0

مهارت کنترل ذهن در زندگی (گام ۱۸)

کنترل ذهن
اندازه متن

ذهن انسان، کارخانه‌ای است که افکار، احساسات و در نهایت اعمال ما را تولید می‌کند. اگر کنترل این کارخانه را در دست نداشته باشیم، افکار منفی، نگرانی‌ها و عادات مخرب به راحتی می‌توانند بر زندگی ما حاکم شوند.

در مقابل، کنترل ذهن به ما این امکان را می‌دهد تا افکارمان را هدایت کنیم، احساسات خود را مدیریت کنیم و در نتیجه، زندگی‌ای شادتر، موفق‌تر و هدفمندتر داشته باشیم.

چرا کنترل ذهن مهم است؟

کنترل ذهن، به معنای توانایی هدایت افکار، احساسات و رفتارهای خود است. این توانایی، کلید اصلی موفقیت در بسیاری از جنبه‌های زندگی است.

یادگیری مهارت کنترل ذهن باعث بهبود عملکرد انسان در جنبه های مختلف می شود:

شکل‌دهی به واقعیت:

همانطور که قبلاً گفته شد، افکار ما می‌توانند به واقعیت تبدیل شوند. با کنترل ذهن، می‌توانیم واقعیت خود را به گونه‌ای که می‌خواهیم شکل دهیم.

افزایش تمرکز:

ذهن سرگردان، مانع اصلی رسیدن به اهداف است. با تمرین تمرکز، می‌توانیم کارآمدتر باشیم و به موفقیت‌های بزرگتری دست پیدا کنیم.

کاهش استرس و اضطراب:

افکار منفی و نگرانی‌های بی‌مورد، بزرگترین عوامل ایجاد استرس و اضطراب هستند. با کنترل ذهن، می‌توانیم این افکار را مدیریت کرده و آرامش بیشتری را تجربه کنیم.

تقویت خلاقیت:

ذهن آزاد و آرام، محیطی مناسب برای شکوفایی خلاقیت است. با تمرین کنترل ذهن، می‌توانیم ایده‌های جدید و نوآورانه تولید کنیم.

بهبود روابط:

نحوه تعامل ما با دیگران، تحت تأثیر افکار و احساسات ما است. با کنترل ذهن، می‌توانیم روابطمان را بهبود بخشیده و ارتباطات مؤثرتری برقرار کنیم.

مراحل کنترل ذهن

کنترل ذهن، یک مهارت است که با تمرین و پشتکار قابل یادگیری است. با تسلط بر ذهن، می‌توانیم زندگی خود را به شکلی که می‌خواهیم تغییر دهیم. پس از امروز، تصمیم بگیرید که بر افکار خود مسلط شوید و زندگی‌ای شادتر و موفق‌تر برای خود بسازید.

برای رسیدن به هر هدفی باید ۴ مرحله زیر را به خوبی یاد گرفته و در زندگی روزمره به آن عمل کنید:

این ۴ مرحله در رسیدن ما به هر شرایطی تاثیرگذار می باشد و تضمین کننده رسیدن ما به هر آرزوی می باشند.

📌 مرحله اول: به مسیر خود شک نداشته باشید.

آیه قرآن (لاریب فیه هدی للمتقین )

یکی از مهمترین قدم ها و مهارتهایی که باید کسب کنیم این است که نسبت به مسیر پیش روی خود شک و تردید نداشته باشیم.

به مسیر خود شک نداشته باشید، بسیار جمله‌ی امیدوارکننده و انگیزه‌بخشی است!

این جمله به ما یادآور می‌شود که هر هدفی که داریم، راهی برای رسیدن به آن وجود دارد. حتی اگر در طول مسیر با چالش‌ها و موانعی روبه‌رو شویم، نباید از ادامه دادن دست بکشیم.ب

باید از طریق کنترل ذهن در مسیر حرکت خود ثابت قدم باشیم. به این معنا که باید با اراده و پشتکار به مسیر خود ادامه دهیم و از ناملایمات نترسیم.

باید از طریق کنترل ذهن در مسیر رسیدن به هدف به توانایی ها و شرایط خود اعتماد داشته باشیم. یعنی به توانایی‌ها و تصمیمات خودمان ایمان داشته باشیم و به مسیر انتخابی‌مان اطمینان کنیم.

باید دید بلند مدت داشته باشید. به اهداف بزرگ‌تر نگاه کنیم و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنیم، نه اینکه درگیر جزئیات کوچک شویم.

هنگام مواجهه با شکست از طریق کنترل ذهن باید این نگرش را در ذهن خود گسترش دهیم که شکست پایان راه نیست بلکه فرصتی است برای شروعی دوباره و البته بهتر.

وقتی افکار مزاحم درباره آینده نامشخص خود در ذهنمان مرور می شود باید با کنترل ذهن آرامش و اطمینان به تحقق خواسته ها را در خود زنده نگه داریم تا انگیزه و اشتیاق ادامه دادن و عبور از موانع احتمالی مسیر را در وجود خود افزایش دهیم.

📌 مرحله دوم: آموزش صحیح ذهن

آموزش صحیح ذهن به معنای پرورش توانایی‌های ذهنی و عاطفی برای زندگی بهتر است.

این فرایند شامل طیف وسیعی از تکنیک‌ها و روش‌ها می‌شود که به شما کمک می‌کنند تا با کنترل ذهن بر افکار، احساسات و رفتارهای خود مسلط شوید.

با یادگیری تکنیک‌های آرام‌سازی و مدیریت استرس، می‌توانید از شر نگرانی‌های بی‌مورد خلاص شوید. همچنین با کنترل ذهن و تمرین تمرکز، می‌توانید کارهای خود را با سرعت و دقت بیشتری انجام دهید.

با آزاد کردن ذهن از قید و بندهای ذهنی، می‌توانید به ایده‌های نوآورانه دست پیدا کنید. همچنین باعث می شود که با درک بهتر خود و دیگران، می‌توانید ارتباطات موثرتری برقرار کنید.

با برنامه‌ریزی دقیق ذهن و تمرکز بر اهداف، می‌توانید به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کنید.

📌مرحله ی سوم: کاهش نجواهای ذهنی

نجواهای ذهنی یا همان افکار مزاحم و مداوم، مهمانان ناخوانده‌ای هستند که اغلب اوقات آرامش ذهنی ما را بر هم می‌زنند. این افکار می‌توانند درباره گذشته، آینده یا حتی چیزهای بی‌اهمیت باشند و باعث ایجاد استرس، اضطراب و کاهش تمرکز شوند.

با کاهش افکار مزاحم از طریق یادگیری مهارت کنترل ذهن می‌توانید تمرکز خود را بر روی کار یا فعالیتی که در حال انجام آن هستید، افزایش دهید و بهره‌وری خود را بهبود بخشید.

نجواهای ذهنی اغلب منفی و نگران‌کننده هستند و باعث ایجاد استرس و اضطراب می‌شوند. با کاهش این افکار، می‌توانید آرامش بیشتری را تجربه کنید.

با کنترل ذهن می توانید بر افکار مزاحم شبانه که مانع از خواب آرام می شوند غلبه کنید. با کاهش این افکار، می‌توانید خواب بهتری داشته باشید.

از دیگر مزیت های کنترل ذهن، زمانی که ذهن از افکار مزاحم پاک باشد، فضایی برای بروز خلاقیت و ایده‌های جدید ایجاد می‌شود.

همچنین افکار منفی درباره دیگران می‌توانند بر روابط ما تاثیر بگذارند. با کاهش این افکار، می‌توانیم روابط بهتری با اطرافیان خود برقرار کنیم.

📌 مرحله ی چهارم: اطمینان کردن به نیروی درون

طمینان به نیروی درون: کلیدِ شکوفایی و موفقیت در کنترل ذهن است.

اطمینان به نیروی درون به معنای باور به توانایی‌ها، استعدادها و پتانسیل‌های نهفته در خود است. این باور، نیروی محرکه‌ای است که ما را به سمت اهدافمان سوق می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا بر چالش‌ها غلبه کنیم.

چرا اطمینان به نیروی درون مهم است؟

  • افزایش اعتماد به نفس: زمانی که به توانایی‌های خود اطمینان داشته باشیم، اعتماد به نفس‌مان افزایش می‌یابد و در مواجهه با مشکلات، احساس توانمندی بیشتری می‌کنیم.
  • کاهش ترس از شکست: با باور به خود، ترس از شکست کاهش می‌یابد و ما به جای اجتناب از چالش‌ها، به دنبال فرصت‌های جدید می‌رویم.
  • افزایش انگیزه: اطمینان به نیروی درون، انگیزه ما را برای رسیدن به اهدافمان تقویت می‌کند و به ما کمک می‌کند تا با پشتکار و تلاش به پیش برویم.
  • بهبود روابط: زمانی که به خودمان باور داشته باشیم، در روابطمان نیز با اعتماد به نفس بیشتری ظاهر می‌شویم و ارتباطات قوی‌تری برقرار می‌کنیم.
  • افزایش خلاقیت: با اطمینان به خود، ذهنمان بازتر می‌شود و به ایده‌های جدید و خلاقانه دست پیدا می‌کنیم.

چگونه به نیروی درون خود اطمینان کنیم؟

  • شناسایی نقاط قوت: به توانایی‌ها و استعدادهای خود پی ببرید و آنها را جشن بگیرید.
  • تعیین اهداف واقع‌بینانه: اهدافی را برای خود تعیین کنید که قابل دستیابی باشند و به تدریج به سمت آنها حرکت کنید.
  • تقدیر از پیشرفت‌ها: هر پیشرفتی، هرچند کوچک، را جشن بگیرید و به خود پاداش دهید.
  • یادگیری از شکست‌ها: شکست‌ها را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد ببینید.
  • تکرار عبارات تاکیدی مثبت: عبارات تاکیدی مثبت به شما کمک می‌کنند تا باورهای مثبت در مورد خودتان ایجاد کنید.
  • محاصره شدن با افراد مثبت: با افرادی که به شما انرژی مثبت می‌دهند، معاشرت کنید.
  • مراقبت از خود: به اندازه کافی بخوابید، تغذیه سالم داشته باشید و ورزش کنید.

اطمینان به نیروی درون، یک هدیه است که به خودمان می‌دهیم. با پرورش این باور، می‌توانیم زندگی شادتر، موفق‌تر و پربارتر داشته باشیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.71 از 51 رای

https://tanasobefekri.net/?p=26951
38 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار maryam
      1403/10/22 11:14
      مدت عضویت: 1501 روز
      امتیاز کاربر: 2953 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      مهارت کنترل ذهن در زندگی: هر هدفی داشته باشی، این ۴ مورد رو باید رعایت کنی، هدف:  خوشبختی و سعادت در دنیا: همه چیز با هممراحل: مرحله۱، شک نداشته باشید به مسیر تون. در قرآن هم به دفعات تکرار شده که شک نکنید.  مهارت مهم: در رسیدن به هدف ، به مسیر شک می کنند. اصول ایمان: به خدا شک نکنید. در رسیدن به هر هدفی باید بگی: به هدف می رسم.

      مرحله۲: محتوای ذهنی را با اطلاعات و آگاهی مربوط به هدف پر کنیم. ۳، خاموش کردن و یا کم کردن نجوای ذهنی: کنترل ذهن،  ۵ فایل مرتبط با رهایی از افکار منفی و ارتباط با فرشته درون۴، اطمینان به نیروی درونی که ما را هدایت می کند. نیرویی به عنوان خداوند در درون ما هست که ما را به سمتی که بخواهیم می کشاند. ارتباط با فرشته درون.دوره خدا هرگز دیر نمی کند. دوره رسیدن به آرزوهایتان.مطمئن باشید خدا کارش رو انجام می دهد. به اندازه ای که آرام باشی، نتیجه اش را می بینی. کار ذهن است که به ما احساس منفی بدهد.  حتی اگر دیگران تشویق کنند،  ذهنمون میگه: نه داره الکی می گه.  و باورمون نمیشه.   بارها پیش اومده، اگه ی نفر از مادتعریف کنه، می گیم: جدی می گی یا شوخی می کنی؟. اما قلبمون  بهمون میگه:  همیشه تو خوبی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Paris.R
      1403/10/20 10:01
      مدت عضویت: 189 روز
      امتیاز کاربر: 4255 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      سلام ووقت به خیر برای رسیدن به هدف ۴ مرحله زیبایی را گفتید استاد شک نداشتن  به مسیر دادن آموزش کافی کاهش نجوای ذهنی اطمینان داشتن به نیروی درونی من با شوق بدون شک به مسیر راهم را شروع کردم وفایلها را گوش می کردم وتمرین می کردم ولی ناگهان  لیز می خورم بعلت نجواهای درونی وتاثیر انهاروی من ولی دوباره بلند می شوم وادامه می دهم اا به هدفم برسم  می دونم این چرخه بارها ادامه پیدا می کنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم نیکروان
      1403/10/17 21:47
      مدت عضویت: 175 روز
      امتیاز کاربر: 6695 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 73 کلمه

      سلام طبق فایل اجرا۴مرحله بدون شک وتردید درمورداهداف مان باید ادامه داداونم بدون شک وتردید درمسیرلاغری باذهن نباید شک وتردید داشت چرا چون وقتی هدف مشخص داریم حتی درموردثروت نبایدبه نجوای ذهنی توجه کردبایدذهن ما اموزش ببینه بااون چیزی که هدف ماهست نباید بخدا شک کردبرارسیدن به هرچیزی بایدذهن رواموزش دادکه به هدف میرسیم واطمینان داشتن به اون نیرویی که منوهدابت میکنه ماباگوش دادن به فایل ها وحل تمرین به هدف نزدیک میشیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mali
      1403/10/17 14:32
      مدت عضویت: 728 روز
      امتیاز کاربر: 8770 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 648 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست .

      جمله بالا رو که توی بیشتر مواقع ازش استفاده میکنم برام خیلی ارزشمنده،چون این جمله به من یادآوری میکنه که من نیرویی در اطرافم و درونم دارم که همواره ازم حمایت میکنه.چقدر خوب و راحت توضیح داده شده که برای داشتن خوشبختی نیاز به چهار عنصر کامل و کارآمد هست که به نظرم درونمان وجود داره فقط و فقط نیاز هست که بشناسیمشون و هر روز و هر روز مرور کنیم.مهم ترین عامل هم ایمان داشتن به مسیری که درونش هستیم،برای خود من اولین عامل یا عنصر ی کم زمان برد تا متوجه ش بشم چون من در اول راه توی مسیر خیلی هدفهامو گم میکردم یعنی میزدم به جاده خاکی،ی بار دلم ی چیزی میخواست،ی هفته بعد میگفتم نه این اشتباهه باید فلان چیزو فلانجور بخوام،خلاصه که ی کم زمان برد تا بفهمم موضوع از چه قراره ولی با شروع فایلهای این سایت مخصوصا چله تغییر زندگی،خیلی تونستم شفاف تر و واضح تر مسیرم بشناسم و تلاش کردم که توی مسیری که خداوند بهم نشون داده بمونم.

      دومین عنصر هم آموزش صحیح ذهنی هست،درسته که برای لاغر شدن به این سایت هدایت شدم و الحق و النصاف هم آموزش‌هایی رو اینجا دیدم که اگه صد ساله دیگه هم بیرون اینجا پی اون بودم نمیتونستم،یاد بگیرم.ولی در کنار آموزش برای لاغری من دارم آموزش کنترل افکار و ذهنم رو هم یاد میگیرم.من با دیدن و شنیدن فایلها و خوندن متن‌ها دارم به آگاهی های جدیدی دست پیدا میکنم که توی هیچ مدرسه و دانشگاه و کتابی آموزش داده نمیشن،کاش توی مدرسه ها به جای آموزش زبانهای خارجه به ما آموزش درست و صحیح تفکر کردن رو میدادن که الان آنقدر درمونده و مستاصل نبودیم و میتونستیم زندگیمون رو بهتر و زودتر جمع و جور میکردیم.بازم خداروشکر که خداوند انسانهای شریف چون استاد عطار روشن رو توی زندگی ما قرار داده تا این چند صباح باقیمونده از عمرمون رو درباره دنیا و آفرینش خوب فکر کنیم و خوب زندگی کنیم.الهی شکر

      .عنصر سوم کاهش نجواهای ذه۰نی،که من خودم به جرات میتونم بگم این عنصر یا مرحله رو خیلی خوب شناختمش درسته که اصلا قطع نمیشه و هر چقدر با تبر میزنم ساقه هاش رو قطع میکنم ولی به لطف خدا و آموزش‌هایی که دیدم خیلی خیلی کنترل‌ شون میکنم،ی ایده ای بهم داده شده و بارها توی مسیرم نجواهای ذهنی خواستن که منو منصرف کنن ولی من با مخالفت کردن با نجواهای ذهنیم به لطف خدا تونستم خاموششون کنم،این تجربه ی شیرینیه برام که میتونم موقع هایی که در کمال آرامش میان سراغم،به خودم میگم آهان دوباره سر و کله شون پیدا شد و با زبون خوش ارومشون میکنم.عنصر چهارم که اونم مهم هست اینه که به نیرویی که درونم هست که من اعتقاد دارم همون خداوند هست،بهش ایمان دارم،باورش دارم و وقتی توی ذهنم سوال ایجاد میشه که حالا چیکار کنم؟؟و اون بهم ایده میده،خیلی راحت و بدون مقاومت در اکثر مواقع بهش بله میگم و چیزهایی که بهم میگه رو اجرا میکنم و بیشترین و بهترین نتیجه رو این زمانهایی که بهش تکیه میکنم رو میگیرم چون من باور دارم اون نیرو منو و خواسته هامو میشناسه پس راه چاره رو هم اون میدونه پس کی بهتر از اون میتونه منو هدایت کنه؟؟وقتی این چهار تا عنصر رو کنار هم میذارم و بهشون عمل کنم قطعا و صدر درصد چیزیو که میخوام خداوند دو دستی تقدیم میکنه چون من در خونه ی خدا رو زدم پس کسی هست که پشت در ، در رو برای من باز کنه،من ایمان دارم خداوند هیچ چیزیو توی دنیا بدون جواب نمیذاره،پس چرا من در رو برای اتفاقات خوب نکوبم؟؟چرا باید برای اتفاقات بدی که نمیخوامشون و باب میلم نیست در رو بکوبم؟؟پس من وقتی چیزیو میخوام که باهاش حسم خوب بشه،میرم و در خونه ی نیرو یا خدایی رو میکوبم که ایمان دارم جوابمو میده.به همین راحتی میشه به خواسته م برسم.الهی شکر که از طریق آموزش لاغری دارم آموزش‌های زندگی رو میبینم. الهی شکر

      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه نیکو
      1403/10/17 00:46
      مدت عضویت: 133 روز
      امتیاز کاربر: 5570 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 203 کلمه

      سلام خدمت همه ی دوستان و استاد روشن عزیز 

      چهار مرحله که گفتید 

      مرحله اول شک ندارم اتفاقا همیشه دنبال این مطلب میگشتم و به این مسیر خداروشکر هدایت شدم و خوشحالم 

      مرحله دوم رو دارم ایجاد میکنم با خواندن مطالب شما و راهنمایی های شما استاد عزیز 

      مرحله سومفکر میکنم  نجوای ذهنی زیاد دارم یعنی اطلاعات اشتباهی که باید جایگزین بشند زیادند 

      مرحله چهارم هم به نیروی درون بسیار اعتقاد دارم که بدن ما هوشمند است و میتونه  کارش رو منظم انجام بده و تناسب رو ایجاد کنه 

      ولی ورودی های اشتباه از بچگی زیاد داشتم که این حال و روز الان من تا اینجا بوده . خوشحالم که دارم یاد میگیرم چطور باورهای درست رو جایگزین باورهای اشتباه کنم و اونا رو کمرنگ کنم و به نیروی درونم قدرت بدم تا بتونه بدن من رو بازسازی کنه 

      خداروشاکرم برای بدن هوشمندم خداروشاکرم با این مسیر آشنا شدم و پای در مسیر درست گذاشتم و انتطار لاغری با سلامتی و تغییر با لذت  رو در قراره تجربه کنم .

      سپاس فراوان از استاد رضا عطارروش که این بستر رو فراهم کردند حتی سپاس از دوران چاقی استاد 😊  که باعث شد این مسیر رو کشف کنند و راهنمای همه ی ما که نیاز به آموزش های عالی شون داریم باشند🌹🌸💮🪻🌷🌻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه علیزاده
      1403/10/16 20:24
      مدت عضویت: 89 روز
      امتیاز کاربر: 2045 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 136 کلمه

      الویت من در زندگی داشتن احساس خوب و ماندن در این مسیر و حس خوب میباشد 

      با عرض سلام ادب و احترام  برای شروع هر کاری باید مطمعن باشیم و باور داشته باشیم که به انچه میخواهیم میرسیم یعنی شکی نداشته باشیم قدم دوم پر شدن از اگاهی حالا چونکه ما در این مسیر هستیم پر کردن ذهن از اگاهی در مورد لاغری با ذهن و در هر زمینه ی دیگه ای هم بخوایم پیشرفت کنیم باید ذهنمون رو از اگاهی های مربوط به همان موضوع پر کنیم . قدم سوم خاموش کردن نجواهای ذهنی و ذهن منفی باف را باید به کنترل در بیاریم و قدم چهارم به نیروی درون خودمون اطمینان داشته باشیم نیرویی که هدیه ای از سمت خداست پس با این چهار مرحله ما به خواسته خود خواهیم رسید شاد و سرزنده باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 40087 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 657 کلمه

      من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و راضی بودن 

      سلام خدای مهربون 

      باعرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      میدونید استاد به مسير شک ندارم ایمان دارم که مسیرم الهی خداوند منو هدایت کرده به این مسير ولی شک من در چیز دیکه است که من کجای کارم اشکال داره که نمیتونم خواستم تجربه کنم 

      من خیلی حال دلم خوب شد چون این فایل درک کردم  که برای اینکه من بتونم آرزوهام و خوشبختی در دنیا و آخرت تجربه و زندگی کنم این چهار بخش باید در نظر داشته باشم 

      اول اینکه به این مسير ایمان و اطمینان قلبی داشته باشم که خواستهای من محقق میشه چه بخوام چه نخوام من به خواسته هام میرسم بدون چون چرا چون پای خدا ند در میون خدا ند منو به این مسير هدایت کرده 

      استاد وقتی فکر میکنم یادم میاد وقتی من سرج کردم درمان سرطان با ذهن دقیقا ۱۰ تا فایل رایگان لاغری با ذهن پشت سر هم بالا اومد 

      من تا حالا کلی تحقیق کردم کلی سرج کردم خدا شاهده تا حالا به همچین معجزه ای برخورد نکردم 

      من الانم سرج میکنم مثلا  مینویسم بافت جیب کج با خانم فلانی فقط همین یه فایل از این خانم برای من بالا میاد بقیه فایلها مرتبط با این فایل هست مثلا بافت جیب کج هست ولی با خانمهای متفاوت که تقریبا هم خانم شهرت خانم اولی بوده 

      هیچ وقت فایلهای مربوط به اون خانم برای من بالا نیومده این برای من بزرگترین معجزه است 

      برای همین که میگم معجزه است 

      بعد امروز درک کردم که برای اینکه خوشبختی تجربه کنم هیچ وقت نباید شک داشته باشم که آیا من مثلا لاغر میشم یا نه من حتما موفق میشم من حتما لاغری با ذهن تجربه و زندگی میکنم حرفی نیست تمام 

      و اینکه پر کردن آگاهی‌ها در ذهن همسو با خواسته من که خدارو شکر استاد عزیزو گرامی و عالیقدر و بی‌نظیر و خارق العاده  من قبلا این زحمت کشیدن برای ما بینهایت فایل صبح کردن در مورد هر خواسته ای که من دارم 

      درمورد خدا شناسی دوره خدا هرگز دیر نمی‌کند دوره زندگی با طعم خدا دوره های متنی در سایت وجود داره من الان نام اونها رو بخاطر نمیارم من میتونم از اونها استفاده کنم و بینهایت آگاهی در مورد خدا شناسی به ذهنم بدم 

      و در مورد نجواهای ذهنی هم هم در دورها به اون اشاره شده هم دوره رهایی از افکار منفی که تصمیم دارم یکبار دیگه ا ون دوره رو گوشش کنم چون خیای وقت گوش نکردم تقریبا یادم نیست  چه نکاتی در اون فایلها گفته شد 

      و اینکه درباره خدای درون بینهایت دوستت دارم و تازه دارم درکش  میکنم از اینکه درباره خدای خودم در مورد نیروی درونم در مورد انرژی که همه جا هست در همه چیز هست و این انرژی میتونه به هر شکلی که من بخوام تبدیل بشه   تحقیق میکنم نهایت لذت میبرم ایمانم بیشتر میشه و حال دلم خوب میشه 

      که منم میتونم خواسته‌ام تجربه کنم و بازم این فایل گوشش میکنم نکات طلایی اونو مینویسم تا بتونم برای خودم بخونم تا درکم از این آگاهی‌ها بیشتر بشه 

      خیلی حال دلم خوب کرد خیلی ایمانم بیشتر شد خیلی آرام‌تر شدم که منم این چهار مورد رعایت کنم حتما حتما خواسته‌ام تجربه و زندگی میکنم 

      استاد تصمیم دارم یه بروشور که نه یه چیزی شبیه تقویم رو میزی درست کنم و نکات طلایی در اون یاد داشت کنم و هر روز یکی از اونها رو سعی کنم در طول روز رعایت کنم 

      در مرحله اول فعلا تصمیم دارم اونها رو مانند میثاق نامه بنویسم تا یادم نره و بعد فکر کنم چطور تقویم درست کنم شاید هم یه دفتر یاد داشت ۲۰۰ برگ تهیه کردم در اون نوشتم و هر روز یکی از اونها رو زندگی کنم تا برای ذهنم منطقی بشه در ذهنم نهادینه بشه 

      اینا اصل هستن و بازم تشکر میکنم برای این فایل بی نظیر منکه نهایت لذت بردم از گوش کردن به این فایل 

      وقتی در طول روز زندگی هم کنم ایمان دارم که حال دلم بینظیر میشه بینهایت به توان تیلیارد سپاسگزارم 

      الانم بالای دفترم نوشتم که یادم نره حتما این تمرین انجام بدم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/10/16 20:10
      مدت عضویت: 1444 روز
      امتیاز کاربر: 16408 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 283 کلمه

      سلام خدمت همه ی دوستان و استاد روشن عزیز 

      چهار چیزی که استاد فرمودن برای خوشبختی در دنیا و آخرت 

      اول شک نکردن به مسیرمون است که من خودم وقتی تصمیم گرفتم زندگی خودم را از طریق ذهن تغییر بدم دیگه نباید بگم یعنی میشه یا نمیشه باید ادامه و استمرار داشته باشم اگه به مسیر شک کنیم به خدا شک کردیم و موفق نمیشیم 

      مرحله دوم باید به ذهن آموزش صحیح بدیم ذهن همیشه میگه نمیشه تو نمیتونی کی با قدرت ذهن تغییر کرده و همیشه ما را از مسیر منع میکنه پس باید اطلاعات درست بهش بدیم .

      مرحله سوم کاهش نجواهای ذهنی 

      ما در طول روز نجواهای ذهنی زیادی داریم که مانع از پیشرفت میشن و باید از طریق همون آموزش‌ها این نجواها را کم کم کنیم.

      مرحله چهارم اطمینان به اون نیروی درون خودمون یا همون کائنات باید بهش اطمینان کنیم من خودم هر وقت احساس ناراحتی سریع نیروی درونم میاد وسط منو منع میکنه با من حرف میزنه انگار که روبروی منه میگه داری چکار میکنی سریع میره سراغ ذهن بهش میگه کجا رفتی چرا بازم رفتی سراغ این افکار مگه نه قراره ما با هم باشیم هماهنگ باشیم برگرد و مریم بانو را از این احساس بد خارج کنیم شبها موقع خواب با هم حرف می‌زنیم از همه چی حرف می‌زنیم از موضوعاتی که باعث رنجش من شدن و از راه حلهای آنها من امروز تو دفترم با توجه به فایل استاد نوشتم که میخوام با این موضوع به این صورت رفتار کنم در طول روز زیاد بهش نمیکنم و سعی میکنم اگر بازم افکاری سراغم اومد با فایل گوش کردن خودم را نجات بدم و تا حدود زیادی دارم این کار را انجام میدم و ایمان دارم که موفق میشم حتما .

      امین 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 235 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 31 کلمه

      این گام رو خوندم و یه حال وهوای خوبی گرفتم ،هر روز میام تا با خوندن مطالب باورهامو قویتر کنم تا تو مسیر لاغری با ذهن به راحتی به هدفم برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره اقاپور
      1403/10/16 13:33
      مدت عضویت: 1972 روز
      امتیاز کاربر: 17499 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 45 کلمه

      استاد ممنونم از این مثال اموزنده مه گفتین :ذهن مثل کارخانه ای هست که افکار احساسات و در نهایت اعمال ما را تولید می‌کند 

      من از شما میاموزم که باید مسلط بآشم که تولیدات مثبت  انجام بشه ونزاره تولیدات منفی برای زندگی من حاکم بشه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام رستگار
      1403/10/16 11:12
      مدت عضویت: 1447 روز
      امتیاز کاربر: 15762 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 936 کلمه

      بنام خداوندی که ارام جان من است واطمینان دارم به بودنش وحضورش در هر لحظه از زندگیم

      گام 18 از چله تعفیر زندگی

      مهارت کنترل ذهن

      ذهن ما مثل یه کارخانه است که افکار واحساست واعمال ما رو تولید می کنه اگه به کار این کارخانه رسیدگی نکنیم کلی افکار منفی ومخرب ونگرانی ها وعادت های محدود کننده هست که زندگی ما رو مختل می کنه

      ما باید مهارت کنترل ذهن خودمون رو یاد بگیریم مثل هر مهارت دیگه ای وقتی یاد بگیریم چطور ذهنمون رو کنترل کنیم می تونیم از افکار منفی ومزاحم رو کاهش بدیم احساساتمون رو مدیریت کنیم واین باعت می شه اعمال ماهم تعقیر کنه چون افکار به واقعیت تبدیل می شن ما به هرچیزی فکر کنیم به رفتارمون تبدیل می شه 

      پس کنترل ذهن در زمینه تبدیل کردن افکار به واقعیت های خوب تاثیر داره 

      باعث می شه تمرکز ما بیشتر بشه باعث می شه وقتی ذهن از پراکندگی درامد روی خلاقیت ما متمرکز بشه وما بتونیم از نیروی خلاق بودن خودمون استفاده کنیم کنترل ذهن به روابط ما هم تاثیر می زاره وباعث بهبود روابط ما می شه باعث می شه استراب واسترس ما کاهش پیدا کنه چون به نظم می رسه

      مراحل رسیدن به هر موفقیتی 4 مرحله داره

      مرحله اول اطمینان وایمان به مسیری هست که ما انتخاب کردیم تا باهاش به هدفمون برسبم که اینجا مسیر تناسب فکری لازمه وخیلی ضروری که ما به مسیرمون اطمینان داشته باشیم وهیچ شکی به دلمون راه ندیم وهر وقت خواستیم به چگونگی رسبدن به هدف فکر کنیم در ذهنمون فقط شدن ورسبدن معنا داشته باشه نه نشدن ونرسیدن در قران هم به کسانی که شک می کنند وعده عذاب وسختی دادن کسانی که ایمان آوردن ولی شک کردن وقتی به چیزی ایمان می آری دیگه شک کردن بهش گناهه قبل ایمان آوردن راه بازه برای آمدن برای پیوستن به مسیر ولی وقتی ایمان آوردی وشک کردی دیگه عذاب داره 

      پس به مسیر رسیدن به هدف باید اطمینان وایمان قلبی داشته باشیم کسانی که در مسیر لاغری با ذهن بارها لیز می خورن به خاطر نداشتن اطمینان کافی به مسیره اگه اطمینان صد در صد باشه هیج شکی به نشدن در آن راه پیدا نمی کنه

      مرحله دوم دادن آگاهی خوب به ذهن راجب چیزی که می خوایم بهش برسیم 

      ما باید ذهنمون رو تحت یادگیری موضوعی بکنیم که می خوایم به دستش بیاریم واطلاعات وآگاهی های مفید وصحیح راجب اون موضوع بهش بدیم که در مسیر لاغری با ذهن ومسبر تعقبر زندگی ما داریم همین کار رو می کنیم داریم در فضایی فعالیت می کنیم که ذهنمون رو مملو می کنیم از اگاهی های خوب با گوش.دادن به فایل ها با انجام تمرینات با خوندن داستان ونوشته شرکت کننده های دیگه داعم ذهنمون در معزض اموزش صحیحه

      مرحله سوم کنترل نجواهای ذهنی 

      ما از وقتی بیدار می شیم اون صدایی که در ذهن ما صحبت می کنه باما بیدار می شه وداعم در حال حرف زدن با ماست در موزد خوردن حرف می زنه اینو بخور اونو بخور جطور بخور چقدر بخور در مورد روابط با دیگران حرف می زنه کی چی گفت فلانی فلان روز فلان سال چی گفت در مورد همه چی داعم در حال نجوا کردن با ماست وبا اموزش های سایت دوره ها فایل های رایگان می شه این نجواها رو کنترل کرد من خودم اون 5 فایل تعقیر زندگی خیلی خیلی در این زمینه کمکم کرده تا حالا هر وقت ببینم هجوم نجواهای ذهنیم راجب دیگران ومزور خاطرات گذشته زیاد می شه دوباره میرم گوش می دم وخیلی بهم کمک می کنه همین که گوش می دم خودبه خود حالم عوض می شه  

      مرحله چهارم ارتباط با نیروی درون یا فرشته دزون یا نیروی الهی خداوند هست

      ما شابد خودمون هم ندونیم چه نیروی قوی وبسیار کارامدی در وجودمون هست که اگه بشناسیمش وبهش تکیه کنیم می تونیم در زندگیمون به سعادت برسیم اون نیرو همون نیروی خداوند وبخش الهی وجود ماست که داعم در حال دعوت ما به سمت خوبی هاست داعم درحال هدایت ما به سمت بهتر شدن هست به سمت هر چیزی که برای سعادت ما خوبه همون نیرو ما رو به سمت لاغری با ذهن هدایت کرده وخواسته ما با کار روی ذهن با رسبدن به تناسب ذهنی وفکری احساس خوشبخت بودن در دنیا رو تجربه کنیم

      ما باترک کردن هر چیزی که برام ضرر داره به نبروی درون خودمون نزدیک می شبم وقتی برای خودمون ارزش قاعل بشیم وترک کنیم هر عادتی که باعث انزجار از خودمون می شه نیروی الهی درونمون رو هشیارتر می کنیم بهترنداهاشو دریافت می کنیم

      با تعیین کردن اهداف معقول واندازه می تونیم همراهی نیروی الهی رو داشته باشبم 

      با توجه کردن به افرادی که می تونن الگوهای مناسبی باشن وافراد موفق وسالم می تونیم همراهی نیروی الهی رو بیشتر حس کنیم

      با انتخاب جملات تاکیدی خوب وتکرار کردن اونها می تونیم همراهی نیروی الهی برای رسبدن به اون اهداف تایین شدن رو داشته باشبم

      با نگاه مثبت به شکست هامون وساختن پل موفقیت از اون شکست ها همراهی نیروی الهی رو می تونیم حس کنیم

      با تشویق کردن خودمون بخاطر موفقیت هامون می تونیم نیروی الهی وجودمون رو برای موفقیت های بیشتر همراه خود کنیم

      حضور در سایت تناسب فکری وشرکت در دوره های اموزشی همه ابن مراحل رو شامل می شه ما با اطمینان وباور قلبی قدم در راه تعقیر می زاریم بعد ذهمون رو تحت یادگیری قرار می دیم بعد ونجواهای ذهنی رو با اموزش کمرنگ می کنیم با نیروی الهی درونمون اشنا می شیم وازش می خوایم ما رو هدایت کنه وهمیشه ما رو حمایت کنه اینا لازمه رسبدن به هر هدفی هستند ایمان طی کردن مسیر خاموش کردن صدای شیطان ومنفی باف گوش جان سپردن به ندای فرشته درون والهامات الهی

      خدای خوب وعزبزم ازت سپاسگزارم که منو به این مسیر سبز هدایت کردی 

      از تو می خواهم همواره مرا هدایت وحمایت کنی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/10/15 21:52
      مدت عضویت: 528 روز
      امتیاز کاربر: 2970 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 37 کلمه

      سلام براستاد وهمراهان 

      چهار عنصر مهم وحیاتی را دریافت کردم بابت مسیر موفقیت وخوشبختی  که واقعا وبحق پایه های اصلی و بسزایی بود وقابل تامل وتفکر 

      و نتیجه هایی که از اطمینان به نیرو وفرشته درون برایمان حاصل میشود 

      سپاس 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/10/15 20:13
      مدت عضویت: 138 روز
      امتیاز کاربر: 7020 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 764 کلمه

      مهارت کنترل ذهن گام۱۸

      سلام  بر اطمینان کنندگان به خدایی که بلده کارشو چطور انجام بده 

      و من …؟

      مصمم ؛

      در سبز زیستن🌱

      در آدم بهتری بودن 

      و آدم بهتری شدن !

      و تمام تلاشم رو برای آدم بهتری شدن میکنم 

      به هر درجه که بخدا مطمئن باشی به همون اندازه هم آرامش نصیب قلبت میشه و آروم میگیری در طی مسیر رسیدن

       بارها تسلیم حق شدم و جوری منو به جاهایی هدایت کرد که باورش برای دیگران سخت بود باید تو این وادی باشی تا درک کنی چی میگم  

       همین اینجا بودنم  نتیجه همون اطمینان و تسلیم محض حق شدنه دراوج نامیدیم و در مرز افسردگی چاقی 

      خوب چرا ازین نیروی الهی  در مسیر رسیدن به خوشبختی و مسیر لذت  استفاده نکنم و هدفم تنها لاغری. نباشه

      وقتی مزه ی این رسیدن ها رو بچشی دیگه  غرق در وجود خدا میشی و بزرگترین آرزوت دیگه تعلقات مادی نیست بلکه رسیدن به آگاهی و درک بیشتر خود خداست و از خودش میخوای که دستت رو بگیره و ول نکنه و مثل دیوونه ها سرمست این مسیر نورانی و با آرامش میشی و هر روز الهامات قلبی زیادی رو تجربه می‌کنی و ذوق می‌کنی از اینهمه خالی شدن افکارت از مخمخه های قبلی و بی ارزشی که سالها بخاطرشون ذهنت رو درگیر کرده بودی و جا باز می‌کنی برای لذت و شادی و آرامش درونی که هیچ کس نمیتونه ازت بگیره 

      یه چیز درونیه که فقط خودت تجربه ش می‌کنی و وابسته به بیرون نیست وابسته به کسی نیست حتی تو تنهایی هم عشق می‌کنی یهویی دنیای بیروح قبلیت رنگی رنگی و شاد و پر از روزنه های امید میشه 

      میخندی می‌رقصی شاد هستی بهمه شادی میدی و همه متعجبن که اینهمه انرژی از کجا میاد 

      دیگه سن و زمان و پول و شهرت و چهره و قدرت و همه چیز رو در خدا میبینی و با خداست که حالت خوب میشه 

      ما با کنترل ذهن افکار و احساسات مون رو مدیریت میکنیم و به زندگی شادتری هدایت میشیم 

      و این همون کلید موفقیت در زندگیه کنترل صحیح ذهن

      این روزها تمرکزم بالا رفته آرامش بیشتری دارم و روابطم با همسرم و پسرم بهتر شده فکرای خوب به ذهنم خطور می‌کنه و جسورتر شدم و به راحتی بر ترس‌های واهی قبلیم غلبه میکنم میرم تو دل ترس هام و معجزه ها رخ میده

      این کنترل ذهن مثل هر مهارت دیگه ای قابل یادگرفتن و تمرین کردنه

      من از روز اولی که اومدم اینجا به این مسیر شک نکردم و دید  بلند مدتی داشتم از رسیدن به هدفم و خیلی خودمو درگیر جزئیات نکردم 

      محتویات لاغری ذهن رو بجای افکار پوسیده اشتباه قدیمی جایگزین کردم و ذهنمو درست پرورش دادم 

      یهویی ناخودآگاه نجواهای ذهنی من کمتر شد تمایلات خوردن من یهویی تغییر کردم بدون اینکه بدونم چطوری این اتفاق افتاد 

      من همیشه تو زندگی به نیروی درونیم که منو هدایت می‌کنه اطمینان دارم و همیشه خودمو آدم خوش شانسی می‌دونم و بارها این بهم در مسایل مختلف ثابت شده و باور من به یقیین تبدیل شده 

      پس اگه کاری رو شروع کنم با اطمینان به نیروی هدایت کننده الهی قلبم خودمو واگذار میکنم و طی مسیر میکنم و خودمو در این رودخونه رها میکنم 

      دیگه نتیجه هر چی میخواد بشه برام فرقی نمیکنه چون ایمان دارم که اون نتیجه خواسته ی الهی بوده و حتما خیر من درش هست که شاید الان با این عقل ناقصم درکش نکنم   

      فقط من شروع میکنم درجا نمی‌زنم میرم جلو قدم بر میدارم و بقیه شو به خود خدا واگذار میکنم 

      و نمی‌دونید طی طریق به این سبک چه آرامش روحی و  روانی ای بهم میده و چه فشارها و استرسهایی رو تو هر کاری از من برمیداره

      اینکه میدونی خدا کنارته دستات تو دستاشه و قدم به قدم باهات داره میاد ذوق میکنم پر از شور و شوقم این روزا 

      هر چی میشه شکرمیکنم و  نعمت و  فراوانی از همه جا بر من سرازیره

      این نعمت فقط پول و ثروت نیستا کلی انسان آگاه تو این مدت باهاشون آشنا شدم که پر از آگاهی پر از تجربه ی بیشتر و درجه ی آگاهی بالاتری از من نوپا که تازه متولد شدم هستند و به رشد معنوی من کمک میکنند جوری که من همش حس پرواز دارم  قلبم تند تند میتپه شور و اشتیاق وذوق یادگیری در من موج میزنه 

      زمانم کمه و نمیخوام باقی عمرم صرف شنیدن اخبار منفی و نشست و برخاست با انرژی خوارها بشه 

      دنبال صحبت و یادگیری  ایده های جدیدم یادگیری راه رسیدن به آرامش به خوشبختی به شاد زیستن و شادی دادن و آدم خوبی بودن هستم 

      راستی تو برای اینکه به آدم بهتری بشی چقدر تلاش میکنی ؟

      در انتهای فایل از صمیم قلبم برای آرامش روح پدرو مادر استاد عطار روشن طلب آرامش دارم و همچنین تمام درگذشتگان این جمع و همچنین پدرومادر خودم که در نه سالگی پدرم رو از دست دادم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/10/15 18:09
      مدت عضویت: 726 روز
      امتیاز کاربر: 55901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 928 کلمه

      به نام خدایی بخشنده ومهربان 

      سلان ب استاد عطارروشن وهمه دوستان هم‌مسیر 

      اول شک‌ نکردن به هرف ومسیر 

      دوم‌ کسب اگاهی درست و ذخیره اون  توذهن 

       سومی تکرار ومرور افکار منفی  تو ذهن رو بهش کنترال به دست اودرن  

      چهارم فبول واطمینان کامل به فرشته دورن یا خدای مهربان که جایگاه اون اوقلب هست 

      وفتی باره  دوم هست که به این فایل با فاصله زمانی رسیدم اول دو دوم مرحله رو طی شده دیدم توبخش سوند داشتم‌ کسب اگاهی میکردم وبه وتکرارهای دیگه وازاین بخش کسب اگاهی رسیدن این بخش به قدری کسترده وسیع توذهن من بود که پیدا کردن  بخش های که به مرورهای بخش ناموفق زندگی من و مسیر فبلی ختم میشه بسیار کسترده بود  من این بخش رو متوقف شده مبینم  دارم‌ تو این بخش هم موفق ترعمل میکنم ولی بازم کاره برای انجام زیاد هست

       من تو دوره ورد به سرزمین لاغرها  اول بار فرشته دورنم اون ارتباط عالی خوب رو ایجادکردم وخیلی خوب هم داشتم‌ وزن کم میکردم  تا دوره خدا هرگز  دیر نمیکید رو شروع کردم انجا یی دوگانگی بین فرشته دورن و خدایی مهربان درمن ایحاد شد همه سعی کردم که با خدا ارتباط ،برقرار کنم‌ و این بخش فرشته دورن به کناری رفت وکم‌ توان جلوه می کرد  باره توپرسش های خودمو  میگفتم خوب تودبا خدا دوست داریی ارتباط بسیار  قوی بشه پس فرشته دورن  چی میشه بایداون  فراموش کنم یا اون بیاد باشه

       این سوال باره تو ذهن من درحال پرسشش بود تا چند وفت پیش کمی ارتباط باهش بهبود بخشیده شد وحالا با جواب کامل شما که همون این دوبخش ازهم اصلا جدا نیستن به سوال این مدت رسیدم 

      که من فرسته دورنم‌ وهمون خدایی مهربانم که براش اسم گزاشتم جون با اسم زهرا نام گرفت برام این سوال رو ایجاد کرد 

      چون این نام خانم حضرت زهرا( ص) هست  که  بسیار از واسطه شدن این خانم  برای مسیرم ازش تشکر دارم 

      برام هی سوال پشت هم ایحاد میکرد واین دوبخش رو تو ذهنم هی جدا جدا حساب میکرد وحالا که نام این دو بخش رو یگی کردید اون سوال به شکل. واضح جواب داده شد پس خدایی مهربان دورنم من دوست داده ومایل هست به نام این بانو تودقلبم جای داشته باشه اسم خدایی قلب من وخدایی دورن که همون خدایی مهربان هست زهرا هست یی نام که هیج‌زمان این اسم رو برای خدایی خودم‌نه دیده ونه  شنیده ونه توفلبم‌گفته شده بود به نکته خوبی تو این فایل وپرسشی که براش جواب واضخی نداشتم رسیدم واین ارتباط کاملتر برای من خواهد بود 

      پس این ۴ مرحله امرورز با دیدن و تکرارهای خودم  و دورهای که تهیه کردم به شکل امروز  کاملتر  شد من فبل فکرمیکردن  که اگه من یی بخشی رو کشف کردن دیگه تکمیل شدرونیاز فقط به تکرار هست 

      به این اگاهی رسیدم  هیج‌تکمیلی شدنی به شکل تمام شدن اصلا تو این مسیر نیست من رشت کرده سطح اطلاعات واگاهی وعمل هم رشت  کرده و من بزرکتر از موانع شد موانع  هم بزرکتر میشه من واز مانع فبلی که از من‌کوچکتر بود رعد شد به مانع بدی میرسم و این موانع تا زمان حق حیات من هست تمام شدنی درکار نیست ومن با عبور ازهر کودم‌کلی لذت دورنی وحس شادی وشور وشوقی خوب رو برای خودم میسازم  که خودم  رو قوی وتوامند ولایق مبینم وهمه ازاعتماد به نفس من سر چشمه میکره  باوعبورازاین موانع کهدوتومسبرفبلی من پست کوچکترین مانع خودم روجا مونده میدیم احساس شسکت که حس ناخوشایند بود  روحس میکردم‌ وهی تو مسیرفبلی هیج کاری که بهش بتوانم‌ اون‌افتخارکنم رو کم کم‌و ارام وارام  کم‌رنک شد وهرموفقعت که داشتم  برام اون‌ ارزش واقعی رو  دیگه نداشت 

       من ۴ بخش این مرحله رو تمکیل شده مبینم و اون  اطمینان  که بود دورهای که تکمیل شد ودارم به شکر خدایی عزیز  ادامه میدن   ودوره اصلاح پر خوری هم  به نیمه داره میرسه  مرورهای دوره هام رو دارم تمرمها روانجام میرم دارم ترتیب بهتری تو عمل کرد دارم واین بخش هم که اصلی ترین  بخش هست هم اون جدا سازی رو تو ذهنم‌ دیگه فبول ندارم کل مراحل  تغیبرمن که ارام ارام انجام شد وحالا تومرحله تکمیلتر یر تناسب فکری وذهنی وسلامتی جسم هست رو تومرحله کاملتری  اون  حس  میکنم‌

       تو ذهنم به شکرخدا از جاقی و مسیر فبلی کمتری اثر هست اون ناپید شدنی نیست میشه بهش بها نداد کم‌ رنکش کرد از باورهای تازه وافکار تازه که داده  شده بهش هی جوانهای بهتری اون درخت نوپا به خودش میده ازکنارش اون درخت جوانه  ذهنم‌که زمانی یی بذر بود. توخاک ریشه کر د و بد جوانه زد بهش رسیدگی کردم  و اون  سر از خاک بیرون کشید شاخه داد حالا دارم نهالهای اطراف اون مبینم که دارن انها هم رشت میکنن که درخت و جوانم تنها نباشه وبشه باغی پراز درخت های تازه و با میوهای ابدر که هرکودم حاصل کاره خودم و کمکی بی حد بی نهایت ازخدایی عزیزم‌که رشت وسرعت بهبود بخشی اون تو افکار من زمان زیادی نیاز داشت ولی وفتی پای خدایی عزیزم درمیان باشه اول کمکی بی نهایت داره ورشتی سریعتر اززمانی که تو  افکار من‌ اون بود  میتوان رشت کنه ودنیرویی بده که همه از دیدنش مهو تماشا باشن

       خدایا برای هرلحظه ازکمکت که هرروز به من  میکنی خیلی ازت تشکر وسپاس گزا هستم وحل این سوال و جواب واضح اون کلی امروز رو درکیر این سوال حواب کرد. و به شکر خدا حالا با نتیحه که خودم با کمک خدایی خودم  بهش رسیدم ‌انگیره وشورو شوق بیشتری به کارم مسیرم به امید خدای مهربان بخشیده میشه انشالله 

      خدای مهربان فرشته نگهبان هست که کل جهان هستی رو نگهبان هست  اون هیج زمان دیر نمیکند اگه من‌وما بهش اون تو حه درست به دور ازهر تعریفی نادرست توجه کنیم‌ این خدا هیج زمان دیر نمیکند 

      یا حق وحق نگه داره کل جهان هستی وهربنده دورنش

      خدا نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 40087 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

      من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و لذت بردن از زندگی 

      سلام خدای مهربون من از تو میخوام که به من کمک کنی تا من بتونم بهتر زندگی کنم از زندگیم لذت ببرم و خلق کنم خدایا خیلی دوستت دارم 

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد بارها در فایلهاتون در مورد به مسير خودتون اطمینان داشته باشید صحبت کردید جا داره من از شما نهایت تشکر و قدر دانی بعمل بیارم 

      من این موضوع درک کردم ولی نه همه بخشش و من هم با اطمینان قلبی نوشتم من ایمان دارم که این مسير بهترین شگفت انگیزترین مر محتوا ترین خارق العاده ترین مسیری که خداوند منو به اون مسير هدایت کرده 

      اینم ایمان داشتم دارم ولی این قسمتش خیلی مهم من نمیدونستم درک نکرده بودم که من باید به کل مسير اطمینان داشته باشم مسیری که در اول اون خداوند منو قرار داد مسیری که خداوند در اون منو هدایت و حمایت کرد و مسیری که پیش رو دارم 

      من بخش بخش اول و دوم مسير کاملا ایمان داشتم و دارم چون اونها رو زندگی کرده بودم و داشتم دارم زندگی میکنم 

      و مهم مسير پیش روی من بود که من اطمینان نداشتم که نه شک داشتم آیا میشه آیا نمیشه بعدا ها متوجه شدم که میشه 

      این فکر در من ایجاد شد چونکه من هی اون زمان بیمار میشدم هی سلامت میشدم نمیتونم موفق بشم 

      الان میگم خدایا من که خدارو شکر تندرست هستم  گامهایی دارم برمیدارم پس چرا موفق نمیشم برام پیش میاد این سوالات 

      و الان درک کردم که باید به کل مسير ایمان و اطمینان داشته باشم و الان این ایمان و اطمینان در من زنده شد شکوفا شد 

      الان ایمان دارم که مسیری که پیش رو دارمم همون مسیری که خداوند منو در ابتدا اون قرار داد پس من حتما موفق میشم چون خداوند در من این توانایی رو دیده و منو در این مسير الهی و شگفت انگیز و خارق العاده و زیبا و دوست داشتنی و شاد و لذت بخش و….قرار داده پس من حتما ایمان دارم موفق میشم 

       من امروز یاد گرفتم اگر من این چهار گام برای تجربه کردن و زندگی کردن هر هدفی در خودم ایجاد کنم ۱۰۰٪که چه عرض کنم۱۰۰۰در ۱۰۰۰ موفق میشم 

      چرا چون من دارم خوشبختی رو با تمام وجودم اگاهیهایی که لازم هست دریافت و عمل میکنم البته تا اونجاییکه میتونم سعی خودم میکنم 

      من دارم آموزش میبینم خوشبختی پس من حتما موفق میشم چون خداوند داره منو هدایت و حمایت میکنه 

      و اما کاهش افکار منفی من دارم سعی زیادی رو میکنم که در طول روز افکار منفی مرور نکنم  نمیشه نداریم میشه یکم زمان میبره 

      من الان هر فکر منفی در ذهنم ایجاد میشه فورا اونو ربط میدم به خدا مثلا دخترم رفته دانشگاه من خواب بودم بیدار میشم نگرانش میشم با خودم میگم نه نگران نشو خداوند همراه و نگهدار و مراقب دختر منه و اون فکر منفی رد میکنم خودم آرام میکنم 

      در باره هر فکر منفی همین کارو انجام میدم البته تازه به این درک رسیدم قبلا سعی می‌کردم ولی افکاری هم در ذهنم مرور میشد که شیطان منو با خودش می‌برد و من یهو یادم می‌افتاد میگفتم نه نه من با شیطان نمیرم 

      ولی الان درکم بهتر شده فرصت اینکه شیطان دست منو بگیره و با خودش ببره رو نمیدم همون اول ردش میکنم 

      و اما نیروی درون من به این نیرو ایمان و اطمینان دارم میدونم که در وجودم هست من جز اون نیرو هستم و

      ایمان دارم که نیروی درونم منو به خواسته هام میرسونه و امروز این ایمان و اطمینان بیشتر شد تقویت شد 

      که این نیرو وجود داره و به من در تحقق خواسته هام کمک میکنه من یاد گرفتم من و این نیرو با هم یکی هستیم این موضوع ایمانم و اطمینانمو بیشتر میکنه که این نیرو اصلا برای چی اومده در دنیای مادی من با کمک اون میرم که زندگی بهتر و راحتر تجربه کنم و شاد باشم لذت ببرم و سپاسگزار خداوندم باشم 

      خدایا شکرت خدایا ممنونم خدایا متشکرم خدایا دوستت دارم که در وجود من هستی و  ایمان و اطمینان منو بیشتر و بیشتر میکنی به من قوت قلب میدی که منم میتونم تجربه کنم منم میتونم خوشبختی رو تجربه و زندگی کنم 

      خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 2920 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 145 کلمه

      سلام دوستان. قدم اول ایمان داشتن به مسیر که راهمون درسته و من میتونم انجام بدم و شک و تردید نداشته باشم همین یک ساعت پیش ماشینم رو توی پارکینگ خلی  نزدیک دیوار بود اول ذهن منفی بافم گفت تو الان میزنی به دیوار و انرژی منفی میداد ولی از دستش عصبانی شدم و واقعا بهش گفتم برو پی کارت من میتونم و با اعتماد به نفس تونستم به راحتی از پارکینگ خارج شم . دوم اموزش صحیح ذهن که ما میتونیم با کتاب خوندن و معاشرت با افراد موفق و استفاده از فایلهای استاد به اون دست پیدا کنیم. سوم کاهش نجوای ذهن از طریق کم رنگ کردن افکار منفی و پرورش افکار مثبت و چهارم باور به نیروی درونی خودمون . همین مثالی که برای شما زدم تمام مراحلی رو که گفتیم رو در خودش داره . در مسیر تناسب فکری  بمانیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/10/15 08:42
      مدت عضویت: 645 روز
      امتیاز کاربر: 19102 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 997 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی 

      یادگیری مهارت ذهن باعث بهبود عملکرد انسان درجنبه های دیگر زندگی میشود که به شرح ذیل است 

      1- شکل دهی به واقعیت 2- افزایش تمرکز3- کاهش استرس و اضطراب 4- تقویت خلاقیت 5- بهبود روابط 

      مراحل کنترل ذهن و داشتن احساس خوب 4 چیز است 

      1- به مسیرخود شک نکنید 2- آموزش صحیخ ذهن از طریق گوش دادن به فایلهای رایگان 3- کاهش نجواهای ذهنی از طریق گوش دادن به فایلهای تغییر افکار منفی 4- اطمینان کردن به نیروی درون 

      چرا اطمینان به نیروی درون یا همان فرشته ی درون بسیار مهم است 

      1- افزایش اعتماد به نفس درما میشود 

      2- کاهش ترس از شکست 

      3- افزایش انگیزه درانجام کارها میشود 

      4- بهبود روابط در همه ی افراد میشود 

      5- افزایش خلاقیت در افراد میشود 

      چگونه ما به نیروی درونمان اطمینان کنیم 

      1- شناسایی نقاط قوت در زندگی و افکارمان 

      2- تعیین اهداف واقع بینانه نه چیزهایی که دررویای ما است ووجود خارجی ندارند 

      3- تصویر از پیشرفت ها یعنی پیشرفت ا را درذهنمان مرور کنیم تا احساس ما شاد شود 

      4- یادگیری از شکست ها یعنی از شکست ها پلی برای پیروزی درست کنیم و عیب و ایراد کارخود را مشخص کنیم 

      5- تکرار عبارت تاکیدی مثبت و با افکار مثبت نیروی درون خودمان را تقویت کنیم 

      6- معاشرت با افراد مثبت تا افکار منفی درذهن ما کاهش یابند 

      7- مراقبت از خود یعنی سلامتی برای ما بسیار مهم باشد و با تغذیه سالم و ورزش واحساس خوب زندگی خوبی را داشته باشیم 

      ما باید با اطمینان 100% دراین مسیر متناسب شدن قدم برداریم و اصلا نباید به این مسیر شک کنیم چون افکار منفی درذهن بسیار قوی هستند و با ایجاد شک و تردید درما کم کم باعث میشوند از مسیر لیز بخوریم و کم کم ان را رها کنیم . ما درطول این مسیر اموزشهای صحیحی از استاد یاد میگیریم که باید علاوه بر گوش کردن بتوانیم مفهوم فایل را درک کنیم و ان را درزندگی روزمره ی خود بکار بگیریم تا نتایج ان را درجسم خود مشاهده کنیم و با آگاهی و اموزش نجواهای منفی را درذهنمان کاهش دهیم تا با این کار احساس خود را بد نکنیم و با صحبت و گفتگو با فرشته ی درون خودمان هم احساس قدرت کنیم و اعتماد به نفس ما بالاتر میرود و هم اینکه فرشته ی درون بهترین راهکاررا برای داشتن احساس خوب به ما میدهد و ما دیگر نباید با افکار منفی درذهن بحث کنیم و به یک ارامش ذهنی عالی میرسیم چون قدرت افکار منفی درذهن ما بسیار قوی هستند و هرگز نباید با یک خرس خشمگین گرسنه بعد از خواب زمستانی مبارزه کرد چون دقیقا شکست میخوریم و ناامید میشویم ما باید با گفتگو با فرشته ی درون راههای رسیدن به مقصد را یاد بگیریم و از 7 روش گفتگو با فرشته ی درون استفاده کنیم . چون افکار منفی وقتی من یک صفت منفی به خودم بدهم سریع ان را تایید میکند و به ان شاخ و برگ میدهدو صفتهای دلسرد کننده دیگری را به ما نسبت میدهد تا کاملا احساس من را بد کند ولی وقتی جلوی آیینه به خودمان نگاه کنیم و با فرشته ی درون خودمان آشتی باشیم دقیقا متوجه میشویم چه گفتگویی برای داشتن احساس خوب برای ما مفید است و ما باید هرگز با افکار منفی بحث نکنیم چون شکست میخوریم باید بی اعتنا از کنار حرفهای ان رد شویم تا احساس ما بد نشود و یا اگر بد شد باید سعی کنیم زیاد دراین احساس بد نمانیم و ان را رها کنیم ما باید برای داشتن احساس خوب به تغییرات مثبت درطول مسیر بسیار توجه کنیم و با این کار افکار مثبت و اعتماد به نفس را درذهنمان تقویت کنیم چون ذهن ما از 2 چیز که یکی من هستم و دیگری خانم منفی باف است تشکیل شده است و ما باید سعی کنیم وجود خانم منفی باف را نادیده بگیریم چون خیلی از حرفها که احساس مارا بد میکند خانم منفی باف میزند و من قبلا فکر میکردم که خودم این حرفها را به خودم میگویم و او دوست دارد واقعیتها را به صورت یک توهم درذهن ما ایجاد کند و قصد او هم بد کردن احساس ما است که متاسفانه دراین کار بسیار ماهر و استاد است چون سالها با این افکار ما زندگی کردیم و اموزش دیدیم .

      ما باید با تغییر نگرش خود نسبت به خداوند و خودمان هرروز دراین مسیر یک عمل صالح انجام دهیم چون عمل صالح با ایمان به خداوند همراه است ووقتی ما ایمان داشته باشیم که خداوند مارا به این مسیر هدایت کرده تا احساس ما خوب شود و انگیزه ی بیشتر برای زندگی بهتر داشته باشیم و با متناسب شدن به تمام خواسته های خود درزندگی برسیم حتما دراین مسیر میمانیم و با شور و اشتیاق فایلها و تمرینات را گوش میدهیم 

      چون افرادی که تصمیم میگیرند و دوست دارند تغییر کنند به این مسیر هدایت میشوند و درنتیجه با تغییر نگرش و افکار خود شگفت انگیز میشوند و متناسب میشوند و علاوه بر متناسب شدن درتمام جنبه های زندگی پیشرفت میکنند . 

      ابتدا ما باید تناسب فکری داشته باشیم تا کم کم به تناسب جسم برسیم     تناسب فکری = تناسب جسم 

      ووقتی به این مسیر اعتماد کنیم دیگر بهانه نمیاوریم و درهرموقع از زندگی که وقت کردیم وارد سایت میشویم چون نتیجه را می بینیم و هدف لذت بردن و زندگی کردن است و با تغییر افکار کم کم جسم ماهم تغییر میکند و متناسب میشویم ما با تکرار و تمرین دراین مسیر کیفیت کاررا بالا میبریم و اشکالات خود را پیدا میکنیم و هرگز از تکرار و تمرین این مسیر خسته نمی شویم چون تمام قوانین الهی دراین جهان برپایه ی تکرار و تمرین بنا شده است و هرگز با تکرار و تمرین این قانون تغییر نمیکند مثل ( طلوع و غروب خورشید – ساعات شبانه روز – تکرار فصلها – چرخه ی گردش اب در کره ی زمین – جاذبه زمین و هزاران نعمت دیگر ) پس ما هم باید با اعتماد 100% و با داشتن شور و اشتیاق دراین مسیر با تکرار و تمرین برای کیفیت بهتر روش و رسیدن به وزن ایده ال خود تلاش کنیم تا مهارت کنترل ذهن درزندگی را یاد بگیریم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/05/07 17:13
      مدت عضویت: 645 روز
      امتیاز کاربر: 19102 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 561 کلمه

      سلام استاد ، 

      خیلی از شما ممنونم که این فایل به این خوبی را گذاشتید و واقعا ۴ مرحله که فرمودید خیلی عالی هستند و مرحله چهارم که اطمینان به نیروی درونی ما یعنی خداوند نشان از ایمان قوی شما دارد 

      استاد من پدرم را ۱۰ سال پیش در سن ۳۵سالگی از دست دادم ، در مورد اینکه گفتید محبت پدران و مادران ما از یک کانال دیگه ای بود واقعا همینطوره پدر من یک کارگر کارخانه بود و کشاورزی و پرورش گاو را هم داشتند از اول صبح موقع طلوع آفتاب بیدار می شدند ۷ فرزند داشتند به آرامی بزرگترها را برای نماز صبح بیدار می کردند و میگفتند نماز صبح برای دریافت رزق وروزی است و با چه شوق و ذوقی روز را شروع می‌کردند بعد از اینکه همان صبح زود صبحانه را می خوردند دست به زانو از سر سفره بلند می شدند و بلند می گفتند خدایا به امید تو نه به امید خلق روزگار و با بسم االله ابتدا به حیوانات سر می زدند و شیر گاوها را می دوشیدند و صبح زود به باغو صحرا می رفتند و بعد به کارخانه من همیشه می دیدم پدرم خیلی زحمت می کشیدند و همیشه به ما می گفتند نان حلال کسب کردن فقط با پینه دست و عرق ریختن بدست می آید ووقتی محصولات کشاورزی باغ و صحرا بدست می آمد خوشحالی زیادی را در چهره ایشان می دیدم و همیشه خیلی از محصولاتش را به کسانی که وضع مالی خوبی نداشتند می بخشید و یکبار من یادم بهشون گفتم بابا این همه زحمت کشیدی و حالا بیشتر محصولات را به دیگران می بخشی پدرم گفت اگر خداوند نمی خواست یک دانه از این بذرها به این همه محصول تبدیل نمی شد و می گفت همان موقه که من بذر این محصولات را کاشتم سهم این بندگان خدا هم در این محصولات بوده و باید زکات مالت را خودت بدهی تا سال دیگه خداوند بیشتر به تو بدهد و چقدر پدر من مهربان بود و هنوز بعد از ۱۰ سال از فوت پدرم خانواده همسرم همیشه می گویند ما هنوز مردی به مهربانی و خوبی و دست دلبازی پدر شما ندیدیم ، همسر من از من پدرم را بیشتر دوست داشت واگر پدرم حرفی به او می زد دقیقا حرفش را قبول می‌کرد و چقدر همسرم از فوت پدرم ناراحت و غمگین بودند و من خیلی گریه میکردم یک شب خواب دیدم پدرم گفت دخترم گریه برای من فایده ای نداره من را فقط یاد کنی من همان لحظه در کنارتم و این من را آرام کرد و گفتند شیشه عمر من تمام شده بود و خیلی خوشحال بودند که در آن دنیا جای بسیار خوبی دارند و من را با خودشان بردند و باغ بسیار بزرگی را به من نشان دادند و گفتند من اینجا هم باغ دارم و خیلی خوشحالم که به این دنیا آمدم و با نان حلال فرزندانی سالم و صالح تربیت کردند الان برادر من با حداقل امکانات بهترین دکتر پیوند کبد و کلیه در یزد است و چقدر همه پدرم را دعا می کنند چون با نان حلال فرزندان خود را پرورش داد و انشاالله خداوند عمر طولانی به مادرم بدهد که بتوانم کوله باری از دانش و علم و محبت از ایشان داشته باشم 

      بازم ممنون از شما استاد عزیز که این مطالب را اینقدر شفاف برای ما بازگو می کنید خداوند مادر و پدرتان را قرین رحمت الهی قرار بدهد ، ممنون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/26 10:09
      مدت عضویت: 726 روز
      امتیاز کاربر: 55901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 640 کلمه

      سلام برخدایی که جان ما دست اوست هرلحظه وهرزمان اراده کند د ما پیش اوهستیم امید دارم ان زمان بنده واقعی ودرستش باشیم انشالله 

      سلام بر استاد وهمه عزیزان 

      من با گذشت ۳ روزمن‌نتواستم این فایل رو کامل بینم برام یی سوال بزرگ تو ذهنم پیش امد چرا حتما یی علتی داره که  برای اولین بارمن یی فایل رو۳ رورطول کشیده که  موفق به  دیدن کامل نشم  

      شب گذشته وفتی این فایل بادقت نکاه کردم وگوش دادم متوجه شدم که من داشتم خودم رو دربرخوردبااین مثله با شما مقایسه میکردم 

      وفتیمن تو ۳  مرحله ازدست  دادن رو باچشم جانوذهنم درک کردم چنان دچاربحران روحی شدم که حدود چند سالی زمان ازمن گرفت تا کمی به زندگی برگردن 

      حتی این مثله توفوت مادرشوهرم هم داشتم چون برام فردی عزیز بود بقدری حال تواون زمان هم بد بود که اقوام همسرم به من میگفتن عد

      عر وس به این شکل که برای مادرشوهر اشک بریزا ندیدن 

      من چون فردی احساسی هستم به کسانی که دراطراف هستن 9عشق میورزم پس وفتی کسی رو به ابن شدت دوست داریدرو از دست میدی بحران عجبی ادم درگیرمیکنه 

      کلی وفتی سما رو تو اون بحران درنظر گرفتم اول یی جواب ایشون مردهست وتونسته خودش کنترل کنه 

      دوم براه ادم که وظایفی رو داره اگه اون درست کامل توزمان خودش انجام بده تواون بحران عمل کردش بهترخواهد بود 

      بازم نه چون خواهر همبن کاررو به شکل کامل انجام داد اون به شکل من رفتارکرد پس دلیل این نیست تازه  چون تومحیط زندگی با پدرومادربود حال اون ازما دوتا خواهربدتر بود 

      پس علت رو با دقت بررسی گردم همه کنارهم گذاشتم فهمیدم چون شما روی ذهنتون کارکردید توشرایط که قرارگرفت درست ترین رفتار رو انجام داد

      من وفتی حج واجب رفتم با یی خانمی که اون پدرش رو از دست داده بوداون تواون زمان گفت که برادرش چطور توفوت پدرش همه رو به شکل کامل درست مدیرت گرده که حال اطرافیان رو به بهترشدن تشویق کرده بجای اندوه فراوان گریه های بی امان اون خانواده با خواندن قران وداشتن هم دیگر درکنار هم این برهان به شگل درستی ازش عبور کردن تومکه من به خودم گفتم‌چه فردی بوده که توانسته هم خودش وهم اطرافیان  رو مدیرایت کنه تاره اون خانم‌گفت که برادرشهم یی سال بعد پدرش به رحمت خدا رفنه من تازه امروزمتوجه شدم  

      که اون اقای خیلی با افکارش وذهنش گاره کرده بود که توبحران تواسته خودش رو هم کنترل کنه تازه دیگران رو نیز تشویق کرده تاواونم هم بتوانن به شکل خوب عمل کنن 

      امروزمتوجه شدم همه برخور شما ناشی ازاگاهی درستی هست که به خودتون دادید اگه این اگاهی درست رو به خودتون نداده بودید عکس العمل شما هم مثل دیگران حتما بود پس اموخنهای شما تواون مسیر هم جواب داده 

      خدا همه رفتکان دیارباقی رو قرین رحمت خق خودش قرار بده ازجمله اقوام شما رو چون انها که درست رفتارکردن نیاز به افراد زنده ندارن که چیری براشون ازاین دنیا بفرست چون خودش با خودشون هدیه  رو پیش از خودش فرستادن کسانی هم هستن که کاره درست توزمان خودش اگه کم انجام داده باشن نیازدارن که ما با دادن خیران وفرستادن دعال نماز روزه اون کم گذشته این افرادروشاید کمی جبران کنیم ولی من به خودم میگم فزاندان من نیاید کارهایی رو که باید انجام میدادم انجام بدن اون کارم من بوده نباید بعد از  رفتم تازه منتظر اونها باشم که بجای من انجام بدن 

      اگه اونه هم برام‌کاری روانجام بدن تودیدپن محبت کردن نه وظیفه 

      مااانسانها اگه توحیاط خاکی که خدا به ما می بخشه درست کامل کارهایی مربوط به خودمون انجام بدم دبگه نبابد ازبقیه انتظاژحبران داشته باشیم ما کاره درست انجام دادیم دیگران وظیفه جبران کردن ندارن اگه اونه هم ازما بادگیری داشنه باشن به وفت خودشون اونها هم محبت  رو ددست کامل انجام مبدن نه به شکل وظیفه چون اون یی کاره اجباری هست اردیدمن نه محبت 

      امروزجمعه هست خدا همه بهشتبان رو فرین رحمت خودش قرارداده که دربهشت هست فقط رحمت شامل حال دیران که منتظرهستن باشه انشالله 

      خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار abdolahporyas@gmail.com
      1401/06/13 11:12
      مدت عضویت: 1064 روز
      امتیاز کاربر: 4483 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 180 کلمه

      سلام روز زیبای شما بخیر.من؛ هم تمام فایل رو گوش کردم و هم نظر دوستان را خواندم ؛نه قصد قضاوت دارم نه جسارت من همیشه از فایلهای شما انرژی مثبت گرفته ام و با تمام وجودم قبولشون داشته ام ولی واقعیتش این فایل اصلا به دلم ننشست شاید یه جورایی انتظار بیشتری از شما داشتم در ارتباط با مادرتون.چطور یه مادر باید بیست سال تک و تنها بمونه و زمانی که با تمام وجود فریاد میزنه که تنهام و بهتون نیاز دارم به جای اینکه دست محبت رو سرش بکشید قفل درشو عوض میکنید  یا اینکه میگید ادم که یه بار بیشتر نمیمیره،! یا اینکه میفرمایید ارامش گرفتین که خودش انتخاب کرده این دنیا نمونه.همه عاشق زندگی هستن این که کسی این دنیا رو انتخاب نکنه یعنی چقدر بهش سخت گذشته.نمیدونم شاید برداشت من اینجوری بوده شما ادم بزرگی هستین با روحی بزرگ .امیدوارم روح مادر مهربانتون قرین ارامش باشه و سایه شما بالا سر فرزندانتون.من خیلی چیزا از شما یاد گرفته ام و همیشه شاگرد کوچک شما خواهم ماند.دلم نمیخواست تظاهر به حسی کنم که از فایل نگرفتم.بزرگوارید “🙏”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6241 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 31 کلمه

        سلام و درود
        از اینکه همراه من هستید و دیدگاه خودت رو به اشتراک گذاشتی سپاسگزارم و خدا رو شکر می کنم که همراهان خوبی برای من قرار داد.
        شاد و موفق باشید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1401/01/22 21:39
      مدت عضویت: 1754 روز
      امتیاز کاربر: 11906 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 889 کلمه

      سلام خدمت شما استاد بزرگوارم و دوستان همراه در این سایت انسان ساز و سایت تناسب فکری.
      قبل از هر چیز به شما استاد گرامی به خاطر داشتن چنین روحیه قوی تبریک می گویم و به شما بابت اینکه توانستید ذهن خود را در هر شرایطی کنترل کنید صمیمانه تبریک عرض می کنم.
      واقعا حرفهای شما در یک دنیای جدیدی را روی من باز کرد .
      بخصوص ۴ مرحله رسیدن به هر آرزو
      ۱ پر گردن ذهن از اطلاعاتی که مربوط به آن موضوع هست.
      ۲. بستن ورودی های منفی ذهن .
      ۳. توجه به راهنمای درونیمان.
      ۴. به مسیری که برای رسیدن به آرزوت انتخاب کردی شک نداشته باشی.
      به شما نمی خواهم تسلیت بگویم .
      چون من در کنار شما و با شما معتقدم تسلیت را برای رسیدن به یک غم و اندوه می گویند.
      و مادر عزیز شما مسیر سبز بهشت را در پیش گرفت و آنجا هم به گفته شما شیرینی بهشت را تامین می کنه.
      من خیلی تغییر کردم الان تقریبا یک سال هست که در دوره شما هستم و در دوره در مسیر لاغری شرکت کردم و الان بار سوم را شروع کردم.
      قبلا یک چیزی می خوندم و یا حفظ می کردم از ذهنم می پرید ولی الان ذهنم فوق العاده قوی شده.
      خیلی از چیزها تو ذهنم می مونه فایل های سایت را گوش می کنم و کلی چیز یاد می گیرم .
      خدایا امروز دلم برای پدرم تنگ شده بود پدرم چند سال پیش بهشتی شد .
      می خواهم در مورد پدرم بگویم فردی بود که عاشقانه بچه هاشو دوست داشت.
      همیشه ذهنی ثروتمند داشت خیلییییییی ثروتمند و همیشه مردم حرفهایش را حدی نمی گرفتند و همیشه می گفت بچه ها همیشه خودتون را توی اوح ببینید و الان که نیست من محصول همان افکار زیبا هستم .
      شما گفتید ما برای این سایت جزء انتخاب شده ها هستیم و من مطمئنم خدای مهربان ندای قلب شما را پاسخ داد و من شدم برگزیده واقعا نگرش پدرم از کودکی در من شکل گرفت و من همیشه خودم را در اوج می دیدم.
      من خیلی وزن کم کردم .
      لباس هام برام گشاد شده
      استاد من دو هفته پیش به اندازه دو سانت لباسهامو تنگ کردم . یکی از لباسها را نشد تنگ کنم.
      و امشب خواستم همون لباس را تنگ کنم باور می کنید این دفعه س سانت کوچیک کردم و هنوز جا داشت که تنگ تر کنم. بتور می کنید توی دو هفته این تغییرات در من شکل گرفته و مسیر ترمیم در بدن من به سرعت داره پیش می رود.
      خواستم بگم من توی اوجم و پدرم سبب شد تا این ذهنیت را داشته باشم.
      حرف شما قشنگ بود که شما مسئولیت هیچ کس را ندارید و فقط مسئول خودتان هستید.
      باور می کنید که من با دخترم یک ارتباط بسیار بسیار بسیار بدی داشتم یک وابستگی بی نهایتی در حدی که دخترم به خودش احازه هر توهینی را به من می دهد و من هیچ عکس العملی در مقابل رفتارش نداشتم.
      ولی چند هفته هست بدون اینکه بخواهم اصلا خودم را مسئول اون نمی دونم و کم کم دخترم رفتارهایی را با من می کنه که من تو خوابم هم اونو تصور نمی کردم و همیشه وابستگی عجیبی به همسرم داشتم و همیشه توی ذهنم بود که هر جا می شینم باید جایی بلشم که همسرم کنار و نزدیک من باشه طوری که دیگه همسرم کلافه شده بود.
      ولی الان که کنار همسرم هستم کم کم با فاصله می نشینم بدون اینکه از قبل برلش برنامه ای داشته باشم و رفتار همسرم فوق العا ه شده .
      بله حرفتون قشنگ بود استاد که اگر خداوند پدرم را گرف الان که فکر می کنم پدر همسرم هم پدر من هست واقعا خیلی مهربون هست باور کنید بعد از گوش دادن به فایل شما و بعد افطار به پدر همسرم زنگ زدم و اخوالشو مرسیدم کاری که تا الان که ۴ سال هست که مستقل هستم اولین بارم بود خیلی حال دلم خوب شد من آمدم که که با نیکی به دیگران روحم را شاد کنم و اوتو به اصلش پیوند بدهم ما اگر خوبی می کنیم در واقع داریم به خودمون خدمت می کنیم .
      بعد از تماس اشک توی چشمانم جمع شد نذاشتم همسرم ببیند اما این اشکها اشک شوق یود خیلی دلم برای پدر همسرم تنگ شد خیلی دوست دارم در اولین فرصت مرخصی بگیرم و به دیدنش بروم .
      می دونم این اولین جرغه هستند و باید با احتیاط و مراقبت زیادی جلو بروم و این نهالهای زیبا را مراقبت کنم استاد ممنونم خیلی زیاد.
      من احساس می کنم تازه متولد شدم و می خواهم زندگی کنم فهمیدم زندگی یعنی همین زمانی که هستم و به دوستان و عزیزانم عشق بورزم. تا روحم چیزهایی را که می خواهد تجربه کند .
      ممنونم استا شما خیلی بزرگوارید مطمئن هستم شما هر زمان که حال دلتون بخواهد با مادرتان باشید و یا صحبت کنید بلافاصله می تواتید با روح بلند مادرتان ارتباط بگیرید و صدایشان را با تمام وجود در گوشتان بشنوید .
      من مطمئنم که هر زمان اراده کنید خداوند مادرتان را دوباره جلوی چشمانتان زنده می کند البته با یک شکلی و ظهاری متفاوت اما با روحی یکسان مثل خصوصیات مادرتان همان قدر مهربان همان قدر به زیبایی و تمییزی اهمیت دادن همان قدر عاشق خانواده بودن و و حتما هم خیلیییی بیشتر از تصور شما چون شما مسیر الهی صبر را پیشه کردید و خداوند در قرآن می فرماید به صابرین مژده دهید یعنی صابر هر لحظه منتظر یک خبر خوش باشد چون مژده الهی نزدیک هست .
      وای چقدر احساس قشنگی دارم.
      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6241 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 92 کلمه

        سلام و درود
        از خوندن نوشته شما لذت بردم و خدا رو شکر می کنم که در سایت تناسب فکری همیشه احساس خوب و شادی و لذت جریان داره
        اتفاقا همین الان که دارم می نویسم خونه مادرم هستم
        به لطف خدا شرایطی فراهم شد که هر روز می تونم بیام خونه مادرم و مشغول کارهای مورد علاقم بشم
        هر صبح به محض وارد شدنم اول به مادرم سلام می کنم و موقع رفتن ازش خداحافظی می گیرم
        درسته نمی بینمش ولی عمیقا باور دارم که اینجاست و احساسش می کنم.
        از اینکه احساست رو بیان کردید سپاسگزارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/04/21 13:23
      مدت عضویت: 1619 روز
      امتیاز کاربر: 10181 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 200 کلمه

      با سلام خدمت شما استاد گرامی 

      استاد من تمام ۳۰ سال زندگیمو به پدرومادرم خدمت کردم کمکشون کردم هر چی گفتن گوش کردم خیلی جا ها پا رو نیاز های خودم گذاشتم واگرم خواستی داشتم که مخالف خواستشون بود باگذاشتن انرژی دویا سه برابر همزمان با کمک کردن بهشون خدمت کردن بهشون به هدفم رسیدم وبسیار سختی کشیدم خداروهزاران بار شکر میکنم من بینهایت فرزند خوب همراه وخدمت رسانی بودم واز این بابت هیچ وقت احساس ناراحتی نکردم یعنی روزی که پدر یا مادرمو از دست بدم هم اصلا ناراحت نخواهم شد برای خودم اما زندگی من خلاف جریان زندگی بقیه چیده شده 

      شما قلب بزرگی دارید فقط به لطف محبت ها وحمایت های پدرومادرتون ومن همیشه نظاره گر این موارد نمیخوام بازش کنم موضوع اما لطفا ایمیل منو جواب بدین که خیلی خیلی بهش احتیاج دارم واین فایل زخم های کهنه منو باز کرد الان دارم درد میکشم اما ندایی دردرونم میگه این زخم ها دیر یا زود باید باز میشد تا با کمک استاد یک بار برای همیشه بهبود پیدا کنه وبخیه بخوره وجوش بخوره وزندگیت اون زمان که یک جهش بزرگ پیدا میکنه ممنونم استاد ازتون که کنار ما هستین منتظر نظر وجواب شما درایمیلم هستم بازم ازتون سپاسگذارم💐

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 520 کلمه
      • در موضوع لاغری باذنویکی از مهارتهایکه باید یاد بگیریم کنترل دهنه وقتی ما بخواهیم به هر هدفی برسیم باید این ۴ مرحله رو باید انجام بدید وتضمین اگر این مراحل انجام بدید حتما به خواستتون میرسید مرحله اول اینکه شک به مسیرت نداشته باش خیلی مهمه وقتی مسیری انتحاب میکنی برای رسیدن به هدفت شک نداشته باشیودر قرانم اومده این کتابیست که در ان شکی نیست حتی برای افرادیکه شک میکنن وعده عداب داده وبه پیامبدم گفته اگر بندهای میخواد مسلمان بشه بپذیر هر چی بوده بپدیر اما اگر بعد از ایمان اوردن به ایمان شک کرد عذاب سختی داره واینکه نباید برای رسیدن به هدفت شک کنی وشما به این هدف میرسی هر چی میخواد باشه کلیتش خوشبختی میرسی شک نداشته باشی میرسی ونباید شک داشته باشی که من میرسم یا نمیرسم میرسم باید مد نطرت باشه دوم اینکه اموزش دهنی تنظیم دهنی وفرمولهای صحیح باید در دهنتون با اطلاعات در مورد اون چیزیکه میخوای بهش برسی پر بشه وشما برای لاعری داری از محتویات لاعری استفاده میکنی وداری دهنتو با اطلاعات لاعری پر میکنی وقدم دوم پر کردن دهنت از اطلاعات ومسیری که میخوایم بریم اون هدفیکه میخوای بهش برسی سوم خاموش کردن نجواهای دهنی چهارم‌اطمینان کردن به نیروی درونیت که تو رو هدایت میکنه بعنوان خداوند در درون من هست که منو هدایت میکنه منو میکشه به سمت هدفم‌واین همه فایل در مورد ایجاد اطمینان وباور درباره لاعری هست البوم شگفتی سازان هست داستانهای هدایت اونها واینکارها برای اطمینان پیدا کردن که میتونی لاعر بشی قدم دوم پر کردن اگاهیهاست مربوط به لاعری با دهن که فایل زیاد روی سایت وما باید طبق روال تمریناتمونو انجام بدیم تعطیلی اینا نداریم سوم کنترل دهن خاموش کرون نجواهای دهنی بازم کلی فایل هست در مورد تغییر زندگی خدا هرگز دیر نمیکنه زندگی با طعم خدا رهایی از افکار منفی ودوره رسیدن به ارزوها وموقییکه ی اتفاق ناگواری پیش میاد ما به دوبخش تقسیم میشیم یکی ذهن منفی باف ویکی هم قلبمون  وما باید شخصیت قلب انتخاب کنیم با مرور کردن به افکار خوب فایل گوش دادن در خودمون ارامش ایجاد کنین وبا خدا صحبت کنیم وتشکر کنیم که هر چی از خدا برسه بجز خیر خوبی نیست ومم باعقیده شما موافقم حتی نیاز نیست ما برای کسی دعا کنیم خدا کارشو بلده مگه وقتی به بچه ای دندون میده ما میگین خدایا حالا وقته دندون در اوردن بچه امه بهش دندون بده ویا موقع راه رفتن مگه ما به خدا میگیم که موقع راه رفتنشه خدا خودش کارشو بلده وذهن انقدر کار میکنه عذاب وجدان میده که ترو مقصر بدونه وبگه تو بدترین فرزند بودی ووقتی بسرش داد بزنی وبگی صبر کن ببینم وبری فایل گوش بدی تا ارامشتو بدست بیاری اونوقتکه خدا باهات صحبت میکنه ومیگه جریان از چه قرار بوده وما باید با محبت کردن کوله بارمونو پر کنیم پدر ومادر اگر نبودند هر کس دیگه فقط محبت کنیم تا کوله بارمون برای سفر اخرت پر کنیم واگر که بیمار شدید یا کسی از شما بیمار شد به کسی نگید چون دلسوزی اونها باعث میشه اونا تمرکز روبیماری شخص داشته باشن واون فرد خوب نشه یا به زودی خوب نشه واگر رسانهای نکنید بیماری سریع خوب میشه 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خوشبخت
      1400/01/23 09:56
      مدت عضویت: 1974 روز
      امتیاز کاربر: 8168 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 950 کلمه

      سلام به استاد عزیزماستاد من این فایل را ندیده بودم  واز رفتن خاله ومادر عزیزتون به دیدار خداوند اطلاع نداشتم .دیروز که کار با امکانات جدید دیدگاه  رو توضیح می دادین یک لحظه تو صفحه اصلی دیدم و نظرم را جلب کرد وامروز این فایل را دانلود کردم وگوش دادم .اول دیدگاه ها را خوندم ودر دیدگاه های سایت متوجه شدم که مادرتون خدایی شدن به نظرمن خدایی  شدن گفتن بهتره چون ما ازخداییم وبه سوی او باز میگردیم. خدا مثل دریایی هست وما قطره های این دریا ما یک روزی ازین دریا جدا شدیم از اصلمون و یک روزی هممون به دریای الهی وصل میشیم .راستش استاد نمی دونم چه جمله ای برای تسلای خاطرتون بگم میدونم که شما اینقدر روی ذهنتون خوب کار کردین که نیازی به تسلی خاطر دادن ندارین . بهتون تبریک میگم استاد به ایمان وعمل صالحتون به اینکه به هر چی میگید خودتون ایمان دارید وعمل میکنید ونقش ادمهای مثبت اندیش را بازی نمیکنید ادا در نمیارید. این بزرگی ذهن شمارو می رسونه این میرسونه که شما اینقدر خوب بذر ایمانتون را آبیاری کردین وبهش رسیدین وحالا دارین از میوه اون بهره میبرید .نمره ایمان وعمل صالحتون بیسته. من بعد عید لایو هاتون را در کانال دیده بودم ولی اصلا تغییری در چهره تون مشاهده نکرده بودم چهره سوگوار اصلا نداشتین مثل روزهای قبل بودین آفرین به شما.من هم سالها پیش خواهر وپدر عزیزم را از دست دادم وچون با این اموزشهاآشنا نبودم خیلی رنج کشیدم وخیلی دچار احساس گناه شدم وسالها خودم را رنج دادم. استاد عزیزم بعد از شرکت در دوره های شما به خصوص لاغری وبعد خلق ارزوها کلا ذهنیت من تغییر کرد در مورد همه چیز حتی مرگ مرگ را خیلی راحت پذیرفتم وبا مرگ رابطه راحتی پیدا کردم ترسم از مرگ خیلی کمتر شده وفقط دنبال این هستم که از فرصت زندگی که دارم نهایت استفاده را ببرم.دوست دارم زنده باشم به مرگ فکر نمیکنم قبلا اصلا این طور نبودم. استاد عزیزم در صحبتهای شما کمی احساس عذاب وجدان مشاهده کردم وقتی می گفتید که تا فرصت هست به عزیزانتان محبت کنید من هم این احساس را بعد از فوت عزیزانم داشتم ولی این حس دیگر در من نیست راستش استاد به نظرمن دیگر هیچ کس وظیفه ای درقبال خانواده ودیگران ندارد هر کس خدمتی در مقابل کسی میکند به خاطر لطف ومحبتش هست حتی مادر .به هیچ کس نمیتوان محبت زوری کرد .هرکس باتوجه به باورها واعمالی که دارد زندگیش را خلق می کند. من بعد از فوت پدرم چندین سال حالم بد بود و احساس گناه میکردم ومادرم را مسبب مریضی پدرم ورنجهایی که کشید می دانستم واز مادرم متنفر بودم ولی بعد از آشنایی با قانون جذب درک کردم که پدرم با توجه به افکار منفی اخبار منفی ونشست وبرخاست با دوستانی که از اوضاع مملکت وگرانی و مسئولان رده بالای مملکت گله می کردند همواره اتفاقات ناخوشایند به زندگیش جذب کرد ودنیا به کسی که فرکانس منفی ساطع میکند رحم نمیکند هر چند به ظاهر اهل قرآن خدا ونماز وروزه باشد.دنیا با انرژی کار میکند افراد فاز منفی عمر کوتاه دارند وزود از دنیا حذف می شوند. درسته این حرفها تلخ هست ولی دنیا با کسی شوخی ندارد هر چی بکاری درو میکنی. استاد عزیزم مادر من در قید حیات هست ولی اینقدر فرکانس منفی دارد که همه بچه هایش از کنارش جدا شده اند مادرم نه فرزند دارد ولی هیچ کدام از خواهرانم وبرادرانم نمی توانند اورا تحمل کنند و به نحوی از اطراف مادرم پراکنده شدند وحالا فقط دوتا از برادرهام که ازدواج نکرده فعلا پیش مادرم هست مادرم اصلا محبت کردن بلد نیست چون هیچ وقت محبت ندیده وبا یتیمی بزرگ شده بچه ها را خیلی بی اعتماد به نفس وابسته بار آورده به خصوص برادرهایم را بردار بزرگم 38 سال سن دارد وتازه نامزد کرده شغل وکار ودر آمد درستی ندارند مادرم همواره معتقد بود که وظیفه پدرم هست که کار کند وده تا بچه را خرج کند وبردارهایم حتی الان هم نان نمی خرند خودش می خره بقیه اش را راحت میتونید حدس بزنید. من هیچ وقت با مادرم نتوانستم ارتباط بگیرم من ده سال هست در شهر دیگری ساکن هستم وازدواج کردم خوشحالم خدا مرا از مادرم ومشکلات روحی روانی او جدا کرد هر وقت تلفنی حرف میزنم کلا تا آخر روز حالم خرابه با این که چند ساله قانون جذب کار میکنم ولی نتوانستم رابطه ام با مادرم را اصلاح کنم من احساس میکنم فاصله فرکانسی داریم به خاطر همین ولی مادرم را خیلی دوست دارم هر کاری برای خوشحالی او انجام دهیم باز هم حرفهای ناراحت کننده از او میشنویم واقعا نمی دانم چطور به او محبت کنیم تا در قید حیات هستند به او کمکی کرده باشیم .واقعا نمی دانم درین مورد اصلا ذهنم یاری نمیکند خودش را همه چیز دان میداند او همه کس را مقصر وگناهکار میداند ولی خودش را عاری از عیب ونقص .راهی برای کمک به او نمیدانم مشکل روحی روانی دارد وخیلی عصبی هست و همش از همه گله و شکایت دارد یک ریز حرف می‌زند.و اعصاب آدم را خراب میکند برای همین من زیاد به دیدنش نمیرم فقط گاهی تلفنی حرف میزنم او دوست ندارد به خانه اش برویم وبعد از فوت پدرم همه ما را از خانه رانده وفکر میکند ما وسایل خانه اش را می دزدیم دوربین هم گذاشته برای خانه قدیمی کهنه اش. نمیدونم واقعا با این مادر چطور مهربانی کرد.برادر بیست و دوساله ام را کتک میزند واو را هم عصبی وافسرده کرده برادرم شش سال هست خانه نشین شده سربازی هم نگذاشت برود برادرم خیلی ترسو وبی اعتماد به نفس هست. اینها یک گوشه از رفتارهای مادرم هست .مادرم خیلی جوان هست هنوز 57 سال سن دارد ودر سن کم ازدواج کرده. واقعا نمی دانم برای مادرم چه کار کنیم حرف هیچ کس را قبول ندارد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18280 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 423 کلمه

      به نام خداوقت بخیراستاد دوباره تسلیت می گم به شما و خانواده عزیز .روح همه رفتگآن شاد باشهخیلی فایل عالی بود .چهار مرحله در رسیدن به هدف۱- شک نداشته باشی به مسیرت .شک نکردن یکی از اصول ایمان است.۲- آموزش ذهنی که ذهنت و پر کنی با محتویات مربوط به هدف۳- خاموش کردن نجواهای ذهنی ۴- اطمینان کردن به نیروی درونی که تو رو هدایت می کنه استاد من اینو از فایلهای قبلی یاد گرفته بودم از شما که خبرهای بد و انتشار ندم به کسی نگم ولی قبلا هم یادمه که عمه مامانم خیلی سال پیش خبرهای بد و نمی گفت بیماری خودشون و اینها بعد که مامانم اینا می فهمیدن نمی دونین چه قشقرقی به پا می کردن چرا اینا هیچی و نمی گن ….. ولی حالا می فهمم کار درست و می کردنمن هم چند بار پیش اومد برام چیزهایی ولی به هیچکی نگفتم خودش حل شد و خدا کمک کرد ولی اون موقع که مسجد می رفتیم همه تا کسی مریض می شد اعلان می کردن که براش دعا کنین دعای همگانی و دسته جمعی خیلی تاثیرش بیشتره و از این حرف‌ها .   ولی به قول شما اون موقع همه روی مریضی تمرکز می کنن نه سلامتی اون شخص.اصلا آدم چیزهای بد و نباید هی تکرار کنه بی خودی .اون فیلمی که گذاشته بودین مادر شما معلوم بود چه خانم با سلیقه و تمیزی بودن من هم به فکر افتادم یه خورده آشپز خونه ام و مرتب کنم ایشاللهولی حالا قدیمیا مثلا مادر من توی اون آپارتمانی که زندگی می کنه همه همسایه ها هر کی مریض می شه هر چی می شه بهم خبر می دن پای تلفن همش از این چیزها حرف می زنن منم چند بار مامانم مریض شد ولی من نشستم به این بگم به اون بگم همه کارها رو کردم و توکل کردم به خدا فقط خالم که زنگ می زد به اون توضیح می دادم ولی مثلا الان نمی تونم بگم به مامانم که این چیزها و نباید گفت به کسی چون یه جور دیگه فکر می کنن می رم اونجا هی می خواد بگه این همسایه اینجور اونجور من حرف تو حرف میارم یا می گم چیزهای خوب بگین…به قول شما ما مسیول هیچ کس نیستیم جز خودمون فقط فرصت داریم با عزیزانمون وقت بگذرونیم.خدا خودش همه کارها رو می کنهحالا الان یادم اومد که چند سال پیش خانم دایی مامانم فوت کرده بودن توی ایران خیلی ما باهاشون نزدیک بودیم بعد از اینجا زنگ زده بودیم برای تسلیتدایی مامانم می گفت تو کار خدا نمی شه دخالت کرد.خدایا شکرت برای این همه نعمت.     

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا:)
      1400/01/16 21:09
      مدت عضویت: 1905 روز
      امتیاز کاربر: 1938 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 322 کلمه

      سلام استاد
      من امروز فرصت کردم کامل این لایو گوش کنم
      حقیقتش نمیخواستم قضاوتتون کنم
      چون یکجاهایی خودمو در حد شما نمیدونستم و یکجاهایی درک نمیکردم اینکه میخواید سوگواری نکنید
      بنظرم گریه بد نیست

      ولی بخاطر اراداتم به شما از یک مورد جالب براتون مینویسم تا شاید تسلی خاطرتون باشه
      حدود ده سال پیش من ترم آخر دانشگاه رو میخواستم شروع کنم
      فهمیدم بابام مریض
      خلاصه تو تهرانم بستری شده بود
      من کل اون ترمو شاید ۵ درصد دانشگاه رفتم و هر روز ملاقاتش میرفتم
      حدود ۵ ماه
      دیگه هیچ چیز برام مهم نبود
      اگر پسر بودم کلا اونجا میموندم
      ولی جالبه بعد فوتش خیلی عذاب وجدان داشتم
      همه اش روز خاکسپاری میگفتم منو ببخش که حالتو خوب نکردم
      واقعا خودمو در چه حد میدونستم؟؟
      دقیقا منم روزای آخر دیدم پدر من ۶۸ سال تو این دنیا بوده و فقط ۲۳ سال پدر من بوده
      ولی من ازش ناراحت شدم که چرا کم بابای من بودی
      ولی شما اولین کسی هستی که این جمله رو ازش شنیدم ولی با یک نگرش متفاوت…..
      و یک تجربه جالب دیگه که بعدش بارها خوابشونو دیدم و درک کردم فقط خوشحالی من خوشحالش میکنه
      خوابهایی که تصاویرش از جنس یک دنیای دیگه بود
      و این حس قلبی منه که مادر بزرگوار شما از داشتن پسری مثل شما خیلی حال روحش خوبه
      باعث حس خوبشه
      چون این حسو از پدرم گرفتم و این باید خیلی به شما تسلی بده
      هر چند که بقول شما طبیعت که هیچ فرزندی نمیتونه محبت والدینو جبران کنه
      ولی اونها از ما جبران نمیخوان…
      فقط حال خوب مارو میخوان
      من بچه ندارم ولی از روح پدر عزیزم اینو دریافت کردم
      و چیزی که خیلی منو آروم کرد خوندن کتاب در آغوش نور بود که ۳ سال پیش خوندمش و مطمئن شدم مرگ نیستی نیست و پدرم هست هنوز….
      و در آرامش
      فقط من میتونم با رشد و خوشحالیم آرامش اونو حفظ کنم
      نمیدونم ولی این تجربه من
      منم دوست دارم به اندازه شما رشد داشته باشم تا بیشتر باعث افتخار پدرومادرم بشم
      عامیانه است ولی کسی که از دنیا میره میگن ثمره زندگیش چی؟
      خب شما فرزند پرافتخاری بودید و ازین بابت خوشحال باشید استاد
      🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6241 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 46 کلمه

        سلام دوست عزیز
        برای بیان جملاتی آرام بخش از شما تشکر می کنم
        گریه کردن واکنش بدن به شدت گرفتن احساسه
        من سعی نکردم گریه نکنم اتفاقا هرجا شروع می شد سعی نمی کردم مانعش بشم چون می دونستم در جهت کاهش فشار احساسی بسیار مفیده
        بازم از شما ممنونم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان آرامش
      1400/01/15 18:31
      مدت عضویت: 1974 روز
      امتیاز کاربر: 2806 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 937 کلمه

      سلام خدمت استاد بزرگوار
      خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مسیری قرار گرفتم که استادی چون شما دارم،که گویی تازه دارم زندگی میکنم و معنای واقعی زندگی وزندگی کردن در این جهان رو می‌فهمم.

      از خداوند طلب صبری جمیل برای خانواده محترمتان دارم.

      و هر لحظه هزاران بار شما رو تحسین می‌کنم ….
      اینهمه کنترل ذهن رو این تفکر ونگرش زیبا و عالی رو ……

      شما با این کنترل ذهنتون ازدل یک تضاد بزرگ دنیایی تونستید به درجات بالاتری دست پیدا کنید و خدا می‌دونه که در این مسیر چه آگاهی های نابی رو تجربه میکنید

      و به خودم تبریک میگم که دریک مرحله ای از زندگیم بودن دریک همچنین فضایی و دریافت یک همچین آگاهی های نابی رو دارم تجربه میکنم.

       استاد وقتی داشتید توضیح می‌دادید انگار که خاطرات من مثل یک فیلم برایم مرور شد ،من هم پارسال همین موقع ها بود که برادرم مسافر بهشت شد …..
      که دقیقاً تو اون روز ها دو شخصیت رو در خودم می‌دیدم ،هر وقت واکنشی نشون میدادم واشکی میریختم یا بی قرار میشد با ذهنم بود و هر وقت میخواستم بر خلاف نجواهای ذهنی ام برای خودم منطقی اش کنم با قلبم بود و خوشبختانه با وجود اینکه من بسیااار بسیار وابسته به خانواده و عاطفی و احساسی بودم  تونستم ذهنم رو کنترل کنم و به ندای قلبم توجه کنم و هیچ وقت اون روز رو واون لحظه رو فراموش نمی کنم که وقتی 
      به خدا گفتم آخه چراااا ؟؟؟

       اون حس آرامش بخش به من گفت چون این به صلاح هر دوی شما بود ….(یعنی من وبردارم)

      باوجود اینکه بشدت دلتنگ برادری بودم که داشت تمام تلاشش رو میکرد که برای خواهرها و برادر ش پدری کنه ،اما همون لحظه با اون حس ،با اون ندا ،با تمام وجود درک کردم که صلاح من واو در این بود …..
      باز گفتم خدایا پس دلتنگیم چی میشه ؟؟؟
      اینبار هم به وضوح به من گفته شد تو قرار نبود به بنده های من وابسته بشی ….اینها نجواهایی بود که تو اون روزها به اندازه یک ساااال من رو جلو انداخت و آرامش پیدا کردم …

      انگار بزرگ شدم ،انگار که اوج گرفتم،حسش خیلی زیبا بود
      اونروزها حس کردم ،دیگه نیازم از همه اطرافیانم به یکباره بریده شد،خودم هم گاهی متعجب میشدم….

      من از شما یادگرفتم که باید بپذیریم وبرای خودم منطقی کنم تا بتونم الهامات رو درک کنم ….

      وهدایت من به این سایت و آگاهی هاش رو با اتفاقاتی که بعداً برام افتاد همه و همه رو مثل یک پازل زیبا می‌دونم که خداوند برای زندگی من طراحی کرده بود……

      البته زمانی که مدار من تغییر کرده بود و نگرش وافکار من تا حدودی عوض شده بود ،به همین خاطر به این مسیر زیبا هدایت شدم.

       با اینکه من پارسال هنوز مدارم و آگاهی هایم پایین تر از امسال بود و به اشتباه این ها رو برای خانواده ی ناآرامم گفتم …..
      و اونها متعجب از گفتار و رفتار ونگرش من شده بودند….

      ۲۶سال پیش که پدرم و۱۱ماه بعدش یکی از برادرهای من مسافر بهشت شدند من تا اوج افسردگی پیش رفتم و حدوداً تا ده سال بعد با یادشون اشک میریختم ورنج میکشیدم….

      اما این بار خیییلی خیلی سریعتر از اون چیزی که فکرش رو میکردم آروم شدم وحتی این آرامش من کمک قابل توجهی به اعضای خانواده ام کرد ،که اونها هم خیلی زودتر آروم شدن….

      این حالت رو در خودم نه تنها خودم به وضوح درکش کردم،بلکه اکثر اطرافیانم هم متوجه شده بودند اون کسی که قبلاً چقدر بی قراری هاشو دیده بودند حالا آروم بود…

       همه اینها رو اول از خدا وبعد از شما استاد بزرگوار و فهیمم 
      سپاسگذارم که اینقدررر من تغییر کردم اینقدر درک و آگاهیم بالا رفت و ارتباطم با خدا قوی شد و کلام خدا رو درک کردم.
      که تونستم از این آزمون بزرگ و البته بسیااار سخت سربلند بیرون بیام وصبور باشم وخداوند با صابرین است….
      آیه ای که اونروز ها باعث شد تا من اون شرایط رو بهتر بپذیرم …

      آیه ۱۵۵ سوره بقره :«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ؛ و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى ‏آزماییم»منظور صبر و استقامت بر این مصائب است چرا که در انتهای آیه می‌فرماید «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ به صابران بشارت بده»

      اینجا یادگرفتم که زندگی همین روزهاییست که میگذرد پس باید تجربه کنم زیباییها را وتا عزیزانم کنارم هستند بتوانم با مهر ورزیدن به آنها تجربه های زیبایی را در دنیا داشته باشم و اجازه بدم که روحم نهایت لذت رو از رسیدن به اون حس های خوب ببره…

      مثل خاله کوکب عزیز ومهربون شما 
      مثل مادر مهربان وصبور شما
      مثل عمو محسن مهربان و دلسوز شما

      مثل پدرم که بعداز ۲۶سال هنوز مهر و محبتش در تمام فامیل ودوستان و همسایه ها زبانزده….
      مثل برادرهای نازنینم که یکپارچه عشق بودند برای خانواده ودوستانشان…..

      و من روزی از خدای صابرین طلب صبر کردم،صبری جمیل…. برای خودم و بلند شدم و زندگی را از سر گرفتم
       وخداوند استادم را که دستی از دستانش بود در مسیر زیبای زندگی من قرار داد تا اینگونه چشمان مرا باز کند به حقایق وقلبم را وسعت ببخشد
      وآرامش را مهمان قلبم کند ….

      وبی شک همه آنها زنده هستند و زندگیشان ادامه دارد و این زمانی به من بیشتر ثابت شد که چند سالی از فوت پدرم گذشته بود و دایی پدرم فوت شدند شبی که خبر دارشدیم ،همون شب پدرم رو خواب دیدم که درب یک حیاط قدیمی را آب پاشی میکرد وعصا وصندلی دایی اش هم کنارش بود و به من گفت از صبح دارم آب و جارو میکنم برای آمدن دایی ام و مطمئن شدم که زندگی درآن دنیای ابدی ادامه دارد….

      استاد بابت این لایو بسیار آموزنده و پر از درس سپاسگزارم.
      وبراتون بهترین هارو آرزو دارم 🙏🏻
      وخدارو شکر میکنم که با کمک آموزش های عالی و بی نقص وبی نظیر شما تضاد های زندگیم رو یکی یکی برای خودم منطقی میکنم وسبکبال و به دور از باورهای گذشته 
       انشالا… کوله بارم رو غنی از زیباییها و خوبیها میکنم.
      ۱۴۰۰/۱/۱۵

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/01/10 23:24
      مدت عضویت: 1962 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,931 کلمه

      سلام استاد گرانقدر . اول از همه بهتون تبریک میگم بهتون تسلیت نمیگم بهتون تبریک میگم بابت اینکه اینقدر عالی این تضاد رو پشت سر گذاشتید و ایمان دارم مسیر تکامل شما بعد از این اتفاق خیلی بیش از پیش تغییر خواهد کرد . بابت تمام درهایی که بر روی شما گشوده شده و گشوده خواهد شد و مدارهایی که بعد از این تضاد در اونها قرار میگیرید خدارو سپاسگزارم ‌‌. چقدر عالی عمل کردید . چقدر لذت بردم از این که واقعا شخصی به این بلند مرتبگی میبینم که به بزرگترین چالش بشری اینقدر عالی واکنش نشون داده .
      حدودا سه ماه پیش عمه ام همین اتفاق براش افتاد و اتفاقا چقدر خوبه که هیچ مراسمی برگزار نمیشه چون مراسم نه تنها باعث تسلی نمیشه بلکه ذهن رو بیشتر به مسیر ناصحیح هدایت می کنه . در حالیکه خداوند باعث آرامش دلها میشه و او بهترین تسلی دهنده ی وجود انسانهاست . من بعد از فوت عمه به باور بزرگی رسیدم و خداوند باور معاد رو برام باز کرد .
      دقیقا جمله ی انتخاب خودش بود هم با تمام وجودم لمس کردم و اما جملاتی که تونست بیش از پیش ارومم کنه این بود که کاملا آفرینش رو تجزیه و تحلیل کردم .
      باور اینکه ما یکبار به این دنیا میاییم یک باور اشتباهه . یک باور محدود کننده است . وقتی این باور رو در ذهنمون تجزیه و تحلیل کنیم با کلی آیات روبرو میشیم که نشان از بازگشت میده و من بعد از فوت عمه بهش رسیدم . اینا رو میگم چون واقعا تمام تلاشم روی جاودانگی هست و اگر هرکسی رسالتی در این جهان داره من ایمان دارم رسالتم در این جهان جاودانگی و گسترش جاودانگیست . همه ی ما به جاودانه بودن روح ایمان داریم .همه ی ما میدونیم روح مادر شما الان وجود داره و همه ی ما می دونیم فرکانس ایشون همین حالا هم هست و شما از طریق فکر و قلبتون خیلی راحت می تونید ایشون رو حس کنید . من دقیقا با عمه ام صحبت کردم و ایشون بهم گفت عمه از بچه هام خسته شده بودم . ایشون سالها بود شوهرش رو از دست داده بود و دوبار میخواست ازدواج کنه اما بچه هاش نزاشتن حتی مکان دفنش رو هم روحش انتخاب کرد در جایی خیلی دور از بچه هاش . هرکاری کردیم نزاشتن در امامزاده ی نزدیک محلمون دفن کنند و عمه بهم گفت من حتی دلم نمیخواست جسمم پیش بچه هام باشه . یعنی حتی انتخاب محل دفن جسمش هم دقیقا مطابق روحیات خودش بود حالا اینا خیلی مهم نیست چیزی که بعد از ایست قلبی عمه بهم رسید و نگرش من رو زمین تا آسمون زیر و رو کرد باور بازگشت و معادی بود که خداوند بارها در قرآن بهش اشاره کرده . یحیی من المیت . مادر شما و همه ی انسانهایی که موت رو انتخاب می کنند حتی پدر و مادر من که همین حالا با وجودیکه بارها بهشون میگم مامان و بابا شما نمیمیرید اما اندیشه شون مرگ رو پذیرفته و خودشون رو برای مرگ آماده می کنند اینها مرگ رو انتخاب می کنند و همواره خودشون رو براش آماده کردن . کلی باور توی فرهنگمون داریم که مرگ رو برای همه طبیعی کرده . در حالیکه طبیعت الهی مردن نیست . طبیعت الهی زنده شدن هست . ولی مردم مرگ رو انتخاب کردند چون باورش کردند ولی خداوند زنده کننده است و با وجودیکه انسانها خودشون خودشون رو از بین میبرند باز هم اونا رو زنده می کنه .
      ما باور کردیم روح هستیم . ما جسم نیستیم . ما روح هستیم که هر لحظه داریم جسم رو خلق می کنیم . خالقیت صفت روح ماست . وقتی شخصی دیگه خلق نمی کنه به این معنا نیست که قدرت خلق رو از خودش گرفته . او در راه تکامل هست و مرگ موقت هست برای اینکه برنامه هایی که ذهن اون رو ساخته و پرداخته از بین بره . در حقیقت ضمیر ناخوداگاه انسانها مرگ رو براشون مطابق خواست خودشون انتخاب می کنه تا ذهنیتشون رو پاک کنه و ذهنیت الهی رو دوباره بسازه .
      کسی که فوت می کنه ورودی چشم و گوش و … براش بسته میشه تا فقط خدای وجودش دوباره اون رو بازسازی کنه . انسان دوباره خودش رو خلق می کنه . چون انسان خداست و آفرینش الهی از ازل تا ابد جاریست . ما می دونیم وقتی کسی یکبار تونسته چیزی رو تجربه کنه پس بازم میتونه و در تجربه کردن هیچ محدودیتی وجود نداره .
      وقتی کسی یکبار برای خودش جسم خلق کرده و انسان بودن رو تجربه کرده مسلما اگر خودش بخواد کیه که جلوی انتخابش رو بگیره . و نمونه ی اون هم اصحاب کهف در قرآن و همینطور پیامبری به نام عزیر که بعد از مردن دوباره استخوانهای پوسیده اش گرد هم اومد و زنده شد . الان ایاتش رو هم پیدا میکنم و میزارم .
      سوره بقره آیه ۲۵۹ و ۲۶۰

      أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿٢٥٩﴾
      یا چون آن کسی که به دهکده ای گذر کرد، در حالی که دیوارهای آن بر روی سقف هایش فرو ریخته بود [و اجساد ساکنانش پوسیده و متلاشی به نظر می آمد] گفت: خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده می کند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس وی را برانگیخت، به او فرمود: چه مقدار [در این منطقه] درنگ کرده ای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز درنگ کرده ام. [خدا] فرمود: بلکه صد سال درنگ کرده ای! به خوراکی و نوشیدنی خود بنگر که [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه] تغییری نکرده، و به دراز گوش خود نظر کن [که جسمش متلاشی شده، ما تو را زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسی و به واقع شدن این حقیقت مطمئن شوی]، و تا تو را نشانه ای [از قدرت و ربوبیّت خود] برای مردم [در مورد زنده شدن مردگان] قرار دهیم، اکنون به استخوان ها [یِ دراز گوشت] بنگر که چگونه آنها را برمی داریم و به هم پیوند می دهیم، سپس بر آنها گوشت می پوشانیم. چون [کیفیتِ زنده شدنِ مردگان] بر او روشن شد، گفت: اکنون می دانم که یقیناً خدا بر هر کاری تواناست. (۲۵۹)
      260وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦٠﴾
      و [یاد کنید] هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده می کنی؟ [خدا] فرمود: آیا [به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان] ایمان نیاورده ای؟! گفت: چرا، ولی [مشاهده این حقیقت را خواستم] تا قلبم آرامش یابد. [خدا] فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را [برای دقت در آفرینش هر یک] به خود نزدیک کن، و [بعد از کشتن، ریز ریز کردن و مخلوط کردنشان به هم] بر هر کوهی [در این منطقه] بخشی از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت می آیند؛ و بدان که یقیناً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۲۶۰)

      در این دو آیه صراحتا خداوند زندگی دوباره را به ما نوید می دهد و اینکه حتی اگر کسی مرگ را هم انتخاب کند اما باز هم به راحتی قابل بازگشت هست فقط تنها چیزی که هست اینست که ذهن ما باور به یکبار زندگی را در سر دارد و نمیتواند بپذیرد که ما انسانها شاید بارها جسممان را خلق کردیم . اینکه باید مرگ را تجربه کنیم تا به آگاهی برسیم و چقدر عالیست که ما در همین دنیا داریم به این آگاهی میرسیم که انسان جاودانه است و اگر میمیرد تنها به دلیل محتویات ذهن اوست و اگر این محتویات تغییر کند یقینا تجربه ی دگرگونی خواهد کرد اصلا تمام تفاسیر ایات برای او متفاوت میشود و همین موضوع چقدر انسان را امیدوار میکند که خداوند از من به مادر من نزدیکتر است . اوست که مسیر تکامل او را بنا به آمادگی او باز می کند . چه بسا ممکن است ما مادران یا پدران مادرانمان بوده باشیم . چون خداوند همواره در قران میفرماید ( به یاد بیاورید ). اگر ماقبلا در این دنیا نبودیم چرا خداوند میفرماید به یاد بیاورید . پس ما بارها و بارها آمده ایم و همواره در حال تکامل هستیم . معاد هر لحظه دارد اتفاق می افتد . معاد یکبار نیست . روز قیامت یکبار نیست . هر بار که به نگرشی نو دست پیدا می کنیم برای ما رستاخیز است . ما به پا خواستگانیم . به خدا اینها شعار نیست اینها حقیقت وجود انسانهاست . خداوند قادر است انسانها را هر لحظه از نو زنده کند و او کار خود را بلد است منتها انسانها دوباره باورهای مرگ افرین را انتخاب می کنند و خداوند دوباره آنها را زنده می کند . مادر شما اگر بخواهد هم اکنون در حال بازگشت به این دنیاست . اما اینکه به چه صورت دوباره به افرینش خودشان دست می زنند بازهم انتخاب اوست و اینکه آیا این انتخاب اکنون است یا ممکن است سالهای متمادی طول بکشد که البته این سالها در ذهن ما اینگونه تحلیل شده است و حتی باز هم آیه داریم که روز قیامت به اندازه ی ۵۰ هزار سال زمین ممکن است طول بکشد در حالیکه برای خداوند فقط یک روز است . یعنی میخواهم بگویم الان که مادر شما مسافر بهشت است و چقدر زیبا این تعبیر را به کار بردید به خاطر فرمول ذهنیشان بود و به فرمایش شما انتخاب خودشان و انتخاب باورهایشان . چون جسمشان داشت راه سلامتی را طی میکرد اما ایشان راه بهشت را انتخاب کردند و قلبشان ایست کرد و زمانی این اتفاق افتاد که ایشان را از خواب مصنوعی خارج کردند و فرمولها و باورهای ذهنی ایشان دوباره شروع به کار کرد و ایشان زمانیکه در خواب مصنوعی بودند نیروی خداوند در وجودشان بر زندگی و سلامتی جاری بود . یعنی زمانی که ایشان به خواب مصنوعی رفته بودند فرمولهای خداوند داشت ترمیم جسم را انجام میداد ولی وقتی ایشان را از خواب بیدار کردند دوباره ذهن او شروع به کار کرد و زمان را برای مرگ بهترین فرصت دید و مادر شما هم بنا به فرمولهای ذهنی آن را انتخاب کردند .

      ندای الهی زنده شدن است . درست است که خداوند یحیی و یمیت هست . ولی او همواره یحیی را برای ما میخواهد و یمیت برای تفکرات منفیست و وقتی این تفکرات را انتخاب می کنیم یعنی داریم سرنوشت یمیت را برای خودمان انتخاب می کنیم اما حتی خداوند از این مورد هم به نفع ما استفاده می کند و بعد از مرگ به چنان معارفی دست پیدا خواهیم کرد که باز هم ارزو می کنیم به این دنیا برگردیم تا به این ترتیب بتوانیم زندگی نویی را بسازیم که خداوند به کافرین میفرماید اگر شما باز هم برگردید باز هم همان راه را انتخاب می کنید .

      تنها راه ما ایمان است و کسب اگاهی .
      ما همین حالا هم هر لحظه در حال انتخاب هستیم و همواره داریم زندگی را انتخاب می کنیم . وقتی باور جاودانگی در همین دنیا را بپذیریم خدا می داند که به چه معارفی دست پیدا می کنیم . و امام زمان با نام بقیه الله دقیقا یکی از اشخاصیست که باور جاودانگی را به ما هدیه می دهد .

      به هر حال من شخصا مادر شما و هیچ کدام از رفتگان را مرده به حساب نمی آورم . آنها هستند و تنها به خاطر باورهایشان مرگ را انتخاب کردند اما هم اکنون نیز در حال تکامل هستند و به محض آمادگی و ورود به این دنیا قادرند به این دنیا بازگردند . باز هم می گویم شاهد ان اصحاب کهف و حضرت عزیر .

      به شما تبریک میگم که اینقدر عالی از این تضاد در جهت تکامل استفاده کردید و چقدر زیباست این راه . ما همه در کنار شما هستیم استاد و ایمان شما رو میستاییم و به انتخاب شما تبریک می گوییم . اینکه تونستید در این پیشامد مادر و خاله خیلی منطقی با قضیه روبرو بشید و واکنش بیست سال پیشتون که برای فوت پدرتون داشتید حالا نداشته باشید .

      الان هم مطمئنم وجود شما برای پذیرش معارف زیادی باز شده . لطفا مارو از الهاماتتون بی نصیب نزارید ‌ . چون ایمان دارم این لحظات سرشار از حس نابیست که شما دارید تجربه می کنید و مطمئنم معارف زیادی در حال ورود به قلب شما هستند .
      باز هم بهتون تبریک میگم که خداوند سینه ی شمارو گشاده کرده و از زبان خداوند به شما می گویم :
      الم نشرح لک صدرک
      و وضعنا عنک وزرک
      الذی انقض ظهرک
      و رفعنا لک ذکرک
      فان مع العسر یسری
      ان مع العسر یسری
      فاذا فرغت فانصب
      و الی ربک فارغب
      آیا سینه ی تو را گشاده نکردیم
      و بار تو را از روی دوشت بر نداشتیم
      همان باری که پشتت را خم کرده بود
      و تو را بلند اوازه نکردیم
      پس به درستیکه با هر سختی آسانیست
      و همانا با هر سختی آسانیست
      پس چون از مهمی فارغ شدی به مهمی دیگر بپرداز
      و به سوی پروردگارت راغب شو .

      نکات فایل :
      کنترل ذهن یکی از مهارتهاییست که باید برای رسیدن به هر هدفی یاد بگیریم .
      کلا برای رسیدن به هر هدفی ۴ مرحله را باید بتوانیم انجام دهیم :
      این ۴ مرحله در رسیدن ما به هر شرایطی بهمون کمک می کنه و تضمین رسیدن ما به آرزوهامون هست .

      هدف ما : خوشبختی
      مرحله اول : به مسیرمان شک نداشته باشیم . آیه قرآن (لاریب فیه هدی للمتقین )
      یکی از مهمترین قدم ها و مهارتهایی که باید کسب کنیم اینه که شک در موضوع نداشته باشیم .
      شک نداشته باشیم که به هدف میرسیم .
      همیشه باید ( میرسم )در ذهن باشه .
      مرحله دوم : آموزش ذهن ، تنظیم ذهن ، فرمولسازی ذهن . باید ذهن را با چیزی که میخواهیم به آن برسیم پر کنیم . با اطلاعاتی که میخواهیم به آن برسیم .
      مرحله ی سوم : خاموش کردن نجواهای ذهنی یا کم کردن آنها .
      مرحله ی چهارم : اطمینان کردن به نیروی درونی که مارو هدایت می کنه . نیرویی به عنوان خداوند در درون من هست که مرا هدایت می کند و او مرا به سمتی که باید می کشاند .

      استاد قلب من برای شما خوشحاله . شما در انتظار معارف بیکرانی هستید که داره به قلبتون وارد میشه . ما هم منتظر الهاماتی که به شما میشه هستیم و مطمئنم الهاماتی که از این به بعد به شما وارد میشه خیلی ناب و عالی هستند .
      خداوند دائما داره با شما صحبت می کند و شاید نجواهای ذهنیتون هم در این زمان بیشتر بشه ولی خداوند وجود شما از نجواهای ذهنتون قویتره . ممنون که مثل همیشه ما رو از خدای وجودتون بهره مند می کنید .
      ما هم منتظر شنیدن ندای الهی از وجود شما هستیم .
      دلم میخواد باز هم صحبت کنم ولی حسم میگه دیگه کافیه . فقط میدونم قلبم شاده . من از این تضاد دارم به وضوح میرسم . با شما احساس یگانگی می کنم و انتخاب مادر شمارو برای شما سرشار از برکت میبینم . روح مادر شما این انتخاب رو کرد که بازم به شما کمک کنه که به تکامل بیشتری برسید و دقیقا این انتخاب هم به نفع خودش و هم به نفع شما هست .

      اصلا نمیتونم بگم بهتون تسلیت میگم چون دل شما رو سرشار از نور الهی میبینم و میبینم چطور خداوند از زبان شما با ما صحبت می کنه . چطور خداوند نوید زندگی مجدد رو داره میده . نوید انتخاب بهترین باورها . نوید انتخاب باورهای زنده کننده که با اونها می تونیم این تضاد رو تبدیل به فرصتی کنیم که از اون زندگی بیرون بکشیم .
      مادر شما هر وقت که بخواد قادره به این دنیا برگرده و هر وقت اعلام آمادگی کنه قطعا خدای وجودش به ندای او لبیک میگه و دوباره خلق و افرینش جاری میشه . حتی شاید این بار به صورت مرد خودش رو بیافرینه شاید هم دوباره به صورت زن . اما کاملا آزاد است و خداوند آنچه را میخواهد که ما میخواهیم .

      در ضمن شما الان بهتر میتونید با مادرتون هم فرکانس بشید و صدای ایشون رو در فکرتون بشنوید . چون ما وقتی که در جسم هستیم ذهن ما نمیزاره فرکانس روح هم رو دریافت کنیم در حالیکه قلبمون اون فرکانس رو دریافت می کنه و خیلی وقتها دیدید که مادرا به حال فرزندانشون آگاه هستند . مادر شما داره با شما صحبت می کنه و اگه خوب گوش کنید صدای ایشون رو میشنوید که خیلی شاده و راحته و داره لذت میبره و از انتخابی که کرده راضیه . او نمیخواد شمارو ناراحت کنه چون ایشون با انتخابش به شما کمک میکنه تا بازم به تکامل بیشتری برسید و ایشون دوست دارن شما مثل همیشه شاد باشید و از این تضاد نهایت استفاده رو ببرید .

      براتون بهترین ها رو آرزو دارم استاد .
      و ایمان دارم این واکنش شما بهترین واکنشی بود که نسبت به بهشتی شدن مادرتون داشتید و این هم قطعا یکی از خوشبختیهاییست که شما انتخابش کردید چون همه ی مردم در این مواقع راه دیگری رو انتخاب می کنند که اونها رو سالها در غم و اندوه نگه میداره ولی شما با انتخاب بهترین راه و ایمان به این راه و شک نکردن به اون و آموزش ذهنتون و کنترل نجوای ذهنی و هدایت الهی خوشبختی و سعادتمندی رو برای خودتون انتخاب کردید و خدا می دونه چه الهاماتی از این مسیر زیبا قراره به وجود شما سرازیر بشه که حال خوبتون رو خوبتر کنه .
      ان الله مع الصابرین .
      منتظر خبرهای خوب از طرف شما هستیم و در این راه صبر می کنیم .
      در پناه خدا شاد باشید و در مسیر خوشبختی و سعادتمندی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 16 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار الهام بهرامیان
        الهام بهرامیان
        1400/01/11 03:37
        امتیاز کاربر: 0

        نشان های دریافت شده

        کنترل ذهن
        محتوای دیدگاه: 78 کلمه

        سلام خانم سادات عزیز. من راجب این موضوع که روح برای تکامل بازهم به دنیا برمی گزدن در یک جسم دیگری شنیدم ولی اصلا اطلاعاتم خیلی محدوده وبا در تضاد با خیلی از شنیده ها وآموزش های ما. اینکه انسان در عالم برزخ وبعد از قیامت در بهشت یا جهنم سکنا دارد وباید پاسخگوی اعمالش باشه با این موضوع کمی برام گنگه اگه می تونید کتابی بهم معرفی کنید یا خودتون برام کمی توضیح بدین ممنون می شم

        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فاطمه سادات
          1400/01/11 17:57
          مدت عضویت: 1962 روز
          امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          سطح مبتدی
          دیدگاه فنی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 2,265 کلمه

          سلام خانوم بهرامیان گرامی .
          ببینید هرکسی باید خودش برسه . در مورد جاودانگی معبد سکوت هست و یکی دیگه هم از کتابهای استرهیکس هم هست البته الان اسمش رو فراموش کردم . ولی اینو میدونم اطلاعات این مسیر رو نمیشه با اطلاعات سایر کتابها به دست آورد .
          بزرگترین کتاب که میشه بهش اعتماد کرد فقط خود قرآن هست . چون ما باور داریم قران کلام الله است . در حقیقت قرآن هم یک الهامه الهامی از طرف خدای محمد ص به دل پیامبر و حضرت محمد هم به دلیل الهاماتشون شخص فرهیخته ای شدند و برای همه ارزشمند شدند و الهامات ایشون تبدیل به راه و رسم و دین شده .
          شاید ما با محمد ص خیلی متفاوت باشیم اما خدای محمد خدای ما هم هست ‌. تفاوت حضرت محمد ص با ما در اینه که ایشون به الهاماتشون ایمان داشتند و اونقدر باور داشتند و بهشون عمل کردند که تبدیل به یک راه و روش و دین شدولی الهامات ما فقط برای ما یک جرقه است و اونقدر بهش بی توجهیم که نمیزاریم راهمون رو روشن کنه .
          حالا یکی از ما که استاد گرامی هستند دارن از شیوه ی محمد ص تبعیت می کنند و الهاماتشون رو تبدیل به راه و روشی کردند که همه ی ما داریم ازش استفاده می کنیم . الهامات ایشون ایشون رو تبدیل به فرد فرهیخته ای کردند که این همه انسان رو اینجا گرد آوری کرده .
          پس شما اگه اینجا روزگارتون رو بگذرونید قطعا به الهامات بی نظیری میرسید و من خودم یکی از هزاران افرادی هستم که از همین سایت هدایت شدم و با اینکه خیلی جاها تحقیق کردم اما دوباره همینجا برگشتم و دیدم ادامه ی راهم فقط از همینجا ممکنه . چون من اینجا از نو متولد شدم .
          ما فکر میکنیم حقیقت در کتابهای علمیست . در حالیکه تمام کتابهای علمی از ذهن و تقلید از دیگران به وجود اومده و کتابهای کمی داریم که از حقیقت دل انسانها پرده برداشته اما باز هم اکثر اونها اشاره ای به جاودانگی نکردند و حتی بازگشت . پس اولین توصیه ام به خودم و شما اینه که از راه استاد تبعیت کنیم تا سعادتمند بشیم . تا اگاه بشیم تا خوشبخت بشیم . چون راه استاد راه خداست .

          به نظر من شما هم اگه به قلبتون رجوع کنید و الهاماتتون رو بشناسید خیلی راحت همه ی مسائل براتون باز میشه .
          چیزی که بیشتر از همه باورم شده این هست که باور مرگ از این اندیشه میاد که

          ما همیشه باور داشتیم دور از خدا هستیم و کسی که میمیره به سمت خدا برمیگرده .(کتاب معبد سکوت) این باور مرگ رو ایجاد می کنه در حالیکه باور صحیح اینه( الله معکم اینما کنتم . هر جا که هستید خداوند با شماست .) خداوند همواره همراه ماست . این آیه قرآنه و آیه دیگر و نفخت فیه من روحی هست . و خداوند فرمود من از روح خودم در انسان دمیدم . خب با یه حساب دو دوتا چهار تا و کاملا منطقی میشه باور جاودانگی رو از آیات قرآن استخراج کرد . روح ما خداست . یکی از صفات خدا هم حی و قیوم هست . پس روح ما حی و قیوم هست .
          یکی از صفات خدا خالق هست پس روح ما هم خالق هست . خدا بی نهایته . خلاقیت خدا هم بی نهایته .پس خلاقیت ما هم بی نهایته . چون ما روح حستیم . روح هم خداست . ما هم خدا هستیم و همواره قدرت خلق همراه ماست . پس بازگشت هر لحظه میتونه اتفاق بیفته .
          حالا باز چیزی که اینجا شبهه ایجاد می کنه اینه که اغلب انسانها خودشون رو جسم تصور می کنند و جسم رو هم میرا پس در نتیجه مرگ رو برای خودشون در ذهنشون تصور می کنند و همین تصویر دهنی اشتباه مرگ رو خلق می کنه . در حقیقت ما مرگ رو انتخاب می کنیم با تصاویر ذهنی خودمون .
          اینجا باید باور رو تغییر داد . گفتیم خداوند فرموده و نفخت فیه من روحی . من از روح خودم در انسان دمیدم . پس نیروی حیات در ما خداونده . نیرویی که ما الان داریم باهاش نفس میکشیم روح ماست یعنی خداوند . نیرویی که داریم باهاش حرف میزنیم پلک میزنیم قلبمون ضربان داره و …. اینا همش نیروی الهیست . حالا این نیرو رو حسش کن دستاتون رو حرکت بدید . نیروی حرکت دهنده در دستتون رو حس کنید خب ما اون نیرو هستیم . ما روح هستیم که هر لحظه داریم به جسم جان میدیم و داریم اون رو به روز رسانی می کنیم . باز هم با یه حساب دو دوتا چهارتا میشه گفت ما روح هستیم روح هم خداست پس ما خدا هستیم . خدا هم که حی و قیومه . پس ما هم حی و قیوم هستیم . خدا خالقه . پس ما هم خالقیم .
          ما جسم خودمون رو هر لحظه داریم خلق می کنیم . هر روز جسم ما داره هزاران سلول رو از دست میده و دوباره از نو میسازه . شاهدشم ترمیم زخمها که نشون دهنده ی باز سازی سلولهاست در حقیقت همه ی سلولها دارن بازسازی میشن . خب روحا دایما داره جسم رو خلق می کند . سلولهای پیر و مرده رو از بین مبره سلولهای جدید میسازه . پس افرینش الهی همواره جریان داره . همواره در جوان کردن بدن هست و همواره در سلامتی و تازه شدن . خب این قدرت خدای وجودمون هست . چطور نتونه دوباره خلق کنه . اصلا من که عقیده دارم خلق هرگز متوقف نمیشه و روح مادر استاد و البته تمام رفتگان در جای دیگری دوباره داره خلق می کنه . البته بازم انتخابه . اگر خودش بخواد .
          ما نیروی خودمون برامون ناشناخته است . ببین قلب ما از درون داره حرکت می کنه کسی از بیرون هدایتش نمی کنه خود ما هستیم . مغز ما رو خودمون داریم هدایت می کنیم کسی از بیرون هدایتش نمیکنه .
          (من )که به خودمون نسبت دادیم فقط من جسمی نیست.
          (من) خیلی گسترده است . و شناخت (من) تا بی نهایت ادامه داره . ما هرچقدر خودمون رو بشناسیم بیشتر به تواناییمون ایمان می آریم و تمام مشکلات و رنج ما ناشی ناطی از نشناختن (من) هست .
          خب حالا این من گسترده که خالق هم هست و بی نهایت هست . قدرتش لایزال هست . چون ثابت کردیم ما خدا هستیم . پس تمام صفات الهی در ما جاریه . خب حالا اگه این نیرو بخواد خلق کنه که میتونه جلوش رو بگیره . اصلا مرگی برای بشر وجود نداره . مرگ فقط برای افکار و اندیشه ها و سلولهای زشت و پیر و نادلخواهه . اصل افرینش زیباییست . اصل آفرینش سلامتیست . اصل آفرینش جوانیست . اما خب ما چون ذهنی داریم که قدرت خلاقیت داره و این دهن رو میشه با همه چیز پر کرد مرگ رو خلق کردیم . پیری رو خلق کردیم . زشتی رو خلق کردیم . بیماری رو خلق کردیم . ترس رو خلق کردیم و شیطان رو خلق کردیم . ما خودمون شیطان رو خلق کردیم و ازش ترسیدیم . شیطان چیزی فراتر از ما نیست . ما بهش قدرت دادیم .

          ببین اینارو وقتی عمیق بشید کاملا میشه درکش کنید . شیطان چیه . شیطان غم و اندوه و ترس و خیانت و حسادت و … است اینا رو کی ایجاد می کنه . ما کدش رو به ذهن دادیم و ذهن اون رو تکرار کرده . شیطان در حقیقت تکرار کدهای غیر خدایی ماست که ما دستورش رو به ذهن دادیم و خودمونم قادریم با نیروی الهی خودمون از بین ببریمش .

          ولی خب یه سری از انسانها نمیخوان . یه سری از انسانها اونقدر این عادات براشون پررنگ شده دیگه خدای وجودشون رو ضعیفتر از نجوای شیطان می دونند و ایمان برای اونها یک جرقه است که فقط میدونند هست اما نمیتونه راهشون رو روطن کنه . ولی ما اومدیم اینجا . اینجا روز به روز دلهامون رو گسترده تر می کنه . روز به روز آگاهترمون می کنه . بودن در اینجا اون جرقه رو تبدیل به آتش می کنه . شما فکر می کنید من روز اولی که اومدم اینجا می تونستم این همه الهام از خودم بکشم بیرون نه . من هدایت شدم به اینجا همونطور که همه هدایت شدند و هممون با جون و دل کار کردیم و تک تکمون با راهنمایی استاد به الهامات بی نظیری رسیدیم .
          باور اینکه بعد از مرگ میشه دوباره زنده شد عین ایات قرآنه و معاد قرآن دقیقا همین رو میگه . ببین تفاسیر قرآنی از معاد ، معاد رو برای ما دور نشون میده در حالیکه معاد نزدیکه به ماست اصلا اخرت در دل همین دنیاست از ما جدا نیست . شما وقتی میخوابی کجا میری . ایا بهشت و جهنم در بیرون از ماست نه اون هم دقیقا مثل زمانیه که ما خواب هستیم کجا میریم . آیا ما از نطر فیزیکی جایی میریم نه ولی متافیزیک ما همه جا میره . چطور میره . از درون . ما سفر درونی داریم . بهشت و جهنم هم سفر درونی هستند . همه ی انسانها برمیگردند . منتها یک سری از انسانها باید بمیرن تا به این حقایق برسن . مردن هم چیز سختی نیست عبور کردنه . اونها نمیتونند از ذهنیت خودشون بگذرند . در حالیکه قلبشون مشتاق آگاهیست . بنابراین خداوند درخواستشون رو اجابت می کنه . چشم و گوش و ابزار ظاهری رو موقتا خاموش می کنه تا اونها حقیقت رو ببینند . الان تمام رفتگان ما هستند . ما در اندیشه مون می تونیم با تک تکشون صحبت کنیم ولی ایمان نداریم و تصورات دیگه نمیزارن سخن اونها رو درک کنیم ولی خیلی ها توی خواب باهاشون رابطه برقرار می کنند چون ما از نظر روحی به هم پیوسته ایم و اونها هستند .
          خب مرگ برای انسانها مرحله ای از تکامله و واقعا روح قدرت خلق رو داره . گفتیم ما خالق هستیم . روح ما خداست . باور هم که داریم ارواح وجود دارند . کی میخواد جلوی اونها رو بگیره اگه هرکدوم بخوان دوباره برای خودشون ابزار خلق کنند . منتها چون در بعد روحانی وجود انسان درد نداره رنج نداره آزادی و رهایی هست و برای اغلب انسانها این دنیا رنج و درد معنا گرفته اکثر اونها دیگه انتخاب نمی کنند . اونها در بعد روحانی از درد و رنج عاری هستند و فقط در لذت هستن البته بهشت و جهنم و یا برزخ هم همه حالات روحانیست که ما همینجاهم تجربه می کنیم . وقتهایی که پر از خشم و حسادت و اندوه و ناتوانی و… هستیم آیا چیزی جز جهنم رو داریم تجربه می کنیم ؟
          وقتی لذت و صفا و عشق و مهربانی و نور و روشنایی رو داریم تجربه می کنیم آیا چیزی جز بهشت رو تجربه می کنیم؟
          برزخ هم حالتی از انتظاره خیلی وقتها ما خیلی حسهای مختلفی داشتیم که حس برزخ رو به ما نشون داده . همه ی این درکها هم دلیلش اینه ما الان روح رو همراه داریم . ما روح هستیم ما همرن حالا هم آخرت رو میتونیم درک کنیم . چون آخرت و بهشت و جهنم و … توسط روح درک میشه و ما همین حالا روح رو با خودمون داریم . پس میتونیم همینجا بهشت رو تجربه کنیم . میتونیم همینجا جهنم رو تجربه کنیم . میتونیم همینجا عشق رو تجربه می کنیم .
          خدا اگه به ما جسم داده برای اینکه لذت بیشتری ببریم برای اینکه تجربه های قشنگتری داشته باشیم . برای اینکه لمس کنیم . بشنویم . ببینیم . بچشیم . درکمون بهتر میشه . وگرنه ما به ابزار نیازی نداریم . ابزار فقط برای راحتتر شدن کار هست .

          حالا اگر روح موقتا این ابزار رو کنار بزاره هر وقت بخواد کی میتونه جلوش رو بگیره . او ابزار آفرینه اراده کنه خلق میشه . آفرینش خیلی راحت اتفاق میفته .
          ببین ماینهایی که میگم کاملا منطق پذیره اصلا پیچیده نیست . خیلی راحت درک میشه . اصلا نیازی به شاهد نداره . قدرت دست توست . تو بخوای خلق می کنی . کی میتونه جز خودت جلوی خلق تورو بگیره .
          ما فقط باید فرمولها و کدهای ذهنیمون رو تغییر بدیم تا تجربیاتمون تغییر کنه .

          باور مرگ و زندگی خیلی کامل برام باز شده چون من همیشه از این موضوع و مرگ عزیزانم رنج می کشیدم من یادمه هربار یاد مرگ پدر و مادرم می افتادم فقط گریه می کردم و زمین و زمان رو بد و بیراه می گفتم اما از وقتی که با سایت تناسب فکری آشنا شدم تحول من آغاز شد و شخصیتم دگرگون شد و اونقدر وجودم سرشار از الهامات و افکار لذتبخشی شد که حال دلم رو زیر و رو کرد و من رو از انسانی افسرده به انسانی شاد تبدیل کرد . نمیگم تضادهای زندگیم همش حل شده نه ولی من دیگه به چشم تضاد بهشون نگاه نمیکنم . میگم همش انتخابه سوالی در ذهنم نیست که بی جواب مونده باشه پاسخ تمام سوالات رو دریافت میکنم و خیلی راحتم بهش پاسخ داده میشه . چون ذهن من منو با تمام ویژگیهای شخصیتیم میشناسه و پاسخی بهم ارائه میده که بهتر از هر شخص دیگه ای من رو قانع می کنه . پاسخ سوال شما هم در کتابها نیست . شاید بشه به عنوان شاهد برای عمیق کردن باورها از کتاب استفاده کرد ولی برای باور کردن فقط باید به درونتون رجوع کنید و شک و تردید رو از الهامات دریافتی کنار بزنید .
          پاسخ سوال شما به شما الهام میشه .
          فرق بین الهامات و نجواهای دهنی هم در حال خوبی هست که الهامات ایجاد می کنند و حال بدی که نجواها ایجاد می کنند . شما اونی رو تبعیت کنید که حال دلتون رو خوب می کنه .

          امیدوارم شما هم راه استاد رو که پیشرو ما در مسیر هستند در پیش بگیرید و همه با هم به سمت اهدافمون گام برداریم و به موفقیتها و حال بی نظیری دست پیدا کنیم .

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
          ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار الهام بهرامیان
            الهام بهرامیان
            1400/01/13 19:10
            امتیاز کاربر: 0

            نشان های دریافت شده

            کنترل ذهن
            محتوای دیدگاه: 51 کلمه

            سلام خانم سادات گل وقتی دیدم جواب سوالمو دادین نمی دونید چقدر خوشحال شدم. حرف هاتون عالی بود باید چندین بار بخونمش. شما درست می گید منم احساس خیلی خوبی از حرف های استاد می گیرم وتمام سعیم اینکه به بهترین نحو ممکن درکشون کنم. خدا خیرتون بده خیلی لطف کردین

            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار فاطمه سادات
              1400/01/15 10:24
              مدت عضویت: 1962 روز
              امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

              نشان های دریافت شده

              سطح مبتدی
              محتوای دیدگاه: 160 کلمه

              خواهش می کنم بانوی بزرگوار . نظر لطفتونه . بله . اونقدر باید استمرار داشته باشیم تا ذهنیتمون تغییر ‌کنه . قدم های کوچک اما پیوسته مارو به تمام اهدافمون میرسونه .
              ۱۲۰ سالگی تازه اول جوانی ماست
              خدای ۱۲۰ سالگی ما همون خدای ۱۲ سالگی ماست . ذهن ما رو به روزرسانی می کنه و جوانی که اون موقع هم به ما میده همون جوانی ۱۲ سالگیمونه . فقط این وسط ذهنیت پیری رو باید تغییر داد . البته من به خودم باشه ذهنیتم کمتر تغییر می کنه . ولی وقتی اینجا باشیم و بگیم و بنویسیم و استفاده کنیم ذهنیتمون هی به روزرسانی میشه و ذهنیت کهنگی و پیری و مرگ از بین میره . ما جاودانه هستیم . این اصل وجود ماست و هر ذهنیتی غیر از این ویروسیه که در بدن ما خلل ایجاد می کنه و با آنتی ویروس سایت تناسب فکری اون ویروسها پاکسازی میشن . موفق باشید دوست عزیزم

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
              ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
        1400/01/12 17:31
        مدت عضویت: 1471 روز
        امتیاز کاربر: 834 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 213 کلمه

        سلام فاطمه سادات عزیزم …بازم مثل همیشه خیلی از نوشتتون لذت بردم..واقعااز ته قلبم بهتون تبریک میگم بابت این همه درک و آگاهی خارق العاده ..چقدر لذتبخش این آگاهیی های ک دارید و با ما ب اشتراک میذارید… انشاءالله منم یا کسایی ک مشتاق این آگاهی ها هستند ی روزی مثل شما و استاد عزیزمون بهش دست پیدا کنیم.
        خدا رو برای من فقط در حد ی نماز و روزه برام جا انداختن البته اعتراضی بهشون وارد نیست ..چون هنوزم هستن افراد بی شماری ک ازین آگاهی عای ناب بی اطلاع هستن..همیشه ترس از خدا رو برام جاانداختن و من همیشه از خدا ترسیدم.از مرگ ترسیدم.از شب اول قبر میترسم ..درحالیک این متن شما و استاد از خدایی بود ک از هر لحظه با خدا بودن چقدر لذتبخشه ،چقدر آرامش بخشه،..خیلی دوستدارم ک یادبگیرم این آموزش ها و مهارت ها رو .. انشاءالله همون جور ک ب این مسیر هدایت شدم ..هدایت بشم ب اولین گام و قدمی ک خدارو ازاول ازنو بشناسم…
        خیلی خوشحالم ک دراین مسیر افرادی مثل شما هستن ک باعث میشن جرقه ای توی ذهنمون ،توی قلبمون ایجاد بشه برای شناخت بیشتر خدایی ک همیشه هرجا ک ماهستیم خداهم هست.واستاد جان ی تشکر ویژه از شمابابت این فایل های عالیتون😍خیلی عالی هستید.. انشالله عمری باعزت کنار خانواده محترمتون رو سپری کنید🙏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فاطمه سادات
          1400/01/15 10:35
          مدت عضویت: 1962 روز
          امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

          نشان های دریافت شده

          سطح مبتدی
          محتوای دیدگاه: 68 کلمه

          سلام عزیزم ممنون از دعای خیرتون . همچنین . ان شاء الله هممون با تغییر و پاکسازی ذهنیتهایی که از اول عمر خودمون یا دیگران برامون ساختن به ذهنیت اصلی که خدا برامون ساخته برسیم که میرسیم . به فرمایش استاد اون تصویر همیشه هست . این تصاویر اگه کنار برن حقیقت آشکار میشه .
          خورشید هرگز پشت ابر نمی مونه .
          ابرها کنار میرن و خورشید حقیقت جاودان میدرخشه

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
          ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 15762 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 479 کلمه

      بنام خداوندی که از هر مادری مهربان تر است.
      سلام خدمت استاد عزیزم.
      من تازه بعد از دیدن این ویدعو متوجه شدم مادر وخاله عزیزتون رو از دست دادین.
      بهتون تسلیت می گم. مطمعنم روح مادرتون الان خیلی شاد هست مگه می شه فرزندی مثل شما داشته باشی وشاد نباشی.
      درتمام مدتی که نگاه می کردم اشک ریختم
      نمی دونم چه کار خوبی کردم که خدا اینقدر بهم لطف کرده ومنو با شما آشنا کرده.
      من مدت 7 ساله مادرمو بخاطر سرطان از دست دادم تو این 7سال شبی نبوده با عذاب وجدان نخوابم با اینکه در طول بیماریش بارها ابراز کردن که از من راضی هستن وتا در توانم بود بهشون سر زدم وکمک کردم ولی لحظه ای از یادشون غافل نبودم همیشه ذهنم منو به خاطراتی برده که چند روز روزگارم سیاه بوده بخاطر اون افکار.
      خاطراتی از بیماری وروزهای سختی که داشتن.
      حالا متوجه شدم در تمام اون مدت ما چقدر ناشیانه عمل کردیم
      کل کشور در جریان مریضی مادرم بودن وبه قول خودشون دعا می کردن برای سلامتیش روزی صد نفر به عیادتش می اومد واینا همه تمرکز وتشدید بیماری ایشون رو باعث شد وبس.
      شما کاملا درست می گین. مادرهای ما خیلی بیشتر از ما مادری کردن اونا اصلا بلدنبودن برای خودشون باشن یا اینکه بخوان برای فراغت خودشون وقتی بزارن تمام زندگیشون در خدمت بچه هاوهمسر وبعدشم نوه وعروس وداماد بودن.
      اونا انتخاب کردن مادر باشن ودست خدا بودن برای پرورش ما وحالا هم به ذات خودشون به اصل خودشون برگشتن وما در تمام این پروسه فقط یک تماشاچی بیش نیستیم
      مرگ وزندگی وسلامتی همه ما ونزدیکانمون فقط دست خداست ففط اونه که بد بندشو نمی خواد دکترم یه بندس که خدا علم بهش داده واگه ما به توسط دکتر درمان می شیم در واقعه هدایت خداست به سمت کسی که انتخاب شده مشکل ما رو حل کنه وکلید اون مشکل هم خودش داده دست اون دکتر یا هر شخص دیگری.
      من فکر کنم از امشب راحت بخوابم چون مطمعنم خدا برنامش بی عیب ونقصه چون در خانواده ما هم بعد فوت مادرم اتفاقاتی افتاد که الان متوجه می شیم همه اون جریانات مثل دومینو زنجیره وار توسط خداوند چیده شده وخداوند حکیم وبخشنده ومهربانترین است.
      در وجود ما دو وجه وجود دازد یکی قلب ودیگری ذهن.
      ذهن دفترچه خاطرات کل زندگی ومنفی باف ما رو در دست داره وهمیشه سعی در یادآوری خاطرات بد هستش ولی قلب که همان جایگاه خداوند است همیشه به آرامش واطمینان دعوت می کنه وچقدر خوبه که همیشه بتونیم مثل الان شما این دوتارو از هم تفکیک کنیم وبزاریم قلبمون برامون تصمیم بگیره ودر حد توان به نجواهای ذهن توجه نکنیم.
      بهشتی شدن مادر وخاله عزیزتون رو بهتون نمی دونم تبریک بگم یا تسلیت حتما بخاطر شادی الانشون تبریک وحتما بخاطر جای خالیشون ودبگه تکرار نشدنشون تسلیت 🙏
      انشالا خدا به شما وبقیه خانوادتون سلامتی وتن درستی بده که البته داده وخداروهزاران بار بخاطر وجود شما شکر وسپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم