0

نقطه شروع تغییر (گام ۳)

شروع تغییر
اندازه متن

هدفی مقدس تر از تغییر کردن در زندگی وجود ندارد و انسان هایی که در مدت حیات خود به دنبال شروع تغییر در زتدگی خود هستند، تاثیری ماندگار در زندگی خود و جهان اطرافشان ایجاد کرده اند.

شروع تغییر کردن

تغییر، همانند جریان آب، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی است.

جهان پیرامون ما دائماً در حال تحول است و برای سازگاری با آن، ما نیز باید تغییر کنیم.

شروع تغییر می‌تواند کوچک و تدریجی باشد، مانند یادگیری یک مهارت جدید، یا بزرگ و ناگهانی، مانند تغییر شغل یا نقل مکان. در هر صورت، تغییر فرصتی برای رشد، یادگیری و کشف جنبه‌های جدید از خودمان است.

به عقیده من شروع تغییر به دو شکل در زندگی هر انسانی ایجاد می شود:

1- شروع تغییر بر اساس دنیای پیرامون

2- شروع تغییر بر اساس دنیای درون

بسیاری از ما تجربه شروع تغییر کردن بر اساس دنیای پیرامون را داریم.

زمانی که هوا سرد می شود طریق لباس پوشیدن خود را تغییر می دهیم.

زمانی که به خاطر تکرار یک رفتار نادرست به خودمان آسیب وارد می کنیم تصمیم می گیریم آن عادت را تغییر دهیم.

وقوع زلزله یا سیل یا هر اتفاقی که در دنیای پیرامون اتفاق می افتد و باعث بروز خسارت می شود، انسان را ملزم به تغییر روش زندگی خود می کند.

نکته جالب توجه اینکه شروع تغییراتی که به واسطه تغییر دنیای بیرون در خود ایجاد می کنیم همواره سخت و مستلزم تحمل رنج و سختی فراوان است.

نوع دیگری از شروع تغییر بر اساس دنیای درون صورت می گیرد.

این طریق نیاز به درک توانایی های درونی و ایجاد نگرش صحیح در رابطه با خداوند به عنوان خلق کننده دارد.

شروع تغییراتی که بر اساس تمرکز بر تغییر دنیای درون در زندگی ایجاد می شود همواره ساده، لذتبخش و بدون سر و صدا می باشد و این از ویژگی های منحصربفرد این طریق تغییر کردن است.

در شروع تغییر بر مبنای دنیای بیرون نیاز است تا جوانب زیادی را مدنظر قرار داده و همواره مراقب باشیم تا مرتکب اشتباه نشویم اما در شروع تغییر بر مبنای دنیای درون، نیاز نیست تا نگران جوانب و چگونگی شکل گیری تغییرات باشید. فقط لازم است با آرامش و اطمینان به قدرتی که خداوند در وجود شما قرار داده است به مسیر خود ادامه دهید و از تغییرات ایجاد شده در زندگی تان لذت ببرید.

تغییر، یک فرصت است نه یک تهدید. با پذیرش تغییر و تلاش برای رشد و بهبود، می‌توانیم زندگی پربارتر و رضایت‌بخش‌تری داشته باشیم. به یاد داشته باشید که شروع تغییر، بخشی طبیعی از زندگی است و مقاومت در برابر آن، تنها باعث ایجاد استرس و ناراحتی می‌شود.

شروع تغییر کردن

نقطه شروع تغییر

تغییر، همانند نسیمی تازه، می‌تواند زندگی را دگرگون کند. این دگرگونی می‌تواند هم چالش‌برانگیز باشد و هم فرصت‌ساز. اما نتایج نهایی شروع تغییر، اغلب به سمت رشد، پیشرفت و رضایت بیشتر سوق می‌یابند.

به طور خلاصه، تغییر یک نیروی قدرتمند است که می‌تواند زندگی ما را به سمت بهتر شدن سوق دهد. با پذیرش تغییر و تلاش برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی، می‌توانیم به رشد شخصی، بهبود روابط و افزایش رضایت از زندگی دست پیدا کنیم.

نقطه شروع تغییر دنیای درون از تغییر افکار شروع می شود.

اکنون که شما در حال مطالعه این نوشته هستید اطمینان داشته باشید در نقطه شروع تغییر شرایط زندگی خویش یا همان سرنوشت خود قرار دارید.

در این روش نیاز است تنها بر آنچه در ذهن خود مرور می کنیم توجه داشته باشیم.

فقط کافی است مهارت شناسایی و مدیریت افکار را بیاموزید تا بتوانید به افکاری که نتیجه احساسی خوبی در شما ایجاد می کند اجازه مرور شدن بدهید و مانع مرور افکاری شوید که نتیجه احساسی آنها ناامید کننده است.

به این ترتیب شما دنیای درون خود را از هرگونه افکار نامناسب پاکسازی می کنید و به شکل مستمر در احساس خوب قرار می گیرید.

احساس خوب، فراتر از یک احساس گذرا است. این احساس، تأثیرات عمیقی بر زندگی ما می‌گذارد و به بهبود کیفیت زندگی‌مان کمک می‌کند. به جرأت می توان گفت که احساس خوب داشتن مهمترین پارامتر برای شروع تغییر است.

احساس خوب داشتن

در کل، احساس خوب یک چرخه مثبت را ایجاد می‌کند. وقتی احساس خوبی داریم، رفتارهای مثبتی از خود نشان می‌دهیم که به نوبه خود، احساس بهتری را در ما ایجاد می‌کند. این چرخه مثبت، به ما کمک می‌کند تا زندگی شادتر و موفق‌تری داشته باشیم.

نتیجه احساس خوب داشتن، تغییر نگرش به دنیای پیرامون است و نتیجه تغییر نگرش، تغییر انتظار از زندگی است.

خداوند به عنوان پاسخ دهنده و برآورده کننده آرزوها به انتظار شما از دنیایی که در آن زندگی می کنید پاسخ می دهد و اتفاقاتی را وارد زندگی شما می کند که از قبل انتظار آن را دارید.

از آنجا که از کودکی در معرض افکار نامناسب قرار داشته ایم طبیعی است که اکنون گرفتار مرور افکار نامناسب و در نتیجه شکل گیری انتظار نامناسب از زندگی در ذهن خود باشیم.

اما نکته امیدبخش این است که هربار تصمیم به شروع تغییر بگیریم و شرایط زندگی خود را از طریق تغییر دنیای درون آغاز کنیم این فرصت برای ما مهیاست و از طرف خداوند مورد تایید و تحسین قرار می گیرد.

تحسین خداوند را از طریق هدایت شدن به مسیرهای درست دریافت می شود و این تجربه ای است که در انتظار شماست.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏

متن فایل تصویری شروع تغییر: (توسط خانم نگار ملکزاده عزیز)
اگر مراقب ذهنمون نباشیم همیشه دوست داره به اون چیزی توجه کنه که اصلاً به درد ما نمی‌خوره اصلاً باهاش حال نمی‌کنیم اصلاً لذت نمی‌بریم و این اشتباهیه که همه‌مون داریم هر روز مرتکب میشیم که به گذشته‌مون توجه می‌کنیم به اون چیزی که توی زندگیمون هست توجه می‌کنیم و انتظار داریم که خداوند آینده ما رو تغییر بده.

انتظار داریم که خداوند روزهای جلوی روی ما رو تغییر بده و این اتفاق رخ نخواهد داد تا وقتی که ما داریم به اشتباه هر روز به اون چیزی که دوست نداریم توجه می‌کنیم.

اون چیزی که من دیروز تجربه کردم چیزی بوده که من خودم در دنیا خلق کردم و تجربه‌اش کردم اگر بخوام به اون توجه کنم برای امروز، من روزهای بعدم رو هم مثل روزهای قبل تجربه خواهم کرداین اتفاقیه که داره توی زندگی همه‌مون میفته اما اگر آگاه باشیم و بدونیم که  امروزِ من یک روز جدیده و هیچ ربطی به گذشته تو نداره.

امروز تو می‌تونی بهتر فکر کنی، می‌تونی شروع کنی به اون چیزی که دوست داری توجه کنی، می‌تونی کتاب خوب بخونی، می‌تونی آهنگ خوب گوش کنی، می‌تونی از محتواهای خوب استفاده کنی، هیچ ارتباطی به گذشتت نداره.

 فکر نکن که اگر تو امروز تصمیم بگیری که زندگیت رو تغییر بدی خدا میگه نه تو ۳۰ ،۴۰ سال بد زندگی کردی دیگه تموم شد، دیگه من به تو این اجازه رو نمیدم، خیلی‌هامون اینجوری فکر می‌کنیم.

فکر می‌کنیم اگر من امروز تصمیم گرفتم خوب زندگی کنم پس گذشتم چی میشه؟! پس گناه‌هایی که انجام دادم! نمازهایی که نخوندم! روزه‌هایی که نگرفتم! چطور ممکنه خدا به من اجازه بده که من زندگیم رو تغییر بدم یا زندگی بهتری داشته باشم؟!

خدا هیچ چیزی از گذشته تو رو برات حساب نمی‌کنه، فکر نکن اگر تو امروز بخوای بهتر زندگی کنی خدا میگه نه بزار حالا من بررسی کنم ببینم تا دیروز چطور زندگی می‌کردی. اصلاً اینجوری نیست، هیچ وقتی خداوند به گذشته شما کاری نداره به همین دلیله که در قرآن خدا میگه که شما هر بار که توبه کردید دیگه تموم شد، بارها به پیامبر توصیه می‌کنه که اگر این افراد اینجوری کردن باهاشون برخورد می‌کنی و هرجا این افراد توبه کردن تمام شد دیگه، باید ببخشید چون خدا رئوف و بخشنده است.

چرا میگه هر باری که هرجا که کافران یا هر کسی اشتباهی کرده توبه کرد دیگه تمام شد دیگه حق نداری به اون‌ها حمله کنی یا اون‌ها رو اذیت کنی یا اسیری،،،چرا میگه؟؟ به خاطر اینکه هر لحظهِ تو ارتباطی نداره به گذشتت.

اگر الان تصمیم گرفتی بهتر زندگی کنی این نیست که خدا بگه نه تو دیگه چند روزه داری بد میگی چند روزِ خوب زندگی نکردی شما ۴۰ سال افکار نامناسب داشتی و من دیگه نمیذارم تو خوب زندگی کنی.

به هیچ وجه اینجوری نیست. ذهن شما هر روز خالیه، خداوند هر روز نگاهش به شما به عنوان یک انسان پاکِ، یک انسانی که می‌خوام ببینم امروز چطور می‌خواد زندگی کنه، چه چیزی برای من می‌فرسته، آیا افکار مناسب می‌فرسته یا همون افکار نامناسب دیروزی رو می‌فرسته و ادامه میده.

 هیچ انتخابی از طرف خداوند برای من و شما نیست که بگه نه این دیگه از اون آدم بدهاست دیگه اینو نمیذارم خوب زندگی کنه یا هرچی نعمت داریم بره سمت اون افراد اصلاً همچین چیزی نیست. هر چیزی که خودت می‌خوای رو خدا میگه باشه من حرفی ندارم که.

 چون همه این شرایط رو داره، کسی که همه چی داره چه فرقی براش می‌کنه که تو از چی استفاده کنی، مشکل اینه که ما نگاهمون به خدا انسانیه و فکر می‌کنیم که همون جوری که خود من که فلانی از من یه چیزی خواست گفتم نه، یادته اون دفعه به تو چیزی دادیم تو تشکر نکردی پس دیگه نمیدم. فکر می‌کنی خدا هم با ما اینجوری رفتار می‌کنه. در حالی که اینجوری نیست.

خیلی از ما در مورد اضافه وزنمون هم همین فکرو داریم، فکر می‌کنیم دیگه ما لاغر شدنی نیستیم چرا؟؟ چون ۴۰ ساله من چاقم، خب ۴۰ ساله اونجوری فکر کردی اونجوری رفتار کردی نتیجه‌ات هم همینه که الان هست، خب الان می‌خوای لاغر بشی باید جور دیگه فکر کنی، باید جور دیگه رفتار کنی، باید جور دیگه ببینی و نگرش داشته باشی.

اگر می‌خواهی همون افکار و رفتار گذشته رو داشته باشی و آرزوت هم این باشه که لاغر بشی هرگز لاغر نمی‌شی. کسی که تعارف نداره، به گریه و زاری و اینا نیست. خدا که نمیاد که بدن شما رو امروز بتراشه تحویل شما بده. کاری بوده که خودت کردی بپزیریدش. حالا اذیتی، ناراحتی، باشه، بپذیر که خودم بودم اگر بپذیری خودم بودم حتی اذیتم بشی دیگه خیلی برات سخت نیست.

همه اون چیزی که ما امروز در زندگی داریم و باعث اذیتمون میشه چیزیه که خودمون به وجود آوردیم چیزیه که خیلی وقت‌ها شاید خودمون از خدا خواستیم و یادمون رفته که ما اینو از خدا می‌خوایم حالا که توی زندگیمون هست این دفعه داریم از این گله و شکایت می‌کنیم.

امروز داشتم با خودم فکر می‌کردم که اول صبحی افکار منفی داشت میومد برام، راه حلش این بود که بیام فکر کنم چه چیزی توی زندگی من الان هست که قابل لذت بردن و سپاسگزاری کردنه؟! دیدم اول اینکه من امروز صبح لازم نیست برم سر کار بیرون از خونه، دارم میام سر یه کاری که عاشقشم و با خودم فکر کردم گفتم تا همین چند سال پیش من هر روز که داشتم می‌رفتم کارخونه از خدا می‌خواستم که خدایا یه شرایطی رو جور کن من از این کارخونه فلان فلان رها بشم، من از این کار لعنتی بیام بیرون.

خب دو سه سال بعد من اومدم دزفول، رفتم نجاری کار کردم توی اون شرایط، بعد دوباره از اون کار خوشم نیومد بعد اومدم رفتم ابزار یراق کار کردم، چند سال بعد از اون کار خوشم نیومد الان این چیزی که الان هستم اون چیزیه که خودم از خدا خواستم.

 میلیون‌ها بار به خدا گفتم خدا شرایطی باشه من برای خودم کار کنم الان همون شرایطِ، چرا بازم ناراحتم! پس چرا باز گله و شکایت دارم! این چیزیه که خودم یه زمانی آرزو داشتم. فکر می‌کردم اگر این باشه دیگه تمام، من خوشبخت‌ترین آدم روی زمینم.

اومدم از پله پایین، دیدم این همون ماشینیه که من چند سال پیش رویاشو داشتم، الان تو پارکینگ خونم هست این همون چیزیه که خودم از خدا خواستم و الان دارمش پس بابت این هم باید سپاسگزار باشم.

بابت همین خونه‌ای که هست درسته الان من مادرم نیست ولی خب خونش هست من هر روز میام اینجا از فضای این خونه از اون کارهایی که انجام داده از اون چیزهایی که توی خونه داره من لذت می‌برم و دارم باهاش زندگی می‌کنم و چه چیزی برای من ارزشمندتر و لذت بخش‌تر از اینه که صبح بیام اینجا توی فضایی که من حسش می‌کنم، هست همه کارهایی که انجام داده، همه نظمی که توی این خونه هست، چیدمان خونه، همه کار مادرمه و میام اینجا از وسایلش استفاده می‌کنم و لذت می‌برم.

سکوت فوق العاده، چه چیزی می‌تونه ارزشمندتر و بالاتر از این باشه! این چیزیه که شاید زمانی توی رویای منم نبود من خودم هزاران بار از خدا خواستم که اینجور باشه.

چند سال همسرم می‌گفت کاش یه جور بشه تو همش خونه باشی الان همون جوریه ولی به راحتی می‌تونه این ذهن کاری کنه که همین چیزی که تو از خدا خواستی را برات سیاهش کنه برات زندگی رو تیره و تار کنه و یه لحظه‌ای میرسه که واقعاً زندگی برای همیشه تیره و تار میشه و چشای ما بسته میشه و ما از این دنیا میریم و دیگه هیچ چیزی رو نخواهیم دید. هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. هیچ فکر منفی وجود نخواهد داشت و اون وقتم تازه ما دوباره حسرت می‌خوریم.

چیزی که قرآن میگه، خدا میگه، که اسم قیامت را گذاشته یوم الحسرت، که آدم‌ها حسرت می‌خورن که چرا زندگی نکردم! حالا به ما گفتن که حسرت می‌خوری که چرا نماز و روزه بیشتری نگرفتی و نخوندی ولی من عقیدم اینه که اونجا هم ما تازه دوباره حسرت می‌خوریم که ای دل غافل زندگی تموم شد چشام رو بستم  اونم دوباره حسرت می‌خوریم و کل زندگیمون داره با حسرت می‌گذره.

 حسرت زندگی این، حسرت اینکه چرا فلانی اینجوریه، حسرت اینکه چرا اون لاغره، چرا اون پولداره، چرا اون خونش چند تاست و هر روزمون داره با توجه کردن به اون چیزی که نمی‌خواهیم از زندگی خودمون و دیگران می‌گذره و آینده ما هم به همین شکل داره رقم می‌خوره.

بازم تاکید می‌کنم اون چیزی که الان هستی رو اینو بپذیر شاید نتونی براش دلیل پیدا کنی اون چیزی که الان هستی رو یقین داشته باش که خودت از خدا خواستی. شاید  ندونی چطور و کی خواستی ولی خودت از خدا خواستی و الان داری تجربش می‌کنی.

اگر از تجربه‌اش راضی نیستی اشکال نداره تغییرش بده چرا چسبیدی به این تجربه چرا چسبیدی به این چهار تا فکر منفی چرا چسبیدی به اون رفتارهای بدی که فلانی باهات کرده اون حرف‌هایی که به تو زده بیا زندگیت رو تغییر بده بیا از نگرشت شروع کن و اونو تغییر بده انتخاب کن چی می‌خوای چی نمی‌خوای فکرت رو درست کن و این نیاز به آموزش داره این نیاز به آموزش داره.

این نیست که تو بخوای بگی باشه من امروز می‌خوام فکرم رو عوض کنم پس چرا فردا زندگیم تغییر نکرد سال‌ها برای من طول کشید خداوند اینجوری رویای شما را برآورده می‌کنه رویای منو برآورده کرده چندین سال طول کشید تا از اون کارخونه من اومدم بیرون رفتم کار نجاری انجام دادم دو سال نجاری کردم بعد اومدم ۵، ۶ سال مغازه ابزار یراق داشتم و الان چهار پنج ساله دارم همین کارو انجام میدم

چندین سال زمان برد تا اون رویای من تکمیل شد و من نمی‌دونستم اصلاً قرار تکمیل بشه من اصلاً چرا هر روز از خدا می‌خواستم که خدایا شغل منو عوض کن کاری کن من از اینجا از این کار لعنتی بیام بیرون برم واسه خودم کار کنم چون اصلاً فکر نمی‌کردم بشه ولی هر روز از خدا می‌خواستم فکر نمی‌کردم که اصلاً همچین شرایطی بشه رخ بده تو زندگیم،

چرا؟! چون فکر می‌کردم خب من چطوری می‌تونم زندگی بهتری داشته باشم من که مدرک ندارم من که پول ندارم من که سرمایه‌ای ندارممن که پارتی ندارممن که هیچی ندارمو چطور خدا می‌خواد زندگی من عوض بشه و من اصلاً نمی‌دونستم که وقتی تو بخوای خدا عوضش می‌کنه.

برای جسمم هم همینجور بود من نمی‌دونستم واقعاً میشه لاغر شد و لاغری با ذهن رو شروع کردم به عنوان یه تفریح عشق بود وگرنه هیچ عقیده‌ای هم نداشتم که میشه از لاغری با ذهن لاغر شد چون اصلاً تجربه‌ای برای لاغر شدن نداشتم اگر کسی از من درباره چاقی می‌پرسید بله ذهن من پر بود از خاطرات چاقی از موفقیت‌هام در چاق‌تر شدن ولی من اصلاً هر چقدر هم تلاش کرده بودم برای لاغر شدن مقطعی بود و دوباره از بین می‌رفت و اصلاً من امیدی نداشتم که بخوام لاغر بشم.

اما بازم شد بازم رویای من الان در حال زندگی کردنشم و دوباره دارم اون چیزی رو که بهم لذت میده استفاده می‌کنم و لذتش رو می‌برم.

اون چیزی که الان هست چه جسمته چه شرایط زندگیته چه هر چیزی که هست چیزیه که خودت از خدا خواستی و الان توی زندگیته شاید نتونی دلیلش رو پیدا کنی شاید نتونی بگی خب من کی خواستم من نمی‌دونم کی خواستی و چطور خواستی برای خودمم نمی‌دونم کی خواستم ولی می‌دونم که اینو پذیرفتم که اون چیزی که الان هست اون چیزیه که خودم قبلاً از خدا خواستم و الان توی زندگیمه و بیام به خاطرش سپاسگزار باشم حتی اگر فکر می‌کنم خوب نیست سپاسگزار باشم که اون چیزی که می‌خوام الان بهم داده شده.

خیلیا هستن از خدا بچه می‌خوان سال‌هاست بهشون داده می‌شه چند ماه بعد شروع می‌کنن به گله و شکایت. خیلیا هستن دنبال خونه هستند خونه بهشون داده می‌شه از چند وقت بعد فقط شروع می‌کنند گله و شکایت که جاش بده فلانه همسایه‌ام اینجوریه دم درش اینجوریه فروشگاه دوره اینجا اینجوریه نزدیک اصلیه تو فرعیه میلیاردها دلیل می‌تونی پیدا کنی برای اینکه حالت رو بد کنی اما فقط یه دلیل کافیه برای اینکه خوب زندگی کنی اونم به نظر من این دلیله که شاید امروز روز آخر باشه.

هر وقتی تو خیابون دارم می‌گذرم اعلامیه‌های فوت افراد رو می‌بینم به خودم یادآوری می‌کنم که این فرد دیروز زنده بود امروز نیست شاید فردا تو نباشی پس سعی کن خوب زندگی کنی یه روز خوب زندگی کن لااقل که اگر فردا من نبودم بگم من یه روز خوب زندگی کردم اگر چشای من بسته شد دیگه باز نمی‌شه.

بنابراین خدا هم کاری نداره به اینکه تا دیروز شما چیکار کردید چه کارهایی کردی اون چیزهایی که بهت گفتن آیا اینجوری زندگی کردی دعا کردی فلان کردی التماس کردی نمازت رو خوندی نخوندی خدا نمی‌دونه که شما چی تا دیروز فرستادی امروز می‌خوای تغییرش بدی بفرست. فکر جدید، فرکانس جدید بفرست و این نیاز به آموزش داره روی هوا نمی‌شه چیزی رو درست کرد.

این ذهن ما پر از افکار منفی پر از اشتباهاتیه که فکر هم می‌کنیم تازه صحیحه ولی غلطه وقتی میای چهار تا کتاب بخونی چهار تا فایل گوش بدی یواش یواش یه چیزایی دستگیرت میشه و می‌فهمی که چطور باید ذهنت رو تغییر بدی و از مطالب سایتم می‌تونید بیشتر استفاده کنید.

نوشته‌های زندگی با اراده خداوند فوق العاده است و فایل‌هایی که توی بخش تغییر زندگی هست فوق العاده است فایل‌های تناسب که بی‌نظیرن و تصمیم بگیر هر روز محتوای جدید به خودت بده به اینم فکر نکن که چطور؟! مهم نیست کجای  دنیایی، مهم نیست چقدر ناراحتی از وضعیتت، مهم نیست چقدر چاقی، مهم نیست چقدر اوضاع مالیت خرابه، همه اینا رو من بودم.

مهم اینه که تصمیم بگیری زندگی رو تغییر بدی خود خداوند راهش رو هم بهت میگه یواش یواش پیدا می‌کنی فقط تو شروع کن قدم‌هات رو بردار خودش بهت میگه که چطور باید بهتر زندگی کنی.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.52 از 69 رای

https://tanasobefekri.net/?p=32354
49 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/03/17 17:30
      مدت عضویت: 733 روز
      امتیاز کاربر: 56471 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 628 کلمه

      سلام برخدایی که من رو افرید ومنورو هدایت وحمایت کرد 

      سلام‌براستاد 

      حالا که دارم خودم برای زندگی اینده اماده مبکنم باره به خودم مبگم چرا حالا؟

      چرا همون سال اول که استاد کاروش شروعکرد تواین شرایط قرارنگرفتم جرا ؟‌

      امروزبا خودم به شکل کامل جواب میدم ایا تو همون سال ازخدا ابن درخواست داشتی که خداهم به خوابت ببده 

      اون سالهای توازخدا چی میخواستی که خدا بهت داد یادت هست یافراموش کردی 

      با فکرکردن یادامداون سالهای من ازخدا رفع مشکل دخترم میخواستم وداشتن بچه سالم بود 

      احمدالله که خدا این محبت به من گرد ویی نوه شیطون بلا بهم من هدیه داد که وفتی روزاول توبیمارستان دیدمش ازخوشخالی زیاد بقدری اشک‌ریختم که این اشک برای هرمادری ارزو دارم که بهش برسه چون اشک خوشحالی بود 

      بعد چی خواستم ایا اون زمان من لاغری با ذهن خواستم که خدا قسمت نکرد من دنبال یی رژیم‌نازه بودم چون اون میخواستم به شکلهای مختلف درمدلهای جدید قسمت کرد 

      با هرکدوم هم کلی به جسمم اسیب رسید من درحقیقت ازخدا درخواست اسیب بیشتر کردم‌ولی سال گذشته یی راهی خواستم که نجاتم بده یی روشی که کل مشکلم حل کنه خوب چون برای همه مشکلاتم خواستم شاید ازدیدمن فقط چاقی مشکل بود ولی دربودن تواین مسیر فهمیدم مشکلات دیگه هم همراه بودکه من به اونها توجه کامل نداشتم بقدری چاقی توذهن قویی جا خوش کرده بود که بقیه مشکلات رو نه میدیدم‌نه متو جه بودنش بودم حالا گه دارم اون اصل مشکل برطرف میکنم با برطرف کردن اون راهی هم برای برطرف کردن مسکلاتی که درسایه چاقی پنهان شده بود خودش بیرون کشیده ومن متوجه میشم که این مشکل داشتم ولی قبول نداستم که مشکل هست دیگران را دربودنش مسئول میدوستم وفتی من مسیولیت چاقی خودم‌پذیرفتم‌درحقیقت اون مشکل من باعث بودم وحالا با نمایان شدن سعی دربر طرف کردنش هستم امروزبه خودم میگم تومسیر کلی مانع برای لاغری رو بایدبرطرف کنم چون هم زمان مشکلات دیگه نیزمیتوانم‌برطرف کنم ازجمله مشکل پادردم‌ چون اینهامثل  رنخیر به هم وصل هستن ازهم جدا نیستن که بخوام جدا جدا برطرفش کنم با برطرف کردن یگی اون یگی دیگه هم شروع به برطرف کردن میشه

      من ازخدا چی خواستم با نگاه کردن به افرادی که راه میرفتن وحسرت کشیدن بارها از خداخواستم که به من کمک کنه که این مشکل برطرف کنم بتوانم ازلذت راه رفتن کیف کنم 

      اون حسزرت اخرش من به بدترشدن وضعیت کشید ودرخواستم با اون حسرت درحقیت بدترشدن بودنه بهترشدن وحالا اون وضعیت دارمش پس مشکل رفتارمن بود نه کمک خداوند چیزی رو خواستم  به من داده شد

      چطور من ازخدا توه سالم چشم کف پاش خواستم خدا هم دادپس این من خواستم جاقی من خواستم اگه به ظاهر درخواست رفع اون داشتم ولی یی زمانی وفتی داشتم یاد میگرفتم نمیدونم چه زمان این مدل درخواست داشتم که حالا درکیرش شدم پس برای تغییر اول شجاعن داشته باشم که قبول کنم خودم خواستم حالا میخوام که برطرفش کنم پس با بودن وتمرکز کردن مرور نکردن افارمنفی که هیج کمک به من نمیکنه افار خوب رو مرور در چندجهت درنی خودم‌کارکنم توبخش افکارم توبخش حرف زدنم توبخش عمل کردم خوب اینها رو تاحدوی دارم کارمیکنم‌ولی به نظرم‌کافی نیست بلید صبح که ازخواب بیدارمیشم  دفت داشته باشم تا هنگامی که چشم رو میبندم تا خواب شب کنم پس من دا م تغییر رو به خودم‌کم کم هدیه میدم چون به این شکل درستر هست با وحود ۵۷ سال تکرار کردن انجام دا ن من اگه تا اینجا هم موفق بودم ازلطف خدایی بزرک هست برای برطرف کردن اینه همه اگاهی اشتباه یی زمان حدود ۵۷سال نیاز هست من این سالهارو به ماه تبدیل کردم شده ۵۷ ماه میشه حدود ۴تا ۵ سال زمان بابد بزارم که مشکلاتم به مرور برطرف کنم‌توهمین زمان‌کوتاه هم دردیدمن کلی کاره کردم برای این زمان دست اورده خودم‌رو بازبینی میکنم کلی از کارم بیشترهست پس شکرکزار هستم ادامه میدم تا بهترین عمل گرده به خودم پاداش بدم‌

      خدا پشت وپناهتون یا حق ه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/09/02 07:52
      مدت عضویت: 733 روز
      امتیاز کاربر: 56471 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,225 کلمه

      به نام خدایی مهربان 

      سلام براستاد عطار روشن وهمه دوستان هم مسیر 

      هدف من زندگی بهتر هست برای باره دوم هم زمانی من با این فایل و تغییرات افکاری خودم فابل مشاهد هست وفتی صبح این فایل روی سایت امد نظرات رو که دیدم‌ متوجه شدم این فایل تکراری هست و بد رفتن بینم ایا من اون دیدم و متو چه شدم من زمانی که تازه ماه دوم‌ دورد به  سرزمین لاغرها بود به این فایل رسیدن وحالا به شکر خدا چند دوره رو طی کردم‌ 

      کلی تغیرات وزنی  داشتم‌ کلی رشت و کسترش اگاهی در ذهنم داشنم که قابل مقایسه اصلا نیست پس به شکر خدا تو این بخش های عالی حرکت رو به جلو داشتم‌ که خودم با خوندم متن دیدگاه فبلی بهش رسیدم‌ 

      پس کارهای که تو این مدت انجام‌ دادم‌ ثمر داشته که به من ثابت کرد که اگه تو بخشی هم  وزن موفقیت رو تو نگاه ندارم  از کم‌ کاری خودم  هست توبخش های که هم زمان هم رفتار و هم عمل کرد داره نتبجه خودم‌ مبینم‌ پس با دقت تو چند جنبه دیگه ازاین روش بهر ببرم اون تغییرات عالی رو در اینده شاهد دریافت هم‌ خواهم‌ بود اگه کم کاری نکنم  حتما نتیحه میده تو هر بخش اگه فبول کنم‌ که باید تغییرات اول تو ذهنم‌ ایجاد کنم و بد اون تو جسم و تو جنبه های دیکه هم بینم 

      خداوند عزیزم هم زمانهای عالی رو برای من و همه دوستان‌ مهیا میکنه برای من درست این هم زمانی به این روز کشید جون چند روز هست من روی بخش سلامتی کار میکنم ولی با نگاهی متفاوت ازفبل حتی میثاق نانه امروزر کلی متفاوت ازفبل اجرار شد این اولین قدمهای این بخش هست که و نیاز تناسب کاملا فکری من دورنش جا داره زمان من ارامش خیال و راحتی از دریافت روخواهم داشت که این بخش هم ترمیم بشه پس این دو مسئله اصلی وحودی من هست که بخش لاغری داره جلوه میکنه وپس این بخش تو کاره من هم حلوه خواهد کرد  من کل تمرکزم گذاشتم تو لاغری جسم و از امرور اون توجه لازم هم در کنارش به این بخش قرار میدم تو بخش رابطه که بارها تکرار شده خیلی عالی داره به پیش میره و از این بخش هم اون رضایت واقعی رو دارم ولی بازم‌ روش کار میکنم‌ که هر روز بهتر از زورهای فبل بشه  واقعا از کارم رو دریافت شده هست وادامه دار مبینم  پس من تو این مدت تو دوبخش موفق بودم پس میرم برای مرحله سوم واون سلامتی جسم به امید خدا تواون بخش هم ازموقعبت تودیدگاهم خواهم  نوشت این بهش ایمان دارم تومسیر فبلی هم‌ من‌ اول وزن زباد کرد و به مرو ابن‌ مسئله برام‌ پیش امد و حالا که دارن وزن کم‌ میکنم این‌مسئله تومسبر برکشت تومرحله بدی کارم‌ هست که شروع کردم ایستکاه جلوتر به سلامتی خواهم رسبد جون زمان کم‌ شدن تو ایستکاه جلوتر نبودن وایستکاه عفبتر بود تومسیر  برکشت من‌ دارم بر عکس حرکت دارم‌

      اول دریافت لاغری و بد دریافت سلامتی هست خداوند عزیز  این زمان رو برام با کمکش کوتاه کرده و به امید خودش تا سال اینده هر دو بخش تو طبیعی  خودش و بخش خودش جلوه میکنه من زمان موقعیت کامل رو برای عید سال بعد درنظر دارم وتا این زمان هم عالی داره به پیش مبره توقف به شکرخدا نداشتم  اگه بوده تو زمان‌ کوتاه بوده که فوری بهش رسیدگی شد برکشت به کارم ررو شاهد بود همه و همه کاره خدایی عزیزم هست که کمکش به من بی نهایت هست که با هیج زبانی قادربه تشکرازخدایی عزیزیم‌ نیستم جالب هست که من دارنم دوره ودور به سرزمین لاغرها برای باره سوم  دارم‌ انجام میدم حتی روزگذشته جند فایل  ازاین دوره رو برای بعد ازظهر داشتم  چندین فایل از این دوره تکرار کردم گذشته برق منزل ما رفت ولی من داشتم  دیدگاه فایل هفتاد هفتم دوره پیش رفته ‌مینوشتم‌گوشم‌کم شارژ بود امدم گوشیم خاموش کرد که اگه نیاز به تلفن داشته باشم‌ گوشیم‌خاموش نشه ولی زمان زیاد داشتم‌داز هدفونی که‌ از سایت تهیه کردم و با لطف استاد دو تا دوره عالی من دورنش کارت حافظه اش ذخیره دشده از خواهش خودم ازاستاد که مایل بودم دوره خدا هرگز دیرنمیکند و دره پاک سازی دهن رو دورنش برام ذخیره هست استفاده کردم  وجندبن فایل دوره  پاک سازی ذهم رو گوش کردم نهار درست کردم کلی لذت از این خربدن بردم‌ که چقدر این وسیله کار من‌راحت کردا وراحت اون‌ نیازم‌ که‌گوش کردن مرتب هست رو برطرف کرده 

      وحتی روز گذشت خواستم ازهدفون سیمی استفاده کنم دیدم‌ نه اصلا باهش راحت نیسنتم بازم امد از همین هدفون تازه استفاده کردم ولذتش روبردم پس من اگه‌ کارم برام‌ اهمیت داره براش زمان‌ وهزینه میزارم‌ حتی تو پخت  پز تواشپزی اززمان بهتراستفاده دارم به جای تکرار افکار به فایل  فایل گوش میدم که اصلا اون افکار به سمت من‌ نیاد اگه خواست شروع بشه اون کنترال کنم 

      هر روز وفتی یک‌ قدم‌ تغییر بدم واون وقدم‌کوچک رو بردارم راکت نمونم و از تازکی کارم لذت بردم و از مرور افکار بخش مثبت استبفبال کنم اگه بخش دیگه خواست مرور بشه تواولین توجه اون فوری متوقف کنم‌ چون نیاز بهش ندارم تصمیم گرفتن که زندگی خوب رو راشته باشم هرروز اون برای خودم  بسازم ونیاز توجه به فبل رو گل ازش بگزارم و فقط،به همون روز واینده فکر کنم این کمک کننده هست من یادگرفتم که ازچیزی که کمک کننده هست استفاده کنم این زمان‌نشون میده که من ایا تغییر کردگ  یا بازم دارم تومسیرفبلی دارم‌تلاش میکنم‌ولی هی میگنم که  من تومسیر  هستم تومسیربود نشانه داره توفضایی قراردیگه گرفتم‌اون زمان دارم چه کار میکنم‌ جون من تصمیم‌گرفتم که زمانی که گذشته رو که ازش  رضایت عالی رو نداشتنم حالا که تومسیری هستم‌ که خودم‌ ساله های درخولست فرستادم حالا که هدایت شدم حمایت شدم کل این سالهای رو به این شکل ترمیم کنم حالا که هست باید ازانچه دارم‌ لذت فقط،ببرم چون این درخواست فبل هست باره هی تاکید داشتم‌که این شرایط رو برام‌ایحاد بشه وپس من ازداشته عالی لذتش روهم‌ ببرم هم زمانی هم برام‌ ایحاد اطراف هم‌اون برام خوشایند میکنه ومیشد نباشه پس هست از لحظه لحظه مسیرم‌کیف ولذت ببرم از هدیه دادن  از هدیه کرفتن که چون اتتظارم‌ ندارم برام‌ کسی کاره کنه وفتی کسی کاریی برام انجام میده کیف میکنم  تازه متوجه میشم هدبه هم‌ کیفت  بهتریداره کیفت هریه هم کلی بالار رفته

      شب فبل اصلا هیج انتظاری به اون شکل نبود که بچه برای تولد کاری کنن ولی اخر شب به شکل که انتظا ارش رو نداشتم  به شکل عالی برام‌ تولد گرفتن وشادی نوه ام‌ که جقدراز این تولد اون لدت برد وشادی بازیگوشی اون  برای تولد من‌ تلافی شیطونی و اذیت که دراثر تکرارهای کارش کمی من‌ اذیت کرد جبران شد اون زمان هم سعی کررم‌توارامش باشم وتکترافکار بخش نتفی رو به خودن اصلا راه ندم حتی دختر هی تاکید بینم  با این‌تکرار چه کاره میکنی ولی من ارامش  داشتم‌اون ارام‌ شد در کنارم‌ نشت و به دخترم‌گفتم‌دبدی که ارم شد  وتازه از داشتن نوه ام  از خدایی عزیزم تشکر  کردم که هدیه تو زندگی من هست اگه زمانی شیطونی بازیش اون ازحد خارج میشه این‌ چنان جبران‌ میشه اون‌چنان شادی بزرگی رو برای من  جبران مینگه جون اون زمان هم سعی در صبر کردن  ارام بودن و خودم تو حس خوب نگه داشتن که اطراف صداشون درمیاد ولی من توارامش بیشترخودم رو نگه میدارم نتیجه خوب روبه من برکشت میکنه پس تغییر کردم قدمهای رو براداشتم وخدا عزیزم هم‌ کمک عالتری رو به من میده خدایاتشکر وسپاس گزارهستم 

      خدا پشت وپنا هتون‌یا حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم