0

گام ۷۲: چرا ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمی شود

ترس از لاغر شدن
اندازه متن

حتما شما هم مثل من زیاد شنیدید که از هرچی بترسی، سرت میاد، یا بدتر از اون، ترس برادر مرگ است.

لاغر شدن هم ترس دارد و ترس از لاغری مانع لاغر شدن می شود. درباره این موضوع مهم در جلسه اصلاح باور ترس از لاغری توضیح دادم اما نکته مهم این است که چرا ترس از هر موضوعی می تواند احتمال رخ دادن آن را افزایش دهد اما ترس از لاغری باعث افزایش احتمال لاغر شدن افراد نمی شود.

به عبارت ساده تر: چرا از هرچه بترسی سرت میاد ولی از لاغری بترسی سرت که نمیاد هیچ تازه چاق تر میشی!!!؟

تاثیر ترس بر جریان زندگی

در این سالهایی که در مسیر درک قوانین جهان هستی حرکت می کنم، بارها به این موضوع فکر کردم که چرا اگر از چیزی بترسی برات اتفاق می افته ولی اگه از چیزی خوشت بیاد و دوست داشته باشی برات اتفاق بیوفته یا اتفاق نمی افته یا اگر بیوفته انقدر دیر شده که دیگه رخ دادنش لذتی نداره.

ترس، یکی از ریشه ای ترین افکار اشتباه در ذهن ماست که تقریبا همه جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

ترس، رویدادی است که در واقعیت زندگی ما رخ نداده است اما در ذهن ما به شکل کامل و واضح بارها رخ می دهد.

وقتی ما ترس از شکست داشته باشیم در واقع در ذهن خود شکست خوردن را تجسم می کنیم، صحنه سازی می کنیم و در حالت پیشرفته حتی عواقب آن را بررسی و پیش بینی می کنیم و در تمام این حالت ها ما در حال جذب شکست یا فراخوانی تجربه شکست به زندگی خود هستیم.

وقتی ما از دست دادن رابطه عاطفی ترس داریم، در ذهن خود جدایی، شکست عشقی، رها شدن، ترد شدن، از دست دادن و خیلی موارد مرتبط با فردی که دوستش داریم را تصویرسازی می کنیم و در تمام این حالت ها ما داریم به جهان هستی درخواست تجربه شکست در رابطه عشقی را می دهیم.

با اندکی فکر کردن به مسیر زندگی خود می توانیم مثال های زیادی از این قبیل ترس ها را پیدا کنیم

ترس از بیمار شدن، ترس از ورشکست شدن، ترس از ضرر کردن، ترس از دست دادن، ترس از چاق تر شدن، ترس از لاغر نشدن و حتی ترس از لاغر شدن!

همه این ترس ها مشابه هم هستند و از یک فرمول یکسان برای وارد شدن به زندگی ما استفاده میکنند و آن قدرت ذهن ما در خلق خواسته هایمان است.

ترس از لاغر شدن

ترس از لاغر شدن

در فایل آموزشی (اصلاح باور ترس از لاغر شدن) به طور مفصل درباره اینکه چگونه باور ترس از لاغر شدن در ذهن ما شکل گرفته و میتواند تلاش ما برای لاغر شدن را خنثی کند و به راحتی مانع رسیدن ما به هدفمان می شود توضیح داده ام.

در قسمت نظرات این فایل یکی از اعضای سایت سوال بسیار خوبی را به شرح زیر مطرح کرده بود:

شرح سوال:

سلام استاد چرا ترس از چاقی یا ترس از خوردن باعث چاقی میشه ولی ترس از لاغر شدن مانع لاغری میشه؟

این سوال مشابه سوالی است که مدت هاست ذهن مرا مشغول کرده بود که چرا اگر به موضوعات منفی فکر کنیم یا در فرکانس منفی باشیم خیلی زود اتفاقات بد را تجربه می کنیم ولی اگر در فرکانس خوب باشیم و احساس خوب داشته باشیم به همان سرعت اتفاقات خوب را تجربه نمی کنیم.

دوستان زیادی پاسخ های عالی به این سوال دادند که پیشنهاد می کنم برای درک بهتر این مساله دیدگاه های مربوط به فایل آموزشی ترس از لاغر نشدن مانع لاغری می شود را مطالعه کنید.

شباهت سوال مطرح شده با موضوعی که مدتهاست ذهن مرا مشغول کرده بود باعث شد تا این فایل آموزشی را برای به اشتراک گذاشتن آنچه خودم درک کرده و مورد استفاده قرار میدهم با شما دوستان خوبم آماده کنم

درک این موضوع باعث می شود دید واضح تری نسبت به مسیر لاغری با ذهن و رسیدن به هر خواسته ای در زندگی داشته باشیم و مهمترین نتیجه این آگاهی رسیدن به آرامش بیشتر و لذت بردن از مسیر لاغری و زندگی است.

چرا ترس از لاغری باعث نمیشه لاغر بشیم؟

کلمه ترس و ترسیدن از هر موضوع یا رویدادی در زندگی باعث ترمزی در در همان جنبه از زندگی میشود.

ترس یکی از ریشه ایی ترین افکار اشتباه در ذهن انسانهاست.

این افکار اشتباه از کودکی به ما تلقین شده و این مسعله ربط به افکار اشتباه والدین دارد که ترس از هر موضوعی را باعث حفظ و نگهداری از مشکلات نادیده آینده می پنداشتند.

مبحث ترس در روانشناسی مبحثی بس گسترده است که اکثر ناموفقیت های زندگی انسانها به آن بستگی دارد و این ترس داشتن از هر موضوع در زندگی بیشتر ازخود آن موضوع در زندگی عملکرد دارد.

ترس و اضطراب و نگرانی زنجیره های به هم پیوسته ایی هستند که در روح انسان باعث تشویش و دلهره میشود.

چه زمانی می شود بر ترس های درونی غلبه کرد؟

زمانی می توانیم بر ترس درونی غلبه کنیم که با آن ترس روبه رو شویم چون تا وقتی با آن روبه رو نشویم خود ترس از آن موضوع بزرگتر از خود موضوع در ذهن ما جلوه میکند آن هم به این دلیل که ذهن کلا بزرگنمایی را دوست میدارد و چون تشخیص ندارد نمیداند آیا این حس الان برای ما خوب است یا بد برای همبن بزرگتر از خود موضوع در ذهن ما جلوه می کند.

آیا ترسیدن خوب است یا مضر است؟

ترسیدن یک حس خدادادی است که در انسان نهاده شده تا در مواقع خطر انسان بتواند از آن حس برای حفظ جان خود و دیگر عوامل نزدیک به خود را بکار ببرد در این مواقع حس ترس برای انسان لازم است.

ولی انسان به دلیل نجوایی شیطانی که در ذهن دارد ازاین حس به درستی نمی تواند استفاده کند زیرا شیطان هم یک اسلحه بنام ترس را دارد که برای پیش برد اهداف خود که همانا نرسیدن آرزوها به دست انسان است بکار می برد.

ترس را تعریف کنید؟

ترس رویدادی است که هنوز برای ما اتفاق نیافتاده ولی ما بارها آن اتفاق را در ذهن خود به تصویر می کشیم و به واسطه تصویر سازی در ذهن به جهان هستی اعلام می کنیم که من طالب این واقعه هستم و جهان هستی هم به این خواسته ما جواب می دهد واز همان که می ترسیدیم به همان می رسیم در واقع از هرچه بترسیم به سرمان میایید.

چه مثالهایی در رابطه با ترس سراغ دارید؟

مثالهای گوناگونی وجود دارد ترس از بیمار شدن ترس از رابطه خوب را از دست دادن ترس از فقر ترس از آینده ترس از سرنوشت ترس از نگرانی برای فرزندان ترس از مرگ ترس از چاقی ترس از لاغر نشدن و غیره ………

ترس از لاغر شدن

ترس از چاقی و ترس از لاغر نشدن

ترس از چاقی و چاقتر شدن همیشه در افراد چاق وجود دارد و این ترس یک فکر بسیار بسیار ریشه ایی می باشد زیرا از زمانی که ما شروع به چاق شدن کردیم اولین حرف اطرافیان به گوش ما رسبد که ما را از چاقتر شدن ترسانیدن.

اولین حرفی که زدند این بود فلانی مراقب باش چاقتر نشوی و همین حرف اولین ترس را در ذهن ما بوجود آورد ترس از چاقتر شدن و توجه ما به سمت چاقی سوق داده شد و بیشتر مراقبت میکردیم.

با افکاری که توسط دیگران و جامعه و رسانه ها به ما دادند حالت یک مبارز جنگجو را به خود گرفتیم واز تمام سلاح ها مثل رژیم ورزش دمنوش قرص لاغری جراحی استفاده کردیم تا این دشمن نادبده نتواند باعث ترس مابشود و همین توجه به چاقی هر روز ترس ما را بیشتر میکرد و ما ناخواسته به سمت چاقی پیش میرفتیم.

شاید مقطعی مدتی براین چاقی پیروز میشدیم وترس امون کمتر میشد ولی چون ریشه ایی این ترس را از بین نمی بردیم بعد مدتی هم چاقی بر میگشت و هم ترس از چاقی بیشتر شدت میگرفت.

ترس از لاغر شدن:

خود این این ترس از لاغر شدن یک مانع بسیار بزرگ در ذهن ما ایجاد میکند چون این مانع و یا همان ترمزی است که باعث میشود تمام تلاشهای ما برای لاغر شدن بی نتیجه گردد.

برگردیم به زمانی که در مسیرهای اشتباه برای لاغر شدن بودیم درآن زمان هم ترس از لاغر شدن داشتیم.

  • آیا این رژیم که گرفتم روی من اثر میکنه؟
  • آیا من با این نوع ورزش لاغر میشم ؟
  • آیا من جراحی کنم دوباره چاق نمیشم؟

و هزارتا آیا که پسوند ترسهای درونی ما بود که به شک و دودلی گره خورده بود و در ما وجود داشت وهمین باعث میشد که باور نکنیم لاغر میشویم. چرا چون بارها قبل آن روشهای مشابه اش را استفاده کرده بودیم و لاغر ی ما ماندگار نبود برای همین بیشتر در روش بعدی میترسیدیم.

در لاغری با ذهن راهکار مناسب برای مواجه نشدن با ترس از لاغر شدن چیست؟

اولین چیزی که در راه وروش لاغری ذهن مد نظر باید باشد این است که این روش متفاوت با تمام روشهایی است که در قبل انجام دادیم و باید این موضوع را کاملا برای ذهن خود شرح بدهیم تا ذهن ما قبول کنه که این روش راه بسیار بسیار درستی است.

با بودن در این راه میتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم وقتی برای ذهن امون شرح بدیم که مسیر درستی انتخاب کردیم باید باورهای و فرمولهای درست را به جای باورهای اشتباه در ذهن بکاریم تا این فرمولهای مثبت رشد کند و بیشتر ذهن مملو از این فرمولهای مثبت شود تا جایی برای فرمولهای اشتباه باقی نماند در این صورت میتوانیم بر ترس از لاغر نشدن غلبه کنیم چرا چون افکار مثبت در ذهن بیشتر و همین افکار مثبت باعث غلبه بر ترس از لاغر شدن می شود.

چه باوری ترس از لاغر شدن را میتواند در ذهن کمرنگ کند؟

باور ایمان به مسیری که انتخاب کرده ایم وبه درستی این مسیر با تطبیق شواهد مسیر با پیروزی آن مسیر میتوانیم به راحتی بر ترس از لاغر شدن غلبه کنیم باورهایی مثل:

  • لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
  • من ایمان دارم که به راحتی مثل آب خوردن در مسیر لاغری با ذهن لاغر میشوم
  • من چه بخوام چه نخوام با تنظیم فرمولهای درستی که در ذهن ام جای میدهم لاغر میشوم
  • من هیچ ترسی از لاغر شدن ندارم چون میدانم وایمان دارم که راهم درست است وصد درصد لاغر میشوم
  • این افکار مثبت کمک میکند تا ترسی از لاغر شدن نداشته باشیم

بیایم دو کره را در ذهن خود تصور کنیم یک کره مثبت یک کره منفی این دو کره باید قابلیت ارتجاعی و کشش هم داشته باشند.

حالا ما بیایم افکار منفی را بیشتر وارد کره منفی کنیم این افکار منفی خودش از ترس ریشه می گیرد و هرچه افکار منفی را بیشتر وارد کره منفی بکنیم این کره به دلیل ارتجاعی بودنش بزرگ و بزرگتر میشود و حجم بیشری را در برمیگرید و کره افکار مثبت در مقایسه با آن کوچک میشود در نتیجه ترس ما به دلیل آن افکار منفی بیشتر میشود.

حالا اگر بیایم عکس آن عمل کنیم در کره مثبت فرمولهای درست و مثبت را پرکنیم افکار مثبت بیشتری را وارد آن کنیم تا این کره بزرگ و بزرگتر شود و کره منفی کوچک بماند حالا چه اتفاقی می افتد به واسطه افکار مثبت که بیشتر در ذهن جای گرفته ترس از لاغر شدن هم از بین میرود و ایمان به لاغر شدن در ما بیشتر می شود.

چرا ترس از چاق شدن باعث چاقی میشه اما ترس از لاغر شدن باعث لاغری نمیشه؟

وقتی فرکانس منفی ارسال می کنیم اتفاقات منفی باعث بروز همان اتفاق میشود خیلی سریعتر از اتفاقات مثبت رخ میدهد چون باور داریم و منتظر آن اتفاق هستم و این فکرها بستگی به اطلاعاتی است که در طی سالها کسب کردیم حالا به صورت تجربه برای خودمان یا تجربه دیگران

فرقی برای ذهن ندارد که این اطلاعات مربوط به چه کسی یا چه چیزی است و این مسیر از قبل در ما بواسطه این اطلاعات در ذهن ما وجود داره برای همین داده است که ما باور و انتظار وقوع افکار منفی را داریم و انباشتگی اطالاعات منفی این انتظار را برای ما بوجود میآورد و ما پاسخ ارسال منفی را از جهان هستی میگیریم
حالا در پروسه چاقی ولاغری هم به همین شکل ذهن عمل میکند و ارسال فرکانس ترس از لاغر شدن مانع لاغری می شود.

چون ما خاطرات و فرمولهای اشتباه را در ذهن ذخیره داریم و از قبل مسیرش در ذهن ما رسم شده ترس از چاقی هم مثل یک اهرم در این زمینه کمک میکند و جاقی را اول در افکار ما بیشتر میکند و بعدش در رفتار ما نشان داده میشود و در آخر جسم ما هم نمایشگر همان افکاری است که ترس از آن داشتیم و دارای یک جسم چاقتر میشویم.

پس این فرمول جدید را یاد بگیریم و وقتی در مسیر لاغری با ذهن هستیم نباید نگران چاقتر شدن باشیم و ترس از چاقتر شدن نداشته باشیم به بدن خود اعتماد کنیم وبه روش لاغری با ذهن اعتماد کنیم و هیچ ترسی از چاق شدن نداشته باشیم

باید فرمولهای چاقی را توسط فرمولهای لاغری جدید که اطلاعات جدیدی برای ماست کم رنگ کنیم تا فرمولهای لاغری پر رنگ شود.

زمانی که از ترس از لاغر شدن داریم چون اطلاعاتی در ذهن ما برای لاغر شدن درست وجود نداشته همیشه توجه ما به چاقی بوده و چاقتر نشدن حالا با تمرینات درست و آموزش صحیح لاغری با ذهن میتوانیم اطلاعات درست به ذهن بدهیم تا دیگر ترسی برای لاغر نشدن وجود نخواهد داشت و به راحتی لاغری را به سمت خود جذب میکنیم

باید توجه به لاغری داشت و اطلاعات صحیح را جمع کنیم تا این اطلاعات در ذهن ذخیره شود و بعد طبق این اطلاعات ذهن نقشه ذهنی خود را براساس لاغر شدن بکشد و جهان هستی پاسخ خوب لاغر شدن را به ما بدهد یاد بگیریم ترس برادر مرگه اگر از چیزی بترسیم هیچ وقت نمیتوانیم آن مانع را در زندگی خود رد کنیم”

نوشته عالی و تاثیرگذار خانم سهیلا از هنرجویان دوره های لاغری با ذهن

از خوندن نظرات شما دوستان خوبم لذت می برم و خوشحالم که در جمعی آگاه و صمیمی حضور دارم

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین اصلاح ترس از لاغر شدن توصیه می شود ابتدا توضیحات مربوط به چگونگی ایجاد ترس از لاغر شدن در ذهن را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش خود درباره ترس از موفقیت را بنویسید و چنانچه در زندگی خود مثال دارید آن را شرح دهید.
  • به نظر شما چرا ذهن ما تمایل زیادی به مرور ترس ها دارد؟
  • ترس از لاغر شدن چگونه در ذهن افراد چاق ایجاد می شود؟
  • چه میزان ترس از لاغر شدن را در خود مشاهده می کنید و اگر مثال درباره اقدام نکردن برای لاغر شدن به خاطر ترس از لاغر شدن داشته اید شرح دهید.
  • به نظر شما ترس از لاغر شدن چگونه مانع لاغری می شود.
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا مانع ترس از لاغر شدن را در ذهن خود اصلاح کنید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.44 from 36 votes

https://tanasobefekri.net/?p=19497
برچسب ها:
123 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صبا
      1400/08/11 12:55
      مدت عضویت: 1329 روز
      امتیاز کاربر: 12736 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,249 کلمه

      سلاااام

      چه سوال جالبی بود سوال این بخش. منم بهش فکر کردم و جواب من برای خودم مشابه همون چیزی بود که شما توی فایل گفتید و توضیح دادید.

      همیشه برای ما بستر ترس فراهم بوده ؛ هر وقت با دیگران برخورد داشتم بهم میگفتن چه کار هایی رو نکنم تا فلان اتفاق برام نیوفته . با فلانی نرو ، این کارو نکن ، اون چیزو نخور ، بیرون میری سرده مواظب باش سرما نخوری ، تنهایی بیرون نرو دزد هست ، با فلانی حرف نزن 

      اینا همش یعنی من وقتی میخوام یه کاری کنم دیفالت ذهنم بر اساس این ترس هاست ، یعنی حتی به این فکر نمیکنم که اون کاری که میخوام بکنم درسته یا منو شاد میکنه یا نه فقط و فقط به این فکر میکنم که نکنه یه اتفاق بدی برام بیوفته و این شروع یه زندگی با ترسه .

      خانواده های ما بهمون یاد ندادن با ایمان یه تصمیمی بگیریم. همش مارو از عواقب یه کاری ترسوندن ، نگفتن فوقش میری زمین میخوری ولی برگرد و بلند شو و ازون تجربه یه درسی بگیر . هیچ وقت اینارو بمون نگفتن چون خودشونم همچین چیزایی نشنیدن و اگه قرار باشه ما هم راه و روش فکر کردن و زندگی کردن اونا رو ادامه بدیم هیچ وقت این زنجیره به پایانش نمیرسه .

      تا یه جایی این ترس خوبه و مارو از خطرات احتمالی آگاه میکنه ولی نباید اجازه بدیم این ترس ارباب و صاحب ما بشه درست مثله الان . راهکارش اینه که با اون ترس روبه رو بشیم و بپذیریمش و بعد با ایمان کامل تو دل تاریکی قدم برداریم چون راه دیگه ای جز این نداریم ، دلیل نمیشه چون کسی به ما یاد نداده شجاع و با ایمان باشیم ما هم همه ی کارهامونو از روی ترس انجام بدیم و این نوع نگرش رو به نسل های بعد از خودمون انتقال بدیم ، تنها زمانی که ما تغییر کنیم جهان پیرامونمون تغییر میکنه پس وقتش هست که من با ایمان در این مسیر قدم بردارم و اون قدر اطلاعات زیادی درباره ی لاغری به ذهنم بدم که دیگه زمانی برای فکر کردن به ترس ها و مصیبت های چاقی نداشته باشم . باید مزرعمون رو پر از بذر های لاغری کنیم ، من یاد این مزرعه های ذرت افتادم که کلی این گیاهای ذرت بزرگ و بلند میشن و حتی قد گیاهشون از قد انسان هم بزرگ تر میشه ؛ حالا اگه این مزرعه ی پر از ذرت رو مزرعه ی لاغری در نظر بگیریم که گیاهاش کل ذهنمونو احاطه کردن ، دیگه یه علف هرز کوچولو که نمی تونه تمام این مزرعه رو زیر سوال ببره و محصولشو خراب کنه چون اونقدر این ذرت ها بزرگ شدن که دیگه اون علف هرزه به چشم نمیاد . امیدوارم شما هم همون تصوری که من توی ذهنم از مزرعه های ذرت دارم رو داشته باشید اگه تا حالا این مزرعه ها رو ندیدید لطفا سرچ کنید و یه عکس ازش ببینید چون اون موقعست که درک میکنیم وقتی به یه بذر بها بدی و ازش مراقبت کنی میتونه تا چه حد بزرگ بشه و تا چشم کار میکنه فقط همون بذرهایی که کاشتی رو ببینی .

      چقدر فایل قشنگی بود این فایل . آخرش گفتید کسایی که به دزدی و این چیزا توجه میکنن این حالت ترس توشون به وجود میاد و همش مراقبت میکنن از خودشون که مبادا این اتفاق برای خودشون بیوفته و من دقیقا همین تجربه رو چند وقت پیش داشتم.

      چند وقت پیش توی اکسپلور اینستاگرام یه دختری رو دیدم که میومد پرونده های جنایی و قتل رو بررسی میکرد و داستان اون آدم ها رو تعریف میکرد. منم حوصلم خیلی سر رفته بود و هیچ کاری انجام نمیدادم، گفتم بزار برم ببینم چه طوریه؟ و توی خونه هم تنها بودم. رفتم و حدود 10-12 تا پست داشت و همشون هم نیم ساعت یا بیست دقیقه ای بودن و پرونده های مختلف قتلو میگفت توی هر کدوم ، منم که حوصلم حسابی سر رفته بود و نشستم کل پستاشو از اول دیدم و خوشم اومده بود کلا از فیلم هایی که از این جور داستانای معمایی و جنایی دارن خوشم میاد ولی فرقشون با این پرونده ها این بود که این داستانا همشون واقعی بودن . بعد ازینکه یه چند تا پستاشو دیدم زنگ خونم خورد و یه بسته ای اورده بودن ولی من انقدر ترسیدم که برم بسته رو از پایین بگیرم که خودمم از خودم تعجب کرده بودم . همش به خودم میگفتم نکنه یکی ازین داستانا قتل برای من پیش بیاد؟ نکنه اینی که بسته رو اورده یه قاتل باشه و چون تنها هم بودم این ترس ها تشدید میشد و دیگه با هر مقاومت و ترسی که بود رفتم و بسته رو گرفتم ، اتفاقی هم برام نیوفتاد ولی این واقعا برام عجیب بود که با چند تا پست دیدن از انجام همچین کارای کوچیکی هم بترسم اما خب خیلی اهمیت ندادم به این احساس ترس ، و دختره رو فالو کردم و هر هفته که پست جدید میزاشت میرفتم و میدیدمشون ولی بعد از یه مدت دیدم که منی که آدم خیلی شجاعی بودم و مردمو دوست داشتم و احساسم در کل خوب بود به همه ، دارم تبدیل میشم به یه آدم شکاک که به هیچ کس اعتماد نداره و بعضا خیلی هم ترسو ئه! 

      و من اصلا نمیدونم نیاز آدما به دیدن و شنیدن همیچین اطلاعات ترسناکی از کجا میاد. یکم با خودم حرف زدم و گفتم تو فقط به خاطر اینکه احساس خستگی و حوصله سر رفتگی میکردی این دخترو فالو کردی و نه تنها چیزی به زندگیت اضافه نشده بلکه چیزای خوبی هم که توی ذهنت داشتی از بین رفته . حالا خود دختره میگفت بررسی این جور پرونده ها به روان شناسا و کسایی که رشتشون روان شناسیه کمک میکنه که وجه های مختلف شخصیت بقیه رو بشناسن ولی مگه چند درصد از فالوور های اون دختر ، رشتشون روان شناسی بود؟ مطمعنم 90 درصدشون نوجوونایی مثله من بودن که برای هدر دادن وقتشون فالوش کرده بودن و مطمعنم اونا هم احساسی که من تجربه کردم رو تجربه کردن یا در آینده میکنن و این چیز خوبی نیست. منم الان سه چهار هفته ای میشه که اون پیج رو آنفالو کردم و دیگه نرفتم پستای جدیدش رو ببینم . به این فکر میکنم که آخه چرا باید برم چیزی رو ببینم که اقتدار من رو زیر سوال میبره و فقط همون لحظه ی دیدنش یه هیجان کاذب پیدا میکنم؟ 

      وقتی توی فایل این موضوع رو شرح دادین من یادم به این داستان خودم افتاد و دیدم که با اینکه مسیر اشتباه رو رفتم ولی برگشتم توی مسیر درست و دیگه هم اون حس هارو تجربه نکردم .

      ترس از چاقی و یا ترس از لاغر نشدن هم همینطوره ، نیاز نیست ما کار خاصی انجام بدیم فقط باید دست از توجه کردن به چاقی برداریم دیگه بقیه کار رو میسپریم به روند بدن و اینکه چطور خاطرات لاغری رو جایگزین خاطرات چاقی میکنه خیلی شگفت انگیزه.

      در مورد اون هنرجویی که گفتید خیلی لاغر شده بودن من واقعا برام جالب بود . _نه اینکه این دفعه از لاغری ترسیده بودن و به خاطر حرف های دیگران تلاش میکردن چاق بشن حالا_ ، این برام جالب بود که گفتید خیلی خوب تمرین ها رو انجام میداد و درک میکرد و به خاطر همین خیلی زود به عدد رویاییش رسید . این برای من خیلی جالب بود منم تصمیم دارم همه ی تلاشم رو بکنم و امیدوارم جز اون دسته از هنرجوهاتون باشم که درمورد من هم همین نظر رو داشته باشید و توی ذهنتون بگید این هنرجوی من خیلی خوب تمرینارو انجام میده و عالی درک میکنه .

      خدایا شکرت 

      ازتون ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 26 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم