تغییر زندگی بر خلاف هرنوع تغییری در دنیای فیزیکی، کمترین نیاز به تلاش فیزیکی و بیشترین نیاز به تلاش ذهنی دارد.
آنچه را در ذهن خود تغییر دهید به مرور به شکل واقعیت در دنیای مادی خود تجربه خواهید کرد. به شرط اینکه مهارت مدیریت احساس خود را آموخته باشید.
تغییر زندگی چیست و چرا مهم است؟
تغییر زندگی به معنای ایجاد تحول در جنبههای مختلف زندگی فردی، اجتماعی، حرفهای و عاطفی است. این تغییرات میتوانند شامل تغییر در عادتها، محل زندگی، شغل، روابط یا حتی نگرشها و باورها باشند. در دنیای پرشتاب امروز، تغییر به یک امر طبیعی و ضروری تبدیل شده است.
اهمیت تغییر زندگی در این است که به ما کمک میکند از روتینهای یکنواخت خارج شویم و به سوی رشد و پیشرفت حرکت کنیم. تغییرات میتوانند فرصتی برای یادگیری، توسعه مهارتها و بهبود کیفیت زندگی و مدیریت احساس فراهم کنند.
با پذیرش تغییر، ما میتوانیم به چالشهای جدید پاسخ دهیم، انعطافپذیری بیشتری پیدا کنیم و به اهداف جدیدی دست یابیم.
در نهایت، تغییر زندگی نه تنها به ما امکان میدهد که از تجربیات جدید بهرهمند شویم، بلکه باعث میشود از طریق مدیریت احساس به خودمان و دنیای اطرافمان نگاه تازهتری بیندازیم. بنابراین، درک اهمیت تغییر و آمادهسازی برای آن، کلید دستیابی به زندگی بهتر و شادتر است.
تغییر زندگی، اگرچه ممکن است در ابتدا ترسناک و دشوار به نظر برسد، اما میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بهبود کیفیت زندگی، مدیریت احساس و دستیابی به اهداف مورد نظر عمل کند.
با پذیرش تغییرات و گام برداشتن به سمت تجربیات جدید، افراد میتوانند زندگی بهتری بسازند و به اهداف خود نزدیکتر شوند. به یاد داشته باشید که هر تغییر، فرصتی است برای رشد و شکوفایی، و با هر گام به جلو، دریچههای جدیدی به روی شما باز خواهد شد.

قدم اول برای تغییر زندگی
اگر در موتورهای جستجو درباره اولین قدم برای تغییر زندگی تحقیق کنید با محتوای گوناگون و متنوعی درباره چگونه شروع کردن برای ایجاد تغییر در زندگی مواجه خواهید شد.
مسلما اجرای همه این پیشنهادات برای انتخاب روش صحیح تغییر زندگی مستلزم زمان و صرف انرژی است و می تواند باعث سردرگمی و ناامیدی شما شود.
اما روشی منحصر به فرد برای شروع تغییر زندگی وجود دارد که علیرغم اینکه در هیچ کتاب و سایت آموزشی به آن اشاره نشده است اما صد در صد موجب شگفتی شما در شروع تصمیم خود برای تغییر زندگی خواهد شد.
احساس بد نداشتن
شاید از اینکه عبارت (احساس بد نداشتن) اولین و مهمترین قدم برای شروع تغییر در زندگی است تعجب کرده باشید.
همچنین ممکن است این فکر در ذهن شما مرور شود که چگونه باید احساس بد نداشته باشیم؟! چون تاکنون درباره اینکه چگونه احساس خوب داشته باشید زیاد شنیده اید.
راهکارها و تمرینات زیادی برای مدیریت احساس و چگونه احساس خوب داشتن ارائه شده است و احتمالا در ذهن شما اینکه چگونه احساس خوب داشته باشیم منطقی تر از این باشد که چگونه احساس بد نداشته باشیم!
اما جالب توجه است که همانگونه که در آموزش های لاغری با ذهن برای لاغر شدن نیاز به انجام کار اضافه نیست و فقط اگر افکار و نگرش هایی که منجر به چاقی در ذهن می شوند را اصلاح کنید خودبخود لاغر می شوید در موضوع تغییر زندگی نیز برای مدیریت احساس و رسیدن به احساس خوب نیاز به انجام کار خاص مانند مدیتیشن یا …. نیست و فقط کافی است افکار و عملکردی که منجر به شکل گیری احساس بد در ذهن می شود را انجام ندهید.
این نگرش که برای داشتن احساس خوب باید برنامه ریزی کرد یا تمرینات مستمر روزانه انجام داد صحیح نیست چون اگر چگونگی ایجاد احساس بد را اصلاح نکنید عوامل متنوعی در زندگی روزمره وجود دارد که می تواند منجر به ایجاد احساس بد در ما شود.
بنابراین تا زمانی که به دنبال ایجاد احساس خوب در خود باشید این روند هرگز پایان پذیر نخواهد بود چون عوامل ایجاد احساس بد تمام نشدنی هستند اما اگر مهارت مدیریت احساس و مقابه کردن با ایجاد احساس بد را بیاموزید و در زندگی به آن عمل کنید دیگر اهمیتی ندارد در کجا و چه شرایطی زندگی می کنید، شما قادر به مدیریت احساس خود خواهید بود.

مهارت مدیریت احساس
مهارت مدیریت احساسات به توانایی شناخت، درک و کنترل احساسات خود و دیگران اشاره دارد. این مهارت به ما کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف، به شیوهای موثرتر و سازندهتر واکنش نشان دهیم.
احساس اصلی ترین عامل ایجاد احساس بد در انسان می باشد. انسان در معرض هر مساله ای در زندگی قرار بگیرد ابتدا احساس او تحت تاثیر قرار گرفته و سپس منجر به شکل گیری واکنش مناسب یا نامناسب در فرد می شود.
در واقع از طریق یادگیری مهارت مدیریت احساس می توانیم واکنش هایی در برخورد با مسائل زندگی داشته باشیم که تاثیر کمتری بر ایجاد و تداووم احساس بد در ما داشته باشد.
مراحل مدیریت احساس
برای یادگیری مدیریت احساس بر خلاف هرنوع یادگیری دیگر نیاز نیست موضوعات جدید را بیاموزید بلکه باید آگاهی ها و آنچه که بعنوان عادت فکری و رفتاری در خود شناسایی می کنید را اصلاح و تغییر دهید.
به این شکل الگوهای فکری و عادت هایی که در زندگی روزمره منجر به شکل گیری احساس بد در شما می شوند از بین رفته و می توانید خودبخود با احساس بهتری به زندگی خود ادامه دهید.
موضوعاتی که در قدم های دوره مسیر تغییر زندگی ارائه شده است باعث آگاهی شما از الگوهای فکری و عملکرد های روزمره زندگی خود می شود که همگی منجر به شکل گیری احساس بد در شما می شوند.
با اطلاع از این موارد به راحتی می توانید از طریق تکرار محتوای آموزشی و انجام تمرینات ارائه شده واکنش های ناخودآگاه خود به مسائل روزمره زندگی تان را مدیریت کرده و افکار و رفتاری را در ذهن و عملکرد خود انتخاب کنید که منجر به ایجاد و تداووم احساس بد در شما نشود. این مهمترین تاثیر یادگیری مدیریت احساس می باشد.
تمرین
برای اینکه تاثیر استفاده از دوره مسیر تغییر زندگی برای شما واضح شود باید گزارشی از وضعیت فعلی خود در اختیار داشته باشید تا در آینده ای نزدیک از طریق مرور شرح وضعیت فعلی خود متوجه تغییراتی که در افکار، رفتار و زندگی روزمره شما ایجاد شده است شوید.
برای تهیه گزارش باید وضعیت خود در جنبه های مختلف زندگی را مشخص کنید.
دقت کنید نیاز نیست درباره آنچه دوست دارید تجربه کنید بنویسید فقط درباره وضعیت فعلی خود شرح دهید.
- شرح وضعیت من در موضوع احساس
درباره مدیریت احساس خود در زندگی روزمره شرح دهید.
چه میزان از زمان خود در زندگی روزمره را درگیر افکار منفی یا احساس بد و ترس و نگرانی هستید.
از نظر میزان شادی در زندگی خود شرح دهید.
از نظر احساس آرامش داشتن وضعیت خود را شرح دهید.
- شرح وضعیت من در موضوع سلامتی
درباره وضعیت سلامتی خود شرح دهید. مسائلی که با آن روبرو هستید و دوست دارید برطرف شوند را ذکر کنید.
لیست داروهایی که مصرف می کنید را بنویسید تا در آینده ای نزدیک دلیلی محکم بر تغییر وضعیت سلامتی شما باشند.
مسائل و مشکلاتی که شخصا با آنها روبرو هستید و دوست دارید بهبود پیدا کند را شرح دهید.
- شرح وضعیت من در موضوع روابط
شرح وضعیت خود در موضوع روابط را بنویسید. رابطه با افرادی که به شکل روزمره با آنها در ارتباط هستید و همچنین افرادی که در دایره دوستان و خویشاوندان شما قرار می گیرند.
رابطه عاطفی خود با شریک زندگی یا شریک عاطفی تان را شرح دهید.
رابطه عاطفی خود با فرزندانتان را شرح دهید.
رابطه خود با همکاران و مسئولین خود در محیط کار را شرح دهید.
رابطه خود با سایر انسانها در زندگی روزمره را شرح دهید.
در هر حوزه بنویسید که چه مسائل و مشکلاتی در رابطه شما وجود دارد.
- شرح وضعیت من در موضوع مالی
شرایط مالی خود را شرح دهید. اگر بدهکاری یا کمبود مالی دارید بنویسید.
اگر برای انجام کار ضروری نیاز به پول دارید درباره آن شرح دهید.
گزارش کلی از وضعیت مالی خود در زندگی روزمره تان را شرح دهید.
گزارشی از وضعیت مالی کسب و کارتان را بنویسید.
میزان پس انداز یا بدهکاری های خود را مشخص کنید.
- شرح وضعیت من در موضوع ایمان به خداوند
درباره وضعیت ارتباط خود با خداوند شرح دهید.
انتظار شما از خداوند در زندگی تان چیست؟ منتظر بلا و تنبیه الهی هستید یا بیشتر منتظر دریافت نعمت ها و پاداش های الهی در زندگی روزمره تان هستید.
افکار خود درباره خداوند را شرح دهید.
نگرش شما درباره رضایت خداوند از خودتان را شرح دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری مدیریت احساس: (توسط خانم نگار ملکزاده عزیز)
قبل از اینکه من لاغر بشم به احساس خوب رسیده بودم. یعنی احساس من تغییر کرده بود شرایط زندگی من تغییر کرده بود و بعد تازه به فکر استفاده از این مسائل و قوانین برای لاغری افتادمبه همین دلیله که احساس خوب داشتن در ذهن من خیلی مهمه
چون لاغری خودم رو هم هدیه همون احساس خوب داشتن میدونم تغییر شرایط زندگیم رو هم هدیه مدیریت احساس خوب داشتن میدونم من عقیدم اینه که تنها کاری که من انجام دادم این بود که حالم رو خوب کردمنه با استفاده از عوامل بیرونی.
قبلش من خیلی کارها انجام میدادم برای اینکه حالم رو خوب کنم تفریحات با دوستان بود یه سری کارهایی بود که به ظاهر این بود که داریم حالمون رو خوب میکنیم با بچهها بریم بیرون و شب نشینی فلان کارو انجام دادن این کارو انجام دادن،
ظاهرش این بود که دارم این کارها رو انجام میدم که حالم رو خوب کنم. میخوام از زندگیم استفاده کنم میخوام با بچهها خوش بگذرونم ولی بعد از اینکه کنترل ذهن و مدیریت احساس رو یاد گرفتم موضوعات مربوط به قانون جذب را یاد گرفتم متوجه شدم که اینا نه تنها در من حال خوب ایجاد نمیکنه بلکه یه جورایی من رو به سمت بدتر شدن احساسم میبره.
چون توی اون جمعها بودن بالاخره مسائلی و حرفهایی بود یه صحبتهایی میشد که نتیجه احساسیش در من این بود که احساس بدتری پیدا میکردم در واقع ناامیدتر میشدم هر شب انگار حرف داشتم از مسائل و مشکلاتم برای اونها بزنم و اونها هم میزدن و دوباره فردا شب من دوباره دست پر میرفتم توی اون جمع و این روند سالها ادامه داشت.
و من یاد گرفتم که با استفاده از اون چیزی که در وجود خودم هست و با استفاده از اون چیزی که درک کرده بودم برای مدیریت احساس من مفید است بیام حال خودم رو خوب کنم به خاطر همینه که احساس خوب داشتن حال خوب داشتن رو مبنا و زیربنای تمام تغییراتم در زندگی میدونمیکی از مهمترین موضوعات در زندگیم اینه که حال خودم رو خوب کنم.
یعنی اگر در طول روز حال امروز ،دیروز، هفته قبل، هر وقتی که من متوجه بشم احساسم اونجوری که میخوام نیست مثلاً از درون حس شادمانی ندارم حس رهایی شادمانی منظورم گفتگو و خنده و بذله و اینا نیست حس رهایی ندارم، انگار آزاد نیستم، شاید اصطلاح عامیانهاش این باشه که مثلاً بگم یه چیزی روی قلبم گذاشتن، گرفته ام، توی خودمم.
به محض اینکه من احساس کنم که یه همچین حالتی داره به سراغم میاد دست به کار میشم میگم خب چیکار کنم؟چه جوری حال خودم رو بهتر کنم؟ یه راهی واسش پیدا میکنم که معمولاً هم راههای تکی و شخصیه کاری به جمع ندارم.
این نیست که بگم برم پیش یکی یا با کی حرف بزنم بیشتر با خودمه بیشتر خودم با خودم راهش رو پیدا میکنم حالا از طریق مطالعه کردن باشه فایل گوش دادن باشه یه کار جدیدی روی سایت انجام دادن باشه یه جورایی خودم رو مشغول میکنم که از اون احساس بیام بیرون چون خیلی برام مهمه که احساس بدی نداشته باشم. چون هر وقتی من بگم احساس خوب داشتن، شاید این فکر در ذهن ایجاد بشه که چیکار کنم؟؟
وقتی من میگم مدیریت احساس خوب داشته باشیم خیلیاتون بگید خب چه جوری توی این شرایط مثلاً چه جوری با این همسر، با این بچه، با این کار، با این وضعیت، با این مملکت، خب چه جوری آدم حال خوب داشته باشه؟!
بنابراین جملهام رو اصلاح میکنم به شکلی که بهانهای واسش نباشه اونم اینه که برای من خیلی مهمه که احساس بد نداشته باشم، احساس یأس نداشته باشم، احساس ناامیدی نداشته باشم، به محض اینکه متوجه بشم دارم میرم به سمت احساس یأس و ناامیدی و نگرانی خودم رو از اون فضا میکشم بیرون.
حالا با پیادهروی، کتاب خوندن، فایل گوش دادن و خودم رو از اون احساس رها میکنم چون وقتی من فایل گوش میدم توجهم میره سمت اون صحبتهایی که در فایلها هست و قطعاً فایلهایی رو انتخاب کردم برای گوش دادن که بهم احساس خوبی میده احساس قدرت میده احساس انگیزه و اشتیاق زندگی کردن و توجهم رو میبره سمت خدا و سمت نعمتهام سمت زندگی خوب داشتن سمت رهایی سمت اینکه من خودم خالق زندگیم هستم.
هرجوری که من فکر کنم خدا همونجوری با من حساب کتاب میکنه بنابراین من خیلی از فایل گوش دادن استفاده میکنم برای اینکه حالم رو خوب کنم و بعدش از مطالعه کردن و خودم رو سرگرم یه سری کارها انجام دادن که دیگه ذهنم درگیر اون کار بشه به خاطر اینه که مدیریت احساس خوب داشتن خیلی برام مهمه پس برای اینکه ما احساس خوب داشته باشیم نیازی نیست کاری انجام بدیم در تایید اون صحبتم که گفتم که احساس خوب داشتن به معنای اینکه خب چه جوری نیست همون اصطلاح خیلی بهتره که احساس بد نباید داشته باشیم.
وقتی بگم ما نباید احساس بد داشته باشیم برای ما منطقیه چرا احساس بد داری؟؟ اینجا دیگه میدونی چرا احساس بد داری چون شما داری به یه چیزایی فکر میکنی داری به یه چیزایی توجه میکنی که حالت رو بد میکنه حالا این موضوعات میتونه درونی باشه میتونه بیرونی باشه.
شما میتونی در درون خودت به یه سری افکار گذشته ات، خاطرات آینده خودت، فرزندانت، زندگیت فکر کنی و چون راهی براش نداری اگر چیزی که بر شما گذشته باشه قبلاً شما رنجش رو کشیده باشی الان دوباره اون رو مرور کنی به خاطر اینکه راهی نداری اونو اصلاح کنی خب قاعدتاً دوباره اون افکار رنجآور شما رو اذیت میکنه.
اگر به آینده فکر کنی به اینکه چه خواهد شد چی میشه من چیکار کنم فلانی چی، اون چی، بازم چون راهی و کاری از دستت بر نمیاد که تو بخوای از الان آینده رو بسازی بازم احساس یأس و ناامیدی بهت دست میدهب نابراین اینکه من بگم احساس بد نداشته باشیم خیلی برامون قابل درکتره،
چرا احساس بد داریم؟؟به خاطر اینکه داریم به یه چیزی فکر میکنیم به خاطر اینکه داریم یه کاری رو انجام میدیم که حالمون از انجام اون کار خوب نیستبه خاطر اینکه داریم به یه موضوعاتی توجه میکنیم که از توجه کردن به اون حالمون خوب نیست میتونه این موضوع بیرونی باشه میتونه یه سری اخبار باشه میتونه یه سری سر و صداهایی باشه که در جامعه وجود داره میتونه یه سری اتفاقاتی باشه که در جامعه رخ داده اینا همه باعث میشه که ما احساسمون بد بشه
خب وقتی هم احساس آدم بد باشه نتیجهاش چیه؟؟ از زندگیت لذت نمیبری یاس و ناامیدی سراسر وجودت رو میگیره از اون چیزی که داری لذت نمیبری از اون چیزی که وارد زندگیت میشه هم بعداً لذت نخواهی برداز اون چیزی که تجربه کردی در زندگیت هم لذت نمیبری فکر میکنی که همش بیخود بوده چقدر زندگی رنجآوره چقدر زندگی نکبت باره چقدر زندگی سخته
وقتی که حالت خوب نباشه وقتی حالت خوب نیست اصلاً مهم نیست چی داری خیلی از چیزهایی که شاید وقتی حالت خوبه بهشون فکر میکنی بهت احساس قدرت میده میگی این پشتوانه منه مثلاً من اینقدر طلا دارم من اینقدر سرمایه دارم من اینقدر فلان دارم وقتی حالت بده اصلاً به اونها فکر هم نمیکنی اگر هم بهش فکر کنی حتی حالت رو هم خوب نمیتونه بکنه اصلاً مهم نیست برات که چی داری وقتی حالت خوب باشه اون چیزی که داری شما میتونی جوری بهش فکر کنی که بهت حال خوب بده.
ازش لذت ببری اصلاً وقتی شما حالت خوب باشه اگر یک ویلا داشته باشی بری توی ویلات لذت میبری اگر حالت خوب نباشه چند تا ویلا هم داشته باشی و حتی بری توی اون ویلا هم لذتی نمیبری، بیشتر حوصلت سر میره، بیشتر درگیری ات بیشتر میشه
میری توی ویلا میبینی چقدر اوضاع بده چرا اینجوریه چقدر به هم ریخته است ولش کن برگردیم حوصله ندارم حوصله ندارم یعنی چی؟؟ یعنی نمیتونم زندگی کنم یعنی نمیخوام زندگی کنم یعنی از زندگیم لذت نمیبرم یعنی حس و حال زندگی کردن ندارم اینا همه نتایج احساس بد داشتنِ.
و وقتی احساس بد نداشته باشی آرامش داری و میبینی که با همون چیزایی که داری هم میتونی زندگی کنی وقتی احساس بد داری هرچی که داشته باشی نمیتونی زندگی کنی فکر میکنی به درد نمیخوره فکر میکنی کمه فکر میکنی اینا چه فایده داره من چیکار کنم حالا چه جوری میتونم زندگی کنم
احساس بد داشتن از کجا شکل میگیره چرا ما احساسمون بد میشه؟؟ از مرور افکارمنبع احساس بد چیه؟؟ افکار حس جسم نیست، ماده نیست، یک جریانِ مثل یک جریان الکتریسیته است شما مثلاً برق رو نمیبینی اما اگر دستت به یک منبع برق بخوره شوک بهت وارد میشه اون شوک رو میفهمی اما برق رو نمیفهمی کجاست چی بود خدای من،
نمیبینیش اما اگر دستت بهش بخوره میفهمیش تکونت میده احساس بد داشتن قابل دیدن نیست ولی تکونت میده درگیرت میکنه ذهنت رو درگیر میکنه مشغولت میکنه میری توی خودت بنابراین احساس بد نداشتن لازمه خوب زندگی کردنه
احساس بد نداشتن لازمه تجربه شرایط بهتر توی زندگیِاحساس بد نداشتن لازمه تغییر کردنِ احساس بد نداشتن لازمه لاغر شدنِ لازمه موفق شدنِلازمه روابط خوب داشتنِاحساس بد نداشتن عین آبه.
میگن آب مایه حیاته احساس بد نداشتن هم مایه حیاته
وقتی احساس بد نداشته باشی میتونی زندگی کنی وقتی احساس بد نداشته باشی جریان خوشبختی خود به خود وارد زندگیت میشه ما به شکل عادی و طبیعی خلق شدیم که احساس بد نباید داشته باشیم اصلاً احساس بد جزء وجود ما نیست، لازمه حیات ما نیست احساس بد لازمه حیات ما نیست.
چیزی نیست که بگیم چیکار کنم؟ خداست دیگه اینجوری خلقش کرده خدا این بلا رو سرم آورده خدا این کارو کرد خدا اون کارو کرد ربطی نداره به خدا احساس بد ربطی نداره به خدا احساس بد ربط داره به نوع فکر کردن خودت
بچهها احساس بد ندارن، چون فکر نمیکنن چون اینقدر ذهنشون درگیر افکاری که ما بزرگترها داریم نیست دنبال بازی کردنن دنبال شادی کردنن دنبال به دست آوردن خواستههاشونن دنبال تجربه کردنن ولی بزرگترها چی؟؟ این همه چیز دارن این همه بالاخره امکانات توی زندگیمون هست خدا را شکر توی زندگی همه ما کلی امکانات هست اگه خودمون رو با دیگران مقایسه نکنیم هر کدوممون کلی امکانات داریم
اگر خودمون رو با دیگران مقایسه نکنیم هر کدوممون به اندازهای که بتونیم زندگی کنیم و خوب زندگی کنیم و خوشحال باشیم و احساس غم و اندوه نداشته باشیم داریم حالا از هر چیزی ولی وقتی مقایسه کردی گرفتار میشی اون اینو داره اون اینو داره و اینقدر ما عادت کردیم به مقایسه کردن که خیلی وقتها به اشتباه با مقایسه خودمون با افرادی که به نظرمون از ما پایینترن میخواهیم به احساس خوب برسیم خدا را شکر بالاخره ما یه چیزی سر سفرهمون هست یه چیزی فلان هست یه پولی توی جیبمون هست
یعنی حتی از مقایسه به اشتباه استفاده میکنیم برای اینکه فکر کنیم خب نه بابا من بالاخره واسه خودم یه کسی هستم نه اوضاع من دیگه اینجوریها هم نیست این هم اشتباهه مقایسه کردن چه با بالاتر از خودت چه با پایینتر از خودت یقیناً اشتباهه مقایسهای وجود نداره
شما شاخص هستی واحد هستی خداوند شما را خلق کرده به شکل یک انسان و شما با خدای خودت در ارتباطی هیچ ارتباطی بین تو و انسانهای دیگه نیست هیچ قرار به مقایسه کردنی نیست شما هر چقدر نیاز داشته باشی برای زندگی کردن از خداوند میتونی دریافت کنی و ازش استفاده کنی و یک زندگی خوب داشته باشی چرا باید خودت رو مقایسه کنی با اون ببینی اون چی داره چه جوری داره از کجا داره چطور داره ذهنت رو درگیر میکنه.
مدیریت احساس خوب داشتن نیاز به کار اضافهای نداره ولی نیاز داره که ما یه سری کارها رو انجام ندیم احساس بد داشتن نیازه که شما یه سری کارها رو انجام بدی به یه سری چیزها توجه میکنی که حالت رو بد میکنه به یه سری چیزها فکر کنی که حالت رو بد کنه یه کارهایی انجام بدی که حالت رو بد کنه یه واکنشهایی رو بدی که حالت رو بد کنه اینا لازمه احساس بد داشتنِ
خب چطور مدیریت احساس خوب داشته باشم؟ این کارها رو نباید انجام بدید خود به خود مدیریت احساست خوب میشه این کارها رو نباید انجام بدید خود به خود مدیریت احساست بد نمیشه وقتی مدیریت احساست بد نشه یعنی حالت خوبه دیگه پس برای مدیریت احساس خوب داشتن نیاز نیست کاری انجام بدیم اوایلش من این اشتباه رو مرتکب میشدم فکر میکردم برای مدیریت احساس خوب داشتن باید یه سری کارها انجام بدم و اون کارها رو انجام میدادم
حالا احساسم هم خوب میشد ولی چون اون کارهایی که احساسم بد میشد اونم انجام میدادم و تعداد کارها و زمانی که من مشغول احساس بد بودم بیشتر بود بنابراین اون مقدار کاری که انجام میدادم برای اینکه حالم بهتر بشه تاثیر آنچنانی توی زندگیم نمیذاشت حالا یه دقایقی یه ساعتی حال منو بهتر میکرد ولی دوباره برمیگشتم سر جای قبلم
اما به اندازهای که یاد گرفتم و تونستم بهش عمل کنم چه کارهایی که احساسم رو بد میکنه رو انجام ندم خود به خود زمان بیشتری من در مدیریت احساس خوب بودم و به اندازهای که شما زمان بیشتری از زندگیتون در مدیریت احساس خوب باشید خود به خود شرایطی در زندگیتون رقم میخوره همزمانیهایی در زندگیتون رقم میخوره که برای شما خوشاینده.
برای شما خوشاینده ممکنه برای اون ولی خوشایند نباشه برای شما خوشاینده همزمانیهایی در زندگیت رقم میخوره که برای شما خوشاینده چرا ؟؟ چون حالت خوبه آرومی، نگران نیستی، زندگیت رو میکنی
در اطرافیانمون میشناسیم افرادی که میگیم فلانی چقدر خوش شانسه، خوش به حالش، چقدر راحت بی دغدغه زندگی میکنه انگار هیچ فکری نداره خب اون از شما قویتره؟؟ نه باهوشتره ؟؟ نه مثلاً خداش یه خدای دیگه است قویتره؟؟نه خب چه فرقی داره؟؟ آرامتره زمانهای بیشتری در زندگیش احساس بد نداره حالا چی داره؟؟ مدیریت احساس بد نداره، همین.
وقتی مدیریت احساست بد باشه همه چی کمه وقتی مدیریت احساست بد باشه همه آدمها ناجورن همه حرفهایی میزنن که شما خوشت نمیاد همه رفتاری میکنن که شما خوشت نمیاد وقتی مدیریت احساست بد نباشه آدمها جوری رفتار میکنن که شما خوشت بیاد آدمها حرفهایی میزنن که شما خوشت بیاد آدمها رفتاری انجام میدن که شما خوشت بیاد خداوند هم رفتارهای انجام میده اعمالی انجام میده واکنشهایی رو توی زندگیت به وجود میاره که شما خوشت بیاد
پس ما با احساس بد داشتن جهان رو به مبارزه میطلبیم اتفاقات میادباید ببینم اینو چه جوری حل کنم اون میاد، این میاد، احساس بد نداشته باشی میگی من تسلیمم من جنگی ندارم با کسی چرا اینجوری شد، چرا اون اتفاق افتاد، اونجا میگن فلانی میخواد این کارو انجام بده میگن این میخواد این کارو انجام بده، فردا شب فلان میشه میگن میخواد تا فلان روز این کار بشه خب تو میخوای چیکار کنی اگر فلانی این کارو کرد اگر اون کشور این کارو کرد میخوای چیکار کنی
نمی دونی احساس بد نداشتن لازمه خوب زندگی کردنه لازمه خوشبختیِ لازمه موفقیت در کسب و کارِ لازمه رابطه خوب با همسرته لازمه رابطه خوب با فرزندانته لازمه لذت بردن از زندگیته لازم سلامتیِ لازم لاغریِ لازمه خداپرست بودنِ لازمه خوشبخت بودنِ لازمه ایمان داشتنِ.
همش برمیگرده به اینکه شما احساس بد نداشته باشی آدمی که احساس بد داره چه ایمانی داره؟؟ اصلاً خدا هم براش مهم نیست آدم فقیر دین و ایمان هم نداره چرا اینجوریه؟؟ چون فقر یه حس بده خود به خود کسی که فقیره چه جوریه؟؟ همیشه درگیرِ آدمی که درگیره دیگه اصلاً حالش بده زندگیش خوب نیست دیگه خدا رو میخواد چیکار چه توجهی داره به خدا چه عقیدهای داره به خدا
به حرف نیست به عمله پس حس بد نداشتن نیاز داره که شما یه سری کارها باید انجام بدید چه کاری باید انجام بدیم؟؟ باید به چیزهایی که حالت رو بد میکنه توجهی نکنی یواش یواش رفتاری که حالت رو بد میکنه رو بتونی از وجودت پاکسازی کنی یواش یواش افکاری که حالت رو بد میکنه رو بتونی از وجودت پاکسازی کنی اون وقت شما خود به خود احساس بهتری داری وقتی مدیریت احساس بهتری داری دیگه اون وقت بینهایت شما میتونی اتفاقات خوب در زندگیت رقم بخوره و خودت رقم بزنی
و آدمی که حالش خوبه تصمیمات بهتری میگیره زندگی بهتری داره نظم بهتری داره ذوق و شوق زندگی داره اصلاً زمین تا آسمون شما تغییر میکنی وقتی که فقط حال بد نداشته باشی برای حال بد نداشتن هم یه سری کارهایی که ما انجام میدیم افکاری که داریم عادتهایی که داریم که حالمون رو بد میکنه رو باید اصلاح کنیم همین.چیز اضافهای نمیخواد انجام بدیم مثل لاغریِ
میگن لاغری با ذهن چه جوریه؟؟ میگم لاغری با ذهن چرا رژیم نمیخواد چرا ورزش نمیخواد چون شما نمیتونی اون افکار و نگرش و اعمالی که خودت میدونی با باعث چاقی هست رو انجام بدی بعد بگی برم ورزش کنم پیادهروی کنم دو بزنم رژیم بگیرم لاغر بشم چه کاریه خب اون افکاری که افکار چاق کننده است حالت رو بد میکنه از چاقی شما رو میترسونه اون اعمالی که خودت میگی من از این اعمال میترسم منو به چاقی میرسونه اونها رو انجام نده خود به خود لاغر میشی
بنابراین برای اینکه حال بد نداشته باشیم باید بدونی آگاه باشی که چه افکاری چه اعمالی چه رفتاری حالت رو بد میکنه اونها رو باید یکی یکی توی زندگیت اصلاح کنی خیلی هم ساده است خیلی هم لذت بخشه چون هر کدومش رو که شما اصلاح میکنید متوجه میشید که چقدر تاثیر داره در تداوم حال خوب شما و میبینی که چه اتفاقات خوبی در زندگیت رقم میخوره و چقدر ذوق و شوق پیدا میکنی
پس ادامه اش بدم حالا که اینقدر ساده است زندگی پس تداوم داشته باشم در حال بد نداشتن. اصلاً نمیخواد تلاش کنی حال خوب به دست بیاریش ما حال بد نداشته باش اونوریش خودش به دست میاد هر روز باید این موضوع رو دنبال کنی چیزی نیست که بگی آها من تصمیم گرفتم پس از این به بعد میخوام حال بد نداشته باشم نمیتونی
باید هر روز محتوای خوب رو دریافت کنی که این در ذهن شما به یک فرمول جدید تبدیل بشه بفهمی، متوجه بشی کجا چه افکاری چه رفتاری حالت رو بد میکنه اونجا برات زنگ خطر باشه بشناسیش تشخیصش بدی و اصلاحش کنی حالت عادی نمیتونی.
با یک حرف و تصمیم نیست من دیگه از امروز میخوام احساس بد نداشته باشم با این نیست که تصمیم قاطع بگیری، یک تداومیِ در مسیر زندگی هر روز باید یک محتوایی رو استفاده کنی و این محتوایی که به صورت گام به گام قرار داده شده اینا هر کدومش یک نشانهای هست، یک راهکاری هست که از احساس بد فاصله بگیری
توی هر کدوم از این گامها موضوعاتی مطرح شده که ما رو به احساس بد میبره بنابراین وقتی ما این موضوع رو درک کردیم اون کار رو نباید انجام بدیمعمل کردن به آموزش یعنی این شما وقتی این فایلها رو گوش میدی که مسیر تغییر زندگی هست توی هر فایل یه تمرینی ممکنه داده بشه توضیحاتی داده میشه که چه رفتاری چه نوع فکری چه نوع نگرشی حال آدم رو بد میکنه خب شما وقتی متوجه اون شدی از اون روز باید سعی کنی اون نگرش رو در خودت اصلاح کنی اون طرز فکر رو در خودت اصلاح کنی
حالا از طریق نوشتن تمرین باشه از طریق تکرار این فایلهای آموزشی باشه اینقدر باید تکرار کنی باید بنویسی تا به عادت شما در رفتارتون تبدیل بشه باید سعی کنی به اون چیزی که گفته میشه عمل کنی و میبینی که یواش یواش مدیریت احساس شما داره تغییر میکنه اون تداوم حال بد گذشته که روزانه، ساعتها و همیشه به محض اینکه چشمهات رو باز میکردی میرفتی توی حال بد و ناراحتی و نگرانی اون یواش یواش داره تغییر میکنه
یواش یواش میبینی صبح که بیدار میشی حالت بهتره ذوق و شوق داری انگیزه داری مثلاً این کارهام رو انجام بدم برم بشینم فایلم رو گوش بدم یا با انجام کارهات فایلها رو گوش میدی دیگه اون کارهایی که قبلاً انجام میدادی حرفهایی که قبلاً میزدی اون گفتگوهایی که با دیگران قبلاً داشتی و حالت رو بد میکنه میشناسی و دیگه انجامش نمیدی
اگر کسی حرفی میزنه ته تهش اینه که شما شنوندهای و میگذری میری و دیگه مثل قبل نیستی که بخوای بحث کنی تداوم باشه گفتگو کنی بزار من بهت بگم نه منم اینجوریم دیگه بحثی با کسی نداری دیگه تداوم نداری در ادامه گفتگوهای منفی خیلی چیزها در زندگیتون تغییر میکنه
رفتار شما افکار شما شخصیت شما تغییر میکنه مدیریت احساس شما به شکل مداومتر زمانهای بیشتری خوب خواهد بود و اون وقت میبینید که چه اتفاقی در زندگیتون میفته
هر روز باید از این محتوا استفاده کنید محتوایی که به شکل گام به گام بعد از این فایل قرار داده شده رو هر روز باید شما ادامه بدید جزء عادتهای زندگی قرار بدید روزی یک فایل رو من باید ببینم چرخه باشه برو آخر بیا اول همین رو باید ادامه بدی در کنار زندگی روزمره ات
بعد میبینی چه اتفاقی در زندگیت میفته تعهد بدید که این مسیر رو طی کنید بارها و بارها طی کنید تعهد بدید که به محض اینکه نشانههای تغییر رو در خودت دیدی قویتر و مصممتر باشی برای ادامه دادن و تکرار کردن.
امتیاز 4.26 از 121 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
سلام،شیرین هستم
عاشق قدم برداشتن در مسیر شناخت و تغییر هستم،و توی این مسیر انسان ،مثل موبایل که نیاز به شارژ داره،باید شارژ بشه و شارژ شدن فقط در صورتیه که مطالعه کنه و خودش به دنبال انسان ها و مواردی باشه که باعث شارژ شدن و ادامه دادنش در این مسیر بشه…سایت تناسب فکری یه محل فوق العادهس برای شارژ شدن،یاد گرفتن و ادامه دادن…انشالله که در این مسیر بتونیم همگی با هم پیشرفت کنیم و کنار هم خوشحال باشیم🦋
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن تجربه کردن و تغییر کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
و اما درس امروز احساس خوب داشتن یا احساس بد نداشتن
من داشتم به این موضوع فکر میکردم همین چند ساعت پیش هی در ذهنم افکار بد مرور میشد خیلی مهم نبود اما هر چی بود حال منو بد میکرد
یه رفتار از شخصی بود که من ناراحت شدم و این موضوع هی در ذهنم مرور میشد و این حال من بد میکرد
من یکبار این دوره رو پاس کردم نصفه تا فایل ۲۰ بعد شرایط بازسازی پیش اومد بقیه فایلها رو فقط گوش دادم تمرین ننوشتم و من تعهد داده بودم که دوباره این دوره رو تکرار میکنم
من الان سطح بیشتری از این فایل درک کردم متوجه شدم احساس خوب داشتن لازمه همه چیز برای اینکه من بتونم در تک تک جنبهای زندگیم پیشرفت چشمگیری رو تجربه و زندگی کنم باید احساسم خوب باشه یا بهتر بگم احساس بد نداشته باشم
واقعا استاد احساس بد داشتن خیلی بد فقط کافی یه فکر بد بیاد هی مرور میشه که هیچ تازه تو رو مجبور میکنه که نه تو رو میبره به گذشته و خاطرات تو رو زیر و رو میکنه
بازم افکار نامناسب دیگه رو در همین زمینه مرور میکنه یه وقت به خودت میایی میبینی صبح تا ظهر گذشت در عین حالیکه در حال انجام کار هستی ولی هی افکار منفی مرور شد هی تو سرتو به کاری گرم کردی این عمل هی تکرار شد
و درتمام اون مدت هی حالم بد شد حالم خوب شد واقعا درک کردم لازمه تغییر کردن احساس خوب داشتن و چقدر هم راحت احساس خوب داشتن
فقط باید کارهایی رو که حالم بد میکنه رو انجام ندم یا رفتارهایی که باعث میشه من حالم بد میشهرد انجام ندپ در نهایت باید افکار منفی هم مرور نکنم تا حالم بد نشه
وقتی این کارها رو انجام ندم خودبه خود حالم خوبه در نتیجه احساسم خوبه
و لازمه تغییر همه چیز احساس خوب داشتن
یعنی میبینی که تو حتی فکرشم نمیکنی که این رفتارها باعث میشه حالت بد بشه مثلا نگرانی که عید شد تو هیچی نخریدی برای عید یا چیزی نمونده به عید تو هم مثلا پول کافی نداری برای خرید اینا بظاهر فکر منفی نیستن ولی فکر منفی هستن چون باعث میشن حالت بشدت بد بشه یا حداقل حالت بد بشه
و تصمیم گرفتم حتما هر روز آگاهی صحیح به ذهنم بدم به آگاهیها عمل کنم تا در مسیر تغییر زندگیم قرار بگیرم حالم خودم خوب نگه دارم که لازمه تغییر هر شرایط هر رفتار هر عملکرد هر گفتار داشتن حال خوب
شرح وضعیت الانم
در سلامتی خدارو شکر میکنم که در بیشترین اعضای بدنم در بهترین و بالاترین حد سلامتی خودم هستم و ازخداوند میخوام که شفای گوشهام و چشمانم به من هدیه کنه تا من سلامتی ماورا طبیعی در جسمم تجربه و زندگی کنم سپاسگزار خداوندم باشم
در روابط
در رابطه با همسر خدا رو شکر خوب هستم ولی دوست دارم بهتر باشم
رابط با فرزند دومم خوبه دوست دارم بهتر باشه
دختر بزرگم خوبه دوست دارم بهتر باشه
رابطه با مادرم خیلی خوب نیست چون همسرم با مادرم مشکل داره و دوست نداره من مادرم دعوت کنم بیاد خونمون یکم پیش ما بمونه
رابطه با خواهرهام به ظاهر خوبه ولی همه از هم گله و شکایت داریم البته حق دارن از من گله کنن چون من نتونستم وظایف خودم نسبت به مادرم انجام بدم و نمیدونم احساس میکنم یکی شناسنامه و کارت ملی منو قائم کرده که من به خواهرم ندم برای کارهای ارث چون همسرم عقیده داره اونا دروغ میکن و همسرم قسم میخوره که اون این کارو انجام نداده
رابطه اما خودم خوب بود وقتی موضوع بازسازی پیش اومد راضی نبودم چون نمیشد در سایت باشم حال خودم بهتر کنم ولی اروپا شکر اومدم تو سایت دارم حال دلخودم خوب میکنم
رابطه ام با خدا داره خوبتر میشه تازه درک کردم زمانیکه من یهویی توجه ام به خورشید خانم میره دارم غروب خورشید تماشا میکنم در این صورت خدا داره با من حرف میزنه تصمیم گرفتم منم اون زمان با خدا صحبت کنم میدونم که من هر وقت که بخوام راحت میتونم با خدا صحبت کنم ولی اینجوری احساس بهتری دارم ایمانم قویتر میشه که خداوند هم منو دوست داره یا میخواد با من صحبت کنه
یا زمانیکه دارم نقاشی خداوند در آسمان نگاه میکنم یا زمانیکه بارون میاد و…
بعد الان خیلی حس و حال زندگی دارم الان بعد از ۱۳ سال تونستم یه تغییر و تحولی به زندگیم بدم یه جورایی خونم نو کنم رنگ کابینت تی وی ست جدید اینا حال منو خیلی خوب میکنه
ذوق و شوق زندگی دارم دوست دارم تغییرات بزرگتری تجربه کنم
ودر مورد شرایط مالی
اینکه من در حال حاضر خانه دار هستم دستم تو جیب همسرم پولی از خودم ندارم گاهی زیاد لنگ پول میشم گاهی هم هدر رفتن پول دارم باید دکتر برم و دارو تهیه کنم برای گوشهام
و در حال حاضر نتونستم از شغل خودم درآمد کسب کنم
یه خورده هم قرض دارم به دامادم چون هزینه های تعمیر یکمشو ایشون پرداخت کرده مابقی هم همسرم کار کرده و تیکه تیکه کارو پیش بردیم
و الان حالم خیلی خوبه چون دارم خلق کردن تجربه میکنم مثلا دیشب من خدا شاهده هیچ فکری هیچ چشم داشتی به وسایل دخترم ندارم دیشب یهویی یه وسیله از دخترم اومد تو چشمامم امروز دخترم همونو آورد برای من
آخه اونا تصمیم دارن مهاجرت کنن من استفاده نکردم گذاشتم کنار گفتم برات نگه میدارم
یا دلم یه صندل جدید میخواست برای سرویسها و تونستم دو تا بخرم اینا خلق کردن منو خیلی خوشحال میکنه امید منو به زندگی زیاد میکنه شوق و ذوق منو برای زندگی افزایش میده
و خدارو شکر میکنم که دوباره به این دنیای کوچک اومدم تا بتونم حال خودم بهتر کنم
و میخوام که به این آگاهی عمل کنم سعی کنم افکار منفی از هر نوعش باشه رو مرور نکنم از نوع غیبت و تهمت از نوع سرزنش و مقایسه کردن مرور افکار گدشته نگران شرایط آینده و عید
و میخوام حال خودم بهتر کنم تا همه چیز به بهترین شکل خودش پیش بره بسم الله الرحمن الرحیم بریم که احساس بد نداشتن و احساس خوب پایدار داشتن تجربه و زندگی کنیم خدایا توکل به تو الهی به امید تو بسم الله
و خدایی که در این نزدیکیست.
دوره رو نصفه گذاشتم چون چند وقتیه سرم به شدت شلوغه و نتونستم دوره رو کامل کنم خواستم ادامه راه رو برپ ولی ته دلم خواست که از اول شروع ونم که قصه ی بودنم در اینجا چی بود ؟؟دلم خواست که بفهمم چرا من این دوره رو باید بگذرونم،حدود سه سالیه که با قوانین جذب و خدا و قوانین کمی آشنا شدم و دلم میخواست که ی تغییر خوب توی زندگیم و افکارم بدم و مدام از خدا سوال و درخواست میکردم که باید چیکار کنم تا حالم خوب بشه؟؟به ظاهر حالم خوب بود ولی عمیقا و قلبا برام کم بود و دلم بیشتر حال و هوای خاص و شادتر میخواست که به لطف خدا شروع کردم دوره رو از اول یتد گرفتن،حدود سه ساله پیش توی شرکتی استخدام شدم که از همون روزای اول به دلم نشست و از خدا خواستم منو به جاهای خوبی برسونه و خدا رو صدهزار مرتبه شکر همین امروز اونچه در دل داشتم برام اتفاق افتاد و چقدر برام شی ین و جذاب بود که امروز توی محل کارم به عنوان کارمند نمونه معرفی شدم،خیلی برام هیجان انگیز بود و امروز بیشتر از قبل بهم ثابت شد که خداوند اجابت کننده ست.خداوند رحمان خداوند رحیم خداوند خالق منه و منم خالق زندگیم هستم،الهی شکر نمیدونم چطور بگم که چقدر احساس خوبی دارم،نمیدونم چطور با کلمات حال دل خوبم رو بیان کنم،فقط اینو میدونم که من از خدا شرف و عزت و ابرو خواستم و اون کرور کرو بهم داد.ای خدا چطور شکرگزاری باشم.مدتها فراموش کرده بودم تورو ولی تو منو رها نکردی تو منو به عرش رسوندی،بیشتر از قبل بهم ثابت کردی که هیچ کسی به غیر از تو نمیتونه منو به اوج برسونه،الهی شکرت.دلم بیشتر از قبل میخواد که باهات باشم و تو رو در کنارم هر لحظه ببینم و حست کنم چطوری میشه این اتفاق بیفته؟؟با دیدن لحظه لحظه های خوب اطرافم،با لبخند همسرم،با رفتار خوب و مهربانان ی همکارانم،با دیدن حال خوب دیگران،با دلخوش بودن به اتفاقات کوچیک و بزرگ زندگیم.الهی شکر.روز اولی که استاد عزیز این دوره رو شروع کردن من حالم خوب بود ولی با گوش دادن ۲۵ فایل اول دلم خوش تر شد به زندگی،انگیزه م برای داشتن آرزوهام بیشتر شده،من مثه قبل نگرانی ندارم.من مثه قبل اضطراب ندارم.مثه قبل نگاهم خراب و منفی نیست،تین یعنی تغییر،این یعنی حال خوب داشتن،این تغییرات کوچیک کوچیک داره منو به سعادت میرسونه.دلم میخواد از امروز که این فایل رو شروع کردم روز به روز بهتر و عالی تر شدنم رو ببینم،میخوام آرامش بیشتری داشته باشم.میخوام بتونم خونه و زندگیمو تغییر بدم،وسایل خونمو عوض کنم،میخوام رابطه عالی تر و گرم تری با همسرم داشته باشم.میخوام وضع و اوضاع مالیم عالیتر از قبل بشه،میخوام کسب و کار خودمو راه بندازم.الهی به امید اون روز.
یا حق
سلام به استاد عزیزم و دوستای نازنینم من فرزانه هستم ،امروز صبح خیلی اتفاقی یه حس درونی بهم گفت که این مسیر رو شروع کنم و از اونجای که همیشه احساساتم و جدی میگیرم و باورشون دارم قدم در این راه گذاشتم اصلا نمیدونم چجوری قراره برسم و تمرینات و انجام بدم فقط میدونم که میخوام اینجا باشم و باید باشم فقط یک ساعت زمان برد که متن و بخونم و احساسات خودمو بنویسم تو دفترم فایل هم ۳۵دقیقه بود تقریبا دو ساعتی زمان خواست وقتی بهش فکر کردم یه آن به خودم گفتم با این همه کار و کم اوردن زمان چجوری از پسش بر بیام روزی دو ساعت بخوام برای این قسمت بزارم ولی یه آن به خودم اومدم وگفتم فرزانه این همون نجواهای درونی تو همون شیطان درونت تو قلبا میخوای که تو این مسیر باشی دیگه نگران هیچی نباش و قدماتو بردار .مهمترین چیزی که راجبش حرف زدن استاد عزیز داشتن احساس خوبه چیکار کنیم که احساس خوب داشته باشیم؟خب اگه بخوایم روزانه به این فکر کنیم که باید چیکار کنیم تمام انرژی مونو میزاریم روی اینکه احساس خوب داشته باشیم و کم میاریم پس بهتره از خودمون بپرسیم چیا باعث میشه که احساس بدی داشته باشیم اونا رو پیدا کنیم و کنترلش کنیم بنظر من همه چی از ذهن میاد از فکر کردن ،فکر کردن به اینکه من ده سال پیش چه اشتباهی کردم و ساعتها خودمونو سرزنش کردن که اگه اینکارو نمیکردم موفقتر میشدم زندگی بهتری داشتم و همش میشینیم خودمونو سرزنش میکنیم گذشته ها گذشته اسمش با خودشه تو هرروز و هرلحظه هم بهش فکر کنی چیزی تغییر نمیکنه فقط و فقط انرژی تو میزاری و تمام روزتو خراب میکنی پس خودتو سرزنش نکن بابت درس نخوندنت ،ازدواج بد داشتنت ،بچه دار شدنت ،سرمایه گزاری نکردنت و هرچیزی که در گذشته تو رخ داده و الان میشینی بابتش خودتو سرزنش میکنی و حتی فکر کردن به آینده هم بنظر من دقیقا همینه اصلا از کجا معلوم یک ساعت دیگه چه اتفاقی بیفته اصلا زنده هستیم ؟اصلا کی تونسته آینده رو پیش بینی کنه ؟نمیگم هدف نداشته باش نمیگم برنامه ریزی نکن همه اینا عالیه اصلا زندگی بدون داشتن هدف که قشنگ نیست هدفه که بهت انگیزه میده بهت انرژی میده ولی خودتو درگیر آینده نکن همش نشین فکر نکن قراره چی بشه .گذشته و آینده اقتداری بر ما ندارد اقتدار در همین لحظه است ،لحظه حال همین الان تو زندگی کن دقیقا همین لحظه این لحظه دیگه تکرار نمیشه بپذیر همه چیو همه تو زندگی مشکل دارن دغدغه و کمبود دارن رها باش تمرکز تو بیار رو چیزای قشنگ زندگیت زندگی همه ما پر از قشنگیه فقط این ماییم که تلاشی نمیکنیم که ببینیم و فقط تمرکز مونو گذاشتیم روی کمبودها و اتفاقات سخت و بد زندگیمون.من خودم کارهای که احساس مو خوب میکنه بودن تو خلوت خودمه ،گوش دادن موزیکای که دوست دارم ،رقصیدن ،پیاده رویی کردن ،خوندن کتابای مورد علاقه ام گوش دادن به پادکست ها ،آشپزی کردن ،وقت گذروندن با خواهرزاده ها و برادرزاده هام و بودن با خانوادم ،سفر رفتن ،خرید کردن ،آرایش کردن ،داشتن یه روتین پوستی ،فعالیتم تو سایت تناسب فکری ،خیاطی کردن ،دیدن فیلم و سریال و درس خوندنو این کارها به من احساس خوب میده و انجامشون میدم و لذت میبرم از انجام دادنشون و دیگه تمرکزمو از روی گذشته و سرزنش کردن خودم و یا مقصر دونستن شخص خاصی و آینده ای که نمیدونم قراره چی پیش بیاد برمیدارم خداروشکر میکنم که زنده ام نفس میکشم و به من فرصت زیستن روی زمین داده شده…..ممنونم که نوشته منو خوندین براتون آرزوی بهترینا رو دارم♥️♥️♥️♥️
سلام مجدد .
امروز خدا بهم توفیق داده که با احساس خوب کارهای عقب افتادمو انجام بدم .
اصلا برای ذهن ما فرقی نداره ما چه کاری انجام میدیم همین که ما نیتمون این باشه که امروز میخوام از عملکردم لذت ببرم و حالم خوب باشه افکار خوب نسبت به کار مورد نظر در ما پدید میاد .
من حدودا ده روز پیش یه اتفاقی برام افتاد که خب کمی منو به عقب برد .
من خیلی سعی کردم که خودم درستش کنم اما نشد . امروز تصمیم گرفتم کلا اون گذشته رو رها کنم و کاری جدید رو شروع کنم و البته اینجا معیارم نوع کار نیست مهم اینه کار مورد علاقمه و بهش حس خوبی دارم . پس در مسیر دریافت و گسترش انرژی هستم که دارم به جهان ارسال می کنم .
جالبه من در این چند روزه که واقعا سعی می کنم حس خودمو آگاهانه خوب کنم کمتر خسته میشم . انگیزم بیشتر شده و به نظر من همین یعنی دریافت انرژی .
ما وقتی حالمون خوبه یعنی در مدار دریافت انرژی هستیم وقتی حالمون بده یعنی در مدار از دست دادن انرژی هستیم برای همین نعمتها از دستمون میدن چون اون نعمت جذب انرژی میشه .
پس من اگه تا الان شکست زیاد میخوردم چون اجازه میدادم انرژیم به عناوین مختلف از دست بره و الان که دیگه تصمیم گرفتم انرژیم رو مدیریت کنم میبینم که در مسیر دریافت هستم و انرژیم برای انجام کارها آزاد شده .
من به طور کامل با خودم به صلح رسیدم چون من تا ته نومیدی رسیدم و دوباره بلند شدم .
چند روز قبل از اینکه دوباره شروع به نوشتن کنم اونقدر حالم بد بود که به خدا گفتم دیگه صبح منو از خواب بیدار نکن اما من بازم بیدار شدم گفتم پس باید تغییر کنم و خودم و از این حال و روز در بیارم .
بعد کم کم روی حال خوبم که دارم تمرین می کنم میبینم خیلی از نظر انرژی درونی نسبت به قبل حالم بهتر شده .
من به حال خوبم متعهدم . به این که اجازه ندم تحت شرایط نادلخواه حالم بد بشه و هی بخوام اون فکر رو برای خودم بزرگ کنم
رها کنم خودم رو در دامان وزش نسیم الهی تا رشد کنم و بتونم زندگی قشنگتری رو از خداوندم دریافت کنم .
سلام .
امروز یه کتاب خوب پیدا کردم جملاتش خیلی خوب بود و کاملا آگاهی بخش بود .
همین کتاب خوب از دیشب تا الان حال منو خوب نگهداشته .
به هر چیزی که به جهان بدیم از همون دریافت می کنیم .
مرغ عشق من مرد و من خاطره ای که ازش دارم چیزی جز مهربونی نیست اونقدررررر خانوم بود و مهربون که از توی دستم دونه میخورد و به محض اینکه میرفتم سمت قفسش خودشو به در میزد تا بیاد روی دستم . منم آزادش میکردم و میومد روی پاهام مینشست .
دیشب تا صبح براش بیدار بودم و ازش مراقبت می کردم . اما دیگه نای صحبت کردن نداشت . دیگه برام آواز نمیخوند و آروم و مظلومانه مثل کل زندگیش که به یک سال هم نرسید از دنیا رفت .
جالبش این بود که من یک هفته پیش خواب دیده بودم دو تا گربه اومدن مرغ عشقمو بردن و تو پشت بوم خوردنش . باورم نمیشد اون روز چون خیلی شاد و سرحال بود اما به یه هفته خوابم تعبیر شد و توی یه روز سرمازده شد و مرد .
اما نزاشتم ناراحت بشم پذیرفتمش و به قسمتهای خوب زندگی توجه کردم . امروز با عشق و علاقه برای خودم غذا پختم و کلا به خودم استراحت دادم فیلم دیدم و کتاب خوندم و کمدی دیدم و خندیدم .
حال خودمو خوب نگه داشتم .
میدونم که وقتی حال خوب به این عالم بدم اونم حال خوب به من برمیگردونه .
حتی میتونم بگم همین که امروز ناراحت نشدم یه دریافت خوب از جهان بود این اتفاق اگه روزهای ناامیدی من می افتاد من تا ۲ روز حالم بد بود و گریه میکردم . پس چون من چد روزی حالم رو خوب نگه داشتم جهان هم حتی با بدترین اتفاقش به من حس بد نداد و من رو ناراحت نکرد .
این منم که ناراحتی یا خوشحالی رو انتخاب می کنم من تصمیم گرفتم حال خوبی به جهانم بدم .
و ایمان دارم حال خوبم به من برمیگرده . یا حداقل کم کم حالهای بد منو ازم دور می کنه .
پس وقتی انقدر راحت میتونم خوشحال باشم چرا نباشم .
چرا فکرای خوب نکنم .
چرا کارایی نکنم که حالم رو خوب می کنه .
من دیشب دسته بندی شخصیتها بر اساس طبیعت رو تونستم کشف کنم و فهمیدم طبیعت من کوهستانه . از دیروز که طبیعت خودم رو طبق قانون شناسایی شخصیتی که خودم ابداع کردم فهمیدم من انسانی هستم که بنا به شخصیت خودم باید با خودم رفتار کنم . سربالاییها و سر پایینیهای وجودم رو بپذیرم و بدونم جایی که زندگی برام خیلی سخت شده قطعا امید قطع نشده قراره به قله برسم و بعد لذت فتح قله و پایین اومدن از سراشیبی باعث میشه سربالاییها و سختیها دیگه برام سخت نباشه .
و بتونم از زندگیم لذت بیشتری ببرم .
فهمیدم کار کردن خیلی بهم لذت میده . فهمیدم چقدر نسبت به پارسال قدرتمندتر شدم .
من دلم میخواد از لذتهای زندگیم و البته تلاش خودم برای لذت بردن از زندگیم بازم بنویسم . به نظرم حی علی خیر العمل که خداوند ما رو به سمتش دعوت می کنه لذت بردن است .
وقتی برای خودمون وقت بزاریم و به جای غر زدن به خوبیها توجه کنیم و بدونیم تنها سازنده ی زندگیمون خودمون هستیم و این که من به کارهام عشق بدم تا از کارهام هم عشق دریافت کنم اون وقته که واقعا تجربه ی زیبایی از زندگی میبریم .
سلام حال خوب من امروز در این قسمت باز شد .
من اگه میخوام حال درونیم خوب باشه لازم به انجام دادن کاری نیست . به طول پیشفرض حال ما خوبه منتها عواملی باعث میشه که ما حالمون بد بشه و اون عوامل کاملا به خاطر باورهای ماست وگرنه هیچ عامل بیرونی نمیتونه مارو ناراحت کنه .
مثلا اگه کسی حرفی میزنه که ما ناراحت میشیم اون حرفه ما رو ناراحت نکرده نگرش منفی ما به خودمون باور ما به خودمون باعث میشه ما حالمون رو بد کنیم یا خوب کنیم . باورها رو هم خودمون با انتخاب خودمون میسازیم .
بنابرای ما هم افکارمون رو میسازیم هم باورمون رو هم حالمون رو
من امروز نسبت به روزهای پیش خیلی سعی کردم که حال خودم ببیشتر خوب کنم .
خب دریافتهای خوبی هم داشتم .
مثلا کسی که بهم بدهی داشت بدهیشو پرداخت کرد .
یا دوستی که خیلی دوسش داشتم بهم پیام داد
یا امروز کلی تونستم خونه تکونی انجام بدم
امروز من کلی کار کردم . الان بدنم خسته است ولی حالم خوبه .
اما یه دریافت منفی داشتم پریروز من شدیدا ناراحت شده بودم و چیزی که اصلا نفهمیدم مرغ عشقم سرما زده شد . گذاشتمش جای گرم ولی خوب نشده .
این یه ذره حالم رو بد کرده .
امروز چند بار حالم گذرا بد شد ولی چون بیس اصلی حالم خوب بود زیاد اون اتفاقا روم اثر نزاشت . مثلا یکی از عزیزانم بهم گفت تو باید برای هر چیزی نظر بدی .
بهم بر خورد ناراحت شدم تصمیم گرفتم کمتر باهاش حرف بزنم . تصمیم گرفتم دیگه تو کاراش دخالت نکنم و حتی اگه نظرمو پرسید بگم نمیدونم .
یکی دیگه بهم گفت انقدر بهم فشار نیارید خودم دارم کارمو می کنم .
یکی دیگه گفت این کار رو این مدلی انجام بدید .
یه مدلی که دوست نداشتم .
و آخر سرم این مرغ
ولی خیلی سعی کردم حس منفی از وقایعی که برام رخ میده نداشته باشم
سلام بر آقای عطار روشن عزیز و دوستان گرامی
حدود یک هفتست با سایت بی نظیر شما آشنا شدم و این اولین کامنت من هست در این سایت 😊
جسته و گریخته از هر قسمت فایل هایی رو ازتون دیدم و با اینکه حدود ۵سال میشه با این مباحث آشنا شدم و دوره های زیادی تهیه کردم اما شما بسیار روان و قابل فهم توضیح میدید جوری که تازه دارم میفهمم تا الان چرا نتایج چشمگیری نمیگرفتم و تو همین یک هفته به شکل باور نکردنی همه چیز تغییر کرده و میخوام شرایط الانم رو بنویسم و شروع کنم به قدم برداشتم برای تغییر آگاهانه ی زندگیم .خداروشکر تو فایل های قبلیتون فهمیدم پایه ی اصلی در سرعت رسیدن به خواسته ها شکر گزاری هست و اینکه داشته هامو ببینم و همین کار به ظاهر کوچیک باعث شد نعمت های زیادی وارد زندگیم بشه و چقدر حسم نسبت به خودم خوب شده و خودمو بخشیدم و به جای اینکه تو ذهنم مدام خودمو سرکوب کنم خودم به خودم انگیزه میدم و خودمو تشویق میکنم
خب بریم سراغ شرح وضعیت الانم
از نظر ظاهری کمی اضافه وزن دارم و وزنم ۸۱هست
روابطم با همسرم و دخترانم بسیار عالی هستش
از نظر مالی تو در و دیوارم 😁
به طوری که حقوق همسرم هر ماه مقدار زیادیش پیش خور میشه و سرماه نصف بیشتر حقوقمون کم شده
انشاا… این مورد تغییر میکنه
خودم کارم خیاطی هست جوری بود که به دیگران میگفتم چیزی خواستید من میددزم ولی مشتری خاصی نداشتم خدارو شکر در این هفته ند تا سفارش گرفتم بدون هی تلاشی
حدود ۶میلیون بدهی دارم
دوست دارم درآمد ثابتی برای خودم داشته باشم و کارم رو گوسترش بدم و مزون یا تولیدی خودمو داشته باشم
یه عادت بدی که امروز کشف کردم اینه که در مورد همه چیز صحبت میکنیم و همین باعً میشه در ذهنم با اون فرد همزاد پنداری کنم و حالم بد میشه امیدوارم بتونم این عادت رو کنار بزارم و تمام توجهم و انرژیمو بزارم فقط رو خودم
خدا در زندگیم کمرنگه به طوری که یه وقتایی واقعا یادم میره خدایی هست
خیلی نگران کم آوردن مالی هستم و برطرف نشدن نیاز های خانه ( پرداخت شهریه کلاس ها و خرید وسایل
) دوست دارم بتونیم برای دخترم گوشی بگیریم و فرش نو بخرم .وزنمو کم کنم .بتونم مسافرت برم .انشاالله که با برداشتن مستمر قدم ها شرایط بهتر بشه
به نام خداوند مهربان
امروز به آگاهی بیشتری رسیدم
فهمیدم واقعا همه چیز احساس خوب من وبس دیروز با پسر عمه ام بحث کردم ،ایشون استاد فلسفه ومنطق ودکتری داره درالاهیات وبسیار داناست
شب که اومدم خونه خسته از مباحثه وداغون انگار تریلی بهم زده بود بهم گفت میتونم همه باوراتو نابود کنم اما نمیکنم ومن فهمیدم که چقدر بده که وقتی چیزی رو یاد میگیری چرا نباید به بقیه یاد بدی ودلت برای افراد بسوزه که به این صحبت ها احتیاج داره
امروز فهمیدم که چقدر ضعف دارم دراین مساله بارها از این موضوع گزیده شدم وپایین کشیده شدم ولی درکمال تعجب دوباره ودوباره تجربش کردم
انگار زندگی من مار پله است تازه فهمیدم که چرا نباید یک سری کارها رو کرد من بزرگترین نقطه ضعفم بحث کردن ودل کردن برای اثبات حرفهامه که من میفهمم وبقیه درکی ندارن واین اشتباه محض
اینکه واقعا استاد میفرمایند ما به انسان های دیگه مربوط نیستیم همین ما انسان ها به هم ربط نداریم زیراکه مقایسه ای درکار نیست هرکسی درهر جایگاهی هست باید باشه
واین نمیشه به بقیه فهموند
توضیح بعضی چیزا مخصوصا مباحث حسی وشهودی کاری بسیار سخت ودرخیلی مواقع ناممکن
وباید خیلی قدر واستاد باشی که بتونی از پس شیطان بربیایی که تفکر انسان ها رو براساس ناامیدی وخبر مطلق قرار داده واون من نیستم
تازه فهمیدم که وقتی اوج میگیری دچار یه بزرگ بینی کاذبی میشی که فکر میکنی دیگه پایین نمیای اما شیطان میگه اگه برای همه بالاممبر میری وکسی نمیتونه حرفی بزنه خب یه استاد فلسفه ومنطق میارم برات اتک تو پتک کنه
بزن خورد خمیرت کنه حالم اونقدر بد شد شبشم بحثم شد
از ساعت ۱۱ شب تا الان که ۳ صبح نتونستم بخوابم
دیگه دست به دامان خدا شدم که خدای مهربان الا به ذکر الله تطمئن القلوب
آرامم کن که جز تو راه به جایی ندارم دلم نمیخواد فردا صبحم ادامه شب باشه اومدم برم زندگی با طعم خدارو ادامه بدم یه حسی بهم گفت بیا اینجا این فایل گوش کن خداروشکر حالم جا اومد اگه میخوام مارهای زندگیم نیشم نزنن سکوت به علاوه لبخند وفرار از موقعیت تسلیم بدون کلام باش تا دنیا خودش معجزاتشو رو کنه بزرگترین جنگ بزرگترین اثبات بزرگترین یاد دادن سکوت ومنتظر کسب نتیجه است کسی که کنار پزشکی میخونه هیچی نیست میشه با دوکلمه ناامیدی کنی از راه ولی کسی که درس میخونه ولی اصلا نیست خودش گم میکنه تاقبولی وبعد قبولی نتیجه رو رو میکنه دیگه تفنگم رو سرش بذاری نمیتونی ناامیدی کنی از سختی مسیر وقبول نشدنش چون رسیده به مقصد ونتیجه رو گرفته روبروت میخوای چی کارش کنی هیچی فقط میتونی تبریک بگی
لذا الاعیحال باید دور شی لال شی کر شی کورشی غیب شی تا کسب نتیجه اون زمان رو کنی که رسیدم به هرآنچه که از نظر بقیه ناممکن ونشد بود
سکوت به همراه لبخند وارد شوید شعار امروز به بعد من
وقتی ایمان دارید که این راه درسته و وقتی حالتون خوب باشه بهترینها رو دریافت می کنیددیگه چه نیازی به بحث کردنه .
اصلا چه نیازه به دیگران اثبات کنیم از راهی که ما میریم برن . خب هر کس مختار زندگی خودشه وقتی میخوایم دیگران رو تغییر بدیم چیزی که دنیا برامون میفرسته انسانهاییه که میخوان مارو تغییر بدن .
وقتی خودمون روی حرف خودمون در مورد عقایدمون به دیگران پافشاری می کنیم دنیا هم برامون انسانهایی میفرسته که اونها هم روی عقایدشون نسبت به ما پافشاری می کنند .
وقتی میخوایم درستی حرفمون رو به دیگران اثبات کنیم دنیا هم افرادی رو میفرسته که میخوان درستی حرفشون رو به ما اثبات کنند .
از هر دست بدیم از همون دست پس میگیریم .
وقتی با کسی بحث نکنیم کسی هم با ما بحث نمی کنه وقتی برای خودمون زندگی کنیم و نخوایم راه کسی رو تغییر بدیم اطرافیان ما هم برای خودشون زندگی می کنند و به راه ما کار ندارند .
ما راه خودمون رو پیدا کردیم و جهان هم راه خودشو بلده و در کنار هم از حضور هم لذت میبریم .
سلام خدمت سحر خانم گل ومهربان
ممنون از توصیه خوبتون ،حتما سعیمو میکنم با تمام قوا اجراش کنم
من در زندگی یاد گرفتم هرکسی هرچه گفت تعصب نداشته باشم فکر کنم واگه صحیح بود وهم مسیر با قلبم بپذیرمش
زندگی لحظه لحظه بودن دراحوال خویشتن
باقی همه هیچ
با آرزوی بهترین ها براتون دوست مهربان
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود بیپایان خدمت استاد عطارروشن عزیز و همه دوستان خوبم
سپاسگزار خداوندم بابت شروع این دوره مقدس
مطمئن هستم و ایمان دارم با پیگیری مطالب و نکته برداری و انجام تمرینات و استمرار در این مسیر زیبا؛ در پایان این دوره شخصیت و زندگی من کاملا متفاوت از شخصیت و شرایط فعلی من خواهد بود.
و در احساس و آرامش بیشتری زندگی خواهم کرد.
روحیه و انگیزه و شور و شوق بسیار بالاتری نسبت به الان خودم خواهم داشت.
و شناخت بهتری نسبت به خودم، خداوند و جهان هستی خواهم داشت.
تعهد میدهم این مسیر زیبا و این دوره بینظیر را با پشتکار بالا ادامه دهم و شاهد نتایج زیبای آن در زندگیام باشم.
خدا رو بینهایت سپاسگزارم به خاطر شما استاد عزیز و گرامی که برای ما این دوره فوق العاده رو تهیه و تدارک میبینید.
خداوند به شما طول عمر با عزت بدهد🌱
استاد عزیز زنده باشید هزاران بار تشکر از این فایل خوب شما با محتوای بسیار اموزنده . منو با احساس های بدم آشنا کرد از یاس و ناامیدی بیرون آمدم در کل وقت کوش دادنم به این محتوا حالم خیلی عالی هست . هرروز این فایلیها را گوش خواهم کرد و شرح حالم را خواهم نوشت 🗣️🗣️🗣️🗣️ممنون که هستین
سلام خدا قوت
واقعا عالی هستین استاد با این مطالب ناب تون
سلام و احترام به همه دوستا
خيلی ممنونم از استاد خوب مون
من از همین لحظه معتهد میشم که همیشه فایل رو گوش کنم و تمریناتم رو با شوق انجام بدم خيلی از انجام تمرینات لذت بردم من خیلی روزا میخواستم چله و تغییر زندگی رو بخونم ولی ذهن منفی بافم نمیذاشت همیشه بهانه میکرد بعدا بخون برو این کارو کن الان فهمیدم خيلی نکات مهمی بوده که نمیذاشته بخونم خداره رو شکر میکنم که موفق شدم برای گام اول چله تغییر زندگی
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان عزیز همراه و هممسیر سعادت و خ
شبختی من در همین لحظه متهد مسثیشم که هر روز یک فایل را گوش کنم و تمریناتم را با عشق و ذوق و شوق انجام بدم و نوشتهای دوستانم را هم بخوانم و در این مسیر چله تغییر زندگی تا عمر دارم متداول و مستمر خواهم بود چرا که پی بردم مهمترین مسله در زندگی برای داشتن بهترینها در این دنیا و آخرت و هدف خلق انسان احساس خوب داشتنچونکه احساس خوب داشتن درست همان کلید در بهشت در زمین و آخرت هست و با داشتن احساس خوب در همه نعمتها و برکاتی که خداوند برایمان گذاشته حاضر و آماده در دستم هست . خدایا شکر می کنم برای این همه آگاهی و احساس عالی در این دوره و دست خدای مهربان استاد عزیز بی نهایت سپاس گذارم .
به نام خدای مهربانسلام به شما استاد عزیز و دوستان گرامی سایت
چله تغییر زندگی گام اولبه صورت نوشتاری
قبل از اینکه من لاغر بشم به احساس خوب رسیده بودمیعنی احساس من تغییر کرده بود شرایط زندگی من تغییر کرده بود و بعد تازه به فکر استفاده از این مسائل و قوانین برای لاغری افتادمبه همین دلیله که احساس خوب داشتن در ذهن من خیلی مهمهچون لاغری خودم رو هم هدیه همون احساس خوب داشتن میدونمتغییر شرایط زندگیم رو هم هدیه احساس خوب داشتن میدونم من عقیدم اینه که تنها کاری که من انجام دادم این بود که حالم رو خوب کردمنه با استفاده از عوامل بیرونی.
قبلش من خیلی کارها انجام میدادم برای اینکه حالم رو خوب کنمتفریحات با دوستان بود یه سری کارهایی بود که به ظاهر این بود که داریم حالمون رو خوب میکنیمبا بچهها بریم بیرون و شب نشینیفلان کارو انجام دادناین کارو انجام دادنظاهرش این بود که دارم این کارها رو انجام میدم که حالم رو خوب کنم. میخوام از زندگیم استفاده کنم میخوام با بچهها خوش بگذرونمولی بعد از اینکه کنترل ذهن رو یاد گرفتم موضوعات مربوط به قانون جذب را یاد گرفتم متوجه شدم که اینا نه تنها در من حال خوب ایجاد نمیکنه بلکه یه جورایی من رو به سمت بدتر شدن احساسم میبره چون توی اون جمعها بودن بالاخره مسائلی و حرفهایی بود یه صحبتهایی میشد که نتیجه احساسیش در من این بود که احساس بدتری پیدا میکردمدر واقع ناامیدتر میشدم هر شب انگار حرف داشتم از مسائل و مشکلاتم برای اونها بزنم و اونها هم میزدنو دوباره فردا شب من دوباره دست پر میرفتم توی اون جمع و این روند سالها ادامه داشت و من یاد گرفتم که با استفاده از اون چیزی که در وجود خودم هست و با استفاده از اون چیزی که درک کرده بودم برای تغییراحساس من مفید استبیام حال خودم رو خوب کنمبه خاطر همینه که احساس خوب داشتن حال خوب داشتن رو مبنا و زیربنای تمام تغییراتم در زندگی میدونمیکی از مهمترین موضوعات در زندگیم اینه که حال خودم رو خوب کنم.
یعنی اگر در طول روز حال امروز ،دیروز، هفته قبل، هر وقتی که من متوجه بشم احساسم اونجوری که میخوام نیستمثلاً از درون حس شادمانی ندارمحس رهاییشادمانی منظورم گفتگو و خنده و بذله و اینا نیستحس رهایی ندارم، انگار آزاد نیستم، شاید اصطلاح عامیانهاش این باشه که مثلاً بگم یه چیزی روی قلبم گذاشتن، گرفته ام ،توی خودمم به محض اینکه من احساس کنم که یه همچین حالتی داره به سراغم میاد دست به کار میشم میگم خب چیکار کنم؟چه جوری حال خودم رو بهتر کنم؟یه راهی واسش پیدا میکنم که معمولاً هم راههای تکی و شخصیهکاری به جمع ندارماین نیست که بگم برم پیش یکی یا با کی حرف بزنمبیشتر با خودمهبیشتر خودم با خودم راهش رو پیدا میکنم حالا از طریق مطالعه کردن باشهفایل گوش دادن باشهیه کار جدیدی روی سایت انجام دادن باشهیه جورایی خودم رو مشغول میکنم که از اون احساس بیام بیرونچون خیلی برام مهمه که احساس بدی نداشته باشم. چون هر وقتی من بگم احساس خوب داشتن، شاید این فکر در ذهن ایجاد بشه که چیکار کنم؟؟
وقتی من میگم احساس خوب داشته باشیم خیلیاتون بگید خب چه جوری توی این شرایط مثلاً چه جوری با این همسر، با این بچه، با این کار، با این وضعیت، با این مملکت، خب چه جوری آدم حال خوب داشته باشهبنابراین جملهام رو اصلاح میکنم به شکلی که بهانهای واسش نباشهاونم اینه که برای من خیلی مهمه که احساس بد نداشته باشماحساس یأس نداشته باشماحساس ناامیدی نداشته باشمبه محض اینکه متوجه بشم دارم میرم به سمت احساس یأس و ناامیدی و نگرانی خودم رو از اون فضا میکشم بیرون حالا با پیادهروی، کتاب خوندن، فایل گوش دادن و خودم رو از اون احساس رها میکنم چون وقتی من فایل گوش میدم توجهم میره سمت اون صحبتهایی که در فایلها هست و قطعاً فایلهایی رو انتخاب کردم برای گوش دادن که بهم احساس خوبی میدهاحساس قدرت میده احساس انگیزه و اشتیاق زندگی کردن و توجهم رو میبره سمت خدا و سمت نعمتهامسمت زندگی خوب داشتنسمت رهاییسمت اینکه من خودم خالق زندگیم هستم هرجوری که من فکر کنم خدا همونجوری با من حساب کتاب میکنهبنابراین من خیلی از فایل گوش دادن استفاده میکنم برای اینکه حالم رو خوب کنم و بعدش از مطالعه کردن و خودم رو سرگرم یه سری کارها انجام دادن که دیگه ذهنم درگیر اون کار بشهبه خاطر این احساس خوب داشتن خیلی برام مهمهپس برای اینکه ما احساس خوب داشته باشیم نیازی نیست کاری انجام بدیمدر تایید اون صحبتم که گفتم که احساس خوب داشتن به معنای اینکه خب چه جوری نیستهمون اصطلاح خیلی بهتره که احساس بد نباید داشته باشیموقتی بگم ما نباید احساس بد داشته باشیم برای ما منطقیهچرا احساس بد داری؟؟اینجا دیگه میدونی چرا احساس بد داری چون شما داری به یه چیزایی فکر میکنی داری به یه چیزایی توجه میکنی که حالت رو بد میکنهحالا این موضوعات میتونه درونی باشه میتونه بیرونی باشه.
شما میتونی در درون خودت به یه سری افکار گذشته ات، خاطرات آینده خودت، فرزندانت، زندگیت فکر کنی و چون راهی براش نداریاگر چیزی که بر شما گذشته باشه قبلاً شما رنجش رو کشیده باشی الان دوباره اون رو مرور کنی به خاطر اینکه راهی نداری اونو اصلاح کنی خب قاعدتاً دوباره اون افکار رنجآور شما رو اذیت میکنهاگر به آینده فکر کنی به اینکه چه خواهد شد چی میشه من چیکار کنم فلانی چی، اون چی، بازم چون راهی و کاری از دستت بر نمیاد که تو بخوای از الان آینده رو بسازی بازم احساس یأس و ناامیدی بهت دست میدهبنابراین اینکه من بگم احساس بد نداشته باشیم خیلی برامون قابل درکتره، چرا احساس بد داریم؟؟به خاطر اینکه داریم به یه چیزی فکر میکنیم به خاطر اینکه داریم یه کاری رو انجام میدیم که حالمون از انجام اون کار خوب نیستبه خاطر اینکه داریم به یه موضوعاتی توجه میکنیم که از توجه کردن به اون حالمون خوب نیستمیتونه این موضوع بیرونی باشه میتونه یه سری اخبار باشهمیتونه یه سری سر و صداهایی باشه که در جامعه وجود داره میتونه یه سری اتفاقاتی باشه که در جامعه رخ دادهاینا همه باعث میشه که ما احساسمون بد بشهخب وقتی هم احساس آدم بد باشه نتیجهاش چیه؟؟از زندگیت لذت نمیبرییاس و ناامیدی سراسر وجودت رو میگیرهاز اون چیزی که داری لذت نمیبریاز اون چیزی که وارد زندگیت میشه هم بعداً لذت نخواهی برداز اون چیزی که تجربه کردی در زندگیت هم لذت نمیبریفکر میکنی که همش بیخود بودهچقدر زندگی رنجآورهچقدر زندگی نکبت باره چقدر زندگی سخته وقتی که حالت خوب نباشهوقتی حالت خوب نیست اصلاً مهم نیست چی داریخیلی از چیزهایی که شاید وقتی حالت خوبه بهشون فکر میکنی بهت احساس قدرت میده میگی این پشتوانه منهمثلاً من اینقدر طلا دارممن اینقدر سرمایه دارممن اینقدر فلان دارموقتی حالت بده اصلاً به اونها فکر هم نمیکنیاگر هم بهش فکر کنی حتی حالت رو هم خوب نمیتونه بکنهاصلاً مهم نیست برات که چی داریوقتی حالت خوب باشه اون چیزی که داری شما میتونی جوری بهش فکر کنی که بهت حال خوب بده.
ازش لذت ببریاصلاً وقتی شما حالت خوب باشه اگر یک ویلا داشته باشی بری توی ویلات لذت میبریاگر حالت خوب نباشه چند تا ویلا هم داشته باشی و حتی بری توی اون ویلا هم لذتی نمیبری، بیشتر حوصلت سر میره، بیشتر درگیری ات بیشتر میشهمیری توی ویلا میبینی چقدر اوضاع بده چرا اینجوریه چقدر به هم ریخته است ولش کن برگردیم حوصله ندارمحوصله ندارم یعنی چی؟؟یعنی نمیتونم زندگی کنمیعنی نمیخوام زندگی کنمیعنی از زندگیم لذت نمیبرم یعنی حس و حال زندگی کردن ندارماینا همه نتایج احساس بد داشتنِ
و وقتی احساس بد نداشته باشی آرامش داری و میبینی که با همون چیزایی که داری هم میتونی زندگی کنیوقتی احساس بد داری هرچی که داشته باشی نمیتونی زندگی کنیفکر میکنی به درد نمیخورهفکر میکنی کمهفکر میکنی اینا چه فایده داره من چیکار کنم حالا چه جوری میتونم زندگی کنم احساس بد داشتن از کجا شکل میگیره چرا ما احساسمون بد میشه؟؟از مرور افکارمنبع احساس بد چیه؟؟افکار حس جسم نیست، ماده نیست، یک جریانِمثل یک جریان الکتریسیته استشما مثلاً برق رو نمیبینی اما اگر دستت به یک منبع برق بخوره شوک بهت وارد میشه اون شوک رو میفهمی اما برق رو نمیفهمی کجاست چی بود خدای من، نمیبینیشاما اگر دستت بهش بخوره میفهمیش تکونت میدهاحساس بد داشتن قابل دیدن نیست ولی تکونت میده درگیرت میکنه ذهنت رو درگیر میکنه مشغولت میکنه میری توی خودت بنابراین احساس بد نداشتن لازمه خوب زندگی کردنهاحساس بد نداشتن لازمه تجربه شرایط بهتر توی زندگیِاحساس بد نداشتن لازمه تغییر کردنِ احساس بد نداشتن لازمه لاغر شدنِ لازمه موفق شدنِلازمه روابط خوب داشتنِاحساس بد نداشتن عین آبه.
میگن آب مایه حیاتهاحساس بد نداشتن هم مایه حیاتهوقتی احساس بد نداشته باشی میتونی زندگی کنیوقتی احساس بد نداشته باشی جریان خوشبختی خود به خود وارد زندگیت میشهما به شکل عادی و طبیعی خلق شدیم که احساس بد نباید داشته باشیماصلاً احساس بد جزء وجود ما نیست، لازمه حیات ما نیستاحساس بد لازمه حیات ما نیستچیزی نیست که بگیم چیکار کنم؟ خداست دیگه اینجوری خلقش کردهخدا این بلا رو سرم آوردهخدا این کارو کردخدا اون کارو کردربطی نداره به خدا احساس بد ربطی نداره به خدا احساس بد ربط داره به نوع فکر کردن خودتبچهها احساس بد ندارن،چون فکر نمیکننچون اینقدر ذهنشون درگیر افکاری که ما بزرگترها داریم نیستدنبال بازی کردنندنبال شادی کردنندنبال به دست آوردن خواستههاشونن دنبال تجربه کردنن ولی بزرگترها چی؟؟این همه چیز دارناین همه بالاخره امکانات توی زندگیمون هستخدا را شکر توی زندگی همه ما کلی امکانات هست اگه خودمون رو با دیگران مقایسه نکنیم هر کدوممون کلی امکانات داریماگر خودمون رو با دیگران مقایسه نکنیم هر کدوممون به اندازهای که بتونیم زندگی کنیم و خوب زندگی کنیم و خوشحال باشیم و احساس غم و اندوه نداشته باشیم داریمحالا از هر چیزیولی وقتی مقایسه کردی گرفتار میشی اون اینو داره اون اینو داره و اینقدر ما عادت کردیم به مقایسه کردن که خیلی وقتها به اشتباه با مقایسه خودمون با افرادی که به نظرمون از ما پایینترن میخواهیم به احساس خوب برسیمخدا را شکر بالاخره ما یه چیزی سر سفرهمون هست یه چیزی فلان هست یه پولی توی جیبمون هستیعنی حتی از مقایسه به اشتباه استفاده میکنیم برای اینکه فکر کنیم خب نه بابا من بالاخره واسه خودم یه کسی هستم نه اوضاع من دیگه اینجوریها هم نیست این هم اشتباههمقایسه کردن چه با بالاتر از خودت چه با پایینتر از خودت یقیناً اشتباهه مقایسهای وجود ندارهشما شاخص هستیواحد هستیخداوند شما را خلق کرده به شکل یک انسان و شما با خدای خودت در ارتباطی هیچ ارتباطی بین تو و انسانهای دیگه نیست هیچ قرار به مقایسه کردنی نیستشما هر چقدر نیاز داشته باشی برای زندگی کردن از خداوند میتونی دریافت کنی و ازش استفاده کنی و یک زندگی خوب داشته باشیچرا باید خودت رو مقایسه کنی با اون ببینی اون چی دارهچه جوری دارهاز کجا دارهچطور داره ذهنت رو درگیر میکنه احساس خوب داشتن نیاز به کار اضافهای نداره ولی نیاز داره که ما یه سری کارها رو انجام ندیماحساس بد داشتن نیازه که شما یه سری کارها رو انجام بدیبه یه سری چیزها توجه میکنی که حالت رو بد میکنه به یه سری چیزها فکر کنی که حالت رو بد کنهیه کارهایی انجام بدی که حالت رو بد کنهیه واکنشهایی رو بدی که حالت رو بد کنهاینا لازمه احساس بد داشتنِخب چطور احساس خوب داشته باشم؟ این کارها رو نباید انجام بدید خود به خود احساست خوب میشهاین کارها رو نباید انجام بدید خود به خود احساست بد نمیشهوقتی احساست بد نشه یعنی حالت خوبه دیگه پس برای احساس خوب داشتن نیاز نیست کاری انجام بدیماوایلش من این اشتباه رو مرتکب میشدم فکر میکردم برای احساس خوب داشتن باید یه سری کارها انجام بدم و اون کارها رو انجام میدادم
حالا احساسم هم خوب میشد ولی چون اون کارهایی که احساسم بد میشد اونم انجام میدادم و تعداد کارها و زمانی که من مشغول احساس بد بودم بیشتر بود بنابراین اون مقدار کاری که انجام میدادم برای اینکه حالم بهتر بشه تاثیر آنچنانی توی زندگیم نمیذاشتحالا یه دقایقی یه ساعتی حال منو بهتر میکرد ولی دوباره برمیگشتم سر جای قبلماما به اندازهای که یاد گرفتم و تونستم بهش عمل کنم چه کارهایی که احساسم رو بد میکنه رو انجام ندم خود به خود زمان بیشتری من در احساس خوب بودم و به اندازهای که شما زمان بیشتری از زندگیتون در احساس خوب باشید خود به خود شرایطی در زندگیتون رقم میخوره همزمانیهایی در زندگیتون رقم میخوره که برای شما خوشاینده.
برای شما خوشایندهممکنه برای اون ولی خوشایند نباشهبرای شما خوشایندههمزمانیهایی در زندگیت رقم میخوره که برای شما خوشایندهچرا ؟؟چون حالت خوبهآرومی، نگران نیستی، زندگیت رو میکنی در اطرافیانمون میشناسیم افرادی که میگیم فلانی چقدر خوش شانسه، خوش به حالش، چقدر راحت بی دغدغه زندگی میکنه انگار هیچ فکری ندارهخب اون از شما قویتره؟؟نهباهوشتره ؟؟نه مثلاً خداش یه خدای دیگه است قویتره؟؟نهخب چه فرقی داره؟؟آرامتره زمانهای بیشتری در زندگیش احساس بد ندارهحالا چی داره؟؟احساس بد نداره، همین.وقتی احساست بد باشه همه چی کمه وقتی احساست بد باشه همه آدمها ناجورنهمه حرفهایی میزنن که شما خوشت نمیادهمه رفتاری میکنن که شما خوشت نمیادوقتی احساست بد نباشه آدمها جوری رفتار میکنن که شما خوشت بیادآدمها حرفهایی میزنن که شما خوشت بیادآدمها رفتاری انجام میدن که شما خوشت بیاد خداوند هم رفتارهای انجام میده اعمالی انجام میده واکنشهایی رو توی زندگیت به وجود میاره که شما خوشت بیادپس ما با احساس بد داشتن جهان رو به مبارزه میطلبیماتفاقات میادباید ببینم اینو چه جوری حل کنماون میاد، این میاد،احساس بد نداشته باشی میگی من تسلیمممن جنگی ندارم با کسیچرا اینجوری شد، چرا اون اتفاق افتاد، اونجا میگن فلانی میخواد این کارو انجام بدهمیگن این میخواد این کارو انجام بده، فردا شب فلان میشهمیگن میخواد تا فلان روز این کار بشهخب تو میخوای چیکار کنی اگر فلانی این کارو کرد اگر اون کشور این کارو کرد میخوای چیکار کنی نمیتونیاحساس بد نداشتن لازمه خوب زندگی کردنهلازمه خوشبختیِلازمه موفقیت در کسب و کارِلازمه رابطه خوب با همسرتهلازمه رابطه خوب با فرزندانتهلازمه لذت بردن از زندگیتهلازم سلامتیِلازم لاغریِلازمه خداپرست بودنِلازمه خوشبخت بودنِلازمه ایمان داشتنِ.
همش برمیگرده به اینکه شما احساس بد نداشته باشیآدمی که احساس بد داره چه ایمانی داره؟؟اصلاً خدا هم براش مهم نیست آدم فقیر دین و ایمان هم نداره چرا اینجوریه؟؟چون فقر یه حس بدهخود به خود کسی که فقیره چه جوریه؟؟ همیشه درگیرِآدمی که درگیره دیگه اصلاً حالش بده زندگیش خوب نیستدیگه خدا رو میخواد چیکارچه توجهی داره به خداچه عقیدهای داره به خدابه حرف نیست به عملهپس حس بد نداشتن نیاز داره که شما یه سری کارها باید انجام بدیدچه کاری باید انجام بدیم؟؟باید به چیزهایی که حالت رو بد میکنه توجهی نکنییواش یواش رفتاری که حالت رو بد میکنه رو بتونی از وجودت پاکسازی کنی یواش یواش افکاری که حالت رو بد میکنه رو بتونی از وجودت پاکسازی کنی اون وقت شما خود به خود احساس بهتری داریوقتی احساس بهتری داری دیگه اون وقت بینهایت شما میتونی اتفاقات خوب در زندگیت رقم بخوره و خودت رقم بزنی و آدمی که حالش خوبه تصمیمات بهتری میگیره زندگی بهتری داره نظم بهتری داره ذوق و شوق زندگی داره اصلاً زمین تا آسمون شما تغییر میکنی وقتی که فقط حال بد نداشته باشیبرای حال بد نداشتن هم یه سری کارهایی که ما انجام میدیمافکاری که داریمعادتهایی که داریم که حالمون رو بد میکنه رو باید اصلاح کنیمهمین.چیز اضافهای نمیخواد انجام بدیممثل لاغریِمیگن لاغری با ذهن چه جوریه؟؟میگم لاغری با ذهن چرا رژیم نمیخواد چرا ورزش نمیخواد چون شما نمیتونی اون افکار و نگرش و اعمالی که خودت میدونی با باعث چاقی هست رو انجام بدی بعد بگی برم ورزش کنم پیادهروی کنم دو بزنم رژیم بگیرم لاغر بشمچه کاریهخب اون افکاری که افکار چاق کننده است حالت رو بد میکنه از چاقی شما رو میترسونهاون اعمالی که خودت میگی من از این اعمال میترسم منو به چاقی میرسونه اونها رو انجام نده خود به خود لاغر میشیبنابراین برای اینکه حال بد نداشته باشیم باید بدونی آگاه باشی که چه افکاری چه اعمالی چه رفتاری حالت رو بد میکنه اونها رو باید یکی یکی توی زندگیت اصلاح کنیخیلی هم ساده استخیلی هم لذت بخشهچون هر کدومش رو که شما اصلاح میکنید متوجه میشید که چقدر تاثیر داره در تداوم حال خوب شما و میبینی که چه اتفاقات خوبی در زندگیت رقم میخوره و چقدر ذوق و شوق پیدا میکنی پس ادامه اش بدمحالا که اینقدر ساده است زندگی پس تداوم داشته باشم در حال بد نداشتن. اصلاً نمیخواد تلاش کنی حال خوب به دست بیاریشما حال بد نداشته باش اونوریش خودش به دست میادهر روز باید این موضوع رو دنبال کنی چیزی نیست که بگی آها من تصمیم گرفتم پس از این به بعد میخوام حال بد نداشته باشم نمیتونیباید هر روز محتوای خوب رو دریافت کنی که این در ذهن شما به یک فرمول جدید تبدیل بشه بفهمی، متوجه بشی کجا چه افکاری چه رفتاری حالت رو بد میکنهاونجا برات زنگ خطر باشه بشناسیش تشخیصش بدی و اصلاحش کنیحالت عادی نمیتونی.
با یک حرف و تصمیم نیستمن دیگه از امروز میخوام احساس بد نداشته باشم با این نیست که تصمیم قاطع بگیری، یک تداومیِ در مسیر زندگیهر روز باید یک محتوایی رو استفاده کنی و این محتوایی که به صورت گام به گام قرار داده شده اینا هر کدومش یک نشانهای هست، یک راهکاری هست که از احساس بد فاصله بگیریتوی هر کدوم از این گامها موضوعاتی مطرح شده که ما رو به احساس بد میبره بنابراین وقتی ما این موضوع رو درک کردیم اون کار رو نباید انجام بدیمعمل کردن به آموزش یعنی اینشما وقتی این فایلها رو گوش میدی که مسیر تغییر زندگی هست توی هر فایل یه تمرینی ممکنه داده بشه توضیحاتی داده میشه که چه رفتاری چه نوع فکری چه نوع نگرشی حال آدم رو بد میکنه خب شما وقتی متوجه اون شدی از اون روز باید سعی کنی اون نگرش رو در خودت اصلاح کنیاون طرز فکر رو در خودت اصلاح کنی حالا از طریق نوشتن تمرین باشهاز طریق تکرار این فایلهای آموزشی باشه اینقدر باید تکرار کنی باید بنویسی تا به عادت شما در رفتارتون تبدیل بشهباید سعی کنی به اون چیزی که گفته میشه عمل کنی و میبینی که یواش یواش احساس شما داره تغییر میکنهاون تداوم حال بد گذشته که روزانه، ساعتها و همیشه به محض اینکه چشمهات رو باز میکردی میرفتی توی حال بد و ناراحتی و نگرانی اون یواش یواش داره تغییر میکنهیواش یواش میبینی صبح که بیدار میشی حالت بهترهذوق و شوق داری انگیزه داریمثلاً این کارهام رو انجام بدمبرم بشینم فایلم رو گوش بدم یا با انجام کارهات فایلها رو گوش میدی دیگه اون کارهایی که قبلاً انجام میدادی حرفهایی که قبلاً میزدی اون گفتگوهایی که با دیگران قبلاً داشتی و حالت رو بد میکنه میشناسی و دیگه انجامش نمیدیاگر کسی حرفی میزنه ته تهش اینه که شما شنوندهای و میگذری میری و دیگه مثل قبل نیستی که بخوای بحث کنی تداوم باشه گفتگو کنی بزار من بهت بگم نه منم اینجوریمدیگه بحثی با کسی نداریدیگه تداوم نداری در ادامه گفتگوهای منفیخیلی چیزها در زندگیتون تغییر میکنه رفتار شما افکار شما شخصیت شما تغییر میکنهاحساس شما به شکل مداومتر زمانهای بیشتری خوب خواهد بود و اون وقت میبینید که چه اتفاقی در زندگیتون میفتههر روز باید از این محتوا استفاده کنید محتوایی که به شکل گام به گام بعد از این فایل قرار داده شده رو هر روز باید شما ادامه بدیدجزء عادتهای زندگی قرار بدیدروزی یک فایل رو من باید ببینمچرخه باشه برو آخر بیا اولهمین رو باید ادامه بدی در کنار زندگی روزمره اتبعد میبینی چه اتفاقی در زندگیت میفته تعهد بدید که این مسیر رو طی کنید بارها و بارها طی کنیدتعهد بدید که به محض اینکه نشانههای تغییر رو در خودت دیدی قویتر و مصممتر باشی برای ادامه دادن و تکرار کردن.
با سلام امروز هفته دوم تغییر زندگی منه
من امروز متوجه شدم که نسبت به هفته قبل کمتر عصبی میشم به طوری که امروز وقتی یکم عصبی شدم با تعجب اطرافیانم روبرو شدم واین برای من زنگی بود که به خودم اومدم یکبار دریک هفته خیلی عالی بود اونم مدت کوتاه درحد ۳ دقیقه در ضمن کمتر حرف بقیه منو ناراحت میکنه حتی توجهم به دیگران کمتر وبه خودم بیشتر شده کمتر از هفته پیش یوتوب میرم کمتر تلویزیون میبینم کمتر پیش آدمها میرم وکمتر خودم قاطی حرفهای مسموم شون میکنم خیلی جالب شده مدام یک هندزفری درگوشم وداخل خونه میچرخم
هم کسی صدام کنه میفهمم هم نخوام نمیفهمم مدام فایل های شما پلی میشه وخیلی عالیه
تازه فهمیدم حال واحساس خوب داشتن تنها وظیفه تنها کاری که من برای زندگیم باید کنم کارهای دیگه متفرقهاست
جدیدا راجب جنگ وگروهی وبیماری و…صحبت که میکنن اینجوریم که یا گوش نمیکنم یا اگه به من مستقیم بگن میگن من سر درمیارم انشالله درست میشه توکل به خدا وخودمو سریع میزنم به یه طرف دیگه حتی ابراز وجود وبحث نمیکنم
تازه فهمیدم بحث چقدر چیز بدیه خیلی ها خیلی اصلا وارد بحث نمیشم مدام تکه کلامم شده سیاست خیلی کثیف من خوشم نمیاد یا من سر درنمیارم یا حافظه ام کار نمیکنه راجب چی صحبت میکردین اونقدر فکرم مشغول یادم نمیمونه یا من نفهمیدم عه چی گفتن خلاصه خودمو میکشم بیرون از بحث بعدم تا فرصت پیدا کنم یه چیز خنده دار میگم وبحث عوض میکنم ویا ترکشون میکنم خودمو با کار خونه خیلی مشغول کردم قبلا خیلی حس بدی داشتم از کار خونه اما الان فهمیدم خیلی راه نجات خوبیه
کسی با آدم کاری نداره راحت شدم میگن طفلی چقدر مشغول چقدر زحمت میکشه خبر ندارن که درتنهاییم چها میکنم چه سروسری با خدای خودم دارم چقدر کیف میکنم چقدر لذت میبرم از کلاس های درستون چقدر خوش میگذره وتفریح میکنم با تک تک فایل ها
از این دنیا جدا میشم ووقتی برمیگردم به زمین تعجب میکنم از هیاهوی بقیه خنده ام میگیره از اینکه چطور با تلاطم راجب همه چیز حرف میزنن
چقدر خوشحالم که اینهمه تغییر کردم
تازه فهمیدم که هرکسی بیشتر حرصم میده آینه منه
وچقدر وجه مشترک دارم باهاش
یعنی من تا الان شاکی بودم از پدرم که چقدر عجول چقدر خسیس چقدر گیر چقدر غر غرو چقدر چقدر تازه فهمیدم ای دل غافل همشونم که خودم دارم
اونم ورژن جدیدش یعنی قشنگ میبینم لجم درمیاره چون خودمو میبینم وچیزی که دوست ندارم چون دقیقا درخودمه
الان متوجه شدم شاید دلیل اینکه من با سحر جاریم هم کل دارم وخیلی جاها خوشم نمیاد ازش شاید برای اینکه خیلی مشترکات داریم واین لجم درمیاره فهمیدم اگه از ویژگی افرادی خوشم نمیاد حسابی کنجکاو کنم وپیداش کنم درخودم ودرست کنم اینجوری هم خودمو بهتر کردم هم دیگه لجم بیخودی درنمیاد چون دیگه حساسیتی ندارم راجبش
خدایا شکرت برای آگاهی های امروزم برم وهفته دیگه جمعه بیام ببینم چقدر تغییرات خوبی کردم وکیف کنم
سلام من امروز اولین گام از چله تغییر زندگی شروع کردم دقیقاً الان دو ساعت که من دارم تمرینات انجام میدم و هنوز فرصت نکردم فایل گوش بدم من حدود سه ماه میشه که به شهر دیگه نقل مکان کردم و بعد از سالها کار کردن و قرض و بدهی و خیلی از مسائل دیگه تقریبا به یک ثبات مالی و راحتی خیال رسیدم و درست در این شرایط این چله تغییر زندگی سر راه من قرار گرفت و گفتم بسم الله چی از این بهتر که حالا سر کار نمیرم و ذهنم آرومه گامی در مسیر خود شکوفایی خودم بردارم که قطعا این از الطاف خداست و باعث شد ایمانم به این جمله صد برابر شد که بعد از هر سختی آسانی ست. من هیچوقت از نوجوانی تا به امروز که ۳۳ سال سن دارم باور نکردم که خدا ظالم و یا بی رحم و آنچه از قرآن خواندم و شنیدم را هیچوقت باور نکردم گفتم مگه میشه خدایی که از والدین مهربان تره این کار بکنه هرگز خدا نور است و رحمت و جز این نیست اگه بخوام در مورد تمرینات بنویسم باید چن صفحه رو به خودم اختصاص بدم پس به همین اندازه اکتفا میکنم آرزو موفقیت برای همه دوستان هم مسیر
با سلام خدمت استاد گرامی
امروز خیلی جالب بود که دقیقا ۷ روز از اولین روزی که این فایل دیده بودم میگذشت یهو یه حسی بهم گفت حالا که وقت داری بیا حین کار کردن دوباره از اول فایل هاتو گوش کن
خلاصه که فایل اول پلی کردم برام خیلی جالب بود
استاد بهم گفتن سلام خوش اومدی دوباره بعد یه هفته اومدی بنویسی تغییراتتو خیلی برام جالب بود که دقیقا یه هفته گذشته بود ومن به کلی فراموش کرده بودم که هر هفته تعهد دادم خودمو با خودم مقایسه کنم وانگیزه زیاد کنم وبا تمام قوا بهترش کنم اوضاعمو درتمام حوزه ها
خلاصه رفتم ودفترمو آوردم ومو به مو وضعیت خودمو درجنبش های مختلف زندگیم خوندنم
خیلی برام جالب بود دراین مدت یک هفته کلی تغییر تو زندگیم ایجاد شده
مثلا خیلی افکار منفی داشتم ودرمون حداقل ۲ ساعت بهش فکر میکردم اما امروز متوجه شدم که آخرین باری که غرق افکار منفی شدم درکمتر ازیک ربع بیرون اومدم وخودشم درروز به طور میانگین نیمساعت افکار منفیدارم
مثلا دیدم قبلا خیلی یوتوب میدیدم وساعت ها میچرخیدم الکی
اما الان صبحم با فایل وشب رو هم با خواندن متن فایل تموم میکنم ودرطول روزم هر زمان که وقت کنم فایل گوش میدم یا سایت ونوشته بچه ها رو میخونم ومدت زمان یوتوب خیلی کم شده وحدود به زمان هایی کوتاه شده
متوجه شدم از نظر احساسی احساس امیدواری بیشتری میکنم مثلا تا یک هفته پیش همش غر میزدم از نظر مالی ومشکلات و…ولی الان میبینم که خیالم خیلی راحت تر شده وپیروز همسرم بهم خاطر نشان کرد که تا ۱۴ ماه دیگه ما نه تنها وام میگیریم کلی بلکه ۵۰۰ ملیونمم حداقل پول میتونیم جمع کنیم تازشم خونمون بازسازی میکنیم وبعداینکه رفتیم خونه خودمون ماشینم میتونیم بخریم
تازه برای زایمانم هم با قرعه کشی که باز کردیم برام یک انگشتر طلا هم میخره
راستش بخواییم خیلی خیلی خوشحال وسپاسگزارم که تمام مشکلاتمون درآینده حل میشه وبسیار احساس آرامش وآسودگی خیال میکنم
درضمن ازنظر احساسی آدم مهربان تر صبور تر وآرام تری شدم حتی پدر ومادروهمسر وبرادر وفامیل هم که کلی بهم غر میزدن وسرزنشمون میکردن هم باهامون مهربون تر وآرام تر رفتار میکنن ،جالب که الان یه فکر خنده دار به ذهنم رسید که گفت انگار داری میمیری وهمه باهات خوب شدن
خخخ البته اینم شیطنت ذهن منفی باهمه ولی باشه حتی اگرم اینطور باشه منکه راضی خداراضی گور بابای ناراضی
دیگه خودمو مقایسه نمیکن که چرا جاریم ماشینش ممکن بهتر کنه
خواهر شوهرم ماشین خریده ،اون روز تماس تصویری داشتیم عین عقده ای ها ده تا النگو انداخته بود دستش وکلی طلا آویزون خودش کرده بود وهی دستش تو تصویر مورد جلو که ببین
خخخ اگه قبلا بود قلبم درد میگرفت ونفرینی بود که بهش حواله میدادم ولی میدونید چی شد خنده ام گرفت از کار بچگانه چقدر یه نفر بیچاره میتونه باشه که حال بد چهرش کمبود های وجودش با فخر فروشی بخواد خوب کنه البته که خوبم نمیشه
حال خوب من فکر کنم بیشتر اذیتش کرد وبیخیال صحبت شد
وجالب اینکه اصلا هم ناراحت نشدم وفقط قیافش یادم میوفته خنده ام میگیره قیافه عبوس وخسته ازدنیا وتکون دست هاش
واقعا تراژدی کمدی بود
خلاصه که حتی دیگه آدمها هم مثل قبل نمیتونن اذیتم کنن خیلی عالی شده
تازه پدرم وای استاد اونقدر مهربون وگوگولی شده بهم میخنده نگران سلامتی شده کسی که بهم غر میزد مداوم الان یک خط درمیون غر میزنه که اونم ۹۰ درصد مواقع هندزفری تو گوشمو ونمیدونم وکمتر اذیتم میکنه حرفاش یه جورایی به سمت خلع صلاح شدن رفته
حتی سلامتیمم بهتر شده قبلا مدام کمر درد داشتم جالب که دیروز وامروز کلی کار کردم ولی یه ذره هم کمرم درد نگرفت دل دردهامم کمتر شده وغذاهم بهتر میخورم
دخملمم شادتر شده وحسابی شیطونی میکنه توی شکمم ومنو به خنده میندازه درحالی که قبلا از حرکاتش شاکی واذیت بودم
همسرم کمتر بهم غر میزنه وشرایط بهتر میشه رو بیشتر به کار میبره شایدم فکر کرده رد دادم
خخ ولی خب مثل شما استاد که زده بودن بر طبل بیعاری وبیخیالی البته به قول همسرتون منم همونجور شدم اونقدر خوبه زمان کمتر اذیتم میکنه تنهایی برام راحت تر شده همیشه یه کاری یه برنامه ای هست
تازه فهمیدم کمتر برم پیش آدمها بیشتر درخصوص خودم باشم بیشتر به خودم اهمیت بدم برای خودم زندگی کنم برای خودم فکر کنم برای خودم ارزش قائل بشم وقتی آدم مشکل مالی داره نمیتونه به پول فکر کنه
شاید باورتون نشه استاد ولی حتی برای خودم این حق قائل نبودم که ماه به ماه پولی به حسابم بیاد تو این شرایط احساس میکردم لیاقت پول ماهانه ندارم تا اوضاع درست نشه لیاقت طلا وماشین وخونه خوب ندارم حتی وقتی غذا خوب میخوردم حس میکردم لیاقت این غذا رو ندارم صرفا به خاطر بچه است
وگاهی عذاب وجدان داشتم از خوردنش
اما الان حق خودم میدونم درهمین راستا مادرم برام النگو طلا خرید همسرم برام میخواد انگشتر طلا بخره
۱۴ ۱۵ ملیون پول میخواد بگذاره تو حسابم تا ماهی ۵۰۰ ۶۰۰ تومن علاوه بریارانه ام بیاد به حسابم
که جیبم خالی هم نباشه
البته هرچی هم بخوام برام میخره
واینکه قول داده که رفتیم خونه خودمون سپرده مو اونقدر زیاد میکنه که راحت ماهی چند ملیون بیاد به حسابم ومثل حقوق خیالم آمپول توجیبی م راحت بشه
برام همه طلاهایی که داشتمو دوباره میخره بهترم میخره برام ماشینم میخره وخلاصه همه چیز برام جبران میکنه
میخوام بگم که سالی که نکوست از بهارش پیداست وقتی داره اینقدر همه چیز با سرعت عالی وروی روال درست میشه معلومه که سال بعد چقدر وضع زندگیمون عالی میشه
من توی این یک هفته چقدر بهتر شده حالم سلامتیم روابطم بهتر شده محبتشون بهم زیادتر شده شادیم بهتر شده
حتی از نظر مالی هم بهتر شدیم
یعنی اگه اینا معجزه نیست پس چیه من اگه هفته پیش همه چیزم ده بود از صد راحت میتونم بگم ۲۵ شده یعنی اینقدری که من تغییردیدم درخود وشرایط واقعا دراین چند سال ندیدم
خدا رو واقعا شاکر وسپاسگذارم بابت تمام نعمت هایهایی که بهم ارزانی داشت
سلام استاد از خداوند سپاسگزارم که این همه آگاهی خوب را از طریق دستانش روی زمین به ما میرساند معتقدم که شما همان دستان خداوند در روی زمین هستید بابت این دعوت خداوند هزاران بار شکر گزارم
من همیشه فکر میکردم برای حال خوب داشتن احتیاج به پول و خونه وماشین وزندگی مرفه دارم وهمیشه برای وضع بدم چه از لحاظ عاطفی و روابط و مالی گله شکایت میکردم از اتفاقهای بد گذشته که برایم اتفاق افتاده بود مدام یاد آوری میکردم و آها با دیگران نیز صحبت میکردم که چرا باید این اتفاقها برای من بیفتد واین مرورها باعث میشد حس وحالم بد بشه و متنفرم از کسانی که در گذشته بهم بد کرده بودند بیشتر از قبل بشه وهمیشه به خدا شکایت میکردم وگله مند بودم که چرا با وجود این همه بی مهری ها وبدی هایی که در حقم کردند من روز به روز وضعم بدتر میشه چه از لحاظ مالی وسلامتی وروابط وهمیشه میگفتم حتما خدا خواسته وامروز من این را فهمیدم که رمز موفقیت در هر زمینه ای داشتن احساس خوب در من است احساس خوب زمانی در من شکل میگیره که من اتفاق های گذشته را رها کنم ومدام آنها را مرور نکنم حس وحالم را خوب نگه دارم ودست از سر غر زدن واحساس تنفر وکینه حسادت وخود کم بینی بردارم واین را بدانم که در این زندگی که من دارم در هر شرایطی که هستم خودم خلق کردم وباید خودم را خودم نجات بدهم با تغییر در احساس و افکارهایم واز خداوند هر لحظه هدایتش حمایتش را میخواهم تا بتوانم در این مسیر پایدار باشم
امروز من شرایطی که در آن زندگی میکنم چه مالی وسلامتی روابطم را مینویسم تا به امید خدا در روز های آینده به تغییراتی که کردم افتخار کنم
ممنونم از استاد عزیز که ای آگاهی های ناب را در اختیار ما میگذارند
استاد عزیزم سلام ،امروز من هدایت شدم به اینجا ،جالبه که تصمیم گرفتم بار دیگه زندگیمو تغییر بدم میدونم که هی اومدم ورفتم وثابت قدم نموندم ولی دیروز به خودم گفتم این دیگه چله است فرق داره وقتی چل روز کار مورد نظرت انجام بدی ۴۰ روز دیگه هم انجام میدی و۴۰ روز دیگه و۴۰ روز دیگه واینجوری نگاه میکنی میبینی ۱ سال دوسال ده سال صد سال انجامش دادی یعنی هر روز یه قدم هر روز یه گام هر روز یه کوچولو برو جلو وببین که چقدر همین کوچولو ها یهو بزرگ میشن
اصلا من استاد کار کوچیک کردنم یادم اومد که دردوران دانشگاهم هر روز صبح ۵ دقیقه ورزش خوابیدنی میکردم یعنی چشمام گاهی بسته بود ولی خوابالو خوابالو پتو مینداختم کف اتاقم ۵ تا دونه پهلو میزدم هرطرف ۵ تا دونه دراز نشست ۵ تا دونه یه حرکت دیگه وخلاصه ۵ دقیقه ام تموم میشد من تازه خوابم میپرید یه کش وقوسی میدادم به خودم بلند میشدم میرفتم صورتم میشستم وصبحونه میخوردم ودانشگاه …یادمه اونقدر شکمم تخت بود که همه به تختی شکمم حسادت میکردن
بدنم توپر خوش فرم بود وبه هرکی میگفتم میگفت نه تو یه کار دیگه میکنی مگه میشه با ۵ دقیقه دودقیقه شکم آدم وانجام آدم اینقدر خوب بشه ومن همیشه میخندیدم میگفتم ژنم خوبه پس یعنی میگم برای خودم که شاید کارای دیگه هم میکردم اون تایم مثلا انگیزه پیاده رویم بیشتر بود بیشتر باشگاه میرفتم غذامم بهتر شده بود وکمتر ریزه خواری میکردم شادتر بودم و….ولی میدونید استاد جان واقعیت اینکه تعهد من به یه کار کوچیک هر روزه منو این طور پرانرژی وترغیب به بهتر کردن اوضاع کرده بود یعنی سنگم میبارید من بیکیفیت هم درخواب هم دودقیقه هم شده اول صبح ورزشمو میکردم تازه میفهمم که تعهد داشتن به خود چقدر مهم چقدر ذهن منو آماده پذیرش بهتر شدن اوضاع میکنه
الان حامله ام نمیتونم دوباره همون کار انجام بدم
ولی متعهد میتونم بشم که هر روز برای احساس بد نداشتنم حتی بیکیفیت یه کار کنم
مثلا چی اولین گام این باشه که بیام اینجا یه سر بزنم دوخط بنویسم یا دوخط بخونم یه تمرین انجام بدم به خودم میگم که مستلزم احساس خوب داشتن این که از احساس بد دور بشم از آدم هایی که احساس بد میدن دور شم ارتباطمون باهاشون کم وکمتر کنم تا قطع کنم یوتوب خیلی میبینم مقدارش کم کنم تا پاکش کنم تلویزیون نبینم با آدمها کمتر رفت وآمد کنم وقوع کنم حرف زدنم باهاشون خیلی مواقع خوب که نگاه میکنم واقعا حرفی برای زدن باهاشون ندارم اما به خاطر ترس از تنهایی وفقط معاشرت وترس از افسرده شدن یا بیکاری باهاشون وقت میگذرونم وقشنگ میبینم که چطور منو با حرفهای سمیشون میشورن وحالمو خراب میکنن یعنی الان اوضاعم خیلی خیلی بد اومدم پیش پدرو مادرم به خاطر اوضاع بد مالی تو اتاق خودم زندگی میکنم قبول پولم نداریم قبول حامله هم هستم قبول اصلا اوضاع زندگیم نرمال نیست اونم قبول ولی منم دیگه زیادی باهاشون حرف میزنم زیادی حال بد میدم وحال بد میگیرم یعنی من عوض سکوت بیشتر وکار کردن رو خودم هی انرژی منفی بیشتر میکنم
پس بهتر جای این کار یکم تنها تر شم رو خودم کار کنم
فقط بگم که تعهد میدم که از الان شروع کنم وهر روز اوضاع بهتر کنم
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی گردن و تغییر کردن
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد میدونید چیه من احساس خوب خدارو شکر دارم ولی این حد نیست که مثلا صدای پرنده رو بشنوم بگم خدا داره با من حرف میزنه
من خدارو شکر میکنم از نقطه اول خیلی فاصله دارم ولی هنوز به اون حد نرسیدم که احساس خوب پایدار تجربه و زندگی کنم به نظر خودم من بیشتر اوقات از روز من احساسم خوبه
ولی نمیدونم چرا اون احساس خوب پایدار ندارم
امروز درکم بیشتر شد که باید احساس خوبم بیشتر کنم باید یاد بگیرم که طوری رفتار کنم که احساس خوبم بیشتر بشه
امروز شما به من یاد دادید برای داشتن احساس خوب نیازی نیست کار خاصی انجام بدم فقط و فقط باید احساس بد نداشته باشم
خوب احساس بد چطور در من ایجاد میشه وقتی من افکار منفی داشته باشم چه بخوام چه نخوام احساس من بد میشه
حالا باید برای اینکه احساس بد نداشته باشم فقط و فقط کافی فکرهای منفی بد فکرهایی که دوست ندارم فکرهایی که حالم بد میکنه رو نداشته باشم
در چنین شرایطی حتما احساس من خوبه وقتی احساسم خوب باشه در طول روز به خداوند هم همین احساس ارسال میکنم خداوند هم پاسخ احساس منو میده در نتیجه اتفاقات خوب پشت سر هم تجربه میکنم
وقتی هم اتفاقات خوب تجربه میکنم یعنی من دارم تغییر میکنم من دارم در تمام جنبهای زندگیم پیشرفت میکنم
پس باید یاد بگیرم احساس بد نداشته باشیم و لازمه احساس بد نداشتن افکار خوب داشتن وقتی افکارت خوبه همه چیز خودبه خود رو به بهبود میره
اینکه خودمونو مقایسه میکنیم کار خوبی نیست مخصوصا اینکه با افراد پایین تر از خودمون خودمون مقایسه میکنیم در هر دو صورت اشتباه مقایسه کردن فقط وقتی خوبه که خودتو با یک هفته یک ماه چند ماه یکسال قبل خودت مقایسه کنی چون در چنین شرایطی متوجه میشه چقدر تغییر کردی انگیزه میگیره برای ادامه دادن
و برای اینکه حال بد داشته باشیم باید به کلی چیزها توجه کنیم تا حالمونو بد کنیم مثلا اینکه به گذشته و آینده مون فکر کنین طبعا حالمون بد میشه یا حسرت گذشته رو میخوردیم یا نگران آینده مون هستیم
حال بد داشتن نیاز کلی کارو انجام بدی فکر منفی داشته باشی فکری مرور کنی که حالتو بد میکنه یا نیاز مرور کنی رفتار بد شخصی یا برخورد بد شخصی یا حرفی که فلانی زده یا چیزی که دیگران گفتن تو فقط شنیدی نمیدونی اون چقدر حقیقت داره اون چیز فقط برداشتی از اون چیزیکه اون فرد میاد برای تو میگه
و برای داشتن احساس خوب نیاز این رفتارها رو نداشته باشی نیاز نیست کار خاصی انجام بدی تا حالتو خوب کنه فقط نیاز که تو فکرهایی که حالتو بد میکنه رو مرور نکنی
برای لاغر شدن همین نیاز نیست کار خاصی انجام بدی همینکه به چاقی فکر نمیکنی همین که کارهایی که میگی چاقن میکنه رو انجام نمیدی تو خودبه خود در مسیر لاغری گام برمیداری تازه ما یه پوعن بهتر هم داریم خر روز داریم محتوای خوب به ذهنمون میدیم که اون ما رو بهتر و راحتر به هدفمون نزدیک میکنه در نتیجه ما روزبه روز لاغر تر میشیم
برای اینکه احساس خوبی داشته باشیم نیاز نیست کاری انجام بدیم فقط فقط باید کارهایی که حال ما رو بد میکنه افکاری که حال ما رو بد میکنه رو انجام ندیم ما خودبهخود احساس خوب داریم
وقتی احساس خوب مون بیشتر بشه در طول روز ما از طرف خداوند در همزمانیهایی قرار میگیرم که اتفاقات خوب تجربه میکنیم و باعث میشه احساس خوب ما بیشتر بشه .
من چقدر خوب شد که تصمیم گرفتم این دوره رو تکرار کنم من یادم نبود که هر روز باید یه فایل گوش بدم
من تصمیم گرفتم هر روز یه فایل گوش بدم تکرار کنم مرکز بشه برام تا همیشه یادم باشه که باید چکار کنم که یادم باشه که باید حالم خوب باشه حال دلم خوب باشه در نتیجه احساسم خوب باشه
و وقتی احساسم خوبه لازمه همه چیز لازمه لاغر شدن احساس خوب داشتن لازمه سلامتبودن احساس خوب داشتن یا احساس بد نداشتن
لازمه داشتن کسب و کار عالی لازمه شاد بودن لازمه پیشرفت کردن در تمام جنبهای زندگی احساس خوب داشتن و برای داشتن احساس خوب فقط کافی احساس بد نداشته باشیم
و یاد گرفتم فایهای بعدی هر کدوم یه نشانه احساس بد داشتن که باید به اون آگاهیها عمل کنم تا احساس خوب پایدار برای همیشه تجربه کنم
پس در این درس یاد گرفتم باید احساسم خوب باشه
باید مقایسه نکنم
باید افکار خوب مرور کنم
باید در تمام جنبهای زندگیم فکرهای بد نداشته باشم
خودبهخود من احساسم خوب میشه و اتفاقات خوب پی در پی تجربه میکنم
و مهمتر از اون اول باید آرامش داشته باشم وقتی فایل گوش میدم عمل میکنم آرامش و تجربه میکنم
خدایا شکرت خدایا کمکم کن تغییر کردن تجربه و زندگی کنم
به نام خدا
سلام ودرود به همه دوستان و استاد عزیز
مطالب جالب و تاثیر گزار بود
امیدوارم در ادامه بتوانیم ثابت قدم باشیم
و مهم ترین نکته این متن شرح وضعیت فعلی ماست که باید به آن توجه ویژه داشت چون جزو مواردی است که فراموش میشود
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیزو دوستان گرامی
خدارا بابت این نعمت بزرگ که در حضور شما عزیزان هستم بی نهایت سپاسگزارم امیدوارم بتوانم استفاده لازم را از آگاهیهای این مکان مقدس در زندگی ام داشته باشم
لازمه زندگی خوب احساس بد نداشتن هست خیلی جمله کلیدی است برای تغییر اساسی،کار ساده ای است که هرگونه رفتار وافکاری که حالمان را بد می کند توجه نکنیم تمام، اونقدر ساده که نمیشه باور کرد، نمیشه باور کرد که با این کار ساده چه معجزاتی در زندگی منتظر ماست
اگه احساس بد نداشته باشیم میتونیم کارمان را با تمرکز بالا ودرست انجام بدیم ومهارتمان را افزایش بدیم با افزایش مهارت میتونیم به راحتی مسایل زندگیمان را حل کنیم وبا حل مسایل زندگی توانمندیهای ما افزایش می یابد ورندگیمون روانتر میشه ،در واقع با احساس بد نداشتن ما خدارا می پذیریم واجازه میدهیم زندگیمان را هدایت کندواگر خدا زندگی مارا بدست بگیرد چه میشود؟
خدایا دستمون را بگیر ومار دراین مسیر پراز خیر و برکت ثابت قدم بفرما
با سلام امشب برای بار دوم این فایل و گوش دادم و چقدر اگاهی و دریافت های بیشتری داشتم کل زندگی و خوشبختی ما به این حال خوب ما ربط داره یعنی حال بد نداشتن حس خوب یعنی وصل بودن به خدا یعنی ایمان و توکل به خدا یعنی اتصال به منبع جهان هستی وقتی ما خدای بزرگی داریم که از رگ گردن به ما نزدیکتره چرا باید حالم بد باشه چرا باید اجازه بدم افکار منفی سوار بر من بشه خدایا شکرت که همیشه با من هستی بابت این حال خوبم هزاران بار شکرت
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن راضی بودن و تغییر کردنه
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد قرار بود که هر هفته بریم جلسه اول ببینیم و تغییراتمونو بنویسیم
من رفتم مطابقت کردم دیدم من تغییرات چشمگیری رو داشتم خدایا شکرت
در مورد سلامتی
من گفته بودم که من کمر درد پا درد شدیدی دارم که خدارو شکر الان کاملا سلامت هستم
بعد گفتم رفلاکس شدید معده دارم که خدارو شکر رفلاکس هم خوب شده گاهی یه کوچولو دارم خدایا شکرت
در مورد رابطه
گفتم خواهرم با من قهره
که هفته پیش با من آشتی کرد من فکر میکردم بخاطر بهشتی شدن پدرم باشه که گفت نه بخدا منم دوست داشتم باهات آشتی کنم
رابطه ام با خانواده ام که بهتر شده شاید هم بخاطر بهشتی شدن پدرم باشه ولی در هر شمصورت بهتر شده
و رابطه من با خدای خودم که بازم یکم بهتر شده چون دارم یکم بهتر میشناسمش
خدارو شکر بازم کلی تغییر داشتم خدارو شکر میکنم اینا چیزهای کوچیک نیستن خیلی بزرگن چون پا درد من شدید بود منو خیلی اذیت میکرد رفلاکس همین طور ولی خدارو شکر من الان سلامت هستم خدایا خیلی دوستت دارم
من یادم رفته بود این قسمت تمرین در جلسه سوم بنویسم الان یادم افتاد رفتم نگاه کردم مطابقت کردم تغییراتم پیدا کردم نوشتم
استاد بینهایت سپاسگزارم برای لحظه لحظه زندگیم برای تغییراتم ممنونم اگر آگاهی های شما نبود من الان اینجا نبودم بینهایت سپاسگزارم
هوالرزاق
احساس خوب داشتن مبنادرزندگیست
من به شخصه خیلی این حس ودرک کردم
چون به شدت آدم ترسویی بودم ازمرگ میترسیدم
اگرکسی دیرمیمدبدترین چیزهای ممکن روحدس میزدم
ووقتی تودوره تناسب شرکت کردم ۱ماه بعدش کرونااومد
ومن چون درگیرفایلهابودم اصلا ترسی نداشتم واحساسم هم عالی بود
وبه مرورعالی وعالی ترم شد
تواون دوره بایه شخصی یه مشکل برخوردم
ومدام حسم بدمیشد.همزمان کتاب نیمه تاریک وجودروشروع کردم
ویادگرفتم که نیمه تاریک وجودم روداون شخص میبینم
خداشاهده تاپذیرفتم همه چیزحل شد
وخداروشکراون حس بدازبین رفت
منقبل دوره ها خیلی همه چیزروبه خداربط میدادم وخودم وقانع میکردم
اماباورودبه دوره هایادگرفتم احساسم روخوب نگه دارم
وتوجهم رو روی چیزهای خوب بزارم
ومتوجه شدم حالم که خوب نیست هیچ چیزی خوب پیش نمیره
شرح حال نوشتم .الحمدلله خیلی داغون نبودم
امامیخوام عالی وعالی تربشه
یاحق
سلام استاد بسیار عزیز و گرامی و دوستان عزیز همراه و هممسیر من راستش را بگم شرح حال زندگی من همین الان و امروز اصلا چهره خوبی ندارد . من در اینجا تنهایی جایی می دونم که با خیال راحت و ارامش درونی بدون اینکه کسی قضاوتی کند و من را مسخره و تحقبر کند ماسک و نقابم را از چهره ای که با لبخند مصنوعی خودش را خوشحال نشان میدهد بر می دارم . من اصلا رابطهام با همسرم خوب نیست چندین ماه میشه که همسرم گذاشته و رفته و حتی تماس تلفنی هم نداریم من چندین صدبار با او تماس گرفتم ولی او اصلا جواب نداد. البته در طول ۲۴ سال ازدواج همسرم بیشتر از ۲۰ بار این حرکت را انجام داده و همیشه خیانت می کند و من همیشه بخشیدمش برای نگه داشتن زندگی چون ما یک پسر ۲۲ ساله و یک دختر ۱۸ ساله داریم . الن من ۴۸ ساله شدم . دیگه واقعا این دفعه تحمل و صبرم با رفتارهای همسرم سر رفته و چندین هفته بود که حالم خیلی خیلی بد بود . الان هم حالم اصلا خوب نیست ولی یک کم بهتر از چند هفته پیش شدم . همش گریه می کردم . همین که صبح از خواب بیدار می شدم کریه می کردم و شبها با کریه می خوابیدم و نصف شب هم بیدار می شدم و گریه می کردم . خیلی دلم شکسته . همسرم عراقی هست و یک مرد بسیار بد دهن و عادتهای خیلی زشتی دارد و اصلا به من و ازدواج احترام نمیگذارد . من همیشه گذشت و چشم پوشی کردم برای نگه داشتن خانواده و پیشگیری از جدایی ولی خودش نمی خواهد به رفتارهایش ستاپ بده . ۲ سال پیش فهمیدم که با یک خانوم افغانی برای یک سال ازدواج کرده . ولی بعد از یک سال برگشت . ما در امریکا زندگی می کنیم و اینجا خانواده زیاد پایه و اساسی ندارد متاسفانه هر کس هر کاری دلش خواست انجام میده بی قید و بند و بی بند و باری بیداد می کند . من خیلی سعی کردم چهارچوب خانوادهم را حفظ کنم چون همیشه پدرم می گفت خانه امنترین جا برای بچههاس پس سعی کن همیشه آرامش را در خانه حفظ کنی . من خیلی زیاد صبر کردم و سعی کردم ولی متاسفانه همسر من دست از هوس بازیهایش دست نکشید . من خیلی حال دلم افسرده هست . چندین بار فکر خودکشی به سرم زد چند هفته پیش . خدایا حالم خیلی بد بود و با شنیدن این فایل استاد برای چندین بار الان تقریبا ۸۰٪ حالم خوب شده . همان طور که استاد فرمودن با حال بد و احساس بد حال و حوصله هیچ کاری را نداشتم و فقط می خواستم بخوابم و کریه کنم . پسرم رفته یک شهر دور کالج . پسرم خیلی مهربون و با محبت هست ولی الان با درس خیلی مشغوله و اصلا تلفنی شاید هفتهای یک روز ۱۰ دقیقه با هم صحبت می کنیم . دخترم بسیار بد دهن بی تربیت و همیشه حالت تهاجمی به من دارد . من عاشقانه هر دوی بچههایم را دوست دارم ولی دخترم مثل یک کپی ۱۰۰٪ از پدرش هست . متاسفانه همه رفتارها و گفتگوهای پدرش را ضبط کرده و با من اجرا می کند . اصلا مهم نیست که من چه کاری براش انجام بدهم هیچ تغییری در رفتارش و گفتارش نیست مثل اینکه از من متنفر هست و همیشه میگه که من از تو خوشم نمیاد . لازم هست که یک نکته را اینجا یاد اور بشوم که در امریکا بچهها اصلا به والدین احترام نمی گذراند و از مهد کودک له اونها آموزش میدهند اگر مادر یا پدرت سرت داد د زنگ بزن به پلیس و دولت بچه را از والدین می گیرد . برای همین والدین و معلمها اینجا از بچهها می ترسند و نه در خانه و نه در مدرسه هیچ گونه تربیت و آموزش تربیتی و احترام گذاشتن و ادب به بچهها آموزش مثنوی دهند . و متاسفانه این موضوع در مورد من و دخترم چندین صدبرابر شده چونکه در منزل هم پدرش را دیده که همیشه بدون سبب با من سر جنگ و دعوا و قهر را باز می کند . می خواستم این نکته را هم بگم که وقتی من با دخترم حامله بودم و پسرم ۳ ساله بود همسرم ما را از خانه بیرون کرد و خودش برای یک سال ما را ترک کرد و با خانومهایی زیادی وارد رابطه شد . من تمام دوران حاملای با دخترم را کریه کردم چون شوکه شده بودم . من در مغازه لباس فروشی کار می کردم و باید ۴ تا اتوبوس می گرفتم تا برم سر کار . همه دوران حاملای با دخترم با گریه و غصه گذشت و من الان هر کاری براش انجام میدم با من خوب نمیشه . من الان شبها در خانه سالمندان کار می کنم خیلی خسته میشم و کار سختی هست و پول همه چیز و اجاره خانه و خرج و برج را من میدم و همسرم گذاشته ور فتنه حدود ۸ ماه است و ناپدید شده طبق عادت همیشگی . من تمام وقت و پول و احساسم را خرج خانواده کردم و می کنم و هیچ وقت هیچ چیزی برای خودم نمی خرم . همیشه گفتم من نخوردم و میپوشم تا بچههایم بهترینها را بپوشن و بخورن . چون من تو ذهنم اینه که برای من دیگه زندگی تموم شده است ولی اونها تازه باید شروع کنن و می خواهم بهت ینها را داشته باشن تا مثل من سرخورده نباشند . من الان خیلی نا امید و دلسردم . هیچ انگیزهای برای زندگی کردن ندارم . این فایل استاد درست الان برای من هست چندین بار امروز گوش دادم و بازهم گوش میدم ولی حالم خوب نیست و سخته ولی دارم با خودم مبارزه می کنم و گوش میدم و حالم بهتر میشه . همین الان که دارم می نویسن حالم بهتر شد . الهی شکرت . دیگه همسرم را نمی بخشم و هرگز به زندگیام راهش نمیدم چون او روح شیطانی دارد و همش با من بازی روانی می کنه . الان باید روی احساس خوبم کار کنم و خودم را قوی کنم و شوهرم را طلاق بدم چون او در طول این سالها فقط به من حس بد داده و من سعی کردم با این احساس با فرارکردن از خانه و کار کردنهای شیفتها اضافه مبارزه کنم ولی دیگه خسته شدم و او باز همان کارها را تکرار می کند . من با دخترم حامله بودم رفت و الان دخترم ۱۸ سالش میشه هفته بعد و باز هم رفته ولی این دفعه کارش تمومه دیگه به زندگیام را ه نمیدمش . چون زندگی زیباست و من عاشق زندگیام فقط باید احساس شادی و آرامش درونی داشته باشم و شوهرم ضد زندگی هست و با دیدن حال بد من شاد میشه و از خدای مهربان خواستارم که به من قدرت عطا فرماید مه با این احساس عشق و وابستگی به همسرم که یک شیطان محض هست با آرامش کنار بیام و واقعیت را ببینم و بپذیرم و هر چه زودتر برای طلاق اقدام کنم تا بر نگشته چون او تا عمر دارم همین رفتار را خواهد کرد و من دیگه تحمل این رفتارهایش را اصلا ندارم . الان من نیاز به آرامش و شادی و عشق و محبت دارم و نه تنها همسرم هیچ کدام را نمیده بلکه اون عشق به زندگی و آرامشی را که خودم به خودم می تونم هدیه کنم با بد کردن حالم از من میگره و کاری کرده که واقعا آرزوی مرگ داشته باشم . البته چند روز پیش بود الان واقعا بهتر شدم و به این نتیجه رسیدم که نباید این شیطان سیاه قلب را به زندگیام وارد کنم دیگه بخشش در ما نیست جواب خیانت و ترک همسر و نادیده گرفتنش طلاق هست و بس و من باید ۱۹ سال پیش این مار را می کردم ولی نتونستم اشکالی نداره ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه هست . من دیگه به هیچ عنوان او را در زندگیام راه نمیدم . دیگه بسه چون آنقدر احساسم را بد میکنه که آرزوی مردن داشتم . من بر عکس همیشه شاد بودم و همه به من می گفتن راز شادی تو چه هست به ما هم بگو؟!!!!از نظر مالی خیلی سخت پول در میارم . شب کارم در خانه سالمندان با مریضهای خیلی زیاد و پر توقع . و همیشه عمرم با اینکه همیشه کار کردم بدهکاری و قصرهای زیادی دارم . همون روزی که حقوق می گیرم همش میپرسه و فقط ۲۰۰$ باقی مومنه تا حقوق بعدی و این ۲۰۰$ اصلا اینجا پولی نیست . زندگی اینجا تو امریکا خیلی سختتر شده و خیلی گرانیه و کاریخت و طاقت فرسا . در هر کاری اینجا از یک نفر به جای ۵ نفر کار نی کشند متاسفانه و خیلی ها راضی هستند که کار نکنن و یا خیلی کم کار کنند و پول کناری داشته باشند و از دولت پول بگیرند که اون هم خیلی کم میدن و خرج ۳ روز را برای یک ماه میدن .!واقعا خسته شدم از زندگی و مخصوصا زندگی سخت و بی مزه و بی معنی امریکا .نمی دونم چی بگم ولی استاد عزیز واقعا خیلی خیلی موضوع مهمی را اشاره کردند اصلا مهم نیست کجا باشیم مهم این هست که حالمون و احساسمون خوب باشه چون واقعا راستش را میگم من دوستان زیادی از همه جای دنیا دارم و چون زندگی اینجا خیلی سخته همچ کس اینجا را دوست داره و همه برای کار اینجا هستند و حال همه خیلی بد هست و همه مدام میگن اومدیم اینجا کار کنیم تا بتونیم در وطن ی خونه بخریم و برای خانواده پول بفرستیم . برای همین حال بد بیماریهای روانی و روحی . آدم کشی و خیلی موارد دیگه اینجا بی نهایت زیاد هست چون هیچ کس احساس خوبی نداره مردم اینجا اصلا لبخند نمی زنن . همه مثل رباط هستن. بنا به فرموده استاد انسان اگر احساس خوب داشته باشد زندگی روی خوب و آرامش و شادی و برکات را به انسان نشان میدهد و الا اصلا مهم نیست کجای این کره خاکی باشیم تنها مهم این هست که در ذهن و ذهن ناخودآگاه ما چی میگذره و احساس درونی ما چگونه هست و این تعیین کننده شرایط زندگی ما هستند . الهی شکرت به خاطر این آگاهی ناب خدا را شکر می کنم به خاطر این فایل امروز و همه فایلها و اموزشهای استاد عزیز که زندگی بخش هستن و نجات بخش روح انسانهایی که در حال غرق شدن هستن . فایل امروز استاد مثل یک قایق نجات به داد من رسید در حالیکه در دریای پر تلاشم افکارم که پر از نهنگ بودن و نشخوارهای افکار منفی خودم داشتم غرق میشدم . من همین آالن و در همینجا متعهد میشم هر روز یک فایل از این قسمت اموزشهای استاد را گوش بدهم و تمریناتم را انجام بدم و هر دفعه نوشتهای روز قبلم را بخونم و تغییرات احساسی و ذهنی خودم را حس کنم و هر روز احساسی بهتر از دیروز داشته باشم و عاشق زندگی کردم باشم . الهی شکرت وسپاس بسیار زیاد از استاد گرامی برای رساندم پیام محبت و نسیم زیبای احساس آرامش و شادی درونی و تغییر نگرش و افکار و ذهنی ناخودآگاه که پر از شکر و عشق به خداوند و توجه به نکات دوست داشتنی و دریافت آنها در زندگیمان هستند . من در آخر می خواستم بگم که من عاشق خدا هستم و ایمان خیلی قوی دارم ولی چند وقت هست که رابطهام با خدا خوب نیست احساس می کنم که خدا منو فراموش کرده و فقط بعضی اوقات منو به یاد میاره با وجود اینکه من همیشه فراتر از قوت مالی و وقتم را صرف کمک به دیگران می کنم از خدا می پرسم پس کجاست ؟ یعنی تو منو نمی بینی ؟ مخصوصا با رفتارهای همسرم از خدا دلسرد شدم و ایمانم سست شده و دلسرد و ناامید شدم . با امید احساس بهتر و رابطه بهتر با خدای مهربونم من قول میدم و متعهد میشم که هر روز یک فایل جدید در این مسیر گوش بدم و تمرینهای اون فایل را همان روز انجام بدم و نوشتههای روز قبلم را بخوانم .
سلام آیلین عزیز.امیدوارم در بهترین حالت روحی خودت باشی
آیلین عزیزم،با خوندن کامنت شما کمی ناراحت شدم هم برای شرایط فعلی شما و هم برای اینکه چرا یک انسان باید تحمل رنج و سختی داشته باشه.
آیلین عزیزم بهت تبریک میگم چون با شرایط بدی که داشتید خداوند از بهترین راه ممکن شما رو به آرامش رسونده،عزیزم چقدر قشنگ نوشته بودید که در دریای پرتلاطم، خداوند قایق نجاتی برای شما فرستاده،خواهر عزیزم دلم میخواست نزدیکت بودم و بغلت میکردم برای تحمل بی مهری که از همسرت دیدی.ولی برات از خداوند تشکر میکنم که به مو رسونده ولی پاره نشده بند مشکلاتت رو.خدایا شکرت که امید در دل ی انسان جوونه زده،خدا رو شکر میکنم که از طریق استاد عزیزمون بهمون حس آرامش و حال خوب داده.آیلین عزیزم از ی انسان شریف شنیدم که حرفش خیلی راهگشای من بوده،ایشون گفتن که گاهی در نهایت غم و حال بد خداوند برامون اتفاقات خوب رو رقم میزنه تا بفهمیم که از دنیا و از خدا چه خواسته ای داریم.عزیزم شما با از سر گذشتن اتفاقات تلخ زندگیتون به دل تضاد برخورد کردید و تازه در دل شما جرقه ای زده شده تا متوجه بشید که برای زندگی کردن چه چیزی بهتون آرامش و حس خوب میده.تلاش کنید روزانه توی این سایت سر بزنید فایلهای قسمتهای دیگه رو گوش کنید تا با تکرار و تمرین و شنیدن حرفهای حال خوب کن و حرفهای استاد و خوندن کامنتهای دیگران حس خوب رو درون خودتون تقویت کنید.
امروز صبح تمرینهامو انجام دادم و انگار خداوند بهم گفت برای رفع بیکاری ی سر بیا توی این قسمت از سایت و کامنت بخون که دومین کامنتی که خوندم کامنت شما بود هم خوشحال شدم و هم کم ناراحت ولی خدا رو شکر میکنم برای زندگی که بهم داده و برای عمر و زندگی دوباره ای که به شما داده،عزیزم سعی کن تا میتونی خوبی های فرزندانت رومرو کنی،از دخترت ناراحت نباش از خداوند بخواه راهی رو نشونت بده تا بتونی باهاش رفیق بشی بتونی نقش ی مادر خوب و گرم براش بازی کنی ،امیدوارم وقتی تمرینهای بعدی رو میخونم احساس شما چند صد برابر عالی تر شده باشه.موفق باشی عزیزم
برات طلب خیر و حال خوب میکنم از خداوند.ایلم به کامت باشه عزیزم
سلام دوست عزیز و مهربانم خیلی ممنون از این همه محبت و حرفهای مثبت و انرژی دهنده . با خوندن نوشتهای شما خیلی خوشحال شدم و دل گرمی خاصی را به من هدیه دادین خیلی خوبه که یک عزیز دل یک هموطن و هم زبان در دیار غربت به این زیبایی با آدم ترددا کنه و همکاری و همدلی داشته باشه . من هم امروز صبح زود بیدار شدم و قصد دارم چند ساعتی در سایت باشم چون اینجا دنیای شادی و آرامش من هست و حال دلم فقط اینجا خوب میشه . مرسی عزیزم حالم از اون روز خیلی بهتر و خداوند معجزهای را وارد زندگی من کرده . منم از خدای مهربان برای شما همیشه آرزوی شادی و سلامتی و آرامش و بهترین احساسها را در لحظه لحظه زندگی را دارم .
سلام آیلین دوست عزیزم
امیدوارم حالت بهتر شده باشه و تونسته باشی ذهنت رو کنترل کرده باشی.
داستان غم انگیزی را تعریف کردی وقتی آدم قصه ی تورا میخواند احساس میکند که در حق تو ظلم وبی مهری بزرگی شده احساس نامیدی و یاس آدم را فرا میگیرد.
ولی وقتی بیشتر در داستانت تعمق کنیم وبراساس قانون وچیزهایی که تاکنون یاد گرفته ایم آن را تحلیل میکنیم .میفهمیم که مهمترین نکته ضعف شما وخیلی از ماهها نداشتن حس لیاقت و ارزشمندی در خودمان هست .خیلی تلخه ولی شما درین سالها برای خودتون ارزش قائل نبودید که با شما این رفتارها شده است. شما خودتان را لایق همسری متعهدو وفادار ومهربان ندیدید که گرفتار این چنین آدم بیمهری شدید .
او سالها به شما خیانت کرد ولی شما اورا رها نکردید به خاطر وابستگی یا ترس از جدایی یا به قول خودتان به خاطر فرزندانتان شما خودتون رو اولویت قرار ندادید شما برای خودتون ارزش قائل نشدید برای همین دخترتان هم با شما رفتار زشت ودور از احترام وادب دارد وشما فکر میکنید اون به پدرش رفته نه اینطور نیس چون شما از درون احساس لیاقت نداشتید وندارید هر جایی بروید یا حتی اگر همسرتان را هم ترک کنید دخترتان یا افراد دیگر جای انهارا میگیرد وهمان رفتار را با شما خواهند داشت.
به شما توصیه میکنم نوشته هلی زندگی با کمک خداوند را شروع کنید و مطالعه کنید وتاثیرات آن را در حال خودتان ببینید. استاد در دو قسمت به شکل عالی در باره مبحث ارزشمندی مطالب ارزشمندی گذاشته من چند روز هست در اون قسمتها موندم چون مهمترین موضوع زندگی ما احساس لیاقت وارزشمندی داشتن است وهمه ی ما درین موضوع مشکل داریم.
از خداوند مهربان برای شما گشایش قلبی آرزو میکنم امیدوارم حال دلتان خوب باشد و احساس ارزشمندی را در خودتان به وجود بیاورید و مطمئنم خداوند هر جای دنیا باشید با شماست وشمار تنها نمیگذارد. خداوند منتظر شماست تا گشایشی در زندگیتان ایجاد کند .
منتظر معجزه ی الهی باشید .
شما را به خدای مهربان میسپارم.
سلام دوست عزیز و مهربانم خیلی ممنون از همدلی شما و حتما از امر وز زندگی با طعم خدا. را شروع می کنم و خدا رو شکر حالم خیلی بهتر هست و دیگه به طور ملی همسرم را از زندگی ذهنم کنار گذاشتم و آرامش و شادی درونی خدا را به خودم هدیه کردم و الان به این موضوع پی بردم که نبودن همسرم خیلی بهتر از بودنش بود خداوند سعی می مرد با طریقهای مختلف به من بفهماند ولی من اصرار ماندم در آن زندگی بستر غمگین و سمی را داشتم خیلی خوشحالم که این آخرین باری بود که رفت و هرگز تا ابد به زندگی من بر نخواهد گشت و من از روحم و قلبم و ذهنم او را حذف کردهاند و الان زندگی شاد و آرام و احساس خیلی خوبی دارم راجع به خودم ود خورم هم حدود ۷۰٪ رفتارش با من بهتر شده الهی شکرت . از امروز زندگی با طعم خدا را افز می کنم خیلی ممنون از راهنماییتان . همیشه شاد و سلامت باشید دوست بسیار عزیز و گرامی من .
در مورد روابط عاطفی می توانم نمره قابل قبولی به خودم بدهم شریک عاطفی من تجسم رویاهای من بود و خیلی از ملاکهای را که در موردش بارها نوشته بودم را دارد در واقع من تجسم رویا را با به دست آوردن او معنا کردم برای همین در این مورد به خودم نمره قابل قبولی میدهم.
در مورد رابطه با فرزندان همه چیز در حال بهتر شدن است و من خوشحالم که بچه ها تغییرات را پذیرفته اند چون من یک پسر از همسرم سابقم دارم و همسرم هم یک پسر از همسر سابقش و خیلی تلاش کردیم تا بتوانیم یک سقف باثبات برای بچه ها درست کنیم که احساس امنیت و شادی کنند
در مورد رابطه با دوستان خیلی از خودم راضی نیستم چون تمرکزم از دوستانم برداشته شده و بیشتر متوجه رابطه خانوادگی است میدونم که دوستانم ازم دلگیر هستند.
در مورد مسائل مالی اگر چه گامهای مثبتی برداشته ام ولی همچنان کلی بدهی و قرض دارم و همش دلواپس قسطهای سر ماه هستم بارها می شود که مجبور میشوم پول قرض کنم و موید پرداخت قرض نگران پرداخت بعدی هستم کلا اصلا نمره قابل قبولی به خودم نمیدهم و هر روز بدهیم بیشتر می شود و استرس و نگرانی من بیشتر
در مورد سلامتی فقط یک دارو استفاده می کنم ولی وزنم بالاست و اضافه وزن دارم و خواهان کاهش وزن و چابک تر شدن بدنم هستم کلا در این مورد هم نمره قابل قبولی نمی گیرم
در مورد احساسات و سطح شادی در زندگی نسبت به قبل خیلی پیشرفت کردهام و کلا نمره قابل قبولی به خودم میدم به جز بعضی روزها که مواردی در زندگیم پیش می آید من عاشق کارم هستم و با آن عشق می کنم و این لذت باعث می شود احساس مثبت بودن و شادی بکنم
سلام باگوش دادن به فایل تازه متوجه شدم چقدرحال بدی داشتم قبلا وافکارم بدبود ولی باگوش دادن خداروشکرحالم روبه بهبودی هست وکمتر اجازه میدم افکارمنفی میادسراغم من همش میگفتم خدایا همش مریضم بیحالم وحال وحوصله چیزی ندارم چه زندگی هست وبچه چیه وچراازدواج کردم همیشه مینالیدم ولی با خوب کردن افکارالان ازداشته هام ازخداتشکرمیکنم درموردمالی درامدهمسرم درحدعالی نیست درحد معمول ولی من همش میگفتم چرا اوضاع مالی ما خوب نیست چراپولدارنیستیم ولی باخودم به این نتیجه رسیدم با همین درامدمیشه ازکم شروع کردتابه بالارسید بجای ناشکری درموردایمان بخدا همیشه نمازودعاوقران میخونم وباخداخیلی حرف میزنم ولی جدیدا باگوش دادن به فایل ها یادگرفتم بنویسم خواسته هامو وخیلی جواب داده وخیلی خوشحالم داروهای مصرفی من قرص تیروید هست وگاهی قرص اهن ولی به لطف خدا کم خونیم خوب شده مصرف نمیکنم فقط تیروید میخورم ودردهای بدنم خوب شده همه اینالطف عنایت خداست ما وقتی حالمون بده دردودل میکردیم بادوست ولی همون دوست دست میزاشت رونقطه ضعف ورخنه میکردبه زندگی ازوقتی فایل گوش میدم سعی کردم این عادت روپاک کنم ودردنکنم خودم بایدمشکلموحل کنم وزمانی دوست دارم به شادابی برسم میرم سایت ووقتموصرف فایل گوش دادن میزارم کمترتوفضای مجازی وقتموصرف میکنم یاکم کردم حرف زدن تلفنی بادیگران ما نباید نه به گذشته فکرکنیم وخاطرات رونبایدمرورکردوهموناباعث رنج وعذاب میشه ونه به اینده فکرکنیم اینده هنوزنیومده میسپاریم به زمانش خودش پیش میره ویا درمورداتفاقا جامعه نبایدپیگیرشد همش باعث حال بده میشه وباعث میشه ازداشته هامون لدت نبریم وخودمونوبادیگران مقایسه نکنیم مااززندگی دیگران خبرنداریم مابااحساس بدجهان روبه مبارزه دعوت میکنیم
سلام
چقدر جالب بود حرفهای استاد من تا حالا اینجوریشو فک نکرده بودم و همش حواسم به حالم بود که بد نشه والان فهمیدم که باید حال بد نداشته باشم اینحوری فشار ذهن کمتر میشه که من حتلم بد نیست یعنی حالم خوبه چون برای حال خو داشتن باید افکاری که حالمو بد می کنه را انجام ندم.
من هر وقت در جمع خانواده بودم تا یکی می خواست از وضعیت بدی حرف بزنه هی خودم تو حرفشون به حاشیه می بردم تا اون حرف بد ادامه پیدا نکنه ولی همیشه این وضعیت ادامه داشت و من بر اساس قانون جذب داشتم این وضعیت را به سمت خودم جذب میکردم که حالم خوب باشه.
ولیییی الان فهمیدم وقتی حواسم به حال خوب داشتن معطوف بشه در واقع در تمام حالت حتلم بده چون نگزانم نکنه یکی ی چیز بگه نکنه دیدن این فیلم حالمو بد کنه.
ممنونم استاد
درباره وضعیت سلامتی خود شرح دهید. مسائلی که با آن روبرو هستید و دوست دارید برطرف شوند را ذکر کنید.
من الان سرما خوردم و دوست دارم حالم بهتر بشه
لیست داروهایی که مصرف میکنید را بنویسید تا در آینده ای نزدیک دلیلی محکم بر تغییر وضعیت سلامتی شما باشند.
منیکی از داروهام که باید همیشه بخورم و یکیش کلسیم و یکیش هم تقویتی هست
مسائل و مشکلاتی که شخصا با آنها روبرو هستید و دوست دارید بهبود پیدا کند را شرح دهید.
من یک کم وقتی با دست راستم کار می کنم و یا وقتی می خوابم کمی اذیتم
شرح وضعیت خود در موضوع روابط را بنویسید.
من در روابطم با دخترم جالب نیستم اما با همسرم و دانش آموزانم عالی هستم و با همکاران م نیز عالی برخورد می کنم.
رابطه عاطفی خود با شریک زندگی یا شریک عاطفی تان را شرح دهید.
من با همسرم رابطه خوبی دارم ولی بعضی وقتها خیلی ایراد می گیره و همش زبا سرزنش داره ولی مطمئنم من اینو جذب کردم و این جذب خودمه.
رابطه عاطفی خود با فرزندانتان را شرح دهید.
رابطه خود با همکاران و مسئولین خود در محیط کار را شرح دهید. من با مدیرم و معاونین مدرسه رفتا عالی دارمفقط با خانم سرگرزایی معاون مدرسه یک مشکلی دارم اینکه من با تاخیر در پایان ساعت کاری می رم و از همه هم زودتر می یام سر همیننمی خوام اتفاق بیفته ولی اتفاق می افته چون من همش بهش توجهمی کنم به بد بودن ماحرا باید ذهنمو به سمت خوبیها ببرم
رابطه خود با سایر انسانها در زندگی روزمره را شرح دهید.
من روابطم بابقیه خوبه و در حد مطلوبی هست. همیشه از خوبیهاشو می گم وبه خوبیهاشون فکمی کنم تا جذبشون کنم
در هر حوزه بنویسید که چه مسائل و مشکلاتی در رابطه شما وجود دارد.
شرایط مالی خود را شرح دهید. اگر بدهکاری یا کمبود مالی دارید بنویسید. من بدهکارم و باید قرضهامو بدم و هی سعی می کنم کم کنم و همش دوست دارم تموم شن
اگر برای انجام کار ضروری نیاز به پول دارید درباره آن شرح دهید. من در موقع ضروری همش از همکترم قزاق پول قرض کردم و ایشون با روی باز بهم دادن.
گزارش کلی از وضعیت مالی خود در زندگی روزمره تان را شرح دهید. من همش سعی میکنم قناعت کنم و با اتوبوس سر کارم می رم و غذاهای معمولی می خورم و لباسای خونه ام ساده است
گزارشی از وضعیت مالی کسب و کارتان را بنویسید.
میزان پس انداز یا بدهکاری های خود را مشخص کنید. من پس انداز چند تیکه طلا دارمو نزدیک۳۰تومن قرض دارم و در آمدم ۱۳میلیونه.
راستی اینوبگم تایاد ترفته امروز از بانک بهم زنگزدن و گفتن جایی که ضامن شدم قسطاش عقب افتاده وباید پیگیری کنم من ضامن داداشم شدم و الان اون بیکاره
هی وقتی بهش فک می کنم حالم بد می شد تا اینکه سر نماز ایستادم یک ندایی بهم گفت همهچیز دست خداست باید وارد میدان مشکل بشی کس دیگه ای که کار ما را درست نمی کنهباید خودم مسولیتشو بگیرم و با خواهر و برادرام مشوت کنم و به نتیجه برسم. خیلی الان حسم خوب شدعالیم توکل بر خدای مهربانم میکنم اون بهتر از من تدبیر می کنه.
درباره وضعیت ارتباط خود با خداوند شرح دهید.
انتظار شما از خداوند در زندگی تان چیست؟ انتظار دارم خدا جون بهم یک ماشین پراید بده تا کارام راحتر پیش بره و یک راه درآمد دومی برام جور کنه. که راحت باشه
منتظر بلا و تنبیه الهی هستید یا بیشتر منتظر دریافت نعمت ها و پاداش های الهی در زندگی روزمره تان هستید. بیشتر منتظر نعمتهای الهی هستن
افکار خود درباره خداوند را شرح دهید.
نگرش شما درباره رضایت خداوند از خودتان را شرح دهیدمن مطمئنم خدا از من راضیه چون من را به این مسیر راهنمایی کرد من داشتم دوره تکرار تناسب را شروع میکردم که صبر کردم تا شنبه بشه وقتی شنبه شد من کمی سرما خوردم و در شغل همسرم بهش کمک کردم که خیلی زمان بر ببود دوباره گفتم بزارم هفته بعد و الان هفته بعد هست ولی باز هم همون وضعیت سرما خوردگی و ما خودم و همسرم.
ولییییبی امروز می خواست فایلها را از شنبه تا امروز سه شنبه را کوش کنم
یک ندایی در درونمگفت هدف تغییر هست نه گوش دادن و نوشتنباید ناهودآکاه تغییر کنهاین شد که گفتم بیکار نشینم برم تو سایت و انشاالله شنبه با انگیزه شروع می کنم
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیز
استاد من تو این فایل مخالف نظر شما هستم احساس خوب وبد هر دو تو جهان هست هم خوبی هست هم بدی فقط خوبی نیس جهان دوقطبیه
تو قانون جذب بهمون گفتن باید احساستو خوب کنی تا حالت خوب بشه ومارو از احساس بد ترسوندن احساس بد هم جزئی از وجود مونه احساس بد بد نیس احساس بد بهمون میگه ببین چرا حالت بده ریشه ی حال بدیتو پیدا کن چرا غمگینی چرا خشمگینی از چی ترسیدی
مگه شما از خویشتن دوستی حرف نزدین ما باید ببینیم چرا حالمون بد ما با عدم توجه به حال بدمون روش سرپوش میزاریم و دچار عقده های روانی میشیم اینا تو ذهنمون میمونن مارو بیمار میکنن این حل نکردن دلیل حال بدیهامون به مرور جمع میشه واز ما یه آدم بیمار روحی وروانی وجسمی میسازه به نظرم باید دلیل احساس بد شناسایی بشن بعد با خودمون حلش کنیم بنویسیم چرا حالم بده چرا استرس دارم بعدش بیایم خودمون با خودمون حلش کنیم به خودمون امید بدیم با خودمون گفتگو کنیم تا بار روانی این حال بد از ذهنمون بره وخالی بشیم .
استاد با نظر شما مخالفم که میگین بچه ها شادن یا به آرزوهاشون زو میرسن اگر اینطور بود این همه بچه ی گرسنه تو جهان نبود خیلی از بچه ها از گرسنگی و نداشتن سرپناه میمیرن .
بچه ها وقتی دنیا میان یا سختی ورنج از شکم مادر خارج میشن همون اولشم گریه میکنن با شادی که نمیان
بچه ها هم عصبانی میشن لج میکنن ناراحت وغصه دار میشن اذیت میکنن مادرها وپدرهاشون رو حوصله شون هم سر میره همه چی براشون گل وبلبل نیس که
با این حرفها خواستم بگم دنیا سخته زندکی هم سخته ما به این دنیا اومدیم که تو این سختی ها رشد کنیم وبزرگ بشیم .
چیز راحتی تک دنیا نیس آدمها باید حل مسائل زندگی و مدیریت احساسشون رو برعهده بگیرم نه اینکه بر روی تمام احساسات بدشون سرپوش بزارن و حل نشده دفنشون کنن
گریه هم لازمه تو زندکی غم هم لازمه شادی هم لازمه یه جایی باید احساساتت بروز بدی
خیلی از پزشکها میگن سکته تو مردها زیاده چون احساساتشونو بروز نمیدن ولی خانمها احساساتشونو بروز میدن گریه میکنن داد میزنن و..
به نظرم باید ریشه احساس بد شناسایی بشه و حلش کنیم نه اینکه بهش بیتوجه باشیم .
به نظرم نکته ضعف قانون جذب اینجاس که همیشه میگن حال بد اتفاق بد میار دلیل حال بد اگر شناسایی نشه باعث مریضی واتفاقات بد میشه
من ترجیح میدم چکاپمو شخصی تو دفترم بنویسم
ممنونم استاد
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس مخصوص خداوند است که مالک ومربی همه ی جهانیان است
سلم به اتاد عزیزو دوستان عزیزم درمسیر چله ی تغییر
خداروشکر که درمسیرزیبای تغییر قرار داریم
احساس خوب داشتن همه ی اتفاقات قشنگو رغم میزنه وچه زیبا گفتین که احاس بد نداشتن هم آسانتر اتفاقات خوب رو رغم میزنه
احساس من مواقعی بد میشه که دارم خودمو بازیگران مقایسه میکنم وقتی بد میشه که حسرت گذشته هارو میخورم یا نگران آینده ام ودرگیرچگونگی رسیدن به فلان خواسته م یاحل فلان مسئله م میشم
وقتی سعی میکنم مثل بچهها تو لحظه حال زندگی کنم وفقط از هرچیزی که همون لحظه هست و دارم لذت ببرم همه چیز خوبه
خدارو شکر که برای فایل به اندازه درک توان امروز پیام گذاشتم
شکر خدا
به نام خدا
هر روز که جلوتر میرم و از آموزشهای سایت استفاده میکنم چشمم روی حقیقتی باز میشه و به آگاهی نابی دست پیدا میکنم و امروز هم که وارد این چله شدم تا با آگاهی زندگی خودم رو دگرگون کنم.
هر روز داره به من یاد آوری میشه که زندگی من و شرایط اون در دست خودمه و با انجام تمرین تنها همون روز من میتونم به تناسب فکری دست پیدا کنم .
اون چیزی که ازش به عنوان سرنوشت یاد میشه چیزی نیست و سرنوشت من حتی به دست خداوند هم نیست بلکه این خود من هستم که سرنوشتم رو رقم میزنم.
در فایل مقدمه این دوره از احساس خوب که منشا تمام تغییرات زندگی ما بود گفته شد .
فهمیدم که نتیجه نداشتن احساس بد به وجود اومد احساس خوبه.
وقتی حالم خوب باشه از هر چیز کوچکی لذت میبرم و اگه حالم بد باشه در بهترین موقعیت هم که قرار بگیری حالت خوب نمیشه .
فهمیدم که این افکار من هستند که حالم رو میسازن افکار خوب حالت رو خوب میکنه و تو رو توی بهشت میبره و افکار بد زندگی رو برات جهنم میکنه.
برای داشتن احساس خوب لازم نیست کاری بکنیم.
برای داشتن حال خوب کافیه که کاری که حالت رو بد میکنه انجام ندی و افکار و باورها ی اشتباه وجودت رو پاک کنی.
وقتی حالم خوب باشه در زندگی بهتر عمل میکنم و تصمیمات درستی رو میگیرم و ذوق و شوق من برای زندگی و انجام کارهام بیشتر میشه و کم کم رفتار و گفتار و شخصیت من تکامل پیدا میکنه
من هم اکنون که روز اول این چله رو شروع کردم ته دلم نگران از آینده بچه هام هستم و در طول روز افکار منفی روحم رو آزار میده ولی با وجود نگرانی ذوق و شوق زندگی رو دارم .
خانه دار هستم و درآمدی از خودم ندارم ولی دوست دارم خودم درآمد داشتم تا نخوام از شوهرم پول بگیرم.
زندگی خوبی دارم نه آنقدر مرفه ولی کم و کسری در زندگی ندارم.
جسم سالمی دارم ولی مشپکل اضافه وزن آزارم میده ولی از نظر روحی افسردگی دارم و چند سالی هست دارو میخورم .
رابطم با همسر و بچه هام خوبه و با اطرافیان هم خوبه فقط خجالتی بودنم باعث میشه که با دیگران دیر ارتباط برقرار کنم.
امیدوارم با عمل به آموزشهای دوره تغییر ات خوبی رو در خودم ایجاد کنم.
باسلام خدمت شما استاد عزیز
وضعیت الان من و احساسی که دارم ا سه سال پیش بسیار فرق میکنه یادم میاد کاری که میخواستم انجام بدم به حوصله بودم و وقتم رو نمیذاشتم که اون کار رو با حوصله و بهترین شکل خودش انجام بدم همیشه دوست داشتم بیکار یه گوشه سرم تو لاک خودم باشه،
ولی امروزه در الان حساس بسیار خوبی دارم هنوز که از خواب بیدار میشم به مدت دو ساله که من این کارو انجام میدم یه دفتر دارم که اول که از خواب بیدار میشم با خدای خودم شروع میکنم نوشتن و حرف زدن که چقدر خوبه یک روز دیگه هم فرصت یافتن و زنده هستم و در احساس خوب و سلامتی از خواب بیدار شدم،
من یکی از تمرینهای خوبی بوده که من به مدت دو سال انجامش دادم و الان دیگه یک عادت زندگیم یک روتین زندگیم برام شده،
و فکر میکنم انجام همین کار کوچک نوشتن و سپاسگزاری برای هر روزم احساسم رو خوب کرده و باعث شده هر روز حال خوبی داشته باشم و روز خوبی رو شروع کنم،
ولی شرح حال الانم :
الان خیلی خوبه نه نگران آینده هستم از کسی خشم دارم و نه ناراحتم یا افسرده و بیحوصله،
نه دیگه با حرفهای دیگران توی جمعهای شلوغ واکنش نشون میدم و خودم رو میرنجونم و نه دیگه حرفها رو به خودم میگیرم خودم رو نمیدونم افکارم رو ر اساس آگاهی که به دست آوردم مراقبت میکنم و احساس خوب خودم رو تحت هر شرایطی اولویت قرار میدم،
الان دیگه با حرفهای هیشکی ناراحت نمیشم یا بخوام گریه کنم و واکنش نشون بدم اید بیتفاوت بهش نگاه کنم گوش بدم و بعد توی ذهنم بگم من به این عقیده باور ندارم و بعد مسیر خودم رو طی کنم،
انجام ندادن یه سری کارهایی که قبلا انجام میدادم باعث شدند که همونطور که گفتین من هم احساس خوبی رو در الان و همین لحظه داشته باشم آرامش صبر و حوصله و در نهایت ایمان که با نگران نبودن و افکار منفی نداشتن و پذیرش و قبول کردن لحظه های زندگی که خودم خالق اونها هستم و اتفاقاتی که ودم با واکنش دادن به جهان هستی برای خودم جذب میکنم یعنی همون قانون جذب،
و حالا بعد از این همه مدت شرح وضعیت من در سلامتی هم تغییرات بزرگ داشته مثلاً از زمانی که آرامش دارم و راحتم زیاد مشکل خاصی در جسمم نمیبینم ،دیگه نگران نیستم که از نظر دیگران آیا با خوردن غذاها یا هر چیزی جسمم دچار بیماری بشه و وقتی که آرامش رو پیدا کردم آگاهی و افکار خوب و احساس خوب رو درک کردم رابطه خوبی با سلامتی و حال خوب پیدا کردم،
من فهمیدم که از روی خشم و واکنش دادن هام و استرس و از روی زیادی حساس بودن هام در گذشته جسمم رو با بیماری ها اذیت میکردم الان ولی خیلی خوبم ،
خدارو شکر عالی ترین ارتباط رو با احساسم و سلامتی جسمم دارم و در هر شرایطی من اول ارامش خودم رو حفظ میکنم و بعد از روی اگاهی واکنش میدم اگرم بحثی رو دوست نداشتم فقط نگاه میکنم و سکوت میکنم،
بخش دیگه ی وضعیت حال خوب من ارتباطی خوب و عالیه که با انسان ها پیدا کردم،
قبل از اون همیشه خودم را تنها میدونستم فکر میکردم نه دوستی دارم نه کسی نه فامیل و هیچکس منو دوست نداره و همیشه احساس میکردم نیاز دارم که یک انسان از بیرون بیاد و منو ببره خوشحال کنه حالمو خوب کنه،با وقت گذاشتم برای من به من ثابت کنه که آره من تنها نیستم و از یاد برده بودم که ر آدمهای خوبی دور و برم هستند چقدر با آدمها و انسانهای خوبی در ارتباطم،
میخوام همین جا به خاطر این چند سال یا بهتره بگم این سه سال حال خوب و احساس آرامش و ایمانم از فرشته نجات خودم تشکر کنم،میدونم که میخونی نوشتههای منو عمه جونم تو فرشته ی نجات منی ،
میخوام بهت بگم که تو اون زمان دیدی حال منو و احساسم برات اهمیت داشت تو دیدی که چقدر ناراحتم تنها و حس بدی دارم،منو به سایت معرفی کردی و بهم راه و روش زندگی رو نشون دادی و بهم فهموندی که باید اول از همه خودم را دوست داشته باشم و به من فهمونده که من تنها نیستم خدایی دارم که از همه به من نزدیکتره و منو بدون قید و شرط دوست داره،
میدونم کی نوشته منو میخونی خیلی از تو ممنونم تو برام مثل فرشته نجاتی میمونی که منو از باتلاق افکارم بیرون کشیدی و به روزهای قشنگ زندگی برگردوندی،این روزهایی که الان هنوز بیدار میشم و حالم خوبه سپاسگزارم و حتی از شدت خوشحالی گاهی اشک شوق میریزم تو باعث شدی که اینجوری زندگی خوبی رو تجربه کنم و من هم بهترینها رو برات آرزو میکنم،،
ارتباطم با دیگران رو از این جا یاد گرفتم از زمانی یاد گرفتم که دیدم چقدر میتونم خودم رو دوست داشته باشم و بعد آدمهای دیگرو دوست داشته باشم میتونم چقدر حال خوبی بدم به انسانهایی که حتی با یه لبخند میتونم روز دیگران را زیبا کنم با جملات خوب با گفتن خوبیهاشون با دیدن زیباییهای دنیا،
شرح وضعیت خودم هم در ارتباط با خداوند و ایمانم رو میتونم اینجوری بگم که در بهترین این احساس و ایمان خودم هستم،از زمان جدید کار خودم رو نسبت به خداوند تغییر دادم و خدای واقعی را شناختم،خدایی که درون منه نه در آسمانها خدایی که هر لحظه و هرجا کمک و یار منه و همیشه ون چیزی رو در زندگی پیش روی من قرار میده که من از اون درخواست میکنم، وعیت ارتباطم با خداوند بسیار عالی شده و بسیار تغییر کرده یدونم چه جوری توضیح بدم نمیدونم چه جوری بگم ولی خیلی حال خوبی دارم خیلی دوستش دارم و انگار هر روز توی زندگیم احساسش میکنم زاتشو میبینم نعمتهاشو لمس میکنم و راضی و خوشحالم از کنارش بودن یلی احساس قدرت میکنم از اینکه با خدا هستم اونجوری که خودم دوست دارم به خودم انتخاب کردم که ایمان داشته باشم،
و برای همه داشتههای خودم و همه نعمتهای زندگیم همه انسانها و خانواده و همه دوستان و آشنایان سپاسگزارم،برای همه لحظههای زندگیم برای همه خوبی یا بدیهایی که گاهی از من سر زده اسگزارم و میپذیرم و من تعهد میدم که همیشه در این مسیر خوب بمونم و حال خوب خودم رو بهتر و بهتر از قبل احساس کنم،
باتشکرازشما
سلام مهین جان آبجی گلم
همه ی متنت یه طرف اون آخرش که منو خواهر قشنگت خطاب کردی یه طرف
کلی ذوق کردم و خوشحال شدم
مرسی ازین همه احساس خوبی که پیامت بر من جاری کرد و روز منو به عالی ترین روز ممکن تبدیل کرد
خدا رو بخاطر وجود دوستای خوبی که در زندگیم جاری میشن شکر میکنم
همنام خواهرم هم هستی میدونستی که
با یاد ونام خدا
با سلام و درود خدمت استاد و دوستان هم مسیر
خدا را شکر می کنم که بعد از مدت ها که شرایط روحی خوبی نداشتم دوباره به سایت هدایت شدم وقتی این مطلب را دیدم سریع وارد شدم و متن رو خوندم و فایل را گوش دادم. حقیقتا استاد من تو نوشتن خیلی حوصله ندارم اما وقتی شما نوشتید بهای اون نوشتن نظر هست تصمیم گرفتم بنویسم.
شرح وضعیت من در موضوع احساس:
چند مدته که احساس شادی در وجودم کم شده و بیشتر موسیقی غمگین گوش میدم.خیلی حس و حالم روبراه نیست و غم و ناراحتیم زیاده به خاطر یه سری مشکلاتی که حدود یکساله برام پیش اومده افکار منفیم زیاد شده و مرتب نجوای ذهنی دارم که سعی می کنم کمتر بهشون فکر کنم اما خیلی موفق نبودم.
شرح وضعیت من در سلامتی:
خدا روشکر از نظر سلامتی مشکل خاصی ندارم اضافه وزن ندارم گاهی ورزش می کنم و فقط قرص تیروئید مصرف می کنم. اندام های بدنم سالم هستن و بسیار شاکر خداوندم.
وضعیت روابطم:
۶ماهه به خاطر مشکلات عاطفی با همسرم شرایط روحی خوبی ندارم .ترس از آینده زندگیم دارم.امابا فرزندانم رابطه عاطفی عالی دارم در محیط کار با همکاران و دانش آموزانم مشکلی ندارم و شرایطم خوبه.با خانواده هم ارتباط عاطفی بسیار خوبی دارم و خدا رو شکر راضیم ولی خیلی اهل رفت و آمد با فامیل دور نیستم ولی تلفنی ارتباط دارم و از حال و احوالشون باخبرم
وضعیت مالی:
وضعیت مالی متوسطی دارم که به خاطر کار همسرم امسال خیلی متضرر شدم و تموم سرمایه و پس اندازم برای کار ایشون هدر رفت. حتی خونه و ماشینمون.
وهمین باعث اختلاف من و همسرم و از بین رفتن روحیه من شده و مدتی خیلی افسرده شدم. اما با توکل به خدا تا حدودی تونستم مسلط به افکارم بشم.
ارتباط با خدا
استاد من تو این ناحیه احساسم عالیه خدا رو شکر در تموم لحظه ها حضور خداوند را کنار خودم احساس می کنم و به حکمتش ایمان کامل دارم و توکلم به خدا زیاده و اگه این نبود کلی کم می آوردم و تا الان از پا افتاده بودم سعیم اینه که همیشه فقط با خودش درد ودل کنم و خواسته هامو ازش بخوام و تو مسیر پیشرفت حرکت کنم و هیچوقت کم نیارم.🙏🙏🌸
به نام خدای عشق ومهربانی
سلام خدمت استادگرامی و دوستان همراهم
وقتی اسم ازچله اومدحرفهایی که تاالان درموردش شنیده بودم برام تداعی شدکه بایدریاضت کشیدوکارهای خاصی راانجام داددرزمان خاص و…تاخداونداون خواسته ای که داری رابهت بده یابه خدانزدیکتربشی😳
ولی درحال حاضرخداراشکربه این اگاهی رسیدم که خداازرگ گردن بهمون نزدیکتره وخیلی ساده هم بدون این کارهامیشه ازش چیزی رادرخواست کردواگه به صلاحمون باشه حتمابهش میرسیم اینجاقراره که اگاهیمون رابالاترببریم وخودمون رارشدبدیم وقتی که افکارمنفی میادسراغمون یاحالمون خوب نیست نیازی نیست کارخاصی انجام بدیم نمیتونیم که به اونهافکرنکنیم فقط بایدچیزی دیگه راجایگزین اون کنیم چیزایی که حالمون راخوب میکنه مثل موزیک/فایل/پیاده روی/رقص و….
وبرای اینکه حالمون خوب بشه دنبال تغییردیگران نباشیم چون هرکسی خودش بایدبخوادکه تغییرکنه وتلاش مافایده ای نداره
بهرحال درزندگی روزمره گاهی دچارافکارمنفی میشم ولی اگه قبلاسالهایاماههایه موضوعی فکرم رادرگیرمیکردوهرروزباهمون افکارازخواب بیدارمیشدم الان شکرخدابه یک روزیاحتی ۱ساعت رسیده ادم شادی هستم وسعی میکنم کارهایی راانجام بدم که حس درونیم شادتربشه گاهی نگرانی دارم درموردسلاتمی همسرم ورفتاربچه ها که امیدوارم بهتربشندازنظر آیندشون که واردجامعه میشندنگرانی دارم درکل ارامش دارم ولی کارهای همسرم وپسرم گاهی ارامشم رابرهم میزنه ازنظرسلامتی خداراشکرمشکلی ندارم فقط دوست دارم شکمم تختربشه وبازوهام هم کوچکتربشه ودردکتفم هم که گاهادردمیگیره خوب بشه دوست دارم که دیدچشمام خوب بشه ودیگه عینک استفاده نکنم
درموردروابط خداراشکرخیلی خوب عمل میکنم فقط باپسرم هرکاری که میکنم نمیتونم اون صمیمیت راایجادکنم انگاراصلاحرف همدیگه رانمیفهمیم دوست دارم بتونم باهاش رابطه ای صمیمانه داشته باشم ودرکش کنم دررابطه باهمسرم خوبیم ولی میتونه بهترازاین هم باشه وبیشتراحترام به حقوق هم بگذارم وبرای هم ارزش بیشتری قایل باشیم
ازنظرمالی درحدمتوسط هستیم ولی قسط وام وچک وبدهی برای کارهمسرم وخریدوسایل وشهریه مدرسه داریم ودوست دارم برای خودم اینقدرپول توی کارتم داشته باشم که هرچیزی که دوست دارم رابخرم احساس نیازبه خیلی چیزهاوکارهای برای خودم دارم وپس اندازهم نداریم
درموردایمانم به خداکه خیلی دوسش دارم وهمش باهاش حرف میزنم جاداره که بهترهم بشه چون دارم روی خودم کارمیکنم واموزش میبینم خودم رادرحال دریافت بیشترنعمتهای الهی واتفاقات خوب میبینم ووقتایی که خودم رامدیریت میکنم وکنترل روی رفتارم ورودیهام دارم احساس میکنم خداازم رضایت بیشتری داره
ممنونم ازاستادگرامی که این مطالب راباما به اشتراک میگذارند امیدوارم روزهای بهتری راکنارهم بسازیم❤️
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
چقدر خوب که یک برنامه جدید داریم، خدا را شکر
مدیریت احساس
چقدر خوب، تا بحال همش شنیده بودیم که احساستان را خوب کنید، با کارهایی مثل مدیتیشن و … ولی الان می گیم احساسمون رو مدیریت کنیم.
چرا؟
چون حال ما و احساس ما که ابتدا به ساکن بد نبوده، یک عواملی باعث شدن احساس بد بشه، و حتی در هر لحظه ممکنه احساس فردی از خوب به بد تغییر کنه. پس ما کافیه بریم روی دیفالت کارخونه، یعنی احساس خودمون رو در لحظه بشناسیم، درک کنیم و مدیریت کنیم. کافیه احساس بد نداشته باشیم. یعنی باز هم مثل لاغری قرار نیست کار اضافه ای انجام بدیم، فقط باید فرمول هایی که باعث این ایراد شدند رو پیدا کنیم و بشناسیمشون و بعد اصلاحشون کنیم یا مدیریتشون کنیم. وقتی احساسمون (احساس بد) رو مدیریت می کنیم، روی واکنش های ما تاثیر می ذارن و باعث می شه احساس بد تداوم نداشته باشه و در واقع در احساس خوب باقی بمانیم.
احساس بد مثل دومینو عمل می کنه، مثلا یک فرد نزدیک به ما با کاری که کرده احساس بدی در ما ایجاد می کنه، این احساس بد باعث یک واکنش بد از طرف ما می شود، مثلا باهاش دعوا می کنیم، حالا این دعوا خودش باعث احساس بد چندین برابر احساس بد قبلی می شه، تا شب حالمون بده، شب خوب نمی خوابیم، فرداش هنوز وجدانمون ناراحته و …
یه بار استاد یه مثال بافتنی رو زدن، این برای احساس بد هم مناسبه، احساس بد اول رو داریم، احساس بد دوم به اولی زنجیره می شه و بافته می شه و این بافتنی احساس بد ادامه داره و طولانی می شه و بعد دیگه شکافتنش و درست کردنش کار راحتی نیست.
بریم که ببینیم چه تمریناتی داریم. به امید خدا
براوووووو👏👏👏👏👏لیلا جان
بهترین متن با بهترین تمثیلی بود که بین دیدگاه ها خوندم
خوشحالم که تو رفیق من شدی
دوستت دارم دوست خوش ذوق آگاه و شاد من
کلی انرژی مثبت ازت میگیرم
سلام وقت به خیر همیشه دنبال حال خوب می گردیم توی عوامل بیرونی ومحیطی وسرگردانیم چرا حال دل من خوب نمیشه وبعد ازهمه چیز گله وشکایت داریم غافل از اینکه باید تغییر را توی خودمون بدیم تا حا دلمون خوب بشه باید جلوی ورودیهای بد را به خودمون بگیریم ونکات مثبت همه چیز راببینیم آنوقت می بینیم جهان چقدر رنگی رنگی و زیباس چقدر چیزهایی بوده که ما به آنها توجه نداشتیم وبه عظمت وبزرگی خدا بیش ازپیش پی می بریم باید افرادی را که حال دلمون را خراب می کنند را ندید صداهایی که دوست نداریم را نشنید و…و فقط وفقط زیباییهایی که همه همه مخلوق خالق مهربان است را دید ولذت برد وادامه داد واستمرار داشت که دیگه دراین راه فقط زیبایی ولذت وجود داره خدایا شکرت به خاطر همه چیز
به نام خدای بخشنده ومهربان
سلام براستادعطار روشن وهمه دوستان هممسیر
وفتی من وارد سایت شدم ازهدایت وحمایت خدای مهربانم کلی نگرانی وحال بد رو به میزانزباد داشتم واین احساس خوب نبودن درزندگی من به میزان بسیار وتکرار میشد وهر کاری میکردم مهمانی میرفتم تو جمع بودم گردش میرفتم ولی اون احساس خوب درست رو نداشتم ومتوجه نمیشدم جرا نمیشه حسم تو حالت خوب باشه شاید حسمخوب بود ولی زمانش انقدر نبود که ارامش روبه من هدیه بده
دوره ای ورد به سرزمین لاغرها و دوره خدا هزگز دیر نمیکند اولین هدف تو این مسیرداشتن احساس خوب بود هر روز صبح این جمله تاکیدداشتم که من نبایدحسم بد داشته باشم واحساسم رو خوب نگه دارم
وسعی کنم تا اخر شب توهمین حس باشم وهرصبح وهر شب هم ازخدایی خودم تشکر کنمکه تواستم حالم خوب نگه داشتم و بعضی تمرنهای تو هردوره انجام داد کل توجه دادم به اموزش درست وتمرینکردن وهم زمان اجازه ورد افکار منفی رو به خودم ندادم و اون افکارکاهش دادم که به شکرخدای مهربان نتیجه خوبی هم داشت کمتر توافکارمنفی بودم و مرور اون افکار رو نداشتم
متوجه شدم من ارام شدم و حتی انقدراین ارامش درمن بخوب هست که بعصی زمان حتی به من گفته شد بی خیال شدم
و به مرو همون افراد ازاین ارامش من حالشون خوب بو.دودوست داشتن مثل من اون ارامش رو بی شکل درخودشون ایجادکنن و مایل شدن که انها توهمین ارامش خودشون رو بین
درمن امید زیادی ایحاد شد وبرای خودم کلی برنامه که باید طی سالهای اینده انها رو انجام بدم رو چیدم من تو مسیر فبلی برای همون روز خودم برنامه نداشتم چه برسه به دو سال اینده دبرنامه نوشته و تو ذهنم دارم خودم باور نمی کنم که تو این شکل زندکی خودم دارم مبینم امروز دخترکه به شکر خدا خیلی فعال هست ازمانش بهترشکل استفاده میکنه وسعی در هدر ندادن زمان داره که ازوفتش به شکل بهتر استفاده کنه به من میگفت تودیگه خیلی بر نامه برای انجام دارای کمی انها رو کم کن بهش گفتن درست میگی من بخشی رو فعلا متو قف کردم وبهشون تو جه ندارم تا کل دوره هام تمان بشه به بخش تکرار برسه اون زمان اونکاره که جا مونده رو شردع کنم
اولین و مهم ترین کارم درحال حاضر درک و توجه و درستی اموزشم هست اون با حس خوب ولذت از دریافت هراگاهی که برای من دنیای از حال خوب رو ساخته داره طی میسه کلی تغییرات عالی روحی و جسمی دارم دیگه اون برخورهای سابق چه تو بیرون وجه تو منزل رو اصلا بهش اون نگاه فبل روندارم تعریف های تازه بهش دادم وازیی کمک یی فرد انقدر شادی دورنی درمن ایحادمیشه و میگم انسانها خوب به شکر خدا زیاد هستن که دوست دارن محبت رو تقسم کنن و حال دلشون خوب باشه وحس خوب دادن به جهان من باید فبول کنم که اون حس بهشون برسه من یی مشکلی که داشتم وفتی بیرون میرفتم اگه یی فردی میخواستم تو بالا رفتن ازپله یا پایین امدن به منکمک کنه خیلی نارحت میشدم وکلی جسم بد بود که چرا تواین وضعیت هستم که باید از دیگران کمک نخواسته رو فبول کنم وحتی باره شد برای همینکار دخترم ازدست کلی ناراحت شد که جرا دستش توبیرون تواون زمان نمی گیرم از کمکش بهره نمیبرم حاضر هستم ازدر دیورار بگیرم که مباد توکمک دادن به من اون به طرف خودم بکشم وباعث خدای نکرده اسیش بشم ولی این باره من توبیرون باهش بودم اون اعتراض کرد که جرا به این شکل رفتار میکن مواون دوست داره به جای افرار غربیه که میان تا به منکمک کنن اون اولین نفر باشه به خودم قول دادم که ازاین به بد حتما اولیننفردخترم باشه که اون حسش با بودن در کنار من توحس خوب باشه نگران افکاز مردم نباشه که دربارهاش چی فکرمیکنن چون من پنج شنبه بیرون باهش بودم اقای ازپشت میز بانک امد به من کمک گردوفتی اون داشت کار بانکی من انجام میداد همون فردبشه گفته بوده جرا به مادرت کمک نمیکنی وفتی صحبت دخترم رو شنیدن بهش گفتم مهم نیست دیکران چی فکرمیکنن مهماون حس هست که من تو این کار دارم ولی بهت قول میدم تا زمان بهبود این بخش اولین نفر تو کمک گرفت خودت باشی دخترم خوشحال شد که من حسش احترام میزارم وقصدم وفت اسبیب نیدیدن اون هست همین
جون من مشکلات این بخش رو با کل وحودم حس کردم و دوست دارم اول خودم این بخش رها بشم وتو سلامتی کامل خودم رو بینم و حسم که خوب هست هر روز بهتر باشه و فرزندانم به و امید خدا تو سلامتی کامل به زندگی خودشون برسن و از بابت من خیالشون تو ارامش باشه از وفتی من وار سایت شدم خودم حس میکنم که جقدر از بابت من خیالوشن راحت هست
چون من هدفم و مسیرم رو از هدایت وحمایت خدایی عزیزم هدیه گرفتم بهتر شکل دارم بارها از این بابت دارم انجام میدم خوشحال خودشون رو ابراز کردن و تشویق کردن که ادامه بدم برای بهتر شدن تناسب و سلامتی جسم خودم واقعا از هر روزم کلی لذت میبرم توجه چون حس خوب هست با کمک خدای عزیزم توحال خوب هستم کاری برام پیش میادوکاری روانجام میدم همون زمان اگه تا شروع میشه حسم بد بشه فوری با تمرینهای که ازو فبل براش چیدم خودم توحال خوب نگه داشته وبرکشت به حال خوب رو برای خودم رو واجب میدونم ارامش ناشی از این کار من توحس بهتر نگه میداره ارتباط خیلی بهبود یافته و ارامش نشاط بهتری تو ارتباط با همسرم فرزندانم و اطرافم دارم در جمع خانواده خودم از این ارتباط که کیفت اون بیشتر شده محبت بیشتری توبشتری تو بین اعضای خانواده ام به شکر خدا افزایش پیدا کرده که از خدایی عزیزم بسیار تشکر وسپاسگزار هستم که عشق محبت بین من و همسر و فرزندانم و دامادهای وبیقه خانوادها رو زیادتر کرده و حتی بجه که تو اناق با هم در حال صحبت هستن هی من صدا میکنن که و تو جمع انها باشم و تنها نباشم و لذت بیشتری برای خودم با بودن در کنارشون کسب کنم و خداوند کمک مکنه کاری میکنه محیط برام ازشادی بیشتر موج بزنه و خنده شادی بیشتر رو تجربه کنم و حالم توحس خوب باقی باشه مثل جرخه که تو دنده درست و افتاده روغن کاری شده هر چرخ دنده تو جای خودش بی سر صدا داره کار میکنه وهیج و برخورد با اون شدت صدای فبلی دیگه نیست وهر بخش توجای خودش داره ارام ارام کارش انجام میده و تو هر جنبه کارم تو بخش رشت و کسترش هست اگر چه ارام ارام ولی هست و این نشان از درستی مسیرم اموزش خودم هست که نتیجه اول تغییر داده و هم نتیجه هم داده بزرکتر میشه جون ادامه دادم و احساسم تو بخش خوب نگه داشتم حال بد داشتم یی زمان هم کمی نا امید شدم ولی و دریافتم و یادگرفنمکه چطور اون ساعت افکارم رو مدریت کنم وحس خوبم رو به خودم برکشت بدم و اجازه شدید شدنش رو از خودم بگیرم
فایل گوش کردن فایل دوره ورده به سر زمین ِلاغرها رو تکرار کردن دوره با شکوه خدا هرگز دیر نمیکند رو که حال خوب کنه خیلی عالی برای من هست هیج فایلی به اندازه این دوره اون حال خوبی رو برای من نداره فابلهای دوره برای یی سال با دفت زمان خوب به باره پنچم تکرار هم رسیده که خیلی از تکرارش لذت می برم تازه بخشهای تازه داره برام واضح میشه ودرگ بهتری ازش کسب میکنم خلاصه همه وهمه داشتن احساص خوب و فقط ادامه دادن واز مسیر خارج نشدت هست که با بودت وادامه دادن حتما نتبجه هم کسب میشه راهکار هم یادگرفته میشه که چه زمانی اگه این حس دجار مشکل شد تو اولین زمان خودم به حس خوب برکشت بدم
خدا پشت و پناهتون یا حق. حق نگه دارتون
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و راضی بودن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستانم گرامیم
منم یکم جدیدا اینجوری شدم احساسم یادم نمیاد ولی دیگه از رفتار انسانها اونم اگر خیلی تند نباشه ناراحت نمیشم زود ازش میگذرم ولی اگر تند و بد باشه خیلی ناراحت میشم سعی میکنم حال بد نمونم ولی گاهی یادم میاد حالمو بد میکنه
میدونید استاد دلم میخواد منم این کارو انجام بدم ولی برام یکم راحت نیست چرا چون من عقیده دارم برای اینکه مثلا از روش سپاسگزاری یا تجسم استفاده کنم برای رشد و پیشرفتم در لاغری یا تمام جنبهای زندگی ولی میگم باید من هیچ کاری نداشته باشم تمام تمرکزم برام برای مثلا تجسم تا در هر مورد از زندگیم که مشکل دارم تجسم انجام بدم و اون مشکل هل کنم میدونید که تجسمم اینجوری نیست باید هر شب انجام بدم
اما وقتی دوره دارم اینا نمیتونم تمرکز کلی روی این مسایل داشته باشم یعنی اشکالم اینکه هنوز یاد گرفتن یاد نگرفتم یا هنوز درک نکردم یا هنوز نتونستم تعادل بین اونها برقرار کنم و مورد دال هر سه مورد صحیح میباشد
دلم میخواد وقتی تجسم انجام میدم و درسهای بعدی میگیرم دیگه تجسم یادم نره به عادتم تبدیل بشه نمیخوام همش سعی کنم تجسم کنم سعی کنم حالم خوب نگه دارم سعی کنم فکر منفی نداشته باشم سعی کنم سعی کنم سعی کنم باشه میخوام به عادتم تبدیل بشه که کار بعدی که مثلا سپاسگزاری رو میخوام انجام بدم تجسم در ذهنم ثبت و ذخیره شده باشه بعد سپاسگزاری و بعداحساس خوب داشتن و ،،،،،رو در دهنم ثبت و ذخیره کنم و این موضوع باشه میشه من احساس کنم از بقیه دوستانم عقب افتادم و این باعث میشه حالم بد بشه
استاد برای منم احساس خوب داشتن بینهایت مهم و برای همین من سعی میکنم همیشه حالم خوب نگه دارم که احساسم خوب باشه چون قانون جذب یاد گرفتم اگر فکرم خوب باشه احساسم خوبه فرکانس خوب اریال میکنم خداوند هم اتفاقات خوب به شکلهای مختلف وارد زندگی من میکنه بشکل سلامتی وارد شدن مول اتفاقات خوب شادی لدت و،،،،
و احساس خوب خیلی دوست دارم چون حس و حالم دگر گون میشه وقتی احساسم خوبه خدایا شکرت
منم الان درک کردم که رفتار همسرم تغییر کرده رفتار دختر کوچکترم تغییر کرده پس هدیه ای از طرف خداوند برای احساس خوب داشتن من خدایا خیلی مهربونی خیلی بزرگی که برای من هدیه در نطر گرفتی برای تک تک هدیه های ارزشمندت بینهایت سپاسگزارم
منم همین جور قبلنا فکر میکردم فیلم ببینم تلوزیون نگاه کنم و،،،حال منو بهتر میکنه خوب بطاهر هم بهتر میکرد ولی در واقع به بدتر شدن حال من اقدام میکرد چون من کلی ناراحت میشدم مثلا از فیلم اوشین که چقدر ادمها بد جنس هستند چرا باید یه دختر ۹ساله زمستون تو سرما بره جایی کار کنه که خانواده اش بتونن برنج و تربچه بخورن
بعدها هم که بزرگ شدمم همین فکر میکردم یه فیلم میدیدم که زن و شوهر هنوز ازدواج نکرده بودن دایم با هم دعوا داشتن اینا بطاهر حال من خوب میکرد از شرایط زندگی خودم دورم مبکرد ولی یه چیز جدیوی وارد زندگی من میکرد و الان خدارو شکر نه فیلم نه تلوزیون نه اخبار نمیبینم خدایا شکرت
استاد منم تصمیم گرفتم از الان بیام در طول روز کارهایی انجام بدم که حالم خوب بشه الانم دارم همین کارو انجام میدم کتاب میخونم فایل گوش میدم تمرین مینویسم موقع انجام کارهام به درسهام فکر میکنم تا حال دلم همیشه خوب باشه اما این کافی نیست این من سعی میکنم انجام بدم دوست دارم عادتم بشه دیگه من سعی نکنم به محض اینکه یادم میره حالم خوب کنم سریع یه فکرهای دیگه میاد تو سرم شاید حال متو بد نکنه ولی بی ربط لزومی نداره ولی فکره دیگه میاد من مسیول فکر کردن خودم میول احساس خوب خودمم هستم خدایا کمکم کن تا بتونم این مسیولیت به بهترین شکل ممکن انجام بدم خدایا ممنون متشکر و سپاسگزارم
منم اینجوری عمل میکنم وقتی ببینم حالم بد یا از حرف کسی ناراحت شدم سریع حال خودم خوب میکنم نمیذارم تو حال بد بمونم
اتفاقا برای من ایجاد شد که خوب من باید چکار کنم احساسم خوب نگه دارم گفتم بهتره که فایل گوش بدم کتاب بخونم سپاسگزاری کنم بابت نعمتهایی که هدیه خداوند به من بوده و فکر بد نکنم حالم خوب میشه
منم دوست ندارم احساس بد داشته باشم دوست دارم حالم همیشه همیشه خوب باشه همه چیز بر وفق مراد من باشه اتفاقات خوب پشت سر هم در زندگیم اتفاق بیافته اتفاق بد میگم توهم اصلا وجود نداره وقتی احساس بد وجود نداره من باید حالم خوب باشه
احساس بد جز وجود من نیست احساس بد لازمه حیات من نیست پس دلیلی نداره که وجود داشته باشه و این فقط و فقط ربط داره به من که من در طول روز به چه چیزهایی فکر میکنم اگر فکرم خوب باشه و در طول روز فکر بد نداشته باسم چه بخوام چه نخوام حالم احساسم خوب هستند ولی اگر یکم پام بلرزه فکر بد داشته باشم حالم و احساسم بد میشه و و احساس بد دارم و این خوب نیست خدایا من از تو میخوام که به من کمک کنی تا همیشه احساسم خوب باشه
وقتی احساسم خوب باشه طبعا همه چیز بر وفق مرادم حالم خوبه شادم ارامش دارم تازه به دیگران هم حال خوب احساس خوب شادی و،،،رو انتقال میدم تازه امید به زندگی دارم از زندگیم نهایت لذت میبرم انسان سپاسگزارتری میشم اتفاقات خوب پی در پی تجربه و زندگی میکنم خلاصه دنیای من گلستان میشه پس خدایا کمکم کن تا من احساس خوب پایدار برای همیشه تجربه و زندگی کنم دنیای خودم بسازم خدایا خیلی دوستت دارم
استاد اتفاقا دیروز داشتم دیدگاه دوستی میخوندم که تازه وارد این بهشت قرین شده بودن من داشتم متنشو میخوندم یهو توجهم به این افتاد که چند روز اومدن چه مدالی گرفتن رتبه اشون چنده دیدم با من هستند رتبه اش ۶پیشرفته است اولش براش دعا کردم بعد ناراحت شدم گفتم ای بابا این خانم تازه اومده کی وقت کردی این همه فایل گوش کنی که رتبت ۶شده من چی کلی سال اومدم هنوزم لاعر نشدم و اینکه گام سوم تمام شد من لاغر نشدم حالم بد تر کرد
و بعد یادم نیست چی گفتم یهو غیر ارادی رهاش کردم ادامه متن خوندم واقعا مقایسه کردن کار خوبی نیست بجز ناراحتی نامیدی یاس چیز دیگه ای نداره من بعد از چهار سال به خودم گفتم فرزانه انگار این راه برای تو جواب نمیده ولش کن بیخیالش شو بعد فورا گفتم ولش کنم چکار کنم میرم سر داستان قبلم الان حالم خوب شرایطم تغییر کرده ادامه دادم
و مقایسه کردن گاهی خانمان سوز میشه اگر یکم بیشتر ادامه میکرد اینو که گفتم شاید چند ثانیه شد من یهو انقدر دگر گون شدم ولی خدارو شکر ادامه دادم متن خوندم کلا یادم رفت هواسم رفت به امتیاز دادن اینا تموم شد خدارو شکر
اینجوری بهتر درک کردم که لازمه داشتن احساس بد چه چیزهایی برای داشتن احساس خوب فقط باید اونها رو انجام ندم این راحترین و اطمینانترین راهی که میشه به احساس خوب رسید دیگه شک و تردید نداری الان احساسم خوبه یا بد میگی من چه فکری داشتم به چی توجه کردم درباره چی صحبت کردم چی دیدم اگر اونها حال منو بد کردن باید اونا رو دیگه انجام ندم خودبه خود به احساس خوب میرسم خدایا شکرت و ممنونم استاد کلید طلایی بینظیری بود متشکرم
منم فکر میکردم برای اینکه احساسم خوب بشه باید کارهایی انجام بدم اما چون نمیتونستم همیسه و مداوم اون کارها رو انجام بدم در نتیجه فکر میکردم چون اون کارها رو انجام ندادم حالم بد ولی این ایده خیلی عالی تره که به چیزهایی که دوست نداری توجه نکن دربارش حرف نزن بهش فکر نکن تو خود به خود احساست خوب میشه و مهمتر از اون خوب میمونه این عالیه
استاد الان من اینو تجربه کردم که من احساسم خوب بود دخترم گفت مامان غذا چی میخوای بذاری گفتم نمیدونم فکرشو نکردم و فورا ازش درخواست کردم حالا که تو خونه هستی میشه تو غذا بذاری اونم پذیرفت یعنی اونم حالش خوب بود وگرنه قبول نمیکرد رفت غذا بذره منم تمربنم بنویسم خدایا شکرت برای این همزمانی که ایجاد کردی که برای من خوش ایند بود و برای دخترمم خوش ایند بود خدارو شکر اونم حالش الان خوب بود خدایا شکرت
میدونید استاد اطرافیان من فکر میکنن من انسان ساده ای هستم و چیزی رو درک نمیکنم یه جوری نمیفهمم اونو
چون من در اون فرکانس نیستم به رفتارهای اطرافیانم توجهی ندارم کاری ندارم کی چکار میکنه و احساسم خوبه افراد با من جور دیگه ای حرف میزنن بهترین خودتوشون ارایه میدن بهترین حرفا میزنن بهترین رفتار دارن اما بچهای من چون فکرشون بد همون افراد با اونا رفتار کاملا متفاوت یه چیزی بگم از ۱۸۰%گذشته خودشونو نشون میدن با اونها جور دیگه رفتار میکنن
من میگم فلانی خیای مرد خوبیه خیلی چشم پاک من تا حالا کوچکترین بی ادبی رو ازش ندیدم اون یکی میگه ح ح مامان جون ما رو باش عزیزم اون فلان گفتم تهمت نزن خلاصه الان درک بیشتری داشتم بخاطر افکارشون
بهشونم قبلا گفته بودم ولی نمپذیرن میگن بابا باید واقع بینانه باشه واقعیتها رو ببینی اما من توجهی به حرفهای اونا ندارم هنوزم ایمان دارم طوریکه میتونم بهش قسم بخورم که مرد پاکی چون من چیزی ازش ندیدم من اون روزا باردار بودم با همون لباس پیشش بودم بی تربیتی ندیدم درسته که لباس منم پوشیده مرتب بود ولی من چیزی ندیدم و هیچ وقت نتونستن نظر منو نسبت به اون فرد تغییر یدن الانم که اصلا نمیتونم چون متوجه شدم درک کردم که چرا اونا اینجوری فکر میکنن من اینجوری
وقتی هر فکری داشته باشی چه خوب چه بد در همزمانیهایی قرار میگیری که خداوند بهت میگه فکر تو درست بوده
بله وقتی من احساس بد دارم حوصله کسی رو ندارم بهترینها به چشم من هیچ هستند خدا که اصلا اونجا جایگاهی نداره زندگی قبلا من من در مشکلات بودم هواسم بود که چکار کنم این مشکلم حل بشه چکار کنم این بیماری تموم بشه چی بخورم حالم خوب بشه ولی هیچ چیزی که بهتر نمیشد هیچ تازه همه چیز بدتر هم میشد
ولی به لطف خدای مهربانم وارد این دنیای شگفت انگیز بهشت قرین شدم متوجه شدم که خدا کیه من کی هستم دنیا درون چیه دنیای مادی چیه دنیتی پس از مرگ چیه و خیلی چیزهای یاد گرفتم خدارو شکر دارم دنیای کوچک خودم بسازم
خوب الان یکم بهتر درک کردم میدونید استاد این پاسخ سوال من بود من میخواستم همه چیز بر وفق مرادم باشه اتفاقات خوب پشت سر هم بیافته حالم خوب باشه
الان درک کردم برای اینکه بتونم اینها رو تجربه کنم باید حال بد نداشته باشم خوب چطور باید حال بد نداشته باشم باید هر فکری که هر رفتاری که چه حرفی که هر چیزی که باعث میشه حال من بد بشه رو انجام ندم
مثلا من وقتی کسی در مورد فرد مورد نظر صحبت میکنه من حالم بد میشه من باید به اون توجه نکنم برام مهم نباشه این سخته ولی ممکن چون الان من همین کارو کردم سخت بود برام بی تفاوت باشم ولی الان اصلا برام مهم نیست
منم قبول دارم خیلی ساده و لذت بخش
منم دوست دارم همه افکارم مثبت باشه پس در نتیجه میشینم مینویسم چه کارهایی باعث ناراحتی من میشه چه افکاری چه رفتاری چه اعمالی باعث میشه حال من بد باشه مینویسم من با خودم که رودر بایسی ندارم میدونم چه چیزهایی باعث میشه حال من بد بشه دیگه به اون موضوع توجه نمیکنم دربارش فکر نمیکنم دربارش حرف نمیزنم وقتی این رفتارم تکرار بشه خودبه خود اون مشکلم حل میشه پس بسم الله میرم که دیگه فکر بد نداشتن تمرین کنم یاد بگیرم درکش کنم تا بتونم همیشه احساس خوب پایدار تجربه کنم
من میگم که چرا من فایلم با دقت گوش میدم تمرینم بهترین خودم ارایه میدم مسیرم درسته منم کارم درسته پس چرا به نتیجه نمیرسم دلیلش فقط فقط اینکه من افکار منفی دارم حسم بد میشه شدیدا درگیر اون فکر منفی میشم شدیدا حس بد ارسال میکنم و شدیدا به شکلهای مختلف در زندگی من خودش و نشون میده پس متوجه شدم باید فکر بد رفتار بد اعمال بد نداشته باشم خودبهخود همه چیز درست میشه منم شرایطم کلا تغییر میکنه خدایا شکرت
ـ
من متعهد میشم که از همین الان هی این مسیر شروع و به پایان برسونم و این چرخه رو هی ادامه ببدم تا اینها به عادت من تبدیل بشه من اگر بدونم این تغییرات باعث تغییر زندگی من میشه حتما انجامش میدم ادامه میدم
شرح وضعیت احساسی من
من به شما عرض میکنم که همیشه سعی میکنم احساسم خوب نگه دارم احساس بد نداشته باشم اما من باید سعی کنم به محض اینکه یادم بره طبعا افکار منفی دارم شاید افکار منفی طوری باشه که حال منو بد نکنه ولی بالاخره منفی دیگه
من زمانیکه در سایت هستم یا تمرین مینویسم یا فایل گوش میدم یا کتاب میخورم یا تکالیفم انجام میدم طبعا احساسم خوبه ولی گاهی میشه که اتفاقی میافته یه کسی رفتار درستی نداره حرف بدی میزنه من طبعا حالم خوب نمیتونه باشه و تازه زمانیکه من به اون افکار منفی فکر کنم دربارش حرف بزتم که حال بدم بیشتر میشه چون بحالت عصبانی حرف میزنم دیگه با روی خوش که حرف نمیزنم
من در زندگی شادی ندارم تمام زندگی من خلاصه میشه به سایت
تفریح که ندارم نهایت بریم باغ یه جوج بزنین انقدر هم کار داریم که اصلا نمیتونی جوج بخوری زود برمیگردی خونه
مسافرت بی مسافرت دو تا ماشین داریم یه وانت بار که داغون طفلک راه هم میره خدارو شکر میکنم پراید هم جای خودش اونم یه جور دیگه نیاز به تعمیر دادره از همه مهمتر پول سفر نیست اینارو میگم که شرح حالم گفته باشم وگرنه من به کسی هیچ حرفی نمیزنم فقط میخوام هفته دیگه میام ببینم چقدر تغییر داشتم
لذ ت و شادی ما خلاصه میشه گاهی بریم پشت بام یه جوج بزنیم الان که هوا سرده
من از نظر احساس ارامش داشتن سعی زیادی میکنم که احساس ارامش داشته باشم همین که دیگه بیمار نیستم برای من بزرگترین ارامش همین که سلامت هستم خدارو شکر میکنم
چقدر از زندگیم درگیر احساس منفی هستش
گفتم تا زمانیکه تو سایت هستم بهترین زمان زندگی من و من در بهترین حالت خودم هستم در عیر این صورت اگر از کسی حرفی نزنه من خوبم گاهی هم خودم افکار منفی دارم
مثلا
اینکه میبینم گام سوم هم گذشت من لاعر نشدم خیلی ادیت میشم
میبینم تمام هزینه های من بر عهده همسرم هست خیلی اذیت میشم
از اینکه میبینم نتونستم از شغلم درامد کسب کنم که خیلی بیشتر در اذیتم
از اینکه حقم نمیدونم که دیگران با من رفتار رو دارن خیلی ناراحتم
از اینکه گاهی افت دریافت میکنم خیلی ناراحتم
از اینکه میبینم همسرم باید جون بکنه سختی بکشه تا نیازهای منو ساپورت کنه خیلی زیاد ناراحتم
از اینکه میبینم همه مسیولیتها بر عهده همسرم اذیتم ـ
از اینکه هر کاری میکنم نمیشه از این خونه بریم یه خونه بزرگتر خیلی اذیتم
شرح وضعیت من در سلامتی
از اینکه من هنوز اضافه وزن دارم ناراحتم
من الان چند وقته که کمر درد دارم و پا درد شدید هم دارم
گاهی اوقات رفلاکس معده هم دارم
من در نواحی گوشهایم دچار بیماری بنام منییر شدم که بشدت در شنوایی من تاثیر بدی گداشته دکتر میگه از روی شنوایی سنجی که من فقط ۲۰%شنوایی دارم اما الان به لطف خدای مهربانم روی گوشام کار کردم فکر میکنم و ضعیت شنوایی من بهتر شده من صدای خیلی ارام اصلا متوجه نمیشم
تازه من در طول روز باید کلی دارو مصرف کنم یعنی صبحها من یه سری دارو مصرف میکنم شبها یه سری عصرم یکی
و اما لیسای من یک عدد پراپرانول ۱۰%باید بخورم و یک عدد هم شبعا باید بخورم
قرص اکتو سرک که هر ۸ساعت یکی باید بخورم
قرصکوینتیاکس ۲۵هر شب نصفه شده این دفعه
قرص دیمن هیدرینات ۵۰هر شب یک عدد
قرص اسنترا ۵۰هر صبح یک عدد
قرص تریامترن اچ هر صبح یک عدد
قرص کلونازپام امیلیگرمی هر شب یک عدد بوده این دفعه شده نصفه که من نمیخورم خواب اور
بعد کلی هم قرص ویتامین میخورم که بدنم جون داشته باشه گاهی ویتامین ای میخورم گاهی دی سه گاهی ب یک ۳۰۰ گاهی هماتینینگ گاهی منیزیم الان که پا درد دارم هر شب یه قرص کلسی پاور میخورم نخورم که نمیتونم بخوایم
گاهی هم مسکن میخورم کسل بودن از بدنم رفع بشه
این از قرصهام که بخاطر گوشم میخورم
چشمام که بدون عینک صد در صد دید خودشو نداره من باید هم عینک نزدیک بین و هم دور بین تهیه کنم تازه هر ۶ماه هم باید برم چشم پزشکی شیشهای عینکم تعویض کنم که حداقل دو ملیون هزینه داره بجز وزیت
و خدارو شکر بقیه اعصای بدنم در بهترین و بالاترین حد سلامتی خودشون قرار دارن تازه یه مشکل دیگه هم دارم که نمیتونم شبها بخوابم به زور قرص میخوابم و این باعث میشه صبحها من همش خواب الود کسل بیحال بی انگیزه باشم و این باعث میشع من صبحها خیلی دیر از خواب بیدار بشم و من بینهایت از این موضوع در اذیت هستم
شرح وضعیت من در رابط
من تازه دارم با همسرم رابطم خوب میشه و یکدیگر درک میکنیم البته حق با ایشون تمام فشار زندگی بر عهده همسرم هست
رابطه من با دختر بزرگم خیلی خوب نیست الان بد شده قبلا بهتر بود الان بخاطر رفتارهای همسرش اون مواخذه میشه تصمیم دارم با دادمادم صحبت کنم به دخترم کاری نداشته باشم اون طفلک خیلی دختر خوب و خانمی تازه سر اشپز معروفی هم هست تخم مرغم درست کنه خوشمزه میشه
رایطتم با دختر کوچیکم خیلی خوب و عالی بود ولی جدیدا یکم بد شده
رابطم با مادر و پدر وخواهر کوچیکم خوب نیست
تازه رفته بودم با خواهر بزرگم اشتی کرده بودم که اونم رابطم قط شد
خواهر بزرگتر از خودم که چند سال قهریم رفت و امد هم نداریم
رابطم با دیگران بینهایت عالی از این بهتر هم میشه
رابطم با خودم خیلی خوب راضیم
رابطم با خدا هم تازه خدای خودم اومدم در این سایت شناختم الان ارتباط عالی باهاش داشتم از طریق تجسم شبانه و فایل شبانگاهی و بازم باید بهتر بشه
رابطه با دیگرانم خیلی خوب خدارو شکر هیچ مشکلی ندارم
شرح وضعیت مالی
در این شرایط بشدت اوضاع بدی دارم چون خودم هنوز نتونستم از شغلم درامد کسب کنم تمام هزینه ها با همسرم ایشون هم بشدت گله داره حق داره
من هم خانه دار هستم و هم شغلم بافت لباس با دست یه سری لباس بافتم ولی هنوز نتونستم بفروش برسونم در نتیجه دستم تو جیب همسرم و خیلی اذیتم
منبع درامدی که ندارم فقط همسرم هست
من فقط از همسرم پول میگیرم و چون اون به من پول نمیده من به دروع میگم پول ندارم تا بتونم پول بیشتری ازش بگیرم
من هزینه دارم لباس حساب نکنم کلی هزینه دکتر دارم که هر سه ماه یکبار باید برم تهران دکتر مغزو اعصاب گاهی نوار مغز دارم که هزینه اش یک ملیون تومن گاهی هم ۹۰۰تومن شنوایی سنجی دارم همین قیمت خدارو شکر که گاهی و همسرم در ادیت بخاط ر منو دارهام دکتر رفتن هامو
هدر رفتن پولم دارم دیگه اگر گوشهام سلامت بودن من نیاز نبود دکتر برم دارو تهیه کنم و چشم پزشکی هم باید برم کلی هم اونجا هدر رفتن پول دارم
همسرم تنهاست باید کلی از شب تا صبح سختی بکشه رنج بکشه تا بتونه هزینه های خونه هزینهای دانشگاه دخترم پارچه و،،،،دخترم ساپورت کنه اخه دختر من رشته اش طراحی دوخت
وضعیت من نسبت به ایمان به خدا
اگر راستش بخواید من تا قبل از اشنایی با این مسیر الهی خدایی در زندگیم نبود بجز در سختی و رنج
من وارد این مسیر الهی شدم خدای خودم شناختم متوجه شدم اون چیزی که به من در مورد خدا گفته بودن همش اشتباه بود خدای خودم کم کم شناختم الان خدای درونم بهتر میشناسم درکش میکنم تازه دارم ارتباط بهتری رو با خدا تجربه میکنم از طریق فایل شبانگاهی و تجسم
انتظا ر من از خدا اینکه دیگه نوبت منه منو ببین به من اهمیت بده منو دریاب پس کی میخوای فرمان خودتو صادر کنی منتظرم
خدای من خیلی بزرگتر و مهربانتر از این حرفاست که منو تنیبه کنه اون منو دوست داره همیشه همراه منه همیشه مراقب منه همیشه منو همراهی هدایت و حمایت میکنه اون خیلی بزرگ من منتطرم که خداوند درهای نعمت شو برای زندگی من باز کنه منو غرق در نعمت شادی ارامش و احساس خوب کنه
خدای من یدونه است خدای من تنهاست یگانه است بی همتاست خدایا دوستت دارم
من میدونم ایمان دارم که خداوند از من راضیه و همیشه با منه و منتطره اماده ست که من درخواستی داشته باشم اونم برام بفرسته من فقط باید ایمان بهش داشته باشم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم
سپاس فراوان از شما استاد مهربان و بخشنده که آگاهی های که کسب کردید رو با عشق به ماهم انتقال میدید وباعث می شید جهان جای بهتری برای زندگی بشه
کلمه چله برام تداعی خاطرات گذشته شد که چقدر این رو شنیده بودیم برای اجابت دعاها چله بگیریم نتیجه میده
ولی اکنون درک من از چله متفاوت تر وخیلی بهتر از قبل شده چله گرفتن در این مسیر یعنی تغییر دادن سبک زندگی و ایجاد عادتهای درست با احساس امید وشور وشوق همراه هستش آرامش واحساس بد نداشتن رو می خواهیم یاد بگیریم و تکرار کنیم تا سبک زندگی ما بشه نگرش مثبت داشتن در هر شرایط رو یاد بگیریم
مدیریت کنیم احساساتمون رو در بر خورد با مسائل زندگی ورفتار دیگران تا احساس بد در ما غلبه نکن وما رو به حال بد نرسونه
تمرین
من از نظر افکار منفی داشتن چه طور عمل می کنم ؟
چند سالی هست خوب عمل کرده ام ولی گاهی هم در من افکار منفی مرور میشه وحالم رو بد می کنم مثلا در مواجه با یک تغییردر زندگی که لازم پیشرفت هستش برام ترس رو ایجاد می کنه وافکار منفی، نمیشه ،سخته ،والی آخر حمله می کنه وحالم بد شده شاید باعث شروع نکردن در من بشه
یا زمانی که دیگران رفتار ناجالب وحرف های ناراحت کننده به من بزنن یا انتقاد کنن اون وقته که حالم بد میشه وکنترل کردن ذهن سخت پیش میره افکار منفی درباره اون فرد در ذهنم مرور میشه وحالم رو بد می کنه
یا در باره مسائل مالی هم پیش میاد نگرانی وافکار منفی در من ایجاد میشه ولی خدارو شکر نسبت به چند سال پیشم بهتر عمل کردم
از نظر آرامش داشتن بیشتر اوقات تنها هستم وآرامش خوبی رو تجربه می کنم ودر حال یادگیری هستم
ولی گاهی تماس های بی مورد خواهرم که دوست ندارم آرامش رو بهم میزنه ولی الان کمی توجه ام رو ازش برداشتم و دوست دارم شرایط بهتری رو تجربه کنم
و گاهی رفتار همسرم و فرزندم در من باعث بر هم خوردن آرامش و خارج شدن از احساس خوبم میشه
شرح وضعیتم در باره سلامتی
دارم متناسب میشم و تغییرات عالی رو دارم تجربه می کنم ولی هنوز کمی در پهلو وشکمم چربی اضافه دارم و مطمئنم به خوبی شکم تخت وصاف رو تجربه می کنم
زندگی با عینک برام سخت هستش و دوست دارم دیدن پیرامونم رو بدون محدودیت وعینک تجربه کنم
ودندان هایم احتیاج به ترمیم دارن تا سالم تر و زیبا تر بشن
زانوهام توانمندتر وقوی تر عمل کنن
صورتم سفید وصاف بشه
معده وگوارشم بهتر عمل کنن
از نظر روابطم با همسر و فرزندم خدارو شکر دوستانه و صمیمانه هستش ولی دوست دارم این صمیمت در بین ما باعث کلام های ناجالب نشه و احترام بین ما بهتر از قبل پیش بره و همسر و پسرم هم در این مسیر همراهم بشن تا زندگی با کیفیت تری رو تجربه کنیم
روابطم با دیگران بسیار عالی هستش و دوستان عالی دارم و همیشه در بر قراری ارتباط با دیگران خوب عمل کرده ام
وهرگز ارتباط گرفتن با کسی در من پشیمانی به بار نداشته
ولی درباره ارثم کمی روابطم با برادرانم ناجالب شده
رابطم با خانواده همسرم هم خوب هستش
ولی گاهی به خاطر عادتهای همسرم احساسم بد میشه وسرزنشهام شروع میشه ویا گاهی با فرزندم به خاطر رفتار ناجالب در من احساس بد ایجاد میکنه و کمی نگران عادتهای رفتاری در خوردنهاش وافکارمنفی اون من رو دچار احساس بد میکنه ولی سعی می کنم خودم رو کنترل کنم
شرح وضعیت در موضوع مالی
بدهی خاصی به شخصی نداریم ولی اقساط بانکی و وسایل دارم کسب کار همسرم کمی نوسان داره دوست دارم چرخ زندگیمون رون تر بچرخه
کمبود مالی رو احساس می کنم پس اندازه هم نداریم
احتیاجات زیادی رو احساس می کنم و استقلال مالی ندارم
دوست دارم همیشه در حسابم پول کافی داشته باشم و لحظه ای احساس کمبود نداشته باشم
شرح وضعیت من در رابطه با خداوند عالی شده و جای بهتر شدن هم داره من عاشق خدای خودم هستم ودر هر کار از خودش هدایت و حمایت می طلبم ونتایج عالی کسب کردم
ومن همیشه خدارو مهربان و بخشنده می دانم ونعمتهای و فراوانی های بی نظیرش رو برام در نظر گرفته ودر این مسیر باید بیشتر توحیدی عمل کنم وتوکلم و اعتماد واز همه مهم تر اطمینان داشته باشم تنها اون هستش که می تونه بهم کمک کنه خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
من انتظارم از بودن در احساس خوب برام اتفاقات خوب رو به ارمغان میاره،
برای بودن در احساس خوب باید مراقب باشم احساسم بد نشه
کنترل کنم ورودی ذهنم رو
ودر مواجه شدن در ورودی های ناجالب من وارد بحث نشم وباور نکنم ودر ذهنم فقط آگاهی های که کسب کردم رو مرور کنم
من زهره همین جا متعهد میشم آگاهی های که دریافت میکنم رو به خوبی و مستمر در زندگیم به عمل تبدیل کنم و اطمینان دارم موفق میشم
احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب
سپاس فراوان از استاد عزیزم🙏🙏🙏❤
به نام خدا
با عرض سلام ،ادب و احترام خدمت استاد بزرگوارم و دوستان همراهم.
هیچ وقت نمی دونستم که تغییر زندگیم ،دست خودمه تا با این سرزمین رویایی آشنا شدم .
من به دنبال لاغری به این سایت هدایت شدم چون فکر می کردم که تمام مشکلاتم از چاقیه با وجود اینکه هیچ کسی منو چاق نمیدونست به جز خودم ولی من همه ی مشکلاتم رو از چاقی می دونستم و می خواستم اونو حل کنم .
خداوند مهربانم می دونست من جز چاقی باید خیلی چیزها رو تغییر بدم تا زندگیمو تغییر بدم و حالمو خوب کنم .
از ورودم به این سرزمین رویایی تغییرات زندگیم بی نهایت زیاد بوده ولی هنوز کامل نشده .
من یاد گرفتم برای تغییر زندگی باید ذهنم رو تغییر بدم .
برای تغییر ذهنم باید ابتدا مدیریت احساساتم رو در دست بگیرم .
همیشه و هر روز سعی می کردم حال خودمو خوب کنم ولی نمیشد و به هر دلیلی حالم بد می شد و تلاش می کردم خوبش کنم امروز یاد گرفتم باید جلوی حال بد رو بگیرم که اصلا وارد نشه تا من دنبال خوب کردنش باشم .
امروز فهمیدم مهترین قدمی که باید بردارم اینه که هر روز احساس بد نداشته باشم باید یاد بگیرم و آگاه بشم که چه افکاری ،چه رفتاری، چه عادتهای و چه نگرشی حال منو بد می کنه و وقتی اونا رو انجام ندم پس حالم خوبه نیاز به کار دیگه ای ندارم .
فقط و فقط باید بصورت آگاهانه زندگی رو پیش ببرم .
استاد شما درباره ی حس خوب گفتید و خداوند اینو قبلا به من یاد داده بود و به من آموخته بود که وقتی حالم خوبه همه چی خوبه و وقتی من حالم بده همه چی بده ولی بلد نبودم همیشه حالمو خوب نگه دارم تا همه چی خوب باشه .
خیلی وقتها سر مسائل الکی و پیش پا افتاده بهم ریختم و دنیا دوباره داغون شده .
خداروشکر از وقتی اینجام خیلی بهتر شدم و آرام ترم ،زود می تونم از ناراحتی رها بشم و خیلی احساساتم نسبت به قبل بهتر شده و مطمئنم با این آموزش های جدید کامل تر و بهتر خواهد شد.
ممنونم استاد عزیزم .
الان می خوام ردپایی از خودم بذارم تا هر هفته تغییرات خودم رو ببینم و لذت ببرم .
شرح اول دربارهی وضعیت احساسم :
احساس بدم همیشگی نیست و در بعضی شرایط برام پیش میاد .
هر چه از احساس بد دارم درون خودمه و نسبت به بیرون نیست .
استاد من ترس های زیادی دارم و دلیلش رو پیدا کردم و راه رهایی رو نه .
مثل ترس درباره ی بچه هام که تنها برن بیرون و اتفاقی براسون بیفته ،ترس اینکه خودم بیرون برم و اتفاقی برام بیفته ،ترس از دعوا و خشونت .
اکثرا نگران فرزندانم هستم .
البته این ترس و نگرانی ها همیشگی نیس و مثلا اگه پسرم بره اردو تا برگرده یا بره بیرون تا بیاد یا خودم بخوام تاریک بشه برم بیرون.
ولی در بیشتر مواقع حال خوب و شادی دارم .
گاهی هم که برنامه های زندگیم اونطوری که بخوام پیش نره یا رفتار غذاییم اشتباه باشه ،بهم میریزم ولی خداروشکر زود به خودم مسلط میشم و خودمو می بخشم و از نو شروع می کنم .
ولی مهم ترین چیزی که توی افکارم منو اذیت می کنه ترسهام هستش .
استاد ترس های من ریشه در کودکی من داره .
مادربزرگی داشتم که مهاجر از کشور روسیه بود زمانیکه از کشورشون اومدن ایران ،پدرشون رو نگه داشتن و خودش با مادر و خواهرش اومدن و من نمیدونم چی براشون اتفاق افتاد ولی من خیلی تحت تاثیر مادربزرگم بودم اون خیلی من رو از تجاوز و دزدی و اینا ترسونده بود و من هنوزم ترسهامو دارم و گاها اتفاقات و رویدادهای اخیری که قبل از ورود به سایت بهشون توجه می کردم این ترس ها رو دامن زد .
از نظر زندگی در شرایط احساس رضایت کامل هستم.
در باره ی سلامتی خداروشکر فقط کم کاری تیروئید دارم که با یک قرص ناشتا حل شده و هیچ مشکل خاصی ندارم و کمی اضافه وزن که دوست دارم حل بشه .
از نظر روابطم با همسرم بسیار خوب هستیم البته اینو بگم از زمان آشنایی با سایت و آموزش های خوب شما ،روابط بهتری دارم چون درک بهتری دارم و می تونم تفاوتهای خودم با همسرم رو بفهمم مثلا همیشه فکر می کردم منو دوست نداره ولی الان میدونم دوستاشتنش متفاوته .
با پسرم بزرگم همیشه رابطه ی خوبی دارم ولی پسر کوچکم کمی باهش مشکل داشتم که اونم از خودم بود و الان دارم درستش می کنم .
با هیچ کسی مشکل ندارم ،همه منو دوست دارن و من رفتار خیلی خوبی با همه دارم و همه ی آدم ها رو سعی می کنم درک کنم .
استاد عطار روشن شما به من یاد دادید که همه ی ما برای رفتارهامون مقصر نیستیم و اونا رو در شرایط مختلف زندگی و اطلاعات اطراف بدست آوردیم و باید به رفتارهای بدمون آگاه بشیم و حلش کنیم .
گاهی اگه کسی رفتار مناسبی نداره من با خودم میگم منکه نمیدونم چه اطلاعاتی وارد ذهن این آدم شده شاید خودشم ناراحته و هنوز نتونسته درستش کنه،کسی رو سرزنش نمی کنم از کسی ناراحت نمیشم شاید همون لحظه باشه ولی با کمی تفکر دوباره درس های خوب شما رو مرور می کنم و به آرامش می رسم .
تنها کسی که در این دنیا باید رابطه ام رو باهش بهتر کنم خودمم .
باید با خودم مهربان تر باشم و خودم رو ببخشم و سعی کنم انسان بهتری باشم .
من با همه خوبم و همه با من رابطه ی خوبی دارن .
درباره ی مادیات خداروشکر زندگی خیلی خوبی دارم
همسرم کارمند بازنشسته بانک هست و من خانه دارم .
از نظر مالی هر چی بخوام فراهم هست .
وقتی وارد سایت شدم چون دوست داشتم برای خودم از سایت خرید کنم به همسرم گفتم برای منم مثل پسرها ماهیانه بریزه تا جمع کنم و خرید کنم .
قبل از اون یک کارت بانکی مشترک با همسرم دارم و هر طور بخوام می تونم خرید کنم .
از نظر مالی احساس خوب و رضایت دارم.
البته استاد من قبل از ازدواج محدودیت مالی داشتم و گاهی الان تفکر نگران مادیات بودن رو دارم که مثلا الان یک چیزی خریدم صبر کنم تا ماه بعد چیزی بخرم ولی همسرم اصلا این طرز تفکر رو نداره و هر چی بخواد راحت می خره ولی من نه با نگرانی و نوبتی خرید می کنم .
در رابطه ام با خدا خیلی حرف دارم باید خلاصه کنم .
از زمانیکه متوجه شرایط زندگیم شدم قبل از ازدواج رابطه ام با خدا شروع شد .
هر چی دوست داشتم ازش می خواستم ،ناراحتی هامو باهش در میون می ذاشتم و اهل روزه و نماز و دعا بودم و هستم .
البته در گذشته بنا به آموخته های دینی ولی الان دلی فقط عاشقانه .
از هر کسی ناراحت بودم به خدا می گفتم انتقام ازش بگیره .
هر چی رو می خواستم بخدا می گفتم انجامش بده و خودم هیچ کاری نکردم .
بگم اوایل خیلی ازش شاکی بودم که چرا من پسر نشدم اون زمان متاسفانه فکر می کردم باید مرد باشم تا بتونم شرایط سخت مالی خانواده رو تغییر بدم و از خدا گله داشتم که دخترم و نمی تونم کاری بکنم .
خیلی دوسش دارم الان، تنها چیزی رو که دوست دارم باهش درست کنم اینه که می ترسم ازم امتحان سخت بگیره و من از پسش بر نیام یادمه استاد یک فایل از شما گوش دادم که گفته بودیددر روز بارها از خودمون امتحان می گیریم که خدا یکبار یا دوبار بخواد امتحانمون کنه .
درست برمی گرده به قضیه ی ترس هام .
با اینکه میدونم اون چقدر بزرگه و قادر و مطلقه ولی توی دلم می ترسم .
دوست دارم براش بنده ای باشم که بدون هیچ درخواستی فقط بنده اش باشم .
من منتظر تنبیه خدا نیستم ولی همیشه ترس از امتحانش دارم به شدت .
میدونم خدا از من راضیه و منو دوست داره .استاد نمیدونید چقدر لطف و مهربانی به من کرده که قابل شمارش نیست و چقدر هوامو داشته که قابل بیان نیست .
همیشه مراقبم بوده هیچ وقت دستمو رها نکرده منو تنها نذاشته ولی بازم من از امتحانش می ترسم .
ای کاش این موضوع منو رها کنه و من به آرامش برسم .
تمام اون شنیده های دینی گریبان منو گر فته و نمیذاره به خدا نزدیک تر بشم .
وقتی مطالب این فایل رو خوندم و فایل رو دیدم خیلی خوشحال شدم چون گفتم خدا خودش برام راه رهایی فرستاده و من می تونم با این آموزش ها به رهایی از افکار بد برسم .
ممنونم استاد عطارروشن ،نوشتن این دیدگاه برام خیلی سخت بود قلبم رو به درد آورد ولی نوشتم چون دوست دارم مشکلاتم رو حل کنم و به آرامش برسم .
خیلی بزرگوارید ممنونم
در پناه خدا باشید .
بنام ذات مقدس پروردگارم.باسلام خدمت استاد عطار روشن وهم مسیران..در حوزه مدیریت احساس.باید بگم که من قبلنا وبعضا فعلا خیلی ذهنمو درگیر مسائل خانواده میکردم فلانی چه حرفی زد منظورش چی بود؟ و دائم درذهنم مَشغول جواب دادن به آنها بودم .ظاهرا داشتم ظرف میشستم ولی در اصل بیشتر به نشخوارهای فکری توجه میکردم.ولی یک کم که آگاهتر شدم به نسبت تغییر کردم ولی بازم ادامه داشت حتی همین امروز صبح هم از حرف یکیشون ناراحت شدم ولی خوشبختانه به خودم آمدم و گفتم من وارد چله ی تغییر شدم پس باید تغییر کنم وحال خودمو بد نکنم… در حوزه روابط اصلا خوب نیستم و باید یه فکر اساسی برای این موضوع داشته باشم که خشمم رو کنترل کنم و بهترین نمره رو بگیرم ..الان از بیست نمره چهارو هفتاد وپنج به خودم میدم .شاید بگین چقدر افتضاحم .بله ولی من تعهد دادم که باید تغییر کنم در حوزه امور مالی خدارو شکر بدهی که باعث اختلال در زندگی وناراحتی ام بشه ندارم ولی باید یه کم در پس انداز کردن تلاش کنم و وسایل اضافی که میبینم و هیجان زده میشم رو نخرم وخودمو کنترل کنم. و اما در رابطه با دوستی و ایمان واعتقاد به خدا باید بگم که دریافتم تنها کسی که برایم میماند خداست پس باید در رفتارو کردار وگفتارم خیلی مراقب باشم تا رضایت ذات مقدس پروردگار را جلب کنم .که اگر اینطور شود خدا هم ازم راضی خواهد بود .و اززمانیکه شکر گزاری نوشتاری را شروع کردم از همه جهات خداوند درهای لطف و کرمش را بسوی من وزندگی ام باز کرده .خدایا شکرت..با تشکر
سلام روز بخیر، استاد من به همسرم میگم توی این گرونی و اوضاع خراب مملکت یک لقمه بی درد سر داریم نون می خوریم بدون ناراحتی بزار شاد باشیم ،نمی گذارد
من توی کانادا که بودیم ۳ کیلو کم کردم و الان ۸۳ کیلو و ۷۰۰ گرم هستم ولی هر روز قر می زنه و میگه چرا داری لاغر می شوی
خب مشگل کبد چرب دارم باید لاغر کنم
وای هر روز دعوا داریم
هر روز جنجال و ملافه راه می اندازد
همبستری نداریم الان از او بیزار شده ام ،با عشق ازدواج کردیم کلی مشکلات را پشت سر گذاشته ایم
قبلا که دعوا می کردیم کتک کاری می کرد و هر چه دم دستش بود را می شکست
ولی کم کم بزرگ شد و از ترس ابرو ،کمتر و کمتر شد
۲ تا دختر دارم رفتند کانادا اولی با همسرش و دومی مجرد هست
من ماندم و او
۴ ماه رفتیم خونه دخترم ،بماند که چقدر ناسازگاری کرد
زیاد نمی خواهم درد دل کنم و موجب ناراحتی شما شوم
شاید خودم هم مقصرم که زیاد رو داده ام و الان دیگه نمی خواهد آوانس هایش را از دست بدهد
کم کم از کنار او بودن لذت نمي برم
مذهبی بودنش حالم را بهم می زند
الکی ادا در آوردن و جا نماز آب کشیدن دروغین و ماسک زدن هاش برام پوچ و بی ارزش شده
می خواستم برم کلاس یوگا میگه بزار بهار ،الان زمستان است
کو سرما و برف ،هوا که گرم بشه من اذیت می شوم پاییز که پاییز ه ،تابستان گرمه ،زمستان، زمستانه ای بابا کی زندگی کنم
خسته ام ولی خب هر روز ویس ها را گوش میدهم و دوره ها را از نو باید شروع کنم و بنویسیم چون کانادا نشد که بنویسم
اراده ام قوی و مصمم هستم
خودم یک لشکر هستم
گفتید بنويس نوشتم لطفا در سایت نگذارید چیز جالبی نیست
فقط درد دل است
و راهکار می خواهم
خودم روانشناسی می خونم
۸ ساله می خونم که چطور با شخصیت هادس بسازم
و خودش می دونه که چقدر فرد لجوج و لجبازی هست
ولی خب اخلاقی که با شیر بیاد با جون میره
انتخاب کرده چنین زندگی کنه
برعکس که من زنی شاد و مفرح هستم
نخ اینکه خودم بگم دیگران میگویند.
ببخشید مزاحم شدم.
سلام خدمت تمامی عزیرانی که دارن پیام منو میخونن.
من خداروشاکرم بابت اشناییم بااستاد عطا روشن بزرگوار، جلسات دوازده گام لاغری رو گوش دادم و حس و حالم شکرخدا خوبه. چون من پارسال شرایط خیلی خیلی بدی داشتم واون زمان هم بایه استاد بزرگواری و فایل هایی که ایشون به من دادم حالم بهتر شد، و الان هم با استاد عطا روشن عزیز دارم عالی تر میشم خداروهزاران هزاران بارشاکرم که من زنده ام و نمردم و این حال خوب رو دارم. من برای بدست اوردن سلامتیم اینجا اومدم سلامتی که خودم از خودم گرفته بودمش، و هرروز حالم بهتره نسبت به دیروز، و از خدا برای استادمون هم حال و جسمی سالم ارزو دارم که این فایل هارو رایگان میزاره ، که ماهم استفاده کنیم. و مطمعنم این حال خوب ما بی تاثیر نمیمونه اثارش روی زندگی استاد عزیزمون.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا با توکل به تو میریم تو دوره جدید
سلام
خدمت استاد عزیزم
وسلام خدمت دوستان گرامی در این سایت و این دوره
دوباره انتظار روزهای خوب اومد، دوباره انتظار احساس خوب اومد ، دوباره ساختن احساس عالی اومد ، دوباره بودن هر لحظه و هر لحظه در این سایت اومد
اولین دوره که دوره ورود به ضمیر ناخوداگاه بود و شرکت کردم نتایج عالی گرفتم و دارم ادامه میدم که با استمرار نتایجم پایدار بشه.
بودن و همراه بودن با جمع و همزمان دوره رو شروع کردن یه انرژی خیلی بالایی داره و میطلبه که عملگرا باشی
دوره قبل خیلی برام جواب داد قطعا این دوره رو هم ادامه میدم و جواب میگیرم.
شرح وضعیت من در موضوع احساس
در مورد احساس بخوام بگم احساسم بالا پایین زیاد داره دوست دارم احساس حال خوبم ساعات بیشتری از شبانه روز رو درگیرش باشم ، و هر روز پیشرفت داشته باشم تو احساس خوب ، میدونم با ارامش و احساس خوب به همه چی میرسم و میخوام ساعات و افکارم به سمت حس و حال خوب بیشتر بشه .
شرح وضعیت من در موضوع سلامتی
درخصوص وضعیت سلامتی الان اضافه وزن دارم شکم پهلو دارم و هنوز درگیری ذهنی بابت این اضافه بودن وزن دارم که از دوره قبلی که بودم خیلی بهتر شدم و دارم میشم و میخوام کامل این قضیه برام حل بشه و درگیری ذهنم کم و کمتر بشه.
وضیت بینایی خوبی ندارم و عینک میزنم که بعد از متناسب شدن میخوام زندگی بدون عینک و صفر شدن شماره چشمم رو تجربه کنم.
شرح وضعیت من در موضوع روابط
الان تو روابطی که با اطرافیان هستم یخده زود عصبی میشم به هر چیز کوچیک گاهی وقتا میگم گاهی وقتا زود از کوره در میرم وقتی یه قضیه ای باب میلم نباشه با سر و صدا میخوام به نفع خودم بکشم ، با همسر و فرزندم گاهی وقتا تند میشم و داد و بیداد میکنم که میخوام صبور تر باشم ، کنترل خشم داشته باشم، و براحتی بتونم به احساساتم کنترل داشته باشم.
شرح وضعیت من در موضوع مالی
الان کارمند هستم ویه حقوق اخر ماهی میرسه ،میخوام درامدم بیشتر بشه و گیر اخر ماه نباشم و هر روز درامد داشته باشم اونقدر درامد داشته باشم که بتونم پس انداز کنم، وقتم ازاد باشه و براحتی بتونم خرید کنم.
شرح وضعیت من در موضوع ایمان به خداوند
خدا
رسیدیدیم به بخدا
تو این چند سال در خصوص خدا رسیدم به این مرحله و فهمیدم همه چی و همه کس و همه کاره خداست بشرط باور به خدا
هو اول و اخر و ظاهر و باطن خداست
روزانه خیلی سعی میکنم به یادش باشم
شکرگزارش باشم
همه قدرتها رو بدم به خدا
ولی راضی نیستم خیلی بیشتر میخوام تو خدا غرق بشم یجوری بشم لحظه به لحظه به یادش باشم قدرت رو بدم بهش تمام باور هام فقط بشه خدا ، زمین و زمان و هر چیزی که میبینم جلویی از خدا بشه برام
انتظارم از خداوند اینکه فقط هدایت میکنه منو
انتظارم اینکه وهاب ، بخشنده هستش، و مطمئنم که تنها کسی که برام میمونه و هست و خواهد بود خود خداست.
و در اخر از استاد عزیز سپاسگزارم بابت شروع یه تغییر دیگه در وجود ما.
سلام من از دو روز پیش که بااین سایت ومطالبش آشنا شدم ودوباره احساس کردم دستهای غیبی کائنات من رو به این سمت آوردن احساس شادی میکنم اینطور بگم که تا نشانه ای میبینم که خدا گوشه چشمی به من نشون میده شاد میشم نمی دونم شاید برای اینه که خدا رو دوست دارم دلم میخواد بهش نزدیک بشم ولی خیلی راهها رو اصلا نمیشناسم🥲 ولی کلا مدیریت احساساتم ضعیفه یعنی من یک آدم مضطرب وزودرنج وغمگین هستم سعی میکنم که خودم رو شاد نگه دارم ولی راستش خیلی موفق نبودم 😒دائما شکستهام ،غصه هام ومشکلاتم سعی در رژه رفتن توی ذهنم دارن منی که خوابهای عمیقم وزیادم مثل بود حالا به زور قرص ،خوابم میبره خدا روشکر زانوهام دیگه آب نیوورده ولی پسوریازیس اذیتم میکنه ریتم قلبم کم شده وخوب مشکلات فشارخون وکم کاری تیروئید هم که سالهاست با منه،😪از نظر مالی هم من وهمسرم بازنشسته هستیم پس حقوق بالایی نداریم ولی خدارو شکر کفاف زندگی روزمره مان رو میده ولی دختر وپسرم هر دو جوانند از طرفی دعا میکنم هر دو ازدواج کنند وسرو سامونی بگیرن😊 ولی از طرفی اگه بخوان ازدواج کنند پول میخواد ما هم که شرایط مالیمون اجازه نمیده خوب نگرانیمو زیاد میکنه🤔 ولی این رو بگم که خدای مهربون هیچوقت مارو تنها نذاشته و همیشه به وقت کمکمون کرده ولی فکر کنم من ایمان واعتقادم اینقدر قوی نیست که کاملا توکل کنم ونگران نباشم🤥 خدارو عمیقا قبول دارم ولی فقط قبول دارم توکلم کمه !!! دائما سعی میکنم توکلم رو به خدا داشته باشم ولی خودمونیم خیلی موفق نبودم😪
همیشه دنبال خوب بودن احساسم بودم و اصلا به این که اول باید احساس منفی رو که دارم کنترول کنم توجه نداشتم و این موضع خیلی برام جالب و قشنگ بود ممنون
با سلام ب استاد گرامی و تشکر بابت این دوره
رابطه با خدا خیلی خوب
روابط با انسان ها خوب
رابطه عاطفی خاصی ندارم
روزانه یکی دو ساعت افکار غم انگیز مربوط ب خاطرات از دست دادن مامانم دارم
از نظر مالی متوسط رو ب خوب
سلامتی عالی خداروشکر
و خدایی که در این نزدیکیست.
درباره مدیریت احساس خود در زندگی روزمره شرح دهید.
چه میزان از زمان خود در زندگی روزمره را درگیر افکار منفی یا احساس بد و ترس و نگرانی هستید.
از نظر میزان شادی در زندگی خود شرح دهید.
از نظر احساس آرامش داشتن وضعیت خود را شرح دهید.واقعیتش اینه از وقتی که توی گوشیم گاهی اوقات ی کانال طنز رو دارم دنبال میکنم به لحاظ آرامش و تمرکز افکار بهم ریخته شدم،میتونم اینجوری بگم که عامل اصلی این حال خوب نداشتن و احساس بد داشتنم استفاده از تلویزیون و کانالی هست که دارم دنبال میکنم.میتونم به جرات بگم در طول روز شاید نود درصد افکارم منفی شده،مدام ترس دارم که نکنه ی طوفانی بیاد و حالمو خراب کنه،نکنه یکی ی حرفی به همسرم بزنه و زندگیمو بهم بریزه،بله چند وقتی هست که آرامش ندارم.ترس و اضطرابم زیاد شده،شادی ندارم در طول روز،افکارم پریشان و نگرانم.خیلی گوشه گیر شدم احساس میکنم به در نمیخورم فقط دارم عمرمو به تباهی میگذرونم.
درباره وضعیت سلامتی خود شرح دهید. مسائلی که با آن روبرو هستید و دوست دارید برطرف شوند را ذکر کنید.
لیست داروهایی که مصرف میکنید را بنویسید تا در آینده ای نزدیک دلیلی محکم بر تغییر وضعیت سلامتی شما باشند.
مسائل و مشکلاتی که شخصا با آنها روبرو هستید و دوست دارید بهبود پیدا کند را شرح دهید.از وقتی افکارم بهم ریخته دندون دردام زیاد شده،دردهای پریودیم گاهی اذیت کننده ست،کمر درد و پا درد هم دارم،احساس میکنم بدنم مثه چوب خشک شده،داروهای مسکن برای دندون درد گاهی استفاده میکنم،دلم میخواد که بدنم سالم باشه،رحمم پاک و تمیز باشه،دلم میخواد دندون درهای از بین بره و بوی بد دهانم از بین بره،دلم میخواد سر حال و سرزنده باشم.
شرح وضعیت خود در موضوع روابط را بنویسید. رابطه با افرادی که به شکل روزمره با آنها در ارتباط هستید و همچنین افرادی که در دایره دوستان و خویشاوندان شما قرار می گیرند.
رابطه عاطفی خود با شریک زندگی یا شریک عاطفی تان را شرح دهید.
رابطه عاطفی خود با فرزندانتان را شرح دهید.
رابطه خود با همکاران و مسئولین خود در محیط کار را شرح دهید.
رابطه خود با سایر انسانها در زندگی روزمره را شرح دهید.
در هر حوزه بنویسید که چه مسائل و مشکلاتی در رابطه شما وجود دارد.رابطه ی بدی ندارم با اطرافیانم،سعی میکنم زیاد ذهنم و افکارمو متمرکز کنم به افکار خوب نسبت به دیگران ولی گاهی ی حرفی از اطرافیانم حالمو تا روزها خراب میکنه.با یکی از برادرهام قطع رابطه کردم چند سالی هست ولی برام مهم هم نیست.با همسرم رابطه ی عاطفی محکمی ندارم.بیشتر سعی میکنم روزایی که خونه هست رو برم توی اتاق و خودمو با انجام کارهای مورد علاقه م سرگرم کنم تا ی وقتی مشکل کلامی و دعوا باهاش پیدا نکنم،دلم میخواد که باهاش راحت و صمیمی باشم ولی نمیدونم چطور باید رفتار کنم،توی محیط کار هم با کسی خصومت ندارم،بیشتر تلاش میکنم از مسائل شخصیم حرف نزنم یا از کار هم گله و شکایت نکنم و ترجیحا اینه که سازش داشته باشم دوست صمیمی که بخوام باهاش ارتباط فیزیکی داشته باشم هم ندارم،کلا حوصله رفت و آمد ندارم به خاطر همین چند نفری که اطرافم هستن رو در حد تلفن و چند ماه یکبار میبینم .بیشتر ترجیح تنهاییه.با هر کسی که خواستم رفت و آمد کنم دیدم ازم توقع داره به خاطر همین رفت و آمد نمیکنم با کسی.با خواهر و برادرهام هم رفت و آمد زیادی ندارم فقط هفته ای ی بار باهاشون تلفنی صحبت میکنم.
شرایط مالی خود را شرح دهید. اگر بدهکاری یا کمبود مالی دارید بنویسید.
اگر برای انجام کار ضروری نیاز به پول دارید درباره آن شرح دهید.
گزارش کلی از وضعیت مالی خود در زندگی روزمره تان را شرح دهید.
گزارشی از وضعیت مالی کسب و کارتان را بنویسید.
میزان پس انداز یا بدهکاری های خود را مشخص کنید.خدارو شکر که شغلم و خودم مایحتاج رو رفع میکنم.ولی دلم میخواد درآمدم بیشتر بشه تا بتونم پس انداز خوبی داشته باشم.گاهی دلم میخواد بیشتر برای خودم هزینه ننم ولی کمبود دارم،همسرم هزار تومن هم بهم نمیده اصلا،براش مهم نیست که من دارم چیکار میکنم،چجوری خرج میکنم،یا اصلا در رابطه با خرج خونه کمک مالی زیادی نمیکنه،بخش اعظم خرج خونه با منه.حقوقم ی جورایی قانعم نمیکنه،حس کمبود دارم.بدهکاری زیادی ندارم در حد سیصد تومنه ولی انداز خوبی هم ندارم البته الان حدود ی ساله که دارم پس انداز میکنم،قبلش هیچ پس اندازی نداشتم،صفر بودم ولی این پس انداز هم خیلی کوچولو و ناچیزه،دلم میخواد ی حساب بانکی حداقل سیصد چهارصد تومنی رو میخواد
درباره وضعیت ارتباط خود با خداوند شرح دهید.
انتظار شما از خداوند در زندگی تان چیست؟ منتظر بلا و تنبیه الهی هستید یا بیشتر منتظر دریافت نعمت ها و پاداش های الهی در زندگی روزمره تان هستید.
افکار خود درباره خداوند را شرح دهید.
نگرش شما درباره رضایت خداوند از خودتان را شرح دهید.الان نسبت به دو سه سال پیش ایمان بیشتری پیدا کردم ولی از اونجایی که فراموشکارم،گاهی از فضل و بخشش خدا غافل میشم،فراموشش میکنم.دلم میخواد خدا رو همواره کنارم داشته باشم،دلم میخواد برای هر چیزی از خدا کمک بگیرم نه از عقل خودم استفاده کنم،دلم میخواد آرامشم بیشتر بشه.من در حال حاضر که افکار منفی دارم،منتظر تنبیه هستم تا پاداش،فکر میکنم به خاطر اشتباهاتم در گذشته ست که دارم تنبیه میشم.دلم میخواد حالم خوب بشه،رابطه م با خالقم عالی تر از قبل بشه.الهی شکر که اینجا هستم
و خدایی که در این نزدیکیست
شاید ی کم زود باشه که بخوام بعد از شش جلسه فایلهای نابی که هیچ کجای دنیا و توسط هیچ انسان مهربانی به جز استاد عزیزمون عطار منش پیدا نمیشه،رو بخوان نطر بدم.
اولین فایل رو دوباره برگشتم بخونم و گوش بدم اولش کامنت بچه ها رو خوندم و بعد هم اومدم کامنت خودم رو خوندمخیلی برام هیجان انگیزه خیلی امیدواری بیشتری بهم میده،من متوجه تغییراتی شدم،دیدم که شش جلسه قبل من استرس و اضطراب بالایی داشتم ولی در این لحظه خیلی ریلکس تر و آروم تر شدم.دردهای دندونم عجیب آروم شدن.کمی رابطه ی درونیم با خودم و خالق بهتر شده،با خودم مهربونتر شدم.خیلی خوشحالم از اینکه این حس آرامش رو دارم به دیگران انتقال میدم.خواهرراده م بهم زنگ زده بود و ازم تشکر میکرد که چقدر به حال خوبش کمک کردم،منم از خدا تشکر کردم که منو به حال خوبم هدایت کرده.خدایا شکرت
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
با تشکر
عرض ادب
استاد خواستم در جواب خودم،دیدگاه جدید بنویسم.چشم سعی میکنم تکرار نشه
سلام خدمت استاد وتمام دوستان و عزیزان
استاد عزیز ابتدا از بابت این برنامه بی نهایت سپاسگزارم بنده تصمیم داشتم برای احساس خوب اهرم رنج ولذت درست کنم که شما دقیقا همان روز اطلاع رسانی تغییر زندگی را در کانال مطرح کردید خیلی خوشحال شدم وبه نظرم این خیلی همزمانی عالی بود
بی نهایت ازتون سپاسگزارم
در همین جا تعهد میدهم به تمرینات عمل کنم امید دارم خداوند در این مسیر کمکم کنه که ثابت قدم باشم
روز شنبه ساعت ۱۱ شب ۲۶ آبان ۱۴۰۳
سلام به استاد و همراهان عزیز
اول سپاس از اینکه دوره یی به این پرباری را تهیه دیدید جهت خدمت بی چشمداشت به خلق دستمریزاد دمتانگرم
به نام خدا پابه پای شما ودوستان هم مسیروفرکانس بنده هم آمادگی صددرصدی خود را با ذوق وشوق فراوان اعلام میدارم
وایمان دارم که با توجه به راهکارها وتجربیات وگفته های معنوی شما حتما در این دوره بلطف خدا وتلاش خودم به نتایج بینظری دست خواهم یافت
تمریناتم را انجام خواهم داد وبا اشتیاق مسیررا ادامه خواهم داد وبه راهکارها وگفته های شما موبه مو عمل خواهم کرد
واز هم اکنون سعی خواهم کرد وبا خودوخدای خود وشما بنده نازنین خدا عهد میبندم که پیوسته تلاش کنم احساسم خوب باشد ویا حداقل احساس بد نداشته باشم یاحق دمتانگرم ممنون
سلام بر کسی که منو به انسان بهتری تبدیل کرد
سلام بر استاد روشن عزیز انسانی زمینی با صفات الهی
بخشنده سخاوتمند با روحی بزرگ که قطعا ایشان دستان خداوند در روی زمین هستند بعضی وقتا خدا خودشو اینطوری تو زندگی انسانهای درمانده نیازمند کمک نشون میده
وهمه ی ما چاقها خیلی خوب معنای طرد شدن تمسخر و افسردگی و به انزوا رفتن رو با پوست و استخونمون درک کردیم
و حالا یه شخصی معجزه وار اومده تو زندگیمون دستانمون رو محکم گرفته و داره با خودش میبره و راه رو نشون میده نه فقط راه لاغری بلکه راه زندگی
چون اون شخص عاشق تغییر دادنه انسانها به سمت خوبیه حالش اینجوری خوب میشه
اصلا رسالتش از زندگی همینه اومده به این دنیای پر از نامهربانی که مهربان بودن و خوب بودن رو به تک تک ما ها یاد بده
بگه اینطوری از زندگی لذت ببرید اینطوری به آرامش میرسید و اینطوری لاغر میشوید
استاد خودش با قانون جذب به اولین دستاوردش که احساس خوب بود رسید
منم ۷۳ روز پیش با ورودم به سایت اولین دستاوردم احساس خوب و آرامش بود
اصلا یادم رفت من هدفم لاغری بود چون اونقدر حال من دگرگون شده بود که بقول استاد وقتی پرنده ها به تراس خونه مون میومدند و من اضافه برنج یا نون خوردهارو براشون میریختم و اونا با چشمای کوچولوشون بمن نگاه میکردند ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر میشد
چون منم همون حس رو داشتم و فکر میکردم خدا داره با من حرف میزنه یه فضای عرفانی رو در کل طول روز احساس میکردم
گنجشکی که بالش رو خوب کرده بودم هر روز میاد لب پنجره و من رو نگاه میکنه و یچیزی درون من میگفت این نگاه خداست و اشک میریختم
حالم روز به روز بهتر و دگرگون تر میشد دیگه مثل قبل چاق بودنم خیلی برام مهم نبود مهم بودا که لاغر بشم ولی این حس و حال خوب برام لذت بخش تر از لاغریه شده بود
و من این احساس خوب رو در خودم پیدا کرده بودم دیگه دنبالش تو بیرون از خودم تو مسافرت تو مهاجرت تو پولداری نمیدیدمش
اون احساس دیگه تو درون من جوونه زده بود هر روز صبح با شکرگزاری پا میشدم دوش میگرفتم قهوه مو درست میکردم و رو دوچرخه خانگیم به فایلهای استاد روشن گوش میدادم
و بهشت رو تجربه میکردم اون فایلها منو میبرد به بهشت با هیچ لذتی نمیتونستم عوضش کنم
یهویی تمایلات من زیر و رو شد دیگه دنبال ساده زیستی بودم و از هر چیز ساده ای ذوق میکردم حتی کوچکترین کارهای منزل که قبلا برام عذاب آور بود به نوعی لذت و عشق تبدیل شده بود مثل آشپزی کردن تمییز کردن اتاق پسرم مرتب کردن تخت خواب پسرم
و آرامش از درو دیوار بر من سرازیر شد
پیج های خودشناسی خدا شناسی در اینستا هر روز بیشتر سر راهم قرار گرفت و من روز به روز از همه جهت با آگاهی های جدید به سوی حرکت به سمت خدا با سرعت پیش میرفتم
تسلیم حق شده بودم رهای رها آزاد بدون هیچ فکر و اقدام خاصی و فقط میگفتم خدایا منو ببر اونجایی که منو محکم بغلت بگیری
مگه نه اینکه از کودکی پدر نداشتم خیلی زود تو ده سالگی یتیم شدم پدرم شو مگه نه اینکه مادرم تو پیری منو بدنیا آورد و زود فوت شد مادرم شو مگه نه اینکه با کمک تو بیماری سختی رو از سر گذروندم نوازشم کن تحسینم کن
خدایا من بنده ی پر از گناه توام تنهای تنهام تو این عالم و همیشه وابسته ی محبت و عشق از طرف همسرم بودم و ترس جدایی تو زندگی داشتم همیشه میترسیدم که طرد بشم واسه همین موقع ازدواج مهریه نخواستم فقط گفتم قول بده هیچ وقت منو ترک نکنی
چون من از تنهایی به شدت میترسیدم بعد از دست دادن پدرومادرم این ترس تو وجود من افتاده بود
جالبه که همسرم هم همیشه ازین نقطه ضعف من سواستفاده میکرد و از همین نقطه تن و بدن منو میلرزوند با اینکه عاشقم بود شاید نتیجه رفتار ناصحیح خودم بود که بهش ترسم رو از ترک شدن مدام تکرار میکردم فکر میکردم من کسی رو ندارم کجا برم خونه ی امیدی برای من باقی نمونده بود اصلا کسی رو نداشتم که باهاش دردودل کنم
خواهرای من همگی بیست سی سال از من بزرگتر بودند و در شهرهای دور زندگی میکردند
یه شخصی تو فامیل همسرم بود که خیلی رو مخ من بود مدام رفتاراش منو اذیت میکرد مدام اس مس هاشو تو گوشی همسرم چک میکردم و دوست داشتم اون فرد دست از سر زندگی ما برداره چون مدام کارهاشو به ما زنگ میزد که انجام بدیم خریدهاش و …و همسر من مثل تاکسی سرویس برای ایشون شده بود و خیلی وقتا به کار و مغازه ش نمیرسید و این موضوع مثل سواستفاده واقع شدن منو اذیت میکرد
با تکرار این ناراحتی با دیگران مدام این حس و انرژی منفی تو زندگی من بیشتر و بیشتر میشد
تا وقتی که اومدم اینجا و کم کم یاد گرفتم راه آرامش رو دیگه کارهای اون فرد برام بی اهمیت شد و من بیخیال اون فرد شدم و واکنشی نشون نمیدادم و دیگه حتی پیامک هاشم چک نمیکردم
دیدارم هم با اون خانواده کمتر کردم بعد یه مدت دیدم عه چقدر حال من داره بهتر میشه و من چقدر یه موضوع بی اهمیت رو اینقدر برای خودم بزرگ و بولد کرده بودم و به طرز عجیبی هم اون فرد دیگه مثل گذشته آویزون ما نیست و دست از سر زندگی ما برداشته و کارهاشو دیگه مثل قبل به ما نمیگه که مدام انجام بدیم
من با اومدن به اینجا اونقدر حالم با خودم و خدای خودم خوب شده بود که اصلا موضوعات خاله زنک بازی با خانواده همسر برام پیش پا افتاده شد و زندگی من عوض شد
هر روز فایل جدید درس جدید و بعد اجرا و عمل کردن به اون درس منو روز به روز تو مسیر بهتری برد که نتیجه ش احساس خوب در من شده بود
من قوانین لاغری استاد رو در سایر مسایل زندگی هم ازش استفاده کردم و نتیجه خوبی میگرفتم
مثلا فهمیدم هر وقت تنهایی میرم خونه مادر شوهرم حرفایی به من زده میشه که حال منو بد میکنه
دیگه ازون به بعد یا نمیرفتم یا فقط با همسرم برای ساعتی میرفتم و سریع هم پا میشدم و نمیزاشتم اون احساس بد در من شکل بگیره
مثلا یه وقتایی بعدالظهرا بخواد احساس بدی تو فکرم بیاد و مخمخه ای تو ذهنم ایجاد بشه دوش میگیرم چای میخورم سریالی میبینم یا فایلهای انگیزشی و خداشناسی و از مولانا یا موزیک گوش میدم سریع حالم خوب میشه
هر طوری هست یا هر ترفندی خودمو از فکر و خیال الکی ازون فضای فکری دور میکنم
من هر وقت بدمینتون بازی میکنم تو اون مدت بازی به هیچ چیزی فکر نمیکنم از بس عاشق این ورزشم یکی از راه کارها میتونه همین باشه ورزش مورد علاقه
من به هیچ وقت پیج مسیح دانشوری یا پیج های اخبارمنفی و سیاست رو دنبال نمیکنم اصلا جایی صحبت اتفاقات بد جامعه مثل جنگ باشه محیط رو ترک میکنم دیگه دوستام هم اینو فهمیدند جلوی من ازین مدل حرفا نمیزنند
الان چون من به حال خوب تو زندگی رسیدم از همین خونه ی کوچیک نود متری خودمون بیشترین لذت رو میبرم از ویلای کوچیک شمالمون از ماشین شاسی بلند مون از سلامتی مون از همه چیز زندگی مون خدا رو شکر راضی هستم اونروز به همسرم گفتم اینقدر دیگه بدنبال درآمد بیشتر برای بزرگتر کردن خونه زندگیمون نباش
بیا از همین چیزایی که خدا بهمون داده بیشتر لذت ببریم و تمرکزمون رو لذت از همین داشته های الانمون باشه خدا رو شکر الان همه چیز داریم
کار همسر من پوشاک بچگانه ست و بعضی روزا از کسادی بازار گله میکنه و من همیشه با این حرفا آرومش میکنم که خدا رو شکر کنیم و همین چیزایی هم که تا الان بهش رسیدیم برای زندگی ایده آل و لذت بردن کافیه
من الان روابط با انسانهای خوب و مثبت برام خیلی مهم شده حواسم هست با کی نشست و برخاست بیشتری بکنم و با کی کمتر
دایره ی دوستی هام محدودتر ولی یا کیفیت تر و گزینشی تر و پخته تر شده
به هیچ وجه زندگیمو با دیگران مقایسه نمیکنم و همیشه اینو به پسرم هم یاد دادم که تو ثمره ی عشقی و این مهمترین دارایی توعه تو ،تو خونه عشق و محبت میبینی
همه میگن و خودمم همیشه میگم آدم خوش شانسی ام و الان چون حضور خدا در زندگیم خیلی محسوس تر شده زمانهای زیادی رو تو حال خوب و سرمستی حضور الهی بسر میبرم و سعی میکنم این حال خوب رو به اطرافیانم هم بدم
خداوند و جهان و کائنات هم داره همش اتفاقاتی رو برام رقم میزنه که مدام حال من بهتر و بهتر بشه مثل همین فایل چله زندگی
آرامش خودش میاد وقتی احساس بد نداریم خوشبختی موفقیت سلامتی لاغری خداپرست بودن ایمان داشتن رابطهی خوب با همسر فرزند زندگی خوب همش خود به خود میاد
این آرامش تصمیمات بهتر رو برای میاره و ذوق و شوق و اتفاقات بهتر تو زندگیت رقم میخوره
عادتهای حال بد کن رو باید اصلاح کنیم باید بفهمیم چه کاری چه رفتاری چه افکاری چه مکانهایی حال منو بد میکنه اونا رو ترک کنیم همین
بعد یهو حال خوبه خودش میاد لازم نیست دنبالش بگردیم منم همین اشتباه رو مثل استاد سالها میکردم
همین قدر زندگی با حال خوب ساده ست فقط با تداوم نداشتن تو حال بد داشتن
بسم الله از امروز ۲۶ آبان هزار و چهارصد و سه من مژگان تعهد میدم فقط نکات مثبت انسانهای دیگر و جهان هستی و کائنات رو ببینم و تمام تمرکزم بر حال بد نداشتن باشه
چند خط شد یا ابالفضل ۱۶۵۰ کلمه
سلام مژگان جان
واقعا خیلی لذت بردم از خوندن دیدگاه
خداروشکر برای وجودت کلامت به دل میشینه وارام بخش هست
خداروشکر در این سایت به کلیت زندگیت رسیدی
رشد معنوی کردی
منم حس وحال تورو دارم وبیشتر بیشتر شده روز به رپز بیشتر میشه فکر میکنم در مسیری قرار گرفتیم که نامحدود وبی نهایت هست
در نور هستی همیشه خوش بدرخشی خواهر قشنگم
👌🏻👌🏻👌🏻😍😍😍
سلام مژگان عزیر برات ارزوی بهترینها رو دارم و واقعا خوشحالم که انقدر عالی هستی شاید باورت نشه ولی در مورد حرفهای خاله زنکی خانواده همسر به قدری قوی شدم که یک موضوعی که اگر قبلا برام اتفاق میفتاد نابودم میکرد به قدری با رامش لز کنارش رد شدم که خود اون طرف هم موند و همه چیز به نفع من تموم شد
در مورد کوچیکی خونت بگم به زودی انشاالله بزرگ میشه این حرف رو از من به خاطر داشته باش یعنی به قدر از نظر مالی پیشرفت میکنی که من فکر میکنم بهتر بود استاد اسم جذب ثروت هم روی دورشون میزاشتن د مورد روابط و کلا با افسردگی خداحافظی خواهی کرد
من واقعا به تناسب رسیدم ولی الان نمیدونم چرا بهم ریختم و نمیتونم خوب از فایلها استفاده کنم یعنی منظم نیستم ممنون میشم بهم بگی ذهنت برای لاغری چه دستورهایی بهت میده
با ارزوی بهترینها
با عرض سلام ادب و احترام خیلی خیلی به این چله و این تغییر ات که قرار وارد زندگی من بشه اطمینان ندارم همیشه در تلاش بودم که احساسم خوب باشه و الان مطمینم که راه درستی را انتخاب کردم و مسیر درستی را چونکه هر روز حس من بهتر و بهتر داره میشه و حتما که خداوند منو در این مسیر قرار داده چونکه من به معجزه اعتقاد دارم
شرح وضعیت من در موضوع احساس
حس و حال من الان خیلی خوبه یعنی همیشه خودم خواستم حالم بد نباشه در جستجوی چیزهایی بودم که حال منو خوب کن از جمله شکر گذاری من چند سالی هست که کتاب معجزه شکر گذاری رو مطالعه کردم و از اون موقع همیشه شکر گذار نعمات خداوند بوده ام و سعی میکنم بنویسم و این کار حال منو بهتر میکنه و چونکه خیلی به مسایل حاشیه ای توجه نمیکنم به این که کی چی گفته کی چی نگفته فلانی چی خریده یا نه توجه ای ندارم و ارامش من خیلی بیشتر شده کانالهای خبری که داشتم پاک کردم چند تا کانال خوب عضو شدم شعرهای مولانا رو تفسیر میکنن خیلی به روحیه من سازگار هست قبلا خیلی پیگیر اخبار بودم الان خیلی کم اخبار گوش میدم اگه خبر بدی بشنوم خیلی خودمو درگیرش نمیکنم شکرگذاری و پاکسازی میکنم و رها میکنم خیلی به حرفهای ادمها در مورد همدیگه توجه ای ندارم و سعی میکنم از قضاوت به دور باشم کاری نکنم که بعدا احساس بدی بهم دست بده
شرح وضعیت من در موضوع سلامتی
خدا رو هزار مرتبه شکر بیماری خاصی ندارم روزی یه دونه قرص برای کم کاری تیرویید میخورم و راضی ام به رضا ی خدا مشکل زانو درد هم به خاطر اضافه وزن دارم که خیلی بهش محل نمیدم باهاش میسازم و مطمینم که ارام ارام از وجود من ببیرون خواهد رفت وضعیت قلب و ریه و پوست و مو گوارش منم عالیه خدا رو شکر میکنم
شرح وضعیت من در موضوع روابط
خدا رو هزاران مرتبه شکر که رابطه من با همه خوبه مخصوصا با شوهرم رابطه خوبی دارم من کارمند هستم درکم میکنه خیلی گیر نمیده و منم سعی کردم خیلی بهش گیر ندم بالاخره شغل ازاد داره وقتی میاد خونه دوست داره تو فضای مجازی باشه بهش گیر نمیدم و رابطه خوبی با هم داریم البته همیشه هم این جور نیست یه وقتایی دلگیر ی هایی پیش میاد ولی من همیشه سعی کردم پیش قدم باشم و تمومش کنم چونکه اگه ادامه دار بشه حس منو بد میکنه ارامش منو بهم میرزه پس ازش دوری میکنم دو تا فرزند دارم پسرم محمد طاها خیلی پسر خوبیه خدا رو شکر در سن بلوغ هست خیلی بهش تذکر نمیدم و اگر بخوام باهاش حرف بزنم دوستانه و با شوخی باهاش حرف میزنم هر روز میبوسمش و خدا رو بابت داشتنش شکر میکنم دخترم حلما هم خیلی شیطنت داره قبلا یه کم غر غر میکردم که چرا بهم ریزی میکنی چرا نظم نداری ولی وقتی به نکات مثبت ش فکر کردم دیدم خیلی دختر خوبیه درس هاش عالیه خودش مینویسه میخونه مستقل هست ورزش میره خیلی پیگیره و ۱۰سالشه من نباید توقع زیادی از یک دختر بچه ده ساله داشته باشم روابطم با همکارانم هم خوبه تقریبا با همه شون دوست هستم و از کسی کینه ای به دل ندارم با دوستان خارج از محل کارم هم مشکلی ندارم با خانواده شوهرم هم خوب هستم پپدر شوهر و مادر شوهرم خیلی مهربون هستن قبلا خیلی زود رنج بودم چند سالی هست که روی خودم کار کردم سعی میکنم از چیزی خیلی نرنجم و حرف کسی رو به دل نگیرم کلا با همه در صلح و ارامش هستم
شرح وضعیت من در موضوع مالی
خداوند را هزاران مرتبه شکر چونکه خودم کارمند هستم خیلی نیاز به پول تو جیبی شوهرم ندارم ولی هر موقع هم پول خواستم راحت بهش گفتم و ایشون هیچ کوتاهی نکرده هنوز خیلی چیزها هست توی زندگی که من دلم خواسته بخرم ولی خوب به دلیل وام نشده ولی عیبی نداره چونکه برای من در الویت نبود و وقت زیاد دارم برای تهیه شون خداروشکر خونه از خودمون داریم و قرض نداریم فقط وام داریم که اونم برای همه هست شوهرم میخواد ماشینش تعویض کنه انشالله که اونم جور میشه و میخره کلا دید خوبی نسبت به زندگی دارم پس انداز چندانی ندارم طلا هامو که فروختم برای ساخت خونه و چیزی ندارم ولی یه پس انداز کوچک دارم که از روی حقوق ماهیانه ام هست خدایا شکرت
شرح وضعیت من در موضوع ایمان به خدا
من از زمان کودکی خیلی به نماز و روزه و حجاب اعتقاد داشتم و زمان دانشگاه هم به خوبی گذراندم بعد از دانشگاه به دلایلی شاید شغلم و خستگی هام باعث شد کمی از معنویات دور بشم ولی همیشه توی قلبم وجود خدا رو داشتم چند سال پیش یه مشکلی برای ما پیش اومد و باعث شد من خیلی به خدا نزدیکتر بشم بواسطه گوش دادن به یه سری فایل های زیبا ایمان من بیشتر شد قلب من ارامنه شد نمازهای من خیلی به موقع تر شد سعی کردم تا جایی که امکان داره قضاوت نکنم تا نور در قلب من کم نشه من خدا رو یه جور دیگه پیداش کردم و حسش کردم فقط انتظار م ازش اینه که همیشه منو در مسیر های خوب قرار بده خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتر هست چی میتونم ازش بخوام قبل از اینکه من ازش چیزی بخوام خودش میدونه این حس منه که باعث میشه اون چیز و دریافتش کنم یا نه پس سعی میکنم حسهای بد رو سریع با پاکسازی از بین ببرم احساس میکنم خدا از من راضی هست درسته که من هیچ وقت نتونستم اونجور که باید عبادت کنم یا شکر کنم ولی همیشه سعی کردم به انسان های اطرافم کمک کنم حتی اونایی که نسبت به من خیلی خوب نبودند همیشه سعی کردم دستگیر باشم چونکه اعتقاد م اینه که خداوند انسان ها رو میفرسته تا من ببهشون کمک کنم و خدا هم دقیقا در جاهایی دست منو گرفته که فکرشم نمیکردم خداوند مهربون شکرت تعهد میدم که همیشه حس های بد را از خودم دور کنم و تمرینات را انجام بدم حال خوب خودم را خودم خراب نکنم پر از نور خدا باشید
سلام استاد
جا داره اینجا از شما استاد گرامی به خاطر این چله تشکر کنم کلا کلمه چله برای من یک کلمه بسیار ارامش بخشه و نوید تغییر و تحول رو میده واقعا این همه استمرار و تعهد ستودنی استاد هر چه قدر هم یک نفر این دوره رو رها کنه دوباره برمیگرده چون این سایت پویاست نفس میکشه زندگی بخشه
در واقع من بخش کمی از زندگیم رو در حال ترس و احساس نگرانیم چون تو این دوره تمام اونها رو پشت در گزاشتم در واقع من تراسها و نگرانیهام رو در گذشته رها کردم من حتی لحظه ای از زندگیم رو بدون ترس نبودم ولی تو این دوره یاد گرفتم توکل کنم و شاد باشم
از نظر سلامتی باید بگم که خیلی حالم خوب نیست تیرویید دارم و پاشنه پام خیلی درد میکنه و نفس کم میارم
از نظر روابط به لطف خدا خوب هستم ولی به دلیل اینکه به تازگی چاق شدم دوست ندارم با ادم ها رفت و امد داشته باشم
از نظر مالی عالی هستم و خدا رو شاکرم
از نظر ایمان به خدا خوب من بسیار ضعیفم متاسفانه و به خاطر تجربه های گذشته فکر میکنم در مورد موضوعی شخصی خدا قادر نیست برام کاری کنه نه اینکه قادر نباشه نه اینکه خدا تمایل داره اون موضوع برخلاف میل من باشه بدون هیچ دلیلی و خودم واقعا محتاج خدا هستم و اون رو در لحظه لحظه زندگیم حس میکنم فقط در مورد اون موضوع خاص گفتم
با سلام
به نظر من هم این نکته نکته ی کاملا درستیه که برای تغییر زندگی فقط باید احساس بد نداشته باشیم
واقعا وقتی افکار ما افکار اشتباهی باشه ، هر تلاشی برای داشتن احساس خوب ما رو بعد یه مدت خسته می کنه
وقتی فکر و باور منفی وجود نداشته باشه ، یا افکار منفی کمتر باشه ، یا اصلاح بشه ، خود به خود احساس هم تغییر می کنه ، نیاز به تلاش و تقلا برای داشتن حس و حال خوب نیست
مثلا وقتی من شروع می کنم به توجه به خوبی ها ، و در عین حال ایراد شخصیتی من اینه که مدام خودم رو مقایسه می کنم ، تا جایی می تونم از این تمرین استفاده کنم که اون آدم در ارتباط با زندگی و کار من نباشه و یا از من بهتر نباشه ، چون اگه این ایراد اصلاح نشه ، وقتی یه آدم میاد تو حوزه ی زندگی من که به هر دلیل از من بهتره ، من دیگه نمیتونم به خوبی های اون یا خوبی های خودم توجه کنم ، میرم تو مقایسه که اون اینجوریه ولی شرایطش اینه ، من اینجوریم ولی شرایطم اینه ، و حسم شروع میشه به بد شدن
ولی وقتی کلا من آدمی نباشم که این مساله ( مقایسه گر بودن ) رو داشته باشه دیگه راحت ، حتی اگه این تمرین که به خوبی آدم ها توجه کنم رو هم بلد نباشم ، در برخورد با هر نوع آدمی حسم خوبه و به هم نمی ریزم
اگه می شه لطفا تو این دوره در مورد خودباوری و احساس لیاقت هم صحبت کنید ، و همینطور در مورد امیدوار بودن و ادامه دادن .
سپاسگزارم به خاطر مطالب ارزشمندتون
بنام خداوند بخشنده و مهربانم،
سلام استاد همه اعضای سایت تناسب فکری خدا قوت ،
این فایل چله تغییر زندگی ،مقدمه،
انگار خدا برای من فرستاده بود چون در تمرین صبح نوشتم خدا کمک کن حالم خوب باشه .
ودریافت الهامات را درک کنم .
خدارا شکر حتی گوش کردنش حالم را خوب کرد ،
استاد واقعاً خدا خیرت بده ،عالی هست ،
امروز ،معجزات دیدم از برخورد مودبانه مردم با خودم،از خرید خوب ودلخواهم،عصر یک فایل از شما را از فایل های کارت حافظه هدفون که خریداری کردم از سایت ،گوش کردم در مورد ،برق رفتن ،کار نکردن ریموت،در ونتوانستید چای دم کنید ولی حال خودتان خوب نگهداشتید ،وخودتان را مشغول کارهایی کردید ،خیلی برام درس داشت ،من فکر می کردم شما یا از فرادی خود ساخته هستند مشکلات براشان پیش نمیاد ،ولی دانستم این افراد می دانند مدیریت موقعیت ها بلد هستند ،
در پناه خدا مهربان باشیم شاد وثروتمند ،سلامت ،شاکر
سلام خدمت استاد عزیز و مهربونم و دوستان گرامی
استاد قبل از هر چیزی ازتون بینهایت سپاسگذارم که این محتوای عاالی و ارزشمند رو به ما هدیه کردین قطعا ارزش کار شما اینقدر بالاست که قابل ارزیابی مالی نیست اما این هدیه عین هدیه خوشبختی برامون میمونه🙏🏻
استاد اگر به من ِ قبل از ورود به سایتتون و آشنایی با شما میگفتن که باید مهارت مدیریت احساسات رو یاد بگیری تا احساست خوب باشه یا باید احساست رو خوب نگه داری همه اش فکر میکردم باید یه سری کارهای خاصی انجام بدم تا حالم خوب شه و خوب بمونه کما اینکه از همون اواخر دوران دانشجویی من حس میکردم که نیاز به تغییر دارم و در برهه های مختلف زندگیم به مشاورین مختلفی مراجعه میکردم اما هر بار ناامیدتر از همیشه میشدم و یه جایی ک حس میکردم فایده نداره و اثر مشاوره های روانشناسی مقطعیه یا حرفا برام تکراری و بدیهی بودن دیگه جلسات رو قطع میکردم تا اینکه بعدا ی نفر دیگه رو بهم معرفی کنن اما هیچ نتیجه ای نمیگرفتم.
اما زمانی که با شما و آموزش هاتون آشنا شدم گفتم این همون چیزیه که همیشه دنبالش بودم در دوره های لاغری با ذهن شما مدام اینو برامون تکرار کردید که برای لاغر شدن نیازی نیست کار خاصی انجام بدید فقط یک سری رفتارها و مرور افکار رو نباید داشته باشید اونا که نباشن شما خود به خود لاغر میشید و همینم شد و ما تجربه اش کردیم الان که همین مورد رو اینجا دوباره تکرار کردید برای احساس بد نداشتن درکش برامون راحت تر هست.
اما در مورد شرح حالی از اوضاع عمومی الانم که برام ثبت بشه؛
۱_در مورد احساسم در طول روز
باید بگم که زمین تا آسمون با یک سال و نیم پیش تغییر کردم خیلیی بهتر شدم اما این خاصیت انسان هست که به هر سطح که برسیم میگیم بازم بهتر بازم بهتر، در حال حاضر همنوز مسائلی در زندگی دارم که دارم برای حل کردنشون تلاش میکنم اما بهرحال تا زمانی که حل نشده باشن باعث میشن احساسم بشدت بد بشه تلاش هایی میکنم ک حالمو بهتر کنم اما بازم دچار مرور افکار منفی میشم .یک سری مسائلی هم هستن که کمتر از قبل منو درگیر میکنن و مدت زمان موندن من در حال بد نسبت به اونا کوتاه تر شده.
۲_در حال حاضر مرور افکار منفی اگر دو روز طول بکشه باعث میشه که معده ام شدیدا اذیت بشه و مجبورم دارو مصرف کنم براش.
همین چند روز پیش درگیر یه مساله شدم که باعث شد مشکل تنفسی پیدا کنم و دکتر یه دوره ۲ماهه دارو برام تجویز کرد.
یعنی شدت بعضی از مرور افکارم تا حدی پیش میره که به جسمم آسیب برسونه هر چند این مسائل فعلا تعدادشون کمه.
۳_روابطم با اعضای خانواده ام بهتر شده که البته در مورد روابطم با اعضای خانواده ام با استاد مشاوره داشتم که تونستم حلش کنم. چون بشدت اذیت شده بودم و راهکاری نداشتم و برای رهایی از حال بد از راهنمایی استاد عزیزم استفاده کردم .منتها هنوزم گاه گاهی یه بحث کوتاه و جزئی پیش میاد ولی خیلی بهتر شدم.
در سایر زمینه ها باید روابطم رو بهبود بدم که در این زمینه هم دارم از راهنمایی های استاد استفاده میکنم چون دیدم واقعا در بعضی زمینه ها مهارتم کمه و همین باعث میشد نتونم خوب یا قابل قبول پیش برم.
۴_در مورد وضعیت مالی من همیشه با کمبود منابع مالی مواجه میشم و ورودی مالی من خیلی کند هست و بشدت منو اذیت میکنه.هر چند خوشبختانه بدهکاری ندارم. ولی هیچ پس اندازی که دست نخورده باشه ندارم یعنی فرصت پس انداز برام پیش نمیاد.
از این لحاظ میدونم خیلی جای کار دارم.
۵_در مورد افکارم در مورد خداوند
بعد از آشنایی با آموزش های شما استاد عزیزم، حقیقتا خیلی نگرشم بهبود پیدا کرد و یه جورایی اطمینان دارم که اگر من از لحاظ ذهنی تغییر کنم و در جهت نگرش جدید اقدام کنم خیلی زود خداوند به من پاسخ میده و منتظر نعمت و پاداش الهی هستم.
من سحر تعهد میدم که هر هفته خودم رو با هفته قبل مقایسه کنم و این دوره رو متعهدانه ادامه بدم.
حال خوب و فکر آروم رو براتون آرزو دارم ❤🌹
استاد زیبام دوستتون دارم و بینهایت ازتون سپاسگذارم🙏🏻❤🫂
عالی بود استاد عزیزم عااالی.خیلی انرژی گرفتم .من غک میکنم احساس بد ازلاغرشدنم جلوگیری میکنه حتی درتمام مسائل زندگی تاثیر میذاره
بنام خدا
سلام استاد عزیز و دوستان همراه
چگونه احساس بد نداشته باشیم
من فایلهای زیادی را گوش کردم که چگونه احساس خوب داشته باشیم و در این فایل کاملتر را یاد گرفتم که وقتی احساس بد نداشته باشم خود به خود احساس خوب میاد مثل لاغری که وقتی به چاقی فکر نکنم خود بخود لاغری میاد .
من واقعا نمیدونم چی بگم از عظمت خداوند از استاد روشن که همیشه یه فایلی سر بزنگاه موقعی که من درمانده اعصاب خراب و راهی ندارم یه فایل جلوی من سبز میشه که در مورد موضوعی که من ازش ناراحتم
من کلا مدتی هست که شرایط احساسی در حد متوسط دارم و تقریبا میتوانم وفتی حالم بد میشه یه جوری مدیریت کنم اما امروز یک موضوع بود که احساسم را بهم ریخت و تاثیر بد آن را اول در خودم که بسیار ناامید عصبانی بی حوصله دیدم و بعد برخوردم با خانواده که چقدر من بهم ریختم تا اینکه اومدم تو سایت سراغ فایلها که خودم را یه جورایی سر گرم کنم چون منم به قول استاد همیشه برای آرام کردم شرایط فایل گوش میدم را مواجه شدم با این فایل جدید و سریع مقدمه را خوندم و فایل را دوبار گوش کردم و الان در آرامش بسیار خوب دارم مینویسم و حتما تمرینها را در دفترم مینویسم به خودم تعهد میدم و هفته ای یک بار مطالب دفترم را با وضعیت خودم را چک میکنم و باز اینجا بسیار سپاس از خداوند و استاد روشن عزیز .
سلام به همگی
چند روز بود دلم میخواست به استاد پیام بدم بگم استاد من چند ساله قانون جذبی هستم ولی هیچ وقت موفق نشدم کجای کار من ایراد داره ؟
اما گفتم نه من جوابمو میگیرم و سوال نمیپرسم وقتی استاد گفتن این دوره رو میخوان بزارن گفتم من تمام سوال هامو اینجا میگیرم و واقعا همین طور هم شد من همون ابتدا که متن رو داشتم میخوندم فهمیدم که حال بد داشتن باعث تمام نتیجه نگرفتن هاست من مدام تلاش میکردم حالمو خوب کنم ولی اینجا متوجه شدم که نباید حالم بد باشه
حال بد نمیزاره اصلا از زندگی چیزی بفهمی
من متعهد میشم تا آخر این دوره باشم و تغیر کنم خیلی خوشحالم که خدا اینقدر من رو دوست داره و جواب سوالامو میده
حتما دیدید وقتی برای یه نفر یه کاری انجانم میدیم از ته دل میگه خدا پدر و مادرت و بیامرزه امروز وقتی شروع کردم به خوندن این دوره ناخود آگاه گفتم استاد خدا پدر و مادرت رو بیامرزه ممنون از همگی ۲۲۰
سلام ودرورد بر استاد عطا روشن بزرگوار
به نظر من داشتن احساس خوب در زندکی همه ماجراست وشرط اول زندکی خوب هست
اگر بخام شرح حال از خودم بنویسم زندکی من به دو قسمت تقسیم میشه قبل از آشنایی با سایت و استاد عطا روشن و بعد از آشنایی
چیزهای که در این دوره آموختم و به آگاهی رسیدم آنقدر برام ارزشمند هست که دوست دارم در موردش بنویسم من در این مدت اینقدر حال و احساس خوبی دارم که شاید برای اطرافیان زیاد جالب نباشه و از کلمه بی خیال شدی برام استفاده کننن وبگن احساس نداری بی خیال شدی و غیره
البته این نگرش اونها هست ولی این خود من هستم که میدونم چه خبر شده و من تبدیل به یه انسانی دیگه شدم که حتی حرفهای دیگران هم برام کوچکترین اهمیتی نداره
در افکار عمومی همیشه این بوده که آدم خوشبخت و کسی که حال خوب داره باید حتما یه پارا متر هایی داشته باشه از قبیل ثروت پول دارایی مسافرت گردش تفریح بودن در جشن و دورهمی ها خوردن انواع غذاهای خوشمزه و واز قبیل این کارها البته همه اینها میتونه لازمه یک زندگی خوب باشه اما اگر احساست خوب نباشه و حال دلت خوب نباشه هیچکدوم اینها نمیتونه احساس خوبی رو بوجود بیاره و زود گذر هست من تجربه همه اینها رو داشتم ولی متاسفانه نتونستم احساس خوبی بهم بده ولی با ورود به این سرزمین من به نتایج دیگری رسیدم از زندکی من احساس خوب رو در خودم پیدا کردم نه عوامل بیرونی
در تنهایی خودم با خوردن یه قهوه نشستن روی کاناپه و گوش دادن به فایل های که مورد علاقه ام هست تونستم تغییر کنم واز حال خوب داشتن لذت ببرم که شاید با ساعتها گردش و تفریح عوضش نمیکنم زندکی همینه
من باید خودم تععین کنم که حال خوب و احساس خوب داشتن رو در چه کاری ببینم اگر احساس خوبی نباشه پرداختن به زرق و برق های زندگی هم نمیتونه حال واحساس رو خوب کنه
واگر حالم خوب باشه حتی پختن یه غذای ساده در یک آشپزخانه کوچک هم میتونه لذت بخش باشه
من فهمیدم که با ارزش ترین چیزی که میتونه هر انسانی در زندگی داشته باشه آرامش هست واین آرامش فقط با خودشناسی و خدا شناسی بدست میاد
همه ما میدونیم که انسان موجودی اجتماعی هست باید روابط اجتماعی داشته باشه ولی این روابط اگر با احساس و حال خوب نباشه هم میتونه باعث آسیب بیشتر برایش بشه چون با دیدن داشته های دیگران حالش بد بشه ودچار آسیب های اجتماعی بشه پس باید اول حالشو و احساس شو خوب کنه برای انجام دادن هرکاری و در ادامه حتما به آرامش درونی و بیرونی میرسه
تمرین های این گام
من آدم سلامتی هستم و از داشته هایم لذت میبرم ولی اضافه وزن و زانو درد نگرانم میکنه ودارم در جهت بهبود وضعیت خودم تلاش میکنم وحتما بهش میرسم
من روابط خوبی با خانواده ام دارم البته به لطف خدا و هدایت شدن به این سایت تونستم تا حد زیادی به این روابط عالی پست پیدا کنم
با انسانها رابطه خوبی دارم به نظرم همین که آسیبی از طرف من به دیگران نرسه خودش میتونه با ارزش باشه
وضعیت مالی خوبی دارم وخدارو شکر هیچوقت محتاج و نیازمند نبودم
ارتباط فوق العاده و خیلی رفاقتی با خدای بزرگ و فرمانروای بزرگ جهان دارم همیشه هرچی که ازش درخواست کردم رو بهم داده ومن کلا فقط خدارو قبول دارم برای دریافت خاسته هام و بس و خداوند برایم کافی هست
انتظارم فقط ازش دریافت نعمت هدیه و مجازات الهی هست چون خدارو قدرت مطلق جهان میدونم که بخشی ازش درون من هست واحساسش میکنم خداوند خیلی از من راضی هست چون که من خیلی ازش راضی هستم وعاشقش هستم واز اونجایی که بندگان خدا برای خدایی که من مبشناسم ارزشمند هستن پس من هم خیلی دوست داره
به نظر من احساس خوب داشتن همون احساس نزدیکی به خداوند و رفاقت هست که در هر انسانی شکل میگیره واین احساس میتونه ایجاد نکات خوب در زندکی روز مره بشه
به نام خداوند همیشه حاضر
سلام خدمت استاد بزرگوار و دانا وحکیم وبسیار سخاوتمندم ودیگر دوستانم در سایت تناسب فکری
خداوند را سپاس می گویم برای هدایتم به این دوره گرانبها
من طبق اعتماد وشناختی که از استاد بزرگوار دارم ایمان دارم شرکت در این دوره باعث می شه حال خیلی خوبی را به زودی در زندگیم تجربه کنم اون پنج فایل صوتی که در رابطه با تعقیر زندگی در سایت گذاشته شده من هزاران بار گوش دادم وهر وقتی حالم بد بوده در مدت این چند سال که وارد سایت شدم اون فایل هارو گوش دادم وامید وانگیزه گرفتم پارسال در دوره زندگی با کمک خداوند شرکت کردم ونتایج خیلی خوبی به دست آوردم اما چون تکرار نکردم نتونستم اون همه دستاورد گرانبها رو حفظ کنم من در اون دوره به قدری حالم تعفیر کرد که ففط وقتی تنها بودم یا حتی موقع انجام کارها اشک شوق می ریختم تمام سلول های بدنم لبریز از حضور خدا بود برای همین از دیروز که اگهی شروع این دوره رو در تلگرام دیدم بی صبرانه متتظر شنبدن وخوندن بودم واز اول صبح هیجان داشتم
من تعهد می دم هر روز در این مسیر باشم وحتما حتما تمرینات این دوره رو به خوبی انجام بدم وبه عمل در بیارم وحتما حتما چندین بار از اول دوره رو تکرار کنم واین چیزی هست که من در دوره های گذشته انجام ندادم واین بار تعهد می دم حتما چندین بار حداقل تکرار کنم
هدفم از شرکت در این دوره تجربه زندگی ارام وبا شوق وانگیزه است ونداشتن هیچ احساس بدی در هر رمینه از زندگیم واموختن راه های نداشتن احساس بد حتی در مواجهه با ناملایمت های زندگیم
احساس خوب لازمه تجربه هر چیز خوبی هست که در دنیا وجود داره لازمه داشتن سلامتی احساس خوبه لازمه داشتن روابط خوب احساس خوبه لازمه داشتن ثروت احساس خوبه لازمه داستن تناسب اندام احساس خوبه لازمه ایمام به خدا احساس خوبه پس هرچقدر برای نداشتن احساس بد تلاش کنیم در مفابل احساس خوبه که در ما ایجاد می شه لازم نیست برای داشتن احساس خوب خیلی تلاشی بکنیم یا کار خاصی انجام بدیم همین که سعی کنیم افکار ورفتار واعمالی که باعث ابجاد احساس بد می شه رو در خودمون پاکسازی کنیم به احساس خوب می رسیم
من می خوام یه تعهد دیگه هم به خودم بدم علت اینکه کم در سایت فعالیت می کنم ودیدگاه می نویسم اینکه خیلی به خودم سخت می گیرم ومی خوام حتما همه چی خیلی عالی باشه اینجا تعهد می دم هر گام از این دوره رو جوری که برام راحت باشه واذیت نشم راجبش بیام دیدگاه بنوسیم ومشارکت فعال داشته باشم تا بهانه دست ذهنم ندم
تمرین:
شرح وضعیت من در موضوع احساس
من حدود ۵ هفته است که به لطف خدا دوره ورود به سرزمین لاغرها را شروع کردم و انصافاً در این مدت از لحاظ احساسی خیلی تغییر کردم و نسبت به گذشته بیشتر میتوانم احساساتم را مدیریت کنم اما هنوز خیلی نیاز دارم که احساسم را تقویت کنم و در ایجاد و تداوم احساس بد نداشتن تمرین داشته باشم الان نسبت به اضافه وزن خودم احساس بدی ندارم و اگه احساس بدی سراغم بیاد هرجور شده حال خودم رو عوض میکنم از لحاظ میزان شاد بودن بهتر شدم بیشتر احساس شادی درونی دارم ولی هنوز خیلی برام پیش میاد که به خودم میام میبینم که قلبم سنگینه و رفتم غرق افکار گذشته شدم و شاد نیستم از لحاظ احساس آرامش خیلی تغییر کردم آرامش فوق العادهای دارم خوابم خیلی راحت شده ترس ندارم کابوس نمیبینم اما هنوز احتیاج دارم در اتفاقات روزمره مخصوصاً در رابطه با دخترم بیشتر آرامش داشته باشم چون خیلی نگرانش میشم و میترسم
شهر وضعیت من در موضوع سلامتی
من ضافه وزن زیادی دارم و آزمایشهایم نشون میده چربی خون دارم کبدم چربه و رمانتیسم دارم عصبهای دستم چسبندگی دارند کمردرد و زانو درد دارم در حال حاضر قرص چربی خون میخورم و کورتون مصرف میکنم برای التهاب مفاسلم قرص ضربان قلب مصرف میکنم و برای ریزش مو قرص میخورم و برای کیست سینه هم قرص ویتامین ای میخورم
من به خاطر اضافه وزنم در خواب خروپف میکنم و به راحتی نمیتوانم از پلهها بالا و پایین برم و اونجور که دلم میخواد نمیتونم به کارهای شخصیم و نظافت شخصیم برسم دوست دارم در این زمینهها تغییر کنم
شرح وضعیت من در موضوع روابط
روابطم با دوستانم زیاد جالب نیست چون اونا هر وقت مشکل داشته باشند سراغ من میان و فقط نیاز دارند من کاری کنم اونا سبک بشن و در حال خوبشون منو شریک نمیکنند خانواده خودم و خانواده همسرم از ما دور هستند و فقط تلفنی با آنها در تماسم اما اونا هم تا من زنگ نزنم و حالشون رو نپرسم سراغی از من نمیگیرند مگر اینکه اتفاقی بیفته اقوام و خویشاوندان زیادی داریم اما با هیچ کدام رابطه دوستانه ندارم اکثر روابطم با خانواده هم کلاسیها ی دخترمه اونم برای اینکه بهتر بشناسمشون که دخترم آسیبی نبینه که اونم زیاد جالب نیست و من همیشه در مورد رابطه با دوستانم خودمو بدشانس میدونم
رابطه عاطفی جالبی با همسرم ندارم اگه یه روز با هم خوب باشیم چند روز با هم دعوا داریم و این انگار به عادت و روال معمول شده برای زندگی ما و من اصلاً از این وضعیت راضی نیستم رابطه عاطفیم با دخترم هم زیاد خوب نیست من خیلی نمیتونم اونو درک کنم اون در سن نوجوانی هست احتیاج به صبر و بردباری داره تا بتونه این دوران رو بگذرونه اما من اینو نمیتونم بپذیرم و خیلی با هم کل کل میکنیم
با دیگر آدمها در اطرافم در بیرون رابطه خوبی دارم و مشکلی با فرد خاصی ندارم اما اونجوری هم که باید ۱۰۰ درصدعالی باشه نیست
شرح وضعیت من در موضوع مالی
من خانهدار هستم و از خودم درآمدی ندارم همسرم برای تهیه چیزهایی که لازم دارم به حساب من پول واریز میکنه از این لحاظ در شرایط بدی نیستم اما عالی هم نیست و خیلی از چیزها هست که دوست دارم خودم بخرم اما نمیتونم پس انداز شخصی داشته باشم و مجبورم به همسرم توضیح بدم از این لحاظ سخته برام و دلم میخواد یه چیزایی مثل خرید دورهها فقط توسط خودم انجام بشه دوست دارم خونه داشته باشیم اما الان مستاجر هستیم و اینکه خدا را شکر بدهکار نیستیم و پس انداز هم داریم و کسب و کار همسرم خوبه اما میتونه بهتر هم باشه و عالی باشه
شرح وضعیت من در موضوع ایمان به خدا
تا قبل از شروع دورهای که الان برای لاغری استفاده میکنم رابطم با خدا عالی نبود یعنی نماز میخوندم به ظاهر ایمانم قوی بود حتی خیلی از اطرافیان اعتقادشون اینه که من خیلی آدم با ایمانی هستم اما ته دل خودم راضی نبودم نمازم رو از سر اجبار میخوندم و فقط وقت گرفتاری سراغ خدا میرفتم اما الان ایمانم خیلی قوی شده و رابطم با خداوند خیلی بهتر شده هر روز ازش سپاسگزاری میکنم و از ته دل ازش کمک میخوام میدونم کمکم میکنه در این رابطه هم خیلی باید بهتر بشم و عالی بشم من اعتقاد پیدا کردم هر چقدر خودمو دوست داشته باشم و به بدن خودم احترام بذارم و به خودم آسیب نرسونم خداوند بیشتر منو دوست داره هرچقدر بیشتر از زندگی لذت ببرم خدا بیشتر ازم راضی میشه رضایت خداوند به تعداد نمازهای من نیست به شوق و اشتیاقی است که برای زندگی دارم حتی اگر اتفاقات بدی در زندگیم باشه پذیرش خداوند و اینکه در همه حال خیر و خوبی منو میخواد باعث میشه روبرو شدن با تضادها هم راحت و دلنشین بشه
استاد عزیزم از اینکه با تهیه این دوره می خواین ما زندگی بهتری را تجربه کنیم ازتون بسیار سپاسگزارم امیدوارم شاگرد خوبی در این دوره باشم
سلام به شما دوست هم مسیر
به شما تبریک میگم بهترین جای دنیا اومدی مخصوصا این دوره
این دوره رو من میگم حضوری چونکه از قبل کل دوره وجود نداره و چند روز یبار فایل گذاشته میشه و این عالیه قطع به یقین تغییرات خیلی خوبی منتظرمونه چونکه تو دوره قبلی بهم ثابت شد فقط استمرار و عمل مهمه .
پاشنه ها رو بکش و منتظر اتفاقات عالی باش.
سلام خدمت شما اقای شهبازی عزیز
از شما سپاسگزارم بابت حسن توجهتون
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
بسیار از خداوند ممنون و سپاسگزارم فایلی برای ما تهیه شده که دقیقا این فایل حال و احوال این روزهای مارا دارد و به ما نشان میدهد راه سعادت را انتخاب کنیم یا راه شقاوت و راه حلی برای برطرف کردن این احساس بدرا به ما نشان میدهد که چگونه درخود و نه با عوامل بیرونی بتوانیم این احساس بد را ازخود دور کنیم و از زندگی لذت ببریم با احساس خوب و شاد زندگی و احساس بهتری را برای خود رقم بزنیم چون افکار ما خلق میکند اتفاقات زندگی مارا
تغییر احساس درزندگی چیست و چرا مهمه ؟
چون با تغییر احساس درزندگی ما از حالت تکراری و یکنواختی بیرون میاییم و به سمت رشد و پیشرفت حرکت میکنیم و باعث ایجاد انگیزه و امید درافراد میشود اگر هر فردی امید به زندگی نداشته باشد برای بهتر شدن شرایط الان خودش از این حالت تکراری و کسل کننده تلاشی نکند به مرور زمان خسته میشود و ناسپاس نعمتهای خداوند ، حتی با ایمان ترین افراد چون افکار منفی برای بد کردن احساس بد درما بسیار قوی هستندو شیطان رجیم قسم خورده تا ما زنده هستیم برای بد کردن احساس ما به خود و نعمتهای پروردگار به صورت شبانه روزی تلاش کند و از عوامل زیادی هم برای این کار استفاده میکند باید هرروز با خود تکرار کنیم ( اعوذ باالله من شیطان الرجیم )
تغییر زندگی چیست ؟ ایجاد یک تحول فکری درذهن و نگرش خود فرد و پذیرش برای تغییر زندگی برای روابط بهتر با دیگران – روابط بهتر با همسر- بهتر شدن شرایط کسب و کار و…. بدون استفاده از عوامل بیرونی
با پذیرش تغییر ذهنی ما میتوانیم درزندگی به اهداف جدید تری درزندگی دست پیدا کنیم و با داشتن احساس خوب بانگاه بهتر و جدیدتری به دنیای اطراف خود نگاه کنیم و با این نگاه بهتر کیفیت زندگی خود را بالا ببریم و از زندگی و عمر خود لذت بیشتری ببریم
قدم اول : نداشتن احساس بد
ما نباید کار خاص و یا تمرین مشکلی را برای نداشتن احساس بد انجام دهیم . فقط کافی است افکاری که درما ایجاد احساس بد میکند را درذهن مرور نکنیم و هرگز نباید به دنبال به وجود اوردن احساس خوب باشیم با کارهای مختلف ،چون هرگز ما ازاین راه به احساس خوب نمیرسیم چون عوامل ایجاد شدن احساس بد درذهن ما تمام شدنی نیستند و هربار در زندگی با یک تغییری ،افکار منفی جدیدی درذهن ما شکل میگیرد که واکنشهای متفاوتی دارد . ما باید فقط مهارت مدیریت احساس بد نداشتن را به خوبی درزندگی یاد بگیریم و دیگر اهمیتی ندارد ما کجا و درچه شرایطی هستیم چون ما وقتی این مهارت را یاد بگیریم درهر شرایطی قادر به داشتن احساس خوب هستیم و میتوانیم احساس بد خود را مهار کنیم که واکنش بدی انجام نشود و ما زیاد دران احساس بد نمانیم
احساس اصلی ترین عامل احساس بد درانسان است پس هرگز ما نمیتوانیم از احساس بد فرار کنیم بلکه باید یاد بگیریم مهارت مدیریت احساس را با مسائل مختلف زندگی را درست انجام بدهیم چون ما با هر مساله ای درزندگی مواجه شویم ابتدا احساس بد درما شکل میگیرد و سپس واکنش مناسب و یا نا مناسب درما نشان داده میشود وقتی ما مهارت مدیریت احساس را یاد بگیریم کمتر احساس بد درما مرور و تقویت میشود و بیشتر با احساس خوب زندگی میکنیم
مراحل مدیریت احساس
باید عادتها و الگوهای رفتار قبل رادر ذهن خودمان که باعث ایجاد احساس بد و واکنشهای نامناسب میشود را شناسایی کنیم و نیاز به آموزش جدید نیست چون با این کار کم کم الگوهای رفتاری احساس بد شناسایی و کم کم از بین میرود و ما میتوانیم احساس خوب و شاد و رها شدن را درخود تکرار کنیم و با احساس خوب بهتری زندگی کنیم و لذت ببریم
ما باید دراین تمرین شرح وضعیت احساس خود را درشرایطهای مختلف و درزمانهای مختلف ( شاد – ناراحت – عصبانی – تعجب و…) را شناسایی کنیم و ان را درشرایط مختلف (روابط با همسر- سلامتی – کسب و کار – ایمان به خدا و….) به ریز بنویسیم و نیاز نیست درمورد انچه دوست داریم تجربه کنیم بنویسیم بلکه باید درمورد وضعیت فعلی و احساسی که الان نسبت به موضوع داریم را بنویسیم و تغییراتی که میتواند مارا به سمت احساس خوب ببرد را درذهن خود مرور کنیم تا کم کم به ان شرایط برسیم الان ما نه میتوانیم به گذشته برگردیم و نه به اینده دسترسی داریم ما فقط الان درزمان حال زندگی میکنیم. و دقیقا شرایط الان ما با فکر و احساسی که قبلا داشتیم به وجود امده پس برای داشتن احساس و شرایط خوب دراینده باید در زمان حال با احساس و شرایط خوب زیر ساخت اینده را فراهم کنیم پس کمتر به گذشته و افکار منفی فکر کنیم . چون جهان تماما از انرژی ساخته شده و انرژی هرگز ازبین نمیرود بلکه از حالتی به حالت دیگر درمیاید و این جهان فقط برای اثبات این انرژی و افکار ما که یک نوع انرژی است ساخته شده پس با افکار و احساس خوب جهانی خوب و با احساس عالی برای خود ایجاد کنیم .
استاد بازاز شما ممنون و سپاسگزارم که این فایل به این خوبی را به ما اموزش دادید چون زیر ساخت یک زندگی خوب و عالی داشتن احسا خوب و درنهایت شکرگزاری از خداوند متعال است و مشتاقانه منتظر فایلهای بعدی شما هستم . اجرکم الله
درود خدمت استاد گرامی ودوستان عزیز حدود چهار سال پیش بااین سایت آشنا شدم بدلیل مشکلاتی که برایم پیش آمد متل فوت همسرم بیماری فرزندم که مهمترین آنها بود نتوانستم مستمر ادامه بدم من شصت و سه سالمه اوایل که بااین روش آشنا شدم مطمعن بودم که تنها ومطمئن ترین مسیر برای لاعری همین مسیر لاغری با ذهنه وخیلی حس خوبی داشتم تااینکه این مسائل برایم پیش آمد و من خودم رو گم کردم از نطر احساسی وزنم هم زیادتر شد درنهایت خودم هم شدیدبیمار شدم تا بلاخره رها کردم همه مسائل رو وتسلیم شرایط وپذیرش آنچه که هست شدم واین خیلی به من کمک کرده من حدود ده کیلو اضافه وزن دارم اگه بتونم این ده کیلو رو کم کنم تاثیر بسیاری در روحیه وسلامتی ام داره این همینطوری که شما گفتین تنها و تنها از طریق داشتن احساس خوب وقبل از اون نداشتن احساس بد امکان پذیره من دوره لاعری باذهن وبعدا اصلاح پر خوری واشتها رو کار کردم خیلی عالی بودندا ما متاسفانه نتونستم ادامه بدم واستمرار خیلی مهمه در حال حاضر دوره دوازده قدم وصد گام رو همراه دوستان هستم دوره صد گام گام شانزدهم متوجه این دوره چله شدم همه آموزشهای شما عالیه وبی نظیره در حال حاضر سلامتی برایم هدف اصلی شده چون خیلی روی جنبه های دیگه مثل امید به زندگی روابط اعتماد به نفس ومالی ورو حیه خوب تاثیر گذاره از شما برای زحماتی که میکشید بی نهایت سپاسگدارم همیشه بهترینها رو برای شما و خانوادتون آرزو دارم وبی نهایت خوشحالم که شاهد موفقیت روز افزون شما هستم حق یارتون باشه
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز و بقيه اعضاء
تشكر به خاطر اين دوره جديد مطمئنم اگر بتونم به تك تك چيزايي كه توي اين دوره گفته ميشه عمل كنم ، آخر دوره شگفت زده خواهم شد از تغييراتم
اسمي كه براش انتخاب شده براي من بسيار انرژي بخش بود …به هر حال ريشه هاي مذهب هنوز در من وجود دارد و هميشه از گرفتن چله هاي مذهبي خاطرات خوبي داشتم با يك مشكلي وارد چله ميشدم ، با يك نعمتي از آن خارج ميشدم.به همين دليل يك اميد و انگيزه از پيش تعريف شده در من قوي تر شد با ديدن اسم دوره.
عكس بنر دوره هم خيلي هوشمندانه ست مسير زندگي كه دو راه بيشتر نداره “سعادت و شقاوت”
مسير سعادت كه سر سبز و خورشيدي و روشنه مسير شقاوت كه تيره و تار و ابر گرفته ست.
با اميد به الله مهربانم شروع ميكنم باشد كه با چنان نعماتي از اين دوره خارج بشم كه هميشه بگم :همه چي از دوره چله تغيير زندگي شروع شد…
تعبير من از احساس اينه:
احساس من دنياي منه …جهان منه ..من هر چقدر بتونم احساسم رو خوب نگه دارم ،يعني دارم علف هاي هرز رو از اين زمينم خارج ميكنم پس زمين من بزرگتر و حاصلخيز تر خواهد شد…زمين حاصلخيز نعمات بيشتري خواهد داد…زمين پر از علف هرز ،مجالي نميزاره براي رويش نعمات الهي و وسعتي كه ميشه توش نعمت كاشت و برداشت توسط علف هاي هرز گرفته ميشه..اگر بتونم وسعت زمينم رو بيشتر و بيشتر كنم …تا جاييكه نعمات اون سر ريز بشه ، لاجرم ، ميشم دستي از دستان خدا كه افراد هدايت ميشن به سمت من تا از خان نعمتي كه براي من پهن شده بقيه هم سهمشون رو بردارن…اين قانون بي نقص جهان هستيه كه انسانها دستان خداوند هستند بر روي كره زمين…
اينا تعريف من از احساسه حالا هر چقدر نعمت بيشتري ميخوام بايد جهان درونم رو گسترده و پاك نگه دارم
هر چقدر كه دارم از ناكامي هام فرياد ميزنم بايد به درون برم و هي علف هاي هرز رو بكنم ووو بكنم ووو بكنم…همه چيز به اين قطب نماي درون بر ميگرده…
تمرين
درباره مدیریت احساس خود در زندگی روزمره شرح دهید.چه میزان از زمان خود در زندگی روزمره را درگیر افکار منفی یا احساس بد و ترس و نگرانی هستید.از نظر میزان شادی در زندگی خود شرح دهید. از نظر احساس آرامش داشتن وضعیت خود را شرح دهید.
در زندگي روزمره اونموقع هايي كه ميتونم احساسم رو كنترل كنم و اجازه ندم حالم بد بشه در مواجهه با تضادها، بعدش خودم انقدر از خودم راضي بودم كه انگار در بهشت زندگي ميكنم و هي خودم رو تحسين ميكنم .خدا رو شكر زندگي آرامي دارم و نياز به كنترل احساس در تمام دقايق ندارم..ولي به هر حال ما با باورهايي داريم زندگي ميكنيم كه اونا قطعا روي احساس ما تاثير دارن…همين اضافه وزن از اون موارديه كه احساس من رو به هم ميريخت ولي الان خدا رو شكر خيلي بهتر شدم…در گير افكار منفي هم ميشم و جديدا بر اساس آموزش هاي شما در اين سايت ياد گرفتم تا احساسم بد ميشه سريع ذكر من “به خدا ايمان دارم” رو ميگم و به طرز معجزه آسايي حالم خوب ميشه ..ترس و نگراني از آينده مياد سراغم ولي نميزارم خيلي زياد توي اون حالت بمونم و سريع خودم رو خارج ميكنم چون قانون اينه بايد حالم رو خوب كنم و الا با سرعت ميرم به اسفل اسافلين…البته هنوز نميتونم درباره مشكلات خانواده ام بي تفاوت باشم منظورم مادرم و خواهر برادرام هست…اون موارد من رو كمي به هم ميريزه
در مورد سلامتي مشكلي دارم …بدن من يه حالتيه انگار ورم داره بدنم …طب سنتي ميگه بلغم…اين حالت باعث شده كاهش وزنم رو نبينم …يعني مدل بدنم طوريه كه لاغر هم بشم باز همه جام ورمي به نظر ميرسه…دوست دارم اين برطرف بشه …همين
خدا رو شكر روابطم با همسرم خوبه …فهميدم كه من به كسي نياز ندارم تا آروم باشم …من نياز دارم خودم انقدر آروم باشم كه همسرم در كنارم آروم بگيره ..فهميدم وابستگي در روابط يعني شرك واسه همين سعي ميكنم آگاهانه كنترل كنم وابستگيم رو ولي وابسته هستم …ولي نه در حدي كه خودم و همسرم رو اذيت كنم…يه سري تقسم وظايف انجام شده توي زندگيمون احساس ميكنم اون وظايفي كه مربوط به همسرم هست من رو وابسته كرده و از توانايي من كم كرده …با بقيه اطرافيان هم مشكلي ندارم …از حرف بعضي ها يكم شايد فكرم مشغول بشه ولي در حد چند دقيقه شايد باشه…رابطه ام با تمام انسانهاي ديگه بدون نگاه تبعيض نژادي هست يعني در اين زمينه به خودم نمره بالايي ميدم …يادم نمياد توي تقسيم بندي افراد از القابي كه جامعه براي گروهها و نژادهاي خاصي گذاشته استفاده كرده باشم …
خدارو شكر مشكل مالي ندارم…خواسته زياد دارم كه با بند پول حل ميشه ولي چيزيكه اسمش مشكل مالي باشه خدارو شكر ندارم…خواسته هاي مالي كوچكم به قدر باور و ايمان قلبيم خيلي زود بهم داده ميشه …اونايي هم كه هنوز داده نشده برميگرده به همون علف هرزهاي احساسي كه گفتم…بتونم مزرعه احساسم رو هميشه هرس كنم ميتونم نتايج مالي بزرگي بگيرم كه بهش ميگم جوايز حال خوب
موضوع ايمان چيزي نيست كه توش ادعام بشه …يه جاهايي فكر ميكنم هيچ ايماني ندارم …يه جاهايي فكر ميكنم كمي وصلم به خدا…جاهايي كه فكر ميكنم ايمان ندارم اصلا خودم رو گنهكار نميدونم …يا رانده شده از درگاه خدا نميدونم …فقط ميگم من به خدا دورم پس نبايد توقع داشته باشم خواسته هام برآورده بشه…ميدونم اگر نگاه عميق تري داشته باشم به زندگيم براي اين طرز فكرم بايد توبه كنم دارم كفران نعمت ميكنم …ولي واقعيت رو بايد بگم نميخوام سر خودم رو كلاه بزارم…با خودم رو راستم …نكته بسيار جالبش اينجاست كه سالهاست منتظر بلا و مصيبت نيستم وتوي چند سال گذشته كه با قوانين آشنا شدم بيشتر دنبال نعمت و پاداشم از خدا…توي همين هفته پيش فهميدم بايد درخواست هاي خيلي بزرگ از خدا داشته باشم چون كريمه آدم پيش كريم ميره چيز بزرگ درخواست ميكنه…چيز كوچيك خواستن از خدا مثل اينه كه با يه پياله بري پيش خدا كه سر ديگ نعمات جهان وايساده …خجالت آوره براي خودم كه از كريم كم بخوام…بهش بي احترامي ميكنم با كم خواستنم…
يا كريم
بنام خدای زیبایی
سلاااااام من حمیده هستم از باند رهایی عطا روشن ها🕊️
امروز شنبه من آلارم دیشب گذاشته بودم ک بیدار بشم زودتر از آلارم بیدار شدم چون شب قبلش تصور سازی کرده بودم.بلند شدم نشستم رو مبل اومدم ت سایت ذوق داشتم واسه چله نگاه کردم چند لحظه ی درگیری درونی داشتم نگاه کن الان روزتو بساز،دختر بد وجودم بخواب بعدازظهر میبینی کلی تایم خالی داری ,از سایت اومدم بیرون رفتم تنمو آب زدم اومدم ت سایت شروع کردم 🥳
منم مثل استاد احساس خوب داشتن برای من الویته و فراغم از دنیا و آدماش دیگ مثل قدیم ت ذهنم با دیگران درگیری ندارم.حتی با دیگران صحبت میکنم لذت میبرم 😍 وووووو زندگی ام با همسرم فوق العاده و خوشبختم 🥳شادم و تمرکز کردم رو خودم همه چی برای من فوق العاده اس😍
من از نقطه شروع تا الان کلی تغییر کردم ب لطف خدای خوبم و مسیر شگفت انگیز استاد ت این چند ماه حتی اگه حالم بده حس خوبی دارم درگیری با هیچکس ندارم.من میخوام تغییر اساسی داشته باشم روابط با همسرم خوب و آروم داشت باشم در وقتی عصبیم ،شاد باشم بیشتر از قبل.در جنبه مالی قرضامونو بدیم. بیماری حساسیت پوستی از بین بره.از دنیای مجازی فاصله بگیرم.افکار صحیح داشته باشم در خوردن.ب خدام نزدیکتر بشم. لاغر تر از الانم بشم.استمرار داشته باشم در باشگاه رفتننم.تمیز و مرتب کارامو انجام بدم آروم و آهسته غذا بخورم و توجهی به مواد غذایی نداشته باشم ،هرروز روزی بیشتر از دیروزه.عاشق خودم باشم و خودمو دوست داشته باشم . آرامش داشته باشم.تمرکز کنم روخودم.رهابشم از همه چیز.من تعهد میدم ک استمرار داشته باشم در تمرینام هرروز انجام بدم
درمورد شرح وضعیت احساسم محال در یک رو ز احساس ،بد رو تجربه نکنم در طول روز احساست مختلف از جمله استزپرس نگرانی،ترس رو بیشتر تجربه میکنم کینه داشتن مرور گذشته گاهی اونقدر خسته ام انرزی انجام حتی کارهای خودمو ندارم از وقتی وارد این سایت شدم خیلی این حال بهتر شوه پیشرفت داشته بخصوص این اواخرک دوره ورود ب سر زمین لاغرها رو گرفتم خیلی خیلی تاثیر داشته تو مدیریت احساسم واقعا راضیم از خرید این دوره چن انگار خیلی از جنبه های من داره تغییر میکنه رابطه ام با همسرم خیلی بهتر شده خیلی و نوشته های باورساز هم نگم ک کلمه ب کلمش انگار روح وروان ادمو شست وشو میده اما از بس مداومت داشتم تو افکار منفی ودارم تجربه میکنم ک انگار اون نوشته در دورنم محو میشند اونقدر سنگین میشم از افکار منفی ازشرایطی ک هس از ادمهاییک اطرافم هستند انگار جون ادامه دادن ندارم قبل از ورود ب این سایت خیلی اوضاع سلامتیم افتصاخ بود والان خیلی بهتر شدم بخصوص وقتی دوره و رود ب سرزمین لاعر ها رو خریدم خیلی بهتر شدم اما خودم میبینم ک درمورد ی موضوعی ک فک میکنم احساسم بد میشه خودم دیدم ک فرداش گردنم استخونهام درد میکنه بدنم خستش انرزی نداره خودم تاثیر احساسات رو در سلامتیم روحی وروانیم دیدم ودیدم حتی ا ون مواقع هیچی برام مهم نیس ن بچه ن هیچی انگار از بالای برج پرتت کرده باشند پایین نای هیچو ندارم وقبلا خیلی این بیشتر بود همش سرما میخوردم همیشه یجام درد میکرد طرف سمت چپم همیشه درد میکرد این اواخر اونقدر غصه خوردم ک کمرم پام گردنم درد میکرد واسه همین وقتی استاد میگه احساس بد نداشته باشید میفهمم ودرک میکنم چی میگه درمورد روابط گفتم قبل خرید ورود ب سرزمین لاعرها افتضاح احساس ب شدت قر بانی بودن در کنار همسرمو خانوادش داشتم اما الان رابطم با همسرم خیلی عالی شده خدارو شکر اما رابطه با خانوادش چن از اونجاییه م ک تو ی ساختمونیم برام قابل درک نیس قابل هضم نیس و خودم میبینم ک انگار احساساتم کنترلش دست اونهاست انگار وصلم و میبینم ک مثل عروسک خیمه شب بازی هستم ک خودمو دادم دست اونها این قسمتم خیلی مشکل دا ره بالاخره اونها افکار دا رندک با من خیلی تفاوت دا ره زمین تا اسمون اونها مثل ادمهای خیلی قدیمی فکر میکنند ولی من ن واین باعث میشه من از لحاظ احساس ای خیلی تحت شعاع باشم واین جهت من اذیتمواین باعث میشه من بیام با دخترم بد رفتار کنم با همسرم بد رفتار کنم یا میرم خونه مامانم بشینم درمورد ناراحتیم حرف بزنم درمورد وضعیت مالی نمیتونم بگم وضعیت مالیم افتضاحه ولی اینجوریم نیس ک گل وبلبل باشه خونه خریدم واقعا بطور معجزه وار خدا رو شکر ما اونقدر پول نداشتیم وپولهای اون رو سر ماه میدیم و همسرم نمیخواد بریم سر اون خونه میگه کوچیکه محلش خوب نیس ومن دلم میخواد برم سرخونه خودم وانجا زندگی کنم دلم نمیخواد دیگه پیش خانواده همسرم باشم دلم میخواو رها باشم برم خونه خودم ک خیلی دوست دارم این اتفاق بافته و این اتفاقم خدا مسیر هدایت رو برای ما باز کنه خونه بزرگتر بهمون بده خونه ای ک مسیرش برام خوب باشه اطرافش مدرسه دخترانه باشه ماشین نداریم دوست دارم ماشین بخریم دوست دارم خودم یکاری داشته باشم دست تو جیب خودم باشه بتونم دوره هارو یک ب یک بخر م چن واقعا دنیای متفاوتی رو من تجربه کردم انگار تو طبقه پارکینگ بودم رفتم طبقه ده انقدر برام زیبا دلنشین بوده واصلا انگار استاد صداتون برام ارامش بخشه انگار تو حرفهاتون خدا رو حس میکنم انگار ک دلت بخواد بری بشینی با کسی ک دوس د اری حر ف بزنی وانکار این شرایط حرف زدن باخدا رو پیدا میکنم انقدر حسم خوب میشه دوست دارم کار داشته باشم پول داشته باشم و بتونم چیزهایی ک دوست دارم برو برای خودم راحت بگیرم خدای مهربان ک عاشقشم از اون جهت ک ما تو خانواده هایک زیر حد متوسط بزرگ شدیم پر از باورهای محدود کنند ه هستم پر از خط کشی ها بخصوص خانواده همسرم خیلی حس دوری میکردم از خدا انگار از ش نا راحت بودم ک چرا تو این چاه افتادم اما وقتی با این سایت ودوره اشنا شدم فهمیدم هر گلی زدم ب سرم خودم زدم خالق خودم هستم وخدا ب خواسته من پاسخ میده وخدا عزیز دله و دوست دارم باورهایی ک من رو بیشتر همسو میکنه با خدا با اراده خداوند اشنا بشم دوست دارم بیشتر بغلسو حس کنم بیشتر صداش از قلبم بشنوم دوست دارم در باره خداوند اگاهتر بشم هی همسو با قدرت خداوند رو بفهمم انقدر خودمو کم نبینم محدود نبینم بازیچه دیگران نبینملحطه های ک ارامش رو حس میکنم اون لحظه ها اصلا نمیشه قیمت گذاشت روش اونقدر ک حسم عالیه انگار یکی پاشو از روی سینت برداشته اونقدر این اواخر از لحاظ احساسی درگیر بودمو هستم ک اونقدر سنگینی حس میکردم انگارک کتکت زده باشند گوشت بدنم درد میکرد میبینی چیزی شبیه اه هی از وجودم بیرون میدم نمیتونم باکلمات توصیفش کنم یجور ک انگار یکی پاشو گذاسته روی قفسه سینت ی حس اینک نمیتونی نفس بکشی حس خفگی دارم وخیلی خوشحالم خیلی انگار خوا خواستمو شنیده ک ازش کمک خواستم بر ای یادگیری احساس بدن داشتن و خیلی خوشحالم اصلا سایتو ک باز کردم انگار یکی تو قلبم بهم گفت برو ک انگار تموم وجودم رها شد خیلی احساس خوبی دارم ب این دوره ممنونم از استاد عزیز ار خداوندمهربانم ک انقدر برای حال خوب ما بندگانش راه باز میکنه خیلی خوشحالم اصلا خیلی و با تعهد این دوره رو شروع میدم و کیف میکنم میدونم دریچه یا از اگاهی ها برام باز شده و من لایق حس ارامشم وبرای تموم انسانها ارامش میخوام بزرگترین وبهترین چیزی ک میشه حس کرد ارامش،حسی ک اصلا هیچم نداشته باشی تواون حس همه چی داری خیلی ممنونم و باعشق این دوره رو اغاز میکنم و مشتاقانه منتطر گامهای بعدی هستم وسپاسگزار شما استاد بزرگوار هستم