انسان ها دوست دارند زندگی سرشار از نعمت های الهی داشته باشند درحالی که نعمت های الهی دیگران را بی ارزش یا بی اهمیت می دانند.
اگر می خواهید زندگی تان سرشار از انرژی الهی شود باید گسترش دهنده آن در دنیای پیرامون خود باشید.
حسادت به داشته های دیگران
در گذشته عادت داشتم آنچه دیگران داشتند را در نظر خودم بی ارزش یا بی اهمیت می دانستم.
اگر فردی به موفقیتی می رسید نه تنها در ذهن خودم بلکه با دیگران درباره بی فایده بودن آن موفقیت صحبت می کردم.
وقتی متوجه می شدم فردی لباس یا وسیله جدیدی خریده است به هر شکل ممکن سعی می کردم انتخاب او را مسخره کنم.
- این چه رنگی است که انتخاب کردی؟!
- حیف پول که برای خرید این وسیله دادی؟ چرا به من نگفتی تا بهت بگم چی بخری؟!
- این چه کاری بود که انجام دادی؟! چرا به من نگفنی تا راهنمایی ات کنم؟!
- چرا موهات رو این مدلی کردی؟! شبیه فلان شدی!
- این چه جایی که واسه تفریح رفتی؟! چرا به من نگفتی تا بهت بگم بری کجا که کیف کنی؟!
عادت داشتم به طریق مختلف به آنچه دیگران می خرند، کاری که انجام می دهند، تصمیمی که برای آینده شان می گیرند و حتی آنچه توسط خداوند یا انسانها به آنها هدیه داده می شد ایراد می گرفتم و سعی می کردم آن را بی ارزش و به شخص اثبات کنم که اشتباه کرده است.
به حدی در این رفتار زیاده روی می کردم که بعضی وقت ها کار به بگو مگو و مشاجره بین من و فرد مقابل ختم می شد و همیشه فکر می کردم که چقدر آدم ناجوری است، مگه من چی گفتم که اینجوری برخورد کرد؟!
زمانی که در مسیر تغییر کردن مخصوصا اصلاح نگرش درباره خداوند و سیستم جهان هستی قرار گرفتم به این درک رسیدم که بی ارزش کردن یا مخالفت کردن با آنچه دیگران در زندگی خود خلق کرده اند نوعی ناسپاسی و اعلام نارضایتی از تجلی انرژی الهی در زندگی انسان هاست.
با درک این موضوع به این نتیجه رسیدم که من در سال های زیادی از زندگی صدها برابر آنچه در زندگی خودم نسبت به آن گله و شکایت داشتم نسبت به داشته های دیگران گفتگوی ذهنی و گله و شکایت کرده ام.
بعنوان مثال من در زندگی خودم یک بار ماشین خریده بودم و نسبت به آنچه دارم گله و شکایت می کردم درحالی که ده ها بار نسبت به ماشین هایی که دیگران می خریدند هم ابراز گله و شکایت می کردم که چرا این ماشین رو خریدی؟! چرا این رنگ خریدی؟! چرا این مدل خریدی؟!
تصور کنید عادت داشتن به گله و شکایت کردن درباره آنچه خودم و دیگران داشتند چه حجمی از انرژی منفی را در زندگی من ایجاد کرده بود که نسبت به آن بی اطلاع بودم.
تصمیم به تغییر عادت
بعد از آگاه شدن از نگرش اشتباهی که باعث شکل گیری عادتی مخرب در وجودم شده بود وقت اقدام برای اصلاح کردن بود.
تصمیم گرفتم دست از گله و شکایت درباره داشته های خودم و دیگران جددا خودداری کنم.
از آن روز تا به الان به یاد نداردم که نسبت به آنچه دیگران انجام می دهند یا می خرند یا به دست می آورند ابراز گله و شکایت کرده باشم. همیشه آگاهانه در واکنش به اطلاع پیدا کردن نسبت به یک اتفاق جدید در زندگی دیگران واکنش مثبت و خوش احساس از خودم نشان داده ام.
وقتی متوجه می شوم به زندگی افراد چیزی اضافه شده است به آنها تبریک می گم و انتخاب آنها را تایید و تحسین می کنم.
وقتی متوجه می شوم فردی با انتخابی رشته دانشگاهی، شغل، محل زندگی و … وارد مرحله جدیدی از زندگی اش شده است به او تبریک می گم و به او اطمینان می دم که انتخاب عالی انجام داده است.
به این شکل عادت تایید و تحسین کردن تغییرات زندگی دیگران و از این طریق نگرش تایید انرژی الهی را در ذهنم ایجاد کردم.
شکل گیری انرژی الهی
اگر می خواهید انرژی الهی را به شکل نعمت های مختلف در زندگی تان تجربه کنید باید همواره تایید کننده انرژی الهی در دنیای پیرامون خود باشید.
با هیچ چیز مخالفت نکنید چون آن چیز سرشار از انرژی الهی است که توسط انسانی به شکلی قابل دیدن تبدیل شده است.
نکته حائز اهمیت اینکه ممکن است برخی از فرم های انرژی الهی مورد پسند یا رضایت شما نباشند. در این صورت نیاز نیست به هر شکل ممکن خود را مجبور کنید تا آن را تایید کنید ولی نباید به هیچ طریق ممکن با آن مخالفت کنید. فقط از آن عبور کنید.
انرژی الهی به بی نهایت شکل ممکن از در معرض دید شما قرار بگیرد بنابراین درک کامل این موضوع نیاز به استمرار در عمل دارد چون در برخی موارد ما هرگز قادر به درک چرایی شکل گیری انرژی الهی به فرمی که به ظاهر نادلخواه است نیستیم بنابراین همیشه معیار عملکرد ما باید عبور کردن از مواردی باشد که مورد دلخواهمان نیست.
برای نمونه به این مثال توجه کنید:
من سال هاست سعی می کنم نگرش تایید و تحسین انرژی الهی را در وجودم شکل داده و به آن عمل کنم.
درک این موضوع نیاز به طی کردن تکامل از طریق استمرار دارد.
در ابتدا توانستم واکنش به موضوعات ساده ای که به شکل روزمره با آن مواجه می شدن را در وجودم اصلاح کنم.
اگر فردی لباس، گوشی، ماشین، کفش یا …. می خرید به او تبریک و انتخاب او را تحسین می کردم و هرگز نسبت به آنچه انتخاب کرده است ایراد یا اشکالی مطرح نمی کردم.
پس از آن توانستم نسبت به انتخاب هایی که به ظاهر مسیر زندگی افراد را مشخص می کند واکنش مناسب داشته باشم.
نسبت به انتخاب رشته دانشگاهی یا شغل یا محل زندگی یا هر موضوعی که مسیر زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می داد واکنش مناسب انجام می دادم و به آنها تبریک می گفتم و درباره موفقیت ها و شگفتی هایی که در این مسیر تجربه خواهد کرد با او صحبت می کردم.
پس از آن توانستم نسبت به عقیده و نگرش انسانها واکنش مناسب داشته باشم. اگر فردی نگرش یا رفتاری داشت که از نظر من اشتباه یا پسندیده نبود می توانستم نسبت به رفتار یا عملکرد او بی تفاوت باشم و عقیده خودم را مطرح نکنم و درباره آنچه او عقیده دارد نه با خودش نه با دیگران صحبت نکنم.
نکته حائز اهمیت اینکه در مرحله اول و شروع این تصمیم نمی توانستم نسبت به نگرش و عقاید مخصوصا مذهبی افراد بی تفاوت باشم اما استمرار در عمل به نگرش پذیرش و تایید انرژي الهی منجر به درک عمیق تر و عملکرد بهتر خواهد شد.
این روند ادامه داشت تا چند وقت قبل متوجه شدم من نسبت به رفتارهای اجتماعی انسانها گله و شکایت دارم.
نسبت به بی احتیاطی افراد در رانندگی هم در ذهنم و هم با دیگران گله و شکایت می کردم.
نسبت به آشغال ریختن افراد در محیط شهری و طبیعت به شدت در ذهنم و با دیگران گله و شکایت می کردم.
نسبت به حضور افراد در مراسمات مذهبی یا حضور در صحنه های سیاسی در ذهنم و با دیگران گله و شکایت می کردم.
بنابراین این موارد را هم به لیست قابل تایید انرژی الهی در دنیای مادی اضافه کردم و مدت هاست سعی می کنم نسبت رفتار انسانها در موقعیت های اجتماعی و زندگی روزمره گله و شکایت نداشته باشم.
قطعا از زمان شناسایی گله و شکایت در هر جنبه از شکل گیری انرژي الهی شاید نتوانید بلافاصله به شکل کامل این مساله را اصلاح کنید اما شناسایی بعنوان قدم اول و مهم می باشد و سپس اقدام کردن برای اصلاح است که از طریق استمرار و تمرین قابل انجام می باشد.
باید بپذیرید هر اتفاقی که در پیرامون شما رخ می دهد شکلی از ذ است. اگر مورد تایید شماست تحسین و تایید کنید و اگر مورد تایید شما نیست حق گله و شکایت کردن نه در ذهن و نه در کلام با دیگران را ندارید و فقط باید از آن عبور کنید.
هر رنگی که مشاهده می کنید فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه مورد علاقه شما باشد یا نباشد.
هر وسیله ای که پیرامون خود مشاهده می کنید فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه مورد تایید شما باشد یا نباشد.
هر رفتاری که انسانها انجام می دهند نیز شکلی از انرژی الهی است فارغ از اینکه مورد تایید شما باشد یا نباشد.
هر نوزادی که متولد می شود فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه از نظر شما زیبا باشد یا نباشد.
هر موجودی که در زندگی با آن مواجه می شوید فرمی از انرژی الهی است فارغ از اینکه چه احساسی در شما ایجاد می کند.
مهم این است که شما حق گله و شکایت و محکوم کردن انرژی الهی را ندارید چون با این کار نسبت به شکل پذیری و گسترش انرژی الهی در دنیای مادی مخالفت و مقاومت ایجاد می کنید بنابراین شکل گیری انرژی الهی در زندگی خود به شکل نعمت های مختلف را مسدود می کنید.
شما فقط حق دارید تحسین کنید یا عبور کنید. حق مخالفت ندارید.
تایید کننده انرژی الهی باشید
از زمانی که درک کردم هرچقدر بیشتر تایید کننده انرژی الهی در دنیای پیرامونم باشم درهای ورود و شکل گیری انرژی الهی در زندگی ام را بازتر کرده ام سعی من در زندگی این بوده است که تا می توانم تایید کننده و گسترش دهنده انرژی الهی در زندگی انسانها باشم.
از همان روزهای اول که تازه با مفهوم قانون جذب و قدرت خداوند در زندگی آشنا شدم سعی کردم آنچه درک می کنم را به شکل نوشته، پادکست و عکس نوشته های انگیزشی در جهان مادی از طریق شبکه های مجازی گسترش دهم.
حاصل این نگرش و عملکرد شکل گیری گروه فوق العاده بیاندیشید و به تناسب اندام برسید در تلگرام بود که از نتایج و عواقب آن تاسیس سایت تناسب فکری بود.
به محض اینکه نتایج اولیه لاغری با ذهن را در خودم مشاهده کردم شروع به گسترش و تایید انرژی الهی تناسب اندام در انسانها کردم.
از طریق مختلف در افراد شوق لاغر شدن و انگیزه لاغری ایجاد کردم که نتیجه آن رشد و گسترش معجزه لاغری با ذهن با زبان فارسی در جهان است.
به محض اینکه نتایج اولیه اصلاح نگرش درباره خداوند را در زندگی ام تجربه کردم شروع به گسترش و تایید انرژی الهی در وجود انسانها برای تغییر زندگی کردم و به شکل های مختلف ذوق و شوق زندگی کردن و امید به موفقیت را در قلب انسانها شعله ور کردم.
شاید برای شما جالب توجه باشد که در تمام مدتی که مشغول اصلاح و تغییر نگرش ها و عملکرد خودم بودم حتی یک بار توسط اطرافیان تایید و تشویق نشدم اما من تصمیم گرفته بودم که لشکر یک نفره برای زندگی خودم باشم تا از این طریق بتوانم لشکری چند هزار نفری و حتی چند میلیون نفری در دنیای مادی ایجاد کنم که اکنون شما یکی از اعضای این لشکر هستید.
همیشه سعی کنید توانایی ها و استعداد های اطرافیانتان را تایید کنید و به آنها امید و انگیزه دهید که می توانند موفق شوند.
با همین کار ساده توانستم انرژی الهی و انگیزه تغییر کردن را در برخی از نزدیکانم ایجاد کنم که به لطف خداوند بعد از چند سال زندگی آنها هیچ شباهتی به گذشته شان ندارد.
برای مثال همسر من فرد بسیار خجالتی بود که جرات حتی تنها از خونه بیرون رفتن را نداشت. حسرت های زیادی در زندگی داشت که همه به دلیل حمایت نشدن و سرکوب شدن در او شکل گرفته بود. البته که من هم در گذشته دقیقا فردی مانند او بودم.
من از طریق تایید انرژی الهی در وجود همسرم به مرور ذوق و شوق زندگی کردن و تجربه توانایی ها و استعدادهایش را در او شعله ور کردم.
اکنون و فقط بعد از ۷ سال او صاحب کسب و کاری است که درآمد سالانه یک کارمند درآمد ماهانه اوست.
بدون اینکه در هیچ دوره آموزشی شرکت کرده باشد مهارت فوق العاده ای در کار فروشندگی دارد که به عقیده من همان انرژی الهی است که در وجود او و هر انسانی نهفته است اما هرگز دیده و مورد استفاده قرار نمی گیرد.
به سادگی توانست گواهینامه رانندگی دریافت کند و مهارت عالی در رانندگی دارد که همان انرژی الهی نهفته در وجود او بود که هرگز مورد توجه و تایید قرار نگرفته بود.
مهارت خارق العاده ای در آشپزی دارد بدون اینکه حتی یک جلسه کلاس آشپزی شرکت کرده باشد اما این هم یکی دیگر از فرم های انرژی الهی است که در وجود او نهفته شده بود.
اینها بخشی از مهارت هایی است که در وجود همسرم به شکل خودبخودی شکل گرفت فقط از طریق تحسین و تشویق و تایید انرژی الهی که در وجود همه انسانها قرار دارد.
شاید شرایط شما هم مانند من باشد و کسی در اطراف شما نباشد که مشوق یا تایید کننده ایده ها و نگرش ها و خلاقیت هایتان باشد.
اصلا مهم نیست. خودتان باید این مسئولیت را به عهده بگیرید و با تایید انرژی الهی نهفته در وجود خویش انواع استعدادها و مهارت های لازم برای تجربه خوشبختی در زندگی را در وجود خویش ایجاد کنید.
انسانهای زیادی به این موضوع آگاهی ندارند که از طریق تایید و تحسین انرژی در وجود دیگر انسانها می توانند به رشد و گسترش جهان مادی کمک کنند و نمی دانند که این نگرش و عادت الهی چه خیر و برکت هایی وارد زندگی شان خواهد کرد.
اما شما اکنون از مزایای تایید و تحسین انرژی الهی مطلع هستید. پس دست به کار شوید.
اول تا می توانید انرژی الهی را در وجود خویش تایید و تحسین کنید تا هرآنچه از نبوغ و استعداد و توانایی را برای خوشبختی در دنیا و آخرت نیاز دارید از طریق انرژی الهی در وجود شما ایجاد شود. دوم تا می توانید انرژی الهی را در وجود انسان های اطراف خود تایید و تحسین کنید.
اگر فرزندتان یا یکی از اطرافیان شما به آواز خواندن علاقه دارد انرژی الهی وجود او را سرکوب نکنید. شاید حتی شنیدن صدا یا نحوه خواندن او شما را آزار دهد اما این مرحله اول از شکل گیری انرژی الهی به شکل آواز در وجود یک انسان است. از طریق تحسین و تشویق باید به رشد و گسترش آن کمک کنید.
هیچ خواننده مشهوری از ابتدا زیبا و دلنشین آواز نخوانده است. اما یا خود آن خواننده مشهور از ابتدا لشکر یک نفره تایید و تحسین انرژی الهی وجود خویش بوده است یا فردی او را تشویق و تحسین کرده است.
اگر فرزندتان یا هر انسانی نقاشی خودش را به شما نشان می دهد حق ندارید او را مسخره یا سرزنش کنید. این قدم اول از گسترش انرژی الهی برای خلق کردن نقاشی های رویایی است.
عادت کنید انسان ها را تشویق و تحسین کنید تا آنچه علاقه دارند را با اشتیاق دنبال کنند. به این شکل در رشد و گسترش انرژی الهی مشارک می کنید.
ویژگی های عالی فرزندان و اطرافیانتان را به آنها بازگو کنید. به این شکل در رشد و گسترش انرژی الهی به شکل عالی مشارکت کرده اید.
به هر طریقی که می توانید به انسانها کمک کنید به آرزوهایشان برسند. شاید نیاز به وسیله ای داشته باشند که شما می توانید برای آنها تهیه کنید، حتی هم کلام شدن با آنها و تایید و تحسین کردنشان برای دنبال کردن آرزوهایشان می تواند به رشد و گسترش انرژی الهی در دنیای مادی کمک کند.
به انسان ها کمک کنید تا به ارزش وجودی خویش پی ببرند و برای بهبود شرایط زندگی شان به قدرت درونی خود ایمان بیاورند. به این شکل شما در رشد و گسترش انرژی الهی در دنیای مادی مشارکت کرده اید.
من، شما و آدم های زیادی هستند که هرگز کسی به آنها نگفته است: تو می تونی از پس این کار بر بیای. توی می تونی موفق بشی. تو انسان باهوشی هستی. تو استعداد زیادی در فلان کار داری.
چه استعدادها و توانایی هایی که در وجود من و شما از کودکی تا به امروز سرکوب و نابود شده است. اما اکنون وقت بیداری است.
شاید سالها این نگرش را داشته اید که زندگی من تباه شد، عمر من سپری شد و نتوانستم یا نگذاشتند به علایقم برسم.
اما امروز می دانید سیستم خداوند و انرژی الهی تحت تاثیر زمان نیست.
همسر من همیشه می گفت خیلی علاقه داشته که کار کند و فکر می کرد که چون دانشگاه نرفته و استعداد خاصی ندارد هرگز نمی تواند کار کرده و درآمدی داشته باشد.
سالها با این فکر زندگی می کرد تا من از طریق تحسین و تایید انرژی الهی در وجودش ذوق و شوق کار کردن و درآمد داشتن را شعله ور کردم و آنچه او شاید از طریق طی کردن مسیر دانشگاه و شغل کارمندی در طی سی سال باید کسب می کرد را در کمتر از ۷ سال به دست آورده است.
حتما شما هم مثل من از کودکی تشنه دریافت تایید و تحسین دیگران بوده اید اما معمولا شرایط اینطور پیش نرفته است. آنچه خود از دیگران دریافت نکردید را به دیگران تقدیم کنید. به شما اطمینان می دهم صدها برابر آنچه به دیگران تقدیم می کنید به شکل های مختلف از طریق انرژی الهی وارد زندگی تان می شود.
هزاران برابر انگیزه و انرژی که من از طریق سایت تناسب فکری در وجود دوستانم ایجاد کرده ام را به شکل های مختلف از طریق انرژی الهی در زندگی ام دریافت کرده ام.
ده ها هزار پیام تقدیر و تشکر از طرف شما عزیزان، ده ها هزار پیام درباره نتایج شگفت انگیزی که در زندگی تان رخ داده است، ده ها هزار پیام سرشار از احساس خوبی که با استفاده از مطالب تناسب فکری وارد زندگی تان شده است.
اینها همه ناشی از تصمیم من برای تایید و تحسین انرژی الهی در وجود انسان هاست.
من هیچ یک از اعضای سایت تناسب فکری را از نزدیک ملاقات نکرده ام، از آنها برای حضور در سایت دعوت نکرده ام، هیچگونه تبلیغ رسانه ای انجام نداده ام اما اکنون شما یکی از هزاران عضور فوق العاده و فعال سایت تناسب فکری هستید.
حضور شما پاسخ انرژی الهی به شکل نعمت در زندگی من است.
کلام خود را به تحسین و تایید دیگران تغییر دهید.
اگر این نگرش را در ذهن خود ایجاد کنید و به شکل عادت در خود در آورید نمی دانید چه تغییر عظیمی در روابط و انرژی الهی دریافتی شما ایجاد خواهد شد.
تصور کنید از امروز فقط نسبت به فرم هایی از انرژی الهی که در وجود فرزندان یا همسرتان مشاهده می کنید واکنش مثبت و تایید کننده داشته باشید.
آنها را تحسین کنید، از آنها تشکر کنید و نسبت به آنها ابراز محبت کنید، عواقب این رفتار شما در زندگی و در تایید انرژی الهی در وجود اطرافیانتان به شکل های گوناگون به زندگی شما وارد خواهد شد و از تغییر رفتار همسر و فرزندانتان شگفت زده خواهید شد.
خیلی ها به دنبال اصلا روابط خود با همسر و فرزندانشان از طریق صحبت کردن، حل و فصل مشکلات یا عهد و پیمان بستن برای پایبندی به اصول مشترک هستند اما هرگز موفق به شکل گیری روابط دلخواه خود نمی شوند.
اگر عادت کنید به دنبال تایید انرژی الهی در وجود اطرافیان خود باشید تغییراتی را در روابط خود مشاهده خواهید کرد که هرگز تا کنون تجربه نکرده اید.
تمرین:
۱- واکنش شما نسبت به داشته های دیگران چگونه بوده است؟
۲- اگر عادت ایراد گرفتن به خریدها یا انتخاب های دیگران را داشته اید یا دارید درباره آن شرح دهید؟!
۳- تاکنون در موقعیتی قرار گرفته اید که دیگران انتخاب ها یا موفقیت های شما را مسخره یا بی ارزش کرده باشند؟ چه احساسی داشتید؟!
۴- درک خود از آگاهی ارائه شده درباره انرژی الهی را شرح دهید.
۵- واکنش شما به شکل های گوناگون انرژی های الهی اطرافتان چگونه بوده است؟ درباره آن شرح دهید.
۶- چه تغییری در واکنش های خود نسبت به انرژی الهی که در وجود افراد شکل می گیرد باید ایجاد کنید؟
۷- تجربه خود از مورد تایید قرار گرفته شدن یا تحسین و تشویق انتخاب هایی که در زندگی داشته اید را شرح دهید؟
۸- چه خواسته هایی در زندگی داشته اید که به دلیل حمایت نشدن یا تخریب شدن توسط اطرافیان در وجود شما سرکوب شده اند.
۹- تصمیم خود برای ایجاد نگرش تایید کننده انرژی الهی بودن در زندگی را شرح دهید.
۱۰- اقداماتی که به تازگی بعد از درک محتوای این جلسه در جهت تایید انرژی الهی انسان های اطراف خود انجام دادید و نتایج آن را شرح دهید.
دوره آموزشی (بیداری در آرامش) قدم بعدی برای تجربه آگاهانه زندگی با کمک خداوند در زندگی می باشد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.36 از 25 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
سلام وصد سلام استاد قشنگ وزیبا و خوش کلامم
سلام دوستان خوبم
سلام بر خودم هستم وبا بودنم تحسین میکنم خدایم رو بابت این همه زیبای
از مقاله یا نوشته های پر الوهیت دوست بسیار بسیار ارجمندم آقای علی ابودر دایی عزیز استفاده میکنم وآنرا کپی میکنم تا همگان لذت ببرند از این همه آگاهی ناب
سپاسگذارم
توحید و ربوبیتِ خداوند را من اینگونه درک کردم :یک کشاورز وقتی که جویِ آب را بر رویِ زمینش جاری می کند ، متوجه این نیست که ممکن است بوته هایی نامناسب در میانِ محصولاتش است ، مهم نیست که این بوته ها محصولِ او باشند یا بوته هایی از خار و خاشاک ، اصلا مهم نیست ، این کشاورز همه یِ این زمین را محصولاتِ خود می بیند ، همه را یکی می بیند و آب را به قصد سیراب کردنِ تک تک بوته هایِ محصولاتش رها می کند ، نگرشِ خداوند نسبت به ما انسانها و تمامِ خلائقش به همین گونه است ، که ما محصولاتِ او هستیم و از نظرِ او همه برای او به یک اندازه ارزشمند هستیم ، و اگر تفاوتی در بین ما ایجاد می شود ، اگر امراض و نگرانی و کینه ها و شکست ها و فقر و ……. رُخ می دهد ، علت رُخ دادنش ، قوانینِ خودِ ماست و اگر به بیشینه و سرچشمه یِ خود بیندیشیم ، این شِکاف ها تنها با قبول داشتن و باور داشتنِ به توحید مَرمت می یابند
برای اینکه توحید را بفهمیمبهتر نیست بفهمیم مُتضادش را، که شِرک است ؟به دارو پناه می بری ، این شِرک استبه مُسکِن ها پناه می بریاین شِرک استدر عینِ اینکه مَبلغی از بی نهایت ثروت را مشاهده می کنی و از کمبود صحبت می کنی ، این شِرک استشِرک یعنی :من نمی توانم عاملِ خوشبختی و شادیِ خویش باشم ،بلکه یک شخصیک شرایطیک حادثهباید رُخ دهدتوحید یعنی :همین الآنهمین حالاهمین ثانیهشرایط و ضوابط و عناصر و …..مهم نیستنداینکه من بی هیچ شرایط و بی هیچ ضابطه و بی هیچ دستاورد و بی هیچ عُنصری ، خوشبخت و خوشبخت و خوشبختم.آن زمانی که کسی نگرانت نکردیا رابطه و برخوردِ کسی ، نگرانی را در وجودت بُروز ندادبدان در دیارِ توحید سرگرم شده ای.توحید یعنی به جایِ اینکه من خودم با مابقی مقایسه کنم ، مُقایسه کنم که دیدگاهم ، نگاهم و بینش ام نسبت به خُدا نسبت به گذشته تا به الآن چه تغییری کرده است ،باورِ ما نسبت به مرگ ،نسبت به زندگی ،نسبت به سلامتی ،نسبت به روابط ،نسبت به ثروت ،نسبت به خود ،نسبت به جهان ، چه تغییری کرده استآیا با همان آهنگِ باورهای بدنه ی اجتماع رشد کرده ایمیا خود برایِ خود باورهایی از جنسِ منبع ساخته ایمو با آنها قرارِ رُشد به خود دادیم
آن لحظاتی که مُحتاجِ تاییدِ دیگرانیو در تقلا هستی که تماشاگرانِ زندگی ات را راضی کنیبدان که بر خلافِ توحید و اصلِ خویشتن در حرکت هستیتوحید : ارتباط با اصلِ خویشتن استاگر بیشترین حجمِ روز ، بیشترین ارتباط را با اصلِ خویش داشته باشیم ، مفهومِ آن روز را بهتر فهمیده ایم ، در آن روز بهتر درک خواهیم کرد که یک جهانِ بی انتها ، یک جهانِ مُجزا ، پُشت و پناهِ من است .رابطه یِ سراسر نشاط و سلامتی که با خود داریم ،جاده یِ توحید است .خیلی از مادرها و پدرها بیشترین رابطه را با فرزندشان دارند ، بطوری که این رابطه با فرزند را بر رابطه با اصل و خدایِ درونِ خود ، پیشی می دهند و گُمان می کنند که اصل همان رابطه با فرزند است ، و هر چقدر که بیشتر رابطه را غلیظ می کنند ، بیشتر می خواهند او را کنترل کنند و بیشتر می خواهند او را تابعِ خود کنند ، و فرزند بیشتر تقلای گوِ رانده شدن دارد ، اما فراموش نکنید که آن چه که تشنگی و نیازِ ما را رفع می کند ، ماندن در حریمِ رابطه با نُسخه یِ فرکانسِ سعادتمندِ خویش است ، اینجاست که فرزند محوِ تماشا و یادگیریِ از تومی شود ، برخی ها بیشترین حجمِ روزِ خود را رابطه با دارو و دوا و قرص و .. قرار داده اند ، بطوری که مرکزِ توحیدِ آنان همین عناصر شده است ، برای اینکه در آغوشِ توحید باشیم ، نیاز به کسی و یا نیاز به عنصری و شرایطی نداریم ، نیاز است که رابطه با سرچشمه برقرار شود ، ما بیمه شده یِ او هستیم
رابطه با توحید ، زیربنا و پایه یِ رابطه با خود ، رابطه با دیگران ، رابطه با کار و رابطه با جسم و سلامتی و رابطه با جهانِ هستی استاو فقط خوبی برای من می خواهددر هر شرایطی کار خداوند بزرگتر کردن من ،ثروتمندتر کردن من ،عظمت دادن من ،به پیش برنده ی من استمهم نیست من تو چه شرایطی هستممهم آن است که در لابلای همان شرایط ، با من استخداوند :چیزی نصیبش نمی شود که بلا بدهدچیزی نصیبش نمی شود که درد و ناخوشی بدهدکارش فقط سلامتی دادن استکارش تنها رونق دادن و تنظیم کردن استچیزی نصیبش نمی شود که رنج و سختی بدهدکارش فقط سادگی و برقرار کردنِ من است.چیزی نصیبش نمی شود که نرِساندکارش فقط رساندنِ من استچیزی نصیبش نمی شود که بترساندکارش تنها ، اُمید دادن استچیزی نصیبش نمی شود که سدِّ راه شودکارش فقط باز کردنِ راه و هموار کردن استچیزی دستگیرش نمی شود که تو را بر زمین زندکارش ، بلند کردن و بیدار کردن استچیزی نصیبش نمی شود که انتقام بگیردهمواره فقط می بخشاید و می افزایدهر خوبی ای که فرا رسد ، به دلیل واگذاشتن درهایِ اوستو هر بدی ای که رسید ، به دلیل بستنِ آن در توسطِ ماستیک دکمه یِ توحید در درونِ ماستاگر آن را بزنیمهمواره ، هموار شدن و بیداری و اُمید را تجربه می کنیم
هیچ بحرانی رخ نداده ، که بخواهیم به خدا ربطش دهیمهر بزرگی ای ، هر موفقیتی ، هر عظمتی ، از جانب اوستما انسان ها خیلی چیزها ساختیم که آن را به خدا ربط دادیم : بیماری ، درد ، نگرانی ، شکست ، و …..این ها هیچکدام متعلق به خدا نبوده و نیستهیچ بیماری و هیچ قند و دیابت و مَرضی ، هیچ سرطان و چربی و کلیه درد و قلب درد و …… متعلق به آن یگانه یِ واحد نیستاین ها در قلمرو و حیطه یِ قوانینِ انسان هایی بوده ، کهاز اصلِ واحد به دور بودنداین بَند و بَساط ها تنها و تنها کارِ ما انسان ها بود که ساختیمآن زمانی به توحید رسیده ای که به خود رسیده باشی.
در عینِ اینکه در سرزمینی هستیم که خُداوند فقط در حالِ پاشیدنِ ثروتها و مکنت ها و زیباییهاست ، اما اغلب در حالِ برداشت و ساختنِ انواعِ بیماری ها در خود هستند و آن را حکمت او می دانند ، در حالیکه او خود بی خبر است ، ببینیم فوران این زیباییها و مکنت ها را و بدانیم که خوشبختی در همین لحظه است نه در لحظاتی دیگر
اینجا سرزمینِ خوشبختی استسرزمینِ نواختن و ساختن استسرزمینی که از هفت دولت در ساختن باورها ، آزاد هستیسرزمینِ توحیدبیماری ها ، تنها قضاوتهایِ ما بوددر دیارِ توحید ، ارتباط با مبداً آغاز می شودو قضاوتی در مورد چیزی نخواهی کردچرا که هماهنگِ با قاضیِ اصلی هستیغم و نگرانی ها ، قضاوت هایِ ما بودشکست و نااُمیدی ها قضاوت هایِ ما بودو :
قضاوت هایِ درونیِ خودمان ، که به نقشِ باورهایمان در می آید ، عاملِ بَلا یا عاملِ خوشبختیِ مان می شود ، نتیجه یِ توحید بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر شدن است
اگر مبنایِ تمامِ قضاوت هایمان را از آن نیرویِ واحد بدانیمبینشِ توحید را آغاز کرده ایم
اگر قرار بر قضاوت استتنها یک قضاوت و حُکم را در خود نهادینه و کِشت و کار کنیمو آن این است که :جهان و خداوند ، جریانی از خوشبختیِ مداوم و دائمی استاو فقط رُشد و گستردگی و بزرگ شدن مرا می خواهدکار و عملکردِ فیزیکیِ من مهم نیستمهم آن است که چه می خواهم ؟به همان شیوه ای که خداوند را احساس کنیبه همان شکل برایت ، عَمَل می کنداگر احساس کنی در هر شرایطی ، دستت را می گیردحتی در شرایطِ کجی و ناراستی ،دستت را می گیرد و هدایتت می کندشاید تو ، این عمل را نادرست یا خطا و …بنامیاما خداوند از هدایتت ، دریغ نخواهد کردشاید که این عمل را گناه یا اشتباه بدانیاما کارِ خداوند ، جاری شدن استجاری می شود در اعمالتچه آن عمل درست باشد ، چه نادرستاو شبیهِ قضاوتِ من برایم عمل می کندچه در مسیر کجی باشدچه مستقیماو سرش را پایین انداختهو تنها می بارد و می بارد و می بارد
و تنها مانعی که ایجاد می شود ، به دلیلِ شکلِ قضاوتهای! توستهمیشه قانونِ ذهنِ من این بود که :اگر عملی را دارم انجام میدهم و خطا و اشتباه استیک نیرویِ بیرون از خودم ، مرا در اسرعِ وقت جزا خواهد داداما اکنون با وجود کار خطا یا اشتباه :ایمان دارم که او همیشه در بهترین فرمتِ الهی اش در زندگی ام جاری می شومو نه تنها در متنِ همان خطا ، احساسِ گناه ندارمبلکه میدانم که :مهم نیست که با چه منطقی من خود را واردِ استرس یا نگرانی و غم کنم ، مهم آن است که این شکل از احساسات ، نتیجه ای که زیبنده یِ من باشد ، نمی دهد.
و فراتر از آن هم در ذهنم کشف شدو آن اینست که :مهم نیست که با چه منطق و دلیلی ، احساسم خوب و خوشحال باشم ، مهم آن است که این خوشحالی و احساسِ خوب ، نتیجه یِ زینت بخش را به من هدیه می دهد
به هر صورت :من برای جهان ، لازم هستمتو بدای جهان لازم هستیهم من به دردِ جهان می خورم و هم توجهان هم نیازمندِ من است ، و هم نیازمندِ به تو
علی جان ، در هر شرایط و هر عملکرد و هر اوضاع و وضعیتی که قرار گرفتی ، دست از سرزنش بردار ، دست از قضاوت بردار ، هُنر داشته باش و به جایِ آن سرزنش ، جریانِ ثروت ، جریانِ سعادت و سلامتی ، جریانِ بی انتهایِ هستی را با آن جابجا کن ، او که همیشه جاریست ، بدونِ وقفه و دائم و همیشه ، تو نیز هنر داشته باش ، جاری باش ، افکارت و فرکانس هایت را بر اعمالت ، سبقت بده ، وجودت و هویتت را با اعمالت نَسَنج ، خداوند سیگنال هایت را برمی دارد و پاسخ می دهد ، اگر اشتباهی رخ می دهد ، بُگذر و آن را با سیگنال هایت ترکیب نکن ، بازیِ زندگی ، بازی شب ها و روزهایت، بازیِ فرکانس است ، به فرکانس بِچَسب ، و با قضاوتهایت ، خود را واردِ بُن بست ها نکن ، اصلا قضاوتش نکن ، در هر دم و بازدمت ، او حضور دارد ، در هر قطره خونت ، در هر ذره از وجودت ، او حضور دارد ، هیچگاه از مساعدت به روح و جسمت دریغ نکرده ، الا اینکه خودت بودی که از مساعدت و یاری کردن و هماهنگ کردنِ خودت دریغ کردینگذار ذهن و نجواها ، قانونگذارت شوندتوحید و ربّ ، چیزی است که فقط برای ما می خواهدنگاهی به اعمال ما و کاری که انجام می دهیم ، نداردکارش فقط جاری کردن و فوران کردن استکارش پاشیدنِ ثروتها و مکنت هاستکارش بر ملا کردن و اجابت کردن استکارش رساندن و پُرکردن و رشد دادن استهیچ رنجی در عالم نیست ، این فقط قانونِ انسانهاستهیچ غمی در عالم نیست ، این فقط ساخته ی انسان بودهیچ کمبودی در عالم نیست ، این فقط انسان بود که بوجود آورداز امروز فراتر از انسانِ امروزی حرکت کنیمبه سَبک و سیاقی دیگر ناظر باشیمهر روز یک تولد استخداوند بیشتر از من ، شاید میلیاردها بار بیشتر از من با من استخداوند میلیاردها بار بیشتر از من ، برایِ من می خواهدتنها و تنها واجب است که در خواستن هایمان ، پایدار باقی بمانیم
زندگی از آن لحظه ای که وارد فیزیکِ مان می شویم و تا آن لحظه ای که از این فیزیک خارج می شویم ، را شامل نمی شود ، بلکه :توحید و اعتقاد به نیروی واحدِ فناناپذیر به من آموخت که زندگی برایِ من و تو ، چه در این فیزیک و چه در خارج از آن ، دائم در جریان بوده و هست.
دوست ندارم روزها را با دوست نداشتنِ خود طی کنمدوست دارم که بیشتر و بیشتر باور کنم که:هر آن چیزی که از سرچشمه آمده است ،با آن منبع و سرچشمه یِ خود ، یکی استو همچنان هم به منبع و سرچشمه ، اتصال و شباهت دارد ، اتصالی که قطع نشدنی است ،فارغ از اینکه چه نوع رفتار چه نوع اعمالچه نوع خوی و خصلتی از من سر میزند ، من موظف هستم با هر نوع آب و رنگی که هستم خود را دوست بدارمچون دوست داشتن خود، یعنی دوست داشتن خداوندو دوست نداشتن خود ، یعنی باور نکردن توحید .دستاوردها و نتایج منبعی برای دوست داشتن من نیستبلکه اعتقاد به توحید است که مرا بیشتر با خودم سازگار میکندو این اعتقاد به اصل خویشتن است که مرا به هر دستاوردی نزدیک میکنداگر در یک بحرانی قرار گرفتم ، این یک نشانه استنشان از این دارد که آیا هنوز من خود را در این شرایط بحرانی دوست دارم ؟نشان از این دارد که آیا هنوز در این شرایط بحرانیمن دست از دوست داشتن خود کشیده ام یا نه ؟و انسانی که بداند به آن منبع متصل استو انسانی که بداند از یک توحیدِ واحد آمده استوقتی که این شرایط بحرانی را نشانه بدانددیگر برایش شرایط بحرانی محسوب نمیشودبلکه پلهای میشود برای بالا رفتن.
بیشترِ ناراحتی و نگرانی هایی که انسانها تجربه می کنندناشی از این است که :چرا من موردِ تاییدِ دیگران نیستم ؟چرا من مثلِ فلان شخص نیستم ؟چرا عملکرد و دستاوردِ من مثل فلان شخص نیست ؟چرا او بالاتر از من است ؟اینجاست که : رابطه یِ شگرفی است بینِ عزتِ نفس و توحیدو اگر توحید را باور کنیمو اگر باور کنیم کسی که مرا آفرید ،کسی که مرا به راه انداخت ،کسی که مجوزِ این حضورِ فیزیکی را به من داد ،کسی که مرا از خودش آفرید ،همیشه و به اندازه یِ بی نهایت ، تایید شده یِ تمام اعصار و تمام عوالم بوده و هستوقتی بپذیری این بیشینه یِ خود را :نیاز به دستاوردی نیست که تایید شویمحتاج به تایید و تحسینِ کسی نمی شوینیاز نیست که کسی مرا بپذیرد یا نهنیاز نیست که کسی دَری برایم باز کند یا نهقراری نمی بینیم که با عناصری بیرون از خود ، خود را به دیگران بقبولانیمتوحید یعنی همه مُقدس هستند با هر نوع دستاوردی که دارندمن نیز مقدسم با همین ویژگی ها.
ما برگِ تایید شده یِ پروردگار هستیم ، خُدا در ما خُروشان است ، هیچ کمبودی در ما حَک نشده است ، مگر اینکه احساسِ نیاز به تایید ، احساسِ مقایسه ی خود با کسی در خود داشته باشیم ، چرا که این نوع زُباله هایِ فکری است که بینِ ما و خُدا قرار می گیرند ، فاصله می اندازند و تبدیل به خلاء می شوند ، تا وقتی که من بپذیرم از او نشاءت گرفته ام ، در هیچ جایی نیازی برای هُنرنمایی نیست تا از پَسِ این هُنرنمایی ، تحسین شوم و حالم خوب شود ، کلِ وجودِ ما آکنده از مُعجزه است ، در تمام انسانها ، قَد و قامتِ خداوند ، به یک اندازه پوشش داده شده است ، تمام انسانها و موجودات از نطر خالق یکی هستند ، این تفاوت ها را ما ایجاد کرده ایم ، او متوجه این تفاوت ها نیست ، او همیشه رها می کند جویبارهای ثروت و سعادت و خوشبختی اش ، مهم نیست به کجا سرازیر می شود ، چون همه را یکی می بیند
از پرداختن به روابط نباید خلا را پُر کرداز پرداختن به توحید و دوست داشتنِ اصلِ خویش و به یاد آوردنِ اصلِ خویش ، شکاف ها از بین می رود.از تلنبارِ دارایی ها خلا ها پر نخواهد شدپرداختن به این لحظه یِ ناب است که اتصال جاری می شودهر کسی که بیشتر از منبع یاد کندبیشتر طعمِ خوشِ زندگی را می چشدبیشتر در کنارِ اینکه همه را مقدس می شناسدخود را نیز مقدس می داندمی داند که بهره ای از غیبت کردن نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از کینه ورزیدن نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از خصومت و دشمنی با کسی نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از مقایسه خود با دیگران نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از نگرانی و ناراحتی نصیبش نمی شود می داند که همین حالا ، همین لحظه ، از وجودِ خداوند ، از وجودِ این نَفَس کشیدن هایِ نازنین ، از وجودِ این قلب و این چهره و از وجودِ توحیدی که در تمامِ مولکول هایش جاری است ، بهره مند است.