در قسمت قبل درباره تاثیر قدرت اراده خداوند در ارتباط با انسانها توضیح داده شد. درک رابطه بین ما و خداوند و دیگر انسانها به ما کمک می کند تا در زمینه ارتباط با دیگران روش متفاوتی را در پیش گرفته و از نتایج عالی آن بهره مند شویم.
به اندازه ای که روابط شما با دیگران تغییر کند به همان اندازه رابطه شما با خداوند بهبود پیدا می کند و احساس آرامش و در صلح بودن با خود را تجربه خواهید کرد.
تاثیر روابط با دیگران بر زندگی شخصی
بسیاری از انسانها به اشتباه تصور می کنند قانع کردن دیگران یا برتری بر دیگران باعث پیروزی و ایجاد احساس خوب در آنها می شود. درحالی که این افراد همیشه درگیر مسائلی هستند که نه تنها باعث آرامش آنها نمی شود بلکه روابط آنها با افراد دیگر را خدشه دار می کند.
تصور کنید امروز با فردی مواجه شده اید که از نظر شما رفتار درستی نداشته است. با او وارد بحث شده و سعی کرده اید او را متوجه رفتار اشتباهش کنید چون نیروی اراده شخصی به شما اصرار می کند نباید جلوی اشخاصی که به شما بی احترامی می کنند کوتاه بیایید، اراده شخصی تاکید می کند باید او را سرجایش بنشانید والا تصور می کند شما انسان ضعیف و نادانی هستید.
در پیروی از گفتگوهای ذهنی اراده شخصی زمانی را صرف جر و بجث کردن با آن فرد می کنید. با فرض براینکه شما موفق به اثبات ادعای خود شده باشید و احساس پیروزی و رضایت از عملکرد خود داشته باشید میزان قابل توجهی از انرژی ضعیف و پست آن رابطه را در ذهن خود ذخیره و با خود حمل کرده اید.
جهت واضح شدن موضوع تصور می کنیم ظرفیت ذخیره انرژی منفی در وجود ما عدد 20 باشد. به این معنی که هرگاه میزان انرژی منفی وجود ما از عدد 20 عبور کند به صورت ناخودآگاه از طریق واکنش دادن نسبت به محرک های بیرونی مقدار اضافه بر عدد 20 را از ذهن خود خارج می کنیم.
با مشاجره ای که با شخص داشته اید شما به مقدار 18 عدد از ظرفیت ذخیره انرژی منفی ذهن خود را پر می کنید.
چند ساعت بعد در شرایط دیگر فرزند شما یا هر فردی رفتاری انجام می دهد که میزان انرژی منفی آن فقط عدد 3 می باشد اما به این دلیل که از قبل 18 عدد از مخزن خود را پر کرده اید با اضافه شدن تنها 3 عدد انرژی منفی که در مقایسه با انرژی منفی شخص قبل قابل ملاحظه نیست سیستم ایمنی ذهن شما وارد عمل شده و از طریق واکنش دادن به رفتار نفر دوم میزان اضافه بار مخزن ذخیره انرژی منفی را خارج می کند.
شما به صورت ناخودآگاه کل فشار مخزن انرژی منفی خود را در واکنش به فرزند خود یا هر انسانی که از هر نظر شایسته این برخورد نبوده است خارج می کنید.
بارها این تجربه را دارید که در برابر رفتار نه چندان مهم همسر، فرزند یا اطرافیان خود واکنش تندی از خود نشان داده اید به گونه ای که چند دقیقه بعد از نحوه برخوردتان متعجب شده اید که چرا من این برخورد را کردم؟ او که چیز خاصی نگفت!!!!
واکنش ناخودآگاه شما به محرکت ها بر اساس میزان فشار انرژی منفی ذخیره شده در ذهنتان صورت می گیرد. عدم اطلاع از این مکانیسم به سادگی می تواند باعث بروز واکنش های جبران ناپذیری شود.
بسیاری از قتل ها به همین دلیل ساده رخ می دهد به شکلی که قاتل پس از ارتکاب جرم از عملکرد خود در آن لحظه متعجب است و آن را بی سابقه می داند.
برای داشتن ذهنی آرام و تجربه آرامش درونی لازم است که از ذخیره انرژی های پست و ضعیف در ذهن خود جلوگیری کنید.
مشاجره با دیگران به هر دلیل باعث ذخیره انرژی پست در مخزن وجود شما می شود.
فکر کردن و مرور خاطراتی که احساس بد در شما ایجاد می کند به منزله تقویت کردن انرژی پست ضعیف شده ای است که از سالیان قبل در مخزن شما ذخیره شده است.
بسیاری از انسانها لحظات زیادی از زندگی روزمره خود را صرف فکر کردن، مرور کردن و صحبت کردن درباره موضوعی می کنند که سالها از وقوع آن گذشته است و حتی ممکن است فرد مخاطب اکنون در قید حیات نباشد اما بارها از طریق مرور خاطرات انرژی های پست چند سال قبل را دوباره در ذهن خود فعال کرده و قدرت می بخشد.
تا آنجا که می توانید به پیشنهادات قدرت اراده شخصی خود برای پرداختن به موضوعاتی که باعث ذخیره شدن انرژی های پست و ضعیف در وجود شما می شود پاسخ منفی بدهید.
برخی از انواع پیشنهادات قدرت اراده شخصی جهت آشنایی به شرح زیر است:
1- مشاجره با دیگران برای اثبات بی گناهی.
2- بحث کردن با دیگران برای اثبات مقصر بودن آنها.
3- صحبت کردن درباره موضوعات ناراحت کننده ای که هیچ تغییری در آن نمی توانیم ایجاد کنیم.
4- فکر کردن به موضوعاتی که قبلا رخ داده و باعث ناراحتی ما شده است.
5- فکر کردن به موضوعاتی که رخ نداده اما بیم رخ دادن آنها را داریم.
6- درد و دل کردن با دیگران درباره مشکلات خود و گوش دادن به درد و دل دیگران.
7- پیگیری اخبار مربوط به حوادث، بیماری ها و هر موضوعی که برای دیگران رخ داده است.
8- فکر کردن درباره دیگران به گونه ای که تمرکز ما بر رفتارهای ناشایست او باشد.
9- غیبت کردن و بیان رفتار و عملکرد نادرست افراد برای دیگران.
10- فکر کردن به رفتارهایی که ممکن است در مواجه شدن با فرد خاصی از او سر بزند.
این لیست را می توان تا اعداد 2 یا سه رقمی ادامه داد. با توجه به همین ده ردیف متوجه می شوید که تقریبا همه افکار و رفتار ما نامناسب بوده و در جهت ذخیره انرژی پست و ضعیف در وجودمان است.
اکنون بیشتر برای شما دلیل تمام نشدن مشکلات زندگی خود و اطرافیانتان واضح شده است.
اکثر انسانها در بیشتر اوقات زندگی در حال تکرار افکار و رفتاری هستند که انرژی های ضعیف را در وجود آنها ذخیره می کند.
بسیاری از افراد تصور می کنند قانون جذب راهکار یا روشی شگفت انگیز است که اگر به آن دست پیدا کنند زندگی آنها گلستان می شود. این در حالی است که همه ما در هر لحظه در حال استفاده از قانون جذب هستیم و خود خبر نداریم.
قانون جذب یاد گرفتنی نیست بلکه عمل کردنی است.
وقتی بدانید قانون جذب همان سیستم هوشمند جهان هستی است که بر اساس نوع و میزان انرژی ذخیره شده در مخزن وجود هر فرد اتفاقات را در زندگی او رقم می زند.
اگر باور کنید قانون جذب به این شکل عمل می کند به جای جستجو برای درک و یادگرفتن قانون جذب تمام تمرکز خود را صرف ذخیره انرژی مثبت در وجود خود می کنید.
میزان انرژی مثبت وجود شما به حد مناسب که برسد اتفاقات به صورت خودبخود در زندگی شما رخ می دهد.
شب گذشته با فردی درباره همین موضوع صحبت می کردم.
او درباره مشکل خود از من راهکار می خواست و من بعد از ارائه چند دقیقه توضیحات و ذکر مثال که همه مورد تایید او بودند تمرینی برای او درنظر گرفتم و گفتم این تمرین را به مدت 10 روز انجام بده و ببین چه نتیجه ای خواهد داد.
اولین سوالی که مطرح کرد این بود:
اگر من این تمرین را انجام بدم مثلا چطور این اتفاق در زندگی من رخ خواهد داد؟
پاسخ دادم:
نمی دانم چطور اتفاق خوب رخ خواهد داد اما همانطور که هر روز اتفاقاتی رخ می دهد که حال تو را بد می کند اتفاقاتی رخ خواهد داد که حال تو را خوب می کند.
این اشتباهی است که اکثر افرادی که با مباحث قانون جذب مواجه می شوند مرتکب می شوند.
اینکه اگر من تغییر کنم چگونه شرایط، افراد، موقعیت مالی یا هر موضوع دیگری در زندگی من تغییر خواهد کرد.
همه ما در زندگی شاهد اتفاقاتی بوده ایم که احساس ما را بد کرده است، با افرادی مواجه شده ایم که موجب ناراحتی ما شده اند، معاملاتی کرده ایم که بعدا متوجه شدیم مورد کلاهبرداری قرار گرفته ایم، موقع رانندگی با افراد بی احتیاط مواجه شده ایم که موجب ترس و وحشت ما شده اند و هزاران مورد دیگر.
هیچکدام از ما دلیل و چگونگی رخ دادن این اتفاقات را نمی دانیم اما همه ما به خوبی از میزان سطح انرژی و نوع انرژی ذخیره شده در ذهن خود اطلاع داریم.
پس می توان تشخیص داد این اتفاقات باعث آزاد شدن انرژی در وجود ما می شوند که هم نوع انرژی ذخیره شده در وجود ما هستند.
پس اگر نوع انرژی ذخیره شده در وجود خود را تغییر دهیم، قطعا اتفاقاتی در زندگی ما رخ خواهد داد که انرژی همسو با انرژی ذخیره شده در وجود ما را گسترش خواهد داد.
چگونه این اتفاقات رخ خواهند داد؟ هیچ کسی نمی داند. فقط خدا می داند.
نقش خداوند در زندگی ما
خداوند هیچ نقشی در زندگی شما ندارد. این شما هستید که در زندگی خود ایفای نقش می کنید.
شاید اولین بار باشد که این جلمه را می شنوید و احتمالا موجب ترس، نگرانی و سردرگمی شما شود.
دوباره تکرار می کنم:
بارها شنیده ایم که خداوند سرنوشت ما را رقم می زند. او اگر صلاح بداند خواسته ام را اجابت می کند و اگر صلاح نداند مانع اجابت خواسته ام می شود و در عوض خواسته ای که به صلاح من باشد را برای من اجابت می کند.
خداوند خواسته است که …..
خداوند نخواسته است که ….
خداوند دوست دارد …..
خداوند دوست ندارد …..
همه آنچه درباره خداوند شنیده ایم و می دانیم را می توانید در ادامه 4 عبارت بالا بنویسید.
این تمام آنچیزی است که درباره خداوند می دانیم.
با نهایت احترام برای تمام آنچه در این سالها درباره خداوند شنیده اید و باور کرده اید تمایل دارم دوباره تکرار کنم: خداوند هیچ نقشی در زندگی شما ندارد.
بسیاری از انسانها تصور می کنند خداوند هر روز مراقب آنهاست و از صبح تا شب آنها را زیر نظر دارد و درباره هر انسان به شکل جداگانه ای فکر و تصمیم گیری می کند.
درباره یک موضوع مثلا قبولی در کنکور، عده ای عقیده دارند خدا برای آنها خواسته که قبول شوند و همان لحظه عده ای قبول دارند که خدا برای آنها نخواسته است که قبول شوند.
همان افرادی که عقیده دارند خدا برای آنها خواسته در صحنه دیگری از زندگی نظرشان تغییر کرده و عقیده دارند این بار خدا برای آنها نخواسته است.
اگر به زندگی خود و اطرافیانتان توجه کنید همیشه درگیر این ماجرا بوده اید که کجا خدا برای شما می خواهد کجا برای شما نمی خواهد.
این نگاه به عملکرد خداوند به دلیل داشتن نگاه انسانی به خداست.
نگاهی که تقریبا همه انسان های جهان به خداوند دارند.
این درحالی است که خداوند همین لحظه به هیچ کدام از ما نگاه خصوصی و شخصی ندارد.
خداوند نیاز ندارد بداند من در این لحظه مشغول چه کاری هستم یا می خواهم چه تصمیمی بگیرم و لازم نمی داند در تصمیمات من دخالت کرده و خوب یا بد بودن آن را به من گوشزد کند.
او مرا آزاد آفرید و وارد این دنیای مادی کرد و به من فرصت داد تا هرآنچه می خواهم در این دنیای مادی تجربه کنم و پس از مهلت مقرر مرا به سوی خود باز می گرداند و گزارش عملکرد مرا بررسی می کند.
خداوند جهان هستی را هوشمند آفریده است. از این جهت لازم نمی داند در هر لحظه چشم به مخلوقات خود داشته باشد و آنها را زیرنظر بگیرد.
توضیحات مرتبط با عملکرد قانون جذب در ابتدای همین نوشته را به یاد بیاورید.
خداوند سیستمی در جهان قرار داده است که به صورت اتوماتیک پاسخ درخواست های انسانها را می دهد.
درخواست ها بررسی نمی شوند. صلاح یا شر بودن آنها سنجیده نمیشود و درخواست هیچ بنده ای تغییر پیدا نمی کند.
درخواست ها از طریق فریاد زدن یا گریه زاری کردن توسط خداوند دریافت نمی شود بلکه هر انسان به واسطه سیستم ذهن خود درخواست هایش را ارسال می کند.
زمانی که شما مشغول گریه زاری به هر دلیل برای اجابت دعای خود هستید، گوش خداوند صدای شما را نمی شنود بلکه احساس شما را دریافت می کند.
اگر هنگام گریه کردن در احساس بد باشید، خداوند دریافت می کند این بنده نیاز به تجربه اتقاقات بد بیشتری دارد.
اگر هنگام گریه کردن در احساس خوب باشید و فقط جهت برآورده شدن دعای خود گریه می کنید خداوند دریافت می کند این بنده نیاز به تجربه اتقاقات خوب بیشتری دارد درحالی که شما گریه می کنید.
احساس شما در هر لحظه به منزله دعا و درخواست شما از خداوند است.
خداوند به همه چیز آگاه است و حتی نیاز نیست برای او تعیین کنید که چه چیزی می خواهید شما فقط کافی است با احساس خوب و رضایت از بودن در دنیای مادی به زندگی خود ادامه دهید.
تمام نکات ارائه شده در قسمت های قبل نوشته های باورساز در جهت تغییر نگرش شما درباره خداوند می باشد. آگاهی که سبب می شود شما آگاهانه از همسو بودن با قدرت اراده شخصی دست برداشته و با قدرت اراده خداوند همسو شوید.
قدرت اراده شخصی شما در نهایت به قدرت اراده الهی ختم می شود. زمانی که شما بر اساس قدرت اراده شخصی خود فکر و عمل می کنید، نتیجه آن به شکل احساس در شما ذخیره می شود. اگر احساس منفی را در خود ذخیره کرده باشید سیستم قدرتمند اراده خداوند به انرژی ضعیف ذخیره شده در شما پاسخ داده و اتفاقاتی که انرژی همسو با آنچه در خود ذخیره کرده اید را وارد زندگی شما می کند.
نوشته های باورساز به شما کمک می کند تا از همسو بودن با قدرت اراده شخصی دست بردارید. به این شکل شما به مرور انرژی ضعیف کمتری را وارد مخزن وجود خود می کنید. به اندازه ای که از میزان انرژی منفی وجود شما کاسته شده و در مقابل انرژی قدرتمند الهی جایگزین شود، اتقاقات و شرایط جدید و متفاوت در زندگی شما رخ می دهد. اتفاقاتی که انرژی همسو با انرژی تازه ذخیره شده در مخزن وجود شما هستند.
اگر فردی به دلیل همسو بودن با ارده شخصی همواره در احساس بد باشد و مخزن وجود خود را از انرژی های ضعیف پر کرده باشد اهمیتی ندارد به چه میزان برای جلب رضایت خداوند از طریق انجام اعمال و رفتار نمایشی تلاش می کند، خداوند تغییری در شرایط او ایجاد نخواهد کرد تا زمانی که او خودش بخواهد و تصمیم بگیرد و خود را همسو با قدرت اراده خداوند قرار دهد.
همسو شدن با قدرت اراده خداوند از طریق رفتارهای نمایشی از قبل توصیه شده بدون ایجاد تغییر در احساس و نگرش فرد رفتار کننده انجام نمی شود. بلکه همسو شدن با قدرت اراده خداوند یک طریق و روش نگرش و زندگی است و هیچ شباهتی به آنچه به ما گفته شده است ندارد اما نتیجه آن صدها برابر قوی تر و تاثیرگذارتر از روش های قبلی است.
میزان همسو بودن با قدرت اراده خداوند یا اراده شخصی، احساس شما در هر لحظه از زندگی است.
اگر احساس بدی دارید به هر اندازه نیایش کنید اما احساس شما تغییر نکند تاثیری در بهبود شرایط زندگی شما نخواهد داشت.
اگر احساس خوبی دارید و مانند دیگران یا گذشته نیایش نکنید تاثیری در خراب شدن یا مورد عذاب الهی قرار گرفتن شما نخواهد داشت.
به این نکته توجه کنید:
احساس بد همیشه دلیل دارد اما احساس خوب می تواند هیچ دلیلی نداشته باشد.
دلیل اینکه ذهن انسان به طور خودبخودی تمایل به احساس بد دارد این است که ما موجوداتی منطقی هستیم و باید برای هر حالت در زندگی دلیل داشته باشیم. چون به راحتی می توانیم برای احساس بد خود دلیل داشته باشیم به صورت ناخودآگاه ترجیح می دهیم در احساس بد باشیم چون برای آن دلیل داریم و این برای ما منطقی تر است.
وجه مقابل احساس بد، احساس خوب است.
اگر شما در احساس بد نباشید، خودبخود در احساس خوب خواهید بود. از این رو ممکن است دلیل قانع کننده ای برای احساس خوب نداشته باشید، از این رو به صورت ناخودآگاه تصور می کنید یک جای کار ایراد دارد که من حالم خوب است چون دلیلی برای آن ندارم.
از آنجایی که قدرت اراده شخصی همیشه با منطق سروکار دارد ترجیج می دهد در احساس بد باشد چون منطقی و قابل قبول است.
بسیاری از ضرب المثل ها و پندهایی که از گذشته به ما رسیده و وعده ناراحتی و غم و غصه را می دهد به این دلیل است که آنها هم دلیل قانع کننده ای برای احساس خوب و خوشحال بودن نداشته اند اما انبوهی از دلایل منطقی برای بودن در احساس بد سراغ داشته اند.
بنابراین وعده نگران بودن، ناراحت شدن و اتفاقات بد را داده اند.
در قسمت بعدی درباره عملکرد خداوند در واکنش به انرژی درونی انسان توضیح داده می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.29 از 24 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
بسیار خوشحالم و خدا را شکر می کتم که در این مسیر قرار گرفته ام. بهترین دوستم مطالب همین سایت است و با احساس خوب می خواهم دعای دیگری کتم و درخواست دیگری برای خدای عزیز بفزستم.
بهترین کار این است که بی دلیل و برای موضوعات ساده خود را عصبانی نکنیم. و دقیقا انسان ها فکر می کنند کسی که زود عصبانی می شود یا زود ناراحت میشه، انسان داناتری هست. بارها برایم پیش آمده که یک موضوع ساده را برای خودم بزرگ کرده ام و در موردش با چتدین نفر صحبت کرده ام و ضریب تاثیر آن موضوع بر روح و روانم را افزایش داده ام.. در آن شرایط نه تنها کاری نکرده ام بلکه کارهای روز مره هم مختل شده است. و بعد چند روز فهمیدم این حجم از عصبانیت برای آن موضوع اضافه بود و بار منفی ذهن خود را بی دلیل زیاد کرده ام. . تمرینم این هست که به حرف های اطرافیان حتی عزیزان و خانواده ام حساس نباشم،، و این در نهایت یک نعمت خدا هست که با درخواست مثبت به من هدیه می کند.
به نام خدای مهربان
با سپاس از استاد عزیزم که باعث شد من متوجه بشم چرا بعضی وقتها دنیا با ما سر ناسازگاری دارد همیشه با خودم فکر میکردم چرا من که کار بدی نکردم ولی الان متوجه شدم همین که انرژی تضعیف شده وارد بدن خود کردیم و همه اون ده مورد رو تقریبا انجام دادیم پس چطور دعای ما مستجاب میشه یا چطور شرایط اطراف ما به خوبی پیش بره من توی کنترل کردن خودم در مقابل دیگران خیلی ضعیف هستم همیشه نمیتونم خودم رو کنترل کنم و سریع برخورد میکنم الان دیگه روی خودم کار میکنم که انرژی تضعیف شده برای خودم ذخیره نکنم و احساس خوب داشته باشم تا دنیا هم برای من جای قشنگی بشه چه روزهایی و چه ساعتهایی به رفتار دیگران فکر کردم و گذشته و هیچ اتفاقی هم نیافتاده فقط من خودم رو اذیت کردم
ممنون از شما استاد خدا خیرتونوبده چقدر قشنگ برای ما توضیح میدید واقعا مارو به راه راست هدایت میکنی
امروز حالم خوب شد با این مطالب خیلی درگیری وهنی داشتم در مورد دیگران همش به حرفای اونا فکر میکنم دیگه این کار رو نمیکنم
یه روز با همکارم بحثمشد البته بحث کوچیکی بود اینقدر در موردش حرف زدم که بحث بزرگ شد و خیلی عواقب بدی داشت نمیدونستم با حرف زدن در موردش انرژی ضعیف شده ذخیره کردم ممنون که ما رو آگاه کردید 🙏
به نام حضرت عشق
سلامی به زیبایی نغمه یکدل گنجشکان روی درخت در یک روز بهاری
الهی بیکران شکرت که باز آگاه ترم شدم
الحمدلله رب العالمین.
ما آدما معمولا بیشتر وقت زندگیمونو صرف فکر کردن ، تکرار کردنش و حرف زدن درباره اون فکر میکنیم
حالا این حرف زدن میتونه غیبت فردی باشه
میتونه نه حرف زدن درباره یک خاطره شیرین باشه
خب هرکدوم از این ها یک احساسی در ما ایجاد میکنه دیگه
درسته؟!
خب مگه نگفتیم احساسمون نشان دهنده سطح انرژی درونی ما هست؟!
مگه نگفتیم انرژی درونی باعث میشه و میگه که یک اتفاق چگونه در زندگی رخ بده؟!
سیستم جهان هستی در پاسخ به میزان انرژی ذخیره شده در هر فرد اتفاقات و شرایط را وارد زندگی او می کند.
این کامل ترین و ساده ترین تعریف قانون جذب است.
خب حالا که این رو فهمیدیم باید حواسمون باشه که زندگیمون با چه سطحی از انرژی سپری میشود ؟!
و برای این کار فقط لازمه به پیشنهادات اراده شخصی یک( نه )محکم گفته بشه
الان غیبت کردن و بد کسی را به یکدیگر گفتن به تو احساس خوب میده و تورو به خواستت میرسونه یا مرور خاطرات شیرین زندگی؟!
کدوم بهت احساس خوبی میده همون تورو به خواستت میرسونه
اون تعدادی که حال و احساست رو خراب و بد میکنه، از پیشنهادات اراده شخصی هست
پیشنهادات اراده شخصی هم که واقعا گسترده هستش
الان که فکر میکنم بیشتر به رحمان و رحیم بودن خدا پس میبرم
که چقدررررر میتونه مهربان باشه که بگه هرچی خواستی همون رو از طرف دنیا بهت میدم
خدای من همون خدایی هست که میگه
صد بار اگر توبه شکستی ،باز آی
خدای من همون خدایی هست که نمیگه چون الان خوشحاله بعدا باید ناراحت باشه ، بلکه میگه باید همیشه شاد باشه و منم بهش بیشتر میدم
خدایا منو ببخش که چقدر اشتباه فکر میکردم
و فکر میکردم هر کی این دنیارو بخواد و خوشحال باشه اشتباه میکنه ، در صورتی که کاملا در اشتباه بودم و تازه فهمیدم مومنان باید از خدا طلب عمر طولانی کنند تا خیر بیشتری انجام دهند
و چه خیری زیباتر از همسو شدن با خدا ، مهربانی با خود،دنیا و تمام مردم ؟!
زیبایی از این زیباتر که احساس خوب رو به خودت و جهان و بقیه آدم ها هدیه کنی؟!
الهی شکرت که آگاه شدم
استاد ممنونم بابت این هدیه
خدایا کمکم کن که منم به دیگران حال قشنگ با تو بودن هدیه کنم االهی آمین
الهی شکرت
زندگیاتون خدایی
یاحق مدد
سلام فرمانروا،
سلام ب استاد عزیز،و دوستانم
زندگی سر بالایی و سرپایینی،فراز و نشیب زیادی داره،یکیش همین تاثیر رابطه من با دیگران است.من هر چقدر وصل ب پروردگارم باشم و متوسل ب خودش شوم. و از شرک و ترس ها دوری کنم و این آگاهی را در سن پایین دریافت کنم ،حتما همسری از سوی خداوند برایم فرستاده خواهد شد.
حال،اکنون چه باید کنم؟
از زمانی که با قوانین آشنا شدم از خداوند در خواست عشق و هماهنگی ودر وحدت بودن ،را در زندگی خصوصیم میخواهم.
و او بی نظیر)داره آرام آرام با قانون تکامل و توجه..قانون دیدن زیباییها.توجه ب نکات مثبت و ازهمه مهمتر شکرگزاری بخاطر وجود عزیزانم..حضورش را در قلبمان ودر خانمان نمایان میکند.و نورش را عاشقانه میتاباند..
الهی شکرت
ما با کمک خواستن از خداوند هم میتوانیم انسانهای فرکانس بالا و آدم های مناسب را وارد زندگیمان کنیم.
سیستم جهان ب میزان انرژی و فرکانس من است که آدم ها و شرایط و اتفاقات و موقعیت ها را برایم میسازد.
من چقدر ب خدایم اعتماد دارم..و توکل )
و در خواست های خوب میفرستم که طبق خواسته من زندگیم شکل میگیره؟من چقدرآزاد و رها هستم؟
من هر بخواهم خداوند ب همان شکل در میاد..
راه راست و صحیح را از او بخواهم خودش همان راه و مسیر میشه..راه پر از نور و چراغانی شده ..پر از گشت و گذار،پر از شور و شادی که من با رقص و آواز از آن مسیر ب مقصدم میرسم.
خداوند نمک روی غذایم میشود برکت زندگیم..پول و ثروت ،عشق و سلامتی،همان میشود که من میخواهم.
خداوند میتواند بیماری و شر و آدم های فاسد شود.
خداوند ب من عقل و قدرت خلق کردن را هدیه کرده.
و چه عالی که من عقل و عشق را باهم داشته باشم.در عرفان ب این ۲ عملکرد مهم (رندی)میگویند.. رند آن است که فرد ،وقتی عقلش را بکار می گیرد.هم زمان عششق در کنارش در جریان و هماهنگ هم هست.
این همزمانی و رندی میگوین.
و اگر عمل من پر از ترس و شرک،کینه و دشمنی و و و و باشد شیطان حضور پیدا میکند.
مواظب کنترل ذهنمون باشیم..که شیطان در کمین نشسته..
خداوندا:حال مرا ب بهترین شکل ممکن،زیباترین شکل ممکن،احسنترین شکل ممکن..دگرگون فرما…آمین
من ب دستان خدا خیره شدم،معجزه کرد.
به نام الله یکتا
دورود فراوان به استاد عزیز
به اندازه ای که روابط شما با دیگران تغییر کند به همان اندازه رابطه شما با خداوند بهبود پیدا می کند و احساس آرامش و در صلحبودن با خود را تجربه خواهیم کرد
بحثکردن یا ثابت کردن یا راضی کردن و موجه کردن خودمون جلوی دیگرای همسو با قدرت اراده شخصی است
و این باعث ذخیره انرژی منفی و کم آوردن ما می شود
فکر کردن و مرور خاطراتی که احساس بد در شما ایجاد می کند به منزله انرژی شعیف است
سیستم جهان هستی در پاسخ به میزان انرژی ذخیره شده در هر فرد اتفاقات و شرایط را وارد زندگی او می کند.
قانون جذب همان سیستم هوشمند جهان است که بر اساس احساسات و انرژی و حال درونی ما اتفاقا را وارد زندگی ما میکند
خداوند هیچ نقشی در زندگی شما ندارد.
و همواره پاسخ متناسب با نوع انرژی و احساس درونی ما رو میدهد
اگر هنگام گریه کردن در احساس بد باشید، خداوند دریافت می کند این بنده نیاز به تجربه اتقاقات بد بیشتری دارد.
اگر هنگام گریه کردن در احساس خوب باشید و فقط جهت برآورده شدن دعای خود گریه می کنید خداوند دریافت می کند این بنده نیاز بهتجربه اتقاقات خوب بیشتری دارد درحالی که شما گریه می کنید.
با سلام خدمت شما استاد عزیز
مدت های زیادی در زندگیم فکر میکردم باید با دیگران بحث کنم و اونا رو قانع کنم و عقیده خودم رو به اون بفهمونم ،
در صورتی که اشتباه فکر میکردم و عقاید من هیچ ربطی به کسی دیگر نداره ،
من مسعول ذهنم و باور های خودمم ،
و هیچ کس نمیتواند باور های ما رو عوض کنه مگر خودمان بخوایم که تغییر کنیم و باور های درستی پسدا کنیم،
سالها فکر میکردم که سرنوشت ما رو خداوند از قبل تعیین کرده و نوشته است،
همیشه وقتی حال بدی داشتم،خدا رو مقصر میدونستم ،و فکر میکردم که اون برای من سختی قرار داده و من رو در زندگی داره امتحان میکنه،
و من برای هدفهام باید گریه و زاری کنم و التماس کنم تا خداوند دلش به حال من بسوزه و به دعاهای من جواب بده،
وای خدایا چقدر الان برام این طرز فکر قدیم خودم خنده داره،
خدایا من تو رو چگونه شناخته بودم و تو چگونه بودی،
خدایا قدرت تو بینهایت است و من تربیت و باورهای غلط خودم رو گردن تو انداخته بودم و سالها عمر خودم رو هدر داده بودم،
اما الان که تغییر کردم باورها و افکار جدیدی و درستی دارم و در مسیر اراده تو حرکت میکنم احساس بهتری دارم،
من زندگی قبلاً رو دوست داشتم اما تو در اون ه را به من میدادی که من میخواستم و انتخاب من غم و اندوه و ناراحتی بوده،
اما عاشق الان و این زندگی دوباره خودم هستم که با در کنار تو بودن نزدیک تو بودن و همسو با اراده تو حرکت کردند شادم آرامش دارم و راضی هستم ،
پس برای این سپاسگزارم خدای مهربونم که جواب انسانهایی رو که واقعاً با احساس خوب میخواهند که تغییر کنند و به هدف و خواسته خودشون برسند رو به این زیبایی میدی،
خدای عزیزم از اینکه در کنار من هستی و حواست به من هست از تو ممنونم و من امروز خودم رو با اراده تو زیباتر میکنم و از افکار منفی و انرژیهای پایین دوری میکنم،
و با لبخند مهربانی و شادی در آرامش ز خودم رو با احساس خوب شروع میکنم و هر روز میخواهم که بهترین خودم باشم تا سپاسگزارترین احساس رو داشته باشم و به نظر من راضی بودن از داشتهها زیباترین سپاسگزاری است،
و انسانهای آگاه و ایمان آور با توکل و احساس خوب از زندگی خود لذت میبرند و افکار زیبایی دارند و در جهت رشد و گسترش ذهن خودم من هم تلاش میکنم که همیشه همسو با اراده خداوند زندگی زیباتری رو تجربه کنم،
باتشکرازشما
سلام استاد
خداراشکر درتاریخ 1402/08/22 توانستم این فایل را بخوانم
استاد درمورد تاثیر روابط با دیگران بر زندگی شخصی چقدر قشنگ مثال زدید که مثلا گنجایش انسان برای افکار منفی 20 است که اگر برای هر فکری مقداری از این گنجایش پرشود ما به راحتی با اندک برخوردی واکنش بسیار شدیدی ازخود نشان میدهیم که علاوه برخودمان برای دیگران هم حیرت انگیز خواهد بود که مگر من چی گفتم و یا چکار کردم که فلانی چنین عملی را انجام داد درحالی که افرادی که ظرفیت آنها گنجایش بیشتری داشته باشند درآن موضوع صبر بیشتری دارند و حتی با یک لبخند میتوانند فشار عصبی به فرد مقابل را خنثی کنند و چقدر خوبه که ما هم بتوانیم گنجایش ظرف خود را از افکار منفی خالی کنیم و به قولی همیشه درحال اثبات کردن اینکه حق با من است و یا من درست میگم نباشیم . من درمحل کارخودم دیدم افرادیکه وقتی از سوی همکارو یا مدیر و معاون مورد مواخذه قرار بگیرند خیلی راحت و بدون واکنش ازکنار آن موضوع رد میشوند و حداقل ناراحتی خود را درجمع نمایش نمیدهند حتی اگر خیلی ناراحت شده باشند و کاری میکنند که واکنش شدید مدیر و معاون و یا همکار را به خودشان برمیگردانند و آنها دراین قضیه با توجه به نوع رفتار بدشان درجمع مقصر جلوه داده میشوند درحالی که خیلی از همکاران واکنش ناراحت شدن – جوااب دادن – ثابت کردن حرفشان بیشتر دیده میشود تا رها کردن آن موضوع و چقدر این موضوع جای کار و تمرین دارد .
تا آنجا که می توانید به پیشنهادات قدرت اراده شخصی خود برای پرداختن به موضوعاتی که باعث ذخیره شدن انرژی های پست و ضعیف در وجود شما می شود پاسخ منفی بدهیدو این کار فقط با توجه و تمرینن و صبر امکان پذیر خواهد بود .
مشاجره با دیگران به هر دلیل و فکر کردن درمورد اتفاقات گذشته که اصلا دیگر نمیشود تغییری درآنها به وجود آورد باعث ذخیره انرژی پست در مخزن وجود شما می شود و چقدر احساس مات را بد میکند مثل من دوباره بابت یک موضوعی در محل کار که مربوط به گذشته است حالم بدشده و از دیروز تا الان هنوز احساس شادی و آرامش ندارم و الان که خوب فکر میکنم میبینم من چقدر انرژی پست را درذهن و مغزم ذخیره کردم و چند وقت یکبار آنها را دوباره به یاد میآورم و احساسم بد میشود درحالی که دیگران اصلا متوجه این ناراحتی و احساس بد نیستند و به کارهای خودشان مشغولند ومن به جای زندگی با اراده خداونددارم گوش به شیطان میدهم که حالم را بد کنه و مطالب و فکرهای بد را جذب میکنم
خداوند هیچ نقشی در زندگی شما ندارد.
استاد برای اولین باراست که این مطالب را میشنوم که خداوند هیچ نقشی درزندگی ما ندارد و ما با احساس و افکارمان سرنوشتمان را رقم زدیم باورکردنی نیست که خداوند دنیای به این بزرگی را فقط از طریق احساس و افکار اداره میکند و به قولی جذب اتفاقات با ذهن شکل میگرد و مقصر اصلی برای هر اتفاقی درزندگی خودمان و افکارمان است بارها درمدرسه و خانواده و جامعه شنیدیم که اگر خدا نخواسته باشد برگی از درخت نمیافتد و خداوند هرچه به صلاح ما باشد آن را برای ما مقدر میکند و ما نمیتوانیم از آن قضیه فرار کنیم درحالی که دراین مبحث حرفها و صحبتها کاملا برعکس است و خداوند سیستم اتوماتیک در جهان قرارداده که جواب خواستها را به صورت خودکار و با توجه به احساسها انجام میدهد و بنازم قدرت بزرگی خداوند را در حکمیم و دانا بودنش
احساس بد همیشه دلیل دارد اما احساس خوب می تواند هیچ دلیلی نداشته باشد.
دقیقا مقابل احساس خوب احساس بد است و اگر ما زیاد به افکار منفی فکر نکنیم و کنترل روی ورودیهای ذهنمان داشته باشیم و افکار مثبت را وارد کنیم به راحتی احساس ما خوب میشود و احساس استرس و ناراحتی از بین میرود و آرامش و شادی را جایگزین میکنیم
به امید روزی که بتوانیم تمام این آگاهیها را درزندگی به کار ببریم و هرروزمان بهتر از دیروز شود .
سلام بر خداوند مهربان ودوست داشتی خودم
سلام بر استاد وهمه همراهان
امروز که این نوشته ابن بخش رو خوندم به خودم گفتم که چقدر خوب بود که من این مطلبو رو به شکل عملی انجام بدم تا اون نتیجه خوب رو دریافت کنم
من مشگلی بخش اول دارم اون زمان کنترل افکار همسرم رو ندارم بارها میخواست که اون زمان بتوانم ییرفنار کنترل کننده رو اجرا کنم بعضی وقتها اون به جای آرام شدن شدیدتر عصبی میشه 2 من فقط اون زمان اگه ساکت باشم آرامش میگیره
ولی یی وفتی هست که فرزندانم میگناین سوکت اشتباه نباید باشه تو اون زمان ساکت نباش چون اون تشویق به بیشتر تکرار این حرکت توذهنش میشه یی الکو براش شده
دراون زمان با کمکردن ارده شخصی خودم امکان بهتر شدن رو به زندگیم میدم
حالا که شما میگید احتمال اشتباه هم هست نگرانی من رو به بیشتر شد چطور این مسئله رو حل کنم که خدایی نکرده دچار این این مشکل نشم چون به تازگی افت قند خون مرور افکار منفی زیادی رودار بعضی زمان خودم میمونم چکارکنم هرچی صحبت باهش میکنم نتیجه برعکس رو دار آرامش کم رنک میشه جطور بتوانم این مرو افکار رو تو ذهنش کم کنم چه کاری رو انجام بدم که این عادت ترک کنه جون داره روی اعصابش بیشتر اثر میزاره
شماکفتید که اگه من بتوانم تو بخش انرژی منفی ذهنم مرو داشته باشم هرچی هم دعا کنم چون اون زمان حسم بدهست ازهمون نوع احساس به زندگیمون وارده کرده اگه بازم همون زمان در دعا احساس خوبی رو داشته باشیم ازهمون نوع احساس به زندگیخودمون واردمیکنیم خوب حال که من برای همسرم دارم دعا میکنم همش باید تواحساس خوب کمک کنده باشم که این کمک باشه از طرف ارده الهی پیش بیاد
نه من بخواهم به وجود بیارم
زمانی اینکاررو درست که ارده شخصیی خودم ملاک قرار ندم با ارده خداوند اول خودم روهمسو کنم تا خداوند هم زمانی زو مشخص کنه نه من
همسرم رو اون که اصلا این مسئله فبول نداره با همسو شدن خودم امکان پیش میاد که اون همسو بشه چون نیت کمک به همسرم هست تا خودم
خداوند هر چیزی زندگی ونیتی من خبرداده مهم زندگی کردن بدون ارده شخصی خودم دردنیای مادیات است وکارهای روی بخشی که به این هدف کمک میکنه ودر زمان قرارگرفتن و مکان رو به خداوند سپرده خودمرو با ارده خداوند همسو کنم
با انجام این مراحل کنارنکشیدم ازجم جدا نشدن با درکنار این افراد وکمک به این افراد به اون نتیجه دلخواه خودم میرسم
با فبول این کمک به وسیله ارده خداوند نشان از برطرف کردن ارده شخصی ام وقبول ارده الهی هست وهمسو شودن خودم درمرحله اول بعد کپک خداوند که ارده الهی هست
خدا پشت پنا هتون یا حق حق نگه دارتون
باسلام خدمت شما،
رفتار ما انسان ها با دیگران و برخورد ما با افراد نزدیک من خیلی تاثیر در احساس و انرژی ما دارد وقتی که سطح انرژی ما بالا باشد می توانیم به دیگران هم احساس خوبی منتقل کنیم که در نهایت باعث خوشحالی بقیه یا به قول معروف انرژی مثبتی را وارد آن جمع میکنیم اما اگر سطح انرژی مان پایین باشد و کنترلی روی افکارمان و انرژی مان در طول روز نداشته باشیم از صرف انرژی برای افکار بعد از احساس برای خودمان استفاده بیشتری به طور ناخودآگاه می کنیم برای مثال اتفاق هایی که دوست نداریم رو به سمت خود جذب میکنیم از روی دادن اتفاقها یا احساس خوب در طول روز جلوگیری می کنیم،
باید همیشه در عملکرد خود با دیگران و خودمان نسبت به سطح انرژی اگاهانه رفتار کنیم بلکه ساعت انرژی انسانها احساس آنها را بیان میکند وقتی انرژی شما بالا باشد و قدرت زیادی داشته باشد میتوانید تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نگیرید و واکنش نشان ندهید و همیشه همسو با اراده خداوند در همه لحظات و همه شرایط به اهداف و خواسته های خود فکر کنید و زندگی کنید اما اگر از یاد ببرید و گاهی با افرادی هم مسیر و هم کلام شوید که سطح انرژی پایینی دارند احساس شما بد میشه و باعث میشه که با اراده شخصی همسو شوید،
من هم تا مدتها که این آگاهی رو نداشتم فکر میکردم که زندگی ما دست نوشته خداوند است و خداوند از قبل سرنوشت انسان را تعیین می کند که بر اساس این سرنوشت زندگی کنیم و آیا اتفاق های خوب یا بد رو خدا برای ما میخواهد؟
تا اینکه به این پی بردم که زندگی انسانها با افکار آنها و نسبت به دیگران و خودشان تعیین می شود و خداوند در سرنوشت انسان ها دست ندارد بلکه با افکارمان سرنوشت خودمان را میسازیم،
در نوشته های شما خوندم که خداوند هیچ نقشی در سرنوشت ما دارد اما قدرت بسیار بالایی دارد و هر کس که با اراده خداوند زندگی کند و احساس خوبی داشته باشد به نتایج دلخواه خوب و خواستههای خودش میرسد در واقع وقتی که انسان از خدا خواسته ای را با احساس خوب و حال خوب بخواهد بهتر نتیجه می گیرد زیرا که خوبی ها همیشه از صفات خدا هستند و خداوند برای انسان هم از صفات خوب خودش قرار داده است وقتی که درون ما است زیبایی عشق و مهربانی خودش قرار داده و ما هم میتونیم مانند خداوند رفتار کنیم برای همین است که میگوید خداوند نقشی در سرنوشت ما ندارد یعنی ما انسان ها هم می توانیم همانند خدا رفتار کنیم و خالق زندگی خودمان باشیم خالق اتفاق های خوبی برای خودمان باشیم خالقی باشیم که به انسانها خوبی و مهربانی کنیم بدون داشتن انتظار از آنها و به جهان هستی عشق ورزیم تا چیزهای خوبی را تجربه کنیم،
وقتی که با آگاهی در رابطه با این موارد فکر می کنم من هم بسیار دوست دارم که در این مسیر باشم و این تجربیات رو به دست بیارم و در راه رسیدن به اهداف از این تمرینات خوب عمل کنم و درس بگیرم برای همین است که من هم به خداوند توکل کرده ام و با قدرت اراده خداوند در زندگی همسو هستم تا همانند خداوند انسانها را زیبا و دوست داشتنی بدارم خوبی کنم و احساس خوبی نسبت به خودم و زندگی داشته باشم تا از نعمت های بیشمار خداوند بهره مند شوم تا به خواسته های خوبم در این مسیر دست پیدا کنم،زیرا زیباترین مسیر زندگی و گذران طول عمر ما زندگی با اراده خداوند است و همیشه خداوند برای انسانهای زیبایی و خوبی سلامتی عشق و محبت رو قرار داده تا از آن با احساس خوب و دوست داشتن و راضی بودن و به دست آوردن این نعمت های بی نهایت او استفاده کنند و لذت ببرند و در جهان زندگی خود را خلق کنند،
باتشکر ازشما
سلام خدمت همه عزیزان همراه
ضمن سپاس از خداوند حکیم و تشکر از آقای عطار روشن
اکثر اوقات بازیهای ذهن و گفتگوهای درونی اونقدر برای ما واقعی جلوه میکنند که ما آنها رو با حقیقت های زندگی اشتباه میگیریم و دلیلش هم این ست که شیطان همیشه از خود ما بر ما حمله میکنه.
راست و نا درست بودنش رو نمی دونم ولی من قبلا شنیده بودم که وقتی خدا گل آدمی را شکل داد اون رو ۴۰ روز در بهشت به حال خودش گذاشت و بعد ۴۰ روز از روح خود در او دمید و…. در این مدت شیطان کنجکاو بود که اینچه خلقتی ست که این قدر برای خدا خاص هست و به همین دلیل تصمیم گرفت که به درون این موجود عجیب بره و اون رو بشناسه.شیطان به شکلی خودش رو در می آورد و به درون این کالبد گلی می رود و تمام اجزا و درون اون را می گردد و…ولی نمی تواند به قلب او راهی پیدا کند
فکر کنم این تفسیر را در یکی از تفاسیر قران خواندم
خلاصه میگویند به همین دلیل هست که شیطان خوب بلد هست که هر کس را چگونه فریب دهد و وسوسه کند ولی از آنحایی که قلب هر انسان جای خداست او به قلب آدمی نمی تواند راه پیدا کند شیطان ما را با محتوای مخزن خودمان وسوسه و فریب می دهد
دیشب که داشتم از سر کار به خونه بر میگشتم خسته از وسوسه ها و هجوم افکار منفی و تلاش خودم برای مثبت کردن افکارم بودم.انگار منیت من خیلی خودش رو درخطر می دید و و داشت هر چه در چتته داشت خرج میکرد تا ترس و نگرانی را در وحودم زنده تر کنه. کمی نا امید شده بودم و ته دلم میگفتم پس کی خلاص میشم تا کی باید …..
واقعا من گاهی وقتها کم میارم .افکار متفی از نوع ترس و نگرانی مدام به من حمله میکنند و هر چه میخوامحسم را بهتر کنم موفق نمی شم.
یکباره ندایی در درونم گفت یگانه تو غیرت نداری؟تو به خاطر خودت و آرزوهات غیرتی نشده ای؟تو میخوای اونهایی که تنهات گذاشتند به خاطر متارکه کردنت رو شاد کنی؟اونهایی که دارند میگویند یگانه بیچاره تو زندگی خیر ندید رو تایید کنی؟میخوای زبون و خوار از دنیا بری؟
تنم لرزید از این صحبت درونی
تصمیم گرفتم فقط مطالب سایت رو بخونم و تمرینات رو انجام بدم و فقط با خدا حرف بزنم و تمرکزم روی خوبیها باشه
تصمیم گرفتمهر چند سختمه ولی بنویسم هر لحظه بنویسم
میخوام اون دنیا برای خدا کسی باشم که تا اخرینتفسم جهاد کردم با متیتم میدانم قدمهایم اولش ضعیف هست ولی خدا حواسش بهم هست
خدیا غیرتم را برای اصلاح زندگیم خدایا غیرتم را برای شبیه تو شدن هر لحظه بیشتر کن
سلام
ب اندازه ای ک روابط شما با دیگران تغییر کند ب همان اندازه رابطه شما با خداند بهبود داده میشود و احساس ارامش و در صلح بودن با خود راتجربه خواهید کرد
برای داشتن ذهن ارام و تجربه آرامش درونی لازم است از ذخیره انرژی های پست و ضعیف در ذهن خود جلوگیری کنید
مشاجره با دیگران ب هر دلیل باعث ذخیره انرژی پست در مخزن وجود شما میشود
فکر کردن ومرور خاطراتی ک در شما احساس بد ایجاد میکند ب منزله تقویت کردن انرژی پست ضعیف شده ای است ک از سالیان قبل در مخزن شما ذخیره شده است
قبلا سر هر موضوعی با پدرشوهر و با خانواده شوهرم با پدرم با همسرم بحث میکردم مشاجره میکردم و میومدم تا هفته ها ب اون حرفها فکر میکردم از اینک ی ادم چقدر میتونه بد باشه و اینا و من داشتم انرژی خودم ب هدر میدادم و خودمو دچار انرژی های پست میکردم و بعد هی با گفتن کار اونها و مرورشون انگار نمک ب زخمم میپاشیدم
وتموم لحظات من مال خودم نبودن
همش باهاشون بحث میکردم ک اثبات کنم اشتباه میکنم اما درواقع انگار ب خودم سیلی میزدم و اونها ب هیچ وجه ک قبول نمیکردن و برمیگشتم ی حرفهایی میزدن ک بیشتر منو مریض میکرد
یا مدام با این اون درمورد اتفاقاتی کارها رفتارهای ک دیگران میکردنو منو ناراحت میکرد حرف میزدم
حرف میزدم خالی شم اما بیشتر سنگین و سنگین میشدم
مثل دیروز ک خالم داشت ی چیز میگف اون خاطرات تلخ برای من تکرار شد و من شروع ب حرف زدن در مورد اونها کردم و خودمو مریض کردم و اومدم با خودم با همسرم بداخلاقی کردم
هی در مورد رفتار دیگران حرف میزدم ک چرا اون کارو کرد فلانه بهمانه
سیستم جهان هستی در پاسخ ب میزان انرژی ذخیره در هر فرد اتفافاتو و شرایط را وارد زندگی اومیکند
خدوند مرا ازاد افرید و وارد دنیای مادی کرد و ب من فرصت داد تا هر انچه میخواهم دراین دنیای مادی تجربه کنم و پس از مهلت مقرر مرا ب سوی خود باز میگرداند و گزارش عملکرد مرا بررسی میکند
یعنی اینک من قدرت انتخاب و اختیار دارم
سرنوشت خودمو خودم میسازم ن شانس ن اقبال ن سرنوست اینها نیس بلک تود خودمم
خداوند با احساس ما هست ک درارتباط است خداوند سیستمی در جهان قرار داده ک فقط وفقط با احساس ما کار داره ک احساس ما خوبه یابده و اتفاقات زندگی ما براساس این احساسها رقم میخورد ن برحسب شانس قسمت و خاص بودن
قبلا بر عکس شنیده بودم ازدواج میکرد طرف همسرش خوب نبود و اونو گردن قسمت میانداخت
یا در شغل مورد نظرش موفق نبود تقصیر شانس بود
یا مثالهایی از این قبیل
من از سیستم خدا نااگاه بودم و ن تنها من بلک عظیمی از مردم خبر ندارن
ک چرا نباید در دوران تحصیل اینها ب ما گفته نشه
منی ک این همه تحصیل کردم چ فایده ک خدای خودمو جهانی ک در ان زندگی میکنمو نشناسم
یا این همه مردم چرا نباید بفهمن ک جهان چجوریه
همیشه فک میکردم باید پدر پول دار داشته باشی برای موفق شدن
اماالان میفهمم ک خدا منو ازاد خلق کرده تا زندگی کنم
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
دیدگاه خود را به اشتباه در پاسخ به دوست دیگری نوشتید
سلام اخه دیدگاه من برای این فایل ثبت شده
درردیدگاه دوست دیگه ای ننوشتم
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
این جمله چقدر زیباست که گفتین به اندازهای که روابط شما با دیگران تغییر کند به همان اندازه با خداوند رابطه شما بهبود پیدا می کند و احساس آرامش و در صلح بودن با خود را تجربه می کنید .
ااینکه حتما باید یه کسی و سرجاش بنشونی اثبات کنی که تو درست می گه این خیلی در اطرافیان من هست و من اینجوری بزرگ شدم ولی خودم اینجوری نبودم حالا یا نخواستم بلد نبودم نمی دونم یا شاید هم خدا می خواسته که من همسو باشم با اراده خودش ولی همیشه اطرافیانم به منم می گفتن تو چقدر ترسویی دختر باید اینجوری رفتار کنی .. ولی من هم این باورها در وجودم رخنه کرد و دیگه فکر کردم همه اطرافیانم شجاع هستن ولی من ازم هیچ کاری بر نمیاد تمام دوران کودکی و جونی به همین صورت گذشت و کم کم چند سال پیش که با معلم یوگا آشنا شدم وقتی می رفتم کلاس خانم حرفهایی و می زدن مثل یه مشاور بودن برای من همیشه مسایلمو باهاشون در میون می ذاشتم و یواش یواش دید من عوض شد که حالا اینها و جور دیگه ای یاد گرفته بودم کسی می خواست بحث کنه من اصلا ا وارد بحث تمی شدم الان هم همینطورم بزار هر چی می خوان بگن بگن این هیچی بلد نبست نمی فهمه و واقعا الان که دیگه اصلا نمی خوام انرژیم پایین بیاد .
دیدم که یه سری از آدمها از جای دیگه دلشون پره بعد تا مثلا بچون یا کس دیگه کاری می کنه حرفی می زنه مثل بمب منفجر می شن که این ربط به خودشون داره ربطی به اون کار بچه و اون شخص نداره .من خیلی هم به بعضی از اطرافیانم یه موقع ها که عصبانی می شن و درگیر می گم نباید اعصابشون و خورد کنن آرامششون و بهم بزنن بعد به من می گن اخه تو نمی دونی …. دیگه من چی بگم چون من برای کسی مسایلم و نمی گم بعضی ها فکر می کنن اوکی تو که نمی دونی …..
ادم به خاطر آرامش خودش حالا همه موضوع ها که گفته شد تا اینجا که کجاها چیکار بکنیم که انرژیمون منفی نشه من اوکیم ولی مثلا یه سری فکرها و من خیلی توی ذهنم مرور می کنم مخصوصا الان که سرکار نمی رم و بیشتر توی خونه ام یه سری احساسم بد می شه باید خیلی روی این کار کنم قبلا اینجوری نبودم و یه سری من که گفتم در دل خیلی وقته که نمی کنم الان ولی تا تلفن می زنم به کسی شروع می کنن همش می گن فلانی اینطور نمی دونم چیکار کنم این موضوع و چه جوری باید برخورد کنم توی بحث ها و غیبت ها شرکت نمی کنم و فقط می شنوم .
سیستم جهان هستی در پاسخ به میزان انرژی ذخیره شده در هر فرداتفاقات و شرایط را وارد زندگی او می کند.
قانون جذب همان سیستم هوشمند جهان هستی است که بر اساس نوع و میزان انرژی ذخیره شده در مخزن هر فرد اتفاقات را در زندگی او رقم می زند.وقتی میزان انرژی مثبت وجود شما به حد متناسب برسد اتفاقات به صورت خود به خود در زندگی شما رخ می دهد.اگر نوع انرژی ذخیره شده در وجود خود را تغییر دهیم .قطعا اتفاقاتی در زندگی ما رخ خواهد داد که انرژی همسو با انرژی ذخیره شده در وجود ما راگسترش دهد.چطوریش هم هیچ کس جز خدا نمی دونه .
در فایلهای کجا یادم نیست این موضوع مطرح شده بود که نگاه همه ما به خدا یه نگاه انسانیه و اگه به صلاحمون باشه اگه نباشه ولی این انقدر در وجود من یکی رخنه کرده بازم یاد اور خوبی بود چون من الان چند روزی راجع به چیزی همش فکر می کردم و می گفتم اگه به صلاح باشه خدا درست بشه اگه نه …
او مرا آزاد آفرید و وارد این دنیای مادی کرد و به من فرصت داد تا هر آنچه را می خواهم در این دنیا تجربه کنم و پس از مهلت مقرر مرا به سوی خود باز می گرداند و گزارش عملکرد مرا بررسی می کند.
خداوند با احساس کار می کنه احساس خوب احساس بد.
میزان همسو بودن با قدرت اراده خداوند یا اراده شخصی احساس شما در هر لحظه از زندگی است.
اگر احساس بدی دارید به هر اندازه نیایش کنید اما احساس شما تغییر نکند تاثیری در بهبود شرایط زندگی شما نخواهد داشت.اگر احساس خوبی دارید نیایش نکنید تاثیری در خراب شدن یا مورد عذاب الهی قرار گرفتن شما نخواهد داشت.
احساس بد همیشه دلیل دارد ولی احساس خوب می تواند هیچ دلیلی نداشته باشد.
با یاد و نام خدای مهربان
خواندن و درک کردن نوشته های باورساز فرصتی است که در مورد خودم فکر کنم در مورد رفتارها وکارهایی که تا قبل از این از نظر خودم ایرادی نداشتن و همیشه عیب و ایراد را در دیگران می دیدم چقدر خدا دوستم داشته که به این دوره هدایت شدم به این که بخونم و آگاهی های خودمو بالا ببرم و بتونم در راستای اراده خدا زندگی کنم تا الان خیلی فرصت ها رو از دست دادم ولی هر وقت شروع کنی خوبه هر وقت تصمیم بگیری تغییر کنی خوبه مهم اینه که ساکن و راکد نباشی
تاثیر روابط با دیگران بر زندگی شخصی
تا جایی که یادم میاد من واقعا این خصلت بد رو داشتم هر جایی که فکر می کردم حق با منه سعی می کردم دیگران را متوجه این کار بکنم و گاهی مجبور بودم بحث کنم تا اونا را قانع کنم و خلاصه این که خیلی انرژی مصرف می کردم
گاهی حتی مشاجره می کردم و با ناراحتی و عصبانیت همراه میشد و ظرفیت خالی خودمو واقعا پر می کردم شاید یه درجه از اون باقی می موند و گاهی واقعا در برخود ساده با یکی دیگه اون ظرفیت لبریز می شد و باعث ناراحتی نزدیکان خودم میشدم و بعد هم پشیمان می شدم که چرا اینقدر زود از کوره در رفته بودم ولی پشیمان شدن واقعا دیگه سودی برام نداشت چون در راستای اراده شخصی خودم باعث ناراحتی و آزردن دیگران شده بودم.
الان دیگه متوجه هستم که برای داشتن ذهنی آرام و تجربه آرامش درونی لازم است که از ذخیره انرژی های پست و ضعیف در ذهن خودم جلوگیری کنم.
بحث و مشاجره با دیگران به هر دلیل باعث ذخیره انرژی پست در مخزن من میشه و حالمو بد می کنه.
گاهی حتی خاطرات روزها و سال های گذشته را داشتم و هر وقت اونا رو مرور می کردم خودم متوجه حس و حال بدم می شدم و واقعا اون لحظات از نظر سطح انرژی در مرتبه پست و پایین بودم و طبق قانون جذب همون انرژی های منفی و پست را جذب می کردم و روز به روز حالم بدتر می شد خوشحالم که با این دوره در مسیر درست دارم حرکت می کنم و اجازه مرور هر خاطره بد و مشاجره و بحث با دیگران را از وجود خودم دور کردم.
نقش خداوند در زندگی ما
من هم از اون دسته آدما بودم که طبق برداشت خودم هر جا دلم می خواست می گفتم خدا خواسته اینجور بشه، خدا نخواسته ما پولدار بشیم، خدا نخواسته خونه بزرگتر بخریم، خدا خواسته که دانشگاه قبول بشم، خدا خواسته که شاغل بشم، خدا نخواسته ماشینمونو تغییر بدیم و خلاصه فکر می کردم خدا از شب تا صبح فقط خواسته ها ونخواسته های زندگی ما رو رقم میزنه.
این نگاه به عملکرد خدا به خاطر همون نگاه انسانی داشتن به خدا بوده نگاهی که در خیلی از اطرافیان خودم روزانه می بینم که برای هر خواسته و نخواسته ی زندگیشون همین جمله رو میگن که خدا خواسته یا خدا نخواسته…
در حالی که سیستم هوشمند جهان هستی و خداوند اصلا اینگونه نیست خدا درخواست های ما را نه با گریه و زاری پاسخ میده نه با خواهش و التماس بلکه اون به احساس ما پاسخ میده هرجا که احساس خوب داشتیم در واقع داریم به کائنات و جهان هستی اعلام می کنیم که حالمون خوبه و طالب همین شرایطیم و هرجا که حال و احساسمون خوب نیست و ناراحتیم وگله وشکایت می کنیم یعنی از همین وضعیت بیشتر به ما بده.
پس در واقع حال خوب و بد ما به احساس خودمون برمی گرده.به شادی درونمون یا اگه اهل گریه و زاری هستیم دیگه مشخصه که چه حالی داریم چون گریه واقعا حال آدمو بد می کنه وسطح انرژیشو پایین میاره
حالا اگه یه فردی به خاطر اراده شخصی همیشه خودشو تو احساس بد قرار بده مخزن خودشو پر از انرژی ضعیف می کنه و دیگه مهم نیست که چقدر تلاش کنه که با دعا ونیایش و… خودشو به خدا نزدیک کنه چون خدا با توجه به احساس اون بهش پاسخ میده پس فرد باید بخواد که اون شرایط را تغییر بده و خودشو با خدا همسو کنه و در راستای اراده الهی حرکت کنه تا بهترین ها براش رقم بخوره.
هر روز که نوشته های باور ساز رو میخونم و تکرار می کنم درکم بهتر و بیشتر میشه دوست دارم برداشت عمیق تر و بهتری داشته باشم تا بتونم آینده زندگی بهتری رو برای خودم و اطرافیانم رقم بزنم برای همین هر جلسه را چند بار میخونم و نقد وبررسیش می کنم نظرات دوستان را میخونم البته کامنت دوستان در روزهای اول خیلی بالا بود الان تعداد نظرات خیلی کم شده ای کاش دوستان همت کنند و نظر وبرداشتشون را بنویسند تا دیگران هم بتونن استفاده کنند.
باز هم به خاطر این نوشته های زیبا و عمیق که دید ما رو به زندگی بهتر می کنه سپاسگزارم
سلام استاد جونم
واقعا برای این درک این حجم از فهمیدن آنچه یادآوری کردین برای خودتون قابل تحسینه
خداروشکر الگوی موفقی مثل شما دارم که عجله نداره بخواد تو6ماه یانمیدونم چند وقت کن فیکون کنه
بلکه باصبر وحوصله تلاش میکنه هر روز فقط یک قدم هرچندکوچک برداره و جلو بره
ازقبل برای خودش چالش میچینه و حسابی به عمق نفوذ میکنه
درک من از نوشته ی شما به این صورته ودوست دارم برام بنویسید درکم صحیح هست یا اصلاحش کنم
اولین درکم از این چند جمله وقبل وبعدش«تصور می کنیم ظرفیت ذخیره انرژی منفی در وجود ما عدد 20 باشد. به این معنی که هرگاه میزان انرژی منفی وجود ما از عدد 20 عبور کند به صورت ناخودآگاه از طریق واکنش دادن نسبت به محرک های بیرونی مقدار اضافه بر عدد 20 را از ذهن خود خارج می کنیم»
برداشت من اینه که وقتی باکسی بحثمون میشه 18عدد از ظرفیت به صورت پر وفشرده میگیریم و فنرمون فقط به 3عدد دیگه نیاز داره تا ما منفجربشیم توضیح میدم چطور
من خودم این تجربه رو داشتم ودرکم اینه که من تاعدد 20تحمل دارم ومنفجر نمیشم که همون مثال شما میشه وفقط پر میشه اما لبریزنمیشه،ولی کافیه این عدد از 20 تجاوز کنه وبجای انرژی منفی 2،،،،انرژی منفی3رو ذخیره کنم اونوقته که بمب ،، من منفجر میشم و انقدر بد منفجر میشم که اصلا حال خودم رو نمیفهمم و این اتفاق رو من بسیار زیاد تجربه کردم پشیمانی های بعدش رو
وهمین الان حین نوشتن این یادم اومد
که یکی از دوستانم همیشه وقتی حالش بد بود میگفت آمنه خدانکنه کسی تو این حال پرش به من بگیره پودر میشه
والان درک کردم واقعا که چی میگفت وحتی حال اون روز هامو درک میکنم
وحتی درک میکنم این موضوع رو که میگفتن اگه کسی عاشق خودش باشه اگه از اون محبت به خودش لبریز شه و به کسی برسه اون حس و عشق بینظیره
واین چیزی نیست جز احساس داشتن لیاقت وعدم لیاقت به نظرمن
برگردیم سر ظرفیت عدد20
که من اینو درک کردم اگر روند همینجور ادامه داشته باشه
روز به روز تحمل ما(یاهمون ظرفیت عددما)کم وکم تر میشه و دیگه با رفتارهای خیلی ساده و اصلا بی اهمیت سریع از کوره در میریم و ناراحت میشیم و انقدر نشخوارش میکنیم که هیییییی بدوبدتر میشه
درک من از جمله ««سیستم جهان هستی در پاسخ به میزان انرژی ذخیره شده در هر فرد اتفاقات وشرایط راوارد زندگی اومیکند»»
اینکه یعنی من به اندازه ی ظرف وجودم وباورهای موجود در اون جواب میگیرم نه بیشتر نه کمتر و ربطی به خواست خدا یا نخواستنش نداره
ومن اینو عمیقا درک کردم بخصوص بااستناد به آیه ی سوره ی رعد(که میگه خداوند تغییر نمیدهد قومی را مگرانکه تغییر دهند آنچه درنفسهایشان است ، نمیگه انچه در جسمشون یابیرونشون یااطرافشون میگه انچه در نفسشون هست(یعنی همون انرژی ها،باورها)
واین جمله طلایی
درک من اینه که بجای گشتن دنبال آگاهی های جدید و هی انباشت اطلاعات وهی پرش ازاین استاد به این استاد یا این فایل ودوره به اون فایل و دوره
روی آگاهی های اصل و درست تمرکز کنم که اصل قوانین جهانه و هزاران بار تکرار کنم وعمل عمل عمل کنم
واولین جمله تاکیدی ساخت خودم که از دل متن کشیدم بیرون
اینکه راست میگه استاد ما همیشه میگیم نمیدونم چطوری وازکجا بدبختی ها پشت هم برام ردیف میشن و مجال نفس کشیدن بهم نمیدن
پس الان میگم