0

من به عمل کردن به هدایت الهی ایمان دارم (قدم ۱۸)

هدایت الهی
اندازه متن

انسان های زیادی در مدت حیات خود خواسته های زیادی در وجودشان شکل می گیرد، حتی ایده های در ذهنشان مرور می شود که قدم اول برای حرکت به سمت تحقق رویاهایشان است. اما اطمینان لازم برای حرکت کردن را ندارند.

دعا کردن، درخواست کردن، مطالعه کردن،‌ نوشتن و … برای درک آگاهی های زندگی با کمک خداوند در صورتی تاثیرگذار خواهد بود که اعمال تان بر اساس ایمان به هدایت الهی باشد.

مشورت گرفتن از دیگران

سال های زیادی از زندگی ام وقتی تصمیم به انجام کاری داشتم سعی می کردم از افرادی که در این زمینه آگاهی دارند مشورت بگیرم. همیشه پدرم به من توصیه می کرد در انجام کارها مشورت بگیر و این ضرب المثل را به کار می برد:

نادان نمی داند و نمی پرسد اما دانا می داند و می پرسد.

اولین سالی که کنکور شرکت کردم در دو رشته دانشگاه تهران پذیرفته شدم. یک رشته روزانه بود و دیگری شبانه.

من دوست داشتم رشته شبانه را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم اما در مشورت هایی که پدرم با افراد به اصطلاح آگاه انجام داد به این نتیجه رسید که اصلا رفتن به تهران برای درس خواندن صلاح نیست و به این ترتیب علاقه من نادیده گرفته شد.

البته که خودم هم از رفتن به تهران ترس داشتم چون تصورم این بود که زندگی در شهری به این بزرگی با جمعیت زیاد کار سختی است. بنابراین با اولین مخالفت های پدرم من هم اصرار نکردم اما بعد ها همیشه آنها را مقصر عدم پیشرفت خودم می دانستم.

سال بعد بدون تلاش خاصی برای آماده شدن جهت کنکور در دانشگاه علمی کاربری رشت قبول شدم و این بار با کسی مشورت نکردم و چون دوست داشتم زندگی در شمال کشور را تجربه کنم راهی رشت شدم و چند سالی که در شمال کشور زندگی کردم بهترین سال های زندگی ام بود.

بعد از اتمام دانشگاه وارد کسب و کار آزاد شدم و به همراه یکی از دوستانم مغازه تایپ و خدمات کامپیوتری تاسیس کردیم که خیلی ساده و ابتدایی بود. خیلی زود دوستم منصرف شد و عهده دار مسئولیت مغازه شدم و به آرامی شرایط مغازه بهتر می شد.

دو سه سال بعد به پیشنهاد یکی از آشنایان به کار در یک شرکت دولتی دعوت شدم. خودم به هیچ عنوان کار دولتی را نمی پسندیدم اما مشور با دیگران باعث شد که برخلاف میل خودم مغازه رو جمع کردم و وارد کار اداری شدم که قبلا شرح حال آن را داده ام.

۸ سال مشغول کار اداری بودم که ۵ سال آخر هر روز شرایط سخت تر می شد اما جرات ترک کار را نداشتم.

با هر کسی مشورت می کردم به شدت من را از ترک کار منع می کرد و عصبانی می شدند که همه دنبال کار اداری هستند آنوقت تو می خوای کار رسمی رو ترک کنی بری سراغ کار آزاد!!!!

چند سال به این روال سپری شد تا با فردی که مهارت فنی داشت و چندین شغل موفق را ایجاد کرده بود مشورت کردم که برخلاف دیگران به من امید و انگیزه داد که اگه دوست داری وارد کار آزاد بشی خیلی خوبه ولی باید تصمیم بگیری که برای بهتر شدن شرایط ادامه زندگی ات تلاش کنی. اگه از شرکت بیای بیرون و شرایط بدتر بشه اونوقت خیلی اذیت می شی.

نکته ای که بعدها متوجه شدم این بود که فردی که با او مشورت کردم عقیده داشت که نتیجه کار دست خودته و به انگیزه و تلاش خودت بستگی داره بخاطر همین تاکید می کرد که اگه می خوای از شرکت بیای بیرون مشکلی نیست ولی باید تصمیم بگیری که در شغل آزاد تمام تلاشت رو به کار بگیری که شرایط زندگی ات بهتر از قبل بشه.

هدایت الهی

هدایت الهی جایگزین مشورت انسانی

از سال ۹۳ که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و خیلی زود متوجه شدم که برای تغییر زندگی فقط باید روی هدایت الهی حساب کنم هرگز برای تصمیماتی که در این چند سال اتخاذ کردم از کسی مشورت نگرفتم.

تصمیمات زیادی در این چند ساله اتخاذ کردم که برخی از آنها بدین شرح است:

  • برای پرداخت بدهکاری ها تصمیم گرفتم بیمه نامه های فرزندانم را با ۵۰ درصد جریمه باطل کنم.
  • تصمیم گرفتم تمام اقساط بانکی را قبل از موعد مقرر تسویه کنم.
  • تصمیم گرفتم دوره های آموزشی متعدد برای تغییر زندگی خریداری کنم.
  • تصمیم گرفتم برای رهایی از بدهکاری دسته چک های بانکی رو پاره کنم.
  • تصمیم گرفتم فروش مغازه ابزار و یراق فقط نقدی باشه.
  • تصمیم گرفتم برای لاغر شدن از قدرت ذهن استفاده کنم.
  • تصمیم گرفتم لاغری با ذهن را به دیگران آموزش دهم.
  • تصمیم گرفتم برای تمرکز بر آموزش مغازه رو جمع کنم.
  • تصمیم گرفتم کسب و کار اینترنتی راه اندازی کنم.
  • تصمیم گرفتم هرگز در زندگی ام وام و قرض نگیرم.

تصور کنید برای هر کدام از این تصمیمات با اطرافیانم مشورت می کردم. چه اتفاقی می افتاد؟

جالب اینکه هنوز برخی از نزدیکانم به من می گویند اشتباه‌ کردی مغازه رو جمع کردی اگه داشتی الان سرمایه ات چند برابر شده بود.

من از همان روزهای اول تصمیم گرفتم به جای مشورت کردن با انسانها فقط به هدایت الهی و ایده های خداوند که در ذهنم ایجاد می شود و به عمل کردن به آنها ترغیب می شوم عمل کنم.

حتی برخی مواقع هدایت الهی از طریق شنیدن صحبت های دیگران یا خواندن عبارتی در یک کتاب یا حتی حرفی که از زبان فرزندانم به من زده شده است که آن قدم بعدی من برای تحقق آرزویم بوده است و باید به آن عمل می کردم.

خیلی جاها تصمیماتی گرفتم که به شدت ترسناک بود چون هیچ سابقه از از نتیجه همچین تصمیماتی نداشتم ولی با هر ضرب و زوری بود به ایده هایی که در ذهنم مرور می شد عمل می کردم.

هدایت الهی

تصور کنید زمانی که فروش مغازه بهتر شده بود این ایده در وجودم شکل گرفت که فروش نسیه ای رو متوقف کن و به مشتری ها اعلام کن که فقط فروش نقدی خواهد بود.

عواقب این کار برای من واضح بود که قطعا خیلی از مشتری هایی که سالهاست نسیه کار می کنند دیگر به من مراجعه نخواهند کرد ولی نتیجه این هدایت الهی برای من واضح نبود چون هیچ سابقه ای در ذهنم برای این گونه تصمیمات نداشتم.

خیلی مردد بودم و احساس ترس از عواقب این تصمیم داشتم. از خداوند درخواست هدایت کردم و گفتم خدایا چطور بر ترسم غلبه کنم و به ایده هایی که در وجودم ایجاد می کنی عمل کنم.

به طور واضح درک کردم که به این فکر کن که وقتی به این ایده عمل کنی از نتیجه ان چه احساسی خواهی داشت. اگر احساس خوبی داشتی مطمئن باش و عمل کن.

وقتی به این فکر کردم که فروش مغازه فقط نقدی شده و دیگه نیاز نیست تماس بگیرم و درخواست کنم افراد مقداری از حسابشان را پرداخت کنند و دیگه نیاز نیست روی اقساط مشتری ها حساب کنم و همه چیز واضح و ساده خواهد شد خیلی احساس خوبی داشتم.

بنابراین با اطمینان این موضوع را به استادکارها اعلام کردم. همانطور که فکرش را می کردم خیلی ها عصبانی شدند و رفتند و چند هفته مراجعه به مغازه به شدت کاهش پیدا کرد اما خداوند وفادار به وعده های خود است و پس از مدت کوتاهی سر و کله مشتری های جدید که فقط نقد می خریدند و اتفاقا حجم خرید آنها بیشتر از مشتری های نسیه بود به مغازه من مراجعه کردند و شرایط بهتر از قبل شد.

برای اجرای تک تک هدایت الهی دچار ترس و نگرانی می شدم اما همیشه با استفاده از راهکاری که خداوند به من داده بود به احساسی که از نتیجه اجرای اون ایده خواهم داشت فکر می کردم و اشتیاق من برای عمل کردن به اون ایده چندین برابر می شد و با اطمینان عمل می کردم.

حتی زمانی که خواستم برای تمرکز بیشتر بر کسب و کار اینترنتی مغازه ابزار و یراق رو جمع کنم باز دچار ترس و نگرانی شدم ولی به همین روش ایمان و توکلم به خداوند رو تقویت کردم و در کمتر از یک ماه همه اجناس رو به قیمت پایین تر از فاکتور فروختم.

خیلی ها سرزنشم می کردند که مغازه رو جمع نکن. یا حالا که می خوای جمع کنی چند ماه صبر کن که یواش یواش جنس ها رو به قیمت خوب بفروشی.

ولی من آگاه شدم زمانی را که باید صرف کنم تا اجناس مغازه رو به قیمت یه کم بیشتر بفروشم رو وقتی بذارم روی گسترش هدف جدیدم نتایج مالی خیلی بیشتر از مقداری خواهد بود که از بیشتر فروختن اجناس مغازه کسب خواه کرد.

و دقیقا همین اتفاق افتاد و چند ماه بعد از جمع کردن مغازه درآمد من هر ماه چندین برابر فروش مغازه ابزار و یراق شده بود.

هدایت الهی

عمل کردن بر اساس ایمان

گفتن عبارت (من به خداوند ایمان دارم)‌ به تنهایی موجب تغییر شرایط زندگی تان نخواهد شد. خیلی ها در تمام عمرشان می گویند که به خداوند ایمان داریم اما تغییری در زندگی آنها ایجاد نمی شود.

ایمان به تنهایی باعث کسب نتیجه نخواهد شد بلکه باید با تکیه بر نیروی ایمان، عملکرد خود را تغییر دهید.

به این آیات در قرآن کریم توجه کنید:

  • هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد. (سوره بقره آیه ۶۲)
  • هر کس از زن و مرد عمل نیک انجام دهد در حالی که او (به خدا) ایمان دارد. (سوره نحل آیه ۹۷)
  • کیست نیکو گفتار از آن شخص که به خدا دعوت کند و عمل نیک انجام بدهد. (سوره فصلت آیه ۴۱)
  • هر کس به ملاقات پروردگار خود امیدمند است، حتما عمل نیک انجام دهد. (سوره کهف آیه ۱۱۰)

در قٰرآن همیشه عبارت ایمان و عمل پشت سر هم آمده است. یعنی ایمان به تنهایی موجب سعادتمندی نخواهد شد بلکه ایمان به همراه عمل صالح سبب خوشبختی در دنیا و آخرت می شود.

بنابراین باید سعی کنید بر اساس ایمان خود به هدایت الهی عمل کنید تا کمک خداوند را در زندگی خود تجربه کنید.

اگر به کمک خداوند ایمان دارید باید شجاعت گام برداشتن برای تحقق آرزویتان را داشته باشید.

خیلی از افراد مخصوصا خانم هستند که از سالها قبل دوست داشته اند رانندگی یاد بگیرند اما پس از سالها هنوز هیچ اقدامی نکرده اند. آرزو برای تبدیل شدن به واقعیت نیاز به عمل دارد.

اگر به خداوند ایمان دارید و بر اساس ایمان خود در قلب شما آرزوها و خواسته هایی شکل می گیرد اما ایمان شما منجر به حرکت کردن برای تجلی خواسته تان نمی شود خداوند اجباری به حرکت دادن آرزوهای شما به سمت زندگی شما ندارد.

این شما هستید که باید برای تجربه آرزوهایتان به سمت آنها حرکت کنید. خداوند هیچ آرزویی را به سمت شما حرکت نمی دهد.

به همین دلیل است که میلیارها میلیارد آرزو در وجود انسان های جهان شکل گرفته که هرگز به واقعیت تبدیل نشده است. فقط آن آرزوهایی به واقعیت تبدیل می شوند که صاحب آن آرزو برای تحقق خواسته خود حرکت کرده و گام بردارد. به محض اینکه حرکت خود را شروع کنید امدادهای غیبی از راه می رسند و شما را در تحقق آرزویتان یاری می کنند.

هدایت الهی

از خواسته تا تجربه

درخواست کردن اولین مرحله از تجربه نعمت های الهی است. مرحله بعدی مشتاق بودن برای عمل کردن به ایده های خداوند برای تحقق آن خواسته است.

من دوست داشتم شور و اشتیاق را در سایت تناسب فکری افزایش دهم. هیچ ایده ای هم برای این کار نداشتم فقط یک خواسته بود.

پس از آن به ایده هایی که به سمت آنها ترغیب می شدم عمل کردم.

به سمت تماشای تعدادی ویدیوی سخنرانی اساتید معنوی ترغیب شدم. بدون مقاومت و قضاوت کردن که چه نتیجه ای خواهد داشت چندین ساعت ویدیو با زیر نویس فارسی تماشا کردم.

شنیدن صحبت های آنها توجه من را به این ایده جلب کرد که برای افزایش شور و هیجان در سایت باید آموزش عملی برای تغییر زندگی ایجاد کنم.

این ایده از آنجا در من شکل گرفت که در یکی از ویدیو ها شنیدم که: اگر تونستی مشکلی را در زندگی ات برطرف کنی و می بینی که دیگران هم به این مشکل گرفتار هستند باید به آنها کمک کنی تا مشکل را برطرف کنند.

اگر خداوند به تو راه حل مساله ای را ارائه کرده است فقط برای خودت نبوده، بلکه خواسته از طریق تو، راه حل را به گوش انسان ها برساند.

به محض اینکه این عبارت را شنیدم مطمئن بودم این هدایت الهی برای من است و از همان لحظه بارش افکار در ذهنم شروع شد. در یک لحظه سناریوی طولانی در ذهنم شکل گرفت و کاملا واضح شد که درباره چه موضوعاتی باید صحبت کنم.

قدم بعدی اجرای سناریوی الهام شده بود که خواستم اولین ویدیوی تصویری را ضبط کنم که این ایده در وجودم شکل گرفت که باید به صورت نوشتاری باشد.

شروع کردم به نوشتن و یکی پس از دیگری کلمات و جملات پشت سر هم قرار گرفتند و معجزه الهی رخ داد و جریانی از آگاهی از دنیای غیب وارد جهان مادی شد.

به این نکته توجه کنید که من فقط اقداماتی که برایم مقدور بود را انجام دادم. هیچ اقدامی برای پیدا کردن مخاطب انجام ندادم.

فقط نوشتم و نوشتم و همچنان داری می نویسم.

به طریق هدایت خود به این نوشته ها فکر کنید تا بهتر درک کنید خداوند به چه طریق امدادهای غیبی خود را به سمت شما می فرستد.

زودتر از آنچه انتظار داشتم و تصور می کردم این نوشته ها مورد استقبال علاقمندان قرار گرفت. علاقمندانی که بدون کارت دعوت به این مهمانی الهی دعوت شده‌اند.

من فقط به ایده هایی که یکی پس از دیگری به من داده شد عمل کردم.

چگونه بنویسم، چی موضوعاتی را مطرح کنم، نگرش های الهی را به صورت عکس در بین نوشته ها تکرار کنم، چه موسیقی برای هر قسمت قرار دهم و همه چیز به همین سادگی و واقعا بدون زحمت انجام شد و نتیجه فراتر از انتظار شده است.

بارها در نوشته های دوستان به این نکته اشاره شده است که چقدر موسیقی های متن متناسب با محتوا انتخاب شده است درحالی که من حتی به این موسیقی ها قبلا گوش نداده بودم. در یک لحظه برای هر قسمت موسیقی مناسب در مقابل دیدگان من قرار می گرفت.

هدایت الهی

شناسایی ایده های الهی

هدایت الهی همیشه با شرایط فعلی شما مطابقت دارد. خداوند بر اساس ویژگی های وجود شما ایده های مناسب برای تحقق خواسته هایتان را به شما الهام می کند.

عمل به هدایت الهی اگر نیاز به پول داشته باشد حتما پرداخت آن در توان شما می باشد. اگر برای تحقق آرزویتان ایده ای به ذهن شما آمد ولی برای اجرای آن باید وام بگیرید یا قرض کنید قطعا نجوای ذهنی است و ایده الهی نمی باشد.

عمل به هدایت الهی اگر نیاز به یادگیری مهارتی داشته باشد حتما مطابق با توانایی و استعداد شما می باشد.

هدایت الهی بر اساس توانایی فعلی شما می باشد و حتی نیاز به کمک فردی دیگر ندارد و اگر برای اجرای آن نیاز به حضور فردی باشد آن فرد خودش به شما مراجعه خواهد کرد یا در مسیر زندگی شما قرار خواهد گرفت.

برای عمل به هدایت الهی فقط نیاز به ایمان دارید.

ایمان که داشته باشید در هر شرایطی باشید برای عمل کردن به هدایت الهی اقدام می کنید.

سهم ما و سهم خداوند

تصور کنید زمانی که این ایده به من داده شد که فروش نسیه ای را متوقف کنم برای اجرای این ایده من فقط باید چند کلمه حرف می زدم. نیاز به هیچ کار یا امکانات دیگری نبود.

اما نتیجه ای که در کسب و کار من ایجاد کرد را اگر خودم می خواستم با عقل و منطقم ایجاد کنم باید چند تا وام می گرفتم و کلی جنس به مغازه اضافه می کردم تا بلکه فروش مغازه بیشتر بشه و شاید سود من هم افزایش پیدا کند.

ولی من فقط چند کلمه حرف زدم و باقی کارها را خداوند انجام داد. مشتری های جدید را خداوند به سمت من هدایت کرد.

خداوند آنها را ترغیب می کرد تا اجناس بیشتری از من خرید کنند.

من چگونه می توانستم مشتری های دست به نقد و عالی را از شهرهایی که هرگز آنجا نرفته بودم پیدا کنم؟!

اما خداوند این کار را به سادگی انجام داده بود و مشتری های جدید از شهرهای دیگر به سمت من هدایت شده بودند.

هدایت الهی

درباره سایت تناسب فکری هم همین روند شکل گرفته است.

من فقط به ایده های ساده ای که با شرایط آن لحظه من قابل اجرا بودند عمل کردم و به مرور سایت تناسب فکری به این تکامل رسید.

من سهم خودم را انجام دادم که شاید ۱٪ بوده است و خداوند سهم خودش را به خوبی انجام داده است که همیشه ایده های قابل اجرا با شرایط من را در اختیارم قرار داده است، افراد مشتاق را به سمت من هدایت کرده است. موضوعات کاربردی را به من الهام کرده است و …..

برای تحقق خواسته هایتان فقط کافی است سهم خودتان را انجام دهید که اتفاقا در مقایسه با سهم خداوند هیچ چیز نیست.

اما در بیشتر مواقع ما مغلوب افکار منفی ذهن خود می شویم و برای عمل به سهم اندک خود دچار مشکل می شویم.

در بیشتر موارد در مقابله با اولین موانع در مسیر رسیدن به خواسته هایمان ما خیلی زود تسلیم می شویم.

  • من سعی خودم را کردم ولی جواب آنها منفی بود.
  • من سعی کردم آن خانه را بخرم ولی مشاور املاک نامردی کرد و با فرد دیگری قولنامه کرد.
  • من خیلی دوست داشتم هنر مورد علاقم را ادامه دهم اما شرایط زندگی من مساعد نبود.
  • خیلی دوست داشتم رانندگی یاد بگیرم اما همسرم مخالفت کرد.
  • من عاشق نقاشی بودم ولی خانواده ام اجازه ندادند در رشته نقاشی تحصیل کنم.

موارد زیادی در زندگی ما وجود دارد که با برخورد به اولین مانع از دنبال کردن خواسته مان منصرف شده ایم.

فردی که به کمک خداوند در زندگی عقیده دارد مصمم تر از این باید باشد.

نگرش شما به مسائل باید نگرش (حتما موفق می شوم)‌ باشد.

در مسیر تحقق خواسته تان شاید نتوانید به راحتی از در وارد شوید، به سراغ پنجره بروید و دوباره سعی کنید.

شاید از پنجره هم نتوانید وارد شوید، به پشت بام بروید و به دنبال راهی برای دست یابی به خواسته تان باشید.

امدادهای غیبی خداوند فقط زمانی که در حال جستجوی دست یابی به خواسته تان هستید به سمت شما جاری می شوند. اگر ساکن بایستید کمک های خداوند متوقف می شوند چون خداوند فقط می تواند گسترش دهد نمی تواند و شما دستان او برای گسترش هستید.

تا زمانی که در مسیر خواسته خود حرکت کنید و سعی و تلاش کنید همواره امدادهای غیبی برای کمک به شما به شکل های مختلف به سمت شما جاری می شوند.

باید ایمان خود به خداوند را به عمل در زندگی تبدیل کنید.

باید فقط به یک مسیر برای تحقق خواسته هایتان اکتفا نکنید. شاید مسیری که شما انتخاب کرده اید یا سراغ دارید مسیر مناسبی نباشد. خداوند بر همه امور مسلط است بنابراین اگر مسیر رسیدن به خواسته شما مسدود شد مطمئن باشید مسیرهای دیگری وجود دارد که هنوز کشف نکرده اید.

اینکه فکر کنید مسیری برای تحقق آرزوی شما وجود ندارد ناسپاسی محسوب می شود. یعنی شما عقیده دارید که هدایت الهی برای تحقق خواسته شما وجود ندارد یا خداوند در تحقق آرزوی شما ناتوان است.

هدایت الهی

این لحظه بهترین زمان تحقق آرزوهاست

هر روزه در جهان میلیارها آرزو به فراموشی سپرده می شود چون بیشتر انسان ها با برخورد به اولین مانع در مسیر رسیدن به خواسته شان از ادامه مسیر منصرف می شوند و تصور می کنند تحقق این آرزو برای آنها میسر نیست.

به این جمله فکر کنید:

خداوند با این همه توانایی و قدرت بی نهایت مدت هاست با صف های خالی از درخواست کنندگان مواجه شده است.

آرزوهای زیادی وارد سیستم مدیریت خداوند شده اند اما صاحبان آرزو درخواست خود را رها کرده اند و خداوند می خواهد نقشه برآورده شدن آرزوها را به صاحبان آنها هدیه کند اما کسی نیست.

همه آرزوهای خود را گذاشته اند و آنجا را ترک کرده اند.

هم اکنون بهترین زمان در تاریخ خلقت است که می توانید خواسته های خود به خداوند عرضه کنید و برای دریافت نقشه راهنما و دریافت هدایت های لازم برای تحقق خواسته هایتان به خداوند مراجعه کنید.

از این فرصت استفاده کنید.

تا می توانید درخواست های بیشتری را به خداوند عرضه کنید. تا می توانید حواس خود را بر حرکت در مسیر صحیح تحقق آرزوهایتان متمرکز کنید.

تا می توانید سعی کنید ایمانتان به زندگی با کمک خداوند را به عمل در زندگی و اقدام کردن برای تحقق خواسته هایتان تبدیل کنید.

فرصت های زندگی خود را صرف تجربه نعمت های خداوند کنید که تنها راه سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت است.

اخطار

تمرین:

۱- مواردی در زندگی که با دیگران مشورت کرده اید و کلا از تصمیم خود منصرف شده اید را شرح دهید.

۲- مواردی در زندگی که بعدها دیگران را مقصر کردید که مشورت با آنها باعث رها کردن خواسته و آرزویتان شده است را شرح دهید.

۳- مواردی در زندگی که بر اساس ایده و احساس خود عمل کرده اید و درحالی که دیگران مخالف تصمیم یا ایده شما بودند در نهایت نتایج عالی کسب کردید را شرح دهید؟

۴- نگرش شما درباره سهم ما و سهم خداوند چیست؟ مواردی را در زندگی خود شرح دهید که سهم خود را انجام داده اید و خداوند نیز سهم خودش را انجام داده است و از نتیجه کار راضی بوده اید.

۵- نگرش شما درباره بهترین زمان انجام ایده ها چیست؟ ایده هایی که تصور می کردید از زمان آن گذشته یا الان زمان مناسب نیست و اجرا نکرده اید را شرح دهید.

۶- مواردی که دیگران اصرار داشته اند الان زمان مناسب برای این کار یا اجرای تصمیم نیست ولی شما بر اساس ایده و الهام قلبی خود تصمیم گرفته اید و نتایج عالی کسب کردید را شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.72 از 39 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42757
44 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1403/01/06 15:38
      مدت عضویت: 668 روز
      امتیاز کاربر: 52451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,258 کلمه

      سلام برخالق بی همتایی من اوست که هرآنچه درجهان هست به اشاره افردیده دراختیار ما گذاشته که به شکل خوبش استفاده کنیم وبه هرانسانی که نیاز میبینه اون به شکل درخواست ازخودش می‌خواهد وکلی همون فرد برای همون درخواست رویای پردازی میکنه چون استمرار  داره زمانی اون دریافت میکنه که واقعا روی خودش کاره کنه

       بخش خودش رو خوب انجام بده بخش خدایی عزیزم بی هیج شکی آماده هست که به اون فرد بده ولی کسی اون دریافت رو میگنه که تو صف انتظار  بمونه از صف خارج نشه که بهش داده بشه

      سالم بر اقای عطار روشن. با این مسیر دلنوازان که کلی افکاروعالی رو به من همین امروز داد چون  من خودم توصف میدیم ولی به درک خیلی زیبای امروز رسیدم که تو صف هستی انتظار میکشی پس اون بخش خودت تونگاه داری به شکل درست انجام میدی پس جرا اون دریافت ازجانب خداوند نداری توبخش سلامتی وچند اروزیی دیگه خودت به این‌ نکته رسیدم که برای همون وخواسته که سالهای زیادی اروزش  دارم رانندگی که تو همین نوشته شما بهش اشاره کردید لازم دریافت فقط توصف بودنون  نیازه سالامتی  هم هست که انچام بشه وبرگشتم به سلامتی خوب توصف سلامتی هستم اون چرا کامل دریافت ندارم‌متوجه شدم که باید کلی مسیر دوره ودر به سرزمین لاغرها رو این باره برای تکرار با گذاشتن یی جمله اون سلامتی  یا استقال مالی که تواین دوبخش هنوز کاره به اون شکل نتواستم انجام بدم برای تکرار باره سوم این مسیر که برای بد از ایام عید تو ذهنم داشتم‌ باید به جای کلمه لاغری از یی چند کلمه جاکزین استفاده کنم‌که واون توبخش که دریافت نداشتم باشه آیت ایده  نیم شب به من داده شد حتی برکشتم  اول دکمه حال  خوب کن رو زدم‌ موقع که فایل ۱۲ گاه یی بخش ازاون برام امد موقع خواندن به جای کلمه لاغری هی میخواندم سلامتی به درک بهتری رسیدم امد بخش اول همین کمک خداوند  رو بازم خواندم وبه این ایده رسیدم‌ که وتو میخواهی بازم دوره ورد به سرزمین لاغرها رو تکرار کنی با قرار دادن آنچه که وتواین مسبر هنوز اون دریافت که دوست دارای که به دست بیاوردی رو به این روش دریافت کن 

      حتی من صبح این دیدگاه رو نوشتم که بفرستم ولی  نشد نیمه کاره موند 

       پیام دوست عزیزم لاله خانم رو دریافت کردم‌که اون اروزیی سلامتی پام رو  روبرام ازکشور دیگه اروز کرده نوشه‌ای که منتظر خبر خوب ازمن هست  که اون با خدایی خودش هست ارسال کرده کلی امید به من داد 

      وفتی به دریافت که طی این زمان به من رسیده توجه میکمم متوجه میشم آنچه برای این زمان توافکاربود اون به خدایی خودم  سپردم  چنان مسبر رود این نعمت رو برام‌ هموار کرد که امروز گفتم اون ورد نعمت رو به شکلی که وارد زندگی  من شد بنویسم شاید یی کمک باشه برای یی فرد ی دیگه جون‌ نیت همون چیزی هست که وتو این‌نوشته شما یادآوری کردی که ایده به شما داده شده که شما دریافت داشتین با گفتم‌به دیگران این دریافت به دیگران هم میرسه 

      تو بخش خدا هرگز دیر نمیکند داشتم روی یی تمرین‌کاره میکرم‌،اون بخش لایقت خودم  برای داشته خودم بود ولایقت برای دریافت که آیا من خودم رو لایق دریافت مبینم اون روز کلی فکر کردم‌ و از نگاه کردن به وسایل منزلم‌ حسم بد شد به خودم‌ گفتم‌ آیا من لایق اول چاقی هستم یا لاغری اون روز فوری گفتم‌لاغری

       بد گفتم آیا من لایق این وسایل هستم‌  با کمی فکر بازم‌ گفتم‌ نه من لایق بهترین وسایل هستم‌  تو اون روزم که شاید ۴ ماه پیش بود برای  این تغییر اول نیاز به  پول بود به همسرم‌ گفتم‌که بایدمبل منزلم رو عوض کنیم‌

       جون  این بخش واقعا  دراولویت بودکه تونگاه  نیازبه تعویض  بود همسرم‌ گفت باشه میخریم ولی با مشکلی ودرو شدید سنک صفرایی  همسرم  کاره همسرم به عمل کشید کلی درد داشت دوتا بیمارستان رفتیم‌ توبیمارسنان اول که کل عمل حذف شد کاره به شکل سخت با خطر داشت انجام‌می‌شد ولی دل من قرص فرص بود که عمل هیچ مشکلی به وجود نخواهدامد  ورهمون زمانر هم خدایی کلی ایده وکلی راهکار به من هدیه کرد که با اون یی بخشی ازمسیر  خدادهرگز دیرنمیکند رو واقعا به شکل عالی طی کردم اون به شکل خوب انکار ریزساخت کاری رو بخواهی ا نجام بشه  وهزینه که برای خرید مبل کنار   گذاشته شده بود همه به بیمارستان  داده شد  

      خدا با این‌ کاره اول به من‌ گفت باز رفتی برای کاری که ازمن خواستی موقع دریافت نگاهت به همسرت بودبه پس اندازه همسرت فکرکردی وبد گفت  اول همسرت باید سالم باشه موقع خرید اول کاری کنه  چونبرلی دریدفت نعمت حسن بایدخوب باشه  با دردکه همسرت داره  نمتوانه اون همکاری لازم با توبکنه

       زمان برد تا همسرم‌کم کم بهتر شد  خودش ابزار می کرد که پولی که برای خرید‌مبل کنار گذاشته بودخرج شد  حیف شد من بارها بهش هی گفتم فدایی سرت مبلی  که و توش من ودیگران  بیشنیم‌تودرد بکشی به درد نمیخوره من راضی هستم نمیخواهدخودت ناراحت کنی 

      روزی  که کارگر گرفتم  برای تمیزکاری منزلم وفتی پرده پاین آوردن  ایده تو ذهنم وامد خوب بیا توکه یی مقدار پول داری میخوای اون سرمایه گزاری رو طلا کنی بیا بجای اون و برو  پرده تهیه کننم  وفتی به همسر گفتم دادم با کمی مکث فبول کرد کمی خوشحال شد رفتیم پرده با پسرم سفارش دارم‌ درست ۹ رو به عید بود بد از همون جا همسرم ماشین گرفت رفیتم یافت اباد برای خرید مبل ولی  وقیمت بسبار بالا بود ونشد بازم‌موقع برگشتیم

       جند روز بد دختر یی آدرس دیگه از دوستان گرفته بودکه قیمت مبل اون مکان مناسب بو ولی همسرم کفت بریم وجاده خاوران انجا  مبل بینم فکرمیکنم اون مکان فرصت مناسب باشه ما رفیتم واونا مبل دیدم قیمت خیلی کمتر ا از یافت اباد بو. همسرم شرایط ،رو به آقای که فرشنده بودگفت اون واقا به شکل بهتر شرایط ،فروش رو قرار داد ما مبل هم‌تهیه کدریم‌که فشار کمتری  به همسرم‌که تازه عمل کرده بیاد درست روز پنچ شنبه پرده امد پرده  نصب کردیم‌ مبل رو جمعه آمد اونا رو سرجاشون‌گذاشتن. یی دفعه من به دختر گفتم من یی مقداد دیگه پول دارم به نظرت با این‌مبلغ میشه لوستر خرید دختر گفت اون لوستری که و توذهنمت توهست نه چون قیمت بیشتر از پولی هست که تو داریی خلاصه بی خیال شدم سال‌ نو  شد بجه آمدن عید دیدنی دختر ها خوشحال شدن که خونه تغییر کرده تبرک گفتن   

      با گفتن  من  که نشد لوسترتهیه کنم دختر وداماد  گفتم برین بینم شاید شد  چهارم عید رفتیم وبه شکل تعجبی خرید کردیم‌ دوتا لوستری  که من دوست داشتم رو با دوتا لوستر ار خودم که برنز بود اول اون دوتا لوستر فروختیم با پولی‌ من داشتم  و همسرم  یی میلیون  گذاشت دوتا لوستر شیک کریستال رو با پایین ترین قیمت خریداریم وتازه همون جا به  ما تحویل داد آمدیم همون شب وصل کردیم وامروزتو پذیرایی که پرده شیک مپبل شیک ولوستری  شیک داره نشتم و کل خرید با کمترین مبلغ که تصور میشد انجام شده

       حتی لوستر لاله زار قیمت کردم با پولی که من داشتم تازه اگه لوستر برنزم  میفرختم  شاید به  اندازه  کوچک یگی ازهمین لوستره  تهیه کرد ولی تواین مکان من دوتا لوستر  شیک بزرگ تهیه کردم‌ با قیمتی بسیار پایین از لاله زار  آمدم همین نعمت به زندگی من چون درخواستم رو  ارسال کردم منتظر موندم توبهترین حس این انتظار  رو انجام دادم‌ حسم خوب بود  از صف دریافت خارج نشدم زمان قرار دادم‌ موقع که خدا میخواست درخواستم به من بده توصف بود خیلی راحت آسون با کمترین قیمت اون‌ توبهتر  روز که زود به من‌ تحویل داده شد رسید ازطرف خدایی خوبم  اون کمک به این شکل وارد  زندگی من شد چه راحت آسون با کمترین استرس وکلی حس خوب اون برای من 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/01/08 15:50
      مدت عضویت: 668 روز
      امتیاز کاربر: 52451 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 362 کلمه

      سلام دوست عزیز فرزانه خانم حالتون خوب هست 

      عید به شمایی عزیز همراهان  تبرک میگم 

      شما به بخش الهامات الهی کمی با شک داری نگاه می‌کنید چون‌ اسون راحت گفته میشه توزمانی که گفته میشه حس خوب هست‌ انتظار نداری حتی تو نوشته من‌ بعضی زمان که دارم یی جیزی مینویسم به شکلی مینویسم که خودم میدونم‌ اون کلمه وجمله مال من‌ نیست وفتی مینویسم بد تازه اون می‌خوانم  الهامات آلهی همین  نوشته من  به  شما هست که اصلا قصد خواندن دیدگاه رو نداشتم آمد  بین استاد نوشته من تایید گرده یا نه توبخش ۱۹ یی گی به من‌ گفت بیا بینم تو بخش ۱۸ چه کسی تاره آمده آیا نوشته اضافه شده چشم به دید گاه شما خورد شروع به خواندن کردیم رسیدم به آین  که شما  دوست دارید  دلتون‌ مبخواه ادرخت مو  داشته  باشید وچند شاخه  تواب گذاشتید که ریشه بده فوری توذهن من  جرفه زده شد که انگور  تو  وماسه ریشه بهتری میده تا تو اب بازم جون من قلمه زیاد میزنم جتی رز رو به این شکل زیادکردم‌ رفتم بازم خواند اطمیان پیدا کردم برکشتم‌ که به شماو بگم‌ باید برای ریشه دارکردن قلمه   باید حدود ۳۰ سانت باشه  اون حدود ۱۰ تا ۱۵ سانتش  که گره داره باشه  قسمت گره دارش رو توشن فر گرده  روش نایلون کشیده تا مکانی که افتاب خود باشه قرا بدبد  وفتی شن خشک شد اون تا سطح ۵ سانت روش خشک شد اب بدبد حالا تااولین جوانه که دیدید اگه هوا سرد بود بازم زیر نایلون باشه اگه هوا گرم بود زیز سایه باشه بهترریشه میده بد اون رو که ریشه داد برگ داد برگها چند تا شد  تو یی گلدان دیگه که خاک خوب قویی داره بکارید تواب به نظرم ریشه نمیده این تجربه من هست که برای شما مفید انشالله باشه   

      من‌ تو امسال به شکل که خودم‌ ازدریافت تعجب داشتم وفتی مرو دارم‌ متوجه میشم من‌کل تمرین‌های که تو بخش خدا هرگر دیرنمیکند رو ازعمق وجودم بودن نظر خودم  رواجرا نکردم هرآنچه استاد  گفته بود سعی کردم به شکل واقعی انجام بدم  اوحس خوب انجام دادم‌حال داره به شکل عالی به من داره نتیجه میده حتی تو دیدکه بخش ۱۹ اون نوشتم 

      خدا پشت وپنا هتون یاحق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم