سال ها تصور می کردم داشتن زندگی مرفه و امکانات بیشتر می تواند باعث ایجاد احساس خوب و احساس خوشبختی در من شود. نگرشی که تا ۳۵ سالگی آن را تجربه نکردم.
اما از زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم به وضوح متوجه شدم این داشته ها و امکانات بیشتر نیست که باعث ایجاد احساس خوب در من می شود بلکه تاثیر احساس خوب است که باعث و بانی رسیدن به همه خواسته ها و آرزوها می باشد.
تاثیر احساس خوب
تاثیر احساس خوب، فراتر از یک احساس گذرا می باشد. احساس خوب داشتن، کلید طلایی برای زندگی بهتر
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که تاثیر احساس خوب بر زندگیتان چیست؟
شاید در ابتدا به نظر برسد که تاثیر احساس خوب صرفاً یک حالت موقتی و دلپذیر است، اما واقعیت این است که این احساس تأثیرات عمیق و گستردهای بر تمام جنبههای زندگیمان دارد. از روابطمان با دیگران گرفته تا موفقیتهایمان در کار و تحصیل، همه و همه تحت تأثیر احساساتی هستند که تجربه میکنیم.

از تاثیر احساس خوب می توان به تقویت سیستم ایمنی بدن اشاره کرد. افزایش قدرت ایمنی بدن به ما کمک میکند تا با بیماریها بهتر مقابله کنیم. همچنین، با کاهش سطح استرس، به بهبود خواب و کاهش دردهای مزمن کمک میکند.
تاثیر احساس خوب جذابتر و دوستداشتنیتر شدن شما می باشد. می توانید روابط قویتری با دیگران برقرار کنید و در تعاملات اجتماعی موفقتر باشید.
تاثیر احساس خوب باعث بهبود حافظه، تمرکز و قدرت یادگیری مغز می شود. همچنین، به شما کمک میکند تا مسائل زندگی را بهتر حل کنید و تصمیمات بهتری بگیرید.
تاثیر احساس خوب باعث افزایش قدرت خلاقیت و نوآوری شما می شود. ایده های جدید در ذهن شما ایجاد می شود و جالب اینکه برخلاف گذشته مشتاق تجربه کردن ایده های خود خواهید شد و به راحتی می توانید مسائل زندگی تان را از زوایای مختلف بررسی و تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
تاثیر احساس خوب، انگیزه و انرژی شما را افزایش میدهد و به شما کمک میکند تا به اهدافتان دست پیدا کنید. افرادی که احساس خوبی دارند، معمولاً در کار و زندگی موفقتر هستند.
به یاد داشته باشید: احساس خوب، یک هدف نیست بلکه یک نتیجه است. با انجام کارهایی که به ما احساس خوبی میدهند، میتوانیم به این هدف دست پیدا کنیم. پس بیایید با هم تلاش کنیم تا زندگی خود را پر از لحظات شاد و دلپذیر کنیم. در واقع باید به دنبال کسب مهارت چگونه احساس خوب داشتن باشیم.

عامل مخرب احساس
تفاوت بسیار مهم بین افکار دوران کودکی و بزرگسالی ما این است که ما در کودکی خواسته های زمان حال را برای لذت بردن و استفاده کردن می خواستیم اما در بزرگسالی توجهی به خواسته های زمان حال نداریم و از رسیدن به آنها و استفاده از آنها لذتی نمی بریم و تمام توجه و تمرکز ما بر روی خواسته های آینده خودمان است.
و چون از داشته های خود لذتی نمی بریم، دریافت خواسته های آینده با مشکل مواجه می شود.
مهمترین عاملی که در کودکان سبب دریافت خواسته های بعدی آنها میشود احساس خوبی است که از داشتن خواسته های فعلی در آنها ایجاد می شود.
این عامل در افراد بزرگسال بعنوان مانعی برای رسیدن به خواسته ها تبدیل میشود، به عبارتی همان احساسی که در دوران کودکی سبب می شد ما به راحتی به خواسته های خود برسیم در بزرگسالی مانع رسیدن ما به خواسته هایمان میشود و دلیل ۀن این است که جنس احساس در کودکی از نوع خوب بوده است ولی جنس همان احساس در دوران بزرگسالی از جنس بد است.
بنابرین کلید طلایی قانون جذب، داشتن احساس خوب است، احساسی که نتیجه آن رضایت و گسترش آرامش در ما شود.
سعی کرده ام در فایل آموزشی کلید طلایی قانون جذب به شکل کامل و کاربردی درباره نتیجه احساس خوب در رسیدن به خواسته ها برای شما دوستان خوبم توضیحات لازم را ارائه دهم.
امیدوارم با درک و به کارگیری این موضوع مهم گام موثری در تغییر سطح احساس خود برای هموار کردن مسیر دریافت خواسته های خود بردارید.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری کلید طلایی قانون جذب: (توسط خانم نگار ملکزاده عزیز)
میخوام درباره تاثیر احساس خوب در رسیدن به خواستهها صحبت کنم در یکی از فایلها مثال زدم که وقت تعیین کردن برای رسیدن به خواستهها اشتباهه و بهتره که ما زمان براش تعیین نکنیم در اون فایل درباره موضوعی که ما را دور میکرد از رسیدن به خواستههامون براتون صحبت کردم
امروز میخوام درباره اینکه چه چیزی ما رو به خواستهمون میرسونه باهاتون صحبت کنم و یک موضوع بسیار مهمه اونم داشتن احساس خوبه
احساس خوب یه چیزی هست که فیزیکی نیست یعنی ماده نیست ما اگه بدنمون یه آنزیمی ازش کم بشه یا اختلالی در تولید یک آنزیم ایجاد بشه بدنمون واکنش نشون میده چون اون آنزیم به صورت فیزیکی مثلاً خون ما فیزیکیِ قابل دیدنِ اما احساس قابل دیدن نیست یعنی ما یه غدهای در بدنمون نداریم که وظیفهاش تولید احساس خوب باشه یا همچنین تولید احساس بد باشه
همچین عضوی در بدن ما نیست بنابراین احساس وجود خارجی نداره یه چیز نامرئیه و به همین دلیله که کاملاً خصوصیات و ویژگی هاش منطبق با انرژی منبع و خداونده
به همین دلیله که احساس اصلاً خودِ خداستن میخوام بگم نزدیکه نه
احساس همون خداست همون تعریفه که از خدا میشه برای خودش داشته باشه راحتترین سادهترین تعریفش میشه احساس
چرا با این اطمینان میگم وقتی شما احساست بد باشه در بهشت هم باشی زیباییها رو نخواهی دید چیزی نمیبینی چیزی واست لذت بخش نیست چون اینجا خرابه یعنی توی ذهنت درگیریه اینجا حرف و حدیثه همه ما هم این تجربه رو داریم که مثلاً به یک دلیلی حالمون خوب نبوده یه موضوعی توی زندگیمون بوده یه مسئلهای برامون پیش اومده حالا به هر دلیلی حالمون خوب نبوده و اصلاً اون یکی دو روزه هیچ چیزی به ما نمیچسبید
لذتی برای ما نداشت مثلاً شاید پیش میومد میرفتیم مهمونی میرفتیم عروسی اما بودن در عروسی در مرکز شادی برای ما شادی به همراه نداشت چرا چون اینجا درگیره احساسی که ما نمیبینیمش و ماده نیست خوب نیست وقتی احساس خوب نباشه در هماهنگی با خداوند نیستی و زیباییهای خداوند رو نمیبینی
چون هر آنچه اطراف ما هست جزء نعمتهای خداونده و زیبایی به حساب میاد اما وقتی احساس خراب باشه چون که زیباییها رو نمیبینیم خب ناخودآگاه اصلاً سپاسگزاری هم وجود نخواهد داشت و رضایتی از زندگی وجود نخواهد داشت و اصلاً ارتباط با خدا کلاً پارازیتدار میشه
یعنی اصلاً اینجوری نیست که بخوای از احساس خوب و لذتهای دنیا و زیباییهای دنیا بخوایی به قدرت پروردگار برسی حالا اگه احساس خوب باشه به خاطر اینکه همسو هستی با خداوند زیبایییها رو میبینی از حرفهای خوب خوشحال میشی صحنههای قشنگ به چشمت خیلی خوشگل و زیبا میاد حست رو خوب میکنه و چه بگی خدایا شکرت سپاسگزارم چه نگی سپاسگزارم چون که حالت خوبه و راضی هستی این یعنی همون سپاسگزاری
یعنی همین به یاد خدا بودن یعنی در ارتباط با خدا بودن خیلیها از بچگی به ما گفتن که با یاد خدا قلبها تسلی پیدا میکنه و آرام میشه خب اینو گفتن اما اینکه یاد خدا نه اینکه به محض اینکه خدا به فکر من بیاد دیگه من آروم میشم همچین یاد خدا بودن و یه لحظه آروم شدن چه فایده داره اینکه من خراب باشم بعد بگم خب با یاد خدا قلبها آروم میشه خب یاد خدا هم بیفتم اگه تازه بتونم خیلی وقتها که نمیتونم یاد خدا هم میفتی اون لحظه انگار خدا اصلاً قدرتی نداره که بخواد حال تو رو خوب کنه
چون تو هم مسیر نیستی چون من هم مسیر نیستم که بخوام زیباییها رو ببینم به خاطر همین یاد خدا هم میفتم قبلاً ولی حالم هم خوب نمیشد فکر میکردم حالم خوب شده ولی دروناً میدونستم که حالم خوب نیست پس احساس خوب داشتن همون همسو بودن با خداونده
وقتی حالت خوب باشه نشانههاش چی ان؟؟ آرامش داری، دیگه نگران نیستی، حس و حالت خوبه، گذر زمان برات سخت نیست، اینجور نیست که اذیت بشی از بودنت در جایی، نه گرما خیلی اذیتت میکنه نه سرما خیلی اذیتت میکنه همون تعریفی که خداوند از بهشت داده که همه چیز در تعادله همه چیز همیشگیه و عالیه.
وقتی انسان در روی کره زمین داره زندگی میکنه و به حس عالی برسه و امتداد داشته باشه و مستمر اینقدر روی خودش کار کنه که به شکل مستمر حالش خوب بشه روی زمین برای تو میشه عین بهشتی که خداوند تعریف کرده در قرآن نه هوای سرد و نه گرم تو همیشه خوشحالی تو همیشه راضی هستی چرا چون با خودت در تعادلی تعادل داره درونت با خداوند، احساس درونیت با خداوند که منبع احساس خوبی هست هماهنگه، تعادل داره
وقتی تعادل داره هیچ چیزی برای تو سخت نیست هیچ چیزی در زندگی اذیتت نمیکنه یعنی چیزی که دیگران رو خیلی اذیت میکنه اصلاً تو رو اذیت نمیکنه خیلی چیزای دیگه که میبینی بقیه اذیتن اصلاً تو رو اذیت نمیکنه اصلاً تو متعجب میشی چشه چرا اینقدر درگیرن با خودشون و همه اینا معجزه تاثیر احساس خوبه.
و حالا نکته اینه که تاثیر احساس خوب رو نمیشه با چیزی به وجود آورد یعنی مثلاً دیدی بازم روی مثال بدن خودمون مثلاً یه آنزیمی به هم خورده یه غدهای کارش رو درست انجام نمیده پزشک میاد یه دارویی رو تجویز میکنه مثلاً میگه این دارو کار این غده رو تنظیم میکنه دوباره درستش میکنه حالا نمیدونم چه جوری ولی چون که یک غده به مشکل برخورده یک آنزیمی یه چیزی یک اسیدی به مشکل برخورده میان با دارو تعادل رو به وجود میارن مشکل برطرف میشه دوباره بدن به حالت نرمال خودش برمیگرده چرا چون موضوع فیزیکیِ آنزیمِ بعد تو قرص میخوری آنزیمت درست میشه
ولی در مورد احساس چون که فیزیکی نیست بنابراین دارویی نداره احساس خوب ایجاد کردن قرص نداره، خیلیها رو دیدی که افسردگی دارن سالهاست دارو مصرف میکنن اما حالشون خوب نشده شاید به واسطه اختلالی که این دارو در عصبها و یه کارهایی انجام میده فرد رو به ظاهر آروم کرده اما اون دروناً آروم نشده اون دروناً احساس خوبی پیدا نکرده ممکنه مثلاً از لحاظ عصبی ببینی طرف الحمدلله خیلی آرومتر شده اما حالش خوب نیست حسش خوب نیست حسش رو نمیشه با دارو خوب کرد
من ۴ سال پیش خیلی مسائل و مشکلات داشتم خیلی چیزایی که الان توی زندگیم دارم اون زمان اگر به من میگفتن تو اینو خواهی داشت اصلاً میگفتم شتر در خواب بیند پنبه دانه مگه میشه اصلاً همچین چیزی
مثال ساده ساده مثلاً همین گوشی که دارم باهاش برای شما فیلم میگیرم یه گوشی آیفون ۷ هست حالا اینو اگه سه سال پیش مگه اون زمان هم آیفون بود توی بازار، ولی اصلاً نگاش نمیکردم اصلاً میگفتم این کجا من کجا این مال ما نیست که ولش کن
میخوام بگم ببین الان همین رو من دارم که سه سال چهار سال قبل نداشتم اما این آیفون یک زمانی فکر میکردم اگر این گوشی دستم برسه یعنی من اگه این آیفون رو داشته باشم چی میشه اصلاً بهشت میشه دنیا.
چرا چون کمبود داشتم میخواستم با یه چیز بیرونی حالم رو خوب کنم خودم رو یه آدم خوبی نشون بدمیه آدم توانمندی نشون بدم به واسطه چی یه گوشی موبایلاما به لطف خدا وقتی در این چند ساله به خیلی از چیزهایی که چند سال گذشته دارم میگم سه سال فکر نکنید ۳۰ ساله وقتی میگم خدا سریع الجوابه میخوام به این باور برسید واقعاً خداوند سریع الجوابه
یعنی چیزهایی که من توی این سه سال در زندگیم به دست آوردم رو ۳۰ سال قبل که زندگی کرده بودم نداشتم به دست نیاورده بودم و در همین سه سال اونجایی که من سال ۸۴ که شروع کردم تغییر کردن اون زمان کلی دوست و رفیق داشتم الان که سال ۹۷ هستیم فاصلهای که من با اونها دارم مشخص میکنه من در این سه چهار سال چه چیزهایی به دست آوردم که اونها هنوز به دست نیاوردن و سر جای خودشونن قرص و محکم سر جای خودشون هستند
پس خداوند ثابت کرد به من که سریع الجواب چیزی رو که من در سه سال به دست آوردم در ۳۵ سال زندگی قبلیم نتونسته بودم به دست بیارم اینو هی تکرار میکنم میخوام باور کنید خداوند سریع الجوابه میخوام باور کنید که در هر شرایطی که هستی در هر سنی که هستی در هر جایگاهی که هستی فاصله تو با خوشبختی خیلی خیلی کمه.
چون پای خدا وسطه اون داره این کارها رو انجام میده و اون سریع الجوابه اون مثل من نیست مثل بندههاش نیست که یه کار بخواد انجام بده کلی فکر کنه دو دوتا چهار تا کنه میشه نمیشه نکنه نشه، نکنه بشه، نکنه خوشش نیاد، اینجوری نیست که انجام میشه توی سیستم دیگه بخوایی اوکی انجام میشه سریع اختلالی چیزی توش به وجود نمیاد
شیطان که در سیستم خداوند که نمیتونه اختلال ایجاد کنه بنابراین چیزی که از خداوند قراره به ما برسه اون الهاماته که اون ایدههاست که اون روشها سبکها و اتفاقاتی که در زندگیت میفته که باعث بشه تو پیشرفت کنی اونا چون از طرف خداوند در زندگیت به وجود میان اصلاً اختلالی درش ایجاد نمیشه پشت سر هم برات به وجود میاد
هی میگی این کارو انجام بدیم اون کارو انجام بده این واست پیش میاد یه نفر میاد میگه این کارو بکن اصلاً پیش میاد براتچون خدا سریع الجوابه و خطا در کارش نیست اما انسانها چرا بخوای با عقل خودت فکر کنی چون شیطان گفتم در سیستم ما غلبه داره میتونه حال ما رو بد کنه
میتونه شک و تردید ایجاد کنه میتونه اختلال ایجاد کنه و این کار رو به عقب میندازه بنابراین خیلی مهمه که اگر میخواهی در مسیر رسیدن به خواستههات در مسیر خوشبختی در مسیری که در نهایت نهایت میدونی چی برات به ارمغان میاره: آرامش و رضایت
یعنی چیزی که من الان در این چند ساله که دارم روی خودم کار میکنم به اینجا رسیدم که واقعا نمیدونم چقدر کار کردم چون اصلاً مقیاس نداره مثلاً بخوام بگم شما اینقدر کار کنید به جایی که من هستم میرسید یا مثلاً به کجا میرسید اصلاً چیز قابل قیاسی نیست و وقتی در این مسیر قرار میگیری که به لطف خدا همه شما دوستان قرار گرفتید
اگر که دارید این فایل رو میبینید مطمئن باشید که قرار گرفتید چه خواسته چه ناخواسته اما بدونید که وقتی در این مسیر قرار میگیری و ادامه میدی اصلاً نمیتونی متوقف بشی یعنی اصلاً یه چیزیه هی میای جلو به یه چیزی میرسی بعد انگار اشتیاقت تازه بیشتر میشه احساس توانایت بیشتر میشه انگیزت بیشتر میشه که ادامه بدی چون قراره که زیباییهای بیشتری رو ببینی قراره که طعمهای بیشتر و بهتری رو تجربه کنی.
به نظر من کسی در این مسیر موفقیت قرار بگیره و روی خودش کار کنه و این آموزشها رو استفاده کنه و یه جایی بگه دیگه نمیخوام اون شخص بیمارِمثلاً در مسیر خوشبختی و سعادت قرار بگیره بعد بگه نه دیگه من دیگه نمیخوام مگر واقعاً تصمیم بگیره بگه من تا اینجا بسه دیگه میخوام باقی عمرم رو مثل بقیه اقشار جامعه که دارم میبینم چطور مشکل دارن افکارشون پریشون میخوام مثل اونا زندگی کنم
بازم تصمیم خودشه سرازیر میشه قلط میخوره میره توی اونا اما تا وقتی که بخوای ادامه بدی راه بازه و هی هدایتها بیشتر میشه هی پاسخها سریعتر میشه چرا چون تو باورت بهتر میشه تو انگیزت بیشتر میشه تو ایمانت بیشتر میشه تو اعتمادت بیشتر میشه تو توکل رو درک میکنی
یعنی درکی که من از توکل به خدا سه سال پیش داشتم تا الان داشتم خیلی متفاوته در واقع سه سال پیش از نظر من توکل کردن به خدا یعنی آویزون خدا شدن بود الان متوجه شدم که مثلاً سه چهار سال قبل وقتی میگفتم خدایا به امید تو توکلم به توست یعنی من دست تو دست تو میذارم دیگه حالا خودت هر کاری میخوای انجام بده
یعنی توکل خیلی از آدمها به خداوند در واقع آویزون خدا شدنه که دیگه ته توکلش اینه که دیگه خدا خودش هرچی صلاح دید هرچی صلاح دید خودش انجام بده ما تسلیمیم ما تسلیم صلاح خداوندیم و دیدی هیچ اتفاقی هم یعنی چیز خاصی هم براشون پیش نمیاد که اونایی که فقط میخوان به این واسط زندگی کنن که ما به خدا میسپاریم دیگه ما هیچ کاری نمیکنیم باور درستی ایجاد نمیکنیم نه جلوی ورودیهای منفی رو میخوایم بگیریم نه این کارها رو بکنیم میخواهیم همینجور آتل و باطل باشیم از اونور هم خدا هی بفرسته.
همچین چیزی من سراغ ندارم در خودمم ندیدم سی و چند سال اینجوری زندگی میکردم همش منتظر بودم که من همون آدم باشم ولی خدا خدای دیگهای بشه ولی نشد نمیشه برای هیچکس نمیشه
خدا وقتی جنسش رو برات عوض میکنه که تو عوض بشی به اندازهای که تو عوض بشی خدا هم عوض میشه شکلش تجربش در زندگیت تغییر میکنه به اندازهای که من عوض شدم خدا در زندگی من عوض شده
به خاطر همین هم هست که نمیدونم چقدر عوض شدم چون این خدا بینهایته وقتی از اون گوشی قبلی که من داشتم میبینم میرسم به مثلاً همچین گوشی که در نوع خودش گوشی خوبیه پس این گوشی به هر گوشی دیگهای قابل تغییر
این ماشین وقتی شد این ماشین پس این ماشین جدید به هر ماشین دیگه بازم میتونه تغییر کنه به خاطر اینه که میگم نمیتونی بشینی سر جات هی دوست داری ادامه بدی چون اصلاً میکشه جذبت میکنه سمت خودش میگه بدو بیا اینو گرفتی به دست آوردی بیا یه چیز دیگه رو،
از بس که داره از بس که نعمت داره از بس که تنوع داره از بس که عاشق اینه که آدمها چیز بیشتری استفاده کنن که سپاسگزارتر بشن که راضیتر باشن در زندگی بهتر زندگی کنن تا وقتی که بهتر زندگی میکنی خب مطمئناً راضیتری از زندگیت و راضی بودن یعنی سپاسگزار بودن
سپاسگزاری که به کلام نیست اینایی که تمام فکر و ذکرش اینه که خودم قبلاً اینجوری بودم میگم قبلاً تمرینات زیادی انجام میدادم سر صبح ۶ صبح بلند میشدم جملات سپاسگزاری رو مینوشتم نمیخوام بگم نوشتنهام هیچ کدومش اثر نداشت چرا یکم حال منو بهتر میکرد ولی اصلاً به این شکل نبود که بخوام مثل الان یاد بگیرم کلاً تو روز راضی باشم در کل روز راضی باشم
خیلی تفاوت داره کلاً راضی باشی یا بابت چند تا جمله از خدا راضی باشی میخوام موضوع اصلی رو درک کنی که فکر نکنید مثلاً اگر شما جملات سپاسگزاری مینویسی دیگه اون جملهها داره کار خودش رو میکنه بعضیها اینجوری برخورد میکنن استاد این جمله رو نوشتم درسته به نظر شما یعنی فکر کرده جمله رو من یه تغییری بدم
حالا چون که من رو استاد خودش میدونه اگر من این جمله رو واسش بنویسم یا تغییرش بدم دیگه کار تمومه دیگه سرازیری همه چیزاون جملهها اگه بتونه حال تو رو بهتر کنه اگه بتونه ایمان تو رو بیشتر کنه اگه بتونه بازم میگم نشانه ایمان و توکل به خدا فقط یه چیزِآرامشه اگر آرامشت رو بیشتر کرد در طول زندگی نه فقط واسه زمانی که ۱۰ تا جمله مینویسی
چون وقتی شما شروع میکنی ۱۰ تا جمله سپاسگزاری نوشتن همون لحظه تو حالت خوبه داری میگی میگردی نعمت پیدا کنی و خدایا شکرت برای آب گرم حمام خدایا شکرت برای چای خدایا شکرت برای صبحانم اینا خوبه در اون یه ربع ۱۰ دقیقه بله ممکنه حالت خوب باشه اما آیا نوشتن اون جملات و یادآوری به خودت اون نعمتها میتونه در طول روز هم حال تو رو بهتر از روزهای قبل کنه
اگر تونست نتیجه بخشه اگر نتونست به اندازه همون ۱۰ دقیقه اول صبحت همون قدر میگیری میخوام اصل رو درک کنی از این خرافاتش بیایم بیرون که نه جملات سنگین که خوش خط باید بنویسم یا مثلاً مودبانه یا عارفانه نوشته بشه اینا نیست احساس خودته که احساس خودت نه با جملات تغییر میکنه نه با وسایل نه اینکه بگم فلان ماشین رو داشته باشم همه اینا خوبه ولی فکر نکنید داشتن یه گوشی دیگه یه ماشین دیگه یه خونه فلان میتونه حال شما رو خوب کنه
چرا دو سه روزی بالاخره یه ذوقی داره یه چیز جدیده ولی میره عین یه اسپری ادکلنی که به خودت میزنی یه ربع ۲۰ دقیقه نیم ساعت بوی خوبش هست ولی میپره همه خواستههایی که بهش رسیدم چه اونایی که میخواستم رسیدم چه اونایی که اصلاً توی ذهن من نبود و خودش اومد وارد زندگیم شد همه اونها در حد همین اسپری هست که به خودم میزنم حالا یکیشون دو سه روز حال منو خیلی خوب نگه میداشت مثلاً یادم میومد ولی همه اصلاً ذات بشر فراموشکاریه اصلاً یادم میرفت مثلاً ماشینی که تا ۱۰، ۱۵ سال تو رویام هم نبود من بتونم یه ماشینی حد صفر سوار بشم
ولی میخوام بگم وقتی به این بهترش هم رسیدم اینجوری نبود که قبلاً فکر میکردم اگر ماشینم صفر بشه دیگه همه چی اوکی میشه نه همه چی اوکی نمیشه سه چهار روز فوقش حالت بهتر میشه چون همون روزای اول یادمه میسابیدم تمیز میکردم مرتب میکردم هیچ آشغالی توش نمیافتاد ولی یواش یواش دوباره همون شد همون قبلی شد و اینم خوب نیست
میخوام بگم این درسته ولی میخوام بگم سیستم انسان اینجوریه فراموش میکنه این چیزا رو بنابراین تاثیر احساس خوب باید درونی باشه باید درونی حالت خوب باشه حالا اون وقت این نعمتها میاد یکم حال تو رو بهتر میکنه یکم تو رو فازت رو مثبتتر میکنه یکم نعمتهای بیشتری در اختیارت قرار میگیره
شما راضیتر میشی و راضیتر شدن هم یعنی سپاسگزارتر شدن خیلی دوست دارم اینو معنیش رو با همدیگه توی ذهنتون درج کنید که سپاسگزاری واقعی به معنای راضی بودن از خداستمن اینو توی هیچ کتابی نخوندم خودم به این درک رسیدم چون خیلی دارم روی موضوع شناخت خدا و احساسم با خدا این چند ساله کار میکنم بنابراین خیلی داشتم روی این موضوع سپاسگزاری داشتم فکر میکردم توی قرآن میگشتم تحقیق میکردم خدا چه جایی گفته سپاسگزار باشید و متوجه شدم که اصلاً به شکل یک الهام واقعاً دریافت کردم انگار
مثلاً جواب به من داده شده که سپاسگزاری واقعی به دو معنیِ: ۱- راضی بودن، ۲- بیشتر خواستن
راضی بودنش رو یه جورایی حس میکردم واضح بهم گفته شد ولی درخواست بیشتر رو اصلاً بهش فکر نکردم یعنی دقیقاً بعد از راضی بودن درخواست بیشتر به ذهنم اومد که سپاسگزاری به این دو معنیِیک راضی باشیرضایت یعنی چیخب رضایت چه چیزی همراه خودش داره آرامش داره اطمینان به خدا داره که همین خدایی که این کارها رو کرده خیلی کارهای دیگه ممکنه آرامش اطمینان ایمان به خدا شاد بودن اینا همه نتایج اون راضی بودنهپس راضی بودن و بیشتر خواستن
که بیشتر خواستن خودش سپاسگزاری یعنی پس خدایی که این همه داده پس این یعنی ایمان به توانایی خدا، ایمان به بینهایت بودن خداوند که پس خداوند خیلی چیزهای دیگه هم میتونه بده پس اینو یک کلید موفقیت از من برای خودتون داشته باشید که معنی واقعی سپاسگزاری یعنی راضی بودن و بیشتر خواستن و روی تاثیر احساس خوب خیلی کار کنید تاثیر احساس خوب درونی
اگر فکر میکنی به فلان دختر برسی دیگه زندگیت خوب میشه امکان نداره به فلان پسر برسم دیگه زندگیم از این رو به اون رو میشه امکان نداره به فلان ماشین برسم به فلان گوشی برسم به فلان ثروت برسم حساب بانکیم اینقدر بشه امکان نداره همه اینا رو در یک سطحهایی من تجربه کردم
به لطف خدا سطحهای خیلی بالاترش هم تجربه میکنم اما این چیزی هم که الان تجربه کردم که با دو سه سال قبل من خیلی فاصله داره که حتی سه چهار سال پیش در رویای خودم هم نبود اما اونجوری نبود که بگم همیشه حال منو خوب کرده نه یه جاهایی برمیگردم میگم خدایا دمت گرم این همه چیز به ما دادی این همه ما تغییر کردیم ولی انصافاً بازم من اونجوری سپاسگزار نیستم اونجوری راضی نیستم نبودم از زندگیم و میدونم یه جایی هنوز کم گذاشتم توی راضی بودن چرا
چون آدم فراموش میکنه این چیزا رو و خیلی خوبه که یادآوری بشه روی تاثیر احساس خوبتون خیلی تمرکز داشته باشین خیلی براتون مهم باشه که حستون درونی خوب باشه نه به واسطه چیزهایی که قراره به شما داده بشه یا چیزهایی که میخواهیدخیلی به چیزهایی که میخواهید فکر نکنید که حالتون رو بد کنه
منم خیلی چیزها هنوز توی زندگیم میخوام منم خیلی رویاها دارم ویلای فلان ماشین فلان حساب بانکی فلان این روابط این مسافرتها خیلی چیزها میخوام اما اینجوری نیست که خیلی بهشون فکر کنم که بخواد حالم رو بد کنه چون اگه بهشون هی فکر کردی بعداً خب نرسیدی هنوز فاصله داری باهاشون بعد حالت بد میشه اینه که میگم تاریخ تعیین کردن کار خوبی نیست چون هی که از اون روزها بگذره
مثلاً شما ۶ ماه تعیین کردی دو ماهش که بگذره به جای اینکه احساس تو بهتر بشه چون هنوز نشانههاش نیومده اگر هنوز به سمتش هدایت نشدی یواش یواش حالت بد میشه که مثلاً دو ماهش گذشت هیچ خبری نشد که بعد حال بد میاد جاش رو میگیره بنابراین روی حال خوب خیلی تمرکز داشته باشید تمام تلاشتون این باشه که حالتون خوب باشه همیشه که حال خوب داشتن نتیجه رسیدن به خواستههاست یعنی مسیر رسیدن به خواستهها رو براتون هموار میکنه پس تاثیر احساس خوب بهترین مسیر رسیدن به خواستههاست.
امتیاز 4.42 از 83 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


سلام مچکرم از وقتی که میذارید و،به رایگان حس و حال خوب میدید امیدوارم همیشه بهترین ها براتون رقم بخوره
ممنون از حس خوبتون و صحبت های زیباتون
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن خلق کردن و تغییر کردن
سلام خدای مهربون خدایا من از تو خدای مهربان و بخشنده و بزرگوارم نهایت تشکر رو قدر دانی سپاسگزاری رو دارا هستم که همیشه هر لحظه با منی و منو به بهترین شکل ممکن هدایت و حمایت میکنی
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من اول از همه به این دوست شما تبریک میگم که با پشتکار با علاقه با امید واری خودش تونست رشد و پیشرفت چشمگیری داشته باشه و مرحله به مرحله پیش رفت و تونست خواسته خودشو آرزو خودش و به واقعیت زندگیش تبدیل کنه
و از ایشون نهایت و تشکر و قدر دانی دارا هستم که به من یاد داد که بهتر زندگی کردن رو بهتر درک کنم
استاد عزیزو گرامیم از شما هم نهایت قدر دانی و تشکر دارا هستم چرا چون اگر من الان در این شرایط هستم بخاطر شما استاد عزیزم بوده
که بهتر زندگی کردن رو مرحله به مرحله به من آموختید تا الان بتونم با این جمله که هر کاری رو که انجام میدادن به بهترین شکل خودش بوده در صورتیکه خیلی در زندگی ایشون تغییراتی ایجاد نمیکرده منظورم از نظر حقوق و مزایای اون هستش اما ایشون با پشتکار انجام داده مرحله به مرحله پیشرفت تجربه کردن الان رئیس یک کارخونه شدن آفرین به ایشون
و من الان یاد گرفتم و من خیلی بدنبال بهتر کردن زندگیم بودم ولی هی یادم میره و امروز تصمیم گرفتم نکات طلایی رو برای خودم بنویسم و به دیوار خونم بزنم تا همیشه بادم باشه که باید چه کار کنم
مثلا اینکه بنویسم مراقب افکارت باش که خیلی زود تبدیل میشن به واقعیت زندگیت
و اینکه بهتر زندگی کردن رو یاد بگیر
البته بگم من یکم یاد گرفتم چون استاد عزیزو گرامیم در این باره خیلی توضیح در فایلهاشون دادن و اینا هی تکمیل کننده همدیگر میشن
و امروز یاد گرفتم باید زندگیم بهتر کنم باید هر کاری که انجام میدم به بهترین شکل خودش انجام بدم
من درک کردم برای اینکه بتونم زندگی بهتری رو تجربه کنم باید تغییر کنم باید بهتر زندگی کردن رو یاد بگیرم
از نظر من بهتر زندگی کردن اینکه من باید صبحها زود بیدار بشم تا زمان خیلی بیشتری داشته باشم برای بهتر انجام دادن کارهام
اینکه مثلا میخوام فایل گوش بدم چکار کنم بهتر از قبل انجامش بدم من همیشه فایل چند بار گوش میدم بعد بار سوم که گوش میکنم نکات مهم اونو هم مینویسم و بعدا از روی ا ون میخونم و همزمان با نوشتن نکات مهم تمرینم مینویسم
اینجوری من درک بهتری از اونو دارم حالا چکار کنم این کار رو بهتر انجام بدم خدایا منو راهنمایی کن تا من بتونم این کارو بهتر انجام بدم
و درک کردم که هر کاری که قرار انجام بدم و بهترش کنم مثلا در کسب و کارم من قبل از ایام نوروز قبل از بازسازی منزل داشتم میبافتم لباس از یوتیوپ ویدئو های آموزشی میدیدم و مرحله به مرحله میبافتم و تونستم یک بلوز بدون درز ببافم یه پلیور و شلوار ببافم که هنوز موفق نشدم شلوار اونو بدوزم کاملش کنم
امروز رفتم عید دیدنی دخترم یه اسکار بافت داشت گفتم چرا بخرم خودم میبافم
و در مورد کسب کار سعی کردم بهتر انجام بدم
در مورد روابط هم سعی میکنم بهتر کنم باید ببینم در چه زمینه ای مشکل دارم اونو برطرف کنم و بهترش کنم
چطور میتونم بهتر کنم اینکه بپذیرم منکه نمیتونم همسرم و یا فرزندم یا اطرافیانم تغییر بدم اما میتونم خودم تغییر بدم او نها هم تغییر میکنن
پس سعی میکنم واکنش ندم ناراحت نشم من مقصر هستم مسئولیت زندگیم بپذیرم
بعد اینکه میخوام ظرف بشورم چطور میتونم ظرف شستن ام مو بهتر کنم موقع شستن اون به اون کارم فکر کنم به نظر من میشه بهتر کردن اون کار
و خداوند هم پاسخ متفاوتی رو به من میده منو در شرایطی قرار میده که اتفاقات خوش ایندی برام رخ میده من میتونم پیشرفت کنم
اینکه من میخوام بهتر باشم پس میام درسهام بهتر میخونم به آگاهیها عمل میکنم هر آگاهی که کسب میکنم سعی میکنم انجامش بدم مثل همین بهتر انجام دادن هر کاری
این موضوع بینهایت مهم و اساسی گرفتم که مهم نیست من چه کسی هستم کجا زندگی میکنم چه شغلی دارم شاید هم شغلی ندارم ولی باید وظیفه ای که دارم خوب انجام بدم و این باعث رشد و پیشرفت من میشه خدایا شکرت
بله مهم نیست کسی برای کار من ارزش قائل نیست مهم نیست که من کاری رو که انجام میدم کسی تشکر میکنه یا نه مهم اینکه من هر کاری رو که انجام میدم دوست داشته باشم اونو به بهترین شکل ممکن انجام بدم من طرف خودم درست میکنم بقیه کارها هم با خداست اونم بهترین مشتریها رو برای من میفرسته خدایا شکرت .
بله تجربه کردم و شکل انرژی در زندگیم تغییر کرده به شکل سلامتی و شفا الهی به شکل حال دل خوب به شکل آرامش به شکل اتفاقات خوب وارد زندگیم شده به شکل برآورده شدن خواسته هات وارد زندگیت میشه
من تصمیم گرفتم که از همین لحظه سطح انرژیم بالاتر ببرم با بهتر انجام دادن هر کاری استاد برای همین که وقتی تمرین مینویسم فایل گوش میدم حالم خوب میشه پس من با بهتر انجام دادن سطح انرژیم بردم بالا و خدا ند پاسخ انرژی من میده به شکل حال دل خوب خدایا شکرت
جمله آخر همیشه خاص میشه و نکاتی رو در بر داره نه اینکه بقیه نداره نه ولی جمله آخر یه درس دیگه داره نمیدونم چجوری بگم منظورم اینکه جمله آخر یه چیزی رو بهت یاد میده
در فرصتی که داریم انرژیم مو نو ببریم بالا که خداوند پاسخ انرژی رو به شکلهای مختلف به زندگی ما برگردونه این بالاترین سپاسگزاری
و این شاید یک درس باشه اما نکته ریزی که در آخر به اون اشاره شد و اینکه خدایا بارلاها پروردگارا من از تو میخوام به من کمک کنی تا من بتونم بهتر زندگی کردن و درک و عمل کنم و تو به بهترین شکل ممکن پاسخ بهتر کردن انرژی منو بدی اونو وارد زندگیمکنی خدایا شکرت
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن تغییر کردن و خلق کردن
سلام خدای مهربون
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد میدونید منم گاهی در زندگیم بهشت تجربه میکنم به این شکل که حالم خوبه حال دلمم خوبه آرامش دارم احساسم خوبه یه شا ی درون دارم درسایت هم مشغول هستم اتفاقاتی شاید تغییراتی کوچک هم در زندگیم میبینم که باعث میشه حال دلم بهتر بهتر بشه و سپاسگزار خداوندم باشم این لحظات یا اینزندگی هم برای من بهشت خیلی لذت میبرم
اما شرایط خونه و فرا رسیدن سال نو میشه منم از بهشتم یکم دور شدم ولی بازم حالم خوبه و در مسیر هستم یکم کمتر
اینکه من سلامت هستم هم در بهشت زندگی میکنم اینکه صدای آرامتر رو هم میشنوم در بهشت هستم و سپاسگزار خداو ندم هستم خدایا شکرت
واقعا همین جور وقتی احساسمون بد باشه هیچ چیزی رو نمیبینیم چیزی برامون جالب نیست اما اگر احساست خوب باشه از خیابون که رد میشی پشت یه درختی که خیلی هم دید نداره یه گل زیبا وجود داشته باشه تو میبینی که هیچ تازه به اون هم می اندیشی چه گل زیبایی الان تو این فصل اوایل زمستون یه همچین گلی که هر گلبرگش یک رنگ با این ظرافت رنگ شده تو این سرما مقاوم رو تو میبینی درک میکنی
اما اگر حالت بد باشه حتی اگر بهترین اتفاقات هم برات بیافته یا یه شرایطی پیش بیاد که تو خواسته تو تجربه کنی هم نمیبینی اصلا به چشمت نمیاد
استاد امروز اخرین پنج شنبه سال ۱۴۰۳ ما جاده چالوس ها رسم داریم این روز به سر مزار عزیزانمون میریم که بهشتی شدن امروز منم رفتم شهرستان
اونجا رفتارهایی رو از عزیزانم دیدم که خیلی ناراحت شدم تازه خیلی از رفتارهاشو نم بعدا اومدم خونه پازلها کنار هم چیده شد متوجه شدم
اونجا آنقدر ناراحت نشده بودم او مدم خونه ناراحت شدم اما اونجا یه حس عجیبی داشتم سختم بود در اون شرایط هستم دلم میخواست زودتر بیام خونه خودم جو برای من سنگین بود انگار چند روز من در اون شرایط بودم این فقط بخاطر اینکه ا ونجا من احساس خوبی نداشتم بود و نداشتن احساس خوب خیلی طول نکشید ولی من نمیتونستم اون شرایط تحمل کنم
استاد امشب اینم تجربه کردم که داشتیم از شهرستان برمیگشتیم بعد از افطار بود خوب چاده روستا ما در دل کوه باید یه مسیری رو بیایم تازه به جاده چالوس میرسیم
اونجا خیلی تاریک بود منم ترسیده بودم چون قبلا شنیده بودم اونجا بعضی ها دو خفت گیری کرده بودن
من همون لحظه یاد خدا کردم گفتم خدایا ما داریم میریم خونه خدایا مراقب ما باش در حین اینکه داشتم با خدای درونم صحبت میکردم همچنان ترس داشتم اما بعد از صحبت من من کلا یادم رفت این ترس در صورتیکه هیچ حرفی هم زده نمیشد بگم حرف زدیم مشغول شدیم من یادم رفت نه یهو یی این ترس از یادم رفت بخدا دلم آرام شد بعد که رسیدیم به جاده یه خانم با سه تا بچه بودن همسرم گفت ای خانم مگه الان ماشین گیرت میاد که اینجا ایستادی منتظر ماشین بود تازه اونجا من یادم افتاد که عه من خیای ترسیده بود اینکه همانا دل بیاد خدا آرام گیرد اینه
یا اینکه یه روز دخترم رفته بود دانشگاه من شب قبلش درباره دخترم خواب دیدم گفتم امروز نرو گفت نه میرم کلاس مهم دارم تخصصی رفت من اونو به خدا سپردم و در طول روز تا ساعت چهار بعد از ظهر چند بار نگران دخترم شدم هر دفعه اونو به خدا سپردم گفتم خدایا مراقبش باش
بعد ساعت ۴ اومد خونه تعریف کردن که مامان اینجوری شد ا نخوری شد گفت چقدر اشتباه کردم حرفتو گوش ندادم رفتم خلاصه الان سالمم خدارو شکر باید کنیم اینم همون من اونو به خدا سپردم هم خودم آرام شدم هم اون به سلامت به خونه رسید
میدونید استاد این شرایط گاهی تجربه میکنم شرایط بیرونی من از نظر دیگران خوب نیست من مسائلی رو در زندگیم دارم چون من یاد گرفتم زندگی رو زندگی کنم با زندگی مدارا کنم برام اون شرایط سخت نمیشه در صورتیکه اطرافیان من خیلی از اون شرایط در رنج هستن اما من نه میگم حالا یه مسئلهای پیش ا ومده درست میشه دیگه اگر من بیتابی کنم کاری درست میشه من فقط خودم اذیت کردم
اینم تجربه کردم که احساس خودتو نمیشه با عوامل بیرونی خوب کرد تو باید درونی حالت خوب باشه من وقتی دارم از این آگاهیها بهره میبرم احساسم خوبه حتی اگر مثل امشب قبلش حالم بد شده باشه حالم خوب میشه
و هیچ چیزی نمیتونست حال من خوب کنه اطرافیانم نتونستن حال منو خوب کنن تازه من بدتر حالم بد میشد چون اونا هم چیزی میگفتن بجای اینکه حالم خوب بشه حالم بد میشد اونا میخواستن حال من خوب کنن
من فایل گوش دادم تمرین نوشتم حالم خوب شد چون اینجا دارم همسو میشم با خدا وندم این باعث میشه حال من خوب بشه خدایا شکرت
اینم تجربه کردم زمانیکه پای خدا در میون باشه فاصله من با خوشبختی خیلی کم من اینو درک کردم چون وقتی به یه موضوعی برخورد میکنم از خدا ندم کمک میگیرم اون سریع پاسخ منو میده این به من نشون میده خداو ند سریع الحساب و فاصله من با خوشبختی کم چون خداوند منو با پاسخهای خودش به خوشبختی میرسونه
استاد من تازه الهام درک کردم یه روزی من داشتم روی خودم کار میکردم در طول روز هواسم جمع میکردم چی میشنوم به چی فر میکنم حالم خوب باشه و…
تازه کتاب هم خوندم داشتم به اینها فکر میکردم یهو احساس کردم صدایی از دل آسمانها داره با من صحبت میکنه جواب سوال من خیلی خیلی ساده و روان واضح به من میگفت من همون کارو انجام دادم خیلی صحنه زیبایی بود حالم خیلی خوب شد و دلم میخو اد بازم الهام دریافت کنم درک کنم خدایا من منتظر الهامات هستم
منم ۴۸ سال از زندگیم اینجوری زندگی کردم فکر میکردم توکل کردم به خدا فکر میکردم از خدا کمک خواستم و هیچ اتفاقی هم نمیافتاد گاهی هممیافتاد مثلا میگفتم قبول بشم بامعدل ۱۵ قبول میشدم شاید هم کمتر از ۱۵
منم اون ۱۰ تا جمله سپاسگزاری رو مینوشتم ولی فکر میکردم چون حالم خوب میشه ناثیر گذاشته در زندگیم ولی فایده نداشته چون فقط اون چند لحظه رو من حالم خوب بود هیچ وقت من درکش نکردم که این زمانی در من تاثیر میذاره که یاد من باشه ور طول روز هم من سپاسگزار خداوندم باشم نه فقط اول صبح
استاد الان که کابینت خونه رو عوض کردم خیلی تفاوت داره با کابینت قبلی اصلا قابل مقایسه نیست برای من مثل یه معجزه میمونه ه کقت نگاهم بهش میافته سپاسگزار خداوندم میشم و همه چیز اوکی که نمیشه
نشان های دریافت شده
و خدایی که در این نزدیکیست
احساس همون خداست،یعنی اینکه هر لحظه هر احساسی که دارم،خداوند رو درون خودم دور یا نزدیک میبینم.من وقتی به دو سه سال قبل برمیگردم و مرور میکنم متوجه میشم چقدر با خدای خودم نزدیک شدم و چقدر احساسم بهتر شده،قبلا همش ترس داشتم ولی الان احساس آرامش نسبی خوبی دارم و دلم میخواد بگردم دنبال نقاط خوبی که در حال حاضر در زندگیم دارم و باباشون حالم خوب بشه.دلم میخواد این احساس درونم ی موج ملایم و همیشگی باشه.الان خیلی احساس خوبی دارم،خیلی راحت با مسائل و حرفهای دیگران کنار میام.قبلا تا چند روز درگیر بودم و خیلی مسائل رو پیچیده میکردم برای خودم و همش دلم افسردگی میخواست همش دلم ترحم دیگرانو میخواست،دلم میخواست یکی که حرفهامو میشنوه برام دلسوزی کنه ولی الان اصلا اینجوری نیستم چون کسی دلسوز تر از خدا برام نیست،کسی سریعالجواب تر از خدا برام نیست،قبلا ازش درخواست ی شغل و درآمد ماهیانه رو کرده بودم و اونم بهم داده که هیچ بنی بشری توی دنیا نمیتونست بهم هدیه بده،پس چه کسی نهربانتر و دست و دلباز تر از خداست برام که بخواد هرآنچه ازش خواستم رو بهم هدیه کنه؟؟؟پس تلاش میکنم فایل گوش بدم و تمرینهای روتین انجام بدم تا خداوند رو بیشتر از قبل درونم احساس کنم،خدایا شکرت که منو به این نقطه رسوندی و بهم یاد دادی که فقط به درگاه تو درخواست هامو بگم،خدایا شکرت که حالمو خوب نگه میداری،یادمه قبلا که شکرگزاری نوشتاری میکردم مینوشتم خدایا بهم آرامش بده و چقدر زیبا تو بهم آرامش الانم رو بهم هدیه دادی،وقتی دیگرانو میبینم که چقدر راحت درباره ی بدبختی هاشون راحت حرف میزنن و من با لبخند سر تکون میدم و میگم درست میشه،نگران نباش.خدا بزرگه،وقتی به درون لایه های زیرین وجودم سُر میخورم و میبینم که چقدر من نگرانی ندارم و اطمینان دارم که درست میشه،به خودم میگم وای چقدر من خوب شدم،من چقدر آرامش دارم،الهی شکر،اینا همش ارامشه،اینا همش حال خوب داشتنه که هر کسی نداره، بعد میگم دیدی،دیدی درست شد؟؟؟پس بعد از این هم درست میشه و منتظر معجزه های بعدی باش.الهی شکر از این حرفهای خوب و حال و احساس عالی.الهی شکر.
یا حق