نمیتوانید هدفی مقدس تر از تغییر کردن را در زندگی تان جستجو نمایید! و این مسیر از رهایی از افکار منفی آغاز می شود.
اگر تصور می کنید زندگی شما مانند کالایی است که به شما تحویل داده شده و قابل تغییر نیست اشتباه می کنید.
من هم تا ۳۳ سالگی این تصور را داشتم که زندگی را باید سپری کرد و نمی توان زندگی را به شکلی که مورد علاقه ات است تجربه کرد.
افکار منفی
آیا افکار منفی بر زندگی شما سایه انداخته است؟ آیا احساس میکنید که این افکار مانع پیشرفت و خوشبختی شما میشوند؟ اگر پاسخ شما مثبت است، بدانید که تنها نیستید. بسیاری از افراد با این چالش دست و پنجه نرم میکنند. اما خبر خوب این است که رهایی از افکار منفی کاملاً امکانپذیر است.
افکار منفی چیست؟
افکار منفی، الگوهای فکری منفی و خودویرانگری هستند که میتوانند بر احساسات، رفتارها و در نهایت کیفیت زندگی ما تاثیر بگذارند. این افکار اغلب به صورت تعمیمدهی بیش از حد، نگرش ذهنی منفی، برچسبزنی و پیشبینی بدبینانه ظاهر میشوند.
افکار منفی میتوانند به مشکلات روحی و روانی مانند اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس منجر شوند. همچنین، این افکار میتوانند روابط بین فردی را تحت تاثیر قرار دهند و مانع از دستیابی به اهداف شوند.
افکار منفی چیست و چرا به وجود میآیند؟
افکار منفی، همانند ابرهایی هستند که گاهی اوقات آسمان ذهن ما را میپوشانند. این افکار میتوانند در مورد گذشته، حال یا آینده باشند و اغلب با احساسات منفی مانند اضطراب، غمگینی و خشم همراه هستند.
دلایل مختلفی برای ایجاد افکار منفی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
استرس و فشارهای روزمره: استرس و فشارهای زندگی روزمره میتوانند بر سلامت روان ما تأثیر گذاشته و افکار منفی را تشدید کنند.
تجربیات گذشته: رویدادهای منفی گذشته میتوانند الگوهای فکری منفی را در ما ایجاد کنند.
باورهای نادرست: باورهایی که درباره خودمان یا دنیای اطرافمان داریم، میتوانند منجر به افکار منفی شوند.
خبر خوب این است که میتوان با استفاده از روشهای مختلف، افکار منفی را مدیریت کرده و بر آنها غلبه کرد.
تغییر شرایط زندگی
به عنوان فردی که توانستهام از شرایطی سخت زندگی خود را تغییر دهم به شما می گویم که نیازی نیست به زندگی خوب دیگران با حسرت نگاه کنید، چون شما هم می توانید زندگی فوق العاده ای را تجربه کنید اگر مهارت رهایی از افکار منفی را کسب کنید.
هیچ فردی آنقدر خوشبخت نیست که شما نتوانید به اندازهی او خوشبخت شوید…
سالهای زیادی از زندگی ام را با ناراحتی و مشکلات زیادی سپری کردم اما همیشه اشتیاقِ فراوان برای تغییر زندگی را داشتم و به دنبالی راهی برای رسیدن به خواسته هایم بودم، در جستجوی مهمترین عامل تغییر زندگی بودم و به لطف خدای مهربان در مسیر یادگیری قوانین جهان هستی برای تغییر زندگی قرار گرفتم.
کتاب های زیادی را مطالعه کردم، از آموزش های اساتید مطرحی بهره بردم و در نهایت به روشی دست یافتم که تغییر زندگی را برایم آسان کرد و توانستم درک کنم چگونه خالق زندگی خود باشم.
دوره رایگان رهایی از افکار منفی، قدم اول برای تغییر شرایط زندگی، حاصلِ نتایج بخشی از این سالها است. برخی از این آگاهی ها در هیچ کتابی یافت نمی شود و شامل تجارب موفقیت آمیز خودم می باشد.
مأموریت این دوره، آموزش چگونه تغییر دادن زندگی به هر فردی است، که تصمیم گرفته و متعهد شده تا نه تنها فردی باشد که تغییر کرده است بلکه قادر باشد شرایط خانواده اش را تغییر دهد.
زیرا همه ما وظیفه داریم که تغییر کنیم و زندگی را آنگونه که خداوند برای ما مقدر کرده است تجربه کنیم.
ما به این جهان فرستاده شدیم تا بتوانیم همهی زیباییهای جهان را تجربه کنیم، تا آزادانه برای خودمان زندگی کنیم، تا تجربه یک زندگی پر از رفاه و آسایش را تجربه کنیم.
زیرا این توانایی و لیاقت به همه ما داده شده است تا بتوانیم تجربه زندگی موفق و سرشار از شادی و احساس خوب و عشق و علاقه به دیگران را داشته باشیم. و مسیر رسیدن به این شرایط رهایی از افکار منفی است.
ما وظیفه داریم از توانایی که خداوند به ما داده است استفاده کنیم تا در لحظه مرگمان، “بدون حسرت آنچه که میتوانستیم انجام دهیم اما ندادیم”، در آرامش و زیبایی این جهان را ترک کنیم.
تا بتوانیم به همه بگوییم، خوب زندگی کردن، نه تنها آسان، بلکه طبیعیترین نوع زندگی است زیرا ما ذاتاٌ و طبیعتاٌ خوشبخت هستیم. چون بنده خدا هستیم.
خدا را شکر میکنم که مرا در این مسیر شگفت انگیز قرار داد.
خدا را شکر می کنم که توانستنم با ارائه آنچه که زندگی خودم را از بدترین شرایط، به شرایطی مطلوبی که هر روز در حال بهتر شدن است رساند، در دوره خدا هرگز دیر نمی کند به شما و افرادی زیادی در سراسر جهان کمک کنم تا با باورکردن خود و توانایی بهتر زندگی کردن تغییرات شگفت انگیزی در جهان پیرامون خود ایجاد کنند.
تغییر نگرش های درونی
اگر بخواهیم تغییری در روند ناخواسته های زندگی ایجاد کنیم، چاره ایی نداریم مگر این که افکار و باورهایی که از گذشته درباره زندگی کردن در وجود خود ذخیره کرده ایم را تغییر دهیم. به همین منظور برای تجربه زندگی بهتر نیاز به آموزش هایی داریم که متاسفانه نه در کتاب های درسی وجود دارند و نه از طریق خانواده به ما منتقل شده اند.
چرا افرادی در جامعه هستند که کاملا از هر نظر احساس خوشبختی ویا حتی بدبختی دارند؟
تمام خوشبختی و یا بدبختی انسان ها بسته به نگرش آنها و باورهایی است که در ذهن خود ذخیره کرده اند.
این باورها میتواند مثبت و یا منفی باشد و در نتیجه این باورها می توانند انسان را به سمت خوشبختی و یا حتی بدبختی ببرد چون ریشه این افکار در ذهن انسان است و برای تغییر آن باورها نیاز به آموزش دیدن دارد تا با جایگزین کردن باورهای صحیح به سمت آرمان خود گام بردارد.
با آموزش درست حتی می تواند شرایط خانواده خود وانسانهای پیرامون خود را تغییر داد.
خداوند جهان هستی را بر طبق قانون زیبایی، سلامتی، خوشحالی، ثروت و خوشبختی بنا کرده و ما هم به عنوان انسان از این قانون نه تنها مستثنی نیستم بلکه هم سو با این قوانین آفریده شده ایم، پس حق طبیعی ما خوشبختی، خوشحالی، سلامتی، ثروت و…. است.
رهایی از افکار منفی
چه موقعی انسان از حق های طبیعی خود محروم می شود؟
زمانی انسان از این حق های طبیعی محروم می شود که افکارش هم سو با جهان هستی نباشد یعنی دچار افکار منفی گردد ودر یاس ونامیدی بسر برد
چه زمانی انسان موفق می شود؟
زمانی که افکارش همسو با قوانین جهان هستی باشد. یعنی دارای افکاری از جمله عشق، امید، شادی و احساس خوب داشته باشد یعنی انسان به لیاقتی که خداوند در او نهادینه کرده پی برده و از طریق کنترل ذهن از آن برای بهبود شرایط زندگی خود و تجربه خوشبختی بهره ببرد.
از این طریق می تواند به لیاقت به توانایی هایی که حق طبیعی اش است دست پیدا کند. در این صورت انسانی موفق در امور زندگی خود می شود.
اولین قدم برای تجربه این شرایط رهایی از افکار منفی است.
ریشههای افکار منفی
افکار منفی از کجا میآیند؟ دلایل مختلفی برای بروز افکار منفی وجود دارد، از جمله:
- تجربیات گذشته: تجربیات تلخ و شکستها میتوانند باعث ایجاد الگوهای فکری منفی شوند.
- تلقینهای اطرافیان: حرفها و قضاوتهای دیگران میتواند بر روی باورهای ما تأثیر بگذارد.
- تکامل ناقص الگوهای فکری: برخی از ما الگوهای فکری منفی را از والدین یا اطرافیان خود یاد گرفتهایم و هنوز نتوانستهایم آنها را تغییر دهیم.
- استرس و فشارهای زندگی: مشکلات و چالشهای زندگی میتوانند باعث ایجاد افکار منفی شوند.
تأثیر رهایی از افکار منفی بر زندگی
رهایی از افکار منفی، تأثیرات شگفتانگیزی بر زندگی ما دارد. برخی از این تأثیرات عبارتند از:
افزایش موفقیت: افکار مثبت، شما را به سمت اهدافتان سوق میدهند و به شما کمک میکنند تا به موفقیتهای بزرگتری دست پیدا کنید.
افزایش اعتماد به نفس: با تغییر افکار منفی به افکار مثبت، میتوانید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و به تواناییهای خود ایمان بیاورید.
بهبود روابط: افکار مثبت باعث میشوند که روابط بهتری با دیگران برقرار کنید و ارتباطات موثرتری داشته باشید.
افزایش خلاقیت: افکار مثبت، ذهن شما را باز میکنند و به شما اجازه میدهند تا ایدههای جدید و خلاقانه تولید کنید.
کاهش استرس و اضطراب: با رهایی از افکار منفی، میتوانید استرس و اضطراب خود را کاهش داده و به آرامش درونی دست پیدا کنید.
نتیجهگیری
اگر انتظار داشته باشیم که شرایط فعلی ما با این افکاری که داریم تغییر کند بسی خیال بیهوده است چون ۸۰٪ آن با افکار منفی است و همش در این شرایط منتظر شانس می مانیم تا به شرایط بهتر و یا طبقه بالاتر برویم و زهی خیال باطل و این راهی ندارد جز رهایی از افکار منفی و جایگزین کردن آنها با افکار مثبت.
رهایی از افکار منفی، یک فرآیند تدریجی است و نیاز به تمرین و پشتکار دارد. با استفاده از روشهای ذکر شده در این مقاله، میتوانید به تدریج بر افکار منفی خود غلبه کرده و به زندگی شادتر و موفقتری دست پیدا کنید. به یاد داشته باشید که شما لایق بهترینها هستید و شایسته آن هستید که زندگیتان را با شادی و آرامش پر کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 151 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
گوش دادن به این فایلها باعث میشه که اگر از وضعیت فعلی خودت راضی نیستی شرایطی رو تجربه کنی که از الان خودت خیلی بهتر بشه چون با این فایلها یاد میگیری که طبقه ی خودت رو در جهان هستی تغییر بدی تمام انسانها دارن داخل طبقه های مختلفی زندگی میکنن تغییر طبقه با تغییر افکار امکانپذیر هست و نیاز به تلاش فیزیکی نداره (من از وقتی که با این قوانین آشنا شدم آرامش پیدا کردم چون دیگه برام مهم نیست اطرافیان و جامعه در جه وضعی هستن و آینده ی من چی میشه همیشه به خودم میگم من طبق این قوانین اگر به مدارهای بالاتر برم خوشبختی سلامتی و سعادت و ثروت و ارامش و … در زندگی من چندین برابر بیشتر میشه فارغ از شرایط پیرامونم که چه بیماری و یا چه اوضاع اقتصادی و …. هست و من اگر همت کنم و طبقه ی خودم رو ارتقا بدم همینطور همه چیز برای من ارتقا پیدا میکنه و خوشحالم که این قوانین ثابت هستن و تغییر نمیکنن و من فرصت دارم روی خودم کار کنم و طبقه ی خودم رو تغییر بدم پس همیشه شکر گذار خدای خودم به خاطر این قوانین ثابت و حاکم بر جهان هستی هستم که هر وقت بخواهیم شروع کنیم میتونیم پیشرفت کنیم و بریم بالاتر به به منم منتظرم که برای من کلی اتفاقهای خوب رقم بخوره چون مدارم در حال تغییر کردن به سمت بالا هست )
جایگاه شما در زندگی برا اساس طبقه ی که هستین اداره میشه و من در هر شرایطی هستم حقم همین هست و اشتباهی رخ نداده و عدالت خداوند همین رو حکم میکنه (من هیچ وقت به لطف خدا جایگاهی بدی نداشتم اگر هم یه جاهایی کمبودی بوده از ضعف خودم بوده و در این مدت که روی خودم کار میکنم چنان زندگی با کیفیت و فوق العاده ی رو دارم تجربه میکنم که خودم لوت میبرم و میدونم نتیجه ی کار کردن روی خودم هست و حق من هست و چند سال پیش هم در هر وضعی بودم حق من بوده و الانم من باید در این شرایط باشم چون برای خودم ارزش قایلم چون ایمان و توکل واقعی به خدا رو تا حدودی که تونستم تحقیق کنم و پیگیر باشم پیدا کردم چون خودم رو شناختم پس حق من همین زندگی الانم هست که بسیار راضی و خوشحالم و لذت میبرم از همه چیز )
اگر خداوند رو به صورت حاکمی قدرتمند پذیرفتی پس باید بپذیری همین خدایی که میگه برگی بدون ا ذن من به زمین نمیفته حواسش به بچهای کار بر سر چهار راه ها هست و به اون فقیر سر کوچه که گدایی میکنه هست و هر کس رو در هر وضعیتی میبینید در بهترین حالت خودش هست
عدالت خدا اینطور حکم میکنه وعدالت خدا در عذاب کردن و به سزا رسوندن ادمها هست و همیشه عدالت رو در اینها جستجو میکنیم(من معتقدم هر کس در هر جنبه ی زندگیش مشکل داره در اون زمینه ایمانش به خدا مشکل داره و خدا رو دست کم گرفته و خدا رو ناتوان دیده که حرکت نکرده برای اون مشکل که قدم با ایمان محکم و باور های درست توحیدی برای حل اون مشکل بر نداشته و قطعا چون ایمانش،و باورش و اعتقادش مشکل داشته نتیجه اش هم به مشکل بر میخوره حالا میخواد یه گدا باشه در نداشتن پول یا یک بیمار باشه در نداشتن سلامتی و هر کس نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و این رو باید بدونیم که خداوند رو تا بی نهایت میتونیم بزرک کنبم تا نتیایج بزرگ ببینیم و یا میتونیم به واسطه ی افکار و باور های غلط خدا رو کوچیک کنیم که همون افکار شیطانی هستن و نتیجه های ی کوچک ببینیم و این همون عدالت خدا هست.)
پذیرفتن جایگاه هر شخص در زندگی عین ایمان داشتن هست و اگر به جایگاه هر شخصی دلسوزی کردی به عدالت خدا شک کردید و این درست نیست .(من مدتها هست این کار رو نمیکنم چون اگاهم ولی قبلا چقدر این کار ،کار درست و انسانی بود برای من و چقدر این چنین افرادی رو که میدیم تحسین میکردم که چقدر انسان دل رحم و مهربونی هست که به فکر همه هست و خودم قبلا بسیار به حال ،آدمهای صعیف و بیمار و یا آسیب دیده و بی پول دلسوزی میکردم و ناراحت میشدم ولی الان دیگه به هیچ عنوان چون به عدالت خدای خودم شک ندارم این دنیا مثل یه رستوران سلف سرویس هست که یه ورودی میدی میای داخل و هر چیزی که بخوایی میتونی بخوری و حالا اگر من روی میزم کلی خوراکی خوشمزه باشه و بخوام بخورم اما یه نفر دیگه هیچ بر نداره و با حسرت من رو نگاه کنه من تعجب خواهم کرد و میگم دوست عزیز برو بردار همه چیز هست چرا حسرت بخوری ؟؟اگر تو دستت رو دراز نمیکنی و بر نمیداری پس باید هم گرسنه بمونی و حق تو هست و گرنه همه غذایی هست بردار و بخور )
باید بپذیری در هر جایگاهی هستی حق شما همین هست و این حق به شما داده شده که میتونید شما تغییر کنید و خداوند بینهایت طبقه تعیین کرده ولی تضمین نکرده شما در چه طبقه ای باشی باید انگیزه و توان جابه جابی در طبقها رو داشته باشی ولی بعضیا میگن امکان نداره خواست خدا این بوده تقدیر من این بوده در این شهر و خانواده و این افراد خودشون رو ناتوان میبینن (من هم قبلا چنین دیدی داشتم که دیگه سرنوشت هر آدم از قبل تعیین شده و قابل تغییر نیست و هر کس باید سرنوشتش رو بپذیره ولی حالا میگم نه بابا این چه فکری بوده آخه این دید و این افکار که با عدل خدا سازگار نیست پس باید قدرت و انتخاب دست ما باشه که در چه جایگاهی میخواییم باشیم و هیچ اجباری در کار نیست این درسته و این عدالت هست )
عدالت خداوند ایجاب میکنه من هر وقت بخو ام و تلاش کنم طبقه ی من میتونه تغییر بکنه و من میتونم جابه جا بشم (من خوشحالم که همچین نعمتی هست و همچین عدالتی هست و من میتونم کلی جا به جا بشم اما نه با تلاش فیزیکی که فقط به دنبال یه سری کارها باشم بلکه فقط از طریق کنترل افکار و ورودیها ی ذهنم من میتونم تغییر کنم پس مراقب باشید که هر فکری و هر ورودی ارزش وارد شدن به ذهن ما رو نداره چون مدار ما رو تغییر میده)
بعضیا میگن چون خدا نمیخواد من هم تغییری در زندگیم ایجاد نمیشه ولی من نپذیرفتم و تونستم تغییر کنم و نشانه هاش رو دیدیم
طبقه ی ما در جهان هستی به وسیله پارامترهایی تعیین میشه که همه ذهنی هست (منم چاقی خودم رو نپدیرفتم و گفتم امکان نداره من چاق بمونم آخه چرا اینطوری هست که یکی با آسانی و لدت لاغر باشه و من در زجر و سختی باشم و چاقتر هم بشم و همیشه به دنبال راهی بودم تا با این مسیر آشنا شدم و در مسیر تغییر کردن هستم و از نشانه ی خیلی واضح اون تغییر جسم من هست که واقعا ایده آل شدم و همین اثبات میکنه که مشکل من چاقی من فقط ذهنی بوده و هیچ ربطی به هیچ چیز دیگه نداشته و همین ذهن رو در هر جنبه با خواسته هماهنگ کنیم نتیجه عالی میشه پس اول باید از ذهن تغییر کنیم تا نتیجه رو در زتدگی ببینیم پس اول تناسب فکری و بعد تناسب جسمی )
ما میتونیم با افکار مثبت طبقه ی بالاتر رو تجربه کنیم و میتو نیم با افکار منفی طبقه ی پا یینتری رو تجربه کنیم من میتونم تا بی نهایت طبقه ی خودم رو بالا ببرم و در خوشبختی زندگی کنم و میتونم طبقه ی خودم رو پایین بیارم و در فقر و بدبختی زندگی کنم (اگر هر کس به این آگاهی برسه دیگه گله و شکایتی نداره دیگه به دنبال مقصر نمیگرده دیگه هیچ عامل بیرونی رو در زندگیش دخیل نمیدونه و خودش رو مسول صد در صد زندگیش میدونه و اگر خوشبخته خودش مسول این خوشبختی هست و اگر بد بخته خودش رو مسول این بدبختی میدونه در صورتی که این ادم ها هر وقت مشکلی ندارن و خوبن میگن خودمون تونستیم و موفق شدیم و اگر مشکلی پیدا کردن در زندگی میگن خدا نخواست و نشد و یا خدا صلاح نمیدونست و یا اینکه اینم سرنوشت ما هست و نمیشه کاری کرد و همه چیز رو گردن خدا میندازن )
مساله ی خیلی مهم این هست که ذهن خودم رو اگر از افکار مثبت پر کنم جا برای افکار منفی نمیمو نه مثل احساس گناه و یا خشم یا کینه یا نفرت و یا غیبت نمونه ای از افکار منفی هست که جا برای افکار مثبت دیگه نمیمونه پس ذهنتون رو مثل یه مخزن فرض کنید که ورودی رو من تعیین میکنم و خروجی رو جهان هستی تعیین میکنه اگر ورودی مثبت باشه نتیجه میشه لذت و خوشبختی و اکر ورودی منفی باشه خروجی میشه ناراحتی و فقر و شکست (ما یاد گرفتیم افکار خوب اتفاقهای خوب رو به دنبال میاره و افکار بد اتفاقهای بد رو به دنبال میاره پس همیشه کنترل افکار مهم هستن چون خروجی مطابق هست با ورودی و شکی در این نیست و هر وقت ورودی بد بدیم اولین ضررش برای خود ما هست که حال و احساس بد پیدا میکنیم و ارامش ما از بین میره و احساس ناامیدی و یاس و ترس و دلهره به وجود میاد و دیگه ما نمیتونیم تصمیم درست بگیریم چون درون ما آشوب هست و قطعا هیچ کشتی در دریای طوفانی و ناآرام به خوبی نمیتونه به ساحل زندگی برسه و اولین ضربه رو خودمون میخوریم از جهان و حالمون بدتر میشه و اتفاقهای بدتر رو هم میبینیم و این پروسه تکرار میشه )
خداوند تمام شرایط رو دو وجهی قرار داده و من تصمیم میگیریم کدوم وجه وارد زندگی من بشه مثلا در جهان شب و روز و یا سرد و گرم و ثروت و یا فقر و … وجود دارن و من باید انتخاب کنم کدوم وجه وارد زندگی من بشه این عدالت هست و اگر من مختار نباشم من در جبر زندگی میکنم و این منافات داره با گفته ی خداوند
پس من اگر اجازه بدم نگرانی وارد زندگی من بشه خود به خود آرامش از زندگی من محو میشه ( در این جهان همه چیز دو وجهی هست چون باید یه تضادی باشه که از دل اون خواسته های ما شکل بگیره و اگر همه چیز یک وجه داشت که دیگه قدرت اختیار و انتخاب ما چه به درد میخورد و این اشرف مخلوقات بدون ما برای همین هست که ما قدرت داریم بین دو مورد یکی رو انتخاب کنیم اما در اون دنیا هیچ تضادی نیست و همه چیز یک سویه هست )
و اگر مخزن رو پر از افکار منفی کردم پس ظر فیت ذهنم پر میشه مثلا اگر وجودم رو از ترس و نگرانی و ناامیدی پر کنم دیگه امکان نداره ارامش بیاد چون مخالف هم هستن .
شرایط الان من ارتباط مستقیم داره با مخزن من
اگر بیست در صد مغز رو با نگرانی و ده در صد رو با استرس وده در صد رو کینه و ده در صد پشیمانی و ده در صد رو با خشم و عصبانیت و .. . پرکنیم و فقط ۳۰ در صد خالی بمونه برای پر کردن مخزن با افکار خوب دراین شرایط رفتن به طبقه های بالا یک رویا میشه و این افراد همیشه منتظر یه اتفا ق هستن تا دری به تخته بخوره و اونها پولدار بشن چون فکر نمیکردن خودشون میتونن و منتظر شانس نباشن اینها همه خیالات هستن(ذهن هر کس یه اندام غیر فیزیکی بسیار قدرتمند هست در خدمت انسان و مختص خودش هست که هر شخص رو به سمت هدف و خواسته ها و خوشبختی میتونه ببره و به سمت بد بختی و فقر هم میتونه ببره بستگی داره با چه چیزهایی مخزنت رو پر کنی اگر فقط به دنبال حوادث و اتفاقهای بد و فیلم و عکس و اهنک های غمیگن باشی ورودی منفی داری میدی و نتیجه هم منفی میشه در صورتی که نیاز نیست به فلان اخبار و فیلم و حادثه که مر بوط به من نیست و مربوط به شخصی در اون طرف دنیا یا فلان گوشه ی کشور هست من توجه کنم من فقط باید تمرکزم رو بزارم روی خواستهای خودم و به اونها توجه کنم تا موفق بشم چون ذهن من هست و در خدمت من هست )
مومن کسی هست که نه غم داره نه اندوه پس باید مخزنت رو با عمل نیکو و انفاق و گذشت و …پر کنی وخدا ند هیچ عبارت منفی رو نگفته مثل احساس گناه و ناراحتی و ترس و یا دلهره پس خودمون انتخاب میکنیم چه وارد این ذهنمون کنیم
مثلا ترس و نگرانی وارد مخزنمون کنیم نمیشه درنهایت بخواییم زندگی خوبی داشته باشیم ولی این ما هستیم که انتخاب میکنیم چی وار بشه و این ورودیها هستن که خروجی های زندگی من رو تعیین میکنن باید آگاه باشی به حسادت و غم و نگرانی و کینه و فضای با ارزش ذهنت رو اختصای ندی باید کنترلت بر ذهنت زیاد باشه که مانع ورود او نها به ذهنت بشی
خیلیا از این افکار دارن مثلا طرف ۲۹ سال از کسی کینه داره و یا فرزندش رو از دست داده چند سال ناراحت هست و یا اخبار بد و حوا د ث و …
توجه به این موار مخزن ما رو پر میکنه
چه اتفاقهایی داره ما رو تحریک عصبی میکنه اون موقع هست که ما داریم مخزن رو پر میکنیم باید بتونیم جلوی اونها بگیری (خیلی وقتها یه فکر منفی میاد ولی اگر جلوش رو نگیریم هی اون بیشتر و بیشتر میشه تا اینکه ممکنه حتی اشک ما رو هم در بیاره و نگران بشیم و ناراحت بشیم و اینجها هست که چون هم ورودی منفی داشتیم هم احساس قاطی اون شده خیلی زود ما به اون میرسیم و خیلی خطر ناک هست و چقدر خوبه ما در جهت عکسش اینطور استفاده کنیم وردی مثبت بدیم و بهش فکر کنیم هر بزرگترش کنیم تا جایی که دوق زده بشیم حتی از شدت خوشحالی هم گریه کنیم و اون وقت خیلی سریعتر به خواسته میرسیم)
باید ورودی مخزن خودتون رو کنترل کنید و اجازه ندید هر حرفی وارد زندگی شما بشه
هر روز افکار منفی که وارد زندگی شما میشه رو یادداشت کنید
و وقتی نوشتی دیگه خروجی شده و دیگه مخزن خالی میشه
افکار منفی که در ذهن من هست :
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
چقدر عالی که بپذیریم هر کس هر جایی هست دقیقا حقش هست همونجا باشه و این نهایت عدالت خداوند هست و هیچ ناعدالتی صورت نگرفته پس هر کس در هر وضعیتی هست در جای درست خودش هست .من تا قبل از اومدنم به این سایت و شنیدن این آگاهی ها این دید و نگاه رو به جایگاه افراد و خودم در زندگی نداشتم .
و من در گذشته که این آگاهی ها رو نداشتم عدالت خدا رو در چیزهای دیگه جستجو میکردم و نمیدونستم هر کس در هر جایی هست با نهایت عدالت خداوند سازگار هست که اون شخص در اون جا یگاه هست و همیشه وقتی از نزدیک افراد بد بخت و بیچاره رو میدیدم میگفتم پس چرا خدا کمک فلانی نمیکنه ؟؟؟ پس عدالت خدا کحا رفته ؟؟؟ و برای اونها بسیار ترحم و دلسوزی میکردم که میدونم این کار خلاف قوانین جهان هستی هست در واقع با این کارم داشتم خدا رو زیر سوال میبردم که کار درستی نبوده چون خدا از من بسیار بسیار دلسوزتر و نزدیکتر و آگاه تر و عاشق تر به بنده هاش هست و اگر اون فرد در فقر هست حتما در مدار فقر اگر بیمار هست حتما در مدار بیماری هست و اگر بدبخت هست حتما در مدار بدبختی هست و خود اون فرد تمام اینها رو در زندگی خودش رقم زده و خلق کرده چون ما انسانیم و توانایی خلق زندگیمون رو به هر شکلی که بخواهیم داریم .
من اگر الان در هر جایگاهی هستم حق من هست اگر از جایگاه خودم راضی نیستم طبق عدالت الهی میتونم اون جایگاه رو تغییر بدم و چیزی از قبل برای من نوشته نشده هست که باید تا اید در این مدار باشم چیزی که به غلط زیاد اطرافیان به ما گفتن سرنوشت هر فرد از قبل روی پیشونی اون فرد نوشته شده هست و قابل تغییر نیست و هر مشکلی بود ما هم میگفتیم دیگه سرنوشت ما این هست و ما امکان نداره اون رو تغییر بدیم و یا بارها به ما گفتن در شب قدر سرنوشت آدمها رو برای یک سال مینویسن پس این شب رو از دست ندید و منم همیشه در این شب بیدار می موندم و کلی گریه و زاری به درگاه خداوند میکردم که شاید سرنوشت خوبی برای یک سال اینده ی من رقم بزنه و گناهان من رو ببخشه و …..
اما خداوند در نهایت عدالت این جهان رو برای ما آماده کرده چطور ؟؟ در این جهان کلی مدار قرار داده که نگفته و تعیین نکرده چه شخصی در کدوم مدار باشه هر کس به خاطر ویزگی انسان بودنش میتونه با قدرت اختیار و اراده و انگیزه و ایمان و تعهد و پشتکار و … که داره بین این مدارها جابه جا بشه و در مدارهای بالا قرار بگیره نمونه اش استاد عطار روشن که اون جایگاه قبلی خودش رو اگر پایین بود و دوست نداشت نپذیرفت و تلاش کرد و در مدارهای بالاتری قرار گرفت و کلی تجربه های جدید رو کسب کرد .
من به عنوان انسانی که آزاد هستم و قدرت اختیار و اراده دارم و سرنوشتم دست خودم هست میتونم با افکار خوب و مثبت در مدارهای بالایی قرار بگیریم و یا میتونم با افکار منفی و بد در مدار پایین قرار بگیریم به قول قران که میگه کلا نمد هولا و هولا ما به همه کمک میکنیم هم کسانی که میخوااهند پیشرفت کنن و در راه درست هستن هم کسانی که میخواهند پسرفت کنن و در راه نا درست هستن و این سنت الهی هست .
پس من باید ذهنم رو از افکار مثبت پر کنم تا به مدارهای بالا برم و اصلا جایی برای افکار منفی مثل خشم و کینه و نفرت و حسادت و … نمیزارم تا نتیجه اش برای من ارامش و شادی و سلامتی و ثروت و خوشبختی و …. بشه و در واقع من خودم اگاهانه دارم انتخاب میکنم چه ورودی به ذهنم بدم تا پیشرفت کنم و اصلا کار اسانی نست وقتی بین مردمی هستی و در کنار این همه ادم باشی که افکارشون و ذهنشون برروی چیزهای منفی هست و من به تنهایی یک نفره اصلا نخوام مثل اونها فکر کنم و یا حرف بزنم و یا اون ها رو دنبال کنم در همین شرایط حال حاضر جامعه ی ما که همه ادعای مسلمونی و ایمان داشتن رو دارن حاضرم به جرات بگم افکار اونها و رفتار اونها و اعمال اونها با حرفهای اونها تناقص داره طرف ادعا داره مسلمونه ولی ترس از اینده داره و غم ار گدشته داره و یا اینکه همش به دنبال افکار منفی و کمبودها و نبودها و .. هست که من وقتی کنار این افراد قرار میگیریم که مخاطب اونها باشم با این اگاهی هایی که الان دارم به خدا شکنجه میشم برای همین در اولین فرصت اگر امکان داشته باشه اون محل رو ترک میکنم و اگر نشه ترکش کنم فقط به ظاهر گوش میدم ولی از اون گوشم بیرون میکنم .چون ما انسانیم و قدرت اختیار داریم و خودمون باید انتخاب کنیم که میخواهییم چه ورودی به ذهن خودمون بدیم و همه چیز در این جهان دو وجهی هست هم فقر هست هم ثروت هم سلامتی هم بیماری هم چاقی هم لاعری و …. و به هر چیزی توجه کنم همون وارد زندگی من میشه پس این در نهایت عدالت خداوند هست که من خودم انتخاب کنم چه ورودی به ذهنم بدم و چه خروجی در زندگی داشته باشم من قادرم مدار خودم رو تا بینهایت بالا ببرم یا اینکه تا بی نهایت پایین بیارم به واسطه ی همین افکار مثبت و منفی که در ذهنم دارم .
من اگر به دنبال ترس و نگرانی و استرس باشم خو د به خود وجه مقابلش که آرامش هست حذف میشه اگر ناامیدی داخل زندگیم پررنگ بشه خود به خود امید در زندگی من کمرنگ میشه اگر احساس گناه داشته باشم خود به خود اعتماد به نفس در زندگی من از بین میره و….
چقدر در گذشته خودم اینطور بودم چقدر از این افکار و احساس بد داشتم و همیشه میگفتم چرا من اینطورم چرا فلانی باهام اینطور برخور کرد چرا من مثل فلانی موفق نیستم و یا چرا مثل فلانی ثروت ندارم و یا اعتماد به نفس ندارم و اما نمیدونستم خودم با داشتن کلی افکار منفی این مدار پایین رو انتخاب کرده بودم که در اون زندگی کنم و در اون مدار زندگی کردن نتیجه اش چیزی بود که در زندگی داشتم و اما حالا که آگاه شدم و در این مسیرم و دوست دارم در مدارهای بالاتر باشم که کلی نعمت جدید و رحمت و برکت و …. رو تجربه کنم هر گز اجازه نمیدم هر چیزی رو وارد مخزن ذهنم کنم و کنترل ورودی ذهن دارم و کلی هم نتیجه ی متفاوت تری در زندگیم دیدم و کلی به مدارهای بالاتر رفتم اما هنوزم میخوام بهتر و بالاتر باشم و تا آخر عمرم دست از تلاش برای تغییر دادن خودم برنمیدارم .
خداوند بارها در قران گفته مومن کسی هست که نه غم داره نه اندوه پس هیچ وقت استرس و نگرانی و ناراحتی نداشته باش فقط ارام باش و ارامش داشته باش تا نعمتها به تو داده بشه و زندگی خوبی داشته باشی .
هر کس زندگی خودش گواه افکار و باورهای اون هست در واقع جهان ایینه ی باورهای ما هست اگر زندگی خوبی دارم اما سلامتی ندارم یعنی باورهای سلامتی خوبی ندارم اگر زندگی خوبی دارم اما ثروت ندارم حتما باورهای مالی خوب ندارم اگر زندگی خوبی دارم اما روابط خوبی ندارم یعنی باورهای روابط شما مشکل داره حتی استاد در جایی گفتن جسم هر کس نشانده طرز فکر و رفتارهای اون فرد هست پس زندگی هر کس هم نشانده ی طرز ی فکر و رفتارهای اون فرد هست .جهان مثل آیینه هست .
من الان آگاه هستم مخزن خودم رو با خشم و کینه و حسادت و عصبانیت و نگرانی و ترس و …. پر نکنم و کاملا مواظب مخزن خودم هستم و مانع ورود افکار منفی به ذهنم هستم و تمام سعی من این هست که توجهم رو بر روی نکات مثبت اطرافم بزارم تا سطح کیفیت زندگیم چندین برابر بهتر بشه .
من از تمام آموزشهای استاد دارم استفاده میکنم و واقعا لدت میبرم از بودن من در این سایت و از استاد به خاطر تمام اموزشهاشون سپاسگزارم .
من میخوام افکار منفی که در طول روز به من هجوم میاره رو روی کاعد بنویسم تا تبدیل به خروجی بشه و از بین بره افکاری مثل انتقام از فلانی و یا حسادت و یا نگرانی از آینده ی فرزندم و یا …..
من عاشق این دیکلمه ی اخر فایل هستم چقدر زیبا و قشنگ بود
سلام بر استاد عطار روشن گرامی.
چقدر در این لحظه به این فایل نیاز داشتم و فکر کنم تا مدتها بهش نیاز داشته باشم که بتونم قوی و قوی تر به راهم ادامه بدم
من سالها هست در این مسیرم و با پشت کار دارم راهم رو ادامه میدم وواقعا لذت میبرم اما چند روزی هست یه فکر منفی داره من رو اذیت میکنه و من با تمام قوا دارم از این آموزشها استفاده میکنم تا شرایط ام رو بد نکنم
یعنی اینکه من میدونم هر چقدر من این فکر رو مرور کنم حالم بدتر میشه و طبقه ی من در جهان پایین میاد و من تمام تلاشم رو میکنم افکار و ذهنم رو تغییر بدم هر چند اطرافیان من ممکنه مثل من فکر نکن و بلعکس با هر تماس و حرفی من رو به سمت این افکار هل بدن اما من میدونم مرور این افکار چه نتایجی داره بنابر این به خودم بارها میگم هر کس در هر وضعی هست در جای درست خودش هست پس من نباید بیشتر ازخدا برای اون فرد که مدتی هست فکر من رو درگیر خودش کرده و براش ناراحتم دلسوزی و ناراحتی کنم چون با این کار دارم در کار خدا دخالت میکنم و بسیار. کار ناپسند و نادرستی هست .
پس من جایگاه هر شخص در زندگی ام رو دارم سعی میکنم بپذیریم چون این کار عین ایمان به خدا هست پس اگر عزیزی از اطرافیان من بیمار و ناراحت هست یا مشکلی داره من نباید خودم رو ناراحت کنم باید بارها بگم این فرد در جای درست خودش هست هر چند که سخته اما قانون جهان اینطور هست و من برای تغییر جایگاه خودم در زندگیم هم باید همینطور فکر کنم که من در هر جایی هستم در جای درست خودم هستم و این عین عدالت هست و اما نکته ی مهمش این هست که چه من چه اطرافیانم میتونیم تغییر کنیم و وارد مدارهای بالاتر بشیم اگر خودمون بخواییم تغییر کنیم و باید بدونیم هیچ سرنوشتی در کار نیست که برای تو یک چیز مشخص رو از قبل خدا نوشته باشه نه این با عدالت خدا سازگار نیست نه خدا برای ما تصمیم نمیگیره که من الان در چه طبقه ای باشم ؟.
نه خدا طبقه ها رو در هر جهان خلق کرده اما این من هستم که انتخاب میکنم در چه طبقه ای زندگی کنم .
من با تلاش های خودم میتونم جایگاهی رو تغییر بدم همین دو سه روز اخیر که یه فکر ناراحت کننده دارم با تمام وجودم دارم تلاشم میکنم بهش فکر نکنم و حالم رو بد نکنم و به خودم بگم خدایی هست که در هر لحظه مراقب من هست قطعا این مشکل بهزودی حل خواهد شد پس من سعی میکنم طبقه ی خودم. رو پایین نبرم من با ایمان به خدا و توکل به خدا هر لحظه دارم عالی زندگی میکنم .
من نمیخوام با حال بد خودم رو در فقر وبد بختی و بیچارگی و بیماری و…. ببرم. من بر عکس تا زندم با آگاهی های ناب خودم سعی میکنم در مسیر درست حرکت کنم تا نتایج ارزنده ای به دست بیارم .
من چند روزی هست یکی از نزدیکانم دچار مشکلی شده که هر بار ایشون رو میبینم باعث ناراحتی و زجر و عذاب من میشه اما هنر من این هست با حال خوب و آرامش و ایمان به خدا در مسیر بمانم .
حالا علاوه بر این اطرافیان نزدیک من بارها با من حرف میزنن و درباره این مشکل ابراز ناراحتی میکنن و من کارم سخت تر میشه چون باید از دوباره روی خودم کار کنم و حال خوب خودم رو ایجاد کنم اما چقدر خوبه در این مسیر هستم چون میدانم فایل رهایی از افکار منفی رو باید اینجا در این موقعیت ها استفاده کنم و اینجا باید خودم رو محک بزنم که ببینم چقدر میتونم به آموزشها عمل کنم .ذهن من مثل مخزنی هست که باید ورودی خوب بدم تا خروجی خوب بگیرم اما اگر ورودی بد باشه خروجی هم بد میشه و حالا این من هستم که باید انتخاب کنم چه ورودی به خودم بدم تا چه خروجی بگیرم خدایا کمک کن نگرانی و ناراحتی و ناامیدی رو در این مدت کنترل کنم تا زندگیم و شرایطم بد نشه .
من میخوام مخزن ذهنم رو با افکار مثبت و ارامش بخش و شادی و…پر کنم پس نگرانی از آینده و ناراحتی ازشرایط فعلی یکی از نزدیکانم رو رها میکنم و با حال خوب به زندگیم ادامه میدم برای کمک به خودم در این شرایط بحرانی فایل گوش میدم به همراه دخترم قرار فردا صبح به خرید برم پس من قدم برمیدارم مطمعنم خدا هم کمکم میکنه من در طبقه های بالا زندگی کنم و هر گز پایین نیام من میتونم .من باید مومن واقعی باشم پس من باید نه غم داشته باشم نه اندوه پس من نباید اظطراب از آینده ی خودم یا کسی رو داشته باشم پس این کار شیطان هست من باید در راه درست بمانم و فکرهای منفی رو به ذهنم راه ندم تا خروجی بد نداشته باشم باید یاد بگیرم از ورودی ذهنم محافظت کنم همانطور که تا حالا داشتم پس بازم باید درست در مسیر ادامه بدم من باید مراقب باشم از این اتفاقها که من رو تحریک عصبی میکنن دوری کنم شاید نشه از این فرد دوری کنم ولی بلخره باید افکارم رو کنترل کنم وبد به ذهنم راه نیازم چون این کار امکان پذیره و من توانایی اش رو دارم و همین کار باعث تغییر سطح کیفیت زندگی من میشه
من کاری به هیچ کس ندارم که نگران و ناراحت هستن چون اونها در این مسیر نیستن و نمیدونن که دارن با خودشون و زندگیشون چی میکنن اما من که آگاهم هرگز نباید اینطور حرف بزنم و یا فکر کنم و…
من نمیتونم ذهنم رو خرج کس دیگه ای بکنم چون ذهن من مال خودم هست پس اگر من هر لحظه از زندگیم رو با افکار ناراحت کننده برای آینده ی کسی زندگی کنم فقط دارم خودم رو و زندگی خودم رو در این دنیا تباه میکنم و واقعا به خودم ظلم کردم و هم این دنیا رو برای خودم جهنم کردم هم اون دنیا رو جهنم کردم و اصلا من جز بندگان مومن خدا نیستم و دیگه بالاتر از سیاهی رنگی نیست و من دیگه هیچ حرفی با خودم ندارم .
پس من همینجا به خودم قول میدم از این به بعد با این چالش جدید قوی و پر از آرامش و حال خوب برخورد کنم و هیچ فکر نگران کننده و بیخودی رو دنبال نکنم تا این موضوع ختم به خیر بشه و این شخص عزیزم از مشکل جدیدش رها بشه .
من قوی هستم
من مومن واقعی هستم
من غم و اندوه ندارم
من خدا رو دارم
من پر از حال خوبم
من پر توان در مسیر میمانم