انسان ها دوست دارند زندگی سرشار از نعمت های الهی داشته باشند درحالی که نعمت های الهی دیگران را بی ارزش یا بی اهمیت می دانند.
اگر می خواهید زندگی تان سرشار از انرژی الهی شود باید گسترش دهنده آن در دنیای پیرامون خود باشید.
حسادت به داشته های دیگران
در گذشته عادت داشتم آنچه دیگران داشتند را در نظر خودم بی ارزش یا بی اهمیت می دانستم.
اگر فردی به موفقیتی می رسید نه تنها در ذهن خودم بلکه با دیگران درباره بی فایده بودن آن موفقیت صحبت می کردم.
وقتی متوجه می شدم فردی لباس یا وسیله جدیدی خریده است به هر شکل ممکن سعی می کردم انتخاب او را مسخره کنم.
- این چه رنگی است که انتخاب کردی؟!
- حیف پول که برای خرید این وسیله دادی؟ چرا به من نگفتی تا بهت بگم چی بخری؟!
- این چه کاری بود که انجام دادی؟! چرا به من نگفنی تا راهنمایی ات کنم؟!
- چرا موهات رو این مدلی کردی؟! شبیه فلان شدی!
- این چه جایی که واسه تفریح رفتی؟! چرا به من نگفتی تا بهت بگم بری کجا که کیف کنی؟!
عادت داشتم به طریق مختلف به آنچه دیگران می خرند، کاری که انجام می دهند، تصمیمی که برای آینده شان می گیرند و حتی آنچه توسط خداوند یا انسانها به آنها هدیه داده می شد ایراد می گرفتم و سعی می کردم آن را بی ارزش و به شخص اثبات کنم که اشتباه کرده است.
به حدی در این رفتار زیاده روی می کردم که بعضی وقت ها کار به بگو مگو و مشاجره بین من و فرد مقابل ختم می شد و همیشه فکر می کردم که چقدر آدم ناجوری است، مگه من چی گفتم که اینجوری برخورد کرد؟!
زمانی که در مسیر تغییر کردن مخصوصا اصلاح نگرش درباره خداوند و سیستم جهان هستی قرار گرفتم به این درک رسیدم که بی ارزش کردن یا مخالفت کردن با آنچه دیگران در زندگی خود خلق کرده اند نوعی ناسپاسی و اعلام نارضایتی از تجلی انرژی الهی در زندگی انسان هاست.
با درک این موضوع به این نتیجه رسیدم که من در سال های زیادی از زندگی صدها برابر آنچه در زندگی خودم نسبت به آن گله و شکایت داشتم نسبت به داشته های دیگران گفتگوی ذهنی و گله و شکایت کرده ام.
بعنوان مثال من در زندگی خودم یک بار ماشین خریده بودم و نسبت به آنچه دارم گله و شکایت می کردم درحالی که ده ها بار نسبت به ماشین هایی که دیگران می خریدند هم ابراز گله و شکایت می کردم که چرا این ماشین رو خریدی؟! چرا این رنگ خریدی؟! چرا این مدل خریدی؟!
تصور کنید عادت داشتن به گله و شکایت کردن درباره آنچه خودم و دیگران داشتند چه حجمی از انرژی منفی را در زندگی من ایجاد کرده بود که نسبت به آن بی اطلاع بودم.
تصمیم به تغییر عادت
بعد از آگاه شدن از نگرش اشتباهی که باعث شکل گیری عادتی مخرب در وجودم شده بود وقت اقدام برای اصلاح کردن بود.
تصمیم گرفتم دست از گله و شکایت درباره داشته های خودم و دیگران جددا خودداری کنم.
از آن روز تا به الان به یاد نداردم که نسبت به آنچه دیگران انجام می دهند یا می خرند یا به دست می آورند ابراز گله و شکایت کرده باشم. همیشه آگاهانه در واکنش به اطلاع پیدا کردن نسبت به یک اتفاق جدید در زندگی دیگران واکنش مثبت و خوش احساس از خودم نشان داده ام.
وقتی متوجه می شوم به زندگی افراد چیزی اضافه شده است به آنها تبریک می گم و انتخاب آنها را تایید و تحسین می کنم.
وقتی متوجه می شوم فردی با انتخابی رشته دانشگاهی، شغل، محل زندگی و … وارد مرحله جدیدی از زندگی اش شده است به او تبریک می گم و به او اطمینان می دم که انتخاب عالی انجام داده است.
به این شکل عادت تایید و تحسین کردن تغییرات زندگی دیگران و از این طریق نگرش تایید انرژی الهی را در ذهنم ایجاد کردم.
شکل گیری انرژی الهی
اگر می خواهید انرژی الهی را به شکل نعمت های مختلف در زندگی تان تجربه کنید باید همواره تایید کننده انرژی الهی در دنیای پیرامون خود باشید.
با هیچ چیز مخالفت نکنید چون آن چیز سرشار از انرژی الهی است که توسط انسانی به شکلی قابل دیدن تبدیل شده است.
نکته حائز اهمیت اینکه ممکن است برخی از فرم های انرژی الهی مورد پسند یا رضایت شما نباشند. در این صورت نیاز نیست به هر شکل ممکن خود را مجبور کنید تا آن را تایید کنید ولی نباید به هیچ طریق ممکن با آن مخالفت کنید. فقط از آن عبور کنید.
انرژی الهی به بی نهایت شکل ممکن از در معرض دید شما قرار بگیرد بنابراین درک کامل این موضوع نیاز به استمرار در عمل دارد چون در برخی موارد ما هرگز قادر به درک چرایی شکل گیری انرژی الهی به فرمی که به ظاهر نادلخواه است نیستیم بنابراین همیشه معیار عملکرد ما باید عبور کردن از مواردی باشد که مورد دلخواهمان نیست.
برای نمونه به این مثال توجه کنید:
من سال هاست سعی می کنم نگرش تایید و تحسین انرژی الهی را در وجودم شکل داده و به آن عمل کنم.
درک این موضوع نیاز به طی کردن تکامل از طریق استمرار دارد.
در ابتدا توانستم واکنش به موضوعات ساده ای که به شکل روزمره با آن مواجه می شدن را در وجودم اصلاح کنم.
اگر فردی لباس، گوشی، ماشین، کفش یا …. می خرید به او تبریک و انتخاب او را تحسین می کردم و هرگز نسبت به آنچه انتخاب کرده است ایراد یا اشکالی مطرح نمی کردم.
پس از آن توانستم نسبت به انتخاب هایی که به ظاهر مسیر زندگی افراد را مشخص می کند واکنش مناسب داشته باشم.
نسبت به انتخاب رشته دانشگاهی یا شغل یا محل زندگی یا هر موضوعی که مسیر زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می داد واکنش مناسب انجام می دادم و به آنها تبریک می گفتم و درباره موفقیت ها و شگفتی هایی که در این مسیر تجربه خواهد کرد با او صحبت می کردم.
پس از آن توانستم نسبت به عقیده و نگرش انسانها واکنش مناسب داشته باشم. اگر فردی نگرش یا رفتاری داشت که از نظر من اشتباه یا پسندیده نبود می توانستم نسبت به رفتار یا عملکرد او بی تفاوت باشم و عقیده خودم را مطرح نکنم و درباره آنچه او عقیده دارد نه با خودش نه با دیگران صحبت نکنم.
نکته حائز اهمیت اینکه در مرحله اول و شروع این تصمیم نمی توانستم نسبت به نگرش و عقاید مخصوصا مذهبی افراد بی تفاوت باشم اما استمرار در عمل به نگرش پذیرش و تایید انرژي الهی منجر به درک عمیق تر و عملکرد بهتر خواهد شد.
این روند ادامه داشت تا چند وقت قبل متوجه شدم من نسبت به رفتارهای اجتماعی انسانها گله و شکایت دارم.
نسبت به بی احتیاطی افراد در رانندگی هم در ذهنم و هم با دیگران گله و شکایت می کردم.
نسبت به آشغال ریختن افراد در محیط شهری و طبیعت به شدت در ذهنم و با دیگران گله و شکایت می کردم.
نسبت به حضور افراد در مراسمات مذهبی یا حضور در صحنه های سیاسی در ذهنم و با دیگران گله و شکایت می کردم.
بنابراین این موارد را هم به لیست قابل تایید انرژی الهی در دنیای مادی اضافه کردم و مدت هاست سعی می کنم نسبت رفتار انسانها در موقعیت های اجتماعی و زندگی روزمره گله و شکایت نداشته باشم.
قطعا از زمان شناسایی گله و شکایت در هر جنبه از شکل گیری انرژي الهی شاید نتوانید بلافاصله به شکل کامل این مساله را اصلاح کنید اما شناسایی بعنوان قدم اول و مهم می باشد و سپس اقدام کردن برای اصلاح است که از طریق استمرار و تمرین قابل انجام می باشد.
باید بپذیرید هر اتفاقی که در پیرامون شما رخ می دهد شکلی از ذ است. اگر مورد تایید شماست تحسین و تایید کنید و اگر مورد تایید شما نیست حق گله و شکایت کردن نه در ذهن و نه در کلام با دیگران را ندارید و فقط باید از آن عبور کنید.
هر رنگی که مشاهده می کنید فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه مورد علاقه شما باشد یا نباشد.
هر وسیله ای که پیرامون خود مشاهده می کنید فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه مورد تایید شما باشد یا نباشد.
هر رفتاری که انسانها انجام می دهند نیز شکلی از انرژی الهی است فارغ از اینکه مورد تایید شما باشد یا نباشد.
هر نوزادی که متولد می شود فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه از نظر شما زیبا باشد یا نباشد.
هر موجودی که در زندگی با آن مواجه می شوید فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه چه احساسی در شما ایجاد می کند.
مهم این است که شما حق گله و شکایت و محکوم کردن انرژی الهی را ندارید چون با این کار نسبت به شکل پذیری و گسترش انرژی الهی در دنیای مادی مخالفت و مقاومت ایجاد می کنید بنابراین شکل گیری انرژی الهی در زندگی خود به شکل نعمت های مختلف را مسدود می کنید.
شما فقط حق دارید تحسین کنید یا عبور کنید. حق مخالفت ندارید.
تایید کننده انرژی الهی باشید
از زمانی که درک کردم هرچقدر بیشتر تایید کننده انرژی الهی در دنیای پیرامونم باشم درهای ورود و شکل گیری انرژی الهی در زندگی ام را بازتر کرده ام سعی من در زندگی این بوده است که تا می توانم تایید کننده و گسترش دهنده انرژی الهی در زندگی انسانها باشم.
از همان روزهای اول که تازه با مفهوم قانون جذب و قدرت خداوند در زندگی آشنا شدم سعی کردم آنچه درک می کنم را به شکل نوشته، پادکست و عکس نوشته های انگیزشی در جهان مادی از طریق شبکه های مجازی گسترش دهم.
حاصل این نگرش و عملکرد شکل گیری گروه فوق العاده بیاندیشید و به تناسب اندام برسید در تلگرام بود که از نتایج و عواقب آن تاسیس سایت تناسب فکری بود.
به محض اینکه نتایج اولیه لاغری با ذهن را در خودم مشاهده کردم شروع به گسترش و تایید انرژی الهی تناسب اندام در انسانها کردم.
از طریق مختلف در افراد شوق لاغر شدن و انگیزه لاغری ایجاد کردم که نتیجه آن رشد و گسترش معجزه لاغری با ذهن با زبان فارسی در جهان است.
به محض اینکه نتایج اولیه اصلاح نگرش درباره خداوند را در زندگی ام تجربه کردم شروع به گسترش و تایید انرژی الهی در وجود انسانها برای تغییر زندگی کردم و به شکل های مختلف ذوق و شوق زندگی کردن و امید به موفقیت را در قلب انسانها شعله ور کردم.
شاید برای شما جالب توجه باشد که در تمام مدتی که مشغول اصلاح و تغییر نگرش ها و عملکرد خودم بودم حتی یک بار توسط اطرافیان تایید و تشویق نشدم اما من تصمیم گرفته بودم که لشکر یک نفره برای زندگی خودم باشم تا از این طریق بتوانم لشکری چند هزار نفری و حتی چند میلیون نفری در دنیای مادی ایجاد کنم که اکنون شما یکی از اعضای این لشکر هستید.
همیشه سعی کنید توانایی ها و استعداد های اطرافیانتان را تایید کنید و به آنها امید و انگیزه دهید که می توانند موفق شوند.
با همین کار ساده توانستم انرژی الهی و انگیزه تغییر کردن را در برخی از نزدیکانم ایجاد کنم که به لطف خداوند بعد از چند سال زندگی آنها هیچ شباهتی به گذشته شان ندارد.
برای مثال همسر من فرد بسیار خجالتی بود که جرات حتی تنها از خونه بیرون رفتن را نداشت. حسرت های زیادی در زندگی داشت که همه به دلیل حمایت نشدن و سرکوب شدن در او شکل گرفته بود. البته که من هم در گذشته دقیقا فردی مانند او بودم.
من از طریق تایید انرژی الهی در وجود همسرم به مرور ذوق و شوق زندگی کردن و تجربه توانایی ها و استعدادهایش را در او شعله ور کردم.
اکنون و فقط بعد از ۷ سال او صاحب کسب و کاری است که درآمد سالانه یک کارمند درآمد ماهانه اوست.
بدون اینکه در هیچ دوره آموزشی شرکت کرده باشد مهارت فوق العاده ای در کار فروشندگی دارد که به عقیده من همان انرژی الهی است که در وجود او و هر انسانی نهفته است اما هرگز دیده و مورد استفاده قرار نمی گیرد.
به سادگی توانست گواهینامه رانندگی دریافت کند و مهارت عالی در رانندگی دارد که همان انرژی الهی نهفته در وجود او بود که هرگز مورد توجه و تایید قرار نگرفته بود.
مهارت خارق العاده ای در آشپزی دارد بدون اینکه حتی یک جلسه کلاس آشپزی شرکت کرده باشد اما این هم یکی دیگر از فرم های انرژی الهی است که در وجود او نهفته شده بود.
اینها بخشی از مهارت هایی است که در وجود همسرم به شکل خودبخودی شکل گرفت فقط از طریق تحسین و تشویق و تایید انرژی الهی که در وجود همه انسانها قرار دارد.
شاید شرایط شما هم مانند من باشد و کسی در اطراف شما نباشد که مشوق یا تایید کننده ایده ها و نگرش ها و خلاقیت هایتان باشد.
اصلا مهم نیست. خودتان باید این مسئولیت را به عهده بگیرید و با تایید انرژی الهی نهفته در وجود خویش انواع استعدادها و مهارت های لازم برای تجربه خوشبختی در زندگی را در وجود خویش ایجاد کنید.
انسانهای زیادی به این موضوع آگاهی ندارند که از طریق تایید و تحسین انرژی در وجود دیگر انسانها می توانند به رشد و گسترش جهان مادی کمک کنند و نمی دانند که این نگرش و عادت الهی چه خیر و برکت هایی وارد زندگی شان خواهد کرد.
اما شما اکنون از مزایای تایید و تحسین انرژی الهی مطلع هستید. پس دست به کار شوید.
اول تا می توانید انرژی الهی را در وجود خویش تایید و تحسین کنید تا هرآنچه از نبوغ و استعداد و توانایی را برای خوشبختی در دنیا و آخرت نیاز دارید از طریق انرژی الهی در وجود شما ایجاد شود. دوم تا می توانید انرژی الهی را در وجود انسان های اطراف خود تایید و تحسین کنید.
اگر فرزندتان یا یکی از اطرافیان شما به آواز خواندن علاقه دارد انرژی الهی وجود او را سرکوب نکنید. شاید حتی شنیدن صدا یا نحوه خواندن او شما را آزار دهد اما این مرحله اول از شکل گیری انرژی الهی به شکل آواز در وجود یک انسان است. از طریق تحسین و تشویق باید به رشد و گسترش آن کمک کنید.
هیچ خواننده مشهوری از ابتدا زیبا و دلنشین آواز نخوانده است. اما یا خود آن خواننده مشهور از ابتدا لشکر یک نفره تایید و تحسین انرژی الهی وجود خویش بوده است یا فردی او را تشویق و تحسین کرده است.
اگر فرزندتان یا هر انسانی نقاشی خودش را به شما نشان می دهد حق ندارید او را مسخره یا سرزنش کنید. این قدم اول از گسترش انرژی الهی برای خلق کردن نقاشی های رویایی است.
عادت کنید انسان ها را تشویق و تحسین کنید تا آنچه علاقه دارند را با اشتیاق دنبال کنند. به این شکل در رشد و گسترش انرژی الهی مشارک می کنید.
ویژگی های عالی فرزندان و اطرافیانتان را به آنها بازگو کنید. به این شکل در رشد و گسترش انرژی الهی به شکل عالی مشارکت کرده اید.
به هر طریقی که می توانید به انسانها کمک کنید به آرزوهایشان برسند. شاید نیاز به وسیله ای داشته باشند که شما می توانید برای آنها تهیه کنید، حتی هم کلام شدن با آنها و تایید و تحسین کردنشان برای دنبال کردن آرزوهایشان می تواند به رشد و گسترش انرژی الهی در دنیای مادی کمک کند.
به انسان ها کمک کنید تا به ارزش وجودی خویش پی ببرند و برای بهبود شرایط زندگی شان به قدرت درونی خود ایمان بیاورند. به این شکل شما در رشد و گسترش انرژی الهی در دنیای مادی مشارکت کرده اید.
من، شما و آدم های زیادی هستند که هرگز کسی به آنها نگفته است: تو می تونی از پس این کار بر بیای. توی می تونی موفق بشی. تو انسان باهوشی هستی. تو استعداد زیادی در فلان کار داری.
چه استعدادها و توانایی هایی که در وجود من و شما از کودکی تا به امروز سرکوب و نابود شده است. اما اکنون وقت بیداری است.
شاید سالها این نگرش را داشته اید که زندگی من تباه شد، عمر من سپری شد و نتوانستم یا نگذاشتند به علایقم برسم.
اما امروز می دانید سیستم خداوند و انرژی الهی تحت تاثیر زمان نیست.
همسر من همیشه می گفت خیلی علاقه داشته که کار کند و فکر می کرد که چون دانشگاه نرفته و استعداد خاصی ندارد هرگز نمی تواند کار کرده و درآمدی داشته باشد.
سالها با این فکر زندگی می کرد تا من از طریق تحسین و تایید انرژی الهی در وجودش ذوق و شوق کار کردن و درآمد داشتن را شعله ور کردم و آنچه او شاید از طریق طی کردن مسیر دانشگاه و شغل کارمندی در طی سی سال باید کسب می کرد را در کمتر از ۷ سال به دست آورده است.
حتما شما هم مثل من از کودکی تشنه دریافت تایید و تحسین دیگران بوده اید اما معمولا شرایط اینطور پیش نرفته است. آنچه خود از دیگران دریافت نکردید را به دیگران تقدیم کنید. به شما اطمینان می دهم صدها برابر آنچه به دیگران تقدیم می کنید به شکل های مختلف از طریق انرژی الهی وارد زندگی تان می شود.
هزاران برابر انگیزه و انرژی که من از طریق سایت تناسب فکری در وجود دوستانم ایجاد کرده ام را به شکل های مختلف از طریق انرژی الهی در زندگی ام دریافت کرده ام.
ده ها هزار پیام تقدیر و تشکر از طرف شما عزیزان، ده ها هزار پیام درباره نتایج شگفت انگیزی که در زندگی تان رخ داده است، ده ها هزار پیام سرشار از احساس خوبی که با استفاده از مطالب تناسب فکری وارد زندگی تان شده است.
اینها همه ناشی از تصمیم من برای تایید و تحسین انرژی الهی در وجود انسان هاست.
من هیچ یک از اعضای سایت تناسب فکری را از نزدیک ملاقات نکرده ام، از آنها برای حضور در سایت دعوت نکرده ام، هیچگونه تبلیغ رسانه ای انجام نداده ام اما اکنون شما یکی از هزاران عضور فوق العاده و فعال سایت تناسب فکری هستید.
حضور شما پاسخ انرژی الهی به شکل نعمت در زندگی من است.
کلام خود را به تحسین و تایید دیگران تغییر دهید.
اگر این نگرش را در ذهن خود ایجاد کنید و به شکل عادت در خود در آورید نمی دانید چه تغییر عظیمی در روابط و انرژی الهی دریافتی شما ایجاد خواهد شد.
تصور کنید از امروز فقط نسبت به فرم هایی از انرژی الهی که در وجود فرزندان یا همسرتان مشاهده می کنید واکنش مثبت و تایید کننده داشته باشید.
آنها را تحسین کنید، از آنها تشکر کنید و نسبت به آنها ابراز محبت کنید، عواقب این رفتار شما در زندگی و در تایید انرژی الهی در وجود اطرافیانتان به شکل های گوناگون به زندگی شما وارد خواهد شد و از تغییر رفتار همسر و فرزندانتان شگفت زده خواهید شد.
خیلی ها به دنبال اصلا روابط خود با همسر و فرزندانشان از طریق صحبت کردن، حل و فصل مشکلات یا عهد و پیمان بستن برای پایبندی به اصول مشترک هستند اما هرگز موفق به شکل گیری روابط دلخواه خود نمی شوند.
اگر عادت کنید به دنبال تایید انرژی الهی در وجود اطرافیان خود باشید تغییراتی را در روابط خود مشاهده خواهید کرد که هرگز تا کنون تجربه نکرده اید.
تمرین:
۱- واکنش شما نسبت به داشته های دیگران چگونه بوده است؟
۲- اگر عادت ایراد گرفتن به خریدها یا انتخاب های دیگران را داشته اید یا دارید درباره آن شرح دهید؟!
۳- تاکنون در موقعیتی قرار گرفته اید که دیگران انتخاب ها یا موفقیت های شما را مسخره یا بی ارزش کرده باشند؟ چه احساسی داشتید؟!
۴- درک خود از آگاهی ارائه شده درباره انرژی الهی را شرح دهید.
۵- واکنش شما به شکل های گوناگون انرژی های الهی اطرافتان چگونه بوده است؟ درباره آن شرح دهید.
۶- چه تغییری در واکنش های خود نسبت به انرژی الهی که در وجود افراد شکل می گیرد باید ایجاد کنید؟
۷- تجربه خود از مورد تایید قرار گرفته شدن یا تحسین و تشویق انتخاب هایی که در زندگی داشته اید را شرح دهید؟
۸- چه خواسته هایی در زندگی داشته اید که به دلیل حمایت نشدن یا تخریب شدن توسط اطرافیان در وجود شما سرکوب شده اند.
۹- تصمیم خود برای ایجاد نگرش تایید کننده انرژی الهی بودن در زندگی را شرح دهید.
۱۰- اقداماتی که به تازگی بعد از درک محتوای این جلسه در جهت تایید انرژی الهی انسان های اطراف خود انجام دادید و نتایج آن را شرح دهید.
دوره آموزشی (بیداری در آرامش) قدم بعدی برای تجربه آگاهانه زندگی با کمک خداوند در زندگی می باشد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.41 از 27 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سه شنبه بیست و ششم نوامبر بیست بیست و چهار
من تایید کننده انرژی الهی هستم (قدم بیست و چهارم) دوره زندگی با کمک خداوند
سپاسگزار خداوندی هستم که هر خیری بمن برسد از جانب اوست و هر شری که بمن برسد از جانب خودم هست
سلام و درود به دوستان و همراهان مسیر رشد و پیشرفت
این فایل انقلابی بزرگ در من ایجاد کرد
من ادمی بودم که همیشه با نیش و کنایه ایرادات انتخاب های دیگران را بهشون یاداوری میکردم و هدفم این بود که اونها انتخاب های بهتری داشته باشند و از وقتیکه دوره لاغری را شروع کردم حداقل بهشون بیان نمیکردم ولی قطعا توی ذهنم مرور میکردم که این چه انتخابی بود این فرد انجام داده چرا فلان کار را نکرد و یا چرا فلان حرف را نگفت!
این قضاوت کردن جزیی نامزدی از زندگی روزمره من بود و نیش کنایه و انتقادات من برای افراد نزدیکم تیز تر بود. مخصوصا که در رابطه با کاری که مربوط بمن میشد و اونها فکر میکردند که انتخابشون به نفع من هست، تصمیمی میگرفتند بدون اینکه از من نظری بخواهند!من حسابی شاکی میشدم از اینکه بجای من تصمیم گرفته اند و تصمیماتشان را زیر سوال میبردم
تا زمانیکه به رشدی از شخصیتم رسیدم که حتی ایرادات اطرافیانم را هم مستقیم بهشون بیان نمیکردم و اگر از من درخواست راهنمایی میکردند، من بهشون نظرم را میگفتم ولی در درون ذهنم قطعا انتخاب طرف را قضاوت میکردمامروز متنی از کتابی را خواندم که بسیار به این مبحث ارتباط داشت و راجع به انتقاد کردن و عدم تاثیر آن در افراد بودمثال جالبی که از اون کتاب در ذهنم مانده است این هست که با تنبیه نمیشود به سگ چیزی یاد داد و رفتارش را تغییر داد و در حالیکه میزان یادگیری سگ با تشویق بسیار زیاد هست و بعد گفته بود که این در رابطه با حیوانات هست و برای انسانها هم این مورد تنبیه و یا انتقاد صدق میکند!
هیچوقت یادم نمی اید که در دوران مدرسه دانش اموزان تنبل با تنبیه و جریمه شدن، درسخوان شده باشند!این موضوع در زندگیم ،در رابطه با انسانها هم صدق میگند و هیچوقت من نتوانستم که افراد دور و نزدیکم را با انتقاد از کارهایشان، مجبورشان کنم که دفعه بعد مطابق میل من رفتار کنند
و با آگهی این فایل متوجه شدم که من وقتی توی ذهنم دیگران را قضاوت میکنم در حال گله و شکایت و ناسپاسی نسبت به انرژی الهی هستم، زیرا رفتار و عملکرد و حرفهای افراد فرمی از انرژی الهی هست که توسط من مشاهده میشودو وقتیکه استاد حتی راجع به نحوه رانندگی افراد صحبت کرد که با اینکه ممکنه رانندگی بد افراد روی من تاثیر بگذارد ولی نباید حتی توی ذهن مون هم انتقاد کنیم خیلی برایم تاثیرگزار بودو البته متوجه شده ام که باید این مسیر را تکاملی طی کنم چون نمیخواهم که مسیر ورود و شکل گیری انرژی الهی در زندگیم را مسدود کنم
اتفاقا این چند روز اخیر اتفاقاتی رخ داده است و همسرم تصمیماتی گرفته است که البته مربوط به کار خودش است ولی مطابق میل من نیست و من توی ذهنم کلی گفتگوی ذهنی راجع به این موضوع داشتم و در ذهنم تصمیمش را زیر سوال بردم
و با اینکه من احساس میکنم که تصمیمش روی زندگی مان تاثیر دارد ولی من ترجیح دادم که بیان نکنم و با حال خوب با ایشان برخورد کردم . این کار را هیچ وقت قبلا انجام نمیدادم و حتما نتایج و تاثیرات تصمیمش را بیان میکردم و ازش انتقاد میکردم
یا بواسطه اتفاقی که برایم رخ داده ایشان کارهایی در رابطه با من انجام میدهد ( چون خودم نمیتوانم) که نحوه کمک کردنش فقط باعث ایجاد ناراحتی و درد بیشتر من میشود
اگر مهرداد سابق بود قطعا جر و بحث و انتقاد همواره بود ولی این چند روز دارم مچ خودم را میگیرم و میبینم که مثلا دو بار ازش انتقاد میکنم ولی یکبار دقیقا متوجه میشوم و سکوت میکنم و به نظرش احترام میگذارم ( و البته بعد مجددا بابت اون انتقاد هایی که کرده ام هم ازش عذر خواهی میکنم) و اینکه در انتهای هر روز بابت تلاشش و زحماتی که کشیده است ازش تشکر و قدردانی میکنم
نمیدانم که این حسم طبیعی هست یا نه ولی احساس رها شدن دارم احساس آزاد شدن دارم . احساس میکنم عضلاتم شل شده اندچون قبلا فکر میکردم که وقتی از کار افراد انتقاد کنم باعث اصلاح اونها میشوم و نه تنها اون رفتار اون افراد اصلاح نمیشد بلکه فقط و فقط خودم عصبانی میشدم و کلی نجواهای ذهنی سراغم می آمد
استاد راجع به تایید توانایی های همسرشان مثال زدند و من فکر میکردم که راجع به دستاوردهای بزرگ همسرم اینکار را بخوبی انجام میدهم ولی الان متوجه شدم که. در رابطه با کارهای کوچک اصلا این رفتار را نداشتم و تصمیم دارم که این کار را شروع و ادامه بدهم
پاسخ به سوالات:۱- بله من رفتارهای بقیه را قضاوت میکردم و میکنم و الان بصورت گفتگوی ذهنی با خودم هست ولی باید روی خودم کار کنم که اون را هم نداشته باشم
۲- بله در رابطه با خریدهای اطرافیان و یا انتخاب هایشان قبلا خیلی نظر میدادم ولی جدیدا نظرم را برای خودم نگه میدارم مگر اینکه اون فرد خودش از من بخواهد ( البته در نود درصد مواقع موفق میشوم که حرفی نزنم مخصوصا در رابطه با همسرم)از وقتیکه متناسب شدم، هم چاقی افراد را در ذهنم زیر سوال میبرم و خیلی اونها را قضاوت میکنم که باید روی اینمورد هم کار کنم.
مثلا چند روز پیش خواهرم میخواست لپ تاپ گران قیمتی را بخرد تا کار با نرم افزار جدیدی را شروع کند که من به آن نرم افزار مسلط هستم و ازش پرسیدم چرا دنبال خرید چنین لپ تاپ گرانی هست وقتی نمیدانی که آیا بدردت میخورد و یا نه و دلایلش را بهم گفت و من چیزی بیان نکردم ولی توی ذهنم ایرادات کارش را برای خودم مرور میکردم. تا اینکه خودش نظرم را پرسید و من بهش گفتم انتخاب با خودت هست ولی من اگر جای تو بودم این موارد را مد نظر قرار میدادم و هر تصمیمی که بگیرد بهش احترام میگذارم
۳- اصلا احساس جالبی نیست، خودم را انتقاد پذیر میدانستم ولی جدیدا رییسم انتقاد نرم و ملایمی از من کرده است که چندین هفته هست که بهم ریخته ام. جالب اینجاست که کانادایی ها اصلا انتقاد نمیکنند!
سوالات ۴ تا ۶ در بالاتر پاسخ داده شد
۷- من دنبال تایید دیگران بودم و هنوز هم هستم و فکر میکردم که کمرنگ شده است ولی هنوز خیلی جاها برایم پررنگ هست ( در رابطه با خیلی از افراد مثل والدینم توانستم خیلی عالی عمل کنم ولی در رابطه با رییسم و همکارانم هنوز خیلی باید کار کنم)
۸- من همیشه تشویق میشدم
۹- تصمیم دارم که حتی در گفتگوهای ذهنی ام هم رفتار و عملکرد دیگران که مورد رضایت من نیست را قضاوت نکنم و البته این کار را باید تکاملی جلو بروم
۱۰- در بالاتر پاسخ داده شد
به امید خداوند پس از اتمام این دوره، دوره آرامش در بیداری را استارت میزنم
منتظر شنیدن خبرهای عالی من باشید
شاد و رو به رشد باشید
سلام ودرورد برا استاد
خب در جواب سوال یک باید بگم که من هم در گذشته واکنش های خوبی به خرید و داشته های یکران نداشتم ودلیلش هم میتونست از روی حسادت باشه واین طبیعی بود چون افراد زیادی هم این رفتار رو داشتن
جواب سوال دو بله کلی ایراد میکرفتم ودلم نمیخاست تعریف و تمجید کنم البته همیشه مواقع هم اینطور نبود گاهی اوقات هم پیش میومد که تعریف هم بکنم ولی حتما پست سر طرف ابراز بد بودن و بی عقلی شو میکردم متاسفانه
جواب سوال سه دقیقا دلیل رفتارهای من همین بود که دیگران و اطرافیان من هم همین حس بد رو به من میدادند وقتی قرار بود وسیله یا جنسی جدید بخرم یاحتی کار ی برای خودم انجام بدهم نگران نظر دادن و تایید نکردن و حتی مسخره کردن دیگران بودم و این خیلی منو آزار میداد واحساس خیلی بد ی داشتم
شاید رفتار من هم میتوانسته یه واکنش به همون رفتار با دیگران باشه
امروز با خواندن مطلب بالا واقعا خجالت کشیدم از رفتارهای خودم در گذشته چون الان مدتی هست که در سایت هستم و به آگاهی رسیدم و سعی میکنم خیلی خیلی کمتر این رفتار و انجام بدم و نظر بدم حالا شاید تشویق نکنم ولی حداقل تخریب نمیکنم ولی باخوندن انرژی الهی واقعا به این نتیجه رسیدم که میتونم با تشویق و تعریف این انرژی و خال خوب رو خودم هم دریافت کنم
خب الان که دارم فکر میکنم میبینم که چقدر بدلیل همین انرژیهای منفی که دیگران در زندکی من. داشتن چقدر صدمه و آسیب دیدم وانرژی الهی رو از من گرفتن خدارو شکر به این آگاهی رسیدم و با این موضوع آشنا شدم
۱- واکنش شما نسبت به داشته های دیگران چگونه بوده است؟
من قبلا واقعا واکنش های بدی میدادم بشدت حسرت میخورم و فک میکردم چرا ما نمیتونیم اونا رو داشته باشیم ،گاهی هم با دیگران درگیر میشدم که چرا ما مثل اونا نیستیم و بیشتر درگیری ذهنی بود. و حال بدش برام میموند.
۲- اگر عادت ایراد گرفتن به خریدها یا انتخاب های دیگران را داشته اید یا دارید درباره آن شرح دهید؟!
پیش میومد که تخریب میکردم و میگفتم با این قیمت بالا گرفتی؟!تو پاچت کردن!!باید تحقیق میکردی و از چهارنفر آدم میپرسیدی!!
۳- تاکنون در موقعیتی قرار گرفته اید که دیگران انتخاب ها یا موفقیت های شما را مسخره یا بی ارزش کرده باشند؟ چه احساسی داشتید؟!
آره من با این موضوع در حالت عادی برخورد نداشتم چون هیچ وقت ذهنم روی موفقیت ها نبود ولی وقتی تازه وارد این مسیر شدم چون شنیده بودم که فقط باید راجب خوبی ها و زیبایی ها و موفقیت ها صحبت کنین و بهشون توجه کنیم چند بار پیش اومده که خوشحالی یا دستاورد خودم رو به اطرافیانم گفتم اونا ابتدا اظهار خوشحالی میکردن ولی بعد از یکبار اگه اون موضوع تکرار میشد دست به تخریب بر میداشتن برا همین یاد گرفتم،فقط و فقط توجه خودم رو به سمت خوبی ها ببرم و دیگه هیچ وقت از زیبایی ها و خوبی ها یا نکات شادی آفرین به اطرافیانم نگم چون اونا طرز تفکر من رو ندارن …
احساسم فوق العاده بد میشد چون بعدش افکار منفی میومد توی سرم و از طرف دیگه به طرز تفکر و استدلال اونا فکر میکردم و میگفتم حق با اونا بوده ، تو همه چی رو بزرگ میکنی و….
۴- درک خود از آگاهی ارائه شده درباره انرژی الهی را شرح دهید.
فهمیدم انرژی الهی همه جا ، در همه چیز پراکنده اس و همه چیز از اون منبع و منشا گرفته ، بنابراین همه چیز خداست ،مطمئن شدم وقتی کارام رو به روال پیش میره این آدما نیستن که برام کارا رو انجام میدن، این اتفاقات در نتیجه درخواست من از خداوند و فضل و رحمت اون نسبت به منه
فهمیدم این موضوع راجب بقیه هم صدق میکنه وقتی نعمتی به زندگیاشون اضافه میشه اصلی ترین نیرویی که کارا رو انجام داده تا اون نعمت بهش برسه، خداوند بوده پس من حق ندارم به کاری که خداوند اون رو پیش برده ایراد و نقص وارد کنم .
۵- واکنش شما به شکل های گوناگون انرژی های الهی اطرافتان چگونه بوده است؟ درباره آن شرح دهید.
من قبلا سرم پر از قضاوت و مقایسه بود ، یه فرد منفی نگر بودم که دائما به بخش های منفی توجه میکردم .
البته بعضی وقتا هم دوستام رو دست مینداختم تا بقیه بخندن و شاد باشیم دور هم!!که الان فهمیدم بدترین کاری که میتونستم انجام بدم همین بوده که اشرف مخلوقات خداوند رو به سخره بگیری به بهانه اینکه اینجوری شاد باشی …
اما وقتی فهمیدم و آگاه شدم که خداوند همه چیزه و همه جا هست و دائما دارم توسط این نیروی عظیم درک میشم و من باید برای ساختن زندگیم بهش ایمان و توکل کنم و اون خودش کارام رو پیش میبره ، برام اتفاق افتاد که کارای من به دست همین انسان ها انجام شد!!
و من یه فردی شدم که بیشتر سعی میکنم که در همه چیز خدا رو ببینم در نعمات ،در اتفاقات و رویداد ها و در انسان ها .
۶- چه تغییری در واکنش های خود نسبت به انرژی الهی که در وجود افراد شکل می گیرد باید ایجاد کنید؟
من چند وقتی هست که کاملا آگاه شدم که باید به جنبه های مثبت بپردازم ولی تازه در این گام بود که یاد گرفتم نسبت به جنبه های منفی که میبینم و اتفاقا بسیار بارز هم هستند ،زیپ دهنمو بکشم و از اون اتفاق و موضوع عبور کنم
۷- تجربه خود از مورد تایید قرار گرفته شدن یا تحسین و تشویق انتخاب هایی که در زندگی داشته اید را شرح دهید؟
من قبلا فرد بسیار ترسو و ضعیفی بودم طوری که اصلا به خودم اعتماد نداشتم و همیشه منتظر این بودم کسی به فکرم باشه یا بهم کمک کنه تا من بتونم انتخاب درستی رو انجام بدم همیشه هم نظرات آدما با هم مختلف بود و من وقتی برای یه موضوع کوچک مشورت میکردم در آخر سرگردون بودم وقتی هم اون انتخاب رو میکردم و میخریدم نگرش منفی من بسیار پر رنگ بود و نظرات آدما هم بهشون اضافه میشد و من هیچ وقت از انتخابام راضی و خوشحال نبودم .
از یکسال و نیم پیش که کم کم با این مباحث آشنا شدم یاد گرفتم برای انتخاب هام فقط به علاقه خودم و احساس و میلم نسبت به اون چیز توجه کنم و اگر در این بین کسی نظر یا حرفی رو زد که بهم احساس خوبی داد بهش توجه کنم وگرنه اون رو نادیده بگیرم
بنابراین الان خیلی راحت تصمیم میگیرم و خیلی بیشتر از قبل تایید و تحسین مییشم و از اون مهم تر اینه که خودم اون انتخاب رو دوست دارم و میتونم با لذت ازش استفاده کنم
۸- چه خواسته هایی در زندگی داشته اید که به دلیل حمایت نشدن یا تخریب شدن توسط اطرافیان در وجود شما سرکوب شده اند.
من در دوران نوجوانی عاشق نوازندگی بودم و دلم میخواست حداقل یک ساز رو یاد بگیرم برای همین اون رو با مادرم در میوه گذاشتم و مادرم به شدت مخالفت کرد .منم پرونده این علاقه رو بستم و گذاشتم کنار ولی الان هنوزم که هنوزه با اینکه سالها از اون اتفاق میگذره اشتیاق من نسبت به این کار کم نشده .و تصمیم دارم برای خودم این اتفاق رو رقم بزنم .
۹- تصمیم خود برای ایجاد نگرش تایید کننده انرژی الهی بودن در زندگی را شرح دهید.
از چند روز پیش با آگاهی های اضافه شده در ذهنم زندگی میکردم برای همین دیگه نسبت به انتخاب های اطرافیانم واکنش منفی نشون ندادم و سعی کردم نسبت به انتخاب های که به نظرم خوب بوده بهشون بگم که واقعا قشنگ و فوق العاده هست .
و از اون مهم تر تصمیم گرفتم منم مثل شما به تایید استعداد ها و توانایی های خانواده ام بپردازم و دیگه هیچ وقت اونا رو به خاطر اشتباهاتشون سرزنش نکنم.
۱۰- اقداماتی که به تازگی بعد از درک محتوای این جلسه در جهت تایید انرژی الهی انسان های اطراف خود انجام دادید و نتایج آن را شرح دهید.
من الان توی خوابگاه زندگی میکنم ، قبل از این جلسه نسبت به خرید های دوستام که فکر میکردم گرون میخرند واکنش منفی نشون میدادم ولی
بعد از این آگاهی ها واکنش کاملا مثبت نشون دادم و راجب مزایای اون وسیله باهاشون صحبت کردم و من شادی و رضایت دوستام رو توی چهرشون دیدم. و این باعث ایجاد احساس بهتر در خودمم شد .
به نام خدای بزرگ
با سپاس از استاد عزیزم
منقبل از این که بدونم انرژی الهی چه تاثیری در زندگی من داره خودم بر حسب عادتم همیشه دیگران روتشویق میکنم و به هر چیزی میخرن تبریک میگم و انرژی آن رو در زندگیم متوجه شدم ولی بعضی جاها که مورد ایراد قرار میگیرم ناراحت میشم خیلی از اطرافیانم نارحت میشم و سعی کردم شبیه خودش باهاش رفتار کنم بر خلاف میلم ولی از این به بعد دیگه این کار رو انجام نمیدم میدونم انرژی آن وارد زندگیم میشه چه بد بگن چه خوب من به آنها خوب میگم و هر چی داشته باشن تشویق میکنم الهی شکر که این مطلب رو خوندم همین که میخواستم شبیه آنها باشم درونم اذیت میشد ولی با خودم میگفتم دیدی بهت تبریک نگفت تو هم نگو
من نقاشی خیلی خوبی میکشم ولی هیچوقت همسرم من رو تشویق نکرد وباعث شد دیگه نقاشی نکشم
همیشه دیگران رو تشویق میکنم تا انرژی الهی در زندگی همه ایجاد بشه و در زندگی خودم هم نتیجه رو ببینم
باسلام به نام الله یکتا
من تا میتونم وقتی میبینم کسی چیزی رو به دست آورده یا داره یا حتی ارث بهش رسیده تا میتونم تشویقش میکنم هم در ذهنم هم اگهبتونم به خودش میگم،معمولا با خودم میگم باریکلا عجب آدم هم فرکانسی بوده با این نعمتی که به دست آورده باریکلا به باور درستشباریکلا به رابطش به جهان با خداوند چقدر کاربلد چقدر آگاه و لایق
من معمولا از خرید کسی اگر واقعا زیبا باشه تعریف میکردم و اگرم بد باشه معمولا به ذوق طرف نمیزدم و عادی برخورد میکردم
بله بسیار پیش اومده که انتخاب یا سلیقم یا حتی تصمیماتم مورد تمسخر یا مخالفت قرار گرفته و اگر من واقعا اون تصمیم و با دلم گرفتهباشم هرکی هرچی بگه تاثیری بر من نداره چون ایمان دارم به انتخابم به هدایتگرم
من متوجه شدم تا میتوانم باید انرژی های الهی مه میبینم را تحسین کنم و خداروشکر کنم بابت دیدنشون بابت بودنشون
قطعا وقتی من انرژی الهی خودم یا دیگران و تحسین کنم و شاکر باشم هم خودم گسترده تر میشم هم عمل صالح و هم انتقال دهندهاحساس خوب هستم به دیگران
وقتی از انتخابم کسی تعریف یا تحسینی میکند من قطعا احساس بهتری دارم و دلم قرص تر میشود
من خواسته های شغلی و روابطی زیادی داشته ام که سرکوب شده اند به دلیل تخریب توسط اطرافیانم
انرژی الهی نعمتی از نعمت های خداوند است نشانه قدرت و قوانین الهی خداوند است
نشانه رشد و پیشرفت و گسترش جهان است
پس قطعا باید مورد تشویق و شکرگزاری قرار بگیرد
من یاد گرفتم به خوبی انرژی الهیخودم و دیگران را تحسین و تشویق کنم حتی اگه مورد پسند من نباشد د
سلام
سلام وصد سلام استاد قشنگ وزیبا و خوش کلامم
سلام دوستان خوبم
سلام بر خودم هستم وبا بودنم تحسین میکنم خدایم رو بابت این همه زیبای
از مقاله یا نوشته های پر الوهیت دوست بسیار بسیار ارجمندم آقای علی ابودر دایی عزیز استفاده میکنم وآنرا کپی میکنم تا همگان لذت ببرند از این همه آگاهی ناب
سپاسگذارم
توحید و ربوبیتِ خداوند را من اینگونه درک کردم :یک کشاورز وقتی که جویِ آب را بر رویِ زمینش جاری می کند ، متوجه این نیست که ممکن است بوته هایی نامناسب در میانِ محصولاتش است ، مهم نیست که این بوته ها محصولِ او باشند یا بوته هایی از خار و خاشاک ، اصلا مهم نیست ، این کشاورز همه یِ این زمین را محصولاتِ خود می بیند ، همه را یکی می بیند و آب را به قصد سیراب کردنِ تک تک بوته هایِ محصولاتش رها می کند ، نگرشِ خداوند نسبت به ما انسانها و تمامِ خلائقش به همین گونه است ، که ما محصولاتِ او هستیم و از نظرِ او همه برای او به یک اندازه ارزشمند هستیم ، و اگر تفاوتی در بین ما ایجاد می شود ، اگر امراض و نگرانی و کینه ها و شکست ها و فقر و ……. رُخ می دهد ، علت رُخ دادنش ، قوانینِ خودِ ماست و اگر به بیشینه و سرچشمه یِ خود بیندیشیم ، این شِکاف ها تنها با قبول داشتن و باور داشتنِ به توحید مَرمت می یابند
برای اینکه توحید را بفهمیمبهتر نیست بفهمیم مُتضادش را، که شِرک است ؟به دارو پناه می بری ، این شِرک استبه مُسکِن ها پناه می بریاین شِرک استدر عینِ اینکه مَبلغی از بی نهایت ثروت را مشاهده می کنی و از کمبود صحبت می کنی ، این شِرک استشِرک یعنی :من نمی توانم عاملِ خوشبختی و شادیِ خویش باشم ،بلکه یک شخصیک شرایطیک حادثهباید رُخ دهدتوحید یعنی :همین الآنهمین حالاهمین ثانیهشرایط و ضوابط و عناصر و …..مهم نیستنداینکه من بی هیچ شرایط و بی هیچ ضابطه و بی هیچ دستاورد و بی هیچ عُنصری ، خوشبخت و خوشبخت و خوشبختم.آن زمانی که کسی نگرانت نکردیا رابطه و برخوردِ کسی ، نگرانی را در وجودت بُروز ندادبدان در دیارِ توحید سرگرم شده ای.توحید یعنی به جایِ اینکه من خودم با مابقی مقایسه کنم ، مُقایسه کنم که دیدگاهم ، نگاهم و بینش ام نسبت به خُدا نسبت به گذشته تا به الآن چه تغییری کرده است ،باورِ ما نسبت به مرگ ،نسبت به زندگی ،نسبت به سلامتی ،نسبت به روابط ،نسبت به ثروت ،نسبت به خود ،نسبت به جهان ، چه تغییری کرده استآیا با همان آهنگِ باورهای بدنه ی اجتماع رشد کرده ایمیا خود برایِ خود باورهایی از جنسِ منبع ساخته ایمو با آنها قرارِ رُشد به خود دادیم
آن لحظاتی که مُحتاجِ تاییدِ دیگرانیو در تقلا هستی که تماشاگرانِ زندگی ات را راضی کنیبدان که بر خلافِ توحید و اصلِ خویشتن در حرکت هستیتوحید : ارتباط با اصلِ خویشتن استاگر بیشترین حجمِ روز ، بیشترین ارتباط را با اصلِ خویش داشته باشیم ، مفهومِ آن روز را بهتر فهمیده ایم ، در آن روز بهتر درک خواهیم کرد که یک جهانِ بی انتها ، یک جهانِ مُجزا ، پُشت و پناهِ من است .رابطه یِ سراسر نشاط و سلامتی که با خود داریم ،جاده یِ توحید است .خیلی از مادرها و پدرها بیشترین رابطه را با فرزندشان دارند ، بطوری که این رابطه با فرزند را بر رابطه با اصل و خدایِ درونِ خود ، پیشی می دهند و گُمان می کنند که اصل همان رابطه با فرزند است ، و هر چقدر که بیشتر رابطه را غلیظ می کنند ، بیشتر می خواهند او را کنترل کنند و بیشتر می خواهند او را تابعِ خود کنند ، و فرزند بیشتر تقلای گوِ رانده شدن دارد ، اما فراموش نکنید که آن چه که تشنگی و نیازِ ما را رفع می کند ، ماندن در حریمِ رابطه با نُسخه یِ فرکانسِ سعادتمندِ خویش است ، اینجاست که فرزند محوِ تماشا و یادگیریِ از تومی شود ، برخی ها بیشترین حجمِ روزِ خود را رابطه با دارو و دوا و قرص و .. قرار داده اند ، بطوری که مرکزِ توحیدِ آنان همین عناصر شده است ، برای اینکه در آغوشِ توحید باشیم ، نیاز به کسی و یا نیاز به عنصری و شرایطی نداریم ، نیاز است که رابطه با سرچشمه برقرار شود ، ما بیمه شده یِ او هستیم
رابطه با توحید ، زیربنا و پایه یِ رابطه با خود ، رابطه با دیگران ، رابطه با کار و رابطه با جسم و سلامتی و رابطه با جهانِ هستی استاو فقط خوبی برای من می خواهددر هر شرایطی کار خداوند بزرگتر کردن من ،ثروتمندتر کردن من ،عظمت دادن من ،به پیش برنده ی من استمهم نیست من تو چه شرایطی هستممهم آن است که در لابلای همان شرایط ، با من استخداوند :چیزی نصیبش نمی شود که بلا بدهدچیزی نصیبش نمی شود که درد و ناخوشی بدهدکارش فقط سلامتی دادن استکارش تنها رونق دادن و تنظیم کردن استچیزی نصیبش نمی شود که رنج و سختی بدهدکارش فقط سادگی و برقرار کردنِ من است.چیزی نصیبش نمی شود که نرِساندکارش فقط رساندنِ من استچیزی نصیبش نمی شود که بترساندکارش تنها ، اُمید دادن استچیزی نصیبش نمی شود که سدِّ راه شودکارش فقط باز کردنِ راه و هموار کردن استچیزی دستگیرش نمی شود که تو را بر زمین زندکارش ، بلند کردن و بیدار کردن استچیزی نصیبش نمی شود که انتقام بگیردهمواره فقط می بخشاید و می افزایدهر خوبی ای که فرا رسد ، به دلیل واگذاشتن درهایِ اوستو هر بدی ای که رسید ، به دلیل بستنِ آن در توسطِ ماستیک دکمه یِ توحید در درونِ ماستاگر آن را بزنیمهمواره ، هموار شدن و بیداری و اُمید را تجربه می کنیم
هیچ بحرانی رخ نداده ، که بخواهیم به خدا ربطش دهیمهر بزرگی ای ، هر موفقیتی ، هر عظمتی ، از جانب اوستما انسان ها خیلی چیزها ساختیم که آن را به خدا ربط دادیم : بیماری ، درد ، نگرانی ، شکست ، و …..این ها هیچکدام متعلق به خدا نبوده و نیستهیچ بیماری و هیچ قند و دیابت و مَرضی ، هیچ سرطان و چربی و کلیه درد و قلب درد و …… متعلق به آن یگانه یِ واحد نیستاین ها در قلمرو و حیطه یِ قوانینِ انسان هایی بوده ، کهاز اصلِ واحد به دور بودنداین بَند و بَساط ها تنها و تنها کارِ ما انسان ها بود که ساختیمآن زمانی به توحید رسیده ای که به خود رسیده باشی.
در عینِ اینکه در سرزمینی هستیم که خُداوند فقط در حالِ پاشیدنِ ثروتها و مکنت ها و زیباییهاست ، اما اغلب در حالِ برداشت و ساختنِ انواعِ بیماری ها در خود هستند و آن را حکمت او می دانند ، در حالیکه او خود بی خبر است ، ببینیم فوران این زیباییها و مکنت ها را و بدانیم که خوشبختی در همین لحظه است نه در لحظاتی دیگر
اینجا سرزمینِ خوشبختی استسرزمینِ نواختن و ساختن استسرزمینی که از هفت دولت در ساختن باورها ، آزاد هستیسرزمینِ توحیدبیماری ها ، تنها قضاوتهایِ ما بوددر دیارِ توحید ، ارتباط با مبداً آغاز می شودو قضاوتی در مورد چیزی نخواهی کردچرا که هماهنگِ با قاضیِ اصلی هستیغم و نگرانی ها ، قضاوت هایِ ما بودشکست و نااُمیدی ها قضاوت هایِ ما بودو :
قضاوت هایِ درونیِ خودمان ، که به نقشِ باورهایمان در می آید ، عاملِ بَلا یا عاملِ خوشبختیِ مان می شود ، نتیجه یِ توحید بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر شدن است
اگر مبنایِ تمامِ قضاوت هایمان را از آن نیرویِ واحد بدانیمبینشِ توحید را آغاز کرده ایم
اگر قرار بر قضاوت استتنها یک قضاوت و حُکم را در خود نهادینه و کِشت و کار کنیمو آن این است که :جهان و خداوند ، جریانی از خوشبختیِ مداوم و دائمی استاو فقط رُشد و گستردگی و بزرگ شدن مرا می خواهدکار و عملکردِ فیزیکیِ من مهم نیستمهم آن است که چه می خواهم ؟به همان شیوه ای که خداوند را احساس کنیبه همان شکل برایت ، عَمَل می کنداگر احساس کنی در هر شرایطی ، دستت را می گیردحتی در شرایطِ کجی و ناراستی ،دستت را می گیرد و هدایتت می کندشاید تو ، این عمل را نادرست یا خطا و …بنامیاما خداوند از هدایتت ، دریغ نخواهد کردشاید که این عمل را گناه یا اشتباه بدانیاما کارِ خداوند ، جاری شدن استجاری می شود در اعمالتچه آن عمل درست باشد ، چه نادرستاو شبیهِ قضاوتِ من برایم عمل می کندچه در مسیر کجی باشدچه مستقیماو سرش را پایین انداختهو تنها می بارد و می بارد و می بارد
و تنها مانعی که ایجاد می شود ، به دلیلِ شکلِ قضاوتهای! توستهمیشه قانونِ ذهنِ من این بود که :اگر عملی را دارم انجام میدهم و خطا و اشتباه استیک نیرویِ بیرون از خودم ، مرا در اسرعِ وقت جزا خواهد داداما اکنون با وجود کار خطا یا اشتباه :ایمان دارم که او همیشه در بهترین فرمتِ الهی اش در زندگی ام جاری می شومو نه تنها در متنِ همان خطا ، احساسِ گناه ندارمبلکه میدانم که :مهم نیست که با چه منطقی من خود را واردِ استرس یا نگرانی و غم کنم ، مهم آن است که این شکل از احساسات ، نتیجه ای که زیبنده یِ من باشد ، نمی دهد.
و فراتر از آن هم در ذهنم کشف شدو آن اینست که :مهم نیست که با چه منطق و دلیلی ، احساسم خوب و خوشحال باشم ، مهم آن است که این خوشحالی و احساسِ خوب ، نتیجه یِ زینت بخش را به من هدیه می دهد
به هر صورت :من برای جهان ، لازم هستمتو بدای جهان لازم هستیهم من به دردِ جهان می خورم و هم توجهان هم نیازمندِ من است ، و هم نیازمندِ به تو
علی جان ، در هر شرایط و هر عملکرد و هر اوضاع و وضعیتی که قرار گرفتی ، دست از سرزنش بردار ، دست از قضاوت بردار ، هُنر داشته باش و به جایِ آن سرزنش ، جریانِ ثروت ، جریانِ سعادت و سلامتی ، جریانِ بی انتهایِ هستی را با آن جابجا کن ، او که همیشه جاریست ، بدونِ وقفه و دائم و همیشه ، تو نیز هنر داشته باش ، جاری باش ، افکارت و فرکانس هایت را بر اعمالت ، سبقت بده ، وجودت و هویتت را با اعمالت نَسَنج ، خداوند سیگنال هایت را برمی دارد و پاسخ می دهد ، اگر اشتباهی رخ می دهد ، بُگذر و آن را با سیگنال هایت ترکیب نکن ، بازیِ زندگی ، بازی شب ها و روزهایت، بازیِ فرکانس است ، به فرکانس بِچَسب ، و با قضاوتهایت ، خود را واردِ بُن بست ها نکن ، اصلا قضاوتش نکن ، در هر دم و بازدمت ، او حضور دارد ، در هر قطره خونت ، در هر ذره از وجودت ، او حضور دارد ، هیچگاه از مساعدت به روح و جسمت دریغ نکرده ، الا اینکه خودت بودی که از مساعدت و یاری کردن و هماهنگ کردنِ خودت دریغ کردینگذار ذهن و نجواها ، قانونگذارت شوندتوحید و ربّ ، چیزی است که فقط برای ما می خواهدنگاهی به اعمال ما و کاری که انجام می دهیم ، نداردکارش فقط جاری کردن و فوران کردن استکارش پاشیدنِ ثروتها و مکنت هاستکارش بر ملا کردن و اجابت کردن استکارش رساندن و پُرکردن و رشد دادن استهیچ رنجی در عالم نیست ، این فقط قانونِ انسانهاستهیچ غمی در عالم نیست ، این فقط ساخته ی انسان بودهیچ کمبودی در عالم نیست ، این فقط انسان بود که بوجود آورداز امروز فراتر از انسانِ امروزی حرکت کنیمبه سَبک و سیاقی دیگر ناظر باشیمهر روز یک تولد استخداوند بیشتر از من ، شاید میلیاردها بار بیشتر از من با من استخداوند میلیاردها بار بیشتر از من ، برایِ من می خواهدتنها و تنها واجب است که در خواستن هایمان ، پایدار باقی بمانیم
زندگی از آن لحظه ای که وارد فیزیکِ مان می شویم و تا آن لحظه ای که از این فیزیک خارج می شویم ، را شامل نمی شود ، بلکه :توحید و اعتقاد به نیروی واحدِ فناناپذیر به من آموخت که زندگی برایِ من و تو ، چه در این فیزیک و چه در خارج از آن ، دائم در جریان بوده و هست.
دوست ندارم روزها را با دوست نداشتنِ خود طی کنمدوست دارم که بیشتر و بیشتر باور کنم که:هر آن چیزی که از سرچشمه آمده است ،با آن منبع و سرچشمه یِ خود ، یکی استو همچنان هم به منبع و سرچشمه ، اتصال و شباهت دارد ، اتصالی که قطع نشدنی است ،فارغ از اینکه چه نوع رفتار چه نوع اعمالچه نوع خوی و خصلتی از من سر میزند ، من موظف هستم با هر نوع آب و رنگی که هستم خود را دوست بدارمچون دوست داشتن خود، یعنی دوست داشتن خداوندو دوست نداشتن خود ، یعنی باور نکردن توحید .دستاوردها و نتایج منبعی برای دوست داشتن من نیستبلکه اعتقاد به توحید است که مرا بیشتر با خودم سازگار میکندو این اعتقاد به اصل خویشتن است که مرا به هر دستاوردی نزدیک میکنداگر در یک بحرانی قرار گرفتم ، این یک نشانه استنشان از این دارد که آیا هنوز من خود را در این شرایط بحرانی دوست دارم ؟نشان از این دارد که آیا هنوز در این شرایط بحرانیمن دست از دوست داشتن خود کشیده ام یا نه ؟و انسانی که بداند به آن منبع متصل استو انسانی که بداند از یک توحیدِ واحد آمده استوقتی که این شرایط بحرانی را نشانه بدانددیگر برایش شرایط بحرانی محسوب نمیشودبلکه پلهای میشود برای بالا رفتن.
بیشترِ ناراحتی و نگرانی هایی که انسانها تجربه می کنندناشی از این است که :چرا من موردِ تاییدِ دیگران نیستم ؟چرا من مثلِ فلان شخص نیستم ؟چرا عملکرد و دستاوردِ من مثل فلان شخص نیست ؟چرا او بالاتر از من است ؟اینجاست که : رابطه یِ شگرفی است بینِ عزتِ نفس و توحیدو اگر توحید را باور کنیمو اگر باور کنیم کسی که مرا آفرید ،کسی که مرا به راه انداخت ،کسی که مجوزِ این حضورِ فیزیکی را به من داد ،کسی که مرا از خودش آفرید ،همیشه و به اندازه یِ بی نهایت ، تایید شده یِ تمام اعصار و تمام عوالم بوده و هستوقتی بپذیری این بیشینه یِ خود را :نیاز به دستاوردی نیست که تایید شویمحتاج به تایید و تحسینِ کسی نمی شوینیاز نیست که کسی مرا بپذیرد یا نهنیاز نیست که کسی دَری برایم باز کند یا نهقراری نمی بینیم که با عناصری بیرون از خود ، خود را به دیگران بقبولانیمتوحید یعنی همه مُقدس هستند با هر نوع دستاوردی که دارندمن نیز مقدسم با همین ویژگی ها.
ما برگِ تایید شده یِ پروردگار هستیم ، خُدا در ما خُروشان است ، هیچ کمبودی در ما حَک نشده است ، مگر اینکه احساسِ نیاز به تایید ، احساسِ مقایسه ی خود با کسی در خود داشته باشیم ، چرا که این نوع زُباله هایِ فکری است که بینِ ما و خُدا قرار می گیرند ، فاصله می اندازند و تبدیل به خلاء می شوند ، تا وقتی که من بپذیرم از او نشاءت گرفته ام ، در هیچ جایی نیازی برای هُنرنمایی نیست تا از پَسِ این هُنرنمایی ، تحسین شوم و حالم خوب شود ، کلِ وجودِ ما آکنده از مُعجزه است ، در تمام انسانها ، قَد و قامتِ خداوند ، به یک اندازه پوشش داده شده است ، تمام انسانها و موجودات از نطر خالق یکی هستند ، این تفاوت ها را ما ایجاد کرده ایم ، او متوجه این تفاوت ها نیست ، او همیشه رها می کند جویبارهای ثروت و سعادت و خوشبختی اش ، مهم نیست به کجا سرازیر می شود ، چون همه را یکی می بیند
از پرداختن به روابط نباید خلا را پُر کرداز پرداختن به توحید و دوست داشتنِ اصلِ خویش و به یاد آوردنِ اصلِ خویش ، شکاف ها از بین می رود.از تلنبارِ دارایی ها خلا ها پر نخواهد شدپرداختن به این لحظه یِ ناب است که اتصال جاری می شودهر کسی که بیشتر از منبع یاد کندبیشتر طعمِ خوشِ زندگی را می چشدبیشتر در کنارِ اینکه همه را مقدس می شناسدخود را نیز مقدس می داندمی داند که بهره ای از غیبت کردن نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از کینه ورزیدن نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از خصومت و دشمنی با کسی نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از مقایسه خود با دیگران نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از نگرانی و ناراحتی نصیبش نمی شود می داند که همین حالا ، همین لحظه ، از وجودِ خداوند ، از وجودِ این نَفَس کشیدن هایِ نازنین ، از وجودِ این قلب و این چهره و از وجودِ توحیدی که در تمامِ مولکول هایش جاری است ، بهره مند است.
به نام الله توانا😇
سلامی به خوش عطری گل محمدی به تمام عاشقان راه حق👋🏻
و سلام و خدا قوت به استاد مهربان و گرامی 🙏🏻
بازم یه گام فوق العاده ….😍
بازم یه کار عملی و لذت بخش 😍
خدایا شکرت من عاشق این طور عمل تا هستم
الهی به امید خودت🥰
راستش خیلی دلم میخواد تمرینات رو انجام بدم پس الان دیگه برداشتم رو اگه وقت کنم انشالله
دوست دارم برای خودم بنویسم
البته نکته برداری میشه همون برداشت دیگه..
که منم این کار را میکنم الحمدلله🤲🏻
پس فقط کار و عملی که باید انجام بدم را یاد اوری میکنم و میریم سراغ تمرینات یاعلی مدد
من از همین الان به خودم قول میدم که با تمام تلاشم پیش میرم و تایید و تحسین میکنم انرژی الهی رو چون آگاه شدم همه چیزی برگرفته از انرژی الهی است
حتی چیزهایی که مورد پسند من نیست
من خوب خوب میدونم که تمسخر و تحقیر و نارضایتی کردن از چیزی هایی که بقیه دارند یعنی ناسپاسی از انرژی الهی پس
من با این نگرش جلو میرم که:
من حق دارم تایید یا تحسین کنم یا عبور کنم اما حق مخالفت ندارم
چون این جوری با خدا و نعمت هایش مخالفت کردم😣
حالا اینم بگم چه میتونم برداشتم رو در همین چند خط خلاصه کنم:
این گام اشاره داشت به سخن و احادیث زیادی که درباره حسادت و دعای بد کردن برای یکدیگر بود:
«تو وقتی به کسی حسادت میکنی 😕
انگار داری دعای بد برای او میکنی 😔
و خدا. شاید دعای تورا مستجاب کند ولی این رو خوب بدون که هر دعایی کنی خداوند دو برابر یا شایدم بیشتر وارد زندگی خودت میکنه 😓
دقیقا حرفی که استاد زدن ،(برای خوشبختی خودت باید دیگران را تحسین کنی) تا این دعای خیر و سپاس گذاری از نعمت های حق چند برابر به زندگی خودت برگرده 😍
چون در واقع با این تحسین داری سپاس گذاری خداوند را به جا می آوری😍
با این کارِت مردم را تحسین نمیکنی بلکه داری نعمت و انرژی خداوند را تحسین میکنی ،این یعنی به خدا افتخار کردی ، سپاس گذارش بودی
خب به نظرت چه نتیجه از داره؟!
شکر نعمت… بله زندگی خودت را سرشار از انرژی و برکت وجودش میکنه الهی شکرت😘😍 »
خب از این گام هم میشه کلی نوشت اما دوس دارم بریم سراغ تمرینات یاعلی مدد:
۱- واکنش شما نسبت به داشته های دیگران چگونه بوده است؟
راستش بهتره این طور بگم که تا قبل از خوندن همین گام من حسادت میکردم و اگه حتی کلامی از داشته های بقیه حرف نمیزدم و مخالفت نمیکردم
در ذهنم مدام حالم بد بود و به خودم میگفتم
یک جوری سعی میکردم که داشته های اونا رو بد ببینم و…😔😔
اما حالا تصمیم گرفتم که تحسین کنم ،چرا؟!
چون هم این طور حال خودم که توی ذهنم درگیرم خوب میشه ،و هم باعث بیشتر شدن برکت در زندگیم میشه و… کلی اتفاق های عالی دیگر …
پس این کار را انجام میدم انشالله
تا هم روی خودم تاثیر بگذاره هم در اطرافیانم
۲- اگر عادت ایراد گرفتن به خریدها یا انتخاب های دیگران را داشته اید یا دارید درباره آن شرح دهید؟!
راستش من خیلی این کار را نمیکنم
اما به طور کلی ،انجام میدم ،ولی میدونید من بیشتر توی ذهنم سعی میکردم یک دلیل بیارم و با اون مخالفت کنم
اما خب بار ها شده که کلامی هم گفتم مثل:
اخه چرا این قدر میخری اونم یه چیز به درد نخور
،اخه این چیه ،چرا پولتو هدر دادی و…
در ذهنم هم تقریبا مثل همین حرف ها میزدم که مثلا:
نگاه کن چقدر رفته خریده ،چقدر اصراف میکنه،به فکر دنیاشه فقط میخواد پول در بیاره و…
راستش بعدش حال خودم. هم بد میشه
پس می خوام دست از این کارم بردارم کاری کنم که هم حال خودم عالی باشه هم اطرافیانم و هم انرژی الهی وارد زندگیم کنم
اگر هم مواردی بود که واقعا نمیپسندیدم اشکالی نداره بدون حرف زدن یا فکر کردن درباره ان ازش عبور کنم ،به خاطر حال خودم هم که شده این کار رو بکنم
الهی کمکم کن🤲🏻شکرت❤
۳- تاکنون در موقعیتی قرار گرفته اید که دیگران انتخاب ها یا موفقیت های شما را مسخره یا بی ارزش کرده باشند؟ چه احساسی داشتید؟!
بله ،اون مواقع بد ترین حال رو داشتم که بعد از این همه تلاش حالمو بد کردن،برای چیزی که اینقدر براش تلاش کردم و موفق شدم ارزش قائل نشدند و بی ارزش شمردن😖
۴- درک خوداز آگاهی ارائه شده درباره انرژی الهی را شرح دهید.
همه چیزی در دنیا انرژی الهی دارد
به عبارتی انرژی الهی در همه انتخاب ها وجود دارد
برای همین است که باید هر انتخابی را تحسین کرد چون کار خدای محشره
حق مخالفت با خدا را ندارم اما میتونم از چیزی که دوست ندارم عبور کنم
با تحسین، انرژی الهی را که لازمه زندگی هست را افزایش دهیم تا زندگی پر برکت و عالی داشته باشم انشالله😍
۵- واکنش شما به شکل های گوناگون انرژی های الهی اطرافتان چگونه بوده است؟ درباره آن شرح دهید.
من بیشتر وقت ها با این انرژی در زندگی بقیه مخالفت کردم حتی شاید در ظاهر تشویق کردم اما ته دلم مخالف بودم
چون حسودی یعنی همون مخالفت دیگه…
و با این کارم هم حال خودم بد شد هم انرژی خوبی دریافت نکردم
خب من چه از چیزی در زندگی بقیه خوشم می آمد مخالفت میکردم ،چه خوشم نمی آمد ،ولی وقتی خوشم نمی امد با شدت بیشتری مخالف بودم
اما الان یاد گرفتم که تحسین یا عبور کنم 😊
الهی شکرت😍
۶- چه تغییری در واکنش های خود نسبت به انرژی الهی که در وجود افراد شکل می گیرد باید ایجاد کنید؟
باید سعی کنم و با تمام تلاشم این کار را انجام بدم که
همیشه دیگران را تحسین کنم و یادم نره که این انرژی ها از سوی خداست 🥰
یک جاهایی هم عبور کنم ،ولی به هیچ وجه دیگه مخالفت نکنم
اصلا می خوام اینجا جلوی همه یه قولی بدم تا دیگه همه شاهد باشید و من زیرش نزنم
از این لحظه به بعد برای آرامش ذهنی و روحی بیشتر خودم و دریافت انرژی عالی الهی
من دیگران را تحسین و در مواردی هم عبور میکنم
اما به هیچ وجه مخالفت نمیکنم(حسودی ممنوع)
و از خدا میخواهم در این اقدام کمکم کنه انشالله😍
۷- تجربه خود از مورد تایید قرار گرفته شدن یا تحسین و تشویق انتخاب هایی که در زندگی داشته اید را شرح دهید؟
همیشه وقتی در کاری تشویق شدم و مورد تحسین قرار گرفتم هم پیشرفت کردم و باعث شد که
به خودم افتخار کنم و هم از اون فرد تحسین گر خوشم اومد که با این کارش امید رو در من بیشتر کرد
پس تحسین کردن باعث عزیز شدن هم میشه😊
۸- چه خواسته هایی در زندگی داشته اید که به دلیل حمایت نشدن یا تخریب شدن توسط اطرافیان در وجود شما سرکوب شده اند.
دومیدانی که با تشویق پدرم خیلی دلم میخواست برم اما مربی ورزش گفت تو نمی تونی و باعث شد ارزوی چندین ساله ام رو کنار بگذارم
و کلی خواسته های دیگر که اطرافیانم اشتیاق انجام دادنش را از من گرفتند
۹- تصمیم خود برای ایجاد نگرش تایید کننده انرژی الهی بودن در زندگی را شرح دهید.
من بار ها گفتم باز هم میگم که ملکه ذهنم بشه
و مدرکی برای اقدامم
من سرباز امام زمانم امروز تصمیم گرفتم که این نگرش را در خودم ایجاد کنم که :
حق تحسین و یا عبور دارم اما حق مخالفت ندارم
و تعهد میدهم که به این نگرش عمل کنم
من تصمیم گرفتم که برای آرامش خودم هم که شده ،برای زیباتر شدن زندگیم ،برای به دست آوردن کلی حال خوب ،محبت ،عشق،زندگی بدون حال بد،سرزنش و… دیگران را تحسین کنم
چون خوب فهمیدم که بااین کارم …
به انرژی الهی بله گفتم و نعمت خدا رو تحسین کردم و شکر خدا را به جا آوردم ،الهی شکرت که آگاه شدم 😍
۱۰- اقداماتی که به تازگی بعد از درک محتوای این جلسه در جهت تایید انرژی الهی انسان های اطراف خود انجام دادید و نتایج آن را شرح دهید.
همین الان سعی کردم با این اتفاقی که افتاد با برادرم مهربون رفتار کنم و این باعث شد حال خودم هم خوب بشه
و دوست دارم امروز رو همین طوری با تحسین بگذرونم تا بعد بیام و حال خوبم رو اینجا ثبت کنم انشالله😍
استاد ممنونم واقعا خیلی کمکمون میکنید مطمئنم زندگی خودتون هم زیباتر میشه با این همه تحسین که میکنید اجرتون با خود خود خدا🌹🌹🌹
راستش دلم میخواست این رو بگم که ثبت بشه من با قدرت ذهنم یک خواسته ام برآورده شد :من دیروز یکی از خواسته ها که واقعا براش کاری نکردم برآورده شد ،دقیقا همون طور که گفتین استاد اینکه بعضی از خواسته هامون از طرف کسانی برآورده میشود که اصلا فکر نمیکردی میکنم
راستش من یک روز رفته بودم خونه خالم بعد اونجا دختر خالم یک چیزی درست کرده بود که خیلی قشنگ بود هم میشد زیر لیوان بگذاری هم دختر خالم موبایلشو میگذاشت روش
خب منم خیلی خوشم اومد و دلم خواست حالا بعد چند وقت که واقعا اصلا اصلا کاری نکرده بودم حتی فکر هم نمیکردم بهش ،دیشب دوستم بهم پیام داد که از ترکیب رنگ سفید و صورتی خوشت میاد یا سبز و طلایی منم گفتم سفید و صورتی
حالا دیشب که همدیگرو دیدیم دیدم یک بافتنی زیبا در آورد و داد به من که هم میشد روش موبایل بگذاری هم جا ایوانی و … خیلی چیز های دیگر میشد
همون لحظه تا چشمم بهش افتاد به خودم گفتم تو خواستی و الان داریش با قدرت ذهنت ،از کسی که فکر نمیکردی
انگار خدا این الهام را کرد که منو در این راه استوار در کنه وگرنه میتونستم بگم خب یک هدیه ی ساده هست دیگه
اما انگار خدا بهم الهام کرد که این یه هدیه ی ساده نیست تازه به غیر از این همون جامدادیه چوبی رو هم از مدرسه هدیه گرفتم و این ها همه برام یک معنی داره :
اون خواسته منکه اول مسیر کردم که دلم میخواست اون اتاق خوشگل با کلی وسایل قشنگ روی میز داشته باشم داره بر آورده میشه 😍😍
این ها همه نوید درستی راهمو میده
الان که فکر میکنم هی تند تند پیدا میکنم چیزی هایی رو که میخواستم و بدون تقلا در این روز ها به دست آوردم
من الان به قدرت ذهن واقعا مطمئنم و ایمان آوردم
الهی شکر
استاد هرچه از تغییراتم بگم تمومی نداره چون تند تند داره اتفاق می افته ،تند ولی آروم
یعنی تغیراتی که آروم شکل میگیره ولی تند نتیجه میده 😍😍😍
واقعا ممنونم استاد گرامی 🌹🌹
الهی چگونه سپاست گویم که هرچه گویم کم است الهی شکرت💓❤💕💗💖
الهی که زندگیاتون پر از تغییر شگفت انگیز باشه🤲🏻
یاحق مدد👋🏻
به نام خالق هستی بخش
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
قدم ۲۴ :✓ من تایید کننده ی انرژی الهی هستم ✓
۱_زمانی که مشکلات زیادی داشتم و همش در ذهنم بررسی میکردم که چرا باید همسرم (ازدواج اولم)اینجوری باشه ، آخه اشکال کار کجاست ،چیکار باید بکنم ،وقتی بعضی از دوستانم رو میدیدم که برای زندگیشون هیچ تلاش خاصی نکردن ولی با یه آدم درست حسابی ازدواج کردند و زندگی ایده آل دارند یکم حسادت می کردم ولی کلا از حسادت و آدم های حسود خوشم نمیاد و همیشه سعی کردم اینجوری فکر نکنم ،چون مامانم همیشه میگفت خدا یه زندگی ایده آل با یه همسر خوب بهت بدهکاره ، فقط از خدا بخواه برات شرایطش رو جور کنه و شکرخدا شد .
الان هم گاهی وقتها پیش میاد کسانی که داشته هاشون رو نشون از استعداد ،توانایی و درک بالای خودشون میدونند ،حس بدی پیدا میکنم نسبت به همچین آدم هایی .
۲_ شکر خدا من اکثر اوقات به خرید یا انتخاب دیگران واکنش مثبتی دارم و اصلا دلم نمیاد تو ذوق بقیه بزنم و معمولا تائید میکنم و میگم مبارکه ،خیلی خوبه ، ان شاالله چیزهای بهتری بخرید و خوشحالم که این رفتار مثبت رو دارم .اتفاقا اگر کسی رو میبینم که به شدت نظر عکس این رو داره،تعجب میکنم و یادمه عروسی برادر بزرگم بود ، من یه لباسی خریدم یکی از دوستام که فامیل هم بود گفت وای چقدر انتخاب بدی فوری عوضش کن،برو پسش بده، این دیگه چیه ، حیف پولی که دادی واسه این ! برام خیلی عجیب بود این برخورد و هیچ تاثیری هم روی نظر من نگذاشت الان هم اون لباس رو بعد ۲۰ سال دارم و هنوز هم بنظرم خیلی زیباست .
۳_خیلی احساس بدی داشته ام در شرایطی که موفقیت یا انتخاب من رو مسخره کرده اند و اکثرا میدونم نشان از حسادت اون شخص بوده و این حالت متاسفانه در بین خانمها بسیار زیاد هست .
۴_درک کردم که باید با رفتار صحیح ، مثبت ، انرژی دهنده ، انگیزه دهنده و شادم ،با دیگران صحبت کنم این نوع رفتار شایسته باعث میشه که انرژی الهی گسترش پیدا کنه و به نفع همه ما انسانهاست .
۵_قبلا که درکی از موضوعات ذهنی نداشتم تلاشی هم در این زمینه نمی کردم چون خودم نیازمند بودم به انسانهای مثبت نگر و افکار منفی بسیار داشتم اما خوشبختانه چون مودم تغییر کردم در این مسیر بی نظیر پس از این به بعد حتما تلاش میکنم با برخورد صحیحم ،انرژی الهی را افزایش دهم .
۶_وقتی من برای انتخاب دیگران ارزش قائل باشم ، آنها را خوشحال میکنم ،وقتی موفقیتی کسب میکنند بهشون تبریک بگم و ابراز خوشحال بکنم خیلی حس خوبی در اونها ایجاد میشه و این حس خوب بهترین چیز دنیاست و انرژی الهی رو افزایش میده ،وقتی انرژی الهی افزایش پیدا کنه نعمتهای الهی به سمتمون میاد و دریافتشون میکنیم .
۷_ وقتی برای یه کاری تحسین شدم که معمولا از طرف مامانم و خواهرم تحسین شدم خیلی خیلی خوشحال بودم ، احساس قدرت کردم ، احساس مفید بودن و خوشحال شدم از اینکه هستم ،وجود دارم و باعث خوشحالی نزدیکانم بودم ،انسان وقتی به تشویق شدن فکر میکنه دوست داره بازم تکرار بشه و کاری کنه که تحسینش کنند .
۸_من در سن نوجوانی و جوانی فوق العاده فعال و پرانرژی بودم و بسیار دوست داشتم شغل ثابتی داشته باشم ،یه موقعیت کاری بسیار عالی هم برام پیش اومد اما همسرم (اول )که تمام وجودش رو افکار منفی و آزاردهنده فراگرفته بود باعث شد خیلی افت کنم و چند سال از زندگیم تلف شد .
۹_من با حس و حال خوبم در این روزها ، یعنی در این دو سالی که داشتم و امید دارم همیشه این شخصیت عالی که با وجود سایت تناسب فکری در من ایجاد شده رو خواهم داشت ،باعث افزایش انرژی الهی خواهم بود .
۱۰_من از دیروز که این مطالب رو مطالعه کردم و امروز هم که نوشتم درباره ش، بسیار سعی کردم به همسرم انرژی مثبت بدم مشوقش باشم برای کاری که تازه شروع کرده و میبینم که خیلی با انگیزه داره کاراش رو انجام میده و خیلی خوشحالم که قشنگ تاثیراتش رو میبینم .
✓خدایا ممنونم ،استاد گرامیم سپاسگذارم ✓
به نام خدای مهربان
وقتی با قانون آشنا شدم فهمیدم باید نعمت دیگران رو تحسین کنم ولی به این نکته مهم توجه نکرده بودم که نعمت هایی که مورد تایید نیست و به ظاهر خوب نیست رو باهاش مخالفت نکنم و گله و شکایت نکنم در موردش
نکته حائز اهمیت اینکه ممکن است برخی از فرم های انرژی الهی مورد پسند یا رضایت شما نباشند. در این صورت نیاز نیست به هر شکل ممکن خود را مجبور کنید تا آن را تایید کنید ولی نباید به هیچ طریق ممکن با آن مخالفت کنید. فقط از آن عبور کنید.
من باید ازش عبور کنم یعنی در موردش صحبت نکنم توجه نکنم
خیلی وقت ها پیش اومده یکی داره خلاف قوانین عمل میکنه و من چقدر تو دلم سرزنشش کردم که آگاه نیست ولی خدا رو شکر متوجه این اشتباه شدم و سعی در اصلاحش دارم
خیلی وقت ها گله و شکایت میکردم از بی فرهنگی بعصی مردم
و خیلی وقت ها خیلی از کارها رو انجام نمیدادم بخاطر اینکه منتطر بودم یکی پیدا شه و تاییدم کنه و اگر تایید نمیشدم ناامید میشدم ولی من خودم رو دارم و خودم باید به خودم انرژی بدم و خودمو تحسین کنم
و همینطور تایید کننده انرژی دیگران باشم تا شور و شوق برای ادامه دادن داشته باشن
هزاران برابر اون انگیزه ای که من به دیگران میدم به خودم برمیگرده مثل کمک کردن به دیگران
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️ ❤️ 🌹
سلام
زندگی با کمک خداوند:گام بیست و چهارم : من تایید کننده انرژی الهی در زندگی هستم
تمرین آموزشی ✍️✍️✍️
من هیچ وقت در زندگی نسبت به داشته های دیگران احساس حسادت نداشتم شاید تو ذهنم تایید و تحسین شون نمیکردم ولی احساس حسادت نداشتم و از مادرم زیاد شنیده بودم که هر کس هر چی در زندگیش داره نشانه زحمته خودشه و همچنین همیشه میگفت که هر کس نون قلب شو میخوره و من این طوری یاد گرفته بودم به خاطر همین هر کس هر چی داشت تو ذهنم این طوری ثبت شده بود که حقشه بنابراین حس حسادت نداشتم
ولی در مورد ایراد گرفتن از خریدهای دیگران این عادت و داشتم البته جلوی خودشون هیچ وقت چیزی نگفتم چون با دل شکستن و ناراحت کردن دیگران به شدت مخالفم ولی وقتی با نزدیکان خودم در مورد خرید و انتخاب های دیگران صحبت میکردیم ایراد میگرفتم و کلی حرص میخوردیم که چرا مثلاً فلانی این قدر بی سلیقه ست حیف اون همه پول که برای خرید اون لباس ، کفش ، کیف ، ظروف ، فرش ……داده و یا میگفتیم که خدا نمیدونه پول و به کی بده
و الان فهمیدم که کلا گله و شکایت کردن و ایراد گرفتن اصلا کار درستی نیست چه به صورت آشکار و چه پنهان چون من با این کار مانع ورود نعمت به زندگیم میشم
ولی معمولا اخلاقم این طوریکه از انتخابهای دیگران جلوی روی خودشون ایراد نمیگیرم و هر چیم که باشه بهشون تبریک میگم و اصلا هم نمی پرسم که از کجا خریدن و چه قدر هزینه کردن مگر اینکه خودشون در مورد مکان خرید و هزینه اش توضیح بدن
ولی تجربه ای که به تازگی داشتم و حسی که در من به وجود اومد
چند روز پیش جاریم خونواده ما و یکی دیگه از جاریا مو دعوت مون کرده بود و ما رفتیم خونه شون اونجا که رسیدیم وقتی همه مون جمع شدیم دوتا جاریم شورع کردن از چاقی و لاغری و رژیم و ورزش و باشگاه صحبت کردن یکی شون انصافا خیلی لاغر شده بود و داشت با افتخار از لاغر شدن و کاهش سایز و گشاد شدن لباساش صحبت میکرد و بقیه هم تایید میکردند و من اصلاً وارد بحث شون نشدم و خودمو با گوشیم مشغول کردم ولی حرفا شونو میشنیدم بقیه ازش سوال میکردن که چی کار کردی بعد جاریم با حالت فخر فروشی میگفت نخ گذاشتم راستش متوجه نشدم منظورش چیه چون خیلی وقته که دیگه دنبال لاغری و راهکاراش نیستم علاقه ای هم ندارم که دنبالش برم چون قبول شون ندارم شاید اگه قبلا بود من خودم زودتر از بقیه در موردش توضیح میدادم از بس که صبح تا شب در مورد راه کارای لاغری جست و جو میکردم ولی الان دیگه اطلاع چندانی در این موارد ندارم و در این موارد نه با دیگران صحبت میکنم و نه وارد بحث و گفتگو میشم ولی خب این طوریم پیش میاد که یه سری چیزا رو میشنوم ولی وقتی به چهره جاریم با دقت نگاه کردم دیدم که درسته که خیلی لاغر شده بود و به گفته خودش تو دو سه ماه از ۶۷ به ۵۸ کیلو رسیده بود ولی زیر چشماش خیلی کبود و سیاه شده بود و پوستشم خیلی شل و وارفته شده بود بعد فرداش که همگی باهم برای تفرح جنگل رفته بودیم کنار هم نشسته بودیم و جاریم داشت در مورد نخ گذاری لاغری صحبت میکردو میگفت خیلی خوبه اصلا رژیم و اینا نداره الان دیگه دکترا به این نتیجه رسیدن که رژیم و اینا جواب نمیده و این یه روش کره ای هستش مثل همون طب سوزنیه ، نخ و که از جنس پوست بز و گوسفنده میزارن روی توده های چربی مثل شکم ، پهلو ، باسن ، بازو ، و هر جای بدنت که اضافه وزن داری و بعد از چند روز با تحرکات روزانه نخ جذب اون چربی ها میشه و اونا رو می سوزونه و کاهش وزنم شروع میشه و طی دو ، سه ماه به وزن ایده آلت میرسی و خودش می گفت از انجام این راهکار برای لاغری خیلی راضیم و دیگرانم تشیق میکرد که انجام بدن و میگفت حالا درسته که زیر چشمام یکمی کبود شده و پوستم شل شده ولی ایرادی نداره میرم بوتاکس میکنم و من تو دلم با خودم گفتم خدایا این چه کاریه که بخوای یه جا رو اباد کنی باز دوباره بزنی یه جای دیگه رو ناکار کنی و تو ذهنم اصلا کاروشو تایید نکردم وقتی اومدیم خونه دخترم گفت زن عمو خیلی لاغر و خوب شده و من به دخترم گفتم هر لاغری ارزش نداره اون لاغری خوبه که از همه اعضای بدنت راضی باشی و با خودت در صلح باشی نه اینکه کلی هزینه کنی لاغر بشی ولی بازم دوباه کلی هزینه دیگه کنی که صورت و چشماتو درست کنی و تازه از کجا معلوم بازم انجام این کارا عوارضای دیگه نداشته باشه ولی دخترم گفت خیلیم خوبه پس علم این قدر پیشرفت کرده واسه چی واسه اینکه آدم مشکلات شو تو زمان کوتاه از بین ببره
و خطاب به من گفت پس مثل تو خوبه سه ، چهار ساله داری روی ذهنت کار میکنی که لاغر بشی ولی هنوز کلی اضافه وزن داری ولی زن عمو در عرض دو ، سه ماه ۱۰ کیلو کم کرده و به وزن ایده آلش رسیده راستش از حرف دخترم ناراحت شدم ولی باهاش وارد بحثم نشدم من این مورد و تجربه کردم از ایراد گرفتن دخترم ناراحت شدم و حس خوبی نداشتم ولی در مورد خرید لباس و کفش و اینا هنوز کسی ازم ایراد نگرفته بر عکس من تو خونواده به خوش سلیقه بودن معروف هستم و همه انتخابای منو تایید میکنند
من خواستههای زیادی دارم که بهشون نرسیدم مثل داشتن استقلال مالی ، داشتن تصدیق رانندگی ، ادامه تحصیل ، داشتن شغل مورد علاقه ام … که در بعضی موارد به خاطر خانم بودن و بعضی موارد به خاطر وجود بچهها و اینکه از نظر اطرافیان تایید نشدم اونا رو در ذهنم سرکوب شون کردم ولی قید شونو نزدم و هنوزم بهشون فکر میکنم
خدایا خودت راهنمایی و کمکم کن تا خود واقعی مو پیدا کنم
استاد ممنون از زحمات تون 🌹🙏
سلام خدمت استاد عزیز و مهربانم و دوستان گرامی
استاد بله من قبلا خیلی زیاد نسبت به داشته های دیگران حسرت میخوردم و هررر وقت در مورد شرایط جدید و داشته های جدید کسی مطلع میشدم که البته بیشتر افراد هم و سن سال خودم مدنظرم بود نه هر شخصی با هر سن و سالی؛ خیلیی حس حسرت و بدی بهم دست میداد و بیشتر حس میکردم که من شرایطم خیلی بده و از همه عقب موندم و بقیه خیلیی جلوتر از منن خیلس حس بدی بود اما استاد از وقتی وارد سایت شدم و شروع کردم به آموزش ها، ناخودآگاه خیلییی تمرکزم بیشتر سمت خودم معطوف شد و کمتر توجه ام به بقیه افراد بود اصلا مشغول خودم شدم حتی هرر وقت کسی منو میدید میگف بابااا کجایی خبری ازت نیست تو چیکار میکنی با کیا میگردی که نیستی میگفتم با خودم وقت میگذرونم مشغول خودمم و لذت میبردم الانم که دیگه بیشتر اهمیت اینو متوجه شدج که ذهنم رو از توجه و تمرکز به هر چیزی غیر از خودم باید بردارم و الا قدرت ذهنم تحلیل میره و از طرفی متوجه شدم اخیرا هر وقت در مورد شرایط جدید یا داشته های جدید افراد مطلع میشم میگم چقدر خوب که من دارم اینچیزارو میبینم و میشنوم و این یعنی من تو فرکانس خوبی هستم بجای خبر بد و صحنه های بد دارم خوبیا رو میبینم و میشنوم و اونو دال بر فرکانس خوب خودم میبینم.
و با آگاهی این جلسه خیلییی بیشتر به اهمیت تایید و تحسین پی بردم. جالب اینجاست که من بعد از اون دوتا قسمت زندگی با کمک خدا که در مورد نعمت های الهی و گشایش الهی صحبت میکنه هر روز در دعاهام میگفتم خدایا خودت درِ زندگی منو به روی نعمت های خودت باز کن من بلد نیستم و با مطالعه آگاهی این جلسه منطق های خیلی خوبی ارائه شد یه جور اهرم رنج و لذت در ذهنم انگار داره تشکیل میشه که با تایید و تحسین و حس خوب داشتن به داشته های دیگران و در کل هر آنچه که در این جهان موجود شده، درِ ورود نعمت به زندگی مون باز میشه گفتم خدایا جواب دعاهای این مدتم رو ازت گرفتم اصلا خدا بهم کلید داد!
_ در مورد خرید های دیگران و داشته هاشون خیلییی قبلنا یعنی قبل از تغییر شخصیتم و آشنایی با شما استاد عزیزم، بله یه جورایی برای جبران حس حسرت نداشتن اون چیز، داشته ها و خرید های دیگران رو بی ارزش میکردم و قضاوت میکردم و نشون میدادم که چیز خوبی نیست و اگر با طرف رودربایسی داشتم خیلی مواقع الکی میگفتم اره خیلی قشنگه مبارکه، ولی از وقتی وارد سایت شدم کم کم این مورد در من بهبود پیدا کرد و حتی ی روز قبل از این جلسه دو سه مورد پیش اومد که دیدم من دقیقا همین رفتار تایید و تحسین رو قلبا انجام دادم و به زبونم آوردم و خیلی خوشحال شدم که شخصیتم داره واقعا تغییر میکنه و الان معتقدم که نظر دادن و قضاوت کردن خرید های دیگران و هر کاری که برای خودشون انجام میدن منتفیه چون اون خرید اون کار از نظر اون شخص درست و زیباست و حالشو خوب میکنه پس من برای چی باید نظر بدم و تخریبش کنم؟
_یادمه وقتایی که چیزی میخریدم و یا کاری انجام میدادم و از بقیه نظرخواهی میکردم که بگید چطوره؟ نظرتون چیه و اونا انتخاب منو قضاوت میکردن و بی ارزش و نادرست و مقرون به صرفه نمیدونستن خیلی تو ذوقم میخورد و اون خرید و یا اون انتخاب در نظرم بد جلوه میداد و دیگ حسم بشدت بد میشد و اعتماد به نفسم میومد پایین و فکر میکردم که من بلد نیستم و یا وقتایی ک بقیه کلا حتی بدون نظر خواهی من نظر میدادن و بی ارزش جلوه میدادن انتخابمو بازم حسم بد میشد هم فکر میکردم واقعا انتخاب بدی داشتم و هم حس میکردم بهم بی احترامی شده؛ ولی در کل از وقتی از آموزش های استاد عزیزم استفاده کردم در کل دیگه خودم و انتخاب هام رو در معرض قضاوت قرار نمیدم و نظر خواهی نمیکنم و متوجه شدم وقتی یه چیزی رو عمیقا طبق خواسته خودم و برای دل خودم انتخاب کردم و تهیه کردم بشدت برام دوست داشتنی بوده و خیلی ازش لذت بردم و دیگه یاد گرفتم بعد از خرید و انجام کاری طبق میل خودم اصلا نمیپرسم که چطوره فقط میگم خیلی دوسش دارم و قبل از انتخاب هم نمیگم میخوام فلان کارو کنم خودم میرم و انتخاب میکنم البته قبلا هم خریدهام تنهایی بوده فقط بعدش نظر خواهی میکردم و حتی بدتر از اون من قبلا مداام در مورد خودم هم از بقیه میپرسیدم که چاق تر شدم؟ لاغر تر نشدم؟؟؟ الان صورتم چطوره؟ فلان شال و روسری رو زدم چطورم؟ یعنی مدام خودمو در معرض قضاوت قرار میدادم امل با آموزش های شما استاد عزیز دیگه اصلا اینکارو نمیکنم و اینکارو بی احترامی بخودم میدونم و در مورد خودم اصلا نظرخواهی نمیکنم و این عادت کم کم به جنبه های بیشتری از خودم از جمله خریدها و انجام کارهای مربوط به خودم و انتخاب هایی ک در آینده ام تاثیر گذارن تسری پیدا کرد تا جایی که برای کنار گذاشتن کارم من فقط با خدا مشورت کردم و تصمیم گرفتم!
و در کل متوجه شدم اگر میخوایم خوب زندگی کنیم و لذت ببریم از تجربه زندگیمون سعی کنیم در زندگی روزمره کارهامونو طوری انجام بدیم که از عملکرد خودمون راضی باشیم و در مورد دیگران هم اینو بپذیریم و اجازه بدیم دیگران هم با انتخاب های خودشون از زندگیشون لذت ببرن.
_ استاد من از شما سپاسگذارم که برای تایید انرژی الهی مراتب اونو بیان کردید و توضیح دادید واقعا خیلی فهم و درکش رو راحت تر کرد. من از وقتی که خوندمش و به اهمیت این موضوع پی بردم از همون لحظه سعی کردم در عمل تا اونجایی ک میتونم رعایت کنم و تعهد دادم به خودم که استمرار به خرج بدم استاد چون من مدتهاست که از خدا خواستم کمکم کنه متفاوت از گذشته ام زندگی کنم و واقعا قلبا میخوام تغییر کنم و هر جلسه از این سریال رو با دل و جون میپذیرم و بی چون و چرا میخوام پذیرا باشم چون تغییر شخصیتم برام خیلییی اهمیت داره بارها به خدا گفتم که میخوام یه سحر جدید رو تجربه میکنم نمیخوام تو شرایط گذشته ام بمونم و وقتی میبینم هر قسمت از این آگاهی ها داره منو به اون سمتی که خواسته قلبی و همیشگی من بود هدایت میکنه با تمام قلبم تلاش میکنم که رعایت کنم البته من از جلسه ۲۰ به بعد واقعا دارم بیشتر از قبل تلاش میکنم چون نتایج عمل به آگاهی جلسه ۲۰ خیلی زود برام آشکار شد انگیزه قوی برام ایجاد کرد که بیشتر همت کنم خدارو شکر میکنم بابت آگاهی های این جلسه فوق العاده! آگاهی های هر جلسه به قدری شیرین و لذت بخشه که با هر گام میگم من تااازه کارم شروع شد!
خیلی دارم تلاش میکنم که گله و شکایت نکنم و هر بار ذهنم آلارم میده که این مورد انرژی الهی هست و نباید محکوم کنی عبور کن یا الان تحسین کن !
کلا کار لذت بخشی هست استاد آلارم های ذهنی خیلی باحالن فقط باید ادامه بدیم تا بهتر بتونیم در عمل اجراشون کنیم.
خدارو شکر که در مسیر این آگاهی ها هستم استاد خیلییی ازتون سپاسگذارم من واقعا با این جلسه لذت بردم خیلییی به خودم اومدم وقتی داشتم مطالعه اش میکردم با هر پاراگراف یاد رفتارهای روز قبل و چند ساعت قبل میوفتادم که بر خلاف این آگاهی ها بود با خودم گفتم خدایا نمیدونم چطور تو رو سپاسگذاری کنم که برای داشتن تجربه زندگی لذت بخش اینقدر سخاوتمندانه داری هدایت و حمایتم میکنی.
استاد ممنونم بابت این جلسه عاااالی و محشر🙏🏻🙏🏻💓
خیلییی دوستتون دارم سایه تون مستدام باشه🙏🏻
استاد همیشه باشید همیشه بمونید همیشه ادامه بدید هیچوقت خسته نشید🙏🏻🙏🏻🌹
سلام استاد
خداراشکر که هروز با خواندن این فایلها با کمک خداوند هرروز زندگیم را بهتر میکنم و انرژی الهی را دریافت میکنم
اگر میخواهید زندگی تان سرشار از انرژی الهی شود باید گسترش دهنده ی این انرژی الهی در دنیای پیرامون خودمان باشیم با تحسین و تشویق دیگران این انرژی الهی درزندگی خودمان وارد کنیم و از آن لذت ببریم
بی ارزش کردن و یا مخالفت با انچه دیگران درزندگی خود با افکارشان خلق کردند درنگاه دیگران یک نوع حسادت محسوب میشود حتی اگر واقعا تمایلی به داشتن ان چیز نداشته باشیم و این کار یک ناسپاسی و نارضایتی در برابر تجلی انرژی الهی خداوند است چون دنیا با این تفاوتها زیباتر میشود و از حالت ساکن و یکنواختی بیرون میاید و این نشان دهنده توانایی و قدرت پروردگار برای خلق انواع سلیقها می باشد
ما باید تصمیم بگیریم که ازهم اکنون با تایید و تحسین تغییرات را درخودمان ایجاد کنیم و این گسترش انرژی الهی را درذهن خود و دیگران گسترش دهیم تا کودکان و اطرافیان ما هم از ما یاد بگیریند که همیشه تغییرات را تایید کنند و با مخالفت با دیگران آنها را ناراحت نکنند چون سلیقه و نظر هرفردی برای خودش مورد احترام است و با مخالفت با نظر دیگران آنها را ناراحت و یا شاید دلشکسته کنیم و باعث ایجاد کینه در دیگران نشویم
شکل گیری انرژی الهی دردیگران :
1- اگر میخواهید انرژی الهی دردیگران شکل بگیرد باید همواره انرژی الهی را درزندگی خود و دیگران تایید کنید
2- با هیچ چیز مخالفت نکنیم چون آن چیز سرشار از انرژی الهی است و توسط انسانی به شکل قابل دیدن تبدیل شده است
3- انرژی الهی بینهاییت شکل ممکن دارد که درمعرض دیدما قرار بگیرد و درک این موضوع نیاز به طی کردن مراحل تکامل از طریق استمرار دراین مسیر را دارد تا نسبت به انتخابهای که به ظاهر مسیر افراد را مشخص میکند را داشته باشیم پس باید هنگام روبرو شدن با تغییرات دیگران واکنش مناسب داشته باشیم
4- باید یاد بگیریم که نسبت به رفتار دیگران در موقعیت های اجتماعی و زندگی روزمره گله و شکایت نداشته باشیم و برای اولین قدم دراین مسیر استمرار و تمرین داشته باشیم ما فقط حق داریم تحسین کنیم و حق هیچ مخالفتی نداریم حالا درهر مسئله و یا رفتاری باشد
5- تایید کننده انرژی الهی باشیم تا این انرژی الهی درزندگی ما هم وارد شود چون من خودم یک لشکر یک نفره هستم همیشه سعی کنیم اتفاقات خوب و استعدادهای دیگران را تایید و تحسین کنیم تا آنها انگیزه بگیرند و موفق شوند با این کار نبوغ و استعداد آن فرد را برای خوشبختی در دنیا و اخرت فراهم میکنیم
۱- واکنش شما نسبت به داشته های دیگران چگونه بوده است؟ من هرگز به داشته های دیگران حسادت نکردم ولی اگر به ناحق و با پارتی بازی چیزی را دریافت کردند که حقشان نبود ناراحت شدم ولی به زبان نیاوردم
2 اگر عادت ایراد گرفتن به خریدها یا انتخاب های دیگران را داشته اید یا دارید درباره آن شرح دهید؟! من هرگزبه خرید دیگران ایراد نمیگیرم و اگر سوال کردند که کدام بهتر است نظرم را میدهم
3- تاکنون در موقعیتی قرار گرفته اید که دیگران انتخاب ها یا موفقیت های شما را مسخره یا بی ارزش کرده باشند؟ چه احساسی داشتید؟! بسیار ناراحت شدم اگر در جمع باشد چون سلیقه من را مسخره میکنند و سلیقه خودشان را خوب جلوه می دهند
4- درک خود از آگاهی ارائه شده درباره انرژی الهی را شرح دهید؟ این درک برای من خیلی باارزش بود و سعی میکنم در تمام مراحل زندگی از آن استفاده کنم
5- واکنش شما به شکل های گوناگون انرژی های الهی اطرافتان چگونه بوده است؟ درباره آن شرح دهید. همیشه برای کارهای خوب آنهاراتحسین کردم
۶- چه تغییری در واکنش های خود نسبت به انرژی الهی که در وجود افراد شکل می گیرد باید ایجاد کنید؟باید انرژی الهی را درزندگی دیگران تایید کنیم و با آن مخالفت نکنیم
۷- تجربه خود از مورد تایید قرار گرفته شدن یا تحسین و تشویق انتخاب هایی که در زندگی داشته اید را شرح دهید؟ با تشویق دیگران انگیزه برای بودن درآن مسیر برای رسیدن به موفقیت ها بیشتر میشود
۸- چه خواسته هایی در زندگی داشته اید که به دلیل حمایت نشدن یا تخریب شدن توسط اطرافیان در وجود شما سرکوب شده اند. ادامه تحصیل تا مقطع دکترا
۹- تصمیم خود برای ایجاد نگرش تایید کننده انرژی الهی بودن در زندگی را شرح دهید./با هیچ چیز مخالفت نکنم و نظر دیگران را تایید و یا هیچ نظری ندهم
۱۰- اقداماتی که به تازگی بعد از درک محتوای این جلسه در جهت تایید انرژی الهی انسان های اطراف خود انجام دادید و نتایج آن را شرح دهید. من امروز درمحیط کارم چندین نظر و کارهای دیگران را تایید کردم و آن را انرژی الهی دیدم .
به نام خدای هستی بخش
نیازمند تایید دیگران بودن که در ما وجود داره بخاطر همین نیاز فطرت ما برای شکوفا کردن انرژی الهی که خداوند در وجود تک ماها قرار داده که ما به دلیل آگاهی نداشتن منتظر تایید و تحسین دیگران بودیم که با تحسین کردنشون باعث شکوفایی استعداد ما بشن ولی گاهی با حرف و رفتارشون باعث نادیده گرفتن و بی ارزش جلوه دادن استعداد ما میشدن و ما به دلیل ناآگاهی امیدمون رو از دست میدادیم و با خودمون میگفتیم که حتما اونا درست میگن و این کاری که من میتونم انجام بدم کار خیلی خاصی نیست و من زیادی بزرگش کردم ولی الان با دریافت کردن این آگاهی متوجه شدیم که اگر این تایید و تحسین رو از طرف دیگران دریافت نمیکنیم اصلا مهم نیست و باید خودمون اونو به خودمون تقدیم کنیم و بقول استاد لشکر یه نفره تشکیل بدیم .من همیشه در زندگی به تصمیماتی که دیگران برای پیشرفت زندگیشون گرفتن و با من مطرح شده سعی کردم که مشوق باشم و اونا رو به خاطر تصمیم هاشون تحسین بکنم ولی متاسفانه در مورد رفتار و عملکرد دیگران خیلی گله و شکایت میکردم که چرا فلانی اینجوری رفتار کرد یا این کارو انجام داد حالا یا با خودم مرور میکردم یا درموردش با دیگران حرف میزدم و این در رفتار من در مورد همسرم به اوج خودش میرسه و خیلی زیاد در مورد اخلاق و رفتار اون گله و شکایت میکنم و متاسفانه اینو با خودش هم مطرح میکنم . همسرم من فوق العاده آدم آروم و ریلکسیه و کارهارو در آهسته ترین شکل ممکن انجام میده و در مقابل من آدم عجولی هستم و آروم بودن اون منو در بیشتر موارد اذیت میکنه و باعث میشه که به اون عکس العمل نشون بدم و از این رفتارش گله و شکایت بکنم .از شما استاد عزیز واقعا ممنونم که با دادن این آگاهی اشتباه منو بهم فهمونیدید که همین گله و شکایت های من از رفتار همسرم باعث شده که اکثر مواقع باعث بحث و جدل بین ما بشه . من میتونم دقیقا عکس این رفتار رو انجام بدم و همسرم رو بخاطر اینکه آروم و آدم استرسی نیست تحسین بکنم و اونو بخاطر این رفتارش تشویق بکنم که خیلی خوبه آدم در اکثر مواقع بتونه آروم و ریلکس باشه . و من از امروز تصمیم میگیرم که انرژی الهی خداوند رو که در اطرافیانم به شکل های مختلف تجلی پیدا میکنه تایید و تحسین بکنم تا سهمی در گسترش این جهان مادی داشته باشم.
بنام خداوند بخشنده ومهربان
گام 24 از دوره زندگی با کمک خداوند
💞من تایید کننده انرژی الهی هستم💞
سلام خدمت استاد گران قدر ودوستان هم مسیرم
من در گذشته شنیده بودم که تمام اشیاعی که در اطراف ما هستند تمام موجودات زنده همه وهمه خدا هستند یعنی به هرچه نگاه کنی خدا ست ومی شه گفت خداد همه چیز است یا همه چیز در خداست اما خیلی عمیق معنیش رو درک نمی کردم
تا بعدمتوجه شدم خداوند به صورت انرژی در تمام جهان هستی وجود داره وهر چیزی که می بینیم جلوه ای از وجود خداست
الان در این گام با ارزش متوجه شدم انرژی الهی در همه جا برای گسترش جهان هستی جاری ومن می تونم با تایید این انرژی الهی دریافت نعمت ها را در زندگیم تجربه کنم من قبلا نمی دونستم اگه چیز نادلخواهی دراطراف هست یا در رفتار وظاهر اطرافیانم می بینم نباید گله شکایت کنم ویه جورهایی وظیفه ی خودم می دونستم تذکر بدم یا در مورد خانوادم مدام گله شکایت کنم تا به شکل دلخواه من عمل کنند الان فهمیدم من فقط دو کاربابد انجام دهم یا اطرافیانم رو به خاطر انرزی الهی درونشون تشویق کنم تایید کنم وبا کلام.و تایید انرژی الهی گسترش دهنده این انرژی در جهان باشم یااگر نادلخواه من است ومن خوشم نیامد فقط باید رد بشم وگله شکایتی نکنم
من در زندگیم هرگز آدم حسودی نبودم ولی الان که خوب فکر می کنم می بینم گاهی پیش اومده دوست داشتم همسرم منو بیشتر از خواهرش دوست داشته باشه ووقتی از من حرف می زنه به همون اندازه که اونو تحسین می کنه قبولش داره منو بیشتر تحسین کنه یا اینکه همسر دوستم با اینکه سوادی نداشت تونست گواهی نامه رانندگی بگیره ولات خیلی راننده خوبی شده وهمیشه ماشین همسرش دستشه ولی من با اینکه اینقد عاشق رانندگیم نمی تونم برم جلو واقدام کنم یاد بگیرم واین برام حسرت شده یا اینکه اون تونست خیاطی یاد بگیره والان خیاط ماهری شده ما باهم چرخ خیاطی خریدیم ولی من نرفتم جلو ویاد نگرفتم فقط علاقش برام مونده در این موارد من همیشه به زبان این دوستم رو تایید وتشویق می کزدم اما ته دلم حیرت اینکه من مثل اون نتونستم یاد بگیرم بوده
یا خواهر شوهرم زن مستقل واجتماعی هست خیلی زرنگه وفعال وهمیشه مورد تشویق من بوده برای این ویزگی هاش تاییدش کزدم اما ته دلم دوست داشتم مثل اون باشم نتونستم یا خواهرم رو بخاطر اینکه همیشه بهخودش خودش می رسه ونمی گذاره اصافه وزن پیدا کنه وزندگی سالمی داره وخدا و شکر خیلی زیبا وخوش پوشه تحسین وتشویق کزدم ولی ته دلم دوست داشتم منم اونجوری باشیم واینکه چرا من نمی تونم ناراحت بودم
همیشه تا تونستم دیگران رو بخاطر موفقیت هاشون تحسین کزدم حتی اگه دیدم لباسی به کسی نمیاد جوری گفتم که ناراحت نشه وبا دلیل گفتم که بره عوض کنه چیز بهتری بخره ولی در مورد همسرم دخترم کمتر رعایت کزدم شاید چون وظیفه خودم دونستم راهنماییشون کنم بهترین انتخاب رو داشته باشن یا دخترم بهترین نمرات رو داشته باشه یا بهترین اتاق رو داشته باشه وهمیشه تمیز باشه
ولی بیشترین خطای کن در تایید انرزی الهی رفتارم با برادرم ویکی از خواهرام بوده اونا یه جوری رفتار کردن همیشه که همه مایعنی بقیه خواهرا وپدر ومادر بهشون تذکر بدیم متلا خواهرم خیلی به زندگیش نمی رسه یا اخلاقش با بچه هاش تند یا برادرم خیلی بی مسعولیته وبه فکر زندگی نیست این ویزگی ها از اونا باعث شده مدتهاست ما تلفنی راجب اوتا بیشتر برادرم حرف بزنیم وهمش بگیم کاش اینجوری نباشه کاش اینجوری بود وکلا تو گله شکایت بوذیم
من از وقتی این گام رو گذروندم فهمیدم این کار ما سخت اشتباه بوده در واقعه این انرزی الهی در وج د اونها که به این صورت شکل گرفته نادلخواه ما هست ما حق گله شکایت راجبش نداریم فقط باید رد بشیم واین درد ودل ها وحرف زدن ها هیچ کمی به حل این مسعله نمی کنه در واقعه من در مرحله شناسایی انرزی الهی در اطرافیانم وخودم هستم
اول باید از خودم شروع کنم من هرگز کسی برای چیزی تشویقم نکرده الانم خودم همش می گم من دیگه سنم رفته بالا وفبلا حتی می گفتم من چاقم وخیلی کارها برای من نیست ومدام انرزی الهی درونم رو سرکوب کزدم
سالهاست آرزوی یادگرفتن رانندگی رو دارم ولی هرگز کسی نگفته برو جلو ومی تونی یاد بگیری اما خودم از این به بعد می خوام ارتش تک نفره برای رسیدن به اهدافم باشم وانرزی الهی نهفته در درونم رو بیدار کنم تایید کننده انرزی الهی در دیگران باشم وبه این شکل در گسترش انرزی در جهان هستی نقش ایفا کنم
درس بزرگی که من از این گام دریافت کزدم این بود که تا می تونم در مورد خودم اول وبعد خانوادم وبعد اطرافیانم ودر مقیاس بزرگتر اجتماع تایید کننده انرزی الهی باشم ودم از گله وشگایت ببندم و
در مواردی که مورد پسند من نیست وارد نشم وفقط بگذرم این کار نیاز به تمرین استمرار زیادی داره ولی اگه بتونم عملیش کتم تحول بزرگی در زندگی خودم خانوادم اطرافیانم خواهد بود مخصوصا راجب دخترم که در سن نوجوانی هست وسرشار از احساس عواطفه وبا سرکوب کزدن انرژی الهی درونش شاید خیلی مسیر زندگیش تعقیر کنه من با دریافت این آگاهی می تونم کمک خیلی زیادی به اون بکنم تا بتونه انرزی الهی نهفته در درونش رو به بهترین شکل شکوفا کته
استاد عزیزم از شما برای گسترش این آگاهی با ارزش بسیار بسیار سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من از بچگی این عادت نداشتم هر کس هر چیزی میخرید خوشحال میشدم چقدر خداروشکر میکردم بخاطر داشتن نعمتهای دیگران
میدونید چرا اینجوری بودم چون اصلا بلد نبودم که بغیر از این رفتار کنم همش میگفتم زحمت کشیده به اینجا رسیده الانم که داستان نمایش صفحه آخر میدونم
من اینجوری نبودم شاید ار رنگ اون خوشم نمیومد میگفتم من این رنگ نمیپوشم اما شما دوست داری خوبه تو تن شما قشنگه
بله استاد منم به هدیه دیگران میدادن ایراد میگرفتم آخه مثلا برای یک فرد چاق یه چیزی میکردن که انگار برای خودش بوده نپوشیده دیده حبگیف بندازه دور آورده برای اون فرد چاق طوریکه اصلا به هیچ وجه من الوجود تو تنش نمیره آخه این چه کادویی که میدن نه تنها بدرد من نمیخوره بلکه هیچ کس از خانواده هم نمیمونه بپوشه
یا اینکه مثلا دخترم پول داشته باشه هر چی دوست داره میخره در صورتی که اصلا استفاده نمیکنه چون خیلی داره فقط عادت داره به خریدن من بهش ایراد میگرفتم که مثلا یه لباس میخره اما استفاده نمیکنه چون عادت داره دو تا لباسی که تو تنش راحت رو انتخاب میکنه آنقدر میپوشه تا بندازه دور و دوباره دو تا دیگه انتخاب میکنه و لباسهایی که میگیره آنقدر تو کمدش میمونه یا میده به کسی یا کوچیک میشه بعد بده به کسی
من میگم آنقدر نخر من اشتباه میکردم دیگه الان بهش نمیگم میگم بذار بخره تو دلش نمونه بگه مامانم باعث شد من نخرم من خیلی دوست داشتم
چون خودم از این خاطرات زیاد دارم به نوعی دیگه مثلا یه ساندویچی جلوی مدرسه ما بود که حتی ساندویچ نصفه هم به دانش آموزان میداد من همیشه از جلوی اون رد میشدم بوی کالباس مارتا دلا تمام اون محوطه رو پر کرده بود ۳۷ سال پیش مارتا دلا ارزانترین کالباس بود ولی خیلی خوشمزه و عالی با کیفیت بود خلاصه من عقلم نمیرسید که بابا ت که آنقدر دوست داری یکبار بخر بخور و برای همین دیگه بهش نگفتم که نخر
من دیگه تصمیم گرفتم به خلق کردن دیگران احترام بذارم و ناشکری به انرژی الهی نداشته باشم
من یاد گرفته بودم که هر چیزی که من میبینم میشنوم اینا همه نشانی از تجلی خداوند اما نسبت به بعضی از مسائل فراموش کرده بودم الان یادآوری شد
من به وسایل خودم خیلی گله و شکایت میکردم غر میزدم اینم شد زندگی خدایا اینم بهمون نمیدادی جهنم از اینجا بهتره و..ولی اصلا تونست به وسایل دیگران ایراد نگرفتم مثل ماشین خونه اینا
اما مثلا به رنگ لاکش رنگ لباسش تنگ بودن لباسش مدل موهاش مدل شلوارش ایراد میگرفتم آخه مرد هم مگه شلوار چهار خونه میپوشه اون روزا مد بود یا الان که آقایان گوشواره میندازن یا موهاشون بلند میکنن اوایل یه کوچولو میگفتم اما بعدا یاد گرفتم که نباید این کارو انجام بدم به انتخاب دیگران احترام قائل بشم
یه کلیپی یه بار دیدم که آموزنده بود توی تلوزیون قسمتی از یک فیلم بود دیدم
.آقایی بود که گوشواره داشت موهاش بلند بود لباسش طح داشت سبیل ایشون یه مدل خاصی بود خلاصه ظاهرش با تمام انسانهای ا ن رستوران متفاوت بود
یه خانم و آقا داشتن مصاحبه کاری انجام میدادن چشمشون افتاد به این آقا آقاهه گفت چطور روش میشه که اینجوری اومده بیرون خانمه گفت این آقا هر چی که هست ظاهر و باطنش همینی هست که شما داری میبینی
اما الان شما یکی رو اشاره کرد گفت میتونی بگی این چجور آدمی و از اون به بعد من هیچ وقت به چیزی ایراد نگرفتم به ظاهر انسانها
من تازه یاد گرفتم از استاد عزیزو گرامی و عالیقدرم که گله و شکایت نکنم این امر سبب شده که من آرامش الهی رو تجربه کنم چون وقتی همه چیز میپذیری خیلی حالت خوب میشه و دیگه رفتار دیگران خیلی برات مهم نیست و اذیت نمیشی از اون رفتار
استاد بعضی موقعها هم هست که یه رفتار کسی چنان در تو تاثیر میذاره که روز و شب بر تو حرام میکنه مخصوصا از طرف شخصی باشه که انتطارشو نداشته باشی هر چی هم یاد گرفتی که افکار بد مرور نکن اون بیادت میاد دنیا رو سرت خراب میشه خدای نکرده دور از جون شماها عزیزان من در سایت تناسب فکری آرزو میکنم الهی خدایا هیچ وقت دوستان من اینو تجربه نکنن نمیدونم شاید برای من خیلی مهم باشه برای شما مهم نباشه
من تو شهرستانمون خونه ندارم و عادت هم ندارم خونه کسی برم بجز پدرم و الانم که خواهرم با من آشتی کرده خونه خواهرم من قهر نبودم اونها قهر بودن
هفته گذشته مراسم ختمی داشتیم گفتم همسر دختر عموم بهشتی شده بودن پدرم گفت میخواین برین بیایین منم ببرین خلاصه با هر سختی بود همسرم راض کردم که این کارو انجام بده
رفتیم به شهرستان رسیدم جلوی درب خونه پدرم اینا اونجا پدرم گفت عه من یادم رفته کلید بیارم یه زنگ به خواهرت بزن کلید یدک بیاره پدرم به خواهر بزرگم کلید داده که یه همچین موقعی بیاد بخاری روشن کنه مراقب باشه
خلاصه من به خواهرم زنگ زدم خوارم گفت بیاین اونجا منم غذا درست کرده بودم رفتیم اونجا غذامون خوردیم پدرم زودتر رفت ما هم نیم ساعت بعد رفتیم
خواهرم گفت من این قابلمه بدار م بالا خونه پدرم بیام گفتم باشه رفت دیر کرد گفتم چی شد نیومدی گفت داشتم با بابا صحبت میکردم در صورتی که پدر من گفته بود من کلید یاد م رفته بیارم
من خیلی ناراحت شدم الان یک هفته گذشته اما هی یادم میاد سعی میکنم مرور نکنم هزار تا فکر میاد تو ذهنم چرا پدرم این کارو کرد حق من نبود منکه بهشون بی احترامی نکرده بودم مگه میشه پدری دوست نداشته باشه فرزندش بیاد خونش و…
هی با خودم میگفتم خداوند انسانها رو آزاد خلق کرده هر طوری که دوست دارن رفتار کنن باید به نظر دیگران ارزش قائل بشی دوست نداره زور که نیست
خلاصه بقیه نقشه شونم اجرا کردن پدرم موند ما هم مجبور شدیم برگردیم خونمون
امروز از پدرم ممنون و متشکر و سپاسگزارم در عین حالیکه بینهایت غصه دار رفتارش هستم توقع نداشتم من هر کاری ازم بر میومد براش انجام داده بودم ۲۶ سال از عمرم با همسر و دخترانم هر سال میرفتیم کمکش میوهاشو میچیدمبار میزدیم میبردیم میدون تره بار حتی پولشو تحویل میگرفتیم بهش تقویم میگردم خدا شاهده بدون اینکه یک ریال ازش کم کنم
اما پدر من با من اینجوری رفتار کرد بخدا یک بار پای دخترم شدید سوخت یکبار هم دستش دیگه بعد از اون نرفتم کمکش کنم
الان ممنونش هستم متوجه شدم که باید به خدای خودم توکل کنم از خدای خودم انتظار داشته باشم نه از بنده خدا و همین جا یکبار دیگه دستم روی قلبم میذارم با لبخند از خدای خودم درخواستی میکنم اول این کارو انجام دادم بعد مینویسم
که خدای من یه خونه تو شهرستانمون میخوام پول هم ندارم به چطور و چگونه اشم کار ندارم همه مسئولیت به تو خدای مهربانم میدم میدونم که درخواست منو همین لحطه تایید و اجابت کردی و من منتظر ایدهای تو خدای مهربانم هستم ایمان دارم که تو سریعالحساب هستی و به وعدهاي که دادی عمل میکنی هستم منم منتظر الهامات تو میمونم تا منو بسازه ترین شکل ممکن هدایت کنی و خونه ی شهرستان به من هدیه کنی خدایا شکرت
الان که من همین یک فکر دارم بخدا قسم انبوهی از افکار منفی در ذهن من ایجاد میکنه چه برسه به اینکه آدم نسبت به خیلی از مسائل زندگیش گله و شکایت داشته باشه و اینم بگم ما نمیدونستیم که گله و شکایت کردن چقدر به ضرر خودمون تموم میشه وگرنه عمرا اگر گله و شکایت میکردیم
من بخداوندم گفتم خدایا من مسئولیت صد در صد زندگیم پذیرفتم اما میدونی تو دنیای مادی هر چیزی نیاز داری باید براش پول پرداخت کنی در نتیجه یه درخواست دیگه هم دادم خدایا کمکم کن من در کسب و کارم موفق بشم بتونم نیازهای خودم ساپورت کنم محتاج کسی نباشم الهی آمین
استاد منم از همین الان دیگه سعی میکنم که در هر شرایطی قرار گرفتم اون شرایط بپذیرم و گله وشکایت نکنم
خدایا اینم بگم من میخوام به سلامتی و دل خوش مسئولیت زندگیم بپذیرم گله و شکایت نکنم الهی آمین
اینکه استاد شما خیلی تاکید داشتید ما در هر لحظه در حال درخواست دادم یا در حال ارسال فرکانس هستیم الان خیلی خوب درک کردم قبلا درکش کرده بودم الان به وصوح در زندگی خودم دیدم خدایا شکرت
استاد من هیچ وقت از این منظر به انرژی الهی توجه نکرده بودم که هر کسی ماشینی مخره خونه ای میخره وارد مرحله بعدی زندگیم میشه یعنی بعد دیگه زندگیش تجربه و زندگی میکنه چقدر لذت بخش آدم بعد جدیدی از زندگیش تجربه کنه من همیشه بهشون تبریک میگفتم اما الان با احساس عالی تر بهشون تبریک میگم اونا نمیدونن منکه میدونم اون داره بعد جدیدی از زندگیش تجربه میکنه وارد مدار بالاتری از زندگیش شده واقعا مبارکش باشه.
این جمله برای من خیلی لذت بخش بود یعنی آگاهی دهنده بود که با هیچ چیز مخالفت نکنید چون اون چیز سرشار از انرزی خداوند و بهترین راه ی که شما ارائه دادید از چیزی که خوشمون نمیاد مبارزه باهاش نکنیم سعی کنیم ازش بگذریم منم سعی میکنم دیگه این فکر مرور نکنم هر وقت یادم افتاد به این فکر کنم که مهم نیست من خداوندی در درون خودم دارم گه بهترینها رو برای من در نطر گرفته و من با تکیه به نیروی خداوندم به همه آرزوهام میرسم و اونها رو تجربه میکنم
من اینو متوجه شدم درک کردم یکم که هر چیزی میبینم میشنوم اینا اگر خوشم نیومد ایراد نگیرم سعی کنم خوبیهای دنیا دو ببینم
مثلا میرم خرید اگر میوهای خراب آقاهه داره میفروشه پن ایراد نگیرم نگم میوه خراب میفروشه اونم یه نوع انرژی الهی حالا مراقبت نشده یا …خراب شده پس من حق ندارم غر بزنم
یا میرم بیرون خانمی لباس نامناسب پوشیده به من ربطی نداره من حق ندارم غر بزنم ایراد بگیرم چون چیزی که من میبینم نوعی از انرژی الهی و انرژی الهی هم فقط باید ستایش بشه و نه رد بشه
خدایا منو ببخش برای دفعاتی که اندگرژی الهی تو خدای مهربانم رد کردم
استاد برای همین که هر جملهای که شما از زبانتان ایجاد میکنید انرژی خداوند و برای همین که که اون بدل ما خیلی میشینه چقدر از اون جملات لذت میبریم چقدر حالمونو خوب میکنه چقدر شاد میشم احساس امیدواری در وجود ما زنده میشه خدایا شکرت برای تک تک کلماتی که از زبان استادم میشنوم خدایا شکرت
من این کارو انجام میدادم و از این به بعد بیشتر انجام میدم که دیگران تحصیل میکنم مثلا دختر خواهرم درس خوند لیسانس گرفت من خیلی تشویقش کردم طوری که انگیزه گرفت ادامه بده بهش گفتم آفرین خیلی کارت عالی بوده هر کسی نمیتونه تا اینجایی که تو رفتی هم پیش بره
منم لشکر یک نفره هستم و یاد گرفتم خودم به خودم انرژی بدم خودم تشویق کنم خودم دوست داشته باشم هر وقت میرم جلوی اینه با خودم صحبت میکنم عشق میورزم به خودم نیاز ندارم کسی منو تایید کنه و کسی هم نمیتونه چون اونا از این آگاهیها بهرهای نبردن که بدونن پس در نتیجه متفاوت هستن
من این اخلاق دارم مثلا یه دوستی اومد خونه ما رو ببینه برای خرید و قسمت نشد بخره رفتن من تو بازار ایشون دیدم دستم گذاشتم رو شونش صداش کردم سلام علیک کردم گفت ببخشید نشد خونه شما رو بخریم گفتم این حرفا چیه گفت فلان جا خونه خریدم من خدایی خوشحال شدم گفتم خداروشکر همینکه خونه خریدی من خیلی خوشحال شدم بهش تبریک گفتم خداحافظی کردیم رفت پن ناراحت نشدم از اینکه خونه خریده خونه منو نخرید گفتم خداروشکر که خرید پولش هدر نرفت
واکنش من نسبت به داشتهاهای دیگران خدایی عالی برخورد کردم من واقعا عمیقا از اعماق وجودم خوشحال میشم شاید اصلا نشناسمشون ولی خوشحال میشم حتی شده در دهنم بهش تبریک میگم
من فقط برای دهنم منطقی میکنم میگم ببین این خونه وجود داره یه کسی تونسته اینو بخره پس منم میتونم
من به کرار در موقعیتهایی قرار گرفتم که بخاطر انتخابم مورد تمسخر و تحقیر فرار گرفتم اما برام مهم نبوده و انتخاب خودم ملاک زندگیم اوایل که با این آگاهیها آشنا نبودم خیلی ناراحت میشدم و دیگه هیچ حرفی نمیزدم ولی الان میگم پن دوست داشتم مثلا لباسم این رنگی باشه مهم نیست دیگران به من بخندن که لباس من مثلا سرخابی باشه من دوست دارم میپوشم
من بخوبی درک کردم که هر چیزی که من میبینم میشنوم لمس میکنم بو میکنم میخورم همه اونها نوعی از انرژی الهی هستند همه اونها تجلی خداوند هستند پس در نتیجه اگر ار رفتار کسی گفتار کسی برخورد کسی خوشم نیومد سعی میکنم از اون عبور کنم سخته ولی میشه بارها انجامش دادم این دفعه هم میتونم
من درک کردم همه چیز از انرژی الهی تشکیل شده و من حق ندارم به اونها ایراد بگیرم و فقط میپذیرم
من در بعضی از مواقع در همون لحظه اول نتونستم واکنش مناسبی از خودم نشون بدم رفتار اونها برای من قابل هضم نبوده ولی یواش یواش میپذیرم
و من در اکثر اوقات واکنش بسیار عالی از خودم نشون دادم اونها رو باعشق که در وجودم ایجاد میشه از خریدن یه چیزی از درس خودشون از پیشرفتشون از موفقیتهاشون خدایی لذت بردم عشق کردم طوری تحصینشون کردم که لذت بردن و این کارو ادامه میدم
من حتی برای اشخاصی که نمیشناسم بهترین رفتار دارم مثلا میرم نانوایی اول سلام میکنم خسته نباشید میگم آخرم ازشون تشکر میکنم اگر بگه قابل نداره میگم به سلامتی و دل خوش استفاده کنید برکت پولتون بشه و با چشمانم میبینم احساس شادی لذتی که ور اون فرد ایجاد میشه
اگر طرف مقابلم خانم باشه خیلی راحتر حرفهای قشنگتر و بهتری دارم و اگر آقا باشه خوب محدودیتهایی دارم بازم احساس شادی در وجودشون احساس میکنم .
من تصمیم گرفتم رفتار انسانها رو بپذیرم و میدانم که اینم نوعی از انرژی الهی پس میدیرم یا خوشحال میشم یا ردش میکنم خیلی تو اون موصوع گیر نمیکنم
من خیلی وقت بود که هر مسئلهای ایجاد میشد سریع میپدیرفتم و رد میشدم این موصوع یوم برام خیلی غیر قابل هضم بوده و یکم طول کشید تا قبولش کنم
پن سعی میکنم از الان همه رفتارهای انسانها رو بپذیرم یا ازش عبور کنم دیگه ایمان دارم اونها نوعی از انرژی الهی هستند
بینهایت خواسته داشتم که بوسیله حمایت نکردن اطرافیانم سرکوب شدن
مثلا من ترقیب شدم با اینکه اصلا هیچ پولی برای خرید خونه سه اتاق خوابه ۱۲۰ متری ببینم آقاهه املاکی گفت ۱۲۰ متری نداریم یا ۱۳۰ متری یا ۱۴۰ متری با این وجود گفتم میرم میبینم همسرم اصلا با این کار پن موافق نبود و شانسی اون روزم جمعه بود معمولا کسی خونه نیست یا قبول نمیکنن خونه رو ببینین پس نشد دیگه همسر من همراهی نکرد گفت ول کن بابا مگه مسخره ای یه حرف زشتم زد تو پول نداری میخوای بری خونه فلان هم ببینی گفتم دیدنش که ضرر نداره
منم طوری رفتار نکردم که الان پول دارم گفتم قرار پولی بدستم برسه و من و خواهرم تصمیم گرفتیم با هم یه خونه بخریم و خلاصه نیومد آرزو منم در حد آرزو باقی ماند
من دیگه یاد گرفتم تازه خدای درون خودم شناختم و سعی میکنم از او کمک بگیرم و خدایی پاسخ میده من امروز یکم دردی در قسمتی از وجودم داشتم حس بدی بود با خودم گفتممن شفا الهی تجربه کردم محال ممکن که من دوباره دجار اون بیماری بشم از خداوند خواستم که حس خوبی به من بده این درد آرام کنه تا من آرامش الهی تجربه کنم
و الان یکساعت بعد خداروشکر الان یکم دردم کمتر شده دوباره از خدا درخواست کردم که خدایا این درد کمتر و بهتر کن تا من بتونم از زندگیم لدت ببرم مطمئنم ایمان دارم که این اتفاق میافته من آرامش الهی تجربه میکنم خدایا شکرت
و اینکه در همزمانی های ساعت رند قرار میگیرم ایمانم قوی تر میشه و اینو یه نشانه ای از طرف خدا میدونم که میگه بنده خوب من ادامه بده به من توکل کن که به زودی دنیای آرزوهاتو بهت به بهترین شکل ممکن به ساده ترین شکل ممکن بهت هدیه میکنم خداباشکرت برای هدیهایی که برای من در نظر داری منتظر دریافت هدیهای الهی تو هستم خدایا شکرت
به نام خدای مهربان😇🙏🏻
باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم🙏🏻🙏🏻🙏🏻
من تایید کننده انرژی الهی هستم 😍👏👏👏
من تایید کننده انرژی الهی هستم یعنی چی ؟ منظور از تایید یعنی باوردارم وقبول دارم که انرژی الهی وجود داره منظور از انرژی الهی همون عشق الهی که ( خواسته فراتر از انتظار انسان از طرف خداوند)کل جهان هستی پراکنده شده و هرگز کم نمیشه بی نهایت نعمتها رو خلق می کنه انرژی الهی اون نیروی محبت و عشق که ازطرف خداوند کل جهان هستی رو احاطه کرده وقتی ما بادیدم داشته های خودمون ودیگران به وجد بیایم و سپاس گذار باشیم و تحسین وتمجید کنیم اون وقت که این انرژی با تمام عشقش وارد زندگی ما شده ودر ما نیروی و امید و شادی واحساسات و اتفاقات خوب رو رقم میزنه پس انرژی در جهان ما هستش این ما هستیم با افکار ونگرشمو و باورهای نادرست مانع ورود نعمات رو به زندگیمون گرفتیم با دیدن هر نعمتی که در جهان دست دیگر انسانهاست باید مورد تحسین وتمجید و سپاس گذاری ما قرار بگیره وقتی این رفتار را تکرار کنیم اون وقت که بهترین نوع انرژی الهی رو دریافت میکنیم ولی اگه با ندیدن موهبتهای دیگران وبا حسرت و شکایت کردن وایراد گرفتن و قضاوت کردن ادامه بدیم این انرژی کمرنگتر در زندگیمون وارد میشه وما تجربه داشته های دیگران را نخواهیم چشید پس تنها راه چشیدن نعمت های دنیا باید با دیدن هر نعمت ریز ودرشت به تحسین وتمجید بپردازیم از نحوه عملکردو کارایی هر نعمتی اون و سازنده اون نعمت واز دارنده اون نعمت شروع به تمجید و تحسین کنیم
من قبلا اهل تحسین وتمجید نبود ودر واقعه بیشتر اهل گله و شکایت بودم ولی توی این چند سال که از قانون آفرینش کمی آگاهی پیدا کردم خیلی خوب عمل کردم و نتایج فوقالعاده رو تجربه کردم ولی کمی از این موضوع غافل شدم ولی امروز با خوندن مطالب شما دوباره برام یاد آوری شد بله من باید به سبک زندگی تحسین کننده خودم برگردم و ادامه بدم استاد برای نوشتن این مطالب سپاس گذارم
استاد از طرف من به خانومتون تبریک بگید برای ساختن اعتماد بنفس شون قابل تحسین هستن وبرای موفقیتهای که بدست آوردن خوشحال شدم وبرای من قوت قلبی هست که منم می تونم به خواستم برسم
واستاد شما قابل تحسین هستید که حامی همسرتون در ساخت ورژن جدیدش همراهی کرده وانگیز وتشویقش کردید
من به شخصه از انتخابهای دیگران ایراد نمیگرفتم و بلکه تبریک می گفتم وحسادتی نداشتم ولی حسرت رو داشتم چرا من به خواسته هام نرسیدم چرا من توانایی های اونه رو ندارم وبرای این که خودمو توجیه کنم بعضی مواقع در ذهنم نعمتهاشونو بی ارزش می کردم تا از حال بدم خارج بشم و همین نگرش بی اهمیت دونستن داشته ها ونعمتهای دیگران باعث تجربه نکردن آنها در زندگیم شدم ولی خدا رو شکر در این سالها بهتر شده ام حسادت و حسرت و قضاوت رو کنار گذاشتم ولی جای کار کردن و بهبود دادن خودم هنوز ادامه داره باید بیشتر روی برخوردم با همسرم و پسرم کارکنم من از خرید همسرم در گذشته زیاد ایراد می گرفتم طوری بود که دیگه کمتر خرید میکرد ومی گفت من هر چی میگیرم ی ایرادی می گیری پس باهم بریم خرید ولی توی این چند سال خیلی کمتر ایراد گرفتم ولی گاهی هم از دستم خارج شده باید تمرکزم روی تحسین کردن وتمجید کردن همه عزیزانم ونعمتهای مادی وغیر مادی اطرافم مشغول باشم
پسرم و همسرم رو همون تر که هستن بپذیرم وعاشقانه بهشون عشق بورزم وبه دنبال تغییر آنها نباشم بلکه خودم باید تغییر کنم تا دنیای بهتری رو تجربه کنم
استاد به نظرمن اصل تجربه کردن زندگی همون شکر گزار بودن و تحسین وتمجید کردن هر نعمتی در پیرامونمون هست که در در من احساس امید به زندگی رو وایمانم به انرژی الهی رو بیشترکرده ویک اطمینانی در من به وجود میاره که به آرامش میرسونه
من هم گاهی از طرف اطرافیانم درباره انتخاب هام سر زنش شدم وحس بدی رو تجربه کردم ولی همیشه بهشون می گفتم من دوستش داشتم وانتخابم درست هستش واین باعث شد تا کم تر اجازه دخالت در مسائلم رو بهشون بدم وآنها هم یاد گرفتن به خودشون اجازه دخالت ندهند یا کمتر این رفتار داشته باشن
من به خاطر نداشتن حامی در زندگیم به خیلی از خواسته هام نرسیدم ولی اصل نرسیدن من به خواسته استقلال مالی این بود که خودمو ناتوان وضعیف میدونستم و همین نگرش و انتظار اشتباه درباره خودم باعث شده که همسرم هم من رو این طور تصور کنه ومشوق من نباشه پس مقصر شرایطم خودم هستم و الان قبول دارم باید اول از همه خودم مشوق خودم باشم باید از خداوند در خواستم رو محکم تر وبا امید بخوام ای خدای توانا و منبع انرژی الهی در من هم وجود استقلال مالی رو ایجاد کن من نه از نظر مالی حامی دارم ونه از نظر شخصی معشوقی خدایا تو مشوق وحامی مالی من شو تا من هم استقلال مالی داشته باشم
استاد ولی همسرم در لاغری شکمی من اولین کسی بود که حرف های من رو تایید میکرد وبا هر بار گفتنم که شکمم داره لاغر تر میشه اون هم می گفت آره داره شل میشه وبه زودی لاغر میشی در صورتی که هنوز اتفاق خاص نیافتاده بود و ازش ممنونم وبرای ادامه تحصیلم همیشه تشویق کرد تومی تونی موفق شوی والان هم خیلی به من میگه در آزمونهای قضایی شرکت کن تو میتونی یک وکیل خوب بشی چون خیلی خوب حرف میزنی و باهوش هستی ولی متاسفانه هنوز نگرشم به خودم این نیست یک باورهای اشتباهی نسبت به وکالت دارم باید اونها رو در ذهنم حلش کنم پس مهمترین چیز این که خودم رو قبول داشته باشم وترسی نداشته باشم
مهم این که نسبت به خودم چه نگرشی دارم پس باید از پایه خودم رو بسازم ونگرشمو و تغییر بدم اون وقت که حتی برای رسیدن به خواسته هام احتیاج به تشویق کسی ندارم همین در این سایت بودن رو خودم دوست دارم وعاشقانه دنبال آگاهی ها هستم واز کودکی مباحث که درباره خداوند بود رو خیلی دوست داشتم و وخیلی دوست داشتم زندگی با احساس خوب وآرامش رو تجربه کنم وهمین علاقه در من باعث شده همیشه دنبالش باشم واگر پول رو دوست داشتم مطمینا دنبال خلقش میرم ولی متاسفانه از همون کودکی باورهای اشتباه درباره پول از طریق جامعه ومعلمان وعالمان دینی شنیده وباورم شده بااین که دوست دارم پول داشته باشم ولی شوق وعلاقه کسانی که مثل من باور اشتباه ندارن در من باعث حرکتم نشده چون نگرشم با افراد پول دار فرق داره چون در من پول مقدس نبود فقط برای گذران زندگی در حد محتاج کسی نبودن خوب بود درست که خیلی پول رو دوست دارم وبا داشتنش خوشحال میشم ولی خودم رو لایق خلقش نمیدونم ومی ترسم نکنه پول حرام هم قاطی ش کنم وقتی پول دستم میاد سریع خرج میکنم یا راحت به پسرم میدم و دلیلش همین که من پول رو نعمت مقدس و انرژی الهی نمیدونم وخیلی بهش اعتماد ندارم فکر میکنم باید از پولی که در کیفم دارم به کسی مثل گداها بدم تا احساس خوبی داشته باشم که من پول دوست نیستم و باید روی این موضوع کار کنم باید بیشتر عاشق خلق پول باشم تا روش بدست آوردنش رو بفهمم من چقدر حرف های نا درست وگلایه وشکایتها درباره پول شنیده ام ودر این لحظه باید نگرش بهتری درباره این نعمت الهی داشته باشم وفقط تحسین کنم
الان نگرشم نسبت به تمام نعمت های خودم ودیگران باید فقط تحسین کردن باشه وشکر گزار باشم باید توجه و تمرکزم رو نعمتها وزیبایهای اطرافم باشه ودست از گلایه وشکایتهام وایراد گرفتن بردارم تامانع ورود انرژی الهی درزندگیم نشم چون انرژی الهی از ازل در جهان هستی هست و خواهد بود این من بودم با ندیدن نعمتها و تحسین نکردنها وارد زندگیم نکردم
من تایید کننده انرژی الهی هستم
با سپاس فراوان از استاد مهربانم🙏❤🌹
به امید خداوندخلق کننده نعمتها 🙏🙏🙏 ❤
درود بيكران به شما عزيزان هم مسير واستاد عزيز
منم مدت ها ساز مخاف با اطرافيانم ميزدم
مرتب بهشون گوش ميزدم
كاري نكنيد موجب پيشيماني تون بشود
خيلي نصيحت شون ميكردم دائماً ميگفتم اينكار نكنيد واينكار بكنيد چند سال پيش دخترم بهم گفت از نظر تو كااراي من واطرافيانم بد باشه ولي ما دوست داريم اين كار بد تجربه كنيم
كاري كه پدر ومادرت به تو اجازه ندادندتجربه كني وزندگي كني تو هم مثل اونا نميزاري ما خودمون باشيم اجازه بده ما خودمون تجربه كنيم مگه نميگي خدا هميشه با ماست تو مقامت از خدا بالا تر نيست من دوست دارم كاري كه ميكنم صددرصد اشتباه ولي دوست دارم انجام بدم خودم تجربه كنم
چند وقتي خيلي حالم گرفته بود دمق بودم همش به خودم ميگفتم تو حق نداري كسي رو ناراحت كني به بهانه اينكه صلاحشون مي خواهي كجا نوشته شده كه تو هرچي ميگي صدرصد درسته
اوايلش خيلي سخت بود اطرافيان صحبت ميكردند من فقط نگاه ميكردم هيچي نميگفتم وهمه منتظر بودن من واكنشي نشون بدم ولي هيچ صدايي از من نميشنيدن
ولي از درون خودم ميخوردم ايكاش نظري وانتقادي ميكردم
چند سالي گذشت كه ياد گرفتم فقط گوش بدم بدون واكنش وليرادگرفتم تاييد شون كنم والان مدت زمان زيادي ميگذره
خيلي خوشحالم تو كار كسي دخالت نميكنم والان در حال حاضر شرايط خيلي تغيير كرده حالا همه اطرافيان با من مشورت ميكنند براشون مهمه من نظري بدم
بابت اين اگاهي خدا بهم داد تو زندگي كسي دخالت نكنم وباعث تشويق وايده هاي خوب براشون باشم شكر گذاري ميكنم استاد متاسفانه ما ناخواسته خيلي از واكنش ها رو از خانواده ياد گرفتيم وشايد به غلط ولي در ضمير ناخوداگاهمون ذخيره شده
وتغيير كردن خيلي سخته ولي بايد اون باورهاي تخريب كننده جايگزين باورهاي خوب كنيم
بابت اين اگاهيتون بي نظيرتون سپاسگزارم
عالي بود
اميدوارم تمام عزيزاني كه در اين سايت هستند به نحوء احسن استفاده كنند در زندگي هاشون بكار بگيرند
شاهداتفاقاي بي نظير در زندگيشون باشند
هميشه در نور هستي بدرخشيد 🌟💫✅
سلام خدمت استاد گرامی ..ممنون بابت یک آگاهی مفید دیگر …من خیلی وقته که عاشق نقاشی کشیدنم .وهمچنین زبان اشاره .ورانندگی ..طوری که با خودم میگم در زندگی بعدیم اگه وجود داشته باشه من سراغ این کارا میرم .شاید خنده دار باشه ..ولی هیچ کس نبود که به فکرم بها بده ..میرفتم دفتر نقاشی میگرفتم ومثل بچه ها نقاشی میکشیدم یا زبان اشاره رو دانلود میکردم وتمرین میکردم .ولی همش نگران این بودم که دیگران مسخرم کنن .وشایدم این کار را میکردن ..ولی الان که این مطلب آموزنده رو خوندم دریافتم که باید مشوق اصلی خودم باشم .من قبلا نظر میدادم در باره کار دیگران ولی بیشتر تشویق میکردم تا سرزنش .و شاید فقط لفظی بود ولی الان تصمیم گرفتم که از ته دلم برا ی دیگران خوشحال باشم .مشوق پسر وهمسرم در مورد کاراشون بشم انرژی الهی رو گسترش بدم و خودم هم از انرژی الهی بهرمند بشم انشالله .استاد اگر من بعضی جلسات رو میخونم ولی نظر نمیدم یا نمیتونم نظر بدم حلالم کنید ..چقدر شما به ما ومن آگاهی داده اید که باقیات وصالحات برا خود شماست استاد من از وقتی که زندگی به کمک خداوند رو مطالعه میکنم خدا میدونه چقدر نسبت به قبل آگاهتر شدم ودعاگوی شما هستم .در ضمن من در دوره ورود به سرزمین لاغرها البته مرحله اول شرکت کردم و باره. ها و بارها فایلارو گوش دادم و هر بار یک نکته ی جدید پیدا کردم.فروردین تولدم بود کادو تولدمو جمع کردم تا بتونم مرحله دوم را خریداری کنم انشالله .وچقدر تغییرات روحی در خودم دیدم .من به امید خدا میخوام از خرجهای اضافه کم کنم تا بتونم دوره رو بخرم به امید خدا و میدونم موفقم از همین حالا تاهمیشه یا حق
به نام خداوند نور و روشنی. مهربان ِ بی نهایت و فراتر از انتظار 🌟
درود و احترام خدمت استاد بی نظی، آگاه و عزیز، و هم کیهانی های هم مسیر نازنین 🌸
★☆گام بیست و چهارم: من تایید کننده انرژی الهی هستم ★☆
در ابتدا دوست دارم این نکته رو بگم که وجه تمایز دوره ها و آموزش های استاد این هست که در هر موضوعی، نگاهی نو و تازه دارن که ما تا قبل از اینکه این آموزش رو ببینیم و این آگاهی رو کسب کنیم، از این دید و زاویه به اون موضوع نگاه نکرده بودیم. به همین خاطره که این دوره ها، نقطه ی عطف زندگی ماست.
و من به شخصه چقدر از نگاه نو، لذت می برم، و پرانرژی میشم. انگار که دنیا درهای تازه ای به روی من و قلبم باز می کنه، و روی تازه ای از زندگی رو تجربه می کنم.
که البته در همین جلسه آموختم، که این نگاه های نو و تازه نیز، بخشی از انرژی الهی هستن که به لطف خدا و استاد عزیزمون وارد زندگیمون میشه. 🌟
دیشب بعد اینکه این جلسه رو خوندم و داشتم به مطالب این جلسه فکر می کردم، ناخوداگاه هر چیزی به ذهنم میامد سریع آلارم “این انرژی الهی هست” ، توی ذهنم روشن میشد.
به دور و برم نگاه میکردم، به گلدونها و گیاهام نگاه میکردم میگفتم اینها انرژی الهی ان، اینها موجود زنده ان، مخلوق خداوند، روح دارن، شعور و اگاهی در مرتبه ی خودشون دارن. و بعد یادم افتاد که یکی از گلدونهای پتوسم، یه مدت بود برگ جدید نمیداد و کم بار شده بود، چند وقت پیش شروع کردم باهاش حرف زدن رو، ازش سپاسگزاری میکردم، درست مثل کسی که مخاطبش یک آدم باشه می نشستم روبروش و باهاش حرف میزدم، و هر روز هم براش ترانه های شاد جنوبی پخش میکردم گوش بده روحیه ش تازه شه 😁
چهار پنج روز بعد، وقتی با دقت به شاخه های بلندش که یک دیوار سالن رو پر کرده نگاه میکردم، متوجه شدم که واقعا بعد از چند روز کوتاه، تمام اون شاخه ی بلند لخت، پر شده از جوونه برگ های تازه …
و دیشب به خودم یاداوری کردم این همون انرژی الهیه، جلوه و تجلی قدرت خداوند که گستراننده و فزاینده ست پس طبیعیه به عشق و محبت پاسخ سریع و روشنی میده.
به اهدافم و خواسته هام فکر کردم، و باز یاداوری کردم که اینها انرژی الهی هستن، که به شکل آرزو و خواسته، برای گسترش و رشد شادی، پیشرفت، و خوشبختی در ذهن و قلب من توسعه پیدا کردن.
یاد ماشین نویی افتادم که همسایه م به تازگی خریده و چون واحد خودش پارکینگ نداره ، و از طرفی من ماشین ندارم و پارکینگ واحد من خالیه، با من صحبت کرد و گفت اگه اشکال نداره من پارکینگ شما رو اجاره کنم، و من با کمال میل پذیرفته بودم. گرچه خودم به شدت دوست داشتم ماشین خودم رو داشته باشم و در پارکینگ بگذارم، اما از این اتفاق خیلی هم خوشحال شدم و با خودم گفتم السا این نشونه ست از طرف کائنات، نشونه ی فراوانیه، ببین! چقدر فراوانی در دنیا هست. پس تو هم میتونی بزودی ماشین خودت رو داشته باشی.
البته من یاد ندارم در زندگیم جز در زمینه ی درس و تحصیلات به موضوع دیگه ای حسادت کرده باشم 😁
اونم بخاطر علاقه ی بسیار زیادم به آموختن و تحصیل کردن و پیشرفت بود. البته از موفقیت های تحصیلی دیگران ناراحت نمیشدم که بخوام خودم غصه بخورم یا اونا رو تحقیر کنم، ولی وقتی میشنیدم کسی در حوزه کاری و تحصیلی من به درجات بالاتر از من رسیده، هول میشدم که : ای وای چرا زمان انقدر یر میگذره ، کی از اون روز که من برسم! خوش به حالش! کاش من هم برسم! نکنه من نرسم. حسادتم به شکل بی قراری واسه ی خودم، در قلبم بروز پیدا میکرد. ولی اگر کسی میدیدم به درجه ای که من آرزو دارم رسیده، حتما باهاش حرف میزدم، از رمز و رازهای موفقیتش می پرسیدم ، و از حال و هوای رسیدن به اون جایگاه پرس و جو می کردم. اما چون اگاهی م کم بود، نمیدونستم که این انرژی الهیه و برای همه یکسان گسترده ست پس اگر کسی دیگه تونسته برسه، من هم بدون شک میرسم، و نمیتونستم در آرامش باشم. در نتیجه بدون اغراق، تمام سالهای تحصیلم، از دبیرستان تا پایان دکترا، در استرس سپری شد و هول و دستپاچه ی مقطع بعدی، موفقیت بیشتر و مرحله ی بالاتر بودم…و واقعا هیچ لذتی از مسیرم نبردم.
اما به لطف خدا الان نگاهم کاملا تغییر کرده و کامل تر و پخته تر شده. اگر موهبتی که دوست دارم در زندگی کسی ببینم، به عنوان نشانه تلقیش میکنم و بارها به خودم یاداوری میکنم که این نشانه ای از کائنات هست در حوزه فراوانی. داره بهم میگه ببین در دنیا از جنس خواسته ی تو در جهان هستی به وفور هست، پس تو هم میتونی این خواسته رو تجربه کنی فقط باید مدارت رو ارتقا بدی و رابطه ات را با خدا نزدیک تر و صمیمی تر و مطمان تر کنی.
و حالا که مبحث انرژی الهی رو آموختم ، چقدر می تونم لذت بیشتری از زندگیم ببرم و آرام تر باشم و به خدا نزدیک تر، وقتی نگاهم این باشه که این خواسته ی من انرژی الهیه…
درامد بیشتر انرژی الهیه…
خونه ی بزرگتر انرژی الهیه…
موفقیت های بیشتر در زمینه ی رشد فردی و باوری، انرژی الهیه.. .
هر لحظه ی زندگیم، هر تپش قلبم انرژی الهیه..
و انرژی گستراننده و فزاینده ی الهی، برای همه جهان و مخلوقاتش یکسان و یک اندازه ست، تبعیض و محدودیت و قضاوتی نداره. فقط باید راه درست استفاده و بهره ازش رو بیاموزیم و شکرگزار این انرژی باشیم.
پریشب با چند روز تاخیر اما با مقداری افزایش در مقایسه با سال 402 ، حقوق فروردین ماه واریز شد. معمولا هنگام هر واریزی، مدیرگروه به تمام اساتید پیام میده و اطلاع میده و تشکر میکنه. یعنی قبل اینکه پیام واریزی بانک رو دریافت کنیم، مطلع میشیم که میزان حقوق هر ماه چقدر هست و کی واریز میشه.
پریشب وقتی پیام مدیرگروه رو خوندم البته که بسیار مخصوصا بابت افزایش شکرگزاری کردم، اما نگاه و ذهنیتم این بود که خب حقمونه! بایدم افزایش پیدا میکرد. یعنی در واقع به خودم نسبتش دادم. اما دیشب وقتی مطالب این جلسه رو خوندم با خودم گفتم عه این انرژی الهی بودا…! من چرا به خود گرفتم. من فقط وظیفه م هست با شوق، با عشق، با تمام جان، خدمت و مسئولیتی که بر گردنم هست ارائه بدم. بقیه مسائل و مواردش، انرژی الهیه و از طرف خداوند هدایت و مدیریت میشه. و چقدر این نگاه برام حس بهتری در مقابل: “خب حقمونه بایدم افزایش میداشت”، به ارمغان آورد…و فهمیدم چقدر زندگی با نگاه انرژی الهی جذاب تر و پرشور تر میشه ، چقدر خواسته ها نزدیک تر میشه و دیگه برای ذهن دور دست نیست که فلان خواسته رو تجربه کنم، دیگه هیچ آرزویی دور از انتظار نیست، هیچ وصالی محال نیست، هیچ کاری نشدنی نیست. چون همه چی انرژی الهیه و بدون محدودیت، تبعیض، و قضاوت، سرشار از فزایندگی و گسترانندگی…🌟
خدایا بابت انرژی الهی تو که تمام حیات و هستی رو در برگرفته سپاسگزارم 🙏
استاد عزیزم چراغ روشن راهم بابت آگاهی های ناب و تو و طلایی سپاسگزارم.🙏🌸
امید و نور و روشنی در قلب تون مواج 🌟
خداروشکر همیشه ته قلبم از داشته های دیگران خوشحال بودنم و هیچ وقت بد نخواستم واسه کسی حتی دشمنم و دلیل فراوانی در زندگیم روهمین میدونم که از فراوانی برای دیگران راضی وخشنودهستم.
واقعا تایید انرژی الهی در وجود دیگران موثر و چندین برابرش به خودمون برمیگرده و عدم تایید اون مانعی برای جذب ودریافت انرژی الهی میشه
بسیاری افراد بخیل و بدخواه دیدم که به سختی زندگی می کنن و هیچ وقت فراوانی که شایسته زندگیشون بوده روتحربه نکردن
این هم قانون جهان هستی است که هر چه برای دیگران بخواهید به خودتون برمیگرده
من معمولا انرژی های الهی اطرافیان را به زبان تایید نمی کنم و معمولا چیزی نمیگم ولی ته قلبم تاییدشون می کنم ولی اکه بازگو کنم مطمئنا انرژی بیشتری دریافت می کنند ومیدونم از هر کسی تعریف تمجید کنیم خوشحال میشه و باعث گسترش اون استعداد میشه
جایی شنیدم اگه محاسنی در کسی ببینیم و بهش نگیم گردنمون هست
نمیدونم چقدر صحیحه ولی بهتر که این عادت رو در خودمون ایجاد کنیم که محاسن دیگران را بازگو کنیم نه تنها به خودشان بلکه به دیگران هم بازگوکتیم که فلانی فلان استعداد رو داره
فقط به دوستان خیلی صمیمی معمولا بازگومی کنم همچنین اگه معایبی هم ببینم میگم بهشون .شده از مدل لباسش خوشم نیومد و ازم پرسید بهش گفتم قشنگ نیست درسته اون پرسید و من نظرم رو صادقانه گفتم ولی باعث دلزدگی و شاید دلشکستگی طرف بشه چونمن سلیقه اش رو زیر سوال بردم .منبعد باید در این جور موارد سکوت کنم چون بهرحال سلایق مختلف و چه کسی تعیین می کنه چه چیزی واقعا زشت یا زیباست؟!
بازم پیش اومده جونمیدونم طرف حساس هست هر چی میخره میگم زیباست تا جایی که خودش اعتراض می کنه که چرا همیشه میگی قشنگه؟؟
برای من زیاد پیش اومده که تو ذوقم بزنن و واقعا حس خیلی بدی پیدا می کنم نسبت به اونموضوع و علاقه و انگیزه ام رو از دست میدم .
معاشرت با آدم بخیل وحسود واقعا سطح انرژی آدم رو پایین میاره ودقیقا به همون سطحی میرسیم که اونا میخوان پس باید دقت کرد در انتخاب افرادی که باهاشون معاشرت داریم هرچند کاهی مقدور نیست چون خودمون انتخاب نمی کنیم ولی باید تا حد امکان روابط رومحدودکرد.
من علاقه زیادی به طبیعت ومخیط زیست دارم ولی چون از طرف خانواده حمایت و تشویق نشدم اشتیاقم کم میشه برای ادامه مسیر مثلا میخواستم فضای خالی کنار خونه رو فضای سبز ایجاد کنم ولی چون به کمک خانواده نیاز داشتم و حمایت نکردن بیخیال شدم.
علاقه زیادی به مطالعه و تحصیل داشتم چونمورد حسادت قرار کرفتم انگیزم کم کم از بین رفت و مدتی است کلا کتاب رو کنار گذاشتم
همه انسان ها نیازمند تشویق وتایید هستن از کودکی با تشویق و تایید رشد کردیم و اکه تایید رو یک نیاز بشر بدونیم بیشتر بهش بها میدیم و به چشم وظیفه بهش نگاه می کنیم
بشخصه اگه در خیلی موارد تشویق میشدم فکر میکنم در زمینه های بیشتری موفق بودم و در پله های بالاتر موفقیت بودم. با هر بار تایید احساس لیاقتمندی در انسان بیشتر میشه.
در هر زمینه ای که تایید نمی گیریم از اطرافیان باید بیشتر روی خودمون کار کنیم بیشتر خودمون رو تشویق کنیم .
در انتها میخوام بگم آدم های بخیل وتنگنطر همیشه در سطوح پایین میمومن و به سختی میتونن به پله های بالای موفقیت برسن
منکه هر چه آدم تنگ نظر دور و برم دیدم همه سطح زندگی خیلی پایینی داشتن که فکر می کنم در اثر تایید نکردن انرژی الهی در زندگی دیگران بوده که انعکاسش در زندگی خودشونوارد شده
باسلام خدمت شما استاد عزیز
۱_درست یادمه که از گذشته تا به الان درباره داشتههای دیگران هیچ احساس حسادتی نمیکردم و حتی خوشحال میشدم که میتونن به راحتی به خواستهشان برسند،اما گاهی که بر حسب ناآگاهی میگفتم چرا پس من انقدر دیر به هدفهام و یا خواستههام میرسم حس میکردم که حتماً باید یه کار خاصی انجام بدم،مثل دیگران سر کار برم تا به راحتی پول داشته باشم که مثل اونا زود به زود برای خودم خرج کنم و دغدغه ین رو نداشته باشم که بیکار و بیپول هستم،آره شاید از داشته های دیگران احساس حسادت نمیکردم اما از اینکه نمیتونستم مثل اونا سر کار برم و استقلال مالی داشته باشم شاید حسرت میخوردم،
۲_من خودم به شخصه یادم نیست که از خرید دیگران ایراد گرفته باشم یا اونها رو تحقیر کنم بابت نظری که داشتند،انسانی برای من ارزشمند بوده در جایگاه خودش و من این آگاهی رو از قبل دریافت کرده بودم که به نظر و خواسته دیگران باید احترام بگذارم،من یادم نیست که بابت خرید وسایل کسی ایراد از کارش گرفته باشم،
شاید اگه باب میل من نبوده از کنارشون عبور کرده باشم و تنها یک بار گفته باشم که به نظر من که زیباست و به خرید اون فرد احترام بزارم اما هیچ وقت ایراد نگرفتم و گله و شکایت نکردم،
الان که بهش فکر میکنم میبینم که این کارو به طور غریزی و خود به خودی از روی آگاهی و شاید تربیت انجام دادم که به نظر و خواسته دیگران اهمیت بدم و خودم رو دخالت در خرید کسی ندم،
۳_ بله یادمه زمانی دوتا از دوستان قدیمی مادرم به خانه ی ما اومده بودم و درحال وقت گذرانی باهم بودیم دوست من و من که به حرف ها و بزرگ تر ها توجه میکردیم ساکت بودیم اما یادمه مامان دوست دیگم که یک کیف نو و با قیمتی تقریباً بالا خریده بود از بقیه سوال کرد که بنظرتون کیفم چطوره جدید خریدوش و الان خریدمش،
درست جمله ای که دوستم گفت و مامانش گفت رو که زمین تا اسمان فرق داشت رو یادمه که دوستم گفت وای نه خوب نیست جنسش گرونه تازه برند هم نیست بهتون انداختن،
اما مامان همین دوستم گفت که خیلی قشنگه مبارکتون باشه به شادی استفاده کنید،
میخوام بگم اونجا فهمیدم با این که یک مادر و ذختر هستن چقدر از نظر اگاهی و شخصیت دوست من حسودی کرد و خرید اون دوست دیگه ی مامانم رو پاین اورد و بی ارزش جلوه داد،
۴_من درک کردم که میتونم از انرژی الهی درونم به خوبی استفاده کنم و همانند خداوند رفتار کنم مثلا میتونم بجای کم و بیارزش نشون دادن خیرد یا داشته ی کسی از اون با خس خوب تایید ش کنم و بگم مهم اینه که هرچیزی رو شما دوست دارین زیباست،
و مثل دوستم درباره انسان ها و نظرشان و خریدشان و داشته هاشون از روی حسادت و غرور و خود بزرگ بینی حرف نزنم و عبور کنم و یاد بگیرم اگر از چیزی خوشم نیومد حداقل نظر ندم و سکوت کنم و اگر از کسی و کارش پیشرفت اون در زندگی یا شغلش رو دیدم با حس خوب تشویق کنم و سرکوب و شکایت نکنم ،
۵_وقتی واکنش خوبی به جهان هستی درباره انرژی ارائه درونم نشان میدهم حس بهتری در زندگی پیدا میکنم وقتی روی خوشی به زندگیم نشون میدم میتونم از داشتهها و نعمتهای خدا بهتر استفاده کنم و لذت ببرم انرژی الهی درون من رفت میکنه و باعث حال خوبم در هر زمینهای میشه که حتی دیگران از با من بودن خوشحال میشن و حس خوبی با من میگیرند،انرژی الهی درونم رو که بالا ببرم و سعی کنم هر روز بهش عمل کنم نتایج زندگی برای خودم هم تغییر پیدا میکنه و حس بهتری خواهم داشت.
۶_به نظرم باید بپذیرند و تغییر کنند که همه انسانها همانند هم نیستند و هر کس انرژی الهی خاص خودش رو داره پس بپذیریم همانگونه رفتار کنیم که خداوند هم رفتار میکنه یعنی بین هیچ بنده خودش فرق نمیذاره و همه رو دوست داره نمیگم اگه چیزی باب میلمون نیست تغییرش بدیم یا تخریبش کنیم میتونیم حداقل با انرژی الهی و آگاهی از اون عبور کنیم و نظری دربارهاش ندیم،
۷_به نظرم خیلی حس خوب و شیرینی است که مورد تایید و تشویق دیگران قرار میگیریم کسانی که دوستشان داریم کسانی که اولویت زندگیشان هستیم ما را میبینند و به ما ارزش میدهند،مثلاً خیلی ا ارزش است که برای کوچکترین کارها از دیگر تشکر کنیم یا مورد تشویق قرار بدیم و حس خوبی رو به هم منتقل کنیم همیشه که نباید شاکی بود و از شرایط جامعه و زندگی شکایت داشت،
میشود که زیبا دید و از کسانی که دوستشان داریم قدردانی کنیم تا حس خوب عشق را به آنها منتقل کنیم تا بدانند که برای ما عزیز هستند،من این حس خوب رو زمانی تجربه کردم که وقتی کمک مادرم میکنم اون منو تشویق میکنه و با حس خوبی از من تشکر میکنه اون موقع حس خوبی دارم از اینکه در کنارش هستم و منو میبینه و مورد توجه قرار میده،
۸_اینجا بسیار خوب و نقطه امن من درد و دلهای منو صحبتهای منه که میخوام از خواستههایی بگم که حمایت نشدند،
خواسته رانندگی و داشتن ماشین مورد علاقم که مستقلانه رانندگی کنم و به تنهایی هرجا که دوست دارم برم با هر انسانی که دوست دارم معاشرت کنم و دوستانی جدید پیدا کنم و تفریحاتی سالم داشته باشم،و شاید به خاطر نگرانیها و شرایط جامعه حمایت نشدم و از این خواستهام دست کشیدم،
نداشتن شغل دلخواهم و حمایت نشدنم در این زمینه که دوست داشتم برم کلاس موسیقی و به صورت حرفه ای کار کنم تا کسب وکار در اینستا و تدریس موسیقی رو برای خودم داشته باشم البته هنوز از این خواسته دست نکشیدم و دارم تلاشم رو برای خرفه ای شدم میکنم،
گاهی خوبه حمایت بشیم ما بچه ها نیاز داریم ازمون پرسیده بشه و در دنیا تجربه کنیم اونچه دوست داریم،
۹_تصمیم میگیرم که با ایمان و توکل به خدا از انرژی الهی در زندگی برای رسیدن به هدفها و خواستههام استفاده کنم و هر روز با احساس خوب و سپاسگزاری برای داشته برای سیدن به خواستههام تلاش کنم،
۱۰_وقتی درک کردم و تونستم که از انرژی الهی در آرامش بیشتری زندگی کنم دیدم که اطرافیان هم آرامش پیدا میکنند در رفتارشان با من و هرچه که من با اطرافیان با انرژی الهی بیشتری رفتار کنم همون پاسخ رو از اونا میگیرم پس بهتره در زندگی بزای داشتن انرژی الهی خوب و انسانی شاد و ارام در رابطه با تمام اتفاق های زندگی ارامش الهی داشته باشیم و از قدرت اون استفاده کنیم یعنی توکل،
باتشکرازشما
سلام به استاد وهمه هم مسیران عزیز وگرانقدر
دوباره یک سورپرایز ویژه و یک مبجث ودرس کاملا اخلاقی وآموزشی بینهایت پربار از جناب عطارروشن عزیز ….
البته همیشه سعی میکردم انتخاب نزدیکانم که بصورت رودررو با من نظر میخواستند رو حتی بصورت ظاهری وفرمالیته وزبانی تحسین کنم ولی خوب بعضی اوقات داشته هاو انتخاب دیگران رو از روی حسادت زیر سوال میبردم درحالیکه خود توان دستیابی به آن را نداشتم انهارا زیر سوال میبردم
واگرچه بشدت حساس بودم وهستم که انتخاب ها ورفتارهایم مورد تحسین دیگران قرار بگیرد بشدت هم از انتقادوتمسخر دیگران بهم میریختم ومرا آزار میداد
اما این بحث که هر آنچه پیرامون خود میبینیم انرژی الهی است حتی اگر مورد تایید مانیست بسیار زیباست وچه بسا دچار چه قضاوتهای عجیب وغریبی هم میشویم واینکه عبور کنیم اگر تحسین وتاییدوتشویق نمیکنیم راهکاری بسیار جالب و عالی هست که ارائه کردید همانطور که دراول گفتم بنظرم این یک مبحث کاملا اخلاقی است که جای کار دارد که یادبگیریم همواره موفقیت ها انتخاب ها عقاید رفتارهای دیگران را که مورد وثوق وتاییدمان هست را تحسین وتشویق کنیم واگر میتوانیم کمک وهمیاری کنیم و بهیچ وجه مخالفت وتمسخر نکنیم تا راههای دریافت انرژی الهی خودمان را مسدود نکنیم و فی الواقع به خودمان کمک کنیم بحثی شیرین وحال خوب کن چه رفتار پسندیده ایی که از امروز
سعی میکنم بلطف خدا همواره آن را رعایت کنم
بیاد نمی آورم اما قطعا موردی در طول زندگی ام بوده که اگر از جانب اطرافیانم مورد تحسین قرار گرفته بودم پیشرفتی حاصل شده بود
البته بنده جسارتا با این قسمت نیاز به تحسبن دیگران وتایید همواره دیگران نسبت به کارها ورفتارها وانتخابهایمان کمی مشکل دارم
تاکید میکنم نیاز همواره به اینگونه تاییدها از طرف دیگران کمی با مسئله درونی اعتماد بنفس مشکل داردومرزی نازک در اینجا پدید می اید که مراقب باشیم دچار اشتباه نشویم بگفته خود استاد عطارروشن البته ونظر من
بهر حال آگاهی بسیار عالی ومسرت بخشی بود
وکمک کننده در جهت ارتقای کیفی وکمی سطح زندگی دستمریزاد وخسته نباشید بابت زحماتتان
سلام برخالقی بی همتایی هستی.
سللم براستاد مسیر شناخت. هرنیرویی که ازطرف خداوند بوده واین زمان من به درک بالاتری ازوجود این وانرززی پی بردم
چقدر طلب این فایل برام دلنشین هست خدا رو شکر میکنمدکه من رو هم دردایره دریافت این اگاهی قرار داده
چند روز پیش ما برحسب اتفاق منزل یکی از افوام تو شمال بودیم محیط زیبای برای خودشون درست کرده بود من عاشق گل گیاه هستم وفتی دراون مکان قرار گرفیتم اول از بودن تو. مکان وفضا به خودم لذت زیادی دادم جرات بودن و دریافت این لذت به خودم دادم چون من فبلا مخاف بودن تو اونفضا بودم اونمبخاطر شرایط جسمی خودم که با رفتن به مکانها تازه باید با شرایط خورم تو اون مکان باشم ولی به خودم جرات تجربه تازه با شرایط که واصلا به من همسو نبود خودم قرار دادم اونمکان پله داشت ولی نرده نداصت واین برای من یعنی نبودن واستفاده نکردن ازامکانت اونمحل ولی من یی تجربه دلنشین تواین فضا رو کسب کردم
شوهر خانواده از درست کردن فضایی بزرگ ابزاز ناراحتی کرد و گفت بابد این مکان رو کوچکترمی گرفته فضایی حیاط رو بزرگتر من بهش گفتم نه خیلی خوب هست محیط به این بزرگی رو برای اینده لازم خواهید داشت شما نوه دارید انها که ازدواج کنن به فضایی بیشتری احتیاج دارید ایشونوگفت سن من به این حرفها جواب نمیدیده مناون زمان نیستم من بهش گفتم این صحبت درست نیست جرا امید به زندگی رواز خودتون میگیرید شما به وامیدخدا ۱۰۰ سال زندگی خوبی رو داشته باشید حیف نبست با این صحبت اون تو ذهنوتون به این شکل ببیندید امید به زندگی داشته باشید جیزی که هست بهتریت لذت ببرید باره به همسرمخانواده انرژی مثبت دادم که محیط خوبی رو برای خودتون درست کردی اگه لبه بالکون رو با سنک نرده کشی کنید واقعا قشنتکر میشه انقدرازمحیط اون و فضا روبراشون دلنشنتر کردم که خانم خونه رو برای کاری که پسرش میتوانه انجام بده تشویق کردم
متاسفانه فرزند این خانواده در سن نوجوانی دجارمشکل اعتبادشد وضعیت خیلی بدی روطی کرده از منزل رفته و حتی شرایط به شدت براش خراب بوده حالا توسن ۴۳ سالکی برکشته ودوسال هست به شکر خدا از کل اون فضا دور هست وحالا ۴۵ سال داره
پدر ومادر هنوز بهش امید ندارن چون کاری نداره خود اون پسر خودش یی بازنده جوانی میدونی
من با گفنم که شاید همین پسر اگه شروع کنه دراینده دیگران حسرت انچه اون داره خواهن خورد پس بهش ازاماکنتان بدید کمکش کنید تشویقش کنید بیتده همین پسر که ازرش نا امید هستید چه کاره رو برای زندگی خودش خواهد کرد مادر خانواده توچشمش اون اشک شوق و امید رو من دبدم
انکار براش از یی جیزیه نشدتی به شدنی صحبت بود
حتی وفتی داشتیم اراون مکان خارج میشدم من پسر خانواده گفتم دفعه بدی من قصدم منزل شما با خانم بچه هست به امیداون روز اون. خندیدحسم خوب هست که حرفی امیدوار کننده به اون خانواده زدم چوم واقعا نیتم کمک بود
خودم من تو همون شرایط ،سخت زندگی کردم چاقی رو توجامعه به چشم اعتیاد دیده نمیشه بهتر فبول داران من خودم یی فرد منعاد به غذا دیدم انقدر این اعتیاد به غذا واعتیار به افکار چاقی درمن زیاد بود اون نابودی روبه شکلی که جامعه اون فبول داشتولی منواصلاواون فبول نداشتم رشت کرد و خود من رو دجارمشکلاتی سخت کرد حالا که تومسیر برکشت هستم خودم نجات یافته از اعتیاربه چاقی و هر انچه که چاقی میتوان بهش اسبیب بزنه دیدم حالا تو مرحله ترمیم کل زندگی دارم قدم برمیدارم پس حرف من جون اون حس کمک رو داره شاید نتیجه بهتری به اون فرد میده جون خودم هم یی نجات یافته هستم
حتی من هیچ تودفکرش نبودم که من هم زمان با اون فرد توی مکان باشیم و جون من به و اون فرد از کودکی حس خوبی داشتم صحبت برای اون به جشم یی نفرکه واقعا نیتش سالم شدن زندگی اون هست وکمکگرفتن از خدایی خودم برای این حرف این حرف ازکمکی هست که خداوتد میخواه به اون فرد بکنه
حالا که به این فایل رسیدم به عمل کردم خودم اون نمره خوب رو مبدم که حس اون فرد رو خراب نکردم اون تشویق کردم نیروی بهتری رو هم به خودم دادم پس من همسو با خدایی عزیزم رفتار کردم که از انرژی الهی به من هم می رسه واون توزندگی خودم کسترش پیدا میکنه چون این ترتیب رفتا مثل رنجیر هست اگه بخش خودم توحس خوب وتشویق به دیکران نگه دارم حسم تو بخش دادن انرژی خوب با دیگران باشه بی شک بخش بزرکتری از این عمل کرد به زتدگی من برگشت خواهد کرد چون من به خدایی که کسترش دهتد تو هربخش هست ایمان دارم
حتما اون کسترش عمل کردن تو زندگی من اول ارامش توان بیشتری و هم کاره بهتری برای من انجام خواهد داد.
سال پیش من این زفتا با دخترم داستم برای کارش کلی تشویق کردم سال فبل اون گفت فکرمیکنی بااینکاره من موفیقیت نخواهد داشت من بهش گفتم توبهترین عمل کرد داشته باش نیت کمک باشه تشویق باشه نتیجه به خودت برگشت می کنه امسال توهمون مکانی که قصد بیرونامدن اررش داشت شرایط کاریش به شدت خوب شده حقوق تو سطح بالاتری قرا گرفته خودش دو روز پیش ابزار کرد که من فبلا نمتواستم تواین مکان باشم جون اطرافم افردای هستم که بسیار حسادت به من داران ولی من موندم ادامه دادم ونتیجه خوبی رو دارم میگیرم وحقوقم خیلی بالا رفته خوب شد ازاین مکان و بیرون نرفتم حتی برخودر دیگران باهش بهتر شده امروز براش تولد توهمون شرکت قرار بگیرن انشالله که بهش خوش بگزره و روز تولد خوبی رو تومحیط کاریش داشته باسه
من روی خودم دارم کاره میکن من ازتمام توان استفاده میکنم برای دریافت بهترینها حس وحس نشاطی دورتی برای منکمک کننده هست کاری رو انجام میدم حرفی رو میزنم که بهترین رفنار وعمل کرده بودم حتی بازم خودم اون روز متوجه نیستم بدن متوجه میشم داشتم طبق یی قانون درست رفتار وعمل می کردم
درک رفتار واقعا برای من زیبا هست که متوجه بشی کاری که کردم صحبتی رو که انجامز دادی تو زبهترین مسبر بوده و ازرجانب خودم کاره اشتباه نبوده توبخش درست انجام شده برای درک این فایل که کمک هست که خدایی عزیزم برام انجام میده ازخالق خودم بسیار سپاس وتشکردارم
خدایا برای هدایت وحمایت که هر روز قند تودل من اب میشه ازت تشکردارم ازشما استادبرای هرکاری که برای نجات یی فرد انجام میدمونتبجه اون همکسترش بهتر زندگی خودشما هست تشکر دارم
اون کسترش تو زندگی من داره رخ میده نتایحی که کرفتنم تو این زمان از تصورات من یی نفر خارج بودهمه وهمه رو ازخدایی عزیم دارم
حتی صبح به همسرم داشتم پشناهد یی مسافرت کوتاه دیگه برای زمان دیگه رو میدادم انقدرخوشحال شادشد جون من برای داشتن حسهای تازه نیاز هست وکه خودم تو اون مکان باشم که تجربه دلنشنی ازاون به خودم بدم چون من و خودم برایدهمین مسافرت ۴ روز برنامه جیدم
حدود ۱۰ سالی بود که توشمال با این زمان نبود صبح رفتین شب خسته کوفته برکشتیم اصلا هیج لذتی ازاون رفتن پیدا نکردیمدانقدراینمسافرت ۴ روز من با رفتار درست برای خودم وفر زندانم نوهمسرم شیرن کردموپ مپکه دخترموپسرم که فبلا مسافرت رفتن با من چدرش رو جز اذیت چیزی نمیدیدن سرسخت مخالف مسافرت با ما بودن انقدربهشون خوش گذشت که وخودش گفتن واقعا خوب بود چون من تغییرکردم اون افکار ازر دهند تو مسافرت رو از خودمگرفتم
جاکزین اون رفتار بهتر وشادی بیشتر اول برای خودم و در نتبجه حتما برای ار اطرافم داشتم
خدا پشت و پنا هتون یا حق. حق نگه دارتون