به نام خداوند مهربان
در تمام سال هایی که چاق بودم عقیده داشتم خودم چاق شدم و عامل چاقی خودم را درونی می دانستم اما برای لاغر شدن در جستجوی روش یا راهکاری در بیرون از خودم بود.
هر انسانی که اضافه وزن دارد برای چاقی خود دلیل و توجیهی دارد که درونی است اما همه آنها برای لاغر شدن در جستجوی روشی در بیرون از خودشان هستند.
قدرت خداوندی انرژی نامتعالی و نامرئی است که در وجود شما به ودیعه گذاشته شده است.
هر زمان که اراده کنید می توانید از این انرژی الهی بهره مند شوید.
این انرژی نیروی بیرونی و خارجی نیست که در جایی دوردست قرار گرفته باشد و برای رسیدن به آن نیاز به حرکت یا جستجو برای پیدا کردن آن داشته باشید. این انرژی برای فعال شدن و کار کردن حتی نیاز به درخواست یا دعا کردن هم ندارد چون از ابتدا و برای همیشه فعال می باشد.
این نیروی نامرئی که خداوند از بدو تولد در وجود انسان به ودیعه نهاده خود متعالی شماست. از این قدرت نهایت استفاده را ببرید این نیرو گوش به فرمان شماست تا بزرگترین آرزوهایتان را محقق سازید.
وقتی آرزوی لاغری را در تخیل شبانه خود مرور می کنید هرگز به دیده شک و تردید یا احتمال به آن نگاه نکنید، از تحقق آن کاملاً اطمینان داشته باشید.
برای اطمینان دادن به خودتان تکرار کنید (من این آرزو را به واقعیت تبدیل می کنم). محقق شدن یا نشدن آرزوی لاغری شما فقط بستگی به خودتان دارد و هیچ نیروی خارجی در تحقق لاغری یا ایجاد مانع برای لاغر شدن شما دخالتی ندارد.
نیروی لاغری درون
فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
زمانی که دیدگاه های ثبت شده در این جلسه به ۱۵۰ دیدگاه برسد جلسه بعدی قرار داده می شود.
امتیاز 4.37 از 68 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام هیچ وقت ازچاق بودن حس خوبی نداشتم وهمیشه یجورخودمو سرزنش میکردم وحرف اطرافیان بیشترادیتم میکردکه تواراده نداری تونمیتونی لاغربشی وهمیشه دنبال لباسی بودم که چاقی منونشون نده یا طبق گفته استاددراین فایل عکس که ازم گرفته میشد خوشم نمیومد وپاک میکردم چاقی اعتمادبنفس روپایین میاره ولی روش لاغری باذهن بسیارعالی وماروبه وزن دلخواه میرسونه متناسب شدن بهترین حس رودرماایجادمیکنه حس شادی حس نشاط وقدرت وباارراده بودن ویک زن موفق وپیروزدرمیدان رقابت که چاقی روشکست داده وبه لاغری رسیده ازتغییرات دراندام خودمون لذت میبریم همین که لاغرشدیم وحس وحال وخوب داریم ودردوناراحتی نداریم خودش بهترین تغییرات ونگاه تعجب اطرافیان که چجوری لاعرشدین واین اندام خوب باچه روشی بدست اوردید روش ذهنی تنها روتناسب اندام نیست توهمه جنبه های زندگی تاثیر میذاره افکارورابطه بااطرافیان وموفقیت درکاروزندگی رابطه باهمسرووفرزند واصلاحات درروش خوردن ماایجادمیشه اون حرص ولع خوردن ها ازبین میره پرخوری ها ازبین میره ریزه خواری ازبین میره وهمه جنبه های زندگی برپایه یک روش جدید پیش میره مثل یک فردمتناسب میخوریم ورفتارمیکنیم وهرشب تجسم شبانه روانجام بدیم
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
در مورد انتظار لاغری که بگم که اکثر ما افرادی که اضافه وزن داریم ..اینه که از لحظهای که ما خودمون رو چاق دیدیم وترسیدیم از چاقی بیشتر مدام تصویرهای چاق رو هر بار وهر بار در ذهنمون کاشتیم هر بار وه خواستیم لباس بپوشیم هر بار رفتیم حمام هر بار رفتیم جلوی آینه هر بار یکی بهمون تذکر داد ونصیحت کرد هر بار رفتیم لباس بخریم هر بار رفتیم مهمونی هر بار خودمون رو با افراد متناسب مقایسه کردیم هر بار خودمونو سرزنش کردیم هر بار خودمونو بی اراده دیدیم هر بار بعد لز هر غذایی عذاب وجدان گرفتیم هر بار رفتیم روی ترازو هر بار دمنوش خریدیم هر بار به روشهای لاغری زود وسریع توجه کردیم هر بار ناامید شدیم هر بار خودمونو قیم کردیم خجالت کشیدیم راجع به چاقی حرف زدیم وتاکید کردیم وحرف بقیه رو گوش دادیم .هر بار که کره دیدیم ترسیدیم ..روغن دیدیم ترسیدیم ..فست فود دیدیم ترسیدیم .رفتیم مهمونی گفتم چاق میشم رفتم رستوران گفتم چاق میشم رفتم مسافرت گفتم چاق میشم محرم ونذری چاقی و…...
با همه ی این حالتها ما به خودمون برچسب زدیم ویه تصویر افتاد رو اینه ی ذهن پاکمون که همون متناسب شدن بود واین شد که نتیجه شد انتظار چاقی وچاقی وچاقی بیشتر. برعکس آدمای متناسب که اونا اصلا همچین تفکراتی ونگرشی ندارن اونا هم مثل ما غذا میخورن وزندگی میکنن ولی این همه تصویر ندارن
ولی الان با قدرت ذهن ومانند در سایت تناسب فکری
فهمیدم که از ابن قدرت چرا به ضرر خودمون استفاده میکنیم وبه حلش میام وروزهای خوب وحال خوب وحس خوب با تناسب اندام رو تصویر سازی میکنم
ونمیدونم بالاخره درست میشه وتصویر درون وبیرون یکی میشه چون این قانونه دنیاست
خدایا شکرت
جلسه هفتم: نیروی لاغری درون
انتظار داشتن . [ اِ ت ِ ت َ] (مص مرکب ) نگران بودن و پرمور داشتن و چشم براه بودن . (ناظم الاطباء). چشم داشتن .
خوشا چشمی که دارد انتظار دیدن رویی
گهر آن دل که میباشد گره در حسرت مویی
من اگر انتظار لاغری داشته باشم، پس نگران آین نیستم که چرا الان چاق هستم و یا اضافه وزن دارم.
توقع (Anticipation)، یا چشمداشت، انتظار به دست آوردن یا دیدن و دریافتِ رفتار یا چیزی از دیگری است. توقع و انتظار مربوط به حوادث زمان آیندهاند. من اگر انتظار لاغری را دارم، آن را دریافت میکنم چون توقع من لاغری و تناسب اندام است؛ پس من نگران دریافت کردن چاقی بیشتر نیستم و اگر باشم، مسلما لاغر نمیشوم.
ایجاد انتظار برای رسیدن به هر مقصدی از طریق فعالیت فیزیکی انجام نمی شود؛ بلکه با ایجاد نگرش صحیح درباره لاغر شدن می توان انتظار لاغری را در خود ایجاد کنیم. الان بعد از ۴ سال بودن در این سایت، مطمینم وقتی نگرش من عوض شد، شغلم عوض شد. وقتی رفتار و افکار من عوض شد، رفتار همسرم و یا پسرم و خواهرم و دیگران با من عوض شد. بنابراین تا نگرش من انتظار لاغری نباشد، اضافه وزن من ریخته نمیشود.
یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما نداشتن انتظار لاغری از خودمان است. مانعی که به راحتی توانسته است تمام تلاش ما برای لاغر شدن در طی سالهای قبل را به شکست منجر کند. مانعی که به راحتی توانسته آن میزان وزن و سایزی را که به زحمت کم کرده ایم را به راحتی دوباره به دست بیاوریم. من با خودم عهد میبندم که وزنم ۵۰ کیلوگرم شده است و سایز لباسم شماره ۴ است. بنابراین ذهن من روی آن تنظیم میشود و من انتظارم از خودم لاغری است و برای چیز یا موضوع دیگری جای اضافی در ذهنم در نظر نمیگیرم.
نقطه مقابل باور مخرب نداشتن انتظار لاغری، داشتن باور مخرب انتظار چاقی است. مانع انتظار چاقی در ذهن ما یکی از مهمترین موانع ذهنی در لاغر شدن است و چنانچه تصمیم گرفته اید لاغر شوید باید بتوانید از این مانع بلند و تاثیرگذار عبور کنید و این کار جز با تمرین و استمرار امکانپذیر نخواهد بود بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان انتظار لاغری از خودشان را ندارند. در واقع انتظار آنها از خود چاق ماندن یا چاق تر شدن است. این انتظار مخرب طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند و موفق نشده اند در آنها شکل گرفته است. تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با انتظار آنها از خودشان بسیار متفاوت است. من هر چی میخواهم در حد نیازم میخورم، من برای شادی و خوشحالی ورزش میکنم، من تمرینهای سایت را انجام میدهم و این میشود زندگی هرروز من.
درک و نگرش شما درباره انتظار لاغری و تاثیر آن بر کسب نتیجه چیست؟
من انتظار لاغری از خودم دارم. مطمینم با دنبال کردن تمرینهای سایت، من هر هفته یک گام به سمت لاغری نزدیک میشوم. شاید آن را نبینم، ولی حسش میکنم. درست مثل آدمی است که هنوز به قله کوه نرسیده است؛ ولی در فاصله یک قدمی آن است و اگر قدم آخر را بردارد؛ قله را فتح میکند.
در گذشته که از روش های مختلف برای لاغری استفاده کردید چقدر انتظار لاغری در شما ایجاد می کردند؟
من وقتی رژیم میگرفتم، همه وجودم لاغری میشد. حتی وقتی از پیش دکتر تغذیه به خانه میامدم، احساس میکردم وزن کم کرده ام با انکه اصلا رژیمم را هم هنوز شروع نکرده بودم.
من وقتی برای باشگاه ثبت نام میکردم؛ حتی قبل از انکه من قدم در باشگاه بگذارم، حس میکردم بدنم فرم خاص لاغری را گرفته است و من لاغر شده ام. دوستان عزیزم، همه چیز ذهنی است. تمام اتفاقاتی که ما دنبال آن میگردیم، در درون ماست نه بیرون. لاغری را باید با درون خودمون یکی کنیم. ذهن ما با روح و درون و ندای حس درونی یکی بشود؛ ما لاغر شده ایم. « دوست دارم این را بارها بنویسم و بلند برای خودم تکرار کنم که هر آنچه از درون به درکش برسیم، در دنیای بیرون ما برامون اتفاق میافتد. »
با توجه به اطلاعات خود درباره لاغری در چه صورت انتظار لاغری در شما ایجاد می شد؟
در صورتی انتظار لاغری در من ایجاد میشود که من هرروز تمرین ذهنی را دنبال کنم. مسیولیت لاغری خودم را بردارم و هرروز نیم ساعت تا یکساعت وقت بگذارم و تمرین های سایت را با تمام وجودم انجام دهم و بعد خودم را در مسیرلاغری رها کنم. بعد متوجه میشوم که لاغر شده ام بدون انکه کار خاصی انجام داده باشم.
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!Let it go
چرا بعد از هر بار لاغر شدن با استفاده از هر روش لاغری دوباره چاق می شدیم؟
من دقیقا یادمه که وقتی ۲۰ کیلوگرم از وزنم را در طول یکسال کم کردم، بدنم دیگه وزن کم نمیکرد. دکتر تغذیه چند هفته تلاش کرد، ولی بدن من خسته شده بود و ذهنم کلافه. من بعد از آن دیگر وزن کم نکردم. بعد دکتر به من رژیم نگهدارنده داد تا من در همان وزن بمونم، ولی چون من در ذهنم « داشتن رژیم سخت برابر لاغری بود »، آن ۲۰ کیلوگرم وزن ریخته شده من با گرفتن رژیم نگهدارنده که فقط خوردن میوه بود، در زمان برابر همان یکسال به من برگشت. این فقط کار ذهن بود. همچنان لاغری من کار ذهن است. در آینده هم بخواهم ازش یاد کنم میگم که کار ذهنی، باعث لاغری میشود.
اطمینان ذهنی شما درباره لاغر شدن چگونه است؟
من زمانیکه تمرین میکنم به حس ارامش و اطمینان میرسم.
جالب است پسرم یک درس خیلی سخت داشت که واقعا ۱۱ ساعت روی تمرین آن وقت گذاشته بود ولی نتوانسته بود آن را تمام کند تا تحویل معلمش بدهد. پسرم از من خواست که کمکش کنم. من تمرین ذهنی زیر را به پسرم دادم و ازش خواستم که برود در اتاقش و هر کدام از سؤالها را در یک دقیقه زمان جواب بدهد، بعد جوابها را بلند برای خودش بخواند و بعد روی انجام دادن تمرینش متمرکز بشود. پسرم رفت و ۴ ساعت بعد برگشت. او تمرین به آن سختی درسش را که coding بود را به معلمش تحویل داده بود ونمره ۹۹ گرفته بود. اینکه میگویم من در هر جنبه ای از زندگیم با ذهنم که قویترین عضو بدنم است به موفقیت میرسم، درست ترین و قوی ترین جمله عمرم است.
تمرینی که به پسرم دادم:
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی برای تمرین coding
۱– اینکه پسرم فکر کن که تکلیفت را ۱۰۰ گرفتی، چه حسی داری الان؟
۲- از چه تغییراتی که در تکلیفت دادی که خودت نمره صد را گرفتی، لذت بردی؟
۳- چه بازخوردی از من و بابا برای گرفتن نمره صد دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار خودت میخواهی بگذاری اگر تمرین مشابه ای در آینده داشته باشی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند انجام دادن یک چنین تکالیفی میخواهی در آینده برای خودت بگذاری؟
نشانه های داشتن انتظار لاغری در مسیر لاغری با ذهن چیست و آیا این نشانه ها را در خودتان مشاهده می کنید؟
این علائم زیر نشانه هایی است که من در خودم میبینم که دارد انتظار لاغری را در مسیر تناسب ذهنی بهم نشان میدهد:
قانون جذب، قانون طبیعت است که دقیق است و قاطع.
کاش راهی بود بتونم با استاد صحبت کنم. خیلی خیلی زیاد برای سلامتیم نیاز به صحبت به استاد عزیرمون دارم
سلام و درود
از قسمت مشاوره تلفنی می تونید جلسه مشاوره تهیه کنید
https://tanasobefekri.net/on-phone-consultancy/
سلام تجسم شبانه خیلی تاثیردلره وماباتجسم به اون اندام انتخابی باعث میشه بافکرکردن به اون تصویر به هدف برسیم ومتناسب شدن حس ارامش وتناسب اندام وحس ارزشمندی برسیم وقتی سایزکم میکنیم اون لباس دلخواه رو میتونیم بپوشیم ونباید به چاقی فکرکنیم چون همان درذهن ماتداعی میشه ذهن ماتصویری هست درکل فقط فقط به لاغری بایدفکرکنیم وانوقدرتمندجلوه کتیم چشم ازاندام برمیداریم ودرموردچاقی باکسی حرف نزنیم روترازونریم وزن نکنیم باعث میشه بیشتراسترس بگیریم ووزن اضاف کتیم
سلام و درود فراوان
قدرت خداوندی انرژی نامتعالی و نامرئی است که در وجود شما به ودیعه گذاشته شده است .
خدایا شکرت که هر زمان که اراده کنم و تصمیم بگیرم میتوانم از این انرژی استفاده کنم
خدایا شکرت از این تمرین روزانه و این تجسم شبانه . چند روزی بود به دلیل فوت پدر شوهرم نتونستم تمرین روزانه رو بنویسم اما بسیار جالب و عالی از پاسخ هایی که خودم به سوالات داده بودم در رفتار روزانه یادم می اومد و عمل می کردم .و این در حالی بود که بخاطر مشغله بسیار زیاد تصویر انتخابی ذهنم در کل روز یادم می رفت و شب از شدت خستگی کلا فراموش میکردم انجام بدم و جالب اینکه چون تصوسر ذهنی رو هر شب تمرین نکرده بودم کم کم اون تصویر ذهنی داشت فراموش میشددر واقع از یک طرف تصویر کم رنگشده بود از یک طرف پاسخ ها ملکه ذهنم بود در یک سر در گمی بودم و داشتم نگران و ناراحت میشدم که باز هم لیز خوردم .اما یادم اومد استاد فرمودتد افکار همان تصاویر ذهنی هستند پس من دوباره با اشتیاق تمرینم رو انجام دادم حس خوبی داشتم
جسم امروز پن جسم ده روز من نیست جسم مرتب تغییر می کند اما ذهن به هیچ وجه تغییر نمی کند به همین دلیل جسم من هنوز به حالت طبیعی خودش برنگشته چون ذهنم هنوز با تصاویر چاقی عمل میکند .با آگاهی از این نکته که ذهن تغییر نمی کند و جسم مدام در حال نغییر است بیشتر به اهمیت تجسم شبانه پی بردم و منبعد باجدیت و تعهد در اینجا در هر شرایطی که بودم ملگه ذهنم باشد و در حد دودقیقه انجامش دهم .ا به راستی گه هدفم برایم مهم است چرا تجسم و تمرین شبانه ام یادم می رفت ؟؟؟!!!!
از این نیروی نامرعی و قدرتمند برای رسیدن به هدفت استفاده کن زینب چرا یادت میره از این انرژی نامتعالی استفاده کنی ؟ ! تو که ناخواسته از این نیرو ی نامرعی در جهت چاقی در جهت ناآرامی در جهت بی پولی در جهت بد احلاقی و تند خویی استفاده کردی بنابراین به لطف خدا الان که آگاه شدی از تین نیروی نامرعی و نامتعالی در جهت لاعری و در جهت تمام جنبه های زندگی استفاده کن . خدایا شکرت شکرت شگرت
با سلام خیلی زیبا بود و من تصمیم گرفتم همیشه انتظار های خوب از خودم داشته باشم مخصوصا انتظار متناسب بودن خیلی ممنون چقدر به دلم نشست
بنام خالق هستی
سلام خدمت استاد عزیز وتمام دوستانم در این سایت بینظیر
من همیشه در جواب سوال واکنش اطرافیان به تناسب اندام در دفترم مینویسم که اطرافیان بهم میگن سکینه ماشاءالله هر روز جوانتر وخوشتیپتر میشی وچند روز پیش یکی از دوستانم بهم گفت یکم شکسته شدی ومن ناخودآگاه توی دلم خندیدم وبا خودم گفتم همه بهم میگن جوانتر شدی حالا ایشون میگه تو پیرتر شدی مگه میشه واصلا نتونستم قبول کنم واین در صورتی بود که قبلاً اگه چندین نفر بهم میگفتن جوانتر شدی ولی حتی یه نفر میگفت شکسته تر شدی کلی حالم خراب میشد ولی خدارو شکر قدرت ذهنم را اون روز درک کردم که باور کرده بودم که جوانتر شدم واین بهم ثابت کرد که همه چیز ذهنه واگر چیزی را بپذیرد وبهش تلقین کنم به مرور انتظارش ددر ما به وجود میاد، البته خیلیا میگن خیلی جوانتر از سنتی ولی این تضاد برام جالب بود چون واکنشم بهش متفاوتتر از گذشتم بودخدایا سپاسگزارتم بابت استاد وآموزشهای بینظیرشون
برای همگی تناسب اندام خواستارم
سلام شادی خانم دوست هم مسیر من
مندوره رو تو سال فبل به شکلی که هردو بار اول اول شروع کرده همه بخش های اون اجرا کرد ولی بازم گذشت زمان اگاهی دریافت نشست بهتری ودربهتری ازش میشه برای من که با این باره باره سوم هست که با دقت روز اول دارم تکرار میکنم مخصوصا نوار زمان وتلیقن که ۲روز ازش دارم که ۲۱ بشه با اگاهی این دوره ای که انجام دادم اصلا یی ابعادی خیلی بهتر وعمیقتراز باره دوم رو دارمحس میکنم امید که برای شما هم مفید باشه که حمتا هست
درپناه حق باشید وموفق وسربلندمتناسب خودتون رو تو اینه منزل وهر اینهکه از جلوش عبور میکنید بینید امین
به نام خدا
سلام به همه دوستان
مهمترین موضوع لاغری، انتظار لاغری داشتن هست و انتظار در لاغری یعنی داشتن انگیزه و سوخت لازم برای لاغر شدن، اگر انتظار لاغری نداشته باشیم نمیتوانیم به هدف لاغری خودمون حتی هر کاری رو انجام بدیم هم برسیم
قدرت لاغری رو نباید در بیرون از خودمون بگردیم مثلا اینکه غذا یا تحرک باعث لاغری نمیشود این نیرو در وجود خودمون هست من این چند مدتی که تجسم لاغری رو انجام میدم زمانی که قبل از تجسم کامل خوابم میبرد از خودم انتظار لاغری ندارم و همش با خودم میگفتم که من کامل تجسم رو انجام نمیدم پس انتظار لاغری ندارم و مدام نجواهای ذهنی سراغم میاد که نمیتونی با این کم کاری انتظار لاغری رو داشته باشی و خودم رو مقصر کم کاری میدونم اما فقط دارم انجامش میدم که ببینم تا کجا این ذهنم مقاومت میکنه بالاخره میتونم ذهنم رو با انتظار لاغری متقاعد کنم
همین الان فکر میکردم که من از پوشیدن یکی از مانتوهام طفره میرم چون میترسم که اون مانتو تنم نشه پس هنوز انتظار چاقی در وجودم از اون چیزی که فکر میکردم بیشتر هست یا چند باری که دسته جمعی عکس انداختیم چه فشاری به شکمم آوردم که کوچکتر دیده بشه این هم یک تصویر چاقی هست اما با این تجسم لاغری شبانه کم کم میتونم یک تصویر تناسب اندام ایده الم رو بسازم من هر روز با قدرت بیشتر از روز قبل تجسم رو انجام میدم و به سوالات پاسخ میدم اما گاهی خوابم میبرد که به قول استاد خیلی خوب هست و دارم یا تکرار و اینکه با خواندن دیدگاههای دوستان این مانع ذهنی رو کم کم کمرنگ میشه
ذهن یه چیز پیچیده ای هست مثلاً من یه روزهایی اونقدر انگیزه به انجام کاری دارم که از خواب و خوراک میافتم اما اصلا خستگی نمی فهمم و اون کار رو چقدر با علاقه انجام میدم و همسرم میگه واقعا چه اراده ای داری اما برعکس در زمان دیگه همون کار برام چقدر سخت میشه و خودم به خودم میگم چقدر آدم بی اراده ای هستم اما این فایل آگاهی که بهم اضافه کرد همه اینها به تصویر ذهنی ام برمیگرده چون همیشه تصویر ذهنی که از خودم دارم که یه کار رو با انگیزه و اراده انجام میدم اما برای کار بعدی بی انگیزه میشم
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
متناسب بودن حس آزادی فکر و آزاد شدن زمان بیشتر برای انجام کارهای دیگه ای که دوست دارم، متناسب بودن حس اعتماد بنفس و حضور راحتتر در جمع دوستان و اشنایان، حس شادی و جوانی بیشتر
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
از بازوهای لاغر و متناسبم لذت میبرم از پوست سفتی که دارم چقدر خوشحالم، شکم تختم رو میبینم غرق شادی و شعف زیادی میشم جوانی و زیبایی ظاهرم لذت زیادی می برم که نمی تونم بیانش کنم
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
همه اطرافیان از اینکه چقدر زیباتر و شادابتر ازقبل شدی تعجب می کنن و ازم روش لاغری رو می پرسن،همسرم و پسرم هر بار که چشمشون بهم میافته لبخند میزنن و بهم میگن خیلی سرحالتر از قبل شدن
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
سرحالتر و خوش اخلاق تر و آدم صبورتر از قبل شدم و انگیزه بیشتری برای انجام کارهای دیگه ام پیدا کردم
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
انتظار لاغری رو برای خودم پررنگتر کنم، مثل یک فرد با ملاس و بدون عجله غذا بخورم
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
با تشکر
به نام خداوند مهربانم
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم
روز ۳۱
{می خوام در مورد ذهن افراد متناسب بگم ، خیلی جالبه ،چند روزه همسرم که کاملا متناسب هست ، خیلی کمتر می خوره ، مثلا دیروز نهار اومد ،خیلی خسته بود گفت چیزی نمی خورم خوابم بهم می ریزه ، دوست دارم بخوابم و خوابید بعد که بیدار شد یه چای خورد با یه حبه قند و تا وقت شام چیزی نخورد .چند روز قبل هم که صبحانه ،نهار و شام خورد بعد شام گفت خسته شدم از این همه خوردن ، گفتم چرا ، گفت آخه خیلی وقتم هدر میره همش باید برم دستشویی ، تفلکی دستگاه گوارشم که باید این همه کار کنه ، بهش فشار میاد الکی .بعد گفت واقعا من به این همه خوردن نیازی ندارم ، مگه چقدر کار میکنم که این همه انرژی لازم داشته باشم و فرداش چیزی نخورد تا شب .برام خیلی جالب بود که در ذهن همسر من و اکثر افراد متناسب خوردن اصلا باعث اضافه وزن نمیشه و نیست .باهاش صحبت کردم گفتم که جالبه چند روزه خیلی کمتر می خوری و میگی واقعا ۳وعده ی کامل نیاز نداری ، چرا ؟گفت که جسمم اذیت میشه ، روده م اذیت میشه ، چرا باید این همه بهش فشار بیارم ،گفتم اصلا در ذهنت نخواستی مثلا متناسب تر بشی ، گفت نه ، اصلا بهش فکر نکردم .خیلی کم پیش میاد اضافه خوری کنه و اگر هم اضافه بخوره فقط میگه که خواب راحتی ندارم اینجوری… یا میگه اذیت شدم معده م سنگینه ،اصلا نگران اینکه چربی بدنش میره بالا یا مضر هست فلان چیز برای بدن یا اون ماده ی غذایی مفید هست براش نیست .}
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم هست .متناسب بودن حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به خوردن و چاقی میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس اعتماد بنفس ، عزت نفس ، اراده ،ارزش ،جوانی،زیبایی،جذابیت ،شادابی و لیاقت میده .
از اینکه هر لباسی می پوشم به تنم زیباست لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه جسمی کاملا سبک و راحت پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در زمان کمتری و خیلی راحت انجام می دهم لذت میبرم .از اینکه از دیدن خودم ذوق زده میشم لذت میبرم .از اینکه ۶۵کیلوگرم شدم و عاشق اندامم هستم،لذت میبرم .از اینکه پاهام کاملا کشیده و بدون چربی اضافه شده ،لذت میبرم .
همسرم از دیدن من شوکه شد ، خیلی خوشحال شد ،گفت خیلی جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .دوستم زینب از دیدن من بسیار تعجب کرد و گفت آفرین نشمیل چقدر زیباتر شدی خیلی عالیه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .مادرم اشک شوق ریخت وقتی من رو دید و گفت خدایا شکرت که نشمیل به آرزوش رسید .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم بودند و وقتی من رو دیدند با تعجب نگام کردند و گفتند وااااای چقدر تغییر کردی ، خیلی زیباتر شدی ، لباسها هم به تنت خیلی زیبا شدند ،عالیه، به ما هم بگو که چیکار کردی تا ما هم خوش تیپ بشیم 🙂
میبینم که توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .میبینم که خوردن مخصوصا شیرینیجات خیلی در زندگیم کم اهمیت شدند .میبینم که افکارم و ذهنم رو میتونم کنترل کنم و قدرت کنترل ذهن رو یادگرفتم .میبینم مثبت اندیش شدم و افکار منفی رو رها می کنم .به گذشته کاری ندارم ، به آینده کاری ندارم ، سعی دارم در حال زندگی کنم .سعی دارم همیشه حس و حالم رو خوب نگهدارم .خیلی راحت تعارف دیگران رو رد میکنم و نه میگم به خوردن چیزی که انتخاب من نیست و سیرم و تصمیمی برای خوردنش نداشتم .
باید بتونم لحظات بیشتری در طول شبانه روز تجسم کنم و جسم لاغر خودم رو ببینم .باید شبها تجسم رو قبل خواب حتما انجام بدم .باید رویایم رو دنبال کنم .باید حس لاغری رو در خودم بیشتر کنم .باید انتظار لاغری رو در خودم بیشتر کنم .باید همیشه ادامه بدم و تکرار کنم آگاهی های لاغری با ذهن رو تا بهترین نتایج رو در جسمم ببینم .
✓خداوندا شکرت برای تمام لحظات خوبم ،برای تمام گشایش های زندگیم ،برای تمام کمک ها و هدایت هایم به مسیر درست ، ممنونم هر لحظه در کنارمی و بهم آرامش میدی.✓
« استاد گرامیم سپاسگذارم برای همه ی آگاهی ها ، افکار و فرمولهای عالی که بهم یاد دادید »
به نام خدا
سلام
روز ۳۰
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیمه .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار منفی و افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس جوانی،شادابی،زیبایی،جذابیت ،اراده، ارزش،اعتماد بنفس ،عزت نفس و لیاقت میده .
از اینکه بهترین اندام رو دارم ،لاغر شدم و در وزن ۶۵ کیلوگرم هستم لذت میبرم.از اینکه هر وقت خودم رو میبینم بسیار خوشحال میشم به خودم آفرین میگم ، برای استاد دعا می کنم و از خداوند سپاسگذارم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی از هر رنگی که بخوام می تونم بپوشم و بسیار بسیار به تنم زیبا شدند لذت میبرم .از اینکه راحت کارهام رو انجام میدم در تایم کمتری و با سرعت بیشتری ، لذت میبرم .از اینکه هیچ چربی اضافه ای ندارم و اندامم کاملا کشیده و جذاب شده لذت میبرم .
همسرم ،مادرم ،دوستم زینب،برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام ،همه وقتی من رو دیدند بسیار تعجب کردند و گفتن آفرین بهت چقدر لاغر شدی ،لاغری خیلی بهت میاد و لباسها به تنت خیلی زیبا شدند ، به ما هم بگو در مورد راز لاغریت !
میبینم که توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده .میبینم افکارم عوض شده دیگه به اون اتفاقات گذشته فکر نمی کنم ، نگران آینده هم نیستم و فقط در فکر الانم که خوش باشم و حال خودم رو خوب نگهدارم .افکار و رفتارم مثل شخصی شده که کاملا متناسب هست و رفتارها و افکار صحیحی دارد .
باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید انتظار لاغری داشته باشم .باید مسیر لاغری با ذهن رو هر روز عالی انجام بدم .باید تجسم شبانه رو انجام بدمباید رویایم را دنبال کنم اصلا رهاش نکنم .
خدایا شکرت
استاد بزرگوارم خسته نباشید .
سلام دوست عزیز.
من از نوشته ی شما به این درک رسیدم که حس تناسب اهمیت داره نه عدد و ارقام برای مثال شما در وزن ۶۵ حس لاغری رو تجربه می کنید ولی برای من این عدد ۵۴ هستش . با این حال هردو از یک احساس صحبت می کنیم و حس شادی و ارزشمندی که داریم یکسان هست.پس مهم احساس ما هستش ، برای همین زبان چاقی مشترکه چون احساس های یکسانی ایجاد میکنه اون فردی که ۵ کیلو اضافه وزن داره با کسی که ۳۵ کیلو اضافه داره وقتی چاقی بهشون فشار میاره و ناراحت شون میکنه یک شرایط رو تجربه میکنن.
وظیفه ی ما این هستش که از اطمینان مون کم نکنيم، هرگز سمت مسیر های انحرافی نریم که میدونیم چیا هستند ، استمرار داشته باشیم و تجسم شبانه و تمرین سوالات رو انجام بدیم.
سلام نشمیل خانم
تو این قسمت کامنتتون که نوشته بودید
«میبینم که توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده»
منم همینطور شدم بعضی موقع ها اینقدر بی توجهم ذهنم کلافه میشه قبلا چونکه با عادت میخوردم ولی الان عادت رو گذاشتم کنار بعضی مواقع که عادت دوباره فعال میشه میخاد ولی درونم نمیخواد و وقتی فکرم میبینه که درونم قویتره شاکی میشه اونجاست که میفهمم باورهام عوض شد
ممنون
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
متناسب بودن حس شادی داره ، من امروز رفته بودم بیرون و جلوی مغازهی طلا فروشی متوقف شدم میخواستم برم جلوتر تا مدل ها رو نگاه کنم ولی این فکر که تو پول نداری طلا بخری چرا میری ببینی؟! من رو منصرف کرد همون لحظه گفتم من بقیه مغازه ها و اجناس رو که میبینم مگه از من پولی میگیرن چرا به جایی رسیدم که خودم رو حتی لایق نگاه کردن به طلا هم نمیدونم؟!
این موضوع در چاقی هم هست به جایی رسیده بودم که مهمانی نمیرفتم، عروسی نمیرفتم، از بیرون رفتن با دوستام لذت نمی بردم و میخواستم همش یجوری کنسل کنم و نرم حتی آرزو میکردم کاش مریض بشم و به این بهانه نرم .چرا؟ چون چاق بودم !! فقط به همین دلیل.
من خودم رو از خیلی نعمت ها، حس ها که هیچ ربطی به وضعیت جسمم نداشت محروم کرده بودم مثل اینکه نگاه کردن به طلاها ربطی به اندازه موجودی حسابت نداره تو فقط داری نگاه میکنی!
پس دیدم متناسب شدن برای من حس لیاقت داشتن به همراه داره و به نگاه درست تر اول باید خودم رو لایق بدونم تا تناسب اندام هم این حس رو در من تقویت کنه، اصلا من همین که بنده ی خداوند هستم لایق بهترین هام ، چرا انقدر خودم رو اذیت میکردم این همه سال؟
حس لیاقت بهترین حسی که میتونم به خودم هدیه بدم. من لایق بهترینها هستم، من لایق بهترین ها هستم، بهترین زندگی ،بهترین سلامتی ،بهترین تناسب اندام،بهترین دوستان،بهترین خانواده.
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
از اینکه دیگه کمرم طبقه طبقه نیست و صاف شده خیلی خوشحالم، اینکه وقتی میشینم کمرم باریک و خوش فرم هست لذت میبرم و از تماشای خودم و عکس انداختن از خودم بسیار استقبال میکنم.
از جمع شدن شکمم خیلی خوشحالم چون میتونم تی شرت کوتاه تر بپوشم، از اینکه پاهام خوش فرم شده هم سپاسگزارم چون میتونم شلوار جین بپوشم و در خانه هم راحت پیراهن های رنگارنگ و زیبا بپوشم.
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
خیلی ها از دیدن من متعجب میشن و من عاشق لحظه ای هستم که وقتی منو بعد از مدت ها میبینن چشم هاشون گرد میشه! کلی ذوق میکنم. اگر براشون معجزه میکردن انقدر شوک نمیشدن و من قند تو دلم آب میشه چون من تونستم تغییری کنم که همه غیر ممکن میدونستن و جالبش اینجاست که من خیلی راحت و با عشق و حال این نتیجه ی فوق العاده رو گرفتم .عاشق این لحظات شدم . مامانم که از من ناامید شده بود و همش با نگاه افسوس منو میدید چشماش برق میزنه از تغییرات من، از اینکه شکمم کوچک شده ، کمرم باریک شده و حسابی وزن کم کردم.
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
احترام زیادی برای خودم قائلم ، هرغذایی رو نمیخورم ، به بهانه خستگی، ناراحتی ،هوس و.. شکمم رو پر از آشغال نمیکنم.
حتی افکارم رو هم سعی میکنم پالایش کنم و بیشتر مثبت وارد ذهنم میکنم.
بیشتر مطالعه میکنم و از نوشتن بیشتر کمک میگیرم برای ثبت اطلاعات مفید در ذهنم.
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
همین فرمون ادامه بدم ، به همونی که استاد میگه عمل کنم، اطمینان داشته باشم، عجله نکنم، موانع رو بشناسم تا در مسیر لیز نخورم، به خودم سخت نگیرم این جسم محصول افکار سال ها چاقی هستش صبور باشم و اجازه بدم مسیر طبیعی و درستش رو طی کنم. واقعا باور داشته باشم که میشه و تناسب اندام رو جدا و بیرون و دور از خودم ندونم، بلکه تناسب طبیعت جسم من، حقیقت وجود من و برای من هستش و رسیدن بهش هم بسیار راحت هستش، هم چنین استمرار داشتن و یاری طلبیدن از خداوند رو فراموش نکنم.
سلام دوست عزیزم
دوست بی همتا
ممنون بابت کامنتتون، چقدر خوب بود
من رو یاد خیلی موارد انداخت، دو بار بین کامنت شما، گوشی را زمین گذاشتم و موردی را در دفترم ثبت کردم و بهش پرداختم و فکر کردم، بسیار بسیار ممنونم.
و بحث احساس لیاقت که به نظر من همه چیزه، مهم ترین بحثه. و مثال طلافروشی که من هم خیلی تجربه. شروع داشتم، ولی الان که از دید عدم احساس لیاقت بهش نگاه میکنم، میبینم این مورد در خیلی از جنبه های زندگی م بوده. که به خاطر اینکه خودم رو ازش دور میدونستم، اصلا به سراغش هم نمیرفتم. این دور دونستن از عدم احساس لیاقت نیومده و اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که این حس لیاقت رو در وجود خودمون رشد بدیم.
بازم بسیار ممنون از کامنت خوب و آگاهی بخش شما
سلام؛
با آگاهی از وجود نیرویی درون ما که قدرتِ محقق گرداندنِ هر خواسته ای را دارد، و با ایمان به این نیرو و خودِ برتر با تخیل شبانه و ورود تصویر ایده آل به ذهن و سوالهایی درجهت رسیدن به خواسته مان، انتظاراتی در ما شکل گرفت.
روتین زندگیمون شده کار کردن روی ذهن و ورود به ذهن ناخودآگاه برای تغییر باورها و تصاویر ذهنی ، با تجسم بخواب میرویم و با تصویری واضح و روشن بیدار میشویم و زندگی ای نو و جدید با اخلاق و روحیات تازه در ما شکل گرفته. آرامش و حس خوب و انتظارِ لاغری درون ما شکل گرفته،
انتظاراتی که با تغییر افکار، رفتار و نگرشهای جدیدِ به زندگی ، هرچه بیشتر ما را به سمت خلق خواسته ی خود سوق داده.
این نیروی درونی همیشه درون ما زنده بود، ولی ما از روی ناآگاهی به سمت ناخواسته ها هدایتش کردیم، حالا در این دوره و آموزشها و آگاه شدنمون، همان نیرویی که مارا به خوردن و رفتار نادرست ترغیب میکرد، بارِ دیگر با برنامه ریزیِ ذهنیِ درست ، راه صحیح و افکار و رفتار صحیح مارا به سمت رسیدن به خواستمون هدایت میکنه.
پس انتظار ما دور از ذهن نیست که هر چه سریعتر به اندام ایده آل خودمون برسیم.
آنهایی که با تحت فشار قرار دادن جسمشون وزن کم کردن و لاغر شدن به این دلیل موفق به نگهداشتن وزنِ کاهش یافته نیستن، که برنامه ریزی ذهنشون رو تغییر ندادن.
اگر ذهن تغییر میکرد رفتار و احساساتشون تغییر میکرد، همه ی سبک زندگیشون تغییر میکرد و میتونستن انتظار متناسب ماندن رو داشته باشن.
ولی حتی اگر تمامِ سلول به سلول بدنِ ما تغییر کند.
چون ذهن ما در بدنمون قرار ندارد، ذهن تغییر نکرده و ما طوری رفتار میکنیم که انگار هیچ تغییری در نگرش و رفتار و کردار ما صورت نگرفته،ما همون آدم قبلی هستیم، چون ذهنمون تغییر نکرده نمیتونیم انتظار رسیدن به ایده آلهامون رو داشته باشیم. و محکوم به بازگشت هستیم.
این فرق کار درونی و ذهنی با کارِ سطحی و جسمی است.
لاغر شدن با ذهن آسانترین کارِ دنیاست🙏🤍✨️🕊🕊🕊
با سلام دوست عزیز.
خیلی زیبا تمریناتی که باید انجام بدیم رو توصیف کردید.
مادربزرگم میگه هرشب اتفاقات بد زندگیش رو مرور میکنه و تا صبح نمیخوابه من مطمئنم که کلی روزهای خوب داشته و حتی در خیلی از اون روزها من حضور داشتم و شاهد بودم ولی عادت کرده به شمردن بدی ها و منفی ها، وقتی استاد گفتن تجسم شبانه رو کار عجیبی ندونید چون هرشب انجامش میديد و حالا قراره که موضوعش تناسب و حس و حال خوب باشه ، یاد مادربزرگم افتادم اون هم هرشب تجسم شبانه داره ولی چه تجسمی!!
خوب من الان این افتخار رو دارم که به لطف نعمت اینترنت با استادی آشنا بشم که بهتر زندگی کردن رو یادم میده و بابتش از خداوند بسیار سپاسگزارم.
و هم چنین بابت دوستان فوق العاده ای مثل شما و سایر دوستان که کنار هم رشد می کنیم و به ارزشمندی جهان اضافه می کنیم.
سلام به شما
تو کامنت شما این قسمت که نوشته بودی«آنهایی که با تحت فشار قرار دادن جسمشون وزن کم کردن و لاغر شدن به این دلیل موفق به نگهداشتن وزنِ کاهش یافته نیستن، که برنامه ریزی ذهنشون رو تغییر ندادن»
این دوره خیلی چشم و گوشم رو باز کرد و خیلی از سوالات بی پاسخ رو داد که چرا هر بار تو رژیم شکت میخوردیم و دوباره برمیگشت ولی الان اونقدر خاطر جم هستم که نگو ،دقیقا تمام سوالات تو این سایت پاسخ داده شده به طور مثال که همون مواد غذایی منو چاق میکرد ولی خانوادمو لاغر که هر دو تو یه سفره غذا میخوردیم
ممنون از کامنت زیباتون
« با آگاهی از وجود نیرویی درون ما که قدرتِ محقق گرداندنِ هر خواسته ای را دارد، و با ایمان به این نیرو و خودِ برتر با تخیل شبانه و ورود تصویر ایده آل به ذهن و سوالهایی درجهت رسیدن به خواسته مان، انتظاراتی در ما شکل گرفت.»
سوال من از خودم اینه؟ آیا انتظار در من شکل گرفته؟ آیا واقعا الان منتظر تناسبم؟ آیا واقعا برام طبیعی و روتین شده؟ اگر برام طبیعی شده باشه عملا دیگه دغدغه ش رو ندارم.
نمیدونم انجام تمرینات چقدر درونی شده، چقدر روی ذهن من تاثیر میذاره یا فقط داره روتین میشه، فقط میدونم خیلی وقتها قشنگ احساسم رو درگیر میکنه، و ادامه میدم با نگاه به احساس خوب و بعد انتظار اتفاقات خوب.
نمیدونم من همون آدم قبلی هستم یا نه، نمیدونم چقدر تغییر کردم. ولی ادامه میدم. به کار نرمی که ذهنم باهاش مشکلی ندارد و مقاومتی نشون نمیده ادامه میدم. میخوام ادامه بدم و خسته نشم و نصفه ول نکنم. که همین استمرار و ادامه دادن خودش یه هدفه که بهش میرسم.
خدایا به امید تو
به نام خدای خوب ومهربانم،خدای عادلی که بهم اجازه داده تا زندگیمو خودم بسازم،متناسب شدن چه حسی داره؟حس خوب شدن زانوهام،من الان که متناسب شدم دیگه پاهام درد نمیکنه،خیلی راحت از روی مبل واز روی زمین بلند میشم ومیشینم،راحت میرم خرید میکنم تو بازار وخیلی احساس خوبی دارم نسبت به بیرون رفتن،الان که ۶۰ کیلو شدم خیلی خوشتیپ شدم کیف میکنم از پوشیدن لباسهایی که تو کمد خاک میخوردن،خیلی خوبه کارای خونه رو خیلی راحت تر انجام میدم،وخیلی شادو سرزندم،احساس جوانی میکنم وخیلی خوشحالمسوال ۲=از چهتغیراتی در جسم خودت لذت میبری؟ازین که شکمم کوچیک شده لذت میبرم، ازین که تراشیده شده بدنم لذت میبرم،ازین که مجبور نیستم لباسایی رو بپوشم که دوستشون ندارم،لذت میبرمسوال ۳-چه باز خوردی از اطرافیان دریافت کردی؟دیگه کسی بهم نمیتدنه بگه اراده نداری،به فکر خودت نیستی،وازین حرفا راحت شدم،دیگه اصلا نه دیگران نه حرفاشون برام مهم نیستسوال ۴-چه تغیری در رفتار وافکار جدید خودت میبینی؟خیلی خوشحالم،همشه از داشتن این بدن ناراحت بودم،ازین که نمیتونستم راحت کارام رو انجام بدم ناراحت بودم،ولی الان خوشحالم وسعی میکنم کارهایی رو که استادم بهم یاد داده به عمل تبدیل کنم ،الان دیگه وقتی عصبی میشم یا استرس میگیرم،نمیرم سراغ غذا خوردن ،چون آرامشم خدا رو شکر زیاد تر شدهسوال ۵-چه اصلاحاتی در در جهت بهبودروند متناسب شدنخودت میتونی انجام بدی؟تمریناتم رو برای خودم راحت ترش کنم،تمریناتم رو عاشقانه انجام بدم،نقش آدم متناسب شاد وصبور ودانا رو خیلی خوب بازی کنم ،الان خیلی راحت تر میتونم نقش بازی کنم چون شخصیتم اینجوری شده یعنی اولاش که میخواستم اینجوری باشم مجبور بودم نقش بازی کنم ولی الان واقعا اینجوری شدم
سلام دوست عزیز.
واقعا زندگی با تناسب فوقالعاده است ، حتی مسیر رسیدن بهش هم زیباست.من یادمه اوایل آشناییم با تناسب فکری به جایی رسیدم که تنوع و مقدار غذا اصلا برام اهمیت نداشت بعد از سال ها که غذا ارباب من بود این بار خودم شده بودم فرمانده و با اینکه عروسی و مهمونی های مختلف میرفتم ولی از رفتارم خیلی راضی بودم و افتخار میکردم که انقدر تغییرات داشتم ، تغییراتی که با رژیم و ورزش عمرا شکل می گرفت محصول رژیم حسرت خوردن غذای بیشتر بود ولی نمیدونم چجوری وقتی که اینجام و یاد میگیرم هیچ غذایی دیگه صدا نداره و من آزاد ترین آدم دنیام که هرچی دوست دارم بخورم ولی احترام بدنم رو فراموش نمیکنم و در شأنش رفتار میکنم. بله اینجا جسم من محترمه و یاد میگیرم که دوستش داشته باشم و مواظبش باشم و به شرایط تناسب برش گردونم. اینجا بهترین جای دنیاست برای یادگیری بهتر شدن در هر زمینه ای.
زندگی اون چیزی نیست که ما منتظرشیم که یه روزی بیاد زندگی همین چیزیه که الان توش هستیم!
برگردید و دوباره جمله من رو بخونید!
زندگی همین چیزیه که الان توش هستیم!
مثل قضیه اون ماهی که توی اقیانوس زندگی میکرد و بعد از یه ماهی پیر پرسید که اقیانوس کجاست و چه جوری بهش برسم؟
گفت تو همین الان هم توی اقیانوس هستی و اون گفت چه حرف خندهداری من الان توی آب هستم و میخوام به اقیانوس برسم!
من هر روز منتظر روز موعود بودم روزی که دیگه میلی به هیچ خوراکی نداشته باشم و انقدر با اراده باشم که دیگه زیادی نخورم اصلاً ترجیحاً کلاً غذا نخورم (انگار مرتاضن)
روزی که دیگه شروع کنم و روزی دو ساعت ورزش سنگین بکنم
غافل از اینکه میتونم همین حالا هم چند تا حرکت ورزشی وسط کارای خونه انجام بدم اونم برای سلامتی
غافل از اینکه با همه خطاهای ریز و درشتی که دارم باز هم میتونم تلاشم رو بکنم برای اینکه به اندازه بخورم و آگاهانه بخورم
سلام دوست عزیز .
من امشب لباس یکم جذب پوشیده بودم و صدایی در سرم میگفت نگاه کن اوووو چه وضعیه؟! و خلاصه کلی سرکوفت که ماشالله تخصص هم داره در یک لحظه هزاران حرف و فکر منفی یاد آدم میاره ولی نمیدونم نتیجه ی تجسم شبانه است یا گوش دادن فایل ها ولی مطمئن هستم نتیجه ی در این مسیر بودنه ، من میتونستم حالت متناسبم رو در آینه و در پس جسم فعلی ام ببینم. یعنی حسش میکردم، برای من قابل دسترسی بود و به خودم آرامش دادم که صبر کن، این جسم شاید نتیجه ی ده سال افکار و درخواست خودآگاه یا ناخودآگاه خودت بوده، نگران نباش من در مسیر درستی هستم.جای هیچ حس بدی نیست که من همونجایی هستم که باید باشم و به لطف خدا در حال تغییر و به سمت تناسب حرکت کردن هستم و اینجوری احساس خیلی بهتری پیدا کردم.
دوستان هیچ وقت برای شروع دیر نیست
امروز بهتر از فرداست
و اینکه یک اشتباه ما نباید باعث بشه که بگیم خب پس دیگه من خودم رو ول میکنم
بذارین با یه مثال شروع کنم
فرض کنید که دستتون بخوره یه لیوان آب بریزه رو سفره
پارچه میارید خشکش میکنید نه اینکه بگید حالا که دیگه آب ریخته پس بذارین لیوان بقیه روهم خالی کنم روی سفره
وقتی دستت میشکنه یا دستت میبره دنبال درمانش میری
نه اینکه بگی حالا که دستم شکست بذار پامم بشکنم سرمم بشکنم
یا مثلاً دستم بریده بذار پس اون یکی انگشتامم ببرم
یعنی ببینین چقدر این مثالها میتونه مسخره باشه
ببخشید اگه یکم حال به هم زن شد 😁
بحث من سر اینه که من همیشه تو زندگی
میگفتم وای من الان یه دونه کلوچه خوردم دیگه چه فایدهای داره امروز رعایت کنم
وای امروز ناهار زیاد خوردم دیگه چه فایدهای داره شام به اندازه بخورم دیگه ولش کن بذار امروز آزاد باشم
کدوم از ما میتونه ادعا کنه که کاملاً بدون اشتباهه
خب اگر هر روز یه دونه از این اشتباهات انجام بدی و بعد به جای اینکه بقیه روز رعایت کنی و جبران کنی
بگه خب حالا که یه اشتباه انجام دادم کل روز به اشتباهم ادامه بدم
در واقع داری هر روز به اشتباهاتت ادامه میدی و هیچ روزی نمیاد اون روز موعودی که قراره شروع کنی
برای من اینجوریه که میگم وای من دو تا کلوچه خوردم خیلی زیاد بود خب باشه الان که فهمیدی الان که آگاه شدی بسه استاپ بزن
کلوچه سوم و چهارم و پنجم و دهمم بخوری
با سلام دوست عزیز؛
من با حرف شما کاملا موافقم.
ما نباید عملکردهای خوب خودمون رو با یک اشتباه کلا زیر سوال ببریم.
ما دونه دونه فکر و حس خوب روی هم جمع می کنیم ولی در اطراف مون سیل ویرانگر افکار منفی وجود داره هم در اخبار هم در صحبت افراد ، دیگه خودمون نباید همراه این موج بشیم و جوانه های احساس خوب و تناسب اندام مون رو از بین ببریم باید مثل یک گنج با ارزش ، مثل بچه مون ازش مراقبت کنیم و نذاریم شیطان از ما بدزده و خرابش کنه.
استاد عزیزعمری پایدار و روزگاری خوش را از خداوند برای شما خواستارم تولدتان میارک
متناسب بودن چه حسی داره؟ مهم ترین احساس من کدومه؟
مطمئنا متناسب بودن پر از احساس های خوبه، احساس آزادی و رهایی، احساس گذشتن از باید ها نباید ها و بخور و نخور ها، احساس باز شدن و آزاد شدن همیشگی ذهن از فکر درباره چاقی، احساس سبکی، احساس خوش تیپی و خوش ظاهری و خوش هیکلی، احساس با کلاسی و با شخصیتی، احساس قدبلندی و خیلی احساسات خوب دیگه.
ولی!!! برای من یک حس مهمتر از حس های دیگه است. حس رسیدن، حس شدن، حس مسلط شدن به ذهن، حس احساس توانمندی رسیدن به خواسته با قدرت ذهن.
توی یه فایل تصادفی استاد میگفتن اینکه بعضی ها بعضی کارها رو با شور و شوق اولیه شروع میکنن ولی ادامه نمیدن به خاطره اینه که ایمان ندارن که جواب میده، اگر ایمان داشتن که جواب میده مطمئنا با همون شور و شوق ادامه میدادن…
حالا اینجا هم همون بحثه، متناسب شدن احساس ایمان به روش ذهنی رو بهم میده. بهم ثابت میکنه این راه درسته و راهی غیر از این راه وجود ندارد. نشون میده و ثابت میکنه ما قدرت خلق کنندگی داریم و میتونیم با تغییر افکار، باورها و نگرشمون، نتایج رو تغییر بدیم.
پس من مشتاق و چشم به راه رسیدن به تناسب اندامم، تا یه مهر تایید به روش ذهنی و توانمندی خودم در این روش بخوره.
من به زودی به تناسب مورد نظرم میرسم و بهم ثابت میشه.
به امید اون روز
خدایا به امید تو
سلام لیلا خانم عزیز ممنون بابت کامنتی که گذاشتین خیلی جالب بود اصلاً حواسم به این موضوع نبود که ربط به ایمان داشتن داره خیلی برام جالب بود راست میگین شاید به خاطر همینه که ما بعضی از مسیرها رو نصف کاره رها میکنیم
به نام خداوند مهربانم
سلام استاد بزرگوارم
تولدتون مبارک
بسیار بسیار خوشحالم از اینکه با سایت بی نظیر شما آشنا شدم و در این ۲سال و ۸ماهی که در سایت شما بودم کلی تغییرات عالی در شخصیت من ایجاد شده، ممنونم برای همه ی زحمت هاتون ،
سپاسگذارم ،
امیدوارم همیشه خداوند بهترین شرایط رو برای خودتون و خانواده ی محترمتون ایجاد کنید .
بازم تبریک میگم ، شاد و سلامت و متناسب بمانید .
امروز برای من روز خوبی بود از اتفاقات خوب چند تا از درهای الهی باهم به روی من باز شد امروز در هستم از احساسات خوب بسیار خوشحالم
و به نظر لاغری چیز ساده ای میاد
چه مسائلی که من پشت سر گذاشتم
چه قدمهای بزرگی برداشتم
چه مشکلاتی که با لطف خدا حل شد
چه چیزهایی در طول زندگی یاد گرفتم
دیگه یاد گرفتن لاغری و گوش سپردن به بدنم که در برابر اینا هیچه
خدای من خیلی بزرگه
اون فکر منه که کوچیکه و فکر میکنم وای لاغری چه سخته.
خدایا شکرت
به نام خالق هستی بخش
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۲۹
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم هست .متناسب بودن بهم حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به خوردن و چاقی میده.متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس اعتماد بنفس،عزت نفس،اراده ،ارزش ،جذابیت ،زیبایی،جوانی و لیاقت میده .
از اینکه اندامم بسیار جذاب شده بی نهایت لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم بی نهایت لذت می برم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم لبخند میزنم ، خدا رو شکر می کنم و با خودم میگم این من هستم در این جسم کاملا متناسب و به آرزوی لاغری رسیدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه راحت همه ی کارهام رو در زمان کمتری انجام میدهم،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی دلم بخواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه لباسهای دوران دانشجوییم الان بسیار به تنم زیبا شدن حتی بعضی هاشون رو باید یکم تنگ کنم لذت میبرم .
همسرم از اینکه لاغر شدم بسیار خوشحاله و همیشه میگه آفرین بهت ، خیلی جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد .مادرم بسیار خوشحال شد و اشک ریخت و خدا رو شکر کرد بخاطر اینکه من به آرزوم رسیدم . گفت چقدر زیباتر شدی عزیزم .دخترم میگه مامانم چقدر خوشکل شدی شبیه پرنسس شدی .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل واقعا عالی شدی این همه سایز و وزن کم کردی ، بهت تبریک میگم ، راستی من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام ،همشون بسیار تعجب کردند و گفتن آفرین بهت خیلی قشنگ شدی با لاغرشدنت ، لباسها خیلی به تنت زیبا شدن ،خوش به حالت ،به ما هم بگو چیکار کردی ، تا ما هم اینجوری تغییرات عالی داشته باشیم .منم در مورد سایت تناسب فکری بهشون گفتم .
میبینم که مثبت اندیش شدم ، افکار منفی رو راحت رها میکنم و نمی زارم در ذهنم بمونند و اذیتم کنند.میبینم که مواظب ورودی های ذهنم هستم .میبینم که رفتار غذاییم خیلی تغییر کرده ، به محض اینکه سیر شدم دست میکشم و نمی خورم .دیگه اضافه خوری ندارم .میبینم که توجهم به موادغذایی بسیار کمتر شده ، مخصوصا شیرینیجات .میبینم که حس لاغری در من بوجود اومده .میبینم که انتظارم از خودم لاغر شدنه .میبینم که موقع غذا خوردن استرس ندارم که اندازه ش رو کاملا مشخص کنم و بعد بخورم .میبینم ترس از مواد غذایی ام بسیار کمتر شده و غذاها رو تفکیک نمی کنم .میبینم که شکرگذاری ام برای هر چیزی بیشتر شده .
باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید مواظب باشم که گذشته و آینده اصلا مهم نباشند در ذهنم تنها حال برام مهم باشه و اینکه لذت ببرم از شرایط الانم .باید حال خودم رو هر روز خوب نگهدارم .باید تمریناتم رو هر روز عالی انجام بدم .باید تجسم شبانه رو حتما انجام بدم .باید رویایم رو دنبال کنم .
« خدا رو شکر می کنم برای همه چیز »
« استاد بزرگوارم سپاسگذارم »
سلام دوستان این داستانی که میگم واقعیه صحبت منو یه شیرینی کشمشی
بریم بریم
یه روز قرار شد یه سبد انگور تعارف ببرم خونه خواهرم سوار ماشین شدمو راه افتادم تا رسیدم خونشون زنگ زدم، کیه منم حسن اومدم یه سبد انگور بدم الان میام پایین سلام اقا عابس (دامادمون بود خواهرم خونه نبود)چطوری خوبی ، مرسی تشکر این سبد انگور رو از باغ اوردم اونم گرفت و تشکر کرد و گفت ممنونم خدا زیاد کنه صبر کن برم ظرفشو خالی کنم بیارم (تو، فامیل ما کسی تعارف چیزی میاره یا میبری جاش یه خوراکی میدن که داماد عزیزمون بعد از اوردن ظرف یه خورده شیرینی اورد که بردارم)
از پله ها که داشت میومد پایین شیرینی رو دیدم از اینجا گفتگوی منو شیرینی کشمشی شروع شد
من ،یا خدا داره شیرینی میاره, بخورم ,نخورم ، دلم نمیخاد ، بر دارم باید بخورم ,بر ندارم ناراحت میشن, چکار کنم ,همینطوری فکر تو ذهنم بازی میکرد که رسید پایین پله ها و اقای شیرینی کشمشی جلوی صورتم
حسن اقا بفرما
نه نمیخورم
بابا بفرما چیزی نیست شیرینیه
بابا لامصب همون شیرینی نمیخورم این تو ذهنم بود
حالا با سختی یه دونه برداشتم خداحافظی و رفتم تو ماشین گذاشتم کنار دستم روی صندلی رو پلاستیک
استارت ماشین رو زدم که دوباره دیدمش البته ذهنی
شیرینی گفت: منو بخور گفتم نه نمیخورم ,
گفت:کوچیکم چیزی نمیشه گفتم نه دارم میرم غذا بخورم, بخورم اشتهام بسته میشه،
گفت: تو اینجوری نبودی هر چی میخوردی غذا هم میتونستی بخوری
گفتم الان فرق میکنه الان اگاهیم رفته بالا
شیرینی گفت چرت و پرت نگو اگاهی چیه بخور منو،
و دوباره گفت: تو معدت سریع هضم میشم بخور منو،
گفتم: نه لال شو نمیخورمت گفت باشه نخور منم میشینم اینجا دق بدمت،
تو حرکت بودم تصویر سازی شروع شد
هی میگفت بخور منم میگفتم نه هی چشمک میزد دلمم نمیخواست بخورم ولی عادتم میگفت بخور یه ۱۰دقیقه ای تو کشمکش بودم که قدرتش زیاد شد، دهنمو سرویس کرد
من یه حالتی دارم وقتی فکرم شروع میکنه به فک زدن وایمیسم نگاش میکنم اونجایی که فکر و ذهنم درگیر میشه ینی چجوری بگم فکرم شروع میکنه به تند تند حرف زدن که با درونم سازگار نیست من وایمسم نگاش میکنم ببینم چی میگه
باورتون نمیشه فکرم در مورد شیرینی چنان تصویر میساخت که بخورم یه لحظه از درونم اومد شیرینی رو از پنجره بنداز بیرون خداشاهد قسم میخورم وقتی انداختمش بیرون ، لحظه ای رو دیدم فکرم وایساد جلوم نگام کرد از این حرکتم یدفه لال شد من از حالت صورتش خندم گرفت قهقهه زدم و لال موندنش رو نگاه کردمو رانندگی کردمو رفتم
و مثل ادمایی بودم که قله رو فتح کرده بود واقعا هم فتح کرده بودم و تونسته بودم به افکارم پیروز بشم این حالت خیلی پیش میومد جوری منو درگیر میکرد که باید میخوابیدم تا یادم بره ولی بیدار میشدم بازم میومد همین حالت ها تصویر های ذهنی منو تشکیل میداد حسابی درگیرش بودم که به لطف اموزه های استاد عطار روشن در حال پاکسازی تصاویر چاقی و جایگزینی تصاویر لاغری هستم
سپاسگزارم استاد عزیز.
با سلام و درود فراوان
بسیار سپاسگزارم آقای شهبازی شما خیلی صادقانه و شیرین درمورد تغییراتتون توضیح میدهید منم قبلاً این کشمکشها را با ذهنیت چاقم زیاد داشتم خیلی هم مقاومت در مقابل نجواهای وسوسه انگیزش سخت است حتی وقتی میخواستم دورهٔ اصلاح پُرخوری را تکرار کنم خیلی سعی میکرد منو از تکرار کردن منصرف کند و مرتب در گوشم ویزویز میکرد که چی رو میخوای تکرار کنی تو که تمام فایلهای دوره رو به تکرار گوش دادی تمریناتش نوشتی دیدگاهم ثبت کردی آگاهیهای آن را هم یاد گرفتی دیگه برای چی میخوای تکرار کنی بیا برو سراغ یه دورهٔ دیگه… اما من که دانش آموختهٔ استادم بودم میدونستم که ذهن وقتی میخواد از نقطهٔ امنش خارج بشه و تغییر کنه مقاومتش شدیدتر و نجواهایش بیشتر میشود و این همان نقطهٔ پُر درد تغییر است که اگر با صبوری ردش کنیم به مرور صدایش ضعیفتر و گفتگوهایش کمتر میشود.
یه ترفند بهتون یاد میدهم که خودم تجربه اش کردم بسیار تاثیرگذار و زودبازده است هر وقت ذهنیت چاقت شروع میکند به حرف زدن دوتا گوش دیگه هم قرض کن و با تمام حواست فال گوش شو ببین چی میگه؟ شاید باور نکنید اما وقتی به جای مقاومت و فرار از گفتگوهای ذهنی با دقت و با تمام حواست سعی میکنی صدای ذهنت را بشنوی در دم صدایش حذف میشود من با استفاده از این ترفند توانستم خیلی راحتتر این مرحله رو رد کنم و الان اگر صد رقم غذا و خوراکیهای خوشمزه جلوی چشمم باشد، با آرامش و خیلی مسلط غذای انتخاب خودم را میخورم و اگر هم نجوایی باشد قدرت انتخاب من قویتر از وسوسهٔ ذهنیم است انشاالله با استمرار و ادامه دادن بزودی به این مرحله میرسید و می افتید توی سرازیری تناسب و روند کاهش وزنتون روانتر میشود.
سلام سلام به سحر خانم
ترفند خوبی گفتید اره منم از این روش هم استفاده میکنم خیلی جالبه وقتی گوش میدم انگاری یکی پیشم نشسته و یسره حرف میزه وقتی جوابش رو میدم اونم دوباره ادامه میده و لج میکنی ولی وقتی فقط گوش میکنم دیگه بیخیال میشه میره
سپاسگزارم از شما
سلامی دوباره
ترفنی که گفتید خیلی ساده تر بود و بعد از انجام دادن ذهنم خیلی ارو شد واقعا سپاسگزارم
سلام آقای شهبازی
خوشحالم که براتون مفید بوده ذهن ما ماهیت فیزیکی ندارد بنابراین وقتی ما آگاهانه و با تمرکز کامل روی گفتگو و ماهیتش دقیق میشویم، سریع خاموش و محو میشود و این واضحترین نشانه است برای اینکه بپذیریم ذهن بدون توجه ما به گفتگوهایش، هیچ تاثیری نمیتواند روی عملکرد ما بگذارد.
شاد و سلامت باشید.
سلام ینی عجب چیزی یاد دادید من یه مدل دیگه انجام میدادم ولی روش شما فوق العادس معرکس تک تک حسابی ذهنم اروم شده نه اروم نه خاموش شده اسکرین گرفتم به علاقمندی ها هم اضافه کردم
مرسی
مرسی
سلام حسن آقا صبح جمعه شما بخیر از خوندن دیدگاهت خیلی لذت بردم و خیلی هم خندیدم خیلی جالب نوشته بودی صحبت با شیرینی کشمشی یه جور خلاقیت هنریه …آفرین جالب بود….. شما هم شیطونیا…. 🙂
سلام و درود
چرا من می توانم به تناسب برسم؟ چرا تناسب برای من امکان پذیر است؟
چون من قدرت خلق کنندگی دارم.
ارتباط قدرت خلق کنندگی با رسیدن به تناسب اندام چیه؟ ارتباط قدرت خلق کنندگی با رسیدن به تناسب اینه که وقتی من باور داشته باشم که قدرت خلق کنندگی دارم، یعنی باور دارم که زندگی خودم به دست خودم ساخته می شه و عامل بیرونی ای در آن تاثیر نداره و زمانی یک عامل بیرونی روی زندگی من تاثیر می ذاره که من خودم بهش قدرت داده باشم. افراد قدرت تاثیر گذاشتن روی زندگی ما رو دارن، مگر وقتی ما بهشون قدرت بدیم. افکار گذشته و اتفاقات بد گذشته هنوز می تونن روی زندگی ما موثر باشن چون ما بهشون قدرت می دیم، چون ما هر بار اونها رو نبش قبر می کنیم. الان من توی مرحله ای هستم که واقعا متوجه شدم هر خواسته ای داشته باشم فقط خودم هستم که می تونم در رسیدن بهش موثر باشم.
جالبه، من الان فهمیدم و قشنگ درک کردم که این من بودم که به خوراکی ها برچسب چاق کننده و لاغر کننده و مفید و مضر زده بودم. توی همین دو ماه قشنگ به این درک رسیدم. ذهنم رو از این همه برچسب ها و اطلاعات بیخودی درباره مواد غذایی پاک کردم. من ذهنیتم را تغییر دادم وگرنه مواد غذایی همان ها هستند. خواص و ویژگی های مواد غذایی تغییر نکرده ولی ذهنیت و باور من تغییر کرده.
پس مرحله اول این است که از آنچه تا به امروز فکر می کردیم (و در واقع خیال می کردیم، چون واقعیت نداشته) دست برداریم و به قدرت ذهن ایمان بیاریم و شروع کنیم ذهنیت خودمان را بر اساس چیزی که می خواهیم بچینیم و شکل دهیم.
این که چگونه مجدد ذهن خودمان را بر اساس آنچه می خواهیم شکل دهیم را داریم یاد می گیریم. تجسم شبانه، تصویر سازی خواسته ها، تخیل روزانه، ساختن سناریوی ذهنی از آنچه می خواهیم، تجسم اندام مورد نظر، پاسخ گویی به سوالاتی که احساس ما را درگیر می کند و …
در واقع یا این تمرینات شرایط مورد نظر خودمان را شبیه سازی می کنیم و خودمان را در محیط شبیه سازی شده قرار می دهیم تا ذهنمان سناریوی جدید را به عنوان واقعیت قبول کند و دیگه بعد از اون همه چیز به صورت روتین و طبیعی پیش می رود چون فرمان های لازم بر اساس آنچه ما خواسته ایم صادر می شود و موجب تغییر رفتار و بعد از اون تغییر نتیجه می شه.
پس تناسب اندام به طور طبیعی امکان پذیره چون ما قدرت خلق کنندگی داریم و به راحتی با استفاده از این قدرت به این خواسته مون می رسیم.
سلام و عشق نثار مهربانترین و خاص ترین استاد دنیا❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
استاد عزیزم من جسم سبک و متناسبم و فکر آرام و حال خوشم را مدیون آموزشهای بینظیر شما هستم و مهربانی و سخاوت و هوشمندی و توانمندی و همراهی عاشقانه و بی دریغ شما را با هیچ ارزشی در دنیا نمیتوانم جبران کنم فقط میتوانم بگویم به اندازهٔ تمام خوبیها و زیباییهای دنیا و به اندازهٔ تمام جسم های زیبا و افکار متناسبی که برای عاشقان لاغری آفریدی بهترین چشم روشنی ها و پاداشهای خدا را برایتان آرزو دارم🙏🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹
تولد پُر از عشق و برکت تان را به توان هزار به شما تبریک میگویم الهی زیباییهایی که وارد روح و جسم ما کردید مانند یک گُل پیچک جادوئی تمام ابعاد زندگیتان را غرق در عشق و شادی و نور الهی کند و همواره دریای دلتان آرام و زلال و پُر از عشق خداوند باشد❤️🎂🎁🎉🎵💐🎊🥰💖🌹
سلام و درود
از لطف و مبحت شما دوست عزیزم سپاسگزارم
خدا رو شکر میکنم که در مدت حیاتم در دنیای مادی تاثیر مثبتی بر زندگی دوستانم داشته ام.
از اینکه خداوند انسانی های نازنین زیادی را همراه من در این مسیر قرار داده است همواره سپاسگزارم.
شاد و موفق باشید
عاشقانه از پاسخگویی شما تشکر میکنم استاد جانم. ما خیلی خوشبختیم که شاگرد شما هستیم امیدوارم لایق محبتهای بی دریغ و بهشت متناسبی که برایمان ساختید باشیم🌹🌿❤️🌿🌹
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن حس اعتماد به نفس اینکه هر لباسی اراده کنم میتونم بخرم و بپوشم
زمانی که چاق بودم با اینکه از نظر مالی مشکلی نداشتم اما همیشه از لباس خریدن متنفر بودم
اما حالا دیگه به جای اینکه با خجالت به فروشنده بگم سایز بزرگتر میخوام با لبخند میگم این هم بزرگه میشه سایز کوچیکتر بدی؟
لباسهام همگی گشاد شدن دادم بعضی هاش رو تنگ کنن بعضی هاش رو هم بخشیدم میخوام برم لباس جدید بخرم
از اینکه دیگه پایین تنه ام چاق نیست خیلی خوشحالم مجبور نیستم خودم رو هزار لا یپوشونم یا لباس سایز بزرگ بخرم
لباس سایز خودم میخرم
همیشه آرزو داشتم یک محجبه ی خوش تیپ باشم و حالا به آرزوهام رسیدم
مهمونی دعوت بودیم و اول اطرافیان من رو نشناختن
بعد هم گفتن چه رژیمی گرفتی که زیباتر شدی
هرکس لاغر میشه از قیافه میافته ولی تو ده سال جوونتر شدی مریم!
منم گفتم اونا رژیم سخت میگیرن ولی من نه
اعتماد به نفسم خیلی بالا رفته دیگه از جمع از مهمونی از خرید فراری نیستم
با اعتماد به نفس غذا میخورم خیلی باکلاس غذا میخورم ارزش خودم رو میدونم صاف راه میرم عاشق مریم توی آینه شدم
کار خاصی نمیخوام بکنم فقط هر روز همین حال خوب رو تمرین کنم حتی اگر ناراحتی ای توی زندگی پیش اومد بهش دامن نزنم
مهمونی دعوت شدم و هجوم افکار منفی دارم فقط الان حرف هایی که استاد زده به کارم میاد چون فهمیدم واقعا توی سختی باید نشون بدیم چقدر فرمولهای ذهنیمون تغییر کرده و چند مرده حلاجیم
الان دلم میخواد بشینم وسط خونه گریه کنم
اینا رو اینجا میذارم چون میدونم یه روزی که به سایز مورد علاقه ام برسم
حتما بهش میخندم
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنیبه نام خدای لاغری و تناسب اندام …….
29 مهر ….
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
لاغر شدنم برام حس جذابیت و زیبایی به همراه آورده که شدیداً لذت داره ….
لاغر شدن حس خوب رهایی داره
لاغر شدن حس اعتماد بنفس بهم میده
لاغرشدن حس زندگی در بهشت رو بهم میده
2ـ از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری ؟
چقدر لذت داره خودمو با لباسهای قالب تن و کفشهای پاشنه بلند جلو آینه تماشا می کنم و با حال خوبو احساس عالی خدارو شکر می کنم ….
چقدر لذت بخشه پوشیدن مدلهای مختلف با طرح و رنگای شاد و زیبا … حالا که دیگه شکر خدا لاغر شدم هم لباسای چسبان و کوتاه توو تنم قشنگن هم ترکیب لباسای گشاد و سایز بزرگ با چسبان و قالب تن واین خیلی جالبه :))
چقدر لذت بخشه موقع نشستن روی مبل وصندلی شکمم توو رفته و صافه ….
چقدر لذت بخشه که میتونم شلوارای تنگ بپوشم و روی مبل و صندلی بنشینم و پاهام رو روی هم بندازم و یک استایل زیبا از خودم به نمایش بگذارم…..
چقدر لذت بخشه که شلوار تنگ می پوشم و مینشینم اما کمر شلوار لوله نمیشه و پایین نمی آد…..
چقدر لذت بخشه وقتی که با شلوار تنگ میشینم اما فشاری به شکمم احساس نمیکنم….
3ـ چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
بازخورد از آرایشگرم :
گوشی رو برمی دارم و به آرایشگاه زنگ می زنم
ــ الو دنیا خانم سلام …
ــ سلام عزیزم خانم باقری جانم بگو ….
ـــ عزیزم می خوام برم مراسم عقد کنان دختر داییم می آم برا رنگ و شینیون و آرایش …
ـــ باشه عزیزم بیا …..
ـــ من خوش قولم چند دقیقه دیگه آرایشگاهم …
گوشی رو گذاشتم از شادی در پوست خودم نمیگنجیدم… آخه دنیا خانوم چند ماهه منو ندیده.. اصلا خبر نداره که به این خوبی لاغر شدم. حتماً از دیدنم تعجب میکنه .. خانم چاقیه.. الان چند ساله دنبال یک پزشک جراح درجه یک میگرده که شکمش رو عمل ابدومینوپلاستی کنه .. اما بازوها و کمرش هم چربی اضافه داره … سینه هاش خیلی بزرگه میگه سنگینن و به سرشانه هاش فشار می آره و خسته اش می کنن … همه اش میگه کی بشه از شر این وزن اضافی خلاص بشم ..میگه هفته ای چند بار باشگاه میره و عرق می ریزه و رژیم می گیره ولی دریغ از نتیجه … خلاصه خییییلی ناراحته …..
من چند بار بهش گفته بودم که یک راه خیلی آسون و منحصر به فرد هست که میتونیم باهاش لاغر بشیم فقط یکم زمان میبره مثل این روشهای زودبازده نیست چون باید روی ذهنمون کار کنیم تا مقدمات تناسب اندام فراهم بشه…
گفته بود چقدر عالی حالا این روش رو از کجا داری یاد میگیری ؟ گفتم از طریق یک سایت اینترنتی با استادی رصا عطار روشن…. توضیح بیشتری خواست که ندادم گفتم آدرس سایت رو بهت میدم برو ببین چه خبره…. ولی ظاهراً که نرفته بود….بگذریم…….. لباس مجلسی ساتن سفید خودمو پوشیدم عین همونی که عکسشو نشونتون دادم مدل همون منتها سفید به رنگ لباس عروس خانوما …… اخه می خواستم دیگه خونه برنگردم از همونجا همسرم بیاد دنبالم که بریم سالن عقد ….. 10 دقیقه بعد جلو آرایشگاه بودم….. پرده رو کنار زدم و وارد شدم و سلام دادم از شانس آرایشگاه خلوت بود و هیچکس نبود دنیا خانم داشت جلوی آینه موهاشو سشوار میکشید از توی آینه به من نگاه کرد و جواب سلامم رو داد اما چشماش از تعجب گرد شد دستش که بالا سرش بود همینجور خشکش زد ..من چشمام از خوشحالی برق میزد .. چند لحظه دستی که با سشوار بالای سرش برده بود بیحرکت روی سرش موند…. …. من با شیطنت فقط نگاهش میکردم و لبخند به لب داشتم…. از قصد سکوت کردم و عکسالعملی نشون ندادم.. ..بالاخره سکوت رو شکست و از جلوی آینه برگشت به سمت من و با تعجب به من گفت چیکار کردی تو با خودت راستشو بگو کدوم دکتر عملت کرده تو چند ماه پیش شکم داشتی .. ولی الان شکم که نداری هیچ قسمتهای دیگه بدنت هم لاغر شده پس معلومه که عمل نکردی ناقلا چه جور رژیمی گرفتی کدوم باشگاه رفتی ؟؟
حالا دیگه نوبت من بود که سخنرانیمو شروع کنم …. گفتم دنیا جان مگه یادت رفته چند وقت پیش هم بهت گفتم که من دارم با آموزشهای سایت لاغری با ذهن تمرین میکنم اینارو بهت گفته بودم حتی آدرس اون سایت رو هم برات فرستادم گفتم برو ببین چه خبره…… رفتی ؟ نه نرفتی …. بعد دوباره خندیدم…گفتم من با قوانین لاغری ذهنی وزن کم کردم اون موقع که به تو آدرس دادم بذری که کاشته بودم محصول نداده بود و تو با ناباوری برخورد کردی و حرفامو گوش ندادی…. اما حالا ببین سایزم ۳۸ شده از گشادی لباسهام فهمیدم که وزنم خیلی اومده پایین به نظرم دور و بر ۶۰ کیلو باید باشم….. وزن کشی و تند تند سایز کردن برای ما ممنوعه …ما بیخیال نتیجه فقط با احساس خوب تمرینها را انجام میدیم و جلو میریم بعد یهو به خودمون میایم که لاغر شدیم ….
دنیا خانم با تعجب و در سکوت به حرفام گوش داد و گفت : من که نمیتونم لاغری ذهنی رو باور کنم پس اگه توی این سایت هم برم و سردر بیارم که اونجا چه چیزایی گفته میشه اما مطمئنم که نتیجه نمیگیرم چون نمیتونم این مدل لاغر شدن رو باور کنم…
گفتم دنیا خانم داری منو با چشمای خودت میبینی چرا باور نمیکنی ؟؟؟ به خدا بهت راست گفتم من نه رژیم گرفتم نه قرص چربی سوز خوردم نه کپسول کاهنده اشتها نه باشگاه رفتم نه پیادهروی ولی لاغر شدم اگر اینطوره که میگی خب این مشکل خودته هر کس باور کنه که با قدرت ذهن میشه لاغر شد مثل آب خوردن میتونه لاغر بشه چون دنیای ما رو باورهای ما میسازه نه اعمال ما……. حالا اگه میخوای به خودت سخت بگیری کلی پولی که با زحمت به دست آوردی بریزی تو جیب جراحان پلاستیک و کلی هم استرس جراحی و عواقب بعد از جراحی رو به جون بخری خوب دیگه خودت می دونی … برو خوب فکراتو بکن….
و بعد روی صندلی جلوی آینه نشستم تا موهامو رنگ کنه و بقیه کارا ..….
4ـ از نظر افکار و رفتار چه تغییراتی در خودت مشاهده میکنی ؟
من وقتی لاغر شدم که ابتدا فکرم لاغر شد یک پروسهای طی شد و سپس جسمم شروع به لاغر شدن کرد….. افکاری که در من تغییر کرد چند دسته مختلف بودند افکار مربوط به توانایی و لیاقتم افکار مربوط به نگرش خودم نسبت به خودم و افکار مربوط به نگرشم در مورد مواد غذایی….
دگرگونیهای فکری باعث شد که در خودم لیاقت لاغر شدن رو ببینم و همچنین تونستم باور کنم که توانایی لاغر شدن رودارم و سپس با در پیش گرفتن تمرینات دوره سرزمین لاغرها هفته به هفته انتظار لاغری در من بالا و بالاتر گرفت… چون همانطور که آموزش میدیدم و اصول لاغری صحیح رو یاد میگرفتم در متن زندگیم آگاهیها رو به اجرا میگذاشتم.. من بیخیال نتیجه اصلی شدم احساسم رو خوب نگه داشتم و فقط به انجام تمرینها پرداختم و به شکل اتفاقی متوجه شدم که لباسهام به تنم گشاد شده… اولین علائم لاغری رو که در خودم دیدم انگیزه و اشتیاقم صد برابر شد برای ادامه دادن و آنقدر ادامه دادم تا نتیجه گرفتم…..وقتی انتظارم از خودم لاغری شد رفتارهای غذاییم هم خود به خود در جهت متناسب شدن تغییر کرد… دیگه تند تند گرسنم نمیشدم موقع غذا خوردن حرص و ولع نداشتم نقطه گرسنگی و سیریم رو کاملاً تشخیص دادم و بعد از سیری به هیچ وجه تن به خوردن هیچ چیزی ندادم و اینجوری بود که من به این خوبی تونستم لاغر بشم…..
5ـ چه اصلاحاتی ر جهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتونی ایجاد کنی؟
تصمیم دارم تا آخر عمرم از سایت تناسب فکری دور نشم و همواره در کنار استادم و دوستان متناسبم باقی بمونم دوست دارم که به عنوان همیار لاغری در سایت فعال باشم و دوستانی رو که نگران هستند و یا دچار شک و تردیدند رو راهنمایی کنم..
دوست دارم هیچ وقت از شخصیت لاغرم جدا نشم و کارهایی نکنم که شخصیت چاقم دوباره فعال بشه….
حالا که لاغری رو تجربه میکنم دوست دارم برم باشگاه و ورزش کنم دوست دارم برم پیادهروی و با حال خوب از مسیر لذت ببرم هرجا خسته شدم بشینم و گلویی تازه کنم… و با آب معدنی از خودم پذیرایی کنم..
دوست دارم که بدنم رو عادت بدم روزی ۸ لیوان آب رو به راحتی دریافت کنه و ازش لذت ببره
دوست دارم همچنان شیک و باکلاس غذا بخورم مثل پرنسسها رفتار کنم به غذا هیچ وقت حمله نخواهم کرد و مثل قحطی زدهها رفتار نخواهم کرد اگرچه در زمانی هم که چاق بودم همچین رفتارهایی رو نداشتم…..
تجسم شبانه حالا دیگه برام خیلی راحت و لذت بخشه من حالا دیگه در این تمرین هم خود واقعیم رو متناسب میبینم هم اون چیزی که در ذهنم به نمایش میگذارم….
سلام شهربانوی عزیز
چقدر کامنتتون خوب بود
طولانی بود ولی من با علاقه تا آخر خواندم
ممنون از شما
چقدر صحنه سازی و سناریو نویسی تون عالیه، ما هم با شما توی آرایشگاه بودیم.
آدم شما دوستان رو که آنقدر خوب مینویسید و به قول معروف دل به کار میدید را میبینه، انگیزه میگیره. ضمن اینکه وقتی احساستون رو میخوانیم، انگار خودمون یک بار دیگه داریم تمرین رو جواب میدیم، تازه از یک زاویه ای که ممکنه به فکر خودمون نرسیده باشه.
ضمنا انقدر سناریو واقعی بود که من گفتم حالا که میخواهید موهاتون رو رنگ کنید کاش پیراهن سفید رو نپوشیده بودین 😉
موفق و متناسب باشی دوست خوبم
بنام خدای مهربان
با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد بی نظیرم و دوستان هم مسیر شگفتی سازم
روز ۴۶ :
یه احساسی از دورنم بهم گفت امروز اینجا هم تمرین روزانه ام رو کپی کنم و بفرستم علاوه بر قسمت گام چهارم که عاشقشم
و انتظار لاغری در من به شدت تقویت شده و کاملا درونی حسش میکنم و به طور آسان و شیرین شاهد این شگفتی بزرگ هستم
من همیشه با رژیم و ورزش سخت هم این انتظار رو نداشتم و اکثرا وزنم به استپ میرسید از بس چک میکردم نتیجه رو و هیچ اعتمادی در کار نبود
ولی الان با اعتماد کامل دارم تمرین به این خوش احساسی رو انجام میدم و اصلا هم سخت نیس
اجباری نیس
با حال عالی و بدون خستگی انجامش میدم و فایلها رو با اشتیاق گوش میدم
و همش در حال تصویر سازی مثبت میبینم خودمو و این فوق العاده است
و نشانه های تغییرات هم به وضوح برام قابل مشاهده و عشق دنیا رو میکنم
و دنیا هم پاسخ عشق بهم میده
اگه من و دوستان هم مسیرم موفق نشیم پس کی قراره موفق بشه
اونایی که مدتها خودشونو شکنجه میکنن که خب بالاخره رها میکنن
ولی من با اینهمه اعتماد دیگه چجوری میتونم رها کنم
دیگه هیچی نمیتونه مانع خوشبختی و سعادت من بشه
حتی اینبار کلی مشکل برام پیش اومد که جا نزدم و خیلی خیلی خوشحالم و به خودم ایول میگم
حتی شده با یه تمرین کوتاه حال خودمو عالی کردم
و این قدرت تخیل درونی واقعا قدرتمند و هوشمند عمل میکنه
و مرحله کاشت و داشت و برداشت رو راحت کرده به شدت
و حس این خوشبختی کاملا قابل باور و کاملا طبیعی و آسونه و بی نظیره هیچ جای دنیا همچین امکاناتی نیست و ما همه غرق در لذت رویاهای خودمونیم و در هر لحظه زندگیش میکنیم و این تجسم نیرویی هست که به تازگی کشف شده در من و هرگز نمیدونستم که انقدر میتونه آسون باشه همش فکر میکردم آداب و ترتیب خاص داره و برای خودم سختش میکردم
هر چی آسون تر بهتر
واقعا کیف میکنم موقع ظرف شستن و آشپزی و هر کاری تو تجسم اندام درخشان و اصل وجودی خودمو ببینم و کیف کنم
و خواسته و آرزوی خودمو زندگی کنم
و ناخودآگاهمم صد در صد باورش میشه که من متناسبم و فقط به احساس من کار داره
و آگاهانه هر کاری که هنوز نمیتونم انجامش بدم خودمو مجبور نمیکنم مثلا الان برای من بلند شدن از کنار میز نهارخوری سخته
چند روزی کیف کردم چون تازه میز نهار خوریمون اومده و میدیدم حس بلند شدنم سخته فعلا این حس رو تقویت نکردم تا ناتوانی رو توجه عینی نکنم
واقعا از توی تخت غذا خوردنم لذت میبرم
میدیدم سر میز خیلی با مامانم درگیر میشم و به رفتارهاش مخصوصا صدای خوردنشون حساس بودم پس آرامشم برام مهم تر بود و تنها غذا خوردن رو خیلی دوست دارم و دیگه بحث و درگیری نیس
و انجامش نمیدم که حسم بد نشه و دل مامانمم نرنجونم و اون اشتباه بود مامانم دوست داشت در کنارشون باشم ولی من دیدم نمیشه گیر ندم و درگیر میشم با چپ چپ نگاه کردن داداشم ادامه ندادم و حالمم بهتر شد و حس ناتوانی هم رفت
واقعا دردهای روماتیسمی من خیلی بدون دارو خوردن کمتر شده و پیشرفت رو میبینم
با این کار کوچک به هم نمیزنم که خودمو مجبور کنم سر میز غذا بخورم و به راحتی خودم فکر میکنم و دیگران و حسمم فوق العاده است و راضی ترم و کلا من از هیچ اجباری تو زندگیم استقبال نمیکنم و عاشق رهایی هستم و همین انتظار موفقیت بهم میده و عاشق آزادی در انتخابهام هستم
تمرین سوالات زیبا و پر احساس منطق ساز :
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۱. حس آرامش و آسایش و بی دغدغه زندگی کردن بهم میده حس سلامتی کامل و تولید سلولهای پر انرژی شادی آفرین حس سلامت تمام اندام داخلی و خارجی رو بهم میده پوست شاداب و پر طراوت موهای درخشان و زیبا حس پذیرش و صلح عمیق درونی با خودم رو بهم میده و حس سبکی بچگیام و حس بپر بپر و دویدن و بازیهای کودکانه انجام دادنی که همیشه سعی کردم از هیکلم خجالت بکشم حس ریز نقش شدن بهم میده و حس اینکه خیلی بی بی فیس تر میشم و هیچکس سن منو باور نمیکنه و سن فقط عدد و رقمه و حس بچگی رو خیلی دوست دارم رهای رها از هر غمی هستم
۲.حس عاشقی و از آینه سیر نشدن و خوشبویی و تمیزی و هر روز صبح رو با حال خوش شروع کردن و کل روز در حال خوش بودن چون مشکلات برای من مثل آب خوردن حل میشه و من پر حس ناب آگاهی هستم و تا گور در حال آموزش هستم ز گهواره تا گور دانش بجوی رو خوب عملی میکنم و حس اینکه همیشه بدنبال آموزش سودمند به نفع خودم هستم چون تجربیات فراوانم حس اشتیاق یادگیری رو در من هزاران برابر کرده و زندگیمو زیباترین میسازم و حس توانمندی و لیاقت و ارزشمندی و شجاعت شدید رو بهم میده و حس اعتماد به نفس خیلی بالا رو دارم و عاشق دور همیا و جشنا شدن و شیک پوشی فوق العاده رو برام داره و ظرافت اندامم برام خیلی جذابه و حس پرواز تا اوج خوشبختی و سعادت دنیا و عقبی و زندگی در بهشتی که خودم خالقشم و دنیام گلستانه و حس همه چی آرومه رو بهم میده و حس داشتن گنج الهی با حمایت و هدایت صد در صدی رو بهم میده
۳. حس لاغری عبادت است و عمل صالح و رسالتم رو درست انجام دادن و رهایی در همه انتخابهام لباس و خوراک و تفریحات نامحدود و برگشت به اصل خودم و حس باور فراوانی نعمت ها و منم به اندازه تمام مخلوقات خدا حق لذت بردن از تمام نعمتهای الهی رو دارم و حس شکر گزاری و شناخت بهتر خودم و خدای بی نظیر و شگفتی ساز درونم رو کشف میکنم و تمام تواناییهام رو در جهت خواسته هام به آسونی به کار میگیرم متناسب شدن با قدرت ذهن یعنی حس داشتن پکیج کامل خوشبختی و دیدن لبخند عمیق رضایت از خودم و دیدن رضایت خدا که امانت الهی رو به شکل اولیه خلقت برگردوندم و حس اشرف مخلوقات شدنی که خدا موقع آفرینش به من احسنت گفت و این یعنی عشق الهی رو دیدن با تمام وجود و عاشق این احساسات بی نظیرم و خیلی آسون و طبیعی و شیرین و دلچسب نه اینکه بخام ابرو درست کنم چشم خودمو کور کنم بر عکس حس بینایی زیباییها رو دارم با ذره ذره وجودم عین استاد و راهنمای خودم و تمامی دوستان هم مسیر قدرتمندم و من و اینهمه خوشبختی کاملا طبیعیه
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۱.از اینکه شکمم تخت و صاف شده و بی نهایت زیبا و هیچ چربی اضافی نداره دقیقا مطابق تجسم و تصویر سازی دائمم و کمرم باریک و خوش فرم شده خیلی لذت میبرم
۲. از اینکه سینه هام کوچک و خوش فرم و زیبا شده و بازوهام خوش تراش شده و ترقوه هام نمایان عشق میکنم و صورتم باریک و زیبا شده و چال گونه هام عمیق شده و چشمام درشت تو صورتم پیداست و لپهام چشمام رونمیپوشونه خیلی لذت میبرم
۳. از اینکه باسنم کوچک و جمع و جور شده و خوش فرم و رانهام کشیده و باریک و ساق پاهام باریک شده درست عین تصویر سازی و سلیقه خودم و مفصلهام همه سالم و بی درد شدن و بیماریهای ذهنی خودمو درمان کردم و بی درد و سالم هستم خیلی لذت بخشه و عشقه برام
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۱. رفتم قشنگ ترین لباس بازار رو برای اندام خوش تراشم خریدم و به جشن عروسی رفتم با اشتیاق کامل و همه حیرت کردن از دیدن من انگار صندلی رو تو سالن نمیدیدم از اول تا آخر مجلس میچرخیدم و از مصاحبت با تمام فامیل لذت میبردم و کوه اعتماد به نفس شده ام و همشون بهم تبریک میگن که چقدر تغییر کردی چه زیبا شدی و خوش به حالت کاش ما هم مثل تو اراده داشتیم رژیمی که گرفتی چی بود و من با لبخند عمیق میگم رژیم ذهنی و صد در صد تضمینی و بی هیچ سختی و فشاری و اکثرا مشتاق میشن و منم آدرس سایت رو بینشون پخش میکنم و نجات پیدا میکنن و از گسترش لاغری با ذهن غرق در احساس خوشبختی میشم
۲. خانواده ام خیلی برام خوشحالن و مدام میگن خدا رو شکر عالی شدی خیالمون راحت شد که دیگه هرگز به روزهای قبل بر نمیگردی ایول که ادامه دادی و جا نزدی و باعث افتخاری و کلی تشویقم میکنن مخصوصا مامانم که عمیقا از من راضیه و همش دعام میکنه و برام دعای عاقبت بخیری میکنه
۳. جشن پیروزی تالار شگفتی سازان برام بسیار با شکوه برگزار شد و همه دوستان هم مسیرم بهم تبریک گفتن و استاد عزیزم منو تشویق کرد و خیلی بهم حال داد که تونستم ذره ای از کل شرکت کننده ها باشم که نتایج درخشانم رو به نمایش بزارم و عمل صالحم رو سپاس که کلاس اولیها انگیزه بگیرن و پر قدرت ادامه بدن و این خیلی برام ارزشمنده
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۱. خیلی کمتر از اینستا استفاده میکنم و علاقم داره کم میشه هرگز خبرهای بد رو دنبال نمیکنم تا مطلبی در مورد سود و زیان مواد غذایی میبینم کاملا بی توجهم و اصلا نگاه نمیکنم کاری که در گذشته عادتم بود و باورهای مخرب برام میساخت و الان آگاهانه جلوی ورود اطلاعات غیر از این سایت ارزشمند رو باور نمیکنم و خودمو لایق آگاهی اصل اورژینال میدونم
۲. خیلی از هله هوله هایی که قبلا عاشقش بودم برام خیلی عادی شدن و هر وقت دلم بخاد میخورم و هرگز دچار وسوسه نمیشم که تا نخورم آروم نشم چون حرص و ولع ندارم و موقع نیاز حتما میخورمش و با چیز دیگه جایگزین نمیکنم و حتی یدونه میخورم حس بی نیازی میکنم و کاملا حس صلح و پذیرش دارم و قبول مسئولیت صد در صدی خودم و قدرت رو به غذاها نمیدم و ترس رو همش پاکسازی میکنم با آگاهی حتی از دیدن خیلی عکسا و فیلمهای موگبانگ تهوع میگیرم و دیگه پرخوری دیگران برام چندشه نه جذاب و فقط عاشق رفتار متناسبها هستم و برام لذت بخشه و مورد علاقه و این برام خیلی تغییر بزرگیه دیروز خواهرم گفت برای تولد از پیج رستوران غذا انتخاب کنم ولی از دیدن همشون بدم میومد و تهوع میگرفتم و هیچکدوم رو دلم نمیخاست و قبلا آب دهنم راه میفتاد الان نه دیگه انتخابم شد چیپس و پنیر با اینکه حجم پرس خیلی کم بود ولی گفتم شاید همینم زیاد بیاد و دنبال حجیم بودن پرس نمیرفتم و چقدر کامنتها نوشته بودن سیر نشدن ولی من میدونم کاملا اندازه نیاز میخورم
۳. خیلی عاشق فعالیت روزانه شدم و سعی دارم زیاده روی نکنم و مثل قبل تمام کارها رو خودم تنها انجام ندم چون قبلا انقدر به خودم فشار میاوردم و دیگه نمیتونستم ادامه بدم الان کمک میکنم زیاد ولی نه در حد اینکه از پا در بیام و درد و فشار به خودم نمیارم و این هم یه تغییر بزرگه برای من و نشونم میده این بار کلی عاقلانه ترم و آگاه تر و این نشون میده بهم عمل کردم به این که رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود و عاشق استمرار خودم هستم حتی به صورت کم و این عمل کردن با عشقه نه اجبار خودم
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
۱. استمرار لذت بخش و تکرار به ظاهر تکراری رو آهسته و پیوسته داشته باشم و هیچوقت حس اجبار نداشته باشم چون من همیشه با اجبار کم میارم و همین روند که زیاده روی نمیکنم و تا لحظه ای که عشق میکنم آموزشهام رو دنبال میکنم برام خیلی عالیه و محاله لیز بخورم و جا بزنم و به خودم استرس نمیدم و عاشقانه در مسیرم و به آموزشهام عالی عمل کنم و نور آگاهی در وجودم متبلور کنم و کود اعتماد به نفس بدم به درخت تنومند لاغری و موفقیت و مرحله داشت رو به طرز عالی پیش ببرم
۲. تو مورد بحث کردن واقعا خیلی پیشرفت کردم و این خیلی بهم آرامش میده با همین فرمون ادامه بدم و به مهارت برسم واقعا تغییرات هر روزه خودمو میبینم و دلسرد نمیشم حتی اگه یه جا اشتباه کردم دیگه تکرارش نمیکنم مخصوصا بحث کردن با مامان و داداشم و برام خیلی رضایت بخشه و ایول دارم و مطمئنم کاملا برام ترک میشه و قضاوت و گله و شکایت هم کاملا در من پاکسازی میشه و خیلی آرامشم بیشتر میشه و عالیه
۳. هیچ ترسی تو وجودم نباشه و تمام باورهای پوچ و بی اساس از مواد غذایی رو پاکسازی کنم و من کاملا از رفتارم راضی هستم ولی مامانمم میگه تو فقط ترس داری هنوز چون پیغام سیری رو عالی دریافت میکنم و هرگز غم گذشته رو نداشته باشم و گذشته در گذشته و فقط لحظه حال رو به بهترین شکل بسازم و قدرتمتد باشم در اشرف مخلوقات خودن شدم و احساس عالی داشته باشم و ناخودآگاهمو به بهترین شکل برنامه ریزی کنم و شک و تردید رو پاکسازی کنم و انتظار و ایمانم رو تقویت کنم و سرعت ترمیم رو ببرم بالا و کفه ترازوی خوشبختی رو سنگین تر و نتایج خودشون میان اتوماتیک و خیلی آسون و طبیعیه که به تمام خواسته هام برسم
خدا جونم من مسئولم لطفا مرا ببخش عاشقتم متشکرم که هر لحظه هادی و حامی منی
استاد بی نظیرم خدا قوت دمتون گرم ایول دارید خدا خیر و برکت فراوان نصیبتون کنه
در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و من لایق بهترینهام و این حق طبیعی منه
این تمرین شگفتی ساز با اشتیاق ادامه دارد …
سلام شیرین عسل من سپاسگزارم که برایمان مینویسی بازم با قلم جادوئی و دلنشینت غوغا کردی خیلی لذت بردم. مبارکت باشد عمل صالح و تناسب زیبایی که با عشق و اشتیاق داری در خودت پرورشش میدهی و خیلی مشتاقم که بزودی توی تالار شگفتی سازان متناسب شدنت را با عشق و بوسه بهت تبریک بگویم امیدوارم همواره لبخندهای لاغریت زیباتر و عمیق تر شود و با اون چشمات مهربان و پُر از شوق تغییرت، تماشگر خلق بهترین زیباییهای خودت و جهانت باشی و واقعاً لایق این همه خوشبختی هستی چون دوست داشتنی ترین اشرف مخلوقات هستی و خوشحالم که همه چیز دارد باب میلت پیش میرود.
شاد و موفق باشی دوست گُلم😘💖🌿🌹🌿
سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد نازنین و سحر قشنگم
مرسی عزیز دلم ممنونم از لطف و انرژی که بهم میدی تمام ما انتخاب شده های این سرزمین
مثل نجات یافتگان کشتی حضرت نوح هستیم و در حال دیدن شکفتی و زیباییها و شجاع و توانمند برای تغییراتمون و این کاملا طبیعی و آسون و لذت بخشه و دیر و زود داره ولی سوخت و سوز محاله و این انتظار و قدرت تخیل سوخت ما هست که قدرت ماورایی و فوق العاده ای داره و چقدر خوشبختیم که تازه داریم یاد میگیریم به نفع خودمون استفاده اش کنیم
همیشه بوده و در جریان بوده ولی به ضرر خودمون و باری به هر جهت ولی با نور آگاهی و آموزش به درخشش رسیده و نورافشانی میکنه و خیلی لذت بخشه و سرشار از احساسات و امید و آرزوهایی که موجود میشن و مشتاقانه به دنبالشیم و چقدر عالیه که پکیج کامله و در همه چی شگفتی ساز میشیم و کاملا حق طبیعی ماست در سرزمین بهشتی که خودمون خالقش هستیم و از هر لحظه یاد میگیریم درست بهره ببریم و غرق نعمت و خوشبختی باشیم و خدا هرگز دیر نمیکند و پر پرواز و دو بال ایمان درآوردیم و از تمام قدرتهامون شگفتی خلق میکنیم و انتظار خوشبختی در ما قوی و طبیعی هست و هیچی برای ما دیگه مانع نمیشه و ماها هممون خیلی شجاع و توانمندیم و حق طبیعی ماست هم از مسیر لذت ببریم هم از رسیدن و تا ابد ساکن بودن و تک تکمون شگفتی سازی رو جشن بگیریم باز هم ممنونم از انرژی فوق العاده ات که همیشه تو خاطر من هستی با خواب شیرینی که برام دیدی و نشانه ای واضح برام در قلبم نشوندی ممنونم عزیز دلم شاد و موفق باشی و آرزومند آرزوهاتم تا همیشه
سلام عرض میکنم خدمت استاد عطار روشن عزیز و دوستان خوبم که با هم برای بهتر شدن زندگیمون تلاش میکنیم امروز اولین روز از شروع دوباره منه باز هم یک مدت به خاطر ناراحتییها و اعصاب خردیهایی که داشتم همه چیز رو ول کرده بودمدیشب رفتم روی وزنه و دیدم شدم ۸۵ کیلو و گفتم امروز از نو شروع میکنم امروز صبح که بیدار شدم اول یه آهنگ خیلی شاد گذاشتم و بعد موقع آماده کردن صبحانه به این فکر کردم که تا زمانی که من قبول نکنم که ر همین وزنی که هستم هم ارزشمند و دوست داشتنی هستم نمیتونم به وزن ایده آلم برسم چون همواره با خودم در جنگم من همین حالا هم توانمندیهای زیادی دارم چه کسی گفته که من به خاطر اضافه وزنم نمیتوانم لباس خوشگل بپوشم و یا برقصم و خوشحال باشم هر وقت یاد گرفتم که الان حالم خوب باشد راه برای رسیدن به خواسته قلبیم که همانا کاهش وزن است هموار میشود من به یک چیزی اعتقاد دارم اینکه گاهی یه موضوعی مربوط میشه به سالها قبل اما وقتی تو به یک سری آگاهی و آرامش دست پیدا میکنی انگار خدا کاری میکنه که اون موضوع رو به یاد بیاری تا راه برات هموارتر بشه امروز که داشتم به این آهنگ شاد گوش میدادم و به این فکر میکردم که چرا اینقدر به خودم محدودیت میدم و چرا هنوز به باور ذهنی لاغری نرسیدم اینکه لاغری و تناسب اندام حق طبیعی منه
ناگهان یاد سالها قبل افتادم ۱۵ سال پیش که دانشجو بودم دو سه تا از افرادی که توی دانشگاه ما بودند معلولیت جسمی داشتند یکیشون اصلاً نمیتونست راه بره یعنی دو نفر زیر بغلش رو میگرفتند و چون دانشکده ما پله داشت با بالابر بالا میرفت بعد که میرسید به طبقه همکف دوباره با آسانسور باید میرفت کلاس باور کنید راهی که برای ما شاید ۳۰ ثانیه طول میکشید برای این بنده خدا ۳ دقیقه زمان میبرد یا یادم افتاد که دانشجوهایی توی دانشکده ما بودند که بینایی نداشتند یکی از همین دانشجویان شد جزو دانشجویان برتر و بعد وقتی که باهاش مصاحبه کردند یک بیت شعر خوند من فکر میکنم اینکه خدا کاری بکنه که من بعد از ۵ سال یاد این شعر بیفتم یک نشانه است برای اینکه بهم بگه ای بنده من تو راه رو گم کردی تو شاکر نیستی تو خودت رو ناتوان میبینی اون بیت این بود گر نباشد چشم ظاهر عیب نیست در نبود چشم دل باید گریست …
من فکر میکنم این ۴ کیلویی که توی این دو ماه اضافه کردم به تلافی تمام سالهایی بوده که به خودم سختی دادم مشقت دادم محدودیت ایجاد کردم ولی حالا که دیگه چشم و دلم سیر شده دیگه برای غذا هول نمیزنم دیگه میخوام این باور رو ایجاد کنم که من یک آدم ارزشمند و با شخصیت هستم و مثل یک آدم باشخصیت غذا بخورم و رفتار بکنم و خودم به خودم احترام بذارم
سلام به شما دوست عزیز
بهترین کار رو کردید دوباره شروع کردی عضویت من 1575 روز هستش و اونقدر اومدم و برگشتمو جای دیگه رفتم تا اینکه سفت و سخت از این دوره شروع کردم دوباره کولاک شده روی ترازو نمیرم ولی گمونم از تاریخ شروع این دوره 8کیلو کم کردم لباسم که دکمه هاش بهم نمرسید الان براحتی بسته میشه شلوارهایی که نمیشد براحتی میشه شلوارم
ینی فقط اشک ذوق دارم
بمون که خوب جایی اومدی
روز احتمالا ششم:
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
حس اعتماد به نفس، حس اینکه من لاغری رو که فکر میکردم محال بود بهش رسیدم دیگه هیچ محدودیتی در رسیدن آرزوهایم وجود نداره و من میتونم به هرچیزی که دوست دارم برسم. حس سبکبالی متناسب بودن یعنی خالی شدن مغزم از تمام سرو صداهایی که حتی خواب من رو مختل کرده بودن یعنی سکوت ، متناسب شدن یعنی رضایت یعنی لبخند.
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
از اینکه شکم و پهلوهام آب شده و کمر باریک شدم لذت میبرم از اینکه لباس هام به تنم زار میزنن غرق شادی و لذت میشم و از اینکه روند متناسب شدنم رو تماشا میکنم خیلی خوشحالم.
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
دوستام بهم تبریک گفتند بابت تغییر فوق العاده ای که داشتم ، خانواده ام بهم افتخار میکنن و هرکسی منو میبینه سلام یادش میره و میگه وااای چه قدر لاغر شدی چه قدر خوب شدی چیکار کردی؟ یکی دیگه شدی 🙂 مامانم هرروز بهم میگه داری لاغرتر میشی و من خیلی خوشحالم.
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
دیگه عجله برای غذا خوردن ندارم، هوس غذای خاصی نمیکنم، بعد از اینکه کارهام تموم میشه حس گرسنگی ندارم. به غذاهای مختلف دیگه فکر نمیکنم، رفتار درستی دارم و بیشتر مواقع از خودم راضیم.
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
ایمان داشتن به خودم و مسیرم رو میتونم تقويت کنم، تجسم شبانه رو منظم تر انجام بدم، با خودم مهربون باشم ، بیشتر از قدرت نوشتن استفاده کنم.
سلام به شما دوست گرامی به بی همتا
در این قسمت کامنت شما که نوشته اید:حس اینکه من لاغری رو که فکر میکردم محال بود بهش رسیدم دیگه هیچ محدودیتی در رسیدن آرزوهایم وجود نداره و من میتونم به هرچیزی که دوست دارم برسم.
دقیق گفتید واقعا فکر میکردم لاغری دیگه محال شد دیگه شدنی نیست مخصوصا بعد از دوره قانون سلامتی که دیگه واقعا نا امید بودم که این دوره دیگه تمام دیوار نشدن های منو فرو ریخت و با قدرت دیوار جدید شدن ها رو ساخت و اینکه امیدوار به این نتیجه رسیدن ،متناسب شدن اغاز این باشه که بفهمم من خالقم من میتونم خلق کنم لاغری رو که تونستم دیگه خلق زندگی دلبخواهم راحتره
داشتن ثروت برام مثل لاغری راحت بدست میاد داشتن روابط عالی برام راحت بدست میاد
سپاسگزارم از شما دوست گرامی
با سلام به شما دوست عزیز و همراه مسیر تناسب:
خیلی ممنونم از پاسخ زیبایی که نوشتید.
دقیقا همینطوره ، لاغری رو برای ما به هزاران دلیل نشدنی و غیرقابل دسترس توصیف کردند از دلایل درونی مثل ژنتیک و نداشتن اراده تا دلایل بیرونی مثل کم تحرکی و پرخوری . ولی ما اینجا یاد میگیریم به یک دلیل باید و میتونیم متناسب بشیم.و اون دلیل متناسب خلق شدن ما هستش.
در واقع اون حالتی که درسته ، باید باشه و حق ماست تناسب هستش ولی برعکس این رو برای ما باور ساختند که تو اصلت چاقیه حالا بدو تا بلکه لاغر بشی اونم به سختی و در مدت کوتاهی هم دوباره برمیگردی سرجای اولت.
به لطف خدا با مسیر تناسب فکری ما از این همه باورهای اشتباه رها شدیم و به اطمینان رسیدیم که میشه و میتوانیم به جایگاه درست و حقیقی خودمون برگردیم فقط باید موانع رو کنار بزنیم و تناسب رو تجربه میکنیم.
و اون موقع هستش که به نظر من هر خواسته ای رسیدنی ، راحت و لذتبخش میشه برای ما و دیگه لازم نیست حسرت چیزی رو بخوریم و از زندگی لذت بیشتری میبریم و شادی ما بیشتر میشه.
سلام
شهربانو خانم
داشتم قسمت 3رو میخوندم بازخورد دیگران رو نوشته بودی که مادر اومد،
من ادم سفتی هستم ولی داشتم میخوندم اشکم سرازیر شد از شدت ذوق گریم گرفت انگار من جای شما بودم این چاقی چه کرده با من که حس طبیعی لاغر بودن رو اینقدر بزرگش کردیم که با خوندن کامنتت اشکم رو در اورد که بدستش اوردم
سپاسگزارم حالمو خوب کردی
سلام برادر نازنینم جناب آقای حسن شهبازی از اینکه دیدگاههای من رو میخونی و نظر میدی خیلی از شما ممنونم از اینکه یک آقایی اشک به چشمانش بیاد احساسم رو رقیق میکنه و دلم رو میلرزونه امیدوارم همه ما فقط برای شادی اشک بریزیم و چه احساس غریبیه ترکیب اشک و شادی….
بخاطر قلم روان و راحتی که داری تبریک میگم به شما …. نوشته هاتو دوست دارم …. موفق باشی …
به نام خدا
سلام
روز ۲۸
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم هست .متناسب بودن بهم احساس جوانی،شادابی،زیبایی،جذابیت ،اعتماد بنفس،عزت نفس،اراده ،ارزش و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی رو میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .
از اینکه اندامم بسیار زیبا شده و الان در وزن ۶۵کیلوگرم هستم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم کیف میکنم ،لبخند میزنم و خدا رو شکر می کنم و میگم این منم که بسیار زیبا شدم در این اندام ایده آل ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لباسی بخوام می تونم بپوشم در هر رنگی که دوست دارم ، لذت میبرم . از اینکه کار هام رو به راحتی انجام میدم بدون سختی ، سریع و سبک ، لذت میبرم .
همسرم ، مادرم ، دوستم زینب ، برادرانم ، خواهرم ، خواهرزاده هام ، همه شون تعجب کردند وقتی من رو دیدند و گفتند آفرین بهت ، چقدر زیباتر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، لباسها بسیار به تنت زیبا شدن و حداقل ۱۰ سال جوانتر نشون میدی ، مبارکت باشه ، راستی به ما هم بگو چیکار کردی تا ما هم از زندگی لذت ببریم مثل خودت لامصب .
میبینم که افکارم صحیح شده دیگه به خوردن و چاقی توجه چندانی ندارم .مثبت اندیش شدم .ورودی های ذهنیم رو کنترل می کنم .رفتارم شکر خدا خیلی شبیه افراد متناسب شده و این عالیه .
باید ادامه بدم مسیرم رو و با تکرار و استمرار بهترین نتایج رو بگیرم .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید تجسم شبانه رو انجام بدم.نباید رویایم را رها کنم .
« خدایا شکرت »
« استاد گرامیم ممنونم »
از فردا دوباره از صفر شروع میکنم
چه عیبی داره…
دو ماه پیش که تناسب فکری رو شروع کردم یه آدم قحطی زده بودم
با ۸۱ کیلو وزن
الان خودم را وزن کردم شدم ۸۵.
فدای سرم
این چهار کیلو بخاطر تمام اون سالهایی که گشنگی کشیدم
از فردا سعی میکنم با گوش دادن به فایل ها مغزم رو آروم کنم
سلام خدای مهربونم
خدایا یاریم کن تا همچنان بمانم و ادامه دهم
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
در تمام سالهایی که چاق بودن تمام عوامل اونو درونی میدیدم اینکه من ارثی چاقم و یا استعداد چاقی دارم و من بدنم اینطوره که سوخت وسازش پایینه یا بدنم اینطوره که حتی از اب هم کره میگیره ولی هروقت که اسم لاغری میومد اولین چیزی که مد نظرم و همه ما بود اینکه باید کم بخوریم و زیاد ورزش کنیم
درصورتی که لاغری از اول که به دنیا میایم در درون ما هست و ما متناسب به دنیا میایم
خداوند با به دنیا اومدنم در وجودم نیرویی گذاشته که من از اون بی خبر بودم این نیرو در دورن من هست و من برای حرکت به سمت هر هدفی به اون نیاز دارم این نیرو گوش به فرمان منه و میتونه بزرگترین ارزوهامو محقق کنه
من باید با تمام وجودم ایمان داشته باشم که میتونم از نیروی تخیل به خواسته هام برسم نباید این فکر رو داشته باشم که حالا تخیل میکنم ببینم چی میشه نه من ایمان دارم که با این کار میتونم به خواسته هام برسم و میتونم خواسته هامو به واقعیت تبدیل کنم
من ایمان دارم که تمام ارزوهام و خواسته هام به واقعیت تبدیل میشه
یک نکته مهم این تمرینات انتظار لاغری رو در من افزایش میده و هر چی انتظار من از لاغری بیشتر بشه من بهتر به هدفم میرسم
من انتظارم از خودم لاغریه و میتونم به راحتی لاغر بشم
قبلا که از خودم انتظار م چاق شدن بود و توان لاغر شدن رو در خودم نمیدیدم همونطور هم چاق میشدم من انتظار چاق شدن داشتم ولی تلاش برای لاغری میکردم و تازه با عوامل بیرونی هم تلاش میکردم ولی چون انتظارم با تلاشهام همسو نبود پس من اگه هم که لاغر میشدم دوباره بعد رها کردن چاق میشدم
درسته که داریم کار رو ذهنمون انجام میدیدیم ولی تصاویر چاقی گذشته همچنان در ذهنمون هست و هر چی بیشتر کار کنیم اونا کمرنگ تر میشن ولی هستن و ممکنه گاهی با یک تلنگر دوباره اون تصاویر روبیان بالا و حالمون رو بد کنه پس در درجه اول من باید با خودم اشتی کنم و خودم رو بپذیرم در همین شرایطی که هستم و خودم رو دوست داشته باشم
تصاویر ذهنی فقط از طریق دیدن شکل نمیگیره ممکنه ما یه تعریفی بشنویم و یا ببینیم میتونه این تصاویر رو ایجاد کنه
من از بچگی همیشه مامانم بهم میگفت طاهره زرنگه و یک بار کاری که بهش میگم انجام میده و به نحو احسنت انجام میده این تصویر از من در ذهنم شکل گرفته و هنوز که هنوزه هر کار رو یک باربرام بگن من یاد میگیرم مثلا اداره همکارم وقتی کاری با نرم افزاری رو برام توضیح میده یک بار یاد میگیرم و دیگه از اون سوال نمیکنم
یا پسرم که الان 11سالشه و از یک سال پیش به رانندگی که علاقه داره باباش هی بهش میگفت مایکل شوماخر و رو پاش میزاشت و الان که خودش پاش به ترمز و گاز میرسه خیلی خوب رانندگی میکنه واین به خاطر تعریف های باباش در ذهنش تصویر یک راننده خوب ایجاد شده و خیلی عالی رانندگی میکنه
پس تصاویر ذهنی که ایجاد میکنیم باید دقت کنیم که درست باشه و باعث پیشرفت ما بشه من با ایجاد تصاویر ذهنی درست میتونم به همه اهدافم برسم
رسیدن به خواسته هام در ذهنم شکل میگیره ووقتی این اتفاق بیوفته دیگه اراده اهنی برای رسیدن به ارزو لازم نیست و خیلی راحت اون کار انجام میشه
نباید خودم رو با دیگران مقایسه کنم چون هنوز من تصاویر مربوط به اون کار در ذهنم ایجاد نشده پس اون کار برام سخت به نظر میاد و از انجام دادن اون پشیمون میشم ولی چون تصاویر ذهنی اون کار در ذهن ان فرد شکل گرفته پس انجام دادنش براش راحته
مثلا داداشم سالهاست که تار میزنه و سالها تکرار و تمرین کرده ومن که دارم الان نتیجه رو میبینم چون هنوز تصاویر ذهنی تار زدن در ذهنم شکل نگرفته درسته که عاشق تار زدن هستم ولی برای من سخته و چند بار میخواستم شروع کنم و نتونستم ولی برای اون خیلی راحته و چشم بسته تار میزنه
مثلا همین تایپی که الان خیلی راحت انجام میدم چون تصاویر ذهنی در ذهنم شکل گرفته خیلی راحته برا من چون تکرار و تمرین زیاد کردم و الان خیلی راحته برامن ولی اوایلی که میخواستم اصولی یاد بگیرم و انگشتی تایپ کنم خیلی برام سخت بود که سردرد میشدم چون تصویر ذهنی اون در ذهنم ایجاد نشده بود
همکاری دارم که هر روز ساعت 4صبح بیدار میشه ودوش میگیره و بعد میاد اداره برای من واقعا سخته ولی اون خیلی راحت انجام میده چون سالها تکرار کرده و تصویر ذهنی اون در ذهنش ایجاد شده این کار خیلی راحت انجام میده ولی من نمیتونم و سختم هست
برای رسیدن به ارزوها نیازبه کار بیرونی هست ولی در مورد لاغری نه لاغری در درون من هست و من خودم هستم و خاص خودم هست
خداوند هم چاق کردن رو بلده و هم لاغر کردن
لاغری پیش فرض ماست و چاق شدن به وسیله خودم بوده
نیرویی که دربدن انسان لاغر هست و اونو ترغیب میکنه به نخوردن همون نیرو در بدن ما چاقها ماروترغیب میکنه به خوردن چون بستگی به برنامه ریزی اون داره که ما ازش چی خواستیم همون رو به ما تحویل میده
پس حالا با این تمرینات ذهنم رو برنامه ریزی میکنم برای لاغری با این کار افکارم و رفتارم و همزمانی ها در جهت لاغری قرار میگیره
وقتی تصویر ذهنی من درست بشه انتظارات من هم درست میشه و هدایت میشم و کمک ها میرسه و من میتونم موفق بشم
1- متناسب بودن چه حسی داره ؟
متناسب بودن حس ازادی بهم میده من ازادم هر چی دلم بخواد از هر چی دلم بخواد به اندازه نیازم بخورم من ازادم هر مدل و هر رنگی دلم بخواد انتخاب کنم و بخرم و بپوشم
متناسب بودن احساس رهایی بهم میده رهایی از افکار منفی رهایی از استرس در مقابل مواد غذایی و رهایی از حال بدو
متناسب بودن حس سلامتی و جوانی بهم میده من انگار 20سال جوانتر شدم و هیچ جای بدنم درد نمیکنه
متناسب بودن احساس نزدیکی به خدار رو بهم میده که من به لطف خدا هدایت شدم و هر لحظه خدا رو حس میکنم خدایا شکرت
2-از چه تغییراتی در بدنم خوشم میاد
از صورت شاداب و جوانم خوشم میاد خدایا شکرت
از گلوی لاغر و بدون غب غبم خوشم میاد خدایا شکرت
از شانه های صاف و بازوهای باریک و کشیده و مچ دست باریک که ساعتم گشاد شده و توی مچم بازی بازی میکنه لذت میبرم خدایا شکرت
از پشت صاف وبدون برامدگیم لذت میببرم خدایا شکرت
از شکم صافو تختم که کلا محو شده وفکر میکنم که اصلا دیگه من چیزی به اسم شکم ندارم لذت میبرم خدایا شکرت بینهایت شکر
از پهلوهای صاف و باسن خوش فرمم خوشم میاد خدایا شکرت
از پاهای کشیده و صافم لذت میبرم خدایا شکرت
3بازخورد اطرافیانم
حمید میگه چقد لاغر شدی دیگه چیزی نمونده
بازوبندی همکارم میگه افرین فروغی اخرش به هدفت رسیدی تازه از من هم شکمت تخت تر وصافتر شده خدایا شکرت
زیدانلو افرین فروغی دقیقا شدی عین عکس رو گوشیت یه پیشنهاد از خودت عکس بگیر و بزار رو گوشیت
4-چه تغییری در رفتار و افکار جدیدم مشاهده میکنم
اصلا به خوردن فکر نمیکنم و فقط با صدای شکمم یاد خوردن و غذا میوفتم
افکار منفیم خیلی کم شده و بیشتر میتونم افکارم رو کنترل کنم
در مقابل مواد غذایی وقتی سیرم خیلی خوب رفتار میکنم
دیشب سیربودم و شام برای شوهر و پسرم اوردم و خودم نخورم
5-چه اصلاحاتی برای بهبود عملکردم باید انجام بدم
تمریناتم رو بیشتر در طول روز مورد توجه قرار بدم
دوره هام که تموم شده رو دوباره شروع مجدد انجام بدم تا این اگاهی ها در من تثبیت بشه
از دیدن فیلمها حتی همون یک فیلم هم بکاهم و بیشتر از کوچکترین فرصت در سایت باشم
خدایا در این مسیر مرا هدایت و حمایت کن تا بتونم به بهترین شکل نتیجه بگیرم
خدایا بی نهایت سپاس
در پناه خدا باشید
سلام عرض احترام
خانم فروغی عزیز دیدگاهتو خوندم عالی بود
کمک کمک کمک
سلام
به همه
میدونید چی شده ؟😞
حدس بزنید چی شد؟😞
بچه ها من گم کردم؟😞😞
همه کسم رو گم کردم؟😣😣
پدرمو مادرمو زنمو بچمو یارمو همه رو گم کردم😓
تو ذهنم بود؟ همه کسم بود؛ هر روز باهام بود، ثانیه به ثانیه باهام بود،از بیداری تا خواب، موقع خوردن ،موقع راه رفتن، موقع رانندگی، لحظه به لحظه باهام بود ولی گم کردم؟
نمیدونستم گم کردم چند وقته میگفتم همراهم نیست ولی نمیدونستم که گم کردم
هر چی میگردم پیدا نمیکنم ؟
دیگه نیست؟
واقعا نیستااااااا؟
خداشاهده نیست،
میدونید از کجا فهمیدم گم کردم
استاد بهم گفت ، تو دقیقه ۱۸:۱۷ تا دقیقه ۱۸:۲۵ گفت که گم کردم و وقتی استاد گفت گم کردم از ذوق بال دراوردم که گم کردم، ذوق زده شدم گم کردم،لذت بردم گم کردم ، حدس بزنید چی بود ؟
خودم میگم
مننننننننننن
ذهن چاقم رو گم کردم
من تصویر چاقیم رو گم کردم
من لحظه به لحظه تصویر شکم گندمو گم کردم،
فکر میکردم گم کردم ولی انگار پاک شده
خداشاهده نیست
واین تنها گمگشده ای که ناراحت نیستم
خدارا شکر که نیست ، خداروشکر که گم کردم
و در عوض ذهن متناسب رو پیدا کردم،دوست و رفیقم شده،همه کسم شده، تو خواب و بیداری باهام شده، اصلا یه وضعی شده این رفاقت ، ارامش پیدا کردم، هر روز صبح خودمو میبینم لذت میبرم، امروز همکارم گفت خیلی خوب شدی لذت بردم بال دراوردم ، ینی همتون میدونید و میفهمید که وقتی یکی میگه لاغر شدی، خوب شدی چه لذتی داره ، چه ذوقی میکنی ، دیگه فهمیدم که من وقتی تونستم لاغری رو خلق کنم کل زندگیمو اونجوری که میخوام دیگه خلق میکنم،
و این پاکسازی ذهن هم چنان ادامه دارد…
سپاسگزارم استاد عطار روشن عزیز
سپاسگزارم از دوستان گرامی بابت کامنت هاشون
سپاسگزارم از شگفتی سازان سایت تناسب فکری.
