0

جلسه سوم: قدرت تخیل لاغری

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

به نام خداوند مهربان

یکی از بزرگترین موهبت هایی که خداوند به انسان عطا کرده است قدرت تخیل است.

همه انسانها این قدرت را در وجود خویش دارا هستند و می توانند بدون محدودیت از آن استفاده کنند.

قدرت تخیل

هنگامی که به رؤیای شبانه فرو می روی، آن لحظه که روی تخت خواب به خوابی عمیق رفته ای، خداوند گوش هایت را باز می کند تا دستورات خویش را به تو برساند.

هنگام خواب زمانی است که شما وارد دنیای ذهن ناخودآگاه می شوید و دستوراتی به شما ابلاغ می گردد. ذهن ناخودآگاه ذهنی است که توسط ذهن خودآگاه برنامه ریزی می شود تا به صورت خودکار عمل کند.

ذهن ناخودآگاه هیچ توجهی به عملکرد شما ندارد و فقط کارش را انجام می دهد.

شما آزاد هستید از قدرت تخیل تان به سود یا ضرر خود استفاده کنید. سالهاست از این قدرت برای چاق کردن خود استفاده کرده اید اما اکنون می توانید از آن برای تحقق رویای لاغری بهره ببرید.

اینکه شما به آرزوی لاغری خود می رسید یا نمی رسید ارتباط مستقیم با استفاده شما از قدرت تخیل تان دارد. شاید تصور عموم مردم جهان این باشد که چاقی به دلیل پرخوری، ژنتیک، کم تحرکی و …. باشد اما تنها دلیل چاق شدن انسانها شکل گیری تصویر چاقی در قوه تخیل آنهاست.

قدرت تخیل شما بسیار قوی تر از تلاش شما برای لاغر شدن است به همین دلیل است که در تمام سالهایی که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده اید تنها به این دلیل که نتوانسته اید تصاویر چاقی ذهن خود را تغییر دهید از تلاش خود برای لاغری نتیجه نگرفته اید.

چون تصاویر ذهنی و قدرت تخیل خود را از طریق رژیم و ورزش کردن نمی توانید تحت تاثیر و تغییر قرار دهید.

اهمیت تخیل از علم بیشتر است، چرا که دانش محدود است اما تخیل می تواند به سرتاسر جهان سفر کند. (آلبرت انیشتین)

چند لحظه به این عبارت فکر کنید. (شرایط جسمی فعلی تان نتیجه تخیل شما در گذشته بوده است.)

بنابراین برای رسیدن به شرایط تناسب اندام ایده آل باید اکنون تخیل لاغری را در ذهن خود ایجاد کنید. به این ترتیب خودبخود و بدون نیاز به تحمل رنج و سختی لاغر می شوید.

هر فردی که اضافه وزن دارد در مسیر خلق رؤیای لاغری خود در استفاده از آموزش های لاغری با ذهن استمرار داشته باشد و از قدرت تخیل خود برای تجسم تناسب اندام ایده آل استفاده کنید بدون شک و تردید شگفتی ساز خواهد شد.

توضیحات تجسم لاغری

فایل صوتی را با دقت گوش کنید.

قدرت تخیل
تجسم لاغری
مدیتیشن لاغری

نکات ضروری استفاده از قدرت تخیل

۱- فضای ذهنی تخیلات شما فقط مختص به خودتان است. کسی نمی تواند حتی به زور وارد فضای تخیل شما شود.

از آن برای تخیل شرایط دیگران استفاده نکنید چون منجر به مسدود شدن مسیر تحقق آرزوهای خودتان می شود.

توجه کردن به مسائل و شرایط زندگی دیگران، غیبت کردن و گفتگو کردن درباره شرایطی که ناراحت کننده هستند منجر به مسدود کردن مسیر تحقق آرزوهایتان می شود.

۲- از تخیل خود به شکلی استفاده کنید که همسو با خواسته تان باشد نه آنچه نمی خواهید.

صحبت کردن درباره چاقی و فکر کردن به چاقی یکی از بارزترین طریق استفاده از قدرت تخیل به ضرر خودتان است.

مرور کردن افکاری در ذهن که با خود می گویید: من نمی تونم لاغر بشم،‌ من موفق نمیشم، من توانایی لازم را ندارم و … همه در جهت استفاده نادرست از قدرت تخیل به ضرر خودتان است.

۳- هرگز به افکاری که دوست ندارید تحقق پیدا کنند فکر نکنید. در اینصورت شما در حال پر کردن فضای تخیل خود هستید.

۴- تخیل خود را با مرور خاطرات و تجربیات تلخ گذشته تان پر نکنید چون این عادت همه گیر فقط منجر به مسدود کردن مسیر موفقیت شما خودهد شد.

مرور کردن شکست های خود در تلاش های قبلی برای لاغر شدن یا مرور تجربه های تلخ دوباره چاق شدن باعث فعال سازی قدرت تخیل به ضرر خودتان می شود.

۵- هرگز اجازه ندهید کسی درباره شدن یا نشدن، طرز تفکر و چگونگی تخیل شما درباره تناسب اندام ایده آل تان فقط مختص شماست و برای محقق شدن فقط به باور خودتان نیاز دارد.

۶- قدرت تخیل خود را با فکر کردن به شرایط کنونی خود بی اثر نکنید. شرایط فعلی شما نتیجه تخیل گذشته شماست بنابراین به آنچه هستید اصلا توجه نکنید و اگر در ذهن خود نجوایی شنیدید که تخیل شما را با توجه به وضعیت فعلی تان مسخره می کرد به آن بی توجه باشید.

قدرت تخیل
مدیتیشن لاغری

مدیتیشن تجسم لاغری

قدرت تخیل بر خلاف قدرت جسم نیاز به تقویت شدن ندارد چون همیشه در بالاترین سطح می باشد اما استفاده از آن ارتباط مستقیم با باور شما دارد. به اندازه ای که باور کنید تجسم کردن باعث شما را در مسیر تحقق رؤیای لاغری قرار می دهد از این تمرین نتیجه می گیرید.

دلیل اینکه تمرین تجسمی را هر شب قبل از خواب انجام می دهیم این نیست که قدرت تخیل خود را تقویت کنیم بلکه به این منظور است که منطق ذهنی خود که همواره ما را به نشدن و نتیجه نگرفتن وعده می دهد را کم اثر کنیم. به اندازه ای که افکار مزاحم و منفی از تخیل شبانه ما کاسته می شوند قدرت تخیل تجسم لاغری وارد عمل شده و بر جسم ما تاثیر می گذارد.

تمرین

۱- متن این جلسه را با دقت بخوانید و به نکات ارائه شده توجه و عمل کنید.

۲- فایل توضیح تجسم را با دقت گوش داده و نگرش خود درباره موضوعات مطرح شده را در بخش نظرات ثبت کنید.

۳- فایل مدیتیشن تجسم لاغری با در شرایط مناسب گوش دهید. سپس تجربه احساسی خود در حین گوش دادن را در بخش نظرات ثبت کنید.

۴- امشب از فایل مدیتیشن تجسمی قبل از خواب استفاده کنید. اگر هنگام خواب شرایط استفاده از هدفون یا گوشی همراه را ندارید در طول روز حتما این فایل را گوش کنید تا طریق تجسم کردن قبل از خواب را تمرین کرده باشید.

۵- تجربه استفاده از محتوای‌ این جلسه را علاوه بر نوشتن در بخش نظرات می توانید به صورت فایل صوتی در گروه دورهمی لاغری با ذهن یا صفحه شخصی من در تلگرام ارسال کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

هر زمان دیدگاه های این جلسه به ۲۰۰ عدد برسد جلسه بعد بارگزاری خواهد شد.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.37 از 75 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45124
231 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار شادی
      1403/06/25 09:07
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 292 کلمه

      سلام خدمت استاد گزامی ودوستان هم مسیرم،من بهد از یک هفته از مشهد برگشتم،این سفر باعث شد که من بتونم از نزدیک رفتارهای افراد مناسب رو ببینم،توی این سفر همراه خواهر شوهر ومادر شوهر ودوقلوهای خواهر شوهرم بودم والبته پسرم که اونها همگی متناسب هستن،استاد من توی این هفته دیدم که غذای همگی ما یکسان بود واونها همگی غذاشون رو تا ته میخوردن واصلا از چاقی هیچ حرفی نمیزدن،وهیچ کدومشون چاق نشدن،ولی من احساس میکردم که شکمم خیلی بزرگ شده وقتی برگشتم از شوهرم پرسیدم من چاق شدم؟گفت نه همونجوری که بودی هستی،ومن فهمیدم دارم با توجه خودم وبا فکر کردن خودم به چاقی دارم خودم رو چاق میکنم

      در مورد تمرین امروز یه مسئله ای برام پیش اومده،من تصویر لاغریم رو تصویر ۷۵ کیلوییم انتخاب کردم که مال موقع عقدم هست والان که اومدم تجسم کنم ذهنم اصلا این تصویر رو قبول نمیکنه وتصویر یه بالاتنه متناسب رو میبینم با لباس سفید که راه راه های مشکی توش داره ،این تصویر نه سر داره ونه پایین تنه،نکته جالبش اینجاست که من این عکس رو سال گذشته که خیاطی میکردم از مشتری گرفتم ودقیقا همین لباس رو براش دوختم،الان من چجوری با یه بالاتنه که نه سرداره ونه پایین تنه تجسم کنم؟من بالاتنه پری دارم بازوهام بزرگه ،الان که صدوخورده ای هستم بازوهام نسبت به بالاتنم بزرگتره واون موقع هم که ۷۵ کیلو بودم بازوهام بزرگ بود ولی این تصویری که اومده توی ذهنم بازوهای لاغری داره برای اولین بار توی دلم گفتم چقد خوبه که منم بازوهام اینقد لاغر بشه ها ورفتم توی رویا،ولی یه ترسی سریع اومد توی ذهنم،وگفت اگه بازوهات این قد لاغر بشه دیگه نمیتونی کارای خونتو بکنیا،ومن الان یه ترمز ذهنی رو پیدا کردم،وباید برم این ترمز رو درستش کنم وباورهایی رو بسازم که بر خلاف این باشه

      ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/06/25 15:42
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 41 کلمه

      به نام خدا تجسم کردن اصلا چیه؟هر وقت داری فکر میکنی در مورد چیزی که قراره در آینده اتفاق بیوفته داری تجسم میکنی،وبا تجسم کردن واستفاده از قدرت ذهن ۹۹ درصد کارها پیش میره وتلاش فیزیکی یک درصد از پروژه است

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/06/31 10:35
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 119 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم

      تجسم لاغری شب گذشته من،دیشب وقتی شروع کردم به تجسم ودیدن خودم در در اندام متناسب،دیدم لباس مشکی با تور تقریبا نارنجی رنگی رو به تن داشتم،این همون لباسی بود که برادر ۷،۸،سال پیش بهم هدیه داده بودومن هنوز اون رو نپوشیدم وتوی ساک گذاشتم ،کنار یه عالمه لباس دیگه که اونها رو هم هرجاکه میرفتم میخریدم ،به امید روزی که لاغر بشم،دیدم اون لباس رو تنم کرده بودم وبا یه شلوار مشکی کشی داشتم تو خونه راه میرفتم وخیلی راحت وآسون بدون اینکه از زانودرد شکایت کنم کارهای خونم رو انجام میدادم

      تجسم قشنگی بود در تمام اون لحظات لبخند روی لبم بود حتی الانم که دارم تایپمیکنم دارم لبخند میزنم،خیلی حس خوبی دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/06/31 12:17
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 200 کلمه

      سلام ولی من برعکس شما شدم دیگه به شوهرم نمیگم شیرینی نمیخرم ،دیگه غر نمیزنم که چرا هی به من میگی برو شیرینی بخر ،دیشب گفت شب تولد حضرت محمده شیرینی نگرفتی؟گفتم نه،گفت میری بگیری؟گفتم پول بده تا برات بگیرم وبراش گرفتم خودم هم دوتا شیرینی خشک خوردم،الانم که دارم مینویسم پسرم با شیرینی اومد خونه وگفت مامان میخوری ؟گفتم نه نمیخوام،واقعا نمیخوام ،اگه قبلا بود مشستم کلی میخوردم بعد کلی باهاشون دعوا میکردم که چرا خریدید،بعد هم باعرض معذرت بالا میآوردمش،که دوباره معدم در میگرفت ودوباره باهاشون دعوا میکردم،وبهشون میگفتم همش تقصیر شماست که من چاقم،هر وقت من میخوام رژیم بگیرم شما هوس بستنیو کیکو شیرینی میکنید،کاش من یه خونه جدا داشتم میرفتم یک سال جدا زندگی میکردم ،لاغر میشدم بعد میومدم باشما زندگی میکردم،خدا من چه گناهی کردم که هر چی میخورم زود چاق میشم ولی شوهرم هرچی میخوره چاق نمیشه

      استاد الان که اینا رو نوشتم ‌یادم اومد که توچه برزخی زندگی میکردم ،چقدر دلم به حال خودم سوخت،وچقدر ناراحت شدم،چه زندگی کردیم ما؟از هیچی لذت نبردیم،استاد خدا پدرو ماورتونو بیامرزه که این دوره رو شروع کردید اون هم رایگان،وخیر ببینید که شرطش رو نوشتن کامنت گذاشتید،انگار مهر به دهن من یکی زده بودن اصلا نمیتونستم کامنت بزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/06/30 22:15
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 31 کلمه

      سلام،خانم باقری جان چقد قشنگ توصیف کردید،من لحظه به لحظه باشما بودم حتی به خودم اومدم دیدم دارم وقتی بادوستتون صحبت میکنید لبخند میزنم،خیلی ممنون که این قدر قشنگ توضیح دادید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/06/30 10:37
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 124 کلمه

      سلام ،منم همینطور شدم وجالب اینه که وقتی که این طوری فکر میکنم تمام اعمال ورفتارم هم تغیر میکنه ،در اصل انگار دارم یه نقش رو بازی میکنم توی ذهنم خودم رو یه آدم متناسب میدونم که رفتارهای مناسب انجام میده،بعد توی زندگی واقعی اگه بخوام کارهای گذشته رو انجام بدم انگار دچار دوگانگی شخصیتی میشم،انگار که یه آدم دروغگو هستم که حرف وفکرش با عملش یکی نیست ،واین خیلی جالبه،یاد حرف استاد افتادم که میگفتن وقتی میخواستن تغیر کنن فقط از اون شرایط لباس رو میتونستن تغیر بدن پس بهترین لباسشونو پوشیدن ورفتن مغازه ابزار ویراق،استاد اون موقع خودشونو تو جایگاه آدم موفق میدیدن،ورفتارشون هم عوض شد ماهم خودمونو جای آدم متناسب میبینین وخودمونو اونجوری تجسم میکنیم ودر دنیای واقعی رفتارامون عوض میشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/06/25 15:38
      مدت عضویت: 1778 روز
      امتیاز کاربر: 9171 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 28 کلمه

      سلام وقت بخیر اینقدر قشنگ تصویر سازی کرده بودین،که چند لحظه ،اونجایی که راحت کارای خونه رو بدون درد انجام دادین خودمو جای شما تصور کردم،ممنون از دیدگاهتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم