیخوام تغییرش بدم . حتی نمیخوام باهاش به صلح برسم که بعد تغییرش بدم نه . نمیخوام گول بزنم خودمو نه .
من تنبلیمو دوست دارم و همیشه هم انجامش میدم . من پرخوریمو دوست دارم و همیشه هم انجامش میدم .
پرخوری خیلی هم خوبه چرا بخوام ترکش کنم .
من بیماریم رو دوست دارم . اصلا چقدر خوبه که آدم مریض میشه . خیلی لذتبخشه
من رنج کشیدنم هم دوست دارم . چقدر خوبه که تو زندگی انسان رنج میکشه .
چقدر خوبه که من تنهام و هیچ کسی رو ندارم .
شاید تعجب کنید اما تعجب نداره . این من اصلی هستم باید خود چاق بیمار تنها و بی پولم رو بپذیرم نه برای اینکه اتفاق خاصی بیفته برای خاطر خودم . اصلا دوست دارم اینارو انتخاب کنم چرا باید چون همه پول میخوان منم بخوام من اصلا پول نمیخوام چه اشکالی داره . اصلا دوست دارم به نون شبم محتاج باشم و رنج بکشم چه اشکالی داره ؟
اصلا هم تغییر نمیخوام کنم .
تظاهر به تغییر هم نمیخوام کنم .
همینجوری که هستم عالی عالی هستم .
ازت ممنونم پیروز پولدار جذاب .
بیماری سرمایمه .
تنبلی سرمایمه
پرخوری سرمایمه
چاقی سرمایمه
تنهایی سرمایمه
بی پولی سرمایمه
رنجهام سرمایمه
دلتنگیهام سرمایمه
دلشکستگییهام سرمایمه
تحقیر شدنهام سرمایمه
گناهکار بودنم سرمایمه
نفرتهام سرمایمه
سرزنشهام سرمایمه
اینا دارایی های من هستن .
من همشون رو دوست دارم و از بودنشون تشکر می کنم .
شاید نوشته ی من حس بدی ایجاد کنه ولی من حتی حس بدمم دوست دارم .
اصلا چرا باید از نیمه ی تاریک وجودم فرار کنم وقتی همه جا دنبالمه .
من بغلش میکنم و میپذیرمش . نه برای اینکه سفید بشه برای اینکه سیاه بمونه . برای اینکه سیاهی هم قشنگه . مشکی رنگ عشقه . پس سیاهی های وجود منم عشقن .
دلم میخواست اینا رو بنویسم . همین . حس نوشتنم دیگه رفت . حتی همین بی حسی و بیحالی رو هم دوسش دارم .
عاشقتم پیروز پولدار جذاب عاشق شکستها و بی پولی و جذاب نبودنتم . چون تو با وجود همه ی سیاهیهات برای من سرمایه هستی و جذاب و پولدار و پیروزی .
ممنونم که هستی سیاه من .
با سلام خدمت شما دوستان و استاد عطا روشن
من هم همانند استاد و دیگر دوستان این سایت راههای زیاد و طاقت فرسایی رو واسه لاغر شدن انجام دادم و جز سختی و هزینه ی گزاف چیزی عاید من نشد که هیچ بلکه دچار بیمار هایی هم شدم من راههای زیادی رو امتحان کردم و خیلی سختی کشیدم و تا این اواخر که با دوره تازه آشنا شده بودم ولی دوره را شروع نکرده بودم لاغری و رسیدن به تناسب اندام را برای خودم جزءمحالات میدانستم و مطمئن بودم با همین اوضاع و چاقی و با انبوهی از بیماری خواهم مرد تا اینکه با این دوره شگفت انگیز آشنا شدم و نور امید در دل من روشن شد و من هم دیدم میتوانم بدون سختی و به راحتی آب خوردن لاغر بشوم و از زندگیم لذت ببرم پس با اطمینان بالا و احساسی عالی کاررا در این دوره شروع میکنم تا به آرزوهاو خواسته های مد نظرم دست پیدا کنم و در این مسیر میخواهم با قدرت و اعتماد به نفس کامل کارم را شروع کنم تا به نتیجه دلخواه خودم و فقط و فقط برای دل خودم و به شادی واحساس عالی که برای خودم باشد نه تعریف و تمجید دیگران دست پیدا کنم پس خودم را به این مسیر و آموزشهایش میسپارم و تمام مراحل را با دقت و بطور کامل انجام خواهم داد تا به خواسته ام برسم
من به هر آنچه که فکر میکنم خواهم رسید چه بخواهم چه نخواهم
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستان سایت تناسب فکری
منم مثل بقیه خیلی راهها رو رفتم رژیمهای مختلف و طاقات فرسایی رو میگرفتم و البته وزن کم میکردم و بعد یه مدت رها میکردم و دوباره وزنم برمیگشت وسایلهای مختلف ورزشی رو خریده بودم دیگه خونمون تبدیل به باشگاه شده بود تقریبا ولی بازم فایده نداشت چون همه ی این راهها پایدار نبود البته من از بچگی همیشه متناسب بودم تا اینکه بعد از زایمانهای مکرر که همشون هم سزارین بودن حجم شکم و پهلوهام بزرگتر شد و بخاطر همین من همیشه در حال رژیم گرفتن بودم سال ۲۰۱۵ رژیم سرسختی گرفتم همراه با یکساعت پیاده روی و دویدن بیشتر از ۱۵ کیلو کم کردم و خیلیم راضی بودم ولی به محض رها کردن خیلی سریع وزنم برگشت شایدهم بیشتر شد ، حدود ۲ سال پیش که باز هم دنبال راهی برای رژیم گرفتن بودم بطور اتفاقی با یک پیج اشنا شدم که آموزش لاغری با ذهن بود و این اولین بار بود که میشنیدم با ذهن هم میشه لاغر شد محصول رو از سایتشون خریدم ولی ادامه ندادم یجور برام گیج کننده بود و بازم رها کردم اما خداییش اون پیج منو با خدای درونم اشنا کرد و خیلی زندگیم عوض شد من دیگه اون مادرو همسر قبل نیستم خیلی به زندگی امیدوارم و ایمان و یقین دارم بخدای مهربونم بخاطر همینم باز از خدا با یقین کامل درخواست کردم که منو به یه راه آسونتر و نهایی هدایت کنه و رها کردم تا اینکه با اسم استاد عطار روشن برخورد کردم و یک فایل رایگان دیدم و بعد دوره ی رایگان رو شروع کردم دوست داشتم دوره رو داشته باشم اما برام خرید میکنم مقدور نبود اونجا که استاد گفتن هروقت امادگیشو داشتی فایل رایگان رو رها کن و دوره رو شروع کن منم از خدا خواستم بازم کمکم کنه که استاد همونوقت به مناسبت تولدشون تخفیف زدن روی تموم محصولات سایت خداروشکر تونستم دوره ورود به سرزمین لاغرها رو خریدم امروز روز اول از هفته ی اول هستم خیلی خوشحالم و یقین دارم که لاغر میشم و لاغر میمونم
با تشكر فراوان
سلام خدمت استاد ارزشمند وهمه اعضای این سایت بسیار تاثیرگذارم منم از وقتی که یادمه همیشه توپل بودم وتوجنگ وگریز رژیم گرفتن ورها کردن ودیگه واقعا ازته دل خسته شده بودم ی رور به خدا گفتم خدایا میشه ی راه آسون راحت سریع نشون من بدی که هم لذت بخش باشه هم لاغر بشم بعد دیگه رهاکردم بعداز ی مدتی با ی پیجی که اونم آموزش لاغری با ذهن بود آشنا شدم تودورشون شرکت کردم خوب بود ولی خوب چون سایت نداشتند وموقتی بود نتیجه هم گرفتم ولی پایدار نبود بعد ی شب گفتم خدایا میشه ی کسی جایی بمن معرفی کنید که هم خیلی ارزشمند باشه هم سایت معتبر داشته باشه که من بتونم مرتب روذهنم کار کنم ی یه روز دریوتیوب با فایلها استاد آشناشدم چندتایشو گوش دادم واتگار ی ندای درون مرتب بمن میگفت که این همون چیزی هست که میخواستی وبمن بلطف الله در این دوره ارزشمند شرکت کردم وایشالا همیشه متعهد در این مسیر لذت بخش ثابت قدم میمانم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام به همه دوستان همراه! من هم مانند همه دوستان بارها رژیم های مختلف و روشهای مختلف برای لاغری را امتحان کردم و در آخرین تلاشم 23 کیلو وزن از دست داده بودم ولی از شروع کرونا و توصیه های دیگران که باید بدنت قوی باشد و احساس خودم که خب معلوم نیست زنده بمانی پس نزار حسرت چیزی به دلت بمونه، رژیم را کنار گذاشتم و بخشی از وزنم دوباره برگشت و چون نگران بودم دنبال روش لاغری میگشتم، و با روش A. J آشنا شدم. در اینترنت دنبال مطالب آموزشی درمورد آن روش بودم که با فایلهای رایگان استاد عطار روشن برخورد کردم و وارد سایت شدم و اول 12 جلسه رایگان را گوش دادم و با کلیت موضوع آشنا شدم و بعد تصمیم گرفتم بطور جدی 100 گام لاغری را شروع کنم. تا گام 45 ام که رسیدم استاد گفته بودند فایل رایگان را رها کنید و در دوره اصلی ثبت نام کنید و این فایل همزمان شد با تخفیف ایشان بخاطر تولدشان، که جا دارد اینجا تولدشان را تبریک بگویم و برایشان آرزوی سلامتی و طول عمر دارم، و اتفاقا روز شنبه هم بود که دوره باید از شنبه شروع میشد و من هم مرخصی بودم و توانستم بروم و جزوه آموزشی را هم آماده کنم و همه چیز دست به دست هم داد که من به این مسیر هدایت شوم و مطمئن هستم نتیجه عالی میگیرم. به امید خدا و لطف استاد و همت خودم☺️🙏
سلام
وقت استاد واعضای محترم سایت بخیر
من اون طوریکه یادمه اگردلایل چاقی خودموبخوام بگم من از اول دبستان که رفتم مدرسه دیدم همه کوچیک تراز من هستن و من درشت تراز بقیه بودم هم قدم و هم عرضم بیشترازبقیه بود و نمیدونم چرا البته خواهروبرادرم میگن مادرمون خیلی به من داده خوردم و همیشه زیاد به من غذامیدادن و البته اون موقع چاقی زیاد بد نبود و توی خانواده ما به خصوص ولی وقتی بزرگ شدم عقاید عوض شده و دیگه چاقی داره اذیتم میکنه چون من استخوان درشت هستم میدونم اگر لاغر باشم خیلی خوشتیپ میشم همیشه تند غذامیخورم و خب زیاد و اگر استرس داشته باشم یا عصبانی باشم هم سراغ ریزه خواری میرم خداروشکر میکنم که با این روش آشنا شدم چون الآن حالم بااون دفعات دیگه متفاوته و از این روش بدم نمیاد میدونم که نتیجه میگیرم
انشالله.
خیلی موفق باشی عزیزم
به خوب راهی هدایت شدی
این هدایت رو دست کم نگیریم
سلام
من ی روز ک شام خوردم و بعد تو دل خودم گفتم خدایا من خستم از خودم از بی ارادگی ام از چاقی خستم خودت یکاری کن من دیگه نمیدونم چیکار کنم
همونرموقع نمیدونم چی نوشتم ک چن تا سایت اورد بالا و پبج استاد و سه تا دیگه ذخیره کردم شب بود نتونسم گوش بدم و فردا از بین اون سه تا پیج استاد رفتم و استوریهاشونو دیدم ک چقد حرفهایی ک من نیازمه و حالمو خوب میکنه داره و رفتم سایت ولی تردید داشتم چن پول نداشتم برگشتم ب خودم گفتم فریبا میری عاشق مسیر میشی بعد پول میخواد نمیتونی دوباره افسرده میشی ار استاد پرسیدم دقیق یادم نیس استاد گف ادامه بده و من چقدر خوشحالم و از استاد بابت همین حرف ک باعث شد نن بیام سایت از دوره رایگان استفاده کنم میتونست بگه خودت میدونی ولی اون ادامه دادن من زنده کرد
منی ک افسره بودم پراز حس بد ناامید ناراحت بیحوصله
اومدم شروع کردم دوره رایگانو و هنوز قسمتم نشده ک محصولو بگیرم ولی میدونم اگه روزی من باشه خدا ب موقعش میده
من الان حالم خیلی خوبه درسته هنوز لاغر نشدم ولی حسم بهتره من خیلی از رژیم ها لاغر شدم حسی ک الان دارم قابل مقایسه با هیجی نیس
سلام به استاد گرامی و سایر دوستان . داستان هدایت ام رو یکبار ارسال کردم و دوباره هم دوست داشتن بنویسم که من هم مانند سایر دوستان تمام روش های لاغری رژیم های سخت ورزش های سنگین و دم نوش ها بدمزه نیوشا و رژیم متابوهلث و …..همه بعد از مدتی هم بر می گشت . نا امید و ناراحت از ته دل از خدای مهربان درخواست کمک کردم واقعا نمیدونی به چه شکل و چطور این سایت رو دیدم …بی هدف و سرگردان نمیدونم واقعا نمیدونم چی داشتم سرچ میکردم چشمم به لاغری با ذهن افتاد . اهمیتی ندادم گفتم ای بابا باز هم یکی از اون روش های همیشگی و بی نتیجه ….گاهی به عمل جراحی فکر می گردم اما چون هزینه نداشنم از ذهن خودم دورش می کردم چند روز متوالی گوشی رو از ناراحتی بر میداشتم و بدون اینکه بدونم چی شده ناراحت و غمگین دیگه حتی نه سرچ میکردم نه می تونستم چیزی بخونم یا چیزی نگاه کنم فقط میدونم ناراحت و نا امید و افطرده و….حتی به پزشک اعصاب و روان هم مراجعه کردم و هر سری که گوشی رو بر میداشتم فقط میگفتم خدایا کمک کن فقط تو ذهنم میگفتم بر زبان هم نمی آوردم و هر سری لاغری با قدرت ذهن به چشمم می افتاد و من رد میشدم یک روز با بی میلی کلیک کردم و دو فایل رو گوش دادم به دلم ننشت و یادم رفت بعد از دو هفته تکرار آن حالات و…… بلز هم میگم چون برا خودم خیلی عجیب و معجزه بود چطور دوباره ه شروع به گوش دادن فایل اولین جلسه و بعد دومی و……بعد از اتمام جلسات رایگان یعنی اون ۱۲ جلسه که با سرچ کردن در گوگل به دست می آوردم روز به روز علاقه من بیشتر میشد.و الان گام ۵ از دوره رایگان ۱۰۰ گام هستم . که به امیدی حدا تا اخر پبش میرم چون یقین دادم که نتیجه میگیرم خدایا شکررتو
با سلام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای رضا عطا روشن و دوستان عزیز
داستان هدایت من در این گروه
من بار دوم هست که دوره را شروع می کنم
من هم مثل خیلی ها راهای زیادی را برای لاغری رفته بودم و همیشه از داشتن شکم بزرگ و دیدن افرادی که متماسب هستند و با خودم مقایسه می کردم،رنج می بردم یک بار یادمه در اوج تابستان اول صبح باید می رفتم دانشگاه تا ساعت ۷ شب می موندم تو دانشگاه یک گن خریده بودم که کامل شکم و تمام نیم تنه را می پوشاند من از چربی کوهان شتر و پارافین یک کرم درست کردم بعد می مالیدم به بدنم و روی آن پلاستیک می پوشاندم و گن را محکم می بستم تا ده دقیقه اول نعسم به زور می آمد بالا ولی تحمل می کردم و کقتی به خانه برمی گشتم پلاستیک پر اب می شد و من خوشحال بودم که چربی های من آب شده در حالی که بدنم بدجور قرمز شد و دانه های قرمز زد و حساسیت کردم .
یکبار هم یک معجون درست کردم که وقتی می خوردم دهانم بدجور آب می انداخت و حالم بد می شد
والییییییی الان که به اون روزها فکر می کنم تنم می لرزه یعنی چقدر من نا آگاه بودم و اگر خدای مهربان به دا م نمی رسید معلوم نبود که چی قرار بود به سرم بیاد. یک روز سر سجاده با تمام وجودم تز خدا خواستم من را از چاقی نجات بدهد .و خدا خیلی سریعتر از آنچه که فکرش را می کردم به من پاسخ داد
طبق معمول در آپارات دنبال یک فایلی می گشتم یکدفعه به ذهنم رسید در مورد ذهن ناخوداگاه مطلب ببینم گشتم و گشتم که یکدفعه استاد را دیدم که دارند در مورد تناسب صحبت می کنند خیلی حرف هایشان به دلم نشت سایت را یادداشت کردم و وارد سایت شدم دوره رایگان را دانلود کردم و کلمه به کلمه حرفهای استاد را می نوشتم و مو به مو به آنها عمل می کردم خیلی حسم عالییی بود یقین کردم که همان گم شده من هست . هر ماه سعی می گردم دوره سرزمین لاغرها را تهیه کنم ولی هزینه اش برایم فراهم نمی شد یکبهر با استاد تماس تلفنی داشتم و استاد به من پاسخ دادند و به من گفتند که من خیلی کم اتفاق می افتد که تماسی را پاسخ بدهم نمی دانم شما در چه مدتر ذهنی بودید که من گوشی را پاسخ دادم استاد با من صحبت گردند بعد از تماس هستاد دیگه طاقت نیاوردم و از خدای مهربانم کمک خواستم. که نمی دانم چطوری به ما اداره تشویقی داد و من بلافاصله تصمیم گرفتم که برای خرید میکنم اقدام کنم . و دکره را خریدم.
خیلیی عالی بود و هست واقعا از خدای مهربانم سپاسگذارم که مرا در این مسیر زیبا راهنمایی کردند ممنونم خداجونم.
دوره برای من عالی بود اگر چه چند وقت رها کردم ولی باز استاد فرمودند مهم نیست کجای دوره خستید فقط ادامه بدهد حتما نتیجه می گیرید من از اینکه از شکمم خجالت نمی کشم به خودم می بتلم اصلا دیگه چاقی خودم را نمی بینم عاشق خودم هستم و هر وقت چشمم به آینه می خوره به خودم می گم سلام فرشته من.
امروز بعد از سالها لباس قشنگی پوشیدم و جلوی آیینه رقصیدم چقدر اندامم قشنگ شده چقدر خودمو دوست دارم کیف کردم از دیدنم گرچه سایز چندانی را کم نکردم اما احساس عتلی دارم آرامش دارم منی که همیشه خوردن و غذا را عامل چاقیم می دونستم و با استرس سر سفره حاضر می شدم دیگه نه اون حرص و ولع گذشته را دارم و نه اضطراب قبل را با آرامش سر سفره می نشینم و به اندازه نیاز بدنم می خورم اصلا اشتهایی ندارم به زیاد خوردن من دیشب فقط با یک لقمه بله یک لقمه پنیر احساس سیری کردم آخه کجا میشه اینو تجربه کرد واقعا شرکت در دوره برای من و زندگی من لطف خدا بوده و هست .
چقدر لذت می برم وقتی صبحانه کم می خورم همش توی ذهنم این حرف منفی باف می گفت زیاد بخور تا دهانت بدی ندهد و معده ات صدا ندهد اینجوری همه از تو خوششان می آید.
الان دیگه این ندا را کمتر و کمتر می شنوم و بجاش این ندا می یاد که بوی دهان را با مرتب مسواک زدن میشه رفع کرد حالای بالفرضم بوی بد باشه هیکل آدم که خیلی بزرگتر و جلوی چشم افراد هست از آن بیشتر احساس بدی به دیگران می دهد. و یا می گویم من برای خودم زندگی می کنم وقتی خودم در درونم آرامش داشته باشم با خودم در صلح باشم کافیه همین .
خدایا من خیلی دوستتت دارم
به نام خدا
سلام
یکشنبه هفته قبل دوره گام اول رو خریدم و چقدر سخت بود وقتی که فهمیدم باید تا شنبه برای شروع دوره صبر کنم و سعی کردم توی این هفته از فایل های رایگان استفاده کنم. منم برای لاغری راهی نبوده که امتحانش نکرده باشم و با همش هم وزن کم کردم ولی نه تنها برگشته بلکه همینطور وزنم زیادتر هم شده. آخرین تلاشم قبل ماه رمضان امسال بود که با تمام سختی که کشیدم وزنم توی ماه رمضان برگشت.واقعا خسته شده بودم تمام رژیمها رو کنار گذاشتم و پاکسازی ذهن رو شروع کردم و از خدا خواستم که خودش راهی جلوی پام بزاره هنوز به یک هفته نرسیده بود که از داخل یک سایت کامنتهای خانمی رو خوندم که با روش لاغری ذهنی متناسب شده بود و اون هم مثل من تمام روشها رو امتحان کرده بود، خیلی به دلم نشست و سریع وارد سایت تناسب فکری شدم و دوره های رایگان رو شروع کردم، حس خوبی داشتم و به قول استاد احساس کردم گفتگوهای درونیم داره کم کم عوض میشه ، برای همین تصمیم گرفتم دوره رو بخرم و با کمک خداوند و تمام تلاشم، این مسیر رو برای رسیدن به هدفم ادامه بدم و مطمئن هستم که متناسب می شم و امروز اولین روز شروع دوره ی منه…. خدایا به امید تو….
به نام خدا
من از طریق خداوند به این سایت اومدم و به تمام محتوای این سایت نیاز دارم..
من تنها از یک روش برای لاغریم استفاده کردم اون هم رژیم کتوژنیک بود که تقریبا ۴ کیلو برگشت داشت تا به امروز و الان بسیار مطمئن تر شدم که هیچ روشی جز لاغری با ذهن نمیتونه تناسب اندام همیشگی برای من به ارمغان بیاره.
همین اول کار به خودم تبریک میگم که هنوز هم دنبال لاغری و سلامتی خودم هستم این یعنی زندگی خودم رو هدر نمیدم.مهم نیست کجا زندگی میکنم،چند سالمه و حتی مهم نیست چند کیلو میخوام کم کنم.*مهم اینه که میخوام لاغر بشم ،متعهد باشم و ذهنم رو برای لاغری آماده کنم*وضعیت فعلیم: خیلی اضافه خوری میکنم،یواشکی غذا میخورم و هر روز منتظر چاق تر شدن هستم، از غذا خوردن ناراحتم از غذا نخوردن هم ناراحتم، احساس بدی نسبت به جسمم دارم و از طرف همه سرزنش میشم.پول های زیادی رو برای خوردن خرج کردم که اگر جمع میکردم میتونستم برای پیشرفتم استفاده کنم.و دائما به فکر خوردن و نخوردن هستم و منتظرم که گشنم بشه و فقط یک دل سیر بخورم.
من مبتلای هدفم هستم، من عاشق لاغری هستم و از پوشیدن لباس های سایز کوچیک به قدری لذت میبرم که اصلا قابل وصف کردن نی