خالق زندگی بودن (تکمیلی ۱)

بنام خداوند هدایتگر به خیر وخوبی 

سلام استاد عزیز ودوستان گلم

خداوند رو هزاران بار شکر می گویم که به این مسیر وبه این دوره زندگی باکمک خداوند هدایتم کرد

مدتی بود اوضاع پریشانی داشتم هر روز با دخترم وهمسر کل کل می کردم تمام قسمت های بدنم درد می کرد فشار چاقی بر روی جسمم از یک سو وفشار ذهنی زیادتری روی روح وروانم سنگینی می کرد ذهنم شلوغ وپلوق بود ونمی تونستم روی چیزی تمرکز کنم مدام می اومد سری به سایت می زدم وباز می رفتم هیچ فایلی رو نمی تونستم گوش بدم تا می اومدم بازش کنم از هزار طرف بهم هجوم می آورد ول کن حوصله داری مدام خاطرات گذشته وحرف های که آزارم داده بود برام تداعی می شد میرفتم تو آینده بدترین حادثه هارو برای خودم تجسم می کردم خلاصه نگم از حالی که داشتم…. 

تا یه روز که اومدم تو سایت جلسه مقدمه رو دیدم خواستم باز کنم که باز نتونستم دوباره رفتم 

روز بعدش یا نمی دونم چند روز بعدش بود که دوباره اومدم وجلسع اول اومده بود من کلا از این وره ها که استاد می زاره به صورت نوشته هست خیلی خوشم میاد وبیشتر بهم می چسبه متل دوره زندگی با اراده خداوند هر چند منفی بافم نزاشت اون دوره هم کامل بخونم 

برای همین علاقه به نحوه نوشته ها بود که دلم خواست دوره رو شروع کنم فایل مقدمه رو با هر زوری وکش مکشی با ذهنم تونستم نگاه کنم ولی وقتی استاد گفتم رایگان نیست وبهاش اینکه بعد خوندن کامنت بزارین نا امید شدم چون آخرین باری که دیدگاه گذاشته بودم مشکل داشتم ومتن دیدگاه هام ذخیره نمی شد وبیشتر از چند کلمه نمی تونستم بنویسم برای همین قیدشو زدم وباز خارج شدم چندروزی خیلی تو دلم با خدا حرف می زدم می گفتم آخه این چه زندگی این چه بساطی واقعا دارم نابود می شم چکار کنم چطور به یه آرامشی برسم 

کارم شده بود گشتن تو اینستا ودیدن فیلم های همه غمگین با پایان بد وبی معنی تا اینکه چند روز بارندگی شد تلوزیون ما همه کانال هاش پرید هوای بیرونم جوری نبود بشه رفت بیرن کوچه پر آب بود اومدم وی پین رو روشن کنم برم اینستا که دیدم باز نمی شه اصلا اون روز تمام وقتم در تلاش برای باز شدن وی پین بودم که باز نشد تلوزیون هیچی نمی گرفت واقعا کلافه شده بودم طبق عادت گفتم برم سری به سایت بزنم همین که اومدم گفتم بزار جلسه اول رو بخونم بازم مقاومت زیادی کردم اما این دفعه موفق شدم تا آخر بخونم حال خیلی خوبی پیدا کردم نمی خواستم دیدگاه بزارم ولی باز یاد حرف استاد افتادم که راصی نیستن وحق الناس منم گفتم می دونم که ذخیره نمی شه اما بزار بنویسم همین که شروع کزدم به نوشتن یاد معجزاتی از خداوند تو زندگیم افتادم که خودمم فراموش کرده بودم کلمات یکی پس از دیگری جاری می شد اونقد موقعه نوشتن اون دیدگاه گریه می کردم که خوب صفحه گوشی رو نمی دیدم واقعا سبک شدم ذهنم تا حدودی آروم شد واینکه استاد فرمودند صدای خداوند هست همیشه اما تو اون شلوغی وسر وصدای ذهن ما نمی شنویم درسته من با این همه افکار جورواجور شلوغی نمی شنیدم اما حالا به وضوح صدای خداوند رو می شنیدم نگاه کزدم به اطرافم به حالم به گذشته ام به اینکه کیم کجام خیلی روز عجیبی بود برام تنها خونه بودم ودر کمال ناباوری بالای 1000 کلمه تایپ کردم ومتنم به راحت ذخیره شد فرداش دیدم اون دیدگاهم جز دیدگاه های خوب بالای صفحه اصلی سایت دیگه در پوست خودم نمی گنجیدم اون دیدگاه چون از شعله سوزان خواستن وجودم برای تعقیر کزدن برای تعقیر نگاهم به خداوند نشعت گرفته بود به دل استادم نشسته بود واونو گذاشته بود جز دیدگاه های خوب بعدش دیگه بقیه گام هارو خوب ویا دقت خوندم ودیدگاه نوشتم تا گام نهم هنوز نه وی پین درست شده بود نه تلوزیون واین فرصت خیلی خوبی بود من مثل گذشته تمام وقت توی سایت باشم به آرامش عجیبی رسیدم انتظارم از خداوند تعقیر کزده دیگه کاملا. آگاهانه نمی گذارم فکرم درگیر منفی باف بشه تا میاد به چیزی بدی فکر کنه سریع از اون حال درمیان رفتارم با شوهرم ودخترم خیلی بهتر شده انتطار از اونهام عوض کزدم دیگه انتظار دارم زندگی وآینده بهتری با اونها داشته باشم همش منتظر خبرهای خوبم به آینده امیدوار شدم خیلی همه چیزم خوب شده 

وقتی انتطار از خداوند بیشتر می شه دیگه انتطار از آدم ها کمتر می شه خوبه که از خدا انتطار داشت چون تنها خداست که از پس بی نهایت خواسته ودرخواست  وآرزوی ما برمیاد مگه می شه جز خدا از کسی دیگر انتظار داشت 

تکیه دادن به خدا وطبق جریان واراده خداوند قدم برداشتن بهترین مسیری هست که می شه برای زندگی انتخاب کزد چون خداونده که بی منت فقط خیر وخوبی به ما می رسونه بدون هیچ چشم داشتی 

بنده های خدا که در قبال هر گامی که برات برمی دارن هزارتا انتطار ازت دارن 

تنها خداونده که فقط می گه شما بخواین ومن می بخشم هرگز نمی گه تو چی می دی که من ببخشم فقط وفقط ایمان قلبی وباور می خواد اون همیشه هست وهمیشه در حال گسترش خوبی وشادی ونعمت در سراسر جهان هستی وقتی خودت رو هماهنگ با اراده اون کنی توهم سراسر خیر وخوبی می شی توهم شادی توهم آرومی توهم زلالی 

الان جامعه واطرافیان ماهم همین کار رومی کنن اما برعکس اونها با گزارش های تلخ از اوصاع جهان خبرهای بد حادثه های ناگوار در حال ترویج حال بدهستن ووقتی خودت رو به جریان اونها بسپاری داعم حالت بده داعم گرفته ای منتظر بیماری وفقر و

جنگ وترس هستی 

اگه بخوایم همیشه آروم باشیم تا صدای خداوند رو همیشه بشنویم وبا اراده اون زندگیمون رو پیش ببریم باید آگاهانه در معرض خبرها وآگاهی های نا مطلوب نباشیم چندین ساله اسناد می گن خبر تلوزیون وسریال نگاه نکنیدمن هیچ وقت گوش ندادم چون تا الان به این اندازه این موضوع رو درک نکرده بودم شاید الان وقتش بود به این درک برسم که چرا این اخبار می تونن اثر بدی بگذارن تو زندگیم حالا می فهمم 

استاد فرمودند از اول خواستن این دوره رو شروع کنن تا حال وهوای تازه ای انرژی تازه ای در سایت جریان پیدا کنه وطبق اراده الهامات خداوند شروع کردن ومن صد درصد مورد لطف خدا بودم وطبق اراده خداوند در این دوره قرار گرفتم حالا دیگه همش بی صبرانه منتظر گام های بعدیم دیگه دلم می خواد همش تو این فضا باشم با جان ودل می خونم خیلی جاهاقسمتی از نوشته ها سخته می شه برام ودرکش نمی کنم بازم می خونم تکرارش می کنم چندبار دیدگاه بقیه دوستان رو که می خونم برام راحتر می شه ولی اصلا این نیست این نفهمیدن اذیتم کنه چون این کلمات رو از طرف خدا می دونم وخیلی برام مقدس هستن 

حالا که فیلتر شکنم باز شد دیگه علاقه من به اون سمت کم شده جوری که یه سر می زنم وب می گردم دلم فقط تو سایته وتنشنه شنیدن خوندنم انگار خداوند به موقعه لازم این لطف رو درحقم کرد فرصتی برام مهیاکرد از اون حال دربیام 

خدایا هرچقدر شکرت کنم کمه اصلا مگه می شه شکری یا سپاسگزاری باشه که. کم نباشه برای توه اندازه باشه برای نعمت های تو 

تو اونقد بزرگی که من گمم در عظمت تو تو باین همه وسعت گاهی در دل کوچک من چنان جای می گیری که مرا از خود بی خود می کنی به‌راحتی وبدون هیچ زحمتی خودت رو برای تحقق خواسته هام به من می بخشی حقا که داشتن خدایی چون تو نهایت خوشبختی ست