0

خداوند مرا ارزشمند خلق کرده است (قدم ۱۳)

تغییرات الهی
اندازه متن

احساس ارزشمندی یکی از مهمترین مواردی است که داشتن آن موجب تحقق آرزوها و تجربه خوشبختی و نداشتن آن مانع برآورده شدن آرزوها و تجربه شرایط نامساعد می شود.

اگر احساس ارزشمندی نداشته باشید، اهمیتی ندارد چقدر برای تحقق آرزوهای خود تلاش می کنید، چون هرگز به خواسته های خود نخواهید رسید.

اخطاریه

نظرسنجی

نگرش و عملکرد شما درباره احساس ارزشمندی داشتن چگونه است.

احساس ارزشمندی

در تعریف عزت نفس یا احساس ارزشمندی از نگاه روانشناسی آمده است:

  • عزت نفس مجموعه‌ای از افکار، احساسات و تجربه‌هایی است که در فرایند زندگی اجتماعی شکل می‌گیرند. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه‌ای که فرد از خود دارد، باعث می‌شود که نسبت به خود احساس خوشایند، ارزشمند بودن یا برعکس آن را داشته باشد.
  • عزت نفس که به آن احترام به خود هم می‌گویند، احساس ذهنی شما از ارزش کلی وجودتان است. این احساس درونی نحوه ارزش‌گذاری و درک شما را از خودتان نشان می‌دهد. 
  • عزت نفس، یعنی احساس ارزشمند بودن، احساس محترم بودن و شریف بودن و احساس توانایی و کفایت داشتن.

تعریف های زیاد و مشابه هم درباره عزت نفس وجود دارد که به طور کلی بیانگر احساسی است که فرد نسبت به خودش دارد اما مساله مهم این است که معیار و ملاک تعیین احساس ارزشمندی باید چه باشد؟!

روانشناسان می گویند عزت نفس غالبا به این بستگی دارد که مهمترین افراد زندگی مان درباره ما چه فکری می کنند.

تا زمانی که کودک هستیم مهمترین افراد زندگیمان والدین ما هستند و به همین دلیل خیلی برای ما مهم است که آنها درباره ما چه فکر یا نظری دارند.

وقتی بزرگتر می شویم مهمترین افراد زندگی مان ممکن است همسر، دوستان، همکاران، رئیس یا برخی از خویشاوندان باشند. بنابراین خیلی برای ما اهمیت دارد که این افراد درباره ما چه فکر یا نظری دارند.

به همین دلیل است که بیشتر انرژی و زمان ما در زندگی صرف خدمت به دیگران برای جلب رضایت و نظر موافق افراد می شود تا به این شکل احساس ارزشمندی و مفید بودن داشته باشیم.

مشکل این نگرش و طریقه عملکرد این است که مهمترین افراد زندگیمان در بیشتر مواقع باعث ناامیدی ما می شوند.

آنها ممکن است حرف هایی بزنند یا حرکاتی انجام دهند که باعث ایجاد درد و رنج در وجود ما شوند. بنابراین روش ما برای داشتن احساس ارزشمندی روشی ناصحیح و ناکارآمد می باشد که هرگز باعث آرامش خاطر و احساس خوب در ما نخواهد شد.

همه ما در دوران کودکی از طرف والدین خود به شکل های مختلف مورد تحقیر و سرزنش قرار گرفته ایم، به بهانه های مختلف با دیگران مقایسه شده و در نهایت تحقیر شده ایم که چرا مانند فلانی نیستیم.

در دوران مدرسه بارها توسط معلمین مورد مقایسه و سرزنش قرار گرفته ایم و این روند جزئی از مسیر تکامل زندگی ما شده است و به همین دلیل باور کرده ایم که برای اینکه انسان مفید یا ارزشمندی باشیم باید همواره با دیگران در حال رقابت باشیم.

باید مراقب باشیم که اگر فردی در انجام کاری که مورد علاقه عموم است بهتر از ما عمل کرد تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا به هر طریق ممکن عملکرد آن فرد را تخریب کرده و نگاه ها را به سمت خود جلب کنیم.

عوامل مؤثر در احساس ارزشمندی

مساله مهم و پرتکرار در زندگی همه انسان ها این است که در شرایطی که انتظار داریم به واسطه خدمت یا از خودگذشتگی که برای دیگران انجام داده ایم مورد ستایش و تحسین قرار بگیریم به شکل عجیبی مورد اتهام و سرزنش قرار می گیریم.

شاید این تجربه را داشته باشید که دقیقا در زمانی که تصور می کردید به واسطه خدمات و از خودگذشتگی هایی که برای شخصی انجام داده اید در نظر او فردی ارزشمند و محترم هستید با برخوردی از سمت وی مواجه شده اید که باعث شوکه شدن شما شده است. شاهد رفتار و گفتاری بودید که دقیقا بر خلاف تصور و انتظار شما بوده است.

نکته بسیار مهم در موضوع احساس ارزشمندی این است که باید آگاه باشیم احساس ارزشمندی خود را به چه عواملی وابسته کرده ایم؟

اگر احساس ارزشمندی تان را به رفتار یا موفقیت های فرزندانتان گره زده باشید بارها در شرایطی قرار گرفته اید که به واسطه عمل یا حرف آنها احساس سرافکندگی و بی ارزشی کرده اید و به شدت با آنها برخورد کرده اید که چرا باعث بی آبرویی شما شده اند.

اگر احساس ارزشمندی خود را به واکنش ها و رفتار همسرتان مرتبط کرده باشید بارها در شرایطی قرار گرفته اید که از واکنش و برخورد او متعجب و شگفت زده شده اید که چگونه توانسته است با شما این برخورد را داشته باشد.

اگر احساس ارزشمندی خود را به تعریف و تمجید اطرافیان تان گره زده باشید بارها در شرایطی قرار گرفته اید که با اینکه از زندگی و زمان خود برای آسایش و رضایت افراد گذشته اید اما در نهایت شاهد برخورد و واکنشی از سوی آنها بوده اید که احساس تاامیدی و یاس وجودتان را فرا گرفته است.

نکته جالب توجه اینکه حتی اگر احساس ارزشمندی خود را به واکنش خداوند نسبت به اعمال یا رفتار خود وابسته کنید از سمت خداوند نیز از طریق دریافت نکردن پاسخ، مورد بی توجهی قرار خواهید گرفت تا جایی که تصور می کنید خداوند شما را دوست ندارد یا صدای شما را نمی شنود یا در بدترین حالت اینکه از خداوند دور شده اید و او به شما توجهی ندارد.

نکته مهم و کلیدی در این نوع نگرش ها درباره احساس ارزشمندی این است که افراد زیادی را در زندگی خود بر حسب شرایط و موقعیت خودمان ارزشمند و مهم کرده ایم به این امید که از طریق تایید و تعریف های آنها به احساس ارزشمندی دست پیدا کنیم.

این در شرایطی است که هر انسانی به این گونه عمل کرده باشد بارها از طرف همان افراد مهم از طریق رفتار و گفتارشان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و باعث ایجاد رنجش عمیق در وجودش شده است.

کلید واقعی رسیدن به احساس ارزشمندی این است که انتخاب کنیم خداوند مهمترین فرد زندگی مان باشد.

به این صورت احساس ارزشمندی خود را بر اساس آنچه خداوند درباره ما گفته است پایه گذاری می کنیم. این بالاترین و پایدارترین سطح از احساس ارزشمندی است که انسان می تواند تجربه کند.

احساس ارزشمندی

ارتباط احساس ارزشمندی به خداوند

به این نکته توجه کنید که وابسته کردن احساس ارزشمندی خود به واکنش یا پاسخ خداوند به اعمال و رفتاری که به عنوان عبادت یا راز و نیاز انجام می دهید با وابسته کردن احساس ارزشمندی خود به آنچه خداوند درباره شما گفته است از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

زمانی که به واسطه انجام اعمال یا رفتاری که احساس می کنید مورد رضایت خداوند است یا توصیه شده است که انجام شود از خداوند انتظار توجه یا پاسخ دارید در واقع احساس ارزشمندی خودتان را به خداوند گره نزده اید بلکه وابسته به اعمال و رفتار خودتان کرده اید.

وابسته کردن احساس ارزشمندی به خداوند به این معنی است که بدون اینکه از طرف شما رفتار یا اعمال خاصی صورت گیرد، اطمینان و ایمان داشته باشید که از نظر خداوند انسان ارزشمندی هستید.

من انسان ارزشمندی هستم فقط به این دلیل که زنده هستم.

تا وقتی زنده هستید و فرصت زندگی دارید شما لیاقت بودن و استفاده از تمام نعمت های الهی را دارا هستید. این بالاترین احساس ارزشمندی است که باید از نگاه خداوند به خود در وجودتان ایجاد کنید.

من انسان ارزشمندی هستم فقط به این دلیل که مورد هدایت خداوند هستم.

مثال های زیادی در زندگی تان وجود دارد که اطمینان دارید توسط خداوند به مکان یا فردی هدایت شده اید و آنچه نیاز داشته اید را به راحتی به دست آورده اید.

هدایت شدن توسط خداوند به بی نهایت شکل در زندگی همه ما رخ داده و در هر لحظه در حال رخ دادن است بنابراین این محکم ترین دلیل است که من از نظر خداند انسان ارزشمندی هستم که مورد هدایت او قرار دارد.

من انسان ارزشمندی هستم فقط به این دلیل که در همزمانی های مناسب قرار می گیرم.

موارد زیادی در زندگی همه ما وجود دارد که در بهترین زمان ممکن در مکانی بوده ایم یا در بهترین زمان ممکن با فردی ملاقات کرده ایم که تاثیر یا تغییر زیادی در روند زندگی ما ایجاد کرده است.

حتما موارد زیادی در زندگی تان سراغ دارید که اگر فقط یک لحظه دیرتر اقدام کرده بودید اتفاق جبران ناپذیری را تجربه می کردید.

اینها همه نشانه هایی از همزمانی های است که خداوند در زندگی ما رقم زده است تا مسیر زندگی را برای ما ساده تر و روان تر کند. بنابراین باید احساس ارزشمندی خود را به توجه خداوند به خودتان در همزمان کردن شما با اتفاقات و شرایط مناسب وابسته کنید تا بالاترین سطح احساس ارزشمندی را تجربه کنید.

احساس ارزشمندی

سالهای زیادی از زندگی ام در تلاش برای جلب رضایت و محبت دیگران بودم تا به این شکل احساس ارزشمندی در خودم ایجاد کنم.

در کودکی به شدت وابسته به نظر و نگرش والدینم بودم و تمام دلخوشی من این بود که آنها از من راضی باشند و از اینکه فرزندی مثل من دارند افتخار کنند، اما هرگز در انجام این کار موفق نبودم.

نه به این دلیل که من انسان بی عرضه یا به درد نخوری بودم بلکه به این دلیل که نظر والدین من همواره تحت تاثیر شرایط پیرامونشان تغییر می کرد.

در موقعیت های مختلف آنها رفتار و عملکرد من را با بچه های دیگر مقایسه می کردند و آنها را بهتر از من می دانستند و من تصور می کردم به این دلیل که نمی توانم مثل بچه های مردم باشم حتما انسان بی ارزش و بی فایده ای هستم.

این نگرش اشتباه‌ در دوران بزرگسالی هم در من وجود داشت و در مقطع های مختلف زندگی احساس ارزشمندی خود را به نظر و نگرش انسان هایی که تصور می کردم اهمیت زیادی در زندگی من دارند وابسته می کردم.

زمانی که در یک شرکت دولتی استخدام شدم احساس ارزشمندی خود را وابسته به رضایت و تعریف و تمجید رئیس خودم می دانستم. به طریق مختلف سعی می کردم با انجام کارهای مختلف بازخورد مناسب از مسئولین اداره دریافت کنم و در این امر با دیگران رقابت می کردم و حتی سعی می کردم عملکرد یا نگرش آنها را تخریب کنم تا خودم را در نظر مسئولین اداره بالاتر و با ارزش تر نشان دهم.

زمانی که ازدواج کردم همین نگرش اشتباه‌ را در رابطه با همسرم داشتم. خیلی برام مهم بود که از نظر همسرم مرد ایده آلی باشم ولی از آنجا که نظر و نگرش انسانها همواره در حال تغییر کردن است هرگز در کسب احساس ارزشمندی از رضایت مندی همسرم موفق نبودم و بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که ما برای زندگی با هم مناسب نیستیم و اوضاع روابط عاطفی ما قدم به قدم بد و بدتر شد.

هر انسانی بنا به مسئولیت های اجتماعی که برعهده می گیرد در معرض خطر وابسته کردن احساس ارزشمندی خود به مهمترین افراد وابسته به موقعیت اجتماعی خود می باشد.

کودکان هرچه بزرگتر می شوند احساس ارزشمندی خود را به نظر والدین و معلمین خود وابسته می کنند.

وقتی وارد اجتماع و عرصه کار می شوید احساس ارزشمندی خود را به نظر اطرافیان و افرادی که تحت نظارت آنها مشغول کار هستید وابسته می کنید.

زمانی که وارد رابطه با جنس مخالف می شوید احساس ارزشمندی خود را به میزان رضایت و وابسته شدن فرد مقابل به خودتان وابسته می کنید.

وقتی در نقش والدین قرار می گیرید احساس ارزشمندی خود را به موفقیت ها و رفتار فرزندانتان وابسته می کنید.

نقش های زیادی در جریان زندگی وجود دارند که ما به مرور وارد آنها شده و به واسطه هر نقش با افرادی در ارتباط قرار می گیریم که برای ما مهم هستند و احساس ارزشمندی خود را به رضایت یا عملکرد یا واکنش آنها وابسته می کنیم.

احساس ارزشمندی

خداوند در قرآن کریم تذکر داده است که شرک به خود را نمی بخشد.

مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمی‌بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می‌بخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافته است.

(سوره نساء آیه ۴۸)

شرک ورزیدن به خداوند فقط مربوط به پرستش غیر خدا یا شریک برای خداوند قائل شدن نیست بلکه شامل شریک کردن انسان ها در رابطه خود با خداوند نیز می باشد.

زمانی که احساس ارزشمندی خود را به نظر و نگرش دیگر انسانها وابسته کنید در واقع برای خداوند شریک قائل شده اید چون خداوند خالق شماست و بالاترین ارزش را برای شما قائل است اما شما احساس ارزشمندی خود را از خداوند گرفته و آن را در نگاه و کلام دیگر انسانها جستجو می کنید.

حتما همه ما در زندگی مرتکب اشتباهات زیادی شده ایم. اطرافیان ما در این شرایط از طریق انتقاد کردن باعث ایجاد احساس گناه در ما می شوند و احساس ارزشمندی ما را تخریب می کنند.

ممکن است به این نتیجه برسید که انسان گناهکاری هستید و خود را انسان بی ارزش و نالایقی بدانید.

آگاه باشید که خداوند بیشتر از آنچه برای خودتان می خواهید یا درباره خودتان باور کرده اید وارد زندگی شما نمی کند.

خداوند برای نگرش شما به خودتان احترام قائل است چون بالاترین ارزشمندی را برای بنده اش قائل است و همواره بر اساس دستورات او عمل می کند.

زمانی که احساس ارزشمندی خود را از دست می دهید دیگر خود را لایق محبت، توجه و شرایط عالی در زندگی نمی دانید و خداوند نیز دقیقا همانگونه که شما درباره خودتان عقیده دارید با شما برخورد خواهد کرد. این نهایت احترام و ارزشمندی است که خداوند در مقابل شما به اجرا می گذارد.

او برای نگرش و عقیده شما درباره خودتان احترام و ارزش بسیار زیادی قائل است.

بنابراین اگر می خواهید شرایط زندگی خود را دگرگون کنید باید از تغییر نگرش درباره خودتان شروع کنید.

اکنون در هر شرایطی زندگی می کنید مشخص کننده میزان احساس ارزشمندی است که در وجودتان نسبت به خودتان قائل هستید.

احساس ارزشمندی

سالهای زیادی از زندگی تصورم این بود که به واسطه گناهان و رفتار نامناسبی که داشته ام از طرف خداوند مورد خشم و غضب قرار گرفته ام و او مرا از درگاه خود رانده است به همین دلیل است که هرچه تلاش می کنم هیچ توفیقی در زندگی ام حاصل نمی شود.

اما به لطف خدای مهربان زمانی که به موضوع قدرت ذهن و کمک خداوند در زندگی هدایت شدم این آگاهی در من شکل گرفت که برای تغییر شرایط زندگی نیاز نیست که اعمال و رفتار خاصی انجام دهم تا نظر خداوند را درباره خود تغییر دهم یا کاری کنم بلکه خداوند مرا ببخشید و مورد رحمت قرار دهد.

من فقط باید احساس ارزشمندی را در وجودم ایجاد و گسترده می کردم و از وقتی به این موضوع مهم پی بردم تمام تمرکز و تلاش خود را صرف اصلاح افکار، نگرش و عملکرد خودم کردم و به این ترتیب به مرور احساس ارزشمند بودن را در وجودم ایجاد و گسترش دادم.

نکته جالب توجه اینکه در نوشته های قبلی این موضوع مطرح شد که خداوند در قرآن فرموده است که دعای درخواست کننده را اجابت می کنم به شرط اینکه او هم دعوت مرا بپذیرد و به من ایمان بیاورد.

همچنین عنوان شد که درخواست ها بدون در نظر گرفتن شرایط درخواست کننده مورد پذیرش قرار می گیرند و به این شکل نیست که بعد از دریافت درخواست ها از سوی بندگان خداوند درخواست ها را بر اساس ارزشمندی انسانها دسته بندی کند بلکه همه درخواست های رسیده از سوی انسانها اجابت می شود.

اما در این نوشته شرح داده شد که اگر احساس ارزشمندی نداشته باشیم هرگز به خواسته های خود نمی رسیم. شاید به نظر این دو موضوع برخلاف یکدیگر باشند اما در واقعیت اینطور نیست.

اینکه درخواست ما از طرف خداوند بدون سنجش ارزشمندی انسانها پذیرفته می شود وعده خداوند است و خداوند خلاف وعده خود عمل نمی کند. اما دریافت نعمت ارتباط مستقیم با احساس ارزشمندی که در وجودمان نسبت به خودمان ساخته ایم دارد.

اگر در درون احساس ارزشمندی نکنیم، پاسخ درخواست های ما توسط خداوند داده می شود اما پاسخ به دست ما نمی رسد یا وارد زندگی ما نمی شود به این دلیل که خود را لایق دریافت نعمت یا تجربه خوشبختی و شرایط آسان و رحت الهی در زندگی نمی دانیم.

باید برای خود این موضوع را منطقی کنید که اگر به این موضوع عقیده دارید که خداوند به دعاها و درخواست های شما پاسخ می دهد باید خود را آماده دریافت پاسخ و نعمت های الهی کنید و این کار فقط با زدودن گرد و خاک احساس بی ارزشی از وجود انسان امکانپذیر است.

اینکه احساس ارزشمندی خود را به انسانهای پیرامونتان وابسته کنید و سپس انتظار دریافت پاسخ درخواست های خود از طرف خداوند را داشته باشید با هم همسو و هم جهت نیستند.

اگر به خداوند ایمان دارید که پاسخ درخواست های بندگان را اجابت می کند باید احساس ارزشمندی خود را نیز به نگاه و نگرش خداوند درباره خودتان وابسته کنید تا واجد شرایط دریافت نعمت های الهی در جریان زندگی تان شوید.

احساس ارزشمندی

وابسته کردن احساس ارزشمندی به خداوند

اکنون که به اهمیت موضوع احساس ارزشمندی در تغییر شرایط زندگی پی بردیم چگونه باید احساس ارزشمندی خود را به خداوند متصل کنیم؟!

مهمترین موضوع در ایجاد و گسترش احساس ارزشمندی در وجودتان این است که بپذیرید انسان ارزشمندی هستید.

چرا فکر میکنی انسان ارزشمندی هستی؟

چون خداوند خالق من است.

چه کار مهمی انجام دادی که فکر میکنی انسان ارزشمندی هستی؟

مهم نیست من کار مهمی انجام داده باشم، مهم این است که خداوند با خلق کردن من کار مهمی انجام داده است.

کی گفته که تو انسان ارزشمندی هستی؟ سر چه حسابی این فکر رو می کنی؟!

نیاز به تایید یا شنیدن از دیگران ندارم. من بدون حساب و کتاب کردن دنیای انسانی از نظر خداوند انسان ارزشمندی هستم و این برای من کافی است.

سر چه حسابی می گی از نظر خداوند انسان ارزشمندی هستم؟ تو که پیامبر یا عزیز کرده خداوند نیستی. تو که به اندازه کافی اعمال خیر و ثواب انجام نداده ای!

قبل از اینکه من وارد این جهان شوم و بخواهم برای رضای خداوند کاری انجام دهم او مرا به امر خود ارزشمند قرار داده است. بنابراین بعد از حکم خداوند من و هیچ کس دیگری نمی تواند در تغییر این حکم خلل ایجاد کند. پس بدون نیاز به انجام کار خاص من از همان بدو خلقتم از طرف خداوند ارزشمند آفریده شده ام.

داستان حکم خداوند درباره ارزشمند بودن انسان در قرآن به شکل واضح شرح داده شده است.

خداوند مقام انسان را در بالاترین حالت ارزشمندی قرار داده است و او را به جانشینی خود در زمین انتخاب کرده است.

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛

و هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من بر روی زمین جانشینی قرار می‌دهم. (بقره 30)

باور کنید که شما خلیفه خداوند بر روی زمین هستید. باور کنید که شما سرپرست زمین و زمان هستید. باور کنید که خداوند جهان هستی را در اختیار شما قرار داده است تا از مواهب و نعمت های آن استفاده کنید.

این نگرش را در وجود خودتان ایجاد کنید که لیاقت و توانایی استفاده از همه آنچه خداوند بعنوان نعمت و خدمت وارد این جهان می کند را دارید.

آنچه خداوند درباره انسان وعده داده است برای داشتن احساس ارزشمندی کفایت می کند.

هنگامی که پروردگار تو به ملائکه گفت: من می‌خواهم در زمین خلیفه‌ای قرار دهم. (فرشتگان) گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می‌دهی که فساد و خونریزی می‌کند؟ (در حالی که) ما تسبیح و حمد تو را به جا می‌آوریم و تو را تقدیس می‌کنیم.

(خداوند) گفت: من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید. و (خداوند) علم اسماء را همگی به آدم آموخت، سپس آن‌ها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت اگر راست می‌گویید مرا به اسم‌های اینان آگاه سازید. (فرشتگان) گفتند: منزهی تو، ما جز آنچه را که به ما تعلیم داده‌ای نمی‌دانیم. تو دانا و حکیم هستی.

سوره بقره آیه ۳۰ تا ۳۲

به این موضوع فکر کنید که خداوند علم اسماء را به شما آموخته است که حتی ملائک از آن بی بهره هستند.

علم اسماء همان علم اسرار آفرینش است. خداوند علمی را به شما آموخته است تا بتوانید با استفاده از آن امور مادی و معنوی را درک کنید و شما را سرشار از استعدادهای گوناگون قرار داده است تا بتوانید هرآنچه دوست داری در دنیای مادی تجربه کنید را برای خودتان خلق کنید و سرشار از لذت آفرینش در دنیای مادی شوید.

شما مجهز به نیروی خداوند برای خلق شرایط زندگی تان به هرشکلی که دوست دارید هستید.

شما مجهز به قدرت ذهن و تمرکز بر خواسته هایتان شده اید.

شما مجهز به قدرت تصویرسازی ذهنی و تجسم رویاهایتان شده اید.

اینها همه جزئی از علم اسماء هستند که خداوند آن را در اختیار انسان قرار داده است. ویژگی که منحصر به وجود انسان در دنیای مادی شده است.

هنگامی که به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید پس همه آن‌ها سجده کردند، جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود.

سوره بقره آیه ۳۴

به این موضوع فکر کنید که ملائک به شما سجده کرده اند. این به تنهایی برای داشتن احساس ارزشمندی کافی نیست؟!

شما آفریده ای هستید که خداوند، گرامی تان داشته است و به شما استعدادهای بی شماری داده تا به واسطه آنها بر سایر مخلوقات جهان مادی برتری داشته باشید. به شما قدرت ذهن و تصویرسازی ذهنی را عطا کرده است تا با استفاده از آن آنچه دوست دارید را در دنیای مادی خلق و تجربه کنید.

پس چون او را درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏ كنان براى او [به خاك] بيفتيد.

سوره ص آیه ۷۲

خداوند از روح خود در شما دمیده است و قدرت خلق کنندگی خود را به همراه تمام صفات نیکویش در وجود شما قرار داده است. همانگونه که خداوند به بهترین شکل ممکن شما را خلق کرده است شما هم می توانید به بهترین شکل ممکن زندگی خود را خلق کنید.

این یک توهم یا خبر خوش یا وعده سر خرمن نیست بلکه ویژگی وجودی شماست.

با یک نگاه ساده به جریان زندگی خود موارد زیادی را می توانید پیدا کنید که مطمئن هستید خودتان خالق آن شرایط بوده اید.

به زمانی فکر کنید که تصمیم گرفتید کاری را به سرانجام برسانید اما از نظر اطرافیان و شرایط موجود در آن زمان غیرممکن بوده است اما شما به واسطه ایمان و امیدی که در قلب خود داشتید حرکت کردید و نتایج فراتر از انتظار خود و اطرافیانتان کسب کردید.

احساس ارزشمندی

از این نوع موارد در زندگی همه انسانها وجود دارد اما نمی دانند که رخ دادن آن به واسطه قدرت خلق کنندگی است که خداوند در وجودشان نهفته است. برخی آن را شانس و برخی آن را معجزه خداوند می نامند در صورتی که نتیجه قدرت خلق کنندگی است که در وجود همه انسانها نهفته شده است.

قدم اول برای تحقق خواسته هایتان این است که به ارزشمندی و قدرت خلق کنندگی خود باور و یقین پیدا کنید.

شما انسان ارزشمندی هستید چون فراتر از همه موجودات عالم قدرت خلق کنندگی دارید.

شما انسان ارزشمندی هستید همانگونه که وجود همه انسانها ارزشمند می باشد فارغ از اینکه احساس ارزشمندی داشته باشند یا تصور کنند انسان بی ارزش و بی فایده ای هستند.

پذیرش اینکه به خودی خود و بدون حتی یک عمل یا گفتار بعنوان عبادت یا پرستش خداوند انسان ارزشمندی هستید شما را در مسیر تحقق خواسته هایتان قرار می دهد.

باید این نگرش که بودن و حضور شما در دنیای مادی بسیار ارزشمندتر از تمام خواسته هایتان است در وجود خود ایجاد و گسترش دهید.

هرآنچه به عنوان خواسته در وجودتان شکل گرفته است همه از نعمت ها و امکاناتی است که خداوند از قبل برای راحتی و آسایش و لذت بردن از زندگی برای شما خلق کرده است.

آنها برای شما خلق شده اند بنابراین هرچه باشند از نظر ارزشمند بودن بسیار پایین تر از حضور و آفرینش شما هستند.

به این نکته توجه داشته باشید نباید قیمت گذاری های دنیایی را در برابر احساس ارزشمندی قرار دهید.

بسیاری از انسانها هنگام مواجه شدن با قیمت و بهای آنچه دوست دارند داشته باشند جون در آن شرایط توانایی پرداخت مبلغ آن را ندارند احساس ازشمندی خود را تخریب می کنند و تصور می کنند این خانه یا ماشین یا هر چیزی که باشد برای من نیست.

خداوند داشتن این را برای من نخواسته است.

در برابر خواسته خود احساس عجز و ناتوانی می کنند و به شدت احساس ارزشمندی خود را تخریب می کنند درصورتی که توانایی مالی خود را هرگز نباید به احساس ارزشمندی تان وابسته کنید که اگر توانایی مالی داشتید انسان ارزشمندی هستید و اگر توانایی مالی نداشتید احساس بی ارزشی کنید.

همیشه و در همه شرایط همه آنچه دوست دارید داشته باشید، فقط جزئی از نعمت های بی نهایت الهی می باشد که از قبل برای شما خلق و آماده شده است. اگر شرایط پرداخت وجه آن را ندارید نباید احساس ارزشمندی خود را تخریب کنید.

باید با نهایت احترام به جایگاه و منزلتی که خداوند برای شما در نظر گرفته است در حالی که سرشار از احساس ارزشمندی هستید به داشتن و احساسی که از تجربه کردن آن خواسته در شما شکل خواهد گرفت فکر کنید.

چگونگی پرداخت یا در اختیار شما قرار گرفتن آن نعمت و شرایط را به فراموشی بسپارید این وظیفه شما نیست. خداوند تحقق خواسته های شما را تضمین کرده است.

این آگاهی ها وعده های خوش احساس یا برای ایجاد امید و انگیزه در وجود شما نیست بلکه واقعیت زندگی تان است که بارها تا کنون آن را تجربه کرده اید.

مگر نبوده که چیزی را خواسته اید یا دوست داشتید شرایطی را تجربه کنید و به راحتی و بدون اینکه حتی یک قدم یا حرکتی از شما سر زده باشد خواسته شما توسط دیگران به شما هدیه یا در اختیار شما قرار گرفته است؟!

چقدر مثال در زندگی خود و اطرافیانتان سراغ دارید که اطمینان دارید خداوند همه کارها را به شکل معجزه وار انجام داد تا شما یا فردی در اطرافیان شما به خواسته خود برسد.

اینها نشانه های قدرت خلق کنندگی است که خداوند به واسطه دمیدن از روح خود در وجود شما قرار داده است.

اگر اندکی فکر کنید موارد زیادی در زندگی تان وجود دارد که تحقق خواسته شما از نظر دیگران دور از انتظار بوده است اما تنها به این دلیل که در وجودتان شوق و انگیزه رسیدن به آن خواسته را حفظ کرده اید خداوند از بی نهایت طریق وارد عمل شده و شرایط و امکانات و همزمانی هایی را رقم زده است تا شما را به خواسته تان برساند.

این نتیجه استفاده از قدرت خلق کنندگی است که در وجود شما قرار داده شده است.

شاید در ذهن شما این افکار مرور شود که قبولی در فلان رشته یا رفتن سر کار یا ازدواج با فردی مورد علاقتان خواسته بزرگی نبوده است اما خواستن آن خانه یا ماشین یا هر شرایطی که دوست دارید خیلی بزرگ و دست نیافتنی است.

به خودتان یادآوری کنید که آنچه برای ذهن منطقی شما بزرگ به شمار می آید برای خداوندی جزئی از جزء هم به حساب نمی آید.

آرزوها و خواسته هایتان را در برابر شرایط فعلی خود قرار ندهید بلکه آن را در برابر شرایط همیشگی خداوند قرار دهید.

شاید شرایط و ظاهر فعلی زندگی شما اینگونه باشد که توانایی پرداخت مبلغ خرید آن خانه یا ماشین یا هر شرایطی را ندارید اما آنچه از نظر شما منطقی است از نظر خداوند هرگز منطقی نیست.

منطق خداوند همیشه بر شدن و امکان داشتن و قابل خلق و تجربه کردن می باشد.

منطق خود را کنار بگذارید و با منطق خداوند به تحقق خواسته هایتان فکر کنید.

احساس ارزشمندی

همه ما در زندگی بارها مرتکب اشتباه‌ شده ایم. در این شرایط ممکن است اطرافیانتان از شما انتقاد کنند و باعث شوند احساس گناه یا پشیمانی در شما شوند تا جایی که کاملا در هم شکسته و احساس بی ارزشی و بی لیاقتی کنید.

آگاه باشید که از این لحظه به بعد هرگز نباید در دام انتقاد و شکایت دیگران گرفتار شوید.

خداوند برای شما این حق و شرایط را در نظر گرفته است که بارها در زندگی تان مرتکب اشتباه‌ شوید.

اشتباه‌ کردن برابر با گناه کردن نیست.

این طبیعت زندگی است که همواره در معرض اشتباه‌ کردن باشید.

ممکن است در حرف زدن مرتکب اشتباه‌ شده و حتی باعث رنجش دیگران شوید. اصلا مهم نیست. می توانید برای اشتباهی که مرتکب شده اید عذرخواهی کنید و سعی کنید گفتار خود را اصلاح کنید.

ممکن است در عمل مرتکب اشتباه‌ شده باشید و حتی باعث آسیب به دیگران شوید. اصلا مهم نیست. در حد توان خود برای جبران اشتباهی که مرتکب شده اید اقدام کند و سعی کنید رفتار یا عملکرد خود را اصلاح کنید.

ممکن است در انتخاب کردن هر مساله ای در زندگی خود مرتکب اشتباه‌ شوید. اصلا مهم نیست. در حد توان خود برای جبران اشتباهی که مرتکب شده اید اقدام کنید.

اشتباه‌ کردن جزئی از زندگی انسان هاست و هیچ انسانی پا به این دنیای مادی نگذاشته است که بارها در زندگی اش مرتکب اشتباه‌ نشده باشد.

فقط خداوند است که عاری از اشتباه‌ و خطاست. همه انسانهای که تاکنون قدم به این دنیای مادی گذاشته اند و همه آنهایی که در آینده وارد این دنیای مادی می شوند بارها مرتکب اشتباه‌ خواهند شد.

ماهیت تجربه کردن به همراه اشتباه‌ کردن می باشد. انسان به قدرت خلق کنندگی مجهز شد تا بتواند هرآنچه دوست دارد را خلق و تجربه کند. اشتباه‌ کردن جزئی از مراحل خلق و تجربه کردن است.

تا اشتباهی صورت نگیرد اصلاح و پیشرفتی در کار نخواهد بود.

همه پیشرفت های بشر به خاطر اشتباهاتی است که قبلا صورت گرفته و حتی آسیب هایی جدی به بشر وارد شده است اما همه اینها در جهت رشد و پیشرفت دنیای مادی هستند و باید باشند و راهی جز این نیست.

بنابراین برای اشتباهاتی که مرتکب شده اید حق دارید به دنبال اصلاح و بهبود خودتان باشید اما هرگز حق ندارید خودتان را سرزنش کنید. سرزنش کردن خود موجب تخریب احساس ارزشمندی و ناسپاسی خداوند است که شما را ارزشمند خلق کرده است.

چند لحظه به این شرایط فکر کنید:

شما انسان ارزشمندی هستید حتی زمانی که مرتکب اشتباه‌ می شوید.

همسر شما انسان ارزشمندی است حتی زمانی که مرتکب اشتباه‌ می شود.

فرزندان شما انسان های ارزشمندی هستند حتی زمانی که مرتکب اشتباه‌ می شوند.

اطرافیان شما انسان های ارزشمندی هستند حتی زمانی که مرتکب اشتباه‌ می شوند.

به نظر شما ارتباط انسانها در چنین شرایطی چگونه خواهد بود؟!

دنیایی در صلح و آرامش را تجربه خواهیم کرد.

برای تجربه صلح و آرامش در زندگی نیاز نیست که همه انسانها به این واقعیت باور پیدا کنند یا مانند من و شما فکر کنند.

هر کدام از ما اگر به تنهایی این نگرش را در وجود خود ایجاد کنیم زندگی مان بهشت خواهد شد و این برای هر انسان به تنهایی کافی است.

احساس ارزشمندی

من تا سن سی و دو سالگی به واسطه افکار و نگرش های اشتباهی که در وجودم بود خودم را انسان بی ارزشی می دانستم و همینطور هر انسانی که به نظر من مرتکب اشتباه‌ شده بود را انسان بی ارزشی می دانستم. نتیجه این نگرش رنج بی پایان بود. همیشه با خودم یا دیگران درگیری ذهنی و فیزیکی داشتم.

زمانی که به این درک رسیدم که من انسان ارزشمندی هستم حتی زمانی که مرتکب اشتباه‌ می شوم ابتدا با خودم به صلح رسیدم. دیگر برایم مهم نبود که دیگران درباره من و حتی اشتباهات من چه فکر یا نظری دارند.

من به احساس ارزشمند بودنم را به نظر خداوند درباره خودم گره زده بودم و به یک باره نظر و عقیده مردم برای من بی اهمیت شد.

سپس پذیرفتم که همه انسانها موجوداتی ارزشمند هستند همانگونه که من ارزشمند هستم و این نگرش باعث ایجاد صلح و آرامش در وجودم نسبت به اطرافیانم شد.

دیگر از رفتار و گفتار انسانها مانند گذشته خشمگین یا عصبانی نمی شدم.

اگر حرفی می شنیدم یا حرکتی مشاهده می کردم که باید باعث رنجش من می شد می توانستم بر احساس خودم مسلط باشم و این نگرش را در ذهنم مرور مکنم که این فرد هم انسان است و مانند من قابلیت اشتباه‌ کردن دارد بنابراین می توانستم از شر افکار مزاحم که مرا دعوت به مقابله کردن و واکنش دادن می کرد رها شوم.

برای اینکه در زندگی به احساس آرامش برسید نیاز به همراهی اطرافیانتان ندارید. به تنهایی قادر هستید دنیای شخصی خود را سرشار از آرامش و احساس خوب کنید. این قدرت خلق کردنی است که خداوند در وجود هر انسان قرار داده است.

اگر در گذشته بارها مرتکب اشتباه‌ شده اید و تصور می کنید به واسطه آن همه اشتباه‌ انسان بی ارزشی هستید همین الان باید مخزن ذهن خود را از شر افکار منفی خالی کنید.

خداوند برای هر اشتباهی، رحمتی قرار داده است. بلند شو، سرت را بالا بگیر و زندگی کردن را ادامه بده و مطمئن باش که آینده تو روشن تر و پربرکت تر از گذشته ات خواهد بود.

بگو اى بندگان من که بر خود زیاده‌روى و اسراف کردید، از رحمت خدا نا امید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را مى‌‏آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

سوره زمر آیه ۵۳

توجه کنید که خداوند از عبارت گناه یا حتی اشتباه‌ استفاده نکرده بلکه از واژه زیاده‌روی و اسراف استفاده کرده است. این نشان از لطف و رحمت خداوند است که هرگز بندگان خود را خطاکار یا گناه کار نمی داند چون بر ماهیت وجود انسان آگاه است که قابلیت اشتباه‌ کردن دارد و حتی ممکن است در اشتباه‌ خود زیاده روی کند تا جایی که احساس گناه یا پشیمانی کند.

این نشان از بی تغییر بودن ارزشمندی شما در نزد خداوند می باشد. هرگز ارزش شما نزد خداوند تغییر نخواهد کرد و همیشه در همان حالت اولیه و مقدس خود باقی خواهد ماند.

اما آنچه از کودکی شنیده ایم همه وعده قهر و خشم خداوند را به واسطه اشتباه کردن داده اند و از آنجایی که همه انسان ها اشتباه‌ می کنند بنابراین همه انسانها احساس بی ارزشی و دور شدن از خداوند دارند.

این درحالی است که همه کودکان جهان تا سن ۴ یا ۵ سالگی هرگز احساس گناه و پشیمانی ندارند به این دلیل که هنوز افکار و نگرش های آنها تحت تاثیر اطرفیان شان قرار نگرفته است.

همه ما در کودکی به شدن احساس ارزشمندی داشتیم و همین واکنش را از اطرافیان خود دریافت می کردیم.

همین الان شما با من هم عقیده هستید که همه بزرگسالان نسبت به کودکان احساس لطف و محبت دارند چون از نظر همه ما کودکان معصوم، قابل ترحم و ضعیف هستند که نیاز به محبت و حمایت ما دارند.

جهانی را تصور کنید که همین نگرشی که درباره کودکان داریم را نسبت به همه انسانها در همه سنین داشته باشیم؟ چقدر دنیای زیبایی خواهد شد.

برای تجربه چنین جهانی باید اقدام کنید.

ابتدا همان نگرش و واکنشی را که نسبت به کودکان دارید نسبت به خودتان داشته باشید.

سپس همان نگرش را نسبت به اطرافیانتان داشته باشید.

این برای تجربه آرامش و خوشبختی در زندگی کافی است.

احساس ارزشمندی

شاید دیگران کاری کنند که شما احساس کنید اصلا استعداد و توانایی ندارید.

ممکن است رفتاری نشان دهند که به شما القا کنند انسان جذابی نیستید.

حتی ممکن است به جایی برسید که تصور کنید هیچ چیز جالبی برای ارائه کردن ندارید.

مردم ممکن است ناامیدتان کنند، طردتان کنند یا حتی چیزهایی بگویند که روحتان آزرده شود.

اگر ارزش و اعتبارتان را فقط از مردم کسب کنید در تمام طول زندگی تان احساس ضعیف بودن و نیازمند بودن خواهید کرد.

احساس بی ارزشی و خودکم‌بینی خواهید کرد و در این شرایط مسیر تحقق خواسته هایتان را سخت و پیچیده خواهید کرد.

اما اگر یاد بگیرید که ارزش خود را فقط از خداوند کسب کنید و به آنچه خداوند درباره شما گفته است گوش کرده و اکتفا کنید، آنگاه احساس می کنید انسان ارزشمندی هستید. رها شدن از قید و بند دنیای مادی را احساس خواهید کرد.

احساس بخشیده شدن در پیشگاه خداوند را تجربه خواهید کرد.

معنای واقعی عزت نفس و اعتماد به نفس داشتن را تجربه خواهید کرد.

احساس امنیت داشتن در پناه خداوند را احساس و تجربه می کنید.

اینها لازمه رسیدن به احساس ارزشمندی برای تحقق هر آرزویی است که در وجودتان شکل گرفته است.

همیشه به خاطر داشته باشید که خداوند شما را بر اساس ذهنیت والای خویش آفریده است. خداوند به شما نگاه می کند و می گوید: این شاهکار من است. این همان چیزی است که راضی ام می کند.

اخطار

تمرین:

۱- با توجه به آنچه دریافت کردید درباره احساس ارزشمندی خودتان شرح دهید.

۲- نگرش شما درباره احساس ارزشمندی تان چگونه است.

۳- چقدر احساس ارزشمندی خود را به نگاه و توجه دیگران ارتباط داده اید.

۴- چقدر احساس ارزشمندی خود را به اطرافیان و افراد مهم زندگی تان وابسته کرده اید.

۵- راهکارهای مناسب برای اصلاح افکار و رفتار خود جهت افزایش احساس ارزشمندی تان را مشخص کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.49 از 55 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42646
48 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار طاهره فروغی
      1403/03/03 22:45
      مدت عضویت: 1218 روز
      امتیاز کاربر: 38232 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,130 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خدایا شکرت که مرا ارزشمند خلق کردی 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      خداوند مرا ارزشمند خلق کرده است 

      ایا من انسان ارزشمندیم ؟

      من چکار کنم که ارزشمند بشم ؟

      سالهای عمرم بر این اساس گذشت که چکار کنم که از نظر خدا و مادرو پدرو همسرو همکارو غیره ارزشمند باشم 

      در مورد خدا که نظرات گوناگون بود که باید نمازم رو به موقع میخوندم

      باید روزه هامو میگرفتم و اگر روزه قضا میداشتم باید همون سال میگرفتم وگرنه 

      باید موهامو نمیدیدن وگرنه از یک مو منو اویزون میکردن 

      و خیلی از این کارها رو باید انجام میدادم تا ارزشمند بودم 

      باید دختر خوبی میبودم و به حرف پدر و مادرم گوش میکردم تو کارها کمک میکردم هر چی اونا میگفتن رو میخواستم در مورد سلیقه لباس و همه چیز و اگر به حرفشون نکنم دختر بدی هستم 

      اگر درکارها به خواهر برادر کمک کنم خوبم و ارزشمندم ولی اگر این کاررو نکنم ارزشمند نیستم 

      اگر کارهای همکارم رو هم پوشش بدم ارزشمندم ولی اگر این کار رو نکنم همکار بی ارزشی هستم 

      ایا واقعا اینها معیار ارزشمندی واقعی است و من واقعا با این کارها ارزشمندم من با وجود این همه کارها دربعضی اوقات انسان بی ارزشی بودم چون هیچ وقت نمیشه مدام توقعات این افراد رو انجام بدم و اگر یک دفه نتونم دختر خوبی و خواهر خوبی وهمکار خوبی و بنده خوبی باشم بی ارزشم

      ارزشمندی که با این معیارها باشه موقته و نمیتونه ارزشمندی واقعی باشه 

      پس ارزشمندی واقعی چیه و بر چه مبنایی هست ؟

      متاسفانه در خانواده های ما با ایجاد حس رقابت در ما که نگاه کن فلانی از تو بهتره این حس رو که باید تلاش کنیم تا از اون فرد بهتر بشم رو درما ایجاد میکنن و این حس همچنان که بزرگ میشیم در ما رشد میکنه و همراه ماست و حس ارزشمندی ما وابسته میشه به تایید پدر و مادر 

      به خوب بودن همسر 

      به خوب بودن فرزند 

      یا یک سری از اعمال ورفتار

      ولی روز هایی بود که به این نتیجه میرسیم که پدر و مادرو همسر و فرزند و حتی خدا هم مارو ناامید میکنه و با خودمون میگیم حتی خدا هم مارودوست نداره 

      پس نکته مهم اینه این نگرش احساس ارزشمندی من با تایید دیگران بستگی داره 

      کلید واقعی و اصلی احساس ارزشمندی این است که انتخاب کنم که خداوند بهترین و مهمترین فرد زندگی من است وقتی احساس ارزشمندیم رو بر اساس گفته های خداوند در مورد خودم بدونم به بالاترین احساس ارزشمندی میرسم 

      خداوند منو جور دیگه ای میبینه 

      من انسان ارزشمندی هستم چون زنده ام 

      من تاوقتی زنده ام لیاقت بهرهمندی از نعمت های الهی را دارم این نگاه خداوند من است 

      من انسان ارزمندی هستم چون هدایت شده ام 

      این هدایت در تمام لحظات عمرم صورت گرفته و میگیره و این نگاه خداوند به من است 

      من انسان ارزشمندی هستم چون در همزمانی های مناسب قرار میگیرم و این نگاه خداوند به من است 

      وقتی من در جای مناسب و زمان مناسب قرار میگیرم تا زندگیم تغییر کنه مثل قرار گرفتن جلوی دربانک و پیدا شدن همزمان خانمی که کتاب راز رو به زور به شوهرم بفروشه و این کتاب در اختیار من قرار بگیره و من به این سایت راه پیدا کنم 

      من از نگاه خداوند ارزشمندم ولی سالهای عمرم طی شدم تا این احساس ارزشمندی رو از نگاه دیگران دریافت کنم 

      وقتی بچه بودم خودم رو به ابو اتیش می زدم تا تایید مادرم رو بگیرم یادمه یک روز کتری و قوری روی گاز بالای کابینت بود و من رفتم بالا تا قوری که در حال ترکیدن بود رو از روی کتری بزارم پایین تا تایید مادرم رو داشته باشم وپام گیر کرد و افتادم پایین و دندون جلوم شکست و تا وقتی دیپلم گرفتم این درد رو همراه خودم داشتم 

      و این تلاش همچنان ادامه داشت تا زمان بزرگسالی و باز برای خواهر وبرادر کار کردم تا تایید ارزشمندی خودم رو از اونا بگیرم 

      و قتی رفتم سر کار اینقد کار کردم تا ارزشمند باشم تا چشمام به شماره 4رسید و خیلی ضعیف شد 

      شرک ورزیدن چیه ؟وقتی در رابطه خودم با خدایم شریک قاعل شدم من شرک ورزیدم 

      شرک ورزیدن فقط این نیست که من برم بت پرست بشم وقتی من ارزشمند بودن رو به نظرو نگرش وابسته کنم شرک ورزیدم 

      خداوند برای نگرش من ارزش قاعله وای این چقد کلیدیه 

      من قبلا وقتی نگرشم و انتظارم از خودم بد بود و از خدا بد بود خب خدا برای این نگرش ارزش قاعل بود و بدبختی رو برام بر اساس دستورات خودم عمل میکرد 

      من هر چی در مورد خودم عقیده و انتظار داشته باشم دقیقا خدا همانطور با من برخورد میکنه و این نهایت ارزش و احترام خداوند به من است خداوند برای نگرش و عقیده من بسیار ارزش قاعلی است 

      پس اولین کارم تغییر نگرشم نسبت به خودم هست و این تغییر نگرش باعث تغییر زندگی من میشه 

      من باید احساس ارزشمندی کنم تا به خواسته هایم برسم 

      دریافت نعمت های خداوند بسته به احساس ارزشمندی من نسبت به خودم دارم داره وقتی من خودم رو ارزشمند بدونم و لایق نعمت های الهی پس خداوند نعمت های الهی رو وارد زندگی من میکنه و من احساس خوشبختی میکنم 

      چرا من ارزشمندم ؟چون خداوند خالق من است 

      همیشه این فکری که من چه کار مهمی انجام داده ام تا از نظر خدا ارزشمند باشم فکرم رو درگیر میکرد خب من چرا باید ارزشمند باشم ؟من که نه از صالحینم و نه از خوبان چرا باید ارزشمند باشم ولی فهمیدم که همه اینها با حساب کتابهای دنیایی و زمینی است که من احساس بی ارزشی و بی لیاقتی میکنم 

      با حساب کتاب خدا من انسان باارزش و ارزشمندی هستم  

       این که من ارزشمند نیستم نگاه من است 

      ولی نگاه خداوند به من این است که من انسان ارزشمندی هستم 

      خداوند من انسان رو به عنوان جانشین خودش بر روی زمین خلق کرد پس من چطور میتونم بی ارزش باشم 

      خداوند مرا خلق کرد و علم اسماع رو به من اموخت علم اسماع همون علم اسرار افرینش هست خداوند به من استعداد داده که هر چه بخواهم در این دنیا برای خودم خلق کنم 

      خداوند به من قدرت و ذهن داد تا بتونم در این دنیا زندگی خودم رو خلق کنم و به خواسته هایم برسم 

      من انقدر ارزشمندم که تمام ملائکه به من تعظیم کرده اند

      من انقدر ارزشمندم که خدا وقت خلق کردنم روحش را در من دمیده است 

      من وقتی در این مسیر قرار گرفتم لاغر شدن از نظر خیلی ها ازاین راه غیر ممکن بود ولی من به ان رسیدم و تونستم با نیروی ذهنم لاغر بشم و لاغر بمونم 

      پس قدم اول ایمان به ارزشمندی خودم است 

      نیاز نیست که من رفتار و اعمال خاص انجام بدم تا در نظر خداوند باارزش و ارزشمند باشم فقط کافیه من باور کنم که ارزشمندم و لیاقت داشتن نعمت های الهی و دریافت خواسته هایم رو دارم 

      ممکنه که خونه بخوام ولی درگیر این بشم که چطوری ولی احساس ارزشمندی هیچ ربطی به توانایی مالی من نداری چگونگی پرداخت یادر اختیار گرفتن این نعمت ها وظیفه من نیست خداوند تحقق این خواسته ها رو تضمین کرده است 

      مثلا چیزی که به همین تازگی چند ماه پیش معجزه وار بود این بود که من یک وام خونگی داشتم برنده شدم و رفتم طلا خریدم ودقیقا همزمان خونه ای پیدا شد که کنار مغازه همسرم و کنار پارک بود پیدا شد و من طلا ها رو با کلی سود فروختم و تونستم رهن خونه رو جور کنم و خیلی راحت این همزمانی ها انجام شد اگر میخواست دراختیار خودم باشه نمیتونستم این پول رو به این راحتی تهیه کنم و فقط این کار خدا بود و بس 

      وقتی دیپلم میگرفتم شرایط خوبی نداشتم و ولی من همون سال اول دانشگاه مرحله اول دانشگاه قبول شدم و مرحله دوم هم همون رشته ای که دوست داشتم قبول شدم و درصورتی که چند تا از دوستام همه جاها قبول شدن پیام نور و دولتی و ازاد و تربیت معلم ولی مرحله دوم هیچ جا قبول نشدن و میدونم قبولی من به دلیل شوق من برای قبولی در دانشگاه بود و این شوق رو در دلم نگه داشتم وحفظ کردم فقط کار خدا بود که به این درخواست من پاسخ داد و این هماه قدرت خلق کنندگی است که خداوند به من هدیه کرده است 

      این قدرت خلق کنندگی میتونه بد باشه و میتونه خوب باشه 

      زمانی که قبلا از این قدرت بیخبر بودم و همش دنبال منفی ها بودم وخودم رو بی ارزش میدیدیم خلق بد انجام میدادم 

      من چاق شدم چون خودم رو لایق لاغری نمیدیدم خلق بد 

      من همیشه به خاطر شندیده ها دیگران در مورد مادر شوهر برای خودم مادر شوهر ی خلق کردم که خیلی در اون مدت اذیت شدم و این خلق بد بود 

      ولی وقتی دانشگاه رو دوست داشتم پس تونستم خلق خوب کنم و قبول شدم 

      کارم رو دوست داشتم و تونستم اونو خلق کنم 

      لاغری رو دوست داشتم و تونستم اونو خلق کنم 

      شوهری عاشق دوست داشتم و خلاف مادر شوهرم شوهری عاشق خلق کردم و دارم که اون درمقابل مادر شوهرم از م دفاع میکرد و حامی من بود 

      پس من میتونم تمام خواسته هامو خلق کنم و خالق زندگی خودم باشم 

      چند روز پیش فیلمی دیدم در مورد کهکشان و زمین نقطه ای بود در میان این کهکشان و وقتی فکر کردم من هم نقطه ای هستم در این زمین پس من در مقابل این همه قدرت خداوند هیچی نیستم و خواسته من جزعی از جز است و خیلی برای خداوند راحته که این خواسته های منو براورده کنه و میتونم با ایجاد حس ارزشمندی اینخواسته هار رو خلق کنم 

      قدم دوم 

      ارزشمند بودنم را خلل ناپذیر کنم 

      اشتباه یا همون گناه که سالیان سال افکارم رو مشغول خودش کرده بود که ایا من بخشیده شدم یا نه این ارزشمندی رو دچار خلل میکرد 

      ولی این طبیعت منه که اشتباه کنم و از انجام اشتباه نباید ناامید بشم بلکه باید اونو اصلاح کنم و حالمو خوب کنم و ادامه بدم 

      قبلا وقتی اشتباه میکردم و به قول معروف توبه میکردم و باز این توبه رو میشکستم همش به خودم سرکوفت میزدم که خاک بر سرت تو ادم بشو نیستی وناامید بودم از رحمت خداوند چون گناهام رو اندازه عظمت خدا میدیدم پس کار تمومه ومن غیر قابل بخشیدنم و هیچ 

      ولی یاد گرفتم که من خودم رو بخشیدم و کوله بار اشتباهات رو انداختم و خودم رو سبک کردم و خدا هم منو بخشید و خیلی سبک تر شدم و تازه این نگرش باعث شد که اشتباهات رو اصلاح کنم و از تکرار اونا خلاص شدم و حال بدم کمتر شد و احساس بهتری دارم م و احساس ارزشمند بودن از طرف خدا در من تقویت شد 

      من انسان ارزشمندی هستم حتی زمانی که اشتباه میکنم 

      اگر به دیگران هم این طور نگاه کنیم که چون انسانن حق اشتباه دارن و انها ارزشمندن حتی وقتی اشتباه میکنن باعث میشه دیگه نسبت به دیگران حالمون بد نشه و ازشون ناراحت نشیم چون اونا هم انسانن و حق اشتباه دارن و در هر حالتی ارزشمندن 

      قدم سوم 

      نیازمند ارزش و اعتبار انسانها نباشید 

      این چیزی است که فکر کنم همه ما درگیر اون هستیم که اعتبار و ارزشمون رو با تلاش برای دیگران میسنجیم 

      ولی هر چی بیشتر تلاش میکردم بیشتر ناامید میشدم چون این کارها وظیفم میشد و اگر انجام نمیدادم دیگه در نظر اونا بی ارزش بودم چون همه کارهام برای اونا عادی میشد باز توقع بیشتری داشتن و من هم که مدام در پی ارزشمند شدن بودم 

      ولی من باید بدونم که اررزش خودم رو فقط از خدا کسب کنم و ارزشم رو براساس نگاه خدا بدونم 

      من خودم رو بخشیدم و ایمان دارم که خدا هم منو میبخشه 

      من در اغوش خدا به امنیت میرسم 

      خداوند منو به عنوان شاهکار افرینش خلق کرده پس چطور میتونم بی ارزش باشم 

      خداوندا تو مرا باارزش خلق کردی و فکر کردن به این جمله باعث میشه که حس بی ارزشی نکنم مگه میشه موجودی که خدا خلق کرده و از خودش در او دمیده و به اون علم اسماع داده بی ارزش باشه 

      خدایا من در هر کاری با خودم فکر میکنم که نگاه خداوند نسبت به من چیه نه نگاه دیگران 

      خدایا میدانم که دوستم داری و عاشقمی پس مگه میشه من که معشوق خدایم بی ارزش باشم 

      در گذشته خیلی حس ارزشمندی من به نگاه دیگران بستگی داشت که باید تلاش میکردم تا این حس ارزشمندی ازبین نره 

      ولی از وقتی در دوره هستم و برای خودم ارزش قاعل شدم دیگه برام مهم نیست که اونا چی میخوان بهشون احترام میزارمو باهاشون خوب برخورد میکنم ولی دیگه مثل قبل خودم رو فدای کارهای اونا نمیکنم تا ازم تعریف کنن و ارزشمند بشم 

      دنبال کارهایی که حالمو خوب میکنه میرم مثل بودن در این سایت یا پیاده روی یا فکر های خوب رویاهام و یا صحبت با خدا و میدونم که من بنده خوب خدایم ومن ارزشمندم ونگاه خداوند به من با نگاه دیگران به من متفاوته 

      خداوند بدون منت به من مهربونی میکنه 

      خدابدون این که توقعی از من داشته باشه میبخشه 

      خدا بدون این که در قبال دریافت هام چیزی بدم بهم نعمت های الهی خودشو میده 

      وفقط کافیه که من خودم رو ارزشمند بدونم ولایق دریافت این نعمت های الهی و خواسته من فقط جزعی از جز است و برای خداوند براوره کردن اون هیچ کاری نداره و وقتی من بخوام خداوند فقط اون چیزی رو بهم میده که من اونو در دلم حفظ کنم و از ایمانم مراقبت کنم تا به خواسته خودم برسم 

      در پناه خداوند باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم