کلید طلایی قانون جذب

از چیزی که به رایگان در اختیار تو هست که معمولا نعمت های خداوند هستن تو لذت ببر مثلا رفتن به مکانی یا فضا سبزی که دلخواه شما هست و ممکنه خیلیها خوششون نیاد ولی تو لذت ببر و کاری به بقیه نداشته باش .من به شخصه نود در صد مواقع حالا یا به جایی برم و یا داخل خونه باشم دارم لذت میبرم حالا از هر چیزی که باشه از خودم از بچهام از همسرم از زندگیم از تک تک سلولهای وجودم از هر چیزی من لذت میبرم .
من هم به دنبال تجربه ی احساس خوب هستم و تاثیر اون در رسیدن به خواسته ها هستم چون من وقتی حالم خوب هست پس آرامش دارم
و در نتیجه میتونم به خواسته هام برسم و وقتی ما آرام باشیم میتونم ایده و الهام الهی رو که از طرف خدا به ما داده میشه اون رو دریافت کنیم و از این طریق راه رسیدن به خواسته برای ما هموارتر میشه .
و تا حالا استاد گفته چه چیزی ما رو از خواستها دور میکنه و برای ما حرف زده مثلا تعیین زمان کردن برای رسیدن به هدف و اما اینجا میخواد در مور چیزی که ما رو در سیدن به هدف نزدیک میکنه حرف بزنه که اون احساس خوب هست
راحت ترین تعریف در مورد احساس همون خداوند هست. یعنی وقتی احساسم خوب هست راهم درست هست و مسیرم عالی هست ولی اگر احساسم بد بوده یعنی راهم اشتباه و مسیرم غلط هست پس داخل هر کاری و زمینه ای به احساس خودمون باید توجه کنیم و اون راهنمای ما هست و دیدیم که هر وقت حالمون خوب نیست به دنبال اون خیلی موضوع و مشکل برای ما پیش میاد و هیچ چیز در این دنیا دلچسب ما نیست حتی میرفتیم عروسی ولی خوشخال نمیشدیم چون ذهن ما درگیر هست پس زیبایی ها رو ما نمیبینیم و هر چیزی در اطراف ما نعمتهای خداوند هست که همون زیباییهای خداو ند میشه و اگر ما حالمون خوب نباشه از هیچ چیز لذت نمیبریم و زیبایی ها رو نمیبینیم و من خیلیها رو میشناسم که همیشه به نیمه ی خالی لیوان نگاه میکنن و حالشون رو خراب میکنن مثلا خدا بهشون بچه داده سالم و سلامت و عالی ولی کمی این بچه بد اخلاقی کنه سریع عصبانی میشن به عالم و آدم بد و بیراه میگن و من همیشه میگم آخه چرا؟؟ این همه میشه از این بچه لذت برد حالا یکم مریض هست و یا سر دندن هست و یا بد اخلاقی میکنه چون سنش خاص هست باید حالت رو بد کنی ؟؟و لدت نبری؟؟ و یا سختی های بچه داری رو فقط میبینی؟؟ و این افراد فقط به مشکلات بچها توجه دارن در صورتی که از وجود خود بچه ها که نعمت به این خوبی و بزرگی هست لذت نمیبرن و توجه نمیکنن .
اگر احساس خوب باشه و همسو با شی با خداوند از همه چیز لذت میبری و صحنه های زیبا رو بیشتر میبینی و چه بگی و چه نگی خدا رو شکر چون لذت میبری عین سپاسگزاری هست من الان دقیقا همینطور م ممکنه به زبون نیارم ولی از همه چیز راضیم از خودم و ار تمام دنیای اطرافم راضیم و راضی نه به کلام نه همیشه حالم خوبه و لذت میبرم و شاد هستم حتی زمانی که دارم کار خونه میکنم و یا به فرزندم درس میدم و یا باید آشپزی کنم همیشه حالم خوب هست و میگم چه دلیلی داره غر بزنم و ناراحت باشم و از این همه توانایی خودم در زندگی لذت میبرم و ادامه میدم ومیگم خیلیا دوست دارن به جای من باشن با همین سلامتی و زندگی و بچها و … و حالا چرا خودم که این نعمتها رو دارم لدت نبرم؟؟؟ .
د رقران خدا گفته دلها با یاد خدا آرام میشود ولی یه لحظه یه یاد خدا بودن و آرام گرفتن چه فایده ای داره یعنی تو حالت خراب باشه و اسم خداوند رو بیاری و به یادش بیفتی ارزش نداره تازه اگر بتونی تو اون حال خراب یادش کنی و خیلی وقتا نمیتونی و اون لحظه اگر یادش بیفتی هیچ حالتم خوب نمیشه چون همسو با خدا نبودی و وقتی حالت خوب باشه همسو با خداوندی و هیچ چیز اذیتت نمیکنه اونجور که خداوند وعده داده در بهشت همه چیز متعادل هست روی زمین میشه برای تو بهشت چون تو تعادل داری با درونت و با احساست تعادل داری که همون خدا هست و وقتی تعادل داری هیچ چیز تو رو اذیت نمیکنه و چیزی که بقیه رو اذیت میکنه تو رو اذیت نمیکنه و میگی چرا این افراد اینطور هستن و با خودش چرا در گیر هست ؟؟ مثال خودم :امروز یه آشنایی در جمع یه حرفهایی زد که میتونست من رو دلخور کنه و روزم رو تا شب خراب کنه ولی انگار من خود قبلیم نیستم چون چنان بر خودم مسلطم و از درون خودم رو قویتر و بزرگتر از این حرفها و رفتارها میدونم که بخوام ناراحت بشم و یا قهر کنم اصلا انگار که نه انگار یه ذره با خودم خلوت کردم و خیلی سریع تونستم خودم رو پیدا کنم که باید بگذرم و نشنیده بگیریم و دنبال این چیزا نباشم چون من برام اهمیت نداره بقیه چه نظری دارن و چه فکری در مورد من میکنن من خودم خوب میدونم راهم درسته و کارم درسته و با احساس خوب به زندگیم ادامه دادم و نزاشتم حالم بد بشه .
هر چیز فیزیکی که در بدن ما به مشکل بر میخوره ما با قرص و دارو سریع اون رو خوب میکنیم و چون دارو فیزیکی هست سریع اون رو خوب میکنه اما احساس خوب چون فیزیکی نیست هیچ چیز فیزیکی روی اون تاثیر نداره و حس رو نمیشه با دارو خوب کرد چون قابل لمس و دیدن نیست که بخوای اون رو خوب کنی .
و مثال : اگر قبلا به تو میگفتن در چند سال آینده
در این شرایط هستی تو اصلا باور نمیکردی و میگفتی اگر اینجوری بشم چه حالی پیدا میکنم و چقدر میتونم به بقیه پز بدم و حال بقیه رو بگیریم که منم دارم و میتونم بخرم و از این افکار و طرز فکر داشتی اما چرا اینطور بودم ؟؟؟چون خلا داشتم و کمبو د داشتم و اینطور میخواستم توانایی های خودم رو به بقیه نشون بدم .
خداوند سریع الجواب هست نمونه اش استاد هست چون چیزی رو که در این سه سال به دست آورد در سی سال گذشته نتونسته بود به دست بیاره پس من هم الان در هر جایی هستم فاصلم با خوشبختی خیلی کم هست (ایمان دارم از ته قلبم )چون خداوند که سریع به ما نعمت میده و شیطان هم در سیستم خداوند هیچ دخالتی نداره پس اون اتفاقها ی خوب که باید از طرف خداوند بیاد برای خوشیختی من پشت سرهم پیش میاد و خداوند که خطا در کارش نیست و از طرفی هم سریع الجواب و شیطان هم در کار خدا که نمیتونه خلل وارد کنه ولی در کار ما شیطان میتونه دخالت کنه و ما رو منحرف کنه پس سریع خدا ما رو به خوشبختی میرسونه (مرسی خدا جونم ) .
پس این احساس خوب در نهایت آرامش و سعادت میاره وقتی در این مسیر قرار میگیری و ادامه میدی اصلا نمیتونی متوقف بشی و انگار اشتیاق و تواناییت بیشتر میشه .
و امکان نداره کسی در این مسیر قرار بگیره و ادامه نده مگه بیمار باشه .
قبلا فکر میکردم توکل به خدا یعنی آویزون خدا بودن یعنی دست روی دست بزاریم و حالا خودت هر کاری میدونی برو بکن و ته توکل اکثر آدما همین هست که هرچی خدا خودش صلاح بدونه و ما تسلیم هستیم و میبینیم که این افراد هم هیچ اتفاق خاصی براشون نمیفته و میگن ما به خدا میسپریم و ما هیچ کار خاصی نمیکنیم نه ورودیها رو کنترل میکنن نه باور درست ایحاد میکنن و همینطور علاف میمونن و میگن خداوند به ما میده ولی همچین چیزی امکان نداره و ما ندیدیم که ما همون آدم همیشگی باشیم اما خدا عوض بشه اما خدا جنسش زمانی تغییر میکنه که تو عوض بشی و استاد هم زمانی زندگیش تغییر کرد که خودش رو تغییر داد و خداش تغییر کرد و این تغییر بی نهایت هست چون خدا بی نهایت هست و اگر گوشی موبایل تو بشه گوشی بهتری پس میشه بهتر هم بشه و ما جذبش میشیم چون خدا هی میده و میگه بدو بیا و ما راضی میشیم از زندگیمون و این عین سپاسگزاری هست و سپاسگزاری به کلام نیست که بخوای به حرف بگی باید در طول روز از کل روزت سپاسگزار باشی نه در حد چند جمله از خدا راضی باشه .
اگر جمله های سپاسگزاری حال تو رو بهتر کرد و آرامش تو رو بهتر کرد و احساست رو در کل روز خوب کرد عالیه چون نشانه ی ایمان فقط یه چیر هست آرامش هست ولی اگر نه به اندازه چند جمله که نوشتی خوب کرد به همون اندازه هم خدا به تو میده و باید تو سپاسگزاری داشته باشی که در طول روز حالت رو خوب کنه اگر تونستی نتیجه بخشه اگر نتونستی به اندازه همون ده دقیقه تاثیر داره و نتیجه میبینی پس خرافاتی نباش و اصل قضیه رو درک کنید .
پس نگو فلان ماشین و فلان خونه رو داشته باشم حالم خوب میشه ممکنه چند روز حالت خوب باشه اما زود گدر هست و حال خوبت رو از دست میدی و این چیزا مثل اسپره ی خوش بویی هستن که در حد چند دقیقه بوی خوب میدی ولی بعدش بوش میپره .
پس حال خوبت رو به هیچ چیز گره نزن مثلا فلان ماشین و فلان خونه و … واین درست نیست و باید احساس خوب درونی باشه و این نعمتها میاد و تو حالت بهتر میشه و تو راضیتر میشی و سپاسگذار تر میشی و سپاسگزاری واقعی به دو معنی هست راضی بودن و درخواست بیشتر کردن هست و سپاسگزاری به این دو معنی هست و راضی بودن و آرامش و ایمان و اطمینان داشتن و در آخر بیشتر خواستن که همه ی اینها با هم میشن سپاسگزاری و این کلید موفقیت هست .
پس احساس خوب درونی هست و به هیچ عامل بیرونی اون رو دخالت نداره .
پس تمرکز کنید حستون درونی خوب باشه و به خیلی چیزا فکر نکنید که حالتون رو بد میکنه مثلا خیلیها میگن تا در این کشورم یا در این شهرم و یا با این همسر زندگی میکنم و این شخص تو زندگی من هست من حالم بد هست و به چیزهایی که بهشون نرسیدن و به دست نیاوردن و فاصله دارن فعلا فکر نکنید
و تاریخ تعیین نکنید چون حالتون رو بد میکنه .
حال خوب داشتن راه رسیدن به خواستها رو هموار میکنه.