واقعا خیلی لذت بخشه تبریک میگم
سلام
دوست گرامی
مرسی سپاسگزارم از شما بابت خوندن کامنتم
با سلام و ادب
در بخشی از این درس استاد میگن باید بنویسیم و بگیم به خودمون به بقیه و به جهان، تا توی رودربایستی بمونیم و اون چیزهایی که گفتیم رو عملی کنیم.
من هم می نویسم تا اعلام کنم، می خوام چک سفید امضا بذارم که بیشتر حواسم باشه:
قبل از دست بردن به هر خوراکی ای بین روز یه ثانیه از خودم بپرسم آیا واقعا دوست دارم اینو بخورم، به خاطر خوردنیه دارم می خورمش یا همینطوری از روی عادت؟
قبل از خوردنش از بدنم بپرسم بهش نیاز داری؟ یا میل خاصی به خوردنش داری؟ اگر نه که به خواست بدنم احترام بذارم.
موقع گاز زدن به هر خوراکی و غذایی یه لحظه از خودم بپرسم داری با سرعت مناسب می خوری؟ یا یه ترسی داری که باید زودتر بخوری؟ اگه دیدم سرعتم زیاده بگم بدن عزیزم، ذهن عزیزم خوراکی هست، فراوانیه، عجله نکن خیلی آرام بخور و از مزه و طعم غدایی که نوش جان می کنی لذت ببر.
موقع خوردن یه لحظه از خودم بپرسم این مدل خوردنم با شخصیت و باکلاس هست؟ مثل یه فرد که چشم سیری داره هست یا نه؟ گرسنگی شکم خیلی باشخصیت تره تا گرسنگی چشم. بپرسم آیا یک فرد با کلاس و با شخصیت و چشم و دل سیر داره این غذا رو می خوره؟
وقتی کسی بهم چیزی تعارف می کنه، یه لحظه از خودم بپرسم آیا الان بهش نیاز دارم؟ یا فقط چون تعارفیه و دیگه بعدش می بره می خوام بردارم؟ بهش بگم کمبود غذا و خوراکی که نیست، تازه بخوای هم خودت می تونی بهترین ها رو تهیه کنی، حس ذخیره کردن نداشته باشم.
هر وقت توی محل کار خسته شدم و خواستم یه چیز بخورم که فقط خستگی م در بره یا ذهنم آزاد بشه و استراحت کنه، بپرسم تشنه ش نیست؟ شاید یه آب خنک و گوارا رو بیشتر دوست داشته باشه.
اینجا نوشتم که بیشتر یادم بمونه و توی رو دربایستی قرار بگیرم
عالی بود عالی
ممنون که مسئله تشنگی رو یادآوری کردی چون من خودم هم با این موضوع درگیرم و خیلی از وقتها که میخوام برم چیزی بخورم در واقع به خاطر تشنگیه که من حواسم نبوده آب بخورم و حالا فکر میکنم که گشنمه
در واقع اون لحظه اگه یه نوشیدنی خنک مثل آب بهم برسه شاید اصلاً لازم نباشه دیگه چیزی بخورم اصلاً لازم نباشه دیگه چیزی بخورم
سلام خانم کشاورز
دمت گرم چه کامنتی لذت بردم سپاسگزارم از شما
از موقعی که تو این دوره بودم این سوالا اتوماتیک میمود تو ذهنم
خیلی طبیعی این ها اتفاق می افتاد اصلا برنامه نداشتم که این کار رو انجام بدم خود به خودی میشد مثلا یه میوه میدیدم سوال میومد توذهنم به این صورت؟؟؟؟ بخورم یا نه؟ دلم میخاد؟ یا عادته؟ که یچی بخورم، کسی که تعارف کنه دلم نخواد اصلا و ابدن نمیخورم وسط غذا خوردن یه قاشق مونده بود دیگه قفل میشدم نمیتونستم بخورم، شیرینی نتونستم بخورم ینی نمیذاشت بدنم بخورم ، چایی چیه اصلا بدن نمیکشه که از گلو بره پایین ، اب میخوری زیاد میخوری دیگه بدنت نمیخواد اونجوری میشدم،
وای یه اتفاق افتاد یکی یه شیرینی تعارف کرد که بخورم گذاشتم روی صندلیی بغلم، ولش کن تو یه کامنت جدا حرف زدن منو شیرینی رو مینویسم،
با همکارام موقع صبحانه خوردن قبلا یه نون سنگک تنهایی میخوردم الان شاید ۵لقمه کوچیک یدفه بدن نمیکشه نمیتونم بخورم یطوری شدم دیگه نمیخان باهام صبحونه بخورن
ولی فوق العاده لذت داره این مدل بودن ، شب نشینی رفته بودم داشتن غذا میخوردن من سیر بودم ولی تعارف میکردن قبلا بود به یه کاسه سالاد همیشه جا بود ولی از بوی غذا داشتم بالا می اوردم سالاد رو میدیدم اوقم میگرفت خود به خودی ، عادی و خیلی اسون و تو این موقعیت ها میفهمم این جمله رو که اسونترین کار دنیا لاغریه.
سلام و صد سلام به استاد و دوستان عزیز
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
حس ارامش خیال ازادی ذهن ،حس بودن در لحظه حال، حس و شوق زندگی، احساس سبکی و ازادی در تمام جهات زندگی، حس بودن با همه ،حس بودن در جامعه، حس تزادی در عمل
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
از دیدن شکم و پهلو که میبینمشون صاف شدن و سفت هستن ذوق مرگ میشم هر وقت جلوی اینه میبینم خودمو امکان نداره اشک ذوق سرایز نشه
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
اطرافیان منو به اسم ادم با اراده دیگه میشناسن ، تو هر مجلس چه باشم چه نباشم چه زنونه چه مردونه خیر و ذکر من هستش و حرف از لاغری من میزنن، هر مجلسی که وارد میشم همه میگن بیا پیش من بشین یه توضیح بده چطور اینهمه تراشیده شدی، تو خیابون رد میشی اول دوستانت نمیشناسن یزره که از کنارت رد میشن بعدش دوباره برمیگردن میبینن و میشناسن که چقدر تغییر کردم
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
افکار رو اگاهانه ببرم سمت همون بدن و استایلی که میخام داشته باشم و به خودم بفهمونم تا وقتی که تو این مسیر هستم متناسب میمونم تا وقتی که لاغری باذهن کار میکنم متناسب هستم
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
هر روز هر لحظه توجهم به متناسب شدن باشه ،خودمو هر روز به سمت بهتر شدن و موندن در وضعیت ایده ال و متناسب لاغری نگهش دارم.
و خدایی که در این نزدیکیست.همانطور که خداوند منو به این مکان و در زمان درست راهنمایی کرده،همان خدا درون من نیرویی نهاده که بتونم خواسته هامو تحقق ببخشم.همان خدایی که منو متناسب آفریده،برای مشکل من هم راه حلی در نظر گرفته،خودمو به دست خودش میسپارم تا بتونم هرچه سریعتر به خواسته هام برسم.
لاغری به من حس جوانی و شادابی میده حالا که لاغر و خوش اندام هستم احساس میکنم در هر زمان و مکانی که دلم بخواد با حال خوب و با اعتماد به نفس کامل حضور پیدا میکنم.من خوش اندام هستم و هر لباسی رو که انتخاب کنم میتونم بپوشم و زیبایی و شادابی خودم رو دو چندان کنم.من از این خوش اندامی و متناسب بودنم رضایت کامل دارم و میخوام که تا آخر عمرم متناسب و خوش پوش و خوش اندام بمونم.همسرم از خوش اندامی من خیلی لذت میبره و به میگه حال میکنم میبینم آنقدر خوش استایل شدی،کی آنقدر خوش تیپ و خوش هیکل شدی که من متوجه نشدم.منو به همه با افتخار نشون میده و میگه هیچ کس خوش اندامی خانم منو نداره.بهم میگه دلم میخواد همیشه کنارم باشی.منم که از دیدن خودم توی آینه قدی و شیشه های مغازه ها لذت میبرم،وقتی پاهام و رانهام خوش فرم و کشیده تر شدن،از این لذت میبرم که شکمم صاف شده و سایز کمرم به ۳۸ رسیده،وقتی شلوار جذب جین میپوشم آنقدر زیبا و جوون به نظر میام که دلم میخواد فقط توی آینه به خودم نگاه کنم.سینه هام خوش فرم و سفت شدن،از بازوهام نگم که چقدر سفت و لاغر شدن.خیلی دارم از دیدن خودم توی پیراهن های جذب و یا بلوز و شلوارهای جین و رنگی واقع کیف میکنم.به خودم میبالم که انقدر شیک شدم.ی مدتی هست که عادتهای بدم رو ترک کردم،اصلا علاقه ای به هله و هوله ندارم.قبل از غذا اگه هله و هوله یا میوه بخورم دیگه میل به خوردن وعده های اصلی غذا ندارم.نقطه ی سیری رو خوب شناختم..به زور و به اصرار دیگران اهمیتی نمیدم و به بدنم آسیب نمیزنم.بیشتر از قبل عاشق خودم شدم .به خودم احترام بیشتری میذارم ولی برای بهتر شدن روند تناسب باید بتونم هله و هوله رو حذف کنم،باید بتونم ریزه خواری و ناخنک زدن به خوراکی و غذاها رو قبل از خوردن وعده های اصلی حذف کنم.باید به خوراکی و غذاهایی که دوست ندارم.یک نه بزرگ بگم و خودمو خلاص کنم.الهی شکر.من آرزوی متناسب شدنم رو به واقعیت تبدیل میکنم.من هر آنچه بخوام رو با تکرار و تمرین به دست میارم.
سلام مهدیه عزیز
چه کامنت خوبی بود
چقدر زیبا تصویر سازی کردید. این شیک پوش شدن و خوش ظاهر بودن، داره همزمان با تناسب ذهنی با ما ایجاد می شه و رشد می کنه. من خودم هر روز صبح میگم حیفه که با این اندام خوب، لباس مناسب و شیک و رسمی نپوشم. حالا که لباس خوب پوشیدم حیفه کمی به پوستم نرسم. جالبه که برمیگردم و عطر هم می زنم. با اینکه با عطر صبحگاهی زیاد احساس خوبی نداشتم، و کمی بوش اذیتم می کرد ولی الان با اون هم راحت شدم و انگار می گم حیفه، عطر هم بزن. حتی عصر که می رم لباسم را دربیارم، از بوی عطری که زده بودم لذت می برم. یا جلوی آینه دیگه دوست ندارم به پوستم ور برم و جوش هام رو دستکاری کنم، میگم حیف این ظاهر خوب منه که با کندن پوستم خدشه دار بشه. کلا داریم از ظاهر و بدن خودمون بیشتر لذت می بریم و این یک روند نرم و تکاملیه و یه جورایی نتیجه کار روی تناسب ذهنیه. در حالی که هدف اصلی ما نبوده. اینه که استاد می گفتن اول دوره، نتیجه ای رو برای دوره در نظر نگیرین.
بازم از کامنت خوبت متشکرم.
سلام لیلای عزیزم،امیدوارم بهترین نتیجه رو از انجام تمرینات بگیرید.خوشحالم ک کامنت من حس خوبی بهتون داد.به امید خدا و تمرینهای مکرر و منظم مون همه ما به اندام ایده آلمون برسیم.لحظه های خوبی رو برات آرزو میکنم عزیزم
بنام خدا سلام جلسه هفتم:نیرولاغری درون همه انسان های که اضافه وزن دارند برای لاغرشدن از روشهای بیرون استفاده میکنند ولی درعوض همه در درون ماست که باید آن راتغییر دهیم وهمه چیز از درون آغاز میشود نه از بیرون خداوند متعال این نیرو درون رو در ما نهفته است واین نیرونامرئي که خداوند از بدو تولد در وجود هر انسان ها نهاده است خود متعالی ماست وباید مااز این قدرت نهایت استفاده رو ببریم واین نیرو قدرتمند گوش به فرمان ماست بزرگترین آرزوهایمان را محقق میکند وقتی به آرزوی لاغری درتخیل شبان یمان آن رامرور کنیم وهرگز نباید باشک تردید نگاه نکنیم وبرای تحقق آن کاملاایمان واطمینان داشته باشیم وبرای اطمینان تکرارکنیم واین آرزو به واقعیت برای ما تبدیل میشود واگر بخواهیم به آن آرزو برسیم بستگی به خودمان دارد وباید آنرا درذهن خودمان طبیعی کنیم ودر حال باشیم وتوجه مان به لاغری باشید باایمان به آن میرسم چون خداوند متعال آن را برای ما محقق میکنید. ونیروی درونی مرا ازهر لحاظ تغییر میدهد اگر ما به درستی ازآن استفاده کنیم وایمان وباور داشته باشیم نه از جنبه لاغری بلکه از تمام جنبه ها تغییر میکنیم کسانی که ازلاغری باذهن نتیجه عالی میگیرند که به نیروی لاغر درونشون اعتماد کنند گوش میکنند نتایج عالی میگیرند ممنونم استاد گرامی بابت آگاهی ارزشمندتون.
سلام دومین کامنت من در مورد نیروی درونی برای لاغری
خوب راستش من تا قبل اینجا نمیدونستم چنین نیرویی در درون خودمن وجود داره که من باهاش میتونم لاغر بشم
همش دنبال عوامل بیرونی مثل یه برگه رژیم و ورزش و قرص و دمنوش و …بودم و چه کارهای وحشتناکی نکردم
از قرص اسهال بیزاکودیل گرفته تا قرص دفع چربی ونوستات یا انواع قرصهای لاغری که داخلش شیشه داشت یا خوردن آب کرفس یا چقدر زنجفیل و دارچین و تخمه شربتی دانه چیا و جودوسر پرک و قرص زیره مصرف کردم
چقدر این چاقی بهم فشار میاورده که حاضر به انجام هر کاری برای چند کیلو لاغری بودم
بعد اینکه اومدم اینجا فهمیدم نیرویی درون من وجود داره بعد از کشفش و کار کردن رو همون نیروی درونی من چقدر راحت شدم
اینهمه پیج رو که در مورد خاصیت و کالری غذاها اطلاعات میداد رو و من رو گیج میکرد همه رو آنفالو کردم
اینهمه پیج ورزشی رو که تنها لاغری رو ورزش میدونست آنفالو کردم
اینهمه پیج آشپزی رو که دستور غذاهای رژیمی میداد آنفالو کردم
اینهمه دکتر از دکتر کرمانی بگیر تا کلی های دیگه رو آنفالو کردم
و چقدر فکر من آزاد شد حس رهایی و نجات ازینهمه رگبار اطلاعات از بیرون
هرروز یکی میگفت اینو بخور برای لاغری خوبه اونو نخور بده و من گیج میشدم و نمیدونستم چکار کنم دائم در حال خرید بودم ببینم چی منو لاغر میکنه رایس کیک بگیرم نون جو بگیرم چی بگیرم
الان چقدر راحت شدم چقدر فکر آسوده شده
هیچ کس خبر نداره من دارم چیکار میکنم تو سکوت و راحت دارم راه خودمو میرم و چقدر این حرف نزدن با دیگران لذت بخشه هیچ کس م ازت انتظار لاغری نداره و هی سوال نمیپرسند
من آرامش این مسیر رو خیلی دوست دارم خیلی لذت بخشه
من تجسم شبانه و روزانه شو دوست دارم
من اینکه هیچ زوری بالا سرم نیست هیچ تایمی برای خوردن برام تعیین نکردند همه ی این آزادی عمل ها رو دوست دارم
پادشاه خودمم اختیارم دست خودمه مثل یه پادشاه یاد میگیرم برای خودم ارزش قائل بشم و چیزای خوب بخورم تو ظرفای شیک با کلاس بخورم اندازه بخورم هر چی دوست دارم بخورم
جملاتتون بسیار زیبا بود پادشاه خودم هستم کسی از من انتظاری ندارد و هیچ فشاری روی من نیست دقیقاً همینطوره…
حالا دیگه آزاد و رها شدیم از بند پرسش های دیگران از بند بخور نخور ها
سلام مریم جان
ممنونم از پیام پر مهرت همین پیامها ،دلگرمی میشه برام برای ادامه پر قدرت تر مسیر و راهم درسته باید جلو برم
خوشحالم که پیام منو خوندی وقت گذاشتی و جواب دادی برام خیلی ارزشمنده رفیق و همراهم 🤝
سلام و ادب
یکی از مراحل تناسب اندام، باور این است که ما توان لاغر شدن را داریم و لاغری برای ما امکان پذیر است.
ما انتظار تناسب اندام از خودمون داشته باشیم. منتظر لاغر شدن باشیم و نیروی لاغر شدن را در وجود خودمان پیدا کنیم. نیروی هوشمند و اعجاب آوری که در درون ماست و همه کارها رو خودش هدایت میکنه.
همون نیرویی که ما رو زنده نگه میداره، ما رو سر پا نگه میداره، تنفس ما رو بر اساس جایی که هستیم و کاری که میکنیم تنظیم میکنه. همون نیرو قادره که ما رو متناسب کنه.
ما باید به دنبال این نیرو در درون خودمان بگردیم و بدانیم هیچ نیروی تاثیر گذاری بیرون از ما نیست و لازم نیست دنبال همچین نیرو، راه حل، دستورالعمل یا معجزه ای بگردیم.
این نیروی خارق العاده رو خدا خودش در درون ما قرار داده، نیرویی از جنس خود خدا، خود متعالی ما.
ما انقدر درباره لاغری اطلاعات جمع کردیم که قدرتی را برای لاغری در خودمان نمیبینیم، و همیشه به دنبال این نیرو در بیرون از خودمان هستیم.
فقط کافیه به این نیرو باور کنیم، از هیاهوی ذهنی و بیرونی کم کنیم تا صداش رو بشنویم و به هدایت هاش اعتماد کنیم.
تصاویر جدید در ذهن مان حک کنیم، با هر بار تجسم، تصور، تخیل. با هر بار تکرار حس رسیدن به تناسب، تصاویر لاغری را در ذهن مان ایجاد کنیم و تثبیت کنیم، اون وقته که دیگه ذهن کار خود شروع شروع میکنه، و از هر راهی که ممکنه ما رو به خواسته مون که تناسبه میرسونه. فقط باید بدونیم شدنیه، طبیعیه، باید منتظرش باشیم و بهش اعتماد داشته باشیم.
به نام خدای مهربان….خدای لاغری و تناسب اندام….
28 مهر
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق
ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
»»»»»»»»»»»»»««««««««««««
چند نمونه از احساسات شخصیت متناسبم :احساس امید به یک زندگی روشن در پیش رو دارم…احساس سبکی فوق العادهای دارم….احساس میکنم از یک گناه بزرگ پاک شدهام..احساس میکنم که به خدای خودم خیلی نزدیکترم…احساس میکنم که خدا از من راضیه و دوستم داره…احساس میکنم بنده خوب خدا شدهام…احساس قدرتمند بودن می کنم به حدی که میتونم به هر آنچه میخوام در زندگی دست پیدا کنم… من محکوم به سرنوشت از پیش تعیین شده نیستم من قربانی نیستم و میتونم بهترینها رو علاوه بر تناسب اندام برای خودم بیافرینم..احساس میکنم بدن سالمتری دارم..
«««««««««««««««««««««««««
لیست برخی از تغییرات جسمی که که از اونها لذت میبرم :از باشگاه رفتن با جسمی متناسب لذت میبرم…از دویدن لذت میبرم از به پهلو خوابیدنم لذت میبرم…از راه رفتن در خیابان لذت میبرم…از پیادهروی بدون خستگی لذت میبرم از تند پایین آمدن از پلکان لذت میبرم از تند و چابک بالا رفتن از پلکان لذت میبرم از پوشیدن کت و شلوارهای شیک لذت میبرم
»»»»»»»»»»»»»««««»»»«»«»«
«بازخورد اطرافیان…عروس خانومم میگه وای خاله جان چقدر لاغر شدی به مجید گفتم چند ماهه مامانتو ندیدی مامانت تازگیا خیلی خوش تیپ و خوش اندام شده.. خاله کاشکی به حرفت گوش داده بودم و از چند ماه پیش عضو سایت استاد عطار روشن شده بودم… بهش گفتم ناراحت نباش هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه است دیر نشده عزیزم بیا این لینک سایت برو حالشو ببر و دیگه ازم نپرس چطور لاغر شدی. عروس خانومم ادامه داد چشم خاله جان قبل از اینکه لاغر بشی بارها به من گفتی برو تو این سایت فقط گوش بده کار خاصی نمیخوای انجام بدی ولی وقتی میدیدم هنوز خودتون نتیجهای نگرفتید و لاغر نشدید به این حرفتون گوش ندادم ببخشیدها حتی بعضی وقتا تو دلم بهتون خندیدم گفتم اگر خاله ایمان داره به آموزشهای این سایت پس چرا خودش هنوز نتیجه نگرفته… خلاصه خاله جان خیلی کم لطفی کردم اما الان دارم غبطه میخورم به شما خیلی خیلی خوب شدین و ما رو خیلی خوشحال کردین یه مادر شوهر سالم و سبک و خوش اخلاق خیلی بهتر از مادر شوهر مریض و سنگین وزن و بد اخلاقه … خاله جان استقامتت در رسیدن به هدفی که داشتی برای من یک درس بزرگه… بوسیدمش و گفتم تو خیلی عروس خوبی هستی و از اینکه همیشه بهم احترام گذاشتی ازت ممنونم و دوستت دارم…
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«
چه تغییری در افکار و رفتار من مشاهده میشه ؟
من با عجله غذا نمی خورم ،غذامو بخوبی می جوم و با آگاهی از چرایی خوردنم غذا می خورم ▪︎
# آب بیشتری می نوشم و نان کمتری مصرف می کنم .
# به هنگام خوردن به بو و مزه غذا توجه می کنم و با حواس پرتی نمی خورم ..
# غذامو با نام خدا شروع می کنم و به محض سیری دست از خوردن می کشم و سپس خدارو بابت نعمتی که به ما میده شکر می کنم
# سعی می کنم قند و چای و شکر و شیرینی کمی مصرف کنم .
# از ظروف شکیل و کوچک برای غذا خوردن استفاده می کنم
# هر بار از منبع غذای کمتری می کشم اگر نیازم بود بیشتر …
# موقع غذا خوردن سعی می کنم حرف نزنم دهانمو پر از غذا نکنم و با عجله نخورم ..
# در مهمانی ها از خوشمزگی غذای میزبان تعریف نمی کنم اما در آخر از آشپزی او تعریف و تمجید می کنم نه از نوع غذای خاص سر سفره…
.اینها گوشهای از رفتارهای متناسب کننده من در این دوران از زندگیمه… من خوشحالم که انقدر تغییر کردم.. و شخصیت جدید و جالبی برای خودم به وجود آوردم.. من مدیون آموزشهای بیبدیل جناب استاد عطار روشن هستم… براشون آرزوی سلامتی و عمری پربرکت دارم…
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««
سوال میکنم از این به بعد چه برنامهای دارم که روند متناسب شدنم بهتر از قبل بشه ….
.حتماً سعی میکنم هر شب تجسم لاغری رو انجام بدم حتی به مدت چند دقیقه…. ….. از تجسم لاغری روزانه نیز غافل نشم …. سعی میکنم ترسم از غذا خوردن رو به صفر برسونم در این جهت امیدوارم بتونم دوره پیشرفته لاغری با قدرت ذهن رو از استاد خریداری کنم…..
بنام خدا
جلسه هفتم
نیروی لاغری درون
سلام خدمت استاد روشن و دوستان همراه
لاغری فقط از طریق ذهن امکان پذیر هست ذهن نیروی درونی هر انسانی است که خیلی از ما از آن بیخبر هستیم خود من از راههای زیادی برای لاغری استفاده کردم و نتیجه ندیدم چون همش روش فیزیکی بودن مثل رژیم و ورزش و داروهای چربی سوز و خیلی روشهای دیگر که در دنیای پیرامون ما هستن .
یک مورد دیگه اینکه ما از طریق تصاویر ذهنی که خودمون ایجاد کردیم چاق شدیم که این هم از طریق نیروی درون هست در صورتی که ما فکر میکردیم از طریق خوردن غذا یا ارث یا مصرف بعضی داروها چاق شدیم در اصل وقتی ترس ازمواد غذایی داشته باشیم یا لباسی را نپوشیم چون فکر میکنیم تنگ شده برامون و یا حتی دونفر را ببینیم دارن حرف میزنن و فکر کنیم در مورد ما حرف میزنن اینها همه تصاویر چاقی از خودمون بوجود میآوریم و باعث چاقی میشن این هم کار نیروی درون ما است که چاق شدیم
در افراد لاغر هم همین نیرو هست اما در آنها باعث لاغری میشود فرد لاغر هم گاهی به خاطر لاغریش از خودش عکس نمی گیره و این هم تصویر ذهنی لاغری است .
پس ما با آموزش ذهن داریم تصاویر جدید لاغری به مغز میدیم هرشب با استفاده از مدیتیشن لاغری که با تصویر انتخابی انجام میدیم کم کم ذهن ذهن تصاویر لاغری را ذخیره میکند و در جسم ما باعث لاغری میشود و روند لاغری در جسم ما شروع میشود .
خدا را سپاس و سپاس از استاد عزیز
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز
۲۷
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
امروز وقتی صبحانه خوردم متوجه شدم خیلی زودتر سیر شدم البته بعد دو ساعت متوجه شدم ،یه لحظه که نجواهای ذهنم ، خانم منفی باف گفت چرا انتظار داری لاغر بشی ، تو که سیر خوردی ، به خودم فکر کردم متوجه شدم من نصف روزهای قبل سنگکی خوردم ، یعنی یه تکه سنگک البته همراه ارده و عسل ،اما دیدم سیر شدم خودبخود دست کشیدم .می خوام بگم شیطان ول کن نیست ، باید مواظب باشیم و متوجه تغییراتمون باشیم و اون رو به خودمون یادآوری کنیم ، اگر تغییرات رفتارهامون رو ببینیم ، انتظار لاغری در ما بوجود میاد و حس لاغری در ما بیشتر میشه و این باعث میشه لاغر بشیم .خوشحالم که درک کردم من رفتارم داره خیلی صحیح تر میشه و همین الان حس لاغری و انتظار لاغری رو دارم ،قطعا لاغر میشم .
متناسب شدن بهترین حس زندگیم هست .متناسب شدن بهم احساس جوانی ،شادابی،جذابیت ،زیبایی،اراده ،ارزش ، اعتماد بنفس،عزت نفس و لیاقت میده .متناسب شدن بهم حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .
از اینکه میتونم هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد بپوشم لذت میبرم .از اینکه جذاب ترین لباسها به تنم جذاب هست لذت میبرم .از اینکه عاشق اندامم شدم و وقتی میرم جلو آینه همش خدا رو شکر میکنم و با خودم میگم این منم در این اندام ۶۵ کیلوییم و کیف می کنم از دیدن خودم .از اینکه پاهام خیلی خوش فرم و کشیده و بدون چربی شده لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در زمان کمتری به راحتی بدون درد ،انجام میدم لذت میبرم .از اینکه جسمم راضی ست کلی پیاده روی کنم و سبک و سلامت شدم لذت میبرم .از اینکه بدنم در حال ترمیم هست لذت میبرم .
همسرم ، مادرم ، دوستم زینب ، برادرانم ، خواهرم ، خواهرزاده هام ، همه شون تعجب کردند وقتی من رو دیدند و گفتند آفرین بهت ، چقدر زیباتر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، لباسها بسیار به تنت زیبا شدن و حداقل ۱۰ سال جوانتر نشون میدی ، مبارکت باشه ، راستی به ما هم بگو چیکار کردی تا ما هم از زندگی لذت ببریم مثل شما 🙂
مثبت اندیش شدم ، افکار منفی رو راحت تر رها می کنم و می تونم ذهنم رو کنترل کنم .توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .شخصیتم بسیار شبیه یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح شده .گذشته رو رها کردم .نگران آینده نیستم .سعی دارم از حال لذت ببرم و حس و حالم رو خوب نگه دارم .
باید احساس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید هر روز خودم رو با نشمیلی که قبل از بودن در سایت بودم مقایسه کنم و تغییراتم رو به خودم یادآوری کنم .باید مواظب ورودی های ذهنیم باشم .باید تجسم رو هر شب انجام بدم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب راه برم ، حرف بزنم ، بشینم ، بخوابم ، بخورم و …اونوقته که خودم دقیقا اون شخص با اون اندام ایده آل مورد نظرم خواهم شد 🙂
« خدایا شکرت »
« استاد گرامیم سپاسگذارم »
باسلام خدمت دوستانم
واقعا که هرچه بر سرما آمد از سرما آمد
حتی همین چاقی هم در درون خودمون تولید شده آخه خداوند عادل هستش و متناسب بودن رو برای همه ما یک حق هستش وله همون داده مثل ثروت شادی آرامش و همه چیزها خودمون با باورهای اشتباه و نادرست و فرمولهای اشتباه اونها رو کمرنگ و ناپدید میکنیم من اعتقادی اینه که ازبین نرفتن دوباره میشه شارژسون کرد ومتبلورشون کرد هرانچه من برای خوشبختی و لاغری میخوایم در درون ماهم هست فقط باید در خود جستجو کنیم همین
و بس
شناخت کامل خود وخدایمان
خدایاشکرت
چند روزی پسرم مریض بود و من وقت نداشتم که بشینم الکی فکر کنم که چی بخورم چی نخورم چقدر بخورم وای چاق نشم
و هر وقت که گرسنه بودم به اندازه از غذایی که لازم بود میخوردم
بعد دیشب مادر شوهرم خواهر شوهرم که من رو دیدن با تعجب گفتن که از یک هفته پیش تا الان لاغر شدی؟
در صورتی که من هیچ تحرکی نداشتم حتی ۱۱ روز هست که از خونه نرفتم بیرون یعنی زیاد فعالیتی نداشتم که بگی ورزش کردم یا حتی رژیم گرفتم و واقعاً واقعاً فقط و فقط به خاطر این بود که به چاقی توجه نکرده بودم یعنی مسئله مهمتری برام پیش اومده بود که توجهم رو به خودش جلب کرده بود
سلام
به همه دوستان
دیدید یه نفری که مهمه برامون و خیلی به حرفاش و کاراش حساب باز میکنیم هر چی میگه براحتی باورمون میشه و انجام میدیم حالا چه درست چه غلط الان اگر ما با مطالب و تصاویر استاد عطار روشن اینمدلی شدیم دیگه یه جمله یا یه متن چند دقیقه ای استاد باید ما رو لاغر کنه مثل این متن پایین که مثل روز برام روشنه منو شگفتی ساز خودم میکنه و تا الان از تاریخ این دوره حسابی تو بدنم طوفان بپا کرده،
فایل تصویری و صوتی رو، بالای ۵۰۰بار گوش دادم و دیدم و خوندم،
غذا یه ماده است،یه فیزیکه شما به تعداد، به مقدار محدودی داری غذا می خوری مگه در روز چقدر غذا می خوری؟اما فکر محدودیت نداره شما میتونی صبح یه قاشق مربا بخوری تا شب بش فکر کنی,
فکر کن یه قاشق مربا رو ضربدره چند بار فکر کردن کردی؟ مثلا 10 بار بش فکر کردی یه قاشق خوردی ولی چقدر داری بش فکر می کنی؟
و فکر کردن در تو انتظار به وجود میاره
اصلا مغز شما نمی دونه این چی بود تو خوردی مربا چیه اصلا؟
مغزت نمیدونه این چیه تو خوردی؟
ولی تو با فکر کردن انتظار در خودت به وجود میاری براساس چیزی که خوردی ربطی به مغزت نداره ها مغز چه میدونه چی خوردی؟
یچیزی خوردی ، معده چی میدونه چی خوردی؟ براش چه فرقی میکنه چی خوردی؟
هر چی خوردی قاطیش میکنه آنزیم میزنه یا علی میره هضم میشه تموم شداما شما با فکر کردنت به اون چیزی که خوردی در خودت انتظار ایجاد میکنی انتظار رو معدت درست نمیکنه انتظار رو مغزت ایجاد نمیکنه انتظار رو خودت با مرور افکارت داری به وجود میاری بنابراین فکر کردنه که شما رو داره به انتظاریک چیزی نزدیک میکنه وقتی لاغری با ذهن کار می کنی فکر کردن شماداره عوض میشه شما انتظار لاغر شدن داری وقتی لاغری با ذهن رو می ذاری کنار دوباره افکارت میره حول خوردن الان اینو خوردم ، این ساعت خوردم ، اونو خوردم دوباره انتظارت می شه چاقی انتظار شما تغییر میکنه و شما تغییر میکنی.
سپاسگزارم استاد عزیز
سلام آقای شهبازی
من حدس میزنم این صحبت استادم مربوط به همان فایلی باشه که گفتید توی اینستاگرامه خیلی خیلی آگاهی بخش و تاثیرگذار بود و بی نهایت از استاد عزیزم تشکر میکنم که همیشه بزرگترین موانع لاغری را خیلی ساده و روان برای ما توضیح میدهند و ممنون از شما دوست مهربانم که با ما به اشتراک گذاشتید🙏🌹
سلام به شما
بله دقیق همونه
من وقتی که غذایی میخورم و یا دوباره ذهنم بازی در میاره که این غذا چاق میکنه یا ذهنم درگیر عوامل بیرونی میشه این فایل رو پلی میکنم و میزارم تو تکرار تا ذهنم اروم بشه من با همین فایل متناسب میشم اینو مطمئنم
به نام خالق یکتا خداوندا تنها تورا میپرسم واز تو یاری میخواهم سلام خدمت استاد بزرگوار در درون همه ما نیروی وجود داره که مارو به سوی خواسته هامون هدایت میکنه این نیرو کاری نداره که این خواسته به سود ماست یا به ضرر ما اون فقط یاری دهنده ما هست تا ما رو به هدفم برسونه من قبلا خواسته یا ناخواسته چاقی رو میخواستم وهر روز وهر لحظه به فکرش بودم وقتی خودم توی آینه نگاه میکردم هروقت مسافرت میرفتم هر وقت میخواستم لباس بپوشم وهر وقت داشتم غذای رو میخوردم همشیه به چاقی فکر میکردم ونیروی درون من شرایطش روبرام فراهم میکر د تا در اون شرایطی که هرروز دارم بهش فکر میکنم بمونم والان که تصویر ذهنی من داره تغیر میکنه هر روز داره به احساس های که موقع لاغری میتونه داشته باشه فکر میکنه وهر روز با انگیزتر وبا امید تر داره رفتارهاش و تغیر میده تا به حس زیبای لاغری دست پیدا کنه والان که دارم هرشب با تجسم تصویر لاغری میخوابم وصبح با آرامش بیشتر از خواب بیدار میشم ودر هر لحظه از خودم رضایت دارم وقتی یه رفتار نادرست غذایم رو به یه رفتار متناسب تغیر میدم خودم رو تشویق میکنم وبه خودم امیدوار تر میشم همون نیروی درون، من رو هدایت میکنه به سمت خواستم به سمت تصویر ذهنیم من الان انتظارم از خودم تغیر کرده در گذشته حتی زمان های که داشتم رژیم میگرفتم به امید لاغری ولی در آخر منتظر بودم دوره رژیم تمام بشه ودوباره به حالت قبل برگردم ولی لان انتطار تغیر کرده وفقط وفقط از خودم انتظار دارم که یک شخصیت متناسب داشته باشم رفتار های غذای درستی داشته باشم هر روزم رو با شادی زندگی کنم واز خودم راضی باشم وبا احساس لاغری زندگی کنم هر چند که الان لاغر نیستم ولی حس لاغری رو در وجودم زنده نگه میدارم چون امید دارم من هم یک روز متناسب میشم واحساس زیبای لاغری رو تجربه میکنم
سلام
به همه متناسب های سایت
جدیدن یه روشی کشف کردم برای خودم جالب بود اینجا خواستم بگم کسی خواست تجربه کنه
ذهن ادم با شادی و احساس خوب خیلی دقیقتر نتیجه میگیره اگر بتونید با یه اهنگ شاد شرطی کنید برای لاغری فقط موزیک تو گوشت پلی بشه لاغریت سریعتر میشه
مثلا رفتید شمال یه اهنگی همون موقع پخش میشد ،حالا هر وقت اون اهنگ پخش بشه حتی تو اون موقعیت نباشی ذهنت اونجاست و لذتی میبره از اونجا که اگر همون لحظه تو اون مکان بودی اینهمه کیف نمیداد
حالا من چکار میکنم:
تو قسمت شگفتی سازان موزیک پلی میشه و تصاویر رو میبینم دونه به دونه به هر عکس خداروشکر میکنم به هر تصویر تبریک میگم و لذت میبرم در حد ذوق مرگی و خودم رو اونجا تصور میکنم حالا این روش رو هر روز انجام میدی چند روز بعد اهنگ رو دانلود کنید بدون تصویر نگاه کنید ذهن خودش میره تو حال هوای لاغری هم رقصت میگیره هم احساست عالیه میشه و هم تجسم لاغریت دو چندان که نه صد چندان میشه ،
من الان داشتم گوش میدادم احساس کردم در جا یک کیلو کم کردم بسکه احساس خوبی بهم دست داد بعد از گوش دادن موزیک بدون تصویر
حتما امتحان کنید فوق العاده جواب میده.
از همه شگفتی سازان سپاسگزارم بابت این تصویر سازی عالی.
سلام به عاشقان لاغری
دیروز توی شلوغی خیابون یه دستی منو کشوند طرف خودش نگاه کردم دیدم دوستم ناهیده. با حالت تعجب پرسید واقعاً خودتی؟! گفتم نه ناهیدجان اشتباه گرفتی خندید و گفت خیلی لاغر شدی چکار کردی چه رژیمی گرفتی؟ گفتم رژیم چیه همینجوری لاغر شدم گفت نکنه گرمای شدید تابستون امسال چربیهاتو آب کرده؟ گفتم نه ربطی به گرمی هوا نداره گفت ای بابا خب بگو چطوری لاغر شدی؟ گفتم عاشق شدم! یه لحظه مکث کرد و بعد گفت عاشق شدی؟ عاشق کی شدی؟ گفتم عاشق لاغری شدم! دستمو رها کرد و گفت میخوای راستشو نگی خب نگو دیگه چرا هذیون میگی گفتم باور کن دارم حقیقتو میگم و تمام ماجرا را برایش تعریف کردم. از اینکه بدون رژیم و سختی متناسب شده بودم خیلی خوشحال شد و بعد گفت یه عمره لاغرم هیچ عشق و علاقه ای به لاغریم ندارم تازه یه وقتا بابتش ناراحت هم میشم و میگم کاش یه چند کیلو به وزنم اضافه میشد تا بدنم از این حالت استخوانی بیاد بیرون گفتم این کارو نکنی که دیگه نمیتونی جلوی چاق شدنت رو بگیری گفت نترس من هر کاری بکنم چاق نمیشم گفتم خب خدا رو شکر که این باور رو داری و همین باور بهت اجازه نمیده رنج چاقی رو تجربه کنی.
به نام خالق زیباییها💖
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همفکرم
1_متناسب بودن چه حسی دارد؟ حس سبکی و شادی و آرام بودن حس طبیعی بودن متعادل بودن صحیح بودن حس توانمندی و لایق بودن حس بی نیازی و وصل بودن به قدرت درونم حس امنیت و رهایی از افکار منفی و حس در صلح بودن با همه چیز
2_از چه تغییراتی در جسمت لذت میبری؟ از سبکی وزنم و کم شدن سایزم و از راحت و روان راه رفتن و حرکت کردنم و از آب شدن چربیهای اضافی بدنم و از جوان و زیبا شدن چهرهام و با طراوت شدن پوستم و از خوش اندامی و سلامتی کاملم لذت میبرم.
3_از چه تغییراتی در افکار و رفتارت لذت میبری؟ ذهنیت چاقم ضعیف و بیصدا شده و احساس لاغری در من قویتر شده دیگه ترسی از عمل خوردنم ندارم و فقط تمرکزم روی نقطهٔ سیری و گرسنگی است و با حس خوب و لذت و اطمینان در حد نیاز بدنم غذا میخورم و بایدی برای خودم قرار نمیدهم از هر غذایی که دوست داشته باشم تا مرز سیری میخورم با حس خوب آب مینوشم و دیگه ولع غذایی ندارم و ریزه خواری نمیکنم و درهم و برهم نمیخورم دیگه برای خوردن نقشهٔ ذهنی ندارم و افکار سنگین و حال بدکن چاقی توی ذهنم مرور نمیشود و از احساس سیری و رفتار صحیح غذاییم خیلی لذت میبرم.
4_چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ همه تحسینم میکنند و با حس خوب بهم تبریک میگویند و مهمتر از همه اینه که خودم از جسم زیبا و خوش استایلی که برای خودم خلق کردم بی نهایت لذت میبرم و مرتب جلوی آینه خودم را تحسین و برای ادامه دادن تشویق میکنم
5_چه اصلاحاتی میتوانی در روند بهبود متناسب شدنت ایجاد کنی؟ باید از تغییرات استقبال کنم و در تکرار تمریناتم استمرار داشته باشم و احساس و انرژیم را برای مسائلی که به من مربوط نیست خرج نکنم و فقط تمرکزم روی انجام اصلاحات و ایجاد عادتها و باورهای مفید و سازنده و تقویت احساس لاغری باشد نباید به شیطان ذهنم اجازه دهم که در انجام تمریناتم وقفه ایجاد کند و نکتهٔ مهم این است که به نتیجه فکر نکنم خط پایانی وجود ندارد و جایی برای رسیدن نیست چون ذات من ابدی و بی انتهاست.
و این سؤال را خودم به تمریناتم اضافه کردم.
دوست داری امروز خودت را چطوری تجربه کنی؟ دوست دارم امروز خودم را متناسب تر و شادتر و جوانتر تجربه کنم دوست دارم امروز خودم را شادابتر و پرانرژیتر و رهاتر تجربه کنم دوست دارم امروز آرامش و پذیرش بیشتری را تجربه کنم دوست دارم امروز ثروت و فراوانی و بخشش بیشتری را تجربه کنم دوست دارم امروز اتفاقات شاد و زیباییهای بیشتری را تجربه کنم دوست دارم امروز از قدرت درونم بیشتر استفاده کنم و خودم را در بهترین حالت ممکن تجربه کنم و از بودنم بیشتر لذت ببرم.
وقتی در مسیر صحیح شروع به حرکت میکنیم فقط کافی است با آرامش و صبوری تمرینات اصلاحی را انجام دهیم و ادامه دهیم آنوقت به هر آنچه میخواهیم براحتی میرسیم پس راز در ماندگاری است.
روز پنجم:
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
متناسب بودن حس راحتی داره برای من ، حس سکوت و آرامش ذهنی در شرایطی که زمان چاقی باعث آشوب در ذهن من میشد. قبل و زمانی که عروسی دعوت میشم فقط به اینکه قراره چه قدر خوش بگذره فکر میکنم و خیلی لذت میبرم.
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
از اینکه می بینم کمرم باریک شده و شکمم آب شده لذت میبرم و احساس خیلی خوبی دارم. لباسم کاملا به تنم زیبا وایمیسته و خییلی خيلی خوشحالم که راحت میتونم کمربند ببندم و دیگه باز نمیشه .
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
از لباس زیبایی که میپوشم همه خوششون آمد و گفتند خیلی بهت میاد. مادرم بهم گفت که اندامم خوش فرم شده و دوستانم بهم تبریک گفتند برای اینکه لاغر شدم و هرکسی که منو مدت ها ندیده بود از تغییرات من شگفت زده شد و من خوشحالم و آرزو میکردم کاش زودتر اقدام کرده بودم تا این حس های فوق العاده رو تجربه کنم.
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
بعد از اینکه کاری انجام میدم دیگه فکر اینکه چیزی بخورم در من مرور نمیشه ، کمتر هوس فست فود میکنم، و این روزا خیلی کمتر به غذا خوردن فکر میکنم و جا برای فکر های قشنگ ،کلی باز شده .
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
به طور مرتب فایل گوش کنم و بنویسم ، نوشتن با قلم روی کاغذ خیلی در من تاثیر گذاره دوست دارم علاوه بر سایت برای خودم هم بنویسم.
تمرین تجسم شبانه رو باید منظم تر و هرشب انجام بدم. نباید اجازه بدم احساس بد بر من غلبه کنه چون وقتی در مسیر چاقی هستم هیچ کاری با من ندارن ولی به محض اینکه شروع میکنم همه باهم به سمت من هجوم میارن تا منصرفم کنن و من بارها لیز خوردم . باید جمله ی من میخواهم احساس خوبی داشته باشم را تکرار کنم و حواسم به احساس لحظه ای ام باشد.
سلام خدمت دوستای عزیزم
موضوع انتظار مهمترین حس هست که باید مورد توجه قرار بگیرد.باید انتظار از لاغری در خودمان ببینیم و نه در بیرون .باید ببینیم ته دلم از خودم چی هست لاغری یا چاقی ؟
ذهن مملو از افکار و تصاویر چاقی است .حتی یک حرف یا هر چیز کوچکی باعث به وجود امدن افکار چاقی میشود. تصویر فقط دیدن نیست از طریق مختلف هست .
اگر تصویر خوب ایجاد کنیم باعث حس سلامتی و شادابی وآرامش ذهنی و سبکی داریم و باعث انتظار لاغری میشود.
رسیدن به ارزوها با تلاش و پیگیری اتفاق میفتد و رسیدن به خواسته ها در ذهن شکل میگیرد.
لاغری با ذهن کاملا درونه و مثل خواسته های دیگر نیست.
اگر نگرش و تصاویر تغیر کند و تمایلات هم تغییر می کند .
در تحقق لاغری خودت با خدای خودت و درون خودت میتواند هدایتت کنه.
انسان لاغر میگه میل ندارم و نیروی نخوردن به مواد غذایی وقتی سیر هستند ولی انسان چاق نمیگه میل ندارم و با اشتیاق هر چی ببینه میخوره و ترغیب به خوردن داره.
تصاویر ذهنی با رژیم های مختلف عوض نمیشود
باید انگیزه و اشتیاق و متعهد به تمرینات و تجسم و سوالات را جواب بدهیم تا بهرنتایج دلخواهمون لاغری برسیم انشالله 🌷
به نام خدای مهربان
نیروی لاغری درون
هر انسانی در درون خودش نیروهای زیادی دارد یکی از آنها نیروی لاغری درون هست .نیرو یعنی همون انرژی. يعنی هممون اون انرژی لاغری رو در درونمون داریم ولی ازون استفاده نکردیم تا حالا وسعی کردیم به نیروهای خارجی وبیرونی متوسل بشیم و برای همین تا به حال لاغر نشدیم یا ماندگار نبوده.
ما در لاغری با ذهن به نیروی درونی لاغری خودمون ایمان میاریم و با کمک نیروی درونمون به لاغری وتناسب اندام میرسیم .
کسانی که این نیروی درون خودشون رو بیشتر باور کنن زودتر و بهتر نتیجه میگیرن. ما به نیروی درونمون وصل هستیم ولی به نیروی درونمون اعتماد کامل نداریم برای همین نتایج عالی نمیگیریم نیروی لاغری درونمون به ما نقطه ی سیری گرسنگی و نیاز بدنمون رو میگه ولی ما نمیشنویم یا خیلی وقتها میشنویم ولی عمل نمیکنیم
ما همواره باید توجهمون رو بر نیروی لاغری درونمون بزاریم اونوقته که صداشو میشنویم نیروی درون خود متعالی ماست خود آگاه ماست خود برتر ماست یا همون خدای درون ماست .
به نظر من کسانی که در همه ی جنبه های زندگی موفق هستند اونها به نیروی درون خودشون وصل هستند و مطابق نیروی درونشون حرکت میکنند.
مثلا کسی که ثروتمند به خدای درونش اعتماد میکنه و به ندای درونش گوش میده و به ثروت هم میرسه یا کسی که لاغر هستند عمیقا به نیروی درونی خودشون وصل هستند .
کسانی که از لاغری با ذهن نتایج عالی میگیرند هم این طور به نیروی لاغری درونشون اعتماد میکنن و گوش میکنند و نتایج عالی میگیرند اونها تا زمانی که به نیروی درون وصل هستند نتایجشون ثابت میمونه ولی وقتی دیگه به نیروی درونشون فاصله میگیرند نتایجشون برمیگرده
به نظر من باید این نیروی درونمون رو جدی بگیریم و باهاش ارتباط عمیق تری بر قرار کنیم این آموزشها وتخیلها وتمرینات یک کمک کننده هست تا به نیروی لاغری درونمون وصل بشیم و صداشو بشنویم و به اونها عمل کنیم .
ما اگر به نیروی لاغری درونمون باور داشته باشیم لاغریمون رو هم باور میکنیم
مشگل تمام کسانی که نتیجه ی خوب نگرفتند این هست که این نیروی لاغر درونشون رو باور نکردند پس توانایی لاغر شدن خودشون رو هم باور نکردن پس لاغر نشدن
لاغری به خوردن نخوردن نیس لاغری درونیه هر شخصه لاغری باید از درون بجوشه لاغری با ورزش و رژیم اجباری از درون نمیجوشه
باید نیروی لاغری درون تو رو به جوشش در بیاره نه یک عامل بیرونی.
اگر این نیروی لاغری از درون بجوشه خودبخود تمام رفتارهات درست میشه خودبخود خوردنت کم میشه بدون هیچ زجر و سختی خودت دیگه اصلا میل به خوردن نخواهی داشت دیگه خیلی از مواقع سیر خواهی بود کمتر گرسنه میشی همش میگی میل ندارم خودبه خود انرژیت بیشتر میشه و کارهای زیادی تو طول روز انجام میدی فعالیت بدنیت زیاد میشه ک یهو به خودت میای میبینی داری هر روز لاغر تر میشی .
نیروی لاغری درونت اگر به جوشش در بیاد هیچی جلودارش نیس فقط مستقیم با سرعت به لاغری نزدیک و نزدیک تر میشی .
حالت خوب میشه احساس لاغری خواهی داشت شادتر میشی از خودت خوشت میاد احساس ارزشمندیت زیاد میشه قلبت همیشه بازه آرومی در لحظه زندگی میکنی ونگران هیچی نمیشی به خودت خیلی مطمئنی خدارو درون خودت حس میکنی عاشق خدا میشی و خیلی از حسهای خوب دیگه .
پس به نیروی لاغری درونمون ایمان بیاریم وبهش وصل بشیم تا به راحتی به تناسب اندام عالی برسیم .
من به نیروی لاغری درونم ایمان دارم.
من آروزی لاغری خودم را محقق میکنم
خدایا بینهایت سپاسگزارم.
سلام دوست عزیز. بابت نوشتن نظری به این خوبی سپاسگزارم.
من هم با شما موافقم. توجه و ایمان به نیروی درونی برای لاغری در امتداد استفاده از آموزش های ذهنی قرار داره و اینها مکمل هم هستند.
باید لاغر شدن مثل آسان ترین کارهای روزانه برای ما در دسترس باشه و این همون حس لاغری هستش.
وقتی حس تناسب داشته باشیم حرکت در مسیر آسان تر خواهد بود.
سلام الهام خانم عزیز
ممنونم بابت کامنت عالی و جامع و کامل شما
چقدر خوب که به صورت تاکیدی آنقدر خوب به نیروی درون پرداختید.
هر چقدر ما به نیروی درون مون نزدیک بشیم و بهش اعتماد کنیم راه رو درست رفتیم. چون این نیروی درون خود متعالی ما و از جنس خداست. سختی کار اینه که باور کنیم همچین نیرویی درون ما هست و اینکه باور کنیم همچین نیرویی کافیه. ما فکر میکنیم برای رسیدن به خواسته هامون تلاش های عجیب بیرونی یا اتفاقات خاصی لازمه، چون اولا خواسته های خودمون رو خیلی بزرگ میدونیم و خودمون رو در مقابل اونها کوچک میدونیم، یعنی خودمون رو به اندازه کافی لایق نمیدونیم، و دلیل دیگه اینکه نیروی درون خودمون رو کافی نمیدونیم.
هر وقت خودمون رو لایق خواسته هامون بدونیم و با اعتماد به درون خودمون و خدای خودمون جلو بریم رسیدن به خواسته ها برامون آسان میشه.
به نام خدا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۲۶
۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس زندگیم بوده .متناسب بودن بهم احساس آرامش واقعی میده .متناسب بودن باعث شاد بودن و ذوق و شوق داشتن برای زندگی کردن بهم میده .متناسب بودن باعث داشتن اعتماد بنفس و عزت نفس در من میشه .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار منفی و افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن بهم حس جوانی ، جذابیت ، زیبایی ،اراده ، ارزشمندی و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس با کلاس بودن میده .
از اینکه میتونم جذابترین لباسها رو در هر رنگ روشن و قشنگی بپوشم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه میتونم همه ی کارهام رو راحت و سبک در تایم کمتری انجام بدم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه میتونم راحت بشینم ، بلند بشم ، بخوابم ،راه برم بدون هیچ دردی ، در سلامتی کامل هستم ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه پاهام کاملا کشیده و باریک و خوش فرم شدن و هیچ چربی اضافه ای دیگه ندارند ،بی نهایت لذت میبرم.از اینکه ۶۵کیلو گرم شدم ، عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو در آینه میبینم یا از پنجره ی مغازه ای میبینم لبخند میزنم و بی نهایت لذت میبرم .
وقتی همسرم من رو دید شوکه شد و گفت چقدر عالی شدی ،لاغری خیلی بهت میاد، مبارکت باشه، خیلی جذاب تر شدی ، براووووووو 🙂
مادرم با دیدن من اشک شوق ریخت ،خیلی خوشحال شد و گفت بسیار زیباتر شدی عزیزم ،خدا رو شکر می کنم که به آرزوی لاغرشدن رسیدی و الان در بهترین حالت هستی .
دوستم زینب وقتی داشتم از خیابون رد میشدم دیدمش ، خیلی تعجب کرد و گفت واقعا جالبه من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ، خیلی خوبه که این همه سایز و وزن کم کردی ، آفرین نشمیل .برادرانم ، خواهرم ، خواهرزاده هام همه با تعجب من رو نگاه کردن و گفتند آفرییییین چقدر لاغر شدی و اما زیباتر ، لباسها خیلی به تنت زیبا شدن ، چیکار کردی به ما هم بگو ، منم که خیلی خوشحال شدم از نگاهشون ، گفتم من از طریق لاغری با ذهن متناسب شدم ،آدرس سایت رو بهشون دادم و گفتم اصلا با مسیری که تا الان رفتید یکی نیست ، نه رژیم داره ، نه ورزش ،تنها باید گوش بدید به استاد و هر چیزی که ایشون میگن انجام بدید ، تکرار ، ادامه و استمرار در این مسیر بسیار مهمه و اجرای هر تمرینی که استاد عطار روشن می فرمایند .پس راز لاغری من شد تغییر شخصیت از طریق تغییراتی در ذهن ناخوداگاه .
میبینم که راحت میتونم از خطای دیگران بگذرم ،بخاطر خودم ، بخاطر حفظ آرامش درونی خودم ،افکار منفی رو رها میکنم،مثبت اندیش شدم .میبینم که دیگه به گذشته فکر نمی کنم و اصلا نگران آینده نیستم ، فقط در حال زندگی میکنم .میبینم که هر روز سعی میکنم حس و حال خودم رو خوب کنم و خوب نگهدارم .میبینم که افکار و رفتارم درست مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار و رفتار صحیح شده و این عالیه :))میبینم که به خوردن خیلی کمتر فکر می کنم و توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده .میبینم که فقط وقتی گرسنگی واقعی داشته باشم می خورم .اگر به هر دلیلی تحریک به خوردن بشم بینایی،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی ، اصلا نمی خورم و صبر میکنم تا حس گرسنگی واقعی داشته باشم .میبینم که هر مشکلی برام پیش بیاد عجله نمی کنم اول بهش فکر میکنم بعد اگر لازم باشه حرفی میزنم یا کاری انجام میدم یعنی در این زمینه خیلی صبورتر شدم و این عالیه .میبینم که بخاطر اینکه حیفه و گناه داره ، اصلا حاضر نیستم مواد غذایی اضافه رو بخورم و اینم عالیه .چند روزی هست همسرم توجهش به خوردن کمتر شده و خیلی در مورد خوردن صحبت نمی کنه ، همین باعث شده منم کمتر اهمیت بدم .
باید ادامه بدم ، تمریناتم رو هر روز انجام بدم .باید در خودم حس لاغری رو بیشتر کنم .چون حس لاغری من رو به لاغری میرسونه .باید نگاهم به خودم تغییر کنه ، هر بار که خودم رو میبینم اون تصویر ایده آل بیاد جلو چشمم و خودم رو در اون تناسب اندام عالی ببینم .تجسم شبانه رو حتما باید انجام بدم .هرگز رویایم رو رها نکنم .باید اولویت زندگیم نگه داشتن حال خوبم باشه .وقتی من وابسته ی هیچ کسی نباشم و منتظر توجه نباشم ، یعنی آدم کاملا مستقل و موفقی هستم ، پیشرفت میکنم و بهترین زندگی رو در تناسب اندام ایده آلم خواهم داشت .
(خدایا شکرت )
«استاد بزرگوارم خسته نباشید»
سلام نشمیل عزیز
چقدر شما خوب کار میکنید، چقدر خوبه که متعهدانه تمرینتون رو توی سایت مینویسید. من هر بار که این تههد را میبینم هم انگیزه میگیرم و هم لذت میبرم.
ضمن اینکه خود کامنتتان هم خیلی خوب است، مخصوصا اون قسمتی که تاثیر افکار جدید رو در رفتارتون در سایر جنبه های زندگی گفتید.
این که باعث صبوری بیشتره، باعث گذشت بیشتره، باعث مثبت نگری بیشتره.
امیدوارم در این مسیر هر روز موفق تر از قبل باشید و به بقیه مثل من هم انگیزه بدید.
🥰🥰🥰
سلام هم مسیر عزیزم
امیدوارم حالتون خوب خوب باشه .
سپاسگذارم برای دعای خیرتون ،
من هم امیدوارم همه شما دوستان گرامیم هر روز افکار و فرمولهای لاغرکننده ی بیشتری رو به ذهنتون وارد کنید و لذت ببرید از اندام متناسب ، شاد و سلامتی که برای خودتون خلق کردید .
در پناه خداوند باشید .
به نام خدای مهربان. خدای لاغری و تناسب اندام….۲۷ مهر پاسخ به سوالات منطقی کردن ذهن….
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
بهترین حس تمام زندگیم متناسب شدنم بوده .متناسب شدن پکیجی از احساسات نابه :
حس آزادی در انتخابها دارم انتخاب رنگ و مدل و سایز در خرید پوشاک مورد نیازم …..حس رهایی از قید و بند خوراک دارم…..
از اینکه عکسم به آلبوم شگفتی سازان منتقل شده لذت میبرم…..از سبک وزنی فوق العادهای که دارم لذت میبرم…..از داشتن شکمی صاف و تخت باسنی خوش فرم و کوچک رانها و بازوهایی به اندازه لذت میبرم….
روی تخت خواب زیر ملافه درازکشیده بودم داشت خوابم میبرد همسرم وارد اتاق شد نگاهش به من خیره موند چند لحظه در سکوت گذشت چشمان من بسته بود اما خواب نبودم منتظر بودم چیزی بگه بعد از چند لحظه سکوت همونجور که در چهارچوب در ایستاده بود گفت چقدر لاغر شدی…. از خوشحالی این سوالش چشمامو باز کردم و لبخند لاغری رو تحویلش دادم بعد دوباره جدی گفت نه والا خیلی لاغر شدی عجیبه گفتم آره عجیبه بدون گرسنگی کشیدن بدون ورزش و باشگاه تونستم به سایز ۳۸ برسم میدونی چرا؟چون بالاخره بعد از کلی تمرین در سایت مورد علاقم تونستم در خودم انتظار لاغری به وجود بیارم تونستم باور کنم که لاغری یک امر طبیعی و آسان برای جسم و ذهن منه تونستم باور کنم که بدون سختی کشیدن هم میشه لاغر شد فقط کافیه بگم منم میتونم لاغر بشم و از خودم انتظار کاهش وزن داشته باشم اینو گفتم و منتظرش شدم میبینی که در نهایت شگفتی الان در وزن ۶۵ و سایز ۳۸ هستم…. خدایا شکرت…..
با اینکه خیلی لاغر شدم اما تجسم شبانه لاغری رو ترک نکردم که این خیلی عالیه…دیگه نگران اینکه چی بخورم چقدر بخورم و کی بخورم نیستم…دیگه نگران اینکه وای داره ماه رمضون میاد عید میاد میخوام برم مهمونی و عروسی حتماً یه چند کیلو چاق میشم نیستم این گفتگو در من شکل نمیگیره چون در هر حال تصمیم دارم وقتی در موقعیت خوردن قرار میگیرم فقط به نیاز بدنم با علائم خاص خودش بها بدم نه چیز دیگه و وقتی هم اقدام به خوردن کردن به نقطه سیری و رفع نیاز بدنم توجه کنم و بیشتر تحت هیچ شرایط و گفتمانی نخورم…..
تصمیم دارم همچنان به تجسم شبانه لاغری ادامه بدم…. تصمیم دارم با اختصاص حتی ۱۵ دقیقه وقت در سایت محبوبم حاضر بشم و کاری انجام بدم دیدگاهی بخونم دوتا کامنت بزارم چهار تا لایک کنم بعد بیام برم دنبال کارم…… تصمیم دارم وقتی سیرم و نیازی ندارم به تعارفات از طرف هرکی میخواد باشه با مهربانی و نرمی و احترام نه بگم…..
من متناسبم و از خیلی چیزها لذت میبرم : لذت از شکمی تخت و صاف …..لذت از رانها و باسنی فوق العاده طبیعی …..لذت از پاهایی خوش تراش و زیبا …..لذت از سینههای کوچک و چشم نواز……. لذت از صورتی بدون پف و غبغب……
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«»
بازخوردهایی که از مادرم همسرم پسرم دخترم زن برادرم دوستانم خالم و دختر عمم گرفتم بسیار بسیار خوشحال کننده بود دختر عمم بهم گفت که خوش به حالت بالاخره بدون جراحی بدون ورزش و پیادهروی بدون باشگاه بدون رژیم بدون مصرف قرص و دمنوش شکمت صاف و قشنگ شده کاش منم حوصله و وقت داشته باشم که بیام بشینم پای صحبتهای استاد عطار روشن .. گفتم دعا میکنم برات که وقت و حوصله این کار رو پیدا کنی چون اطمینان دارم به زودی متوجه میشی که انگار از نو متولد شدی وارد دنیای نور و روشنایی و رنگهای زیبا شدی….
««««««««««««««««««««
چه تغییری در افکار و رفتار من پیدا شده ؟اول اینکه خودموعادت دادم که هر شب در تجسم لاغری یک انیمیشن چند دقیقه ای با بازیگری جسم لاغرم داشته باشم …
دوم اینکه سعی کردم آگاهانه غذا خوردن رو تمرین کنم ….حدود ۱۰ روز میشه که تونستم وعده عصرانه رو که قشنگ به یک وعده غذایی اصلی تبدیل شده بود از اعتبار خارج کنم بدون فشار و سختی با کمال میل این وعده رو که همیشه با مصرف نان و مواد غذایی همراه بود رو با میوه سبزیجات و آب جابجا کنم اگر آجیل باشه مقداری میخورم نباشه که هیچ….. پشت این تغییر رفتار یک تغییر فکر هم اتفاق افتاده قبل از این تغییرات رفتاری این افکار در ذهن من مرور میشد : اگه میخوای راحتتر لاغر بشی باید اونقدر روی ذهنت کار کرده باشی که به راحتی بتونی وعده غیر ضروری عصرانه رو حذف کنی مفهوم حذف نه اینکه هیچی نخوری بلکه باید مصرف نان رو در این ساعت حذف کنی باید بتونی روی خوردنهای عادتی کنترل بیشتری داشته باشی… باید مثل لاغر اندامها به سه وعده اصلی اکتفا کنی و حتی بتونی از میزان خوراکت در وعدههای اصلی هم کم کنی . شاید اوایل این کار برات سخت باشه و فکر کنی داری کمتر از نیازت میخوری و احساس خوبی نداشته باشی اما یه مدت بعد میفهمی که اتفاقاً همین مقدار،، مورد نیاز بدنت هست چون بعد از یه تایم کوتاه متوجه میشی که سیر شدی و میلی به خوردن نداری و اون مقداری که قبلاً میخوردی و فکر میکردی اندازه نیازته زیادی بوده بیش از نیازت بوده و تو در این مورد اشتباه فکر میکردی تو حد سیری رو رد میکردی و به پر کردن معدت میپرداختی باید متوجه باشی که سیر شدن با پر شدن معده متفاوته…. اگر بین گرسنگی تا پری معده شمارههای صفر تا ۱۰ بدی باید بتونی تا شماره ۶ و ۷ بیشتر نخوری و اجازه ندی معدت پر بشه بعد کنار بکشی و فکر کنی که حالا دیگه سیر شدی می فهمی خوردن در حد 6 و 7 یعنی یک سیری طبیعی و به اندازه…. باید لذت نخوردن برات بیشتر از لذت خوردن بشه…..
»»»»»»»»»»»»»»»»»»
از این به بعد برای متناسبتر شدنت میخوای چه کار کنی چه برنامهای داری ؟ مهمترین کاری که میتونم به شکل عملی انجام بدم لاغرتر بشم اینه که اولا هر شب تجسم لاغری رو داشته باشم حتی در طی روز تجسم روزانه هم داشته باشم و در درجه دوم آگاهانه غذا خوردن رو تمرین کنم میخوام از اهمیت میان وعدهها کم کنم خصوصاً وعده عصر اگرچه فعلاً در این مورد با موفقیت روبرو شدم اما میخوام بهترش کنم…… میخوام در وعدههای اصلی قبل از پر شدن معده دست از خوردن بردارم……. میخوام از آوردن چند نوع چاشنی سر میز ناهار و شام خودداری کنم و فقط به یک نوع چاشنی اکتفا کنم مثل سبزی خوردن و حتماً قبل از غذا آب کافی در حد تحمل بنوشم…. میخوام همواره به یاد داشته باشم که آوردن چاشنیهای متعدد با مزههای مختلف می تونه منو وادار به بیشتر خوردن کنه پس یک نمونه کافیه…
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
سلام
دوستان بهتون پیشنهاد میکنم برید قسمت شگفتی سازان سایت اهنگی رو هم که پخش میشه رو گوش کنید و قبلش به ذهن بگید که میخوام جایی ببرمت که خیلیا تونستن لاغری رو انجام بدن پس منم میتونم تصاویر با اهنگ وقتی پخش شد اگر اشکتون از ذوق و احساس در نیومد هر چی خواستید اینجا به من بگید تصاویر لاغری رو حسابی براتون واضح میکنه و با منطقی کردن ذهن بهش میفهمونید که درستکارترین و دقیق ترین و راستگوترین و تنها ترین راه متناسب شدن گوش دادن سر تا پا به مطالب استاد و خوندن کامنت هاست.
https://tanasobefekri.net/?p=22986
دقیقاً من همون روزهای اولی که اومدم به اون بخش از سایت رفتم و دیدم که دو سه تا مصاحبهام توش گذاشته بود استاد که دیگه واقعاً اشکم رو درآوردن
مخصوصاً اون زوج شگفتی سازی که خانم و آقا با هم کم کرده بودند و از اعتماد به نفسی که به دست آوردن میگفتند
سلام
دقیقا موافقم
تازه من با دیدن هر عکس یه ماشاالله هم به صاحب عکس میگفتم
آهنگ شاد روش خیلی با حال و هوایش میخوانه.
انا الله و انا الیه راجعون
روح پرفتوح و مقتدر ذهن چاق بعد از سی و پنج سال جان به جان افرین تسلیم کرد و از ذهنم پاک شد.
از شما سروران گرامی دعوت بعمل میاید با تمام قوا مجلس را ترک نموده و به مجلس شادی و عروسی ذهن متناسب ذهن لاغر حضور بعمل اورید
حضور شما با کامنت های فوق العاده تمام توجه بنده را بسمت لاغری سوق داده و آن از دست رفته را از یادها برای همیشه به فراموشی سپرده شد.
وای حسن آقا خدا نکشت :))) با خوندن انا لله و انا الیه راجعون رنگ از رخم پرید توی دلم خالی شد یه لحظه……ولی خیلی زود متوجه شدم و کلی خندیدم عروسیت با جسم متناسب مبارکت باشه…. :))
سلام
استاد عزیز
و دوستان گرامی
از وقتی این دوره شروع شده و تصویر سازی میکنم و تو سایت هستم کامنت میزارم و کامنت میخونم یه اتفاقی که افتاده تصاویر ی که اطرافیان بابت چاقی انتقال میدادن به طرز عجیبی بالای ۹۹درصد قطع شده دیگه کسی نمیگه که چاقی یا اینو بخور یا نخور این قطع شدن حرف دیگران تصاویر چاقی رو تو ذهنم خیلی کمرنگ کرده اتوماتیک انتظارم از دیگران این شده که بگن چقدر لاغر شدی ، شکمت کوچیک شده، نمیگنا ولی تو ذهنم اینمدلی شده، دیگه تصویر چاقی اخرای عمرشه اگر هم سراغم بیاد سریع میام کامنت میخونم یا فایل انتظار لاغری که تو اینستاگرام هست رو چندین بار گوش میدم و وقتی ذهنم ساکت شد ، و خاموش شد دیگه میرم سراغ کارهای دیگم ،
استاد عزیز با این اموزش دنیایی جدیدی برای من باز شده، لاغری سخترین کار برای من بود ولی الان راحترین کار شده، تجسم شده وررد ذهنم دیگه شده خوراکم دیگه به این باور صد در صد رسیدم که تنها ترین راه لاغری همین مسیره، راحترین راه لاغری مطالب همین سایته، استاد ترین استادها برای لاغری همین استاده، بنظرم استاد باید بادیگارد بگیره این سایت جهانی نون همه دکترهای لاغری رو اجر میکنه.
سپاسگزارم استاد عطار روشن عزیز.
سلام
ممنون از کامنت خوبتون
میگن دیگران همان فکری را راجع به ما میکنن که ما راجع به خودمون داریم، همون حرف های رو بهمون میگن که خودمون درباره خودمون میگیم، نظر ما را به خودمون برمیگردونن.
وقتی ما تصور مون از خودمون یه فرد خوش تیپ و قلمی و متناسب و قد بلنده، دیگران هم همین تصور رو نسبت به ما دارن و درون خودمون رو بهمون بازخورد میدن.
ما منتظر تناسبیم و دیگران همین بازخورد رو به ما میدن.
حالا شما میگید که نمیگن، ولی به زودی زود میگن.
ما منتظر تناسبیم و تناسب رو برای خودمون طبیعی و شدنی و آسان میدونیم.
سلام به شما
همین که نمیگن چاق هستی یا شکمت بزرگه خودش معلوم میکنه که دارم تغییر میکنم اول باید روند قبلی توقف بشه تا مرجله بعدی استارت بخوره که الان توقف خورده استارت لاغری هم خورده حالا منتظر لاغری هستم میدونم میگن، اطرافیان یه ترسی از من دارن اونم ارادم هستش وقتی واقعا میگم لاغر میشم دیگه میشم اونا میترسن تعریف کنن از لاغریم و من انرژی بگیرمو حسابی لاغر شم ،
ولی با گفتنشون انرژی میگیرم ولی با نگفتنشون ضد حال نمیگیرم خودم با خودم تو این مورد تو صلحم.
به نام خدا
متناسب شدن چه احساسی داره
امروز که این فایل رو گوش دادم و همزمان شده با فایلهای مهم و مورد علاقه من در دوره آموزشیم لذت متناسب شدن خیلی بهتر برام پررنگ شده.
احساسم از هر روز دیگه ای بهتره چون دیگه یاد گرفتم که نقطه سیری و گرسنگیم رو به خوبی تشخیص بدم .احساسم از تناسب خیلی زیباست احساس پرواز به سرزمین لاغری احساس سبکی اعتماد به نفس غرور احساس قدرت و توانمندی .من اصلا خودمو چاق نمیدونم من متناسبم.
تمام سالهایی که چاق بودم منتظر یک ناجی بودم که منو از شر چاقی نجات بده .همیشه میگفتم علم خیلی پیشرفت کرده و حتما به همین زودی یه راه آسون پیدا میشه که بتونم به راحتی لاغر بشم ولی افسوس که من به دنبال چیزی بودم که همیشه با من بود و من از وجودش اطلاع نداشتم نمیدونستم که اون ناجی من درون خودمه اون یک نیروی درونیه که بدون هیچ فشار جسمی منتظر درخواست منه که منو متناسب کنه.
وقتی فرد موفقی رو میدیدم میگفتم چه اراده ای .اون تونسته پس منم میتونم ولی مشکل اراده من نبود مشکل من تصویر چاقی بود که در ذهنم ترسیم شده بود.
تمام افراد موفق و افرادی که صاحب مدال شدن به واسطه این تصویر ذهنی بوده که به این درجه رسیدن نه به خاطر سعی و تلاش.
این افراد با ایجاد تصویر ذهنی از موفقیت خود در ذهنشون و برنامه ریزی با علاقه و بدون هیچ سختی با تمرین و پشتکار به موفقیت دست پیدا کردن.
ولی تناسب اندام احتیاج به هیچ نیروی خارجی و هیچ رقابتی نداره کافیه که ما تصویر لاغری رو در ذهن خودمون ایجاد کنیم وانتظار لاغر شدن رو داشته باشم .
نیروی انتظار در ما انرژی ایجاد میکنه هر چی میل و انتظارما به لاغری بیشتر باشه درصد موفقیت ما بیشتره.
فقط کافیه که من بخوام همون نیرویی که من رو چاق کرده با کمک همون نیرو هم میتونم لاغر بشم.
در ابتدا باید تصاویر لاغری رو در ذهن جایگزین تصاویر چاقی کنیم و با استمرار در تجسم شبانه و انجام تمرینات به نتیجه برسیم .
لاغری پیش فرض ذهن منه و من به دنبال هیچ عامل خارجی نیستم .و من با رویا سازی شبانه که لذت بخش ترین و آسون ترین کارهاست این راه رو برای خودم هموار میکم.
درود بر شما لیلا جان
کامنت بینظریتون رو الان خوندم و کیف کردم چقدر احساس مشترک با شما داشتم