0

استفاده از قوانین در عمل (قسمت پنجم)

قانون جذب عملی
اندازه متن

سی و پنج سال از زندگی ام در حسرت زندگی دیگران گذشت.

هربار که فردی را می دیدم که شرایط بهتر از من دارد احساس حسرت و ناامیدی می کردم.

خیلی وقت ها در این مواقع به خداوند گله و شکایت می کردم که چرا سرنوشت من را اینگونه رقم زده است که همیشه باید در سختی و رنج باشم.

چرا من نباید شرایط مالی خوبی داشته باشم؟

چرا من را در خانواده ثروتمندی متولد نکرده؟

چرا من در کشور درست و حسابی به دنیا نیامده ام؟

و خیلی چراهای دیگر در ذهنم مرور می شد و در نهایت با احساس ناامیدی بیشتر مشغول حل و فصل مشکلاتم می شدم.

زمانی که به لطف خداوند با موضوع قدرت ذهن و قانون جذب آشنا شدم هرگز تصور نمی کردم می توانم زندگی خودم را تغییر دهم.

در ابتدا تصور می کردم اینها نوعی کلاه برداری است چون تا آن روز هرکه به من وعده زندگی بهتر یا شرایط بهتر را داده بود از من سوء استفاده کرده بود و در شرایطی به این مباحث آشنا شدم که بارها از وعده و وعیدهای دیگران لطمه خورده بودم.

هنوز هم نمی دانم چرا و چطور شد که نسبت به دنبال کردن یادگیری و به کارگیری قوانین ذهنی متعهد شدم اما هرچه بود سبب شد تا پس از گذشت چند سال شرایط زندگی من دگرگون شود.

از آن روزها فقط 7 سال می گذرد اما در این هفت سال به اندازه چند برابر سی و پنج سال قبل از آن زندگی کرده ام.

اگر روز اول که با قوانین جذب و کنترل ذهن آشنا شده بودم به من می گفتند پس از 7 سال به این شرایط خواهم رسید قسم می خوردم که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد و با ده انگشت زیر آن را امضا می کردم.

فاصله این روزها با آن شرایط من در ذهنم به قدری دور بود که هرگز به آن فکر هم نکرده بودم چون هیچ تجربه یا مورد مشابهی ندیده بودم که بخواهم مانند آن را برای خودم تصور یا تجسم کنم.

تغییری که امروز در زندگی من ایجاد شده است برای افرادی که تازه قدم در مسیر تغییر گذاشته اند عجیب و باورنکردنی است حتی برای آنان که این همه سال است مرا می شناسند و از نزدیک در جریان طریقه زندگی من هستند قابل باور نیست.

اما آنچه واقعیت دارد این است که هرآنچه امروز در حال تجربه کردن هستم را سال ها قبل نیز می توانستم تجربه کنم و آن همه سختی و رنج را متحمل نشوم اگر از قدرت ذهن و توانایی خودم در خلق شرایط زندگی ام اطلاع داشتم.

نه تنها شرایط امروز من بلکه هر شرایطی که هر فردی دوست دارد تجربه کند را همه انسان ها می توانند با استفاده از قدرت ذهن خود در زندگی شان خلق کنند اگر از آنچه تا به امروز می دانسته و به آن عمل می کردند دست برداشته و به آنچه بعنوان قوانین قدرت ذهن و تغییر زندگی توضیح داده می شود عمل کنند.

موضوعاتی که در این قسمت از مجموعه فایل های آموزشی استفاده از قوانین در عمل مطرح و توضیح داده می شود درباره باور کردن قدرت تغییر کردن است که در وجود همه انسان ها نهاده شده است اما بسیاری از آن بی اطلاع هستند و تصور می کنند شرایط زندگی آنها وابسته به افراد و شرایط پیرامون شان است.

این بخشی از زندگی شخصی من بر اساس استفاده از فرمول های ذهنی جدید است که در نهایت باعث تغییر شرایط زندگی من شده است.

اطمینان دارم آگاهی که در این مستند آموزشی ارائه شد است به من و دوستانم کمک می کند تا نگرش و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.

برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی پیشنهاد می کنم در هر جلسه قوانین ذکر شده را استخراج کرده و درباره آن در بخش نظرات برداشت خود را بنویسید. به این ترتیب علاوه بر کمک به خود برای درک بهتر قوانین به دیگران کمک می کنید تا برداشت بهتر و عمیق تری از نکات آموزشی هر جلسه داشته باشند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.23 from 30 votes

https://tanasobefekri.net/?p=31020
برچسب ها:
13 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/11/24 20:25
      مدت عضویت: 456 روز
      امتیاز کاربر: 48960 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,137 کلمه

      سلام بر خالق  بی‌همتا جهان هستی 

       سلام براستاد عطار روشن 

      مشمولانی ذهنی بسیلر بعصی زمان باعث ازر واذیت  هست من‌ اززمانی که وادر سایت شدم وبه سکرخداوند ازاین درک اول کم کمترشده وباعث آرامش خودم شدم جون هی گشتن دنبال مسیری که اون مسیر اون رژیم شایداونم شایدم طلاغربکنه امروزداستم جلوی آینه به خودم‌نگاه میکردم وکم سدن وطنم رو بهش نگاه میکردم ازخداوند برای همین کم‌کردن که شاید توافکاردیگران بازمانی کهوگذاستمکمکهیت ولی برای من این آسودگی خیال که من حتما به هدفم‌ میرسم دنبال هیج مسیردیکه نیست وکاری به کشتن انواع غذا که بخورم تا لاطعربشم این بی تکلیفی خیلی ازرا دهتدهست وفتی هی دنبال راه روش کشتن که اون بهش اعتمادداسته باشم که اون برنامه برام‌کارسازی هست ۳۸۰ خوردی روز هست که این بخش ناراحت کننده رو دیگه ندارم  میدنم‌. که این 

      هدفم رو به دی ست پیارم‌دشاید زمان زیادی روباید طی کنم‌ ولی این باوره به شدت فبول دارم‌ اگه از این‌ مسیر من نتجه نگیریم پس هیچ مسیرهای دیگه من از این وضعیت نجات نخواهد داد هم اکنون من نتیحه گرفتم کاره خواستی انجام  ندادم همون  افرادی که من رو می خواستم منصرف کنن حالا از داشتن  هدفم ومسیر باره به من گفتن خوب شده که مسیر رو به دست آوردی  دیگه دنبال راه روش نیستی  همین آدم اویل به من می‌گفت توگول خوردی اشتباه کردی هزینه روپرداخت کردی ولی من باایمان گه به مسیرم داشتم‌اون زمان جوابی ندادم حلا که دست اوردم روپیبنه تازه متوجه میشه من ازخانه خودم اصلا تکون نخوردم تو خونه هستم و تغییر عالی روبه خودم‌ دادم  اون داده ازدست اوردم هم داده متوجه میشه راهم درست هست اگه جه آهسته هست حتی امروز داشتم راه میرفتم متوجه شدم چقدر راه  رفتن تو اتاق داره بهتر میشه پس تو اون بخش  هم دارم رشد پیش رفت داشتم این مسبراویل کلی هیجان داشتم ولی به شکرخدا اون کم رنگ شد واربین  رفتن چون هیجانی بودن باعث میشه اگه عجله بهش اضافه بشه به نتیجه زود تند سریع دل بسته میشدم واین‌مسیر زمان زیادی باید طی بشه تا به هدفم برسم پس به شکرخداوند اون بخش رو از دست دادم  ولی توبخش عشق علاقه زیاد شد هیجان اویلی دو از دست دادن ولی کلی احساس خوب شد شادی دورن درمن ایجا د شد حسم تو بخش خوبش قرار گرفت  توحال خوب هستم شایدیی روزی هم کنی حلام‌خوب نیست اونوبرای یی نصفه روز ولی برکشت داره درکل توبخش خوبش هستم بعضی فایلها که من یی دیگاه خوب مینویسم حسم‌ تو اون روز دربخش اوج خوشحالی هست هیجان یست که زدن سردبشه 

      من سال پیش توهمچن  رزاهای تومسیررایگان داشتم کاره میکردم ولی امسال دوبار مسیر ورد به سرزمین لاغر طی کردم تو بخش خداهرکز دیرنمیکند به فایل ۳۷ رسیدم که این مسبرخدادهرگزدیر نمیکند کلا  ۴۵ یا ۴۸ تا فایل داره  فایل داره ولی به قدر زمان  نیاز داره تمرین داره تحلیل داره  بخشهای از خودم باید تازه  بشناسم بخشهای که خودم بود تازه باید کشف کنم کلی برنامه تمرین داده که من طی این ۶ ماه یی دفتر سر رسبد رو پرکردن تازه وتووگوشیم‌ چندین صفحه دیگه باز کردم‌ که نیاز به این همه دفترنداشته باشم‌توگوشیم این‌ تمرینات روانجام بوم‌پس کار اگه به حالت هیجانی بود این زمان من تواین‌مسبر نبودم سریع رفته بودم بازم حالا داشتم پی راهی برای کم‌کردن وزن بودم‌ نه لاغر شدنم‌که ابن‌ تو ذهنم بود همین‌ که  وزنم کم بشه کلی هنر کردم بقدری چاقی رو  برای خودم فبول  داشتم‌ که هیج  زمانی من انتظار لاغر  شدن اصلا  شاید اونم شاید فقط وزن کم کنم‌ نه به چشم لاغری کامل تصور نداشتم و این زمان من این هدف رو تناسب کامل میبینم‌ نه فقط وزن کم‌،کردن 

       این دوتا نگاه با هم کلی فرق داره فرقش اززمین هست تا آسمان 

      اول باوره داریم‌ که بهترین وکاملترین مسیر رو خداوند برای من درنظر داره  ودراین مسب من روهدایت کرده حمایت کرده هیجان رو از خودم‌گرفتم به  شکل منطقی درست دارم‌ کاره میکنم‌ عجله ندارم‌ منیت ارده شخصی توجاده دارم‌ جا میزارم دارم بخشهای که باید تو  بخش شناخت و ترمیم‌ اول اون پیدا کرده اون بخش رو ترمیم کرده درنتیجه لاغری  روبه کل جسم خواهم داد  اون اوزمان بلندمدت همین زمان هم ازهمین کم‌کرن که هیج کاره اضافه هر روز سال فبل رو دارم‌ انجام‌  میدم‌ وتغییر عمل کرد وگفتار رفتار آگاهی ایحاد کردم و در نتیجه وزن کم کردم  باره کلی رژیم گرفتم جتدکیلو لاغرشدن‌ خیلی سریع تا اون برنامه رور قطع کردن به فاصله دو ماه کل وزن  برکشت پ داشتم اون با وزن بیشتر حتی جای میرفتم یاد. مسافرت. کلی درسر داصتم‌که وان رژیم‌ یه اجرای کنم‌ وسایل اون چطور درست کنم‌ چی بخورم و جطور کاره رژیم روانجام بدم چند و  ماه پیش من عازم سفر شدم‌ هیج‌ نگرانی استرس نداشتم میدوستم‌که هیج نیازی به تهیه وسایل اضافه ندارم 

       زمان کرسنه سیربودم وفت نیازم‌هیت که غذا مصرف کنم‌ به این اسونی حتی جاهی رفتیم که واون زمان کرسنه و نبودم‌ چیزی نخوردم  با خودم‌ غذام بردم‌ زمانی که کرسنه شدم‌ مصرف کردم به‌همین راحتی  هیچ  نکران نیود که کارم‌ درست هست یا اشتباه چون راحت بود هیج نگران نبودم به خانه‌ام  که  تازه لاغر شده ام  بودم هر زمان من مسافرت میرفتم بعد از برکشت حتما جاقترشده بودم ولی این‌ مسافرت راحتر ین مسافرت ساله‌ای من است که یا باید برنامه رژیمی نبودم یا  اون‌بایدبه هم میزدم  ولی این باره هیج‌ که اذیت نشدن تازه هنوز.تو مسبر هستم و این سفر دلیل نداصت‌که من ازمسیر . خارج. بشم توکل سفر ازسفرهم کلی لذت بردم تازه داستموهرانچه کهواموزش دیده بودم اون به شکل عمل کرد انجام دادم تازه گوشیم‌ مشگل براش درست شد و دیگه کلا با سایت دست رسی پیدا نکردم  وخودم موندم‌ مسبر آموزشی که اون یاد گرفته بودم‌ و اموخنه خودم رو توبخش عمل کرد انجام دادم پس تاره اون‌ مسافرت شد یی دست اورد برای چطور. زمانی که از سایت دور هستم‌ آیا دارم‌  درست  انجام‌ میدم‌،آگاهی که کسب کردم‌ داره  چطور به من‌ کمک میکنه من کلی تو بخش عمل کرد آموخته جدید برام‌ به دست آمد که بد از بر کشت تو بخش دوره  وردر به سر زمین  لاغرها از دست. اورم‌ کلی دیدگاه نوشتم پس این مسبرتو مسافرت و اگه به شکل خوبش  انجام میشه نمونه پیدا  میشه  برای مقایسه یی فرد متناسب و خودم‌ چطور خانوداه متناسب دارم رفتا میکنم‌ وخانواده نا متنا نسب چطور داره رفتا می کنه که  تو منزل هم زمان‌ شاید امکان به این بزرگی رود نداشتنم ولی با  دیدن این افراد غربیه که هیچ شناختی بهش نداشتم

       متوجه افرد نامتناسب هم مثل هم هستن افرادمناسب هم تقریبا ثکل هم رفتا میکنن با کمی تقاوت واین نشون ازدرستی مسبر من رومیده وکه ادمها رو به شکلی خوبی شناخت بهشون داره وهرچی استا میگه کامل درست بی کوچکترین دلیل  فابل قبول هست  ودریافت این گه تومنرل خودم‌که هیج زمان امکان نداشت بهش دست میدل کنم‌ هم مسافرت بود هم درست رفتاررکردن خورم وهم کلی کشف نازه از برخورد با افراد مختلف با عمل کرد تقربیا یکسان  

      خداپشت وپنا. هتون. یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/02 18:02
      مدت عضویت: 130 روز
      امتیاز کاربر: 11748 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 410 کلمه

      به نام خداوند مهربان و همیشه حاضر و خواهان و پیشرفت ما.

      و درود و رحمت و برکت و ثروت و سعادت دو جهان و سلامتی و شادی آگاهی رشد و هدایت زندگی بالاتر و بهتر هر لحظه جاری به زندگی شما استاد ارجمند و گرامی ،

      استاد بزرگوار هر اموزش شما به لطف خداوند یکتا بهترین اصلا من دیگه نمیتونم بگم این فایل بهتره یا اون فایل بسیار ممنونم از این آموزشهای ناب و خالص و متعالی واقعا کمال تشکر را دارم از شما ،

      استاد من آموزشها رو دارم بصورت خلاصه و کوتاه نکاتبندی میکنم تا اگر مراجعه کردم خیلی راحت مرور کنم به این درسهای عالی و ناب و آموزشهای شما،

      نکته اول :

      عجله نکردن،

      روزی چند بار فقط نوشته کلمه آرام آرام از فایل اول گام اول تصویر کلمه اش میاد جلوی چشام نمی‌دونم چرا اما الان فهمیدم که چقدر لازمه پیشرفت در هر راهی آرامش هست،راه خدا راه آرام و استقامت و لذت و درس و رشد هست ،

       من الان در تاریخ ۲ بهمن ۱۴۰۲ هستم از ۲۷ آذر ۱۴۰۲ با شما و مسیر عالیتون توسط خدا هدایت شدم افراد میان میگن چاق شدی چرا پس رژیم نمی‌گیری پس چرا فعالیتت کمتر شده ،دو ماه دیگه عید چکار داری می‌کنی چرا بی خیال شدی  ؟؟؟

      اما من به خودم قول دادم عجله نکنم و فقط و فقط به فرمان ذهنم عمل کنم به آرامی تا ذهنم دیگه مبارزه با من نکنه و فکر چاقی رو با من مرور نکنه ذهن من باید با آرامش بدون عجله با آموزش درست از ریشه درست بشه ،

      ندای درونم میگه این راه همان راه آسانی و اصلی و همیشگی توست،همان راهی که همیشه میخواستی،

      همان راهی که با استقامت در ان وعده پیروزی ابدی داری ،باید ایمانم از ته دلم باش نه به حرف بلکه از ته قلبم تا به قلبم گواه بشه که  ذهنم باورم در واقعیت واقعا تغییر کرده،

      نکته دوم: اسانترین و کم‌ زحمتترین مسیر همیشه مسیر هدایت خداست، 

      که با گوش دادن به درونمون با ارامش با کمی استقامت و تسلیم شدن در برابر حق و هدایتش و اعتماد به خدا ما رو خیلی عزتمندانه و آسان همراه با لذت بردن از مسیر به آرزوها مون میرسونه ،

      نکته سوم:تعاادل داشتن در هر کاری پیروزی و  خوشحالی همیشگی میاره هم از نظر روحی روانی وهم درعمل و رسیدن به خواسته ها،

      خداوندا هزاران بار شکرت بخاطره این آموزشهای عالی زندگی و هدایتمون،

      و استاد از شما هم هزاران بار کمال تشکر را دارم انشاالله هر لحظه افزونتر از قبل خداوند براتون بهترینها را روانه زندگیتون کنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/08/10 09:29
      مدت عضویت: 375 روز
      امتیاز کاربر: 21860 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 284 کلمه

      سلام استاد 

      خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/08/10 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      استاد درمورد دوستانی که درسفربودند و شغل کارمندی داشتند و نمی توانستند با خیال راحت دراین سفر باشند گفتید من هم کارمندم چند وقتی است  دارم فکر میکنم که بیام و با 25 سال سابقه خودم را بازنشسته کنم و یک کاری را انجام بدهم که بیشتر درکنار خانواده باشم و اززندگی با فرزندانم لذت ببرم . انشاالله خدا کمک میکنه من درآزمون یکی از این کارهای تخصصی و کارشناسی قبول می شوم چون باور کردم خودم میتوانم شرایط را تغییر بدهم و به باورهای خودم اطمینان دارم که من هم میتوانم فلان کار تخصصی مربوط به رشته ام را انجام دهم چون هنوز جوان هستم و این فکر که من بازنشسته شدم را درخودم از بین میبرم 

      ما باید برای هر کاری کنترل احساس و استمرار داشته باشیم در روابط – درشغل – نباید بدون فکر کاری را با هیجان انجام بدهیم که بعد از شکست سرخورده و ناامید شویم افراد موفق فاصله خیلی کمی بین هیجان و ناامیدی دارند در شکست ها ناراحت میشوند نه به حدی که اطرافیان متوجه تغییرات شدید روحیه آنها بشوند و یا وقتی خوشحال هستند همه متوجه شوند بله یک خبری هست و بنر و استوری بگذارند و تبلیغات راه بیندازند 

      درمورد تناسب ذهن هم همینطوره کسی که درابتدا به شدت کم میکنه و بعد از مدتی دوباره اضافه وزن زیاد میگیره هنوز مفهوم این سایت را درک نکرده است .

      شما چقدر زیبا این مسیر را تشریح کردید گفتیدکاری ندارددراین سایت به دوستان یادآوری میکنید که چه کارهایی را انجام بدهند و چه کارهایی را انجام ندهند . استاد ممنون از شما که اینجور با مثالها این مسیر را و موانع لاغری را برای ما شفاف سازی میکنید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/08/06 14:11
      مدت عضویت: 261 روز
      امتیاز کاربر: 6710 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 319 کلمه

      به نام خدای بخشنده مهربان

      سلام

      تغییر دادن شرایطی که دوست نداریم یکی از بزرگترین هدیه های است که هر فردی می تواند به خودش بدهد تغییر کردن یعنی ارزش خودمون رو می دونیم و به خودمون احترام قائل هستیم

      هرکسی می تواند تغییر کند و ارتقا زندگی در هر موردی برای هر کسی امکان پذیر است

      من یکی از موانعی که برای شروع کسب و کار جدید اینترنتی دارم سنم هست که همش فکر می کنم تو این سن دیگه امکان ندارد خیلی مسخره میاد که الان دوباره شروع کنم اما از وقتی که با زندگی شما استاد عزیز آشنا شدم و اینکه شما هم در چه سن و سالی شروع کردید به تغییر شرایطی که دوست نداشتید خیلی امیدوارتر شدم قبلا اصلا مهارتهایی که بلد بودم رو نمی دیدم

       مثلا من رشته کامپیوتر خوندم و طراحی سایت برام کاری نداره و خیلی راحت میتونم انجامش بدم یا دوره تولید محتوا رو گذروندم و مدتی هم برای دیگران کار تولید محتوا انجام میدادم اما برای شروع کار که خودم رئیس و نوکر خودم باشم همش نه و نمیشه میاوردم 

      خدا رو شکر مدت یه ماه هست که شروع کردم و خیلی قدم به قدم دارم پیش میرم خوب تو این مسیر شده که روزهایی بازم ناامید شدم اما خیلی زود کنترل اوضاع رو به نفع خودم تغییر دادم و این بار می‌خوام خیلی باحوصله و صبر بیشتری کار رو انجام بدم که نتیجه نهایی عالی باشه 

      یکی ازیاداوریهای روزانه ام این هست که استاد تونسته من هم میتونم 

      خدارو صدهزار مرتبه شکر که تو مدت حضورم در سایت تعادل رفتاری خوبی داشتم و مثل سابق رفتارها و حرفهای دیگران تاثیر ندارد حالا روزهایی هست که سرحالم و پر از انرژی و روزهایی هم معمولی 

      من قبلا برای هر چیزی گریه میکردم اما الان یه لحظه یادم اومد که تو این مدت اصلا یکبار هم گریه نکردم و خودم رو مسئول حال خوب و کار و زندگیم می‌دونم و از کس دیگه انتظاری ندارم و گله و شکایت نمیکنم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/07/04 15:27
      مدت عضویت: 541 روز
      امتیاز کاربر: 14855 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 633 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز 

      من هم به باور در تغییر شرایط خودم با افکارم رسیدم یعنی این رو قبول دارم و باور دارم که من در هر شرایطی می‌تونم اون شرایط رو به نفع خودم تغییر بدم با تغییر افکارم و نگرش خودم درباره اون موقعیت،

      یعنی من به این باور رسیدم که هیچکس در شرایطی که من قرار دارم مقصر نیست و تنها خودم هستم که با افکارم تصمیم می‌گیرم که در چه شرایطی باشم و چه احساسی رو داشته باشم،

      پس یکی از تمرین‌های من در طول روز و با آگاهی درباره این که اول ذهن خودم را تغییر بدم تا شرایط دلخواه خودم را داشته باشم این بود که به چیزهایی که توجه می‌کنم دقت کنم ،

      برای مثال اگر دیگران درباره گذشته‌شان در دورهمی‌های شان صحبت می‌کنند و موضوع صحبتشان گرفتاری یا رفتار انسان‌ها در گذشته بوده من به این موضوع توجه نکنم و مسیر و ذهن خودم را داشته باشند و با توجه کردن به لحظه حال خودم شرایط را به نفع خودم تغییر بدم،

      و باور داشتن توانایی انجام کارها در خودم رو می‌بینم از زمانی که تصمیم به تغییر کردن گرفتم وقتی که تصمیم گرفتم که انسان بهتری باشم تا جسمم و حال زندگی خوبی رو تجربه کنم من این توانایی خودم رو باور کردم،

      من باور دارم که با توانمندی خودم و آگاهی ذهنم می‌تونم هر روز خودم رو در احساس خوب بهتری و اونجوری که دوست دارم زندگی کنم با سپاسگزاری بیشتر با شکرگزاری داشته‌های خوبم و داشتن احساس آرامش که از تغییر ذهنی من ایجاد شده من باور کردم که خودم هستم که مسئول افکارم و روز خودم هستم،

      مثلاً اگر با افکار خوبی درباره خودم صحبت می‌کنم یک قدم به سمت بالا و به سمت شادی بیشتر حرکت می‌کنم اما در طول روز باید توجه داشته باشم که همیشه در این احساس بمانم مثلاً وقتی یک روز بر اساس یک سری اتفاق‌های بیرونی دور من شلوغ می‌شه یا افکار من به هم می‌ریزه مسیر ذهنی خودم رو گم نکنم و با هم کلام شدن و گفت و گو و بحث با دیگران حال خودم رو بد نکنم و یادم باشه که من در مسیر رشد و انرژی مثبتی در ذهن خودم قرار دارم و باید تلاش کنم که این مسیر رو با موفقیت همشیه طی کنم،

      در آخر من به احساس و عمل خودم باور کرده‌ام که بین این دو تفاوتی چندانی نباشه یعنی از اوج احساس شادی و نشاط و به زیر کشیده نشم و احساس بدی نداشته باشم،

      به طور مثال اگه از کاری خیلی خوشحال میشم در آرامش کاملاً واقعی خوشحالم و خوشحالیم به طوری نیست که رقص و شادی و شنگولی داشته باشه من از درون خودم خوشحالم برای اتفاق مورد علاقه که رخ میده،

      و اگر از یک شرایطی که دلخواهم نیست قرار دارم خیلی واکنش نشون ندم و خودم رو در احساس بد قرار ندم و در نوسان احساس و عملکردم دقت کنم که سعی کنم به تعادل برسم ،

      همه حال سعی کنم تعادل در رفتارم داشته باشم در شادی آرامش و احساس خوب و در شرایطی که دلخواهم نیست حس آرامش رو با توجه نکردن به اون شرایط داشته باشم،

      من همیشه سعی می‌کنم که هر روز خودم رو با لبخند شروع کنم و احساس خوبی در طول روز داشته باشم زیرا که چاشنی یک غذای خوشمزه ادویه‌های اون هستند و ادویه یک روز خوب من داشتن چاشنی و لبخند است من رو لذت بخش‌تر می‌کنه و باعث خوشحالی و آرامش درون خودم می‌شه من با لبخند زدن و تعادل در رفتارم به کیفیت عمل کردم و تجربه‌های خوب خودم در زندگی افزایش میدم ،و من همیشه می‌خوام که یک انسان شاد واقعی و از ذهنی آگاه و احساس خوب برخوردار باشم که همیشه لبخند خودش رو داره و در همه شرایط بتواند که همیشه بهترین رفتار خودم رو در روز داشته باشم تا اون روز رو به نفع خودم لذت ببرم،

      با تشکر از شما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/11/21 21:04
      مدت عضویت: 541 روز
      امتیاز کاربر: 14855 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 384 کلمه

      با سلام خدمت شما استاد عزیزم و هم مسیری ها،

      این نکته در زندگی و در برخورد با مسائل خیلی اهمیت داره که با چه تغییر اتی به موضوع نگاه کنید ایا همش سخت میگیری و در حال حل سخت مسائل هستی جا اینکه به راحتی در شرایط مختلف به مسیر خود ادامه می دهد و باعث آرامش بخشی که درون ذهنش دارد به شرایط نگاه می کند ،

      تا وقتی که خودت ازشرایط خودت راضی نباشی و نیستی و قدر خودتو نمیدونی چطور انتظار داری بقیه قدر تورو بدونن ،وقتی از درون ذهنت پر از درگیری و مشغله ای نمیتونی ارامش ذهنی برای رسیدن به هدف هات داشته باشی باید در مسیر و هدفت با ارامش ذهنی و درست قدم برداری، باید به تغییر ات خوب خودتون فکر کنید و باور داشته باشید که میشه و همه این هابستگی داره به اون چیزی که در ذهن شما میگذره باور داشته باشید این فایل ها رو اگر پیوسته جلو برید مثل من خوشحال هستید و تغییرات خوبی رو احساس میکنید،

       وقتی اعتماد نداریم و باور نداریم نمیتونیم تغییر کنیم  باید تغییر کنی به مسیر و کاری که انجام میدی داشته باشی نباید انتظار داشته باشیم ،

      با ان ساز خوب جلو بدیم و از دیگران نباید انتظار داشته باشیم که فلان کار و فلان چیز رو انجام بدیم راه کسی که در حال دنبال روی از جو  و مد هست جواب نمیگیره ،

       نباید صفر تا صد باشید در حال نوسان  زیادی باشید یکسانی در ذهنتان و ارامش  باید داشته باشید و افراد موفق فاصله ی بین خوشحالی و نا امیدی ان ها کمه و بلدن در شرایط تصمیم درست خودشونو بگیرن، زیاد در حال نوسان نیستن و تعادل ذهنی دارندن ،

      این موضوع درسته که ادم ها هیچ وقت یک شبه به موفقیت دست پیدا نمیکنند و یک ماهه نمیتونن زندگلی مجلل و انچنانی داشته باشند این ها همش زحماتی چندین ساله داره و پشت این موفقیت ها مسیر سال ها تلاش و سعی کوشی بوده،

      چقدر خوب است که در مسیر ذهنی خودمان باشیم راهی رو ببینیم که احساس خوبی در آن داریم و درست و یک نواخت باشیذ در مسیر خودمان و زیاد تحت جو نباشیم و و تعادل ذهنی خودمان رو داشته باشیم و در مسیر خودمون به اهداف خودمون با تلاش و احساس خوب فکر کنیم و قدم بر داریم و جلو بریم 

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار adelehreyhani93@gmail.com
      1401/02/30 08:27
      مدت عضویت: 767 روز
      امتیاز کاربر: 157 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 331 کلمه

      سلام استاد عزیزم و همراهان عزیزم

      مدتی واقعا خود درگیری عجیبی دارم که واقعا من چمه؟؟ امروز به لطف خدا و استاد عزیزم متوجه شدم… من دو تا هدف دارم یکیش رسیدن به تناسب دلخواهم و دومیش ادامه تحصیل در خارج از کشور … همه اطلاعات لازم رو از اینترنت و سازمان مهاجرتی پرسیدم هی تو یوتیوب بچه هایی که اپلای کردن و فاند گرفتن رو میدیدم و تقریبا ۹۰ درصد راه رو میدونم حالا مثلا من باید GRE بدم علاوه بر اون مدرک آیلتسمم داشته باشم و چندتا مقاله آی اس آی بدم ،  این موارد انگیزه زندگی کردن رو از من گرفته بود هنوزم یه مقدار زیادی درگیرم چرا؟؟ از بس که همش به آخر کار فکر میکنم. یه مانع بزرگ ذهنی هم برای خودم درست کردم به عنوان سن.. و همش به خودم میگم تو داری ۳۳ میشه و تا بخوای برای دکتری اگر تازه قبولت کنن در سن ۳۵ یا ۳۶ سالگی میتونی بری… چون اینها مدام در ذهن من تکرار میشن اون اشتیاق رو ازم میگیره.. و حتی اجازه نمیده من کار روتینمو انجام بدم.. تا یه دوستی یا یه حرفی می‌شنوم که فلانی تو فلان سن تونست موفق بشه ذوق میکنم دنیا مال من میشه و بعد از گذر یه مدت دوباره روز از نو روزی از نو.. واقعا استاد به موضوع عالی اشاره کردن به مسیر ایمان نداریم ، مطمئنیم که موفق نمیشیم.. تو بحث تناسب اندامم همینه.

      این همه اطمینان به موفق نشدن از کجا میاد؟؟؟؟

      شاید جواب این باشه که از بچگی کلی چیزهای منفی گفتن، اطرافیان، رسانه ها و…. خیلی هامون دلیل رو میدونیم… اما چرا عمل انسان بعد از آگاهیش نمیاد؟؟؟

      مثلا همه ما میدونیم سیگار کشیدن برای بدن مضر و حتی اون آدمی ام که سیگار میکشه میدونه، اما چرا ادامه میده به کارش؟؟ 

      چرا بعضیا موفق میشن اما بعضیا نمیشن؟؟؟

      ورودی هاشون رو کنترل میکنن؟؟؟

      منم تا حدود زیادی اینکارو کردم اینو مطمئنم اما از شروع کردن و ادامه دادن سردم…

      چرا بعضیا اشتیاق زیاد دارن برای فهمیدن مثل استاد و بعضیا نای ادامه دادنم ندارن؟؟؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 99 کلمه

        سلام و درود
        مهمترین تفاوت أدمی که اشتیاق داره با اونی که نای ادامه دادن نداره ذوق و شوق زندگی است
        اگه به خودت توجه کنی کاملا واضجه که وقتی برای رسیدن به هدفت حرکت می کنی روزهای بهتری داری و انگیزه زندگی کردنت بیشتر می شه
        مهم اینه
        حتی اگه به اون چیزی که می خوای نرسی
        البته تقریبا غیرممکنه برای خواسته ات تلاش کنی و بهش نرسی
        ولی مشکل از وقتی شروع می شه که ما بیشتر به نرسیدن فکر می کنیم تا به رسیدن
        یعنی اگه زمان هایی که به نرسیدن فکر می کنیم رو متوقف کنیم خیلللللی راحت به خواستمون می رسیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 15 از 3 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 39190 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 389 کلمه

      سلام استاد گرامی
      خسته نباشید
      ❤💚من میخواهم نگرش و عملکرد بهتری در زندگیم داشته باشم💚❤

      خیلی جالبه اینکه افراد موفق فاصله هیجانیشون خیلی کمه،
      یعنی اگه یه نارحتی براشون پیش بیاد یا شکستی خیلی بهم نمیریزند و اگرم یه موفقیتی کسب کنند بازم به اندازه ی ما بالا پایین نمیپرند.

      من احساس خوبی دارم ، چند وقتیه که تعداد خطاهام کمتر شده، و امید دارم به هدایت خداوند روز به روز کمترش میکنم .
      واقعا کشف کردم علت اصلی اضافه وزن من اینه که دوست نداشتم غذا اضافی رو دور بریزم و این یه بدبختی شده بود واسه زندگیم،
      الان میبینم خیلی بهترم چند شب پیش چند نوع غذا داشتم تو یخچال که گرمشون کردم ، برای همسرم هیچ اهمیتی نداشت که همش دور ریخته بشه و اصلا نخورد ازشون ،
      از همون اولش گفت من سنگک با پنیر میخورم،همون کارو کرد اصلا حاضر نشد یه قاشق هم بخوره با اینکه من چند بار گفتم تازه گرمش کردم حیفه ،گفت نه نمیخورم.
      یه لحظه به خودم اومدم گفتم آخه چرا باید برای من تا این حد اهمیت داشته باشه که غذا دور ریخته نشه ولی واسه همسرم کوچکترین اهمیتی نداره ،
      دیدم من اشتباه میکنم ،
      اون مقدار نیاز بدنم رو خوردم و تونستم قسمتیش رو دور بریزم😃
      باید منم واسه جسمم و روحم ارزش قایل بشم و بدونم جای اون مقدار اضافی آشغالدونیه نه بدن من .

      ما چند تا فامیل هستیم تو یه آپارتمان زندگی میکنیم ،
      وقتی از طرف یکیشون برامون غذایی بیاد ۹۹درصد مواقع همسرم اصلا حاضر نیست تستشم بکنه دختر ۵ساله م هم که دقیقا مثل باباشه،
      دیدم این غذایی که از طرف کسی میاد قطعا میشه اضافه خوردن من ، چون من دوست دارم غذای خودمون رو بخورم اونم که میاد سخته تو یه وعده گرمش کنم که خودمون چیزی نداشته باشیم،
      واسه همیش تصمیم گرفتم خیلی کم من برای فامیلامون غذا بفرستم که اونها هم نفرستند،
      به نظرم فکر خوبیه .
      یه چیز دیگه ای هم باعث اضافه وزن من شده،اینکه همیشه تو خونه ی ما حرف از ویتامین و پروتئین و آهن و …بوده واسه همین تا اومدم یه چیزی رو دور بریزم این فرمول که نه این فلان خاصیت رو داره ،واسه بدن عالیه ، لازمه و… جلوم رو گرفته ،
      اینم باید حتما روش کار کنم و کنارش یه فرمول جدید و تر و تمیز بزارم 🙂

      این آگاهی از خودم و شناخت بهتر خودم حتما خیلی کمک میکنه به پیشرفتم در مسیر لاغری .
      توکل به خدا
      ممنونم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/12/07 17:57
      مدت عضویت: 1223 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,887 کلمه

      سلام و درود دوستان موفق و متناسب

      استفاده از قوانین در عمل (۵)

      من همیشه با خودم فکر می کردم که اصلا حسود نیستم و زمانیکه در مسیر آموزشهای ذهنی قرار گرفتم هم خیلی راحت می تونستم برای دیگران دعا کنم اما از جایی که نقش جهان در وجودم هست موضوع عمل معده یکی از بستگان برای لاغری همون روزها موضوع حسرتم شده بود و متأسفانه تا مدتی هم که در سایت بودم دردرون خوشحال می شدم که حالا اون چاق میشه و من دائمی لاغر و متوجه می شدم و حتی احساس گناه می کردم از این موضوع ولی مسئله این بود که بپذیرم و بدونم حسادت در منم هست و دوستی بهم گفت جناب نخودکی گفتند: ۲۵سال زمان برد تا آتش حسرت را در خودم خاموش کنم!…گفتم یا خدا …و چقدر زمان برای ذهن چاق مهمه اما پذیرفتم الآنم اعتراف کردم که خود خداوند قلبم را گسترده کنه به عشق و طلب خیر و تناسب فکر و اندام را برای اون خانم از ته دل آرزومندم🙏

      در طی سالهایی که ناآگاهانه زندگی کردم انقدر خانواده ام و خودم دچار ضررو زیان از غیر شده بودیم که اتفاقا همه هم به نیت خیری  در مسیر زندگی ما قرار گرفته بودند که نمی تونستم به راه و روشی که ذهنی هست اعتماد کنم درواقع برای خرید می‌کنم اینترنتی و پرداخت هزینه اش هم نگران بودم پول منو بخورند ولی انقدر تحت فشار بودم که گفتم هرچی میخواد بزار بشه اون وقتها ایمانی هم نداشتم که به خدا بسپارم !..

      و اگر بهم می گفتند دوسال بعد تو این اتفاقات را در زندگیت رقم می زنی و خیلی آزاد میشی به راحتی قدرت نه گفتن پیدا می کنی حق انتخابتو پس می گیری و …هزاران هزارن اتفاقات فقط متعجب می شدم از شاهکارهای خودم !

      فقط حدود دوسال گذشته و من کاملا آدم متفاوتی هستم البته به محض ورودم به دوره قوانین جهان هستی انقدر که سالها قعر چاه بودم نورالهی بر قلبم تابید و آرامش و اطمینان قلبی ام به لطف و کرم خداوند هرروز بیشتر می شد و من تشنه تر می شدم و تمام لحظه هام شنیدن بود انگار روی زمین نبودم و اصلا حواسم به بچه و همسر و خونه و ..نبود تو خودم بودم عمیق و همچنان در این سفر شگفت انگیز درونی در سفرم .

      وقتی کنار افرادی قرار میگیریم که سالهای گذشته هم مسیرشون بودیم و الآن مسیر فکریمون از اونها جدا شده ، تازه به وضوح متوجه تغییرات اساسی خودمون میشیم و بیشتر دلگرم میشیم و امیدوار.

       بارها سپاس خدا می گوییم و خودمون را تحسین می کنیم .

       زندگی کارمندی و یا کاری که یه جورایی بند دیگری هستی یعنی اسارت یعنی همیشه تو تقویم دنبال روز تعطیلی می گردی و چندروز با گردن کج کردن و خداخدا کردن باید مرخصی بگیری و تازه در زمان مرخصی هم انگار باید پاسخگو باشی و دسترس این افراد و این خود اسارته !…وقتی شرایط دوستان استاد را شنیدم یاد خودم افتادم برای مدت ۵سال با خانمی کارمی کردم که ایشون کارفرمای من  بودند و منم واسطه برای اینکه لباسهایی طراحی و دوخت تزئینی بشوند نه کارمند بودم نه شرکتی ولی انقدر تحت فشارها و فرمانهای این خانم در عذاب بودم که انگار تویه جای زندگی گیر کرده بودم از طرفی در آمد داشتم اونم با نسیه و چک و قسطی و امروز فردا ولی دلموخوش بود پول در میارم و از طرفی مثلا ایشون ۱شب پیام می داد یک لباس کمه و خورد تو حسابت!

      یا اینکه برای ۷صبح یک لباس سایز فلان و رنگ فلان مشتری می خواد و باید حاضر بشه !..مخصوصا ایام عید مسافرت که نداشتم از بس تماس می گرفت و حالمو به هم می ریخت و چون اون روزها هیچ اطلاعی از قوانین و آموزشهای ذهنی نداشتم فقط داشتم هرروزجهنم را تجربه می کردم و در نهایت از خداوند نجات طلب کردم و هرگز تا به امروز پشت سرم هم نگاه نکردم خدایا شکرت❤️

      مغزی که پر ازدرگیری باشه برای اینکه بتونه یک شرایط خیلی معمولی برای زندگی کردن بسازه نمی تونه آرامش داشته باشه و به خواسته ها و رویاهاش بپردازه 

      انسانهای موفق همیشه خودشون کارفرما هستند یعنی تولید کننده هستند در نهایت عزت و اقتدار همیشه از استعداد و ایده های خود برای پولسازی استفاده می کنند و مثل عوام دنبال خرید دلار و طلا و بورس نیستند!..و عموما با الهام قلب و شهودشون کاری انجام می دهند نه با دودوتای عقلشون !…

      بزرگترین موهبتی که به انسان هدیه شده آزادی است و همان حق انتخاب که امروزه متأسفانه بسیاری از افراد در بندهایی هستند که طبق آموزشهای ذهنی خانواده به ارث برده اند و وقتی آزادی نباشه شادی هم نیست و آرامش هم مختل می شود .

      وقتی خیلی تحت فشاری و داری رنج می کشی نوید تغییر و اشتیاق برای تحول داره فریاد می زنه خودتو آزاد کن .

      وقتی قدر خود را نمی دانیم و جایگاه و منزلت خود را درک نکرده باشیم همیشه منتظریم یک پارتی پیدا کنیم یا یک فامیل پولدار شاید هم به نام و یا تحولی عظیم در دنیا که بخواهد شرایط زندگی ما را تغییر بدهد!…در انتظار پوچی  

      خودمون باید متمرکز بشیم روی اون چیزی که در خود میبینیم توانمندیمون و عشقمون به کاری که دوست داریم ، باعث میشه اون کاری که خاص ما هست عیان بشه .

      خیلی ها با انگیزه و اشتیاق وارد مسیر خودشناسی می شوند اما چون به مسیر و نتیجه آن باور ندارند بعد از مدتی این مسیر را رها می کنند پس باور کردن به مسیر و مقصد آن نتیجه میشه پیروزی .

      به هر کاری اعتقاد داشته باشی میتونی اون کار را ادامه بدی مثل نماز خوندن که فرد ۷۰سال هرروز نماز میخونه الآن هم نتیجه ای دریافت نکرده ولی عقیده داره یه جایی به دردش می خوره و به همین خاطر در مسیر استمرار این عقیده خود هست اگر فردی هم عقیده داشته باشه فلان کتاب ویا دوره همون کلید زندگیش هست  هرگز رهاش نمی کنه هرروز بیشتر و عمیقتر همراهیش می کنه و در نهایت نتیجه می گیره .

      یه وقتهایی هم اگر فردی کتاب خون باشه میگیم آدم پرمغزی هست یا با کلاسه اهل ادبه و ما می خواهیم اون کارو تقلید کنیم و خودمون هم نمی دونیم چی می خواهیم ؟!…

      من سالها اصلا علاقه ای به خواندن کتاب نداشتم حتی رمانهای عاشقانه و اصلا در ذهنم کتاب خوندن درس خوندن بود می گفتم چی میگند این آدمها !؟اصلا چی می خونند ؟!حتما فقه و احکام یا مطالب علمی ؟!و شگفتی موضوع اینجا بود که وقتی هدایت شدم به مسیر خودشناسی به صورت صوتی کتاب ۴اثر خانم اسکاول شین را دانلود کردم که ادای انسانهای موفق را در بیارم !

      فقط دوجلسه گذشت که من عااشق این کتاب شدم و تازه متوجه شدم تمام حقایق در کتابهاست .کتابها جان دارند نفس می کشند و به فردی که می خواند بال می دهند …اویل هم فقط صوتی مثل قصه گوش می کردم  ولی دوستی گفت من دوست دارم کتابو لمس کنم باهاش ارتباط میگیرم !..

      خب کمی بعد با خود گفتم چرا باید ارتعاش صدای گوینده را دریافت کنم !؟و دقیقا همون کتابهای صوتی را خریداری کردم و الآن عاااشق کتابهام هستم مثل یک شخص مهم باهاشون رفتار می کنم چون مهمان من شدند خدارا شاکرم و این یکی از شگفتی های این مسیره خوبه که خودبه خودی عاشق میشی 😍

      و اما نوسان هیجانی یعنی هنوز باورهات سست هستند و هر آن ممکنه فرو بریزند یعنی پایه هات متزلزل هستند جوانند🌱

       باید بیشتر روی خودت کار کنی و دقیقا تجربه کردم من فوق العاده هیجانی بودم یا عرش یا فرش و از وقتی همراه سایت تناسب فکری هستم نوساناتم کمتر شده واین خیلی برام ارزشمنده می دونم که شاگردم و باید خیلی کار کنم روی خودم اما مسرورم از تغییرات عالیم از اینکه متوجه میشم این روند فقط برای من نبوده و مسیر تکامل هست برای همه افراد .

      همه افراد که تازه واردِ این مسیر هستند محتاج خواسته هاشون هستند هر چند در سطح فکر قبول نمی کنند از جمله خودم و به همین دلیل در تلاش و تقلا هستند که چیزی از این جهان بگیرند برای همین سریع واکنش نشان می دهند واما هر چه تعادل و شناخت بیشتری حاصل میشه فرد به درکی می رسه که خواسته به صورت هدیه باید بهش تقدیم بشه و اصلا نه چیزی بهش اضافه می کنه و نه کم و نکته باور و درک این موضوع هست که من یک موجود ماورایی ام که خونه و ماشین و پول و اسم و رسم قرار نیست چیزی به من بده یعنی من نباید که بخوام به زور بگیرم یا اینکه بترسم و بخوام مقاومت نشون بدم که نگیرم !… اگر باشه فلان میشم و دور از خدا این درک فقط با استمرار و اشتیاق و طلب حاصل میشه و سطح داره تا بی نهایت !….

      و زمانی که این درک را داشته باشیم نه خیلی از داشتن چیزی ذوق زده میشیم چون باور داریم باید میشده والبته سپاسگزار هستیم ولی عقیدمون بر این هست که اگر هم نبود من در جایگاه خود بودم !…نه از دست دادن ناراحت میشیم چون باور داریم چیزی از منزلت ما کم نمیشه و این فقط یک درس هست یا سکوی پرتاب .

      نشونه یک انسان موفق اینه که نوسان بین امیدو ناامیدیش خیلی کم باشه و در بیشترین لحظات زندگی حالت تعادل داشته باشه .

      هر چقدر در مسیر صحیح استمرار داشته باشیم فاصله بین این نوسانات کم و کمتر میشه تا به حالتی پایدار برسیم و این شگفته انگیزه 😍

      همین که کارهای قبلی را انجام ندی نصف مسیر را رفتی خیلی هم آسونه اخبار منفی و سریالهای خیانت و فقر و غیره …قطع ….کنترل و فیلتر کلام و صحبت کردن ….دردو دل کردن با دیگران قطع ….ارتباط با افراد ضعیف و منفی باف قطع …

      حالا چندتا کار مثبت اضافه بشه …تمرین آینه .مطالعه کتاب هرروز چندصفحه ..شنیدن موسیقی مثبت و شاد ….ورودی خوب و انگیزشی به ذهن دادن و تمرین نوشتار از آنچه در روز درک کردی و تفکر کردی !…

      به همین آسونی آروم آروم زندگیتو تا یک عمر می سازی .

      ولی بیشتر افراد در دام عجله می افتند با خود می گویند مثلا ۲سال میگذره !؟یا ۷سال خیلی زیاده خب فردی که ذهنش آموزش ندیده و دائم در عجله بوده براش سخته مثل خودم که در مسیر بودم ولی دائم مقایسه می کردم و می گفتم هفففففففففففففت ساااااااااااااااال یا خدا !؟…

      ولی وقتی یک کم چرخ زندگیت روان بشه خدا امید قلبت میشه دیگه با لذت ادامه میدی چون داری هرروز یک روز شگفت انگیز را می گذرونی لبریز از هدف و تنوع و شادی و حال خوبی کجا می خوای بری ?!و وقتی تمرکز از نتیجه برداشته میشه قطار آرزوها از راه می رسند و همیشه باید به پشت سر نگاه کرد و لطف خدا را دید اینکه انتخاب شدیم که در این مسیر باشیم و اگر اینجا نبودیم الآن کجا بودیم ؟

      یه روزی قبل اینکه هدایت به این سایت بشم متوجه شدم چاقی من یه ربطی به افراط و تفریطم داره همون روزها قاعده چهل گانه شمس را می خوندم صوفی باید میانه رو باشد نه افراطی و نه تفریطی !…طلب کردم از عمق جاان و امروز حدود یکساله با این مسیر آشنا هستم خدایا هزاران بار شکر که همیشه اجابتم کردی عااااشقتم ❤️

      اون هدف اصلی و نهایی تناسب و تعادل فکر هست که عالی گام به گام داره اعمال میشه …

      عشق الهی به وجود استاد پر مهر و سخاوتمند چقدر دلگرم میشم و باورتون دارم که هر چیزی که به خودتون و ما کمک کنه را برامون به اشتراک می گزارید 🙏

      واقعا از شما سپاسگزارم دعای خیرم بدرقه زندگیتون 

      دوستان همراهم همواره در تعادل و تناسب فکر آزادانه و عاشقانه زندگی کنید 😊🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/02 22:39
      مدت عضویت: 1033 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 175 کلمه

      سلام
      استاد در گفته هاتون ب ی چیز پی بردم ب باور و جرات
      خیلی از ماها اصلا جرات نداریم جرات خواستن
      جرات تغییر
      ماها باور ب تحقق و تجربه خواستمونو ندارم
      چیزی ک در شما بود در دوستاتون نبود
      جرات باور بود
      اونها با اینک در موارد دیگه مهارت داشتن جرات تغییر وضعیت نداشتم
      باور اینک میتونن دراون مواردم موفق بشن و نداشتن
      اره من قبلا ک رژیم میگرفتن میدیم تو پیجها یی لاغر شده با اون روش کل پیج شو زیرو رو میکردم ببینم اون چی داره من ندارم اون موقع فک میکردم من اراده ندارم اما الان میبینم
      من باور نداشتم باور اینک میتونم لاغر بشم
      تغییر رو نمیخواستم
      در اخرش ناامید و چاق میبودم
      همانطور ک دوستاس شما راضی نبودن شاد نبودن
      من دوس دارم ب شغلی هدایت شم ک وقتی میخوام از اینک فردا بشه برم انجامش بودم شوق واشته باشم مثل الان ک برای اومدن ب سایت من اشتیاق دارم اجباری در کارنیس
      من عاشق اینجام عاشق نداشتن
      پس باور ب توانستن میشه
      ما باور نداریم ک میشه هس ما توکلی نداریم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/08/16 04:37
      مدت عضویت: 1704 روز
      امتیاز کاربر: 15155 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 382 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      خداوند برای تک تک انسانها راه هاشو بلده که به خواسته هاش برسه .و واقعا همینطوره خلاقیت .باید آدم برا خودش ارزش قایل بشه و قدر خودشو بدونه که من به شخصه هیچ وقت ندونستم . همیشه مامانم ما رو یه طوری بار آورده بود که وابسته باشیم مثلا هیچ وقت بهمون نگفته بود باید کارکنین خوبه . یادمه همیشه چون خودش کار بیرون کرده بود البته من خیلی کوچیک بودم به قول خودش دو جا کار می کرده نمی دونم سختش بوده چی بوده همیشه می گفت خوب نیست آدم کار بیرون داشته باشه ولی من همیشه دوست داشتم نمی دونم اینها توی ذهنم بوده یه چند وقتی بعد از تحصیلاتم رفتم  دنبال کار ولی نتونستم کار بگیرم و بیخیال شدم ولی اومدم اینجا دخترم که رفت مدرسه شروع کردم به کارهای داوطلبی و بعدش هم که رفتم توی داروخانه احساس خوبی داشتم ولی الان که دیگه خونه نشین شدم خودم لازم داشتم چند وقت تو خونه باشم حالا تا بعد ببینم چیکار دلم می خواد بکنم ایشالله . همیشه مامانم می گفت زن و مرد اگه هر دو کار کنن زندگیشون بهم می خوره حالا من اکه یه وقت این چیزها و بگم یا ناراحت می شه ولی خوب می گفته یا می خواد بحث کنه حوصله ندارم .ولی آدم خوبه که مستقل باشه اعتماد به نفس می ده به آدم .من هم همیشه به دخترم می گم رفتی سر کار ازدواج کردی ایشالله من بچه هات و نگه می دارم تو کارت و داشته باش .

      حالا منم الان که تو خونه ام تو اینستا می زارم غذا درست می کنم خرید میرم از این کارها دوست دارم که فالور هام زیاد بشن تا بتونم کار بگیرم برای تبلیغات ایشالله .ایدهاش اومده بود توی ذهنم  و من هم اجرا کردم.

      اعتقاد داشته باشی کاری و ول نمی کنی.همیشه ادامه می دی و اشتیاق داری .

      کسی که نوسان داره نشون می ده که درک درستی نداره و بالا و پایین می شه .

      من هم جدیدا همینطوری شدم احساساتم خیلی بالا و پایین می شه و امروز هم یه سری حرفهای بی خودی زدم که همسو نبود با اراده خداوند .تعادل نداشتم اصلا امروز .افراد موفق فاصله هیجانیشون کمه .خیلی خوبه ولی بعضی ها خیلی ناراحت می شن 

      حالا نمی دونه آدم چی باید بگه برا بچه ها معمولا .

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/08/10 19:15
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,513 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم 

      من که عاشق تغییر کردن هستم و  چقدر  من احتیاج به شنیدن  این آگاهی ها داشتم و چقدر شنیدن این آگاهی از زبان شما استاد که برای من الگوی  فردی موفق در این راه  هستید لذت بخش هست و من رو بیشتر تشویق میکنه که بازم بیشتر از قبل  در مسیر باشم و کنترل ذهن کنم و ورودی خوب به خودم  بدم و روی خودم و باورهام  بیشتر کار کنم  .

      و دقیقا استاد برای من و  شما و هرکسی که در مسیر تغییر هست این تغییراتی که در زمینه ی افکار و باور و زندگی شخصی که  کردیم خیلی  واضح و آشکار نمیشه مگر در کنار افرادی  قرار بگیریم که زندگی ما در گذشته عین هم بوده یا به یک سبک و روال بوده و یا شخصیتی مثل هم داشتیم  به شخصه یه زمانی با افرادی از اطرافیانم  بسیار صمیمی بودم و دست بر قضا از وقتی وارد  این مسیر شدم و تصمیم گرفتم از وقتم بهتر استفاده کنم و با این اگاهی ها  ورودی خوب به خودم بدم   از اونها  انگار دور شدم بدون اینکه کار خاصی کنم ولی خوب بازم یه جاهایی کنار هم قرار میگیرییم ولی در حرفها و در زندگی ما و در افکار ما و رفتار ما  از زمین  تا اسمون فاصله افتاده خیلی جالبه  همین دیشب  پیش شخصی بودم و داشتم باهاش چند جمله حرف میزدم و در زمینه ی خیلی عادی مثل نحوه ی خرید کردن داشتیم حرف میزدیم و ایشون چندین بار به من گفت وای چقدررتو تغییر کردی چقدر علایق و سلیقه ی تو تغییر کرده چون جدیدا زندگی رو خیلی راحت تر  برای خودم میخوام برای همین خرید از مرکز خریدهای  بزرگ رو دوست دارم حتی دررزمینه ی پوشاک و وووو چون در هر زمینه ای  که بگی اونها تنوع بیشتر دارن و کلی جنس یک جا هستو من راحت تر خرید میکنم  و رفتن به بازار به سبک قدیم رو زیاد دوست ندارم چون هم وقت گیر هست هم جای پارک ندارن هم مثل قبل به دنبال جاهای قیمت مناسب نمیگردم و اعتقادی به این کار ندارم و ترجیح میدم از  مرکز خریدهای بزرگ در شهرم  برای خودم خرید کنم ووووو این کار برای این دوست عزیزم که  بیکار بود و به دنبال  وقت گذرانی و قدم زدن در خیابان  و به دنبال جاهای قیمت مناسب و …. بود اصلا پذیرفته نبود و حالا این یک مدل اختلاف سلیقه با اطرافیانم بود که تا کمی  قبل منم مثل ایشون فکر میکردم اما حالا نگاهم به تمام موضوعات زندگی فرق کرده و این یک مورد که گفتم بسیار پیش پا افتاده بود در مسایل بزرگتر هم‌نگاه های جدید تری پیدا کردم و فقط زمانی که در کنار اطرافیانم حضور دارم متوجه این تغییرات میشم .

      وای استاد چقدر من احتیاج به این باورهای صحیح دارم که میشه به آزادی زمانی و مکانی و مالی  رسید بدون اینکه مدرکت و یا شهرت و یا کشورت  و یا خانواده ات عوض بشه  مثل خود شما که مدرکتون از چهار نفر  همراه در سفر کمتر بود و  از هر لحاظ دیگه  و  داشته های فردی شما استاد از اونها کمتر  داشتین  اما زندگی شما با اونها بسیار  متفاوت  تر و زیباتر و آزادتر و … بود  و این تفاوت در زندگی شما و اونها به خاطر این هست که شما  بیشتر تلاش  ذهنی و کمتر تلاش فیزیکی کردید و قدم درراین راه زیبا گداشتید پس این ماجرا  به من هم این نوید رو میده که منم میتونم تغییر کنم و بازم زندگی زیباتری برای خودم درست کنم اگر استمرار و انگیزه  داشته باشم و ربطی به شانس و … نداره اتفاقا منفی باف  من بارها به من  میگه  که من علاقه ی خاصی ندارم  و یا من که ایده ی خاصی ندارم و میخوام ناامید بشم اما دوباره میگم نه بلخره استمرار در مسیر درست کلی نتایج خوب به همراه میاره  و کلی ایده و الهام به من  در سمت رسیدن به هدفهام به من داده میشه پس کافیه بمونم و جا نزنم  و از شرایطی که دارم لذت ببرم و حالم خوب باشه تا به هدفم برسم . 

      دقیقا استاد منم وقتی با دوستان خودم که هر کدوم وارد یه شغل عالی شدن حرف میزنم میبینم که هر کدوم به نوعی چقدر مشکلات دارن و ممکنه کلی ثروت زیاد داشته باشن اما هیچ کدوم آرامش ندارن و یا حتی  بعضیاشون در روابط زناشویی  شکست خوردن و بارها به خودم میگم خدا رو شکر اگر فعلا رسالتم رو در این دنیا پیدا نکردم اما آرامش دارم اما ازادی دارم اما حال خوب دارم اما سلامتی دارم وووووو اتفاقا همین دیروز یکی از دوستای صمیمی من که مدیر یه شرکت بسیار بزرگ در تهران هست با من تماس گرفت و کلی از مسایل و مشکلات  زندگییش برای من گفت و گریه میکرد که حتی  به خاطر اون مشکلات مجبور به خوردن قرص ارامش بخش شده در حالی که ایشون کلی توانایی داره در زمینه تحصیلات در زمینه مدیریت در زمینه  ی زبان خارجی فول در زمینه ی استقلال فردی و رانندگی و  در زمینه ثروت در زمینه ی داشتن فرزند نخبه و عالی  و  …. اما این حال روزش بود و من همونجا گفتم اگر  چه من خیلی چیزام از اون کمتر هست  مثل تحصلات و ثروت و خیلی از مهارتهام مثل زبان خارجی ووووو اما به خدا از خودم و زندگیم  راضیم  چون فرزندان عالی دارم همسر عالی دارم حال خوب دارم ارامش دارم اصلا همین خانه دار بودنم باعث شده آزادی زمانی و مکانی داشته باشم  هر وقت اراده کنم هر جا که بخوام میرم و همسر بینظیری دارم که از لحاظ مالی هم خدا رو شکر مشکل خاصی نداره پس بازم نزاشتم  مغلوب  اون منفی باف درونم بشم  که همیشه حتی همین دیروز  میگفت ببین  از لحاظ کاری و ثروت تو کجایی و دوستهات کجان و اونها چه زندگی دارن و تو چه زندگی دارن  و یا اونها چه فرزندان موفقی دارن و تو چه فرزندانی داری  ووووووکلی از این افکار بد و منفی داشته  باشم و دوباره با این تماس  دیروز عصر دوستم  که همیشه نماد فردی موفق  برای من هست بار دیگه به  یاد اورم کرد که موفقیت در یک زمینه فایده نداره باید در تمام جنبه ها ادم موفق باشه و اصل اون حال خوب و ارامش هست که اگر اون رو داشته باشیم موفقیت هم برای ما به دست میاد و خدا رو شکر من الان حالم خوبه آرامش دارم و با خودم و دنیای خودم و خدای خودم عشق میکنم وو با تمام دارایی هام  عشق میکنم و لذت میببرم حتی از غدایی که میخورم از وسیله های زندگیم از لباس تنم از موهای سرم از  قیافم از همه چیز راضیم و مطعنم اگر در این مسیر بمونم و استمرار داشته باشم الهام و ایده های الهی رو دریافت خواهم کرد و تبدیل به فردی خدایی تر میشم و زندگی خدا گونه تری رو تجربه خواهم کرد اما به شرط عمل کردن به آموزشهایی که هر روز دارم یاد میگیرم .

      خدا رو شکر که منم  در این مسیرم و من  باور کردم که میتونم تغییر کنم مثل خیلیها که تونستن تغییر کنن پس منم میتونم تعییر کنم فقط باید عجله نکنم حتی اگر نتیجه ی دلخواه رو نبینم ولی بازم ادامه میدم به امید رسیدن به رویاهام ادامه میدم مثل استاد عطار روشن و خیلیهای دیگه که خودشون برای خودشون کاری کردن و اصلا به دنبال این نبودن که یکی دیگه براشون کاری کنه .

      من عاشق این مطالبم و از جون و دلم این آگاهی ها رو دوست دارم و به اونها عمل میکنم و به دنبال جو و  مد و این حرفها نیستم و نبودم چون این مطالب  با روح من و یا درون من   سازگار هستن و حالم رو بهتر میکنن و آرامش برام میارن  دوستشون دارم  و خدا رو شکر من در این مسیر الهی خیلی بالا و پایین نشدم و فاصله ی این بالا و پایین شدن هام زیاد نیست شاید بعصی وقتا بالا و پایین بشم اما خیلی کم هستن و سریع دوباره وارد مسیر میشم پس  افراد  ی که خیلی فاصله ی بین  افسردگی و ناامیدی  در شکستشون  با  هیجان و شادی  در پیروزیشون زیاد نیست و بهم نمیریزن و یا خیلی هیجانی نمیشن  اینها افرادی  موفق هستن و این رمز موفقیت  اونها هست .پس اگر  یک بار در کاری شکست خوردی در دیوار نباش و ناامید نباش و سقوط نکن و  بگو من باید بیشتر روی خودم کار کنم و عیب نداره که شکست خوردم دیگه پیش اومده و این افراد افراد موفقی هستن که خیلی بهم نمیریزن .پس هر چقدر بیشتر ادامه بدی و حرکت کنی فاصله ی بین این دو حالت امید و ناامیدی کمتر میشه .پس نوسان زیاد یعنی این راه رو  درک نکردی و رفتارت درست نیست .

      موفقیت  در این مسیر در گرو انجام دادن یه سری کارها و انجام ندادن یه سری از  کارها با هم هست و این مجموعه با هم  فرد رو موفق میکنه  و در این مسیر  موفقیت به دنبال عجله نباشید و نگید  که  ای کاش منم مثل فلانی در عرض یکی دوسال به این همه موفقیت و ثروت برسم  هر فرد موفقی پشت موفقیتش کلی تلاش و استمرار و تکامل  هست.

      من  از خدای خودم و از شما  استاد عزیز بابت این اگاهی ها بینهایت سپاسگزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم