چالش‌های ذهن چاق

سلام خدمت استاد عزیزو دوستان گرامی 

چالش های ذهن چاق

وقتی مطلبو شروع کردم ب خوندن انگای همه ی اونا من‌بودم وفایلو تا اخرم هنوز گوش ندادم ، اونقد توی ذهنم باورها و‌نگرش های چاقم مرور شدن ک ترجیح‌دادم اول بنویسم تا ذهنم اروم شه و‌برم سراغ ادامه فایل ،

منم مثل اغلب افرادی ک چاقی رو تجربه کردن ،نزدیک عید یا مراسماتی بود شروع میکردم ب رژیم گرفتن و پیاده روی های طولانی و‌ورزش کردن تا مثلا یکم وزن‌کم کنم تا لباس مجلسی یا لباس عیدمو بتونم شیک تر انتخاب کنم ، در مواردی موفق میشدم ی کوچولو لاغر شم ولی اغلب هم ناموفق‌بودم و اگه موفق هم میشدم و لباسی ک میگرفتم میدونسم ک قطعا بعد اون مراسم و یا بعد عید دیگه اندازم نمیشه چرا ؟ چون ی باور پنهانی داشتم ک من نمیتونم لاغر بمونم ، لاغری از من نیست ، و من برمیگردم ب همون چاقی ، و خیلی راحتم برمیگشتم، 

من برای مراسم ازدواج برادرم رژیم گرفتم و ورزش سنگین انجام دادم حتی اونقد کار بیرون و خرید و مسئولیت داشتم ک واقعا وقت نمیکردم اب بخورم چ برسه ب غذا ، لباس شب عروسی رو چند هفته قبل ترش از تهران خریده بودم و خیلیم هم اندازم بود موقع خریدولی شب عروسی به زور تنم شد و‌موقع کشیدن زیپش خراب شد و مجبور شدیم ک با نخ سوزن بدوزیم ، اونقد بد بود ک حتی گریه کردم و‌میگفتم ک چرا اینجوری شد من ک هیچی نخوردم کلی هم فعالیت داشتم ، ولی تو ذهنم مدام مرور میشد ک تو وقتی استرس داری چاق میشی ، حتی من این جمله رو ب زبون هم اوردم و ب دختر خاله و دوستم ک داشتن جای زیپ لباسمو میدوختن گفتم من وقتی استرس میگیرم چاق میشم و ورم میکنم، الان ک چن ساله توی سایتم و از فایلای مختلفی استفاده کردم و‌کلی باور غلط رو شناسایی کردم ولی باز گاه گداری این نگرش سراغم میاد ک تو الان استرس داری و از استرس ممکنه ک ورم کنی و چاق شی و…ولی زود شناسایی میکنم و میگم ن همچین چیزی درست نیست ، چرا زنداداشم یا دوست صمیمیم وقتی ناراحت باشن یا استرس داشته باشن کلی لاغر میشن چرا من مثل اونا نباشم و این فکرو زود تغییرش میدم، راجب عیدو‌ماه رمضونم ک هیچ ، هر سال کلی تلاش میکردم ولی بعد تعطیلات عید ، لباس عیدهام ب تنم تنگ میشد و دلیلم هم این بود ک ما چون عید همیشه تو مسافرتیم و‌تو سفرم ک ادم همه چی میخوره و چاق مبشه بس منم همینه ک‌چاق میشم اینجا هم باور چاقی نسبت ب عید و هم سفر داشتم‌ ولی هیچوقت ب بابام یا زنداداشم ک همیشه همسفر بودیم باهاش توجه نمیکردم ک ، ک اینها هم با ما همسفرن هر غذایی ک باشه باهم‌میخوریم چرا اون  لاغرتر میشه بعد سفر ولی تو‌چاق تر ؟؟؟؟بعد اشناییم با سایت تناسب لاغری ب این موارد خیلی دقت کردم و‌فهمیدم ک بابام همیشه عقیدس اینه ک من همیشه در همین سایز و‌وزن بودم و هیچوقت تغییر نمیکنم یا ی کیلو بیشترم یا ی کیلو کمتر و هیچوق تغییر نکردم از جوانی تا الان و زنداداشم مدام از قبل سفر این نگرش رو داره ک سفر باعث لاغری من میشه چرا چون تو سفر فعالیت هست خسته میشم ساعت های غذا ب موقع نیست و …. و‌در کل جمله هاش این نگرشو‌ داره ک وااای من بعد سفر میخوام لاغر شم و‌واقعا هم‌ همیشه تو سفر چن روزه اون جند کیلو کم میکنه ،حتی وقتی ک مواظبه ک غذاش ب موقع و ب اندازه باشه بازم لاغر میشه ، الان ک چن ساله با سایت تناسب فکری اشنا شدم و‌فهمیدم ک چاقی از درون منه و از ذهن منه بیشتر ب این مسائل دقت میکنم و‌افراد لاغر رو زیر نظر دارم ، اونها کلی دلیل برا لاغری خودشون دارن ، دوستم و زنداداشتم ک متناسب و لاغر هستن همیشه ازشون میشنوم ک میگن چاق شدن سخته کلی تلاش میکنم و ی کیلو وزن اضافه میکنم ولی نمیتونم نگه دارم ، استرس داشتم براهمون لاغر شدم،  سفر بودم لاغر شدم و . . . خلاصه اونقد دلیل دارن برا لاغریشون ک همیشه در همون حال میمونن و‌من برعکس اونها بودم همیشه کلی دلیل برای چاقی خودم داشتم من اب بخورمم چاق میشم ، من سفر برم چاق میشم استرس داشته باشم چاق میشم ، من هرورزش نکنم چاق میشم من  بعد عید چاق میشم ، شیرینی نون برنج و کلی ماده غذایی هست ک منو‌چاق میکنه ، من بعد ماه رمضون چاق میشم و واقعا هم میشدم من این سالهای اخیر ک ماه رمضون تابستون بود روزه میگرفتم و نزدیک ۲۰ ساعت گرسنه میموندم عادت ب سحری خوردنم نداشتم و موقع افطاری چیزی میخوردم و یکی دو ساعت بعدشم ی میوه یا چایی و‌خرما و دیگه تا افطار روز بعد میموندم ولی در اخر ماه رمضون من‌چن‌کیلو چاق شده بودم و‌کلا بهم ریختم ک چرا اینجوری شد، بعد توی ذهنم اموزش های قبلی بهم میگفت ک وقتی مدت طولانی چیزی نخوری بدن ب حالت قحطی در میاد و سوخت و سازو‌کم میکنه و از این چیزا و تو توی افطار خرما خوردی ، شیرینی خوردی همونها کلی کالری داشت ک‌کافی بود ب اندازه چن روز غذا تورو چاق کنه، در حالی ک الان در دوره اصلاح پرخوری و اشتها دیدم ک غذا فقط چن ساعت در بدن من میمونه و بعدش تبدیل ب انرژی و یا خارج میشه ، و‌این منم ک با قدرت ذهنم تا روزها و‌مدت ها در جسمم نگهش میدارم وگرنه ک نهایتا کمتر از ۲۴ ساعت بعد هیچی از اون غذا و‌ماده خوراکی در بدنم من باقی نمونده ، با اینکه مدت هاست دارم از فایلای سایت استفاده میکنم و‌کلی تغییرات جسمی و روحی داشتم ولی باز هم نگرش و باورهایی دارم ک‌نزاشته ک ب ایده ال خودم برسم من هنوز از داروهای ویتامین میترسم و‌با اینکه الان نیاز ب خوردنشون دارم ولی از ترس چاق شدن نمیخورم در حالی ک جلو چشمم زنداداشم و یا دوسم و یا بابای متناسبم همیشه از اون داروها میخورن و‌حتی ویتامین های قوی تر رو تزریق هم‌میکنن ولی تاثیری در اندامشون یا نحوه ی خوردنشون نداره در حالی ک من مدام این گفتگوی ذهنی رو دارم ک تو اگه فلان قرص ویتامین رو بخوری اشتهات زیاد میشه و‌نمیتونی کنترل کنی و غذا میخوری و‌چاق میشی و ….  و یا عادت های ماهیانه ی زنانه ک همش نگرشم اینه ک من. هرمون هام بهم‌میریزه و اون روزها غذا زیاد میخورم و یا کنترل در غذا خوردنم ندارم و یا اینکه نزدیک پریودی من ورم میکنم و‌جاق تر میشم و …  ولی میدونم و ایمان دارم ک وقتی ادامه بدم ب یادگیری لاغری وقتی ب مواد غذایی و دارو و هیچ‌چیز دیگه ای قدرت چاق کنندگی ندم و این اموزش ها و‌افکار لاغری رو ادامه بدم قطعا روزی ب تناسب ایده الم میرسم ، چون لاغری و‌تناسب طبیعت منه و من الان فقط با قدرت ذهنم و اموزش های چاقی قبلیم ب زور این چن کیلو رو نگه داشتم وگرنه لاغری مثل اب خوردنه همینطور ک الان فقط با گوش دادن و مسیر بودن تونستم مثل اب خوردن کلی لاغر بشم ، من حتی این مدت دیدگاهی  هم ننوشتم ولی و اموزش هامو ناقص انجام دادم ولی باز کلی تغییر کردم حالا فک کن اگه کامل انجام بدم و‌عمل کنم چ شگفتی رو‌میسازم 

خدایا مثل همیشه سپاسگزارم ک منو ب این مسیر هدایت کردی