به نام خداوند مهربان
مهمترین دلیل لاغر نشدن افراد در استفاده از آموزشهای لاغری با ذهن، ایجاد نشدن یا انتقال پیدا نکردن تصویر لاغری ایجاد شده در ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه می باشد.
بارها در نوشته های دوستان به این موضوع اشاره شده است که روزهای اول یا هفته های اول خیلی خوب تغییر کردم یا احساس لاغری داشتم ولی بعد از مدتی این احساس از بین رفت یا به اون شکل روند تغییرات من ادامه پیدا نکرد.
در هفته های اول به دلیل ایجاد شده تصویر لاغری در ذهن خودآگاه، ذوق و شوق و انگیزه فرد افزایش پیدا می کند و انتظار لاغری در وجود او شکل می گیرد و به همین دلیل روند تغییرات خیلی زود شروع می شود اما از آنجا که نمی تواند تصویر ذهنی لاغری را از ذهن خودآگاه به ناخودآگاه انتقال دهد با عادی شدن آموزش های لاغری با ذهن برای ذهن خودآگاه یواش یواش ذوق و شوق و انگیزه ادامه دادن کاسته می شود و طبیعی است که روند تغییرات هم متوقف یا کند می شود.
اما ذهن ناخودآگاه بر مبنای ذوق و شوق و هیجان کار نمی کند و فقط تکرار میکند. بنابراین زمانی که شما تصویر لاغری ذهنی خود را به ناخودآگاه منتقل کنید روند متناسب شدن روی دور تکرار افتاده و به شکل عالی ادامه پیدا می کند چون ناخودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی و کاهش یا افزایش انگیزه و اشتیاق قرار نمی گیرد.
از آنجاکه ذهن انسان شرایط و ویژگی های فیزیکی ندارد بنابراین برای بارگزای تصویر تناسب اندام ایده آل خود نمی توان از روش های فیزیکی مرسوم برای لاغری استفاده کرد.
از این رو بسیار مهم است که همزمان با استفاده از آموزشهای لاغری با ذهن نحوه ایجاد تصویر ذهنی متناسب و چگونگی انتقال آن به ذهن ناخودآگاه را آموخته و برای کسب نتیجه بهتر به کار گرفته شود.
انتقال تصویر ذهنی به ناخودآگاه:
تمرین
۱- انتقال تصویر ذهنی تناسب اندام به ذهن ناخودآگاه شب ها و چند دقیقه قبل از خواب انجام می شود.
۲- تمرین این جلسه را از امشب و قبل از خواب شروع کنید.
۳- در طی روز چند مرتبه تصویر تناسب اندام انتخابی را ببینید که نمای کلی از تناسب اندام مورد نظر در حافظه شما ایجاد شود تا به هنگام انجام تمرین شبانه نیازی به مشاهده فیزیکی تصویر تناسب اندام نباشد.
۴- در طی روز چند مرتبه نوشته های خود در پاسخ به سوالات مربوط به شرح تصویر تناسب اندام ذهنی را مطالعه کنید تا هنگام تمرین شبانه شرح کلی از نوشته های خود را به یاد داشته باشید.
۵- توجه داشته باشید شاید در شروع این تمرین به شکل واضح قادر به تجسم تصویر تناسب اندام ذهنی خود یا تجسم وضعیت تناسب اندام بر اساس نوشته های خود نباشید. اما اطمینان داشته باشید به مرور که هر روز تصویر انتخابی و نوشته های خود را مرور می کنید مهارت شما در تجسم تصویر تناسب اندام در حالت های شرح داده شده بیشتر خواهد شد.
۶- روز بعد از انجام تمرین خلاصه ای از شرح تمرین شبانه انتقال تصویر تناسب اندام ذهنی به ناخودآگاه را در بخش نظرات ثبت کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
جهت بارگزاری قسمت بعد باید تعداد ۲۰۰ دیدگاه ها در بخش نظرات این جلسه ثبت شده باشد.
امتیاز 4.43 از 89 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام وقت بخیر من در کل شاید ۱۰ بار این فایل رو گوش دادم تامتوجه شدم واقعا فهمیدم چرا من دارم همیشه به چیزهای ناراحت ومنفی فکر میکنم وبه برعکسش فکر نکنم واقعا تا تونستم بفهمم ضمیر ناخودآگاهم کجاست که شاید هم دقیقا نفهمیده باشم حداقل اینو فهمیدم که باید نگرش خودم رو عوض کنم تا دروازه ذهن ناخود آگاه خودم را بتونم باز کنم
به نام انرژی برتر جهان هستی
به نام خدا
ضمیر ناخودآگاه بخش مهم وجودی جسم ماست.
من قبلا در دوره های آزمندیان و اساتید دیگر شرکت کرده ام که راجع به فکر و اندیشه صحبت میکردند و در دوره استادی شرکت کرده ام که سال ۸۶ بود که راجع به ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه صحبت میکرد که اگر میخواهی موفق شوی باید سعی کنی این دوبخش رو با هم هماهنگ کنی تا بتوانی موفق شوی و به ضمیر ناخودآگاه میگفت بچه غول قدرتمند یعنی در عین حال که شبیه بچه است ولی قدرت فوق العاده بالایی دارد و در اون دوره فایل های تجسمی بود و آرامش خوبی به من داد و من در مسیر این حرف ها بوده ام ولی خیلی نه جدی تا اینکه وارد دوره های لاغری با ذهن استاد شده ام و عالی از نظر اول فکری و بعد نگرش و بعد جسمی تغییر کرده ام و در دوره رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن وارد شده ام و اونجا مفهوم وجود خودم و خداوند و جهان اطراف رو درک کرده ام و قسمت چهارم و پنجم بخش اول شاهکار شناخت خودمان و خداوند است و چقدر زیبا راجع به سه بخش وجودمان توضیح داده شده که با جسممان نمیتوانیم با خداوند در ارتباط باشیم و در تمام لحظاتی که به خیال خودمان داریم با جسممان با خداوند در ارتباط هستیم ولی ماه ها و سال ها میگذرد و خبری از دریافت خواسته ها نیست این خبر از مسیر اشتباه ما میدهد و باید فکر کنیم که مسیر صحیح جای دیگر است ما زمانی که از چاقی به ستوه آمده ایم خداوند ما را به سمت این سایت هدایت کرد و این مسیر رو به ما نشان داد حالا در تمرین قبل از خواب که تصویر مورد نظر رو نگاه میکنیم و دلایل لاغری و تناسب اندام خودمان را میگویم و کمی حالمان بهتر میشود و صبح دوباره اون تصویر رو نگاه میکنیم و دوباره دلایل لاغری و تناسب اندام خودمان را میگویم علاوه بر اینکه به ذهن خودمان مسیر میدهیم در واقع به خداوند علامت تسلیم بودن خودمان را هم اعلام میکنیم دیگه یک حالت آرامش در ما بوجود می آید که خبری از رژیم گرفتن و منع کردن خودمان از غذاها و اون عصبی بودن از نخوردن یا خوردن ها نیست و یا ورزش های سنگین در طول روز انجام دادن و خسته و کوفته شدن جسم مان و توانایی نشدن برای اینکه به باقی کارهایمان برسیم، تمام میشود و حالت آرامش در ما بوجود می آید و هدایت ها و الهامات خداوند در حالت آرامش همیشه گفته میشود و کم کم میبینیم بدون اینکه اراده کنیم خودمان را از بستنی یا پفک یا چیزهای دیگه منع کنیم خیلی ساده بعضی روزها میل داریم و بعضی روزها میل نداریم و کم کم دیگه اصلا برای ما معنی ندارد من سه سال که اصلا دیگه میلی به خوردن چیبس و پفک و بستنی ندارم نه در این مسیر زجری برای ترک کردن کشیدم نه چیزی فقط در مسیر استمرار داشتم و به خودم که اومدم دیدم کاملا تمایلات من عوض شده است.
در واقع این کار یعنی قبل از خواب به ضمیر ناخودآگاه تصویر همراه دلایل تناسب اندام یا هر خواسته ای دیگری که داریم بدهیم داریم با این کار ضمیر نا خودآگاه خودمان را قانع میکنیم که ما را به سمت خواسته هایمان حرکت دهد و همیشه وقتی حرکت خودجوش باشد نتیجه به مراتب هزاران برابری است که از بیرون گفته شود و کم کم که قدم اول رو برداریم بدون در نظر گرفتن زمان و بدون عجله کردن با آرامش در مسیر باشیم در طول روز به ما گفته میشود که چکار کنیم و باید عمل کنیم و عمل کنیم تا اون نتیجه که میخواهیم ایجاد شود.
من یه هفته است که این تمرین رو شروع کرده ام و متوجه شده ام که تمیلاتم داره کم کم عوض میشود بدون اینکه بخواهم کالری غذا رو بدونم یا جلوی خودم رو بگیرم که غذا نخورم نه انگار درونی عوض شده ام و میلم کمتر شده به بعضی غذاها و انگار احساس سبکی و بیشتر عاشق خودم بودن رو دارم تجربه میکنم به چاقی و اضافه وزن در طول روز کمتر فکر میکنم و اون تصویر متناسب در ذهن مدام تکرار میشود و همراه آن یک لبخند می آید که به دنبال یک حالت آرامش به من میدهد که نشان دهنده درست بودن مسیر است.
به نظر من این قسمت با بخش چهارم و پنجم رسیدن به آرزوها و قسمت نوزدهم دوره زندگی با طعم خدا هماهنگ هست و برای بهتر درک کردن اون قسمت ها رو هم مطالعه کنید تا هم خودمان رو و هم خداوند و جهان هستی رو بهتر درک کنیم.
سه شنبه دوم اکتبر بیست بیست و چهار
سپاسگزار خداوندی هستم که همراه من را حمایت و هدایت میکند
سلام و درود به دوستان و همراهان مسیر رشد و پیشرفت
این تمرین را چند روز اول انجام دادم و در طول روز ناخودآگاه به یاد تصویر می افتادم و لبخند میزدم
ولی شب موقع خواب وقتیکه به یاد تصویر می افتادم ذهنم هزاران مسیر مختلف را میرفت و اصلا نتوانستم فکرم را جمع و جور کنم و این باعث شد که سه شب اول نزدیکی های صبح خوابم ببرد
من ادمی هستم که در کمتر از دو دقیقه میخوابم و قبلا شرایط ذهنی بسیار بدتر و فکرهای بیشتری داشتم ولی اونها هیچ تاثیری در میران خواب من نداشتند ولی انجام این تمرین باعث شد که نتوانم ذهنم را کنترل کنم
یکی دو شب فراموش کردم و اینکه بعدش قبل از اینکه در رختخواب بروم مطالب را از روی نوشته ام مرور میکردم و این باعث شد که ذهنم به موارد مختلف فکر نکند و الان یادم افتاد که برای این جلسه کامنت ننوشته ام و متوجه شدم که تمرین را برخلاف اونچه که استاد فرموده اند انجام داده ام
از امشب مطابق تمرینات جلو میروم
شاد و رو به رشد باشید
سلام استاد ممنون از این همه اگاهی
ما عادت داریم شبها با استرس بخوابیم و صبح ها با دلشوره بیدار شیم
من میتونم متناسب شم چون برای تناسب افریده شدم اگر قرار بود که من متناسب نشم انقدر دنبال تناسب نبودم
این واقعا تمرین عالی ای هست و من رو به این باور میرسونه که تناسب حق طبیعی من از زندگی کردنه هر روز صبح که از خواب بیدار میشم اولین کار ایتکه خودم رو تو اینه میبینم و لبخند میزنم
سلام استاد گرانقدر و دوستان گلم.
در این جلسه آموختیم که؛ آخر شب معمولا زمانی که میخواهیم به خواب برویم مهمترین افکای که در طول روز ما رو درگیر کرده برامون مرور میشه، اونایی که در ما تاثیر احساسی زیادی داشته معمولا مرور میشن. و اول صبح هم که چشممون رو باز میکنیم اون افکار شروع میکنن به تکرار شدن در ذهن.
بعضی فکرها سالها در ذهن ما تکرار میشه، افکاری مثل فقیر بودن، تنهایی، بدشانسی، مظلوم واقع شدن،……..
وقتی هرشب به عنوان چکیده ی افکار، این افکار رو مرور میکنیم، وقتی میخوابیم دروازه ی ذهن ناخوداگاه باز میشه. ودر طول روز در حال هماهنگ سازی و ایجاد همزمانی هاست برای اجرای افکار قبلی.!!
ولی شب در خواب زمان تجربه نیست بنابراین ذهن ناخوداگاه ممیاد و از افکار یا همون اوامر ما بر میداره تا برامون اجراش کنه. این افکاری رو که فردا و فرداها شاهد اجرایی شدنشون هستیم همون افکار غالب و مملو از احساس ما خواهند بود.
قبل خواب،هرشب به یه سری مشکلات فکر میکنیم و میخوابیم، دروازه های ذهن ناخوداگاه در حین خواب باز میشه و این افکار رو که چند دقیقه قبل خواب داشتیم رو برای اجرا شدن میبره
وقتی مشکلی سالها در ذهن مرور شده پس سالها هم بهش توجه شده پس سالها هم ادامه خواهد داشت.
فردا موجود میشود،ذهن ناخوداگاه خالق است و به محض اینکه بگوید “موجود باش” پس موجود میشود.
ما میخواهیم از این چند دقیقه قبل خواب به نفع خودمون برای ساختن تصویر تناسب اندام دلخواهمون استفاده کنیم. تا تصویر در ذهن ما شکل ببنده
در طول روز چندین بار این تصویر رو تماشا میکنیم تا تصویر در ذهنمون شکل ببنده
شبها قبل خواب ابتدا تصویر رو مجسم میکنیم و بعد همزمان به سوالاتی که پاسخ دادیم فکر میکنیم، این کار رو در طول روز چند بار انجام میدیم تا هنگام خواب به راحتی بتونیم مرورش کنیم.
چشمم رو میبندم،تصویر رو در ذهنم مجسم میکنم،سوال ها رو در ذهن مرور میکنم و جوابهاش رو میگم
چرا فکر میکنم میتونم متناسب باشم؟
چون به این مسیر ایمان آوردم و یقین و باور دارم که این همون راهی هست که ذهن خلاق من از طریقش خلق میکنه. من بارها شاهد این خلق بودم اگرچه ناآگاهانه ولی الان که فک میکنم میبینم تنها راه رسیدن به خواسته هام همین راه ورود به سرزمین ناخوداگاه وجودمه. واینکه من لیاقت تناسب اندام رو دارم چون خداوند منو خلق کرده و همیشه همراه منه و جایی که خدا هست زیبایی و تناسب هست چون من به اراده ی خداوند در زندگیم باور دارم.
چه حسی داره متناسب شدن؟
احساس میکنم به ورژن با کیفیت تری از خودم دست پیدا کردم، خیلی حس اعتماد به نفس بالایی داره، حس رهایی از فکرهای همیشگی و منفی و چاق کننده رو دارم، احساس سبکی و آزادی، این که در بند چی بخورم چی نخورم نباشم، این که جسمم با رهایی از فکر چاقی در سلامتی ایدآل خودش قرا میگیره و این خیلی حس فوق العاده ای هست.
دیگران هنگام دیدن من چه میگویند؟
مادرم همیشه وقتی من رژیم میگرفتم ناراحت میشد و میگفت تو که خیلی چاق نیستی چرا رژیم میگیری،موهات میریزه،صورتت می افته، ولی حالا وقتی میبینه به راحتی با مواد غذا برخورد میکنم ولی اینقد شکمم صاف شده و خیلی متناسب شدم، ههمش ذوق میکنه و میگه تو چیکار میکنی که اینقد خوش فرم شدی و رژیمم که نداری!!!!!
دوستایی که چن وقته منو ندیدن با دیدنم، خیلی ذوق میکنن و میگن زودباش بگو چیکار کردی شکمت تخته شده و اینقد متناسب شدی؟ ومن فقط میخندم و به مسیرم بیشتر اعتماد میکنم.
چه تغییری در خودم میبینم؟
عادات غذاییم ناخوداگاه تغییر کرده، خیلی حجم غذام کم شده، تمایلم به خودن شیرینی جات خیلی کم شده، تو مهمونی ها هرچی تعارفم میکنن اگه میل نداشته باشم خیلی راحت میگم میل ندارم
این روزا ناخوداگاه آب بیشتر میخورم و تمایلم به چایی خیلی کم شده و حتی بعضی روزا اصلا یادم میره بخورم.چون من قبلا چایی رو با چیزای شیرین فراوان میخوردم و الان که تمایلم به شیرینی جات رو از دست دادم،چایی هم میلم نمیکشه.
منتظر خوندن خبرای خوب و عالی از من باشید.
با سپاس فراوان از استا د عزیز و بی نظیرم.
سلام و درود فراوان
خدا رو شاکرم که فرصتی دوباره داد و توان نوشتن
خدای بی همتا و فرشته مهربونم باز هم لطف بی نهایتت رو با هدیه این فایل به من ثابت کردی باز هم برای من ثابت شد که از من دور نیستی هر وقت بخوام همون لحظه هستی و هدایت میکنی
بارها ک بارها این فتیل رو گوش دادم حعظ شده بودم اما با هر بار گوش دادن یک مطلب جدید کشف میشد اصلا نتونستم به فایل بعدی برم و بنویسم انگار هر بار که گوش میدادم چیزی متوجه نمیشدم باز روز بعد از اول همین الان هم نمیدونستم چه چیزی رو عنوان کنم انگار چیزهای زیادی یادرفته بودم در هین حال ظاهرا هیچی نمیدونستم علت این حالت رو نمیدونم آیا تمرکز نداشتم آیا مطالب و آگاهی های فایل برای اولین بار بود شنیدم و دوست داشتم تکرار بشن تا درکش کنم هر چی که بود به لطف خدا همین الان به نوشتن هدایت شدم
موضوع بسیاررر مهم و قابل توجه این فایل برای من این بود که :
ذهن ناخودآگاه بر اساس ذوق و شوق کار نمیکند و بر حسب تکرار عمل میکند
استاد دقیقا جواب سوال من که چرا بعد از این همه مدت با اینگه هر روز در سایت چرخ میزنم اما به هدف جسمی نرسیدم با توجه به اینکه نتایج بسیاری دیده بودم اما در ناخودآگاه ذهنم به هدفمنرسیده بودم
و اینکه ذهن ناخودآگاه همان خداست و ذهن خودآگاه شیطان
و اینکه ذهن ناخودآگاه زمان نداره و فقط تکرار و مرور کردن رو بلده که بر اثر این تکر و استمرار هست که تبدیل به باور و سپس موجود باش میشه و اتفاقات در زندگی ما چه خوب و چه بد رخ میدن .
اسناد واقعا همین طوره باید فکر کنم تلاش کنم زحمت بکشم که به موضوع مثبتی فکر کنم مدام در جلسه با منفی باف هستم قبلا مدام باهاش میجنگیدم الان به طور مکرر جلسه . با این جلسات خیلی بهتر شدم اما متاسفانه مدام یا افکار منفی و یا افکار بی اهمیت و بی اساس که واقعا حیف که این قدرت ذهن در این مسیر افکار منفی هدر بره . متاسفانه جهان پیرامون ما اگه آگاه نباشیم سر شار از منفی ها و تیرگی ها و مشکلات هست از دست اه و ناله اطرافیان فقط و فقط باید به خدا پناه برد که به لطف خدا از زمانی که به این سایت هدایت شدم با انجام تمرینات خیای کمتر شده و خدای مهربان طوری شرایط رو فراهم میکنه که بسیار کمتر بشنوم و در معرض قرار بگیرم
در چند روز گذشته با انجام این تمرین الهی قبل از خواب خیلی بهتر میتونمتصویر لاغری خودم رو تجسم کنم انجام تین کار برای من خیلی سخت بود اما با گذاشتن تصویر انتخابی در صفحه گوشی و تمرین قبل از خواب خیلی بهتر شدم شب اول و دوم اصلا نتونستم باید فکر زیادی میکردم تصویر اصلا در ذهنم نفش نمی بست خیای عجیبه تصاویر افکار منفی در عرض کمتر از ثانیه نقش میبندن اما تصویر لاغری و متناسب شدنم رو نتونستم با تکرار این کار در این چند شب تازه یادم اومده من در اوایل عروسی ام ۶۵ کیلو بودم و اندام عالی و متناسبی داشتم و بدون اینکه البوم عروسی پیشم باشه تمام تصاویر و عکس های عروسب تو ذهنم نفش بست با این اتفاق عالی به خودم ببین پس میتونی و در اونجا قدرت ذهنم رو سنایش کردم و واقعا در وصف ذهن ناخودآگاه که همانخداست موندم !!!
در طول روز چند بار تصویر ذهنی در ذهنم مرور میشه و ناخودآگاه لبخندی میزنم گه همسرم تعجب میکنه و میگه چقدر خوشحالم که بی دلیل لبخند میزنی آفرین .نمیدونه در ذهنم من چی مرور شده و این لبخند ناشی از چیه البته میدونه در سایت هستم و از این موضوع لسیار خرسند هست چون نتایجش اول نصیب همسرم شده بعد خودم
من نمیدونم چطور از استاد عزیزم تشکر کنم فقط میتونم باز هم بگم شما دستان خداوند و فرستاده خداوند برای آرامش و نشان دادن راه درست زندگی ام هستید .
مطالب شگفت انگیز
قدرت بی نهایت مغز که به نقاش ماهر تشبیه شده
ذهن اصل رو از بدل تشخیص نمیده
ذهن زمان نداده و با تکرار به موجود باش تبدیل میشه
ذهنناخودآگاه بر اساس ذوق و شوق کار نمیکند
ذهن ناخودآگاه بر اساس تگرار و استنرار کار میکند
ذهن ناخودآگاه همان خداست پس رفتارت را خداگونه کن مثبت فکر کن مثبت مثبت مثبت
ذهن خودآگاه منفی ست و همان شیطان است تماما اتفاقات و تصورات ناخوشایند و ترس و نگرانی و نا امیدی را به من هدیه می دهد.
مغز نقاش بسیار ماهری است که تصاویر ذهنی را با خلاقیت کامل نقاشی میکند و به جهان و کائنات تحویل می دهد.
به نام خدای مهربون
وقت بخیر عزیزان
مهمترین دلیل لاغر نشدن افراد در استفاده از آموزش های لاغری با ذهن ایجاد نشدن یا انتقال پیدا نکردن تصویر لاغری ایجاد شده در ذهن خوداگاه به ذهن ناخوداگاه می باشد .روزهای اول دورت خیلی خوب تغییر می کنی احساس لاغری داشتی ولی بعد از مدتی این احساس از بین می ره .ذهن ناخوداگاه بر مبنای ذوق و شوق و هیجان کار نمی کند و فقط تکرار می کند .زمانی که شما تصویر لاغری ذهنی خود را به ناخوداگاه منتقل کنید روند متناسب شدن روی دور تکرار افتادن و به شکل عالی ادامه پیدا می کند .چون ناخوداگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی و کاهش یا افزایش انگیزه و اشتیاق قرار نمی گیرد .وقتی باور کنیم و برامون باور پذیر بشه که می تونیم به لاغری برسیم فرایند تغییر جسم شروع می شود .دو سه سال در مورد چاقی شنیدین ترسیدین و ازدواج کنی و بچه دار شی … چند سال این افکار در ذهنش چرخیده مرور شدن و بعد از چند سال شروع می کنن به چاق شدن .سختی کار اینه که نمی تونیم باورکنیم که می تونیم لاغر بشیم چون همیشه گفتن چاقی دست خودمون نیست برای همه هست مگه الکیلاغر شدن باید خوردنت و کم کنی اراده داشته باشی و سوخت و سازت و ببری بالا شنیدن این حرفا و اینکه امیدی هم به لاغر شدن نداشتی و در نتیجه لاغر شدن در ما به تاخیر افتاده .ذهن ناخوداگاه اصل و از بدل تشخیص نمی ده .وقتی چیزیه باور کنی در همون لحظه باور می کنه چیزی که باور می کنه مربوط به الان می دونه وقتی احساس لاغری در آینده و از الان می نویسیم در زمان فعلی عملا باز خوردی نباشن به اندازه ای که منطق و از این ماجرا حذف کنی خیلی راحت می تونی اینو باور کنی .حالا می خوایم تصویر ذهنی و با شرح ذهنی اپلود کنیم و بفرستیم به ذهن ناخوداگاهمون .فقط باید تکرار کنی .
ذهن خوداگاه یا همون منطق دایما دارن در مورد وقایع با ما صحبت می کنه .تو نمی تونی لاغر بشی و فلانی تو رو دوست نداره شیطانه و همیشه شما رو می ترسونه .اطلاعات و از پیرامون بدست میارت و دیدن شنیدن گفتگو گردن … مثلا در مورد بیماری مطلب می خونی و شیطان یا ذهن خوداگاه شروع می کنه به صحبت کردن می میری و می گیری … چون اطلاعات چاقی هم وارد ذهنمون شدت شیطان همش ما رو می ترسونن .نون برنج … اینو خوردی چاق می شی پس چاق تر می شی .ذهن ناخوداگاه به این شکل عمل نمی کنه چون ذهن ناخوداگاه تعیین کننده سرنوشت ماست .
خدا به شیطان گفت تو مهلت داری ولی تو بر بندگان من تسلطی نداری .ااون حرفا قدرتی ندارن که به واقعیت تبدیل نمی شن مگر حرفهایی که وارد ناخوداگاه می شود .فردی که از یه موضوعی ترس داره افکار در ذهن تکرار می شه و ذهن به عنوان فکر پر تکرار می پذیره و می گه انسان دوس دارن و می خواد تجربش کنن .هر چیزی زیاد در ذهن مرور شن وارد ذهن ناخوداگاه می شن که به واقعیت تبدیل می شه .این ناخوداگاه بخش وجود الهی درون ماست .کارش خلق کردنه .مزیتش اینه که به شدت ذهن خوداگاه واکنش نشون نمی ده .ذهن ناخوداگاه عجول نیست . خیلی صبر می کنه چونکه ذهن ناخوداگاه خوب و بد نمی کنه صلاح و در نظر نمی گیره .فقط افکار پرتکرار و به انتظار و واقعیت تبدیل می کنه .خدا میگه باش و در همون لحظه موجود می شن و قطعا رخ می ده .
باید لاغر شدن و وارد ناخوداگاه کنیم که به موجود باش بشه و لاغر بشیم .دروازه افکار مثبت به ناخوداگاه بسته است باید تلاش کنیم .و در حالت عادی توجه به افکارکنیم همش افکار نامناسب و بی خودیه ولی برای افکار خوب باید حواست باشه و تلاش کنی که به چیز خوب فکر کنی .
اون تصویری که انتخاب کردیم شب قبل از خواب بهترین زمان برای وارد کردن اطلاعات به ناخوداگاهه حالا من چند تا یا یه خواسته دیگم هم دارم که به ناخوداگاه می دم هر شب .قبل از خواب اون افکار به عنوان چکیدن افکار روز وارد ناخوداگاه می شه .ناخوداگاه در روز اجرا می کنن .چیزی دریافت نمی کنه .زمان خواب زمان تجربه کردن نیست .اطلاعات جدید رو از شما دریافت می کنه .اگر به مشکلات فکر کنیم و تداوم پیدا کنه و پردازش می شه و اون اتفاقات به موجود باش تبدیل می شه چون تکرار می شه .افکار منفی و مثبت بی نهایته .
تصویر و ببینیم قبل خواب و پرسش و پاسخ ها و مرور کنیم که به ناخوداگاه منتقل بشه .چرا فکر می کنم می تونم متناسب بشم ؟
برای اینکه این روش همیشگیه . و من از اول باور کردم که این همون چیزیه که دنبالش می گردم در حین زندگی عادی مجبور نیستم غذای جدا درست کنم برای خودم یا ورزش خاصی انجام بدم هر وقت تونستم ورزش هم می کنم برای سلامتی نه به قصد لاغر شدن .سختی درش نیست .
چه حسی دارن الان که در این شرایط هستم ؟
حس فوق العاده ای دارن می تونم لباسای دلخواهم و بپوشم و با اعتماد به نفس همه جا برم
چه بازخورد از اطرافیان گرفتم ؟همسایه مامانم و ارایشگرم همیشه به من توجه می کنن و تغییراتم و می گن .
چه تغییراتی در خودم می بینم ؟
فکر منفی ندارم راجب به چاقی و قهوه خوردن از سرم افتاده به هفته ای یه بار .کلا خیلی از استعدادهام شکوفا شدن این چند وقته خیلی کارها و تجربه کردم که تا حالا تجربه نکرده بودم بدون ترس
به نام خدا عرض سلام……..
جلسه دوم دوره ورود به ناخوداگاه ….
این جلسه : درک بیشتر تصویر انتخابی …..
««««««««««»»»»»»»»»»
«« مصاحبه فرضی »»
استاد گرامی جناب عطار روشن سلام ، وقت بخیر , ممنون که یکبار دیگه منو به حضور پذیرفتید تا بتونم موضوع تصویر انتخابی برای تجسم شبانه ارو پی گیری کنم ..بفر مایید این جلسه قراره راجع به چی صحبت کنید سوالاتی که فی البداهه به ذهنم می رسه از شما بپرسم …..
– سلام خیلی خوشامدید … شیوه پرسش و پاسخ چیز خوبیه می تونه به روشن تر شدن نکته های آموزشی کمک کنه…این جلسه می خوام پیرامون درک بیشتر از تجسم تصویر متناسب انتخابی به هنگام خواب شبانه صحبت کنم ….
– خیلی عالیه بفرمایید ما سراپا گوشیم….
– اول اینکه این کار به نظرتون خیلی ساده باشه … اصلاً چیز پیچیدهای نیست… شاید قبلاً اطلاعاتی که درباره نحوه تجسم به دست آوردید این کارو پیچیده به شما نشان داده باشه ولی از نظر من اصلاً اینطور نیست.. به توضیحی که میدم دقت کنید …
تجسمی که قراره ما استفاده کنیم بسیار ساده است . همه ما به طور ناخودآگاه داریم از این نوع تجسم هر روز و هر شب استفاده میکنیم ولی بهش آگاه نیستیم مگر غیر از اینه که شما هر روز در طی ساعاتی که بیدارید همیشه در حال فکر کردن هستید مثلاً داری کار خونه انجام میدی ولی داری به یه چیز دیگه فکر میکنی .. داری رانندگی میکنی ولی به یه چیز دیگه فکر میکنی حتی ممکنه اون چیزی که داری بهش فکر میکنی انجام یه کاری باشه مثلاً خود من دارم رانندگی میکنم ولی دارم به این فکر میکنم که اون فایل آموزشی رو چطور روی سایت بارگذاری کنم یا مطالب آموزشی جدید رو به چه شکل آماده کنم همه اینا یک نوع تجسم کردنه . در حقیقت ما همیشه در ساعات بیداری دائم داریم یک چیزایی رو تجسم میکنیم و بهشون فکر میکنیم و همیشه فکر کردن به هر چیزی با تجسم کردن اون چیز همراهه… اینا از هم جدا نیستند
در حقیقت هر نوع فکری نوعی تجسم به دنبال خودش داره وقتی داری به این فکر میکنی که چطور بدهیمو بپردازم ؟ چطور دنبال خونه بگردم تا پیداش کنم ؟ چطور این مشکلو برطرف کنم؟ شما داری تجسم می کنی . این تجسم داره در بیداری اتفاق میافته یعنی در عین حالی که بیدار هستی داری تجسم میکنی اما این تجسم تاثیری بر ناخودآگاه نداره …
– استاد چرا فکر و تجسم در بیداری بر ناخودآگاه تاثیر نمیگذاره ؟
چون وقتی ما بیداریم اعضای حسی ما مثل چشم گوش بینی و دیگر حواس فعالند و مغز در حال استفاده از این اندامهاست بنابراین ذهن ناخودآگاه در این لحظات کار نمیکنه و چیزی دریافت نمیکنه و فقط زندگی شما رو طبق اطلاعات وارد شده قبلی براتون پیش میبره .
– استاد اوکی . اگر چند مثال بزنید بهتر متوجه این آگاهی میشیم …
– بله چند مثال میزنم . مثلاً وقتی شما داری رانندگی میکنی ولی حواست جای دیگه است این ناخودآگاهته که داره رانندگی میکنه (گاز میده ترمز میکنه کلاچ عوض میکنه ) شما به رانندگیت فکر نمیکنی چون شما داری به یه چیز دیگه فکر میکنی . هرجا شما بدون فکر کردن کاری رو انجام میدی این کارو داره ناخودآگاهت انجام میده سیستم ناخودآگاه شبها فعاله برای اطلاعات گرفتن و روز و روزهای بعد اونا رو به اجرا میذاره….
– استاد بفرمایید چه موقع اطلاعاتی که بهش فکر میکنیم وارد ناخودآگاه میشه؟
– سوال خوبیه . اطلاعاتی وارد ذهن ناخودآگاه میشه که دقایق پایان بیداری ، بهشون فکر میکنیم و احساسمون رو خرجش میکنیم.. اون ۱۰ دقیقه قبل از خواب شب خیلی مهمه که به چه چیزی فکر میکنیم و چه احساسی داریم و وقتی بعد از این ۱۰ دقیقه به خواب فرو میریم این افکار و احساسات اولین اطلاعاتی است که وارد ذهن ناخودآگاه میشه و برای اجرا در روز بعد در دستور کارش قرار می گیره…
ما باید از این فرصت استفاده کنیم در جهت متناسب شدن…
– استاد تازه دارم متوجه میشم که چرا زمانهایی که به دنبال خونه میگشتم گاهی تا چند هفته خونه مناسب گیرم نمی اومد چون هر روز درگیر یک سری مسائل میشدم مثلاً یا با قیمت خونه اوکی نبودم یا با جا ومکان ،،، غروب که خسته و نا امید و نگران میومدم خونه همسرم جلومو میگرفت و یک سری صحبت هم با ایشون در باره تعداد زیادی خونه که دیده بودم ولی هیچ کدوم مناسب نبود صحبت میکردم.. و کلاً فکرم درگیر و احساس خوبی نداشتم وقتی به رختخواب میرفتم که بخوابم تا لحظهای که خوابم نرفته بود به همین چیزا فکر میکردم فکرهای منفی دیگهای هم اضافه میشد اینکه اگه فردا هم خونه پیدا نکنم چی چه کار کنم به کجا برم چقدر دیگه پول باید جور کنم چطوری از کجا به کی رو بزنم وای خدای من و بعدش با کلی اطلاعات و احساسات منفی و نگران کننده به خواب میرفتم و فردا صبح تا غروب که به دنبال خونه میگشتم باز هم برنامه روز قبل تکرار میشد و من روزها خسته و عصبی و ناراحت دنبال خونه خالی مناسب میگشتم ولی پیدا نمیکردم.استاد حالا دارم کم کم میفهمم که علتش چی بوده…
– بله دقیقاً همینطوره وقتی که شما غرق در افکار و احساسات مثبت یا منفی هستی و خوابت میبره دروازه ناخودآگاهت تازه این موقع است که باز میشه و اولین اطلاعاتی که واردش میشه آخرین افکار و احساساتی است که باهاشون درگیر بودی و خوابت برده . این راز پیدا نکردن خونه واسه اونایی است که روزها دنبالش میگردن و به در بسته میخورن….
– استاد در مورد افکار احساسات مثبت قبل از خواب چی ممنونمیشم در اینباره هم یک توضیحی بفرمایید ..
– بله وقتهایی شده که شما در انجام یک کار به بنبست خوردی اما توانایی اینو داشتی افکار و کلامت رو کنترل کنی مدیریت کنی و با احساس خوب بدون فکر کردن به اون مسئله با آرامش خوابیدی و دیدی که فردا یا روزهای بعد خیلی راحت اون مسئله براتون حل شده رفته پی کارش …. پس یادتون باشه در تمام طول روز شما هر وقت داری به چیزی فکر میکنی داری یک جور تجسم انجام میدی.. حتی وقتی فکر میکنی فلان مسئله رو چطور حل کنم شما نحوه حل شدنش رو در ذهنت داری تجسم میکنی … همیشه به یاد داشته باشید که فکر کردن یک جور تجسم کردنه..
– اوه استاد خیلی حرف جالبی زدید من رو یاد چیزی انداختید چند سال پیش داشتم روی نمونهای از الگوهای لباس زنانه کار میکردم.. و هیچکس رو پیدا نمیکردم که راهنماییم کنه و الگوی درست رو بهم نشون بده و بگه چطور کشدوزی تمیز انجام بده اصرار داشتم که خودم کارو تموم کنم و به الگوی صحیح دست پیدا کنم کارم این بود هر شب موقع خواب ایرادات اون نمونه ای که دوخته بودم و متاسفانه زحماتم هم به هدر رفته بود جلو نظرم می اومد و بهش فکر میکردم و در حالت تصویری به الگوی جدید توجه میکردم الگوی جدید رو با تمام جزئیاتش و اینکه چطور اون رو زیر چرخ بزارم و بدوزم در ذهن و خیالم تصور میکردم… فردا اولین دقایق بعد از بیداری بلافاصله الگوی جدیدی که در ذهنم طراحی کرده بودم در ذهنم نقش می بست و خودمو آماده میکردم برای اجرای اون الگوی جدید که شب قبل خواب ذهنی طراحی کرده بودم … اینقدر هر شب به این کار ادامه دادم تا بالاخره راه حل درست و صحیح از طرف کائنات جلو روم قرار داده شد و من خوشحال از این پیروزی و موفقیت…. استاد همین حالا از یادآوری اون خاطره کامم شیرین شد و احساس خوبی پیدا کردم و به درست بودن افکار شما بیشتر ایمان آوردم…
– خاطره جالبی رو بیان کردید… خوب حالا ما میخوایم از این کار ساده شبانه برای تحقق تناسب انداممون استفاده کنیم…. حقیقت انکارناپذیر اینه که امکان نداره یک شب بدون تجسم کردن چیزی یا کاری به خواب برید… امکان نداره … چون شما تا لحظهای که بیداری داری فکر میکنی….. از حالا به بعد میخوایم عادت کنیم هر شب چند دقیقه آخر قبل از خواب به متناسب شدن و به تصویر انتخابیمون فکر کنیم و خیلی ساده با تجسم کردن خودمون در اندام متناسبی که انتخاب کردیم به خواب بریم….
اینو بدونید که فکر کردن توقف نداره…. تا حالا عادت داشتیم شبا قبل از خواب به چیزهای مختلفی فکر کنیم . عادت داشتیم به اتفاقات اون روز یا به کارایی که قرار بوده فردا انجام بدیم فکر میکردیم اما حالا میخوایم عادت جدیدی رو به وجود بیاریم میخوایم این افکار روتین و تکراری قبل از خواب رو کنار بزاریم و فقط به متناسب شدن فکر کنیم حداقلش ۵ دقیقه است که اصلاً زمان زیادی نیست اما برای ماهایی که قبل از این حتی چند ثانیه نمیتونستیم به لاغری و تناسب فکر کنیم این ۵ دقیقه خیلی ارزشمنده… اما بپذیرید که این کار بسیار ساده است… همین که در ذهنتون بپذیرید که این چیز سادهایه و یک کار روزمره و عادیه خود به خود براتون آسون میشه…. نباید فکر کنید که این کارو چند وقت انجام بدم ببینم نتیجهاش چی میشه؟ فکر کردن به اندام متناسب باید به شکل یک کار عادی و روتین هر شب تبدیل بشه چند دقیقه قبل از خواب …. بعنی تبدیل به یک عادت ،قبل از خوابتون بشه…. اینو نمیشه عنوان تمرین روش گذاشت چون عادت با تمرین فرق میکنه اینو باید درک کنید….
– استاد بفرمایید پس فرق تمرین با عادت چیه؟
– توضیح میدم خدمتتون…قبلاً هر وقت میخواستیم لاغر بشیم وارد یک پروسه تمرینی میشدیم رژیم گرفتن و ورزش کردن تمرینی بود برای لاغر شدن حتی دوره لاغری با ذهن براتون یک تمرینه به همین منظور…. از نظر افراد چاق وارد شدن به یک عمل یا رفتار یا برنامه برای لاغر شدن انجام تمرینی است که قراره یه مدت انجامش بدن که شاید لاغر بشن .. اما پایهریزی عادتی که من از شما میخوام و عنوانش تجسم شبانه اس اصلاً تمرین نیست این شروع یک عادته که تاثیر زیادی در لاغر شدنتون داره….
– استاد لطفاً بفرمایید پیامد فکر کردن به تناسب اندام قبل از خواب چی می تونه باشه ؟
– وقتی شما قبل از خواب به تناسب اندام فکر میکنی دستور و علاقتتو به ذهن ناخودآگاه منتقل میکنی چرا که آخرین چیزی که بهش فکر و تجسم کردی دقیقاً اولین اطلاعاتیه که به منظور عملیاتی شدن وارد ناخودآگاه میشه و اگر این عادت لاغر کننده به شکل مدام و مستمر هر شب انجام بشه در روزهای بعد خیلی زود به شکل واضحی تغییرات احساسی و رفتاری خودتونو در جهت متناسب شدن متوجه میشید که فقط باید ادامش بدید تا نتیجه شگفت انگیزش رو به زودی ملاحظه کنید….
– استاد یعنی از همون شبای اول که میخوایم تجسم شبانه رو انجام بدیم به همین خوبی و راحتی پیش میره؟
– نه شبای اول که میخوای قبل خواب به تناسب اندامت فکر کنی ممکنه ذهنت نتونه روی موضوع تمرکز کنه و بپره به چیزایی که قبلاً شبها عادت داشتی بهشون فکر کنی و این اشکالی نداره همین که بتونی لابلای ۵۰ تا فکر متفاوت و متفرقه به اندازه فقط 5تا یا 10 تا فکر به اندام متناسبت فکر کنی میشه گفت خیلی عالیه چون شما در واقع ضربه اول رو برای تغییر اول قبل از خواب در ذهنت ایجاد کردی و این اتفاق بسیار ارزشمندیه… وقتی این بشه عادت هر شبت متوجه میشی هرچه میگذره تعداد افکاری که به لاغری فکر میکنی بیشتر و بیشتر میشه در صورتی که قبلاً نمیتونستی حتی چند ثانیه به لاغری فکر کنی و ذهنت میرفت روی یه موضوع دیگه . ولی با این عادت میتونی چند دقیقه به این موضوع فکر کنی و این خیلی عالیه…
– استاد از توضیحات بسیار مفید و سودمند شما سپاسگزارم سوالی که الان به ذهنم رسید اینه که تاثیرات اولیه تجسم شبانه چی هست؟
– بله تاثیرات اولیه تجسم شبانه اینه که وقتی صبح از خواب پا میشید خود به خود احساس میکنید که حالتون خیلی بهتره و خود به خود سریع اول صبحی افکار تناسب اندام به ذهنتون میاد آخرین افکاری که مرور کردید مربوط به تناسب اندام بوده و این بسیار لذت بخشه که ما هر شب با فکر لاغری به خواب بریم و صبح با این فکر بیدار بشیم….
– استاد آیا برای کمک به دانشجویانتون در این زمینه پیشنهادی دارید؟
– بله فکرشو کردم برای اینکه نحوه تجسم کردن یا فکر کردن قبل از خواب رو به شکل یک الگوی یکسان پیش ببریم یک فایل صوتی براتون آماده کردم با عنوان تجسم لاغری که اینو میتونید شب قبل از خواب گوش بدید یا میتونید در طی روز گوش بدید این یک الگوست برای شما و من نمیخوام که به این شکل باشه که همه شما هر شب این فایلو گوش کنید….چرا ؟ چون اگر عادت کنید به فکر کردن به همراه گوش دادن به این فایل که معمولاً با یک ابزاری این کار انجام میشه مثل هدفون یا هندزفری.. این عادت باعث میشه که وابسته بشید به این ابزار برای فکر کردن و ممکنه شبهایی پیش بیاد که به دلیلی به این ابزار دسترسی نداشته باشید یا ابزار باشه ولی شرایط استفاده از اون نباشه مثل اینکه مهمان داشته باشید یا جای خاصی باشید .. استفاده از ابزار در ادامه روند تجسم شبانه اختلال ایجاد میکنه… بنابراین ،، این فایل جهت نمونه در اختیارتون قرار داده میشه که چند بار اونو گوش کنید و متوجه بشید والگو بگیرید که شب ، قبل خواب به چی باید فکر کنید؟ و این کار تجسم رو براتون راحت میکنه اینکه موقع تجسم تصویر لاغری چه چیزی بگم رو براتون راحت میکنه….
چند مثال در این زمینه براتون میگم …
مثلاً من دارم با اندام متناسبم در خیابان قدم میزنم شما میتونی هر بار که این صحنه رو تجسم میکنی به خیابانها با اسامی مختلف بری و بهتره این صحنه در محیط اطرافتون باشه در کوچه خیابانهای اطراف که وقتی روز بعد به محیط اطراف بری صحنه تجسم به یادت بیاد احساس خوبی پیدا کنی ..مثلا بگید من در خیابان شریعتی یا هر اسم دیگه ای دارم قدم می زنم …
ممکنه بخوای صحنه تجسم اندامت داخل خونه خودت باشه مثلا جلوی آینه قدی پذیراییتون (کنار مثلاً جاکفشی یا هر جای دیگه) این خیلی خوبه که در محیط زندگیت تجسم رو انجام بدی در هنگام بیداری وقتی که جلوی آینه رفتی یا آینه رو دیدی به یاد اندام متناسبت بیفتی و احساس خوبی پیدا کنی …
بنابراین هر شب از فایل صوتی تجسم لاغری من استفاده نکنید هر کس باید به روش و فکر خودش تجسم شبانه رو انجام بده…. «« پایان مصاحبه »»
«««««««««««««»»»»»»»»»»»
استاد از فرمایشات شما بسیار استفاده کردیم امیدواریم که بتونیم طبق آنچه که شما فرمودین تجسم شبانه خوبی داشته باشیم شما رو به خدا میسپارم….
— خیلی متشکرم تجسم شبانه اصلاً کار سختی نیست مطمئنم که همه شما از عهدهاش برمیآید و به زودی خبرهای عالی شما رو دریافت خواهم کرد….
— انشا الله
«««««««««««»»»»»»»»»»»
سلام شهربانو جان بینهایت ازت تشکر میکنم این مصاحبه خیلی کاملتر و فوق العاده جذاب و تاثیرگذار بود و واقعاً لذت بردم و شما دوست با استعدادم خیلی ماهرانه فایلهای شنیداری استاد عزیز را به مصاحبهٔ نوشتاری تبدیل میکنید و این خیلی کمک میکند به دوستانی که از طریق خواندن بهتر مطالب آموزشی را یاد میگیرند من یادمه در دورهٔ 12گام یکی از دوستان هم مسیر به اسم خانم گلستان متن صحبت های استاد را به نوشتاری تبدیل میکردند برای ناشنوایان اما این روش مصاحبهٔ نوشتاری شما از نظر من برای همهٔ دوستان قابل استفاده است و اینو هم میدونم که برای نوشتن این مصاحبه های فرضی خیلی زحمت میکشی و من به سهم خودم عاشقانه ازت سپاسگزاری میکنم و به داشتن دوست ارزشمند و با استعدادی چون شما افتخار میکنم بهترینهای خدا نصیب دل پاک و مهربانت💖
عزیزم خانم سحر سلام..
ممنون که لطف کردی زحمت کشیدی و نظرتو درباره دیدگاه من تحت عنوان مصاحبه فرستادی.. خیلی بهم انرژی دادی خیلی خوشحال شدم دست شما درد نکنه عزیزم….
من با عشق به آموزشهای استاد عزیزم و با عشق به دوستان خوبم همچون شما و همچنین عشق به خودم که در این مسیر لیاقت بودن در کنار شما و استاد عزیزم رو پیدا کردم مطالب آموزشی رو به این روش به سایت تناسب فکری ارسال میکنم و رد پایی از خودم برای آیندگان به جا میگذارم.. و چون این کارو با عشق انجام میدم سختی آنچنانی احساس نمیکنم…با این کار انتظار لاغری رو از خودم در بودن در این مسیر بیشتر و بیشتر میکنم…
یک بار دیگه از شما دوست خوبم به خاطر اظهار لطف و محبتتون خیلی سپاسگزارم از استاد عزیزم بابت لایکشون خیلی ممنونم…
سلام و درود خدمت استاد عطار
در این قسمت یاد گرفتم برای اینکه بتوانیم اطلاعات درست از ذهن خوداگاه به ناخوداگاه انتقال بدهیم
اول باید کارکرد هر کدامشان بدونیم
تا بتوانیم از قابلیتهای این دو بخش درست استفاده بکنیم
و به نتایج شگفت انگیز برسیم
ذهن خوداگاه بخش منطق ماست و اطلاعات را از طریق حواس دریافت می کنه
و افکار و اطلاعاتی که پرتکرار باشه و باور پذیر باشه
به ذهن ناخوداگاه منتقل میشه
و ذهن ناخوداگاه قسمت خلق و موجود باش
فرمان صادر می کنه و اون اطلاعات موجود می شوند و اتفاق می افته
پس
چون ذهن ناخوداگاه اصل و از بدل تشخیص نمیده
و زمان و مکان نمیشناسه در لحظه حال بازخورد میدیم و
تصویر متناسبی که انتخاب کردیم برای اینکه برای ناخوداگاه باور پذیر بشه
بهترین لحظه
شب چند دقیقه قبل خواب
تصویر و پاسخها و احساسی که از داشتن چنین تصویر تناسب را در ذهنمان مرور می کنیم
و اینقدر این تمرین را تکرار می کنیم
تا ذهن ناخوداگاه باور کنه و خلق کنه به موجود باش
تبدیل بشه
سلام درود خدمت استاد عطار
بعد از چند روز برای مرور به سایت اومدم و این جلسه را دوباره گوش دادم
و هر بار هم می شنوم بازم لذت بخشه شنیدن این آگاهی ها
و نمی دونم بابت این آمورهها چگونه سپاسگزارتون باشم
و خدا را شکر کردم که شما چاق بودید و این رنج شما را به گنج درونتون رسونده
و حالا به انسانهایی که این رنج می برند کمک می کنید که به گنج درونشون دست پیدا کنند
براتون بهترینها را آرزومندم
به نام خدا و عرض سلام
جلسه دوم
از دوره ورود به ذهن ناخوداگاه
مصاحبه فرضی با استاد رضا عطار روشن درباره بارگزاری تصویر ذهنی متناسب …..
«««««»»»»»»»»
استاد سلام وقت بخیر … ممنون که وقت گذاشتید جهت پاسخ به چند سوال درباره تصویر ذهنی …
استاد : خواهش می کنم .ممنون که در جهت نشر آگاهی های تناسب فکری با من همکاری دارید .خوشحال میشم که به سوالاتی که مطرح می کنید پاسخ بدم …
استاد ممنون بفرمایید مهمترین دلیل لاغر نشدن افراد در استفاده از آموزشهای لاغری با ذهن چیست ؟؟
ببینید ایجاد نشدن یا انتقال پیدا نکردن تصویر لاغری ایجاد شده در ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه از مهمترین دلایل می تونه باشه ….
بارها در نوشته های دوستان به این موضوع اشاره شده که روزهای اول یا هفته های اول خیلی خوب تغییر کردم یا احساس لاغری داشتم ولی بعد از مدتی این احساس از بین رفت یا به اون شکل روند تغییرات من ادامه پیدا نکرد. حالا چرا این اتفاق میفته ؟
چون در هفته های اول به دلیل ایجاد شدن تصویر لاغری در ذهن خودآگاه، ذوق و شوق و انگیزه فرد افزایش پیدا می کنه و انتظار لاغری در وجود او شکل می گیره و به همین دلیل روند تغییرات خیلی زود شروع می شه اما از اونجا که نمی تونه تصویر ذهنی لاغری رو از ذهن خودآگاه به ناخودآگاه انتقال بده با عادی شدن آموزش های لاغری با ذهن برای ذهن خودآگاه یواش یواش ذوق و شوق و انگیزه ادامه دادن کم میشه و طبیعیه که روند تغییرات هم متوقف یا کند می شه ….
استاد چرا ؟ دلیل این توقف چیه ؟
چون ذهن ناخودآگاه بر مبنای ذوق و شوق و هیجان کار نمی کنه و فقط تکرار میکنه…. زمانی که شما تصویر لاغری ذهنی خودتون را به ناخودآگاه منتقل کنید روند متناسب شدن روی دور تکرار افتاده و به شکل عالی ادامه پیدا می کنه ناخودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی و کاهش یا افزایش انگیزه و اشتیاق قرار نمی گیره …
استاد بفرمایید چرا برای بارگزای تصویر تناسب اندام ایده آل نمی تونیم از روش های فیزیکی مرسوم برای لاغری استفاده کنیم ؟؟
چون ذهن انسان شرایط و ویژگی های فیزیکی نداره برای همین خیلی مهمه که همزمان با استفاده از آموزشهای لاغری با ذهن نحوه ایجاداین تصویر متناسب ذهنی یاد بگیرید و همینطور نحوه انتقال این تصویر به ذهن ناخودآگاه رو بیاموزید در این مورد به سایت مراجعه کنید …
استاد ممنون از شما … اگر اجازه بفرمایید باز هم خدمت شما بیام چون این بحث جالب توجهی هست مایلم باز هم از شما وقت مصاحبه بگیرم …
استاد : خواهش می کنم مشکلی نیست …دراین جهت با پشتیبان هماهنگ کنید …
ممنونم …چشم …فعلا خدانگهدارتون …
استاد: خدانگهدار .
&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام و عشق به شهربانوی عزیزم خیلی خوشحالم که سلامتی و با حال و احساس خوب بازم برامون مینویسی شما استعداد خوبی در مصاحبه کردن دارید و همین مصاحبهٔ خیالی شما با استاد خودش یک تجسم و رویاپردازی در جهت نتاسب اندام است و خیلی ازت ممنونم که نوشته های زیبا و برداشتهای مفیدت را با ما به اشتراک میگذاری امیدوارم همیشه در نهایت سلامتی باشی و براحتی تناسب اندام ایده آلت را تجربه کنی🌹❤️🌹
عزیزم سلام خیلی متشکرم از نگاه زیبای شما به دیدگاه بنده ….
هر ازگاه این فکر مصاحبه کردن به من یک انرژی میده برای نوشتن چون قبلاً بارها در باره فایلهای آموزشی استاد عزیز این کارو انجام دادم و بازخورد خوبی داشته خیلی خوشحالم که این مصاحبه هم برای شما جالب توجه بوده
مصاحبه دیگری در مورد درک بیشتر از تجسم شبانه تهیه کردم که امیدوارم دوست داشته باشید و براتون مفید باشه برای خودم که خیلی خوب بود و احساس خیلی خوبی انجام اون دست داد….
سلام و درود دوست گرامی
واقعا خواندن متن و دیدگاهتون لذت بخش بود
آفرین بر شما
براتون بهترینها را آرزومندم
سلام ممنونم از رهای عزیز از بازخوردهای مثبت شما انرژی میگیرم برای اینکه مصاحبههای بهتری رو ارائه بدم خدمت شما…. در درجه اول برای درک بیشتر از موضوعات آموزشی برای خودم این کارو انجام میدم و سپس دوستان عزیز و همچنین رضایت استاد گرامی….
مصاحبه دوم روهم بببنید … خیلی بهتر از مصاحبه قبلی شد…
ارادتمند شما شهربانو
سلام خدای مهربونم
خدایا یاریم کن تا نعمت هایی که برایم به ودیعه گذاشتی دست یابم و از انها در جهت رسیدن به اهدافم استفاده کنم
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
ذهن ناخوداگاه بر اساس ذوق وشوق من کار نمیکنه و فقط تکرار میکنه پس وقتی من تصویر لاغری خودم رو به نا خود اگاه منتقل کنم روند متناسب شدن روی دور تکرار میوفته و به شکل عال ادامه پیدا میکنه چون ناخوداگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی یا افزایش انگیزه و اشتیاق قرار نمیگیره
نکته مهم اینه که من باور کنم و ایمان داشته باشم که به این اندام میرسم بعد اون فرایند تغییر جسم شروع میشه همونطور که قبلا چاقی برام باور پذیر شده بود که من بعد از بلوغ چاق میشم و بعد از ازدواج چاق میشم و باور کرده بودم بارداری وپشت میزی نشینی و کم تحرکی و خوردن قرص منو چاق میکنه و این روند با شنیدن ودیدن و تکرار در ناخوداگاه من شکل گرفت و بدنم به شکل عالی این کار رو انجام داد
و باور این که من لاغر بشو نیستم و باید با کلی سختی و محدودیت خودم رو لاغر نگه دارم و همینطور هم بود
ذهن زمان نداره وقتی باور کنم در همون لحظه باور میکنه و قبل و بعد نمیشناسه
من باید بتونم منطق خودم رو حذف کنم و هر چی این کار رو بتونم بهتر انجام بدم راحت تر میتونم لاغر بشم
منطق جسم رو میبینه و میگه برو بابا این همه چربی رو تو با تخیل میخوای چجوری اب کنی ولی من اگه اونو حذف کنم وبهش توجه نکنم و باور کنم که میتونم و این باور رو تکرار کنم و از اونجایی که ذهن نا خوداگاه زمان رو نمیدونه و نمیدونه که من برای الان میگم یا اینده و در لحظه درک میکنه پس به من جواب مثبت میده و منو به سمت متناسب شدن هدایت میکنه و این کار رو برام انجام میده
این تصویر سازی برای ذهن ناخوداگاه ساده است ولی نیاز به استمرار داره و این استمرار میتونه ذهن خود اگاه یا شیطان درون رو بی اثر کنه
ذهن خود اگاه اطلاعاتشو از دنیای پیرامونم میگیره من خودم رو تو اینه میبینم یا لباس میپوشم وسایز میکنم
ولی ذهن ناخوداگاه رو به راحتی نمیشه روش اثر گذاشت و این ذهن ناخوداگاه هست که سرنوشت مارو تغییر میده ولی وقتی ذهن ناخوداگه که از خداست باور کنه وقبول کنه هیچ چیز نمیتونه جلوی وقوع اون رو بگیره
یادمه که خواهرم در مدت زمان زیادی همش استرس از دست دادن دختراش رو داشت و همیشه موقعی که خواب بودن میرفت بالاسرشون و ایت الکرسی میخوند و همش از خدا میخواست که خدا اونا رو ازش نگیره و این استرس که طولانی و مستمر بود باعث شد روزی دختر بزرگش در دریاغرق بشه و همیشه گله داشت از خدا که خدایا چرا من که همش از تو میخواستم اونا رو از من نگیری چرا با من لج کردی و حالا میفهمم که خدا با اون لج نبود بلکه این تکرار باعث شد این ترس به ذهن ناخوداگاهش بره و وقتی به ناخوداگاه نفوذ کرد این اتفاق که همیشه ازش ترس داشت براش افتاد
پس برای رفتن یک چیز به ناخود اگاه باید به اندازه کافی مرور بشه حالا ما که یاد داریم که منفی ها رو مرور کنیم پس این دفه باید اگاهانه مثبت هارو مرور کنم و تصویر لاغریم رو مرور کنم تا به ناخوداگاه راه پیدا کنه و بعد کولاک کنه چون ذهن ناخوداگاه کارش خلق کردنه و میتونه اندامم رو زندگیم رو سرنوشتم رو خلق کنه و همونی خلق میکنه که من با تکرار وارد ناخود اگاه کردم
ذهن ناخود اگاه عجول نیست و صبر داره وافکار پر تکرار رو به واقعیت تبدیل میکنه وقتی افکار تکرار میشن این تکرار در ذهن انتظار ایجاد میکنه و ذهن این انتظار رو به واقعیت تبدیل میکنه
و شرایطی برامون ایجاد میکنه که ما به اون هدف برسیم پس باید در بررسی افکارم دقت کنم بیشتر به مثبت ها فکر کنم به هدفهام و ارزوهام فکر کنم و افکار منفی رو تکرار نکنم
همیشه قبلا توجهم به چاقی بوده و این افکار پر تکرار به ذهن ناخود اگاه نفوذ کرده و انتظار چاقی ایجاد کرده و این انتظار توسط ذهن ناخوداگاه به واقعیت تبدیل شده و من چاق شدم
خب حال این روال رو برای لاغری باید انجام بدم در مورد چاقی افراد زیادی هستن که این افکار رو برای ما یاداوری کنن ولی برای لاغری هیچ کس نیست و من لشکر یک نفره خودم هستم
پس باید خودم این سوالات و پاسخ ها رو تکرار کنم تا به ذهن ناخوداگاه من نفوذ کنه و به انتظارو بعد واقعیت زندگی من تبدیل بشه
قبل از خواب شب بهترین فرصت برای این است که ذهن ناخود اگاه اطلاعات رو دریافت کنه
قبلا همش قبل خواب بیشتر اتفاقات بد روز رو به یاد میاوردم ولی ازوقتی در دوره پیشرفته هستم فایلهای شبانگاهی بسیار عالی هستن و با افکار مثبت و یاد خدا میخوابم و خیلی عالی است روز بعدم و حالا که این سوالات و تصویر لاغریم رو بعد از این فایل انجام میدم حس عالی دارم موقع خواب و ایمانم به لاغر شدن و رسیدن به ارزوهایم چندین برابر شده
این کار خیلی به من حس خوبی میده این که من تصویر لاغریمو ببینم و این سوال و جوابهارو مرور میکنم
خدایا برای این حال خوبم و استمرار و هدایت و حمایتت از من بینهایت سپاس
در پناه خدا باشید
سلام طاهره جان….. آفرین بهت میگم بابت این دیدگاه عالی….
زمانی که استاد فایل آموزشی این جلسه رو گذاشتن من با مشکل سرگیجه مواجه شدم و مدتی وقتم رو گرفت و دنبال درمان بودم و وقت نکردم که بیام دیدگاه این جلسه رو بنویسم اما خوشبختانه دو روزه که این مشکل تا حدود زیادی برطرف شده دارم دارو میخورم و به ذهنم رسید برای ایجاد انگیزه در جهت شروع دوباره نوشتن دیدگاه از از روش مصاحبه فرضی استفاده کنم لطفاً این مصاحبه رو ببین و نظرتو برام بفرست….
ارادتمند شما شهربانو
سلام و درود دوست گرامی
عالی بود دیدگاهتون خیلی از خواندن لذت بردم با آرزوی بهترینها برای شما
سلام استاد عزیز و دوستان همراهم
خاطرات تلخ متناسب شدن
وقتی داشتم خاطرات گذشته ام رو مرور میکردم یاد خاطره تلخی از متناسب شدنم افتادم .
یادم اومد من یه روزی حالم خوب نبود و رفتم بیمارستان . قبلش رفتم تریاژ . که یه فرمی هست که باید پربشه .
وهمون اطلاعات مربوط به میزان فشار و …. هست .
و تریاژ خلوت بود یهو چشمم به ترازو افتاد در گوشه اتاق بود .
از مسولش درخواست کردم میتونم خودم رو وزن کنم .
اونم بااحترام گفتش آره .
رفتم بالای ترازو وزن کردم دیدم وزنم خوبه . خوشحال بودم .
تا اومدم پایین . چشم خورد به اون خانم مسول . دیدم سرش رو انداخته پایین . اون خانومه چاق بود .
یهو دیدم حسم خیلی بد شد . و از خدا طلب بخشش کردم که منو ببخشه عجب کار زشتی کردم من . واحساس گناه کردم
طرف چاقه و من پیشش وزن کردم و احتمالا وزن منو هم دید . طرف خیلی خجالت کشید واحساس حقارت کرد .
واز اون روز به بعد به خودم قول دادم دیگه پیش آدمهای چاق وزن نکنم و انسانیتم زیر سوال نره .
و یا یک سری خانمه افتادم که هرسری میبینم که دارن هر روز برای لاغرشدن پیاده روی میکنند و گاها خیلی عرق کرده هستند وچند ساله که اونها رو می بینم .
اخیرا وقتی یکی از اونها رو میبینم احساس میکنم منو میبینه خجالت میکشنه وازنگاهش این حس بهم منتقل میشه چون سالهاست داره این کار روانجام میده و انگار نه انگار همانطوری هست که هست .
و نمیدونم چی جوریه هر وقت بیرون میرم اونها رو میبینم .
و این تو ناخودآگاهم ضبط شد که متناسب بودن و مادیات چقدر غیراخلاقیه و کوفته و دلشکستن داره .
نگاه چقدر پیامبرای ما ساده زیست بودند چون نمیخاستن دلی بشکونند و…
درسته باچاقی زجر میکشی و زندگیت سخته . اما اون دنیا خدا بهت پاداش میده
میگم تو ناخودآگاهم این حرفها مرور میشه و من بعد اینهمه مدت که تو سایت هستم و تو زمینه های موفقیت کارمیکنم به لطف الهی تونستم شناساییش کنم .
خاطرات زیبای بیداری فکری
الانا که خیلی فکر میکنم میبینم من یک سری باورهایی شیطانی رو تو ذهنم ساختم و اسمش رو گذاشتم معنویت وخدایی . و مثل آب خوردن دارم خودم رو از دریافت نعمات الهی محروم میکنم .
البته موضوع فقط به متناسب شدن ختم نمیشه در سایر جنبه های زندگیم هم علیرغم تلاشهای خیلی زیاد داره اثرات منفی خودش رو نشون میده .
نمیدونم واقعا استاد عزیز و دوستان متناسبم هم این چالش منو تجربه کردند وچطوری تونستند از این حربه شیطانی وبازی ذهنی رد بشوند و همیشه لذت متناسب بودن رو بدون حس گناه و عداب وحدان داشته باشند ..بالاخره تو مهمانی میری و دلمون هرچی خاست میخوریم . و افراد چاق ولاغر باهم هستیم . ومثالهای اینچنینی .
و اینها هم برمیگرده به محیطی که درش بزرگ شدم وفرهنگ جامعه . البته خیلی ها رو میبینم که خوب میپوشن . خوب میخورن . تناسب اندام عالی دارن . مسافرتهای آنچنانی دارند وخیلی انسانهای درست و خوبی هستند .
و برای خودم اینطوری منطقیش میکنم که چرا احساس گناه میکنم ؟ حتما باید یه ریشه قرآنی داشته باشه دیگه ؟
احادیث ها که هر بنی بشری برای سرپوش گذاشتن بی لیاقتی خودش دستکاریش کرده و تحریف شده است . واین باور مخرب حس گناه و عذاب وجدان هم نجوای ذهنی هست که قبلا تصاویرش در ذهنم توسط یه سری انسانهای به اصطلاح مذهبی جهت کج فهمی از دین که من تقلید کورکورانه ازشون کردم بارگذاری شده .
اتفاقا متناسب شدنم وپوشیدن لباسهای شاد و …حتی اگر باعث رنجش موقت افراد بشه بزار بشه تا اونها هم تکونی به خودشان بدهند و بدونن میشه متناسب شد میشه تغییر کرد واز من الگو برداری بکنند .
مثل خودم که باخجالت کشیدنم و طعنه وتمسخر اطرافیانم که باعث رنجشم شد درخواست کمک از خدا کردم وبه این مسیر هدایت شوم.
پس اون روز من نه تنها اون خانوم مسول رو از لحاظ روحی نرجوندم بلکه ممکنه حتی باعث انگیزش شدم که حرکت کنه به سمت خواسته اش .
درثانی
اگر من مشکلی داشته باشم و ببینم اصلا راه حلی نداره حالم خوبه یا ببینم نه راه حل داره و خیلی ها تو شرایط من تونستن نتیجه بگیرن .
پس من نه تنها با متناسب شدنم به خودم کمک میکنم که احساس بهتری داشته باشم هم میتونم برای خیلی ها الگویی باشم که ببینند این بیماری غیر قابل علاج نیست بلکه راه حل داره و اونها هم اگر هم بخواهند مثل من هدایت میشن و نتیجه میگیرند وحالشون واحساسشون عالی میشه .
پس من با متناسب شدنم به جهان هستی کمک میکنم که خیلی ها طعم احساس خوب متناسب شدن رو بچشند . مثل استاد عزیز و دوستان متناسبم .
حالا باخیال راحت میتونم تجسم کنم اندام رویاییم رو باحس وحال خوب دوچندان( . نه با ترس های شیطانی .) وتصویرهای عالی در ذهنم بسازم .
یک خانوم جوان و متناسب اندام با جسمی صاف و زیبا وبا لبخند زیبا و حس نشاط و سرزنده گی با لباسهای زیبا و سایز مدیوم که فرز وچایک با لذت به کاراش میرسه .
حسی سراسر شور وشوق برای شروع یه زندگی زیبا با اندام جدیدی که با الهامات الهی برای خودش ساخته و راحت میره ابراز وحود میکنه .
و برای خیلی ها الگوی زیبا و به یاد ماندنی میشه . و بااین رشد روحی وجسمی به خدای درونش نزدیکتر میشه .
خانمی که برای متناسب شدنش پله های زیادی رو آرام آرام بالارفت . ترس بود وتکانهای ریز و درشت نامیدی بود .
اما محکم وباقاطعیت ادامه داد .
میدونست خبرهای خوبی منتظرش هست چون خیلی ها رو دیده بود که به بالای پله رسیده بودند واز خوشحالی فریاد میزدند ودست تکون میدادند و انگیزه میدادند که بیا بیا بالا تو میتونی . یه کم مونده بیا .
خدایا شکرت .
والان ذوق وشوقش وصف ناپذیره .
دیگه وعده های شیطانی گولش نمیزنه چون دیگه این وعده ها براش دروغ محضه .
بخورید وبیاشامید و در قوانین الهی زیاده روی نکنید .
دیگه من یادگرفتم چشم وگوش بسته به حرف کسی اعتماد نکنم که اینطوری سالها سرگردان پیداکردن الماس درونم باشم .
استاد واقعا ازتون بی نهایت سپاسگذارم که به الهامات درونتون عمل کردید و هم خودتان متناسب شدید وهم درس زندگی رو بهمون آموختید .
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت
سلام و درود دوست گرامی
چقدر دیدگاهتون عالی بود
خیلی لذت بردم از خوندن نوشته هاتون
آفرین بر شما و نگرشتون
براتون بهترینها را آرزو می کنم
خانم متناسب شاد سلام دیدگاهتون عالی بود …
در پایان به یاد ترجمه ای از ایات قران کریم افتادم
که میگه بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید…
اسراف یعنی چی؟ یعنی زیادهروی…. این آیه خط بطلان میکشه به همه رژیمهای غذایی که دیگران برای ما نوشتند و گفتند اینو بخورید اونو نخورید اینو کم بخورید اونو اصلاً نخورید و از این فرمایشات بی پایه و اساس…
ما انسانیم و آزادیم که از هر چیزی که میل داریم مصرف کنیم اما به شرط اینکه اسراف و زیادهروی نکنیم…
لاغرهای طبیعی با رفتار درست ادمهایی هستند که خدا دوستشون داره چون در خوردن اسراف نمیکنند .. و الگوی ما همینها هستند…..
سپاسگزارم از دیدگاه خوب شما
سلام استاد عزیز ممنونم از مطالب خوبتون حرفاتون بی نظیرتون
به نام خدا
سلام
(۶)روز ششم از تمرین ورود به ذهن ناخوداگاه
میخواستم اول در مورد دیشب بگم که خونه ی مامانم دعوت بودیم .خیلی جالب بود برام دیدن صحنه ی این همه خوردن افراد ، جالب تر از این اینه که منم قبلا مثل اونها بودم !و بسیار بسیار در اون لحظات تغییراتم برام معلوم و واضح شد.من وقتی رسیدم مامانم با یه قوری چای گفت برات چای بریزم ، گفتم نه ممنونم ، میل ندارم ،سر میز هم شکلات و ویفر گذاشته بودن که نخوردم ،بعد مدتی میوه آورد ، خربزه ، انگور ، گلابی ،من فقط یکم از خربزه خوردم و اصلا از دو تا میوه ی دیگه نخوردم .اما بقیه منظورم اون ۴ نفر از نزدیکانم هست که ذهنیت کاملا چاقی دارند، از همه ی میوه ها خوردن!!! ،بعد شاید یه نیم ساعت در یخچال رو باز کردن ، در حالی که من و مامان داشتیم شام رو آماده می کردیم، تا حدی آماده بود ، پنیر محلی با نون در آوردن و هر کدوم چند لقمه خوردن !!!، اصلا نخوردم ،در حد یه بار شیطونه گفت ازش بچش ببین پنیرشون خوبه ،با خودم گفتم الان غذا آماده میشه و دوست ندارم این همه چیزهای مختلف رو داخل معده م قاطی کنم .بعد آش رو که دیدن گفتن چرا این رو زودتر نیاوردین ، آش بخوریم بعد شام !!!آش رو خوردن و کلی هم غذای شام.ولی من دیشب بسیار از خودم راضی بودم ،با اینکه غذای مورد علاقه م بود ولی اصلا اضافه نخوردم ، یه جورایی از این تغییر خودم لذت می بردم و نمی خواستم مثل اونهذ رفتار کنم ، یعنی قبلا با اینکه در دوره بودم اما در چنین مواقعی،در جمع خانواده که با هم مثلا خونه ی مامانم بودیم ، جو گیر می شدم و تا حدی مثل اونها رفتار می کردم ،ولی دیشب عالی بودم ، خدا رو شکر .بعد شام هم فقط یه چایی خوردم ، خواستم از اون ویفر بخورم ببینم چه طعمی داره اما نخوردم و لذت بردم از نخوردنم .
✓ خداوندا سپاسگذارم برای این تغییرات عالیم و رفتارهای صحیح غذاییم ✓
۱ـ شب قبل خواب گفتم چرا من می تونم به اون اندام زیبا ، لاغر و ۶۵ کیلویی برسم ؟چون من در مسیر تناسب فکری هستم ،کلی آگاهی درست و لاغرکننده وارد ذهنم شده و هر روز بیشتر میشه ،فرمولهای غلط و چاق کننده ی قبلی کم رنگ و کم رنگ تر شدن و دارن محو میشن .افکار منفی ذهنم خیلی کمتر شده و مثبت اندیش و پرانرژی شدم .تغییرات زیادی در احساس ، درون و رفتار من ایجاد شده ،پس انتظارم از خودم لاغریست و مطمئنم بن اون اندام ایده آل خواهم رسید .من به قدرت ذهنم و این مسیر باور و ایمان دارم .
۲ـ الان که در این اندام کاملا متناسب هستم چه حسی دارم .بهترین لحظات زندگیم ام رو دارم سپری می کنم .خداوند رو سپاسگذارم برای تمام نعمت هایش و حس و حال خوبی که برای این تناسب اندام بهم داده .احساس میکنم خیلی باکلاسم که تونستم تا این حد پیشرفت کنم.وقتی به آینه نگاه می کنم به اوج شادی میرسم و لذت میبرم از این توانمندی،قدرت،اراده ،جذابیت و تناسب اندامم که خودم بدست آوردمش .اعتماد بنفسم خیلی بالا رفته و همین باعث شده خیلی شادتر باشم .از وقتی لاغر شدن دردی در پاهام احساس نمی کنم و همه ی کارهام رو در زمان کمتری انجام میدم .من ارزشمندم .من لیقت بهترین زندگی رو داشتم و بهش رسیدم .
۳ـ بازخورد دیگران ؟همسرم بسیار شوکه شد و گفت چقدر جالبه آدم با قدرت ذهن میتونه این همه پیشرفت کنه و گفت لاغری خیلی بهت میاد ،جذاب تر شدی،مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و گفت خدا رو شکر به سلامتی به تناسب اندام رسیدی ، خوشحالم آرزوی دیرینه ام برآورده شد .دوستم زینب گفت عالی شدی نشمیل چقدر خوبه که این همه وزن و سایز کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن باور داشتم ، تبریک میگم بهت .
✓ من باورهای جدیدی دارم و خوشحالم ازشون ✓
« استاد گرامیم سپاسگذارم»
آفرین دوست عزیزم دیدگاهت عالی بود…
عالی هم رفتار کردی….افرین تو لیاقت متناسب شدن رو داری ….
سلام هم مسیر گرامیم ، شهربانو خانم
لطف دارید ، ممنونم
همه ما لیاقت متناسب شدن رو داریم
با آرزوی تناسب اندام همه ی شما دوستان خوبم .
چه موقع میتوانم مطمئن شوم که دارم با لاغری با ذهن میکنم و نه یک فکر لاغری که یک سری جملات لقلقه زبانم باشد؟
زمانی که یاد گرفتم توی یک جمع مدام فکر این نباشم که این را بخورم یا نخورم زمانی که هنگام خوردن دائماً در حال شمردن لقمههایم نباشم (نمونهاش اینکه چند شب پیش بعد از قرنها 😬 رفتیم پارک نشستیم. مشغول صحبت بودیم و خوش و بش و خندیدن. اما من ظاهراً لبخند میزدم. باطنا داشتم حساب میکردم که چندمین دانه تخمه را توی دهنم گذاشتهام! بوی برنج دودی پیچیده بود و من هم گرسنه بودم
اما الکی کلاس گذاشتم و گفتم من برنج نمیخورم 😬) پس من ظاهراً به لاغری با ذهن ایمان آوردهام اما باطناً هنوز همان عادات سمی خودم را با خودم به یدک میکشم
زمانی که با خوشرویی توی محلهمان خرید کنم بدون اینکه فکر کنم دیگران دارند به من نگاه میکنند و چاقی من را قضاوت میکنند
زمانی که تحت تاثیر حرفهای دیگران در مورد ورزش کردن و رژیم گرفتن قرار نگیرم حالا میخواد این باشه که به شک بیفتم و به حرفشون گوش بدم یا اینکه حتی گارد بگیرم و عصبانی بشم . (چون من فکر میکنم عصبانی شدن خودش یک جور انکار است و از ذهنیتی میآید که نگران است مبادا راه درستی را انتخاب نکردم )
زمانی میتوانی بگویی دارم لاغری با ذهن میکنم که بشنوی و بگذری.
گوش نکنی
ببینی و بگذری
نگاه نکنی.
سلام استاد.در این جلسه بیشتر با ذهن خود آگاه و ذهن ناخودآگاهم آشنا شدم.مهمترین دلیل لاغر نشدن افراد در استفاده از آموزشهای لاغری با ذهن ایجاد نشدن یا انتقال پیدا نکردن تصویر ایجاد شده در ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه هست.باید تصویر انتخاب شده را بارها و بارها تکرار کنیم تا به ناخودآگاه ما انتقال پیدا کند ضمیر ناخودآگاه اصل را از بدل تشخیص نمیدهد یعنی ما هر تصویری را داشته باشیم در حال حاضر میپذیرد
ذهن خودآگاه ما هم منطق ما هست دائم در مورد وقایع با ما حرف میزند.ذهن ناخودآگاه به شدت ذهن خودآگاه واکنش نشان نمیدهد…
و خدایی که در این نزدیکیست.
چقدر عالی که توی سایت میتونیم ۱۰۰ تا هم نظر و کامنت بنویسیم.هرچقدر این فایل رو گوش کنی بازم متوجه میشی هنوز خوب درکش نکردم خیلی جای کار داره و این اتفاقی نیست که هنوز فایل بعدی آپلود نشده چون این فایل درک عمیقی میخواد و بلید چندین مرتبه و هر روز گوش داده بشه تا به عمق جهان هستی پی برد و اینکه الان چرا ما توی این نقطه هستیم از کجا نشآت گرفته،هرآنچه که به واسطه ی اطلاعات به ذهنمون سپردیم و طی ماهها و سالها مرورش کردیم به وسیله ی اطرافیان و شبکه های مجازی و رسانه ها،الانه ما رو ساخته.امیدوارم بتونیم که جایگزین خوبی برای باورهای غلطمون بسازیم .یا حق
سلام
من الان یک بار دیگه فایل این جلسه رو گوش کردم
و دارم به این فکر میکنم که وقتی تونستم افکار جدید رو روی ذهن ناخودآگاهم بارگزاری کنم و نتایج رو دیدم (که اطمینان دارم حتما میبینم) چقدر پیشرفت بزرگی کردم، چون غیر از بحث تناسب، بارگزاری روی ضمیر ناخودآگاه را یاد گرفتم و یک تجربه مثبت هم دارم.
وای فکرش رو بکن، طرز کارش رو یاد گرفتم و حالا میخوام در زمینه های دیگه زندگی ازش استفاده کنم. فکر کن زندگی چقدر خوب و رویایی میشه. خدایا فکرش هم همین الان کلی حالم رو خوب کرده، یه شعف خیلی خیلی بزرگ دارم توی قلبم حس میکنم. طوری که اصلا انگار داره به قلبم فشار میاد. خدایا شکرت. همین الان حالم و احساسم عالیه. حتی از فکر کردن بهش و تصور کردنش.
خدایا شکرت که با یاد گرفتن این مهم ترین مهارت، کلید بقیه درها هم دستمونه. انگار کلید سازی رو داریم یاد میگیریم. خدایا شکرت خدایا شکرت و خدایا شکرت.
من دوره های زیادی رو در این زمینه دیدم و کلی فایل توی یوتیوب دیده بودم درباره ذهن ناخودآگاه. ولی الان توی این دوره دارم تازه میفهمم پشت صحنه چیه. خیلی خیلی برام جالبه و امیدوارم خدا بهم کمک کنه که با پشتکار به آموزش و تمرین و ممارست ادامه بدم.
خدایا به امید تو
در گام شانزدهم از صدگام برای لاغری استاد برای ما راجع به تفاوت بین ذهن و فکر صحبت کردند و این باعث شد تا من به اهمیت انجام تمارین مربوط به ضمیر ناخودآگاه و علت اینکه استاد روی ضمیر ناخودآگاه تاکید میکنند پی ببرم.شاید ما بتوانیم به ظاهر با گفتن چند عبارت تاکیدی و مثبت و یا نوشتن آن فکر خود را تغییر دهیم اما در واقع چیزی که دست نخورده باقی میماند ذهن ما است همانطور که در زمانهای قبل با گرفتن رژیمهای لاغری متعدد و انجام ورزشهای گوناگون قصد داشتیم تا وزن خود را کم کنیم در فکر خود این پندار را داشتیم که من لاغر میشوم .اما ذهنیت واقعی و حقیقی ما این بود که من ورزش کنم تا از این چاقتر نشوم من هر کاری هم بکنم لاغر نمیشوم پس مجبورم کمتر بخورم و بیشتر ورزش کنم.ما با ضمیر ناخودآگاه میتوانیم این باور را در خود ایجاد کنیمکه : من میتوانم روز به روز لاغر و لاغرتر بشوم، همانطوری که قبلاً به این فکر میکردیم که من روز به روز چاق و چاقتر میشوم،
نمیدانم آیا تا به حال ماجرای کوه یخ را شنیدهاید یا نه. تصویری از یک کوه یخ که در یک دریاچه یخی قرار دارد. در حالی که بخش کوچکی از یخهای کوه یخی بر روی آب دیده میشود، اما زیر آب، یک کوه بزرگی از یخ، قرار دارد که کمتر کسی به آن توجه میکند. این ماجرا بیتشبیه به ضمیری که اسم آن را ناخود آگاه گذاشتند، نیست. جایی که نادانسته بسیاری از اتفاقات، رویاها، امیال سرکوب شده، عقدهها، ترسها و بسیاری از خاطرات در آن ذخیره شده و در رفتارها و واکنشهای امروز ما خودش را نمایش میدهد. ذهن پیشآگاه نیز قسمتی از همان کوه یخ است که زیر آب پنهان شده با این تفاوت که حاوی اطلاعات و خاطراتی است که در دسترس هستند و میتوانند به سرعت به ذهن خودآگاه منتقل شوند.
این دقیقا حکایت ضمیر ناخودآگاه ماست ضمیر ناخودآگاه تا سن هفت سالکی کامل میشه و دروازه اون بسته میشود برای همین ما نمیدانیم چه اتفاقاتی در آن دوران افتاده و چه باورهایی رو ما شکل گرفته
ما آگاهانه دوست داریم لاغر شویم ثروتمند شویم خوشحال باشیم اما در ناخودآگاه چنین نیست
پسسس تا تمرین و ممارست میتوان به ضمیر ناخودآگاه.مسلط شد دقیقا عین رانندگی که در ابتدا همه حواس ما به ترمز و گاز هست اما بعدا کیلومتر ها رانندگی میکنیم اما حواس ما نیست ضمیر ناخودآگاه دقیقا همان غول چراغ جادوی علاالدین هست که واقعا حقیقت دارد فقط کافیه ما آرزو کنیم و بر آرزوی خود استنزار داشته باشم
سلام
حداقل برای من یکی این بار با همیشه فرق داره، من اینبار عهد کردم که حتما پاشو بایستم و استمرار داشته باشم و آنقدر ادامه بدم که به این تغییر که بهش باور دارم برسم تا باورم قوی تر بشه، اطمینان و اعتماد کامل به نقش ضمیر ناخودآگاه پیدا کنم و به قول حضرت ابراهیم دل خودم آروم بشه.
خدایا به امید تو
سلام و درود خدمت استاد عطار روشن عزیز و بقیه اعضا
من توی خواب ، اتفاقی رو میبینم که دارم قوانین رو تکرار میکنم برای خودم
دیشب خواب دیدم با یکی بودیم ،اون گفت بریم فلان آمپول رو بزنیم وزنمون کم میشه
من توی خواب به خودم گفتم نه این درست نیست مگه اینهمه توی سایت نخوندیم که هیچ روشی تا حالا واسه هیچکسی جواب نداده
بعد توی خواب برای من اینطوری یادآوری شد که قبلا این آمپولو زدم و جواب گرفتم (در حالیکه من هیچ وقت آمپول برای لاغری نزدم)..خلاصه من توی خواب داشتم خودمو گول میزدم که حالا اشکالی نداره که آمپول میزنم وزنم میاد پایین ،نمیخوام که از مسیر لاغری با ذهن خارج بشم ،اون مسیرو ادامه میدم
ولی دیگه از خواب بیدار شدم و به آمپول زدن نرسید
برام خیلی جالبه که توی خواب دارم قانون رو مرور میکنم
.
یه نکته دیگه بگم
من قبل از اینکه دوباره وارد سایت بشم
منظورم همین اول شهریور
رژیمم فستینگ بود
تقریبا بیست ساعت چیزی نمیخوردم
خوب توی اون رژیم وقت نداشتم خیلی چیزارو بخورم
و منطقی بود دیگه تایمی که داشتم برای خوردن کم بود
اما
الان که راحت همه چی میخورم و فست نیستم
بازم خیلی چیزا میمونه توی یخچال و نمیتونم بخورمشون
هر شب که مسواک میزنم میرم در یخچال باز میکنم میگم عههه فلان چیزو امروز قرار بود بخورما
ولی باز یادم رفت
اینم تغییر جالبیه برام
سلام
منم برام یه نکته ای جالب بود. من خیلی اهل خواب دیدن نبودم ولی توی این چند روز که سعی میکنم شبها خودم رو ملزم به فکر کردن قبل از خواب بکنم و تمرکز داشته باشم، هر شب بلااستثنا خواب دیدم. نمیتونم بگیم مربوط به لاغری بود، ولی فعال بودن ذهنم در طول خواب رو احساس کردم.
دو شب دو تا از همکارانم در خوابم بودند که هر دو متناسبند، در حالیکه در بیداری خیلی اونها رو نمیبینم، این هم جالب توجه بود
سلام و درود
قانون جواب میده
هر چی وارد ذهن کنی برات کار میکنه فارغ از اینکه اونچیز رو دوست داری یا نه
موفق باشی عزیزم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستای خوبم
من از همون روز که این درس روی سایت رفت یه عکس متناسب و زیبا که قبلا به خاطر لباس زیباش توی گوشی سیو کرده بودم و برای تمرین جلسه یک انتخاب کرده بودم رو هر شب سعی می کردم تصور کنم و به سوالات جواب بدم. ولی هر کاری میکردم اصلا نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. یعنی اصلا انگار هیکل خودم رو از اون بیشتر دوست داشتم، و همش هیکل خودم توی سه سال پیش رو ترجیح میدادم، خلاصه حتی دیشب هم سعی کردم و نشد و گفتم بذار روی هیکل قبل خودم و صحنه های که قشنگ توی ذهنم مونده فکر کنم، و وااااقعا کلی احساسم درگیر شد و احساس خوبی بهم دست داد.
صبح هم به محض بیدار شدن عکس های قبلم رو دیدم و تمرین رو انجام دادم و واقعا توی قلبم حسش کردم.
من هیچ دلیلی ندارم که چرا وزنم حدود ۲۰ کیلو زیاد شده، اصلا نمیدونم از اون سال چی توی مغز من تغییر کرده که رشد صعودی داشته. ولی هر چی بوده بی پایه و اساس بوده چون هیچ تغییر توی زندگی من رخ نداده.
البته توی این چند سال به دلیل اینکه من یه پیج فروش ادویه و سوپر فود (محصولات رژیمی مثل دانه چیا و و جوی دو سر) راه انداختم مطالعه من در مورد مواد غذایی بیشتر شد و کلی پیج آشپزی و غذاهای رژیمی و رژیم لاغری رو فالو میکردم که احتمالا تاثیرگذار بوده ولی مطمئنا تنها دلیل نیست. که اونم از اول عضویت توی سایت فعلا غیر فعال شده.
پس من الان دیگه بهانه ای برای غیر متناسب بودن ندارم، در واقع از اول هم نداشتم، نمیدونم این دلایل کاذب (که نمیدونم چیه) چطوری به ذهن من راه پیدا کرده.
الان مطمئنم و مطمئنم و مطمئنم که تنها دلیل اضافه شدن وزن من فقط و فقط ذهنیه. پس راه رفته را از همان مسیر برمیگردم و فرمولهای ذهنیم رو درست میکنم.
خدایا به امید تو
به نام خدا
سلام
(۵)شب پنجم از دوره ی ورود به ذهن ناخوداگاه
امشب هم عاشقانه به تصویر اندام ایده آلم در ذهنم نگاه کردم و به سوالاتم جواب دادم .
۱ـ چرا احساس میکنم میتونم به این تناسب اندام برسم ؟چون من تناسب فکری کار میکنم و کلی آگاهی جدید و لاغرکننده وارد ذهنم کردم و افکار اشتباه و چاق کننده ی ذهنم داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و یواش یواش محو میشه .من تغییرات بسیار زیادی در احساس ،درون و رفتارهایم ایجاد شده همین باعث شده انتظارم از خودم لاغری باشه پس لاغر میشم و مطمئنم به این اندام ایده آل ۶۵ کیلوییم میرسم .من به قدرت ذهن و این مسیر باور و ایمان دارم .افکار منفی در ذهنم بسیار کمتر شده و مثبت اندیش و پرانرژی شدم .
۲ـ الان در این اندام ایده آل چه حسی دارم؟الان در بهترین شرایط زندگیم هستم هرگز چنین لحظات زیبا و دلنشینی نداشتم .از ته دل خداوند را سپاسگذارم برای همه ی نعمت هایش و حس و حال خوبی که به واسطه ی لاغری بهم داده ، خدایا شکرت .اعتماد بنفسم بسیار بالا رفته و همین باعث شده خیلی شادتر باشم .از وقتی لاغر شدم دردی در پاهام احساس نمی کنم و همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام میدم .وقتی خودم رو در آینه میبینم به اوج شادی میرسم و لذت میبرم از این قدرت ،توانمندی ، اراده ، جذابیت و تناسب اندامی که خودم بدست آوردمش .احساس می کنم خیلی باکلاسم که تونستم تا این حد پیشرفت کنم .من ارزشمندم .من لیاقت بهترین زندگی رو داشتم و بهش رسیدم .
۳ـ بازخورد دیگران وقتی من رو در این اندام متناسب دیدن چگونه بود ؟همسرم شوکه شد و گفت چقدر جالبه که قدرت ذهن میتونه تا این حد آدم رو تغییر بده ، بسیار جذاب تر شدی ،خیلی لاغری بهت میاد ،مبارکت باشه .مامانم اشک شوق در چشمانش جاری شد و گفت خدا رو شکر به سلامتی تناسب اندام رسیدی خیلی خوشحالم به آرزوی دیرینه م رسیدم ، بسیار زیباتر شدی عزیزم .زینب دوستم خیلی خوشحال شد وقتی من رو دید گفت من همیشه به قدرت ذهن باور داشتم ، بهت تبریک میگم نشمیل جان ،چقدر خوبه که این همه سایز و وزن کم کردی ، آفرین بهت .
✓وقتی بیدار شدم ساعتم رو برای یه ربع بعد تنظیم کردم که با این فکر و تصویر آرامش بخش بازم به خواب برم و این خیلی خوب بود ✓
دوستان من در این چند روزه خیلی بیشتر از قبل به حس گرسنگی و سیری واقعی دقت می کنم و میبینم خیلی دیرتر از قبل احساس گرسنگی دارم .درک و اهمیت دادن به این حالت بسیار برام باارزش هست .چون من دارم به آموزش هام عمل میکنم .دیروز صبحانه ، نهار ، شام به اندازه خوردم و در فاصله ی بین وعده ها فقط ۲ ساعت بعد شام یک عدد سیب کوچک ، یک عدد گلابی کوچک خوردم .همسرم پفک ، بستنی ، دلستر خورد اما من در حد ۲ عدد پفک کوچک خوردم اونم تحریک بینایی بود و چند بار تعارفش ، منم میلم شد و با همین ۲ عدد کوچک میلم برطرف شد .چند بار طبق عادت های گذشته در ذهنم مرور شد که عصر چایی درست نکردی الان که شام رو هم زودتر از قبل خوردی چایی درست کن و همراه این هله و هوله های داخل یخچال بخور ، اما وقتی داشتم فیلم نگاه میکردم ، اون شخصیت اصلی بسیار اندامش شبیه عکسی بود که من انتخاب کرده بودم و در طول فیلم بارها دیدم حجم غذایی که می خورند چقدر کمتر از حجم غذای ماست و منصرف شدم از درست کردن چای .لذت بردم از این نخوردن 🙂
خدایا شکرت برای تغییرات افکاری ، احساس ، رفتاری عالی که دارم .
استاد گرامیم سپاسگذارم .
سلام دوست خوبم
ممنون که کامنت های تجربیاتتون رو میذارید، چقدر اون ایده ساعت گذاشتن و مجدد خوابیدن خوب بود، من هم امتحانش میکنم 🥰
سلام عزیزم
سپاسگذارم
آره خیلی جالبه اون یه ربع دوباره خوابیدن با افکار مثبت و تصور وزن کاملا ایده آل .
🙂 فقط مواظب باش تا ظهر خوابت نبره :))
سلام دوست عزیز،از خوندن کامنت شما بسیار لذت بردم امیدوارم پایدار باشید توی این مسیر
سلام هم مسیر گرامیم
سپاسگذارم
من هم برای شما آرزوی بهترین شرایط رو در این مسیر دارم ،
شاد ، سلامت و متناسب باشید 🙂
با سلام و درود خدمت استاد و بابت این آگاهی سپاسگزارم
شنیدن حرفها و اطلاعات در مورد چاقی باعث شده ذهن ناخوداگاه چاق شدن را باور کرده و هر سال بدن به وزنش اضافه بشه
و فرد چاق شدن را باورپدیر میشه
و برای لاغر شدن هم باید باور پذیر بشیم
ولی سختی کار اینه که همیشه در مورد چاقی جوری صحبت کردند که چاقی همیشه در کمین ماست و برای ما اتفاق می افته و مگر لاغر شدن الکیه
باید سوخت و سازت را بالا ببری و اراده داشته باشی
پشتکار داشته باشی
و امیدی به لاغر شدن نداشتیم و به همین دلیل لاغر نشدیم
چون ذهن ناهوداگاه چاق شدن باور کرده و لاغر شدن را باور نکرده
برای تثبیت لاغری تصویری متناسب را انتخاب کردیم
تا باور پذیر بشه
و سوالات را جواب دادیم
ذهن ناخوداگاه اصل و بدل را تشخیص نمیده
و باور می کنه مربوط به الان میدونه
واسه همین در مورد احساس لاغریم در آینده می نویسیم
و در زمان فعلیمون صحبت می کنیم تا منطق خودمون را حذف کنیم
به اندازه ای که منطق خودمون را از صحبتهای خودمون حدف کنیم
تا ذهن ناخوداگاه در زمان حال باور کنه
و نمی فهمه در مورد بعدا صحبت می کنیم
واسه همین بر اساس احساسمون می نویسیم
و این تصویر ذهنی را با شرح انتقال بدین روی ناخوداگاهمون و ذخیرش بکنیم
مرحله ساده و نیاز به استمرار داره
ذهن آگاه و ناخوداگاه را بشناسیم
ببینیم چجور کار می کنه
ذهن خوداگاه منطق ما در مورد وقایع صحبت می کنه
و ما را می ترسونه
همان شیطان درون که برای هر کس یجور دیگه عمل می کنه و مثل هم نیست و مختص هر کسی هست
چون ذهن هر انسانی بر اساس اطلاعاتی که فرد از محیط و اطرافیانش بدست آورده
و به خاطر فرهنگمون شاید اشتراکاتی داشته باشیم
چون یکسری اطلاعاتمون مثل هم هست
اطلاعات از طریق شنیدن گفتگو کردن
بدست میاره
شیطان هم بر اساس اون اطلاعات وارد عمل میشه
اطلاعات چاقی وارد ذهن ما میشه شیطان از این اطلاعات میاد ما را می ترسونه
گفتگوی ذهنی ما در مورد چاقی صورت میگیره
نان برنج شکر و …غذاهایی که می خوریم میگه فلانه و چاقترت می کنه
ذهن ناخوداگاه تعیین کننده سرنوشت ماست
اگر چیزی وارد ذهن ناخوداگاه بشه به واقعیت تبدیل میشه
که در اثر تکرار اون فکر ناخوداگاه باور می کنه
اگر با هر فکری که از خوداگاه رد میشد و ناخوداگاه وارد عمل می شد ما دیگه زنده نبودیم در اثر افکار منفی که از ذهنمون رد می شد
فقط افکار پر تکرار در ناخوداگاه ثبت میشه چون انتطارش ایجاد شده
و
ناخوداگاه خالقه و رخ میده
چاقی وارد ذهن ناخوداگاهمون به خاطر تمرکز بر چاقی
و موجود بلش رخ داده و چاق شدیم
و
برای اینکه لاغری بر ذهن ناخوداگاه وارد بشه و لاغری موجود باش بشه
و مراقب افکارمون باشیم
و افکار منفی در ذهن ما زیاده و انتقال به ناخواداگاه شده
دروازه افکار مثبت به ناخوداگاه بسته هست
بهترین زمان برای انجام انتقال اطلاعات به ناخوداگاه آخر شب قبل خواب هست
قبل خواب افکار بعنوان چکیده افکار روزتون وارد ذهن ناخوداگاهتون میشود
تکرارش باعث ثبت در ناخوداگاه و باور پذیری می شود
و از این لحظه برای ثبت تصویر متناسب با شرحش استفاده می کنیم
و تصویر با نوشته ها در مورد اون تصویر را در ذهنمون مرور می کنیم
و در روز چند بار تصویر و نوشته ها را نگاه کنیم
که شب نیاز به موبایل دست گرفتن نباشیم
چون با افکار متناسب کننده بخوابیم و قطعا با افکار متناسب کننده بیدار می شویم
و بر اساس تکرار
تغییرات ایجاد می شود
سلام رهای عزیز
دقیقا توی این چند سال این احساس رو داریم و همش این رو می شنویم که چاقی در کمین ماست، این باعث شده در ذهن ما منطقی باشه که چاقی اصلا طبیعیه، پس من هم باید در حالت طبیعی باشم.
مردم ذهن را خودبخود روی چاقی تنظیم کردند.
سلام لیلا جان
دقیقا
و وقتی مسعله ای ریشه یابی میشه و علت پیدا میشه
ما را به موفقیت نزدیکتر می کنه
به به از این همه نکته های ریزی که شما نوشتید.موفق باشید
سلام و درود
ممنون مهدیه جان برای شما هم آرزوی موفقیت دارم
سلام استاد تشکر بابت این فایل عالیتون برداشت من این بود ذهن خودآ گاه ما خیلی چموش هست وهر اطلاعاتی هست میگیره ومدام باما صحبت می کنه وروی ما تاثیر می گذاره وحال اگه منفی باشه زودتر وبیشتر تاثیر می گذاره در حالی که ذهن ناخود آگاه ما تنبل است وباید آنقدر تکرار کنیم تا درآن تاثیر کنیم ولی وقتی تاثیر کنیم عالی میشود یا مثل داستان خرگوش ولا ک پشت ذهن خود آگاه خرگوش عجول وذهن ناخود آگاه لاک پشت صبور ونتیجه از آن لا کپشت صبور بود
سلام و درود دوست گرامی
ممنون از دیدگاهتون که در بهتر درک مطالب تشبیه جالب و به جایی بود
بهترینها را براتون آرزومندم
همین الان یه مثالی به ذهنم رسید که دیدم خالی از لطف نیست با دوستان اینجا در میان بگذارم
از زمانی که وارد سایت شدم که حدوداً ۱۶ روز میشه ( شکر خدا) یک آتشی در وجود من شعله ور شد
اما گاهی اون گرما و حرارتش کاهش پیدا میکرد
هر زمان که فایلی گوش میدم
مطلبی رو میخونم
یا تمرینی رو انجام میدم
گویی این آتش رو دوباره شعله ور میکنم انگار هیزم لازمش رو مهیا میکنم و دوباره نیرو میگیرم .
زنده میشم.
الان که این رو مینویسم گام پونزدهم رو گوش دادم
و بعدش انشاءالله میخوام برم برای تصویر سازی پیش از خواب و خودم رو در اون بدن ایده آل ام متصور بشم.
به نام خدای بزرگ و مهربان
باسپاس از استاد عزیزم
دیشب دوباره تصویر زیبای خودم رو به ذهنم انتقال دادم و سوالات رو از خودم پرسیدم و جواب دادم
من باور دارم به این تصویر میرسم من باور دارم میتونم کراپ کوتاه و رنگ شاد و تنگ میپوشم و شلوار لی خوش فرم هم میپوشم من باور دارم به این سایز میرسم
لاغری آسانترین کار دنیاست به خدا خیلی آسونه همه تونستن ما هم میتونیم به خدا میتونیم کاری نداره به قول استاد دیش رو تنظیم کنید و به همه چیز برسید
ممنونم از استاد عزیزم که باعث شد منیت خودمون رو بشناسیم
امروز دارم میرم خرید برای عید مانتو بخرم و خیلی خوشحالم چن اینحس رو چن وقتی بود ک نداشتم ک با حس خوب برم برام خودم عیدی بخرم چقدر اعتماد بنفسم بالا رفته چقدر میتونم راحت باشم تو انتخاب رنگ طرح و خیلی خوشحالم مانتو رو یک ب یک نگا میکنم ولذت میبرم ک میتونم همشون رو انتخاب بکنماوه ی مانتویی دیدم ک مانتو شلواربا همه رنگشم سبزه چقدر زیباست خدایا دقیقا همو ن مانتویی ک با هاش تجسم میکردم خدایا شکرت واقعا ایمان داشتم ک این میشه وتو سر راهم قرا ر دادی شکرت خدایا رفتم بپوشم وفروشنده گفت سایز چن گفتم نمیدونم ومامانم با خوشحالی لبخند زد گف فک کنم سایز. ۳۶ ۳۸ اندازتون باشه من باورم نمیشه ک فروشنده سایز من و میگه و من خجالت نمیکشم چقدر پرا ز حس خوبم وحس پرواز دارم ورفتم پرو بپوشم چقدر تو پرو راحت پوشیدم لباسو بدون اینک اذیت بشم وچقدر بهم اومد خدایاچقدر شیک شدم چقدر این حس شیرینه ک لباستو بپوشی تو پرو ک شکمت از اینو اونور نزنه بیرو و دکمه شلوار راحت بسته بشه خدایا شکرت اومدم ک بیرون اصلا مامانم کیف کرد واقعا خوشحالی رو در تموم وجودش دارم میبینم خودم از اینه بیرون ک نگا میکردم کیف کردم خدا یا دقیقا عین عکس شدم شکرت خدایا چقدر خوشحالم چقدر حالم عالیه خدایا شکرت اومدم ک خونه همسرم اومد ومانتو وشلوارمو پوشیدم واقعا همسرم یجور خاص تعجب کرد انگار از لای همه اون لباسهای شلم اینک مجلسی بود و اندام نازنمیم بیشتر تو ش معلوم شد بیشتر لاغریم شگفت زده شد و تحسینم کرد و تبریک گفت بهم ومن غرق لذت بودم امروز بعد سالها اولین عیدیه ک لباسیک دوس داشتم خریدم لذت بردم از اومدن عید ازخریدم ازلباسم شکرت خدایا
سلام فریبای عزیز
خیلی خوب و قشنگ بود
چقدر عالی نوشتید
قشنگ سناریو داشت
من که احساس میکردم همین الان دارم شما رو میبینم
خیلی عالی
به زودی زود همین صحنه دوباره تکرار میشه
خیلی قشنگ بود
ممنون که ما رو هم شریک کردین
ممنون عزیز دل من هم برای شما بهترینها رو میخوام
سلام استاد گرامی من دیشب به یه مشکلی خوردم به صورت خیلی عجیبی وقتی میخواستم اندام مورد علاقم رو تصور کنم و بهش فکر کنم و افکارمو مرور کنم در موردش مغزم مقاومت میکرد و همش هی فکرهای دیگه میومد توی ذهنم باز برمیگشتم به سختی ولی این پروسه تا وقتی خوابم ببره ادامه داشت دلیلش چی بود چون شبهای قبلی خیلی خوب بودم
سلام و درود
دلیلش عدم تطبیق تصاویری است که در ذهنت خلق میکنی با تصاویری که از قبل درباره خودت و سرنوشت زندگی ات در ذهنت ایجاد کردی
اطلاعات قبلی که در ذهنت وارد کردی توسط مغز پردازش میشه و آینده زندگی شما تصویرسازی می شه
حالا که شما داری از طریق تجسم تصویرسازی ذهنی انجام مییدی این تصاویر با آنچه مغز پردازش کرده تناقض داره
و این خبر خوبیه چون مشخص میکنه تصویرسازی ذهنی رو خوب انجام دادی که باعث تحریک مغز شده
ادامه بدید همه چی بهتر میشه
همانطور که یاد گرفتیم بهترین زمان برای وارد کردن اطلاعات به ضمیرناخودآگاه، شبها قبل از خوابه، که مهمترین و به درد بخورترین افکار مثبت در جهت خواستمون رو مرور کنیم و به ذهن ناخودآگاه بفرستیم.
حالا میبایستی در طی روز چندبار عکس انتخابی رو ببینیم، تصوراتمون راجع به تصویر رو مرور کنیم و چند دقیقه قبل از خواب، آگاهانه اطلاعات مثبت در جهت خواسته ی قلبیمون(تصویر انتخابی و شرح احساسات و تصوراتمون از منِ لاغر و متناسب را مرور کنیم) زمانی که دروازه ذهن ناخودآگاه باز میشه و اطلاعات رو دریافت میکنه و به حقیقت میپیونده و موجود میشه🫡
ذهن ناخودآگاه در طی روز دریافتی نداره و در حال خلق و اجرای اطلاعاتی هست که در اثر تکرار درآن ذخیره کرده ایم. شبها که خواب هستیم داده ها و افکار تکرار شونده، پردازش و از خودآگاه بطور منطقی به ناخودآگاه برای اجرا(موجود شدن) منتقل میشن.
قبل از اینکه بخواب بریم(بینِ خواب و بیداری) درحالیکه تصورات را مرور میکنیم و خوابمون میگیره، بخواب میریم و این بهترین حالتی هست که میتونیم اطلاعات رو منتقل کنیم.
وقتی با افکار متناسب کننده بخواب بریم، با افکار متناسب کننده از خواب بیدار میشیم.
به لطف پروردگار خواستمون به موجود باش تبدیل میشه❤️🕊✨️
به نام خدای مهربانم
سلام به همه دوستان هم مسیرم
باور پذیری تاثیر بسیار زیادی در انجام کارها و موفقیت در طول زندگیمون رو برعهده دارد همون طور که در هر کاری که باور داشتیم از عهده انجامش برمیایم موفق بودیم و به نتیجه های عالی دست پیدا کردیم.
حتی در مورد چاقی، باورمون این هست که اگر بخواهیم میتونیم در عرض یک ماه یا زمان خیلی کمتر، چندین کیلو به وزن خودمون اضافه کنیم و حتی بدتر از اون من خودم گاهی فکر میکنم و باور دارم که من میتونم روزی یک کیلو به وزنم اضافه کنم و نتیجه این باور این شده که چاقی و اضافه وزن، (حتی زمانی که رفتاری مثل افراد متناسب داریم)برای خودمون به ارمغان بیاوریم.
خیلی از باورهایی که در مورد چاقی از اطرافیان شنیدیم این باور پذیری رو عمیقتر کرده است مثل تو کشیدی به خانواده مادریت، باردار شدی دیگه چاق میشی و لاغری سختتر میشه.
چاق شدن طوری در ذهن خودمون ثبت کردیم که راحتترین کار دنیاست نمیخواد کاری انجام بدی خودش سراغت میاد
ذهن ناخودآگاه اصل رو از بدل تشخیص نمیده من بارها این موضوع رو در زندگیم دیدم اما هر موقع که خواستم در مورد لاغری برای خودم تجسم کنم یا جملات تاکیدی تکرار میکردم همش ذهنم میگفت که ولش کن این همه اضافه وزن کجا با اینکارها کم شده یا در یکی از گامهای دوره صدگام جمله تاکیدی بود که لاغری آسانترین کار نیست برام تکرارش و قبول کردنش خیلی سخت بود ذهنم همش اضافه وزن الان رو به رخم میکشید
یه نکته و جمله ای که از خواندن نوشته های بالا درک کردم ذوق و اشتیاق و انگیزه به ذهن خودآگاه مربوط میشه و دلیل اینکه در خیلی از کارها اولش رو با ذوق و اشتیاق شروع میکنم و وسطهای راه اون انگیزه از بین میره و نمیتونم به هدف اصلی که در نظر گرفتم برسم و در واقع کار شیطان گول زدنه با ذهن خودآگاه کار داره اما ذهن ناخودآگاه فقط با تکرار کار داره مثلاً خیلی از کارهایی که از طرف شیطان به ذهن ما میرسه اگر در ذهن ناخودآگاه ما بود بدون درنگ انجام میدادیم و چه بسا کارهای جبران ناپذیری انجام میدادیم و حتی خودمون رو میکشتیم خدارو شکر که خداوند ذهن خودآگاه رو با خصلت صبر آفریده و برای انجام کارها صبر رو پیشه میکنه و ذهن ناخودآگاه هر فکری رو به راحتی به خودش راه نمیده ولی اگر تکرار یک فکر رو مدام داشته باشیم اون فکر در ذهن ناخودآگاه وارد شده و برای همیشه ثبت میشه و در واقع هرچیزی در ذهن ناخودآگاه باشه مثل ویژگی در لحظه موجود باش خداوند عمل می کند
من خودم مدتی به افکارم توجه می کردم می دیدم که لحظاتی که فکرم رو جمع کردم افکار مثبت رو در ذهنم داشتم به محض اینکه غافل می شدم تا به خودم نبودم میدهیم که تو ذهنم با یادآوری یه خاطره حداقل با چهار پنج نفر تو ذهنم دعوا کردم پس فکر ما همیشه به دنبال افکار منفی هست نه افکار مثبت
حالا بریم سراغ بارگزاری تصویر ذهنی تناسب اندام در ذهن ناخودآگاه اولین نکته بهترین زمان برای انجام این کار شب است چون ما در طول روز افکاری که داریم وارد ذهن ناخودآگاه نمی شود اما موقع شب و قبل از خواب اگر افکاری رو مرور کنیم به ذهن ناخودآگاه وارد می شود چون در خواب دروازه ذهن ناخودآگاه باز می شود و روز بعد به محض بیدار شدن افکاری که شب مرور کردیم همون ها شروع به کار در ذهنمون می کنن حال به چه طریق کار رو انجام بدیم در طول روز چند بار تصویر انتخابی رو نگاه کنیم تا شبها نیاز به نگاه کردن به تصویر نداشته باشیم و قبل از خواب اون تصویر رو مرور کنیم و جملاتی که در جواب سوالات جلسه قبل نوشتیم رو مرور کنیم و لازم نیست عین اون جملات رو تکرار کنیم اگر مفهوم جوابها رو برسونی
من شب قبل که این تمرین رو انجام دادم خودم رو لایق این تناسب اندام میدونستم چون تقریبا نصف عمر خودم رو در تناسب اندام و لاغری گذروندم پس دوباره میتونم به تناسب اندام خودم برگردم و تا آخر عمرم رو با تناسب اندام زندگی کنم
بعد که از خودم پرسیدم که چه حسی داری حس سبکی داشتم پاهام دیگه درد نمیکرد راحتتر نفس میکشیدم خودم رو در لباسی که دوست دارم تجسم کردم و واقعا حس غرور خاصی بهم دست داد که لباسم چقدر خوب یه تنم نشسته و نگران پاره شدن زیپش نبودم و اطرافیانم رو تجسم کردم که با شگفتی بهم نگاه میکنن وبهم تبریک میگن و از تناسب اندامم تعریف میکنن و روش اینکه چطوری به این تناسب رسیدم ازم سوال میپرسن
خدایا شکرت بخاطر همه نعمتهای که بدون منت دادی
به نام خدای مهربان
قسمت دوم
استاد درین قسمت در مورد نحوه ی بارگزاری تصویر لاغری انتخاب شده در ضمیر ناخوداگاه صحبت کردن .استاد گفتن که همانطور که چاقی برای ما باور پذیر شده درطی سالیان متمادی وما هر سال چاق وچاق تر شدیم چون چاقی را خیلی خوب باور کردیم حالا میخواهیم لاغری را برای ذهن ناخودآگاه باور پذیر کنیم. به محض اینکه لاغری برای ذهن باور پذیر بشه روند لاغری ما شروع میشه .
ما طی سالیان سال شنیدیم که لاغری سخته باید خیلی سختی بکشی تا لاغر بشی باید خیلی اراده به خرج بدی باید محرومیت بکشی بايد ورزش کنی باید سوخت وسازتو بالا ببری باید قند ونشاسته رو کم کنی باید مراقب خوردنت باشی باید کم بخوری همه اینها باعث شده که لاغری براي ذهن ناخودآگاه سخت باشه وغیر قابل باور ما میخواهیم با بارگزاری تصویر انتخابی به ذهن ناخودآگاه باور لاغری رو تزریق کنیم. ذهن ما زمان حال رو میشناسه اون واقیعت و توهم رو تشخیص نمیده ما وقتی تصویر انتخابی رو تجسم میکنیم واحساسمون رو راجع به لاغری وتغییراتمون بهش تلقین میکنیم اونوباور میکنه اون فکر میکنه تو الان لاغری واین حرفها رو بهش میزنی .ذهن ناخودآگاه باور میکنه همانطور که ما سالها با احساس چاقی و حرف زدن وفکر کردن به چاقی چاقی رو به ذهن ناخودآگاه قبولاندیم و بالاخره ذهن اونو پذیرفت وما در جسممون چاقی رو دیدیم حالا هم ذهن نمیفهمه که ما لاغر نیستیم وداریم این احساس لاغری رو در خودمون به وجود میاریم اون واقعیت حال رو لاغری تصور میکنه و بالاخره لاغری براش باور پذیر میشه وما لاغری رو در جسممون مشاهده میکنیم.
استاد در مورد ذهن خودآگاه که همون شیطان ذهن هست هم صحبت کرد .ذهن خودآگاه اطلاعاتش رو از رسانه اطرافیان از طریق خوندن ودیدن وشنیدن دریافت میکنه ومارو از مسائل اطراف میترسونه ما خودمون اطلاعات رو وارد ذهن خودآگاه میکنیم و اون از خودش هیچی نداره اون براساس اطلاعات داده شده بهش روی اونها جولان میده ومارو از چاقی از بدبختی از مریضی از بی پولی میترسونه کار ذهن همینه اون براي اينکه مارو از خطرات محفوظ کنه مارو میترسونه اون مارو از چاقی میترسونه اون مارو از غذاها میترسونه کلا اطلاعات چاقی افراد در ذهن خوداگاهشون یکیه ولی در موردبقیه ی ترسها براساس اطلاعات وارد شده هر شخص متفاوته یکی از خیانت میترسه چون همش در مورد خیانت مطلب میخونه میشنوه یا یکی از بیماری بیشتر میترسه چون همش در مورد مریضی اطلاعات به ذهنش میده وما از هر چی بترسیم سرمون میاد دیر یا زود.
ما از چاقی ترسیدیم سرمون اومد خیلی ها از مریضی همه گیر ترسیدن و شاید الان تو دنیا نیستن ویا مریض شدن بارها یا خیلی ها از فقر و نداری میترسن والان فقیرن وبخور نمیر زندگی میکنن و..
خداوند در قرآن به شيطان گفته تو بر بندگان من تسلطی نداری .سرنوشت ما در ذهن ناخودآگاه رقم میخوره ذهن ناخودآگاه هر چیزی رو زود باور نمیکنه که اگر اینطور بود ما الان زنده نبودیم از بس ما افکار منفی در ذهن داریم.
ذهن ناخودآگاه همان خدای درون ماست آینده ی ما درین قسمت رقم میخوره اون هر چیزی که زیاد تکرار کنی رو میپذیره اینم یه موهبت الهی هست که ما خودمون رو به کشتن ندیم و زنده بمونیم.
هرچیزی که زیاد در ذهنمون مرور بشه وارد ذهن ناخودآگاه میشه وبه واقعیت تبديل میشه
ذهن ناخودآگاه خلق میکنه خداوند هم کارش خلق کردنه . ذهن ناخودآگاه صبور هست اون خوب و بد رو تشخیص نمیده افکار پر تکرار تبديل میشه به باور وانتظار وانتظار وباور تبديل میشه به واقعیت
افکار لاغری اگر تکرار بشه تبديل میشه به انتظار و پذیرفته میشه ولاغری به واقعیت تبدیل میشه .
هر چیزی که به اندازه ی کافی تکرار بشه لاجرم اتفاق ميفته
ما باید خیلی هوشیار باشیم که داریم روی چه چیزی تمرکز میکنیم ما سالها تمرکزمون روی چاقی بوده که الان چاقیم وچاقی واقعیت پیدا کرده ذهن ناخودآگاه خالق هست اون خلق میکنه اون مصلحت رو تشخیص نمیده ما سرنوشتمو رو در ذهن ناخودآگاه خلق میکنیم سرنوشتی برای ما از قبل نوشته نشده این ما هستیم که هم چیز رو رقم میزنیم.
هیچ چیزی نمیتونه جلوی وقوع اتفاقی رو در ذهن ناخودآگاه بگیره چون افکار به حد کافی قدرت پیدا کرده افکار چاقی ما اینقدر قدرت پیدا کرده که ما چاق شدیم .
افکار غالب ذهن ما اغلب نامناسب است برای همین بیشتر اتفاقات بد رو تجربه میکنیم افکار مثبت در ما به حد کافی رشد نمیکنن برای همین ما به اهدافمون نمیرسیم مثلا من که چند ساله لاغری ذهنی کار میکنم و لاغر نمیشم چون باز هم افکار چاقی در ذهن من قدرت دارن وافکار لاغری خیلی ضعیف هستن ومن در طول روز به چاقی بیشتر فکر میکنم تا لاغری برای همین هنوز چاقم افکار لاغری من باید قدرت بگیرن وراهش ادامه دادن مسیر لاغری هست .
ما درین قسمت در مورد نحوه ی بارگزاری تصویر اشنا میشیم
هنگام خواب پنج شش دقیقه تصویر انتخابی رو تجسم میکنیم در طول روز بارها تصویر رو میبینیم تا درشب به شکل بهترو واضح تربتونیم تجسم کنیم سپس پاسخ سوالاتی که استاد در قسمت قبل پرسیدن رو در ذهن مرور میکنیم بدین شکل ما هر روز دنبالهی تجسم شب رو در روز اجرا میکنیم ذهن ما در طول روز تجسم وفکر غالب موقع خواب رو ادامه میده وما خیلی راحت میتونیم لاغر تر بشیم چون احساس لاغریمون در طول روز بیشتر میشه ترغیب به خوردن هامون تغییر میکنه وما کمتر تحریک به خوردن میشیم و افکار لاغریمون قدرت میگیره
ما شبها مهمترین اتفاقات ومهمترین افکار رو هنگام خواب مروردمیکنیم وچه خوب هست به جای اینکه اتفاقات بد رو که در طول روز تجربه کردیم رو در شب مرور کنیم آگاهانه به چیزهای خوب به لاغری فکر کنیم واونو تجسم کنیم تا فردامون رو بهتر رقم بزنیم یا فردا رو در لاغری زندگی کنیم
واین روز ها قطره قطره جمع میشه و قدرت لاغری ما رو زیاد میکنه وما به مرور لاغر میشیم چون فکر غالب ما در طول روز لاغری خواهد بود
به نام خداوند بخشنده
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
( ۴ ) شب چهارم از دوره ی ورود به ذهن ناخوداگاه
خیلی جالبه که حتما به هر دلیلی بیدار بشم در طول شب اولین چیزی که به ذهنم میاد ، اندام متناسبم هست و خیلی خوشحالم کن هر بار یادمه ،خدا رو شکر .
من دیشب با آرامش و حس خوب داشتن وزن ۶۵ کیلوگرم و اندام کاملا متناسب به خواب رفتم و سوالات رو از خودم پرسیدم .
۱ـ چرا احساس می کنی می تونی به اون اندام برسی ؟
چون من بسیار با عشق دارم تناسب فکری کار می کنم و ادامه میدم ، کلی آگاهی و افکار جدید و لاغر کننده وارد ذهنم کردم و افکار گذشته و چاق کننده در ذهنم هر روز کمرنگ تر میشن و دارن محو میشن .
افکار منفی در ذهنم بسیار کمتر شدن ، مثبت اندیش شدم ،پر انرژی شدم .
به قدرت ذهنم و این مسیر ایمان و باور دارم .
من تغییرات زیادی داشتم در احساس ،درون و رفتارم پس انتظارم از خودم لاغریست و مطمئنم به اون اندام ایده آل و جذابم خواهم رسید .
۲ـ الان در اون جسم ایده آل چه حسی داری ؟
از وقتی لاغر شدم در بهترین شرایط زندگیم هستم هیچ وقت چنین لحظات زیبا و دلنشینی نداشتم .
از ته دل خدایم را سپاسگذارم برای همه ی نعمتهایی که بهم داده و حس و حال خوبی که به واسطه ی تناسب اندام دارم .
اعتماد بنفسم بسیار بیشتر شده و همین باعث شده خیلی شادتر باشم .
وقتی به آینه نگاه می کنم در اوج شادی قرار می گیرم و لذت میبرم از این توانمندی ،قدرت ، اراده ، جذابیت و تناسبی که خودم بدست آوردمش .
از وقتی متناسب شدم دیگه دردی در پاهام احساس نمی کنم و همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام میدم .
احساس میکنم خیلی باکلاسم که تونستم تا این خد پیشرفت کنم .
احساس ارزشمندی می کنم .
من لیاقت بهترین زندگی رو داشتم و بهش رسیدم .
۳ـ بازخورد دیگران چگونه بود وقتی من رو دیدند ؟
همسرم شوکه شد و گفت چقدر عالی شدی، خیلی جذاب تر شدی ، باور نمیشد قدرت ذهن بتونه تا این حد آدم رو تغییر بده ، لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .
مامانم اشک شوق ریخت ،گفت چقدر خوشحالم آرزوی دیرینه م به واقعیت تبدیل شد و
خدا رو شکر به سلامتی به این اندام متناسب رسیدی ، خیلی زیباتر شدی عزیزم .
زینب دوستم گفت من به قدرت ذهن باور داشتم،میدونستم ،خوشحالم برات ، بسیار عالیه این همه تغییر در وزن و سایز داشتی ،تبریک میگم .
دیشب مهمون داشتم ،
شام دلمه درست کردم و خیلی وقت بود درستش نکرده بودم ،شاید دوست داشتم یکم کمتر می خوردم .
اما جالب این بود که مثل افراد متناسب بودم اصلا هیچ چیزی بعد شام نخوردم ،
کلا چای ،تخمه ، شیرینی و میوه آوردم ولی خودم اصلا نخوردم .
یه ذره هم میل نداشتم ، الان هم که دارم مینویسم ، هنوز صبحانن نخوردم و از دیشب بعد شام چیزی نخوردم ،
احساس گرسنگی هم دارم فعلا .
من سپاسگذار خدای مهربانم هستم و بسیار خوشحالم از اینکه در این مسیر با ارزش دارم زندگی میکنم 🙂
استاد گرامیم خسته نباشید .
سلام نشميل جان
منم مثل شما هر موقع از شب بيدار بشم ياد تناسب اندامم ميوفتم و سريع ميگم خدايا شكرت براي وزن 58 كيلويي ام.
همين اتفاق هاي كوچيك ، تغييرات بزرگي رو براي ما دارن رقم ميزنن
به قول استاد توي دوره زندگي با كمك خدا
باید بپذیرید و اجازه دهید این افکار و نگرش ها در اعماق وجودتان نفوذ کند:
به اميد موفقيت هممون
سلام دوست بزرگوارم
از نوشته تون معلومه که شکر خدا احساس خوبی دارید و من خوشحالم براتون .
دوره ی زندگی با کمک خداوند واقعا عالی بود .
۱_من به معجزات الهی باور دارم.
۲_من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
۳_من به برنامه ی الهی ام ایمان دارم.
۴_من به زمانبندی خداوند ایمان دارم.
۵_من سپاسگذار نعمت های الهی ام هستم.
۶_من برای گذشته و آینده ام سپاسگذارم.
۷_من به طرح الهی ام نزد خداوند ایمان دارم.
۸_من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم.
۹_منتظر دریافت پاداش های الهی هستم.
۱۰_به سریع الحساب بودن خداوند ایمان دارم.
۱۱_به بی نهایت بودن خداوند ایمان دارم.
۱۲_من ایمان دارم که خدا با من است.
۱۳_خداوند مرا ارزشمند خلق کرده است.
۱۴_من به تغییرات الهی در زندگی ام ایمان دارم.
۱۵_من به قدرت کلام خود ایمان دارم.
۱۶_لطف خداوند شامل حال من است.
۱۷_مشتاق تجربه ی نعمت های الهی هستم.
18_من به عمل کردن به هدایت الهی ایمان دارم .
۱۹_من منتظر گشایش الهی در زندگیم هستم .
20_من به قدرت تغییر ذهن خود ایمان دارم.
21_من به هموار شدن مسیر زندگی ام ایمان دارم .
22_من سرشار از صلح و آرامش الهی هستم .
23_خداوند بزرگتر از نیازهای من است .
24_من تائید کننده انرژی الهی هستم.
25_من نزد خداوند گله و شکایت نمی کنم .
26_اطمینان دارم آرزوهایم محقق می شود .
27_شرایط فعلی من آرزوی قبلا من است .
در پناه خداوند باشید .
سلام خدای خوبم
کمکم کن بتونم باور کنم که تو برای من خیلی خیلی بیشتر از اون چیزی رو در نظر داری که در نظر منه.
خدایا کمکم کن باور کنم که می شود و باور کنم که راحت تر از اونی که فکرش را می کنم می شود. خدایا کمکم کن باور کنم این محدودیت در ذهن من است. خودم می دونم اون لحظه ای که واقعا باور کنم و اعتماد کنم و به اطمینان قلبی برسم، لحظه شروع تغییراته. به قول استاد خوبم: نگاه خداوند به من هزاران برابر آن چیزی بود که من درباره خودم، توانمندی هام و نتایجم فکر می کردم و انتظار داشتم.
خدایا کمک کن من هم به همچین باور و توکلی برسم. دیدم ها، می دونم ها، هزاران بار در زندگی خودم و بقیه دیدم ها، ولی خب بهم اطمینان قلبی و توکل بده. کمکمون کن جرات داشته باشیم و با اطمینان رویاهای خودمون رو بخواهیم و اونها رو حق خودمون بدونیم و توکل داشته باشیم و اطمینان داشته باشیم که اینها در مقابل چیزی که تو برای ما در نظر گرفتی چیز زیادی نیست. این برای ذهن محدود ما بزرگه. تو ما رو لایق تر از این حرفها آفریدی. تو ما رو شایسته بهترین ها آفریدی و اگر محدودیتی می بینیم و محدودیتی هست فقط در ذهن ماست. خدایا ذهن ما رو گشایش بده. خدایا ما رو آسان کن برای آسانی ها. خدایا همه چیز در دستان قدرت توست و منبع و خزانه همه چیز در دستان توست. به ما کمک کن که به اطمینان و باور برسیم که بعد از اون مسیر همه سرازیریه، همش زیباست، اصلا خود به خودیه. تناسب اندام که هیچی تناسب در همه زندگی که اصلا تناسب اندام خودش پیش میاد. و اصلا نمی فهمیم کی و چطور؟ همینطور که نمی دونیم کی و چطور به این همه تناسبی که توی بدنمون، توی زندگیمون و توی جهانمون هست رسیدیم. خدایا کمکمون کن. نگاه ما به توست.
برای من این تمرین مثل بیدار کردن پلیس درونیمه
یعنی قبلاً برای خوردن و نخوردن یه پلیس از بیرون داشتیم که بهمون برنامه میداد. یکسری غذاها یا حتی یک گروه غذایی ( مثلا کربوهیدرات) کلا حذف بود اما الان
با این نوع تصور کردن انگار خودم دست خودم رو گرفتم و درست و غلط رو نشونش میدم
انگار قبلا یه پلیس بیرونی داشتیم که جریمه میکرد مثلا تند میرفتی باید بهاش رو میدادی. یه دونه شیرینی میخوردی؟ باید ورزش میکردی یا فردا رو فستینگ میکردی
اما
حالا خودم میدونم کی بدنم به چی احتیاج داره
سلام دوست خوبم، چقدر عالی که رها شدید از همه قید و بندها، خداروشکر که هدایت شدیم، چقدرعالی که آگاهانه برخورد کردی با خوراکیها.
وقتی با آگاهی و ذهن بیدار وارد این دوره شدیم و اینقدر عالی و قدرتمند با ایمان قلبی به دوره و استاد توانمند و آشنا به همه زیروبمهای لاغری باذهن، هدفمند و صحیح پیش میریم. و تصویر سازی میکنیم.
مطمئنم ذهن ما تشنه فراگیری مطالب این دوره ست. همه سختیها رو پشت سر گذاشتیم و با ایمان به راه صحیح گام برداشتیم.
لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست🙏🕊🤍
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام استاد عزیز گفته بودید جوری این تمرینو انجام بدید که باهاش به خواب برید ولی این تمرین به قدری زیباست که ادمو از خواب بی خواب میکنه الان اومدم تجسم کردم تا باهاش بخوایم ولی تمرین خوابو پروند.
چقدر حس زیبایی وقتی شکم صاف داری پهلوهای صاف داری خوش هیکل و زیبا هستی. خودت از خودت لذت میبری همسرت لذت میبره هر لباسی را میخوای میپوشی بغلی میشی ارزشمندی بیشتری داری. خدای من وقتی برسم به این هیکل چیا را تجربه میکنما. لباسهای خوشگل خوشگل تشویق همه لباس دامن پفی که پشت بالاتنه کلا بازه و تو با پهلوهای صافت زیبایی اون لباسو چندین برابر میکنی. کراپ و نیم تنه های زیبا که شکم تختتو به نمایش میزاره. رابطه جنسی عالی که داری. اینکه همه تشویقت میکنند و میگن آفرین عالی شدی. وای انواع کفش های پاشنه بلند که بخاطر وزن سبکت میتونس بپوشی شوهرت که همش تو را بغلش میکنه رو شونه هاش میندازه . همه عاشقتن لباس زیرهای فانتزی که با خیال راحت میتونی انتخاب کنی و بپوشی دیگه نگران این نیستی که سایزت بشه یا نه با خیال راحت میپوشی اعتماد به نفسی که بدست میاری قدرت اظهار وجودی که داری و همه همه همه وای خدای من من لیاقت داشتن اندام مناسب را دارم طبیعت بدن من متناسب بودن و لاغری هست خدایا شکرت.
سلام طبق گفته استاددراین فایل هرموقع به افکارمنفی فکرمیکنم همون درطی روزبرام اتفاق میفته حتی افکارمثبت خیلی طول میکشه برام اتفاق میفته ذهن ناخوداگاه روبایداموزش بدیم بتونه یادبگیره بتونیم به اندام دلخواه برسم وافکارم خوب بشه هرشب بایدبه اون عکس نگاه کنم تاملکه ذهنم بشه وبه اون ادنام برسم
به نام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم دراین بخش بارگذاری تصویر ذهنی یاد گرفتم که ذهن ما دوبخش است یکی ذهن خودآگاه که ازطریق اطرافیان ورسانه پزشکان که به ذهن ما اطلاعت میده وما رااز لاغر شدن ناامید میکنه نجواهای منفی به ما میده وتکرارتکرار میشه وبه مرور وارد ذهن ناخوداگاه میشه واین باور وانتظار از خودمون شده که چاقی است وبا تکرار تکرار وارد ذهن ناخوداگاه ما شده است وبه مرور چاق شده ایم در قسمت اول یک عکس متناسب برای خودمون انتخاب میکنیم واون عکس بار گذاری وانتقال میدیم به ذهن نا خوداگاهمون وقتی شب موقع خواب تصویر متناسب رو درذهنمون تجسم میکنیم وسوالا تی از خودمون در ذهنمون میپرسیم 1_چرا فکر میکنیم میتونیم متناسب بشیم دلیلمون میگیم من متناسب بشم لباس های رنگی میپوشم من متناسب بشم اعتماد بنفسم میره بالامن متناسب بشیم عالی میشم وبه دلخواه خودم لباس میپوشم متناسب شدن احساس خوب وآرامش درونی دارد2_الان که متناسبی چه بازخوردی از اطرافیان داری همه به هم میگند چقدر اندامت عالی شده چیکار کردی که انقدر متناسب شدی وباز خورد عالی وتحسين برانگیزی میگیرم خیلی خوشحالم 3_الان که متناسب شدم چه تغییراتی درمن تغییر کرده افکارم تغییر کرده دیگر نسبت به هیچ چیز حرص وولع ندارم ترس از غذاها ندارم وبه راحتی به اندازه نیاز بدنم میخورم میلم نسبت به قبل کم شده واز متناسب شدن لذت میبرم احساس عالی دارم ووقتی این حرفها وتصویر در ذهنم مرور میشه خوابم میبره ووقتی صبح از خواب بیدار میشم افکا ر مثبت وحس لاغر رو دارم والان خودم دراین اندام میبینم و خیلی خوشحالم سپاس فراوان ممنونم استاد گرامی بابت این تمرین ارزشمندتون.
سلام و درود به استاد عطار روشن عزيز
من چندين بار تا حالا اين فايل رو گوش كردم و هر بار يه مطلبي جديد ازش ياد ميگيرم
هر شب دارم تصوير سازي رو انجام ميدم
ديشب خواب ديدم يكي از افرادي كه ميشناختم و متناسب بود توي خواب با من بود و داشتيم غذا ميخورديم و ايشون گفت من اصلا به كالري غذاها توجه نميكنم و من توي خواب گفتم عههه ببين همون كه توي سايت ياد گرفتم درباره افراد متناسب واقعيت داره …و وقتي هم بيدار شدم يادم نيومد اون شخص كي بود ولي يادمه كه توي خواب ميشناختمش…اين براي من خيلي اهميت داره چون اين نقطه كه توي خواب قوانين رو ببيني يك خبر خيلي خوبيه كه قوانين جديد دارن بارگذاري ميشن روي ذهنم
و اينم بگم در واقعيت هم من ديگه نسبت به كالري ها حساس نيستم و همش ميگم خدايا منو ببخش كه به نعمتهات اتيكت منفي ميزدم/ تو همه چيز رو پاك و منزه آفريدي
اين نگاه گناه الود من به مواد غذايي باعث شده نعمت تناسب اندامم پنهان بشه از نظرم.
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ(جاثیه، آیه 23)
(ای رسول ما) آیا مینگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه ساخته و مهر بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وی پرده ظلمت کشیده؟ پس او را بعد از خدا دیگر که هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر این معنی نمیشوید؟
در آيه بالا داره اشاره ميكنه “”دانسته\”\”هواي نفسش را خداي خود قرار داده و او گمراه شده است ..
چطور اجازه دادم هواي نفستم با اراده خودم من رو گمراه كنه ؟
وقتي اطلاعات غلط رو دنبال كردم
وقتي ديدم يه رژيم جواب نداد رفتم سراغ رژيم ديگه
امروز گفتم شيريني چاق كننده ست
فردا گفتم سرخ كردني بده
پس فردا گفتم اوه اوه موز كه خيييلي چاق ميكنه
.
و
و
و پرده كشيده شد روي چشم جهان بينم كه ميديدم افراد متناسب رو كه همه چي ميخورن و متناسبن ولي من از خواب غفلت بيدار نشدم
ديدم خواهرم چطور به شيريني جات علاقه داره ولي باز بيدار نشدم چون مهر زده شده بود به قلبم
ديدم همسرم در حد مرگ بستني دوست داره و چقدر زياد هم ميخوره و متناسبه
ولي باز بيدار نشدم چون پرده ظلمت رو خودم هي ضخيم ترش ميكردم با دنبال كردن اخبار و اطلاعات غلط
و خداوند چندين بار در قران تاكيد كرده “”لاجرم\”\” آنها جواب اعمالشان را ميگيرند
وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَىٰ ۖ لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ{نحل 62}
و این مشرکان آنچه را که بر خود نمیپسندند به خدا نسبت میدهند و به دروغ میگویند که عاقبت نیکو دارند در صورتی که محققا کیفر آنها آتش دوزخ است و زودتر از دیگران هم به دوزخ میروند
لاجرم =محققا
من كه اضافه وزن رو نمي پسنديدم و نسبت ميدادم به ايراد مواد غذايي
نسبت ميدادم به ژنتيك
نسبت ميدادم به سن
و فكر ميكردم با پرهيز از مواد غذايي عاقبتم نيكو خواهد شد
ولي چي شد!!!
زوتر از ديگران به دوزخ مي روند
استاد توي گام 13 لاغري خيلي خوب اين رو توضيح دادن ..افرادي كه تمام عمر دنبال پيشگيري بودن و ديدم به همون چيزي كه پيشگيري ميكردن مبتلا شدن
در ادامه استاد خيلي خوب توضيح ميده اين مطلب ارزشمند رو
ذهن نا خودآگاه اصل رو از بدل تشخيص نميده چون زمان نداره و عقب و جلو نداره. همه چيز رو اگر در همون لحظه باور كنه نميفهمه كه اين الانه يا اصلا واقعي هست يا واقعي نيست..ضمير ناخود آگاه همون چيزي رو كه زياد ميشنوه تبديلش ميكنه به واقعيت زندگي ما…ذهن ناخود آگاه زمان حال رو فقط درك ميكنه …اينجا كاملا ميفهميم كه چرا بايد هر لحظه در صلاه باشيم …صلاه يعني توجه …مومنان كساني هستن كه دايم در نمازند…نماز همون توجه ما هست.
به اندازه اي كه بتوني منطق خودت رو از صحبت كردن هاي خودت حذف كني ميتوني راحت باورش كني…
توجه:
شناسايي ذهن آگاه و نا آگاه رو بشناسيم
ذهن آگاه اون صدايي كه دايم درباره وقايع روزمره داره با ما صحبت مي كنه
همون شيطان هست كه در ذهن ماست
{{{{خداوند در قلب انسان ساكن است و شيطان در ذهن انسان ساكن است}}
اعتقاد من اينه كه، چون افكار منفي ما درباره اضافه وزن سالها سابقه دارن در ذهن ما،
اين افكار منفي بيس افكار ما رو به سمت منفي برده
حالا اين چه انعكاسي براي ما داشته
من براي خودم ميگم ، اين بيس منفي باعث شده در جنبه هاي ديگر زندگيم هم خيلي نتونستم موفق بشم …موفق شدم اما نه به اندازه تلاشم …
و حالا خبر خوب براي من اينه كه ، اگر بتونم اين بيس منفي رو از بين ببرم…تمام جنبه هاي زندگيم تحت تاثير قرار خواهد گرفت و مثل دومينو بقيه ابعاد زندگيم هم بهبود پيدا ميكنه…
چطور؟
همونطور كه استاد عطار روشن همين فرمول رو پياده كرد توي زندگيش
قدردان اين فايل گرانبها هستم
سلام .
چقدر نوشتتون و تلفیقش با آیات قرآنی رو دوست داشتم .
واقعا در این راه ما حتی آیات قرآن رو هم زیباتر تحلیل می کنیم و خدایی که شناختیم چقدر زیباتر از خداییست که قبلا میشناختیم .
ممنون از شما بابت این نوشته ی روح انگیز
سلام و درود آقا عطا
واقعا چقدر داریم خدارو زیبا تر میشناسید
وقتی درک میکنیم خودمون همه کاره زندگی خودمونیم
بیشتر سپاسگذار میشیم
ممنونم که کامنتم رو خوندید و برام نوشتید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عطار روشن
سلام به فهیمه خانم
با کامنتت خیلی ارتباط برقرار کردم
واقعا منم مثل شمام یکی دو سال پیش که سایزم از مدیوم و لارج شده بودم یروز به خودم نگاه کردم دیدم ذهنم چقدر ساکته چقدر ارومه بزرگترین سد ذهنی رو برداشته بودم واقعا یکی از طلایی ترین دوران زندگیم تو ارامش میتونم بگم همونموقع هایی بود که لاغر شده بودم
حس فوقالعاده ای بود الانم حسم هنوز یادم
حالا با روش ذهنی انشالله بتونم دوباره همون حس ها رو تجربه کنم
سلام و درود حسین آقا عزیز
وقتی بر ذهن فائق بیاییم دیگه میتونیم بشگن بزنیم که اون چیزی که میگیم میشه
ولی امان از اون وقت که نا آگاهانه افسار زندگی دست ذهن
چنان میتازونه
و چنان مارو به درو دیوار میکوبه
خدارو هزاران بار شکر که به لطف استاد داریم یاد میگیریم چطور آگاهانه بر ذهن سوار شیم و بتازونیم
دیگه نترسیم از هیچ خوراکی ای
راحت و با افتخار بریم تا ابد همون سایز همیشه گی رو خرید کنیم
موفق باشید
فهیمه خانم فهیم و دانا…اینقدر این متن درس داشت و یاد گرفتم که گزینه ی افزودن به علاقمندی ها را زدم. ذخیره کردم تا باز بخونمش.
تصویرسازی تناسب در ذهن ناخودآگاه
ما میخواهیم ذهن ناخودآگاه را راضی کنیم که مجوز لاغر شدن ما را بدهد چون تا وقتی ذهن ناخودآگاه قانع نشده است رفتار ما هرچه قدر هم از بیرون سعی و تلاش کنیم تغییر نمیکند.برای قانع کردن ذهن ناخودآگاه باید از تکرار یک فکر و یک تجربه استفاده کنیم، اما ما که هنوز متناسب نشدهایم که تجربه تناسب را تکرار کنیم. اینجا از خاصیت ذهن ناخودآگاه استفاده میکنیم: ذهن ناخودآگاه فرق اصل و بدل را نمیداند، پس ما تصویر فردی متناسب را میبینیم و بهش توجه میکنیم و از طرفی با استفاده از سوال دوم این تجربه را با احساس همراه میکنیم. حالا برای اینکه این عمل تصویرسازی کیفیت و سرعت بهتری داشته باشد از دقایق طلایی ورود به ذهن ناخودآگاه استفاده میکنیم. ۵ دقیقه قبل از خواب بهترین زمان برای تصویرسازی است. ما تصویرسازی تناسب اندام میکنیم به خواب میرویم و در ساعات خواب هم ذهن ناخودآگاه ما به تناسب فکر میکند و صبح هم با همین حال از خواب بیدار.
به نام یکتای بی همتا
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همراهم.
ورود به ذهن ناخودآگاه.
دو نکته ی اساسی وجود داره دوخلقت ،دو شگفتی که خدا به بنده هاش هدیه داده .
مثل تقلب می مونه، اول اینکه ذهن ناخودآگاه اصل و از بدل تشخیص نمیده .
این فوق العاده است ،چرا ؟
چون من با اون تصویر زیبا و داستانی که خلق کردم ،می تونم باور سازی رو که برای تناسب اندام نیاز دارم بهش برسم .
وقتی باور لاغری رو درش ایجاد کنم ،میرسه به انتظار لاغری و نقشی که از لاغری در ذهن ناخودآگاه بیافرینم اونم خالق جسم زیبای من خواهد شد .
دوم اینکه برای ذهن ناخودآگاه زمان معنایی نداره .
ذهنم متوجه نمیشه این تصویر د لذت مربوط به آینده هست .
ب ای ذهن ناخودآگاه من فقط حال هست .
وقتی من از تصویر و لذت تناسب اندام استفاده کنم ،فکر می کنم این شرایط منه و برام محققش می کنه .
حالا که می تونم شگفتی ساز باشم ،حسابی باید حواسم به منطق و ذهن خودآگاه باشه.
همون خانم غرغرویی که مرتب نق می زنه که ای بابا این که تونیستی، چرا خودتو گول می زنی ،این کجا و تو کجا ،مگه خل شدی، چرا با خودت حرف می زنی ، مردم چی میگن ،…..
ما هم مثل همیشه خودمون رو می زنیم به نشنیدن .
فقط و فقط باید بدونیم که حس ما روی ذهن ناخودآگاهمون تاثیر میذاره .
ما هم این حس خوبو بهش میدیم و اونم به ما جایزه میده .
حالا ببینیم چرا جملات رو اینطوری نوشتیم .
ذهنی که اصل رو از بدل تشخیص نمیده با تصویر و شرح تصویر ذهنی حس می کنه ما در همین شرایط هستیم پس ما این شرایط برای ما فراهم میشه .
باید بتونیم این تصویر و داستانش رو روی ذهن ناخودآگاه بارگذاری کنیم تا عین اونو توی جسممون ببینیم .
این مرحله ساده است ولی نیاز به استمرار داره ،چرا ؟
اگه یادتون باشه در قسمت اول دوره گفتیم ،درسته ما می دونیم تکرار یک عادت روی ذهن ناخودآگاه تاثیر میذاره ولی نمیدونیم چند بار باید انجام بشه .
اگه من باور پرخوری عصبی رو دارم ،نمیدونم این اطلاعات رو چندین بار مرور کردم و رفتارش رو تکرار کردم تا این باور به انتظار چاقی تبدیل شده و در جسمم نمایان شده.
پس الانم نمیدونیم که این تصویر سازی رو چه مدت باید انجام بدیم .
اصل اینه که میدونیم راهمون درسته و از اینکه بخوایم یک کار ساده و لذت بخش رو انجام بدیم ،خسته نمیشیم و رها نمی کنیم .
این جای کار لازمه یک نگاه دقیق تری به ذهن خودآگاه و نا خودآگاه بندازیم .
و کار این دو رو بررسی کنیم .
با شناسایی ذهنمون بهتر می تونیم به آرزومون برسیم.
ذهن خودآگاه و نا خودآگاه :
باشه برای بعد
خدایا شکرت
استاد ممنونم🙏🌺
در پناه خدا باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
چقدر ترکیب این تمرین با تمرین قدم هفتم دوازده قدم عالی است و باعث انرژی مثبت میشود. نوشتن فواید لاغری تحسم کردن رمان نوشتن فکر کردن حرف زدن ترکیب احساس عشق و ارامش وای همه باهم چه عالیه
استاد واقعا ممنونم بخاطر این دوره و به خاطر همه چیز
خدا را شکر هزار مرتبه
به نام خدا
سلام و درود خدمت استاد گرامی و دوستان همراهم.
در مقدمه ی این دوره یاد گرفتیم که ذهن ما دارای دو بخشه :
ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه.
برای آموزش لاغری با ذهن باید بدونیم ما احتیاج به آموزش در هر بخش داریم .
تا بحال هر چه تلاش کردیم برای ذهن خودآگاه بوده پس نتایجی رو هم گرفتیم فقط کوتاه و لحظه ای بوده .
نتایج عالی مستلزم اینه که آنچه آموزش می بینم در ذهن خودآگاه، اونو منتقل کنیم به ذهن ناخودآگاه.
بهتر دیدم یکبار دیگه مراحل چاقی رو بررسی کنم .
اول یک اطلاعاتی درباره ی چاقی رو مثل غذاهای خاص، ارث ،دارو، بارداری ، ازدواج و ….
وارد ذهن خودآگاه ما شده و ما به اون حرف ها توجه کردیم یا اطلاع از از طرف کسی بوده که قبولش داشتیم یا از یک دکتر و رسانه و …بوده .
طوری بوده که ما اعتماد کردیم و باور کردیم که این حرف درسته .
بعد نمونه هایی رو دیدیم و صحه گذاشته شد بر اطلاعات ما .
فقط نمیدونم چرا هیچ وقت خلافش رو ندیدیم شاید بخاطر اون کسی یا جایی بوده که اطلاعات گرفتیم ،طوری بوده که چشم و گوش بسته حرفش برامون سند بوده .
این باور باعث انتظار ما شده و زمانی که این انتظار و باور با تکرار وارد ذهن ناخودآگاه شده ،به واقعیت تبدیل شده .
حالا که مروری بر چاقی کردیم ،باید همین مراحل رو هم برای لاغری بکار بگیریم .
فقط یک مشکلی داریم .
باورش یک کم برامون سخته .چرا ؟
چون توی تمام سالهای زندگیمون درباره ی چاقی حرف زدیم و شنیدیم و طوری مطالب چاقی گسترده هست که حتی افراد متناسب هم ازش خبر دارن ،درسته برای خودشون باور ندارن ولی بلدن به من چاق یاد بدن .
وقتی هم خواستیم لاغر بشیم ،این قدر تلاش کردیم و سختی کشيديم و نشد که الان برامون باور کردنی نیست که بشه و بمونه .
همه ی آدمها هم اطلاعاتی مثل ما دارن و لاغری رو فتح قله ی اورست می دونن .
مهم ترین نکته ای که الان باید براش وقت بذاریم اینه که لاغری رو باور کنیم و تبدیلش کنیم به انتظار لاغر شدن .
دیگه برای همیشه متناسب میشیم .
در قسمت اول یک عکس متناسب با علاقه ی خودمون چه از نظر پوشش ،چه اندام به صورت تمام قد انتخاب کردیم .
و انگار این منه متناسبم .
بعد براش داستان سرایی کردیم .
که ببین چه حال و هوایی داره این تناسب .
اول لایق لاغری بودن رو مرور کردم .
باورت میشه این تویی ؟
آره چرا که نه ،طبیعت بدنم لاغریه .
من متناسبم چون خیلی وقتها اینطوری بودم .
این منم چون من زیباترین مخلوق خداوندم .
چون خالقم عین زیبایی است و هر آفریده زیباست .
این منم چون راه و روش درست زیستن رو آموختم .
این منم چون رفتارهای زیبایی دارم .
حالا که منم ،سرحالم ،سرکیفم ،زیبای، شادم .
دوست داشتنی و مهربان ،سبک و چالاکی.
جوان و سلامتم .
دوستان رو ببین که چه حالی می کنن از موفقیت من .
خانواده ام ،دوستام و حتی جهان هستی شادن ،چون یک زیبایی دیگه به دنیا اضافه شده .
اینا اطلاعات درستی هست که به ذهن خودآگاه دادم ولی برای ایجاد این شرایط باید راهی پیدا کنم تا وارد ذهن ناخودآگاه بشن .
چطوری ؟
بعدا میگم 😄😄
خدایا شکرت
استاد ممنونم 🙏🌺
در پناه خدا باشید .
سلام ساناز عزیز
ممنون از کامنت بسیار بسیار ارزشمند و پر از آکلهی شما.
چه خوب که از ترکیب احساس لیاقت و ارزشمندی و دلیل رسیدن به این تناسب استفاده کردین. من این مورد رو ننوشته بودم در جواب اینکه چرا باید به این تناسب برسم.
من به این تناسب رسیدم، چون لایق این بدن مناسبی. من به این اندام زیبا رسیدم چون شایسته زیبایی ام، چون شایسته سبکی و سبک بالی و رهایی ام. من به این هیکل متناسب رسیدم چون لایق سلامتی ام. خدایا شکرت.
سلام لیلا ی عزیزم👍👍
خیلی خوشحالم که دوست داشتید.
براتون بهترین ها رو آرزو دارم .🌺
منتظر دیدن تصویر زیبای شما در بین شگفتی سازان هستم .💕
در پناه خدا باشید .
من دوباره فایل رو گوش دادم و این جمله واقعا به دلم نشست که استاد گفتن:
ضمیر ناخودآگاه خالق است همانطور که خداوند توی آیه ۸۲ سوره یس میفرماید :
«فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بیدرنگ موجود میشود!»
مغز فرق چیزی که تصور میکنی و انجام میدید نمیفهمه
من یاد گرفتم انقد یه چیزی رو تصور کنم که توی رفتار روزمره ام هم نمود پیدا کنه
چند مورد
تصور این که سر سفره با تمآنینه غذا میخورم یواش میجوم سیر میشم بلند میشم
یا اینکه یواش و آرام حرف میزنم
عجله نمیکنم
و از همه مهم تر
صاف می ایستم
و واقعا داره در رفتارم نمود پیدا میکنه
سلام ممنون از شما بابت این فایل و متن عالی و تمرین فوق العاده ی شبانه .
من تمرین شبانه رو این چند شب انجام دادم . یعنی تجسم کردم که تا آخر عمرم متناسب موندم . سالهاست گذشته من ۳۰ ساله ۳۵ ساله ۴۰ ساله ۵۰ ساله ۶۰ ساله و … شدم و همچنان در بدنی متناسب در حال زندگی هستم .
چیزی که برداشت کردم این چند روز این بود که ذهن و بدن ما و کل دنیا همواره در یکی از این دو حالت قرار دارند یعنی طبق آگاهیهایی که مطالعه کردم ما یا در فاز بقا هستیم یا در فاز آفرینش .
حیوانات تنها توسط عوامل بیرونی در فاز بقا قرار میگیرند اما چون عوامل بیرونی فقط چند دقیقه هستند این حالت در آنها فقط چند دقیقه وجود دارد و ادامه دار نیست . اما انسانها علاوه بر عوامل بیرونی از طریق ذهن خودشون رو در فاز بقا نگه میدارند .
در این حالت تمام واکنشهای بدن مطابق شرایطیست که انگار دائما از طرف عوامل بیرونی مورد حمله قرار گرفته اند. وقتی که بدن توسط خودمون با قدرت ذهن در فاز بقا قرار میگیرد واکنشهای بدن همواره در مسیر دفاع از خود است .
چاقی واکنش دفاعیست
سرطان واکنش دفاعیست این که سرعت تولید مثل سلولها بالا میروند و در فاز جاودانگی قرار میگیرند برای محافظت از خود است .
دیابت چربی خون و سایر بیماریها همه واکنش دفاعی بدن است که در اثر استمرار در فاز بقا در بدن دائمی میشود
حتی میل به پرخوری نشانه ای از قرار گرفتن بدن در فاز بقاست که میخواهد از خود دفاع کند .
عصبانیت ترس قهر خشم ناراحتی غم و غصه بدگویی کردن قتل و آدم کشی و تمام اخلاق و رفتارهای ناشایست نشان از قرار دادن ذهن و بدن در فاز بقاست .
در فاز بقا آفرینش نمیتواند ظهور کند . درست مثل شوره زاریست که هیچ گیاهی در آن نمی روید .
قبل از این تمرین من سعی کردم حالت جنگ با لاغری را تمام کنم چون ابتدا باید خود را از فاز بقا نسبت به لاغری خارج کنیم .
باید در فاز آفرینش قرار بگیریم .
فاز آفرینش یعنی افکار درست را پروراندن . در صلح و امنیت زندگی کردن یعنی احساس آرامش و شادی و سپاسگزاری داشتن . یعنی امید داشتن .
راههای گذشته امید مارا نسبت به لاغری از بین بردند .
راههای لاغری گذشته در ما حالت ترس از گرسنگی ایجاد کردند .نخور نخورهای دائمی و ترس از خوردن در ما واکنش دفاعی پرخوری را ایجاد کرد و بدن ما را در فاز بقا برد .
فاز بقا به بدن اعلام جنگ کرد و بدن مشغول ذخیره انرژی شد تا توان مبارزه با دشمن خیالی را در خود داشته باشد
چاقی واکنش دفاعی بدن است . ما باید به این باور برسیم که لاغر شدن دشمن ما نیست . قصد جنگ با ما را ندارد . نمیخواهد ما را از نعمتها محروم کند گرسنگی کشیدن و قحطی زدگی نیست . تصویر لاغری رو به زور نمیتونیم وارد ضمیر ناخوداگاه کنیم .
اول باید این تصویر رو پاکسازی کنیم و از حالت بقا نسبت به لاغری خارج بشیم .
باید بدونیم لاغر شدن طبیعت ماست قرار نیست به ما فشار و عذاب وارد کند قرار نیست در ما حس محدودیت ایجاد کند . قرار نیست لذت را از ما بگیرد برعکس چون ما از اندام خود راضی نبودیم و شکر و سپاس نگفتیم و همواره به غذاها نگرش منفی داشتیم و نخوردن را که یکی از بزرگترین نعمتها برای بدن است رنج معنا کردیم و همواره حتی در حالت متناسب در حالت نفرت از چاقی و ترس از چاقی بودیم بدن ما احساس آرامش نداشت و در خود حس جنگ و رفتن به فاز بقا را میکرد بنابراین چاقتر شد .
و حتی زمانی که چاق بودیم لاغر شدن به دلیل سختیهایی که همواره مثل موجودی هیولاوار به خودمان حمله میدادیم در نظرمان سخت و غیر قابل دسترس شد .
این تمرین خیلی اثر عالی دارد .
اما الان که میخواهیم تصویر ایده آل را به ذهن ناخوداگاه خود بسپریم تا برای همیشه متناسب بماند خیلی مهم است که همراه با آن به فرمایش استاد تصویر درست و صحیحی از لاغری به خود بدهیم .
این لاغر شدن آسان است .
این لاغر شدن نخوردن و کم خوردن یا کالری سوزاندن ندارد .
این لاغر شدن طبیعت بدن است
این لاغر شدن رفتن به فاز آفرینش است .
فاز آفرینش خود به خود تناسب اندام را به بدن هدیه می دهد .
من در این چند شب به خودم احساس امنیت کامل دادم دستم را روی قلبم گذاشتم به انرژی درونی ام که خدای کائنات و قدرت خلق بی نهایت دارد متصل شدم .
تصویر لاغری ایده آلم را که البته فرموده بودید بهتر است عکس خودتان نباشد و من عکس دیگری انتخاب کردم را چند بار در طی روز تجسم کردم . گفتم قرار است خیلی راحت در این وزن تا آخر عمرم بمانم . قرار است در آرامش باشم . زمان جنگ تمام شده . لاغر شدن دشمن نیست . لاغر شدن دوست من است . من با تناسب در صلح هستم . من دستم را به سمت اندام متناسبم دراز کردم و گفتم من سالها از تو ترسیدم و فرار می کردم در حالیکه تو هیولا نبودی تو بهترین دوست من هستی . تو آرامش من هستی . تو نور الهی هستی . تو ساحل امن من هستی . تو شادی من هستی تو راحتی من هستی . تو برای راحتتر شدن من آمدی . برای اینکه هر بار میخواهم لباس بپوشم در انتخاب لباسها نترسم خجالت نکشم تو مرا سرافراز می کنی تو باعث میشی دیگران دیگر به چشم تمسخر به من نگاه نکنند . تو باعث میشوی دیگر بدن من دیگر بو نگیرد با وجود زائد بدن من زودتر بو میگرفت اما از وقتی لاغر شدم با اینکه دو یسه روز یکبار حمام میروم اما همچنان تمیز هستم . تو باعث شدی پادرد من که در اوج جوانی به دلیل وزن بالا گرفتارش شده بودم از بین برود . تو باعث شدی چربی خونم کم شود . تو امنیت من بودی و هستی . تو سلامت من هستی . چون دیگر با ترس غذا نخوردم . چون دیگر خودم را محدود نکردم که ولعم چند برابر بشود و فعل پرخوری را انجام دهم . من در فاز آفرینش قرار گرفتم و بعد لاغر شدم و اکنون میخواهم تا آخر عمر دیگر با خودم نجنگم و فکرم را در فاز بقا نبرم . همواره به خوبیها توجه کنم تا فکرم مثبت تر شود . تا ذهنم رشد کند تا امید و انگیزه زندگی ام بیشتر شود . فاز آفرینش به من هدیه های بسیاری داد . من با حال خوبم هر روز اتفاقات خیلی خوبی رو به سمت خودم جذب می کردم و دوست دارم همین لاغری و تناسب اندام ادامه دار شود . من مدتهاست که دیگر خودم را نترساندم . دیگر خودم را سرزنش نکردم . نه اینکه صفر شده باشد اما گاهی هم که اتفاق میفتاد با احساسات خودم در صلح قرار میگرفتم و میگفتم ممنونم از شما که برای محافظت از من شکل گرفتید . ممنونم از شما اما خیالتان راحت باشد هیچ جنگی نیست همه چیز در امن و امان است . عطا همه تو را دوست دارند . همه تو را تحسین می کنند . نترس عصبانی نباش کسی دشمن تو نیست . حتی اگر کسی حرفی بزند که باب میل تو نباشد او فقط نظر خودش را گفته . قصد جنگ و تحقیر و سرزنش تو را ندارد توسط حرف او وارد جنگ درونی و فاز بقا نشو . هیچ جنگی نیست . همه جا در صلح و آرامش است . هیچ تهدیدی وجود ندارد همه جا عشق و امید است . همه جا نشاط است . هر کسی که جذب تو میشود جنبه ی خوبش را به تو نشان میدهد . حتی اگر بدی هم دیدی قطعا به نفع تو تمام میشود .
من این شبها اینطور لاغری را مهمان دلم کردم . دست دوستی به سمت تناسبی دراز کردم که برای من راحت است . برای من راحتی میخواهد . دوست من است مراقب من است . باعث سلامت بیشتر من است . باعث لذت بیشتر است . باعث شادی بیشتر است . باعث سبکتر شدن و گسترش دامنه ی ارتباطات من است . باعث بهتر شدن حالم است . تناسبی که در یک چرخه است . هم حال خوب تناسب ایجاد می کنه و هم وقتی متناسب باشی حال خوبت بیشتر میشه . آرامشمون بیشتر میشه و این چرخه روز به روز متناسبترمون می کنه .
من این تصویرها رو با خودم می اندیشیدم و به خواب میرفتم . و صبح با حالی عالی از خواب بلند میشدم .
البته لازم است نکته ای دیگر بگویم متناسبین پرتکرار حتی واکنش دفاعیشان لاغریست . یعنی آنها در زمان بقا هم لاغرتر میشوند .
این به دلیل اینست که سالهاست متناسبند و تناسب آنها آنقدر گسترده شده که حتی فاز بقا رو هم در بر گرفته .
البته درسته این حالت دلخواه آنان نیست اما نشان از مهارت آنها در اثر تکرار لاغریست . اما برای ما که تازه کاریم هنوز فاز بقا در ما واکنشهای چاقیست که تنها استمرار این مسیر فاز بقای مارا تغییر میدهد .
اینجا میرسیم به همان منطق .
ما با تکرار منطق خود را تغییر میدهیم .
و منطق لاغری را در ذهن ایجاد می کنیم .
یعنی وقتی ناخوداگاه خود را تغییر میدهیم تاین ناخوداگاه زبان منطق ما را تغییر میدهد و گفتگوهای شیطانی وجود ما نیز رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد .
همانطور که فرمودید شیطان هر کس با شخص دیگر متفاوت است حتی ما در فاز ترس و استرس و … واکنشهای دفاعی لاغری از خود بروز میدهیم
که این مسیر نمیشود مگر با استمرار این مسیر تعالی بخش .
سلام دوست عزیزم
چقدر نوشته شما خوش احساس و پر از خلوص بود چقدر لذت بردم ممنونم که تجربه خودتوت رو نوشتید
من همیشه از خوندن نوشته های شما لذت میبرم و استفاده میکنم
براتون دلچسب ترین و شیرین ترین نتایج رو آرزو دارم🌹🙏🏻
سلام . ممنونم نظر لطف شماست .
سپاسگزارم
سلام و درود خدمت شما
دیدگاه فوقالعاده ای نوشتید .
فاز بقا و فاز آفرینش بسیار جالب بود .
و قسمتی رو که قبل از خواب مرور می کنید ،از دادن حس آرامش وحس صلح و دوستی و عشق به خودتون وصلح با لاغری رو خیلی دوست داشتم .
براتون بهترین ها رو آرزو دارم
در پناه خدا باشید .
سلام ممنونم نظر لطف شماست . بزرگوارید .
سلام و درود آقا عطا
بازم از كامنت شما لذت بردم مثل دفعه هاي قبل
احسنت به شما كه انقدر آگاهيتون گسترش پيدا كرده و انقدر خوب مينويسيد
نكات جالبي در متن شما بود و يكي از مهمترين هاش براي من اين بود كه :
{متناسبین پرتکرار حتی واکنش دفاعیشان لاغریست . یعنی آنها در زمان بقا هم لاغرتر میشوند .
این به دلیل اینست که سالهاست متناسبند و تناسب آنها آنقدر گسترده شده که حتی فاز بقا رو هم در بر گرفته . }}
جستجو كردم در اطرافيانم ديدم دقيقا همينه
افرادي كه متناسبن وقتي ناراحت ميشن كمتر ميخورن و شايد كلا نتونن چيزي بخورن تا اون ناراحتي رفع نشه .استادم در فايلي به اين موضوع اشاره كرده بود..همسر خودم همينطور هست ..چون موقع كار استرسش بالا ميره ، از صبح كه از خونه ميره بيرون هيچي نميخوره تا عصر ساعت 5 كه بياد خونه …ازش ميپرسم گرسنه نميشي ميگه نه
و الان ميفهمم چون استرس داره اصلا ياد گرسنگي و غذا هم نيست
ممنون كه برامو.ن كلي مينويسي
سلام . نظر لطف شماست . ممنونم که برام از اطرافیانتون مثال آوردید و باعث شدید باورم استحکام بیشتری پیدا کنه . سپاسگزارم .
به نام خدای هستی بخش
چه نوشته ی خوش احساس و پرمعنایی !!!!!!
واقعا از نوشته تون البته درستش این که بگم دل نوشته واقعا لذت بردم .
بهتون تبریک میگم بابت این صلح و آرامش وجودی تون
سلام ممنونم نظر لطف شماست .
چه کلمه ی خوبی به کار بردید
دل نوشته
درسته
این خیلی خبر خوشیه که همونطور که شیطان داره در گوش ما باورهای غم انگیز الهام می کنه خداوند در دل ما پر قدرت تر از شیطان نوشته ها و باورهای روح انگیز الهام می کنه و واقعا این ما هستیم که کدوم راه رو برای امروز زندگی کردن انتخاب می کنیم .
کلمه دل نوشته ای که شما به کار بردید برای من الهام بخش بود و حالم رو خوب کرد پس سخن خداوند بود که از زبان شما با من صحبت کرد و گفت نگران شیطان نباش من هستم و هر لحظه در کنارت پر قدرت هر روز و هر لحظه همراهیت میکنم .
خواب بهترین نعمت خداوند هست چون خدا بیداره و شیطان خوابه در اون لحظات شیطان خوابه چون شیطان در دل راه نداره ولی خداوند بیداره پس در خواب ما تنها در کنار خداوندیم و چقدر عالی او ذهن و جسم و حتی شیطان ما را تغییر میدهد .
درسته که شیطان دشمن قسم خورده ی ماست اما در قرآن در یکی از آیات اومده شیطان سعی در گمراه بندگان داره به جز بندگان با اخلاص خداوند را .پس یقینا اگر ما در راه تناسب خالص بشیم قطعا شیطان در ما راه پیدا نخواهد کرد .
و این میسر نمیشود مگر اینکه از الهامات دل که حالمون رو خوب می کنند پیروی کنیم .
سلام آقا عطا ، هم مسیر موفقم
خیلی عالی نوشته بودید ، بسیار نکات باارزشی در دیدگاهتون بود .
فکر کنم اولین بار بود در مورد فاز بقا و فاز آفرینش شنیده بودم ،
جالب بود .
باید یه بار دیگه بخونمش تا درکم بیشتر بشه از اون موضوع .
هر وقت فرصت کردید برامون بنویسیدچون تاثیرات مثبتی دارید روی اعضای سایت .
در پناه خداوند شاد،سلامت و متناسب بمانید .
سلام
سلامت باشید نظر لطف شما و دوستان هست . درس پس میدم خدمت همه ی شما عزیزان . از شما بزرگواران یاد میگیرم .
سپاسگزارم از وجود تک تک شما اندیشمندان .
سلام به دوست عزیزم
قسمتی از نوشته اون که در مورد تمام کردن جنگ با چاقی و در صلح بودن با چاقی برام خیلی جالب و تاثیرگذار بود امیدوارم به تناسب اندام ایده آلتون برسید
سلام .
ممنون از دعای خیرتون که مستجاب شده .
خدارو شکر در تناسب خوبی هستم . از وقتی فهمیدم باید با تمام ابعاد وجود خودم یگانه بشم و جنگ و ستیز با خودم رو کنار بزارم نتایج بهتر خودشو بهم نشون داد .
از وقتی وارد این راه شدم سعی کردم همیشه از اندام خودم راضی باشم . علت این که انسان چاق میشه اینه که با وجود خودش دوگانه میشه . یعنی مثلا چون از چاقی خوشش نمیاد با حس نفرت از بدنش احساس جدایی رو پرورش میده فاصله میندازه بین خودش و بدنش و این دوری که در ذهن اتفاق میفته سبب میشه جسم رو لایق انرژی روح ندونیم بهش انرژی نرسونیم یعنی خودمون مانع رسیدن انرژی روح به جسم میشیم .
در نتیجه به عشق که حیات بخش وجود همه ی موجوداته اجازه گسترده شدن نمیدیم و این قدرت به سبب اختیاری که داریم به ما داده شده .
ما خودمون مانع متناسب شدنمون هستیم .
و وقتی جلوی تناسبمون سد ایجاد کنیم انرژی جمع میشه و جاری نمیشه در نتیجه چاقی پدید میاد .
انرژی چاقی همون تناسبه که خودمون مانع جریانش شدیم .
وقتی خودمون رو از مسیر تناسب کنار بکشیم و اجازه بدیم این نیرو جریان پیدا کنه تناسب رو در بدن مشاهده خواهیم کرد .
پس راه متناسب شدن به صلح رسیدن با خود تحت هر شرایطی و لایق دونستن خودمون برای نعمت ها از جمله تناسب و جریان دادن عشق در وجودمون برای یگانه شدن و حذف فاصله ذهنی بین روح و جسم هست .
ممنونم که با تحسین کردنتون منو تشویق به نوشتن کردید . سپاسگزارم .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عطار روشن
من دیشب انجام دادم عالی بود فوق العاده بود خدارو شکر قشنگ تونستم تصویر رو تجسم کنم و سوالات رو از خودم بپرسم و جواب بدم
اصلا از ذوق اینکار خوابم نمیبرد من که همیشه صفر تا صد خوابیدم شاید چند دقیقه هم نمیکشه ولی دیشب خوابم نمیبرد ،
تمرینم با تجسم تصویر و گفتن و جواب دادن به اون سوالا توی ذهنم انگار مسیر های جدیدی داشت باز میشد قشنگ متوجه میشدم تو سرم یه اتفاقاتی داشت می افتاد ولی در کل خدارو شکر تجربه خیلی خوبی بود.
ایشالا بتونم ادامه بدم
باسلام
مهمترین موضوع باور پذیرییه .
ما باورهای زیادی رو باور کردیم باورهای منفی و مخرب که همگی فقط برای اذیت و آزار ما هستن و باور نباید بلند بخندی .نباید بخندی آخه بعدش گریه اس .نباید از زندیگت تعریف کنی نباید از خوبی های شوهرت بگی نباید از خوبی های زندگیت بگی حتی نباید از خوبی های کشورت بگی همه ی ما عادت کردیم فقط بدی رو ببینیم اگه بخوایم برخلاف جمع رفتار کنیم طرد میشیم .
چند وقت پیش مهمانی داشتم دو تا از خانم ها از شوهراشون بد میگفتن من چیزی نگفتم نظر من رو پرسیدن من گفتم قبول ندارم شوهرم بهم کمک کرده وعقیده ام اینه بهترین همدم وهمراهت شوهرته .به وضوح نارضایتی رو توی صورتشون دیدم به سمت مهمانهای دیگه ام رفتم و اونها رو با افکار منفی که اول خود انسان رو بیچاره میکنه تنها گذاشتم .
همین محرم وصفری که گذاشت برای من داستانها داشت اینقدررر ازش میترسیدم که خدا میدونه .به خودم میگفتم ای بابا ماه صفر ماهییه مثل بقیه ماه ها ، چرا باید از یک ماه اینقدربترسی ولی فایده نداشت اینقدر حدیث شنیده بودم که گفتن ال کنید بل کنید صدقه بدین نماز بخونید تا آخرش دو نفر از عزیزانم رو توی همین ماه از دست دادم دیگه باور کنید از ماه ها قبل ازصفر میترسیدم وحشت داشتم و میگفتم باز میخواد چه بلایی سرم بیاره .
خداروشکرر با استاد آشنا شدم الان چندسال نمیفهمم صفر طفلی کی میاد کی میره .خخخ
یا یک باور قوی توی همکارانم هست که بازنشست بشی یا بیماری میشی یا میمیری .آخه این چه باورییه .ما بعد بازنشستگی نهایت ۵۵سال داریم چرا باید این باور قوی رو داسته باشیم چراا باید همیشه منفی باشه چرا باور نباید مثبت باشه چرا نباید بگم کلی زمان برای تغییر خودم تغییر شغلم ، زندگیم ..پیدا میکنم .
خداروشکررر دارم باورهای خوبی رو توی خودم نهادینه میکنم .باور اینکه خدا همه رو ثروتمند خلق کرده چرا باید بگم پول نیست چراا باید بگم پول دست آدما کمه .الان که با وجود فضای مجازی پول زیادی میتونی در بیاری .
وقتی پولداری خدا بیشتر دوستت داره چون بیشتر به حرفش گوش دادی وقتی پول دارم به بقیه بیشتر میتونم کمک کنم .همین الانم دارم به سمت پولدار شدن میرم دلم میخواد به راننده اسنپ به کارگر به رفتگر به … پول بیشتر بدم این یعنی داره باور فراوانی پول توی من نقش میگیره .
باور سلامتی یعنی به راحتی کار کنم به راحتی برای آرزوهام تلاش کنم، آدم سالم بهتر مبتونه خوب بندگی کنه یا بیمار؟ بیمار حوصله خودشو نداره چه برسه به آرزوهاش
وقتی باورهای منفی که استاد میگه قدرتشون از باورهای مثبت کمتره اینطوری در نهاد ما نهادینه شده پس باور مثبت چقدر ما رو قوی میکنه چون این باورها ، افکارما هستن وقتی کسی بیشتر زندگیش افکار مثبت باشه کلی مدارش بالا میره و زندگیش تغییراساسی میکنه .
این جسم هم جزیی از زندگی ماست ما در این سایت آمدیم جسممون رو متناسب کنیم همه ی زندگیمون متناسب شد .در این مدت کلی زندگیم بهتر شده درخونه ایی بزرگتر ساکن شدم خونه ایی که همه چیزشو با نظر خودم خریدم وقتی توش راه میرم خدا رو هزاران بار شکرمیکنم .
دنبال اینم ماشینمون رو بهتر کنیم از نظر اعتماد به نفس و سلامتی خیلی پیشرفت کردم .
مادری بودم که دلم نمیخواست فرزندم ازم دور باشه نهایت شهرستان کنارم ولی اینقدر ولولم بالا رفته که خودم راضیش کردم توی بهترین دانشگاه پایتخت در رشته ی عالی درس بخونه .
باور دارم که متناسبم باور دارم که ۶۰ کیلو درون منه باور دارم میتونم به راحتی مانتو وشلوار سایز ۴۰بپوشم باور دارم میتونم دامن مورد علاقه امو بپوشم .
باور دارم چون همین الانم میگن بهم چقدر خوب شدی چقدر متناسبی .
همین الانم خودمو دوست دارم همین الانم توی آینه بهش خسته نباشید میگم همین الانم میگم چقدررر دوستش دارم .
چون متفاوته داره به من کمک میکنه توی اینستا الکی نمیچرخه همین الانم روزی ۴تا۵ ساعت فایل گوش میده کتاب میخونه تمرین میکنه .خسته میشه میگه من نمیتونم ولی باز نشونه میبینه به ندای قلبش گوش میده دوباره شروع میکنه .
این اکرم خیلی قوی شده خیلی
قبلا قوی نبود ضعیف بود ترسو بود ترس از دست دادن عزیزانش رو داشت . آرزو نداشت .دنبال هنر وآموزش نبود .
اعتماد به نفس نداشت خودشو دوست نداشت .
یک عکس زیبا ومتناسب داشتم پس زمینه گوشیم بود گفتم بذار همین باشه وقتی استاد گفتن یک عکس تمام قد .
توی عکسهای دوستان دورهمی یک عکسی شبیه عکس پس زمینه من بود با لبخند زیبا ، تا دیدمش دلم رفت .منم انتخابش کردم خیلی دوستش دارم عاشق لبخندشم .حس خیلی خوبی بهم میده .
دو شبه دارم با تجسم اون میخوابم قبلا تجسم میکردم ولی در طول روز فقط ، هیچ وقت شب تجسم نمیکردم .
من شبها ساعت ۱۱نهایت ۱۱ونیم میخوابم ولی صبح زود بیدار میشم وهنوز شیرینی اون تجسم رو حس میکنم حتی دیشب که بیدار شدم پنجره ببندم قشنگ یادم بود که چه چیزه زیبایی تجسم میکردم .دقت کردم شوهرم میگه من خواب بد زباد میبینم ولی من اینطور نیستم خیلی وقته
با حس وحال خوب وعالی میخوابم و بدون خواب بد و کابوس .
الان که یک تصویر زیبای متناسب هم همراهش شده که شادی و خوشحالی من رو دو چندان میکنه.
ممنون از استاد خوبم .برای من شما یکی از دستان خدا هستیدکه زندگی من رو زیبا وعطرآگین کردین .
به نام خدای مهربان 🙏❤
سلام به استاد گرامی و دوستان همراهم 🙋♀️🥰🌹
من وقتی شب موقع خواب به تصویرمتناسبم رو در ذهنم تجسم می کنم سوالاتم رو از خودم می پرسم وقتی جواب های فوق العاده رو میدم برام لاغر شدنم قطعی شده وخیلی احساس فوق العاده ای رو تجربه کردم ودر طول شب وقتی بیدار میشم دوباره تصور میکنم که لاغر هستم وبه خواب میرم وصبح هم وقتی میخوام بیدار شم ذهنم روخودآگاه توجه شو به سمت افکار مثبت میبره ودر طی روز هم با هر بار دیدن عکسم چقدر از خلق شدن لاغریم خوشحال میشم انگار اکنون لاغر هستم
سپاس فراوان از استاد عزیزم 🙏🙏🙏❤❤❤
به نام خدای بزرگ
با سپاس از استاد عزیزم
هرشب قبل از خواب تصویر انتقالی رو در ذهنم وارد میکنم و باهاش حال میکنم که میخوام شبیه این تصویر بشم و صبح که بیدار میشم آرامشی دارم که قابل وصف نیست
خدایا شکرت بابت این همه خوبی و این همه آرامش خدایا خودت من رو هدایت کردی و من از تو میخوام تناسب اندامم را
به نام خالق جانم❤️
با سلام خدمت استاد بزرگوارم و عاشقان لاغری
ببخشید استادعزیزم من نسبت به ایجاد تصویر جدید با اینکه انتخاب خودم بود حس خوبی نداشتم و در این چند روزی که سعی میکردم روی آن تمرکز کنم بوضوح دیدم که کاهش وزنم دچار مشکل شد برای همین رهایش کردم و دوباره طبق روش قبلی خودم عمل کردم و دیدم احساسم خوب شد و روندکاهش وزنم دوباره شروع شد من یک اصل مهم را بخوبی از شما آموختم اینکه هر جا دیدم احساسم خوب نیست و دارم رنجی رو متحمل میشوم ادامه ندهم چون مطمئناً دارم مسیر رو اشتباه طی میکنم و این تجربهٔ احساسی برای هر کسی با توجه به شرایطش متفاوته بنابراین من با تشکر و قدردانی از زحمات فوق العاده ارزشمندتان و با توجه به تعهدی که در قدم اول از ما خواستید که در صورت بروز مشکل ادامه ندهیم با اجازهٔ شما از انجام تمرین این قسمت از دوره صرفنظر میکنم
من یک سال است که دارم با آگاهیهایی که از آموزشها و دوره های شما دریافت میکنم و با نوشتن برداشت و تجربیاتم، لاغری رو برای ذهنم دیکته میکنم و با عمل کردن به آموزشها و انجام تمرینات عملی،خواستهٔ متناسب شدنم را به ذهن ناخودآگاهم ارسال کردم و بعد از اتمام دورههای رایگان کاهش وزن هم داشتم و از دورهٔ اصلاح پُرخوری روند متناسب شدنم به آرامی شروع شده و هر چقدر فایلهای این دوره را بیشتر گوش میدهم و تمرینات عملی آن را بیشتر تکرار میکنم، روند کاهش وزنم راحتتر و بهتر پیش میرود و من بدون کوچکترین رنج و سختی و خیلی راحت دارم متناسب میشوم و هرچقدر که از سیر بودنم لذت میبرم ساعتهای بیشتری تجربه اش میکنم و توجه و تمرکزم را از روی چاقی برداشتم و در طول روز از احساس لاغریم لذت میبرم و از آنجایی که عاشق تمرینات عملی هستم موفق شدم با تجسم عملی انتظار لاغری را در مغزم ایجاد کنم و الان مغزم دارد به آرامی مرا به آرزویم میرساند مثلاً من از وقتی ایدهٔ انجام دادن تمرین تجسم لاغری را در دورهٔ 12 گام دریافت کردم آن را به عنوان ورزش لاغری تجسمش میکنم و انجامش میدهم یا وقتی راه میروم تجسم میکنم که دارم با یک جسم متناسب و سبک قدم برمیدارم برای همین از حرکت کردنم لذت میبرم و بابت سبکی قدم هایم با حس خوب شکرگزاری میکنم یا وقتی یک لباس زیبا و خوش فرم را پشت شیشهٔ مغازه ای میبینم همان موقع تجسم میکنم که اونو پوشیدم و از اینکه اندازه ام هست لذت میبرم یا وقتی میخواهم غذا بخورم تمام اون تمریناتی را که در دورهٔ اصلاح پُرخوری یاد گرفتم رو عملاً رعایت و اجرا میکنم بعلاوهٔ اصلاحاتی که خودم برای سادهتر انجام دادن به تمرینات عملیم اضافه کردم که سبب میشود خیلی راحت چشم و دلم از غذا براحتی سیر شود و تا ساعتها سیر بمانم و همین سیر بودن طولانی تمرکزم را از روی خوردن و چاقی برداشته و سبب شده من فکرم خلوتر و آرامتر شود و در طول روز هم هر وقت فرصت استراحتی برایم پیش بیاید خودم را در جسم لاغر و ایده آلم با زیباترین لباسها و اتفاقات تجسم میکنم و با حس خوبی که از این تجسم دریافت میکنم خستگی از تنم میرود و انرژی بدنم دوباره شارژ میشود و شبها هم موقع خواب از مرور رفتار و افکار متناسبم و تجسمات زیبایم در طول روز لذت میبرم و با همین احساس لذتبخش و شکرگزاری بابت سلامتی و جسم متناسب و جوانم براحتی میخوابم و صبح بعد از بیداری به وضوح احساس میکنم که سبکتر و شادابتر شدم و با لذت بردن از روند آسان لاغریم از میان لباسهای زیبایم یکی را انتخاب میکنم و میپوشم و از اینکه به تنم راحتتر شده کیف میکنم و با عشق و اطمینان به مسیری که دارم در آن حرکت میکنم، با احساس خوب و انرژی بالا مشغول تجربه کردن یک روز متناسب دیگر میشوم
البته هر کسی با توجه به شرایط و سلیقهٔ خودش آگاهیهای دریافتی را تبدیل به عمل میکند و این تمرینات تجسمی را انجام میدهد همینطور که من با روش تجسمی مورد علاقهٔ خودم دارم روز به روز با حس خوب لاغری را بیشتر احساس و تجربه میکنم
با سپاسگزاری از استاد آگاه و مهربانم امیدوارم همهٔ دوستان همفکرم از این مسیر صحیح نتایج عالی بگیرند🌹💗🌹
سلام سحر عزیز و خدا قوت خدمت استاد عزیزم
دوست گلم منم خیلی تو گوگل دنبال تصویر گشتم و چنان با دقت میگشتم که انگار میخام سفارش بدم و وقتی تصویر متناسبی که مورد نظرم بود رو پیدا کردم هر بار دیدنش در من شور و شوق ایجاد کرد ولی رنگ لباسش مورد علاقه من نبود باز هم کلی گشتم تا با لباس و پوشش مثلا طلایی که مورد علاقه ام است پیدا کنم ولی خب اکثرا تو لباسها اندام مشخص نبود و با پوشش کمتر مجبور بودم بزارم ولی تو گالریم پوششهای مورد علاقه ام هم ذخیره کردم و با دیدنشون حس خیلی خوب به من میده
و خیلی براتون خوشحالم که روند متناسب شدنتون عالی هست بی ابزار من قبلا هم عکس فردی متناسب رو همه جا خونه در معرض دیدم گذاشته بودم و از دیدنشون خوشم میومد
ولی حالا که تصویر رو با احساس عالی که خودم نوشتم مرتبط میکنم و متن و تصویر رو هماهنگ سازی میکنم خیلی هیجان بیشتری بهم میده
حتما تصویر مورد علاقتون رو پیدا نکردید شاید باز هم بگردید و اون چیزی باشه که دلخواهتون باشه بهتون حس خوب بده ولی واقعا به اندازه تمام شرکت کننده ها برداشتهای متفاوت و عالی هست مهم استمرار و ادامه دادنتون هست که همراه با حس خوب ادامه دار هست موفق و پایدار باشی دوست هم مسیر شگفتی سازم آفرین دیدگاهتون عالی بود و پر بار
به نام خالق جانم❤️
سلام به روی ماه دوست خوش قلبم آسیه جان
از نوشتهٔ زیبا و پُراز لطف و مهربانیت بسیار سپاسگزارم و ممنونم که نظرت را برایم نوشتی همیشه دوست داشتم بدونم اون فرشتهٔ مهربونی که به اکثر نوشته های ما امتیاز میده کیه؟! تا اینکه استاد عزیزم لطف کردند و این امکان را برای ما فراهم کردند و من تونستم تصویر فرشتهٔ مهربون سايت را با اون چشمان خندان و مهربان را ببینم ممنونم آسیه جان واقعاً پاکی دلت قابل تحسین است🌹❤️🌹
زیباترین و قابل قبول ترین تصویر برای مغز ما تصویر خودمونه اما مانع های ذهنی و فرمولهای چاقی اجازهٔ دیدن و ارتباط متناسب برقرار کردن با تصویر خودمون را نمیدهند و از طرفی اکثر ما بخاطر چاقی حس خوبی نسبت به تصویر خودمون نداریم و با دیدن عکس خودمون خاطرات چاقی و رژیمهای سخت و رنج آور لاغری در ذهنمون مرور میشود و مرو این افکار اجازه نمیدهد که ما با خودمون به صلح برسیم
آسیه جان بیشترین تاثیر تمرینات ذهنی به تکرار و عمل و تجسم کردن است نوشتن و خواندن نظرات خیلی خوبه و فکر ما را باز و ذهنمون رو آمادهٔ تغییر میکند اما ناخودآگاه ما سواد ندارد و فقط با تکرار تمرینات عملی و استمرار داشتن در عمل کردن به تمرینات به خواستهٔ ما واکنش میدهد و وقتی این استمرار به حد نصاب خودش برسد مجوز ورود به ناخودآگاه را دریافت میکند و براحتی در مغز ما ثبت و بعنوان خواسته و آرزوی جدید قابل اجرا میشود و من این مراحل را با تکرار تمرینات عملی و تکرار مکرر آگاهی های فایلهای دوره اصلاح پُرخوری طی کردم و با انجام تجسم عملی در طی روز که چند تا از آن را در دیدگاهم نوشتم، احساس لاغری را در خودم تقویت و راحت متناسب شدن را برای مغزم باور پذیر و به انتظار لاغری تبدیل کردم و الان هم دارم مرحلهٔ متناسب شدن را با آرامش و حس خوب طی میکنم که تجربه کردنش را برای همهٔ شما دوستان عزیزم آرزو میکنم
بنابراین ما برای تناسب نیاز به ابزار و اطلاعات زیادی نداریم مشکل و مانع ما عمل نکردن به آموزشها و درونی نکردن آنهاست پس فقط نیاز به عمل کردن و تکرار آموزشهای ذهنی و استمرار است و این تمرین تصویری که استادم خیلی ماهرانه آن را طراحی کردند که توجه ما را درگیر و ما را وادار به تجسم و مرور خواسته مان میکند، دقیقاً همین کار را انجام میدهد و اگر در تکرار آن استمرار داشته باشیم نتایجش فوق العاده است
سلام و درود و خدا قوت
وای وای کیف کردم دلنوشته های فوق العاده شما رو با اشک شوق و لبخند و حال بسیار خوبی که بهم دادین خوندم چه کردی با قلم زیبات دوست عزیز قلب منو به تسخیر درآوردی و وجودم پر از نور
واقعا چقدر عالی و شیوا و زیبا از زبان خدا با من سخن گفتی بی نهایت ممنونم دقیقا حرفاتون عین حقیقته و بسیار دلنشین به خودم افتخار میکنم که جزو هنرجوهایی هستیم که استاد ما رو به کشف نیروهای درونیمون سوق داد
به توانمدیهایی که تو وجودمون بود و نعمت بود و بی توجه بودیم بهش
و به شکوفا شدن اینهمه نویسنده قدرتمند و بی نظیر و فعال در سایت که خودمون خودمونو هم باور نداشتیم که دو خط بنویسیم حتی
واقعا که ما خود نتیجه هستیم در لحظه حال
همین که در حال دریافت نور و معرفت و آگاهی هستیم و قلبمون سرشار از عشق خداست یعنی زندگی با کمک خدا
و مسیر هم به شدت رویایی زیبا رو خودمون ترسیم و خلق میکنیم با کمک استاد گلمون استاد عطار روشن بلند مرتبه
یکی از بهترین بنده های ناب خدا و این ته
خوشبختیه
استادی که یادمون آورده ما میتونیم چه کارها که بکنیم و باورهای محدود کننده رو خط بزنیم نه این که خودمونو خط بزنیم و حذف کنیم ما خیلی شجاع و توانمندیم و لایق داشتن بهترینها
و در صف انتظار برای دریافت نعمتها با شادی ادامه بدیم در تمام جنبه های زندگی برگردیم به تنظیماتی که خدا ما رو لایقش دونسته بود و نه فقط لاغری و چقدر افتخار میکنم از حضور و همنشینی با تک تک دوستانم اولیا خدا
واقعا لذت بردم و حال خوشم رو سپاس از پاسخی که برای من نوشتی و کلی ازتون درس گرفتم ممنونم و چقدر خوشبختم که دارمتون دیدگاه عالیتون رو به علاقه مندیهام افزودم که باز به خودم یادآوری کنم و تکرار خدایا شکرت شکرت شکرت که در سرزمین خوشبختی ساکنم با دوستان شگفتی ساز
فدای صفای قلب پاک و قلم دلنشینت دوست دوست داشتنی و مهربان من. منم از نوشتهٔ پُر از صفا و صداقتت خیلی لذت بردم و عاشقانه تشکر میکنم واقعاً گل گفتی منم بوجود همچین استاد توانمند و خودساخته ای که درخشنده ترین روشنی این مسیر الهی برایمان هستند افتخار میکنم و از عمق وجودم از ایشان بابت تغییرات نابی که در مسیر تجربه کردنشان هستم عاشقانه و جانانه تشکر و قدردانی میکنم و از خالق مهربانم میخواهم که وجود پُراز عشق و سایهٔ پُر برکت شان را بر سر ما حفظ کند و امیدوارم شما عزیزدلم هم در این مسیر سبز بهشتی جذب کنندهٔ زیباترین تناسب اندام و عالیترین خوشبختی باشی و بهترین های خدا را دریافت و تجربه کنی 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🥰❤️
و خدایی که در این نزدیکیست
به نظرم این فایل بهترینه بهترینهای این سایت هست چون تمام نکته رو عنوان کردید توی این فایل.استاد .
استاد بهترینها براتون رقم بخوره،چون با ابن فایل دریچه ای از دنیای خواسته ها و ناخواسته به روی من باز شد.
چند بار گوش کردم ب این فایل و هنوزم احتیاج دارم ک بازم بشنوم و نکته یادبگیرم.
سه شب موقع خواب سعی کردم تصویر دلخواهم جلوی چشمم بیارم و به سوالات جواب بدم اینکه چه احساسی دارم وقتی اندام مورد نظرمو داشته باشم ک احساس خوب و خوشایندی دارم و باعث سبکی حال خوب من میشه،دیگران چ بازخوردی دارن،همسرمو همکارام و دیگران که منو میبینن بسیار متعجبن و از من میخوان که من بگم چیکار کردم تا به این سایز و اندام رسیدم که من با قاطعیت جواب میدم،فقط روی ذهن تمرکز کردم و ساعت سیری و گرسنگی مو شناختم و استمرار داشتم توی این مسیر و دلم میخواد تا آخر عمر توی این راه بمونم.خیلی حس خوبی داره وقتی صبح بیدار میشم و با همون افکار شب قبلم خوابیدم و حس خوشحالی توی وجودم هست ک انگیزه میشه برای تا کل روزو مراقب خودم باشم.خدایا شکرت
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و همه ی دوستانم
الان چند شبه این تمرین رو انجام میدم
با تصویر انتخابیم که عکس خودم هستش 😍
چند روز پیش رفتم مرور کردم عکس های ۴،۵ سال پیشم رو و خیلی لذت بردم
و (عکس های بچگی خودم رو هم مرور کردم و دوباره برام یادآوری شد که من از بچگی متناسب بودم و فقط یه دوره هایی اونم یکم اضافه وزن پیدا کردم و اصلا چاق نبودم
و طبق به فایلی که استاد گذاشتید که گفتید این اشتباهه که همه ی افراد خودشون رو چاق میدونن و با هر مقدار اضافه وزنی
اخه چطور میشه کسی که ۵ کیلو اضافه وزن داره یا ۵۰ کیلو هر دو خودشون رو چاق میدونند و این احساس باعث انتظار میشه وانتظار در نهایت باعث ایجاد چاقی میشه)
و الان کمی از اون تناسب ۵ سال پیش که با این دوره بهش رسیدم فاصله گرفتم که به لطف خدا تو این ۶ ماه سال که فقط روی همین دوره دارم کار میکنم همون نتایج احساسی اولیه که ۵ سال پیش برای اولین بار با این دوره تجربه کردم رو دوباره تجربه کردم و این نشون میده که تو مسیر درست هستم به لطف خدا و تغییر رفتار هم داشتم و فقط باید ادامه بدم تا نتایج جسمی هم خودش رو بیشتر نشون بده
و الان چند مدته که آخر شب ها که تمرین نوار زمان رو مرور میکنم و از حس خوبش اشک هام جاری میشه و
این تمرین جدید هم به تمرین آخر شبم اضافه شده و فقط باید ادامه بدم با کمک خدا .
در پناه خدا باشیم
لاغری با ذهن .فقط برمبنای نوشتن تنها نیست برمبنای عمل کردن . هست و تجربه به دست آوردن . من هرروز وهرشب اندام رانتخابی خودم رو می بینم وهرروز میشینم و با خودم در موردش حرف میزنم اینکه حق منه واینکه من باید داشته باشم همون طور که بقیه دارن اینکه لاغری طبیعیه وچاقی غیر طبیعی اینکه فراموش کنم ایستادن رو وزنه رو و مستقیم پیش برم تا رسیدن به مقصد واندام انتخابیم واگرهم میخوام برای تمام عمرم لاغربمونم نباید با رفتن روی وزنه همه چیزو برای دیدن یک عدد به هم بریزم چون هنوز راه زیادی درپیشه اما لذت بخشه و آسون و تنظیمات رو جوری تغییر میده که فقط به لاغری فک کنم و انتظار لاغری داشته باشم نه باحال بد که باحال خوب چون اساس بر حال واحساسه هرچقدر احساس من بهتر باشه بهتر عمل میکنم واین عمل بهتر تکرارمیشه . مثل چاقی و قتی که باحال بد بیشتری عمل میکردم بازم به همون اندازه دوباره تکرار میشد ومن چاق میشدم یاچاقتر . به این نتیجه رسیدم که نیاز یک انسان اینه که چیزی متناقض بااون اطلاعات قبلی وفرسوده رو بارگذاری کنه و انجام بده تاتکراربشه وتکراربشه مثلا تصمیم که به حالت یک دستور ذهنی تبدیل میشه که دائما تکرار میشه اول تصمیم در فکر من میاد و بعد من شروع میکنم به اطلاعات جمع کردن ومدام تکرار کردن بودن درمسیر کشف و مدام اضافه کردن اطلاعات و تاجایی که عمل تکراروتکراروتکرار میشه و تبدیل به یک حالت فیزیکی میشه مثلاً در مثال چاقی میشه . اضافه وزن ودر مثال فقر و بدبختی . به صورت بی پولی .و مثال بهتر لاغری و تناسب اندام و درمثال. موفقیت تجربه کردن ها ماتصاویر ذهنی خودمون رو عملی میکنیم که به یک نقطه ای میرسیم . من تصاویر دهنی خودمو عملی کردم که چاق شدم . من باهرروز دیدن تصویر خودم دراینه و احساس تنفر به جسم و مدام نگاه کردن به عکس خودم در موبایل من خودمو. ازتناسب اندام به نامتناسب درآوردم و الگوی چاقی الگویی بود که به ذهن خودم دادم .اون هم از مشاهده و ارتباط زیادبامادرم و خانواده ی پدریم . پس به راحتی چاق شدم و حالا به راحتی هم متناسب و لاغر میشم.
به نام خدای خوبم
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیرم
( ۳) شب سوم از تمرین دوره ی ورود به ذهن ناخوداگاه
امشب هم عاشقانه نظاره گر اندام زیبا و متناسبم بودم ،چقدر لذت بخش بود ، خدایا شکرت که به اینجا رسیدم و نهایت لذت رو داره برام .
با خودم گفتم مطمئنی این تو هستی ؟
گفتم آره مگه من چه کمی از افراد متناسب و جذاب داشتم ،منم مدتهاست دارم طبق فرمولهای صحیح و پیش فرض ذهنم عمل می کنم و آگاهانه اقدام می کنم به خوردن ،یعنی به علت خوردنم اهمیت میدم و رفتار صحیحی دارم مثل افراد متناسب با رفتار غذایی درست .من کلی تغییرات در احساس،درون و رفتارم ایجاد شده و این عالیه و همین باعث شده انتظارم از خودم لاغری باشه و به اون اندام ایده آل برسم .من یه عالمه آگاهی جدید و لاغرکننده دارم در ذهنم که هر روز ازشون استفاده می کنم و چون از فرمولها و آگاهی های قبلی استفاده نمی کنم بسیار کمرنگ و ضعیف شدن و این عالی ست .من خیلی شادتر از گذشته هستم افکار منفی ام بسیار کمتر از قبل شده و اینها همه من رو به سمت لاغری سوق داد .
گفت الان چه حسی داری ؟
گفتم هیچ وقت اونقدر خوشحال نبودم ، لحظاتم پر از لذت شده با این سبکی ، سلامتی و جسم لاغرم .هر روز خداوند رو سپاس میگویم که بهم این همه نعمت داده و حس و حال من رو با این تناسب اندام اونقدر خوب کرده .در اوج اعتماد بنفس هستم و این من رو شادتر کرده .خیلی احساس با کلاس بودن دارم چون اونقدر پیشرفت کردم .دردی در پاهام احساس نمی کنم و همه ی کارهام رو در زمان کمتری انجام میدم .وقتی خودم رو در آینه میبینم در اوج شادی هستم و لذت میبرم از این همه قدرت ،توانمندی ، اراده ،جذابیت و تناسب اندامی که خودم بدست آوردم .من ارزشمندم .من لایق بهترین زندگی بودم و بهش رسیدم .
گفت بازخورد دیگران چطور بوده از وقتی لاغر شدی ؟
گفتم ، همسرم واقعا شکه شد ، خیلی براش جالب بود ،گفت بسیار جذاب تر شدی ، عالی پیشرفت کردی ،لاغری خیلی بهت میاد ،مبارکت باشه .مامانم اشک شوق در چشماش جاری شد و خیلی خوشحال شد برام گفت چقدر عالیه که آرزوی دیرینه م برآورده شد ،بسیار زیباتر شدی عزیزم ،خدا رو شکر که به سلامتی متناسب شدی .زینب دوستم گفت من به قدرت ذهن باور داشتم ،چقدر خوبه این همه تغییر داشتی در سایز و وزن نشمیل ،خیلی عالی ست ، تبریک میگم بهت .
« خدایا شکرت »
/ استاد گرامیم سپاسگذارم برای این دوره ی بی نظیر/
نشان های دریافت شده
خدایا تو را سپاس
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد متوجه شدم که این فایل چهار تا سوال داشت و من تمرین سوال چهارم مینویسم
سوال چهارم
تغییرات خودتونو بنویسید یعنی الان که متناسب شدید عکس دلخواه انتخابی خودتو نو تجربه کردید چه تغییراتیدر خودتون دیدید
من تغییر کردم قبل از متناسب شدنم و قرار گرفتن در اون شرایط تغییرات شروع شده بود
یه سری با خورد از دوستان آشنایان میگرفتم
بعد تغییراتی روحی و جسمی داشتم مشاهده میکردم
من تغییر کردم من قبل از تجربه کردن ا ن شرایط داشتم هر روز بازخورد از اطرافیانم میگرفتم
من تغییر کردم دخترم هر روز که منو میدید اولین جمله میگفت مامان امروز از دیروز لاغر تر و قد بلند تر شدی
همسرم منو میدید میگفت فری احساس میکنم امروز لاغر تر از دیروز شدی و نمیتونست باور کنه که قدمم بلندتر شده میگفت انگار قدتم بلندتر شده
دخترم میگفت مامان امروز لاغر تر و قد بلند تر شدی
همسایه حتی خانم سوپری هم میگفت جدیدا خیلی لاغرتر شدید و قدتوتم بلند تر شده و من این باز خورد بعدا از هر کسی که منو میشناخت دریافت میکردم
من تغییر کردم چون احساس میکردم که روند لاغری من دوباره شروع شده
من تغییر کردم چون دارم با چشمان خودم میبینم لمس میکنم احساسش میکنم لاغر شدن و قد بلند شدن
من تغییر کردم چون این روزا خودبه خودی خیلی شادابم روحیه عالی دارم اون ته دلم یه حس عالی خوب وصف نشدنی دارم تجربه میکنم
من تغییر کردم چون هم خودم هم اطرافیانم دارن احساس میکنن لاغر شدن و قد بلند شدن
من تغییر کردم چون این روزا تمام تمرکزم روی هدفم به گذشته و آینده فکر نمیکنم
من تغییر کردم چون این روزا حال دلم خیلی خوبه و احساس خوب پایدار دارم
من تغییر کردم چون دارم میبینم که یه چهار پایه کوچکتر نیاز دارم برای برداشتن وسایل از کابینت
من تغییر کردم چون دارم پیشرفت در تمام جنبه های زندگیم تجربه میکنم دارم وارد شدن مشتری خوب و عالی به زندگیم تجربه میکنم دارم وارد شدن پول به زندگیم تجربه میکنم دارم میبینم که رفتار انسانها با من تغییر کرده دارم میبینم که روحیه من عالی تر شده من شادتر از همیشه شدم دارم حسش میکنم که خیلی شادم
دارم هر روز لاغر تر شدن تجربه میکنم دارم هر روز بلند تر شدن پاهام تجربه میکنم دارم میبینم که پاهای من لاغر تر بلندتر شده دارم میبینم که هر روز رون های من لاغرتر و کشیده تر میشه دارم میبینم که پاهای من بلندتر شده چون شلوارهای روزبه روز گوچکتر میشن
دارم میبینم که آرزو ۲۱ سالم دارم کم کم زندگی میکنم خدایا شکرت خیلی حال خوبی خدایا ممنون متشکر و سپاسگزار و قدردانم که این تغییرات از الان به من هدیه دادی
و الان که کاملا متناسب شدم افراد باور کردن که اونها هم میتونن لاغر بشن
سلام دوست هم مسیر فرزانه خانم نازنین
برای خیلی خوشحال هستم که احساس کلی تغییرخوب داره رویات هم قشنکتر شده و جقدر حال روحتی عوض شده تو نوشته کاملا معلوم است برات بهترنها را اروز دارم تونوشت کلی احساس،تغییر پیدا شده رو مبیشه دید انشالله همیشه روبه سمت حلو درحرکت باشی امین
وهمه انجه که دیدی رو لمس کنی ولذتش ببری
خدا پشت وپنا هت یاحق حق. نگه دارت
موفق باشید خوشبحالتون 🙏
به نام خدا
سلام
(۲)شب دوم از تمرین ورود به ذهن ناخوداگاه
دیشب هم وقتی می خواستم بخوابم به تصویر جسم ایده آلم فکر کردم هم دو سه بار که دخترم بیدارم کرد ، با فکر زیبای اندام متناسبم به خواب میرفتم و این حس خوب و آرامشی که داشتم باعث شد خواب خوبی ببینم و تو خوابم کلمه ی خوشبخت رو برای خودم انتخاب کردم و این خیلی برام جالب بود وقتی بیدار شدم .
۱ـ من چرا احساس میکنم می تونم به اون تناسب برسم ؟چون من در مسیر تناسب فکری هستم ،کلی آگاهی و افکار مثبت و لاغرکننده وارد ذهنم کردم و ادامه میدم ،فرمولهای اشتباه و چاق کننده در ذهنم کمرنگ و کمرنگتر شدن و دارن محو میشن .افکار منفی ذهنم بسیار کمتر شدن و مثبت اندیش و پرانرژی شدم .به قدرت ذهنم باور دارم .به این مسیر ایمان دارم .تغییرات احساسی ، درونی و رفتاری بسیار زیادی داشتم ،پس انتظارم از خودم لاغریست و مطمئنم به اون اندام ایده آل و جذاب و متناسب خواهم رسید .
۲ـ چه احساسی دارم وقتی در اون شرایط متناسب هستم ؟از وقتی لاغر شدم در بهترین شرایط زندگیم هستم ،هیچ وقت چنین لحظات زیبا و دلنشینی رو تجربه نکرده بودم .از ته دل خدایم را سپاسگذارم برای این همه نعمتی که بهم داده و حس و حال خوبی که به واسطهی تناسب اندام بهش رسیدم .از وقتی متناسبم دردی در پاهام احساس نمی کنم و همه ی کارهام رو بدون سختی در تایم کمتری انجام میدم .اعتماد بنفسم بسیار بیشتر شده و همین باعث شده خیلی شادتر باشم .احساس میکنم خیلی با کلاسم که تونستم تا این حد پیشرفت کنم .وقتی خودم رو در آینه میبینم به اوج شادی میرسم وخیلی لذت میبرم از این توانمندی، قدرت ، اراده ،جذابیت و تناسب اندام که خودم بدست آوردمش .بسیار خوشحالم که مواد غذایی بسیار کم اهمیت شدن از نظر من .احساس ارزشمندی می کنم .من لیاقت بهترین زندگی رو داشتم و بهش رسیدم .
۳ـ بازخورد دیگران از دیدن من که به این تناسب اندام رسیدم چه بود ؟همسرم با دیدن من خیلی تعجب کرد و گفت باورم نمیشه تناسب فکری و قدرت ذهن تا این حد باعث جذابیت و لاغری بشه ،خیلی جذاب تر شدی ،عالیه ،لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .
مادرم اشک شوق از چشمانش جاری شد و گفت بسیار خوشحالم که به آرزوی دیرینه ام رسیدم ،خیلی زیباتر شدی عزیزم ،خدا رو شکر که به سلامتی به تناسب اندام رسیدی .
دوستم زینب گفت ،من مطمئن بودم قدرت ذهن معجزه میکنه ، آفرین نشمیل ، خیلی پیشرفت کردی ، تغییراتت در وزن و سایز بسیار عالی بوده ،تبریک میگم .
من امروز بیرون رفتم بدون اینکه هیچ خوراکی برای خودم و دخترم بخرم برگشتم و این عالی بود .امشب شام ماکارونی داشتیم و من بعد ماکارونی چون غذای مورد علاقم هست معمولا چیزی نمی خورم ، یعنی کامل سیر میشم باهاش ،همسرم یه پفک خورد من اصلا نخوردم گفتم سیرم ،بعد بستنی خورد تعارفم کرد گفتم نمی خورم سیرم ،شیرینی هم برامون آورده بودند بعد شام ، اصلا نخوردم ،بسیار خوشحالم از اینکه به این احساس سیری واقعی توجه کردم و لذت بردم از نخوردن .
سپاسگذارم استاد گرامیم
خدایا شکرت …
من مطمئنم و منتظرم به تناسب این عکس برسم، چون قبلا توی این هیکل بودم، توی این وزن بودم، پس برام شدنیه.اینهایی هم که بهم اضافه شده سنگ نیست که آب نشه، گوشت و چربیه، پس به راحتی آب میشه. تازه! از بین رفتنش خیلی راحت تر و قابل تصور تر از ایجادشه. هر چی هم بخوای فکر و تصور کنی میبینی واقعا ایجاد این حجم از گوشت یا چربی کار به نسبت سخت تریه تا آب کردنش. اون رو تونستم، این راحت تره را که حتما میتونیم.بعدش هم چون تناسب و آب کردن راحت تر از ایجاد گوشت و چربیه، خود بدن هم به لاغری تمایل بیشتری داره.از اینها گذشته، تناسب در جهت درست خلقت ماست، پس خدا طبق وعده خودش، ده برابر بیشتر به ما توی این راه کمک میکنه.پس برای ما راهی آسان تر و هموارتر از تناسب و لاغری نیست.ما منتظر لاغری ایم، ما انتظار تناسب اندام از خودمون داریم. چون طبیعی ش همینه.
خیلی امید و انرژی گرفتم از حرفهاتون
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
ما قراره توی این جلسات، لاغری را باورپذیر کنیم. پس باید یک راهی پیدا کنیم که لاغری از نظر ذهن ما طبیعی بیاد یعنی جوری باشه که انگار لاغریه که طبیعیه نه اینکه چاقی.وقتی ما میایم روی خودمون کار میکنیم که لاغر بشیم رژیم میگیریم یا ورزش میکنیم لاغر بشیم یعنی باور داریم چاقیم و باید تغییر کنیم.ولی الان میخوایم به خودمون بقبولونیم که لاغری طبیعیه میخوایم لاغری رو باورپذیر کنیم پس میایم به خودمون هی نشون میدیم که بسیار متناسب هستیم. از چه طریق؟ از طریق دیدن یک فرد متناسب و قرار گرفتن در احساس یک فرد متناسب.ولی آن فرد متناسب که ما نیستیم، یک فرد غریبه است! نکته همین جاست، ذهن ناخودآگاه فرق بین اصل و بدل را نمیداند. وقتی ما یک فرد بدل را بهش نشان میدهیم و خودمان را در جایگاه احساسی فرد متناسب قرار میدهیم، او فکر میکند خود ما هستیم. و ما این احساس را تکرار میکنیم و این واقعیتها و اطلاعات را تکرار میکنیم و همین تکرار باعث میشود این دادهها بر روی ذهن ناخودآگاه بارگذاری شود. البته که این بارگذاری بسیار باید با تکرار همراه باشد. وقتی بارگذاری انجام میشود که تعداد بارهای بسیار زیادی این تمرین را انجام بدهیم. پس ما در انجام تمرین ممارست داریم.حالا چرا این تمرین را شب انجام بدهیم؟ چون شب در دقایق قبل از خواب بهترین زمان برای بارگزاری اطلاعات در ذهن ناخودآگاه است، چون دریچه ذهن ناخودآگاه به روی ذهن خودآگاه باز است و وقتی ما با دادن این اطلاعات به مغزمان میخوابیم، ذهن ناخودآکاه از این فراغت استفاده میکند و تا صبح به این موارد میپردازد. چرا که شبها فراغت داره در حالیکه روزها زدر حال تجربه کردن آن چیزهایی است که قبلا بر روی آن بارگزاری شده است.پس این باعث میشود ذهن ناخودآگاه این باورها را بهتر بپذیرد و زمانی که لاغری برای ذهن ناخودآگاه ما باورپذیر شد و نگرش ذهن ما لاغری شد، تاثیر بر روی جسم ما آغاز میشود و مغز فرمان لاغری را به اعضا و جوارح میدهد و اینجاست که جسم راهی به جز لاغر شدن ندارد. فرمان «لاغر باش» صادر میشود و البته که کن، فیکون.
سلام به استاد عزیز وهمه دوستان سایت تناسب اندام
استاد واقعا لذت بردم از این قسمت خیلی به زبان ساده وقابل فهم توضیح دادید
من فهمیدم که ذهن ما دو قسمت داره خود آگاه ناخودآگاه
ذهن خود آگاه واکنش لحظه ای داره همانطور که استاد گفتند خود شیطان وقتی ما در مسیر لاغری هستیم مدام به ما میگه تو نمیتونی وتمام تلاشش را میکنه ما را نا امید و دلسرد کنه
ذهن ناخودآگاه (افکاری که زیاد مرور شده یا بهش فکر میکنیم اون فکر وارد ذهن ناخود آگاهمون میشه ودر زندگی ما به واقعیت تبدیل میشه)
تا الان در ذهن ناخود آگاهمون اطلاعات چاقی وارد کردیم برای همین است که هیچ وقت به لاغری دائمی نرسیدیم آلن وقتش رسیده که اطلاعات لاغری را به ذهن ناخود آگاهمون وارد کنیم تا بتونیم لاغری پایدار داشته باشیم همانطور که استاد گفتند تصویری که انتخاب کردیم 5دقیقه قبل از خواب بهش فکر کنیم استمرار در این کار باعث میشه تصاویر متناسب به ذهن ناخود آگاهمون بدیم همچنین مرور سوالهایی که در جلسه اول نوشتیم خواندن نطرات دوستان در روند سریع این کار به ما کمک میکند
من قبل از خواب با تصویری که انتخاب کرده بودم تصویر سازی کردم خیلی حس خوبی داشتم پر از انرژی وامید بودم من باور دارم که میتونم متناسب بشم
دور روز هنگام تصویر سازی خوابم میبره و هیچی یادم نمیاداما امروز تو تصویر سازی خیلی بهتر تونستم تصویر سازی کنم واین تصویر سازی ها باعث شده ک این لباس جلو چشمم باشه وموقعی ک تصویر سازی رو مینویسم خیلی بهتر حسش میکنم تا اینک حسمو بندم وتصویر سازی کنم تصویر سازی امروز من مانتو سبزمو پوشیدم پیراهنمو گذاشتم زیرشلوارم شکم صاف وقتی تو اینه نگا میکنم غرق لذت میشم چقدرخوشتیپم خدایا چقدر ریزه میزه شدم خدایا قراره امروز برم مرند سوار ماشین شدم الان تو ماشینم دارم بیرون نگا میکنم من عاشق مسیر مرند هستم پر از سگفتی وزیبایی هس با لبخند روی لبم و احساس خوب دارم میرم با اعتماد بنفس با حس عالی رسیدم در رو زدیم پسرعموم اومد درو باز کنه سلام علیک کردم و گف اینک کیه و من خندیدم و گف خیلی عوض شدی نمیشه شناختت فریبا رفتیم با همه سلام علیک کردیم زنعمو گف ماشالله فریبا چقدر لاغر شدی لاغری خوبه خوب شد بعدش ک چایی ک میخوردم دیدم زن پسرعمومهام باهم حرف میزندد وبعد ب من گف ف یبا چیکارکردی خیلی خوب لاغر شدی خیلی قشنگ شدی گف چ رژیمی گرفتی منم گفتن رزیم نگرفتم و گف اهان قرص خور دی گفتم ن اصلا من ن رزیم ن ورزش ن دارو استفاده نکردم همینجوری لاغر شدم همه اینها ر ورها کردم لاغر شدم و گف خیلی خوب شدی هر راهی میری ادامه بده من عرق نشاط بودم از این ک ب این راحتی نشستم ک راحتم .اومدم خونه وعنیشه قبلا خسته میشدم از این لباسهای مجلسی ولی الان اونقدر راحتم توشون کراحساس نشاط میکنم
سلام از مریمی که دو هفته است عضو سایته
باورم نمیشه که دیگه حریص نیستم توی مغازه از همه ی خوراکی ها ور نمیدارم هول نیستم چون میدونم نعمت خدا همیشه هست هروقت بخوام میتونم تهیه کنم به لطف خدا
دوره ورود به ذهن ناخودآگاه قسمت دوم🌻
سلام: در ادامه توضیحات قبلی مبنی بر چگونگی انتقال اطلاعات ذخیره شده از ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه
همانطور که از گفته های استاد عطارروشن آموختم، ذهن ناخودآگاه برمبنای ذوق و شوق و هیجان کار نمیکنه و فقط اطلاعات ثبت شده در ناخوداگاه رو تکرار میکنه.
ذهن ناخودآگاه که همون بخش الهی و خالق ماست، خوشبختانه به افکار لحظه ای و زودگذر ما واکنش نشون نمیده، وگرنه با این حجم از افکار منفی (بدردنخور) حتما تا حالا بلایی سرخودمون آورده بودیم،ذهن ناخودآگاه صبر میکنه. خوب و بد نمیکنه، خیروصلاح مارو در نظر نمیگیره، فقط وقتی افکار در طولانی مدت تکرار و تکرار بشه، انتظار شکل میگیره و دستور خلق صادر میشه و تبدیل میشه به واقعیت.
فکرهای چاق کننده ی همه ی ما خودبخود به وجود نیآمدن، به وسیله اطلاعاتی که از اطراف گرفتیم ایجاد شدن، اطلاعات وارد شده به خودآگاه و در اثر تکرار به انتظار و بعد زمین و زمان به هم رسیدن تا مارو به خواسته مون رسوندن😔
هر زمان دستور خلق صادر بشه و خداوند موجود شدن رو صلاح بدونه، موجود میشه.
بعداز سالها تکرار و ترس از چاقی وافکار چاق کننده و دیدن و لمس چاقی و احساس بد، وارد قسمت موجود شدن شده ذهن ناخودآگاه دستور داده و به حقیقت پیوسته و اضافه وزن بیشتر موجود شده.
حال میخواهیم لاغر شدن رو به ذهن ناخودآگاه وارد کنیم تا ذهن ناخودآگاه دستور موجود شدن بده، لاغری موجود بشه😊 اونوقته که لاغری در جسممون نمایان بشه و به لطف پرودگار هیچ چیزی نمیتونه جلوی لاغر شدنمون رو بگیره و به خواست قلبیمون خواهیم رسید🤍🕊✨️
بخش دوم از قسمت دوم دوره ورود به ذهن ناخودآگاه
سلام بر استاد گرامی
من دیشب قبل از خواب تا لحظه ای که خوابم برد بارها تمرینها رو تکرار کردم و شب هم که یهو بیدار میشدم و صبح ناخودآگاه باز تصویر میومد جلوی چشمم و این اتفاق حس خوبی بهم میداد انگار که واقعا من الان در چنین اندامی هستم
سلام به استاد عطارروشن و دوستان هم مسیرم.
قسمت دوم از دوره ورود به ذهن ناخودآگاه
ما با اموختن این دوره میخواهیم دروازه ذهن ناخودآگامون رو باز و بصورت دستی یکسری اطلاعات رو وارد ذهن ناخودآگاهمون کنیم.
تا بتونیم منطق لاغری رو ایجاد وپررنگ ،و منطق چاقی رو محو وکمرنگ کنیم.
ذهن ناخودآگاه اصل رو از بدل تشخیص نمیده. ما از طریق تصویر دلخواهی که انتخاب کردیم، و پاسخ به سوالهای مربوط به تصویر ذهنی از یک جسم متناسب و احساس رضایت از آن و باور کردن اینکه میتوانیم لاغر بشویم امید و احساس خوب ایجاد کردیم.
چطور؟
ذهنمون رو متقاعد میکنیم و با تداوم و تکرار باعث میشیم، این افکار وارد ذهن ناخودآگامون بشود و تبدیل به واقعیت زندگیمون شود. از اونجایی که ذهن ناخوداگاهمون زمان رو نمیفهمه و متوجه گذشته، حال و آینده نمیشه ، درک نمیکنه که ما در حال حاضر در شرایط دلخواهمون هستیم یا نیستیم.
دریافت هارو در زمان حال درک و پردازش میکنه.
حال باید منطق رو از اطلاعات ، احساسات و تصوراتمون حذف کنیم.
ما میخواهیم تصویر انتخابی رو به همراه شرح تصویر ذهنی به ذهن ناخودآگاه بفرستیم.
فقط کافیه مقداری ذهن خودآگاه و ناخودآگاه رو بشناسیم و اطلاعاتی راجع به عملکردشون داشته باشیم.
ذهن آگاه: ذهن منطقی ماست و میخواد به راحتترین شکل بقای ما رو حفظ کنه، همون صدائیست که همیشه در سر ما در حال نجواست (اینکارو بکن، اونکارو نکن و از تغییر و کار سخت خوشش نمیاد، مارو میترسونه و میخواد همینطور که هستیم باقی بمونیم) اطلاعاتش رو از پیرامون بدست میاره ،از راه شنیده ها، دیده ها و تجارب هرچند موفق یا ناموفق.
درمورد بیماریها، حوادث ، چاقی در ما ترس ایجاد کرده، در مورد خوراکیها هشدار داده، و …کلا تبحّر عجیبی در مورد سازِ مخالف زدن داره😃
ذهن ناخودآگاه: ذهن ناخودآگاه خالق و تعیین کننده ی سرنوشت ما ست!
اطلاعاتش رو از بخش خودآگاه و زمانی که افکار بارها و بارها و بارها تکرار میشن و به ذهن ناخودآگاه منتقل و قابل دسترسی میشن بدست میاره ، در این قسمت از ذهن ثبت شده و به عمل و واقعیت تبدیل میشن.
خوشبختانه ذهن ناخودآگاه خیلی سریع به اطلاعات وارد شده، واکنش نشون نمیده.
همزمان با انتقال افکار به این بخش قدرتمند ذهن ما هیچ نیرویی نمیتونه جلوی اون رو بگیره ناخودآگاه ذهن ما، صبر میکنه و افکار بصورت انتظار در می آن و بعداز بارها و بارها تکرار شدن، دستور خلق شدن صادر شده و به واقعیت تبدیل میشن و در جسم و زندگی ما نمود پیدا میکنه.
بخش اول از قسمت دوم✨️
سلام بر سهیلای عزیز
خیلی خیلی ممنون از این کامنت جامع و کامل شما، انگار یک بار دیگه درس را گوش کردیم، برم قسمت دوم را بخوانم و استفاده کنم. 🥰
این بار آنقدر مطلب عمیق بود که من هنوز نتونستم کامنت جامع از دوره را بذارم. ولی شما معلومه مطلب را خیلی عمیق یاد گرفتین.
با سلام
این وویس برای من خیلی آگاهی دهنده بود .
از میزان باور پذیری ما به خواسته گرفته تا ذهن صحبت کن که همیشه راهنمای من در خلق اطلاعاتی بوده که من اجازه ی ورود به ذهن ناخوداگاهم دادم . شیطان از نظر من عوامل بیرونی هستند . افرادی که از بی اطلاعی ما از قدرت ذهن افراد استفاده میکنند و سرنوشت یک کشور رقم میخوره . در هر وسعتی به این مساله میشه نگاه کرد و زمانی همه چیز تغییر میکنه که ما بدانیم هرلحظه خالق هستیم . چند درصد فکر ما مربوط به گذشته ست ؟ بچه بودیم چطور بود ؟ ما زمان حال را فراموش کردیم . یا در رویای اینده میخوابیم که هنوز فرمولهای آن را در ذهنمون ایجاد نکردیم . یا اطلاعاتی که که در ما درونی سازی شده و ما از قدرت خودمون جهت خلق خواسته های دیگران به کار میبریم . به نظرم زمان خوبیه که اینبار قدرت ذهنمون با اگاهی درک کنیم تا بتونیم از ذهن خودمون برای خلق زندگی بهتر بهره ببریم و چه خوبه که اول از لاغری استفاده کنیم . چون جسم ما خانه ی ماست و تجربیات ما را میسازه و ما خالقانی هستیم که از قدرت خودمون خبر نداریم واجازه دادیم اطلاعاتی در ذهن ما نهادینه بشه که خلق زندگی بهتر را از ما بگیرد و من دوست دارم تجربه کنم نه اینکه لاغر نمیشم یا لاغری امکان نداره . من روش های بیرونی رفتم و میدانم چطور وزن کم میکند ، ولی نمیدانم چطور نگه دارم ! پس لاغری وجود دارد و مانعی از درون مانع ایجاد تصویر ما به لاغری میشود . چون باورهای زیادی از جنس چاقی دریافت کردیم و پذیرفتیم و هرکدام مانعی برای میزان باورپذیری ما در بودن در ان وضعیت میشود .
لاغری همیشه اولین خواسته و ارزوی من بوده ولی بدون انکه بدانم چاقی در ذهن من نهادینه شده و تصویر ذهنیم رو انتخاب کردم . تصویر ذهنی من ، چیزی نیست که ذهن منطق من اون رو در دسترس تر میداند ، تصویری است که تمام وجود من انگار به ان تمایل دارد و هر تصویری با تصویر فرد دیگر متفاوت است و من احساس میکنم چیزهایی را دردرون میدانم که به واسطه ی ذهن خوداگاهم که محدود کننده ی خوبیست ، توجه نکردم . ایده ی تصویر هم از اون حسیه که تمایل دارد ولی ذهن خوداگاه من به واسطه ی اطلاعات ما که نهادینه شده ، محدود میشود ، چون ما تجربه کنندگان خوبی در مورد چاقی بودیم . اینکه چطوری از بدو تولد من چاقی را یاد گرفتم ، معلم و راهنمای خوبی برای دیدن مسیرم به لاغری داده است . مسیری که نیاز به تلاش اگاهانه من برای ماندن در ان وضعیت ندارد ! وجود دارد ولی فرمولهای من مانع ایجاد آن میشود . پس ایجاد تصویر و باور پذیری مهمترین و اولین قدم است ولی باورهایی هستند که در ذهن خوداگاه ما که به واسطه ی ما در گذشته نهادینه شده اند ، اینبار به دست ما هم باید کنار زده شوند . تنها راه لاغری و لاغر موندن بدون هیچ زحمتی همین است . خیلی راحت میتوانیم تفاوت این فرمول ها را درک کنیم . از یک فرد لاغر بپرسیم چه حسی به لاغری اسانترین کار دنیاست دارد ، به راحتی میگوید ، زحمتی ندارد و همیشه اینطور است ! ولی از ذهن من پرسیده شود ، به واسطه ی تجربیاتش در ماندن در ان وضعیت و باورهایی که به چاق ماندن قدرت داده باعث شده بگویم ، سختترین کار دنیاست ! همین پاسخ ساده از دو ادم با جسم متفاوت میتوان ، از پشت پرده ی احساس او نسبت به جسم لاغر دانست .
من استفاده از تصویر ذهنی برای رشته م ندانسته استفاده کردم و دقیقا همان دانشگاهی هم که تصور می کردم پذیرش گرفتم بدون انکه اگاهانه انتخاب کنم و اصلا رویای من فراموش شده بود، و تصویر ذهنیم که اگاهانه انجام میدادم رو فراموش کرده بودم ،حالا چطور به ذهن ناخوداگاهم نفوذ کرده بود ،منم نمیدانم ! , ولی میدانم به واسطه ی باورهایی که در نسبت به ان زمینه داشتم قطعا باورهای همسوی زیادی باتوجه به شرایط و الگوهایی که ناخوداگاه از شرایط زندگیم گرفته بودم که میزان باورپذیر بودن خواسته م برای ناخوداگاهم بالاتر بود .
برای مساله ی لاغری ،بمباران شدیم ! این قدر در معرض حرفها و باورهای رسانه ها و اطرافیان قرار گرفتیم که افراد متناسب هم کم کم به سمت اضافه وزن دارند حرکت میکنند و من در اطرافیانم دیدم و باور مهم که واکنش ما به هرماده ی غذایی به ان چسبیده شده و در ما احساس ایجاد میکنه . ما با لیبل ان چاق میکند ، شاید استفاده میکنیم ولی باوری که به ان دارم ،مغز دستور آن را برای این اتفاق رقم میزند نه ان مواد غذایی . چون بدن و ذهن به حد کافی هوشمند هستند که از هر مواد غذایی برای سیر شدن به چه مقدار نیاز دارند ،میداند و ما فکر میکنیم ،باید اگاهانه باور کنیم . البته ساخته شدن کلی باور و مانع های ذهنیمون به خاطر اشتیاق ما برای زندگی در جسم همیشه لاغر داشتیم و ندانسته به واسطه ی این اشتیاق اطلاعات متفاوت و از جنس چاقی در ذهن ناخوداگاه نفوذ کردیم .ولی همین مساله هم میشه تغییر داد ، به شرطی که بخوایم تغییر کنیم و اینبار مسیر درستی رو پیش بریم .
پس قدم اول من خلق تناسب اندامم از روش ذهنم است .
من در دوره ی ورود به سرزمین لاغرهاهستم و بودن و استمرار در آن برایم حائز اهمیت است ،تمرینات عملی این دوره هم اضافه کردم که هم درک بهتری در مسیر داشته باشم و هم بتوانم خلقت تناسب اندامم را اگاهانه ردپاشو تجربه کنم .
کار عملی ← 4-5 دقیقه قبل خواب حس و حال و هوایی که در آن جسم هستم را به خودم شرح میدهم تا خوابم ببرد و صبح به محض بیدار شدن 3-4 دقیقه صرف یاداوری تصویرم و شرح احساسی که الان دارم میکنم .
اگر تجربه ی متفاوتی داشتم در دفتر تمرینم بهش اشاره میکنم .
باسپاس از اگاهی و درک امروز …
به نام خدای بی همتا
با سلام خدمت استاد عزیزم
من تمرین رو دوشب هست انجام میدم الهی شکر خیلی حالم بهتر شده اصلا تصویر از جلوی چشمم نمیره مرتب توی ذهنم هست و شب رو با آرامش میخوابم و صبح اصلا یادم نیست که چی فکر کردم و لی حالم خوبه انرژی خوبی دارم خداروشکر که اینجا هستم و حالم خوبه
سلام من شب اول انجام دادم زیاد درک نکردم ولی دیشب آنجام دادم واقعا صبح به محض بیدار شدن افکار که دیشب مرور کردم امد توی ذهنم هر قدر خواستم مثل روزهاي قبل به خوابم فکر کنم ببينم امشب چی ديدم نشد آخرش مجبور شدم همون افکاررو دنبال کنم بلند شدم میثاق نامه رو خوندم تمرین های هرروز رو انجام دادم ///از صبح هم چندبار به عکس روی گوشیم نگاه کردم و از خودم سؤالات رو پرسیدم که چرا فکر میکنم من به اين اندام میرسم چون واقعا من با رژیم چند بار به این اندام رسیدم الان هم چندتا عکس از اون موقع ها دارم ودیگه اینکه خيلي از دیدن این عکس لذت میبرم هم از چهری اون خانم هم از طرزلباس پوشیدنش هم قدش هم قد من ديده میشه توی عکس// من هرروز این فایل میام گوش میکنم حس خوبي بهم میده جمله هایی تویی فايل اگه وقت کردم این بار یه کم از جمله هاشو مینویسم چون من بانوشتن زودتر ارتباط برقرار میکنم تا گوش دادن توی هر چيزی تویی خیاطی هم اون اوایل فقط جمله های مهم رو یاد داشت میکردم الانم که هر چیزو زود یاد نگیرم میام مینویسم و برای خودم توضیح میدم درمورد خیاطی درمورد متناسب شدنم هم همین کاررو میکنم
باسلام من دوباره خواستم نظرم رو بنویسم آخه من از روزی که انجام میدم صبح که بیدار میشم اون عکس میاد جلوی چشمم وانگاری چیزی توی وجودم میگه تو به اون میرسی ممنونم
سلام استاد واقعا که شما بینظرید.. استاد با شنیدن قسمت دوم خیلی بر آگاهی من اضافه شد از طرفی هم بارها دلم گرفت که ای کاش ای کاش این آگاهی ها رو خیلی سالها پیش بدست میآوردیم.. ولی گذشته دیگه گذشته الانشم دیر نیست.. استاد من تا چند وقت پیش اصلا نمیتونستم ذهن خودآگاه رو با ذهن ناخودآگاه رو تشخیص بدم الان با توضیحات عالی شما آگاه شدم البته بخاطر اینکه راحت تر بتونم این موضوع رو هضم کنم در ذهن خودم کل سرم رو به دو نیمه تصور میکنم نیمه راست قسمت ذهن خود آگاهه منه و نیمه چپ قسمت ذهن ناخودآگاه منه… با این تصور راحت میتونم افکار خوب و مثبت و متناسب شدن را راحت به قسمت چپم که ناخودآگاهم میباشد انتقال دهم و همه رو بارها تکرار کنم تا ملکه ذهنم باشد..استاد با این روش مدیتیشن شبانه رو هم هر شب وارد سمت چپ یعنی ناخودآگاهم میکنم.. ممنون از زحمات شما.. برای دوستانم موفقیت آرزو میکنم.
سلام دوست من منم باشما موافقم ای کاش حداقل یکی از دروس مدرسه و دانشگاه اینها باش افسوس آن سالها موفقباشید