0

گام ۵۰: باور کنید لاغر می شوید

باور لاغر شدن
اندازه متن

باور لاغر شدن مهمترین موضوعی است که باید در ذهن خود ایجاد کنید تا به شکل آسان تری لاغر شوید و برای همیشه لاغر بمانید.

تصور عموم انسانها در دنیا این است که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرند و ورزش کنند اما تجربه و نتیجه من می گوید برای لاغر شدن فقط باید باور لاغر شدن را در خودمان ایجاد کنیم.

چگونه چاق شدن را باور کردم

۳۵ سال چاق بودم و در همه آن سال های که اضافه وزن داشتم برای لاغر شدن تلاش میکردم اما هیچ نتیجه ماندگاری کسب نمی کردم.

اکنون که در شرایط بسیار متقاوتی نسبت به چند سال گذشته هستم به خوبی می دانم چرا تلاش من برای لاغر شدن نتیجه نمی داد.

از کودکی هزاران بار شنیده بودم که چاق شدن مزایای بسیار زیادی دارد.

چاقی باعث قوی شدن من می شود، چاقی باعث میشه که من بیمار نشم، چاقی باعث محافظت من دربرابر ضربات احتمالی می باشد و ده ها جمله دیگر درباره مزایای چاقی شنیده بودم.

شنیدن این عبارت ها سبب شده بود که در ذهن ناخودآگاه من چاق شدن بسیار پسندیده و نیکو جلوه داده شود. تا حدی که در ذهنم چاق شدن را عامل سلامتی، طول عمر و داشتن انرژی و توان بیشتر می دانستم.

آنچه در ذهن ناخودآگاه من درباره چاقی ثبت شده بود همه خوبی بود اما آنچه من در آیینه، وضعیت سلامتی، واکنش اطرافیان و … می دیدم همه بدی بود.

چاقی ناخودآگاه و لاغری آگاهانه

چاقی در ذهن ناخودآگاه من پسندیده و قابل قبول بود اما در ذهن آگاه و منطق من چاقی به هیچ وجه پذیرفته نبود و باعث و بانی همه مشکلات زندگی ام را چاقی می دانستم.

بر اساس افکار منطقی تصمیم می گرفتم با استفاده از رژیم ها روش های مختلف لاغری خودم را لاغر کنم تا از شر ناراحتی و رنج چاقی رها شوم اما از آنجاکه نتیجه نهایی بر اساس آنچه در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده است رقم می خورد نتیجه همه تلاش های من برای لاغر شدن فقط چاقی بیشتر بود.

به عبارتی اصلا اهمیت نداشت که من چقدر دوست دارم لاغر شوم یا تلاش می کنم که لاغر شوم، آنچه اهمیت داشت علاقه و اطمینان من به چاق بودن و چاق تر شدن بود.

به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و نقش فرمول های ذهنی و باورها را در نتایج زندگی خودم درک کردم، علت ۳۵ سال چاق بودنم برایم واضح شد و همچنین دلیل لاغر شدنم در این چند سال اخیر را کشف کردم.

مهم ترین موضوعی که سبب شده بود سال های زیادی از عمرم را با اضافه وزن سپری کنم باور کردن چاقی بود.

من باور کرده بودم که انسان چاقی هستم و توانایی لاغر شدن را ندارم.

این باور در اثر شنیدن گفته های اطرافیانم درباره ارثی بودن چاقی در خانواده ما شکل گرفته بود.

تصور کنید همه خانواده من چاق بودند و باور مشترک در خانواده ما این بود که چاقی در خانواده ما ژنتیکی است و من به تنهایی تصمیم گرفته بودم با قدرت ذهن لاغر شوم.

این تصمیم و اقدام به اندازه ای احمقانه و دور از واقعیت بود که در دل تاریکی شب ادعا کنی من خورشید را می بینم.

اما تصمیم من برای لاغر شدن فراتر از یک تصمیم عادی بود. من متعهد شده بودم که یا می میرم یا لاغر می شوم.

هرچه در مسیر لاغری با ذهن پیش می رفتم بیشتر به عمق ریشه های چاقی در ذهن خودم پی می بردم.

آنقدر این باور در من قدرت داشت که بارها به خدا گله و شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و دیگران را لاغر آفریده است.

