0

جلسه سوم: قدرت تخیل لاغری

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

به نام خداوند مهربان

یکی از بزرگترین موهبت هایی که خداوند به انسان عطا کرده است قدرت تخیل است.

همه انسانها این قدرت را در وجود خویش دارا هستند و می توانند بدون محدودیت از آن استفاده کنند.

قدرت تخیل

هنگامی که به رؤیای شبانه فرو می روی، آن لحظه که روی تخت خواب به خوابی عمیق رفته ای، خداوند گوش هایت را باز می کند تا دستورات خویش را به تو برساند.

هنگام خواب زمانی است که شما وارد دنیای ذهن ناخودآگاه می شوید و دستوراتی به شما ابلاغ می گردد. ذهن ناخودآگاه ذهنی است که توسط ذهن خودآگاه برنامه ریزی می شود تا به صورت خودکار عمل کند.

ذهن ناخودآگاه هیچ توجهی به عملکرد شما ندارد و فقط کارش را انجام می دهد.

شما آزاد هستید از قدرت تخیل تان به سود یا ضرر خود استفاده کنید. سالهاست از این قدرت برای چاق کردن خود استفاده کرده اید اما اکنون می توانید از آن برای تحقق رویای لاغری بهره ببرید.

اینکه شما به آرزوی لاغری خود می رسید یا نمی رسید ارتباط مستقیم با استفاده شما از قدرت تخیل تان دارد. شاید تصور عموم مردم جهان این باشد که چاقی به دلیل پرخوری، ژنتیک، کم تحرکی و …. باشد اما تنها دلیل چاق شدن انسانها شکل گیری تصویر چاقی در قوه تخیل آنهاست.

قدرت تخیل شما بسیار قوی تر از تلاش شما برای لاغر شدن است به همین دلیل است که در تمام سالهایی که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده اید تنها به این دلیل که نتوانسته اید تصاویر چاقی ذهن خود را تغییر دهید از تلاش خود برای لاغری نتیجه نگرفته اید.

چون تصاویر ذهنی و قدرت تخیل خود را از طریق رژیم و ورزش کردن نمی توانید تحت تاثیر و تغییر قرار دهید.

اهمیت تخیل از علم بیشتر است، چرا که دانش محدود است اما تخیل می تواند به سرتاسر جهان سفر کند. (آلبرت انیشتین)

چند لحظه به این عبارت فکر کنید. (شرایط جسمی فعلی تان نتیجه تخیل شما در گذشته بوده است.)

بنابراین برای رسیدن به شرایط تناسب اندام ایده آل باید اکنون تخیل لاغری را در ذهن خود ایجاد کنید. به این ترتیب خودبخود و بدون نیاز به تحمل رنج و سختی لاغر می شوید.

هر فردی که اضافه وزن دارد در مسیر خلق رؤیای لاغری خود در استفاده از آموزش های لاغری با ذهن استمرار داشته باشد و از قدرت تخیل خود برای تجسم تناسب اندام ایده آل استفاده کنید بدون شک و تردید شگفتی ساز خواهد شد.

توضیحات تجسم لاغری

فایل صوتی را با دقت گوش کنید.

قدرت تخیل
تجسم لاغری
مدیتیشن لاغری

نکات ضروری استفاده از قدرت تخیل

۱- فضای ذهنی تخیلات شما فقط مختص به خودتان است. کسی نمی تواند حتی به زور وارد فضای تخیل شما شود.

از آن برای تخیل شرایط دیگران استفاده نکنید چون منجر به مسدود شدن مسیر تحقق آرزوهای خودتان می شود.

توجه کردن به مسائل و شرایط زندگی دیگران، غیبت کردن و گفتگو کردن درباره شرایطی که ناراحت کننده هستند منجر به مسدود کردن مسیر تحقق آرزوهایتان می شود.

۲- از تخیل خود به شکلی استفاده کنید که همسو با خواسته تان باشد نه آنچه نمی خواهید.

صحبت کردن درباره چاقی و فکر کردن به چاقی یکی از بارزترین طریق استفاده از قدرت تخیل به ضرر خودتان است.

مرور کردن افکاری در ذهن که با خود می گویید: من نمی تونم لاغر بشم،‌ من موفق نمیشم، من توانایی لازم را ندارم و … همه در جهت استفاده نادرست از قدرت تخیل به ضرر خودتان است.

۳- هرگز به افکاری که دوست ندارید تحقق پیدا کنند فکر نکنید. در اینصورت شما در حال پر کردن فضای تخیل خود هستید.

۴- تخیل خود را با مرور خاطرات و تجربیات تلخ گذشته تان پر نکنید چون این عادت همه گیر فقط منجر به مسدود کردن مسیر موفقیت شما خودهد شد.

مرور کردن شکست های خود در تلاش های قبلی برای لاغر شدن یا مرور تجربه های تلخ دوباره چاق شدن باعث فعال سازی قدرت تخیل به ضرر خودتان می شود.

۵- هرگز اجازه ندهید کسی درباره شدن یا نشدن، طرز تفکر و چگونگی تخیل شما درباره تناسب اندام ایده آل تان فقط مختص شماست و برای محقق شدن فقط به باور خودتان نیاز دارد.

۶- قدرت تخیل خود را با فکر کردن به شرایط کنونی خود بی اثر نکنید. شرایط فعلی شما نتیجه تخیل گذشته شماست بنابراین به آنچه هستید اصلا توجه نکنید و اگر در ذهن خود نجوایی شنیدید که تخیل شما را با توجه به وضعیت فعلی تان مسخره می کرد به آن بی توجه باشید.

قدرت تخیل
مدیتیشن لاغری

مدیتیشن تجسم لاغری

قدرت تخیل بر خلاف قدرت جسم نیاز به تقویت شدن ندارد چون همیشه در بالاترین سطح می باشد اما استفاده از آن ارتباط مستقیم با باور شما دارد. به اندازه ای که باور کنید تجسم کردن باعث شما را در مسیر تحقق رؤیای لاغری قرار می دهد از این تمرین نتیجه می گیرید.

دلیل اینکه تمرین تجسمی را هر شب قبل از خواب انجام می دهیم این نیست که قدرت تخیل خود را تقویت کنیم بلکه به این منظور است که منطق ذهنی خود که همواره ما را به نشدن و نتیجه نگرفتن وعده می دهد را کم اثر کنیم. به اندازه ای که افکار مزاحم و منفی از تخیل شبانه ما کاسته می شوند قدرت تخیل تجسم لاغری وارد عمل شده و بر جسم ما تاثیر می گذارد.

تمرین

۱- متن این جلسه را با دقت بخوانید و به نکات ارائه شده توجه و عمل کنید.

۲- فایل توضیح تجسم را با دقت گوش داده و نگرش خود درباره موضوعات مطرح شده را در بخش نظرات ثبت کنید.

۳- فایل مدیتیشن تجسم لاغری با در شرایط مناسب گوش دهید. سپس تجربه احساسی خود در حین گوش دادن را در بخش نظرات ثبت کنید.

۴- امشب از فایل مدیتیشن تجسمی قبل از خواب استفاده کنید. اگر هنگام خواب شرایط استفاده از هدفون یا گوشی همراه را ندارید در طول روز حتما این فایل را گوش کنید تا طریق تجسم کردن قبل از خواب را تمرین کرده باشید.

۵- تجربه استفاده از محتوای‌ این جلسه را علاوه بر نوشتن در بخش نظرات می توانید به صورت فایل صوتی در گروه دورهمی لاغری با ذهن یا صفحه شخصی من در تلگرام ارسال کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

هر زمان دیدگاه های این جلسه به ۲۰۰ عدد برسد جلسه بعد بارگزاری خواهد شد.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.37 از 75 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45124
231 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار آسیه رفیعی
      1403/06/26 14:57
      مدت عضویت: 1837 روز
      امتیاز کاربر: 29330 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,381 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با عرض سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد بی نظیر و دوستان هم مسیر شگفت انگیزم

       تمرین

      ۱- متن این جلسه را با دقت بخوانید و به نکات ارائه شده توجه و عمل کنید.

      چقدر این گام عالی موثر متن فوق العاده ای داشت و توضیحات عالی 

      اینکه قدرت علم محدود است و قدرت تخیل نا محدود و بارها و بارها از این قدرت بی نظیر به ضرر خودمون استفاده کردیم 

      درست برعکس این مسیر شگفتی ساز 

      اون مسیر هم شگفتی ساز بود چون چاق شدن هم کار آسونی نیس 

      خیلی خیلی رنج آور و از این قدرت تخیل نامحدود درونی شخصی خودم بوجود اومد 

      دقیقا خودم مسئولش بودم با ساده باوری با عادت کردن به مرور افکار روزانه ای که به من داده میشد 

      شبها همیشه درست موقع خواب افکار روزانه مرور میشد که مثلا امروز فلانی مسخرم کرد و یادم میومد که چقدر اشتباه برخورد کردم با بدنم اینو زیاد خوردم و اونو کم که به نفعم بود در جهت لاغری مخصوصا سالاد که هیچوقت دوست نداشتم

      ریز به ریز اتفاقات روزم برام مرور میشد و یه عادت عمومی و زبان مشترک در بین همه ما افراد چاق بود و به هم انتقال میدادیم

      و مظلوم نمایی 

      که خیلیم بهش جلوی هم اعتراف میکردیم و برامون یه جورایی افتخار داشت و جزو واجب روزمره من 

      اینکه شبا متکامون خیس از اشک باشه و تنفر از ادامه زندگی

       و همش آرزوم بود صبح بیدار نشم دیگه و یه روز کسل کننده دیگه در کار نباشه

      اینکه خودمونو نابود کنیم و هی به نتونستم درست عمل کنم افکارش باشه هی تقویت کنم که این روشم نشد 

      و درست دونستن روش و تضعیف خودم 

      اینکه به درموندگیهام فکر کنم 

      اینکه به هیچ راه چاره ای دسترسی ندارم باشه 

      بازخورد حرفهای دیگران هی حسرت بکشم و نفرتمو از خودم بیشتر کنم 

      چه شبها که تا صبح عذاب بود و پر از کابوس از افکار منفی 

      اصلا یه وقتا نمیخاستم شب بشه تا مجبور بشم بخوابم و با وجود داشتن افکار ناخوشایندم این عادت رو تکرار میکردم بی اراده 

      و دقیقا فردامم با همین برنامه ریزی که خودم ناخودآگاه دارم ارسال میکنم باشه 

      هیچ امید و حال خوبی راه نمیدادم 

      همچین که میخاستم به یه اتفاق خوب فکر کنم سریع متوقفش میکردم درست برعکس الانم  

      خیلی خیلی افکارمو مسدود میکردم بخاطر فکر کردن به التماس دعای مثلا دوستی که خیلی برام عزیز بود 

      و اصلا نمیفهمیدم چقدر کارم اشتباهه و به ضرر خودم و کاسه داغ تر از آش بودم 

      چون همیشه میخاستم دوست و سنگ صبور خوبی باشم برای کمک به دیگری 

      و این دردهای که اصلا مال من نبود رو هم به دردام اضافه میکردم خیلی به خودم ظلم کردم 

      دقیقا ذهن منم نمیفهمید این شرایط مال من نیس و خیلی خطرناک بود این افکار 

      الان خیلی خیلی کنترلم زیاد شده 

      همیشه سعی میکنم تو بی خبری بمونم 

      خیلی دوستان سابقمم بهم اعتراض میکنن تا ما یه حالی ازت نپرسیم تو حال ما رو جویا نمیشی 

      و خیلی تغییر کردم و چندتا جمله ساده و کوتاه بینمون رد و بدل شده و دیگه مستمع خوبی نیستم برای درد دلهاشون و خودشونم دیگه سراغ من نمیان جز چند نمونه کوچک اونم با سردی دور میشن چقدر بی اختیار این تغییرات برای من ایجاد شده چون خودم دیگه تمایل نداشتم 

      واقعا هیچ وقت کسی به زور نمیتونه وارد فضای تخیل شخصی من بشه 

      و این خود من بودم که با دلسوزی الکی هم شاهد بیشتر و بیشتر کردن شرایط بد برای دوستم بودم چون صد در صد اون هم با بزرگنمایی بیشتر تعریف میکرد 

      و به ضرر بیشتر جفتمون بود 

      و خودشم بیشتر باور میکرد عمق بدبختیاشو 

      انصافا منم کاری از دستم بر نمیاد خود آدم باید به خودش کمک کنه و شرایطشو متحول کنه 

      من که تونستم حتما دیگرانم میتونن

       خدا قدرت عجیب به ما داده 

      و واقعا ناخودآگاه خیر و صلاح ما رو نمیفهمه فقط و فقط از اطلاعات موجود فرمول صادر میکنه توجه به شرایط فعلی که دقیقا در اثر تجسم گذشته من بود

      من همیشه فکر میکردم از لحاظ برنامه ریزی خیلی ضعیف و ناتوانم 

      چون اصلا برنامه ریزی دست خودآگاه نیس 

      و فقط مسئول دریافت اطلاعاته 

      بقیه کار در زمانی اتفاق میفته که من در حالت نیمه هوشیاری هستم و قوه تخیل اصل مطلبه و محاله هم که قوه تخیل لحظه ای از کار بایسته 

      تا خودم به صورت آگاهانه کنترل نکنم چرت و پرت پر میکنه فضا رو

      از کوزه همان برون تراود که در اوست 

      هم لایق دشمن است و هم لایق دوست  

      چه جالب ادامه شعر رو الان به خاطر آوردم و نوشتم 

      دقیقا همینه که ناخودآگاه خیر و صلاح ما رو نمیفهمه و خوب و بد نمیکنه که جلوگیری کنه 

      این منم که باید جلوگیری کنم و اجازه ندم به افکار نادلخواه نا همسو با خاسته هام و پر و بال دادن بهش 

      و مدام تو غم گذشته نمونم و تمدید نکنم و ترس از آینده بدتر از حال 

      هر کس وظیفه خودشو داره و نظم دقیق 

      رژیم و ورزش و عوامل بیرونی هرگز قادر نبودن ذهن منو و ناخودآگاه منو تغییر بدن 

      و شرایط جسمی حال من فقط بخاطر هی توجه کردن من بودن 

      هی محدود کردن خودم 

      هی حال بد داشتنم و تکرارش 

      در مهمونیها و جشنها و غیره به زور و اجبار شرکت کردنم و حس شکنجه از نگاه اطرافیانم 

      با کوچکترین پچ پچی خیلی راحت و بی پیچیدگی در لحظه تجسم کردن حرف اطرافیان که اینا صد در صد دارن در مورد من حرف میزنن و نفرت بیشتر از خودم 

      عکس و فیلم رو متنفر بودن 

      جلوی دیگران با ترس و لرز غذا خوردن که الان منو متهم میکنن که چقدر پرخوری 

      شکمویی بی اراده ای بوده 

      چقدر الان آسون تر و راحت تر از قضاوت اطرافیانم رفتار میکنم 

      ولی گاهی باز ناخواسته  میزاشتم قضاوتها بی اختیار درخت لاغری منو خراب کنه و آفت بزنه با وجودی که شدیدا از خودم و رفتار صحیحم رضایت داشتم 

       الان روزانه و مدام و پر تکرار در حال سم پاشی و کود دادن و رشد بیشتر هستم با این تجسمهایی که نیاز به هیچ ابزار مخصوصی نداره خیلی ساده و آسون و شیرین 

      چقدر الان افکار سازنده و لذت بخش دارم که آب سردی بر آتش خشم و نفرتی که از خودم داشتم بوده 

      چقدر حس و حال خوب در من به صورت برنامه ریزی ناخودآگاه دراومده 

      الان من تمرینم واقعا یه چیز عجیب و غریب نیس 

      همون عادت همیشگیه که در افکار شبانه داشتم منتها برعکسشو 

      و خیلی خیلی آسون و شیرین انجامش میدم 

      بی هیچ محدودیتی 

      در لحظه میتونم به هر جایی که دلم میخاد سفر ذهنی کنم 

      در گذشته هم سفر ذهنی داشتم ولی با اطلاعات به ضرر خودم 

      شکست ها رو پر رنگ تر و نتایج رو کم رنگ و خنثی کردن 

      با هر تغییر خوبی هم میگفتم چه فایده هنوز کو تا این شکنجه ها ادامه داره 

      واقعا هم سخت بود 

      الان فقط لذت و شادی و تفریح شده تجسم های بی اختیارم 

      خیلی خیلی عادت خوبیه که انرژی نامحدودم رو فقط برای خودم صرف کنم و به نفع خودم و کمک میکنم با اشتیاق به حال خوب خودم 

      همین متن کلی برام سرخوشی و آگاهی و حال خوب ایجاد کرد با وجود وقت کمم بخاطر مهمونی هامون هم زندگی میکنم و هم به حال خوب در لحظه خودم کمک میکنم و خیلی خیلی افکار مزاحم رو بی اثر و غیر قابل استفاده میکنم درست برعکس گذشته تا نور امیدی میخاست بر من بتابه سریع خاموشش میکردم 

      الان برعکس تا نجوای مزاحمی برای نشدن و نرسیدن و شکستها میخاد بین افکار نفوذ کنه خاموشش میکنم و در نطفه خفه میشه و متولد نمیشه 

      پس جسمم منم دقیقا الان بر اساس خواسته های همسو به صلاح خودم که آگاهانه برنامه ریزی میشه و قدرت در دستان من است و هیچ نیروی بیرونی قادر نیس تسلط بر شرایط من داشته باشه چون خودم اجازه نمیدم بر اساس باورهای منطق ساز خودم و قدرت تخیلی که در جهت درست استفاده نشده بود

      و جسمم همون میشه که توی تجسممه بی محدودیت و حال بی نهایت خوش از مرور خوشحالیها عین گذشته 

      که نا آگاهانه به خودم ظلم کردم بوده با ناراحتیهام و توجه دائمی اشتباه خودم  

      و هیچگاه دو حس با هم یکجا جمع نمیشن

      و همه چیز در جهان دو وجه داره و تسلط بر افکار خیلی خیلی رضایت بخشه

       

      و این سرزمین امن این امکان تمرین و تکرار لذت بخش و شادی آور و مژده های شگفتی ساز رو به من میده و عاشقشم توضیحات فوق العاده بود و کلی آگاهی بخش استاد عزیز بسیار ممنونم 

      چقدر دلم میخاست بنویسم و دلم رو شادی ببخشم در اوج حال لحظه خوب الانم 

      و عملی شدن رویاهام هیچ کاری نداره 

      متناسب شدن با قدرت ذهن آسان ترین کار دنیاست 

      خدایا بی نهایت شکرت 

      استاد عزیز بی نهایت ممنونم بخاطر تمرینات و آموزشهای خارق العادتون  

      آسیه جونم و فرشته خوشبختی درونم دمت گرم عالی الهاماتم رو به رشته تحریر درآوردی

      متشکرم متشکرم متشکرم

      ادامه تمرین در اولین فرصت     

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1403/06/26 17:35
      مدت عضویت: 1837 روز
      امتیاز کاربر: 29330 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,477 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با سلام و درود مجدد 

      ۲. فایل توضیح تجسم را با دقت گوش داده و نگرش خود درباره موضوعات مطرح شده را در بخش نظرات ثبت کنید.

      چقدر توضیحات کار رو برامون آسون تر و لذت بخش تر میکنه 

      دقیقا من در گذشته فکر میکردم تجسم خیلی کار سخت و آداب خاص داره 

      کلی فایلهای تجسمی گوش میدادم و باز هم فکر میکردم خیلی ناشی هستم

      از بس سختش میکردن و فرمولهای پیچیده براش میزاشتن 

      و هیچوقت به این آسونی تجربه نکرده بودم 

      و این مدل عادی و خوشایند همراه با تصویری که خودم براش پیدا کردم 

      و آموزش نوشتن آسون منطبق با فکر و سلیقه شخصی خودم نه یه دستورالعمل کلی فقط به صورت الگو نشون دادن با این فایل تجسمی عالی که خودمم بی نهایت میتونم راحت پر و بال بهش بدم هی گسترده ترش کنم 

      پیشرفتش بدم و خلاقانه بهش فکر کنم و چه خبر خوشی که حتی هی پرت بشم برگردم 

      چیزی بوده که در همه حال استفاده اش میکردم و نمیدونستم

      دقیقا هر کاری میکنم 

      حتی قبلا که فیلم میدیدم میرفتم وسط رویاهای خودم و تجسمات خودم 

      جوری که اصلا فقط چشمم به فیلم بود ولی هیچی نمیفهمیدم 

      یا سر کلاس موقع درس با یه حرفی میرفتم تو تجسمات و افکار خودم که با صدای معلم از جا میپریدم 

      یا دارم کاری مثل قلاب بافی که با الگوی خاص خودش میبافم پرت میشم تو تجسم خودم

      و ذهن ما هم به شدت در مصرف انرژی صرفه جویی میکنه به صورت متمرکز 

      خیلی وقتا بهمون میگن مواظب باش دقیقا که میام مواظب باشم دستمو میبریدم چون ناخودآگاهم درست داشت کار رو انجام میداد و وقتی میاوردم رو خودآگاه خرابش میکردم

      و تو افکار خودم غوطه ور هستم این تجسم در بیداریه 

      فکر میکنم ما زنها هم بیشتر تو این کار مهارت داریم 

      چون هم زمان چندتا کار رو با هم انجام میدیم 

      ولی مثلا بابام وقتی کاری میکرد هر چی صداش میکردیم اصلا نمیشنید

      همین الان من هم زمان میخام تمرین بنویسم هی شلوغه حرفهای پسرداییم که مهمونمون هست و داداش و مامانم که از دیروز ظهر اومده و دختر دایی و زنداییم خونه اون خواهرم هستن و اینا رو کاملا میشنوم و تجسم منو برای درست نوشتن پاره میکنن و افکارمو به هم میریزن

      جدی چطوری باید روی یه چیز متمرکز بشم در شلوغی 

      نمیگم چرا چون چرا سازنده نیس

      ولی از کلمه چطوری استفاده میکنم تا بهم گفته بشه و الهام بشه راهکارش   مثلا دقیقا تو تمرینم نوشتم چطوری میتونم بهبود بدم شرایط زیاد در معرض اطلاعات ورودی حرفهایی زنداییم برای بیماری دقیقا مثل خودم رماتیسم 

      و دقیقا فرداش خیلی پرانرژی تر بودم و بیشتر تونستم فعال باشم 

      این تجسم در بیداری خیلی نمیتونه روی ناخودآگاه تاثیر بزاره چون اندام حسی من هوشیاره 

      بارها موقعی که سوار اتوبوس بودم قبل از پیاده شدن صحنه لیز خوردن از پله ها رو میدیدم و تجسم میکردم چون مثلا یبار زمین خورده بودم

      ولی یه روز تو مسافرت مشهد و سوییت که گرفته بودیم دومادمون لیز خورد زمین از در دسشویی اومد بیرون و من خندیدم بی اختیار و این فرمول قوی تو ناخودآگاهمم بود که به کسی بخندی سرت میاد و بارها بهم اثبات شده بود در موقعیتهای مختلف 

      درست یک ساعت بعد عین اون لیز خوردم و افتادم بدون اینکه بعدش بتونم مواظب باشم و فکر کنم و چقدر جالب که دقیقا هم فقط یبار تقاصش رو پس دادم و دیگه نیفتادم 

      ناخودآگاه بدون فکر کردن کار میکنه 

      اطلاعات رو هم دقیقا از روزانه خودمون میگیره که شبها بهش فکر میکنیم

      مثلا      

      دقیقا ما زمانی که قرار شد خونه مون رو بفروشیم و خونه جدید بیاییم 

      من دوره زندگی با کمک خدا رو انجام میدادم و خیلی خیلی برنامه تجسمی من بهتر شده بود بدون اینکه   خودمم خبر نداشتم 

      همسایه کناری ما خیلی سال قبل تر از ما خونه رو گذاشته بود برای فروش 

      حتی تک و توک براش مشتری پیدا شد ولی خیلی منفی باف هستن 

      و خونه ما خیلی خیلی در گفتگوهایی از نظیر اینکه خونه الان راکد هست و بازار خوابیده و اینا بود 

      ولی مدام مامانم میگفت من میدونم اینجا زود فروش میره 

      و دامادمونم مشتریهای عالی برای خونه آورد و خیلی کمک کرد برای فروش خونه و نسبتا راحت فروش رفت

      ولی همسایه مون که مادرشوهر خاله من بود همچنان خونه شون فروش نرفته 

      و حتی پیدا کردن خونه بعدی هم خیلی اتفاقی و خود به خود شد مراحل کار 

      یا فروش زمین ارثیه کتابخونه بابابزرگم انقدر همه به سختیهاش فکر کردن که سالیان سال موند از سال ۹۳ 

      ولی بالاخره فروش رفت درست هم زمان با فروش خونمون

      الان مامانم میز و صندلی سفارش داده و هر روز و هر لحظه تو فکرشه که چون از اینستا سفارش داده اینا کلاه بردارن پولمونو بالا کشیدن و هی میگه تهدیدشون کن

       بگو زنگ میزنم پلیس و سه ماهه هنوز نیاوردن برامون فقط یارو هی قول میده 

      ولی وسیله هایی رو خیلی راحت به دیجی کالا سفارش دادیم چون اعتماد بالاست سر موقع اومده 

      خیلیم مامانم داره عذاب میکشه ولی دست بردار نیس از تجسم دزد بودن این افراد و ناخودآگاهش هی ترسش رو بیشتر کرده و نتیجه این که هنوز نیمده میز و صندلی با اینکه پیج معتبری هست 

      و کلا ترس خرید از اینستا رو داره به طور ناخودآگاه 

      و حتی برای خرید خونه جدیدمون دوتا از خواهرام خیلی نمیخاستن ما بیاییم اینجا و مدام حرف و نقل ایجاد میکردن 

       چون ویلای یه خواهر دیگم بود که به فکر ما بودن توی دهات که خودشونم مدام مشتری داشتن 

      چند بار هم تا پای معامله رفت و اولش قرار نبود ما بخریم به بمب بست خورد 

      و من اونوقتا اصلا بلد نبودم تجسم رو 

      چون مدتها اینجا زندگی کرده بودم از مهر پارسال که ساخته شد با خواهرم چند بار در ماه مهمولا آخر هفته ها به این خونه باغ میومدیم بالاخره اینجا رو خریدیم با پول ارثی من و داداشم به صورت دونگی و شریکی چون واقعا هر شب قبل از خواب تجسم میکردم ناخودآگاه که اینجا رو خریدیم و تصویر سازی کرده بودم چقدر جالب که کلمه بمب بست اینو هم در حین نوشتن تمرین به یادم آورد 

      و الان خیلی بعد از نوشتن تمرین برام ساده تر شد که قبلا هم در همین چند ماه اخیر تونستم تجربه کنم و بدست بیارم و کاملا برام قابل باورتر و پذیرفته تره 

      و این یک عادته با تمرین فرق داره 

      و من تمام خواسته هام رو با همین روش خوشایند میتونم به دست بیارم

       

      رژیم و ورزش یه مدل تمرین بود بر خلاف عادتها و فرمولهای ناخودآگاهیم و این یه نبرد طاقت فرسا بود 

      بر خلاف جهت آب شنا کردن بود 

      و این کار فکر شبانه قبل از عادت من بود که به نفع خودم استفاده میکنمش و چون آخرین افکار و اطلاعات هست 

      اولین دستورالعمل برنامه ریزی برای ناخودآگاهمم میشه و خیلی عادی و راحت 

      من که با آموزشها رفتارم عالی بود الانم عالی تر و رضایت بخش تر شده 

      و حسمم به جسمم تغییر داده خیلی زود 

      فقط باید ادامه اش بدم 

      و چقدر آرامشم بیشتر شد وقتی استاد میفرمایند همین که از بین ۵۰ فکر ۵ تاش مال تناسب باشه خیلی عالی و توجه به هر چی باشه بیشتر و بیشتر میشه و من خیلی سریع افکارمو میتونم کنترل کنم 

      دقیقا هی داره افکارم بیشتر و بیشتر در جهت تجسم قبل از خواب عادتی تر میشه و وضوح بیشتر 

      دقیقا من قبلا صبح که از خواب بیدار میشدم خیلی کسل بودم و میگفتم باید انگار دوباره بخوابم تا خستگی اون افکار پریشون دیشبم رو کم کنم که فایده هم نداشت بدتر هم میشد 

      اما از زمان شروع این دوره خیلی صبحها حالم بهتره خود به خود ادامه افکار دیشبمو دارم 

      و شروعم میکنم به نوشتن  تمرین روزانه ام 

      که دیگه غوغایی برام کرده و خیلی حالمو خوب کرده و این نشونست برام  

      و این فایل تجسمی محشر استاد به صورت الگو هست و لازم نیس هر شب با ابزار فکر کردن و سختیاش استفاده کنم 

      و مهارت فکر کردن رو خودم باید ایجاد کنم با این الگوی عالی 

      و من خیلی توی همون روز اول گوش دادم و حال و هوای خوبش رو داشتم و شب قبل از خواب خیلی راحت تر انجامش میدم ولی وقتی هم مثل دیشب میبینم فکرم مشغول تر شده کمک میگیرم نه همیشه ولی گاهی استفاده میکنم و متمرکز ترم میکنه 

      نه به صورت خسته کننده بلکه الگوی چطور فکر کردنه برام

      و مراحلش رو به صورت عالی فکر میکنم و مهارت به دست میاد 

      به صورت صحنه ای مثلا برای خرید کاموا که عاشقشم  و خیابونی که برام سخته رفتنش و خیلیم دوست دارم برم کاموا بخرم و قدم زدن لذت بخشم رو با تناسب اندام دلخواهم تجسم میکنم به راحتی  

      یا لباس طلایی  دلخواهم رو میبینم که دارم میخرم 

      یا مهمونیهایی که دوستشون نداشتم و الان به صورت خوشایند سفر ذهنی و فکری خودم با بازخوردهای دلنشین خودم میرم و این الگو  رو با سلیقه خودم ترکیب میکنم و خلاقیت در صحنه ها و فکر بهش خیلی آسون و ساده ترش میکنه 

      هیچ آداب و ترتیبی مجوی 

      هر چه میخواهد دل تنگت بگوی 

      و این سفرهای تجسمی شبانگاهی روح رو به پرواز در میاره و خیلی راحت صحنه ها رو میشه به صحنه دلچسب بعدی رفت بی محدودیت در قوه تخیل بی نظیر شخصی خودم که مال خودمه  

      تا مهمونهای بعدی نرسیدن چون داداشم رفته دنبالشون

       جواب این بخش از تمرینمم  ارسال میکنم با بهترین حال ممکنه 

       ادامه دارد  

      خدایا متشکرم استاد نازنین متشکرم  آسیه جون متشکرم         

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم