بسیاری از انسانها تصور می کنند برای برخورداری از شرایط مناسب و دلخواه در زندگی باید ویژگی ها و مزایایی داشته باشند که به دلایل مختلف آن را ندارند.
همه آنچه برای زندگی کردن نیاز داریم و متاسفانه از نظر ما پنهان مانده است استفاده از مهارت زندگی با کمک خداوند است.
مهارت زندگی با کمک خداوند در وجود همه ما قرار داده شده است اما نسبت به آن بی اطلاع هستیم.
آنچه بودم
سال های زیادی از زندگی ام در رنج و سختی گذشت و همه آن سالها تصور می کردم این خواست خداوند است که در این شرایط هستم و چاره از جز صبر و تحمل و مبارزه کردن با مشکلات ندارم.
آنچه هرگز به آن فکر نمی کردم و حتی اگر به من گفته می شد هرگز باور نمی کردم این بود که: من هم می توانم زندگی بهتری داشته باشم.
به شدت عقیده داشتم که انسان بد شانسی هستم و به همین دلیل هرگز شرایط زندگی من تغییر نخواهد کرد.
تصور می کردم همانطور که چاقی من ارثی است، سایر شرایط زندگی من هم ارثی است و هیچ راهی جز تحمل آن ندارم.
خانواده ام را مقصر اوضاع و شرایطم در زندگی می دانستم چون عقیده داشتم اگر آنها شرایط بهتری داشتند می توانستند برای من ماشین، خانه، مغازه و … تهیه کنند و آنوقت می توانستم زندگی راحتی داشته باشم.
دولت و سران حکومتی را مقصر شرایط زندگی ام می دانستم چون عقیده داشتم اگر آنها لایق بودند و تصمیمات درست و مدیرانه ای اتخاذ می کردند می توانستم شرایط زندگی بهتری داشته باشم.
خداوند را مقصر زندگی ام می دانستم چون عقیده داشتم اگر خدا می خواست سرنوشت مرا به گونه ای رقم می زد که من در زندگی شرایط بهتری داشته باشم و احساس خوشبختی کنم.
دلایل منطقی مختلفی برای اوضاع و شرایط زندگی ام در سن ۳۴ سالگی داشتم و هرگز تصور نمی کردم که من بعنوان یک انسان و مخلوق خداوند می توانم شرایط زندگی ام را تغییر دهم.
بهمن ماه سال ۱۳۹۳ در سن ۳۴ سالگی، در حالی که ۱۲ سال بود تشکیل خانواده داده بودم و صاحب یک دختر و یک پسر بودم، در حالی که چند شغل مختلف را تجربه کرده بودم و چند سال برای کار در شهر دیگر زندگی کرده بودم، در شرایطی که سالها برای بهبود شرایط زندگی تلاش کرده بودم.
در نهایت در شرایطی که ده ها میلیون تومان بدهکار افراد بودم و تعداد زیادی اقساط بانکی داشتم و رابطه زناشویی نامناسبی را تجربه می کردم. در حالی که از نظر کسب و کار در بدترین شرایط چند ساله ام بودم. در حالی که چاق ترین حالت جسمی بودم یک شب به شکل معجزه وار با قانون جذب و قدرت ذهن برای تغییر زندگی آشنا شدم.
یادگیری زندگی با کمک خداوند
آنچه اکنون در حال مطالعه آن هستید دلنوشته های همان انسانی است که شرح مختصری از احوال او شرح داده شد.
همان انسانی که در مدت کوتاهی توانست با یادگیری و به کارگیری مهارت زندگی با کمک خداوند، زندگی اش را در جنبه های مختلف به طور همزمان دگرگون کند.
انسانی که نه تنها زندگی خودش را دگرگون کرد بلکه توانست بر زندگی هزاران انسان در سراسر جهان تاثیرگذار باشد.
سایت تناسب فکری، هزاران ساعت فایل آموزشی رایگان و هزاران ساعت محصولات آموزشی و میلیارها کلمه ای که در گوشه و کنار دنیای مجازی منتشر شده است همه و همه از طریق همان انسانی که تا همین چند سال قبل توانایی چند جمله صحبت کردن و چند کلمه نوشتن را نداشت به وجود آمده است. این اگر معجزه نیست، پس چیست؟!
معجزه ای که نتیجه یادگیری و استفاده از مهارت زندگی با کمک خداوند در زندگی من رخ داد و می تواند هزاران بار دیگر برای هر انسانی که بخواهد و قدم در این مسیر بگذارد دوباره و دوباره و چندباره رخ دهد.
معجزه زندگی خودت باش
آنچه در روزهای اول آشنایی با قانون جذب برای من عجیب و بلکه مسخره به نظر می رسید این بود که من باید معجزه زندگی خودم باشم!!!
سی و چند سال زندگی کردن نتیجه اش چیزی بود که مایه یاس و ناامیدی من از زندگی شده بود اکنون چگونه باید می پذیرفتم که می توانم معجزه زندگی خودم باشم.
به عقیده من حتی خداوند هم نمی توانست در زندگی من معجزه کند، اکنون چگونه باید می پذیرفتم که: من می توانم معجزه زندگی خودم باشم!
به همه شک و تردیدهایی که در وجودم داشتم قدم در این مسیر گذاشتم و اکنون نه تنها خودم بلکه شما هم نظاره گر معجزه ای هستید که در زندگی من و هزاران نفر از دوستانی که توسط خداوند به سمت من هدایت شدند هستید.
بله با شما هستم.
شما هم بخشی از معجزه زندگی من هستید. معجزه ای که توسط خداوند در زندگی من رقم خود که البته من خالق آن به کمک خداوند هستم.
آنچه دریافت خواهید کرد نتیجه عمل کردن به ایده ای است که چند وقت قبل در حین انجام مراقبه به من الهام شد.
محتوای این دوره شامل راهکارهای عملی برای درک و دریافت الهامات الهی جهت تغییر شرایط زندگی است.
اهمیتی ندارد شما نیاز به بهبود در چه جنبه ای از زندگی داشته باشید، مهم این است که خداوند چگونگی ایجاد این تغییر و تحول را می داند.
اکنون وقت آن رسیده که شما با یادگیری مهارت زندگی با کمک خداوند معجزه زندگی خودت و هزاران نفر باشی همانگونه که من هستم.
اکنون وقت آن رسیده که با عمل کردن به مهارت زندگی با کمک خداوند شرایط زندگی خودت را دگرگون کنی.
اکنون وقت آن رسیده که کوله بار رنج و ناامیدی و سردرگمی را برزمین گذاشته و ادامه مسیر زندگی را بدون چشم داشت به آنچه هستی یا از خودت انتظار داری ادامه دهی.
اکنون وقت آن است که تنها شوی، وقت آن است که رها کنی هر آنچه فکر می کنی برای بهبود شرایط زندگی به آن نیاز داری.
خودت و تنها خودت بدون هیچ کدام از بایدها و الزاماتی که فکر میکنی برای داشتن زندگی عالی به آنها نیاز داری قدم در مسیر تغییر زندگی با کمک خداوند بگذار و معجزه زندگی خودت باش.
در این قسمت محتوای ویدیویی این جلسه را مشاهده کنید سپس ادامه این نوشته را مطالعه کنید.
تمرین مقدمه زندگی با کمک خداوند:
برای کسب نتیجه عالی و یادگیری مهارت زندگی با کمک خداوند لازم است مراحل زیر را با دقت انجام دهید.
تمرین اول:
لیستی از آنچه باید رها کنید تا با خاطری آسوده و سبک بال راهی سفر زندگی با کمک خداوند شوید را مشخص کنید.
توجه به این نکته ضروری است که قرار است عازم سفری شویم که زندگی با کمک خداوند را بیاموزیم بنابراین شایسته نیست در مخزن ذهن خود افراد، شرایط، مهارت ها یا مدارک تحصیلی خود را به همراه داشته باشیم.
بهتر است همه آنچه تا کنون تصور می کردید برای داشتن شرایط عالی در زندگی باید داشته باشید را در لیست خروج از ذهن خود وارد کنید تا فضای کافی در مخزن ذهن خود برای دریافت هدایت های الهی در مسیر زندگی با کمک خداوند ایجاد کرده باشید.
همه افرادی که به نوعی آنها را مقصر زندگی خود می دانید را در لیست خروج از مخزن ذهنتان قرار دهید. قدرت و قابلیت آنها برای ایجاد تغییر در زندگی شما در برابر قدرت خداوند هیچ چیز نیست بنابراین دیگر به آنها نیاز ندارید.
مدارک تحصیلی که در طی زندگی خود کسب کرده اید و آنچه فکر میکنید اگر کسب کرده بودید اکنون شرایط بهتری در زندگی داشتید را در لیست خروج از ذهنتان ثبت کنید. همه آنچه از علم و آگاهی آموخته یا باید می آموختید در برابر علم و آگاهی خداوند هیچ چیز نیست.
افکار و نگرش های خود درباره اوضاع اقتصادی و مسئولین کشور و تصمیماتی که اتخاذ کردند یا نباید می کردند یا اگر می کردند چه تاثیری بر زندگی شما می گذاشت را در لیست خروج از ذهنتان قرار دهید چون در محضر خداوند صحبت از فرد یا افرادی به عنوان تاثیرگذار بودن بر شرایط زندگی شرم آور است.
هرآنچه تصور می کنید در مسیر زندگی با هدایت خداوند باید در لیست خروج از ذهنتان قرار دهید را ثبت کنید چون در این مسیر محتوای ذهنتان از نگاه و توجه خداوند نمی توانید مخفی کنید. پس تا می توانید افکار و نگرش هایی که درباره تغییر زندگی در ذهنتان دارید و تصور می کنید در محضر خداوند باعث شرمندگی خواهد شد را در لیست خروجی ذهنتان ثبت کنید.
تمرین دوم:
لیستی از آرزوها، درخواست ها یا هرآنچه تصور می کنید اگر داشته باشید شرایط زندگی شما بهتر خواهد شد را بنویسید
مهم نیست جمله بندی شما چگونه باشد. مهم این است که هرآنچه فکر می کنید باعث بهبود شرایط زندگی تان می شود را قبل از اینکه عازم سفر زندگی با کمک خداوند شوید را مشخص کنید.
قرار است در حین سفر خداوند به شما کمک کند تا آنچه درخواست کرده اید را در زندگی خود خلق کنید و به این شکل معجزه زندگی خود بودن را تجربه کنید.
بهتر است برای قدم اول خواسته هایی را مشخص کنید که رسیدن به آنها برای خودتان خیلی دور از ذهن و دسترس نباشد.
اگر اکنون درآمدی ندارید و تصور می کنید اگر درآمد داشته باشید شرایط زندگی شما بهتر خواهد شد برای قدم اول مبلغی را مشخص کنید که از نظر خودتان منطقی و قابل دسترس باشد.
به شما اطمینان می دهم که در این سفر بارها و بارها فرصت خواهید داشت تا اگر نیاز بود درخواست خود را تغییر یا اصلاح کنید. بنابراین در نوشتن خواسته های خود حالت وسواس نداشته باشید. هرآنچه دوست دارید تجربه کنید را با قلم ساده و با حال خوب در لیست درخواست های خود ثبت کنید.
تمرین سوم:
متعهد شوید که جلسات دوره آموزشی زندگی با کمک خداوند را به طور کامل و به شکل عالی دنبال کنید
هرگز به نتیجه ای که قرار است از این مسیر کسب کنید توجه نکنید و فقط ادامه دهید.
هرگز بعد از چند جلسه نتیجه خود را بررسی نکنید.
متعهد شوید که این دوره را تا انتها به شکل عالی فارغ از توجه به نتیجه ای که انتظار دارید ادامه دهید.
آمادگی خود برای حضور در این دوره را با درج دیدگاه در بخش نظرات اعلام کنید تا قبل از شروع دوره سطح انرژی این مکان الهی را افزایش دهیم.
ضمنا ممکن است دوستان و آشنایان شما به استفاده از محتوای این دوره نیاز داشته باشند. لذا اگر افرادی را می شناسید که به قدرت ذهن و قانون جذب عقیده دارند این دوره را به آنها معرفی کنید تا افراد بیشتری با هم در این مسیر الهی حرکت خود را آغاز کنیم.
منتظر دریافت انرژی های شما از طریق خواندن نوشته هایتان هستم.
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.38 از 110 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
استاد عزیزم سلام
یک قانون حاکم بر جهان وجود داره، یک سیستم.
اسمش رو هرجی میخوای بزار، جهان، کائنات، خدا، قدرت واحد…این نیرو به صورت کامــــــــــــلا سیستمی عمل میکنه!مثل موقعی که قراره بارون بباره! وقتی همه شرایط برای بارش آماده بشه، بارون میباره! مهم نیست که کیا موافق بارشن و کیا نه! آدمای خوبین مردم اون منطقه یا نه! بارونه میباره! بزار بهتر بگیم… مهم نیست کجای خیابون ایستادی! بارون که بزنه تو خیس میشی! اگر چتر نداشته باشی! نمیتونی به بارون بگی این تکه رو نبار چون من ایستادم… این قانون و سیستم و خدا هم همینطور عمل میکنه. اگر تو هماهنگ باشی، هماهنگی چیه؟ احساس خوب داشته باشی، همه شرایط برای تو خوب پیش میره و اگر ناهماهنگ باشی،ناهماهنگ یعنی چی؟ حست بد باشه؛ اتفاقاتی برات رخ میدن که حس بد تو رو ادامه بدن. قانون اینه! حالا تو خودتو بکوب به در و دیوار! واقعیت اینه که قانون اینه! شاید اولش خیلی بی رحمانه به نظر برسه که خدایا من الان فلان بلا سرم اومد بابا بطار یکم درد دل کنم و گریه کنم حالم بده! بم حق بده! ولی شرمنده! تو اتفاقات بد رو ادامه دار میکنی! ولی میدونید چیه؟ اتفاقا بنظر من این قشنگ ترین سیستمیه که خدا میتونست وضع کنه! چرا؟ انقدر دوستمون داره که شرط رسیدن به هرچیزی رو این گذاشته که: بخند، لذت ببر! همین🤌🏻
وقتی حست خوب باشه، تو هماهنگی با این سیستم! شادم و شادی میگیرم. معجزه رخ میده؟ میدونی معجزه چیه؟ تو هم زمان میشی با اتفاق های خوب!
بارون و طوفانه! دلت میخواد بری بیرون! بیرون رفتنت همزمان میشه با آروم شدن طوفان و بارون! یا نه! یه حوری اتفاقاتی رخ میده که تو میری بیرون و اتفاقا کلس هم بهت خوش میگذره!
تو حس و حالت خوبه،میخوای بری خرید! تو جیبت خیلی پول نیست! ولی تو آگاهانه حست رو خوب نگه میداری و بدون نگرانی میری خرید! کسی در مسیرت قرار میگیره که لباساش دقیقا همون چیزین که تو میخوای و با همون پولی که تو داری!
اینه قانون!فقط کافیه یاد بگیریم چطوری هماهنگ بشیم.
من متعهد میشم که این دوره ای که خداوند من رو با عشق بهش هدایت کرد رو تا انتها بیام همراهتون استاد عزیزم و بهتون قول میدم که در هر قسمت کامنت های من رو خواهید خواند.
و اما سه تا از خواسته های من:
۱-میخوام با مردی که کنارش عشق و مودت رو در رابطه امون تجربه میکنم ازدواج کنم
۲-میخوام به کار مورد علاقه ام هدایت بشم و شروعش کنم، کاری که عاشقشم، اونقدر که توش خستگی و گرسنگی و گذر زمان رو توش نفهمم. کاری که توش آزادی زمانی و مکانی و مالی داشته باشم. کاری سرشار از ثروت.
۳-میخوام ماشین بخرم، یه ماشین نو. دوست دارم اولین ماشینم، کویک سفید، یا پژو باشه.
۴-دوست دارم برسم به نقطه ای که آزادی داشته باشم،آزادی مالی، زمانی و مکانی. راحت هر ساعت که دوست دارم برم بیرون، راحت هرچی دوست دارم بخرم و خرج کنم بدون حساب کتاب کردن و راحت باشم، حتی گفتنش هم بهم حس خوبی میده🤌🏻🦋
۵-دوست دارم با صلح و به ساااادگی از شغل فعلیم بیام بیرون و یه جوری اتفاق بیفته که در بهترین حالت باشه، یعنی من از لحاظ مالی اوکی باشم.
۶-دوست دارم دوتا سفر برم تو این یه سال فرضی حالاـیکی دوستانه یکی زن و شوهری.
۷-دلم میخواد یه دوره ای که مدنظرمه رو بخرم و لیزری روش کار کنم.
۸-دلم میخواد دوره هایی که الان دارم رو تمام کنم و بترکونم از نتایج.دلم میخواد تمرکز لیزری کردن روی اهدافم و برنامه ریزی برای رسیدن به اهدافم و عمل به برنامه هام رو یاد بگیرم.
۹-میخوام به اندام دلخواهم برسم،خوش اندام و زیبا اندام.
۱۰-دوست دارم یاد بگیرم که خودم اولویت زندگیه خودم باشم، عاشق خودم باشم. و به قول شما استاد، دوست دارم مصمم رو خودم کار کنم و برسم به جایی که بگم من هیچ ربطی به گذشته خودم ندارم🎆
✓من استاد… به تضاد خوردم! یه چیزایی فهمیدم! وقتی گفتید ده تا خواسته بنویس! من ده تا نشدن! زور زدم براشون! میدونید چرا؟ با تخمین یک سال! شاید من زمان رسیدن به خواسته هام رو خیلی دور میبینم یا اصلا شاید خیلی از خواسته هام رو دقیق مشخص نکردم! نمیدونم😂
✓الان هدایت شدم متنی که بعد ویدیو باید میخوندیم رو خوندم، فراموش کرده بودم. و تمرین اول! قلبم رو شبیه پروانه ای کرد که به پرواز در اومد… انگار چیزی بود که لازم بود بشنوم که خدا بهم بگه آره! اونا رو از زندگیت بنداز بیرون!چون من دارم تاثیر میپذیرم از رفتارهای اونها! چون هنوز یاد نگرفتم رفتارهای بقیه برام مهم نباشن و رفتارهای اونها گه گداری آزار دهنده اس و حسم رو بد میکنه…. و شاید این منم که هنوز دنبال حس خوب از طریق وجود این افراد تو زندگیمم… ولی خدا و خودم برای داشتن تمام حس های خوب زندگیم کافیه🤝🏻
به نام خدا
سلام به هممون
خدایا واقعا سپاسگزارم بابت بودنم در اینجا
این بار دومه که به این دوره هدایت شدم و فکر میکنم که اینبار خیلی درک بهتری ازش دارم و اماده ام و عشق دارم براش. استاد عطار روشن عزیزم، مرسی از اینکه این دوره رو آماده کردید، صدای شما و این آرامش شما حین صحبت کردن، این مثال های ساده ای که میزنید، چقدر دلنشینه و چقدر عجله ها رو از وجودمون میشوره. همین عجله برای تغییر و نتیجه گرفتن.
چیزایی که میخوام در لیست خروج از ذهنم قرار بدم:
تعهد به خدمتم و قوانین آموزش پرورش
پدر و مادرم
سن و سالم
نیاز به انجام یه کار خاص(تقلا کردن) ها و زور زدن هام
محدودیت مالی ام و مقدار حقوقم
لیست ۱۰ خواسته ام
راه اندازی کسب و کار شخصی ام
بازخرید کردن خودم از کار دولتی
یه رابطه سالم و عاشقانه و دو طرفه(که برای ازدواج باشه)
مستقل شدن و آزادی داشتن
ماشین خریدن دوست دارم ماشین خارجی باشه ولی خب اگر یه ماشین خوشگل صفر باشه هم خوبه
با خودم به صلح برسم و آرومتر بشه فکرم
*اینی که ستاره زدم شخصیه نمینویسم😂ولی خیلی برام مهمه
دوست دارم یه مدت تنها زندگی کنم تو یه خونه تو خیابون اسفند کیانپارس
خوش اندام بشم و لاغر خیلی راحت
کانالم رشد کنه، و از کانالم هر روز یکی دو تا مشتری داشته باشم.
خب، من فاطمه ام
اینبار قدر حضورم در اینجا رو میدونم و با عشق میخوام برای آرامش داشتن ادامه اش بدم. خدایا کمکم کن یاد بگیرم فارغ از رسیدن به خواسته ها و داشتنشون از تک تک لحظه هام لذت ببرم.
من متعهد میشم به حضور در این دوره.
استاد عطار عزیزم، اینبار نه برای رسیدن به خواسته ی خاصی نه،برای آرامش داشتن اومدم. چون فهمیدم تا وقتی من آروم نباشم نمیتونم به هیچکدوم از خواسته هام برسم، نمیتونم به رشد خودم برسم، نمیتونم رو دوره ای تمرکز کنم. اومدم که یاد بگیرم زندگی کردن چجوریه. لذت بردن چجوریه.من اینجام که یاد بگیرم آرامش رو. با همه وجودم این رو میخوام. و اینکه من این چند وقت به شدت خوشی خودم رو گره زده بودم به رسیدن به یه سری خواسته ها و همش دجار بدو بدو بدو بودم! تقلا میکردم استاد. دقیقا همونطور که شما گفتید من داشتم تقلا میکردم، تو رابطه ام خصوصا. و خوشی و حس خوبم رو به وجود یه سری خواسته ها و شرایط گره زده بودم.برای آزادی داشتم تقلا میکردم.برای خروج از شغلی ک ازش بدم می اومد. من هی دست و پا میزدم. ولی دیگ خسته شدم واقعا. گفتم خدایا من از این بدو بدو بدو برای رسیدن به یه سری چیزا خسته ام. تو هدایتم کن.فکرم آروم نبود و من آرامش میخواستم.از بابت مسئله ای که ننوشتمش، من دنبال آرامشم. میخوام یاد بگیرم فارغ از هرچیزی حضورم تو این دنیا رو جشن بگیرم. جقد بدو بدو؟ از وقتی با قانون آشنا شدم گاهی مسیرو اشتباه رفتم. افتادم به تقلا و بدو بدو برای رسیدن به خواسته هام. این دوره رو بگیر و بدو اون دوره رو هم برا فلان چیز کار کن و من خودم رو گم میکردم. مثل تکالیف مدرسه میشد همه جی برام. چون عجول بودم و زود نتیجه میخواستم. ولی اذیت شدم و از خدا هدایت خواستم و اونم کم نزاشت برام. قدم ب قدم داره منو راه میبره. و حضورم در اینجا هم از لطف هدایت اونه که این روزا خودش دستمو گرفته و داره راه رفتن رو دوباره یادم میده. من دوست دارم یاد بگیرم از همین چیزی ک الان دارم لذت ببرم و قشنگی هاش رو ببینم هرجوری که هست.و به این دوره حس خیلی خوبی دارم.
خدایاشکرت.
به نام پروردگار هدایتگرم
سلام به هممون، سلام به استاد عطار عزیزم
این کامنت قرار بود سه شنبه شب نوشته بشه.
زمانی که من بعد از ظهر رفته بودم با دوستم بیرون. یه چند روز بود انگار حس و حالم خوش نبود. احساس خلاء میکردم. احساس اینکه پس چرا خواسته هام تو زندگیم نیست! اون رابطه عاطفی ای که من میخوام کجاست؟ اون حس و حال خوبه کو؟… یه جور حس نارضایتی! رقته بودم برای تفریح اما در عمق خیلی بم خوش نگذشت چون اونجا داشتم به پسرهای جوان و ماشین های مدل بالا توجه میکردم. به اینکه من میخوام ازدواج کنم. با یک مرد ثروتمند. و حس نبود این خواسته… تو ماشین که داشتم برمیگشتم داشتم با خدا حرف میزدم. گفتم من چیکار کنم؟ چرا حس و حالم اینجوریه؟ انگار همش منتظرم خواسته هام رو ببینم! من حس و حالم خوب نبود و من این حالت رو دوست نداشتم. البته هی این در ذهنم مرور میشد که “حتی اگر نشانه ای از برآورده شدن خواسته هایت نمیبینی به این معنا نیست که خداوند کاری نمیکند…” وقتی رسیدم خونه،یه مقدار خودم رو مشغول کردم و دیگه ب اون حالت بی حس خوب بودنه توجه نکردم، یکم بهتر شدم. خواهرم بهم گفت، کامنتت تو سایت دیدگاه منتخب شده! گفتم واقعا؟ خیلی ذوق کردن و اومدم کامنتم رو مجدد خوندم. جند روز بود از کار کردن رو خودم غافل شده بودم. و وقتی برگشتم کامنتم رو خوندم دیدم من دقیقا حس و حالی رو دارم که تو کامنتم نوشنم. عجله عجله عجله برای گرفتن خواسته هام. مثل بچه هایی ک بشون میگی باشه برات میخرم اون اسبای بازیو اما اون از شدت عجله ای ک برای رسیدن به خواسته اش داره، تمام اون مدت تا خرید اسباب بازی گریه میکنه! هرجقدم بش میگت بابا میخریم برات! اما اون فقط اون مدت انتظار رو برای خودش تلخ میکنه.
حس و حالم دقیقا حس و حالی بود ک تو کامنتم نوشته بودم.و منی که دوست داشتم حالم خوب باشه فارغ از اینکه الان کدوم خواسته ام هست یا نیست.
وقتس کامنتم رو خوندم آروم تر شدم. یاداوری قشنگی بود. و الان میخوام مجدد بچسبم ب کار.به کار کردن روی خودم.
مرسی ازتون استاد عطار روشن که دست خدایید❤💕
فریبا جانم سلام
انشالله به خوشی بپوشی و با لذت تو اون باند آهنگ بزاری و برقصی. از دیشب که گهگداری دلم هوای کسی رو میکرد، یاد پیام تو می افتادم… میخوام پدر خودم باشم، مادر خودم باشم، رفیق خودم باشم، شوهر خودم باشم. هر اونچه که از بقیه انتظار دارم برام باشن، خودم برای خودم باشم….
و امروز نجوایی بود و منی که هی میخواستم برم بپرسم که جه کنم؟ گفتم خدایا… نمیخوام از کسی بپرسم وقتی تو هستی. تو دانای کلی، چرا باید از بقیه بپرسم. اونم در حالتی که هرررررربار ازت چیزی پرسیدم جوابم رو دادی. همیشه جواب همه ی سوالام رو دادی.
و این پیام امروز تو تایید کننده همین بود.
اونجا که نوشتی دست در دست خدا قدم بردارم…
سپاسگزارم فریبا جان.
الهی شکرت.
فریبا جانم سلام
اگر میتونستم و سایت اجازه میداد هزاران ستاره به دیدگاه زیبات میدادم. چقدر قشنگ نوشتی دختر. چه کردی…اینا خواسته های عمق وجود منم هستن.و جمله اخرت…. دلم میخواد… از جایی از عمق وجود، جایی ک خدا هست. مرسی از دیدگاه زیبات عزیزم
میخوام رها باشم
تصویرت از خونه ات
میخوام همه کس خودم باشم، هر اوچه از بقیه انتظار دارم خودم برای خودم باشم. منم دوست دارم اینو با تک تک سلول های وجودم یاد بگیرم.