همه شنیده های من حاکی از آن بود که من باید تمام عمر در چاقی زندگی کنم و این فکر زندگی را برای من تلخ کرده بود.

قرار گرفتن در شرایط سخت اضافه وزن و علاقه شدید به لاغر شدن سبب شد که مهمترین موضوع زندگی من لاغر شدن باشد.

و این علاقه و اشتیاق سبب شد تا به مسیر لاغری با ذهن هدایت شوم.

از نظر من مهمترین عاملی که مانع لاغر شدن افراد می شود نداشتن باور لاغر شدن است.

یعنی فرد باور ندارد که می تواند لاغر شود.

اهمیت ایجاد باور لاغر شدن

ضرورت ایجاد باور لاغر شدن در مسیر لاغری با ذهن مانند ضرورت وجود فوندانسیون برای یک ساختمان چند طبقه است.

فونداسیون سازه‌ای است که برای تحمل بارهای سازه‌ای و توزیع بارها بر روی زمین ساخته می‌شود. دقیقا باور لاغر شدن همین نقش را در لاغر شدن ایفا می کند.

زمانی که باور لاغر شدن را به خوبی در خودتان ایجاد کنید در مسیر لاغری با ذهن فشار بار چاقی را به خوبی می توانید تحمل و مدیریت کنید.

ایجاد باور لاغر شدن به شما کمک می کند تا به شک و تردیدهای احتمالی در مسیر لاغری با ذهن بی توجه باشید.

باور لاغر شدن باعث ایجاد احساس آرامش و اطمینان از کسب نتیجه عالی می شود.

باور لاغر شدن مانند سدی محکم در برابر افکار منفی، خطاهای رفتاری، نگرانی های احتمالی و خیلی مسائل دیگر که به خاطر چاق بودن در زندگی ما ایجاد شده اند ایستادگی می کند تا توان و انگیزه حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن را داشته باشیم.

باور لاغر شدن

دستورالعمل ساختن باور لاغر شدن

همانطور که ساخت فوندانسیون یک ساختمان نیاز به مصالح و آگاهی از فن و فوت مهندسی ساخت و ساز دارد ساختن باور لاغر شدن نیز نیاز به مصالح و اطلاع از فن و فوت ذهن آگاه و ناخودآگاه دارد.

مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن محتوای نوشتاری، ویدیوهای آموزشی و انجام تمرینات جلسات آموزشی است.

هر زمان در حال استفاده از محتوای سایت تناسب فکری هستید مشغول تهیه و تدارک مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن در خودتان هستید.

فن و فوت ذهن ناخودآگاه و آگاه این است که بدانید ذهن ناخودآگاه مسئول تمام واکنش های لحظه ای، مرور افکار تکرار شونده در ذهن و میزان اشتیاق و امید به زندگی در انسان می باشد اما به صورت خودبخودی بوجود نمی آید بلکه این ما هستیم که از طریق ذهن آگاه و منطقی اطلاعات را وارد مغز خود می کنیم و زمانی که به اندازه کافی این کار را تکرار کنیم اطلاعات وارد شده جهت ساده سازی اجرایی شدن محتوای ذهن ناخودآگاه را می سازند.

بنابراین برای ایجاد هرگونه تغییر در محتوای ذهن ناخودآگاه باید از دریچه ذهن آگاه استفاده کنیم و به همین دلیل است که وقتی برای مدت کافی از مطالب آموزشی سایت تناسب فکری استفاده میکنید فرمول های ذهن ناخودآگاه شما در مورد مسائل مختلف تغییر می کند و اولین نشانه این فرایند تغییری است که در احساس شما به سمت بهتر شدن ایجاد می شود.

به این نکته توجه داشته باشید که ورود اطلاعات از ذهن آگاه به ناخودآگاه به صورت دائمی در تمام عمر انجام می شود بنابراین باید برای آنچه در زندگی روزمره در معرض دیدن، شنیدن و درک کردن گیرنده های عصبی خود قرار می دهید اهمیت و ارزش قائل شوید.

چون آنچه که به خورد سیستم عصبی تان می دهید خوراک ذهن ناخودآگاه شما را تامین میکند و ذهن ناخودآگاه مدیریت نتایج و تجربیات زندگی شما را بر عهده دارد.

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری با ذهن و باور لاغر شدن

باور ها خیلی مهم هستن.

ما باید باور کنیم می توانیم لاغر شویم.

هر فردی هر چقدر باور لاغر شدن را در خودش ایجاد کند به همان اندازه لاغر می شود.

باور چی هست؟ و چه نقشی در زندگی ما داره ؟

باور به زبون ساده میتونیم بگیم همون انتظار هست و این یه تعریف درست از باور هست.

پس اول معنی باور رو درک کنید.

چون ما تمام مسایل فیزیکی و قابل لمس رو میشه درک کنیم ولی باور قابل لمس نیست و جز مسایل فیزیکی نیست و نمیشه اون رو ببینیم پس خیلی افراد نمیدونن باور چی هست.

  • انتطارتو از زندگیت چیه؟ همون باورته.
  • انتطار تو از همسرت چیه؟ همون باورته.
  • انتطار تو از جسمت چیه؟ همون باورته.

انتظاری که ما از زندگی و نتایج فعالیت ها و آرزوها و حتی دعا کردن هامون داریم باور ما نسبت به زندگی و حد و اندازه خوشبختی ما را تعیین می کند.

اهمیت انتظار در زندگی

اگر روی روابط با همسرت کار کنی و آموزش ببینی که رابطه ی عالی داشته باشی ولی انتطارت از همسرت بد باشه که آدم بدبین و عصبانی و پرخاشگری و …. هست هر چقدر روی خودت کار کنی که شرایط بهتری رو تجربه کنی چون انتطارت از همسرت خوب نیست که همیشه پرخاشگر و عصبی هست رابطه ی شما هیچ تغییری نخواهد کرد.

پس باید همزمان که دارین روی خودتون کار می کنید انتظارهای شما از همسرتان هم تغییر کنه تا شرایط هم تغییر کنه و نتیجه ی جدیدی رو ببینی .

اگر شما با همسرتون مشکل دارید و اعصاب شما رو بهم میریزه ولی با بقیه این رفتار رو نداره و یا دوست تو یه رفتاری داره با تو که با بقیه نداره و یا رییس تو یه رفتاری با تو داره که با بقیه نداره چون انتطار تو از اون فرد در ذهنت تعریف شده هست پس اون شخص هم همون رفتاری رو نشون میده که در ذهن تو تعریف شده.

اگر کسب و کاری راه مینداری ولی انتظارت از اون شرایط کاری بد هست که من شکست میخورم یا پول تو دست مردم نیست یا اوضاع اقتصادی کشور بد هست و …. هرچقدر شما تلاش کنید بی فایده هست چون انتطار شما نتیجه رو رقم میزنه.

  • انتطارم از خودم و زندگیم و فرزندانم و همسرم چی هست؟
  • انتطارم از اینده ی خودم چی هست؟
  • انتطار من از جسمم چی هست؟

اگر انتطارم خوب باشه که خداوند من رو حمایت و هدایت میکنه و به هیچ مشکلی فکر نکنم و هیچ چیزی رو مانع پیشرفتم ندونم نتیجه هم عالی میشه یعنی باید انتطارم با خواسته ام در هماهنگی کامل باشه و در تضاد نباشن .

پس همین میشه باور شما و هیچ ارتباطی با عبارت تاکیدی و .. نداره فقط باید ببینی انتطار شما از اون موضوع چی هست؟

پس معنای واقعی باور همون انتطار هست.

من باید انتظارم از خودم لاغری باشه و زمانی فایلها در من تاثیر میزاره که من انتظارم از خودم لاغری باشه.

باید سعی کنید انتظارتون رو از خودتون تغییر بدین .

پس هر مشکلی که داشته باشی و تو تلاش کنی اما نتیجه نمیبینی علتش این هست که انتظار تو از اون مشکل تعییر نکرده پس اول انتظارت رو تغییر بده تا نتیجه های متفاوتی بگیری.

پس منی که میخوام لاغر بشم مهمترین موضوع برای من باید تغییر انتظارم از خودم باشه.

ما تا حالا بارها به خاطر انجام ندادن کاری سرزنش شدیم ولی اگر کاری رو انجام دادیم تشویق نشدیم پس خود باوری در ما کمرنگ شده و توانایی خودمون رو دست کم می گیریم و حالا هم در موضوع کاهش وزن خودمون رو دست کم میگیریم و هیچ وقت باور نمی کنیم که می تونیم لاغر بشیم.

پس این لاغر شدن نیاز به کار داره و به تعداد روزهایی که تحقیر شدیم که نمی تونیم و نا امید شدیم نیاز به کار داره و عجله نباید بکنیم پس تا فایلها رو گوش دادی نگو چرا لاغر نمیشم زمان میبره باید کار کنیم.

انتطار اشتباه ما رو شکست میده و ما رو از پا در میاره.

انتطارت از خودت چی هست؟

اگر بگی من میتونم لاغر بشم و با اشتیاق فایلها رو انجام میدم.

این خوب و عالیه ولی اگر با حال بد بیای انجام بدی که شاید معجزه ای بشه نتیجه نمی گیری.

پس انتطارت رو برای لاغری تغییر بده. چطور ؟

چون ما مدتها تلاش کردیم لاغر بشیم و نتونستیم همین خود باوری ما رو نابود کرده پس باید روش کار کنیم تا دوباره شکل بگیره.

باید روی توانمندی هات و موفقیت هات تمرکز کنی و مرورش کنی و کارهایی رو که تونستی یاد بگیری رو مرور کنی میتونی خود باوری و انتظارت رو از خودت تعییر بدی.

پس هر هنر و کاری که بلدی اون رو خوب انجام بدی اون یک توانمندی هست که شما یاد گرفتین و دارین انجامش میدیدن پس با مرور توانمندی در بقیه کارها باید انتظار لاغری در خودت رو به وجود بیاری.

  • من کار با موبایل رو خوب بلدم
  • من رانندگی رو خوب بلدم
  • من اشپزی رو خوب بلدم
  • من خانه داری رو خوب بلدم
  • من …

و لاغری هم یه کار مثل همین کارها هست که اگر یادش بگیریم خوب انجامش میدم.

رابطه آرزوها با باورها

لاغر شدن رو در ذهنتون کوچیک کنید.

همیشه باورها رو مثل یه حلقه در نطر بگیر با قطر ۱۰ سانت و اگر لاغر شدن یا هدفت یه گوی با قطر ۲۰ سانت باشه نمیشه این گوی از حلقه رد بشه و وارد تجربه ی زندگیت بشه.

پس ما باید یاد بگیریم هدف و یا همون گوی رو کوچیک کنیم تا از حلقه ی باور رد بشه پس بگو لاغری که چیز ی نیست این همه آدم لاغر در اطراف من هست که راحت زندگی میکنن من هم میتونم به راحتی لاغر بشم و مثل اونها راحت هم زندگی کنم بدون زجر و سختی مثل دوستای شگفتی سازم و استاد عطارروشن که همیشه اون رو میبینیم.

پس کوچیک کردن خواسته خیلی راحت تر از بزرگ کردن باور هست.

منم ماشین شاسی بلند رو خیلی دوست دارم مثلا لکسوز پس هر وقت جایی دیدم این ماشین رو میگم بابا این ماشین که چیزی نیست این همه آدم از این ماشینا دارن منم یکی مثل اونها راحت می تونم به لکسوز برسم. پس خواسته ی خودم رو کوچیک میکنم.

من لاغر شدن رو هم کوچیک می کنم تا از حلقه ی باورم رد بشه و وارد زندگیم بشه.

وقتی یه فرد شکست خورده دیدید به خودتون نبالید که باز خوبه من در اون شرایط نیستم این غلط هست چون دارم توجه میکنم به آدم شکست خورده نه به افراد موفق نگاه کن و توجه کن به افراد لاغر و ثروتمند و سلامت توجه کن و … و بگو منم به این موفقیت ها میرسم و اون خواسته رو کوچیک کن که منم میتونم تا اشتیاق شما بهتر بشه .

راهای تغییر انتطار دو مورد هست:

۱- با مرور موفقیتهای گدشته و کارهای گدشته به خودت بگو لاعری هم راحت یاد میگیریم و راحت راحت راحت لاغر میشم.

2- کوچیکش کن برای خودت لاغری رو و بگو منم میتونم مثل بقیه یادش بگیرم و لاغر بشم.

مثلا من بگم میخوام ۲۰۰ گرم در ماه کم کنم به جای اینکه به کل عدد اصافه وزنم توجه کنم بیام خیلی ریزش کنم و بگم میخوام ۲۰۰ گرم کم کنم و اینطور تونستم کوچیکش کنم و ذهنم راحت من ر همراهی میکنه.

و با اشتیاق دنبال کن نه با حسرت و تردید و شک که میشه منم لاغر بشم یا نه اینطور غلط هست.

باید انتطارت این باشه که من میتونم لاغر بشم. باید باور لاغر شدن را در خودت ایجاد کنی.

هر کس تا حالا برای لاغری تلاش کرده حتما صدایی درون تو بوده که گفته تو میتونی لاغر بشی وگرنه چرا تلاش کردی؟

افرادی هستن که چاقی رو پذیرفتن و هیچ تلاشی هم نمیکنن و ما جز این دسته افراد نیستیم چون بارها تلاش کردیم
پس در ته ته ذهن ما پیش فرضش این هست که ما هم میتونیم لاغر بشیم و ثروتمند بشیم و موفق بشم و …

پس افرادی که در قرعه کشی و اینا شرکت میکنن اونها راه ثروتمند شدن رو بلد نیستن ولی در ذهنشون پذیرفتن که میتونن به پول برسن.

پس اگر منم تلاش کردم در اون لایه های زیری ذهنم پدیرفتم که میتونم لاغر بشم.

غدا اصلا ارتباطی به چاقی و لاغری نداره تا وقتی که نگرانی از زیاد یا کم خوردن غدات تو لاغر نمیشی چون تو به چاقی توجه کردی و نه لاغری پس باید انتطارت رو از خودت لاغری کنی.

من باید ادامه بدم تا موفق بشم و وقتی هم موفق بشم باید مرور و تمرین کنم تا باور لاغر شدن در ما شکل بگیره و همیشه در مسیر درست باشم.”

(نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات)

با انجام تمرینات ساده ای که در این فایل آموزشی ارائه می شود به راحتی می توانید طی چند روز باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید و نتیجه این کار ایجاد اشتیاق و انگیزه برای افدام کردم و طی کردن مسیر لاغری با ذهن است.

در این فایل یکی از موانع مهم و تاثیرگذار در متناسب نشدن را به شما دوستان عزیزم معرفی میکنم.

ایمان دارم آگاهی از موانع و یادگیری چگونه برطرف کردن آنها گامی موثر در جهت متناسب شدن خودهد بود.

با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای ایجاد باور لاغر شدن بهترین روش استفاده صحیح از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری است.

برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات شرح دهید.

  • نگرش شما درباره باور لاغر شدن چیست؟ آیا باور دارید لاغر می شوید؟
  • در گذشته که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کردید چقدر باور داشتید که لاغر خواهید شد؟
  • بعد از هر بار تلاش کردن برای لاغر شدن چقدر باور داشتید که دوباره چاق خواهید شد؟
  • در مورد چاق شدن به نظر شما چقدر باور کردن چاق شدن تاثیرگذار بوده است؟
  • درباره انتظار چاق تر شدن چه تجربه ای دارید؟ چرا و چگونه این انتظار در شما ایجاد می شد؟
  • از زمانی که به سایت تناسب فکری هدایت شدید چه تغییری در انتظار شما برای لاغر شدن ایجاد شده است؟
  • برای ایجاد انتظار باور لاغر شدن در خودتان چه برنامه ای دارید؟ شرح دهید
  • چه خواسته هایی داشته اید که از همان ابتدا انتظار داشتید که رخ نخواهد داد و هرگز رخ نداده است؟
  • چه خواسته ها یا اهدافی داشتید که از همان ابتدا مطمئن بودید رخ خواهد داد و نتیجه عالی کسب کردید؟
  • درک و برداشت خود از محتوای ویدیوی آموزشی را به شکل شرح انشایی بنویسید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.07 از 69 رای

https://tanasobefekri.net/?p=15145
117 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/25 12:06
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 404 کلمه

      سلام بر همگی

      باور همون انتظار ما از زندگی مان هست . و هرچی الان در زندگی مان تجربه میکنیم نگاه و انتظار ما به زندگیست.  

      آدم هایی که در مسیر زندگی شون مرتب تحقیر میشدن و اگه یک کار رو اشتباها انجام میدادن آنقدر  سرزنش میشدند که با تکرار این سرزنش ها کم کم خودشون هم پذیرفتن که من با بقیه فرق دارم  و من نمیتونم . 

      و این نتونستم ها که در ذهن ما ریشه گرفت اعتماد به نفس و خودباوری ما را از چشممان محو کرد . تا جای که اگه کاری مهم رو انجام میدادیم ولی نگرش خودمون به خودمون این بود  که کاری ارزشمند نبود و این باعث شد که کم کم خودمون رو دوست نداشته باشیم و  مشکلات ما بیشتر بشه. 

      حالا نداشتن همین اعتماد به نفس انتظارمان از زندگی رو هم پایین آورد و همین عامل باعث شد که درانجام بیشتر کارها خودمون رو ناتوان ببینیم و نتوانیم به موفقیت بزرگی دست پیدا کنیم .

      پس با یادآوری و مرور موفقیت هایی که در مسیر زندگیم داشتم میتونم اعتمادبه نفس خودمو پیدا کنم و روز به روز بیشتر کنم و کم کم انتظارم از زندگی تغییر میکنه و هر چیزی که برای یکی دست نیافتنی باشه برای من به راحتی دست یافتنی میشه. 

      دوم هدفم رو در ذهنم کوچیک کنم وقتی بیل گیتس و امثال آنها میتونند ثانیه ای درآمد میلیاردی داشته باشن پس دیگه خواسته من که دیگه هیچی نیست از لحاظ مالی .

      در زمینه متناسب شدن هم همینطور وقتی دوستام توانستند روی باورهاشون و انتظارشون از زندگی کارکنند و موفق بشن پس منم میتونم .

      وقتی انتظار از زندگی مان رو تغییر میدیم اولا نباید به عامل بیرونی گره بزنیم دوما نباید به چی جوری شدنش کاری داشته باشیم . 

      وقتی ما روی ذهنمان کار میکنیم از هر لحاظ مالی سلامتی متناسب شدن و انتظارمان از زندگیمون رو با تمرین خودباوری  تغییر میدییم خدای بزرگ خودش مسیرها رو برامون هموار میکنه و ما را به هدفمون میدونه .

      دلیل نمیشه قبلا تو زمینه ای موفق نبودم 

      دلیل نمیشه قبلا نمی تونستم متناسب بشم

      دلیل نمیشه قبلا روابط خوبی نداشتم 

      دلیل نمیشه قبلا وضع مالی خوبی نداشتم و…

      پس الان هم نتونم.  من قبل یه آدم بودم با کلی افکار واحساس و باورهای منفی و یک انتظار پوچی از زندگی 

      ولی الان آدمی هستم که باورهام و احساسم و نگرشم مثبته و خوبه و  باورهای اشتباهم رو شناسایی میکنم و همشو ردش میکنم و باور خوب جایگزین میکنم .و انتظار خوب زندگی کردن که حق طبیعی خودم میدونم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/06/23 19:14
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 714 کلمه

      به نام خدا

      الان که دروضعیت جسمانی خوبی هستم وبا ایده آلم فاصله کمی دارم برمیگردم به مسیری که رفته بودم که بر من چی گذشت میبینم که من ازیک طرف روی محتویات ذهنیم کارمیکردم وانگار یک نیرویی  هرچند وقت میخاست منو منصرف کنه که میگفت فایده ای نداره وبیخود تلاش کردنه و من آنقدر اشتیاق واستمرار داشتم که خودم انتظار متناسب شدن داشتم و اون فشار روحی رو نادیده میگرفتم .و میرفتم لایوها رو گوش میدادم وبارها به خودم میگفتم استاد چطوری تونست پس منم میتونم .

      طوری که خواهرم هروقت خونه ما میومد و به شکل فجیعی از جسمم ایراد میگرفت ولی من از ته دلم به خودم میبالیدم که تو این مسیرم و به زودی متناسب میشم .

      نمیزاشتم نامیدی منو از ادامه راه منصرف کنه .

      نامیدی لامصب بدجوری خودش رو توی مسیر موجه توجیه میکنه که کو . یه نگاه به خودت بنداز . ولی من انگار هرچی بیشتر تواین مسیر بودم صداش کمتر و ضعیف تر میشد .

      انتظار داشتم امید داشتم که من متناسب میشم چون من میدونستم خداوند عادل هست من با توجه به چاقی فریاد میزدم خدایا منو چاق کن . بعدش که چاق شدم ناراحت بودم چرا چاق شدم .

      من خودم نمیدونستم چی میخام . ازیک طرف تمام نگاه و توجهاتم روی چاقی بود و هرلحظه به جهان سفارش چاقی میدادم و جهان هرسری آرزوی منو بولد ترمیکرد .

      آره من بلد نبودم چطور خواستمو به جهان سفارش بدم . من متناسب شدن رو میخاستم ولی صبح تا غروب از زیبایی عمه هام که سرخ وسفید و تپل هستن میگفتم و اونها را تحسین میکردم .و کودکان تپل رو میدیدم ذوق میکردم و مادراشون رو تحسین میکردم و …  حالا که کم کم این توجهات روی رفتارغذاییم خودش رونشون داد و من حرص وولع کاذب داشتم و همیشه خدا گرسنم بود وپرخوری میکردم وسنگین میشدم انتظار چاقی درمن شکل گرفت و من چاق شدم .

      پس اومدم این سری آگاهانه ورودی هام رو عوض کردم و کم کم رفتار غذاییم تغییر کرد و من وزن زیادی رو از دست دادم .

      همین دیشب بود خالم زنگ زد خونه ما . وبعد کمی صحبت به مادرم گفتش که من چرا اینقدر لاغرشدم و مادرم گفت از بس سرش تو گوشی واینترنت هست و از اونجا داره یاد میگیره وداره خودش رو لاغر میکنه .وازاین حرفها .

      ولی من دیگه حرف اونها رو گوش نمیکنم من تازه دارم نفس میکشم من عاشق متناسب شدنم و لذت میبرم هر فرد متناسبی رو میبینم و آنقدر تو دلم تحسینشون میکنم که  عشق میکنم .

      اونها دارن ناخودآگاه روی ذهنم کارمیکنن که بسه زیاد لاغرشدی همین حد خوبه دیگه خودت رو از این لاغرتر نکن .

      داداشم میگه بعضی آدم ها ژن لاغری تو وحودشان هست و تو از اون دسته آدمهایی که وقتی تصمیم به لاغری گرفتی و غذاتو کم کردی لاغر شدی . منم فقط سکوت میکنم چون دیدگاهمون خیلی باهم فاصله داره .

      البته فکر میکنم یه بار واسه کنجکاوی بهش گفتم ببینم این موضوعات رو قبول داره یا نه . دیدم اینها رو اصلا باور نداره .

      منم سکوت میکنم و از وجود خودم لذت میبرم .

      مانتو سایز۳۸ خریدم آنقدر گشاد شد که باید بدم خیاطی .

      آخه مانتویی که خوشم بیاد در سایز کوچکتر ندیدم .

      میدونم هست و این هم باور مخربی هست که میخاد من وزنم رو بالا ببرم .

      من دیگه گول ذهنم رو نمیخورم شده پارچه بگیرم بدوزم این کار رومیکنم ولی ادامه میدم .

      چون به ذهنم اطمینان دارم که منو تا جایی متناسب میکنه که لازم هست . وخودمم دوست دارم چندکیلو دیگه لاغرتر بشوم و باربی کامل بشم . 

      تاحالا تونستم اینهمه وزن کم کنم پس انتظار دارم وامید دارم با ادامه دادنم بازم میتونم باربی بودن رو به خودم هدیه بدم .

      دوستان من این راه رو که رفتم نجوای ذهنی که تو نمیتونی . جسم تو با بقیه فرق داره . پس چرا تکون نمیخورم . و…. وسط مسیر میخاد شما رومنصرف کنه ولی با اطمینان میگم اگه هر سری بهش بها ندین و کارتون رو ادامه بدین صداش ضعیف تر میشه و نتایج بیشتر میاد .

      انگار این صدا و نتایج بهم ربط دارن .

      هرسری که میخاد ناامیدتون کنه توجهی نکنید بعد مدتی متوجه تغییر رفتاری در خودتان میشید وبعد مدتی کاهش وزن خودتان رو از روی لباس یا صحبت اطرافیان متوجه میشید .

      همین یه تکه سخته اما میشه .ناامید نشید . انتظارتون رو لاغری کنید . میشه . من رفتم . وادامه بدین.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/07/08 15:50
      مدت عضویت: 1644 روز
      امتیاز کاربر: 4097 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 547 کلمه

      سلام و درود بر استادعزیز و دوستان همراه

      من خودم بارها پیش اومده بود که خواسته ای داشتم با خدا صحبت میکردم ومطمن بودم که خدا بهم میده اگرمن هم تلاشمو بکنم .

      و تلاش برابر یادگیری من بود . من رانندگی رو یاد بگیرم . من حسابداری رو یادبگیرم . من آرایشگری رو یادبگیرم من …….

      درمورد لاغرشدن هم من چون چیزی رو بااستمرار یاد نگرفته بودم بلکه به بیراهه رفتم .اونم به خاطر باورهای اشتباهم بود 

      که کم تحرکی چاقی میاره پس تحرک لاغری میاره و من سعی میگردم عوامل چاقی رو سرکوب کنم . وعملا لاغری رو یاد نگرفته بودم که نتیجه لاغری رو کسب کنم .

      تو خانواده من هم مثل باقی خانواده ها تا میتونستند بچه هاشون رو به خاطر کوچکترین حرکت اشتباه سرزنش میکردن و اعتمادبه نفس کلا سرکوب میشد و من هم مثل باقی دوستان به خاطر چاقیم حرفهای ناجور میشنیدم  و خودخوری میکردم . 

      من تو خانوادم تنها کسی هستم تا بدونم یک روزنه کوچکی هست برای حل یه مساله . واردش میشم یادمیگیرم وحرکت میکنم . چون روی خدا حساب باز میکنم و هرجا گیر میکنم ازش کمک میخام .واونم سنگ تموم میزاره .

      یادم میاد فقط  تو سایت نی نی سایت شب هنگام دنبال لاغری باقهوه بودم و تو اینستا هم یک خانمی تضمین لاغری باقهوه میکرد و  من کامنتهای زیادی رو خوندم و دیگه خسته شده بودم ناخودآگاه چشمم به کامنت یک آقایی افتاد که توی کامنتش نوشته بود لاغری با ذهن آقای عطار روشن هم خوبه درهمین حد . 

      دیگه به هیچ مطلبی هم اشاره نکرد ومن سریع تو گوگل سرچ کردم و وارد این سایت شدم .

      و قبلا هم چون آشنایی باقانون جذب داشتم که ما باافکار واحساسمون زندگیمون رو خلق میکنیم  ومطالب سایت رو مطالعه کردم و بعد مدتی یادگیری رو شروع کردم و مطمن شدم راه درستش همینه .

      من باافکارم چاق شدم پس باافکارم لاغر میشم .

      هرچه جلوتر میرفتم امیدم به لاغرشدن بیشتر وبیشتر میشد  وادامه دادم و عاشقانه مطالب رو میخوندم و گوش میدادم .

      باخودم صحبت میکردم و درس اون روز رو خلاصه بعد پایان ویس برای خودم کنفرانس میدادم وحلاجی میکردم.

      بعد مدتی تغییرات درجسمم نمایان شد و به سال نکشیده که از خانواده تا دوبریام همه واکنش نشون دادن .

      حتی خواهرم که من سوژه بودم براش و وقتی خونه ما میومد وتا منو میدید سرصحبت رو باچاقی من باز میکرد .خیلی تعجب کرد که تو چی کار کردی بااینکه میدونست من دارم روی آموزشهای دوره کار میکنم .

      اون روزها یادم نمیره خیلی قشنگه چقدر من به خودم افتخار کردم و چقدر تازه امیدوار شدم به زندگی کردن . چون من راه وچاه زندگی کردن رو یاد گرفتم و این روش ذهنی باعث شد دیگه خودم رو سوار بر زندگی ببینم نه زندگی رو سوار بر خودم .

      دیگه خودم رو بابقیه مقایسه نمیکردم چون میدونستم من هرچه بخام میتونم خلق کنم به عبارتی تمرکزم از روی زندگی دیگران خیلی کم شد . و روی خودم گذاشته شد .

      راز موفقیتم فقط باور به اینکه من میتونم با افکارم زندگیمو آنطور که میخام خلق کنم نه با جسمم . 

      خدا روشکر میکنم که مثل همیشه کمکم کرد که تو مسیر درست قرار بگیرم و تشکر میکنم از استاد عزیز که منو با روش ذهنی جهت خلق لاغری و خلق کلی از خواسته هام آشنا کرد تا من هم بتونم بدون ترس زندگی کنم و از زندگی تو این دنیا لذت ببرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم