شاید عجیب باشد، اما من حاضر بودم بیمار شوم… فقط برای اینکه لاغر شوم.
شاید تو هم همین حال را داشته باشی. توی خیابان، مهمانی یا حتی وقتی جلوی آینه میایستی، فقط یک چیز در ذهنته: «کاش لاغر بودم…»
اما این آرزو چطور میتواند تا سالها در ذهن ما زنده بماند، ولی هیچوقت واقعی نشود؟
چرا اینهمه خواستن، اینهمه انگیزه، به هیچجا نرسید؟
اینجاست که پای مفهومی حیاتی و پنهان به میان میآید: اهرم رنج و لذت لاغری
قصهی آشنای هزاران آدم چاق
سیوپنج سال از عمرم گذشت، با چاقی… با حسرتِ لاغری.
اضافه وزنی که مثل مهمانی ناخوانده، آمده بود و خیال رفتن نداشت.
بارها تصمیم گرفتم لاغر شوم. تصمیمات انقلابی، پر از انگیزه!
از آن تصمیمهایی که آدم میرود ترازو میخرد، برنامه ورزشی مینویسد، یخچال را خانهتکانی میکند و به همه اعلام میکند: “دیگه بَسّه! این دفعه واقعاً میخوام تغییر کنم!”
اما همیشه چند روز یا چند هفته بیشتر دوام نمیآوردند. چرا؟
چون مشکل از جنس تصمیم نبود، از جنس درک ذهنی بود.
من فقط تصمیم گرفته بودم، اما مغزم هنوز عاشق غذا خوردن بود.
مغزم هنوز رنج را در نخوردن میدید و لذت را در خوردن.
و اینجاست که باید از یکی از بزرگترین ابزارهای تحول استفاده کنیم: اهرم رنج و لذت لاغری.

وقتی مغز تصمیمگیرندهی واقعی است!
مغز ما فقط با منطق جلو نمیرود. احساسات، رنج و لذتاند که فرمان اصلی را صادر میکنند.
وقتی برای لاغری تصمیم میگیری اما مغزت هنوز باور دارد که «نخوردن» یعنی رنج، و «غذا خوردن» یعنی لذت… حتی اگر هزار بار هم تصمیم بگیری، باز تهش برمیگردی به نقطهی اول.
من برای سالها سعی کردم با اراده جلو برم. اما مغزم هر بار میگفت: “آخه چرا خودتو شکنجه میدی؟ یه تیکه کیک چی میشه؟!”
در ذهنم لذت هنوز آنجا بود؛ لابهلای خامهی شیرین، روی برنجِ داغِ کنار قرمهسبزی.
اما وقتی فهمیدم باید «لذت چاق بودن» رو بشکنم، و «رنج چاق بودن» رو واقعی کنم، تازه بازی عوض شد.
اهرم رنج و لذت لاغری یعنی چی؟
ذهن ما بر پایه یک قانون ساده ولی قدرتمند کار میکند:
هر چیزی که باعث درد بشود، از آن فرار میکنیم.
هر چیزی که باعث لذت بشود، به سمتش میرویم.
به این میگویند اهرم رنج و لذت. این اهرم در ناخودآگاه ما، مثل یک قطبنماست. تعیین میکند به سمت چی حرکت کنیم و از چی دور شویم. نکتهی جالب اینکه این اهرم در ذهن همهی ما خودبهخود ساخته میشود.
مثلاً وقتی اضافه وزن اذیتمان میکند، خودبهخود اهرم رنج با چاقی گره میخورد. وقتی دیدن آدمهای متناسب حس خوبی به ما میدهد، ذهن ما لاغری را به عنوان لذت میپذیرد. همین میشود که مدام تصمیم میگیریم لاغر شویم.
اهرم رنج و لذت، ابزار روانشناسیه که ذهن رو وادار میکنه بین دو گزینه، یکی رو با تمام وجود انتخاب کنه.
ذهن ما همیشه فرار میکنه از چیزهایی که براش رنجناک هستن، و کشش پیدا میکنه به چیزهایی که براش لذتبخشن.
تا وقتی چاقی برای من فقط یک «ظاهر» نامناسب بود، و لذت خوردن همدم تنهاییهام، ذهنم دست از غذا برنمیداشت.
اما یه روز نشستم و نوشتم:
- چاقی چه رنجهایی برام داشته؟
- چه فرصتهایی رو ازم گرفته؟
- چه لحظههایی رو نابود کرده؟
- چند بار جلوی آینه اشک ریختم و نگفتم: «چرا اینطوری شدی؟»
و بعد نوشتم:
- اگر لاغر بشم، چه لذتهایی منتظرمن؟
- چقدر سبکتر نفس میکشم؟
- لباسهایی که دلم میخواد بپوشم چیان؟
- چه حس غرور و آرامشی توی ذهن و بدنم میتونه باشه؟
این شد نقطهی عطف.
ذهنم شروع کرد لذت رو جابهجا کردن. دیگه غذا خوردن مساوی با رنج شد؛ چون داشت منو از زندگی عقب مینداخت.
و لاغر شدن شد لذت؛ چون میتونستم توی آینه لبخند بزنم و از خودم خجالت نکشم.

تاثیر اهرم رنج و لذت در لاغری
بعضیها فکر میکنن اهرم رنج و لذت شبیه یک داروی جادویی عمل میکنه؛ یه چیزی که پزشک مینویسه، ما هم مصرفش میکنیم، و بعدش معجزه اتفاق میافته!
اما واقعیت اینه که اهرم رنج و لذت لاغری چیزی نیست که لازم باشه تازه پیداش کنیم یا از بیرون وارد ذهنمون کنیم. این اهرم همین حالا هم در ذهن تمام افرادی که اضافهوزن دارن وجود داره؛ فعال، مؤثر، و منتظر اینکه ازش درست استفاده کنیم.
اصلاً چرا تا حالا بارها تصمیم گرفتهای لاغر بشی؟ چرا هر چند وقت یهبار یه انگیزهی آتیشی میاد سراغت و با خودت میگی: «دیگه خسته شدم، از فردا شروع میکنم!»؟
اینجا دقیقاً اهرم رنج لاغری داره خودش رو نشون میده. ذهن تو، چاقی رو بهعنوان یه منبع درد و رنج میبینه: لباسهایی که اندازهت نیستن، آینههایی که ازشون فرار میکنی، و نفسنفسزدنهایی که جای خنده رو میگیرن.
و چرا دلت میخواد لاغر بشی؟ چون تصورِ یه بدن متناسب، حسِ سبکی، تحسین دیگران و آرامش درونی برات خوشایندهست. اینها مصداقهای واضحی از اهرم لذت لاغری هستن که ذهن تو بهصورت ناخودآگاه باهاش درگیره.
پس برخلاف تصور رایج، ما لازم نیست تازه بریم و اهرم رنج و لذت لاغری رو در ذهنمون «ایجاد» کنیم. چون این اهرم از قبل، همین حالا هم در ذهنمون فعاله. فقط مسئله اینه که:
✅ آیا به اندازه کافی از رنج چاقی آگاه شدی؟
✅ آیا تصویر لذت لاغری رو با تمام وجودت حس کردی؟
اگه این دوتا به اندازه کافی قوی نباشن، ذهنت تلاشی هم برای تغییر نمیکنه.
در واقع، ذهن ما همیشه بین رنج و لذت تصمیم میگیره، توی همه جنبههای زندگی. نه فقط در مورد چاقی.
مثلاً فرض کن توی رابطهی عاطفیت ناراضی هستی. چرا به فکر تغییر یا جدایی میافتی؟ چون بودن توی اون رابطه برات شده رنج. و تصور یه رابطه بهتر، برات شده لذت. این یعنی اهرم رنج و لذت توی ذهن تو فعال شده.
پس اگر تا الان برای لاغری تلاش کردی ولی به نتیجه نرسیدی، مشکل از نبودن اهرم رنج و لذت لاغری نیست، بلکه از اینه که این اهرم به اندازه کافی قوی، شفاف و متمرکز نشده.
و خبر خوب اینه که:
میتونی یاد بگیری چطور این اهرم درونی رو تقویت و هدایت کنی تا ذهنت خودش بخواد لاغر بشه، نه اینکه با زجر و اجبار بخوای جلوش رو بگیری.
نقش پنهان اهرم رنج و لذت لاغری
«اهرم رنج و لذت لاغری» یکی از قدرتمندترین سازوکارهای ذهنی است که برخلاف تصور عموم، نیازی به ایجاد کردن آن نداریم؛ چون خودش بهصورت طبیعی و ناخودآگاه در ذهن ما شکل گرفته است.
اگر کمی به گذشتهمان نگاه کنیم، میبینیم که چندین بار برای لاغر شدن اقدام کردهایم، ولی نتیجهی همهی آن تلاشها تقریباً مشابه بوده: شکست یا بازگشت به وزن قبلی. این شکستها ریشه در نوع تنظیم اهرم رنج و لذت لاغری در ذهن ما دارند؛ اهرمی که بیشتر از آنکه بر ذهن ناخودآگاه اثر بگذارد، بر منطق و جسم ما سوار بوده است.
برای درک بهتر ماجرا باید برگردیم به زمانی که هنوز چاق نبودیم. آن روزها، ما تحت تأثیر اطرافیان و باورهای جامعه، اطلاعاتی درباره چاقی شنیدیم که به شکل غیرمستقیم وارد ذهنمان شد. اطلاعاتی مثل:
- غذا خوردن آدم را قوی میکند
- آدمهای تپل سالمترند
- صورت سرخ و سفید مخصوص چاقهاست
- چاقها ضربهپذیر نیستند، ولی لاغرها زود میشکنند
تکرار این جملات، آرامآرام تبدیل به فرمولهای ذهنی ما شد. ذهنمان باور کرد که چاق شدن یعنی رسیدن به لذت، به امنیت، به مقبولیت. این همان شکلگیری اهرم لذت در چاقی است. بدون اینکه متوجه باشیم، ذهنمان طوری برنامهریزی شد که چاق شدن را مسیری لذتبخش بداند.
نکته مهمتر این است که ما برای چاق شدن هیچ زحمتی نکشیدیم. روند چاق شدن آرام، بیدرد و حتی همراه با لذت بود. یعنی اهرم رنج و لذت لاغری آنزمان اینطور تنظیم شده بود:
- لاغری = رنج (مسخره شدن، ضعف جسمی، نگرانی خانواده)
- چاقی = لذت (امنیت، مقبولیت، تایید دیگران)
اما وقتی اضافهوزنمان بیشتر شد و با مشکلات جسمی و روحی دستوپنجه نرم کردیم، همان ذهنی که چاقی را لذت میدانست، شروع کرد به بازنویسی معادلاتش.
دیگر چاقی مساوی با درد، شرمندگی، محدودیت و شنیدن سرزنشها شد. حالا اهرم رنج و لذت لاغری به شکلی نو در ذهن ما شکل گرفته بود:
- چاقی = رنج (سنگینی، بیماری، طرد اجتماعی)
- لاغری = لذت (آزادی، آرامش، مقبولیت)
این بازتنظیم ناخودآگاه اهرم رنج و لذت لاغری باعث شد به فکر تغییر بیفتیم. اما چرا این همه تلاش برای لاغر شدن هنوز به جایی نرسیده؟
چون برخلاف چاق شدن که طبیعی، بیفشار و ناخودآگاه اتفاق افتاد، ما سعی کردیم با فشار و اجبار و برنامههای غیرذهنی، مثل رژیم و ورزش اجباری، لاغر شویم. این روشها با ذهن ما همراستا نبودند. اهرم رنج و لذت لاغری هنوز در عمق ذهنمان با لذت خوردن و ترس از محرومیت گره خورده بود.
واقعیت این است که تا زمانی که لذت واقعی لاغری و رنج واقعی چاقی را در عمق وجودمان حس نکنیم، یعنی تا زمانی که این اهرم بهدرستی در ذهنمان تنظیم نشود، لاغر شدن فقط یک پروژه موقتی باقی میماند.
پس کلید ماجرا اینجاست:
برای موفقیت در لاغری، باید دوباره اهرم رنج و لذت لاغری را در ذهنمان با احساس، تصویرسازی، باور و تکرار بازتنظیم کنیم. نه از بیرون، بلکه از درون. نه با اجبار، بلکه با آگاهی.
مطالعهای منتشرشده در مجلهٔ علمی Pain به بررسی تأثیر درد مزمن بر موفقیت در کاهش وزن پرداخته است. این تحقیق نشان میدهد افرادی که از درد مزمن رنج میبرند، در مقایسه با دیگران، حدود ۳۳٪ کمتر وزن کم میکنند و پس از شش ماه نخست، وزن از دسترفته را سریعتر بازمیگردانند. این یافتهها اهمیت درک و تنظیم اهرم رنج و لذت در فرآیند کاهش وزن را برجسته میکنند.

ارتباط مغز با اهرم رنج و لذت لاغری
یکی از قدرتمندترین ابزارهای ذهن ناخودآگاه ما، اهرم رنج و لذت است. این اهرم مانند یک فرمان پنهانی، مسیر زندگی ما را مشخص میکند؛ بیسروصدا، بیهشدار، و البته بسیار مؤثر. چه بخواهیم ثروتمند شویم، چه لاغر، و چه حتی چاق! بله، حتی چاق شدن ما هم در گذشته دقیقاً تحت تأثیر همین اهرم شکل گرفته است.
وقتی چاق شدن به تصمیم ناخودآگاه تبدیل شد
شاید تعجب کنید اگر بشنوید که ما روزی، در ناخودآگاهمان، چاقی را لذتبخشتر از لاغری دیدهایم. ذهن ما، بدون اینکه اعلام کند، تصمیم گرفته که چاق بودن برایمان امنتر، راحتتر یا حتی خوشایندتر است. و وقتی ذهن ناخودآگاه چنین تصمیمی بگیرد، چاق شدن نهتنها سخت نیست، بلکه با آرامش کامل اتفاق میافتد. نه نیاز به زحمت دارد، نه رژیم، نه تلاش خاصی. فقط باید زندگی کنیم و روز به روز چاقتر شویم.
در مقابل، اگر کسی آگاهانه بخواهد چاق شود، مثل آن دسته از لاغرهایی که دلشان میخواهد کمی تپل شوند، با سختی و بینتیجهبودن مواجه میشود. چون ذهن ناخودآگاه هنوز تصمیمی نگرفته، پس هیچ اهرمی هم فعال نشده است.
اهرم رنج و لذت چگونه زندگی را میسازد؟
در تمام ابعاد زندگیمان میتوانیم رد پای این اهرم را ببینیم. فردی را در نظر بگیرید که ناخواسته ثروتمند میشود. نه تلاش عجیبوغریبی کرده، نه استراتژی خاصی داشته. اما در ذهن ناخودآگاهش، ثروت مساوی با لذت و فقر مساوی با رنج بوده، پس ذهنش او را به سمت پول سوق داده است. در مقابل، افراد زیادی هستند که آگاهانه تصمیم میگیرند پولدار شوند، ولی چون هنوز در ناخودآگاهشان ثروت با دردسر یا خطر گره خورده، اهرم رنج و لذت مانع موفقیتشان میشود.
در مورد لاغری هم دقیقاً همین روند برقرار است. ما فقط زمانی لاغر میشویم که اهرم رنج از چاقی و لذت از لاغری به درستی در ناخودآگاهمان فعال شده باشد. اما خیلی وقتها، این اهرم به جای اینکه کمکمان کند، علیهمان کار میکند.
چرا تلاش برای لاغری جواب نمیدهد؟
وقتی تصمیم میگیریم لاغر شویم، در واقع داریم به مغزمان میگوییم: «از چاقی بیزارم. لاغری را میخواهم.» اما این تمایل، اگر بدون آگاهی باشد، بهسرعت تبدیل به عجله میشود. و عجله، یکی از دشمنان اصلی اهرم لذت است.
ذهن ما به شکل عجیبی به عجله واکنش منفی نشان میدهد. وقتی برای لاغری عجله میکنیم، ذهن ناخودآگاهمان بهجای اینکه لاغری را با لذت گره بزند، آن را منبع فشار و استرس میبیند. در نتیجه، اهرم لذت به اهرم رنج تبدیل میشود و بهجای اینکه ما را به سمت تناسب اندام سوق دهد، ما را از ادامه مسیر فراری میدهد.
این همان نقطهایست که افراد با خودشان درگیر میشوند و میگویند: «من نمیفهمم چرا هرچه تلاش میکنم، چاقتر میشم!»
چطور شد که لاغر شدن برایمان سخت شد؟
دلیلش ساده است: چون ذهنمان تصمیم نگرفته که لاغری لذتبخش است.
در گذشته، چاق شدن برایمان نه تهدید بود، نه دردناک. پس بدون مقاومت، بدون ترس، آن را پذیرفتیم. سالها در مسیر چاقی با آرامش ادامه دادیم، چون ذهنمان از آن حس امنیت داشت. اما حالا که از چاقی به تنگ آمدهایم، با سرعت و اضطراب میخواهیم به لاغری برسیم، بدون اینکه ذهنمان واقعاً باور کرده باشد که لاغر بودن بهتر و لذتبخشتر است.
از طرفی، هر بار که تلاش میکنیم و نتیجه نمیگیریم، ذهنمان بیشتر و بیشتر به این نتیجه میرسد که لاغری سخت، دردناک و دستنیافتنی است. در نتیجه، اهرم رنج به لاغری وصل میشود و ناخودآگاه ما را از ادامه مسیر دور میکند.
ذهن چطور جلوی تغییر را میگیرد؟
ذهن کار خودش را میکند؛ بیاحساس، بیتعارف، و با دقت. اگر در ناخودآگاهمان لاغری معادل رنج باشد، هیچ تلاشی برای لاغر شدن کارساز نخواهد بود. چون ذهن، برخلاف ما، به عجلهها و انگیزههای کوتاهمدت اهمیتی نمیدهد.
در این حالت، اهرم لذت که قرار بود به ما کمک کند، علیه ما عمل میکند. ذهنمان مسیر چاقی را آشناتر، امنتر و راحتتر میبیند و در برابر تغییر مقاومت میکند.
مأموریت ما: جابهجایی اهرمها
در مسیر آموزشهای ذهنی «تناسب فکری»، هدف اصلی ما این است که اهرم رنج لاغری را به اهرم لذت تبدیل کنیم. بهجای اینکه لاغر شدن را منبع رنج و ناکامی ببینید، آن را به چیزی دوستداشتنی، ممکن و هیجانانگیز تبدیل کنیم.
وقتی این جابهجایی در ناخودآگاه شما اتفاق بیفتد، دیگر برای لاغر شدن نیاز به جنگیدن ندارید. ذهن خودش با تمام توان، بدن را به سمت تناسب هدایت میکند.
و در پایان…
اگر یاد بگیرید چطور با اهرم رنج و لذت در لاغری کار کنید، تغییر شما نهتنها آسان میشود، بلکه ماندگار و لذتبخش هم خواهد بود.
این یک راز نیست؛ این عملکرد طبیعی ذهن شماست. فقط کافیست یاد بگیرید چطور فرمان درست را به ذهن بدهید.

🔑 موانع ذهنی لاغر شدن
بیشتر افراد فکر میکنند دلیل چاقیشان یا ناتوانی در لاغر شدن، به عوامل ظاهری مثل ژنتیک، سن، متابولیسم پایین، پرخوری عصبی یا حتی اراده ضعیف برمیگردد. اما حقیقت در لایهای عمیقتر پنهان است. جایی در ذهن که اهرم رنج و لذت در حال فرماندهی است.
🧠 اهرم رنج و لذت؛ فرمانده نادیده رفتارهای ما
ذهن انسان همیشه تصمیمهایش را بر اساس یک قاعده ساده میگیرد: فرار از رنج و حرکت بهسوی لذت. حالا اگر در ناخودآگاه شما، لاغری با رنج و چاقی با لذت گره خورده باشد، هر چقدر هم که رژیم بگیرید یا ورزش کنید، نتیجهای نخواهید گرفت. چرا؟ چون ناخودآگاه شما بهطور اتوماتیک در حال مقاومت است.
اینجاست که مفهوم «اهرم رنج و لذت لاغری» وارد صحنه میشود.
🧩 چرا روشهای دیگر جواب نمیدهند؟
هر روش بیرونی برای لاغری، مثل رژیم گرفتن، ورزش سنگین یا حتی دارو، به ذهن کاری ندارد. این روشها نمیتوانند اهرم ذهنی رنج و لذت را در شما تغییر دهند.
برای همین است که بیشتر افراد بعد از مدتی دوباره به عادتهای چاقکننده برمیگردند؛ چون ذهنشان هنوز لاغری را با رنج و سختی و چاقی را با آرامش و لذت میشناسد.
🎯 راهکار چیست؟ ایجاد دوباره اهرم، اما این بار به نفع لاغری
برای رسیدن به تناسب اندام پایدار، باید اهرم ذهنی رنج و لذت را به نفع لاغری بازتنظیم کرد. یعنی:
- لاغری در ذهن شما تبدیل به لذت شود؛
- و چاقی به شکل ناخوشایندی از رنج.
و این کار فقط از طریق آموزش ذهنی و تغییر باورها امکانپذیر است، نه با شمارش کالری یا پیروی کورکورانه از رژیمها.
🪫 موانع ذهنی یعنی اهرم به اشتباه تنظیم شده
اگر بارها از مسیر لاغری خارج شدهاید، شک نکنید که اهرم ذهنی شما بهجای اینکه رنج چاقی را حس کند، دارد رنج لاغری را تجربه میکند. شاید در ظاهر از چاقی خسته باشید، اما در عمق ذهنتان، چاقی امنتر و آشناتر از چیزی است که لاغری برایتان دارد.
مثال میزنم:
- هر بار که خودتان را در آینه میبینید و دچار احساس بدی میشوید،
- هر بار که بخاطر چاقی در جمعها حضور پیدا نمیکنید،
- وقتی از گرفتن عکس یا پوشیدن لباس موردعلاقهتان اجتناب میکنید…
در ظاهر اینها رنج چاقیست، اما اگر با این وضعیت در صلح ذهنی نباشید، ذهنتان از این دردها برای ساختن اهرم لاغری استفاده نمیکند. بلکه لاغری را هم به رنجی جدید تبدیل میکند: «برای خوشتیپ شدن باید زجر بکشی!» و این آغاز شکستهای پیدرپی است.
🎓 در دوره ورود به سرزمین لاغرها چه میآموزید؟
در دوره «ورود به سرزمین لاغرها» تمرینهایی طراحی شدهاند تا به شما کمک کنند اهرم ذهنی رنج و لذت را در مسیر لاغری، دوباره و اصولی تنظیم کنید. یعنی با تمرینهای ذهنی:
- باورهای نادرست را شناسایی کنید،
- ذهن را از لذتهای فریبنده چاقی جدا کنید،
- و لاغری را به تجربهای شیرین و دوستداشتنی تبدیل کنید.
این دقیقاً همان چیزیست که باعث میشود دیگر لاغر شدن سخت به نظر نرسد، بلکه تبدیل شود به مسیر طبیعی زندگی شما.

🔄 اهرمها چگونه در ذهن شکل میگیرند؟
اهرم رنج و لذت در ما به دو صورت شکل میگیرد:
- در سطح ناخودآگاه: بهصورت اتوماتیک و قدرتمند عمل میکند. مثلاً وقتی از دست چیزی واقعاً خسته میشوید، ناخودآگاه دنبال راه فرار میگردید. این اهرمها معمولاً درست و طبیعی عمل میکنند.
- در سطح مغز (خودآگاه): یعنی همان جا که تصمیم میگیریم رژیم بگیریم یا ورزش کنیم. اما چون به فرمول ذهنی نادرستی متکی هستیم (مثلاً “لاغری مساوی زجر است”)، این اهرم بهاشتباه تنظیم میشود و نتیجهای نمیدهد.
خبر خوب این است که اهرم دوم قابل تنظیم است. با تمرین و آموزش ذهنی، میتوان بهمرور ذهن را بازآموزی کرد تا لاغری را با لذت، و چاقی را با رنج واقعی پیوند دهد.
✨ لاغری با ذهن یعنی بازتنظیم اهرم رنج و لذت
اگر هنوز در مسیر لاغری با ذهن هستید، اما وسوسههای ذهنی برای بازگشت به روشهای دیگر رهایتان نمیکند، یا اگر پیشرفتتان کند شده، به احتمال زیاد اهرمهای ذهنیتان هنوز درست تنظیم نشدهاند.
فقط کافیست دوباره و آگاهانه اهرم رنج چاقی و لذت لاغری را در ذهنتان فعال کنید. از آن لحظه به بعد، همه چیز سادهتر میشود. مسیر لاغری برایتان لذتبخش میشود. و انگیزه و اشتیاقتان برای ادامه راه، طبیعی و درونی خواهد بود.
نتیجهگیری: آنچه باید درباره اهرم رنج و لذت لاغری بدانید
- اهرم رنج و لذت لاغری به تنهایی باعث لاغر شدن ما نمیشود، اما به تنهایی میتواند بزرگترین مانع لاغر شدنمان باشد.
- نیازی نیست با تکرار جملات انگیزشی سعی کنیم این اهرم را در ذهن ناخودآگاهمان ایجاد کنیم؛ چون این اهرم بهصورت طبیعی در ناخودآگاه شکل میگیرد.
- اهرم رنج و لذت در دو سطح ناخودآگاه و خودآگاه شکل میگیرد که هر دو بهصورت خودکار اتفاق میافتند.
- اهرمی که در ناخودآگاه شکل میگیرد، همیشه درست است و نیازی به اصلاح یا دخالت ندارد.
- اما اهرم ایجادشده در خودآگاه اغلب اشتباه است چون تحت تأثیر فشارهای بیرونی، تبلیغات یا تجربههای شکستخورده ما قرار دارد؛ پس برای موفقیت، باید آن را آگاهانه اصلاح کنیم.
- هر فردی با هر وزنی، اگر مسیر لاغری با ذهن را درست طی کند، میتواند به تناسب اندام دلخواهش برسد.
- تنها عامل شکست و ناامیدی افراد، عدم هماهنگی بین اهرم سطح خودآگاه و ناخودآگاه آنهاست.
- برای همراستا کردن این دو اهرم، باید باورهای اشتباه ذهنی درباره لاغر شدن را بشناسیم و اصلاح کنیم؛ و این کار فقط از طریق تمرین و تکرار آموزشهای لاغری با ذهن ممکن است.
📝 تمرین آموزشی: تو با اهرم رنج و لذت چه کردی؟
حالا که با مفهوم اهرم رنج و لذت لاغری آشنا شدی، نوبت توئه که یه قدم مهم برداری!
یه برگهی سفید (یا همون بخش دیدگاه پایین این مقاله 😉) رو باز کن و به این سؤالا جواب بده:
- وقتی به غذاهای ناسالم فکر میکنی، بیشتر رنج میبینی یا لذت؟ چرا؟
- چه باورهایی باعث میشن اهرم رنج و لذت تو، برعکس عمل کنه و جلوی لاغر شدنت رو بگیره؟
- حالا میخوای چی رو در ذهنت تغییر بدی تا به نفع لاغریات کار کنه؟
✍️ تجربهت رو حتماً توی کامنتها بنویس. نوشتن، یعنی قدم برداشتن. و هر قدم، یعنی نزدیکتر شدن به تناسب.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.45 از 58 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
بنام خداوندبخشنده مهربان
سلامی گرم به همه همراهان و استاد عطار روشن عزیز
وای ک یاد آوری گذشته چقدر برام سخته استاد
منم یه روزی میگفتم حاضرم مریض بشم اما لاغر بشم حاضر بودم هر کاری تا پای جان انجام بدم تا لاغر بشم هر کسی رو ک میدیدم لاغر شده میگفتم چ کار شاخی کرده منم برم ازش بپرسم شاید لاغر بشم چقدر در رنج و عذاب بودم با دیدن خودم در آیینه از زندگی نا امید میشدم با شنیدن اینکه جشن یا عروسی هست لرزه ب تنم میافتاد ک چی بپوشم ک لاغرتر بنظر برسم تمام ۱۰ سالی ک چاق بودم هر لحظه در رنج بودم هر لحظه در جنگ روانی با هر لقمه ک میخوردم احساس بدتری نسبت ب خودم و دنیای اطراف داشتم با دیدن لاغر ها و انجامشون از حسرت و نا امیدی دلم میخاست بمیرم
از همه چیز شکایت داشتم اما موقع دیدن غذا انگار عشقم رو دیدم و باید تا آخر میخوردم از شدت خفگی شکمم درد میگرفت و حالم بد بود اما بازم نمیتونستم ادامه ندم از عذاب وجدان و حس بد بی ارادگی خیلی ناراحت بودم خیلی
اما با اومدن ب سایت تناسب فکری همه چیز عوض شد انگار من وارد دنیای جدیدی شدم
من در طول ۳ ماه لاغر شدم بدون هیچ رنجی هیچ ورزشی رژیمی و بدون اینکه بفهمم
و الان میتونم بگم ک هر لحظه زندگی رو مدیون اول خداوند و بعد استاد عزیزم هستم برای من فرقی نمیکنه ک غذا فست فود باشه یا پنیر یا هر چیزی من گرسنه باشم میخورم در حد سیری بدون هیچ فکری بدون هیچ عذابی
دیگه وقتی میرم مهمونی درگیر چی بخورم نخورم چی چاق میکنه چی لاغر و….
تو یک کلام راحت شدم اونم برای همیشه 🤩
اما بازم ادامه میدم هر وقت ک بتونم حتما میام سایت و مطلب جدید یاد میگیرم
چیزایی ک تو ذهن من تغییر کرده رو دوستدارم براتون بگم و برای خودم مرور بشه
من قبلا فکر میکردم ک چاقی طبیعیه
ولی الان برام لاغری طبیعیه و چاقی غیررر طبیعی
من قبلا فکر میکردم ک غذا خوردن باعث چاقی میشه
ولی الان میدونم ک غذا خوردن برای تامین انرژی بدنمه و بدن اون چیزی ک لازمه رو انرژی و میسوزونه بقیش رو دفع میکنه
قبلا فکر میکردم ک چاقی من ارثیه
اما الان معنی کلمه ارث رو میدونم و امکان نداره چاقی ارثی باشه اگر بود غیر قابل تغییر بود ولی من بارها چاق و لاغر بودم
قبلا فکر میکردم ک ازدواج و بارداری باعث چاقی میشه
ولی افراد زیادی رو دیدم ک ازدواج و بارداری داشتن هنوزم لاغرن
قبلا فکر میکردم کم تحرکی باعث چاقی میشه
ولی افراد زیادی رو دیدم ک هیچ تحرکی ندارن و لاغرن
قبلا فکر میکردم ک مواد غذایی قدرت چاق کنندگی دارن مثل بستنی فست فود و..
اما الان همه مواد غذایی برام یکرنگ شدن و فرقی ندارن
قبلا فکر میکردم ک لاغر شدن سخته
اما الان میبینم ک چاق بودن و شدن خیلی سخته و لاغری آسونترین کار دنیاست
قبلا فکر میکردم ک نمیتونم و اراده ندارم و اعتماد به نفس نداشتم
اما الان ب توانایی هام کامل واقف هستم و اعتماد به نفس خیلی خوبی رو دارم
قبلا از آیینه و عکس فراری بودم الان ن برام مهم نیست
قبلا فکر میکردم ک چاقی زیباتره و افراد لاغر زشتی
ولی الان میبینم ک صورت لاغر خیلی زیباتره
قبلا فکر میکردم ک چاقی بعد ازدواج یعنی ک تو خوشبختی و بهت خوش میگذره
اما الان میدونم ک چاقی و لاغری ربطی ب خوشبختی نداره
قبلا فکر میکردم ک اشتهای زیادی دارم همین دلیل چاقیه
اما الان میبینم ک اشتهای معمولی دارم و اصلا نمیدونم اشتها چیه
قبلا اگر ناراحت یا شاد یا هر احساسی رو تجربه میکردم فکر میکردم باید غذا بخورم حالم خوب بشه
اما الان میدونم غذا هیچ حسی نداره و نمیتونه در حال من تغییر ایجاد کنه و حتی در زمان غم میل ب خوردن ندارم و گلوم بسته میشه
قبلا فکر میکردم دور ریختن غذا گناه بزرگیه اما الان میدونم ک اشکالی نداره ب هر حال ب طبیعت برمیگرده
قبلا فکر میکردم حتی اگر سیرم بازم چند لقمه جاداره
اما الان وقتی سیرم غذا از چشمم میافته و دیگه نمیخورم حتی اگر مورد علاقه من باشه
قبلا فکر میکردم ک چون غذاها نذریه باید تا ته خورد چون پول دادم باید تا ته بشقاب بخورم چون حیفه بخورم
اما الان وقتی سیر شدم و غذا رو نمیخام بقیه رو میذارم یخچال تا بعدا ک گرسنه بودم بخورم
و بیشتر اوقات اصلا خورده نمیشه و میدم ب پرنده ها
اصلا باورم نمیشه این همه فرمول و مانع لاغری داشتم
و الان همه در ذهن من اصلاح شدن
در آخر از خداوند و استاد مهربانم بینهایت متشکرم ❤️🌹🙏
نشان های دریافت شده
بسم الله الرحمن الرحیم.
نشان های دریافت شده
سلام استاد
این فایل خیلی زیاد مطالب مفیدی دارد که با درک ان می توان بسیاری از موانع لاغری را ازبین برد و به جای استفاده از اهرم رنج در ذهن ناخوداگاه خود از اهرم لذت استفاده کنیم و به اسانی و بدون رنج لاغر شویم ابتدا اهرم رنج و لذت را بشناسیم
هر چیزی که باعث درد بشود، از آن فرار میکنیم.اهرم رنج است و رنج و سختی را درذهن تداعی میکند
هر چیزی که باعث لذت بشود، به سمتش میرویم.و لذت و شادی و شورو شوق را درذهن تداعی میکند
ما باید یاد بگیریم که درذهن ناخوداگاه ما بسیاری از فرمولهای اشتباه وجود دارد که اینها باعث رنج درما میشوند و لاغری را درذهن ما بسیار سخت و غیر ممکن کردند مثل باورهای اشتباه
ارثی بودن چاقی
پایین بودن سوخت و ساز بدن
کم تحرکی افراد باعث چاقی بیشتر میشود بیشتر افرادی که کار نشسته انجام میدهند ( کارمندها ) و ورزش باعث میشود سوخت و ساز بالا برود و افرادلاغر می مانند
مصرف بعضی از داروها و بیماری تیروئید افراد را چاق میکند
خواب زیاد باعث چاقی میشود
خوردن غذاهای نشاسته دار و فسفودها افراد را چاق میکند
بارداری باعث چاقی میشود
ازدواج باعث چاقی میشود
نوشابه باعث چاقی و پوکی استخوان میشود و…..
و تمام این موانع لاغری درذهن یک اهرم رنج است و چون ما بارها رژیم گرفتیم و کمی لاغر شدیم و چون فرمولهای ذهن تغییر نکرده بود و درطول مسیر رژیم ،رنج مسیر بیشتر از سود ان بود کم کم ان را رها میکردیم و همیشه با این فرمولها اهرم رنج لاغری درذهن ما تقویت میشد و احساس سرزنش و بیاعتمادی درما افزایش پیدا میکرد که من اراده ندارم لاغر شوم و دوباره بعد از مدتی وقتی فردی تعریف میکرد من با این روش لاغر شدم دوباره مسیرهای اشتباه را تکرار میکردیم و این گردش معیوب را سالها ادامه دادیم و هرگز لاغر نشدیم و لاغر شدن شد برای ما یک حسرت و یک ارزوی دست نیافتنی
ما باید یاد بگیریم که از رنج ها فرار کنیم و به سوی لذت ها پیش برویم و تنها از طریق تغییر باورها و موانع لاغری میتوانیم جهت اهرم رنج را به سمت اهرم لذت تغییر دهیم ما میتوانیم با مشاهده و منطق ذهن و همچنین مقایسه ی افرادی که این شرایط و موانع لاغری را دارند ولی متناسب هستند کم کم این موانع را درذهن خود پاک کنیم و به جای ان لذتها را جایگزین کنیم
من ارثی چاق نیستم و این باور را میتوان از دیدن دیگر اعضاء خانواده مشاهده کرد پس من لاغر میشوم
سوخت و ساز بدن من طبیعی است چون خیلی از افراد متناسب هستند که تحرک بسیار کمتری از من دارند ولی متناسبند
من اصلا کم تحرک نیستم و این را میتوانم درافراد متناسب ببینم که تحرک خیلی کنتری از من دارند
من با مصرف دارو چاقتر نشدم چون خیلی از افراد لاغر هم این دارو را مصرف میکنند ومتناسبند
من با خواب زیاد چاق نشدم چون خواب باعث میشود من کمتر بخورم و کمتر به خوردن فکر کنم و خیلی از افراد لاغر زیاد میخوابند و زیاد هم میخورند ولی متناسبند
پس من باید با تغییر اهرم رنج به اهرم لذت درطول این مسیر لذت ببرم بدون عجله کردن چون اولین افت این مسیر عجله کردن است
وقتی به یک غذای ناسالم فکر کنی بیشتر رنج میبینی یا لذت ؟ چرا؟ بیشتر اهرم رنج درذهن ما فعال میشود چون این باور درذهن ما وجود دارد که غذاهای فسفود دار باعث چاقی بیشتر افراد میشوند و برای ما مضر هستند و همیشه بعد از خوردن غذاهای فسفود دار سرزنش و فکر چاقتر شدن در ذهن فعال میشود
چه باورهایی باعث میشود اهرم رنج و لذت در ما برعکس عمل کنه و جلو لاغر شدن مارا بگیرد ؟ دقیقا باورهای اشتباه درمورد چاق بودن و موانع لاغری باعث میشود ما نتوانیم از اهرم لذت بیشتر استفاده کنیم و با احساس بد همیشه غذا بخوریم و با همین افکار چاق روزبه روز چاقتر شویم پس با تغییر الگوهای ذهنی ذهن ناخوداگاه در مسیر درست لاغری با ذهن قرار میگیریم و با کمترین رنج و سختی و بدون عجله کردن لاغر میشویم
ما باید چه چیز را درذهن تغییر بدهیم تا به نفع لاغری کار کنه ؟ ما باید ابتدا باورهای اشتباه ذهن را شناسایی کنیم و انها را درذهن خود اصلاح و کم رنگ کنیم و باورهای لذت درمورد لاغری را درذهن ناخوداگاه خود افزایش دهیم تا درطول مسیر لاغری با ذهن بدون سختی و رنج و با شور و اشتیاق فراوان مسیررا ادامه دهیم تا به تناسب اندام ایده ال خود برسیم .
نشان های دریافت شده
سلام همه ماگذشته چاقی روداشتیم وخیلی توسختی بودیم همیشه حس وحال بدی داشتیم تایک فردمتناسب میدیدیم حسرت میخوردیم کاش ماهم مثل اون بودیم چراچاقیم چرانمیتونیم یک لباس متناسب تنمون کنیم مگه ماچه گناهی کردیم اهرم رنج وعذاب روفعالترمیکردیم همیشه دنبال راه درروبودیم راهی که مابتونیم عذابی نکشیم ولی متاسفانه نبود ومانگاه میکردیم ببینیم فلان دوست ازچه روشی استفاده کرده وجواب داده امتحان کنیم بازهم موفق نمیشدیم توجمع هانمیرفتیم خجالت میکشیدیم یاازنگاها ناراحت میشدیم یا اگرم میرفتیم همش میگفتیم نه نمیخوریم امشب ولی تاچشم به عداهامیفتادرحم نمیکردیم دست به سمت شیرینی میرفت دوتاوسه تامیخوردیم بعدا تامدتها سرزنش میکردیم چرازیاده روی کردیم یا فست فودی یاچیزی میخوردیم بایداونقدرورزش میکردیم تااونوبسوزونیم توبدن تبدیل به چربی نشه یاچای سبزقبل عذابخوریم چون اشتهاروکم میکنه شکلات تلخ بخوریم چربی سوزهست اب کرفس بخوریم چربی سوزه رژیم شروع میکردیم تاچندروزطبق برنامه بعدش دوباره دهن ناخوداگاه بسمت پرخوری ماروهدایت میکردرژیم فقط روجسم کارمیشدرومغزهیچ تسلط نداشت مغز هماهنگ نبودباجسم همچنان پرخوری روادامه میدادچاقی یجوربراناخوداگاه اهرم لذت بود وچاقی برامااهرم رنج خوردن غذاهای ناسالم رومیدیدیم میخوردیم انگاریجورهمراه بالذت بودتوناخوداگاه ولی همه دوست داشتیم لاغربشیم ولی تحمل سختی رونداشتیم ولی روش ذهنی یجوراهرم لذت بخش براذهن ناخوداگاه ماهست چون رنجی نداره راحت مسیروطی میکنیم بدون کوچکترین عذاب نقطه سیروگرسنگی رویادگرفتیم ولی درگذشته اصلا کلمه سیری معنا نداشت براذهن چاق ما درحدانفجارمیخوردیم وهمیشه ترس ازچاقترشدنه بودولی ادمهای متناسب فکرچاق ندارن همچی روباخیال راحت میخورن بدون کوچکترین ترسی ویادگرفتیم چاقی ارثی نیست چاقی ازافکارووحرفهای اطرافیان بوده قبلا تمرکزمیکردیم چربیها چطورمیخواداب بشه ولی درروش ذهنی مااصلا متوجه اب شدن چربی هانمیشیم درروش ذهنی سطح خوداگاه وناخوداگاه یادگرفته لاغری روولی درگذشته اصلا اینجورنبود
نشان های دریافت شده
استادسلام دوستان هم مسیرسلام
من هم همیشه باخودمیگفتم یه جا اسیروحبس بشم بعد در حد نمردن بهم غذابدند ووقتی خوب لاغر شدم دیگه تاابد خودم ونگه میدارم..خخخخخخخخ 😄😄درحدآشوییتس
یاخودم همچین جایی راه میندازم وهمه ی چاقهارو نجات میدم
واما فایل نوشتاری عالی شگفت انگیزوکاربردی اهرم رنج ولذت من ددومرتبه مطالعه کردم ویکبارهم نت برداشتم که بخاطر درک وتامل بیشتر تیتروار باشما به اشتراک میزارم تا خوب در ذهنمان رخنه کند جسارتا متن کمی طولانی ثقیل وپیچیده بود من کمی تلطیف و روانترش کردم تا راحت تر با این موضوع ارتباط برقرار کنیم
((((تا وقتی عاشق خوردن هستیم))))
باتصمیمات یهویی و جوگیرانه لاغر نخواهیم شد و متاسفانه این چالش بزرگ من بود وهنوز هم کماکان با آن درگیرم وبارها درجمع های دوستانه وخانوادگی به زبان میآوردم که من عاشق خوردنم ولذت بخش ترین موضوع زندگیم غذا ها وغذا خوردنه .وحتی هنوز گاهی مورد تمسخر قرار میگیرم که تکیه کلام اکبر اینه که به به به این غذا
تا وقتی برای مغزمان نخوردن رنج آوراست وخوردن لذت بخش متناسب نخواهیم شد
رنج چاقی را میبایست واقعی کرد ولذت خوردن را شکست
بادیدن آدم های متناسب بایدبا احساس خوب بایدلذت لاغری رودریافت کرد
ذهن همواره ازرنج فراری است وکشش بسوی لذت دارد
میبایست زیادغذا خوردن بشود رنج و ولاغری وتناسب لذت
باندازه کافی ازرنج چاقی آگاه شویم وتصویر لذت لاغری را باتمام وجود احساس کنیم
لذت واقعی لاغری و رنج واقعی چاقی میبایست درعمق وجود نفوذ کندواحساس شود
اما حواسمان باشدکه تمایل به سمت لاغری نباید باعجله صورت بگیرد ذهن باعجله جورنیست و کلا دشمن عجله است
بایدلاغری درذهنمان به چیزی ممکن راحت دوست داشتنی وهیجان انگیز تبدیل شود
باتغییرباورها وتغییرذهنی میبایست لاغری لذت بخش شود وچاقی بشکل ناخوشایندی رنج آورباشد
بابدن میبایست درصلح ذهنی باشیم ولاغرشدن برای ذهن نبایدزجرآورباشد
ذهن را ازلذت چاقی جداکنید باورهای نادرست راشناسایی کنید برایتان لاغری شیرین ودوست داشتنی باشد
واماپاسخگویی به تمرینات
اصولا برای من غذای ناسالم وجود ندارد اعتقادم اینست که اگر درست وبه اندازه بدون ترس ازغذاها استفاده کنیم هیچ غذایی ناسالم محسوب نمیشودومیتوان با لذت استفاده کرد نه لذت از جنس پرخوری و ولع ازجنس نترسیدن ازغذاها وصلح درونی حتی فست فودها نوشابه پفک غذاهای چرب غذاهای بیرون من فقط وسواس دارم که غذای بیرون حتما ازجای باکیفیت وجایی که مطمئنم تهیه کنم اما نسبت به سس مایونز و پنیرپیتزا کمی رنج وترس دارم ولی منع نمیکنم خودم را اما با ترس وزجر میخورم ودیگران هم که میخورندحرص میخورم وگیرمیدم بهشون اما میفهمم که رنج اینگونه تاثیری ندارد
گیر دادن مرتب به بدنمان یا حسرت خوردن ازتناسب دیگران یا آشفتگی های ذهنی مبنی براحساس بد داشتن پس از رفتارهای نامتناسبانه مرد باید کمی تپل باشه وکمی شکم داشته باشه مرد استخونی بیریخته
نشان های دریافت شده
سلام عرض میکنم خدمت استاد عطار روشن عزیز و دوستان خوب توی گروه که با هم برای بهتر شدن زندگیمون تلاش میکنیم
در کامنت قبلیم در مورد اهرم رنج و لذت گفتم و حالا میخوام به این سوال پاسخ بدم که چاقی چه لذتهایی رو از من گرفته؟ چه فرصتهایی رو از من گرفته و لاغری چه فرصتهایی رو در اختیار من قرار میده:
اولاً خب خیلی لباسها هست که من دوست دارم بپوشم و حتی بعضیاش هدیه است و حتی دلم نیومده به کسی ببخشمش به امید روزی که به تناسب اندام برسم و اندازم بشن انقدر که اونا رو دوست دارم و همیشه حسرت میخورم
یا اینکه مثلاً وقتی چاقی با عرض پوزش کسی تحویلت نمیگیره چون که میگن اینکه خودش به خودش احترام نمیذاره ما چرا باید بهش احترام بذاریم حتی من دقت کردم اگه کسی لاغر باشه و در کنارش کسی باشه که خودش رو لاغر کرده اون کسی که تلاش کرده و لاغر شده بیشتر مورد احترامه چون همه میگن این خودشو دوست داره این به خودش احترام گذاشته که تونسته وزنش رو کم کنه
خود من فرصتهای زیادی رو از دست دادم یا خیلی جاها زندگی بهم سخت گذشته نمونش همین یک ماه پیش که به خاطر اضافه وزنم دچار پادرد و زانودرد شده بودم اونم در سن ۳۳سالگی
یا کلسترول بالا و غلظت خونی که علتش تغذیه ناصحیح بوده
زمانی که سر پسرم باردار بودم به دلیل اضافه وزن خیلی از دکترها از اینکه من رو پذیرش کنند برای سونوگرافی سر باز میزدنو آخر مجبور شدم برم پیش یه آقایی که ایشون خیلی خیلی سرش شلوغ بود در صورتی که کلی مطب نزدیک خودمون بود که اگر من اضافه وزن نداشتم راحت میتونستم اونجا برم
تازه من خیلی خوش شانس بودم که دچار فشار خون و دیابت بارداری نشدم چون اضافه وزن ریسک فاکتورها را بالا میبره
زمانی بود که با پسرم رفتیم شهربازی و اونجا سینمای چند بعدی داشت حالا من آرزو داشتم یه بار برم سینمای چند بعدی نشستم رو صندلی بعد آقاهه گفت خانم شما بالای ۷۰ کیلویی ما نمیتونیم صندلیتو تکون بدیم فقط از تو عینک نگاه کن! وای خیلی بهم زور داشت آخه آرزوم بود یه بار برم سینمای چند بعدی و مثلاً اون هیجانش رو تجربه کنم
خیلی وقتا شده که توی جمعی به خودم اومدم و دیدم دارم پرخوری میکنم و حسابی خجالت زده شدم
چون چاقم دیگران بیشتر بهم تعارف میکنن!چون فکر میکنن خب این چاقه پس حتماً باید بیشتر بخوره و الان گشنه مونده
بازم میگم خیلی لباسا هست که حسرتش به دلم مونده چه لباسهایی که میشد بخرم و نتونستم به خاطر اضافه وزن بخرم و چه لباسهایی که توی کمدم هست و خاک میخوره و حتی داره از مد میفته و یک زمانی وقتی لاغر بودم با چه ذوق و شوقی خریدمش اون موقع نپوشیدم و الان دیگه اندازه نیست یا مثلاً بعضیاش خیلی هدیههای ارزشمندیه مثلاً کادوی تولد بوده سوغاتی بوده از مشهد مقدس که برام خیلی عزیز بوده….ولی هیچ کدومش اندازم نیست
خود من سر چاقیم کلی افسردگی گرفتم بهم احساس بیارزشی میداد البته خدا را شکر از وقتی با لاغری با ذهن آشنا شدم هر روز احساس سبکی میکنم و هر روز حالم نسبت به خودم بهتر میشه
کلی مریضی سراغ آدم میاد
اماااا
یه خاطره میخوام تعریف کنم که شاید بگم یک سال بود فراموشش کرده بودم اصلاً…نمیدونم چرا با دیدن پست استاد یاد اون خاطره افتادم…سعی میکنم کوتاه تعریفش کنم:
حدود یک سال پیش یکی از عزیزانم بیمارستان عمل داشت و تخت بغل دستش دختر خانومی بود که به شدت چاق بود و همین چاقیش باعث شده بود که یه بیماریای بگیره جدا از اینکه چاقیش براش بیماری ایجاد کرده بود متاسفم که بگم انقدر سنش رو بالا برده بود که من فکر کردم حدود ۴۵ سالش باشه ولی بعداً فهمیدم همسن منه!!! موقعی که باید آنژیوکت وصل میکردند برای اتاق عمل… ایشون به خاطر چاقی اصلاً رگ دستش معلوم نبود یکی دو تا پرستار تلاش کردن و با کلافگی هی غر میزدن سرش آخر یکی با عصبانیت براش وصلش کرد و این بنده خدا چنان جیغی زد که هنوز که هنوزه وقتی یادم میفته حالم بد میشه
قبول دارم حالا اینکه رگ آدم پیدا نشه ممکنه برای هر کسی پیش بیاد ولی قبول دارین چاقی ما باعث شده که خیلی جاها رنج بکشیم درد بکشیم سختی بکشیم چیزایی که واقعاً لازم نیست انقدر بابتش عذاب بکشیم
یه مثال بزنم از فردی که به دلیل اضافه وزن شدید دچار پادرد خیلی بدی شده بود و حتی نمیتونست کارهای روزمره رو انجام بده بعد دیگه میگفت که خب من که همش باید یه جا بشینم نمیتونم مثلاً تحرک و ورزشی هم داشته باشم و دکتر گفت همینه که هست باید وزنتو پایین بیاری .. بعد حالا به هر سختی که بود وزن خودش رو پایین آورد.
همون آدمی که توی خونه خودش نمیتونست چند قدم راه بره حالا تبدیل شده به آدمی که راحت میتونه کارهای خودش رو انجام بده و کارای خونه رو انجام بده جارو بزنه…
نشان های دریافت شده
هر بار که وارد سایت میشم و یکی از مقالات لاغری با ذهن رو میخونم ، بی اختیار با خودم میگم : این بهترین !!! چیزی بود که در مورد لاغری خوندم و یاد گرفتم !
وقتی مطلب جدیدی توی سایت گذاشته میشه ، یا وقتی وارد بخش های مختلف سایت میشم و مقاله دیگه ای رو میخونم دوباره با خودم میگم : نه ! این اونه ، اونی که بهترین !!! چیزی بود که در مورد لاغری خوندم و یاد گرفتم . و این مورد با هر مقاله و هر مطلب و هر آگاهی دیگه ای که تو سایت تناسب فکری باهاش مواجه میشم مدام تکرار میشه :” این بهترینه !!! “ و باز ؛ ” نه این یکی بهترینه !!! ” و این داستان ادامه دارد … داستان مواجهه هربار من با شگفتی های این سایت !
آخه چاقی ، چاقیه دیگه ! چطور میشه این ن ن ن ن ن همه ه ه ه ه ه !!! راجع به علت ها و ریشه ها و باورها و ذهنیت ها و دلایل و تحقیق ها و نتیجه ها وو … ایناش صحبت کرد و اینهمه مطلب راجع بهش نوشت و اینهمه آگاهی داد وو … بعد ، یکدفعه : “ بوم م م !!! ” یه مطلب جدیدتر رو صفحه ی سایت میاد ، درست وقتی فکر میکنی ؛ دیگه همه چی رو میدونی ، دیگه از این بعد هر چی بخونی تکراریه ، دیگه چیزی نمونده گه گفته بشه …و حالا تعریفت از کامل بودن اطلاعاتت در زمینه چاقی و لاغری کاملا زیر سوال میره که بقول خارجیا ؛ REALLY ؟ بقول خودمونیا ؛ جدا ؟ این دیگه چیه ؟ عجب آگاهی توپی ! عجب مطلب فوق العاده ای ! و باز دوباره ؛ این بهترین !!! چیزی بود که در مورد لاغری خوندم و یاد گرفتم !
همین مطلب اهرم رنج و لذت رو عرض میکنم . وقتی دقیقا بهش فکر میکنی میبینی چقدر درسته ، چقدر تو موارد مختلف زندگی مون صادقه ، و چقدر با سابقه ذهنی از تجربیات گوناگونی که داریم مصداق داره . وقتی خوندمش یکدفعه این چندتا مثال به ذهنم رسید که از اطرافیانم یا دور و برم شنیدم . اینهمه اهرم قوی لذت چاقی و اینهمه اهرم قویتر رنج لاغری :
_ تو خواهر برادرا ، اون تپل مپله و خوشگله من بودم ، بقیه لاغر مردنی بودن !!! ( واقعا ؟؟ تپله خوشگل ؟! لاغره مردنی ؟!)
_ ماشالله تو بچه هاتون این یکی درشت و قوی و هیکلی یه . بقیه شون چوب خشک ! … نه ، قوی نیستن ! ( درشت و چاق میشه قوی و هیکلی و قوی ، لاغرا میشن چوب خشک و ضعیف و بی جون !)
_ طرف اینقدر هیبت داشت ، همه ازش حساب میبردن ، هیکل آآع ع ع ! ( حالا با دستای باز هم یه حجم بزرگ رو بالای سرمون هم نشون میدیم ، چاق و بزرگ یعنی قوی و قدرتمند)
_اصلا کل خانواده شون سالم و سلامت آن ، همه شون این صورت تپل ، لپ ها سرخ و سفید ( خانواده ی سلامت یعنی خانواده ی چاق و صورت تپل و غبغب دار و گوشتالو )
_ میدونی چرا ضعیفی ؟ از بس هیچی نمیخوری ! ( غذای کم خوردن ، ضعف و بیحالی و مقبول نبودن و مورد تائید نبودن )
_ چه خبره بابا ؟ شدی پوست و استخون ! اصلا شکل ات از ریخت افتاده ! ( لاغری یعنی از بین رفتن بدن طوریکه که فقط استخون برامون باقی بمونه با یک شکل و شمایل بیریخت و وحشتناک )
یا اخباری که میشنویم؛
_ سالانه هزاران نفر در آفریقا از بیغذایی جان خود را از دست می دهند !
_ با افزایش جمعیت کره زمین ، به زودی با بحران تامین غذا مواجه خواهیم شد !
_ کم خوردن غذا ، بدن را با کمبود انرژی ، انواع ویتامین ، مواد معدنی و حتی از دست دادن ماهیچه ها ی بدن مواجه خواهد کرد !
_ در تحقیقات اخیر دانشمندان ، بعلت کمبود منابع پروتئینی ، بزودی از حشرات !!! برای تامین پروتئین مورد نیاز مان بهره خواهیم برد .
خدا وکیلی اگه فکر کنیم اگه قراره لاغر باشیم ولی به مردن نزدیک تر باشیم ! یا لاغر باشیم ولی بی جون و ضعیف باشیم ، لاغر باشیم ولی زشت و نحیف و بیریخت باشیم ! لاغر باشیم ولی کلا تو جامعه افراد بدرد بخور تلقی نشیم ، فکر میکنین ته دل مون چقدر دوست داریم لاغر بشیم یا چندکیلویی از وزن بدنمون رو کم کنیم ؟
آقا اخبار رو داشته باش : قراره قحطی بشه ها !! قراره مثل آفریقایی ها فقط دوتا چشم ازمون تو صورت مون باقی بمونه و یه شکم بادکنکی و چارتا استخون بلند به اسم دست و پا ، بعدشم از گرسنگی بیوفتیم بمیریم ها ! اگر هم نمیریم ، این غذاهامون داره تموم میشه ها ! داره تمام منابع مون ته میکشه ها ! میخوای وایسی برسیم به وعده های غذایی حشره های سوخاری و آب پز و گریل ؟ یا میخوای بدنت برای اون روزا قوی باشه و انرژی کافی داشته باشی ؟ بیکاری میخوای وزن از دست بدی ؟ قدرتت رو از دست بدی ؟
شما ها رو نمیدونم ، ولی من که خودم اینا رو نوشتم الان که خوندمش که ببینم نیاز به اصلاح داره یا نه یدفعه هول برم داشت : لاغر نشم مریض بشم ؟ ضعیف نشم با لاغری ؟ اگه چاقم حداقل شکل و قیافه که دارم ، حالا زشت و بیریخت نشم با لاغری ! اگه لاغر بشم بدنم دیگه ذخیره چربی و انرژی نداره که ! نیوفتم به حشره خوردن و علف خوردن تو قحطی ؟
همه اینا به جهنم ؛ نمیرم با لاغری ؟؟!!!
و این میشه که وقتی ازم بپرسی ؛
● وقتی به غذاهای ناسالم فکر میکنی، بیشتر رنج میبینی یا لذت؟ چرا؟
میگم قطعا لذت ! اصلا هر چی شیرین تر دلچسب تر ! هر چی چرب و چیلی تر مقوی تر ! هر چی غیر بهداشتی تر خوشمزه تر ! ( نمونه اش هم ساندویچ های خونه و ساندویچ فروشی ها ، خدایی کدوم خوشمزه تره ؟! ) برای همین ، و برای همه اون دلایلی که بالا گفتم و اصولا کفه ی اهرم رنج و لذت به سمت چاقی متمایل هستش ، متمایل که چه عرض کنم ، کلا کفه خوابیده رو زمین !! اصولا هییییچ احساس رنجی در غذاهایی که فی الذات مزه ی بهشت میدن ندارم ، و فقط لذت است و لذت ! بر عکس غذاهای بد مزه و آب پز و بی نمک و بدون ادویه که یه کم ته بشقاب ریخته شده ! حالا اسم این شد لذت لاغری ؟ کجاش لذت داره این آخه ؟
تمام اون مطالبی که بالا نوشتم دقیقا جواب این سوال هست که کارکرد اشتباه اهرم رنج و لذت چاقی و لاغری ، چطور توی ناخودآگاه ما ریشه دوانده و ما رو اینجایی که الان ایستادیم قرار داده . و باورهای غلط ما ، و اونچه باهاش تربیت شدیم ، اونچه در اطرافمون دیدیم و تجربه کردیم ، اونچه از خبرهای جاری توی دنیا میشنویم و باهاش مواجه میشیم ، همه و همه در جهت تداوم تعادل اشتباه رنج و لذت چاقی و لاغری عمل میکنه .
میخوام باورهامو از نو تنظیم کنم . کار سختی یه میدونم ، ولی این بهترین مسیر برای رسیدن به آرزوی چندین و چند ساله منه .میخوام به چیزهایی توجه کنم که تا حالا بعلت باور و تعصب اشتباه که اینو فلان دکتر گفته یا چون پدرم گفته یا مادرم گفته یا معلمم گفته یا همه میگن درسته …بهشون توجه نکرده بودم . این دقیقا همون چیزی که استاد عطار روشن بهش اشاره کردن ، توی همون اولین فیلمی که توی یوتیوب ازشون دیدم و منو وارد دنیای شگفت انگیز لاغری با ذهن و سایت تناسب فکری کردند . اونجا شنیدم که میگن : اینکه شما باوری رو در ذهن تون دارید ، حتی اگر یک مورد پیدا شده که متضاد اون باشه ، اون باور دیگه نقص شده و به درد نمیخوره ! مثلا ازدواج کنی چاق میشی ! یا بچه دار بشی چاق میشی ! کی گفته ؟ پس اون آدم هایی که حتی تو سالگردهای ازدواج شون ، سال به سال هنوز همون لباس روز عروسی شون رو میپوشن چی ؟ اونا که چند تا هم بچه دارن و هنوزم همونطور متناسب و لاغرن . تو باور تو این چه معنی داره ؟
یا چاقی من ژنتیکه ! یا چاقی من هورمونی یه ! یا از بس من بی تحرکم ! یعنی همه افراد دور و بر ما که لاغر هستن ژن معیوب دارن ؟ یا مشکل غدد داخلی دارن ؟ یا همه مدال آوران المپیک بودن ؟!
دیگه ادامه ندم که خودتون صد برابر اونچه نوشتم و خوندید رو میدونین . من فقط یه قولی به خودم دادم ؛
استمرار !!! و تکرار !!!
شده روزی چند خط بیام بخونم ، شده روزی فقط چند خط بنویسم ، یا فقط یه تمرین کوچیک انجام بدم ، حتما حتما حتما به سایت تناسب فکری میام و زمانی از روزم رو اینجا میگذرونم . تو تمام شلوغی های روزم ، تمام کارها و مسئولیت هام و تمام درگیری های فکری که همه مون باهاشون کم و بیش مواجه ایم ؛
فقط استمرار و تکرار میتونه این کفه های سنگین رو جابجا کنه ، اهرم رنج و لذت رو دوباره به شیوه ی درستش سرپا کنه ، باورهای جدید برامون بسازه و ذهن ناخودآگاه مون رو به وضعیت کارخانه برگردونه ! اونوقته که باید با دیدن نتایج فوق العاده و شگفت آور قدرت ذهن ناخودآگاه و فرماندهی بینظیرش ایستاده تشویقش میکنیم و در برابر خالق اینهمه عظمت سر تعظیم و احترام پایین میاریم .
برقرار باشید .
یا حق .
نشان های دریافت شده
سلام عرض میکنم خدمت استاد عطا روشن عزیز و دوستان خوب توی گروه که با هم برای بهتر شدن زندگیمون تلاش میکنیم
وای که چقدر از این موضوع خوشم اومد
چون دقیقاً من هم همیشه به دوستام میگفتم کاشکی من یه مریضی داشتم ولی لاغر بودم
یه مثال در مورد اهرم رنج و لذت بزنم
من عاشق گوشت خوردنم بچه که بودم گوشت دوست نداشتم بعد همش مامانم یا اطرافیان بهم میگفتند که بزرگ نمیشی
صد جور مرض میگیری
حتی یادمه عمم که چند سال فقط ازم بزرگتر بود میگفت که وای خدایا مریم دستپخت مامانت عالیه من از گوشت خوشم نمیاد ولی مامان تو جوری میپزه که عاشق گوشت شدم
تمام اینا باعث شد که من وقتی داشتم غذا میخوردم حتی اگه سیر بودم گوشتای توی غذا رو میخوردم
بعضی وقتها هم خجالت میکشیدم مثلاً تو جمع یهو میدیدم که گوشت تو خورشت رو خوردم یا مثلاً جوجه کبابمو حتماً تا آخر خوردم حتی اگه برنجم مونده یا گوجهام مونده
حتی مثلاً اگه خودمم نمیخوردم اطرافیان چون میدونستن که عاشق گوشت و کباب و مرغ و اینا هستم میگفتن که گوشتاشو خالی خالی بخور
بعد من چند سال پیش سر حاملگی آزمایش خونم نشون داد که غلظت خون دارم
بعد دکتر به من گفت من به تو توصیه میکنم که مصرف سبزیجات رو بالا ببری و مواد مورد نیاز بدنت هم با مکملها دریافت میکنی ولی گوشت و اینا زیاد نخور و واقعا توی حاملگی رعایت کردم چرا ؟ چون ترسیدم نکنه بلایی سر بچه بیاد
بعد از اون هم همیشه درگیر غلظت خون بودم غلظت خون یعنی تعداد گلبولهای قرمز توی خون بیشتر از حد طبیعیه
که مصرف مغزیجات و آجیل و گوشت و اینا خیلی روش تاثیر داره
حالا من چیکار میکردم اصلاً نمیتونستم جلو خودمو بگیرم
قبلاً که رژیم میگرفتم مثلاً اگه میگفتن گوشت قرمز کمتر مصرف کن میگفتم حاضرم چاق بمونم ولی گوشت مصرف کنم
تا اینکه بار آخری که آزمایش خون دادم که تقریباً یه یه هفته پیش بود
دیدم هم غلظت خونم شدید شده هم اینکه کلسترولم بالا رفته
حالا اگر قبلا آیه از آسمان نازل میشد که تو گوشت کمتر بخور یا مثلاً سبزیجات بیشتر بخور یا مثلاً چربی کمتر مصرف کن میگفتم من که نمیتونم!!!
اما الان از ترس مریضی همچین رعایت میکنم
یه مثال دیگه اینکه من شیرینی ببینم عنان از کف برون میدم 😁🤣
و چون تو خانواده ما دیابت و اصلاً فوت بر اثر دیابت بسیار شایعه
دیابت بارداری یه چیزیه که کسر شأنه نداشته باشی
و قطع عضو بر اثر دیابت یه چیز شایعه
حالا جدا از شوخی واقعاً بیماری دیابت چیز رنج آوریه که من کنار گوشم میبینم
بعد توی حاملگی از ترس اینکه دیابت نگیرم انقدر مواظب بودم شیرینی نخورم!
منی که موقع عادی کیکی کلوچهای شیرینی هرچی ببینم باید یه عالمه بخورم
از ترس دیابت بارداری یادمه یه بار یه جعبه شیرینی خریده بودم حتی یه دونه از شیرینیها نخوردم!!!!
یه چیز دیگه
الان به من بگن دارو بخور مکمل بخور حتی وقتی مریض میشم مثلاً داروی سرماخوردگی
به خدا قسم اصلاً یادم میره بخورم
اما وقتی که باردار بودم چون میدونستم الان دیگه شوخی بردار نیست
داروهام رو باید مصرف کنم تا جنین رشد کنه
یعنی شده ساعت بذارم تمام مکملا همه چی رو مرتب میخوردم
همه اینا رو گفتم که بگم مهم اراده و توان شدن و نشدن نیست
مهم اینه که اولویتت چیه !
وقتی چیزی اولویتت بشه براش بهانه نمیاری فقط
انجام
میدی
فقط
الان من اولویتم کاهش چربی خون و غلظت خونه
قبلتر رشد بچهام و قند نگرفتن اولویتم بود
اینو به خودم میگم
اگر من نمیتونم ط تا حد سیری غذا بخورم و پرخوری میکنم اگر نمیتونم به قول خودم پایبند بمونم و برای بهتر شدن حالم تلاش کنم و ورزش بکنم یعنی اولویتم نیست دیگه
وقتی یرم اینستاگرام و بعد میگم وقت نمیکنم کتاب بخونم یعنی کتاب خوندن اولویت من نیست حتی اگر در ظاهر و در کلام بگم عاشق کتاب خوندن هستم! اگر اولویت بود که اینستاگرام نمیرفتم
چند بار تو زندگیم شده
چیزهایی که فکر میکردم عمراً بتونم انجام
وقتی مجبور شدم انجام دادم
وقتی مجبور شدم بیدار وایسادم
وقتی مجبور شدم اون بار سنگین رو برداشتم
چون باید برمیداشتم چون باید بیدار میموندم چون باید انجام میدادم
حالا میخوام یه لیست بنویسم توی گوشیم نگه دارم که مدام جلوی چشمم باشه از لذتهای لاغری و رنج چاقی…
بعدا اینجا هم میفرستم که لاغری چه مزایایی بر چاقی داره و چاقی چه مضراتی داره برام
فعلا کامنتم طولانی شده
به نام خدای معجزه ها ،معجزه ها 😭
الله اکبر به این همزمانی ها،الله اکبر به قدرت افکار و ذهن
خدای من شکرت،خدای من هزاران مرتبه شکرت
خدایا شکرت که به قلبها آگاهی آنچه در سینه هاست رو تو میدونی خدای خوبم ،خدایا شکرت به خاطر هدایتم به این سرزمین الحمدالله رب العالمین
استاد عزیز من ؛هنوز این مطلب رو مطالعه نکردم
اما لازم دونستم حسم رو همین لحظ بیان کنم
و اینجا بنویسم ،میدونید چون قدرت اهرم رنج و لذت رو میدونستم همش از ذهنم میگذشت که از استاد در مورد اهرم رنج و لذت سوال کنم ببینم اینجا هم کارآ هست
اما یه چیزی مانع شد و من کلمه صبور باش برو جلووو رو شنیدم😭و نپرسیدم و یادم رفت وقتی امروز با حس خوب اومدم که روز سوم سرزمین لاغری رو انجام بدم
خدای من ،من چی دیدم جواب سوالم اونم از زبان استاد عطار ،معجزه شاخ و دم نداره
همین مطلب برای من عینه معجزه است معجزه معجزه
هنوز نخوندمش اما قدر تک تک کلماتشو خواهم دونست ازش نهایت استفاده رو برای تمام موضوع به کار خواهم بست
استاد یه عالمه دعای خیر براتون میکنم و دعا میکنم قلبتون سرشار از نور الهی بشه
الحمدالله رب العالمین به خاطر تموم هدایتها به خاطر معجزه ها
نشان های دریافت شده
به نام خدایی بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عطار روشن وهمه مسیران پرتلاش
وفتی به یادمیاد چقدربرام سخت خسته کننده بود که صبح بیدارشدم وشنجکه روزم شروع بشه اولین حرکت برش دادن نونو اندازه گرفتنش برامذچقدرسخت خسته کننده وحس ناخوشایند وآزار دهنده بود وبا فشا اوردن خودم خوشحال نشون دادن نمیشد این زجر ادامه بدم نهایت دوهفته با فشار زور شاید دوماه ولی ماه سوم تو افکارم شاید هیج اثری ازاون برنامه نیود به جسم فشار میآورم وزمان زیادی بود که تو تواهم برنامه رژیمی داشتم زمان طی میکردم
دو بار زمان برنامه من طولانی شد که با گروه بودم نتیحه گرفتم ولی بازم برگشت کرد چون سریع وزن کمکردم وانگار متوقف شدمفشار آورد زور زدمکه بازم لاغتر بشم ولی یی یویوی بی ثمر طی کردم واخر سر تسلیم شدم جون دیگه برام فابل تحمل نبود که این همه فشار روحی روانی تحمل کنم
تو خانوداه همسرم وخودم ازانواع مدل لاغری رو دارن عمل معده کم خوری جندین ساله وبه شکلی لاغر شدن جند روز پیش،دختر مدابراز میکردم که فامیل نزدیک همسرش تو منزلشون وفتی میاد با اینکه لاغر شده ولی هی ابراز میکنه که لاغر شد.ولی دیگه نمیتوان به شکل سابق غذا بخوره و انکار افسوس اون لذت میخورده
جسمش لاغر شده ولی ذهنش طالب اون لذت خوردن تفریح با خوردن داره براش لاغری لذتش کمتر هست حتی یی فردی هم با عمل معده لاغر شده ولی اپن بسیار ازاین عمل ناراضی هست اون ابراز میکنه که لذتی از خوردن نداره وبراش این عمل اصلا ازلحاظ روحی آسیب زیادی بهشد،زده وذدجارتغییر سیمای خودش شده وبه شدت تغییر فیافه داده وهمه اراین همه تغیبر چهره ابراز ناراحتی میکنم این فرد واقعازیبا بود حتی همسرم وفتی دیدش گفت حیف اپن زیبایی که از بین رفته هم جهره وهم روحیهاش ازدست داه وباره ابراز اینکه حالش خوب نیست داره
این خانوداه از زمانی مه به یاد دارن بهترین عالترین تفریحش کنار سفره با غذا وعجله برای بیشترخوردن و اجازه مصرف به دیگران ندادن جزوز تفریحش بود وفتی با این شرایط بزرگ بشی واون تفریح لذت از خودرن رو دیگه نداشته باشی جایکزینی براش،ندارای دجاردرد لاغری میشن واین درد انقدر زیاذهست که لاغری لذتی نداره
صبح داشتم تواتاق راه میرفتم یادافتاد که جقدرلابه چربی تو جسم بود که بعضی بخش ازجندین لایه به یی لایه کم تبدیل شدن چونکل هواسم گزاشتم به تمرین کیف ازمسیرم لذت ازاکاهی ارتباط،بهتر با خداوند وخودم تو پنهان حفظ کردم کمترتوحه به سمت وزن جلب میشه ویی زمانی توجه که به سمتش میریم کیف عالی رو به وحودمهدیه میدم.لذت مسیر لاغری براماهرم بهتر آزادی شور شوق حس خوب ولذت بیشتر میسازه ازخوردن نهایت لذت میبرم برامدحس،سیری عالی هست
نکران نیستم که وای نون یی بندانگشت بزرگترشد وای نکنه این خوردم چاق بشم وای این چاق کننده هست اصلا اصلا به هیج کودم فکرنمی کنم فقط دقت میکنم تو ارامش ازخوردن کاملا راضی باشم نیازم برطرف کنم زمان بیشترم روی دوره ام تکرار دورها مرور تو افکارخوب باشه با خانودهام بیشتر باشم شاد باشم با بودن درکنارشون حسم بهتر کنم لذت ببرم ازرمانی که خداوند به من تواین مسیر تازه هدبه داده و برامگوار هست که درمسیر تجربه های شیرنی بسیار زیادی دارم وهی به این تحربه ها اضافه میشه وکیف مسیر تازه با هیج جیز قابل مقایسه نیست اصلا
روز گذشته بر سر یی مسئله دحار عصبانتی شدید شدم یی چنددقیقه نکشید پسر هی ابزار می کرد که اب بخورم کاری نکنم من بهش گفتمنه من باید سریع ازاین حالت خارج بشه نباید حسم بد کنم این بلند بلند میکفت این توذهنم بود وفوری اب نوشیدم توسکوت فروز رفت ام وسریع از اون خالت خودمخارح کردم پسرم وفتی بازم آمد آشپزخونه من کاملا ارام وراحت داشتم کارم انجاممی دام ازمپسوال نگرد چوندید که اصلا خبری از اون حس درمن نیست فقط،گفت خوبی من لبخند زدم همین
اول ازخدا بسیاردتشکر کردم که منتو این مسیر قرار داده وبد توامندتر شدن خودم توکنترال خودم یافتم
نتیحه همه دورهام وتکرار خوبش هست ولذت بی اندازه که به تکرار توجه دارم نتیجه به این بزرگی برام رقم زده
چون اهرم لذت ازاین مسبر برام هرروز بیشتر میشه پس بودن تودمسیر مساوی با دنیایی از لذت و شادی و حال خوب حس خوب رو برام به ارمغان داره وزنم. داره ارام ارامگم میشه ولذت از لاغر شدن رو هم دارم پس دیکه چی میخوام دنیایی از حال خوب دارم اطرافم بسیار ارامتر شده همسوتر هستم با خالقم ورابطه خودم سعی ارتباط درستر.دارم وصحبت با خداوند ارامش،بیشتر وبهتر میکنه من ازدوره خدا هرکز دیر نمیکند داردی من هست دارویی که مثال اون ندارم باره ۷این دوره دارم انجام میدم وفتی تکار این دوره شروع میکنم واقعا لذت مسیرم افزایش پیدا کرده حال روحیمعالتر میشه
کل دورها دکترای من و اساتید من هست ولی داروی اصلی ودرمان اصلی رو دوره خدا هرگز دیر نمیکند مینم
هی میگم این دوره متوقف نکه دارمدوراه دیگه بهش ،برسپونم متوجه میشم نه من خیلی زمان هست که شروع کردم و دارم طی میکنم دوره ۷ دارم انجام میدم
آنها دیکه دارم هر دارم انجام میدم از ۳ دوره تا ۵ دوره رسیده ازاین کار لذت بی اندازه می برم به شکرخدا عزیزم چیزی درحال حاضر اصلا جاگزینش نبینم هیجی هیجی
خدا پشت وپناهتون یا حق حق نکه دارنون
نشان های دریافت شده
بسیار عالی بود. راستش مثل یه بچه که برای یادگیری از روی کتاب درسی چند دور مینویسه
من هم میخوام از روی برخی از جملاتی که توی این متن خوندم و خیلی نظرم رو جلب کرد چند دور بنویسم.
استاد من یک بار مرداد ماه با شما همراه شدم که ظرف دو سه روز ول کردم چون اون موقع عجله داشتم زودتر به نتیجه برسم و شما از صبوری حرف میزدین و یک دلیل دیگرش هم این بود که اون موقع تکالیف رو انجام نمیدادم و عجله داشتم زودتر برم فایل بعدی
بعدش از ۷ شهریور دوباره همراه سایت شدم و شروع کردم به انجام تکالیف اما باز هم یک اشتباه داشتم و اون این بود که یادداشت برداری نمیکردم من متوجه شدم که احتیاج دارم یک دفتر خوب برای یادداشت انتخاب کنم الان چند روزه که هرچی یاد میگیرم توی دفترم مینویسم
بعضی از جملاتی که نظرمو جلب میکنه یا بعضی از گفتههای شما توی فایلهای صوتی یا حتی چیزهایی که از دوستانم یاد میگیرم یا احساساتی که تجربه میکنم جملات امیدبخش و مثال اینها.
خدا را شکر میکنم که با سایت تناسب فکری آشنا شدم با شما آشنا شدم و زندگیم رو تغییر دادم زندگیم رو به بهتر شدن رفت
اطرافیانم بهم میگن که خیلی تغییر کردی مدام ازم میپرسن که چیکار کردی که انقدر پر انرژی شدی مثبت شدی قبلاً افسرده بودی غرغرو بودی ناامید بودی
حتی یکی از عزیزانم اون روز منو دیده بود میگفت مریم چقدر لاغر شدی!
چیکار کردی رژیم جدید گرفتی؟؟؟
و من چون هیچ کاری نکردم فقط در جوابشون لبخند میزنم چون جوابی ندارم
سلام به همه دوست قشنگا
بهتون بگم من چیزی که الان از اهرم رنج و لذت تو ذهنم تصور میکنم چیه ؟
یه ترازو هست با کلی وزنه های کوچیک و بزرگ اطرافش .
خوب حالا شما این ترازو رو ، سایزش رو جوری تصور کن که تو مغزت اون بالا بالاهاش جا بشه . وزنه های کوچیک و بزرگش هم فکر کن تشکیل شدن از انواع و اقسام اتفاقای های خوب و بد و خاطرات لذت بخش و ناراحت کننده و نتایج شادی آور و آزار دهنده و تصور کردن چ.ا.ق.ی و لاغری و… و …و
یه وزنه رو اتفاقی بردار بزار تو یه کفه . رفت پایین ! ای بابا ! فکرت هم زیر کفه بود و ندیدیش و اون هم رفت پایین !
چی شد حالا ؟ هیچی ، فکرت که با اون وزنه سنگین بشه ، شروع میکنه به کار کردن و خودش رو با اون وزنه هماهنگ کردن . انگار فکرت با فشار اون وزنه دقیقاً شکل اونو به خودش میگیره و افکار با شکل جدیدی که شکل همون وزنه است رو میسازه . بعدش چی ؟
احساست هم رفیق شفیق فکرت هست هم همون شکل رو به خودش میگیره . چون احساست مثل آینه حال و هوای فکرت رو نشون میده و هیچوقت این دوتا رفیق از هم جدا نیستن . بعد چی میشه ؟
فکر و احساست که به کار افتاد شد حالا مغزت وارد کار میشه . مغز چیکار میکنه ؟ هیچی ! فقط و فقط کارش اینه که مثل یک ماهواره ی بسیار دقیق ، دستوراتی درست شبیه حس و حال فکرت و احساست به کل بدن ات بفرسته و بدنت رو دقیقاً در همون اوضاع و احوالی تنظیم کنه که افکار و احساساتت هستن .
بعد یه مدت ، که مغزت فرمان اون فکر و احساس رو صادر کرد و تمام سیستم عصبی بدنت و هورمون ها و غدد و قلب و چشم و گوش و حتی بیان و زبانت ، تحت تاثیر این فرمان جدید مغزی قرار گرفت ، حالا احساس میکنی تو هم حال و هوات همینی هست که بدنت داره نشون میده . احساس میکنی من حتی بخوام هم جور دیگه نمیتونم باشم ! بعدش فکر میکنی چرا الان این احساس بر من مستولی شده و چرا این حس رو دارم حال من چرا این شکلیه و چرا این فرمی ام و … ؟
و دوباره چرخه ی فکر ، احساس ، ذهن و از ذهن به احساس و فکر دوباره و دوباره و صدبار تکرار میشه و من و تو باقی میمونیم که تو این دور و تسلسل موندیم و نمیدونیم چیکار کنیم !
آهااااا … بیا برگردیم به اون وزنه ای که اول تو ترازوی ذهنمون گذاشتیم .
همون که فکرمون رو باهاش سنگین کردیم و بعد احساس براش ساختیم و بعد مغزمون رو به کار انداختیم .
خوب ، اون چی بود ؟ وزنه ی ناراحت کننده و آزار دهنده ای بود ؟ خوب همینه که فکرت هم منفی شد و احساس ات هم بد شد و مغزت هم رو بدنت رو تو این
فرم و شکل درآورد ! و حس بیچارگی و بدبختی و لاعلاجی هم بهت اضافه کرد دیگه!
یا نه ، اون وزنه یه اتفاق خوب بود ! یه تصور مثبت از اونچه که میخوایم ! یه تجسم که حتی برای آینده ساختیم و خیلی احساس شاد و لذت آور و هیجان آوری از اون تصور و تجسم بهمون دست میده ؟
با این وزنه ، که فکرت رو باهاش سنگین کردی ، چه افکار جدیدی میسازی ؟ احساست با این فکر جدید چجوری شده ؟ مغزت با این فکرای باحال و احساس عالی چه پیامهایی به بدنت و بافت ها و اندامهات میفرسته ؟
بعدش ، حالا که مغزت ، جسم ات رو اینقدر دوست داشتنی و سرپا و شاداب و چابک کرده ، چه حسی از این حال و هوای بدنت داری ؟ چقدر حالت با این اندام خوبه ؟ چقدر تشویق میشی که حال خودت و بدنت و ذهنت رو خوب نگه داری ؟ بعدش چه فکرای جدیدی میکنی که این حس و حال خوبت توش نقش سازنده ای داره ؟ چقدر ایده های خلاق توی فکرت میاد ؟ چقدر افکار عالی ! چقدر فکرای بزرگ و بی نظیر …
و نکته ی کلیدی اش میدونی کجاست ؟
این حس و حال خوب ، همونطوری که تو همه ی بدنت جاری شده ، تو تمام شاخه های ذهن و فکر و مغزت هم جریان پیدا میکنه . توی همه موضوعات ، تو همه اتفاقات ، تو همه ی واکنش هات …
و کلاً این حس و حال خوب ، تو همه ی زندگیت ، جاری میشه و ادامه پیدا میکنه و دیگه لازم نیست دنبال شادی و سلامتی و لذت و آرامش و برکت و محبت و …. بگردی …. چون همین الان هم همه شون رو با هم در وجودت داری …
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بنگر ، هر آنچه هستی که تویی …
به امید جاری بودن حس و حال عالی برای تک تک تون و ساخته شدن و به واقعیت رسیدن تمام آرزوها و خواسته هاتون با این ترازو و وزنه های فوق العاده اش .
یا حق .
نشان های دریافت شده
● عرض سلام حضور محترمجناب آقای عطار روشن مدیر سایت تناسب فکری ..
از شما سپاسگزارم که در این مصاحبه شرکت کردید .
● منم از شما تشکر می کنم که با انجام این دست از برنامه ها در سایت فعالیت دارید . در جواب شما می تونم اینطور بگم که :
ناراحتی شما از چاقی همان اهرم رنج و عشق و علاقه شما به لاغری همان اهرم لذته..
اهرم رنج و لذت در ذهن همه ما به واسطه شرایطی که در زندگی داریم خودبخود ایجاد می شه.
نیاز نیست برای ایجاد اون در ذهن خود کار خاصی انجام بدیم .
● استاد بفرمایید که :
● بله با این اهرم میشه لاغر شد اما کار خاصی برای ایجاد کردنش لازم نیست ..عرض می کنم خدمتتون .
●عده ای تصور می کنن اهرم رنج و لذت مانند دارو عمل می کنه .همانگونه که ما در موقع بیماری به تجویز پزشک دارو مصرف می کنیم تا بهبود پیدا کنیم برای رفع چاقی نیز می تونیم اهرم رنج و لذت را در ذهن خود ایجاد کنیم و لاغر بشیم ..اهرم رنج و لذت در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارن وجود داره.اگر می خواهید از وجود این اهرم در ذهن خود اطمینان حاصل کنید به دفعاتی که برای لاغر شدن اقدام کرده اید توجه کنید….
سوال می کنم چرا شما بارها تصمیم گرفتید که باید لاغر بشید؟
حتما از وضعیت فعلی که چاقی بوده خسته شدید ..این همان اهرم رنجه که شما رو وادار به اقدام برای لاغر شدن می کنه . بازم سوال می کنم
چرا شما دوست دارید لاغر بشید ؟
حتما از دیدن افراد در وضعیت متناسب لذت می برید یا فکر کردن به لاغر بودن در شما احساس خوب و لذتبخش ایجاد می کنه.این همان اهرم لذته ….
بنابراین تصور اینکه برای لاغر شدن باید اهرم رنج و لذت را در ذهن خود ایجاد کنیم تصور اشتباهیه چون این اهرم از قبل در ذهن ما ایجاد شده….
تصور کنید شما از وضعیت رابطه عاشقانه خود راضی نیستید و دوست دارید رابطه بهتری رو تجربه کنید.●تمایل شما به تجربه شرایط بهتر نتیجه ایجاد اهرم رنج و لذت در ذهن شما در رابطه با موضوع روابط هست .●بنابراین تصور اینکه برای لاغر شدن یا تغییر در هرجنبه از زندگی باید اهرم رنج و لذت را در ذهن خود درباره آن موضوع ایجاد کنیم، اشتباه و بی تاثیره ..
● البته دلیل دارم .بار دیگر تاکید می کنم، اهرم رنج و لذت درباره هر موضوعی در زندگی به صورت خودبخود در ذهن ما ایجاد می شه و دلیل اثبات این ادعا تمایل شما برای تغییر کردنه …
● بله یک نکته کلیدی داره که عرض می کنم خدمتتون .
نکته کلیدی در مورد اهرم رنج و لذت اینه که :
پس از سالها تلاش در امر یادگیری و درک اصول عملکرد ذهن به این نتیجه رسیدم که
نکته جالب توجه اینه که اهرم رنج و لذت در هر دو سطح تاثیرگذاره…●
به همین دلیله که همه انسانها می دونن که در کدام جنبه از زندگی خود دچار مشکل هستند اما نمی تونن در اون جنبه از زندگی تغییرات مفید و تاثیرگذاری ایجاد کنن..
● تاثیرش که فوق العاده زیاده ….ببینید دوستان :
تاثیر اهرم رنج و لذت در چاقی و لاغری به این صورته که :
همانطور که در ابتدای متن توضیح دادم اهرم رنج و لذت در ذهن همه ما درباره چاقی و لاغری به صورت خودبخود ایجاد می شه و نیازی به تلاش برای ایجاد آن در ذهن خود نداریم.●اما اگر به تلاش های خود برای لاغر شدن توجه کنیم متوجه می شیم که علیرغم اینکه از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده ایم اما نتیجه همه آن روش ها مشابه هم بوده ..●دلیل کسب نتیجه ناموفق در استفاده از روش های مختلف لاغری ریشه در نقش اهرم رنج و لذت در سطح منطق یا جسم ما داره که می خوایم برای لاغر شدن اعمال خود را تغییر بدیم…●برای درک بهتر این موضوع باید مقداری به عقب و قبل از زمان چاق شدن برگردیم.
قبل از آنکه چاقی رو در جسم خود تجربه کنیم درباره آن اطلاعاتی کسب کردیم که تقریبا در همه موارد به صورت ناخودآگاه این اطلاعات به ما داده شده .●هر بار که درباره مزایای تپل بودن شنیده ایم، اطلاعات درباره چاق شدن به ذهن ما وارد شده
.. مثلا
غذا خوردن باعث قوی تر شدن می شه●
آدم های چاق سالم و آدم های لاغر مردنی هستن.●
چاق ها چهره ای سرخ و سفید و لاغرها چهره ای زرد دارن.●
چاقی باعث بالا رفتن ایمنی بدن در برخوردها می شه اما افراد لاغر با کوچکترین برخوردی صدمه می بینن.●
بسیاری از جملات اینچنین درباره مزایای چاقی شنیدیم و همه آنها بر اثر تکرار شدن به فرمول های ذهنی ما تبدیا شدن و به صورت خودبخود در ذهن ما تمایل برای چاق شدن ایجاد کردن..●تمایل برای چاق شدن همان اهرم لذته که سبب گرایش جسم ما به چاقی می شه و از آنجایی که چاق شدن به صورت بسیار آرام در جسم ما ایجاد شده هیچ رنج و سختی برای چاق شدن متحمل نشده ایم.●در واقع چاق شدن در ذهن ما حرکت کردن به سمت لذتی بوده که از مدت ها قبل درباره آن شنیده ایم.●تغییر جسم ما از لاغری (تناسب) به سمت چاقی حرکتی لذت بخش بر مبنای تنظیم اهرم رنج و لذت در ذهن ما بوده است.●
در آن روزگار لاغری یا تناسب اندام برای ما رنج آور و تپل شدن و بعد از آن چاقی ،لذت بخش بوده .●به مرور اضافه وزن ما بیشتر شد و تحمل آن همه بار اضافه برای روح و جسم ما غیرممکن …همون افرادی که قبلا ما رو تشویق به تپل شدن می کردن شروع به سرزنش ما بخاطر چاقی کردن و این بار ما رو نصیحت می کردن که مراقب وضعیت چاقی خود باشیم.●تحمل چاقی بخاطر شرایط جسمی و شنیدن حرف و حدیث های دیگران هر روز برای ما سخت تر می شد.●در این حالت اهرم رنج و لذت به شکل متفاوت در ذهن ما در حال شکل گیری بود.●
با توجه به ایجاد خودبخود اهرم رنج و لذت جدید در ذهن ما بر اساس شرایط فعلی زندگی ما هر روز از وضعیت چاقی احساس بد بیشتری را تجربه می کردیم و به همین علت تلاش برای جستجوی روشی برای لاغر شدن را شروع کردیم.
● رازش یکنکته کلیدی است :
ما برای چاق شدن عجله ای نداشتیم، زحمتی نکشیدیم و هیچ تلاشی نکردیم.●
به مرور در طی چندماه یا چند سال اضافه وزن ما گرم به گرم در جسم ما ایجاد شده .●ما به صورت آگاهانه تصمیم نگرفته بودیم چاق بشیم که براش عجله داشته باشیم..●
● بله ارتباطش به این شکله که :
تصمیم مغز ما برای صادر کردن فرمان های چاق کننده بر اساس تمایل ذهنی ما برای چاق شدن صورت گرفته بود و این روند بسیار آرام و بدون سر و صدا و کوچکترین تحمل رنج و سختی صورت گرفته بود.●اگر به صورت آگاهانه تصمیم می گرفتیم چاق بشیم مانند بسیاری از افراد لاغر که از وضعیت لاغری خود رنج می برن و دوست دارن مقداری چاق بشن و هر کاری می کنن چاق نمیشن برای چاق شدن به سختی و مشکل می افتادیم.اما تصمیم ما برای چاق شدن کاملا ناخودآگاه بوده و●
هر تصمیم ناخودآگاه به صورت کاملا ساده، بدون سر و صدا و تحمل هرگونه سختی و رنج به نتیجه مطلوب می رسد.●
نتیجه جسمی ما از تصمیم ناخودآگاه ذهن ما برای چاق شدن بسیار مطلوب بوده …●این موضوع رو در سایر جنبه های زندگی می تونیم مشاهده کنیم.●
در ذهن برخی انسانها ثروتمند شدن به صورت یک تصمیم ناخوآگاه گرفته می شه و اونا بدون اینکه کار خاصی انجام بدن یا تصمیم خاصی برای ثروتمند شدن گرفته باشن بعد از مدتی در وضعیت مالی بسیار عالی قرار می گیرن.●اما در مقابل مشاهده می کنیم افرادی که آگاهانه تصمیم می گیرند ثروتمند بشن و به هر دری می زنن اما نتیجه آنها کماکان همان شرایط قبلیه البته با تحمل رنج و سختی های فراوان برای ثروتمند شدن.●دقیقا مثال مشابه درباره افرادیه که لاغرن و می خوان چاق بشن و موفق نمی شن.●مثال های متنوع به کار می برم تا به تاثیر اهرم رنج و لذت در جنبه های مختلف زندگی تسلط بیشتری پیدا کنیم..
● استاد در جایی فرمودید که :به خوبی درک کردیم که اهرم رنج و لذت در ذهن ما به صورت خودبخودی ایجاد می شه و به سادگی عمل کرده و شرایط زندگی ما رو تغییر میده اما همین اهرم که برای بار اول به سادگی و بدون سر و صدا شرایط زندگی ما رو تغییر داده برای مرتبه دوم که تصمیم می گیریم آگاهانه شرایط خود را تغییر بدیم به همان سادگی و دقت قبل عمل نمی کنه و شرایط را تغییر نمی ده بلکه بیشتر در جهت مخالف ما عمل می کنه و مانع تغییر کردن ما می شه. استاد علتش چی هست به نظرتون ؟
وقتی ما تصمیم می گیریم لاغر بشیم یا حتی ثروتمند ، یا هر موضوعی که دوست داریم تجربه کنیم چون از اول می دونیم می خوایم در چه شرایطی قرار بگیریم برای زودتر رسیدن به اون شرایط اقدامات متفاوتی انجام می دیم ●و از آنجا که تغییر شرایط با اقدامات فیزیکی به تنهایی امکانپذیر نیست از تلاش خود خسته و ناامید می شیم و تصور می کنیم که تغییر کردن کار سخت و غیرممکنیه..●
در مورد لاغر شدن همه ما این تجربه را داریم که هرچه بیشتر تلاش کردیم که لاغر بشیم و نتیجه نمی گرفتیم تصور می کردیم که لاغر شدن کار سخت و غیر ممکنیه و همین تصور کافی بوده که اهرم رنج و لذت در ذهن ما جابجا و مانع لاغر شدن ما بشه …●
وقتی ما تصمیم می گیریم لاغر بشیم در واقع تحت تاثیر اهرم رنج چاقی قرار می گیریم و هرچه این اهرم شدت بیشتری پیدا کنه اشتیاق ما برای لاغر شدن بیشتر می شه..
اما از آنجایی که برای چاق شدن هیچ اشتیاقی نداشته ایم از این رو عجله ای هم برای چاق شدن در ما ایجاد نشده بود و به همین علت سال ها با آرامش خیال در مسیر چاقی استمرار داشته ایم.
از اونجایی که سیستم بدنی و ذهنی ما بر اساس سرعت عمل پیش فرض خود عمل می کنه اصلا اهمیتی به عجله داشتن ما برای لاغر شدن نمی ده…
این شرایط نه تنها در سایر روشهای که قبلا برای لاغر شدن استفاده کرده ایم وجود داشته بلکه در مسیر لاغری با ذهن نیز تاثیرگذاره و متاسفانه باعث ناامیدی عده ای از دوستانی می شه که تصمیم گرفتن از مسیر لاغری با ذهن شرایط جدیدی در زندگی خود رقم بزنن.با اندکی دقت کردن متوجه می شیم که “عجله کردن” باعث می شه اهرم لذت که در واقع انگیزه لاغری ما ست و باید سبب لاغری ما بشه به سادگی به اهرم رنج تبدیل شده و مانع لاغری ما می شه .
در این شرایطه که اهرم رنج و لذت در ذهن افراد چاق معکوس می شه و همان اهرمی که روزی باعث رنجش ما از چاقی و ایجاد شوق در ما برای لاغری شده این بار باعث رنجش ما از لاغری و ایجاد شوق برای چاق ماندن می شه.ناگفته نماند ذهن ما همیشه عملکرد یکسانی داره ولی عدم آگاهی ما در نحوه استفاده از ذهن خود باعث شکست خوردن ما می شه …شکستی که خودمون عامل آن هستیم اما نمی دونیم.در واقع ما از خودمون شکست می خوریم.
● خواهش می کنم ..ارتباطشو کامل شرح می دم چون خیلی مهمه امیدوارم به دقت این ارتباطو پی گیری کنید تا متوجه موضوع بشید .
●
موانع ذهنی لاغر شدن قابل برطرف شدن هستن اما از طریقی که ایجاد شده اند باید آنها را برطرف کرد.به همین دلیله که از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کنید موفق نخواهید شد چون اهرم رنج لاغری و لذت چاقی در ذهن شما ایجاد شده و اکنون فقط با ایجاد اهرم رنج چاقی و لذت لاغری می تونید متناسب بشید …
و ایجاد این اهرم در ذهن ،از هیچ روشی غیر از روش لاغری با ذهن میسر نخواهد بود.●
اگر تا به امروز از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه نگرفتید ارتباطی به توانایی شما در لاغر شدن نداره●
نپذیرفتن چاقی و به صلح نرسیدن با وضعیت موجود از دیگر موانع ذهنی است که به راحتی باعث ایجاد اهرم رنج چاقی در ذهن ما می شود.●
در این نوشته فقط دو مورد از مواردی که در ذهن افراد چاق باعث تغییر وضعیت اهرم رنج چاقی به رنج لاغری می شود ذکر شد.●
با توجه به شرایط هر فرد موارد متفاوتی در ذهن افراد باعث ایجاد اهرم رنج لاغری و لذت چاقی می شه.●
در دوره ورود به سرزمین لاغرها به شکل اصولی با انجام تمرینات منظم و کاربردی موارد تغییر وضعیت اهرم رنج چاقی به رنج لاغری را شناسایی کرده و به شکل صحیح طریق برطرف کردن آنها آموزش داده می شه ●
توجه به موانع لاغری به قدری اهیمت داره که در فایل های مختلف درباره این موضوع توضیحات مفصل داده شده ●
همچنین برخی از محتوای آموزشی نکات طلایی لاغری تحت عنوان موانع لاغری با ذهن دسته بندی شده تا دوستانی که در مسیر لاغری با ذهن هستن بتونن با شناسایی این موانع از تغییر اهرم رنج چاقی به رنج لاغری در ذهن خود جلوگیری کنند.●
● خیر اصلا مهم نیست …دلیلشو میگم :
اگر همچنان با شوق و انگیره در این مسیر حرکت می کنید به این معنی است که اهرم رنج و لذت در ذهن شما در جنبه جسمی و عمل کردن برای لاغر شدن به درستی تنظیم شده .●
اما اگر احساس شما متزلزل است یا بارها مسیر لاغری با ذهن را رها کرده اید یا همچنان وسوسه های ذهنی زیادی برای رها کردن این مسیر و اقدام برای لاغر شدن از هر طریق دیگر را دارید باید بدانید دلیل آن تغییر پیدا کردن اهرم رنج چاقی به رنج لاغری در ذهن شما می باشد.●
بنابراین فقط کافیه اهرم رنج و لذت را برای لاغر شدن در طریق عملکرد خود به درستی تنظیم کنید.●
آنگاه خواهید دید که روند حرکت شما برای متناسب شدن به شکل عالی تغییر پیدا می کنه و نتایج عالی از آموزش های لاغری با ذهن کسب خواهید کرد.●
● استاد یک سوال مهم دارم از خدمتتون :
● بله نکته امیدبخش اینه که میشه .منتها برای توضیح باز هم به این نکته تاکید می کنم که :
۱- در سطح ذهن ناخودآگاه به صورت اتوماتیک و قطعا به شکل صحیح ایجاد می شه و نتیجه آن تمایل ما برای اقدام کردن جهت رهایی از هر موضوعی است که باعث رنجش ما می شه…●
۲- در سطح مغز که مربوط به جسم است به صورت اتوماتیک و در صورت ناآگاهی از چگونگی ایجاد آن قطعا به شکل اشتباه ایجاد می شه و تمام تلاش ما برای موفق شدن در هر جنبه از زندگی را به راحتی از بین می برد.●
نکته امید بخش اینه که در سطح مغز می توان جهت این اهرم رو تنظیم کرد.●
با شناسایی فرمول های اشتباه ذهنی و اصلاح آنها به مرور جهت این اهرم تغییر کرده و به شکل صحیح و کاملا همسو با اهرمی که از قبل در ذهن ناخودآگاه ایجاد شده تنظیم می شه.●
● در پاسخ به سوالتون باید بگم هر زمان که نوشته دوستان در بخش نظرات را می خونم که ماجرای رها کردن مسیر لاغری با ذهن را شرح می دن و چگونگی برگشت دوباره به این مسیر را می نویسن به وضوح تاثیر ایجاد شدن اهرم رنج لاغری و لذت چاقی در سطح مغز اونها رو درک می کنم.●
اونها بر اثر فرمول های اشتباهی که در ذهن خود دارن اهرم رنج چاقی را به اهرم رنج لاغری تبدیل می کنن و فشار این اهرم باعث رها کردن مسیر لاغری می شه.مدتی می گذره و به هر دلیلی آنها احساس چاق تر شدن می کنند یا در این مدت از روش های دیگری برای لاغر شدن استفاده می کنن.●
اما از آنجا که هیچ روشی نمی تونه به آنها کمک کنه تا برای همیشه متناسب بشن از تلاش خود نتیجه ای کسب نمی کنن و دوباره اهرم رنج و لذتی که در ذهن ناخودآگاه آنها ایجاد شده وارد عمل شده و باعث تمایل آنها به سمت روش ذهنی می شه.●
و این افراد مجددا به مسیر لاغری با ذهن بر می گردن و یادگیری و تمرین کردن را آغاز می کنن.●
شاید برای شما باور پذیر نباشه اما بارها مشاهده کردم که یک فرد برای چندین بار این سیکل را طی می کنه●
پس از مدتی با احساسی بد تر از روز اول دوباره در شروع مسیر لاغری با ذهن قرار می گیرن اما بار دیگر همین اتفاق برای آنها تکرار می شه و دوباره این مسیر را رها می کنن..●
به دلیل اهمیت بسیار زیاد این موضوع سعی می کنم همیشه در فایل های آموزشی بر موضوع استمرار داشتن، احساس خوب داشتن، در صلح قرار گرفتن با چاقی و آسان کردن لاغری تاکید کنم.●
تنها شنیدن یک جمله مانند: “احساس می کنم چاق تر از قبل شدی” از دیگران کافی است که احساس ما به شدت جریحه دار شده و تحت تاثیر اهرم رنج لاغری قرار بگیریم و امید و انگیزه ما برای لاغر شدن نابود بشه ●
در دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها تمام مراحل شناسایی شده و برطرف کردن موانع ذهنی لاغر شدن توضیح داده شده و به همین دلیل افرادی که از محتوای این دوره آموزشی استفاده می کنن به شکل بهتری قادر به تنظیم اهرم رنج و لذت در سطح مغز خود هستن.●همسو شدن اهرم سطح خودآگاه با اهرم سطح ناخودآگاه باعث شروع روند لاغر شدن و خلق شگفتی توسط شرکت کنندگان می شه
● بله خواهش می کنم …حتما
●اهرم رنج و لذت به تنهایی باعث لاغر شدن ما نمی شود. اما به تنهایی می تواند باعث لاغر نشدن ما شود.●
۲- نیازی به ایجاد اهرم رنج و لذت با تکرار کردن تعدادی جمله در ذهن ناخودآگاه خود نداریم زیرا این اهرم به شکل خودبخودی در ذهن ناخودآگاه ما ایجاد می شود.●
۳- اهرم رنج و لذت در دو بخش ناخودآگاه و خودآگاه ایجاد می شود که در هر دو بخش به صورت اتوماتیک است.●
۴- اهرم رنج و لذتی که در بخش ناخودآگاه ایجاد می شود همیشه صحیح بوده و نیازی به اصلاح یا مراقبت ندارد.●
۵- اهرم رنج و لذتی که در بخش خودآگاه ایجاد می شود همواره اشتباه است چون تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرد بنابراین برای کسب موفقیت باید وضعیت قرار گیری آن را به شکل صحیح تغییر دهیم.●
۶- هر فردی با هر میزان اضافه وزن می تواند از مسیر لاغری با ذهن به تناسب اندام مورد نظر خود دست پیدا کند.●
۷- تنها عامل دلسردی و شکست افراد در لاغر شدن عدم هماهنگی بین اهرم موجود در سطح خودآگاه با سطح ناخودآگاه است.●
۸- تنها طریق همسو کردن اهرم سطح خودآگاه با ناخودآگاه شناسایی فرمول های ذهنی اشتباه درباره لاغر شدن است که این کار فقط از طریق تکرار محتوای آموزشی و انجام تمرینات ارائه شده امکانپذیر خواهد بود.●
استاد عزیز ، جناب عطار روشن از اینکه وقت گذاشتید و مطالب ارزنده ای رو در جهت آگاهی بیشتر علاقمندان لاغری ذهنی بیان فرمودید بی نهایت از شما سپاسگزارم …
● خواهش می کنم در پناه خداوند شاد باشید و در مسیر متناسب شدن …
نشان های دریافت شده
سلام براستاد عزیز ودوستان همراه
اهرم رنج ولذت من یاد موقعی میاندازه که دبیرستان بودم و کلاس ورزش که داشتیم مربی ما یه منطقه زیادی روبه صورت چهارگوش درنظرگرفته بود و گفتش هر چهارنفر چهارنفر ۱۰ دور دورش بدوین و من ازتون تایم میگیرم و هرکی تونست تایم کمتری تموم کنه نمره خوبی میگیره .
وجالب اینجا بود که با اینکه معلم ورزش گفته بود همون اول با سرعت زیاد ندوین آخرش کم میارین وخسته میشین .ومجبورمیشین رهاش کنین . و باز بایستی ازتون دوباره امتحان بگیرم . ولی کو گوش شنوا.
بیشتر بچه ها همون اول با تمام نیرو وباسرعت زیاد شروع به دویدن میکردن هنوز به دور چهارم و پنجم نرسیده بودن میبریدن و یه گوشه میافتادن و ردمیشدن .
وچندتایی که یه کم باهوش تر بودن سعی میکردن دورهای اول رو با دورملایم شروع کنند وکم کم وسطهای دو کم کم زیادش میکردن و ۱۰ دور کامل رو به راحتی و بدون رنج به اتمام میرسوندن وقبول میشدن .
همونهایی که اصلاحس عجله درونشون نبود و به حرف مربی گوش میدادن و تونستن نمره خوبی بگیرن . واونهایی که وسط کار میبریدن رد میشدن ونتیجه نمیگرفتن .
اهرم رنج و لذت هدفش بیشتر برای اینکه که انگیزه بیشتری درما ایجاد کنه وما رو بیشتر هل بده سمت خواسته هامون . فارغ از اینکه ما به اندازه کافی چاقی بدامون رنج آور شد که وارد این مسیر شدیم واگه بیشتر هل مان بده سمت هدف همون مسیر دویدنی میشه که مثال زدم و ما رو به حس عجله گی وتصمیمات اشتباه وامیداره وباعث میشه وسط راه خسته بشیم و رهاش کنیم .
این توضیحاتتون استادجان مثل همیشه به موقع بود . خصوصا برای من که چند تا دوره رو دارم میگذرونم و نزدیک بود وارد مسیراشتباه بشم .
از بابت اینهمه فایل های آموزشی و آموزشهای بی نظیرتون که درسایت قرارمیدهین سپاسگزارم . که باعث میشه ما راه درست رو از راه نادرست تشخیص بدیم و مسیر رسیدن به خواسته هامون رو با لذت وآرامش بیشتری تجربه کنیم .
سلام بازم این متن رو خوندم .
اهرم رنج و لذت .
خیلی مطلب مفیدی بود ممنون از شما .
اینکه کم کم دارم یاد میگیرم که چطور لاعر شدن رو برای ذهنم شیرین کنم خیلی خوبه .
اول اینکه اصلا نباید به خورد و خوراکش کار داشته باشم .
دوم اینکه اصلا نباید به چربیهاش کار داشته باشم .
اون اگه از لاغری لذت ببره قطعا تمام دستورات ذهنی من خودبخود درست خواهد شد .
اصلا درست هست .
همین الان هم درست هست .
سوم اصلا نخوام درستش کنم . اون درست هست .
چهارم . اصلا نخوام لاغر شم . چون لاغری که الان در سر منه بربر با رنجه .
درسته چاقیمم واقعا رنجه .
یعنی من الان هم دارم رنج میکشم از چاقی هم دارم رنج میکشم از لاغری .
هر دو اهرمم روی رنجه ولی توی ذهنم رنج از لاغری بیشتره .
خب چرا من از لاغری رنج میکشم .
نمیدونم کجای این سایت نوشتم اما لاغری برای من رنجه چون سخت به دست میاد .
حتی یه وقتهایی نوشتن و گوش دادن و خوندن هم برام سخت میشه ولی خب رنج چاقی بیشتره و منو وادار به این می کنه که بیام یه چیزایی بنویسم و بخونم و گوش بدم بلکه به احساس بهتری برسم و توجهم از رنج چاقی برداشته بشه .
اهرم رنج چاقی و لاغری حتی در رفتار منم هست .
از طرفی من از محدود کردن خودم رنج می کشم و از طرفی وقتی میخورم از خوردنهای خودمم رنج میکشم و عذاب وجدان میگیرم .
پس میبینید هر دو اهرم من روی رنج تنظیم شده . یعنی رفتار لاغر کننده برام محدودیت شدیده و رنج داره برام و رفتار چاق کننده همون لحظه اش لذته چون دارم به خوردن توجه میکنم و لذت میبرم ولی بعدش که فعل خوردن تموم میشه رنج عذاب وجدان و رنج چاقی امانم رو میبره .
وای خدا من با این رنجها چه کنم
دو سر رنج . هم بودن چیزی برام عذابه هم نبودنش .
اینم یه فرمول ذهنیه .
من اینارو شناسایی کردم .
ولی نمیدونم چجوری باید اینارو تبدیل به لذت کنم .
من فقط یه چیزی برام لذته
خوردن برام لذته . همون لحظه که دارم میخورم دارم لذت میبرم . ولی بعدش عذاب وجدان میگیرم .
پس من از چاقی رنج میکشم که تمایلم به سمت لاغریه . اما از لاغری هم رنج میکشم که برام محدودیت ایجاد میکنه . لاغری برام یعنی از دست دادن چربیها و انرژیها و از دست دادن برام رنجه . لاغر شدن یعنی محدود کردن مواد غذایی حتی به اندازه خوردن برام رنجه . چون از حدی که توی ذهنمه کمتره . پس لاغر شدنی که مربوط به نخوردن و کم خوردن و اندازه خوردنه برام رنجه و از طرفی آزادانه خوردن و رها خوردن اونجوری که در ذهنم هست هم اونم برابر چاقیه و چون برابر با چاقیه برام رنجه .
نمیدونم اگه رها خوردن برابر با لاغری هم بشه برام لذت میشه یا نه ولی چون لاغری یعنی از دست در ذهن من پس اگه حتی خوردن رو برابر لاغری هم کنم بازم رنجه . چون من از از دست دادن انرژی خوشم نمیاد .
حالا چرا از ازدست دادن انرژی خوشم نمیاد چون ذهنم فقیره . چون باور به فراوانی انرژی ندارم .
برای همین همونجور که میل ما برای خرج کردن پول کمتره و دوست داریم ذخیره کنیم پس میلمون برای انباشت انرژی به صورت چربی هم زیاد میشه تا خیال ذهنمون راحت باشه .
خب همه ی اینها موانع لاعری من هستن که خیلی عالی شناساییشون کردم حالا باید به خودم ثابت کنم اینا همشون اشتباهه .
اول اینکه انرژی هیچ وقت تموم نمیشه .
انرژی فقط از شکلی به شکل دیگه در میاد . اما همیشه هست و من وقتی انرژی رو بدم بهتر و بیشتر از اون برام میاد . یعنی انرژی من چند برابر میشه .
ببین انرژی ذخیره شده در چربیها حس منو میگیره نمیزاره من شاد باشم . منو سنگین می کنه چون جامده ولی وقتی اینا تبدیل به شادی عشق لذت نشاط بشن خب من احساس سبکی دارم .
من به غذات کاری ندارم . چون میدونم هر چی برات تحلیل کنم خوشت نمیاد . تو از خوردن هم تا یه حدی لذت میبری مابقیش رنجه .
چون در طی روز هیچ لذت دیگه ای نمیبری و دائما از فکر چاقی در رنجی برای اینکه لحظاتی فراموش کنی این رنجها رو به خوردن پناه میبری . پس تو از فعل خوردن خیلی لذت نمیبری . بیشتر برای پناه بردن بهش و رها شدن از چنگال رنج درونی و پرت کردن حواست بهش پناه میبری چون خوردن در ذهنت برابر با لذت تعریف شده و تو به خاطر لذتش غذا میخوری . پس اگه در سایر جوانب زندگیت اهرم لذت رو برقرار کنی دیگه لزومی نمیبینی برای برطرف شدن رنجت به غذا پناه ببری .
پس کار تو اینه که بتونی از اوقات زندگیت لذت ببری . حالا هر جوری که خودت میدونی . لذت بردن یکی از نیازهای ماست و ما ناخوداگاه اون رو داریم .
پس تو برای لذت بردنه که میخوری . پس خوردن برای تو لذته . اگر لذت رو از چیزای دیگه پر کنی مسلما نیازت به خوردن کمتر میشه . بازم میگم نمیخوام محدودت کنما . تو هر چقدر دلت خواست بخور و لذت ببر ولی خب میتونی لذتهای دیگه رو هم امتحان کنی .
استاد دعوام نکنیدا . خب من دوست دارم بخورم نمیخوام خوردنم کم بشه . ولی میخوام توجهم رو به سایر لذتهامم ببرم .
یعنی اگر بتونم لذتهای دیگر زندگیم رو بیشتر کنم شاید توجهم به خوردن کمتر بشه .
البته این موضوع در ذهنمه ها . خوردن رو دوست داره وگرنه همیشه که نمیخورم . اما این دوست داشتن غذا به خاطر اینه که چیزهای دیگه رو کمتر دوست دارم . مثلا علاقم به گل خب کمتر از غذاست . چون غذا وارد دهان میشه اما گل فقط بوییده میشه .
نمیدونم آدما لاغر به چی علاقه دارن . من باید علاقه های دیگه رو هم در خودم ایجاد کنم که دائما فقط به غذا فکر نکنم . لذتهای حلال
باید برم مجوعه ای از لذتهای حلال رو پیدا کنم . ببینم چیا هستن . خلاصه خودم باید فرمولها رو آروم اروم تغییر بدم . ضمن اینکه لذتهای لاغر بودن رو هم باید در ذهنم مرور کنم .
لذتهای لاغر بودن : وای خدای من الان سرچ کردم لذت لاغر شدن . یه مطلب از سایت شما دوباره برام باز شد . واقعا این جز هدایت خدا چی میتونه باشه ؟
با اجازتون متنتون رو کپی می کنم اینجا .
لاغر شدن با لذت بردن از خوردن بدست می آید
فردی که اضافه وزن دارد مشکلش این نیست که بعضی از غذاها را دوست دارد یا اینکه نمی تواند در خوردن بعضی از غذاها درست رفتار کند، بلکه مشکل اصلی او این است که برای فردی که چاق است، خوردن یک لذت است، لذتی که شاید فراتر از هر لذتی دیگر باشد و همین لذت کافی است تا مانع لاغر شدن فرد شود.
هر انسانی دوست دارد که از زندگی لذت ببرد، یکی از ورزش کردن لذت می برد، یکی از مطالعه کردن، یکی از موزیک گوش دادن و یکی از غذا خوردن
فردی که چاق است برای ذهن خودش غذا خوردن را بعنوان یک تفریح و لذت تعریف کرده است و به همین دلیل فرد چاق وقتی میخواهد ابراز شادی کند بیشتر میخورد، وقتی ناراحت باشد با خوردن بیشتر خودش را آرام میکند، وقتی عصبی باشد خشم خودش را از طریق خوردن فرو می برد
داشتن احساس خوب برای زندگی کردن لازم است و یک فرد چاق برای ذهن خود، خوردن را برابر با احساس خوب تعریف کرده است. بنابراین تمام واکنشهای یک فرد چاق به محیط پیرامون خود همراه با خوردن خواهد بود
خیلی از افراد چاق از ترس اینکه لذت خوردن را از دست بدهند به چاق بودن عادت کرده اند و آن را بر لاغر شدن ترجیح می دهند. به عبارتی دیگر از لاغر شدن ترس دارند، و این ترس کافی است که فرد چاق هر تلاشی انجام می دهد لاغر نمی شود
البته کاملا طبیعی است که ذهن ما تمایلی به از دست دادن موقعیت شادی خود نداشته باشد اما از آنجایی که ذهن ما بر اساس اطلاعاتی که به آن می دهیم عمل می کند، توانایی تشخیص مفید یا مضر بودن اینگونه شادی را ندارد
وقتی برای ذهن خود تعریف کرده باشیم که خوردن برابر با لذت و شادی است بیشتر خاطراتی که در در ذهن ما ذخیره می شوند از موقعیت هایی است که ما در آنها پرخوری کرده ایم و این پرخوری برای لذت بردن بیشتر از آن مراسم بوده است
این خاطرات به مرور زمان باعث ایجاد توقعات ما از موقعیت های مختلف در زندگی می شود
مثلاً نمیتوانیم تصور کنیم که به جشن تولدی برویم که در آن کیک تولد نباشد! مگر میشود؟!
هیچ مهمانی و مجلس شادی، بدون غذاهایی که حال ما را بهتر کند، معنایی نخواهد داشت.
از طرفی غذا خوردن جزئی از برنامهی روزانهی ماست و لذت بردن از غذایی که میخوریم، هیچ اشکالی ندارد.
شکل گیری این فرمول در ذهن یک فرد میتواند تا هر اندازه ای باعث چاقی او شود
فرمولی که برای ذهن ما تعریف میکند، غذا خوردن به معنای لذت بردن و شادی است و ما حق داریم در طول روز بارها احساس خوب و شادی داشته باشیم
ثبت این فرمول در ذهن باعث ترغیب فرد به خوردن های مکرر در طول روز خواهد شد و همچنین باعث پرخوری در وعده هایی که مورد علاقه فرد است می شود
این مساله مهم سبب میشود که انتخاب یک فرد چاق برای لذت بردن از زندگی محدود به خوردن و فعالیت هایی شود که مهمترین بخش آن خوردن است
بنابراین وقتی که تصمیم به کاهش وزن میگیریم، با یک مشکل مهم ولی پیشبینینشده روبهرو میشویم:
کمبود لذت!
اگر دوست دارید لاغر شوید اما از طرفی نگران از بین رفتن لذت خود از زندگی هستید شما موفق به کاهش وزن نخواهید شد.
نکته نگران کننده این موضوع این است که با گذشت زمان و تکرار عمل خوردن برای لذت بردن از زندگی، برای ذهن یک فرد چاق دیگر خوردن غذا لذت بخش نخواهد بود و برای ادامه داشتن لذت بردن از زندگی بیشتر خوردن جایگزین خوردن میشود و فردی که در مسیر چاقی قرار گرفته است به مرور علاقمند به خوردن بیشتر می شود
هنوز هم لذت خوردن غذاهای سالم را تجربه کنید، میتوانید از فهرست بینظیر چاشنیهایی استفاده کنید که بدون بالا بردن کالری غذا آنها را خوشمزه میکنند
بسیاری از افرادی که چاق هستند به اشتباه تصور می کنند که از خوردن زیاد غذا لذت می برند در صورتی که این پرخوری تنها واکنشی است که آنها به درخواست ذهن خود برای لذت بردن از زندگی می دهند، به همین دلیل است که پس از هر بار پرخوری کردن دچار عذاب وجدان می شوند و احساس پشیمانی از عملکرد خود می کنند
لذتی که پشیمانی و عذاب وجدان به همراه داشته باشد لذت واقعی نیست و تنها به دلیل ثبت این فرمول در ذهن خود ناچار به تکرار آن می شویم
اگر تصمیم به لاغر شدن دارید باید به این نکته مهم توجه داشته باشید که علاوه بر غذا خوردن منابع دیگری برای لذت بردن در زندگی وجود دارد، همچنین باید به ذهن خود آموزش دهید که از مقدار غذایی که مورد نیاز بدن شماست لذت ببرید
لذت بردن از مقدار غذای مورد نیاز بدن فرمول صحیحی است که در ذهن افراد متناسب ثبت شده است و سبب شده که این افراد همیشه متناسب باشند
یک فرد متناسب از زیاد خوردن یک غذا لذت نمی برد بلکه از خوردن مقدار مورد نیاز بدن خود لذت می برد
برخلاف این باور عمومی که «آدمهای دارای اضافهوزن از غذا خوردن لذت بیشتری میبرند»، پژوهشهای تصویربرداری مغزی نشان دادهاند که مراکز مربوط به لذت در مغز افراد دارای اضافهوزن و چاق، نسبت به کسانی که وزن متناسبی دارند، کمتر فعال میشود که نشان میدهد آنها موقع غذا خوردن، لذت کمتری را تجربه میکنند.
راهحلهای زیادی میشود برای این موضوع پیشنهاد داد، برای مثال:
دنبال روشهای دیگری برای لذت بردن از زندگی بگردید:
منتظر نباشید تا زندگی به شما روشهای دیگری برای خوشگذرانی پیشنهاد کند، خودتان فعالانه به دنبال روشهایی برای لذت بیشتر باشید.
کارهای هنری، ورزش و بازیهای گروهی و خلاصه خیلی کارهای میتواند برای شما لذتبخش باشد. اگرچه ممکن است پیش خودتان بگویید که «خوب همهی اینها با یک غذای خوشمزه کاملتر میشود». در این صورت باید به شما بگویم که کاملاً حق با شماست و شاید بهتر باشد که برای خودتان دلایل انتخاب یک زندگی سالمتر را جستجو کنید.
سعی کنید، از خوردن غذاهای سالم لذت ببرید:
اگر دوست دارید هنوز هم لذت خوردن غذاهای سالم را تجربه کنید، میتوانید از فهرست بینظیر چاشنیهایی استفاده کنید که بدون بالا بردن میزان چربی غذا آنها را خوشمزه میکنند. شاید باورش برایتان سخت باشد، اما پژوهشها نشان دادهاند که ذائقهی ما، همانند بقیهی جنبههای بینظیر مغزمان، کاملاً انعطافپذیر است و وقتی برای مدتی، خودتان را به خوردن غذاهای سالمتر، مثلاً با چربی یا قند کمتر عادت میدهید، به مرور زمان مغز شما ولع کمتری برای غذاهای پرچرب و بسیار شیرین نشان خواهد داد و در نتیجه دیگر دلتان برای آنها تنگ نخواهد شد.
سرعت غذا خوردنتان را کم کنید:
هر چه غذایی را با آرامش و دقت بیشتری بخورید، از آن لذت بیشتری خواهید برد. ما برای لذت بردن از غذا نیاز به این داریم که آن را با تمام حواس خود، تجربه کنیم. در بسیاری از کسانی که دچار اضافهوزن هستند، سریع و بدون توجه غذا خوردن تبدیل به یک عادت شده است و همین باعث میشود که لذت کمتری از غذا خوردن ببرند.
برای لاغر شدن نیاز داریم تا مراحل آن را آموزش ببینیم و این تمام سعی من در دوره متناسب شدن با قدرت ذهن است تا متناسب شدن را به افرادی که آرزوی لاغری دارند آموزش بدهم و به لطف خدا دوستانی که با عشق و علاقه قدم در این مسیر شگفت انگیز گذاشته اند نتایج بسیار عالی را در تمام جنبه های زندگی خود تجربه کرده اند.
به امید روزی که هر فرد چاقی که آرزوی متناسب شدن دارد به آرزوی خود برسد
چقدر جالب بود واقعا . من دقیقا دنبال لذت لاغر شدن میگشتم این پیام اومد .
نوشتید ذائقه ی ما عادت میکنه .
برای لذت بیشتر آروم بخوریم .
برای لذت بیشتر میتونیم وعده های غذایی رو به عقبتر بندازیم .
وقتی سیریم اونقدر لذت نمیبریم میتونیم برای لذت بیشتر خوردن غذا رو به زمانهای گرسنگی بیشتر ببریم .
درسته ما از تند خوردن هم لذت میبریم ولی وقتی آروم بخوریم زمان بیشتری با این لذت هستیم .
خب این فرمولها رو میشه جایگزین کرد .
ولی همچنان میگم من قصد تغییر ندارم و فقط میخوام لذتهای زندگیم رو بیشتر کنم .
خب من از نظم داشتن لذت میبرم ولی از تحمیل کردنش نه .
من از چه چیزهایی لذت میبرم ؟
من از رفتن به طبیعت لذت میبرم .
من از راه رفتن لذت میبرم . من از کار خونه انجام دادن لذت میبرم اما اگه بخوام اینا رو به خودم تحمیل کنم رنج میبرم .
من اینارو به هدف لذت بردن باید انجام بدم .
شاید برای ذهنم سخت باشه . اما زمانی برای ذهنم سخت میشه که من بخوام به خودم انجام کار رو تمیل کنم . من از تحمیل کردن رنج میکشم .
شایدم یکی از رنجهای من برای لاغری همین باشه . من از تحمیل کردن لاغری رنج می کشم نه از خود لاعری .
اتفاقا لاعر شدن سبک شدنه . شادی بیشتره . من لاغری رو هم دوست دارم .
من باورهای خوب هم دارم که میتونم بهشون فکر کنم و از بودنشون لذت ببرم .
خلاصه دنبال لذت که باشم لذتهای بیشتری از زمین و آسمون برام میاد .
انشاء الله کم کم درست میشه و من در کمال آزادی و راحتی خودبخود لاغر میشم .
و خودبخود لذت لاغر بودن رو تجربه میکنم .
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت استاد مهربونی ها.
استاد یه خواهشی دارم میشه این مطالب رو صوتی بزارید و توضیح بدید .من چند بار خوندمش ولی دلم میخاست صوتی باشه تا بهتر درک کنم.
سلام دوست عزیز
برای خودت صوتی کن و گوش بده
نشان های دریافت شده
سلام استاد چه جواب جالبی :))
به من ایده داد …من باید دوتا گوشی در اختیار بگیرم از روی گوشی خودم بخونم با اون یکی ضبط کنمو بعد ضبط شده اشو برام فوروارد کنن ….
نشان های دریافت شده
سلام به استاد گرامی
من این مقاله رو امروز کامل یک بار از روی متن خوندم و اومدم سراغ کامنتهای نوشته شده درباره این مقاله و رفتم سراغ قدیمیترین کامنتها که از سال ۹۹ شروع شده فعلاً چند تایی که تا الان فقط رد کردم که برسم به دیدگاههایی که مدال طلا یا فنی گرفتند تا این لحظه که برخورد نکردم اما الان به یک پاسخ از خودم راجع به نظر شما درباره کامنت یکی دیگر از دوستان نوشته بودید رسیدم خوشحال شدم که راه حل جالبی رو برای ضبط کردن صدای خودم از روی متن مقالههای سایت پیدا کردم نه این نظری که چند سال پیش نوشته بودم
نوشتم که برای خوندن و ضبط کردن صدای خودم نیاز به یک گوشی دیگه دارم ولی چند هفتهای هست که متوجه شدم برای این کار نیازی به گوشی دوم نیست بلکه کافیه که متن مقاله رو کپی بگیرم و در دفترچه یادداشت گوشیم فوروارد کنم و از امکان ضبط صدا در نوت بوک گوشیم استفاده کنم و صدای خودم رو ضبط کنم و بشنوم این کمک میکنه که هم بتونم خلاصه متن رو استخراج کنم هم برداشت بهتر و کاملتری از متن آموزشی به خودم و دوستانم ارائه بدم…
استاد در پناه خدا باشید ….
باسلام به استاد گرامی ودوستان عزیز 💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
گاهی اوقات که منفی باف به سراغم میاد ومقداری انرژیم رو میگیره ونجوا میکنه مثلاچقدر دلت خوشه وسر خوشی اگه کم کرده بودی تا حالا کم میکردی🙈 ولی من خودم میدونم که اگر کاستی هایی که دارم به مرور رفع کنم وعجله نکنم به نتیجه دلخواهم میرسم وحالا نمیگم صددر صد ولی تا حدودی با اندام فعلیم کنار اومدم چون اینو میدونم مسببش خودم هستم پس مسئولیتش رو میپذیرم وبا خوندن نظرات دوستان آروم میشم ،همیشه دقیقا فایل ونوشته ای رو که گوش میدیم با حال واحوال وسوالی که در ذهنم به وجود اومده مطابقت داره من این راه رو ادامه میدم چون جز زیبایی چیزی در اون نمیبینم 🤗
گاهی اوقات با خودم میگم حالا اگه این راه رو ادامه ندی واقعا دوباره میتونی رژیمهای عذاب آور انجام بدی یا ورزشهای زورکی که نتیجه ماندگاری ندارن پس بهترین راه همینه من تلاش خودم رو میکنم حالا میخواد به نتیجه برسم ویا به احتمال یک درصد به نرسم ولی ادامه میدم چون بر این باورم کسی که یه راه درست رو مدام برای کسب نتیجه خوب انجام میده مطمئنا به نتیجه میرسه وکاری هم به دیگران ندارم که چرا اون دوستان هم مسیر زودتر به نتیجه رسیدن ومن نرسیدم چون سیستم فکری وذهنی من با اونها فرق داره من آدم دیگه ای هستم واونها آدمهای دیگه پس مقایسه کردن کلا اشتباهه من مدتهاست که دیگه دنبال ثابت کردن خودم نیستم وذهن خودم رو درگیر افکار ناخوشایند دیگران نمیکنم هر کسی یه باور وفکری داره
ولی من نظر وفکر خودم برام مهمه مثلا چند روز قبل یکی از اطرافیان بدون اینکه من حرفی راجع به خودم زده باشم نظرش رودرباره اندام من گفت که ژنتیکی به اقوام پدرم رفتم وهر کار کنم این اضافه ها رو نمیشه از بین ببرم وادامه داد حالا هم اندامت خیلی خوبه لازم نیست کاری انجام بدی ومن سکوت کردم ووارد بحث کردن نشدم چون برام مهم نبودو فقط خودم وفکر خودم مهمه درباره اهرم رنج ولذت یعنی رهایی از یک رنج برای رسیدن به لذت که طبق گفته های استاد بصورت اتوماتیک در ذهن ما وجود داره ولی ما باعث میشیم که عملکردش برعکس بشه مثلا با نگاه کردن به آینه به قصد اینکه خودم رو برانداز کنم که نسبت به قبل در چه شرایطی هستم ویا اینکه سایز زدن وپوشیدن لباسهایی که بهم تنگ شده اینها یعنی توجه به چاقی وعجله در مسیر لاغری من اگر ایمان وباور داشته باشم پس این کارها لزومی نداره همونطور که در نوشته های دوستان میبینیم که نه به قصد سایز زدن لباسی رو که قبلا به تنشون تنگ بوده پوشیدن وخوشبختانه دیدن که چقدر اون لباس به تنشون آزاده پس اگر مسیر رو درست بریم خود به خود لا غر میشیم بدون اینکه بفهمیم اگر استمرار داشتن ،احساس خوب ،ودر صلح قرار گرفتن با چاقی وآسان شمردن لاغری وجود داشته باشه حتما به نتیجه میرسم ولی اگر این کارها رو انجام ندیم وبه چاقی توجه کنیم پس از مدتی شور واشتیاق به لاغری به رنج چاق ماندن تبدیل میشه پس با باور صحیح وایمان پیش میریم به سمت لاغری ومیدونم که لاغری اعتماد بنفس لذت از اندام زیبا نگاه کردن در آینه به اندام ایده ال سلامتی وارامش ونداشتن استرس از خوردن پوشیدن لباسهایی که دوست دارم با رنگهای شاد نترسیدن از مواد غذایی دوست داشتن خود به همراه داره ولی در اون سوی اهرم، رنج چاقی نگرانی از آینده نبود اعتماد بنفس احساس شکست ومغلوب شدن در برابر چاقی ونبود سلامتی رو در بر داره وسعی میکنم که از زندگی واندامی که فعلا دارم لذت ببرم ،لباسهایی که دوست دارم بپوشم وبدون ترس از مواد غذایی به اندازه نیاز بخورم و لذت ببرم خدایا شکرت به خاطر این آگاهی هایی که به من دادی همچنین از استاد گرامی سپاسگزارم و مطمئنا این طرز فکر در تمامی مراحل زندگی کار سازه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام خدمت استاد عزیزم وهمه دوستان
حدود یک ماهی هست که دارم روشهایی که استاد گفتن رو اجرا میکنم و به معنی واقعی بدون هیچ رنج وعذابی لاغرشدم.ولی یه موضوعی چند روزی حالم رو خیلی بد کرده واز دوستان و استاد عزیزم خواهش میکنم اگر امکانش هست منو راهنمایی کنید تا بتونم مسیری که پیدا کردم رو به راحتی ادامه بدم.موضوع اینه که من وزنم کم شده و تو مدت زمان یک ماه خیلی خوب پیش رفتم ولی چند روزی همسرم همش بهم میگه خیلی داری لاغرمیشی.داری از ریخت و قیافه میافتی داری با خودت چیکار میکنی.حرفایی از این قبیل که داری خیلی بد میشی.خیلی حس وحالم بد شده.به حدی سرد ونا امید شدم کخ واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.همش میگه داری اون اندام زیبای قبلت رو خراب میکنی.من وزنم ۶۴ کیلو که به نسبت قدم که ۱۵۳ حدودا ۸.۹ کیلو اضافه دارم.الان تو این یک ماه وزنم به ۶۰ کیلو رسیده بدون اینکه حتی یک ذره اذیت بشم.فقط از استاد عزیزم خواهش وتمنا میکنم اگر امکانش هست منو راهنمایی کنند.ممنون
نشان های دریافت شده
سلام به همه ی دوستانم و استاد عزیزم 🌸
اهرم رنج و لذت :
نکات الماسی 💎 :
1. اهرم رنج و لذت حالت مادی و فیزیکی ندارد که ما برای ساخت و ایجاد آن اقدام کنیم.
به این معنی که این اهرم در تمام جنبه های زندگی ما در دو سمت حرکت به سمت آن موضوع و عدم حرکت به سمت آن ایجاد میشود و عاملی که مشخص میکند ما در مسیر حرکت هستیم یا نه، مقدار باورها و فرمول ها در هر کفه ی این اهرم است.
برای مثال اهرم رنج چاقی باعث میشود که ما فکری برای تغییر شرایط چاقی بکنیم اما باعث لاغری ما نمیشود.
اهرم رنج چاقی در مقابل اهرم لذت لاغری قرار دارد.
به نظر من نقش این اهرم چاقی در زندگی من، هدایت من به سمت مسیرهایی برای لاغر شدن بوده است و با طی شدن مراحل و تکامل من و اطمینان از اینکه راه های قبلی هیچ تاثیری ندارند به سمت لاغری با ذهن هدایت شدم.
بعد از آن اهرم لذت لاغری است که باید تقویت شود تا اشتیاق برای ادامه دادن، باور کردن و در نهایت تجربه ی لاغری به دست بیاید.
اهرم لذت لاغری باعث ایجاد اشتیاق میشود اما باید به این نکته توجه کنیم که اشتیاق ما تبدیل به عجله نشود..
درست است که لاغری با ذهن راهی مطمئن و شگفت انگیز و دائمی برای لاغری است اما در عین حال بسیار هم منطقی و عقلانی است.. پس ما هم باید منطقی برخورد کنیم و از جسم خودمان انتظار تغییرات یک شبه ای نداشته باشیم. (البته ممکن است بعد از مدت طولانی ما تغییری هم نکنیم مثل من، که در این صورت مشکل از جای دیگر است که استاد در جلسه ی ۱۰۹ دوره ی تکرار توضیح داده اند.)
2.اهرم در قسمت ناخودآگاه همیشه با آگاهی های صحیح همراه است اما به تنهایی باعث ایجاد نتیجه نمیشود.
اهرم قسمت خودآگاه باید همسو با قسمت ناخودآگاه قرار بگیرد تا نتیجه در جسم نمایان شود و تعادل این اهرم ها تا همیشه حفظ میشود.
3.باورهای ما در قالب حرف هایی که از دیگران شنیده ایم، خوانده ایم و بارها تکرار شده اند اهرم قسمت خودآگاه ما را شکل میدهند.
مثلا بعضی از این باورهای اشتباه :
1. برنج چاق کننده است.
2.فست فود چاق کننده است.
3.استعداد چاقی یا چاقی ژنتیکی دلیل شرایط جسمی چاق من است.
4.چون چاق هستم از خودم خوشم نمیاد.(و مدام درجمع ها با سرکوب خودم میخواهم این وضعیت خودم را برای دیگران غیرقابل حل جلوه بدهم.)
5.مدل برعکس شماره ۴.چاقی خیلی هم خوبه.. لاغرها، زرد و نزار هستند. و..
6.استخوان بندی من درشت است..
7.خانوادگی پهلو، باسن، ران، سینه یا پاهای بزرگی داریم و هرچی هم لاغر بشیم اون قسمت لاغر نمیشه.
8.فلان دارو چاقم کرده چون دکتر گفته چاق کننده است یا روش نوشته اشتها رو افزایش میده و..
و….
این لیست برای هرکس میتونه ادامه دار باشه که اهرم چاقی رو شکل دادند حالا بریم سراغ باورهایی که اهرم لذت لاغری رو شکل میدهند :
1. لاغری باعث سلامتی جسم من، آرامش روحم و احساس خوبم میشه.
2.لاغری،نیروی شتاب دهنده ی خوشبختی منه.
3.با لاغر شدن میتونم لباس هایی که دوست دارم بپوشم و در هر مراسمی من کلی لباس زیبا داشته باشم.
4.لاغری،باعث ارتباط بهتر من با خدا میشه چون میتونم نمازهامو راحت بخوانم و در سنین بالا هم احتیاجی به میز و صندلی برای عبادت هایم نداشته باشم.
5.لاغر شدن باعث میشه من خودم رو خیلی بیشتر از الان دوست داشته باشم و احترام بیشتری برای جسمم قائل بشوم.
6.با لاغر شدن من میتونم از هر کوهی بالا بروم،پله ها را به راحتی بالا و پایین بروم، به ورزش یا کلاس رقص بروم. و خیلی از تحرک داشتن لذت بیشتری ببرم.
7.لاغر شدن باعث میشه که من صورتم زیبایی خودش را خیلی بیشتر نشان بدهد.
8.لاغر شدن باعث میشه من شیک تر لباس بپوشم و خودم انتخاب کنم که چه رنگ و سایزی تنم کنم.
9.لاغر شدن باعث افزایش اعتماد به نفس من میشود.
10. تناسب اندام باعث میشود من فرزندان متناسبی هم داشته باشم.
و…
نوشتن درباره ی مزیت های لاغری باعث میشود که اهرم لذت لاغری قوی تر عمل کند، اشتیاق ما افزایش یابد و حفظ شود و ما را به ادامه دادن تشویق کند.
سلام دوست عزیزم
من تو اهرم ۷چاقی که رون های من آب نمیشن گیر کردم
من تو یک هفته بالاغری ذهن نتیجه گرفتم و۲کیلو کم کردم
چون من تا۱۶سالگی لاغراسکلتی بودم و مدام میگفتن بابالنگ دراز،چقدلاغری و اینا
وناخودآگاه و باور دخترپریدشه چاق میشه کم کم تپل شدم و طبق شنیده هاکه ماچاقیمون رون و باسنه بنده رون هام خعععلی چاق شدو بخاطر فرمول های درست تا وزنم رفت بالا حالت تهوع و قادرنبودن به غذاخوردن برگشتم به وزن قبلی بااین تفاوت که رون هاموند
تا۲۲سالگی و ازدواج=چاقی
و۱۶کیلواضاف کردم
ورون هام منفجرشد طوری که سایزشلوارم۵۰ بود سایز مانتو ۴۶
واز لحاظ شلوار از وقتی که حتی نفهمیدم کی بود مشکل داشتم و دارم
وحالا همه باذهن تونستم بالاتنه رو کاهش بدم ولی رون هام باقیه
وعجله برام اورد و یکم اذیت که اینها هیچ وقت اب نمیشن
چکارکنم و اینا
میشه راهنمایی کنید من کلی جمله تاکیدی میگم شب تاصب تو گوشمه که کمک کرده
ممنون و متشکرم
نشان های دریافت شده
سلام استاد
با خونون این مقاله عالی بیشتر از قبل متوجه شدم که چقدر ما ادمها تحت تاثیر حرفهای اطرافیان هستیم و این اثر به قدری زیاد هست که حتی هدفهای زندگیمون رو هم بر اساس اینکه مورد تایید و تعریف و تمجید اطرافیان قرار بگیریم یا اینکه از حرف و حدیثهای رنج اور اونها فرار کنیم تعیین میکنیم.
این باور که نظر دیکران در باره من مهم است چقدر باور ضربه زننده ای هست و چقدر عزت نفس ما رو پایین میاره همین حرف و حدیثهاس که باعث شده ما خودمون رو با همه ظاهر و داشته ها و موفقیتهایی که توی زندگی به دست اوردیم نمی پذیریم و همش حس میکنیم که به اندازه کافی خوب نیستیم.
وقتی که توی دوره های موفقیت ذهنی از اساتید میشنوم که عزت نفس پایه و اساس موفقیت هاس و وقتی توی همین دوره لاغری با ذهن شما تاکید میکنید که اولین قدم پذیرش خودتون هست به همین شکلی که هستین و دوست داشتن همین ظاهر و فرم بدنی…الان کم کم دارم درک میکنم که چقدر درسته این حرف
بارها و بارها خودم به همسرم گفتم که فرمول the others=not important رو باید سرلوحه ذهنمون قرار بدیم و الان میفهمم که در حد کلام بوده و یه نظر فیلسوفانه است فقط
توی یکسالی که با شما همراهم خیلی عمیقتر این رو درک کردم که این فرمول حالا حالاها کار میبره که در ما نهادینه بشه و فکر میکنم یکی از مهمترین تاثیراتی که دوره لاغری با ذهن داره اینه که به مرور و یواش یواش با گوش دادن به اموزه های شما و تکرار بارها و بارهای اونها این فرمول پذیرش خود و بی اهمیت دانستن حرف و نظر بقیه در مورد ما شکل میگیره و عمیقتر میشه
بارها و بارها شما گفتین که عجله کردن برای لاغری یه مانع بزرگ بر سر راه متناسب شدن هست و عجله کردن هم دلیلش فقط نظر دیگران هست حالا یا به این صورت که با لاغرشدن مورد تایید و پذیرش قرار بگیریم یا دیگه توی دهن فلانی بزنیم که دیدی منم تونستم متناسب بشم …
من خودم ادمی هستم که حس میکردم که کلا هم حرف و حدیث بقیه برام اهمیتی نداره ولی توی این یکسال چقدر عمیقتر اینو فهمیدم که خییییلی نظر بقیه برام مهمه وقتی که در مسیر لاغری هستم و هنوز کسی بهم میگفت قشنگتر شدی ولی انگار چاقتر از قبل شدی و حالم بد میشد
یا هنوز که منتظرم کسی تاییدم کنه که کمی لاغر شدم وکسی نمیگه و حالم بد میشه همه اینا نشون میده که این فرمول حالا حالاها کار میبره
با این وجود موندن در این مسیر و رها نکردن اون توی این یکسال نشون میده که من هنوز اشتیاقم به این مسیر رو حتی بیشتر از قبل دارم و حالا دارم درک میکنم حرف شما رو که میگین لاعری با ذهن فقط جسم شما رو تغییر نمیده درتمام جنبه های زندگی شما تاثیر گزاره
بسیار سپاسگزارم از شما به خاطر ایجاد این مسیر فکری و تداوم اون با فایلهای عالی و فوق العاده که کم کم این بذرهایی که کاشتین توی ذهن ما داره به بار میشینه و توی این سالی که همه به خاطر ویروس و مایل اقتصادی و….. درگیر بودن و افسرده و شاکی و چاق ماها که با شما همراه بودیم چقدر حالمون خوب بود و از این حاشیه ها فاصله گرفتیم
به قول شما استاد هدیه لاغری ماها اماده است و به همه کسایی که ادامه بدن داده میشه همراه با یه عالمه کادوی دیگه که شامل حال خوب.عزت نفس. پذیرش خودمون.دوست داشتن خودمون .بی اهمیت دونستن نظر بقیه در باره ما. تمرکز بر هدفهای خودمون و لذت بردن از تک تک هدیه ارزشمند زندگیه🎁🎁🎁🎁🎁🎁
آموزه های شما بسیار عالیه و به زبون بسیار ساده است و درک شما از قوانین خیلی به من کمک کرده تا آموزه های ذهنی رو بهتر درک کنم و هر روزم با اونها سپری بشه .ممنونم ازتون🙏🙏🙏
بسیار عالی بود لذت بردم ممنون دوست عزیز برای نوشته عالیتون موفق باشید 💖💖💖💖💖💖