تغییر زندگی همان زندگی کردن فعلی است با این تفاوت که نیاز است برخی از نگرش ها و عادت های خود را تغییر دهیم.
برای تغییر شرایط زندگی به هیچ وجه نیاز به تغییر مکان، سرمایه، همسر، محل کار یا هیچ چیز دیگر ندارید فقط کافی است برخی از نگرش ها و عادت های ذهنی خود را تغییر دهید. خودبخود هر تغییری برای خوشبختی نیاز دارید در دنیای پیرامون شما رخ می دهد.
تغییر شرایط زندگی
نقش ذهن در تغییر زندگی: کلیدی برای رسیدن به موفقیت
ذهن ما، قدرتمندترین ابزار ما برای تغییر شرایط زندگی است. هر آنچه که در زندگی تجربه میکنیم، از طریق افکار، باورها و تصورات ما شکل میگیرد.
ذهن مانند یک باغ است که ما میتوانیم در آن هر آنچه را که میخواهیم بکاریم. اگر افکار مثبت و سازنده بکاریم، زندگیای سرشار از شادی و موفقیت خواهیم داشت. اما اگر افکار منفی و محدودکننده بکاریم، زندگیای پر از چالش و سختی را تجربه خواهیم کرد.
بسیاری از افراد تصور می کنند تغییر شرایط زندگی به معنی بهم زدن زندگی است یا پایان دادن به زندگی فعلی و تصمیم گرفتن برای شروع زندگی دوباره از فرداست.
تصور می کنند اگر قرار باشد شغل خود را تغییر دهند ابتدا باید بتوانند شغل فعلی خود را ترک کنند و چون جرأت این کار را ندارند هیچوقت موفق به تجربه شغل موردعلاقه خود نمی شوند.
تصور می کنند برای داشتن رابطه ای مناسب یا زندگی با فردی که مناسب است ابتدا باید رابطه با فردی که در حال زندگی با او هستند را قطع کرده و دوباره از نو رابطه ای جدید ایجاد کنند و این بار مراقب باشند تا انتخاب درستی داشته باشند.
تصور می کنند اگر قرار باشد لاغر شوند باید ابندا از شر چاقی رها شوند و سپس سعی کنند با دقت بیشتری زندگی کنند و اجازه ندهند دوباره چاق شوند. درصورتی که با کنترل و اصلاح افکار چاقی می توانید به سادگی بدون استفاده از رژیم و ورزش و عمل خاصی لاغر شوید.
هر تصوری درباره تغییر شرایط زندگی به این معتی و مفهوم که آنچه هست را باید رها کرد و به دنبال گمشده خود باشیم اشتباه است.

نقش ذهن در سرنوشت
هرآنچه در حال تجربه کردن در زندگی هستیم نتیجه افکار و احساس و مهمتر از همه گفتگوی ذهنی ماست، بنابراین اگر حتی شغل خود را ترک کنید به امید تجربه شغل بهتر اما قبل از آن موفق به کنترل ذهن و تغییر گفتگوی ذهنی خود درباره موضوع شغل نشوید مطمئن باشید شغل بعدی شما تفاوت چندانی با شغل قبلی شما نخواهد داشت.
اگر قبل از اینکه افکار و توجه خود درباره زندگی مشترک با همسرتان را تغییر ندهید و نتوانید گفتگوی ذهنی خود درباره زندگی با همسر فعلی خود را تغییر ندهید، به دنبال زندگی با فرد دیگری باشید سخت در اشتباه هستید چون فرد جدید نیز مطابق با گفتگوی ذهنی فعلی شما خواهد بود و تنها اسم و ظاهر او تغییر خواهد کرد.
اگر به دنبال لاغر شدن هستید بدون اینکه بتوانید افکار و گفتگوی ذهنی خود پیرامون وضعیت فعلی خود را تغییر دهید تلاش شما برای لاغری نتیجه نخواهد داد.
تغییر کردن یا تغییر شرایط زندگی به معنی رها کردن، از بین بردن یا فرار کردن از وضعیت فعلی و رسیدن به وضعیت جدید نیست، بلکه به معنی ادامه دادن شرایط فعلی و تلاش برای تغییر افکار و کانون توجه ذهنی است.
در این صورت به شکل کاملا عادی و طبیعی شرایط شما تغییر میکند، همانگونه که شرایط فعلی شما خیلی عادی و طبیعی وارد زندگی شما شد، شرایطی که میخواهید داشته باشید نیز به شکل کاملا عادی و طبیعی باید وارد زندگی شما شود.
و این کار بدون تغییر افکار و باورها و تغییر گفتگوی ذهنی امکانپذیر نیست.
✅ باورهای ما، نقشه راه زندگی ما هستند. با تغییر باورهای محدودکننده به باورهای مثبت و توانمندساز، میتوانیم به پتانسیلهای نهفته خود دست یابیم.
✅ ذهن ما، واقعیت را بر اساس باورها و تصورات ما میسازد. با تغییر افکار و تصورات خود، میتوانیم واقعیت خود را تغییر دهیم.
✅ احساسات ما، نتیجه مستقیم افکار ما هستند. با کنترل افکار خود، میتوانیم احساسات خود را مدیریت کنیم و به آرامش درونی دست یابیم.
✅ ذهن ما، هدفگذاری و برنامهریزی را ممکن میسازد. با تعیین اهداف واضح و مشخص، میتوانیم مسیر حرکت خود را مشخص کنیم و به سمت موفقیت و تغییر شرایط زندگی حرکت کنیم.
یادگیری اصول عملکرد ذهنی و آموختن چگونه استفاده کردن از ابزار ذهنی برای ایجاد تغییر شرایط زندگی به شکل آسان تر، به شما کمک میکند تا به شکل ساده تر و سریع تری به هدف خود برسید.
قابل توجه است منظور از ابزار ذهنی برای تغییر شرایط زندگی استفاده از عبارت تاکیدی خاص، گوش دادن به صداهای عجیب و غریب، مراقبه کردن و تجسم کردن های طولانی یا هر کاری که خارج از زندگی طبیعی و روزمره شما باشد نیست، بلکه تصمیم شما برای عمل کردن به آنچه دوست دارید باشید و سعی در بهتر کردن احساس خود مطابق با شرایطی که دوست دارید تجربه کنید، مهمترین ابزار ذهنی برای تغییر شرایط زندگی است.
کنترل ورودی های ذهن، توجه به موضوعات مورد توجه و سعی در کم کردن توجه به هر موضوعی که احساس ما را بد می کند و در مقابل صرف کردن زمان خود برای توجه به موضوعی که احساس بهتری در ما ایجاد میکند مهمترین کاری است که باید بیاموزیم و به آن عمل کنیم.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.47 از 68 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


نشان های دریافت شده
و خدایی ک در این نزدیکیست.
ذهن،اصل رو از بدل تشخیص نمیده.ذهن ما از چشم و گوش و حواس ما داره، آگاهی کسب میکنه.
من جدیدا خیلی به حاشیه ها توجه میکنم.نمیدونم چیکار کنم؟؟ی کم انرژیم کم شده.همکار جدیدهام رو خودم انگار جذب کردم،خودمم اشکال کارمو میدونم کجاست،اونجایی هست که من برای کلاس خیاطی تلگرام و پینترست رو نصب کردم ولی گاهی که بیکار میشم توی کانالهایی میرم که نباید برم و فیلمهایی رد میبینم که نباید ببینم ولی میخوام از همین لحظه به بعد مثه دو ماه قبلم وقت بیکاریم توی این سایت بگذرونم،میخوام برای پیدا کردن راه های ساده تر موفقیتهام مثه روزهای گذشته بیشترین زمانم رو اینجا بگذرونم.حس و حالم خیلی بهتره وقتی فایل گوش میدم.خیلی به این نکته توجه کردم روزهایی که به هر دلیلی از آموزشهای غافل میشم خیلی حالم مساعد نیست و انگار گم کرده دارم.برام جالبه که قبلا هیچ هدف و برنامه ی منظمی برای زندگیم نداشتم ولی الان با وجود اینکه خیلی منظم تمرینهامو انجام نمیدم ولی ی روتین رو برای خودم ساختم ،حتی اگر فایل گوش ندم و تمرین نوشتاری هم انجام ندم باز هم ی سری میزنم به سایت و شده ی فایل رو باز کنم و فقط متن اون فایل رو بخونم،انجامش میدم و این یعنی ذهن من یاد گرفته که باید برای بهتر شدن تمرینهای خوب انجام یدا حتی شده در حد خوندن چند تا جمله باشم.ی کار خیلی مفیدی کع کردم توی این هفته گذشته و تونسته منو ی کم برگردونه به حس خوب،این بود که من به پیشنهاد دوستام توی گروه واتساپی اد شدم و از حال و روز دوستام باخبر میشدم و باهاشون چت میکردم و فکر میکردم خوب این چتها خیلی هم بد نیست و ی کم حالم خوب شده ولی به مرور زمان با خوندن و شنیدن حرفهای دوستام ی کم احساسم بد میشد به مرور زمان،مثلا از افسردگی هاشون میگفتن و از اینکه نمیتونن خوب خرج کنن و یا اینکه با خانواده همسرانشون و اطرافیانشون رابطه عالی ندارن میگفتن و تمام این چتها به طور ناخودآگاه روی من تاثیر میذاشت و کم کم حالمو بد میکرد و از طرفی نمیخواستم دوستام متوجه حال بد من بشن پس گفتم خدایا چیکار کنم از این فضا کمی دور بشم؟؟پس هدایت شدم به اینکه چتهای گروه دوستانم رو روی حالت سکوت بذارم و همین ی کار کوچیک خیلی بهم کمک کرد تا جلوی احساس بدم رو بگیرم.من با شنیدن این فایل متوجه شدم من توی یک ماهه گذشته منتظر بودم خدا برام کاری انجام بده ولی امروز تلنگری رو دریافت کردم برای تغییر کردن نیاز ندارم زندگیمو محل کارمو محل سکونت و همسرمو عوض کنم فقط و فقط باید بتونم نشخوارهای ذهنیمو با عوض کردن موجهای فرکانسی و توجه کردن به نکات خوب عوض کنم تا بتونم آرامش دردنیم رو پایدار کنم و کم کم اتفاقات خوب رو وارد زندگیم کنم.من با ایده ای که بهم داده شد تونستم احساسمو دوباره خوب کنم.الهی شکر.این ی نکته ریز بود که شاید توی هیچ کتابی نشه پیداش کرد،شاید هیچ کس دیگه ای بهتر از استاد نمیتونست این موضوع رو بشکافه،ولی من امروز خوب متوجه شدم اگر از چیزی نگرانم و ترس میخواد بر من علیه کنه به جای غر زدن و دست دست کردن بهتره از خدا بخوام و آروم باشم و اجازه بدم تا خدا خودش ایده رو بهم بده و شرط اصلی اتفاق خوب هم اینه که باید به ایده داده شده عمل کنم نه اینکه فقط فایل گوش بدم و بنویسم و مناظر معجزه باشم،باید ار آنچه به دلم میفته که خدا بهم گفته رو عملیش کنم.الهی شکر از این افکار خوب و احساس خوب.الهی شکر
یا حق
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊
در ده سال اخیر بارها دوستان زمان دانشگاه من رو عضو گروه متشکل از بچه های زمان دانشگاه کردند ولی به محض اینکه متوجه شدم از اون گروه خارج شدم.
موضوع بی احترامی کردن نیست موضوع اینه که وقتی عضو گروه یا کانال میشی دیگه اختیار انتخاب محتوا و اطلاعاتی که وارد مغزت میشه رو نداری
با عضویت در گروه ها در واقع اجازه میدیم که اطلاعات و آگاهی که اصلا انتخاب ما نیست، بلکه انتخاب و علاقه دیگرانه وارد محتوای ذهنی ما بشه و اولین و واضح ترین نشانه این اقدام بعد از مدت کوتاهی بی حوصلگی، دلزدگی و کاهش شدید اشتیاق و انگیزه برای زندگی کردن خواهد بود.
موفق باشید
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
نشان های دریافت شده
استاد عزیز خوشحال شدم که کامنت منو خوندید و جواب دادید،برام بسیار قابل احترامه که شما جواب میدید و راهکار ارائه میدید.ممنونم از شما.بله منم قصد اهانت به دوستام رو ندارم و با اعتماد به نفس آلان از گروه خارج میشم و اعلام میکنم که نمیخوام عضو گروه باشم.ممنون که بهم این آگاهی رو دادید. حرفهای شما کاملا صحیح و منطقیه،من دچار دلزدگی و مقایسه شده بودم.حالم واقعا خوب نبود مثه گذشته.امیدوارم بیشتر از قبل بتونم روی افکارم کار کنم.ممنونم از شما استاد بزرگوار.خداوند بهتون سلامتی و حال دل خوب عطا کنه.ممنونم.ایام به کام
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیز من پارسال که اومدم تناسب فکری, تمام صحبتهای استاد رو قبول داشتم … اصلا خسته شده بودم از رژیم… از ورزشی که فقط بخاطر وزن باشه…
اما
اماااا
اماااا
یه مشکلی وجود داشت
یک از سر خیرخواهی به چند نفر گفتم از این روش استفاده میکنم که این کارم اشتباه بود باید منتظر میمونم نتیجه رو ببینن خودشون بیان سراغ من چون بازخورد خوبی نگرفتم و کار من رو بیهوده میدونستن که میخوام بدون ورزش و رژیم لاغر شم و حتی میگفتن از تنبلیته
مورد دوم اینکه من هم مثل شما عضو چند تا گروه دوستان هستم البته تعداد مون کمه و این بدتره چون وقتی تعداد کمه باید فعالیت داشته باشی وگرنه هی میپرسن کجایی چرا نمیای…
بعد توی یکی از این گروه ها اون دو تا دوست دیگه کالری شماری ورزش سنگین شمردن حتی کوچکترین چیزهایی که مصرف کردن وزن کشی روزانه و چه بسا دوبار در روز
خب من راهم کلا جدا بود فرق داشت اصلا من کارم رو ذهن بود ولی باز یکسره توی ذهنم خودم رو مقایسه میکردم که مریم نکنه جا بمونی مریم اینا میشمارند چی میخورن تو زدی بی خیالی ؟
هیچی دیگه رفتم توی تیم اونا
الان بعد از هشت نه ماه دست از پا درازتر برگشتم به روشی که بهش ایمان داشتم
فقط این مدت خستگی جسمی و روحی و چند کیلو هم اضافه وزن بیشتر عایدم شد
از خواندن متن شما لذت بردم
نشان های دریافت شده
بنام خداوند جانم
سلام و درود بر استاد نازنینم
وقتی به زندگی الآنم نکاه میکنم میبینم که چقدر چیز هایی رو دارم که سالهای خیلی دور جزعی از آرزوهایم بوده وبراش وقت گذاشتم بهش فکر کردم و در جهت برآورده شدنش کارهایی هم انجام دادم وهرگز ناامید نشدم والا ن دارمشون یعنی اپن آرزوها هرگز تمرینات ویا آموزشی براش نداشتم فقط مورد توجهم بوده وداعما بهش فکر کردم وروند زندگی طبیعی خودم رو هم توی تمام اون سالها داشتم برای رسیدن بهش زندگی من متوقف نشده ادامه داشته زندگی کردم درخواستشون دادم ودررجهت رسیدن بهشون کارهایی هم انجام دادم وبهشون رسیدم ولی بالاخره برام اتفاق افتاده حتی بعضی از خاسته هام که الان بهش رسیدم رو شاید مثلا ده تا پانزده سال پیش بهشون فکر میکردم وغیرممکن میدونستم ولی الان برام انجام شده و کاملا هم طبیعی بوده برام وخیلی هم از رسیدن بهشون خوشحالم.
خیلی باور دارم که هرچی رو که بهش فکر کنی جذبش میکنی حتی اگر سالها طول بکشه ولی حتما جذبش میکنی حالا فرقی نداره اتفاق خوب باشه یا اتفاق بد باشه
یادم میاد مادرم همیشه میکفت اگر برای کسی غصه بخوری تو هم سرت میاد همون غم غصه یا مثلا اگر زیادی دلسوزی کنی همون بلا سر خودت میاد ومن واقعا نمیفهمیدم که یعنی چی آخه مگه میشه خب این اتفاق برای اپن طرف افتاده چه ربطی ب ذمن داره ولی الان خیلی خوب متوجه شدم که چرا و به چه دلیل
ذهن من اصل و از بدل تشخیص نمیده ومن با پرداختن به موضوعی که ربطی به من نداره اون اتفاق رو برای ذهنم تداعی میکنم و به صورت خاسته جدیدی بهش میدم و اون هم بی خبر از همه جا همون خاسته رو برام موجود میکنه
چقدر خوبه که ما به آگاهی رسیدیم و کارایی ذهن رو بلد شدیم من دیگه به لطف خدا و به لطف موحبت های بی کران استاد عطا روشن یاد گرفتم چطوری با اتفاق های بد رفتار کنم دیگه هرگز آگاهی های منفی ب ذهنم نمیدم بطور مثال این ویروس جدید آنفولانزا که اومده و متاسفانه عده زیادی رو هم درگیر کرده
وچقدر هم همه افراد ازش صحبت میکننن و پروبال بهش میدن رو ما هنوز نمیدونیم چیه و هرگز در خانه ما راه پیدا نکرده چون من اصلا هیچ اطلاعاتی ازش ندارم و بقول استاد که گفتن من فیلمهارو اون زمان بازرنمیکردم من هم اصلا بهش اهمیت نمیدم و هیچ مطلب یا حتی درمانی رو هم که حالا یا در رسانه یا در اینستا باشه نکاه نمیکنم ونمیخام بهش بپردازم وعیچ صحبتی در باره این بیماری در خونه نمیکنیم وخوشبختانه دچارش هم نشدیم
حتی چند روز پیش پسر من به من زنگ زد که همه مریض شدن خیلی بیماری بدی هست مواظب باشید من با کمال خونسردی بعش گفتم که ما هرگز این بیماری نمیگیریم نمیدونم اصلا چی هست توهم کاری نداشته باش راحت زندگی تو بکن ودر موردش حرف نزن
حالا این مورد فقط تنها موردی بود از ده ها مواردی که تونستم با آگاهی مدیریت ش کنم و بهش نپردازم واتفاقا نتایج عالی هم گرفتم تو هر زمینه ای که بوده
واقعا با چشم خودم دیدم که افرادی رو که در باره چیزی آنقدر توجه کردن وبعش پرداختن که بعداز مدتی خودشون گرفتارش شدن وتعجب کردن و گفتن که دیدی برای ماهم اتفاق افتاد و این افراد خبر ندارن که داستان از چه قراره
نکته دیگه ای که در این فایل متوجه شدم این که برای تغییر کردن اصلا نباید همه چیز در حد عالی باشه مثلا عده ای هستن که خوشبختی و زندگی خوب رو در مهاجرت کردن میدونن و عقیده داره که حتما باید از ایران برن تا بتونن زندکی خوبی رو تجربه کننن و داعما هم از اینجا زندگی کردن گله میکننن واین درحالی هست که اصلا حالشون خوب نیس و دیدم که مهاجرت هم کردن و رفتن ولی بازهم حالشون خوب نیس و بهونه میارن
یعنی اگر خودت تغییر نکنی عوض کردن شهرت پولدار شدنت عوض کردن شرایط زندگی ت هرگز نمیتونه حال و احساس خوبی بهت بده تا جایی که اول خودت تغییر کنی باورهات تغییر کنه افکارت مثبت بشه حالت خوبه بشه وبعدش تو هر شرایطی که باشی برات لذت بخش هست
فقط نوشتن فقط گوش دادن فقط حرف زدن لزوما آدم تغییر نمیکنه باید به آموخته عمل کنیم باید عالم بی عمل نباشیم باید هر آنچه که یاد میگیریم در زندکی روزانه بهش عمل کنیم اجراش کنیم تا زندگی بهتری رو شاهد باشیم ونتایج عالی رقم بخوره برامون
نشان های دریافت شده
استادجان سلام روزتون بخیر وشادی پر روزی
چقدر خوشحالم که امروز این فایل گوش کردم ساعت ها یدونه فایلتون گوش میدم همزمان با کارهای خونه ام
غذا میپزم ظرف میشورم جمع وجور میکنم حتی درازم میکشم یا فایل گوش میدم یا مینویسم
امروز متوجه شدم منم االهاماتی بهم میشه ولی محلشون نمیگذارم فهمیدم که عمل کردن فاکتور گرفتم جالبه تازه متوجه شدم من باید یه حرکتی بزنم تا راه باز بشه
مثلا باخودم گفتم خب من چه کاری دوست دارم انجام بدم
دیدم خب من دلم میخواد ماهی ۱۰۰ ملیون دلار بیاد تو حسابم یه شغل داشته باشم تو خونه خودم مثل شما وقتم برای خودم باشه کارم دست خودم باشه تک نفری انجامش بدم وصفرتا صد کار دست خودم باشه تمام جهان کار منو بخوان من عاشق کارم باشم وخسته نشم ازش
دیشب خواب دیدم طبقه آخر برج الهیه تهران خریدم صبح از خواب بلند شدم دربازکن اتاق باز کردم ابرا رو بالکن خونمون بودن بالکن خونمون یه حیاط هزار متری که پر درخت وگل وزیبایی میز قشنگی پراز خوراکی برای صبحونمون چیده شده ومن وهمسر ودخترمون بیدار شدیم ونشستیم دورش صبحانه خوردیم ولذت بردیم ودرحالی که میخندیدیم روزمون شروع کردیم
چقدر همه چیز زیبا ورویابی وعالی بود چقدر لذت بردم
از صبح دلم یه عالم طلا ماشین هایرنگاورنگ اون خونه رویایی سفرهای خارجی با هواپیما شخصی وکشتی میخواد
چقدر عاشق زندگی شدم
امروز شروع کردم به رویا شو دیدن ومطمئن هر روز با نگه داشتن رویای این ثروت درمدت زمان خیلی کوتاهی بهش میرسم
تازه متوجه میشم که چطور پیامبران معجزه کردن
دراصل اینکه پیامبر ماآخرین پیامبر بوده
چونکه آگاهی داشته باسرعت پیشرفت میکرده ودیگه برای شناخت خدا نیازی به پیامبر نبوده
دراصل خداوند گفته هر کدوم از شما میتونید پیامبر باشید به همگیتون معجزه میدم همتون کن فیکون کنید هرآنچه بگویید باش میشه شما فقط تمرکزتون بگذارید روخواسته هاتون وباور کنید که من میدم من فعلا یه همچین شغلی میخوام یه همچین درامدی میخوام با اینکه هنوز نمیدونم دقیقا چیه وچجوری بهش میرسم ولی میدونم با حال خودم خوب نگهداشتن ودنبال علایقم رفتن راهشو پیدا میکنم باید فکر کنم چه کاری هست تو دنیا که ازش لذت میبرمو خسته هم نمیشم
نشان های دریافت شده
سلام من مدتهاست اخبارنگاه نمیکنم چون باعث اعصاب خوردی من میشه یازیادبرنامه تلویزیون نگاه نمیکنم ولی قبلا خیلی توفضای مجازی پیگیرمیشدم ولی الان بیشتربه کارخونه وبچه وتایم که بیکارمیشم میرم سایت تناسب فکری فایل گوش میدم وتمرین انجام میدم دورشدن ازافکارمنفی خیلی کمک میکنه به ارامش دهن یاصحبت نکردن درموردمشکلات وناراحتی ها چون ذهن ما اصل ازبدل تشخیص نمیده به مشکلات وناراحتی دیگران توجه ندارم سعی میکنم دهنموتخلیه کنم ارزویاهدفی داریم یکن زمانبره ولی بهش میرسیم من به. چیزی که خواستم بهش فکرکردم رسیدم مااشرف مخلوقات هستیم خدابما استعدادداده ومامیتونیم ازاین ذهن درراه درست استفاده کنیم
نشان های دریافت شده
با سلام عرض ادب خدمت استاد گرامی ذهن ما انسان ها خالق زندگی ما انسان ها با توجه کردن به چیزهای خوب و اگاهانه فکر کردن و زندگی کردن باید توجه خودمون را بر روی چیزهایی که دوست داریم بگذاریم از اخبار منفی و انسان های منفی و ادمهای منفی دوری کنیم تا ذهن همیشه مثبت باشد و برای ما زندگی پر شادی بیافریند ما باید نسبت به همه شنیده ها و انچه اطرافمون اتفاق میفته اگاه باشیم و به هر چیزی اجازه ورود به ذهنمون ندیم چونکه ذهن انسان اصل را از بدل تشخیص نمیده برای انجام هر کاری ما نیاز به ابزاری داریم و ذهن هم نیاز به ابزار خاص خود برای تغییر دارد و به نظر من اون ابزار دوری از افکار منفی و سعی و تلاش و توکل به خداوند است و ما هر چه اگاهی خودمون را بالاتر ببریم و به انها عمل کنیم زودتر به اهداف خودمون خواهیم رسید زندگی تون پر از نور خدا
ی وقتی به این نتیجه می رسم که دیگه خواندن بسه، باید عمل کرد.. چون قبلا می گفتم از فلان روز دیگه ۱۰۰ درصد فلان برنامه را اجرایی می کنم و اون روز مشکلی پیش می اومد یا اراده ااش را نداشتم و نمی شد و باز اعصابم خرد می شد. ی فایلی از این سایت شنیدم که بدون نگرانی از آینده و سپردن برنامه ها به خدا، اقدام کنیم.
نشان های دریافت شده
سلام به استاد وهم مسیران
مهمترین موضوع وحیاتی ترین نکته این فایل همین موردی بود که فرمودید که میبایست به آموخته ها عمل کرد تانتایج پدیدارشود
البته تمرکز وتوجه بر آگاهیهایی که میاموزییم نیز مهم است
واینکه این نیست که بنشینیم وببینیم فقط خدا چه میکند
وما هیچ حرکت وعملی انجام ندهیم
نشان های دریافت شده
به نام خداوند خالق
سلام خدمت استاد خوبی ها ودیگر دوستانم در دوره چله تعقیر زندگی
در این جلسه به نقش ذهن در خلق کردن زندگی پرداخته شد برای راحت انجام دادن هر کاری ما نیاز به ابزار داریم وبرای رسیدن به آرزوها وخواسته هامون هم نیاز به ابرار داریم
ذهن ما ابزار ماست برای رسیدن به خواسته ها
ذهن ما مثل یه باغ می مونه که می تونیم هرچی می خوایم توش بکاریم وبه دست بیاریم اگه خواهان خوشبختی وسعادت وتجربه یه زندگی خوب هستیم باید توجه ما به خوبی ها باشه واگه کانون توجه ما به ناخواسته ها ونا زیبایی ها باشه اون چیزی که تجربه می کنیم زندگی سخت ومشکل دار خواهد بود
خداوند از همه صفات خودش در وجود ما نهاده واز صفت خالق بودنش به ما بخشبده وذهن ما جایی هست که ما می تونیم باهاش زندگیمون رو خلق کنیم در گذشته هم بنده های برگزیده خداوند مثل پیامبران با کنترل ذهنشون وتوجه نکردن به بخش منفی زندگی تونستند خلق کنند واسمش گذاشته شد معجزه وخداوند این نیرو رو در وجود تک تک انسان ها گذاشته ومی شه با کمک این نیرو هر انچه که ارزو داریم خلق کنیم
ذهن ما یکی از ویزگی هاش اینکه اصل رو از بدل تشخیص نمی ده واین ویزگی ذهن هم می تونه به شدت کمک کننده باشه هم می تونه به شدت خطرناک باشه
ذهن ما اطلاعت لازم برای خلق زندگی ما رو از طریق کانال های ارتباطی مثل گوش وچشم وبینی به دست میاره پس ما از طریق نگاه کردن ودیدن از طریق گوش دادن وشنیدن از طریق بوییدن به ذهن اطلاعات می دیم وقتی در معرض دیدن هر صحنه ای هستیم ذهن اونو درک می کنه وفرقی نداره مربوط به ماهست یا نه وقتی درباره چیزی می شنویم واطلاعت کسب می کتیم ذهن اونو ذخیره می کنه وتشخیص نمی ده مطلق به ماست یا کس دیگه ای به ابن طریق ما شرایط خودمون رو خلق می کنیم
برای همین باید مراقب افکارمون باشیم مراقب باشیم به چیرفکر می کنیم مراقب باشیم به چه چیزهایی توجه می کنیم چه صحنه هایی رو می بینیم چه گفته هایی رو می شنویم اینا همه در ابنده توسط ما تجربه می شه
پس باید تمرکز ما فقط روی خوبی ها باشه نگاه ما وگوش ما وتمام جواره ما معطوف به خوبی وزیبایی باشه در هر زمینه ای با ناخواسته ای مواجه هستیم باید توجهمون رو از شرایطی که داریم برداریم وجلب اون چیزی کنیم که دلمون می خواد باشیم
اگه چاق هستیم با توجه به چاقی وفکر کردن به چاقی همیشه در شرایط چاق خواهیم ماندحتی اگر ناداخواه ما باشه ذهن تشخیص نمی ده ما چرا ففط داربم به چاقی توجه می کنیم اون گسترش می ده
پس با برداشتن توجه از چاقی وعاشش لاغری شدن وتوجه به لاغری وداشتن احساس خوب از لاغری برنامه ریزی ذهن رو تعقیر می دیم
در اون چند سال کرونا چقدر ما هر روز در هجوم افکار بد قرار می گرفتیم چقدر در معرض شنیدن ودیدن وحس کزدن اخبار تلخ بودیم
هر بار یکی چیزی می گفت که اون یکی تکذیب می کرد ترس ودلهوره تنها چیزی بود که بهش فکر می کردیم واین خودش سیستم ایمنی بدن ما رو ضعیف می کزد وما رو بیشتز مستعد بیماری می کزد
من خودم به چشم خودم دبدیم هر کدوم از فامیل بیشتر بهداشت رو رعایت می کرد وبیشتر خودشوقرنطینه می کرد بیشتر مریض می شدوحتی چند نفر هم فوت شدن واین نشون می ده در هر شرایطی اولا باید از رحمت خداوند ناامید نشد وایمان داشت به حضورش واینکه همه چی هرچه که هست در جهان متعلق به خودشه وبعد فقط وفقط توجهت به افکار مثبت وبخش های خوب زندگی باشه چون هرچقدر به بیماری ومشکل توجه کنی ازش کم که نمی شه بیشتر در زندگیت تجربه اش می کنی
من خودم چند سال پیش یه شب حالم بد شد ودستم وصورتم بی حس شد رفتم دکتر ودکتز با معاینه ساده ای ففط با نگاه کردن به دستم گفت احتمال داره رومانتیسم داشته باشی البته باید آزمایش بدی من تا اون موقعه اصلا چیزی راجب رومانتیسم نمی دونستم حتی اسمشم خیلی کم شنیده بودم ولی اون حرف دکتر چنان در من به یک باور تبدیل شد که از فرداش به همه گفتم من زومانتسم دارم تو گوگل داعم راجب روماوتیسم واینکه چی براش خوبه چی بده چطوریه اگه زیاد پیشرفت کنه چی می شه واینجور چیزا تحقیق می کردم خودم جدا همسرمم جدا اونم مدام تذکر می داد چی برات بده چکار کن فیلم ومطلب راجبش برام می فرستاد خلاصه با این همه توجه من به این بیماری هر روز درد وگرفتگی توی استخون هام زیادتر شد تا یک سال بعدش که آزمایش دادم وگفت روماوتیسم مفصلی داری ومن الان دو ساله تحت درمانم وایجوری شد که خودم این بیماری رو خلق کردم الانم هنوز توجه ام بهش هست وهربار می رم دکتر حرفهایی رو بهم می زنه که خودم بهشون فکر کزدم
خداوند ذهن ما رو جوری خلق کرده که زمان می بره تا اونی که بهش دادیم رو خلق کنه واین لطف خداست به ما وگرنه اگه زود اجابت می شد ما در هر ثانیه صدجور فکر منفی میاد به سرمون که باید زود نابود بشیم واز بین بریم
برای تعقیر دادن شرایط زندگی لازم نیست محل زندگی یا شغل یا شریک زندگیمون رو تعقیر بدیم ما می تونیم با بودن در همون خونه ودر همون شهر ودر کنار همون ادم ها با تعقیر باورها ونگرش ها وافکارمون زندگی که می خوایم رو خلق کنیم
با تعقیر افکار ما وگفتگوهای ذهنی که داریم ادم ها وارتباطات ماهم تعقیر می کنند وابده ها والهاماتی به ما داده می شه که می تونیم همه چیزو باهاش تعقیر بدیم
از خداوند بسیار عزبزم واز استاد بسیار عزیزم بخاطر کسب این اگاهی ها سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
بنام خدا
نقش ذهن در سرنوشت
گام ۱۰
من از وقتی وارد سایت تناسب فکری شدم متوجه نقش ذهن در سرنوشت و چاقی و لاغری خودم پی بردم
و از همون موقع اول ارتباطم را با تلویزیون و فیلم و اخبار قطع کردم بعد با اطرافیان که خیلی منفی بودن کم کم فاصله گرفتم و یواش یواش از جمعها فاصله گرفتم جاهایی را که قبلا زیاد میرفتم را به حد اقل رساندم و سعی میکنم که مواظب ورودی منفی به ذهنم باشم کار آسونی نیست چون بالاخره تو محیط کار و خانه و اطرافیان افرادی هستن که منفی گرا هستن با این وجود بلید مواظب باشم تو فضای مجازی همه ی گروهها را حذف کردم چون همشون چت کردن منفی بودن از تغییرات من اطرافیان نزدیک من متوجه شدن و مرا سرزنش کردن که تو خیلی تغییر کردی دیگه با ما نیستی از نظر فیزیکی تو جمع هستی اما انگار حواست جایی دیگه هست و من جوابی نداشتم و نیازی نمیدیدم که توضیح بدم خوب حرف هاشون رو مخ بود اما من دیگه تصمیم خودم را گرفتم که اگر میخوام تغییر کنم باید قید خیلی چیزها را که مانع پیشرفت من میشوند را بزنم زیرا تغییر این نیست که بگی من میخوام تغییر کنم و دیگه خدا خودش همه ی کارها را انجام میده خیر اول خودم باید تغییر کنم و خداوند راهش را به من نشان میده .
امین