هدفی مقدس تر از تغییر کردن در زندگی وجود ندارد و انسان هایی که در مدت حیات خود به دنبال شروع تغییر در زتدگی خود هستند، تاثیری ماندگار در زندگی خود و جهان اطرافشان ایجاد کرده اند.
شروع تغییر کردن
تغییر، همانند جریان آب، بخشی جداییناپذیر از زندگی است.
جهان پیرامون ما دائماً در حال تحول است و برای سازگاری با آن، ما نیز باید تغییر کنیم.
شروع تغییر میتواند کوچک و تدریجی باشد، مانند یادگیری یک مهارت جدید، یا بزرگ و ناگهانی، مانند تغییر شغل یا نقل مکان. در هر صورت، تغییر فرصتی برای رشد، یادگیری و کشف جنبههای جدید از خودمان است.
به عقیده من شروع تغییر به دو شکل در زندگی هر انسانی ایجاد می شود:
۱- شروع تغییر بر اساس دنیای پیرامون
۲- شروع تغییر بر اساس دنیای درون
بسیاری از ما تجربه شروع تغییر کردن بر اساس دنیای پیرامون را داریم.
زمانی که هوا سرد می شود طریق لباس پوشیدن خود را تغییر می دهیم.
زمانی که به خاطر تکرار یک رفتار نادرست به خودمان آسیب وارد می کنیم تصمیم می گیریم آن عادت را تغییر دهیم.
وقوع زلزله یا سیل یا هر اتفاقی که در دنیای پیرامون اتفاق می افتد و باعث بروز خسارت می شود، انسان را ملزم به تغییر روش زندگی خود می کند.
نکته جالب توجه اینکه شروع تغییراتی که به واسطه تغییر دنیای بیرون در خود ایجاد می کنیم همواره سخت و مستلزم تحمل رنج و سختی فراوان است.
نوع دیگری از شروع تغییر بر اساس دنیای درون صورت می گیرد.
این طریق نیاز به درک توانایی های درونی و ایجاد نگرش صحیح در رابطه با خداوند به عنوان خلق کننده دارد.
شروع تغییراتی که بر اساس تمرکز بر تغییر دنیای درون در زندگی ایجاد می شود همواره ساده، لذتبخش و بدون سر و صدا می باشد و این از ویژگی های منحصربفرد این طریق تغییر کردن است.
در شروع تغییر بر مبنای دنیای بیرون نیاز است تا جوانب زیادی را مدنظر قرار داده و همواره مراقب باشیم تا مرتکب اشتباه نشویم اما در شروع تغییر بر مبنای دنیای درون، نیاز نیست تا نگران جوانب و چگونگی شکل گیری تغییرات باشید. فقط لازم است با آرامش و اطمینان به قدرتی که خداوند در وجود شما قرار داده است به مسیر خود ادامه دهید و از تغییرات ایجاد شده در زندگی تان لذت ببرید.
تغییر، یک فرصت است نه یک تهدید. با پذیرش تغییر و تلاش برای رشد و بهبود، میتوانیم زندگی پربارتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. به یاد داشته باشید که شروع تغییر، بخشی طبیعی از زندگی است و مقاومت در برابر آن، تنها باعث ایجاد استرس و ناراحتی میشود.

نقطه شروع تغییر
تغییر، همانند نسیمی تازه، میتواند زندگی را دگرگون کند. این دگرگونی میتواند هم چالشبرانگیز باشد و هم فرصتساز. اما نتایج نهایی شروع تغییر، اغلب به سمت رشد، پیشرفت و رضایت بیشتر سوق مییابند.
به طور خلاصه، تغییر یک نیروی قدرتمند است که میتواند زندگی ما را به سمت بهتر شدن سوق دهد. با پذیرش تغییر و تلاش برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی، میتوانیم به رشد شخصی، بهبود روابط و افزایش رضایت از زندگی دست پیدا کنیم.
نقطه شروع تغییر دنیای درون از تغییر افکار شروع می شود.
اکنون که شما در حال مطالعه این نوشته هستید اطمینان داشته باشید در نقطه شروع تغییر شرایط زندگی خویش یا همان سرنوشت خود قرار دارید.
در این روش نیاز است تنها بر آنچه در ذهن خود مرور می کنیم توجه داشته باشیم.
فقط کافی است مهارت شناسایی و مدیریت افکار را بیاموزید تا بتوانید به افکاری که نتیجه احساسی خوبی در شما ایجاد می کند اجازه مرور شدن بدهید و مانع مرور افکاری شوید که نتیجه احساسی آنها ناامید کننده است.
به این ترتیب شما دنیای درون خود را از هرگونه افکار نامناسب پاکسازی می کنید و به شکل مستمر در احساس خوب قرار می گیرید.
احساس خوب، فراتر از یک احساس گذرا است. این احساس، تأثیرات عمیقی بر زندگی ما میگذارد و به بهبود کیفیت زندگیمان کمک میکند. به جرأت می توان گفت که احساس خوب داشتن مهمترین پارامتر برای شروع تغییر است.

در کل، احساس خوب یک چرخه مثبت را ایجاد میکند. وقتی احساس خوبی داریم، رفتارهای مثبتی از خود نشان میدهیم که به نوبه خود، احساس بهتری را در ما ایجاد میکند. این چرخه مثبت، به ما کمک میکند تا زندگی شادتر و موفقتری داشته باشیم.
نتیجه احساس خوب داشتن، تغییر نگرش به دنیای پیرامون است و نتیجه تغییر نگرش، تغییر انتظار از زندگی است.
خداوند به عنوان پاسخ دهنده و برآورده کننده آرزوها به انتظار شما از دنیایی که در آن زندگی می کنید پاسخ می دهد و اتفاقاتی را وارد زندگی شما می کند که از قبل انتظار آن را دارید.
از آنجا که از کودکی در معرض افکار نامناسب قرار داشته ایم طبیعی است که اکنون گرفتار مرور افکار نامناسب و در نتیجه شکل گیری انتظار نامناسب از زندگی در ذهن خود باشیم.
اما نکته امیدبخش این است که هربار تصمیم به شروع تغییر بگیریم و شرایط زندگی خود را از طریق تغییر دنیای درون آغاز کنیم این فرصت برای ما مهیاست و از طرف خداوند مورد تایید و تحسین قرار می گیرد.
تحسین خداوند را از طریق هدایت شدن به مسیرهای درست دریافت می شود و این تجربه ای است که در انتظار شماست.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری شروع تغییر: (توسط خانم نگار ملکزاده عزیز)
اگر مراقب ذهنمون نباشیم همیشه دوست داره به اون چیزی توجه کنه که اصلاً به درد ما نمیخوره اصلاً باهاش حال نمیکنیم اصلاً لذت نمیبریم و این اشتباهیه که همهمون داریم هر روز مرتکب میشیم که به گذشتهمون توجه میکنیم به اون چیزی که توی زندگیمون هست توجه میکنیم و انتظار داریم که خداوند آینده ما رو تغییر بده.
انتظار داریم که خداوند روزهای جلوی روی ما رو تغییر بده و این اتفاق رخ نخواهد داد تا وقتی که ما داریم به اشتباه هر روز به اون چیزی که دوست نداریم توجه میکنیم.
اون چیزی که من دیروز تجربه کردم چیزی بوده که من خودم در دنیا خلق کردم و تجربهاش کردم اگر بخوام به اون توجه کنم برای امروز، من روزهای بعدم رو هم مثل روزهای قبل تجربه خواهم کرداین اتفاقیه که داره توی زندگی همهمون میفته اما اگر آگاه باشیم و بدونیم که امروزِ من یک روز جدیده و هیچ ربطی به گذشته تو نداره.
امروز تو میتونی بهتر فکر کنی، میتونی شروع کنی به اون چیزی که دوست داری توجه کنی، میتونی کتاب خوب بخونی، میتونی آهنگ خوب گوش کنی، میتونی از محتواهای خوب استفاده کنی، هیچ ارتباطی به گذشتت نداره.
فکر نکن که اگر تو امروز تصمیم بگیری که زندگیت رو تغییر بدی خدا میگه نه تو ۳۰ ،۴۰ سال بد زندگی کردی دیگه تموم شد، دیگه من به تو این اجازه رو نمیدم، خیلیهامون اینجوری فکر میکنیم.
فکر میکنیم اگر من امروز تصمیم گرفتم خوب زندگی کنم پس گذشتم چی میشه؟! پس گناههایی که انجام دادم! نمازهایی که نخوندم! روزههایی که نگرفتم! چطور ممکنه خدا به من اجازه بده که من زندگیم رو تغییر بدم یا زندگی بهتری داشته باشم؟!
خدا هیچ چیزی از گذشته تو رو برات حساب نمیکنه، فکر نکن اگر تو امروز بخوای بهتر زندگی کنی خدا میگه نه بزار حالا من بررسی کنم ببینم تا دیروز چطور زندگی میکردی. اصلاً اینجوری نیست، هیچ وقتی خداوند به گذشته شما کاری نداره به همین دلیله که در قرآن خدا میگه که شما هر بار که توبه کردید دیگه تموم شد، بارها به پیامبر توصیه میکنه که اگر این افراد اینجوری کردن باهاشون برخورد میکنی و هرجا این افراد توبه کردن تمام شد دیگه، باید ببخشید چون خدا رئوف و بخشنده است.
چرا میگه هر باری که هرجا که کافران یا هر کسی اشتباهی کرده توبه کرد دیگه تمام شد دیگه حق نداری به اونها حمله کنی یا اونها رو اذیت کنی یا اسیری،،،چرا میگه؟؟ به خاطر اینکه هر لحظهِ تو ارتباطی نداره به گذشتت.
اگر الان تصمیم گرفتی بهتر زندگی کنی این نیست که خدا بگه نه تو دیگه چند روزه داری بد میگی چند روزِ خوب زندگی نکردی شما ۴۰ سال افکار نامناسب داشتی و من دیگه نمیذارم تو خوب زندگی کنی.
به هیچ وجه اینجوری نیست. ذهن شما هر روز خالیه، خداوند هر روز نگاهش به شما به عنوان یک انسان پاکِ، یک انسانی که میخوام ببینم امروز چطور میخواد زندگی کنه، چه چیزی برای من میفرسته، آیا افکار مناسب میفرسته یا همون افکار نامناسب دیروزی رو میفرسته و ادامه میده.
هیچ انتخابی از طرف خداوند برای من و شما نیست که بگه نه این دیگه از اون آدم بدهاست دیگه اینو نمیذارم خوب زندگی کنه یا هرچی نعمت داریم بره سمت اون افراد اصلاً همچین چیزی نیست. هر چیزی که خودت میخوای رو خدا میگه باشه من حرفی ندارم که.
چون همه این شرایط رو داره، کسی که همه چی داره چه فرقی براش میکنه که تو از چی استفاده کنی، مشکل اینه که ما نگاهمون به خدا انسانیه و فکر میکنیم که همون جوری که خود من که فلانی از من یه چیزی خواست گفتم نه، یادته اون دفعه به تو چیزی دادیم تو تشکر نکردی پس دیگه نمیدم. فکر میکنی خدا هم با ما اینجوری رفتار میکنه. در حالی که اینجوری نیست.
خیلی از ما در مورد اضافه وزنمون هم همین فکرو داریم، فکر میکنیم دیگه ما لاغر شدنی نیستیم چرا؟؟ چون ۴۰ ساله من چاقم، خب ۴۰ ساله اونجوری فکر کردی اونجوری رفتار کردی نتیجهات هم همینه که الان هست، خب الان میخوای لاغر بشی باید جور دیگه فکر کنی، باید جور دیگه رفتار کنی، باید جور دیگه ببینی و نگرش داشته باشی.
اگر میخواهی همون افکار و رفتار گذشته رو داشته باشی و آرزوت هم این باشه که لاغر بشی هرگز لاغر نمیشی. کسی که تعارف نداره، به گریه و زاری و اینا نیست. خدا که نمیاد که بدن شما رو امروز بتراشه تحویل شما بده. کاری بوده که خودت کردی بپزیریدش. حالا اذیتی، ناراحتی، باشه، بپذیر که خودم بودم اگر بپذیری خودم بودم حتی اذیتم بشی دیگه خیلی برات سخت نیست.
همه اون چیزی که ما امروز در زندگی داریم و باعث اذیتمون میشه چیزیه که خودمون به وجود آوردیم چیزیه که خیلی وقتها شاید خودمون از خدا خواستیم و یادمون رفته که ما اینو از خدا میخوایم حالا که توی زندگیمون هست این دفعه داریم از این گله و شکایت میکنیم.
امروز داشتم با خودم فکر میکردم که اول صبحی افکار منفی داشت میومد برام، راه حلش این بود که بیام فکر کنم چه چیزی توی زندگی من الان هست که قابل لذت بردن و سپاسگزاری کردنه؟! دیدم اول اینکه من امروز صبح لازم نیست برم سر کار بیرون از خونه، دارم میام سر یه کاری که عاشقشم و با خودم فکر کردم گفتم تا همین چند سال پیش من هر روز که داشتم میرفتم کارخونه از خدا میخواستم که خدایا یه شرایطی رو جور کن من از این کارخونه فلان فلان رها بشم، من از این کار لعنتی بیام بیرون.
خب دو سه سال بعد من اومدم دزفول، رفتم نجاری کار کردم توی اون شرایط، بعد دوباره از اون کار خوشم نیومد بعد اومدم رفتم ابزار یراق کار کردم، چند سال بعد از اون کار خوشم نیومد الان این چیزی که الان هستم اون چیزیه که خودم از خدا خواستم.
میلیونها بار به خدا گفتم خدا شرایطی باشه من برای خودم کار کنم الان همون شرایطِ، چرا بازم ناراحتم! پس چرا باز گله و شکایت دارم! این چیزیه که خودم یه زمانی آرزو داشتم. فکر میکردم اگر این باشه دیگه تمام، من خوشبختترین آدم روی زمینم.
اومدم از پله پایین، دیدم این همون ماشینیه که من چند سال پیش رویاشو داشتم، الان تو پارکینگ خونم هست این همون چیزیه که خودم از خدا خواستم و الان دارمش پس بابت این هم باید سپاسگزار باشم.
بابت همین خونهای که هست درسته الان من مادرم نیست ولی خب خونش هست من هر روز میام اینجا از فضای این خونه از اون کارهایی که انجام داده از اون چیزهایی که توی خونه داره من لذت میبرم و دارم باهاش زندگی میکنم و چه چیزی برای من ارزشمندتر و لذت بخشتر از اینه که صبح بیام اینجا توی فضایی که من حسش میکنم، هست همه کارهایی که انجام داده، همه نظمی که توی این خونه هست، چیدمان خونه، همه کار مادرمه و میام اینجا از وسایلش استفاده میکنم و لذت میبرم.
سکوت فوق العاده، چه چیزی میتونه ارزشمندتر و بالاتر از این باشه! این چیزیه که شاید زمانی توی رویای منم نبود من خودم هزاران بار از خدا خواستم که اینجور باشه.
چند سال همسرم میگفت کاش یه جور بشه تو همش خونه باشی الان همون جوریه ولی به راحتی میتونه این ذهن کاری کنه که همین چیزی که تو از خدا خواستی را برات سیاهش کنه برات زندگی رو تیره و تار کنه و یه لحظهای میرسه که واقعاً زندگی برای همیشه تیره و تار میشه و چشای ما بسته میشه و ما از این دنیا میریم و دیگه هیچ چیزی رو نخواهیم دید. هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. هیچ فکر منفی وجود نخواهد داشت و اون وقتم تازه ما دوباره حسرت میخوریم.
چیزی که قرآن میگه، خدا میگه، که اسم قیامت را گذاشته یوم الحسرت، که آدمها حسرت میخورن که چرا زندگی نکردم! حالا به ما گفتن که حسرت میخوری که چرا نماز و روزه بیشتری نگرفتی و نخوندی ولی من عقیدم اینه که اونجا هم ما تازه دوباره حسرت میخوریم که ای دل غافل زندگی تموم شد چشام رو بستم اونم دوباره حسرت میخوریم و کل زندگیمون داره با حسرت میگذره.
حسرت زندگی این، حسرت اینکه چرا فلانی اینجوریه، حسرت اینکه چرا اون لاغره، چرا اون پولداره، چرا اون خونش چند تاست و هر روزمون داره با توجه کردن به اون چیزی که نمیخواهیم از زندگی خودمون و دیگران میگذره و آینده ما هم به همین شکل داره رقم میخوره.
بازم تاکید میکنم اون چیزی که الان هستی رو اینو بپذیر شاید نتونی براش دلیل پیدا کنی اون چیزی که الان هستی رو یقین داشته باش که خودت از خدا خواستی. شاید ندونی چطور و کی خواستی ولی خودت از خدا خواستی و الان داری تجربش میکنی.
اگر از تجربهاش راضی نیستی اشکال نداره تغییرش بده چرا چسبیدی به این تجربه چرا چسبیدی به این چهار تا فکر منفی چرا چسبیدی به اون رفتارهای بدی که فلانی باهات کرده اون حرفهایی که به تو زده بیا زندگیت رو تغییر بده بیا از نگرشت شروع کن و اونو تغییر بده انتخاب کن چی میخوای چی نمیخوای فکرت رو درست کن و این نیاز به آموزش داره این نیاز به آموزش داره.
این نیست که تو بخوای بگی باشه من امروز میخوام فکرم رو عوض کنم پس چرا فردا زندگیم تغییر نکرد سالها برای من طول کشید خداوند اینجوری رویای شما را برآورده میکنه رویای منو برآورده کرده چندین سال طول کشید تا از اون کارخونه من اومدم بیرون رفتم کار نجاری انجام دادم دو سال نجاری کردم بعد اومدم ۵، ۶ سال مغازه ابزار یراق داشتم و الان چهار پنج ساله دارم همین کارو انجام میدم
چندین سال زمان برد تا اون رویای من تکمیل شد و من نمیدونستم اصلاً قرار تکمیل بشه من اصلاً چرا هر روز از خدا میخواستم که خدایا شغل منو عوض کن کاری کن من از اینجا از این کار لعنتی بیام بیرون برم واسه خودم کار کنم چون اصلاً فکر نمیکردم بشه ولی هر روز از خدا میخواستم فکر نمیکردم که اصلاً همچین شرایطی بشه رخ بده تو زندگیم،
چرا؟! چون فکر میکردم خب من چطوری میتونم زندگی بهتری داشته باشم من که مدرک ندارم من که پول ندارم من که سرمایهای ندارممن که پارتی ندارممن که هیچی ندارمو چطور خدا میخواد زندگی من عوض بشه و من اصلاً نمیدونستم که وقتی تو بخوای خدا عوضش میکنه.
برای جسمم هم همینجور بود من نمیدونستم واقعاً میشه لاغر شد و لاغری با ذهن رو شروع کردم به عنوان یه تفریح عشق بود وگرنه هیچ عقیدهای هم نداشتم که میشه از لاغری با ذهن لاغر شد چون اصلاً تجربهای برای لاغر شدن نداشتم اگر کسی از من درباره چاقی میپرسید بله ذهن من پر بود از خاطرات چاقی از موفقیتهام در چاقتر شدن ولی من اصلاً هر چقدر هم تلاش کرده بودم برای لاغر شدن مقطعی بود و دوباره از بین میرفت و اصلاً من امیدی نداشتم که بخوام لاغر بشم.
اما بازم شد بازم رویای من الان در حال زندگی کردنشم و دوباره دارم اون چیزی رو که بهم لذت میده استفاده میکنم و لذتش رو میبرم.
اون چیزی که الان هست چه جسمته چه شرایط زندگیته چه هر چیزی که هست چیزیه که خودت از خدا خواستی و الان توی زندگیته شاید نتونی دلیلش رو پیدا کنی شاید نتونی بگی خب من کی خواستم من نمیدونم کی خواستی و چطور خواستی برای خودمم نمیدونم کی خواستم ولی میدونم که اینو پذیرفتم که اون چیزی که الان هست اون چیزیه که خودم قبلاً از خدا خواستم و الان توی زندگیمه و بیام به خاطرش سپاسگزار باشم حتی اگر فکر میکنم خوب نیست سپاسگزار باشم که اون چیزی که میخوام الان بهم داده شده.
خیلیا هستن از خدا بچه میخوان سالهاست بهشون داده میشه چند ماه بعد شروع میکنن به گله و شکایت. خیلیا هستن دنبال خونه هستند خونه بهشون داده میشه از چند وقت بعد فقط شروع میکنند گله و شکایت که جاش بده فلانه همسایهام اینجوریه دم درش اینجوریه فروشگاه دوره اینجا اینجوریه نزدیک اصلیه تو فرعیه میلیاردها دلیل میتونی پیدا کنی برای اینکه حالت رو بد کنی اما فقط یه دلیل کافیه برای اینکه خوب زندگی کنی اونم به نظر من این دلیله که شاید امروز روز آخر باشه.
هر وقتی تو خیابون دارم میگذرم اعلامیههای فوت افراد رو میبینم به خودم یادآوری میکنم که این فرد دیروز زنده بود امروز نیست شاید فردا تو نباشی پس سعی کن خوب زندگی کنی یه روز خوب زندگی کن لااقل که اگر فردا من نبودم بگم من یه روز خوب زندگی کردم اگر چشای من بسته شد دیگه باز نمیشه.
بنابراین خدا هم کاری نداره به اینکه تا دیروز شما چیکار کردید چه کارهایی کردی اون چیزهایی که بهت گفتن آیا اینجوری زندگی کردی دعا کردی فلان کردی التماس کردی نمازت رو خوندی نخوندی خدا نمیدونه که شما چی تا دیروز فرستادی امروز میخوای تغییرش بدی بفرست. فکر جدید، فرکانس جدید بفرست و این نیاز به آموزش داره روی هوا نمیشه چیزی رو درست کرد.
این ذهن ما پر از افکار منفی پر از اشتباهاتیه که فکر هم میکنیم تازه صحیحه ولی غلطه وقتی میای چهار تا کتاب بخونی چهار تا فایل گوش بدی یواش یواش یه چیزایی دستگیرت میشه و میفهمی که چطور باید ذهنت رو تغییر بدی و از مطالب سایتم میتونید بیشتر استفاده کنید.
نوشتههای زندگی با اراده خداوند فوق العاده است و فایلهایی که توی بخش تغییر زندگی هست فوق العاده است فایلهای تناسب که بینظیرن و تصمیم بگیر هر روز محتوای جدید به خودت بده به اینم فکر نکن که چطور؟! مهم نیست کجای دنیایی، مهم نیست چقدر ناراحتی از وضعیتت، مهم نیست چقدر چاقی، مهم نیست چقدر اوضاع مالیت خرابه، همه اینا رو من بودم.
مهم اینه که تصمیم بگیری زندگی رو تغییر بدی خود خداوند راهش رو هم بهت میگه یواش یواش پیدا میکنی فقط تو شروع کن قدمهات رو بردار خودش بهت میگه که چطور باید بهتر زندگی کنی.
امتیاز 4.50 از 74 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن خلق کردن و تغییر کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد من اولا خجالت میکشیدم بگم که من این موضوع تازه درک کردم الانم خجالت میکشم ولی سعی میکنم نکشم چون من مسئول زندگی خودم هستم هر چه را دارم تجربه میکنم خودم خلق کردم
بعد داشتم فکر میکردم که چرا من آنقدر دیر درک کردم شاید که نه این یه توجیع شاید من نمیخوام بپذیرم این شرایط حق منه
خلاصه داشتم فکر میکردم که من از بچگی یه بچه کاملا ساده بی آلایش قانع کم هزینه ای بودم همیشه مادرم میگه تو خیلی ساده لوح هستی گفتم شاید علت اینکه من دیر درک کردم این باشه
اینارو با خودم میگفتم بعد گفتم نه عزیزم اینا درست ولی دلیل بر دیر درک کردن تو نمیشه تو خوب یاد نگرفتی آگاهیها رو به عمل تبدیل کنی و سعی میکنم که یاد بگیرم که به آگاهیها عمل کنم و دارم روی خودم کار میکنم
استاد این تمرین عملی که گفتید یادم منم گاهی انجام میدم و کمتر از سه دقیقه به نتیجه دلخواهم میرسم برای منم خیلی جالبه خیلی هیجان انگیز که من میتونم با ناخداگاه خودم صحبت کنم ازش کمک بگیرم رضایت اون کمک کردن به من میشه دیگه البته از نظر من
استاد من این موضوع در زمان غیبت خودم در سایت کاملا تجربه کردم من نمیتونستم خوب روی ذهنم کار کنم ذهنم هر جوری که میخواست رفتار میکرد درسته که من از اون شرایط لذت میبردم اذیت نبودم حالا نه به اون معنی که خوش بودم نه احساس بدی نداشتم
من اون زمان خونه دخترم بودم صبح از خواب بیدار میشدم صبحانه حاضر میکردم ناهار و شام درست میکردم کمک دخترم میکردم گاهی هم خونه خودمون کار داشتیم میرفتم انجام میدادم مثلا جاهایی که دامادم زیر سازی رنگ انجام میداد من وقتی خشک میشد سنباده میکشیدم تا سطح صافی به ما بده رنگ بهتر بشینه و زیباتر بشه و اینو گفتم که بگم من از ذهنم استفاده نمیتونستم کنم ذهنم خودش برای من نقشه میکشید چکار کنم
استاد مت این اشتباه تا چند وقت قبل گاهی انجام میدادم که به گذشته فکر میکردم ولی الان چند ماهه که دیگه فکر نمیکنم دیگه گفتم چیزیکه من اونها رو زندگی کردم تموم شده رفته حالا یا خوب یا بد مرور اونها نه تنها به من آسیب میرسونه بلکه باعث میشه من دیرتر خواسته هام و تجربه کنم
و الان هم یاد گرفتم به شرایط فعلی خودم توجه نکنم اون زمان که در حال تعمیرات خونه بودم خیلی این مسئله برام ایجاد میشد من اگر به خودم بودم فردی بسیار آرام بودم اصلا برام اون شرایط سخت نبود چون فکر میکردم دیگران سختشونه منم سختم میشد میگفتم خدا کنه زودتر تموم بشه برم خونم
من یاد گرفتم که زندگی رو زندگی کنم با زندگی مدارا کنم حالا گاهی هم از کوره در میرم ولی خیلی کم
استاد میدونید من این فایل خیلی دوست دارم چون مجموعه این فایل هر پاراگرافی از اون منو به یاد یه فایلی میندازه و برام یادآوری میشه که امروز یه روز جدید بینهایت سپاسگزارم از ایده های ارزشمند و عالی شما خدایا شکرت
خداوند به گذشته من کار نداره خداوند میگه امروز یه روز جدید تو در این روز چی برای من میفرستی و من گاهی اشتباه میکنی به شرایط فعلی خودم توجه میکنم و به گذشته خودم توجه میکنم همون فرکانس میفرستم
خدا هم همه چیز داره براش فرقی نمیکنه تو چی میخوای وقتی براش فرکانس میفرستی یعنی اینکه تو اینو دوست داری خداوند هم پاسخ فرکانس تو رو میده
خداوند مهربان به گذشته من کاری نداره نمیگه تو نماز نخوندی روزه نگرفتی من دیگه نمیذارم آب خوش از گلوت پایین بره امروز یه روز کاملا جدید و من میتونم بهترین فرکانسها رو برای خداوندم بفرستم و خداوند هم بهترین پاسخها رو به من بده
پس بیایم با خیال راحت زندگی کنیم نگران اعمال گذشته خودمون نباشیم خداوند این لحظه تو رو میبینه بهش پاسخ میده
واقعا استاد میپذیرم چون درک میکردم هر شرایطی که دارم حق منه خودم خلقش کردم اولش فکر میکردم که یادم نیست چطور خلقش کردم ولی یکم فکرشو کردم یادم افتاد من بیماری منییر گوشم تجربه کردم خودم خلقش کردم میپذیرم
درسته یادم نیست چه فکری داشتم ولی خوب یادم که فردی گوشش عمل کرده بود من بشدت ترسیدم نگران شدم و این ترس و نگرانی باعث شد من شاید اون بیماری رو نه ولی یه بیماری مربوط به گوشم خلق کردم حالا راضی نیستم تغییرش میدم
استاد برای من یه خبر بینهایت خوبی که امروز صبح در رختخوابم بودم صدایی رو شنیدم صدای کفشهای همسرم که داشت از پله ها میومد بالا رو من شنیدم از تو اتاق من قبلنا من تو آشپزخونه بودم تو پذیرای حرف میزدن متوجه نمیشدم این نتیجه کار کردن روی خودم و نتیجه زحمات شما استاد عزیز و عالیقدرم بینهایت سپاسگزارم
بله واقعا هر چیزی که الان داریم یه روزی آرزو ما بوده شاید بشکل آرزو نبوده فقط ما اونو از خدا خواستیم و بجای اینکه شکر گزار اون باشیم غر میزنیم و گله و شکایت میکنیم
من از اینکه همیشه باید رو فرشی بذارم روی فرشها ناراحتم همیشه غر میزنم میگم ای بابا به همسرم نمیشه اینا رو ندازم دوست ندارم
من برای چیزیکه همون رو فرشیهاست گله و شکایت میکنم من چند سال پیش شاید ۱۵ سال چند تا فرش خریدم که به سلیقه خودم نبود رنگ روشن خریدم و مجبور شدم یعنی اسرار داشتم که الان این فرشها رو خریدیم باید رو فرشی هم بخریم این فرشها زود کثیف میشه فرش رنگ کرمی کلا رنگ روشن
الان همسرم عادت کرده میگه باید رو فرشی باشه روی فرشها و من الان بابت همین رو فرشها خدا رو شکر میکنم که دارم زیباست باعث شده فرشهای من نوو تمیز بمونه
خدایا شکرت
یا همین دخترم که الان غر میزنم میگم حرفم گوش نمیکنه من آرزوم بود که خدا یه بچه دیگه بهم بده تا بچهام تنها نباشه یه همبازی داشته باشه الان گاهی البته غر میزنم
و الان برای وجودش برای سلامتیش برای شغلش برای درس خوندنش برای همه چیز خدایا شکرت
یا ما قبل از اینکه خونه رو تعمیر کنیم اپن داشتیم گفتم بیشتر کارها رو خودمون انجام دادیم مثلا اپن منو همسرم با هم خراب کردیم نخاله هاشو تو گونی ریختیم بعد یه کارگر گرفتیم اونا رو ببره
همسر من از همون اول دید سخته خراب کردنش غر زدن شروعش کرد ای بابا آخه من نمیدونم این تز کی بود که اپن بذارن چه فکری کردن من نمیدونم ارک دیگه چه سیغه ای برای خونه گذاشتین
گفتم عزیزم منم کمکت میکنم خراب کنیم ارک نتونستم ولی اپن بیشترش خودم خراب کردم بهش گفتم یادته اون روزی که اومدیم این خونه رو دیدیم برای خرید
خونه قبلی ما مستعجر بودیم البته کابینت نداشت کلا آشپزخونه نداشت یه قسمتی از پذیرایی رو کرده بودن آشپزخونه بجای اپن هم یه کابینت کاشته بودم کلا فضای آشپزخونه خیلی کم بود حالا یه قسمتم آشپزخونه بشه
گفتم یادته اومدیم اینجارو دیدم عه چه خوب اپن داره عه چقدر قشنگه ارک داره اگر اسمش و درست نوشته باشم بالای اپن میذارن به سقف چسبیده
عه چقدر خوب آشپزخونه بزرگی داره عه چه پذیرایی داره حالا همسرم برای هر چیزی غر میزد طفلک خسته شده بود برعکس شد تا چند وقت پیشش کار بود اون مواقع کار نبود مجبور میشد کار دو ملیونی با ۴۰۰ هزار تومن بزنه و خسته میشد غر میزد من سپاسگزاری نمیکردم ولی همسرم آرام میکردم که به نظر من اینم یه جور سپاسگزاری دیگه نقطه مقابل غر نزدن دیگه
و خیلی خوشحال میشد به من میگفت خوبه تو یادت میاد من اصلا نمیدونم دیشب شام چی خوردم هر کسی که بخواد یادش میاد اون نمیخواست یادش بیاد
و الان که فکر میکنم میبینم هر چی که دارم از همین هنذفری که الان دارم استفاده میکنم از همین گوشی همین کابینت همین رنگ خونه همین گاز همین سینگ هر چیزی حتی این نون
من خودم خواستم خدا ند مهربانم به من هدیه داده خواسته منو محقق کرده پس این خدا جواب میده اگر من ببینم خدایا شکرت که جواب میدی من منتطر و آماده پاسخهای تو هستم خدایا شکرت
و اگر تجربه ای دارم که دوستش ندارم بازم خودم خواستم حالا شاید یادم نیاد کی و چجوری ولی ایمان دارم حتما خودم خواستم و خداوند مهربانم پاسخ درخواست منو داده خدایا برای اونها هم شکر که بازم پاسخ دادی
الان گفتید حسرت خوردن اینجا جا داره از شما نهایت تشکر و قدردانی رو بعمل بیارم چون من دیگه حسرت چیزی رو نمیخورم البته خیلی این حسرت خوردنم کم شده شاید گاهی اتفاقی بیافته باعث حسرت بشه ولی خیلی کم و برای همین میخواستم اینجا در ب ابر خدای مهربان و بخشنده و بزرگوارم از شما استاد عزیزو عالیقدرم کمال تشکر و قدر دانی بجا بیارم که اگر من الان حسرت نمیخورم بخاطر آگاهیهای شما استاد عالیقدرم بینهایت به توان هزار سپاسگزارم
درسته من یه گاز صفحهای خریدم ما تا اونجا که تونستیم هزینه ها رو به حد اقل رسوندیم اینجا اشتباهم کردم یکم گرونتر میخریدم با کیفیت بود الان چند وقت میشه دارم از گاز استفاده میکنم هنوز نمیتونم بلد نیستم روشن کنم تا روشن مسکنی زود خاموش میشه و من اذیت بودم
این گاز چیزیکه من خودم خواستم خودم رفتم فلان مغازه خریدم خودم مسافتی رو طی کردم تا ارزونتر بخرم من گاز ارزونتر خواستم حالا برای همین هم باید باید سپاسگزار خداوندم باشم چون خداوند من هدایت کردبه سمت گاز ارزونتر پس غر نزنم
شاید غر نزنم شاید حرفی نزنم موقع روشن شدن گاز ولی همین ناراحت شدن من همین کلافه شدن من یه جور غر زدن یه جور گله و شکایت کردن و من دیگه ناراحتم نمیشم کلافه هم نمیشم با کمک خدا ند گازم روشن نگه میدارم
واقعا شاید فردا نباشم دلیل خوبی برای یک روز خوب زندگی کردن وقتی فکر میکنم میبینم میتونم به هر دلیل کوچکی حالم بد کنم خوب زندگی نکنم اما یه دلیل میتونه انگیزهای باشه برای خوب زندگی کردن
استاد اینم تجربه کردم که من تصمیم گرفتم بهتر زندگی کنم خداوند منو هدایت کرد به فایلهایی که برام یادآوری بشه چطور باید بهتر زندگی کنم
و خدایی که در این نزدیکیست.
تغییر، کلمه ای که تا قبل از شروع ماجراهای هیجانی زندگیم،هیچ باوری نسبت بهش نداشتم،هیچ نگرشی نسبت بهش نداشتم،همیشه اینجوری فکر میکردم تغییر برام سخت باشه،فکر میکردم باید ی اتفاق بزرگ توی زندگیم رخ بده تا بشه اسمش رو بزارم تغییر،یا اینطوری هم میتونم بگم که تغییر کردن برام معنا و مفهومی نداشت،برام ملموس نبود،در کل میتونم بگم تغییر برام سخت و غیر قابل تصور بود تا اینکه با مطالب سایت استاد عباسمنش و عطار روشن آشنا شدم، کم کم خیلی چیزها درون من تغییر کرد،البته که با آموزش صحیح این اتفاقها افتاد و منو به این باور رسوند که میشود.شدنی ست .الان که بر میگردم و گذشته رو نگاه میکنم میبینم خیلی چیزهایی که الان دارم رو قبلا نداشتم و از خدا خواسته و یا ناخواسته درخواست کردم و اون هم بهم داده،حالا ممکنه این نعمتهایی که در حال حاضر دارم باب میلم نباشه ولی ی روزی من از خدا درخواستش کردم و اونم بهم هدیه داده پس جای گلایه و ناشکری نداره چرا که خودم درخواست خریدش رو داده بودم پس اگر الان ازش ناراضی هستم باید درخواست تعویضش رو بدم تا خدا هم در اسرع وقت برام جابه جاش کنه،یادمه چند سال پیش از خونه قبلیم میومدم توی منطقه ی فعلی که هستم به همسرم میگفتم کاش میشد از اون منطقه ای که هستیم ،بیایم اینجا زندگی کنیم،چون منطقه خوش آب و هواست و از طرفی هم سکوت و آرامش خوبی هم داره،اینو من چند بار توی ذهنم مرورش کردم و بعد از دو سه سال بدون اینکه بفهمم چطوری شد؟؟خیلی راحت و ی دفعه ای محل زندگیم رو از تهران به دماوند انتقال دادم،الان که چند ساله از انتقال خونه و زندگیمون به دماوند میگذره دارم با خودم فکر میکنم،من اینجا چیکار دارم،کاش برگردم برم تهران،چون اینجا امکانات اولیه رفاهی رو زیاد نداره و مدام دارم با خودم بحث میکنم کاش بشه برگردم برم نزدیکتر به تهران باشم و همش دارم غرولند میکنم و اتفاقا قبل از شروع کردن به این فایل داشتم به همکارم میگفتم که حوصله زندگی توی این منطقه رو ندارم و شکایت میکردم و وقتی این فایل رو گوش دادم یادم اومد این من بودم که شرایط فعلی رو درخواست کردم پس جای شکایت نداره،باید برای خودم دل انگیزش کنم و از خدا بخوام که منو به ی جای دلخواهم هدایت کنه،الهی شکر.خدایا ازت میخوام که کمکم کنی تا بتونم شرایط دلخوام رو ایجاد کنم و هر آنچه آرزو دارم رو به تحقق برسونم.مثالهای زیادی دارم که الان از داشتن ی سری نعمتهایی که درخواستش رو داده بودم،نارضایتی دارم و باعث شکایت و شکوه و گلایه من هست اما اما اما،امروز به این آگاهی بهتر رسیدم که نباید غر بزنم،نباید حالمو خراب کنم بلکه راهی رو پیدا کنم تا بتونم به آرامش برسم.هر چه هستم از خودم و طرز تفکر و باورهام دارم حالا برای بهتر شدن زندگیم باید طرز تفکرم رو عوض کنم.الهی شکر.
یا حق
سلام به استاد عزیز و دوستای نازنینم گام سوم از چهله تغییر زندگی ،نقطه شروع تغییر!من فرزانه هستم بازم خداروشکر میکنم بخاطر دعوتم به این مسیر زیبا،اینکه کنار آدمای خوش قلب و مهربونی هستم که هرروز کلی آگاهی جدید از خوندن نوشته هاشون و هم صحبتی باهاشون میگیرم .در این گام استاد فرمودن تغییر دو دسته اس بیرونی و درونی ولی من با تمام قلبم میگم تغییر بیرونی در صورتی که درونی تغییر نکرده باشی هیچ دوامی نداره تغییر درونی پر از دستاورده مهمترینش احساس خوب و دوست داشتن خود ،وقتی درونی تغییر کنی رفته رفته از بیرونم همه چی قشنگتر میشه همه چی بهتر و بهتر میشه ،همه ما در طول روز درگیر خیلی چیزا میشیم خیلی مهمه که مراقب باشیم و کنترل کنیم خیلی از رفتارامونو ،مثلا صبح از خواب بلند میشی و میخوای سرکار بری میبینی یکی بد رانندگی میکنه و توم عصبی میشی و حتی ممکنه دعوا کنی و بحثت بالا بگیره با اون آدم خب دیگه تهشم میشه کتک کاری و کلانتری رفتن و شکایت و این داستانها و اینجوری کل روزت خراب میشه انرژیت پایین میاد خدا و جامعه و همه رو مقصر میدونی اما این اتفاقات کاملا مقصرش تویی نمیتونی کنترل کنی افکار و رفتارتو ،وقتی آگاه باشی وقتی روزتو با شکر گزاری و حس خوب شروع کنی وقتی برای خودت زمانت و تک تک لحظه های زندگیت ارزش قائل باشی وقتی رانندگی هم میکنی این جور چیزی پیش میاد راه و باز میکنی میگی بیا برو مثل اینکه تو خیلی عجله داری با همین کار ساده جلوی خیلی از اتفاقات رو گرفتی ،این فقط یه مثاله تو طول روز تو هر جنبه زندگی ممکنه خیلی چیزا پیش بیاد تو رابطه ات با خانواده ،با دوستات ،همکارات ،شریک عاطفیت و….فقط کافیه آگاهانه همه چیو ببینی و وقتی روی خودت کار میکنی و درونی تغییر میکنی دیگه اصلا نیاز نیست تو تلاش خاصی کنی ،تغییر درونی هم به مرور زمان شکل میگیره با تغییر باورهای اشتباهت با شکرگزاریاحساس خوب به خودت و زندگیت دوست قشنگم همنجوری که تو تمرین قبلی گفتم واقعا زندگی رو نمیشه پیش بینی کرد از کجا معلوم ما یه ساعت دیگه زنده باشیم پس از تک تک لحظه هات لذت ببر همین الان به نفس کشیدنت توجه کن ،خیلی آروم میشی به ضربان قلبت توجه کن چشماتو ببند و توجه تو بزار رو قلبت،خیلی حس خوبیه هزاران سلول در بدن تو فعالیت میکنن که همه جی منظم و قانونمند کار کنه که تو بتونی زیست کنی روی زمین پس توم تمام تلاش تو بکن به بهترین شکل ممکن خودت زندگی کنی زندگی فقط پول و موقعیت اجتماعی و این چیزا نیست خیلیا هستن پولدارن ولی نمیتونن یه شب راحت بخوابن خودتو با هیچکس مقایسه نکن جز خودت از داشته هات لذت ببر ،آدما سلیقه ها و علاقمندی هاشون باهم فرق داره سبک زندگی همه یجور نیس به سبکی متناسب زندگی خودت خوشحال باش ،ممنونم که وقت گذاشتین و نوشته منو خوندین براتون بهترینا رو آرزو میکنم مهربونا♥️♥️♥️
سلام و درود به همه عزیزان
حرف های شما استاد عزیز خیلی برام آرامش و لذت بخش است ممنونم ازتون
من واقعا اینو بارها تجربه کردم که وقتی احساس خوب داشته باشم همیش اتفاق های خوب برام پیش میاد حتی همون روز چیزای برام پیش میاید که اصلا تصور نمیکردم چیزا رو بدست میارم که خیلی وقت آرزو داشتم این واقعا خیلی برام لذت بخش است اما بعضی روزا که ناراحتم حس میکنم دنیا منم به آخر رسیده فکر میکنم این روز دگه هیچ تمام نمیشه
اما خداوند خیلی کریم و مهربان است که ما رو به همه آرزو هامون میرسونه
خدایا سپاسگزارم
سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی
در حال حاضر فقط متن این گام رو خواندم و هنوز فایل رو گوش ندادم میخوام از اتفاقات جالب براتون بگم که فقط با حال خوب داشتن ایجاد شد .تو کامنت قبلی گفتم که خیاطی میکنم و خیلی سخت مشتری میگرفتم دیروز با احساس عالی رفتم مدرسه دنبال دخترم و تا دوستانم میخواستند راجع به مسائل ناراحت کننده صحبت کنند موصوع رو عوض میکردم همونجا دوتا سفارش گرفتم اومدم خونه و همچنان حالم خوب بود مدتی قبل تصمیم گرفتم کار ساخت شکلات انجام بدم و یه سری جاها سر زدم و نمونه بردم اما فقط یکیشون ۶تا شکلات سفارش داد حدود ۲ماه پیش و دیگه خبری نبود دیروز در کمال ناباوری باهام تماس گرفتن که ۹تا از همون شکلات به علاوه ی ۱۰تا موچی و همچنین شکلات برای ولنتاین میخوان
انقدر سرعت اتفاقات زیاده که باور نکردنیه خدارو شکر
و من بدون کمترین تقلایی دارم اتفاقات عالی در زندگیم ایجاد میکنم فقط با همین یک کار و اون هم لذت بردن از زندگی و دیدن زیبایی ها
ممنون استاد جان که انقدر روان و راحت همه چیز رو توضیح میدید 🙏🏻
به نام خالق زیبایی ها
سلام خدمت استاد عطارروشن عزیز و دوستداشتنی
صبح زیباتون بخیر و شادی باشه
چه قدر خوشحالم میتوانم شما رو ببینم، صدای گرم شما رو بشنوم و از آموزش های بینظیر شما استفاده کنم.
خدایا شکرت
استاد این فایلتون خیلی عالی بود که به صورت لایو برامون تهیه کردید.
مطمئن هستم با دیدن این فایل و این لایو زیباتون، کل روز رو پر از انرژی و احساس خوب خواهم بود.
شما همیشه با خلاقیت و استعدادی که دارید ما رو سورپرایز میکنید.
صحبتها و آموزشهای شما به عمق جان ما نفوذ میکنه و به آرامی و به زیبایی باعث تغییر افکار و نگرش ما میشود.
و زندگی ما رو به سمت رویاها و آرزوها و خواستههامون جهت میدهد.
از اینکه استاد فوقالعادهای همچون شما رو دارم بسیار خوشحالم و خداوند رو از این بابت سپاسگزارم.
انشاالله هر روزتون عالی و پر نشاط و پر از احساس خوب و عالی باشه 🙏🙏
سلام ودورد برا ستاد نازنین که مثل چراغی نورانی روشنگر راه من شد
امروز با دیدن حال خوب استاد منم تصمیم گرفتم حال خوب این روزهام رو توصیف کنم وبه عنوان تمرین بنویسم
هر روز با شکر گزاری روزانه روزم رو شروع میکنم امروز خاستم با چیزهایی که دارم در حال حاضر شروع کنم و شکر گزاری منم تازه متوجه شدم که چقدر زیادن و من باید تا شب بنویسم برای شکر گزاری داشته هایم
حالم خوبه احساسم خوبه افکارم مثبته چیزهایی که امروز دارم آرزوهای گذشته من بوده والان دارمشون
من فرصت تغییر کردن دارم زندگی من همین لحظه همین الان هست که بدون استرس گذشته بدون استرس آینده وپراز آرامش هستم
چه روزهایی که در گذشته بخاطر افکار منفی وحسرت خوردن بیهوده گذشت و تموم شد و رفت
ولی من هر روز ی که شروع میکنم بنده ای جدید و تازه برای خدایم هستم و باهاش شروع میکنم وبرگه سفید زندگیم رو خودم مینویسم من خاستم وتغییر کردم ودارم لذت میبرم من اعتماد کردم من ایمان آوردم خواسته خودم رو با خاسته خدایم همسو کردم شرایط الآنم ایده آل ترین شرایطی هست که قبلا خودم خاسته بودم وبهم داده شده به لطف خدایم و به لطف استاد ممن خوشحالترینم
خدایا با تو بودن خیلی قشنگه خدایا تور داشتن خیلی قشنگه
منو انتخاب کردی منو هدایت کردی ومن الان بهترین حال جهان رو دارم با داشتههایم من ادامه میدهم وبه راهم و قدرت خدایم ایمان دارم
هوالرزاق
نقطه شروع تغییر
هدفی مقدس ترازتغییرکردن وجودنداره وانسان هایی که درمدت حیات خودبه دنبال شروع تغییر درزندگی خودهستندتاثیرماندگاری درزندگی خودوجهان اطرافشون ایجاد کرده اند
وچه زیبا ازاستادی شنیدم که تغییر نام دیگرخداست
من چندباردرزندگیم این کارروکردم
باراول ۲۲سال بیشترنداشتم ورفتم خفظ قران وتغییر ات زیادی درمن رخ دادکه بیشترمعندی بود
اماتغییردومم سال۹۸بودکه بادوره تناسب اشناشدم
تواین دوره هم ازلحاظ معنوی هم فکری هم جسمی تغییرداشتم .چراکه ازاطرافیان بازخوردمیگرفتم
وهنوزم ادامه داره
تواین فایل یادگرفتم که هرروزصبح ذهنم روخالی کنم تابتونم انتخابهای درستی داشته باشم وتوجهم روروی هرآنچه میخوام بزارم
وبه عینه دیدم توزندگیم که دررابطه باهرچی صحبت کرده بودم واردزندگیم شد
اینبارمیخوام چیزهای عالی ودرجه یک روواردزندگیم کنم
ویک تغییراساسی دیگه داشته باشم
تغییرنام دیگرخداست
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی در سایت
چله تغییر زندگی گام سوم
اگر مراقب ذهنمون نباشیم همیشه دوست داره به اون چیزی توجه کنه که اصلاً به درد ما نمیخوره اصلاً باهاش حال نمیکنیم اصلاً لذت نمیبریم و این اشتباهیه که همهمون داریم هر روز مرتکب میشیم که به گذشتهمون توجه میکنیم به اون چیزی که توی زندگیمون هست توجه میکنیم و انتظار داریم که خداوند آینده ما رو تغییر بده
انتظار داریم که خداوند روزهای جلوی روی ما رو تغییر بده و این اتفاق رخ نخواهد داد تا وقتی که ما داریم به اشتباه هر روز به اون چیزی که دوست نداریم توجه میکنیم
اون چیزی که من دیروز تجربه کردم چیزی بوده که من خودم در دنیا خلق کردم و تجربهاش کردماگر بخوام به اون توجه کنم برای امروز، من روزهای بعدم رو هم مثل روزهای قبل تجربه خواهم کرداین اتفاقیه که داره توی زندگی همهمون میفتهاما اگر آگاه باشیم و بدونیم که امروزِ من یک روز جدیده و هیچ ربطی به گذشته تو ندارهامروز تو میتونی بهتر فکر کنی میتونی شروع کنی به اون چیزی که دوست داری توجه کنی میتونی کتاب خوب بخونیمیتونی آهنگ خوب گوش کنیمیتونی از محتواهای خوب استفاده کنی هیچ ارتباطی به گذشتت نداره فکر نکن که اگر تو امروز تصمیم بگیری که زندگیت رو تغییر بدی خدا میگه نه تو ۳۰ ،۴۰ سال بد زندگی کردی دیگه تموم شد دیگه من به تو این اجازه رو نمیدم، خیلیهامون اینجوری فکر میکنیمفکر میکنیم اگر من امروز تصمیم گرفتم خوب زندگی کنم پس گذشتم چی میشه پس گناههایی که انجام دادم نمازهایی که نخوندم روزههایی که نگرفتم چطور ممکنه خدا به من اجازه بده که من زندگیم رو تغییر بدم یا زندگی بهتری داشته باشمخدا هیچ چیزی از گذشته تو رو برات حساب نمیکنهفکر نکن اگر تو امروز بخوای بهتر زندگی کنی خدا میگه نه بزار حالا من بررسی کنم ببینم تا دیروز چطور زندگی میکردیاصلاً اینجوری نیستهیچ وقتی خداوند به گذشته شما کاری نداره به همین دلیله که در قرآن خدا میگه که شما هر بار که توبه کردید دیگه تموم شدبارها به پیامبر توصیه میکنه که اگر این افراد اینجوری کردن باهاشون برخورد میکنی و هرجا این افراد توبه کردن تمام شد دیگه ،باید ببخشید چون خدا رئوف و بخشنده است چرا میگه هر باری که هرجا که کافران یا هر کسی اشتباهی کرده توبه کرد دیگه تمام شد دیگه حق نداری به اونها حمله کنی یا اونها رو اذیت کنی یا اسیری،،،چرا میگه؟؟به خاطر اینکه هر لحظهِ تو ارتباطی نداره به گذشتتاگر الان تصمیم گرفتی بهتر زندگی کنی این نیست که خدا بگه نه تو دیگه چند روزه داری بد میگی چند روزِ خوب زندگی نکردی شما ۴۰ سال افکار نامناسب داشتی و من دیگه نمیذارم تو خوب زندگی کنی.
به هیچ وجه اینجوری نیستذهن شما هر روز خالیه خداوند هر روز نگاهش به شما به عنوان یک انسان پاکِیک انسانی که میخوام ببینم امروز چطور میخواد زندگی کنه چه چیزی برای من میفرستهآیا افکار مناسب میفرسته یا همون افکار نامناسب دیروزی رو میفرسته و ادامه میده هیچ انتخابی از طرف خداوند برای من و شما نیست که بگه نه این دیگه از اون آدم بدهاست دیگه اینو نمیذارم خوب زندگی کنهیا هرچی نعمت داریم بره سمت اون افراد اصلاً همچین چیزی نیستهر چیزی که خودت میخوای رو خدا میگه باشه من حرفی ندارم که چون همه این شرایط رو دارهکسی که همه چی داره چه فرقی براش میکنه که تو از چی استفاده کنیمشکل اینه که ما نگاهمون به خدا انسانیه و فکر میکنیم که همون جوری که خود من که فلانی از من یه چیزی خواست گفتم نه یادته اون دفعه به تو چیزی دادیم تو تشکر نکردی پس دیگه نمیدمفکر میکنی خدا هم با ما اینجوری رفتار میکنهدر حالی که اینجوری نیست خیلی از ما در مورد اضافه وزنمون هم همین فکرو داریم فکر میکنیم دیگه ما لاغر شدنی نیستیمچرا؟؟چون ۴۰ ساله من چاقم خب ۴۰ ساله اونجوری فکر کردی اونجوری رفتار کردی نتیجهات هم همینه که الان هست خب الان میخوای لاغر بشی باید جور دیگه فکر کنی باید جور دیگه رفتار کنی باید جور دیگه ببینی و نگرش داشته باشی اگر میخواهی همون افکار و رفتار گذشته رو داشته باشی و آرزوت هم این باشه که لاغر بشی هرگز لاغر نمیشیکسی که تعارف ندارهبه گریه و زاری و اینا نیستخدا که نمیاد که بدن شما رو امروز بتراشه تحویل شما بدهکاری بوده که خودت کردی بپزیدشحالا اذیتی ناراحتی باشه، باشبپذیر که خودم بودم اگر بپذیری خودم بودم حتی اذیتم بشی دیگه خیلی برات سخت نیست همه اون چیزی که ما امروز در زندگی داریم و باعث اذیتمون میشه چیزیه که خودمون به وجود آوردیم چیزیه که خیلی وقتها شاید خودمون از خدا خواستیم و یادمون رفته که ما اینو از خدا میخوایم حالا که توی زندگیمون هست این دفعه داریم از این گله و شکایت میکنیم.
امروز داشتم با خودم فکر میکردم که اول صبحی افکار منفی داشت میومد برام،راه حلش این بود که بیام فکر کنم چه چیزی توی زندگی من الان هست که قابل لذت بردن و سپاسگزاری کردنهدیدم اول اینکه من امروز صبح لازم نیست برم سر کار بیرون از خونه دارم میام سر یه کاری که عاشقشم و با خودم فکر کردم گفتم تا همین چند سال پیش من هر روز که داشتم میرفتم کارخونه از خدا میخواستم که خدایا یه شرایطی رو جور کن من از این کارخونه فلان فلان رها بشم من از این کار لعنتی بیام بیرون خب دو سه سال بعد من اومدم دزفول رفتم نجاری کار کردم توی اون شرایط بعد دوباره از اون کار خوشم نیومد بعد اومدم رفتم ابزار یراق کار کردمچند سال بعد از اون کار خوشم نیومد الان این چیزی که الان هستم اون چیزیه که خودم از خدا خواستم میلیونها بار به خدا گفتم خدا شرایطی باشه من برای خودم کار کنم الان همون شرایطِچرا بازم ناراحتم پسچرا باز گله و شکایت دارماین چیزیه که خودم یه زمانی آرزو داشتم فکر میکردم اگر این باشه دیگه تمام من خوشبختترین آدم روی زمینم اومدم از پله پایین از خونه دیدم این همون ماشینیه که من چند سال پیش رویاشو داشتم الان تو پارکینگ خونم هست این همون چیزیه که خودم از خدا خواستم و الان دارمش پس بابت این هم باید سپاسگزار باشمبابت همین خونهای که هست درسته الان من مادرم نیست ولی خب خونش هست من هر روز میام اینجا از فضای این خونه از اون کارهایی که انجام داده از اون چیزهایی که توی خونه داره من لذت میبرم و دارم باهاش زندگی میکنم و چه چیزی برای من ارزشمندتر و لذت بخشتر از اینه که صبح بیام اینجا توی فضایی که من حسش میکنم هستهمه کارهایی که انجام داده همه نظمی که توی این خونه هست چیدمان خونه همه کار مادرمه و میام اینجا از وسایلش استفاده میکنم و لذت میبرمسکوت فوق العادهچه چیزی میتونه ارزشمندتر و بالاتر از این باشهاین چیزیه که شاید زمانی توی رویای منم نبود من خودم هزاران بار از خدا خواستم که اینجور باشهچند سال همسرم میگفت کاش یه جور بشه تو همش خونه باشی الان همون جوریه ولی به راحتی میتونه این ذهن کاری کنه که همین چیزی که تو از خدا خواستی را برات سیاهش کنهبرات زندگی رو تیره و تار کنه و یه لحظهای میرسه که واقعاً زندگی برای همیشه تیره و تار میشه و چشای ما بسته میشه و ما از این دنیا میریم و دیگه هیچ چیزی رو نخواهیم دیدهیچ مشکلی وجود نخواهد داشت هیچ فکر منفی وجود نخواهد داشت و اون وقتم تازه ما دوباره حسرت میخوریم چیزی که قرآن میگه خدا میگه که قیامت را گذاشته یوم الحسرت که آدمها حسرت میخورن که چرا زندگی نکردم حالا به ما گفتن که حسرت میخوری که چرا نماز و روزه بیشتری نگرفتی و نخوندی ولی من عقیدم اینه که اونجا هم ما تازه دوباره حسرت میخوریم که ای دل غافل زندگی تموم شد چشام رو بستم اونم دوباره حسرت میخوریم و کل زندگیمون داره با حسرت میگذره حسرت زندگی این، حسرت اینکه چرا فلانی اینجوریه، حسرت اینکه چرا اون لاغره، چرا اون پولداره، چرا اون خونش چند تاست و هر روزمون داره با توجه کردن به اون چیزی که نمیخواهیم از زندگی خودمون و دیگران میگذره و آینده ما هم به همین شکل داره رقم میخوره.
بازم تاکید میکنم اون چیزی که الان هستی رو اینو بپذیر شاید نتونی براش دلیل پیدا کنی اون چیزی که الان هستی رو یقین داشته باش که خودت از خدا خواستیشاید ندونی چطور و کی خواستی ولی خودت از خدا خواستی و الان داری تجربش میکنیاگر از تجربهاش راضی نیستی اشکال نداره تغییرش بده چرا چسبیدی به این تجربهچرا چسبیدی به این چهار تا فکر منفی چرا چسبیدی به اون رفتارهای بدی که فلانی باهات کردهاون حرفهایی که به تو زدهبیا زندگیت رو تغییر بده بیا از نگرشت شروع کن و اونو تغییر بده انتخاب کن چی میخوای چی نمیخوای فکرت رو درست کن و این نیاز به آموزش داره این نیاز به آموزش داره این نیست که تو بخوای بگی باشه من امروز میخوام فکرم رو عوض کنم پس چرا فردا زندگیم تغییر نکردسالها برای من طول کشید خداوند اینجوری رویای شما را برآورده میکنه رویای منو برآورده کرده چندین سال طول کشید تا از اون کارخونه من اومدم بیرون رفتم کار نجاری انجام دادم دو سال نجاری کردم بعد اومدم ۵، ۶ سال مغازه ابزار یراق داشتم و الان چهار پنج ساله دارم همین کارو انجام میدم چندین سال زمان برد تا اون رویای من تکمیل شد و من نمیدونستم اصلاً قرار تکمیل بشه من اصلاً چرا هر روز از خدا میخواستم که خدایا شغل منو عوض کن کاری کن من از اینجا از این کار لعنتی بیام بیرون برم واسه خودم کار کنم چون اصلاً فکر نمیکردم بشه ولی هر روز از خدا میخواستم فکر نمیکردم که اصلاً همچین شرایطی بشه رخ بده تو زندگیم چرا چون فکر میکردم خب من چطوری میتونم زندگی بهتری داشته باشم من که مدرک ندارم من که پول ندارم من که سرمایهای ندارممن که پارتی ندارممن که هیچی ندارمو چطور خدا میخواد زندگی من عوض بشه و من اصلاً نمیدونستم که وقتی تو بخوای خدا عوضش میکنهبرای جسمم هم همینجور بودمن نمیدونستم واقعاً میشه لاغر شد و لاغری با ذهن رو شروع کردم به عنوان یه تفریح عشق بود وگرنه هیچ عقیدهای هم نداشتم که میشه از لاغری با ذهن لاغر شد چون اصلاً تجربهای برای لاغر شدن نداشتم اگر کسی از من درباره چاقی میپرسید بله ذهن من پر بود از خاطرات چاقی از موفقیتهام در چاقتر شدنولی من اصلاً هر چقدر هم تلاش کرده بودم برای لاغر شدن مقطعی بود و دوباره از بین میرفت و اصلاً من امیدی نداشتم که بخوام لاغر بشماما بازم شد بازم رویای من الان در حال زندگی کردنشمو دوباره دارم اون چیزی رو که بهم لذت میده استفاده میکنم و لذتش رو میبرم اون چیزی که الان هست چه جسمته چه شرایط زندگیته چه هر چیزی که هست چیزیه که خودت از خدا خواستی و الان توی زندگیته شاید نتونی دلیلش رو پیدا کنی شاید نتونی بگی خب من کی خواستممن نمیدونم کی خواستی و چطور خواستی برای خودمم نمیدونم کی خواستم ولی میدونم که اینو پذیرفتم که اون چیزی که الان هست اون چیزیه که خودم قبلاً از خدا خواستم و الان توی زندگیمه و بیام به خاطرش سپاسگزار باشم حتی اگر فکر میکنم خوب نیست سپاسگزار باشم که اون چیزی که میخوام الان بهم داده شدهخیلیا هستن از خدا بچه میخوان سالهاست بهشون داده میشه چند ماه بعد شروع میکنن به گله و شکایت خیلیا هستن دنبال خونه هستند خونه بهشون داده میشه از چند وقت بعد فقط شروع میکنند گله و شکایت که جاش بده فلانه همسایهام اینجوریه دم درش اینجوریه فروشگاه دوره اینجا اینجوریه نزدیک اصلیه تو فرعیهمیلیاردها دلیل میتونی پیدا کنی برای اینکه حالت رو بد کنی اما فقط یه دلیل کافیه برای اینکه خوب زندگی کنی اونم به نظر من این دلیله که شاید امروز روز آخر باشههر وقتی تو خیابون دارم میگذرم اعلامیههای فوت افراد رو میبینم به خودم یادآوری میکنم که این فرد دیروز زنده بود امروز نیست شاید فردا تو نباشی پس سعی کن خوب زندگی کنی یه روز خوب زندگی کن لااقل که اگر فردا من نبودم بگم من یه روز خوب زندگی کردم اگر چشای من بسته شد دیگه باز نمیشه
بنابراین خدا هم کاری نداره به اینکه تا دیروز شما چیکار کردید چه کارهایی کردی اون چیزهایی که بهت گفتن آیا اینجوری زندگی کردی دعا کردی فلان کردی التماس کردی نمازت رو خوندی نخوندی خدا نمیدونه که شما چی تا دیروز فرستادی امروز میخوای تغییرش بدی بفرستفکر جدید فرکانس جدید بفرست و این نیاز به آموزش داره روی هوا نمیشه چیزی رو درست کرد این ذهن ما پر از افکار منفی پر از اشتباهاتیه که فکر هم میکنیم تازه صحیحه ولی غلطه وقتی میای چهار تا کتاب بخونی چهار تا فایل گوش بدی یواش یواش یه چیزایی دستگیرت میشه و میفهمی که چطور باید ذهنت رو تغییر بدی و از مطالب سایتم میتونید بیشتر استفاده کنید نوشتههای زندگی با اراده خداوند فوق العاده است و فایلهایی که توی بخش تغییر زندگی هست فوق العاده است فایلهای تناسب که بینظیرن و تصمیم بگیر هر روز محتوای جدید به خودت بده به اینم فکر نکن که چطورمهم نیست کجای دنیایی مهم نیست چقدر ناراحتی از وضعیتت مهم نیست چقدر چاقیمهم نیست چقدر اوضاع مالیت خرابه همه اینا رو من بودممهم اینه که تصمیم بگیری زندگی رو تغییر بدی خود خداوند راهش رو هم بهت میگه یواش یواش پیدا میکنیفقط تو شروع کن قدمهات رو بردار خودش بهت میگه که چطور باید بهتر زندگی کنی.
سلام عزیزان واستاد مهربان
امروز طبق روال همیشه منزل مادر بودیم به اتفاق خواهر وبرادرها از اونجایی من بچه بزرگ خانواده هستم وهمیشه ومسئولیت تدارکات وپخت وپز دورهمی ها بامن هست همیشه مهمونی منزل مامان تموم میشد همه میرفتند من با کوله بار از خستگی به خونه برمیگشتم واصلا به من خوش نمیگذشت وهرموقعه می خواستم بیان کنم اون حس بچه بزرگه جلومو میگرفت حرفی نمیزدم واز طرفی حس خوبی نداشتم واقعا می خواستم تغییراتی تو رفتارم بدم که من مثل بقیه از این دورهمی لذت ببرم فقط کاروخستگی برای من نباشه
امروز این تغییر بزرگ ایجاد شد من خودمو تغییر دادم وبا یه حس خوب قبل از مهمونی خونه مادر یه برنامه ریزی کردم همه خواهر وبرادرا درگیر مهمونی کردم وبه هرکس یه مسئولیتی دادم وبرای اولین بار امروز جمعه منم مثل دیگران ازاین دورهمی لذت بردم وازاین تغییر خیلی خوشحالم وانقدر سخت نبود من فکر میکردم شاید خیلی ها ناراحت بشوند والان متوجه شدم تغییر کوچیک وبزرگ نداره مهم اینه که تصمیم بگیری اون کار اشتباه گذشته رو انجام ندی بقیه کاراشو خدا برات اسون میکنه الان متوجه شدم این نگرش تو بچه بزرگی سکوت کن واحترام بزار کسی ازت ناراحت نشه وبزار همه ازت راضی باشند اشتباه بوده ومن تصمیم گرفتم هرروز اینطور نگرش های دارم باعث شده به خودم اسیب بزنم واحساستم بد بشه شناسایی کنم وتغییرش بدم
وبابت این اگاهی خوبتون ممنون استاد
همیشه در نور هستی خوش بدرخشی
سلام سلام استاد جان ،چقدر امروز به حرفهاتون احتیاج داشتم ،من به خودم تعهد دادم که هر روز برای خودم یه گام بردارم تا نتیجه شو در زندگیم بینم امروز میخوام هم یکم تغییرات جالب بگم براتون که درزندگی رخ داده هم کارهایی که کردم ،من از ۱۷ آذر وارد این چله شدم امروز ۲۰آذر میشه گفت ۴ روز حدودا امروز جسارت وشجاعتش پیدا کردم که هندزفری بزارم توگوشم وخیلی با آرامش ومهربانی به پدرم بگم که من برنامه های تلویزیون دوست ندارم وناراحت واذیتم میکنه هندزفری تو گوشم یه چیز آرامش بخش گوش میکنم وکاریم داشتین صدام کنید ودیدم که اصلا پدرم گارد نشد وشروع نکرد به نصیحت کردن ومن درحالی که ویدئو شما رو میدیم مشغول آشپزی شدم دودفعه پشت سر هم دیدمش جالب اینجا بود که پدر من امروز رفتار خودشم فرق کرده بود امروز به جای اخبارهای جنگی وفیلم های دعوایی واعصاب خورد کن بیشتر آهنگ شاد تو تلویزیون گذاشت وبعدش دیدم که خوابیده
خیلی برام جالب بود که تغییرات من واستارت تغییرات من باعث عوض شدن حال وانرژی پدرمم شده از طرفی هم صبح ها تصمیم گرفتم اصلا یوتوب نگاه نکنم ویوتوب بگذارم برای شب ها
البته امروز فهمیدم که شب ها هم اگه بتونم به افکار بهتر خودم متمرکز بشم خیلی بهتر از یوتوب گردیه
به نظرم کم کردنش خوب بود واینکه سلکشن شده وگزیده ببینم بهتره یعنی اگه کمدی میخوام فقط کمدی چرا قاطی پاتی میبینم وچرا دوسه تا ویدئو دیدم بازم میبینم بسه
اینم تغییرات خوب من بوده
درضمن دارم رو خودم کار میکنم که آقا بیا فکر منفی اومد دودقیقه شددیگه ترمزش بکش بگو خب دیگه بسه
یا مثلا یکی راجب یه مساله ای شروع کرد به بحث بگو درسته همین طور وبحث ببند وسریع ترین حالتشم برو
به نظرم من باید دراین مسائل خودم قوی کنم یعنی ضعف دارم رو مدیریت احساسات خب باشه قبول دارم قوی کنم خودم
از امروز چالشم اینکه هر دفعه مدت زمان کوتاه تری افکار منفیمو مرور کنم وافکار مثبتمو بهش پروبال بدم وازش حفاظت کنم تا اون تاثیرات عمیق ومثبت خودش درزندگی بگذاره
استاد جان من متوجه یه موضوع دیگه هم شدم
اینکه الان خونه پدرم اومدیم واینجوری ورشکسته شدیم خواست خودم بود حالا چطور
اینطور که من از محله ای که مستاجر بودم بدم میومدم از تنهایی بدم میومد از اینکه صاحب خونه وهمسایه ها به خاطر مستاجر کلی اذیتمون میکردن بدم میومد از اینکه ماهی ۶ ملیون به همچون آشغال دونی هم پول میدادیم بدم میومد واینقدر ناله وشکایت کردم پیش خدا که چرا از بالا شهر رفتم همچین جای بدرد نخوری زندگی میکنم که خدا منو برگردوند خونه بابام البته خونه هم خریدیم واین به خاطر خرید خونه بود ولی حتی از خونه ای هم که خریده بودم راضی نبودم
با خودم میگفتم خاک توسرت خونه نخریدی نخریدی جوادیه خریدی کوچیک یه خوابه خریدی تو طرح زوج وارد خریدی
با همسایه های داغون خریدی
حالا دوباره میخوای بری یه محله داغون مثل همون جا که بودی تا اعصابت خورد شه
حالا بیا بگو بابا تو همون آدمی هستی که چند سال پیش میگفتی من فقط خونه بخرم فقط تو تهران باشه فقط پارکینگ وانباری داشته باشه طبقه ش خوب باشه نورش خوب باشه
هیچی از خدا نمیخوام ۴۰ مترم بود بود
خودت خواستی حالا خریدی علاوه برهمه اینا تو کوچه ای که هستی چون سر محله است میتونی وارد وخارج نشی از طرح وبدون طرح ماشینت ببری وبیاری ۱ بعدم ۵۳ متره بالکنم داره ۲ خوش نقشه هم هست همه میگن ۶۰ متری بهش میخوره ۳ دیگه از شر صاحب خونه هاواجاره واسبابکشی هم خلاص میشی ۴ ۵ ۶ درضمن بچه کوچولو داری اونجا بقل خونت پارک بقل خونت مغازست بقل خونت مترو بقل خونت بی آرتی آخه لامصب خدا از چیزی که خواستی که بهترم داده بهت یعنی خدا روشکر کن دمش گرم حتی به چیزایی که تو فکر نکردی میخوای هم فکر کرده
بعدشم خدارو چه دیدی یهو دیدی چند سال دیگه پولتون جمع شد رفتین یه خونه بزرگ تر ومحله بهتر تازه اینهمه سالم راحت زندگی کردی با اعصاب راحت پول جمع کردی ماشینت خریدی طلاتو خریدی گردش تو رفتی زندگی کردی آخه از خدا چی میخوای بیخیال حسودای اطرافیانت اونقدر شاکر باش ولذت ش ببر که خدا هزار برابرش بهت بده
چندتا چندتا بهت بده
کیف کن لذت ببر اگه دوست داری چندتا بچه بیار لذتش ببر عشق کن اونقدر خوشحال وشاد باش که همه فکر کنن دیوانه ای ولی تو نهایت زندگی کن وچرا که شاید فردا نباشی واونوقت که دیگه همه دوییدن هات بیمعنی میشه
میخوام بهت بگم به خودم که نذار حسرت هیچی تو دلت بمونه نه حسرت بچه نه حسرت گردش نه حسرت شادی نه حسرت تفریح نه حسرت خوب زندگی کردن نه حسرت عشق ورزی به همسر وبچه ومادروپدروخانوادت روزهات هر روز پر شادی کن اونقدر به همه بگو دوستت دارم فکر کنن خل شدی
اونقدر بغلشون کن تا فکر کن دیوانه شدی اونقدر بخند که فکر کنن رد دادی
اونقدر برقص که فکر کنن عقلت کمه
عشق وشادی ولخرجی کن از صبح تا شب مگه دلت یه بریزوبپاش یه ولخرجی حسابی نمیخواد عشق وشادی سور بده اگه فردا نبودی حسرتش نخوری که چرا نگفتی دوستشون داری چرا محبتت دریغ کردی چرا شادی نکردی وخوب زندگی نکردی وهزار تا چراهای دیگه
پس امروز تصمیمم به اینکه نگذارم هیچ حسرتی تو دلم بمونه حسابی زندگی کنم وشاد وخوشحال زندگی کنم
به نام خدای مهربان
وقت بخیر عزیزان
واقعا همینطوره که اگر مراقب ذهن نباشیم همیشه دوست داره به چیزی توجه کنه که اصلا حال نمی کنیم و همش می بره ما رو به گذشته . واقعا من این روزها نمی دونم چرا از یه چیزی که یه ساله ازش گذشته باز هر روز یه جوری منو می بره به اون موضوع و هر روز سعی می کنم که روز جدید و شروع کنم . این چند روز تعطیل بود اینجا هفته شکرگزاری و اینها منم دخترم اومده بود و مهمون و اینها خلاصه بعدش که می خواستم برم کلاس یوگا بعد ذهن بازی در میاورد می گفت حالا نمی خواد خسته ای این هفته استراحت کن …. ولی باز من موفق شدم که برم و دوباره امروز همینطور و خلاصه به هر نحوی .تا وقتی داریم توجه می کنیم به قبل هیچی عوض نمی شه و نباید توجه کنیم ..امروز یه روز جدیده و ربطی به گذشته نداره می تونی بهتر فکر کنی کتاب بخونی … مثلا باز من امروز به خودم انگیزه دادم بلند شدم صبحونه خوردم رفتم کلاس تای چی خیلی ورزش خوبیه دوس دارم و باز بعدش رفتم چند تا چیز می خواستم خریدم و دیدم فردا مهمونیم جایی بعد نگاه کردم دیدم ناخنام لاک لازم داره هی ذهن می گفت ولش کن نمی خواد بابا من همیشه لاک نمی زنم هر از گاهی برای فان جایی برم ولی باز گفتم نه بهتره برم رفتم و لاک و زدم و اومدم خونه .
توی قران هم خدا گفته که هر بار که توبه کردی تموم شد . هر جا توبه کردن بخشش کامل .. هر لحظه تو ارتباطی نداره به گذشتت .ذهن شما هر روز خالین و خداوند نگاهش هر روز به شما به عنوان یه انسان پاک نگاه می کنن و هر چیزی و که خودت می خواب خدا می گه من حرفی ندارم .وبه راحتی ذهن می تونه همینی که خواسته بودی و برات تار کنه .قیامت یا همون یوم الحسرت آدمها حسرت می خورن که چرا زندگی نکردن منم همینطورم گاهی می گم چیزشد هیچی نفهمیدم هیچ کاری نکردم برای همینه تند تند الان دارم چیزهایی و انجام می دم که تا حالا تجربه نکرده بودم مثلا درست کردن بعضی غذاها و خیاطی و نقاشی و ورزش … من خیلی به زندگی دیگران توجه نمی کنم نه اینکه اصلا ولی کمتر بیشتر حواسم به خودمه که چه کارهایی و باید انجام می دادم که ندادم و بلد نبودم و اگاهی نداشتم .
باید اون چیزی که الان هستی و بپذیری و تغییر داشته باش که خودت از خدا خواستی و الان داری تجربش می کنی اگر دوست نداری تغییرش بده انتخاب کن چی می خوای چی نمی خوای
بعضی ها همینطورن بچه خدا می ده خونه می ده بهشون باز هم شکایت می کنن . خونه جاش بده بچه اینطوره و هیچ وقت قدر نمی دونن و شکرگزار نیستن .سعی کنیم اقلا یه روز رو خوب زندگی کنیم .خدا کاری نداره تا دیروز چیکار کردی دعا کردی التماس کردی .امروز می خوای تغییر بدی بفرست فرکانس جدید و . ذهن پر از افکار منفی و اشتباهه .
هر روز محتوی جدید به ذهنت بدن و شروع کن قدمات رو بردار و خدا خودش بهت می گن که چطور باید زندگی کنی .
و هر روز باید به خودمون انگیزه بدیم . و اگر احساسمون خوب باشه و ارامش داشته باشیم یعنی در مسیریم همسو با اراده خداوندیم و این فوق العادس .
با سلام خدمت استاد گرامی این فایل را برای بار دوم گوش دادم قبلا خیلی گذشته ها رو مرور میکردم خیلی زیاد کلا در اتفاق هایی که در گذشته برام رخ داده بود زندگی میکردم و پشت سر هم چند اتفاق ناجور برای من افتاد ولی کم کم نیاز به تغییر در من بوجود اومد والان خیلی سعی میکنم که در گذشته ها نباشم زمان زندگی من الان است خدا در گذشته ها و اینده من نیست خدا فقط الان و همین زمان در کنار من است و در من حضور دارد خدا همین جاست تو لحظه ی حال و من کامل درکش کردم سعی میکنم هر وقت ذهن من میخواد به گذشته بره سریع دستشو بگیرم و بیارمش به زمان حال خیلی زیبا بود گفتین خدا همیشه منتظر ماست منتظر حس های خوب ما منتظر افکار خوب ما منتظر شکرگذاری های ما بله خدا همیشه منتظر ماست که شاد باشیم خوب باشیم حس خوب داشته باشیم پاک زندگی کنیم همیشه باید شکر گذار نعمتهایش باشیم خیلی عالی بود من هر روز صبح که بیدار میشم برای نماز ابتدا زبان به شکر گذاری باز میکنم و خدا رو شکر میکنم که به من اجازه داد دوباره باشم و خدمت کنم به خلق خودش و حس های خوب بوجود بیارم خدا به دیروز های من کاری نداره خدا میخواد من همیشه مث خودش باشم مث خدا یعنی چی یعنی همیشه حال خوب داشتن و مهم نیست ما کجا به دنیا اومدیم در چه خانواده و شرایطی بودیم الان دیگه خودمون باید زندگی رو تغییر بدیم و اونجور که میخوایم زندگی رو بسازیم یه زندگی شاد پر از حس های خوب و پذیرفتن مسولیت زندگی مون و تصمیم به تغییر داشتن این سه تا برداشت من از گوش دادن به سه فایل اول چله تغییر زندگی زندگی تون پر از حس های خوب
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن راضی بودن و تغییر کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد میدونید من خیلی دوست دارم که اون حال و هوا رو تجربه و زندگی کنم دوست دارم یه روزی بیام اونجا اون منظره رو از نزدیک ببینم میخوام ببینم من چه چیزی از اون حال و هوا رو درک میکنم میخوام بهشت تجربه کنم البته اینجا هم روزهایی هست که هواش نه سرد که یخ کنی نه گرم که اذیت بشی یه هوای نیمه ابری ملایمی
استاد اینجا هم ما یه فضایی داریم تقریبا همین جوری بعضی از قسمتهای اون گندم کاشته شده بعضی ها بلال کاشتن بعضی ها کاهو کاشتن جای خوبی کلی همسر من میگه من خودم باغ دارم برم اونجا و نمیاد و نمیذاره ما هم بریم
استاد در این دو هفته ای که من با انسانهای بیشتری برخورد داشتم این تفاوت منم در خودم احساس کردم میبینم چیزهایی که من میبینم اونا اصلا نمیبینن
من میگم بذار به این آقا کنار خیابون یه پولی بدیم اونا میگن چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام
مثلا من با همه صحبت میکنم اما اونا میگن ولش کن بابا حوصله داری آنقدر حرف میزنی ولی من لذت میبرم از اینکه اونا باردار هستند بهشون تبریک میگم براشون دعای خیر دارم اما اطرافیان من اینو فضولی میدونن ولی من میگم عشق ورزیدن
برای من هم احساس مهمترین چیز من در طول روز خیلی سعی میکنم احساس خوبی داشته باشم برای همین سعی میکنم که به چیزهایی موضوعاتی که حال منو بد میکنه توجه نکنم
من سعی میکنم در طول روز به چیزهایی توجه کنم که حال منو بهتر میکنه چون وقتی حالم خوب باشه قطعا احساسم خوب
من عاشق پول هستم چند تا شاید ۲۰ الس ۳۰ تا عکس پول دلار اسکرین کردم هر روز بهشون نگاه میکردم
اما الان تصمیم گرفتم به اونها با شوق و ذوق توجه کنم خوشحال باشم از اینکه آنقدر پول دارم میخوام احساس خوبم تقویت کنم درستکه این احساس خوب فیزیکی ولی اگر ادامه دار بشه هر روز این کارو انجام بدم احساس خوبم پایدار میشه من هر وقت پول ببینم حالم خوب میشه
استاد من عاشق پول نو طا نخورده هستم همیشه برای عید پولهای عابر ها نو میشن من پارسال دو تا ۱۰۰ هزار تومنی از عابر گرفتم از وقتی این پول از دستگاه اومد بیرون من قه قهه میزدم هر وقت هم یادم میافتاد حسم خیلی خوب میشد الانم یادم میافته حالم خوب میشه
واقعا اینو زندگی کردم وقتی حالم بد بود هیچ چیزی برام معنی نداشت ارزش نداشت در صورتی اون چیز شاید تا یک لحظه پیشش من آرزو داشتنش داشتم ولی وقتی حالم بد بود اونو نمیدیدم میگفتم که حالا چه بدرد میخوره اصلا ببینم من زنده میمونم که بخوام از اون استفاده کنم حتی همون پولی که من عاشقش بودم من اون زمان بیمار بودم ولی خدارو شکر الان خیلی حالم خوبه
من احساسم خوب چون من الان همین تجربه میکنم امروز رفتم به یک بیمارستان دولتی اونجا شلوغ بود
یه خانمی داشت هفتمین فرزندش بدنیا میآورد همه غر میزد یه چیزی میگفتن ۷ تا بچه میخوای چکار کنی کلی تیکه مینداختن ولی برای من مهم نبود میگفتم به من ربطی نداره دوست داره میاره
من اونجا تنها بودم که هیچ چیزی نگفتم با خودم حرف میزدم یکی بلند گفت چکار دارید دوست داره مگه شما میخوای نونشو بدید
من کاری به کسی نداشتم اونجا کارهایی انجام میدادم که دوست داشتم از انجام اون لذت میبردم
استاد اینو براتون تعریف کنن بخدا تجربش کردم
زمانیکه من بیمار بودم دو سه سال پیش روزها که میشد از روی ناراحتی یادم نمیاد چه جمله ای بکار میبردم ولی میدونم حتما یه چیزی میگفتم مرگم نمیخواستم مثلا نا امید بودم میگفتم اینم زندگی که آنقدر اذیت میشم
شب که میشد من دارو میخوردم دیگه قرص خوابم میخوردم خوابم برده بود در اون اوج خوابم یهو احساس میکردم ضربان قلبم آنقدر تند میزد که من احساس میکردم الانه که قلب من از جای خودش در بیاد
من اونجا اومدن فرشته مرگم احساس میکردم بشدت میترسیدم ولی خدا شاهده که به محض اینکه میگفتم خدایا ایمان دارم خدایا ایمان دارم چنان قلب من آرام میشد یه آرامش الهی رو در وجودم احساس میکردم که انگار تک تک سلولهای بدن من خوابن ساکت آرام میشدم نفس من آرام به حالت طبیعی خودش میزد که من تعجب میکردم و واقعا همانا دل به یاد خدا آرام گیرد به معنی واقعیش تجربه کردم الهی همیشه همه سالم و سلامت و تندرست باشن این آرامش الهی به گونه دیگه ای تجربه کنن الهی آمین
اینم تجربه کردم زمانیکه خدا تو زندگیم نبود اصلا احساسش نمیکردم
من یکم همسو هستم با خدای خودم خدارو شکر چون این نشانه هایی که فرمودید من دارم گاهی هم ندارم
من سعی میکنم مستمر حالم خوب کنم کارهایی انجام میدم دوست دارم خوشحالم میکنه شادم میکنه و من بیشتر اوقات حالم خوبه میگم گاهی هم میشه اوقات منو تلخ میکنن ولی بازم سعی میکنم به اون توجه نکنم من یاد گرفتم من مقصرم اگر کسی با من تند صحبت میکنه یا غر میزنه من چکار کردم که اون زمان در اون همزمانی قرار گرفتم با حال بد اون طرف همزمان شدم و میپذیرم حال خودم سریع خوب میکنم نمیذارم حس بد در من بمونه گاهی هم نمیشه مثل زمانیکه پدرم بهشتی شده بود
من همیشه سعی میکنم خوشحال باشم اما همیشه راضی نیستم غر میزنم میگم چرا من هنوز اینجا هستم میدونم حق منه میدونم اشتباهی رخ نداده میدونم خودم مقصر شرایط فعلی خودم هستم چون دارم به این شرایط فعلی توجه میکنم اما گاهی یادم میره
این احساس هم دارم چیزهاییکه دیگران اذیت میکنه برای من چیز مهمی نیست و چیزهایی منو اذیت میکنه برای اونا مهم نیست
امروز ما پنج نفری رفتیم بیرون سر موضوعی بحث میکردن هر کسی یه چیزی میگفت اما من ساکت بودم خدارو شکر حرفی برای گفتن نداشتم
بله اینم تجربه کردم مثلا من مشکل بیخوابی داشتم دکتر به من قرص خواب داده من با اون قرص تا فردا ظهر میخوابیدم ولی مشکلی از منو حل نمیکرد من سیراب خواب نمیشدم من بدنم به خواب طبیعی نیاز داشت این یه خواب مصنوعی من با قرص بخوابم بگذریم من قرص کم کمتر کردم دیدم هیچ فرقی نمیکنه بازم بدن من به خواب طبیعی نیاز داره
من الان دیگه اون قرص نمیخورم
پس استاد من باید چطور احساس خوب داشته باشم
من فایل گوش میدم تمرین مینویسم مثلا عکس پول میبینم یا به شخصی صحبت میکنم میخندم بهش من با این کارها احساسم خوب میکنم من گیج شدم که چکار کنم احساس خوب پایدار تجربه و زندگی کنم
منم همین طور من دوست داشتم یه گوشی دیگه داشته باشم روی اون اپلیکیشن مترجم دوربین دار نصب کنم که هر وقت پیام انگلیسی میاد من بتونم اونو معنی کنم
اگر به من میگفتن بعدا مثلا چند سال بعد تو یه تبلت میخری اصلا باور نمیکردم و الانم اگر تبلت قدیمی مقصر خودم هستم من گفتم یه گوشی میخوام استوک هم باشه اشکالی نداره شاید هم خودم لایق تبلت نو نمیدیدم و خداوند هم پاسخ احساس منو داد تبلتی که قدیمی و سیم کارت میخوره ولی مثل اینکه شرکت هزینه اونو پرداخت نکرده منم نمیتونم سیم کارت براش تهیه کنم
استاد یه چیزی بکم شاید ربطی به درس امروز نداشته باشه همسر من شغلش شیشه بر و نصاب شیشه نشکن امروز داشت یه جایی نصب میکرد تو یه خونه بود درب خونه باز بود جلوی در دوتا از این ماشینهای برقی گذاشته شده بود
منم تو ماشین نشسته بودم منتظر بودم تا همسرم بیاد یهو دیدم یه بچه از جلوی در رد شد یهو دستشو از دست مادرش جدا کرد و برگشت اون ماشینها رو یه نگاه کرد چند لحظه یا ثانیه ایستاد به ماشین نگاه کرد و رفت اونجا گفتم خدایا این دختر بچه همین الان سفارش اون ماشین به تو داد و رفت
منم تجربه کردم سریع الجواب بودن خدا رو گفتم من رفتم مترو منتظر دخترم شدم دو سه ساعت باید منتظر میموندم از متصدی مترو اجازه گرفتم که روی پله بشینم رفتم نشستم و اونجا گفتم ای بابا کاش من هنذفری با خودم میوردم
اونجا هیچ مغازه ای نبود بجز یه غرفه که تازه افتتاح شده بود روی شیشه اون کلی کاغذ چسبانده شده بود هنذفری و….و من بلند شدم رفتم یه هنذفری خریدم گرون حساب کرد ولی خریدم و اونجا فایل گوش دادم تا اون مدت تمام شد دختر من اومد من اینجا سریع الحساب بودن خدا رو زندگی کردم شاید کل این تایمی که فکرش اومد تو ذهنم هنذفری تهیه کردم ده دقیقه نشد و من بعد نهایت ده دقیقه خواسته خودم تجربه و زندگی کردم خدایا شکرت
بله واقعا پیش میاد دیشب من مهمون داشتم و با بچه ها نرفتم بیرون اونا رفتن خرید منم خونه رو تمیز کردم اونا یه لباسی دیدن برای من عکسشو فرستادن ک تهیه کردن پیش اومد خودشون تصمیم به خرید گرفته بودن من حرفی نزده بودم
لباس کارد زندگی من شد من خوشم نیومد اونا گفته بودم اگر مادرم خوشش نیاد میاد عوض میکنه و امروز رفتم عوض کردم یه لباس خیلی بهتر از اونو خریدم پیش اومد من اصلا دخالتی در اون نداشتم خدایا شکرت
من نمیخوام متوقف بشن دوست دارن اتفاقات خوب پشت سر هم برام اتفاق بیافته من لذت ببرم سپاسگزار خداوندم باشم
خوب اینو به من یاد داده بودن گفته بودن باید به خدا توکل کنی خدا خودش بهتر میدونه چی به صلاح توعه همون برات انجام میده اگر هم نداد بدون که اون چیز به صلاح تو نبوده اگر تو لگاونو تجربه میکردی حتما انسان بدی میشدی منم سریع تسلیم میشدم دیگه الان درک کردم یعنی چی
منم ندیدم ۴۸ سال اینجوری زندگی کردم هیج اتفاقی هم نیافتاد فقط خواستهای من تبدیل به آرزو محال میشدن
وقتی من بهتر زندگی کنم یعنی راضی هستم وقتی راضی باشم یعنی سپاسگزارم خدارو شکر میکنم که من در خیلی از جنبهای زندگیم راضی هستم پس من انسان سپاسگزاری هستم
وقتی من شاد باشم وقتی من آرامش داشته باشم هم سپاسگزارم چون در این صورت من راضی هستم دیگه
منم خیلی تمرین انجام دادم خوشحالم اگر اونها رو انجام نمیدادم الان درک من عالی نبود
خوب هنوز به اون حد درک نرسید م که کل روز راضی باشم ولی روزی میرسه که من کل روز راضی باشم خدایا شکرت برای اون روزها
استاد واقعا منم اینجوری هستم چیزی که شما برای من مینویسد شاید دو تا جمله باشه ولی چنان به من انرژی میده که اون میشه الگو پن برای همین بچها هم دوست دارن نظر شما رو جویا بشن بینهایت سپاسگزارم برای جملاتتون خیلی حال منو خوب میکنه
استاد من الان شاید حدود سه ماه بشه که تبلت خریدم و الانم بهش نگاه میکنم ازش استفاده میکنم لذت میبرم
ولی میپذیرم که باید احساس خوبم درونی باشه ولی الان گیج شدم یادم نمیاد چطور باید احساس خوب درونی داشته باشم
من درک میکنم منم از اون فرزانه ایکه چهار سال پیش بودم با فرزانه الان زمین تا آسمان تفاوت دارم خیلی از اون فرزانه فاصله دارم در تمام جنبهای زندگی
فقط یه نمونش براتون میگم من پکیج بیماری بودم شنیده بودم میشه با قدرت ذهن شفا الهی تجربه کرد اما اصلا فکرشم نمیکردم که منم بتونم با قدرت ذهنم شفا الهی رو تجربه کنم اونم چند بار خدایا شکرت
استاد خجالت میکشم بگم ولی با این اوصاف من از خدای خودم خیلی راضی نیستم میگم چرا من این همه دارم تلاش میکنم اما اون منو از این شرایط جدا نمیکنه منظورم از اون شرایطی که هنوز تغییر نکردم نثل کسب و کار یا متناسب شدن
استاد تا دلتون بخواد من از خدا درخواست دارم اینو میخوام مثلا میگم دو تا خونه میخوام تو خیابون فرشته عظیمیه خونه تهران میخوام نزدیک دانشگاه دخترم سلامتی شادی آرامش حال دل خوب احساس خوب پایدار تناسب اندام ایدهالم لذت بردن از زندگی بهتر زندگی کردن راضی بودن تعییر کردن پولدار شدن ثروتمند شدن میلیاردر شدن و کلی چیز دیگه هم از خدا میخوام
میگم خدایا من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم پس هیچ کس نمیتونه به من کمک کنه بار تو خدای مهربانم پس به من ببخشا چیزهایی که نیاز دارم برای داشتن یه زندگی بهتر الهی آمین
و سعی میکنم راضی باشم خدارو شکر آرامش دارم ایمان دارم که خدا میتونه هر چیزی من بخوام به من بده منم منتظرم
استاد میدونید احساس میکنم شنیدیم که میگفتن پیامبر مبرفته تو غار حرا با خدا رازو نیاز میکرده احساس میکنم اینجا هم برای شما حکم همون غار حرا رو داره براتون بهترین لحظات خوبترین زیباترین شادترین لحظات با خدای خودتون آرزو دارم در پناه همون خداوند باشید لذت میبرم که کسی هم هست بعد از پیامبر که آنقدر به خدای خودش ایمان داره درکش میکنه و ایمان دارم روزی منم در این جایگاه شما قرار میگیرم چون منم دارم راه شما رو ادامه میدم خدایا شکرت
من قبلا براتون گفتم که قبلنا میگفتن تاریخ تعیین کنید و من تاریخ تعیین میکردم چی میشد استرس نگرانی نا امیدی میومد سراعم و فقط تاریخ ها رو تمدید میکردم و من هیچ وقت خواستم تجربه نکردم و
که الان اینجا هستم
واقعا دوره خدا هرگز دیر نمیکند بینظیره اگر من قبلنا بودم الان این آرامش نداشتم من الان ۱۰ روزه پدرم از دشت دادم همه این آرامش نشانه این دوره بینظیره
این دوره رو تجربه کنید تا خودتون حرفهای منو زندگی میکنید الهی که همیشه سایه پدرو مادر بالای سرتون باشه منظورم حس خوب این دوره است
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و راضی بودن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد منم اینجوری هستم همیشه صبحها که بیدار میشم اولین فکری که مرور میشه ادامه همون فکر دیشبی
بعدش هم فکرهایی مرور میشه که من دیروز خیلی به اونها توجه کردم گاهی فکرهای خوب گاهی نه فکری نیست که من دوستش داشته باشم ولی اگر دوست نداشته باشم سریع قط اش میکنم حداقلش دیگه اون فکر تکرار نمیکنم
استاد منم تازه درکم بهتر شده که من میخوام امروز بهتر زندگی کنم متفاوتر از دیروز زندگی کنم و اینم یکی از تفاوتهای امروز با دیروزم که الان در این ساعت دارم تمرین مینویسم من دیشب این موقع خواب بودم
استاد دقیقا یادم چه تمرینی بود الان جز نکات مهم یاد داشت کردم که دوباره انجامش بدم خیلی دوستش دارم اگر جوابشو مثبت باشه که دیگه عاشقش میشم
استاد منم دوست دارم امروز خوب زندگی کنم من دارم یاد میگیرم که نه داره درکم بهتر میشه چون قبلا یادش گرفته بودم
میخوام هر صبح که بیدار میشم خوشحال و شاد باشم به همه چیز عشق بورزم تا بتونم یک روز خوب زندگی کنم و اینم درک کردم که اگر یک روز خوب زندگی کنم جهان هستی هم پاسخ حس خوب منو میده و قانون جذب هم کمکم میکنه اون اتفاق در زندگی من گسترش میده در نتیجه من روزهای بیشتری و شاد و خوشحال هستم و در نهایت من کل زندگیم شاد خوشحال هستم خدایا خیلی دوستت دارم که این قانونها رو ایجاد کردی تا من بتونم زندگیم تغییر بدم خدایا شکرت
استاد واقعا همین جور من به وقتی هواسم نباشه همیشه به چیز بد فکر میکنم فورا شیطان یه تکه پازل از اون زیرا در میاره میده دست من منم یوم باهاش میرم ولی خدارو شکر زود یادم میاد که نه این درست نیست من نباید باهاش برم و خدارو شکر سریع قط میشه من برمیگردم
منم میپذیرم که تا وقتی به شرایط فعلی خودم توجه کنم آینده منم همین خواهد شد که الان دارمتجربه میکنم خدارو شکر در بعضی از جنبهای زندگیم راضی هستم
اما معمولا ما به چیزی که راضی هستیم کاری نداریم بهشون قسمتهایی از زندگی که راضی نیستم مشگل داریم و دوستش نداریم فکر میکنیم
توجه به شرایط گذشته خوب شرایط فعلی منو برام به ارمغان آورده خدارو شکر میکنم که خدا به منم جواب میده
پس من میخوام آینده من خوب باشه میام میبینم اگر الان مثلا در جنبه اوضاع مالی اگر مشکل دارم دیگه به اون فکر نمیکنم میگم اگر اوضاع مالی من خوب بشه چه چیزی میشه فکر میکنم
در اصل میام به چیزی که دوست دارم وارد زندگی من بشه فکر میکنم نه به چیزی فکر کنم که ازش بدم میاد الان مشکل دارم
واقعا امروز یه روز جدید خداوند به دیروز من گاری نداره پس من میام سعی میکنم امروز متفاوتر زندگی کنم
میگم دیروز چکار کردم مثلا صبح که از خواب بیدار شدم چه فکری داشتم اگر خوب نبود دیگه ا ن فکر تکرار نمیکنم
میام متفاوت عمل میکنم شاد و خوشحال خودم نشون میدم درستکه شرایط من طوری که نمیتونم خیلی شاد باشم اما سعیم میکنم خودم شاد نشون بدم خوشحال باشم خدارو شکر کنم خدایا شکرت که من امروز زنده هستم یه فرصت دیگه دارم با عزیزانمباشم اونها رو ببینم بهشون عشق بورزم این میشه متفاوت زندگی کردن
من تازه متفاوت زندگی کردن درک کردم منم داشتم سعی میکردم متفاوت زندگی کنم
شاید تا یکماه پیش من کتاب نمیخوندم اما الان دارم کتاب میخونم دارم کتاب خوندن جز کارهای ضروری هر روزم قرار میدم تا ذهنم یاد بگیره این تایم من باید کتاب بخونم پس میخونم این متفاوت زندگی کردن
یا قبلنا هر مسئله ای منو ناراحت میکرد اما الانسعی میکنم ناراحت نشم یا حد اقل کمتر ناراحت بشم این متفاوت زندگی کردنه
من سعی میکنم حال دلم خوب نگه دارم گاهی هم حالم بد میشه ولی سعی میکنم بیشتر روزم حالم خوب باشه فایل گوش میدم حال خوبم بیشتر کنم تمرین مینویسم کتاب میخونم نکات مهم میخونم به چیزهای منفی توجه نمیکنم سعی میکنم از جملات منفی کمتر استفاده کنم
الان چون تازه این تصمیم گرفتم یکم سخت ولی چند بار تکرار کنم عادتم میشه خودبه خود به چیزهایی توجه نمیکنم
بله استاد من دارم تجربه میکنم میبینم که خدا به افکار من به احساس من پاسخ میده چکار داره ببینه این افکار خوب یا بد اون پاسخش میده
این من هستم با افکارم با احساسی که از اون افکار در من ایجاد میشه فرکانسی ارسال میکنم و خداوند هم پاسخ چیزی که ارسال کردم میده
بله استاد ۴۸ سال اشتباه فکر کردم هر چیزی که هر کسی گفت پذیرفتم نتیجه زندگیم اینه من الان تو زندگیم مشکل دارم
خیلی وقت پیش دوست داشتم شاغل باشم دستم تو جیب خودم باشه اما هر وقت که حرفی زدم
یه چیزی شنیدم اون موقع که باید میرفتی سر کار نرفتی الان سر پیری کسی به تو کار نمیده
یا میگن همسرت دور از جون همه آقایان گروه میگن چشمش کور زن برده برای چی وظیفهاش نیازهای تو رو ساپورت کنه منم سریع میپذیرفتم میگفتم نه شغل نمیخوام و نتیجه اش چی شد هیچی به هیچی الان ۵۲ سالم هنوزم بیکارم الان
که خدارو شکر شغل دارم ولی نتونستم درآمد کسب کنم اینم نتیجه گوش دادن حرف دیگران
اما الان درک کردم که فرزانه خانم اگر دوست داری شاغل باشی نباید به حرف کسی توجه کنی تو کار خودت و انجام بده برای همین رفتم یه سری کاموا خریدم شروع به بافتن کردم میبافم در دیوار میذارم خدا خودش قول داده بهترین مشتریها رو برای من میفرسته
منم میپذیرم خودم بودم وقتی سیر بودم چیزی خوردم وقتی کسی حرف زد حرفشو سریع گوش دادم خودم بودم فلانی گفت همسرت وظیفه اش کوتاه اومدم گفتم نه خدا شغل نمیخوام
اما الان میگم خدارو شکر شغل دارم و میتونم درآمد کسب کنم دستم تو جیب خودم باشه به این شکل من میتونم آرزوی چندین و چند ساله ام تجربه و زندگی کنم
من ایمان دارم که چیزی که اان تو زندگیم هست خودم خواستم چرا چون دارم تجربه و زندگیش میکنم
من الان حالم خوبه خدارو شکر خودم خواستم الانم دارم تجربه اش میکنم
قبلا براتون گفتم اینجا هم میگم
داستان واقعی خودم
یه روزی دور از اینجا الهی سایه تون بالای سر خانواده تون باشه
یه خانمی در شهرستان ما بهشتی شد شاید این موضوع برای ۱۵ سال پیش باشه
همه میگفتن درد داشت اما به کشی نمیگفت میدونست انگار داره میمیره من گفتم چه خوب چقدر خوبکه آدم بدونه کی میمیره تند تند کارهایی که باید انجام بده رو میده این تمام شد تا حد اقل ۱۰ سال بعد
من بیماری گرفتم که درد بسیار زیادی داشت اصلا هم به خواسته خودم در ۱۵ سال پیش توجه نکردم حتی یادم نمیومد حتی مرورشم نکردم فقط یه چیزی گفتم تمام
به بیماری گرفتم که درد زیادی داشت دور از جون شماها الهی همیشه سلامت باشید
بعد دکتر جوابم کرد علنی به من گفت برو خوش باش هر کاری دوست داری انجام بده طوری حرف میزد که یعنی نهایت یک هفته دیگه زنده هستی
این میشد چی همون خواسته خودم که عه چقدر خوب درد داشته به کسی نمیگفته چقدر خوب میخواسته بمیره خودش میدونسته من اونو تجربه کردم
پس اینو بخوبی درک میکنم که هر شرایطی هستم حتما خودم خواستم شاید یادم نیاد ولی ایمان دارم خودم خواستم که معمولا هم یادم میاد
وقتی فکر کنیم یادمون میاد چه اتفاقاتی رخ داده که خودمون خواستیم حالا چه مثبت چه منفی
مثبتش میگم بازم قبلا گفتم
که گفتم خواهرم با مت قهر بود من در تجسمی که داشتم نمیدونم چرا اینجوری شد دیگه در یک نطقهای در شهرستان .فتم با من آشتی میکنه هفته پیش دقیقا دقیقا دقیقا همون نقطه با من آشتی کرد
واقعا در زندگی من هم خیلی چیزا هست که میتونم بخاطرش سپاسگزاری کنم امروز یه کلید طلایی دیگه یاد گرفتم
که هر وقت فکر منفی میاد تو ذهنم بجای اینکه بشینم به اون فکر توجه کنم در ذهنم مرور کنم بیام ببینم چه چیزی در زندگی من وجود داره که من میتونم بابتش سپاسگزاری کنم
الان ساعت ۲/۲۳دقیقه بامداد من خوابن نبرد گفتم میرم کتاب میخونم تا خوابم ببره چند تا پاراگراف خوندم یادم افتاد گفتم بسته بذار تمرینم بنویسم من از بچه ها عقب افتادم
بجای اینکه بشینم غصه بخورم اعصابم خورد کنم ای لابابتزم خوابم نبرد بگم
میگم خدارو شکر خوابم نبرد ولی چند تا پاراگراف کتاب خوندم سه تا چیز خوب آموزنده زندگی ساز سرنوشت ساز یاد گرفتم
خوابم نبرد میام تمرینم مینویسم خدارو شکر میکنم برای همین دفتر و قلمی که دارم همین اتودی که دستم نوکشم حاضر کردم اگر تموم شد دنبال نگردم همین دفتر ۲۰۰ برگی که در نظر گرفتم برای نوشتن همین گوشی من چند سال دارم ازش استفاده میکنم برای ت تک اونها سپاسگزار خداوندم باشم
که هستن من استفاده میکنم تمرین مینویسم هم حال دلم بهت میکنم هم یک گام دیگه به سمت هدفم برداشتم به هدفم نزدیکتر شدم هم سعیم میکنم خودم به بچهای گروهم برسونم پس خدایا شکرت
منم سپاسگزاری میکنم از خدای خودم برای سلامتی که الان دارم تجربش میکنم برای سلامتی که سالیان سال داشتمش و قدرشو ندونستم
من قبلنا همیشه سلامت بودم حتی یه سرما هم نمیخوردم آرزو داشتم خیلی خوشم میومد که سرما بخورم یه کدئین یه سرما خوردگی یا یه کلداکس بخورم یه خواب عمیقی تجربه کنم
خودم خواستم الانم دارم تجربش میکنه کلداکس نیست از اون خیلی بالاتره کلوزنازپام میخورم تا ظهر فردا میخوابم
الان یادم افتاد پس چرا من دارم گله و شکایت میکنم خودم خواستم الانم دارم تجربش میکنم
طوری شده که من آرزو دارم یه روز صبح زود از خواب بیدار بشم طلوع خورشید ببینم پس خودم خواستم دیگه گله و شکایت نمیکنم
و اما مشکل گوشام اینم خودم خواستم به من افکار منفی توجه کردم این افکار منفی زیاد شدن به شکل مشکل گوشام ظاهر شدن خودم کردم
و یه روزی یه خانمی گوشش عمل کرده بود من خیلی ترسیدم من خدارو شکر گوشام عمل کردنی نیست ولی مشکل داره دیگه همون حس بد من تجربه میکنم الان گله و شکایت میکنم الان آرزو دارم گوشهای منو خدا شفا الهی هدیه کنه پس چرا من ناراحتم
منم تو رویام هم نبود که بتونم از اون بیماری جون سالم بدر کنم شفا الهی تجربه کنم اما تجربه کردم آلان در بهترین و بالاترین حد سلامتی خودم هستم
بله استاد من میگم بیماری من داشتم دو ماه طول کشید تا شفا الهی تجربه کنم براتون نوشتم دو روز مونده بود به عید من شفا الهی تجربه کردم و الان بیشتر از دوسال از اون موضوع میگذره خدارو شکر من زنده سالم و سلامت هستم خدایا شکرت
استاد من زمانیکه بچه بودم یه خانمی باردار بود با بچه داخل شکمش با هم بهشتی شده بودن همه میگفتن خوش بحالش اون جاش تو بهشت اینا
منم گفتم چقدر خوبه آدم سر زا بره چون میره تو بهشت اما ذهن من که بهشت و جهنم سر زا نمیدونه چیه اون به خواسته من توجه میکنه اینو میخوای باشه
منکه تصمیم جدی داشتم که فقط یه بچه میارم طوری براش زندگی میسازم که مثل من زجر نکشه و….
و این کارو هم انجام دادم بعد از دقیقا ۱۱ سال یه روز کم دختر دومم بدنیا اومد
من تصمیم نداشتم بچه دار بشم همه اتفاقها با هم شدن تصمیم منو عوض کردن یه خانمی میگفت همین یه بچه رو داری بله نه نگو یه دونه خوب نیست چند سال دیگه همین شوهرت میگه یه بچه آوردی من بچه میخوام دیگه سنت از بچه دار شدن گذشته بهانه دستش میدی طلاقت میده منم ترسیدم دیگه
اون یکی میبینه میکه یه دونه بچه داری نه خوب نیست بچه ات تنها هم بازی نداره گناه داره
هر کسی یه چیزی گفت در نهایت من تصمیم گرفتم یه بچه دیگه بیارم بعد از ۱۱ سال خدارو شکر راضی هستم و من برای دختر دومم بارها بخش گفتم خدارو شکر میکنم که خداوند تو رو به من هدیه داد
بله مهم نیست الان چقدر مشکل در زندگیم هست من میخوام تغییر کنم خدایا کمکم کن
با سلام.
توجه نکردن به اتفاقات گذشته مخصوصا افکار منفی.
ما معمولا افکار منفی از روزهای قبل را بیشتر مرور می کنیم
یکلحظه ای میرسه که زندگی تار میشه
اون چیزی که الان هستی رو بپذیر یقین داشته باش خودت از خدا خواستیش.
ولی هیچ جبری برای ادامه دادن با این شرایط وجود نداره ..میتونی درخواست هایت رو عوض کنی.
احساس خوب ، خود به خود اتفاقات خوب و افکار خوب را به دنبال می آورد.
توجه به نکات مثبت زندگی باعث می شود که احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم و اشتیاق زیادی برای ساختن زندگی داشته باشیم.
یکی از افکار منفی مخربی که من داشتم؛ اگر شاد باشم اتفاقات بد و به نوعی امتحان الهی سرم می آید. اما به لطف خدا این فکر را اصلاح کردم و الان با خیال راحت میتوانم شاد و سپاسگزار خداوند باشم.
شاید ترس از لاغری من هم به این فکر مربوط باشد که باید آن را اصلاح کنم.
برای خداوند شادی و ناراحتی من تفاوتی ندارد او به انتخاب من جواب می دهد..
و هر انتخاب میتواند در زندگی من پیوستگی داشته باشد..
باید هرروز را مجزا بدانم و به اخبار روز قبل اجازه نفوذ به روز جدید را ندهم..
و طبق این حدیث امام علی علیهالسلام: هر روز به کارهای همان روز بپرداز. کار هر روزی اختصاص به روز خود دارد.
در لحظه ی حال زندگی کنم و از نعمتی که دارم برای حس خوب و سپاسگزاری کمال استفاده را بنمایم.
به نام خدای مهربان
با تشکر از استاد عزیزم
فایل امروز هم زیبا بود ممنونم از فایلها که به ما انگیزه میده
کاملا درسته من الان جایی هستم که خودم قبلا خواسته بودم و از این شرایط هم راضی هستم و خداروشکر میکنم ولی بهترشو میخوام و شروع کردم به تعییر این شرایطی که الان هستم و امیدوارم خدا شرایط رو برای من فراهم کنه به امید خدا
سلام
استاد عطار روشن
خوشحالم از اینکه امروز وارد سایت شما شدم
من هم میخواهم تغییر کنم و از چاقی به تناسب اندام برسم به لطف خدا و سایت شما
متشکرم
سلام من میپذیریم تمام مشکلات رو برمیگرده یه جاههیی به بی سیاست بودنم میتونستم به یه صورت دیگه رفتار کنم خداواطرافیان مقصرنیستن خودم چراباید اعتنادکنم به هرکسی وباعث ضربه زدن بخودم بشم یادرموردلاغری خودم مقصرچاقیم هستم خداوکسی عاملش نیستن خداروشکر یه دختر خوب بمن داده همسرخوب وزندگیم بایدروخودم کارکنم هی استقبال نکنم ازفکرهای شیطانی وخودمومقایسه نکنم بادیگران حسرت زندگی کسی رونخورم خدابزرگترین نعمت روداده بماهمون سلامتی خدایا ممنونم خدایا شکرت
باسلام خدمت شما استادعزیز
همینطور که در گفتههاتون ود من هم همیشه احساس میکردم که خداوند نگاه به اعمال گذشته من میکنه و بعد نامه اعمالم رو حسابرسی میکنه،
اما همه کتابهای خوب همه فایلهای مفید همه جا میگفتند که خداوند در لحظه به احساس آدم گاه میکنه،به آن چیزی که با فکر خودمون به او میفرستیم و از او میخواهیم اگر گذشته ما ناراحت کننده بوده تماً احساس ناراحتی داشتیم اگر گذشتهمون تنها بودیم حتماً خیلی انتظار از دیگران داشتیم اگر احساس کمبود مالی در گذشته داشتیم به خاطر این که فقر و نداری رو در ذهنمون پرورش داده بودیم،
برای همین الان که به این درگاه آگاهی رسیدم که خدا به گذشته ما کاری نداره و ما رو بر اساس گذشته در مقابل اتفاقهایی که سر راهمون هست قرار نمیده،راحتم میتونم انتخاب کنم که در لحظه چطور احساس خوبی داشته باشم و چطور تصمیم بگیرم که اون روز خودم رو بهتر از دیروز زندگی کنم میتونم بهتر کنترل کنم افکارم رو رفتارم رو گفتههام رو و با هر بحث و هر شرایطی من خودم هستم و فکرم رو دارم باور های خودم رو نرمال هستم و یک شخصیت یکسانی دارم
همیشه حرف آدمها اینه که ما گناهکاریم و خدا ما رو ببخشید برای گناهانی که انجام دادیم و کارهایی که در گذشته کردیم،
اما این اگاهی رو ندارند که خدای مهربونم فقط در زمان حال و احساس خوب ما رو دریافت میکنه و به انتخاب ما توجه ما به هر چیزی که از دنیا میخواهیم همان را سر راهمون قرار میده،
من الان دیگه راحتتر میتونم توی جمع سکوت کنم اگر مخالف هستم با عقاید کسی،دیگه بهتر میتونم مواضب افکارم باشم تا هر چی میشنوم رو وارد ذهنم نکنم،دیگه بهتر درک میکنم رسیدن به خواسته هام با احساس خوب با توجه و افکاری که در طول روز در ذهنم میپرورانم،
امروزم رو هم تصمیم میگیرم که باز هم بهتر از گذشته و دیروز خودم زندگی کنم و بعد هر لحظه جوری زندگی کنم که انگار فردا دیگه نیستم پس میتونم بهترین افکار رفتار و توکل و ایمان رو داشته باشم،
من در این لحظه با گوش دادن فایل یه حس عجیبی پیدا کردم حس میکنم خدا رو درونم احساس میکنم جوری که دوستش دارم واقعاً غیر قابل گفتنه،وصف نشدنیه،
خیلی خوشحالم که باز هم میتونم برای حال خوب خودم با احساس خوب همه ی نعمت های خوب رو خواستم ها رو بدست میارم و برای همه ی نعکت ها و داشته های زندگیم سپاس گذارم ،
میدونم خدا چقدر منو دوست داری ،اومدم با ثلب و ذهنم بهت بگم الان دیگه من هم حس خوبی در کنارت دارم و تورا با تمام قلب و روحو جسمم دوست دارم،سپاس
باتشکرازشما
سلام بر تغییر پذیران راه آگاهی
گام سوم چله :نقطه شروع تغییر
من همیشه تو زندگی عاشق تغییر رو به رشد بودم و دوست داشتم همیشه نقش مثبتی از من تو دنیا به یادگار بمونه شده با نشوندن لبخند و حس خوب در کسی
جهان مدام در حال تغییره و ما هم مجبوریم خودمون رو باهاش وفق بدیم
و اینطوری جنبه های جدیدی از ما کشف میشه و جدای از تغییرات بیرونی با تغییرات درونی ما رابطه ی صمیمانه ای با خدا برقرار میکنیم و پر از لذت و آرامش واقعیه و کسی هم ازش خبردار نمیشه چون در درون اتفاق میوفته
و من هر لحظه شکرش رو بجا می آورم اینکه برگزیده خدا شدم و زندگی من بواسطه ی آگاهی های استاد روشن عزیز زیرو رو شد
و من الان مژگان ۸۰ روز پیش نیستم
زندگی من کیفیت بالاتر و بهتری پیدا کرده و روابطم با همسر و پسرم بهبود پیدا کرده و از زندگیم و داشته هام عمیقأ راضی ام و شکر گذارم
تغییر افکار ===تغییر دنیای درون ===احساس خوب
اینجوری این چرخه مدام تکرار میشه و ما همیشه در حال خوب میمونیم من این روزها در این چرخه ام و زندگی شادی رو تجربه میکنم
کیفیت زندگی من بالاتر رفته و انتظارم از زندگی همش حال خوب و لذت و برکته
خوشحالم خدا ما رو برگزیده و احساسم میگه خدا هم از دیدن تغییرات جسمی و درونی ما داره لذت میبره و تحسین مون میکنه
دوستتون دارم
مژگان پر شور و انرژی خندان
سلام خدمت استاد عزیز و مهربون و دوست داشتنیم و دوستان گرامی
استاد بازم از شما سپاسگذارم و خدارو شکر بابت وجود سخاوتمندتون که این فایل جزء فایل های دوره ورود به سرزمین لاغرها بود ولی شما اینجا بعنوان هدیه ارائه دادید ممنونم ازتون.
من این چند روز با این فایل دوباره بخودم اومدم.درسته ما خیلی وقتا برای تغییر قدم برمیداریم و از تغییر نگرش شروع میکنیم ولی با مرور تجربه های قبلی و ناخواسته موجبات حس بد خودمون رو فراهم میکنیم و چقدر بجا و زیبا اینجا فرمودین که اون چیزی که الان هست رو بپذیر که خودت ایجادش کردی شاید بعضی وقتا ندونی چطور اما قبول کن و اگر از تجربه ات راضی نیستی خب بهش نچسب و تغییرش بده من خیلی وقتا با مرور تجربه هایی که دوسشون ندارم بهشون میچسبم و این چند روز مدام اینو بخودم یا آوری کردم که از این تجربه راضی نیستی پس با مرور کردنش بهش نچسب تغییرش بده، تغییر تجربه ها اول از مرور نکردن افکار شروع میشه که مدام نشخوار ذهنی نکنیم، و بعد از تغییر نگرشم شروع کنم که این کاملا درونیه و کسی هم قرار نیست متوجه بشه خیلی عالیه که تغییر کردن و تغییر شرایط زندگی قراره بی سرو صدا شروع بشه قبلنا ما همیشه از تغییر میترسیدیم چون فکر میکردیم واای حالا واکنش اطرافیانم رو چه کنم اما واقعا لذت بخشه که تغییر کردن قراره بی سرو صدا و درونی شروع بشه از پذیرش خودمون پذیرش آن چیزی که الان هستم، اینجوری آروم تر میشیم، توجه کردن به چیزهایی که یه زمانی آرزوی داشتنش رو داشتیم و حالا هست جلوی چشمماست.و در مرحله بعد تغییر نگرش تغییر اون فکر پایه و اساسی که تا الان ازش در رنج بودیم که این با مطالعه و گوش دادن به محتوای خوب هست خوراک ذهنی خوب به خودمون بدیم که خدارو شکر اینجا همممه چیز در اختیار ماست.وقتی که در ورود محتوای خوب و مفید به ذهنمون استمرار به خرج بدیم خود به خود تمایلات ما تغییر میکنه یادمه فرمودین مغز تمایل داره که طبق آگاهی جدید عمل کنه و اصلا براش سخت نیست مغز انسان تمایل داره طبق آموزه جدید عمل کنه پس الان که ما اینجا هستیم در مسیر تغییر کردن قرار گرفتیم خدارو شکر.
استاد این چند روز علی رغم اینکه همه چیز داره خوب پیش میره اما حس و حالم زیاد خوب نبود که این فایل خیلی کمکم کرد و امروز متوجه شدم که من دچار عجله شده بودم که با خودم قدم زدم و بخودم گفتم سحر من تمام آنچیزی که الان هستی رو قبول میکنم قبول میکنم الان در این سطح هستم با تمام نقاط قوت و ضعف. عملکردهای خوبمو به یاد خودم آوردم. و گفتم هیچ عجله ای نداریم بذار هر کسی هر جا بخواد باشه من الان اینجام و قدم به قدم پیش میرم شاید یه روز نتونم خوب عمل کنم اما مهم اینه که پا پس نکشم و ادامه بدم و به میل درونیم برای تغییر کردن جواب مثبت بدم و ادامه بدم.
استااد شروع این دوره خیلییی برام قوت قلبه و اینو قطعا هدایت و حمایت خدا میدونم برای ادامه دادن
صمیمانه با تمام وجودم ازتون سپاسگذارم بابت اینکه هستید بابت اینکه در عمل همواره ثابت کردید که واقعا همراه همیشگی ما هستید ممنونم که هستید ممنونم که هچنان دارید برای رشد خودتون قدم برمیدارید و مارو هم همراه خودتون کردید.
دوستتون دارم و براتون حال خوب و فکر آروم رو آرزو دارم.🌹🙏🏻🫂❤
سلام وقت به خیر ما هر چیو از خدا بخواهیم خدا بهمون میده وبعد با بعد منفی نگاه می کنیم وشروع می کنیم به گله وشکایت به خدا مثلا من در دوران دانشجوییم اینقدر سرم شلوغ بود وکار داشتم ووقتم برای خواب کم بود ودرضمن لاغر هم بودم وشاد وپر انرژی بودم همیشه آرزو داشتم وقت داشتم وتا لنگ ظهر می خوابیدم آن موقع اینو از خدا خواستم بعد شرایطی پیش آمد که من مجبور شدم دارو مصرف کنم وهمش گیج خواب بودم وحالت بی حالی داشتم دیگه پر انرژی نبودم حس کار نداشتم وانرژی منفی وارد زندگیم شد واز خدا شکایت می کردم دیگرا ن را مقصر می دونستم خود را مسبب نمیدیم که روزی خودم اینو از خدا خواستم واو درزمان مناسب به من داد خدا را شکر من با استاد واین سایت آشنا شدم ودارم نم نم ازاین شرایط خارج میشم حالم حوبه صبحها چند روزه زود از خواب بیدار میشم صبح باانرژی هستم خونه را مرتب می کنم وبه زندگیم عشق بیشتری دارم وواقعا سایت ومطالب را دوست دارم لدت می برم انگیزه پیدا کردم استاد خدا پشت وپناهتون
به نام خدایی مهربان
سلام براستاد عطار روشن وهمه دوستان هم مسیر
هدف من زندگی بهتر هست برای باره دوم هم زمانی من با این فایل و تغییرات افکاری خودم فابل مشاهد هست وفتی صبح این فایل روی سایت امد نظرات رو که دیدم متوجه شدم این فایل تکراری هست و بد رفتن بینم ایا من اون دیدم و متو چه شدم من زمانی که تازه ماه دوم دورد به سرزمین لاغرها بود به این فایل رسیدن وحالا به شکر خدا چند دوره رو طی کردم
کلی تغیرات وزنی داشتم کلی رشت و کسترش اگاهی در ذهنم داشنم که قابل مقایسه اصلا نیست پس به شکر خدا تو این بخش های عالی حرکت رو به جلو داشتم که خودم با خوندم متن دیدگاه فبلی بهش رسیدم
پس کارهای که تو این مدت انجام دادم ثمر داشته که به من ثابت کرد که اگه تو بخشی هم وزن موفقیت رو تو نگاه ندارم از کم کاری خودم هست توبخش های که هم زمان هم رفتار و هم عمل کرد داره نتبجه خودم مبینم پس با دقت تو چند جنبه دیگه ازاین روش بهر ببرم اون تغییرات عالی رو در اینده شاهد دریافت هم خواهم بود اگه کم کاری نکنم حتما نتیحه میده تو هر بخش اگه فبول کنم که باید تغییرات اول تو ذهنم ایجاد کنم و بد اون تو جسم و تو جنبه های دیکه هم بینم
خداوند عزیزم هم زمانهای عالی رو برای من و همه دوستان مهیا میکنه برای من درست این هم زمانی به این روز کشید جون چند روز هست من روی بخش سلامتی کار میکنم ولی با نگاهی متفاوت ازفبل حتی میثاق نانه امروزر کلی متفاوت ازفبل اجرار شد این اولین قدمهای این بخش هست که و نیاز تناسب کاملا فکری من دورنش جا داره زمان من ارامش خیال و راحتی از دریافت روخواهم داشت که این بخش هم ترمیم بشه پس این دو مسئله اصلی وحودی من هست که بخش لاغری داره جلوه میکنه وپس این بخش تو کاره من هم حلوه خواهد کرد من کل تمرکزم گذاشتم تو لاغری جسم و از امرور اون توجه لازم هم در کنارش به این بخش قرار میدم تو بخش رابطه که بارها تکرار شده خیلی عالی داره به پیش میره و از این بخش هم اون رضایت واقعی رو دارم ولی بازم روش کار میکنم که هر روز بهتر از زورهای فبل بشه واقعا از کارم رو دریافت شده هست وادامه دار مبینم پس من تو این مدت تو دوبخش موفق بودم پس میرم برای مرحله سوم واون سلامتی جسم به امید خدا تواون بخش هم ازموقعبت تودیدگاهم خواهم نوشت این بهش ایمان دارم تومسیر فبلی هم من اول وزن زباد کرد و به مرو ابن مسئله برام پیش امد و حالا که دارن وزن کم میکنم اینمسئله تومسبر برکشت تومرحله بدی کارم هست که شروع کردم ایستکاه جلوتر به سلامتی خواهم رسبد جون زمان کم شدن تو ایستکاه جلوتر نبودن وایستکاه عفبتر بود تومسیر برکشت من دارم بر عکس حرکت دارم
اول دریافت لاغری و بد دریافت سلامتی هست خداوند عزیز این زمان رو برام با کمکش کوتاه کرده و به امید خودش تا سال اینده هر دو بخش تو طبیعی خودش و بخش خودش جلوه میکنه من زمان موقعیت کامل رو برای عید سال بعد درنظر دارم وتا این زمان هم عالی داره به پیش مبره توقف به شکرخدا نداشتم اگه بوده تو زمان کوتاه بوده که فوری بهش رسیدگی شد برکشت به کارم ررو شاهد بود همه و همه کاره خدایی عزیزم هست که کمکش به من بی نهایت هست که با هیج زبانی قادربه تشکرازخدایی عزیزیم نیستم جالب هست که من دارنم دوره ودور به سرزمین لاغرها برای باره سوم دارم انجام میدم حتی روزگذشته جند فایل ازاین دوره رو برای بعد ازظهر داشتم چندین فایل از این دوره تکرار کردم گذشته برق منزل ما رفت ولی من داشتم دیدگاه فایل هفتاد هفتم دوره پیش رفته مینوشتمگوشمکم شارژ بود امدم گوشیم خاموش کرد که اگه نیاز به تلفن داشته باشم گوشیمخاموش نشه ولی زمان زیاد داشتمداز هدفونی که از سایت تهیه کردم و با لطف استاد دو تا دوره عالی من دورنش کارت حافظه اش ذخیره دشده از خواهش خودم ازاستاد که مایل بودم دوره خدا هرگز دیرنمیکند و دره پاک سازی دهن رو دورنش برام ذخیره هست استفاده کردم وجندبن فایل دوره پاک سازی ذهم رو گوش کردم نهار درست کردم کلی لذت از این خربدن بردم که چقدر این وسیله کار منراحت کردا وراحت اون نیازم کهگوش کردن مرتب هست رو برطرف کرده
وحتی روز گذشت خواستم ازهدفون سیمی استفاده کنم دیدم نه اصلا باهش راحت نیسنتم بازم امد از همین هدفون تازه استفاده کردم ولذتش روبردم پس من اگه کارم برام اهمیت داره براش زمان وهزینه میزارم حتی تو پخت پز تواشپزی اززمان بهتراستفاده دارم به جای تکرار افکار به فایل فایل گوش میدم که اصلا اون افکار به سمت من نیاد اگه خواست شروع بشه اون کنترال کنم
هر روز وفتی یک قدم تغییر بدم واون وقدمکوچک رو بردارم راکت نمونم و از تازکی کارم لذت بردم و از مرور افکار بخش مثبت استبفبال کنم اگه بخش دیگه خواست مرور بشه تواولین توجه اون فوری متوقف کنم چون نیاز بهش ندارم تصمیم گرفتن که زندگی خوب رو راشته باشم هرروز اون برای خودم بسازم ونیاز توجه به فبل رو گل ازش بگزارم و فقط،به همون روز واینده فکر کنم این کمک کننده هست من یادگرفتم که ازچیزی که کمک کننده هست استفاده کنم این زماننشون میده که من ایا تغییر کردگ یا بازم دارم تومسیرفبلی دارمتلاش میکنمولی هی میگنم که من تومسیر هستم تومسیربود نشانه داره توفضایی قراردیگه گرفتماون زمان دارم چه کار میکنم جون من تصمیمگرفتم که زمانی که گذشته رو که ازش رضایت عالی رو نداشتنم حالا که تومسیری هستم که خودم ساله های درخولست فرستادم حالا که هدایت شدم حمایت شدم کل این سالهای رو به این شکل ترمیم کنم حالا که هست باید ازانچه دارم لذت فقط،ببرم چون این درخواست فبل هست باره هی تاکید داشتمکه این شرایط رو برامایحاد بشه وپس من ازداشته عالی لذتش روهم ببرم هم زمانی هم برام ایحاد اطراف هماون برام خوشایند میکنه ومیشد نباشه پس هست از لحظه لحظه مسیرمکیف ولذت ببرم از هدیه دادن از هدیه کرفتن که چون اتتظارم ندارم برام کسی کاره کنه وفتی کسی کاریی برام انجام میده کیف میکنم تازه متوجه میشم هدبه هم کیفت بهتریداره کیفت هریه هم کلی بالار رفته
شب فبل اصلا هیج انتظاری به اون شکل نبود که بچه برای تولد کاری کنن ولی اخر شب به شکل که انتظا ارش رو نداشتم به شکل عالی برام تولد گرفتن وشادی نوه ام که جقدراز این تولد اون لدت برد وشادی بازیگوشی اون برای تولد من تلافی شیطونی و اذیت که دراثر تکرارهای کارش کمی من اذیت کرد جبران شد اون زمان هم سعی کررمتوارامش باشم وتکترافکار بخش نتفی رو به خودن اصلا راه ندم حتی دختر هی تاکید بینم با اینتکرار چه کاره میکنی ولی من ارامش داشتماون ارام شد در کنارم نشت و به دخترمگفتمدبدی که ارم شد وتازه از داشتن نوه ام از خدایی عزیزم تشکر کردم که هدیه تو زندگی من هست اگه زمانی شیطونی بازیش اون ازحد خارج میشه این چنان جبران میشه اونچنان شادی بزرگی رو برای من جبران مینگه جون اون زمان هم سعی در صبر کردن ارام بودن و خودم تو حس خوب نگه داشتن که اطراف صداشون درمیاد ولی من توارامش بیشترخودم رو نگه میدارم نتیجه خوب روبه من برکشت میکنه پس تغییر کردم قدمهای رو براداشتم وخدا عزیزم هم کمک عالتری رو به من میده خدایاتشکر وسپاس گزارهستم
خدا پشت وپنا هتونیا حق. نگه دارتون
سلام برا ستاد ودرود بر شما با این فایل فوق العاده و انگیزشی
همیشه خدا بامن بوده و هست ولی من همیشه باعث زندگی بد ورنجش خودم بودم با افکار منفی وذهن شلوغ و پر از باور های اشتباهی که داشتم چقدر به خودم آسیب زدم و زندگی را زندگی نگردم چقدر فکر کردن به دیروز آرامش رو از من میکرفت کینه ورنجش از رفتارهای دیگران اشتباهاتی که مرتکب شدم وسرزنش های پی در پی از خودم باعث رنجش در من بود
وهمه اینها در حالی بود که اصلا خداوند به دیروز من نگاه نمیکنه ومن هر روزی از خواب بلند میشوم برای خدا بنده جدیدی هستم که تازه میخاد شروع کنه و یه جایی خوندم که خداوند هرروز با تو مثل یه فرد ناشناس تازه آشنا میشه و تو مثل یه دفترچه سفیدی هستی که میخواهی شروع کنی و با افکار و باور روزت رو پر کنی و دفترچه رو بنویسی چقدر حس خوبی هست این که هر روز تازه متولد میشی و میخواهی شروع کنی به زندگی
وبه لطف خدای مهربان و فایل های استاد من به این احساس خوب رسیدم و گذشته رو فراموش کردم هم در مورد زندگی و هم در مورد چاقی افکار منفی پاک شده و رفته پی کارش
فقط آگاهی های جدید وارد شده به ذهنم و چقدر حالم خوبه وقتی انسان شروع به تغییر میکنه خدا هم با اون همسو میشه و چون خداوند تغیرات رو دوست داره وبارها در قرآن اومده که انسانهایی که برای کشف حقیقت و پیرامون خودشون جستجو میکنند موزد لطف و یاری پروردگار قرار میگبرند و خداوند بشارت پیروزی بهشون میده
زندگی همین لحظه اس دیروز تموم شده و فردایی هم معلوم نیس باید لذت ببرم و زندگی کنم و در جهت تغییر کردن تلاش کنم خدایا شکرت که اجازه آگاه شدن رو بهم دادی و منو در این مسیر زیبا هدایت کردی
و خدایی که در این نزدیکیست.
چقدر این فایل احساس آرامش بهم داد،حس خوب و مثبت سراسر این حرفها بود.مدتها بود داشتم به این فکر میکردم چطور خودمو به این نقطه برسونم که بتونم موقعی که حال و احساسم بد میشه،آرامش و حس خوب پیدا کنم،با ی نکته ی به ظاهر کوچیک ولی ولی ولی عمیق یادگرفتم که خودمو به نقطه ی امن و آرامش برسونم،اونم اینه که با فکر کردن به داشته هام،با فکر کردن به زمانهایی که خوشحالی درونی داشتن،آروم بشم .
و یک نکته ی دیگه که یاد گرفتم این بود که،توقع نداشته باشم بتونم این احساس خوب رو چند ساعت و چند روز داشته باشم،من اول تغییر هستم پس باید تایم احساس خوب داشتن رو کم کم اضافه کنم،نباید عجله کنم،چقدر خوب و برنامه ریزی شده قراره نکته یاد بگیرم.چقدر عالی و حرفه ای برای ذهن این فایلها طراحی شده.نکته ی اول این بود که تغییر کردن رو درخواست کنم(که این مهم ترین خواسته م در طول چند ماهه گذشته بوده)بعد اینکه استارت کار رو بزنم(یعنی اینکه مقصر اصلی اتفاقات زندگیم که خودم باشم رو پیدا کنم و منطقی کنم برای خودم)و تمرین و نکته ی بعدی این هست که باید برای رسیدن به خواسته هام باید شکر گزار باشم .من قبل از این فایل زیاد شنیده بودم که باید شکرگزار باشم ولی عمیقا درک درستی نداشتم از این کار،چون فکر میکردم باید حتما و حتما بنویسم که برای چی از خدا سپاسگزارم،من با این فایل به این آگاهی عمیق رسیدم برای شکرگزار بودن و برای داشتن حس خوب تمام تمرکز و توجه م رو باید بذارم روی این نکته که من الان چی دارم،من چرا باید حسمو خوب کنم؟؟برای اینکه من اگر الان توی محل کارم از اومدن ی همکار جدید هم خوشحالم و هم ی کم ترس دارم،برای اینه که، خوشحالم چون کار من سبک تر میشه،کار من واضح تر میشه،من قرار نیست بار همه ی کارهای بچه های دیگه رو به دوش بکشم،احساس ترس دارم چون فکر میکنم که این شخص تازه وارد قراره مسئولیتهای منو به عهده بگیره و ممکنه در طولانی مدت جای منو بگیره،من احساس ترس دارم چون این شخص ممکنه به خاطر سابقه کاری طولانی مدتش خیلی اینجا زودتر جا بیفته و بیشتر روی اون حساب کنن و از اون برای انجام کارها کمک بگیرن.ولی به این نکات توجه کردم و با خودم زمزمه کردم که من سه ساله توی محل کار فعلی دارم کار میکنم،این شغلو از خدا خواستم و اونم منو اجابت کرد و به بهترین نحو به دستش آوردم.من از خدا خواستم بهم شرف و آبرو و عزت توی محل کارم بهم بده و اونم دو دستی تقدیم کرد،من از خدا خواستم که توی محل کارم بهترین رفتار رو انجام بدم و اونم کمکم کرد و بهم اعتبار و عزت بخشید،من از خدا خواستم که توانایی های منو به دیگران نشون بده و اونم کمکم کرد که بهترین و صد خودمو بذارم.من از خدا خواستم اینجایی که الان هستم باشم و اونم منو به این نقطه رسونده پس من خدای بزرگتری دارم که هر چی ازش خواستم رو بهم هدیه داده.پس من در شغلم احساس خوب دارم چون خدای من منو خلق کرده و خواسته هامو میدونه و فقط منتظره من بهش اشاره کنم تا اجابت کنه.من جایگاه خودمو دارم.من در مقابل مدیر و همکارام بسیار ارزشمند.من خیلی بیشتر از این حرفها احترام و عرت دارم.پس نگران نیستم چون چیزهایی دارم که شاید خیلی ها نداشته باشن.من دارم تلاش میکنم که کم کم به احساس خوب و بعد هم عالی برسم از داشتن داشته هام.الهی شکر.
یا حق
بنام خداوند حول حالنا الی احسن الحال..درود بر شما عزیزان..من باشروع این دوره خیلی در مورد زندگی وافکارم فکر کردم .وبا خودم گفتم هرروز که خدا اجازه ی بیدار شدن به من را صادر میکند انگار تازه متولد شدم و ذهن و قلبم پاک ومطهر هست وبدون افکار چه مثبت وچه منفی .واین انتخاب به من داده شده که چه باوری رو در ذهنم حک کنم.اگر سمت خوبیها ودرستیها بروم به منبع الهی وذات پروردگار وصل میشوم ولی اگر سمت احساس بد راهی شوم از خدا دور شده و زندگیم به سمت مشکلات هدایت میشوند .پس چرا من که اشرف مخلوقات هستم باید روح الهی خودم را درگیر معضلات کنم .برای همین خودم زندگیم را نجات میدهم .البته اول از درونم شروع کردم و برای هر روزم صفحه ارزیابی قرار دادم .مثلا برای قضاوت حسادت افترا زدن .توقع داشتن دلسوزی نکردن وشکرگزاری نمره میدهم و ادامه این روند در بهبودی زندگیم خیلی موثر خواهد بود ووقتی که درونم را پاکسازی و تغییر دهم خودبه خود بیرون منم تغییر خواهد کرد .از همین تغییرات کوچک شروع میکنم و اگر هم اشتباهی کنم باز برمیگردم و باورهایم را اصلاح میکنم .خدایا حال همه مارا به بهترین حال تغییر بده الهی آمین.با تشکر از پیام آور خدای پاک ومقدس استاد عطار روشن.بابت آگاهی هایی که به ما میرسانند
به نام خدا
سلام به دوستان عزیز
شب گذشته به خاطر فکر کردن به موضوعی که برام اتفاق افتاده بود آنقدر بهم ریخته بودم که توان هیچ کاری رو نداشتم و غم دنیا روی دلم سنگینی میکرد به زور خودم رو جلو پسرم نگه داشتم که گریه نکنم ولی یه دفعه تصمیم گرفتم که حالم رو خوب کنم از اونجا که اینترنت خونه قطع بود تصمیم گرفتم از فایلهای رایگانی که مورد علاقم بود و توی گوشیم سیو کرده بودم استفاده کنم و بین فایلها فایل خیمه رو انتخاب کردم و همین که شروع به گوش دادن کردم اشکم سرازیر شد عجب انتخابی منو از اوج ناامیدی به نوک قله امید برد و حالم رو دگرگون کرد.
بعد از وصل شدن اینترنت خونه و گوش دادن به فایل امروز دیدم که این فایل مختص حال من و کمک به تغییر درونم بود وباعث شد که احساسم خوب بشه که دنیا که به آخر نرسیده ونباید افسوس گذشته رو بخورم و روز بعد رو برای خودم بهتر از امروز بسازم.
خدای بزرگ با هر صبح فرصتی دوباره برای شروعی دوباره به ما میده که این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم که اون روز رو چطور برای خودمون رقم بزنیم.
خدایی که مثل بندگانش دنبال تلافی کردن نیست و با اینکه بارها دچار گناه شدیم ولی هر بار گفت بنده ام :
صد بار اگر توبه شکستی باز آی
یعنی من کاری به گذشتت ندارم و توبه تو رو میپذیرم و میتونی هر چیزی رو که بخوای از من درخواست کنی .
واین ما هستیم که انتخاب میکنیم که خدا چی به ما بده و برای اینکه نخوایم جای افسوس و گله و شکایتی باقی بزاریم باید به انتخابمون دقت کنیم چون انتخاب و درخواست امروز ما سرنوشت فردای ما رو رقم میزنه.
و برای ایجاد تغییر در زندگی ما نیاز به نگرش صحیح در رابطه با خداوند داریم تغییراتی که در عین سادگی لذت بخشه.
ما باید اجازه ورود افکار منفی به ذهن خودمون رو ندیم و با مرور افکار مثبت باعث ایجاد احساس خوب در خودمون بشیم و احساس خوب هم که رفتار خوب رو به دنبال داره و باز رفتار خوب در ما حس خوب قویتر و رضایت از خود ایجاد میکنه.و بعد از اون انتظار ما از زندگی تغییر کرده و خداوند هم به انتظار ما پاسخ داده و اتفاقات خوب در زندگی ما جاری میشه.
سپاس از هدایت و حمایتت خداوند بزرگ
با درود فراوان
وقتی فایل رو گوش می دادم ناخوادآگاه یاد این شعر خیام افتادم
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
برای داشتن حس و حال خوب گذشته را باید رها کنیم و
از مرور افکاری که دوست نداریم باید بپرهیزیم
هر روز باید تصمیم بگیریم خوب زندگی کنیم اگه چیزی تو زندگیمون هست که دوستش نداریم باید تغییرش بدیم نه اینکه افکار منفی را نسبت بهش پرورش بدیم و ذهنمونو درگیرش بکنیم.
هر روز یک روز جدیده باید بهتر فکر کنیم، از محتوای خوب استفاده کنیم، مطالعه کنیم،فایل مثبت گوش کنیم،با آدمایی که فرکانس مثبت دارن هم کلام بشیم تا کمتر به افکار و نجواهای منفی پروبال بدیم.
خدا هیچ کاری به گذشته ما نداره
هر بار که ما توبه می کنیم یه لوح سفید میشیم که می تونیم اون چیزی که میخوایم باشیم پس به خودمون ربط داره که به چی فکر می کنیم و چطور رقم می زنیم.
برای تغییر باید افکارتو تغییر بدی با همون افکار قدیمی نمیشه تغییر کرد.افکار مناسب فرستادن مساوی است با حال خوب باید بگردیم و چیزای مورد لذت توی زندگیمون را پیدا کنیم
چیزایی که الان داریم و حواسمون نیست که همینا رویاهای سال های قبلمون بوده
باید اون چیزی که الان هستیم رو بپذیریم این همون چیزیه که خودمون یه روزی خواستیم ولی فراموشش کردیم اگه الان دوستش نداریم بایدنگرشمون را تغییر بدیم.
خداوند به ما قدرت تغییر داده کافیه خودمون بخوایم و درمقابل تغییر مقاومت نکنیم افکار مثبت را پرورش بدیم و در لحظه زندگی کنیم و گذشته را رها کنیم.
به امید تغییر پیش میرم و سعیم اینه که هر روز افکار مثبت بیشتری را مرور کنم حتی یه اتفاق کوچک و مثبت می تونه احساس خوبی در من به وجود بیاره
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد بزرگوار ودیگر دوستان هم مسیرم
موضوع این قسمت راجب تعقیر کردن است
تعقیر کردن مانند جریان اب همیشه در جریانه وهست وما بنا به تعقیر شرایط پیرامون زندگی باید تعقیر کنیم تعقیر کردن در جهت بهبود شرایط زندگیمون به سمت خوب شدن خیلی تاثیر داره
تعقیر کردن ۲نوع است
یکی تعقیر کزدن برااساس دنیای بیرون
این نوع تعقیر کردن رو همه تجربه کردیم مثل تعقیرات کوچکی که در غذا درست کردن ووسایا چیدمان ایجاد می کنیم وتعقیرات بزرگتر مثل تعقیر دادن شغل یا محل زندگی یا کشور زندگی
نوع دیگه تعقیر تعقیرات دنیای درون است
این نوع تعقیر برااساس درک قدرت درون وایمان به وجود خداوند به عنوان خالق زندگی صورت می گبره
در تعقیرات دنیای پیرامون ما نیاز داریم به سختی وتلاش وکوشش اما تعقیرات دنیای درون همراه با لذت وآرامشه وخیلی بی سروصداست
تعقیرات دنیای درون از تعقیرات افکار شروع می شه
ما باید هر روز به صورت آگاهانه افکاری که در ذهن مرور می کنیم رو مدیریت کنیم وافکاری که منجر به ایجاد احساس بد در ما می شه وافکار منفی هستند رو شناسایی کنیم وسعی کتیم اونا رو تکرار نکنیم وکاری کنیم بهشون فکر نکنیم واونا رو از دسترس ذهنمون برداریم
این کار نیاز به ارامش وتمرکز داره چون زندگی ما گر از افکار منفی واین دسته افکار به راحتی در دسترس هستند وما تا به خودمون میایم می بینیم غرق در افکار منفی هستیم وچون ذهن ما تصویری وبه عنوان بخش خالق وجود ما کار می کنه ما مدام داریم با مرور افکار منفی اون ناخواسته زندگی رو خلق وتصویر سازی می کنیم ودر زندگی تجربه اش می کنیم
ما هر روز صبح که از خواب بیدار می شیم ذهنمون خالی وخداوند یه فرصت تازه برای خلق زندگی جدید در اختیار ما می زاره ومنتطر ببینه ما چی از زندگی می خوایم وچه تصاویری به سمتش ارسال می کنیم تا زندگی ما رو براساس همون بسازه
خداوند کاری به دیروز وگذشته ما نداره کاری نداره ما چند سال نماز نخوندیم چند سال عبادت نکردیم چون اون همه چی رو داره خودش صاحب کل جهان هستی واحتیاجی به اندوخته ما نداره اون هر لحظه ای توبه ما رو ببینه وتصمیم ما رو برای تعقیر شرایط زندگیمون ببینه همون روز رو مثل روز اول زندگیمون در نظر می گیره وکاری به گذشته ما نداره
وشنیدن این صحبت ها چه امیدی به دل آدم می ده چقدر روحیه گرفتم چون همیشه شنیده بودم خداوند از وقتی که من به سن تکلیف می رسم دیگه منو زیر نظر داره وبرای همه اعمالی که به من واجب کرده تو اون دنیا بازخواست می شم وچون من نتونستم همه رو خوب انجام بدم همیشه خودمو ادم جهنمی دونستم واین احساس هرگز نگذاشته من با امید به سمت خدای خودم درخواستمو بگم هرگز خودمو بنده لایقی ندونستم وهمیشه از خدا وعذابش ترسیدم
من هرگز معنی اینکه خودم خالق زندگی خودم هستم زو نفهمیده بودم ولی اینجا فهمیدم
فهمیدم من به عنوان انسان کسی هستم که خداوند از همه صفات خودش با بخشبدن اون روح خودش در کالبد من به من بخشبده وبخش خلاق زندگی من ذهن منه من به عنوان انسان رابط بین ذهن وجسم خودم هستم واین خودم هستم به عنوتنریه موجود مختار چطونگی زندگیمون تصویر سازی می کنم در ذهنم وهرچه قدر به ناخواسته های زندگیم وچیزایی که ازشون خوشم نمیاد توجه کنم باز چون کانون توجه ام به اونهاست همون ها در زندگی من
نمایش داده می شه ومن زندگبشون می کنم به همین خاطره من مسعول تمام زندگی خودم هستم چه اون چیزیهایی که الان دارم ودرحال تجربه اش هستم وازش ناراضیم وچه اون چیزهایی که ازشون راضیم وچه اون چیزهایی که به حسرت تبدیل شده وندارمشون همه وهمه توسط خود من خلق شده
خداوند نسبت به همه بندگاوش رعوف وحلیم ومهربانه وهرگز محتاج عبادت ونماز ودعای ما نیست اون فقط ما رو به جهان فرستاد واز نیرو وقدرت خودش به ما بخشیدی تا ما از زمینش لذت ببریم خلق کتیم تجربه کنیم وشاد باشیم واین وسط شیطان هم قسم خورد این خواسته براورده نشه
برای همین داعم بخشی از وجود ما رو تشکیل داده وبا ایجاد افکار منفی ما رو از خدا ناامید می کنه وبین ما فاصله می اندازه
یه جایی یه خانمی جمله قشنگی گفت
گفت جهنم اتش هایی محیب وسوزانده وترسانک نیست جهنم وقتی که اون چیزی که باید می شیدیم ومی تونستیم بشیم و خدا خواست بود که بشیم رو میارن نشونمون می دن وما می بینیم چی می تونستیم بشیم وچی شدیم واون حسرت خود جهنمه
وقتی سوت پایان زندگی به صدا در بیاد وما برای همیشه این جهان رو ترک کنیم دیگه خبری از چالش ها وبالا وپایین ها وافکار خوب وبد نیست وما می مانیم وحسرت حسرت فرصتی که دیگه از دست رفته وبدون بازگشته وحسرت کارهایی که باید می کزدیم ونکزدیم وچیزی که باید می شدیم ونشدیم
هر روز باید طوری زندگی کنیم که انگار روز اخره انگار فردایی دیگه وجود نداره وهمون یک روز رو اگه خوب زندگی کنیم وفرداش دیگه در این جهان نباشیم اون دنیا یه حرفی برای گفتن داریم ومی گیم ما یک روز تونستیم خوب زندگی کنیم
باید همیشه سپاسگزار خداوند باشیم برای هرانچه داده وهرآنچه نداده وبا دیدن چیزهایی که تو زندگیمون داریم یادمون بیفته خواست خودمون بوده وخدا ما رو اجابت کرده پس براش شکرگزار باشیم واگه به دلمون نیست تا فرصت هست تعقیرش بدیم
من از صبح که این فایل ارزشمند رو دیدیم وگوش دادم به چیزهایی که الان دوسشون ندارم فمر کزدم ودر جریان زندگیم هستند وفهمیدم واقعا یه روزی خواست خودم بوده وخدا منو در جربان زندگی طوری قرار داده که اونها رو تجربه کنم حالا که فهمیدم باید با تعقیر افکارم شرایط دنیای درونیم رو تعقیر بدم تا شرایط دنیای پیرامونم هم تعقیر کنه
چون با تعقیر من دنیای اطرافم وادم های اطرافم هم همون جوری رفتار می کنن ومی شن که من می خوام چون خواسته من از جهان اینه
دیشب من غیبت یه بنده خدا رو برا شوهرم کردم وقتی رفتم جلوی آینه وخودمو دیدم از دست خودم ناراحت بودم اصلا واجب نبود من اون حرف رو بزنم وآبروی اون شخص رو ببرم تا وقت خواب همش در حال عذاب وجدان وافکار منفی بودم وهمش با خودم می گفتم الهام ازت راضی نیستم این چه کاری بود که کردی وهمش داشت حالم بدتر می شد تا به خودم اومدم یا اموزش هایی که دیدم وچیرهایی که از این سایت یاد گرفتم افتادم یاد بخشی از نوشته های زندگی با کمک خداوند افتادم که ما باید به بخشندگی خداوند ایمان داشته باشبم سریع به خودم اومدم ورفتم جلوی آینه وبه خودم گفتم از ته دلم گفتم من به بخشنده بودن خداوند ایمان دارم وگفتم خدایا منو ببخش من متوجه کار زشت خووم شدم از تو عذر خواهی می کنم واز تو طلی ببخش دارم وایمان دارم تو بخشنده ومهربای
آرامش خیلی عمیقی همه وجودم رو گرفت و دبگه حالم خوب شد وتا الان دیگه به اون موضوع فکر نکردم
استاد عزیزم از شما بسیار سپاسگزارم که امیدبه خداوند رو در دل ما زنده می کنید وراه نفوذ شیطان برای ناامبدی نسبت به خداوند رو با این کلام شبوا در دل ما می بندید
بازهم مثل همیشه عالی بود سپاس از استاد عزیزمون
سلام براستاد وهمراهان عزیز
من تمام شرایط موجود درزندگیم را میپذیرم و میدانم هرآنچه هست را خودم خلق کرده ام
وازاین به بعد با ذهنی خالی وروحی سبک از این بابت که هرآنچه گذشته گذشته وخداوند از الان و تصمیم تغییر من مرا هدایت میکند منهم افکار وفرکانس با احساس خوب ارسال میکنم
وسعی میکنم به آنچه که دوست دارم درزندگیم بیفتد توجه کنم
توجه به خواسته ها وعدم توجه وتمرکز بر ناخواسته ها تمام
بنام خدایی ک در این نزدیکیست
سلاااااام ب استاد و همه دوستانی تلاش دارن ک خودشونو تغییر بدن تا دنیای قشنگتری داشته باشیم
افکار رو رفتار ما تاثیر میذاره و .خشم،شادی،غم،هیجان،…..
و ما آدم جهان خودمون هستیم و دنیای بیرون ربطی به ما ندارد, و گذشته حاصل تجربه ماست ومن حمیده ک این هستم با هیچی عوض نمیکنم حتی حاضر نیستم ب گذشته برگردم. و حمیده ک الان هستم چیزی ک خودم خواستم جذبش شدم و برا تلاش کردم ، من مسئول شرایط و وضعیت فعلی خودم هستم.هرروز ک از خواب بیدار میشم ت دفترم مینویسم ک خداوندیا من از شما سپاسگزارم ک یه روز دیگه ب من هدیه دادی،استاد من از شما ممنونم ک نور راه تغییر ما شدید انشالا خیر تغییر ما ب زندگیتون هزاران بار برگرده
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان همراهم
واقعا مقصر ۱۰۰در صد زندگیم خودم هستم
من وقتی نتوانم ذهنم رو از افکار نامناسب کنترل کنم ودست از گله و شکایت هام و غر زدن هام برندارم خداوند چطور می خواد زندگی پر از آرامش واحساس رهایی و آزادی و خوشبختی رو بهم بده
من وقتی حق انتخاب دارم خداوند هرگز نمیاد این حق من رو بگیر و حال بد من رو خوب کنه پس فرمان زندگی من دست انتخاب های خودم
خداوند فقط سیستمی کار می کنه دو نوع راه برای زندگی ترسیم کرده یکی افکار مثبت و نگرش مثبت به شرایط درونی و بیرونی و حال خوب و دیگری برعکس حس منفی وناسپاسی و همراه شدن با نجواهای ذهن منفی ومسیر با شیطان
خوب وقتی خودم همسفرم رو انتخاب کردم خداوند چکار می کنه و مقصر نیست منم که ربم رو فراموش کردم وقدرت اون رو نادیده گرفتم و خودم رو درمدار نامیدی و حال بدی قرار دادم و شرایط ناجالب رو هم تجربه کردم
پس مقصر اصلی خودم هستم و تصمیم قاطع گرفتم هروز رو با مرور افکار امید بخش پرکنم آنقدر باید ادامه بدم تا گسترش حال خوب جز آپشنهای همیشگی ذهنم بشه وخودکار عمل کنه پس باید تکرار کنم مدام مراقب کلام وافکار و علت مرور افکار ناجالبم رو کشف کنم وریشه ای حلش کنم
من باید رو صفات خداوند تمرکز کرده وباورشون کنم اون وقت که هیچ باد و توفان وسیل روزگار من رو از جا نمی کنه ونمیشکنه من باید توجه ام به افکار مثبت باشه و همه رو ببخشم به خصوص خودم رو واز مقایسه خودم با دیگران و سر زنش کردن هام دست بردارم خودم رو لایق حال خوب بدونم
اون وقت که به تمام خواسته هام میرسم
سپاس گذار تمام داشته هام وحتی نداشته هام باشم
سپاس گذار داشته های دیگران باشم
و امید داشته باشم که چرخ زندگی من هم در تمام ابعاد روان تر میشه و خداوند من رو آسون می کنه برای آسونی ها
این امید که به انسان قدرت عطا می کنه
خدایا تنها تورامی پرستم و تنها از تو یاری می جویم هدایت م کن به راه راست به راه کسانی که نعمت داده ای
سپاس فراوان از استاد عزیزم
سلام من مدتی ست که برای تغییر زندگیم اقدام کردم البته تغییرات درونی ،که این تغییرات یک جور عجیب وزیبا در زندگی بیرونی من تاثیر داشته که گاهی متعجب میشوم که تا الان چرا به اینجور تغییرات فکر نکرده بودم؟ 🤔احساس شادی ونزدیک شدن به خالقم ،ونشانه هایی که خداوند هرروز برایم میفرستد گاهی چنان مرا به وجد میاره که دوست دارم با بعد انسانیم خدا رو درآغوش بگیرم 😅وبلند بگم خدایا خیلی دوست دارم ،البته ذهن استدلال گرم این موقع ها سریع خودش رو نشون میده که الان چون خوشحالی اینجوری هستی ببینیم زمان مشکلاتت هم همینطوری هستی!!!!!!🥲 امان از دست این ذهن استدلال گر!!!!!
با سلام خدمت استاد گرامی پیام اور شادی های ریز ریز و مستمر چند سالی هست که در مسیر تغییر قرار گرفتم و هر چند وقت یه بار یه مسیر جدید تر برای من باز میشه مثل همین مسیر لاغری با ذهن میدونید چرا چونکه خودم خواستم که تغییر کنم و خدا هم مسیرها و مربی ها رو سر راه من قرار میده. خدایا هزاران مرتبه شکر ت احساس های خوب را خودمان میسازیم با افکار خوب و مثبت ما باید به افکارمون توجه کنیم چونکه افکار ما زندگیمون رو میسازه پس وقتی من میتونم زندگی زیبایی برای خودم بسازم باید از این موهبت خدادادی استفاده کنم و روزی هزار بار شکرش کنم ممسولیت تمام اتفاق های زندگی ام را بعهده میگیرم با همه در صلح و ارامش هستم زندگی تون پر از نور خدا
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن و بقيه اعضاء
هر روز از خودمون سوال كنيم چطور ميتونم بهتر از روز قبل باشم؟
جهان هر لحظه در حال تغيير هست و ما كه موجود زنده هستيم در اين دنيا ملزم هستيم به تغيير و چنانچه تغيير نكنيم خورد ميشيم….ميگنديم…عقب ميمونيم…شاهد مرگ آرزوهامون خواهيم بود.
نكته طلايي اين فايل براي من : وقتي مسوليت كارهاي زندگي را بپذيريم ، دردش كمتر ميشه..
هر روز توي دفترم مينويسم خدايا من مسوليت اضافه وزنم رو به عهده ميگيرم من ناشكري كردم …من كفران نعمت كردم من رو ببخش …و من رو هدايت كن كه در صراط مستقيم باشم…خدايا تو خودت گفتي كه بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را …و ايمان دارم كه همين پذيرش و مسوليت پذيري در درگاه خدا بي جواب نخواهد بود…درگاه خدا منظورم همين جهان و همين فركانس و همين انرژي اي كه اطراف من رو پر كرده…هر روز مينويسم كه تناسب اندام برام چه حسي داره…هر روز مينويسم ثروت برام چه حسي داره….چون اميد دارم به تغيير …تغيير جزء جداناشدنيه اين جهانه…من در تمام سالها تغيير كردم وزنم از وزن بيست سال پيشم تغيير كرد و شدم ايني كه الان هستم …اگر نميخوامش ، بايد باورهامو و افكارم رو تغيير بدم تا شرايطم تغيير كنه…
و در اين مسير ميدونم تغيير راحت هم نيست …نجواها دو روز آمده ولي من از استاد ياد گرفتم كه بگم “””من به خدا ايمان دارم “””من به وفاداري خدوند ايمان دارم…من به زمانبندي خداوند ايمان دارم”””ودقیقااین ایمان زمانی مشخص میشه که ما در شرایط خوبی نیستیم به ظاهر.والا درشرایط خوب که همه ایمان دارن،همه حالشون خوبه…نكته مهم بعدي نعمت هاي الانم رو يادم نره ، چون همه آن چیزی که الان در زندگیمون داریم واقعا یک روزی جزو آرزوهای دست نیافتنی ما بودن.که الان جنس تکرار گرفته و عادت کردیم به داشتنشون.
“آیا ما سینه ات را گشاده نساختیم؟
وبار سنگین تورا ازدوشت برنداشتیم؟
همان باری که سخت برپشت تو سنگینی میکرد.
و آوازه تورا بلند ساختیم.
پس یقینا بهمراه هرسختی آسانیست.
مسلما باهرسختی آسانیست.”
ولي چه ميشود اگر من به تناسب اندام برسم….چه ميشود اگر بشود…ايمانم رو قوي ميكنم نتايج بقيه دوستان رو ميبينم ، استاد رو ميبينم …تا ايمانم قوي بشه …
خداوند خلف وعده نميكنه…خوب باشم ، خوبي بيشتري بهم ميده …بد باشم ، بدي بيشتر بهم ميده …عدالتش نميزاره غير از اين باشه…انتخاب با منه ميخوام همون آدم ۲۰ سال پيش باشم كه با باورهاي پوسيده قبلي زندگي كرده و همون نتايج مشابه رو ميگيره ….يا ميخوام فرشته نجات خودم باشم و نتايج جديد رو رقم بزنم …
ميخوام تا اوضاع خوبه تغيير كنم ؟
يا ميخوام اوضاع خراب شد تغيير رو شروع كنم؟
يا اصلا هيچ زماني تغيير نميكنم؟
ميخوام از الانم وزنم بالاتر بره تغيير كنم…يا ميخوام الان كه وزنم رويايي يه آدم وزن بالاتر از من هست ، شروع كنم ….
.
استاد ممنون از اين فايل پر انرژي
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
من امروز صبح وقتی بیدار شدم یک خواب خیلی خوبی دیده بودم دریک فضای معنوی نماز میخواندم و یک انگشتر بسیار زیبا از عمه ام هدیه گرفتم درخواب بسیار خوشحال بودم به خاطر انگشتر ووقتی تعبیر خواب کردم دیدم نوشته انگشتر نشانه ی خوشبختی درزندگی و تغییرات بسیار ارزشمند است و نماز خواندن نشانه اینکه من به خدا خیلی نزدیکم و این یک نشانه برای تغییرات احساس خوب من است و این خواب را به فال نیک میگیرم وچقدر خواندن این فایل امروز صبح با خواب من هماهنگی قشنگی ایجاد کرده و یک شادی بسیار مضاعفی درقلب من به وجود اورده و به خاطر این احساس زیبا از خداوند متعال سپاسگزارم ووقتی دقت کردم دیدم دقیقا چیزهایی که الان من دارم را سالیان قبل بارها از خداوند درخواست کرده بودم که به بدهدو الان همه را دارم (تحصیلات تا فوق لیسانس- شغل کارمندی – همسر خوب- فرزندان سالم – ماشین خوب – درامد و سرمایه و….) و چرا الان دراین شرایط عالی که هستم افکار منفی و شیطان نمیگذارد به خاطر بعضی از افکار منفی درگذشته من از هرلحظه ازاین زندگی لذت ببرم .
من از امروز تصمیم قاطع میگیرم که خوب فکر کنم و با افکار مثبت زندگی بهتری را برای خودم رقم بزنم چون اگر بدون تغییر افکار از خداوند بخواهیم شرایط مارا تغییر بدهد هرگز این اتفاق نخواهد افتاد . امروز یک روز جدیده و خداوند اصلا کاری به گذشته ی من ندارد خداوند درقران فرموده اگر مردم توبه کنند انها را می بخشیم و کاری به گذشته ی انها نداریم . دقیقا مثل یک تخته وایت برد که نوشته های قبلی ان را پاک کنی دیگر چیزی روی تخته دیده نمیشود که شما نتوانی دوباره روی ان بنویسی و نوشته ها با یکدیگر ادغام شود پس ما هرروز که از خواب پا میشویم دقیقا افکار و اعمال گذشته ی ما پاک میشود و روز نو و جدید و با افکار جدید برای ما شروع میشود برای تغییر زندگی بهتر .
من درهر شرایطی که الان هستم باید از خداوند راضی و سپاسگزار باشم چون یک روزی از خداوند خواستم من دراین شرایط باشم و اگر الان راضی نیستم سپاسگزاری کنم و با تغییر نگرش و افکار جدید اینده خود را تغییر بدهم این بستگی به خودم دارد افکار مثبت را درذهن مرور کنم و یا نه حسرت و افسوس گذشته را بخورم و با افکار منفی هرروز احساس خود را بدتر کنم ما نباید به افکار منفی روزهای قبل بچسبیم بلکه باید با یک تغییر و نگرش مثبت زندگی خود را تغییر دهیم .
میلیونها دلیل میتوانیم پیدا کنیم که بتواند حال و احساس مارا بد کند با عدم کنترل ورودیهای ذهن و یک دلیل میتواند این احساس بد مارا خوب کند و به ارامش برسیم .
مهم نیست الان کجا و درچه شرایطی هستم مهم این است که دوست داری زندگیت تغییر کند و این کار را باید فقط خودت با تغییر افکارت شروع کنی و هیچ کس حتی خداوند نمیتواند به ما کمک کند و شرایط را تغییر بدهد چون خداوند مارا ازاد خلق کرده تا هر شرایطی را که دوست داریم با تغییر افکار و نگرش خود به دست بیاوریم و اززندگی لذت ببریم و هرگز دراین دنیا و دنیای بعد ازمرگ حسرت نخوریم
خداوند اصلا به گذشته ی ما کاری ندارد ما با ایمان به خداوند و افکار مثبت درزندگی تغییرات را درزندگی خود شروع میکنیم .
خدایا از تو سپاسگزارم که یک باردیگر این یاداوری را به من کردی که خودم با افکارم اتفاقات زندگی خودم را خلق میکنم پس با سپاسگزاری از شرایط الان با افکار مثبت نسبت به تغییرات شرایط الانم اقدام میکنم . یا حق
بنام خداوند زیبا وعزیزم،
سلام خدمت استاد وتمام اعضای سایت خودمون،
این فایل نقطه شروع تغییر ،
نشانه امروز من بود ،وچه جالب وبه موقع چون تصمیم گرفتم بیشتر روی باورهای خودم کار کنم و معجزات کوچک و بزرگ برایم رقم خورد ،خدا بصورت ویژه مسیر رسیدن به آرزوها و تغییر کردن را برایم روشن نموده ، وخیلی خوش حال هستم شکر میکنم ،که قبل از مرگم بااین آگاهی ها آشنا شدم و امیدوارم در مسیر توحید وخود شناسی وخدا شناسی قدم بردارم،
پله فرموده استاد لذت ببرم ،وقتی از دنیا رفتم شاد بروم ،در بهشت به جاودانگی همراه رضایت برسم و این نعمت آگاهی و هدایت را شاکرانه شکر میگویم ،خدای عزیزم منو ببخش که یک عمر فکر می کردم ،همیشه خطا وکوتاهی هایم را بخاطر داری،مرا تنبیه میکنی در صورتیکه خدایم همیشه آماده بود تا من به آغوش پر مهرش برگردم ،وحال و احوال دلم خوب باشه ودرمسیر صراط مستقیم حرکت کنم ،واز غم وترس دوری کنم ،خدایا شکرت،خدایا شکرت ،خدایا شکرت سپاسگزارم از همه کسانی که کامنت بنده را مطالعه فرمودن،وخدا قوت به استاد عزیزم
سلام استاد
چقدر خوشحالم که توانستم گام ۱۲ از تغییر زندگی را گوش بدهم و چقدر به جا بود این فایل
استاد وقتی شما گفتید که دیشب یک سری افکار منفی درذهنتان بوده و وقتی صبح بیدار شدید دوباره این افکار کارشان را از نوشروع کردند و شما با بی اعتنایی به افکار منفی رفتید دوتا نان داغ گرفتید که درمنزل مادرتان صبحانه عالی میل کنید و به قولی بیخیال از کنار افکار منفی گذشتید و به آن افکار نچسبیدید و الان احساس خوب دارید خیلی موضوع عالی بود که وقتی از خواب بیدار میشوم و افکار منفی دارم سریع از کنار آنها بگذرم و باید اولین افکار که صبح در ذهنمان مروز میشود را خودمان تغییر بدهیم و هرروز با دیروز فرق دارد و تغییر را خودمان آغاز کنیم و اصلا به گذشته فکر نکنیم و به خداوند ایمان داشته باشیم و ایمان داشته باشیم خداوند شرایط آینده را برای ما به بهترین نحو تغییر خواهد داد.
و بدانیم امروز یک روزجدیده و ربطی به گذشته و رفتار ما درگذشته نداره و خودمان قهرمان زندگی خودمان هستیم و میتوانیم بهترین زندگی را برای خودمان خلق کنیم . به این فکر کنیم که من خداراشکر مستاجر نیستم – بهترین ماشین را دارم – بهترین همسر و فرزندان سالم و صالح دارم – هرکجا که خودم اراده کرده باشم با خانواده رفتم – کارمند هستم – پس انداز دارم -و……
من از الان تصمیم گرفتم تغییر کنم و هر موقع فکر منفی به سراغ من امد تصمیم بگیرم آن را رها کنم و افکار منفی را مثل کوله باری سنگین با خودم حمل نکنم
یک جا خواندم اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند ثانیه فراموش میکنند ،اما یک اهانت و توهین را سال ها به خاطر میسپارند و آن ها مانند آشغال جمع کن هایی هستند که هنوز توهینی که ۲۰سال پیش به آنها شده با خود حمل میکنند و بوی ناخوشایند این زیاله ها آنها را آزار میدهد پس برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنید و باید ذهن خود را از زباله هایی مثل خشم – نفرت – حسرت -کینه -تلافی کردن- ترس از آینده و… پاک کنید
سلام برخدایی که من رو افرید ومنورو هدایت وحمایت کرد
سلامبراستاد
حالا که دارم خودم برای زندگی اینده اماده مبکنم باره به خودم مبگم چرا حالا؟
چرا همون سال اول که استاد کاروش شروعکرد تواین شرایط قرارنگرفتم جرا ؟
امروزبا خودم به شکل کامل جواب میدم ایا تو همون سال ازخدا ابن درخواست داشتی که خداهم به خوابت ببده
اون سالهای توازخدا چی میخواستی که خدا بهت داد یادت هست یافراموش کردی
با فکرکردن یادامداون سالهای من ازخدا رفع مشکل دخترم میخواستم وداشتن بچه سالم بود
احمدالله که خدا این محبت به من گرد ویی نوه شیطون بلا بهم من هدیه داد که وفتی روزاول توبیمارستان دیدمش ازخوشخالی زیاد بقدری اشکریختم که این اشک برای هرمادری ارزو دارم که بهش برسه چون اشک خوشحالی بود
بعد چی خواستم ایا اون زمان من لاغری با ذهن خواستم که خدا قسمت نکرد من دنبال یی رژیمنازه بودم چون اون میخواستم به شکلهای مختلف درمدلهای جدید قسمت کرد
با هرکدوم هم کلی به جسمم اسیب رسید من درحقیقت ازخدا درخواست اسیب بیشتر کردمولی سال گذشته یی راهی خواستم که نجاتم بده یی روشی که کل مشکلم حل کنه خوب چون برای همه مشکلاتم خواستم شاید ازدیدمن فقط چاقی مشکل بود ولی دربودن تواین مسیر فهمیدم مشکلات دیگه هم همراه بودکه من به اونها توجه کامل نداشتم بقدری چاقی توذهن قویی جا خوش کرده بود که بقیه مشکلات رو نه میدیدمنه متو جه بودنش بودم حالا گه دارم اون اصل مشکل برطرف میکنم با برطرف کردن اون راهی هم برای برطرف کردن مسکلاتی که درسایه چاقی پنهان شده بود خودش بیرون کشیده ومن متوجه میشم که این مشکل داشتم ولی قبول نداستم که مشکل هست دیگران را دربودنش مسئول میدوستم وفتی من مسیولیت چاقی خودمپذیرفتمدرحقیقت اون مشکل من باعث بودم وحالا با نمایان شدن سعی دربر طرف کردنش هستم امروزبه خودم میگم تومسیر کلی مانع برای لاغری رو بایدبرطرف کنم چون هم زمان مشکلات دیگه نیزمیتوانمبرطرف کنم ازجمله مشکل پادردم چون اینهامثل رنخیر به هم وصل هستن ازهم جدا نیستن که بخوام جدا جدا برطرفش کنم با برطرف کردن یگی اون یگی دیگه هم شروع به برطرف کردن میشه
من ازخدا چی خواستم با نگاه کردن به افرادی که راه میرفتن وحسرت کشیدن بارها از خداخواستم که به من کمک کنه که این مشکل برطرف کنم بتوانم ازلذت راه رفتن کیف کنم
اون حسزرت اخرش من به بدترشدن وضعیت کشید ودرخواستم با اون حسرت درحقیت بدترشدن بودنه بهترشدن وحالا اون وضعیت دارمش پس مشکل رفتارمن بود نه کمک خداوند چیزی رو خواستم به من داده شد
چطور من ازخدا توه سالم چشم کف پاش خواستم خدا هم دادپس این من خواستم جاقی من خواستم اگه به ظاهر درخواست رفع اون داشتم ولی یی زمانی وفتی داشتم یاد میگرفتم نمیدونم چه زمان این مدل درخواست داشتم که حالا درکیرش شدم پس برای تغییر اول شجاعن داشته باشم که قبول کنم خودم خواستم حالا میخوام که برطرفش کنم پس با بودن وتمرکز کردن مرور نکردن افارمنفی که هیج کمک به من نمیکنه افار خوب رو مرور در چندجهت درنی خودمکارکنم توبخش افکارم توبخش حرف زدنم توبخش عمل کردم خوب اینها رو تاحدوی دارم کارمیکنمولی به نظرمکافی نیست بلید صبح که ازخواب بیدارمیشم دفت داشته باشم تا هنگامی که چشم رو میبندم تا خواب شب کنم پس من دا م تغییر رو به خودمکم کم هدیه میدم چون به این شکل درستر هست با وحود ۵۷ سال تکرار کردن انجام دا ن من اگه تا اینجا هم موفق بودم ازلطف خدایی بزرک هست برای برطرف کردن اینه همه اگاهی اشتباه یی زمان حدود ۵۷سال نیاز هست من این سالهارو به ماه تبدیل کردم شده ۵۷ ماه میشه حدود ۴تا ۵ سال زمان بابد بزارم که مشکلاتم به مرور برطرف کنمتوهمین زمانکوتاه هم دردیدمن کلی کاره کردم برای این زمان دست اورده خودمرو بازبینی میکنم کلی از کارم بیشترهست پس شکرکزار هستم ادامه میدم تا بهترین عمل گرده به خودم پاداش بدم
خدا پشت وپناهتون یا حق ه دارتون
امروز که از خواب بیدار شدم به این فکر کردم که من از زمانی که با این دوره ها اشنا شدم تا الان ۹۶ روز میشه و من چقدر از این تغییرات خودم خوشحالم و احساس خوبی دارم و دوست دارم همیشه ادامه بدم هر تایمی که خالی بود و فرصت کردم بیام ادامه بدم گوش بدم و از همه مهمتر عمل کنم به این تمرینات خوب و مفید،
من از این لحظه به بعد رو دارم زندگی میکنم و نباید به گذشته ی خودم و حتی دیروز خودم فکر کنم به حرف های گذشته ی ادم های رو مرور کنم که بهم احساسات بدی وارد میکرد ،
امروزم رو با افکاری جدید شروع کنم و به افکار قدیم خودم کار نداشته باشم یادآوری نکنم اون ها رو رد پایت را رها کنیم افکار گذشته و ذهنیت مسموم قدیم خود را و در افکار جدیدی را داشته باشیم ،
امروز را با افکار جدید و نگرش درست آغاز کنیم و افکار درست داشته باش من هم با افکار جدید می خواهم که زندگی جدیدی را داشته باشم و مراقبت کنم از ذهن چون اگر مراقب افکار و ذهنمون باشیم همش توجه میکنه به چیزهایی که دوست نداریم هیچ وقتی خدا به گذشته ماه کاری نداره و لحظه ها رو نگاه میکنه و به افکار ما و ما در گذشت زمان و فرکانس هایی که میفرستیم توجه دارد و هر روز به یک چیزه جدید در افکار مان فکر کنیم و با احساس خوب به این زندگی لذت بخش ادامه بده و اینکه از همه مهمتر این است که ما نباید به خدا دید انسانی داشته باشیم و نباید افکار اشتباه رو باز هم تکرار کنیم همه اون چیزی که ما رو ناراحت میکنه اون چیزی که خودمون بهش فکر می کنیم و باید متوقف کنیم و فکر جدیدی را بسازیم توجه به داشته ها و اون چیزی که در زندگی داریم همون فکری بوده و خواسته ای بوده که در گذشته از خدا میخواستیم چیزی که الان داریم نتیجه افکاری بوده که از خدا میخواستیم و نباید در دنیا حسرت چیزی رو در زندگی بخوریم و جوری زندگی کنیم که حسرت ای برای ما وجود نداشته باشد چیزی که الان هستی رو بپذیر و خودت و خواسته هایت را در مسیر خوب تغییر کردن بخواه و بهترین زندگی کن و به اون چیزی که باعث لذت بردن از زندگی ات میشود فکر کن ،زمانی که از خداوند یک خواسته خوب را با احساس خوب بخواهیم مطمئن باشید که در آینده و لحظه هایی که حواستان نیست به این خواسته میرسید و خودتان هم فکرش را نخواهید کرد، جهان به افکار ما با واکنش نشان میدهند و به آنچه توجه می کنیم به ما میدهد ،
مسیری که خودت خواستی از خدا که قبلاً بهش فکر میکردی و الان چیزهایی رو که داریم خودمان از خدا خواستیم،خدا به این کاری نداره که تو دیروز چه کار کرده ای و الان تورو میبینه حس خودت را با فرستادن افکار مثبت و ایجاد احساس خوب توجه به خواسته هایت سفارش به خدا با احساس خوب داشته باش و در مسیر تغییر افکار ای مثبت و جدید هر روزت را آغاز کن و با ایمان داشتن و توکل به خدای مهربان با شادی و شوق و ذوق زندگیت را در راستای اهداف بگذران،
با تشکر از شما
♡ به نام خدا♡
عرض درود و سلام▪︎
>جلسه ۹ تکرار▪︎
بخش ۷ از هفتموضوع :
نقش پذیرش مسئولیت در کاهش وزن▪︎
۱۸ دقیقه فایل صوتی ، انگیزشی ▪︎
از لحظه ای که از خواب بیدار میشیم زندگی جدیدی رو شروع می کنیم که می تونیم بدون ارتباط دادنش به موضوعات منفی و ناراحت کننده ، روز خوبی رو شروع کنیم ▪︎
چطور ؟ با تغییر فکر و نگرش ▪︎ برای شفاف شدن این موضوع استاد از خودشون گفتن :ایشون شب قبل چند دقیقه ای به شکل ناخواسته و ناخودآگاه به یکسری افکار منفی توجه نشون دادن که حالشونو گرفت …اما فقط چند دقیقه ادامه پیدا کرد و ایشون برای منحرف کردن افکار منفی به مثبت می آن یک فایلی که مورد علاقه اشون هست گوش می دن و به خواب میرن ….اما وقتی اول صبح فردا چشمشونو باز کردن فورا دوباره همون افکار ناراحت کننده وارد ذهنشون میشه …افکاری که راجع به خواسته هاشون نبود بلکه دنباله افکار روز و شب قبل بود …اما بلافاصله به خودشون تذکر دادن که : نه امروز نمی خوام مثل دیروز و دیشب باشم ….می خوام روزمو با افکار امید بخش و صحیح که حالمو خوب می کنه شروع کنم ….به دنبال مرور این افکار از خونه خارج میشن ..دوتا نون گرم تهیه می کنن و به منزل دنج و ساکت مادر میرن و قبل از صبحانه فایل انگیزشی امروزو برامون ضبط می کنن و بعد از صرف صبحانه میرن برای گوش دادن به فایلهای روز نهم تکرار و نوشتن تمریناتش …به فرمایشات استاد گرامی گوش می کنیم :اگر مراقب ذهنمون نباشیم دائم می خواد مارو به سمت افکاری ببره که به اصطلاح باهاشون حال نمی کنیم بلکه حالمونو می گیره (غم میده ، نا امیدی میده ، اضطراب و ترس میده ، دلتنگی میده) خلاصه کلی حس بد میدهاین اشتباه رو همه امون زیاد مرتکب میشیم که به گذشته توجه می کنیم و می چسبیم ، و به نکات منفی درحال حاضرمون توجه می کنیم اونوقت انتظار داریم که خدا تغییر مثبت در آینده امون ایجاد کنه ▪︎
اما این اتفاق رخ نخواهد داد ▪︎وقتی داریم هر روز به اون چیزی که دوست نداریم فکر و توجه می کنیم اتفاق خوبی در روزهای آینده نخواهد افتاداون چیزی که شب و روز قبل باعث ناراحتی فکری واسه استاد شده به عقیده خودشون مسئولش خودشون بودن که تجربه اش کردن .اگر بخوان در روز جدید دوباره به همون افکار فکر کنن نه تنها امروزشون بلکه روزهای آتی هم با همین تجربه نامناسب روبرو خواهند شد و چیزی عوض نخواهد شد ▪︎
اما اگر آگاه باشیم و هر روز با خود بگیم : امروز می تونم بهتر فکر کنم ، می تونم به چیزی که دوست دارم توجه کنم ، می تونم کتاب خوب بخونم ، می تونم آهنگ خوب گوش کنم ، می تونم برقصم و شاد باشم ، می تونم از محتواهای خوب استفاده کنم ▪︎
چرا که امروز من هیچ ارتباطی به گذشته من نداره ..اگر امروز تصمیم بگیرم واسه تغییر زندگیم اقدام کنم خدا بهت نمیگه نه دیگه ،تو سی چهل ساله بد زندگی کردی دیگه تموم شد فرصتت تموم شده باید تا آخر دنیا و زندگیت بد زندگی کنی ، نمیگه من دیگه بهت اجازه نمی دم خوب زندگی کنی تو باید برای همیشه چوب گذشته خودتو بخوری …نه خدا اینجور نمیگه ….(خدا توبه ارو واسه همچین وقتهایی گذاشته و گفته در خونه من برای همیشه به رووت بازه هر موقه فهمیدی اشتباه کردی برگرد می پذیرمت کمک می کنم گذشته اتو جبران کنی و دوباره خوب و صالح زندگی کنی و اصلا اگر توبه ات واقعی باشه خطاهاتو به حسنات و خوبی ها تبدیل می کنم .▪︎
) پس من نباید به خودم بگم اگر امروز بخوام خوب زندگی کنم پس گذشته ام چی میشه ؟ اون گناهام چی اون نمازا و روزه های نگرفته چی (اون عیاشی ها چی ؟؟؟ با این همه قصور و تقصیر و پیروی از هوای نفس و شیطان) چطور ممکنه اجازه بهم داده بشه دوباره بیام خوب زندگی کنم و زندگیمو تغییر بدم ؟( این حرفا ، حرفای شیطانه و درستش اینه که بدونی در صورتی که خودت بفهمی اشتباه کردی و مسئولیتشو بپذیری و بخوای درستش کنی خدا میگه بنده ی من ، هییییچ چیزی از گذشته تو نمی دونم ، از این به بعد درست فکر و رفتار کن .غصه گذشته اتو نخور و اونارو رها کن ، ) ▪︎
چرا که خدا آمرزنده و مهربانه &اگر از خدا می خوای که کمکت کنه واسه تغییر جسم و زندگیت ، خدا هیچوقت نمی آد بررسی کنه که تا دیروز چطور زندگی می کردی که حالا بخواد بر اساس همونا باهات رفتار کنه ▪︎
;در قرآن هست برید ببینید که بارها به پیامبر توصیه کردن که اگر افراد ستیزه جو با کلی اعمال و رفتار بد اومدن و اظهار پشیمانی کردن اونارو ببخش و دیگه تمومش کن ( و بهشون کاری نداشته باش ▪︎)
چون انسان در هر لحظه می تونه در لحظه کاملا جدید قرار بگیره و به گذشته اش هیچ ارتباط نداشته باشه ▪︎ذهن ما هر روز که از خواب پامیشیم خالیه … باید همین امروز با افکار و احساسات خوب و امید بخش شارژش کنیم▪︎
اونوقت می بینیم که چه تاثیر مثبت و سازنده ای در کل روز برامون خواهد داشت ▪︎ حواسمون باشه حال امروز رو به حال دیروزمون، اگر خوب نبوده ربط ندیم ▪︎
نگاه خدا در هر روز به یک انسان یکنگاه کاملا پاکه .منتظره ببینه امروز چه می کنه امروز چی می فرسته امروز چطور زندگی خواهد کرد ▪︎
آیا افکار مناسبی خواهد فرستاد یا همون افکار دیروزی رو ؟اول هر روز هر چی از خدا بخوای ، خدا هیچ مخالفتی باهاش نخواهد داشت به دیروزت کاری نداره چون خدا همه چی داره براش فرقی نداره که امروز چی ازش می خوای ▪︎ باید نگرش خودتونو به خدا عوض کنید ..نگرش و دید ما به خداوند انسانیه نه خدایی …ماها وقتی کسی ازمون چیزی بخواد فوری می خوایم باهاش تصفیه حساب کنیم مثلا میگیم ( عه این همون آدمه که شعور نداره ) و فلان وقت محبتش کردم یه تشکر نکرد ..( من بیام به این نمک نشناس کمک کنم .) خیر نمی کنم ….اما خدا با بندگانش اینطور معامله نمی کنه ▪︎
خیلی هامون در مورد اضافه وزنمون فکر می کنیم نه دیگه ما لاغر شدنی نیستیم چون که چهل ساله که چاقیم …دیگه فکر نمی کنیم که خیلی طبیعیه ۴۰ ساله اونجوری فکر کردیم اونجوری رفتار کردیم شدیم اینی که هستیم▪︎
حالا که می خوایم لاغر شیم خوب بازم طبیعیه که باید جور دیگه فکر و رفتار کنیم نگرشهامونو عوض کنیم نسبت به خود ، خدا ، زندگی و جهان▪︎
اگر می خوای همون افکار و رفتار دیروز ، و گذشته خودتو داشته باشی ولی لاغری آرزوته هرگز لاغر نمیشی ▪︎ به گریه زاری وگله و شکایت نیست ▪︎
خدا کهنمی آد امروز پیکرتراشی کنه جسمتو تحویلت بده …( مگه خدا تو رو اینجور کرده که از خدا همچین توقعی داری ؟ ) کاری بوده که خودت کردی ، بپذیر خودت کردی اما حالا که از انتخاب خودت داری اذیت میشی خودت هم باید اقدام کنی برای تغییر دادن افکار و رفتارت ( از خدا و فرشته درونت هم کمک بخوای ).▪︎
( اگر از وضعیت اکنون خودت ناراحتی و داری خیلی اذیت میشی فقط خودتو مقصر بدون نه هیچکس دیگه ای رو اینجوری آروم می گیری ،تحمل شرایط برات آسون میشه و برای عوض کردن شرایط تلاش می کنی میگی خودم خراب کردم خودمم درستش می کنم ).▪︎
هر آنچیزی که امروز در زندگی باهاش مواجهی و باعث اذیت و آزارت شده چیزیه که خودت بوجود آوردی و حتما یادت رفته یه روزی خودت همینو از خدا خواسته بودی . این همه گله و شکایت نکن .▪︎ به جای گله و شکایت و گریه و زاری ، اولین قدم صحیح برای پایان دادن به این اوضاع ناخواسته و نامطلوب اینه بیایی از اونچیزی که در زندگی ازش برخورداری و لذت می بری و کلی برات فایده داره و ازش راضی هستی بابتش از خدا سپاسگزاری کنی .▪︎
خصوصا دقت و سپاسگزاری از چیزایی که یه زمانی آرزو بوده براتون و دعا کردی و خدا بهت داده ولی الان به دلایلی ازش ناراضی شدی …باید از خدا تشکر کنی که آرزوتو بهت داده و گله و شکایت رو متوقف کن …نمونه روشنش پدر مادرایی هستن که مدتها آرزوی فرزند داشتن و به هر دری زدن که خدا بهشون بچه بده …خدا لطف کرده داده اما حالا همین پدر و مادر دارن می نالن ( که اینجور اونجور ، حتی میگن کاش از خدا یه چیز دیگه خواسته بودیم …)…( القاء این حالتها و ناله ها و ناراحتیا از طرف شیطانه از طرف ذهنمنفی بافه که دنیارو برامون تیره و تار می کنه و فراموشکار میشیم و ناسپاسی می کنیم ) ▪︎
حواستون باشه که عمر داره میره سعی کنید دایم در حسرت داشته های دیگران نباشید . به داشته های خودت فکر و تشکر کن ..خدا بهت چیزای بهتری رو خواهد داد …توصیهدمهم اینه : اون چیزی که الان هستی رو بپذیر و قبول کن خودت خواستی ▪︎
حالا یا یادت نیست یا نمی تونی دلیلی براش پیدا کنی اما حالا چیزی که یه روز به انتخاب خودت اومده توو زندگیت بهش انتقاد شدید داری و حتی داری خودتو سرزنش می کنی که چرا همچینچیزی رو خواسته بودی اما قطعا بدون ، هیچ چیزی تا اراده و خواست خودت نباشه وارد زندگیت نمیشه ▪︎
( یکسری چیزایی که الان توی زندگیمونه اینارو با نوع فکر و اعمالمون جذب کردیم حواسمون نبوده که اگه اینجوری فکر کنیم اینجوری رفتار کنیم حاصلش میشه این ▪︎
اعمال و رفتار و افکار، نوعی دعای پنهانی قلبی برای رسیدن به یکسری از خواسته هاست چون همیشه اتفاقات بر مبنای دعای زبانی وارد زندگی ها نمیشن … خیلی وقتها با در خواست غیر مستقیم وارد میشن و اتفاق میفتن ▪︎ )
.( مثل همین چاقی و اضافه وزن فعلی که دارید….. بگذریم که یه تعدادی واقعا دوست داشتن چاقی رو تجربه کنن ولی بقیه با پذیرش باورها و افکار چاق کننده به وزن اضافی رسیدن …اینها هم نوعی از خواستن بوده …اینو باید قبول کنید …اون کسی که شنید کم تحرکی و پشت میز نشینی چاقی می آره و بعد کم تحرک شد و پشت میز نشست و چاق شد این خودش غیر مستقیم گفته من می خوام که چاق بشم و شده …)▪︎
اگر از تجربه چنین درخواستهای مستقیم و غیر مستقیم که به کائنات فرستادی رضایت نداری ،اشکالی نداره تغییرش بده چرا چسبیدی به این چهارتا فکر منفی ، چرا چسبیدی به این تجربه ناراحت کننده ، چرا چسبیدی به رفتارای بد یا حرفای بد فلانی که فلان روز باهات کرده و بهت گفته ؟؟؟ بیا رها کن اینارو و زندگیتو تغییر بده ▪︎
افکار و رفتارتو تغییر بده ..انتخاب کن چی می خوای چی نمی خوای . این نیاز به آموزش داره …بچسب به این آموزشا …¤¤¤¤¤ اما اینم بدونید اینجور نیس که امروز بیایی بگی می خوام فکرمو عوض کنم و یه خورده روی خودت کار کنی بعد عجولانه بخوای روزای آینده اتو تغییر بدی و اگر نشد بگی په چی شد چرا هیچی عوض نمیشه ؟ ▪︎
برآورده شدن رویاها و آرزوها زمان می بره ولی اگر آرزوتو کنار نذاری و ازش نگذری بالاخره محقق میشن ..( خدا وسیله سازه از راههایی که فکرشو نمی کنی تو رو به آرزوهات می رسونه ) ▪︎
جناب استاد هم وقتی لاغری با ذهنو شروع کرون اصلا و ابدا نمی دونستن و عقیده ای نداشتن که اینجوری هم میشه لاغر شد .به شکل یه تفریح شروعش کردن .نه فایلی بود نه سایتی نه دوره ای نه استاد و راهنمایی …..ذهنشون پر بود از خاطرات چاقی که می تونستن ساعتها راجع بهشون سخنرانی کنن ولی از لاغری جز چند خاطره شکست از اضافه وزن چیزی در ذهن نداشتن …هیچ امیدی هم به لاغر شدن در خود نمی دیدن …ولی با تمام این احوالات بازم عاشق لاغری بودن و رویای خودشونو در ذهن خط نزدن و این عشق ، کار خودشو کرد و به آرزوشون رسیدن و تصمیم گرفتن راز و رمز رسیدن به این رویارو به علاقمندان آموزش بدن و بیاموزن و لذت آموزش رو هم تجربه کنن …به ایشون ثابت شد به دیگران هم ثابت کردن که بدون رژیم و ورزش هم میشه به تناسب اندام رسید …فقط باید بخواهیم و قدمهای اول رو برداریم ….▪︎
استاد یکدنیا تشکر از این همه حرفای خوب و قشنگ که با این فایل صوتی در اختیار ما گذاشتید …
سلام استادگرامی ، سلام دوستان همراه ،
امروز به این فایل فوق العاده هدایت شدم ..چند ثانیه اولشو که گوش دادم متوجه شدم این همون فایل انگیزشی هست که در روز نهم تکرار از دوره گام اول ورود به سرزمین لاغرها برامون در نظر گرفته شده ..من این فایلو به عنوان تمرین روز نهم دوبار گوش داده بودم و بعدم ریز به ریز بازنویسی کردم با اینکه زمان برد و انرژی ازم گرفت اما خوشحال بودم و چقدر دوست داشتم دوباره در اولین فرصت اونو گوش بدم و امروز به یه شکل عجیب اومدم به این قسمت و دوباره گوش دادم و نگاه کردم و هر ۷ دیدگاهی که دوستان براش نوشته بودن رو خوندم دیدگاه خانم فروغ و خانم متعهد عالی بود مدال طلا هم از استاد دریافت کردن ….مطالبی به ذهنم رسید که به عرض می رسونم :
یکی از قسمتهای این فایل ، احساس خیلی خوبی در من برانگیخته کرد ، احساس امید و قدرت کردم و خوشحال شدم .
قسمتی که میگه : شمایی که در وضعیت اضافه وزن هستی و داری اذیت میشی ،باید بپذیری که این انتخاب خودت بوده ،یه زمانی که یادت نیست چه وقت و کجا بوده درخواست چاق شدن رو به کائنات فرستادی … باید قبول کنی که این خودت بودی که یه روز یا آگاهانه یا غیر از اون اینو خواستی که بهت داده شده ، همینکه حرفایی که درباره چطور چاق شدن شنیدی و باور کردی این یعنی درخواست . این یعنی اگر من در این شرایط قرار بگیرم می خوام که چاق بشم و چاق بمونم ….این قدرت باور ماست که هرچیزی خوب یا بد ، باورش کنیم در زندگی به دستش می آریم ……تو با باور کردن افکار مربوط به اضافه وزن ، اونو خواستی و به دستش آوردی …قانون باورهارو چه کسی در جهان برقرار کرده ؟ خدا .
لازم نیست من برای داشتن هر خواسته ای دستمو به آسمون بگیرم و زار بزنم بگم خدایا اینو به من بده …یا من فلانچیزو می خوام خدایا حاجتمو بده ..بری نذر و نیاز کنی و از خدا طلبکار بشی ….فقط کافیه با باورهای مرتبط با اون خواسته هم فرکانس بشی .به عبارتی شایسته آرزوهات بشی ،،،انتظارت از خدا و زندگی و آدمها ، مطابق با خواسته ات باشه ….
اگر من یه روزگاری باور کردم که در فلان موقعیت چاق میشم و چند وقت بعد در وضعیت اضافه وزن قرار گرفتم پس حالا که از این موقعیت ،دچار رنج و سختی و بیماری وحال بد شدم اشکال نداره ،باورهامو تغییر میدم رفتارها و نگرشهامو تغییر میدم لاغر میشم ….نمیشه که همون باورها ،افکار ،رفتار و نگرشهای سابق رو داشته باشم ولی آرزوم لاغری باشه ….خدا نمیگه من بهت اجازه تغییر زندگی و تغییر جسمت رو نمی دم چون سی ساله چهل ساله تو چاقی لیاقتت همینه ولی اگر تصمیم بگیری افکار و رفتارتو تغییر بدی و به قوانین حهان هستی احترام بذاری و بپذیری حتما که می تونی لاغر بشی …..
استاد در قسمت دیگه فرمودن که بابت همینی که هستی سپاسگزار باش حالت خوب باشه شاد باش چون پیام وضعیت اکنونت اینه که هر گاه هر خواسته ای رو باور کنی که بهش می رسی و منتظرش باشی بهت داده میشه ….مطمین باش که در مسیر تناسب اندام ،اگر باور کنی که می تونی لاغر بشی و خودت رو شایسته این آرزو بدونی و در عمل هم اینو به اثبات برسونی صد درصد ، متناسب میشی ،،، من باید بابت چاق بودنم خوشحال و سپاسگزار باشم و خودمو عمیقا دوست داشته باشم و سپس به سمت متناسب شدن حرکت کنم …اگر چاق نشده بودم و ازش در رنج و عذاب قرار نگرفته بودم محال بود الان اینجا باشم و این آگاهی های الهی به من منتقل می شد …خدایا سپاسگزارم … اضافه وزن من سبب خیر کثیر خواهد شد … پس باید خوشحال و سپاسگزار باشم وگرنه از نعمات الهی بی نصیب خواهم ماند .
استاد عزیز بارها متذکر شدن کار عملی که ما باید برای رسیدن به تناسب اندام بهش بپردازیم گوش دادن ، خوندن و نوشتن و سپس تغییر رفتار به شکل مستمر و با انگیزه و اشتیاق هست … این تمام کاریه که ما باید برای این خواسته در نظر بگیریم ….
من چاقی رو خواستم ، باور کردم بهم داده شد حالام باید بعد از خواستن تناسب اندام تحت آموزش ،ادامه بدم تا بتونم باور کنم که میشه ذهنی لاغر و متناسب شد اونوقت اینم بهم داده میشه ….
ما برای متناسب شدن باید عاشق تغییر کردن باشیم در عمل نشون بدیم که لایق این عشق هستیم عشق جاذبه داره و بهش می رسیم .
مثالی به ذهنم رسید
من مثلا می خوام دکوراسیون خونه امو عوض کنم می دونم که اگر تغییراتی در چیدمان خونه ام ایجاد کنم خونه ام خیلی قشنگتر میشه آرامشم بیشتر میشه اصلا تحسین برانگیز میشه …آیا اینکه فقط بخوام ولی دست به عمل نزنم چیزی عوض میشه ؟ خوب مسلما نه … اگر بخوام اساسی در خونه ام تغییرات ایجاد کنم باید زحمت خیلی بیشتری بکشم مثلا اسباب اثاثیه ارو حسابی جابجا کنم تا دیوارهارو نقاشی یا کاغذ کنم کابینتهارو خالی کنم و بکنم بریزم دور و یه جدید و شیک و خوشگل بگم بیان برام بسازن ..اینو میگن تغییرات اساسی ..که خوب مستلزم زحمت ، خستگی یه مدت تحمل به همریختگی ها و صرف هزینه اس…..من در اینصورت ثابت می کنم عاشق تغییر دادنم …اقدام می کنم نتیجه هم عالی خواهد بود … خدا هم در جهان خلقت عاشق تغییر دادنه یک نمونه اش تغییر فصلها طلوع و غروب و …و…و….
پس حالا که من می خوام از وضعیت چاق به لاغر تغییر کنم اولا حتما خدا پشتیبانی می کنه و البته موانع ایجاد شده توسط ذهنمنفی باف رو هم خواهیم داشت دوم اینکه این تغییر مستلزم هموار کردن زحمتای خاص خودشه و از همه مهمتراینکه من باید خودمو شایسته متناسب شدن بدونم و دست از تفکر ضعف و ناتوانی در مقابل اضافه وزن بردارم ….باید با گامهای استوار ، محکم و پی در پی به سمت آرزومون حرکت کنیم امدادهای الهی هم خواهد رسید متناسب شدن عبادته ، و ذات و فطرت همه انسانها بر تناسب قرار داده شده ….و خیلی طبیعیه که وقتی خوب آموزش ببینیم ، درک و سپس عمل کنیم صد در صد به هدفمون خواهیم رسید …..
در پناه خداوند باشیم در مسیر تغییر کردن .
استاد با اجازه شما حالت نوشتاری کامل این فایلو برای استفاده هر چه بیشتر دوستان به دیدگاه این فایل می فرستم …
با سلام واقعا فایل پربار و پرمحتوایی بود پر از امید برای شروع دوباره شاید خیلی از ما فکر کنیم برای تغییر حتما باید اتفاق خاصی بیفته تا تغییر انجام بدیم ولی این فایل خیلی راحت و با زبانی که به دل بنشینه ما رو به تغییر هدایت میکنه .
این فایل رو برای دومین بار هست که گوش میکنم و لذت میبرم . با تشکر
سلام چهل روز بعد از بیدار شدن از خواب به توصیه یک استاد یک صفحه نوشتم افکار روح وجان دارند کلمات روح وجان دارند احساسات روح وجان دارند به لطف خدای مهربان الان پرداختن به افکار یا احساسات منفی یا گفتن جملات منفی برام مثل لمس کردن سیم بدون روکش برقه
تصورم اینه که اشنا شدن با پیچ شما یکی از جوایز این نگرش جدیدم هست ممنون ازشما
سلام استاد
چقدر این آرامشتونو دوس دارم، چقدر این تغییر نگاهتون کنترل رو افکارتون، جمع کردن فکر منفیتون و دوس دارم، چقدر خوب تونستین قانون و درک کنین و بهش عمل کنین، واقعا هم فکر منفی رو باید در نطفه خفه کرد وگرنه معلوم نیست تا کجاهارو که تو آینده برای آدم ترسیم نمیکنه و ادم رو دچار ترس و نگرانی یا خشم و کینه یا نا امیدی و یاس نمیکنه، یادمه قبلا که از قانون چیزی نمیدونستم تا یه فکر بد میومد تو ذهنم فوری سرم و تکون میدادم که مثلا اون فکر و از سرم پرت کردم بیرون و زندگی خیلی خیلی بهتری داشتم، اصلا مریض نمیشدم سالها دفترچه بیمم گوشه کمدم خاک میخورد و هی دست نخورده اتقضاش تموم میشد، خطاهایی رو داشتم ولی یه اطمینانی به خدا داشتم که اصلا اتفاق بدی رو تجربه نکردم، به ادم خوش شانس تبدیل شده بودم و خودم باورم شده بود هرچیز خوب و خدا بمن میده، من داشتم ندونسته قانون و اجرا میکردم و چقد اتفاقای خوب برام میفتاد، وقتی ازدواج کردم افتادم تو مسایل حاشیه که همه ازش خبر دارین این استرس ها و افکار منفی کم کم من و از اون شرایط خوش شانسی دور کرد و دور کرد تا اینکه بعد چند سال با قانون جهان آشنا شدم کم کم ارامش برگشت به زندگیم کم کم استرس هام کم شد کم کم وضعیت مالی مون بهتر شد وصعیت روابطمون عالی شد ولی از یه جایی من قانون و درست اجرا نکردم و باعث شد نتایج دلخواه نبینم به افکار منفی بال و گر میدادم اونم تا میتونست میتاخت، دیدم ای بابا من مجردیم که از قانون خبر نداشتم بهتر اجراش میکردم الان چرا اینجوری شدم، نگاه به دفتر هدف گذاریم کردم دیدم به اهداف مهمی که تعیین کردم نرسیدم، چرا چون تمام مدت ذهنم منو با افکار مختلف مشغول میکرد و من روزهارو یکی بعد از دیگری از دست میدادم و از فرصتی که خدا برای تغییر بهم هر روز میداد در جهت منفی استفاده میکردم تا اینکه استاد تو فایل لیز خوردن گفتن ترمز (فکر منفی) تا وقتی ترمزه که تو پاتو گذاشتی روش، پاهاتو از روش بردار خودش گازشو میگیره میره تو اصلا نمیخواد کاری کنی، در واقع همون قانونه که افکار میان و میرن تو فقط نظاره گر باش بهشون نچسب بزار برن، وقتی میزاری برن هیچ اتفاقی نمیفته چون تو نچسبیدی بهش، چون افکار منفی در هر صورت میان واسه پیامبرشم میومده واسه من و شما هم میاد ولی اونها کنترلش میکردن و میزاشتن بره، ولی ما چون بلد نیستیم قانون و درک نکردیم میچسبیم بهش و میخوایم برا ذهنمون دلیل بیاریم که نه اینجوری نیست، اخه مگه ذهن دلیل حالیش میشه اون کارش اینه حالتو بد کنه با نشون دادن نمونه های واقعی که تو دنیا هست، اونا هم نتونستن جلوی حرف زدن ذهن و بگیرن وگرنه الان در وضعیت نرمال و طبیعی خودشون بودن پس نمونه ها واقعی نیستن حقیقت ما نیستن حقیقت ما سلامتی و تروت و ارامش و شادی و آسایشه، هرکی اینارو نداره پشت سر ذهنش راه رفته واقعیت چیز دیگه ایه، پس سعی نکن قانعش کنی، فقط ولش کن، بقول استاد عزیزی وقتی به چیزی چسبیدی یعنی باور نداری که وجود داره فراوونه رهاش کن تا خودش بیاد سمتت
همه این حرفارو به خودم زدم و امیدوارم برای دوستانم هم مفید باشه
به امید اینکه هممون یاد بگیریم هر روز رو برای همون روز زندگی کنیم بدون نگرانی اینده و غم و اندوه گذشته
آمین
شگفت انگیز استاد تمام اینها رو از خدا عمیقا خواستم
و الان که توشم اونجور که باید سپاسگزار نیستم یک روز خوب زندگی کن واقعا چه جمله عجیبی
از صبح لذت میبرم از خرید نان تازه از لحظات این ها محصول شرکت در دوره است
سلام استاد چقدر این مبحث عالی بود .
راستش شما در فایلهای قدیمیتر به اصل موضوع اشاره نمیکردید و همواره ما رو ارجاع میدادید به دوره های آموزشی .
ولی این فایلهای جدید شما اونقدر سرشار و پر هستید از آگاهیهای خداوند که دارید همه رو به زبان میارید .
واقعا که این گفته ها بیان شما نبود بلکه بیان خداوند بود که دیگه اونقدر عاشقانه داره از وجودتون خارج میشه که دیگه توجه نداره داره اصل موضوع رو میگه .
یعنی گفته های شما برای رساندن پیغام الهی به گوش ما مشتاقتر از گوشهای ما برای شنیدن شده .
واقعا اینجا میشه فهمید
یار بی پرده از در و دیوار
متجلیست یا اولی الابصار
فقط میتونم بگم احسنت بر شما که همانند نی شدید که گفته های الهی رو به گوشهای مشتاق ما میرسانید .
خداوند رو بابت دریافت چنین نکات فوق العاده ای سپاسگزارم .
به نام خدای مهربان
سلام و درود خدمت همراهانم
نمی دونم چند مرتبه است که دارم این فایل رو نگاه می کنم..
از شنیدن این حرف ها سیر نمی شم.
از احساس خوبی که در من ایجاد میکنه لذت می برم و دوست دارم هر روز این حرف ها رو بشنوم.
شنیدن اینکه هر وقت بخوام می تونم زندگیم رو تغییر بدم به من احساس قدرت میده.
شنیدن اینکه خداوند سابقه منو تو سرم نمی زنه و بجاش دست منو میگیره بهم احساس آرامش میده.
شندین اینکه اگه حتی یک روز خوب زندگی کنم بازم بهتر از اینکه که تا آخر عمر در گمراهی و تاریکی باشم بهم امید و انگیزه می ده.
شنیدن اینکه تا وقتی چشمام بازه یعنی فرصت دارم، یعنی می تونم زندگی کنم، می تونم بندگی کنم، می تونم از زندگی لذت ببرم بهم ذوق و شوق زندگی کردن میده.
شنیدن اینکه در هر شرایطی هستم، آرزویی بوده که خودم از خدا خواستم حتی اگه به یاد نیارم و ندونم کی و چطور این کار رو کردم بهم احساس آرامش میده و منو از درگیری با دنیا و گله و شکایت کردن رها می کنه.
شنیدن اینکه می تونم بارها تجربه های جدید داشته باشم خیلی لذت بخشه
اینکه خداوند منو بخاطر گذشته ام از داشتن زندگی بهتر محروم نمی کنه
اینکه خداوند نه تنها منو سرزنش نمیکنه بلکه هدایت و حمایت می کنه
اینها حرف هایی است که هر روز دوست دارم بشنوم و بهش عمل کنم
خدا رو شکر برای این لحظه مقدس و برای فرصت زندگی که در اختیار داریم.
سلام و درود بی کران بر استاد ارجمند
اول از همه باید بگم نمیدونم با چه زبانی از خدای خودم سپاسگزاری کنم که من رو در این راه قرار دارد اصلا خوشحالم که درگیر چاقی و مشکلات اون شدم که بهانه ای شد که من به این راه هدایت بشم اصلا عاشق گذشته ی خودم با اون همه تضاد و مشکلات شدم و میشم که باعث شدن من با این قوانین ثابت جهان آشنا بشم .اگرهر چقدر من از خدای خودم سپاسگزاری کنم بازم کم هست و طبق همین قوانین یاد گرفتم که برای تشکر از خدای خودم نیاز به هیچ کار خاصی نیست مگر احساس خوب داشتن ،مگر احساس رضایت داشتن .مگر حال خوب داشتن اونم در هر لحظه از زندگی که این خودش بالاترین نوع سپاسگزاری هست .
پس به پاس قدرانی از خدای خودم و به خاطر اینکه جواب تمام خوبیهای خدای خودم رو بدم و به خاطر اینکه بنده ی لایقی برای اون باشم دارم سعی میکنم آگاهانه و با تمام وجودم از لحظه به لحظه ی زندگیم استفاده کنم و هر کاری رو که لازم هست در زندگی انجام بدم با عشق و با حال خوب انجام میدم .
استاد این حرفهای شما فوق العاده ارزشمند هست و فوقالعاده نکات اساس اما در عین حال ساده ای رو میگید که من مطمعنم هر کسی این حرفها رو نمیشنوه و یا اگر بشنوه به اونها عمل نمیکنه یا اصلا براش جالب نیست و خلاصه اگر در مسیر نباشه به راحتی از اونها میگذره اما من همینکه اسم فایل رو دیدم که نوشته بودید تغییر را آعاز کنید چشمام برق زد انگار دل تو دلم نبود که گوش بدم ببینم شما چی میگید و زمانی که فایل رو دیدم در اون اخرهای فایل از شدت خوشحالی برای اینکه انسان لایقی هستم که این حرفها رو بشنونم اشک داخل چشمام حلقه زد اما خب چون داخل جمع خانواده بودم نزاشتم اشکام پایین بیان که مورد تمسخر کسی قرار بگیرم ولی در دلم غوعا شد و من تصمیم گرفتم یک بار دیگه این فایل ارزشمند رو گوش بدم و نکات ارزنده ی اون رو بنویسم .
هر روز برای من یک فرصت جدید هست برای زندگی کردن و هیج ربطی به دیروز من نداره پس به بهترین شکل ممکن روز جدیدت رو زندگی کن و فارغ از دیروز خودت باش و کاری به گذشته ی خودت نداشته باش تا در مسیر پیشرفت قرار بگیری و من بارها به خودم میگم دیروز ، دیروز بود و گذشت و من باید لحظه ی حال خودم رو با عشق سپری کنم .حقیقتا من مدتها هست سعی میکنم با این نگاه زندگی کنم و از وقتی این تصمیم رو گرفتم دیگه انسان شادتری شدم ،انسانی آرام تر شدم ،انسانی با گذشت تر شدم ، انسانی با ایمان قویتر شدم انسان توحیدی تر ی شدم دیگه هر حرفی و هر کاری ناراحتم نمیکنه شاید هم با حرفی از کسی ناراحت بشم ولی آگاهانه تلاش میکنم از اون حال و هوا بیرون بیام و اون حس بد رو با خودم حمل نکنم برای همین انگار با همه اطرافیانم در صلح بیشتری هستم از هیچ کس کینه و نفرت و عصبانیت خاصی ندارم انگار مسول هیچ کس حتی فرزندم نیستم و طبق این قوانین میگم من باید روی خودم کار کنم و جهان آدمها و اتفاقهای خوب رو به سمت من هدایت میکنه انگار خیلی رها تر از قبل شدم ،انگار برای خودم ارزش بیشتری قایلم انکار خیلی بیشتر مراقب حال خوب خودم هستم و اصلا انگار ذهن من شرطی شده (به حال خوب داشتن )و هر چیزی که باعث بشه حال خوب من رو از بین ببره سریع پسش میزنه و دوستش نداره و اگر کمی به خاطر یه چیزی حالم بد باشه انگار چیزی رو در وجودم گم کردم و همش به دنبال گمشده ی خودم (که همون حال خوبم هست )میگردم انگار سریع برای اون آرامشم و شادی درونیم دلم تنگ میشه دوست ندارم هیچ چیز بین من و این آرامشم فاصله بندازه برای همین به راحتی از اخبار ،فیلم ها و حادثه ها و حرفها و حدیثها میگذرم و خودم رو درگیر اونها نمیکنم و اگر یه جایی درگیر حرفی بشم فرق من با گذشته ی من این هست که تلاش میکنم آگاهانه از اون حال و هوا بیرون بیام و هر دفعه من در مدت زمان کمتری در اون حال و هوا ی بد میمونم و این یه پیشرفت بزرگ برای من هست .
زندگی برای من رنگ و معنای دیگه پیدا کرده حتی خودم برای خودم معنای جدیدی پیدا کردم که خیلی خیلی متفاوت از قبل خودم هست (من عاشق خودم شدم ،من از تنها بودن و با خودم خلوت کردن به شدت لذت میبرم برعکس گذشته ی خودم )در صورتی که من در گذشته هم خیلی افکار وحشتناک و ناجوری نداشتم یه فرد معمولی بودم مثل خیلیها ولی الان دیگه مثل خیلیهای اطرافم نیستم و واقعا این بزرگترین نعمتی بود و هست که من در این دنیای مادی با این راه زیبا آشنا شدم .
استاد اطرافیان من در هر جنبه ای که حرف میزنن انگار من از چندین سطح بالاتر به اون موضوع نگاه میکنم انگار من در دنیای دیگه ای هستم و در دلم میگم اخه چرا این افراد اینطور زندگی میکنن این جه نگاهی به زندگی هست؟؟ .
حتی در مورد چاق و لاغری اینقدر من از سطح بالایی به این قضیه نگاه میکنم که واقعا وقتی میبینم بقیه هنوز به دنبال استفاده از کرم لاعری و رژیم و …هستن در دلم تاسف میخورم و اما برای خودم خوشحال میشم و وقتی میبینم باشگا های شهرم تبلیغ میکنن تا عید فقط دو ماه زمان هست با فلان ورزش سنگین بیا و خودت رو لاغر کن در دلم به حال افراد چاق تاسف میخورم که ببین چطور بازیچه ی دست همه میشن و چقدر باید سختی بکشن و درنهایت هم دردی ازشون دوا نمیشه نمیدونم ،نمیدونم واقعا نمیدونم چی بگم همین امروز من جایی بودم که دو خانم با هم داخل آیینه رفتن که ببین کدوم لاغرتر هست و اون یکی گفتش،بابا کرم لاغری استفاده کن خیلی خوبه و من وقتی مکالمات اون دو فرد رو دیدم واقعا تعجب کردم و در دلم گفتم که این راهش نیست و یا جای دیگه بودم و شخصی خبر خوبی رو داشت به من میداد و یکی دیگه میگفت نگو اگر خیلی درموردش حرف زدی بد میبینی و من در دلم گفتم وای نه چرا برعکس قانون میگن باید در مورد خوبیها حرف زد و تمرکز کرد و یه شخص دیگه داشت از کارهایی که قراره در آینده انجام بده حرف میزد و بقیه میگفتن نه بابا رویا پرداز نباش اینقدر الکی فکر نکن ولی من در دلم گفتم نه رویاهای بزرگ داشته باش و بگو تا بهشون برسی و یا مادر چاقی در جمع بود که دختر لاعر اندام خودش رو که شامش رو خورده بود و فقط دو لقمه مونده بود رو مجبور کرد که عذاش رو بخوره در حالی که بچه میگفت جا ندارم و نمیتونم بخورم چیکار کنم من دیگه اینجا طاقت نیاوردن و گفتم مجبورش نکن خب سیره ولی مادر چاقش گفت نه الکی میگه سیرم باید بخورش و من بازم در دلم تاسف خوردم و یا شخص بسیار چاقی همش از بیماریهاش در جمع ،میگفت و با حسرت به بقیه میگفت که وای باید خیلی حواسمون رو بدیم و مرتب چکاب بشیم که جلوی خیلی از بیماریها رو بگیریم ولی من در دلم گفتم چکاب فایده نداره سلامتی روحی سلامتی جسمی و تناسب اندام به همراه خودش میاره که نیاز به هیچ قرص و دوایی دیگه نداشته باشی پس حال خوب خودت رو چک کن و مراقب اون باش که اون سرچشمه ی همه موفقیتها و سلامتی ها هست .
و یا اینکه دخترم امروز به کافه با دوستاش رفته بود و وقتی برگشت از یه دوستی تعریف میکرد که میگفت مامان فلانی رابطه ی بسیار بد و نامناسبی با پدر و مادرش داره و هر روز مشاجره و دعوا میکنن تا جایی که اون طرف کلی گریه و زاری کرد ه و ناراحت بوده و من در دلم چون اون خانواده رو میشناختم پس میدونستم آشنا نبودن با قوانین و خلاف اونها در جهان حرکت کردن واقعا زندگی خیلی ها رو سخت میکنه (مثل همین دوست دخترم ) که شاید اونها بیدار بشن ولی ای دل عافل اگر کسی اسیر نجوای های شیطانی بشه به جای اینکه بیدار بشه بدتر گرفتار شیطان میشه و این دنیا و اون دنیا براش جهنم میشه خوشبختی فقط به پول نیست به دارایی نیست خوشبختی و سعادت یه پکیج کامل از سلامتی و ثروت و ارامش و خواب راحت و روابط زیبا و اعتماد به نفس و شادی درونی و .. هست که تو باید در مسیر درست باشی تا همه به تو داده بشن .
عجب هم زمانی زیبایی بود من با گوش دادن به این فایل به این همه مورد عجیب و غریب امروز برخورد کردم و متوجه شدم که چقدر دارم از بقیه جلوتر از زندگی میکنم و دلم خولست بازم با تعهد بیشتر در مسیر بمونم تا زندگی در مدارهای بالاتر رو بازم تجربه کنم و خود من خیلی چیزها الان در زندگیم دارم که در گذشته ی من آرزوم بودن و من الان همه رو دارم فقط امیدوارم هیچ وقت فراموششون نکنم و با حال خوب بابت همه ی اونها از خدای خودم سپاسگزاری کنم .در واقع من هرشب با توحه به داشته هام و با فکر کردن به اونها فرکانسم رو بالا میبرم و نمیزارم با توجه به نداشته ها که کار شیطان هست حالم بد بشه و از مسیر خارج بشم . چون اگر من حواسم نباشه و کنترل ذهن نداشته باشم خیلی راحت فقط حسرت نداشته ها رو میخورم که چرا این و اون رو ندارم و اون موقع هست که زندگی برای ما جهنم میشه .
زندگی الان من چیزی هست که من خودم از خدا خواستم که اون رو تجربه کنم در واقع من در هر جایی هستم در جای درست خودم هستم و اگر من از جایگاهم در این دنیا راضی نیستم باید خودم تغییرش بدم فقط کافیه من بخوام خدا من رو هدایت میکنه تا به اون خواسته هام برسم .
پس خواسته های جدید داشته باش تا خدا اونها رو وارد زندگیت بکنه و من هم جسم جدید لاغر اندام میخوام ،فرزند صالح و موفق میخوام روابط عاشقانه میخوام ،محبوبیت و ثروت میخوام ،استقلال مالی میخوام ،مهاجرت عالی میخوام ،عزت نفس میخوام ،سلامتی کامل جسمی میخوام ،شخصیت زیبا میخوام ، ارامش ،خوشبختی و سعادت ،آزادی زمانی و مکانی میخوام و کلی چیزهای دیگه میخوام که از وقتی که در این مسیر هستم یاد گرفتم همه چیز رو با هم بخوام و کلی خواسته داشت باشم و هم زمان در مسبر درست هم باشم تا به اونها برسم
.واقعا استاد من از شما بابت سایت عالیتون سپاسگزارم .
در پناه خداوند باشید که بهترین پناهگاه جهان هست
سلام فروغ جان الان که اینو مینویسم تازه چند پاراگ راف از متنت رو خوندم رفیق آگاهم
باور نمیکنی که چقدر خوشحال شخص آگاهی چون تو در کنارم هست
یعنی فروغ جان با تمام وجودم درکت میکنم و عاشقت شدم دختر
ازین همه تجربه احساس خوب در درونت واقعا و از صمیم قلبم برات خوشحالم منم دقیقا مثل تو همون تجربه ها رو این روزا احساس میکنم رفیق قشنگم
خواستم بدونی که شاید من چندین بار احتمالا نوشته ی تو رو خواهم خواند و اشک ذوق میریزم
فروغ جان تو اشک منو درآوردی چقدر متنت قشنگ و از دل بود
برای اولین باره با یه متن اینقدر گریه م گرفته
هیچ کس خبر ندارد در درون من چه آتشی به پاست فروغ جان
منم این روزا حال و احوالی در درون دارم که نمیتونم با هرکسی در میان بگذارم
خدا رو به شدت در درونم احساس میکنم هر ثانیه و نمیتونم احساساتم رو بیان کنم با کلمات
چنان احساس لذت آرامش خوشبختی رو در تنهایی هام حتی در درونم احساس میکنم که نگوووو
کلی با خدا حرف میزنم در همه چیز میبینمش حتی در همین آفتابی که الان از پشت پنجره به پاهایم تابیده
فروغ جان حال عجیبی دارم
و احساس میکنم تو حال مرا خوب میفهمی
دوست دار تو
مژگان
سلام مهربان مژگانم
الان من خوشحال ترینم که میبینم یه دوست مجازی دیگه هم دارم که این قدر با هم ،هم مدار و هم فرکانس هستیم .خدا رو شکر بابت حضورمون در این سایت و بابت وجود استاد که همچین فضایی رو ایجاد کرده تا در کنار هم باشییم
مژگان جونم میدونم چه حال و احوالی داری و این شروع نقطه ی موفقیت تو هست پس این همه حال خوب و ذوق و شوق تو سوخت تو هستن برای حرکت در این مسیر و ادامه دادن تو بدون توقف رو به جلو حرکت کن .
به تمام آرزوهای قشنگت برسی