خالق زندگی بودن (تکمیلی ۱)

سلام برخالق هستی سلام برخلاق صدای ذهن سلام بر خالق کمک دهنده 

سلان براستادمسیرکمک  سلام به کل گروه که آمدن اول این خدایی بزرک روبه شکل واقعی بهش شناخت پیدا کنن

 اون چیزی که تواطراف گفته به عفب هل بدم  خدایی واقعی رو بینم این خدای اون چیزی نبوده  تو این  همه  سال اول  تو گوشم  زمرم  شد بعد شد باوره و بعد شد خدای خودم  با کلی‌ ترس  نکرانی استرس که جای هم زمان که بابد با خالقم تو بهترین حالت حس شادی رو طی می‌شد شد ترس دلهره نگرانی خوب  از این خدا جطور درخواست داشته باشم جطور شفا مشکل بیماری روز بخوام چطور اصلا بخواهم 

حال که به شکرخدای عزیزم  غبارگرفته کل وجودم دو به عفب هل دادم  غبارهای ذهنم چشم گوشم عقلم رفته کنار دارم خدایی عزیزم  رو مشناسم برای اولین باره ازش درخواستم به شکل بدون ترسی نگرانی راحت میکنم کلی حال دلم خوب هست با هرکلمه که صداش میکنم ازته فبلم انتظار  دارم‌که حتما بی شک جواب میده فقط من کمی باید صبرکنم کجا واون فبل کجا 

من‌ تو ابن ۳۰  روز گذشته دوموج  بسیار سنگین وارد زندگی من شد  زمان فبل بودمن هم حتما بی شک سوار براین موج شده کلی ترس وکلی نگرانی رو تو منزلم حتما بی شک داشتم ولی به شکر خداوند و  اطمیانی که از خودش گرفتم با اولین برخورد به جای تقکر مشکل دار فوری رفتم اول پیش خودش گفتم خدایا این‌ مشکل برام ایجاد شد چکار کنم نکران باشم بترسم یا خیالم راحت باشه اون زمان فوری بی کم‌کاست کمک رسبد به من‌گفته شد ارام  باشم اصلا نگران نباش قویی باش که هیچ چیزی نیست  به شکل خیلی خوب برطر ف خواهد شد حتی این گفتم به به شکلی بی شک بدون کمترین شک با قوت قبلی به اطراف گفتم که همه از گفته من با این محمکی با این اطمینان براش تعجب داشت اون من به این قویی دارم‌ میگم‌ یی آرامشی هم به اطراف  انتقال دادم من دارم با دریافت کمک اون مرحله به مرحله اول اون یقین که خداوند سالهای زیاد کمک کردم بی شک اون کاملا فبول دارم‌ ولی این کمک این سال که به این‌ هدایت شدم جنان در من تحولی بزرگی رو ایجاد کرده که برای من باوره  اول کاره اسونی  نبود  که بخوان به این شکل با خدایی خودم  اصلا صحبت کنم  چه خواستن و درخواست از هر جیره از  هر کاره  اول  باید رفت پیش خودش از خودش پرسید بعد انجام داد من هیچ زمان به‌ این شکل رفتار نکردم عمل نکردم

 اول کلی رفتم زور زدم اشتباه یا درست انجا م  شد وفتی به واون نتیجه که تو فکر بود نرسیدم تازه آمد از خداوند بازم خواستم  اون با حس بد خوب  جواب  آمد  بعضی وفت  زمان حسم  خوب بود خوب جواب هم  خوب شد وفتی حسم  خراب بود  هر جی زور زدم که شاید  شکل خوبش به من برسه اصلا اتفاق نیفتاد اصلا نشد  تازه به نگاهم بدتر شد خوب حال که به این فکر و عمل کردم تغییر پیدا کرده توجه می کنم که با هر حرکت اولین نگاه خدایی خودم هست صبح با بیدار شدنم   بهش سلام میکنم حالش بعضی روزه که یاد هست می پرسم  یاد شعر موسی شبان گفتم‌ که حضرت موسی از اون چوپان ایراد گرفت که چرا داره خدای رو به این شکل مبینم  واون چوپان از  ناراحتی سر به بیابان گذاشت  وحی آمد به سوی موسی تو برای  وصل آمد بودی  نه برای قطع به شکر خداوند  من دارم به خدایی خودم وصل میشم اون به شکل ارام ارام با یادگیری خودم  که خدایی خودن رو واقع بهش شناخت پیدا کنم این از این مسیرکه کم کم به  من رسید به یی باره نشد 

حتی روزهای اول که از درخواستم‌ خودم  هدایتم  شدم  به این. مسیر   حتی زمانی که  تو مسیر ۱۰۰  قدم یی فایلهای  قرار  داشت که باید  اون  بخش منفی  بهش توجه نبابد داشته باشم وبابد از  ودری افکار مشکل دار جلو کیری و حتی ورد افکار  اخبار مشکل. دار هم  بابد جلوش میگرفتم  رو  بهش رسبدم با بخش که به خداوند ارتباط بابد  برقرارمی کردم   نتواستم   باهش  هیج  و ارتباطی، رقرار کنم‌ حتی جند فایل اون بخش که فکرکن تو بخش ۱۰۰ قدم بود من  ارزش به سختی رعد شدم بعضی رو  اصلا انجام ندادم رو  برکشتنم از یاد گرفتم اون انجام دادم  پس خیلی راحت آسون بی  فکر نبودحتی یاد هستم وفتی به مسیر  زندگی با ارده خداوند رسیدم جند فایل تواستم تویی فابل جنان  دچار  دگرگونی شدم زمانی که تو نوشته باوره ساز که شما آمروز گفتید که ما با نوشته که می‌خوانیم داریم خودمون وخدای خودمان صحبت داریم هیج مانع درمیان نیست این حالت من تو اون بخش هم به شکل واقعی برام من  ایجاد شد زمانی که تو اون نوشته گفت شد که من باید دستم رو بالا ببرم از خدای خودم بخوام دستم تودستش بزارم جنان وترسی کل وجودمن رو. آزار  داد  که گفتم از کجا اطمینا ن کنم اون دستی که به طرفم میاد دست خداوند هست نکنه خدایی نکرده دست شیطان باشه که میخواد من  از این عبادتی جدا کنه حتی اون فایل رو نصفه گذاشتم از اون نوشته باوره ساز بیرون آمد  انکا اون ساعت  زمان من  بودم خدای خودم‌ دونفری هیج کسی دیگه نبود هیج گوشی هیچ جای وهیچ نگاهی نبود من این حس رو فقط.تو اون ونوشته باور ساز داشتم پس این بخش که شما گفتید این نوشته اون درک‌ عمیق روبه هرکسی میده من  اون به شکل واقعی بی کاستی  لمسم کردم پس من  تاییدمیکنم‌ که به شکل نوشته باشه اون کسی که  بخواد با  خدایی خودش  دوستی  تازه‌ای برقرار کنه تازه اول در خواست داده که میخواد کمک از خودش  بگیره  می‌توان اون  درک‌ کنه کمک دریافت کنه 

من‌ برای حضور تو هر بخش این  مسیر اول از  خالقم عزیزم مهربانم تشکر وسپاس بی کران دارم‌ که من لایق این آگاهی خوب دید اجازه  داده که من‌ با این‌گروه به درک این اگاهی دست پیداد کنم  جون من متوجه شدم وفتی من این مسبر رو به شکل کامل بی کم‌کاست همش ازخدای خودم دارم پس برای حضورم تو هر بخش اول یی رشد پیشرفت به شکل طبیعی رو تو افکاردارم بعد که انجام شد به مرحله بدی راه پیدا میکنم  پس با افکار اشوفته بی کاره کرده هیچ تلاشی نکردم من توهیج کودم اراین مسیرهای قرار نخواهم‌ گرفت این یقین دارم تازه اوت اطلاعات رو تو زماتش که دریافت نکردم نمتوانم ارزش استفاده کنم  باید با کل این‌ آگاهی این مسی به شکل واقعی زندگی کرد حالا میخواد تو بخش لاغری باشه تو بخش خداشناسی باشه تو بخش رابطه باشه تو هر بخش استقال مالی  باشه باید بهش  زمان داد یاد گرفت آنجا داد عمل کرد بعد  تو هرشر ایطی که باشی همون شرایط  رو به شکل عالی خوبش بهش اول دست رسی دارای بعد راهکار عالی روبه هرفرد میده 

کلی احساس خوب درمن ایجاد میکنه می دونم که اول برم به پیش خدای خودم زانو  بزنم با احترام از خودش کمک بخوام انجام بدم همین به همین راحتی آسونی ولی اول مراحل رو درست انجام بدم که به ابن توفیق برسم 

خداوند همه  انسانها رودرپناه امنش حفظ کنه که جای اپن تواین مکان‌نیست 

خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون