بسیاری از انسانها تحقق آرزوهایشان را در توان خداوند نمی بینند.
شاید در کلام به بزرگی خداوند و بی نهایت بودنش عقیده داشته باشیم اما اگر در عمل نتوانیم تحقق خواسته هایمان را به او واگذار کنیم به این معنی است که عقیده ای به کلام خود نداریم.
شک کردن به بزرگی خداوند
اینکه انسان به بزرگی خداوند شک کند طبیعی است چون ما با توانایی مغز خود درباره خداوند فکر می کنیم و افکار ما حاصل اطلاعاتی است که از دیگران درباره خداوند دریافت کرده ایم.
بنابراین طبیعی است که برخی مواقع به بزرگی خداوند، توانایی ها یا وعده های او شک کنیم.
این فقط شامل ما نمی شود بلکه پیامبران هم در مواردی به بزرگی خداوند شک کرده اند. شک کردن به بزرگی خداوند به منزله کفر یا بی ایمانی نیست بلکه در مواردی که انسان در تلاش برای اتصال و تقویت ایمان و توکل است ایجاد می شود.
اگر شک کردن به بزرگی خداوند منجر به تقویت ایمان شود منجر به رشد و تعالی انسان خواهد شد و اگر منجر به گمراهی او شود باعث زوال و نابودی او می شود.
و هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.»
سوره بقره آیه ۲۶۰
و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهی تو! من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!»
سوره اعراف آیه ۱۴۳
اینکه انسان برای تقویت ایمان به بزرگی خداوند شک کند و در جستجو یا درخواست نشانه تایید و تحکیم ایمان خویش باشد پسندیده است اما اینکه انسان به زبان بگوید که به خداوند ایمان دارم اما در عمل ایمان خود را به کار نگیرد ناپسند می باشد.
بسیاری از ما به زبان عقیده داریم که به خداوند ایمان داریم اما در عمل و در جریان زندگی به تنها چیزی که عقیده و توجه نداریم خداوند است.
استفاده از کمک خداوند
من تا قبل از قرار گرفتن در مسیر تغییر زندگی به زبان می گفتم که به بزرگی خداوند ایمان دارم و از عبارت های خدا کریمه و خدا خودش کمک می کنه و … استفاده می کردم اما در عمل و هنگام مواجه شدن با مسائل زندگی از همه انتظار کمک داشتم الا خداوند.
به عبارتی فراموش می کردم که این خداوندی که به او ایمان دارم قدرت و توانایی یاری رساندن به من برای حل مسائل زندگی ام را دارد.
زمانی که با موضوع بهره بردن از کمک خداوند برای زندگی مواجه شدم نمی دانستم که چطور باید از خداوند کمک بخواهم چون همیشه به من گفته بودند که فقط افراد خاص و پیامبران به خاطر اعمال صالح و معصوم بودنشان می توانسته اند از خداوند درخواست کنند و خداوند به آنها جواب می داده است اما من که خودم را انسان گناهکاری می دانستم هرگز تا سن ۳۴ سالگی از خداوند برای حل مسائلم درخواست نکرده بودم.
از طرفی عقیده داشتم مسائل و مشکلاتی که در مسیر زندگی من قرار می گیرند همه خواست خدا و همان عذابی هستند که در جواب گناهان من از طرف خداوند برای من نازل شده است بنابراین منطقی است که وقتی خدا خودش مساله ای را ایجاد کرده باشد برای حل آن مساله کمک نخواهد کرد.
اما وقتی با موضوع بزرگی خداوند و لطف و رحمت بی انتهای او در لابلای آیات قرآن مواجه شدم با اینکه اصلا برای من باورپذیر نبود که بزرگی خداوند شامل من که انسان خطاکاری هستم می شود، اما تصمیم گرفتم حداقل این موضوع را خودم بررسی کنم تا از صحت یا غلط بودن آن اطمینان حاصل کنم.
مهم ترین موضوع زندگی من که از نظر خودم حل نشدنی بود و هر روز بخاطر آن تحت فشار و تحقیر قرار می گرفتم بدهکار بودن بود.
حدود ۳۰ میلیون تومان به نزدیک ترین دوستم بدهکار شده بودم که به خاطر یک اقدام وسوسه برانگیز که نزد فردی سرمایه گذاری کرده بودم و طرف اعلام ورشکستگی کرده بود پولی که از دوستم برای چند ماه قرض گرفته بودم را چند سال بود که نمی توانستم به او برگردانم.
دو سه سال بود از موعد پرداخت می گذشت و هیچ امیدی برای پرداخت بدهی خود نداشتم و هر ماه سودی که قرار بود بابت سرمایه اش به او بدم به اصل مبلغ بدهکاری اضافه می شد.
تصمیم گرفتم حل این مساله بزرگ زندگی ام را به واسطه اینکه بزرگی خداوند را بررسی کنم به او واگذار کنم. با اینکه امیدی به دریافت پاسخ نداشتم ولی گفتم سنگ مفت گنجشک مفت، حالا هرچی شد ضرر نکردم که!
خواسته ام رو به خداوند عرضه کردم و با اینکه مقاومت زیادی در ذهنم ایجاد شده بود که خداوند به تو جواب نمی دهد و به خواسته های تو اهمیتی نمی دهد اما با هر سختی بود به خداوند اعلام کردم که به بزرگی تو ایمان دارم که می توانی مشکل من را حل کنی.
اما این کلام شکل گرفته از قلبم نبود و فقط در سطح افکار بود ولی می دانستم که برای تقویت ایمان به بزرگی خداوند باید از سعی کنم به هر طریقی که می توانم احساس خوبی نسبت به رابطه با خداوند در وجودم ایجاد کنم.
گفتگو با خداوند
حتما این تجربه را داشتید که در کودکی به راحتی با خودتان صحبت می کردید یا حتی الان بچه ها رو دیده باشید که خیلی راحت با خودشون حرف می زنند و بازی می کنند. همه ما از بچگی این حالت که با دوستای فرضی صحبت کنیم یا خودمون رو در موقعیت های فرضی قرار بدیم رو داشتیم اما هرچه بزرگتر شدیم این کار دیوانگی محسوب می شد.
اما برای برقراری ارتباط صمیمی با خداوند باید دوباره خودتان را به این نوع صحبت کردن با خودتان عادت دهید. البته که مخاطب شما خداوند است ولی شما در حال مکالمه با خودتان هستید.
خیلی از انسانها به این دلیل که صحبت کردن با خودشان را دیوانگی می دانند از این کار دوری می کنند درحالی که برای صحبت کردن با خداوند باید بتوانید به راحتی با خودتان صحبت کنید.
البته همه ما تجربه صحبت کردن با خودمان به شکل ذهنی در بزرگسالی را داریم. اما این گفتگو در اغلب موارد به صورت سرزنش کردن خودمان، قضاوت کردن دیگران، ترس از آینده، حسرت گذشته را خوردن و شکایت کردن به خداوند می باشد.
درحالی که صحبت کردن با خداوند فارغ از همه این گونه گفتگوهای درونی است و فقط باید درباره آنچه دوست داریم تجربه کنیم و امکانپذیر بودن تحقق خواسته ها توسط خداوند صحبت کنیم.
از این رو من هم سعی کردم از طریق صحبت کردن با خداوند برای خودم منطقی کنم که خداوند از مشکلی که برای خودم ایجاد کردم بزرگتر است.
- من به بزرگی خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم که خداوند بزرگتر از بدهکاری های زندگی من است.
- من به بزرگی خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم کاری که سالها نتوانسته ام انجام دهم را خداوند به راحتی انجام می دهد.
- من به بزرگی خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم خداوند راهکاری ساده بر اساس شرایط فعلی من که بتوانم از عهده آن بر آیم را به من الهام می کند.
و دقیقا همین مراحل که برای خودم منطقی کرده بودم در زندگی من رخ داد.
خداوند از طریقی آسان بدهکاری های من را پرداخت کرد.
تحقق این خواسته ایمان من به بزرگی خداوند برای درخواست های بعدی را قوی تر کرد و خداوند به ساده ترین شکل ممکن قدم به قدم زندگی مرا دگرگون کرد.
- بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن بعد از ۳۴ سال لاغری را به من هدیه کرد.
- بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن مرا به سمت کسب و کار اینترنتی هدایت کرد.
- بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن خانه رویاهایم را به من هدیه کرد.
- بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن ماشین رویاهایم را به من هدیه کرد.
- بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن محتوای دوره های آموزشی را به من الهام کرد.
- بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن افراد را از سراسر جهان به سمت من هدایت کرد.
تمام آنچه در ده سال اخیر در زندگی ام تجربه کرده ام همه به ساده ترین شکل ممکن توسط بزرگی خداوند وارد زندگی من شده است.
من باور دارم که خداوند از همه درخواست ها، نیازها و مسائلی که در زندگی با آن روبرو می شوم بزرگتر است.
در زمان شروع سریال زندگی با کمک خداوند این ایده به من داده شد که از تغییرات زندگی خودت برای اثبات کمک خداوند در زندگی استفاده کنم اما اکنون ذهن من مملو از نتایج عالی همراهانم در مسیر زندگی با کمک خداوند است.
نوشته های شما در بخش نظرات هر جلسه سرشار از مثال ها و نتایجی است که دوستان از به کارگیری آگاهی های زندگی با کمک خداوند کسب کرده اند.
اکنون که به قدم ۲۳ از سریال زندگی با کمک خداوند رسیده ایم بیش از پیش به کمک خداوند در زندگی مان ایمان آورده ایم و اطمینان داریم که خداوند از هر فرد و شرایطی برای تحقق خواسته هایمان به ما نزدیک تر و البته مهربان تر است.
دیگر مهم نیست خواسته هایتان به چه اندازه بزرگ یا از نظرتان قابل تحقق باشد یا نباشد! اکنون مهم این است که بزرگی خداوند بر تمام خواسته ها و مسائل زندگی مان غلبه می کند.
داستان حضرت زکریا را به یاد آورید که از خداوند درخواست فرزند کرد و زمانی که خداوند به او وعده فرزندی صالح را داد عرض کرد:
«پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام میدهد.»
سوره آل عمران آیه ۴۰
اینکه انسان نسبت به تحقق خواسته های خود شک و تردید داشته باشد مانعی ندارد اما مهم این است که همیشه قلب او نسبت به وعده های الهی باز و پذیرا باشد و این وعده خداوند را بر قلب خود حک کنیم:
بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام میدهد.
خداوند به همه انسان ها گفته است:
- آیا کاری هست که انجام آن برای خداوند مشکل باشد؟!
- آیا گمان می کنید آرزوهایتان آنقدر بزرگند که تحقق آنها برای خداوند مشکل است؟!
- آیا تصور می کنید رابطه تان با دیگران به حدی خراب شده که خداوند قادر به صلح و آشتی برقرار کردن بین شما نیست؟!
- آیا گمان می کنید بیماری شما به قدری گسترش یافته است که خداوند از پس برطرف کردن آن بر نمی آید؟!
- آیا گمان می کنید نیاز مالی شما به حدی زیاد است که خداوند توان برطرف کردن نیازهای مالی شما را ندارد؟!
- آیا تصور می کنید پیدا کردن شغل مناسب به قدری سخت و پیچیده است که خداوند از پس این کار بر نمی آید؟!
- چه چیزی را در زندگی تان بزرگ تر و پیچیده تر از توان خداوند می بینید؟ آن را نام ببرید.
در همین لحظه نگاهتان را به بزرگی خداوند تغییر دهید.
و جن و انس را نيافريدم مگر براى اين كه مرا بندگى كنند. از آنان هيچ روزيى نمىخواهم، و نمىخواهم كه مرا اطعام كنند. همانا خداوند، خود روزىرسان و صاحب قدرت و توانمند است.
سوره الذاریات آیه ۵۶ تا ۵۸
خداوند وعده داده است که قادر مطلق است و می تواند هر شرایطی را تغییر دهد.
مهم نیست در دنیای پیرامون تان چه اتفاقاتی رخ می دهد، مهم نیست قیمت امروز دلار چقدر بالاتر رفته است، مهم نیست اقتصاد در چه شرایطی است، هیچ چیزی در دنیای مادی اهمیت ندارد چون خداوند بزرگتر از همه موانعی است که بر سر راه خود برای تحقق خواسته هایتان می بینید. قدرت و توانمندی خداوند شگفت انگیز است.
اگر محدودیت هایی که برای خداوند در ذهن خود ایجاد کرده ایم را پاک کنیم، از لطف و رحمت خداوند حیرت زده می شویم.
نه تنها همه نیازهایمان را برآورده می کند بلکه فراتر از آن و حتی هر آنچه در قلبتان از او طلب کرده باشیم را برای ما فراهم می کند.
خداوند بر درخواست های نهانی قلب ما آگاه است. این درخواست ها همان آرزوهای پنهانی هستند که درباره آنها با هیچ کس صحبت نکرده ایم. چون فقط رازی بین ما و خداوند بوده است.
اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم مشاهده میکردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی میگشت. و این امثال را برای مردم بیان میکنیم باشد که اهل فکرت شوند. اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست که دانای نهان و آشکار عالم است، اوست بخشنده و مهربان. اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و مبرّ است. (۲۳)
سوره الحشر آیه های ۲۱ تا ۲۳
آرزوهای الهی
در گذشته تصور من درباره خداوند این بود که او کارهای زیادی دارد و فرصت رسیدگی به درخواست های بنده ای گناهکار چون من را ندارد.
تصور می کردم خداوند کارهای مهمتری دارد تا اینکه بخواهد به من کمک کند تا در شغلم موفق شوم یا برکت را وارد کسب و کار من کند یا بیماری مرا شفا دهد یا رابطه عاطفی من با همسرم را بهبود دهد. خودم را لایق این نمی دانستم که با این خواسته های بی اهمیت برای خداوند مزاحمت درست کنم.
اما اکنون می دانم که هر خواسته ای که در قلب من شکل می گیرد کار خداوند است.
خداوند احساس مرا در رابطه با همسرم دریافت کرده است و آرزوی بهبود روابط را در قلب من قرار داده است.
خداوند احساس مرا در کمبود منابع مالی دریافت کرده است و آرزوی پول و ثروت را در قلب من قرار داده است.
خداوند احساس مرا برای تجربه رابطه ای عاشقانه با فرزند را دریافت کرده است و آرزوی فرزند سوم را در قلب من قرار داده است.
خداوند احساس یاس و ناامیدی من از شرایط چاقی را دریافت کرده است که آرزوی لاغر شدن را در قلب من قرار داده است.
هرآنچه به واسطه قرار گرفتن در تضادهای زندگی دوست دارید داشته باشید به خواست و دستور خداوند در قلب شما قرار داده شده است.
هیچ آرزویی نیست که از همان بدو شکل گیری در قلبتان امضاء خداوند پای آن نباشد.
هیچ آرزویی نیست که توان برآورده شدن نداشته باشد و وارد قلب شما شده باشد.
قلب شما خانه خداست و هرآنچه وارد قلب شما می شود از اوست.
همانگونه که خداوند بهترین ها برای شما می خواهد و آرزوی تحقق آنها را در قلبتان قرار می دهد شما هم سعی کنید بهترین خودتان در رابطه با خداوند باشید.
مهم نیست احساس تان نسبت به نگرش خداوند درباره خودتان چیست چون این نگرش شما درباره خداوند است درحالی که نگرش خداوند درباره شما کاملا متفاوت از نگرش خودتان است.
همین لجظه به خداوند لبخند بزنید.
با قلب وجود و لب های صورت تان به خداوند لبخند بزنید.
لبخند بزنید که به او نشان دهید می دانید بزرگتر از همه خواست های شماست.
وقتی واقعا به بزرگی خداوند ایمان داشته باشید، ایمانتان باعث به جریان افتادن سلسله ای از اتفاقات می شود.
خداوند می خواهد آرزوهای قلبتان را برآورده سازد. همین الان به خداوند لبخند بزنید.
با لبخند خود به خداوند نشان دهید که ایمانتان به او قوی است.
- خدایا به لبخندم قسم، ایمان دارم که بزرگتر از همه آرزوهای من هستی.
- خدایا به لبخندم قسم، ایمان دارم ترتیب همه کارها را برای تحقق خواسته های من می دهی.
- خدایا به لبخندم قسم، ایمان دارم افراد شایسته را در مسیر زندگی من قرار می دهی.
- خدایا به لبخندم قسم، ایمان دارم فرصت های مناسب را سر راه من قرار می دهی.
- خدایا به لبخندم قسم، ایمان دارم افزایش فوق العاده نعمت هایت را در زندگی ام تجربه می کنم.
این عبارت الهی را به سلیقه خودتان برای خواسته هایتان ادامه دهید….
تمرین
۱- نگرش شما درباره بزرگی خداوند چیست؟ آیا بزرگی خداوند را در جهت مراقب انسان بودن برای محاسبه گناهان و اعمال امتحان الهی می دانید یا بزرگی خداوند را در جهت تحقق خواسته ها و کمک به رفع مسائل زندگی تان می دانستید؟
۲- صحبت کردن شما با خودتان چگونه است؟! به راحتی می توانید با خودتان صحبت کنید؟
۳- به راحتی می توانید با خداوند صحبت کنید؟ تصور شما از صحبت کردن با خداوند چیست؟ آیا برای صحبت کردن با خداوند باید آداب و شرایط خاصی داشته باشید؟! نگرش خود را شرح دهید.
۴- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیان ذکر کنید که نشانه ای از بزرگی خداوند در برابر مسائل و خواسته های انسانهاست.
۵- برای ذهن تان منطقی کنید که بزرگی خداوند بر همه خواسته ها و نیازهای شما برای تجربه خوشبختی در دنیا برتری دارد.
۶- احساس خود از لبخند زدن به خداوند و پیمان بستن با او برای ایمان به بزرگی خداوند را شرح دهید.
۷- عبارت (خدایا به لبخندم قسم، …..) را برای خواسته ها و نیازهای خودتان بنویسید.
دوره آموزشی (بیداری در آرامش) بعد از اتمام دوره زندگی با کمک خداوند آغاز خواهد شد.
قیمت این دوره دو میلیون و پانصد هزار تومان می باشد که تا قبل از شروع دوره می توانید این دوره آموزشی را با قیمت دو میلیون و یکصد هزار تومان تهیه کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.70 از 30 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سیزدهم نوامبر بیست بیست و چهار:
دوره زندگی با کمک خداوند – قدم ۲۳
سپاسگزار خداوندی هستم که بزرگتر از نیازهای من هست
سلام و درود به دوستان و همراهان مسیر رشد و تغییر
من خیلی اوقات یادم میرود که چه چیزهایی بدست آوردم و شرایطم قبلا چجوری بود تا اینکه با افراد دیگری برخورد میکنم که افکار متفاوتی دارند و یا ارزوی شان این است که فقط کمی به خواسته های بدیهی زندگی من نزدیک بشوند
و وقتی این افراد را میبینم یاد گذشته خودم قبل از آشنایی با این سایت و این دوره می افتم و خداراشکر میکنم
چند وقتی هست که بخاطر پروژه هایی که دارم نمیرسم کامنت بنویسم و البته بیشتر بخاطر عدم تمرکز و کنترل ذهن است و فقط بهانه هست که من توی سایت وقت نگذارم
هرچند که هر روز حتی شده یکی دو تا فایل رایگان گوش میدهم
اول میدیدم که دست و دلم به خواندن مطالب دوره نمیرود
و رفتم قدم دوازدهم دوره داستان فوق العاده االه عزیز را خواندم و بعد هم کامنت خودم را خواندم و خیلی انرژی گرفتم و بعد بخاطر مسافرتهای کاری و باز کمرنگ شدم تا اینکه شروع کردم بخاطر شرایط حال حاضرم و تفاوتم با سالهای قبل شکرگزاری کردن ، اینقدر زیاد بودند که بیستر از دوساعت طول کشید و هنوز قسمت زیادی مانده بود
الان بخاطر تغییر ساعتهای، موقع رفتن به سرکار طلوع زیبای خورشید را هنگام رانندگی میبینم و لذت میبرم
وقتی سؤالها را خواندم به خودم گفتم که من فکر نمیکنم که به بزرگی خداوند ایمان داشته باشم ولی دقت که کردم و نتایج مخصوصا یکسال اخیرم را بررسی کردم که بدون داشتن کار و درآمد و یا حتی پول مناسب خانه بسیار زیبایی خریدم و کلی مسافرت رفتم اونوقت تازه یادم اومد که من توی اون شرایط فقط روی خدا حساب میکردم و ذهنم را براحتی کنترل میکردم
بله با اطمینان میگویم که قدرت را به خداوند دادم و نه دیگری و خداوند هم فراتر از انتظارم بهم پاسخ داده و نتیجه وارد زندگیم کرده است
من قبلا موقع صحبت کردن بیشتر داستان سازی میکردم که مثلا فلان اتفاق افتاده و من توانسته ام حقم را بگیرم و یا همه تحسینم میکنند و یا احساس قربانی شدن بهم دست میداد
الان این حالت کمتر شده
اابته آهی اوقات خودم را سرزنش میکنم ولی جدیدا با اموزشهای این دوره و نیز دوره لاغری با ذهن ذهنم را منحرف میکنم
اتفاقا دو روزی هست که بخاطر اشتباهی که در نقشه ها داشتم کارفرما خیلی شاکی شده و نامه نامناسبی را به مدیریت شرکت نوشته و اسم کن را ذکر کرده است
مدیریت ازم پرسید و با اینکه من میتوانستم این ایراد را گردن بخش های دیگر بندازم ( مهرداد سابق همیشه اینکارو میکرد) ولی اینبار به خودم گفتم هر اتفاقی که بیفتد خدا با من هست و با شجاعت هم حضوری و هم ایمیلی به مدیریت گفتم که اشتباه از من بوده است
مهم نیست چه اتفاقی رخ میدهد ولی هرچی که بشود در نهایت خدا با من هست و من را بسمت خواسته ام هدایت میکند و اتفاقات عالی در نهایت برایم رخ میدهد
در رابطه با سوال سوم و صحبت کردن با خداوند؛ هنوز اونقدر احساس صمیمیت نمیکنم که خودمونی و راحت باهاش حرف بزنم و یا جتی درخواست کنم
نمیدانم ولی باید بیشتر روی این موضوع کار کنم
ولی بیشتر اوقات با دیدن یک صحنه زیبا و یا طلوع آفتاب یا غروب آفتاب احساس نزدیکی به خدا میکنم، یعنی با دیدن زیبایی ها یاد خداوند میافتم
همین خانه و ماشینهایی که دارم و یا هماهنگی هایی که برای کارهایم و پروژه های شخصی ام خداوند برایم انجام میدهد نشانه بزرگی خداوند در زندگیم هست
یکی از هایپرمارکتهای نزدیک خانه ما به میزان خریدت کوپن تخفیف در پمپ بنزینش را اریه میده. چند روز پیش حال خوبی نداشتم و دنبال نشانه از بزرگی خداوند میکشتم و رفته بودم خرید وقتی به صندوق رسیدم (که خودمون خریدهایمان را اسکن میکنیم و هزینه اش را پرداخت میکنیم) یک آقای مسنی هم همزمان با من از طرف دیگر به صف رسید و اینجور مواقع من بهشون تعارف میکنم که جلوی من بایستند ولی اینبار ایشان اصرار بمن کرد که من جلوتر از ایشان قرار بگیرم، منم گفتم حتما خدا بهتر میداند و وقتی نوبتم شد دیدم که نفر قبلی رسید قبضش را از دستگاه برنداشته است و همین که امرا برداشتم دیدم که کوپن تخفیف به میزان هفت سنت در اون هست و بسیار خوشحال شدم و خداراشکر کردم
برگشتم خانه و دو ساعت بعد همسرم ازم خواست که مجددا برای خرید ماست بروم و موقعی که دوباره به فروشگاه رسیدم قبل از وارد شدن نجوا اومد و این ها در ذهنم مرور شد که خدا حالا یکبار بهت حال داده و کوپن تخفیف بهت هدیه داده دیگر این اتفاق رخ نمیدهد و حالا اگر دوست داری دوباره درخواست بکن ببین ضایع میشوی!!!
همینجوری یکدفعه بر زبانم جاری شد که خداجون بهم بزرگی ات را دوباره نشان بده!
رفتم داخل فروشگاه و موقع حساب کردن پای دستگاه باز دیدم اینبار مشتری قبلی فیش رسیدش را برداشته ولی کوپن تخفیف چهار سنتی بنزین را برنداشته، و این را باز هم به بزرگی خداوند ارتباط دادم که خداوند حواسش بمن هست!
اینقدر از این اتفاق خوشحال شدم و لذت بردم و گفتم خداوند همیشه حواسش بمن هست و من باید حواسم باشه که نشانه ها را درک کنم
حتی الان که دارم این متن را مینویسم نجوا اومد که ببین کوپن تخفیف دفعه دوم کمتر از اولی بود و اگر خدا دوستت داشت مثل دفعه اول و یا حتی بیشتر بهت هدیه میداد
همیشه نجواها هست و کمرنگ میشود ولی از بین نمیرود
یاد فایل خیمه ها افتادم که استاد میگوید، اگر فکر میکنی که کاری هست که از عهده خداوند بر نمی اید باید اون دنیا جواب پس بدهی و همینطور اگر فکر میکنی که کاری هست که از عهده خداوند بر می اید و ازش درخواست هم نمیکنی یعنی به توانایی اش ایمان مداری و باز هم باید اون دنیا پاسخ باید بدهی
لبخند زدن به خداوند را دوست داشتم احساس آرامش و سبکی داشتم و دلم آرام شد
یاد جمله آخر فایل تجسم لاغری افتادم که اونجا هم از همین مضمون استفاده شده است
خداراشکر بخاطر اینکه توانستم کنترل ذهن داشته باشم و این کامنت را به اتمام برسانم
منتظر خبرهای عالی من باشید
شاد و رو به رشد باشید
بنام خدای بزرگ و توانا و درود برشما استاد توانا
خداوند خیلی خیلی بیشتر از نیازهای من هست چون که این عظمت و قدرت و بزرگی رو بارها در زندگی خودم مشاهده کردم از همان دوران کودکی هر آنچه که برای من اتفاق افتاده خوشایند بوده از بزرگی و لطف خدای مهربانم بوده و هر آنچه که ناخوشایند و غلط بوده از عملکرد خودم بوده واین باور دارم وقتی انسان در زندکی بسراغ غیر خدا میره برای حل مشکلاتش یعنی وجود خدا و بزرگی خدارو نقض میکنه و بوجودش شک میکنه و نتیجه هم ناملایمات و اشتباهاتی میشه که میتونه بهمون آسیب بزنه و بعدش هم همش رو تقصیر خدا مینداریم و گله و شکایت ها شروع میشه
البته که خدا بزرگ هست ولی اگر مثلا بشینم تو خونه وفقط این جمله رو تکرار کنم هیچ فایده ای نداره باید به این بزرگی ایمان بیارم باورش کنم و توانایی های اورا بپذیرم و در ادامه در جهت بر آورده شدن خاسته ام تلاش کنم و نتیجه هردو اینها موفقیت و نتیجه فوق العاده رو در بر میگیره
برای خداوند هیچچیزی پیچیده نیست وقادر به بر آورده شدن همه آرزوهای من هست او قادر مطلق این جهان هست واگر انرژی و با حال و احساس خوب ازش بخام و تلاش کنم تمام ناممکن های زندگی منو ممکن میکنه خداوند منو دوست داره واین بارها بهم ثابت شده اگر الان در این شرایط از زندکی هستم همش لطف خداوند هست خدایا من به لبخندم قسم میخورم که تو منو به همه آرزوهام میرسونی من تا الان هم تونستم به خیلی از آرزوهایی که در گذشته داشتم برسم ولی یه نکته ای که همیشه بامن بوده این که من فقط از خداوند کمک گرفتم
یادم میاد یه دوره ای از زندکی به مشکلی خوردن ویکی از اقوام بهم گفت باید بری دعانویسی ودعا بگیری و من داشتم میلغزیدم برای انجام دادن این کار ولی هرگز این کار نکردم چون رفتن من پیش دعا نویس و این حرفها شک کزدنم به بزرگی خدا بود وگفتم که خدای من حتما از بنده اش توانمند تر هست و هرگز به غیر خدا رو نمیارم خداروشکر اون مشکل من در مدتی کوتاه بر طرف شد و من بازهم عظمت خدارو دیدم
جواب سوال یک من ایمان دارم که هر چی برکت و خوبی بوده از طرف خداوند بوده و هرچی شر بهم رسیده از طرف خودم بوده
جواب سوال دو من خیلی با خودم صحبت میکنم و از بچگی هم همینطور بودم زیاد با خودم خلوت میکنم و از این کار لذت میبرم
جواب سوال سه من هرگز برای صحبت کردن با خدا آداب رسوم خاصی انجام نمیدم و عقیده دارم که هر زمان هر مکان وبا هر زبانی که خودم دوست.داشته باشم زبان فارسی خودم با خدا صحبت میکنم من در رختخواب با خدا صحبت میکنم واین که فقط باید نماز بخونی تا بتونی با خدا صحبت کنی یا مثلا شب خاصی باشه یا زمان خاصی یا مکان خاصی باشه رو نمیپزیرم
جواب سوال چهار تمام عمرم در زندگیم شاهد بزرگی خداوند بودم اگر الان سلامت هستم سقفی دارم و زندگی خوبی دارم همش نتیجه بزرگی خدا میدونم
جواب سوال پنجم عقیده دارم که صد درصد خداوند بزرگی و برتری داره در مورد نیازهای من و نیاز من برای خداوند مثل ذره ای از اقیانوسی هست که میتونه انجامش بده
جواب سوال شش من با لبخند زدن به خداوند بازهم پیوندم رو محکمتر کردم برا اطاعت و بندگی کردنش و ایمان دارم که خاسته منزل بشکل هدیه و رحمت و بهم عطا میکنه
خدایا شکرت بازهم به هدایت او امیدوار شدم ومطمعن
۱- نگرش شما درباره بزرگی خداوند چیست؟ آیا بزرگی خداوند را در جهت مراقب انسان بودن برای محاسبه گناهان و اعمال امتحان الهی می دانید یا بزرگی خداوند را در جهت تحقق خواسته ها و کمک به رفع مسائل زندگی تان می دانستید؟
من حقیقتا بزرگی خدا رو شنیده بودم ولی اصلا باور نداشتم حتی گاها تقریبا مطمئن میشدم که انگار خدایی نیس و همون طور که بعضی از دانشمندا میگن ما یه طور تصادفی و شانسی وارد این دنیا شدیم .برای همینم اگه گاها گناهی هم مرتکب میشدم با خودم میگفتم اصلا مهم نیس این همه آدم این کار رو انجام میدن و هیچ اتفاقی نمی افته ، اگه خدا بزرگ بود جلو اون اتفاق وحشتناکه رو میگرفت ،اگه خدا بر همه چیز برتری داشت که نمیزاشت این همه آدم توی بدبختی نبودن و از اینجور حرفا ….
وقتی وارد این سایت شدم اوایل خیلی گارد داشتم و اصلا قبول نداشتم این حرفا رو، مثلا اینکه میشنیدم هیچ چیز اتفاقی نیس ، یا هر کی هرجاست حقش و جای درستش همون جاست ولی به مرور آگاهیم بالاتر رفت و فهمیدم زندگی شخصی ما هم قانون داره ، فهمیدم چون خدا داره فرمانروایی میکنه پس همه چیز درسته!!و فهمیدم این همه بدبختی ما آدما به خاطر ایمان ضعیفمون نسبت به برترین نیروی جهان هستی هستش .
حالا دارم کم کم باور میکنم که خدا بزرگتر از همه آرزوهای منه انسانه، من فقط یکی از انسان هایی هستم که قراره آرزو هاش رو برآورده کنه ، خدا تا الان آرزوهای خیلی ها رو برآورده کرده و در آینده هم برآورده خواهد کرد و حتی توی همین زمان هم بی نهایت خواسته های آدما بوده که توسط خداوند برآورده شده ، پس خدا خیلی بزرگتر از تمام خواسته هامه.
۲- صحبت کردن شما با خودتان چگونه است؟! به راحتی می توانید با خودتان صحبت کنید؟
منم خیلی وقتا خیلی وقتا صحبت کردن با خودم به صورت سرزنش وار بوده ، یا هم داشتم به موضوعات بی اهمیت میپرداختم و خودمو درگیر میکردم
یادمه در دوران راهنماییم به صورت کاملا ناخودآگاه به مدت یکسال با خودم به صورت الهام جان عزیزم صحبت میکردم ، هر چی میخواستم به خودم بگم یا برنامه ای بریزم این رو اولش میگفتم و جالبه نتیجه اون سال احساس آرامش و پیشرفت عالیم توی درسا و روابط اجتماعیم بود، اعتماد به نفسم ناخودآگاه بالاتر رفته بود پس بهتر با دیگران حرف میزدم پس روابط خیلی بهتری رو با دوستام تجربه کردم .
من الان به راحتی با خودم صحبت میکنم،خیلی بهتر صحبت میکنم البته هنوز الانم به خودم میگم باید فلان کار رو کنی و بعضی وقتا خودمو سرزنش میکنم ولی میدونم با ادامه دادن در این مسیر درست و بهتر میشه .
۳- به راحتی می توانید با خداوند صحبت کنید؟ تصور شما از صحبت کردن با خداوند چیست؟ آیا برای صحبت کردن با خداوند باید آداب و شرایط خاصی داشته باشید؟! نگرش خود را شرح دهید.
واقعا قبلا فکر میکردم که باید شرایط خاصی داشته باشم تا خدا بهم توجه کنه مثلا چون بارها از مامانم شنیده بودم که دعا هنگام سحر مستجاب میشه دیگه فکر میکردم باید اون موقع بلند شم و دعا کنم و قرآن بخونم تا خدا بهم توجه کنه و کارام رو به راه بشه و چون هیچ وقتم نمیتونستم برای مدت طولانی از خواب شبم بزنم دیگه انتظاری از خدا هم نداشتم فکر میکردم دیگه فایده نداره حتی لیاقت دعا کردن در دل شب رو هم ندارم و گرنه خدا بلندم میکرد ،پس حتما خدا نمیخواد !!!
الان فهمیدم این تئوری ها عین بی ایمانیه ، این یعنی اینکه بقیه ساعات دیگه خدا حواسش به ما نیس در حالی که خدا گفته من همواره به نهان و آشکار شما آگاهم ،همواره مراقب شمام و از رگ گردن هم بهتون نزدیک ترم .پس دیگه چه فرقی میکنه کی و کجا و چجوری باشم ، این خدا همواره بامنه و میخواد بهم کمک کنه .
۴- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیان ذکر کنید که نشانه ای از بزرگی خداوند در برابر مسائل و خواسته های انسانهاست.
بزرگی خدا رو زمانی دیدم که فراتر از عقل و منطق ما توی زندگی ها جریانات و اتفاقات پیش میاد که به نفع آدما تموم میشه .
۵- برای ذهن تان منطقی کنید که بزرگی خداوند بر همه خواسته ها و نیازهای شما برای تجربه خوشبختی در دنیا برتری دارد.
همه مثالای بالا نشون داد که خدا فراتر از عقل ما میتونه عمل کنه و اگر من بنده ای باشم که نگاهم به خدا باشه و باایمان باشم بهش ، از اونجایی که خداوند بین بنده هاش تفاوتی قائل نیست پس حتما برای زندگی من بارها و بارها فرار از عقل من راه باز میشه و من به خواسته هام میرسم چون این خدا بی نهایته و هزارتا مسیر بلده برای رسیدن من به خواسته هام .
پس خدا واقعا کافیه برای هر چیزیی خودش میتونه از سریع ترین روش مارو به خواسته هامون برسونه.
۶- احساس خود از لبخند زدن به خداوند و پیمان بستن با او برای ایمان به بزرگی خداوند را شرح دهید.
احساس خوبی دارم احساس اینکه دیگه کارایی که دیگه از دست من خارجه رو، قراره خدا از راهی که نمیدونم چیه انجام بده برام ، قراره با خیال راحت تر خواسته هام رو بهش بسپارم و بگم از اینجا به بعدش با تویه و تو باید برام به بهترین شکل انجام بدی چون تو خدای بزرگ و بینهایت منی !!!😍
۷- عبارت (خدایا به لبخندم قسم، …..) را برای خواسته ها و نیازهای خودتان بنویسید.
خدایا ممنون ازت که خدایی 💞
بهترین وجودی هستی که میتونی بهمون کمک کنی
ممنون ازتون استاد عزیزم من واقعا از شروع این دوره دارم سعی میکنم فکرم رو کنترل کنم و طبق این آگاهی ها فکر کنم و زندگی کنم
خدایا بارم شکرت
به نام خالق هستی
خدایا شگرت بابت این هدایت وخواندن این مطالب که سراسر لطف ومهربانی توست وسراسر شوق وعشق نصیب ما میکند،من همیشه به خاطر گناهانی که داشتم فکر میکردم لایق زندگی خوب نیستم وهربلایی سرم می آید حقم است
خداوند بزرگتر از نیازهای من است
در قلبم حک میکنم خداوند هرکاری را بخواهد انجام میدهد
خداوند از تمام مشکلاتی که برای خودم ایجاد کردم بزرگتر است
برای تقویت ایمان به بزرگی خداوند باید احساس خوب نسبت به خداوند در خودت ابجاد کنی
۱.خداوند همیشه مراقب من بوده،در حل تمام مسایل زندگیم کامل حسش میکردم مخصوصا پارسال تابستون وقتی من وهمسرم مستاصل در خیابان راه میرفتیم وبه دنبال راهی میگشتیم تا مشکلمان را حل کنیم ناگهان ایستادم ودر ذهنم به خدا سپردم ،به همسرم گفتم کمی بایستیم وفکر کن دیگه چه راهی هست ،که همون لحظه با تماسی از یه شخص حل شد،خدایا بزرگیتو شکر
۲.من از کودکی همیشه عادت داشتم با خدا حرف بزنم ولی الان یاد گرفتم چطور صحبت کنم که احساس خوب داشته باشم
۳.در گذشته طبق آموزشهای اشتباه فکر میکردم باید جای خاص وموقع خاصی با خدا حرف بزنی وچن سالیست که فهمیدم خدا بامن است وهرجا به هر شکلی باشم باخدا صحبت میکنم
۴.در زندگی خودم واطرافیانم زیاد دیدم که خداوند چطور مشکلات آنها را حل کرده حتی خودشان هم باور نداشتند،خداوند قادر مطلق است،اکنون میدانم که هر خواسته ای در قلب من به وجود می آید از سوی خداوند است
او میخواهد ما سلامتی ،آرامش،ثروت داشتن،شادی و…را تجربه کنیم
۵.خداوند بزرگتر از هر چیزی است که ما فکر کنیم
اگر محدودیت هایی که برای خداوند در ذهن خود ایجاد کرده ایم را پاک کنیم، از لطف و رحمت خداوند حیرت زده می شویم.
۶.وقتی به جمله لبخند بزنید رسیدم آنقدر هیجان داشتم که لبخندم با اشک شوق همراه شد
به خداوند لبخند بزنید وبه او نشان دهید که میدانید اوبزرگتر از خواسته های شماست
من به بزرگی خداوند ایمان دارم که خوسته های قلبی مرا اجابت میکند
۷.چقدر زیبا ست که خواسته ات را با لبخند از خدا بخواهی نه با گدایی وتضرع ،خداوند چقدر برای انسان ارزش قائل شده
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم که بزرگتر از همه خواسته های من هستی
خدایا به لبخندم قسم که ایمان دارم چشمهای مادر همسرم را شفا میدهی تا بتواند فرزندانش را بعد ار ۷۷ سال نابینایی ببیندواطمینان دارم آرزویش را برآورده مبکنی
خدایا به لبخندم قسم که میدانم خواسته های من جزئی از جزء است واطمینان دادم تو آنها را به من هدیه میکنی
ممنون از این آگاهی ها واجرتون با خداوندبزرگ🌹
بنام خداوندی که مرا ارزشمند آفریده
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان.
۱,نگرش من درمورد خداوند تا به اینجای دوره کلی تغییر کرده بود و با خوندن این مطلب زمین تا آسمون تغییر کرد. خدای من انقدر بزرگ که توانایی برآورده کردن هر خواسته ای را داره، نمیدونم غول چراغ جادو برای چی وقتی خدا هست شاهزاده سوار بر اسب سفید برای چی وقتی خدا هست و ….
۲,من از بچگی خیلی به بازیگری علاقه داشتم و همیشه با خودم نقش بازی میکردم و حرف میزدم اما اغلب نقشهای منفی یا حرفهای منفی یا با خودم سرزنش کردن خودم یادمه یه داستان ساختگی داشتم که مثلا یه دختر پولدار بودم اما مریض و پلیسم بودم و در نهایت مردم تو جوونی اخه چرا خخخخ ولی الان گفتگوهای ذهنیم بهتر شده حرفهای قشنگتر میزنم به خودم افرین میگم و خودمو تشویق میکنم و به خدا درخواست هامو میگم گاهی هم مینویسم.
۳,قبلنا منتظر میموندم اذان بگه وضو نماز اول وقت بعد از نماز شروع میکردم با خدا صحبت کردن ولی الان هر وقت دلم بخواد، لباس داشته باشم یا لخت باشم تو رختخواب باشم یا اشپزی وضو باشه یا نباشه حموم و همه جا و هرلحظه باهاش حرف میزنم نامه مینویسم دعا میکنم به فارسی و ….
۴,همین دیروز داشتیم میرفتیم بازار خواهرم زنگ زد همسرش براش پول ریخت درحالی که من و همسرم حسابمون صفر بود حتی من به شوخی زنگ زدم به همسرم گفتم میرم بازار بهم پول بریز به شوخی خندید و گفت باشه الان میزنم حسابت شاید باورتون نشه تقربیا ده دقیقه از این قضیه گذشت همسرم زنگ زد گفت صاحب کار پول زد حسابم همین الان و انتقال داد مقداری به حسابم دقیقا کمی بیشتر از دوبرابر پولی که همسرخواهرم بهش زده بود، اگه این بزرگی خدا نبود که تو دلم بهش گفته بودم برم بازار پول ندارم دستم باید به چشم بقیه باشه.اونم درخواست پول منو گرفت و درجا اجابت کرد پس چیه؟زهرا آیا خدا در اون لحظه بزرگتر از خواسته تو نبود؟چرا بود، خیلی هم بود.
۵,آیا کاری هست که انجام آن برای خداوند مشکل باشد؟!
به نام خدای قهار
با سپاس از استاد عزیزم
خدا بزرگ همیشه تکیه کلام ما بوده از کودکی یعنی توی ذهن ما بوده که خدا بزرگه همین الان هم هر کس خواسته ای داره یا ما خواسته ای داریم میگیم خدا بزرگه پس همه ایمان داریم که خدا بزرگه ولی این ایمان باید قلبی باشه فقط کلام نباشه
من همیشه در ذهنم یا وقتی تنهام با خودم حرف میزنم ولی بیشتر سرزنش میکنم خودم رو
من با خدا زیاد حرف زدم بیشتر موقع خواب باهاش حرف میزنم و میخوابم هر طوری راحتم باهاش حرف میزنم شرایط خاصی نداره بیشتر موقع ها گریه کردم و ازش خواستم بعضی وقتها هم با عصبانیت خواسته ام رو خواستم میگفتم پس کی دیگه چرا برآورده نمیکنی ولی خدا اینقدر مهربونه که جواب من رو با آرامی داده
شفای بیماری بردارم خیلی سخت بود ولی خدا اورو شفا داد
خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره پس از دل ما هم هم خبر داره خودش آرزوهای مارو میشنوه و برآورده میکنه خدا بزرگه
خدایا به لبخندم قسم تو من رو صاحب فرزند سوم میکنی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم پول زیادی به زندکی من جاری میکنی
خدایا به لبخندم قسم سلامتی کامل و همیشه مادرم رو به ما عطا میکنی
خدایا به لبخندم قسم دخترم در ازمونوقبول میکنی
خدایت به لبخندم قسم زمینهای پدرم رو میخرن تو خریدار میفرستی
خدایا به لبخندم قسم رزق و روزی برادرم رو زیاد میکنی
خدایا به لبخندم قسم یه دختری به خواهرم میدی
خدایا به لبخندم قسم من رو لاغر میکنی
خدایا به لبخندم قسم آرزوهای من رو اجابت میکنی
خدایا به لبخندم قسم مشکل خواهر کوچیکم رو حل میکنی
خدایا سپاسگزارم
باسلام به نام الله یکتا
خداوند از تمام ارزوهای کل مردم جهان بزرگتر است برآورده کردن کل آرزوهای مردم جهان برای خداوند جزئی از جز ام نیست.خداوندخودش گفته در خواست مارا اجابت میکنه خودش گفته ایمان داشته باشید به من
گاهی با خودم و گاهی هم با پروردگارم صحبت میکنم اما اخیرا بیشتر شده
به نظر من آداب خاصی ندارد با خداوند صحبت کردن کافیست وقی با خداوند صحبت میکنیم بدانیم اوست که به عهد خود وفا دار استاوست که بزرگ تر است از همه چیز اوست که اجابت میکند اوست که هدایت و حمایت میکند اوست که قادر مطلق است وما باید تنها ازاو بخواهیم و ایمان داشته باشیم
بزرگی خداوند در هر لحظه از زندگی پیداست
در قطره ی باران در ابر در ماه و خورشید در نفس هر روزه ما در بدن بی نقص ما در به دنیا آمدن و بزرگ شدن کودکی در این طبیعتزیبا
در هدایت هایش در الهاماتش در کتاب مقدس قران در چشمان بینا در عشق
بزرگی خداوند از هر چیزی بالاتر است
چه کسی غیر از او میتواند خواسته مارا اجابت کنید
چه کسی جز او میتواند یک هزارم ثانیه جهان را اداره کند
چه کسی جز او میتواند در همه حال و همه جا بینا و شنوا باشد
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو بزرگ تر از هر بزرگی هستی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو قادر مطلقی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو اجابت کننده خواسته هایم هستی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو هدایت کننده ام هستی
خدایا به لبخندم قسم تو بهترین روابط را برایم میسازی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو همون شغلی که همه جوره برام عالی یه رو میسازی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو همون درآمدی که میخوام و برام رقم میزنی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو من و برنده ی قرعه کشی که میخوام میکنی
به نام یاور همیشگی من❤
سلامی به زیبایی و شیرینی ارتباط با خدا به تمام مزه کنندگان طعم خدا😍
سلام و خدا قوت به استاد. عزیز🌹
یاالله یاالله یاالله…
آخه چطور بیانت کنم وقتی زبانم در برابر عظمت،مهربانی،شجاعت،قدرت،ووو……تو نمیتواند سخن گوید ،…
یاالهی چقدررر بزرگ و مهربانی که با تمام کفر و ناسپاسی ام هدایتم کردی 🥰
چطور از تو بگویم که بتوانم کمی از لطفت را بیان کنم!!
این گام برای من لذت بخش ترین بود چون خدا با من حرف زد ، نشونم داد ،گفت ببین کجا آوردمت!!
آخه من چقدر گمراه بودم که به چنین خدایی فقط
کلامی ایمان بزرگ بودن داشتم 🥺
اما حالا کامل میفهمم که دلی باور داشتن چقدر متفاوته …الان میفهمم، چون با خوندن هر جمله این گام، قلبم فشرده تر میشد و انگار خدا در لایه های زیرین باورم نفوذ کرد ،با خوندن هر جمله ذوق میکردم که چنین خدایی دارم و شکر گذار بودم که من رو لایق دانستن رازش ،راز وجودش دانست😍😍😍😍😍😍😍
من به خدا لبخند میزنم آره چون فهمیدم که عشق چیه ،من الان معنی عشق و عاشق رو فهمیدم
عاشق اونی نیست که جاهایی باهات قهر کنه عاشق اونیه که با تمام بدی هاییکه کردی بازم دوست داشته باشه
خدایا تو عاشقم بودی ،و عشق یعنی بی دلیل دوست داشتن ،خدایا تو عشق خودت را در من و قلب من نهادی کمکم کن تا عاشق واقعی تو باشم 😍🥰😘
خدایا من تورا تازه شناختم …
تو خدای خشمگین نیستی
تو خدای تمام مهربانی ها،زیبایی،تو خدای مادری😍
دیروز داشتیم درباره دختر که بعد مادر میشه حرف میزدیم
از ته ته دلم شکر میکردم و با ذوق میگفتم خدایا شکرت که مادر رو افریدی با دوستم حرف میزدیم که؛
ببین خدا چقدررر مهربانه موجودی به نام مادر خلق کرد تا بهت نشون بده که: بابا بنده من !من تورو بیشتر از عشقی که از تو در دل مادرت گذاشتم دوستت دارم😍😍😍
خدا تو رو خخیلی دوست داره
خیلی بیشتر از اندازهای که مادرت تورو دوست داره
خدا این چنینه..😍
حکایت زندگی و عشق و عاشقی ما و خدا هیچجوره تمام نمیشه و نمیتوان این را با نوشتن خاتمه داد
من هنوز کلی دلنوشته دارم اما هرگز تمام نمیشوند و عشق خدا جوری هست که هرچقدر هم بنویسی باز چیزی داری که از عاشق ومعشوقت
بنویسی
خدا هم عاشق ماست و هم معشوق ما😍😍🥰🥰
خب من دیگه سعی میکنم بقیه ی دلنوشته رو در دفترم بنویسم باز هم میگم حتی اگه به اندازه یک رمان هم بنویسی باز هم حرف از خدا بینهایت وجود داره ،خدا بی نهایته پس توضیح و حرف زدن از او هم بینهایت گسترده و زیاده
الهی شکرت که چنین اگاه شدم که کلی حرف دارم ازت،از بزرگیت،و….
خدایا دلم میخواد بلند داد بزنم ،خدایاااااا شکرررت😍
میخوام چند تا از جمله های این گام که حالم. دگرگون و بازم خدا رو بهم نشون داد و عاشق تر و آگاه ترم کرد رو بنویسم یاعلی مدد:
خداوند هر کاری را بخواهد انجام میدهد.
خداوند به همه انسان ها گفته است:
در همین لحظه نگاهتان را به بزرگی خداوند تغییر دهید.
اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم مشاهده میکردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی میگشت. و این امثال را برای مردم بیان میکنیم باشد که اهل فکرت شوند. اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست که دانای نهان و آشکار عالم است، اوست بخشنده و مهربان. اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و مبرّ است. (۲۳)
سوره الحشر آیه های ۲۱ تا ۲۳
همین لجظه به خداوند لبخند بزنید.
با قلب وجود و لب های صورت تان به خداوند لبخند بزنید.
لبخند بزنید که به او نشان دهید می دانید بزرگتر از همه خواست های شماست.
وقتی واقعا به بزرگی خداوند ایمان داشته باشید، ایمانتان باعث به جریان افتادن سلسله ای از اتفاقات می شود.
خداوند می خواهد آرزوهای قلبتان را برآورده سازد. همین الان به خداوند لبخند بزنید.
با لبخند خود به خداوند نشان دهید که ایمانتان به او قوی است.
وااااای استاد هر چه از این درکم و برداشتم بگم کم گفتم اما خب مجبورم یه جایی خاتمه بدم
اما این و بدونید که این ها خلاصه حرف من و درک من از پروردگارم نمیشود. خدایااااا شکرررت😍💝
تا سرتون درد نیومده میریم سراغ تمرینات 🤭
یاعلی مدد:
۱- نگرش شما درباره بزرگی خداوند چیست؟ آیا بزرگی خداوند را در جهت مراقب انسان بودن برای محاسبه گناهان و اعمال امتحان الهی می دانید یا بزرگی خداوند را در جهت تحقق خواسته ها و کمک به رفع مسائل زندگی تان می دانستید؟
راستش من قبلا این طور فکر میکردم که خدا تمام حواسش به اینه که اگه گناه کردم توی دفترش ثبت کنه اگه هم ثواب کردم بازم ثبت کنه اما جالب اینجاست که همیشه احساس میکردم گناهانم زیاده چون فکر میکردم با هر گناهم خدا یک ثواب ازم کم کرده و همیشه وقتی گناهی میکردم احساس خیلی بدی داشتم و فکر میکردم دفتر چه من دیگه ثوابی نداره و همش پره از گناه
این یعنی حتی ایمانم قوی نبود که خدا ثواب های منو هم ثبت کرده و وقتی توبه میکنم میبخشه
من حتی ایمان درستی به مهربونی خدا هم نداشتم خدایا منو ببخش 🥺
خدا خییییلی بزرگه
من الان دیگه بزرگی خدا رو در ثبت گناهانم نمیبینم
خدا بزرگه چون میبخشه
چون در سختی ها همیشه یاری ام میکنه
چون همیشه به دادم رسیده
من حال دیگه نگرشم تغییر کرده و..
بزرگی خدا برای من دیگه معنی قبل رو نمیده ..
خداوند بزرگه چون یکی از بینهایت مهربونی هاش اینه که منو به خواستم میرسونه و در تمام مسائل زندگیم کمکم میکنه چون…
بهش ایمان دارم و دل سپردم به خودش
الهی شکرت که چنین تغییر کردم 🥰😍😍
۲- صحبت کردن شما با خودتان چگونه است؟! به راحتی می توانید با خودتان صحبت کنید؟
راستش من در این کار توانا هستم و شده بار ها خودمو در جاهای خیالی با دوستان خیالی تصور مردم
اما میتونم به قطع بگم که مثل بچگی نمیتونم با خودم اونقدرررر خوب حرف بزنم چون توی بچگی هیچ وقت سرزنش نبود حرف با خودمون سراسر حال خوب داشت .الان دیگه حتی اگه بشه بهم لقب دیوانه بودن میدن 😣
اما اگه حتی از حرف مردم هم بگذریم مثل بچگی نمیتونیم چون الان بیشتر حرف های ما به خودمون
در قالب مقایسه ،سرزنش،و… است 😕
اما چه خوبه و به نظر من یه حس فوق العاده هست که با خودت خوب حرف بزنی بدون سرزنش و حرف های بد 😍
چقدر عالیه که دوست خودت باشی ،خودتو در جاهای خیالی و زیبا تصور کنی ،خیلی حس قشنگیه😍
خدایا کمکم کن تا بتونم این کار را عالی انجام بدم
،شده توی تنهاییام. الهی آمین😍🥰
خدایا تورو بابت این حس قشنگ شکرت😍🤲🏻
یادتون نره که خیالی حرف زدن اصلا دیوانگی نیست!خدا هم دیده نمیشه پس یعنی حرف زدن با خدا دیوانگی هست؟!نه اعوذبالله.
پس اونم دیوانگی نیست …
۳- به راحتی می توانید با خداوند صحبت کنید؟ تصور شما از صحبت کردن با خداوند چیست؟ آیا برای صحبت کردن با خداوند باید آداب و شرایط خاصی داشته باشید؟! نگرش خود را شرح دهید.
راستش من قبلا فکر میکردم که برای حرف زدن با خدا باید سر سجاده باشی یا …
البته جاهایی که واقعا به کمکش احتیاج داشتم بدون اینکه در مکانی با شرایطی باشم با هاش حرف زدم
اما خدا رو شکر که به نظر خودم که قبلا هم میتونستم با خدا به راحتی صحبت کنم اما نه به راحتی و لذت بخش الان
الان خیلی بهتر و عالی تر میتونم با خدا حرف بزنم
الهی شکر😍
۴- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیان ذکر کنید که نشانه ای از بزرگی خداوند در برابر مسائل و خواسته های انسانهاست.
برای خدا کاری نداشت که زندگی ما و با اون همه مشکلاتی که یکهو پیش اومد حل کنه
من زندگی پر پیچ و خمی داشتم که همین چند سال پیش بود که واقعا الان که فکر میکنم بزرگی خدا بود که تونست همه رو با هم حل کنه
بعضی وقت ها که یاد اون موقع ها می افتم دلم میخواد زار زار گریه کنم 😭
اما الان اشک شوق دارم که چنین خدایی دارم و تمام مشکلاتم رو حل کرد 😢
البته اشک پشیمونی و شرم از اون همه اشتباه هم دارم که خدا با مهربونی و بزرگیش درستش کرد🥺
مثال های زیادی هست که بزرگی خدا را نشان دهد که اینجا فکر میکنم مثال زندگی خودم کافی باشه چون کلی خواسته بود که همه حل شدند و فقط نشان دهنده قدرت ،بزرگی و… کلا نشدن دهنده خدا بود،چون فقط خدا میتونست اون همه مشکل که فقط درست شدنشون از پس خودش بر میآید رو حل کنه ،اونم همه باهم 😍
خدایا خیلی بزرگی شکرت😍🥰
۵- برای ذهن تان منطقی کنید که بزرگی خداوند بر همه خواسته ها و نیازهای شما برای تجربه خوشبختی در دنیا برتری دارد.
به نظر من همان سوال هایی که خدا از من پرسیده میتونه قانع ام کنه :
خداوند هر کاری را بخواهد انجام میدهد.
خداوند به همه انسان ها گفته است:
در همین لحظه نگاهتان را به بزرگی خداوند تغییر دهید
ببین خدا رو کوچیک نکن خدا خیلی بزرگه ،وقتی میتونه دریارو بشکافه ،عصا رو اژدها کنه، اتش رو گلستان کنه و…. هزاران کار دیگر..
پس خواسته هاش تو که خیلی کوچیک هستند
قطره در برابر اقیانوس هم نمیشن
پس مطمئن باش که خواسته هات در برابر این همه توان خدا هیچه
ازش بخوای وفقط از او بخوای بهت حتما میده
زینت خدا خییییلی بزرگه نمیتونی تصور کنی
پس قصه زندگی پیامبران برات باشه نشونه بزرگیش
بهش ایمان داشته باش و اعتماد کن . بهت قول میدم که میبخشه بهت هر چیزی که بخوای😍
خدایا بزرگیت رو شکر😍
۶- احساس خود از لبخند زدن به خداوند و پیمان بستن با او برای ایمان به بزرگی خداوند را شرح دهید.
خیلی حس عااااالی هست که به خدا لبخند بزنه😍
واقعا نمیتونم وصف یا توضیحش بدم
آخه کلمات در برابر این حس توان نظم بندی و مرتب شدن ندارن😍😍😍😍
فقط میتونم بگم که زندگی و خدا رو وقتی احساس خواهی کرد که بهش لبخند بزنی،بهش ایمان و توکل داشته باشی ،عاشقانه باهاش رفتارکنی و عشق بورزی و عشقی که می ورزد را دریافت کنی🥰
من به خودم قول میدم که با تمام وجودم به بزرگی خداوند ایمان داشته باشم
و بهش لبخند بزنم و با او به زندگی بخندم😍
من امروز دارم زندگی میکنم چون با لبخند به خدا آغازش کردم و میخوام تمام روز هایم با لبخند به خدا آغاز شود انشاالله
من میخوام از امروز با بزرگی و بهتره بگم کلا با خدا و لبخند به او زندگی کنم ،آره زندگی واقعی یعنی این😍
وااای که این احساس عاااااالییییه
خدایااااا تازه دارم زندگی میکنم ،شکرررررت😘😘😘
۷- عبارت (خدایا به لبخندم قسم، …..) را برای خواسته ها و نیازهای خودتان بنویسید.
خدایا به لبخندم قسم ، بهت ایمان آوردم
خدایا به لبخندم قسم ،ایمان دارم که از همه خواستهها و داراییهایم بزرگتری
خدایا به لبخندم قسم،ایمان دارم که زندگیم را دگر گون میکنی
خداست به لبخندم قسم ، ایمان دارم کاری را که به تو سپردم به عالی ترین شکل انجام میشود
خداست به لبخندم قسم، وجودم ،شغلم ،و تمام خودم رو به تو سپردم و ایمان دارم که درستم میکنی
الهی بیکران شکرت😍😍😍
واقعا این گام همش زیبایی بود هر چیزی ازش بنویسم کم نوشتم الهی شکر که خداست شدم 😍
بهترین تمرین عملی این بخش لبخند زدن به خدا و ایمان داشتن به اونه یا علی مدد👊🏻
استاد واقعا ازتون ممنونم ،فقط میتونم بگم اجرتون با خدا🌹🌹🌺
الهی که زندگیاتون لبریز از عشق خدا باشه 🥰
یا حق مدد👋🏻
به نام پروردگار یکتا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
قدم ۲۳ :
✓خداوند بزرگتر از نیازهای من است✓
۱_نگرش من در مورد بزرگی خداوند بسیار تغییر کرده و فوق العاده مهربانتر و بخشنده تر از گذشته میبینمش .بزرگی خداوند را در جهت تحقق خواسته ها و کمک به رفع مسائل زندگی می دانم .درک کردم که خداوند دوست داره ما ثروتمند ، سالم ،خوشبخت و متناسب باشیم ،پس اگر ما به نداهای مثبت درونیمون توجه کنیم به بهترین ها میرسیم .
۲_ارتباط من با خودم و صحبت کردنم بسیار آرومتر و بهتر شده و گاهی وقتها که یه لحظه یه فکر منفی و داغون کننده میاد سراغم ،رفتارم مثل یه خواهر بزرگتر میشه با خودم و میگم نه نه این کار رو نکن ،رهاش کن ،تو لایق شادبودنی و خیلی جالبه که راحت بیخیالش میشم و حس خوبی پیدا میکنم .
۳_صحبت کردن با خداوند بسیار برام لذت بخش شده و خیلی راحت میتونم خواسته هام رو بهش بگم ،در هر شرایطی که باشم باهاش حرف میزنم اصلا فرقی نمیکنه برام که کجا باشم یا چه پوششی داشته باشم ،آرومم میکنه وقتی باهاش حرف میزنم و احساس میکنم داره با دقت به حرف هام گوش میده و اصلا در اون لحظات سرت شلوغ نیست و دوست داره خواسته هام رو برآورده کنه .
۴_ مثال اگر از زندگی خودم بزنم باید بگم من یه زندگی آروم می خواستم، یه خونه ، یه همسری که در کنارش احساس آرامش بکنم ،یه بچه ی سالم .شکر خدا الان دارمشون ،بسیاری از نگرانی هایی که در گذشته داشتم الان اصلا وجود ندارند و همه ی نعمت هایی که الان دارم رو نشان از بزرگی خداوند می دانم ،پس درک کردم خدا خواسته هام رو برآورده میکنه کافیه من بخوام و درخواست کنم و حس خوب داشتنش رو تجسم و تجربه کنم .
۵_وجود این دوره ها باعث شد بفهمم که خواسته هایی که داریم در برابر قدرت و بزرگی خداوند هیچ چیزی نیست و بسیار ساده و راحت هست براش برآورده کردن آرزوها و خداوند از هرکسی و هرچی که تصورش میکنیم بزرگتر هست .
۶_ چقدر حالم بهتر شد با لبخند زدن به خدای مهربانم و لذت بردم از این لبخند و نزدیک شدن به خدایم و احساس کردم خدا هم بسیار مهربانانه دستم رو گرفت .
۷_خدایا به لبخندم قسم ،ایمان دارم بزرگتر از همه ی آرزوهای منی .خدایا به لبخندم قسم ،ایمان دارم که خیلی زود مرا به سلامتی کامل می رسانی .خدایا به لبخندم قسم ،ایمان دارم که هر آنچه میخواهم را دریافت می کنم .خدایا به لبخندم قسم ،ایمان دارم که بهترین ها را بهم میدی .
جملاتی فول العاده جالب از توضیحات استاد :
✓ مهم نیست در دنیای پیرامون تان چه اتفاقاتی رخ می دهد، مهم نیست قیمت امروز دلار چقدر بالاتر رفته است، مهم نیست اقتصاد در چه شرایطی است، هیچ چیزی در دنیای مادی اهمیت ندارد چون خداوند بزرگتر از همه موانعی است که بر سر راه خود برای تحقق خواسته هایتان می بینید. قدرت و توانمندی خداوند شگفت انگیز است.
اگر محدودیت هایی که برای خداوند در ذهن خود ایجاد کرده ایم را پاک کنیم، از لطف و رحمت خداوند حیرت زده می شویم.
نه تنها همه نیازهایمان را برآورده می کند بلکه فراتر از آن و حتی هر آنچه در قلبتان از او طلب کرده باشیم را برای ما فراهم می کند✓
/ خدایا شکرت /
« استاد گرامیم سپاسگذارم »
حداوند زیبای من
تنهایار ب ادعا
تنها دوست
تنها کسی ک بی منت میبخشد بی منت میدهد
اغوشش همیشه گرم هس
تنها چیزی ک همیشه مرا ب اغوشش میکشد
خدایا تو بی دلیل منو دوس داشتی اما من فک میکردم باید ی کاری کنم ک تو منو دوست داسته باشی
همیشه ازت میترسیدم
عداب وجدان کارهاییک باید بکنم
یمیل دورنی من ب سمت تو میخواند اما شرم نمیزاشت
خدایا تو این هنه ستل تنها کسی ک از قلبم اگاه هس تویی تو همه روزها لحظه های منو دیدی
وتنها کسی ک تو اون مدت کنارم بود یارم بود دوستم بود مادر بود پدرم بود تو بودی
تو وفاداترین حسی هستی ک میشناسم مادامی ک صدات کردم صدامو پاسخ دادی حصورت رو حس کردم
تو بهترین عشقی هستی ک داشتم
تو ازمادرم ب من مهرباتری از خودم ب خودم
از خواسته های قبلم اگاهی
من بابودن تو دستمو پیش اینو اون دراز کردم
تو دیدی ودم نزدی من بخودم ظلم کردم خیلی با گرفتن نگاهم از با گرفتن خودم ازتو
با گرفتن تو از خودم با گرفتن عشقت از قلبم
من ب تو نیازمندم
با وجود ثروت عظیم تو ک بی منت میبخشی ب چون وچرا کاسه گدایی ب دست گرفتم من
داغون بودم بجای عشق تو تو این کوچه اون کوچه گدایی عشق کردم
درونم از عشق تو خالی کردم و تموم وجودم جای خالی تورو حس میکرد
خدایا من در دنیای خودم تنهام ب عشق تو در این دنیا پا نهادم روی کمک تو حساب کردم
وقتی ب خودم نگا میکنم میبینم چیزی ندارم
اما ب تو ک نگا میکنم میبینم همه چیز میتونم داشته باشم
کمکم کن خدایا در این جهان من ب تو اعتماد دارم روی عشق تو حساب بار میکنم
تو یار ویاور من بودی هر لحظه که و زمان
تو اگاهی از همه چیزی ک میخوام خودت یاری ام برسان ک امید من تویی تا ب خواسته هام برسم
زمانیک خسته از این ادمها حتی ازخودم هستم خودت رو بیشترو بیشنر بمن نشان بده من آگاه ب وجودت کن ک وجود تو پراز ارامشه تو منبع ارامش بودی من تهی از ارامش
من آرام با تو
تموم با از حس نکردن تو از ندیدن تو ب این روز افتاده ایم
ای پروردگار مهربانم ما ب جای خواستن از تو از هرکی هر کسی خواستیم
من طرد شدم من زمین خوردم من شکستم فقط چن تو رو ندیدم
وجودمن تهی از تو بود در حالی تو درمن بودی من گنج در درون داشتم و پی گنج در این و ان کوی وبرزن بودم
من روی تو حساب باز کردم پرودرگار مهربانم
ممنون ک هستی
ممنونم ک همیشه هستی
ممنونم ک منو اجابت میکنی
ممنونم ک ب ندایم پاسخ میدهی
سلام خدمت استاد عزیز و مهربانم و دوستان گرامی
استاد من این جلسه رو که مطالعه میکردم حس کردم خیلی نسبت به آگاهی های این جلسه پذیرش دارم قبلنا اصلا همچین نگرشی نداشتم و فکر میکردم خدا مدام مراقبه که من گناهی مرتکب نشم و حس میکردم واقعا زندگی چقدر سخته ولی حقیقتا از وقتی وارد سایت شدم و آموزش های قسمت های مختلف سایت رو دنبال کردم نگرشم تغییر کرد و خیلیی اون ترس و تکلف کمتر شد و الان واقعا دید و نگرش تازه ای پیدا کردم و خیلییی خیالم راحت شد بخصوص استاد که الان من در مرحله ای از زندگیم هستم که حس میکنم این آگاهی رو در بهترین زمان دارم دریافت میکنم یعنی از جلسه اول و همون مقدمه که روی سایت میومد هر جلسه اش برام در بهترین زمان بود و موقعی مطالعه میکردم که منو برای روزهای آینده ام اماده میکرد. و الان متوجه شدم که خداوند هر خواسته ای که در قلبمون ایجاد میکنه رو حمایت میکنه چون باعث رشد و گسترش جهان میشه. وقتی خدا مارو آفرید از روح خودش در وجود ما دمید پس در شان خداوند نیست که با مخلوق خودش جوری رفتار کنه که فقط بخواد اونارو امتحان کنه و مراقب باشه نکنه تخطی کنن.
_استاد خدارو شکر از وقتی که به صورت مستمر دارم دوره هارو آموزش میبینم واقعا برخوردم با خودم تغییر کرده خیلییی بهبود پیدا کرده خیلی مهربون تر شدم با خودم اصلا استاد وقتی دوره ورود به سرزمین لاغرها رو یک دور کامل با دوره تکرارش آموزش دیدم متوجه شدم زمین تا آسمون برخوردم با خودم تغییر کرد و با تکرار مداوم و همینطور با هر جلسه دوره پاکسازی واقعا رابطه ام با خودم داره خیلی بهتر میشه. با خودم خیلی راحت تر شدم برای همین نوع صحبت کردنم با خودم خیلی بهتر شده. با خودم خیلی راحت صحبت میکنم در گذشته که همه اش سرزنش بود و سرکوب و شماتت اما به لطف خدا و آموزش های بینظیر شما متوجه شدم با خودم خیلی خوب و مهربانانه تر صحبت میکنم از خواسته هام میگم از نتیجه ای که تازگیا مثلا بهش رسیدم از تغییر رویه ام مثلا بخودم میگم با اون موضوعی ک پیش اومد سحر من متوجه شدم بهتره فلان کارو جایگزین رفتار قبلی کنیم خیلی بهتر نتیجه میگیریم یا یه جاهایی خودمو تایید میکنم میگم ببین سحر قبلا اینکارو نمیتونستم انجام بدم الان ببین چطور دارم رفتار میکنم ببین یعنی من تغییر کردمااا….
به همین شیوه صحبت کردنم هم با خدا خیلییی راحت و خودمونی شده دقیقا مثل بچه ای که برای هررر چیزی میره سراغ پدر مادرش من زودی با خدا درمیون میذارم. و تازگیا بیشتر متوجه این رفتارم شدم که در مورد مسائلم اکثر اوقات با بقیه صحبت نمیکنم و بین خودمو خدا میمونه و مشورت کردنامم با خدا شده و یه جورایی قلبم اطمینان پیدا کرده که یه دوستی یه همراهی داره که برای هرر چیزی هر مساله ای برای هررر موضوعی هر دغدغه ای میتونم بش مراجعه کنم و بدون هیییچ مقدمه ای باهاش درمیون بذارم خیلییی حال خوبیه استاد و این حالت خیلییی تکاملی از وقتی اومدم تو سایت و کم کم حالم حسم خوب شد در من شکل گرفت خدارو شکر، و خدارو شکر به خاطر وجود نازنین شما استاد عزیزم🙏🏻
_استاد چه نشانه ای بزرگ تر از دغدغه لاغر شدن میتونم بگم خیلی مسائل بودن که مطمئنا بزرگی خداوند اونو ختم به خیر کرده اما بحث لاغری برای من خیلیی پررنگه چون مساله ای بود که من باور شدید ژنتیکی بودن و کلییییی دلایل بزرگ دیگه براش داشتم که لاغرشدنم رو برام محال میکرد اما خدا هدایتم کرد به مسیری که از راه آسون با حال خوب دارم لاغری رو هر روز تجربه میکنم هر کسی که منو یک ماه یا چند هفته نمیبینه و بعدش منو ببینه بهم میگ بازم لاعرتر از قبل شدی دختر و من قند تو دلم آب میشه استاد میخندم و میگم ممنونم که اینو بهم میگی…من بزرگی خدا رو با اجابت این خواسته ام دیدم استاد تااازه نه فقط لاغری رو بهم داره میده بلکه جمعی از خواسته هایی که همیشه در تضاد های زندگیم در قلبم شکل گرفت رو همزمان داره برام اجابت میکنه لاغر شدن من قرین شده با تغییر شخصیت من، تغییر نگرش هام و تغییر تجربه من از زندگی من هر چند روز متوجه تغییرات شخصیتم میشم و خدارو شکر میکنم بابت اینکه داره برام کن فیکون میکنه 🙏🏻
نمیدونم چطور دقیقا منطقیش کنم استاد اما هر لحظه با یادآوری هدایتم به سایت شما بزرگی خدارو حس میکنم و هر لحظه که این آگاهی ها در ذهنم مرور میشه انگار به شکل گیری این نگرش داره کمک میکنه مثل یک پازل، میبینم که وقتی مداوم این آگاهی هارو به خودم میدم و مرتب به خودم یادآوری میکنم و در عمل سعی میکنم با کمک این آگاهی ها نگرانی و استرس رو از خودم دور کنم برام بزرگی خداوند باور پذیرتر میشه.
وقتی اون قسمت متن رو خوندم که فرمودین به خدا لبخند بزنید تا نشون بدیم که ما خداوند رو بزرگتر از خواسته هامون میدونیم خیلیییی حس خوبی پیدا کردم من قبل از خواب در حالی که توی جام بودم و آماده خوابیدن متن رو خوندم خدا میدونه چه آرامشی بهم دست داد و با لبخند با خدا صحبت کردم و تک تک خواسته هایی که الان برام بزرگ جلوه میدادن گفتم خدایا تو از تک تک اینا بزرگتری و من با هدایت خودت دارم حل این مساله ها و اجابت خواسته هارو از تو میخوام گفتم خدایا منک مطمئنم برای خواسته هام برای تجربه خوشبختی جز تو کسی رو ندارم که اینارو بهم بده چون در تمام سال های قبل من برای حل کردنشون و رسیدن به خواسته هام کلیییی تقلا کردمو نشد و الان مطمئنم که حز تو کسی نمیتونه بهم کمک کنه و قطعا تو بزرگتر از خواسته های منی اصلا اصل خالق و مخلوق بودن همینو میگه وقتی من مخلوق تو هستم پس تو از من و همه خواسته هام بزرگتری مخلوق نمیتونه از خالقش فراتر بره پس تو فراتر از همه وجودم هستی منم به خودت پناه آوردم و تو گفتی که هررر چیزی که میخواید رو بهم بگید منم خواسته هامو گفتم و فقط از خودت میخوام کمکم کنی و با حاال خوووب با لبخند به خواب رفتم!
و خودم رو مقایسه کردم با چند سال قبلم که با اشک و یه مشت افکار منفی سرمو رو بالشت میذاشتم و به زور میخوابیدم و خواب پریشون میدیدم و گفتم همین حال خوبی که الان خدا بهم هدیه داده همین آرامش فکری بزرگترین نعمته و خدا واقعا بزرگه🙏🏻💓
استاد بینهایت ازتون سپاسگذارم بابت آگاهی های عظیمی که با ما به اشتراک میذارید چقدررر امروز ما با روزهای قبلمون متفاوته و این یعنی تغییر تجربه ما از زندگی خدارو شکر که در مسیر تغییر هستم از شما خیلی ممنونم استاد عزیزم که همیشه برای رشدو پیشرفت خودتون تلاش میکنید و ما هم با شما رشد میکنیم🙏🏻
سایه تون مستدام باشه خیلیی دوستتون دارم استاد مهربونم🙏🏻🌹
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت برم
از اشتیاق و استمراری که در مسیر تغییر کردن دارید و نتایج عالی که کسب کردید
مبارکتون باشه
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سلام استاد خداقوت بهتون میگم
من از شما ممنونم که همیشه در انتقال تجربیات و آموزه هاتون به ما استمرار به خرج میدید قطعا شما الگوی ارزشمندی برام هستید🙏🏻🌹
سایه تون مستدام باشه🙏🏻
به نام خدا
الله اکبر
خدا بزرگتر است
فقط زبانی میگفتم الله اکبر
یه بار به معنی اش دقت نکرده بودم خدا بزرگتر است؟بزرگتر از چی؟ اصلا یعنی چی این کلمه
خدا بزرگ، بزرگتر از هر مشکلی بزرگتر از هر چالشی بزرگتر از فقربیماری و هرچیزی که فکر میکنیم زندگیمون رو مختل کرده
همیشه شنیدم خدا بزرگهاما تا یه مشکلی پیش اومده گفتیم معجزه خدا هم جوااب نیست
چند روز این متن رو میخونم هر بار اشکم سرازیرمیشه که چرا خدای به این بزرگی و قدرتمندی روچرا دست کم گرفتم خدایا منو ببخشو مطمئنم که میبخشی
تا یه چالشی تو زندگیم بوجود میاد دست و پامو گممیککنم که چیکارکنم
مگه قرار من تنهایی کاری کنم؟ من یه قدرت بزرگ کنارم داره تنها قدرت چهان اون بزرگتر از نیاز های من هر چیزی که فک کنم داره اوتم زیادش
خیلی وقتا شکمیکنم میگم یعنی خدایا چطوری آخه آنقدر شنیدم که حتی خود خدا هم بیاد این مساله حل نمیشه
هر وقت شکی ار قدرت خدا تو دلم اومده برچسب بی ایمانی رو محکم زدم به خودم و گفتم کارت تموم زینب خانوم
خدا از بی ایمان ها بدش میاد تو هم که با شکت خراب کردی همه جیز رو میدونم خدا قدرت داره ولی همیشه فک میکردم از این قدرتش درجهت عذاب من استفاده میکنه و باور داشتم که میتونه
ولی آیا باور داشتم در جهت دادن نعمت به زندگیم و گذر از چالش ها هم خدا بزرگتر از نیاز من هست ؟
تو این جلسه یاد گرفتم شک کردن همیشه بد نیست
اگر شک کردن به بزرگی خداوند منجر به تقویت ایمان شود منجر به رشد و تعالی انسان خواهد شد و اگر منجر به گمراهی او شود باعث زوال و نابودی او می شود.
اگه دنبال نشانه ای باشم برای تایید ایمانم و دلیل شکم این باشه باعث میشه رشد کنم .
در مورد گفتگو با خدا من خیلی با خودم حرف میزنم طوری که بعضی وقتا کسی کنارم باشه میگه داری چی میگی با کی حرف میزنی
ااامااا این حرف زدن های من سرزنش کردن خودم و قضاوت کردن دیگران و مرور افکار منفی ام بود بیشتر
چند سال پیش هر وقت دلم میگرفت میرفتم و با خدا صحبت میکردم باور نداشتم خدا صدامو بشنوه میگفتم خدا که بیکار نیست بشینه چرت و پرت های منو گوش کنه
شاید خنده دار باشه ولی من میگفتم اینهمه آدم دارن دعا میکنن تو این حجم از دعاها فک نمیکنم صدای من به خدا برسه اگر هم برسه خیلی دیر میرسه
اصلا باور نداشتم که خدا منو هدایت میکنه فکمیکردم هدایت فقط برای بنده های صالح و خوب نه من گناه کار همش میگفتن از خدا کمک بگیر میگفتم آخه چطوری والا من کمک میخام ولی متوجه کارای خدادنمیشم که باید خیلی مومن باشم تا بفهممهدایت رو مثل یه فرشته میدیدم که یه روزی میاد و میگه چیکار کنی
وقتی دیدم استاد نوشته گفتگو با خودتون رو باز باید شروع کنید گفتم من که اینکارو میکنم ولی جمله بعدیش این بود که مخاطب خداست و اینکه فقط دز مورد خواسته ها باید باهاش حرف بزنید
این جمله منو برد به سالها پیشوقتی دلم خونه میخاست با خانواده همسرم یک جا زندگی میکردیم و من دلم خونه مستقل میخاست هر شب با خدا از خونه دلخواهم حرف میزدم میگفتم این کار فقط از دست تو برمیاد تو فقط میتونی برام جور کنی یه اطمینان قلبی داشتم و خد آنقدر قشنگ برام جور کرد که هنوزم که بهش فک میکنم فقط میتونم سپاسگزار خدا باشم
داشتم به این فک میکردم وقتی دلم یه خواسته ای میخاد و میگم نه بابا این که عمرا بشه در واقع دارم بزرگی خداوند رو میبرم زیر سوال
دیشب توی کارتم پولی نداشتم از همسرم درخواست کردم که مقداری پول به حسابم بزنه و چند دقیقه بعد پول واریز شد بلافاصله تو ذهنم اومد بیا بررسی کن ببین چی شد که این اتفاق به این سرعت افتاد خداوند هم میگه کن فیکون میکنه میگه موجود باش موجود میشه
دیدم دو تا مورد مهم هست من مطمئن بودم همسرم پول داره اگر هفته پیش بود این درخواست رو ازش نمیکردم چون میدونستم پولی نداره
و دوم اینکه مطمئن بودم همسرم واریز میکنه برام یعنی این وسط که درخواست دادم هیچ فکر منفی که نکنه نریزه یا نگو بهش پس چرا نریخت، نبودایمان صد درصد داشتم نه ۹۹که همسرم پول رو واریز میکنه
چرا این ایمان بود ؟چون شناخت داشتم روش و تجربه های قبلیم ثابت کرده بود که همسرم این کارو میکنه هیچ مانعی تو ذهنم نبود و ایمانم صد درصد بود من کار خاصی نکردم من درخواست دادم و صبر کردم و اتفاق افتاد با خودم گفتم زینب آیا در مورد خواسته هایی که از خدا داری چنین ایمانی داری؟تو مرحله اول که میدونم خدا همیشه همه چیز رو داره ولی تو مرحله دوم که به من میده مشکل دارم چون فک میکردم بنده گناه کاری هستم ایمانم رو بهش ثابت نمیکنم خدا هم نمیده
من بایا همون قدر راحت که از همسرم درخواست کردم بتونم از خدا درخواست کنم خدا بزرگتر از هر چیزی که من فکر میکنمآیا کاری هست که انجام آن برای خداوند مشکل باشد؟!
وقتی این مجموعه سوالات رو پرسیدیدبا خودم گفتم واقعا چرا بزرگی خدا رو ندیدمچون شناخت درست نداشتمهمیشه تو ذهنم یه خدای خشمگین و قدرتمند بود ولی در جهت عذاب ما نه دوست داشتن ما برای همین درخواستی ازش نداشتم یا اگه مشکلی بود فک میکردم خودم باید حلش کنم و چون نمیتونستم مجبور میشدم به تحمل کردن
ولی چه چیزی پیچیده تر و بزرگتر از قدرت خداست ؟
خدا از همه مسائل و مشکلاتی که فک میکنم حل نشدنی هست بزرگتر هست
اگر محدودیت هایی که برای خداوند در ذهن خود ایجاد کرده ایم را پاک کنیم، از لطف و رحمت خداوند حیرت زده می شویم.
هیچ آرزویی نیست که توان برآورده شدن نداشته باشد و وارد قلب شما شده باشد.
قلب شما خانه خداست و هرآنچه وارد قلب شما می شود از اوست.هر آرزویی تو دلم هست که حالم رو خوب میکنه همش و همش از سمت اوست
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو بزرگتر از نیاز های من هستی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم تو بهم در مسیر رسیدن به خواسته ها کمک میکنی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم راه رو نشانم میدی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم شرایط هر روز بهتر از دیروز میشود
به نام خدای یکتا بی همتا😇🙏🏻
باسلام خدمت استاد گران قدر و دوستان همراهم🙋♀️❤🥰
خدا بزرگتر از نیازهای من است👌👌👌
واقعا ما از دوران کودکی زیاد شنیده بودیم که خدابزرگتر از همه چیز و همه کس هستش و قادر به انجام همه چیزهاست ولی در عمل مخالف گفته ها وشنیده هاآموزش دیدیم مثلاوقتی رابطهی پدرم وبرادرم متشنج میشد امید به بهبودشرایط کم بودوباور پدر و مادرم این بود که اون درست نمیشه اون مسائل رو عذاب الهی یا همون امتحان خدا میدونستن و راهی جز تحمل نداشتن و بارها به جای در خواست حل مسائل ازخداوند خودشون می خواستن درستش کنن زبانی از خدا می خواستن اون اهل سر به راه کنه ولی باور قلبی وجود نداشت چون به اون شرایط چسبیده بودن وخیلی بهش توجه میکردن همین ها در من باعث شد که به قدرت خدا شک کنم یا اینکه بزرگی خدارو بیشتر در امتحانات الهی وعذابهای دنیا و آخرت بدونم ولی بزرگی معجزات رو تجربه و باور نکنم ولی در ته قلبم به بزرگی خدا ایمان داشتم ولی این تجربیات کودکی در من باور عدم لیاقت رو ایجاد کرد که همه انسانهای عادی نمی تونن لایق معجزات خدا باشن فقط انسانهای پاک و عاری از خطا می تونن بزرگی خدارو در معجزات زندگی تجربه کنن پس بزرگی خدا هم در رسیدن به خواسته هاو آرزوهای انسانی محقق میشه وهم در مرتکب شدن به گناهان و خطاهای بزرگ در صورتی که توبه نکنی و راه نادرست رو ادامه بدی وناسپاسی و کافر باشی
حالا همین نگرش ایمان داشتن به بزرگی خداوند در قلب و ذهنم حک بشه انتظارم از خداوند کمک و یاری کردن من در رسیدن به خواسته ام باشه بی شک معجزاتش برام رخ میده
باید نگرش درست از خداوند در ذهنم ایجاد کنم تا معجزات رو ببینم و دیگه شکی به بزرگیش نداشته باشم برای رسیدن به یقین باید بیشتر خودمو بشناسم به خود شناسی برسم تا به خداشناسی برسم چون راز شناخت خداوند شناخت خودم هستش اول خودم رو بشناسم چی هستم از کجا آمدم برای چی در این کره خاکی هستم آمدنم بحر چیست وچگونه زنده هستم والی آخر تا خالقم رو بهتر بشناسم اون وقت که به بزرگی خدا بهتر پی میبرم
من از کودکی تا به این لحظه خیلی با خودم صحبت میکنم با گلی های توخونم با وسایل خونه حتی وقتی دنبال چیزی هستم صداش میزنم با غذاهای که میپزم صحبت میکنم که خوشمزه بشن
پسرم وقتی کوچیک بود با خودش حرف میزد ومن خیلی تشویق میکردم باشخصیت خیالی اون هم بازی میشدم و اون هر وقت دلش باباش میخواست به کلاغها می گفت به بابام بگید زود بیاد خونه خیلی خوشم میآمد بسیار آروم بود و ساعتها خودش بازی میکرد نه خودم در کودکی ونه فرزندم در صحبت کردن با خودمون مورد سرزنش قرار نگرفتیم خدارو شکر حتی همسرم وقتی میدید من با خودم با احساس خوب حرف میزنم میخندید وخوش میآمد من وقتی در ساعتی از روز این طوری میشم انگار چندین سال جوانتر جذابتر میشم
با خدای خودم هم زیاد صحبت می کردم ولی متاسفانه بیشترش از ناخواسته هام حرف میزدم چراهای زیاد از خدا داشتم مثلا چرا باید مورد بی مهری اطرافیانم باشم چرا شرایط مالی خوبی ندارم چرا حالم بده واحساس شادی نمیکنم چرا مریض شدم والی آخر ولی توی این چندسال که با قانون آشنا شدم دیگه شکایت نمیکنم چون جواب سوالاتم رو گرفتم که خودم با قانون جذب شرایط ناجالب رو ایجاد کرده بودم و مقصر خودم بودم و حالا یاد گرفتم درباره خواسته هام با خدا صحبت کنم وقتی با خدا صحبت میکنم و سپاس گذاری می کنم احساس خوبی رو تجربه میکنم واحساس یکی بودن میکنم و نزدیک بودنش رو حس میکنم صحبت کردن با خدا احتیاج به تشریفات ولفظ قلم صحبت کردن نداره به زبان روان وساده وپر احساس وعامیانه میشه باهاش ارتباط گرفت چون بهش احساس نزدیکی دارم وخودم رو از وجودش میدونم وبامن یکی هستش پس باهاش به راحتی ارتباط برقرار میکنم
بزرگی خدارو در رسیدن به مسیر خودشناسی دیدم
بزرگی خدارو در بوجود آمدن این پیشرفت و امکانات و اینترنت دیدم که به راحتی دارم در این سایت وآگاههی دریافت کرده ودرکم رو به اشتراک می گذارم از یک نقطه از جهان هستی به کل جهان مخابره میشه
بزرگی خداوند از بدو تولد پسرم تا به حالا را شاهد هستم
بزرگی خداوند در تمام لحظه زندگیم مشاهده می کنم هر نفسی که می کشم از بزرگی قدرت خداوند هستش
بزرگی خداوند در اندام در حال متناسبم شاهد هستم
بزرگی خداوند رو در سلامتی جسمی و روحی ام مشاهده میکنم
بزرگی خداوند در روان تر شدن شرایط مالی تجربه میکنم
بزرگی خداوند رو در رسیدن به خواسته ام شاهد هستم
خدایا از توجز بزرگی بی پایان نمیشه دید تو آنقدر بزرگ ومهربان و بخشنده هستی که با کلمات نمیشه بیان کرد
واقعا واقعا واقعا
خداوند بزرگتر از نیازهای من هستش
خداوند از خواسته های قلبی من آگاه هستش و جز خداوند کسی راز دار و اجابت کننده آرزوهام نیست اگه من در چالشی قرار میگیرم خداوند که با بزرگی خودش به من ایمان و امید در قلبم قرار میده تا ازش تقاضاخواستم رو بدم و اون اجابت کننده خواسته ام هستش خداوند اجابت کننده دعا و وفادار ترین سریع الجواب ترین من هستش
وقتی با لبخند زدن از خداوندم چیزی را درخواست می کنم امید ویقینم برای دریافت خواسته هام بیشتر میشه واحساس آرامش خاطر پیدا کرده وبا خیال راحت به زندگیم ادامه می دم و منتظر رسیدن خواسته ام ا ز خدا هستم و چقدر با لبخند از خداوند چیزی رو بخواهیم لذت بخش هستش تا با گریه واحساس ناامیدی .
پیمان وعهد می بندم با پروردگارم که با امید و یقین خواسته هام رو طلب کنم شکی نداشته باشم بلکه یقین داشته باشم به خواستم میرسم خداوند بزرگتر از خواسته های من هستش و بایدبه بزرگی خداوند ایمان راسخ داشته باشم ودر هر لحظه از خداوندیاری بطلبم که من رو راه درست هدایت کرده تا به نعمتهای فراوانش برسم
خدایا به لبخندم قسم تو بزرگتر از خواسته های من هستی
خدایا به لبخندم قسم تو تمام خواسته های من رو به راحت ترین شکل بر آورده می کنی
خدایا به لبخندم قسم سلامتی من رو در تمام ابعاد بدنم نمایان می کنی
خدایا به لبخندم قسم شرایط مالی عالی رو برام رقم میزنی
خدایا به لبخندم قسم من رو به بهترین خودم تبدیل می کنی
خدایا به لبخندم قسم نعمت های فراوان رو وارد زندگیم می کنی
خدایا به لبخندم قسم تجربه زندگی رو به بهترین شکل به من ارزانی می کنی
خدایا به لبخندم قسم آرامش درونی رو درک هدایتهایت رو و عمل به آنهارو به من هدیه می کنی
خدایا به لبخندم قسم روابط عالی عاطفی رو در خانوادهام به من می چشانی
خدایا به لبخندم قسم ثروت الیهم رابه من می بخشی
خدایا به لبخندم قسم خیر وسعادت وخوشبختی رو در دنیا و آخرت به من می چشانی
خدایا به لبخندم قسم تومن رو به انسان سپاس گذار تری تبدیل می کنی
خدایا به لبخندم قسم من عاشقانه دوستت دارم وتو از من به من عاشق تری
خدایا چگونه احساسم رو با تو بگوئیم تو خودت از دلم آگاهی
خدایا برای تمامیت وجودم وتک تک سلول هایم از تو سیاس گذارم خدایا فقط فقط فقط امیدم به توست👌👌👌🙏🏻🙏🏻
با سپاس فراوان از استاد گران قدرم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️ ❤️ 🌹
سلام
زندگی با کمک خداوند : گام بیست و سوم: خداوند بزرگتر از نیازهای من است
تمرین آموزشی
از خوندن مطالب این قسمت همراه با شنیدن موسیقی دلنشین لذت بردم قبلاً نگرش من در مورد بزرگی خداوند این بود که او خیلی با عظمت و مقتدر و به شدت انتقام گیرنده ست راستش همه اعمال مذهبی و نماز خواندن و عباداتم به خاطر ترس از عذاب قیامت بود به زبون میگفتم که خداوند بخشنده و مهربانه ولی تو دلم به شدت ازش میترسیدم و یا به زبون میگفتم که خداوند بزرگه ، کریمه ، مهربونه ولی در عمل اعتقادی به بزرگ بودنش نداشتم مثلاً وقتی همسرم میرفت سرکار یا بیرونی ، جایی درسته که موقع خداحافظی بهش میگفتم خدا به همرات ولی وقتی یکمی که دیر میومد خونه دلم شور میزد نگران میشدم شروع میکردم به زنگ زدن و اگه جواب تلفن مو نمیداد یا خطش در دسترس نبود شروع میکردم به فکر و خیال کردن که نکنه اتفاق بدی براش افتاده باشه و زمانی که میومد خونه عصبانی میشدم و با نگرانی میگفتم چرا دیر کردی ، چرا تلفن تو جواب نمیدی ، نمیگی آدم نگران میشه و این یعنی ایمان نداشتن به خداوند ، یعنی هماهنگ نبودن حرف و عمل ، یعنی نادیده گرفتن وجود خداوند
ولی الان به نظر خودم بهتر شدم وقتی که فکر و خیال های بد تو سرم میاد با خودم حرف میزنم و سعی میکنم که خودمو آروم کنم و میگم من اونو به خداوند سپردم و خداوند خودش حواسش به همسرم هست و اون صحیح و سالم به خونه بر میگرده و سعی میکنم که نگران نباشم و آرامش مو حفظ کنم و این یعنی اعتماد داشتن به خداوند
قبلاً فکر میکردم که تنها راه حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با خداوند فقط از طریق نماز خواندن و قران خوندن و دعا کردنه و زیاد شنیده بودم که بهتر آدم در این زمان ها به خودش عطر بزنه و بهترین لباسا شو بپوشه و آراسته و منظم باشه و قران و دعا رو به زبان عربی و درست و صحیح بخونه ولی الان هر زمان که بخوام خیلی راحت و خودمونی و به دور از تشریفات ولی در نهایت ادب و احترام با خداوند حرف میزنم حتی موقعی که ظرفارو میشورم یا وقتی که لباسا رو روی بند پهن میکنم ، زمانی که تو آشپز خونه غذا میپزم ……
و جالبه احساس میکنم که خداوند هم داره به حرفام گوش می کنه و حرفامو تایید میکنه قبلاً وقتیکه یه خواسته ای داشتم سالها طول میکشید تا به اون خواسته ام برسم ولی الان خیلی زود خواسته هام برآورده میشوند حتی بیشتر از اون چیزی که به خداوند گفتم بهم داده میشه مثلاً من در قدم اول زندگی با کمک خداوند یکی از خواسته هام این بود که نوشتم که دلم میخواد یه سری از لوازم منزل مونو عوض کنیم و به خدا گفتم چون دوست دارم از زندگی لذت بیشتری ببرم و کار با لوازم جدید و تجربه کنم و اصلا نام نبردم که چی باشه یه روز همسرم اومد و گفت بریم یه جا تلویزیون دیدم ببین نظرت چیه و رفتیم و من خوشم اومد و خریدیم تلویزیون قبلی ما کوچیک بود و ما یه تلویزیون ۵۰ اینچ خریدیم و من خیلی خوشحال شدم و چون میز تلویزیون قبلی مون کوچیک بود یه میز بزرگ جدیدم خریدیم چند روز بعد دوباره همسرم گفت این ماشین لباسشویی هم دیگه قدیمی شده وقتشه که اینو عوض کنیم و ما یه ماشین لباسشویی تمام اتوماتیک جدید خریدیم یادمه که چند وقت پیش که داشتم با لباسشویی قبلیم لباسامونو میشستم از خداوند به خاطر وجود این نعمت تشکر کردم و گفتم الهی شکر که این لباسشویی رو اختراع کردند الان هست و دیگه مجبور نیستیم مثل قدیما لباسا رو با دست بشوریم و به خدا گفتم ولی ایکاش میتونستیم اینو عوض کنیم و یه جدیدتر شو بخریم تا من لذت بیشتری از زندگیم ببرم و کار با لباسشویی جدید تر و تجربه کنم و خیلی طول نکشید که همسرم برام یه لباسشویی تمام اتوماتیک جدید خرید و اینم نشانه ای از بزرگی خداوند هست و بعد گاز مونو عوض کردیم و یه گاز فر جدید خریدیم و یه یخچال جدید هم سفارش دادیم که تا بیست و پنجم به دستم میرسه و همه شون یه رنگ و ست هم و کاملا جدید هستن و جالبه که در همین گرونی که همه از بالا رفتن طلا و تورم و دولت مینالن ما همه این وسایل و به راحتی اونم نقدی و در طول چند روز خریدیم و من وقتیکه به وسایل تازه و نوی خونه نگاه میکنم لذت میبرم و میگم خدایا شکرت من فقط ازت خواستم و با چه طور و چگونه اش کاری نداشتم و تو خودت اون چیزی که ازت خواستم بهم دادی و این نشونه ی بزرگی خداست الهی شکر
من یاد گرفتم که هر چیزی که میخوام فقط از خود خداوند بخوام و اصلا به هیچ عنوان چشم امید به دست دیگران نداشته باشم
یا حق
استاد ممنون از زحمات تون
من به بزرگی خداپند اطمینان دارم میدونم نیرویی بزرگتر از خالق هستی در جهان وجود نداره ولی این نیرورودرذاختیار خودم نمیدونم و در جهت عذاب و تنبیه بیشتر میدونم
یعنی به جای اطمینان قلبی بیشتر در جهت ترس و عقاب بوده
فکر می کنم این واقعیت قلبی اغلب ماست که از نیروی خداوند بجای استفاده میترسیم
با خودم فکر کردم دیدم خیلی از خواسته هام که سال ها بهشون نرسیدم ته ذهنم اعتقاد دارم خدا هم نمیتونه حلشون کنه
بجای ایمان به بزرگی خداوند مشکلم در ذهنم بزرگ هست بزرگتر از قدرت خداوند(استغفرالله)
در اثر سال ها غفلت وزندگی بدون کمک خداوند اونقدر خداوند در زندگیمون کوچیک شده که اصلا باورش نداریم و در اور آموزش های غلط جامعه خداوند رو فقط در عقاب بزرگیش رودیدیم.
تو این دوره دارم یاد میگیرم از بزرگی خداپند توزندگیم استفاده کنم .کارهایی که واسم سخته انجامشون
یه بار از خدا خواستم خونه تمیز مرتب بشه بهم الهام شد خودت پاشو مرتب کن و از اون روز انرژی و انگیزه ای ناخودآگاه پیدا مردم که خیلی راحت خونه رومزتب می کنم .دیگه مثل قبل لازم نیست به خودم فشار بیارم برای نظافت خونه دیگه مستخدم هم نیاوردم
مورد دیگه از خدا خواستم آزادی زمانی مکانی داشته باشم چون کارم خیلی دست و پام بسته و واقعا خسته کننده شده واسم .نشانه هایی دارم میبینم که خداوند داره کارم روانجام میده و خدارو شکر می کنم
نمیدونم چرا از لحاظ قلبی اطمینان ندارم که خدا میتونه مشکل صورتم رپ حل کنه و همیشه با خواهش وتمنا و التماس ازش خواستم ولی کارهای دیگه روزاخا ازش میخوام
چون مشکلم رو بزرگتر از توان خدا میبینم چون سال هاست که هر چه تلاش کردم حل نشده چون همه پزشکان گفتن درست نمیشه و اینها خیلی تاثیرات زیانباری روی اعتقاد و ایمانم گذاشته
مجموع ابن ورودی ها باعثشدن قدرت ونیروی خدا روکمرنگببینم در این زمینه در حالیکه در قرآن آمده خداوند به پیرزنی که علم پزشکی رد کرده براحتی بچه داده اصلا به حضرت مریم مجرد فرزند داده
اینهاست قدرت خدا که هر چه بخواهد میگوید موجود شو پس موجود می سد
خدای به این عظمت و بزرگی چرا اجازه دادم در اثر ورودیرها اینقدددر کوچیک بشه تو زندگیم توسلامتی ودرمانم
چرا این همه سال همش به پزشکا مراجعه کرده و به اونها امید بستم پس قدرت خالق اصلی صاحب شفا چی میشه؟!!
خداکحاست تورندگیم؟ کجای پروسه درمانم قرار داشت که هیچ وقت من ندیدمش ودرست صداش نکردم .فقط از روی عادت با ناچاری صداش کردم نه با امید
خدایا منو ببخش که ازت کمک نخواستم
میخواستم دور دنیات رو بگردم تا پزشکحاذق پیدا کنم در حالیکه تو همواره کنارم بودی و بهت اعتنا و امید نداشتم
خدایا منو ببخش که با این همه قدرت و عظمتت روت حساب نکردم و فکر کردم کاری واسم نمی کنی بقول استاد سرت شلوغه وبیماری من واست مهم نیست
خدایا منو ببخش بخاطر این اشتباههای فاحش
یلدمه یه بار گفتی وظیفمه شفا بدم ممنونم ازت دلم خیلی گرم شد به وعده صادقت ولی کی؟!!!!
خدایا از الان همین لحظه دیگه هیچ تقلایی واسه درمان صورتم انجامنمیدم همه چی روبه دستان پرتوان وامنوقدرتمند توسپردم
خوشحالم که در دستان امنت هستم خوشحالم که در آغوش حمایتت قرار گرفتم
خدایا به تو سپردم شف ودرمان صورتم رودیگه خودت میدونی.
توخااق دانایی آفرینش جهان به دست توست از کنه تمام علوم آگاهی از تمام پروسه های بدن آگاهی
اینت هستی که بدن رو به حرکت در میاری تنفس وحیات روتودر بدن ایجاد می کنی توهستی که باعث پلک زدن میشی
پس چرا من باید به دکتر مراجعه کنم برای درمان ؟!!!! به خودت مراجعه می کنم علمکل عالمنزذ توست
خدایا خواهش می کنم کتاب علم بدن رو باز کن شفای منو از توش در بیار و بهم هدیه بده
چندین ساله که منتظر هدیه تا هستم تاخیر جایز نیست بیش از این خدای خوب من
قدرت تو بزرگتر از همه نیازهای ماست وچبزی از دستگاه ملکوتی توکمنمیشه در برابر همه اجابت ها
خدایا من دیدم که چطور لطفت وقتی شامل حال بندگانت شد چقددددر بیشتر از خواسته هاشوندادی که متحیر شدن چون قدرت تورو ندیده ونسناخته بودن
هر کس یک قدم برداشت در جهت رضای تو صدها قدم جلوش انداختی
سلام خدمت استاد گرامی ..چقدر آیات قران را با دلنشینی بیان میکنید ممنونم استاد
به نام خدای بی نهایت و فراتر از انتظار 🌟
درود و احترام خدمت استاد آگاه و عزیزم و هم کیهانی های هم مسیر نازنین🦋
★☆گام بیست و سوم: خداوند بزرگ تر از نیازهای من است★☆
مثل همیشه یک جلسه ی حیرت انگیز و شگفت آور دیگه، سرشار از اگاهی های ناب و خاصی که مسئولیتش هدایت ما به سمت زندگی ایده آلمون هست. سپاسگزارم استاد عزیز 🙏
تمام بخش ها و جمله های این جلسه، اعجاز انگیز بود، اما این جمله بیشتر از بقیه جمله ها ،منو در خودش کشید:
”اگر محدودیت هایی که برای خداوند در ذهن مان ایجاد کردیم پاک کنیم، از لطف و رحمت خداوند حیرت زده می شویم…“
از وقتی که به لطف خدا و آموزش ها و آگاهی های استاد عزیز در دوره ها و در این مسیر هستم، مهمترین و بزرگترین تلاشم، اصلاح دیدگاه انسانی به خداوند هست. و اتفاقا از این تلاش و طرز فکر هم بسیار لذت می برم و هم بسیار ثمره دیدم و تجربه های فوق العاده داشتم. خیلی جاها مچ افکار و باورهام رو گرفته م، و موارد جدیدی پیدا کردم که ریشه ش در نگاه انسانی به خداوند بوده. و خیلی برام جذابه که باز هم دنیای درونم رو بیشتر کنکاش کنم و برای داشتن نگاه خدایی به خداوند، بیشتر تلاش کنم. با تمام اینها، دنیای منطق و باورهای ما، به قدری عجیب ، پیچیده و پهناوره، که هر روز هم اگر به این کنکاش ادامه بدیم، باز هم باورهایی مبنی بر نگاه انسانی پیدا می کنیم.
ولی خدا روشکر که ما اگاه شدیم و در مسیر درست قرار گرفتیم.
هرچه بیشتر به این جمله فکر می کنم، بیشتر می فهمم که با وجود تلاش هام باز هم تلاش بیشتر لازمه، و هنوز نگاه انسانی داشتن به خداوند در افکار من وزن داره، مثلا اونجایی که انتظار تجربه ی درآمد سه برابری دارم، و همینکه خواسته ش در ذهنم مرور میشه شیطان (منفی باف درون مون) بی درنگ وارد عمل میشه و در من با مطرح کردن: “چطوری؟! از کجا؟! مگه ارتقا مرتبه گرفتی که توقع درامد سه برابری داری”، اضطراب و نگرانی ایجاد میکنه يعنی من نسبت به خدا نگاه انسانی دارم. چون این فکر و توقع برای من انسان، اضطراب آوره بخاطر محدودیت هایی که در منطق و توانمندیم دارم، اما خدا چی؟! آیا خدا هم همین محدودیت رو داره؟!
پس همینکه شیطان میتونه از این دیدگاه وارد شه و منو مضطرب کنه، یعنی من همچنان این نقطه ضعف رو دارم، چون طبیعتا شیطان هرگز نمیتونه از راه نقاط قوت ما وارد شه، و همیشه راه ورودش به دنیای ذهن و ضمیر ما، از در نقاط ضعف ذهنی مون هست. و باید بپذیریم که شیطان در این زمینه از ما حیلی باهوش تر و زرنگ تر و چموش تره 😁 پس ما باید خیلی قوی و با اراده عمل کنیم که در مقابلش پیروز شیم.
به قول استاد عزیز که در یکی از فایلها گفتن: (نقل به مضمون) :
شیطان همیشه قبل از ما، و زودتر از ما، در مدار بالاتر منتظر ما نشسته تا ما رو منحرف، خسته و دلسرد کنه.
من زمانی، برای مقابله با شیطان، راه های مختلفی امتحان میکردم، اما یا نتیجه نمی گرفتم یا نتیجه ی مقطعی می گرفتم. از وقتی به لطف خدا وارد مسیر شدم، راهش رو از استاد عزیز یاد گرفتم، و در هر دوره ای که جدیدتر شرکت کردم، استراتژی های جدیدی برای قدرتمندتر شدن در برابرش ، اموختم. و این مساله در من گسترش پیدا کرد. حالا در این دوره ی اعجاز انگیز که رشد و پیشرفت چندین هزار برابری داشتم، چون داریم به شناخت درست تری از خداوند پی می بریم.
خب تا به الان شاید همه ما میلیون ها بار در شرایط مختلف، واژه ی خدا بزرگه، رو به کار بردیم، اما آیا این واژه و کاربردش، تونسته به ما آرامش و اگاهی بده؟! و اگر نداده، چرا…؟! چون ما بطور سطحی در کلام مون به کار بردیم این واژه رو، از عمق فکر و باور و از صمیم دل به انچه گفتیم باور و اعنقاد نداشتیم.
من یکی که تازه دیشب این جلسه رو خوندم و نوت برداشنم تازه فهمیدم که بله! هنوز نگاه انسانی به خداوند دارم! چون اونقدر که باید به بزرگی خداوند ایمان ندارم. پس همون دیشب شروع کردم به نوشتن میثاق نامه ای در این مورد، برای خواسته هام. و با خودم عهد بستم هر صبح که میثاق نامه تناسب رو میخونم، میثاق نامه عظمت خدا رو هم بخونم. چون وقتی ابتدای صبح میثاق نامه میخونم، به افکارم تا پایان شب، مسیر میدم و براشون تکلیف مشخص می کنم که تا پایان امروز در چه وادی سیر کنن. و در طول روز هم جمله هاش در ذهنم مرور میشه. اینطوری به خودم بیشتر کمک میکنم که توجهم به بزرگی خدا باشه.
چند مثال هم در صفحه ی بعد میثاق نامه م نوشتم، از مواردی که از خدا خواسته ای داشتم، چندین برابر بیشتر و فراتر انتظارم دریافت کرده بودم.، تا برای ذهنم منطقی تر بشه، اونچه برای من انسان، “محال ممکن” هست، برای خداوند کمتر از چشم بر هم زدنی هست.
و وقتی نوشتن میثاق نامه م تمام شد، و برای اولین بار خوندم، چقدر شوق و اشتیاقم برای تلاش در راه خداوند و حرکت به سمت و سوی خداوند بیشتر شد…وقتی به این فکر کردم که : «همه چیز خداونده، خداوند احساس منو در کمبود منابع مالیم دریافت کرده و آرزوی درامد سه برابری رو در قلب و شهود من قرار داده، پس خودش هم راهکاری شاد، ساده و حیرت انگیز برای تجربه ی من در شرایط مالی ایده آل و فزاینده داره، بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن، شرایط ایده آل مالیم رو به من هدیه میکنه»، قلبم از شوق و ایمان و اطمینان سرشار شد. تمام دغدغه ها و نگرانی ها، اما و اگر ها از ذهنم رخت بر بست. پس وقتی قلب و ذهنی انقدر در آرامش باشه، راه برای دریافت شهود و الهامتش باز تره، شادیش عمیق تره، از زندگی لذت بیشتر و عمیق تر می بره، و احساس ش بهتر میشه، در نتیجه احساس بهتر = اتفاق های بهتر ، و شادی بیشتر.
پس یکبار دیگه میتاق نامه هام رو میخونم، تمام صفر تا صد مسئولیت این مسیر رو به خدا می سپارم، و خودم با قلب و روحی شاد و مطمان، از لحظه لحظه ی زندگی با خداوندی که عظمت و بزرگی ش حیرت انگیزه، لذت می برم…خدایی که با تمام عظمتش، در من هست و ما از هم جدایی ناپذیریم…🌟
الهی به امید تو …
عشق و نور جاریست 🌟
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من واقعا ایمان دارم که خداوند خیلی عظیم تر از بزرگترین مشکلات بشر خداوند خیلی عظیم تر بزرگترین مشکلات منه و الانم باور دارم که خداوند بزرگتر از نیازهای منه
ولی فقط قبول. کردم ایمان داشتم باور داشتن یقین داشتن کافی نیست چون همه اینها یک جمله رو بیان میکنه که من واقعا به بزرگی خداوند ایمان دارم
ولی این کافی نیست تا زمانیکه این جمله رو درک نکینم خیلی نمیتونیم از این جمله بهرمند بشین نهایت استفاده رو ببریم
میدونید استاد این دل نوشته بینهایت عالی بود خارق العاده بود بی نظیره محشر خلاصه هر چی بگم کمه چون دقیقا جواب سوال منه کل این مطالب
این مطالب به شکل واضح و روشن جواب سوال منو داده
حالا سوال من چی بوده اینکه من همش با خودم فکر میکردم که منکه مسير درستی رو برای رسیدن به آرزوهام تجربه کردم
چون هدایت خداوند بوده منکه فرمولهای ذهنیم تغییر کردن درستکه کلا تموم نشده اما خیلی تغییر کرده
رفتارهای تغییر کرده در تمام جنبه های زندگی خلاصه میگفتم من کلا تغییر کردم پس چرا جسمم تغییر چشمگیری نداشته
الان که این دل نوشته رو خوندم بارها خوندمش درک کردم علت تجربه نکردن من چی بوده من به خدا خیلی ایمان دارم ولی هنوز شک و تردید دارم از خدا وند درخواست کردم خدایا چند تا مورد پشت سر هم در جنبهای مختلف زندگیم تغییراتی ایجاد کن بذار من از اعماق وجودم به تو ایمان بیارم بذار باور کنم که تو شفا دهنده هستی روزی دهنده هم هستی و…
من همه این اینها رو میدونم ولی هنوز نتونستم این باور در خودم ایجاد کنم و میدونم مطمئنم وقتی این دل نوشته ها رو تکرار کنم به شکل واقعی ایمان به خدا داشتن تجربه میکنم و خداوند نعمتهاشو در تمام جنبهای زندگیم پشت سر هم به من هدیه میکنه الهی آمین
میدونید استاد من تحقق آرزوهام در توان خدا میبینم میدونم خداوند بر هر کاری تواناست میدونم خداوند قادر مطلق و…
اما مشکل من این قسمته که به این درک یکم رسیده بودم که باید با خدا صحبت کنم آرزوهام از او بخوام در واقع بگم انگار انتطار برآورده شدن نداشتم یا نمیدونستم باید به خدا بگم دقیقا نمیدونم چی ولی میدونم این قسمت مشکل داره
من هنوز داره چهار سال میشه من آرزوهام تجربه نکردم
اینکه به بزرگی خداوند شک داشته باشم به نطر خودم ندارم اما انگار باور ندارم که خداوند میتونه همه آرزوهای منو برآورده کنه چون ۴ سال ازش دارم درخواست میدم هنوز به من هدیه نکرده برای همین شک دارم که آیا میشه به منم هدیه کنه ور صورتیکه بسیاری از انسانها رو دیدم بدون اینکه از این
آگاهیها بهرمند باشم دارن پشت سر هم آرزوهاشون تجربه میکنن منکه دارم به بهترین شکل ممکن روی خودم کار میکنم درخواست میدم خدای خودم خودم بهتر میشناسم پس حق منه یاید من لایق این هستم و شرایطتش دارم که خداوند فرمان باش پس موجود شود در زندگی من اجرا کنه منم مثل خیلی از دوستانم آرزوهام تجربه و زندگی کنم
مثال حضرت ابراهیم مثتاق داستان منه منم به خداوند به معجزات الهی به آرامش الهی به شفا الهی به سریع الحساب بودنش به عمل کردن به وعدهاش به همه اینها ایمان دارم میدونم که عین واقعیت اما چون تجربه هدیهای خداوند نداشتم از شیرینی وجود اون هدیه ها بهرمند نشدم قلبم آرام نیست
دقیقا مثل من من گفتم به بزرگی خدا ایمان دارم به اینکه خدا از رگ گردن به من نزدیکتر به اینکه خداوند در قالب منه اینکه من و خداوند یکی هستیم و بهم چسبیدهاند و…ایمان دارم دقیقا موقع مواجه شدن با مسائل زندگی همیشه از خداوند انتطار نداشتم بعصی موقعها انتطار داشتم و خدایی در این چهار سال به غیر خدا انتظار نداشتم
اینم که الان یکم انتطار دارم بخاطر اینکه من به شما دل نوشته ها و…کاملا ایمان دارم و چون شما گفتید که خداوند انسانهایی رو بر سر راه مت قرار میده تا به پا کمک کنن برای تحقق یافتن خواستهامون این انتطار یکم در من شکل گرفت وگرنه من قبلا صورتم با سیلی سرخ میگردم حتی به پدر و مادرم نمیگفتم من چیزی تو خونه ندارم مگر اینکه خودشون میومدن خونه من متوجه میشدن
من بزرگترین موضوع در زندگیم اما میدانم حل شدنی است ولی میگم چرا انقدر طول کشیده سلامتی و تناسب اندام ایدهالم پیشرفت در شغلم کسب درآمد از شغلم پولدار شدن بهبود روابط با اطرافیانم
پس منم میخوام بزرگی خداوند را برسی کنم و مسئله سلامتی کل جسمم و تناسب اندام ایدهالم به خدا واگذار میکنم من هر روز فقط گام اون روزم انجام میدم به چرا چگونه اش کاری ندارم
پس منم تصمیم گرفتم خواسته خودم به خدا ارائه کنم من میدونم ایمان دارم که خداوند میتونه بزرگترین مشکل زندگی منو حل کنه
خدایا به بزرگی تو ایمان دارم و میخوام درخواست خوردم رو اعلام کنم خدایا من میخوام تو سلامتی کل جسمم و تناسب اندام ایدهالم که وزن ۵۰ کیلو سایز ۳۶ قد ۱۶۵ هست رو بزودی به من هدیه کنی خدایا من ایمان دارم که برآورده کردن این خواسته من برای خدای بزرگی مثل تو هیچ چیزی نیست مثل آب خوردن میماند میتونی به سادگی تحقق ببخشی به خواسته من الهی آمین و بگم خدایا من از الان منتظر تحقق خواستهام هستم الهی آمین
اما من از اعماق وجودم درخواست کردم ایمان دارم که خدا ند میتونه خواسته منو بر کسی ی از ثانیه تحقق ببخشه
من خیلی واضح یادم میاد ودر بچگی با خودم خیلی حرف میزدم اسباب بازی نداشتم تصور میکردم که عروسکهای من اینجا نشستن و من باهوش مهمون بازی میکردم براشون چای میریختم لیبراسیون غدا درست میکردم باهم میخوردیم
و بعدها هم که یکم بزرگتر شده بودم این کارو انجام میدادم ولی همش میگفتن یواشکی میبینی مثل دیوانه ها با خودش صحبت میکنه اینو خانواده من نمیگفتم دیگران میدیدن میگفتن مادرم خواهرم مرا دعوا میکردن چرا اینجوری باری میکنی با خودت حرف میزنی همه میگن این خل هستند یعنی دیوانه است
و به همین شکل شده که گفتم این کار بد که اینها آنقدر ناراحت میشن دیگه تکرار نکردم دیگه با خودم فکر نکردم حتی در تنهایی خودم
ولی امروز متوجه شدم این کار خیلی هم خوب بوده و باید سعی کنم دوباره این کار را انجام دهم حالا در مورد شرایط زندگیم یل درخواستهایی که دارم خودم رو در موقعیتهای فرضی قرار دهم
اینو خیلی شنیده بودم از استاد که رویا پردازی کنید تصویر سازی کنید اما خیلی درک نکردم و این کارو انجام میدادم نه خیلی زیاد فقط هنگام مشکلات اما الان میخوام در تمام لحظات زندگی رویا پردازی کنم خودم در موقعیتهای فرض قرار بدم
من درخواست میکردم میدونستم خدا خودش گفته مگر رویای تو چقدر بزرگه که در پن نمیبینی من برآورده کنم اما قسمت آخر برای تحقق خواستها رو انجام نمیدادم اونم قرار دادن خودم در موقعیتهای فرضی که خیلی مهم هستند
من تازه یادم اومد که من هم سابقه گفتگو در بزرگسالی با خودم و خدای درونم دارم در این چند سال هر وقت صحبت کردم با خداوند بوده چون ناخداگاه با خودم حرف زدم
مثلا موقعیکه دارو میخورم پارچ آب میارم اول به اون آب هر چیزی که یاد گرفتم میگم مثلا سه بار میگم تو سرشار از سلامتی تندرستی شفا هستی بعد سه بار میگم تو سرشار از ثروت هستی ستایش پرستش تو را سزاست خدای سلامتی و شفا هستی میگم میگم خدایا خودت گفتی خودت وعده دادی که من شفا میده فکر کردی بیماریت چقدر پیشرفت کرده که نمیتونی باور کنی که من میتونم تو رو شفا بدم یه خورده اینجوری میگم به آب بعد هر قرصی هم میخورم میگم میخوام بری تو بدنم به سلامتی تندرستی شفا تبدیل بشی
من به بزرگی خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم که خداوند راهکارهای ساده و آسان را بر اساس شرایط فعلی من که من بتوانم از عهده آن برایم را به من الهام میکند
من به بزرگی خدا ند ایمان دارم و اطمینان دارم کارهایی که سالیان سال من نتوانستم انجام دهم را خداوند به راحتی برای من انجام میدهد
من به بزرگی خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم که خداوند به راحتی خواستهای مرا محقق میکند
من به بزرگی خدا ند ایمان دارم و اطمینان دارم که خداوند راهکارهای ساده بر اساس شرایط فعلی من که من بتوانم از عهده آن برایم تا ثروتمند شوم را به من الهام میکند
من به بزرگی خداوند ایمان دارم اطمینان دارم که خداوند راهکارهایی که بر اساس شرایط فعلی من هست برای رابطه خوب با انسانها داشتن را به من اِلهام میکند.
بزرگی خداوند به ساده ترین شکل ممکن شفای جسمم را به من هدیه کرد
بزرگی خداوند به سادهترین شکل ممکن عمر دوباره را به من هدیه کرد
بزرگی خداوند به سادهترین شکل ممکن کمک کرد تا من ماشین لباسشویی درست کنم
بزرگی خداوند به سادهترین شکل ممکن مرا به سمت این آگاهیها هدایت کرد
بزرگی خداوند به سادهترین شکل ممکن دنیای کوچک من را به من هدیه کرد
بزرگی خداوند به سادهترین شکل ممکن سلامتی و تناسب اندام ایده الم را به من هدیه میکند
استاد از همون اوایل آشنایی با این آگاهیها متوجه شدم باید هر کاری را انجام میدهم با توکل بر خدا باشد یاد گرفتم که خداوند را در تمام جنبهای زندگی اولین و مهمترین بدانم اما خوب درکش نکرده بودم الان درکش کردم که من میتونم با صحبت کردن با خدا در تمام جنبهای زندگی چه در خوشی چه در ناخوشی با خدا صحبت کنم این امر سبب میشود که من در هر کاری خداوند را شریک خود بدانم و از سرزمین یاس و نامیدی به سرزمین امید و آرزو هجرت کنم
که خداوند در آنجا با کلی هدایا منتطر من است
البته ناگفته نماند من یکبار همون اوایل آشنایم از سرزمین یاس و نا امیدی به سرزمین امید آرزو هجرت کردم و هدایای خدا ند را نیز به بهترین شکل ممکن دریافت کردم
من اون روزها پکیچ بیماری بودم خ
وقتی به سرزمین امید و آرزو هجرت کردم خداوند با الهامات پی در پی که به من هدیه میکرد به من کمک کرد تا به بهترین شکل ممکن شفا الهی رو تجربه کنم خدایا شکرت
و این بار میخوام یکبار دیگه هجرت کنم با خدای خودم صحبت کنم آرزوهام بگم موقعیتهای فرضی را در ذهنم ایجاد کنم خداوند هم به من کمک میکنه تا من اونها رو خلق و با هم لذت ببریم من خداروشکر کنم روح منم خوشحال بشه خدایا شکرت
من فیلمهایی که زندگی پیامبران و ائمه را توصیح میدهد خیلی علاقه دارم بارها بارها یوسف پیامبر دیدم و بارها مریم مقدس را دیرم و بخوبی این گفته ها یادم میاد وقتی حًرت زکریا میگفت خیلی لدت بخش بود طوری که وقتی ایشان وارد خانه شدن همسرشان به ایشان مژده دادن که باردار شدن و مریم مقدس نوه زکریای نبی است
خدایا تو خودت میدونی من خیلی به تو ایمان دارم و میدونم اطمینان دارم ایمان دارم که تو بر انجام هر کاری توانا هستی همون گونه که مرا از مرگ تدریجی نجات دادی عمر دوباره بخشیدی هم به زکریا در سن پیری با همسری نازا یحیی را هدیه کردی پس خدایا آرزوهای من را نیز به من هدیه کن
استاد یوی از جملهایی که من در ذهنم به خدای خودم میگفتم این بود که خدایا من میدانم و اطمینان دارم که قادر مطلق هستی بر نهان و آشکار من آگاهی تو توانمند ی تو دانا و شنوا هستی خدایا منو شفا بده و بعد از ۲ ماه بیماری سخت یهویی بگم نه ولی مرحله به مرحله آخرش یهویی تمام دردها من تمام شد مشکل من حل شد من شفا الهی تجربه کردم من درسال ۱۴۰۲ به شفا رسیدم دو روز مونده به عید
و اگر باز هم تجربه کردم برای ترس از بیمار شدن دوباره بود و الان نمیدانم ۶ ماه ۸ ماه است که خدارو شکر شفا کامل الهی رو تجربه کردم خدایا ممنونم خدایا متشکرم خدایا شکر خدایا سپاسگزارم
من به بزرگی خداوند ایمان دارم من ایمان دارم که خداوند خیلی عظیمتر از بزرگترین مشکلات من است من میدانم خداوند به سادهترین شکل ممکن میتونه برای من شغل مناسب بر اساس شرایط فعلی من برای من در نظر بگیره
من میدونم خداوند میتونه یهویی معجزه آیا باور نکردنی زندگی مرا دگرگون کنه من میدونم خداوند میتونه از زیر سنگم شده برای من بهترین شغل پیدا کنه من میدونم ایمان دارم خدا ند میتونه بطور معجزه آسا در کسری از ثانیه همه آرزوهای منو با هم یهویی برآورده کنه طوری که من فریاد بزنم کی فکرشو میکرد و میدونم هیچ چیزی بلاتر از قدرت و عظمت و شکوه جبروت خداوند بلاتر نیست من به خدا ایمان دارم من نگاهم به خداوند تعییر دادم من
میدونم که خداوند بزرگ خداوند سریع الحساب خداوند خودش وعده داده و… و من میخوام با استفاده از کمک خداوند خلق کردم مکرر تجربه و زندگی کنم الهی آمین
من هم به آیت موضوع ایمان دارم که هر آرزویی در قلب من ایجاد شود کار خداوند است چون میدانم مطمئنم باور دارم که خداوند هزاران هزار بار بیشتر از من دوست داره دوست دارد که من آرزوهایم را تجربه کنم خدایا شکرت
خداوند احساس مرا در رابطه با اطرافیانم دریافت کرد و آرزوی بهبود روابط را در قلب من قرار داد
خداوند احساس مرا در کمبود مالی دریافت کرد که آرزو پولدار شدن ثروتمند شدن میلیادر شدن را در قلب من قرار داد
خداوند احساس یاس و نامیدی از چاقی را دریافت کرد که در قلب من آرزوی سلامتی تندرستی شفا الهی را قرار داده
خداوند احساس مرا در کمبود شغل و درآمد دریافت کرد که آرزو داشتن شغلی مناسب با درآمد بالا را در قلب من قرار داده
خداوند احساس مرا در کمبود سلامتی دریافت کرد که آرزوی شفا را در قلب من قرار داده و به من کمک کرد تا من بارها شفا الهی راتجربه و زندگی کنم خدایا شکرت خدایا ممنون و سپاسگزار و متشکرم برای لحطه لحظه زندگیم که سلامت هستم
من یاد گرفتم که من هر نگاهی به خودم دارم مطمئن باشم که خداوند هزاران با بهتر بزرگتر از نگاهی که خودم به خودم دارد را برای من در نطر گرفته است
من یاد گرفتم که من هر آرزویی دارم هر رویایی دارم خداوند هزاران بار برزگر آن را برای من در نطر دارد
و من خیلی سعی میکنم نگاه خداوند را جایگزین نگاه خودم کنم در تمام جنبهای زندگی خدایا شکرت
خدایا به لبخندم قسم اایمان دارم که خیلی عظیم تر از مشکات من هستی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم کهن رو در همزمانیهای مناسب برای تحقق خواسته هایم قرار میدی
خدایا به لبخندم قسم که افراد شایسته را در مسیر زندگی من قرار میدهی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم که سلامتی و تناسب ایدهالم را به من هدیه میکنی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم که برکت را در کسب و کار من وارد میکنی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم مشتریان عاشق بافت لباس بچه گانه را به سمت من هدایت میکنی
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم که شفا گوشهایم را نیز به من هدیه میکنی
من به بزرگی خدا ایمان دارم و بزرگی خداوند را برای امتحان الهی نمیدانم چون ایمان دارم خداوند آنقدر مهربان و بخشنده هست که انسان را آزاد آفریده تا هر طوری که خواست زندگی کند وقتی که خداوند امروز که من از خواب بیدار میشم به درروزهای من کاری نداره که پن چکار کردم
فقط به امروز من توجه میکنع که چه فرکانسی چه احساسی ارسال میکنم پس خداوند خیلی بزرگتر از پشکلات بشر و ما رو تنبیه نمیکنه
من بزرگی خداوند رو برای هدایت انسان میدانم بزرگی خدا رو برای کمک به تجربه کردن تحقق آرزوهایم میدانم
من استاد یاد گرفتم خیلی راحت با خدا صحبت کنم با زبون خیلی ساده آسون مثل صحبت کردن با یکی از اعضای خانوادهام در عین مهربانی عشق محبت احترام راحت باهاش صحبت میکنم همین طور که مینویسم
نه من آداب خاصی برای صحبت کردن با خدا ندارم اینجوری بگم بهتر چون میدونم اون باید منو شفا بده خیلی راحت باهاش صحبت میکنم مثلا اگر یبوست دارم میخوام این مشکلم حل بشه خیلی راحت باهاش حرف میزنم خدایا مشکلم اینه میخوام تو کمکم کنی من این مشکل دیگه نداشته باشم و بعدش برای ذهنم منطقی میکنم
اینجوری که من میگم خدایا فلانی ببین یه آلومیترسه بخوره چون عقیده داره اونوقت دیگه از دستشویی بیرون نمیاد
این شخص عقیده داره یه کوچولو کاکائو تلخ نمیخوره هر چیزی تلخ بخوره دیگه نمیتونه از سرویس بیاد بیرون
خدایا من ممنونم که به مغزم دستور میدی تا به تک تک سلولهای بدنم کارشونو بگه واونهایی هم کارشونو به بهترین شکل ممکن انجام بدن تا من سلامتی تندرستی شفا تجربه کنم خدایا شکرت
من بزرگی خداوند در زندگی اطرافیانم میبینم که بهش کمک کردن تا خونه رویایی بسازه
من بزرگی خداوند دیدم در زندگی کسی که بشدت تیروئید فعال شده بود نیاز به عمل داشت اما بزرگی خداوند کاری کرد که دیگه عمل کردن تجربه نکنه
من بزرگی خداوند در زندگی پدرم مشاهده کردم که از درخت افتاد پایین یه پزشک متبحر ی پیدا شد که عملش کرد شفا الهی تجربه کرد
درستکه متوجه شد بیماریهای دیگه هم داره باید بره دیالیز ولی در اون قسمت شفا الهی تجربه کرد
بزرگی خداوند در زندگی پدرم میبینم که عمر دوباره بهش داد و تا خوب شدنش تجربه کنه و خدارو شکر از حالت مرده متحرک به زنده شدن تبدیلش کرد ..
من برای دهنم منطقی میکنم که بزرگی خداوند بر همه مشکلات من برتری داره همون طور که به من کمک کرد من شفا الهی رو تجربه کنم همون طور که به من کمک کرد دنیای متفاوتی تجربه کنم
من خیلی لدت بردم از ایده لبخند زدن
خدایا به لبخندم قسم که تو اولین و مهمترین کس در زندگی من هستی
خدایا به لبخندم قسم که تنها حامی من تنها کسی که میتونه به من کمک کنه تا پن خواستهام تجربه و زندگی کنم تو هستی
خدایا به لبخندم قسم سعی میکنم تو رو بهترین دوست خودم بدونم بهت از اعماق وجودم ایمان بیارم
خدایا به لبخندم قسم که ایمان دارم تو همون چیزی هستی که من تو زندگیم کم دارم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
گام 23 از دوره زندگی با کمک خداوند
💞خداوند بزرگتر از نیازهای من است❤️❤️❤️❤️
وقتی بچه بودم همیشه تصورم از خدا یه مرد تنومند وقوی بود که پشت یه عالمه مانیتور نشسته وزندگی هر کدام از آدمها توی اون مانیتورها نمایش داده می شه واون همه رو کنترل می کنه هروقت کار بدی بکنیم عصبانی می شه واون موسی که دستشه وفشار می ده کم کم که بزرگتر شدم بازم فکر می کزدم خداوند خیلی خشنه وعصبی وبه دقت کارهای منو بررسی می کنه وبا کوچکترین عمل زشت من ازم بدش میاد ودیگه دوسم نداره خیلی سال طول کشید تا این تصورات رو کنار بزارم یه مدت توی یه سر رسید برای خدا دلنوشته می نوشتم ایام نوجوانی بود به قدری عاشق خدا شدم وبراش متن هایی عاشقانه می نوشتم که وقتی می خوندمشون باورم نمی شد من نوشته باشم در تمام اون سالها من فقط کلامی خدا رو دوست داشتم عاشقش بودم واونو بزرگ وبی همتا می دونستم چون در عمل هیچ وقت ثابتش نکردم با کوچکترین ناملایمتی همه اون ایمانم به فنا می رفت وهرگز از ته دل روی کمک خداوند نمی تونستم حساب کنم به زبان وبه حرف خدا خدا می کزدم اما عقیده ای به اینکه واقعا خداوند می تونه مشکل منو حل کنه نداشتم
یه زمانی هم آرزو داشتم ای کاش تو زمان پیامبر به دنیا می آمدم اون زمان خداوند خیلی واضح نشانه هارو به شکل معجزه برای ایمان آوردن مردم به پیامبر نشان می داد ونیازی به شک نبود
اما حالا می دونم خدا دور از من نیست ومن جزعی از خدا هستم واصلا لازم نیست برای نزدیک شدن بهش تلاشی بکنم چون اون خودش نزدیک نزدیکه
شک کردن به بزرگی خداوند برای من بنده طبیعی چون من با عقل ناقص خودم ودر حد معلوماتی که کسب کردم راجب خداوند می دونم واگه به بزرگیش شک کنم طبیعی اما اینکه به حرف دم از خدا وایمان به خدا بزنم ودر عمل اصلا روی خدا حساب نکنم خیلی ناپسنده وباید در عمل هم ایمانم رو ثابت کنم
بارها همه شنیدیم بچه رو ول کردی به امان خدا یا قربون خدا برم خدا چکار می تونه بکنه این حرفها عین بی ایمانی چه امانی بهتر وامن تر مطمعن تر از امان خدا چه کسی شایشته تر وبالیاقت تر از خدا
چرا ما نمی تونیم با دیدن این همه نشانه این همه عطمت اونجور که باید به خدا ایمان داشته باشیم چرا در عمل اینقدر ضعیف هستیم اگر این ایمانی که در کلام داریم را به عقیده وبعد به عمل تبدیل کنیم دیگه هرگز ناامید وسر شکسته وافسرده وناکام در هیچ زمینه ای نخواهیم بود
چند سال پیش وقتی دخترم رو بردم پیش دکتر غدد وما باید تصمیم می گرفتیم براش آمپول کنترل بلوغ بزنیم یا نه ودکتر گفت اگه نزنید قدش کوتاه می شه همسرم گقت هرچی خدا بخواد وخدا بزرگه من گفتم نه حتما می زنیم واون لحظه ایمان من محک خورد ومن به عمل نتونستم دخترم به خدا بسپارم وقبول کنم اگه اون بخواد مشکل قدی پیدا نمی کنه وهمسر ایمانش از من قوی تر بود با اینکه من نماز می خونم وروره می گیرم ولی اون نه
♦️شک کردن به بزرگی خداوند به منزله کفر وبی ایمانی نیست بلکه در مواردی که انسان در تلاش برای اتصال وتقویت ایمان توکل است ایجادی شود
گاهی پیش میاد با وجود اینکه به خدا بزرگیش وعطمتش ایمان داریم اما برای تقویت این ایمان واینکه بیشتر وبیشتر به خدا نزدیک بشیم احتیاج داریم نشانه ای از طرف خداوند ببینیم ویه جورایی بهمون ثابت بشه در زمان پیامبر ودیگر پیغمبران این شک ها به صورت واضح برای اونها برطرف می شد والان بعد از قرن ها اونقدر کتاب واحادیث و واین هست از اون زمان که ما دیگه لازم نیست مثل اونها این درخواست رو داشته باشیم اما همین که بخوایم در عمل هم به بزرگی خداوند ایمان داشته باشیم سپردن بخشی از خواسته هامون برطرف کردن مسعله ای رو با تمام ایمان به خدا بسپاریم ونتیجه رو ببینیم کافیست
من ازخوندن اولین جملات این بخش دیگه نتونستم جلوی اشک هامو ببینم دوباره خوندم باز گریه کردم حتی برای بار سوم هم به شدت گریه کردم نتونستم در اون قسمت که باید لبخند بزنم به ظاهر لبخندی بزنم ولی در دلم طوفانی به پا بود وغرق نیاز بودم واینکه چقدر عاشقانه خدا رو دوست دارم وبهش وصلم برای همین نوشته هام. رو به گریه هام قسم نوشتم
خدایا به گریه هام قسم وبه اون اشک شوقی که از بنده تو بودن در دلم واز چشمم جاری شد ایمان دارم تو از همه آنچه من آرزو دارم وخواسته قلبی من است بزرگتری وقادر تری وهیچ کسی را جز تو توانا تر برای تحقق خواسته هایم نمی بینم
خدایا به اشک شوقم قسم ایمان قلبی دارم تو همه چیز را برای من هماهنگ می کنی تا من به خواسته هایم برسم
خدایا به اشک شوقم قسم ایمان قلبی دارم تو قادری تا رابطه منو همسرم دخترم را عاشقانه کنی وتا ابد عاشقانه بگذاری
خدایا به اشک شوقم قسم من ایمان قلبی دارم تو راهی را برای من باز می کنی تا مساعل دوران بلوغ دخترم را از آن راه حل کنم
خدایا به اشک شوقم قسم که ایمان قلبی دارم تو می توانی قادری مارا هدایت کنی به روشی که برادرم سر به راه شود وتو از همه نگرانی ها ودلواپسی های پدرم بزرگتری وهیچ کسی قادر تر از تو برای حل این مسعله نیست
خدای خوب ومهربانم از آینکه تضاد چاقی باعت شد آرزوی لاغری را در وجود بگذاری وبرای حل این مسعله مرا به این مکان هدایت کردی بسیار بسیار از تو معبود بی نظیرم سپاسگزارم
سلام بر خدایی مهربان وبخشنده
سالم برداستاد عطار روشن وهمه دوستان هم مسیر
برای دست یابی به این آگاهی خوب از شما استاد تشکر دارم درپی دست یابی به این هدایت وحمابتی که خدای عزیم برام من ایحاد کرد
همه در پی درخواست خودم بود چون دلم یی دید دیگه یی افکار تازه یی زندگی تغییر پیدا کرده رو طلب کرد در پی اون همون خدا هم در فبلم اروزیی اون قرار داد که من با درخواستم اون تکمیل کرده حالا تو مسیر یادگیری از دریافت هستم
وفتی دارم مسیرم طی شده خودم تو این مدت بررسی میکنم متوجه میشم که به فایل من. به اطلاعات بزرگی دست رسی پیدا میکنمکه شاید تویی کتاب با صفحات زیاده این اطلاعات می ر سیدم فشرده مفید توحجم کمولی با عمقی عمیق وبا خواندن چندین باره همون مطلب بازم به یی مطلبی دیگه ازهمون فایل میرسم برای منکه به این شکل هست
وفتی به این فایل رسیدم در خودماین حس ایجاد شد که واقعا من برای بخش تکرار باره سومکه برای دست یابی به سلامتی هست و اون یقین کامل رو دارم یا نه حتی وفتی شما گفتید که لبخندبزندم به خدای خودتون من واقعا اون نور روتو فلبم حس کردم برامد لنشین بود تاریکی درقلبم اون لحظه حس نکردمچراغی پرنوردورنش روشن شد
برای دست یابی به اون حرف زدن من زمان گذاشتم تو این دورهای خودم کلی توهربخش این صحبت اول تو ذهنم باوتکرار زیاد دارم وان صحبت از تو ذهن خارج شده موقع زیادی خودم مبینم دارم صحبت میکنم کازهایی که باید انجام بدم برای دست یابی به هدفم برای رسیدن به سلامتی و استقال مالی توبخش صحبت دادم کم کم اون اطمینان ویقین بیشتر میشه زمان و براش میزارم هی تکرار میکنم و اون به باوره بیشتری برسیه
چون میدونم خدادوند آن چیزی که هرانسانی دورش بهش،نیازه داده توامندتر با قدرت وانجام بیشتری تو صحبت امر ورزم باره هی تکرار کردم که درمان مشکله سلا متی من برای خدای مهربان به هیچ وج کاری نداره وفتی چنان دارم مسیر رو برام همواره میکنه که من به تجربهای دست پیدادکنم برای اون لذت هی بیشتز قرار میده
از هرکاری وه با اولین حرکت خودم رو کنار کشیده به خودش وا گزار میکنم راحت کارم به شکلی آسونتر انجام میشه پس اطمینان فبلی من درجه به درجه رشد کرده و اون بخش از سلامتی من نیز، در شروف خوب شدن قرارمیگره
اون از طریقه خدایی خودم و دراگاه ایده خدایی عزیزم خالا من دارم کارهایی وه توذهنم بایدانجام بدم انجام میدم آین صحبت پررنگتر میکنم اون لبخند هرروز تواینه اول به خودم وبه خدای دورتم هدیه میدیمو میثاقی که بستم رو تکرار میکنم که ذهنم اون به فبلم انتقال میده ومیشه حس،تازه ک درخواست تجزبه اون حس از خدایی خودم که بازم وهمون حس خدایی عزیرم برام من وتوفبلم ایجاد کرده اینودرست مثل رنجیر هست که به هم وصال هست
در بود یگی اون دیگری هم به وجود میاد میشه تو بخش، منفی بشه چاقی ترس از چاقی ایجاد افکارچاقی ونهایت بشه ترس لز جاقی وحس بد نگاه نکردن به خود درآینده وهیچ لبخندی نزدن تازه تنفرداشتن از خودم وفرار ازخود پس من تومسیر برگشت دارم تو باند مخالف هرآنچه که من به این همه مشکل کشیده رو برطرف میکنم اون لایه به لایه اون تحلیل کرده به دست اودری بهتر افکاری با آرامش خوب توجی خوب توهربخش که نیاز به برطر ف کردن دارم میرسم حس رو بهبود بدم و درخواست درست ارسال کنم ودست یابی به تجربهای خوب ودرنتیجه بینمکه آنچه که حرفش،میزنم تکرارش میکنم رو داشته باشم
وتوهرمسیراون میشه درخواست بهترین تواون بخش وفتی تکرار میشه میشه هدف میشه نیازبه داشتن اون هدف که احساس تواونوهدف تو بهترین شزایط،هست حس توبهتزین حالت هست
تو. چند روز گذشته وفتی کنار ساحل اون تیاز،به دریا اون نیاز،به آرامش موج اون نیازبه حسی متفاوت درمن ایجاد شد اون با شکلی بهتر حسی بهتر نیازیبیشتر ولی هم کام با من تو شرایط ارامش راحتی با حسی خوب و همکاری دیگران برای داشتن اون حس ولی با ازمش بیشتر و ناراحت نبود دیگران از نشدم
وفتی کنار تالاب انزلی،قرار گرفته با گفتم نه این کاره برای من سخت هست احتمال هست مفصل دچار اسیب بدتروی بیشتری بشه فرزندانم میتواستن بسیار ناراحت عصبی و تواعصاب خراب اون منطقه رو ترک کنن ولی با اسرار من که من توماشین باشم آنها برن واین لذت کاملا حس کنم هرچی من اسرار فرزندانم انکار که امکان نداره تو ماشین باشی وما این کاره رو انجام بدیم حتی هردو فرزندام باره گفتن نیاز نمبینم که تواون مکان باشیم همین که با توهستیم داره خوش، می گزره اون نیاز رو نداریم وبا کمال تعجب با گذشتن ازاون لذت به لذتی خیلی بیشتر رسیدن درمکانی قرارگرفتن که باعث بودت تواون مکان من شدم وبه کیفی دست پیدا کردن کا اون سواری تو مرداب با تلاش دربربراش،چیزی،نبود وتاره دخترم که فردی سخت کیر هست ازبودن توفضایی دوم اول کلی نکران بود دوست نداشت اونجا باشه ولی تو اون مکان که قرا کرفت کلی حالش،خوب بود وهمکاری خوبی،رو به صاحب خونه انجام میداد که کمترخسته بشه وازهرکاری که میکرد نه نق میزد نه افکاربدی که فبلا با این افرد داشتم رونداشت تازه موقع برکشت خودش گفت این باره چیزی، رو که انتظار داشت نبود
بهش ،خیلی خوش، گذشته با این ن مهمانی بی برنامه فبلی بودن هماهنگی که من درش نقشی داشته باشم حتی همسرم درش هیچ نقشی نداشت قرارگرفتن اون بهتزن زمان توبهترین وقت وتوبهترین حس چون وهمه این برنامه توسط خدایی عزیم همواره شده بود چیده شده با دریافت وستیابی بهتری رو هم داشتم و هم حسش کردم
وهم آمروز با این فایل من اون لبخند رو از ته قلبم به خدا زده بود که اون به من رسبد که تو هیچ توباورت نبوده این شکل راحت برات انجام بشه ولی شد نشدهای زیادی رو داشتن همه داره به شدن های زیاد تبدیل میشه تو بخش مثبت خودش داره پیدا میکنه وکم کم نتیجه این پرورش،میوه درختش لاغری سلامتی روبط سالمتر با همسرم و دیگران توهمین بخش،هم من اون رابطه با همسرم به شکلی،بهتر برطرف کردم دایره اون ارتباط،داره کسترش پیدا میکنه درنتیجه اول به خودم ودرمرحله بدی به همسرم واین زمان به همه اعضایی ،خانواده رسید و تازه تو برخوردهای قرار گرفتن که افراد دیگه هم از بودن کتارم اون لذتی که خودم حس میکنم به دیکران هم برسه چون من تواین بخشم کاریی نیستم و تو بخش سلامتی پایه ریزی اون با بودن تو همین مسیرداره کم کم درست میشه و در نتیجه توز مانش،من تو هربخش به کلی دست یابی خواهم رسید
ازطریقهای که اون درخودم نمیدین و از تعجب ایجاد شده اون لبخند ازته قلب ازته روح و ته حسم ایحاد میشه که به لبخند قسم یا کنم که تا این زمان به یا نداره همین قسمی رو گفته باشم که به لبخند قسم بخورن آره میشه به لبخند قسم خوردم چون خنده از ته قلب رو من تو افکار ایجاد کردم نه الکی وبا ظاهر خنده اون ازته فبلم با نور روشنایی قبلم که هیچ زمان نداشتم این خنده با خندهای،فبلی فرق اساسی داره چون خنده فابل قسم خوردن شده پس با لبخندم قسم یاد میکنم که خدایا هر آنچه که من اون نشدنی حس میکنم تو ذهنم اون اصلا نشندی میبینم امروز اون شدنی و اسون راحت بینم
وقتی داشتم صحبت این بخش رو انجام .می داد و گفنم خدایا من هیچ چیزی ندارم هرآنچه که هست ازآن خودن هست این جسم من هدیه خودت بوده که به من وامانت دادی که که وسیله من تجربه دیگه و رو داشته باشی حالا با اشتباهت من کلی دچار مشکل شده حالا و تو بحش باز سازی قرارش دادم برای بازسازی نیازم همه تو هر بخش به خودت هست چون ابن بخش به خدایی خودم وا گذاشت رها کردن افکار مشکل دار نیاز ندبدم که تو وهربخش خودم باشم
این کلمه برای فردی که هی میگفت بابد این کاره بکنم بابداون کارن رو بکنم تا نتبجه بشه دست یابی کاری آسونی نبود فبلا این شکل از زندگی اولش اصلا امکان برای خودم نمیدین ولی حالا با گذشت این مدت داده اون ریشه سازی رو متوجه میشم که آسیب ازکجا هست وفتی تواون مهمانی که با هم بودیم صاحبان اون مکان از میوه مشکل داره اون باغ صحبت می کرد ر که کود داده ه سم به شاخه ها زده ولی بازم میوه سالمی نداره اولین فکر من فوری بهش گفتم ریشه مشکل داره شما برای دست یابی،به میوه سالم به همه بخش رو دقت داشتی واجرا کردی ولی به ریشه نظر کردی کاری برای ریسه انجام دادی اون فردگفت نه من بهش گفتم به ریشه رسیدگی کنید حتما میوه بهتری رو خواهید داشت اون فرد گفت به این بخش فکر نکرده بودم
پس من توواین مسیراون ریشه سازی رو اول به شکل واقعی انجام دادم که حالا داره توهرمسیر دیگه خدایی عزیم قرارم میده برای نتیجه بهترتجربه توجندین بخش حتی کاره برامهمواره کرده که من نیاز نباشه تو سختی اون دست یایی رو هم داشته باشم تو اسونترین شکل ممکن خدایا ازت تشکر وسپاگزار هستم
خدا پشت وپنا. هتون یا حق. حق ۱نگه دارتون
سلام بر استاد وهم مسیران مهربان
به به چه فایلی چه انرژیی چه آگاهی های کمیابی چه روحیه واحساس خوبی وچه آرامشی که از این فایل بینظیر نصیبمان شد خدایا شکرت
سپاس فراوان که اینجا هستم سپاس که مرا هدایت کردی به مکانی امن وآرام بخش که خودت عاشقانه حضور داری و کلامت و کردارت را توسط یکی ازبندگان نازنینت در اختیار ما قرار میدهی
خدایا در پوست خودنمیگنجم افسوس که با کلام و گفتارونوشتار نمیتوانم همه احساس خودم را بروز دهم
چه دیر ولی به جا وبموقع درک کردیم ویافتیم که بزرگیت فقط را خرج بنده هایت میکنی که آنها آسوده وراحت باشند وقرار نیست کسی مواخذه شود تو خودت گفته ایی که رحمان ورحیمی و نزدیکی
دوست نزدیک من فقط درخدمت من است ولحظه ایی دست از برآورده کردن آرزوهایم نمیکشد وتو دوست نزدیک منی فانی قریب
وچه لذتی نامحدودی دارد ارتباط خودمانی با تو آخر تو دوست نزدیکی از خودمانی وما ازتوییم دیگر آداب معاشرت نمیخواهد هیچ ترتیب وآدابی مجوی هر چه میخواهد دل تنگت بگو هر چه میخواهم خبری از شکایت وگله ناامیدی نیست هر چه دوست دارم میخواهم وتو تند تند اجابت میکنی چه خوب دوستی پیدا کرده ام من
چه بسیار لطفهای بیکران ازتو نسبت به بنده هایت وخودم با چشم خودم دیدم اما هنوز گاهی به بزرگیت بی اعتنایی میکنم
وبه تو لبخند میزنم واطمینان دارم که صد در صد بزرگی وعظمت تو بر همه ی خواسته ها وآرزوهای من برتری داردو سیلاب نعمتهای تو که سرازیر شد مشکلات مرا همچو پر کاهی با خود میبرد ومن غرق درنعمت های تو میشوم بزودی زود
خدایا به لبخندم قسم که ایمان وباور واطمینان دارم که از همه خواسته های من بینهایت بزرگتری
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم که بزودی شغلی را نصیبم میکنی ومن وخانواده ی نازنینم را غرق درپول وثروت ورفاه میکنی
تو همه چیز به من داده ایی سلامتی همسر بیهمتا فرزندانی عالی خانه وهمه چیز سپاسگزارم خدای مهربانم
به لبخندم قسم که انتظاری جز دریافت نعمت از تو ندارم سپاس
اما جسارتا یک پیشنهاد دارم خدمت استاد وسرور عزیزم جناب عطار روشن
واینکه اگر لطف کنند بین بچه های دوره زندگی با کمک خدا
مثلا کسانی که بیشترین مدال طلایی را از شما دریافت کرده اند قرعه کشی کنید وبتعدادی که مایلید دوره آرامش در بیداری را هدیه کنید البته اگر صلاح میدانید وتمایل داریید
سپاس فراوان
وقتی هنر جو از اصفهان باشد
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊 و با اشتیاق در مسیر تغییر کردن حرکت می کنید.
آگاهی های دوره آرامش در بیداری قابل هدیه دادن نیست بلکه باید به دست آورده شود.
انشاالله دوستانی که اشتیاق حضور و دریافت داشته باشند در این مسیر همراه هم خواهیم بود.
موفق باشید
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
هر طور شما صلاح بدانید
اطاعت 🙏❤🙏
سلام استاد
هر موقع که فایل جدید از این قسمت گذاشته می شود من بسیار خوشحال میشوم چون به آگاهیهای من در مورد خداوند اضافه میشود.
شک کردن به خدا در خیلی از کارها یک چیز طبیعی است حتی پیامبران هم گاهی شک کردند چون این کارها توسط فرد عادی هرگز انجام نمی شود بنابراین گاهی مواقع به برآورده شدن آن حتی توسط خداوند هم شک می کنیم که آیا خداوند برای من که بنده ای ناچیز هستم آیا انجام می دهد یا خیر
و اگر ما دارای ایمان قوی باشیم با استفاده از کمک خداوند می دانیم که آن کار شدنی خواهد بود پس ما باید نگاه خود را نسبت به خداوند تغییر دهیم تا شرایط در زندگی ما تغییر کند برای تغییر باید با خداوند به راحتی دوران کودکی صحبت کنیم استاد من به یاد دارم که مادربزرگم با همه اجسام درخت و حیوانات و خداوند به راحتی صحبت می کردند و همیشه شکر گذار خداوند بودند به عنوان مثال وقتی درختی را می خواستند بکارند با او صحبت می کرد که من تورا اینجا می کارم به امید خداوند رشد می کنی و خیلی خوب هم میوه می دهی و هر سال هم بزرگتر می شوی اگر میوه خوب ندهی کم کم جایت را با درختهای بهتر عوض میکنم . و یا وقتی دانه به مرغ می دادند می گفتند بیایید برایتان سبزی و دانه خوب آوردم خوب بخورید و تخم مرغهای خوب بگذارید تا من هم خوشحال بشم و بیشتر براتون بگذارم و می خندید و چقدر مهربان و با ایمان بودند هر موقع که به دیدنشان می رفتیم بسیار خوشحال می شد و گاهی می گفتند صبحی داشتم به خدا می گفتم می خوام بچه هام را ببینم خودت آنها را اینجا برسان و الان شما اینجایی و بسیار در مورد حرف زدن با خداوند راحت بودند و هرگز خود را سرزنش نمیکرد که چرا چنین کاری کردم و بارها می دیدم بعد از نماز با خداوند به راحتی که یک دوست با کسی دردل می کند صحبت می کردند و همیشه می گفت خداوند هر کاری که به صلاح ما باشد آن را انجام می دهد و بارها می گفتند چیز کم از خداوند نخواهید چون خداوند خیلی بزرگ است و برایش خواسته های ما کاری ندارد می گفت من جوان بودم یک نفر رفته بود مکه واجب من هم همون جا به خدا گفتم من هم می خواهم بیام مکه واجب پول ندارم تو خدایی پولش را جور کن و چند سال بعد من هم رفتم مکه هیچکس حتی خودم باورم نمی شد که چطور اسم نوشتم و چطور پولش جور شد و رفتم زیارت خانه خدا و من هم الان درخواستهایم با لبخند از خداوند می خواهم چون می دانم تمام آرزوهای من برآورده می شود
خدایا به لبخندم قسم، ایمان دارم ترتیب همه کارها را برای تحقق خواسته های من می دهی.
۱- نگرش شما درباره بزرگی خداوند چیست؟ آیا بزرگی خداوند را در جهت مراقب انسان بودن برای محاسبه گناهان و اعمال امتحان الهی می دانید یا بزرگی خداوند را در جهت تحقق خواسته ها و کمک به رفع مسائل زندگی تان می دانستید
همانطور که در نماز برای الله اکبر می گوییم خداوند بزرگتر از آن است که وصف شود پس بزرگی خداوند برای برآورده شدن خواسته های ما است
۲- صحبت کردن شما با خودتان چگونه است؟! به راحتی می توانید با خودتان صحبت کنید؟
بله خداراشکر من به راحتی می توانم با خودم و حتی ذهنم صحبت کنم و خداوند برای دادن درخواست صحبت کنم
۳- به راحتی می توانید با خداوند صحبت کنید؟ تصور شما از صحبت کردن با خداوند چیست؟ آیا برای صحبت کردن با خداوند باید آداب و شرایط خاصی داشته باشید؟! نگرش خود را شرح دهید.خیر با خداوند احتیاج به آداب خاصی نیست در هر شرایط و موقعیتی می توان با خدا صحبت کرد در حالت ایستاده خوابیده نشسته
۴- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیان ذکر کنید که نشانه ای از بزرگی خداوند در برابر مسائل و خواسته های انسانهاست.خیلی چیزها از بهبود انواع بیماریها. بهبود شرایط مالی ، بهبود در کسب و کار و…که همگی فقط توسط خداوند بزرگ می تواند انجام بپذیرد
۵- برای ذهن تان منطقی کنید که بزرگی خداوند بر همه خواسته ها و نیازهای شما برای تجربه خوشبختی در دنیا برتری دارد . دقیقا هر چیزی که در این دنیا برای ما اتفاق می افتد نشان می دهد که خداوند بر تمام خواسته ها و نیازهای ما آگاهی دارد و بهترین را برای ما درنظر دارد
۶- احساس خود از لبخند زدن به خداوند و پیمان بستن با او برای ایمان به بزرگی خداوند را شرح دهید. با اینکار آرامش ذهنی و فکری و جسمی به ما انتقال می یابد و با ایمان به خداوند و لبخند حاجات خود را بازگو می کنیم
۷- عبارت (خدایا به لبخندم قسم، …..) را برای خواسته ها و نیازهای خودتان بنویسید خدایا به لبخندم قسم که تو تمام آرزوهای من را برآورده می کنی
خدایا به لبخندم قسم من با کمک تو متناسب تر می شوم
خدایا به لبخندم قسم تو همه مشکلات من را حل میکنی
خدایا به لبخندم قسم که تو همیشه پشت و پناه من هستی
خدایا به لبخندم قسم که تودر هر جایی که هستم به کمک میکنی چون تواز رگ گردن به من نزدیکتری
خدایا به لبخندم قسم که تو سریع الحساب هستی و تمام آرزوهای من را می دانی
خدایا به لبخندم قسم هر موقع که از خواب بیدار می شوم به یاد تو هستم و از توکمک می خواهم و هر موقع که احساسم بد شد به تو پناه می برم و از تو کمک می خواهم
باسلام خدمت شما استاد عزیز
۱_ به نظر من بزرگی خداوند در زندگی انسانهایی است که باور دارند که خداوند قدرتمند و بزرگ است و در جهت رفع موضوعات و مشکلات زندگی ایشان تنها از خداوند و بزرگی او انتظار دارند که مسائل زندگیشان حل بشه،
بله خداوند بسیار بزرگ و توانا و قدرتمند است وقتی که با چشم به هم زدنی به اراده اون زندگی من رو از این رو به اون رو کرد و بهترینها رو وارد زندگی من کرد ،
۲_ من از زمانی که وارد سایت شدم و فعالیت خودم رو شروع کردم در ذهنم با خودم صحبت میکنم و حتی زندگی رو تخیل میکنم مثلاً گاهی وقتا با خودم تصور میکنم که یک خواستهای را که مدتها میخواستم به دست آوردم و در اون لحظه با خودم درباره رسیدن به او خواسته حرف میزنم که چقدر باعث خوشحالی من شده،
من به راحتی میتونم با خودم حرف بزنم و یا اگر افکارم منفی شد از صحبت کردن با خودم دست بکشم و با عمل و آگاهی دوباره به مسیر خوبی برگردم،میتونم به راحتی توی ذهن خودم تصور کنم که چقدر زندگی برام راحتتر و ارزشمندتر از قبل شده از زمانی که خداوند رو بهتر شناختم و درک کردم بزرگ بودن و قدرتمند بودن خداوند و تاثیرشو در زندگی خودم دیدم،
۳_در گذشته از بزرگترها بارها شنیده بودم که براش صحبت کردم خداوند فقط یک راه وجود دارد و خواندن نماز است اما بعدها به مرور زمان رفته رفته که باورهای من عوض شد دانستم که در هر شرایطی و در هر حالتی از ندگی که باشیم میتوانیم با خدای خودمان به راحتی حرف بزنیم و از او درخواست کنیم و یا احساس خوب خود و شکرگزاری خودمان را با خداوند در میان بگذاریم اما ارها شنیده بودم که میگفتن، تو که این همه با آدمهای مختلف حرف میزنی چرا یک کلمه با خدای خودت حرف نمیزنی و نماز نمیخوانی،
همیشه برای من جای سوال بود که مگر خداوند فقط زبان عربی را متوجه میشود پس چه جوری کشورهای دیگه از او سپاسگزاری میکنند و حال خوبی دارند و با خدایشان صحبت میکنند در هر زمان و مکانی که باشند،
و این دو سالی که فعالیت کردم توی این سایت بسیار خوب و مفید فهمیدم که یک عمر در اشتباه فکر میکردم و خداوند همیشه در قلب و ذهن منه و من به راحتی میتونم هر وقت که اراده کنم با اون حرف بزنم و حتی گاهی وقتا این خداوند است که از طریق فرشته مهربان خودش با من سخن میگوید و مسیر را به من نشان میدهد و من را هدایت میکنه از حال خوبی به بهترین حالت خودم،
۴_من در زندگی خودم و اطرافیان بسیار شاهد بزرگی خداوند و رحمت او در زندگی خودم و دیگران بودم و این رو بارها تجربه کردم و به بزرگ بودن خداوند اطمینان پیدا کردم،مثلاً یکی از مسائل و موضوعهای مهمی که برای همه انسانها اصلیترین موضوع از سلامتی اونهاست من ین نعمت خوب رو در زندگیم به دست آوردم و همیشه حال خوبی رو هر روز تجربه میکنم زمانی که سعی داشتیم برای تعویض خونه خودمون اقدام کنیم و خونه بزرگتری بخندیم باز هم من احساس کردم که با قدرت بزرگ بودن خداوند یعنی به اراده اون موفق شدیم که به راحتی صاحب یک خونه خوب و عالی بشیم،یا وقتی که رم از خداوند میخواست که ماشین مورد علاقهاش رو داشته باشه به راحتی تونست با تعویض دو یا سه بار ماشین خودش به اون وسیله مورد علاقش برسه و این قدرت اراده خداوند و بزرگی خداوند رو نشون میده،
یکدیگر از بزرگیهای خداوند این بود که زمانی که برادرم دچار یک بیماری خود ایمنی بدن شده بود و سخت بود براش که راه بره چون ضعیف شده بود دوباره با قدرت اراده خداوند و بزرگی خداوند سلامتی کامل رو توسط هدایت دکترها به دست آورد و دوباره با حال خوب و تنه سالم و قوی زندگی میکنه و راه میره،
بزرگی خداوند میتونه در همین تغییرات باورهای من نسبت به خودش هم باشه همین که من تونستم خدای واقعی رو بشناسم خدای درونم را بشناسم و راه رسیدن درست به اون رو پیدا کنم و دستشو بگیرم و اون رو احساس کنم این هم بزرگی خداوند رو میرسونه،
۵_بله برای من منطقیه که بزرگی خداوند بر همه خواستهها و نیازهای من برای تجربه خوشبختی من در دنیا برتری دارد قدرت خداوند از همه مسائل و مشکلات بالاتر است و خداوند از همه چیز بزرگتر و مهربانتر و بخشندهتر است در دنیا این منطقی است که اقتصاد بیپولی گرانی بیآبی بیماری و خیلی از چیزهای دیگه به راحتی با قدرت خداوند حل شوند زیرا که برای اون کاری نداره فقط کافیه ما با احساس خوب از اون درخواست کنیم و درس خودمون به اطمینان و ایمان واقعی درباره قدرت خداوند رسیده باشیم و در منطق خودمان قبول کرده باشیم که هیچ چیز بالاتر از قدرت خداوند نیست پس هیچ مسئلهای در دنیا حل نشدی نیست،
۶_زمانی که داشتم فال رو میخوندم و به این قسمت رسیدم که لبخند بزنم به خداوند و با او هم پیمان بشم خیلی احساس خوبی پیدا کردم از این کار و درونم شادی رو احساس کردم در اون لحظه احساس کردم خداوند من را در آغوش گرفته و عطر او را بو میکشم و به من میگوید که نگران هیچ چیز نباش من همیشه دوست دارم در زندگی لبخند تو را ببینم پس با احساس خوب که مرا یاد کنی شادی درون خود را خواهی یافت،
خدایا به لبخندم قسم من به مهربانی و گسترش نعمتهای تو در زندگیم ایمان دارم
خدایا به لبخندم قسم من ایمان دارم که زندگی با تو زیباتر و راحتتره و سختی در راه من وجود نداره،
خدایا به لبخندم قسم که من با ایمان داشتن و اطمینان به تو به تمام هدفها و خواستههایم قدم به قدم رسیده و میرسم،
خدایا به لبخندم قسم ایمان دارم که فرصتهای مناسب را برای هرچه سریعتر برآورده شدن آرزوهای من سر راهم قرار میدهی،
خدایا به لبخندم قسم من ایمان دارم که به زیباییها و خوبیها توجه کنم حال بهتری رو دریافت میکنم من به زیبایی تو ایمان دارم،
و خدایا به لبخندم قسم که همیشه در کنار تو بودن زیباتر از همیشه است و من ایمان دارم که با قدرت اراده تو با قدرت بزرگی تو همه مشکلات من حل شدنی هستند،
باتشکرازشما
به نام خدای هستی بخش
خداوند بزرگتر از نیازهای من است .این جمله یعنی اینکه مهم نیست که نیاز ما چیه و چفدر از نظر ما بزرگه و چه چیزهایی برای برآورده شدنش نیازه خداوند از هر نیاز و خواسته ای که ما داریم بزرگتره !!!! این یعنی برآورده شدن تمام خواسته هامون . شاید قبلا این جمله رو به زبان آورده باشیم ولی عمیقا بهش فکر نکردیم که این جمله یعنی چی ؟ یعنی اینکه در مورد هیچ مسئله ای دوباره میگم هیچ مسئله ای از زندگی مون نباید نگران باشیم و خودمونو به تاب و آتیش بزنیمچون خدایی مراقب و حامی ماست که از تمام این مشکلات بزرگتره و کلید حل تمام مسائل در دستان اونه ، پس چرا با وجود گفتن بارها این جمله ولی دلمون آروم و قرار نداشت موقع مشکلات و مسائل زندگی بهم میریختیم و این بهم ریختگی مون باعث میشد کارهایی انجام بدیم و تصمیماتی بگیریم که دوباره خودمونو بیشتر در منجلاب فرو ببریم . این یعنی عدم شناخت درست خداوند . به قول استاد منم همیشه فک میکردم که این مشکلات رو خداوند یا برای آزمودن میزان ایمان من سرراهم قرار داده و هرکسی بیشتر سختی بکشه در این دنیا از نظر خداوند عزیزتره یا تنبیه من بخاطر گناهان گذشته م هست. زندگی با کمک خداوند چیز جدیدی و یا چیز ماورائی نمیگه فقط داره بهمون یادآوری میکنه که اون چیزهایی که درمورد خداوند میدونیم رو عمیق تر بهش فک کنیم اینکه خداوند صفاتی رو در توصیف خودش بکار برده یعنی چی ؟زندگی با کمک خداوند باعث میشه که دیدمون رو به مسائل تغییر بدیم نه اینکه اصل مطلب رو تغییر بده . خداوند سرش شلوغ نیست که این مشغله باعث عدم توجه ش به خواسته و درخواست من بشه ، خداوند یه گوشه ننشسته که بنده ش دست از پا خطا کنه و اونو تنبیه کنه ،درخواست از خداوند زیاده خواهی و پررویی نیست . یه جمله قشنگی گفتین استاد که هر تضادی در زندگی ما به وجود بیاد خداوند آرزوی اونو در قلب ما قرار میده و امضای خداوند پای تمام آرزوهای ما هست پس خداوند همیشه حواسش به همه بنده هاش هست و همه اونها رو از طریق قلب هاشون هدایت میکنه . خدا مارو نیاورده توی این دنیا که عذاب مون بده آورده که خدارو بیشتر بشناسیم و به عظمت و بزرگیش پی ببریم ما رو آورده توی این دنیا که به صورت عملی خدا رو بشناسیم نه تئوری مارو آورده توی این دنیا که با تجربه کردن باعث گسترش این دنیا بشیم وگسترش این دنیا جز با تغییر نگرش ها درمورد خداوند اتفاق نیافته