به نام خداوندروز ۴۳ از ۹۰ روز خوردن: دو سه لقمه نون پنیر + نصف استکان چای شیریننخوردن: هوس کردم یک فنجان شیر قهوه با بیسکويت یا کیک بخورم که ترجیح دادم نخورم و یک فنجان اسپرسو خوردم.خوردن: صبج یه کیک دوقلو در صندوق ماشین پیدا کردم و الان در ذهنم...
به نام خداوندروز ۴۲ از ۹۰ روز روز ۴۲نخوردن: به محض بیدار شدن در ذهنم مرور شد که شیر قهوه با کیک تی تابی که از روز قبل برای خودت برداشتی رو بخور که با توجه به تحلیل عمیکرد روز قبل می خوام این ترغییب ذهنی رو تکرار نکنم.پس اولین تخوردن...
به نام خداوند روز ۴۱ از ۹۰ روز ٖخوردن: یک فنجان شیر قهوه +یک عدد تی تابخوردن: یک عدد موز با تحریک بینایی و مرور افکار. البته احساس گرسنگی داشتم ولی موز نمی تونه به رفع گرسنگی کمک کنه و بهتر بود نمی خوردم.نخوردن: در ذهنم مرور شد که یه تیکه نون...
به نام خداوندروز ۴۰ از ۹۰ روز تخوردن: اول صبح که برای دخترم لقمه مدرسه آماده کردم در ذهنم ترغیب شدم یک نون تست با پنیر و گردو هم برای خودم درست کتم که اینکار رو نکردم و نخوردمخوردن: یک لیوان چای شیرین + یک عدد کلوچهخوردن: یک فنجان متوسط شیر...
به نام خداوندروز ۳۹ از ۹۰ روز از امروز می خوام ایده جدید به تمرین اضافه کنم و اونم نوشتن لیست نخوردن هام هستیعنی هر فکری که در ذهنم منو ترغیب به خوردن کرد اما من نخوردم رو به تمرین اضافه کنم. خوردن: یک لیوان چای شیرین + چند لقمه نون و...
به نام خداوندروز ۳۸ از ۹۰ روزصبح موقع درست کردن نون و پنیر برای دخترم که باخودش به مدرسه ببره واسه خودم هم یک برش نون تست و پنیر و گردو درست کردم و خوردم.احساس گرسنگی نداشتم و فقط بخاطر علاقه بخوردن چیزهای ترد این کار رو انجام دادمیک فنجان...
به نام خدای مهربانروز ۳۷ از ۹۰ روز یک لیوان کاپوچینو + یک عدد کلوچه خونگیسرظهر احساس گرسنگی می کردم و در ذهنم مرور شد که یه کیک بخورم ولی ترجیح دادم صبر کنم تا ناهار بخورم.برای ناهار مقداری مرغ و نون + ماست خوردم که اندازه اش مناسب بود و...
به نام خداوندروز ۳۶ از ۹۰ روزچای شیرین + یک عدد کلوچهدر ذهنم مرور می شد که نسکافه درست کنم که خواب از سرم بپره ولی اینکار رو نکردم و ترجیح دادم بخوابم.وقتی رسیدم خونه با ظرف کباب سیخ مواجه شدم که همسرم از بیرون تهیه کرده بود و گفت...
به نام خداوندروز ۳۵ از ۹۰ روز یک فنجان شیر قهوهبسته نون تست رو توی آشپزخونه دیدم و هوس کردم واس خودم یه ساندویچ درست کنم ولی ترجیح دادن از کلوچه های خونگی مقداری بخورم و نصف کلوچه خوردم.دلیل خوردن هم یه مقدار احساس گرسنگی بود و بیشتر فکر کردن به...
به نام خداوندروز ۳۴ از ۹۰ روز رفتم نون سنگک خریدم و چند لقمه از نون گرم خوردم. در ذهنم مرور می شد که تا نون تازه است صبحانه بخور ولی میلی به صبحانه نداشتم و همون دو سه لقمه نون گرم کافی بود.یک فنجان کوچک شیر قهوه خوردم. سایز شیر...
امتیاز کاربر: 6510
سطح ۴: هنرجوی مبتدی
سن: 43 سال
به نام خداوندروز ۴۳ از ۹۰ روز خوردن: دو سه لقمه نون پنیر + نصف استکان چای شیریننخوردن: هوس کردم یک فنجان شیر قهوه با بیسکويت یا کیک بخورم که ترجیح دادم نخورم و یک فنجان اسپرسو خوردم.خوردن: صبج یه کیک دوقلو در صندوق ماشین پیدا کردم و الان در ذهنم...
به نام خداوندروز ۴۲ از ۹۰ روز روز ۴۲نخوردن: به محض بیدار شدن در ذهنم مرور شد که شیر قهوه با کیک تی تابی که از روز قبل برای خودت برداشتی رو بخور که با توجه به تحلیل عمیکرد روز قبل می خوام این ترغییب ذهنی رو تکرار نکنم.پس اولین تخوردن...
به نام خداوند روز ۴۱ از ۹۰ روز ٖخوردن: یک فنجان شیر قهوه +یک عدد تی تابخوردن: یک عدد موز با تحریک بینایی و مرور افکار. البته احساس گرسنگی داشتم ولی موز نمی تونه به رفع گرسنگی کمک کنه و بهتر بود نمی خوردم.نخوردن: در ذهنم مرور شد که یه تیکه نون...
به نام خداوندروز ۴۰ از ۹۰ روز تخوردن: اول صبح که برای دخترم لقمه مدرسه آماده کردم در ذهنم ترغیب شدم یک نون تست با پنیر و گردو هم برای خودم درست کتم که اینکار رو نکردم و نخوردمخوردن: یک لیوان چای شیرین + یک عدد کلوچهخوردن: یک فنجان متوسط شیر...
به نام خداوندروز ۳۹ از ۹۰ روز از امروز می خوام ایده جدید به تمرین اضافه کنم و اونم نوشتن لیست نخوردن هام هستیعنی هر فکری که در ذهنم منو ترغیب به خوردن کرد اما من نخوردم رو به تمرین اضافه کنم. خوردن: یک لیوان چای شیرین + چند لقمه نون و...
به نام خداوندروز ۳۸ از ۹۰ روزصبح موقع درست کردن نون و پنیر برای دخترم که باخودش به مدرسه ببره واسه خودم هم یک برش نون تست و پنیر و گردو درست کردم و خوردم.احساس گرسنگی نداشتم و فقط بخاطر علاقه بخوردن چیزهای ترد این کار رو انجام دادمیک فنجان...
به نام خدای مهربانروز ۳۷ از ۹۰ روز یک لیوان کاپوچینو + یک عدد کلوچه خونگیسرظهر احساس گرسنگی می کردم و در ذهنم مرور شد که یه کیک بخورم ولی ترجیح دادم صبر کنم تا ناهار بخورم.برای ناهار مقداری مرغ و نون + ماست خوردم که اندازه اش مناسب بود و...
به نام خداوندروز ۳۶ از ۹۰ روزچای شیرین + یک عدد کلوچهدر ذهنم مرور می شد که نسکافه درست کنم که خواب از سرم بپره ولی اینکار رو نکردم و ترجیح دادم بخوابم.وقتی رسیدم خونه با ظرف کباب سیخ مواجه شدم که همسرم از بیرون تهیه کرده بود و گفت...
به نام خداوندروز ۳۵ از ۹۰ روز یک فنجان شیر قهوهبسته نون تست رو توی آشپزخونه دیدم و هوس کردم واس خودم یه ساندویچ درست کنم ولی ترجیح دادن از کلوچه های خونگی مقداری بخورم و نصف کلوچه خوردم.دلیل خوردن هم یه مقدار احساس گرسنگی بود و بیشتر فکر کردن به...
به نام خداوندروز ۳۴ از ۹۰ روز رفتم نون سنگک خریدم و چند لقمه از نون گرم خوردم. در ذهنم مرور می شد که تا نون تازه است صبحانه بخور ولی میلی به صبحانه نداشتم و همون دو سه لقمه نون گرم کافی بود.یک فنجان کوچک شیر قهوه خوردم. سایز شیر...