روزهای اولی که با قانون جذب آشنا شده بودم بارها می شنیدم که احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب و در آن زمان با خودم فکر می کردم منظور از احساس خوب چیست؟
در زندگی لحظات زیادی بود که احساس خوبی داشتم ولی برای آن زمان ها اتفاق خوبی رخ نداده بود.
در تشخیص اینکه احساس خوب دارم یا نه دچار سردرگمی می شدم و ارتباط حس خوب داشتن با اتفاقات خوب را نمی توانستم پیدا کنم.
تنها چیزی که برای من به وضوح مشخص بود اتفاقات بد بود که آن را بیشتر از آنکه نتیجه احساس بد بدانم، به خاطر بدشانس بودن یا بخت و اقبالم می دانستم.
اینکه خداوند سرنوشت مرا اینگونه رقم زده است یا خدا برای من این را خواسته یا خدا مرا مورد امتحان قرار داده است.
احساس خوب من
کتاب های زیادی از افراد مشهور جهان درباره قانون جذب مطالعه کردم و در بسیاری از کتابها به داشتن احساس خوب توصیه و تاکید شده بود و حتی پیشنهاد شده بود از عبارت های تاکیدی با فعل زمان حال برای ایجاد تغییر در زندگی و رسیدن به خوشبختی استفاده کنیم.
ازآنجا که تصمیم گرفته بودم هرطور که شده طعم خوش موفقیت و خوشبختی را تجربه کنم بیشتر تمرینات ارائه شده در کتاب های موفقیت را انجام می دادم. و این تصمیم سبب شد که بارها عبارت های تاکیدی مثبت برای خودم بنویسم و هر روز آنها را بارها بخوانم.
آموخته های من
در آن کتاب ها تاکید شده بود که حتما جملات به زمان حال ساده نوشته شوند و مثال هایی زده شده بود مانند ” من خوشبخت هستم، من ثروتمند هستم و …”
عبارت های زیادی می نوشتم و بارها تکرار می کردم و بعد از چند روز که اتفاق خاصی رخ نمی داد جملات را تغییر می دادم و همیشه به دنبال پیدا کردن اشکال کار در جملات انگیزشی و عبارت های تاکیدی بودم که برای خودم می نوشتم.
با خودم می گفتم شاید فعل ها را به خوبی انتخاب نکرده ام، شاید عبارت های تاکیدی من از نظر خدا محترمانه نیست که پاسخی داده نمی شود و خلاصه به دنبال ایراد کار در جملات تاکیدی بودم از اینکه اتفاقی رخ نمی داد احساس ناامیدی و شکست در من شکل می گرفت.
این روند بودن در احساس خوب و احساس بد در من ادامه داشت تا به مرور به درک بهتری از قوانین حاکم بر جهان هستی و مخصوصا قانون جذب رسیدم و متوجه شدم این شکل نوشتاری جملات یا فعل و فاعل آن نیست که باعث تغییر در شرایط زندگی من می شود بلکه نگرش من به زندگی و انتظاری که از زندگی دارم باعث ایجاد تغییر در روند زندگی من می شود.
و به وضوح به این نتیجه رسیدم در تمام روزهایی که از عبارت های تاکیدی استفاده می کردم و بارها از روی نوشته ام می خواندم انتظارم از زندگی و افکار من تغییر نمی کرد فقط انتظارم از اینکه آن جمله ها باعث تغییر زندگی من بشوند بیشتر می شد.
نکته بسیار مهمی که در این سال ها به وضوح برایم مشخص شد این است که به اندازه ای که از درون احساس قدرت و توانمندی در تغییر زندگی داشته باشم می توانم برای کسب موفقیت اقدام کنم و به اندازه ای که برای عوامل بیرونی قدرت و اعتبار قائل باشم از موفقیت دور و دورتر خواهم شد.
عوامل بیرونی شامل هر موضوعی که کنترل آن خارج از من باشد و دیگران در تنظیم شرایط و تاثیر آن دخالت داشته باشند.
عبارت های تاکیدی یک عامل خارجی است، والدین، همسر، اوضاع اقتصادی، بالا و پایین شدن دلار، عملکرد مسئولین و هر موضوعی که در بیرون از ما رخ می دهد همه و همه عوامل بازدارنده و موانع تجربه موفقیت در زندگی ما هستند.
و در سطح بالاتری از آگاهی به این درک رسیدم که حتی انتظار از خداوند هم در موارد بسیاری جزء عوامل بیرونی محسوب می شود.
به این شکل که زمانی که من انتظار دارم خداوند دست به کار شود و اتفاقات خوب یا شانس و اقبال را نصیب من کند یا درهای نعمت را به سوی من باز کند بدون اینکه اقدام به تغییر شرایط درونی خودم شوم در واقع به خداوند به عنوان عامل تاثیرگذار درونی توجه کرده ام و انتظار از خداوند عاملی بازدارنده برای اقدام کردن من خواهد بود.
اتفاق و تجربه ای که به دفعات در زندگیم داشته ام و احتمال می دهم شما هم زمان های زیادی توقع و انتظاری مشابه من از خداوند داشته اید.
آنچه از قرآن کریم آموختم
چیزی که واضح است و سال ها آن را تجربه کرده ایم این است که خداوند تغییری در شرایط زندگی ما ایجاد نخواهد کرد و این هشدار را به وضوح در قرآن کریم داده است.
(براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسدارى مى‌کنند. در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمى‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد، هیچ برگشتى براى آن نیست، و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود.)
وقتی به این آیه در قرآن کریم رسیدم متوجه شدم که انتظار از خداند داشتن برای تغییر زندگی قبل از آنکه من خودم را تغییر دهم، همانند انتظار داشتن از والدین و رئیس جمهور و … است و این شرک بزرگی است.
چرا که طبق گفته خداوند زمانی شرایط و زندگی من تغییر خواهد کرد که من بتوانم حال خودم را تغییر دهم. بتوانم به احساس خوب برسم و زمان های بیشتری از زندگی را در احساس خوب و آرامش ذهنی سپری کنم.
در این صورت حتی انتظار از خدا برای تغییر داشتن شرک بزرگی است و به همین دلیل سال ها انتظار من برای گشایش در زندگیم توسط خداوند بی ثمر بود.
خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.
اگر به دنبال عبارت تاکیدی هستید این عبارت تاثیرگذارترین عبارت تاکیدی دنیاست.
لازمه احساس خوب داشتن
زمانی که مسئولیت صد در صد احساس خوب داشتن را به عهده بگیریم، زمانی که از دیگران انتظار نداشته باشیم برای ایجاد احساس خوب در ما کاری انجام دهند، زمانی که از بتوانیم ارتباط بین احساس خوب داشتن و هر عامل بیرونی رو قطع کنیم.
در این صورت ما می توانیم به احساس خوب پایدار برسیم.
باید آگاهانه دلایل احساس بد داشتن و همچنین عوامل احساس خوب داشتن را کنترل و بررسی کنیم و هر ارتباطی بین احساس بد و عوامل بیرونی یا احساس خوب و عوامل بیرونی را در خود پیدا کردیم سعی کنیم آن رابطه را پایان دهیم.
من حالم بد است چون ….
این فرمول شناسایی روابط بین احساس بد و عوامل بیرونی است. هر عبارتی در ادامه “چون …” نوشته شود مشخص کننده رابطه ای میان احساس و عوامل است و باید این ارتباط پایان داده شود.
من حالم خوب است چون …
این فرمول شناسایی روابط بین احساس خوب داشتن و عوامل بیرونی است و هر عبارتی به دنبال “چون” آورده شود مشخص کننده نوع ارتباط است و باید آن رابطه اصلاح شود.
پایدار شدن احساس بد
تا زمانی که برای احساس بد خود عوامل بیرونی در ذهن داریم احساس بد در ما پایدار خواهد بود و نتیجه آن اتفاقاتی است که مورد قبول، خواسته یا انتظار ما نیست.
شاید برای شما هم رخ داده باشد که اتفاقی در زندگی شما رخ می دهد که بسیار ناراحت کننده و دردآور است و این در صورتی است که اصلا انتظار آن را نداشته ایم.
در گذشته با خودم فکر میکردم چرا این اتفاق برای من رخ داد؟
من که به این موضوع فکر نکرده بودم پس چرا به زندگی من جذب شد؟
و این سوالی است که در ذهن بسیاری از افرادی که با قانون جدب و اصول موفقیت آشنا می شوند شکل می گیرد و بارها از طریق مختلف از من سوال شده است که به عنوان مثال: “چرا من تصادف کردم، من اصلا به تصادف فکر هم نکرده بودم”
نکته قابل توجه این است که جهان هستی به تک تک افکار ما پاسخ نمی دهد بلکه به فکر غالب یا احساسی که در بیشتر اوقات زندگی در حال تجربه آن هستیم پاسخ می دهد. به عبارتی دیگر جهان هستی به انتظار کلی ما از زندگی پاسخ می دهد نه به تک تک افکار ما.
به همین دلیل است که شاید شما به اتفاقی که برای شما رخ داده است حتی یک بار هم فکر نکرده باشید اما آن اتفاق از دسته اتفاقات ناراحت کننده یا ناخواسته است.
به طور کلی اتفاقات در جهان هستی به دو دسته خواسته و ناخواسته تقسیم بندی می شوند و هر انسانی با توجه به احساس غالبی که در زندگی دارد مستحق تجربه اتفاقات یکی از دو دسته ذکر شده می باشد و جهان هستی بر اساس دیدگاه، عقیده یا انتظار ما از زندگی، اتفاقی از دسته خواسته یا ناخواسته را وارد زندگی ما می کند.
وقتی در شرایط احساسی بد باشیم و احساس بد پایدار در ما شکل بگیرد ما اتفاقاتی از دسته ناخواسته را به سوی خود جذب می کنیم. تصادف، سرقت، دعوا، بیماری و … همه از دسته اتفاقات ناخواسته هستند و جهان هستی نه بر اساس فکر کردن ما به کدام اتفاق بلکه بر اساس سیستم هوشمند همزمانی خودش اتفاقات را وارد زندگی ما می کند.
به این شکل که همزمانی ما با جهان هستی به شکلی است که ما در معرض تصادف قرار می گیریم.
حال اگر شرایط احساسی ما مستحق دریافت و تجربه اتفاق بد باشد، تصادف بعنوان نتیجه احساس، وارد زندگی ما می شود و اگر مستحق تجربه اتفاق بد نباشیم به طریقی که ما آن را معجزه می نامیم از تصادف به سلامت گذر می کنیم.
این مثال واضحی است که اکثر افراد در شرایط مختلف تجربه کرده اند که تا مرز رخ دادن حادثه ای پیش رفته اند اما در لحظه نهایی به شکل معجزه وار از آن حادثه به سلامت عبور داده شده اند.
برخی آن را معجزه می دانند و عده ای شانس و اقبال.
اما چیزی که واضح است نه معجزه ای رخ داده و نه شانس و اقبالی در کار است بلکه هرچه هست تبحر خداوند در تنظیم سیستم جهان هستی برای مدیریت همزمانی ها است.
همزمانی چیست؟
همزمانی به قرار گرفتن در زمان و مکان مناسب برای تجربه اتفاقی یا ایفای نقش در صحنه ای از زندگی در جهان هستی است.
همه انسانهای کره خاکی تحت کنترل این سیستم هوشمند هستند.
همه ما به شکل هوشمندانه و بدون خطایی در حال پیروی از سیستم همزمانی جهان هستی هستیم.
بارها شده عبور شما از محلی همزمان شده با عبور فردی دیگر از همان مسیر و باعث تعجب شما شده و حتی شاید گفته باشید که اگر هماهنگ می کردیم در این ساعت در این مکان باشیم به این شکل دقیق و عالی کار صورت نمی گرفت.
همزمانی هایی که انسان در زندگی بر اساس زمان و مکان ایجاد می کند تا حدودی دستخوش تغییر و خطاست ولی همزمانی های سیستم جهان هستی بدون نقص و خطاست چون توسط خداوند که بر همه چیز قادر مطلق است انجام می شود.
اینکه خداوند در قرآن می فرماید: حال قومی را تغییر نمی دهیم تا آنها حال خود را تغییر دهند اکنون به شکل بهتری درک می شود.
ما در هر لحظه از زندگی می توانیم در یک احساس واحد باشیم، احساس خوب یا احساس بد.
تداخل احساسی در ما صورت نمی گیرد و به همین دلیل ما نمی توانیم در یک لحظه هم در احساس خوب باشیم و هم در احساس بد. و از آنجا که یکی از پارامترهای تاثیرگذار در سیستم همزمانی خداوند عامل احساس است، پس می توان تصور کرد چرا این سیستم به بهترین شکل به احساس ما پاسخ می دهد چون وضعیت احساسی ما در هر لحظه مشخص است. احساس ما در هر لحظه خوب یا بد است.
نکته جالب توجه این است که سیستم همزمانی به احساس غالب ما واکنش نشان می دهد و بسیار رئوف و مهربانانه عمل می کند.
یعنی اگر این سیستم به شکل لحظه ای به هر احساس ما واکنش نشان می داد حیات ما در جهان بعد از چند ساعت خاتمه پیدا می کرد چرا که به خاطر ورودی ها اشتباهی که در طی سالهای زندگی به ذهن ما وارد شده است، اکثر مردم در بیشتر اوقات زندگی در شرایط احساسی بد هستند و اگر قرار بود سیستم همزمانی به تک تک احساس های بد ما واکنش نشان می داد فرصتی برای زندگی پیدا نمی کردیم.
پس به وضوح می توان به بخشنده بودن و عفوکننده بودن خداوند پی برد که اصراری به واکنش سریع و پاسخ به تک تک فرکانس های بد ما ندارد و شاید به همین دلیل باشد که در قرآن خداوند می فرماید ما هر عمل بد را یکی حساب می کنیم و هر عمل نیک را ده برابر محاسبه می کنیم.
وبه همین علت است که قدرت احساس خوب به مراتب بیشتر از احساس بد است. و اگر فردی مدت ها به دلیل احساس بد به حالت افسردگی رسیده باشید با چند روز تصمیم گرفتن برای داشتن احساس خوب به حالت بسیار بهتری از قبل می رسد و این قدرت احساس خوب است.
موانع احساس خوب پایدار
دلایل متعددی دارد ولی مهمترین آن از نظر من و تجربه چند ساله تمرکز بر داشتن احساس خوب به شرح ذیل است:
۱- ارتباط دادن احساس خوب به عوامل بیرونی
از نظر من مهم ترین دلیل تدام نداشتن احساس خوب، مرتبط دانستن آن با عوامل بیرونی است.
عوامل بیرونی: شامل وابسته بودن به حضور یا بودن با فرد مورد نظرمان، نداشتن شرایط لازم برای استفاده از مکان های تفریحی مثل رستوران، کافه یا …، مثل پول، همراه یا زمان آزاد، نداشتن شرایطی که در زندگی دیگران است و ما آن شرایط را عامل خوشبختی یا شادی آن فرد می دانیم و بسیاری موارد مشابه
در این شرایط چنانچه در شرایط بیرونی مناسب قرار بگریم احساس شادی می کنیم و چنانچه آن فرصت یا شرایط به اتمام برسد شادی و احساس خوب ما نیز به پایان می رسد و نمی توانیم برای مدت طولانی در احساس خوب باشیم.
۲- نپذیرفتن مسئولیت داشتن احساس خوب
عدم مسئولیت پذیری از افکار و باورهای ریشه ای در ذهن ما می باشد. از کودکی ما را از انجام کارهای مختلف به بهاه ناتوان بودنمان، یا خطرناک بودن یا … منع کرده اند و بیشتر نیازها و کارهای لازم را بزرگترها برای ما انجام داده اند. به عبارتی فرصت تجربه کردن در سنین پایین به ما داده نشده است و به همین علت ما در زندگی خیلی مسئولیت بخش های مختلف زندگی را به عهده نمی گیریم.
بسیاری از افراد انتظار دارند دیگران برای آنها شغل مناسب مهیا کنند، مسکن تهیه کنند، ماشین خریداری کنند، وسایل مورد نیاز زندگی را فراهم کنند و این افکار سبب می شود که فرد نسبت به نیازهای درونی خود نیز منتظر کمک و عملکرد دیگران باشد.
در این شرایط بودن در احساس خوب را جزء وظایف و مسئولیت های خود در زندگی نمی دانیم و انتظار داریم دیگران برای ما فرصت شاد بودن و احساس خوب داشتن را فراهم کنند و این عملا غیرممکن است.
۳- انتظار معجزه داشتن از بودن در شرایط احساس خوب
زمانی که به هر دلیلی تصمیم می گیریم برای تغییر شرایط زندگی در احساس خوب قرار بگیریم انتظار داریم خیلی زود تصمیم ما توسط خداوند پاداش عظیم داشته باشد و فردای آن روز اتفاقی شگفت انگیز و خیره کننده در زندگی ما رخ دهد.
جهان هستی و خداوند به هیچ وجه هیجانی عمل نمی کند، همه چیز آرام و بی سر و صدا صورت می گیرد.
شرایط ما زمانی تغییر می کند که ما در بودن در شرایط احساس خوب به ثبات عمل رسیده باشیم و در آن صورت انتظار ما برای اتفاق عجیب و غریب تغییر می کند چون مدتی است در شرایط احساسی خوبی هستیم و نیاز شدید ما به داشتن احساس خوب به واسطه عوامل بیرونی کم تر شده است.
در آن صورت وقتی همزمانی رخ می دهد و نتایج داشتن احساس خوب به شکل نعمت ها و اتفاقات خوب و خواسته وارد زندگی ما می شود ما هیجان زده یا شوکه نمی شویم.
به عبارتی برای ما بدیهی و قابل انتظار است که اتفاقات زندگی ما خوب و لذت بخش باشد.
فقط در صورتی که به احساس خوب پایدار برسیم به مرور شرایط زندگی ما تغییر می کند و عدم اطلاع ما از نحوه عملکرد جهان هستی سبب می شود که صبر ما در روز دوم یا سوم یا هفته اول به پایان برسد و به این نتیجه برسیم که این مسیر و احساس خوب داشتن نتیجه ای در بر ندارد.
نکته مهم این است که نمی توان خدا را گول زد، نمی توان به انتظار دریافت پاداش یا تغییر زندگی تلاش کنیم در احساس خوب بمانیم.
این رابطه میان ما و والدین مان بود که برای چند ساعت سعی می کردیم به گونه ای رفتار کنیم که آنها از ما راضی باشند تا خواسته ما را برآورده کنند و بعد از آن به حالت قبل خود عمل می کردیم.
خداوند صبور است و این صبر خدا از لطف و رحمت اوست. هم در همزمانی مشکلات صبر دارد و هم در همزمانی مسائل لذت بخش، چرا که اگر به محض اینکه ما چند ساعتی سعی می کردیم در احساس خوب باشیم پاداشی عظیم یا اتفاقی بزرگ در زندگی ما رخ می داد مطمئن باشید چنان سرگرم آن نعمت یا اتفاق می شدیم که از مسیری که برای ما آن خیر و برکت را به همراه داشته غافل می شدیم.
بنابرین صبر خدا در طی کردن تکامل توسط کا حکمتی است که سبب می شود ما همیشه در این مسیر باقی بمانیم و از زندگی در شرایط احساسی خوب لذت ببریم.
نتیجه گیری
باید بدانیم که خوشبختی در دنیا و آخرت در گرو داشتن احساس خوب است،
احساس خوب برای ما آرامش به همراه می آورد، برای ما مهربانی و محبت به همراه می آورد، لبخند بر چهره ما می نشاند، صبر و حوصله ما را افزون می کند، از واکنش های لحظه ای ما را در امان نگه می دارد و بسیاری مزایای دیگر دارد که همه درونی و در جهت هماهنگی با اصل یا خدای درون ما می باشد.
پس ضروری است احساس خوب را به تنهایی هدف خود قرار دهید.
- نه اینکه من می خواهم در احساس خوب باشم چون نیاز دارم شرایط بهتر را تجربه کنم.
- من می خواهم در احساس خوب باشم چون نیاز دارم فرد با فرد موردنظرم ازدواج کنم.
- من می خواهم در احساس خوب باشم چون نیاز دارم …
نباید بر اساس نیاز خود تصمیم بگیریم در احساس خوب قرار بگریم چرا که به دلیل تکاملی بودن جهان هستی و فاصله ای که بین تصمیم ما برای بودن در احساس خوب تا تجربه اتفاقات بزرگی که به نظر ما رویا و آرزو هستند فاصله زمانی وجود دارد، طی کردن این فاصله با حالت انتظار کاری سخت و غیر ممکن است.
چون انتظار به خودی خود احساس بد در ما ایجاد می کند و نمی توان در یک لحظه هم احساس خوب داشت و هم احساس بد.
پس احساس خوب داشتن توام با انتظار برای دریافت نعمت یا تجربه هر موقعیتی که انتظار داریم کاری بی هوده است چرا که فرکانس احساس خوب با فرکانس انتظار همسان و در یک گروه قرار نمی گیرند.
بنابراین باید ابتدا به این باور برسیم که نتیجه احساس خوب تجربه زندگی خوب است.
زندگی خوب به معنای داشتن احساس آرامش، داشتن گفتگوی ذهنی مثبت، توجه به نکات مثبت، شکرگذار بودن و هر عملی که آرامش و شادی درونی به همراه دارد می باشد.
پس حس خوب به تنهایی برای لذت بردن از زندگی کافی است و نباید نتیجه یا انتظاری ناشی از نیاز برای آن در نظر بگیریم.
اگر اطمینان حاصل کنیم که در احساس خوب بودن به تنهایی برای زندگی کردن کافی است و سعی و هدف ما داشتن حس خوب در زندگی باشد به شما اطمینان می دهم نتایج خوب، همزمانی های خوب، نعمت های خوب و هرآنچه خوبی در دنیا و آخرت است وارد زندگی شما خواهد شد.
بدون اینکه برای تک تک آنها انتظار کشیده باشید، بدون اینکه آنها را تجسم کرده باشید، بدون اینکه آنها نوشته یا بارها خوانده باشید.
به شما اطمینان می دهم شرایطی در زندگی تجربه می کنید که در هیچ یک از عبارت های تاکیدی به آن اشاره نکرده اید، در هیچ یک از تجسم های خود به آن توجه نکرده اید، در هیچ یک از نوشته های خود درباره آن ننوشته اید و آن پاداشی از سوی پروردگار برای شما خواهد بود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 65 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من امروز رو هم با افکاری خوب و در ارامش از خواب بیدار شدم و شروع کردم توجه کزدن به چیز های که دوست دارم در طول روز برام اتفاق بیفتد ،
مثلا من هم توی زندگی دوست دارم پول و ثروت رو تجربه کنمو دغدغه ی خرج کردن نداشته باشم ،
پس با صبر در ارامش و اگاهی و شکر در باره ی نعمت هام خواستم روبا خدا درمیون میزارم ،
و از خدا انتظار دارم حالم وقتی خوبه حس خوبی دارم پس منتظر میمونم که با داشتن حس خوب اتفاق های که دوست دارم رو جذب کنم ،
مثلا من امروز تصمیم گرفتم حالم رو بر اساس این که سالم هستم خوب کنم که میتونم در آرامش لذت ببرم از لحظه های زندگیم ،
خوب اینا همه ارامش ذهنی منو بالا میبره که بتونم به خوبی ها توجه کنم نه به افکار و شرایطی که جو در اون لحظه منو توش قرار میده مثلا یهو از شلوغی عصبی نشم ،
یعنی با اگاهی و آرامش ذهنی توی هر جوی و حالتی روی هدف های خودمون متمرکز باشیم و سعی کنیم خوب تصمیم بگیریم،
به این خرافات و جملات تأکیدی هم نمیشه تعیین کرد چه موقعی موفق میشیم و به هدفمون میرسیم ،
پس با خواستن باید میسیر تغییر که قرار گرفتی با ارامش ذهنی و خوب و احساس خوب حرکت کنی و تلاش کنی و خودت هم بخوای که به اون هدف برسی تا خدا با هدایت از هر طریقی گاهی به واسطه ی ادمی ما رو به اون خواسته برسونه ،
باتشکرازشما
بنام رب وصاحب اختیار تمام کیهان،
سلام و درود خدمت استاد عزیز وهمه دوستان در سایت تناسب فکری ،
دوره زندگی با کمک خداوند ،خیلی عالیه ،
_ استاد جان بی زحمت ، زمینه متن ها را از سفید به طوسی تغیر رنگ بدید ،
چون و اقعا چشم را اذیت میکنه ،
تازه باعینک مطالعه می کنم بازم ، . و قرمزی و خستگی چشم دارم ،
در هنگام مطالعه مطالب یا نوشتن ، کامنت ،
اینترنت را خاموش میکنم ،به دلیل اینکه
دستم را عمل جراحی کردم به توصیه دکتر ،اشعه وای‌فای خوب نیست ،برا م،
این خاموش روشن شدن ها تاثیری در کیفیت و مدت حضور م در سایت نداره ،
استاد گرامی چون شما و استاد عباس منش خیلی برام جای احترام دارید ، از استفاده بعضی اصلاحات و عبارات که،خوب نیست و موجب حس نا خوش و احساس نادلخواه در مخاطب میشه خود داری فرمایید ،،ما همین جوری جناب ذهن دنباله بهانه هست که حس و حال مان را بد کنه ، ،،،مثلا از جمله خدا که نمی فهمد ،لطفا استفاده نفرمایید ، در فایلهای زندگی با کمک خداوند ، هست، یادم نیست فایل دوم یا فایل دیگری.
_استاد عباس منش از کلمه غلطی نکرده اید واز اون ور خر می افتید استفاده میکرد ،چون برام عزیز و محترم هستند ،ودوست ندارم افرادی که به صورت گذرا یا اتفاقی می شنو ند از آن برداشت اشتباه کنند،
وازما سوال های نادرست بپرسند،
لطفاً به این موضوع توجه بیشتری معطوف کنید.
حمل بر ایراد گیری یا بی احترامی نفرمایید .
از فایل نوروزی و خیلی قشنگ جاهای دیدنی دزفول بی نهایت سپاسگزارم .
من نمی دانستم این همه طبیعت قشنگی داره.
چندین بار تماشا کردم خیلی حال وروزم را عوض کرد و حضور ایدای عزیزودوست داشتنی و مرجان خانم خیلی خوب هست.
که بی نهایت سپاسگزارم از ذوق سلیقه شما .
خدا حافظ و نگهدار همه باشه
سلام و درود
برای تیره کردن زمین نوشته ها از دکمه مطالعه در شب در منوی سایت استفاده کنید.
سلام استاد
خداراشاکرم که درتاریخ 1402/08/9 توانستم فایل به این مهمی را انجام بدهم
استاد من چند روزی است که ناخودآگاه حس و حالم بد شده و دوباره به روزهای گذشته فکر میکنم که چرا به من ظلم شده درمحیط کار و همیشه فکر میکنم خدا و اطرافیانم مقصر بودند چون فکر میکنم من همیشه درکارهایم صداقت داشتم و نباید این اتفاقات تنزل پست برای من اتفاق میافتاد ولی با خواندن و گوش دادن به این فایل متوجه شدم باید این حس و حال به من دست میداد تا دراین سایت من فقط به دنبال فایلهای حال و حس خوب باشم تا اطلاعات ناب بیشتری را درمورد داشتن حس خوب درونی است را یاد بگیرم و بدانم که چقدر از شناخت خداوند غافل بودم و خدارا شکر میکنم که خودش من را هدایت کرد به این فایل عالی
در این فایل یاد گرفتم که کلمات و عبارت تاکیدی هیچ کاری برای من انجام نمیدهد حالا فعل این عبارت تاکیدی برای حال باشد یا آینده هیچ تاثیری درانجام دادن و یا ندادن آن کار ندارد و خواندن میثاق نامه هرروز فقط یک جدول بندی ذهنی است که ما ازاین مسیر دور نشویم و راه مستقیم را طی کنیم.
ما باید منطقی فکر کنیم مگر با گفتن کلمات و عبارت تاکیدی چاق شدیم که الان خواسته باشیم با عبارت تاکیدی لاغر شویم و یا عبارت تاکیدی را با موسیقی گوش دهیم تا تاثیر بیشتری داشته باشد اصلا ذهن ناخوداگاه کاری برای ما نمیکند زندگی براساس واقعیت است و ریشه در فرهنگ و آموزشهای ما دارد
استاد درمورد طلسم و نگینها و گردنبندها من زیاد شنیدم که فلان سنگ و یا فلان ذکری زندگی شما را متحول میکند ولی وقتی باور و اعتقاد نداشته باشیم هیچ کاری برای ما نمیکند خداراشکر من اصلا به اینها اعتقادی ندارم و بارها گفتم این سنگ اگر کاری میتوانست انجام دهد کاری میکرد ازابتدای خلقت سنگ نباشد که بتواند مثل ما انسانها آزادانه فکر کند و تصمیم بگیرد و کسانی که این باور را دارند کم کم اتفاقاتی درزندگی برای آنها رخ میدهد و به آن سنگ ایمان میآورند چون افکار آنها به فعل تبدیل میشود . ما باید یاد بگیریم درهرقسمت اززندگی مشکل داریم آن را ارتباط بدهیم به عدم شناخت خداوند در همان قسمت
منبع همه ی روزیهاو خوشبختی ها خداوند است پس اگر ما درهر قسمت از زندگی با مشکل برخوردیم ما درآن قسمت خدارا درست نشناختیم بنده ی خدا مقصر نیست . چون اگر دیگران و حتی پدرو مادررا هم مقصر بدانی اخر سر میرسی به خداوند مثل یک دایره که نقطه پایان و شروع آن مشخص نیست چون موقعی که بدبخت و دارای حس بد هستی خدارا مقصر می دانی واگر اتفاقات خوب هم برایت بیفتد دوباره میگویی ببین خدا میتوانست برای من کاری بکند و تا الان نکرده باز یقه ی خدا را میگیریم و این افراد تا موقعی که مسئولیت کارهای خوب و بد خود را گردن نگیرند هرگز نمیتوانند زندگی خود را تغییر بدهند چون ما شناخت خداوند را به درستی یاد نگرفتیم و از مدرسه و معلم یاد گرفتیم که اگر بنده ی خوبی نباشی هرروز کوله بار گناه تو بیشتر میشود و خوشبخت نمیشوی و هرروز ناامیدتر از دیروز و اتفاقات بد بیشتر و درنهایت آرزوی مرگ خود را داریم
پس بدانید موفق شدن به عاملی بیرون از شما ربط ندارد بلکه باید دردرون خود ابتدا افکار ذهنی خود را مثبت کنی تا اتفاقات خوب برای شما اتفاق بیفتد و حس و حال شما خوب شود
یک نکته : به میزانی که شما درزندگی احساس و آرامش ذهنی داری میتوانی احساس خوشبختی را تجربه کنی نه به اندازه داراییهایت خودت
ما باید به گفتگوهای ذهنی خودمان توجه کنیم وقتی متوجه شویم که فلان گفتگوی ذهنی الان حال من را بد میکند یا نه اگر بد بود بایدآن را رها کنیم که این کار استاد برای من خیلی سخت شده دارم تمرین میکنم که انشاالله به مرحله ای برسم که به اتفاقات گذشته اصلا دیگر توجهی نکنم و این تمرین میخواهد
شما اگر حس و حالت بد باشد وقتی به چیزی که آرزوی رسیدن به آن را داشتی هم برسی شاید لحظه ای حالت را خوب کند ولی دائمی نیست
نکته دوم : ابتدا ما باید افکار درون خود را تغییر دهیم تا حالت بیرونی ما نیز تغییر کند . لذت بردن از زندگی یک آرامش ذهنی و درونی است که فقط خودمن میتوانم آن را بدست بیاورم و دیگران هیچ کمکی به من نمیکنند فقط زمان بیشتری دراین راه مصرف میشود که بیهوده است
آیا پرخوری یک فرمول چاقی است ؟ این را استاد خیلی زیبا توضیح دادند خیر ما ازابتدا چاق شدیم بعد پرخوری – درد کمر- دردپا و… به ان اضافه شد پس خیلی از افراد لاغر هستند که پرخورهستند ولی لاغرند ووقتی از آنها سوال میشود شما با پرخوری چاق نمیشوی میگوید نه من پرخوری میکنم چون از خوردن لذت میبرم و این تفاوت بین افکار چاقی و لاغری است ما افراد چاق با افکار چاقی رروز چاق و چاق تر شدیم و افراد لاغر با افکار لاغری هرروز متناسب تر شدند
درمورد توجه نکردن به بخشهایی از بدن که نباید توجه کرد چقدر خوب توضیح دادید اگر به چیزی توجه نکنیم و آن را نبینیم توجه ما ازآن سلب میشود و اگر به قسمتهای مختلف بدن دقت نکنیم تا ذهن از آن قسمت تصویر سازی نکند خود به خود لاغر خواهد شد بدن کارش را خوب بلده ما افراد چاق خیلی عجله داریم و عجول هستیم .
پس ما دراین لایو یاد گرفتم که باید با اصل وجود خودم یعنی با خدای درون خودم هماهنگ باشم تا حال درونی من خوب باشد اگر با خدای درون خودم هماهنگ نباشم حس و حال من بد میشود و نه با پست دادن – پول زیاد – ماشین آخرین سیستم و… خوب نمیشود
بنا براین ابتدا با افکار خوب و مثبت حال درون خودمان را خوب نگه داریم که هرروز اتفاقات خوب برای شما بیفتد و هرروز حال و احساس ما بهتر از روز قبل باشد و احساس ناامیدی درما ازبین برود و با شوق و انگیزه کارهای روزمره را انجام دهیم و با این کارهرروز شکرگذار خداوند باشیم و زیاد ناشکری نمیکنیم پس باید برای شناخت خداوند بیشتر تلاش کرد .
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم
بنظرم این متن و فایل بمبِ آگاهی هست استاد ازتون تشکر میکنم که به الهام قلبی تون پاسخ مثبت دادید و این نوشته رو به فایل اضافه کردید.
نکات مهمی که فهمیدنشون بسیار برام لذت بخش بود اینه که سیستم همزمانی جهان به احساس غالب ما توجه میکنه به همین دلیل ما همیشه و در تمام مراحل زندگی باید در مسیر تغییر و کار کردن روی خودمون باشیم یعنی کنترل ورودی و دادن آگاهی صحیح به خودمون به صورت روزانه.
خداوند در ایجاد همزمانی های لذت بخش صبوره چون برای ما اینو میخواد که داشتنِ حالِ خوب رو عمیقا درک کنیم و یاد بگیریم و در عمل به کار ببریم یعنی یاد بگیریم که با اتکا به درونِ خودمون حال خودمون رو خوب نگه داریم و این شیوه تبدیل به سبک زندگیِ ما بشه یعنی به صورت عادت و رفتار ناخودآگاهِ ما بشه و اون وقت نعمت ها و اتفاقات خوب آرام و بی سروصدا وارد زندگیمون میشن. در غیر این صورت داشتنِ حالِ خوبِ متکی بر درون سبک ما نمیشد شیوه همیشگی ما نمیشد و این لطف خداست.به همین دلیله که خدا می فرماید هر چیزی که از من به شما میرسه همه خیرو نیکی هست.
اینجاست که متوجه میشیم باید همیشه روی خودمون کار کنیم بخاطر خودمون اگر خوایم همیشه در حال تجربه نعمت های خدا باشیم باید یادمون نره که از چه مسیری به این نعمت ها رسیدیم و موندن در مسیر شرط این تجربه لذت بخشه🌹
با سلام خدمت شما
بهترین تغذیه برای روح انسان احساس خوب داشتن از زندگی است وقتی که یک انسان احساس خوبی در زندگی داره از کوچکترین کارها لذت میبره و کوچکترین چیزها که وارد زندگی میشن برای اون لذت بخش است و میتونه با احساس خوب از اونها لذت ببره و با انگیزه و هدف جلو بره احساس خوب داشتن مهمترین ابزار داشتن یک زندگی خوب است
وقتی که احساس خوب داریم غذای روح شما هم تهیه میشود و دیگه حسرت چیزی رو میخوری و برای به دست آوردن هدف های خودت تلاش می کنی
پس وقتی که احساس ما خوب باشه حرف های خوب میزنیم لذت میبریم لبخند میزنیم و از چیزهای کوچک زندگی لذت میبریم حسرت چیزی را نمی خوریم و از همه مهمتر اینکه برای ادامه زندگی انگیزه و اشتیاق برای زندگی کردن و رسیدن به هدف ها همیشه سعی می کنی که حالتو بهتر کنیم و با احساس خوب بهتری
اینکه حس درونیمون را در زندگی خوب نگه داریم به این بستگی داره که در طول روز دنبال چه چیزهایی و چه اتفاق و چه خبر هایی که هست دنبال میکنیم و فکر میکنیم نباید اخبار منفی و خبرها و مستندهایی را ببینید که احساس شما را بد میکند و در شما ترس نگرانی ایجاد میکند زیرا که احساس بد میتونه همه چیز رو خراب کنه و مانع از داشتن احساس خوب شما باشد,
همیشه انسان هایی که با توکل واقعی و ایمان واقعی در رابطه با خدا حرف میزنند خوبی دارند و انگار که یک ارامشی درمانی خاصی درون حرف زدن آنها وجود دارد به همین دلیل یک مومن واقعی همیشه آرامشی درونی داره مسیر خودش رو جلو میره و به آرامی همواره با احساس خوب داره و همچنین در جمع یا در خلوت خودش هم احساس خود را به دیگران منتقل می کنه و از همنشینی با این افراد انسان لذت میبره چون که احساس خوب داشتن میتونه خیلی از لذت ها رو بیشتر کنه مثل وقتی که یک ماشین خوب میخریم اگر احساس خوبی نداشته باشیم لذت نمی بریم اما وقتی که احساس خوبی داشته باشیم لذتی که از خرید اون ماشین می بریم بالاتر و بیشتر است ،
پس احساس خوب داشتن رو باید سعی کنیم که یک روزمرگی برای خودمان کنیم و با احساس خوب و با توکل به خدا هر روز را زندگی کنیم که هدیه خداوند است،
با تشکر
سلام
نمیتونم ازاگاهی ک این فایل داره صحبت کنم
واقعا من این سوال تو ذهنم بود
ی کتابهایی مطالعه میکردم ک نوشته بودبایدخواسته بشکل نوشت ک انگاراتفاق افتاده و من سپاسگزاری کنم
من یمدت ک استفاده کردمراصلااصلابا گفتنش احساسم بد میشدچن احساس میکردم دارم ب خودم دروغ میگم
هروقت
ک میگفتمش زود ی ندایی در درون میگف من ک ب این خواسته نرسیدم چرا میگی رسیدم
اصلا اصلا از بیانشون احساس خوب پیدا نمیکردم نمیگم حال ادم خوب میشه واونقدر خوشحال شدم ک این فایل دیدم و جواب این سوالمو گرفتم
و چقدر لذت میبرم از اگاهی ک دریافت کردم
استاد افتخار میکنم ک شاگرد شما هستم
ک چقدر مطالبی ک میگید درست با درونیات من همخوانی داره
چقد اون چیزیه ک من میخوام
شکر میکنم ممنونم ک خداوند منو ب این سایت هدایت کرد
احساس خوب م ی ک چیز نا آشنا بود برا من اونقدر ِغرق احساس بد بودم ک نمیدونستم احساس خوب چجوریه شادی چیه لبخند یادم رفته بود ن از درون شاد بودم ن از بیرون
ولی واقعا از ته دلم خواستم خواستم ک تغییر کنم ارامش و شفای روحمو جسممو از خدا خواستم گفتم خدواندا منو از ارامش نزدت بهرمند کن
و الان ک ب اون نقطه شروع وگذشتم نگا میکنم ب جای افسوس خوردن لبخند میزنم و خوشحال میشم ک در باتلاق افکارم غرق نشدم نجات یافتم و فرصت داده شد بهم
الان شادم خیلی خیلی احساسم خوب عالیم نباشه از اون نقطه خیلی خوبه
احساس خوب ن ب پوله ن استعداده ن مهارته ن من خیلیا میشناسم ک اینهارو دارن و احساس خوب ندارن
با احساس خوب میشه اینهارو بدست اورد ولی با اونها نمیشه احساس خوب ب دست اورد احساس خوب یک نوع عشق ب خودت هس ک احساست وابسته ب کسی چیزی نباشه
قبلا من از دیدن اخبار و اینستا روزها ناراحت و افسرده بودم همش اخبار بد طوری میشد ک قلبم درد میکرد بی خوابی های زیاد حرص خوردن هام عصبانی شدنم همش درگیری داشتم با خودم
فلانی اینو گف فلانی این کارو کرد
احساسم بند بود ب رفتار مادرشوهر پدرشوهر خواهر شوهر
بند
اومدن و رفتن هاشون حرفهاشون
الان میدونم هیچی ب اندازه ی احساسم ارزش نداره
هر چی شد شد چرا باید ناراحت باشم
گاهی سپردن ب خداوند اونقدر ارومم میکنه ک لذت میبرم
خداوندا درکم رو ببشتر و بیشتر کن قبلا احساسم بند بود ب همه چی الا خودم اصلا خودی وجود نداشت من اصلا خودمو نمیدیدم انگار ک وجود نداشتم اما خدا خواست ک من ببینم خودمو خودی ک فراموش کردم
وای نمیتونم بگم ک چقدر نجواهای ذهنم کم شده چقدر راحتر شدم
چقدر نمیبینم نمیخوام ک ببینم.
چقدر راحت نفس میکشم چقدر راحت میخوابم چقدر زندگی میکنم با اینک تو همون خونم ولی خیلی خیلی دارم زندگی میکنم دوس دارم استاد ب درجه ای از اگاهی برسم ک عین شما همه جا خدا رورببیننم
چقدر ب همسرم گیر نمیدم با خودم میگم اونم قدرت انتخاب داره
احساس خوب همون کلیدس کلیدجادویی ک همه دنبالشن با جمله های تاکیدی و دوره و فلان برسن
و من تا ب اینجا فهمیدم ک احساس خوب فقط با توجه کردن و نکردن ک پایدار میمونه
حالا انتخاب دست منه ک توجه کنم ب خوبی ها مثبتها
یا ب بدی ها منفی ها مشکلات
زندگی خیلی زیباس
ی زمانی ی نفر این حرفو ب من زدو گف زندگی خیلی زیباست خیلی کوتاهه ارزش نداره ک خودتو ناراحت کنی و اون لحظه من تودلم گفتم خوش ب حالش حالش طرز فکرش چقدر زیباس خدا منم میخوام میخوام ک زندگی کنم
وقتی ب چن سال قبلم نگامیکنم و اینها رو مینویسم اشکم جاری میشه برا تغییری کردم برا حسی ک دارم برا جایی ک هستم
برای خودم موفقیت بیشتر بیشتر میخوام
خداوندا کمکم کن
من خیلی جا داره عالی بشم و میدونن ک میشم چن تو مسیر درستم
نشان های دریافت شده
[…] (9) خوشبختی و سعادت در گرو داشتن احساس خوبخوشبختی و سعادت در گرو داشتن احساس خوب است و رسیدن به آن باید اولویت زندگی ما باشد […]
نوشته های این فایل بدون اغراق بی نظیر بود و میشد ساعت ها نشست و روی فقط یک جمله از آن فکر کرد.وقتی دلیل حال بد را عوامل بیرونی بدونیم و چون این جهان دو بعدی هست وهمیشه چیزی هست که بر وقف مورد ما نباشه پس ما همیشه در حال بد میمونیم و هیچوقت حالمون خوب نخواهد شد ، پس باید به عوامل بیرونی (چه خوب چه بد )قدرت ندیم و بدونیم که داشتن حال خوب یک موضوعی کاملا طبیعی هست و خداوند در وجود همه انسان ها قرار داده است ؛اگر مراقب باشیم میتونیم به راحتی حفظش کنیم . هیچ چیز و هیچ کسی در این جهان نمیتونه حال مارو بد کنه چون ما بهش این اجازه را نمیدیم یعنی در واقع توجه و اهمیتی برای مسائلی که آرامش مارو بهم میزنن قائل نیستیم ،مسئولیت حال خوب ما فقط به عهده خودمون هست .ما با عوامل بیرونی فقط میتونیم این حس خوب رو پرورش بدیم نه اینکه نگه داریم.یعنی من حالم همیشه خوب و عالیه و عوامل بیرونی میتونن حال من رو عالی تر کنن نه اینکه قدرت دست اون ها باشه .من با کمک این فایل تونستم یک مانع بزرگ و مهم برای رسیدن به خواسته خودم که پیدا کردن عشق و پارتنر بود رو پیدا کنم ..من در گذشته فکر میکردم یکی قرار هست بیاد و حال من رو خوب کنه بیاد و با عشق و از خود گذشتگی و وفاداری زندگی من رو دگرگون کنه و زندگی بشه وقف مرادم ،نه هرگز این چیزی بود که الان فهمیدم من نباید انتظار از دیگران برای رساندن من به اهدافم باشم ،همه چی و هر ابزاری لازمه فقط و فقط از درون منه..و چیز مهم دیگری که از این فایل ها پی بردم این هست که اگر دلیل نگه داشتن حال خوب ، رسیدن به هدفت باشه، در واقع تمام کاری که میکنی منتظر بودن برای هدفت هست و انتظار کشیدن از عدم رضایت میاد و عدم رضایت بخشی از احساس منفی هست و با حس مثبت تناقض به وجود می آید و تو در پایداری حس خوب ناموفق خواهی شد ..پس احساس خوب باید واقعی و بدون در نظر گرفتن نتیجه باشد باید از درون و وجودت بیاد و اینگونه خود را شایسته اتفاقات خوب در زندگی میکنی ..اگر حال خوب هدف زنرگی ما باشد به هرچیزی که به مغزمون میرسه خواهیم رسید و نتیجه فراتر از تصورمون میشه ..خوشحالم که در راه قدم برداشتم و از شما برای تمام محبت هاتون ممنونم
بارها در دورها گفتن از جملات تاکیدی و از زمان حال در نوشتن استفاده کن چون تاثیر گذارن و ما رو به خواسته هامون میرسنن و همین حرفها باعث میشه هر فرد تازه واردی به این مسیر با وسواسی خاصی بنویسه و لی منم از همون اول با این عبارات تاکید ی و مراقبه ها خیلی ار تباط برقرار نکردم و همیشه گفتم موفقیتهای هیچ کس به خاطر ارتباط تاکیدی نبوده به خاطر کار کردن روی فرمولهای ذهنی و موانع ذهنی بوده و ..
در لاغری هم همین طور هست هیچ عبارت خاصی تاثیر گدار نیست مگر ما برای چاق شدن عبارت تاکیدی به کار بردیم که چاق شدیم و یا اینکه زمانی که شخصی فقیر بوده مگر هر روز عبارت تاکیدی گفته که حالا برای ثروتمند شدن بخواه عبارت تاکیدی بگه .
من هیچ شرایط بدی رو در زندگیم با عبارت تاکیدی به دست نیوردم که حالا بخوام با عبارت تاکیدی به شرایط عالی برسم .
حالا یه سری چیرها رو خوب هست هر روز به خودم یاداوری کنم مثل جدول بندی خیابان که مدارم پایین نره و برای جدول بندی ذهنم هست و هیچ ربطی به عبارت تاکیدی نداره .
پس منطقی باشید زندگی بر اساس واقعیت هست .
خیلیها هستن با یه جادو و طلسم و سنگ ماه تولد و مهره ی مار و …باور میکنن اینها خوش شانسی میارن و موفق میشن و اما عافل هستن که اینها آدم رو موفق نمیکنن و باید اینها رو کنار بزارید و در رابطه ات با خدا باید کار کنی و انتطارت از خدا رو در تمام جنبه هاای زندگیت باید درست کنی و هر جا تو مشکل داری داخل زندگیت بدون با خدا در اون زمینه مشکل داری نه با بنده ی خدا مشکل داری مثلا
خیلیا میگن اگر همسرم از زندگیم بیرون بره زندگیم خوب میشه و وقتی دیگران رو مقصر میکنی در زندگیت تهش میرسی به خدا و اولش میگی چرا اینجا متولد شدم چرا والدینم اینها هستن و بعدش اینقدر میریم جلو و همه رو مقصر میکنیم تا میرسیم به خدا و میگیم تقصیر خدا هست و اون نمیزاره من به موفقیت برسم .
وقتی دیگران رو مقصر زندگیت بدونی تهش تقصیر رو گرون خدا میندازی و هیچ وقت هم موفق نمیشی و باید این افراد روی رابطه اشون با خدا کار کنن .
شناخت خدا ته نداره هر چقدر بری جلوتر هنوزم باید خدا رو بهتر بشناسی .
دلیل این که همه در مورد خدا اشتباه فکر میکنیم
این هست که نرفتیم خدا رو کامل بشناسیم و تمام تعریف ما از خدا بر اساس اطرافیان و جامعه و مربی های دینی ما بوده و هر جا هم ما مشکل داشتیم گفتن چون تو بنده ی خوبی نیستی و باعث شده ما هم احساس بد داشته باشیم و از دوری کنیم و اتفاقهای ما هم به مراتب بدتر شد ن .
و ببین چقدر ما رو گمراه کردن در شناخت خدا در حالی خدا پر ست بودم و دینم اسلام و مذهبم شیعه بوده .
پس موفق شدن به هیچ چیز بیرون از شما ربط نداره به درون شما ربط داره پس لاغری هم به بیرون از شما ربط نداره مثلا رژیم و ورزش و یا خوشبختی شما به هیچ ماشین و خونه ای و .. هیچ مادیاتی ربط نداره و خوشبختی به هر چقدر ارامش ذهنی داری ربط داره و به اینکه درباره ی چه چیزهایی در روز گفت و گو میکنید و هر چقدر اینها درست و بیشتر باشه شما خوشبخترین هستید و اصلا ربطی به پول و دارایی شما نداره .
پس به اندازه ی آرامش ذهنی ما احساس خوشبختی میکنیم نه به اندازه ی داراییمون ما احساس خوشبختی نمیکنیم .
حتی ممکنه با یه چیز کوچیک داخل زندگیمون ما احساسمون خوب بشه و لدت ببریم و این در حالی هست که ما ارامش ذهنی داریم و ما میتونیم لدت ببریم و گرنه اگر در نعمتهای زیادی باشیم ولی ما ارامش نداشته باشیم و حالمون خوب نباشه ما لذت نمیبریم .
حالت خوب باشه احساس خوشبختی میکنی حالت بد باشه احساس خوشبختی نمیکنی
و حالت خوب که باشه از هر چیزی لدت میبری و سپاسگزاری و خوشحال و راضی هستی و از درون شادی اما حالت که بد باشه بهترین چیز رو هم که بخری و داشته باشی شاید برای چند روز و یه مدت خوب باشی اما دوباره به اون حال بد برمیگردی چون از درون خوب نیستی .
پس درونی باشیم اول درونمون رو تغییر بدیم بیرونمون خود به خود تغییر میکنه و هدفمون لدت بردن باشه و این لذت بردن هم به رقص و مشروب و دادو بیداد نیست به ارامش ذهنی هست و از هر کاری که میکنی لدت ببرین حتی ظرف میشوری لذت ببرین وقتی حالت خوب باشه از همه چیز لذت میبرین .
ا صلا در گیر عبارت تاکیدی و … نشین .
خدایا شکرت که در مدار شنیدن این اگاهی ها هستم .
یه فکر اشتباه :وزنم استپ کرده هیچ چیز در جسم ما استپ نمیکنه اگر استپ کنه ما میمیریم تنها راهش این هست که مانع ذهنیمون رو پیدا کنیم و رفعش کنیم .
اینکه ما نگاهی به جاهایی که چاق هست میکنیم نباید ادامه دار توجه کنیم و نگاه کنیم و باید برای ما بی اهمیت بشه و ذهن ما عادتهای بی اهمیت رو حدف میکنه .
لاغری یه آرزو نیست چون آرزو به چیز دست نیافتنی میگن پس هیچ وقت به اون نمیرسی چون برای ذهنت آرزو اونجور تعریف شده که به اون نمیرسی
برای من حرفهای اطرافیان مثل صدای بقیه موجودات و پرندگان و .. باید باشه پس صدای پرنده و جیر جیزک چه تاثیری در زندگی تو داره هیچ حالا ممکنه یه پرنده ای خیلی خوش صدا باشه و بگیم به به چه صدایی داره پس دیگران در زندگی شما اصلا نباید اهمیت داشته باشه در سته خیلی از اطرافیان شما به واسطه ی شناسنامه ی تو شدن خواهر و مادر و خاله و برادر … ولی اونها هم یه انسان هستن حالا درسته طبق شناسنامه فلانی بردار من هست ولی برای جهان هستی هیچ فرقی نمیکنه اونم یه انسان هست .
چاقی با پر خوری در ارتباط هست ؟ نه تو اول چاق شدی و بعد پر خور شدی و تو این رو گداشتی دلیل چاقی چون مدتها هست تو پرخوری میکنی و خیلی از لاعرها هم هستن که پر خوری میکنن پس چاقی و رفتارها مرتبط هستن در ذهن ما اما خیلی از لاعرها پرخوری میکنن و میگن دوست داریم خوردن رو اما چاقها چون چاقن بهشون میگن چون تو پرخوری کردی پس در ذهن چاقها این دو بهم ربط داره .
هر حرفی که بشنویم و اگر با اصل ما هماهنگ نباشه حال ما رو بد میکنه
حال خوب رو به داشته ها ربط ندید وفقط به اصلتون ربط بدید و کاری حتی به لاغریتون هم نداشته باشین که با اون حالتون خوب بشه .
من میخوام امروز رو خوب زندگی کنم و در آرامش باشم و لذت ببرم از هر چیزی که حال من رو خوب میکنه.
بادرود بی پایان به استادعزیز وباانرژی ومهربان، من سالهاست که بعد. از داشتن یک گردباد بزرگ زندگیم باداشتن احساس خوب وباورهای مثبت وشکرگزاری وتوکل به خداوند به ارامشی عظیم ونعمت خداوند دست یافته ام ،وسخت به این باور. هستم که احساسات وارتعاشات خوب ومثبت در. زندگی اولین وباارزشترین چیزی که درزندگی به ما می دهد ارامش است،عیسی مسیح در. کلام مقدس می فرماید.: شریر (بدی)وجود ندارد ،این ماهستیم که بد می بینیم ،وبه قول دوست عزیزمون در. تضادهاست که خوبیها خودشون را نشان می دهند،تنها با صبر وحوصله همراه احساس خوب ایمان داشته باشیم که می شود. ،که می شود،که می شود !
چشمهارا باید شست وجور. دیگر. باید دید!
بقول استاد عباس منش که می گفت :این ذهن ماست که زندگی مارا میسازد ،
من خیلی خوشحالم که درجمع شما دوستان گرامی وعزیز وپر. انرژی هستم ،باورکنید از. خدا خواسته بودم همین چندوقت پیش ،که دوستان خوبی را درکنارمن قراردهد. وشد که شد. ومی شود، این تکیه کلام من است در. شبانه روز. با ایمان کامل ، ودراخر همیشه در. بدترین شرایط زندگی زمزمه می کردم باخودم:
اگر. پروردگارمن ان است که من میدانم
شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد
واین جمله همیشه به احساس خوبم وارامشم کمک خوبی میکردوبازهم دراخر. من کاملا باوردارم که:من یک انسان قدرتمند برروی سیاره زمینم!
با ارزوی بهترینها ی بهترینها برای استادعزیزم اقای عطا روشن ودوستان گرامیم
شادوموفق باشید
بابت متن زیبا و آموزنده از استاد عزیزم سپاسگزارم.
عالی بود استاد ممنونم
نوشته شما باعث شد احساس خوب داشتن را درک کنم وایتکه اگر میخوام حالم خوب باشه نباید به عواملی در بیرون خودم وابسته باشم واگر حال خوب داشته باشم باید منبع اش در درون من باشه تا بتوانم در هم زمانی خدا وند قرار بگیرم ونتایج خوب را به دست بیاورم از الان به بعد با درکی که پیدا کردم حس درونی خودم را از عوامل بد بیرونی پاک سازی میکنم وسعی میکنم همیشه در حال خوب باقی بمونم واگر دوباره به حس بد برگشتم اگاهانه بران غلبه کنم واجازه ندهم تدوام پیدا کنه حس عالی را در خودم ماندگار کنم
ممنونم استاد ارجمند
سلام، وقت بخیر . توضیحات شما بسیار مفید بود و کاملا داشتن احساس خوب، برای من واضح شد، وه چطور عمل کنم تا زندگی زیباتر و درخشانتری رو تجربه کنم.
سپاس فراوان ⚘⚘
سلام استاد عزیزم
من هم هیچوقت با گفتن عبارات تاکیدی حس خوبی برقرار نمیکنم،،، و حتی ی جورایی هم سختم میاد که هر روز عبارت تاکیدی بگم،،، فقط سوالی که برام پیش میاد اینکه چجوری و از چه روشی شما باورهاتونو تغییر دادید؟
سلام استاد عزیز
من زمانیکه این لایو رو در اینستا گذاشتین دیدم وواقعا لذت بردم و امروز اومدم تا فایل قانون جذب همان دایره ی قدرت خداست رو ببینم که فهمیدم اون لایو رو هم دیده بودم اما بازم ادامه دادم و تو صحبتاتون فرمودین که یه توضیحی هم بصورت نوشتاری به این فایل اضافه کردین و من مشتاقانه اومدم وخوندم و هرکلمش برام مهرتایید بود
من از شهریور۹۶ با این مسائل اشنا شدم والبته اولش خیلی جزئی بود اون فقط کمک میکردتا حال بدمون رو یخورده بهترکنیم و یه کلاسایی بود که هفته ای یه باربود ومن میرفتم
فقط خدامیدونه با چه احساس وارد اون کلاسا شدم و ووقتی یه مدت رفتم و دیدم خیلی زندگیم بهترشد ادامه دادم
اون کلاسا تموم شد و استادش ازایران رفت و من واقعا ناراحت بودم امادست از ادامه دادن و در خواست از خدا نکشیدم
خدامنو به یه کلاس بهترمعرفی کردو من با شور وشوق ادامه دادم واون کلاسم به دلایلی یه مدت تعطیل شد ومن نیاز داشتم هرروز حالمو بهترکنم و اون کلاس نمیتونست هرروز باشه و حتی چندماهم نبود
من به در خواستم به خدا ادامه دادم اون منو به یه سری فایلای انگیزشی از یه مربی موفقیت هدایت کرد که رایگان بود و وقتی قیمت دوره هاشو دیدم مغزم سوت کشید و ناامید شدم تااینکه یکی دوستام بهم گفت فلانی رو گوش نکن اقای عباسمنشم هستن ایشونم خیلی خوبن
وارد سایتشون شدم و مدتها فایلای رایگانو گوش دادم و ادامه دادم تو خواب نمیدیم یه روز چندمیلیون بدم و دوره تهیه کنم اما خداکمکم کرد وازجایی که فکرشو نمیکردم پول دوره ی ایشون رو برام فرستاد ومن همینطورکه ادامه میدادم و حالم باخودم بی نهایت خوب شده بود از خدا خ‌استم یه راهی هم برای متناسب شدن جلو پام قرار بده یه روز که خیلی اتفاقی گفتم بذار تو عقل کل یه سرچی بکنم و وقتی دیدم چند نفر روش شمارو پیشنهاد دادن سریع اومدم تو سایتتون و در عین ناباوری که بتونم دوره رو تهیه کنم ادامه دادم هرروز فایل طعم خدا و لاغری با ذهن رایگان رو گوش دادم عجیب به دلم نشست و لذت بردم تااینکه یه ایده به ذهنم اومد که یه زنجیر طلایی که استفادش نمیکردم رابفروشم و دوره راشرکت کنم
هیچ کدوم از اطرافیانم از این پول خرج کردنای من راضی نبودن و حالاشم نیستن اما من اگه هزاران برا دیگه هم برگردم این مسیرو میام
فقط خود خدامیدونه که من چقدر تغییر کردم وحتی از خیلی چیزای دیگمم میزنم تا بتونم دوره های بیشتری را تهیه کنم چون خدامیدونه چقدر باارزشن واینو هیچوقت بقیه درک نمیکنن که وقتی حالت خ‌ب میشه چقدر میارزه و باهیچ مادیاتی قابل مقایسه نیس و من از یه دنیا احساس بد رسیدم به جایی که در هرلحظه احساسم خیلی خ‌به و نزدیک بودن به خدا را تجربه میکنم و حس میکنم در اغوش خداهستم یه انسان هدفمند که برای هرروزش برنامه داره وخوشبخته و چیزایی را تجربه میکنه که در خوابمم نمیدیدمشون
انقدر زندگیم پر از نعمت بود ومن غرق در منفی بافی و بدبختی بودم که خجالت میکشم از خودم
اما خداروهزاران مرتبه شکر یه سیر تکاملی شیرینی را طی کردم که ایمان دارم انتها نداره
اولیکه دیدم استاد دوره ی ماه رمضان گذاشتن گفتم وای کاش منم میتونستم تهیش کنم یا خداهرگز دیر نمیکند را بتونم تهیه کنم وبعدش گفتم خدایی که تااینجا برای من رسوند و من این دوره ها رو خریدم وتکاملمو طی کردم از اینجاشم خودش میرسونه
بصورت اتفاقی یه نفر منو وارد به قرعه کشی کرده که تقریبا سی میلیون میشه و فردا تاریخ قرعه کشیه
یه احساسی بهم گفت شاید من برنده ی این قرعه کشی هستم واحساسم خیلی بیشتر از شایده و یه جور اطمینان وتکیه به قدرت الهیه وشایدم همون همزمانی که شما فرمودین چون من از خداخواستم تا پول دوره و چنتا چیز دیگه را بهم بده ومدتهاست تمرکزم روی این چند مورده که بااین پول میتونم براحتی تهیشون کنم
استاد اینکه ایمان داشته باشم فردا برنده بشم چیز اشتباهیه ایا؟؟؟
خیلی تجسم کردم خیلی احساسم خوبه وخیلی نسبت به قبل که برام باور پذیرنبود تو هیچ قرعه کشی برنده بشم برام باورپذیر و ممکنه
صدای همای سعادتم انقدر بلنده که میشه
خدا میخواد
که تو لیاقتشو داری
که صدای منفی باف خیلی کم شده و کلا چندبار گفته اگه نشد چی؟؟و سریعا جوابشو گرفته و ساکت شده
من حس میکنم این اطمینانم به قدرت خداست و اون حس من در خواست میکنم وخدا جواب میده را دارم و هیچ ربطی به شانس و اینا نداره این برنده شدن من .چون یه سری از قانونارو درک کردم هیچ چیز اتفاقی نیست و ما فقط بازخورد افکاروباورامون را میگیریم
حالا نمیدونم که درسته همچین فکری ؟؟تصوری؟؟باوری؟؟یانه
ممنون میشم از راهنماییتون
خیلی ممنون از راهنمایی زیباتون
دقیقا همینطوره من همیشه تلاش کردم تا احساسم خوب باشه و الان که غرق در احساس خوبم هرچیزی باید بسمت من هدایت بشه میشه و دربهترین زمانشم میشه پس دیگه نگران هیچ چیز نمیشم و حتی اگه برنده هم نشدم ایمان دارم در زمان مناسبش هزینه ی دوره هم برام درست میشه و به دستم میرسه
بازم به خدای خودم توکل میکنم و هرنعمتی که به من بده را شکرگذاری میکنم
یک دنیاتشکر از راهنماییتون استادعزیز
من حالم بد است چون هر چقدر می خورم چاق نمی شوم و مادر می گفت من زمان شیر دهی شما غصه زیاد خورده ام وبه شما شیر نداده ام و برای همین است که شما چاق نمی شوی . من حالم بد است چون متد برداشتن عینک به صورت فکری را آغاز کردم وبا اینکه نتایجی مختصری گرفتم ولی ادامه ندادم یا به عبارتی دیگر به مسیرهای دیگر هدایت شدم و انها مرا به صورت سلسله وار به مسیرهای دیگری بردند و هنوز جواب نیامده است .من حالم بداست چون کار نیمه کار ه زیادی دارم من حالم بد است چون هنوزبه در امد از فروش اینترنتی نرسیده ام. من حالم بداست چون سوار ماشین دلخواه جدیدم نشده ام من حالم بد است چون داخل خانه ی جدیدی که می خواهم نیستم چون حرفهای استادی رو گوش دادم که می گفت با همین سرمایه ات شروع کن و وام یعنی دام و من از6 سال قبل وام نگرفتم و وروز به روز سرمایه ام کمتر شدو اگر وام می گرفتم الان سرمایه ای میلیاردی داشتم ولی الان ندارم و ماشین وخانه ای را که دارم مربوط به وام هایی قبل از این 6 سال است .
من حالم بداست چون هنوز کارمندم و می خواستم از 6 سال قبل که ،آزادی زمانی ،آزادی مکانی و آزادی مالی داشته باشم اما اینها محقق نشده اند .من حالم بد است چون ویلای مد نظرم رانخریده ام. من حالم بد است که نشسته ام و به متد اساتید می روم ومسئولیت زندگی ام را به این افراد دادم که قسم می خوردن سه ماه ،شش ماه یا یکسال به متد مابیا ،معجزه را در زندگیت خواهی دید ولی به جز احساس های اولیه خوب مثلا در بازه 6 ماهه چیز دیگر ی نصیبم نشد. اگر بخواهم این 6 سال را رنج بندی کنم 2سال خوب 2 سال خنثی در کشاکش خوب وبد و 2 سال بد .من حالم بد است چون تمرینهای موفقیتی را بعضا نصف ونیمه انجام داده ام و الان شکم بیشتر شده که مشکل از من است یاتمرینات سرکاری است ویا برای هرکسی به نحوی شخصی جواب می دهد.ویا اینکه با ید فایل بیشتری گوش می کردم ویا انها را خلاصه می کردم ویا …؟که گاهی اوقات می گفتم کاش همون زندگی عادیمون رو می کردیم مارو چه به این غلطا و کاش هیچ وقت با این داستانها آشنا نمی شدم.من حالم بداست چون در مقایسه با دوستانم از لحاظ مالی عقب افتاده ام. می خواهم احساسم خوب باشد ولی الان دیگر با زن وفرزند نمی توان این مسیر را رفت این مسیر وقت زیادی می خواهد که من ندارم،فراغت با ل می خواهد که من ندارم .(این یک روش برای پیدا کردن باورهای محدود کننده است که می تونیم روش کار کنیم که بگیم” حالم خوبه اما…..حالم خوبه اگر….حالم خوبه ولی …”)
من حالم خوبه چون همسری مهربان و فرزندان عالی دارم که با وجود 5 بچه بازم هم همسرم علاوه برساعات کاریم روزانه 3تا 4 ساعت وقتم رو برام خالی می کنه تا روی خودم کارکنم.من حالم خوبه چون تقریبا هیچ وامی ندارم و در حسابم چندین میلیون تومان پول است و از هر زمان که تصمیم بگیرم می تونم دوباره وام بردارم.من حالم خوبه چون الان دارم رو ی قران کار می کنم .من حالم خوبه که داره زندگی به من یاد می ده که 100درصد مسئولیت زندگی با خودمه ونباید از نزدیکترین افراد در زندگی ام انتظاری داشته باشم که حال من رو خوب کنه .من حالم خوبه که همواره می تونم واسه خودم وقت وروی خودم کارکنم و بدونم که هرکس خودش روبشناسه خدای خودش رو شناخته (چون من وخدا یکی هستم و اون از روحش در من دمیده).من حالم خوبه چون یاد گرفتم خواسته وناخواسته دو جنبه طرز تفکرند که با کنترل ذهن ونگاه به اون سمتی که می خوای می تونی از هر چیزی خواسته هات وحرکت در مسیر خواسته هات رو استخراج کنی . من حالم خوبه چون می دونم خیر وشر ،خواسته ها وناخواسته ها ،خدا وشیطان ،الهام ونجوا از قوانین جهان مادی اند که باید باشند واین من هستم که د ر لحظه تصمیم می گیرم که چگونه باشم وبه کدام مسیر بروم وخدا هیچ اجباری برای من نداره .من حالم خوب است چون هرشب تاسرم رو بالش می زارم خوابیدم در حالی که قبلا اینگونه نبود وکلی فکر وخیال به ذهنم می آمد .من حالم خوب است چون می توان افکارو احساساتم رو تشخیص بدم وسریع مسیرم رو اصلاح کنم. من حالم خوب است چون می دانم که احساس خو ب برابر با اتفاقات خوب است .من حالم خوب است چون می دونم اونی که باید حواسش به من باشه و هوا مو داشته باشه حواسش به من هست وبنده هاش لازم نیست حواسشون به من باشه .من حالم خوبه چون می دونم هیچ وقت به خواسته هام نمی رسم چون همیشه اونادارن کامل می شن ویک گام ازمن جلوتر هستند وهمواره داره خواسته با فرمتهای جدید متولد می شه واین خاصیت جهان است واین خیلی عالیه …من حالم خوبه چون ورزنی رو دارم که همه آرزو شو دارند 54.5 کیلوگرم. من حالم خوبه چون دارم ادامه می دم و ازمسیر لذت می برم و می دونم زندگی یک مسیر است نه مقصد پس از تک تک لحظات استفاده می کنم وخداوند رو سپاسگزارم .من حالم خوبه چون می دونم تضاد ودیدن ناخواسته ها جزئی از جهان هستند واونا اومدن تامن مخالف اونا یعنی خواسته هام برام واضح بشند.
سلام استاد عزیز چقدر از دیدن شما و این ویدیو ارزشمند لذت بردم نوشته های همراه با این لایو را هم خواندم بسیار عالی و آموزنده بود من احساس میکنم که جزو یکی از اعضای خانواده شما هستم صحبتهای صمیمانه و صاف و ساده بدون غل و غش شما واقعا به دل ما می نشینه و درسهای با ارزش و قیمتی از آنها می گیریم من هر روز صبح در موقع دعا کردن و حرف زدن با خدای مهربانم از او سپاسگزاری میکنم که مرا در مسیر زیبای تناسب فکری قرار داد که واقعا تحول شگفت انگیز و دوست داشتنی در زندگی من بوجود آمده است ??
خدا پشت و پناه شما و خانواده عزیز و محترمتان باشد ?????
استاد واقعا تبریک میگم این سطح از درک از خداوند و اینکه چقدر زیبا بیان میکنید واقعا لذت بردم کلیپ رو یکبار دیدم ولی خداییش متنی که گذاشتید ارزش هزاربار خوندن رو داره.
من هیچ وقت نمیتونستم خداوند و حقیقت جهان هستی رو اینجوری ببینم.
همیشه فکر میکردم که ما انسانها مثل کرمهایی هستیم که بی دلیل زاده میشیم و بعد از مدتی ازبین میریم و هیچ ارتباطی واقعی بین ما و خداوند وجود نداره فکر میکردم خدا مثل یه پادشاهه که به برده هاش امرو نهی میکنه و اگر خطایی کنند بدترین مجازات رو واسشون درنظر میگیره.
یادمه واسه ازدواجم روزهای سختی رو گذروندیم اوایلش که با همسرم که انوقتا فقط خواستگارم بودصحبت میکردم ازدواجمون رو خیلی دوراز دسترس میدیدم و واقعا هم همین بود و با مخالفتهای شدید خانواده ام روبرو شدیم 2سالی زمان برد و یادمه بعد از اینکه یکسال گذشت و خواستگارم تلاش میکرد که خواسته های پدرمو عملی بسازه به خودم اومدم که وقتی اون اینهمه امیدواره چرا من اینقد ناامیدم… یادمه امیدمو قوی کردم و از خدا خالصانه خواستم و که در کنار همسرم زندگی کنم و از اون روز تصوراتم و زندگیم رو فقط کنار اون تجسم میکردم با اینکه همسرم از لحاظ مالی تو وضعیت خوبی نبود و حتی خانواده اش نداشتن که کمکش کنن یهو یه وام دوستانه جمع شد و اولین برنده اون قرعه خواستگارم بود که تونست باهاش خونه عشقمون که فقط 50متربود ولی کلی حس خوب داشت رو دست و پا کنه و بعد از اون هم به طرزی که اصلا باور نکردنی بود پول بیمه که سالها قبل از دستش داد بود هماهنگ شد و به دستش رسید و خلاصه حتی پدر منکه مخالف صد در صد بود خواب عجیبی دید و خیلی ترسیده بود و از بزرگی پرس و جو کرد و درآخر در عین ناباوری کل پازل باورنکردنیه من و همسرم در دوسال جور شد و خداروشکر میکنم که دو ثمره عشق داریم….
عالی بود استاد ممنونم
سلاااااام استاد عزیزم،واااای وااای خدای من استاد چه اگاهیهای نابی ،فوق العاده بودن این اگاهیها من لایو شما رو دیده بودم ولی امروز دوباره توی پیج که گذاشتین یه سری جملات اول این فایل گذاشتین تصمیم گرفتم بیام و اگاهیها رو بخونم در واقع هدایت خدای من بود به این اگاهیها ،بسیار سپاسگزارم فقط و فقط همین جملاتی که نوشتین اول این فایل میلیاردها و میلیاردها قیمتشه و هر کسی این اگاهیها رو درک کنه با تمام وجودش راه صد ساله رو یه شبه میتونه طی کنه ،استاد من از شبی که شما لایو گذاشتین که هر کسی در زمینه کسب و کار مشکل داره رابطه اش با خدا مشکل داره همینطور ذهنم درگیر بود که من چه مشکلی دارم منی که سه ساله دارم روی ذهنم کار میکنم به قول شما از عبارات تاکیدی گرفته تا کنترل ذهن و احساس خوب و ارامش وتمرینات الفا و ….. پس چرا نتیجه ام اونطور که من میخوام نیست چرا درامدم نسبت به سال قبل کاهش داشته با اینکه همه اش داشتم روی ذهنم کار میکردم،دیشب توی قسمت نوت بوک موبایلم اومدم نوشتم من چه مشکلی با پول دارم که وارد زندگیم نمیشه زیرش نوشتم چه ترمزهایی دارم چه باورهای محدود کننده ای درباره پول دارم…..و خییییلی هدایتی امروز به جای اینکه فایلهای شکر گزاری روزانه ام رو گوش بدم اول اینستاگرام رو چک کردم و دیدم شما پست گذاشتین و اومدم توی سایت و پیدا کردم این باورهای محدود کننده رو،خیلی ممنونم از شما استاد عزیزم که دستی از خداوند شدین برای هدایت من
بله باورهای محدود کننده من ایناهاست۱-انتظار داشتن از عوامل بیرونی مثل جملات تاکیدی و حتی انتظار از خدا(که شما گفتین این شرکه)۲_اینکه من حال خوبم رو گره میزدم به داشتن درامد در اون روز یا شنیدن تعریف و تمجید و تایید از دیگران،رضایت مشتری وحتی احساس خوب داشتن به خودم۳-انتظار معجزه داشتن از احساس خوب .من انتظار داشتم اون روزی که شکر گزاری کردم و فایل عبارت تاکیدی گوش دادم و الفا گوس دادم و تصاویر پول دیدم و….اونروز دیگه از در و دیوار اسمون وزمین برای من ثروت بباره وبرعکس اونروز درامدم صفر یا خیلی کم بود دوباره حالم بد میشد که چرا پس جواب نمیده بارها وبارها تصمیم گرفتم که این مسیر رو ول کنم با خودم میگفتم که من اینهمه انرژی و وقت صرف کار کردن روی ذهنم میکنم پس کو چه فایده داره ولی باز هم ادامه دادم والان بسیار خوشحالم که توی این مسیر موندم و اگاهیها هر لحظه بیشتر وبیشتر به من داده شد.وظیفه خودم دونستم که از شما به خاطر فایلها و مطالب فوق العاده تون تشکر کنم و بگم که خوشحالم که شاگرد کلاس شما هستم❤?
احساس خوب اصل همه کاراست اگه آدم حالش خوب باشه هر کاری و انجام می ده لذت می بره از همه چیز در فرکانس خوبیه من به خوبی اینو تجربه کردم دیگه الان خدا رو شکر !
این عبارت تاکیدی هم من بعضی وقتها استفاده می کردم قبلا نمی دونم مثلا برای آرامش و اینجور چیزها شاید نتیجه می داد تا چند روز
الان هم می دونم طبق گفته های شما اگه جایی مشکل داریم یعنی ایمانمون نسبت به خدا در رابطه با اون موضوع کمه و باید روش کار کرد
من از صبح که بلند می شم همینطوری که شما توضیح دادین می گم من به خدا ایمان دارم و می دونم خدا کمک می کنه تا همه کارام روبراه بشه و من امروز مثل خدا رفتار می کنم !
بعضی وقتا حرفای دیگران خیلی تاثیر می زاره روی آدم که ممکنه کمی طول بکشه تا آدم بتونه حالشو خوب کنه!
یعنی به خدا یه دونه ای
من چی بگم دمت گرم واقعا چه قدر قشنگ توضیح میدید
من هم مثل قبل شما الان هستم یعنی بودم
من از زمانی که با شما آشنا شدم به قدرت ذهن پی بردم و رفتم دنبال قانون جذب تا حدودی تونستم درک کنم و حالم رو خوب کنم ولی خیلی نکته ها رو از این متن شما درک کردم پس صد در صد بهتر نتیجه میگیرم
مرسی استاد ??????
یه سوالی داشتم من توی قانون جذب اینجوری فهمیده بودم که هر اتفاقی که برای ما میافته چه خوب چه ب نتیجه باور ما هست که در خوداگاه یا ناخوداگاه خودمون داریم یا داشتیم
این با همزمانی کائنات و حس خوب و بد ، فرق میکنه مگه هر چیزی رو که باور کنی یا باور داشته باشی توی زندگی ما رخ نمیده؟
میشه راهنمایی کنید
سلام با استاد عطار روشن ودوستان
راستش من مدتهاست با این مباحث قانون جذب اشنا هستم و انطوری که در کتابها گفته شده بود یعنی درخواست بکن باور کن واحساس خوب داشته باش من عمل کردم وچیزی که یادمه به اون هدفی که داشتم رسیدم این که همسرم را به سمت خودم جذب کنم بعد از چند ماه کاری که من کردم باور سازی بود تجسم کردن واحساس خوب و این اتفاق رقم خورد وباشخصی اشنا شدم ومنجر به ازدواج شدطبق فرمایشات شما که نتایج عالی گرفتید ودر این ویدئو فرمودین که اصلا این جملات تکرار کردنه به زمان حال ودرگیر بودن با فعل وفاعل کاری از پیش نمی بردیت پس این نتیجه که من گرفتم از کجا آب می خوره و چیزای که داره یادم میاد تکرار این برنامه ها باعث شده بوداحساسم خوب باشه ممنون میشم یکم روشن تر کنید این اتفاقی که صورت گرفت
سپاسگزارم از اینکه آگاهی های بسیار نابی را با دست و دلبازی و صداقت خاص خودتان به ما انتقال دادید. در پناه نور و عشق الهی در مسیر تغییرات فوق العاده باشید و همواره روشنگر راه ما
سلام استادگرامی
من هم وقتی باقانون جذب آشناشدم هرروزصبح مینوشتم فقط برگه سیاه میکردم وهمیشه میگفتم پس چرااتفاقی نمیفته تازه بدترهم میشه یه جاهایی هم ایست کرده بودخلاصه انگیزه ای راکه برای شروع اون دوره هاداشتم کم کم ازدست دادم وخسته وناامیدگذاشتمشون کنارتااینکه باسایت شماآشناشدم ویکی دوتافایل گوش دادم ودوره راخریداری کردم وخداوندراهزاران باربابت این هدایت سپاسگزارم تاالان به خیلی ازچیزایی که میخواستم رسیدم خداراشکربدون نوشتن وتجسم وذکرگفتن وختم برداشتن وخلاصه خیلی ازکارای دیگه بااین دوره بدون هیچ زحمتی دارم بغیرازلاغری به اهدافم میرسم واقعابه دورهای استادروشن وگفته هاشون ایمان کامل دارم ودرهمه جنبه های زندگی بهم کمک میکنه ازتون سپاسگزارم