0

جلسه دوم: بارگزاری تصویر ذهنی

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

به نام خداوند مهربان

مهمترین دلیل لاغر نشدن افراد در استفاده از آموزش‌های لاغری با ذهن، ایجاد نشدن یا انتقال پیدا نکردن تصویر لاغری ایجاد شده در ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه می باشد.

بارها در نوشته های دوستان به این موضوع اشاره شده است که روزهای اول یا هفته های اول خیلی خوب تغییر کردم یا احساس لاغری داشتم ولی بعد از مدتی این احساس از بین رفت یا به اون شکل روند تغییرات من ادامه پیدا نکرد.

در هفته های اول به دلیل ایجاد شده تصویر لاغری در ذهن خودآگاه، ذوق و شوق و انگیزه فرد افزایش پیدا می کند و انتظار لاغری در وجود او شکل می گیرد و به همین دلیل روند تغییرات خیلی زود شروع می شود اما از آنجا که نمی تواند تصویر ذهنی لاغری را از ذهن خودآگاه به ناخودآگاه انتقال دهد با عادی شدن آموزش های لاغری با ذهن برای ذهن خودآگاه یواش یواش ذوق و شوق و انگیزه ادامه دادن کاسته می شود و طبیعی است که روند تغییرات هم متوقف یا کند می شود.

اما ذهن ناخودآگاه بر مبنای ذوق و شوق و هیجان کار نمی کند و فقط تکرار میکند. بنابراین زمانی که شما تصویر لاغری ذهنی خود را به ناخودآگاه منتقل کنید روند متناسب شدن روی دور تکرار افتاده و به شکل عالی ادامه پیدا می کند چون ناخودآگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی و کاهش یا افزایش انگیزه و اشتیاق قرار نمی گیرد.

از آنجاکه ذهن انسان شرایط و ویژگی های فیزیکی ندارد بنابراین برای بارگزای تصویر تناسب اندام ایده آل خود نمی توان از روش های فیزیکی مرسوم برای لاغری استفاده کرد.

از این رو بسیار مهم است که همزمان با استفاده از آموزش‌های لاغری با ذهن نحوه ایجاد تصویر ذهنی متناسب و چگونگی انتقال آن به ذهن ناخودآگاه را آموخته و برای کسب نتیجه بهتر به کار گرفته شود.

انتقال تصویر ذهنی به ناخودآگاه:

تمرین

۱- انتقال تصویر ذهنی تناسب اندام به ذهن ناخودآگاه شب ها و چند دقیقه قبل از خواب انجام می شود.

۲- تمرین این جلسه را از امشب و قبل از خواب شروع کنید.

۳- در طی روز چند مرتبه تصویر تناسب اندام انتخابی را ببینید که نمای کلی از تناسب اندام مورد نظر در حافظه شما ایجاد شود تا به هنگام انجام تمرین شبانه نیازی به مشاهده‌ فیزیکی تصویر تناسب اندام نباشد.

۴- در طی روز چند مرتبه نوشته های خود در پاسخ به سوالات مربوط به شرح تصویر تناسب اندام ذهنی را مطالعه کنید تا هنگام تمرین شبانه شرح کلی از نوشته های خود را به یاد داشته باشید.

۵- توجه داشته باشید شاید در شروع این تمرین به شکل واضح قادر به تجسم تصویر تناسب اندام ذهنی خود یا تجسم وضعیت تناسب اندام بر اساس نوشته های خود نباشید. اما اطمینان داشته باشید به مرور که هر روز تصویر انتخابی و نوشته های خود را مرور می کنید مهارت شما در تجسم تصویر تناسب اندام در حالت های شرح داده شده بیشتر خواهد شد.

۶- روز بعد از انجام تمرین خلاصه ای از شرح تمرین شبانه انتقال تصویر تناسب اندام ذهنی به ناخودآگاه را در بخش نظرات ثبت کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

جهت بارگزاری قسمت بعد باید تعداد ۲۰۰ دیدگاه ها در بخش نظرات این جلسه ثبت شده باشد.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.44 از 85 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45028
246 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 33632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,611 کلمه

      خدایا تو را سپاس خدایا تو را سپاس خدایا تو را سپاس 

      استاد میدونید مرحله اول خیلی زیاد تلاش کردم تا عکس مورد نظرم پیدا کنم دوست داشتم ایرانی باشه با این اندام ولی فقط چند تا از بازیگرها رو آورد یکی از اونها همونی بود که دوست داشتم ولی میدونم همه خصوصیات منو دوست دارم داره زیبا قد بلند لاغر ولی میدونم که کوه نورد صخره نورد منم بشدت از کوه رفتن میترسم یعنی نمیرم برای همین تنها عکسی که دوست داشتم همون بود 

      کلی هم تحقیق کردم ولی هیچ تصویری از خانم ایرانی که من بتونم عکس اونو انتخاب کنم نبود کلی وقت گذاشتم همه چاق بودن لاغر نبودن قدشونم بلند بود چاق بود مگر اینکه افرادی بودند بسیار قد بلند که اونها هم خانمشون خیلی لاغر بود خلاصه اونو انتخاب کردم دوستش دارم تناسب اندام رویایی منه اما یکمم نگران بودم چون نمیدونستم اون خانم شغلش چیه ولی یه حسی گفت اونو خدا برای تو فرستاده پس به دلت بد راه نده و انتخابش کن بقیه مراحل پیش برو 

      بسم الله الرحمن الرحیم بریم ببینم باید چکار کنم که اون تصویر برای همیشه زندگی کنم خدایا شکرت 

      من باور میکنم از اعماق وجودم چون ایمان دارم یقین دارم مطمئنم که خدا ند منو هدایت و حمایت کرده تا به این مسير الهی وارد بشم پس هر چیزی که از زبان استادم می‌شنوم همه سخنان خداوند متعال و بخشنده و بزرگوارم  هستش که بوسیله استاد عالیقدرم داره گام به گام به من گفته میشه 

      منم با جون و دلم می‌پذیرم و انجام میدم تا تناسب در تمام جنبه‌ای زندگیم تجربه و زندگی کنم خدایا شکرت برای همه چیز

      آخ جون آلات فرایند تغییر جسم من ایجاد شده من از الان دیگه شبنمهای بیشماری رو دریافت میکنم و خودم هم شاهد تغییرات چشمگیر در تمام جنبه‌ای زندگیم میشم و برای هر اتفاق خوب سپاسگزار خداوندم میشم خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم خدایا تو را سپاس برای اینکه فرایند تغییر جسم من شروع شده و همین طور فرایند تغییر در تمام جنبه های زندگی ام 

      بله استاد منم وقتی فکر میکنم میبینم فرایند چاقی من از چند سال پیشش شروع شده بود برای همین منکه باردار نبودم خانمهای بسیار زیادی رو میدیدم که همه قسمت‌های بدنشون چاق شده بود حتی بینی اونها که میگفتن باد آورده ولی چاق شده بود منم باور کردم  سه چهار سال قبل از باردار شدنم در نوسان وزن بودم ۵۲ کیلو و ۵۳ تا ۵۵ در نوسان بودم ۵۵ کیلو رسیدم باردار شدم وبقیه ماجرا من فکر میکردم چون فلانی به من گفته الان که رانندگی میکنی چاق میشی الان که باردار شدی باید به اندازه دو نفر غذا بخوری پن چاق شدم و اینها هم تاثیر بسزایی داشتن چون من اینها رو هم باور کرده بودم و چاق شدم 

      خدارو شکر میکنم در این مسير الهی هستم و دارم فرایند تغییر متناسب شدنم رو طی میکنم خدایا شکرت 

      بله من اصلا به هیچ عنوان اضافه وزن نداشتم در این سال‌های آخر لاغری نوسان در من ایجاد شد 

       اتفاقا دیشب داشتم برای اولین بار میخوندم و تاریخ زدم که از کی شروع کردم به خوندن به یه جایی رسیدم که گفته بودم مرگ تدریجی رها شدم یهو ذهنم یه ترس عجیبی رو در وجودم انداخت منو برد به اون زمان دوباره یه حسی گفت امکان نداره تو شفا الهی تجربه کردی داری زندگیش میکنی محال ممکن که برگردی به اون دوره از زندگیت و خیال خودم آرام کردم گفتم این کار شیطان میخواد منو از مسیرم منصرف ‌کنه اما باعث شد متوجه بشم این همون راهی که منو به مقصد میرسونه آرام شدم ادامه دادم 

      من متوجه میشم ما داریم اینها رو به ذهنمون میگیم تکرار می‌کنیم تا ذهنمون بپذیره و ما رو به اون سمت هدایت کنه 

      میدونید استاد فکر کنم وقتی یه فکری زیاد مرور بشه این میشه یک طرف قضیه ما ازش بترسیم ترس هم تکرار پیشه نگران میشیم نگرانی هم تکرار میشه به همراه همون فکر اول در نتیجه اینا باهم قدرت بیشتری پیدا میکنن وارد ذهن ناخداگاه میشن در نتیجه بشکل اتفاق که ما دوستش نداریم بهش فکر کردیم ترسیدیم نگران شدیم در زندگی ما کارد میشه 

      یعنی یه اتفاقی میافته تو زندگیمون که همه این موارد در بر داره و باعث تجربه کردن ترس بیشتر نگرانی فکر کردن بیشتر ما میشه برای همینکه یه فکر بد خیلی زود تجربش میکنی در زندگی من که اینجوری بوده 

      برای من همین اتفاق افتاد من خیلی دوست داشتم درس بخونم یه بچه ۲ ساله هم داشتم خیلی اسرار کردم دو سال تمام هی به همسرم میگفتم که ترو خدا اجازه بده من برم درس بخونم و…بعد همسرم اجازه داد من ۲ ماه از مدرسه گذشته بود که رفتم مدرسه میدونید من کلا راهنمایی و  وقتی مجرد بود اینجوری خوردم هر سال پاییز فصبگل چیدن سیب میشد من نمیتونستم برم میرفتم مدرسه شبانه از آذر ماه درسم شروع میکردم 

      خلاصه رفتم فقط تونستم تا دیپلم بخونم بقیه اش همسرم راضی بود خودم نخواستم برم دانشگاه چون دخترم ۶ ساله شد رفت کلاس اول گفتم الویت زندگیم دخترم دیکه بزرگ شده برای اینکه آسیبی نبینه  من نرفتم دانشگاه 

      واقعا همین طور بود من بچهام گذاشتم مهد کودک توی مدرسه موقعیکه دبیرستان رفتم هم صبح کلاس داشتم هم شب صبحها مهد یود بعد از ظهرها کلاس تخصصی بود با خودم می‌بردم کلاس پیش خودم می‌نشست 

      پنج شنبه ها کلا همسرم نگهداری میکردم گاهی یه مستعجر داشتم اون نگه می‌داشت خلاصه همه همه دست به دست هم دادن تا من درس بخونم دیپلم بگیرم 

      پس وقتی ما همزمان به تصویر انتخابی خودمون نگاه می‌کنیم جملاتی که نوشتم همون دلایلی که به ذهنمون ثابت کنیم من میتونم این شرایط تجربه و زندگی کنم اینکه وقتی در این شرایط قرار بگیرم چه احساس خواهم داشت و قتی در این شرایط هستم چه باز خوردی هایی من دریافت میکنم و چه تغییراتی تا حالا تجربه کردم نوشتم هر شب نزدیکترین لحظه به خوابم تکرار میکنم اونها بر اثر تکرار مداوم به ذهن ناخداگاه من وارد میشه بعد ذهن ناخداگاه من میگه موجود باش و اون در زمان و مکان مناسب وارد زندگی خودمون میشه خدایا شکرت 

      استاد خوشحالم که دیگه  خداوند موجود باش چاقی صادر کرده تموم شد رفت و الان موقع صادر کردن موجود باش لاغری ماست و خیلی خوشحالم باشوق و ذوق بیشتر اونها رو تکرار میکنم تا فرمان موجود باش صادر بشه خدایا شکرت که برای من هم موجود باش در نطر گرفتی خدایا شکرت 

      واقعا می‌پذیرم من زمانیکه یادم نمیاد چند ساله بودم یه خانمی بهشتی شد میگفتن چقدر خاتم خوبی بود اصلا به خانواده‌اش نگفت چه دردی داره درد تحمل کرد تا آخرش مرد بعد گفتن انگار میدونست قرار بمیره این کارو کرد اون کارو کرد بعدش مرد 

      من اینها رو شنیدم و گفتم چقدر خوب آدم بدونه کی میخواد بمیره و دیگه چند باری پراکنده وقتی کسی بهشتی میشد این فکر تکرار میشد چقدر خوبکه آدم بدونه کی قرار بمیره من میگفتم اون موقع خیلی کارهای خوب بیشتری انجام میدم تا برم بهشت 

      و یادم نمیاد چند سال بعد به سخت‌ترین بیماری دچار شدم طوریکه احساس کردم این بیماری همون خانمی بود که گفتن درد کشید هیچی نگفت منتها اون شخص از این آگاهی‌ها بهره ای نبرده بود شاید هم دوست نداشت بهشتی بشه اما شد ولی من شفا خواستم مرگ تجربه نکرده و علاوه بر عمر دوباره شفا الهی رو هم دریافت گردم خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا سپاسگزارم برای لحظه به لحظه زندگیم سلامتیم خدایا شکرت .

      پس از الان به بعد سعی میکنم افکار منفی نداشته باشم حدا اقل کمتر داشته باشم افکار مثبت بیشتری داشته باشم که دروازه افکار منفی بسته بشه و دروازه افکار مثبت باز بشه برای همیشه خدایا شکرت که به من کمک میکنم تا دروازه افکار مثبت باز کنم در ذهن ناخداگاه ام 

      استاد خداروشکر میکنم در این مسير الهی گام برمیدارم و این امر سبب میشه که به مرور دروازه افکار منفی بسته بشه دروازه افکار مثبت باز بشه و ما تناسب فکریها فکر  میکنم دروازه افکار منفی مثلا یکمی باز بیشترش بسته است مثل اینکه یه چیزی میذاری جلوی در که یکم باز بمونه تا بچه قرار بیاد دیگه نیای درو باز کنی درو قبلا باز کردی ولی دروازه افکار مثبت داره هر روز باز باز و بازتر میشه و اینجوری یعنی ما زودتر نیست در موقع مقرر پس موجودباش میشه نعمتها وارد زندگی ما میشن خدایا شکرت 

      پس استاد ۵ دقیقه مونده بخوابیم این تمرین انجام بدیم به تصویر نگاه کنیم و متن بخونیم و تکرا  کنیم به حد نصاب که رسید دروازه ذهن ناخداگاه مثبت ما باز میشه اونها وارد ذهن ما میشن و اینجا یعنی باش پس موجود میشود اجرا میشه و من نمیدونم بعد از چند روز اون تصویر با اون دل نوشته هامونو تجربه و زندگی می‌کنیم خدایا شکرت که فرمان باش پس موجود میشود برای من هم صادر میکنی 

      استادمن  دیشب این  تمرین انجام دادم تازه نتونستم چون سوالانوخیلی خوب یادم نبود دقیقا همان آنقدر که تونستم هنگام خواب برای خودم تکرار کنم همون انداره صبح اولین چیزی بود که بیادم اومد 

      استاد یعنی وقتی ما آخر شب سوالات از خودمون بپرسیم و جواب بدیم تصویر ببینیم این در ذهن ما ذخیره میشه وقتی به حد نصاب رسید وارد ذهن ناخداگاه میشه و بعد موجود باش انجام میشه و ما در طول روز اونها رو تجربه می‌کنیم 

      یعنی ما در طول روز به هر چیزی بیشتر فکر کنیم و تکرار کنیم آخر شب ذهن ناخداگاه میاد اونها رو دریافت میکنه و روز به اجرا میذاره برای همین ما میایم  آخر شب سوال  و جواب میپرسیم و پاسخ میدیم به خودمون بعد ذهن ناخداگاه میاد اونها رو جمع آوری میکنه بعد به حد نصاب که رسید اونها رو بشکل اتفاقات گوناگون وارد زندگی ما میکنه و ما خوشحال میشیم و حالا چون ما داریم تصویر ذهنی و اطلاعات صحیح آخر شب تکرار می‌کنیم ذهن ناخداگاه ما اونها رو خیره میکنه و بعد وارد زندگی ما میکنه موجود باش میکنه 

      امشب هنوز تمرینم انجام ندادم وقتی انجام دادم در قسمت بعدی اولش مینویسم خدایا کمکم کن یادم بمونه 

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 33632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 450 کلمه

      خدایا تو را سپاس 

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد متوجه شدم که این فایل چهار تا سوال داشت و من تمرین سوال چهارم مینویسم 

      سوال چهارم 

      تغییرات خودتونو بنویسید یعنی الان که متناسب شدید عکس دلخواه انتخابی خودتو نو تجربه کردید چه تغییراتیدر خودتون دیدید 

      من تغییر کردم  قبل از متناسب شدنم و  قرار گرفتن در اون شرایط تغییرات شروع شده بود 

      یه سری با خورد از دوستان آشنایان میگرفتم 

      بعد تغییراتی روحی و جسمی داشتم مشاهده میکردم 

      من تغییر کردم من قبل از تجربه کردن ا ن شرایط داشتم هر روز بازخورد از اطرافیانم میگرفتم 

      من تغییر کردم دخترم هر روز که منو میدید اولین جمله میگفت مامان امروز از دیروز لاغر تر و قد بلند تر شدی 

      همسرم منو میدید میگفت فری احساس میکنم امروز لاغر تر از دیروز شدی و نمیتونست باور کنه که قدمم بلندتر شده میگفت انگار قدتم بلندتر شده 

      دخترم میگفت مامان امروز لاغر تر و قد بلند تر شدی 

      همسایه حتی خانم سوپری هم میگفت جدیدا خیلی لاغرتر شدید و قدتوتم بلند تر شده و من این باز خورد بعدا از هر کسی که منو می‌شناخت دریافت میکردم 

      من تغییر کردم چون احساس می‌کردم که روند لاغری من دوباره شروع شده 

      من تغییر کردم چون دارم با چشمان خودم میبینم لمس میکنم احساسش میکنم لاغر شدن و قد بلند شدن 

      من تغییر کردم چون این روزا خودبه خودی خیلی شادابم روحیه عالی دارم اون ته دلم یه حس عالی خوب وصف نشدنی دارم تجربه میکنم 

      من تغییر کردم چون هم خودم هم اطرافیانم دارن احساس میکنن لاغر شدن و قد بلند شدن 

      من تغییر کردم چون این روزا تمام تمرکزم روی هدفم به گذشته و آینده فکر نمی‌کنم 

      من تغییر کردم چون این روزا حال دلم خیلی خوبه و احساس خوب پایدار دارم 

      من تغییر  کردم چون دارم میبینم که یه چهار پایه کوچکتر نیاز دارم برای برداشتن وسایل از کابینت 

      من تغییر کردم چون دارم پیشرفت در تمام جنبه‌ های زندگیم تجربه میکنم دارم وارد شدن مشتری خوب و عالی به زندگیم تجربه میکنم دارم وارد شدن پول به زندگیم تجربه میکنم دارم میبینم که رفتار انسانها با من تغییر   کرده  دارم میبینم که روحیه من عالی تر شده من شادتر از همیشه شدم دارم حسش میکنم که خیلی شادم 

      دارم هر روز لاغر تر شدن تجربه میکنم دارم هر روز بلند تر شدن پاهام تجربه میکنم دارم میبینم که پاهای من لاغر تر بلندتر شده دارم میبینم که هر روز رون های من لاغرتر و کشیده تر میشه دارم میبینم که پاهای من بلندتر شده چون شلوارهای روزبه روز گوچکتر میشن 

      دارم میبینم که آرزو ۲۱ سالم دارم کم کم زندگی میکنم خدایا شکرت خیلی حال خوبی خدایا ممنون متشکر و سپاسگزار و قدردانم که این تغییرات از الان به من هدیه دادی 

      و الان که کاملا متناسب شدم افراد باور کردن که اونها هم میتونن لاغر بشن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 45 از 9 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 33632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 63 کلمه

      سلام آقای اکبر 

      ببخشید بی ادبی نباشه فقط میخواستم پاسخ به سوال شما داده باشم من دیدگاه شما رو خوندم و گفتید من به تازه واردها حسودی کردم گفتم شما هم باید به خودتون افتخار کنین چون تقریبا یکسال که در این مسير الهی قرار دارید و تونستید این رتبه و مدال دریافت کنید پس نیازی به حسودی نیست براتون بهترینها رو آرزو دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 33632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 98 کلمه

      سلام به دوست خوبم ساناز خانم 

      دیدگاه شما رو خوندم خیلی لذت بردم بسیار عالی توضیح داده بودید خیلی استفاده کردم کلی آگاهی از دیدگاه شما دریافت کردم خیلی خوشم اومد که همه مسائل درک کردید درباره تک تک موضوعات عالی صحبت کردید آفرین به شما برای کسی که دوره متوسط هستش به نظر من بینهایت عالی درک کرده و توضیح داده براتون آرزوی سلامتی و شادی رو از خدا ندم متعالی خواهانم و میدونم که بزودی زنگ شگفتی ساز شدن شما بصدا در میاد و من میام اینستا بهتون تبریک میگم در پناه خداوند باشید موفق پیروز باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم