0

داستان هدایت من

داستان هدایت من برای رهایی از چاقی
اندازه متن

من و همه افرادی که اضافه وزن دارند به تعداد سال های سن چاقی خود به دنبال روشی برای لاغر شدن بوده ایم.

بارها از رژیم های مختلف استفاده کرده ایم.

در باشگاه های ورزشی ثبت نام کرده ایم و با اشتیاق و انگیزه برای لاغر شدن ورزش کرده ایم.

افشرده ها یا دمنوش های مختلف را به امید لاغر شدن استفاده کرده ایم.

به طب سنتی،‌ اسلامی،‌ سوزنی و حتی روش های چربی سوزی از طریق شوک الکتریکی برای لاغر شدن پناه برده ایم.

حتی برخی از شدت رنج و ناراحتی چاقی حاضر به پذیرفتن ریسک عمل های جراحی مختلف شده ایم بلکه از شر این مهمان خانمان سوز رهایی پیدا کنیم.

هر فردی که اضافه وزن دارد حتی اگر شده یک بار برای لاغری به طریق مختلف اقدام کرده است.

نکته مشترک بین همه ما نتیجه نگرفتن از همه سعی و تلاش مان برای لاغر شدن است.

تا جایی که به حدی از احساس ناامیدی و ناتوانی برای لاغر شدن رسیدیم که به افسردگی دچار شدیم.

گوشه نشین خانه شدیم،‌ عصبانی و پرخاشگر شدیم، گریه و گلایه از وضعیت جاقی همدم تنهایی ما شده بود و شرایط بسیار بدی را تجربه می کردیم.

اما در آن شرایط که احساس ناامیدی از هر روشی برای لاغر شدن را داشتیم آگاهانه و شاید هم ناآگاهانه از خداوند درخواست کمک کردیم.

رسیدن به احساس تسلیم در برابر چاقی و قطع امید کردن از همه روش هایی که سال ها برای لاغر شدن از آنها پیروی می کردیم به منزله تسلیم در برابر پروردگار و درخواست کمک از خداوند برای نشان دادن راهی که ما را به سمت لاغری هدایت کند است.

از او طلب هدایت کردیم راهی جلوی پای ما بگذارد تا از ناامیدی رهایی پیدا کنیم.

تا نور امیدی برای لاغر شدن و رسیدن به خواسته چندین ساله مان در قلب ما روشن کند.

در آن لحظه مقدس درخواست شما پاسخ داده شد و شما از طریقی که خود به دنبال آن نبودید به سمت این سایت هدایت شدید.

با نوشتن داستان هدایت خود علاوه بر اینکه از خداوند سپاسگزاری می کنیم بلکه با ایجاد احساس خوبی که در ما ایجاد می شود اطمینان و انگیزه ما برای موفقیت در مسیر لاغری با ذهن صد چندان می شود.

داستان هدایت خود با سایت تناسب فکری را بنویسید تا به قدرت خداوند در پاسخ به درخواست خود بیشتر اعتماد کنید و در جنبه های مختلف زندگی از این قدرت بی نهایت درخواست هدایت کنیم.

نوشتن داستان خود و خواندن داستان هدایت دیگران باور قدرتمندی درباره طریقه ی هدایت خداوند در قلب ما ایجاد خواهد کرد و برای ما واضح می شود که از بی نهایت طریق خداوند ما را هدایت می کند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.99 از 193 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22571
425 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عشق
      1401/02/03 22:27
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 4677 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 226 کلمه

      اینجا هستم چون می‌خوام داستان هدایتمو بنویسم. 

      خیلی ساده  هست…

      روزهاست که عشق فریاد میزنه دوره رو از اول شروع کن و انجام بده 

      جزوه رو دادم چاپ کردن 

      دوره‌ی تکرارو نیمه ‌کاره رها کردم چون قلبم منو به اینجا هدایت کرده 

      عشق میگه همین الان شروع کن و من در حال عمل کردن به راهنمایی اونم. تقریبا هر روز ازش می‌خوام که با من بلند صحبت کنه تا ندای اونو از بقیه‌ی صداهای درونم تشخیص بدم و به اونچه بهم میگه عمل کنم تا از کوتاه‌ترین مسیر به هدف‌هام برسم. صدایی درونم فریاد میزنه همین الان قدم شروع رو بردار ، مهم نیست که دیگه شب شده ، که روز تعطیله، که شنبه بوده و تو روز اول رو انجام ندادی… مهم اینه که همین الان درست زمانی که حس می‌کنی وقتشه قدم در سرزمین لاغری میذاری. به خودت کمک می‌کنی که حالت خوب شه، که از خودت راضی باشی، درها و پنجره‌های وجودتو باز می‌کنی تا شادی رو به درونت راه بدی، حالا اگه روز اول رو هنوز انجام نداده باشی هم باز قدم در مسیر عشق داری و در حال پیش رفتنی. 

      به خودم اعتماد می‌کنم 

      از خودم استقبال می‌کنم

      شروع جدیدم رو جشن می‌گیرم پس حالم خوبه و قدم مثبتی برای خودم برداشتم.

      فردا قدم جدیدی برخواهم داشت…

      به روی فرداهای شادتر اغوش می‌گشایم. دلم برای حس و حال خوبم تنگ شده. دنبالش می‌گردم. ستاره‌ها حتما در آسمان در حال چشمک زدنند…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم