0

جلسه نهم: دوستی با درون

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

مهمترین عامل رشد و پیشرفت انسان در رسیدن به اهداف تقویت مهارت دوستی با درون می باشد..

بسیاری از انسانها تصور می کنند اگر دوستان زیادی داشته باشند یا حداقل یک نفر باشد که بتوانند با او درد دل کنند شرایط احساسی بهتری خواهند داشت.

این درحالی است که همه ما مجهز به این ابزار قدرتمند در درون خود هستیم و نیاز به فردی برای ایفای نقش دوست نداریم.

دشمنی با درون

سالها عادت داشتم درباره شرایط زندگی ام با دوستان و اطرافیانم صحبت کنم و همیشه دوست داشتم آنها مرا تایید و برای من ابراز تاسف کنند. هرچه افراد بیشتری به من می گفتند که خیلی مظلوم هستم احساس بهتری پیدا می کردم و تصور میکردم که دوستان زیادی دارم که می توانم روی آنها حساب باز کنم.

اما هرچه دوستان من بیشتر می شدند، گله و شکایت های من هم بیشتر می شد و به همان اندازه هر سال شرایط زندگی من سخت تر می شد تا جایی که هر وقت با افراد مواجه می شدم درباره اتفاقات جدید و مسائلی که به تازگی در زندگی با آنها مواجه شده ام برای آنها صحبت می کردم.

این عادت در موضوع چاقی هم بسیار پررنگ بود و من همیشه درباره تلاش کردن ها و نتیجه نگرفتن هام برای دیگران صحبت می کردم.

هرچه تعداد بیشتری برای من دلسوزی می کردند احساس آرامش بیشتری پیدا می کردم که من مقصر چاقی ام نیستم چون برای لاغر شدن هرکاری می توانسته ام انجام داده ام.

هرچه افراد بیشتری به من حق می دادند که من برای لاغر شدن تلاش می کنم اما لاغر بشو نیستم اشتیاق و انگیزه من برای لاغر شدن کمتر می شد چون دلیل و توجیه قابل قبولی برای چاقی به دست آورده بودم.

زمانی که به لطف خداوند در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم اولین موضوعی که برای من واضح شد این بود که هرگز نباید درباره چاقی و لاغر نشدن و هرموضوعی که مرتبط با چاقی و لاغری است با دیگران صحبت کنم.

تا به امروز که ده سال است در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کنم حتی یک بار هم درباره لاغر نشدن یا چاق شدن و … با اطرافیانم صحبت نکرده ام.

همچنین متوجه شدم که دوستی با درون نقش کلیدی در کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن دارد و من نیاز به یک همراه و دوست صمیمی دارم که در مواقعی که احساس ناامیدی یا شکست می کنم بتواند با صحبت کردن و دلداری دادن به من شرایط احساسی من را تغییر داده و اشتیاق و انگیزه ادامه دادن را در من شعله ور کند.

خیلی زود متوجه شدم که تنها کسی که می تواند بهترین دوست برای من در مسیر لاغری با ذهن باشد خودم هستم.

من در تمام سالهایی که چاق بودم هرگز از خودم و شرایط جسمی ام رضایت نداشتم و همیشه خودم را سرزنش می کردم و نتیجه آن چاق تر شدن در طی سی و چند سال بود.

از آنجا که مسیر لاغری با ذهن دقیقا منطبق با مسیر چاقی با ذهن است فقط در جهت برعکس باید حرکت کنیم به این نتیجه رسیدم که برای لاغر شدن نیاز به دوستی با درون دارم به همین دلیل تصمیم گرفتم همانگونه که در دوران چاقی با خودم دشمنی داشتم اکنون در مسیر لاغری شیوه صلح و دوستی با خودم را در پیش گرفته و در مسیر لاغر شدن حامی و پشتیبان خودم باشم.

دوستی با درون

اهمیت دوستی با درون

دوستی با درون، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های رشد فردی و روانی است. این مفهوم به معنای پذیرش و شناخت کامل خود، همراه با پذیرش نقاط قوت و ضعف‌هاست. داشتن رابطه‌ای سالم و دوستانه با درون، می‌تواند اثرات مثبت زیادی بر سلامت روانی، عاطفی و حتی جسمی فرد داشته باشد.

چند نکته در مورد اهمیت این نوع دوستی:

1. خودپذیری و عزت نفس:

وقتی با درون خود دوست هستیم، به راحتی می‌توانیم خودمان را با همهٔ جوانب مثبت و منفی بپذیریم. این پذیرش باعث افزایش عزت نفس و احساس رضایت از خود می‌شود. عزت نفس بالا که نتیجه دوستی با درون است می‌تواند به ما کمک کند که در مسیر لاغری با ذهن مقاوم‌تر و عملگراتر باشیم.

2. کاهش اضطراب و استرس:

وقتی با خود در صلح و دوستی هستیم، کمتر خودمان را قضاوت می‌کنیم و همین امر به کاهش اضطراب و استرس کمک می‌کند. درونی که به جای انتقاد مداوم از خود، از خود مراقبت می‌کند، باعث ایجاد آرامش ذهنی می‌شود. دوستی با درون و نتیجه آرامش ذهنی داشتن بهبود حرکت در مسیر لاغری با ذهن و کسب نتایج عالی خواهد شد.

3. توانایی تصمیم‌گیری بهتر:

شناخت بهتر از خود و یادگیری مهارت دوستی با درون، به ما کمک می‌کند که در تصمیم‌گیری‌ها، بهتر عمل کنیم. این آگاهی از خود، به ما نشان می‌دهد که چه چیزی واقعاً برایمان مفید است و چه انتخاب‌هایی به بهبود زندگی‌مان کمک می‌کند. این نگرش قطعا در مسیر لاغری با ذهن مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

4. رشد شخصی و معنوی:

دوستی با درون باعث می‌شود که فرصت بیشتری برای رشد معنوی و شخصی داشته باشیم. به جای تلاش برای رسیدن به استانداردهای بیرونی یا قضاوت دیگران، بر روی بهبود خود از درون تمرکز می‌کنیم. این نوع از رشد، عمیق‌تر و ماندگارتر است.

5. ارتباطات بهتر با دیگران:

وقتی با خودمان در ارتباط خوبی هستیم، روابط ما با دیگران نیز بهتر و سالم‌تر خواهد بود. چرا که احساس کامل بودن از درون، به ما اجازه می‌دهد که بدون نیاز به تأیید دیگران، به شکلی واقعی‌تر و متعادل‌تر با آن‌ها در ارتباط باشیم.

در نهایت، دوستی با درون نیاز به تمرین و توجه دارد؛ مانند هر رابطه‌ای دیگر. این رابطه به معنای خودشناسی عمیق‌تر، پذیرش، و مراقبت از خود است.

دوستی با درون

فایل صوتی را با دقت گوش کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

زمانی که دیدگاه های ثبت شده در این جلسه به ۱۵۰ دیدگاه برسد جلسه بعدی قرار داده می شود.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.61 از 61 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45672
115 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/20 00:09
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان جان

      دوستی با درون

      یه نمونه از دوستی با درون درک کردن خودمونه، مثل یه دوست یا یه بچه

      فکر کن بچه رو بردی مدرسه، بعد برای کاری بیرون و بعد کلی خسته و داغون اومده خونه، و دیگه توان تکلیف نوشتن نداره، خی تو که شاهد خستگی ش بودی، پس بهش سخت نمیگیری و تحقیرش نمیکنی، و بهش سرکوفت نمیزنی، می‌ذاری استراحت کنه و باهاش مهربونی، حالا میتونیم همین مهربونیت رو با خودمون داشته باشیم.

      مثلا من هر شب سعی میکنم یک درس از صد گام با لاغری را بخوانم و گوش بدم، حالا یا جدید یا تکراری. ولی امشب وااااقعا خسته بودم و خیلی دیر رسیدم. اصلا نه حسش رو دارم نه حالش رو، ولی به خودم سخت نمی‌گیرم. با وجدان راحت، مثل یه بچه یا یه دوست، خودم رو درک میکنم و به خودم حق میدم که راحت باشم. چقدر این عذاب وجدان ندادن به خود گزینه خوبیه. نمی‌خواد خیلی تلاش کنیم ها، فقط کافیه فکر کنیم خودمون یه بچه ایم یا یه دوست که همیشه هوای خودمون رو داشته باشیم.

      البته از حق نگذریم، درسته من حال یه درس جدید رو نداشتم، ولی عوضش امشب حسابی کامنت خوندم و اولین کامنت این درس رو هم گذاشتم.

      موفق باشید دوستای خوب و در مسیرم

      به امید خدا 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/20 00:54
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 331 کلمه

      یک سناریو برای تصویرسازی تناسب اندام

      تصور کن که صبح یک روز تازه و شاد از خواب بیدار می‌شوی. نور خورشید از پنجره به داخل می‌تابد و اتاق را پر از انرژی مثبت می‌کند. تو با انرژی و سرحالی از تخت بلند می‌شوی و نگاهت به آینه می‌افتد. در آینه، تصویری از خودت را می‌بینی که  آرزویش را داشتی: بدنی زیبا، خوش‌فرم، و متناسب که تو را پر از غرور و اعتماد به نفس می‌کند.

      شانه‌هایت صاف و قوی‌اند، بازوهایت خوش‌تراش و خوش‌فرم. دور کمرت باریک است، و پهلوهایت صاف و قلمی، بدون هیچ برآمدگی اضافه. پاهایت قوی و کشیده هستند، با ماهیچه‌هایی که ظریف و در عین حال محکم به نظر می‌رسند. پوستت درخشان و سالم است، و هر عضله به زیبایی شکل گرفته است.

      با یک لبخند رضایت، لباس ورزشی محبوبت را می‌پوشی و آماده می‌شوی تا صبح را با یک ورزش لذت‌بخش شروع کنی. بیرون از خانه، هوا تازه و پر از اکسیژن است. می‌دوی، حس می‌کنی که بدنت با قدرت و سبکی حرکت می‌کند، هر قدمی که برمی‌داری تو را به اوج انرژی و شادابی می‌رساند. ماهیچه‌هایت به نرمی و قدرت هماهنگ کار می‌کنند، و بدنت انعطاف‌پذیر و متناسب حس می‌شود.

      بعد از ورزش، به خانه برمی‌گردی و یک صبحانه سالم و مقوی می‌خوری. حس می‌کنی که هر لقمه‌ای از این غذای سالم، انرژی و طراوت را به سلول‌های بدنت می‌رساند. تو با هر وعده غذایی، به خودت و تلاشت برای رسیدن به این تناسب اندام زیبا افتخار می‌کنی.

      سرت را بالا می‌گیری، شانه‌هایت را صاف می‌کنی و با اعتماد به نفس می‌دانی که هر لحظه، در حال تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودت هستی. مردم وقتی تو را می‌بینند، از قدرت و زیبایی تو الهام می‌گیرند و تو با هر قدمی که برمی‌داری، به خودت و دستاوردهایت افتخار می‌کنی.

      این تصویر تو است: فردی با تناسب اندام، هیکلی زیبا و ذهنی مثبت و قوی. به این تصویر باور داشته باش و آن را در ذهن و قلبت نگه دار، چون تو در مسیر رسیدن به این نسخه شگفت‌انگیز از خودت هستی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/19 23:55
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 115 کلمه

      سلام خانم جمیله عزیز

      چقدر خوبه که حالتون با خودتون خوبه 

      خیلی عالیه، نصف راه رو رفتین

      نوشته شما من رو یاد یه درس از صد گام انداخت

      دقیقا استاد اونجا همین مسآله شما رو مطرح کردن

      گام چهلم، با این عنوان که عاشق لاغر شدن باشید.

      اونجا میگن دو جور علاقه به لاغری داریم، یکی اینکه افراد دوست دارن لاغر بشن، یکی اینکه عاشق لاغری اند.

      وقتی فردی به درجه عاشق لاغری برسه دیگه تمرینات و گوش دادن و … به نظرش چیزی نمیاد و اصلا نمیتونه مسیر لاغری رو ترک کنه.

      ما هم که به لاغری علاقمندید، ان شالله خودتون که عاشق لاغری بشید خیلی زود هم نتیجه میگیرید.

      اگر این گام را گوش نکردید پیشنهاد میدم گوش کنید و بخوانید 🥰

      https://tanasobefekri.net/if-you-love-to-lose-weight-you-will-lose-weight/?unapproved=85007&moderation-hash=71960348001cd7314823ace2d02942bc#comment-85007

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/19 19:08
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 36 کلمه

      سلام سحر عزیز

      ممنون ممنون ممنون

      مثل همیشه کامنتت خیلی خیلی عالی بود.

      من با شوق تا انتها میخوانم و همون حس رو میگیرم و چی مهمتر از احساس خوب.

      ازت ممنونم که ما رو در نوشته هات شریک میکنی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/19 19:01
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 158 کلمه

      سلام به آسیه عزیزم

      دوست خوب و با ذوق و شوقیم

      راستش خیلی خوشحالم که شما همون آسیه توی گروهید 🥰 آخه اینطوری صمیمی ترم، یه آسیه با صدای گرم و صمیمی و یه آسیه با قلب زیبا و آگاهی بخش

      وای که مورد ۱ چقدر خوب بود

      این که استعداد نداشتن هم یه باور ذهنیه

      و چقدر درس داره همیندیه تجربه ت

      و مورد ۳ حس شیک پوشی، کلا یه ارتباط مستقیمی هست بین تناسب و لاغری و حس شیک پوشی. وقتی متناسب باشی، بیشتر انگیزه برای شیک پوشی داری، همون جاهایی که قبلا با تیپ معمولی می‌رفتی دیگه دلت نمیاد و دوست داری مرتب تر بری

      به قول یکی از دوستان لاغری مثل احساس یه عطر خوشبو میمونه 🥰

      و وااای واااای از این بحث نکردن با افراد که خیلی خیلی توی مسیر رسیدن به آرامش کمکمون می‌کنه. به امید اون روز که دیگه میلی به بحث کردن و اثبات حرف ها و عقاید مون به دیگران نداشته باشیم.

      بازم ممنون از کامنت خوبت 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/18 01:56
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 35 کلمه

      سلام فاطمه خانم عزیز

      چقدر پاسخ به سوالات تون خوب بود، احساس خیلی خوبی به من داد. چقدر خوب که کوچک ترین تغییرات را هم نوشتید، عالی بود.

      ان شالله که این پیشرفت هاتون روزافزون باشه 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/18 01:52
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 170 کلمه

      سلام شهربانی عزیز

      ممنون از کامنت خوبت

      منم دقیقا همین احساس را دارم، یعنی کاملا احساس لاغری میکنم، احساس میکنم تغییر کردم و سبک شدم در حالی که هنوز مثلا جلوی لباس اداری م تنگه و می‌کشه و احتمالا جسمی تغییری نکردم ولی این انتظار لاغری باعث شده حتی خودم خودم رو لاغرتر حس کنم. و خدا رو شکر که برای کشیدن خودم وسوسه نشدم، چون اگر خودم را بکشم و ببینم زیاد شدم یا تغییری نکردم، مطمئنا خواسته یا ناخواسته روی احساسم تغییر می‌ذاره.

      خدا رو شکر که استاد همه جای ماجرا رو دیدن، و از همون اول گفتن که ترازو رو بذاریم کنار (هر چند من هفته ای یکبار خانه خواهرم خودم رو وزن میکردم)

      حتی شده احساس کردم این همه امید و احساس من نسبت به لاغری یکم زیاده، یعنی یه جوری منتظر تناسبم که تا الان باید ده بار متناسب شده باشم 😅

      خلاصه که انتظار لاغری دیگه برام یه انتظار بدیهی شده و همین میگه که به زودی زود متناسب میشم. 

      خدا رو شکر

      باز هم ممنون از کامنت مفید و زیباتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/18 01:42
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 340 کلمه

      سلام خدمت جناب عطار روشن

      ممنون از کامنت شما

      چه عکس زیبا و پر انرژی ای، واقعا خوب بود، قشنگ انرژی ش رو منتقل می‌کنه

      جالبه که واقعا همه چیز ذهنیه

      من چند سال پیش به دلیل دوستی با افرادی که مطالعات روانشناسی داشتند و از شاگردان و خانواده دکتر شیری بودند (روانشناسی که روی طرحواره ها  کار میکنن) با اصطلاحاتی مثل مهر طلبی آشنا شده بودم. خب افراد مهر طلب همیشه هدفشون جلب توجه و محبت و دلسوزی افراده، بهترین راه راحت ترین راه و محتمل ترین راه جلب توجه هم همین جلب دلسوزی افراده. یعنی یه جور از بدبختی ها و نشدن ها و ظلم هایی که بهت میشه میگی که افراد دلشون بسوزه و به تو توجه کنند.

      من از همون وقت این مهر طلبی برام مثل یه رفتار ناجور اومد، یعنی رقت توی ناخودآگاهم که من نمیخوام آدم مهر طلبی باشم، برای من افت داره، و همین باور قوی باعث شده بود هیچ وقت نخوام دلسوزی کسی رو جلب کنم. یعنی می‌خوام بگم حتی این حرف نزدن از بدبختی هم ذهنی بود و من براش کار خاصی نکرده بودم، حتی میخواستم بگم هم ذهنم اجازه نمی‌داد.

      مخصوصا درباره هیکل، تا همین آخر کار، یعنی مثلا یک ماه مونده به زمانی که بیام توی سایت، من که توی یک سال وزنم به زعم خودم بی دلیل (چون غذا و تحرکم تغییر نکرده بود) زیاد شده بود, شروع کردم پیاده روی مستمر روزانه و کم کردن غذا و خوردن چیزهایی مثل دانه چیا، و طی اون یک ماه وزنم کم نشد و حتی باز زیاد شد، و اینجا اولین باری بود که شروع کردم حرف زدن و نالیدن که هر کاری میکنم وزنم کم نمیشه، و گفتم که دیگه بی خیال میشم. و گفتم به این نتیجه رسیدم که وزنم همین شده. خدا رو شکر شاید به فاصله یک هفته اومدم توی سایت تناسب فکری و البته که دیگه خودم رو وزن نکردم، ولی می‌دونم که زیاد نشدم و می‌دونم که اون بار استرس از روی شونه م برداشته شده و انتظار لاغری جاش رو گرفته.

      خدا رو شکر

      و ان شالله که در مسیر بمانم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/15 23:59
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 88 کلمه

      سلام

      دقیقا همینه، فکر منفی یه میگرده کلی فکر مثل خودش رو هم پیدا می‌کنه و رو میکنه، به قول استاد مثل بافتنی میمونه، هر زنجیر، زنجیر بعدی رو مسابقه میاد بالا. یهو به خودت میای میبینی چقدر ظلم وستم (بعضا خیالی) بهت شده و داری در دفاع از خودت توی ذهنت بیانیه صادر میکنی، نفست تنگ شده، حالت بد شده! 

      برای چی؟! برای یه فکر منفی کوچیک اولیه که سریع رهاش نکردی. به قول شما یادمون باشه توی سه ثانیه اول رهایش کنیم.

      ممنون از کامنت خوبتون و دعای خوبتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/15 23:55
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 34 کلمه

      سلام پروین عزیز

      ممنون، تلنگر خوبی بود. امان از بی حوصلگی و وقتی که بیوفتی توی سرپایینی بی حوصلگی.

      ما هر چقدر هم بی حوصله باشیم یادمون میاریم که باید حداقل یه قدم کوچیک برداریم 💪💪💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/15 12:22
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 71 کلمه

      سلام دوست خوبم

      ممنون از کامنت خوبتون

      دقیقا منم همین حالت را پیدا کردم.

      هر روز از سر کار میام یه خوراکی مثل کیک یا شیرینی دوست دارم با چایی بخورم، دیروز هم رسیدم در کشو را باز کردم بیسکوییت بود، روی میز هم بود ولی دیدم واقعا میام به خوردن نمی‌رود و بدنم نیاز ندارد و راحت ندیده ش گرفتم.

      خدا را شکر داریم به زبان بدنمون در زمینه گرسنگی و سیری مسلط میشیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/15 12:19
      مدت عضویت: 97 روز
      امتیاز کاربر: 4900 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 129 کلمه

      سلام زهرا خانم عزیز

      ممنون بابت کامنت زیباتون، من تازه شروع کردم کامنت های این درس را بخوانم و کامنت شما خیلی خوب بود.

      مخصوصا اونجا که گفتید نمی‌خواهید با کسی درباره مشکلات حرف بزنید تا گزارش به این جهان ندهید.

      چقدر قشنگ بود، ما با هر درد دل و گفتن از بدبختی داریم:

      به جهان گزارش میدیم و شاهد میگیریم که بدبختیم.

      چقدر یک گام از صد گام که به اسم شاهد نگرفتن علیه خودمونه رو دوست دارم و بارها گوش کردم و بیانگر همین جمله است، ببینیم خودمون داریم به جهان و افرادش چه گزارشی از وضع خودمون میدیم و به چه چیز شاهد میگیریم شون.

      هر بار که هوش غر زدن، درد دل کردن، رفتن توی نقش قربانی رو داشتیم یاد این بیوفتیم که داریم گزارش میدیم و جلوی خودمون رو بگیریم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم